-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 06/14/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محمد مصطفایی: دلایل حقوقی قتل بودن مرگ هدی صابر و اقرار ضمنی قتل، توسط محسنی اژه‌ای

۱- ‌آقای محسنی اژه‌ای در مصاحبه‌ی مطبوعاتی روز گذشته خود، ضمن ساز و کار قانونی در مورد زندانیانی که به پزشک نیازمند هستند، دو بار - با مجزا دانستن مجرمین عادی و امنیتی در خصوص امکانات درمانی - اعلام نمودند، كه اگر زندانی نیاز به پزشک داشت حتی بدون اخذ نظر قاضی و دادستان مگر در موارد خاص امنیتی بلافاصله او را به مركز پزشكی و بهداری كه در خود زندان مستقر است منتقل كنند. اگر معاینات در بهداری زندان امكان‌پذیر است در همان جا انجام می‌شود و اگر نیاز به مراجعه به مراكز تخصصی بیرونی باشد باید به دادستان اطلاع دهند. وی در ادامه به اطلاع دادن موضوع از سوی دادستان به خانواده متهم اشاره كرد و گفت: اگر فردی نیاز به اقدامات پزشكی داشته باشد خانواده او را مطلع می‌كنند زیرا گاهی این افراد پزشک خانوادگی دارند و یا خانواده تشخیص می‌دهند كه می‌خواهند فرد را برای مثال به بیمارستان بهتری منتقل كنند. البته این شامل موارد خاص امنیتی كه ممكن است ممنوعیت انتقال از بیمارستان وجود داشته باشد نمی‌شود. (‌خبرگزاری تابناک‌)

۲- ۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال شهادت نامه‌ای، شهادت دادند که شهید هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی مامورانی که حدس می زنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بوده اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. آنها شرایط بد جسمانی وی را از نزدیک شاهد بوده‌اند. (خبرگزاری کلمه‌)

۳- هدی صابر، فعال ملی- مذهبی که از روز ۱۲ خرداد در اعتراض به وقایع منجر به درگذشت هاله سحابی، در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بود، بر اثر سکته قلبی ناشی از اعتصاب غذا، جان خود را از دست داده است. سایت‌های خبری نزدیک به جنبش سبز، به نقل از منابع پزشکی بیمارستان مدرس، محل انتقال آقای صابر، سهل‌انگاری مقام‌های زندان در انتقال به موقع این فعال سیاسی به بیمارستان را علت عدم موفقیت تلاش‌ها برای نجات جان وی ذکر می‌کنند. همچنین گفته می‌شود که پس از درگذشت آقای صابر، مقام‌های قضایی و امنیتی اجازه تحویل جنازه وی به خانواده‌اش را نداده‌اند و تا کنون از برنامه‌ریزی برای مراسم تشییع و تدفین وی ممانعت کرده‌اند. (‌رادیو فردا‌)

بلافاصله پس از فوت ناگهانی هدی صابر اخباری در خروجی سایت‌ها منتشر می‌گردد که نشان از فوت هدی صابر بر اثر اعتصاب غذا دارد. پس از آن شاهدان در زندان‌، شهادت می‌دهند که هدی صابر مورد ضرب و شتم مامورین زندان قرار گرفته است و در نهایت دادستان کل کشور اقرار به ارتکاب جرم می‌کند و می‌گوید در موارد امنیتی، بیمار به مراجع تخصصی اعزام نخواهد شد و مواردی دیگر که به نظر گرامیتان خواهد رسید.

برای اثبات مجرمیت افراد نیاز به دلایلی قوی و محکمه پسند وجود دارد. از جمله دلایل می‌توان شهادت شهود را مورد استناد قرار داد و همچنین در پرونده‌های قتل در کنار شهادت شهود به گواهی‌های پزشکی قانونی که دستگاه حکومت بر پزشک نفوذ نکرده باشد، تکیه کرد و نیز اوضاع و احوال و شرایط و مکان وقوع جرم را نیز مد نظر قرار داد. در پرونده مرگ هدی صابر، شهود به صراحت اعلام نموده‌اند که قتل توسط تنی چند از مامورین زندان وقوع پیوسته است و مطمئنا در این پرونده با توجه به وجود آثار ضرب می‌توان با معاینه جسد به واقعیت پی برد.

اما آنچه که شک هر فردی را در خصوص قتل بودن پرونده هدی صابر، به یقین تبدیل می‌کند، اظهارات صریح و بی پرده و در اصطلاح حقوقی اقرار و اعتراف دادستان کل کشور است. فردی که در حال حاضر سخنگوی قوه قضاییه بوده و پیش از حکومت در دادستانی کل کشور، بالاترین مقام وزارات اطلاعات و دستگاه‌های امنیتی را به عهده داشته است.

آقای محسنی اژه‌ای صراحتا اقرار می‌نمایند که: «‌...‌مگر در موارد خاص امنیتی بلافاصله او را به مركز پزشكی و بهداری كه در خود زندان مستقر است منتقل كنند‌...‌» مفهوم صریح این اظهارنظر این است که در موارد خاص امنیتی زندانی بیمار اولا بلافاصه به مرکزی پزشکی اعزام نمی‌شود و ثانیا امکان دارد که به پزشکی و بهداری در زندان و خارج از زندان اعزام نگردد. به عبارت دیگر در خصوص پرونده خاص هدی صابر ایشان بیماری آقای هدی صابر را تایید نموده‌اند و عدم اعزام به موقع وی به بیمارستان را به دلیل امنیتی، اعلام کرده‌اند. چرا که آقای هدی صابر در بازداشتگاه امنیتی زندان اوین محبوس بوده است.

اما نکته بسیار حائز اهمیت اینکه؛

اولا – آقای محسنی اژه‌ای اقرار نموده‌اند که آقای صابر محکومیت قطعی به حبس داشته و ایشان در حال گذراندن محکومیت خود بوده‌اند، هر چند آقای صابر چند روز پیش از فوتش اعلام به اعتصاب غذا به دلیل شرایط خاص سیاسی و نحوه نگهداری و مراقبت از بازداشت شدگان کرده بودند و از طرفی، شهود مورد وثوق نیز گواهی بر ورود ضربه به آقای صابر نموده‌اند، اما طبق آیین نامه‌ی اجرایی نحوه اداره بازداشتگاه‌های امنیتی، (‌تبصره ماده یک‌) بازداشتگاه امنیتی محل نگهداری متهمانی است که به لحاظ حساسیت‌های امنیتی و نظامی و با قرار کتبی مقام‌های صلاحیت دار قضایی تا اتخاذ تصمیم نهایی به آنجا معرفی می‌شوند، بنابراین بازداشت گاه‌های امنیتی محل نگهداری محکومین نیست. با این توضیح که متهم با محکوم دو عنوان مجزا است، متهم به فردی گفته می‌شود که جرمش هنوز به اثبات نرسیده و محکوم به فردی گفته می شود که جرمش ثابت شده و حکم به محکومیت اخذ نموده است. صرف نظر از اینکه حکم صادره دارای وجاهت قانونی بوده باشد یا خیر. به هر حال تمام کسانی که محکوم می‌گردند، می‌بایست در بازداشت گاه‌های دیگری غیر از بازداشتگاه‌های امنیتی نگهداری شوند. بازداشت بازداشت شدگان امنیتی که محکومیت یافته‌اند بر خلاف مقررات قانونی است. آقای هدی صابر نیز نمی‌بایست در بازداشتگاه امنیتی ۳۵۰ اوین نگهداری می‌شد که این امر، برخلاف مقررات است.

ثانیا- بازداشتگاه‌های امنیتی تحت نظارت سازمان زندان‌ها است. سازمان زندان‌ها حفظ و مراقب زندانی را به عهده دارد، اگر فردی بیمار گشت، یا مورد آسیب قرار گرفت. این سازمان بدون توجه به امنیتی بودن اتهام زندانی وظیفه دارد زمینه مداواری بیمار را فراهم کند. فراهم نمودن زمینه‌ی مداوای بیمار، چه بیمار اعتصاب به غذا کرده باشد و یا اینکه بر اثر عوارض طبیعی بیمار گشته باشد و یا دیگری او را مضروب کرده باشند متفاوت نیست و می‌بایست در هر صورت مورد توجه مسئول زندان قرار گیرد. چرا که برخلاف اظهارنظر آقای محسنی اژه‌ای که در خصوص رسیدگی به وضعیت زندانیان مجرمان عادی را با مجرمان امنیتی یا سیاسی مجزا می‌دانند، ماده‌ی ۵ آیین نامه نحوه اداره بازداشتگاه‌های امنیتی مقرر می‌دارد: استاندارهای نگهداری، نحوه مدیریت و ارائه خدمات در بازداشتگاه‌های امنیتی، برابر آیین نامه اجرایی سازمان بوده و بخشنامه‌های صادره از سوی رئیس سازمان در موارد فوق برای بازداشت‌گاه‌های مزبور لازم الرعایه می‌باشد.

ثالثا- طبق تبصره ماده ۵: مسئولان و کارکنان بازداشت‌گاه‌ها، ملزم به رعایت حقوق شهروندان متهمان برابر قانون حفظ حقوق شهروندی و سایر ضوابط مربوطه می‌باشند.

نتیجه اینکه، دلایل و قرائن نشان می‌دهد که مرگ هدی صابر از دو حالت خارج نیست: اگر مسئولین زندان، ماموران امنیتی یا هر فرد دیگری کوتاهی و سهل انگاری در بهبود سلامت آقای هدی صابر کرده باشد، قتل غیر عمد است، هر چند اعتقاد دارم با توجه به اینکه بازداشتگاه‌های امنیتی محل نگهداری متهمان امنیتی است نه مجرمین امنیتی، و این امر خود بازداشت غیرقانونی و خودسرانه محسوب می گردد و به تبع آن محدودیت در رسیدگی بهداشتی زندانی عامل ورود آسیب به زندانی خواهد بود که خود جرم به حساب می‌آید. اما حالت دوم که با واقعیت منطبق است اینکه؛ فوت آقای هدی صابر بر اساس وارد کردن ضرب و جرح توسط مامورین امنیتی باشد که اگر چنین بود قتل عمد بوده و مجرم می‌بایست در صورتی که خانواده‌ی مقتول درخواست قصاص دهند، قصاص شود. علت قدرت احتمال دوم، ضعف جسمانی آقای هدی صابر به دلیل اعتصاب غذا بوده است. مامورین امنیتی به خوبی می‌دانسته‌اند که آقای هدی صابر بر اثر اعتصاب غذا ضعف داشته و اگر به او آسیبی وارد کنند جان خواهد سپرد، بنابراین عمل آنها مصداق بند سه ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی خواهد بود که مقرر می‌دارد: مواردی که قاتل قصد کشتن ندارد و کاری را که انجام می‌دهد نوعا کشنده نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری و یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعا کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد، قتل عمد است.

اما خانواده‌ی هدی صابر برای احقاق حقوق خود بهتر است، شکواییه‌ای تنظیم کرده و شکواییه خود را به دادسرای ویژه‌ی امور جنایی، واقع در میدان آذری تهران تقدیم نمایند. این دادسرا مکلف است به این پرونده رسیدگی کرده و اظهارنظر نماید. این حقی است که برای خانواده‌ی هدی صابر ایجاد گردیده و برای آنکه خون این فعال سیاسی هدر نرود، لازم است چنین عملی انجام پذیرد.


 


حضور سنگین پلیس در شامگاه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰، میدان ونک
 


حسین پرنیا: «در تلویزیون ایران بویی از فرهنگ و هنر نمی‌آید»

حسین پرنیا در گفت‌وگو با سایت‌ اطلاع‌رسانی موسیقی ایران اظهار کرد: زمانی که درباره تکثیر غیرمجاز و عدم رعایت حقوق معنوی هنرمندان حوزه موسیقی صحبت می‌کنیم باید به خاطر داشته باشیم که بزرگ‌ترین نهادی که در حق هنرمندان این حوزه اجحاف می‌کند تلویزیون است. این رسانه هم خود بدون کسب مجوز و آثار هنرمندان را پخش می‌کند و هم با این کار به مردم می‌آموزاند می‌توانند به هر شکل که دوست دارند با موسیقی رفتار کنند.

وی ادامه داد: ما هیچ مرکزی را نداریم که به آن شکایت کنیم باید از سوی نهادهای مسئول با این موضوع برخورد شود. کار سختی نیست همان طور که رستوران‌ها بازرس دارند فروشگاههای عرضه موسیقی و دستفروشها هم می‏‌توانند مورد بازرسی قرار گیرند.

این سنتورنواز با اشاره به این نکته که جامعه ما باید به یک انضباط قانونی برسد افزود: باید قانون کپی‌رایت در کشور تصویب شود. تنها تصویب هم کافی نیست، این قانون باید پشتوانه اجرایی نیز داشته باشد و به آن عمل شود تا فایده داشته باشد.

پرنیا همچنین گفت: این عدم اعتنا به حقوق هنرمندان حوزه موسیقی موجب انزوای آنان میشود و وقتی هنرمندی به این شرایط برسد کمتر اثری خلق خواهد کرد زیرا به آینده کار خود دلخوش نیست.

وی به نقش مردم نیز در رعایت حقوق معنوی آتار هنری اشاره و ابراز کرد: گرچه نمی‌‏توان نقش مثبت مردم را در این ماجرا منکر شد، اما مردمی که در رسانه آنها بویی از فرهنگ و هنر نمیآید و چیزی نمی‌آموزند چطور ممکن است توقعی از آنها داشت؟ مردم گناهی ندارند آنها همیشه در امور فرهنگی مشارکت میکنند و پیش از هر چیز به آموزش نیاز دارند.

این آهنگساز با بیان اینکه ابتدا باید موسیقی در میان مسوولان به عنوان یک هنر پذیرفته شود اظهار کرد: هنوز جایگاه خود موسیقی معلوم نیست. بسیاری هنوز آن را جدی نمیگیرند. تا زمانی که سیاست شفافی در قبال موسیقی وجود نداشته باشد و حمایت قانونی از آن نشود، کاری درست نمیشود.


 


کیوان مهرگان بازداشت شد

 

امروز پس از مراسم تدفین هدی صابر، از فعالان ملی مذهبی، که بر اثر اعتصاب غذا و بی توجهی به وضعیت وخیم وی در گذشته بود، کیوان مهرگان نیز بازداشت شد. تا کنون از وضعیت وی اطلاع دقیقی در دست نیست اما نزدیکان مهرگان از بازداشت وی توسط پلیس امنیت خبر می‌دهند.

این برای بار سوم پس از انتخابات سال ۸۸ است که کیوان مهرگان بازداشت می‌شود.

مهرگان در ۸ دی ماه سال ۸۸ بازداشت شده بود. پس از آزادی از بازداشت نخست، مهرگان بار دیگر در پس حمله ماموران لباس شخصی به دفتر روزنامه شرق همراه با تعدادی دیگر از روزنامه نگاران بازداشت شد که بیش از ۲ ماه بعدا قرار وثیقه ۱۰ میلیون تومانی توانست او را تا امروز به طور موقت آزاد نگاه دارد.

 


 

 


 


«از بازجوی‌ام متنفر نیستم، اما او از حیوان پست‌تر است»


مجری برنامه امروز، کریم سجادپور، محقق موسسه کارنگی بود که در باره کتاب مازیار و اهمیت آن صحبت کرد.

سجادپور گفت که داستان کتاب «آنها برای گرفتن من آمدند» بهاری فقط به خاطراتش از دوران زندان بر نمی‌گردد. پدر و خواهر مازیار هم قربانیان بازی‌های سیاسی بوده‌اند. پدرش در دوران  حکومت پهلوی  عضو حزب توده بود و سال‌ها در زندان شکنجه شد. خواهر مازیار در دهه ۶۰ زندانی بود.

مازیاربهاری در باره آنچه بر او گذشته و اینکه «شکنجه» را می‌شناخته گفت که با داستان‌های شکنجه بزرگ شده بود و شنیدن داستان‌های تلخ از پدر و خواهرش باعث شده بود که نخواهد همان تجربه‌ها را تکرار کند. بهاری گفت که گرایش‌اش به مباحث فرهنگی برای دوری از بازی‌های سیاسی تکرار شده در خانواده‌اش، در زندان به کارش آمد، چرا که تفاوت فرهنگی خودش را با بازجوی‌اش بهتر درک کرد.

بخشی از داستان کتاب مازیار، به مادرش اختصاص یافته است. بهاری گفت: «مادرم مثل بسیاری از زنان دیگر ایرانی، زنی قوی است.»

حساسیت روی «روابط جنسی» یکی از مسائل مورد اشاره کتاب بهاری در مورد بازجویانی است که «مسلمانانی معتقد» هستند اما به خاطر سرکوب جنسی به نحوی ناملموس به دنبال کردن روابط جنسی دیگران علاقه نشان می‌دهند. در باره نگاه برخی متدینین به مسائل جنسی، بهاری به کتاب «معاد» آیت‌الله دستغیب اشاره کرد که باعث شده پیروان و دنبال کنندگان این منطق فکر کنند بهشت مثل یک جای بزرگ پر از زنانی است که مردان می‌توانند با زنان باشند.

مازیار گفت: «بازجویان هم به مسائل جنسی بسیار حساس هستند و از من پرسیده می‌شد که آیا با زنان دیگر رابطه دارم یا نه. برداشت بسیاری از این نوع افراد از غرب از روی فوتبال و «پورن» است و فکر می‌کنند به همین واسطه غرب را کاملا می‌شناسند.»


حسادت امنیتی‌ها و بازجویان روی اسرائیل

بهاری گفت که او را تهدید کرده بودند که همانطور که اسرائیلی‌ها نازی‌ها را شکار کرده بودند، می‌توانند او را شکار کنند، هر جای دنیا که برود: «بازجوها و امنیتی‌های ایران، نسبت به اسرائیل و روش‌های امنیتی‌های این کشور رشک می‌برند.»

 

عدم تنفر از بازجو و تنفر از خشونت

بهاری گفته است که با وجود لطمه‌هایی که خورده، هیچ تنفری از بازجوی‌اش ندارد. او گفت: « با توجه به شناختم، دو دلیل برای عدم تنفر از بازجوی‌ام دارم؛ نمی‌توانم او را حیوان بخوانم، چون حیوان‌ها همدیگر را شکنجه نمی‌کنند. او پایین‌تر از حیوان است. او را هیولا نمی‌خوانم، چون اگر سیستم را هیولابخوانی، سیستم را برتر از خودت دانسته‌ای، اما اگر بدانی که سیستم ضعف‌هایی دارد، می‌توانی روی‌اش اثری بگذاری. سیستم هم هیولایی نیست، با وجود اینکه کارهای وحشتناکی می‌کند.من همیشه روی عدم خشونت تاکید می‌کنم، چون باید چرخه خشونت را متوقف کنیم. وقتی می‌گویند که با هیچ کس مذاکره نمی‌کنند، پس با کشتن به هر نتیجه‌ای می‌رسند؟ عواملی درون ساختار وجود دارند که حقوق بشر را نقض کرده‌اند، اما بسیاری از مسوولان فقط تکنوکرات‌هایی هستند که در هر سیستمی می‌توانستند کار کنند و نباید همه را به یک چوب راند. اگر حکومت را با خشونت برکنار کنید، یک دوره خشونت‌بار دیگر آغاز می‌شود. باید ایده خشونت را کنار گذاشت.»

 

طبقات اجتماعی و جنبش

بهاری پارسال گفت که طرفداران خامنه‌ای بیشتر از هر سیاستمدار دیگر است. بسیاری از مردم ایران همیشه به دنبال یک «شاه» هستند و خامنه‌ای همان ویژه‌گی‌ها را دارند و بسیاری از مردمی که نسبت به مسائل دنیا آگاهی ندارند، اقلیت بزرگی محسوب می‌شوند که ۳۰٪ جامعه را تشکیل می دهند (نظر فردی).  باید در نظر بگیرند که اقلیت بزرگی دولت را حمایت می‌کنند. اگر چه دارد کوچک‌تر می‌شود.

بهاری در باره نقش رهبران جنبش سبز گفت: «مطمئن نیستم که موسوی و کروبی رهبر مخالفان هستند. اما دیگر رهبرانی مثل «امام خمینی» یا «مسعود رجوی» نداریم(رهبران کاریزماتیک). مبارزه در ایران فاقد رهبر است و اثر دموکراتیک دارد.

بهاری افزاود: «بسیاری از محافظه‌کاران با آنچه می‌گذرد راضی نیستند، بازار از نفوذ سپاه در مسائل مالی راضی نیست... کارگران هم شاید در آینده به جنبش بپیوندند. بازاری‌ها و روحانیون محافظه‌کار از انقلاب و عدم ثبات راضی نیستند. کارگران و کشاورزان در نهایت به جنبش می‌پیوندند چون دولت فاسد است و وضعیت اقتصادی مناسب نیست.»

او در باره رفتارهای گروهی از اصلاح‌طلبان در ماه‌های اخیر گفت: «بسیاری از اصلاح‌طلبان می‌خواهند خود را نماینده جنبش سبز بدانند، اما مردم عملا جنبش را علیه خامنه‌ای می‌دانند. بسیاری نمی‌دانند چه می‌خواهند، اما می‌دانند چه نمی‌خواهند.»

مازیار می‌گوید که جنبش «بهار عربی» انگیزه زیادی در میان ایرانی‌ها بوجود آورد و  شعار "مبارک بن علی نوبت سید علی" را سر دادند: «بسیاری از ایرانی‌ها درک دقیقی از مصر و تونس ندارند؛ این جنبش‌ها اسلامی نیستند و هیچ اثری از انقلاب ۵۷ نگرفته‌اند. حتی در تونس، رهبران اسلامی تونس خواستند با احمدی‌نژاد دیدار کنند اما نتوانستند. الان مشکل میان طرفداران احمدی‌نژاد است که می خواهند خود را از خامنه‌ای دور کنند. و سخن از اسلام ایرانی زده‌اند و علایق ملی را مورد اشاره قرار داده‌اند. وقتی موسوی گفت که جنبش «مصر» بر گرفته از جنبش سبز است، این هم اشتباه بود چون مصری‌ها روشی را دنبال کردند که منجر به براندازی رییس جمهور یوگسلاوی از  طریق مبارزه مسالمت جویانه شد، و کتاب‌های جین شارپ را خوانده بودند.

بهاری در کتاب خود به رای‌اش به موسوی و نیز درخواست از راننده‌اش برای  رای دادن اشاره کرد. او گفت که به عنوان یک روزنامه‌نگار ممکن است جانب‌دار بوده باشد اما  سردبیر، وظیفه‌اش متعادل کردن خبرها و گزارش‌های رسیده از خبرنگار است.

 

اشاره به مجاهدین خلق در حمله به مرکز بسیج

بهاری گفت که در بخشی از کتاب به نقش مجاهدین خلق به حمله به ساختمان بسیج اشاره می‌کند. همان جایی او که از آن حمله گزارشی ویدیویی تهیه کرده بود. او گفت که مردم بسیاری راه‌پیمایی‌ای آرام به سمت میدان ازادی داشتند، اما گروهی به شکلی متفاوت به ساختمان بسیج حمله می‌‌کنند. بهاری تاکید می‌کند که یک منبع امنیتی به او گفته بود که اینها «رد پایی» از مجاهدین خلق به جای گذاشته‌اند، گرچه گروه بسیار کوچکی هم بودند.

بهاری معتقد است که مجاهدین خلق پیروان محدودی در ایران دارد: «هزاران نفر از  اعضای مجاهدین خلق اعدام شده‌اند و اعضای خانواده‌های این اعدام شده‌ها ممکن است تنفرشان را به نحو دیگری نشان دهند. با اینکه مجاهدین خلق پیروان زیادی در ایران ندارد. جنبش سبز اهداف خود را یک هفته پس از انتخابات تغییر داد، بعد از نماز جمعه آیت الله خامنه‌ای. جنبش ابتدا به نفع موسوی بود و امیدوار بودند که خامنه‌ای اعتراض‌ها را مد نظر قرار دهد و به رای مردم احترام بگذارند، اما بعد از سخنان خامنه‌ای، جنبش مردم علیه رهبری شد که از پشتیبانی رای مردم برخوردار نیست.»


آخرین پادشاه، شورای هماهنگی و مصالحه با خامنه‌ای


مازیار بهاری ضمن اشاره به شباهت‌های رفتاری آیت الله خامنه‌ای با آخرین پادشاه سلسله پهلوی گفت: «خامنه‌ای آخرین پادشاه ایران است.». او گفت که خامنه‌ای مایل نیست کنار برود.

او در مورد شورای هماهنگی گفت که باید شفاف‌تر عمل کنند، حتی اگر قابل قبول باشد که به خاطر مسائل امنیتی نام‌های‌شان را علنی نکرده‌اند.

بهاری گفت: «رهبر آینده ممکن است فردی از درون رژیم باشد، اما جزوی از گروه احمدی‌نژاد نخواهد بود. باید بتواند طبقات مختلف جامعه را نیز پوشش دهد. کسانی که طرفداران خامنه‌ای باشند را نیز جذب کند.»


بهاری درباره نحوه احتمالی اداره امور در آینده گفت: «شاید یک جور شورا جای نظام فعلی را بگیرد. حرف خاتمی در باره مصالحه و گفتگو و کنار آمدن با نظام ممکن است درست باشد، اما با چه کسی؟ کسی که الان در ارتباط و گفتگو با خامنه‌ای باشد، نمی‌تواند جزئی از آینده جنبش باشد. خامنه‌ای نمی‌تواند بخشی از آینده ایران باشد. بهاری گفت آرزوی‌اش تغییر مسالمت آمیز و همراه با آشتی ملی در ایران است.»

او در پایان گفت که احمدی‌نژاد هم به دنبال کنار زدن روحانیون است و اطرافیان او بعد از کنار رفتنش، جزو اپوزیسیون خواهند بود.


 


۶۴ زندانی شهادت دادند: «حاکمیت مسوول مستقیم مرگ شهید هدی صابر است»

بر اساش آنچه سایت کلمه منتشر کرده، این شهادت‌نامه به شرح زیر است:

هدی رضا زاده صابر ، زندانی سیاسی ، ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ در پی اعتصاب غذای نامحدود و عدم رسیدگی مسوولان به شهادت رسید ما هم بندان او و امضا کنندگان این بیانیه که در طول یک سال گذشته در کنار وی حضور داشته ایم به اطلاع عموم ملت ایران می رسانیم و شهادت می دهیم :

روز پنج شنبه ۱۲ خردادماه ۱۳۹۰ در پی انتشار خبر شهادت هاله سحابی از زندانیان سیاسی که در مرخصی به سر می بردند در حالی که آقای هدی صابر همچنان عزادار و متاثر از درگذشت مرحوم عزت الله سحابی رییس شورای فعالان ملی -مذهبی بود در اعتراض به این ظلم و تعدی آشکار پس از اقامه نماز ظهر و عصر در حیاط بند ۳۵۰ زندان اوین اعتصاب غذای نامحدود خود را همراه با آقای امیر خسرو دلیر ثانی ضمن انتشار بیانیه ای آغاز کردند و به آگاهی عموم نیز رساندند .

ما شهادت می دهیم که هدی صابر روزانه علاوه بر مطالعه کتاب، قرائت قرآن و برگزاری کلاسهای تاریخ همواره مدت قابل توجهی به ورزش اختصاص می داد به طوری که در مسابقات ورزشی بند ۳۵۰ همپای جوانان مشارکت می کرد.

ما شهادت می دهیم هدی صابر در طی مدت یک سال گذشته هیچگونه عارضه و بیماری نداشت که طبعا سوابق موجود در پرونده بهداری زندان نیز موید همین نکته خواهد بود.

ما شهادت می دهیم هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود دچار درد در ناحیه سینه و اختلال در سیستم گوارشی شد که در ساعت چهار بامداد جمعه ۲۰ خردادماه برای نخستین بار به بهداری مستقر در زندان اوین جنب بند ۳۵۰ منتقل شد اما دو ساعت بعد در حالی که از درد به خود می پیچید به بند بازگردانده شد و از صدای فریاد او هم اتاقی هایش بیدار شده و دور او حلقه زدند در این هنگام صابر گفت :«در بهداری نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیتم نشد بلکه مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفته ام و توسط مامورانی در لباس پرسنل بهداری از اتاق درمان بیرون انداخته شده ام .

ما شهادت می دهیم هدی صابر که از درد به شدت می لرزید و به خود می پیچید در اتاق یک بند ۳۵۰ با صدای بلند اعلام کرد که: «از دست آنها شکایت خواهم کرد.»

در این هنگام ودر پی اعتراض هم بندان وی، افسر نگهبان دوباره مقدمات اعزام وی به بهداری را فراهم کرد اما این بار صابر با تکرار اعتراض خود نسبت به برخورد و عملکرد ماموران بهداری گفت :«من به آنها اطمینان ندارم که سپس افسر نگهبان وعده داد تلاش کند او را به بیمارستان خارج از اوین منتقل کنند.»

ما شهادت می دهیم در این هنگام هدی صابر در حالی که توان ایستادن بر روی پاهای خود را نداشت با برانکارد به خارج از بند منتقل شد در این آخرین ساعت حضور در بند وضع گوارشی او به شدت بحرانی بود و بارها گفت دچار اسهال و حالت تهوع شدید شده است.

ملت عزیز ایران

آنچه نقل شد گزارش آخرین ساعات حضور شهید هدی صابر در بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین بود .اما اینک که حکومت اعتراض به جنایتی را با جنایتی دیگر پاسخ گفت ما قاطعانه اعلام می داریم حاکمیت کنونی مسوول مستقیم مرگ شهید صابر است .این حادثه ناگوار اولین نبوده و با ادامه ی وضع کنونی آخرین هم نخواهد بود.

گرچه رسیدگی دقیق به پرونده اغلب زندانیان سیاسی نشان از بی داد و تضییع گسترده حقوق آنان در دادرسی ها دارد اما هدی صابر قریب به یک سال بدون هیچگونه قرار قانونی و محکومیت و به شکلی کاملا خودسرانه با اعمال زور و قدرت نمایی برخی نهادهای امنیتی در برابر چشمان همه دستگاه های مسوول در زندان به سر می برد و هیچکس پاسخگوی این سوال نبود که اصلا او چرا و با کدام توجیه قانونی در زندان به سر می برد و البته که مدت محکومیت او مدتها پیش از دستگیری اخیر منقضی شده بود. حبس خودسرانه و غیر قانونی صابر به تنهایی برای سلب مشروعیت دستگاه قضایی و اثبات عدم استقلال آن و مقهوریت نسبت به نهادهای امنیتی کفایت می کند و در این شرایط نه فقط شهروندان خارج از زندان که بیش از همه زندانیان امنیت حقوقی، درمانی و جانی نخواهند داشت.

ما تسلیت عمیق خود را به خانواده صبور شهید هدی صابر به ویژه سرکار خانم فریده صابر و فرزندان داغدارش حنیف و شریف اعلام می کنیم.

ما به عنوان نخستین گام این روند غیر انسانی در دستگاه قضایی و این نوع رفتار با زندانیان را محکوم و حاکمیت را مسوول آن می دانیم. بنابراین از این پس با توجه به نوع پی گیری موضوع از سوی مسوولان اقدامات بعدی را اتخاذ کرده و برای تحقق حقوق شهروندان و التزام حکومت به قانون تا آخر ایستاده ایم.

امضا کنندگان این شهادت نامه :

۱: قربان بهزادیان نژاد

۲- محمد داوری

۳- بهمن احمدی امویی

۴- عبدالله مومنی

۵- حسن اسدی زید آبادی

۶-علی جمالی

۷- محمد رضا مقیسه

۸- علی ملیحی

۹- بابک داشاب

۱۰- حمید رضا محمدی

۱۱- قاسم شعله سعدی

۱۲- کیارش کامرانی

۱۳- محمد جواد مظفر

۱۴- احسان مهرابی

۱۵- عماد بهاور

۱۶-مجتبی تهرانی

۱۷- جواد امام

۱۸- فیض الله عرب سرخی

۱۹- عمادالدین باقی

۲۰- ابولفضل قدیانی

۲۱ -محمد حسین خوربک

۲۲ – اسماعیل صحابه

۲۳- امیرخسرو دلیر ثانی

۲۴ – سید محمد سیف زاده

۲۵- سیامک قادری

۲۶-سام محمودی سرابی

۲۷- اکبر امینی ارمکی

۲۸– هوشنگ فرزین

۲۹–حامد میرزایی گرجی

۳۰–آرش سقر

۳۱–احمد شاه رضایی

۳۲- آرش صادقی

۳۳- نوید کامران

۳۴– رامین پرچمی

۳۵–علیرضا سهراب پور

۳۶–مهدی حسین زاده

۳۷- محمد صدیق کبود وند

۳۸– مهدی خدایی

۳۹-سیامک رحمانی

۴۰– سعید متین پور

۴۱– مسعود لواسانی

۴۲– محسن غمین

۴۳– محمد پور عبدالله

۴۴– حسین مفیدی

۴۵-مهدی نوذر

۴۶-ابولفضل قاسمی

۴۷– ابراهیم مددی

۴۸- عباس نامی

۴۹–علی بهزادیان نژاد

۵۰–حسین زرینی

۵۱– امیر حسین قنبری

۵۲–غلامرضا آزادی

۵۳–مجید تمجیدی

۵۴-یوسف مهر

۵۵–شاهین زینعلی

۵۶–پیمان عارف

۵۷-جواد علیخانی

۵۸–رامتین غفاری

۵۹- مهدی وطن خواه

۶۰– فریدون صیدی راد

۶۱–سعید مالمیریان

۶۲-جواد علیخانی

۶۳– محسن قلعی

۶۴-میثم رودکی


 


ویدیوی طنز هفته: شفاف سازی حسن ابلیس و کنترل دمای [...]!‏

 


 


چند پیشنهاد به شورای هماهنگی جنبش راه سبز

بر اساس مشاهدات خیابانی نگارنده از راه‌پیمایی سکوت دیروز می‌توان گفت که جنبش نه تنها زنده است که دست اندرکاران و سازمان‌دهندگان آن می توانند بر تجمعات روزهای اینده  بر حضور خیابانی مردم حساب باز کنند که برای بهبود این حضور چند پیشنهاد را می توان مطرح کرد.

۱- بدلیل حضور سنگین خیابانی نیروهای سرکوب‌گر تقریبا امکان گرفتن عکس یا فیلم غیر ممکن است بنابراین بهتر است شورای هماهنگی جنبش راه سبز بخشی از بودجه خود را صرف تهیه عکس‌های ماهواره‌ای از شرکت‌های ماهواره‌ای کند؛ شرکت‌های متنوعی وجود دارند که این عکس‌ها را بصورت تجاری در اختیار خریداران قرار می‌دهند. همچنین نسخه حرفه - تجاری نرم افزار گوگل ارت را می‌توان مد نظر قرار داد.

۲- بر اساس تجارب دو سال گذشته و اخبار و مشاهدات راهپیمایی دیروز حمل نماد سبز در خیابان به بازداشت راهپیمایان منجر می‌شد که طبیعتا حمل ان نمادها را  غیر ممکن می‌کند، اما در طی این دو سال و راه‌پیمایی که در بهار و تابستان صورت می‌گرفت بدلیل گرمی هوا و رفع عطش، بسیاری از راهپیمایان با خود بطری آب معدنی حمل می‌کردند که به سمبلی برای راه‌پیمایان بدل شده بود؛ بنابراین به جای حمل نمادهای سبز که پر خطر نیز است پیشنهاد می‌شود که از بطری‌های اب به عنوان نمادی جایگزین نمادهای سبز برای معترضان استفاده  شود!

۳-  اعلام مسیرهای مختلف در تهران و دیگر شهرها برای تجمعات آینده است تا از ‌چگالی نیروهای سرکوبگر در یک محور مشخص (همانند مسیر روز ۲۲ خرداد ولی عصر تا ونک) کاسته شود و به‌دلیل بعد مسافت مانع از جابجایی و انتقال نیروهای سرکوب‌گر شود.

۴- با توجه به اینکه  سازماندهی نیروهای سرکوب از کلانتری‌های مستقر در نقاط مختلف شهر صورت می گیرد ( به عنوان نمونه کلانتری ۱۰۳ گاندی که کار پوشش میدان ونک به سمت پایین را انجام می‌داد) حتی الامکان این مسیرها دورتر از محل کلانتری‌ها انتخاب شود؛ در ضمن محل این کلانتری‌ها می‌بایست توسط شورای هماهنگی راه سبز اعلام و در اختیار عموم قرار گیرد.


 


چاپ کاریکاتور «خاتمی» دلیل توقیف هفته‌نامه اصول‌گرا

به گزارش وبسایت انتخاب؛ در جلسه امروز هیئت نظارت عنوان شد این نشریه زمینه مصوب اقتصادی نداشته اما در ۲ صفحه مجزا به مسائل اقتصادی می‌پرداخته است و در شماره اخیر خود نیز كاریكاتوری را خلاف اصول اخلاقی به چاپ رسانده است. این نشریه بدون تأیید هیئت نظارت اقدام به تغییر صاحب امتیازی نیز كرده است.

کاریکاتوری که این هفته نامه اقدام به انتشار آن کرده بود، طرحی است که هادی حیدری از چهره خاتمی کشیده بود و سال گذشته همزمان با شصت و هفتمین سالروز تولد رییس جمهور پیشین به وی تقدیم کرده بود.

علیرضا معاف سردبیر ۹ دی در گفتگو با فارس درباره چاپ کاریکاتور خاتمی گفته است: «قبلا این كاریكاتور از سوی بسیاری از رسانه‌ها و نشریات منتشر شده بود و ظاهرا این مسئله صرفا بهانه‌ای برای توقیف ۹ دی بوده و اینكه هیئت نظارت بر مطبوعات مدافع خاتمی شده در جای خود جالب است. مشخص است كه دلیل اصلی توقیف ۹ دی، دلایل اعلام شده نیست و احساس ما این است كه این دلایل صرفا بهانه‌ای برای توقیف ۹ دی بوده است.»

رجا نیوز با انتشار گزارشی مدعی شد که توقیف این نشریه توسط نماینده علی لاریجانی در هیئت نظارت و علی مطهری نماینده اصول‌گرای منتقد احمدی‌نژاد صورت گرفته است.

حمید رسایی صاحب امتیاز ۹ دی، نماینده تهران در دوره هشتم مجلس و از حامیان سرسخت احمدی نژاد است. با این حال در چند روز اخیر پس از بالا گرفتن اختلاف میان رهبر ایران و احمدی نژاد در سخنانی به انتقاد از حامیان احمدی نژاد و رحیم مشایی پرداخت.


 


بازتاب کشته شدن هدی صابر در رسانه‌های سوئد

قریب به اتفاق رسانه‌های معتبر کشور سوئد خبر مرگ هدی صابر را در زندان اوین که به دنبال اعتصاب غذا روی داد، منتشر کردند.

خبرگزاری اصلی این کشور موسوم به «TT» در نخستین ساعات انتشار خبر مرگ این روزنامه نگار اقدام به باز انتشار آن به زبان سوئدی کرد که مورد توجه اکثر روزنامه‌های سراسری و محلی‌، ایستگاه‌های رادیویی- تلویزیونی و پایگاه‌های خبری سوئد قرار گرفت.

روزنامه‌ی صبح  «یوتبوری پُستن GP»  با انتخاب تیتر "‌باتوم برقی پاسخ اعتراض در ایران‌" با اشاره به فراخوان راهپیمایی سکوت در دومین سالگرد ۲۲ خرداد به کشته شدن هدی صابر در پی فشار حاصل از اعتصاب غذا پرداخت.

همچنین روزنامه‌ی عصر «Aftonbladet» آفتون بلادت، نیز با انتشار گزارش خبر گزاری TT این رویداد را در سراسر کشور سوئد بازتاب داد. این روزنامه‌ی پرتیراژ سوئد به نقل از AFP خبر مرگ هدی صابر را به دلیل اعتصاب غذا در زندان اوین نقل کرد.

روزنامه‌ی «Dagens Nyheter DN.se» هم با انتخاب عنوان "مرگ نتیجه‌ی اعتصاب غذای زندانی ایرانی" شرح مرگ دلخراش هدی صابر در زندان اوین را منتشر کرد.

همچنین روزنامه‌ی «Svenska Dagbladet» ضمن انتشار گزارشی از راهپیمایی ۲۲ خرداد تهران‌، خبر مرگ هدی صابر در پی اعتصاب غذای این زندانی سیاسی را منتشر کرد.

علاوه بر روزنامه‌های سراسری و محلی‌، پایگاه‌های خبری دو کانال تلویزیونی و چندین رادیو از جمله رادیو سراسری و کانال ۴ رادیو و تلویزیون سوئد ضمن  پخش این خبر شرح کوتاهی از گزارش چگونگی مرگ هدی صابر در زندان اوین را در پایگاه های اینترنتی خود منتشر کردند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته