-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

Latest New from Green Correspondents for 06/18/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

قطع برق و سردادن شعار توسط دانشجویان موجب واکنش نیروهای امنیتی و ورود نیروهای حراست به کوی دانشگاه شد. تشنج در کوی دانشگاه تا ساعاتی ادامه یافت.  
خبرنگاران سبز/ جامعه:
قطع برق در کوی دانشگاه تهران، واکنش جالب دانشجویان حاضر در خوابگاه‌ها را به دنبال داشت. به گزارش منابع تائید نشده در حالی که در ساعت  ۲۲:۰۰ شب  ۲۷ حزداد ۱۳۹۰ جریان برق کوی دانشگاه قطع شده بود، شمار زیادی از دانشجویان ساکن کوی، اقدام به خواندن دسته‌جمعی سرود «یار دبستانی من»  و سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور نمودند.

این اقدام دانشجویان موجب عکس‌العمل امنیتی نیروهای حراست به سرپرستی فردی موسوم به «جوادی» و ورود آنان به خوابگاه‌ها شد. نیروهای سرکوبگر قصد دستگیری شماری از دانشجویان را داشتند و همین مسئله موجب شد تا کوی مدتی به تشنج کشیده شود.


 
 


دکتر اردشیر امیرارجمند مشاور مهندس میرحسین موسوی و سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در دانشگاه ام.آی.تی سخنرانی و جلسه پرسش و پاسخ برگزار نمود. خبرنگاران سبز به پوشش لحظه به لحظه این سخنان می‌پردازد. این خبر به تدریج تکمیل و به روز شده است. 
خبرنگاران سبز/ سیاست:
آنچه در این مدت گذشت نشان داد ما جز برگزیدن راه مبارزه استراتژیک مسالمت آمیز نخواهیم داشت. جنبش سبز تجربه جدیدی برای ملت ما بود.

جنبش سبز نشان داد که می تواند علیرغم شدت ووسعت مطالبات، به دنبال دسترسی فوری به دموکراسی نباشد.

اولین حرکت ما در برخورد با انتخابات یک راهپیمایی سکوت سه میلیون نفری بود.

چالش ادامه یک مبارزه مسالمت آمیز با پرهیز از خشونت از همان اولین روز خود را نشان داد و عده ای از هموطنان ما در آن تظاهرات شهید شدند.

یکی از بنیادهای تعیین شده در بیانیه ها پرهیز از خشونت در کنار مسالمت آمیز بودن حرکت بود.

پرهیز از خشونت و مبارزه مسالمت آمیز؛ ضرورت هایی را ایجاب می کند که بدون ـنها حرکت ادامه پیدا نمی کند. یکی از این ضرورت ها قبول مدارا است.

به این دلیل بود که در کنار مبارزه مسالمت آمیز، حقوق بشر و مدارا مورد تاکید قرار گرفت و از دل آن تکثر در حامیان جنبش خارج شد.

استواری بر این خط مشی کار ساده ای نیست. ما با دو چالش در این راه مواجه هستیم. چالش اول سرکوب طرف مقابل و تشویق مبارزان به برگزیدن راه های رادیکال بود. خشونت گرایی طرف مقابل نیروهای حساس و خصوصا جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد تا مقابله به مثل کنند. قانع کردن این قشر برای ادامه حرکت مسالمت آمیز چیزیست که ما با آن مواجه هستیم. چالش دوم، طولانی شدن مبارزه است. طولانی شدن، حامیان مبارزه را به این فکر می اندازد که به دنبال راه های سریع تر باشند. زیرا صبر مبارزین تمام می شود.

در کشور ما نیروهای اقتدار گرا تلاش زیادی کردند تا با تشدید سرکوب و بستن راه های گفتگو طرف مقابل را به برگزیدن راه های خشن تر هدایت کنند. یکی از تمایلات آنان به خشونت کشاندن مبارزه است. آنان از امکانات مالی زیادی استفاده کردند تا نیروهای انسانی و فنی مقابله و سرکوب را فراهم کنند.

اگر شما حجم خشونت اعمال شده در سرکوب را مقایسه کنید، خواهید دید که در ایران هرگز سابقه نداشته است. نیروهای مورد استفاده برای ایجاد خوف عظیم شاهد این مدعا است. رهبران جنبش سعی کرده اند در موارد مختلف تاکید بر مبارزه بدون خشونت داشته باشد. این نوع مبارزه تجربه زیادی را پشت خود ندارد و به همین دلیل طولانی تر می شود. خوشبختانه این نوع مبارزه در حال انجام است و در حال ادامه پیدا کردن است و فواید این نوع مبارزه به تدریج در حال آشکار شدن است. آنچه که باعث شد جنبش علیرغم سرکوب شدید ادامه پیدا کند همین نوع استراتژی است.

آنچه امروز به آن نیاز داریم قوه ابتکار جوانان ما است. جوانان خیلی بهتر از من جنبش را تحلیل می کنند و این باعث افتخار ما است.

ما باید تاکتیک های متعددی را انتخاب کنیم و از امتحان تاکتیک های متععد نترسیم و از جو ایجاد شده توسط طرف مقابل که موفق شدند و یا موفق نشدند نترسیم. ما معتقدیم که دموکراسی پایدار به جز طریق مبارزه مسالمت آمیز تحقق پیدا نخواهد کرد. بنابراین ما چاره ای نداریم. ما باید موفق بشویم. /

پایان سخنرانی و بخشی از پاسخ به سوالات

ما فکر می کنیم که هیچ نظامی بدون تکیه به بخش قابل توجهی از مردم نمی تواند پایدار بماند. ما باید بخش زیادی از مردم را آگاه کنیم. شبکه های اجتماعی را مشخص کنیم و آنان بتوانند مطالبات خود را مشخص کنند و آن را مطرح کنند. این موضوع در بسیاری از کشورهای دیگر هم اتفاق افتاده است. در اینجا ما باید با بسیج افکار عمومی ابتدا مشرعیت زدایی کنیم. دوم خواست های مردم را مشخص کنیم. سوم طرف مقابل را دچار فرسایش کنیم. استراتژی ما ریزش در نیروهای طرف مقابل بخصوص در نیروهای مسلح آنان است. امروز مشروعیت زدایی صورت گرفته است. ما به دنبال راهکارهای جدیدی مثل تحصن و اعتصاب هستیم. ناکارآمدی حکومت به تدریج در حال ظهور است و ما امروز با اعتراف بخشی از حکومت به ناکارآمدی مواجهیم.

وضعیت ایران با تونس، مصر یا لیبی یکی نیست. دلیل موفقیت سریع در تونس یا مصر وابستگی ارتش به آمریکا بود. در مصر ارتش حتی اجازه دخالت لباس شخصی ها را هم نداد. خنثی کردن نیروی نظامی در ایران روش دیگری را می طلبد و آن نشان دادن اشتباه بودن راه حکومت است. هیچ کس نمی تواند برای ایران نسخه واحد لیبی و مصر را تجویز کند. مشکلات تازه در مصر خود را نشان می دهند. این قبیل مشکلات در ایران بسیار بزرگتر خواهد بود.

پس از دستگیری آقای کروبی ما شاهد راهپیمایی بیست و دوم خرداد بودیم. ولی ما باید به دنبال راههای دیگری مانند تحصن و اعتصاب و مقاومت مدنی نیز باشیم. در دو هفته گذشته ما شاهد شهادت خانم هاله سحابی و آقای هدی صابر بودیم. جنبش زنده و حاضر است. وگر نه این همه سرکوب برای چه؟

جنبش سبز با انقلاب ۱۹۷۹ از برخی لحاظ مشابهت دارد. برخی از مطالبات آن سال با مطالبات امروز یکی است. مردم بلوغ بیشتری پیدا کرده اند و می دانند چه چیزی می خواهند و چه چیزی نمی خواهند

آنچه در تونس رخ داد با آنچه در ایران ۱۹۷۹ رخ داد یکسان نیست. علیرغم رفتن مبارک و بن علی سیستم حکومتی این کشورها تغییر نکرده است. در حالی که در ایران تغییرات ریشه ای تر بود.

من از سانسور خبر این جلسه خبر ندارم. از همه کسانی که تشریف آورده اند تشکر می کنم. اگر فقط خبر این جلسه پخش نشده نمی توان نام آن را سانسور گذاشت.

منظور ما از دموکراسی حکومت اکثریت با حفظ حقوق اقلیت است. دیدگاه کلاسیک رایج این است که حکومت دموکراتیک از نهاد دین جدا است. ما قصد ایجاد دموکراسی در یک بستر مشخص داشته و با یک مردم مشخص سر و کار داریم. ولی فرض این که «پیش شرط هرنوع اتفاق مثبتی در کشور، جدایی کامل نهاد حکومت از دین است» با واقع بینی کامل همراه نیست.

 در خصوص اعدام‌های سال۶۷ مکررا پاسخگو بوده ام و نمی توانستم به آن نپردازم. بعد از انقلاب وقایعی رخ داده و همراه با خشونت هایی بوده که توجیه پذیر نیستو طبیعت خشونت گرای انقلاب هم نمی تواند این وقایع را توجیه کند. تنها اعدام های سال۶۷ نیست که باید نقد کنیم. وقایع قبل و بعد از آن را نیز باید قبول کرد و به نفد گذاشت. آقای مهندس موسوی در آن هنگام نخست وزیر بوده و عضو قوه قضائیه نبوده اند. بنا به گفته خودشان بی خبر بوده و حتی تقاضای تشکیل هیات تحقیق داده بودند. ولی این تقاضا نیز کفایت نمی کند. من این سوال را از مهندس موسوی پرسیدم که با توجه به اینکه مطلع نبودید، چرا پس از اطلاع استعفا ندادید؟ ایشان ظاهرا استعفا داده بودند ولی همچنان سر کار بودند. من به ایشان گفتم پاسخ شما به اندازه کافی قانع کننده نیست و باید پاسخ قانع کننده تری بدهید. ایشان باید قطعا در هنگامی که معدوریت های فعلی را نداشت، پاسخ روشن تری بدهد. ولی باید یک مسئله را به فال نیک گرفت و آن اینکه جنبش پذیرفته است که باید گذشته را نقد کند.و و من امیدوارم این نقد منصفانه باشد. انقلابی واقعی شده کهبا همه خوبی ها و بدی ها باید به نقد گذاشته شود. ولی خیلی از کسانی که امروز مطالبه گر وقایع دهه ۶۰ هستند خود جزئی از خشونت هستند و آنان نیز باید بپذیرند که نقد شوند. شاید اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاد، چشم همه ما را باز کرد و وقایعی که قبلا از آن می گریختیم، را با ما مواجه کرد. هیچگاه هیچ ملتی نمی تواند به راه صلح برود مگر آنکه خطاهای قبلی را قبول کند و در راه اصلاح آن پیش برود.

کارهای زیادی از دست ایرانیان خارج از کشور برای پیشرفت جنبش بر می آید. اول اینکه شرایط داخل کشور را بشناسند و اراده این را داشته باشند که همراه مردم داخل کشور باشند. یک ملتی در داخل ایران وجود دارد که باید به آن کمک کرد. مهمترین چیز این است که وضع و موقعیت مردم داخل کشور را بشناسند و  مطالبات واقعی مردم داخل کشور را به گوش جهانیان برسانند. کار دیگر این است که به تسهیل جریان اطلاعات آزاد در کشور کمک کنند.


اگر به عنوان یک متخصص از من بپرسید که قانون اساسی ایران دموکراتیک هست؟ پاسخم به شما منفی خواهد بود! اما آنچه جنبش سبز می گوید این است که حرکت ما در چارچوب قانون اساسی است. شورای هماهنگی هرگز ادعا نکرده که قانون اساسی دموکراتیک است و همه باید به آن اعتقاد داشته باشند. ولی این قانون در زمانی به رای مردم ایران گذاشته شده و مورد تائید مردم ایران قرار گرفته است. بخشی از آن که مربوط به حقوق مردم است باسد اجرا شود تا راه برای احقاق دموکراسی فراهم شود. در شرایطی که همه امکان فعالیت داشته باشند باید مسئله اصلاح قانون اساسی نیز مطرح شود. ولی در شرایط حاضر این شرایط فراهم نیست. وظیفه ما این است که قدر مشترک مطالبات را مشخص کنیم. این جنبش یک جنبش متکثر است. / پایان مصاحبه و خبر
























 
 

اين قطعنامه با ۲۲ رای موافق در مقابل هفت رای مخالف و ۱۴ رأی ممتنع به تصويب رسيد. اين نخستين بار است که شورای حقوق بشر سازمان ملل، که در سال ۲۰۰۶ تأسيس شد، برای کشوری گزارشگر ويژه تعيين می کند. پيش نويس اين قطعنامه توسط آمريکا و سوئد ارائه شده بود.
خبرنگاران سبز/ حقوق بشر:

ایران یک رکورد دیگر در اولین‏ها را نصیب خود ساخت؛ اولینی که هیچ کشوری، حتی خود ایران، خواهان کسب افخارش نبوده و نیست.

بنابر گزارش‌ها احمد شهيد، وزير امور خارجه سابق مالديو، به عنوان گزارشگر ويژه حقوق بشر برای ايران معرفی شده است.

فروردين ماه گذشته، شرکت کنندگان در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو با صدور قطعنامه ای به تعيين گزارشگر ويژه‌ای برای بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران رأی دادند.

به گزارش بی‌بی‌سی، اين قطعنامه با ۲۲ رای موافق در مقابل هفت رای مخالف و ۱۴ رأی ممتنع به تصويب رسيد.
اين نخستين بار است که شورای حقوق بشر سازمان ملل، که در سال ۲۰۰۶ تأسيس شد، برای کشوری گزارشگر ويژه تعيين می کند.
پيش نويس اين قطعنامه توسط آمريکا و سوئد ارائه شده بود.

بريتانيا، فرانسه و برزيل جزء کشورهايی بودند که از اين قطعنامه حمايت کردند، اما روسيه و چين به آن رای منفی دادند.
مجمع عمومی سازمان ملل، کميسر حقوق بشر اين سازمان و دبيرکل آن در ماه های اخير بارها نسبت به گزارش های حاکی از نقض حقوق بشر در ايران توسط حکومت اين کشور ابراز نگرانی کرده اند.

گزارشگر ويژه ای که توسط شورای حقوق بشر تعيين شده است، وظيفه بررسی دقيق و از نزديک اين گزارش ها را به عهده خواهد داشت و خواهد کوشيد که به ايران سفر کند و در تماس با نهادهای حکومتی و منابع مستقل از حکومت، ميزان درستی آنها را بسنجد.
پيشينه اعزام گزارشگر حقوق بشر به ايران در گذشته رينالدو گاليندوپل (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۳) و موريس کاپيتورن (از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰) به عنوان نمايندگان ويژه حقوق بشر سازمان ملل چند بار به ايران رفتند و گزارش های متعددی در مورد وضعيت حقوق بشر در اين کشور تهيه کردند.

روابط دولت ايران با نمايندگان ويژه سازمان ملل عموما پر تنش بود و گزارش های آنها اکثرا ناخرسندی مقامات ايران را بر می انگيخت.

 
 

اگرچه به دلیل دخالت نیروهای امنیتی سیدحسن خمینی نتوانست به خواست مرحوم ناصر حجازی مبنی اقامه نماز میت ایشان جامه عمل بپوشاند، ولی با حضور در منزل ایشان نسبت به ابراز همدردی با خانواده آن مرحوم و ادای احترام به یکی از محبوب‌ترین ورزشکاران کشور اقدام کرد.  
خبرنگاران سبز/ جامعه:
آیت‌الله سیدحسن خمینی روز پنجشنبه حدود ساعت شش و نیم عصر با حضور در منزل مرحوم ناصر حجازی با خانواده آن مرحوم دیدار و گفتگو کردند و از نزدیک با آنان ابراز همدردی نمودند. گزارش تصویری زیر از این ملاقات می‌باشد. این تصاویر برگرفته از صفحه فیس‌بوک آیت‌الله سیدحسن خمینی است. یادآوری می‌شود که به دلیل علاقه مرحوم ناصر حجازی به یادگار امام ابتدا قرار بود نماز میت آن مرحوم توسط سیدحسن خمینی اقامه شود که با دخالت نیروهای امنیتی انجام این امر ممکن نشد.




 
 


برادران علايی، دو پزشک ايرانی که سه سال پيش به اتهام تلاش برای براندازی حکومت ايران بازداشت شدند، به دليل فعاليت های خود برای معالجه بيماران ايدز جايزه ای جهانی می گيرند.

خبرنگاران سبز/ حقوق بشر:
شورای بهداشت جهانی که در آمريکا مستقر است می گويد اين جايزه را بدليل آنکه آرش و کاميار علايی سمبل مبارزه جهانی برای کمک به افراد حامل ويروس «اچ آی وی» بوده اند به آنها می دهد.

آنها دو پزشک فعال در زمينه مبارزه با بيماری ايدز و افزايش آگاهی عمومی هستند که در تابستان سال ۲۰۰۸ به اتهام تدارک «براندازی نرم» از سوی مقام های امنيتی ايران بازداشت شدند.

جف استورچيو رئيس شورای جهانی حقوق بشر که اين جايزه ده هزار دلاری را اعطا کرده، به خبرگزاری فرانسه گفت که برادران علايی با حمايت از حقوق کسانی که با ايدز زندگی می کنند، زندگی خود را به خطر انداختند.

وی گفت: «اگر اين هنوز جهانی است که در نقاطی در آن مردم تنها بدليل حمايت حقوق کسانيکه حامل اچ آی وی هستند، به زندان می افتند، بايد تلاش کنيم اين جهان را عوض کنيم.»

دادگاه بدوی سه سال پيش با مجرم شناختن آرش و کاميار علايی، آنها را به ترتيب به شش و سه سال زندان محکوم کرد. مدتی بعد دادگاه تجديد نظر نيز حکم آنها را تاييد کرد.

کاميار علايی که ۳۷ سال دارد، چند ماه پيش پس از دو سال ونيم حبس آزاد شد، اما آرش برادر ۴۲ ساله او همچنان در زندان است. آرش علايی در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفت که تا زمانيکه کاميار آزاد نشده او نيز خود را آزاد نمی داند.

وی ابراز اميدواری کرد کاميار نيز با سپری کردن نيمی از دوران محکوميتش مشمول آزادی شود.

اين دو برادر از سال ۱۹۹۸ يک برنامه مقابله با گسترش «اچ آی وی» و شيوع بيماری ايدز را با تمرکز بر معتادان تزريقی در استان کرمانشاه دنبال می کردند.

برادران علايی علاوه بر فعاليت هايشان در ايران، دوره هايی آموزشی را برای کارکنان نهادهای بهداشتی افغانستان و تاجيکستان برگزار و تلاش کردند همکاری های منطقه ای را در زمينه بهداشت بين دوازده کشور خاورميانه و آسيای مرکزی ايجاد کنند.

آرش علايی، مدير سابق موسسه بين المللی آموزش و پژوهش در مرکز ملی آموزشی پژوهشی و درمانی سل و بيماری های ريوی در ايران است.

کاميار علايی هم پيش از بازداشت مشغول گذراندن دوره دکترای بهداشت عمومی در دانشگاه ايالتی نيويورک بود.

بازداشت اين دو پزشک ايرانی انتقاد و اعتراض هايی را در خارج از کشور از جمله از سوی سازمان های بين المللی فعال در زمينه مبارزه با بيماری ايدز در پی داشت.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته