امروز: سید محمد خاتمی در تماس تلفنی با خانواده مهدی خزعلی از فرزند وی درخواست کرد پیام وی را مبنی بر درخواست شکستن اعتصاب غذای یک ماهه که انتظار همه دلسوزان و کسانی است که به مهدی خزعلی و انقلاب و ایران دلبستگی دارند به گوش وی برساند.
به گزارش کلمه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی خاتمی، رئیس جمهوری سابق کشورمان در گفت و گو با فرزند مهدی خزعلی ضمن اظهار تأسف فراوان از وضعیت این نویسنده منتقد و صدور احکام بسیار سنگین برای او در سی و چهارمین سالروز عروج برادر شهیدش خاطر نشان کرد: در حالی که انتظار می رفت در ایام دهه فجر که باید دل ها به هم نزدیک تر شود شاهد گشایش امور و بازتر شدن فضا، بخصوص برای کسانی باشیم که در دلبستگی آن ها به اسلام و انقلاب و ایران و مردم تردیدی نیست شاهد این برخوردها هستیم و امیدوارم هرچه زودتر این گشایش را ببینیم.
سید محمد خاتمی در ادامه افزود: چون من دسترسی به ایشان ندارم خواستم اگر میسر است از طریق شما یا همسر مکرمشان (که در موقع تماس به دادگاه دکتر مهدی خزعلی مراجعه کرده بودند) درخواست کنم که پیام مرا به گوش ایشان برسانید.
خاتمی خاطرنشان کرد: وجود عزیزانی چون ایشان گران بها است و حفظ آن لازم است. خواهشمند است دست از اعتصاب غذا بردارند و این، انتظار همه دلسوزان و کسانی است که به جناب آقای دکتر مهدی خزعلی و انقلاب و ایران دلبستگی دارند. با این امید که مسؤولان ذی ربط نیز به خواست های ایشان توجه کنند.
همچنین صبح امروز همسرشهید همت در نامه ای دیگر به مهدی خزعلی گفته است: بمان و ما را در این تلخ نوشی مدد برسان و مگذار شب پرستان از نبود تو دهان به قهقهه بگشایند.
به گزارش کلمه، همسر این شهید دفاع مقدس همچنین خطاب به همرزم همسرش گفته است: روزی که مرا و پسرم را در خیابان می زدند، کسی نبود از جرممان بپرسد. کسی نبود از شهیدمان سراغ بگیرد. کسی نبود حرمت یک بانوی داغدار را نگه دارد. می دانی چرا؟ بخاطر این که من و پسرم و مردمی که به این ویژه خواری ها و آسیب ها و نفرت ها و خسارت ها معترض بودیم، حالا دیگر"دشمن" شده بودیم. روزی را باور می کردی که ما را بزنند و خونمان بریزند؟
خانم بدیهیان در نامه ی خود پرسیده است: آیا می خواهی فرزندان تو را هم بدین سرنوشت مبتلا کنند؟ با شهید شدن بخیال خود پای در وادی آسایش می گذاری اما دریغ که همسر و فرزندانت، اگر بخواهند یاد و راه تو را زنده بدارند، در کانون دشمنی قرار می گیرند تا هر بی چشم و رویی به آنها سنگ بپراند و پرده حرمت آنان بدرد. بیا و بمان و همچون گذشته از درد ما و درد این مردم بی پناه و اسیر بنویس.
مهدی خزعلی، رزمنده دفاع مقدس و نویسنده منتقد روز گذشته در پیامی خطاب به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد گفته بود: بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم.
شب قبل از آن نیز همسران شهید باکری و همت و همچنین محمد نوریزاد در نامه ای خطاب مهدی خزعلی، خواسته بودند که برای فردایی که همه چشم به راه اویند به اعتصاب خود پایان دهد.
در این نامه آمده بود: متوجه شدیم که او را به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان حکم داده اند. و افزون بر اینها: نود ضربه شلاق!
چند روز پیش در خبرها آمده بود که مهدی خزعلی پس از بیست و پنج روز اعتصاب غذا بر اثر خونریزی معده به بهداری بند ۳۵۰ منتقل شده است.
این گزارش حاکی است هر چند وضعیت جسمی این زندانی سیاسی مناسب نیست و تاکنون بیش از ۱۶ کیلو کاهش وزن داشته است، اما او اعلام کرده که به اعتصاب غذای خود ادامه می دهد.
امروز: سردار علایی با بررسی آفات های انقلاب باز تولید استبداد و بازگشت به ارزش های قبل می داند و می گوید: در بسیاری از حکومتها یکی از معضلاتی که وجود دارد این است که بعد از مدتی حکومتی که علیه یک رژیم استبدادی بوجود میآید، خودش به تدریج تبدیل میشود به یک رژیم استبدادی و دیکتاتوری مثل قذافی. قذافی رئیس حکومتی بود که خودش را انقلابی مینامید. علیه پادشاهی هم قیام کرده بود. ولی خودش تبدیل به یک پادشاه مادامالعمری شد که امکان کنار زدنش نبود.
به گزارش کلمه از گفت و گوی تفصیلی سردار علایی با روزنامه جمهوری اسلامی، وی می گوید: آنچه برای انقلاب مهم است و باید به آن توجه کنیم تهدید از درون است. در حال حاضر، آنچه برای مسائل داخلی ما خطرناک است، اشتباه فهمیدن انقلاب و درست درک نکردن آرمانهای آن است.
سردار حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که دی ماه امسال با انتشار یادداشت نوزده دی ماه و هشدار نسبت به بازگشت استبداد مورد تهاجم اقتدارگرایان قرار گرفت.
سردار علایی با نام بردن از عدم تحمل بعنوان آفت انقلاب معتقد است: افتی که انقلاب را تهدید میکند،اینکه ما و همه کسانی که انقلاب را قبول داریم همدیگر را تحمل نکنیم. یعنی به جای اینکه همگرایی در رفتارها ایجاد بکنیم، واگرایی ایجاد کنیم. همواره دنبال پیاده کردن افراد از قطار انقلاب باشیم. دنبال بهانه بگردیم و افراد را از قطار پیادهکنیم، دنبال این نباشیم که افراد را بیشتر در قطار انقلاب سوار کنیم.
وی ادامه می دهد : به ریزش علاقه بیشتری نشان بدهیم تا به رویش، این یکی از آفات بزرگ است. این آفت هم در کسانی که در حکومت مسئولیتی دارند وجود دارد و هم در کسانی که خارج از حکومت هستند. من فکر میکنم آن چیزی که در قرآن برای پیامبران فرموده برای کسانی که در حکومت اسلامی مسئولیت میپذیرند واجب است.
سردار علایی می افزاید: این قدرت تحمل برای تملق و تمجید از مدیران نیست. تملق و چاپلوسی و تمجید زیردستان که تحمل نمیخواهد. شرح صدر و تحمل برای انتقاد است. مدیران باید تحمل و شرح صدر خود را نسبت به کسانی که از آنها انتقاد میکنند و متفاوت میاندیشند بالا ببرند. من فکر میکنم یکی از آفاتی که الآن وجود دارد، این عدم تحمل مدیران نسبت به انتقادها و متفاوت اندیشیدن صاحبنظران و کارشناسان خبره است.
وی به بررسی قیام های مردم منطقه می پردازد و می گوید: میخواهیم خودمان حکومت درست کنیم و خودمان خودمان را اداره کنیم.آن هم از طریق انتخابات آزاد، سالم و رقابتی. انتخاباتی که مردم وقتی رأی میدهند رأی آنها خوانده میشود و آن کسی که مردم رأی میدهند از صندوق بیرون بیاید نه آنکه دیگران میخواهند.
علایی می گوید: حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی میکند به این مفهوم که مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیتهای دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند.
متن کامل این گفت و گو که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد به شرح زیر است:
سردار حسین علائی، فرزند مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمود علایی کرهرودی استاد حوزه علمیه برهان در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و امام جمعه موقت شهر ری در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، از دوران نوجوانی وارد مبارزات ضدرژیم شاهنشاهی شد و در دوران دانشجوئی بارها به زندان افتاد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در جبههها خدمات درخشانی در دفاع مقدس ارائه داد. وی که اکنون دارای درجه سرتیپ تمام است تحصیلات خود را در مقاطع مختلف بدین شرح به انجام رسانده است:
- دکتری در رشته مدیریت دولتی با گرایش سیستم از دانشگاه تهران در تیرماه سال ۱۳۸۰، دکتری در رشته مدیریت دفاعی از دوره عالی جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۵، کارشناسی ارشد در رشته مدیریت دولتی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۳، کارشناسی ارشد از دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذراندن دوره عالی مدیریت استراتژیک در سازمان مدیریت صنعتی در سال ۱۳۷۰، کارشناسی در رشته مهندسی مکانیک از دانشکده فنی دانشگاه تبریز در سال ۱۳۵۸، کارشناسی در علوم نظامی و طی دورههای تاکتیکی، آموزش رشته خلبانی و خلبان بالگرد ۲۰۶ جت رنجبر در سال ۱۳۸۱
دکترعلائی عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) با رتبه دانشیاری است و تدریس در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از ۲۰ سال تدریس کرده کما اینکه از سال ۱۳۷۰ به تدریس در دوره عالی جنگ سپاه اشتغال داشت.
دکترحسین علائی سالیان متمادی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاههای مالک اشتر، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشگاه امام صادق(ع)، دانشگاه آزاد، دانشگاه تهران و پژوهشگاه عالی دفاع مقدس، تدریس کرده و استادی راهنما، استادی مشاور و استادی داور را در پایاننامههای بسیاری از دانشجویان برعهده داشته است. علاوه بر اینها به نگارش مقالات مختلف علمی و پژوهشی درباره دفاع مقدس، مسائل خاورمیانه و مسائل بینالمللی اشتغال داشته است.
در سوابق کاری و مسئولیتهای فراوان سردار حسین علائی، این موارد از برجستگی بیشتری برخوردارند:
- فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی از ابتدای سال ۱۳۵۹، فرمانده بسیج مستضعفین آذربایجان شرقی در زمان قبل از الحاق به سپاه از اواخر سال ۱۳۵۹، فرمانده سپاه آذربایجان غربی در سال ۱۳۶۰، جانشین واحد طرح و عملیات ستاد مرکزی سپاه در سال ۱۳۶۱، رئیس ستاد قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) سپاه از اواخر سال ۱۳۶۲، تشکیل قرارگاه نوح نبی(ع) و تصدی فرماندهی آن از سال ۱۳۶۳، تأسیس نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۴ و تصدی فرماندهی آن در دوران دفاع مقدس و تا سال ۱۳۶۹، قائم مقام وزیر دفاع از سال ۱۳۷۰، رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹٫
سردار دکتر حسین علائی، با استفاده از دانش و تجربیات خود در زمینههای مختلف نظامی، بینالمللی و مبارزاتی، تألیفاتی نیز دارد که بخشی از آنها عبارتند از: مهدی باکری در اندیشه و عمل، روایت جنگ در دریا، قبیله قبله، فرماندهی جنگ، جنگ، ماهیت و آثار، عملیات والفجر۸، مقدمه و توضیحات بر کتاب درسهای جنگ مدرن تألیف آنتونی کردزمن، مقدمه و توضیحات بر کتاب جنگ صدام که تجربیات ژنرال حمدانی فرمانده سپاه گارد عراق در جنگ با ایران است، و تاریخ تحلیلی جنگ عراق با ایران.
* جناب سردار علایی، با توجه به سوابق مبارزاتی شما در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مناسب است خلاصهای از مبارزات و خاطرات خود را از دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی بیان بفرمائید. مناسب است فرازهای مهم مبارزات آن دوران را از زبان شما بشنویم.
- بسمالله الرحمن الرحیم. من سعی میکنم آنچه از مبارزات را که خودم در دوران طاغوت در جریانش بودم و یا آنها را دیدهام و یا در متن مبارزات بودهام را برای شما بیان کنم.
خانه ما در محله یخچال قاضی قم در همسایگی حضرت امام خمینی(ره) قرار داشت. بنابراین من قبل از اینکه وارد دبستان بشوم با حضرت امام(ره) آشنا بودم. به این دلیل که پدرم پای درس ایشان در مسجد سلماسی قم میرفت، ایشان قبل از اینکه ما مدرسه ابتدایی را شروع کنیم. صبح، قبل از اذان صبح، دست ما را میگرفت، میرفتیم درس امام. من ۵، ۶ ساله بودم که همراه پدرم به مسجد سلماسی میرفتم. آفتاب که میزد درس امام تمام میشد و برمیگشتیم منزل و صبحانه میخوردیم. از آن زمان با امام آشنا بودم. آن زمان امام در منزلشان در محله یخچال قاضی همیشه در ماه محرم روضه میگرفتند و من یادم هست که حیاط منزل امام را چادر میزدند و در آنجا روضهخوانی میکردند. مرحوم کوثری که بعد از پیروزی انقلاب در حسینیه جماران روضه میخواند، کاملا یادم هست که یکی از روضهخوانهای آن ایام بود. امام در آن زمان هر روز مغرب در همین حیاط نماز جماعت میخواند و ما هم تقریبا هر روز همراه پدرم نماز مغرب و عشا را به امام خمینی اقتدا میکردیم. البته آن موقع جمعیت زیاد نبود و امام هم هنوز به اوج شهرت خود نرسیده بودند. از آن زمان من از طریق پدرم و خانوادهام با امام خمینی آشنا شدم.
بعد از فوت آیتالله العظمی بروجردی که امام مبارزات خود را شروع کردند، از آن موقع دیگر من خیلی چیزها را یادم هست.
امام را وقتی زندانی کردند و بعد آزاد کردند، اولین کسانی که مطلع شدند ما بودیم. ما یک همسایه داشتیم به نام مشهدی حسین که بنا بود. او به امام خیلی علاقهمند بود، و اخبار مربوط به امام و زندانی شدن او، آزاد شدن او و سایر مسائل و تحولات نهضت و مبارزه را به همسایهها اطلاع میداد. همسر ایشان، زهرا خانم، اخبار را به خانمهای محله میداد و شوهرش هم مردان محله را مطلع میکرد. اولین گروهی که پس از آزادی امام خمینی به دیدار امام رفتند خانمهای قمی بویژه همسایگان محله یخچال قاضی بودند. بنابراین ما همیشه با امام مانوس بودیم و ایشان را کاملا میشناختیم. تا اینکه ماجرای مدرسه فیضیه پیش آمد. دوم فروردین سال ۱۳۴۲ که ماجرای مدرسه فیضیه پیش آمد در این ماجرا، آیتالله گلپایگانی به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) مجلس عزا برقرار کرده بودند. گاردیها و ساواکیها ریختند به مجلس و مردم و طلاب و روحانیون را کتک زدند. گاردیها و ساواکیها با لباس شخصی آمده بودند و از ساواکیهای لباس شخصی بودند. سخنران منبر آن روز حجت الاسلام انصاری قمی بودند. این لباسشخصیها در وسط منبر مرتب صلوات میفرستادند و اینقدر به این کار ادامه دادند که مجلس به هم خورد و پس از به هم خوردن مجلس، درگیری پیش آمد و لباس شخصیها با چوب و چماق و قمه و باتوم و... به مردم و روحانیون حمله کردند. در همان مجلس به بازوی پدر من چاقو خورد. پدرم وقتی به خانه آمد برای اینکه به من نگوید از لباس شخصیها چاقو خورده، گفت ما داشتیم فرار میکردیم خوردیم به درخت و بدنم زخم شد. لباس شخصیها تعدادی از طلاب را از بالکن میانداختند حیاط. یکی از اقوام ما آیتالله رفیعی بود و اخیرا مرحوم شدند و در شهر ری مقیم بودند، ایشان هم در این مجلس حضور داشت و آیتالله گلپایگانی را محافظت کردند تا لباس شخصیها و ساواکیها به او حمله نکنند.
سخنرانیهای امام در منزل خودشان را هم تماما من به یاد دارم. وقتی امام سخنرانی میکرد جمعیت خیلی زیادی میآمدند. مردم در کنار خانه امام هم میایستادند. در کنار خانه امام باغی بود، به اسم باغ قلعه، این باغ الان کوچه و خیابان و خانه شده است. وقتی امام سخنرانی میکردند مردم تا باغ قلعه جمع میشدند و به سخنرانی او گوش میدادند.
این آشناییها ادامه داشت تا پانزده خرداد ۴۲٫ بعد از دستگیری امام در سال ۴۲، مردم ریختند بیرون و تبدیل شد به تظاهرات عظیم پانزده خرداد. مادر من هم در تظاهرات خانمهای قم حضور داشت. در سال ۱۳۴۲ برای اولین بار خانمهای قم به خیابانها ریختند و تظاهرات گستردهای در حمایت از امام خمینی(ره) انجام دادند.
چادرهایشان را بسته بودند به کمرشان و شعار یا مرگ یا خمینی سر دادند. این در قم و تاریخ انقلاب پدیده نادری بود.
به هر حال من در جریان نهضت بودم تا زمانی که امام را تبعید کردند. وقتی امام را تبعید کردند، یک مدتی جلوی خانه امام پاسبان گذاشته بودند و اجازه نمیدادند کسی وارد خانه امام بشود. تا چند سال همیشه پاسبان در خانه امام بود. ما در ایامی که امام تبعید بودند من همراه پدرم باز هم به خانه امام میرفتیم که در آن زمان آیتالله پسندیده (برادر امام) در آنجا حضور داشتند.
سال ۱۳۵۳ من دانشجو شدم و در دانشکده فنی دانشگاه تبریز قبول شدم. و رفتم تبریز. وقتی وارد تبریز شدم یکی از کارهایی را که دنبال میکردم ارتباط با بیت حضرت امام(ره) بود. یک روز از تبریز آمدم قم و به پدرم گفتم: دانشگاه تبریز محیط مذهبی نیست. ما در آنجا یک نمازخانه راه انداختهایم. به پدرم گفتم بروید منزل علما و از آنها بخواهید کمک کنند تا ما در دانشگاه تبریز یک کتابخانه مذهبی دایر بکنیم. من به همراه پدرم رفتیم بیت امام و خدمت آقای پسندیده رسیدیم. من گزارشی از وضعیت دانشگاه تبریز و اوضاع و احوال سیاسی دانشجویان تبریز و اینکه موفق شدهایم که یک نمازخانه راهاندازی کنیم صحبت کردم و دست آخر از ایشان خواستم به ما کمک کنند.
پیش آیتالله گلپایگانی هم رفتیم و همین گزارشات را دادم. در همان زمان من به همراه پدرم درسهای حکومت اسلامی یا ولایت فقیه را تکثیر و توزیع میکردیم. پدرم با آیتالله توسلی خیلی رفیق بودند و احتمالا از طریق آیتالله توسلی این کارها و مبارزات هماهنگی و کمک میشد و ا رتباطات با نجف و امام برقرار بود. آیتالله توسلی پدر من را با اسم کوچک "آقا شیخ محمود" صدا میکرد. بعد از انقلاب یک بار در دفتر امام خمینی من را دید و خیلی از خاطرات خودش با پدرم گفت و گفت که پدر من در زمانی که امام در غربت بود و بسیاری با ایشان رفت و آمد نمیکردند پدرم (آقا شیخ محمود) مرتب به خانه امام میآمدند و رفت و آمد داشتند و در مبارزات فعال بودند.
بنابراین من با نظریه حکومت اسلامی در همین زمان آشنا شدم و مطالعه کردم. من کتاب ولایت فقیه را قبل از انقلاب خوانده بودم. بعد از انقلاب هم دوبار با دقت خواندم. حالا اگر بخواهم جمعبندی بکنم باید بگویم قبل از اینکه به دبستان بروم با حضرت امام آشنا شدم و تا آخرین لحظه حیات و عمر حضرت امام خوشبختانه در مسیری که امام حرکت میکردند حرکت کردیم و در تمام جریان اسلامی هم با شیوه امام خودمان را تطبیق دادیم. مثلا ما در سال اولی که به تبریز رفتیم دیدیم دانشجویان روز ۱۶ آذر اعتصاب میکنند. ما هم در این اعتصابات شرکت کردیم. ولی در خرداد ماه سال ۱۳۵۴ با تعدادی از دانشجویان دانشگاه تبریز از جمله فرزند آیتالله موسوی اردبیلی آقا سید مهدی موسوی که هم دانشکدهای خودم بود، تظاهرات راه انداختیم. اولین تظاهرات به مناسبت پانزده خرداد سال ۵۴ یا ۵۵ تظاهراتی بود که دانشجویان دانشگاه تبریز برگزار کردند و این اولین تظاهرات در همه دانشگاهها مرسوم شد. من در روز شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در قم بودم. از تبریز رفته بودم قم.
وسط ترم بودم، به طور اتفاقی در قم بودم. اعلام شد که فرزند امام از دنیا رفتهاند. همان روز که اعلام شد فرزند امام از دنیا رفتهاند، مردم میآمدند منزل امام و تسلیت میگفتند. عملا یک تظاهرات عظیم در قم راه افتاد. آن موقع خفقان زیاد بود. اسم بردن از امام ممنوع بود. یادم هست اولین مجلسی که بمناسبت شهادت آیتالله آقا مصطفی خمینی برگزار شد، مجلسی بود که آیتالله گلپایگانی برگزار کردند. در این مجلس نه اسم امام برده شد و نه اسم فرزند امام. میگفتند "حاج آقا مصطفی". کلمه خمینی را نمیگفتند. مجالس ختمها پی در پی اجرا شد. دو سه مجلس که گذشت نام خمینی را آوردند. اول میگفتند حاج آقا مصطفی بعد کمکم گفتند فرزند مرجع عالی مقام و بعد اسم امام را بردند. من درتمام این مجالس ختم حضور داشتم. رژیم شاه از این مجالس ختم خیلی وحشت کرد. رژیمی که ۱۳، ۱۴ سال سعی کرده بود نام امام خمینی را از رسانهها و محافل مذهبی ممنوع کند، حالا مواجه شد با مجالسی که به راحتی نام امام خمینی برده میشد. من بعد از این مجالس رفتم تبریز و خدمت آقای قاضی طباطبایی (شهید قاضی طباطبایی) رسیدم. آقای قاضی طباطبایی آن زمان از بزرگان تبریز و آذربایجان بود. وقتی من از قم به تبریز رفتم پدرم به من گفت در تبریز به نزد آقای قاضی طباطبایی برو و با ایشان در مسائل مبارزاتی هماهنگ باش و با ایشان در ارتباط باش. حتی به من سفارش کرد و گفت که آیتالله قاضی کتابی نوشته به نام "اربعین" اگر توانستی یک نسخه از این کتاب را هم برای من بگیر. چون در قم نبود. من رفتم خدمت آیتالله قاضی و با او مرتبط شدم. وقتی از قم بعد از مجالس حاج آقا مصطفی رفتم تبریز، به خدمت آیتالله قاضی رسیدم و به او پیشنهاد دادم که برای اربعین حاج آقا مصطفی مجلسی برقرار کنند. ایشان هم این پیشنهاد را پذیرفتند و با شجاعت اعلامیهای دادند و مجلس گذاشتند.
در مسجد بادکوبهای در شرق بازار تبریز این مسجد برقرار شد. اداره مجلس با دانشجویان دانشگاه تبریز بود. سخنران جلسه هم مرحوم آیتالله موسوی همدانی بود. ما به آقای موسوی همدانی گفتیم شما در منبر اسم امام خمینی را بیاور و ما صلوات میفرستیم. مرحوم آقای موسوی همدانی منبر رفت و ۵ بار اسم امام خمینی که آن موقع مشهور به آقای خمینی یا آیتالله خمینی بود، را آورد و ما هم صلوات فرستادیم.
من تصور میکردم که مجلس جمعیت زیادی به خود نگیرد. تمام مسجد از مردم تبریز پر شد. دانشجویان دانشگاه تبریز در مجلس گم شدند. تمام بازار تبریز و مردم تبریز ریختند مسجد و خیابانها و کوچههای اطراف مسجد را پر کردند. قاری قرآن این مجلس آقای جواد اشتری بود. ایشان الان روحانی است. این مجلس مقدمهای شد برای قیام ۲۹ بهمن تبریز.
* همانطور که گفتید، در طول این سالهای مبارزه، دستگیر هم شدید، از خاطرات دستگیری و زندان خودتان هم برای ما بگوئید.
- ماجرای ۱۹ دی قم که به وجود آمد، من ۱۷ دی قم بودم. در آن ماجرای مقاله روزنامه اطلاعات، مقاله رشیدی مطلق و آن ماجراها در قم بودم. در آن دوران ما در قم روزنامه نمیخریدیم. روزنامه میخواندیم، اما روزنامه نمیخریدیم. آن موقع روزنامههای کیهان و ا طلاعات وجود داشتند. من یادم هست که آن مقاله را زده بودند توی دیوار خیابان ارم کنار کوچه ارک. من آن مقاله را در ویترین یکی از مغازههای قم در همان اطراف خواندم. از همین خواندنها جمعیت طلاب و جوانان قم راه افتادند و رفتند در خانه آیتالله گلپایگانی. از آنجا ماجرا شروع شد و منجر به قیام ۱۹ دی قم شد و کشت و کشتار توسط رژیم شاه. (البته اگر نگویند چرا گفتی کشت و کشتار) به تعبیر آن روزها من حرف میزنم.
این ماجرا که تمام شد من رفتم تبریز و خدمت آقای قاضی طباطبایی رسیدم و گفتم شما بیائید برای چهلم شهدای قیام ۱۹ دی تبریز هم مجلس برگزار کنید. مراجع ثلاث آن روز قم یعنی آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری هم علیه کشتار رژیم شاه موضع گرفتند و اعلامیه دادند. اعلامیه این آقایان خیلی موثر واقع شد. امام خمینی هم بیانیه مفصل و تندی دادند که در صحیفه امام موجود است و ثبت شده است.
ما در تبریز خدمت آیتالله قاضی رسیدیم، و از آقای حجت الاسلام سیدحسین موسوی تبریزی که از روحانیون فعال و مبارز آن روزها بود، کمک گرفتیم. قرار شد چهلم شهدای قم را در مسجد "قزلی" تبریز برگزار کنیم.
وقتی ما صبح ساعت ۹ رفتیم دم مسجد دیدیم جمعیت موج میزند. مجلس قرار بود از ساعت ۱۰ صبح برگزار شود. وقتی ما دانشجویان دانشگاه تبریز در مسجد "قزلی" رسیدیم. دیدیم جمعیت فراوان است و امکان رفتن به داخل مسجد نیست. در این لحظه بود که یکی از دانشجویان دانشگاه تبریز رفته بود جلو و به مامورین کلانتری ۶ تبریز اعتراض کرد که چرا در مسجد را بستهاید. آنها هم به مسجد اهانت کردند و مردم اعتراض کردند و این موضوع باعث شد که رئیس کلانتری ۶ تبریز کلت خود را کشید و زد توی سر این دانشجوی دانشگاه تبریز و او را شهید کرد. مردم جنازه این شهید را روی دست بلند کردند و در خیابانهای تبریز یک تظاهرات عظیم و وسیع راه انداختند. این تظاهرات تا آخرین ساعات شب طول کشید. خیلی عجیب بود. من هیچ موقع آن روز یادم نمیرود. تمام شهر تبریز به تصرف مردم درآمد. ما از دم مسجد تا راهآهن تبریز که میشود انتهای تبریز، پیاده رفتیم. مردم پرچم یا حسین دست گرفته بودند و تظاهرات میکردند. ما از آنجا با تظاهرات آمدیم تا خوابگاه دانشگاه تبریز. تمام شهر افتاده بود دست مردم.
رژیم از گارد برای سرکوب مردم استفاده کرد، بعد شهربانی به مردم حمله کرد. بعد ساواک هم به کمک شهربانی و گارد آمد. بعد ارتش را وارد سرکوب مردم کردند، اما باز هم نتیجه نگرفتند. در روز ۲۹ بهمن تمام مشروبفروشیها و ساختمانهای مربوط به رژیم به آتش کشیده شد.
آن شب ما رفتیم خوابگاه. بعد از اذان صبح ساواکیها ریختند خوابگاه و من را دستگیر کردند. (اتاق ۳۰۹ خوابگاه شاهی). از آنجا من را بردند ساواک. من اولین بار بود که توسط ساواک دستگیر میشدم. در ساواک به من دستبند قپانی زدند و شکنجهام کردند. در یک نوبت چندین ساواکی مرا کتک میزدند و به یکدیگر پاسگاری میکردند. البته در آنجا به اندازه کمیته مشترک تهران شکنجه نبود. فحشهای رکیک میدادند. کتک میزدند. تا چندین ماه جای تیغ دستبندهای قپانی روی بدن من بود. در زندان ساواک بعد از چند روزی ما را منتقل کردند به زندان ارتش.
چون تعداد دستگیر شدگان زیاد بود و زندان ساواک گنجایش این همه زندانی را نداشت. در زندان ارتش با سربازی اهل قم به نام احمد احمدی آشنا شدم. او روز ۲۹ بهمن دستگیر شده بود. به او گفته بودند روز ۲۹ بهمن به مردم تیراندازی کن و او هم به این دستور عمل نکرده بود و فرمانده خودش را کشته بود. من این سرباز را در زندان پادگان دیده بودم. او در سلول روبه روی سلول ما بود. ما همدیگر را میدیدیم. شهید احمد احمدی برای خود من تعریف کرد که من زیر اعدام هستم. او انسان بسیار با روحیهای بود. خیلی شجاع بود. خانهشان هم اطراف میدان خراسان تهران بود. ولی اصالتا قمی بود. ما در زندان بودیم که او را رژیم شاه اعدام کرد و به شهادت رساند.
قبل از عید نوروز آن سال ما را آزاد کردند. من از تبریز رفتم قم. بعد از عید وقتی دانشگاهها باز شد، یک روز گفتند قرار است مادر فرح بیاید بازدید از دانشگاه تبریز، فریده دیبا. این خانم رئیس هیئت امنای دانشگاه تبریز بود. گفتند میآید بازدید از دانشگاه. قرار گذاشتیم با بچههای دانشگاه تبریز، وقتی که فریده دیبا میآید دانشگاه جمع بشویم و او را هو کنیم. همین کار را هم کردیم. وقتی او آمد، چون اتاق رئیس دانشگاه در بلندی قرار داشت. باید چند پله میرفتی تا به اتاق رئیس برسی. ماشین درست تا دم در اتاق رئیس نمیرفت. در نتیجه خانم دیبا از ماشین پیاده شد و تا ورود به اتاق رئیس مجبور بود مقداری پیادهروی کند و از پلهها بالا برود و وارد محوطه ریاست دانشگاه بشود. ما جلوی دانشکده فنی ایستادیم. دانشکده فنی مشرف به ساختمان رئیس دانشگاه بود. گارد هم آنجا بود. همین که فریده دیبا آمد، از ماشین پیاده شد و شروع کرد از پلهها بالا رفتن ما هو کردیم. گاردیها به ما حمله کردند و ما فرار کردیم. بالاخره ما را دستگیر کردند و بردند زندان شهربانی.
آنجا هم کتک و فشار و این حرفها بود، چون زندانی زیاد بود، همه زندانیان را در یک سالن جمع کردند و نفری یک پتو هم دادند و در آن سرمای تبریز واقعا زندانیان در فشار بودند. اینقدر زندانی زیاد بود که ما تا دم سالن دستشویی به ردیف میخوابیدیم. از این زندان هم بعد از مدتی آزاد شدم و بعد از آزادی از زندان شهربانی تبریز دیگر انقلاب اوج گرفته بود و ما هم به انقلاب پیوستیم و ادامه راه دادیم و آن ماجراها که میدانید شروع شد.
* اشاره کردید که برای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی زحمات زیادی کشیده شد. قاعدتا هر انقلابی آفاتی هم دارد تهدید میکند. به نظر شما آفات انقلاب اسلامی چه هستند؟ و برای مقابله با این آفات چه باید کرد؟
- من یادم هست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اولین سخنرانیهایی که استاد شهید مرتضی مطهری انجام دادند آفات انقلاب بود. ایشان این آیة قرآن را خواندند. فرمودند: الیوم یئسالذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون.
ایشان میفرمودند آن چیزی که برای انقلاب مهم است و باید به آن توجه کنیم تهدید از درون است نه بیرونیها. بالاخره انقلاب پیروز شده و رژیم سرنگون شده. باید به مسائل داخل توجه کنیم.
حالا آن چیزی که برای مسائل داخلی ما خطرناک است یکی اشتباه فهمیدن خود انقلاب است. این درست درک نکردن آرمانهای انقلاب است. انقلاب اسلامی ما چند تا ویژگی اساسی داشته است. این موضوع را همه کسانی که انقلاب دوست دارنددرک کنند و مراقبت کنند که این مشکلات بوجود نیآید. اولین مسئله اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی ضد نظام استبدادی بود.
نظام استبدادی مهمترین موضوعی بود که انقلاب برای کنار زدن آن بوجود آمد. به همین خاطر هم نظام شاهنشاهی تبدیل شد به جمهوری اسلامی. این یکی از مسائل مهم است. نکته دیگر اینکه انقلاب ضد ظلم بود و انقلاب برای به حاکمیت رساندن مستضعفین بود. آن طوری که که در قرآن خداوند فرموده است. من یادم هست قبل از انقلاب ما بخصوص در میلاد امام مهدی(عج) این آیه را میخواندیم: و نرید ان نمن علیالذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین.
بنابراین انقلاب بوجود آمد که ضد ظلم باشد و این مستضعفینی که به تعبیر قبل از انقلاب پابرهنهگان زمین بودند، اینها هم بتوانند در حکومت نقش داشته باشند و حکومت دست مردم باشد.
نکته دیگر این است که انقلاب مطابق با فطرت مردم بود. فطرت مردم فطرت الهی است. قبل از انقلاب یکی ازحرفهایی که زده میشد بازگشت به قرآن بود. یعنی ما قرآن را در متن رفتار خودمان به عنوان فرد و در متن رفتار حکومت باید ببینیم.
بنابراین یکی از آفتهای مهم این است که آرمانهای انقلاب درست درک نشود و درست عمل نشود. یکی از مهمترین ویژگیهای انقلاب ضد حاکمیت استبدادی، دیکتاتوری و نظام شاهنشاهی است. بنابراین باید مراقبت کرد که این نوع رفتارها در خلق و خوی مردمان و حاکمان باز تولید نشود.
در بسیاری از حکومتها یکی از معضلاتی که وجود دارد این است که بعد از مدتی حکومتی که علیه یک رژیم استبدادی بوجود میآید، خودش به تدریج تبدیل میشود به یک رژیم استبدادی و دیکتاتوری مثل قذافی. قذافی رئیس حکومتی بود که خودش را انقلابی مینامید. علیه پادشاهی هم قیام کرده بود. ولی خودش تبدیل به یک پادشاه مادامالعمری شد که امکان کنار زدنش نبود.
مسئله بعدی اینکه انقلاب ضد سلطه و ضد وابستگی بود. البته انقلاب ضد تعامل نبود. ضد سلطه و وابستگی بود. تعامل و استفاده از ظرفیتهای بینالمللی متفاوت با وابستگی و تحت سلطه بودن است. امام خمینی میفرمودند: ما باید در این دنیا زندگی کنیم. و واقعتیهایش را بپذیریم، نباید زیر سلطه برویم. نباید خودمان را از ظرفیتهای بینالمللی بیبهرهکنیم.باید مواظب باشیم بیگانه نتواند بیاید و به دلیل عملکردهای غلط ما بر ما سلطه پیدا کند و این خیلی خطرناک است.
نکته بعدی این است که انقلاب علیه فساد بود. این فساد دو نوع است یکی فساد ساختاری و دیگری فساد رفتاری است. فساد ساختاری در جاهای مختلف متفاوت است. فساد ساختاری در حوزة اقتصاد باعث میشود بعضی بیشتر بهره ببرند و بعضی کمتر. این میشود فساد در ساختارهای اقتصادی. فساد در ساختارهای اداری باعث میشود مسائلی به وجود بیاید، آدمهایی که رابطه دارند، در سیستم اداری کارشان را پیش ببرند. بنابراین، این میشود فساد در ساختار اداری. فساد در ساختار سیاسی این است که بعضی میتوانند در ساختار قدرت میتوانند شرکت کنند. و بعضی نمیتوانند. این فسادها ممکن است بخشی از آن در دل قوانین و مقررات باشد، بدون اینکه واضعین آن قوانین و مقررات تصور این را داشته باشند، و لیکن عملاً این مشکل بوجود بیآید. یک نوع انحصار برای بعضیها در قدرت ایجاد کند.
و مسئله دیگر که برای انقلاب خیلی مهم است اسلامی عملی کردن است. اسلامی عمل کردن به مفهوم برداشت درست از اسلام و قرآن است، نه به معنی برداشتهای نادرستی که الان در جهان اسلام هست.. القاعده میگوید من مسلمانم، اما آدمکش است. طالبان میگویند ما مسلمانیم و ترور میکنند. الان در عراق اینهایی که شیعیان را میکشند میگویند ما مسلمانیم. بنابراین برداشتهای غلط از اسلام یکی از معضلات جهان اسلام است. یعنی درست اسلام را ضد فلسفة وجودیاش میفهمند و حاضر نیستند روی این فهم کار بکنند و شعور اسلامی پیدا کنند. فاجعه در جهان اسلام رخ داده و باعث سلطة آمریکا درجهان شده است. مثل عراق و افغانستان. بنابراین یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم تا انقلاب تهدید نشود این است که مراقبت کنیم از اسلام برداشتهای غلط نداشته باشیم. خودمان را دائم در معرض قرآن قرار بدهیم.
مسئله بعدی هم که به نظرمن جزو آفاتی است که انقلاب را تهدید میکند،اینکه ما و همه کسانی که انقلاب را قبول داریم همدیگر را تحمل نکنیم. یعنی به جای اینکه همگرایی در رفتارها ایجاد بکنیم، واگرایی ایجاد کنیم. همواره دنبال پیاده کردن افراد از قطار انقلاب باشیم. دنبال بهانه بگردیم و افراد را از قطار پیادهکنیم، دنبال این نباشیم که افراد را بیشتر در قطار انقلاب سوار کنیم.
به ریزش علاقه بیشتری نشان بدهیم تا به رویش، این یکی از آفات بزرگ است. این آفت هم در کسانی که در حکومت مسئولیتی دارند وجود دارد و هم در کسانی که خارج از حکومت هستند. من فکر میکنم آن چیزی که در قرآن برای پیامبران فرموده برای کسانی که در حکومت اسلامی مسئولیت میپذیرند واجب است. خداوند به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: الم نشرح لک صدرک و یا به خدا عرض میشود: رباشرح لی صدری و یسرلی امری.
بنابراین شرح صدر جزو اولین ویژگیهای مدیر اسلامی است. مدیر این که قدرت تحمل ندارند به نظر من باید بروند دوباره قرآن را مطالعه کنند. این قدرت تحمل برای تملق و تمجید از مدیران نیست. تملق و چاپلوسی و تمجید زیردستان که تحمل نمیخواهد. شرح صدر و تحمل برای انتقاد است. مدیران باید تحمل و شرح صدر خود را نسبت به کسانی که از آنها انتقاد میکنند و متفاوت میاندیشند بالا ببرند. من فکر میکنم یکی از آفاتی که الآن وجود دارد، این عدم تحمل مدیران نسبت به انتقادها و متفاوت اندیشیدن صاحبنظران و کارشناسان خبره است.
*گفتید برای اینکه تداوم انقلاب وجود داشته باشد، ما باید این اصل را ملاک قرار بدهیم و به اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) بها بدهیم. به نظر شما چه مقدار از اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) بها داده میشود؟
- اندیشههای امام(ره) یکی درست فهمیدن است و یکی در مسیر فکر امام اجتهاد کردن است. اولاً مهمترین اندیشهای که امام داشتند این بود که برای جمهوری اسلامی نظریة حکومتی داشتند. نظریة حکومتی امام ولایت فقیه بود. ولی ولایت فقیهی را که امام مطرح کردند خیلیها درست نفهمیدند. به نظرم باید بروند دوباره از نو بخوانند. ولایت فقیه که امام گفتند اختیارات ولی معصوم را دارد ولی انتخابش با مردم است و مردم بر رفتار ولی فقیه ناظر هستند. خود مردم ناظر هستند. درست است که در ساختار قانون اساسی ما این نظارت توسط خبرگان صورت میگیرد، ولیکن اگر شما بروید اندیشه ولایت فقیه امام را بخوانید، کاملاً واضح است. امام، منبع مشروعیت را از نظر اجرایی شدن مردم میدانند. اینطور نیست که مابدون خواست مردم بتوانیم "ولی فقیه" تعیین کنیم. اگر ملاحظه فرمائید امام در استدلالشان بر رهبری خودشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میفرمایند چون مردم در تظاهرات مختلف من را به عنوان رهبر پذیرفتهاند و بخصوص در تظاهرات روز عاشورا و تاسوعای ۱۳۵۷ در همه شهرها این را اعلام کردهاند بنابراین من به عنوان رهبر حکم دولت موقت را میدهم. بنابراین مشروعیت از مردم ناشی میشود. روی بسیاری از اندیشههای امام، به صورت مدون کار نشده.
نوع نگاه امام خمینی به ولایت فقیه با بعضی از قرائتهایی که الآن به امام نسبت داده میشود متفاوت است. البته ممکن است کسانی بگویند آن قرائت امام بوده و این هم قرائت ماست. این اشکالی ندارد. و لیکن نباید بگویند این قرائت امام از ولایت فقیه است باید بگویند این قرائت ما از ولایت فقیه است و با قرائت امام از ولایت فقیه متفاوت است.
من از زمانی که امام خمینی(ره) بحث ولایت فقیه را مطرح کردند هم در جریان آن بودم، هم خواندهام، هم شنیدهام و هم دقت و تدبر و تفکر کردهام و هم در زمان حیات حضرت امام زندگی کردهایم و توجهمان هم در زندگی و مبارزه و جنگ و... به امام بوده است. آنچه امام میگفت را باید گفت، نه آنچه را که خودمان میگوئیم به امام نسبت بدهیم.
بسیاری از مسائلی که امام خمینی مطرح کردند الآن در بعضی موارد با تفسیر به رأی اعمال میشود، و این اشکال دارد. ما باید نظر امام را عین خودش بیان کنیم. من یک موقعی در "رادیو گفت و گو" با یکی از اساتید دانشگاه درهمین زمینه بحث داشتم. ایشان میگفت امام نظریة ولایت فقیه را بعد از پیروزی انقلاب بیان کردند و بعد تفسیرهای غلطی از ولایت فقیه میکرد. من به این آقا گفتم شما این حرفها را نزنید، بگوئید ولایت فقیه امام خمینی را قبول ندارم. دنبال توجیه نباشید. امام از سال ۱۳۴۹ بحث ولایت فقیه را در درسهایشان در نجفاشرف مطرح کردند. یک چارچوبی هم در ذهن امام بود و آن را مطرح کرد.. بنابراین ما آنچه از امام میگوئیم باید همان را که بوده را مطرح کنیم.
*انقلاب ما در دنیا و بخصوص دنیای اسلام و جهان بشریت دارای جایگاهی خاص است، مخصوصاً در این روزها با توجه به حرکتهای اسلامی در جهان عرب. به نظر شما نقش انقلاب ما دراین بیداری اسلامی چقدر است؟ جایگاه ما در جهان کجاست؟
- من فکر میکنم حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی میکند به این مفهوم که مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیتهای دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند. الآن شما در تمام جهان عرب نگاه کنید. هیچ کشوری نیست اینکه انقلابها علیه حاکمیتهای استبدادی موجود هستند و به دنبال مردم سالاری هستند. این اولین ویژگی انقلاب اسلامی بود. اگر شما یادتان باشد، روزهای اولی که نهضت اسلامی شروع شد شعار حکومت اسلامی نبود، شعار جمهوری اسلامی بود. هر چه به سمت روزهای پیروزی رفتیم، معلوم شد به جای شاهنشاهی نظام جمهوری اسلامی میخواهیم. روزهای اول نفی"سلطنت" و"استبداد" بود. شعارهای مردم ضد استبداد، ضد سلطنت و ضد شاهنشاهی بود. ضد دیکتاتوری بود. ضد حاکمیتهای وابسته بود. شعار مردم مرگ بر این سلطنت پهلوی بود. به نظر من در کشورهای عربی شعارهای انقلاب اسلامی و خواست انقلاب اسلامی دارد دنبال میشود. مردم این کشورها میخواهند نظامهای حاکم که یک نظامهای حکومتی مادامالعمر و فاسد هستند تحت هر عنوانی میخواهد باشد، چه پادشاهی، چه جمهوری، چه حتی انقلابی مثل لیبی، اینها را مردم نفی میکنند و میگویند ما نمیخواهیم نظام زور، استبداد،و دیکتاتوری داشته باشیم. انقلابهای عربی اولاً دیکتاتوری نمیخواهند ثانیاً سلطه خارجی نمیخواهند. ثالثاً مردم سالاری میخواهند. مردم عرب میگویند ما نظامهای مادامالعمر شبه سلطنتی را نمیخواهیم. میخواهیم خودمان حکومت درست کنیم و خودمان خودمان را اداره کنیم.آن هم از طریق انتخابات آزاد، سالم و رقابتی. انتخاباتی که مردم وقتی رأی میدهند رأی آنها خوانده میشود و آن کسی که مردم رأی میدهند از صندوق بیرون بیاید نه آنکه دیگران میخواهند.
امروز: در ادامه تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، باراک اوباما با صدور بخشنامه ای تحریمهای سختگیرانه تری را علیه دولت ایران و بانک مرکزی آن کشور وضع کرده است.
به گزارش بی بی سی فارسی وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرده که بر اساس بخشنامه جدید، رییس جمهوری آن کشور، کلیه دارایی های تمام وزارتخانه های ایران و نهادهای متعلق به دولت از جمله بانک مرکزی ایران مسدود می شود.
در ادامه تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، باراک اوباما با صدور بخشنامه ای تحریمهای سختگیرانه تری را علیه دولت ایران و بانک مرکزی آن کشور وضع کرده است.
وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرده که بر اساس بخشنامه جدید، رییس جمهوری آن کشور، کلیه دارایی های تمام وزارتخانه های ایران و نهادهای متعلق به دولت از جمله بانک مرکزی ایران مسدود می شود.
مهدی تاجیک
امروز: فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای برگزاری اعتراض خیابانی در روز 25 بهمن ماه تازه ترین تلاش برای بسیج بدنه اجتماعی جنبش سبز محسوب می شود. در این فراخوان بر اهداف چندگانه ای از جمله برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، تاکید بر رفع حصر از رهبران جنبش سبز و هشدار درباره وضعیت وخیم انتقادی و پیامدهای تنش با جامعه جهانی تاکید شده است.
"مهدی تاجیک " در گفتگو با "اردشیر امیرارجمند" سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز، از او درباره انگیزه ها و اهداف فراخوان اعتراض خیابانی 25 بهمن،ریسک ها و ضریب موفقیت احتمالی،راه های جایگزین برای بیان اعتراضها،تاثیر تنش میان محافظه کاران بر جنبش سبز و اختلاف میان گروه های اپوزیسیون در کاربرد عبارت " تحریم" و " عدم مشارکت فعال" پرسیده است. امیرارجمند با دفاع از فراخوان اعتراض های خیابانی معتقد است که باید هزینه های مبارزه میان شهروندان طرفدار دموکراسی سرشکن کرد و این نکته را پذیرفت که خطر کردن بخشی از فعالیت سیاسی است.
متن کامل گفتگو را بخوانید:
آقای امیرارجمند!آیا فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض خیابانی 25 بهمن ماه را می توان آغاز دور تازه ای از اعتراض های خیابانی جنبش سبز دانست؟
روی این نکته باید تاکید کنم که تحقق اهداف جنبش، نیازمند تبدیل پتانیسل اعتراضی موجود در جامعه از حالت بالقوه به حالت بالفعل است. فراخوان اعتراضی 25 بهمن امسال نیز مبتنی بر همین نیت، پس از ارزیابی،مشورت و نظرخواهی وسیع از کنشگران منتشر شد. نوع و شیوه اعتراض هم با رایزنی از جریان های مختلف به دست آمد و همه تلاش بر این بوده که فراخوان حاصل عقل جمعی باشد. البته ما از خطرات و ریسک های این فراخوان غافل نیستیم. اما بهرحال هر تصمیمی دارای ریسک ها و خطراتی است که باید آن را پذیرفت.
شما به ریسک های اعتراض خیابانی اشاره می کنید و منظورتان احتمالا سرکوبی است که از ناحیه نیروهای امنیتی انجام می شود. با توجه به تجربه سرکوبهای گذشته،تا چه حد نسبت به شکل گیری هسته های اولیه در خیابان خوشبین هستید؟
ابتدا باید به این نکته توجه داشت که حرکت اعتراضی مد نظر ما یک حرکت کاملا مسالمت آمیز و منطبق با قانون است. هیچ دلیلی وجود ندارد که نیروهای نظامی و انتظامی مبادرت به سرکوب مردم کنند. نوع اکسیون و اعتراض هم به گونه ای انتخاب شده که ضریب سرکوب را پایین بیاورد وشهروندان را در معرض هزینه های شدید قرار ندهد.با این حال ریسک و خطر کردن هم جزئی از فعالیت سیاسی است. ما باید سعی کنیم که هزینه ها را توزیع و شجاعت مدنی را بالاببریم. افزایش شجاعت مدنی به این معنی است که همه شهروندان در پرداخت هزینه های مبارزه مشارکت کنند. هزینه ها باید سرشکن شود تا برای کنشگران منطقی و قابل تحقق باشد. این که هسته های اعتراضی در روز 25 بهمن چگونه شکل خواهند گرفت نیز کاملا به قدرت ابتکار و حرکت های خودجوش آنها برمی گردد. ما در مقام هماهنگ کننده هستیم و تمام سعی خود را برای شکل گیری این هسته ها خواهیم کرد.
در فراخوان قبلی شورای هماهنگی راه سبز امید به برگزاری برنامه های اعتراضی در بازه زمانی 25 بهمن تا روز 12 اسفند یعنی موعد برگزاری انتخابات اشاره شده بود. آیا این بدان معنی است که فراخوان های دیگری برای اعتراض خیابانی در این مدت داده می شود؟
همان طور که قبلا تاکید کردیم هدف ما تنها شرکت نکردن در انتخابات نیست.ما باید از این فرصت برای تاکید بر حقوق مردم در تعیین سرنوشت خود استفاده کنیم.انتخابات یک حق شهروندی است. ما از این حق محروم شدیم و باید از هر راه مسالمت آمیزی- مثلا با حضور اعتراضی در میتینگ های انتخاباتی کاندیداهایی شرکت کننده در انتخابات - به دنبال استیفای این حق باشیم. طراحی مدل های مبارزه به اتکای توان و خلاقیت تک تک شهروندان صورت می گیرد. مهم این است که از هر فرصتی در جمع های خانوادگی ، مدارس،دانشگاه ها،ادارات وکارخانه ها برای بیان شرایط و استانداردهای انتخابات آزاد استفاده شود.
در فراخوان اعتراض 25 به بحران فراگیر اقتصادی و مشکلات معیشتی اشاره شده است. این بحران ها تا چه حد بر شیوه مبارزه جنبش سبز موثر است؟
در این فراخوان به مشکلات معیتشی اشاره شده به این دلیل که تنها مطالبه ما انتخابات آزاد و عادلانه نیست. روز به روز بر فقر و بیکاری در ایران افزوده می شود. بسیاری از خانواده های ایرانی در حال حاضر برای حفظ آبروی خود و برآمدن از پس هزینه های کمرشکن اقتصادی،زجر زیادی می کشند.یادآور می شوم که یکی از شعارهای جنبش سبز،امنیت انسانی بود. امنیت انسانی به معنای رهایی از ترس و آزادی از نیاز است. یعنی در حقوق شهروندی تنها حقوق سیاسی مطرح نیست بلکه حقوق اقتصادی و اجتماعی هم مطرح است.این که کسی برای نیازهای روزمره محتاج دیگران نباشد و نخواهد که نیازش را از راه های نامشروع تامین کند.
آقای امیرارجمند! بحران های اقتصادی فعلی تا حدی تابع تحریم های بین المللی و تنش ایران با جامعه جهانی است. به نظر شما این تنش ها چه تاثیری بر جنبش سبز به عنوان جریان حامی دموکراسی در ایران خواهد گذاشت؟
بحران و تنش میان ایران و جامعه جهانی یکی از دلمشغولی های اساسی جریان دموکراسی خواه ایران است.ما مشاهده می کنیم که از یک طرف زورگویان و جنگ طلبان اسراییلی بر طبل جنگ می دمند و از طرف دیگر برخی از عالی ترین مقام های ایران نیز با گفتار و رفتار خود آنها را تهییج به حمله می کنند.این تهدیدهای متقابل بسیار بسیار خطرناک است. شاید این تهدیدها برای تندروها در ایران سود داشته باشد تا به اتکای آن جامعه را دو قطبی کنند و بگویند که یک طرف اسراییل قرار دارد و یک طرف ما هستیم و هر کس به روش حکومت ما اعتراض دارد طرفدار اسراییل است. ولی این یک گفتمان کور است که دود آن به چشم مردم ایران می رود..این تهدیدها بزرگترین امتیاز به دولت اسراییل است که می تواند خود را در جامعه بین الملل برای حمله به ایران توجیه کند.
در این وضعیت دو قطبی ،صدای دموکراسی خواهان در این فضای دو قطبی چطور امکان شنیده شدن پیدا خواهد کرد؟
این وظیفه تا حد زیادی به دوش ایرانیان وطن دوست، ازادی خواه و دموکرات خارج از ایران است.آنها می توانند به صورت متحد صدای صلح طلبی مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند. واقعیت این است که تحریم های بین المللی از یک طرف و استقرار یک حکومت ناکارآمد ظالم دیکتاتور ماب در ایران از طرف دیگر، باعث ظلم مضاعف بر مردم شده است. در این وضعیت وظیفه ایرانیان آزادی خواه است که جامعه بین الملل را به دشواریهای سیاسی و اقتصادی در ایران آگاه تر کنند.جامعه جهانی باید آگاه شود که مردم ایران جنگ طلب و زیاده خواه نیستند. مردم سربلندی هستند که یک تمدن قوی دارند و یک قدرت منطقه ای به حساب می آیند و برای حقوق حقه خود مبارزه می کنند و مدافع صلح پایدار در منطقه و جهاناند.
آقای دکتر! به ضرورت اتحاد میان ایرانیان خارج از کشور برای بیان صلح طلبی و دموکراسی خواهی ملت ایران اشاره کردید. برای یکی از معدود موارد اتفاق نظر و همراهی میان نیروهای اپوزسیون هم درباره انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی مشاهده می شود. اما هنوز در بکار بردن واژه ها میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی از واژه تحریم استفاده می کنند و برخی واژه عدم شرکت فعال را بکار می برند. مبنای این اختلاف واژگانی در چیست و چه تفاوت هایی در عمل میان آنها وجود دارد؟
هیچ وقت نمی شود ادعا کرد که واژه ها دارای بار و اهمیت نیستند ولی نباید بار و اهمیت را مطلق و اساسی کرد. نه تحریم تابویی است که نتوان هیچ وقت از آن صحبت کرد و نه عدم مشارکت یک لفظ ضعیف و ناموجه است. مهم هدفی است که دنبال می شود. در شرایط فعلی هدف مشخص این است که در انتخابات شرکت نکنیم، سایرین را به عدم مشارکت دعوت کنیم ، درباره نامشروع بودن انتخابات نیز آگاهی بخشی و اطلاع رسانی کنیم و به جهانیان نیز بگوییم مجلسی که در این فرایند فرمایشی برگزار شود ،یک مجلس نامشروع است.
با توجه به فضای سیاسی کنونی ایران، به نظرتان مشارکت در انتخابات مجلس در چد سطحی خواهد بود؟
تمام ارزیابی های موسسه های رسمی وابسته به حکومت حاکی از مشارکت بسیار پایینی در انتخابات مجلس است.آنها به این مساله واقف هستند و تاکتیک های مختلفی را می خواهند به کار ببرند تا شاید به صورت مصنوعی شوری ایجاد کنند اما قطعا می دانند سطح مشارکت برایشان مطلوب نیست.
برخی از تحلیلگران به تاثیر نزاع گسترده میان گروه های محافظه کار به عنوان عاملی برای تقویت جنبش سبز اعتقاد دارند. ایا به نظر شما این نزاع ها می تواند موضع هواداران دموکراسی در ایران را تقویت کند؟
باید دید که طیف های محافظه کاران تا کجا حاضرند در آتش اختلاف هایشان بدمند و آن را تشدید کنند اما برای ما این نکته مهم است که دقیقا نکات پیش بینی شده از سال 1388 توسط رهبران و کنشگران جنبش سبز درباره تقلب در انتخابات و ناکارآمدی حکومت یکی یکی به اثبات رسیده است.اتفاق ها و افشاگری گروه های دخیل در حکومت نشان می دهد که آنها چطور از جایگاه و موقعیت خود سوءاستفاده کرده و ثروت ملی را به باد داده اند.شما به اختلاف های محافظه کاران در انتخابات که نگاه کنید، می بینید که از یک طرف، دولت متهم است فرمانداری ها و استانداری ها را برای مقاصد انتخاباتی به خدمت گرفته و از طرف دیگر شورای نگهبان متهم است که از حدود اختیارات خود فراتر رفته است. این دقیقا همان مواردی است که قبلا توسط کنشگران و فعالان جنبش سبز گوشزد شده و بر آن انگشت تاکید گذاشته شده بود.با این حال اختلاف های آنها هیچ ارتباطی به منافع ملی پیدا نمی کند و انتخاب هیچ کدام در جهت مصالح و منافع ملی نیست.مساله آنها توزیع قدرت و ثروت و احترام و موقعیت میان خودشان است. ما دیدیم که آنها در مجلس هشتم چگونه عمل کردند. قطعا و یقینا مجلس آینده از مجلس فعلی هم ضعیف تر و بدتر خواهد بود و بهرحال آینده خوبی برای کشور با این نحو اداره و مدیریت وجود نخواهد داشت.این وضعیت کنونی نشان می دهد که رهبران جنبش سبز تا چه حد خیرخواهانه و مصلحانه عمل می کردند و چگونه طرف مقابل دیکتاتور مابانه و ظالمانه تمام راه ها را بست و ادامه حیات خود را در تداوم بحران جستجو کرد. آنها بر همین سعی می کنند سطح مناقشه را در محیط بین المللی بالاتر ببرند تا به زعم خود بتوانند بسیج اجتماعی جدید انجام دهند. امکانات جدید خلق کنند و از مسوولیت هایی که به دوششان گذاشته شده است،فرار کنند.
منبع: جرس
امروز: در ادامۀ اعلام حمایت ها از فراخوان فعالان جنبش سبز برای تظاهرات اعتراضی و راهپیمایی سکوت در روز ۲۵ بهمن، سه تشکل سیاسی و دانشجویی دیگر نیز، با اعلام حضور در این آکسیون مسالمت آمیز، خواستار حمایت و پیوستن مجدد شهروندان به اعتراضات مدنی شدند.
به گزارش جرس، در اعتراض به ادامه بازداشت فعالان و زندانیان سیاسی، و حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز ۲۵ بهمن، تشکل مدنی «ستاد سبز امید»، حزب «وحدت ملی ایران» و همچنین جمعی از «جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا ، پیام نور و آزاد همدان»، طی بیانیه های جداگانه ای، دعوت و حمایت خود را اعلام کرده اند.
در بیانیۀ «ستاد سبز امید» آمده است: "امروز نزدیک به یکسال از حصر راهبران جنبش سبز می گذرد، و در حالی درآستانه ۲۵ بهمن ماه قرار گرفته ایم که عرصه سیاسی کشور همچنان با سرکوب و خفقان روبرو است، اقتصاد کشور نیز به دلیل سوءمدیریت و اصرار بر سیاست های ماجراجویانه رو به فروپاشی قرار گرفته است و عرصه فرهنگ و هنر نیز از مداخله و سرکوب اقتدارگرایان در امان نمانده است. آمارها نیز خبر از افزایش نرخ فقر، فساد، بیکاری و همچنین گسترش دایره تبعیض بر اقشار، اصناف، اقلیت های مذهبی و قومیت ها می دهند. همه اینها ما را بیش از پیش وا می دارد تا اعتراض خود را به وضع موجود که حاصل عملکرد دولتی نامشروع و مسئولینی بی کفایت و نالایق است اعلام نمائیم، و هشدار دهیم که بیش از این دیگر تاب تحمل چنین روندی را نداریم.
از این رو، ستاد سبز امید ضمن حمایت از دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید برای راهپیمایی در روز ۲۵بهمن، و همچنین همصدا با بیانیه اخیر ۳۹ زندانی سیاسی که در آن اشاره شده است که از هیچ کوششی برای پیگیری آزادی رهبران محبوس جنبش سبز در بهمن ماه جاری دریغ نکنیم، از تمامی گروه ها، شبکه های اجتماعی و فعالین همراه جنبش سبز دعوت به عمل می آورد تا با حضور فعال، خلاق و مبتکرانه، در بازه زمانی باقی مانده تا ۲۵ بهمن در امر آگاهی رسانی همت گمارند تا بار دیگر شاهد حضوری سبز و باشکوه در سر تا سر میهن باشیم تا برگی دیگر در تاریخ مبارزات ضد استبدادی ملت ایران ثبت گردد."
حزب وحدت ملی ایران
حزب وحدت ملی ایران نیز در بیانیه ای با شرحی از وضعیت موجود و حاکم بر کشور آورده است: " توصیه میشود ملت ایران برای رسیدن به خواسته هایشان . با سازو کار قانونی و پرهیز از هرگونه خشونت و با استفاده از ظرفیتهای دموکراتیک قانون اساسی نظیر اصل ۲۷ همان قانون اعتراضات شان را برای تغییر وضعیت موجود بیان کنند. و پیش نیاز آن، همبستگی و همدلی و همکاری همه ملت ایران است. که مصداق این همبستگی و وحدت و همدلی در زمان انقلاب سال ۵۷ و چه در جنبش اعتراضی سال ۸۸ نمایان بود و همانا بیانگر و نشانه های امید به تحقق آرزوهای دیرینه این ملت بزرگ بوده است .
۲۵بهمن ماه امسال نقطه عطفی در ادامه اعتراضات مردمیست ، تا حاکمیت را مجبور به عقب نشینی در برابر خواسته های ملت ایران وا دارد . ما با همراهی در این راهپیمایی مسالمت آمیز از همه احزاب و گروهها، و تشکلهای سیاسی اصلاح طلب نیز می خواهیم با اعلام حمایت، پا پیش گذاشته . و از ملت حق جو و صبور ایران تقاضا داریم مثل گذشته با مشارکت گسترده خویش در این راهپیمایی اعتراضشان را بصورت کاملا مسالمت آمیز و قانونی بیان دارند."
جمعی از جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا ، پیام نور و آزاد همدان
همچنین گروهی که «جمعی از جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا، پیام نور و آزاد همدان» اعلام شده اند، طی بیانیه ای آورده اند: "ما جمعی از جوانان سبز دانشگاه بوعلی ، پیام نور و آزاد همدان ضمن تحریم فعالانه انتخابات از درخواست ۳۹ زندانی سیاسی ، شبکه بیست و پنجم بهمن و شورای هماهنگی راه سبز امید حمایت می کنیم و از همه آحاد مردم دعوت می کنیم در راهپیمایی ۲۵ بهمن شرکت نموده و اعتراض خود را نسبت به زندانی خانگی میر حسین موسوی ، مهدی کروبی و زهرا رهنور و زندانیان سیاسی نشان دهیم و بگوییم که در انتخابات فرمایشی شرکت نخواهیم کرد ، ما همچنین از همه مردم عزیز همدان درخواست می کنیم تا همگام با ما دانشجویان در تاریخ ۲۵ بهمن از ساعت ۱۷ تا ۲۰ از میدان امام به سمت آرامگاه بوعلی و از خیابان پاستور به سمت آرامگاه بوعلی راهپیمایی کنیم و اعتراض خود را نشان دهیم ."
پیش از این نیز، فرزندان موسوی و کروبی در نامه ای مشترک، از تمامی هموطنان و انسان های حق طلب و آزادی خواه و عدالت جو در جای جای جهان خواسته بودند که "پژواک صدای حق خواهی" آنها بوده و صدای شان را به گوش جهانیان برسانند که "زندانیان مظلوم و مقاوم و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را در سراسرایران آزاد کنید."
امروز: در پی هشدار وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد به هاشمی رفسنجانی در خصوص امضای حکم تغییر ریاست دانشگاه آزاد، و ادعای فرهاد دانشجو مبنی بر "عدم تمایل هاشمی به امضای حکم" ریاست وی، دفتر هاشمیرفسنجانی با ارسال نمابری به رسانه ها توضیحاتی را در این خصوص ارایه كرد.
به گزارش جرس، باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به صدا و سیمای حکومتی ایران به نقل از فرهاد دانشجو، رئیس انتصابی دانشگاه آزاد نوشته بود که هاشمیرفسنجانی برای امضای حكم دانشجو تمایلی ندارد.
به گزارش آفتاب، در نمابر دفتر هاشمی به رسانه ها آمده است: "در روزنامه شرق مورخ ۱۷/۱۱/۹۰ به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، خبری از قول جناب آقای فرهاد دانشجو درج شده است مبنی بر اینكه «آیتالله هاشمیرفسنجانی حاضر به امضای حكم من نیست» به همین خاطر لازم است برای جلوگیری از تحریف واقعیتها، توضیحاتی جهت تنویر افكارعمومی و اطلاع خوانندگان محترم آن روزنامه و سایر رسانهها داده شود."
در ادامه این نمابر توضیح داده شده است که "با توجه به اطلاع كامل دو تن از دیداركنندگان اعضای محترم شورایعالی انقلاب فرهنگی با هاشمیرفسنجانی از مواضع صریح ایشان در مورد نحوه انتخاب رییس دانشگاه آزادی اسلامی در جلسه هیات امنا كه حتما به اطلاع كل اعضای این شورا نیز رسیده است درج مطالبی خلاف واقع درخصوص دانشگاه آزاد اسلامی در برخی رسانههای همسو كه با قصد و غرض سیاسی عنوان میشود و هدفی جز متشنج كردن فضای جامعه و مخدوش كردن اذهان عمومی ندارند، جای تاسف و تعجب دارد."
در این نمابر با اشاره به ملاقات دو تن از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با هاشمیرفسنجانی آمده است: "به هر حال برای شبههزدایی از شانتاژهای تبلیغاتی به عملآمده توسط این رسانهها اعلام میگردد كه دو تن از اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی در ملاقات حضوری با هاشمیرفسنجانی در مورد امضای حكم رییس جدید با ایشان مذاكره كردند. در همان جلسه هاشمیرفسنجانی با ایراد اشكالاتی قانونی به نحوه رایگیری و انتخاب رییس جدید دانشگاه آزاد در هیات امنا، با توجه به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مقرر شد در جلسهای با حضور اعضای هیات امنا، رزومهها و برنامههای آقای دانشجو و سایر نامزدهای اعلامشده در صورت تمایل، استماع و سپس رایگیری شود."
در ادامه این نمابر ضمن ابراز تاسف از اظهارات فرهاد دانشجو تاكید شده است"با توجه به این تصمیم و اعلام نظر شورای انقلاب فرهنگی برای انتخاب و مذاكره پنج نفر از اعضای این شورا با هاشمیرفسنجانی، ایشان بهرغم برنامهریزیهای قبلی و پر بودن زمان ملاقاتهای هفتگی، موافقت و اعلام كردند این جلسه به خاطر امكان شركت حاج سیدحسن خمینی كه باید از قم حضور یابند در عصر روز چهارشنبه مورخ ۱۹/۱۱/۹۰ برگزار گردد. بهرغم تعیین زمان برگزاری این جلسه و اعلام رسمی آن به آقای محمدیان نماینده ولیفقیه در دانشگاهها و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، اظهارات جناب آقای فرهاد دانشجو قبل از تشكیل این جلسه و شانتاژها و القائات منفی برخی رسانهها كه بدون توجه به واقعیات همچنان قدمبهقدم شیوههای تخریبی خود را در برخورد سیاسی با دانشگاه آزاد دنبال میكنند، جای تاسف دارد."
کلمه_ گروه اجتماعی: کمیته صیانت آرای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ «ریشه ابهامات و تخلفات» انجام شده در انتخابات را در موضعگیریهای «جانبدارانه بسیاری از شخصیتها و مسئولان کشور از جمله بیشتر اعضای شورای نگهبان از یکی از نامزدها» دانسته است.
کمیته صیانت از آرای ستاد میر حسین موسوی می گوید: "این رویکرد شورای نگهبان، باعث خارج شدن این نهاد از «موضع بی طرفی» و «به نهادی سیاسی با برخورداری از موقعیتی متمایز و تأثیرگذار با پشتوانه امتیازات اداری و حکومتی تبدیل» کرد." اکنون نیز می بینیم که وضع به همین منوال است، کماکان افرادی در این شورا هستند که انتخابات سال ۸۸ را نیز مدیریت کردند و کماکان نیز بر همان روش های پیشین اصرار می کنند. با وجود چنین مدیریتی در راس انتخابات کشور آیا باز می توان به سالم بودن انتخابات شک نکرد؟ مطمئنا یکی از پیش شرط های انتخابات آزاد تضمین سلامت انتخابات است و اکنون که این شرط محقق نشده است آیا می توان در انتخابات شرکت کرد و مطمئن بود که آرای بیرون آمده از صندوق ها درست خواهند بود؟ خصوصا زمانیکه که کسانیکه بر سلامت انتخابات تاکید داشتند و تمام تلاش خود را در حفظ سلامت انتخابات به کار بردند در بند هستند و باید حکم های سنگین را فقط به خاطر آنکه می خواستند انتخابات آزاد برگذار شود تحمل کنند. نه نمی توان در این انتخابات شرکت کرد زمانیکه:
محسن امینزاده: اتهام؛ شکایت از متخلفین انتخاباتی
عضو موسس جبهه مشارکت ایران اسلامی و معاون وزارت خارجه ایران در دوران دولت سید محمدخاتمی بوده است. امینزاده در انتخابات سال ۱۳۸۸ ریاست ستاد ائتلاف اصلاحطلبان میرحسین موسوی را برعهده داشت. امینزاده همچنین عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی است.بازداشت محسن امینزاده در تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۳۸۸ در جریان بازداشت های گسترده بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ صورت گرفت و به زندان اوین بند دو الف متعلق به حفاظت اطلاعات سپاه منتقل شد و ۴ ماه را در سلول های انفرادی سپری کرد.
محسن امینزاده از جمله زندانیانی بود که در دادگاههای گروهی بعد از انتخابات ریاست جمهوری که به دادگاههای «نمایشی» معروف شد، شرکت داده شد اما در دادگاه سخنی نگفت. نهایتا معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۱۳۸۸ به شش سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامهای او «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و همچنین تبلیغ علیه نظام» از طریق مصاحبه با شبکههای خارجی عنوان شده است. علیرغم اعتراض او و وکیلش و ارائه دفاعیه ۴۰ صفحهای دادگاه تجدیدنظر با یک سال کاهش، حکم قطعی پنج سال زندان را به او ابلاغ کرد. امین زاده در اواخر سال ۸۸ به مرخصی رفت و در پی عدم موافقت با تمدید مرخصی، در تاریخ سوم مرداد ماه ۱۳۸۹ برای اجرای حکم به زندان اوین بازگشت. در واقع دلیل بازگشت او به زندان که به سرعت نیز صورت گرفت، نگارش شکایتی علیه یک مقام امنیتی به نام سردار مشفق و قرارگاه ثارالله سپاه بود به آمران و مباشران تقلب و کودتا در انتخابات ۸۸ به همراه۶ اصلاح طلب دیگر بود. این شکایت به رئیس قوه قضاییه ارسال شد اما هیچ گاه مورد رسیدگی قرار نگرفت و به جای آن نویسندگان این شکایت نامه که به ۷ دلاور آزادی معروف گشتند یک به یک به زندان بازگشتند.
او که دچار نارساییهای کلیوی بوده و این بیماری در این مدت مشکلات جسمی متعددی برای او در زندان ایجاد کرده بود بار دیگر در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۰ نیز از زندان برای درمان به مرخصی آمد. امین زاده در تاریخ ۳۱ مرداد ماه به زندان اوین بازگشت و در بدو ورود به جمع ۱۱ زندانی پیوست که در اعتراض به مرگ هدی صابر و هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زده بودند. امینزاده که از وضعیت نامناسب جسمی رنج میبرد، چند روز بعد از شروع اعتصاب غذا در تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۹۰ از زندان به بیمارستان و بخش سی سی یو منتقل شد. او و ۱۱ زندانی دیگر سرانجام در تاریخ ششم تیر ماه ۱۳۹۰ با انتشار بیانیهای به اعتصاب غذای خود پایان دادند، اما اعلام کردند که «پایان اعتصاب غذابه معنای پایان اعتراض به نقض حقوق شهروندی نیست.»
امین زاده که در این هنگام در بیمارستان به سر میبرد در تاریخ هفتم تیر ماه بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان شریعتی در تهران منتقل شد.بنابر نظر پزشکی قانونی که تأکید کرده بود باید شش ماه بیرون از زندان تحت مداوم باشد وی در مرخصی ماند، اما با این وجود در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۰ به زندان بازگردانده شد.
حسین نیکخواه: اتهام؛ پرشور شدن انتخابات
عضو ستاد جوانان میر حسین موسوی و مسئول کمیته علمی ستاد جوانان میر حسین موسوی ۳۰ خرداد ۸۸ یک هفته پس از انتخابات توسط حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت و مدت ۵۰ روز را در بازداشتگاه دو الف متعلق به سپاه پاسداران گذراند. او در دادگاه بدوی به دوسال زندان محکوم شد که این مدت در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و ۱سال و نیم تعلیقی تغییر کرد. همچنین بر اساس رای دادگاه وی به مدت ۵ سال از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محروم شده است. نیکخواه اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین در حال گذراندن دوران محرومیت خویش است .
احمدرضا یوسفی: اتهام؛ خبررسانی آزاد و متعهدانه
روزنامه نگار و معاون سابق فنی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)٬ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به دو سال حبس قطعی و سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است.یوسفی سال ۸۹ وقتی برای ادامه تحصیل قصد خروج از کشور را داشت، به اتهام ارتباط با بیگانگان در فرودگاه دستگیر و زندانی شد. او در مدت چهار ماه بازداشتش در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات تنها دو بار بازجویی شد و با وجود نبود مدرک در پرونده اش مبنی بر تخطی از قانون، به مانند بسیاری از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، قربانی سناریو سازی نهادهای امنیتی شد و در دادگاه توسط قاضی صلواتی حکم سنگین پنج سال زندان را که سه سال آن به حال تعلیق درآمد، دریافت کرد.
یوسفی دارای مدرک فوق لیسانس مدیریت اجرایی و متخصص در حوزه علوم کامپیوتری است. او از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۴ به طور پیوسته به عنوان معاون فنی با خبرگزاری ایسنا همکاری داشت. وی از سال ۸۴ نیز این سمت را در این خبرگزاری به صورت نیمه وقت ادامه داد و همچنین مدتی دبیری سرویس بین الملل این خبرگزاری را برعهده گرفت. همکاری با خبرگزاری ایلنا از دیگر سوابق کاری اوست.وی در انتخابات سال ۸۸ نیز به سایتهای اصلاح طلب فاتح نیوز، قلم نیوز، سلام خاتمی، سلام میرحسین و یاری نیوز کمک فنی می داد. احمد رضا یوسفی در دوران حضور در خبرگزاری ایسنا، معاون ابولفضل فاتح (مسئول اطلاع رسانی ستاد میرحسین موسوی و مدیر وقت این خبرگزاری) بود.
حشمت الله طبرزدی: اتهام؛ صبر برای آزادی
رونامه نگار و فعال دانشجویی و سیاسی، متولد سال ۱۳۳۸ در شهرستان آبادان است. او مدرک مهندسی اش را در رشته راه و ساختمان از دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر) گرفت. او در سال های ابتدایی دهه شصت عضو دفتر تحکیم وحدت بود و «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی» را تأسیس کرد.فعالیت های سیاسی و مطبوعاتی او و همراهی اش با دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، باعث شد که به یازده سال حبس محکوم شود. از زندان آزاد شده بود که در تاریخ هفتم دی ماه ۱۳۸۸، یک روز پس از روز عاشورا، مجددن در خانه اش بازداشت شد. پس از نه ماه حبس، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «توهین به رهبری و ریاست جمهوری» و «اخلال در نظم عمومی» به هشت سال حبس محکوم شد. او در نامه ای از زندان خطاب به وکلای حقوق بشر از آن ها خواسته است که به شکایت وی علیه رهبر جمهوری اسلامی رسیدگی کنند. سازمان عفو بین الملل بارها خواستار آزادی بی قید و شرط ایشان شده است. حشمت الله طبرزدی جنبش سبز را «راه نجات ملی» می داند و که باید با «شکیبایی، خردمندی و اتحاد» پیموده شود. وی شش فرزند دارد که به گفته ی همسرش سختی هایی که بر آن ها رفته است «قابل تصور نیست.» یکی از نزدیکانش می گوید: «طبرزدی اعتقاد دارد که برای تغییر باید هزینه داد. حتی اگر هزینه اش ده سال زندان باشد.» او نیز چون دیگر همراهان سرافرازش این روزها را در زندان رجایی شهر کرج می گذراند.
روز دهم؛ عماد بهاور، علی ابراهیمی، رامین پرچمی و بابک داشاب
روز نهم؛ هنام ابراهیم زاده، مسعود پدرام، رسول بداغی و بهمن احمدی امویی
روز هشتم؛ عاطفه نبوی، آرش صادقی، کوهیار گودرزی و عبدالفتاح سلطانی
روز هفتم؛ محمد سیف زاده، مهدی محمودیان، آرش سقر و سروش صفای وردی
روز ششم؛ امیر خسرو دلیر ثانی، مهدی خدایی، سید جلیل طاهری و حسین امینی
روز پنجم؛ داوود سلیمانی، ابراهیم مددی، حجت منتظری و مجتبی احمدی
روز چهارم؛ نسرین ستوده، قاسم شعله سعدی، علی جمالی و یعقوب ملکی
روزسوم؛ علیرضا بهشتی شیرازی، حسن اسدی زیدآبادی، احمد رضا احمد پور و محمد توسلی
روز دوم؛ بهاره هدایت، جواد امام، مصطفی نیلی و محمدجواد مظفر
روز اول؛ افشین اسانلو، حمیدرضا ایزدبار، علی پور سلیمان و محمدحسین خوربک
امروز: امارات متحده عربی و قطر با قطع تامین مالی مبادلات بازرگانی با ایران عملا تحریم بانک مرکزی در منطقه را کلید زدند.
به گزارش کلمه براساس اعلام رویترز، بانکهای مرکزی قطر و امارات هر گونه تامین مالی مبادلات بازرگانی با ایران را ممنوع کردند.
به نوشته شرق و براساس این گزارش شماری از فعالان بانکی در شهر دوبی گفتهاند که بانکهای مرکزی کشورهای امارات و قطر به بانکهای کشورهای خود دستور دادهاند، تامین مالی تعاملات بازرگانی با ایران را متوقف کنند. این اقدام امارات و قطر در راستای تحریمهای پولی و بانکی علیه ایران است.
ایران و امارات دارای تاریخی طولانی از مبادلات بازرگانی هستند و شمار زیادی از بازرگانان ایرانی در شهر دوبی فعالیت میکنند. رویترز همچنین خبر داده است که در هفته گذشته چند کشتی با بار حبوبات، وارد بنادر ایران شدهاند اما به دلیل نرسیدن پول حبوبات از ایران به صادرکننده در خارج از کشور، این کشتیها از تخلیه بار خود در بنادر ایران خودداری کرده و به مقاصد دیگر رفتهاند.
اتفاقی که به نظر میرسد در آیندهای نه چندان دور تامین بسیاری از کالاهای مصرفی، سرمایهای و مواد اولیه را با چالش مواجه خواهد کرد. کاهش واردات از چین و افت چشمگیر ثبت سفارش کالا در کشور، بر بازار مواد غذایی و کالاهای مصرفی تاثیرگذار خواهد بود.
بر همین اساس مسعود دانشمند با تایید اینکه هماکنون دو کشور قطر و امارات گشایش اعتبار اسنادی توسط ایرانیها در بانکهای خود را ممنوع اعلام کردهاند به «ایسنا» گفت: اگر یک تاجر ایرانی تا پیش از این میخواست مثلا به کشور چین سنگآهن صادر کند، میتوانست یک ال.سی در کشور امارات باز کند و از طریق آن اعتبار اسنادی، کار مالی خود را با تاجر چینی انجام دهد یا اینکه بانکهای اماراتی برای شرکتهای ایرانی ال.سی باز میکردند که از این طریق شرکتهای ایرانی بتوانند کار تجارت خود را به صورت رسمی انجام دهند اما اکنون این کار ممنوع شده است.
وی ادامه داد: با این اتفاق تاجر ایرانی دیگر باید فقط از طریق اعتماد به طرف مقابل، کار تجارت خود را انجام دهد. به عبارت دیگر با این اتفاق از تجارت رسمی فاصله میگیریم.
رییس شورای مشترک ایران و امارات در ادامه در مورد تاثیر اتفاق اخیر در امارات بر تجارت ایران بیان کرد: تا پیش از این وقتی ما میخواستیم از طریق امارات تجارت خود را سهل کنیم، اعتبار اسنادی در کشور امارات باز میکردیم اما اکنون دیگر شرکتهای ایرانی ناچار هستند که به کشورها و گزینههای دیگر برای گشایش ال.سی مراجعه کنند یا اینکه از طریق ارتباط مستقیم با طرف مقابل خود کار خود را انجام دهند. اما اینگونه نیست که با این اقدام تجارت ایران متوقف شود.
امروز: منابع ديپلماتيک می گويند، ايران فعاليت غنی سازی اورانيوم در تاسيسات زير زمينی «فردو»، در نزدیکی شهر قم، را گسترش داده است.
به گزارش رادیو فردا رییس سازمان انرژی اتمی ايران در دی ماه گذشته از آغاز غنی سازی اورانيوم با غلظت ۲۰ درصد در تاسيسات «فردو» خبر داده بود. پس از اين اظهارات، آژانس بينالمللی انرژی اتمی نيز در ۱۹ دی ماه، آغاز توليد اورانيوم با غلظت ۲۰ درصد را در تاسيسات فردو تاييد کرد.
پیشتر ديپلمات ها گفته بودند، ۳۴۸ دستگاه سانتريفوژ در دو آبشار ۱۷۴ تایی در تاسيسات« فردو» درحال فعاليت است و قرار بود تعداد بيشتری سانتریفوژ نيز نصب شود.
اين در حالی است که يک ديپلمات در وين روز دوشنبه به خبرگزاری رويترز گفته است دو آبشار ديگر، که همانند دو آبشار قبلی هستند، در حال حاضر نصب شده اند.
اين ديپلمات اضافه کرده است: «دومين سری از آبشار ها هم اکنون در حال فعاليت هستند. برمبنای دانسته های ما، اين دو آبشار در حال فعاليت بوده و مشکلی هم ندارند.»
يک ديپلمات ديگر نيز در آژانس بين المللی انرژی اتمی خبر گسترش فعاليت های غنی سازی در تاسيسات فردو را تاييد کرده ولی توضيح بيشتری در اين زمينه ارائه نکرده است.
رويترز می گويد، تلاش کرده تا با مقام های ايرانی و همچنين آژانس بين المللی انرژی اتمی برای کسب جزييات بيشتر در خصوص اين خبر تماس بگيرد، ولی آنها در دسترس نبوده اند.
درحالی ايران برنامه غنی سازی اورانيوم خود را توسعه می دهد که شورای امنيت سازمان ملل متحد طی چهار قطعنامه تحريمی خواستار تعلیق فعاليت های مربوط به غنی سازی اورانيوم شده است.
فريدون عباسی، ریيس سازمان انرژی اتمی ايران، در مردادماه سال جاری گفته بود که شماری از ماشين های غنی سازی اورانيوم از تاسيسات غنی سازی نطنز به سايت فردو منتقل شده است.
از زمانی که ايران اعلام کرد که توليد اورانيوم با غلظت ۲۰ درصد را به سايت فردو منتقل می کند، نگرانی ها کشورهای غربی در خصوص برنامه هسته ای ايران تشديد شده است.
کارشناسان می گويند، غنی سازی اورانيوم با درجه غلظت ۲۰ درصدی، کاربردی دوگانه دارد و داشتن چنين توانايی گامی مهم در راستای توليد جنگ افزار هسته ای است. اين در حالی است که ايران می گويد، غنی سازی اورانيوم ۲۰ درصدی برای تامين سوخت مورد نياز راکتور تحقيقاتی تهران است.
ايران پس از افشای سايت فردو توسط سرويس های اطلاعاتی غربی، وجود این تاسیسات زیر زمینی را درسپتامبر ۲۰۰۹ (شهریورماه دو سال پیش) به آژانس بين المللی انرژی اتمی اعلام کرد.
امروز: مقامات ترکیه گفته اند که ارسال گاز از جمهوری آذربایجان و ایران به دلایل فنی در روز سه شنبه هیجدهم بهمن ماه ( ۷ فوریه) متوقف شده است.
به گزارش بی بی سی فارسی اختلال در انتقال گاز به ترکیه با سرمای شدید در این کشور همزمان شده و دشواری هایی را برای مصرف کنندگان به همراه آورده است.
به گفته مقامات ترکیه انتظار می رود که مشکلات ایجاد شده در انتقال گاز ایران به ترکیه تا بعدازظهر سه شنبه هیجدهم بهمن ماه برطرف شود.
ترکیه سالیانه ۶.۶ میلیارد متر مکعب گاز از جمهوری آذربایجان خریداری می کند که این میزان حدود ۱۶ درصد از نیاز این کشور به گاز را تامین می کند.
این کشور همچنین حدود ۱۰ میلیارد مکعب گاز از ایران وارد می کند.
امروز: مایک راجرز، رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا میگوید که 'بیاعتمادی' میان دولت این کشور و اسرائیل در مورد نحوه برخورد با برنامه اتمی ایران باید به سرعت برطرف شود چون ممکن است به آسیب دیدن امنیت ملی آمریکا بینجامد.
به گزارش بی بی سی فارسی آقای راجرز جمعه شب ۶ فوریه (۱۷ بهمن) در مصاحبه با تلویزیون سیانان گفت که اسرائیل به استراتژی آمریکا در این مورد اندکی بی اعتماد است و این مسئله باعث به وجود آمدن تنش میان دو کشور شده است.
او گفت که اسرائیلی ها در مورد برنامه اتمی ایران خط قرمزی دارند و بارها به آمریکا پیام داده اند که اجازه نخواهند داد ایران از آن خط عبور کند.
آقای راجرز گفت که دولتمردان آمریکا و اسرائیل در حال حاضر کمی از هم دلخور هستند و این مسئله باید به سرعت ترمیم شود، زیرا "اگر اسرائیل به تنهایی به ایران حمله کند، برای منافع امنیت ملی آمریکا مشکل اساسی ایجاد خواهد شد".
امروز: طرح سوال از احمدی نژاد در مجلس اعلام وصول و قرائت شد.
به گزارش ايلنا، متن اين طرح توسط اميدوار رضايي عضو هيات رئيسه مجلس قرائت شد.
اميدوار رضايي گفت: اين سوالات به ترتيب اولويت توسط احمدی نژاد در صحن علني مجلس پاسخ داده خواهد شد.
وي 10 مورد سوال نمايندگان از احمدی نژاد را به ترتيب زير اعلام كرد:
1- چرا قانون تسهيلات ارزي براي مترو تهران و كلانشهرها و حمل و نقل عمومي ساير شهرها عليرغم نياز مبرم اين شهرها به روانسازي ترافيك، ابلاغ و اجرا نشده است؟
2- نرخ رشد اقتصادي كشور در سال 89 حدود 5/4 درصد بوده، اگر نرخ اعلام شده از سوي صندوق بينالمللي پول را بپذيريم اين نرخ حدود 3 درصد بوده است؛ در حالي كه طبق برنامه بايد حداقل 8 درصد باشد. آيا اين امر حاكي از ضعف مديريت بر اقتصاد كشور نيست؟ همچنين با اين نرخ رشد، آيا ممكن است يك ميليون و 600 هزار شغل در كشور ايجاد شده باشد؟
3- در اجراي قانون هدفمندي يارانهها سهم بخش توليد صنعتي و كشاورزي تا كنون به درستي پرداخت نشده و باعث گران تمام شدن هزينهي توليد كالا و محصول و آسيب ديدن بنگاههاي اقتصادي شده. چرا دولت مقيد به اجراي قانون مجلس نيست؟
4- مقاومت 11 روزهي جنابعالي در مقابل حكم حكومتي رهبر انقلاب اسلامي مبني بر ابقاي حجتالاسلام مصلحي وزير محترم اطلاعات چه توجيهي دارد؟
5- اين سخن شما كه مجلس در راس امور نيست چه هدفي را دنبال ميكند؟
6- وزير ورزش و جوانان پس از 5 ماه از ابلاغ قانون تشكيل وزارت ورزش و جوانان با نامهاي غيرمعمول به مجلس معرفي شد. آيا اين امر نوعي تلاش براي گريز از اجراي قانون نيست؟
7- مبلغ 1500 ميليارد تومان بودجه ارتقاي شاخصهاي فرهنگي كشور در قانون بودجه سال 1389 چگونه هزينه شده است؟
8- چه ضرورتي وجود داشت كه آقاي منوچهر متكي وزير سابق امور خارجه در زمان ماموريت خود به سنگال عزل شود؟ به طوري كه علاوه بر تحقير شخصيت ايشان، نظام جمهوري اسلامي ايران در سطح جهان آسيب ببيند؟
9- چرا جنابعالي با علم به اينكه انتقاد از برخي مجريان قانون عفاف و حجاب در رسانه ملي موجب كاهش اقتدار نظام در اين حوزه و بدتر شدن وضع پوشش اسلامي در جامعه خواهد شد، در برنامه زنده تلويزيوني، ضمن متهم كردن برخي مجريان اين قانون، برخلاف اجماع فقها بر وظيفه دولت اسلامي از امر به معروف و نهي از منكر كه نيازمند اعمال قانون است، با اعلام اين مطلب كه راه حل اين مساله منحصر به كار فرهنگي است، از دولت سلب مسووليت نموديد و پس از مخالفت گسترده مراجع تقليد، ائمه جمعه، علماي بلاد و نمايندگان مجلس با سخنان شما در مصاحبه تلويزيوني بعدي اعلام كرديد كه سخن من همان است كه گفتم؟ اين رفتار شما چگونه توجيه ميشود؟
10- چرا نظريه ترويج مكتب ايراني به جاي مكتب اسلام را كه توسط رييس دفتر شما بيان شد، عليرغم ضديت با مباني انقلاب اسلامي و مخالفت قاطبه مراجع عظام تقليد و علماي بزرگ و دلسوزان نظام، تاييد و بر آن تاكيد نموده، باعث تنزل جايگاه انقلاب اسلامي و زنده شدن تعصبات قومي در ميان مسلمانان و سوءاستفاده مخالفان وحدت اسلامي گرديديد؟ اصولا چرا از گروه موسوم به جريان انحرافي عليرغم هشدار و اعلام خطر علماي بزرگ، اعلام برائت نميكنيد؟ بلكه از اين افراد دفاع ميكنيد؟
امروز: رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار جمعي از تشكّلهاي كارگري و اعضاي خانه كارگر به مناسبت سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامي، كارگران را سهامداران اصلي انقلاب اسلامي خواند و با اشاره به نقش غيرقابل انكار اين قشر عزيز در قبل و بعد از انقلاب اسلامي گفت: كارگران همانگونه كه در توليد و ارتزاق مردم نقشي اساسي ايفا كردهاند، در شكلگيري و پيروزي انقلاب و نظام اسلامي نيز ايثارگرانه حضور يافتند و ضربه نهايي را با بستن شيرهاي نفت بر روي استكبار و رژيم تا بن دندان مسلح پهلوي وارد كردند.
به گزارش ايلنا،آيتالله هاشمي رفسنجاني به نقش قشر كارگر در بعد از انقلاب اسلامي در عرصههاي دفاع مقدس، سازندگي و پيشرفت و توليد اشاره و تصريح كرد: اين توليدگران نجيب، متدين و زحمتكش همواره در مقاطع گوناگون و حساس كشور احساس وظيفه كردهاند و چشمداشتي هم جز سعادت و آباداني ايران عزيز نداشتهاند.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه به مشكلات واحدهاي توليدي و توليدگران اشاره كرد و آنان را نيازمند حمايت جدّي مسئولين كشور خواند و افزود: توليد، صنعت و كشاورزي كشور در حال حاضر از كمبود تسهيلات و نقدينگي، مواد اوليه، قيمتگذاريهاي مصنوعي و تحميلي رنج ميبرد، بهگونهاي كه بسياري از واحدهاي توليدي كشور تعطيل و يا در آستانه تعطيلي قرار دارند.
آيتالله هاشمي رفسنجاني، با اشاره به مصوبه مجمع تشخيص مصلحت نظام مبني بر لزوم كاهش ساليانه 10 درصدي وابستگي بودجه كشور به درآمدهاي نفتي، گفت: بنا بر اين بوده كه در سال آخر برنامه پنج ساله پنجم، وابستگي بودجه كشور به درآمدهاي نفتي حذف و كشور با درآمدهاي مالياتي، عوارض و توليد و ساير درآمدها اداره شود كه نه تنها اين امر تحقق نيافته، بلكه وابستگي به نفت بيش از گذشته نيز شده است.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، نفت و منابع زيرزميني كشور را سرمايه ملّي و متعلق به نسل فعلي و آيندگان خواند و با اشاره به درآمدهاي بالاي نفتي كشور در ساليان اخير گفت: اگر ما نتوانيم به اندازه هر يك دلار درآمد نفتي و استفاده از ثروتهاي زيرزميني به همان اندازه در روي زمين توليد ثروت و سرمايه كنيم به فرزندان و آيندگان كشور ستم كردهايم.
آيتالله هاشمي رفسنجاني، با تأكيد بر لزوم استفاده صحيح و كارشناسانه از سرمايهها و منابع كشور تصريح كرد: اطمينان دارم كه اگر سرمايهها درست و كارشناسانه به كار گرفته شود، بيكار در كشور نخواهيم داشت.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، با بيان اينكه در آستانه 33 سالگي انقلاب مردم وفادار و متدين ايران انتظار تحقق كامل آرمانهاي انقلاب اسلامي را دارند، تأكيد كرد: اميدواريم خداوند به بركت خون شهيدان و ايثارگران، توفيق حركت در مسير صحيح و آرمانهاي امام راحل و آنچه استحقاق ملت بزرگ ايران است را به همه ما عطا بفرمايد.
در ابتداي اين ديدار آقاي عليرضا محجوب دبيركل خانه كارگر با بزرگداشت سالگرد انقلاب اسلامي، از حمايتهاي هميشگي آيتالله هاشمي رفسنجاني از توليدگران، كارگران و اقشار ضعيف جامعه تشكر كرد و گفت: آرزومنديم در آستانه فجر انقلاب اسلامي، كشور، نظام و اقتصاد ما از آفات و بليات حفظ و صيانت شود و آنچه آرمان و آرزوهاي امام راحل و مردم ايران بوده، محقق گردد.
آقاي محجوب با اشاره به استقبال روزافزون كارگران از تشكلهاي كارگري بهخصوص خانه كارگر، به مشكلات واحدهاي توليدي كشور اشاره كرد و گفت: براساس آمار منابع رسمي در حال حاضر بيش از ده هزار واحد توليدي بزرگ دچار مشكلاتي نظير كمبود نقدينگي و اعتبارات، مواد اوليه و استهلاك ماشينآلات هستند كه اين امر گسترش بيش از پيش بيكاري و توليد را در پي دارد.
دبيركل خانه كارگر مشكل اساسيتر توليد و واحدهاي توليدي كشور را واكسينه شدن مسئولين امر به مشكلات واحدهاي توليدي خواند و گفت: به خاطر داريم در گذشته اگر واحد توليدي بزرگي دچار مشكل ميشد، مسئولين مربوطه به تكاپو ميافتادند تا مشكل را به سرعت حل كنند، اما در حال حاضر مشكلات صنايع به امري عادي براي مسئولين تبديل شده است.
همچنين خانم سهيلا جلودارزاده، با اشاره به فعاليتهاي اتحاديه سراسري زنان كارگر، سهم زنان كارگر در انقلاب و نظام اسلامي را يادآور شد و تأكيد كرد: عليرغم اينكه همواره نسبت به زنان به خصوص زنان كارگر تبعيض روا داشته شده، اما دستاوردهاي گذشته نيز مورد بيمهري قرار ميگيرد.
عضو شوراي مركزي حزب اسلامي كار به سهم 64 درصدي سهيمه زنان در آموزش عالي كشور اشاره و تصريح كرد: متأسفانه در حال حاضر بسياري از دستاوردهاي دوران مديريت پس از جنگ تحميلي نظير قانون كار و سازمان تأمين اجتماعي مورد بيتوجهي و بيتدبيريها قرار گرفته است.
امروز: سیوسومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در شرایطی برگزار میشود که پرسشهای زیادی در اذهان عمومی به وجود آمده است كه آیا اهداف انقلاب در تصمیمگیریها و رفتارهای فعلیمان واقعا گنجانده میشود؟ آیا توانستهایم انقلاب را بر اساس انتظارات بنیانگذار انقلاب به پیش ببریم؟ آیا منظور از استقلال، همان استقلالی است که یکی از محورهای شعار اصلی نهضت بود؟ آیا به آزادیهایي كه مورد دغدغه و مطالبه انقلابيون بود رسيدهايم؟ آیا جمهوریتمان به معنای واقعی جمعهوریت است و اسلامیتمان همانی است که امام خمینی همیشه به آن تاکید داشتند؟
حجتالاسلام منتجبنیا در گفتوگویی با «ایلنا» با گفتن اینکه «انقلاب در ۳۳ سالگی با برخي از آرمانهای اصلیاش فاصله دارد» به استقبال پرسشهای مطرح شده میرود:
تحلیلتان از روندی که به انقلاب و در نتیجه استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران ختم شد، چیست؟
باید اینطور گفت که در پیدایش انقلاب اسلامی زمینهها و علل و عوامل مختلفی دخیل و موثر بودند که در نهایت نهضت امام خمینی را به انقلابی شکوهمند تبدیل کردند که در نتیجه این انقلاب، شیوه اداره ایران بعد از سلطنت ۲۵۰ ساله پادشاهان به نظام اسلامی تغییر یافت.
چه عاملی را میتوان مهمترین و کارسازترین دلیل این رویداد که اتفاقا یکی از اتفاقهای مهم قرن است، دانست؟
نخستین عامل، حساس شدن مردم به آنچه پیرامون خودشان میگذشت بود. قبل از آن مردم نسبت به آنچه اتفاق میافتاد بیتفاوت بودند؛ به طوریکه بعد از ۲۸ مرداد و حاکمیت مجدد شاه به سراغ کارخودشان رفته و هیچ گونه احساس مسئولیت و تعهدی نسبت به مسایل جاری کشور از خود نشان نمیدادند و حاکمان در امنیت کامل حکومت میکردند و مردم هم سرگرم روزها و زندگی خود بودند.
این شرایط را میتوان نشانهای از رضایتمندی عمومی در جامعه دانست؟
نه، سکوت در حالی بود که اکثریت قریب به اتفاق مردم از شرایط موجود ناراضی و حتی میتوان گفت که نگران بودند. با این حال طوری هم نبود که برای خروج از بحران و تمام شدن مشکلات به فکر راهحل باشند و بخواهند تصمیمی بگیرند و کاری کنند.
نخستین جرقههای انقلاب چه زمانی و با چه بهانهای زده شد؟
اوایل دهه 40 بود که مردم آنطور که لازم است به این نتیجه رسیدند که شرایط، شرایطی دشوار برایشان رقم زده است و در عمل فهمیدند که مورد ظلم حاکمان قرار گرفتهاند و کسانی بر آنها حکومت میکنند که به هیچ وجه شایستگی حکومت ندارند.
شناخت از مفاهیم دینی چقدر در تحرک انقلابیون نقش داشت؟
تا پیش از اوج گیری اعتراضهای مردمی، باور مردم از بایدها و نبایدهای دینی به خرافهها محدود میشد و دین را نوعی به اذهان عمومی تزریق کرده بودند که انگار وسلیهای بود برای تشریفات و تجملات، به طوریکه عملا دین هیچ نقشی در تصمیمگیریهای روزمرهشان نداشت. اما وقتی مردم با آگاهسازیها و روشنگریها به این علم رسیدند که دین خلاف آنچه «مارکس» میگفت افیون ملتها و ابزاری برای حکومت نیست، تازه به این مهم اشراف پیدا کردند که دین میتواند آنها را به رستگاری برساند و البته قیام ۱۵ خرداد هم نشان داد که اگر دین آنطور که باید مورد توجه قرار بگیرد، حکومت آنچنان که فکر میکردند، مقتدر نیست. به همین دلیل بود که ۱۵ خرداد به آنها فهماند که میتوانند به پیروزی در راستای ظلم ستیزی ایمان داشته باشند و به همین خاطر توانستند با مشتهای گره کرده به رویارویی با حاکم ظالم بپردازند و با شعارهایی که در حمایت از امام و البته نهضت امام دادند، حرکت انقلابی خود را شروع کردند. آن هم در شرایطی که با دستان خالی به جدال با سیستمی رفتند که مسلح به همه سلاحها بود.
واکنش رژیم به شرایطی که پس از ۱۵ خرداد به وجود آمد، چه بود؟
«خشونت و سرکوب» رژیم که به یکباره با مردمی متحول شده مواجه شده بود،از همان نخستین قدمهای قیام نشان داد که تو خالی است و به همین دلیل به بدترین شرایط ممکن به مقابله با معترضین رفتارهای خود پرداخت. اما از آنجا که همیشه حق بر باطل برتری دارد، آتشی که از زیر خاکستر بلند شده بود رژیم شاهی و خادمانش را به کام خود کشید. آن هم در شرایطی که تانکها و گلولهها در خدمت حفظ نظام بودند.
در روزهای اول پیشبینی به نتیجه رسیدن انقلاب میرفت یا ناامیدیها از امیدواریها پررنگتر بود؟
من یادم هست که بعضی از این نیروهای سیاسی چپ مثل حزب توده تحلیلهای عجیب و غریبی داشتند. مثلا یک ذهنیتی وجود داشت که رای به این میداد که ۱۵ خرداد یک حرکت کور بود و هدفی نداشت و به نتیجه هم نرسید و به اصطلاح زود سرکوب شد. این در حالی بود که امام میگفت که ۱۵ خرداد سرآغاز نهضت و یومالله است و برای همیشه باید زنده نگه داشته شود و روزی است که در آن بنای نهضت اسلامی گذاشته شد. پس باید اینطور گفت که مردم بعد از ۱۵ خرداد این تجربه را به دست آوردند علاوه بر اینکه باید حرکت کنند، میتوانند حرکت را انجام بدهند پس اول فهمیدند که نباید ساکت باشند و دوم اینکه اسلام هم از مردم شور و هیجان و ظلم ستیزی میخواهد ،سوم اینکه این توانایی را در خودشان احساس کردند که میتوانند به خواستههای شرعی و منطقی خود برسند. البته همه اینها از اینجا نشات گرفت که مردم دیدند امام شخصیتی است که از جایگاه و عظمت مرجعیت دینی برخوردار است و به همین دلیل خواص جامعه و بسیاری از عوام هم ایشان را به عنوان جانشین امام زمان و نایب آن و مرجع تقلید قبول دارند و سخنانش را سخنان دین و خدا تلقی میکردند.
البته رژیم بعد از ۱۵ خرداد چنان وانمود میکرد که این حرکت تداوم نخواهد داشت.
البه رژیم چنین وانمود میکرد که قضیه تمام شده است و با توجه به اینکه امام را به زندان انداختند و بعد از مدتی هم تبعید کرده بودند و تعدادی از علما و یاران امام را هم بازداشت یا به تبعید برده بودند، فکر میکردند حرکت هم سرکوب شده و قضایا تمام شده است.
این ذهنیت، واقعیت سران نظام شاهنشاهی بود یا حربهای تبلیغاتی؟
رژیم با وجود تبلیغات خود درباره اتمام حرکت اعتراضی مردم، در باطن میدانست بالاخره آنهایی که به نوعی در راس امور هستند اطلاعاتشان بیشتر از عوام است. پس باید اینطور گفت که از فردای ۱۵ خرداد سلطنتطلبها و آنهایی که با عناوین مختلف روی کار بودند، به این مسئله اشراف داشتند که ارادهای قوی در بین مردم وجود دارد.
مابین ۱۵ خرداد و بهمن ۵۷ چه شرایطی به ماندگاری حس انقلابی در مردم کمک کرد؟
ببینید! امام به عنوان معمار انقلاب با تیزهوشی کاری کردند که انقلابیون منطقمداری را اولویت خود قرار دادند. به عنوان مثال مردم نه بعد از ۱۷ شهریور و به واسطه کشتارها ناامید شدند و نه با شور بیمورد انقلابی و احساساتی شدن دنبال این رفتند که یک شبه انقلاب را به پیروزی برسانند. امام در آن ۱۵ سال با ایراد سخنرانیها و البته بیانیههایی که در قالب اعلامیه به دست مردم میرسید، به تدریج این حس را به وجود آوردند که میتوان به پیروزی و سرنگونی شاه دست یافت. اینکه مردم به تدریج و در یک بازه زمانی ۱۵ ساله به این خوبی هدایت شوند کاری بود که فقط امام خمینی میتوانستند آن را به نحو احسن به سرانجام برسانند.
و نشستن پرواز انقلاب در باند فرودگاه مهرآباد، آن روزها چه شرایطی بود و مردم چه احساسی داشتند؟
دقیقا به خاطر دارم که از شب گذشته آن همه در انتظار به تماشا نشستن بهترین اتفاق زندگی خود بودند و نه تنها راههای منتهی به فرودگاه، بلکه تمام خیابانهای شهر گلباران شده بود. مردم، مردمی که ۱۵ سال سختی کشیده بودند و البته مردمی که از حکومت ظالمین خسته شده بودند در انتظار منجی خود بودند و طبیعی بود که تا به آن حد خوشحال شوند و آن استقبال تاریخی را از امامشان به عمل آورند.
به بحث شرایط پس از پیروزی انقلاب بپردازیم. شاخصترین اهداف و آرمانهای انقلاب چه هدفهایی بودند؟
اهداف و شاخصهای انقلاب در شعارهای مردم خلاصه میشد. شعارهایی که البته برگرفته از رهنمودهای امام و دستورات دینی بود که در نقاط مختلف کشور این شعارها را مردم سر میدانند.
که اصلیترین شعارها استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود.
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی محور اراده و خواستههای مردم در نهضت امام خمینی بود.
چرایی مطرح شدن این سه محور مهم را توضیح میدهید؟
شعار استقلال در این راستا بود که مردم مخالف اربابگرایی بودند و دنبال این بودند تا کشور بدون باج دادن به کشورهای دیگر در شرایطی کارهای خود را پیگیری کند که هم استقلال سیاسی داشته باشد و هم استقلال فرهنگی و..؛ دومین مسئله هم آزادی بود به این معنا که مردم دیگر فضای خفقان و امنیتی و پلیسی را نمیخواستند و از آنجا که آزادی خواهی یکی از مطالبات فطری آدم است خواستار این بودند تا خود، برای خودشان تصمیم بگیرند و در تشکیل حکومت و حتی تدوین قوانین مشارکت داشته باشند. سومین شعار هم در این راستا مطرح میشد که هم جمهوریت نظام باید جدی گرفته شود و هم اسلامیت تا بتوان با تلفيق این دو نکته مهم نظامی به وجود آورد تا کشور بر اساس بایدها و نبایدهای عقلی و شرعی اداره شود.
آیا «استقلال» آنطور که مطالبه میشد، حاصل شد؟
همانطور که عرض کردم استقلال ابعاد مستقلی دارد؛ در استقلال سیاسی کشور ما تنها یا جز معدود کشورهایی است که وابستگی سیاسی به کشورها و قدرتهای جهان ندارد. نظام، جمهوری اسلامی است و مردم اصل نظام را تثبیت کردند و بعد هم ارکان و ساختارهای نظام را با رای خود به وجود آوردهاند. همچنین با توجه به شرایط موجود باید گفت در زمینه فرهنگی هم ما وابسته به فرهنگ بیگانه نیستیم و تا حد زیادی توانستهایم مسایل فرهنگی را بر اساس چارچوب اسلام مدیریت کنیم. اما در زمینه اقتصادی نتوانستهایم آنطور که باید خوب عمل کنیم و حرفهای زیادی در این خصوص است که میتوان مطرح کرد.
بفرمایید.
ببینید! وقتی قدرتهای جهانی تصمیم به تحریم ایران میگیرند، ما باید طوری عمل میکردیم که واقعا با تواناییهای خود شرایط را مدیریت کنیم. اما در حال حاضر اگر ارتباط اقتصادیمان با غرب به صفر نزدیک شده است، خود را وابسته شدید کشورهایی چون روسیه و چین میبینیم. این در حالی است که اگر واقعا استقلال اقتصادی داشته باشیم در مواقع تحریم لازم نیست که متوسل به کشورهایی باشیم که از نظر ساختاری در حد ما نیستند و تنها فاکتوری که دلیل برتریشان نسبت به ما است، این است که عقل اقتصادیشان بهتر کار کرده و شرایط خوبی را برای خود فراهم کردهاند. ما در حالی از قدرتهایی چون آمریکا بریدهایم که به بازاری برای تجارت چین بدل گشتهایم و به همین دلیل مشخص نمیتوانیم ادعا کنیم که استقلال اقتصادی داریم. بنابراین ما الان دچار اشتباه شدیم و از چاله در آمدهایم به چاه افتادهایم.
در رابطه با بحث آزادی دستآوردهایمان مطلوب است؟
در رابطه با آزادی، برداشت من این است که آزادی که مردم به دنبالش بودند و البته در قانون اساسی هم به صراحت آمده آنگونه كه اننتظار ميرفت،رعایت نمیشود. به عنوان مثال قانون اساسی میگوید تمام احزاب و گروهها میتوانند برای بیان اهداف خودشان راهپیمایی بر پا کنند و جلسه و سمینار تشکیل بدهند، آیا چنین اجازهای داده میشود یا به جز یک سری گروهها که افرادی همسو باشند، به منتقدین چنین فرصتی داده نمیشود. آیا احزاب ما آزاد هستند. ما چند روزنامه در کشور داریم که روزنامه مستقل باشند یا خبرگزاری مستقل که تحت فشار نباشند؟ همه اینها نشان میدهد که آزادی یکی از اهدافی است که در تحقق آن چندان موفق نبودیم. واقعیت موجود این است که جامعه دیگر به مانند گذشته نسبت به وضعیت کنونی احساس مسئولیت نمیکنند چون به جای اینکه پرسشهایشان را پاسخ دهیم و انتقادهایشان را بشنویم و توضیح قانع کنندهای به آنها بدهیم، با بیتوجهی باعث میشوم و شدیم که نسبت به پیرامون خود بیتفاوت باشند.
«حاشیهنشینی نزدیکان و یاران امام» علت این پدیده چیست و چه هزینههایی را به انقلاب و نظام تحمیل کنند؟
علت حاشیهنشینی و انزوای آنها مشخص است. به هر حال آنهایی که حلقه اول و دوم اطراف امام بودند، به این شرایط دچار شدهاند و تحمل نمیشوند. متاسفانه گاهی دانسته یا نادانسته به بیراهه میرویم و گاهی دچار اشتباه میشویم و گاهی دم از امام میزنیم ولی در عمل با امام فاصله داریم. خب! وقتی که چنین حرفهایی زده میشود طبیعتاً برخی از مسئولان نمیتوانند این انتقادها را تحمل کنند و نتیجهاش این میشود که کنارشان میگذارند. البته این مسئله تازگی هم ندارد و متاسفانه ما شاهد بودیم بعد از رحلت امام به تدریج تمام کسانی که به نحوی با امام ارتباط داشتند یا برکنار شدند یا شرایطی فراهم شد که به ناچار خودشان استعفا بدهند و کنارهگیری کنند، حتی کار به جایی رسیده است که بیت امام هم مورد تعرض قرار میگیرد و یادگارهای امام هم با رفتارهای آنچنانی مواجه میشوند كه رهبري هم مجبور به دادن تذكر ميشوند.
اگر حرفی برای جمعبندی دارید، بفرمایید.
امسال سیوسومین سالگردی است که برای بزرگداشت انقلاب برگزار میکنیم. ما باید توجه داشته باشیم که سه دهه بیشتر از انقلاب نگذشته است، حیف است که آرمانها و اهداف بلندی که امام و امت داشتند را به دست فراموشی بسپاریم. این نظامی است که محصول انقلاب است و این نظامی است که امام با امیدی این را پایهگذاری کرد و فرمودند «امیداورم که در نقاط مختلف کشور ملتها به پا خیزند و جمهوریهای اسلامی را تشکیل بدهند». امام، انقلاب ایران را سرآغاز میدانستند برای جمهوریهای اسلامیهای دیگر. برای پایان گفتوگو تاکید دارم که بیتفاوتی مردم به نظام تهدیدی هزینهساز است و به همین دلیل باید مراقب بود تا جامعه حساسیت خود به شرایط و اتفاقات را از دست ندهد.
سعید شمس
منبع ایلنا
امروز: معاون ستاد کل نیروهای مسلح گفت: نیروهای مسلح از چنان اقتداری برخوردارند که اگر دشمن قصد تجاوز به خاک کشورمان را داشته باشد آسمان، دریا و زمین ایران را به گورستان آنها تبدیل خواهیم کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس امیر سرلشکر حسین حسنی سعدی معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح صبح امروز در همایش سراسری جوان سرباز که صبح امروز در مجموعه ورزشی آزادی تهران برگزار شد، با اشاره به اقدامات و فداکاریهای سربازان در ایام دفاع مقدس خاطرنشان کرد: گاهی در طول ۸ سال جنگ تحمیلی سربازان ما تا 30 ماه به خدمت پرداختند و در آخر کار تنها یک کارت پایان خدمت گرفتند و از هیچ مزایا و امتیاز ویژهای نیز برخوردار نشدند.
سعدی با تأکید بر حفظ شأن سرباز در جامعه گفت: ما باید ارزش خدمت سربازی را به جامعه معرفی کنیم اما متأسفانه در این امر یعنی شناسایی چهره واقعی یک سرباز به مردم نتوانستیم به خوبی عمل کنیم.
وی همچنین بر اهمیت رسیدگی به وضعیت سربازان در جامعه اشاره و خاطرنشان کرد: نیروهای مسلح باید تمامی هزینههای سربازها را تأمین کنند و اوضاع جوری نباشد که اسرباز محتاج خانواده خود باشند.
معاون ستاد کل نیروهای مسلح همچنین خطاب به سربازها گفت: البته شما نیز باید وجهه و ارزش یک سرباز واقعی را در منظر افکار عمومی به نمایش بگذارید و طوری عمل کنید که در جامعه به سرباز احترام گذاشته شود.
سعدی ادامه داد: در برخی کشورها وقتی جوانی به سربازی می رود، بالای سر خانه او پرچم نصب میکنند و مردم به احترام آن سرباز، به آن خانواده احترام میگذارند.
سعدی در پایان به آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با هرگونه تهدید اشاره کرد و گفت: نیروهای مسلح ما از چنان اقتداری برخوردار هستند که اگر دشمنان قصد تجاوز به خاک کشورمان را داشته باشد آسمان، دریا و زمین ایران را به گورستان آنها تبدیل خواهیم کرد.
امروز: نماینده مردم تهران در مجلس گفت: من معتقدم عدالت دادرسی درباره معاون اول رئیس جمهور رعایت نمیشود و قوه قضائیه باید خودش را اصلاح کند؛ نباید بازپرسی از آقای رحیمی در دفتر وزیر دادگستری صورت بگیرد و بازپرس خدمت متهم برود و این واویلاست.
به گزارش خبرگزاری فارس، احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در همایش "موقعیت بدر و خیبر" اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد مقدس، ضمن ارائه توضیحاتی درباره لزوم دستیابی به فناوریهای نوین و پیشرفت علمی در دهه پیشرفت و عدالت، به پرسشهای دانشجویان پاسخ داد.
وی در ابتدای سخنان خود با طرح این سوال که چرا ما مجبوریم فناوریهای نوین را بدست بیاوریم؟ گفت: عوامل رشد اقتصادی شامل منابع انسانی، منابع طبیعی سرمایه اجتماعی، عوامل سرمایهای، فناوری و کارآفرینی هستند که باعث میشوند رشد اقتصادی شکل بگیرد.
این استاد علوم اقتصادی در ادامه گفت: فاصله ما با جهان زیاد است که اگر رشدی که انتخاب میکنیم مناسب نباشد، نمیتوانیم این فاصله را پر کنیم؛ چراکه سرعت تحولات رشد آفرین در جهان زیاد است و اگر ما نتوانیم به طریقی جهش پیدا کنیم، این شکاف رو به تزاید میرود و اگر این شکاف رو به تزاید برود با یک اقتصاد عقب مانده نمیتوانیم از اعتقاداتمان دفاع کنیم.
توکلی ادامه داد: برای اینکه در جهان پررقابت و دارای ساختار ظالمانه سلطه طلب بتوانیم بمانیم و دیگران را هم مثل خودمان دعوت به اسلام کنیم، حتما باید قدرت مقاومت در برابر این سلطه را داشته باشیم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با ارائه مثالهایی از اقتصادهای بزرگ دنیا گفت: تجربه نشان داده است که اگر کارگر و نیروی کار و منابع را توسعه بدهیم، رشد اقتصادی کمتری از توسعه فناوری و تکنولوژیهای نوین خواهیم داشت؛ لذا باید در ایران راهی را دنبال کنیم که سرعت رشد اقتصادی بیشتری را در کشور داشته باشیم.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ادامه داد: امروز کشور ما دشمنانی دارد که باید به خوبی آنها را بشناسیم؛ همانطور که قرآن کریم نیز میفرماید "فاتخدهم عدوا"، ما باید آنها را دشمن خود بدانیم و به هوش باشیم.
وی با بیان اینکه غربیها در دشمنی با ما جدی هستند و لذا ما هم طبق این آیه شریفه، باید در دشمنی با آنها جدی باشیم، تصریح کرد: یکی از راههای ایستادن جلوی ظلم دشمن و زمینه سازی برای ظهور امام زمان(عج)، پیشرفت علمی و فناوری است و این جهش فناوری هم با فناوریهای نوین امکانپذیر است چراکه فناوریهای نوین، ارزش افزوده بالایی به ما داده و سطح دستمزد را بالا میبرد و آثار زیادی در بخشهای دیگر میگذارد.
توکلی افزود: اگر فکر کنیم که مشکل دنیای غرب با ما فقط سر مسئله انرژی هستهای است، ساده انگاری کردهایم چراکه آنها در کل با پیشرفت ما مخالفت میکنند؛ به عنوان مثال در سومین قطعنامهای هم که علیه ما صادر کردند، گفتند که خواندن فیزیک هم برای ما ممنوع است؛ لذا اینطوری نیست که ما اگر انرژی هستهای را کنار بگذاریم به لیزر و نانو فناوری و سلولهای بنیادی و... کاری نداشته باشند و اجازه بدهند پیشرفت کنیم.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در ادامه با بیان اینکه ما مسلمان هستیم و اصول ما اجازه نمیدهد زیر بار ظلم برویم، گفت: ما حرفمان این است که ما می خواهیم خودمان باشیم و برای زندگی آزاد همراه با سرافرازی به این علوم نیاز داریم و در مقابل شما نیز مقاومت میکنیم و هزینه آن را نیز میپردازیم.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس ادامه داد: اینکه عدهای در مقاومت و هزینه دادن کم آوردهاند و میخواهند کوتاه بیایند، به خودشان مربوط است اما اکثریت ملت از خواستههای خود کوتاه نمیآیند و میخواهند که به راه خود ادامه دهند.
توکلی ادامه داد: کسانی که خودشان در بالا بردن هزینه تحمیلی به ایران مقصر بودند، نباید توقع داشته باشند که ما حرف اشتباه آنها را بپذیریم و به خاطر ترس از هزینه دادن در مقابل دشمن کوتاه بیاییم چراکه از نظر قانون اساسی و شریعت مقدس اسلام، تعیین کننده این مسیر رهبری است و ایشان بهتر به این مسایل واقف است و ملت را با تصمیمات اشتباه برخی سیاستمداران تنها نمیگذارد.
در ادامه یکی از دانشجویان از توکلی پرسید "در زمان کشف اختلاس سه هزار میلیاردی که ایران مشغول صدور انقلاب بود و مهمترین بحث، بیداری اسلامی بود که مورد تأکید رهبری نیز بود، شما صحبتی داشتید که گفته بودید خودکشی لازم نیست، استعفا بدهید، این حاشیه سازی خودتان در آن شرایط حساس را چگونه توجیه میکنید؟" که توکلی در پاسخ گفت: ما اطلاعات زیادی از فساد داریم؛ نه تنها ایران بلکه همه جای دنیا گرفتار فساد هستند و این مساله زیاد مهم نیست اما مهم این است که ما در برخورد با فساد چطور رفتار میکنیم.
وی ادامه داد: وقتی در یک حکومت فسادی دیده میشود، اینکه دولت آن را به عهده بگیرد یا نه، تکلیف را مشخص میکند و بعد قوه قضاییه و رسیدگیهای آن تکلیف ماجرا را روشن خواهد کرد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: من در آن زمان در جلسهای که برخی اعضای دولتی نیز حضور داشتند از یک فساد اقتصادی در ژاپن مثال زدم و گفتم که اعتماد مردم به دولت بسیار مهم است و چون در ژاپن در اینگونه موارد خودکشی مرسوم است، من به مسئولان اقتصادی دولت گفتم لازم نیست شما مثل ژاپنیها خودکشی کنید، شما استعفا بدهید کافی است.
توکلی افزود: در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد نیز من به آقای دکتر حسینی گفتم که اینجا محکمه قضایی نیست بلکه محکمه سیاسی است؛ چراکه ما مسئولیتی را به شما سپردیم و گمان میکردیم که شما مورد اعتماد هستید اما اکنون این اتفاق زیر دست شما افتاده است و حالا میخواهیم بگوییم که اعتماد قبلی را به شما نداریم.
وی ادامه داد: البته بنده از ابتدا هم به ایشان رأی نداده بودم، هرچند بنا به قانون چون ایشان وزیر هستند ایشان را محترم میدانم.
وی در ادامه گفت: انقلاب اسلامی که ما قصد صدور آن را داریم با فساد اقتصادی و اختلاس سه هزار تومانی موافق نیست و این مسایل با انقلاب قابل جمع نیست لذا ما باید این مسأله را هم صادر کنیم که اگر اتفاقی اینچنینی در جایی افتاد، چکار کنند و روش ژاپنیها را الگوبرداری نکنند.
نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: ما باید نشان بدهیم که مسئولیت شناس هستیم و اگر زیر دستمان اتفاقی افتاد مسئولیت آن را میپذیریم.
توکلی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر نتیجه پیگیری فساد اقتصادی معاون اول رئیس جمهوری با اشاره به ماجرایی از شکایت امیرالمومنین از مردی یهودی که زره حضرت را دزدیده بود، گفت: من معتقدم عدالت دادرسی درباره معاون اول رئیس جمهور رعایت نمیشود و قوه قضائیه باید خودش را اصلاح کند؛ نباید بازپرسی از آقای رحیمی در دفتر وزیر دادگستری صورت بگیرد و بازپرس خدمت متهم برود و این واویلاست.
وی با بیان اینکه متهمی که بدین صورت بازپرسی شود، از همان ابتدا معلوم است که حکم آن دادگاه نیز ظالمانه خواهد بود، خاطرنشان کرد: دانشجویان مسلمان انقلابی باید نسبت به اینگونه موارد موضع بگیرند چراکه در همه حکومتها عدالت درباره ضعفا جاری میشود و هیچ حکومتی در کره زمین نبوده و نیست و نخواهد بود که عدالت درباره ضعیفان آن حکومت اجرا نشود؛ درحالی که عدالت وقتی معنا مییابد که نسبت به صاحبان قدرت و ثروت رعایت شود.
این فعال سیاسی افزود: متأسفانه به دلیل روش نادرست آقای احمدینژاد، عدالت در این مورد رعایت نمیشود و البته مجلس هم طبق قانون ناظر است اما در عمل نظارت خوبی را اعمال نمیکند و شما نباید این را از مجلس بپذیرید.
توکلی تصریح کرد: اینکه رئیس جمهوری بگوید کابینه خط قرمز من است، خلاف قسم وی و قانون اساسی است چراکه قانون اساسی رهبری را نیز با مردم عادی مساوی میداند و رئیس جمهور نیز سوگند یاد می کند که محافظ قانون اساسی باشد.
نماینده اصولگرای مجلس هشتم گفت: در ماجرای دانشگاه آزاد بنده صریحا آقای لاریجانی را بازخواست کردم و شخص بنده یعنی احمد توکلی زمینه لغو آن را فراهم کردم و کسی که مستندات تخلف هیأت رئیسه در این زمینه را ارائه داد باز هم من بودم.
توکلی در پاسخ به سوالی درباره طرح نظارت بر نمایندگان گفت: در سال 83 با اصولگرایان چهار جلسه پیش افتتاح مجلس گذاشتیم و در آن ترکیب هیأت رئیسه و رئیس مجلس را روشن کردیم و در آن جلسات چند کمیته را تعیین کردیم که موضوعات مهم را برای مجلس تعریف کند؛ بنده مسئول کمیته مبارزه با فقر و تبعیض و فساد شدم.
وی ادامه داد: در مرکز پژوهشها نیز اولین طرحی که نوشتیم طرح حفظ منزلت مجلس بود که منتهی به طرح نظارت بر نمایندگان شد ولی طرحی که چند روز قبل تصویب شد فاصله زیادی با آن طرح دارد ولی از هیچ بهتر است.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال دیگری درباره تفاوت مجلس ششم و هشتم در مقوله ولایتمداری گفت: مجلس ششم قصد تئوریزه کردن نظام بدون ولایت فقیه را داشت و بطور محوری مخالف ولایت فقیه حرکت میکردند ولی مجلس هشتم اینگونه نیست که حرکت محوری بر ضد ولایت فقیه باشد.
توکلی تصریح کرد: در مجلس هشتم قاطبه نمایندگان بطور نظری ولایت فقیه را قبول دارند اما از جنبه عملی ممکن است تخلفاتی داشته باشند؛ به عنوان مثال در قضیه وقف دانشگاه آزاد این شبهه وجود داشت که حرف رهبری مدنظر قرار نگرفته و این طرح به غلط رأی آورد.
توکلی در پاسخ به سوالی درباره شبهاتی که در خصوص برادران لاریجانی و اقدامات آنها و مقایسه آنها با امثال مشایی مطرح میشود، گفت: من به این قضیه معتقد نیستم چراکه برادران لاریجانی اعتقادات درست دارند و علی الخصوص رییس قوه قضائیه را بیشتر قبول دارم؛ البته اختلاف نظراتی هم با رئیس مجلس داریم.
وی همچنین درباره لفظ "سلطه طلب" درباره برادران لاریجانی گفت من این حرف را قبول ندارم البته ممکن است برخی کارهای ایشان را نپسندیم اما لفظ سلطه طلب را قبول ندارم.
توکلی همچنین درباره اینکه برادران لاریجانی دست نشانده هاشمی باشند، گفت: این حرف کاملاٌ نادرست است چراکه آقای هاشمی هیچ نقشی در انتخاب رئیس قوه قضائیه نداشتند و آقای علی لاریجانی هم که از قم کاندیدا شدند و مورد تأیید جامعه مدرسین قرار گرفتند؛ چراکه پدر ایشان مرجع تقلید بوده و خودشان هم داماد مرحوم شهید مطهری هستند و خودشان هم آدم باسابقه و سرشناسی هستند و رأی بالایی آوردند.
توکلی تصریح کرد: صرف نظر از اینکه چقدر آقای علی لاریجانی را قبول داشته باشیم، شأن ایشان اجل از این است که بگوییم دست نشانده هاشمی باشند و این حرف از اساس مردود است.
توکلی درباره حضور وکیل الدولهها در مجلس هم گفت: البته طرفداران افراطی دولت در مجلس هفتم هم حضور داشتند اما در مجلس هشتم این نمود بیشتر بود و شما بایستی در انتخابهایتان این مسایل را مدنظر بگیرید که اینگونه افراد دوباره وارد مجلس نشوند.
وی همچنین در پاسخ به سوالی درباره رأی نیاوردن طرح استیضاح وزیر اقتصاد گفت: من واقعاً متأسفم که طرح استیضاح در ملس رأی نیاورد و آقای لاریجانی جلوی حادثه به این بزرگی را که البته احساس وظیفه هم کرده بود، گرفت و از طرف وزیر عذرخواهی کرد و خطاب به نمایندگان گفت که او را ببخشید.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی گفت: یکی از انتقاداتی که ما به آقای لاریجانی داریم در همین زمینه است که مگر کفش ما را لگد کرده بود که او را ببخشیم، بلکه یک وزارت را نتوانست خوب اداره کند و باید پاسخگو میبود؛ لذا چون مجلس دوباره به آقای حسینی اعتماد کرد، ایشان هنوز هم برای ما محترم و قانونی هستند ولی ما موضعمان را در این باره حفظ کردهایم.
توکلی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر دلیل محافظه کاری لاریجانی در ماجرای استیضاح وزیر اقتصاد گفت: البته معتقدم اینگونه نبود که مثلا دست نزدیکان آقای لاریجانی در این کار باشد و وی به این دلیل محافظه کاری به خرج دهد ولی هر انگیزهای که داشتند، موضعشان برای من پسندیده نبود.
وی درباره تناقض عملکرد مجلس در ماجرای استیضاح وزیر اقتصاد گفت: جالب اینجاست که روز یکشنبه مجلس با 167 رأی بنا به گزارش کمیسیون اصل نود اعلام میکند که قصور متوجه وزارت اقتصاد است اما روز چهارشنبه به استیضاح وی تنها 93 رأی میدهد و این تناقض خیلی مهم است و مجلس باید با رأی به استیضاح امید مردم را بالا میبرد.
فرزندان موسوی و کروبی در نامه مشترکی، از همه هموطنان مظلوم و رنج دیده و فداکار و از همه انسان های حق طلب و آزادی خواه و عدالت جو در جای جای جهان خواسته اند که پژواک صدای حق خواهی آنها بوده و صدای شان را به گوش جهانیان برسانند که زندانیان مظلوم و مقاوم ما و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را در سراسر
ایران آزاد کنید.
به گزارش کلمه، در این نامه مشترک با اشاره به روند غیر قانونی و غیر انسانی حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی و توجیهات حاکمیت در ادامه این حصر آمده است: ما اعضای خانواده این عزیزان با صراحت و قطعیت می گوییم که آنها برخلاف خواست خود و برخلاف قانون یک سال است که در بازداشت به سر می برند و جز تعدادی تماس تلفنی و دیدار محدود ،کوتاه و کنترل شده حق هرگونه ارتباطی با بیرون از آنها سلب شده است . آنها از حقوق قانونی خود محروم مانده اند . تا کنون هیچ شخص مسئولی حتی همین اقدام غیر قانونی راهم بنا بر جایگاه حقوقی خود نپذیرفته است . آنها از نظارت ارگان بی طرف بر خوراک و سلامتی و دارو بی بهره اند . و در مورد امنیت و کجایی مکان نگهداری آنان ابهامات زیادی وجود دارد و این نگرانیها روز به روز برای ما شدیدتر شده است.
فرزندان موسوی و کروبی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت و امنیت آنان تصریح کرده اند: ما اعضای خانواده این عزیزان با صراحت و قطعیت می گوییم که آنها برخلاف خواست خود و برخلاف قانون یک سال است که در بازداشت به سر می برند و جز تعدادی تماس تلفنی و دیدار محدود ،کوتاه و کنترل شده حق هرگونه ارتباطی با بیرون از آنها سلب شده است . آنها از حقوق قانونی خود محروم مانده اند . تا کنون هیچ شخص مسئولی حتی همین اقدام غیر قانونی راهم بنا بر جایگاه حقوقی خود نپذیرفته است . آنها از نظارت ارگان بی طرف بر خوراک و سلامتی و دارو بی بهره اند . و در مورد امنیت و کجایی مکان نگهداری آنان ابهامات زیادی وجود دارد و این نگرانیها روز به روز برای ما شدیدتر شده است.
آنان از حاکمان بر جان و مال و ناموس مردم خواسته اند از راه ضد ملی و ضد دینی و ضد انسانی که در سرکوب هر منتقد و مخالف خود در پیش گرفته اند و کشور را درلبه پرتگاه جنگ و ویرانی قرار داده اند به راه منطق وقانون و مصلحت مردم و میهن برگردند.
متن کامل این نامه که در اختیار سحام نیوز و کلمه قرار گرفت، به شرح زیر است:
به نام خدا
هم وطنان مظلوم ، رنجدیده و فداکار
انسان های حق طلب ، آزادی خواه عدالت جو در جای جای جهان
نزدیک یک سال است که عزیزان ما برخلاف نص صریح قوانین داخلی و تمامی کنوانسیون های بین المللی و به دنبال درخواست مجوز سال گذشته برای راهپیمایی ۲۵ بهمن در آنچه به صورت یک بدعت حقوقی حبس خانگی و درعمل زندانی بی نام ونشان است ، قرار دارند .حتما بیاد دارید که این راهپیمایی برای حمایت از جنبش های ضد استبدادی منطقه بود . کاری که نه برای شما و نه همراهان به بندکشیده شده شما حال در هر زمان ، نه تنها جرمی نیست بلکه نشانی از رشد اجتماعی و مسئولیت پذیریست .
آقایان موسوی و کروبی سالها در مسئولیتهای طراز اول کشور به مردم خدمت کرده اند. هشت سال ریاست مجلس و هشت سال نخست وزیری کشور تحت سخت ترین شرایط جنگی داخلی و محاصره اقتصادی ، کم ترین سابقه عزیزان ماست. آیا جز این است که در تمامی این سالها دلسوز یار و امین هموطنان خود بوده اند؟
این دو بزرگوار در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ حتی از همه فیلترهای شورای نگهبان که با بدعتی به نام نظارت استصوابی و برخلاف شعارها و آرمان های بنیانگذار انقلاب در رابطه با «آزادی» برای همگان به گزینش اولیه نامزدهای انتخاباتی می پردازد، عبور کردند و طبق همان قوانین به فعالیت انتخاباتی پرداختند .آنها در حالی که شاهد تخلف های فراوان از سوی نامزد رقیب بودند، که همه امکانات کشور و همه نوع حمایت سیاسی را در پشت خود داشت ، به رقابتی سالم و عادلانه پرداختند و در مناظره هایشان نیز در کمال ادب و با بصیرت کامل و دلسوزی و با رعایت تمام مصالح ملی نظراتی را در نقد شرایط موجود مطرح کردند که تماما امروز سخنی است که دیگر همگی بدان معترفند و خود نیز تکرار می کنند.
ایشان، پس از اعلام نتایجی که کاملا غیر منتظره و خلاف همه مشهودات و مستندات بود و اعتراضات میلیونی مردم که براساس قانون اساسی کشور صورت گرفت؛ نظر اعتراضی خود را ابراز داشتند و پا به پای مردم معترض ایستادگی کردند. خود کتک خوردند و شهید دادند و با انبوه توطئه ها ، افترا و سرکوب ها و لشگرکشی اراذل به خانه و کاشانه خود مواجه شدند.
آخرین حربه ای که علیه این عزیزان به کار گرفته شد برخورد غیرانسانی و غیر قانونی مبنی بر به اصطلاح حبس خانگی آنهاست. اینک یک سال از این عمل ضد انسانی میگذرد . در این مدت مقامات و نهادهای حاکم که دست شان از هر محمل قانونی خالی است، جز این دروغ که آنها خودشان خواهان مراقبت از خویش بودهاند و ما برای حفظ جان آنها چنین کرده ایم ، حرفی برای گفتن و منطقی برای ارائه به افکار عمومی داخلی و جهانی ندارند . آیا این که هر از گاهی دروغهای آشکاری از زبان بعضی افراد مسئول در داخل و خارج از کشور به گوش می رسد ، با حقایق در تعارض نیست؟
ما اعضای خانواده این عزیزان با صراحت و قطعیت می گوییم که آنها برخلاف خواست خود و برخلاف قانون یک سال است که در بازداشت به سر می برند و جز تعدادی تماس تلفنی و دیدار محدود ،کوتاه و کنترل شده حق هرگونه ارتباطی با بیرون از آنها سلب شده است . آنها از حقوق قانونی خود محروم مانده اند . تا کنون هیچ شخص مسئولی حتی همین اقدام غیر قانونی راهم بنا بر جایگاه حقوقی خود نپذیرفته است . آنها از نظارت نهادهای بی طرف بر خوراک و سلامتی و دارو بی بهره اند . و در مورد امنیت و کجایی مکان نگهداری آنان ابهامات زیادی وجود دارد و این نگرانیها روز به روز برای ما شدیدتر شده است .
اینک ما خانواده آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد از طرف آنان اعلام می کنیم که ما و عزیزان مان به این زندان هرچه که باشد خانگی یا غیر خانگی ، معترضیم و خواهان پایان دادن به این اقدام ضد انسانی و ضد قانونی هستیم. مسببین اینگونه رفتارها به خوبی می دانند که با اقداماتی چنین، در اراده عزیزان ما در حق خواهی خویش و دفاع از آرمان هایی که میلیون ها هم وطن مان در خیابان ها ابراز کردند و خون خود را نثار نمودند و دهها شهید دادند و دچار حبس وشکنجه و انواع مسایل دیگر شدند و نیزهزاران زندانی که همچنان مقاوم و استوار در حبس اند؛ خللی ایجاد نخواهد کرد.
ما از حاکمانِ بر جان و مال و ناموس مردم می خواهیم از راه ضد ملی و ضد دینی و ضد انسانی که در سرکوب هر منتقد و مخالف خود در پیش گرفته اند و کشور را درلبه پرتگاه جنگ و ویرانی قرار داده اند به راه منطق وقانون و مصلحت مردم و میهن برگردند.
ما خانواده آقایان موسوی و کروبی، که برعهد خود با مردم در دفاع از حقوق شان وفادار واستوار مانده اند؛ اینک به خاطر حقوق از دست رفته آنها ، به عنوان نمادی از حقوق از دست رفته مردم ایران و مخصوصا شهدای مظلوم و زندانیان بی گناه ، از همه هموطنان مظلوم و رنج دیده و فداکار و از همه انسان های حق طلب و آزادی خواه و عدالت جوی، هم گام با هموطنان داخل کشور که خواهان تسلط مردمسالاری واقعیند ، در جای جای جهان میخواهیم پژواک صدای حق خواهی ما باشند . و صدای مارا به گوش جهانیان برسانند که: "زندانیان مظلوم و مقاوم ما وهمه زندانیان سیاسی و عقیدتی را در سراسر ایران آزاد کنید . کشور وملتی با اینهمه سرفرازی و بزرگی شایسته این حد رنج تنگناهای اقتصادی و سیاسی وخدایناکرده جنگ نیست ."
خانواده مهدی کروبی و میرحسین موسوی
۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۰
دادخواهی خانواده های میرحسین موسوی و مهدی کروبی در آستانه 25 بهمن
غلامعلیحدادعادل» که در بیعدالتی محض شورای نگهبان، به ناحق به جای «علیرضارجایی» وارد مجلس ششم شده و در مجلس هفتم به ریاست رسید، اما دوستان اصولگرا نتوانستند برای یک دوره کامل ریاست او را بر مجلس تحمل نمایند، اخیرا در یک نشست انتخاباتی با حضور جمعی از هادیان سیاسی سپاه پاسداران، فرمایشاتی ایراد نموده است که بسیار خواندنی، جالب و حائز اهمیت است (+) و با اندکی توجه میتوان به عمق سخن و نیت او، از ورای این حرفها پی برد. البته که چنین نیتیابی «بصریت» فوقالعاده نیاز ندارد. آقای «حداد» در این نشست، رسما اعلام نموده است: «خوشبختانه بخش افراطی و ضد نظام و فتنهگر اصلاحطلبان در این انتخابات در لاک انزوا و سکوت فرو رفتند و بخش خنثی و به تعبیری داخل نظام آنها در صحنه ماندهاند.» شکی نیست که اصلاحطلبان و نمایندگان مجلس ششم، با رای واقعی و اکثریت واجدین شرایط به این پست انتخاب شده، برخلاف نمایندگان مجلس هفتم و هشتم که مسابقه بدون رقیب را با میزان مشارکت بسیار کم واجدین شرایط برنده شده بودند، چون پشتوانه مردم را داشتند نمیشد آنها را با عناوین و برچسبهای متداول برکنار کرد، بلکه باید تحمل کرد، تا دورهشان سرآید، بعد از گردونه رقابت خارجشان نمود. ناگفته پیداست که اگر چنین اجازهای به مردم داده میشد، مردم امثال «علیرضارجایی» را انتخاب مینمودند و سر آقای «حداد» از نمد نمایندگی مجلس بیکلاه میماند و شاید دستکاری دوباره در آرا و پروسه ابطال ویژه دردسرساز میشد، پس چه بهتر که آب را از ریشه گلآلود کنیم. ایشان ادامه میدهند: «باید تلاش کرد در یک برنامه مهندسی ۵ ـ ۶ ساله انشاالله این واژه و این جریان [اصلاحطلبی] را از اساس حذف کرد. حالا در این انتخابات عدهای میمانند و ممکن است به مجلس هم بیایند اما باید به گونهای اینها را خنثی و بیاثر کرد که کمکم همین گروه اندک باقی مانده نیز حذف شود.» آقای حداد یا به آثار مترتب بر این حرفهای خود واقف نیست، یا واقف است و خود را فراتر از عقل و قانون میداند. مسلما اگر هیئتهای اجرایی و شورای نگهبان کسی را «صالح» برای انتخابات تشخیص دادند، یعنی هر اقدامی برای جلوگیری از انتخاب آنها «غیر قانونی» و خلاف بین شرع است. اگر صلاحیت ندارند، چرا شورای نگهبان و هیئتهای اجرایی آنها را تایید نمودهاند؟ آقای «حداد» در ادامه با قبول تلویحی تایید شفاف آیتالله «خمینی» از اغلب نیروهای موثری که اینروزها جزء «بیبصیرت» طبقهبندی میشوند، همه آنها را دربست منحرف میداند و افزایش بصیرت امروز مردم را باعث لو رفتن آنها میداند، اما به گمان ایشان امام با توجه به اینکه در سن ۷۶ سالگی رهبری نظام را برعهده گرفته بود و اطرافیانی آلوده داشت، متوجه انحراف آنها نشده بود. آیت الله «منتظری» در کتاب خاطرات خود بعضی جاها اشارههایی به وجود بعضی انحرافات در مورد اطرافیان آیتالله «خمینی» مینماید. آن اشارهها با واکنش شدید عدهای و از جمله آقای «بادامچیان» روبه شدهاست. نامبرده نقدی بر خاطرات آن مرحوم نوشته و در آن بارها و بارها آن مجاهد نستوه را مورد نقد و حمله به این دلیل قرار دادهاند، اگرچه میان این اتهامی که آقای «حداد» به اطرافیان بنیانگذار میزند، با نقدهای مجاهد نستوه تفاوت از زمین تا آسمان است و اگرچه اصلا شخصیت سنی و علمی آیتالله «منتظری» با آقای «حدادعادل» قابل مقایسه نیست، اما باید دید آقای «بادامچیان» که امروز شریک انتخاباتی آقای «حداد» میباشد، در مورد این اتهامات چه واکنشی نشان خواهد داد. بگذریم. ایشان در ادامه با تایید دروغی که آقای «هاشمی» در ۱۴خرداد ۶۸جعل، و درباره لیاقت آقای «خامنهای» برای رهبری، به مرحوم آیتالله «خمینی» نسبت داد، میگوید: «این خدا بود که آقای هاشمی را دچار محاسبات اشتباه کرد.» پدر همسر «مجتبیخامنهای» که از چند سال پیش گمانهزنیهایی در مورد جانشینی آقای «خامنهای» در مورد ایشان اینطرف و آنطرف شنیده میشد، درباره دامادش با نظر مثبت گفتهاست: «ایشان همان گونه که حضرت آقا فرمودند خودشان آقا هستند. اگر کسانی گرد شمع وجود ایشان جمع میشوند به خاطر اندیشه والا، روحیه انقلابی، سادهزیستی و عطرافشانی معنوی ایشان است. نه اینکه چون دامادم هست این را عرض کنم. از دوستان دیگر بپرسید و تحقیق کنید. ببینید بعد از حضرت آقا با بصیرتترین فرد و انقلابیترین فرد در این کشور کیست؟ یقیناً آقا مجتبی نفر دوم هستند در کشور» حالا مشخص میشود آنها که از کمترین نشانهها بیشترین تشخیص را داده و آنرا با گمانهزنی اعلام نمودند، چه بصیرتی داشتند که صبر نکردند تا چنین روزی برسد که آقای «حداد» اینگونه به لیاقت دامادشان اشاره کند، بلکه آنها اشاره نشده اوضاع را رصد نموده بودند. اگرچه امروز نزد ایشان به بیبصیرتی متهم هستند. آقای «حداد» در ادامه خیلی روشن و شفاف اعلام نمودهاند: «دعواهای جبهه پایداری و متحد مسئلهای فرعی و جهت رقابت و داغ کردن تنور انتخابات است». البته توصیه هم نمودهاند: «مبادا خودمان هیزم این تنور را چنان زیاد کنیم که نیروهای انقلاب بسوزند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر