-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

Latest news from Jaras for 01/28/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جرس: احسان عبده تبریزی ،دانشجوی دکترای تاریخ همچنان در زندان اوین به سر می برد. 
 

 

به گزارش کلمه، او از زندانیان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته است که بیش از یک سال است در زندان اوین به سر می برد، او چندی پیش در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد .

احسان عبده تبریزی دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه دورهام انگلستان به اتهام ارتباط با بیگانه به دو سال حبس، برای توهین به رهبری به دو سال حبس و به دلیل حضور در تجمع روز عاشورا به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.


او سال گذشته وقتی برای تعطیلات به دیدار خانواده اش آمد، در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد و تاکنون بدون استفاده از حق مرخصی در زندان به سر می برد .

حسین عبده تبریزی،دبیر کل سابق بورس تهران و مدیر مسوول روزنامه توقیف شده سرمایه چندی پیش ضمن تاکید بر بی گناهی فرزندش در گفتگو با رسانه ها گفته بود :«احسان یک فرد سیاسی نیست و تنها یک محقق تاریخ است و یک سال است که در زندان به سر می برد و فکر نمی کنم کسی در دستگاه قضایی این حکم را قبول داشته باشد.»

هنوز نتیجه دادگاه تجدید نظر احسان عبده تبریزی مشخص نشده است .مادر احسان بیمار است و برای انجام معالجاتش در بیمارستان بستری شده است . به گفته ی نزدیکان وی، بازداشت تنها فرزند این خانواده بیماری «ام . اس» مادر احسان را تشدید کرده است .


حسین عبده تبریزی پدر این دانشجو یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد و دبیرکل اسبق بورس تهران بوده است. وی بارها با نقدهای اقتصادی در روزنامه سرمایه، واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاددانی بود که در نامه هایی سرگشاده، رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.


 


محمد سروش محلاتی

 

طرح موضوع


شخصی که توان علمی برای استنباط احکام شرعی را ندارد و مجتهد نیست، قهراً باید برای فراگیری مسائل دینی، به تقلید روی آورده و بر طبق فتوای مرجع خود، عمل نماید. البته چنین کاری، برایِ «مقلّد» و «مفتی» توأم با «مسئولیت» است. مقلّد مسئولیت انتخاب مفتی، و مفتی مسئولیت فتوا دادن را به عهده دارد و هر یک از این دو مسئولیت، قابل بحث و بررسی جداگانه است. در این مقاله مسئولیت مفتی، مورد تأمل قرار می گیرد و مقلّد بر مبنای آن تشخیص می‌دهد که با تقلید وی، مفتی چه تعهّدی پیدا می‌کند و این تعهّد، در زندگی مقلّد چه نقشی دارد.

 با توجه به این مثال ساده، مسأله کاملاً روشن می شود، بیماری را در نظر بگیرید که برای معالجه به پزشک مراجعه می کند و به دستورات او عمل می کند، در این مثال از یک سو بیمار مسئول است که به سراغ کدام پزشک رفته و چگونه به دستورات او عمل کرده، و از سوی دیگر پزشک مسئول است که چه توصیه هایی برای بیمار داشته است. البته مسئولیت پزشک، صرفاً مسئولیت اخلاقی نیست، بلکه او در قبال خطا در معالجه، مسئولیت جبران خسارت دارد. اینک باید بررسی نمود که  آیا«افتاء» هم چنین مسئولیتی را متوجه «فقیه» می سازد؟


بحث و بررسی


تقلید مفهومی است که در ریشه ی خود، بر «مسئولیت» دلالت دارد. زیرا تقلید در لغت به معنی «قلاده» بر گردن کسی نهادن است و «مقلِّد» شخصی است که این قلاده و گردن بند را بر گردن دیگری (مقلَّد)می گذارد.

«التقلید لغة جعل الغیر ذا قلادة» (شیخ انصاری، الاجتهاد و التقلید، ص45)

و اگربه رجوع عامی به فقیه هم تقلید گفته می شود، از آن روست که عامی، «مسئولیت» رفتار و اعمال خود را مانند قلاده ای بر «گردن مفتی» می نهد:

ـ «فانه جعل العمل کالقلاده فی رقبته».(اصفهانی، نهایة الدرایة، ج3، ص460)

ـ «فمعنی ان العامی مقلّد المجتهد، انه جعل اعماله علی رقبة المجتهد و عاتقه».(الخوئی، التنقیح، ص79)

با این تحلیل روشن می شود که تفسیر تقلید به «خود را در بند قرار دادن» و «به گردن خود طوق تبعیت نهادن» کاملاً اشتباه بوده و از یک تصور غلط درباره ی این واژه، ناشی می شود، زیرا مقلّد، با تقلید کردن، «بارِ خود» خود را بر دوش دیگری قرار می دهد و در حالی که شخصاً احساس راحتی می کند، سنگینی مسئولیت را بر گردن مفتی خود، می گذارد و از این پس، بجای آنکه «پاسخگوی» خوب و بد رفتار خویش باشد، این مسئولیت را به صاحب فتوا منتقل می سازد.


البته مفتی، علاوه بر اینکه بار مقلّدان را تحمّل می کند. سنگینی دیگری نیز بر دوش قرار دارد که از این نظر کار او با متخصّصان دیگر از قبیل پزشکان متفاوت است زیرا مفتی، خود را در جایگاه «سخنگوی دین» قرار داده و به «نام خدا»، نظرش اعلام می کند! از این رو، سکوت یا کلامش، به نام دین تمام می شود. و چه بسا هزینه هائی را بر دین تحمیل کرده و یا با خطای خود، به میزان زیادی از «اعتبار دین» هزینه نماید! «خطیر بودن» این موقعیت، در کلام برخی از بزرگان فقاهت، به خوبی تبیین شده است. مثلاً علامه بحرالعلوم در این باره به تفصیل سخن گفته که اجمال آن چنین است: 
«بدان که خطر فقه عظیم و مسامحه در آن، ضرر سنگین دارد. فقیه چه در سکوتش و چه در سخن گفتنش، در معرض لغزش بوده و از گناه مصونیت ندارد. زیرا اگر بدون عذر و مانع «سکوت» کند، «کتمان حقیقت»نموده و «تضییع حق» نموده و بر بی گناه ظلم کرده است و اگر بدون دلیل روشن و حجت آشکار، «سخن» بگوید، بر خدا «افترا» بسته و به غیر "ما انزل الله" حکم کرده است. پس باید تلاش کند تا بر اساس «علم»، حکم کند و اگر سکوت می کند «عذر» داشته باشد و بهرحال «مفتی» بر پرتگاه جهنم است...» .(مصابیح الاحکام، ج1، ص29)


جالب است که در کتب حدیثی شیعه مثل «کافی» بابی تحت عنوان «ان المفتی ضامن» وجود دارد.(ج7، ص409) این عنوان گویای آن است که «مسئولیت مفتی» در نزد محدثان و فقیهان، مسأله ای پذیرفته شده بوده است. یک روایت معتبر این باب، قضیه «ربیعة الرأی» است. وی از فقهای معروف مدینه است. یک روز به جلسه ی او – که امام صادق (ع) هم حضور داشت – مردی اعرابی (بادیه نشین) وارد شد و مسأله‌ای پرسید، سپس با شنیدن پاسخ ربیعه به او گفت : آیا" به گردن "می‌گیری؟ ربیعه سکوت کرد. اعرابی بار دیگر سؤالش را تکرار کرد و ربیعه هم جواب نداد. ولی اعرابی مجددا گفت : آیا به گردن می‌گیری؟ ربیعه باز هم سکوت کرد. امام صادق (ع) به اعرابی فرمود : ربیعه با فتوای خود، آن را به گردن گرفته است، چه آن را اظهار کند و چه چیزی نگوید و هر مفتی ضامن است : «هو فی عنقه قال او لم یقل و کل مفتٍ ضامن»


در این روایت، به صراحت «هر مفتی ضامن دانسته شده است». برخی فقها این ضمان را به معنی «مسئولیت اخروی» فقیه در قبال فتوایش دانسته و نتیجه گرفته اند که مفتی «در قیامت» باید پاسخگو باشد. ولی با توجه به اینکه چنین تقییدی در روایت وجود ندارد و سؤال آن اعرابی نیز «کلی» بوده و امام نیز در پاسخ خود با «ترک استفصال» بین مسئولیت «اخروی» و «دنیوی» تفکیک نکرد، می توان این روایت را دلیل «مسئولیت عام» مفتی دانست، بلکه اساسا تعبیر «ضمان»، ظهور در خصوص مسئولیت دنیوی برای جبران خسارت و ضرر دارد. مثل روایات دیگر : «الاجیر ضامن للحج»، «العامل بمال الیتیم ضامن»، «المضارب ضامن اذا خالف شرطه»، «المستودع ضامن مع التفریط»، «المستأجر ضامن لاجر الاجیر»، «کل اجیر یعطی الاجرة علی ان یصلح فیفسد فهو ضامن»، «من اضرّ من طریق المسلمین شیئا فهو ضامن»، «من وطئ امرأته قبل تسع سنین فاصابها عیب فهو ضامن»، «من طرق رجلا باللیل فاخرجه من منزله فهو ضامن»، «من تطبب او تبیطر فهو ضامن» و ...
 

برخی موارد خاص هم وجود دارد که امام علیه السلام، حکم به «ضمان مفتی» کرده است، مثلا از نظر نصّ و فتوی تردیدی وجود ندارد که اگر مفتی برای کسی که در حال اِحرام است فتوی دهد که می تواند ناخن خود را بگیرد و مُحرِم با این کار باعث خون افتادن ناخن شود، مفتی باید یک گوسفند قربانی کند.(جواهر الکلام، ج20، ص402)


با صرف نظر از این ادله خاصی که درباره ی «ضمان مفتی» وجود دارد، ادله کلی ضمان نیز مؤید آن است، همان ادله ای که وقتی «سبب اقوی از مباشر» باشد، ضمان را از مباشر نفی نموده و بر"عهده‌ی سبب "قرار می دهد. مثلا گفته می شود وقتی بیمار به «دستور پزشک» عمل می کند و داروئی را مصرف می کند و یا نرمش خاصی را انجام می دهد، اگر در اثر اشتباه پزشک، دستورات او ضرر و زیانی به بیمار وارد کند، پزشک ضامن است و باید خسارت بپردازد. (امام خمینی، تحریر الوسیله،ج2 ،ص532 ) زیرا او «سبب ضرر» بوده و ضرر به او انتساب دارد: «و الوجه فی صورة مباشرة الطبیب او عدم مباشرته مع التطیب علی النحو المتعارف بأن یأمر المریض بشرب ذاک الدواء و ذاک بنحو خاص، فلقوة السبب علی المباشر» (ناصر مکارم شیرازی، بحوث فقهیه هامه، ص307)

روشن است که اگر علت ضمان طبیب، «اقوی بودن سبب» از مباشر باشد، بین مفتی و طبیب فرقی نیست، و باید فقیه را نسبت به عوارض نامطلوب فتاوایش ضامن دانست. چه این که اگر ضمان طبیب به «قاعده غرور» مستند باشد، آنگونه که مرحوم آیت الله گلپایگانی نظر می داد که «ضمان طبیب در صورتی است که مریض به قول طبیب مغرور شده و احتمال اشتباه ندهد.» (مجمع المسائل، ج3،ص268) باز هم مفتی نیز مانند طبیب است و خطای اودر همان موارد موجب ضمان می باشد و بهر حال فتوائی که به یک فرد، یا یک گروه، و یا یک جامعه خسارت مادی یا معنوی وارد سازد، نمی تواند فاقد مسؤلیت تلقی شده و با نادیده گرفتن پیامد های زیان بار آن، به «برائت» حکم نمود. البته تشخیص خطا در استنباط، و وقوع ضرر و زیان در هر مورد موکول به نظر «کارشناسان امین و خبرگان بی طرف» است و با ادعاهای خودسرانه و سلیقه های شخصی نمی توان چیزی را اثبات کرد.


ضمان حاکم


مشابه بحث ضمان مفتی، مسأله دیگری است که تحت عنوان «ضمان حاکم» مطرح می شود، این بدان معناست که «حکم» هم مانند فتوی «مسئولیت آور» است و شخصی که به صدور حکم مبادرت می کند، باید در قبال پیامدهای آن پاسخگو باشد. البته ضمان حاکم مسأله ای کاربردی تر و عملیاتی است، چون حاکم و قاضی درباره ی موضوعات خاص و پدیده های خارجی تصمیم گیری می کنند، برخلاف مفتی که اظهارنظر کلی می‌کند، به علاوه احراز اشتباه و خطا در «حکم» به مراتب آسان تر از تشخیص خطا در فتواست.


از سوی دیگر، ضمان مفتی، مسأله ای مورد اختلاف نظر بوده و مخالفانی دارد، در حالی که «ضمان حاکم» مورد توافق بوده و حتی از سوی مخالفان ضمان مفتی هم مورد تأیید قرار گرفته است مثلاً علامه مجلسی می‌گوید، مفتی بدون تردید در عالم آخرت، ضامن است و باید پاسخگوی فتوای خود باشد، ولی در دنیا ضامن بودن وی مورد اشکال است البته اگر مفتی، «حاکم» باشد، در دنیا هم ضامن است:

«لاشک فی ضمان المفتی فی الآخرة، اما فی الدنیا ففیه اشکال الّا ان یکون حاکماً»(مجلسی ، مرآة العقول،ج24، ص269)


در متون فقهی مثال های فراوانی برای مسئولیت حاکم ذکر شده و بر مبنای آن حاکم، ضامن دانسته شده است. مثلاً فقها از عصر شیخ طوسی همواره فتوا داده اند که اگر گزارشی درباره ی رفتار های خلافِ عفّت زنی به حاکم داده شود و حاکم برای بررسی موضوع، او را احضار کند، چنانچه احضار وی موجب ترس و وحشت او شده و به سقط جنین بیانجامد، حاکم ضامن است.(شیخ طوسی، المسبوط، ج8، ص64)

مثال دیگر آن است که علّامه حلی می گوید اگر حاکم شخصی را محکوم به شلاق کند، ولی سپس معلوم شود که شاهدان فاسق بوده یا دروغ گفته اند، حاکم نسبت به جبران آن شلاق از بیت المال ضامن است. (علّامه حلّی، تحریر الاحکام، ج5، ص296) روشن است که این گونه موارد، جنبه ی «مثال» دارد و با توجه به مبنای «ضمان حاکم»، «کلیه» مواردی که «حکم» وی در اثر اشتباه یا خطا، و یا در اثر مسامحه و تقصیر، به عواقب ناگواری می انجامد، مسئولیت مدنی و کیفری متوجه اوست. از این رو، علاوه بر مثال های فردی از قبیل آنچه در کتب فقه رایج است، این حکم شامل مثال های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نیز می باشد و نمی توان شمول آن ها را نسبت به پدیده های ناهنجار که احیانادر سطح کلان دراثرحکم رخ می دهد، نادیده انگاشت.


نتیجه آنکه:
1ـ 
اصل «مسئولیت پذیری» در نظام اسلامی، یک اصلِ فراگیر، و «استثناناپذیر» است و هیچ مقامی از شمول آن استثناء نمی گردد.هرگونه تردید در این باره، نه تنها با مبانی فقهی ناسازگار است، بلکه علاوه بر آن، با آموزه های انقلاب اسلامی، که از روزهای نخستین جمهوری اسلامی، از سوی رهبران نظام اعلام می‌شد، در تضاد است. آن روزها شهید بهشتی به مردم تازه انقلاب کرده، هشدار می داد که در نظام اسلامی، غیر از خداوند، مقام غیر مسئول وجود ندارد.


 به اقتضای اصل مسئولیت، فقها نیز در جامعه اسلامی، به اقتضای جایگاه و اختیارات خود در سمت های مختلف از قبیل قوه قضائیه، شورای نگهبان و غیره «مسئولند» و نباید شأن و موقعیتی فراتر از مسئولیت و پاسخگویی برای آنان ترسیم کرد. اصلِ تلازم بین «اختیارات» و «مسئولیت» از مبانی قطعی و مسلم فقه امامیه است، چه اینکه از فروع این اصل «تطابق بین قلمرو اختیارات و مسئولیت هاست» است که در نتیجه آن هر چه اختیارات شخص افزایش پیدا می‌کند، مسئولیت او نیز افزایش می‌یابد. و البته این مسئولیت، صرفاً مسئولیت اخروی نبوده، و دارای ابعاد مختلف سیاسی، مدنی، و کیفری در دنیاست.


 مسئولیت پذیری در هر نظام، تابعِ «شعور شهروندان» است، به این معنی که تا وقتی که شهروندان «ندانند» و یا «نخواهند»، هیچ مقام دارای مسئولیت، خود را در معرض «پاسخگوئی» قرار نداده، و وظیفه ای در این باره احساس نمی کند. آنچه ضامن عینیّت این اصل در جامعه اسلامی است، «مطالبه» مردم است، و در آنجا که در اثر بی اطلاعی مردم ،«اشتباه یا انحرافی» به اثبات نمی رسد و مطالبه ای صورت نمی گیرد، قهراً این اصل بر زمین می‌ماند مثلاً مطابق اصل 171 قانون اساسی، قاضی در برابر ضرر مادی یا معنوی ناشی از حکم خود، ضامن دانسته شده و او موظف است که از متهم، اعاده ی حیثیت کند، ولی جالب توجه است که پس از گذشت بیش از بیست سال، در تاریخ 12/4/81 رئیس نهاد قوه قضائیه اعلام می کند که «تا کنون در مورد اجرای اصل 171، مورد خاصی مشاهده نشده است»، این اعلام بدان معنا نیست که در طی رسیدگی به میلیون ها پرونده، هیچ قصور و تقصیری در کار دادگاه ها نبوده، بلکه بدان معناست که به دلیل عدم مطالبه و یا به دلیل دشوار بودن دستیابی به حق، هیچگونه زمینه ای برای این اصل که از اصول مسلم فقه اسلامی است، وجود ندارد!!


منبع: وبسایت شخصی نویسنده


 


جرس: رييس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي مدعی است که رهبري شاخص و نمونه است و طلاب جوان مي‌توانند ايشان را الگوي خود قرار دهند.
 

به گزارش ایسنا، غلامعلي حداد عادل، در همايش "نقش انقلاب اسلامي در بيداري ملتها" با بيان اين مطلب افزود: در هر عصري يكي از علما به عنوان شاخص در نزد مردم مطرح است و براي روحانيان و طلاب جوان گواه است و امروز هم از ديد من مقام معظم رهبري شاخص و نمونه است و طلاب جوان بايد سعي كنند مثل ايشان باشند.

وي با تأكيد بر اين‌كه عالمان ديني بايد زمان شناس و دشمن شناس باشند؛ تصريح كرد: رهبر معظم انقلاب اسلامي دنياي امروز را به خوبي مي‌شناسند و دشمنان و دوستان و مسايل فرعي و اصلي دنياي اسلام و كشور را به خوبي مي‌شناسند كه براي همه الگو است.
 

حداد عادل با بيان اينكه رهبري با آثار بسياري از نويسندگان كشورهاي مختلف و با وضعيت سياسي و اقتصادي كشورهاي دنيا آشنا ست، اظهاركرد: امروز تنها نمي‌توان و نبايد به درسهاي اختصاصي حوزه اكتفا كرد.

وي تاكيد كرد: بايد دنيا را شناخت و طلاب غيرايراني بايد كشورهاي خود، تاريخ و ادبيات و سرزمين خود و جريانات فكري آن را به خوبي بشناسند تا بتوانند عمود خيمه هدايت مردمشان باشند.

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس با بيان اين‌كه جداكردن مسايل اصلي از فرعي از جمله ويژگي‌هاي سنت و سيره امام ورهبري است بيان كرد: اين بزرگواران مسايل اصلي و فرعي جهان اسلام را به خوبي مي‌شناختند و خردمندانه نمي‌گذاشتند كه جاي اين مسايل عوض شود.

وي افزود: امروز دشمن تلاش مي كند تا دعواي شيعه و سني را مسئله اصلي امت اسلامي قرار دهد و اذهان را از دشمنان اصلي كه آمريكا و اسرائيل است منحرف سازد.

حداد عادل تصريح كرد: به همين دليل بود كه امام خميني(ره) از ابتدا مسئله آمريكا و اسرائيل را به عنوان مسايل اصلي مطرح كردند و مي‌فرمودند هر فريادي داريد بر سر آمريكا فرود آوريد و مي‌فرمودند اسرائيل بايد محو شود.


وي با بيان اينكه امام و رهبري ثمره و محصول حوزه علميه هستند، تاكيد كرد: جايگاه حوزه و فقاهت و مرجعيت كه داراي چنين ثمراتي است بايد حفظ شود كاري كه هر دو اين بزرگواران مي‌كردند و نمونه آن سفر ايشان به قم و ديدار با طلاب و مراجع و علما بود.

وي خطاب به طلاب غيرايراني جملات رهبری را يادآور شد و گفت: ايشان از روي تعارف و يا خوش آمدگويي به شما نفرمودند كه شما صاحبخانه هستيد، بلكه ايشان اعتقادشان اين است كه در اسلام ميان مسلمانان جز تقوا برتري وجود ندارد و مرز جغرافيايي وجود ندارد و آنچه هست واقعيت دنياي امروز است كه بايد به لوازمش پايبند بود.


 


جرس: مهدی طائب روحانی حامی دولت، در ادامه تهاجمات به  رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: كساني مثل هاشمي رفسنجاني در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلكه مشكل آنها تنها اين بود كه "نمي‌فهميدند ". آقاي هاشمي بايد بداند كه مردم روحانيت را تنها به دليل حمايت از دين و پيامبر اكرم (ص) قبول دارند.


طی هفته گذشته و بدنبال اظهار نظر صریح آیت الله هاشمی رفسنجانی نسبت به جریانات اعتراضی مردم پس از انتخابات و تاکید بر آزادی همه زندانیان سیاسی، موج جدیدی از حملات به رئیس مجلس خبرگان شروع شد. در همین رابطه مهدی طائب که طی ماههای اخیر همواره علیه اصلاح طلبان موضع گیری کرده است، در واکنش به سخنان هاشمی رفسنجانی با ادعای اینکه این سیاستمدار نمی فهمد مدعی شد که اگر پيرامون هاشمي تغيير يابد وي به خط برمي‌گردد. 


وی همچنین با ادعای اينكه اصلاح‌طلبان با توجه به كارنامه موجود به پايان عمر سياسي خود رسيده‌اند، گفت: انتخابات آينده رقابت تمام و كمال و پرشور صرفا اصولگرايي است.

 


تشکیل هلال اسلامی

به گزارش خبرگزاري فارس از بندرعباس،  مهدي طائب ظهر امروز در همايش افسران جنگ نرم با اشاره به تفاوت ميان بصيرت و علم اظهار داشت: انقلاب اسلامي ايران در پي تشكيل هلال اسلامي با توجه به بصيرت‌افزايي در بين مسلمانان و ملل منطقه است.

وي ادامه داد: تنها با بصيرت‌افزايي است كه مسلمانان و جهان اسلام مي‌توانند جلوي استكبار و به ويژه آمريكا را بگيرند.

اين استاد حوزه و دانشگاه اضافه كرد: فتنه سال 88 در مبحث عمليات بصيرتي براي نظام ثمرات زيادي داشت.

طائب بيان داشت: همان دفاعي كه مردم طي هشت سال در جنگ تحميلي در برابر تمام دنيا انجام دادند اين بار در ميدان جنگ نرم طي هشت ماه در مقابل همان هجمه از دشمنان انجام دادند.


ملت به بصیرت رسیده

وي با اشاره به سخنان رهبري مبني بر "واكسينه شدن نظام " پس از حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: ديگر هيچ فردي نمي‌تواند ملت را به بازي بگيرد چرا كه ملت به بصيرت رسيده است.

به گفته طائب، بيداري ملت‌هايي همانند فلسطين و لبنان در قالب حماس و حزب‌الله از ثمرات پيروزي انقلاب اسلامي در جنگ هشت ساله دانست و افزود: انقلاب مردم تونس و سقوط كابينه "سعد حريري " نيز نتيجه بيداري مردم منطقه است.

اين استاد حوزه و دانشگاه در بخش ديگري از سخنان خود گفت: بايد در داخل كشور نيز دو كار اساسي انجام داد كه يكي از آنها تبيين تفكر فتنه و اهداف سران آن براي مردم است.

طائب با اشاره به اظهارات هاشمي در ديدار با يكي از آشنايان خود عنوان داشت: به قول هاشمي رفسنجاني اگر نهضت سبز موفق مي‌شد ديكتاتوري بي‌سابقه‌تري از استبداد 50 ساله در ايران حاكم مي‌شد.


وی با بيان اينكه در طراحي جنگ نرم عليه نظام توانايي بسيار بالايي هزينه شده است، اضافه كرد: طراحي اين جنگ از عهده كساني همانند ميرحسين موسوي، خاتمي و كروبي كه در فتنه 88 به عنوان عروسك‌هاي خيمه شب‌بازي ايفاي نقش مي‌كردند، بر نمي‌آيد.

وي افزود: غرب همانند جنگ هشت ساله در جنگ نرم نيز تمام دار و ندار خود را به كار گرفت فارغ از اينكه رهبري در مدت زمان كوتاهي ناتوي فرهنگي آنها را مچاله كرد.


هاشمی نمی فهمد

طائب ادامه داد: كساني مثل هاشمي رفسنجاني در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلكه مشكل آنها تنها اين بود كه "نمي‌فهميدند ". آقاي هاشمي بايد بداند كه مردم روحانيت را تنها به دليل حمايت از دين و پيامبر اكرم (ص) قبول دارند.

اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: آقاي هاشمي بايد به فرزندان خود نگاه كند كه به چه كساني پناه آورده‌اند، مگر نيست كه در اسلام هجرت به بلاد كفر مسئله دارد.

وي تصريح كرد كه اگر پيرامون هاشمي تغيير يابد وي به خط برمي‌گردد. 


مشایی مانند بهزاد نبوی است

طائب ادامه داد: مشائي در كنار احمدي‌نژاد در حكم بهزاد نبوي در كنار رجائي است اما مشائي فرق‌هايي با بهزاد نبوي دارد چراكه وي نه زيركي نبوي را دارد و نه امكانات و تيم او را.

طائب با ادعای اينكه احمدي‌نژاد فردي هوشيار است، ابراز داشت: مشائي در كابينه مانده كه به آقاي احمدي‌نژاد خط بدهد اما احمدي‌نژاد زيرك‌تر از آن است و هر چه را كه به مصالح نظام باشد، انجام مي‌دهد.

وي با بيان اينكه هدف مشايي نيز خدمتگزاري به نظام است، تصريح كرد: مشائي نمي‌تواند تهديدي به حساب آيد، تنها دخالت‌هاي وي در عزل و نصب‌ها كمي نگران‌كننده است. 
 

کروبی رمی جمرات شده

طائب در بخش پاياني سخنان خود با بيان اينكه نوع برخورد كنوني با سران فتنه بهترين نوع برخورد است، ادعا کرد: كساني همانند كروبي كه در حال حاضر «رمي جمرات» مردم شده‌اند و هيچ تهديدي براي نظام به شمار نمي‌روند.

این روحانی حامی دولت با فراکنی مدعی شد: مردم در انتخابات بعدي دنبال كسي مي‌گردند كه راه احمدي‌نژاد را بهتر از خود وي ادامه دهد و از همين روست كه پيش‌بيني مي‌شود انتخابات آينده رقابت تمام و كمال و پرشور صرفا اصولگرايي باشد چرا كه طيف مخالف كاملا به پايان عمر سياسي خود رسيد.

 


 


علی کشتگر

 
کارگزاران دولت نظامی- امنيتی با آگاهی از بی‌اعتبار شدن اسلام فقاهتی در صدد جانشين کردن آن با ايدئولوژی نوينی هستند که قرار است از ترکيب مهدويت شيعه با اجزايی از هويت و ناسيوناليسم ايرانی سرهم‌بندی شود و جانشين اسلام فقاهتی گردد. نام اين نوزاد نامشروع "مکتب ايرانی" است. نامی بی‌مسما برای نوعی از فاشيسم مذهبی. نامه احمدی‌نژاد و لحن برخورد آن هم نشانه وارفتگی شيرازه امور و هم نشانه تدارک دولت نظامی برای دوره پس از خامنه‌ای است. زمان برای فراگير شدن اعتراضات در ايران از هر زمان ديگر مناسب‌تر است 

هرچه از کودتای انتخاباتی ۲۲خرداد دورتر می شويم، بحران نظام حاکم حادتر، شکاف ميان طيف حکومتگران ژرفتر و بن بست رهبر کودتا آشکارتر می شود.
"بصيرت" علی خامنه ای در آن بود که تصور کند می شود با دستبرد زدن به رای دهها ميليون ايرانی و پس از آن با سرکوب، خونريزی وشکنجه و طرد "خواص بی بصيرت" هم دستگاه قدرت خود را منسجم ترکند،هم سيطره و کنترل خود را بر دستگاه روحانيت و کل نظام گسترش دهد وهم موقعيت داخلی و بين المللی حکومت خود را بهبود بخشد! 
او اما امروز شاهد آن است که محاسبات وی يکی پس از ديگری برعکس از کار درمی آيند. گزاف نيست اگر بگوئيم بازنده اصلی کودتای ۲۲ خرداد نهاد ولايت فقيه و شخص آقای علی خامنه ای است.اوالبته مدعی پيروزی تمام عيار بر "فتنه داخلی" و دشمن خارجی است وهم چنان از "بصيرت" نبوغ آميز خود و "ترفندهای خنثی شده دشمن" حرف می زند.اما اکثر هواداران پروپا قرص ولايت فقيه، از جمله بسياری ازاصول گرايان در دل به ريش او ميخندند، چرا که می دانند هرگز دشمنان جمهوری اسلامی در موقعيتی نبودند که بتوانند تيشه ای به ريشه جمهوری اسلامی و نهاد ولايت فقيه بزنند که او زده است.
از کودتا به اين سو نفوذ و اعتبار رهبر ۷۲ ساله و بيمار جمهوری اسلامی نه فقط در ميان مردم ايران که ديری است او را دشمن شماره يک آزادی و آرزوهای خود می دانند بلکه درميان روحانيون و مراجع شيعه، درمتن نظام حاکم و در محفل آب رفته و کوچک شده "خودی ها"سيرنزولی پيموده است. 


شايد هيچ حکومت گری در کل تاريخ نشود پيدا کرد که به اندازه خامنه ای درعمل اسلام را به عنوان مکتب دروغ گويی، چاپلوس پروری، قدرت پرستی و حقه بازی به جوانان کشور خويش معرفی کرده باشد. کافی است اعتباروآبروی دين و روحانيت را در زمان شاه با امروز که بيش از سی سال از عمر حکومت اسلامی می گذرد مقايسه کنيم تا ببينيم سران جمهوری اسلامی و در راس آنها خامنه ای با مذهبی که مدعی دفاع از آن است چه کرده اند؟


- امروزتنها تکيه گاه قابل اتکای خامنه ای جناح تندروی اصول گرايان (اقتدارگرايان) يعنی مافيای نظامی- امنيتی حاکم به رهبری احمدی نژاد است. اما او در ميان همين جريان نيز از چنان نفوذ و اعتباری که پيش از کودتای ۲۲ خرداد داشت، برخوردار نيست. احمدی نژاد و مشايی آشکارا در برابر خواسته های او سرکشی می کنند. آنها با اطلاع از اين واقعيت که خامنه ای منفور ملت است و در بخش بزرگی از بدنه نظام حاکم و در ميان مراجع و روحانيون نيزبيش از بيش اعتبار خود را از دست داده و به ناچار برای حفظ موقعيت خود به آنان متکی است، روزبه روز بخش بيشتری از قدرت وی را از آن خود می کنند. رهنمودها و فرامين وی را ناديده می گيرند و در مواردی حتی برعکس عمل می کنند! دولت نظامی – امنيتی احمدی نژاد با زير فشار قرار دادن همه گرايش ها و محافل درونی طيف اصول گرايان به تسليم وتبعيت ازخود و با فتح سنگر به سنگر مواضع کليدی قدرت، دامنه مانور خامنه ای را در نظام جمهوری اسلامی محدود تر می کنند. احمدی نژاد و مافيای نظامی امنيتی پشت سراو تا مقطع کودتای ۲۲ خرداد به حمايت خامنه ای برای دزديدن رای ملت و صدور فرمان سرکوب های خونين احتياج داشتند. اما پس از کودتا وضع عوض شده و حالا اين خامنه ای است که به حمايت آنان نياز دارد. به نظر می رسد که اين جريان ازهم اکنون برای دوران پس از خامنه ای خيزبرداشته و درصدد آن است که پس از او درگزينش جانشين وی دستی قوی تر از مجلس خبرگان و روحانيون و مراجع شيعه دارا باشد تا بتواند مهره مورد نظر خود را به همه آنان تحميل کند. کارگزاران دولت نظامی- امنيتی با آگاهی از بی اعتبار شدن اسلام فقاهتی به عنوان ايدئولوژی نظام در صدد جانشين کردن آن با ايدئولوژی نوينی هستند که قرار است از ترکيب مهدويت شيعه با اجزايی از هويت و ناسيوناليسم ايرانی سرهم بندی شود و جانشين اسلام فقاهتی گردد. نام اين نوزاد نامشروع که درتجاوز خامنه ای به جمهوريت نظام نطفه آن بسته شده "مکتب ايرانی" است. نامی بی مسما برای نوعی از فاشيسم مذهبی. اگر قرار است سلطه نيروهای نظامی – امنيتی جانشين حکومت روحانيون گردد، طبعا ايدئولوژی جديدی نيز که متولی آن نه روحانيون بلکه خود نظاميان هستند ضرورت دارد. اين مسايل البته از چشم روحانيون و محافل ناراضی طيف اصول گرای حاکم پنهان نيست.


برای نمونه هاشمی رفسنجانی به بهانه سالگرد ۱۹ ديماه )چاپ مقاله رشيدی مطلق عليه آيت اله خمينی در۱۹ ديماه ۵۶( نگرانی خود را از اهداف دولت احمدی نژاد اعلام می دارد.او می گويد نهاد ولايت فقيه که اين گروه امروز در پناه او سنگر گرفته، آخرين سنگری است که قصد تسخير آن را دارند.
" اينک ۳۰ سال از پيروزی انقلاب اسلامی می گذرد و بقايای فکری دين زدايی و روحانيت ستيزی که در بهار هوشياری مردم ايران، چون مارهای افسرده سردر خاک انتقام فرو برده بودند، در پائيز بد اخلاقی های سياسی و اختلافات سليقه ای، پوست اندازی کرده و سر برآورده اند و خاکريز به خاکريز جلو می آيند و شاهديم که پس از توهين و تهمت به سران روحانی عرصه سياست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسيده اند."
"تاسف آور است که اين بار برای توهين و تهمت، لباس رشيدی مطلق ها را درآورده و خرفه دوستی و ارشاد پوشيده اند، رندانه با چراغی که دروغ را اخلاق، تهمت را مبارزه و توهين را جهاد می دانند، مزورانه پشت خاکريزی پناه گرفته اند که مطمئنا آخرين و بالاترين هدف آنها خواهد بود." )پايگاه اطلاع رسانی آيت اله هاشمی رفسنجانی(
هاشمی رفسنجانی اخيرا نيز بر مواضع خود که در موعظه های آخرين حضورش در نماز جمعه (روز قدس ۸۸) بيان داشت تاکيد کرد.
اما يک روز پس از اين اظهارات نامه بسيار تند احمدی نژاد عليه شخص هاشمی انتشار يافت. انتقاد تند احمدی نژاد به هاشمی و روسای مجلس و دستگاه قضايی که همه آنان را به خروج از قوانين اساسی متهم کرده بسيار معنی دار است. احمدی نژاد در اين نامه نه فقط در مقام رئيس جمهور بلکه در مقام کسی که خود را متولی و سخنگوی ولی فقيه می داند و حق دارد از موضع وی ديگران را تهديد کند حرف زده است. اين نامه و لحن برخورد آن با مجلس و قوه قضائيه هم نشانه عميق تر شدن بحران حاکميت است و هم نشانه تهاجم جديد دولت نظامی برای قبضه کردن کامل قدرت است.
دولت احمدی نژاد از ماهها پيش حرکت خود را برای قبضه کردن کامل مجلس نهم از طريق حذف نمايندگان اصلاح طلب و بيرون آوردن کرسی رياست مجلس از دست اصول گرايان آغاز کرده است.
واکنش تند اين جريان در برابر پيشنهادات سه گانه خاتمی از يکسو نشانه عصبانيت آن از هم آوايی و وفاق ميان رهبران اصلاح طلب و از سوی ديگر نشانه عزم اين جريان در برگزاری انتخاباتی کاملا نمايشی و غيررقابتی است. 


پيشنهادات سه گانه خاتمی که در واقع اعلام صريح همراهی وی با ميرحسين موسوی و مهدی کروبی در نامشروع خواندن دولت احمدی نژاد و نتايج انتخابات ۲۲ خرداد بود، شکست احمدی نژاد و خامنه ای را در ايجاد شکاف ميان سران اصلاح طلب به نمايش گذاشت. خامنه ای و رسانه های رسمی او مثل کيهان و صداوسيما در يکسال گذشته همه روشهای ارعاب، تطميع و شايعه سازی را برای جدا کردن محمد خاتمی از ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به کار بردند تا دست کم وی را به سکوت وادارند. فضای شايعه سازی درباره شکاف ميان خاتمی با موسوی و کروبی تا به آنجا رواج يافت که برخی از تحليل گرايان اپوزيسيون نيز ندانسته و يا دانسته با اين شايعات همراه شدند و به آن دامن زدند. 
طرفه آن که برخلاف تبليغات و انتظارات حکومت حتی طرفداران ميانه رو نظام مثل خاتمی نيزتا به امروزحاضر به جدا کردن راه خود از جنبش سبز نشده اند.جنبش سبز و رهبران و فعالان آن در بيرون و درون زندان بيش از پيش متحد و همراه اند در حالی که برعکس دربالا چه درميان اصول گرايان حاکم و چه در ميان مراجع و روحانيون حامی آنان اختلافات روزبه روز آشکار تر و عميق تر شده و به موازات آن اقتدار خامنه ای در ميان آنان کاهش يافته است. بی ترديد ادامه فضای اعتراضی کنونی، مقاومت زندانيان سياسی و خانواده های آنان و ايستادگی و همبستگی فعالان جنبش سبز، همراه با افزايش تحريم های اقتصادی و سياسی جهانی و در اين اواخر انقلاب سياسی در تونس در نگرانی های سران حاکميت و تشديد بحران در بالا نقش تعيين کننده ای ايفا کرده است. جنبش سبز ايران آن چنان که بسياری از صاحبنظران گفته اند برجنبش جوانان تونس که به انقلاب ياس انجاميد تاثير داشته است. و حالا اين پيروزی تونسی ها در سرنگونی ديکتاتور اين کشور و سرايت انقلاب سياسی تونس در کشورهای منطقه است که می تواند جنبش سبز ايران را اميدوارتر کند و همزمان نگرانی حکومت گران ايران را از شعله ور شدن آتشی که هرگز از کودتا به اين سو خاموش نشده افزايش دهد.
در چنين شرايطی، دستگيری ومحاکمه سران جنبش سبز حکم آتش زدن به انبار باروت دارد که می تواند حکومت را با اعتراضاتی وسيع تر از آنچه در روزهای پس از ۲۲خرداد رخ داد، روبه رو کند. دستگيری و محاکمه آنها حتی اگر به فرض بعيد با اعتراضات وسيع و فوری مواجهه نشود، بازهم اعتبار دستگير شدگان را به عنوان رهبرانی که با مردم در برابر حکومت گران ايستادند بالا می برد، جامعه را بيش از پيش به حمايت آنان برمی انگيزد و شکاف های درونی نظام حاکم را ژرف تر می کند. امری که اولا نهاد ولايت فقيه و شخص خامنه ای را به وسيله ای در دست نظاميان تبديل خواهد کرد و ثانيا نظام را به آستانه فروپاشی خواهد برد. نارضايتی گسترده و عميق مردم، ادامه فضای اعتراضی،هم بستگی جنبش سبز و تشديد بحران و کشمکش قدرت در بالا می تواند در ماههای آينده شرايط را برای روشهای نافرمانی مدنی و نيز اعتصابات سراسری فراهم نمايد. خامنه ای بصيرت آن را ندارد که با پذيرش اين سه شرط، از بن بستی که خود برای خود پديد آورده با کم ترين هزينه خارج شود. او که بسياری از پل ها را پشت سر خود خراب کرده و نيروهای نظامی و امنيتی را ميدان دار نظام حاکم کرده ديگر اين قدر از خود اختيار ندارد که به خواسته های حداقلی خاتمی که به هر حال به معنای دور زدن در جاده يکطرفه است تن دردهد. حاکميت بدون آن که زير فشار يک جنبش اعتراضی بزرگ ملی مجبور به عقب نشينی شود، اين شرايط را نخواهد پذيرفت. برگزاری انتخابات آزاد در حکومت کنونی شوخی است. اما اهميت طرح شعارانتخابات آزاد در آن است که افکار عمومی را به واکنش های اعتراضی در برابر انتخابات دروغين آماده می کند.حکومت می خواهد انتخاباتی بی سروصدا و کم هزينه برای چيدمان مجلس نهم برگزار کند، در حالی که برای جنبش سبز اعتراض به اين نمايش و توسل به شعار انتخابات آزاد فرصتی است برای بسيج مردم عليه حاکميت و فراگير شدن جنبش اعتراضی.اگر جنبش اعتراضی فراگير شود و به يک اعتصاب سراسری بيانجامد هيچ بعيد نيست که رژيم ناچار به عقب نشينی بشود، امری که مقدمه پيروزی جنبش دموکراسی خواهی است.

منبع: گویا نیوز

 


 


جرس: در ادامه واکنش های مقامات جمهوری اسلامی نسبت به خیزش های مردمی در کشورهای عربی، مشاور قوه قضاییه جمهوری اسلامی و دیپلمات پیشین، نسبت به آنچه "تحرکات کشورهای غربی برای منحرف کردن این قیام ها" خواند، هشدار داد.


به گزارش خبرآنلاین، محمد جواد لاریجانی در جریان برنامۀ تلویزیونیِ «دیروز امروز فردا»، گفت : آمریکایی ها حاضرند خون های زیادی بریزند اما حکومتی مانند مصر به دست مردم نیفتند و همچنان باقی بماند.


مشاور امور بین الملل رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه "نظام های مورد حمایت غرب در حال فروپاشی هستند"، گفت: این پدیده را باید به فال نیک گرفت و به نظرمن جمهوری اسلامی باید بدون استثنا این تحولات را به فال نیک بگیرد."


دیپلمات سابق جمهوری اسلامی همچنین اظهار عقیده کرد "آمریکا و سایر کشورهای غربی در حال بازی کردن با این تحولات هستند و همان هایی که ده ها سال از کلیه جنایات این حکومت ها دفاع می کردند، اکنون دست به هرکاری می زنند تا مردم این کشورها نتوانند نظام مدنی مورد علاقه خود را روی کار بیاورند."


دبیر ستاد حقوق بشر در ادامه بدون اشاره به حمایت های دیکتاتور تونس از رئیس دولت دهم - بلافاصله بعد از انتخابات - گفت: تونس در ۵۰ سال گذشته خشن ترین نوع از اسلام زدایی را داشته است. حاکمان آنجا اما مورد تایید امریکا بوده اند. حالا این پدیده بسیار مبارک است . این دیکتاتوری دارد فرومی پاشد. امریکا و فرانسه بسیار تلاش می کنند که سوار موج شوند و کاری می کنند که مردم نتواننند نظام مدنی مورد علاقه خود را ایجاد کنند، لذا مدام دارند با این تحولات بازی می کنند.


مشاور اموربین الملل قوه قضائیه با این همه تصریح کرد نسخه های آنها برای تونس تاکنون یکی بعد از دیگری با شکست مواجه شده اما هنوز نگرانی هایی وجود دارد. با همه این ها می توان گفت این تحولات ان شالله برکاتی برای دنیای اسلام خواهد داشت.


لاریجانی وضعیت مصر را "بسیار مهم تر و البته خطرناک تر" توصیف کرد و گفت :در مصر امیدواری من بیشتر است. به نظرم در مصر مسلمانان بیشتر زمینه تحرک را دارند و انشالله با همتی که می کنند نظامی را که دوست دارند سرکار خواهند آورد.


مشاور امور بین الملل رئیس قوه قضائیه با اشاره به همجواری مصر با اسراییل و اهمیتی که نظام وابسته آن برای دنیای غرب دارد گفت : غربی ها حاضرند خون های زیادی از مردم به زمین ریخته شود اما این حکومت از دستشان نرود.


گفتنی است مهدی طائب، برادر حسین طائب، معاون اطلاعات سپاه که خود از روحانیون تندرو حامی دولت به شمار می‌رود در همایشی موسوم به"افسران جنگ نرم"، با اشاره به اتفاقات اخیر در تونس، اردن، یمن، لبنان و مصر مدعی شد "انقلاب اسلامی در پی تشکیل هلال اسلامی با توجه به بصیرت‌افزایی در بین مسلمانان و ملل منطقه است." 

  سخنران مراسم دولتیِ نهم دی ماه ٨٩، روز پنجشنبه هفتم دی ماه خاطرنشان کرد "بیداری ملت‌هایی همانند فلسطین و لبنان در قالب حماس و حزب‌الله، از ثمرات پیروزی انقلاب اسلامی در جنگ هشت ساله است و انقلاب مردم تونس و سقوط کابینه سعد حریری در لبنان نیز نتیجه بیداری مردم منطقه است."


گفتنی است بعد از قیام مردم تونس علیه وضعیت اقتصادی و گرانی ها در کشور، که در نهایت منجر به سقوط و فرار رئیس جمهور آن کشور شد، آتش اعتراضات در کشورهای شمال آفریقا (مانند مصر و الجزایر) و همچنین اردن و یمن شعله ور تر شد که در اثر مواجهۀ خشونت بار حکومت، سطح مطالبات عمومی بالاتر رفته و وارد مرحله ای جدید شده است.

 

طی هفته اخیر، برخی از مقامات مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی، قیامهای اخیر در کشورهای عربی را "تحت تاثیر انقلاب اسلامی" ذکر کرده بودند. 


 

 


 


 جرس: محمدتقی مصباح یزدی درادامه موضع گیری های خود علیه اعتراضات مردمی و فعالان جنبش سبز بار دیگر ادعا کرد که در جريان فتنه اخير  دشمن طرح خود را اجرا نمود ولي به لطف خداوند، نقشه شوم آنها برملا و نابود شد و مهره‌ها آنان نيز سوختند.


رييس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) بدون اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی در سی ودومین سالگردش، گفت: امروز به برکت انقلاب اسلامي ايران، ملت‌هاي مسلمان و آزاده چون تونس، مصر و ساير کشورهاي عربي، با الگو برداري از اين انقلاب، در برابر استکبار و حکومت ظالم مقاومت مي‌کنند.


به گزارش ایسنا،  مصباح يزدي  در ديدار جمعي از طلاب حوزه‌هاي علميه که در نمازخانه مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) برگزار شد، با تأکيد بر اين‌که شکرگزاري نعمت‌ها، بهترين راه ترقي و تکامل بشريت است، اظهار داشت: برخي انسان‌ها شکرگزاري خداوند را از روي خوف و يا شوق نعمت‌هاي او انجام مي‌دهند، ولي بهترين نوع عبادت، براي شکرگزاري است.

رييس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، شناخت نعمت‌ها را نخستين گام در راه شکرگزاري معرفي کرد و گفت: انسان براي اين‌که شکرگزار باشد، در مرحله نخست بايد نعمت‌هاي الهي را شناسايي کند و بداند که تمامي نعمت‌ها از سوي خداوند است؛ در اين شرايط، فطرت قدرشناس انسان بيدار مي‌شود و نعمت‌هاي خدا را شکر مي‌کند.

وي شکرگزاري لفظي را براي قدرداني از نعمت‌هاي خداوند ناکافي برشمرد و اظهار داشت: انسان بايد در عمل شکرگزار خداوند باشد. براي اين کار بايد از نعمت‌هاي خداوند درست استفاده کرد و در راهي که رضايت خداوند در آن نيست وارد نشود.


مصباح يزدي پيروزي انقلاب اسلامي ايران را بزرگترين نعمت خداوند برشمرد و خاطرنشان کرد: در دوره طاغوت، مسائل سياسي ما در دست کشورهاي استعمارگر و دربار طاغوت بود و نيروي نظامي ايران نيز نوکر امريکا و وسيله‌اي براي سرکوبي دشمنان آمريکا بودند. از نظر اقتصادي در وضع بدي بودند و از نظر ديني و فرهنگي هم شرايط نامناسبي در جامعه حاکم بود.

وي  به اختلاف آرایش با بنیانگذار جمهوری اسلامی اشاره ای نکرد و گفت: خداوند به دست رهبري فرزانه و خداشناس نظام جمهوري اسلامي را در اين کشور ايجاد کرد و به ملت ايران عزت و سربلندي داد و آنها را از شرايط نامناسب گذشته رهايي داد. در اين شرايط بر ماست که قدر اين نعمت را بدانيم و همواره شکر آن را به جاي آوريم.


رييس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اشاره به اينکه خداوند انقلاب را در اين 33 سال در برابر تمامي فتنه‌هاي و نيرنگ‌هاي دشمنان در امان داشته است، اظهار داشت: در جريان فتنه اخير نيز دشمن طرح خود را اجرا نمود ولي به لطف خداوند، نقشه شوم آنها برملا و نابود شد و مهره‌ها آنان نيز سوختند.

وي تأکيد کرد: در مقام شکرگزاري اين نعمت بزرگ خدايي بايد انقلاب را حفظ کنيم و دست دشمنان را از صدمه زدن به آن کوتاه نماييم.

این روحانی حامی دولت بدون اشاره به اقدامات غیر اسلامی و غیر شرعی مسئولان حکومت اسلامی،  ادامه داد: امروز دشمن با حربه‌هاي مختلف، به اسلام و تشيع ضربه مي‌زند لذا دقت کنيم به بهانه فعاليت فرهنگي به اصل دين آسيب نزنيم و همانند دوران طاغوت، تنها نامي از اسلام را نگه داريم.


 


جرس: مدیرمسئول روزنامه ایران ادعا کرد "روزنامه‌ای كه شاكیان آن در ‌‌دوره‌های قبل، مدعی‌العموم، شورای نگهبان، ‌ستاد احیای امر به معروف و نهادهای ‌ارزشی بودند، امروز جز سران فتنه، اعضای یك خانواده و چند محفل نشین همسو با آنها شاكی دیگری ندارد."


به گزارش فارس، کاوه اشتهاردی، مدیرمسئول انتصابیِ روزنامه رسمی دولت (ایران)، طی سخنانی در مراسم دیدار كاركنان این مؤسسه با احمدی نژاد، نقش تخریبی ارگان دولت طی سالهای اخیر را مورد تقدیر قرار داد و مدعی شد: "كارنامه روزنامه ایران در مقطع اخیر و در مواجهه با فتنه روشن و قابل دسترس است. مؤسسه ایران از دو ماه قبل از انتخابات ٨٨ رگه‌های فتنه را دیدبانی كرد و مهمتر از افشاگری، به تبیین حقایق پرداخت و پیشاپیش به خنثی‌سازی و در مرحله بعد مقابله با جریان برانداز رفت. انتشار ۵ جلد ویژه‌نامه رمز عبور، ویژه‌نامه‌هایی به مناسب عاشورا، ٩9 دی و هزاران خبر و گزارش، حاصل مجاهدت خبرنگاران، دبیران و كارشناسان این روزنامه بود. "


مدیرمسئول روزنامه ایران ادعا کرد: روزنامه‌ای كه شاكیان آن در دوره‌های قبل، مدعی‌العموم، شورای نگهبان، سپاه و بسیج، ستاد احیای امر به معروف و نهادهای حكومتی و ارزشی بودند، امروز جز سران فتنه، اعضای یك خانواده و چند محفل نشین همسو با آنها شاكی دیگری ندارد.


گفتنی است یکی از شاکیان روزنامه ایران طی ماههای گذشته، مهدی هاشمی، پسر رئیس مجلس خبرگان بود، که از هتاکی، توهین و افتراهای وارده از روزنامه ایران، به دستگاه قضایی شکایت کرد، که نهایتا با جریمه ای تعلیقی، پرونده مختومه اعلام شد.


اشتهاردی مدعی شد: روزنامه ایران روزنامه دولت است اما برای مردم می‌نویسد. از دولتی دفاع كرده و می‌كند كه منتخب ملت، مورد تائید رهبری و در مسیر آرمان‌های بلند امام است. روزنامه‌ای كه در نزدیك‌ترین ارتباط با اقشار مختلف مردم قرار دارد.


وی بدون اشاره به عملکرد انحصار طلبانه و خارج از قواعد حرفه ای و بیطرفانۀ روزنامه ارگان دولت، مدعی شد "ما نیز در تبعیت از دولت مردمی و خدمتگزار، تحریریه خود را تحریریه ٧۰میلیونی می‌دانیم و گستره مخاطبان خود را فراتر از جناح‌بندی‌ها دانسته و با احترام به آحاد مردم، به نیازهای قشرهای مختلف جامعه توجه ویژه داریم."
 


 


 جرس: سعید متین پور نویسنده، روزنامه نگار و فعال مدنی آذربایجان و حقوق بشر نزدیک به دو سال است که بدون استفاده ازحق مرخصی در زندان اوین به سر می برد و همچنان با مرخصی وی مخالفت می شود.


به گزارش خبرنگار کلمه، این زندانی ۳۵ ساله و متولد شهر زنجان است . وضعیت جسمی این روزنامه نگار نامناسب است و با وجود گواهی پزشکان همچنان مسوولان زندان از دادن مرخصی درمانی به او خودداری می کنند .

متین پور که فارغ‌التحصیل فلسفه از دانشگاه تهران است این روزها دچار کمر درد شدید است. در مدت بازداشتش نیز به عفونت ریه مبتلا شده بود که به علت عدم مداوا در زندان تبدیل به بیماری مزمن و حاد شده است .


خانواده متین پور با اینکه هر بار برای ملاقات با وی از شهر زنجان به تهران می ایند اما با این همه هرگز تقاضای انتقال او به زندان زنجان را نداده اند، چرا که به عقیده آنها وقتی وضعیت زندان اوین تا تا این حد نامناسب است دیگر زندانها به ویژه زندانهای شهرستانها حتما شرایط نامناسب تری هم دارند .

سعید متین پور پیش از انتخابات سال گذشته دستگیر و به مدت نه ماه تحت بازجویی قرار گرفت . او چند ماهی را با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیونی در آزادی موقت گذراند اما همزمان با شروع اعتراضات پس از انتخابات دوباره به زندان اوین منتقل شد .


 


 جرس: فرماندهان و مسوولان سپاه محمد رسول الله(ص) با حضور در آرامگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی  با آرمان‌های وی تجدید میثاق کردند .


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران ، مراسم  تجدیدمیثاق با آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی با حضور سردار همدانی فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ، فرماندهان و مسوولان ارشد این سپاه و جمعی از پاسداران برگزار شد.

در این مراسم که همزمان با فرارسیدن سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شد، فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ درکنار سایر فرماندهان و مسوولان ارشد این سپاه پس از اهدای تاج گل با آرمان‌های بنیانگذار کبیر انقلاب تجدیدعهد کرده و درکنار آرامگاه ایشان به قرائت فاتحه پرداختند.

در این خبر اشاره ای به حضور اعضای بیت آیت الله خمینی نشده است. 

 همه ساله،  مراسم بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور اعضای بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی برگزار می شد. پس از اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات و اعمال محدودیتها در آرامگاه امام خمینی، اعضای بیت ایشان در مراسم رسمی  کمتر شرکت می کنند. 


سال جاری مراسم هفته دولت بدون حضور سید حسن خمینی برگزار شد و سال گذشته نیز سید حسن خمینی بلافاصله پس از مراسم به دیدار خانواده سید علیرضا بهشتی شتافت که با واکنش تند حامیان دولت روبه رو شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته