پس از نزدیک به دوهفته از بازگشت مصطفی تاجزاده به زندان اوین و بی خبری کامل از او، ساعاتی پیش وی با همسرش تماس گرفت.
به گزارش تحول سبز، سید مصطفی تاجزاده طی تماس تلفنی کوتاهی از اوین ، شرایط روحی خود را مساعد اعلام نموده و همچنین از هم سلول بودن خود با محمد نوری زاد خبر داده است.
لازم به ذکر است سید مصطفی تاجزاده دومین نفر از هفت امضا کننده شکایت علیه گروه نظامی– اطلاعاتی و آمران و مباشران تقلب در انتخابات به رئیس قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح، بدلیل پافشاری بر شکایت خود، روز یکشنبه ٢۴ امرداد ماه، روانه زندان اوین شد.
چهار شنبه ساعت ۱۲ و ۵۵ دقیقه؛ خبری در پایگاه اطلاعرسانی دولت درج شد با این عنوان که: بانک مرکزی ادعای روزنامه مردمسالاری درباره بدهکاری ۱۲۷ میلیارد دلاری دولت را خلاف واقع اعلام کرد.
به گزارش آفتاب در ادامه این گزارش آمده است: به دنبال ادعای روزنامه مردمسالاری درباره این که «حجم بدهیهای دولت دهم به نهادهای داخلی و خارجی، به ۱۲۷ میلیارد دلار رسیده است»، بانک مرکزی اعلام کرد: آمار روزنامه مردمسالاری خلاف واقع و غیرمستند است.
این گزارش در حالی به اعلام بانک مرکزی مبنیبر کذب بودن بدهی ۱۲۷ میلیارد دلاری دولت استناد نموده که هیچ گزارشی از بانک مرکزی یا مسئولان این بانک در مورد تکذیب بدهی ۱۲۷ میلیارد دلاری دولت در پایگاه این بانک یا سایر خبرگزاریها و رسانهها درج نشده و مسئولان روابط عمومی بانک مرکزی هم خبری از درج این گزارش در سایت دولت ندارند و معلوم نیست سایت دولت این خبر را به نقل از کدام مسئول و مقام بانک مرکزی درج نموده است.
با این حال برخلاف گزارش سایت دولت؛ آمارهای مستند بانک مرکزی و طلبکاران دولت نشان میدهد دولت بسیار بیشتر از ۱۲۷ میلیارد دلار بدهی داخلی و خارجی دارد که هنوز پرداخت ننموده است.
براین اساس، دولت با وجود هزینه کرد ۲۵۶ هزار میلیارد تومانی در ۴ سال گذشته از اول مرداد ۸۴ تا آخر مرداد ۱۳۸۸، بدهیهای سنگینی به سازمانها، شرکتها و کشورهای خارجی دارد که رقم دقیق این بدهیها به بیش از ۱۴۰ هزار میلیارد تومان میرسد و با روند فعلی پرداخت این بدهیها بیش از ۱۰ سال طول میکشد.
بنا به گزارش بانک مرکزی در بخش گزیده آمارهای اقتصادی؛ مهمترین بدهی دولت و شرکتهای دولتی، بدهی ۵۵۴۰۰۰ میلیارد ریالی به بانکهای کشور و بانک مرکزی میباشد که عدم پرداخت این بدهی به بانکها، باعث قفل شدن سیستم بانکی و ناتوانی بانکها در پرداخت وام به صنعتگران و نیازمندان شده است.
البته آمار بدهیهای بانکی دولت مربوط به ۱۱ ماهه سال ۱۳۸۸ است که با توجه به شایعاتی درباره افزایش نقدینگی برای واریز یارانه نقدی در اجرای طرح حذف یارانهها؛ کمک حدود ۱۰ هزار میلیارد ریالی بانکها به شرکت بازرگانی دولتی برای خرید گندم کشاورزان در تیر و مرداد ۱۳۸۹ و سایر عوامل درحال حاضر بدهیهای بانکی دولت به حدود ۶۰۰ هزار میلیارد ریال بالغ شده است که در این مورد باید منتظر آمارهای بانک مرکزی باشیم که پس از گذشت بیش از ۵ ماه از پایان سال ۸۸ هنوز آمار مربوط به بدهیها؛ بودجه و هزینههای دولت را اعلام نکرده است.
بنا به اعلام اعضای کارفرمایی شورای عالی تامین اجتماعی و نماینده کارگران در این سازمان؛ بدهی ۲۱۰ هزار میلیارد ریالی به سازمان تامین اجتماعی، بدهی سنگین دیگر دولت است که در طول سالها بر روی هم انباشته شده و دولت که برخلاف قانون به منابع این سازمان متعلق به کارگران و کارفرمایان و بیمهپردازان تسلط یافته، با عدم پرداخت بدهیهای خود به این سازمان، عملا سازمان تامین اجتماعی را در رسیدگی به وضعیت و معیشت بیمهشدگان ناکام گذاشته است و این سازمان هنوز به بیمارستانها بدهکار است و بخشی از بدهی خود را پرداخت ننموده است.
بر اساس لایحه بودجه سال ۱۳۸۹ تقدیمی دولت به مجلس شورای اسلامی، دولت بیش از ۴۵ هزار میلیارد ریال هم به سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح بدهکار است که باید در طول سال آینده این بدهی پرداخت گردد.
در حوزه وزارت نیرو و امور مربوط به آبو برق، دولت حدود ۶۰ هزار میلیارد ریال به پیمانکاران و مجریان پروژههای این حوزه بدهی دارد و درحوزه راهو ترابری نیز بدهی دولت بیش از ۱۰ هزار میلیارد ریال و درحوزه وزارت نفت نیز همین مقداراست که هنوز پرداخت نشده است.
در سالهای گذشته دولت و شرکتهای دولتی برای تامین مالی طرحهای خود اقدام به انتشار اوراق مشارکت نموده و با توزیع اوراق مشارکت ازمردم پول دریافت نموده که باید اصل و سود اوراق مشارکت را پرداخت نماید که رقم بدهیهای دولت در ارتباط با اوراق مشارکت منتشره و سود آن بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد ریال است.
دولت در سال ۱۳۸۵ بیش از ۳۶۹۰۰ میلیارد ریال، در سال ۸۶ بیش از ۴۷۹۰۰ میلیارد ریال، در سال ۸۷ بیش از ۹۸۰۰ میلیارد ریال و در سال ۸۸ بیش از ۶ هزار میلیارد ریال اوراق مشارکت؛ در سال ۸۸ و ۸۹ حدود ۷۵۰ میلیون یورو اوراق مشارکت ارزی معادل ۱۰ هزار میلیارد رالت؛ درسال ۸۹ تاکنون حدود ۱۵ هزار میلیارد رالن اوراق مشارکت بابت طرحهای نیروگاهی و پارس جنوبی منتشر نموده که مجموع اوراق مشارکت فروش رفته بیش از ۱۲۵ هزار میلیارد ریال است که با توجه به سود حداقل ۱۵ درصدی این اوراق، دولت حداقل ۱۶۰ هزار میلیارد ریال بابت اصل و سود اوراق فروش رفته بدهکار است.
بدهیهای خارجی دولت نیز در حال حاضر حدود ۲۳ میلیارد دلار معادل ۲۳۰ هزار میلیارد ریال است که باید سالانه بخشی از آن پرداخت گردد و عجالتا امسال باید ۸ میلیارد دلا راز این بدهیها پرداخت شود.
به علت عدم پرداخت بدهیهای بیمهها به بیمارستانها و مراکز درمانی؛ کارکنان وزارت بهداشت و پرستاران نیز بابت کارانه، اضافه کاری و پاداش امسال حدود ۴ هزار میلیارد ریال از دولت طلب دارندکه هنوز پرداخت نشده است.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ طلب صادرکنندگان بابت جوایز صادراتی از دولت بیش از ۵ هزار میلیارد ریال است.
وزیر آموزش و پرورش در گفتو گو با خبرگزاری مهر با اعلام اینکه یکهزار میلیارد تومان قرض کردهایم تا دیون فرهنگیان را پرداخت کنیم گفت: در حالی ۲ هزار میلیارد تومان بدهی پیش از موعد داریم که حتی یک ریال هم برای پرداخت آن پول نداریم.
ایراندخت عطاردیان رئیس سازمان بازنشستگی کشوری در گفتو گو با واحد مرکزی خبر، مطالبات مربوط به پاداش بازنشستگان قبل از سال ۱۳۷۹ و مطالبات بازنشستگان کشوری به علت اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، از ۸ مهر ۷۶ تا مهر۸۷ را بیش از ۲۸ هزار میلیارد رال اعلام نمود.
دولت بخشی از درآمدهای نفت در سالهای ۸۶ و ۸۷ را به خزانه یا حسابهای بانک مرکزی واریز نکرده که از این بابت یک میلیارد دلارمعادل ۱۰ هزارمیلیارد ریال برای سال ۸۶ و ۷ میلیارد دلار معدل ۷۰ هزار میلیارد ریال بایت سال ۱۳۸۷ به خزانه بانک مرکزی یا مردم ایران بدهکار است که باید پرداخت نماید.
اخیرا مهندس فتاح وزیر نیروی سابق و مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه درگفتو گو با خبرگزاری مهر؛ بدهی دولت به این بنیاد را ۴۵۰۰ میلیارد ریال اعلام کرده است.
به گزارش ایلنا، معاون مالی و اداری شهرداری تهران اعلام کرد که در حسابهای مالی شهرداری ثبت شده که حدود ۷۰۰ میلیارد تومان سازمانها و شرکتهای دولتی به شهرداری بدهکار هستند.
بدهی دولت به آستان قدس رضوی و بیناد شهید بیش از ۱۵ هزار میلیارد رال است که قرار بود این مطالبات از طریق سهام سایپا و ایران خودرو واگذار شود که به دلیل واگذاری سهام این شرکتها به کارکنان خودشان، هنوز این مطالبات پرداخت نشده است.
براساس این گزارش، مجموع بدهیهای دولت بیش از ۱۴۰ هزار میلیارد تومان است. در حالیکه بودجه امسال حدود ۶۰ و بودجه سال آینده بیش از ۱۳۰ هزار میلیارد ریال کسری دارد؛ یعنی مصارف دولت بیش از درآمدهای آن است که به این ترتیب دولت نه توان پرداخت بدهیهای خود را خواهد داشت و حتی به فرض نداشتن بدهی، توان کنترل درآمدها و مخارج خود را نیز ندارد.
مخارج دولت در سال ۸۷ حدود ۷۸ هزار میلیارد تومان بوده که بر اساس لایحه بودجه در سال ۸۹ با بیش از ۶۰ درصد افزایش به حدود ۱۲۹ هزار میلیارد تومان خواهد رسید.
نماینده مردم ایلام در خصوص طرح مدیریت واردات گفت: «قطعاً شرایطی که وجود دارد به نفع تولیدکننده داخلی نیست. سیاست وارداتی غلطی که هم در دولت نهم و هم در دولت کنونی به بهانه تنظیم بازار در نظر گرفته شده، باعث ورشکستگی بسیاری از تولیدکنندگان داخلی و جایگزینی تولید ملی با واردات میشود.»
به گزارش فرارو، داریوش قنبری این مسأله را زنگ خطری برای کشور دانست و ادامه داد: «مجلس از گذشته نسبت به این موضوع حساسیت داشت و اکنون بعد از تاکید رهبری، این حساسیتها افزایش یافته است. در حال حاضر مسئولان به این امر توجه پیدا کردهاند و به همین دلیل هم بایستی به لحاظ قانونی و هم در عرصه اجرایی جلوی این امر گرفته شود.»
این نماینده مجلس هشتم با اعلام آمادگی مجلس برای ایجاد زمینههای قانونی محدودکننده واردات گفت: «نمایندگان اولین شاکی واردات بیرویه هستند، هر چند به نظر میرسد این امر بیشتر به مراقبتهای اجرایی نیاز داشته باشد.»
قنبری در پاسخ به منتقدانی که اعتقاد دارند محدودیت واردات مانع از ورود ایران به WTO میشود، گفت: «ما در مرحلهای نیستیم که وارد این بحثها شویم. ورود به سازمان تجارت جهانی نیازمند یک بنیه قوی تولیدی است که در شرایط کنونی ما چنین بنیهای را نداریم.»
وی حذف تعرفهها و نادیده گرفتن محدودیتها برای واردات را نابودکننده تولید ملی دانست و اظهار داشت: «در حال حاضر ما باید به فکر افزایش کیفیت و قدرت رقابت کالاهای داخلی با نمونههای خارجی باشیم. بعد از آن قادر خواهیم بود که وارد چنین مباحثی شویم.»
عضو فراکسیون اقلیت مجلس با اشاره به آمار بیکاری گفت: «با توجه به عدم توان ما در کسب دیگر بازارها؛ همان بهتر که بازار داخلی خود را حفظ کنیم و مانع واردات ۶۰ میلیارد دلاری شویم که هم کمر تولید ملی را شکسته و هم باعث بیکاری فزایندهای در کشور شده است.
وی سپس به شایعه واردات قرآن چینی اشاره کرد و ادامه داد: «نمیدانم این شایعه چه قدر صحت دارد، ولی وضعیت ما به گونهای است که به این سمت میرویم.»
قنبری تاکید کرد: «مدیریت واردات به معنی ممنوعیت واردات نیست، بلکه باید جلوی ورود کالاهای غیرضرور را گرفت. در کشورهای دیگر نیز همین سیاستها در حال پیگیری است، این که به بهانه پیوستن به WTO که فعلاً ما را قبول ندارند، همه چیز را کنار بگذاریم، منطقی نیست.»
وی ورود ایران به WTO در شرایط فعلی را غیر محتمل دانست.
نماینده مردم ایلام در خصوص تاثیر منفی واردات بر حقوق مصرفکنندگان و عدم تخصیص بهینه منابع بیان کرد: «سیاستهای کنترل واردات نباید به ناسیونالیسم کور اقتصادی بیانجامد که هر گونه وارداتی به کشور ممنوع شود، بحث بر سر منطقیسازی واردات است. ما در بسیاری موارد محصولات بسیار خوبی تولید میکنیم، اما با توجه به عدم اعتماد به تولیدات بومی و قیمت ارزان نمونههای بیکیفیت وارداتی، تولیدکننده به مشکل برخورده است.»
وی به سطح کیفیت لوازم برقی داخلی اشاره کرد و گفت: «حداقل کیفیت اجناس ایرانی از اجناس چینی بهتر است. اما سیاست غلط وارداتی باعث شده تا تولید ملی روز به روز وضعیت نا مناسبتری داشته باشد.»
کلمه- آل طه:
تو به سیمای شخص می نگری
ما در آثار صنع حیرانیم
(سعدی )
***
ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب نهند آنیم
دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم …
کمتر کسی است که بهره ای از هنرو ادبیات برده باشد و این غزل را نخوانده باشد و نشنیده باشد و نداند که این غزل از سعدی است و باز هم نداند شجریان آن را به آواز خوانده است . یعنی بی راه نیست اگر ادعا کنم این غزل همان اندازه یادآور سخن سرایی سعدی است که یادآور آواز شجریان و اغراق نیست که بگویم : اگر شجریان این غزل را نخوانده بود ، چیزی کم داشت .
این یادآوری توامان ، تنها به این غزل محدود نمی شود و با غزل های دیگری هم تکرار شدنی است : بگذار تا مقابل روی تو بگذریم ؛ سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست ؛ غم زمانه خورم یا فراق یار کشم ؛ هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم …
یعنی ،غزلیاتی از استاد سخن که با هنر استاد آواز همراه شده اند ، کم نیستند . انکار نمی کنم که غزلیات سعدی به خودی خود در اوج ادب اند و از خواندن آنها می شود حظ وافری برد. اما انکار نمی توان کرد که غزل سعدی وقتی با آواز شجریان به گوش می آید، هوش آدم را می رباید .
این هم نواییِ محمد رضا شجریان و شیخ مصلح الدین سعدی ، به نوعی یاد آور شباهت های این دو استاد ایرانی هم هست . آن جا که سعدی به همه نوع شعر و نثری طبع ازمایی کرده است. برایش فرقی نمی کند غزل باشد یا مثنوی ، نثر باشد یا نظم . در هر حال خوش درخشیده است . شجریان هم همچنین . هر جا که مطبوعش آمده ،به آواز و تصنیف و غزل کم نیاورده است و پرفروغ ظاهر شده است.
***
حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می توان گرفت
بزرگی گفته است ، حافظ حافظه ی ماست و به اتفاق صاحب نظران ، حافظ عصاره شاعران قبل از خویش است و گوهران شعر و شاعران دیگر را به تمامی سفته است . اگر غزلیات حافظ در ادبیات فارسی بی بدیل است ، به سبب آن است که این گوهر نشانی در اغلب غزلیات حافظ تکرار شده است . یادش به خیر باد ، روزگاری نشریه ی کیهان فرهنگی ، هم زمان با بزرگداشت هفتصد سالگی حافظ ، انتخاب سه غزل برتر را در میان حافظ پژوهان و صاحب نظران به اقتراح گذاشته بود . همه ی آن بزرگان ، با اقرار به ناممکنی این کار و با هزار اگر و اما و اغلب به اکراه ، به این انتخاب تن داده بودند .
تجربه ی حافظ ، در ادبیات فارسی تکرار نشد، اما در موسیقی ایرانی محمد رضا شجریان این تجربه ی حافظانه را تکرار کرده است و این سان ، او نیز در سنت موسیقی کاری کرده است ، کارستان . بسیاری از بزرگان موسیقی به همراهی با او مشهورند و بسیاری دیگر این خوشه چینی و دُر فشانی شجریان را تائید کرده اند . از این گذشته ، برای پی بردن به این امر کافی است بخواهید بهترین های شجریان را به چند عدد محدود کنید . بسیار دشوار و چه بسا ناممکن می نماید .
***
باری ، غرض از مرور این بزرگان ، ستایش آنان نیست که براستی از آن بی نیازند و اگر همین هم برآورده باشم ، جای خرده نیست ؛ اگر مایه ی افتخار نباشد . غرض ، کنار هم چیدن نام این بزرگان هم نیست ؛ که این کنار هم آمدن و کنار هم بودن هنر آنان خویش است .
نیت اصلی دیگر است . پسندمان باشد یا نباشد ، بخواهیم و یا نخواهیم ، این بزرگان ، شناسه های شناسنامه ی ایران زمین اند . فـرِ ، فرهنگ ایرانی و ستون های تمدن بزرگ ایران اند . کاخ بلندی که اینان ساخته اند و گلستانی که آنان پروده اند از تاراج خزان و دیوان در امان مانده است و ماندگاری ایران و ایرانی ، مدیون آنهاست . آنها آبروی جوانی این سرزمین کهن سالند .
سخن اصلی با دیگران است . دیگرانی که امروز می خواهند ربنای شجریان را از گوش ها بگیرند و لابد فردا هم حافظ را از گوشه ی تاقچه ها جمع کنند . تا به بی هنری ، سخن گفتن به زبان سعدی را فراموش گردد و نظامی ، روسی شود و مولوی ، رومی باشد و بوعلی هم تازی . دیگرانی ، که می خواهند به نردبان سیاست فرهنگ را پایین بکشند و به ریسمان بی فرهنگی از دیوار فرهنگ بالا بروند و از مثلاً از نو بسازندش . سخن با این مهندسان فرهنگ است ، لازم است که بدانند باد می پیمایند و نور در هاون می کوبند . گره بر آب می زنند و آبروی خود می برند . بد می کنند.، بهتر است بخوانند : این فسانه ی محمود و ایاز نیست ، داستان فردوسی و سلطان محمود است .
سخن دیگر هم با “ما” است . با خویشان خویش ، با خودِ خودم . اکنون که نیک بختانه هم زبان و هم زمان یکی از این پهلوانانِ هنریم که جوانمردانه به پای مردم خویش ایستاده است و سوگمندانه آماج نامردمی هاست ، مبادا به رسم مرده پرستی ، قدرش را نیک ، نیک ، نیک ندانیم . بودنش را غنیمت شماریم و لحظه هایش را تکثیر کنیم . هدیه هایمان را به آثارش بیالاییم و گوش فرزندانمان را به مناجات با ربنایش بخوانیم و گوشی هایمان را با ربنایش به مناجات برآوریم .
رسم تمدن و فرهنگ این است : جایی که آب است باید ماند و جایی که آبرو نیست ، باید رفت . آبرو داری کنیم .
موسوی: روند ریزش بدنه مخالفان جنبش سبز تسریع شده است
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با محمدرضا جلائیپور، مدیر پویش موج سوم که به تازگی از زندان آزاد شده است، دیدار و گفت وگو کردند.
در این دیدار مهندس میرحسین موسوی ضمن ابراز تاسف از ۵ ماه بازداشت انفرادی محمدرضا جلائیپور در طول سال گذشته، گفت : یکی از نشانه های ملموس، مرئی و رو به رشدی که زیر پوست جامعه در جریان است روند ریزش تدریجی حامیان دولت و رویش بدنه جنبش سبز است . اتفاقاتی از جنس چنین برخوردهای ناعادلانه و تاسفباری با جوانان نخبه، افتخارآفرین، قانونگرا، اخلاقی و متدین از جمله عواملی است که توجه وجدانهای بیدار را بیشترجلب میکند، سرعت این ریزش و رویش را افزایش میدهد و در نظام باور و مواضع مخالفان جنبش سبز ترکهای بیشتری ایجاد میکند که پس از مدتی آثار خود را در رفتار افرادی که به واسطه چنین برخوردهای کوری دچار تردید و سپس تغییر میشوند ، نشان میدهد.
دکتر زهرا رهنورد نیز ضمن ابراز خرسندی از آزادی محمدرضا جلائیپور، گفت : متاسفانه بسیاری ازاین برخوردها بر اساس تصمیمگیریهای روزمره انجام می شود و عاملان چنین برخوردهایی در عمل طرحی منسجم و کلی ندارند که در چارچوب آن تصمیم بگیرند و آثار مخرب و هزینههای رفتارهای خود را بسنجند.
محمدرضا جلائیپور، دارنده مدال طلای المپیاد ادبی و رتبه یک کنکور سراسری سال ۸۰ و دانشجوی ممتاز دانشگاه های تهران، لندن و آکسفورد تابستان سال گذشته نیز ۸۸ روز را در سلولهای انفرادی زندان اوین گذرانده بود و بعد از آن یک بار دیگر نیز در مراسم دعای کمیل معروف بازداشت شده بود.
جلایی پور برای بار سوم نیز شصت و شش روز در انفرادی نگهداری شد.
دادستانی تهران برای چندمین هفته متوالی اخبار مطرح شده در باره لغو ملاقات های حضوری زندانیان را تکذیب کرد . پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی تهران که رسانه های منتقد بی عدالتی و ظلم در زندان های کشور را بدون تفکیک با پیشوند و پسوند هایی شبیه ضد انقلاب و … خطاب می کند مطابق معمول هر هفته بدون اینکه پاسخی قانع کننده به خانواده های تحت ستم بدهد تنها به تکذیب اخبار مبنی بر اعمال محدودیت در تعداد ملاقات کنندگان خانواده های زندانیان با متهمان و محکومین زندانی اکتفا کرد. به نظر می رسد فضای بسته ی رسانه ای کشور و نداشتن کوچکترین روزنه برای بیان وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی و خانواده های آنان دست این گونه نهاد ها را برای کتمان حقیقت حتی در ماه مبارک رمضان باز گذاشته است. حال مشخص نیست معیار انقلابی بودن صداقت و یاور مظلوم بودن است یا سکوت در برابر ظلم و بی قانونی و تکذیب همه چیز.
خانواده های زندانیان سیاسی در ماههای اخیر بارها گفته اند که حق ملاقات حضوری با زندانیان از آنها گرفته شده است و این ملاقات به صورت یک امتیاز در آمده که تنها با نامه دادستان تهران امکان پذیراست . البته هربار دادستان تهران یا روابط عمومی اش نیز خبر لغو همه ملاقات های حضوری زندانیان سیاسی با خانواده هایشان را تکذیب کرده است و گفته همه چیز کماکان عادی است.
طبق آیین نامه سازمان زندان ها همه زندانی ها حق دارند یکبار در ماه (و یا حداکثر هر شش هفته ) نیم ساعت به صورت حضوری با اعضای خانواده خود ملاقات حضوری داشته باشند.قانون هیچ کدام از اعضای خانواده را از این حق محروم نکرده است و این حق را منوط به اجازه کتبی دادستان نیز ندانسته است. محدودیت های اعمال شده در باره ملاقات حضوری که با دستور دادستان تهران اعمال می شود ،مربوط به زندانیان عقیدتی و سیاسی است و دیگر زندانیان از جمله مجرمان خطرناک که به خاطر جرائمی چون قتل ، قاچاق موادمخدر و تجاوز به عنف زندانی هستند ،مشکلی در خصوص استفاده از حق ملاقات حضوری ندارند
کلمه در هفته گذشته با انتشار گزارشی در همین مورد نوشت :هرکس می خواهد بداند چه کسی راست می گوید، دادستان تهران یا خانواده های زندانیان سیاسی ؟ یکی از همین روزها بین ساعت نه صبح تا دو بعدازظهر سری به ساختمان دادستانی تهران در سبزه میدان تهران بزند . در این آدرس هر روزه دهها خانواده زندنیان سیاسی را می بیند که از راه دور و نزدیک و حتی از شهرهای دیگر و با سختی زیاد به دفتر دادستان مراجعه کرده اند تا ساعت ها منتظر بایستند و درخواست کتبی ملاقات حضوری با عزیزان دربندشان را به دفتر ایشان بدهند .این پایان کار نیست .آنها مجبورند بارها و بارها برای پیگیری نامه خود به دادستانی مراجعه کنند تا بالاخره مجوز دادستان را دریافت کنند . تازه این درصورتی است که خانواده زندانی خیلی خوش شانس باشد ،چون ممکن است بعد از چهار –پنج بار مراجعه به دادستانی و بعد از دو یا سه ماه به او بگویند که اصلا درخواست شما مفقود شده است
در همان گزارش پیش بینی شده بود که دادستان تهران به جای رسیدگی به درخواست خانواده های زندانیان و یا ارائه پاسخ مستدل به انتقادهای مطرح شده ،باز هم همه چیز را تکذیب خواهد کرد :« پیش بینی اش خیلی سخت نیست که فردای انتشار این مطلب دادستان مصاحبه ای کند و بگوید که همه این حرفها دروغ است و ملاقات های حضوری همچون گذشته برقرار است. مراجعه به سالن ملاقات زندان اوین در یکی از روزهای هفته که اختصاص به ملاقات زندانیان سیاسی دارد، وقت زیادی از شما نمی گیرد .خودتان سری بزنید و ببینید که گاه پدر و مادر یک زندانی سیاسی چقدر التماس می کنند که خواهش می کنیم به هر دوی ما اجازه ملاقات بافرزندمان را بدهید و هر بار از ماموران زندان می شنوند که به دستور دادستان فقط یک نفر از شما حق ملاقات دارد:یا پدر یا مادر،خواهر و برادر که اصلا حق ملاقات حضوری ندارند»!
مراسم تولد شهرام فرج زاده از شهدای جنبش سبز با حضور خانواده و جمعی از مادران عزادار جنبش سبز روز دوشنبه هم زمان با افطار بر سر مزار این شهید در بهشت زهرای تهران برگزار شد
به گزارش خبرنگار کلمه، در این مراسم تعدادی از مادران شهدای جنبش سبز از جمله مادر ندا آقاسلطان و مادر رامین رمضانی نیز حضور داشتند.
شهرام ، جوان ۳۵ ساله به همراه امیرارسلان تاجمیر در تجمع مسالمت آمیز مردم در روز عاشورای تهران (یکشنبه ۶ دیماه۸۸ ) در میدان ولىعصر به شهادت رسید.
.
شهید عباس(شهرام )فرج زاده طارانى ، ۳۵ ساله ، متاهل و داراى یک دختر ۵ ساله به نام آوا بود که نیروهای امنیتی و نظامی روز یک شنبه ۶ دى ماه ۱۳۸۸ ظهر عاشورا به میان مردم در میدان ولیعصر تهران هجوم اوردند و وى را به شهادت رساندند. مزار وى در قطعه ۳۰۴ بهشت زهرا واقع است.
همسر یکی از ستمدیدگان وقایع انتخابات در نامه به دادستان تهران از او خواست که پس از روز ها سرگردانی و بی خبری اجازه دهد با همسرش تماس تلفنی برقرار کند تا از سلامت وی اطمینان حاصل کند. فخرالسادات محتشمی پور در این نامه به دادستان تهران نوشته است: آقای دادستان باور کنید من به عنوان یک انسان آزاده رسم ضعیف کشی نداشته و ندارم و اگر برایم محرز شود که شما نیز ناخواسته در معرض بهره برداری و سوء استفاده کودتاچیان قرار گرفته اید و در صورت رضایت خودتان تمام قدرتم را در دفاع از شما به کار خواهم گرفت اما این احراز موقعیت با اظهارات خود شما ممکن است نه با قرینه ها و شواهد و نشانه هایی که ما می بینیم. اینک ما مجبوریم شما را مقام مسئول بدانیم و برای همین این عریضه ها خطاب به شماست. من که مطئنم شما خواننده روزانه آن ها هستید پس لطفا اگر باید مخاطب تغییر کند به من اطلاع دهید و اگر دوست ندارید علنی باشد، به نوعی پیغام بدهید مثل پارسال که تازه رخت دادستانی پوشیده بودید و به ما اطمینان می دادید که همه موارد تخلفات غیرقانونی کودتاچیان را رسیدگی خواهید کرد به شرط این که شما آرام باشید، ننویسید، مصاحبه نکنید و ناگهان ما دیدیم در شب قدر یکی از خدمتگزاران انقلاب با سابقه ای طولانی در خدمت با حکم شما باز داشت شد و این طلیعه بازداشت های بعدی بود و یورش های بعدی و … مهم نیست گذشته ها را می شود جبران کرد.
به گزارش کلمه متن کامل عریضه ی محتشمی پور به دادستان تهران به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم ارزقنی فیه طاعة الخاشعین واشرح فیه صدری بانابة المخبتین بامانک یا امان الخائفین
عریضه یازدهم در پانزدهم رمضان المبارک
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
سلام آقای دادستان
دیشب، ماه شب چهاردهم را در وسط آسمان شهرمان دیدید؟ چقدر درخشان بود و چقدر زیبا. اما من در آسمان دلم تنها یک ماه دیدم یک ماه منور آن هم در شب ولادت یکی از عزیزترین و کریم ترین بندگان خدا، فرزند زهرا(س) و علی (ع) و نواده پیامبر رحمت(ص) یکی از دو سید و شباب اهل جنت، حسن مجتبی(ع) هم او که زندگیش و منش و سلوک سیاسی اش برطبق خواست و اراده مردم شکل گرفت و آن گاه که حتی نزدیکانش و فرماندهان سپاهش به او پشت کردند، عطای فرمانروایی را بر لقایش بخشید و به کار فرهنگی روی آور شد و بدین سان صلح حسنی به میزان قیام حسینی موجب دوام و بقای اسلام شد اما عجبا که وجودش را تاب نیاوردند و با خدعه جام مرگ را به او نوشاندند!
آری دیشب در شب سرور عالمیان در چنین مناسبت فرخنده ای ما، من و فرزندانم و خانواده مصطفای سلاله فاطمه(س) و فرزندان صالحش و دیگر خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی چه شکوه ها که نکردیم با مولایمان با سرور جوانان اهل بهشت و چه ندبه ها که نکردیم در بارگاه لطف خدای حسن و خدای حسین و خدای فاطمه و خدای علی و خدای محمد صلوات الله علیهم اجمعین. و ناگاه در ژرفای وجودمان نفرت از ظلم پذیری به قلیان درآمد و باز یک پارچه فریاد شدیم. فریاد. خدایا تو را سپاس که قدرت فریاد و اعتراض و نفی و انکار ستم را در ما قرار دادی و تو را سپاس که به ما شعور زندگی انسانی را و تن ندادن به شهوات حیوانی را برای ادامه دو روز عمر بی حاصل عطا فرمودی. و سپاس که ما را قرائت و کتابت و خطابت و بلاغت آموختی تا در چنین روزی که در بارگاه ظلم شمشیرهای آخته نیرنگ و فریب و دروغ و دغل و داغ و درفش و زنجیر ستم ما را تهدید می کند، سلاح انسانی زبان و قلم به کارمان آید. سپاس تو را که بهترین و محبوب ترین معبودی و قادرترین پروردگار.
دیشب شبی جاودانه بود برای ما که بدر منیر خانه مان در گوشه ای به عبادت مشغول بود و ما نام زیباش را برای اهل حق تکرار کردیم، همانطور که روزانه برای شما تکرار می کنیم تا یادتان بماند که خدای مظلومان خود طریق صلاح را پیش پای آنان خواهد گذاشت و حتی در معرکه خناسان دغل متاع گرانبهای حقیقت مشتری خود را خواهد داشت. بگذار رسانه های ارگان کودتا بر طبل خشونت خویش محکم تر بکوبند. چه باک! ما گوش هایمان به شنیدن آیات رحمانی عادت دارد و مناجات عرفانی. بدر منیر خانه ما؟ پشت کدام پرده کثیف مستوری به بندش کشیده اید آقای دادستان؟ برای جرم ناکرده؟ آه نه یادم نبود برای جرم خدمت، صداقت، همت، غیرت، حمیّت، عزّت و همه صفات و خصلت های خدادادی و اکتسابی که به ندرت در یک مرد در یک انسان متجلی می شود. گناه بزرگی است درافتادن با باطل با ظلم با نامردمی! گناه بزرگی است تلاش مضاعف برای حفظ دستاردهای انقلابی مردمی، گناه بزرگی است ایستادن در برابر خواسته های نامشروع و غیر قانونی، گناه بزرگی است نه گفتن به مصلحت جویان دین فروش. آری همسر من گناهکار است و من به این گناهان بزرگ او افتخار می کنم. حالا شما بفرمایید این فرد خاطی و گناهکار را چرا از یک ملت پنهان کرده اید؟ زندانی که دیگر مخفی کردن ندارد. خوب اگر قرار بود ما همه بمانیم در بی خبری از او پس چرا احضارش کردید چرا زندان تحویلش گرفت تا این بدنامی آشکار ثبت شود به نام دادستان که مسئولیت زندانی را دارد در زمان اجرای حکم؟ خوب می گذاشتید آن از ما بهتران خودشان بیایند مثل فردای کودتا بگیرند و ببندند و ببرندش. می گذاشتید جرأت و اعتماد به نفسشان را یک بار دیگر امتحان کنند.
آقای دادستان باور کنید من به عنوان یک انسان آزاده رسم ضعیف کشی نداشته و ندارم و اگر برایم محرز شود که شما نیز ناخواسته در معرض بهره برداری و سوء استفاده کودتاچیان قرار گرفته اید و در صورت رضایت خودتان تمام قدرتم را در دفاع از شما به کار خواهم گرفت اما این احراز موقعیت با اظهارات خود شما ممکن است نه با قرینه ها و شواهد و نشانه هایی که ما می بینیم. اینک ما مجبوریم شما را مقام مسئول بدانیم و برای همین این عریضه ها خطاب به شماست. من که مطئنم شما خواننده روزانه آن ها هستید پس لطفا اگر باید مخاطب تغییر کند به من اطلاع دهید و اگر دوست ندارید علنی باشد، به نوعی پیغام بدهید مثل پارسال که تازه رخت دادستانی پوشیده بودید و به ما اطمینان می دادید که همه موارد تخلفات غیرقانونی کودتاچیان را رسیدگی خواهید کرد به شرط این که شما آرام باشید، ننویسید، مصاحبه نکنید و ناگهان ما دیدیم در شب قدر یکی از خدمتگزاران انقلاب با سابقه ای طولانی در خدمت با حکم شما باز داشت شد و این طلیعه بازداشت های بعدی بود و یورش های بعدی و … مهم نیست گذشته ها را می شود جبران کرد. شما بیایید از فشارها بگویید و فشارآورند گان و بقیه اش را بسپارید به خدا. بسپارید به دست ما. خداوند هرجا صلاح باشد از ما انسان های ضعیف، ابزار کارآمد و قدرتمندی می سازد برای به هوش آوردن بندگان غفلت زده اش. ما قدرتمند می شویم به خواست خدا و ناتوان می شویم به خواست خدا و عزیز می شویم به خواست خدا و ذلیل می شویم به خواست او. شما که خدای ناکرده ضعف و ذلت نمی خواهید با آن همه سوابق نیکوی قبل ترهایتان؟ برای رسیدن به عزت باید ذره ای شجاعت داشت و توکل بسیار.
آقای دادستان
امروز باز هم برای اتمام حجت با دفتر شما تماس گرفتم. خودم را معرفی کردم. گفتند دادستان نیست! نگذاشتند با شما صحبت کنم. گفتم چه کسی باید جوابگوی من باشد؟ گفتند نمی دانم. گفتم اسم شما چست؟ گفتند نمی دانم!!! گفتم شما که نام خودتان را نمی دانید در دفتر دادستان چه می کنید؟ گفتم شما از حقوق چیزی می دانید گفتند خیر. گفتم به آنان که حقوق می دانند بگویید مرا طبق قانون و حقوق شرعی و انسانی از احوال همسرم باخبر کنند و بیش از این در ماه رمضان بر میهمانان ضیافت الهی ظلم روا ندارند که عاقبت خوشی ندارد. گوشی را نگذاشت. خداوند رخصت قطع تماس را به تلفن چی شما نداد و گفت شنبه بیایید ایشان را ببینید. ملاقات حضوری؟ این ملاقات با شما اگر ممکن است بفرمایید زنگ بزنند به من و زمانش را اعلام کنند وگرنه عزت نفس من اجازه نمی دهد برای کار عبث وقت تلف کنم. در احکام شرعی هم آمده است که از هرکاری که امکان بطلان روزه را در ماه رمضان فراهم کند خودداری شود و من نگران سلامت روزه ام و سلامت جسمم هستم و قصد انجام کارهای بی حاصل را در این ماه ندارم. اگر قرار است خبری بدهید، زودتر بدهید و اگر قرار است موجب وهن و بی حرمتی و هتک آبروی یک مسلمان روزه دار را فراهم کنید زهی خیال باطل. اما آقای دادستان این هشدار را از من داشته باشید که اگر قرار باشد مراجعه حضوری داشته باشم و همان داستان های سابق تکرار شود، من در جلوی دفتر شما خیمه خواهم زد تا رسیدن به پاسخ. خیمه ای زینبی.
اللهم اسئلک الامان یوم لاینفع الظالمین معذرتهم و لهم لعنة و لهم سوء الدار
جهت دریافت فایل صوتی اینجا کلیلک نمایید.
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
منبع: فرزند ملت
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز پنج شنبه اش در توصیف شهیدان رجایی و باهنر نوشت که این دو «از خط بازی وعوامفریبی حاکمیت بخشیدن به جناحی خاص دور بودند».
در بخشی از سرمقاله جمهوری اسلامی با اشاره به هفته دولت و شهادت شهید رجایی و باهنر آمده است: آنان به واقع به دور از خط بازی وعوامفریبی و بدون آنکه بخواهند جناح خاصی را حاکمیت ببخشند، به دنبال حاکم کردن روحیه عزت و کرامت مردم به عنوان صاحبان انقلاب بودند. آنها برای مردم نهایت احترام و کرامت را قائل بودند و در تحقق بخشیدن به عزت ملت و اخلاقی کردن جامعه از هیچ خدمتی فروگذار نبودند. اکنون گرچه این دو شهید در میان ما نیستند ولی یادآنها که عاشق خدمت بیمنت به مردم بدون بهرهبرداریهای جناحی بودند و مردم را عزیز و باکرامت میخواستند، در اذهان ملت به یادگار مانده است. در یک کلام این دو شهید گرانقدر از این باب عزیز بودند که مردم را با عزت میخواستند و برای مردم و کارگزاران وزیر مجموعههای دولت، ارزش و احترام قائل میشدند.
مراسم افطاری خانه کارگر که هر ساله شب ۱۵ماه مبارک رمضان و به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی (ع) برگزار میشود، امسال نیز در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و با حضور نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
در این مراسم حجتالاسلام سید حسن خمینی تولیت حرم مطهر حضرت امام خمینی بر سر سفره افطاری کارگران حاضر شد و روزه خود را در کنار کارگران زحمتکش گشود.
آیتالله موسوی اردبیلی، تظاهر به دینداری را مطلوب ندانست و گفت: تدین باید در عمل هم اثبات شود.
به گزارش مرکز خبر حوزه، این مرجع تقلید شب گذشته در جلسه تفسیر سوره دهر، با اشاره به آیاتی از این سوره، اظهار کرد: قضاوت در خصوص دینداری افراد با عنایت به ظاهر آنان اشتباه است؛ چراکه عدهای هستند که ظاهری دیندار دارند، اما در عمل این گونه نیستند.
وی افزود: عدهای در جامعه تظاهر به دینداری کرده و فکر میکنند از همه بالاترند، در صورتی که این گونه نبوده و برتری انسانها به تقوی است، نه به ظاهر.
آیت الله موسوی اردبیلی با بیان اینکه انسانهای خوبوبد با هم یکسان نیستند، گفت: خداوند انسانها را یکسان آفریده و آنها را به حال خود وا نمیگذارد، بلکه آنان را راهنمایی کرده و مسیر خوب و بد را به آنان نشان میدهد و این خود انسان است که در ادامه زندگی مسیرش را انتخاب میکند.
وی با تاکید بر اینکه در این دنیا باید توشه آخرت خود را جمع آوری کنیم، گفت: انسانها پوچ وبی هدف آفریده نشدهاند، بلکه زندگی جاودانی در جهان آخرت در انتظار آنان است؛ بنابراین باید هم اکنون مکان خود درآخرت با اعمال خود در این این دنیا معیین کنند.
آیت الله موسوی اردبیلی یادآور شد: انسان باید در این دنیا فکری به حال خود کند؛ چرا که در آن دنیا کاری از دستش بر نمیآید و در قیامت وقتی اهل دوزخ از اهل ابرار و صالحین مدد میجویند، گفته میشود اکنون دیگر نمیشود کاری انجام داد و این عذاب نتیجه اعمال شما بر روی زمین است.
وی، ماه مبارک رمضان را فرصت خوبی جهت استغفار دانست و از همگان خواست تادر این ماه توجه جدی به خودسازی داشته باشند.
خانواده هفت فعال سیاسی اصلاح طلب با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضاییه آورد ه اند که شکایت بحق آنان و دیگر قربانیان را تا حصول نتیجۀ نهائی ادامه داده و یادآور می شویم که سرکوب، خفقان و عدم امنیت عمومی منجر به تشدید بی اعتمادی در جامعه شده و ادامۀ این روند و پرورش ظلم و ستم ، علاوه بر عقوبت اخروی، در این دنیا نیز گریبان عاملین و مسببین خود را خواهد گرفت.
در این نامه تاکید شده است: جای بسی شگفتی است در نظامی که مدعی عدالت علوی است، به جای برخورد با مجریان واقعی، یعنی معدود مسئولان و فرماندهان یک نهاد نظامی که رسمأ و علنأ و بر خلاف قوانین موجود، در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری به سود یک نامزد مداخله کرده و خود به این مداخلات، صریحأ اعتراف کرده اند، دادستان محترم تهران، شاکیان را تهدید به برخورد مجدد می کند و برخی از آنان را به زندان برمی گرداند.
متن این نامه که در اختیار جرس قرار گرفت به این شرح است:
باسمه تعالی
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
رئیس محترم قوۀ قضائیه
با سلام و احترام ، پیرو شکایت نامۀ قانونی و حقوقی هفت نفر از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، که به استناد فایل صوتی اعترافات یکی از سرداران سپاه پاسداران مبنی بر طراحی برنامه هایی جهت مخدوش نمودن نتیجۀ انتخابات، صورت پذیرفت، متأسفانه به جای رسیدگی به شکایت مذکور، شاهد نامناسب ترین و سخیف ترین نوع برخورد با این حرکت کاملأ قانونی و منطقی که طبق اصل صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی حق هر شهروندی می باشد، هستیم.
از ۲۲ خرداد ۸۸ تا کنون افراد بسیاری در اعتراض به نتایج انتخابات ، دستگیر و در دادگاه های غیرعلنی، نمایشی و فرمایشی، محاکمه و به حکم هایی ناعادلانه محکوم شده اند. در این جریانات، فجایع تأسف باری که رخ داد و خونهای بی گناهی که بر زمین ریخته شد، چهره ای بس ناخوشایند نه تنها از ایران، بلکه از اسلام عزیزمان به جهانیان معرفی نمود که متأسفانه تأثیراتش جبران ناپذیر است.
از آن هنگام، مخالفین و معترضین به نحوۀ اجرای انتخابات و اعلام نتایج غیر متعارف که امیدی به رسیدگی و پیگیری شکایت نداشتند، بارها با این سؤال از سوی برخی مسئولین نظام مواجه بوده اند که چرا شاکیان، مطالبات خود را کف خیابان ها تعقیب می کنند و اینک این شکایت که نه در کف خیابان، بلکه کاملأ حقوقی و از طریق مراجع قانونی ذیربط، مطرح شده ، آزمونی شد که دستگاه قضا و مسئولین نظام بتوانند به جای موضع گیری های کاملأ جهت دار، صداقت گفته های خود را به نمایش گذارند، لکن با کمال تأسف، به جای پیگیری موارد مطروحه در شکایت مذکور، اقدام به بازگرداندن برخی شاکیان و تهدید به بازگرداندن برخی دیگر به زندان نمودند.
اگر عاملین و برخوردکنندگان اندکی اندیشه و تأمل می کردند، درمی یافتند که این نوع برخورد که با عدم تکذیب سخنان سراسر کذب و افترا آمیز فردی موسوم به سردار مشفق از سوی مراجع مسئول و غیر مسئول همراه بود، خود تأییدی بر حقانیت شکایت این هفت قربانی پرونده سازی های پس از انتخابات می باشد.
صد البته شکایت این هفت نفر نمادی از فریاد اعتراض مردم و تمام قربانیان کودتای انتخاباتی سال گذشته می باشد و چه حسن تصادفی که عدد هفت همواره عددی مقدس و سمبل کثرت بوده است.
کثرت قربانیانی که حتی به فرض بعید اعتراض غیر قانونی، باز هم مستحق این تجاوزها و خشونت ها نبوده اند.
سردار مشفق در سخنان خود ضمن اعتراف صریح به مداخلات غیرقانونی یک نهاد نظامی اجماعی، که قانونأ باید بیطرف باشد، به سود یک نامزد و علیه نامزدهای دیگر در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، اتهامات و افترائات متعددی به افراد و احزاب مسلمان، طرفدار انقلاب و خط امامی زده است.
همسران ما ضمن اعلام شکایت نسبت به افترائات مزبور، اعلام جرم خود را صرفأ به مداخلۀ غیر قانونی برخی از مسئولان و فرماندهان قرارگاه ثارالله در انتخابات اختصاص داده اند.
جای بسی شگفتی است در نظامی که مدعی عدالت علوی است، به جای برخورد با مجریان واقعی، یعنی معدود مسئولان و فرماندهان یک نهاد نظامی که رسمأ و علنأ و بر خلاف قوانین موجود، در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری به سود یک نامزد مداخله کرده و خود به این مداخلات، صریحأ اعتراف کرده اند، دادستان محترم تهران، شاکیان را تهدید به برخورد مجدد می کند و برخی از آنان را به زندان برمی گرداند.
لذا ما امضاکنندگان این نامه که خانواده های این هفت شاکی هستیم بر خود لازم می دانیم حال که تعدادی از آنان به جرم شکایت قانونی راهی محبس شده و تعدادی نیز در انتظلر احضار به سر می برند (به مصداق “…فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر” ) شکایت بحق آنان و دیگر قربانیان را تا حصول نتیجۀ نهائی ادامه داده و یادآور می شویم که سرکوب، خفقان و عدم امنیت عمومی منجر به تشدید بی اعتمادی در جامعه شده و ادامۀ این روند و پرورش ظلم و ستم ، علاوه بر عقوبت اخروی، در این دنیا نیز گریبان عاملین و مسببین خود را خواهد گرفت.
وَ اتّقوا یومأ لا تَجزی نفسٌ عَن نفسٍ شیئأ و لا یُقبَلُ منها عدلٌ و لا تَنفَعُها شَفاعَةٌ و لا هُم یُنصَرون
مهناز اصغرزاده (امین زاده)
عفت خطیبی (صفائی فراهانی)
هنگامه رضوی (نبوی)
مریم شربت دار قدس (عرب سرخی)
سکینه کریم زاده (رمضان زاده)
زهرا مجردی (میردامادی)
فخرالسادات محتشمی پور (تاجزاده)
در پی برکناری پروفسور یوسف ثبوتی، چهره برجسته علمی کشور، از ریاست مرکز تحصیلات تکمیلی علومپایه زنجان، مهدی کروبی با انتشار بیانیهای این اقدام را محکوم کرد و آنرا “خسارتبار” و “مخالف منافع ملی” خواند.
پروفسور یوسف ثبوتی، فیزیکدان سرشناس ایرانی و مؤسس مرکز تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، از مهدی کروبی حمایت کرده بود.
به گزارش سحام نیوز، مهدی کروبی در بیانیه خود خاطرنشان کرده است :
“با کمال تأسف مطلع شدم که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در راستای تصفیه دانشگاهها و مراکز علمی کشور از نخبگان و چهرههای برجسته علمی مستقل، اقدام بهبرکناری دانشمند محترم آقای پروفسور یوسف ثبوتی کرده است.
تأسفبارتر اینکه این اقدام خسارتبار و مخالف منافع ملی در حالی انجام شده است که قاطبه دانشگاهیان اعم از اساتید، دانشجویان، کارکنان دانشگاهها و مردم فهیم استان زنجان، نه تنها مخالف این سوءتدبیر بودهاند، بلکه بسیاری از آنها با انتشار بیانیه و اقدام بهتجمع و تحصن نارضایتی خود را ابراز داشتهاند، بهطوری که علیرغم اعمال فشار از طرف نهادهای خاص و ایجاد جو امنیتی و بستن راههای منتهی به دانشگاه و جلوگیری از ورود مردم و دانشگاهیان بهدانشگاه، چندینبار برگزاری مراسم معارفه رئیس جدید این دانشگاه معتبر کشور بهعلت اعتراضات شدید مردمی و دانشجویی لغو و بهزمان دیگری موکول شده است و در نهایت با کنترل و اداره دانشگاه توسط نیروهای خارج از دانشگاه، عدهای از مقامات استان همراه با تعدادی نیروی محافظ و … وارد سالن آمفیتئاتر شده و در غیاب پروفسور ثبوتی، دانشجویان، اساتید و کارکنان این دانشگاه اقدام بهمعرفی رئیس جدید کردهاند.
وبلافاصله بعد از این معارفه وارد دفتر کار پروفسور ثبوتی شده و کتابها، مقالات علمی ارائه شده در ژورنالها و همایشهای جهانی و مدالهای افتخار آقای دکتر ثبوتی را بیرون ریختهاند! و این در حالی بوده است که ایشان در تهران بودهاند!
اینجانب از نزدیک این شخصیت علمی برجسته را میشناسم و با فضائل اخلاقی ایشان آشنا هستم و شاهد ایثار و فداکاری این دانشمند عزیز بودهام و اطلاع دارم که چگونه علیرغم وجود زمینه برای حضور ایشان در بزرگترین و مهمترین دانشگاههای جهان، این استاد فرهیخته به تمامی مظاهر دنیوی پشت پا زد و با حضور در زادگاه خویش و با استفاده از علم و تجربه و نفوذ معنوی خود در طول بیست سال یکی از مهمترین دانشگاههای علوم پایه کشور را پایهگذاری و مدیریت کرد.
از اینرو ضمن ابراز اعتراض بهاین اقدام و محکوم کردن آن تصریح کنم که یقینا امام راحل هرگز به دنبال چنین حاکمیتی نبوده است.”
پروفسور ثبوتی، همچنین استادیار بخش ریاضی دانشگاه نیوکاسل، دانشیار بخش فیزیک دانشگاه شیراز، ْدانشیار مدعو بخش نجوم دانشگاه پنسیلوانیا، استاد فیزیک دانشگاه شیراز، محقق ارشد انستیتوی نجوم و اختر فیزیک دانشگاه آمستردام، هلند، محقق مدعو مرکز نجوم و اختر فیزیک دانشگاه شیکاگو، استاد مدعو بخش فیزیک دانشگاه نورث ایسترن بوستون امریکا، عضو وابسته مرکز بینالمللی فیزیک نظری (تریست ایتالیا) می باشد.
طی سالهای اخیر، تعداد زیادی از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاههای سراسر کشور، بدلیل مخالفت با دولت، انتقاد، دگر اندیشی و موارد مشابه، مشمول بازنشستگی اجباری و اخراج از محیط آموزشی شده اند.
شب گذشته جمعی از فعالان سیاسی و دانشجویی و همچنین خانواده های زندانیان سیاسی به مناسبت تولد مهدیه گلرو، به دیدار خانواده وی رفتند و یاد وی را در شب تولدش گرامی داشتند.
به گزارش جرس، در این دیدار دوستان مهدیه از خاطرات خود درباره وی گفتند و با محکوم کردن ادامه بازداشت او و افزوده شدن یک سال حکم جدید به دوران حبس وی، آرزو کردند هر چه زودتر مهدیه و دیگر یاران دربندش از زندان آزاد شوند.
همچنین گروهی دیگر از دوستان مهدیه گلرو با نگارش و انتشار نامه ای، تولد او را تبریک گفتند و “شجاعت” او و دیگر زندانیان سیاسی را “قابل احترام” دانستند.
مهدیه گلرو فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، از آبان ماه سال گذشته در زندان به سر می برد و تاکنون به رغم بیماری گوارشی، نتوانسته است از مرخصی استفاده کند.
متن نامه دوستان گلرو، به شرح زیر است:
۲۵ سال از زندگی ات گذشته است و حالا داری هشتمین ماه زندانت را سپری می کنی، برای جشن تولدت تو را به اجرای احکام می برند و برای هدیه، سه سال حکم به حبس ات می دهند. هدیه ای که هر چند ناخوشایند است برای تو و ما، ثابت می کند حاصل ۲۵ سال بهار زندگیت چه اندوخته گرانقدری است؛
تو ستاره ای و به همین دلیل ساده ولی تلخ همراه با دیگر ستاره های این سرزمین دربندی؛ همراه با مجید دری ها، با ضیا نبوی ها، با شیوا نظرآهاری ها.
تو با شهامت و شجاعی؛ که اگر نبودی مانند شجاعانی چون نوریزاد و مومنی زندانی ات نمی کردند.
تو نمونه دانشجویان آزادی خواهی، اسفا که این روزها، روزهای اسیری دانشجویان و آزادی خواهان است، بهاره هدایت را ببین، میلاد اسدی ها، مجید توکلی ها، علی پرویزی هاو کوهیار گودرزی ها را ببین.
تو خار گلوی استبدادی، چون سحرخیزها، مثل طبرزدی ها و دیگر سروهای آزاده ای که به ظلم محبوس اند.
تو شریفی مهدیه، دریغ، روزگار، روزگار شریف کشی است؛ اگر نبود زیدآبادی ها و صمیمی ها و ملیحی ها و… قدر باید می دیدند نه بند.
مهدیه ما دوستانت به تو ستاره ی با شهامت آزاده ی شریف، سلام می کنیم و به احترامت از جای برمی خیزیم.
میلادت مبارک
در انتهای بلوار بعثت شهرک کوچکی به نام کیانشهر وجو د دارد . محل زندگی میثم عبادی ۱۶ ساله که به قول پدر و مادرش در عمر کوتاهش جایی جز این شهرک را ندید .میثم هم یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات است . او روز ۲۴ خرداد ماه سال گذشته بر اثر اصابت گلوله به شکم جان باخت .
به گزارش وب سایت « رای ما کجاست » ، پدر و مادر میثم عبادی حالا در خانه کوچکشان پس از یک سال ، از دوری میثم سخن می گویند. از دوری آخرین فرزند و نان آور خانواده شان . خانه شان آنقدر کوچک است که تو سخت می توانی تصور کنی. میثم وخواهر و برادر و پدر و مادرش در آن زندگی می کرده اند . دو اتاق تو در تو تاریک تنها محل زندگی این خانواده است .می گویند پدر خانواده چند سالی است که از کار افتاده شده و کارش را رها کرده بود . شاید همین سختی ها بود که میثم نوجوان را به فکر اعتراض انداخت. او چاره ای نداشت جز اینکه در سن ۱۵ سالگی دست از تحصیل بکشد و شاگرد یک خیاطی شود.خیاطی یاد می گرفت و در کنارش تلاش می کرد تا کمک خرج مادرو پدرش باشد .
پدرمیثم با صدایی لرزان و گرفته از پسرش حرف می زند پسری که حالا باید کم کم برایش تبدیل به خاطره شود :« از ساعت هشت صبح تا هشت شب کار می کرد تا کمک خرجمان باشد .من راننده کامیون بودم اما چند سالی است که به دلیل بیماری گردن و کمر نمی توانم کار کنم. می بینید خانه مان چقدر کوچک است مجبور شدیم هر بار قسمتی از آن را جدا کنیم و بفروشیم و گرنه ملک مان انقدر کوچک نبود. میثم که همیشه پسر با غیرتی بود طاقت نیاورد ودرسش را رها کرد و کمک خرجمان شد .»
بغض درگلوی پدر می شکند . خواهر بزرگ میثم که بعد از مرگ برادر دلبندش و کوچکترین عضو خانواده شان بیشتر به همراه فرزندانش به پدر و مادرداغدارش سر می زند حرفهای پدر را کامل می کند :« روز مادر بود و عروسی برادر بزرگترمان هم نزدیک بود. می خواستیم همه دور هم باشیم. اما میثم گفت چند ساعتی با دوستان به میدان ولی عصر می رود. گفتم میثم نرو می گویند شهر شلوغ است . گفت من چکار به سیاست دارم فقط با دوستان می رویم ببینم احمدی نژاد در سخنرانی اش چه می گوید و در شهر هم گشتی می زنیم .»
خواهر با گوشه روسری اشک هایش را پاک می کند .در دو گوشه خانه کوچک عکس های بزرگی از میثم را بر دیوار خانه نصب کرده اند تنها تابلوهایی که در این خانه به چشم می خورد . جوانکی کم سن و سال.با دیدن این عکس ها تصور می کنی عکس هایی از دوران کودکی میثم را بر دیوار نصب کرده اند . می پرسم این عکس بچگی های میثم است ؟
خواهر میثم با بغض رو به پدرش می کند :« می بینید همه همین را می گویند نه این میثم است. میثم ما . زمانی که رفت فقط ۱۶ سال داشت. بعضی ها گفتند و نوشتند ۱۷ ساله بوده اما اشتباه کردند. او یک جوان ۱۶ ساله بود که نه از سیاست چیزی می دانست و نه حق رای دادن داشت .»
آن روز کسی از اعضای خانواده میثم که دور هم جمع شده بودند فکر نمی کرد که ساعت ده و نیم شب با زنگ تلفن چنین خبر دردناکی بشنوند .تصورش هم برای شان محال بود تلفن زنگ خورد بر صفحه آن شماره موبایل میثم افتاده بود خواهر با ذوق گوشی را برداشت اما غر یبه ای سخن گفت . صدای نا آشنا گفت پسری جوان در منطقه پارک وی از ناحیه شکم تیر خورده است و حالا در بیمارستانی در چهاراه قلهک بستری است . بیمارستانی که آنها هرگز نامش را از یاد نخواهند برد .بیمارستان جواهری .
پدر میثم آن قدر با شنیدن این خبر دستپاچه شد که نفهمید چطور هنگام رانندگی با ماشین یکی از همسایگان از جاده هراز سر در آوررده است .
خواهر میثم می گوید:« گفتم بابا داری به شمال می روی ؟ ما در جاجرود چه می کنیم پدرم حواسش پرت بود . وقتی رسیدیم شهید شده بود. باور کنید هنوز بدنش داغ بود گفتند تازه تمام کرده است . »
هق هق گریه مادر و پدر میثم بلند می شود «دیر رسیدیم و پسرمان را زنده ندیدیم ولی دستهایش هنوز گرم بود .»
میثم آن روز اما تنها نبود . او همراه دو نفر از دوستانش به قول خودشان به شهر رفته بودند . دوستانی که بعدا ماجرای کشته شدن او را برای خانواده اش شرح دادند .آنها برای پدر و مادر میثم از آن روز پر ازدرد گفتند روزی که دوستشان را برای همیشه از دست دادند . آنها تعریف کردند .روز ۲۴ میدان ولی عصر شلوغ بوده، شلوغ تر از آنچه در ذهن نوجوانانی مثل آنها می گذشته است همه جا پر از نیرو بوده است .نیروهای انتظامی و لباس شخصی . آنهامی گویند که با وجود اصرار فراوان نتوانسته اند به محل سخنرانی روز احمدی نژاد وارد شوند.انگار آدم ها از قبل انتخاب شده بودند. به آنها گفته بودند حق شرکت ندارید .
میثم و دوستانش اما پس از این ماجرا سوار بر اتوبوسی راهی چهار راه پارک وی می شوند جایی که زد و خوردهایی بین معترضان به نتایج انتخابات دهم و نیروهای بسیج و لباس شخصی در جریان بوده است . در آن محدوده یک نیروی لباس شخصی دختری را به شدت با باتوم کتک زده وبعد هم روی زمین می کشیده است . میثم که این صحنه را می بیند به شدت عصبانی می شود و اعتراض می کند و جواب اعتراضش هم گلوله ای بود که به شکمش اصابت می کند . دوستانش بعد همه چیز را برای خانواده می گویند :” میثم رو به آن شخص گفته است چرا با دختر مردم این طور می کنی مگر خودت ناموس نداری که بعد از آن صدایش برای همیشه خاموش می شود .”
پدر میثم می گوید : «همیشه نسبت به این برخوردها حساس بود اگر کسی در محله مان مزاحم دختری می شد میثم حتما با آن شخص برخورد می کرد او آن روز هم به گفته دوستانش از این برخوردهای تند خیلی تعجب کرده و رو به آن لباس شخصی گفته چرا دختر مردم را این طور در خیابان می زنی؟ اما می خواهم بپرسم جواب این سوال باید گلوله باشد ؟ آن هم گلوله به پسر ۱۶ ساله ای که هیچ چیز از سیاست نمی داند ؟ هرگز تصور نمی کردم پسرم را در روز روشن به دلیل یک اعتراض کوچک این طور قربانی کنند .»
یک سرباز وظیفه که میثم را در آن حال و روز می بیند به کمک دوستانش به بیمارستان می برد. البته بیمارستانی که مخصوص زنان باردار بوده و چون در آن جا تجهیزات کافی برای درمان یک زخمی وجود نداشته تیم پزشکی نمی توانند کمک زیادی به این جوان کند و او به دلیل خونریزی داخلی جان می بازد .
پدر میثم با اندوه سری تکان می دهد «: اگر به یک بیمارستان مجهز رفته بود و زودتر به او رسیدگی می کردند این بلا به سرمان نمی آمد و الان او را در کنار خودمان داشتیم آن از بچگی اش که در فقر و اندو ه گذشت این هم از اوج جوانی اش که برای همیشه رفت .»
مادر حالا گریه را سر می دهد . یک سال است که آنها حال و روز درستی ندارند و نمی توانند غم از دست دادن کوچکترین فرزندشان را از یاد ببرند .قطعه ۲۵۶ بهشت زهرا ردیف ۱۳۱ شماره ۳۱ تنها جایی است که به این مادر داغدار آرامش می دهد هر بار بی تابی می کند فرزندان اش او را به مزار میثم می برند .
پدر از روزهای سختی که گذرانده می گوید اینکه در این یک سال به دلیل فکر و خیال مدام دچار فراموشی های گاه و بیگاه شده است و با این وضع توان رسیدگی به اوضاع اقتصادی خانواده را هم ندارد . او حالا کمک خرجش را از دست داه است و بدون او بیشتر متاصل شده است .
پدر درباره میثم حرف می زند :« آنقدر عمرش کوتاه بود که حتی نمی توانم درباره اش زیاد حرف بزنم ولی پسر خوبی بود و همه ما از بودنش در خانه راضی و خوشحال بودیم .هیچ وقت از اینکه کار می کند گلایه نمی کرد و همیشه از همه چیز راضی بود و بعد فوری انگار چیزی یادش آمده باشد اضافه می کند.دستهای قوی ای داشت .و دوباره سربه زیر اشک می ریزد.»
پدر میثم که شکایتش را به همه نهادهای قانونی از جمله دادستانی ،دفتر ریاست جمهوری و دفتر رهبری برده است .تاکنون هیچ نتیجه ای نگرفته است. اما با قاطعیت می گوید :« دولت را در این کار مسوول می دانم آنها باید بگویند که چرا پسر بی گناه من را در روز روشن در خیابان کشته اند باید ضارب را دستگیر و زندانی کنند .»
او می گوید:« چند بار افرادی به نام بسیجی به خانه مان آمدند و گفتند از آقایان موسوی و کروبی شکایت کنید وبگویید آنها باعث کشته شدن فرزندتان بوده اند . بعد هم از قول ما خبرگزاری های دولت به دروغ حرفهایی را بازتاب داده اند .»
خواهر و پدر میثم هردو این نوشته های این خبرگزاری ها را تکذیب می کنند. پدرش می گوید:« به آنها هم گفتم که من از دولت شکایت دارم مگر هر کس از خیابان رد می شود باید تیر بخورد و کشته شود پسر من اصلا از سیاست سر در نمی آورد فقط برای کنجکاوی به خیابان رفته بود آیا این جرم است ؟»
خواهر میثم هم با اشاره به دروغ پرداری این افراد در برخی سایتهای خبری می گوید :«بار دوم که این بسیجی ها به منزل مان آمدند به آنها گفتم چرا از طرف ما دروغ می گویید ما کاری به سیاست نداریم و فقط می خواهیم بدانیم چه بلایی سر عزیزمان آمده حتی به آنها گفتم من از آقای احمدی نژآد سوال دارم یعنی کسی که برای شرکت در سخنرانی شما آمده باید کشته می شد مگر خودتان از صبح آن روز در تلویزیون تبلیغ نمی کردید که جوانان در آن سخنرانی شرکت کنند پس چرا برادر مرا این گونه کشتید ؟»
پدر میثم ادامه می دهد :« وقتی به این جا و آنجا مراجعه می کردم و پی گیرشکایت و چگونگی کشته شدن پسرم می شدم به من می گفتند پسرت اغتشاشگر بوده من همیشه به آنها می گفتم پسر ۱۶ ساله من اصلا نمی دانست سیاست چیست او حتی نتوانست رای بدهد حالا چطور اغتشاشگرشده است ؟ اما یک روز قاضی پرونده پسرم تکلیف را مشخص کرد رو به من گفت به نتیجه نمی رسی بی خود خودت را خسته نکن .او گفت من ده بار مامور فرستادم تا فرمانده بسیج را برای پی گیری وضعیت پرونده پسرت احضار کنم اما او نیامد از این حرفها فهمیدم که کسی پاسخگویمان نیست .پسر ۱۶ ساله ام را از من گرفتند و به جایش در آخر یک کارت خانواده شهید به ما دادند . نمی فهمم این کارت به چه درد ما می خورد . من به جای این کارت می خواهم قاتل پسرم را معرفی و محاکمه کنند .»
اولین جلسه دادگاه آرش سقر، روزنامه نگار و از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در مناطق سنی نشین کشور، روز دوشنبه هشتم شهریور در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرنگار «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» این روزنامه نگار نزدیک به یک سال است که در بند امنیتی ۲۰۹ در بازداشت موقت است و علی رغم گذشت یک سال از بازداشتش، هنوز در بلاتکلیفی به سر می برد.
اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و جاسوسی برای کشور ترکمنستان، از جمله اتهامات این روزنامه نگار هستند.
کلمه :جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در تازه ترین بیانیه خود ضمن شرح رنج هایی که در چهارده ماه گذشته بر خود و عزیزان زندانی شان رفته، نوشته اند :«ما سپاسگزار شهروندان همراه هستیم و سپاسگزار رهبران جنبش سبز که هرچند دستشان از قدرت کوتاه است اما دل مردم جایگاه امن آنان شده و هر روز بیشتر می شود. »
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
دومین رمضان بی حضور عزیزان دربندمان به نیمه می رسد و امشب همه ما به مناسبت میلاد خجسته فرزند علی(ع) و زهرا(س)، کریم اهل البیت امام حسن مجتبی، به جشن و سرور می نشینیم اما چون سال گذشته دل هایمان مالامال از دردی است که از ستم دیدگی، آن هم در دیار خود و به دست مسئولین و حکمروایان خود برجانمان نشسته است. دردی که گذر زمان و تغافل های مسئولین و فراموشی دیگران آن را نکاسته بلکه به تعداد روزها و لحظه های تلخی که بر ما و عزیزانمان گذشته و می گذرد، بر آن افزوده می شود. درد هجر و دوری و از هم گسیختن کاشانه هایمان، درد بی سرپرستی و بی پناهی برای فرزندان خردمان و نوجوانان در آستانه بلوغمان و جوانانمان که در عنفوان جوانی گرد غم بر وجودشان نشسته و طراوت و شادی را از آنان ربوده است. دردهایمان به غایت بزرگند و جشن ها تنها لبخندی برلبمانمان می آورند زودگذر و فردا روز باز ما ییم و دردها و رنج ها و بی مسئولیتی ها و بی تعهدی ها و بی اخلاقی ها و بی مروتی ها. هیهات. هیهات که دومین رمضان نیز به نیمه می رسد در حالی که برای آنان که شهوتِ قدرت چشمانشان را کور کرده و گوش هایشان را بسته و بر دل هاشان قفل زده، مجالی برای بیداری و تنبّه و جبران خطاها فراهم نیامده است. و چه عقوبتی بدتر از این که خداوند بنده اش را فراموش کند و او را به خود واگذارد تا هرآن چه نفس اماره فرمانش می دهد بکند و هرچه امیال حیوانی طلب می کند، استجابت کند. و چه سرافرازیم ما خانواده های زندانیان سیاسی که به تبع عزیزان آزاده دربندمان طی این مدت بنده هوا نشدیم و سر در برابر ستم فرود نیاوردیم و بندگی جز برای معبودمان، آن ذات لایتناهی و ازلی و ابدی نکردیم و از خدایمان می خواهیم که تا پایان عمر ما را به مقام وارستگی از غیر و عبودیت و بندگی خویش موفق بدارد.
اما همه تسلیم و رضای ما در برابر پرورگار لاشریک مانع از آن نیست که دردهایمان را برای آگاهی عموم فریاد نزنیم و بی حرمتی ها را افشاء نکنیم و ستمی که بر عزیزانمان می رود برملا نسازیم. و این اطلاع رسانی نه تنها وظیفه ما به عنوان خانواده زندانی سیاسی است بلکه وظیفه هر انسان آزاده ای است که صدای ما را می شنود و ذره ای آزادگی و شرف و انسانیت در وجودش نهفته است. باید سپاسگزار شهروندان همراهی باشیم که از آن رمضان تا این رمضان ما را تنها نگذاشتند و در این شرایط سانسور شدید خبری رسانه ما شدند و ندای حق طلبی مان را به اقصی نقاط عالم رساندند تا غفلت و بی خبری پرده ای برای پوشاندن اقدامات غیر قانونی، غیرشرعی و غیرانسانی کودتاگران نشود. از آن رمضان بلکه از خیلی جلوتر یعنی فردای کودتای انتخاباتی که جناح به اصطلاح پیروز به جای جشن پیروزی، جشن خون به راه انداختند و سیاه کردند کارنامه اعمالشان را با اقداماتی زشت و کریه از جمله حبس و شکنجه و اعتراف گیری های مشمئزکننده و اقدام به تشکیل دادگاه های نمایشی غیرقانونی و ایجاد و تشدید فضای نیرنگ و فریب افکار عمومی. بی خبر از آن که خدا با مظلومان است. هرچند تکیه گاه ظالمین به ظاهر محکم و مستحکم باشد.
اینک در آستانه نیمه رمضان، ماه فضل و رحمت پروردگار، بسیار متأسفیم که باید از فشارها و تضییقات بیشتر بر آزادگان دربندمان بگوییم و از بی توجهی ها و بی حرمتی های بیشتر به خانواده های ارجمندشان. متأسفیم که باید بگوییم رحمت و برکت در این ماه پرفیض توسط بندگان طاغی خدا از مخلص ترین و پاک ترین بندگان سلب شده است.
بی شک خداوند خود بهترین پناه و حافظ برای آفریدگان است اما آنان که به ستم خود را نگاهبان و نگاهدارنده خوانده اند به چه حقی عزیزان ما را در این ماه عزیز تحت فشار روحی و جسمی و در عسروحرج قرار می دهند؟
مسجد و حسینیه بند ۳۵۰ چرا تعطیل است؟ تلفن های بند ۳۵۰ چرا بیش از یکماه قطع است و امکان تماس نیست؟ امکان دادن کتابهای مورد نیاز و منابع مطالعاتی از عزیزانمان چرا سلب می شود؟ وقت ملاقات ها چرا کوتاه و اینگونه محدود شده و چرا ملاقات حضوری تنها با دستور و تایید دادستان و فقط برای یکی از اعضای درجه یک خانواده در فضایی غیرامن ممکن است و دادستان چرا هر بار این موضوع را تکذیب می کند که ملاقات های حضوری همچون همیشه برقرار است؟ وضعیت بهداشتی چرا اینقدر وخیم است؟ بهداشت اولیه و امکانات تخصصی پزشکی چرا تأمین نمی شود؟ امکانات اولیه مثل پوشاک و خوراک و دیگر مواد مورد نیاز چرا در دسترس آنان نیست و چرا خانواده ها برای رساندن مایحتاج عزیزانشان منع می شوند؟وضعیت مرخصی ها چرا این گونه نابسامان و ناهماهنگ و با خست و لجبازی و عناد و غرض ورزی همراه است. چرا بعضی عزیزان در این یک سال و چندماه براساس حق قانونی شان هرگز به مرخصی نیامده اند و حتی با مرخصی استعلاجی مخالفت می شود؟ این همه ناهماهنگی ها میان دادستانی و اطلاعات از کجا نشأت می گیرد؟ وبالاخره در شرایط روزه داری عزیزانمان وضعیت تغذیه و خوراک آنان چرا این قدر غیراستاندارد است؟ کدام متخصص تغذیه تشخیص داده که صرفا مواد نشاسته ای و قندی برای روزه داران کفایت می کند و اگر نمی توانند از غذای معمول استفاده کنند، مواد کنسروی جایگزین خوبی است؟
این ها سؤالات بی پاسخی است که ما خانواده ها مکرر از مأمورین و مسئولین زندان و قضا داریم و پاسخش یا سکوت و بی اعتنایی است یا تمسخر و بدزبانی.
ما عزیزانمان را به خدای رحمان سپرده ایم اما از آن جا که مردم محرمند و پشتیبان، از این پس گزارش وضعیت عزیزانمان را با فاصله کمتری به حضورشان خواهیم رساند باشد که نبودن گوش شنوا در میان مسئولان به منزله بی اعتنایی عمومی نسبت به وضعیت عزیزان دربند تلقی نشود و سرانجام کسی احساس مسئولیت کند و به بزرگترین پرسش ما پاسخ گوید: پاسخ ما هیچ ، پاسخ خدایتان، خدایمان را چه می دهید ای از خدابازگشتگان!
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ ،بند ۲۰۹ ،دو الف و زندان رجایی شهر
جبهه مشارکت ایران اسلامی در اطلاعیه ای به بی قانونی ها یی که در زندان نسبت به اسیران زندانی می شود اعتراض کرد. در این بیانیه آمده است : چه دلیلی بر شکست محتوم کودتا از این محکم تر که تمام حیثیت نهادهای امنیتی و نظامی که باید حافظ جان و مال مردم و امنیت عمومی باشد بی محابا خرج انتقام گیری و عقده گشایی شخصی می شوند و چون توان برخورد عفلی و منطقی ندارند درفش و تیغ بر می کشند و با به زندان انداختن این عزیزان و محروم کردن آنها از بدیهی ترین حقوق یک زندانی می خواهند زبان حق گوی آنها را ببرند و قلم حقیقت نویس آنها را بشکنند.
متن کامل اطلاعیه جبهه مشارکت به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در حالی که بیش از ده روز از اسارت مجدد مصطفی تاج زاده و بیش از هفت روز از بازگشت عارفانه محمد نوری زاد به زندان می گذرد، اوج قانون شکنی را در رفتار زندانبانان سیاه دل آنها می توان یافت که اولیه ترین حقوق این عزیزان و خانواده بی پناه آنها که چیزی جز اطلاع از وضع این بیگناهان نیست زیر پا می گذارند.
چه دلیلی بر شکست محتوم کودتا از این محکم تر که تمام حیثیت نهادهای امنیتی و نظامی که باید حافظ جان و مال مردم و امنیت عمومی باشد بی محابا خرج انتقام گیری و عقده گشایی شخصی می شوند و چون توان برخورد عفلی و منطقی ندارند درفش و تیغ بر می کشند و با به زندان انداختن این عزیزان و محروم کردن آنها از بدیهی ترین حقوق یک زندانی می خواهند زبان حق گوی آنها را ببرند و قلم حقیقت نویس آنها را بشکنند.
چه دلیلی محکمتر از این رفتار در اثبات محو کامل استقلال قوه قضاییه وجود دارد که همه ارکان آن بی رحمانه بازیچه دست بازجویان و مفتشان خدانشناسی می شود که همراه خویش همه نظام را به ورطه سقوط می اندازند؟
چه دلیلی از این رفتار کودکانه جاهلی بهتر برای نشان دادن اینکه در نظامی که مدعی پیروی از رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است اخلاق و عدل و انصاف چون گوی بازی در میدان ظلم گردانده می شود و لگد مال جهل و خود خواهی عده ای از خدا بی خبر می شود که دانسته یا ندانسته پروژه سرنگونی جمهوری اسلامی را به پیش می برند.
اگر هیچ دلیلی بر حقانیت جنبش سبز وجود نداشت جز آنچه بر این دو اسیر سرفراز می رود، کافی بود تا هر انسان منصف وعبرت آموخته تاریخ به یقین برسد که صدای خرد شدن استخوان ظلم از درون اوین طنین انداز شده است.
تاج زاده و نوری زاد دو انسانی هستند که جز حق نگفتند و بر این عهد خود با خدا استوار ایستادند و امروز به مثابه پرچم ایستادگی و صبر جنبش سبز هماره در یاد ما هستند چه بگذارند صدای آنها را بشنویم، چه نگذارند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
۳/۶/۸۹
گروه اقتصادی کلمه-روزبه رستگار: مساله یارانه ها در آخرین گام های اجرایی شدن هنوز با چالش هایی رو به روست . از سویی در سایت وزارت رفاه وقتی شهروندان ثبت نام می کنند باید به این سامانه حتما اجازه دهند که به دیگر حسابهای آنان نیز دسترسی داشته باشد و حق برداشت به آن بدهد واز سویی هم هنوز مشخص نیست سطح افزایش قیمت ها تا چه میزان است و هر خانوار به چه مقداری یارانه دریافت می کند. عدم اطلاع رسانی دولت در این خصوص نشان می دهد که دولت در پی آن است که از شیوه های غافلگیری استفاده کند تا هم مردم وهم مجلس در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرند وفرصت بحث ونظر واعمال نظر از انها گرفته شود.
یارانه نقدی براساس تعهدنامه کتبی که در سامانه وزارت رفاه آمده و دارای ابهامات بسیاری است تنها به کسانی تعلق میگیرد که گزینه “قبول دارم” را انتخاب کنند وگرنه اسامی آنان از فهرست دریافت یارانه نقدی حذف میشود، در حالی که به نظر میرسد این “تعهدنامه” مغایر قانون هدفمندی یارانهها ، سایر قوانین و حتی حقوق شهروندی است.
در این راستا برخی از نمایندگان مجلس گرفتن تعهدنامه و دسترسی به حسابهای بانکی متقاضیان یارانه نقدی را “نقض حقوق شهروندی” خوانده اند، دولت ولی اخذ تعهدنامه از ثبت نام کنندگان را قانونی میداند.
با مراجعه به سامانه اعلام حساب خانوار برای دریافت یارانه پس از وارد کردن کد ملی، تعهد نامهای در مقابل شهروندان قرار می گیرد که یا باید آن را قبول کنند و منتظر دریافت یارانه نقدی باشند یا قید دریافت یارانه نقدی را بزنند.
به گزارش مهر در این تعهد نامه آمده است: ” به سازمان هدفمندی یارانه ها اجازه می دهم: در صورت احراز عدم صحت اطلاعات ارائه شده در فرم اطلاعات اقتصادی خانوار یا به هر دلیل دیگر یا اشتباه واریزی به حسابم ، معادل کلیه وجوهی که به ناحق و بر خلاف مفاد قانون هدفمند کردن یارانه ها و مقررات و ضوابط اجرایی آن واریز شده است از حسابهای اینجانب برداشت نماید و بانک های مربوطه با اعلام سازمان ، مکلف به انجام آن می باشند.”
بنا بر این گزارش، با قبول این تعهد نامه شهروندان علاوه بر اینکه به دستگاههای ذیربط اجازه می دهند با چک کردن حسابهایشان از آن برداشت کنند، تا حدودی نیز باید از دریافت یارانه نقدی نا امید می شوند، چرا که ممکن است سازمان هدفمندی یارانه ها به این نتیجه برسد که اطلاعات ارائه شده شما با هر ضریب اهمیت صحت ندارد و شما را از دریافت این یارانه که براساس قانون، حق تمام شهروندان ایرانی است، محروم کند.
این در حالی است که اطلاعات خانوار ثابت نبوده و این امکان وجود دارد فردای ارائه این اطلاعات، اطلاعات خانواده تغییر کند و بسیاری موردهای دیگر که می تواند دلیلی برای تغییر اطلاعات خانوار باشد و شما با امضای این تعهد نامه عملا حق اصلاح اطلاعات را نیز از خود سلب خواهید کرد؛ هر چند چاره ای ندارید و در صورت قبول نکردن آن به کل از دریافت یارانه محروم خواهید شد.
به گزارش خبر آن لاین موسی الرضا ثروتی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ایران، با انتقاد از ملزم کردن متقاضیان به امضای چنین تعهد نامهای، گفت: “دولت از پرداخت نکردن یارانه نقدی به افراد استقبال می کند و شاید هم قرار گرفتن چنین تعهدی در سامانه وبسایت وزارت رفاه برای این باشد که تعداد کمتری یارانه نقدی دریافت کنند.”
وی همچنین، درباره گزینه های انتخابی این تعهدنامه که طی آن از کاربران خواسته می شود تا از میان “قبول دارم،” و “قبول ندارم” یکی را انتخاب کنند، گفت: “افراد می توانند این تعهد نامه را قبول نکنند و در این زمینه اختیار کامل دارند که اجازه برداشت از حساب های خود را بدهند یا خیر.”
اما علی اصغر یوسف نژاد، عضو کمیسیون اصل ۴۴ مجلس ایران نیز در واکنشی دیگر گفته است که “در قانون پیش بینی شده است که همه افراد بتوانند از یارانه برخوردار شوند.”
یوسف نژاد در مورد تعهدنامه سامانه اعلام حساب خانوار (refahi.ir) و الزام کاربران برای انتخاب گزینه های آن گفت: “اینکه افراد بخواهند با انتخاب یک گزینه نظر خود را در مورد دریافت یارانه ها اعلام کنند، نوعی اجبار است و دولت این اختیار را ندارد.”
این عضو کمیسیون اصل ۴۴ مجلس ایران همچنین برداشت پول از حساب های مختلف افراد در صورت احراز اطلاعات نادرست ارایه شده از سوی مردم به هنگام ثبت نام کامپیوتری را قابل تحقق ندانست و تاکید کرد که “دسترسی به هر حساب دیگری غیر از آن شماره حسابی که مردم اعلام می کنند، نیاز به حکم قانونی و قضایی دارد.”
اما مسئولان دولتی می گویند که اخذ این تعهد نامه تنها به خاطر مواردی است که اگر پولی به اشتباه و به دلیل اطلاعات نادرست سرپرست خانوار (در طرح اطلاعات اقتصادی خانوارها) پرداخت شده باشد، سازمان هدفمند کردن یارانه ها بتواند این پول را از حساب آنها بردارد. بر خلاف آنچه در این تعهد آمده است، بر اساس بند الف ماده ۷ قانون هدفمندى یارانه ها دولت موظف به پرداخت این یارانه در قالب پرداخت نقدى و غیر نقدى با لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به کلیه خانوارهاى کشور به سرپرست خانوار است.
به گزارش امروز :«تبصره ۲ این قانون مى گوید دولت مى تواند حساب هدفمندسازى یارانه ها را بنام سرپرست خانواده هاى مشمول یا فرد واجد شرایط دیگرى که توسط دولت تعیین مى شود افتتاح نماید. اعمال مدیریت دولت در نحوه هزینه کرد وجوه موضوع این حساب از جمله زمان مجاز، نوع برداشت هزینه ها و برگشت وجوهى که به اشتباه واریز شده اند مجاز است. بر اساس این تبصره قانونى دولت تنها مجاز به برگشت وجوهى است که به اشتباه واریز شده اند نه برداشت از حسابهاى فرد به هر دلیلى. گفته مى شود این موضوع قرار است توسط نمایندگان مجلس بررسى شده و تذکرهاى لازم به دولت داده شود تا نسبت به اصلاح این تعهد کتبى که داراى ایرادات اساسى است، اقدام شود.”
محمدرضا فرزین، سخنگوی کارگروه تحول اقتصادی دولت، در این خصوص معتقد است : “این تعهد اخذ شده توسط وزارت رفاه و تامین اجتماعی مغایر قانون نیست، البته قانون اجازه ورود به سایر حسابهای افراد را نمیدهد.”
فرزین با اشاره به جزییات قانون مصوب در این رابطه گفت: “تعهد وزارت رفاه در این خصوص مطابق با آئین نامه های اجرایی قانون هدفمندی یارانه ها است. بر اساس متن تعهد وزارت رفاه اگر پول به حساب فرد دیگری غیر از فرد مورد نظر واریز شود، این حق قانونی دولت است که این مبلغ را از حساب فردی که پول به آن واریز شده برداشت کند.”
با قانونی شدن برنامه حذف یارانه ها که قرار است از محل افزایش قیمت کالاها و خدمات، مقادیر به صورت نقدی به خانوارها پرداخت شود، دولت همزمان با آماده کردن مقدمات اجرای این برنامه، سعی دارد قواعدی برای نحوه توزیع یارانه ها در نظر بگیرد. ولی بسیاری از اقتصاد دانها نسبت به اجرا ونتایج مثبت آن بد بین هستند . محسن رنانی، اقتصاددان و استاد دانشگاه اصفهان در گفتوگویی بار دیگر نسبت به پیامدهای جدی تورمی این طرح هشدار داده و پیش بینی کرده با اجرای این طرح طبقه متوسط در ایران از بین رفته و تبدیل به طبقه فقیر میشود. وی این هشدار خود را واپسین هشدار قبل از اجرای برنامه هدفمندسازی یارانهها خوانده است.”
بنا بر این گزارش فریبرز رئیس دانا، نیز به چشم انداز روشن پس از اجرای این طرح باور ندارد و آینده اقتصاد ایران پس از اجرای پرداخت نقدی یارانهها را این چنین توصیف می کند:«مرکز آمار ایران درست نمیگوید. میگوید آن فرمهایی که دادیم مردم پر کنند، اکثریت مردم پر کردهاند. من میگویم بیست سی درصد یا چهل در صد بیشتر پر نکردهاند. و آن هم نادرست گفتهاند. برای اینکه همگان میدانستند که قرار است چیزی تصویب شود و همگان داراییشان را و درآمدشان را کم گفتهاند. وآنگهی در طول سال بسیار جابجاییهایی در گروه های درآمدی اتفاق میافتد. من هم یک میلیون تومان میگیرم و یک خانواده دیگر هم یک میلیون تومان. ولی اگر من بیماری کلیوی داشته باشم، نیازمندم.»
فریبرز رئیس دانا میافزاید: «اینها را چگونه میخواهند تشخیص دهند؟ آن کسی که پسر جوان دارد و به دانشگاه آزاد میرود با آن کسی که فرزند ندارد و یا فرزندش در سنین ده دوازده سالگی است و هزینههای کمتری دارد، چگونه میخواهد تشخیص دهد. ما در اقتصاد اینها را بسیار پیچیده میدانیم ولی می دانیم که راه حل هم دارد. در واقع راهحلهایش آنهایی هستند که به شدت دولت جمهوری اسلامی از آن راهحلها پرهیز میکند. پس من میدانم که چند هدف دارد. یکی این که بگذارد این پرداختهای نقدی تبخیر شود. در زیر تابش تورم و به تدریج از بین برود. بعد هم گروههای خودی را تشخیص بدهد و بیاورد این نقدینهها را بگذارد در کف دستشان و از طرف دیگر هم از شر هزینههای بودجه خلاص شود و بتواند بودجه را به سمت خریدهای تسلیحاتی یا خریدهای دیگری که دارد، هدایت کند.»
مسئولان اقتصادی دولت پیش از این گفته بودند هدفمند کردن یارانهها به معنای واقعی شدن قیمت کالاهای اساسی مشمول یارانه، مانند بنزین، گازوئیل، آب، برق و گاز خانگی زمانی اجرایی میشود که خانوادهها پیشاپیش معادل دو ماه از یارانههای نقدی را در حساب خود داشته باشند.
اما یک ماه مانده به پرداخت نقدی یارانهها، حتی آنهایی که برای گرفتن این یارانه نقدی ثبت نام کردهاند، نمیدانند در ازای گران شدن قیمت کالاهای اساسی قرار است چقدر به حسابشان واریز شود.
اما این فقط مردم نیستند که نمیدانند از رهگذر اجرای برنامه پرداخت نقدی یارانهها ماهانه چقدر دریافت میکنند. حتی بهروز مرادی، مدیرعامل سازمان تازه تاسیس هدفمند سازی یارانهها نیز از رقم یارانه نقدی اطلاعی ندارد.
او به خبرنگار صدا و سیما چنین میگوید:«چون گزینههای مختلفی داریم از حیث ایجاد درآمد و منابع برای اجرای این قانون، از طرفی هم تا پایان شهریور ماه تعداد سرپرست خانوادههای متقاضی دریافت یارانه تغییرات لازم اعمال میشود و نهایی میشود، تا این دو سئوال را نتوانیم دقیقاً مشخص کنیم، آن عدد قطعاً مشخص نخواهد شد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر