در ماه نوامبر یک شبکه تلویزیونی بلژیکی مستند کارت قرمز را پخش کرد که راجع به شهلا جاهد (معشوقه فوتبالیست مشهور ایرانی، ناصر محمدخانی) بود. او در سال 2002 به اتهام قتل همسر ناصر دستگیر شده بود. چیزهایی راجع به محاکمه شهلا جاهد شنیده بودم، اما وقتی در برنامه کارت قرمز به داستان کامل او پی بردم با ناباوری نفس در سینهام حبس شد و تا چند ساعت بعد زبانم بند آمده بود. واضح بود که به خاطر بیعدالتی سیستم قضایی ایران خیلی خشمگین شده بودم؛ اما چیزی که مرا بیشتر به فکر فرو برد نحوه دفاع شهلا جاهد از خودش در دادگاه بود. وکیل نداشت و خود از پروندهاش دفاع میکرد. مبهوت مانده بودم، وقتی میدیدم او چهطور حرف میزند، سکوت میکند، گریه میکند و میخندد، میپرسد و جواب میدهد، متوجه شدم که بار دیگر شاهد شجاعت خارقالعاده زنان ایرانی هستم.
چند هفته بعد در اول دسامبر، یک سخنرانی در شهر آنتورپ بلژیک داشتم و تصمیم گرفتم قسمتی از برنامه کارت قرمز را نشان بدهم و روحیه مبارزهجوی شهلا جاهد را نمونهای بگیرم از تلاش زنان ایرانی برای مقاوت در برابر نظامی که میخواهد آنها را به طور سیستماتیک قربانی کند.
شب قبل از سخنرانی به طور تصادفی اتفاقی افتاد که لرزه بر اندامم انداخت. دیدم دوستان ایرانیام در فیسبوک همینکه دستگاه قضایی ایران اعلام کرد که او در سحرگاه اول دسامبر اعدام میشود عکس پروفایلشان را به عکس شهلا تغییر دادهاند. اگر به خدا ایمان داشتم دعا میکردم این اتفاق نیافتد؛ اما چون اعتقادی ندارم آن شب فقط با این امید به رختخواب رفتم که این ماجرا حقیقت نداشته باشد، نظر رژیم تغییر کند، مسأله اعدام شهلا فقط یکی از حربههای ایجاد ترس و وحشت باشد و شاید فشارهای بینالمللی بتواند مانع انجام آن وحشیگری شود. اما امیدواریام بیهوده بود. وقتی در اول دسامبر کامپیوترم را روشن کردم، آخرین جملات شهلا را شنیدم. بیرون برف میبارید و در دلم باران گرفت.
آن شب در آنتورپ وقتی داشتم درباره شهلا حرف میزدم برای دقایقی خیلی ناراحت شدم. منتهی خود را تسلیم آن احساسات غمانگیز نکردم چراکه این کار اهانتی بود به تصویری که پس از دیدن کارت قرمز از شهلا جاهد در ذهنم نقش بسته بود: زن شجاعی که از خود دفاع میکند. بعد از یازده ماه مقاومت سرانجام به قتل لاله سحرخیزان معترف میشود، اما بعد بارها در محاکمه عمومیاش اعترافاتش را تکذیب میکند. با این وجود شهلا در زندان اوین به دار آویخته شد.
شهلا جاهد مرده، اما همواره در وجود میلیونها زن ایرانی زنده است که مملو از امید هستند. در مقابل سرکوب میایستند و فریاد اعتراضشان از همه بلندتر است، چرا که آنها کسانی هستند سختترین ضربهها را در دیکتاتوری که شأن همهی انسانها را نابود میکند، متحمل میشوند
در ایران به ندرت در حکم کسی تجدید نظر میشود. شهلا ممکن است در دادگاه بازنده شناخته شده باشد، اما کارت قرمز همیشه به ما یادآوری میکند که او از نظر اخلاقی و کلامی برنده محکمه بود. رژیم ایران او را به خاطر زن بودنش محاکمه کرد اما این باعث نشد که شهلا زنانگیاش را بروز ندهد. برای مثال شهلا تمام عرفهای اسلامی را با آرایش کردن در جلسات دادگاه زیر پا گذاشت. شهلا همچنین سعی میکرد که قاضی را دست بیاندازد، گاهی برایش عشوه میآمد و او را سر کار میگذاشت و به ما نشان داد که جنس برتر در دادگاه چه کسی بوده است. شهلا در دفاع جانانهاش، در سرپیچی از قوانین و عزم و ارادهاش برای مبارزه علیه بیعدالتی که با آن روبرو شده بود، به ما نشان داد که درست است که زنان ایرانی قربانی میشوند، اما از بدو تولد مبارزانی هستند که رژیم دیگر نمیتواند نادیدهشان بگیرد. شهلا جاهد مرده، اما همواره در وجود میلیونها زن ایرانی زنده است که مملو از امید هستند. در مقابل سرکوب میایستند و فریاد اعتراضشان از همه بلندتر است، چرا که آنها کسانی هستند سختترین ضربهها را در دیکتاتوری که شأن همهی انسانها را نابود میکند، متحمل میشوند.
وقتی در آنتورپ سخنرانی میکردم، این عنصر امید را به حرفهایم اضافه کردم. همیشه وقتی در مورد ایران حرف میزنم از امید میگویم چراکه معتقدم همانطور که کارل پوپر، فیلسوف، گفته است «خوشبینی وظیفهی اخلاقی ماست. پس ما وظیفه داریم که به جای نفوس بد زدن از هرچیزی که ممکن است ما را به آینده بهتر برساند حمایت کنیم.» من به نوبهی خود این مسأله را وظیفهام میدانم نه تنها به عنوان یک انسان بلکه به طور اخص به عنوان یک نویسنده. البته که باید خشمگین باشیم و راجع به ستمگری رژیم ایران حرف بزنیم. منتهی به عنوان یک نویسنده علاقمند به ایران میخواهم این اعتقادم را که همیشه جایی برای خوشبینی وجود دارد با خوانندگان مطلبم در میان بگذارم و این دقیقاً چیزی است که میتواند به مردم ایران که هر روز در نبرد برای سرنوشتشان هستند کمک کند.
چرا همیشه باید بر چیزهای بدی که اتفاق میافتد تأکید زیادی شود؟ گاهی وقتها به نظر میرسد که ما در غرب آنقدر در ناز و نعمت به سر میبریم که غر زدن برایمان تفریح شده است. وقتی قادرعبدالله، نویسنده ایرانی ـ هلندی (که خودش به خدا اعتقادی ندارد)، دو سال پیش قرآن را به هلندی ترجمه کرد با این قصد که دین خود را به «کتاب پدرش» ادا کند، بر زیبایی قرآن تأکید کرد و بیان داشت که قرآن به عنوان کتاب قانون، کتاب خوبی نیست؛ اما از نظر ارزش ادبی اثری فوقالعاده است. بعضی از روزنامهنگاران و اسلامشناسان عبدالله را به خاطر اینکه به تروریسمی که قرآن به بار آورده به اندازه کافی نپرداخته است، سرزنش کردند. اول اینکه این مسأله درست نیست چراکه عبدالله گفته بود قرآن به عنوان کتاب قانون مناسب نیست و دوم اینکه چه اشکالی دارد سعی کنیم چهره دیگری از اسلام نشان بدهیم؟ چه اشکالی دارد به مردم غرب نشان بدهیم که در کتابی که آن همه از آن وحشت دارند، زیبایی عظیمی نهفته است، حتی برای آنها که به الله یا هر خدای دیگری اعتقاد ندارند؟ من شجاعت عبدالله را در دادن پیام خوشبینی تحسین میکنم، چون باعث درک بیشتر میشود، چیزی که ما اکنون که مردم غرب از کسانی وحشت دارند که حتی تلاش نمیکنند فرهنگشان را بهتر بشناسند، بیشتر از هر چیزی به آن نیاز داریم.
من نمیخواهم حامل پیام بدبینی باشم، خواه برای خوانندگان مطالبم و خواه برای کسانی که به سخنرانیهایم گوش میدهند. وقتی راجع به اروپا و ایران حرف میزنم، هیچگاه فقط راجع به تحریمها و برنامه هستهای ایران صحبت نمیکنم. همچنین به سه دیپلماتی اشاره میکنم که در اروپا از نظام بریدند و به جنبش سبز پیوستند. این بزرگترین رضایت خاطر من است که مردم هیجانزدهای به سراغ من میآیند و میگویند که چیزی راجع به این نشانههای امیدوارکننده در ایران نمیدانستند.
سال پیش کتابخانهداری از یک شهر کوچک مرا دعوت کرد تا بروم و راجع به وضعیت کتابم که در دست انتشار بود سخنرانی کنم. در کمال تعجب آن خانم به من گفت که اسم کتابم، «هزار و یک امید»، اسم بسیار بدی است چراکه در ایران اتفاقات آنقدر فاجعهآمیز است که اینکه بگوییم مردم آنجا امید دارند سادهلوحانه به نظر میرسد! تا آن زمان کسی با آن همه خودخواهی احمقانه با من حرف نزده بود اما این مسأله اعتقادم را نسبت به اینکه صحبت کردن راجع به رویاها و امیدهای ایرانیان مهمتر از حرف زدن راجع به وحشتها و تراژدیهایشان است، تقویت کرد.
در این ماه مردم ایران در سراسر جهان طولانیترین شب سال، یلدا، را جشن میگیرند. سنتی که بزرگداشت تولد میترا، خدای نور و روشنایی در آیین زرتشت است. خواندن اشعار حافظ از مرسومترین کارها در شب یلداست. میدانم در آن شب چه شعری را خواهم خواند و به امیدها و رویاهای ایران فکر خواهم کرد:
پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب
میرود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز
نشان دادن نور خیرهکننده خوشبینی مردم ایران به خوانندگانم آرزوی یلدای امسال من است.
ابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضائیه ایران گفت دستگاه قضایی، «سران فتنه» را با «قاطعیت و بدون اغماض» محاکمه میکند.
به گزارش زمانه، رئیسی که روز پنجشنبه در شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی سخن میگفت، افزود:«مهمترین جنایت سران فتنه آن است که با ایجاد فتنه بعد از انتخابات جای پا برای دشمن باز و آنها را برای نیل به اهدافشان امیدوار کردند.»
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز روز گذشته گفته بود «مهمترین گناه دستاندارکاران فتنه، امیدوار کردن دشمن بوده است.»
سران فتنه، اصطلاحی است که مقامات حکومت ایران پس از انتخابات بحثبرانگیز ریاستجمهوری سال گذشته، درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران مخالف دولت به کار میبرند.
معاون اول قوه قضائیه همچنین هدف «اصلی» سران و دستاندرکاران «فتنه» را «ضربه زدن به ارزشهای نظام» اعلام کرد و افزود امروز جریان سبز (جنبش مخالفان دولت) به «امید» اسرائیل و استکبار تبدیل شده است.
این مقام قضایی در حالی از محاکمه «قاطعانه» رهبران مخالف دولت خبر داده که تارنمای سحامنیوز روز گذشته اعلام کرد در آستانه روز ۹ دی، خبرهایی دایر بر بازداشت موسوی و کروبی منتشر میشود که صحت ندارد. بنا بر این گزارش، خبر بازداشت موسوی و کروبی برای «برآورد واکنش مردم و سنجش بازخورد رفتار جامعه» منتشر شده است.
حکومت ایران از ۹ دی به عنوان «حماسه ملی» یاد میکند و میگوید با راهپیمایی مردم در ۹ دی ۸۸ «بساط فتنه برچیده شده است.»
سحام نیوز هشدار داده که هرگونه اقدام علیه رهبران مخالف دولت، «تبعات فراوانی برای حاکمیت» به دنبال خواهد داشت.
تارنمای سحامنیوز وابسته به حزب اعتماد ملی است. مهدی کروبی دبیر کل این حزب است.
در ماه های گذشته فشار بر قوه قضائیه ایران برای بازداشت و محاکمه میرحسین موسوی و مهدی کروبی افزایش یافته است. در یکی از تندترین واکنشها به بازداشت نشدن این دو رهبر مخالف دولت، حسین قدیانی، رئیس سازمان بسیج دانشجویی آذرماه گذشته با انتشار نامهای سرگشاده به آیتالله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران خواهان اعدام رهبران مخالف دولت شد.
صادق لاریجانی چند روز پس از انتشار این نامه در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده علوم قضایی در تهران گفت برای برخورد با «سران فتنه» تنها از آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران دستور میگیرد.
رئیس قوه قضائیه افزوده بود: «آنها (کسانی که خواهان برخورد با رهبران مخالف دولت هستند) ادعا میکنند که سرباز ولایت هستند این چه سربازی ولایت است که شما به طور غیرمستقیم رهبری را مورد هجمه قرار داده و ما را سپر کردهاید.»
بر اساس یکی از سندهای منتشر شده وزارت امور خارجه آمریکا، در یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی در اوایل سال جاری میلادی و در کشاکش اعتراضها به نتایج انتخابات در ایران، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران به محمود احمدینژاد سیلی زده است.
به گزارش رادیو فردا، بر اساس یکی از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا که توسط سایت اینترنتی ویکیلیکس منتشر شده است، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران در جریان یکی از جلسههای شورای عالی امنیت ملی، که برای بررسی شرایط کشور پس از رویدادهای عاشورای سال گذشته برگزار شده بود، به محمود احمدینژاد یک سیلی زده است.
در گزارشی که در اوایل سال ۲۰۱۰ و اندکی پس از رویدادهای عاشورا سال گذشته در ایران از سوی سفارت آمریکا در باکو به وزارت امور خارجه آمریکا ارسال شده، به نقل از یک منبع «قابل اعتماد»، آمده است که فرمانده سپاه از دست محمود احمدینژاد که پیشنهاد اعطای آزادیهای فردی و اجتماعی و نیز آزادی مطبوعات را داده بود، عصبانی شده بود.
به گفته منبع مورد اشاره سفارت آمریکا در باکو، محمدعلی جعفری در این جلسه به احمدینژاد گفته است: «تو اشتباه میکنی، در اصل تو باعث و بانی این دردسرها شدی و حالا میگویی به مطبوعات آزادی بیشتر بدیم.»
بر اساس این گزارش فرمانده کل سپاه پاسداران پس از گفتن این حرفها یک سیلی به صورت محمود احمدینژاد نواخته است که این کار باعث به هم ریختن نظم جلسه شورای عالی امنیت ملی و ناتمام ماندن آن شده است.
محمود احمدینژاد در توجیه پیشنهاد خود که شگفتی حاضران در جلسه شورای عالی امنیت ملی را در پی داشت، خواستار بحث و گفت وگو درباره گام بعدی برای مقابله با تظاهرات مخالفان شده و گفته بود، به دلیل این که مردم احساس خفگی میکنند و برای تلطیف اوضاع لازم است، آزادیهای فردی و اجتماعی و نیز آزادی مطبوعاتی بیشتری داده شود.
پس از این رویداد شورای امنیت ملی تا دو هفته دیگر جلسهای تشکیل نداد، تا این که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، محمود احمدینژاد و محمدعلی جعفری را با هم آشتی داده است.
بر اساس این گزارش هر چند خبر ناتمام ماندن جلسه شورای عالی امنیت ملی به برخی از وبلاگهای فارسی راه یافته، اما در این خبر هیچ اشارهای به علت آن نشده بود.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران گفته است که مأموران اطلاعاتی در دفتر یکی از مشاوران میرحسین موسوی جزوه ای “تکان دهنده با ادبیات حزب توده” پیدا کرده اند.
به گزارش بیبیسی، آقای مصلحی چهارشنبه شب (۸ دی – ۲۹ دسامبر) در جمع طلاب مدرسه فیضیه قم گفت: “این جزوه از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمد و برای مطالعه و بررسی در اختیار یکی از بزرگان قرار گرفت و تدوین کنندگان آن مشخص شدند”.
به روشنی معلوم نیست که منظور آقای مصلحی کدام یک از مشاوران میرحسین موسوی است، زیرا او دو مشاور به نام های علیرضا بهشتی شیرازی و علیرضا حسینی بهشتی دارد که هر دو در جریان وقایع پس از انتخابات ایران مدتی را در بازداشت به سر برده اند.
آقای مصلحی گفت که بررسی متخصصان حزب توده در وزارت اطلاعات ثابت کرده است که ادبیات جزوه مورد اشاره، ادبیات حزب توده بوده است.
او در مورد محتوای این جزوه توضیح چندانی نداده، اما گفته است که در آن “طرح براندازی دین از ایران” ترسیم شده بود.
وزیر اطلاعات ایران در سخنان چهارشنبه شب خود از کسانی که اعتراضات سال گذشته را یک “دعوای انتخاباتی” توصیف می کنند انتقاد کرد و گفت که زمینه چینی برای این وقایع از سال ها پیش آغاز شده بوده است.
او گفت: “در دوران اصلاحات ضربات سنگینی بر پیکره نظام اسلامی وارد آمد که شاید سال ها برای جبران آن زمان نیاز است که می توان جریان فتنه اخیر و مانع تراشی های آنها برای پیشبرد اهداف انقلاب را از جمله آنها دانست”.
آقای مصلحی با این حال گفت که “شکست” اعتراضات سال گذشته ایران که گروه های گوناگون مخالف حکومت اسلامی ایران در آن مشارکت داشتند، باعث “به هم ریختگی ضد انقلاب” در خارج از ایران شده است.
او همچنین گفت که مأموران اطلاعاتی ایران توانسته اند شبکه های اجتماعی اینترنتی و نهادهای مردمی غیردولتی را که به گفته او برای پیشبرد اهداف “صهیونیسم جهانی” ایجاد شده بود، در هم بشکنند.
آقای مصلحی گفت که دشمنان حکومت ایران اکنون می کوشند از طریق به هم زدن عمدی وضعیت اقتصادی ایران، به “منازعات عمومی” در این کشور دامن بزنند.
به گفته او، این دشمنان می خواهند فضای اجتماعی ایران را پس از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها متشنج کنند و دستگاه های اجرایی این کشور را ناکارآمد جلوه دهند.
اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها که هدف آن حذف سوبسید حامل های انرژی و چند کالا و خدمات دیگر ظرف پنج سال است، از روز یکشنبه 28 آذرماه با دستور محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران آغاز شد.
اکنون آقای مصلحی می گوید که جلسه ستاد هدفمند کردن یارانه ها هر شب در دولت برگزار می شود و “جامعه در یک آرامش و سکون بی نظیر قرار گرفته است”.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر