-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

Latest News from Emrooz for 08/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: خانواده هفت شکایت کننده از سردار مشفق در بیانیه ای خواستار رسیدگی به شکایت اعضا خانواده خود شدند و همچنین از نبود امنیت برای خانواده این زندانیان خبر دادند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نوروز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

باسمه تعالی
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام و احترام ، پیرو شکایت نامه قانونی و حقوقی هفت نفر از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، که به استناد فایل صوتی اعترافات یکی از سرداران سپاه پاسداران مبنی بر طراحی برنامه هایی جهت مخدوش نمودن نتیجه انتخابات، صورت پذیرفت، متأسفانه به جای رسیدگی به شکایت مذکور، شاهد نامناسب ترین و سخیف ترین نوع برخورد با این حرکت کاملأ قانونی و منطقی که طبق اصل صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی حق هر شهروندی می باشد، هستیم.
از 22 خرداد 88 تا کنون افراد بسیاری در اعتراض به نتایج انتخابات ، دستگیر و در دادگاه های غیرعلنی، نمایشی و فرمایشی، محاکمه و به حکم هایی ناعادلانه محکوم شده اند. در این جریانات، فجایع تأسف باری که رخ داد و خونهای بی گناهی که بر زمین ریخته شد، چهره ای بس ناخوشایند نه تنها از ایران، بلکه از اسلام عزیزمان به جهانیان معرفی نمود که متأسفانه تأثیراتش جبران ناپذیر است.
از آن هنگام، مخالفین و معترضین به نحوه اجرای انتخابات و اعلام نتایج غیر متعارف که امیدی به رسیدگی و پیگیری شکایت نداشتند، بارها با این سؤال از سوی برخی مسئولین نظام مواجه بوده اند که چرا شاکیان، مطالبات خود را کف خیابان ها تعقیب می کنند و اینک این شکایت که نه در کف خیابان، بلکه کاملأ حقوقی و از طریق مراجع قانونی ذیربط، مطرح شده ، آزمونی شد که دستگاه قضا و مسئولین نظام بتوانند به جای موضع گیری های کاملأ جهت دار، صداقت گفته های خود را به نمایش گذارند، لکن با کمال تأسف، به جای پیگیری موارد مطروحه در شکایت مذکور، اقدام به بازگرداندن برخی شاکیان و تهدید به بازگرداندن برخی دیگر به زندان نمودند.
اگر عاملین و برخوردکنندگان اندکی اندیشه و تأمل می کردند، درمی یافتند که این نوع برخورد که با عدم تکذیب سخنان سراسر کذب و افترا آمیز فردی موسوم به سردار مشفق از سوی مراجع مسئول و غیر مسئول همراه بود، خود تأییدی بر حقانیت شکایت این هفت قربانی پرونده سازی های پس از انتخابات می باشد.
صد البته شکایت این هفت نفر نمادی از فریاد اعتراض مردم و تمام قربانیان کودتای انتخاباتی سال گذشته می باشد و چه حسن تصادفی که عدد هفت همواره عددی مقدس و سمبل کثرت بوده است.
کثرت قربانیانی که حتی به فرض بعید اعتراض غیر قانونی، باز هم مستحق این تجاوزها و خشونت ها نبوده اند.
سردار مشفق در سخنان خود ضمن اعتراف صریح به مداخلات غیرقانونی یک نهاد نظامی اجماعی، که قانونأ باید بیطرف باشد، به سود یک نامزد و علیه نامزدهای دیگر در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، اتهامات و افترائات متعددی به افراد و احزاب مسلمان، طرفدار انقلاب و خط امامی زده است.
همسران ما ضمن اعلام شکایت نسبت به افترائات مزبور، اعلام جرم خود را صرفأ به مداخله غیر قانونی برخی از مسئولان و فرماندهان قرارگاه ثارالله در انتخابات اختصاص داده اند.
جای بسی شگفتی است در نظامی که مدعی عدالت علوی است، به جای برخورد با مجریان واقعی، یعنی معدود مسئولان و فرماندهان یک نهاد نظامی که رسمأ و علنأ و بر خلاف قوانین موجود، در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری به سود یک نامزد مداخله کرده و خود به این مداخلات، صریحأ اعتراف کرده اند، دادستان محترم تهران، شاکیان را تهدید به برخورد مجدد می کند و برخی از آنان را به زندان برمی گرداند.
لذا ما امضاکنندگان این نامه که خانواده های این هفت شاکی هستیم بر خود لازم می دانیم حال که تعدادی از آنان به جرم شکایت قانونی راهی محبس شده و تعدادی نیز در انتظلر احضار به سر می برند (به مصداق "...فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر" ) شکایت بحق آنان و دیگر قربانیان را تا حصول نتیجه نهائی ادامه داده و یادآور می شویم که سرکوب، خفقان و عدم امنیت عمومی منجر به تشدید بی اعتمادی در جامعه شده و ادامه این روند و پرورش ظلم و ستم ، علاوه بر عقوبت اخروی، در این دنیا نیز گریبان عاملین و مسببین خود را خواهد گرفت.
وَ اتّقوا یومأ لا تَجزی نفسٌ عَن نفسٍ شیئأ و لا یُقبَلُ منها عدلٌ و لا تَنفَعُها شَفاعَةٌ و لا هُم یُنصَرون

مهناز اصغرزاده (امین زاده)
عفت خطیبی (صفائی فراهانی)
هنگامه رضوی (نبوی)
مریم شربت دار قدس (عرب سرخی)
سکینه کریم زاده (رمضان زاده)
زهرا مجردی (میردامادی)
فخرالسادات محتشمی پور (تاجزاده)


 


ادامه از قسمت هفتم:

..دعوت از شما برای وزارت کشور چه با چه کیفیتی صورت پذیرفت؟


ابتدای کار جناب آقای احمدی نژاد، در دو جلسه با من صحبت کرد، که شما برای وزارت کشور بیایید.

من جلسه اول تلاش کردم که نپذیرم، جلسه هم شاید 2-3 ساعتی طول کشید اشخاص زیادی را هم من به ایشان معرفی کردم که فلانی هست، فلانی هست، استدلال من هم استدلال درستی بود، من به ایشان عرض کردم شما به هر حال اصرار کردید که من به نفت بروم. من الان به شریان نفت مسلط شده ام، به منابع انسانی اش، به تولیدش، به فروش و به خریدش مسلط شده ام. و الان یک نفتی درست حسابی شدم. حالا باید محصولاتم یکی پس از دیگری دربیاید ضمن این که 3-4 پروژه بزرگ دارم که دلم می خواهد این پروژه ها را عملیاتی بکنم. خودم بشوم مجری طرح که هر کدام از این پروژه ها، کمک می کند به ساختن تمدن اسلامیمان. ایشان فرمودند خیر.


مثلاً یکی از پروژه هایی که به ایشان عرض کردم پروژه ارتباط شمال به جنوب بود.الان در دریای خزر همه دارند نفت و گاز برداشت می کنند اما ما نمی کنیم.
هم می تواند منطقه سوآپ بزرگ روسیه به کشورهای دیگردنیا باشد برای انتقال آن به ایران و خلیج فارس.
یا یک پروژه در جنوب که آن هم پروژه بزرگ و تمدن سازی بود.
به ایشان عرض کردم الان به نظرم مصلحت شما، نظام، دولت و من نیست که من بروم وزارت کشور که زیر بار نرفتند و جلسه را تجدید کردیم.


در جلسه بعدی من دیگر مخالفتی نکردم، اما 2 نکته مطرح کردم. یکی اینکه نظر حضرت آقا باید با رضایت کامل گرفته بشود، نه اینکه یک جوری برنامه ریزی بشود که آقا بگویند باشه.
یکی هم من باید استخاره کنم. ایشان اولی را گفتند که حتماً من این کار را می کنم؛ دومی کمی سختشان بود. حضرت آقای بهجت مشهد بودند و من زنگ زدم ایشان استخاره بگیرند. من که نگفتم برای چه منتها ایشان استخاره گرفتند فرمودند برای کشور خوب است.


بعد هم آقای دکتر احمدی نژاد به من گفتند شما بروید با آقای لاریجانی صحبت کنید که ایشان اول با آقا مطرح کنند، چرا چون فردایش آقای لاریجانی قرار بود بروند خدمت آقا و آقای احمدی نژاد بعدتر وقت داشتند،بروند خدمت آقا ، فاصله وجود داشت.
من گفتم من این کار را نمی کنم. گفتند چرا؟ گفتم این کار را یک کسی می کند که خودش تمایل زیادی داشته باشد که بخواهد وزیر بشود من که علاقه زیادی به وزارت کشور ندارم.و از سر تکلیف دارم می آیم، در نتیجه من نمی روم به آقای لاریجانی بگویم که شما بروید با آقا صحبت کنید. تقریباً یک 10 دقیقه ای بین من و آقای احمدی نژاد گفت و گوی فقط این بود که ایشان گفت خوب پیام من رو که می بری .گفتم بله، ولی به رسم امانت به شما می گویم که برایشان خواهم گفت این فقط پیام آقای احمدی نژاد است و خواسته ی من این نیست.
من هم با آقای لاریجانی قرار داشتم، رفتم آن جا به آقای لاریجانی گفتم آقای احمدی نژاد یک چنین پیغامی داده اند.، آقای لاریجانی گفتند: من پیگیری می کنم و ...


شب هم آقای احمدی نژاد و آقای لاریجانی با هم صحبت داشتند. آنجا آقای احمدی نژاد خودش به آقای لاریجانی گفته بود و ایشان هم گفته بود؛ چشم.

آقای لاریجانی رفت خدمت حضرت آقا، چیزی که بعد خودش برای من نقل کرد، ایشان از پیش آقا برگشت و فوری با من تماس گرفت که یک مسئله ای هست و بیا این جا باهات صحبت دارم. وقتی رفتم گفت این هایی که می گویم را شما به آقای احمدی نژاد نگو چون احتمال دارد بعداً آقای احمدی نژاد که رفتند پیش آقا، آقا به ایشان بگوید و او به شما بگوید بهتر است، شما فقط خودت بدان.

گفت من خدمت آقا رسیدم و فقط از باب خبر طرح کردم که آقای احمدی نژاد قصد دارد آقای کردان را به عنوان وزیر کشور معرفی کند.: یکی دو دقیقه که گذشت آقا فرمودند: خوب اینکه دوست جون در جونی تو است دیگر، یک مقدار بیش تر معرفی اش بکن. آقای لاریجانی به من گفت: من هفت ،هشت دقیقه در اوصاف و خوبی های شما خدمت آقا صحبت کردم.


و علی لاریجانی قرآن گذاشت جلو من و گفت: آقا چند نکته را هم گفتند که شما در وزارت کشور باید رعایت بکنی. من پرسیدم قرآن چرا می گذاری؟ که گفت نه باشد.
و من تا مدتی که در وزارت کشور بودم تمام آن نکات را رعایت کردم. چون فرض را گذاشتم که حرف آقاست و به لحاظ شرعی مکلف هستم که اجرا کنم.


بعد آمدم خدمت آقای دکتر احمدی نژاد، که ایشان گفتند فلانی، مسئله با آقا و با همان کیفیتی که شما خواستید مطرح شد و آقا با همان کیفیت موافقت کردند که شما را وزیر کشور معرفی کنیم.


من معرفی شدم. تقریباً 27 روز قبل از اینکه من معرفی بشوم، مسئله وزارت کشوری ما بسته و تمام شده بود..


به هر حال وقتی من وارد مجلس شدم چون من یک چهره شناخته شده بودم ، بیش از 100 نفر از نمایندگان آمدند جلو به استقبال من و رقبای ما احساس کردند وضع خیلی خراب است.

مثلاً آقای احمد توکلی قبل از معارفه ی من یک نامه برای من نوشت که مثلاً شما برای مشورت در مورد رفتنت به وزارت نفت آمده بودی پیش من ، آنجا با شما حرف زدم که مصلحت نیست بروی که البته شما رفتی و این حرف ها. این بار شما همان کار را هم نکردی که بیایی و با من مشورت بکنی. یک نامه برای من نوشت که من ناصحانه و ... به شما می گویم که نيا.

بعد یکی دو روز مانده بود به آخر که فهمیده بودند، شروع کرده بودند به کار کردن وقتی ما رفتیم به مجلس، مجلس را آقای با هنر اداره می کرد. تقریباً 6-5 بار از من خواهش کرد که فلانی بشین ، چون مدیریت جلسه از دست من خارج شده، تا من بتوانم جلسه را اداره کنم.


خوب من آمدم بیرون و آقای توکلی و دوستان منتسب به ایثارگران شروع کردند در تخریب من. آقای فاکر هم شده بودند میدان دار قصه که به نظر من خدا به ایشان یک دین جدید داده، چون ما ایشون را حدود سی و یکی دو سال -از زمانی که می آمد در ساری منبر در دوران مبارزه، تا پس از پیروزی انقلاب- است که می شناسیم اش و بهش ارادت داشتیم و در بسیاری از موارد پرونده هایی که به نوعی نام من در میان می آمد من را صدا می کرد، مشورت می کرد و همان نظر من را اعمال می کرد.


تا اینکه رئیس کمیسیون اصل 90 شد. کمیسیون اصل 90 هم تقریباً تبدیل شد به پایگاه ایثارگران. از آنجا به بعد ظاهراً آقای فاکر کم کم با من بدشدند که ایشون هم به جمع این دوستان پیوستند.

یک برادری آمد پا در میانی کرد که آقا این آقای توکلی و ایثارگران و ... چرا باید شما ها که این همه هم فکرید، هم راهید با همدیگر تقابل بکنید؟ گفتم من که تقابلی نداریم با دوستانمان آن ها دارند تقابل می کنند، و از هر وسیله ای استفاده می کنند.


پیشنهاد کرد یک جلسه ای ما بگذاریم، بنشینیم با هم حرف بزنیم. گفتم باشد. یک جلسه ای قرار بود ظهر آن جا بگذاریم که من هم یک جلسه ای داشتم با یکی از بزرگان قم، زنگ زدم برای ظهر عذرخواهی کردم گفتم اگر برای عصر می توانید من بیایم که ساعت 5 بعدازظهر همان روز مرکز پژوهش ها قرار گذاشتیم و من رفتم. آقای توکلی بود، آقای ذاکانی بود، آقای نادران بود، آقای فدایی قرار بود بعد از مدیریت جلسه شورای ایثارگران به جمع اضافه بشوند.آنجا آقایان شروع کردند به بیان نظرهای خودشان .

مهم ترین مشکل آقای توکلی هم تو رفتن من به وزارت نفت دولت نهم این بود که آقای رئیس جمهور چرا به شما اعتماد کرد؟ یعنی چرا شما با احمدی نژاد که با ما نیست یکی شدی؟ و در قضیه وزارت کشور هم یکی از سؤال های اساسی آقای توکلی این بود که علت اعتماد آقای رئیس جمهور به شما چیست؟
من در هر دو جلسه به ایشان عرض کردم اولاً این سوال را شما باید از ایشون بپرسید، نه از من. من همان کردان 30 سال پیش ام، همان کردان 2 سال پیش ام و کردان 1 سال پیش ام. آقای رئیس جمهور با مجموعه مبانی ای که داشتند، استنباط اش این بود که من می توانم آن شعارها و اهدافش را محقق بکنمو من با آرمان ها و رفتارها و سلوک شخص خود ایشون، فاصله چندانی ندارم.

علت اینکه آقای توکلی از من سوال می کرد چرا آقای احمدی نژاد به شما اعتماد کرد این بود که احساس می کرد ما مبانیمان به شدت به هم نزدیک شده است.

اصرار خیلی زیاد داشتند که شما انصراف بدهید و دلیل های مختلفی هم می آوردند که آبروریزی می کنیم، برخورد می شود ...
آقای توکلی البته در موضع رهبری حرف می زد، آقای ذاکانی و آقای نادران در موضع دادستان. البته آقای نادران خیلی سعی کرد سکوت کند، چون چند جا حرف هایی راجع به من زده بود گفتم شما این حرف ها را زدی؟ گفت: نه، من نگفتم!
گفتم: خیلی خوب، اگر نگفتی که هیچی!

آخر جلسه گفتم: ببیند آقایان، قربون شکلتون من انصراف بده نیستم.


این ها تهدید می کردند که آبرویت را می بریم، نه تنها نمی گذاریم وزیر شوی، آبرویت را هم می بریم. لکه حيض ات می کنیم.


آن ها دو تا نگرانی داشتند در آن مقطع یکی اینکه چرا آقای احمدی نژاد به من اعتماد کرده وچرا من رفتم در اردوگاه آقای احمدی نژاد ودیگری اینکه آقای لاریجانی صاحب یک وزیر می شود. هر دو برایشان سخت بود. در همان جلسه آقای توکلی حرفش این بود که ما در مورد مدیریت، هیچ حرفی راجع به تو نداریم. چون مطمئنیم تو در مدیریت حتماً مدیر توانایی هستی.


این ها گذشت. یک روز مانده بود به اخذ رأی، -آخرین روز توضیح ما برای فراکسیون ها و کمیسیون ها ....- آنها یک جلسه ای گذاشتند. صبح ساعت 10 من کمیسیون بودجه بودم که کسی زنگ زد و گفت: آقای فاکر می خواهد شما را ببیند. گفتم چشم. واقعاً چون روز آخر بود ما خیلی جلسات زیادی گذاشته بودیم که برویم مواضع مان را با فراکسیون ها و کمیسیون ها مطرح کنیم. تا ساعت 2 و 3 طول کشید. یک مقدار زیادی من حقیقاً فراموش کرده بودم که زنگ زدند ساعت 2 و 3 من چون خودم مقید هستیم از نظر اخلاقی کلی شرمنده شدم. فرضم بر این بود که آقای فاکر کاری با من دارد.


رفتم، دیدم آقای فاکر، حسینیان، آقای نکونام، آقای توکلی، آقای فدایی و آقای ذاکانی نشسته اند. آقای فاکر شروع کرد به سوال کردن. که شما به سعید امامی کمک کردی؟ گفتم: رفیق فابریک سعید امامی که این جا نشسته.
این آقای حسینیان رفیق فابریک سعید امامی. من به سعید امامی کمک کردم؟! متاسفانه یا خوش بختانه من در تمام طول عمرم نه سعید امامی را دیدم، نه تلفنی حرف زدیم نه مکالمه ای و نه مکاتبه ای.


گفت: در قتل های زنجیره ای شما کمک مالی کردید. گفتم: آقای فاکر این حرفها چیه می زنید؟ گفتند: فلان سال در پرونده اعدامی های فلان جا این اشکالات وجود داشته. دیدم یک بحث های عجیب غریبی راه انداختند. گفتند: آقا از فلان دستگاه شما را اخراج کردند.
گفتم: شما یک یادداشت بیاورید که من را اخراج کرده باشند از یک دستگاهی.

خلاصه جلسه تبدیل شد به این که یک آدم فاسدی علیه بشریت شوریده و حالا از سازمان های اطلاعاتی دنیا مثل موساد و کا گ ب و .... یک تعدادی جمع شده اند و این آدم رو پیدا کردند و می خواهند رويش عملیات روانی بکنندتا او را به هم بریزند و بشکنند،نزدیک به یک ساعت و نیم این جلسه طول کشید دوستانی که بیرون بودند به شدت ناراحت بودند که نکند این ها بالاخره روی من اثر بگذارند و من انصراف بدهم. بعد دیدند نشد و از طریق فشار نتوانستند من را منصرف کنند روش را عوض کردند و آقای فاکر شروع کرد به اینکه شما خیلی شخصیت مهمی هستی خیلی ارزش مندی خیلی آدم به درد بخوری هستی و اون سابقه درخشان را داري و من خودم باید بروم یک کار در خور شأن شما جور کنم و فلان و بهمان .

آخر جلسه گفتم: ببین داداش! خوب گوش کن این دو کلمه حرف را و من دیگر می خواهم برم.
البته یک خلف وعده کردم الان عذرخواهی می کنم. من اون ساعت دیدار داشتم با مجمع نمایندگان اهل سنت و به دلیل این جلسه اون ها را نتونستیم ببینیم. گفتم من انصراف نخواهم داد. 2 تا راه بیشتر ندارید شما. یک، بروید خدمت آقای رئیس جمهور همین اشکالاتی که به من آوردید، الان گفتید رو به آقای رئیس جمهور بفرمایید. منتها از قول من به آقای رئیس جمهور بفرمایید اگر ایشون هم به من بگوید من انصراف نمی دهم. آقای رئیس جمهور باید به جای من یکی دیگر را معرفی کند. دوم اینکه بروید خدمت آقا. آقا اگر فقط اشاره ای بکنند من می روم کنار. یک بیانیه بسیار شیرینی هم خواهم داد و می روم کنار.


این دو تا راه را بیشتر ندارید. نه شما این جوری موفق می شوید. نه من وقت بیشتری دارم. خوب من می دانستم جلسه تمام بشود این ها اولین جایی که بروند می روند پیش آقای لاریجانی. من رفتم پیش آقای لاریجانی داستان را شرح دادم گفتم اینجوری شده. گفت: بیخود کردند، این حرف ها چیه؟ باید بایستید ما می ایستیم. برخورد می کنیم. دفاع می کنیم [...................].

من که از پله ها داشتم می آمدم پایین از آن شش نفر ، پنج نفرشان را دیدم دارند می روند بالا. یعنی همان پیش بینی که من می کردم اولین جا می آیند این جا، درست بود.


این ها یک نامه ای تهیه کردند برای آقای رئیس جمهور، یک نامه هم دادند خدمت آقا. من از آن جا هم رفتم خدمت آقای رئیس جمهور، داستان را توضیح دادم. آقای رئیس جمهور گفت: من نه اصلاً حوصله خواندن این نامه را دارم و قبلاً همه مطالعاتم را کرده ام، همه بررسی هایم را کرده ام. صبح فردا می رویم برای اخذ رأی.


من از جلسه که آمدم بیرون آقای لاریجانی مثل اینکه یک مشکلی برایش پیش آمد و به من زنگ زد که فلانی به نظرم انصراف بدهی خیلی بهتر است. گفتم خیر، من انصراف نمی دهم و برای چه انصراف بدهم؟

خوب من به آقای لاریجانی گفتم: نه، من نمی روم و برای چه بکشم کنار؟ که ایشون گفتند: خوب من به نظرم این جور می رسد. گفتم: نخیر، می ایستم و اگر شما نمی خواهید هم ایرادی ندارد. که گفتند: نه اگر تو می خواهی بایستی، من هم باید با تمام توان بایستم. گفتم: خیلی خوب. شب هم ساعت 12 به آقای احمد نژاد زنگ زدند که مثلاً ما از شما چنین درخواستی بکنیم تا شما کس دیگری را معرفی بکنید. که آقای احمدی نژاد هم می گوید: ما اصلاً زیر بار چنین درخواستی نمی رویم و صبح فردا می آییم مجلس، یا رای می آوریم یا نمی آوریم.

آقا هم که نامه بهشان رسیده بود فرموده بودند این ها وارد حوزه خلاف شرع شده اند و دستور داده بودند اینها را بخواهید و به این ها تذکر بدهید. که خواستند و تذکر هم دادند.

خوب ما هم شروع کردیم به کار کردن خودمان، دو، سه روز بعد از رأی اعتماد آقای توکلی می آید در شبکه دو و مجلس را سرزنش می کند و خلاف شرع و قانون اساسی و خلاف دموکراسی معقول جهانی می آید می گوید من این رأی را قبول ندارم و باید برویم رای را بهم بزنیم.

در حالی که تا چند سال قبل آقای توکلی هر کاری شروع می کرد من رو دعوت می کرد. همین روزنامه فردا را که راه انداخته بود یکی از کسانی که برای شورای سیاست گذاری دعوت کرده بود، من بودم. و تا زمانی که روزنامه را درمی آورد من می رفتم آن جا و نظر می دادم که روزنامه چگونه در بیاید و چگونه در نیاید و چگونه عمل بشود.

آقای جاسبی با من رفاقت نزدیکی داشت. ولی چون در انتخابات سال هشتاد من به آقای توکلی رای دادم از من به شدت آزرده شد. من با آقای جاسبی رفیق بودم ولی به لحاظ مواضع- مواضع اون روز مجموعه حزب اللهی ها این بود که به احمد توکلی باید رأی داد- من به آقای جاسبی رای ندادم.


در عین حالی که فوق العاده ما با هم رفاقت داشتیم و رفاقت گرمی هم داشتیم.

روز رای اعتماد من آمدم مجلس ،برآوردم این بود که 180 و 190 تا رای دارم. این ها نتیجه تلاششان این شد که 10-20 تا توانستند رای ما را کم کنند با همه این داستان ها که سر هم کردند،خوب من رای آوردم و رفتم وزارت کشور.


...بعد این بحث مدرک را مطرح کردند. اصلاً برای من هیچ شبهه ای وجود نداشت که مدرک درست نیست، نادرسته. بعد اینکه ضمناً دکترای افتخاری ارزش استخدامی که مطلقاً ندارد. ارزشش ، ارزش علمی است. خوب من وقتی این مدرک دکترای افتخاری راگرفتم آنرا دادم به این آقای جاسبی گفتم: آقای جاسبی، تو که مثلاً اینکاره هستی، این چیه؟ گفت: این دکتراست. از الان به بعد به شما می شود گفت دکتر. یک نامه هم نوشتیم درخواست عضویت هیئت علمی کردیم. مسیر قانونی اختبار و گزینش را طی کردیم، شدیم عضو هیئت علمی . تدریس هم که من در دانشکده کردم. الان دانشجویان من هستند. ساعت 7 صبح کلاس می گذاشتند برای من بعضی موقع زمستان. اگر کلاس من بود 15 نفر 16 نفر بود ، 33 و 34 نفر می آمدند سر کلاس می نشستند.

منبع: نظام آباد


 


امروز: در پی راه اندازی صفحه ای در فیس بوک به نام آیت الله موسوی تبریزی و انتشار اخباری از قول ایشان، دبیرخانه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم اطلاعیه را صادر کرده است و هر گونه ارتباط مطالب منتشر شده در این صفحه را با آیت الله موسوی تبریزی یکذیب می کند. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: "شواهد و مدارک موجود همه حکایت از این دارد که این گونه تحرکات مذبوحانه و شناخته شده از سوی جریانات ناکام و شکست خورده و سرخورده ی تمامیت خواه و فاقد پایگاه اجتماعی صورت می گیرد تا وجهه و چهره شخصیت های با نفوذ اصلاح طلب را مخدوش و تخریب نماید."

متن کامل این اطلاعیه که نسخه ای از آن در اختیار سایت امروز قرار گرفته در پی می آید.

بسمه تعالی

به اطلاع کاربران اینترنت و شبکه های مجازی می رساند که در شبکه فیس بوک وب و صفحه ویژه ای تحت عنوان حضرت آیت الله سید حسین موسوی تبریزی دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم طراحی شده است که مطالبی از قول ایشان و به نام ایشان منتشر می نمایند.

شواهد و مدارک موجود همه حکایت از این دارد که این گونه تحرکات مذبوحانه و شناخته شده از سوی جریانات ناکام و شکست خورده و سرخورده ی تمامیت خواه و فاقد پایگاه اجتماعی صورت می گیرد تا وجهه و چهره شخصیت های با نفوذ اصلاح طلب را مخدوش و تخریب نماید.

این گونه تحرکات که هر روزه در نظام رسمی اطلاع رسانی مکتوب نیز شاهد آن هستیم هویت های قابل شناسایی دارند. ستاد های خبر سازی و ترویج دروغ تحت عنوان خبر گزاری و خبر سازی با استفاده از امکانات ملی و عمومی و صرف میلیارد ها تومان از بیت المال مسلمین سیاست های تخریبی وجهه اصلاح طلبان و منتقدان را در برنامه دارند، در حالیکه طرف مقابل هیچ گونه امکان دفاع و پاسخ گویی مناسب را ندارد و در شبکه مجازی که امکان شناسایی و پاسخگویی مستقیم وجود ندارد دست ستاد های دروغ ساز بازتر می باشد و همان جریانات در این شبکه با امکانات فراوانی که در اختیار دادند در پروژه تخریب اطلاح طلبان فعال می باشند.

صفحه ی وب منسوب به آیت الله سید حسین موسوی تبریزی در فیس بوک نمونه ای از این جریان است. دبیرخانه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ضمن تکذیب مطالب دورغ و خلاف واقع این صفحه ی وب، تلفن اعلام شده را نیز غیر واقعی اعلام می دارد.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم اینگونه تحرکات را در راستای پروژه مدیریت شده جهت تخریب پایگاه اجتماعی و سیاسی اصلاح طلبان می داند.

دبیرخانه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم


 


امروز: همسر مصطفی تاج زاده در ادامه نامه نگاری های خود به دادستان تهاران که تاکنون بدون پاسخ مانده است، دهمین نامه خود را نیز انتشار داد.

متن این نامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم لاتؤاخذنی فیه بالعثرات و اقلنی فیه من الخطایا والهفوات ولاتجعلنی فیه من البلایا والافات. بعزّتک یا عزّالمسلمین


عریضه دهم در چهاردهم رمضان المبارک

از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

به : دادستان تهران


سلام آقای دادستان

امروز روز یازدهم بی خبری ما از همسرجان است. یازده روز را به ثانیه تبدیل کنید تا بفهمید عمق فاجعه را. می فهمید؟ آقای دادستان شما همسرتان را دوست دارید؟ در نبودش احساستان چیست؟ دلتنگی؟ تنهایی؟ بی پناهی؟ کلافگی؟ بی حوصلگی؟ حالا اگر خدای نکرده زبانم لال بریزند نیمه شب مهاجمین همسرتان را با یک حکم جعلی از یک آدم ... ( دارم سعی می کنم در این ماه مبارک کلام زشت و ناروا بر زبان نیاورم هرچند که صاحب نام مستحق آن باشد) بربایند و با چشم بند ببرند به جایی که شما نمی دانید کجاست و شما تا صبح خواب به چشمتان نرود و از زدن سپیده نخستین روز تا 45 روز بعد از او بی خبر بمانید بلکه هر روز اخبار و شایعه های ضدونقیض وحشتناک بشنوید چطور؟ آن وقت چه احساسی دارید؟ به همه آن احساس های پیش گفته عصبانیت و نفرت و حس انتقام جویی و هزار احساس با ربط و بی ربط دیگر به شما دست نمی دهد؟ آه آه آه برادررزمنده سابق! این احساسی است که خیلی از ما زنان و مردان ستم دیده طی این یک سال و چندماه داشته و داریم. این بار همسرجان ما را احضار کردند و ایشان باربست و با توکل به خدا با پای خودش به زندان رفت. زندان؟ محل نگهداری مجرمین، جنایتکاران، بزهکاران، متهمین به جرایم کوچک و بزرگ تا زمانی که شاکی و ولی دم و ارباب و صاحب اراده و چه می دانم هرکسی که ذی حق است ببخشد و یک نفر بیرون بیاید و نفرات بعدی بروند جایش بنشینند. من چه می دانم زندان های امروز کشور اسلامیم که از نوجوانی آرزوی حاکمیت اسلامی را برآن داشتم تا ظلم نباشد و کژی نباشد و ناروایی نباشد، حالا جای چه کسانی است. چه می دانم متهم بیرون زندان است یا داخل! اصلا به من دانشجوی بازمانده از دفاع به دلیل سرقت پاسپورتم توسط مهاجمان کودتایی چه دخلی دارد دانستن این چیزها وقتی مملکت صاحب دارد و رئیس دارد و قاضی دارد و دادستان دارد؟؟؟ به من چه ربطی دارد که خویش و قوم همسرم را یک مردک عاشق پیشه برای رسیدن به کام به سفارش بدهکاری می کشد و مسئولین ایجاد نظم عمومی به خانواده اش می گویند اگر خودتان قاتل را پیدا نمی کردید از ما بر نمی آمد چون موارد متعدد وجود دارد که به جایی نرسیده. به من چه که همه شهروندان از این پس باید نقش کارآگاه خصوصی را یاد بگیرند و بازی کنند برای پیدا کردن مجرمین و آن سوتر خرابکاران بمب گذاری می کنند و کسی حالیش نمی شود که کی و کجا و چگونه ولی در خانه من و دوستان حق طلبم صحبت های خصوصی شنود می شود تا آقایان بفهمند ما چه می گوییم و چه می کنیم و کجا می رویم و چه می شنویم که مبادا کودتاگرن در ادامه بازی کثیفشان دچار حرمانی شوند خدای ناکرده. به من چه که ...

آقای دادستان

شما گزارش این همکار سابقتان در میدان دفاع مقدس را خواندید؟ دیدید به چه افتضاحی کشیده شده سیستم امنیتی ما؟ دیدید برای گرفتن اعترافات کذب و اقاریر چه بلاهایی بر سر مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات آورده و می آورند در کشور اسلامیمان. من همین امروز صبح خواندم نامه حمزه کرمی را به دادستان کل و حالا که دارم عریضه دهم را می نویسم انگار بند بند وجودم دارد از هم می گسلد. ما را چه شده برادررزمنده سابق؟ داریم کجا می رویم؟ دارند کجا می برندمان؟؟؟ زینب کرمی را خوب می شناسم دوست دیرین دخترک مظلوم و هجران کشیده پدر خودمان است. نمونه بارز زن مسلمان ایرانی. متین، فهیم، غیور، استوار و حق طلب. با شب و روز خودش مادرش و خواهرش خوب آشنایم آقا. و با رفتارهایی که با آن ها به دلیل افشای حقیقت در تمام روزهای آوارگی میان خانه و خیابان و زندان و دادگاه و دادسرا می شد. با همه تهدیدها و ارعاب ها و فشارها. اما او و مادرش و خانواده محکم ایستادند. تکیه گاهشان؟؟؟ فقط خدا بود. من شاهد بودیم آقای دادستان. شاهد اشک های شب های دعای کمیل و روزهای ختم قرآن و دعایمان. بد کردند با این خانواده ها آقای دادستان و بد کردید و بد می کنید.

من امروز همه آن چه شنیده بودم، خواندم و یادم آمد آن روزها که این مصائب بر حمزه کرمی ها می رفت و بر زنان و مردان دربند، ما وزیر اطلاعات نداشتیم بلکه سرپرست داشت این وزارتخانه مأمور ایجاد امنیت!!!سرپرستی پرمشغله!

حالا که الحمدالله وزیر هست و سامانی هست و می شود به شکایات از بازجوها و متعدیان به جسم و جان عزیزانمان رسیدگی شود، چرا نمی شود.

نکند باز من دارم زیاده گویی می کنم ؟ زیاده گویی؟ اگر هزاران عریضه برای ستاننده داد تنها در شهر خودم پایتخت اسلامی،تهران، بنویسم حتی ذره ای از آن چه بر ما و عزیزانمان گذشت تقریر نخواهد شد. باشد که عریضه ها از پستوی خانه ها درآید و انتشار یابد. باشد که این خاطرات زهرآلوده بیرون تراود. زهرش کشنده است اما جسم بیمار گاهی با تزریق این سموم و زهرها می تواند جانی دوباره بگیرد. و ما به حیات نیازمندیم. حیات آقای دادستان!

از صبح دوباره خاطرات روزهای آغازین ربایش همسرم توسط مهاجمین برایم زنده شده

خوب گوش کنید چه می گویم: همسرم را مرتضوی تفهیم اتهام کرده خوب می دانید. همسرم پرسیده مرا برای چه به زندان آورده اید و او با همان لبخند مضحک همیشگی گفته: برای حضور در جلسه توطئه شامگاه 23 در مشارکت و عزیزِجان ما گفته آقا چه می گویی؟ من آن شب تا زمان بازگشت به خانه بر بالین برادرزاده در حال احتضارم بوده ام در حالی که حکم بازداشتم مربوط به 19 خرداد است!!! همسرم این سوال را تکرار می کرده در هر فرصتی و جواب آن مردک این بوده که سرنوشتت به دست من است و هیچ کس نمی تواند از زندان بیرونت ببرد. خنده دار است نه؟ همسرم پس از حدود نه ماه بدون درخواست مرخصی و بدون گذاشتن وثیقه به آغوش ما بازگشت و ما 5 ماه تمام عطر وجودش را استشمام کردیم و جان گرفتیم و حیات یافتیم و به او مثل همیشه افتخار کردیم و به خود بالیدیم برای داشتن چون اویی و اینک آن امضاء کننده حکم دارد بال بال می زند تا لابد توجیه کند اعمالش را. حالا بعد از 5 ماه دوباره این عزیزترین را پس از نقاهت عمل جراحی، به بند کشیده اید این بار در زمان اجرای حکم، هرچند ناعادلانه و به ستم، مسئولیت مستقیم با دادستان است. من شما را خطاب قرار می دهم آقای دادستان: همسرم را کجا برده اید؟ با او چه می کنید؟ چرا به بند عمومی منتقل نشده ؟ چرا با ما تماس نمی گیرد؟ چرا به درخواست ملاقات که وکیلش داده وقعی نمی نهید؟ نکند این اخبار غیررسمی مبنی بر بازجویی مجدد صدق باشد؟ بازجویی؟ مگر تفهیم اتهامی شده و اگر شده مگر پرونده جدیدی باز شده و اگر شده چرا ما و وکیلش بی اطلاعیم؟ آقای دادستان دوست دارم بدانم شما همسرم را چگونه تفهیم اتهام کردید؟ نکند به او گفته اید: سید خدا مگر نمی دانی شکایت از کودتاگران چه تاوان سنگینی دارد پس خودخواسته را تدبیر نیست؟؟؟

آقای دادستان

من باید بدانم همسرم کجاست؟ در کدام بند امنیتی یا سیاسی ؟ نکند باز هم دست این برادرهای سپاه است؟بازجوی ششم که اظهار بی اطلاعی می کند و با این حال به من می گوید نگران نباشید و فکر بد نکنید! می ترسم این بار هم به جای شما، روزنامه ارگان کودتا پاسخم بدهد آقای دادستان و در این صورت نگرانی من بیشتر می شود از این که دادستان شهر ما کاره ای نیست و کارها به دست دیگرانی است که نقاب بر چهره دارند و دست های آهنینشان را در دستکش های مخملین پوشانده اند. من بیش از پیش بیم جان همسرم را دارم. خدایا ای پناه بی پناهان و ای سخت گیرترین منتقمان فریاد مظلومانه ما را باز هم بشنو. و چه بد عاقبتی خواهند داشت بدکاران کینه توز!

اللهم لاتجعلنا فیه غرضا للبلایا والافات. بعزّتک یا عزّالمسلمین


 


امروز:پس از سخنرانی حضرت آیت الله دستغیب در مسجد قبا وبازتاب آن در رسانه ها، امروز حوالی ساعت ۲:۳۰ بامداد روز چهارشنبه چند نفر موتورسوار که با کاسکت خود را پوشانده بودند اقدام به رنگ پاشی بر روی درب خانه معظم له کردند و به سرعت متواری شدند. در فیلمهای مشاهده شده از طریق دوربینهای مدار بسته، اینطور بدست آمد که این افراد همان کسانی بودند که با رنگ پاشی بر روی تابلوی مرجع عالیقدر آنجا را هتک کردند.

به گزارش حدیث سرو پیش از این تجمعی پس از نماز جمعه شیراز بر علیه آیت الله دستغیب صورت گرفت؛ روز دوشنبه هم روبروی استانداری شیراز تجمعی در اعتراض به مواضع ایشان صورت می گیرد که با سخنان فرماندار شیراز مبنی بر حمایت از حاکمیت به پایان می رسد. استاندار فارس هم در جلسه ای که با مدیران دستگاههای اجرایی داشته است با اشاره به برخی اظهار نظرها در خصوص جایگاه ولایت فقیه، حضرت آیت الله دستغیب را توصیه می کنند به اینکه پخته تر صحبت کنند. البته استاندار فارس با اشاره به اینکه برای این افراد باب توبه باز است گفت: اگر کسانی اظهار نظر کرده اند با سعه صدر مردم فرصت دارند تا خطای خود را در معرض بخشش قرار دهند.


 


«نخبگان اصول گرای فرتوتی که از زمان عقب اند». این اصطلاحی است که مرتضی نبوی برای توصیف حال و توان سیاسی خود، در جنگ نرم به کار می برد(مصاحبه با جوان). جنگ عجیبی که نبوی آن را محصول تقابل نظام با یک «جنبش ضد فرهنگی» می داند و معتقد است مرکز این جنبش ضدفرهنگی دانشگاه‌های ما و به وی‍ژه دانشگاههای تهران است» و تاکید دارد که «مختص دانشجویان نیست و اساتید هم تندتر از دانشجویان در آن حضور دارند».

چند ماه پیش ، این عضو کمیسیون فرهنگی - اجتماعی مجمع تشخیص، در مصاحبه ای با پایگاه خبری جوان آنلاین ، به همفکرانش تذکر داد که « ما دیگر باید اقرار کنیم که نمی‌توانیم از پس این تهدیدهای نرم بر بیاییم » و به صراحت تاکید کرد «ماها دیگر نه حال و حوصله و نه توانش را داریم که در فضای سایبر و وب سایت و این حرف‌ها برویم».

در آن مصاحبه ، نبوی به همین بسنده نکرد کند و هنگامی که مصاحبه کننده از او در خصوص « تضعیف ثبات فکری کارگزاران نظام » پرسید، این گونه جواب داد :

« دقیقاً، ‌‌ما الان این را به‌نوعی احساس می‌کنیم آن ثباتی که باید در مسؤولان ما باشد و همه یک جور فکر کنند و در برخوردها منسجم باشند، ‌‌وجود ندارد و حتی در بین نخبگان اصولگرا هم تفرقه و تشتت آرا دیده می‌شود و از ثبات فکری برخوردار نیستند و بعضی از دوستان نزدیکمان با صراحت می‌گویند ما بریده‌ایم! و در صحنه مقابل، ‌‌شما اینها را مشاهده نمی‌کنید.»

هنوز چند ماهی از آن مصاحبه و اعتراف مرتضی نبوی ، به «بریدن و بی ثباتی فکری » خود و همراهانش نگذشته است که « این نخبه ی اصول گرا» به مصاحبه ای دیگر با خبر نشسته تا «طرف مقابل را به بی‌تدبیری و ضعف عقلانیت و عدم تحلیل درست متهم کند» و بخواهد که « اعلام کنند، اشتباه کرده اند تا بتوانند از حقوق عادی و شهرونی! خود استفاده کنند.

معلوم نیست دراین چند ماه بر این «نخبه ی اصول گرا» چه گذشته است و چگونه از تفرقه و تشتت آراء همراهانِ خود فارغ شده است! که به منبر موعظه و نصیحت به طرف مقابل نشسته است که «این‌ها برای اینکه این جریان با سابقه تاریخی و جایگاه اجتماعی‌اش از دست نرود چاره‌ای ندارد جز اینکه برای خود از بین رهبران دست دوم رهبری انتخاب کنند تا بتوانند به فعالیت‌های خود ادامه دهند.»

نبوی از طرفی دیگر ، آن چنان از شکل گیری مثلث اصولگرایی و فرمول ۵+۶ می گوید که گویی همه چیز بر قاعده بوده است و در انتخابات دهم ، نه خانی آمده و نه خانی رفته است . جالب آن که نبوی ، وقتی در مقابل این سوال قرار می گیرد که « چرا اصول گرایان همه تخم مرغ‌های خود را در سبد آقای احمدی‌نژاد گذاشتند؟ » به همان « دور مشهور » مرغ و تخم مرغ دچار می شود و آخرش معلوم نمی شود که « احمدی نژاد پیروز شد چون اصول گرایان از او حمایت کردند و یا اصول گرایان از او حمایت کردند چون احمدی نژاد پیروز شد؟»

سخن کوتاه ، کاش جناب نبوی ، حداقل به همان توصیه ها و اعترافات خود وفادار بماند و مادامی که حال و حوصله و توان کافی ندارد، به گوشه ای نشسته و از حقوق عادی و غیر عادی خود استفاده کند و بنا به فتوای « بزرگان » از حضور فرهنگی در جبهه های جنگ پرهیز کند و به جای آن که دیگران را به کناره گیری و جایگزینی فراخواند و به «بافته های» این خیال دل خوش کند، به همان « دورِ باطل حمایت و پیروزی » بیاندیشد . شاید او هم بداند این «پیروزی» حرام از جنس دیگری است و این «حمایت» مدام از نوعی دیگر. شاید او هم راز سکوت ِ نخبگان اصول گرای جوانتر از خود را دریابد.


 


درحالی غلامرضا حیدری کردزنگنه سازمان خصوصی‌سازی را ترک کرد که دل‌پردرد بخش خصوصی از نحوه خصوصی سازی وی لبریز از هزار آه افسوس بود. به نظر کارشناسان در دوره کرد زنگنه تنها ۱۰ درصد شرکت‌های واگذار شده برای خصوصی‌سازی به بخش خصوصی رسید و مابقی در اختیار شبه‌دولتی‌ها که به نوعی سرمایه‌داری دولتی را دامن می‌زنند واگذارشد.

از این نحوه خصوصی‌سازی، بخش خصوصی‌ها به " ازآن جیب به این جیب کردن" یاد می‌کنند.
با این همه گفته می‌شود معمار "خصوصی‌سازی به شبه‌دولتی‌ها" قرار است در حکمی که از سوی وزیر امور اقتصادی و دارایی صادرخواهد شد، به عنوان مشاور وزیر آغاز به کار کند. وی پیش از ریاست بر سازمان خصوصی‌سازی، رئیس کل سازمان امور مالیاتی کل کشور بود.

سازمان خصوصی‌سازی به عنوان سازمانی نوپا با مسائل و مشکلات عدیده‌ای مواجه است، در عین حال به شدت نیز زیر ذره‌بین مجلس قرار دارد، ضمن این‌که اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی به عنوان یکی از مهمترین برنامه‌های اقتصادی در دستور کار این سازمان است.

این سازمان قراربود براساس برنامه چشم‌انداز ۲۰ ساله و اصلاحیه اصل ۴۴ قانون اساسی اقتصاد دولتی را به ۲۰ درصد تقلیل دهد و اقتصاد خصوصی و تعاونی را برروی هم به ۸۰ درصد گسترش دهد. ولی دیدگاه دولتی کرد زنگنه می‌توانست به اهداف مطرح در اصل ۴۴ قانون اساسی و اصلاحیه آن تحقق بخشد؟

به نظر نمی‌رسد چنین توانایی را بتوان از کرد زنگنه در چارچوب موجود سراغ گرفت. این موضوع زمانی از اهمیت شایانی برخوردار می‌شود که تغییرات ساختاری لایحه برنامه پنجم نسبت به لایحه برنامه چهارم توسعه در این زمینه بسیار چشمگیر بوده به نحوی که اساسا بخش خصوصی به عنوان یک موجود نحیف و زیردست دولت تلقی شده و تنها تا آن جا میدان دار صحنه اقتصادی کشور خواهد بود که از سوی دولت اجازه میدان‌داری به او بدهند.

کارشناسان معتقدند که از خصوصی‌‌سازی‌های انجام شده، ۱۰ درصد به بخش خصوصی، ۳۰ تا ۴۰ درصد مربوط به شرکت‌ها وسازمان‌های دولتی و تا ۳۰ درصد نیز به دولت و به عبارتی بخش سرمایه‌گذاری بانک‌ها، صندوق‌های بازنشستگی، و بیمه‌های اجتماعی و... واگذار شده است.

اما نکته مهم است که براساس گفته قاسم حسینی معاون برنامه‌ریزی معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رییس‌جمهوری قرار براین بوده بخش خصوصی در لایحه برنامه پنجم از وزن قابل ملاحظه‌ای برخوردار باشد؛ این درحالی است که بدون استثناء از ریاست اتاق ایران گرفته تا مابقی روسای بخش خصوصی و از جمله روسای تشکل‌ها در تدوین لایحه ۳۰ میلیارد ریالی برنامه پنجم طرف مشورت قرار نگرفته‌اند.

شاید به همین دلیل است که برخلاف اظهارات قاسم حسینی رویکرد تمرکزگرایی در حوزه بخش خصوصی بسیار قوی‌تر از گذشته و در این باره گرایش مسلط با واگذاری به شبه‌دولتی‌ها بوده به نحوی که بخش خصوصی در این میان نقش قابل‌ملاحظه‌ای را برعهده نخواهد داشت.

از این منظر اگر قرار بود بخش خصوصی در حوزه عملیات اقتصادی خود واجد نقش‌های جدی‌تری در اقتصاد ایران باشد، باید این امکان فراهم می‌شد که طرح هدفمند‌سازی یارانه‌ها با توجه به افزایش تورم، قیمت تمام شده کالا و قیمت ارز در بخش خصوصی مورد ارزیابی و تجدید نظر قرار گرفته تا به طور واقعی اقتصاد با مشارکت بخش خصوصی از بیماری تاریخی خود خلاص شود.

باید توجه داشت که بهره بانکی و دستمزدها براساس نرخ تورم تعیین می‌شود که در شرایط آزاد سازی قیمت‌ها و هدفمندسازی یارانه‌ها، نرخ تولید واحدها افزایش یافته به نحوی که مزیت رقابتی در نرخ‌ها با افت قابل توجهی مواجه می‌شود؛ این امر خود به معنی ورشکستگی بنگاه اقتصادی و واگذاری بازار کالا به رقیب خارجی است.

از این منظر سازمان خصوصی سازی در تنظیم و تدوین لایحه برنامه پنجم آن چنان که باید در جهت خصوصی سازی بر اساس برنامه چشم انداز ۲۰ ساله و اصلاحیه اصل ۴۴ قانون اساسی گام برنداشته و کرد زنگنه با آرامش تمام خرابی‌های حاصل از ۵ سال تلاش خود را بدون هیچ‌گونه پاسخ‌گویی به شهروندان، برجای گذاشته و رفته است.

منبع: سایت آفتاب


 


امروز: شکوری راد که به نظرش تقلب جزئی از پروژه کودتا بوده است در گفت و گو با خبرنگار کلمه هدف از طرح شکایت توسط هفت نفر را علیه کودتای انتخاباتی به طور مشروح بیان می کند و وعده می دهد که این شکایت به عنوان یک سند ملی پیگیری شود.

متن کامل گفت و کوی خبرنگار کلمه با شکوری راد پیش روی شماست

مهم ترین هدف شکایت هفت نفر از اصلاح طلبان چه بوده است؟ آیا این هفت نفر در شرایطی که با وثیقه های سنگین به مرخصی آمده بودند و تحت فشار قرار داشتند، امید به پیگیری این شکایت از سوی قوه قضاییه وجود داشت؟

شکایت این هفت نفر شکایت شخصی خودشان نیست. گرچه مبتنی است به حقوقی که از آنها زایل شده یا فشارهایی که به آنها وارد آمده اما آنها در حقیقت به نمایندگی از طرف ملت شکایت کردند. سندی که تحت عنوان سخنرانی سردار مشفق منتشر شده نشان می دهد که انتخابات دهم ریاست جمهوری بر اساس یک طرح کودتا پیش برده شده است . همانطور که مهندس موسوی هم از ابتدا اعلام کرد نتیجه ای که برای آن انتخابات اعلام شد نتیجه واقعی انتخابات نبود بلکه برنامه ای از پیش طراحی شده بود که به اجرا درآمد و حوادث پس از انتخابات هم مبتنی بر همان طراحی کودتا صورت یافت. در واقع این هفت نفر این سند را به عنوان یک سند غیر قابل انکار در اثبات طراحی شده بودن کودتا مورد استناد قرار داده و در تاریخ ثبت کردند. البته معنایش این نیست که لزوما امیدوار باشند و یا اینکه ما امیدوارم باشیم که دستگاه قضایی به این شکایت به صورت عادلانه و قانونی رسیدگی کند.

دستگاه قضایی امروز خودش اسیر کودتا گران است اما چون شیوه اصلاح طلبانه، استفاده از حداکثر ظرفیتهای قانونی است آنها از این شیوه برای طرح موضوع استفاده کرده و در حقیقت کودتاگران را با چالشی مواجه کردند که یا باید بپذیرند که در یک روند قانونی به این ادعا رسیدگی شود و یا اینکه اصلاح طلبان را دوباره روانه زندان کرده و خودشان را افشا کنند و این اتفاق هم افتاد. چنانکه دیدیم برخی از این افراد که در مرخصی و در بیرون از زندان بسر می بردند دوباره به زندان فراخوانده شدند که معنایش این است که به این شکایت رسیدگی نخواهد شد. اما صدای این هفت نفر به عنوان صدای ملت بلند شد و هم در ایران و هم در جهان شنیده شد.

پس تاکنون پاسخی و یا واکنشی از سوی قوه قضاییه و یا دیگر مسئولان دریافت نکرده اید؟

تا کنون هیچ پاسخ مثیت یا خبری که راجع به سیر قانونی این شکواییه در دستگاه قضایی باشد،دریافت نشده است و خیلی هم نمی توان به آن امیدوار بود ولی این اقدام قانونی ثبت شده و دستگاه قضایی و کودتاگران را به چالش کشیده و آنها تا کنون در برابر این اقدام قانونی نتوانسته اند حتی یک جمله در دفاع از خود بیان کنند.

در حالیکه دخالت سپاه و نظامیان در انتخابات برخلاف قانون اساسی و نیز نظر و خواست امام (ره) است ، شما عدم واکنش قانونی مسئولین در این خصوص را چگونه تعبیر می کنید؟

اگر اظهارات سردار مشفق مورد بررسی قرار گیرد، روشن است که این تحلیل ها، تحلیل های منطبق بر آموزه های انقلاب اسلامی نیست و اساسا سیر حوادث از زمانی به زیر سئوال برده می شود که امام خود نیز در قید حیات بودند و اگر در این سخنرانی ها امام را بطور مستقیم زیر سئوال نبرده اند، به خاطر حفظ منافعی است که برای خودشان در نظر گرفته اند و نمی خواهند در این مقطع خودشان را در مقابل امام قرار دهند در حالی که اساس تفکر آنها در مقابل تفکرات امام و انقلاب اسلامی است و شیوه و روش شان هیچ انطباقی با آموزه های انقلاب اسلامی و خط امام ندارد. بنابراین از این منظر نمی توان به آنها نگریست و اساسا سنجش این سخنان با معیارهای خط امام بلاموضوع است چرا که هدف آنها، تنها حفظ قدرت است آنهم به هر قیمت و هر بهایی. آنقدر در این سخنرانی دروغ و تهمت و وارونه سازی حقیقت وجود دارد که انسان واقعا نمی تواند با گوینده این سخن و حامیانش که فرسنگها از حق و حقیقت فاصله گرفته اند بحث و گفتگو کند.

به نظر شما هدف اقتدارگرایان از انتشار نسبتا گسترده سخنان سردار مشفق در این مقطع زمانی چه بوده است؟

من نمی دانم سخنرانی سردار مشفق را چه کسی منتشر کرد و آیا از زیر دست آنها در رفته و یا اینکه خودشان منتشر کرده اند. من هر دو حالت را محتمل می دانم یعنی اینکه جبنش سبز آنقدر فراگیر هست و آنقدر رسوخ دارد که حتی در بیت سران کودتا نیز افرادی از جنبش سبز حضور دارند یعنی سران کودتا نمی توانند هیچ محیطی را برای خود کاملاً امن بدانند. از طرفی حتی این احتمال هم مطرح هست که عمدا این سخنرانی از طرف بخش افراطی کودتاگران منتشر شده باشند برای اینکه حرف آخر را زده باشند یعنی آشکارا بگویند که کودتا کرده ایم و پایش می ایستیم و از هیچ کس خجالت نمی کشیم و حساب نمی بریم. همه باید حساب کار خودشان را بکنند و حرف از قانون، مردم و از انتخابات نزنند. حرف آخر ما این است که سردار مشفق گفته و این هم یک کودتاست همه هم بدانند و همه هم بروند بنشینند سر جای خودشان.

در بحبوحه اعلام شکایت از سوی آقای تاج زاده و شش تن دیگر از آقایان اصلاح طلب فیلمی در خبرگزاری فارس منتشر شد که آقای تاج زاده در مکانی به گفته این خبرگزاری زندان اوین مسئله تقلب در انتخابات را رد میکنند. ماجرا چیست ؟واقعا آقای تاج زاده تقلب را رد کرده است؟ این فیلم چه زمانی و در چه شرایطی از تاج زاده گرفته شده است ؟ آیا اساسا شما صحت این فیلم را تایید میکنید؟

این فیلم زمانی منتشر شده که آقای تاج زاده در زندان است و خودش فرصت اظهار نظر در مورد آن را ندارد. شاید اصلا تاج زاده را به زندان برده اند تا بعد این فیلم را پخش کنند و روی آن تبلیغات کنند. جمله پخش شده از تاج زاده بخشی از تحلیل او در باره وقوع کودتا در انتخابات است. در یکی از دیدارهایی که اخیرا و قبل از بازگشتش به زندان با او داشتم او وقوع تقلب در انتخابات را قطعی و حتمی ذکر می کرد و معتقد بود تقلب جزء کوچکی از کودتایی که به اجرا درآمد بوده است. وی می گفت رفتار دولت و کودتاگران در دوره پیش از انتخابات به گونه ای بوده است که بر اساس آن تصور عدم تقلب در انتخابات دور از ذهن است.

این که یک جمله از سخنان تاج زاده را در جریان یک بحث و تحلیل تقطیع کنند و با حذف قبل و بعدش منتشر کنند کار جدیدی برای دستگاه تبلیغاتی کودتاگران نیست. حال سوال این است که اگر تاج زاده چنین نظری داشته پس چرا او را بازداشت کردید و در انفرادی نگه داشتید و مورد شکنجه جسمی و روحی قرار دادید. از او چه می خواستید و به چه جرمی محاکمه و محکومش کردید و چرا اکنون او در زندان است. مگر شما نمی گوئید او در انقلاب مخملی نقش داشته است. اگر چنین است پس این اظهار نظر را با آن ادعا چگونه جمع می کنید؟

خیلی خب، آنها می گویند تاج زاده چنین نظری را داشته و بیان کرده است. آنها که فیلم کاملی از گفتگوی خصوصی تاج زاده با صفایی فراهانی و رمضان زاده را گرفته اند بیایند فیلم را به طور کامل در تلویزیون پخش کنند و تاج زاده را هم دعوت کنند بیاید و همانجا در مورد نظرش توضیح بدهد و یا به سوالات موجود پاسخ بدهد. آنها از چه چیزی می ترسند که نه تنها نمی گذارند تاج زاده در تلویزیون صحبت کند بلکه او را به زندان برده اند و اکنون بیش از یک هفته است که حتی نگذاشته اند یک بار با خانواده اش تلفنی صحبت کند و معلوم نیست در کجا و در چه شرایطی نگهداری می شود.

گفتید که تاج زاده در اخرین دیداری که با او داشته اید ،به طور صریح گفته که در انتخابات تقلب شده است . شما خودتان در این باره چگونه فکر می کنید؟

بیش ازیک سال از زمانی می گذرد که آنها تعداد شرکت کنندگان در انتخابات را چهل ملیون و رأی احمدی نژاد را ۲۴ میلیون اعلام کرده و برایش جشن و شادمانی براه انداختند ولی هنوز برای خودشان هم باور نشده و از کابوس دروغ بزرگ خود بیرون نیامده اند و از همین رو دنبال دلیل برای اثبات آن می گردند.سوال این است که اگر تقلب نکرده اید و واقعا این همه از مردم رأی گرفته اید چرا این قدر مضطرب و نگرانید. چرا اینقدر همه را گرفته اید و کرده اید زندان.

هر کس سخنرانی سردار مشفق را گوش کند اذعان می کند که از این اعجوبه ها و از این پدیده ها کمترین کاری که بر بیاید تقلب است. کسی که همه نوع دروغ را می گوید، همه نوع تهمت می زند. همه تحلیلها را وارونه می کند و این همه اطلاعات غلط به مستمع از همه جا بی خبر خود می دهد اگر رأی مردم دستش باشد امانت داری می کند؟ خب همین ها انتخابات را برگزار کردند و معترضین به نتایج انتخابات را همین ها گرفتند ، زدند و سعی کردند صدایشان را خفه کنند. به گمان من اصلا رأی شماری نبود و اگر رایی هم شمرده شد فقط در صندوقها بود و در مرحله تجمیع هر چه خواستند کردند و بعد یک نتیجه اعلام شد بر اساس همان طرح کودتا. اگر نبود چرا حکم بازداشت افراد را سه روز قبل از انتخابات صادر کرده بودند. بنظر من تقلب جزئی از پروژه کودتا بود.

مهم ترین افدام جبهه مشارکت تا این لحظه برای پیگیری این شکایت چه بوده؟و بعد از این چه خواهید کرد؟

جبهه مشارکت بیانیه صادر کرده و طبیعتا خود یکی از شاکیان در این پرونده است. در صحبتهای سردار مشفق مکرر از این حزب یاد شده و نسبتهای دروغ به آن داده شده است. چه بسا این شکایت به صورت یک شکایت ملی دربیاید و جبهه مشارت به عنوان بخشی از ملت پای این شکایت را امضا کند. این شکایت به فراموشی سپرده نخواهد شد. یک اقدام قانونی است و دستگاه قضایی موظف به رسیدگی ست. سخنان سردار مشفق که تا کنون از طرف هیچ مقام مسئولی تکذیب نشده یک سند مهم است. حتی رئیس دفتر سیاسی سپاه از آن دفاع کرده و سندیتش را تأیید کرده است. بنابر این ما آن را رها نخواهیم کرد.

در اظهارات سردار مشفق که سندی برای این شکایت در نظر گرفته شده است، از اشخاصی دیگر از جمله آقایان هاشمی ، موسوی، موسوی خویینی ها، سید حسن خمینی، یونسی، آیت الله صانعی نیز به کرات یاد شده است و اتهاماتی نیز به آنها نسبت داده شده است. آیا خود این این افراد در این خصوص شکایتی کرده و یا خواهند کرد؟

اینکه این آقایان شکایت می خواهند بکنند یا نه بنده اطلاعی ندارم چون برخی از این اتهامات آنقدر بی ربط است که اساسا شکایتی را برنمی تابد و شأن آقایان نیست که به آن اعتنایی بکنند. خیلی از این آقایان هم امید به اینکه شکایتشان در دستگاه قضایی مورد رسیدگی واقع شود ، ندارند. این ابتکار عمل مختص این هفت نفر بوده که شکایت شان را تقدیم قوه قضاییه کنند و بخواهند که به آن رسیدگی شود. به نظر من این ابتکار عمل اقدام شایسته ای بوده که میتواند مورد تاسی دیگران نیز قرار بگیرد.

با تشکر از فرصتی که در اختیار کلمه قرار دادید


 


امروز:برخی مشترکان برق گلستان با مشاهده قبوض برق و افزایش آن نسبت به دوره های قبلی، برق از سرشان پرید و افزایش بهای برق مایه نگرانی شهروندان این استان شمالی شده است.

به گزارش مهر، افزایش بهای برق مصرفی شهروندان استانهای شمالی از جمله گلستان مایه نگرانی شده است، تا جاییکه شورای شهر گرگان خواستار تجدید نظر در دسته بندی برق مصرف استان شد.

اکنون استانهای شمالی از جمله گلستان جز مناطق عادی کشور و در دسته بندی گرمسیری ۴ با مصرف ۵۰۰ کیلو وات ساعت در ماه تعیین شدند.

گلستان بیش از ۴۳۰ هزار مشترک برق دارد که درصد بالایی از این مشترکان خانگی هستند.

یک شهروند گرگان که با دیدن قبض ۷۰ هزار تومانی برق منزلش غافلگیر شده بود در این رابطه اظهار کرد که بهای برق در این دوره دو ماه نسبت به دوره‌های قبلی حدود ۱۰ برابر شده است.

وی گفت: «ماه های قبلی بویژه در فصل بهار و زمستان، بهای برق مصرفی منزلمان بین هشت تا ۱۰ هزار تومان بود که یکباره در دوره خردادماه تا مرداد به ۷۰ هزار تومان افزایش یافته است.»

مشترک دیگری که از نرخ ۵۳ هزار تومانی برق منزلش گلایه مند بود، عنوان کرد که نیاز است مسئولان در نرخ برق مصرفی در استان تجدید نظر کنند.

وی معتقد است تحمل گرمای فصل تابستان و هوای شرجی منطقه بدون استفاده از وسایل سرمایشی مانند کولر ممکن نیست و باید برای حمایت از مصرف کنندگان تدبیری اندیشیده شود.

وی گفت: «درحال حاضر که قانون هدفمند شدن یارانه ها، اجرا نشده، نرخ برق اینگونه افزایش یافت، معلوم نیست با اجرای این طرح، این نرخ چند برابر شود.»


 


در این جا بجاست به مطلبی که مرحوم محقق خوانساری صاحب مشارق الشموس پیرامون این روایت مطرح کرده است، اشاره نماییم.
ایشان می نویسند: « ممکن است ضرری که در این روایت نفی شده است (لا یضرّ معها سیئة) به معنای ضرر کامل باشد که همان خلود در جهنم است، چراکه حبّ علی (ع)به حکم آیه أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی کمال ایمان است و با وجود ایمان کامل، کسی در آتش جهنم ماندگار و خالد نمی شود. چون عذاب کسی که گناه کبیره کرده باشد، روزی پایان می پذیرد... و ممکن است مراد آن باشد که اگر کسی خالصانه علی علیه السلام را دوست بدارد خداوند به فضل و رحمت خویش بعضی از گناهان او را می آمرزد و او را از انجام دادن بعضی دیگر مصون می دارد و ممکن است مراد آن باشد که محبت علی علیه السلام باعث شفاعت او می شود و شفاعت او از جانب خدا رد نخواهد شد.» (مشارق الشموس، محقق خوانساری، ج2، ص391)
نگارنده می گوید: مطابق با این مضمون روایات دیگری نیز هست، از جمله: عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «الایمان لایضرّ معه العمل و کذلک الکفر لاینفع معه العمل» (اصول کافی، کلینی، ج2، ص464) و علاوه بر محقق خوانساری، مرحوم علامه مجلسی نیز این روایات را بر خلود بر جهنم حمل کرده است. (مرآة العقول، مجلسی، ج11، ص396)
و در مقابل، روایات دیگری است که مطابق با آیه شریفه فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره [1] (پس هر که به مقدار ذره ای خوبی کرد آن را می بیند و هر کس به مقدار ذره ای بدی کرد آن را می بیند.)، ظاهر دیگری دارند.
از جمله امام باقر علیه السلام می فرمایند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایستاد بر صفا پس فرمود: «ای اولاد هاشم، ای اولاد عبدالمطلب، من رسول خدا هستم به سوی شما. و من شفقت دارم نسبت به شما؛ و همانا عمل من برای خود من است، و از برای هر یک از شما عمل اوست. نگویید که محمد از ماست و زود است که ما داخل شویم در آنجایی که او داخل شود. نه! به خدا قسم، ای بنی عبدالمطلب، دوستان من از شما و غیر شما نیست مگر پرهیزگاران. آگاه باشید که من نمی شناسم شما را روز قیامت، در صورتی که بیایید و حمل کرده باشید دنیا را به پشت های خود، و مردم دیگر بیایند نزد من در صورتی که آخرت حمل آنهاست.» (روضه کافی، کلینی، ج8، ص182)
و یا چنان که امام باقر علیه السلام می فرمایند: «ای جابر، مذاهب باطله و رأی های فاسده تو را گول نزند که گمان کنی حبّ علی علیه السلام تو را بس است. آیا کفایت می کند برای مرد که بگوید من دوست می دارد علی علیه السلام را و دارای ولایت او هستم و مع ذلک فعّال و دارای کثرت عمل نباشد؟ اگر بگوید من رسول خدا را دوست می دارم (با آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام بهتر است) ولی از سیره او متابعت نکند و عمل به سنت او ننماید، از حب او نفعی برای او حاصل نشود.» (اصول کافی، کلینی، ج2، ص74)
و همچنین در حکایت معروف طاووس است که دید صدای ناله و تضرّع و زاری می آید، تا آن که صاحب آن ناله خاموش شد و گویی غشوه ای برای او دست داد. چون به بالین او آمد، دید جناب علی بن الحسین علیهما السلام است! سر آن بزرگوار را به دامن گرفت و کلماتی خطاب به ایشان عرض کرد که مشتمل بود بر آن که تو فرزند رسول خدا(ص) و جگرگوشه فاطمه زهرایی، و بالاخره بهشت از آنِ شماست. آن سرور فرمود: خداوند بهشت را خلق فرموده از برای کسی که عبادت و اطاعت او کند، اگرچه غلام حبشی باشد؛ و آتش را خلق فرموده برای کسی که معصیت او کند، گرچه اولاد قریش باشد.» (یا سید قریش باشد) (بحار الانوار، مجلسی، ج46، ص81)
امام خمینی در کتاب چهل حدیث این دو دسته روایات را به گونه ای اخلاقی جمع کرده اند که با مشاهده آن، این فصل را به پایان می بریم: «و نویسنده [امام خمینی] گمان می کند که ممکن است این اخبار را حمل کرد به آن که، ایمان قلب را طوری منوّر می کند که اگر فرضاً گاهی خطا یا گناهی از انسان صادر شود، به واسطه آن نور و ملکه ایمان جبران کند به توبه و رجوع الی الله نماید [یعنی آن نور ایمان باعث توفیق توبه شود]؛ و صاحب ایمان بالله و یوم الآخرة نگذارد، اعمالش به روز حساب افتد. پس، در حقیقت این اخبار حثّ [و تأکید و اصرار] بر تمسّک به ایمان و بقای به آن است. چنانچه نظیر این، حدیثی است که در کافی شریف از حضرت صادق علیه السلام نقل فرموده که «حضرت موسی علیه السلام به جناب خضر علیه السلام گفت: من از رفاقت با تو دارای شرافت و حرمت شدم، پس وصیتی به من بفرما. فرمود به او که: ملازم باش با چیزی که ضرر نرساند به تو با آن چیزی [یعنی با وجود آن چیز، هیچ امری نتواند به تو ضرر برساند] چنانچه با غیر آن به تو چیزی نفع نرساند. [یعنی و بدون آن چیز، هیچ امری نتواند به تو نفع برساند.]» [2]
و من ذلک ما رَواه بإسناده عن محمد بن الرَیّان بن الصلت، رفعه عن ابی عبدالله علیه السلام قال کان امیر المؤمنین علیه السلام کثیراً ما یقول فی خطبته: «یا ایها الناس، دینکم دینکمً فإنّ السیئة فیه خیرٌ من الحسنة فی غیره و السیئةُ فیه تُغفَر و الحسنة فی غیره لا تُقبَل» [3] حضرت امیرالمومنین (ع) بسیاری از اوقات در خطبه های خویش می فرمود: «ای مردم، حفظ کنید دین خود را و دست از آن بر ندارید زیرا که گناه در آن بهتر از حسنه در غیر آن است و گناه در آن آمرزیده شود و در غیر آن عبادات و حسنات قبول نگردد.» [یعنی با وجود دین داری اگر گناه کنید، آمرزیده می شوید ولی اگر دین نداشته باشید، حسنات هم به حساب نمی آید] و این حدیث شریف و امثال آن که در مقام ترغیب به ملازمت دیانت حقه است، دلالت بر آن دارد که سیئات مؤمنین و صاحبان دین حق، بالاخره آمرزیده شود؛ چنانچه خداوند فرماید: إن الله یغفر الذنوب جمیعاً[4] و از این [جهت]، سیئات آن ها را می توان گفت که بهتر از حسنات دیگران است که هیچ وقت قبول نشود؛ بلکه شاید حسناتی که شرایط قبول، مثل ایمان و ولایت، در آن نباشد خود دارای ظلمتی باشد که از سیئات مؤمنین، که به واسطه نور ایمان در خوف و رجا هستند، ظلمت و کدورتش بیشتر باشد. بالجمله، این حدیث دلالت ندارد بر آن که اهل ایمان بر سیئات خود مأخوذ نیستند؛ چنانچه ظاهر است.
و از جمله احادیث مشهوره که گویند بین فریقین مشهور است این است که «حبّ علیٍّ حسنه لا یضرّ معها سیئةٌ و بُغضه سیئةٌ لا ینفع معها حسنةٌ» [5] دوستی علی علیه السلام حسنه ای است که با آن هیچ گناهی ضرر نمی رساند و بغض آن سرور گناهی است که هیچ نیکویی با آن نفع نبخشد.»
و این حدیث شریف در سلک حدیثی است که درباره ایمان، پیش از این مذکور شد. و معنی آن یا به طوری است که مرحوم مجلسی در آن اخبار احتمال دادند، که مقصود از ضرر خلود در نار یا دخول در نار است؛ یعنی حبّ آن سرور، که سرمایه ایمان و اکمال و اتمام آن است، موجب شود که به شفاعت شافعین از نار مستخلص شود. و این چنانچه گفتیم منافات ندارد با آن که عذاب های گوناگون برزخ را داشته باشد؛ چنانچه در حدیث است که فرمودند شماها برزخ خود را اصلاح کنید، ما در قیامت از شما شفاعت می کنیم .[6] و یا آن که آن طور که ما ذکر کردیم مقصود باشد، که حبّ آن سرور، نورانیت و ملکه [ایمان] در قلب حاصل کند که احتراز از گناه کند؛ و اگر گاهی به گناه مبتلا شد، آن را به توبه و انابه ترمیم نماید، و نگذارد که رشته کار از دستش بیرون رود و مهار نفس گسیخته گردد. و از جمله، یک دسته اخباری است که در ذیل آیه شریفه در سوره فرقان مذکور شده: قال تعالی: و الذین لایدعون مع الله إلها آخر و لا یقتلون النفس التی حرَّم الله إلا بالحق و یا یزنون و من یفعل ذلک یلقَ أثاماً یضاعف له العذاب یوم القیامة و یخلد فیه مُهاناً إلا من تاب و آمن و عَمِل عملاً صالحاً فأولئک یُبدِّل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفوراً رحیماً.[7] فرمود: «آن هایی که نمی خوانند با خداوند خدای دیگری، و نمی کُشند نفسی را که خداوند حرام کرده کشتن او را، مگر به حق (در موارد مقرّره)، و زنا نمی کنند، این ها بندگان خاص خداوند هستند. و کسی که چنین کارهایی کند به جزای تامّ خود می رسد؛ مضاعف شود عذاب برای او روز قیامت، و مخلّد شود در آن عذاب با خواری؛ مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل نیکو بکند. آن ها را تبدیل می فرماید خداوند سیئاتشان را به حسنات. و می باشد خداوند آمرزنده و مهربان.» در ذیل این آیه اخبار کثیره هست که ما به ذکر یکی از آن [ها] اکتفا می کنیم، زیرا که همه، قریب به هم هستند در معنی و مضمون.
عن الشیخ فی أمالیه بإسناده عن محمد بن مسلم الثقفی، قال سألتُ اباجعفر محمد بن علی علیهما السلام عن قول الله عزّ وجلّ: فأولئک یُبَدِّل الله سیئاتهم حسناتٍ و کان الله غفوراً رحیماً فقال علیه السلام: «یؤتی بالمؤمن المذنب یوم القیامة حتی یُقام بمَوقف الحساب؛ فیکون الله تعالی هو الذی یَتَولّی حسابه لایُطلع علی حسابه احداً من الناس؛ فیُعَرِّفُه ذنوبَه حتی إذا أقَرَّ بسیئاته. قال الله عزوجل للکَتَبَةِ: بَدِّلوها حسناتٍ و أظهِروها للناس. فیقول الناس حینئذٍ: ما کان لهذا العبد سیئةٌ واحدةٌ؟ ثم یأمُر الله به الی الجنة. فهذا تأویل الآیة. و هی فی المذنبین من شیعتنا خاصة» [8] محدث جلیل القدر، محمد بن مسلم ثقفی رضوان الله علیه می فرماید: «سؤال [کردم] از حضرت باقرالعلوم علیه السلام از معنی قول خدا فأولئک... الی آخر الآیة فرمود: آورده شود مؤمن گناهکار در روز قیامت تا [قرار گیرد] در موقف حساب؛ پس ذات مقدس حق، خود حساب او را بکشد؛ و هیچ یک از مردم [را] بر حساب او آگاه نگرداند. پس از آن، گناهان او را به او معرفی فرماید، تا آن که اقرار به گناه خود کند. خدای تعالی به نویسندگان امر فرماید که گناهان او را مبدّل به حسنات کنند و به مردم اظهار کنند. پس مردم می گویند: برای این بنده یک گناه هم نبود! پس از آن، امر فرماید که او را به بهشت ببرند. این است تأویل این آیه. و این در گناهکاران از شیعیان ماست خاصتاً.»
اینکه آیه شریفه را بالتمام نوشتم و کلام را طولانی کردم برای آن است که مطلب چون از مهمّات است، و [عده ای] به مردم عامه بد فهماندند این قبیل اخبار را، و ربط آن ها به آیه شریفه جز به ذکر آیه معلوم نمی شد، از این جهت معذورم از طول مُملّ [و طولانی شدن عبارت]. کسی که صدر و ذیل آیه شریفه را ملاحظه کند، می فهمد که مردم مطلقا به اعمال خود گرفتارند و مؤاخَذ [مورد مؤاخذه] در زشتی ها هستند؛ مگر آن هایی که ایمان آورند و توبه از گناهان کنند و عمل صالح به جا آورند. و این سه در هر کس جمع شود، رستگار و مورد الطاف خداوند است و در پیشگاه مقدس حق محترم است، و سیئات و گناهان [او] مبدّل به حسنات شود. و جناب باقرالعلوم علیه السلام نیز تأویل همین را فرمودند که کیفیت حساب و موقف چنین اشخاصی به این ترتیب است. منتها آن که این خاص به شیعیان اهل بیت است و دیگر مردم از آن محروم هستند، زیرا که ایمان حاصل نشود مگر به ولایت علی و اوصیای او از معصومین طاهرین علیهم السلام؛ بلکه ایمان به خدا و رسول قبول نشود بدون ولایت؛ چنانچه در فصل بعد از این انشاء الله مذکور شود. پس، این آیه شریفه و اخبار مفسّره را باید از ادله اولیه شمرد، زیرا که دلالت دارد بر آن که اگر شخص ایمان داشته باشد و جبران گناهان را با توبه و عمل صالح نکند، مشمول این آیه نخواهد بود.
پس ای عزیز، شیطان تو را مغرور نکند و هواهای نفسانیه تو را گول نزند. البته انسان تنبلِ مبتلا به شهوات و حبّ دنیا و جاه و مال، مثل نویسنده، همیشه دنبال بهانه است از برای تأیید تنبلی خود؛ و هرچه موافق با شهوات او باشد و مؤید هواهای نفسانیه و خیالات شیطانیه او باشد، اقبال به آن نماید و چشم و گوش خود را به آن باز کند، بدون آن که فحص از مغزای [و معنای عمیق] آن نماید یا به مقابلات و معارضات آن نظر نماید. بیچاره گمان می کند به مجرد دعوی تشیع و حبّ اهل بیت طهارت و عصمت جواز ارتکاب هر محرّمی را خدای نخواسته دارد و قلم تکلیف، نعوذبالله از او برداشته شده! بدبخت نمی داند که شیطان بر او تعمیه کرده [و او را کور کرده است]؛ و در آخر عمر بیم آن است که محبت بی مغز بی فایده نیز از دستش برود و با کف تهی در صف نواصب اهل بیت محشور گردد. آخر دعوی محبت کسی [که] بیّنه نداشته باشد پذیرفته نیست. ممکن نیست من با شما دوست باشم و محبت و اخلاص داشته باشم، و بر خلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام کنم. درخت محبّت ثمره و نتیجه اش عمل بر طبق آن است؛ و اگر این ثمره را نداشته باشد، باید دانست که محبت نبوده، خیال محبت بوده [است].
پیغمبر اکرم و اهل بیت مکرّم او صلوات الله علیهم، تمام عمر خود را صرف در بسط احکام و اخلاق و عقاید نمودند و یگانه مقصد آن ها نشر احکام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بوده و هر قتل و غارت و ذلّت و اهانتی را در راه این مقصد شریف سهل شمردند و از اقدام باز نماندند؛ پس محبّ و شیعه آن ها کسی است که در مقاصد آن ها با آن ها شرکت کند و پیروی از آثار و اخبار آن ها کند. این که در اخبار شریفه اقرار به لسان و و عمل به ارکان را از مقوّمات ایمان شمرده، بیان یک سرّ طبیعی و سنة الله جاریه است؛ چون که حقیقت ایمان ملازم با اظهار و عمل است. عاشق در جبلّه طبیعیه اوست، اظهار عشق و تغزّل در شأن معشوق، و عمل به لوازم ایمان و محبت خدا و اولیای او [فطرت عاشق، اظهار عشق و عمل به لوازم آن است.] [اگر] عمل نکرد مؤمن نیست و محبت ندارد. و این صورت ایمان و محبت بی مغز و معنی نیز با جزئی حوادث، و فی الجمله فشار، از بین می رود و صفر الید [دست خالی] به دار جزای اعمال منتقل شود.» (چهل حدیث، امام خمینی سلام الله علیه، ص573)
نگارنده می نویسد: ولایت اهل بیت(ع)و محبت پیامبر و آل پیامبر(ص) تنها در صورتی واقعی است که آدمی به لوازم آن تن در دهد. مگر می توان دعوی دوستی لیلی کرد و از دستور او سرپیچی نمود. چنانکه از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: «شیعتنا من تابعنا و لم یخالفنا» (الاصول الستة عشر، ص61) شیعه ما کسی است که از ما تبعیت کند و با ما مخالفت نکند. و از همین روست که شیعه در تعریف ائمه کسی است که پیروی از دستورات ایشان می کند و چنان زیسته است که به اخلاق حمیده ایشان متخلّق گردیده است. چنانکه امام صادق(ع) می فرمایند: «خلق ارواح شیعتنا من طینتنا» (اصول کافی، کلینی، ج1، ص39) روح شیعیان ما از طینت ما خلق شده است. و امام باقر(ع)می فرمایند: «ان الله عزوجل خلقنا من اعلی علیین و خلق قلوب شیعتنا ممّا خلقنا منه و خلق ابدانهم من دون ذلک» (اصول کافی، ج2، ص4) خداوند ما را از اعلی علیین خلق کرد و دل های شیعیان ما را از همان چیزی خلق کرد که ما را آفریده بود و بدن آن ها را از غیر آن آفرید.
پس آیا ممکن است که قلب ما ـ اگر آمیخته به گناه باشد ـ قلب شیعه ای باشد که مشمول عنایت آنها است. چنانکه هم ایشان می فرمایند: «ما شیعتنا الا من اطاع الله» (کافی، ج2، ص73) پس حبّ علی(ع) تنها در دل هایی است که مطابق با دستور آن ها عمل مشی نماید.
این فصل را نیز با روایتی از امام باقر(ع) به پایان می بریم با این امید که خداوند توفیق شیعه بودن را به یکایک ما ارزانی دارد.
أبو علی الأشعری، عن محمد بن سالم، وأحمد بن أبی عبد الله، عن أبیه، جمیعا عن أحمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: قال لی: یا جابر أیکتفی من ینتحل التشیع أن یقول بحبّنا أهل البیت، فوالله ما شیعتنا إلا من اتقى الله وأطاعه وما کانوا یعرفون یا جابر إلا بالتواضع والتخشع والأمانة وکثرة ذکر الله والصوم والصلاة والبر بالوالدین والتعاهد للجیران من الفقراء وأهل المسکنة والغارمین والأیتام وصدق الحدیث وتلاوة القرآن وکف الألسن عن الناس إلا من خیر، وکانوا امناء عشائرهم فی الأشیاء. قال جابر: فقلت: یا ابن رسول الله ما نعرف الیوم أحدا بهذه الصفة، فقال: یا جابر لا تذهبن بک المذاهب حسب الرجل أن یقول: أحب علیا وأتولاه ثم لا یکون مع ذلک فعّالاً؟ فلو قال: إنی أحب رسول الله فرسول الله (صلى الله علیه وآله) خیر من علی (علیه السلام) ثم لا یتبع سیرته ولا یعمل بسنته ما نفعه حبه إیاه شیئا، فاتقوا الله واعملوا لما عند الله، لیس بین الله وبین أحد قرابة، أحب العباد إلى الله عز وجل [وأکرمهم علیه] أتقاهم وأعملهم بطاعته، یا جابر والله ما یتقرب إلى الله تبارک وتعالى إلا بالطاعة وما معنا براءة من النار و لا على الله لاحد من حجة، من کان لله مطیعا فهو لنا ولی ومن کان لله عاصیا فهو لنا عدو، وما تنال ولایتنا إلا بالعمل والورع.
جابر گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جابر! آیا کسی که ادعاء تشیع می کند، او را بس است که از محبت ما خانواده دم زند؟! به خدا شیعه ما نیست، جز آن که از خدا پروا کند و او را اطاعت نماید، ای جابر! ایشان شناخته نشوند، جز با فروتنی و خشوع و امانت و بسیاری یاد خدا و روزه و نماز و نیکی به پدر و مادر و مراعات همسایگان فقیر و مستمند و قرض داران و یتیمان و راستی گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم، جز از نیکی آن ها، و آن ها امانت نگهدار فامیل خویش باشند. جابر گوید عرض کردم: یا ابن رسول الله! ما امروز کسی را دارای این صفات نمی شناسیم، فرمود: ای جابر! به راه های مختلف مرو، آیا برای مرد کافی است که بگوید: من علی را دوست دارم و از او پیروی می کنم، و با وجود این فعالیت دینی نکند؟! پس اگر بگوید: من رسول خدا صلی الله علیه و آله را دوست دارد ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله که بهتر از علی علیه السلام است ـ سپس از رفتار او پیروی نکند و به سنّتش عمل ننماید، محبتش به پیغمبر هیچ سودی ندهد، پس از خدا پروا کنید و برای آن چه نزد خداست عمل کنید، خدا با هیچ کس خویشی ندارد، دوست ترین بندگان خدای عزوجل [و گرامی ترینشان نزد او] با تقوا ترین و مطیع ترین آن هاست. (ترجمه اصول کافی، سید جواد مصطفوی، ج3، ص119)


پی نوشت :

1-سوره زلزال، آیه7و8.
2-اصول کافی، کلینی، ج2، ص464.
3-اصول کافی، کلینی، ج2، ص464.
4-سوره زمر، آیه53.
5-مناقب، ج3، ص197.
6-فروع کافی، کلینی، ج3، ص242.
7-سوره فرقان، ایه22
8-الامالی، صدوق، ص70.


 


مقدس اردبیلی پس از آن که از احصاء فضائل امیر مؤمنان اظهار عجز می کند، به برخی از این کمالات اشاره می کند که در ادامه می خوانیم. وی می نویسد: «فضیلت اول علم است و خلافی در این نیست که جمیع خلق در جمیع علوم عیال آن حضرت اند خواه در احکام شرعیه و قضایای نقلیه و خواه در علوم یقینیه و معارف حقیقیه. زیرا که او در غایت ذکا و زیرکی و فهم بود و حرص یاد گرفتن داشت و او را همچو رسول خدا معلمی و استادی بود و شب و روز درخدمت آن حضرت به سر می برد و یک ساعت و یک لحظه از آن حضرت جدا نبود، نه در روز و نه در شب و رسول را کمال شفقت و محبت با او بود و میل تمام به یاد گرفتن او داشت و نهایت سعی و جد به جای می آورد تا آن که به مرتبه ای رسید که آن حضرت فرمود «أنا مدینة العلم و علیٌ بابها» [1] و بار دیگر در حق او فرمود «اقضاکم علی» [2]یعنی در میان شما که اصحابید کسی نیست که در علم مثل علی باشد. و ابن ابی الحدید در اول شرح نهج البلاغه می گوید آن چه مجملش این است که جمیع علوم منتهی به آن حضرت می شود چه [آنکه] معتزلی که اهل توحید و عدل و ارباب فکر و نظر اند و همه مردمان از ایشان یاد گرفته اند شاگرد واصل بن عطایند و او شاگرد ابوهاشم است و ابوهاشم شاگرد محمد بن حنفیه است و او از پدر یاد گرفته است. و اما اشعریه نسبت تعلیم به ابوالحسن اشعری می رسانند و او شاگرد ابوعلی جبائی است و او یکی از تلامزه مشایخ معتزله است و مذکور شد که علم معتزله از آن حضرت است. و امامیه و زیدیه خود ظاهر است که علمشان به علم حضرات ائمه علیهم السلام می رسد و علم ایشان از علم آن حضرت است و اصحاب ابی حنفیه مثل ابویوسف و احمد بن حنبل از شافعی فرا گرفته اند پس علم او هم به ابی حنیفه بر می گردد و ابو حنیفه و مالک از امام جعفر صادق علیه السلام و علم امام جعفر به آن حضرت منتهی می شود.
و در صحابه از ابن عباس فقیه ترنبوده و او شاگرد امیر المؤمنین علیه السلام است. و علم تفسیر قرآن را مردم از هر راه که می برند به ابن عباس می رسانند و او از حضرت امیر شنیده. و [وقتی] کسی با او گفت که نسبت علم تو با پسر عمت یعنی علی علیه السلام در چه مرتبه است در جواب گفت که هم چنان است که یک قطره به بحر محیط.
و علم طریقت و حقیقت خود ظاهر است که منبعش آن حضرت است که شبلی و بایزید بسطامی و جنید و سری سقطی و معروف کرخی همه شاگردان و خادمان ائمه علیهم السلام بودند. و فرقه صوفیان تا امروز در هر طایفه و صاحب خانقاهی و دیری و مرشدی که بوده به آن حضرت می رسد.
و اما علم نحو و عربیت، همه علمای زمان معترفند و می دانند که از انشاء اوست و ابی الاسود دئلی جامع آن است و او از آن حضرت مجملی شنیده و تفصیل او به تدریج زیاد شد.
و اما علم کلام، خود اصل همه از کلام اوست و از خطبه های او . [3]
و از ابن عباس مروی است که شبی در خدمت آن حضرت بود از اول شب تا طلوع صبح در باء بسم الله سخن می گفت و تمام نشد و در علم فصاحت و بلاغت خود جمیع فصحاء و بلغاء کلام او را فوق کلام مخلوق و تحت کلام خالق می دانند. و در صحیح مسلم مسطور است که آن حضرت فرمود که «سلونی عن طرق السماء فإنّی اعرف بها من طرق الأرض» یعنی سؤال کنید از من راه ها و کوچه های آسمان را پس به درستی که به آن ها دانا ترم از راه های زمین. و ایضاً [همچنین] فرمود که رسول خدا تعلیم کرد به من هزار باب از علم و من از هر بابی هزار باب دیگر استنباط و استخراج نمودم. و در بعضی نسخ است که منم تفسیر فاتحة الکتاب. و در کتاب مناقب خوارزمی به سند خود از عبدالله بن مسعود روایت نموده که گفت: «قال رسول الله(ص) قسمت الحکمة علی عشرة اجزاء فاعطی علی(ع) تسعة و الناس جزء واحد» [4]یعنی حکمت و معرفت و علم و عرفان را قسمت نمودند به ده قسم پس عطا کرده شد به علی(ع) نه جزء و یک جزء را به جمیع مردمان دادند. و ابن طلحه شافعی در کتاب خود از بیهقی که از جمله اکابر اهل سنت است از حضرت رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمود «من أراد أن ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی خلّته و الی موسی فی هیبته و الی عیسی و عبادته فلینظر الی علی بن ابی طالب» [5] یعنی هر گاه خواهد کسی که نظر کند به آدم صفی (و مراد این است که آدم بر دیگر انبیا به سبب علم رجحان یافته و دیگری در علم مثل او نبوده اگر کسی خواهد که کمیت و کیفیت علم آدم معلوم وی گردد) به علم امیرالمؤمنین(ع) که مثل علم آدم است رجوع نماید و معنی تتمه حدیث آن که اگر کسی خواهد که حقیقت تقوای نوح نبی را که بهترین صفات او بود و به آن از زمره انبیاء ممتاز است بداند به تقوای علی(ع) نظر کند که مثل آن است و همچنین خلّت [و دوستی] ابراهیم و هیبت موسی و عبادت عیسی که هر یک از انبیاء مذکور به یکی از این صفات مخصوص اند که علی(ع) جامع جمیع صفات مذکوره است. و مضامین مذکور مفید آن است که آن حضرت جامع جمیع صفات ممکنه است بر وجهی که هر صفتی از وی مساوی بهترین صفتی است از صفات انبیاء.
فضیلت دوم زهد است. و هیچ کس را خلاف نیست در آن که آن حضرت زاهدترین اهل زمان خود بوده و خود فرموده که دنیا را سه طلاق گفته ام [6]و از عمر بن عبدالعزیز مروی است که گفت «ما علمنا احداً کان فی هذه الأمة بعد النبی ازهد من علی بن ابی طالب» [7] [کسی را در امت اسلام از علی(ع) زاهدتر نمی شناسم.] و اخطب الخطباء خوارزم از عمار یاسر روایت کرده که گفت از رسول خدا شنیدم که فرمود یا علی به درستی که حق تعالی زینت داده تو را به زینتی که هیچ بنده را به آن چنان زینتی مزیّن نساخته که آن دوست تر است در نزد حق تعالی مر تو را از جمیع دنیا: اول آن که تو را دشمن گردانیده با دنیا و دوست گردانیده تو را با فقراء و راضی ساخته به متابعت ایشان به تو و امام بودن تو ایشان را. یا علی خوشا به حال کسی که دوست دارد تو را و تصدیق مراتب تو کند و وای بر کسی که دشمن دارد تو را و تکذیب تو نماید پس آن کسی که تو را دوست دارد و تو را تصدیق کند برادر تو است در دین تو و شریک تو است در بهشت تو. و اما آن که تو را دشمن دارد و تکذیب کند سزاوار است که حق تعالی روز قیامت او را در مقام کذّابین بدارد و به عذاب آن طایفه معذَّب [کند]. و هم از آن حضرت مروی است که فرمود ترک کردم دنیا را به جهت آن که ثباتی ندارد و تعب [رنج] بسیار در جمع آوردنش هست و شریکانش خسیسند: «تَرَکتُ الدنیا لقلة بقائها و کثرة عنائها و خسّة شرکائها» [8]
فضیلت سوم عبادت است چه آن حضرت اعبد ناس و عبّاد بود و عبادت هیچ کس به عبادت آن حضرت نمی رسید. و از ابن عباس مروی است که گفت در روز حرب دیدم که آن حضرت در آسمان نظر می کند، گفتم چه می بینی یا امیرالمؤمنین فرمود که می بینم که ظهر داخل شده که نماز کنم یا نه، گفتم در این قسم وقتی؟ [در چنین وقتی] گفت ما با ایشان مقاتله به جهت نماز می کنیم چرا خود در اول وقت از عبادت الهی غافل شویم. و دیگر آن که پیشانی آن حضرت از بسیاری سجود هم چو زانوی شتر پینه کرده بود و از کلام معجز نظام آن حضرت است که فرمود «و الله ما عَبَدتُک خوفاً من نارِک و لا شوقاً الی جنّتک و لکن رأیتُکَ اهلاً للعبادة فعبدتک» [9] یعنی عبادتت نمی کنم یا الهی، از جهت آن که از آتش دوزخ تو می ترسم و نه از برای آن که بهشت تو را مشتاقم و طمع در آن دارم و لیکن تو را یافتم که سزاوار پرستش و مستحق عبادتی، از آن جهت عبادت تو می کنم و معنی قربة الی الله این است که به غیر از عبادت هیچ چیز منظور بنده نباشد و این در غایت اشکال است.» (حدیقة الشیعة، مقدس اردبیلی، ص180)
در این جا لازم است بیش از آن که سایر فضایل مولی الموحّدین را از قلم محقق اردبیلی مرور کنیم، با هم عبارتی از امام راحل عظیم الشأن را که درباره خلوص نیت امیرالمؤمنین علیه اسلام نگاشته اند، مرور کنیم: «کمال عمل اولیاء ـ علیهم السلام ـ به واسطه جهات باطنیه آن بوده، و الا صورت عمل چندان مهم نیست؛ مثلاً ورود چندین آیه شریفه از سوره مبارکه «هل أتی» در مدح علی علیه السلام و اهل بیت طاهرینش ـ علیهم السلام ـ به واسطه چند قرص نان و ایثار آن ها نبوده، بلکه برای جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل بوده؛ چنان چه در آیه شریفه اشاره ای به آن فرموده آن جا که فرماید إنما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً بلکه یک ضربت علی ـ علیه السلام ـ که افضل از عبادت ثقلین [10]می باشد نه به واسطه همان صورت دنیایی عمل بوده [به گونه ای] که کسی دیگر اگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود، گرچه به ملاحظه مقابله کفر و اسلام، خیلی انجام این عمل مهم بوده که شاید شیرازه لشکر اسلام از هم پاشیده می شد، ولی عمده فضیلت و کمال عمل آن حضرت، به واسطه حقیقت خلوص و حضور قلب آن حضرت بوده در انجام وظیفه الهیه.» (سر الصلاة، ص16)
مقدس اردبیلی همچنین به فضائل دیگری از امام علی بن ابی طالب علیهما السلام اشاره می کند:
«فضیلت چهارم آن حضرت حلم است و حلم آن حضرت به مرتبه ای بود که ابن ملجم علیه اللعنة با آن که حضرت را چنان ضربتی زده بود، [امیرالمؤمنین] امام حسن علیه السلام را وصیت فرمود که آن ملعون را یک ضرب بیش نزند و گوش و بینی او را نبرد و از طعام و شرابی که آن حضرت میل می فرمود به او بدهد و پیش از آن، با آن که می دانست که که از او چه به ظهور خواهد آمد، از عطایایی که به دیگران می کرد او را محروم نمی ساخت. در روز جمل چون مروان را گرفتند با آن که عداوت او را با خود می دانست و می فرمود که بعد از من، از او به امت چه ها خواهد رسید و به قصد آن حضرت، آن شقی لعین شمشیر کین بر کمر بسته بود و در فتنه انگیزی تقصیر نکرده [بود] با این ها همه، او را گذاشت و حلم به کار فرمود. و أیضاً عبدالله زبیر که در آن روز نسبت به آن حضرت بی ادبی ها کرده بود و پدرش را که از حرب پشیمان شده بود، تحریص به قتال کرده و هر چه لایق به حال خودش بود، نسبت به آن حضرت در آن روز به فعل آورده و گفته [بود]، مع هذا حلم ورزید و از او عفو نمود و در گذرانید. و اهل بصره با آن که شمشیر بر روی او کشیده بودند و دشنام ها داده و بی ادبیها کرده [بودند] حکم کرد که کسی متعرض مال و اولاد ایشان نشود. و با عایشه کمال مهربانی نمود و زنان همراه او کرد که به مدینه اش رسانند و چون بر سعید بن عاص که با او از بدی و بدذاتی چیزی نمانده بود که به فعل نیاورده باشد، دست یافت، عفو نمود و مطلقا مؤاخذه اش نفرمود و در عوض دشنام، دعا و به جای غضب، حلم به کار می فرمود. چنان چه خود فرموده است: «یا رب زدنی الیوم حلماً فإنّی أری الحلم لم یندم علیه حلیم» یعنی بارالها زیاده ساز حلم من را که من می دانم که هیچ کس از حلم و بردباری پشیمانی نکشیده است.» و حکایت آن گبری که خیو بر روی مبارکش انداخت، خود مشهور است و محتاج به بیان نیست.
فضیلت پنجم: جود و کرم آن حضرت است که دوست و دشمن را اتفاق است بر آن است که سخی ترین خلق الله او بود. چنان که مکرر جمیع مال و مایحتاج خود را در راه خدا داد که هیچ چیز را باقی نگذاشت و به دست مبارک خود باغی ساخته بود که مبلغ های کلی حاصل آن بود و تمام را به فقراء می رسانید. و شمّه ای از این صفت است حکایت نزول هل أتی [11]و إنما ولیکم الله [12]که قبل از این مذکور شد. و از جمله سخاوت های آن حضرت، جود به نفس و بذل جان عزیز است که جان خود را بذل نمود و به جهت خوشنودی حق تعالی در شب غار در فراش رسول الله خوابید و خود را فدای رسول الله(ص) کرده [بود و] آیه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله[13] در شأن او نازل شد یعنی از مردمان کسی هست که می فروشد نفس خود را و جان عزیز خود را بذل می کند در راه الله تعالی، و آن به غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام کسی نبود و از دیگری این نحو کار به ظهور نیامده است. و مشهور است که باغی در مدینه داشت که همه کس را آرزوی آن بود و آن را به ده هزار دینار فروخت و جمیع آن را در مسجد به فقراء و مساکین پخش نموده به خانه آمد، در حالتی که وجه چاشتی [مبلغی برای خرید غذا] از آن نمانده بود، فاطمه علیها السلام گفت: تو می دانی که حسنین دو روز است که چیزی نخورده اند و من و تو نیز همان حال داریم، از این باغ مرا یک رطل آرد جو نصیب نبود؟ گفت: جماعتی که ذل سؤال [بیچارگی و فقر] در چهره ایشان مشاهده نتوانست کرد، مانع آمدند که از آن چیزی به خانه آورم.
فضیلت ششم شجاعت است. و اجماع کافه ناس است که امیرالمؤمنین علیه السلام شجاعترین خلق الله بود و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید که پادشاهان فرنگ و روم صورت آن حضرت را در عبادت خانه های خود کشیده اند و می کشند و به شمشیری که حمایل می کنند نام او را نقش می نمایند و ملوک دیلم صورت او را در سیف های خود به جهت و واسطه فتح و نصرت و تیمّن و تبرک می کشیده اند.
فضیلت هفتم مستجاب بودن دعای آن حضرت است چه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در روز مباهله گفت من دعا می کنم و تو آمین بگو.
فضیلت هشتم خبر دادن آن حضرت است از غیب و اگرچه آن از حد و حصر به در است لکن [یکی از ان ها] زینت بخش این کتاب می شود: آن که متوجه صفین بودند، تشنگی بر حیوانات ایشان غلبه نمود، آن حضرت دیری دید و از راهب آن دیر طلب آب کرد. راهب گفت از این جا تا آب، سه فرسخ راه است و در هر یک ماه از برای من اندک آبی می آورند، اگر به شما دهم خود تلف می شوم. حضرت امیر علیه السلام از راه به در رفته، اطراف را ملاحظه نمود و زمینی را نشان داد که بکنند، چون کندند سنگی عظیم پیدا شد؛ گفت سنگ را بردارید و آب بخورید، خلق کثیر بر آن جمع شدند که سنگ را حرکت دهند نتوانستند. [گفته اند:] که آن ها که خواستند که آن سنگ را حرکت دهند و نتوانستند سیصد کس بودند و عدد لشگریان نود هزار، چون همه عاجز آمدند، خود از اسب فرود آمده به سر پنجه خیبر گشا آن سنگ را حرکت داده، بر داشت و به دور افکند، از زیر آن چشمه آبی پیدا شد که آبش از عسل شیرین تر و از یخ سردتر و از برف سفیدتر بود. تمام لشگر آب خوردند و حیوانات را آب دادند و مشگ ها پر کردند و باز امر نمود که سنگ را به جای خود نهند چون مقدور آن لشگر نبود، خود به نفس نفیس متوجه شده، سنگ را به جای خود نهاد و خاک بر آن ریختند. (و چون از صفین مراجعه نمودند، یارانی که همراه بودند هر چند تفحّص آن کردند، نیافتند.) و راهب از دیر فرود آمده، پرسید که این شخص نبی است؟ گفتند نه، وصی نبی است. پس به خدمت آن حضرت شتافته در دست آن حضرت مسلمان شد و گفت از پدران، به ما رسیده بود که در حوالی این دیر آبی است و از آن نشان ندهد مگر نبی یا وصی نبی. و پدر من در آرزوی دیدن این سرور، مدت ها در این دیر به سر برد و این دولت نصیب من شد. پس به خدمت آن حضرت به صفین رفت و شهادت یافت.
فضیلت نهم جهاد است دوست و دشمن را اتفاق است که استحکام بنای دین مصطفی به شمشیر آبدار دشمن شکار مرتضوی است.
فضیلت دهم نسب شریف آن حضرت است که کسی در شرافت نسب، به او نمی تواند رسید. چنانکه خود فرموده: «نحن اهل البیت لایقاس بنا احد» [14]و جاحظ که از متعصّبان اهل سنت است در این قول تصدیق آن حضرت کرده است.
فضیلت یازدهم محبت آن حضرت است، چنانکه از انس بن مالک و احمد بن حنبل روایت شده است که رسول خدا فرمود: «حب علیٍّ حسنة لا یضرّ معها سیئة و بغض علیٍّ سیئة لا تنفع معها حسنة» [15] [ترجمه: محبت علی حسنه ای است که با آن هیچ سیئه ای ضرر نمی زند و بغض نسبت به علی سیئه ای است که با آن هیچ حسنه ای سود نمی بخشد]» (حدیقة الشیعة، مقدس اردبیلی، ص187)


1 . عیون اخبار الرضا(ع)، صدوق، ج1، ص72.
2 . شرح اصول الکافی، مازندرانی، ج4، ص148.
3. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص17.
4 . المناقب، خوارزمی، ص82.
5. کشف الغطاء، شیخ جعفر کاشف الغطاء، ج1، ص13.
6. خصائص الائمة، شریف رضی، ص71.
7 . مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج1، ص364.
8. فیض الغدیر، مناوی، ج6، ص186.
9. شرح اصول کافی، مازندرانی، ج1، ص257.
10. «لضربة علیٍ خیرٌ من عبادة الثقلین»، بحار الانوار، ج39، ص2 / تاریخ امیرالمؤمنین، باب70، ح1
11. سوره انسان، آیه1.
12. سوره مائده، آیه55.
13 . سوره بقره، آیه207.
14. علل الشرایع، صدوق، جح7، ص177.
15. کشف الغطاء، کاشف الغطاء، ج1، ص17.


 


فصل چهارم
و سقاهم ربهم شراباً طهوراً
در عبارت میبدی به آیات ارزشمند سوره انسان اشاره شده بود. در این سوره می خوانیم:
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ﴿۸﴾ إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا ﴿۹﴾ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا ﴿۱۰﴾ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ﴿۱۱﴾ وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا ﴿۱۲﴾ مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا ﴿۱۳﴾ وَدَانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلًا ﴿۱۴﴾ وَیُطَافُ عَلَیْهِم بِآنِیَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِیرَا ﴿۱۵﴾ قَوَارِیرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیرًا ﴿۱۶﴾ وَیُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلًا ﴿۱۷﴾ عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلًا ﴿۱۸﴾ وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا ﴿۱۹﴾ وَإِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْکًا کَبِیرًا ﴿۲۰﴾ عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿۲۱﴾
دکتر ابوالقاسم امامی این آیات را چنین ترجمه کرده است: «خوردنی را با دوست داشتن اش، به بی نوا و یتیم و بندی خورانند . ما شما را تنها برای خدا می خورانیم و از شما پاداش یا سپاسی نخواهیم . ما از پروردگار خویش و از آن روزِ گرفته و در هم رفته می ترسیم . پس، خدا از بدی آن روز نگاه داشت شان و خرّمی و شادی دادشان . و به شکیبی که کرده اند، به پردیس و پرنیان پاداش دادشان . در آن، پشت به تخت ها داده اند و نه در آن آفتابی بینند و نه سرمایی . سایه هایش بر سرشان است و میوه هایش رام چیدن است . بر آن جام های سیمین و سبوهایی گردانند که آبگینه اند . آبگینه هایی از سیم که درست بر اندازه ساخته اند . در آن، جامی می نوشانندشان، که آمیزه اش زنجبیل است . چشمه ای که نام آن سلسبیل است . پسرانی هماره جوان به گردشان می چرخند که چون بینیشان، مرواریدهای پراکنده پنداریشان . چون به آن جا نگری، نواختی و کشوری بزرگ بینی . بر تنشان جامعه هایی است سبز از دیبای نازک و ستبر، و به دستواره های سیمین آراسته اند و پروردگارشان از باده ای پاک نوشانده است شان.»
آیات چنانکه در تفاسیر به آن اشاره شده است درباره امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) و فاطمه زهرا (س)وارد شده است. چنانکه سبزواری در ارشاد الاذهان می نویسد: «مسلمانان اجماع دارند بر این که مراد از ابرار در این آیات: علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)هستند. این آیات در حق آن ها و نه غیر ایشان نازل شده است. پس این گروه از ابرار هستند که در آخرت از کاسه ای می نوشند که در آن شراب طهور است.» (ارشاد الاذهان، سبزواری نجفی، ص584)
شأن نزول آیه، چنانکه از روایت ابن عباس استفاده می شود چنین است: «ابن عباس (رضی الله عنه) گوید: حسن و حسین بیمار شدند، رسول خدا با جمعی از یاران عیادتشان کرد، همراهان پیغمبر گفتند یا ابا الحسن خوبست برای فرزندانت نذر کنی. علی و فاطمه و کنیزشان فضه نذر کردند هر گاه دو فرزندشان از بیماری بهبود یابند، سه روز پیاپی روزه بدارند. چون از بیماری بهبودی یافته، بستر را ترک گفتند، علی از شمعون خیبری یهودی سه صاع (کاسه) جو، وام گرفت، فاطمه یک صاع آن را آسیا کرد و به تعداد (روزه داران) پنج قرص نان طبغ نموده، هنگام افطار در مقابل آنان نهاد تا افطار کنند، ناگاه سائلی بر در خانه ایستاده، گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد مسکین مِن مساکین المسلمین اطعمونی اطعمکم الله من موائد الجنة. درود بر شما ای خاندان محمد، بینوایی از بینوایان مسلمینم مرا اطعام کنید خداوند شما را از غذاهای بهشتی اطعام کند. در این موقع همه، نان های خود را به او دادند و چیزی جز آب نه چشیده، شب را روزه دار صبح کردند، وقتی روز دوم به آخر رساندند، نان ها را در برابر خود نهاده بودند که یتیمی بر در خانه ایستاد، باز او را بر خود مقدم داشتند و روز سوم اسیری بر آن ها وارد شد و مانند روز های قبل با او نیز رفتار کردند، چون صبح (روز چهارم) فرا رسید، علی دست حسین و حسین را گرفت و متوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شد هنگامی که پیغمبر آن ها را دید مانند جوجه ای که از تخم بیرون آمده باشند، از شدت گرسنگی بخود می لرزند، گفت: «ما أشدّ ما یسوؤنی ما أری بکم» من تا چه حد ناراحت می شوم که شما را بدین حالت بنگرم؟ آن گاه برخاست و با آن ها بیرون رفت، فاطمه را در محراب عبادتش دید، شکم بر پشت چسبیده و حدقه ها، در گودی چشم فرو رفته، او را این منظره بسیار ناگوار آمد. ناگاه جبرئیل فرود امد، گفت بگیر این را ای محمد! تو را از ناحیه اهل بیت گوارا باد: پس سوره را بر او فرو خواند. (الغدیر، امینی، ج3، ص194 / ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج5، ص196)
میبدی ـ با این که عالمی سنی مذهب است ـ این داستان را به گونه ای به نثر در آورده است که مطابق با تقریری است که در تفسیر نورالثقلین از داستان مورد نظر ارائه شده است. اشعاری که در عبارت میبدی می خوانیم نیز همان است که مرحوم حویزی در نورالثقلین به آن پرداخته است.
میبدی می نویسد: «ابن عباس گفت: این آیت در شأن امیرالمؤمنین علی(ع) فرو آمد و خاندان وی. و سبب آن بود که حسن و حسین علیهما السلام هر دو بیمار شدند، رسول خدا(ص) به عیادت ایشان شد، با جمعی یاران [همه] گفتند: «یا ابا الحسن لو نذرت علی ولدیک نذراً، اگر نذری کنی بر امید عافیت و شفای فرزندان مگر صواب باشد [و ایشان بهبود یابند]. علی(ع)نذر کرد که اگر فرزندان مرا از این بیماری شفا آید و عافیت بود، شکر آن را سه روز روزه دارم تقرّباً الی الله عزّ و جلّ و طلباً لمرضاته. فاطمه زهرا علیها السلام همین کرد [و] سه روز روز{ نذر بر خود واجب کرد؛ کنیزکی داشتند نام وی فضّه [او نیز] بر موافقت ایشان همین نذر کرد إن بَرَءً سیّدای ممّا بهما، صمت لله ثلاثة ایّام شکراً [اگر دو سید من ـ حسن و حسین(ع) ـ از آن چه به آن مبتلا شده اند بهبود یابند، سه روز به شکرانه روزه می گیرم] پس رب العالمین ایشان را عافیت و صحت داد، و ایشان به وفاء نذر باز آمدند و روزه داشتند؛ و در خانه ایشان هیچ طعام نه [بود] که روزه گشایند. علی مرتضی(ع) از جهودی خیبری، نام وی شمعون، قرض خواست. آن جهود سه صاع جو به قرض به وی داد. فاطمه زهرا علیها السلام از آن جو یک صاع به آسیا دست، [آسیاب دستی] آرد کرد و پنج قرص از آن بپخت. وقت افطار فرا پیش نهادند تا خورند. مسکینی بر در سرای آمد آن ساعت و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد، مسکین مِن مساکین المسلمین، اطعمونی اطعمکم الله من موائد الجنّة [ای اهل بیت محمد، سلام بر شما، مسکینی از مسکین های مسلمان هستم، مرا اطعام کنید تا خدا شما را از مائده های بهشتی اطعام کند.] سخن درویش به سمع علی(ع) رسید، علی(ع)روی فرا فاطمه علیها السلام کرد، [و] گفت:
فاطم ذات المجد و الیقین یا بنت خیر الناس اجمعین
اما ترین البائس المسکین قد قام بالباب له حنین
یشکوا الی الله و یستکین یشکو الینا جایع حزین
[ای فاطمه صاحب شکوه و یقین/ ای دختر بهترین مردمان جهان / آیا نمی بینی درمانده مسکین را / با حالتی حزین درب خانه ایستاده / به خدا شکوه برده و مکنت می طلبد / شکایت به سوی ما آورده از گرسنگی و اندوه]
فاطمه علیها السلام او را جواب داد:
امرک یا بن عمّ سمع طاعة ما بی من لوم و لا ضراعة
ارجو اذا اشبعت ذا مجاعة الحق بالاخیار و الجماعة
و ادخل الخلد و لی شفاعة
[بفرمان توأم ای پسر عمو با تمام وجود / بدون هیچ گونه سرزنش و حقارت / امید دارم آن زمان که گرسنه ای را سیر می کنم / به نیکان و پاکان ملحق شوم / به بهشت وارد شوم و صاحب مقام شفاعت گردم]
آن گه طعام که پیش نهاده بود، جمله به درویش دادند، و بر گرسنگی صبر کردند؛ تا دیگر روز فاطمه علیها السلام صاعی دیگر جو، آرد کرد و از آن نان پخت. چون شب در آمد، وقت افطار در پیش نهادند؛ یتیمی از اولاد مهاجران بر در بایستاد. گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد، یتیم من اولاد المهاجرین استشهد والدی یوم العقبة اطعمونی اطعمکم الله من موائد الجنة. [ای اهل بیت محمد سلام بر شما، یتیمی از اولاد مهاجرین هستم که پدرم روز عقبه شهید شد، مرا اطعام کنید تا خداوند از مائده های بهشتی شما را اطعام کنید] علی(ع) چون سخن آن یتیم شنید، روی فرا فاطمه کرد علیها السلام [و] گفت:
فاطم بنت السید الکریم قد جائنا الله بذا یتیم
من یرحم الیوم فهو رحیم موعده فی جنة النعیم
[ای فاطمه دختر سرور کریمان عالم / خداوند یتیمی را برای ما آورده است / هر کسی امروز بر این یتیم رحم کند پس خدا رحیم و مهربان است / و میعادگاه کمک کننده در بهشت پر از نعیم است]
فاطمه علیها السلام جواب داد:
انّی لاعطیه و لا ابالی و اوثر الله علی عیالی
امسوا جیاعاً و هم اشبالی اصغرهم یقتل فی القتال
[من عطا و کمک می نمایم و باکی ندارم / که خدا را بر خانواده ام ترجیح دادم / آن ها را گرسنه بگذارم در حالی که آن ها خانواده من هستند / و کوچکترین آن ها در جنگ کشته خواهد شد]
همچنان طعام که در پیش بود، جمله به یتیم دادند و خود گرسنه خفتند. دیگر روز آن صاع که مانده بود، فاطمه علیها السلام آن را آرد کرد و به نان پخت و به وقت خوردن، اسیری بر در سرای ایستاد گفت: السلام علیک یا اهل بیت النبوة اطعمونی اطعمکم الله من موائد الجنة [سلام بر شما ای اهل بیت نبوت و پیامبری، مرا اطعام کنید تا خداوند از مائده های بهشتی شما را اطعام کند.] آن طعام به اسیر دادند، سه روز بگذشت که اهل بیت علی(ع) هیچ طعام نخوردند و بر گرسنگی صبر کردند و آن ماحضر که بود ایثار کردند، مرد درویش را و یتیم را و اسیر را، تا رب العالمین در شأن ایشان آیه فرستاد: و یطعمون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیرا» (کشف الاسرار، میبدی، ج10، ص319)
علامه امینی در کتاب الغدیر، پس از آن که به مخالفت های شدید ابن حزم با شیعه اشاره می کند، برخی از سخنان ابن حزم را نقل کرده است. ابن حزم به عنوان هشتمین اشکال بر شیعیان گفته است: «رافضیان آیه و یطعمون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیرا را به علی (ع) تأویل می کنند، و این تأویل نزد ما مورد قبول نیست زیرا شمول و ظهور آیه، هر کس را که اطعام طعام کند می گیرد.
مرحوم علامه امینی می نویسد: «پاسخ: کسی که به شیوه استدلال مسخره و مضحک این مرد واقف گردد می تواند دروغ پردازی های دیگرش را نیز دریابد. او گمان کرده به مجرد نسبت تأویل به رافضیان دادن و آن را دروغ و نادرست خواندن، در ارزش حدیثی که ذیل آیه شریفه رسیده، منقصتی وارد ساخته است. در حالی که او خود می داند گروه بسیاری از پیشوایان تفسیر و حدیث، آن را روایت کرده و در کتب حدیث خود ثبت کرده اند، و اگر عذرش نادانی و بی خبری از آن حدیث است، این خود مصیبت بزرگی است.
حافظ ابو محمد عاصمی کتابی در دو جلد به نام زین الفتی در تفسیر سوره هل أتی تدوین کرده کتابی بزرگ، مجلل و پرمغز، که نشانه فضل نویسنده و گسترش اطلاعات حدیث شناسی او، و نمودار قدرت کامل او در علم کلام و تحقیقات مذهبی است. هر چند در گوشه و کنار آن اشتباهاتی متناسب با مذهب خود و روش ملّتش دارد. شاید هم ابن حزم فکر کرده او نیز رافضی است و حرفش مورد قبول نیست؟ و یا می گوید او شرایط صحت حدیث را نمی داند؟ یا معتقد است هر چیزی موافق رافضیان باشد هر چند با صحیح ترین اسانید نقل شود، مورد قبول نیست؟ در هر صورت حدیثِ ذیلِ آیه را [حدیث ابن عباس]، این عده نقل کرده اند:
یک. ابوجعفر اسکافی متوفی 240 هجری قمری: او در رساله ای که در ردّ جاحظ نوشته گوید ما مثل امامیه نیستیم که هواداری از اشخاص، ما را به انکار مسائل مسلم وا دارد، بلکه به عکس ما تردید نداریم که احدی از صحابه پیغمبر برتر از علی بن ابیطالب نمی باشد. اما دیگر چیزها را منکر نیستیم... (تا آنجا که گوید): اما انفاق علی، متناسب با حال و وضع درویشی اش بود، و او کسی است که در راه خدا مسکین و یتیم و اسیر را غذا داد و درباره همسر و دو فرزندانش یک سوره کامل نازل گردیده است؛
دو. حکیم ابوعبدالله محمد بن علی ترمذی که تا سال 285 هجری قمری در قید حیات بوده آن را در کتاب خود، نوادر الاصول ص64 آورده است؛
سه. حافظ محمد بن جریر طبری متوفی 310 هجری قمری آن را در علت نزول سوره هل أتی نقل کرده چنانکه در الکفایة آمده است؛
چهار. شهاب الدین ابن عبد ربّه مالکی متوفی 328 هجری قمری در عقد الفرید ج3، ص43 ـ 47 حدیث احتجاج مأمون خلیفه عباسی را بر چهل نفر از دانشمندان یاد کرده و در آن جا می گوید: مأمون گفت: یا اسحاق آیا قرآن می خوانی؟ گفتم: بلی، گفت: برای من بخوان ـ هل أتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً. من خواندم تا رسیدم به و یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً تا قول خدای تعالی و یطعمون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً مأمون گفت اجازه بده، آیا درباره چه کسی این آیات فرو آمده، گفتم: درباره علی(ع). گفت: آیا تو می دانی وقتی علی(ع) مسکین و یتیم و اسیر را اطعام می کرد انما نطعمکم لوجه الله گفت؟ و آیا شنیده ای خدا در قران کسی را توصیف کند چنانکه از علی(ع) توصیف کرده است؟ گفتم: نه، گفت: راست گفتی زیرا خدای بزرگ سیرت و احوال علی را می دانست.
پنج. حاکم نیشابوری متوفی 405 هجری قمری در مناقب فاطمه علیهاالسلام این آیه را آورده چنانکه در کفایه آمده است؛
شش. حافظ ابن مردویه ابوبکر اصفهانی متوفی 416 هجری قمری در تفسیرش از گروهی حکایت کرده، و آلوسی در روح المعانی پس از نقل او، گفته است این خبر مشهور است؛
هفت. ابو اسحاق ثعلبی متوفی 427 یا 437 هجری قمری در تفسیر خود کشف البیان؛
هشت. ابوالحسن واحدی نیشابوری متوفی 468 هجری قمری در تفسیرش به نام البسیط و اسباب النزول، ص331؛
نه. حافظ ابوعبدالله محمد بن فتوح ازدی اندلسی مشهور به حمیدی متوفی 488 هجری قمری در فوائدش این حدیث را ذکر کرده است؛
ده. ابوالقاسم زمخشری متوفی 538 در کشّاف ج2، ص511؛
یازده. اخطب الخطبا خوارزمی متوفی 568 در مناقب ص180؛
دوازده. حافظ ابو موسی مدنی متوفی 581 هجری قمری در الذیل چنانکه الاصابة نقل کرده است؛
سیزده. ابوعبدالله فخر الدین رازی متوفی 606 هجری قمری در تفسیرش ج8، ص276؛
چهارده. ابو عمرو عثمان بن عبدالرحمن معروف به ابن صلاح شهرزوری شرخانی متوفی 643 هجری قمری بر طبق نقل الکفایة؛
پانزده. ابوسالم محمد بن طلحه شافعی متوفی 652 هجری قمری در مطالب السئول ص31. او پس از ذکر حدیث، گوید: امام ابوالحسن علی بن احمد واحدی و غیر او از ائمه تفسیر این حدیث را روایت کرده اند، آن گاه گفته: چه عبادتی از این بهتر و چه منقبت و فضیلتی بالاتر از اطعام طعام، با نیاز شدید نسبت به آن، می توان یافت و هر گاه چنین نبود، این داستان تا این درجه عظمت پیدا نمی کرد و ارزشش بالا نمی گرفت و خدای بزرگ درباره آن به رسولش آیات قرآن فرو نمی فرستاد. و او را شعری است در صفحه 8 کتابش آورده:
هم العروة الوثقی لمعتصم بها مناقبهم جائت بوحی و انزال
مناقب فی الشوری و سورة هل أتی و فی سورة الاحزاب یعرفها التالی
و هم أهل بیت المصطفی فودادهم علی الناس مفروض بحکم و اسجال
آنان برای کسی که بدان ها متوسل می شوند، دستاویزهای محکم اند که مناقبشان از راه وحی و الهام رسیده است / مناقب و فضائلی که در سوره شوری و هل أتی و احزاب، تلاوت کنندگان قرآن می شناسند / آنان اهل بیت مصطفی(ص) می باشند و دوستی آن ها به حکم الهی در منشور قرآن الزامی است.
شانزده. ابوالمظفر سبط ابن جوزی حنفی متوفی 654 هجری قمری در تذکره خود از طریق بغوی و ثعلبی آن را نقل کرده و بر جدش ابن جوزی که آن را در ردیف حدیث های مجعول می شمرده، ایراد گرفته و پس از آن که سندش را از ضعف پیراسته، گوید من از سخن جدم و از انکاری که او از این حدیث کرده در شگفتم. و در کتاب المنتخب گوید: ای دانشمندان علم دین، آیا می دانید چرا علی و فاطمه(ع) ایثار کردند، و اجازه دادند آن دو کودک حسن و حسین(ع)با وجود گرسنگی ایثار کنند؟ آیا رمز این مطلب بر آنان پوشیده بود؟ این کار نسبت به آن دو کودک دلیلی نداشت مگر که قبلاً نیروی شکیب آن ها را آزموده باشند، و گرنه شاخسارهای درخت رحمت الهی و پاره های تن فاطمه، را این چنین آزرده نمی ساختند؛
هفده. عزالدین عبدالحمید مشهور بن ابن ابی الحدید معتزلی متوفی 655 در شرح نهج البلاغه ج3، ص257؛
هجده: حافظ ابوعبدالله کنجی شافعی متوفی 658 هجری قمری در الکفایة. وی پس از ذکر حدیث گوید: حافظ ابوعبدالله حمیدی در فوائدش چنین روایت کرده و ابن جریر طبری در سبب نزول هل أتی از این گسترده تر روایت کرده است. من شنیده ام حافظ علامه ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن معروف به ابن صلاح در درس تفسیر سوره «هل أتی» این حدیث را مطرح و درباره آن گفته است: این سائلان فرشتگان خدای رب العالمین بودند و منظور از آن امتحانی برای اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. و در مکه از شیخ حرم بشیر تبریزی در درس تفسیر شنیدم که می گفت سائل اول جبرئیل، و سائل دوم میکائیل، و سائل سوم اسرافیل بوده است؛
نوزده. قاضی ناصر الدین بیضاوی متوفی685 هجری قمری در تفسیر خود ج2، ص571؛
بیست. حافظ محب الدین طبری متوفی 694 هجری قمری در ریاض النضرة ج2، ص207-227 و در آن جا گوید: این عقیده حسن و قتاده نیز می باشد؛
بیست و یک. حافظ ابومحمد بن ابی حمزه ازدی اندلسی متوفی 699 در بهجة النفوس ج4، ص225؛
بست و دو. حافظ الدین نسفی متوفی 701 یا 710 هجری قمری در تفسیری که در حاشیه تفسیر خازن ج4، ص458 دارد در سبب نزول آیه، حدیث را روایت کرده و دیگر چیزی بر آن نیفزوده است؛
بیست و سه. شیخ الاسلام ابو اسحاق حمویی متوفی722 هجری قمری در فرائد السمطین؛
بیست و چهار. نظام الدین قمی نیشابوری در تفسیرش که در حاشیه طبری ج29، ص112 دارد، و در آن جا گوید: واقدی در البسیط و زمخشری در کشّاف حدیث را ذکر کرده اند و مورد اتفاق امامیه است که تمام این سوره (مخصوصاً آیات مورد بحث)، درباره اهل بیت پیغمبر، نازل گردیده است. آن گاه حدیث اطعام طعام را نقل کرده، گوید: روایت شده سائل در این شب ها جبرئیل بود، و بدین وسیله می خواسته آن ها را به اذن خدا بیازماید.
بیست و پنج. علاء الدین علی بن محمد خازن بغدادی متوفی 741 هجری قمری در تفسیرش ج4، ص358 اول اشاره به نزول آیات درباره علی علیه السلام کرده، آن گاه حدیث را نقل نموده سپس گوید: می گویند آیه نسبت به هر کسی که اطعام طعام کند، عمومیت و شمول دارد برای تضعیف این قول اولاً استناد به قیل (گفته شده) داده و نامی از قائل به میان نیاورده است. ثانیاً شمول آیه را از نظر مفهوم منافاتی با انحصار مصداقش در امیرالمؤمنین علیه السلام ندارد؛
بیست و شش. قاضی عضد ایجی متوفی 756 هجری قمری در المواقیت ج3، ص278؛
بیست و هفت. حافظ ابن حجر متوفی 852 در الاصابة ج4، ص387 حدیث را از طریق ابن موسی در الذیل نقل کرده و ثعلبی در تفسیر سوره هل أتی نقل از مجاهد از ابن عباس آن را آورده است؛
بیست و هشت. حافظ جلال الدین سیوطی متوفی 911 هجری قمری در الدرّ المنثور ج6، ص299 از طریق ابن مردویه.
بیست و نه. ابوسعود عمادی محمد بن حنفی متوفی 982 هجری قمری در تفسیرش در حاشیه تفسیر رازی ج8، ص318؛
سی. شیخ اسماعیل بروسی متوفی 1137 هجری قمری در تفسیر روح البیان ج10، ص268-269؛
سی و یک. شوکانی متوفی 1173 هجری قمری در تفسیر خود به نام فتح القدیر ج5، ص338؛
سی و دو. استاد محمد سلیمان محفوظ در کتاب اعجب ما رأیت، ج1، ص10. و گفته است این حدیث را اهل تفسیر روایت کرده اند؛
سی و سه. سید شبلنجی در نور الابصار، ص12-14؛
سی و چهار. سید محمود قراغولی بغدادی حنفی در جوهرة الکلام، ص56.» (ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج5، ص190)
اکنون که سخن به ذکر مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام رسید بجاست که شمّه ای از فضائل مولی الموحّدین را ـ به صورت تلخیص شده ـ از کتاب حدیقة الشیعة نوشته مرحوم محقق اردبیلی رحمه الله، مرور کنیم و عبادت این ماه را که به شرافت وجود او نیز مزیّن است، به حکم «ذکر علی عبادة»{1} تکمیل نماییم.
پیش از آن که کلام محقق اردبیلی را مرور نماییم به مطلبی که میبدی در ذکر فضیلت امام المتقین علی بن ابی طالب نگاشته است، توجه نماییم. میبدی درباره فضائل سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام می نویسد: «قوله: إذ عرض علیه بالعشیّ ... این آیت به آیت اول متصل است، یعنی: نعم العبد اذ عرض علیه. سلیمان نیک بنده ای است که در راه خدا آن همه [چیز] فدا کرد و دل از آن زینت و آرایش دنیا برداشت و به عبادت الله پرداخت، لاجرم، ربّ العزّة او را بِه از آن عوض داد، به جای اسبان [اسب ها] باد را مرکب او ساخت و به سبب آن اندوه که به وی رسید بر فوت عبادت، فریشته قرص آفتاب از مغرب بازگردانید از بهر وی، تا نماز دیگر به وقت خویش بگزارد و آن، وی را معجزه ای گشت، و چنانکه این معجزه از بهر سلیمان پیغامبر پیدا گشت، در این امت از بهر امیرالمؤمنین علی بن الی طالب علیهما السلام از روی کرامت پیدا گشت.
در خبر است که مصطفی صلوات الله و سلامه علیه سر بر کنار علی نهاد و بخفت، علی علیه السلام نماز دیگر نکرده بود، نخواست که خواب بر رسول قطع کند، مرد عالم بود گفت: نماز طاعت حق و حرمت داشت رسول، طاعت حق. همچنان می بود تا قرص آفتاب به مغرب فرو شد. مصطفی صلی الله علیه و آله از خواب درآمد، علی گفت: یا رسول الله وقت نماز دیگر فوت شد و من نماز نکردم، رسول گفت: ای علی چرا نماز نکردی؟ گفت: نخواستم که لذت خواب بر تو قطع کنم، جبرئیل آمد که یا محمد حق تعالی مرا فرمود تا قرص آفتاب را از مغرب باز آرم تا علی نماز دیگر به وقت بگزارد. بعضی یاران گفتند: قرص آفتاب را چندان باز آورد که شعاع آفتاب دیدیم که بر دیوارهای مدینه می تافت. [من لا یحضره الفقیه، ج1، ص203]» (کشف الاسرار، میبدی، ج8، ص360)

پی نوشت :‌

1 . مستدرک الوسائل، نوری، ج5، ص283.


 


مرحوم سید حیدر آملی در تفسیر المحیط الأعظم درباره امساک ظاهری و باطنی، مطلب مفصلی دارد که آن را ترجمه کرده و با هم مرور می کنیم: «امساک بر دو نوع است: یک قسم آن به ظاهر تعلق دارد و یک قسم به باطن. آن امساکی که مربوط به ظاهر است خود مشتمل بر چند امساک است:
امساک اول: آن است که زبان را از کلام بیهوده و آن چه مخالف رضای خداست و با اوامر و نواهی او مغایر است، باز دارد، چراکه خداوند تعالی به حضرت مریم جز به امساک در کلام امر نکرد و فرمود: (فقولی إنّی نذرت للرحمن صوماً فلن أکلّم الیوم إنسیّاً) [1]
پس بگو من نذرت کرده ام که برای خدا روزه بگیرم، پس با هیچ بشری امروز صحبت نمی کنم. و درستی آن چه گفتیم از این آیه نیز معلوم می شود: و هزّی الیک بجزع النخلة تساقط علیکِ رطباً جنیاً فکلی و اشربی و قرّی عیناً [2] (و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه ای بر تو فرو می ریزد، پس بخور و بنوش و چشمت را به این مولود تازه روشن دار)چراکه در این آیه، به اکل و شرب امر شده است و در آن آیه امر به سکوت از کلام اضافی شده است. پس شناختیم که بالاترین روزه ها، سکوت از کلام اضافی است و اگر چنین نبود، پیامبر نمی فرمود: «من صَمَت نجی» [3] (هرکس سکوت کرد، نجات یافت) و حکمت این گفتار آن است که سکوت ظاهری باعث گویایی باطن و گفتار بهشتی می شود و به همین سبب است که وقتی مریم از گفتار باز ایستاد، عیسی در گهواره به گفتار در آمد و ادعای خلافت خداوندی نمود و از همین جا سرّ گفتار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) معلوم می شود که فرمود: «من أخلَص لله تعالی اربعین صباحاً، ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه» [4] (هر کس چهل روز نسبت به خداوند اخلاص بورزد، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری شود.) و فرمود: «اذا بلغ الکلام الی الله فامسکوا» [5] (وقتی سخن به خداوند رسید، دست نگه دارید) چراکه مراد آن است که از سخن گفتن به زبان و اشاره باز ایستید، چراکه زبان و اشاره قابلیت آن را ندارد و آن چه کلام قابلیت آن را ندارد، خبر دادن زبانی از آن نفعی نمی رساند و چه بسا که مضرّ است آن سان که همین امر درباره علوم ذوقی و معارف الهی جاری است و به همین سبب در موضع دیگری می فرماید: «من عَرَفَ الله کلّ لسانه»[6] (هر کس خدا را شناخت زبانش لکنت گرفت.) یعنی زبان از کلام درباره خداوند و عبارت پرداری درباره او لکنت گرفت، چراکه معرفت خدا به شهود و چشیدن است و لسان از سخن درباره او عاجز است. چنانکه آدمی وقتی عسل را شناخت و آن را چشید، از بیان شیرینی آن عاجز است.
و همچنین در حدیث است از امام کاظم علیه السلام که فرمود: «هل یکبّ الناس علی مناخرهم فی النار الا حصائد السنتهم» [7] (آیا چیزی غیر از سنگ ریزه های زبان، مردم را از بینی هایشان به سوی آتش می کشاند؟!) و سنگ ریزه های زبان معمولاً جز درباره کلام اضافی استعمال نمی شود.
و امیر مؤمنان فرمود: «من کثر کلامه، کثر خطؤه و من کثر خطؤه، قلّ حیائه و من قلّ حیائه، قل ورعه و من قلّ ورعه، مات قلبه و من مات قلبه، دخل النار» [8] (هر کس کلامش زیاد شد، خطایش زیاد می شود و هر کس خطایش زیاد شد، حیائش کم می شود و هر کس حیائش کم شد، تقوایش کم می شود، و هر کس تقوایش کم شد قلبش می میرد و هر کس قلبش مرد، داخل آتش می شود.)
و هر آنچه گفتیم در آیه شریفه (سوره النور )جمع می شود که فرمود: وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۱۴﴾ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ ﴿۱۵﴾ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ ﴿۱۶﴾ یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿۱۷﴾وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۱۸﴾

ترجمه: «اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمی شد، به خاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما می رسید!. به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می گرفتید، و با دهان خود سخنی می گفتید که به آن یقین نداشتید؛ و آن را کوچک می پنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است!. چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم؛ خداوندا منزّهی تو، این بهتان بزرگی است»؟!. خداوند شما را اندرز می دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!. و خداوند آیات را برای شما بیان می کند و خدا دانا و حکیم است.»
به خدا قسم و باز به خدا قسم، اگر درباره آن چه در این باب نگاشتیم، نبود مگر همین آیات کافی بود که با قطعیت تمام از کلام زائد بپرهیزیم و از آن چه گوینده آن به آن علم ندارد دوری کنیم.
پس با توجه به آن چه آوردیم، هر آن کس که معتقد است که دو فرشته از جانب خداوند، خیر و شر او را ضبط می کنند، هرگز به قدر ضرورت سخن نمی گوید و به غیر از خیر، لب نمی گشاید و شاهد بر این مدعا، قول خداوند است که فرمود:اذ یتلقّی المتلقّیان عن الیمین و عن الشمال قعید[9]([به خاطر بیاورید] هنگامی راکه دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند، اعمال او را دریافت می کنند.) پس اگر آن چه را گفتیم شناختی، باید زبان خویش را حفظ کنی و از کلام زائد بپرهیزی، چراکه ضرر آن از نفعش بیشتر است و فسادش از فائده اش عظیم تر. و این در حالی است که درستی سخن ما را هم به سبب آیات و روایات و هم به سبب حکم عقل شناخته ای.

و اما امساک دوم:
عبارت است از چشم پوشیدن از مشاهده همه محرمات و همه آن چه خداوند از آن نهی کرده است. و چشم بستن بر حلال ها، مگر به قدر ضرورت. چرا که تقوا تنها در اجتناب از محرمات و منهیات نیست بلکه در اجتناب از حلال ها و مباح ها ـ جز به مقدار ضرورت ـ نیز می باشد و به همین معنی اشارت دارد که در قرآن می فرماید: قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا[10](به مؤمنان بگو چشم های خویش را فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند.) چراکه فرو گرفتن چشم معمولاً با حفظ عفاف ملازمه دارد و این به آن سبب است که اگر آدمی چیزی را ندیده باشد به آن میل ندارد و نفس آدمی به طلب آن نخواهد بود. و این نکته ای است که هر عاقلی با مراجعه به وجدان خویش در می یابد. پس حفظ چشم عامل بسیار مهمی در حفظ عفاف است و در نوردیدن مرز عفاف ماده اصلی هر فساد و منبع همه شرور است.
و به همین جهت خداوند در سوره مؤمنین «حافظین فروج» را در زمره صالحین و خاشعین قرار داده است و می فرماید:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾ وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ ﴿۴﴾ وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ﴿۶﴾ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۷﴾
ترجمه: «مؤمنان رستگار شدند؛. آن ها که در نمازشان خشوع دارند؛ . و آن ها که از لغو و بیهودگی رویگردانند؛ . و آن ها که زکات را انجام می دهند؛ . و آن ها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند؛ . تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره گیری از آنان ملامت نمی شوند؛ . و کسانی که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرانند.»
امساک سوم:
جلوگیری از شنیدن آن چیزهایی است که خداوند شنیدن آن ها را بر او و بر همه بندگان حرام کرده است. همانند غیبت مسلمان و یا شنیدن موسیقی حرام و شنیدن سخن گمراهان و فاسقانی که باعث انحراف از طریق حق و صراط مستقیم می شوند. چنان که فرمود: و إذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیثٍ غیره[11] (هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزاء می کنند، از آن ها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند.) و فرمود: و إذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه [12] (و هرگاه سخن لغو و بیهوده می شنوند، از آن روی می گردانند.) و فرمود: إن السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا[13](گوش و چشم و قلب همه مسئولند.)

امساک چهارم، پنجم و ششم:
امساک چهارم، امساک از بوئیدن رایحه خبیث است، و امساک پنجم امساک از چشیدن چیزهایی است که او را به شهوات جذب می کند. و امساک ششم، امساک از لمس چیزهایی است که او را به حرام جذب می کند.
و با توجه به همین حواس آدمی که رعیت نفس و کارگران او هستند پیامبر می فرمایند: «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته» [14] یعنی همه شما نسبت به رعایای خویش که حواس و قوای شما هستند، حاکم و سلطان هستید و از همه شما درباره استعمال آن ها سؤال می شود. پس اگر آن ها را در راهی که به خاطر آن خلق شده اند به کار گرفتید، از زمره اهل عدل و قسط برشمرده خواهید شد و جایگاهتان بهشت و رحمت است و اگر آن ها را در غیر آن چه برای آن خلق شده اند به کار گرفتید، از اهل ظلم و جور و عدوان به حساب می آیید و جایگاهتان جهنم است. چراکه ظلم عبارت است از قرار دادن شئ در غیر محل خود و عدل عبارت است از قرار دادن شئ در محل خود. پس هر کس جوارح خویش را در غیر مقامی که خداوند آن ها را به آن سبب خلق کرده است، به کار برد، ظالم است و ظالم ملعون بوده و مستحق آتش است.
و اما امساک حواسّ باطن:
امساک اول: امساک قوه اندیشه است از این که در امور غیر نافعه تفکر کند و در غیر آن چه به مصلحت اوست بیاندیشد، چراکه قوه فکر آدمی خلق شده است تنها برای آن که انسان از مبادی به مقاصد رهنمون شود و هر که در غیر آن، فکر خویش را به کار گیرد، ظالم است و چون فکر دارای چنین استعدادی است خداوند فرمود: إنّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکّرون[15] (در این، نشانه هایی است برای قومی که می اندیشند) و پیامبر فرمود: «تفکّر ساعة خیر من عمل سبعین سنة»[16] (یک ساعت تفکر از هفتاد سال عمل بهتر است.)
امساک دوم: امساک قوه حافظه است از آن چه برای آن خلق نشده است. چراکه حافظه تنها برای حفظ معارف الهیه و علوم عقلیه و مشابهات آن است.
و امساک سوم: امساک از بد به کار بردن قوه خیال در آن چیز هایی است که برای آن خلق نشده است.
و امساک چهارم مربوط به قوه واهمه است.
پس: درجات روزه سه مرحله است: کمترین آن، بازداشتن نفس از مفطرات همراه با نیت است که روزه عموم مردم است و مرحله دوم، بازداشتن نفس از مفطرات، حفظ زبان و چشم و سایر اعضا است و مرحله سوم آن است که آدمی علاوه بر آن ها قلب خویش را نیز از فکر و وسوسه حفظ کند و آن را محدود به ذکر خدا کند.» [17]
مرحوم سید حیدر آملی درباره روزه اهل حقیقت نیز بیان مفصلی دارد که گوشه هایی از آن را ترجمه می کنیم: «صوم اهل حقیقت، امساک از مشاهده غیر حق تعالی است، به حکم آن که گفته اند «لیس فی الوجود سوی الله تعالی و اسمائه و صفاته و افعاله فالکل هو و به و منه و الیه» یعنی در عالم وجود چیزی جز خدا و اسماء و صفات و افعال او نیست پس همه چیز عالم یا اوست یا برای اوست و یا از اوست و یا به سوی اوست. و این روزه اهل حقیقت است چرا که هر کس نفس خویش را از مشاهده هر آن چه غیر خدا است، باز ندارد، مشرک است و نماز و روزه مشرک صحیح نیست. چونکه اصل در روزه، آن است که باطن خود را از پلیدی شرک و خباثت دیدن غیر خدا، به وسیله آب توحید و نور ایمان بشوئیم. چنانکه همین طهارت باطن در هر عبادتی شرط است و بدون این طهارت و با وجود شرک ـ چه جلیّ و آشکار باشد و چه خفیّ و پنهان ـ روزه صحیح نیست و هر مشرکی کافر است و هر کافری مشرک. چنانکه خداوند می فرماید: و من یشرک بالله فقد ضلّ ضلالاً بعیدا [18] (و هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است.) و این قاعده ای کلی در طریق توحید و نزد صاحبان آن است. و اظهار آن نیز جز در نزد اهل آن جایز نیست. چنان که فرمود: إنّ الله یأمرکم أن تؤدّوا الأمانات الی اهلها [19] (خداوند امر می کند شما را که امانت را به اهلش باز پس دهید.) و همان طور که صاحب شرک جلیّ عبادتش صحیح نیست، صاحب شرک خفیّ نیز روزه و نمازش صحیح نیست. خداوند در این آیه شریفه به صاحب شرک خفی اشاره می کند که: فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعبادة ربه احداً[20] (پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک قرار ندهد.) این آیه مربوط به شرک خفی است. چراکه اگر مراد صاحب شرک جلی بود می گفت: «و لا یشرک بربّه احدا» (هیچ کس را شریک پروردگارش قرار ندهد) پس از همین که فرمود عبادة ربه معلوم می شود که اشاره آیه به صاحب شرک خفی است. و همچنین است آیه شریفه: و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون[21] (و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند.) و همچنین است فرموده پیامبر مکرم اسلام که فرمود: «دبیب الشرک فی امتی اخفی من دبیب النملة السوداء علی الصخرة الصمّاء فی اللیلة الظلماء» [22] (سرایت شرک در امت من، مخفی تر است از سرایت مورچه سیاه بر صخره سخت در شب تاریک) و در باره همین شرک خفیّ و جلیّ و همچنین درباره توحید الوهی و توحید وجودی است که گفته اند: «ان توحید ساعة واحدة یفنی کفر سبعین سنة و کفر ساعة واحدة یفنی اسلام سبعین سنة» (یک ساعت توحید، کفر هفتاد سال را فنا می کند و یک ساعت کفر، اسلام هفتاد سال را فانی می سازد.) [23]
با توجه به آن چه گفته شد و از عبارات بزرگان خواندیم، می توان گفت اشاره ایشان در روزه اهل حقیقت به مرتبه ای است که عالمان علم اخلاق از آن با عنوان درجه سوم از زهد یاد کرده اند.
امام خمینی در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل در این باره می نویسند: «باید دانست که از برای زهد، همچون سایر صفات نفسانیه و مقامات انسانیه، مراتب و درجاتی است بی شمار که به حسب جزئیات، تحت احصاء و حصر نیاید. و ما به طور کلی اشاره [ای] به بعض مراتب آن به قدر مناسب با این اوراق می کنیم:
درجه اول: زهدِ عامه است. و آن عبارت است از اعراض از دنیا برای رسیدن به نعیم آخرت. و این درجه، در حقیقت کسبی است که از روی ایمان به بعض منازل آخرت پیدا شده است، و صاحب این مقام در اسارت شهوت است، لکن به حکم عقل، شهوات زایله حقیره را ترک می کند برای رسیدن به لذّات باقیه شریفه. پس این، ترک شهوت برای شهوت است.
و از این درجه محسوب است اعراض از دنیا برای خوف از عقاب عالم آخرت. گرچه در اطلاق زهد بر این ترک و اعراض از خوف، مسامحه است. هر چند در روایت منقول از عیون اخبار الرضا(ع) وارد است که از حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ سؤال شد از زاهد در دنیا، فرمود: «کسی است که ترک می کند حلال آن را از ترس حساب آن، و ترک می کند حرامش را از ترس عقاب آن.» [24]
لکن بیانات آن سروران دین و مربّیان نفوس به حسب اختلاف ادراکات، مختلف است؛ یعنی برای هر کس به فراخور، مقام و مرتبه ای از مراتب مقامات انسانیت را بیان می فرمودند، و عارف به مقامات نفس و اسلوب کلمات اهل الله برای کشف مرادات آن ها، این نکته را باید در نظر داشته باشد تا جمع شتات کلمات اولیاء و انبیاء ـ علیهم السلام ـ در این ابواب بشود.
درجه دوم: زهد خاصه است. و آن عبارت است از اعراض از مشتهیات حیوانی و لذایذ شهوانی برای رسیدن به مقامات عقلانی و مدارج انسانی. و این درجه، از علم و ایمانِ به بعض مراتب عالیه از عالمِ آخرت پیدا شود که به واسطه آن علم و ایمان، مشتهیات حیوانی و لذّات جسمانی در نظر، مُحقَّر و کوچک شود، و این، مبدأ اعراض و منشأ انصراف نفس از آن ها شود.
و لذّات عقلیه روحانیه و ادراکات مرسله مجرده، گرچه مورد اعتناء فلاسفه و اعاظم از ارباب علم و دانش همیشه بوده و فیلسوف بزرگ عظیم الشأن ارسطوطالیس، معلم اول، در این باب اهمیت بسیار داده ، [25]ولی این درجه نیز نزد اصحاب معرفت و ایقان و ارباب حقیقت و عرفان مُعَلَّل است. و چون این اعراض برای لذت است ـ گرچه لذت روحانی ـ ، قدم نفسانی در کار است و آن زهد حقیقی نیست، بلکه ترک شهوت و لذّت است برای شهوت و لذّت.
درجه سوم: زهد اخصِّ خواص است. و آن عبارت است از اعراض لذات روحانی و ترک مشتهیات عقلانی برای رسیدن به مشاهده جمال جمیل الهی و وصول به حقایق معارف ربّانی. و این اول مقامات اولیاء و محبّین است و از مراتب عالیه زهد است، و زهدِ حقیقی عبارت است از ترک غیر خدا برای خدا.
و پس از این مقام، اول مراتب فنا برای سالک دست دهد که آن عبارت است از فنای از لذّات و عدم التفات به آن. و پس از این، مقامات دیگر اولیاء است که مقام را گنجایش ذکر آن نیست، و ما در این مقام اکتفا می کنیم به ذکر همین سه درجه که از امّهات درجات است. [26]
پایان این فصل را به ترجمه گفتار خواجه عبدالله انصاری مزیّن می سازیم در کتاب منازل السایرین. ایشان در بیان مراتب زهد، سومین مرتبه را، درجه زهد در زهد نامیده و می نویسد: «و این به سه چیز حاصل شود: به این که آن چه را در آن زهد ورزیده ای حقیر بشماری و به این که همه حالات (فقر، غنا، سلامت و مرض) در پیشگاه تو یکسان باشد و به این که با نگاه به وادی حقائق، از اینکه خود را چنان ببینی که به وسیله زهد برای خود مقامی اکتساب کرده ای، عبور کنی.» (منازل السایرین، خواجه عبدالله انصاری، ص123)
پی نوشت :‌
1. سوره مریم، آیه26
2. سوره مریم، آیه25و26
3. مسند احمد، ابن حنبل، ج2، ص159
4. عیون اخبار الرضا، صدوق، ج2، ص69 / احیاء علوم الدین، غزالی، ج4، ص545
5. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص126
6. مشکات الانوار من غُرّ الاخبار، ص306
7. بحار الانوار، ج77، ص90
8. نهج البلاغه، حکمت 341
9. سوره ق، آیه17
10. سوره نور، آیه30
11. سوره انعام، آیه68
12. سوره قصص، آیه55
13. سوره اسراء، آیه36
14.بحار الانوار، ج75، ص38
15 . سوره رعد، آیه3
16 . مثله بحار الانوار، ج66، ص296
17. تفسیر المحیط الاعظم، آملی، ج4، ص195
18. سوره نساء، آیه116
19. سوره نساء، آیه58
20. سوره کهف، آیه110
21. سوره یوسف، آیه106
22. عوالی اللئالی، ج2، ص74
23. المحیط الاعظم، آملی، ج4، ص215
24. متن خبر چنین است: عن الصادق ـ علیه السلام ـ «أنّه سُئل عن الزاهد فی الدنیا؟ قال: الذی یَترُک حلالَها مخافة حِسابه و یَترک حرامها مخافة عقابه.» (وسائل الشیعة، ج16، ص16، باب 62 از ابواب جهاد النفس، ح16 / عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق (ره)، ج1، ص243، ح81).
25 . اُثولوجیا (چاپ شده در فلوطین عند العرب)، ص56، میمر4 و ص84، میمر7.
26. شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی سلام الله علیه، ص297


 


امروز: دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی، در دیدار جمعی از تشکلهای دانشجویی با رهبر جمهوری اسلامی، ضمن انتقاد از عملکرد حکومت در مورد پروندۀ حمله به کوی دانشگاه تهران، برخوردهای انضباطی و امنیتی با دانشجویان و موارد مشابه، خطاب به وی خاطرنشان کرد "نگرانی اصلی ما امروز از نورسیدگانی است که دانسته یا نادانسته دین را نردبان اهداف دنیوی خود قرار داده و خود را مفسر بی بدیل انقلاب، امام و رهبری می دانند. "


رهبر جمهوری اسلامی نیز در این دیدار که روز یکشنبه ٣١ امرداد ماه برگزار شد، با افزودن ابهام به موارد مطروحه توسط نماینده انجمن تهران، پیرامون برخوردهای انضباطی - امنیتی در دانشگاهها گفت "البته نمی شود محیط دانشگاه را که آماج توطئه های دشمن است، به حال خود رها کرد و طبعاً مسائل انضباطی لازم است اما تندروی در هر زمینه ای از جمله در این زمینه خوب نیست."


به گزارش وبسایت انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، در بخشی از اظهارات سیدمحی الدین فاضلیان، دبیر آن تشکل دانشجویی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی آمده است:


"... ما به گفته شما که اصلاح طلبی را یک تکلیف و مجاهدت دانستید که دولت و ملت موظف به آن هستند، اصلاح طلبیم و اصولگرایی و ایستادگی بر سر ارزش های انقلاب اسلامی را از مکتب امام، بدون هیچ گزینشی وام گرفته ایم و با بر چشم گذاشتن این دو گانه حیات بخش انقلاب اسلامی در تمام لحظات و بر مبنای قانون اساسی، جمهوریت و اسلامیت که میراث خون پاک شهدایمان است، ذره ای در استیفای حقوق قانونی مردم عدول ننموده ایم...


سخن کوتاه، مغتنم فرصتیست تا از نظرات راهگشای حضرتعالی در باب چند موضوع بهره مند گردیم:


یکم. کوی دانشگاه تهران: سحرگاه 25 خرداد 88 خانه امن دانشجویان مورد هجوم قرار گرفت و بر دردانه های ملت ظلمی رفت که شرحش جز غم و اندوه حاصلی ندارد ظلمی که دل رهبری را خون کرد تا از آن تعبیر به جنایت کنند. اینک که بیش از یک سال از آن حادثه گذشته، نه تنها با متهمین اصلی آن برخورد نشده، بلکه انگشت اتهام به سمت دانشجویان نشانه رفته و کینه توزانه آنان را در جایگاه متهم می نشاند. از محضر شما تقاضا داریم، بار دیگر بر پیگیری و مجازات عاملان آن واقعه دستور اکید فرمایید تا هیچگاه شاهد تکرار چنین ظلمی در حق دانشجویان نباشیم.


دوم. برخوردهای انضباطی و امنیتی: در طول سال گذشته در دانشگاه های کشور شاهد برخوردهای شدید انضباطی در درون دانشگاه و احضارهای مکرر امنیتی در خارج از آن بوده است. به اعتقاد ما آنچه زمینه تولید علم و پویایی دانشگاه را فراهم می کند در وهله اول ثبات، امنیت و عقلانیت است و برخوردهای اینچنینی با دانشجویان متعهد مانع نیل به تعالی در فضای دانشگاهی می شود.

سوم. لزوم اقناع نخبگان: مستحضر هستید که هر رویداد و تصمیمی نیاز به توضیح و تبیین برای آحاد مردم، خاصه نخبگان علمی و فکری دارد. اقناع منتقدین نقش به سزایی در حفظ وحدت و انسجام اجتماعی و بازگشت آرامش دارد. اما ضعف در اقناع نخبگان و یکطرفه کردن فضای رسمی بحث نگرانی ما را در این حوزه موجب گردیده است.


چهارم. پیش زمینه های آزاد اندیشی: ... واضح است که آفت آزاداندیشی معضل خود حق پنداری است. از سویی اعمال سلیقه دولت ها و فضای ممیزی و هزینه های ناشی از آن نیز مانعی دیگر بر تحقق واقعی این مهم به نظر می رسد. لذا اعمال سلیقه دولت ها و دستوری شدن علم و اندیشه چه در دانشگاه و چه در حوزه های علمیه، آفتی دیگر بر نهال نوپای آزاداندیشی است.


پنجم. لزوم تقویت انسجام اجتماعی: امروز نگرانیم از کلید خوردن توطئه ی بسیار خطرناک مردم علیه مردم. نگرانیم از ایجاد اختلافاتی که دست در روابط بین مردم برده است تا وحدت کلمه را خدشه دار نماید. باید دید که چه جریان ها و گروه هایی در داخل و یا خارج از این راهبرد بهره می برند و در آن نقش آفرینی می کنند. متاسفانه بر خلاف نظر حضرتعالی مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی، شاهد آن هستیم که عده ای به عمد، در داخل کشور بر طبل اختلاف می کوبند و با سو استفاده از احساسات مذهبی مردم، می کوشند با تثبیت شکاف بین بزرگان نظام، ملت را بسوی چند دستگی سوق دهند.


ششم. اخلاقیات در جامعه: بی شک آرمان جمهوری اسلامی ساختن جامعه ای اخلاقی بر مبنای آموزه های قرآنی، رفتار و سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار است و دور شدن از این شاخص، بزرگترین آسیب بر رسالت چنین جامعه ای خواهد بود. این روزها، رواج ادبیات مبتذل و بداخلاقی های سیاسی و زبان های بی تقوا عزت و اخلاق جامعه را مورد هدف قرار داده است. گسترش این ادبیات در بین مردم زنگ خطری برای جامعه خواهد بود و از این رهگذر بیشترین آسیب را خواهد دید. این روزها در برخی رسانه های رسمی و غیر رسمی کشور و به دلایلی مذموم چون حذف رقبای سیاسی شاهد رواج دروغ، نفاق، ریا و تهمت هستیم. از این رهگذر مردمان از آسیب های ناشی از عملکرد چنین رسانه هایی مصون نخواهند بود.


و اما سخن آخر:
نگرانی اصلی ما امروز از آنانی است که دانسته یا نادانسته دین را نردبان اهداف دنیوی خود قرار می دهند که بی شک نتیجه ای جز تزلزل میانی و اصول در اذهان آحاد ملت نخواهد داشت.
ما نگرانیم از نورسیدگانی که خود را مفسر بی بدیل انقلاب، امام و رهبری می دانند. کسانی که کلام رهبری را تا حد منافع سیاسی-باندی خود پایین می آورند و اتهامات خودساخته را نثار هر آن که غیر ایشان است می نمایند. بذر نفاق در جامعه می پراکنند. نگرانیم از آنانی که خود را مجاز به تعدی به حقوق مردم می دانند و آنچنان با شمشیر زبان بر صاحبان فضیلت و دلسوزان انقلاب می تازند تا ایشان را عزلت نشین روزگار ابتلاء نمایند."


گفتنی است رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنان خود، ضمن اشاره به موارد مطروحه توسط انجمن اسلامی دانشگاه تهران، درباره حمله به کوی دانشگاه گفت "روند این پیگیری کند بوده و آنچنان که باید پیش نرفته است اما این مسئله فراموش نشده و انشاءالله به پیش خواهد رفت."


بنا به گزارش سایت رهبر جمهوری اسلامی، وی "نبود انگیزه لازم" در برخی دستگاهها را برای همکاری در این مسئله از جمله عوامل کندی این پرونده دانستند و بار دیگر بر ضرورت رسیدگی به این موضوع تأکید کرد.


آقای خامنه ای با اشاره به گوشه ای دیگر از اظهارات دبیر انجمن اسلامی دانشگاه تهران، درباره تندروی در برخی برخوردهای انضباطی - امنیتی در دانشگاهها گفت "البته نمی شود محیط دانشگاه را که آماج توطئه های دشمن است، به حال خود رها کرد و طبعاً مسائل انضباطی لازم است اما تندروی در هر زمینه ای از جمله در این زمینه خوب نیست."


 


امروز: دکتر امیر حسین شیروی، رئیس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول و عضو هیت علمی آن دانشگاه، بامداد یکشنبه ٣١ امرداد ماه ۸۹ در منزلش در شهر دزفول بازداشت شد.


بنا به گزارش منابع خبری جرس، نیروهای اداره اطلاعات دزفول، پس از حضور در منزل این استاد دانشگاه، اقدام به ضبط لپ تاپ و مدارک شخصی ایشان نموده و آنها را نیز همراه خود بردند.


شیروی، رئیس اسبق دانشگاه جندی شاپور(شاخه شمالی) و عضو هیت علمی آن دانشگاه و از فعالین سیاسی استان خوزستان و از مسئولان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود، که سال گذشته نیز، یک هفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت و بعد از چندی آزاد شده بود.


هنوز دلیل بازداشت، محل نگهداری و وضعیت جسمی و روحی این استاد دانشگاه، اعلام و منتشر نشده است.


 


امروز: نيما نحوی فعال دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل، روز دوشنبه اول شهریورماه، در اعتراض به آنچه که نقض حقوق وی در زندان بر پايه اساسنامه و مقررات سازمان زندان های کل کشور می باشد، دست به اعتصاب غذای نامحدود در زندان متی کلای بابل زده است.


به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، نيما نحوی در اعتراض به عدم موافقت با انتقال وی به يکی از زندان های شهر محل سکونت خود، عدم موافقت با عفو مشروط با توجه به گذراندن بيش از نيمی از دوران محکوميت خود و هم چنين انتقال وی از بند ويژه ی زندان متی کلا به بند مجرمين خطرناک، اعتصاب غذای نامحدود خود را آغاز نموده و اعلام کرد: " تا با درخواست وی مبنی بر انتقال به زندان محل سکونتش بر طبق قوانين و اساسنامه سازمان زندان های کل کشور موافقت صورت نگيرد دست از اعتصاب غذا نخواهيد کشيد".


به گزارش منابع آگاه دانشجويی بابل، دادگستری آن شهرستان، در جواب به در خواست ارائه گرديده از سوی خانواده این فعال دانشجویی دربند مبنی بر انتقال وی، خواستار مراجعه آنها به اداره اطلاعات شهرستان بابل شده اند که پس از مراجعه خانواده اين دانشجوی دربند به اداره اطلاعات شهرستان بابل با برخورد تند و زننده مسئولين امنيتی اين شهرستان مواجه شدند.


با به پايان رسيدن دوران محکوميت دانشجويان دربند زندان متی کلای بابل (ايمان صديقی، محسن برزگر، مشفق سمندری، حسين جليل نتاج و محمد اسماعيل زاده) فشارهای نهادهای امنيتی بر ديگر فعالين دانشجويی و سياسی اين استان شدت گرفته است.


گزارش ها حاکی از آن است که با اتمام دوران شکنجه های جسمی اين افراد دوره ی فشار ها و محروميت های مدنی و حقوقی فعالين اين استان تشديد شده است، چنانچه بسياری از اين فعالين، بيش از يک سال است در انتظار صدور حکم خود از سوی دادگاه تجديد نظر استان مازندران و برخی ديگر در انتظار صدور حکم اوليه ی خود از سوی دادگاه انقلاب شهرستان های مختلاف استان می باشند که همچنان زمان صدور احکام آن ها نامعلوم می باشد که اين امر باعث گرديده حقوق اجتماعی فعالين اين استان از جمله تحصيل در دانشگاه، گذراندن دوران خدمت سربازی، اشتغال و ... سلب گردد.


نيما نحوی فعال دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل که تا کنون سه بار دستگير گرديده، آخرين بار در حوادث پس از انتخابات به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام به از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ده ماه حبس تعزيری و یک سال محروميت از تحصيل محکوم گشت.
وی تا کنون بيش از پنج ماه از دوران حبس خود را سپری نموده که بر طبق قوانين سازمان زندان ها می بايست با اتمام پنج ماه از دوره ی محروميت خود با عفو مشروط آزاد گردد ولی با عدم موافقت نهادهای امنيتی و اطلاعاتی استان وی همچنان در زندان به سر می برد و از حقوق ذکر شده در اساسنامه ی سازمان زندان های کل کشور محروم می باشد.


 


امروز: مدیر کل جدیدا منصوب شدۀ دفتر گسترش آموزش عالی، از محدودیت پذیرش دانشجوی دوره کارشناسی در رشته‌های علوم انسانی توسط دانشگاه‌های مادر و افزایش پذیرش آن در تحصیلات تکمیلی خبر داد و گفت: این محدودیت برای رشته‌های علوم پایه و فنی و مهندسی کمتر است.


به گزارش ایسنا، ابوالفضل حسنی پیرامون دانشگاه‌هایی که در ظرفیت پذیرش دانشجوی کارشناسی (لیسانس) در آنها محدود می‌شود، بدون ذکر نام دانشگاهی، گفت: بر اساس سیاست‌های جدید وزرات علوم، ظرفیت پذیرش کارشناسی (لیسانس) در برخی رشته‌ها در دانشگاههای مادر محدود شده و به جای آن توسعه آموزش عالی به سمت تحصیلات تکمیلی در اولویت قرار دارد.


مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی گفت: این محدودیت بیشتر در رشته های علوم انسانی اعمال شده و در علوم پایه و فنی و مهندسی محدودیت کمتری در نظر گرفته شده است.


وی هم چنین درباره پذیرش دانشجوی دکتری گفت: سیاست این است که ظرفیت پذیرش دکتری و ارشد به این سمت برود که به تعداد دو دانشجوی کارشناسی ارشد یک دانشجوی دکتری داشته باشیم.


گفتنی است سید ابوالفضل حسنی، پیش از این معاون آموزشی دانشگاه تربیت مدرس بوده و طی هفته گذشته، بعنوان مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی، به جای رجبعلی برزویی منصوب شده است.


 


امروز:رییس دیوان‌عالی کشور تاکید کرد: مسئولان باید با تواضع و مهربانی در قلب مردم نفوذ پیدا بکنند و تبعیت مردم از روی ترس ارزشی ندارد.

آیت‌الله محسنی گرکانی در ابتدای جلسه هیأت عمومی دیوان دیوان عالی کشور، با اشاره به اینکه دستورات پیام اسلام اگر چه در زمان خودشان و مخاطب خاصی داشته اما چون از مبدا وحی است برای همه زمان‌ها و ما آموزنده و مفیداست به ذکر روایتی از پیامبر گرامی اسلام که خطاب به معاذبن جبل می‌باشد پرداخت و افزود: پیامبر گرامی اسلام هنگامی که معاذ را به‌عنوان نماینده خود به یمن اعزام کردند، نکاتی را به او متذکر شدند که امروز نیز باید سرلوحه کار همه مسوولین قرار بگیرد.

وی اظهارداشت: پیامبر اسلام فرمودند ‌ای معاذ، کتاب خدا را به مردم آموزش بده و تربیت آنان را براساس اخلاق صالح نیکوگردان هر کس را چه خوب و چه بد در جای خود قرار ده و هیچ کس را در اموال و احکام الهی تافته جدا بافته فرض نکن، چرا که نه قدرت از آن توست و نه بیت المال.

محسنی گرکانی با بیان اینکه مطابق این روایت آموزش قرآن چه در سطوح ابتدایی و چه در سطوح عالی مطلب مهمی است که مسوولین باید به آن توجه ویژه داشته باشند، خواستار اهتمام هرچه بیشتر به ویژه آموزش و پرورش و آموزش عالی به این امر شد.

رییس دیوان عالی کشور با ذکر این نکته که تربیت باید با تواضع و گفتار نرم صورت‌پذیرد، خاطرنشان کرد: مسوولین باید با تواضع و مهربانی در قلب مردم نفوذ پیدا بکنند و تبعیت مردم از روی ترس ارزشی ندارد.

وی در ادامه و با ذکر این فراز از حدیث شریف نبوی که هر کس را چه بد و چه خوب در جای خود قرار بده، افزود: در جامعه آدم خوب و بد وجود دارد و همه باید در جایگاه خودشان حفظ بشوند. آدم بد را نباید به کلی راند این مطلب دقیقا مطابق با فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفاع حداقلی است البته آنهایی که اصول را قبول ندارند، نمی‌شود با آنها کنار آمد.

آیت‌الله گرکانی ابراز امیدواری کرد که فرمایشات پیامبر اعظم الگوی حاکمیت در نظام و کشورمان قرار گیرد.

وی در ادامه با ذکر این نکته که ریشه مشکلات قضایی و بدگمانی و سوء رفتارها در کشورما عدم اعتقاد راسخ به ارزش‌های اسلامی است، تصریح کرد: اگر همه اعتقاد راسخ به ارزش‌های اسلامی داشته باشیم، شاهد این همه مشکلات و توهین‌ها و اهانت‌ها نخواهیم بود.

رئیس دیوان عالی کشور ضمن بیان جایگاه والای دستگاه قضایی خاطرنشان کرد: قوه قضاییه در راس امور کشور ماست.

آرامش و امنیت مردم به خاطر قوه قضاییه است و با قدرت قوه قضاییه است که آرامش و امنیت در جامعه حاکم است اما متاسفانه به دستگاه قضایی کمتر توجه می‌شود.


 


امروز: خبرنگاران پارلمانی روز گذشته در ردیف تماشاگران پارلمان مهمانانی را دیدند که چندان غریبه نبودند.

5نفر از نمایندگان زن مجلس پنجم وششم در مجلس حاضر شده بودند تا علاوه بر مشاهده بحثهای نمایندگان مجلس درباره قانون حمایت از خانواده و رایزنی خود را با نمایندگان درباره حذف سه ماده از این لایحه انجام دهند.

اکرم مصوری‌منش نماینده دوره ششم، الهه راستگو نماینده دوره پنجم، فاطمه راکعی نماینده دوره ششم، الهه کولایی نماینده دوره ششم و شهربانو امانی نماینده دوره پنجم و ششم زنانی بودند که در مجلس حاضر شدند تا بتوانند نمایندگان را قانع کنند در جلسه روز چهارشنبه مواد 232،22 و24 لایحه حمایت از خانواده حذف شود.

ماده 23 جنجال سازترین ماده قانونی این لایحه است که قرار است درباره آن تصمیم گیری شود.بر اساس این ماده از لایحه ازدواج مجدد به جای کسب اجازه از «همسر اول» منوط به «نظر دادگاه» خواهد شد.همین بند از این لایحه است که موجب شده

این نمایندگان زن اصلاح طلب و برخی زنان سیاسی اصولگرا به مخالفان این لایحه بپیوندند.مریم بهروزی دبیرکل جامعه زینب هم از جمله مخالفان اصولگرای این لایحه است.ازهمین رو بود که ظهر دیروز این نمایندگان زن به گفت و گو با نمایندگان اصلاح طلب وبرخی اصولگرایان پرداختند.خباز، تجری و یوسف نژاد از جمله نمایندگانی بودند که این زنان روز گذشته با انان به گفت وگو پرداختند.

روز سه شنبه 19 ماده از این قانون از تصویب نمایندگان گذشت و بررسی دیگر مواد آن به جلسه امروز مجلس موکول شد. جلسه ای که میتوان آن را «چهارشنبه داغ مجلس» در شهریور ماه خواند.

در حالی که کولایی نماینده سابق مجلس در گفت و گو با خبر از پیش بینی اینکه چه اتفاقی در جلسه چهارشنبه مجلس بیفتد امتناع می کند اما می گوید: امیدوارم با عقل و منطق و شنیدن کلام حق و در واقع با توجه به واقعیات جامعه نمایندگان تصمیمی درست به نفع ملت بگیرند

کولایی در پاسخ به اینکه سوال این لایحه در کمیسیون قضایی تصویب شده است پس دلیل مخالفت شما چیست، اضافه می کند:«این لایحه درست بررسی نشده است ضمن اینکه لایحه کنونی با آنچه دولت آورده، متفاوت است و ماده 23 قانون که بابی برای گسترش ازدواج مجدد است ،در دولت تغییر کرده و به قانون اضافه شده است.»

در شرایطی که 8نماینده زن مجلس موضع گیری فعالی درباره این قانون نداشتند باید دید آیا نمایندگان سابق می توانند نمایندگان را قانع کنند این مواد را از این لایحه حذف کنند؟


 


امروز:سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران که از فروردین ماه سال جاری جهت اجرای حکم یک سال زندان به اوین فراخوانده شده بود، همچنان از حقوق یک زندانی محروم است.

به گزارش تحول سبز، حسین مرعشی از فروردین ماه تا کنون تنها ۵ روز به مرخصی آمده است ، و ماه اول در زندان را بجای بند عمومی در ۲۰۹ و ۳۵۰ سپری می کرد.این در حالی است که طبق نص صریح قانون ، زندانی که دوران محکومیتش را می گذراند بعد از گذشت یک ماه می تواند ماهانه ۵ روز در مرخصی باشد و همچنین باید از حد اقل هفته ای یکبار ملاقات حضوری با خانواده به مدت حداقل ۲۰ دقیقه برخوردار باشد.

معاون رییس جمهور اصلاحات ، ملاقات هایی کابینی که به سختی به ۱۵ دقیقه میرسد دارد و از حق تماس تلفنی هم محروم است.


 


امروز:هشت شعبه سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) با انتشار بیانیه‌ای مشترک، ضمن اعتراض به بازداشت حسن اسدی‌زیدآبادی و علی جمالی، دو عضو شورای مرکزی آن تشکل، اعلام کردند که بازداشت و فشار بر اعضا و ارکان سازمان، خللی در فعالیت‌های این تشکل ایجاد نمی‌کند.

به گزارش ادوارنیوز، در قسمتی از این بیانیه آمده است: "سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)، ضمن محکوم نمودن بازداشت خودسرانه و خلاف قاعده و قانون اعضای این سازمان، نسبت به تداوم رویه کنونی از سوی حاکمیت اعلام می‌دارد که خاموش کردن صدای اعتراض و به انفعال کشاندن فعالان مدنی و معترضان به وضع موجود خیال خامی است که نتیجه‌ای جز دور شدن حاکمیت از حقیقت جامعه ایران نخواهد داشت. ادوار تحکیم وحدت زنده است و همچون گلویی است رسا برای برآوردن فریاد اعتراض به ظلم مضاعف حاکمیت بر مردم ایران."

متن کامل بیانیه ادوار تحکیم وحدت، به شرح زیر است:

با گذشت بیش از یک سال از کودتای ننگین بیست و دوم خرداد هشتاد و هشت این‌گونه به نظر می رسد که حاکمیت سراسر نظامی-امنیتی شده فعلی، هنوز تصمیمی برای بازگشت به مسیر عقلانی نگرفته است. قصه پر غصه ما و این حاکمیت ماجراجو، اکنون به داستانی ملالت بار می‌ماند که شرح آن تکرار سرنوشت تلخ آزادی خواهی ملت در صد سال گذشته و قشری‌گری و کج فهمی حکومت است.

حکومتی که زندان‌اش دانشگاه است و دانشگاه‌اش پادگان، پادگان‌اش بنگاه بورس بازی و زد وبندهای اقتصادی است و بازارهای مالی و تجاری‌اش در تسخیر چاکران و ملازمان بارگاه؛ امنیت‌اش آسایش ناکسان است و آزادی‌اش رهایی فاسدان، بصیرت‌اش تملق چاپلوسان است و اصول‌گرایی اش شعارهای توخالی ودروغ. عدالت‌اش چپاول ثروت‌های نفتی ملت است و پیشرفت‌اش تعطیلی صنایع وکارخانجات، بیکاری و اعتیاد زنان و مردان، مکتب اسلامی‌اش در خواهرخواندگی طالبان است و ایران‌گرایی‌اش گره خورده با لاف زنی‌ها و گزافه‌گویی‌ها.

آری امروز آن‌چه بر زنان و مردان این دیار می رود تبلور حقیقت نظام‌هایی است که شرح حال آن‌ها تنها در رمان‌ها و داستان‌های تخیلی آمده است. نظام‌هایی همانند حکومت‌های ایدئولوژیک بلوک شرق که هیچ نداشتند جز دستگاه‌های امنیتی عریض و طویل و آن‌ها نیز جز پرونده‌سازی و جستجو در احوال شخصی افراد و محک زدن میزان وفاداری‌شان به حکومت، کار دیگری نمی‌کردند. نظام هایی که بازداشت منتقدان و معترضان به خود را مهرورزی می‌نامیدند و تزریق ترس وایجاد فضای رعب در جامعه خویش را اقناع مخالفان می‌دانستند و اعتراف‌گیری از مخالفان در دادگاه‌ها با شکنجه‌های جسمی و روحی را، سند افتخار خویش می‌دانستند. با جعل آمار و وارونه نشان دادن حقایق به فریب افکار عمومی می‌پرداختند و حتی دروغ‌های خویش را باور می کردند که اوضاع بروفق مراد است و ایام به کام!

در آغاز هفته اما تعدادی از نیروهای امنیتی دوتن از اعضای شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) را ربوده و بی‌هیچ دلیل موجهی به مکانی نامعلوم منتقل نموده‌اند. از حواشی امر پیداست که جرم دوستان ما نیت حضور - ونه حضور - در منزل دبیرکل دربند سازمان، دکتر زید آبادی به قصد دلجویی از خانواده رنج دیده ایشان بوده است. علی جمالی و حسن اسدی ‌زید آبادی به بند کشیده شدند تا حتی مجال هم‌دردی با خانواده دوستانشان نیز از آنها ستانده شود، تا شاید خیال متوهمانه حاکمیت از شکل گیری کوچک‌ترین تجمع مخالفانش آسوده گردد و جماعتی از معترضین به کردار و اعمال حکومت، مرعوب گردند.

اما زهی خیال باطل! همان‌گونه که بارها گفته‌ایم دیر زمانی است تئوری النصر بالرعب در کوره آتشین اراده ما برای تغییر، ذوب شده است و ما نیز در کنار ملت شجاع ایران هیچ ترسی از به بند کشیده شدن و هزینه دادن بر سر خواست‌های به حق مردم نداریم.

نهادهای امنیتی تصور می‌کنند که با بازداشت اعضا و فشار بیشتر بر ارکان سازمان، قادرند در فعالیت‌های این تشکل برای ایجاد و بسط دموکراسی و حقوق‌بشر و پیگیری مطالبات مردم، خلل وارد کنند، اما از این نکته غافل‌اند که این روش پیش‌آزموده که بارها و بارها در طی سالیان گذشته در قبال سازمان دانش‌آموختگان اعمال شده است، نصیبی جز شکست نداشته، که اگر قرار بود این روش‌های سرکوب‌گرانه راهی به موفقیت داشته باشد، می‌بایست بازداشت، احضار و فشار بر اعضای شورای مرکزی و شعب استانی سازمان، باعث توقف فعالیت‌ها می‌شد. اما آن‌چه که شاهد بودیم انسجام روزافزون همه ارکان سازمان و فعالیت‌های اعضا در کنار دیگر احزاب و تشکل‌های حامی حقوق مردم، بوده است.

سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بدین‌وسیله ضمن محکوم نمودن بازداشت خودسرانه و خلاف قاعده و قانون اعضای این سازمان نسبت به تداوم رویه کنونی از سوی حاکمیت اعلام می‌دارد که خاموش کردن صدای اعتراض و به انفعال کشاندن فعالان مدنی و معترضان به وضع موجود خیال خامی است که نتیجه‌ای جز دور شدن حاکمیت از حقیقت جامعه ایران نخواهد داشت. ادوار تحکیم وحدت زنده است و همچون گلویی است رسا برای برآوردن فریاد اعتراض به ظلم مضاعف حاکمیت بر مردم ایران.

زهری بی پاد زهرم...

ابلها مردا!

عدوی تو نیستم من

انکار توام...

ادوار تحکیم وحدت، شعبه های آذربایجان غربی، اصفهان، بوشهر، خراسان، زنجان، کرمانشاه، گیلان و همدان


 


امروز: مدیر کل جدیدا منصوب شدۀ دفتر گسترش آموزش عالی، از محدودیت پذیرش دانشجوی دوره کارشناسی در رشته‌های علوم انسانی توسط دانشگاه‌های مادر و افزایش پذیرش آن در تحصیلات تکمیلی خبر داد و گفت: این محدودیت برای رشته‌های علوم پایه و فنی و مهندسی کمتر است.

به گزارش ایسنا، ابوالفضل حسنی پیرامون دانشگاه‌هایی که در ظرفیت پذیرش دانشجوی کارشناسی (لیسانس) در آنها محدود می‌شود، بدون ذکر نام دانشگاهی، گفت: بر اساس سیاست‌های جدید وزرات علوم، ظرفیت پذیرش کارشناسی (لیسانس) در برخی رشته‌ها در دانشگاههای مادر محدود شده و به جای آن توسعه آموزش عالی به سمت تحصیلات تکمیلی در اولویت قرار دارد.

مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی گفت: این محدودیت بیشتر در رشته های علوم انسانی اعمال شده و در علوم پایه و فنی و مهندسی محدودیت کمتری در نظر گرفته شده است.

وی هم چنین درباره پذیرش دانشجوی دکتری گفت: سیاست این است که ظرفیت پذیرش دکتری و ارشد به این سمت برود که به تعداد دو دانشجوی کارشناسی ارشد یک دانشجوی دکتری داشته باشیم.

گفتنی است سید ابوالفضل حسنی، پیش از این معاون آموزشی دانشگاه تربیت مدرس بوده و طی هفته گذشته، بعنوان مدیر کل دفتر گسترش آموزش


 


امروز:هوشنگ پور بابایی وکیل حسین موسویان در پی اطلاعیه وزارت اطلاعات مبنی‌بر جاسوس بودن قطعی این عضو هیأت سابق مذاکرات هسته‌ای ایران جوابیه‌ای ارسال کرد.

در این جوابیه آمده است: پیرو اطلاعات صادره توسط وزارت اطلاعات مبنی‌بر" اقدام حسین موسویان مصداق روشن و کامل جاسوسی است" که به طور وسیعی در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر گردید، جوابیه‌ای به شرح ذیل جهت استحضار مردم شریف ایران و اطلاع مقامات رسمی ایفاد می گردد:

۱- دکتر موسویان در اردیبهشت ۸۶ دستگیر، تحقیقات دادرسی مشارالیه تا آذرماه ادامه و قاضی رسیدگی کننده که هم‌زمان معاونت دادستان تهران را عهده‌دار بود به تاریخ ۶/۹/۸۶ طی قراری اعلام داشت: موضوع جاسوسی از ابتدا مطرح نبوده و وزارت اطلاعات هم قبول دارد.

۲- پس از نقض قرار توسط دادستان وقت تهران، بازپرس شعبه اول امنیت اتهام جاسوسی را در تاریخ ۱/۱۲/۸۶، یعنی ۱۰ ماه بعد از دستگیری به موکل تفهیم و به‌فاصله چند روز نسبت به جاسوسی قرار منع تعقیب صادر که مورد تایید دادستان وقت قرار گرفت.

۳- نماینده دادستان حاضر در جلسه دادگاه نیز صرفا از ذیل ماده ۵۰۵ ق. مجازات اسلامی مندرج در کیفر‌خواست دفاع و نهایتا شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به تاریخ ۱۴/۱/۸۷ به جهت جمع آوری اسناد از منزل و محل کار که دلیلی بر ارائه آن به بیگانگان و افراد فاقد صالحیت ارائه نگردیده موکل را محکوم نمود. نوشته‌های مزبور دست‌نوشته‌های موکل بوده و عنوان طبقه‌بندی نداشتند.

۴- سخنگوی محترم قوه قضائیه به تاریخ ۲۷/۱/۱۳۸۷ در نشست خبری و رسمی صراحتا اعلام نمود"در این پرونده اتهاماتی وجود داشت که یکی از آنها جاسوسی بود و در مرحله دادسرا، حداقل ۳ قاضی بر روی پرونده کار می‌کردند به این نتیجه رسیدند و ایشان از این اتهام تبرئه شد."

۵- شکایات متعددی از رسانه‌های نوشتاری در محاکم جزایی به جهت انتساب جرم جاسوسی مطرح که پس از تحقیق و رسیدگی به جهت فقدان موضوع جرم جاسوسی در پرونده، همگی به استناد ماده ۶۹۷ محکوم گردیدند.

۶- رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی چندین ماه در خصوص این پرونده با مسئولان مذاکره و مستندات را مورد بررسی قرار داد و نهایتا رسما اعلام نمود که موضوع جاسوسی و اتهامات دیگری که سایت الف منتشر نموده در پرونده وجود نداشته ضمن عذرخواهی از موکل و خانواده رسما حلالیت طلبیدند.

حال نظر به اینکه مقامات رسمی و قضایی قوه قضائیه و مقننه در احکام رسمی و نشست‌های خبری صراحتا عدم انتساب اتهام جاسوسی و تبرئه ایشان را اعلام نموده و اعتبار امر مختوم بها داشته نظر به اینکه ۳ سال از موضوع بازداشت ایشان می‌گذرد چگونه وزارت اطلاعات که حتی مطابق قوانین و در پرونده‌های امنیتی حتی ضابط دادگستری نیز محسوب نمی‌گردد و صرفا چنانچه ضابط باشد گزارشاتش مطابق تبصره م ۱۵ قانون آ. د. ک اگر موثق باشد معتبر است، پس از طی مراحل دادرسی و قطعیت حکم اعلام داشته که اقدام حسین موسویان مصداق روشن و کامل جاسوسی است.

آیا این موضوع با توجه به مراتب پیش گفته وهن دستگاه قضایی تلقی نمی‌گردد؟

آیا اعلام چنین موضوعی توسط وزارت اطلاعات بر خلاف منویات اخیر مقام معظم رهبری پیرامون "وحدت تمامی اقشار" و "جذب حداکثری" نمی‌باشد؟

بلا تردید آنانکه به قیام و قیامت اعتقادی دارند اگر چه در این دنیا پاسخ‌گو نباشند باید به اتهامات و هتک حرمت های دنیوی خود در دادگاه الهی پاسخی مناسب داشته باشد.

وکیل موسویان در انتهای جوابیه خود چنین آورده است: موکل اعلام داشته بنا بر مصالح مملکت کماکان به سکوت خود ادامه داده اما چنانچه حیثیت اینجانب مورد هتاکی قرار گیرد با شکستن سکوت خود شخصا پاسخ آقایان را خواهند داد " تا سیه روی شود هر که در او غش باشد."


 


از آ نجا که جنبش سبز یک جنبش حقوق مدنی است نگاه غالبش به مسائل داخلی کشور است اما به اقتضای شرایطی که کشورمان درآن قرار گرفته است و بدلیل سیاست خارجی تهاجمی و ماجراجویانه ای که دولت احمدی نژاد در این پنج سال پیموده و کشور را با صدور پنج قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و تشدید تحریم های اقتصادی جهانی و شبح جنگ مواجه ساخته است بناچار جنبش سبز باید نگاهش را دراین عرصه نیز بیش از پیش شفاف سازد تا تمایز راهش از اقتدارگرایان حاکم برایران معلوم گردد . هرچند رهبران جنبش سبز بمناسبت دراین باره اعلام نظر کرده اند اما به نظر می رسد که دراین باره باید عرصه گفتگو را گشوده داشت تا به جمع بندی روشن و مورد اتفاقی دراین موضوع دست یافت و آنچه در ادامه آمده است برداشتی دراین زمینه ازسوی یک عضو کوچک همراه جنبش است به امید آنکه توسط دیگران پی گرفته و تکمیل شود .

* بدیهیست که جنبش سبز به اصل آرمانی انقلاب اسلامی یعنی « استقلال » باور تام دارد و تحقق این اصل را در این می داند که مرکز ثقل تصمیم گیری دراداره امور کشور درداخل و بدون هرگونه مداخله و نفوذ خارج بوده و توسط نمایندگان واقعی مردم باشد .

* تاکید بر اصل « استقلال » به معنای بریدن از جهان و انزوا یا درافتادن با دیگران و رویایی نیست بلکه تنظیم روابط و سیاست خارجی برپایه تعامل با دیگر کشورها با هدف تامین وتضمین منافع ملی است و اصل راهنما در این باره « نه سلطه گری و نه سلطه پذیری » است . به عبارت دیگر از سه گزینه سیاست انفعالی و تسلیم پذیری ، تهاجمی و ماجراجویانه ، و فعال و تعاملی ، برگزینه سوم باور و تاکید دارد و از اینرو اجرای سیاست تنش زدایی با دیگر کشورها و اعتماد سازی در عرصه جهانی را با هدف حل بحران موجود در عرصه سیاست خارجی، تأمین و تضمین منافع ملی و رشد و توسعه کشور توصیه و تجویز می نماید .

* در رابطه با حل مشکل پرونده هسته ای نیز عبور از این دالان یعنی سیاست تنش زدایی و اعتماد سازی را ضرروی می داند . با این توجه که سیاست دستیابی به دانش و فن آوری صلح آمیز انرژی هسته ای به عنوان یک حق و در چارچوب قواعد بین المللی برای کشورمان پذیرفته شود اما احقاق این حق باید در کنار و با تأکید بر حفظ دیگر حقوق ملی نظیر استقلال، تمامیت ارضی، رشد و توسعه کشورتعقیب شود وبه هیچوجه نمی تواند و نباید دلیل و توجیهی برای بلاموضوع کردن یا نادیده گرفتن و کم بها دادن به حقوق پایه و اساسی شهروندان در داخل باشد . از آنجا که راه پیموده شده در باره این پرونده از سوی اقتدارگرایان حاکم نادرست و ماجراجویانه بوده است برگرداندن این پرونده به مسیر درست نیاز به تغییر نگاه در سیاست خارجی برپایه اصول پیشین دارد و اینکه بتوان براساس اعتماد متقابل با جامعه جهانی به حل مشکل پرداخت .

اما در موقعیت کنونی که کشورمان بدلیل عملکرد اقتدارگرایان حاکم در معرض تحریم های شدید اقتصادی و بعضا سیاسی و خطر تهاجم نظامی قرار گرفته است آشکاراست که جنبش سبز مخالف با اعمال این تحریم ها و هرگونه تهاجم نظامی به حریم سرزمینی ایران می باشد چرا که فارغ از راه پیموده شده در زمینه پرونده هسته ای ، آسیب های اصلی از ناحیه اعمال این اقدامات متوجه مردم و جنبش سبزمی شود . اعمال تحریم اقتصادی از یک سو به اقشار متوسط جامعه که نیروی اصلی و پیش برنده جنبش سبز است آسیب جدی می رساند و از سوی دیگر راه را برای سود جویی و رانت خواری اقتصادی نهاد های نظامی و امنیتی که دست بالایی دردلالی و قاچاق دارند ، هموارتر می کند . هرگونه تهاجم نظامی نیز بهترین بهانه است تا جناح حاکم ته مانده آزادیها را جمع کند و سرکوب کامل مخالفان و منتقدان وضع موجود و جنبش سبزرا عملیاتی نماید ضمن اینکه تهاجم نظامی می تواند بهانه و توجیهی شود برای همه ناکارآمدی ها و بی کفایتی های دولت احمدی نژاد در اداره امور کشور، و به سادگی مطالبات مدنی و دموکراتیک ملت ایران در قالب جنبش سبز را تحت الشعاع قرار داده وبه حاشیه ببرد. علاوه بر این با توجه به ماهیت ملی و استقلال طلبانه جنبش سبز در صورت تهاجم نظامی دفاع از تمامیت ارضی کشور کانون اهتمامات جنبش سبز قرار خواهد گرفت.

* در تاریخ معاصرایران هرگاه جنبشی اجتماعی برای دستیابی به مردمسالاری و حقوق مدنی شکل گرفته و حتی به پبروزی رسیده است سوگمندانه با مداخله قدرت های خارجی به سرانجام نرسیده و ناکام مانده است . کودتادی ۲۸ مرداد و ساقط کردن حکومت ملی دکتر مصدق و تحمیل ۸ سال جنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو نمونه آخر از اینگونه مداخلات است که دموکراسی خواهی مردم ما را ناتمام گذاشت . در شرایط کنونی نیز این خطر احساس می شود که در یک عملیات دو سویه از سوی جنگ طلبان اقتدارگرای داخلی و خارجی جنبش سبز مردم ایران در میانه راه فدا شود و راه به سرانجام نبرد . ازاینرو این جنبش افراد و گروههایی را که درداخل و خارج ایران بر طبل تحریم و جنگ می کوبند دو روی یک سکه و در تقابل با جنبش سبز ارزیابی می کند .

* جنبش سبز ریشه عمیق در تاریخ و فرهنگ مردم ایران دارد و برپایه شرایط و مقتضیات کاملا داخلی اما با درک و فهم تحولات جهانی و درانطباق با آن شکل گرفته و برای دستیابی به « دموکراسی در داخل و صلح در جهان » به پیش می رود و بدیهیست که از همه دموکراسی خواهان و صلح طلبان جهان انتظار دارد که یاریگر این جنبش بوده وبا هرگونه جنگ طلبی از سوی قدرت های خارجی علیه ایران به مخالفت برخیزند . پیروزی جنبش سبز درایران نه تنها دموکراسی را برای مردم ایران به ارمغان می آورد بلکه پیام آور صلح و آرامش برای جهان خواهد بود و یکی از شروط تحقق این پیروزی عدم مداخله خارجی در امور داخلی ایران است.

منبع: نوروز


 


امروز:حسام ترمسی از جمله بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات است که در تیرماه سال گذشته بازداشت شد. وی به اتهام شرکت در اعتراض‌های بعد از انتخابات به یک سال زندان محکوم شد که بعد از گذراندن یازده ماه اردیبهشت ماه از زندان آزاد شد. اما به فاصله کوتاهی بعد از آزادی از ناراحتی های شدید جسمی و عصبی در رنج است که دکتر معالج حسام معتقد است که مشکل کنونی وی از دوره زندانش می باشد. وی هم اکنون در شرایط نامناسب جسمی بسر می برد و خانواده وی بشدت نگران وضعیت جسمی فرزندنشان هستند.

به همین مناسبت "جرس" با آقای حمید ترمسی پدر حسام در خصوص وضعیت وخیم جسمانی وی و علل آن به گفتگو پرداخته که در پی می آید:

آیا می توانید در خصوص آخرین وضعیت جسمانی پسرتان توضیحی بدهید؟

حدود دوماه است که پسرم بعد از گذراندن یازده ماه در زندان تحت بدترین شرایط آزاد شده است، اما با توجه به شرایط نامناسب زندان و عدم رسیدگی به زندانیان سیاسی پسرم دچار بیماری شده است. از زمانی که از زندان آزاد شد احساس ناراحتی می کرد و از درد کلیه و کمر شکایت می کرد و ناراحتی عصبی داشت که همه به خاطر شرایطی سختی بود که در زندان تحمل کرده بود. جمعه هفته پیش هم تب و لرز شدیدی کرد که ایشان را به درمانگاه منتقل کردیم و در آنجا تشخیص دادند که کبد ایشان دچار مشکل شده است که گفتند به خاطر قرص های اعصابی است که مصرف می کند. از آنجا ایشان را به بیمارستان امام خمینی منتقل کردیم اما همچنان حالش بد بود بعد از اینکه ایشان را به خانه آوردیم دو شب پیش حالش بد شد و تمام بدنش متورم شد. بعد از دوندگی فراوان توانستیم ایشان را در بیمارستان عرفان بستری کنیم و همه این دردها و نارحتی ها، عوارض شرایط نامناسب در زندان است.

در میان صحبتهایتان به شرایط سختی که پسرتان در زندان تحمل کردند اشاره کردید ، می توانید کمی بیشتر توضیح دهید؟

در چهل و شش روز اول دستگیری پسرم را بشدت شکنجه کردند و هر روز مورد ضرب و شتم قرارش می دادند. این ضرب و شتم در حالی صورت می گرفت که ایشان در زندان نبودند و در یکی از باغها نگهداری می شد و شکنجه جسمی و روحی می شد. فحش های ناموسی و تحقیرآمیز به یک جوان بیست ساله می دادند. بعد از این چهل و شش روز شکنجه زمانیکه پسرم را به زندان اوین بردند مسئولین اوین ایشان را تحویل نمی گرفت و می گفتند این در حال مردن است و دکترای زندان اوین گفتند از این آقایانی که ایشان را آورده اند تعهد بگیرید که اگر اتفاقی برای ایشان افتاد بعهده خودشان است. بعد از آن هم در زندان هر مشکل و ناراحتی که پیدا می کرد ایشان را پیش دکتر نمی بردند تمام این فشارها باعث شد که پسرم اعصابش ناراحت شود و مجبور به استفاده از قرص های اعصاب شود. چند مدت پیش هم که چند نفر از زندانیان کرد را اعدام کردند چنان در روحیه پسرم تاثیر گذاشت که گریه می کرد و می گفت من با اینها هم زندانی بودم به چه گناهی اعدام شدند؟ و مدام می گفت این بچه ها اینقدر پاک و معصوم بودند که نمی فهمم به چه جرمی اعدام شده اند؟ و تمام این مسائل روی روحیه اش اثر گذاشت حتی ما که عمری گذرانده ایم وقتی این اخبار را می شنویم حالمان بد می شود که فرزندان نجیب و بی گناه را فقط به جرم حرف زدن اعدام می کنند. نتیجه اش اینکه الان پسرم با وضعیت وخیم جسمانی روی تخت بیمارستان افتاده که تمام این ناراحتیها پیش درآمد شرایط سخت زندان است.

پسرتان چه مدت در زندان بودند؟

در ابتدا حسام به ۲۸ ماه حبس تعزیری محکوم شد که بعد از آن آقای رایگانی وکیل زندانیان جنبش سبز وکالت ایشان را بر عهده گرفتند و در دادگاه محکومیت ایشان را به دوازده ماه تقلیل دادند شب عید قرار بود که پسرم را آزاد کنند اما به دلیل اعتصابات زندانیان در اعتراض به شرایط نامناسب زندان ایشان را آزاد نکردند که همین مسئله بر روی روحیه اش اثر گذاشت. از این مدت زندان هم فقط یکماه آن تخفیف داده شد و در تمام این مدت که پسرم زندانی بود همسرم هرروز یا در زندان یا در دادسرای اوین پیگیر وضعیت ایشان بود که به خاطر همین دوندگی ها مجبور شد تا بازنشستگی اجباری بگیرد تا پیگیر وضعیت حسام باشد.

به عنوان آخرین سوال شما چه نهادی را مسئول وضعیت وخیم جسمانی پسرتان می دانید؟

من تمام زندگی ام را صرف مبارزه با بی عدالتی کرده ام و حرفم را می زنم و هیچ مشکلی برای بازگو کردن بلاهایی که به سر پسرم در زندان افتاده ندارم چون معتقدم که انسان جاودان نیست پس بهتر است در این مدت زندگی زیر بار زور نرود و با شجاعت واقعیت را بگوید، اما مسئله این است که رئیس قوه قضاییه و دیگر مسئولین همه می دانند چه اتفاقاتی در زندانها به سر فرزندان ما می آید. اما هیچ مرجعی مسئولیت این اتفاقات را بعهده نمی گیرد و پاسخی نمی دهند و مدام به مردم دروغ می گویند. حقوق اولیه زندانیان در زندان رعایت نمی شود و هر چقدر هم که این نقض حقوق زندانیان را بگوییم ترتیب اثری داده نمی شود حتی اگر فردی از خودشان هم به زندان بیافتد حقوق آن را هم رعایت نمی کنند. اولین حقوق انسانی، آزادی بیان است که همین مسئله نه تنها در زندان بلکه در خارج از زندان هم رعایت نمی شود. پسر من فقط یکی از افرادی است که این بلاها بر سرش آمده خیلی از افراد هستند که من و شما خبر نداریم.


 


امروزروزارت علوم در چند ماه اخیر، عده زیادی از اساتید دانشگاه ها را به بهانه های مختلف از جمله "رکود علمی" خانه نشین کرده و همچنین برخی از روسای دانشگاه ها را نیز تغییر داده است. یکی از آخرین تغییرات که در سطح ریاست دانشگاه زنجان بود با واکنش های متفاوت و اعتراض گسترده دانشجویان همراه شده است.


کامران دانشجو وزیر علوم دولت دهم، طی حکمی پرفسور یوسف ثبوتی را از ریاست دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پايه زنجان برکنار و رسول خدابخش را به عنوان جایگزین وی منصوب کرد. پس از اعلام این خبر دانشجویان دانشگاه زنجان در اعتراض به برکناری رئیس باسابقه و فعال این دانشگاه دست به تجمع اعتراضی زدند. این دانشجویان در تجمع روز یکشنبه، خواستار ابقاء پرفسور ثبوتی بودند و او را فردی شایسته برای ریاست دانشگاه می دانستند اما مسولین اعلام کرده بودند که مراسم تودیع و معارفه ساعت نه و نیم شب برگزار می شود.

مراسم مذکور به دلیل تجمع دانشجویان و چندی از مردم زنجان در زمان مشخص شده (ساعت نه ونیم شب یکشنبه ۳۱ مرداد ماه) برگزار نشد و به بعد موکول شد.

تبليغات خبرنامه گويا
advertisement@gooya.com


برگزاری مراسم تودیع با چماق و زور

مراسم تودیع چهره برترعلمی کشور، پروفسور ثبوتی در دانشگاه علوم پایه زنجان روز دوشنبه و با یک روز تاخیر در حالی بر گزار شد که پروفسور ثبوتی به عنوان بنیانگذار دانشگاه علوم پایه زنجان در این مراسم حضور نداشت.

به گزارش دانشجونیوز، مراسم روز دوشنبه در جوی به شدت امنیتی در دانشگاه زنجان برگزار شده و همزمان با این مراسم تعدادی از دانشجویان نیز در مقابل سالن برگزاری مراسم تودیع تجمع و اعتراض کردند. به گفته شاهدان عینی استاندار زنجان در هنگام ورود به سالن بی توجه از روی دانشجویان متحصن عبور کرده وگفته است: "من از روی جسد شما عبور می‌کنم و مراسم تودیع را برگزار می‌کنم." وی همچنین در این مراسم گفته است: "چه کسی می‌گوید این دانشگاه مشکلی ندارد؟ دانشگاهی که نه بسیج دارد نه حراست قطعاً مشکل دارد."

گفته می‌شود نیروهای حراست کل دانشگاه‌های زنجان تامین امنیت مراسم تودیع و معارفه را برعهده داشته‌اند و حضور نیروهای حراست دانشگاه‌های علوم پزشکی، آزاد و دانشگاه زنجان در مراسم مشهود بوده است. گزارش هایی نیز از درگیریهای پراکنده بین دانشجویان و نیروهای امنیتی در نقاط مختلف دانشگاه از سوی دانشجویان این دانشگاه منتشر شده است.

سوابق علمی
پرفسوریوسف ثبوتی فیزیکدان سرشناس ایرانی و مؤسس دانشگاه تکمیلی علوم پایه زنجان است، وی کارشناسی فیزیک را از دانشگاه تهران در ۱۳۳۲ اخذ کرد. مدرک کارشناسی ارشد فیزیک را در ۱۳۳۹ از دانشگاه تورنتو کانادا و دکتری تخصصی (PhD) نجوم و اختر فیزیک را در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه شیکاگو آمریکا گرفت. وی در سال ۱۳۸۰ به عنوان چهره ماندگار علمی ایران انتخاب شد.


 


امروز:جانشین رييس سازمان بسيج مستضعفين گفت: اساتيد و روسای دانشگاه‌های استان تهران در جريان فتنه سال گذشته نمره قبولی گرفتند.

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، سردار علی فضلی در نشست روسای دانشگاه‌ها و مسوولان بسيج دانشجويی دانشگاه‌های استان تهران که در مجتمع فرهنگی ۱۳ آبان برگزار شد، اظهار کرد: در اين عرصه‌ای که بيش از دو دهه از هجمه فرهنگی دشمن می‌گذرد روسا و اساتيد دانشگاه‌ها و دانشجويان ما کار فرهنگی عميقی را بنيان‌ گذاردند.

تبليغات خبرنامه گويا
advertisement@gooya.com


وی افزود: ما در اين کشور بدهکار خون شهدا و مردم هستيم و اگر از موضع بدهکاری و خادمی توفيق انجام کار در اين مسير را پيدا کنيم بسی خرسند خواهيم بود.

وی با بيان اين‌که در اين مسير بايد نقد خود و نقد برنامه‌هايمان را برای يافتن راهکارهای بهتر مورد توجه قرار دهيم، تاکيد کرد: ما به اساتيد و روسای دانشگاه‌هايمان باور و ايمان داريم و در اين راستا در سخت‌ترين عرصه که سال گذشته بود و دانشگاه‌ها می‌توانست کانون حوادث بزرگی باشد ولی روسای دانشگاه‌های ما کوچکترين اقدام را هم هدايت کردند و بار امنيتی نظام را به حداقل رساندند.

جانشين رييس سازمان بسيج مستضعفين خطاب به حاضرين در اين نشست گفت: شما در دانشگاه‌های استان تهران اين افتخار را داشته‌ايد که در حادثه فتنه سال گذشته نمره قبولی بگيريد.

فضلی با تقسيم تهديدات عليه کشورمان به سه دسته سخت، نيمه سخت و نرم گفت: مردم و مسوولان لفظ جنگ سخت را بلدند، در جنگ نيمه سخت هم سال گذشته آب‌بندی شديم. اما در جنگ نرم فاصله فراوان است و در اين عرصه نياز به ممارست، ‌کنکاش و روانکاوی بيشتری است.

جانشين رييس سازمان بسيج مستضعفين فرمايشات مقام معظم رهبری در ديدار با دانشجويان را مدنظر قرار داد و خاطرنشان کرد: با توجه به اين‌که ايشان بحث شناسايی اساتيد ارزشی و ايجاد ارتباط عميق با آن‌ها را مورد توجه قرار دادند بايد گفت پيدا کردن اساتيد ارزشی کار شما دانشجويان است. شما دانشجويان عزيز قدر اساتيد و روسای دانشگاه‌های استان تهران را بدانيد.

وی با بيان اين‌که برادران شما زمين و آسمان را رصد می‌کنند و اميدواريم دشمنان ما حماقت نکنند، افزود: خليج فارس اگر برای ما امن نباشد برای هيچ‌کس امن نخواهد بود.

فضلی در پايان جدی گرفتن تقويت مبانی معرفتی از سوی دانشجويان را يک ضرورت خواند و خاطرنشان کرد: اگر اين مبانی عمق پيدا کند ما از دشمنی تمام دشمنان جهان اسلام هراسی نداريم.

در پايان اين نشست از دانشجويان نمونه بسيجی در زمينه‌های مختلف تقدير شد.


 


امروز:سروری با تاکيد بر قرائت هر چه سريع‌تر گزارش کميته‌ی حقيقت‌ياب کوی دانشگاه در مجلس گفت: با توجه به فرمايشات اخير مقام معظم رهبری، کميته حقيقت‌ياب کوی دانشگاه بايستی با سرعت و دقت لازم رسيدگی نهايی را در اين رابطه انجام داده و قرائت اين گزارش را در دستور کار خود قرار دهد.

عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، با اشاره به بخشی از بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان مبنی بر اين‌که روند پيگيری حادثه کوی دانشگاه کند بوده و آن‌چنان که بايد پيش نرفته است، اظهار کرد: بنده تا حدودی در جريان اقدامات کميته حقيقت‌ياب کوی دانشگاه مجلس بودم و می‌دانم که اقدامات خوبی صورت گرفت، اما متاسفانه تعللی که دوستان داشتند باعث شد زحمات آن‌ها عملا منتفی شود.

وی ادامه داد: از اين رو بايستی اين کميته با دقت و سرعت لازم گزارش رسيدگی را نهايی کنند تا گزارش آنها همچون ماجرای کهريزک در مجلس قرائت و ابعاد موضوع مشخص شود.

نماينده مردم تهران در خانه ملت خاطرنشان کرد: در صورت منتشر شدن اين گزارش و تبيين اقدامات صورت گرفته، بسياری از ابعاد مسائل روشن می‌شود و موثر خواهد بود. با اين وجود نمی‌دانم چرا آنها با وجود زحمات بسيار گزارش را نهايی نمی‌کنند.

سروری با بيان اين‌که پيگيری‌های اوليه انجام شده در رابطه با حادثه کوی دانشگاه با دقت، سرعت، جامعيت و فراگيری خوبی انجام شد، گفت: کميته‌ی حقيقت‌ياب کوی دانشگاه با همه طرف‌های موضوع جلسه‌هايی را برگزار کرد که با توجه به جميع جهات احساس می‌شد که اين گزارش هر چه سريع‌تر جمع‌بندی و در نهايت قرائت شود؛ اما انگار اين گزارش در کوچه پس کوچه‌های اداری گير کرده و نتوانسته به مرحله قرائت برسد.

وی روند کنونی از لحاظ زمانی را مناسب نخواند و ادامه داد: اين روند باعث شده که اين گزارش با همه‌ی پيگيری‌های انجام شده قرائت نشود که نقطه‌ی ضعفی برای کسانی که در مسير تهيه‌ی اين گزارش بودند،‌ به شمار می‌آيد.

اين عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس در پايان تاکيد کرد:‌ اعضای کميته حقيقت ياب کوی دانشگاه با همت و کار مضاعف در طی چند روز آينده جلسات ويژ‌ه‌ای را برای به پايان رساندن گزارش و جمع‌بندی نهايی انجام دهند تا در نهايت قرائت اين گزارش در دستور کار قرار گيرد.

به گزارش ايسنا، حضرت آيت‌الله خامنه‌ای عصر يکشنبه در ديداری ۳ ساعته با نمايندگان گروه‌ها و تشکل‌های مختلف دانشجويی، ديدگاه‌های خود را درباره مهم‌ترين مسائل علمی، دانشگاهی، فرهنگی، اجتماعی، سياسی و اقتصادی با حضرت آيت‌الله خامنه‌ای درميان گذاشتند و سپس به پاسخگويی به برخی ابهامات مطرح شده و تبيين ضرورت‌های دانشجويی و دانشگاهی پرداختند.

در اين ديدار حضرت آيت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سخنان يکی از دانشجويان درباره ضرورت پيگيری تأکيد رهبری انقلاب درباره حمله به کوی دانشگاه افزودند: روند اين پيگيری کند بوده و آنچنان که بايد پيش نرفته است اما اين مسئله فراموش نشده و ان‌شاءالله به پيش خواهد رفت.

ايشان نبود انگيزه لازم در برخی دستگاه‌ها را برای همکاری در اين مسئله از جمله عوامل کندی اين پرونده دانستند و بار ديگر بر ضرورت رسيدگی به اين موضوع تأکيد کردند.



 


امروز:محمود احمدي‌نژاد امشب (سه‌شنبه، دوم شهريور) در ديدار جمعي از دانشجويان اظهار كرد: خدا را سپاسگزارم كه امروز زيارت
توفيق شما عزيزان را داد و در جمع شما حضور پيدا كردم و انشاءالله در اين ايام مبارك، خداوند بهترين سرنوشت را براي همه ما رقم بزند.


به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، رييس‌جمهور كشورمان با بيان اين‌كه اين جلسه،‌ جلسه‌ي خوبي است و نشاط، شادابي، جسارت، و آرمان‌خواهي در نزد جوانان ما وجود دارد، گفت: خوشبختانه اين ويژگي‌ها در نسل سوم انقلاب قوي‌تر از نسل‌هاي گذشته وجود دارد و جوانان ما با اين خصوصيات در صحنه حضور دارند و اين شجره‌ طيبه همچنان در حال رشد و نمو است.

او با بيان اين‌كه اي كاش فرصت مي‌شد كه دانشجويان ديگري نيز صحبت كنند و از صحبت‌هاي آن‌ها نيز استفاده كنيم، گفت: در اين جلسه چندين نكته را عرض مي‌كنم؛ نكته اول اين است كه كار براي خدا باشد و در واقع اين موضوعي است كه بايد آن را جدي گرفت و اين مسأله بعضا جدي گرفته نمي‌شود. مي‌گوييم؛ ولي جدي نمي‌گيريم. اگر در همين موضوع عميق شويم و انسان همين مسأله را در دستور كار خود قرار دهد، همه مسائل حل مي‌شود. ريشه تمام بدبختي‌ها و مشكلات بشر از آن‌جاست كه كارها براي خدا نيست و وقتي كه كارها براي خدا باشد، راه براي انسان باز مي‌شود و در واقع بن‌بست‌، سرخوردگي و يأسي وجود نخواهد داشت و در چنين صورتي حتا هر روز و هر لحظه، يك روز و لحظه جديد براي انسان خواهد بود و افق و دريافت متعالي جديدي پيش‌ روي انسان قرار مي‌گيرد. انسان هميشه با طراوت و نو خواهد بود؛ چنان‌كه حضرت امام (ره) در سن 89سالگي طراوت يك جوان را داشتند و هر روز بر طراوت ايشان افزوده مي‌شد.

رييس‌جمهور با بيان اين‌كه در كاري كه براي خدا باشد، سستي، كهنگي و حتا رقابت وجود ندارد، گفت: در اين صورت كسي جاي كسي را تنگ نمي‌كند و اين‌كه شما مي‌بينيد عده‌اي در برابر حركت ديگران احساس تنگي مي‌كنند، به خاطر اين است كه كارشان براي خدا نيست. در كار براي خدا رقابتي كه عرصه را براي فعاليت كسي تنگ كند، وجود ندارد و افراد نه تنها مزاحم هم نيستند؛ بلكه همه يار و پشتيبان هم هستند.

احمدي‌نژاد گفت: وقتي كار براي خدا باشد، بن‌بستي وجود ندارد و خداوند متعال دائم راه‌هاي جديد را در مقابل انسان قرار مي‌دهد و نشان مي‌دهد.

او با بيان اين‌كه به وجود آوردن زاويه‌هاي باريك و تنگ در عرصه رقابت ممكن است در درازمدت آثار اجتماعي و سياسي گسترده‌اي را به وجود آورد، افزود: اگر زاويه‌اي ايجاد شد، بايد بلافاصله آن را اصلاح كرد؛ چرا كه اگر ادامه پيدا كند، فردا چه بسا بر سر رقابت‌هاي شخصي، كار كشور متوقف شود و پتانسيل اقدامات انقلابي گرفته شود و اين اقدامات از شتاب بيافتد.

رييس‌جمهور با بيان اين‌كه عده‌اي براي ضربه زدن به اجراي هدفمند كردن يارانه‌ها، ستاد تشكيل داده‌اند، گفت: همان‌هايي كه روزي شعارهاي انقلابي‌شان گوش‌خراش بود و كسي غير از خود را انقلابي نمي‌دانستند، زاويه‌هايي با آرمان‌هاي انقلاب پيدا كردند.

احمدي‌نژاد با بيان اين‌كه عده‌اي اثبات خود را در نفي ديگران جست‌وجو مي‌كنند؛ در حالي كه اگر كار براي خدا باشد، بايد هويت خود را در خدايي بودن جست‌وجو كنند، گفت: در كار براي خدا نياز به دشمن وجود ندارد. البته اگر دشمني بود، همه در مقابل آن صف‌آرايي مي‌كنند؛ اما اگر نبود، هيچ‌گاه دشمن‌تراشي نمي‌كنند.

او با بيان اين‌كه فتنه‌گران كارشان تمام نشده است، گفت: عده‌اي فكر مي‌كنند كار آن‌ها (فتنه‌گران) تمام شده است و بايد دولت و احمدي‌نژاد را مورد هجمه قرار دهند.

رييس‌جمهور با بيان اين‌كه اگر كار براي خدا نباشد، هيچ نتيجه و ثمري نخواهد داشت و حتا اگر همه دنيا نيز تحت سيطره انسان قرار بگيرد، هيچ اقدام سازنده و مناسبي نمي‌تواند انجام دهد، گفت: موضوع مهم اين است كه اگر روزي مسؤول شديم، نبايد امپراتوري راه بياندازيم كه متأسفانه اين موضوع در دولت دهم در مورد‌هايي تكرار شد و برخي براي ديدار با فلان مسؤول كه بايد كارها را حل و فصل كند و به امور مردم رسيدگي كند، از من تقاضا مي‌كردند كه از آن مسؤول براي آن‌ها وقت بگيرم كه بتوانند او را ببينند، بايد اين‌ها را حل كنيم و همان‌طور كه گفتم، اگر كار براي خدا نباشد، ثمري ندارد.

رييس‌جمهور در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود گفت: بايد در مرز زمان حركت كنيم و اين يكي از مهم‌ترين مسائل است و بدون ترديد اگر در مرز زمان حركت نكنيم، فتنه‌ها ما را در خود فرو


 


امروز:اولیای دم احتمالا از قصاص دو محکوم به قصاص نفس در پرونده جنایت بازداشتگاه کهریزک گذشت خواهند نمود.

یک منبع آگاه با اعلام این خبر به خبرنگار سیاسی مهر افزود: والدین محسن روح الامینی ، محمد کامرانی و امیر جوادی فر که در پی تخلفات صورت گرفته از سوی برخی افراد خودسر بعد از حوادث و اغتشاشات پس از انتخابات سال گذشته در بازداشتگاه کهریزک به شهادت رسیدند ، به احتمال زیاد دو افسر نگهبان نیروی انتظامی که در همین ارتباط در دادگاه نظامی عامل قتل و مجرم شناخته شده و به قصاص نفس محکوم شده اند را ، مورد بخشش قرار خواهند داد.

وی با اشاره به حضور در فضای روحانی ماه مبارک رمضان گفت: یکی از درخواست های اولیای دم همواره این بوده که علاوه بر عاملان و ماموران خودسر ، به پرونده آمران و کسانی که با دستورات خود زمینه ساز این حوادث تلخ و جنایات بودند نیز رسیدگی شود که این خواسته اکنون تقریبا محقق شده است.

تبليغات خبرنامه گويا
advertisement@gooya.com


این منبع آگاه با اشاره به صدور حکم تعلیق این 3 مقام ارشد قضایی در 20 مرداد و ابلاغ آن در 24 مرداد ماه به طرفین از سوی شعبه یک دادگاه انتظامی قضات به عنوان رای قطعی و نیز تائید این حکم توسط دادستان کل کشور افزود: رسیدگی عادلانه به نقش این 3 قاضی در گزارش مجلس شورای اسلامی نیز مورد تاکید قرار گرفته بود و خانواده این سه شهید که بارها تاکید کرده اند خواستار حق بوده و اجازه سوء استفاده از این پرونده را به دشمنان نظام نخواهند داد ؛ امیدوارند که این پرونده بعد از این نیز در مسیر صحیح رسیدگی و اجرا قرار گیرد.

وی یادآور شد که اهتمام اولیای دم این سه شهید به پیگیری پرونده فراتر از برخورد شخصی با افراد بوده و این خانواده ها امیدوارند با رسیدگی قاطع به این پرونده زمینه تکرار چنین حوادثی در آینده و سوء استفاده دشمنان علیه کشورمان مسدود شود.

یک منبع آگاه روز شنبه در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته بود: بر اساس کیفرخواستی که پیش از این توسط دادسرای انتظامی قضات صادر شده بود ، شعبه یک دادگاه انتظامی قضات پس از طی مراحل رسیدگی قانونی در خصوص بررسی مسئولیت 3 نفر از مسئولین ارشد دادستانی تهران در پرونده حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک ، حکم تعلیق قضایی افراد فوق را صادر و به نامبردگان ابلاغ کرد.
بر اساس این حکم که وفق نظر کارشناسان قضایی و وکلا در تاریخ احکام قضایی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بی سابقه است ، افراد یاد شده باید از سمت هایشان عزل شده و در خصوص اتهامات مطروحه در پرونده مسئولیت خویش را پذیرفته و خارج از مصونیت قضایی مانند شهروندان عادی پاسخگو باشند. این حکم تعلیق قضایی بر اساس پرونده های مشروح جداگانه و در تاریخ 24 مرداد ماه 1389 صادر گردیده است.

لازم به یادآوری است که پیش از این و در تاریخ 9 تیر 1389 سازمان قضایی نیروهای مسلح با صدور اطلاعیه ای از صدور حکم قصاص نفس عاملان قتل در بازداشتگاه کهریزک خبر داد. این سازمان همچنین با اشاره به صدور کیفرخواست علیه 12 نفر از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک توسط دادسرای نظامی تهران از رسیدگی به اتهامات متهمان با رعایت مقررات قانونی در جلسات متعدد دادگاه با حضور شکات، متهمین و وکلای آنان و همچنین صدور نهایی احکام قضایی برای آنان خبر داده بود.

اتقان نظر و رسیدگی قاطع دستگاه قضایی از دو مسیر جداگانه یعنی دادسرای نظامی و نیز دادگاه انتظامی قضات در خصوص تخلفات و جنایات صورت گرفته در حوادث سال گذشته کهریزک سندی ارزشمند بر استقلال دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران و اهتمام ملی بر اجرای قانون و عدالت بدون هر گونه تاثیر پذیری از فشارها ، حاشیه سازی های داخلی و جو سازی بدخواهان خارجی است.

صدور این احکام همچنین نشانه عزم جدی نظام بر برخورد با متخلفان و متجاوزان به حقوق شهروندی در هر سطح و مقامی است و اینکه هر زمان برای دستگاه قضایی تخلف احدی از مسئولان قوا و از جمله قوه قضائیه اثبات شود ، قاطعانه با متخلف برخورد خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی سال گذشته به محض اطلاع از انتقال بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات به کهریزک دستور تعطیلی فوری آن را صادر و به دفعات حوادث صورت گرفته را تخلف و جنایت خواندند.

ایشان همچنین در ملاقات های متعدد با خانواده شهدای مظلوم این حوادث ضمن تفقد از آنها دستورات لازم برای هدایت پرونده در مسیر صحیح ، مجازات مجرمان و مقصران و نیز احقاق حقوق بازماندگان را صادر فرمودند. بی گمان در این رسیدگی بی سابقه در تاریخ قضایی کشور که بررسی اتهام و تخلف مهمترین مقامات قضایی مرکز کشور را شامل شده است ، دستورات قاطعانه رهبر معظم انقلاب تاثیر برجسته ای داشته و موجب قوت قلب برای دست اندرکاران سیستم قضایی کشور و همچنین امیدواری هر چه بیشتر برای احقاق حق شهروندان بوده است.

ایشان در دیدار خانواده های فوق یادآور شده بودند که «عنوان مجرمانه اگر ثابت شود حاشیه امنی برای هیچکس نیست.»

یادآوری می شود در تخلفات و جنایات صورت گرفته در حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک 3 جوان از خانواده های متعهد کشور به نام های محسن روح الامینی ، محمد کامرانی و امیر جوادی فر مظلومانه به شهادت رسیدند.


 


امروز: نمایندگان مجلس شورای اسلامی با فوریت طرحی موافقت کردند که در صورت تصویب نهایی تعطیلات عید فطر 3 روز شده و تعطیلی 15 خرداد و 29 فروردین لغو می گردد.

به گزارش مهر ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه امروز سه شنبه مجلس با 143 رای موافق، 68 رای مخالف و هفت رای ممتنع با دو فوریت طرح اختیار دولت برای تعیین ساعات کار در ماه مبارک رمضان و افزایش تعطیلی عید فطر مخالفت کردند، اما یک فوریت این طرح با 145 رای موافق، 58 رای مخالف و شش رای ممتنع به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

ایجاد فرصت مناسب برای بهره‌مندی کارمندان دولت از فیوضات معنوی ماه مبارک رمضان و همگرایی بیشتر با کشورهای اسلامی دلیل توجیهی این طرح عنوان شده که به امضای 53 نفر از نمایندگان رسیده است.

به موجب ماده واحده این طرح هیئت وزیران می‌تواند در ماه مبارک رمضان ساعات کاری کارکنان دولت را متناسب با فصل و شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطق مختلف کشور، حداکثر به میزان 15 ساعت در هفته کاهش دهد به نحوی که منجر به تعطیلی یک یا چند روز کاری یا اخلال در انجام وظایف قانونی و ارائه‌ خدمات به ارباب رجوع و عدم هماهنگی بین دستگاه‌ها و کاهش بهره‌وری نشود.

همچنین این طرح مقرر می‌کند که تعطیلات عید سعید فطر سه روز خواهد بود و در ازای آن 15 خرداد و 29 اسفند تعطیل رسمی نخواهند بود.

در سالهای اخیر همچنین امسال دولت از ساعاتهای کاری در روزهای ماه رمضان کاسته است و گاه تعطیلات عید فطر را بیش از یک روز مقرر قانونی تعیین کرده است . با توجه به تاکید صریح قانون بر لزوم جبران کاهش ساعت کار و تعطیلات توسط دولت ، عدم توجه به این قانون مصرح همواره مورد اعتراض نمیاندگان مجلس بوده است و به نظر می رسد طرح امروز مجلس برای قانونی کردن این اقدام دولت باشد .


 


اخیرا بخش تحلیلی سایت الف یادداشتی را منتشر کرده و حق شکایت ۷ دلاور از مقامات امنیتی محترم شمرده است. در رابطه با این یادداشت ذکر نکات زیر را ضروری می دانیم.

۱- اگر عده ای بنابر تحلیل های خود معتقدند که رهبران جنبش سبز فراتر از قانون رفته اند و باید طبق قانون محاکمه شوند، نفس دادگاه قانونی و رسیدگی قانونی به جرایم همه شهروندان، محل توافق است ولی بی اعتمادی از آنجا آغاز می شود که پیش از هر دادگاهی و محاکمه ای ایشان را محکوم اعلام می کنند و با الفاظی چون "سران فتنه" از این بزرگواران یاد می شود (عنوان یادداشت سایت الف "درباره شکایت فتنه گران از یک مقام امنیتی" است). از یاد نبرده ایم که محور شعارهای آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی در انتخابات، قانونگرایی و بازگشت همه مسئولین به قانون بود. پس نباید شک داشت که راهکارهای قانونی و محاکمات قانونی مورد تایید و تاکید رهبران جنبش سبز می باشد.

۲- این که آیا قانونگرایی که از آن دم زده می شود به درستی اجرا می شود، محل تردید است. چنانچه دستگاه قضایی بی طرف باشد آنگاه امید آن می رود که طرفین مدارک و استدلال های خود را به محکمه ارائه دهند و عادلانه محاکمه شوند. متاسفانه تاکنون دستگاه قضایی سیری ناعادلانه را طی کرده است. نگاهی به دادگاههای نمایشی متهمان حوادث پس از انتخابات، رسیدگی به پرونده های کهریزک و کوی دانشگاه، احکام صادره برای متهمان حوادث پس از انتخابات، اعدام هایی نظیر اعدام فرزاد کمانگر که حتی از لحاظ قانونی مورد تایید وکلا نمی باشد، بازداشت هایی نظیر بازداشت مصطفی تاج زاده و محسن صفایی فراهانی به علت شکایت از یک مقام امنیتی و ... همه این موارد فتنه هایی است که دستگاه قضایی در آن رفوزه شده است.

۳- در بخشی از یادداشت سایت الف آمده که "ما پيرو مولايي هستيم كه وقتي با ادعاي دروغ آن شهروند اقليت ديني (اهل كتاب) درباره زره‌اش روبرو شد، در مقام خلافت مانند يك شهروند ساده در جايگاه متهم نزد قاضي رفت". این شعارها بسیار زیباست ولی متاسفانه حکومت فعلی هیچ نسبتی با زمامداری مولای متقیان، حضرت امیرالمومنین علی (ع)، ندارد. آقای مصطفی تاج زاده در جریان انتخابات مجلس ششم شکایتی قانونی را علیه آیت الله جنتی به دلیل ابطال غیرقانونی ۷۰۰ هزار رای شهروندان تهرانی تشکیل دادند ولی تا به امروز هیچگاه ایشان به دادگاه فراخوانده نشده است. شعارهایی اینچنینی زیباست و می تواند در صورت اجرا حکومت را زیبا و بیمه نماید ولی اجرای آنها لازمه قانونمداری حاکمان می باشد که تا به امروز ایشان در این فتنه مردود شده اند.

۴- همانطور که پیشتر اشاره شد، هنوز دادگاهی بی طرف و عادلانه برای رسیدگی به پرونده انتخابات ۱۳۸۸ تشکیل نشده است و آنچه ۷ دلاور در نامه خود به رییس قوه قضاییه درخواست کرده اند، تشکیل همین دادگاه است. رهبری در رابطه با مذاکره با آمریکا خواهان عدم پذیرش هرگونه پیش شرطی هستند و معتقدند که قدرتهای غرب و شرق حق ندارند با ملت بزرگ ایران قلدرمآبانه سخن بگویند. متعاقبا ما نیز معتقدیم که برای محاکمات قانونی (در داخل کشور خود) نباید قبل از محاکمه از الفاظی چون سران فتنه و ... استفاده کرد که اینها به مثابه همان پیش فرضهای مذاکرات بین المللی است. با این الفاظ و پیش داوری ها، عدالت دستگاه قضایی زیر سوال می رود و چنین دادگاههایی قطعا در شأن و منزلت ملت بزرگ ایران نمی باشد.


 


امروز: به گزارش منابع خبری موثق از شهر نجف آباد، حکم تبعید غلامحسین قیصری، امام جماعت حسینیه اعظم نجف آباد، از آن شهر صادر شده است.


بنا بر این گزارش، قیصری از مقلدین مرحوم آیت الله العظمی منتظری و از منتقدین دولت می باشد، که در ایام بعد از درگذشت آن مرحوم، مدتی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگهداری شد.


طی ماههای اخیر نیز، رسانه های حامی دولت و خاص، اخبار و مطالبی پیرامون وی نوشته و دست به تحریک لباس شخصی ها و مراجع امنیتی زده بودند. در همین راستا، سایت موسوم به «صراط»، نوشته بود "...قیصری بین نماز خطاب به حاضرین در حسینیه مذكور سخنان جالبی را بیان داشته و این روحانی متهم در دادگاه ویژه روحانیت قم اعلام کرده است كه طوماری با موضوع حمایت از مرحوم منتظری تهیه شده و لازم است ائمه جماعات مساجد و مردم آن را امضا كنند...و گفتنی است طیف منتظری بعد از فوت وی اقدامات مشكوك بسیاری را در شهرستان صورت داده و جهت جذب برخی مسئولین شهرستان ها، به شیوه های مختلفی متوسل شده اند..."


به گزارش منابع خبری جرس، هفته گذشته نیز، در پی احضار و تبعید شفاهی این روحانی حامی و نماینده مرحوم منتظری، جمعی از نمازگزاران روزه دار، در مقابل فرمانداری دست به تجمع زده و خواستار لغو تبعید غیر قانونی وی شده بودند.


 


امروز:عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی از ارائه طرحی به هیأت رئیسه برای استیضاح وزیر نیرو خبر داد.

سیدمحمدرضا حاجی اصغری با بیان اینکه در مجلس هشتم استیضاح وزیران مختلفی مطرح بوده که به سرانجام نرسیده است، گفت: طرح استیضاح مجید نامجو وزیر نیرو توسط کمیسیون کشاورزی آب و صنایع طبیعی به مجلس ارائه می شود و پشتوانه کار تخصصی و کارشناسی دارد.

حاجی اصغری ادامه داد: وزیر نیرو رسالتی را که برعهده یک وزیر است به خوبی انجام نداده و محورهای استیضاح در رابطه با عملکرد او شامل طولانی شدن پروژه‌ها، پایین بودن راندمان بهره‌برداری از صنایع آبی که در اختیار این وزارت است و همچنین پایین بودن راندمان تولید نیروگاه می شود.

وی خاطرنشان کرد: امیدواریم که با استفاده از استیضاح که ابزار نظارتی مجلس است بتوانیم به وظایف نمایندگی خود عمل کنیم


 


امروز:طرح کاهش ساعت کاری و افزایش تعطیلات عید فطر" که در راستای منویات دولت بود، با قید دو فوریت ارائه شده بود اما تنها یک فوریت آن رای آورد.

این طرح از سوی نمایندگانی از جناحین سیاسی مختلف ارائه شده بود. کما اینکه محمدرضا تابش رئیس فراکسیون اقلیت طراح آن بود و کاظم جلالی و هادی مقدسی از نمایندگان اصول‌گرا، موافقان آن بودند.

البته مخالفان این طرح نیز از هر دو جناح بودند. از احمد توکلی تا مصطفی کواکبیان. به همین دلیل کواکبیان عضو فراکسیون اقلیت در واکنش به سخنان مقدسی که این طرح را نمایش وحدت جناحین مختلف در مجلس دانسته بود، گفت: مخالفان این طرح نیز همایشی از وحدت جناحین در مجلس هستند!

احمد توکلی از مخالفان جدی این طرح گفت: این طرح اگرچه برای آسایش مردم در ماه رمضان در نظر گرفته شده است، اما نباید با دو فوریت بررسی شود.

رئیس مرکز پژوهش‌ها یادآور شد: طی ۳ سال گذشته دولت به شکل غیرقانونی ساعت کاری را کم می‌کرده و به تذکر و هشدار رئیس مجلس توجه نمی‌کند. راه وحدت بازگشت به قانون است نه اینکه تسلیم کار غیرقانونی دولت شویم. دولت ۳ سال است که اصل ۱۳۸ را زیرپا می‌گذارد.

وی در واکنش به سخنان تابش که گفته بود به توصیه پیامبر باید به کارکنان در ماه رمضان آسان گرفت، گفت: حتی اگر در اسلام آمده باشد که به کارکنان باید سهل گرفت اما نباید فراموش کرد که کلیت ارائه چنین طرحی به ضرر قوه مقننه و عقب نشینی در قبال رویکرد غیرقانونی دولت است.

توکلی ادامه داد: ما در انجام واجبات چه کرده‌ایم که برای مستحبات پیش قدم شده‌اید؟ مبارزه با فساد واجب‌تر است یا اینکه به مردم وقت استراحت بیشتر بدهیم؟

نماینده تهران با بیان اینکه نمی‌توان ساعت کار را از ۴۴ به ۳۹ ساعت در هفته کاهش داد، یادآور شد که به این ترتیب در تولید ملی تاثیر بدی به وجود می‌آید. در حال حاضر شرایط کاری کارگران سخت‌ تر است یا کارمندان دولت؟

به گفته وی نمی‌شود میان مشمولان خدمات کشوری و تامین اجتماعی تبعیض قائل شد. چه آنکه کارکنان دولت کمتر کار می‌کنند اما کارگران زیر آفتاب و کنار کوره که کار بیشتری دارند، شامل حال چنین کاهش ساعت کاری‌ نمی‌شوند.

توکلی با تاکید بر اینکه از نظر سیاسی عجله کردن به ضرر مجلس است، افزود: باید فوریت در بررسی این طرح را کنار گذاشت.

وی در پایان گفت: ما یه طور کلی کشوری هستیم که کم کار می‌کنیم و می‌خواهیم تعطیلات زیاد برویم! این که نمی‌شود! ما همین‌جوری هم کشور پر تعطیلاتی هستیم.

دولت به طور یک جانبه بدون تصویب مجلس اقدام به کاهش ساعات کاری کارکنان دولت کرد که با مخالفت جدی نمایندگان رو به رو شد.


 


امروز:اخبار می گوید طبق اعلام رسمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در 3 ماه گذشته روسای 17 دانشگاه و 3 پژوهشگاه مطرح کشور تغییر کرده اند. با این حال برخی صاحب نظران پیش بینی می کنند روند تغییرات در بیش از 50 درصد مراکز آکادمیک کشور ادامه یابد.

این چنین که از اوضاع برمی آید، برخی روسای دانشگاه ها پیش از تغییر، استعفا می دهند موضوعی که فرهاد دانشجو، رئیس مستعفی دانشگاه تربیت مدرس تهران درباره اظهار می کند، در همین راستا ارزیابی می شود. به گفته او استعفای وی و دکتر سهراب پور، رئیس دانشگاه صنعتی شریف که چند روز پیش اتفاق افتاد، تنها نشانه ای از تمایل روسای دانشگاه به قطع همکاری خود با وزارت علوم، پیش از تغییر دادن آنها توسط مقامات این وزارتخانه است. با این وجود نگاهی کوتاه به لیست تغییرات 3 ماه اخیر روسای دانشگاه ها و بررسی اخباری که درباره پایان یافتن زمان احکام ماموریت نزدیک به 40 تن از روسای مراکز علمی دیگر منتشر می شود، نشان می دهد اراده کامران دانشجو، وزیر علوم برای تغییرات کلی در بافت مدیریت علمی کشور، تغییر ناپذیر است.. این در حالی است که مقامات وزارت علوم، مصرانه از هدف تقویت آموزش عالی برای این تغییرات سخن می گویند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته