-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

Latest News from Iran Free for 08/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در حالی که کمتر از ۴۸ ساعت از اعلام حواشی شایعه مربوط به ترانه موسوی توسط امید حبیبی نیا در فیس بوک ش گذشته است، این خبر به سرعت در وبلاگ ها و وب سایت های مختلفی با تعابیر متفاوت درج و مورد بحث قرار گرفته است.

یکی از این وبلاگ ها متعلق به مینو صابری همکار رادیو زمانه است که متن کامل نت امید حبیبی نیا را منعکس کرده است، اما نکته جالب این است که در بالاترین برخوردی عجیب با این نوشته صورت می گیرد و برخی از کاربران روی تویتر و فریند فیدز پیغام می دهند که این موضوع نباید در بالاترین حذف شود.

ظاهرا تمام لینک هایی که به این شایعه می پردازد توسط برخی از کاربران بالاترین  حذف می شود، این نکته از این جهت جالب است که در ابتدای پخش این شایعه نیز چنین برخوردی از سوی بالاترین صورت گرفت.

امید حبیبی نیا که این خبر ناخواسته به نام او تمام شد زیرا تنها فرد حقیقی بود که این خبر را پخش کرد،  نه ماه پیش در این زمینه چنین نوشته بود:

موضوع ترانه موسوی نخستین بار از طریق دوستی که با کمیته کروبی برای بررسی مسائل پس از «انتخابات» در ارتباط بود به اطلاع من رسید، در آن زمان گروهی از دوستان در گروه «ایرانیان چپ» در فیس بوک وبلاگی تحت همین عنوان به راه انداخته بودند که تقریبا همگی ساکن ایران بودند، من این دوست را با نویسندگان وبلاگ مرتبط کردم و به این ترتیب برای نخستین بار اخبار مربوط به ترانه موسوی به فارسی و انگلیسی از طریق این وبلاگ و وبلاگ های موازی دیگر منتشر شد.

بلافاصله پس از انتشار اخبار مربوط به ترانه موسوی، مهدی جامی (سردبیر پیشین رادیو زمانه) صحت این موضوع را زیر سوال برد (شاید به این علت که نخستین بار نه توسط اصلاح طلبان بلکه چپ ها منتشر شده بود!) و تلویحا خواستار بایکوت خبری اخبار مربوط به ترانه موسوی شد.

در همین حال بارها کروبی، الویری و سایر اعضای کمیته بررسی کروبی آشکارا اعلام کردند که بنا به شواهد و مدارک معتبر موجودیت ترانه موسوی و ماجرای بازداشت، تجاوز و قتل وی صحت دارد. اما منکران که خود را در موارد دیگر پیرو اصلاح طلبان می‌دانستند در این مورد سکوت کردند و بر موضع قبلی خود در حالی که مستندی مبتنی بر ساختگی بودن ماجرا نداشتند پای فشردند.

 در همین میان مدیر بالاترین شخصا وارد ماجرا شد وکلیه لینک های مرتبط با اخبار ترانه موسوی را تحت عناوین مضحکی چون «نقض حریم شخصی» حذف کرد و در عوض خود لینک نوشته جامی در رد موضوع را ثبت کرد.

نوشته امید حبیبی نیا در باره بالاترین

اکنون پس از یک سال که منبع این خبر به شرح واقعه پرداخته و آشکارا گفته است که فریب منابع خبری خود را خورده بار دیگر این توضیح توسط برخی از کاربران با رای منفی حذف می شود.

بار اول مدیر و برخی از کاربران بالاترین معتقد بودند این خبر جعلی است و نباید منتشر شود و بار دوم  برخی از کاربران معتقدند که توضیح منبع خبر نباید منتشر شود چون حالا دیگر همه داستان ترانه موسوی را باور کرده اند.

در این میان دو روزنامه نگار ساکن پاریس و اسلو که منبع اولیه این خبر بودند و خود را پشت وبلاگ های زیرزمین و چریک آنلاین پنهان کرده اند تا کنون جز فرستادن پیام های خصوصی سخنی نگفته اند، این در حالی است که بسیاری از روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر از امید حبیبی نیا خواسته اند تا نام کامل این دو فرد را که قابل حدس است چه کسانی هستند، ذکر کند تا شاید از این طریق این دو نفر وادار به پاسخگویی شوند.

جالب توجه است که رضا و. اخیرا کلاس خبرنگاری در پاریس ایجاد و در آن کلاس در توضیح این که خبر چیست گفته است که مثلا خبر ترانه موسوی دروغ بود و دلایلی برای اینکه این خبر نباید کار بشود ارائه کرده است وی اخیرا از سوی گزارشگران بدون مرز برای شرکت در جلسه ای در مقر اتحادیه اروپا در بروکسل شرکت کرده بود و در حین همکاری با اصلاح طلبان شنیده شده است که به سلطنت طلب ها نیز پیشنهاد همکاری داده است.

در حالی که این نوشته را بصورت آنلاین برای آزادی بیان می نوشتم، مهدی یحیی نژاد مدیر بالاترین در پایان یکی از لینک های این افشاگری که هنوز حذف نشده آورده است، نظر خود را ثبت کرده است. 

من پارسال از اینکه این خبر جعلی است یا نه اطلاعی نداشتم و هنوز هم ندارم. مهم این بود که نوشته سه تا وبلاگی که نه سابقه طولانی دارند نه صاحبشان معلوم است و هیچ گواهی برای ادعایشان ارایه نمی دهند برای اثبات یک خبر کافی نیست.
این کار آقای حبیبی‌نیا در توضیح چگونگی انتشار خبر نادرست قابل تقدیر است.

در ابتدا وقتی از جانب امید حبیبی نیا این خبر  پخش شدد همه علیه این خبر موضع گرفتند و لینک های این خبر در بالاترین حذف شد، در اثر تکرار این شایعه و پخش آن در گسترده ترین شکل ممکن تا حد سنای آمریکا، واکنش صدا و سیما و اظهارات کروبی و الویری همگان این شایعه را باور کردند، اکنون که وی توضیح می دهد که منابعش وی را فریب داده اند وبرای منافع شخصی یا هر انگیزه سیاسی یا شخصی دیگری این شایعه را پرورش داده اند، بار دیگر مورد حمله قرار می گیرد که چرا خبری را که خود پخش کرده تکذیب می کند، البته آداب روزنامه نگاری چیزی است که برای این دسته محلی از اعراب ندارد.

برخی از کاربران بالاترین نیز اسیر تئوری توطئه شده اند و آن را به زمان و مکان خاصی مثلا تظاهرات روز موسوم به قدس ربط می دهند، در حالی که در همین سایت آزادی بیان سه ماه پیش مطلبی با عنوان ترانه موسوی وجود خارجی ندارد درج شده است و امید حبیبی نیا بارها در فیس بوک و تویترش نوشته بود که به زودی در باره این خبر کذب افشاگری خواهد کرد، ظاهرا دلیل صبر طولانی وی دادن فرصت به این دو روزنامه نگار بوده است تا توضیح بدهند.

از آنجا که سایت های حکومتی با سوء استفاده از پست وبلاگ مینو صابری که نمی دانم اجازه ای برای درج نت داشته است یا خیر، این نت را منعکس کرده اند، احتمالا می توان آن را جهت قضاوت همگانی منتشر کرد و منتظر توضیحات بعدی امید حبیبی نیا و آقای رضا و. در پاریس و خانم لیلا م. در اسلو ماند.

 

 

حقایق در باره چگونگی انتشار شبه خبر ترانه موسوی

 سرانجام پس از نردیک به یک سال سکوت، اکنون می توانم در باره دروغ بودن قصه ترانه موسوی بنویسم و توضیح بدهم که چرا یک سال سکوت کردم؟   سال گذشته در جریان تظاهرات و اعتراضات مردم، بسیاری از روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر با من برای انتقال اخبار، ویدئو ها و عکس های  تظاهرات و ارسال آن به رسانه های مختلف از جمله فرانس ۲۴ که من با آن همکاری می کردم، در تماس بودند.

 در روز بیست و یکم تیرماه یکی از همین روزنامه نگاران که او را با نام ل. م معرفی می کنم به من اطلاع داد که دختری به نام ترانه موسوی ناپدید شده و بیم آنکه مورد تجاوز گروهی قرار گرفته می رود.

 ل.م منبع خبر خود را خبرنگار خود که اتفاقا پس از خروج از مسجد قبا بازداشت شده و به همراه ترانه موسوی در یک بازداشتگاه بوده است ذکر کرد.

 دو روز بعد وی عکسی از ترانه موسوی برایم فرستاد و جزئیات بیشتری در اختیار من قرار داد از جمله یک شماره تلفن

 در آن زمان گروهی از دوستان چپ، وبلاگی راه اندازی کرده بودند با نام ایرانیان چپ که اغلب در داخل کشور بودند.از یکی از آنها که با نام آذر می نوشت، خواستم تا با شماره تلفنی که ادعا می شد تماس بگیرد.

 روز بعد آذر خبر داد که این شماره تلفن در شبکه وجود ندارد یا موقتا مسدود است. اما خود عین خبری که من برایش فرستاده بودم را در وبلاگش منتشر کرد

  http://iranian009.blogfa.com/post-31.aspx

  http://zeerzamin.blogspot.com/2009/07/blog-post_3749.html

 به این ترتیب برای نخستین بار وبلاگ ایرانیان چپ خبر احتمال تجاوز به ترانه موسوی را درج کرد، این خبر با کمی تفاوت عین خبری بود که چند ساعت قبل وبلاگ زیرزمین متعلق به ل.م آن را درج کرده بود اما از آنجا که کسی هنوز آن وبلاگ را نمی شناخت خبر با عنوان وبلاگ ایرانیان چپ منتشر شد و من آن را روی فیس بوک و تویترم گذاشتم و روی بالاترین هم لینک ش را گذاشتم، در نتیجه من در آن روز تنها فرد حقیقی بودم که منبع خبر قلمداد شد

 از آنجا که به ل.م اعتماد داشتم تصور من بر این بود که این خبر می تواند صحیح باشد با این حال ساعت ها با وی در باره جزئیات این ماجرا گفتگو کردم.

 روز بعد وبلاگ دیگری به نام چریک آنلاین جزئیات دیگری در باره احتمال مرگ ترانه موسوی درج کرد. این وبلاگ متعلق به ر. و بود که ل.م او را خبرنگار فرهنگی خود و از کارکنان صدا و سیما می نامید.

 چند روز بعد ل.م خبر داد که ترانه موسوی کشته شده و جسدش را سوازنده اند. هیچ منبع خبری دیگری وجود نداشت که صحت این ماجرا را تائید کند. دو منبع که بطور ناشناس دو وبلاگ را منتشر می کردند به اضافه وبلاگ ایرانیان چپ تنها مرجع پخش این اخبار بودند، منتهی خبر ابندا توسط ل.م در اختیار من قرار می گرفت، من برای آذر که پیگیر این ماجرا بود می فرستادم و وی آن را درج می کرد، بعد با تغییراتی جزئی در دو وبلاگ دیگر کپی می شد.

 در همین زمان من از ل.م تقاضای اطلاعات بیشتری کردم از جمله آدرس و شماره تلفن خانه ترانه موسوی که وی مدعی بود ر. و عکس ترانه موسوی را از آنجا برداشته است ولی درست در همین زمان وی اطلاع داد که خانواده ترانه موسوی به شمال رفته اند و پدرش نیز درگذشته است.

 با اصرار من ل.م محلی در حوالی خیابان آزادی را به عنوان آدرس محل سکونت ترانه موسوی اعلام کرد. من بلافاصله به آذر خبر دادم و او به محل رفت و از کسبه محل در باره وجود خانواده ای با عنوان موسوی پرس و جو کرد و خبر داد که هیچ کس چنین خانواده ای را نمی شناسد.

 در همین حال در بالاترین و وب سایت های دیگر من را به عنوان کسی که مدافع این شایعه بودم مورد اشاره قرار می دادند و حتی کار به حذف همه لینک های ترانه موسوی کشید زیرا مدیر بالاترین معتقد بود که این خبر جعلی است.

 دو هفته بعد در حالی که پیگیریهای من برای یافتن ردی از ترانه موسوی به هیچ نتیجه ای نرسیده بود ، دوستان در تهران یکی پس از دیگری اعلام می کردند که نه در آموزشگاهی نام او هست و نه کسی دیگری او را در همان بازداشتگاه دیده است.

 در این زمان که تردیدهایم را با ل.م مطرح کردم وی گفت که مستقیما به همراه ر. و به کمیته پیگیری کروبی رفته و شواهد مربوط به این واقعه را در اختیار آنها قرار داده است.

 از وی خواستم تا نام کسی را که مدعی بود همراه با ترانه موسوی بازداشت شده را به من بدهد و او نام فردی را به من داد. مدتها بعد وقتی با او حرف زدم متوجه شدم که او حرفهای متناقض زیادی می زند و آشکارا مایل نیست در باره آن روز کذایی حرفی بزند.

 اما اصلی ترین تردیدی که با آن روبرو شدم آن بود که از طریق دو مرجع مختلف در باره فرد مذکور تحقیق کردم مشخص شد روز هفتم تیر وی سرکارش حاضر بوده است و در ساعاتی که ل.م مدعی بود در بازداشت بوده مشغول کار بوده است

 در حالی که تردیدهایی جدی برای صحت این خبر داشتم و این اولین موردی بود که هیج نشانه ای از خانواده، دوستان و بستگان ش نبود. یک روز ل.م به من زنگ زد و گفت ماجرا لو رفته و او کشور را به همراه ر.و ترک کرده است

طبعا در این مرحله من هر کمکی که از دستم برمی آمد برای آنها انجام دادم از وصل کردن ارتباط آنها با گزارشگران بدون مرز و دوستان دیگر در آن کشور تا تهیه کار برای تامین مخارج

 از ل.م خواستم که اگر اطلاعات بیشتری می تواند در رابطه با این موضوع منتشر کند در خارج از کشور می توان این کار را به راحتی انجام داد ولی وی دائما عنوان می کرد که به خاطر همان فرد ناچار به سکوت است

 اما یک روز بار دیگر گفت که همان فرد دستگیر شده و اکنون میخواهد حرف بزند و من ارتباط او و ر. و را با بی بی سی و صدای آمریکا برقرار کردم و گفتم که روز بعد هم می توانیم در فرانس ۲۴ این را پوشش بدهیم چون بالاخره ما دو نفر را داریم که خودشان از نزدیک پیگیر ماجرا بوده اند و منبع خبر محسوب می شوند.

 اما تا چند روز بعد هم خبری از این دو روزنامه نگار نشد و بعد به من گفتند چون فرد مذکور آزاد شده است بهتر است فعلا سکوت کنند زیرا اکنون وزارت اطلاعات می داند منبع خبر ترانه موسوی چه کسی بوده است

 به ناچار من هم که در فیس بوک و تویترم نوشته بودم به زودی شاهدان ماجرا سخن خواهند گفت بار دیگر سکوت کردم

 ولی وقتی چند هفته بعد با یکی از همکاران همان فرد صحبت کردم وی اطمینان داد که وی در تمام روزهایی که ادعا می شد بازداشت بوده است، مشغول کار بوده است، این موضوع را با دو نفر دیگر هم چک کردم همگی شایعه بازداشت فرد مذکور را قویا تکذیب کردند.

 در نتیجه برایم مسلم شد که این خبر از اساس دروغ است اما باز هم سکوت کردم تا این دو روزنامه نگار از آن کشور به کشورثالث دیگری منتقل شوند.

 در همین اثنا یکی از دوستان خبر داد که ر.و در یک محفل عمومی در کشور جدید در باره خبرهای نادرست گفته است مثلا مورد ترانه موسوی از مواردی است که دروغ بودن آن روشن است  !!!

 یعنی نویسنده چریک آنلاین، کسی که می گفت عکس ترانه موسوی را از خانه ش برداشته و با ل.م به کمیته پیگیری کروبی رفته حالا می گفت که ترانه موسوی وجود خارجی ندارد !!!

 از  ل.م  در این باره پرسیدم، گفت لابد مصلحت چنین بوده، به او گفتم که فرد مورد نظر که همواره وجود او در تهران را دلیل سکوت در خارج از کشور اعلام می کنید هرگز بازداشت نشده بود نه در هفت تیر و نه اخیرا- یعنی حوالی دی ماه سال گذشته- وی گفت که تا هفته دیگر اسناد و مدارکی را با نام خودش در وبلاگی که با نام واقعی ش در آن مطالب فرهنگی می نوشت منتشر خواهد کرد.

 چند هفته گذشت از او پرسیدم که چرا همچنان سکوت کرده است؟

 اما او اصولا پاسخی نداشت. در این زمان بود که تصمیم گرفتم به محض آنکه شرایط لازم برای آنکه امنیت و اعتبار این دو منبع مخدوش نشود فراهم شد این موضوع را اعلام کنم.

 مناسفانه اعلام این موضوع همراه شد با دروغ پراکنی های نبوی علیه من و پاسخ «کوبنده» من که سبب شد حساب فیس بوک قبلی من مسدود شود.

 اما بهرحال وعده داده بودم که در این باره بنویسم و از آنجا که ل.م و ر. و خود را پشت وبلاگ های بدلی شان پنهان کرده بودند، بسیاری منبع خبر ترانه موسوی را من می دانستند زیرا من بودم که در آن روزها این خبر ر ا این طرف و آن طرف منتشر کردم و علیرغم چند یادداشت و نقد و حتی حذف لینک ها در بالاترین در اثر تکرار این موضوع و واجد بودن تمام عناصر یک روایت ملودرام، کم کم امر بر همه مشتبه شد و همه این موضوع را باور کردند.

 من به عنوان روزنامه نگاری که این خبر را برای نخستین بار منتشر کرد وظیفه داشتم اعلام کنم اشتباه کردم، فریب منابع م را خوردم اما برای دستیابی به حقیقت راههای بسیاری را پیمودم و ماههاست که مطمئنم ترانه موسوی وجود خارجی ندارد اما منتطر بودم تا این دو روزنامه نگار به کشور دیگری منتقل شودند تا هیچ مشکلی برایشان پیش نیاید

 حالا با خیال راحت می توانم در باره جزئیات این شایعه سخن بگویم

 در همین ارتباط:

  ترانه موسوی وجود خارجی ندارد

  Was Taraneh raped and murdered, or did she never exist?

 ترانه موسوی در ویکی پدیا

توضیح: به زودی در وبلاگ انگلیسی م جزئیات بیشتری را منتشر خواهم کرد

 لینک مطلب در فیس بوک امید حبیبی نیا

 

© 2010, آزادی بیان. All rights reserved.

مطالب مرتبط


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به iranfree-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به iranfree@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته