
خبر/ رادیو کوچه
۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال شهادتنامهای، اعلام کردند که هدی صابر، فعال سیاسی در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی ماموران منسوب به اطلاعات مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
آنها همچنین اظهار داشتند شرایط بد جسمانی وی را از نزدیک شاهد بودهاند.
به گزارش کلمه، ۶۴ زندانی سیاسی در شهادتنامه خود نوشتهاند: «هدی صابر ساعت چهار بامداد جمعه ۲۰ خردادماه برای نخستین بار به بهداری مستقر در زندان اوین جنب بند ۳۵۰ منتقل شد اما دو ساعت بعد در حالی که از درد به خود میپیچید به بند بازگردانده شد و از صدای فریاد او هم اتاقیهایش بیدار شده و دور او حلقه زدند در این هنگام صابر گفت: «در بهداری نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیتم نشد بلکه مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفتهام و توسط مامورانی در لباس پرسنل بهداری از اتاق درمان بیرون انداخته شدهام. ما شهادت میدهیم هدی صابر که از درد به شدت میلرزید و به خود میپیچید در اتاق یک بند ۳۵۰ با صدای بلند اعلام کرد که : «از دست آنها شکایت خواهم کرد.»
این زندانیان در پایان شهادتنامه خود ضمن مسوول دانستن مقامهای جمهوری اسلامی در جامباختن هدی صابر تاکید کردهاند تا رسیدگی به این موضوع و تحقق حقوق شهروندان و التزام حکومت به قانون، تا آخر ایستادگی میکنند.
متن این شهادتنامه به شرح زیر است:
هدی رضازاده صابر، زندانی سیاسی، ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ در پی اعتصاب غذای نامحدود و عدم رسیدگی مسوولان به شهادت رسید ما هم بندان او و امضاکنندگان این بیانیه که در طول یک سال گذشته در کنار وی حضور داشتهایم به اطلاع عموم ملت ایران میرسانیم و شهادت میدهیم:
روز پنجشنبه ۱۲ خردادماه ۱۳۹۰ در پی انتشار خبر شهادت هاله سحابی از زندانیان سیاسی که در مرخصی به سر میبردند در حالی که آقای هدی صابر همچنان عزادار و متاثر از درگذشت مرحوم عزتاله سحابی رییس شورای فعالان ملی-مذهبی بود در اعتراض به این ظلم و تعدی آشکار پس از اقامه نماز ظهر و عصر در حیاط بند ۳۵۰ زندان اوین اعتصاب غذای نامحدود خود را همراه با آقای امیر خسرو دلیرثانی ضمن انتشار بیانیهای آغاز کردند و به آگاهی عموم نیز رساندند.
ما شهادت میدهیم که هدی صابر روزانه علاوه بر مطالعه کتاب، قرائت قرآن و برگزاری کلاسهای تاریخ همواره مدت قابل توجهی به ورزش اختصاص میداد به طوری که در مسابقات ورزشی بند ۳۵۰ همپای جوانان مشارکت میکرد.
ما شهادت می دهیم هدی صابر در طی مدت یکسال گذشته هیچگونه عارضه و بیماری نداشت که طبعن سوابق موجود در پرونده بهداری زندان نیز موید همین نکته خواهد بود.
ما شهادت میدهیم هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود دچار درد در ناحیه سینه و اختلال در سیستم گوارشی شد که در ساعت چهار بامداد جمعه ۲۰ خردادماه برای نخستین بار به بهداری مستقر در زندان اوین جنب بند ۳۵۰ منتقل شد اما دو ساعت بعد در حالی که از درد به خود میپیچید به بند بازگردانده شد و از صدای فریاد او هم اتاقیهایش بیدار شده و دور او حلقه زدند در این هنگام صابر گفت: «در بهداری نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیتم نشد بلکه مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفتهام و توسط مامورانی در لباس پرسنل بهداری از اتاق درمان بیرون انداخته شدهام.»
ما شهادت میدهیم هدی صابر که از درد به شدت میلرزید و به خود میپیچید در اتاق یک بند ۳۵۰ با صدای بلند اعلام کرد که: «از دست آنها شکایت خواهم کرد.»
در این هنگام ودر پی اعتراض هم بندان وی، افسر نگهبان دوباره مقدمات اعزام وی به بهداری را فراهم کرد اما این بار صابر با تکرار اعتراض خود نسبت به برخورد و عملکرد ماموران بهداری گفت: «من به آنها اطمینان ندارم که سپس افسر نگهبان وعده داد تلاش کند او را به بیمارستان خارج از اوین منتقل کنند.»
ما شهادت میدهیم در این هنگام هدی صابر در حالی که توان ایستادن بر روی پاهای خود را نداشت با برانکارد به خارج از بند منتقل شد در این آخرین ساعت حضور در بند وضع گوارشی او به شدت بحرانی بود و بارها گفت دچار اسهال و حالت تهوع شدید شده است.
ملت عزیز ایران
آنچه نقل شد گزارش آخرین ساعات حضور شهید هدی صابر در بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین بود. اما اینک که حکومت اعتراض به جنایتی را با جنایتی دیگر پاسخ گفت ما قاطعانه اعلام میداریم حاکمیت کنونی مسوول مستقیم مرگ شهید صابر است. این حادثه ناگوار اولین نبوده و با ادامه ی وضع کنونی آخرین هم نخواهد بود.
گرچه رسیدگی دقیق به پرونده اغلب زندانیان سیاسی نشان از بی داد و تضییع گسترده حقوق آنان در دادرسیها دارد اما هدی صابر قریب به یک سال بدون هیچگونه قرار قانونی و محکومیت و به شکلی کاملن خودسرانه با اعمال زور و قدرتنمایی برخی نهادهای امنیتی در برابر چشمان همه دستگاههای مسوول در زندان به سر میبرد و هیچکس پاسخگوی این سوال نبود که اصلن او چرا و با کدام توجیه قانونی در زندان به سر میبرد و البته که مدت محکومیت او مدتها پیش از دستگیری اخیر منقضی شده بود. حبس خودسرانه و غیرقانونی صابر به تنهایی برای سلب مشروعیت دستگاه قضایی و اثبات عدم استقلال آن و مقهوریت نسبت به نهادهای امنیتی کفایت میکند و در این شرایط نه فقط شهروندان خارج از زندان که بیش از همه زندانیان امنیت حقوقی، درمانی و جانی نخواهند داشت.
ما تسلیت عمیق خود را به خانواده صبور شهید هدی صابر به ویژه سرکار خانم فریده صابر و فرزندان داغدارش حنیف و شریف اعلام میکنیم.
ما به عنوان نخستین گام این روند غیرانسانی در دستگاه قضایی و این نوع رفتار با زندانیان را محکوم و حاکمیت را مسوول آن میدانیم. بنابراین از این پس با توجه به نوع پیگیری موضوع از سوی مسوولان اقدامات بعدی را اتخاذ کرده و برای تحقق حقوق شهروندان و التزام حکومت به قانون تا آخر ایستادهایم.
امضا کنندگان این شهادت نامه :
۱: قربان بهزادیان نژاد
۲- محمد داوری
۳- بهمن احمدی امویی
۴- عبدالله مومنی
۵- حسن اسدی زید آبادی
۶-علی جمالی
۷- محمد رضا مقیسه
۸- علی ملیحی
۹- بابک داشاب
۱۰- حمید رضا محمدی
۱۱- قاسم شعله سعدی
۱۲- کیارش کامرانی
۱۳- محمد جواد مظفر
۱۴- احسان مهرابی
۱۵- عماد بهاور
۱۶-مجتبی تهرانی
۱۷- جواد امام
۱۸- فیضاله عرب سرخی
۱۹- عمادالدین باقی
۲۰- ابولفضل قدیانی
۲۱ -محمد حسین خوربک
۲۲ – اسماعیل صحابه
۲۳- امیرخسرو دلیر ثانی
۲۴ – سید محمد سیف زاده
۲۵- سیامک قادری
۲۶-سام محمودی سرابی
۲۷- اکبر امینی ارمکی
۲۸– هوشنگ فرزین
۲۹–حامد میرزایی گرجی
۳۰–آرش سقر
۳۱–احمد شاه رضایی
۳۲- آرش صادقی
۳۳- نوید کامران
۳۴– رامین پرچمی
۳۵–علیرضا سهراب پور
۳۶–مهدی حسین زاده
۳۷- محمد صدیق کبود وند
۳۸– مهدی خدایی
۳۹-سیامک رحمانی
۴۰– سعید متین پور
۴۱– مسعود لواسانی
۴۲– محسن غمین
۴۳– محمد پور عبداله
۴۴– حسین مفیدی
۴۵-مهدی نوذر
۴۶-ابولفضل قاسمی
۴۷– ابراهیم مددی
۴۸- عباس نامی
۴۹–علی بهزادیان نژاد
۵۰–حسین زرینی
۵۱– امیر حسین قنبری
۵۲–غلامرضا آزادی
۵۳–مجید تمجیدی
۵۴-یوسف مهر
۵۵–شاهین زینعلی
۵۶–پیمان عارف
۵۷-جواد علیخانی
۵۸–رامتین غفاری
۵۹- مهدی وطن خواه
۶۰– فریدون صیدی راد
۶۱–سعید مالمیریان
۶۲-جواد علیخانی
۶۳– محسن قلعی
۶۴-میثم رودکی
بیشتر بخوانید:
«تشییع و تدفین پیکر هدی صابر تحت تدابیر امنیتی»
ویدئو / رادیو کوچه
مازیار بهاری مستندساز و روزنامهنگار ایرانی-کانادایی است.
وی از جمله افرادی بود که پس از دستگیری خبرنگاران و فعالان سیاسی در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم توسط دادستانی و وزارت اطلاعات در برابر دوربین قرار گرفت تا اعتراف و اقرار تلویزیونی انجام دهد و منابع جمهوری اسلامی مدعی هستند وی اولین فردی بوده است که از تیراندازی بسیج به مردم در تظاهرات ۲۵ خرداد فیلم برداری کرده است. در این تیراندازی تعدادی غیرنظامی کشته و زخمی شدهاند. مازیار بهاری در مهر ۱۳۸۸ از زندان آزاد شد.
وی در روزهای اخیر از کتاب جدید خود به نام «سپس آنها به دنبال من آمدند» (Then thay came for me) در واشینگتن دیسی رونمایی کرده است.
Click here to view the embedded video.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
اگر فرض را بر این بگذاریم که ادامه حکمرانی جمهوری اسلامی با منافع ملی ایرایان در تعارض است و اکثریت جامعه بالغ صاحب رای خواهان تغییرات هستند و به دور از شعارهای ایدهآلیستی و با تکیه بر واقعیات قابل استناد، سماجت این نظام را در تکیه بر قدرت باور کنیم، راهی نمیماند مگر حمایت از اپوزیسیونی که قدرتمندانه در صدد رساندن جامعه به این مرحله باشد، اما آنچه در حال حاضر در جریان است تنها سماجت نظام بر ماندگاری با صرف هر هزینهای و لجبازی اپوزیسیون برای رسوایی هم با هر تاوانیست، علت این اتفاق نامیمون، سوژه چند برنامه خواهد بود.
شناخت گروههای اپوزیسیون و نقاط ضعف و قوت آنان و همچنین میزان اشتراکات و آرمانهایشان شاید تا حدودی پاسخگوی چرایی ادامه نظام جمهوریاسلامی باشد، البته هرگز نمیتوان نقش دول خارجی را در استحکامبخشی به این حکومت فراموش کرد.
وقتی در کشورهای عربی انقلاب اپیدمی یافت، کشورهایی که در ظاهر همپیمانان آمریکا بودند بسیار سریعتر موجبات سرنگونیشان فراهم شد تا کشورهایی که داعیه استقلال دارند، سوریه همپیمان ایران با وجود سرکوبهای مخوف و عجیباش با الگوبرداری از جمهوریاسلامی تمایلی در کشورهای غربی برای طرفداری از مردم این کشور را برنمیانگیزد، آمریکا و سایر دول غربی در حمایت از مردم کشورهای «مصر» و «لیبی» پیشگام شدند، اما در مورد سوریه بالحنی مداراجویانه تذکراتی ملایم روانه دربار اسد مینمایند، این اتفاقی است که دو سال پیش نیز در مورد کشورمان شاهد بودیم، ژستهای بیمایه اختلافات حاکمان تا به آن حد اغفالکننده نیست که در این هزاره از چشمان عوام به دور باشد، پس نمیتوان از نقش حمایتی یا حداقل بیطرفی سودجویانهشان در پایداری جمهوریاسلامی گذشت.
نوع فعالیتهای گروههای اپوزیسیون با یکدیگر تفاوت دارد. برخی گروهها از جمله نهضت آزادی سعی دارند که در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند و بدین منظور حتا در انتخاباتها نامنویسی میکنند که اغلب رد صلاحیت میشوند
و اما اپوزیسیون:
مخالفان جمهوری اسلامی ایران به گروهها و افرادی گفته میشود که بهدلایل مختلف سیاسی، فرهنگی، قومی و نژادی و … با حکومت جمهوری اسلامی ایران مخالف هستند و خواستار سرنگونی یا تغییرات کلی در آن است.
به جز سلطنتطلبان سایر گروههای اپوزیسیون در انقلاب سال 57 نیز نقش داشتهاند. ابوالحسن بنیصدر اولین رییسجمهوری ایران، از سمت خود برکنار شد و سپس تابعیت فرانسه را گرفت و یکی از نیروهای اپوزیسیون شد. شاپور بختیار آخرین نخستوزیر نظام سلطنتی ایران نیز پس از خروج از ایران به مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی پرداخت و در نهایت در فرانسه ترور شد. در هفدهم سپتامبر سال 1992 ساعت یازده شب در رستورانی بهنام میکونوس هشت مخالف جمهوری اسلامی از جمله چهار تن از اعضای ارشد حزب دموکرات کردستان ایران به قتل رسیدند.
«صادق شرفکندی»، «فتاح عبدلی»، «نوری محمد پوردهکردی» و «همایون اردلان» جانباختگان این عملیات تروریستی بودند، سازمان مجاهدین خلق نیز پس از عدم حصول به سهم مورد انتظارش پس از اولین انتخابات ریاستجمهوری تبدیل به یک گروه اپوزیسیون شد، در این فهرست باید به تجزیهطلبان نیز اشاره کرد که هراز چند گاهی با حمایت دول همسایه نقشی اپوزیسیونوار ایفا مینمایند، البته این گروهها با حامیان اقلیتهای قومی متفاوتند و اما اصلاحطلبان گروهی از بدنه نظام که اکنون و به خصوص پس از انتخابات سال 88 تا حدودی تبدیل به اپوزیسیون رانده شده هستند، واژه اپوزیسیون داخل نظام دیگر کلمهای درست برای توصیف آنان نیست.
نوع فعالیتهای گروههای اپوزیسیون با یکدیگر تفاوت دارد. برخی گروهها از جمله نهضت آزادی سعی دارند که در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند و بدین منظور حتا در انتخاباتها نامنویسی میکنند که اغلب رد صلاحیت میشوند. این گروه سعی در نزدیکی باگروههای قانونی اصلاحطلب کرده است و از نظریه فشار از پایین، چانهزنی از بالا که توسط اصلاحطلبها مطرح میشود حمایت میکند. سلطنتطلبها ونهضتنجاتملیایران از روش نافرمانی مدنی حمایت میکنند.
آنها امیدوارند که اتفاقاتی مشابه انقلاب نارنجی «اکراین» در ایران روی دهد. روشهای آنارشیستی نیز توسط گروههای مخالف از طریق شبکههای ماهوارهای مطرح میشود، پرچمدار گروههای خشونتطلب مجاهدین هستند که از ابتدا با رفتارهای خشن مانند ترورهای خیابانی سعی در سرنگونی نظام داشتند و سپس با نقل مکان به عراق در زمان جنگ هشتساله به این رفتار ادامه دادند، آنان همچنان در حال مشروعیتطلبی از سوی دول خارجی هستند. دو گروه «پژاک» و «جنداله» سیستان نیز دارای فعالیتهای خشونتآمیز علیه جمهوری اسلامی هستند.
اصلاحطلبان خود دارای انشعابات و احزاب گوناگونی هستند که به فراخور رفتارشان دارای حدود انعطافی گوناگونیاند، مانند: «حزب کارگزاران سازندگی»، «حزب اعتماد ملی»، «مجمع روحانیون مبارز»، «حزب اسلامی کار»، «حزب مردمسالاری»، «حزب جامعه مدنی همدان»، «حزب اعتدال و توسعه»، «حزب اسلامی رفاه کارگران»، …

پس از اوجگیری اختلافات درون حکومتی پس از انتخابات و راندگی کامل اصلاحطلبان از بدنه سیستم و غیرقانونی اعلامشدن چند حزب اصلاحطلب ما شاهد بودیم که این گروه نیز «البته به آهستگی» دارای انشعابات ناپیداشده و هرچه زمان میگذرد این اختلافات به نقاط حساس نزدیکتر میشود، اکنون که بیشترین تعداد زندانیان سیاسی را اصلاحطلبان به خود اختصاص دادهاند، درک میزان دلخوری سایر گروههای اپوزیسیون از اصلاحطلبان برای مماشات با حکومت، برای تعداد قابل توجهای از این گروه آشکار گشته و نظام جمهوری اسلامی به این وسیله فرصتی تاریخی را در اختیار نیروهای مخالف خود گذاشته است .
اصلاحطلبان به واسطه حضور دایمی «در نوسان میان حداقل و حداکثر» در قدرت و شعارهای سهلالوصول در میان توده محبوبترین گروه اپوزیسیون فعلی هستند، البته نباید از خاطر برد که گروههای دیگر به علل متفاوتی هرگز ابزار اطلاعرسانی و حضور در کشور و رقابت تنگاتنگ را با اصلاحطلبان در اختیار نداشتند و همین دوری سبب گشته که وعدههای این گروه از منظر عوام واقعیتر و عملتر به نظر آید، گرچه همین شعارهای حداقلی نیز موجبات افزایش سطح توقعات توده را فراهم آورده، اما به همین میزان هم سبب ناامیدی نسبت به تغییرات کلی و بنیادی گشته است.
با تمام این تعاریف با توجه به سماجت نظام حاکم و خودرایی و خودباوری حکومت نسبت به استقرار جایگاهاش لزوم همرایی این گروهها ابتداییترین نکته برای ایجاد تغییرات محتوایی و کلی در نظام حاکم بر ایران است، لزومی که شاید با وجود علم به حقیقتاش تاکنون به علل متفاوت محقق نشده است، ما در حال حاضر شاهدیم که گروههای اپوزیسیون با لجاجت طرف منازعه را اشتباه گرفته و با هم میجنگند، در برنامه بعدی درحد بضاعت به نکات افتراقی و مسبب عدم پیوند خواهیم پرداخت.
اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه
چقدر همه چیز خوب است. چقدر اوضاع روبهراه است. دریاچهی «هامون» خشک شده است و کامیونهای قاچاقچیان موادمخدر به راحتی از میان آنها عبور میکنند و جوانهای بلوچ دستهدسته کوچ میکنند تهران و برایمان توی اتوبوسها ترانهی «یامولا دلم تنگ اومده» را میخوانند و ما به صدای زیر و خشدار و لهجهی غریب آنها میخندیم. خوبیم خوش میگذرد، تفریح میکنیم، میگردیم، «هاله» را کشتند که کشتند ما را سننه، تاوان لچکسرش را پس میدهد. دریاچهی ارومیه دارد از بین میرود؟ بگذار برود، شمال را عشق است.
میگویند سهممان از دریایخزر کم شده، عجب! خبر نداشتم. راستی گفتی دریایخزر، اگر دختر و پسرها را هم آزاد میگذاشتند با هم شنا کنند، دیگر هیج چیز از دوبی کم نداشت، جتاسکی، اسکی رویآب و کایتاسکی، همهچیز هست. شنیدهام مجسمهی «آرش» را در میدان ساری کندهاند این بسیجیها، خدا کند سراغ ویلاهای خصوصی مردم نیایند حداقل، تابستانمان خراب میشود الکی الکی.
میگوید راهپیمایی سکوت، میگویم آشش را من نخوردهام که دهن سوختهاش بشوم. سرود ای ایران را گوش میکنم قشنگ است، وقتی که با یک آهنگ «جاستینتیمبرلیک» میکساش میکنم محشرتر هم میشود. اخبار میگفت سرطان در تهران زیاد شده است، یادم باشد بیشتر بروم ویلایمان دماوند. دیشب توی «فیسبوک» دیدم نوشته بودند فلانی اعتصاب غذا کرده مرده، پیشنهاد داده بودند اسم خیابان «بابیساندز» را عوض کنیم بکنیم «هدیصابر»، شراره گفت باید همبری «بابیساندز» را هم بکنند همبری «صابر» و کلی با هم خندیدیم.

گشتهای ارشاد زیاد شده، دیگر توی خیابانهای شلوغ قرار نمیگذاریم. چیزی که در تهران فراوان است «کافیشاپ»های دنج. نمیدانم کدام تولهسگ بیفرهنگی روی ماشینم را خط انداخته بود، بعد میگویند چرا فرانسه پیشرفته است ما نیستیم؟ بیفرهنگیم همگی بیفرهنگ. راستی دیشب این «عادل» عجب حرفهای تندی زد توی «90» دمش گرم، کلن خوشم میآید از آدمهای جگردار. چقدر دلار گران شده است، خدا را صدهزار مرتبه شکر که جنسهای مغازه را دو ماه پیش و با دلار ارزان از چین خریدیم، خیالمان راحت شد.
پای تلویزیون که مینشینم قیافهی این «احمدینژاد» و «خامنهای» را که میبینم از خنده رودهبر میشوم. کشورهای دیگر هم شاه و رییسجمهوری دارند ما هم داریم. آدم آنها را نگاه میکند کیف میکند به خدا. راستی شنیدهام که پردهیبکارت موقت چینی هم وارد بازار شده. باید خیلی مراقب باشم که بعد از این همه دختربازی و همه جور تجربیات ریز و درشت کلاه سرم نرود. بگذریم، نمیدانم چرا امروز اینقدر خیابان ولیعصر ترافیکش سنگین است، چرا این پیادهروها شلوغ است. چندم است امروز؟ 22 خرداد، نه تعطیلی هم نیست. چه شده است این ملت را، آقا بوق نزن سرمان رفت.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
شاهین شهسواری
شاید هیچ کس حتا ابلیس هم فکرش را نمیکرد کار احمدینژاد و تیماش به جایی برسد که همهی طرفداران رهبر برای ناک اوت شدناش لحظهشماری کنند. حالا دیگر وقت آن رسیده جیبها و کیسهها را پر کند تا اگر جایی برایش در مجلس و دولت آینده نبود، روز مبادایش تامین باشد. چرا که او میبایست در دو جبهه به کارزار بیندیشد: رویاروی رهبر و نیز نفرین همیشگی مردم که این دومی شاید سختتریناش باشد و شاید آخرین آن.
هیچکس تردیدی ندارد که احمدینژاد دستپخت و پروردهی دستان آیتاله اعظم یعنی خامنهایست. او از پستان ولایت سیر گشت و هم او حالا رودرروی حامی همیشگیاش قرار گرفت چرا که این رسم همیشگی قدرت و طالبیناش است. او حالا هم هالهی نور و صندلی و بشقاب خالی امام زمان را میخواهد و هم میلیارد دلارهای بیحساب و کتاب نفتی را.

این زادهی آرادان و شهردار دیروز، حالا به کمتر از ریاست جمهوری رضا نمیدهد و چه بسا برای بیشتر از آن هم دورخیز کند و همین است نگرانی آیتاله.
حالا همه به آینده میاندیشند ، به بعد از این دو سال باقی ماندهی احمدینژاد. آیا این جنگ قدرت به سود مردم تمام خواهد شد و یا تنها جنگیست بین گرگها و باید دید دندان کدام گرگ درندهتر است و چنگال کدام برندهتر؟ برگ برندهی احمدینژاد چه خواهد بود؟ افشاگری و دور زدن رهبر و یا فرمانبرداری و سکوت و اطاعت بیشتر برای آرام کردن طرفداران بیطاقت آیتاله؟
حالا شبها دیگر آیتاله هم خواب راحت ندارد چرا که فرزندان ناخلف و نامشروعش روز و شب به راه و حیلتی نو فکر میکنند و او مدام باید حواسش به آشی که خودش پخته باشد که سر نرود.
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
شرکت ملی گاز ایران در تازهترین اقدام برای وصول بدهیهای خود اقدام به کاهش مبلغ قبضهای گاز شهروندان عادی کرده است تا آنان را ترغیب به پرداخت قبضهای معوقه زمستان کند و از سوی دیگر جایگاهداران «سی ان جی» را که تاکنون بدهیهای خود را پرداخت نکردهاند، تهدید به قطع انشعاب گاز کرد.
هرچند که تاکنون مسوولان شرکت ملی گاز در مصاحبههای خود با رسانههای داخلی اظهار داشتهاند که بیش از 75 درصد از مشترکان خانگی قبضهای گاز خود را پرداخت کردهاند اما منابع غیررسمی از عدم پرداخت قبضهای گاز فصل زمستان توسط مردم بهخصوص در مناطق سردسیر خبر داده بودند که نهایتن بدون انتشار آمار واقعی این افراد، دولت مجبور به عقبنشینی در تعیین نرخ گاز و تعدیل قیمتها شده است.
پیش از این نیز، سخنگوی ستاد طرح هدفمندکردن یارانهها از ماهانهشدن پرداخت یارانهها و همزمانشدن آن با زمان صدور قبضهای گاز خبر داده بود تا بدین ترتیب مردم را ترغیب به پرداخت قبضهای گاز کند اما با مقاومت مردم، نهایتن دولت مجبور شد با عقب نشینی 40 میلیارد تومانی از رقم اولیه قبوض، به اصطلاح رقمها را تعدیل کند.
اما از سوی دیگر، شرکت ملی گاز قصد دارد تا کاهش درآمد به وجود آمده از محل تعدیل قیمتهای قبوض خانگی را با فشار بر جایگاه داران سی ان جی جبران کند و آنان را تهدید کرده است که در صورت عدم پرداخت قبضهای خود در هر فاصله 15 روز یکبار، انشعاب گاز آنان را قطع میکند.
دشواری تامین سوخت خودروها در صورت قطع گاز جایگاهها
یکی از جایگاهداران سی ان جی خیابان «شریعتی» تهران در اینباره به رادیو کوچه گفت: «دولت قیمت 300 تومان را برای هر یک متر مکعب سی ان جی خودروهای گازسوز در نظر گرفته است که آن را هر متر مکعب 260 تومان به جایگاهداران عرضه میکند و حاشیه سود 40 تومانی که برای آنان در نظر گرفته است با توجه به هزینه پرسنل، بیمه، استهلاک و تعمیرات سود چندانی برای جایگاهداران باقی نمیماند و همین امر باعث به تعویق افتادن پرداخت قبوض جایگاهداران میشود
وی افزود: در حال حاضر برای احداث جایگاههای سی ان جی، بخش خصوصی زمین را معرفی میکند و وزارت نفت تجهیزات جایگاه را تامین میکند، و همین امر نشاندهنده نداشتن توجیه اقتصادی در احداث جایگاههای سوخت گاز است و اگر حاشیه سود این کار افزایش پیدا کند، علاوه بر پرداخت قبضهای معوقه جایگاهداران به دولت، سرمایهگذاران با اطمینان از بازگشت سرمایه خود و سوددهی کافی، به تامین تجهیزات اقدام میکنند.
این جایگاهدار سی ان جی ادامه داد: یکی از سیاستهای دولت افزایش تعداد جایگاههای سی ان جی در سطح کشور از 1670 جایگاه فعلی به 2100جایگاه تا پایان سال 90 است. این در حالی است که هم اکنون نیز تعداد جایگاهها در سطح تهران و سایر شهرهای بزرگ از میزان نیاز واقعی کمتر است که باعث تشکیل صفهای طولانی در مقابل این جایگاهها میشود و با ادامه این شرایط و تعطیلی جایگاههای موجود، مشکلات دولت در ساماندهی تاکسیها و خودروهای گاز سوز بیشتر میشود و اگر این سیاست منجر به تشویق استفاده مردم از خودروهای بنزینسوز شود، باز هم دولت برای تامین بنزین تحت فشار قرار میگیرد.»
مبلغ قبوض تابستانه مناطق گرمسیر، چالش دوم شرکت ملی گاز
یکی از کارشناسان شرکت ملی گاز نیز در اینباره به رادیو کوچه گفت: «بهدلیل اعتراضات گسترده مردم و مجلس به شیب تند افزایش نرخ محاسبه گاز مصرفی خانوار شهری و روستایی، با توجه به اقلیم جغرافیایی و فصل، تعدیلهایی در نرخ محاسبه گاز اعمال شده است که به تنهایی کافی نیست زیرا چیزی که مسوولان از آن بهعنوان رضایت ایجاد شده در بین مردم درباره نرخ گاز اعلام میکنند مربوط به ماههای اردیبهشت و خرداد است که در واقع جزو معتدلترین ماههای سال از نظر آب و هوایی و به تبع آن کم مصرفترین ماههای سال مربوط میشود.
وی خاطرنشان کرد: با توجه به در پیش بودن فصل تابستان و این که از هم اکنون مردم در برخی از شهرها اقدام به روشنکردن کولر کردهاند میتوان پیشبینی کرد که در شهرهای جنوبی ایران که استفاده از کولرهای گازی سابقه و گسترش بیشتری دارد، نرخهای قبضهای گاز در فصل تابستان منجر به اعتراض دوباره مردم در شهرهای گرمسیر شود.
این کارشناس متذکر شد: از هم اکنون بحثی بین کارشناسان و مسوولان شرکت ملی گاز در میان است که نرخها قبل از صدور قبضهای تابستانه مجددن تعدیل شود و یا اینکه بعد از صدور و در صورت بروز اعتراضات جدی، برای قبضهای تابستانی مناطق گرمسیر بهطور جداگانه تصمیمگیری شود.
وی تصریح کرد: ترغیب به پرداخت قبضهای گاز توسط مصرفکنندگان با وجود افزایش قیمت یکباره آن، یکی از چالشهای اساسی این شرکت است که مدیران آن تلاش میکنند هم افزایش قیمتها را اعمال کنند و هم از شکلگیری اعتراضات جدیتر برای عدم پرداخت قبضها جلوگیری کنند به همین دلیل سعی دارند تا این فشار را از بخش خانگی به بخش صنعتی و جایگاهها منتقل کنند.»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، بیست و یکم خرداد ماه، طناز اکبری شهروند بهایی، در ادامه بازداشت عوامل مربوط به دانشگاه علمی آزاد بهاییان توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و در دومین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری 88 بازداشت شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، طناز اکبری پس از احضار به شعبه ۵ دادسرای زندان اوین بازداشت شده و در تاریخ ۱ خرداد ماه منزل شخصی این شهروند بهایی توسط نیروهای امنیتی مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفته و وسایل شخصی همچون کامپیوتر و نوشتههای شخصی وی ضبط شده است.
لازم به ذکر است حکم بازداشت طناز اکبری در تاریخ ۱ خرداد ماه در زمان مراجعه مامورین امنیتی به منزل وی صادر شده بوده است، ولی به علت عدم حضور در منزل موفق به بازداشت وی نشدهاند.
گفتنی است، روز ۱ خرداد ۹۰ نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات با ورود به منازل عدهای از مسوولان علمی دانشگاه علمی آزاد (BIHE) بهاییان و ضبط کتب، رایانهها و سایر وسایل شخصی، آنها را دستگیر و روانه بازداشتگاه کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت مدیران دانشگاه بهاییان ایران»
دوشنبه 23خرداد 90/ 13 ژوئن 2011
اجرا: زهره
استودیو: اعظم
تقویمتاریخ
گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران
پارسنامه – «ایرانیان اولین مخترع باتری در جهان» – امیر و کاملیا
گفتوگوی روز – «مرگ هدا، نماد یک اعدام خاموش بود» – ارودان روزبه
اقتصاد کوچه – «تهدید جایگاهداران به قطع انشعاب گاز» – مهرآفرین بهرامی
بخش اول خبرها
مجلهی جاماندگان – «رژیم سمج و اپوزیسیون لجباز» – شراره سعیدی
گزارش تورنتو – «مراسم یادمان دومین سالگرد اعتراضات مردمی» – آویده مطمئنفر
پسنشینی تند – «تابستانمان خراب میشود الکی الکی» – اکبر ترشیزاد
بخش دوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، روز دوشنبه، ۲۳ خرداد، مراسم تشییع و تدفین پیکر هدی صابر، روزنامهنگار زندانی که روز شنبه در پی اعتصاب غذا در گذشته بود، در میان تدابیر امنیتی در تهران برگزار شد.
به گزارش کلمه، به گفته شاهدان عینی، «نماز میت شهید هدی صابر پشت غسالخانه بهشت زهرای تهران، تحت محاصره کامل نیروهای امنیتی و همراه با حجم انبوه دوربینهای آنان خوانده و هدی صابر به خاک سپرده شد.»
بر اساس گزارشها قرار بود مراسم تدفین در ساعت هفت و نیم صبح برگزار شود اما ماموران امنیتی با محاصره کامل خانواده و تشییعکنندگان، باعث شدند تا مراسم حدود ساعت ۱۲ نیمروز به تاخیر افتد.
هدی صابر روز جمعه به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان مدرس انتقال یافت اما این روزنامه نگار زندانی در بیمارستان درگذشت.
بیشتر بخوانید:
«مرگ هدی صابر تلخ و سنگین بود»
خبر / رادیو کوچه
حضور ذرات گرد و غبار در هوای تهران سبب شده است که کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران روز دوشنبه تشکیل میشود.
به گزارش خبرآنلاین، محمدرضا محمودی معاون عمرانی استانداری درباره این موضوع میگوید که در جلسهای که ساعت 6 امروز برگزار میشود با حضور کارشناسان تاثیر گردوغبار بر سلامت شهروندان بررسی میشود و اگر به نتیجه برسیم که این تاثیر خطرناک است امکان تعطیلی فردا وجود دارد.
وی ادامه میدهد: «اما اگر در حد توصیه باشد و سلامت شهروندان در خطر نباشد برای عدم حضور سالمندان و بیماران قلبی هشدار میدهیم.»
محمودی با بیان اینکه ذرات معلق میزان آلایندههای اندازهگیری شده در شهر تهران کمتر از 2.5 میکرون است میافزاید: «هوای تهران در شرایط بسیار ناسالم قرار دارد و در کمیته امروز تصمیمهایی برای مقابله با این ریزگردها گرفته خواهد شد.»
این در حالی است که سال گذشته نیز این مشکل در تهران و هم برخی شهرستانهای ایران به خصوص در غرب و جنوب غرب نیز مشاهده شده بود.
اردوان روزبه/ رادیو کوچه
Ardavan@koochehmail.com
روز یکشنبه صبح به خبرها رجوع میکنم. بیدار شده و نشده، عادتی که دیگر پس از انتخابات خیلیها دارند. اول به نظرم شایعه میآید. اما خبر صحت دارد. هدی صابر، روزنامهنگار، فعال ملی، مذهبی و کسی که به نشانه اعتراض به وضعیت مرگ هاله سحابی در نهمین روز اعتصاب غذای خود بود، در اثر سکته قلبی در زندان در گذشت.
چهقدر ساده شده است، اعدامهایی که دیگر شاید ما را تکان نمیدهد. زندانهای بلند مدت و مرگهایی که به سادگی حاکمیت از کنار آنها میگذرد. هدی صابر شهرت به صبر داشت. این را کسانی میگویند که از نزدیک با او در تماس بودند.
در خبر آمده بود: «بر اساس برخی گزارشهای تایید نشده، پزشکان بیمارستان مدرس علت عدم نجات وی را سهلانگاری مقامات زندان در انتقال به موقع به بیمارستان ذکر کرده و عنوان داشتهاند در صورتیکه انتقال آقای صابر در اسرع وقت صورت میگرفت و وی تحت مراقبتهای ویژه قرار میگرفت نجات او از مرگ حتمی بوده است.»
صابر بنابر گفته رضا علیجانی یکی از نزدیکان به وی، در واقع با جرم مشخصی در زندان نبوده است و بیشتر سعی در پیشگیری از فعالیت او داشتهاند. صابر بارها به زندان رفته بود. او بهدلیل فعالیتهایش بارها محاکمه شده بود و پس از انتخابات سال هشتادوهشت او باز دستگیر شد.

آقای صابر در پیام خود که به همراه چند فعال دیگر دست به اعتصاب غذا زده بودند اشاره میکند:
«ما دو عضو خانواده فکری، سیاسی ملی، مذهبی در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسیبدیدگان وقایع دو سال اخیر میهن بود، از گاه غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون طرح هیچگونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر میزنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر میکنیم.»
پس از اعتصاب دو عضو فعالان ملی، مذهبی «هدا صابر» و «امیرخسرو دلیرثانی»، «پیمان عارف»، «شاهین زینعلی»، «جواد علیخانی» و «آرش صادقی» در اعتراض به جانباختن «هاله سحابی» وارد اعتصاب غذا شدهاند.
هدا صابر بنابر اظهار همسرش، «فریده جمشیدی» از محل کارش در روز شنبه دوم مرداد ماه ربوده شده بوده است و روزها از وضعیت وی همسر و وکیلش مطلع نبودهاند.
پس از مرگ آقای صابر مسوولان قضایی و دستگاه امنیتی از تحویل جنازه وی خودداری کرده بودند. اما بنا هست این تشییع جنازه روز دوشنبه ساعت هفت صبح بیست و سه خرداد ماه از محل بهشت زهرای تهران برگذار شود.
«رضا علیجانی» فعال سیاسی و از دوستان نزدیک به هدا صابر در گفتوگویی با رادیو کوچه در خصوص مرگ آقای صابر شرکت کرده است که در پی میآید:
آقای «هدا صابر» روزنامهنگار، مترجم و فعال ملی، مذهبی روز گذشته در زندان به نوعی فوت کردند و یا کشته شدند. آقای «علیجانی» بفرمایید به نظر شما چه رخدادی دارد پیش میآید که این چنین حوادثی را ما در ایران میبینیم. کما اینکه هفته گذشته هم مرگ خانم «هاله سحابی» را داشتیم.
بهنظر میآید ارزش جان انسانها در ایران از قبل بسیار کمتر شده است. آقای صابر در حال اعتصاب غذا بود و این را رسمن اعلام کرده بود و نه تنها مسوولان زندان بلکه همهی جهان و کسانی که اخبار ایران را دنبال میکنند، از این اعتصاب باخبر بودند. همهی زندان و مسوولان امنیتی میدانند که زندانی که اعتصاب غذا میکند، هر لحظه جانش در خطر است. در موارد مشابهی ما دیدیم که زندانی را در شب دو یا سه بار به بهداری میبرند،فشارش و وزنش را کنترل میکنند.
بعد از هشت، نه روز که آقای صابر بهشدت درد میکشید و هیچکس نمیآمده است و بنا به گفته همبندیاناش فریاد میکشیده ولی کسی توجهیی نمیکرده و با تاخیر زیادی ایشان را به بیمارستان میبرند و متاسفانه مداوا موثر نمیشود و ایشان فوت میکنند. من تصورم این است که یک مسیر هدایتشدهای هدا صابر را به سمت مرگ برد و من نوعی اعدام نامرئی میبینم. هم در تعلل و تاخیر در رسیدگی به وضعیت جسمی آقای صابر و هم در رساندن پیامهایی که از بیرون برای پایاندادن به اعتصاب غذایشان صورت گرفت.
چون آقای صابر یک فرد تشکیلاتی و بسیار پر انرژی بود. در گذشته هم ما شاهد تهدیدهایی بودیم، که مجموعه این تکهها را که کنار هم میگذارم، به این نتیجه میرسم که این اتفاق یک روند هدایتشده بود. از چند ماه پیش صابر میخواست که اعتصاب غذا کند و مهندس سحابی و خانوادهاش توصیه اکید کردند که این کار را انجام ندهد و او روحیهاش طوری هست که تا آخر خط میرود و اینها هم که قطعن رسیدگی نمیکنند و هدی جانش را از دست میدهد، ما اینرا نمیخواهیم، آن موقع صابر اعتصاب غذا نکرد.
من آن روشنبینی و پیشبینی که مهندس سحابی میکرد، هم ناشی از شناخت هدی میدانم و هم شناخت نیروهای امنیتی تیم بازجو نسبت به هدی که مهندس سحابی در زمان بازجویی شاهد آن تیم بود. آنها نمیتوانستند هدی را رسمن حذف فیزیکی کنند در مدت 93 روز بهصورت غیرمستقیم اینکار را کردند.
آیا این را یک مکانیزم برای حذف نیروهای مخالف میبینید ؟
من نمیخواهم بگویم که بهصورت سیستماتیک همه مخالفان را میخواهند حذف کنند، یعنی اصلن امکانش وجود ندارد. ولی برخی از افراد تشکیلاتی و نیروهای فعال را سعی میکنند که دور و در مواردی هم حذف کنند. ما در سالهای اخیر شاهد بودیم که بعضی از زندانیان بعد از خروج از زندان بیماریهای شگفتانگیزی داشتند، خانم «نرگس محمدی» که نمونه آخر هم هستند. من نمیخواهم بگویم سیستماتیک ولی بهطور مشخص به آقای صابر که فردی بسیار فعال و تشکیلاتی بود و دید بسیار منفی و متوهمی که نیروهای امنتی به وی داشتند، حتا یک کار اقتصادی در زاهدان میکرد که کاملن همهچیز بهطور شفاف بود ولی آنها تصورشان این بود که صابر مخفیانه و با چراغ خاموش در حال انجام کارهای تشکیلاتی است، در صورتی که اصلن اینگونه نبود و بازداشت هدی صابر به همین مسئله بود.
فکر میکنم صابر منش و اخلاق، مرام و معرفتی که ما در فرهنگ پهلوانی ایران داریم، را داشت و پهلوانانه رفت
هیچ حکمی را به صابر نشان نداده بودند و اخیرن شنیدم که از یکی از نزدیکان مسوولان قضایی گفته بود که حکم دستگیری هدی صابر بنابر جلوگیری و پیشگیری از جرم هست که به لحاظ حقوقی شگفانگیز است اما بنابر مسئله امنیتی معنادار است و آن دید منفی که نسبت به هدا صابر وجود داشت را نشان میدهد و در آخرین بازداشت هم که ما داشتیم هنگام آزادشدن سربازجو هم این قضیه را گفت و عنوان کرد که از نظر ما شما سیاه شده هستید. این به آن معناست که ما شما را بازداشت نمیکنیم اما در بیرون با شما برخورد میکنیم و ما هر سه از این جمله چند پهلوی سربازجو برداشت تهدید به مرگ را استنباط و فکر کردیم شاید در مورد بیرون امنتر باشد ولی اینجور بهنظر میرسد که جان زندانی در بیرون هم در خطر است و در این اعتصاب متاسفانه، پیشبینی مهندس سحابی تحقق پیدا کرد.
به نظر شما مکانیزم برخورد در برابر این اتفاقات چه چیز است، وقتی که خانم هاله سحابی به این ترتیب کشته میشود ویا در شرایطی که میتوانیم بگوییم بهدلیل عدم رسیدگی به آقای هدی صابر، ایشان در زندان میمیرند، فکر میکنید فعالان و معترضان به چه مکانیزمی میتوانند برسند برای اینکه حداقل در برابر این اتفاقات عکسالعملی داشته باشند و یا برای جلوگیری از این اتفاقات قدمی بردارند؟
من فکر میکنم ابتدا مسئله اول پخش و توزیع این اخبار است، چون در ایران هم فیلترینگ شده و هم مطبوعات بهشدت تحت کنترل هستند. پارازیت بر روی شبکههای ماهوارهای، یک نکته است و مسئله دیگر، زنده نگهداشتن یاد این عزیزان است و در همین چند سال اخیر هاله سحابی، «ندا»، «سهراب»، «کیانوش» و همینطور خانم «فوهر» و «داریوش فروهر» و کل ایرانیهای اعدام شده دهه شصت، و بعد از آن را داشتیم. کاری که خانم «عبادی» کرد، و توصیه کرد که پارک «لاله» به یاد همه لالههای لگدمالشده، پارک «هاله» بشود. این تمهیداتی است که میتواند یاد آنها را زنده نگه دارد.
فکر میکنم پیگیریهای حقوقی از طرف خانوادهشان، وکیلشان و همچنین در مجامع بینالمللی، میتواند یک راهش باشد. همچنین مشاهداتی که بهصورت نقطهچین ادامهدار است، مجموعه اینها اگر کشف حقیقت در مورد این قتلها و این مرگهای شوم و زنجیرهای میشود، حداقل سلاحاش کندتر و از شدت تندی آن کاسته شود.

سوال آخر را از شما میپرسم در ارتباط با رابطهتان با آقای صابر، چون میدانیم که شما ارتباط نزدیکی با آقای صابر داشتید. اگر بخواهید در مورد ایشان چیزی بگویید، به شنوندههای ما چه خواهید گفت؟
بهنظر من صابر همانطور که از اسماش هم معلوم است، بهشدت آدم تلاشگر و صابری بود. شخصیتاش برایم عجیب بود، طبیعتاش مهربان و در عینحال خیلی دقیق و با ادبیات خاص خودش بود. او هم شخصن ورزشکار بود و هم در مورد ورزش تحقیق کرده بود. وی یک انسان همهجانبه و در جامعهشناسی اقتصاد، پژوهشگر و نویسنده بود. وی همچنین در حوزههای تاریخی، پژوهش میکرد.
مسوول سرویس اقتصادی مجله «ایران فردا بود» بود. من در زمینه صداقت صابر اگر بخواهم خیلی خلاصه بگویم، عملش طبق همان که میاندیشید و از ذهنش میگذشت، بود و فکر و عملش همانطور که خودش حساسیت داشت، یکی بود. فکر میکنم صابر منش و اخلاق، مرام و معرفتی که ما در فرهنگ پهلوانی ایران داریم، را داشت و پهلوانانه رفت.
گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم شهر گوتنبرگ سوئد، همگام با سایر هموطنان خود در ایران و سراسر جهان، در سالروز انتخابات 22 خرداد 88، ضمن برگزاری راهپیمایی سکوت، دست به حرکتی نمادین زدند.
شرکتکنندگان در این مراسم که به همت تشکل راه سبز امید گوتنبرگ (رساگ) برگزار شده بود، با حمل تابوت نمادین انتخابات 88 و در دست داشتن نمادهای سبز، در مناطق پرتردد شهر به راهپیمایی پرداخته و بار دیگر وقایع خونین پس از این انتخابات را محکوم کردند.
همچنین به منظور اطلاعرسانی و روشن کردن افکار عمومی شهر گوتنبرگ نسبت به جنبش سبز و آنچه در ایران میگذرد، تشکل رساگ صدها برگ بروشور به سه زبان فارسی، سوئدی و انگلیسی در مورد پیدایش جنبش سبز و رویدادهای دو ساله گذشته تهیه کرده و در هنگام برگزاری راهپیمایی در میان شهروندان سوئدی پخش نمود.

بخش فارسی بروشورهای پخش شده در میان مردم از این قرار بود که: «ما گروهی از جوانان سبز ایرانیم. امروز در خیابانهای سوئد قدم میزنیم تا صحبت کنیم. امروز ۱۲ ژوئن است، در ایران روز مهمی است. ۲ سال پیش در چنین روزی یک انتخابات بود، مثل همین انتخاباتهایی که شما هم اینجا دارید، قرار بود ما یک ربیس جمهوری انتخاب کنیم. از آن موقع به جرم انتخابمان ما را زدهاند، دستگیر کردهاند، شکنجه دادهاند، کشتهاند. صدها نفر را در خیابانها به خاک و خون کشیدهاند و هزاران شهروند عادی را برای سالها به زندان محکوم کردهاند. صدها خبرنگار را به جرم انتقاد راهی زندانها کردهاند و تحت شکنجه قرار دادهاند. ولی ما هنوز هستیم، بر همان میثاقهای سابق: ما اکثریت مردم ایرانیم، صلح طلبیم، خواهان انتقام و کشتن کسی نیستیم، ما تغییر میخواهیم، ما دموکراسی میخواهیم، ما میخواهیم رهبران مان، میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی آزاد شوند، ما میخواهیم همه زندانیان سیاسی آزاد شوند، ما اینها را نه با جنگ و خونریزی که با طی کردن یک مسیر مسالمتآمیز میخواهیم.»
از نکات قابل توجه این مراسم توجه ویژهی شهروندان سوئدی نسبت به این حرکت نمادین بود، به طوریکه به دقت به تماشای این مراسم ایستاده و ضمن گرفتن فیلم و عکس از این حرکت نمادین، در صحبت با شرکتکنندگان، با جنبش سبز و تلاش های آزادیخواهانه ی ملت ایران ابراز همبستگی کردند.
راهپیمایان در آخر مراسم، با تجمع در منطقهی مرکزی شهر و روشن کردن شمع، به طور نمادین تضییع حق انتخابات آزاد در ایران را به سوگ نشستند.
امیر و کاملیا / رادیو کوچه
تا چند سال پیش همه تصور میکردند که پیل الکتریکی را نخستینبار دانشمند ایتالیایی «لوییجی گالوانی» در سال 1786 اختراع کرد. گالوانی از قرار دادن دو فلز در آب نمک جریان برق بهدست آورد. اما چهقدر مایه تعجب است وقتی میبینیم که برحسب تصادف، گالوانی هم برای ساختن پیل از همان فلزهایی را استفاده کرد که 1800 سال پیش از وی ایرانیان برای ساختن پیل به کار برده بودند. پیل مورد استفاده ایرانیان در شهری در اطراف بغداد بهدست آمده است.
نخستینبار در سال ۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۸ میلادی) «ویلهلم کونیگ» باستانشناس آلمانی، در نشریهی کاوش و پیشرفت (Forschungen und Fortschritte) طی مقالهای خبر از وجود باتریهای اشکانی می دهد. ویلهلم کونیگ (Wilhelm Konig)، باستانشناس آلمانی که ادارهی موزهی ملی عراق را برعهده داشت، به هنگام کاوش در یکی از روستاهای نزدیک بغداد، به کوزهای سفالی به بلندی ۱۴ سانتیمتر برخورد که استوانهای مسی در خود داشت و آن استوانه نیز میلهای آهنی را در برگرفته بود. بررسیها از وجود مادهای اسیدی، مانند سرکه، و نیز خوردگی شیمیایی در آن ظرف سفالی خبر دادند.
پیش از کونیگ، باستانشناسان دیگری نیز قطعههای شکستهای از این کوزههای رازآمیز را پیدا کرده بودند. با وجود این، تنها او بود که به اهمیت آنها پیبرد و در کشفهای دیگر خود تعداد بیشتری از آنها پیدا کرد. بررسیها نشان داد که پیشینهی این باتریها به نزدیک ۲ هزار سال پیش باز میشود. یعنی زمانی که اشکانیان بر میانرودان (بینالنهرین) فرمانروایی میکردند. اشکانیان سومین سلسله از شاهان بزرگ ایران بودند که از ۲۴۸ سال پیش از میلاد تا ۲۲۴ سال پس از میلاد، امپراتوری شکوهمندی در خاور زمین بر پا کرده بودند.
Click here to view the embedded video.
انتشار مقالهی کونیگ در سال ۱۹۴۰، شگفتی باستانشناسان و جهانیان را برانگیخت و ایرانیان دو دهه پس از نخستین گزارش کونیگ، یعنی نزدیک ۴۰ سال پیش، برای نخستینبار از این دستاورد تمدنی خود آگاه شدند. البته، به زودی آن را به فراموشی سپردند و در حالی که پژوهشگران هنوز هم پیرامون باتریهای اشکانی پژوهش میکنند، شاید بتوان گفت مگر شمار اندکی از ایرانیان همگی از آن ناآگاه هستند و گاهی نیز از پذیرش آن سرباز میزنند. به هر حال، ایرانیان همیشه شگفتیساز بودهاند و این هم نمونهای از همین ویژگی آنان است.
جنگ جهانی دوم از ادامهی پژوهشها روی باتریهای ایرانی جلوگیری کرد، اما پس از آن که ویرانسازی فروکش کرد و آبادانی بار دیگر رونق گرفت، «ویلارد گری» (Willard F. M. Gray) از آزمایشگاه ولتاژ بالای شرکت جنرال الکتریک در ماساچوست، چند نمونه از این باتریها ساخت. زمانی که آنها را با الکترولیتی مانند شیرهی انگور (سرکه) پر کرد، آن دستگاهها حدود ۲ ولت برق تولید کردند. این آزمایش بر شگفتی پژوهشگران و باستانشناسان افزود، چرا که دستگاهی پس از ۲ هزار سال، هنوز کار میکند.
ویژگیهای باتری اشکانی
این باتری در بردارندهی یک کوزه سفالی تخم مرغی به ارتفاع 14، قطر 8 و دهانه 3/3 سانتیمتری بود که یک میلهی آهنی به طول 7/5 سانتیمتر بهصورت عمودی در قسمت میانی قرار داشت که نقش قطب منفی باتری (آند) را بر عهده داشت. در اطراف میله آهنی یک استوانه مسی بهطول 9/8 و قطر 2/6 سانتیمتر قرار داشت که به کمک قیر در جای خود محکم شده بود، در قسمت دهانهی باتری از قیر برای آببندی باتری استفاده شده بود. در این باتری احتمالا از آب نمک، سولفات مس، جوهر سرکه، آبلیمو، شراب تند و یا اسید سیتریک (که در آن دوره شناخته شده بودند) بهعنوان الکترولیت استفاده میشده است.
کاربردهای باتری اشکانی
به راستی چگونه اشکانیان در آن زمان به مفاهیم پایهی الکتریسیته دست پیدا کرده بودند؟ برخی بر این باورند که آنان چنین دانشی نداشتند، زیرا بسیاری از نوآوریها پیش از درک مفاهیم پایهای که آن نوآوریها بر آنها استوار بودند، به دست آمدهاند. برای مثال، چینیها مدتها پیش از آنکه اصول سوختن به درستی روشن شود، باروت ساخته بودند و از آن بهره میگرفتند. کشف داروهای گیاهی کهن نیز شاهد خوبی بر این ادعاست. همیشه نیاز نیست بدانید چیزی چگونه و چرا کار میکند، فقط میدانید که کار میکند.
در این که باتریهای ایرانی الکتریسیته تولید میکنند، شکی نیست، چرا که دانشجویان زیادی در دانشگاههای گوناگون نمونههایی از آن ساختهاند و برق تولید کردهاند. اما اشکانیان از این دستگاه برای چهکاری بهره میگرفتند؟ این دستگاه بسته به نوع محلول الکترولیت، بین ۰/۸ تا ۲ ولت برق تولید میکند. تولید برق به دو فلز با پتانسیل الکتریکی متفاوت و محلول دارای یون، بهنام الکترولیت، نیاز دارد و همهی اینها در این باتریها وجود دارد. با بستن چند باتری از این نوع به هم میتوان به ولتاژهای بالا دست پیدا کرد. اما هنوز سیمی پیدا نشده است که بتوان ثابت کرد که در آن زمان نیز چنین کاری انجام میشده است.
آب کاری
شاید باتریهای پارتی برای آبکاری یک فلز روی ظرفهای فلزی به کار میرفتهاند. نمونهای از این ظرفها در موزهی بغداد پیدا شده است که پیشینهی آنها نیز به همان دوران باتریها باز میگردد. «آرن اگبریچ» (Arne Eggebrecht) چند نمونه بازسازیشده از باتریها را به هم وصل کرد و با به کارگیری شیرهی انگور بهعنوان الکترولیت توانست لایهی نازکی، حدود یک دههزارم میلیمتر، از نقره به سطح فلز دیگری بنشاند.
چندی پیش نیز یک مهندس آمریکایی بهنام «ویلاردگری» ثابت کرد که این دستگاه عجیب را اشکانیان برای آبدادن فلزات بخصوص طلا و نقره به کار میبردهاند. گری در گزارش خود مینویسد: «اشکانیان از اتصال این پیلها به یکدیگر مقدار قابل توجهی نیروی برق به دست میآوردند و آن را به وسیله دو سیم وارد دستگاه آبکاری کرده و با استفاده از املاح طلا و نقره، دستبندها و زینت آلات خود را آب طلا و نقره میدادند که امروز این کار را گالوانو پلاستی یا آبکاری الکتریکی مینامند.»
در آن زمان کیمیاگران و جواهرسازان باستانی که به اینکار میپرداختند ساختمان پیل را نیز مانند سایر معلومات خویش بهعنوان یک راز مگو تلقی میکردند و جز به اهل فن به کسی ابراز نمیداشتند و در نتیجه از این اختراع جز کیمیاگران، دیگران اطلاع نداشتند. با توجه به این که طلا، نجیبترین فلز موجود، تنها در مخلوطی از اسید نیتریک و اسید هیدروکلریک حل میشود که نه تنها مخلوط آنها بلکه خود این مواد نیز احتمالن برای اشکانیان شناخته شده نبودهاند، زرگران اشکانی چگونه ترکیب شیمیایی سیانید طلا را میساختهاند و آیا از دیگر محلولهای طلا جهت آبکاری استفاده می شده است، از آنجا که احتمالن هیچ حلالی برای طلا در روزگار پارتها وجود نداشته، محققان با فرضیات مختلف سعی در نشان دادن راهی کردهاند که از طریق این پارتها سیانید طلا را که برای آبکاری لازم بوده و در طبیعت که از طریق آن پارتها سیانید طلا را که برای آبکاری لازم بوده و در طبیعت هم وجود ندارد، تولید میکردهاند.
یکی از این فرضیهها براساس انحلال طلا در هیومیک اسید موجود در آب شور حل است. چنین فرایندی با توجه به وجود باتلاقهای نزدیک دجله و فرات و با تلاش فراوان در آن زمان ممکن به نظر میرسد. راه حل آسانتر و عملیتری نیز وجود دارد مبنی بر این که پارتها طلا را در مایع صفرای حیوانات حل کرده و از محصول به دست آمده برای آبکاری استفاده میکردهاند، یا ممکن است طلا را در میان پوست حیوانات مردهای چون خوک، بز و گاز قرار می داده اند، بهطور طبیعی الیاف پروتینی پوست حیوان تنین را به صورتی جذب میکنند که پوست همچون چرم خشک میشود.
در بین مهمترین تنینهای آلی میتوان چوب بلوط و بوتههای سماق را نام برد. با این وجود اگر تنین به مقدار کافی موجود نباشد، اسیدهایی تشکیل میشوند که قادر به انحلال طلای قرار داده در میان پوست هستند، به کمک چنین «سوپ طلا»یی اشکانیان قادر به انجام آکاری الکتریکی بودهاند. محلولهای سیانید طلا به سادگی در هزاران سال پیش تولید میشدهاند.

دیگر بررسیها نشان دادهاند که سیانید طلا را میتوان هنگام شکلدهی طلا بهصورت ورق از طریق چکشکاری ورقهای طلا بین زبانههای چرمی تهیه کرد، علاوه بر این امکان دارد که زرگران اشکانی طلا را از طریق هستههای خرد شده میوهها درون مایعات در حال هوادهی تصفیه میکردهاند. با چنین تصفیهای یکی از ترکیبات میوه بهنام «آمیگدالین» یونهای سیانید را بهصورت هیدرولیتیک جدا میکند. بنابراین طلا که با جریان هوا در حال تحرک است، اکسید شده و تولید سیانید طلا میکند. در این ارتباط فهرستی از محصولات کشاورزی تهیه شده است، که حاوی مقادیر قابل توجهی ترکیب سیانید هستند.
کاربرد پزشکی
برخی پیشنهاد کردهاند که از این باتریها در پزشکی بهره میگرفتند. در تمدن میانرودان (بین النهرین) پزشکان بسیار ماهری زندگی میکردند. در این دوره طب عمدتن به تجویز دارو متکی بود و از سوزن برای انتقال دارو به بدن استفاده میشده است که یافتهشدن سوزنهای برنزی و آهنی در کنار این باتریها دلیلی بر این مدعا است. شاهد دیگر این است که یونانیان و رومیان از ماهی برقی برای بیحسکردن و تخفیف درد استفاده میکردند. استفاده از این نوع ماهی برای کاهش درد و بهویژه نقرس پا حدود سال ۴۷ تا ۴۸ میلادی به ثبت رسیده است. نکته اصلی در این مداوا، استفاده از جرقههای الکتریکی کوچکی است که این ماهی تولید میکند که احتمال استفاده از جریان الکتریکی باتری را برای تخفیف درد عملیتر میکند.
منابع:
World Mysteries- the Baghdad Battery
Ancient Civilizations and modern man
Source of the above article: BBC EWShttp://news.bbc.co.uk/go/pr/fr/-/1/hi/sci/tech/2804257.stm
Shadows in the Desert نوشتهی Kaveh Farrokh
From Atlantis to the Sphinx نوشتهی Colin Wilson
Smithsonian Museum- Ancient Inventions
Why the electric battery was forgotten man
ویکی پدیا
http://www.world-mysteries.com/sar_11.htm
مازیار مهدویفر
در خبرها آمده که دادگاه معترضین چند ماه اخیر کشور بحرین آغاز به کار کرده و طی آن اولین زنی که مورد محاکمه قرار گرفته همان آیات القرمزی معروف بوده. دختری که با حضور در میدان لولو منامه و شعر خوانی علیه خاندان شیخحمد حاکم بحرین که منجر به دستگیری وی شد تبدیل به سمبلی برای اعتراضات مردم بحرین شد. آیات همان دختری است که رسانههای جمهوری اسلامی بلافاصله پس از ناپدید شدنش او را با نام شهید صدا زدند و مراسم متعددی را با نام و برای بزرگداشت وی برگزار کردند و با تقلید از مبارزین ایرانی که نام شهید ندا آقا سلطان را به عنوان سمبل جنبش مبارزه مدنی و آزادیخواهانه خود معرفی کردند، تلاش کردند سمبل مشابهی برای اعتراضات مردم بحرین بسازند. از آیات القرمزی بارها و بارها در رسانههای جمهوری اسلامی با نام شهید نام برده شد و کشته شدن وی را دلیلی بر وحشیگری رژیم آل خلیفه دانستند. غافل ازاینکه این دختر جوان هنوز زنده است و این بار پروژه شهید سازی در جایی دیگر یعنی در کشور بحرین هم با شکست مواجه شده. اما جدا ازاین که آیات القرمزی کیست و چه نقشی در جنبش مردم بحرین دارد، جدا ازاین که در زندان حاکم بحرین چه اتفاقی برای وی افتاده و جدا از این که خواستههای او و همراهانش چیست که قطعن پاسخ این سوالات را در آیندهای نزدیک خواهیم شنید، نکته جالب حکمی است که دادگاه بحرین برای وی صادر نموده. قبل از آن که این حکم را بدانید بد نیست در ذهن خود قیاسی میان این دختر و جوانان و فعالین سیاسی ایران طی دو سال گذشته داشته باشید و بر آن اساس تصوری از میزان جریمه در نظر گرفته شده برای وی در ذهن خود بسازید.
قطعن هرگونه جریمه از هر نوع برای ابراز عقیده، خلاف منشور حقوق بشر است و مورد تایید هیچ انسان آزادی خواهی نیست. اما بد نیست بدانید آیات القرمزی، سنبل اعتراضات ماههای گذشته مردم بحرین، بابت تمام فعالیتهای خود که به صورت مستقیم علیه خاندان حاکم بحرین انجام داد و اوج آن خواندن شعری تمسخرآمیز بر ضد شخص پادشاه بحرین در میدان اصلی شهر و برای جماعت چند هزار نفری موجود در این میدان بود، به یک سال زندان محکوم شد. بله درست متوجه شدید، جریمهای که برای تعداد بسیار زیادی از جوانان ما پس از انتخابات هشتادوهشت تنها به علت حضور در یک اجتماع مردمی در نظر گرفته شد. آن هم اجتماعی در سکوت. موارد اتهامات دختر بحرینی در دادگاه، توهین به پادشاه بحرین و برانگیختن نفرت عنوان شده و اتهامات جوانان ایرانی را همه ما بارها و بارها از تریبونهای مختلف شنیدهایم. راستی فکر میکنید اگر آیات القرمزی یک دختر جوان ایرانی بود، امروز چه حکمی در انتظارش بود؟ با مشابهسازی موارد به وقوع پیوسته در ایران، قطعن حکمی کمتر از اعدام برای وی قابل تصور نبود.
حکمی که برای بسیاری از جوانان این سرزمین بدون تشکیل هرگونه دادگاهی اجرایی شد.
خبر / رادیو کوچه
معاون پارلمانی رییس جمهوری اسلامی ضمن اعلام ارسال معرفی وزیر ورزش و جوانان به مجلس در آینده نزدیک، پیشنهاد تاخیر در اجرای تصمیم دولت در ادغام وزارتخانهها را نادرست دانسته است.
به گزارش صدا و سیمای جمهوری اسلامی، محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی رئیس جمهوری اسلامی، گفته است که نامه معرفی وزیر ورزش و جوانان روز سهشنبه این هفته، ۲۴ اردیبهشت، به مجلس ارسال میشود و افزوده است که «رییس جمهوری در آن نامه، اشکالاتی را که دارد مطرح میکند.»
وی در مورد اینکه اشکالات رییس جمهوری اسلامی در چه زمینههایی است و وی خواستار چه نوع اقداماتی از سوی مجلس است توضیح بیشتری نداده است.
پیشتر، گزارش شده بود که محمود احمدینژاد، رییس جمهوری، حمید سجادی، معاون سازمان تربیت بدنی را برای تصدی وزارت ورزش و جوانان تعیین کرده است.
معرفی وزیر ورزش و جوانان در پی تصویب طرح نمایندگان برای ایجاد این وزارتخانه از طریق ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان صورت میگیرد که رییسان آنها به عنوان نهادهای وابسته به ریاست جمهوری، در حیطه نظارت مستقیم مجلس قرار نداشتهاند.
روز یکشنبه، مجلس به یک فوریت طرح ادغام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رای داد و به این ترتیب، زمینه تصویب احتمالی این طرح و انحلال یکی دیگر از نهادهای وابسته به ریاست جمهوری را فراهم آورد.
آقای میرتاج الدینی گفته است که سازمان میراث فرهنگی از زمان جدا شدن از وزارت ارشاد و فعالیت به عنوان یکی از معاونتهای رییس جمهوری «خیلی رشد کرد و کارهای زیادی را انجام داده است.»
معاون پارلمانی رییس جمهوری اسلامی از پیشنهاد تاخیر در اجرای طرح ادغام وزارتخانهها هم انتقاد کرده است.
تنش مجلس و دولت بر سر ادغام وزارتخانهها به بخشی از اختلافات رهبر و رییس جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:
«ما میخواهیم بحثها را خاتمه دهیم آنها نمیخواهند»
خبر / رادیو کوچه
نیروهای ارتش سوریه برای سرکوب ناآرامیها، وارد شهر جسرالشغور در شمال غربی این کشور شده بودند.
به گزارش الجزیره، درگیریهای شدید در این شهر روی داده است. این درگیریها باعث شده تا تعداد بیشتری از ساکنان منطقه به سوی مرز با ترکیه فرار کنند.
طی روزهای اخیر هزاران شهروند سوری برای حفظ جان خود، از مرز رد شده و وارد خاک ترکیه شدهاند.
فعالان سوری میگویند تانکها، سلاحهای سنگین و هلیکوپترهای تهاجمی در عملیات ارتش سوریه در این شهر به کار گرفته شدهاند.
این عملیات از اولین ساعات بامداد امروز یکشنبه، ۱۲ ژوئن آغاز شد. این در حالی است که دولت سوریه اظهار داشته که برای برقراری نظم و ثبات این عملیات را انجام داده است.
تلویزیون دولتی سوریه میگوید درگیریهایی میان نیروهای دولتی و افراد مسلحی که در گوشه و کنار شهر مستقر شدهاند، روی داده است.
بر اساس آخرین گزارشها دو فرد مسلح کشته شده و چندین نفر هم بازداشت شدهاند. مقادیری سلاح و مهمات نیز توقیف شده است.
بیشتر بخوانید:
«حمله نیروهای نظامی سوریه به جسرالشغور»
نمایندگان کنگره سوم سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور، با صدور بیانیهای به مناسبت درگذشت، هدی صابر، فعال سیاسی که به دلیل اعتصاب غذا پس از ده روز رخ داده است، با خانواده وی ابراز همدردی کردهاند.
متن این بیانیه در زیر آمده است:
بهمناسبت جانباختن هدی صابر
هدی صابر روزنامهنگار، مترجم، و فعال ملی و مذهبی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا» که پس از کودتای انتخاباتی خامنهای – احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر شد و در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی در مراسم خاکسپاری پدرش اقدام به اعتصاب غذا کرده بود بر اثر بیمسوولیتی مقامات امنیتی، اطلاعاتی جمهوری اسلامی و عدم توجه پزشکی در زندان درگذشت.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور جان باختن هدی صابر را به خانواده ایشان و همه مبارزان راه آزادی تسلیت میگوید. ما یقین داریم روزی خواهد رسید که آمران و عاملان این جنایات، در داخل و خارج از ایران، در دادگاههای صالحه به محاکمه کشیده خواهند شد.
نمایندگان کنگره سوم سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
22 خرداد 1390 برابر 12 ژوئن2011
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
حسین سوری
این روزها بازار نوستالژی در اذهان مردمان ما داغ است. صحبت زمانهای دور بچگی یا خاطرات کودکیمان نیست؛ قرار نیست سوار قالیچه خیال بشویم و برویم به روزهای دور در همین نزدیکیها؛ دو سال پیش در چنین روزهایی ایران صحنه هنرمندی مردمان بود از هر منش و قوم قبیلهای؛ مردمان رواداری، تحمل مخالف و خویشتنداری را به بهترین وجه ممکن به نمایش میگذاشتند. مولفههای دموکراسی در تار و پود مردمان شهر انگار نهادینه شده بود. میخواستیم بگوییم آهای مردمان دنیا بیایید و ببینید اگر پدران ما در صد و اندی سال پیش طرحی نو در انداختند و مبلغ دموکراسی بودند ما نیز دموکراسی را عینی مشق میکنیم.
مخاف هم بودیم؛ ملغمهای از طنز و مطایبه و هجو را رخ در رخ فریاد میزدیم اما در عین چند رنگی یکرنگ بودیم. یاد گرفته بودیم چماق و مشتهای گره کرده دردی را دوا نمیکند. میخواستیم با هزاران ترفند بدیع و تازه در عین رقابت رفاقت هم داشته باشیم. روزها رفت و رفت و آن شور و شعور به آوردگاه انتخابات رسید. صفهای طولانی و پشت در پشت آذین بسته بودند مساجد و مدارس ما را. چه مبارک روزی و چه فرخنده مردمی، پیر و جوان؛ مرد و زن، شهری و روستایی همه آمدند تا روزی و روزگاری نو رقم بخورد.

روز گذشت، شب فرا رسید! همگان چشمانتظار که چه خواهد شد. اما خبرها خوشایند نبود. ولوله در شهر پیچید؛ خستگی در تن جماعت ماند. یک به یک پشت در پشت خبرها آوار میشد بر چینی نازک دلهایمان. ستاد قیطریه را به زور بستند. هنوز ساعتی نگذشته خبر میرسد که فلانی پیروز انتخابات است و در ستاد وزارت کشور برایش صلوات ختم کردهاند؟! ساعت از نیمهشب نگذشته بگیر و ببندها کلید میخورد، در شهر چه خبر است چه شده؟ وسایل ارتباطی یک به یک قطع میشوند؛ آمار آرا را که میدهند عجیب میماند، چهل میلیون رای خوانده شده هنوز آرای باطله نداریم. رای کاندیدایی به یک باره چند صد هزار پایین میآید، مگر میشود؟ شاید هم که بشود آخر آن صفهای طویل آن زنجیرههای انسانی آن موج سبزی که بهراه افتاده بود با این اعلامها نمیخواند. اصلن عجیب و غریب است. چشمهایمان خیره مانده که چه شد و چه خواهد شد؟
خبر میرسد آن میر سبز بیانیه داده است.کلامی میگوید که تیتر تیترهای سال است: «من تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهم شد!» شیخ متعجب مانده چهار سال پیش در پانزده استان کشور رای اول بوده، چهار سال فعالیت حزبی کردهاست، روزنامه زده است، گروههای مختلفی از او حمایت کردهاند آنوقت آرا او از آرا باطله بعدن اعلام شده هم کمتر است! شیخ میخندد و میگوید نتایج اعلام شده را قبول ندارم. کاندیدای سوم هم معترض است و به نتایج اعلام شده اعتراض دارد. همگان منتظرند تا واکنشها را ببینند و به اعتراضات وقعی نهاده شود.
اما کاندیدای پیروز اعلام شده جشن پیروزی به راه میاندازد و در میدان ولیعصر پایتخت، معترضان را جمعی خس و خاشاک میخواند. دیگر مردمان طاقت از کف میدهند. آمده بودند بیهیچ ادعایی برای تغییر برای ایران برای رای؛ تا دیروز ملت همیشه در صحنه خوانده میشدند و حماسه آفریده بودند و تریبونهای رسمی رای آنان را حواله کرد مشتی به استکبار جهانی خوانده بودند؛ امروز نه تنها جوابی به اعتراض خود نمیشنیدند بلکه خس و خاشاک و عامل استکبار جهانی نامیده میشدند.
مجال کناره نبود. باز هم خیابان همان خیابان بود؛ همان شعور متبلور در گامهای استوارشان هویدا بود. باز هم خشونت کلامی و مرامی جایی در اعتراضاتشان نداشت. مردم از گره گره مشت از شعار مرگ از نابودی رقیب حرف نمیزدند. سکوت و سکوت و سکوت بود؛ اما نه سکوت منفعلانه که ایستاده بر نظر. مطالبه آرای خود را به مدنیترین شکل ممکن به نمایش میگذاشتند.
هاله و ژاله و ندا و سهراب هم روزهای خوب ایران را میخواستند. آنان میخواهند پدران و مادران و خواهران و برادران ایرانیشان از هر عقیده و مرام و مسلکی در کنار یکدیگر آبادانی و امنیت را در آغوش بکشند
نشد، نخواستند یا باور نداشتند که پاسخ سوال واضح و مبرهن جمعی از مردم مسالمتجو نمیتواند خشونت عریان و بگیر و ببند و گلوله باشد؛ گرهای که به دست باز میشد قفلی از کینه و بغض زدند و همگان را راندند. مردمان گوساله و بزغاله و اغتشاشگر شدند. همقطاران دیروز خائن و مزدور نام گرفتند. مردمی که در قالب همین نظام رای داده بودند در فردایی آن روز عامل انگلیس و آمریکا شدند که کور کورانه یا عامدانه از آنان خط میگیرند. گویی که عقل و شعور خود را یک شبه بر باد فنا دادهاند!…
شد شد آنچه نباید میشد. هنوز بعد از دو سال ماندهام که با کدام درایت با کدام عقلانیت با سرمایه عظیم میلیونی چنین کردند؟ انتخاباتی که با آن حضور شگفتانگیز میتوانست ضمانت سالها حکومت باشد، میتوانست دشمنان را مایوس و دوستان را خوشحال کند، میتوانست اتحاد و یکرنگی (در عین تکثر) بروز داده مردمان در دوران ما قبل انتخابات را دو چندان کند و جامعه بر آمده از آنرا آماده یک جهش بزرگ نماید به کدامین نگاه به اینجا ختم شد؟!
میخواستیم مردم سالاری دینی را نقل هر مجلس و محفلی کنیم و به آن ببالیم اما امروز کرور کرور مردمان از دایره دینداری ما بیرون میروند. آن چشمهای مشتاق و قلبهای امیدوار جایشان را به سینههای پر درد و بغضهای فرو خورده دادهاند. سرمایههای ملی به ثمن بخس به تاراج رفتهاند، نفت و دلار و ارز را نمیگویم؛ آن جای خود، مردمانی که با هزار امید و آرزو بودند اما ناامید و خشمناک عطای مانده را به لقایش بخشیدند و بار هجرت بستند. آنان را میگویم. دلهای بسیاری از آنها اینجاست به عشق ایران میطپد اما مجال ماندن نیافتند یا بواسطه خشم ما آواره غربت شدند یا تاب و توان ماندن و به چشم دیدن نداشتند.
دو سال گذشته است از آن شعور و هیجان و یکدلی چه در چنته داریم؟ جامعه دوشقه شده است؛ مردمان با بغض به هم مینگرند؛ مهربانیها را گم کردهایم؛ روز به روز سپهر سیاسی و عمومی ایران بیشتر از دیروز جولانگاه تندروی عدهای ناخیرخواه کینهورز میشود. یادمان بیاید 9 سال پیش در مراسم سحابی بزرگ در قالب همین نظام چه گذشت و امروزمان را چه بگویم که زبان قاصر است از این همه جفا و بیاخلاقی؛ هاله را راه زندگی میبندیم و ژالهها را قربانی میکنیم تا به کجا برسیم؟
این بود که میخواستید؟ حکومت بر مردمانی سراسر رنجور و ناهمدل چه طعم خوشی دارد؟ ما میخواستیم جمهوری اسلامی مایه امید مسلمانان و فخر بر جهانیان باشد. آیا میتوانیم امروز هم همین مدعا را داشته باشیم؟ آن همه ایثار شهدا و از خود گذشتگی جانبازان را که باید گوارای وجود مردم و مایه مباهات باشد با عبوسی و خشم عدهای متظاهر به چنان روزی در آوردهایم که مردمان به جای آن خاطرات شیرین شجاعت و ایثار طعم اشکآور و باتوم را از بسیج به یاد میآورند.

اکنون بعد از گذشت دو سال از آن روزهای خاطره انگیر، خوب نیستیم؛ خودتان هم میدانید که خوب نیستید و نیستیم؛ چه فاتح ظاهریش چه آنکه شما مغلوب میخوانیدشان. ایران ملک طلق بنده و شما نیست، ملک مشاع یکان یکان ماست. تمامی ما چه بخواهیم و نخواهیم بر یک کشتی سواریم، شاید عدهای اینرا به خوشبینی نگارنده حواله دهند اما هنوز باور دارم میشود که چشمها را شست جور دیگر دید. هنوز فکر میکنم جا برای با هم بودن باقی است. میشود به قدرت ظاهری و بیپشتوانه ننازید و اسیر یکه تازی نگشت. هنوز میتوان مردمان را امیدوار کرد. میشود فردای خوب داشت کافی است لحظهای درنگ کنیم و بیطرفانه و غیرمغرضانه همین دیروزهایمان را ورق بزنیم. کافی است عظمت و خوبی این مردمان را باور کنیم؛ آنان را با عینک خودی و غیرخودی نبینیم. کار آسان میشود اگر بخواهیم.
هاله و ژاله و ندا و سهراب هم روزهای خوب ایران را میخواستند. آنان میخواهند پدران و مادران و خواهران و برادران ایرانیشان از هر عقیده و مرام و مسلکی در کنار یکدیگر آبادانی و امنیت را در آغوش بکشند. به امید آنروز که دور مباد…
رادیوکوچه
1359 خورشیدی - روز صدور فرمان آیتاله خمینی، برای تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» است. آیتاله خمینی بهمنظور ایجاد تحول در دانشگاههای ایران طی پیامی، فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد. وی در بخشی از پیام خود از اعضای این ستاد خواست تا برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خط مشی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ و ارزشهای اسلامی اقدام کنند. هدف اصلی از تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی، بازسازی و دگرگون ساختن نظام آموزش عالی کشور بود. اعضای این ستاد به دستور آیتاله خمینی، از بین کارشناسان و استادان مسلمان در تخصصهای مختلف برگزیده شدند. حیطه کار این ستاد که به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام یافته است بهتدریج گسترش یافت و ساماندهی امور فرهنگی جامعه را در زمینههای مختلف بر اساس فرهنگ غنی اسلام بر عهده دارد.
1970 میلادی - سالروز درگذشت «الکساندر کرنسکی» سیاستمدار برجسته روسی است. او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، وارد صحنه سیاست شد و در مقام نمایندگی مجلس «دوما» علیه اختناق و بیدادگری «نیکلای دوم»، آخرین تزار روس، زبان به اعتراض گشود. کرنسکی در 27 فوریه 1917 در پشت تریبون مجلس دوما که تزار آنرا برای فرونشاندن احساسات آزادیخواهانه مردم بهوجود آورده بود، خاندان سلطنتی تزار را مسوول هرجومرج و اختناق آن زمان دانست و آشکارا خواستار برکناری تزار، حتا بهزور شد.
1482 میلادی - قدیمیترین مستعمرات آفریقا، به تصرف پرتغال درآمد و این مستعمره که هنوز نیز تحت سلطه پرتغالیها اداره میشود «آنگولا» نام دارد. پرتغالیها این سرزمین را که در ضمن وسیعترین مستعمرات امروزی اروپاییان در آفریقاست، ده سال زودتر از کشف آمریکا تصرف کردند. آنگولا در مغرب آفریقا در ساحل اقیانوس اطلس قرار دارد.
1906 میلادی - روز تاسیس سازمان «شین فین» بهعنوان شاخه سیاسی ارتش جمهوریخواه «ایرلند» است. ایرلند از اواخر قرن پانزدهم مستعمره انگلیس بود و سازمان شین فین با هدف استقلال ایرلند توسط یک روزنامهنگار برجسته ایرلندی در 13 ژوئن تاسیس شد. روش شین فین در ابتدا، مقاومت منفی در برابر انگلیسیها و عمال دولتی آنها بود ولی پس از چندی به مبارزه مسلحانه علیه دولت انگلستان تبدیل شد. در نهایت بهدنبال شورش مسلحانه و جنگهای چریکی که در سال 1920 آغاز شد، در سال 1921، استقلال ایرلند جنوبی به دست آمد. اما شین فین بهعنوان شاخه سیاسی ارتش جمهوری خواه ایرلند، بعد از استقلال ایرلند جنوبی، در کنار مبارزات مسلحانه ارتش جمهوریخواه ایرلند شمالی (ایرا)، برای وحدت دو بخش شمالی و جنوبی ایرلند، به مبارزات سیاسی خود ادامه داد تا این که پس از دو سال مذاکرات فشرده با دولت انگلیس و احزاب پروتستان طرفدار انگلیس در ایرلند شمالی، در دهم آوریل 1998، رهبران شین فین موافقتنامه صلحی با انگلیس امضا کردند. بر اساس این موافقتنامه، ایرلند شمالی به یک منطقه خودمختار تحتالحمایه انگلیس تبدیل شد.
1325 خورشیدی - زادروز «بابک بیات» آهنگساز موسیقی فیلم و ترانههای ایرانی است. او از سن ۱۹ سالگی در «اپرای تهران» با موسیقی کلاسیک و جهانی آشنا شد و در حدود پنجسال همکاری خود را با این اپرا ادامه داد. بعد از آن با «محمد اوشال» آهنگساز و رهبر ارکستر جاز فولکوریک دوستی عمیقی پیدا کرد که این دوستی به ادامه هارمونی و آکومپانی مان و فراگیری دیگر اشتیاقات موسیقایی بیات منجر شد. وی موسیقی فیلم را با فیلم «غریبه» که با همراهی «واروژان» ساخته شد، شروع کرد. بعد از فیلم غریبه، بیات موسیقی فیلمهای: «خوشید در مرداب»، «برهنه تا ظهر با سرعت»، «فریاد زیر آب» و بسیاری موسیقی فیلمهای دیگر را ساخت.
——————————————-
برخی از رویدادهای دیگر
1928 میلادی - زادروز «جان نش» ریاضیدان آمریکایی است. جان در تکامل نظریه «بازیها» نقش بسیار موثری داشت و بهخاطر تلاشهایش در این زمینه، در سال 1994 میلادی برنده جایزه نوبل اقتصاد شد.
1940 میلادی - «پاریس» پایتخت فرانسه در جریان جنگهای جهانی دوم بهتصرف نیروهای آلمان درآمد. حمله آلمان نازی به «فرانسه» بهدنبال حمله به «هلند» و «نروژ» و «بلژیک» در ماه می سال 1940 میلادی شروع شد و پس از انحلال ارتش فرانسه در اینروز، پاریس تسخیر شد.
آویده مطمئنفر/عکس/ رادیو کوچه
شنبه شب از ساعت ۸، مراسم یادمانی به مناسبت دومین سالگرد اعتراضات مردمی بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در میدان «دوپانت» در مرکز شهر واشینگتن دیسی برگزار شد. در این مراسم که حدود ۱۵۰ نفر حضور داشتند، مجید مختاری برادر محمد مختاری، مجتبی واحدی، مشاورارشد حجتالاسلام کروبی ومهدی امینی سخنرانی کردند.
Click here to view the embedded video.
رادیو کوچه توانست با مجید مختاری، بیژن صف سری و موسوی خویینیها و چند تن دیگر از حاضرین صحبتی داشته باشد.
خبر / رادیو کوچه
پس از شمارش آرای انتخابات ترکیه، روز دوشنبه رجب طیب اردوغان نخست وزیر کنونی برای سومین دوره زمام امور را در این کشور به عهده میگیرد.
بر اساس گزارشها از ترکیه و پس از شمارش آرا، حزب عدالت و توسعه آقای اردوغان حدود ۵۰ درصد آرا را به خود اختصاص داده است و حزب سکولار جمهوری خلق در این انتخابات توانسته حدود ۲۶ درصد آرا را کسب کند.
حزب راست افراطی جنبش ناسیونالیستی نیز ۱۳ درصد رای داشته است.
انتظار میرفت که حزب آقای اردوغان در این انتخابات پیروز شود اما نتایج آرا نشان میدهد که کرسیهای پارلمانی این حزب از تعداد قبلی آن کمتر است و این حزب به تنهایی نمیتواند تغییراتی را که خواهان آن است، در قانون اساسی این کشور اعمال کند.
به این ترتیب حزب عدالت و توسعه ۳۲۶ کرسی در پارلمان خواهد داشت که ۴۱ کرسی کمتر از حد نصاب لازم برای تغییر قانون اساسی است.
آقای اردوغان در سخنرانی اعلام پیروزی خود گفت که حزب او «با احزاب مخالف درباره قانون اساسی گفتوگو میکند.»
قانون اساسی فعلی ترکیه به دنبال کودتای نظامیان در سال ۱۹۸۲ وضع شد و دولت رجب طیب اردوغان، از مدتها پیش خواهان اصلاح آن بود.
رادیو کوچه
روز یکشنبه، در یک رویداد نادر، یکی از ایستگاههای مترو در تهران برای چند ساعت تغییر نام داد.
به گزارش خبرنگار کوچه، روز یکشنبه افراد ناشناس با هدف شوخی، یک تابلوی جعلی بهحاوی عبارتی توهینآمیز را روی سقف ورودی ایستگاه متروی میدان هفتتیر نصب کردند که با تعجب رهگذران همراه شده است.
Click here to view the embedded video.
اینطور به نظر میرسد که عاملان این شوخی، قسمتی از حروف تابلوی بزرگ یک مغازه را جدا کرده و سپس به بالای ورودی ایستگاه مترو منتقل و در آنجا نصب کردهاند.
هنوز هیچ فرد یا گروهی مسوولیت این رخداد را بر عهده نگرفته است.
لازم به اشاره است این حرکت میتواند به دلیلی عدم آموزش شهروندان ایرانی در جهت حفظ فضاهای عمومی باشد و اینگونه پدیدههای وندالیسم در برخی شهرهای بزرگ ایران دیده میشود.

خبر / رادیو کوچه
فرید صلواتی، روزنامهنگار و فعال سیاسی- اجتماعی بعدازظهر یکشنبه، با ورود نیروهای امنیتی به منزلش در اصفهان بازداشت شده است.
به گزارش هرانا، نیروهای امنیتی روز گذشته ضمن بازرسی منزل این فعال سیاسی- اجتماعی وی را بازداشت کردند.
گفتنی است، وی نواده علامه جعفری و فرزند فضلاله صلواتی از نیروهای فعال در سالهای اولیهی انقلاب اسلامی در اصفهان است.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
آفرینش
1) قذافی در 180 متری عمق زمین
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=83846
ایسنا: «معمر قذافی برای در امان ماندن از حملات هوایی ناتو به تونل 600 فوتی در عمق زمین پناه برده است.»
1) دوران تدوین یکجانبه اسناد بینالمللی سرآمده است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=83849
کاظم جلالی، مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در سخنانی در دومین همایش بینالمللی خلع سلاح و منع اشاعه با اشاره به جایگاه مجلس شورای اسلامی در تاکید بر استفاده دقیق و درست از انرژی هستهایی گفت: «پارلمان ایران همواره از حقوق ملت برای استفاده از انرژی صلحآمیز هستهایی دفاع خواهد کرد و هیچگاه حقوق ملت را نادیده نخواهد گرفت. وی گفت: «حق غیرقابل انکار دولتها برای توسعه صلحآمیز تکنولوژی هستهیی از این نشات میگیرد که دستاورد علمی و فناوری میراث مشترک بشر هستند. وی ادامه داد: «به کارگیری انرژی هستهیی برای مقاصد صلحآمیز از اصول اساسی انپیتی و هدف اولیه آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و قابل قبول نیست که این حق از هیچ یک از اعضای آژانس گرفته شود.»
ایران
1) انفجار مرگبار در پیشاور همزمان با سفر رییس سیا و کرزای
http://www.iran-newspaper.com/1390/3/23/Iran/4814/Page/6/Index.htm
گروه بینالملل همزمان با سفر مدیر سازمان سیا و حامد کرزای، رییسجمهوری افغانستان به پاکستان انفجار دو بمب در یکی از مناطق پرجمعیت پیشاور بیش از 130 کشته و زخمی بر جا گذاشت. این یکی از مرگبارترین حملات تروریستی در پاکستان پس از مرگ اسامه بن لادن ارزیابی شده است.
2) سردرگمی مجلس درباره ادغام وزارتخانهها
http://www.iran-newspaper.com/1390/3/23/Iran/4814/Page/3/Index.htm
هنوز چند ماهی از مصوبه مجلس برای الزام دولت به کاهش تعداد وزارتخانهها نگذشته که جمعی از نمایندگان بهدنبال جمعآوری امضا برای طرحی هستند تا موضوع ادغام وزارتخانهها به دو سال پایانی برنامه موکول شود و تا پایان دولت دهم به تعویق بیفتد، این چندمین واکنشی است که مجلس هشتم تاکنون به اجرای این قانون از سوی دولت نشان داده است.
رسالت
1) آل خلیفه برای سرکوب مردم از آمریکا تجهیزات نظامی خرید
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=65147
وزارت خارجه آمریکا در گزارشی فاش کرد، نظام آلخلیفه چند ماه پیش از آمریکا برای سرکوب تظاهرکنندگان بحرینی، تجهیزات نظامی به ارزش بیش از 200 میلیون دلار خریداری کرده است.
2) ازسرگیری مناسبات ایران، مصر تا سه ماه آینده
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=65148
به گزارش فارس، روزنامه الحیات چاپ لندن به نقل از وزیر امور خارجه مصر اعلام کرد که امنیت خلیج فارس، امنیت مصر است و خط قرمز مصر به شمار میرود. وی در گفتوگو با این روزنامه، در پاسخ به سوالی درباره مناسبات مصر و ایران اعلام کرد که این درست نیست که گفته میشود مناسبات ایران و مصر قطع بوده است.
خراسان
1) نامه جمعی از صنعتگران به رییسجمهوری در انتقاد از افزایش ۱۲ درصدی نرخ ارز
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=3&day=23&id=774088
جمعی از صنعتگران کشور در نامهای به رییسجمهوری با اشاره به افزایش ۱۲ درصدی نرخ رسمی ارز توسط بانک مرکزی و افزایش قیمت تمام شده کالاهای تولید داخل با این تصمیم، خواستار بازنگری جدی در تصمیم بانک مرکزی شدند.
2) وزارت دفاع روسیه: موشکهای ایران تهدیدی برای اروپا نیست
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=3&day=23&id=774075
درحالی که به ادعای منابع اسراییلی و براساس یافتههای آژانس های اطلاعاتی غرب، کمیتهای در سازمان ملل در گزارشی به پروژههای مخفیانه ایران در پیشبرد قابلیتهای موشکی خود پرداخته است، معاون وزیر دفاع روسیه پس از نشست اخیر شورای ناتو، روسیه تاکید کرد که موشکهای ایران نمیتواند تهدیدی برای اروپا باشد زیرا قصد حمله به این کشورها را ندارد.
همشهری
1) بروز گرد و خاک در 20 استان
http://www.hamshahri.net/news-137432.aspx
گرد و غبار موجود در نوار غربی کشور به تدریج در استانهای واقع در نیمه غربی گسترش مییابد که این امر موجب بروز گرد و خاک و کاهش دید در 20 استان کشور طی امروز و فردا میشود.
2) برگزاری انتخابات پارلمانی در ترکیه
http://www.hamshahri.net/news-137433.aspx
حوزههای رایگیری در انتخابات پارلمانی ترکیه روز یکشنبه در شرایطی آغاز بهکار کردند که نظرسنجیها حاکی از آن است که حزب رجب طیب اردوغان برای بار سوم پیروز خواهد شد.
کیهان
1) مردم بحرین میانجی را نپذیرفتند آل خلیفه باید برود
http://www.kayhannews.ir/900323/16.htm#other1612
هزاران معترض بحرینی با شرکت در تظاهرات گسترده در منامه و دیگر شهرها و روستاهای این کشور تاکید کردند در خواسته خود که سرنگونی نظام حاکم است هیچگونه تغییری ایجاد نشده و انقلابیون فریب خاندان آل خلیفه را نمیخورند.
2) تظاهرات علیه قذافی در بنغازی و زادگاه دیکتاتور لیبی
http://www.kayhannews.ir/900323/16.htm#other1604
به گزارش واحد مرکزی خبر، هزاران نفر از مردم در مرکز لیبی، علیه دیکتاتور این کشور تظاهرات کردند و شعار «مرگ بر قذافی» سر دادند.
دنیای اقتصاد
1) سیاستهای پولی باید اصلاح شود
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=257481
هادی قوامی عضو ناظر شورای پول و اعتبار با اشاره به روند رو به رشد نقدینگی گفت: «حجم نقدینگی در پایان سال گذشته با رشد 25 درصدی به 292 هزار میلیارد تومان رسیده است.» قوامی در نطق میان دستور خود با اشاره به رشد بالای نرخ رشد نقدینگی 89 گفت: «با توجه به اینکه بخش اعظم نقدینگی در بخشهای دلالی فعال است باید کنترل و هدایت این بخش به سمت فعالیتها و بخشهای تولیدی از اهداف اصلی سیاستهای پولی و مالی کشور باشد.»
2) صعود دلار همراه افت سکه
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=257482
بانک مرکزی در تلاش برای کاستن از نرخ سکه دولتی، نرخ تمام سکه و نیمسکه را تغییری نداد، اما در اقدامی کمسابقه برای ربع سکه بانکی نیز نرخی تعیین نکرد. سیاستهای بانک مرکزی هر چند در بازار دیروز تا حدودی در کاهش قیمت 5000 تومانی سکه موثر بود، اما بازار همچنان آبستن تغییرات است. در روز گذشته دلار آزاد 15 تومان گران شد و به 1235 تومان رسید. از سویی تفاوت نرخ رسمی و غیررسمی دلار از 63 تومان هم فراتر رفت.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش شاهدان عینی در تهران، روز یکشنبه در دومین سالروز انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، نیروهای امنیتی و گارد ضدشورش پلیس در خیابانهای این شهر حضور چشمگیری داشتند، این در حالی است که در برخی شهرهای بزرگ ایران نیز گزارشهای مشابهی ارسال شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به نقل از شاهدان عینی، همچنین تعداد نیروهای موسوم به لباس شخصی و بسیج حاضر در خیابانهای پایتخت ایران را پرشمار توصیف کرده است.
لازم به اشاره است احزاب و تشکلهای مخالف دولت جمهوری اسلامی از جمله شورای هماهنگی راه سبز امید خواستار برگزاری راهپیمایی سکوت در پیادهروهای خیابان ولیعصر، حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک، در روز یکشنبه، ۲۲ خرداد، شده بودند.
بر اساس گزارشهای تایید نشده تعدادی از شهروندان در مقابل پارک ساعی و خیابان ولیعصر بازداشت شدهاند.
توسط نیروهای امنیتی صورت گرفت،
«بازداشت فرید صلواتی فعال سیاسی- اجتماعی»
خبر / رادیو کوچه
فرید صلواتی، روزنامهنگار و فعال سیاسی- اجتماعی بعدازظهر یکشنبه، با ورود نیروهای امنیتی به منزلش در اصفهان بازداشت شده است.
به گزارش هرانا، نیروهای امنیتی روز گذشته ضمن بازرسی منزل این فعال سیاسی- اجتماعی وی را بازداشت کردند.
گفتنی است، وی نواده علامه جعفری و فرزند فضلاله صلواتی از نیروهای فعال در سالهای اولیهی انقلاب اسلامی در اصفهان است.
……………………………………………………
پس از شمارش آرا،
«پیروزی حزب اردوغان در انتخابات ترکیه»
خبر / رادیو کوچه
پس از شمارش آرای انتخابات ترکیه، روز دوشنبه رجب طیب اردوغان نخست وزیر کنونی برای سومین دوره زمام امور را در این کشور به عهده میگیرد.
بر اساس گزارشها از ترکیه و پس از شمارش آرا، حزب عدالت و توسعه آقای اردوغان حدود ۵۰ درصد آرا را به خود اختصاص داده است و حزب سکولار جمهوری خلق در این انتخابات توانسته حدود ۲۶ درصد آرا را کسب کند.
حزب راست افراطی جنبش ناسیونالیستی نیز ۱۳ درصد رای داشته است.
انتظار میرفت که حزب آقای اردوغان در این انتخابات پیروز شود اما نتایج آرا نشان میدهد که کرسیهای پارلمانی این حزب از تعداد قبلی آن کمتر است و این حزب به تنهایی نمیتواند تغییراتی را که خواهان آن است، در قانون اساسی این کشور اعمال کند.
به این ترتیب حزب عدالت و توسعه ۳۲۶ کرسی در پارلمان خواهد داشت که ۴۱ کرسی کمتر از حد نصاب لازم برای تغییر قانون اساسی است.
آقای اردوغان در سخنرانی اعلام پیروزی خود گفت که حزب او «با احزاب مخالف درباره قانون اساسی گفتوگو میکند.»
قانون اساسی فعلی ترکیه به دنبال کودتای نظامیان در سال ۱۹۸۲ وضع شد و دولت رجب طیب اردوغان، از مدتها پیش خواهان اصلاح آن بود.
……………………………………………………
پس از ایجاد درگیریها با مخالفان،
«کنترل کامل شهر جسر الشغور توسط ارتش سوریه»
خبر / رادیو کوچه
نیروهای ارتش سوریه برای سرکوب ناآرامیها، وارد شهر جسرالشغور در شمال غربی این کشور شده بودند.
به گزارش الجزیره، درگیریهای شدید در این شهر روی داده است. این درگیریها باعث شده تا تعداد بیشتری از ساکنان منطقه به سوی مرز با ترکیه فرار کنند.
طی روزهای اخیر هزاران شهروند سوری برای حفظ جان خود، از مرز رد شده و وارد خاک ترکیه شدهاند.
فعالان سوری میگویند تانکها، سلاحهای سنگین و هلیکوپترهای تهاجمی در عملیات ارتش سوریه در این شهر به کار گرفته شدهاند.
این عملیات از اولین ساعات بامداد امروز یکشنبه، ۱۲ ژوئن آغاز شد. این در حالی است که دولت سوریه اظهار داشته که برای برقراری نظم و ثبات این عملیات را انجام داده است.
تلویزیون دولتی سوریه میگوید درگیریهایی میان نیروهای دولتی و افراد مسلحی که در گوشه و کنار شهر مستقر شدهاند، روی داده است.
بر اساس آخرین گزارشها دو فرد مسلح کشته شده و چندین نفر هم بازداشت شدهاند. مقادیری سلاح و مهمات نیز توقیف شده است.
……………………………………………………
معاون رییس جمهوری اسلامی:
«تاخیر در ادغام وزارتخانهها آفت است»
خبر / رادیو کوچه
معاون پارلمانی رییس جمهوری اسلامی ضمن اعلام ارسال معرفی وزیر ورزش و جوانان به مجلس در آینده نزدیک، پیشنهاد تاخیر در اجرای تصمیم دولت در ادغام وزارتخانهها را نادرست دانسته است.
به گزارش صدا و سیمای جمهوری اسلامی، محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی رئیس جمهوری اسلامی، گفته است که نامه معرفی وزیر ورزش و جوانان روز سهشنبه این هفته، ۲۴ اردیبهشت، به مجلس ارسال میشود و افزوده است که «رییس جمهوری در آن نامه، اشکالاتی را که دارد مطرح میکند.»
وی در مورد اینکه اشکالات رییس جمهوری اسلامی در چه زمینههایی است و وی خواستار چه نوع اقداماتی از سوی مجلس است توضیح بیشتری نداده است.
پیشتر، گزارش شده بود که محمود احمدینژاد، رییس جمهوری، حمید سجادی، معاون سازمان تربیت بدنی را برای تصدی وزارت ورزش و جوانان تعیین کرده است.
معرفی وزیر ورزش و جوانان در پی تصویب طرح نمایندگان برای ایجاد این وزارتخانه از طریق ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان صورت میگیرد که رییسان آنها به عنوان نهادهای وابسته به ریاست جمهوری، در حیطه نظارت مستقیم مجلس قرار نداشتهاند.
روز یکشنبه، مجلس به یک فوریت طرح ادغام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رای داد و به این ترتیب، زمینه تصویب احتمالی این طرح و انحلال یکی دیگر از نهادهای وابسته به ریاست جمهوری را فراهم آورد.
آقای میرتاج الدینی گفته است که سازمان میراث فرهنگی از زمان جدا شدن از وزارت ارشاد و فعالیت به عنوان یکی از معاونتهای رییس جمهوری «خیلی رشد کرد و کارهای زیادی را انجام داده است.»
معاون پارلمانی رییس جمهوری اسلامی از پیشنهاد تاخیر در اجرای طرح ادغام وزارتخانهها هم انتقاد کرده است.
تنش مجلس و دولت بر سر ادغام وزارتخانهها به بخشی از اختلافات رهبر و رییس جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
……………………………………………………
احتمال تعطیلی وجود دارد،
«هوای تهران در شرایط بسیار ناسالم»
خبر / رادیو کوچه
حضور ذرات گرد و غبار در هوای تهران سبب شده است که کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران روز دوشنبه تشکیل میشود.
به گزارش خبرآنلاین، محمدرضا محمودی معاون عمرانی استانداری درباره این موضوع میگوید که در جلسهای که ساعت 6 امروز برگزار میشود با حضور کارشناسان تاثیر گردوغبار بر سلامت شهروندان بررسی میشود و اگر به نتیجه برسیم که این تاثیر خطرناک است امکان تعطیلی فردا وجود دارد.
وی ادامه میدهد: «اما اگر در حد توصیه باشد و سلامت شهروندان در خطر نباشد برای عدم حضور سالمندان و بیماران قلبی هشدار میدهیم.»
محمودی با بیان اینکه ذرات معلق میزان آلایندههای اندازهگیری شده در شهر تهران کمتر از 2.5 میکرون است میافزاید: «هوای تهران در شرایط بسیار ناسالم قرار دارد و در کمیته امروز تصمیمهایی برای مقابله با این ریزگردها گرفته خواهد شد.»
این در حالی است که سال گذشته نیز این مشکل در تهران و هم برخی شهرستانهای ایران به خصوص در غرب و جنوب غرب نیز مشاهده شده بود.
……………………………………………………
به گزارش رسانههای منسوب به اصلاحطلبان،
«تشییع و تدفین پیکر هدی صابر تحت تدابیر امنیتی»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، روز دوشنبه، ۲۳ خرداد، مراسم تشییع و تدفین پیکر هدی صابر، روزنامهنگار زندانی که روز شنبه در پی اعتصاب غذا در گذشته بود، در میان تدابیر امنیتی در تهران برگزار شد.
به گزارش کلمه، به گفته شاهدان عینی، «نماز میت شهید هدی صابر پشت غسالخانه بهشت زهرای تهران، تحت محاصره کامل نیروهای امنیتی و همراه با حجم انبوه دوربینهای آنان خوانده و هدی صابر به خاک سپرده شد.»
بر اساس گزارشها قرار بود مراسم تدفین در ساعت هفت و نیم صبح برگزار شود اما ماموران امنیتی با محاصره کامل خانواده و تشییعکنندگان، باعث شدند تا مراسم حدود ساعت ۱۲ نیمروز به تاخیر افتد.
هدی صابر روز جمعه به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان مدرس انتقال یافت اما این روزنامه نگار زندانی در بیمارستان درگذشت.
……………………………………………………
در دومین سالروز انتخابات ریاست جمهوری 88 در ایران،
«حضور پرشمار نیروهای امنیتی در تهران»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش شاهدان عینی در تهران، روز یکشنبه در دومین سالروز انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، نیروهای امنیتی و گارد ضدشورش پلیس در خیابانهای این شهر حضور چشمگیری داشتند، این در حالی است که در برخی شهرهای بزرگ ایران نیز گزارشهای مشابهی ارسال شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به نقل از شاهدان عینی، همچنین تعداد نیروهای موسوم به لباس شخصی و بسیج حاضر در خیابانهای پایتخت ایران را پرشمار توصیف کرده است.
لازم به اشاره است احزاب و تشکلهای مخالف دولت جمهوری اسلامی از جمله شورای هماهنگی راه سبز امید خواستار برگزاری راهپیمایی سکوت در پیادهروهای خیابان ولیعصر، حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک، در روز یکشنبه، ۲۲ خرداد، شده بودند.
بر اساس گزارشهای تایید نشده تعدادی از شهروندان در مقابل پارک ساعی و خیابان ولیعصر بازداشت شدهاند.
……………………………………………………
در ادامه بازداشت عوامل دانشگاه علمی آزاد بهاییان،
«بازداشت طناز اکبری، شهروند بهایی»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، بیست و یکم خرداد ماه، طناز اکبری شهروند بهایی، در ادامه بازداشت عوامل مربوط به دانشگاه علمی آزاد بهاییان توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و در دومین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری 88 بازداشت شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، طناز اکبری پس از احضار به شعبه ۵ دادسرای زندان اوین بازداشت شده و در تاریخ ۱ خرداد ماه منزل شخصی این شهروند بهایی توسط نیروهای امنیتی مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفته و وسایل شخصی همچون کامپیوتر و نوشتههای شخصی وی ضبط شده است.
لازم به ذکر است حکم بازداشت طناز اکبری در تاریخ ۱ خرداد ماه در زمان مراجعه مامورین امنیتی به منزل وی صادر شده بوده است، ولی به علت عدم حضور در منزل موفق به بازداشت وی نشدهاند.
گفتنی است، روز ۱ خرداد ۹۰ نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات با ورود به منازل عدهای از مسوولان علمی دانشگاه علمی آزاد (BIHE) بهاییان و ضبط کتب، رایانهها و سایر وسایل شخصی، آنها را دستگیر و روانه بازداشتگاه کردهاند.
……………………………………………………
محمد خاتمی:
«مرگ هدی صابر تلخ و سنگین بود»
خبر / رادیو کوچه
در نخستین واکنشها به درگذشت هدی صابر، فعال سیاسی، سیدمحمد خاتمی، رییس جمهوری سابق ایران در پیام تسلیتی به فیروزه صابر خواهر هدی صابر درگذشت آقای صابر را تسلیت گفت و از آن به عنوان رویدادی «تلخ و سنگین» یاد کرده است.
در ابتدای پیام رییس جمهوری پیشین ایران خطاب به خانواده هدی صابر آمده است: «خبر تلخ و سنگین بود. هدی صابر به دیدار معشوق و معبود خود شتافت. انسانی که با ایمان زندگی کرد و بندگی خدا را با دلسوزی نسبت به همه بندگان خدا و خدمت به آنان و نگاهداشت حق و حرمتشان پاس میداشت و از تحمل رنج و محرومیت در جهت باورهای خود ابا نداشت.»
آقای خاتمی با انتشار این پیام با خانواده آقای صابر، فریده جمشیدی همسر او و همچنین فرزندانش ابراز همدردی کرد. هدی صابر روز یکشنبه و پس از ده روز اعتصاب غذا در زندان در اعتراض به جانباختن هاله سحابی، درگذشت.
هدی صابر روزنامهنگار و فعال ملی – مذهبی در بند ۳۵۰ زندان اوین بر اثر اعتصاب غذا دچار عارضه قلبی شد و در بیمارستان مدرس تهران درگذشت.
مراسم خاکسپاری هدی صابر روز دوشنبه از ساعت 7:30 دقیقه صبح در بهشت زهرا برگزار خواهد شد.
……………………………………………………
با رای دادگاه تجدیدنظر،
«تایید یک سال حبس برای امرآبادی، روزنامهنگار»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، دادگاه تجدیدنظر حکم یک سال زندان برای مهسا امرآبادی، روزنامهنگار و همسر مسعود باستانی را به اتهام تبلیغ علیه امنیت ملی تایید کرده است.
به گزارش بیبیسی، مهسا امرآبادی ضمن تایید این خبر اظهار داشت که صبح امروز از طریق وکیلش محمود علیزاده طباطبایی مطلع شده که حکم دادگاه بدوی در دادگاه تجدید نظر هم تایید شده است.
خانم امرآبادی یک روزنامهنگار اصلاحطلب است که در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات خرداد ۸۸ دوبار بازداشت شده بود.
مهسا امرآبادی، همسر مسعود باستانی روزنامهنگار زندانی است که در حال حاضر در زندان رجاییشهر کرج به سر میبرد. چندی پیش در پایان ملاقات هفتگی، یکی از زندانبانان با وارد کردن ضربه به سر و بدن آقای باستانی او را در برابر چشمان دیگر زندانیان و ملاقاتکنندگان مورد ضرب و شتم قرار داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر