حالا که نظرسنجی محبوبترین کتاب داستانی سال برقرار است، نمیدانم چرا یادم به میر افتاد و گفتوگوی کوتاه چلچراغ با او در اوائل خرداد ۸۸، که ذائقهی فرهنگیاش را فاش کرده بود! یادآوریاش را بگذارید به حساب دلتنگی برای کسی که هیچوقت گمان نمیبردم نبودش اینقدر به چشم بیاید و...
:: پنج رمانی که به بودنشان در کتابخانهتان افتخار میکنید؟
برادران کارامازاوف ـ سرخ و سیاه ـ جنگ و صلح ـ خشم و هیاهو ـ در جستوجوی زمان از دسترفته
:: پنج فیلمی که حاضرید دوباره ببینید؟
آژانس شیشهای ـ دلشدگان ـ رنگ خدا ـ عروسی خوبان ـ خانهی دوست کجاست؟
:: پنج زنی که تحسینشان میکنید؟
زهرا رهنورد ـ سیمین دانشور ـ پروین اعتصامی ـ صفارزاده ـ خانم دکتر منظمی
:: پنج ترانهای که خلوتتان را خوشرنگتر میکند؟
مرغ سحر ـ مطرب مهتابرو ـ ای ایران ـ از خون جوانان ـ ایران (نوری)
:: پنج رایحهای که هیچوقت فراموش نمیکنید؟
عطر حجرالاسود ـ بوی گل محمدی ـ بوی گل یاس ـ بوی گل اطلسی ـ بوی خاک بارانخورد
منبع: وبلاگ خوابگرد
ندای سبز آزادی: دقایقی پیش خبری مبنی بر بازداشت یکی از روزنامه نگاران روزنامه شرق به نقل از هرانا منتشر شد که پس از کسب اطلاع متوجه شدیم در اعلام نام روزنامه نگار بازداشت شده اشتباهی رخ داده است؛ به همین دلیل از خوانندگان ندای سبز آزادی و همکارانی که نامشان در آن خبر به اشتباه ذکر شده بود پوزش می طلبیم.
متن اصلاح شده این خبر به شرح ذیل است:
سام محمودی سرایی دبير سرويس كتاب روزنامه شرق در 10 اسفند در پي احضار دفتر پيگيري وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوين منتقل شده است
بنابه گزارش ارسالي وي پس از احضار وزارت اطلاعات به جهت رسيدگي به پرونده قبلي شان و مراجعه وي به دفتر پيگيري وزارت بازداشت و روانه زندان اوين و بند امنيتي 209 شده است
گفتنيست طي ماه هاي اخير فشار زيادي بر روي روزنامه نگاران روزنامه شرق وارد شده از جمله يورش مامورين امنيتي به دفتر اين روزنامه كه منجر به بازداشت تني چند از اعضاي اين روزنامه شده بود
ريحانه طباطبائي ، فرزانه روستايي، مازيار خسروي نزهت امير آبادي و احمد غلامی از جمله روزنامه نگاران بازداشتي اين روزنامه مي باشند
شایان ذکر است خانم نزهت امير آبادي همچنان در بازداشت به سر مي برد
ندای سبز آزادی: جمعی از دانش آموختگان ایرانی در اعتراض به بازداشت رهبران جنبش سبز و همسران ایشان، نامهای تنظیم کردند.
در بخشی از این نامه در اعتراض به بازداشت های نخبگان ایرانی، نوشته اند: "کمترین خواست ما آزادی بی قید و شرط میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، فاطمه کروبی و جمع کثیری از هموطنان، نخبگان و عزیزان این مرز و بوم است که به بهانههای واهی و در شرایط غیر انسانی و غیر قانونی در زندانهای حکومت گرفتارند."
به گزارش سایت امروز، جمع آوری امضا برای این نامه هنوز ادامه دارد و متن کامل آن بدین شرح است:
به این روند ظالمانه پایان دهید
پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، شاهد اعتراضات مسالمت آمیز شمار زیادی از هموطنانمان بودیم که خواهان پاسخگویی حاکمیت به تردیدهایشان درباره سلامت انتخابات بودند. با وجود این که حق برگزاری چنین اجتماعات و راهپیماییهایی در اصل ۲۷ قانون اساسی تصریح شده، متاسفانه این اجتماعات با واکنشهای سبعانه حاکمیت مواجه شدند. دیدیم که چگونه نیروهای نظامی و انتظامی و بدتر از آنها نامردمانی که به عنوان نیروهای لباس شخصی و گاه بسیج میشناسیم، مادران و پدران و خواهران و برادرانمان را به تحقیرآمیزترین شکل زدند و راندند. ای کاش به این بسنده کرده بودند و نشنیده بودیم اخبار جانهای بیگناهی که گرفته شد و روحهای پاکی که در دردآوردترین شرایط در زندانهای حکومت و توسط نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند.
آن چه در همه این روزها دلگرمی همه ما بود، حضور استوار آقایان موسوی و کروبی و همراهیشان با جنبشی بود که خود ایشان دایره شمولش را بسیار وسیعتر از «خودی»های نظام دانستهاند. برای بسیاری از ما که از یافتن صداقت، شجاعت، و خردمندی در کارگزاران این حکومت ناامید بودیم، این دو چراغ امیدی شدهاند. از این روست که بر خود واجب میدانیم که نارضایتی و اعتراضمان را به بازداشت غیرقانونی این دو و همسرانشان ابراز داریم. بر ما روشن است که حصر و حبس این دو درجهت مصالح سیاسی حاکمیت، بدون طی روال قانونی، با دستور عالیترین مقامات حکومت و در نقض آشکار اصل ۳۲ قانون اساسی صورت گرفته است. ما ضمن اعلام همراهی با ایشان، تذکر میدهیم که مهمترین اثر این گونه برخوردها سستتر کردن بنیان حکومتی است که جاهلانه دوام خویش را در ایجاد رعب در دلهای مردم و منتقدانش میبیند. بهراستی آیا اصولا احتیاج به چنین تذکری هست این روزها که خواهران و برادرانمان در مصر، تونس و دیگر کشورهای منطقه، خود را از سایه ننگین حکومتها و حکام خودکامه رها میسازند؟
ما به صراحت اعلام میکنیم که خواستار تغییر این رویه ظالمانه در کشورمان هستیم. کمترین خواست ما آزادی بی قید و شرط میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، فاطمه کروبی و جمع کثیری از هموطنان، نخبگان و عزیزان این مرز و بوم است که به بهانههای واهی و در شرایط غیر انسانی و غیر قانونی در زندانهای حکومت گرفتارند. وظیفه ماست که نگرانی خود را از شیوه حکومت حاکمان فعلی بیان کنیم که با محدود کردن انواع آزادیها، گسترش فساد اقتصادی و سیاسی، و ماجراجوییهای پرهزینه بینالمللی، روند رشد و پیشرفت کشور عزیزمان را کند و بیرمق کردهاند.
به امید روزهایی بهتر برای ایران عزیزمان
جمعی از دانشآموختگان ایرانی
۱.آراز سالک، کار شناسی ارشد دانشگاه تهران- تربیت مدرس
۲.آراز فیضی، ارشد تحلیل سیستم های اطلاعاتی، دانشگاه نوادا
۳.آرتمیز دانه کار، کارشناسی ارشد دانشگاه ایالتی نیویورک
۴.آرش حق شناس، کارشناسی ارشد دانشگاه ای اند ام تگزاس
۵.آرمان رضایی، دکترای دانشگاه پنسیلوانیا، ورودی ۸۱ برق شریف
۶.آزاده تاج پور، فوق لیسانس هنرهای زیبا، دانشگاه کلرمنت
۷.احسان ابراهیمی، دانشجوی دکترای دانشگاه شیکاگو، طلای کشوری المپیاد ریاضی ۱۳۷۵
۸.احسان کاظمی، دکترای دانشگاه ای پی اف ال
۹.احمد بیرامی، دانشجوی دکترا موسسه فن آوری جورجیا، مدال برنز کشوری المپیاد ریاضی ۱۳۸۰
۱۰.احمد مرشديان، كارشناسي ارشد دانشگاه صنعتي شريف
۱۱.اختای ایلغمی، دکترای دانشگاه مریلند
۱۲.ارسلان کهنمویی پور، دکترای دانشگاه تورنتو، استادیار دانشگاه تورنتو
۱۳.ارکیده بهروزان، دکترا دانشگاه ام آی تی، استاد دانشگاه
۱۴.ارنواز دانش، کارشناسی ارشد دانشگاه تورنتو
۱۵.افتخار هاشمی، رایرسون فوق لیسانس
۱۶.افشار گنجعلی، دانشجوی دکترای دانشگاه تورنتو
۱۷.اکبر مهدی، استاد جامعه شناسی دانشگاه وسلین اوهایو
۱۸.الهام هاتف، پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی تهران، پژوهشگر، دانشگاه جانز هاپکینژ، آمریکا
۱۹.امید ابراهیم پور، دانشگاه شریف فوق لیسانس-دکترای مهتدسی شیمی پلی تکنیک کانادا، ۲۰۰۷
۲۰.امیرپویا سعدی نژاد، کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، استاد دانشگاه
۲۱.امیر حدادزاده، دانشجوی دکتری دانشگاه واترلو
۲۲.امیر حدادیان، دکترای دانشگاه شیکاگو
۲۳.امیرحسین کیانی، کارشناسی کامپیوتر، دانشگاه مینسوتا، مدال نقره کشوری المپیاد مهارت ملی رشته طراحی وب
۲۴.امیرحسین نجفی، کارشناسی ارشد دانشگاه جرج واشنگتن
۲۵.امین پورمحمدی، دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه واشنگتن در سنت لوییس
۲۶.امین ترابی، دانشجوی دکتری شیمی، دانشگاه وسترن آنتاریو
۲۷.بابک اصغری، دانشجوی دکتری، دانشگاه آلبرتا
۲۸.بابک امیری، امبیای، دانشگاه سندیگو
۲۹.بابک حیدری، دکترای دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، مدال طلای المپیاد کشوری شیمی ۱۳۷۵
۳۰.بابک عاشوری، دانشجوی دکترا دانشگاه ویرجینیا
۳۱.بابک فرزاد، دکتری، دانشگاه تورنتو، استادیار دانشگاه براک کانادا
۳۲.بابک کندری، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
۳۳.بشیر سجاد، دکترا از دانشگاه واترلو، مدال برنز المپیاد جهانی کامپیوتر ۱۳۷۶، برنده مسابقات جهانی روبوکاپ ۱۳۷۸
۳۴.بورگان نظامی نرج آباد، دکتری اقتصاد دانشگاه تگزاس آستین، مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری ۱۳۷۶، استادیار اقتصاد دانشگاه رایس
۳۵.بهنوش عامری، دانشجوی دکترای دانشگاه واترلو
۳۶.بیژن پیرزاده، فوق لیسانس مهندسی راه و ساختمان (دانشگاه اسلو نروژ)
۳۷.پدرام صفری، دکترای دانشگاه کلمبیا
۳۸.پرویز علیوند، دکترای دانشگاه تگزاس
۳۹.پونه صبوری، کارشناسی شریف، کارشناسی ارشد تگزاس
۴۰.پویا علاقه بند، فوق لیسانس دانشگاه تورنتو
۴۱.پیام پیش بین، کارشناسی ارشد-صنعتی شریف
۴۲.پیمان ملاذ، دانشجوی دکترا، یو سی ال ای
۴۳.تارا جاویدی، دکترا دانشگاه میشیگان
۴۴.ثریا موسوی، کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز
۴۵.ثنا پارسیان، پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران
۴۶.جعفر بهکیش، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک، دانشگاه ایمپریال لندن
۴۷.چکامه عظیم پور، دکترای دانشگاه وین
۴۸.حامد دهقان، کارشناسی ارشد تربیت مدرس
۴۹.حامد سلیمی مقدم، MBA دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
۵۰.حامد قسوری جهرمی، دکتری مکانیک دانشگاه بریتیش کلمبیا
۵۱.حسن شجاع نیا، دکترای مهندسی کامپیوتر، دانشگاه تورنتو
۵۲.حسن فغانی، دکترای اقتصاد دانشگاه واشینگتن
۵۳.حسین حقیقی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه یو سی ال ای
۵۴.حسین شیخعطار، کارشناسی ارشد دانشگاه واترلو کانادا
۵۵.حسین میرحسینی، دکترای دانشگاه مارتین لوتر
۵۶.حسین نمازی، دکترای ریاضی دانشگاه ایالتی نیویورک
۵۷.حمید اکبری، دانشجوی دکترا-دانشگاه یورک
۵۸.حمیدرضا مهدیزاده، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
۵۹.حمیدرضا نوری، دکترای دانشگاه تگزاسای اند ام
۶۰.حمید رهنما، دکترای دانشگاه ای اند ام تگزاس
۶۱.حمید فرامرزی، دکترای مدیریت دانشگاه لوریر کانادا
۶۲.خسرو علاف اکبری، کاندیدای دکتری، دانشگاه پرینستون، مدال طلای المپیاد دانشجویی فیزیک ۱۳۸۱
۶۳.خشایار رازقندی، دانشجوی دکترا، موسسه تحقیقاتی ماکس پلانک، آلمان
۶۴.داریوش حیدریان، فوق دکترا فیزیک، دانشگاه تورنتو
۶۵.دامون سودبخش، دانشجوی دکترا دانشگاه جورج واشنگتن
۶۶.درنا بندری، دانشجوی دکترا دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس(یو سی ال ای)
۶۷.رضا اکبری، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه یو ان بی سی کانادا
۶۸.رضا چمن آرا، دکترا دانشگاه شهر نیو یورک
۶۹.رضا صادقی زاده، دکترا، دانشگاه علوم پزشکی تهران
۷۰.رضا گلستانی، دکتری پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران دانشجوی دکتری پزشکی هسته ای دانشگاه خرونینگن هلند
۷۱.رضا یعسوبی، دکترای دانشکاه کارونیای شمالی
۷۲.روجا بندری، فوق لیسانس دانشگاه ایالتی کالیفرنیا - لس آنجلس، National Science Foundation Graduate Fellow
۷۳.روجا فلاح، پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
۷۴.روزبه دانشور، کارشناسی ارشد دانشگاه تگزاسای اند ام
۷۵.روزبه فروزان، دکترای مهندسی محیط زیست دانشگاه ایالتی پنسیلونیا
۷۶.ساره ابراهیمی، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
۷۷.سامان دارابادی، کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف
۷۸.سامان صراف، دکتری پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
۷۹.سحر صراف، دکترای دانشگاه شهید بهشتی
۸۰.سحر میلانی، دانشجوی دکترا، دانشگاه ویسکانسین- میلواکی
۸۱.سلمان مشایخ، دانشجوی دکترای دانشگاه تگزاس ای اند ام
۸۲.سهراب زنده بودی، دکترا مهندسی شیمی دانشگاه واترلو کانادا
۸۳.سهیل سیادت نژاد، کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف، دانشجوی دکترا
۸۴.سیامک طاعتی، دکترای دانشگاه تورکو، فنلاند
۸۵.سیامک عبداللهیپور، دانشجوی دکترای دانشگاه نورث وسترن
۸۶.سیاووش جلیلی، کارشناسی ارشد- (مدرسه عالی فنی) دانشگاه کِبک مونترال
۸۷.سید ابوالفضل مطهری، دکترای دانشگاه واترلو
۸۸.سیما طاهری، دکترای دانشگاه مریلند
۸۹.سینا کجباف، فوق لیسانس دانشگاه واترلو
۹۰.شبنم زارعی، دکترای دانشگاه تهران
۹۱.شراره قناویزچیان، کارشناسی ارشد دانشگاه باوهاوس (آلمان)
۹۲.شهاب جمالی، دکترای دانشگاه تورنتو
۹۳.شهریار آذری، کارشناسی ارشد دانشگاه واترلو کانادا
۹۴.شهریار مختاری شرقی، دکترا دانشگاه کلمبیا
۹۵.صبا رجبی، کارشناس ارشد استیونس
۹۶.صبا کینژاد، کارشناسی ارشد صنعتی اصفهان
۹۷.صدرا شهاب، ارشد برنامه ریزی شهری و منطقهای و ارشد مرمت شهری، پرت، نیویورک
۹۸.طیبه عامری، دکتری دانشگاه یوهانس کپلر لینز، -
۹۹.علی تاجر، دکترای دانشگاه کلمبیا
۱۰۰.علی تهرانی، دکترای دانشگاه واترلو
۱۰۱.علی تیزقدم، دکترا دانشگاه تورنتو
۱۰۲.علی حیدری خسرو، دانشجوی دکترای دانشگاه شمال ایلینوز
۱۰۳.علی شوریده، دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه مینه سوتا
۱۰۴.علی صدیقیان، دکترای تحقیق در عملیات - دانشگاه کلمبیا
۱۰۵.علی عبدی، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات جنسیت دانشگاه اروپای مرکزی مجارستان
۱۰۶.علی فتح اللهی، دانشجوی دکترای دانشگاه اتاوا
۱۰۷.علی قوامی، دانشجوی دکتری فیزیک، دانشگاه خرونینگن، هلند
۱۰۸.علی مقتدری، دانشجوی دکترا، دانشگاه ویسکانسین- میلواکی
۱۰۹.علی وکیلی، دکترای برق از کل تک
۱۱۰.فاِئزه راعی، دکترای اقتصاد دانشگاه تگزاس آستین، رتبه سوم کنکور سراسری ۱۳۷۷
۱۱۱.فرانک فرزاد، کارشناسی ارشد مدیریت سیستمها از دانشگاه تورنتو
۱۱۲.فرهاد فرزبد، دکترای مهندسی مکانیک، دانشگاه جورجیا تک ۲۰۱۰، محقق، آزمایشگاه ملی آیداهو
۱۱۳.فریدون هرمزدیاری، دانشجو دکترا، دانشگاه سایمون فریزر
۱۱۴.کوثر گوهری، دکترای حقوق دانشگاه بالتیمور
۱۱۵.کیارش امیری، دانشجوی دکترای دانشگاه رایس
۱۱۶.کیانوش کلانتر، کارشناسی ارشد - دانشگاه راچستر
۱۱۷.کیوان مجیدی، دانشجوی دکترا، موسسه تکنولوژی ایلینوی
۱۱۸.کیوان وکیلی، دانشجوی دکترای مدیریت، دانشگاه تورنتو
۱۱۹.گلرخ نیاز، کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه کارلتون
۱۲۰.لیدا حسینی نژاد، دانشجوی کارشناسی ارشد- دانشگاه فنی دلفت
۱۲۱.لیلا ضیأ، کارشناسی ارشد مهندسی صنایع، دانشگاه راتگرز، نیوجرسی؛ دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد
۱۲۲.لیلی خاتمی، دکترای ریاضی، دانشگاه تهران
۱۲۳.مجتبی عراقی، دانشجوی دکترای مدیریت دانشگاه تورنتو
۱۲۴.مجید جان زمین، کارشناسی ارشد شریف
۱۲۵.محبت احمدی، دکترای دانشگاه تگزاس آستین
۱۲۶.محسن عمادی، فوق لیسانس فرهنگ دیجیتال از فنلاند، شاعر و مترجم
۱۲۷.محمد توكلي، دكتري، دانشگاه علوم پزشكي تهران
۱۲۸.محمد جواهری، دکترای ریاضیات دانشگاه ایالتی نیویورک (استونی برووک)، مدال نقره المپیاد جهانی ریاضی ١٣٧٤
۱۲۹.محمد حافظی، دکترای دانشگاه هاروارد، مدال نقره المپیاد جهاني فیزیک ۱۳۷۷
۱۳۰.محمدرضا ناظم زاده، دکتری برق دانشگاه تهران
۱۳۱.محمد شاهرخ، کارشناسی ارشد سال ۱۳۸۸- دانشگاه صنعتی شریف، دانشجوی دکتری - دانشگاه تگزاس ای اند ام
۱۳۲.محمد طیبی، دانشجوی دکترای دانشگاه سایمون فریزر
۱۳۳.محمد قاضی عسگر، کارشناسی ارشد دانشگاه سایمون فریزر، دانشجوی دکتری دانشگاه واترلو
۱۳۴.محمد مروتی، دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تگزاس
۱۳۵.محمد مهدیان، دکترا از دانشگاه امآیتی، مدال طلا و نقرهی المپیادهای جهانی ریاضی و کامپیوتر، مححق ارشد مرکز تحقیقاتی یاهو
۱۳۶.محمدمهدی رضائی یوسفی، دانشجوی دکترا دانشگاه تگزاس ای اند ام
۱۳۷.محمد مهرمحمدی، دانشجوی دکتری، دانشگاه تگزاس در استین
۱۳۸.مرتضی زادی مقدم، کارشناسی شریف ، کارشناسی ارشد MIT، مدال طلای کشوری کامپیوتر ۱۳۸۱
۱۳۹.مریم امیری، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
۱۴۰.مریم سعیدی، دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه مینه سوتا، مدال طلا المپیاد ریاضی کشوری ۱۳۷۸
۱۴۱.مریم عالمی، کارشناسی ارشد دانشگاه جورج میسون
۱۴۲.مریم قاسمی، کارشناسی ارشد، شریف
۱۴۳.مریم محمدی، کارشناسی ارشد ۸۳. علوم تحقیقات تهران.
۱۴۴.مژده خراسانی، فوق لیسانس دانشگاه شریف
۱۴۵.مژگان ترابی فرد، کارشناسی ارشد دانشگاه واترلو کانادا
۱۴۶.مسعود ارشدی، دانشجوی دکتری دانشگاه کلورادو
۱۴۷.مصطفي بشكار، دكتراي اقتصاد، دانشگاه وندربيلت
۱۴۸.مصطفی صحرائی اردکانی، دانشجوی دکتری دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
۱۴۹.مهتاب کمالی، دکترای دانشگاه واترلو
۱۵۰.مهدی باروقی، دکترای دانشگاه واترلو - استاد دانشگاه
۱۵۱.مهدی مجبوری، دکترای دانشگاه کالیفرنیای جنوبی
۱۵۲.مهدی نیکبخت، دکترای دانشگاه صنعتی دلفت
۱۵۳.میترا ابراهیمی، پزشک، دانشگاه علوم پزشکی تهران
۱۵۴.میثم زارع، کاندیدای دکترای دانشگاه نورث وسترن
۱۵۵.میلاد پاشاپور، کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس
۱۵۶.مینا رحیمیان، دکترای دانشگاه تگزاس
۱۵۷.ناصر غزالی، کارشناسی ارشد دانشگاه سایمون فریزر
۱۵۸.نجمه ماهانی، دکترا-مک گیل
۱۵۹.ندا خنجری، دانشجوی دکترای دانشگاه نورث وسترن
۱۶۰.ندا زارع، کارشناسی ارشد- دانشگاه مونترال
۱۶۱.ندا شهیدی، فوق لیسانس، دانشگاه تگزاس در آستین
۱۶۲.نرگس سرداری، فوق لیسانس مدیریت کیفیت و عملیات، دانشگاه چالمرز سوئد
۱۶۳.نرگس معمارصادقى، دكتراى علوم كامپيوتر دانشگاه مريلند
۱۶۴.نصیر امامی، کارشناسی ارشد دانشگاه کالیفورنیا ایرواین
۱۶۵.نگار کلباسی، کارشناسی ارشد - دانشگاه تگزاس در آستین
۱۶۶.نگار محقق هرندی، فوق لیسانس صنعتی اصفهان
۱۶۷.نیکو پیامی، فوق لیسانس دانشگاه گیلان
۱۶۸.نیلوفر تقیزاده، دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی دانشگاه گرونینگن.هلند
۱۶۹.نیلوفر تقیزاده، دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی دانشگاه گرونینگن.هلند
۱۷۰.نیما شجاعی، دانشجوی دکتری دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو
۱۷۱.نیوشا حسینی چیمه، دکترای دانشگاه ایالتی نیویورک
۱۷۲.وحید مرتضوی، فوق لیسانس - دانشگاه تربیت مدرس
۱۷۳.وحید وحدت زاد، دانشجوی دکتری معماری دانشگاه تگزاس ای اند ام
۱۷۴.هاجر همایی، دکتری دانشگاه کلرادو در بولدر
۱۷۵.هادی توسل، دانشجوی دکترای دانشگاه ایلینوی
۱۷۶.هادی سلماسیان، دکترای دانشگاه ییل
۱۷۷.هادی مینویی، دکتری دانشگاه واترلو
۱۷۸.هانیه عدالتی، دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه بریتیش کلمبیا
۱۷۹.هدی قدسی، دانشجوی دکترای دانشگاه گلاسگو
۱۸۰.یاسر ابراهیمی، فوق لیسانس دانشگاه آلبرتا
۱۸۱.یاسر کراچیان، دکترای فیزیک دانشگاه تورنتو، مدال طلای المپیاد جهانی فیزیک ۱۳۷۴
فرزاد فرهنگیان
هنوز از داستان انتصاب آقای صالحی به عنوان جانشین منوچهر متکی وزیرخارجه معزول، به آن شکل مفتضحانه و بی سابقه در تاریخ سیاست خارجی کشور و شاید هم به عنوان تنها رکوردی که در این رابطه از سوی دولت کودتاچی مستقر در ایران به وقوع پیوست، مدت زمان مدیدی نگذشته که جهانیان شاهد ارائه نقطه نظرات کم نظیر و تأسف برانگیز از سوی این وزیر به اصطلاح فرهیخته ی دولت بی تدبیر و نامشروع در رسانه های جمعی است.
اما به نظر می رسد آقای صالحی که از سوی دول اروپایی در فهرست تحریمی های رژیم غاصب آرای مردم ایران برای ورود به اروپا قرار دارد، خیلی زودتر از آن که بتوان فکرش را کرد روی دست اسلاف خود در این وزارتخانه بلند شده و به خوبی زبان رئیس دولت و دیگر شرکای حاضر در آن تشکیلات غیرقانونی را برای ارائه در ویترین خارجی آن دولت کودتایی آموخته و به کار بسته است!
صالحی درجریان حضورش طی روزهای هفته اخیر در ژنو ، برای شرکت در نشست شورای حقوق بشر، درمصاحبه های جداگانه ای با شبکه های يورونیوز و فرانس 24، تلاش مبذوحانه ای را درجهت حمایت از بروز و ظهور خیزش های مردمی دربرخی از کشورهای خاورمیانه از جمله تونس، مصر و لیبی با هدف انحراف افکارعمومی از مسائل داخلی ایران به عمل آورده است.
جانشین منوچهرمتکی، که زمانی به عنوان دیپلماتی لیبرال منش از سوی دیگر همتایانش در وین و ساختار سازمان ملل متحد شناخته می شده، این بار که در هیبت و کسوت وزیرامورخارجه دولت کودتایی مستقر درایران با رسانه های جهانی سخن می گفت، به شکلی کاملاً متفاوت و حیرت برانگیز، که آثار آن در چهره خانم ویکی مورگان خبرنگار انگلیسی زبان شبکه فرانسوی زبان فرانس 24 به خوبی هویداست، به سئوالات مطروحه پیرامون موضوعات مختلف پاسخ هایی ارائه داد که هر بیننده ای را به واسطه بی انصافی و بی عدالتی ایشان انگشت بر دهان مات و مبهوت می کند.!؟
ارائه ی تحلیلی کاملاً خلاف واقع از واقعیات کنونی جامعه متشنج ایران و بروز اعتراضاتی که حداقل از زمان انتخابات مهندسی شده دوره دهم ریاست جمهوری تاکنون همچنان ادامه دارد، نشان از آن دارد که دکترصالحی متخصص امور هسته ای ، به خوبی توانسته ولو دراین مدت زمان اندک درس های نظام ماکیاولی را درجهت وارونه جلوه دادن حقیقت و بهره برداری از ابزارهای شناخته شده درعالم سیاست و در یک کلام استفاده از راه و روشی که ماکیاولی چندصدسال قبل برای تحمیق و تحمیل شهریار بر مردم پیش بینی و مدون نمود، درصحنه تعامل با رسانه های جمعی مورد بهره برداری قرار دهد!
موضوعات مختلفی از سوی این دو رسانه طرح گردید، که بارزترین نشان از بی انصافی و خودفروشی صالحی به ثمن بخس را می توان درپاسخ ایشان درقبال پرسش پیرامون وضعیت کنونی آقايان موسوی و کروبی و حصرحانگی و بی خبری خانوادهایشان از سلامتی آنان به عینه مشاهده نمود. صالحی آخرتش را برای دنیای دیگران به حراج گذارد!؟
علی اکبر صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی مدعی است که آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان به زندگی عادی خود در منازلشان مشغولند! صالحی به صراحت اعلام داشت تا آنجا که ایشان اطلاع دارند ، آنها در منازل خود بسر می برند و همیشه از جایی به جای دیگر می روند و آزاد بوده اند تا خانواده و بستگانشان را ملاقات کنند. بنابراین امکان دارد که آنها به میل و تصمیم خود درحال حاضر درخانه خود نباشند؟! گویا برای تغییر آب و هوا به منطقه خوش و آب و هوای حشمتیه رفته باشند؟!
اما وقاحت وزیر تازه به دوران رسیده درادامه مطالب خلاف واقعش به اوج خود می رسد و در واکنش به خبرنگار یورونیوز که اعلام می دارد هیچکس نمی داند آنها کجا هستند، حتی خانواده هایشان؟ میافزاید: "همانطور که گفتم درتهران فقط اعتراضات بزرگ نمایی شده ای ، آنهم با حضور تعداد اندکی از مردمی که بازیچه بوده اند، اتفاق افتاده است".
به نظر می رسد علاوه بر القابی همچون خس و خاشاک، میکروب های سیاسی و ... که پیشتر از زبان مقامات عالیه رژیم نسبت به معترضین درتاریخ مبارزات مردم ایران به ثبت رسیده باید " بازیچه " را نیز به آنها افزود. اما افاضات آقای صالحی صرفاً به موضوعات داخلی و انکار حقایق محدود نگشته و درقبال برخی موضوعات فرامرزی نیز مطالبی به زبان آورد، که با نگاهی گذرا می توان به عمق گم گشتگی امثال صالحی درنظام مدعی اخلاق و ارزشهای اسلامی و انسانی پی برد!
وزیرامورخارجه دولت کودتایی درپاسخ به سئوالی درخصوص فیلترینگ سایتهای تویتر، فیس بوک و همچنین قطع ارتباطات میان خانواده ها مدعی شد که حتی دول غربی هم درهنگام بروز تظاهرات برای کنترل آن به این گونه روش ها متوسل می شوند و درهمین رابطه به تظاهرات دانشجویان طی ماههای قبل درانگلیس اشاره و با لحنی تمسخرآمیز یادآوری می کند که در آنجا نیروهای امنیتی و پلیس از تظاهرکنندگان با اطعمه و اشربه پذیرایی نکرده اند؟ اما به واقع برای کسی که مدعی تحصیلات عالیه در یکی از دانشگاههای شناخته شده ایالات متحده آمریکا می باشد، جای تعجب بسیار دارد که برای توجیه کثافت کاری های دولت متبوعش تا بدین حد از محدوده ی حقیقت دورافتاده و با ارائه این گونه پاسخ های کذب و به دور از واقعیت ، صرفاً درعالم پندار و توهم خود را محق جلوه دهد!
وزیر خارجه رژیم جمهوری اسلامی ، که تمایلی برای مصاحبه با خبرنگاران فارسی زبان یورونیوز نداشت ، با محمد عبدالعظیم خبرنگار بخش عربی آن شبکه اروپایی به گفت و گو نشست. همین امر نشان از آن دارد که مخاطبین او مردم ایران و فارسی زبانان نبوده اند و برد خبری این مصاحبه ها بستری فراتر از داخل کشور را نشانه رفته است. وزیرخارجه رژیم خود تحمیل برمردم ایران ، جنبش های ایجاد شده در دنیای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا را حرکت های خودجوش مردمانی قلمداد نموده که دیگر از استبداد و ظلم حاکمان خود خسته شده و به همین جهت سعی دارند تا سربلندی و قدرت واقعی را که برازنده شان است در این شرایط دوباره بدست آورند.
نامبرده همچنین استفاده از زور را علیه جنبش های خودجوش مردمی در هر کشوری که باشد ، محکوم کرده است! زور و خشونتی که دولت لیبی علیه شهروندان خود به کار گرفته ، به نظر ایشان غیرقابل دفاع و توجیه ناپذیر است! اما درقبال پرسش خبرنگار یورونیوز پیرامون گزارشهایی که حاکی از سرکوب مخالفان و تظاهرکنندگان درایران می باشد، معتقداست که تفاوت های اساسی میان ایران و جهان عرب دراین رابطه وجود دارد و تأکید می کند که ممکن است دراین بین افرادی هم بازیچه شده و به خیابان ها بیایند!؟
صالحی در پس این قضایا اروپائیها را معرفی می کند و ارزیابی اش این است که دولت های غربی به اینگونه مقایسه ها دامن می زنند که از ریشه نادرست است!؟ او برای محق جلوه دادن تحلیل خود به دنبال ادله می باشد و درهمین رابطه به بروز تظاهراتی دربرخی از پایتخت ها من جمله پاریس اشاره و وقوع این گونه تظاهرات خیابانی را برای محق نشان دادن نظامی که ایشان زیر بیرق آن به قلب و تحریف واقعیات جامعه پرداخته و آن را امری عادی که در همه جای دنیا رخ می دهد، ارزیابی می کند!؟
درخاتمه ذکر این نکته حائز اهمیت است، که دستگاه سیاست خارجی هرکشوری و عالی ترین مقام آن وزارتخانه به طور قطع برآورنده خواسته ها و اهداف تعریف شده از سوی مراجع ذیربط می باشند. اما نظامی که مدعی اخلاقی بودن و احیای ارزشهای والای اسلامی و انسانی است، نمی تواند همانند دیگر سیستم های موجود درجهان که واجد صفات اخلاقی و ارزشی نمی باشند، از به کارگیری هر وسیله ای برای دستیابی به اهداف خود بهره مند گردد. ظاهراً هدف وسیله را توجیه نمی کند!؟
آيا می توان به راحتی این مهم را پذیرفت ، کسی که بر رأس دستگاه دیپلماسی کشور تکیه زده ، با آن سوابق اخلاقی، سیاسی و دانشگاهی درقبال مهمترین حوادث کشورش که به یکی از جنجالی ترین اخبار رسانه های جمعی جهان مبدل شده ، می تواند بی اطلاع و یا وانمود به بی اطلاعی نماید! چنانچه بتوان این فرضیه را پذیرفت، بلافاصله این سئوال به ذهن خطور می کند که آیا چنین فردی که از بدیهیات مسلم جامعه خود بیگانه و بی خبر است، درعمل می تواند منافع ملی را با عزت، مصلحت و حکمت (اصول اعلامی) دردنیای پیچیده امروز استیفاء نماید، يا صرفاً نقش عروسکی را برای خوش رقصی درقبال صحنه گردانان اصلی برعهده گرفته است؟!
ندای سبز آزادی: جبهه مشارکت ایران اسلامی پس از بازداشت فخرالسادات محتشمیپور بیانیهای منتشر کرد.
به گزارش نوروز متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رفتار عجیب و نابخردانه کودتاچیان بیش ازآنکه نشانه یک حکومت مستقر و توانا باشد شبیه یک حکومت در آستانه ورشکستگی است.آنها نه فقط در اداره کشور در مانده اند بلکه حتی از فهم بدیهیات خواسته های این ملت عاجز شده اند. و لهم قلوب لا یعقلون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها.
سرکوب مردم در کوچه و خیابان و دستگیری صدها تن از نخبه ترین انسانهای شریف این مرز و بوم و حتی حصر و زندانی غیر قانونی سران جنبش سبزو همسرانشان و یا بازداشت غیر قانونی آنها در مکانی نامعلوم نه تنها بر خلاف انتظار آنها سبب کاهش انرژی مردم در پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه شان نشده است بلکه شاهد پیوستن روزافزون طبقات و اقشاری هستیم که به هر علت تا به امروز در همراهی با جنبش سبز تعلل می ورزیدند. امروز این جنبش پویا تر و پر نشاط تر ازهر زمان دیگر پیگیر اهداف بلند خود که چیزی جز مردمسالاری، آزادی، حاکمیت قانون، پیشرفت، عدالت و معنویت نیست می باشد.
دستگیری بانوی سبز و سر بلند ایران بزرگ خواهر گرامی سرکار خانم فخرالسادات محتشمی پور همسر آزاده در بند سید مصطفی تاج زاده نیز نشانه ای دیگر بر درماندگی کودتاگران است.مگر خانم محتشمی پور جزعدالت چیزی طلب می کرد؟ مگراو جز حقوق قانونی همسرش و سایر زندانیان بیگناه را فریاد می کرد؟ مگر او جز گلایه و شکوه از ظلم و ستمی که بر او و امثال او می رود کاری می کرد؟ از چه رو در این کشور نامه سرگشاده نوشتن به مسئولان و امر به معروف و نهی از منکر نمودن آنان جرم است؟ از چه رو گره گشایی از کار کسانی که نان آور خانواده آنها بی هیچ جرمی به اسارت رفته است گناه شده است؟ از چه روسرکشی به پیر زنی که جوان یتیم او اسیر کودتاچیان شده است عمل براندازانه تلقی می شود؟ از چه رو غمخواری مظلومانی که هیچ مسئولی فریاد تظلم خواهی آنان را نمی شنود عمل ضد انقلابی محسوب می شود؟ و از چه زمانی و از چه روشرکت در جلسه قرآن و دعوت دیگران به این جلسات ممنوع شده است؟ آری خانم محتشمی پور به اتهام این همه جرائم سنگین بازداشت شده است واکنون دخترش را یکه و تنها و در حالیکه خود و همسرش هر دو در زندان هستند به خدا سپرده است.
آیا با این وصف اگر مردم از این اسلام و ولایتی که کودتاچیان مبلغ آن شده اند تبری بجویند حرجی بر آنها خواهد بود؟ آیا اگر جوانان ما از دروغگویان فریبکاری که در پس لوای دین جز به قدرت خود نمی اندیشند منزجر شوند میتوان بر آنها خرده گرفت؟
جبهه مشارکت ایران اسلامی که مفتخر به داشتن چنین اعضای عزیز، شجاع و سربلندی است اعلام می دارد هزاران هزار انسان پاک راه پر فروغ همه زندانیان سبز و از جمله خانم محتشمی پور را ادامه خواهند داد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
13/12/89
ندای سبز آزادی: سیدمحمد خاتمی در دیدار با فاطمه تاج زاده فرزند کوچک سید مصطفی تاج زاده و فخرالسادات محتشمی پور که اینک هردو در بازداشت نیروهای امنیتی هستند ضمن اظهار تاسف و تاثر از بازداشت فخرالسادات محتشمی پور گفت : اعتقاد دارم این گونه برخوردها و بازداشت ها هیچ اثری ندارد جز آنکه به زیان جمهوری اسلامی تمام می شود و باعث سوء استفاده کسانی می شود که با اصل نظام موافق نیستند.
به گزارش تحول سبز، رییس جمهوری سابق کشورمان در این دیدار افزود : انتظارمان این بود که در آستانه سال نو زندانیان سیاسی از جمله سیدمصطفی تاج زاده عزیز را آزاد کنند نه آنکه همسرش را نیز بازداشت کنند.
وی از فخرالسادات محتشمی پور بعنوان شیرزنی ثابت قدم که همواره غمخوار و همراه خانواده های زندانیان سیاسی بوده نام برد و ابراز امیدواری کرد او و همه زنان آزاده دربند و زندانیان سیاسی قبل از آغاز سال جدید آزاد شوند.
در این دیدار فاطمه تاج زاده از نحوه دستگیری مادرش و تفتیش شبانه منزل مسکونی شان توسط مامورین امنیتی بدون حضور خودش یا کسی از بستگان شان گزارش داد و خبر داد که هنوز به طور رسمی اطلاعی از وضعیت فخرالسادات محتشمی پور ندارد و به مادرش اجازه تماس تلفنی نیز داده نشده اس
ندای سبز آزادی: فريدون صيدي عضو شاخه جوانان جبهه مشاركت منطقه مركزي اراك در 10 اسفند درتجمعات اعتراضي مردم در تهران بازداشت شد.
به گزارش خبر نگار نداي سبز آزادي، فريدون صيدي فعال سياسي استان مركزي و از اعضاي شاخه جوانان حزب مشاركت اين استان در روز 10 اسفند در تجمعات مردم در خيابان هاي تهران توسط نيروهاي امنيتي دستگير و در حال حاضر نيز در بازداشت و تحت بازجويي مي باشد
گفتنيست، اين فعال سياسي از جمله اعضاي شاخه جوانان حزب مشاركت در منطقه مركزي اراك بوده كه از بدو تاسيس در اين حزب حضوري فعالانه داشته است
همچنين ايشان از اعضاي ستاد انتخاباتي شيخ مهدي كروبي در زمان انتخابات سال گذشته نيز بوده است
بنا بر گزارش هاي ارسالي، فريدون صيدي در حوادث پس ازانتخابات نيز مدت كوتاهي در بازداشت به سر برده و اين دومين بازداشت وي پس از حوادث پپرامون انتخابات رياست جمهوري مي باشد
ندای سبز آزادی: روز به روز دامنه زندگی خصوصی در ایران محدودتر میشود و حکومت با استفاده از ابزارهای مختلف سعی دارد هرچه بیشتر سیطره و نفوذ خود را بر زندگی اشخاص بیشتر کرده و از آنچه بر آنان میگذرد بیشترمطلع شود.
این اقدامات نه برای دانستن مشکلات و مسائل موجود در کشور و آنچه افراد با آن دست به گریبانند بلکه با هدف داشتن اطلاعات بیشتر از زندگی شخصی و خصوصی تکتک افراد و استفاده از آن به نفع خود در مواقع مقتضیست.
به تازگی مديرعامل شركت پست از راهاندازي پروژه ايميل ملي با تكيه بر شماره ملي ايرانيان خبر داده و آن را از مهمترين برنامههاي در دست اجراي شركت پست عنوان كرده است.
کلیه امور مربوط به پست و تلگراف و تلفن تا پیش از این در دست دولت بودهاست و بعد از تلاش برای خصوصی سازی بخشی از آن، سپاه پاسدارارن انقلاب اسلامی در مناقصهای که تقریبن خود تنها شرکتکننده آن بود، بخش عمدهای از سهام شرکت مخابرات را خریداری کرد.
این موضوع تشویش و اضطراب شهروندان ایرانی رابیشتر کرد چرا که با این حربه سپاه بیش از قبل میتوانست به شنود و ضبط مکالمات خصوصی مردم بپردازد و از همه امور آنان مطلع شود.
با اینحال آن بخشی که در اختیار دولت هست نیز از چشمان جستوجوگر کاوشکنندگان زندگی شهروندان در امان نخواهد بود چنانکه محمدحسن كرباسيان، مدیر عامل شرکت پست با بيان اينكه واگذاري بخش عمدهاي از خدمات پستي به بخش خصوصي به تصويب رسيده ، اظهار داشته است:" قسمتي از اين خدمات از جمله توزيع خدمات پايه پستي، كدگذاري، پست بينالمللي و تمبر همچنان در اختيار بخش دولتي خواهد بود."
اما تلاش حکومت برای دستیابی هرچه بیشتر به زندگی خصوصی افراد مدتهاست که آغاز شده و در یک سال گذشته رو به افزایش بوده است، بطوری که چندی پیش خبر آمد ناجا با نصب دوربینهای مداربسته در سطح شهر، مردم داخل خیابانها را 24 ساعته میپاید.
هرچند فرمانده ناجا بلافاصله توضیح داد که قصدی برای کنترل شهروندان وجود ندارد اما انجام اینکار درست پس از اعتراضات مردم در تهران جای پرسش بسیار داشت. گذشته از آن کسانی که در راهپیماییهای اعتراضی مختلف شرکت کرده بودند، بارها با دوربینهایی که بر روی بام ساختمانهای بلند نصب شده بود و از مردم معترض فیلمبرداری میکردند برخورد کرده بودند.
پس از راهپیمایی روز عاشورا نشریه پلیس تهران با انتشار عکسهایی از معترضان از شهروندان خواسته بود آنها را به پلیس معرفی کنند.
توضیحات فرمانده ناجا از جهت دیگری نیز شک برانگیز بود چون بعد از این اقدام ناجا احمدینژاد نگران از حفظ حریم خصوصی افراد خواستار توضیح شد. درحالی که به نظر میرسید، سردمدار برخورد با شهروندان و بازخواست آنان رئیس دولت کودتا بوده است. در واقع سیاست احمدینژاد از همان ابتدا کنترل هرچه بیشتر زندگی خصوصی افراد بوده است.
تحمیل قواعد و قوانینی خاص بر زندگی عمومی کشور و مردم، و تلاش برای کنترل محیط های اجتماعی و خیابان ها ، ادارات ، مدارس و دانشگاه ها از جمله مواردی بوده که در دوران احمدینزاد بیش از گذشته شاهدش بودیم. تاکنون عرصه های این کنترل و دخالت در دولت احمدینژاد بوده است. چندی پیش نیز پلیس تهران از وضع قوانین جدی برای دخالت بیشتر در حریم های خانوادگی خبر داد. رئیس پلیس امنیت عمومی تهران با اعلام “متلاشی شدن پنج پارتی در شمال شهر تهران” در روزهای ابتدایی دی ماه، درباره برخورد پلیس با مهمانیهای شبانه هم اظهار کرد:"هر نوع مهمانی مختلط جرم است و پلیس با این گونه مجالس که در آن حد و حدود شرعی را رعایت نمیکنند، برخورد خواهد کرد.
در این سخنان هر چند تلاش شده است با اشاره به پارتی های شمال شهر، موضوع را به گردهم آئی های جوانان محدود سازد، اما اعلام جرم بودن هر نوع مهمانی مختلط، پای نیروی انتظامی و دخالت پلیس در زندگی خصوصی مردم را گسترش داده و عرصه تاخت و تاز آنها را بشدت افزایش می دهد. در دنیای واقعی، بخش گسترده ای از مهمانی های جمعی مردم، بشکل مختلط برگزار می شود. خانواده های بزرگ، وقتی دور هم جمع می شوند همواره مختلط هستند و در آن مهمانی ها، بسیارند کسانی که به هم محرم نیستند. چه کسی می تواند تشخیص دهد که چنین مهمانیهائی، از نظر حکومت جرم هستند یا جایزند. در سال های پیش، نیروهای انتظامی به بسیاری از مراسم عروسی یورش می بردند و به بهانه بلند بودن صدای موسیقی، این تجمعات را بر هم می زدند و یا تحت فشار قرار می دادند. حالا دیگر موسیقی بهانه نیست، خود جمع شدن و مختلط بودن، جرم محسوب می شوند.
حضور پررنگ پلیس در زندگی خصوصی مردم و گسترش دامنه این دخالت از سویی نشانه ترس حکومت از مردم نیز هست. کودتاگران به خوبی میدانند که بر انبارهای پر از باروت نشستهاند و اگر مراقب نباشند جایی، وقتی پیش میآید که قادر به کنترل اوضاع نخواهند بود. به همین دلیل مدام سعی دارند دامنه دانستههای خود را افزایش دهند. اما واقعیت اینست که هیچ انبار باروتی برای ابد خاموش نمیماند و حتی اگر تعداد و اندازه و قدرت تکتک باروتها را هم بدانند روزی میرسد که دیگر نتوانند جلوی اشتعال آن رابگیرند و آنوقت از آنکه بر این انبار نشسته جز خاکستر باقی نمی ماند.
ندای سبز آزادی: آش آنقدر شور شده که صدای خودیها هم درآمده است.
نمونهاش امامجمعه بندرعباس که به تازگی گفتهاست:" وارد کردن تخم مرغ از کشور چین برای کشور ما ننگ است و اگر فرهنگ کار به خوبی در جامعه آموزش داده میشد کشور ما با چنین مشکلی مواجه نبود."
سیاستهای غلط اقتصادی احمدینژاد در چند سال گذشته ایران را به اجناس وارداتی بسیار وابسته کرده است تا آنجا که خیلیها معتقدند رئیس دولت کودتا یکی از اهدافش ضربه به اقتصاد ایران و یکی از راههای برگزیده او برای رسیدن به این هدف ورشکستکردن تولیدکنندگان داخلی از طریق واردکردن اجناس خارجی بوده است.
هرچند نعیمآبادی، امام جمعه بندرعباس دلیل این امر را چیزی برخلاف واقعیت عنوان کرده و گفته است که همه این مشکلات ناشی از عدم آموزش صحیح در مدارس بوده و اگر در دوران تحصیل به دانشآموزان شیوه صحیح کارکردن آموخته شود کشور از ورود اجناس خارجی بینیاز خواهد شد.
واقعیت اینست که طبق آخرین آمار سال جاری در دوران احمدینژاد ۸۳ درصد درآمدهای نفتی ایران صرف واردات شده است.
بانک مرکزی ایران، مدتهاست که آمار رشد اقتصادی کشور را منتشر نکرده است. کارشناسان، این پنهانکاری را مهمترین نشانه ناکامیهای اقتصادی دولت کودتا میدانند. در دوران احمدینژاد ۸۳ درصد درآمدهای نفتی ایران صرف واردات شده است.دولت احمدینژاد، همواره تبلیغ میکند که صادرات کشور در سالهای اخیر رشد داشته است.
این افزایش میزان واردات در همه زمینهها دیده میشود. مدتهاست باغداران ایران زمینخورده همین سیاست غلط شدهاند. میوههای خارجی بازار را پر کرده و باغداران هرچه فریاد میزنند که در داخل میوه به اندازه نیاز تولید میشود فایدهای ندارد. نتیجه آن ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی میوه و رونق میوههای خارجیست.
از سویی چندی پیش دولت با ممنوعیت برگزاری شوهای لباس خانگی ضربه دیگری به تولیدکنندگان پوشاک وارد کرد. در حالی که صنعت کفاشی ایران با پرشدن مغازهها از کفشهای چینی آخرین نفسهایش را میکشد و تولیدیهای لباس هم چندان وضع بهتری ندارند، دولت همین فرصت کوچک برای ارائه تولیدات را هم از خودیها میگیرد.
چندی پیش نیروهای انتظامی شماری از برگزارکنندگان شوهای خانگی لباس را بازداشت و تحویل مقامات قضایی دادند.
در این نمایشگاهها که دولت آنها را غیرمجاز خوانده است و معمولن در سالن هتل ها و پذیرایی خانه برگزار می شد، به گفته مسوولان نمونه برداری از آخرین مدهای لباس اروپایی از سوی تولیدکنندگان داخلی انجام میشده است.
جالب اینجاست که درحالی این نمایشگاهها به جرم الگوبرداری تولیدکنندگان داخلی از طرحهای اروپایی تعطیل میشود که اکنون بازار را اجناس چینی ارزان و بیکیفیت پر کرده است. لباسهایی که به دستور و با اجازه دولت احمدینژاد در چند سال گذشته بیسروصدا وارد کشور شد و آرام آرام تولیدکنندگان داخلی لباس را به خاک سیاه نشاند.
ماجرا به اینجا ختم نمیشود. نه تنها در بخش مواد غذایی و پوشاک و لوازم آرایشی و بهداشتی و نوشتافزار و بسیاری موارد دیگر بوده است بلکه در مورد تولید محصولات حاصل از نفت خام از قبیل تولیدات پتروشیمی نیز ایران در این پنج سال سیر نزولی داشته است.
در حالی که قیمت نفت خام روزبروز افزایش مییابد دولت به جای حمایت از صنایع زیربنایی، بشکه بشکه این ثروت ملی را به خارجیها میفروشد و با درآمد حاصل از آن تولیدات و محصولات آنها را وارد کشور میکند.
حالا کار به جایی رسیده است که صدای واردات تخممرغ هم درآمده و عدهای را به انتقاد واداشته است. هرچند این انتقادها بهطور مستقیم دولت کودتا را نشانه نگرفته است اما دودی که از خاکستر تولیدکنندههای داخلی برمیخیزد به زودی چشمها را کور میکند.
ندای سبز آزادی: "نیمای نسرین امروز سه ساله شد، بی حضور مادر و بی بوسه ای که او برگونه اش بنشاند. امروز نه تنها نسرین ستوده اجازه نداشت در جشن تولد سه سالگی پسرش حضور یابد، بلکه حتی حق گفتگویی کوتاه با کودک خود را نیز نیافت!...
این بار ما بر آن شدیم تا انیس تنهایی کودکان نسرین باشیم، و حق دوستی را، گرچه اندک ادا کنیم، و گردهم آمدیم تا جشن کوچکی برای سه سالگی نیما بگیریم. با اشک هایی که پنهانشان می کردیم و خنده هایی که شادمانه سر می دادیم. گرد هم آمدیم تا مهراوه ۱۲ ساله را که مهربانی و متانتش نشان از نسرین دارد، و این روزها می کوشد تا جای خالی مادر را برای برادر کوچک خود پر کند، تسلی بخشیم. گرد هم آمدیم تا به همسر فداکار نسرین بگوییم که تا چه حد خود را وامدار نسرین می دانیم، در دفاع بی دریغش از هر چه انسانی است."
تازه نیمه ی آخرین ماه تابستان رد شده است اما ته گرمای باقی مانده از خورشید شهریور هم فضا را گرم نمی کند. جشن تولدی که حتی نیمای سه ساله هم از آن فرار می کند. پسرک، دل تنگی می کند اما دل تنگیش زبان ندارد. دل تنگیش حرف نمی زند. دل تنگی نیما دل درد می گیرد. بغض دارد. بد خلق است. دل تنگی او پرخاش می کند. گاهی هم ساکت می نشیند و فقط خنده هایش را قورت می دهد.
در این میان جمعی از فعالان کمپین یک میلیون امضاء، همان همراهان همیشگی نسرین باز هم خانواده اش را تنها نگذاشته اند.
نسرین ستوده، افتخاری در تقویم زنان ایران
نسرین ستوده متولد سال ۱۳۴۲ حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی است. او عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پروندههای بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی ِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته است. ستوده در سال ۱۳۸۸ برنده جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بینالملل» شد.
ستوده کارشناسی ارشد حقوق بینالملل خود را از دانشگاه شهید بهشتی گرفته و از سال ۱۳۷۰ به فعالیت مطبوعاتی در نشریه "دریچه گفتگو" پرداخته است. وی با روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز و مجله آبان و… همکاری داشته و در آنها مقالاتی منتشر کرده است.
وی همچنین وکالت شمارى از زندانیان سیاسى را که در جریان اعتراضها به نتایج انتخابات مناقشهبرانگیز ریاست جمهورى سال گذشته در ایران زندانی شدهاند را بر عهده داشته است.
نسرین ستوده و عبور از آتش نمرودیان
روزهایی بود که احضاریه و بازجویی و بازداشت، ترس و خوف در دل آدم ها می انداخت. اما آن روزها تبدیل شده اند به روزگاری که هر برگ از سابقه ی ورود به دادسرا و دادگاه و انفرادی برگ افتخاری می شود زرین در پرونده ی آنان که دلشان می تپد تا کاری کنند و راهی روند مگر بتوانند سنگی از میان راه عابران مسیر پر سنگلاخ آزادی بردارند و راه را هموارتر کنند. تا شاید پای روندگان راه کمتر زخمی شده و سرعت رسیدن بالاتر رود.
برگه ی احضاریه و حکم و دادخواست بخش هایی از زندگی نسرین ستوده است بخشی که اساس زندگیش را بر آن بنیان نهاده و این بار احضاریه اش بعد از آن همه دفاع از متهمان سنگینتر است.
امروز 13 شهریور 1389 است. سایت های سبز خبر از بازداشت نسرین ستوده می دهند. سیاوشی که پس از احضار به آتش پا به درون آن گذاشت تا اثبات کند حقانیت راهش را.
امروز 13 شهریور است و نسرین ستوده با بوسه ای بر گونه های مهراوه و نیمایش آنان را به پدر می سپارد و راهی آتش می شود تا با سرافرازی به گلستان تبدیلش کند.
نسرین ستوده و زندان اسکندر
چهار روز می گذرد تا با تماس تلفنی خانوادهاش را از سلامت خود در زندان اوین خبر دهد.
سنگریزه های راه نسرین خار دار است و قدم های خونینش استوار، دوم مهر ماه پدرش درگذشت، مسئولان امنیتی و قضایی از دادن مرخصی به وی برای شرکت در مراسم ختم پدرش جلوگیری کردند و او همچنان سر خم نکرد.
با گذشت مدتی از بازداشت عدم تماس تلفنی با خانواده و بی خبری و نگرانی از وضعیت وی احتمال اعتصاب غذایی را که در آخرین تماس خود در مورد آن سخن گفته بود قوت بخشید، تا اینکه مشخص شد از سوم مهر ماه به خاطر "عدم رعایت حقوق شهروندیاش در زندان" دست به اعتصاب غذا زده است.
یک ماه نگرانی از وضعیت وی ادامه داشت تا آنکه چهارم آبان خواهرش بعد از ملاقات با وی در زندان خبر داد که بعد از ۲۷ روز اعتصاب غذای خود را شکسته است.
اما آن هم طولانی نکشید و از آنجا که به حقوق قانونی و درخواستهای او رسیدگی نشد، این فعال حقوق زنان برای دومین بار و از تاریخ ۹ آبان ماه ۱۳۸۹ دست به اعتصاب غذا زده و این بار اعتصاب خود را به صورت "خشک" دنبال کرد.
بارها در این دوران فعالان عرصه های سیاسی و حقوق بشری از وی در نامه ها و بیانیه هایی خواستند نه به خاطر خود و تنها به خاطر نقش های مادری و دفاع از حقوق انسان هایی که به عهده گرفته بود اعتصاب خود را بشکند و جانش را به خطر نیندازد.
زهرا رهنورد در نامه ای خطاب به وی می گوید: با توجه به اینکه در این ایام، نه تنها زنان و مردان آزادهی در بند زندانها، بلکه موکلین شما و فرزندان خردسالتان و همسر بلندهمتتان و از همه مهمتر، وطن عزیزمان ایران، به وجود بانویی چون شما نیازمند است، از شما خواهشمندم به اعتصاب غذای خود خاتمه دهید؛ تا همچنانکه روح و ارادهتان قوی و شکستناپذیر است، جسمتان نیز نیرومند بماند، تا همه با هم به پیشواز آینده برویم؛ آیندهای که بر تارک آن، آزادی، شادی، رفاه، برابری و دموکراسی میدرخشد و در آن هیچ زندان و زندانیای باقی نمیماند.
در تاریخ ۲۰ آبان ماه ۱۳۸۹ ستوده در ملاقات 10 دقیقه ای خود با خانواده اعلام کرد؛ اعتصاب غذای خشک خود را می شکند، اما تا رسیدن به خواستههای خود اعتصاب را به شکلی که فقط از آب استفاده کند ادامه خواهد داد. بعد از برگزاری اولین جلسه دادگاه اعلام شد که وی اعتصابش را شکسته است.
امروز 20 آذرماه، نسرین ستوده، طی تماس تلفنی با خانواده خود از استمرار اعتصاب غذایش خبر داد. رضا خندان، همسرش، گفت: امروز نسرین ستوده تماس گرفت اما گویا حال جسمی اش بسیار بد است چون به سختی می توانست صحبت کند.
پدر فرزندان نسرین که این روزها جای خالی مادر را هم برایشان پر میکند گفت: نسرین هنوز در اعتصاب غذاست و میگوید؛ خواستهام لغو كليه احكام ناعادلانه بعد از انتخابات است و هيچ خواسته شخصي ندارم.
اتهامات؛ پیگیری حق/ حکم؛ 11 سال حبس
نسرین ستوده در زمان بازداشت با اتهامهایی مثل "اقدام علیه امنیت ملی"، "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت" و "همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر" روبرو شد.
هفت آذر ماه ۱۳۸۹ جلسه دادگاه وی برگزار شد و قاضی پیرعباسی اعلام کرد که حکم وی تا هفته آینده اعلام خواهد شد. در حالی که هنوز حکم وی اعلام نشده بود، به او اتهام جدیدی تفهیم شده و بر اساس ابلاغیه ی کتبی که به دست وی رسید، مجددا قرار شد که ۶ دی ماه ۱۳۸۹ در دادگاه محاکمه شود. این اتهام در خصوص عدم رعایت حجاب رسمی در فیلم سخنرانی او بود که در پی ممانعت از خروج وی از کشور برای شرکت در مراسم اهدای جایزهی حقوق بشر ایتالیا پخش شد.
می گویند دادگاه تشکیل شده است. دادگاهی که شاکی در جایگاه متهم نشسته است و مجرم در مقام قضاوت. نسرین ستوده اما آن راه های دور را نگاه می کند. از پنجره زیر شیروانی خانه آسمان را نگاه می کند. خدا را در نگاهش گذاشته است. لبانش خموش و خسته و سرد است. دفاعی مگر می ماند در بی دادگاهی که حکم از قبل نوشته شده است و ماشین امضایی ناطق آن را از رو می خواند و امضا را پای آن می اندازد و با سری افکنده ابلاغش می کند.
۱۱ سال زندان تعزیری، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و ۲۰ سال محرومیت از وکالت، حکم ناعادلانه ی قاضی ای بود که برای ابلاغش ناچار خدا و وجدانش را در پستویی پنهان کرد تا بتواند سرش را بالا بگیرد و راه برود. راه برود با گام هایی لرزان که خودش می داند چه روزهایی در انتظارش خواهد بود.
خانواده ای دوشادوش حقیقت
امروز 26 دی ماه است. رضا خندان، همسر نسرين ستوده، طبق احضاريه ای که هفته پیش دریافت کرده بود، به دادسرای زندان اوین مراجعه کرده و بازداشت شد. اتهام خندان مشخص نیست و به گفته اعضای خانواده وی قرار50 میلیون کفالت برای آزادیش صادر شده، اما کفالت خواهر خانم ستوده برای آزادی آقای خندان پذيرفته نشده است.
احضار رضا خندان بعد از اعلام حکم همسرش صورت گرفته است. احتمال می رود فشارهای اخیر به آقای خندان به دلیل مصاحبه ها و تلاش های ایشان برای آزادی همسرش باشد.
و این یعنی نیما و مهراوه قرار نیست امشب بخوابند. گرچه مهراوه بی لرزش تلفن ها را جواب می دهد و می گوید "بابا فردا می آید."
بابایی که این روزها آرام است. در خودش فرو رفته است. بابایی که این روزها دیگر خیلی به چشمان نیما و مهراوه نگاه نمی کند. می ترسد از نگاهش سوال کنند مامان کجاست. می ترسد که بپرسند و او نتواند بگوید که نمی دانم. بابایی که نگران است. نگران راهی که در ازدحام ردپای مبهم آدم ها دارد گم می شود.
اما راه نسرین روشن است. راهی پر سنگلاخ و ناهموار اما روشن از آتشی که کودتاگران بر افروخته اندش.
نسرین این روزها در 209 اوین روزگار می گذراند. به پسرک شیرینش می اندیشد که قدیم ترها هیچ وقت خنده از لبانش غروب نمی کرد، اما الان ماه هاست که کسی طلوع لبخند را از آسمان سیاه شب تاریکش ندیده است. شب ها برای خواباندش دلش پر می زند. خدا می داند که دلش می خواهد برایش لالایی بخواند تا بخوابد. شب ها چیزی کم دارد. چیزی گوشه ی دلش خالی ست.
دردل های دختری که در کودکی مادری کرد
برگه های خاطرات مهراوه را کسی نمی خواند. اما روزی در تاریخ خواهند نوشت که دخترک نیمه شب ها با کاغذهایش برای مادر درد دل می کرده است: وقتی تو نیستی کجا باید کودکی هایم بدود؟ کجا باید کودکی هایم زندگی کند؟ در کدام دامن باید چشم بر هم بگذارم؟ می دانم که دل تنگ منی. می دانم که دل تنگی مادر چه رنگی است. کبود است. کبود کبود. می دانم که مادر بی کودکش هیچ است. هیچ هیچ. می دانم که تو در آنجاهای دور، هر ثانیه ات هزار سال می گذرد.
یک نفر نیست من و مادرم را از هیچ بودگی برهاند؟ هیچ عاطفه ای نیست؟ هیچ شفقتی؟ راستی مادر این که می گویند میان فرزند حسین و مادرش فاصله انداختند همین است؟ گوش کسی نجوای رقت انگیز محرم را نشنید که کودک بی مادر چه ضجه سوزناکی است؟
ندای سبز آزادی: جوانان احزاب اصلاحطلب در بیانیه شماره دو خود ضمن اعتراض به حصر رهبران جنبش، خشونت اعمال شده علیه مردم در تجمعات و تظاهرات را محکوم کردند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:
به نام خداوند امید و آزادی
"از شعله امید در سینههای خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست."
"میرحسین موسوی"
مردم شریف و بزرگ و آزاده ایران، حضور سراسر شور و شعور شما در روز 10 اسفند در اعتراض به بازداشت یاوران سبزمان میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی برگی زرین در تقویم سبز ایستادگی ما بود. در این روز با وجود افزایش فشارها و تحدید ها و خشونت های غیر انسانی ِ بازوی نظامی کودتاگران، بار دیگر در کنار هم نشان دادیم که برای آرمان و عقیده مان استوار ایستاده ایم و از رهبران و یاورانمان در هر شرایطی حمایت می کنیم و آنها را تنها نمی گذاریم.
به خوبی به یا د می آوریم که موسوی عزیز در ابتدای حضور در صحنه انتخابات شعار هر ایرانی یک ستاد را داد، در آن زمان این حرف ِ نو شاید به مذاق بعضی از ما خوش نیامد، اما این حرف موسوی یک شعار نبود بلکه نشان از باور عمیق او به توانمندی و خلاقیت تک تک مردم داشت، با این بیان ِ موسوی بار دیگر خلاقیتی که به طرق گوناگون در سطوح مختلف جامعه سرکوب شده بود بیدار و به تدریج شکوفا شد، تا جایی که اکنون می بینیم هر ایرانی یک میرحسین است، هر ایرانی یک کروبی است، هر ایرانی یک رهنورد است و هر ایرانی یک رهبر برای جنبش است. می بینیم که هر ایرانی می اندیشد و ایده می دهد و در کنار همه این تکثر ها به برآیند نظر جمع احترام می گذارد. آری، اینک بر ماست در این زمانه ظلم، که ارتباط ما با رهبران جنبش قطع شده است با شعار هر ایرانی یک رهبر به ادامه راهی که در پیش داریم بیندیشیم، و به روشنگری و آگاهی بخشی لایه های مختلف مردم اقدام کنیم و به بزرگتر و فراگیر تر کردن اندیشه سبزمان بپردازیم و با تکیه بر خرد جمعی راست قامت تر از پیش در مسیر دستیابی به آزادی و شرافت و عزت گام برداریم تا بزودی ایران را برای همه ایرانیان، در هر کجای جهان و با هر اندیشه و مسلک و دین و آیینی وطن و مامن کنیم.
هموطنان عزیز
مشاهدات و تصاویر حرکت اعتراضی مردم در شامگاه سه شنبه دهم اسفند متاسفانه نشان از استفاده گسترده غیر قانونی و غیر اخلاقی حاکمیت از کودکان و نوجوانان در فعالیتهای سرکوبگرانه و خشن نظامی داشت. کودکانی که لباس فرم به آنها پوشانده و مسلح به انواع تجهیزات نظامی شده بودند. این اقدام مجموعه حاکمیت ناقض تمامی معاهدات بین المللی در زمینه حقوق کودکان است و یک بار دیگر نشانگر عدم تعهد آنان به تمامی اصول اخلاقی انسانی و دینی است. مضاف بر آنکه نشان می دهد حاکمیت برای مقابله با مردم به مرحله استیصال رسیده و چاره ای جز به مسلخ فرستادن کودکان فریب خورده و تطمیع شده پیدا نکرده است. از این رو لازم می دانیم از نهادهای مسئول بین المللی درخواست کنیم که در این باره واکنش لازم برای بازداشتن حکومت ایران از این رفتار به شدت غیر انسانی را نشان دهند.
همچنین ما جوانان احزاب اصلاح طلب ضمن تشکر و سپاس از مراجع شجاعی که مردم را تنها نگذاشته اند و همواره در کنار مردم بوده اند از دیگر مراجع عزیز می خواهیم که همچون گذشته به صحنه بیایند و وظیفه تاریخی و دینی خود را فرو نگذارند و سکوت خود در برابر رفتارهای غلط و خشن حاکمیت با مردم و هزینه کردن بیت المال برای سرکوب مردم را بشکنند و به مردم بپیوندند. مراجع عالی قدر، ما شما را پیرو امامانی می دانیم که همواره در سختی ها در کنار مردم و در صف اول مقابله با ظلم ایستاده اند، و نیز در طول تاریخ پر فراز و نشیب ایران بارها دیده ایم که روحانیت و مراجع چگونه با فتواهایی که علیه ظالمین داده اند لایه های مختلف جامعه را نسبت به ظلم و ظالمین حساس تر کرده و نیز وجاهت دین های ابزاری حاکمان را از بین برده اند. ما به همراه فرزندان کروبی و موسوی از شما می خواهیم که در برابر بازداشت غیر قانونی و غیر دینی و غیر انسانی رهبران جنبش و نیز سایر زندانیان مهر سکوت را از لبان خود برداشته و تذکرات دینی و اخلاقی لازم را بدهید، اجازه ندهید که عده ای دین را ابزاری برای هوس های دنیوی و قدرت طلبی های خود کنند و از طریق آن کودکان و جوانان را ابزار حفاظت از جاه و مقام خود کنند و بی گناهان را روانه زندان کنند وخون پاک مردم را بر زمین بریزند، به راستی حفاظت از دینی که در ایران چنین به مسلخ قدرت رفته است وظیفه کسی جز شماست؟ ما دور نمی بینیم زمانی را که تیر این مستان قدرت گریبان مراجع و روحانیانی که جز تایید آنان حرفی بر زبان می آورند را بگیرد. از شما می خواهیم که سکوت خود را بشکنید و به این رفتارهای غلط و غیر اسلامی و غیر انسانی اعتراض کنید و باور داشته باشید که همراهی حقطلبانه شما با مردم، با در نظر گرفتن همه اصول دینیتان، همراهی عظیم مردم با شما را در پی خواهد داشت.
در پایان با یادآوری این گفته فرزندان ستودنی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که " با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود. آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند" ما نیز اعلام می کنیم که در این مسیر تنهایشان نمی گذاریم و به امید خدا ما نیز به همراه مردم بر عهد خود با خدا و ایشان باقی خواهیم ماند و به زودی آزادی آنان و دیگر زندانیان و ایران عزیزمان را جشن خواهیم گرفت.
ما بار دیگر به حاکمیت هشدار می دهیم که تداوم بازداشت رهبران جنبش و خشونت و ارعاب خیابانی به رادیکال تر کردن فضا دامن می زند، به نظر می رسد که بخشی از حاکمیت بقا و دوام و نفع خود را در خشنتر کردن فضای جامعه می بیند و تلاش در به خشونت کشیدن مردم فهیم جنبش سبز دارد تا بتواند بهتر اهداف خود را پیش ببرد، لذا از مردم هوشیار جنبش بزرگ سبز ایران می خواهیم که مرام و مسلک مسالمت آمیز خود را کنار نگذارند و همچون همیشه هوشمندانه در برابر تحریکات ایستادگی کنند.
فاالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
جوانان احزاب اصلاح طلب
خطیبان نماز جمعه سیزدهم اسفند ماه با اعلام مجدد این که قیام های اعتراضی و آزادیخواهانۀ مردم منطقه، به تاسی و الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران بوده و تداوم راه آن است، همزمان اعتراضات مردم ایران که در راستای همان خواسته ها و مطالبات مطرح می شود را، همانند دیکتاتورهای منطقه، "تحت تاثیر و بازیچۀ غرب و استکبار جهانی" ذکر می کنند.
نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی در استانها و نمایندگان خبرگان رهبری، در خطبه های مشترک خود همچنین با اشاره و حمله به جنبش سبز و راهبران و فعالان آن، اظهار عقیده کرده اند که "حصر خانگی سران فتنه یك محاكمه قاطع نیست بلكه این حصر ارتباط فتنه گران با آمریكا، استكبار و ضد انقلاب را قطع می كند و از سوی دیگر به منزله حفاظت از این فریب خوردگان است تا منافقین نتوانند در راستای سناریوی شهید سازی آنان را كشته و آن را به گردن نظام بیندازند."
تهران: افتخار می کنم در لیست تحریم استکبار هستم
امام جمعه موقت تهران قرار گرفتن نامش در فهرست تحریمی اتحادیه اروپا – بدلیل نقش داشتن در نقض حقوق انسانی و شهروندان - را مایه مباهات خود دانست و گفت به خود می بالد و افتخار می كند كه مورد نفرت و بغض استكبار است.
احمد خاتمی كه در خطبه دوم نماز جمعه این هفته تهران سخن می گفت، خاطر نشان كرد "اتحادیه اروپا در هفته گذشته نام ٨٠ نفر از شخصیت های ایرانی را در فهرست تحریم ها قرار داد كه یكی از آن ها اینجانب است و بنده به عنوان همراه مردم! به خود می بالم كه مورد نفرت و بغض استكبار باشم."
وی با بیان اینکه "این هفتادمین خطبه نماز جمعه است كه می خوانم و پس از هر خطبه، رسانه های غربی با فحاشی بنده را روحانی تندرو خوانده اند. اگر تندروی حركت در مسیر اسلام و ولایت باشد، به آن افتخار می كنم"، افزود "به این كه مورد نفرت استكبار باشم، مباهات می كنم و این امر شامل سایر افراد تحریم شده نیز می شود."
امام جمعه موقت نماز جمعه این هفته تهران گفت: در تابستان امسال دو دفعه سفیر انگلیس تقاضای ملاقات با بنده را كرد كه آن را نپذیرفتم و تودهنی به مامور انگلیس زدم و این تقاضا، تطمیع بود و این تحریم نیز تهدید است.
احمد خاتمی بر "بی اثر بودن" تحریم های خود تاکید کرد و گفت "اینجانب تنها یك حساب سیبا در بانك ملی دارم و تحریم برای مسدود كردن حساب بانكی در سایر كشورها بی معنی است. "
وی مدعی شد "تحریم ها نشانه كامل هماهنگی اصحاب و سران فتنه با دنیای استكبار است و هشتاد نفر تحریم شده همان هایی هستند كه در طول سال های گذشته در مقابل فتنه ایستاده اند و این مایه افتخار است و نفرت مردم از سران فتنه ننگ ابدی است."
ایران امن ترین، مقتدرترین و آرام ترین كشور است
خطیب جمعه این هفته تهران در ادامه خطبه دوم نماز جمعه تهران، ایران را به عنوان "امن ترین، مقتدرترین و آرام ترین كشور" و الهام بخش قیام های اخیر كشورهای منطقه ارزیابی كرد و گفت "استكبار چه بخواهد و چه نخواهد این یك واقعیتی است كه قیام های اخیر كشورهای منطقه در تداوم انقلاب اسلامی است ."
وی بدون اشاره به خواسته های نادیده گرفته شدۀ مردم و سرکوب اعتراضات آنان، با ادعای اینکه "استكبار در تلاش است به دروغ القا كند كه در ایران اغتشاش است"، گفت: "آنها با آوردن چند ضد انقلاب در صحنه تلاش دارند این الگو را مشوه جلوه دهند."
احمد خاتمی با ادعای اینكه "سران فتنه در ٢۵ بهمن بیشترین خیانت را به نظام اسلامی، استقلال ، تمامیت ارضی و مردم!" كرده اند گفت: تعداد اندكی كه در شعاع تهران ده میلیونی عددی نیستند ، خوراك برای بیگانگان تهیه كرده اند."
وی گفت " آن نظام ها دیكتاتوری هستند اما آنچه ایران اسلامی می كند مبارزه با دیكتاتورها است و شعار مرگ بر آمریكا از زبان مردم نمی افتد و در جریان بیش از بیست ماه فتنه، این نظام با پیاده نظام دیكتاتورها جنگیده است.
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان همچنین با اشاره به قیام مردم لیبی گفت "دولت های فرانسه، ایتالیا و آمریكا، عقبه حمایت از دیكتاتور لیبی به شمار می آیند و باید دولت های فرانسه، آمریكا و ایتالیا را در خط مقدم مجرمین قرار داد."
وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش ضمن حمله به مراسم باستانی چهارشنبه سوری گفت "در شان یك ملت بزرگ مثل ایران نیست كه اعتنا و پایبندی به خرافات بی اساسی مثل چهارشنبه سوری داشته باشد."
اصفهان: اكنون كه ارتباط سران فتنه با مردم قطع شده رسانه های غربی خود به میدان آمده اند
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اصفهان گفت: خیزش هایی كه در روزهای اخیر در كشورهای اسلامی شاهد هستیم، درس بزرگی است كه این ملت ها از انقلاب اسلامی گرفته اند.
یوسف طباطبایی در خطبه های نماز جمعه این هفته اصفهان افزود: گذشت بیش از سی سال از عمر انقلاب اسلامی و موفقیت الگوی ارایه شده در نظام جمهوری اسلامی، امروز ثمرات خود را نمایان كرده و موج بیداری مردم در كشورهای منطقه بدون شك متاثر از انقلاب ایران است.
وی بدون اشاره به شعارها و مطالبات مردم منطقه از جمله ایران مبنی بر "نفی دیکتاتوری" گفت"شواهد بیانگر آن است كه دیگر دوران 'آل' ، 'شاه' و 'سلطان' ها به سرآمده است و مردم می خواهند خود برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند. "
خطیب جمعه اصفهان افزود: "دشمنان در شرایط كنونی سعی دارند تا دامنه این اعتراضات به ایران نیز كشیده شود و اكنون كه ارتباط سران فتنه با مردم قطع شده رسانه های غربی خود به میدان آمده اند و برای تحریك مردم به اعتراض تلاش می كنند. "
مشهد: حصر سران فتنه برای حفاظت جان آنهاست
امام جمعه مشهد گفت: "پرونده سران فتنه به صراحت و شفافیت بیانگر مزدوری و جاسوسی آنها برای مستكبران است و لذا باید این افراد محاكمه شده و به سزای اعمال خود برسند."
احمد علم الهدی امروز درخطبه های نماز جمعه مشهدافزود: "آنهایی كه عنوان نخست وزیری دوران امام راحل را یدك می كشند و یا مدعی هستند كه پنج حكم از ایشان گرفتند، امروز بازیچه دست اوباما رییس جمهور آمریكا ، معاندان و استكبار جهانی شده اند و در راستای اهداف دشمنان حركت می كنند. رییس جمهوری آمریكا هفت روز بعد از بركناری مبارك و برای تحت الشعاع قرار دادن خیزش های اسلامی مردم در كشورهای عربی و در راستای اهداف خصمانه خود علیه نظام جمهوری اسلامی، هواداران فتنه را به اغتشاشات در كشورمان فراخواند و سران فتنه با لبیك به ندای دشمنان با صدور بیانیه از هواداران خود خواستند كه ٢۵ بهمن ماه به خیابانها بیایند و دست به اغتشاش بزنند. "
علم الهدی اظهارداشت : حصر خانگی سرانه فتنه یك محاكمه قاطع نیست بلكه این حصر ارتباط فتنه گران با آمریكا، استكبار و ضد انقلاب را قطع می كند و از سوی دیگر به منزله حفاظت از این فریب خوردگان است تا منافقین نتوانند در راستای سناریوی شهید سازی آنان را كشته و آن را به گردن نظام بیندازند.
عضو مجلس خبرگان افزود: آمریكا و كشورهای غربی بعد از تجربه نافرجام رواج اصلاحات در ایران از مردم كشورهای اسلامی می خواهند كه اسم قیام خود را به جای انقلاب، اصلاحات بگذارند و در این رابطه تلاشهای زیادی می كنند اما به یقین به اهداف خصمانه خود نخواهند رسید.
قم: امروز به جای فتنه گران، ضد انقلاب در صحنه است
امام جمعه موقت قم با اشاره به اینكه آمریكا به دنبال فعال كردن ضدانقلاب در كشور است، گفت: استكبار جهانی پس از شكست های پی در پی به این فكر افتاده كه با دامن زدن به اغتشاشات، ضد انقلاب را در داخل كشور فعال كند.
هاشم حسینی بوشهری در خطبه های نمازجمعه این هفته قم افزود: دشمنان می خواهند، انقلاب اسلامی به عنوان الگوی مردم منطقه باقی نماند لذا با مشغول كردن ما به مسایل داخلی، اهداف شوم خود را دنبال می كنند.
وی اظهار داشت: خطی كه پس از راهپیمایی ٢٢ بهمن در كشور آغاز شده بر اساس تحقیقات مستند، از طریق آمریكا و رژیم صهیونیستی تعقیب می شود و امروز دیگر حرف از فتنه نیست چرا كه در شرایط فتنه، فضا غبارآلود بود، در شرایط كنونی شاهد حضور ضد انقلاب در عرصه كشور می باشیم.
شیراز: در آن کشورها به جای قانون، اراده حاکم حکومت می کرد
نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز گفت: كشورهای اسلامی باید از خیزش عمیق و انقلابی كشورهای منطقه در رسیدن به وحدت واقعی بهره گیرند.
اسدالله ایمانی در خطبه های نمازجمعه این هفته شیراز افزود: خیزش اسلامی در این كشورها به لحاظ ایستادگی مردم در مقابل حكمرانان دیكتاتور، محكوم كردن دخالت آمریكا، شعارهای اسلامی و صف آرایی آمریكا در مقابل آنها مشترك هستند.
وی همچنین گفت: در این كشورها بجای قانون، اراده حاكم حكومت می كرد و اینك كه خیزش اسلامی آغاز شده آمریكا در مقابل آنها ایستادگی می كند.
امام جمعه شیراز گفت: مقام رهبری نیز، اکنون افسران اطلاعاتی را به رصد هرچه بیشتر حوادث دعوت كرده اند.
ندای سبز آزادی: اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی، در گفتوگو با رادیو فردا گفت: به رغم اظهارات اخیر مقامهای جمهوری اسلامی در خصوص وضعیت میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی، هیچ کدام از آنها حاضر نشدهاند وضعیت حقوقی این افراد را مشخص کنند تا معلوم شود که در چه وضعیتی به سر میبرند.
اردشير امير ارجمند، مشاور ميرحسين موسوی، که روز پنجشنبه پس از یک کنفرانس خبری در پاريس با خبرنگار رادیو فردا صحبت میکرد، توضیحاتی در خصوص آنچه در این کنفرانس خبری با رسانههای بینالمللی در میان گذاشت، ارائه کرد.
آقای امير ارجمند در این گفتوگو تأکید کرد که «مدت مديدی است از وضعيت آقای موسوی و آقای کروبی خبری در دست نيست و مقامات کشوری حاضر نيستند مسئوليتهای قانونی اعمال را خودشان را برعهده بگيرند.»
مشاور میرحسین موسوی ادامه داد: «هيچيک از مقامات رسمی کشور در يک چارچوب قانونی به ويژه مقامات قضايی حاضر نشدهاند وضعيت حقوقی اين آقايان (موسوی و کروبی) را مشخص کنند، آيا آنها دستگير شدهاند و اینکه چه اتهامی متوجه آنها است.»
وی افزود: «هيچ چيز مشخص نيست و روشن نکردن وضعیت حقوقی و اتهام های این افراد، به معنای آن است که «اقتدارگراین» آنها را به گروگان گرفته اند.»
مقامات قضايی جمهوری اسلامی طی روزهای اخير بازداشت ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، و فاطمه کروبی را تکذيب کردهاند.
در همين زمينه، عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران روز چهارشنبه گفت که خبر انتقال کروبی و موسوی به زندان «کاملاً کذب و شايعه است.»
وی همچنين افزود: «البته استفاده از واژه حصر خانگی صحيح نيست. آقايان موسوی و کروبی همراه با همسرانشان درخانه هستند حال اين که شما مطرح کنيد چراغ خانهشان روشن است يا خاموش، با خودشان است.»
این در حالی است که همزمان وزیر خارجه ایران نیز در گفتوگو با شبکه تلویزیونی یورونیوز تأکید کرد که «موسوی و کروبی در خانههای خود هستند و با بستگانشان ملاقات میکنند»، گرچه افزود که این دو رهبر مخالفان در ایران «ممکن است به میل خود در خانه نباشند».
مقامات ايران در حالی بازداشت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به همراه همسرانشان را تکذيب می کنند که دختران ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد روز پنجشنبه با انتشار بيانيهای از بیخبری ۱۸ روزه خود از وضعيت و سلامتی پدر و مادر خود ابراز نگرانی کردند.
فرزندان آقای موسوی و خانم رهنورد می گويند که چهارشنبه شب برای ديدار پدر و مادر خود رفته اند، ولی نيروهای مستقر در محل به آنها گفتند که خبر مربوط به حضور مير حسين موسوی و زهرا رهنورد در خانه اشتباه بوده است و هر کسی هم که اين موضوع را گفته، اشتباه گفته است.
بر اساس اين بيانيه، اين نيروها همچنين به دختران آقای موسوی و خانم رهنورد گفته اند که به دادگاه انقلاب بروند.
«حمایت مردم از رهبران»
اردشیر امیر ارجمند در بخش دیگر مصاحبه خود با رادیو فردا همچنين می گويد در اين کنفرانس خبری تصريح کرده است: «مردم در تظاهرات دهم اسفند از رهبران خود حمايت کردند و به رغم حضور گسترده نيروهای پليس که برای مقابله با تظاهرات نه تنها در تهران بلکه در شهرهای مختلف آماده شده بودند، اين تظاهرات صورت گرفت و مردم نشان دادند که عزم راسخ دارند برای تحقق مطالبات خود و در اين لحظه آزادی رهبران جنبش.»
روز سهشنبه دهم اسفندماه جاری تجمعهای اعتراضی در تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، اهواز، تبریز و چند شهر دیگر برگزار شد.
گفتنی است در این تظاهرات صدها نفر بازداشت شدهاند.
ندای سبز آزادی: گروهی از همراهان جنبش سبز در قم با انتشار بیانیهای از حضور خود در تجمع اعتراضی روز سهشنبه خبر دادند.
متن این بیانیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر استک
بسم الله الرحمن الرحيم
الملك يبقي مع الكفر ولا يبقي مع الظلم
ملت شريف ايران همشهريان عزيز
به خواست و لطف حق اين اولين بيانيه گروهي از هواداران جنبش سبز در قم خواهد بود
با توجه به وضعيت خاصي كه كشوردر آن قرار دارد و به رغم همه خطرات وسختيهاي اين كار در شهري مثل قم كه همه ايرانيان عزيز به آن واقف هستند
سكوت خود را بيش از اين جايز نديده و بعد از اين به ياري حق به شكل فعال و مستمري همراه و همصداي با ديگر عزيزان جنبش سبز ما نيز نسبت به
وقايع مربوط و برنامه هاي مطرح شده از جانب شخصيتهاي جنبش سبز فعال بوده و مشاركت خواهيم داشت.
بديهي است كه اين جمع خود را سخنگوي همه هواداران جنبش سبز در قم نميداند و از همه همفكران استدعا دارد به هر اندازه و به هر شكل كه ميتوانند
ما را در اين راه ياري كرده و يا خود وارد عمل شوند.
با توجه به اتفاقات روزهاي اخير و بالاخص حبس سران جنبش سبز بدون حتي محملي شبه قانوني براي حفظ ظاهر و نامعلوم بودن محل حبس آنان و نيز
عدم پاسخگويي مسؤلين نظام در اين رابطه بر خود واجب ديديم براي دفاع از اين عزيزان كه به درستي سران جنبش سبز نام گرفته اند و نيز در دفاع از مظلوميت
همه عزيزاني كه فقط به دليل انتقاد و مخالفت با رفتارها و تصميم گيريهاي غير شرعي و غير قانوني و زورگويانه رايج شده در كشوروالبته به بهانه هاي واهي امنيتي وسياسي در مثلا دادگاههاي عادل به بند كشيده شده اند همگام با ديگر هموطنان شريف ما نيز به خيابان آمده و با صداي بلند حقانيتمان را فرياد مي زنيم
تا به خواب غفلت رفتگان را بيدار ومدعيان عدل علوي را هشيار كنيم كه ملت ديريست كه به عدل اموي وعباسي اين حكومت پي برده است.
در پايان ياد همه درگذشتگان راه آزادي وبخصوص شهداي سبز را گرامي ميداريم.
وعده ما سه شنبه 17 اسفند ساعت 18:30 خيابان صفاييه
و علي الله فليتوكل المتوكلون
همراهان جنبش سبز (قم)
رئیس سازمان اطلاعات سپاه ادعا کرد: ما بهترین وضعیت امنیتی و اشراف اطلاعاتی در حوزه تهدیدات دشمن را داریم و با همگرایی سیستمهای اطلاعاتی در ابعاد مختلف، رصد ما بر بیگانگان، رصدی كاملاً مسلط و مناسب است.
به گزارش فارس، حسین طائب با اشاره به نقش و جایگاه نیروهای امنیتی اطلاعاتی در دوران جنگ و پس از آن، اظهار عقیده کرد: آن چیزی كه انقلاب ما را حفظ كرده و باعث تداوم آن در مقابل تهدیدات مختلف بوده، "قدرت نرم و حضور مردم" بوده است.
وی ادامه داد: امام در این قدرت نرم، بازتولید قدرت كرد و به این قدرت سازمان داد و در جایی فرمودند ارتش بیست میلیونی، و در جایی دیگر به اطلاعات ٣۶ میلیونی اشاره كردند؛ مگر میشود ملتی بخواهد روی پای خود بایستد ولی نداند كه در اطرافش چه اتفاقی رخ میدهد و دشمنان داخل سرزمنیش چه كار میكنند؟ قطعاً چنین ملتی باید به محیط پیرامونی خود اطلاعات و اشراف داشته باشد و تحركات دشمن را رصد كند.
رئیس سازمان اطلاعات سپاه با بیان اینكه سیستم اطلاعاتی مانند دیدبانی بههنگام است كه تمام تهدیدات و آسیبهای انقلاب را رصد میكند و برای مقابله با آن اقداماتی را انجام میدهد، یادآور شد: بحمدالله سیستم اطلاعاتی پس از ٣٢ سال از پیروزی انقلاب به سرعت در مقابل انواع تهدیدات نیروهای ماركسیستی، حزب توده، شبكههای جاسوسی رژیم صهیونیستی، سیا، انگلیس و جنگ نرم دشمن ایستادگی كرده است.
در آینده اخبار خوبی در زمینه فعالیتهای سایبری اعلام میشود
وی در ادامه با اشاره به آمار عملكرد اطلاعات سپاه در فضای سایبری و مجازی، اظهار داشت: اطلاعات سپاه مأموریتهای متعددی دارد و یكی از مأموریتها این است كه در صورت فعالیت دشمن در فضای سایبری، بر آن فعالیتها اشراف خوبی داشته و در آینده اخبار خوبی را در این زمینه خواهیم داد.
اشاره وی به گروههای اطلاعاتی و سرکوبگر سپاه در فضای اینترنت و همچنین هکرهای وابسته به حکومت است، که به شناسایی و بازداشت و اختلال در زمینه آزادی اطلاع رسانی مشغول می باشند.
رئیس سازمان اطلاعات سپاه درباره خیزش های سال گذشته که از آن بعنوان "فتنه ٨٨ و پسماندهایی كه در سال جاری نیز اقداماتی انجام دادند" یاد کرد و گفت "در فتنه و فضای غبارآلود بخشی از نیروی خودی نیز راه را گم كردند؛ امروز پس از گذشت نزدیك دو سال از جریان فتنه میبینیم كه غبارها برطرف شده و حتی كسانی كه مسیر را گم كرده بودند، مسیر را یافتهاند و نقش سیستمهای بیگانه در چگونگی به چالش كشیدن انقلاب را میبینند."
وی مدعی شد: با كنار رفتن غبارها، دیگر مسأله انقلاب و ضدانقلاب مطرح است؛ امروز ما با جریان ضد انقلاب و شبكههای سازماندهی شده از سوی منافقان و سلطنتطلبان رو در رو هستیم و ملت ما نیز آگاه شدهاند كه سرویس اطلاعاتی موساد سوژهسازیهایی از جمله ترور دانشمند هستهای را طراحی میكند و طبیعی است كه ما در این مسیر كار اطلاعاتی خود را انجام میدهیم و به محورهای آنها اشراف داریم.
فرمانده سابق بسیج افزود: متناسب با حجم تهدیداتی كه بر كشور ما وجود دارد، تمام دنیای كفر درصدد لطمه زدن به جمهوری اسلامی و ستون خیمه انقلاب است؛ با این حال ما بهترین وضعیت امنیتی و اشراف اطلاعاتی در حوزه تهدیدات دشمن را داریم؛ در واقع با همگرایی سیستمهای اطلاعاتی در ابعاد مختلف، رصد ما بر بیگانگان، رصدی كاملاً مسلط و مناسب است.
خیزشهای مردمی در خاورمیانه از انقلاب اسلامی تأسی گرفته است
رئیس سازمان اطلاعات سپاه در پایان به تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه اشاره كرد و اظهار عقیده کرد: اكنون در خاورمیانه خیزشهای مردمی صورت میگیرد كه تمام اینها از مقاومت ملتها به خصوص انقلاب اسلامی تأسی گرفتهاند؛ در نتیجه یادآوری جهاد و شهادت، انرژی را در مردم بازتولید میكند كه وعده الهی زودتر تحقق مییابد.
ندای سبز آزادی: شورای هماهنگی راه سبز امید طی بیانیه شماره پنج خود، با بیان اینکه "روز سه شنبه ۱٧ اسفند (هشتم مارس) فرصت دیگری برای پیوند «روزجهانی زن» با جنبش سبز مردم ایران در پیگیری مطالبات جامعه زنان ماست"، همراهی و همگامی خود را با برنامه های فعالان و نهادهای حوزه زنان برای پاسداشت این روز اعلام و از تبدیل آن به تجمع های اعتراضی نسبت به زندانی بودن دو بانوی سبز و رهبران جنبش حمایت کرد و همزمان از همراهان سبز خواست که فعالانه در برنامه های این روز شرکت نمایند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
مشارکت پرشور مردم در اعتراض به زندانی کردن رهبران جنبش سبز و همسرانشان از سوی حاکمیت در روز ده اسفند در خیابانهای تهران و شهرستانها پویایی و زنده بودن این جنبش مدنی و حقوق محور را به رغم فضای پلیسی و امنیتی حاکم و تمهید هزاران نیروی نظامی و شبه نظامی برای جلوگیری از این حضور به نمایش گذاشت . جنبشی که بیش از بیست ماه است به رغم همه سرکوبها و زندانها و شکنجه ها با صبر و استقامت راه بسوی آزادی و عدالت و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نفی هرگونه استبداد و خود کامگی را به مدنی ترین وجه همپای رهبران خود پیموده و در رسیدن به این اهداف لحظه ای تردید بخود راه نداده است و قطعا تا دستیابی به نتیجه از پای نخواهد نشست . شورای هماهنگی راه سبز امید وظیفه خود می داند از اینهمه احساس وظیفه و شور نسبت به وضعیت رهبران جنبش آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حضور خیابانی سبزها تقدیر و تشکر نموده وبراین امر تاکید نماید که تا آزادی این رهبران باید به اعتراضات به هر شیوه ای که ممکن است ادامه داد تا حاکمیت در یابد که فکر و اندیشه آنان در ذهن و دل ما جاری است و به بند کشیدن آنها جز اینکه برگ سیاه دیگری برکارنامه حاکمیت اقتدارگرا اضافه کند اثر دیگری ندارد و فقط یک مطالبه دیگر بر فهرست مطالبات تاریخی جنبش سبز می افزاید و آنهم ازادی رهبران جنبش است که درستی راه و انگیزه پایداری سبزها را در برابر وضعیت نامطلوب کنونی دامن می زند .
در روزهای پیش روی « روز جهانی زن » را داریم . حضور فعال زنان در جنبش سبز را می توان با شهادت «ندا آقاسلطان » در روزهای آغازین و در پیشانی آن شناسایی کرد بگونه ای که به نماد این جنبش در سراسر جهان تبدیل شد ، و این حضور را در همه روزهای سخت پشت سر گذاشته شده می توان در همه جا دید ، از کهریزک تا اوین ، از صبوری مادران وهمسران هزاران زندانی ، و از همراهی دکتر زهرا رهنورد و فاطمه کروبی همپای رهبران جنبش میرحسین موسوی و مهدی کروبی ، که اینروز به همین دلیل به بند اسارت و زندان گرفتار آمده اند . ایندو بانوی سبز جلوه ای نو به جنبش داده و آن را از همه جنبش های تاریخ معاصرمان متمایز ساخته اند و اینکه این جنبش در پی دستیابی به جامعه ای است که در آن زنان همپای مردان از همه حقوق انسانی و منزلت اجتماعی و سیاسی برخوردار شوند و هیچگونه تبعیضی آنها را از حضور فعال درعرصه عمومی محروم نکند .
در ویراست دوم منشور جنبش که به امضای دو رهبر زندانی رسیده ، تصریح شده است :" حضور مؤثر زنان در جنبش سبز را باید فرصتی برای برداشتن گام هایی بلندتر در جهت رفع تبعیض های جنسیتی و تحقق مطالبات برحق آنان شمرد. جنبش سبز حمایت همه جانبه و همراهی با جنبش زنان را در زمره اولویت های بنیادین خویش می داند و معتقد به این ضرورت تاریخ اجتماعی ایران است که زنان علاوه بر ایفای نقش مهم خود در خانواده، بعنوان هویتی مستقل، جایگاه بایستة خویش را در جامعه بازیابند." روز سه شنبه ۱٧ اسفند(هشتم مارس) فرصت دیگری برای پیوند «روزجهانی زن » با جنبش سبز مردم ایران در پیگیری مطالبات جامعه زنان ماست، از این رو شورای هماهنگی راه سبز امید همراهی و همگامی خود را با برنامه های فعالان و نهادهای حوزه زنان برای پاسداشت این روز اعلام و از تبدیل آن به تجمع های اعتراضی نسبت به زندانی بودن دو بانوی سبز و رهبران جنبش حمایت می نماید و از همراهان سبز می خواهد که فعالانه در برنامه های این روز شرکت نمایند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
دوازدهم اسفندماه ٨٩
محسن هاشمی مدیرعامل شرکت راه آهن شهری تهران و حومه (مترو) با ارسال نامه ای به دکتر محمدباقر قالیباف ضمن تشریح عملکرد خود و قدردانی از حمایت های شهردار تهران محدودیت هایی را که مانع توسعه خدمات مطلوبتر به شهروندان تهرانی است را برشمرد و از سمت خود استعفا کرد.
به گزارش خبرنگار "تهران سما" محسن هاشمی در نامه ای به دکتر محمدباقر قالیباف شهردار تهران، استعفای خود را از سمت مدیرعاملی مترو تهران اعلام کرد.
دربخشی از نامه استعفای محسن هاشمی خطاب به شهردار تهران آمده است : عطف به استعفاهای مکرر گذشته و پیرو مصوبه اخیر در مورد ابقای این جانب برای یک دوره جدید، از عنایات و اطمینان مجدد آن بزرگواران، قدردانی میکنم.
در ادامه این نامه آمده است: متاسفانه علی رغم حمایت مجلس شورای اسلامی، شورای اسلامی شهر و شهرداری تهران برای تامین نقدینگی از طرق مختلف از جمله بودجه سالیانه، فاینانس بین المللی، حساب ذخیره ارزی و اوراق مشارکت، به دلایل مختلف از جمله تحریم خارجی و مشکلات داخلی امکان استفاده از اعتبارات قانونی فراهم نمی گردد و با وجود درآمد ارزی در سال های اخیر، برنامه های مهم مترو در امر توسعه خطوط با عدم همکاری دولت دچار تاخیر در تجهیز می شود.
وی در این نامه با اشاره به مشکلات نقدینگی برای خدمت رسانی به مردم آورده است: متاسفانه هم اکنون به دلیل کمبود و تجهیز ناقص واگن از نصف ظرفیت خطوط استفاده می شود، این در حالی است که واگنها و تجهیزات آن در گمرک در حال خاک خوردن هستند.
در این نامه تاکید شده است: اکنون مردمی که خدمت رسانی عزت مدارانه به آن ها آرزوی نظام اسلامی و بالاترین عبادت برای مسئولان است و زنان، کودکان و سالخوردگان که از آلودگی هوا و ترافیک به ایستگاه های مترو پناه آورده اند از فشار و ازدحام که ناشی از کم لطفی مسئولان دولتی در تامین خواسته های قانونی مترو است، رنج می برند و تمام پیگیری ها از وزارت کشور، ستاد مدیریت حمل و نقل و مصرف سوخت، شورای اسلامی شهر، مجلس و دولت به نتیجه مناسبی که در شان پروژه حیاتی چون مترو باشد نرسیده است. (گزارش دقیق تر مشکلات و پیگیری ها به پیوست این نامه تقدیم می شود)
هاشمی در ادامه این نامه ضمن عرض پوزش، با بیان اینکه قطعا قبول مسئولیت مجدد در این وضعیت به نفع توسعه و بهره برداری از خطوط مترو نخواهد بود و با اشاره به اینکه برخی مشکلات به وجود آمده و عدم حمایت ها از مترو ممکن است به دلیل حضور وی در مدیریت این شرکت باشد آورده است: برای این که بیشتر از این مردم، مسافران و توسعه مترو در فشار قرار نگیرند، علی رغم اعتقاد به خدمت و اعتماد به توان جناب عالی و همکارانم خواهشمند است موافقت فرمایید فرد دیگری که امکان ایجاد هماهنگی بیشتر خواهد داشت در راس مدیریت این شرکت قرار گیرد. بدیهی است اینجانب از ادامه هرگونه همکاری با شهرداری و شرکت مترو دریغ نخواهم کرد.
در ادامه دخالت های نظامیان در روند مسائل سیاسی و انتخاباتی کشور، فرمانده ارشد سپاه قزوین با بیان اینکه "اگر نتیجه انتخابات مجلس نهم نتیجهای در راستای ارزشهای ما نداشته باشد، سال ٩۱ سالی بسیار خطرناک و حتی خونین است"، اظهار عقیده کرد "صاحبنظرانی که قدرت تحلیل دارند و تاکنون مسائل را به درستی پیشبینی کردند، گفته اند که اگر مجلس بعد مجلس سالمی نباشد، سال ٩۱ فتنه خونین است زیرا با هم میجنگیم و جریان انحراف سردرمیآورد. "
فرمانده سپاه موسوم به «صاحبالامر» در استان قزوین، همچنین خطاب به شورای نگهبان گفت: باید دقت بیشتری شود و اسناد و مدارک و اطلاعات صحیح در این خصوص جمع شود و کسی که باید پذیرفته نشود، رد شده و به کسی که باید تذکر داده شود نیز تذکر داد.
به گزارش فارس، سالار آبنوش، فرمانده سپاه صاحبالامر استان قزوین پنجشنبه شب در همایش ناظران شورای نگهبان گفت: در عصر موسی کسانی منحرف و گوسالهپرست شدند و این گوسالهپرستی ننگی است که پاک نمیشود. در آن زمان با وجود موسی و آن همه نشانه و دلیل مردم گوساله پرستیدند و در عصر ما نیز آدمهایی مانند موسوی و کروبی سامری ما بودند که عدهای گوساله آنها را پرستیدند.
فرمانده سپاه صاحبالامر استان قزوین اعلام کرد: ما مسئولیت خطیری داریم، باید مواظب باشیم که این انقلاب به انحراف کشیده نشود، تا چند روز قبل وحشتمان از فتنه بود، البته فتنه واقعی و عمیقی بود و خداوند متعال عنایت کرد و در سایه مدیریت و صفای وجود موسای زمان، فتنه خاموش شد.
وی عنوان داشت: همان فتنه در حال ائتلاف با جریان دیگری به نام انحراف است و ریشه هر دو دارد یکی میشود و در انتخابات آینده پیچیدگی و سختی از انتخابات قبلی بیشتر است.
آبنوش مدعی شد: ما گروهی داشتیم که با عناوین اصلاحات، دوم خرداد و فتنه که همه یکی بود طرف مقابل ما بودند و امروز چیزی وسط به نام انحراف درست شده که باید با چشمان تیز و ارتباط صاف با خدا از پروردگار مدد بخواهیم زیرا پیچیدگی آنقدر بالاست که تشخیص دادن بسیار سخت است.
وی اعلام کرد: اگر نتیجه انتخابات مجلس نتیجهای نباشد که در راستای ارزشهای ما باشد سال ٩۱ سالی بسیار خطرناک و حتی خونین است به طوریکه صاحبنظرانی که قدرت تحلیل دارند و تاکنون مسائل را به درستی پیشبینی کردند، بیان داشتند که اگر مجلس بعد مجلس سالمی نباشد سال ٩۱ فتنه، خونین است زیرا با هم میجنگیم و جریان انحراف سردرمیآورد.
فرمانده سپاه صاحبالامر استان قزوین خطاب به ناظران شورای نگهبان گفت: باید دقت بیشتری شود و اسناد و مدارک و اطلاعات صحیح در این خصوص جمع شود و کسی که باید پذیرفته نشود، رد شده و به کسی که باید تذکر داده شود نیز تذکر داد.
وی با اشاره به کسب رأی به واسطه پرداخت پول افزود: این اهانت به ملت ماست که پول دارد انتخابات را رقم میزند و هدایتهای اینچنینی دارد میشود و باید توجه داشت جریان انحراف پیچیدهتر از فتنه است و با اسم ولایت، ارزشها، امام زمان و انتظار جلو میآیند و نقابشان، نقاب مهدویت است.
آبنوش اعلام کرد: ریشه جریان انحراف و فتنه یکی است و امروز جریان انحراف دارد افراد کمظرفیت و دارای دو چهره را جذب میکند، آنها که از پست و مقام تنزل یافتند و کمظرفیت هستند، شناسایی میشوند و اینها اصحاب جریان انحراف هستند و بعضا نیز نشانههای جانبازی و سابقه جبهه دارند و یا از خانواده شهدا و ایثارگر هستند.
فرمانده سپاه صاحبالامر استان قزوین تأکید کرد: جریان انحراف زیرک و هوشمند است و باید دقت داشت، فتنه در فرآیندی بیست ساله عمل کرد به طوریکه در نخستین نماز جمعه بعد از رحلت امام گفتند چون امام یکی بود دیگر به کسی دیگر امام نمیگوییم و ما این سخن را صداقت دانستیم در حالی که آغاز فتنه بود.
وی بیان داشت: پنج واژه اصلی که امام انقلاب را روی آنها بنا نهاده بود را از ما گرفتند و این مسیر فتنه بود و امروز نیز در قالب جریان انحراف دارند پیش میآیند و باید توجه داشته باشیم.
وی اعلام کرد: این مار چند سر همه جای نظام را گرفته ولی کنارش نمیزنیم و مردم باید آنها را به انزوا بکشند و برخی میگویند چرا اینها دستگیر نمیشوند در حالی که پشت صحنه مهم است و دشمن اصلی آنها هستند.
ایران تنها کشوری است که تعداد خبرگزاریهای آن تقریبن با تعداد روزنامههای سراسری آن برابری میکند. این امر در دیگر نقاط جهان بسیار عجیب و غریب است.
پس از پیروزی محمدخاتمی در انتخابات ریاستجمهوری سال 76، دولت اصلاحات تلاش کرد تا فضای رسانهای را باز کند، اما این امر با مشکلات و محدودیتهایی روبهرو شد و پس از چندی به بسته شدن فلهای روزنامهها منجر شد.
با این حال، دوران اصلاحات، مطبوعات و رسانهها از بیشترین آزادی برخوردار بودند؛ اما با آمدن احمدینژاد به عرصه سیاست ملی، از مطبوعات تنها جسدی بدون روح آزادی باقی مانده است.
در همین فضای امنیتی که اکنون بر مطبوعات و رسانههای داخل ایران حاکم است، دولت حتا طاقت ندارد که یک خبرگزاری یا سایت خبری و یا روزنامهای، اندکی از او انتقاد کند و یا به اندازه کافی تمجید نکند.
به همین دلیل، دولت تمام تلاش خود را برای یکسانسازی رسانهها به کار میگیرد تا بتواند به تمامی بر آنها کنترل داشته باشد.
البته در این بین، نقش قوه قضاییه و همچنین نهادهای امنیتی را نباید نادیده گرفت.
خبرگزاریها یک شکل میشوند
به تازگی خبر تغییر مدیرعامل ایسنا منتشر شده و قرار است یکی از چهرههای نزدیک به عضو جنجالی دولت به عنوان مدیر عامل جدید آن معرفی شود.
به گزارش جهان، منابع آگاه از تغییر مدیرعامل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در آینده نزدیک خبر میدهند.
گفته می شود قرار است همانند اتفاقی که در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) افتاد، باز هم یک چهره نزدیک به مشایی به عنوان مدیر عامل جدید ایسنا معرفی شود.
این تغییر حتا بعضی از محافظهکاران را نگران کرده است، زیرا بر طبق آن، خبرگزاری ایسنا نیز، به طور غیررسمی تحت نظر رئیس دفتر احمدینژاد قرار میگیرد.
محافظهکارانی که با مشایی مخالف هستند این اقدام را در راستای دومینوی افزایش قدرت رسانهای چهره جنجالی دولت میدانند؛ اما واقعیت بسیار فراتر از این است. در حقیقت این گونه رفتارها آخرین حلقههای محدودیت رسانههای ایران است که به مرگ کامل آن منجر میشود.
ولع زیاد ایرانیها برای تأسیس خبرگزاری
در این بین، حسین انتظامی در مراسم افزایش زبان ششم به خبرگزاری مهر، با اعلام این خبر که حدود 50 تقضا برای تأسیس خبرگزاری در دست بررسی است، گفت: «متأسفانه در کشور ما به جهت استیلای ظاهرگرایی و سادهگیری امور، فرق خبرگزاری با سایت خبری جدی گرفته نمیشود و بسیاری از کسانی که علاقه به فعالیت دارند گمان میکنند با گذاشتن تابلوی خبرگزاری، واقعن خبرگزاری میشوند درحالی که خبرگزاری، علایم و شاخصهایی دارد، از جمله: تعداد تولید در روز، تعداد سرویس و همکار، داشتن خبرنگار، فعال در حوزههای خبری، دفاتر منطقهای و بینالمللی، قراردادهای همکاری بینالمللی، خبرنگار مقیم، اعزام خبرنگار، تعداد زبان، میزان کد شدن در رسانه ها و...»
نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات ادامه داد: این تکثر بدون توجه به زیرساختها، آموزش ومقولاتی از این دست، به جای آن که نشانه توسعه یافتگی باشند ضد توسعه خواهد بود و به جای آن که رقابت استعلایی را شاهد باشیم، همین سرکنگبین از قضا صفرا می افزاید و مخل خواهد بود.
فعالیت غیرحرفهای و حزبی خبرگزاریها در ایران
با این حال به عقیده صاحبنظران عرصه رسانه، فعالیت همین خبرگزاریهای موجود در ایران نیز غیرحرفهای و غیراستاندارد است.
در حالی که در سراسر دنیا خبرگزاریها از فروش خبر ارتزاق میکنند، اما در ایران به دلیل نبود حق کپیرایت و وابستگی هر خبرگزاری به سازمان و جناح خاص، کسی خبر را نمیخرد و جدای از این وقتی رقیب عظیم دولتی خبرگزاریها در هر شرایطی اخبار خود را رایگان عرضه میکنند، کسی حاضر به خرید خبر در داخل کشور نیست.
ضمن آنکه خبرگزاریها در ایران مثل روزنامهها، وابسته به احزاب و گروههای مختلف هستند و خلاء احزاب را جبران میکنند.
با توجه به انحصار رادیو و تلویزیون در دست جناح اقتدارگرا و همچنین تسلط روزافزون دولت بر رسانههای چاپی و دیجیتالی، دورنمای روشنی برای آینده رسانه در جمهوری اسلامی به چشم نمیخورد.
ندای سبز آزادی: دکتر محمد تقی کروبی در واکنش به ادعای وزیر خارجه دولت کودتا مبنی بر آزاد بودن مهدي کروبی و مير حسين موسوی و بیان اینکه «ممکن است به ميل و تصميم خود در حال حاضر در خانه نباشند.»، از این خبر کذب اظهار تعجب و تاسف کرده است.
پیش از این وزير امور خارجه دولت کودتا در مصاحبهای با یورو نیوز در پاسخ به پرسشی در خصوص حصر ميرحسين موسوی و مهدی کروبی گفت: «اين طور که شما می گوييد نيست و اين آقایانی که شما به آنها اشاره داشتيد در خانههايشان مشغول زندگی معمولی خود هستند.»
به گزارش سحام نيوز متن كامل اين نامه بدين شرح است:
يا اَيُّهَا الَّذين آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصادِقين.
جناب آقای دکتر صالحی
وزیر محترم امور خارجه
با سلام
خبری دیروز از شما نقل شد که در حاشیه اجلاس حقوق بشر در ژنو مدعی شده اید که آقایان موسوی و کروبی آزاد هستند و خانواده هایشان با آنها دیدار می کنند. انتشار این خبر کذب موجب تعجب و تاسف گردید. شنیدن این خبر آن هم از لسان شخصیتی نظیر شما و در مقابل چشم تیزبین رسانه های بین المللی و مردم باهوش ایران همگان را متعجب کرد. جنابعالی به خوبی میدانید که 22 روز است تمامی اعضای خانواده های کروبی و موسوی نه تنها نتوانسته اند پدر و مادر خود را ببینند بلکه 12 روز است که نمی دانند بر سر آنان چه آمده است. بعید می دانم ایرانی پیدا شود و نداند 12 روز از ناپدید شدن این بزرگان می گذرد. آیا رنجنامه فرزندان مهندس موسوی را نخوانده اید؟ آیا فریاد های اعتراض مردم را در این روزها نشنیده اید؟ آیا روند محکوم کردن این حرکت را از سوی تعدادی از مراجع و شخصیت های مطرح کشور ندیده اید؟
دوست دارم خودم را به عوامی زده و فرض را بر عدم اطلاع جنابعالی از ماجرا بگذارم زیرا دروغ در شریعت اسلامی به شدت مذمت شده، در روایات علاوه بر نهی آن برای مرتکب عذاب مقرر گشته و در فرهنگ غنی و کهن ایرانی جایگاهی ندارد. اما در این حالت توان شما را در اداره دستگاه دیپلماسی کشور، آنهم در این برهه حساس زیر سوال برده ام. مگر می توان قبول کرد کسی که بر راس دستگاه دیپلماسی کشور تکیه زده از مهمترین حادثه کشورش که به یکی از جنجالی ترین اخبار رسانه های مستقل جهان تبدیل شده است، بی خبر باشد. اگر این فرض را بپذیریم آنگاه باید به این سوال پاسخ داد که آیا چنین فردی که از بدیهیات جامعه خود بیگانه است می تواند منافع ملی کشوری را با عزت، مصلحت و حکمت در دنیای پیچیده امروز استیفاء کند؟ آیا این فرد و زیر مجموعه اش می تواند اعتماد جامعه بین دالمللی را به صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای کشور جلب کند؟ و دهها سوال بی پاسخ دیگر.
اما فرض دیگری نیز هست و آن سلب نسب از همگی ماست. شاید شما نیز به مانند جماعت لباس شخصی هائی که در 14 خرداد امسال در مرقد امام نسب فرزند امام را از وی گرفتند و به سید حسن نصرالله دادند، در یک حرکت برق آسا و انقلابی از فرزندان کروبی و موسوی سلب نسب کردید و ماموران امنیتی و زندانبانان را جایگزین ما کردید. آری آنان روزانه این بزرگان را در بازداشت می بینند. حکایت شما من را یاد داستان سوهان فروش قمی می اندازد که شاگردی بنام عبدالله استخدام کرد و بلافاصله ابائی برای وی خرید و تن وی کرد و سپس آن را در جا رختی آویزان کرد. هرگاه کسی از کیفیت سوهان ها سوال می کرد با فریاد پاسخ می داد به اباعبدالله چنین و چنان است. او به ابای شاگردش قسم می خورد و مشتری ها قسم به فرزند رسول خدا را می شنیدند.
جناب آقای صالحی
موقعیت خانوادگی، تحصیلات، افتخار معلمی دانشگاه و مهمتر از همه روح و روان انسانی شما باید مانع از توسل به چنین روش هایی گردد. آری می دانم شما سال ها بعنوان یک دپلمات فعال در اروپا بودید و آثار زیان بار چنین رفتار هایی را بخوبی می دانید، اما راه فرار را در توسل به دروغ نمی بینم.
با تشکر
محمد تقی کروبی
روز گذشته خانواده مهدي كروبي براي چندمين مرتبه با مراجعه درب منزل پدرشان، مجددا با درب بسته روبرو شدند. يكي از اعضاي خانواده مهدي كروبي به خبرنگار ما گفت طي دو روز گذشته براي اثبات دروغگويي ها ادعاهاي واهي دادستان تهران مبني بر اينكه "آقايان كروبي و موسوي در منازلشان هستند" چندين مرتبه به منزل آقاي كروبی مراجعه نموديم. هرچقدر درب زديم هيچ شخصي پاسخگو نبود. از همسايگان در مورد رفت و آمد ها پرس و جو نموديم و آنها به ما گفتند چراغ هاي ساختمان طي اين مدت هميشه خاموش بوده است و مشخصا كسي در آن سكونت ندارد.
در همين خصوص خبرنگار سحام نيوز طبق اخبار بدست آورده برخي ابعاد ديگر اين آدم ربايي حكومتي را فاش نمود. به گزارش خبرنگار سحام نيوز:" در شب آدم ربايي، آقاي وحيد از مسئولين رده بالاي دفتر رهبري و معاون اجرايي ايشان؛ به همراه چندين نفر ديگر با حضور در منزل آقاي كروبي، شخصا فرماندهي اصلي اين كار را به عهده داشته و آقاي كروبي و خانم فاطمه كروبي را از منزل بيرون نموده و به مكان نامعلومي منتقل كردند. همچنين نيروهاي تحت فرمان ايشان تمامي كتاب ها، اسناد شخصي،داروها و حتي برخي اجناس و اسباب هاي منزل را نيز خارج نموده و به تاراج بردند. همچنين اين نيروها شروع به تعويض تمامي قفل هاي منزل نمودند. ما معتقديم مسئوليت اين آدم ربايي سياسي بر عهده شخص رهبري بوده و آقاي وحيد به عنوان عاليترين مقام دفتر و نيز معاون اجرايي ايشان، مجري اين طرح بوده است"
لازم به توضيح است "وحيد حقانيان" يا بنا به قول مشهور "وحيد" معاون اجرايي دفتر رهبري است که به عنوان يک چهره بسيار بانفوذ و قدرتمند وظيفه ابلاغ تصميمات و نقطه نظرات آيت الله خامنه اي به دستگاه هاي مختلف سياسي، امنيتي و نظامي و ايجاد هماهنگي ميان آنها را بر عهده دارد. از وحيد حقانيان به عنوان دست راست رهبر جمهوري اسلامي يا به عبارت دقيق تر مباشر اصلي ايشان نام برده مي شود. با وجود اين هيچ اطلاعاتي درباره اين او در رسانه ها به چشم نمي خورد و هيچ کدام از مسئولان ارشد نزديک به آيت الله خامنه اي در خاطرات، نقل قول ها يا اظهار نظرات خود اشاره اي به اين فرد نکرده اند.
نخستين تصاويري که از وحيد در رسانه ها به چشم خورد مربوط به مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوري احمدي نژاد در دور دوم است که او حکم تنفيذ را به دستان آيت الله خامنه اي مي دهد و سپس همانجا مي ايستد.این کار معمولا توسط رئیس جمهور قبلی یا رئیس مجلس خبرگان یا افرادی در ردههای مشابه انجام میگرفتهاست. وی همچنین در مراسم تحلیف احمدی نژاد در مجلس شورای اسلامی حضوری بسیار پر رنگ داشت.
موسیقی، مظلومترین هنر در جمهوری اسلامی است؛ نه تنها قانون مدونی در زمینه تولید و پخش آثار موسیقایی وجود ندارد، بلکه برخورد سلیقهای با این هنر، ریشه به تیشه آن زده است.
معمولن برای برخورد با موسیقی به فتواهای فقها استناد میشود، اما هیچگاه تلاشی نشده است که میان هنرمندان موسیقی و فقها تعاملی صورت بگیرد و دولت اسلامی روندی یکسان را درباره موسیقی اتخاذ کند.
سياست متناقض رسانه ملي درباره موسيقي
مرکز موسيقي صدا و سيما سالهاست که در زمينه توليد آثار موسيقايي فعاليت ميکند؛ اما سوال اينجاست که سازماني که از نشاندادن ساز، دوري ميکند چگونه ميتواند به توليد آثار فاخر در اين زمينه بپردازد؟
شهرام منظمي، رهبر ارکستر سنتي مرکز موسيقي صدا و سيما، در گفتوگو با خبرگزاري ميراث فرهنگي، موسيقي خوب را به چلوکباب تشبيه ميکند و ميگويد: اگر مردم هر روز چلوکباب بخورند خسته و دلزده ميشوند. شنيدن موسيقي خوب هم، همين است اگر مردم موسيقي بد نشنوند، تفاوت آن از موسيقي خوب را نميشناسند و به ارزش کار خوب، پي نميبرند.
مرکز موسيقي صداوسيما، بخشهاي مختلفي چون ارکستر سمفونيک، ارکستر سنتي، موسيقي آذري، کردي، لري و... را دربرميگيرد. سازماني که سالهاست از نشان دادن ساز به بينندگان خود، پرهيز ميکند و تنها به پخش تيزرهاي تبليغاتي آلبومهايي ميپردازد که از سوي موسسه سروش منشر شدهاند.
منظمي درباره توليدات سازماني که از نشان دادن تصوير ساز، دوري ميکند، گفت: نشان ندادن ساز از رسانه ملي، ارتباطي به مرکز موسيقي صداوسيما ندارد چراکه سياستهاي توليد و پخش، جداي از يکديگرند.
این بیبرنامگی صدا و سیما درباره موسیقی تا حدودی در حوزههای دیگر به ویژه سینما هم به چشم میخورد، اما درباره موسیقی اوضاع بسیار نامطلوبتر است.
به عنوان نمونه صدا و سیما برای فشار بر اهالی سینما نیز آثار آنان را به ندرت از صدا و سیما پخش میکند تا پول کمتری نصیب تهیهکنندگان سینمایی شود.
موسیقی از تریاک خطرناکتر است!
به تازگی امام جمعه مشهد، از «جوانانی که سیخ در گوش میکنند و موسیقی میشنوند» انتقاد کرده و گفته است: «محشور شدن با جریان آهنگ و موزیک یک حشر و انسی است که انسان را از محوطه عبودیت و بندگی خدا جدا میکند.»
به گزارش روزنامهٔ خراسان، «سیداحمد علم الهدی» در خطبه اول نمازجمعه این هفته مشهد، به بحث موسیقی اشاره کرد و گفت: اگر موسیقی واقعا یک هنر بود، از این هنر باید در مسائل معنوی و ارزشی هم استفاده میشد. وی با بیان این که ائمه اطهار(ع) که قوی ترین هنرمندان این عرصه را در میان شیعیان خود داشتهاند از آن استفاده نکردهاند گفت: دلیل این که استفاده نکردهاند این بود که نوع لهو موسیقی متبادر از آن است.
این اظهارات امام جمعه مشهد، نمونهای از مخالفت روحانیان سنتی و در کل جمهوری اسلامی با موسیقی است؛ هرازگاهی این اظهارات باعث میشود تا محدودیتهای جدیدی علیه موسیقی ایران اعمال شود.
امام جمعه مشهد اضافه کرد: «امام (ره) در یکی از فرمایشات خود فرمودهاند ضرر موسیقی از تریاک بیشتر است.»
حمله به جشنواره موسیقی فجر
در حالی که جشنواره موسیقی فجر با هزار اما و اگر و بدون استادان بزرگ موسیقی ایران برگزار شد، باز هم جناح اقتدارگرا تلاش میکند تا به این جشنواره نصف و نیمه حمله و آن را محکوم کند.
در تازهترین خبری که درباره این جشنواره منتشر شد، رسانههای محافظهکار به حاشیه این جشنواره پرداختند و از آن جنجال ساختند.
سایت محافظهکار صراط، برخی هنرمندان را «مسئلهدار» خواند و اجرای موسیقی از سوی آنها را اتفاقی دانست که «حتی در دوران اصلاحات و وزارت بهاءالله مهاجرانی هم دیده نشده بود» .
این گونه توهین به هنرمندان و همچنین عطاالله مهاجرانی که اسم او را به «بهاءالله» تغییر دادهاند، نشان از کینه و دشمنی دیرینه جناح حاکم با موسیقی و هنرمندان و هنردوستان است.
این سایت نوشته است: «از وضعیت اسفبار ظاهری شرکتکنندگان که بگذریم برخی گروههای کُر که ظاهرا به جای اجرای زیبا زمان خود را صرف طراحی لباس و آرایش کرده بودند به شدت خود نمایی میکرد.»
حمله به موسیقی و اهالی موسیقی و همچنین برنامههای آن، در حالی صورت میگیرد که هنرمندان بزرگ این عرصه همیشه شکایت خود را به تمامی شیوهها بیان میکنند و این شکایت از سوی مدیران هنری کشور با بیتوجهی مواجه میشود.
موسوی در قتلگاه حمام فين يا در تبعیدگاه احمدآباد؟
به قلم حسین علیزاده - دیپلمات پیشین
"جامعه شناسي نخبه كُشي" نام كتابي بس ارزنده به قلم علی رضاقلی است كه با ذكر مثال هایي از تاريخ معاصر ايران به تحليلي جامعه شناسانه از علت عقب ماندگی سياسي- اجتماعي ايران پرداخته و به خوبی نشان می دهد که ارباب قدرت براي بقا در قدرت چند روزه خود، چگونه نخبه ترین مشاوران و کارگزاران خود را سربه نیست کرده اند.
قتل میرزا ابوالقاسم قائم مقام به دستور محمد شاه، رگ زدن میرزا تقي خان امير كبير در حمام فين به دستور ناصرالدين شاه و حبس خانگی محمد مصدق در تبعيدگاه احمدآباد به دستور محمدرضا شاه، مثال هایی است که نویسنده با عنوان نخبه کُشی در تاریخ معاصر ایران از آن یاد می کند. این نخست وزیران(صدراعظم) برجسته تاريخ معاصر ايران كسانی هستند که نام و خدماتشان از يك سو و بي مهري روزگار از سوي ديگر هرگز از يادها زدوده نمي شود.
جمهوري إسلامي طي سه دهه از عمر خود،اما، كلكسيوني پربرگ از مظالم و بي مهري را در انبان دارد که نه تنها بر فرهيخته ترين فرزندان این سرزمین بلكه بر يك يك كساني كه در اين سي سال در مقاطع مختلف رييس دولت بودند روا داشته است.
جمهوري إسلامي خود را محاكمه مي كند
به استثناي دولت مستعجل باهنر در دوران رياست جمهوري شهيد رجايي، رفتاري كه تا كنون با بازرگان، بني صدر، موسوي، هاشمي و خاتمي شده است، در بهترين توصيف چیزی نیست جز محاكمه تاريخ سي و دو ساله انقلاب اسلامي به دست خود او.
در كنار اين بي مهري ها به عالي ترين مقامات كشوري، رفتاري كه تاكنون با فرهيختگاني از دانشگاهيان، سياستمداران و حتي مراجع تقلید شده، خود حكايت تلخي است كه فرداي تاريخ انقلاب به تفصيل از آن خواهد نوشت.
جمهوري اسلامي در اين كوتاه عمر خود مثال اتمّ و اكمل نظام و حاکمیت نخبه كُش است. اگر كسي در اين گزاره ترديدي داشته باشد كافي است نگاهي به رسانه هاي رسمي جمهوري اسلامي بياندازد كه چه بي پروا شخصيت هاي طراز اول خود مثل خاتمي، هاشمي، موسوي و كروبي را تا سرحد جيره خواري امريكا لجن مال مي كند و تو گويي امريكا هيج غلطي نيست كه تاكنون نتوانسته نكرده باشد.
رفتار به شدت افراطي جمهوري اسلامي در نخبه كشي تا آنجا که هیچ کسی ر ا از او در امان نیست. توهين به فائزه هاشمي به هنگام اذان ظهر در حرم عبدالعظيم يا اهانت به سيد حسن خميني در حرم و در سال روز درگذشت پدربزرگش و در جلوي انظار سران لشكري و كشوري و ميهمان خارجي و پوشش رسانه اي بدون هيچ پيگرد قانونی، یکی از هزران خشونت ها ناگفته است و خود گواهي است بر اين كه در اين نظام، حيا و عقلانيت را جايگاهي نيست.
موسوي - كروبي در فين يا احمدآباد؟
اینک به ناكجاآباد بردن موسوي - كروبي بدون هرگونه محكوميت قضايي، خود حكايت غريبي را رقم زده است تا آنجا که هیچ کس از آنان سرنخی ندارد که آیا زنده اند یا مرده؟ عرضه نویسی فرزندان آنان، تردیدی باقی نمی گذارد که اگر با اینان چنین می شود در زندان های ناشناخته بر افراد بی نام و نشان چه ها که روا نمی دارند.
اينكه جمهوري اسلامي هزينه سنگين اين رفتار نابخردانه را خواهد پرداخت منظور نظر اين نوشته نيست. آنچه منظور اين نوشته است تقارن و تشابه جالب ولی تلخی است كه در آغازين سال جمهوري اسلامي با حال حاضر رخ داده است. جمهوري اسلامي، آغازين سال خود را (٥٨) با بي مهري در حق نخست وزير مهندس بازرگان شروع كرد و اينك با تكرار آن بر سر دیگر نخست وزیر خود یعنی مهندس موسوي( و صد البته كروبي) حلقه ها را تكميل می كند.
نخبه كشي رسم نابخردانه سردمداران كوته بين اين مرز و بوم بوده و هست.اما بزرگ عمامه داران( تعبیری که عبدالعلی بازرگان برای ولی فقیه زمان برگزیده است) را حکایت دیگری جدا از ناصر الدین شاه و محمدرضا شاه است. لااقل محمدرضا شاه مصدق را در دادگاهی فرمایشی محاکمه کرد. متن دفاعیات مصدق در آن دادگاه در دسترس است. نهایت محکومیت برای مصدق سه سال زندان و سپس حبس خانگی تا پایان عمر بود. نه موسوی و نه کروبی حتی برای دقیقه ای پس از انتخابات به رسانه ملی فراخوانده نشدند تا دلیل این همه اعتراض خود را بازگو کنند. اینان خود برای حضور در دادگاه ،اظهار آمادگی کرده اند تا بلکه بتوانند دلیل این همه اعتراض خود بازگو کنند. اما دریغ از یک دقیقه که اینان بتوانند با مخاطبان خود طرف سخن شوند. نه ناصرالدين شاه و نه محمدرضا شاه در حد و اندازه اي از بلوغ سياسي نبودند كه بدانند با جفا بر نخست وزيران خود، عمر خود را كوتاه مي كنند. نخبگان هر جامعه، سلول های مغز یک جامعه اند. کشتن آنها، کشتن خویشتن است.
كسي نمي داند كه در اين خزان انقلاب اسلامي و در اين روزها و شب هاي ظلماني، سرنوشت موسوي - كروبي چيست؟ آيا سرنوشت آنان بسان سرنوشت ميرزا تقي خان امير كبير در قتلگاه حمام فين كاشان است يا بسان محمد مصدق در تبعيدگاه احمد آباد؟ هركدام باشد، آنچه مسلم است اينكه در فرداي تاريخ مكتوب ايران زمين نام اين دو، در كنار نام آن دو زينت بخش تاريخ رادمرداني خواهد بود كه خون دادند ولی حق ملت به نامردان ندادند.
نقل است امير كبير در واپسين لحظات عمر گهربار خود با خوني كه از دستانش مي چكيد بر ديوار حمام فين نوشت:
روزگار است چون گهي عزت دهد گه خوار دارد........چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد
از مصدق نیز نقل است که گفت: هر چه فحش شنیدم، پر کاهی بر من اثر ننمود. زیرا همواره به یاد پندی از مادرم می افتادم که می گفت "وزن اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که آنها در راه مردم تحمل می کنند."
حسين عليزاده/١٢ اسفند ٨٩
درباره سیاستهای دولت در زمینه شعر
پایهگذاری سبک احمدینژادی در شعر فارسی
قطعن تاریخنویسان ادب فارسی، در آینده، دوره کنونی را سرآغاز سبک «احمدینژادی» در شعر فارسی خواهند دانست و نام «محمود احمدینژاد» در کتابهای نقد ادبی، بعد از نام بزرگانی چون «نیما یوشیج» که بنیان شعر نوی فارسی را نهاده است، نوشته خواهد شد؛ البته نه به نیکی!
این همنشینی نام احمدینژاد با شعرا، هیچ ربطی به شاعری احمدینژاد در اختتامیه پنجمین دوره جشنوارهی شعر فجر ندارد، چون هیچ کس حرفهای منطقی و رسمی او را جدی نمیگیرد، چه برسد به دوبیتیای که سروده (یا شاید دستور داده سروده شود!)، بلکه علت نامگذاری این دوره به نام «احمدینژاد» سیاستهایی است که در این چند سال و در دولت او درباره شعر اتخاذ شده است.
سبک «احمدینژادی» در شعر فارسی، مثل دیگر سبکهای ادبی، دارای زمینه و عللی است و نتیجهی منطقی و بازتاب یک دوره تاریخی است.
همچنین این سبک پیروانی دارد، که روز به روز زیادتر میشوند، مدارج شعری را با توسل به پایهگذارشان یعنی «احمدینژاد» طی میکنند.
به دلیل همین تأثیرگذاری و حضور عینی است که باید سبک احمدینژادی در شعر و شاعری بررسی شود؛ هر چند که این تأثیر ادامه خواهد داشت و شاید آیندگان برداشت بهتری از این دوره به دست دهند.
به طور خلاصه، چند ویژگی سبک احمدینژادی در شعر فارسی عبارتاند از:
1. اولین اصل برای شعر گفتن به سبک «احمدینژادی» ضروری نبودن داشتن قریحه شاعری است؛ بلکه همین که کسی حس کند «این لحظه» وقت شعر گفتن است و «میصرفد»، کافی است.
2. صور و خیال و در کل قوهی تخیل در شعر احمدینژادی نقش چندانی ندارد، بلکه آنچه مهم است، شامهی قوی است که بوی گوشت قربانی را فورن بشنود و بر اساس آن در شعر دست به «دروغ» و «تقلب» بزند. به عنوان نمونه، بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 88، یکشبه تعداد کثیری از شاعران «احمدینژادی» پدید آمدند و شعرهایی را در مذمت «فتنه» و «سران فتنه» سرودند. البته گاهی تعداد شاعران احمدینژادی آن قدر زیاد میشود که این گوشت قربانی آن قدر تکه تکه میشود که تبدیل به «گوشت چرخکرده قربانی» میشود و صدای شاعران پیشکسوت این سبک، نظیر علیرضا قزوه در میآید. قزوه چند سال پیش درباره جشنواره شعر فجر گفته بود که «این جشنواره گوشت قربانی نشود که به همه برسد.»
3. تئوری مهم در شعر احمدینژادی، «مرگ خواننده» و «زنده بودن وزارت ارشاد» است، به این معنا که شاعر سبک احمدینژادی باید بداند که قرار نیست مردم شعر او را بخوانند، بلکه این ممیزان وزارت ارشاد است که شعر او را محک میزنند و در نهایت با خرید آنها، شاعر را نه تنها از تنگنای قافیه، بلکه از تنگنای زندگی نجات میدهند. گواه این امر صندلیهای خالی تلار وحدت در مراسم جشنواره شعر فجر است و سخنان وزیر ارشاد در افتتاحیه آخرین جشنواره شعر فجر که گفت: امسال یک میلیارد تومان کتاب شعر خریدیم.
4. منبع الهام در شعر احمدینژادی، دیگر گره زلف یار یا مرگ و زندگی نیست، بلکه سوژههای الهامدهنده از طریق روزنامههای کثیرالانتشار و یا سایتهای اینترنتی نزدیک به احمدینژاد اعلام میشود. به عنوان نمونه وزیر ارشاد حسینی به تازگی گفته است: کنگره شعر توحیدی نیمه اول سال 90 برگزار میشود.
5. در سبک احمدینژادی، دوره آغاز و پایان حیات شاعری توسط خود شاعر طی یک اعلام رسمی، مشخص میشود، و از آن به بعد شاعر احمدینژادی حق ندارد شعر بگوید و خیالات شاعرانه در سر بپروراند، زیرا «بودجه» محدود است و عرصه بر دیگر شاعران «احمدینژادی» تنگ میشود! پایهگذار این ویژگی شعر احمدینژادی، علی معلم دامغانی است که در اختتامیه جشنواره شعر فجر وعدهها را محقق شده دید و رسمن خداحافظی کرد و چهارگوشهی سن تالار وحدت را بوسید.
6. رنگ غالب در شعر «احمدینژادی»، رنگ «طلایی» است و هر واژه و عبارت باید نشانی از این رنگ داشته باشد، تا داوران جشنوارههای دولتی بدانند که ارزش برابری آن شعر با «سکههای بهار آزادی» چه قدر است.
7. تعداد زیادی از شاعران احمدینژادی را مسئولان حکومتی و دولتی تشکیل میدهند؛ و «شاعر احمدینژادی» بودن، جزو سوابق کاری به شمار میآید؛ سوای از خود احمدینژاد که اخیرن شاعری خود را علنی کرده است، غلامعلی حداد عادل، محمدی گلپایگانی، مجتبی رحماندوست، علیاکبر صادقی رشاد، از قلههای شعر احمدینژادی هستند. البته باید در این بین، «مقام معظم رهبری» را استثنا کرد، چون ایشان خود مدعی سبکی ویژه هستند و انجمنی را هم بر اساس تخلص خود با نام «امین» به راه انداختهاند که سعی میکنند امانت را به ویژه در مورد «آرای مردم» در شعر خود رعایت کنند!
8. از نکات مهم در شعر احمدینژادی این است که شاعر هرازگاهی، باید از سوی وزارتخانههای ارشاد و اطلاعات تأیید شود، و اگر شاعر خارجی باشد باید سفارت مربوطه او را تأیید کند. این امر حتا در مورد شاعران مرده هم صادق است. نمونه آن حذف نام فروغ فرخزاد از کتاب «شعر شاعران ایران و جهان» است. یک مقام وزارت ارشاد در این باره گفت: «این کتاب که نخستین کتاب شاعران ایران و جهان است پس از مطالعه و تحقیقهای لازم نوشته شده و نظر کارشناسان شعر و مقررات کشور در خصوص آن لحاظ شده است. حتی نام شاعران خارجی با هماهنگی دولتهای متبوع آن کشورها در این کتاب آمده و کشور ما هم بر همین روال عمل کرده است.»
همانطور که گفته شد آیندگان تصور شفافتر و بهتری از «شعر احمدینژادی» خواهند داشت، اما شاید آنچه هم برای ما قطعی و روشن است این است که این سبک شعر، مثل هر سبک و شیوهی دیگری که صفت «احمدینژادی» را در پی دارد، محکوم به فنا و نابودی است و جز لعن و نفرین صاحبان واقعی ادب فارسی، ثمرهای نخواهد داشت.
دادستان كل كشور با اشاره به سخنان روز چهارشنبه رییس قوه قضاییه گفت: "ما نباید سیاسیكار باشیم اما باید مسائل سیاسی را بفهمیم. افرادی در همین قوه قضاییه بودهاند كه جاهایی بد تصمیم گرفتهاند و به دلیل آشنا نبودن با شرایط زمان با جریان فتنه همراهی كردهاند. "
به گزارش ایسنا، غلامحسین محسنی اژهای در اختتامیه همایش دادستانهای عمومی و انقلاب و نظامی سراسر كشور، با ادعای "داشتن صبر و حوصله در برخورد با ارباب رجوع"، به موضوع شناخت زمان اشاره كرد و گفت: رییس قوه قضاییه روز چهارشنبه گفتند كه ما نباید سیاسیكار باشیم اما باید مسائل سیاسی را بفهمیم. افرادی در همین قوه قضاییه بودهاند كه جاهایی بد تصمیم گرفتهاند و به دلیل آشنا نبودن با شرایط زمان با جریان فتنه همراهی كردهاند.
وی درباره طبقهبندی مسائل گفت: جایی كه میخواهیم حرف بزنیم، مطلبی را بنویسیم یا ارسال كنیم باید حواسمان به كاربرد واژهها باشد؛ مثلا در كیفرها، احكام، نامهها و استعلامات مراقب باشیم زیرا در دنیا سوءاستفاده میشود و باید جوری عمل كنیم كه سوژه دشمن قرار نگیریم.
دادستان كل كشور بدون اشاره به قانون شکنی های دستگاه امنیتی و همچنین زیر پا گذاشتن استقلال قوه قضاییه، با ادعای اینكه "ما همه بر قانون پافشاری داریم"، گفت: چگونگی فهم و اجرای قانون نیز اهمیت دارد. وقتی خلافهایی در كشور وجود دارد باید برای جلوگیری از آن، راه آن را بیابیم تا قانون را به نحوی اجرا كنیم كه جلوی مفسده گرفته شود. همه باید بر پایه قانون و توسعه فرهنگ قانونگرایی عمل كنیم ولی جوری فهم نكنیم كه مصالح كشور زمین بماند و جوری اجرا نكنیم كه مشكلات جدی ایجاد شود.
محسنی اژهای بر ضرورت مدیریت پروندهها از سوی دادستانها تاكید و خاطرنشان كرد: اگر پروندهها را به درستی مدیریت نكنیم باید هزینه بپردازیم.
وی اظهار كرد: كمبودها فراوانند. در سالهای گذشته جذب قاضی و كارمند نداشتهایم. بحث بودجه نیز از مسائل اساسی است و بحث نظارت هم از مسائل و سیاستهای جدی این دوره قوه قضاییه است.
دادستان كل كشور با بیان اینكه "تراكم زندانی ما مطلوب نیست"، تصریح كرد: خواهش من این است كه در كنار مبارزه با مجرمان خطرناك، نهایت تلاش، دقت و مراقبت صورت گیرد و دادستانها نظارت كنند تا كسانی كه ضرورت ندارد، به زندان نروند و به كسانی كه هم ضرورت ایجاب میكند، هیچ ارفاقی به آنها نشود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: برخی در قوه قضاییه در زمینه اطلاعرسانی خرده میگرفتند. در نتیجه بحث سخنگویی مطرح شد كه من طالب آن نبودم و اصرار داشتم سخنگویی برعهده كس دیگری باشد. به هر حال تاكید داریم كه باید اطلاعرسانی مفید و سریع داشته باشیم اما عمده كار به دست شما دادستانهاست. اگر بگوییم هیچ دادستانی مصاحبه نكند، درست نیست اما میخواهیم اطلاعرسانی را ساماندهی كنیم تا مفید و سریع باشد و تشتت نظرات ایجاد نشود.
دادستان كل كشور خطاب به دادستانها درخواست كرد تا مسائل كاری كه در هر حوزه دادستانی اتفاق میافتد، سریعا به دفتر سخنگو اطلاعرسانی شود و تاکید کرد که باید جایگاه دادستان را ارتقا ببخشیم."
ندای سبز آزادی: معاون اول قوه قضائیه شش توصیه به دادستانهای کشور کرده و بنابراین به جمع منتقدان به وضع کنونی دستگاهای قضایی کشور پیوسته است.
ماجرای انبوه پروندهها در دادگاهها و افزایش تعداد زندانیها در زندانهای کشور به آنجا رسیده که دیگر کمکم تعدادی از مسئولان این قوه دارند لب به اعتراض باز میکنند و نسبت به این وضعیت هشدار میدهند. تعداد زیاد پروندهها در دادگاهها، جرم انگاری، بازداشتهای غیرضروری، کمبود قاضی و … از جمله مشکلاتی است که این روزها مسئولان قوه قضاییه در مورد آنها اظهارنظر میکنند.
بعد از آنکه دو روز پیش دادستان کل کشور از ورود ماهیانه ۲۵۰ هزار پرونده به دادسراهای سراسر کشور در ۶ ماهه نخست سال جاری خبر داد و گفت « این در حالی است که همچنان دستگاه قضاء از کمبود قاضی و کارمند رنج میبرد»، حالا معاون اول قوه قضائیه شش توصیه به دادستانهای کشور کرده و بنابراین به جمع منتقدان به وضع کنونی دستگاهای قضایی کشور پیوسته است. هوشیاری در برابر وکلای دلال، حمایت از بیگناهان در حین دادرسی، دنبال کردن پرونده تا نهایی شدن، پیگیری سریع پرونده های مهم، توجه به ترویج فرهنگ مبارزه با مواد مخدر و جلوگیری از بازداشتهای غیر ضروری، شش توصیهایاند که سید ابراهیم رئیسی به دادستانهای سراسر کشور کرده است.
به گزارش مهر او با اشاره به قانون اخذ برائت گفت: «اصل بر بیگناه بودن تمامی افراد است و اینکه دادستان کسی را نگه دارد تا جرم آن شناخته شود صحیح نیست. دادستان باید احساس امنیت را در میان جامعه ایجاد کند تا بیگناهی در حبس نماند.»
او افزود: «دستور العملی از سوی رئیس قوه قضائیه ابلاغ شد تا هیئتهای ویژه ای در هر استان تشکیل شده و با حضور اطلاعات ارزشیابی قضات، دادستان ها و دادگستری ها وضعیت زندانیانی که چهار ماه از بازداشتشان میگذرد ولی هنوز پرونده آنها مشخص نیست و زندانیانی که انتظار دادگاه را می کشند و همچنین زندانیانی که جرمشان متناسب با حکمشان نیست به سرعت مشخص شود.»
معاون اول قوه قضائیه با اشاره به یک روایت گفت: « روایت داریم که قاضی باید تمامی اسامی زندانیانش را در جلوی چشمش داشته باشد تا هر ۲۴ ساعت یک بار وضعیت آنها را رسیدگی کند. من به دادستانها توصیه می کنم که بدون اطمینان به هیچکس به سرعت وضعیت پرونده افراد زندانی را بررسی کنند تا خدایی ناکرده کسی حتی یک ساعت بیشتر زندانی نشود.»
او ادامه داد: «متاسفانه برخی به دلیل بالا رفتن صدای متهم و یا برای اینکه روی او را کم کنند وی را بازداشت میکنند که این صحیح نیست. من به دادستانها توصیه می کنم که در آخر هر هفته وضعیت بازداشتیهای خود را کنترل کنند.»
معاون اول قوه قضاییه بعد از آن این سخنان را بر زبان آورده است که روز گذشته رئیس سازمان زندانها اعلام کرد که در یک سال و نیم گذشته ۵۵ هزار نفر به آمار زندانیان کشور اضافه شده و این در حالی است که حتی ۵۵ متر هم به فضای زندانها اضافه نشده است.
بر اساس اعلام مسئولان سازمان زندانها در حال حاضر از جمعیت ۲۲۰ هزار نفری زندانیان، ۷۰ هزار نفر با قرار تامین در زندانند. همچنین سالانه ۳۰ هزار نفر از افراد بازداشت شده با قرار منع تعقیب و رای برائت از زندان بیرون میآیند و هر سال نیز ۳۵ هزار نفر از کسانی که با قرار به زندان رفتند با قرار موقوفی تعقیب و گذشت شاکی بیرون میآیند.
مجموعه این شرایط پیش آمده باعث شده تا هم کارشناسان قضایی و هم رئیس قوه قضاییه به این نتیجه برسند که پیشگیری از جرم از طریق تصویب قوانین پیشگیرانه از افزایش عنوانهای جرایم که در حال حاضر باعث تراکم پروندهها در دادگاهها و زندانیان درزندانهای کشور شده، جلوگیری کرد.
رئیس دستگاه قضا بارها به این نکته تاکید کرده و با توجه به مخاطرات ورود بی محابای پرونده ها به قوه قضاییه گفته است که «در صورت بی توجهی به پیشگیری از جرایم، ورود فزاینده پرونده های قضایی دستگاه قضایی کشور را فلج می کند و سلامت جامعه را نیز به خطر میاندازد.»
معاون حفاظت اجتماعی و پیشگیری قوه قضائیه نیز یکی از افرادی است که معتقد است: «پیشگیری از جرایم، یک ضرورت تخلف ناپذیر است که بسیار دیر به آن پرداخته ایم و با تلاش و کار مضاعف باید عقب ماندگی ها را جبران کنیم.»
ندای سبز آزادی: نام «میرحسین موسوی» از بنای «رواق هنر ایران» حذف شد.
به گزارش کلمه، تابلویی که در مورد بنا و نام «طراح و معمار» آن در ورودی بنای «رواق هنر ایران»، در چند روز گذشته پائین آورده شده است. البته به جای ان تابلوی دیگر نصب شده است.
گفتنی است این بنا واقع در خیابان ولیعصر، پائینتر از خیابان طالقانی است. و چند روزی است که عابران این مسیر دیگر تابلوی معرفی اثر و طراح و معمار آن را نمیبینند اما بنا استوار باقی مانده است.
گفتنی است این بنا در زمان ریاست میرحسین موسوی در فرهنگستان هنر ساخته شده است و شروعی است بر خلق بسیاری از اولینها و آخرینهای میرحسین موسوی در ده سال ریاستش بر فرهنگستان چه با تابلوی معرفی اثر چه بی تابلوی آن!


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر