-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

Latest news from Jaras for 01/01/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



واقعه نگار

نمیدانم چرا هر گاه عکس آقای جعفری دولت آبادی دادستان تهران را می بینم پیشانی پینه بستۀ ایشان مرا به یاد دو دادستان می اندازد. اول این که سالها پیش یک دوست مصری می گفت که داشتن پیشانی پینه بسته که به آن زبیب می گویند (زبیب در عربی به معنای کشمش و چون پینه پیشانی برجسته شبیه کشمش است این نام بر آن نهاده شده) در مصر مد شده و عده ای حصیر به پیشانی می مالند تا پینه بسته شود.

 

دوم داستان خوارج است. همانان که على (ع) به عنوان يك افتخار بزرگ مى فرمايد : "اين من بودم كه خطر بزرگى را كه از ناحيۀ اين خشكه مقدسان متوجه شده بود درك كردم. پيشاني هاى پينه بستۀ اينها و جامه هاى زاهدانه و زبانهاى دائم الذكرشان نتوانست چشم بصيرت مرا كور كند. من بودم كه دانستم اگر اينها پا بگيرند چنان اسلام را به جمود و تقشر و تحجر و ظاهر گرائى خواهند كشاند كه ديگر كمر اسلام راست نشود."

 

نمیدانم پیشانی پینه بستۀ آقای دادستان نماد ریا ویا قشری گری است. هر کدام که باشد رفتار و گفتار ایشان و مأمورین تحت امرشان در مورد زندانیان سیاسی و خانواده های آنها و مخالفین دولت بدور از شیوه مرضی پیامبر اسلام و ائمۀ اطهار است.

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 


مجتبی واحدی

 

بخشی از دروغ‌گويی‌های حسين شريعتمداری در صداوسيما، از آن جهت اهميت داشت که نشان می‌داد بازجومسلکان، فقط برای قضاتِ بی‌اراده لاريجانی، دستور نمی‌نويسند بلکه رسانه‌هایِ مجيزگوی رهبری نيز منعکس‌کننده "دروغ"های بزرگی هستند که همان "شکنجه‌گرانِ بازجونما" می‌نويسند و دستور انتشار آن را صادر می‌نمايند

 

در ماههای اخير ، اين ادعا بارها توسط زندانيان سياسی مطرح شده که پيش از تشکيل دادگاه ، مفاد حکم قضايی و مدت زندانی شدن خويش را از بازجويان شنيده اند.البته با توجه به بسته بودن سيستم بازجويی و نيز به خاطر وجودمبانی غير استاندارد در محاکم ايران ، اثبات يا رد اين ادعا بسيار مشکل بوده و هست اگر چه تنظيم غير حقوقی « کيفر خواست ها » نشان می دهد که در پسِ احکام صادره ، اراده ای سياسی وجود دارد و قاضيان بينوا ، تنها انجام وظيفه کرده اند تا به نان ونوايی برسند.اما برخی اتفاقات را می توان عنايت الهی به زندانيان مظلومی دانست که برای اثبات ادعای خويش ، هيچ مدرکی در اختيار ندارند. اين اتفاقات ، همچنين افزايش هرروزه استيصال و انزوای کودتاگران - حتی در ميان طرفداران اوليه خود- را آشکار می سازد . جديدترين نمونه از اين اتفاقاتِ رسواگر ، مصاحبه چهارشنبه شب ِ نماينده رهبری در مؤسسه کيهان با سيمای ميلی ايران بود . او که هميشه تلاش می کند خود را يک پژوهشگر خُبره نشان دهد ، حدود دوساعت تريبون يک طرفه صدا و سيما را در اختيار داشت و در اين دوساعت ، دروغ های فراوان تحويل مردم داد اما بخشی از دروغگويی های او ، از آن جهت اهميت داشت که نشان می داد بازجو مسلکان ، فقط برای قضات ِ بی اراده لاريجانی ، دستور نمی نويسند بلکه رسانه هایِ مجيز گوی رهبری نيز منعکس کننده «دروغ»های بزرگی هستند که همان «شکنجه گرانِ بازجونما » می نويسند و دستور انتشار آن را صادر می نمايند . جملاتی که در پی می آيد بخشی از اظهارات حسين شريعتمداری در برنامه

 

« ديروز ، امروز ، فردا» می باشد که بدون هيچگونه دخل و تصرف از روی نوار برنامه پياده شده است :

 

{« ‫…وقتی جناب آقای خاتمی کانديدای رياست جمهوری شد همه مردم يادشان هست (مجری : برای سال ۸۴؟ شريعتمداری : نه! مجری :برای سال ۷۶؟ شريعتمداری : نخير . مجری : برای سال ۸۸؟ شريعتمداری :بله ) وقتی ايشان برای انتخابات سال ۸۸ کانديدای رياست جمهوری شد تمام گروههای اصلاح طلب از ايشان حمايت کردند .‌آقای موسوی هنوز اعلام کانديداتوری نکرده بود ( مجری : بهمن ۸۷؟ شريعتمداری : بله ) بسياری از گروههای اصلاح طلب ، خطاب به آقای موسوی می گفتند« زودتر تصميم بگير . اصلاً وقتی آقای خاتمی آمد ، شما چرا می آيی؟» ما همان موقع يک يادداشتی - در کيهان - داشتيم يک نکته ای داشتيم در آنجا اعلام کرده بوديم که کانديدای اصلی ، آقای خاتمی نيست. ( مجری : اين يادداشت در چه تاريخی بود ؟شريعتمداری : فکر می کنم بهمن يا اسفند ۸۷ . حدود دو روز بعد از تاريخی که اقای خاتمی ، کانديدا شد). خبر نگار نيويورکر از ما پُرسيد - معذرت می خواهم خبرنگار نيويورک تايمز- از ما پرسيد تماسی با کيهان گرفت . می گفت شما به چه دليل می گوييدايشان - خاتمی - نيست ؟ من گفتم به خاطر اينکه فرمولی که در نشست استنفورد مطرح شده، آن فرمول به اقای خاتمی نمی خورد.البته ما هم نمی دانستيم به چه کسی می خورد؟ نشست استنفورد ، نشستی است که يک سال قبل در دانشگاه استنفورد در امريکا برگزار شده ( مجری : سال ۸۶ ؟ شريعتمداری : بله ) خانم گيل لاپيداس که متخصص امور شوروی سابق قبل از فروپاشی هست وارد بحث می شود . خودش اعلام می کند اين گزارش را . گزارشی هست که يونايتد پرس می دهد البته فرانس پرس هم می دهد . خودش - خانم لاپيداس - اعلام می کند که « من وقتی وارد اجلاس شدم که مربوط به آينده ايران بود بسياری تعجب کردند. من وقتی پشت تريبون رفتم گفتم که به چه علت آمده ام . گفتم ما وضعيت ايران را مثل دوره گورباچف در شوروی سابق می دانيم و اقای خاتمی را گورباچف می دانيم . ما معتقد هستيم که ايران به گورباچف نياز ندارد بلکه نياز به يلتسين دارد » درست دو روز بعد ، روزنامه های زنجيره ای ، همين را مطرح می کنند ولی نمی گويند از کجاست . وقتی ما - در کيهان - يک يادداشتی داشتيم و گفتيم « اين حرف خانم گيل لاپيداس است که شما- روزنامه های زنجيره ای - به عنوان يادداشت از جانب خودتان نوشته ايد» روزنامه های زنجيره ای ، صدايشان در نيامد. مجری : چه روزنامه هايی ؟ شريعتمداری : صبح امروز ، يکی ديگر دقيقا يادم نيست خرداد بود يا نشاط. يکی از اين دو . مطالبش عينا هست !}

 

ظاهرا نياز به توضيح نيست . نماينده دروغگوی رهبری در کيهان ، به خيال خود فرمول نوشته شده توسط برخی تئوری پردازان امريکايی برای انتخابات سال ۸۸ را تشريح می کند . او برای اثبات اين ادعا ، از کانديداتوری خاتمی و مخالفت فرمول نويسان امريکايی با آن سخن می گويد تا نشان دهد انصراف خاتمی و کانديداتوری موسوی ، بخشی از فرمول امريکايی بوده است . برای مستند سازی اين دروغ ، شريعتمداری ناچار می شود متن سخنرانی خانم لاپيداس در کنفرانس استنفورد در سال ۸۶ که در آستانه انتخابات سال ۸۸ در روزنامه های زنجيره ای منتشر شده است را ياد آوری کند . او برای اثبات ادعای خود ، از درج اين سخنان در روزنامه های « صبح امروز » و « خرداد » يا « فتح‌ » خبر می دهد؛ همان روزنامه هايی که يکی ديگر از ياران کودتا - سعيد مرتضوی - آنها را در سالهای ۷۸ و۷۹ توقيف کرده است !

 

البته ، شريعتمداری اگر دروغ نگويد بايد تعجب کرد اما اينکه رسانه اصلی کودتا، امروز ناچار می شود تريبون خود را به مدت دو ساعت در اختيار انسان نمای دروغگويی مانند شريعتمداری قرار دهد و دروغ هايی تا اين حد مفتضح و مبتذل را منتشر نمايد، علت اصلی آن، خودداری انسان های خردمند و آينده نگر از حضور در رسانه های عمومی و اعلام حمايت از جناياتی است که تحت عنوان سرکوب فتنه ، صورت می گيرد. حضور مدير بيمار کيهان در صدا وسيما و دروغگويی های او که به بهانه سالگرد نهم دی ماه صورت گرفت ، خاطره ناتوانی کودتاگران در تعيين يک سخنران نسبتاً محترم برای مراسم نهم ديماه سال گذشته در تهران را زنده کرد . برگزار کنندگان راهپيمايی نهم دی ماه ، نهايتا ناچار شدند امام جمعه بی ادب مشهد را به تهران بياورند و او نيز با توصيف منتقدان دولت به « بزغاله » و « گوساله» ، ميزان منطق و ادبِ سخنگويان نظام را به نمايش گذاشت . بعد از راهپيمايی حکومتی نهم ديماه ۸۸ نيز سران کودتا نتوانستند حتی هم زبانی و همدلی بسياری از اصولگرايان را برای آنچه که اعلام انزجار از فتنه گران ناميده می شد جلب نمايند. اين احساس کمبود ها يک روز در قالب دروغگويی رسوا کننده حسين شريعتمداری متجلی می شود و روز ديگر در ذوق زدگی از اهدای پايان نامه «مطالعه تراکم و پراکنش جمعيت مراحل نارس کرم ميوه خوار گوجه فرنگی و نحوه ارتباط آن با زنبورهای پارازی توئيت» برای زدن تودهنی به سران فتنه*

 

اين نمونه ها و دهها اقدام انفعالی حکومت در يک سال گذشته ، از يک سو استيصال کودتاگران شکنجه گر را به نمايش می گذارد و از سوی ديگر ، معترضان و مخالفان دولت را به حقانيت راه خويش و آينده روشن جنبش فراگير مردمی اميدوار می سازد .برخی سران کشور هم اگر توفيق عبرت گيری داشته باشند به کيفيت « رويش » ها در اردوگاه خويش و « ريزش » ها از جمع حاميان خود پی خواهند بُرد.

 

*پی نويس

‫-----------

دفتر خبرگزاری مهر در استان گلستان روز بيست وششم آذر ماه ، خبر زير را مخابره کرد

پايان نامه دانشجوی گلستانی به رهبر انقلاب اهداء شد

 

‫گرگان - خبرگزاری مهر: دانشجوی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبيعی گرگان پايان نامه خود را به ساحت مقدس امام راحل و مقام معظم رهبری اهداء کرد.

 

به گزارش خبرنگار مهر در گرگان، هدی شعبانی پور دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حشره شناسی اين دانشگاه، پايان نامه خود را با موضوع مطالعه تراکم و پراکنش جمعيت مراحل نارس کرم ميوه خوار گوجه فرنگی و نحوه ارتباط آن با زنبورهای پارازی توئيت در منطقه گرگان را به ساحت مقدس امام راحل ومقام معظم رهبری تقديم کرد.

 

وی هدف از اين اقدام زيبا را دفاع از ولايت فقيه در برابر عوامل فتنه اعلام کرد. مهدی شعبانی پور فرزند جانباز و دانشجوی بسيجی نخبه در سال ۱۳۸۷ است.

 

گلستان حدود ۳۰ هزار دانشجو در رشته های مختلف دارد.

 

منبع: گویا


 


مهدی بازرگان

 

در اينجا قصد نداريم تاريخ واقعة كربلا را از سر بگيريم يا از چگونگي و حكمت اين شهادت بحثي به ميان آوريم. از نتايج اجتماعي و ديني آن نيز چيزي نمي‌گوئيم. مي‌خواهيم اين عمل روضه خواني و عادت تعزيه‌داري را كه ميان شيعيان معمول است و با وجود ضعف عقائد و قوت مخالف هنوز علمش بر پا و آوازش رسا است مطالعه كنيم ببينيم آيا طبقة جوان و متمدن مآب كشور كه بنظر تعجب و گاهي تمسخر به آن نگاه كرده اين بساط سياه پوش را ننگی براي جامعه مي‌دانند، حق دارند يا راه خطا می پيمايند. پس اجازه دهيد قبلاً قدري مقدمه بچينيم:

 

مردم را وقتي درست نگاه كنيد خواهيد ديد اكثر آنها حتي بدانديشان زشت‌كردار در پس چهرة خبيث و طبع حريص داراي حس نيك‌خواهي و سرشت كمال‌پرستي پاكي می باشند. مادامي كه با منافع شخصي درگيرند و به تأمين لوازم زندگاني مشغول آن طبيعت پوشيده است: بد می گويند، كينه می ورزند، حقوق اشخاص را فداي آمال خويش می كنند، و بالاخره چون حيوان درنده فاقد هرگونه احساسات لطيف انساني می نمايند ولي وقتي تصادفاً منافع شخصي كنار می رود و اتفاق می افتد درباره محيط و كسان دور از خود ابراز حب و بغض كنند، آنجائي كه پاي مال و مقام، اسم و علاقه در ميان نيست اگر قضاوتي به زبان رانند يا احساسي در قلب نمايند ملاحظه می كنيد قضاوتشان ساده و صاف می شود، حاضر به تفكر و تأمل شده در تشخيص خوب و بد كمتر ترديد يا خطا می نمايند. باطناً نيز از عمل ناپسند انزجار داشته طبعاً طرفداري از حق می نمايند.

 

خصوصاً موقعي كه موضوع راجع به گذشته يا طرفين دعوي بازيگران يك افسانه باشد، می بينيد اغلب اوقات و بلكه هميشه با شوق و حرارت خاصي طرفدار بيگناه و دشمن ظالم می شوند. اين نكته را در سينماها چه دربارة خود (كه البته آدم خوبي هستيد) و چه درباره ساير تماشاچيان ديده‌ايد. در قصه‌ها نيز به آن برخورد كرده‌ايد.

 

پس در هر كس يك طينت پاك وجود دارد كه اصولاً حق جو و حق‌خواه است. روي اين زمينه می بيند در كليه داستانها و رمانها و فيلمها همه‌جا وصف پهلوانان و مدح نيكان است. هيچوقت آخر داستان به كاميابي مرد لئيم يا سعادتمندي زن كريه ختم نمی شود. هميشه تاج پيروزي را به سر صاحب حسن يا صاحب كمال می نهند و آخر حق را به كرسي می نشانند.

 

ملل حق‌شناس از تاريخ مدد گرفته، براي بزرگان دانش و پيشوايان فداكار مجسمه‌ها برپا می كنند. جشن صد ساله و هزارساله می گيرند و در كتب و مقالات نام آنها را دائماً بخاطر جوانان می آورند. اين مجسمه‌ها و پانتئون‌ها و قصرهاي تاريخي و موزه‌هاي اروپا مگر از اين لحاظ چه فرقي با معابد قديم يا امامزادگان و بقاع متبرك ما دارند؟ در هر دو جا نسل امروز به زيارت بزرگان نسل ديروز رفته يك مشت احساسات پاك و عقايد و افكار جاويداني را كه در تمام اعصار استوار است می بيند احترام می كند، تقديس می نمايد و می پرستد.

 

همانطور كه براي تقويت عضلات بدن خود را وادار به حركت و ورزش می نمائيم و فكر ما براي تدبير امور زندگاني محتاج به تعليم گرفتن يعني مشاهده و تجربه است، روح انساني نيز ناگزير به تحريكات اخلاقي و آشنائي با ارواح بزرگ است تا فداكاريها را بيند، بسنجد و بياموزد و چون منظور اصلي كيفيت و نفس عمل است نه عامل آن در هر حال سرگذشت بزرگان خواه به صورت افسانه‌هاي شعري و ميتولوژي باشد و خواه به صورت تاريخ جوانمردي به منزلة تمرين درسي دقيق است براي تعليم بزرگواري.

 

مگر اساس روضه‌خوانيهاي ما غير از اين است؟ به فرض كه بر قضاياي كربلا شاخ و برگ‌‌هاي زيادي بسته باشند يا اصلا چنين واقعه‌اي در عالم رخ نداده يك تراژدي بيش نباشد، بالاخره چيست؟ تجسم يك مشت احساسات و فضائلي است كه به نظر هموطنان ما پسنديده می آيد. سرتاسر تظاهرات حقانيت، شجاعت، شهامت، عزت نفس و بردباري است.

 

اطاعت و ياوري را كه به عالی ترين درجه امكان جمع شده است نمايش می دهد. اصحابي را وصف می كند كه نمونة انضباط بوده، اخلاص را به جان بازي رسانده با و جود يقين كامل به كشته شدن و ناكامي دنيا دست از پيشواي خود برنداشته در ميدان شهادت بر هم سبقت می جويند. براي انهدام اين قوم قليل كه عظمت اراده و بلندي آرمان نيروي فوق‌العاده به آنها بخشيده است حريف هزارها مرد جنگي گسيل داشته.

 

خانواده‌ای را نشان می دهد كه خود مؤسس سلسله بوده، ملت عرب را از حال بردگي و درندگي به فرمانروايي دنيا سوق داده‌اند و حالا به عوض چشيدن ميوة رياست و بهره‌برداري فتوحات دست از عقيدة مطلق حق برنداشته با تمام عفت و بزرگي كه براي ايشان فرض می شود خود را تسليم زنجير اسارت و تفويض شمشير اهانت می نمايند. در نهايت سختي دست از شكيبائي و عزت نفس بر نمی دارند.

 

همانطوري كه براي شخص نامبرده رنج گنج ميسر نمی شود، براي اقوام و ملل نيز هيچوقت ناداده شهيد بقاء و عظمت حاصل نمی گردد. تمام افكار بزرگ دنيا با جوهر خون در صفحات قلوب بشر نگذشته شده، سقراط‌حكيم اگر به دست خود زهر حكومت را نمی نوشيد تعليماتش شهرة آفاق نمی شد. نشان صليب كه علامت مشخصه مسيحيت شده، براي آن است كه انتشار مذهب عيسي «ع» را بسته به مصلوبيت او بود؛ گاليله ايتاليايي چون دم از گردش زمين زده حاضر به اقرار جهل نگرديد خونش را ريختند. مگر انقلاب كبير فرانسه و اعلاميه آزادي بشر كم شهيد فدائي داد؟

 

بطور كلي بناي هر ايده بزرگ با استخوان‌هاي چند قرباني استوار گرديده است، زيرا طبيعت پدر مالدار بخيلي است كه نفايس دانش و حقايق حكمت خزينه خود را آسان و رايگان به اولاد خويش نمی دهد. بالاي گنج بيكران نشسته خوش دارد كودكانش بسمت او بدوند. دست دراز كنند. شادي و شيرين‌زبانی ها كنند. بالاخره محروم برگردند. رنج و محنت برند تا گوشة از روزنه ذخائر را بنماياند. دست از مال و جان برداشته دل و دين در راهش ببازند تا در كنار پذيرد. و تا جان شيرين در كف ننهند بكف ديگر گوهري نستانند.

 

اين شهادت عالی ترين درجه مردانگي است و گرانبهاترين تحفه زندگان حق است كه نام شهيد را با تجليل بريم و روح ما به پرواز در آيد. آيا بايد خرده گرفت بر كسي كه استراحت نفس را كنار گذارده به استقبال مجلسي می رود كه در آنجا صحبت صفات عالي وصف افكار پاك شهيدان به ميان باشد و خود را خدمتگذار سالكان راه حقيقت بخواند.

 

به فرض كه چنين اشخاص با چنين كيفيات سابقه تاريخي نداشته باشد آيا نظاير چنين احساسات هم در دنيا وجود نداشته؟ بفرض محبت رفتگان آن هم رفتگاني بقول شما مجعول يا بيگانه ناروا باشد و سرگذشت آنها آميخته با هزاران پيرايه، آيا عشق به كمال و شنيدن كمالات قابل ملامت است؟

 

چه ضرر دارد سالي چند روز در برنامه اشتغالات فكري انسان مختصر انصراف حاصل شده از تعاقب مطامع مادي به سوي مدارج خالص‌تري موقتاً انحراف نمايد. قدم در علمي غير از علم خود پرستي و محيطي بالاتر از خواب و خوارك گذارد. اگر اهل شهامت است نمونه‌‌هاي بالاتر از خود ببيند. اگر گرفتار محنت است بداند كه تألمات شديدتر هم قابل تحمل است. اگر در دستگاه حكومت عامل ستمكاري است شايد پند گيرد و شرم كند.

 

خوب حالا كسي كه در چنين مجلسي نشست و در مقابل آثار بزرگ روح انساني حيران گرديده، چند لحظه خويشتن را فراموش كرد و آتش عشقش در اثر دميدن هواي دوست (همان دوست باطني طبيعي كه در نهاد تمام افراد بشر است و قبلا اشاره نموديم) شعله‌ور گشت قلبش بطپيدن درآمد و چشمش نيمي در اثر حسرت نيمي در اثر شوق اشك باريدن گرفت، انسان جاهل موهوم پرستي است؟

 

و چون نيك به ايام عمر و اطوار جهان نگريسته گذشته و حال را پر از ناملايمات و غرق در جهل و فساد ديد و يقين كرد كه تنها راه علاج دردهاي شخصي و جامعه پيدايش، همان افكار حكومت، همان خصال است؛ فكرش بخطا رفته؟

 

البته وقتي حس كند چنين علم‌داران عدل و مظاهر علم را (حقيقي يا خيالي) لشكريان ديو سيرت يكي بعد از ديگري با قساوت تمام پاره پاره می ‌نمايند، دلش به درد می آيد و جانش می سوزد خصوصاً اگر بياد نظاير ستم و ناحقي كه به چشم ديده و به تن چشيده است بيفتد بنابراين اگر بشر باشد می گريد و می ‌نالد.

 

 منبع: دیدگاه ها


 


سید عباس حسینی قائم مقامی

 

حدیث :

  عَنْ أَبِی طَالِبٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:« لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَیْ‏ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه‏.»

 اصول كافی (كتاب الایمان والكفر، باب الصدق و أداء الأمانة ، ح 12) 

 

ترجمه :

امام صادق (ع) می فرماید :

[برای شناخت نیكی و درستكاری كسی] به ركوع و سجده طولانی او نگاه نكنید زیرا چه بسا این ركوع و سجده طولانی، چیزی است كه آن شخص به آن اعتیاد پیدا كرده است. در این صورت اگر آن را ترك نماید،[به دلیل ترك عادت] وحشت زده [ و پریشان حال] گردد. اما [برای شناخت نیكی و درستكاری]، به راستگویی و رعایت حقوق دیگران و ادای امانت اش نگاه كنید [و آن را معیار و ملاك قرار دهید.]

 

بیان :

1 – روایت با این سند، گرچه مرفوع است اما مضمون آن با اسناد دیگری نیز روایت گردیده است.

 

در این حدیث شریف نكات بس مهم و هشدار دهنده ای وجود دارد كه به برخی از آنها اشاره می شود:

 

امانت از ریشه «امن» و منظور از آن هر چیزی است كه انسان را نسبت به آن، امین و مورد اطمینان دانسته اند. به همین دلیل اگر كسی مال خود را جهت محافظت و نگهداری به دست كسی می سپرد، آن مال را« امانت» می نامند. پس مفهوم امانت بسیار كلی و عام است و شامل همه حقوقی است كه انسان مسئولیت ادای آنها را دارد. بنا براین هر حقی كه از دیگران بر عهده انسان می باشد، امانتی است كه باید ادا گردد و امانت های مالی فقط یك نمونه و مصداق از این حقوق اند. گستره مصادیق و نمونه های دیگر این حقوق آنچنان گسترده است كه بسیاری از حوزه های رفتاری و مناسبات انسانی را در بر می گیرد واگر ما خود را به مردم به گونه ای نشان دادیم كه آنان به ما اعتماد نمودند، این اعتماد و اطمینان دیگران یك امانت است كه  باید آن را ادا كرد، یعنی نباید به آن خیانت كرد. حیثیت و آبروی افراد جامعه امانتی است در نزد ما كه باید آن را حفظ كنیم. حقوق فرزندان و خانواده، امانتی بر عهده انسان است. حق تعلیم و تربیت، امانتی است كه مربیان، آموزگاران وظیفه دارند آن را به نیكی و درستی ادا نمایند ودهها نمونه از این قبیل... 

 

2- برای درك هرچه بهتر هشدار تكان دهنده امام (ع) در مورد احتمال تهی شدن عبادات از حقیقت و روح اصلی شان و تبدیل شدن آن به یك اعتیاد، باید اندكی در مفهوم اعتیاد و ملاك های عمل اعتیادی تأمل كرد. كوتاه سخن اینكه ایمان، یك امر كاملا ارادی است و عمل مؤمنانه نیز فقط  و فقط وقتی تحقق می پذیرد كه برخاسته از آگاهی و اختیار باشد.

 

در برابر« عمل ارادی و آگاهانه»، گونه های دیگری از عمل قرار دارد. مثلا نوعی عمل وجود دارد كه می توان آن را« عمل تسخیری» نامید. در این نوع اعمال و رفتار، گرچه انسان بر حسب ظاهر با اراده خود آن را انجام می دهد. ولی وقتی مورد تحلیل دقیق قرار گیرد، مشاهده می كنیم اراده ای كه در پشت این عمل قرار دارد، خود تحت تأثیر اراده بالاتری است و به عنوان تابعی از آن اراده برتر اقدام می كند. به عنوان مثال كسی كه در شرایط و فضاهایی كه نوعی رفتار خاص در آنها غلبه دارد، او نیز تحت تاثیر همان فضا و شرایط عمل می كند، با اندكی دقت خواهیم دید اراده او در تسخیر و تحت تاثیر آن فضا و شرایط غالب می باشد و به همین دلیل اگراوضاع و شرایط دگرگون شود و الگوهای رفتاری دیگری غلبه نماید، رفتار این افراد نیز تغییر كرده ومتناسب با  شرایط و جوّغالب عمل می كنند. چنین عملی حتی اگر بر حسب ظاهر یك عمل و رفتار دینی باشد، ولی به دلیل فقدان عنصر آگاهی و اراده هرگز نمی توان آن را عمل و رفتار مؤمنانه دانست. آگاهی و اراده فقط از یك عقل نقّاد ناشی می شود. عقلی كه بتواند در محیط چالش و از میان مجموعه ای از متفاوت ها و رنگارنگ ها، الگوی رفتاری خویش را بر گزیند و انتخاب كند. از این روست كه در روایات اهل بیت (ع) برترین اعمال را عملی دانسته اند كه در برابر جوّ غالب غفلت و فراموشی از ارزشها قرار گیرد. (رك : وسائل الشیعة ج‏12 / ص 188 / باب استحباب اختیارالكلام ...  ) 

 

قرآن كریم نیز با همین ملاك از میان همه زنان نیك تاریخ، آسیه زن فرعون را به عنوان یك الگوی برتر ایمان معرفی می كند. (رك . سوره تحریم ، آیه 11 )

 

3- نوع دیگر عملی كه در برابر رفتار آگاهانه و ارادی قرار دارد، عمل اعتیادی است. عمل اعتیادی عملی است كه برآمده از اندیشه و اراده نیست. هرچند چه بسا در آغاز همراه با اراده و اندیشه بوده باشد، ولی رفته رفته در اثر تكرار به عادت تبدیل شده و از اندیشه و اراده تهی می گردد. ولی از سوی دیگر چون انسان به آن اعتیاد پیدا كرده، در انجام آن بسیار كوشا، جدی و مقاوم جلوه می كند و اگر این عمل، یك عمل نیك و شایسته باشد، چه بسا در نظر دیگران، این كوشایی، جدّیت و استقامت، نشانه فضیلت و نیكی آن شخص به شمار آید. به گونه ای كه حتی او را از انسانهای معمولی  برتر و شایسته تر بدانند. در حالی كه او فقط به عادت خود عمل می كند و برای این عمل، هرگز با هیچ چالش و مقاومت درونی مواجه نیست كه بتوان از این راه، استقامت و قدرت روحی او را تشخیص داد. بلكه او از این عمل خود، لذت نفسانی می برد و بر خلاف آنچه كه در ظاهر گمان می شود، هرچه كه پیش می رود نفسانیت و خواهش های نفسانی خویش را تقویت می كند.

 

بی تردید كمال هر انسانی در آن است كه اعمال شایسته و نیك را در خود نهادینه و تثبیت نماید. به گونه ای كه هیچ گاه  آنها را ترك نكند و به همین دلیل عارفان و عالمان اخلاق، می كوشند تا رفتارهای پسندیده و اعمال نیك، درون انسان به َملَكه تبدیل شود. «مَلًكه» ارزشها و فضیلت های اخلاقی ای است كه درون انسان ریشه دار و ثابت شده اند و به سادگی و سهولت از بین نمی روند.

 

4- عادت (اعتیاد) و مَلَكه از این نظر كه هر دو درون انسان به صورت یك عمل ثابت در آمده اند، شبیه یكدیگرند، ولی حقیقت آنها از یكدیگر كاملا متفاوت است و تفاوت اصلی نیز در وجود دو عنصر اراده و اندیشه در مَلَكه ( یعنی همان ارزشها و فضایل اخلاقی نهادینه شده درون انسان) میباشد. در حالیكه عمل اعتیادی با اراده و اندیشه، بیگانه است.

 

یك عمل نیك برای آنكه به ملكه وفضیلت انسانی تبدیل شود باید هماره با اندیشه و اراده باشد و تنها در این صورت است كه تكرار عمل، نه تنها تبدیل به عادت نمی شود بلكه موجب دست یابی انسان به «خود آگاهی» می گردد. در واقع بر اساس آگاهی و اراده، یك سیستم كلی و فعال درون آدمی پدید می آید كه بر مهارتهای انسان برای انجام اعمال نیك و شایسته می افزاید بطوریكه از فاصله میان اندیشه و تصمیم برای انجام عمل نیك می كاهد و همین سرعت در اقدام، آن عمل را از نظر ظاهری شبیه عادت و عمل اعتیادی می كند. اما این شباهت فقط در اعمالی است كه ماهیت آنها كاملا فردی و درونی می باشد و یا اعمالی هستند كه شكل ظاهری شان ثابت است و می توانند خاصیت دینامیك و پویایی خویش را از دست بدهند.اما اگر عمل بگونه ای باشد كه در نسبت با دیگرافراد جامعه شكل می گیرد، در این صورت شرایط آن همیشه یكسان و یكنواخت نیست، بلكه هماره با نشیب و فراز و تحول همراه است، و به دلیل همین شرایط متناوب و غیر قابل پیش بینی،  همیشه عمل انسان با چالش همراه می باشد و انسان را در موقعیت تصمیم گیری و انتخاب قرار می دهد و همین پویایی موجب می شود كه چنین اعمالی، معمولا از آسیب و آفت اعتیاد مصون بمانند.

 

5-  برای روشن شدن این نكته بسیار مهم، به حدیث شریف باز می گردیم و دو نمونه كلی كه امام(ع) به آن اشاره فرموده اند را مورد بررسی قرار می دهیم. 

 

نمونه اول، عبادات و تكالیف شرعی فردی مثل نماز و روزه است كه امام(ع) به صراحت، آنها را در معرض آسیب اعتیاد و عادت، دانسته و به همین دلیل فرموده اند كه نمی توان آنها را نشانه قطعی دینداری و ایمان كسی دانست و درمقابل، دو نمونه دیگر یعنی راستگویی و ادای حقوق دیگران( صدق الحدیث و اداء الامانة) را به عنوان نمونه هایی كه می توان آنها را نشانه دینداری و ایمان حقیقی به شمار آورد، معرفی می فرماید.

 

چرا چنین است؟ زیرا راستگویی صرفاً یك مساله فردی نیست؛ بلكه معمولاً در نسبت با دیگران قرار دارد، و این« دیگران» چه بسا گاه شرایطی را به وجود بیاورند كه راستگویی ما به ضررمان تمام شود و موجب از دست رفتن منافع و موقعیّت های مادیّ گردد. اینجاست كه انسان برای راستگویی همیشه باید تصمیم بگیرد و این گونه نیست كه راستگویی بتواند در انسان تبدیل به عادت و اعتیاد گردد. چرا كه شرایط برای راستگویی همیشه یكسان و یكنواخت نیست. بلكه هماره متناوب و متفاوت است و همین شرایط متناوب، راستگویی ما را با چالش مواجه می سازد و این چالش، نیاز به تصمیم دارد. حال اگر راستگویی درون كسی نهادینه و تبدیل به مَلَكه شده باشد، فاصله اندیشه و تصمیم او بسیار كوتاه خواهد بود و سریع تصمیم می گیرد و عمل می كند و اگر چنین نشده باشد ممكن است در مواردی دچار دروغگویی شود و این نكته، به طور كلّی در همه موارد رعایت حقوق دیگران صادق است.

 

ولی عبادات و مناسك خاص دینی به دلیل فردی بودن آنها و اینكه بر انگیزه های كاملا درونی مبتنی میباشد معمولاً با چنین چالش های بیرونی مواجه نیستند و ممكن است به انواع آفت ها و ناخالصی ها آمیخته شوند بدون آنكه در ظاهر این اعمال نشانه ای ازاین آفت ها و ناخالصی ها دیده شود و قابل شناسایی باشد. واگر انسان، خود از درون دایماً مواظبت نكند كمترین خطر و آفتی كه این عبادات و اعمال رسمی دینی را تهدید می كند، همان چیزی است كه در سخن امام (ع) اشاره شده است ،یعنی تبدیل شدن به عادت و شكل اعتیادی پیدا كردن! كه در این صورت از روح عبادت تهی شده و فقط از پوسته و ظاهر آن برخوردار است. ونتیجه چنین عبادتی آن است كه هیچ اثری در رفتار اجتماعی انسان و تعامل او با سایر انسانها ندارد. اگر اهل بازار و كسب است از انصاف و شفقت نسبت به خلق خدا بی بهره است . اگر صاحب قدرت است، نسبت به عدالت وحفظ حقوق مردم بی مبالات می باشد و...

 

وگرچه با شدّت هر چه تمام تر نسبت به عبادات واعمال رسمی دینی جدّی و كوشا باشد. ولی این اعمال نه تنها هیچ سودی ندارد، بلكه گاه علاوه بر اینكه موجب فریفتن و به اشتباه افتادن دیگران می گردد، خود اورا نیز به اشتباه انداخته و دچار توهم حقانیت و خود برتر بینی می سازد.به همین دلیل امام(ع)، نشانه دینداری و ایمان را صرفاً نه در عبادات و مناسك خاصّ دینی ، بلكه در راستگویی و میزان تعهد و پایبندی به حقوق انسانها می داند. امّا اگر كسی در كنار پای بندی به ظواهر شرعی و عبادات دینی ، به اخلاق ، ارزشهای انسانی و احترام به حقوق انسانها پای بند و وفادار باشد ، در این صورت می توان باور كرد كه از روح ایمان برخوردار بوده و عبادات او حقیقی است. وگرنه به فرموده امام صادق(ع) ، نباید فریب ظاهر دینی و متشرّع آنان را خورد. آن حضرت در حدیث دیگری در مورد این افراد به ظاهر دیندار و متشرّع به همگان هشدار می دهند و می فرمایند:« فریب نماز و روزه آنان را نخورید.»(لا تغترّوا بصلاتهم و صیامهم\اصول كافی ، باب صدق ح2) . قرآن كریم می فرماید : انّ الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنكر(نماز [آدمی] را از زشتی ها و ناپسندی ها باز می دارد.\عنكبوت (29)\45).

 

بی تردید نمازی كه چنین اثری دارد، هرگز نماز از روی عادت و یا نماز ظاهرگرایانه و ریاكارانه نیست بلكه نمازی است كه به عنوان یك فضیلت انسانی، درون آدمی نهادینه و تثبیت شده، و سیستم عمل صالح را در او فعال نموده است. ولذا در همه عرصه های زندگی آن شخص اثر می گذارد و موجب می شود تاراستی و عدالت را پیشه كند.

 

6- از سخن امام(ع) استفاده می شود كه دینداری دارای حوزه های گسترده ای است. و نشانه ها و شاخصه های دینداری در حوزه های فردی وعبادی با نشانه ها و شاخصه های دینداری در حوزه های اجتماعی وعمومی تفاوت می كند. و اینكه كسی صرفاَ از نشانه دینداری در حوزه فردی برخوردار باشد نمی توان اورا دیندار واقعی دانست ونتیجه گرفت كه پس در مسؤلیت اجتماعی ای كه بر عهده گرفته نیز دیندار و مؤمن است. بلكه دیندارانه و مؤمنانه عمل كردن در جامعه و در مسؤلیت ها و مناصب اجتماعی ای كه انسان بر عهده دارد شاخصه ها و ملاكات خاصّ خود را دارد كه به گفته امام(ع) این شاخصه همان راستگویی و رعایت حقوق دیگران است.

 

چه بسا كسی از نظر فردی كاملاً دیندار و مؤمن به نظر آید ولی در حوزه اجتماعی كاملاً بی دین و بی تقوا باشد. و فقط در یك نسبت متعادل و هماهنگ بین حوزهای فردی و اجتماعی می توان كسی را دیندار و مؤمن واقعی نامید. چنان كه در حدیث دیگری ، وقتی امام صادق(ع) مشاهده كرد كه دوست صمیمی او نسبت به یك انسان غیرمسلمان توهین نمود ، این توهین اورا نشانه ناپارسایی و بی تقوایی اش دانست. (اصول كافی\ كتاب الایمان والكفر \ باب البذاء\ ح5) واین موضوعی بس مهم است كه در جای دیگر به تفصیل از آن سخن گفته ایم.

 

منبع: آینده


 


 

يك سال از 6 دي 88 گذشت. عاشورايي كه در آن عده اي از معترضان به نتيجه اعلام شده انتخابات كشته شدند، بسياري مورد اصابت گلوله و ضربات سنگين باتوم نيروهاي بسيج و لباس شخصي قرار گرفتند و هزاران نفر نيز دستگير شدند.

 

  از اين ميان عده زيادي به دنبال از سر گذراندن بازجويي هاي سنگين همراه با انواع توهين ها و شكنجه هاي جسمي و روحي و پس از برگزاري دادگاه هاي فرمايشي در سه شعبه 15، 26 و 28 دادگاه انقلاب به رياست قاضي صلواتي، قاضي پير عباسي و قاضي مقيسه با احكام سنگين از اعدام تا 6 ماه حبس مواجه و روانه زندان شدند.

 

  اكنون با گذشت يك سال از آن روز هنوز هستند كساني كه با تحمل شرايط سخت زندان در حال سپري كردن محكوميت ها شان هستند. كساني كه پس از انتخابات براي اعتراض به ظلم بزرگ حكومت به ملت برخاستند و امروز خود مورد بزرگترين ظلم ها واقع شده اند. كساني كه با گذشت يك سال ديگر كسي كمتر از آنها ياد مي كند:

 

  ارسلان ابدي: در دادگاه بدوي  به 9.5 سال حبس تعزيري محكوم شد. در دادگاه تجديد نظر اين حكم به 6 سال كاهش يافت. ارسلان ابدی، دانشجوی عمران دانشگاه بين‌المللی قزوين است. در عفو اعطا شده به زندانيان به مناسبت عيد غدير اين حکم تبديل به ۳ سال حبس گرديد.

 

  كيارش كامراني: در دادگاه بدوي  به 6 سال حبس تعزيري محكوم شد. در دادگاه تجديد نظر اين حكم به 5 سال كاهش يافت. کيارش کامرانی، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه پيام نور است. در عفو اعطا شده به زندانيان به مناسبت عيد غدير اين حکم تبديل به 2.5 سال حبس گرديد.

 

  عبدالرضا قنبري: در دادگاه بدوي  به اعدام محكوم شد كه در دادگاه تجديد نظر حكم اعدام او تاييد شد. عبدالرضا قنبري نويسنده، معلم و استاد دانشگاه است.

 

  ابوالفضل قاسمي: در دادگاه بدوي  به 3 سال حبس تعزيري محكوم شد. در دادگاه تجديد نظر اين حكم تاييد شد. ابولفضل قاسمی كارشناسي ارشد خود را در رشته حقوق عمومی از دانشگاه علامه طباطبايي گرفته و در حال حاضر کاآرموز وکالت است.

 

  رجبعلي داشاب (بابك): در دادگاه بدوي  به 6 سال حبس تعزيري محكوم شد.دادگاه تجديد نظر اين حكم را به 5 سال كاهش داد. وي دانش آموخته فلسفه غرب در مقطع کارشناسی از دانشگاه تبريز و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهيد بهشتی است.

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست..


 


حمیدرضا ظریفی نیا
 جرس: یک ماه بعد از آنکه کمیته بین المللی حمایت از روزنامه‌نگاران، با استناد به آمار و ارقام، ایران را "بزرگ‌ترین زندان روزنامه‌نگاران" در جهان نامید، رده‌بندی سالانه‌ آزادی مطبوعات در جهان نیز که طی روزهای اخیر توسط گزارشگران بدون مرز منتشر گردیده، نشانگر آن می باشد که ایران از میان ١٧٨ کشور جهان هم چنان در رده ١٧۵ جهان به جهت میزان آزادی مطبوعات و بیان باقی مانده و به قعر جدول خاورمیانه سقوط کرده است.    

بر اساس همین گزارش، جمهوری اسلامی همانند سال گذشته همراه با کره شمالی، ترکمنستان و اریتره، در انتهای لیست کشورهای آزاد در حوزه مطبوعات قرار دارد و برای دومین سال متوالی- این بار با حداقل۳۰ مورد تبعید یا فرار روزنامه‌نگاران- بزرگ‌‌ترین خاستگاه فعالان مطبوعاتیِ تبعیدی در جهان می باشد.  

 

بررسی های جرس در حوزه زمانی ١١ دی ماه ٨٨ تا ١١ دی ماه ٨٩ نشان می دهد که طی سال ٢٠١٠ میلادی، دست کم ۴٢ فعال مطبوعاتی و وبلاگ نویس بازداشت، احکامی بالغ بر ٢۴٨ سال و ۴ ماه حکم زندان و ۵۵ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی صادر، حداقل ٣٣ روزنامه و نشریه توقیف یا لغو مجوز و ٣١ تن از اصحاب مطبوعات و بلاگرها محاکمه شده اند، ٧٣ تذکر به نشریات و روزنامه ها ابلاغ گردیده و حداقل ١٠۶ سایت و پایگاه اطلاع رسانی مشمول توقیف و فیلترینگ و خروج از دسترس کاربران داخل کشور شده اند . 

  

همچنین سانسور، کنترل و بازرسی خروجی های مطبوعات و نشریات، شدت بیشتری یافته و نهادهای چندگانه ای در این امر دخالت دارند.    

معیارهای سنجش

 

گفتنی است برای سنجش و محاسبه شاخص آزادی رسانه‌ای، معیارهایی چون "نقض آزادی و حقوق فعالان مطبوعاتی"، "میزان آزادی عمل رسانه‌ها"، "مصونیت یا پاسخگویی عاملان دولتی و غیر دولتیِ سلب کنندۀ آزادی رسانه‌ ها در برابر پیگرد قانونی"، مورد ارزیابی قرار گرفته است.

 

بر اساس تحقیقات و آمار سازمان های جهانی، از جمله گزارشگران بدون مرز، تنها در سه کشور اریتره، کره‌شمالی و ترکمنستان وضعیت آزادی مطبوعات نسبت به ایران بدتر می‌باشد و شرایط در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس - و حتی افغانستان و عراق به رغم شرایط جنگی حاکم بر آن دو کشور - از ایران بهتر شده و نسبت به سال گذشته بهبود یافته است.

 

دو هفته پیش در بیانیه سازمانی بین المللی تحت عنوان «کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران» آمده بود "بازداشت روزنامه‌نگاران در ایران دیگر فقط به سرکوب پس از انتخابات ریاست جمهوری مربوط نمی باشد و این سرکوب سیستماتیک، مداوم و سازمان یافته شده و تمام صداهای منتقد را شامل می‌شود."

 

 

ایران، بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان

 سال پیش در چنین زمانی، سازمانهای جهانی از جمله گزارشگران بدون مرز، از ایران بعنوان "بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان" یاد کرده بودند و اکنون با گذشت یک سال، آمارها بیانگر آن است که طی سال ٢٠١٠ میلادی، ۴٢ فعال رسانه ای، مطبوعاتی و وبلاگ نویس بازداشت شده اند و دادگاههای انقلاب دست کم ٢۴٨ سال و ۴ ماه حکم زندان، دست کم ۵۵ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی (بدلیل اینکه روزنامه نگارانی چون احمد زیدآبادی محکوم به محرومیت مادام العمر ازروزنامه نگاری شده است) و بالغ بر ٣٠٠ ضربه شلاق، برای روزنامه نگاران صادر کرده اند.

 

 

 لازم به ذکر است طبق آمار سازمانهای جهانی، طی هفته های پایانی سال میلادی ٢٠١٠، جمهوری اسلامی از چین در آمار روزنامه نگاران زندانی پیشی گرفته و با ٣۵ روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی، مقام اول زندان روزنامه نگاران جهان را از آنِ خود کرده است، تا دو کشور فوق الذکر، مجموعا نیمی از روزنامه نگاران زندانی جهان را در خود جای داده باشند و جمهوری اسلامی کماکان جایگاه خود در پائین‌ترین رده جدول آزادی مطبوعات در جهان حفظ نماید.

 

 

نشریات در مسلخ

 طی تاریخ های ١١ دی ٨٨ تا ١١ دی ماه ٨٩ (سال ٢٠١٠ میلادی)، دست کم ٣٣ روزنامه و نشریه در سراسر کشور توقیف یا لغو مجوز و ٣١ تن از اصحاب مطبوعات و بلاگرها محاکمه شدند، که در این میان ٩ تن از مدیران مسئول نشریات و رسانه ها نیز، مجرم شناخته شدند. در راستای فشارهای وارده بر اصحاب مطبوعات، ٧٣ تذکر به نشریات و روزنامه ها ابلاغ گردید و تعدادی از روزنامه نگاران از محل کار خود – به دستور مقامات امنیتی – اخراج شدند.

 

 

محمدعلی رامین، معاونت مطبوعاتی سابق وزارت ارشاد- که طی سال ٢٠١٠ در این سمت قرار داشت و نقش مشابه سعید مرتضوی در قلع و قمع مطبوعات را ایفا می کرد- دلیل برخی توقیف ها را "پیشگیری از تخلف" آن نشریات و مطبوعات ذکر کرده بود.

  

ایران صدر کشورهای سرکوبگر اینترنت

 چندی پیش سازمان گزارشگران بدون مرز، جمهوری اسلامی را در صدر کشورهای سرکوبگر آزادی بیان در حوزه اینترنت در خاورمیانه اعلام کرده بود، که بررسی های جرس نشان می دهد طی سال میلادی ٢٠١٠، "بالغ بر ١٠۶ سایت و پایگاه اطلاع رسانی مشمول فیلترینگ و خروج از دسترس کاربران داخل کشور شده اند و فشارهای امنیتی در حوزه اینترنت نه تنها محدود نشده، بلکه افزایش یافته و در همین راستا محدودیت های مضاعفی از سوی دستگاههای امنیتی و قضایی اِعمال گردیده است.

 

 

هکرهای وابسته به دستگاهها و نهادهای نظامی و شبه نظامی جمهوری اسلامی نیز، کماکان حملات خود را طی سال گذشته شدت بخشیده و سایت های زیادی را مورد هک و تخریب قرار داده اند.

 

البته آمار فیلترینگ ارائه شده، شامل سایت های خبری، پایگاههای اطلاع رسانی و همچنین تارنماهای دگراندیش بوده ؛ آمار وبلاگهای مسدود یا فیلترشده، بالغ بر چند صد وبلاگ از سرویس دهنده های داخلی (مانند بلاگفا، پرشین بلاگ و میهن بلاگ) می باشد.

 

مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت چندی پیش درباره سطح متفاوت خدمات برخی شرکت‌های ارائه دهنده اینترنت در مورد دسترسی به سایت‌ها گفت: براساس قانون جرایم رایانه‌ای، فیلترینگ یکپارچه برای تمامی شرکت‌های اینترنتی تعریف شده و از یک مجرای واحد اِعمال خواهد شد.


گفتنی است در پی گسترش موج فیلترینگ و انسداد سایت های خبری، تحلیلی، اطلاع رسانی و وبلاگ ها، وزیر ارشاد اعلام کرده بود "فیلترینگ سایت‌ها دارای كمیته خاصی است كه در دادستانی كل كشور مستقر بوده و در آنجا پیرامون فیلترینگ و انجام آن تصمیم‌گیری می‌كنند."


طی ماههای اخیر، مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت ایران، از انجام "فیلترینگ یکپارچه در کل کشور و از مسیر گیت وی" خبر داده و تعیین "سایتهایی که مشمول طرح فیلترینگ و انسداد قرار می گیرند" را، از وظایف «کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ» ذکر کرده بود.


اعضای کمیته موسوم به «تعیین مصادیق فیلترینگ سایت‌های اطلاع‌رسانی» که آذرماه ٨٨در دادستانی تشکیل شده، بر پایه لایحه جرایم رایانه‌ای، وزیر یا نماینده وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، ارتباطات، اطلاعات، دادگستری، علوم، ارشاد و رییس سازمان تبلیغات، رییس سازمان صدا و سیما، فرمانده نیروی انتظامی و دو نفر از مجلس می باشند.

 

 

تبعید : آخرین شانس برای روزنامه نگاران

 

سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارش اخیر خود خاطرنشان کرده است که در برابر خشونت و سرکوب، بسیاری از حرفه‌کاران رسانه‌ها مجبور به ترک کشور خود شده‌اند و در سال٢٠١٠ نیز، بالغ بر ١٢٧ روزنامه‌نگار از ٢٣ کشور جهان مجبور به ترک کشور خود شده‌اند که برای دومین سال متوالی، ایران با ٣٠ روزنامه‌نگار تبعیدی بیشترین تعداد فرار روزنامه‌نگاران را به خود اختصاص داده است.

  

جهان در سال ٢٠١٠ به روایت ارقام  و سهم ایران در نقض آزادی مطبوعات

 روزنامه‌نگار کشته شده ۵٧

روزنامه‌نگار ربوده شده ۵١

روزنامه نگاردستگیر شده ۵٣۵ (سهم ایران ۴٢ نفر)

روزنامه‌نگار مورد تعرض و تهديد قرار گرفته ١٢٧٤ (سهم ایران ١١٣)

رسانه سانسور شده ۵٠٤ (سهم ایران بالغ بر ١٣٩ رسانه و سایت)

روزنامه نگار تبعیدی ١٢٧ (سهم ایران بالغ بر ٣٠ نفر طبق آمار ثبت شده)

وبلاگ نويس بازداشت شده ١۵٢

وبلاگ نويس مورد تعرض و تهديد قرار گرفته ۵٢

کشورهای سانسورگر اینترنت ۶٢ (ایران در کشورهای صدر قرار دارد)

 

سازمان «گزارش‌گران بدون مرز»، بدلیل آمار و ارقام موجود و تداوم سیستماتیک فشار و سانسور و تهدید و نقض حقوق اولیه و حرفه ای، محمود احمدی نژاد و همچنین رهبر جمهوری اسلامی را در لیست جهانی "دشمنان آزادی مطبوعات" قرار داده است.


 


علی مصلحی

 

سال گذشته در گیرودار بازداشت‌ فعالین سیاسی و پلمپ دفاتر احزاب اصلاح‌طلب و ستادهای تبلیغاتی نامزدهای معترض، پس از پلمپ «دفتر حفظ و نشرآثارشهید بهشتی» در میدان هفت‌تیر تهران، مسئولین قضایی اعلام نمودند که از این دفتر جزوه‌های احزاب چپ، مجاهدین و حزب توده کشف شده، و بلافاصله از این کشف شاهکار خود نتیجه‌گیری نمودند که معترضین به نتایج انتخابات در فکر انقلاب مخملی و براندازانه بوده، و نقشه راه این براندازی را در نشریات سازمان‌هایی که در اوایل انقلاب، فعالیت‌هایی اینچنین داشتند، جستجو می‌نموده‌اند.

 

نکته جالب در این گزارش‌ها آن بود که به هیچ عنوان از این مکان به عنوان «دفتر حفظ و نشر آثار شهید بهشتی» که سابقه 30 ساله داشت اشاره نشده، و همیشه از آن به عنوان دفتر مشاور ارشد «موسوی» و دفتر پیگیری وضعیت شهدا و مفقودین حوادث بعد از انتخابات نام برده می‌شد.

 

همان زمان، دکتر «علی‌رضابهشتی» فرزند شهید «بهشتی» اعلام نمود که این جزوه‌ها نه مال امروز و دیروز، که سی سال است در آن مکان موجود، و متعلق به شهید مظلوم می‌باشد که برای بحث و مناظره با اعضای حزب توده و مجاهدین و همچنین پاسخ به شبهات آنها توسط ایشان مورد مطالعه قرار می‌گرفته است.

 

به رغم آنکه سال گذشته حاکمیت از این ترفند طرفی نبست و بیش از پیش آبروی خود را بر باد داد، اما آن اتفاق بار دیگر تکرار شده و اینبار حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در سخنانی ضمن طرح اتهام‌های تازه‌ای علیه رهبران جنبش سبز، خبر از کشف جزوه‌ی بر اندازی دین از منزل دکتر «علی‌رضابهشتی» داده است.

 

وی که به مناسبت سالگرد تظاهرات حامیان دولت در روز نهم دی سال گذشته در جمع شماری از طلاب حوزه علمیه قم سخنرانی می‌کرد، در این باره گفته است: «از منزل یکی از سران رده اول فتنه که در واقع اتاق فکر آنان بود، جزوه بسیار تکان‌دهنده‌ای به دست آمد که در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاکنون ترسیم شده بود»

 

تکرار سناریو‌های مضحک و شکست خورده‌ی اینچنینی، بیش از پیش حکایت از این واقعیت دارد که لشکر شکست خورده دروغ و دغل و فریب، غرق شدن خود را درک نموده و به عریانی فرو غلطیدن در گرداب دروغ‌های خودساخته را بیش از پیش مشاهده می‌نماید و در چنین شرایطی به هر حشیشی برای جلوگیری از غرق شدن، تشبث می‌جوید. اما گرداب دروغ و نیرنگ هر لحظه بیش‌تر و بیش‌تر آنها را در خود فرو بلعیده و دست یازیدن به این ترفندها، پیش از آنکه کمکی به نجات‌شان بنماید بیشتر به سمت غرق شدن هدایت‌شان می‌کند.

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 


سعید بیانی

 

در طي هفته گذشته اسنادي تحت عنوان جنايت كهريزك در وب سايت مخالفان دولت " جرس" منتشر شده، كه متن كامل كيفر خواست عليه متهمان (ماموران دولتي) در بازداشتگاه كهريزك است.

 

در بخشي از اين كيفر خواست به مشاهدات عيني زندانيان از اعمال غير قانوني و شكنجه های وحشيانه زندانبانان حكايت دارد كه منجر به فوت شادروان كامراني، جواني فر، روح الاميني شده است.

 

در اين اسناد باستثناء اين اعمال جنايت كارانه كه توسط نيروهاي رسمي دولتي و به فرمان دادستان وقت تهران مرتضوي و مقامات ارشد انتظامی و امنیتی صادر شده كه همگي جاي پيگري تا رسيدن به هدف نهايي يعني محاكمه تمامي مقامات دست اندركار شركت در اين جنايات را دارد،  آنچه كه حائز اهميت است نپرداختن به اعمال شنيع ديگر است (تجاوز و آزار جنسي) كه نه تنها روح و روان زندانيان را بلكه كرامت و شرافت عزيزان در بند را هدف خود قرار داد.

 

عمل شنيع و ضد بشری تجاوز جنسی به زندانيان سياسي  بعد از انتخابات برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان صورت پذیرفت و عملي نيست  كه از خاطر جامعه به آساني پاك شود، عمل تجاوز و آزار جنسی زندانيان سياسي به روايت دردناک قربانيان  كهريزك در سايت ها و راديو تلويزيون هاي مستقل و برون مرزي بارها به سمع و نظر شهروندان درون كشور رسيده است؛ و نيز بعد از انتخابات رياست جمهوري سال 1388 بود كه مهدي كروبي با سند و مدرك، آن اعمال ضد بشري را به اطلاع  مقامات قضايي رساند و حتي شاكياني را به مقامات معرفي كرد تا با شنيدن اظهارات آنان موضوع تجاوز به زندانيان را پيگري نمايند، كه نه تنها اين موضوع و طرح اين شكايت به جايي نرسيد بلكه مقامات جمهوري اسلامي از رياست مجلس تا دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي حكومت منكر آن شده و حتي به تهديد و ارعاب شاكيان پرونده پرداخته و آنان را متهم به دروغگويي نمودند.

 

هرچند وبگاه پارلمان نیوز به نقل از یکی از اعضای کمیته ویژه مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات که نخواست نامش فاش شود، گفت که به برخی از بازداشت‌شدگان به وسیله باتوم و شیشه نوشابه تجاوز شده‌است و در صورت تکمیل گزارش جزئیات آن را در اختیار رییس مجلس و بزرگان نظام قرار خواهد گرفت.

 

حال بايد اين موضوع را خاطر نشان ساخت اين احتمال وجود دارد، بسياري از زندانيان كه اسامي آنان در متن كيفر خواست بعنوان شاهد آمده و آنان كه اسامي آنان در اين ميان نيست، بدليل نداشت  تضمين جاني و ترس از آبروي خود در خانه و جامعه و تحت فشار مقامات امنيتي از افشاي اين موضوع خودداري كرده و به اين موضوع نپرداخته اند یا با توجه به اینکه تجاوز جنسی آثار بسیار مخربی بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و همچنین باعث شرمساری این افراد می‌شود، از اینرو تعداد کمی از قربانیان این موارد حاضر شده‌اند با رسانه‌ها مصاحبه کنند.

 

با این حال مواردی مانند مریم صبری و ابراهیم مهتری دو نفر از معترضان به نتایج انتخابات ریاست ‌جمهوری سال ۱۳۸۸ بودند که توانستند از ایران خارج شوند و در مصاحبه‌هایی عنوان کردند در زندان‌های ایران به آنها تجاوز شده است.

 

از سوي ديگر  هرچند افشاي اين اسناد در سایت جرس  با چنين فضاي امنيتي و سركوبي جاي تقدير دارد ولي نبايد امكان بهره برداري دستگاه اطلاعاتي و امنيتي از افشاي اين اسناد را براي سرپوش گذاردن بر روي ديگر اعمال غير قانوني و ضد بشر مانند تجاوز را از خاطر دور نگاه داشت.

 

 در شرايطي كه حاكميت با ريزش نيروهاي خود بطور فزاينده روبرو است، افشا و باز گشايي پرونده تجاوز جنسی به زندانيان سياسي در اين برهه از زمان و هم زماني آن با پرونده جنايت در كهريزك مي تواند براي حاكميتي كه ادعاي ولايتمداري، اخلاق و دین داری دارد ويرانگر باشد.

 

اين وظيفه تمامي آزاديخواهان، فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران متعهد است كه بدون هيچگونه جهت گيری سياسي و عقيدتي به افشا و باز گشايي اين پرونده بپردازند و با تماس با قربانيان اين عمل غير انساني و با حفظ هويت، حرمت و كرامت اين عزيزان پرونده اي را براي جلوگيري دوباره  اين جنايات در زندانهاي جمهوري اسلامي باز گشايي نمايند.

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 


حسن یوسفی اشکوری

 

شاید بسیاری از ایرانیان نسل اول انقلاب به یاد داشته باشند که در جلسات علنی بررسی پیش‏نویس قانون اساسی که به طور مستقیم از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می‏شد، بحث ممنوع یا مجاز بودن شکنجه به‏قصد گرفتن اعتراف، بحثی بسیار مهم و چالش‌برانگیز بود.


در آن جلسات، روحانیونی حضور داشتند که معتقد بودند برای مصلحت اسلام و مسلمین، گاهی تنبیه بدنی برای گرفتن اعتراف، مانعی ندارد. در آن بحث‏ها، آیت‏الله منتظری، با صراحت با هر نوع تنبیه بدنی و آزار و ایذا مخالفت می‏کرد.

سرانجام اصل ۳۸ قانون اساسی تدوین شد که هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع را ممنوع اعلام کرده است و با وجود این صراحت، بار دیگر در مجلس شورای اسلامی، طی یک قانون ۱۸ ماده‏ای، هر نوع فشار بر زندانی، چه جسمی و چه روحی، به قصد گرفتن اعتراف، ممنوع شد.

این در حالی است که تقریباً در تمام دوران حکومت جمهوری اسلامی، مسئله‏ی شکنجه‏ی زندانیان، در محافل اجتماعی و سیاسی ایران و جهان مطرح بوده است. گروه وسیعی از دستگیرشدگان حوادث سال گذشته‏ی انتخابات ریاست جمهوری هم مصداق و شاهد چنین وضعیتی در زندان‏های جمهوری اسلامی شدند.

آن‏چه این روزها در این مورد خبرساز شد، انتشار اظهارات آیت‏الله وحید خراسانی در درس خارج فقه خود بود که به تاکید اعلام کرد: «اقرار و اعتراف کسی که در زندان است، اعتبار ندارد و اگر قاضی صرفاً به استناد آن قضاوت کند و حکمی دهد، آن قاضی از اهلیت و صلاحیت قضاوت ساقط می‏شود.»

اهمیت این اظهارات تا چه حد است؟ درجه‏ی علمی آیت‏الله وحید خراسانی، نسبت خانوادگی بسیار نزدیک او با رئیس قوه‏ی قضاییه، صادق لاریجانی و مجموعه‏ی مسائل فعلی کشور در این مورد چه نقشی بازی می‏کنند؟

این پرسش‌ها را با حسن یوسفی اشکوری، اسلام‏شناس منتقد نظام و تحلیل‏گر سیاسی، در میان گذاشته‏ام.
 
حسن یوسفی اشکوری: در شرایط فعلی جامعه‏ی ما، چشم‏ها متوجه حوزه و علمای حوزه است تا در ارتباط با جنبش ایران و تحولاتی که در جمهوری اسلامی اتفاق می‏افتد، از آنها سخنی بشنوند. طبیعی است وقتی علما و مراجع درجه‏ی‏ اول سخنی می‏گویند، حتی اگر نظر خاص و ویژه‏ی سیاسی هم نداشته باشند، هم نتیجه‏ی سیاسی از آن گرفته می‏شود و هم به‏هرحال تفسیر سیاسی از آن می‏شود. اثر اجتماعی و سیاسی هم البته در جای خود دارد. این یک مقدار برمی‏گردد به شرایط و فضایی که در داخل ایران هست. 
ولی در عین حال، به‏نظر می‏آید که آیت‏الله وحید خراسانی با توجه به مقام و موقعیت فقهی و حوزوی‌ای که دارد، این سخن را در درس خارج فقه خود، بدون توجه به شرایط نگفته است. دلیل اصلی‏ یا شاهد اصلی این قضیه هم آن است که در این ایام، بسیاری از خانواده‏های زندانیان سیاسی، به بیوت مراجع و از جمله بیت آیت‏‏الله وحید خراسانی رفته‏اند و ایشان در جریان این تحولات و حوادث قرار گرفته و تحت تأثیر این شرایط و اوضاع و احوال، احساس مسئولیت کرده است تا این سخن را بگوید.
 
او پدر همسر صادق لاریجانی، رئیس قوه‏ی قضاییه است. در خانواده‏های روحانی، این نسبت چه آداب و ملاحظاتی را ایجاب می‏کند؟
 
به‏هرحال، به‏طور سنتی و به‏طور معمول هم در خانواده‏های سنتی مذهبی ما، رابطه‏ی بزرگی و کوچکی، اطاعت فرض کنید پسر از پدر، برادر کوچک‏تر از برادر بزرگ‏تر و همین‏طور داماد از پدرزنش هست و به‏طور سنتی سلسله‏ مراتبی وجود دارد.

در خانواده‏های روحانی هم این مسئله بیشتر است. یعنی به‏خصوص وقتی مثلاً پدرزن یک طلبه یا روحانی‏ از مراجع و از علمای معتبر و درجه‏ی اول باشد، طبعاً این فرد خود را شاگرد او تلقی می‏کند. رابطه‏ی استادی شاگردی وجود دارد و آن احترام هم در این رابطه کاملاً برقرار است. از سوی دیگر، بالاخره این داماد خود را تا حدودی تابع پدرزنش می‏داند و سعی می‏کند حرمت و حریم ایشان را نگاه دارد.

به همین دلیل هم بوده که بعضی از علمای ما که وقتی داماد شده بودند، مشهور نبودند، گاه به اعتبار پدرزن‏شان مشهور می‏شدند. مثلاً نام فامیل آیت‏الله محقق داماد، یعنی پدر آقایان مصطفی و سلیم محقق داماد، موسوی بوده است، ولی بعد وقتی داماد آیت‏الله شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه شدند، اصلاً فامیلی‏شان شد «داماد» و بعد هم وقتی خود ایشان مرجع شد، بازهم به عنوان آیت‏الله داماد معروف شدند. الان هم این نام «داماد» در نام خانوادگی‏شان هست، بدون این‏که در شناسنامه‏شان باشد. 
این نشان‌دهنده‏ی نوعی ارتباط یا یک نوع احترام خاص است که معمولاً داماد علما و مراجع برای آنها قائل هستند.
 
این رابطه میان صادق لاریجانی و وحید خراسانی هم آیا به همین ترتیب بوده است؟
 
در ارتباط با آقای لاریجانی و پدرخانم‏شان، آیت‏الله وحید خراسانی، من اطلاع خاصی ندارم، ولی علی‏الاصول چنین حریم و حرمتی بین آنها وجود دارد و تا آن‏جایی که من شنیده‏ام و در بعضی از رسانه‏ها هم منتشر شده، آقای وحید به شدت با این‌که آقای لاریجانی، داماد او، رئیس قوه‏ی قضاییه شود مخالف بوده و به شدت ایشان را نهی کرده است.

با توجه به تیپ فکری آقای وحید خراسانی و این‏که ایشان به‏شدت با سیاست مخالف است، با بسیاری از اعمال و رفتاری که حکومت فعلی می‏کند هم مخالف است و با ‏آن مرزبندی دارد. او قوه‏ی قضاییه‏ی فعلی را حداقل از منظر خود، فقهی و شرعی نمی‏داند و بسیاری از اعمال را نادرست و خلاف شرع می‏داند. پس طبعاً باید با تصدی این امر به‏وسیله‏ی دامادش مخالفت کند.
 
آیا این مسئله که وحید خراسانی به‏ دیدار آقای خامنه‏ای در قم نرفت و اظهار نظر اخیر او درباره‌ی وضعیت زندانیان سیاسی، می‏تواند صحت نامه‏ای را که از طرف وی، خطاب به صادق لاریجانی در رسانه‏ها منتشر شده بود، اثبات کند؟
 
بله ... بله. به نکته‏ی خوبی اشاره کردید؛ می‏تواند مؤید آن باشد. به‏ویژه که ایشان این حرف را زده است. همان‏طور که گفتم، اصولاً به شرایط روز و به آن‏چه در دادگاه‏ها می‏گذرد، اشراف داشته و قطعاً به آن توجه داشته است.

از سوی دیگر، اهمیت این سخن خیلی خیلی زیاد است. یعنی اثر حرف آقای وحید خراسانی، حتی از صحبت‏های کسانی مانند آقای صانعی یا آقای بیات زنجانی و یا حتی موسوی اردبیلی، به مراتب بیشتر است.

ولی این‏که چرا آقای شیخ صادق لاریجانی، علی‏رغم مخالفت پدرزن معتبرش که علی‏الاصول به او ارادت و احترامی دارد، ریاست قوه‏ی قضاییه را پذیرفته است، من نمی‏دانم. این‏که آیا به مسائل شخصی برمی‏گردد، به جاه‏طلبی‏ها برمی‏گردد و یا با ملاحظات سیاسی دیگر ارتباط دارد یا خیر را نمی‏دانم.
 
چقدر در فضای سیاسی و در سطح حکومتی، اظهار نظر‌های اخیر آیت‏الله وحید خراسانی اهمیت دارد؟
 
بسیار اثرگذار است. یکی به دلیل این‏که رئیس قوه‏ی قضاییه داماد ایشان است. یعنی ایشان بالاخره نمی‏تواند به فتوای شخصی مانند آقای وحید خراسانی، حتی روی ملاحظات شخصی و خانوادگی هم که باشد، بی‏اعتنا باشد.

از طرف دیگر نیز، ایشان الان بعد از آیت‏الله منتظری، به دلیل سن و سال زعیم حوزه‏ی علمیه‏ی قم به‏حساب می‏آید. چون در روحانیت و سلسله‏ مراتب مرجعیت، مسئله‏ی سن و سال و شیخوخیت خیلی مهم است. جدای از جنبه‏های علمی قضیه، الان آقای وحید خراسانی، کهن‏سال‏ترین مرجع در حوزه است.

در عین حال، از نظر فقهی و از نظر پایه و رتبه‏ی علمی و دانش حوزوی، ایشان الان سرآمد حوزه‏ی علمیه‏ی قم است. این را هم همه در حوزه قبول دارند. به عبارتی، ایشان الان زعیم حوزه تلقی می‏شود و با توجه به این‏که یک فقیه معتبر سنتی است، مقلدین زیادی دارد و در میان طبقه‏ی دینداران، مسلمانان و مذهبی‏ها اعتبار اجتماعی دارد و بنابراین نفوذ کلام هم دارد.

به همین دلیل، اخیراً وقتی ایشان برخورد تندی با صدا و سیما کرد و در کل با حاکمیت کرد- جملاتش در آن برخورد، فراتر از صدا و سیما بود- چند ساعت بعد، صدا و سیما اطلاعیه داد و عقب‏نشینی کرد.
 
منظورتان اخطار او به صدا و سیما، در مورد نشان دادن چهره‏ی حضرت عباس در یک مجموعه‌ی تلویزیونی است؟
 
بله ایشان هشدار داد که شنیده‏اند می‏خواهند یک هنرپیشه را به شکل حضرت عباس نشان بدهند. او گفت اگر بخواهند این غلط‏ها را ادامه بدهند، در روز عاشورا خون به‏پا می‏شود. یعنی در واقع، تهدید کرده بود که ما در روز عاشورا، عاشورای دیگری راه می‏اندازیم.

البته قرن‏هاست در قالب تعزیه، نه تنها حضرت عباس را نشان می‏دهند، بلکه امام حسین را که مقام بالاتری است، نشان می‏دهند؛ یا مثلاً یک مرد نقش حضرت زینب را بازی می‏کند. این مسائل قبلاً اتفاق افتاده است.
 
در واقع روی نفوذ کلام او تاکید دارید.
 
نفوذ کلام ایشان و این‏که حکومت در برابر هشداری که ایشان داد و خیلی شدیداللحن بود، عقب‏نشینی کرد. این نفوذ کلام آقای وحید خراسانی، اعتبار فقهی، علمی و حوزوی ایشان را نشان می‏دهد و طبعاً به دنبالش، یک اعتبار سیاسی هم می‏آید.

به‏هرحال، به دو اعتبار مسئله مهم است؛ یکی به اعتبار جنبه‏ی فقهی و علمی آقای وحید خراسانی است و دیگر این‏که ایشان در همین سفر آقای خامنه‏ای به قم، نشان داد که مرزبندی جدی‏ دارد، مخالفت جدی دارد و نمی‏خواهد خود را به حریم حکومت نزدیک و آن را تایید کند.

یعنی با نرفتن به دیدن آقای خامنه‏ای، نه تنها حکومت و رهبری آقای خامنه‏ای را تایید نکرد، بلکه مخالفت خود را هم اعلام کرد. چون مخالفت لزومی ندارد که حتماً با حرف باشد. مخالفت شخصیت بانفوذی مانند آقای وحید خراسانی، همین که به دیدار رهبری نمی‏رود، نمود پیدا می‏کند. یا حتی خبر آن رسید که ایشان می‏خواست اصلاً قم را ترک کند و به مشهد برود. منتها با تهدید مانعش شدند و نگذاشتند برود که اگر می‏رفت، افتضاح بزرگی برای خامنه‏ای و رهبری و حکومت و جمهوری اسلامی بود.
 
اظهارات صریح آیت‌الله وحید خراسانی، به طور مشخص در قوه‏ی قضاییه و در حوزه‏ی پیرامون آقای خامنه‏ای، چه تأثیری خواهد گذاشت؟
 
سال گذشته آقای خامنه‏ای در نماز عید فطر، مسئله‏ی اقرار زندانی‏ها را مطرح کرد و گفت: «یک زندانی در زندان، اگر بخواهد علیه دیگران اقرار و اعتراف کند، قابل قبول نیست، اما اگر بخواهد علیه خودش اقرار کند، قابل قبول است.» یک روز بعد، آیت‏الله منتظری، ضمن یک بیانیه‏ی مکتوب، از نظر فقهی جواب خامنه‏ای را داد و گفت که این‏طور نیست و اعتراف در زندان مصون نیست. یک‏سری روایت هم آورد و فتواهای فقهی را نیز مطرح کرد. البته اثر گذاشت و خیلی هم مفید بود. در عین حال می‏گفتند که آیت‏الله منتظری است دیگر ... بالاخره به عنوان مخالف شناخته شده است.

اما با گذشت بیش از یک سال، آیت‏الله وحید خراسانی هم دقیقاً همان نظر را می‏دهد که آیت‏الله منتظری داده بود. بنابراین در نظر بگیرید که این فتوای ایشان، بعد از فتوای صریح و روشن و مکتوب آیت‏الله منتظری بسیار مهم است و به‏شدت بازتاب پیدا می‏کند. نه خود آقای لاریجانی می‏تواند این را نادیده بگیرد، نه دیگر روحانیون و علما و نه حتی آقای خامنه‏ای می‏تواند نسبت به این حرف بی‏اعتنا بماند. 
از این جهت، من فکر می‏کنم که این سخن ایشان، حتی اگر فرض بگیریم که بدون توجه به شرایط روز گفته باشد، به دلیل اثرگذاری و بازتاب اجتماعی و حقوقی‏ آن، در حکومت و در قوه‏ی قضاییه، یک حادثه تلقی می‏شود و باید آن را یک رخداد بسیار مهم به‏حساب آورد.


منبع: رادیو زمانه

 


 


سعید زندگانی
جرس: در هفت پرده این هفته، نه رویداد مهم فرهنگی و هنری ایران را مرور می کنیم: از ریاست احمدی نژاد برنهادی بنام "شورایعالی سینما" تا تلاش سینماگران ایران برای رهائی پناهی و رسول اف از بند استبداد؛ از "رضا رویگری" که می گوید نقش میرحسین موسوی را بازی نمی کند، تا حرفهای رئیس فرهنگستان هنر در مورد "فتنه و بصیرت"؛ از حذف یازده داستان برای صدور مجوز به یک کتاب تا گله های یک موزیسین پیش کسوت در آستانه جشنواره فجر؛ از انتشار مجموعه کتاب و فیلم "سپاهان" تا تعطیلی دوباره موزه صنعتی در تهران و بالاخره حرفها و ادبیات محمد علی رامین هنگام خداحافظی از پست معاونت مطیوعاتی وزارت ارشاد!

 

شورایعالی سینما: بنام احمدی نژاد، به کام مشائی!

 

این تصویر از جلسه هیئت دولت گرفته نشده که در دو سوی احمدی نژاد ، اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر او و محمد حسینی وزیر ارشاد نشسته باشند، بلکه عکسی است که "پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري" صبح پنجشنبه نهم دیماه از اولین جلسه شورایعالی سینمای ایران منتشر کرده است و در آن هیچ نشانی از سینما و سینماگران نیست؛ همانطور که در متن خبری هم که این پایگاه منتشر ساخته، چنین نشانی دیده نمی شود؛ حرف، حرف احمدی نژاد است و رحیم مشائی!

 

به نظر می رسد هنر و هنرمندان مستقل، پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، بدجوری متولیان دولتی را اذیت می کنند، بویژه سینما که هر روز برای دولتی کردنش نقشه تازه ای می کشند که تازه ترین آنها تشکیل همین شورایعالی سینما به ریاست احمدی نژاد است! تشكيل شورايعالي سينما در 30 تير 89 به تصويب هيات وزيران رسيد و رييس جمهور بعنوان رييس اين شورا، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ، رييس كميسيون فرهنگي دولت ، رييس سازمان صدا و سيما ، رييس سازمان تبليغات اسلامي ، نماينده صنوف سينما و تشكل هاي مستقل سينمايي و پنج نفر از سينماگران معتبر و شناخته شده كشور و معاون سينمايي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي اعضاي اين شورا هستند که اولین جلسه آن پنجشنبه صبح تشکیل شد بدون آنکه خبردهند "نمایندگان صنوف و تشکل های مستقل سینمائی و پنج نفر از سینماگران معتبر و شناخته شده کشور" که باید در این شورا عضویت داشته باشند، چه کسانی هستند و آیا در جلسه حضور داشتند یا نه؟!

 

پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، تنها به این بسنده کرد که بنویسد: " اعضاي شوراي عالي سينما در اين نشست در سخناني با اظهار خرسندي از تشكيل چنين جلسه اي پس از گذشت 31 سال از انقلاب اسلامي و بررسي موضوعات سينماي كشور در سطح كلان و در حضور بالاترين مقام اجرايي ، پيشنهادات و دغدغه هاي خود را در راستاي توسعه سينماي كشور با رييس جمهور در ميان گذاشتند. اعضاي شورا با تاكيد بر اينكه در سينماي كشور شرايطي حاكم است كه نياز به گامهاي بلند و شجاعانه براي ارتقاي آن وجود دارد، تاكيد كردند كه اين دولت مي تواند موانع موجود در مسير سينماي كشور را برطرف كند، از اين رو بايد سينماگران كشور قدر اين فرصت را بدانند. تامين سخت افزار و تجهيزات سينمايي ، توجه به سينماي دفاع مقدس ، توجه به شهرستان ها و استعدادهاي آن ،‌تقويت مفاهيم ارزشي در عرصه سينما ، ضرورت توليد آثار مفهومي و تاليف كتب آموزشي ، بيمه و بيكاري هنرمندان از جمله موضوعاتي بود كه از سوي سينماگران حاضر در نشست مطرح گرديد"!

 

در اين نشست مقرر شد مسايل مربوط به تشكيل سازمان سينمايي زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و بيمه هنرمندان و پيشكسوتان پس از بررسي هاي كارشناسي براي تصويب در جلسه بعدي شوراي عالي سينما ارايه شود. در حالیکه هم معاونت سینمائی در وزارت ارشاد وجود دارد و هم سینماگران صاحب تشکیلات سازمانی مانند "خانه سینما" هستند که بطور رسمی فعالیت می کند و بودجه دولتی دارد، این "سازمان سینمائی" که قرار است زیر نظر شورایعالی سینما تشکیل شود، دیگر چه صیغه ای است؟ مگر اینکه آنرا هم ترفند جدید مشائی بدانیم که حالا می خواهد بعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی دولت به سینمای مستقل ایران هم چنگ بیاندازد؛ هم او که در اولین نشست شورایعالی و در سخناني با بيان اينكه سينما از بيشترين ظرفيت براي اثرگذاري ،تربيت و هدايت جامعه برخوردار است، توجه به سينما را از تكاليف دولت دانست و بر سرمايه گذاري روي جوانان ،حمايت از توليد آثار شاخص سينمايي ، بيمه آثار سينمايي و ترغيب بانكها به حمايت از سرمايه گذاران در عرصه سينما و پرهيز از رفتارهاي قالبي در ارزيابي آثار سينمايي تاكيد كرد.

 

تلاش سینماگران ایران برای رهائی پناهی و رسول اف

 

شورایعالی سینما را در شرایطی تشکیل می دهند که یکی از سرشناس ترین و جهانی ترین فیلمسازان ایران چند روز پیش از آن به ممنوعیت مادام العمر از همه کارهای سینمائی و فرهنگی محکوم شده است. جعفر پناهی که "شیر بالدار" جشنواره بزرگ ونیز را در خانه دارد، با این حکم تمام فعالیتهای خود را متوقف ساخته و حتی مجاز به گفت و گوی رسانه ای هم نیست. در این شرایط که بسیاری از نهادها و جشنواره های معتبر فرهنگی و سینمائی جهان به این حکم اعتراض کرده اند، همکاران پناهی و رسول اف در ایران نیز بی کار ننشسته و برای رهائی آنان از این بند می کوشند.

 

فرهاد توحیدی، کارگردان ورييس هيات مديره و سخنگوي خانه سينمای ایران از ديدار تعدادي از سينماگران با «محمد جواد لاريجاني» ـ رييس ستاد حقوق بشر قوه قضاييه ـ خبر داد. توحیدی در گفت‌وگويي باخبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) درباره‌ي اين ديدار گفت:  "در این ديدار سينماگران از احكام صادره براي جعفر پناهي و محمد رسول اف ـ كارگردانان سينما ـ ابراز نگراني كردند. وي در پاسخ به اينكه كدام يك از هنرمندان در اين ديدار حضور داشتند، گفت: خانم رخشان ‌بني‌اعتماد و آقايان محمد مهدي عسگرپور مديرعامل خانه سينما، سيدرضا ميركريمي ،كمال تبريزي و پرويز پرستويي در اين ديدار حضور داشتند." توحيدي درباره‌ي موارد مطرح شده در اين جلسه توضيح داد: "سينماگران با اشاره به تأثيرات منفي اين احكام و سوء استفاده عناصر ضدانقلاب از احكام صادره و با توجه به اينكه با اعتراض وكلاي جعفر پناهي و محمدرسول‌اف، پرونده آنان در مرحله تجديد نظر است، مساعدت براي حل و فصل اين پرونده را خواستار شدند. همچنين بر اين موضوع تاكيد كرديم كه شأن هنر بالاتر از آن است كه به دام بازي‌هاي سياسي بیافتد بنابراين از آقاي لاريجاني خواستيم كه در بررسي چنين پرونده‌هايي از نظرات كارشناسان سينما استفاده كنند و تا آنجا كه ممكن است، چنين مواردي از طريق شوراي‌هاي داوري و صيانت خانه سينما حل و فصل شود. آقای لاريجاني نيز طي سخناني با تاكيد بر اصل استقلال قضات، براي بررسي و تجديد نظر در پرونده پناهي و رسول اف قول مساعدت دادند."

 

از سوی دیگراعضای شورای مرکزی مجمع فیلمسازان ایران نیز طی نامه ای خطاب به صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی نوشته اند: "ما به عنوان تهیه کننده / کارگردانان سینمای ایران که از نزدیک با نوع فعالیت‌ها و منش فرهنگی این دو فیلمساز آشناییم و بر سوء تفاهم پیش آمده واقفیم، بر خود فرض دانستیم تا مراتب تاثر خود را از رای صادره به اطلاع شما برسانیم و امیدوار باشیم تا با درایت شما و همچنین قاضی محترم دادگاه تجدیدنظر و بر مبنای عدالت آمیخته با رافت اسلامی، حکم برائت ایشان صادر شود تا به این ترتیب نشاط و سرزندگی دوباره به میان صنف تهیه کننده / کارگردانان ایران برگردد." امضاكنندگان اين نامه عبارتند از عزيزالله حميدنژاد، مهدي فخيم‌زاده، مهرداد فريد، عليرضا داوودنژاد، مجيد قاري‌زاده، محسن اميريوسفي، داوود موثقي، محمد احمدي، كيومرث پوراحمد، منوچهر مصربي و سيامك شايقي.

 

رویگری: میرحسین موسوی را بازی نمی کنم!

 

بیشتر هنرمندان ایرانی از اینکه طرفدار دولت و مخالف جنبش سبز خوانده شده و محبوبیت خود را از دست بدهند، هراس دارند. از جمله رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون که شایع شده بود در فیلم جدید مسعود ده نمکی (اخراجی ها 3) نقش میرحسین موسوی را بازی می کند، بلافاصله اخبار منتشر شده در این مورد را تکذیب کرد و در گفت‌وگو با سایت "فرهنگخانه اخبار" گفت: «هیچکدام از اخبار منتشر شده، صحت ندارد و تمام اخباری که با تیترهای مختلف در این زمینه به چاپ رسیده، تنها زاییده ذهن خودشان است و بر اساس شنیده‌هایی که هیچ منبع معتبری هم ندارند، تیتر شده‌اند. قصد ما از ساخت «اخراجی‌ها 3» تولید یک کار کمدی است که به یک سری ماجراهای انتخاباتی در فضایی که اصلا مشخص نیست در ارتباط با چه موضوعی است می‌پردازد. حتی زمانی که برای اولین بار در پشت صحنه می‌خواستم فضای این کار را به یک انتخابات مشخص نسبت بدهم، آقای ده‌نمکی عنوان کرد نباید به انتخابات خاصی اشاره کنیم.»

 

رویگری فضای بخشی از «اخراجی‌ها 3» را که در آن ایفای نقش کرده، اینگونه بیان کرد: «فضای این کار هیچ ارتباطی به ریاست جمهوری ندارد. من حتی از لغاتی که در این سیاست‌بازی‌ها عنوان می‌شود، هیچ اطلاعی ندارم چون اصلا آدم سیاسی نیستم. فضای رقابتی این کاندیداها در یک ستاد انتخاباتی به هیچ ارگان، نهاد و هیچ حزب و یا گروه خاصی مربوط نمی‌شود. من در این کار برخلاف اخبار منعکس شده در رسانه ها، کاندیدای ریاست جمهوری نیستم و از هیچ سیاستی برای پیاده کردن این موضوع استفاده نکردم. من نقش شخصیت خاصی را بازی نمی کنم و حتی هیچ اشاره‌ای هم به جریانات سیاسی و انتخابات کاندیدای ریاست جمهوری نداشتم. اکبر دباغ کاراکتر ساده‌ای دارد که هر نامزد انتخابی می تواند در هر موضوعی داشته باشد. این شخصیت با یک شناسنامه و خصوصیات اخلاقی خاص در کار حضور دارد و جزو یکی از کاندیداهای انتخاباتی است، اما باز هم می گویم که این انتخابات هیچ ارتباطی به انتخابات ریاست جمهوری ندارد.»

 

رئیس فرهنگستان هنر: هنرمندان به فریب و فتنه نزدیک ترند!

 

علی معلم دامغانی شاعر که بجای میرحسین موسوی رئیس فرهنگستان هنر شد، تا مدتها چندان سروصدائی نداشت ولی به نظر می رسد مدتی است به او تذکر داده اند که باید در تائید سخنان رهبری، او هم از"فتنه" و "بصیرت" سخن بگوید که سخنرانی او در نخستین گردهمائی کانونهای ادبی کتابخانه های عمومی سراسر کشور از آن جمله است؛ جائیکه معلم با اشاره به اين مطلب كه در باب ضرورت شاعري سخن نمي‌گويم، گفت: "گاهي هم احساس بيهودگي می کنم كه اين همه شاعر در يك كشور چه معنا دارد؟"

 

معلم دامغانی آنگاه با اشاره به اتفاقات سال گذشته گفت: "سال گذشته گروهي شعار آزادي را بلند كردند، آزادي بد نيست و آرزوي بشر است؛ اما رجحان آن‌ها براي اين دعوت چيست؟ زماني زمام امور كشور در دست‌هاي با اقتدار آن‌ها بود، اما چرا آنان سخناني را كه در حال حاضر از هر سو مطرح مي‌كنند در زمان استيلايشان برآورده نكردند؟"  رييس فرهنگستان هنر در ادامه با اشاره به هنرمندان و اينكه اينان از ديگران به فتنه نزديك‌تر هستند، تاكيد كرد: "هنرمندان از ديگران به فتنه نزديك‌ترند و به دليل لطافت روح به فريب هم نزديك‌ترند و زود‌تر از ديگران گول مي‌خورند و همه چيز را به فراموشي مي‌سپارند، اما بايد در همه حال بصيرت داشت"!

 

قاطرمرده: صدورمجوز با حذف یازده داستان!

 

"كتابم را چهار سال و هفت ماه نگه داشتند و بعد، به شرط حذف يازده داستان به آن مجوز دادند"! اینها را محمدجواد جزيني داستان‌نويس و مدرس تئوري داستان، در گفت‌وگو با خبرگزاری "ايلنا" مطرح کرده و می افزاید: "داستان‌هايي كه حذف شد مضاميني اجتماعي داشت و به وضعيت زندگي انسان معاصر مربوط مي‌شد. از سوي ديگر، وقتي كتاب پنج سال در صف مجوز مي‌ايستد، امكان دارد پيشنهادها و ظرفيت‌هايش در زمينه‌هاي مختلف به لحاظ تاخير زماني از دست برود. كتاب، به اين شكل مي‌سوزد. ازسوي ديگر امكان دارد آن پيشنهادها به ذهن نويسنده‌هاي ديگر برسد."

 

جزيني درباره‌ي ويژگي برجسته‌ي مجموعه داستان "كسي براي قاطر مرده گريه نمي‌كند" گفت: "زبان و روايت مهم‌ترين عناصر اين داستان‌ها هستند. منظورم از تازگي در زبان، تجربه‌هاي زباني پست‌مدرن نيست بلكه لحن‌ها و زبان‌هاي مختلف را در آثارم آورده‌ام. من معتقدم هر داستان يك پيشنهاد زباني دارد. در اين تجربه‌ها تلاش كرده‌ام باتوجه به پيشنهادي كه هر داستان دارد شيوه ي بياني و زباني مربوط به آن زبان را تجربه كنم." وي با اشاره به اينكه تازگي‌هاي مضموني، ويژگي ديگر اين مجموعه داستان است، افزود: "بعيد نيست كه به لحاظ تاخير زماني در چاپ كتاب، اين تازگي در موضوع از دست رفته باشد."

 

جزيني ادامه داد: "بخشي از داستان‌ها در مجموعه داستان "كسي براي قاطر مرده گريه نمي‌كند" داستان‌هاي موقعيت هستند. در داستان موقعيت شخصيت‌ها در يك فضا و زمان و مكان ثابت، شكلبندي مي‌شود. به عبارت ديگر، در داستان‌هاي موقعيت، زمان و مكان از ابتدا تا انتهاي داستان تغييري نمي‌كند. به طور كلي، اگر بخواهيم داستان‌ها را به لحاظ موضوع و مضمون طبقه‌بندي كنيم، بايد آن‌ها را به قصه‌هاي جنگ ، قصه‌هاي اجتماعي، داستان‌هاي ميني‌ماليستي و داستان‌هايي با ساختارهاي سنتي تقسيم كنيم. در داستان‌هاي جنگ، به نوعي با داستان ضد جنگ مواجهيم. به اين معنا كه اگر روايت غالب ادبيات متعهد، روايتي در ستايش جنگ است، من روايت تلخ‌تري از جنگ در اين داستان‌ها ارائه كرده‌ام و كوشيده‌ام نگاه بي‌طرفانه‌اي به مسائل جاري جامعه داشته باشم.

 

همچنين، يك دوره ي ده جلدي به نام "آشنايي با گونه‌هاي داستان كوتاه" به قلم اين نویسنده در راه انتشار است. اين در حالي است كه جلد اول از اين دوره تحت عنوان داستان‌هاي پليسي منتشر شده است. جزيني از انتشار سه جلد از اين سري تا نمايشگاه كتاب 90 خبر داد. داستان‌هاي ميني‌ماليستي، داستان‌هاي جادويي و داستان‌هاي كودك و نوجوان، عناوين اين سه مجلد است. گفتني است دوره‌ي "آشنايي با گونه‌هاي داستان کوتاه" در نشر نيلوفر سپيد منتشر مي‌شود.

 

اصلانی: فقط در جشنواره ها سراغمان را می گیرند!

 

سوسن اصلانی می گوید مسئولین موسیقی کشور تنها در زمان برگزاری جشنواره ها و برای بالا بردن کیفیت این رویدادها سراع هنرمندان پیشکسوت را می گیرند. اصلانی نوازنده پیشکسوت سنتور و همسر استاد حسین دهلوی، ضمن بیان این مطلب در خصوص کم و کیف حضور اساتید موسیقی در جشنواره موسیقی فجر در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت : "جشنواره موسیقی فجر به لحاظ کیفی برای حضور هنرمندان پیشکسوت موسیقی حرفی برای گفتن ندارد و در اصل فرصت مناسبی برای حضور هنرمندان جوان است، این در حالی است که مسئولان جشنواره تنها در این ایام با هنرمندان تماس می گیرند و برای حضور در بخش های مختلف چون برگزاری کنسرت ، داوری بخش های رقابتی و غیره از هنرمندان پیشکسوت دعوت به عمل می آورند."

 

وی در ادامه افزود : "موارد زیادی در طول سال پیش آمده که همراه با گروه خجسته که سرپرستی این گروه را خود من به عهده دارم قصد برگزاری کنسرت داشته ایم ولی متاسفانه آنقدر با قوانین دست و پاگیر چون اخذ مجوز برای اشعار ، معرفی سابقه اعضای گروه و دست آخر هزینه تبلیغات مواجه بوده ام که از برگزاری کنسرت منصرف شدم این در حالی است که زمان جشنواره تمام این قوانین و مقررات به نوعی کنار گذاشته می شود و مسئولان با رویی گشاده پذیرای هنرمندان می شوند ؛ به اعتقاد من دعوت اینچنینی از هنرمندان و اساتید موسیقی بسیار غیر اخلاقی و غیرحرفه ای است و مسئولان اجرایی جشنواره تنها برای پرکردن سبد کمی جشنواره اقدام به ارائه امکانات می کنند."

 

این نوازنده سنتور در ادامه صحبت های خود تقدیر از هنرمندان موسیقی در جشنواره موسیقی را امری شایسته دانست و افزود : "بخش مهمی از برگزاری هر جشنواره ای تقدیر از بزرگان و هنرمندان پیشکسوت هنر موسیقی است چرا که تقدیر از هنرمندان مایه دلگرمی و حیات است ولی متاسفانه به نظر می رسد تقدیر از هنرمندان در جشنواره موسیقی فجر به نوعی سفارشی است و بارها دیده شده است که از کسانی تقدیر می شود که هم به لحاظ سنی و هم سابقه هنری در سطح قابل قبولی نیستند"!

 

سرپرست گروه موسیقی "خجسته" در پایان افزود : "به تازگی مجموع فعالیت های گروه موسیقی خجسته از سرگرفته شده است و بنا داریم اواخر امسال و یا اوایل سال آینده کنسرتی را برگزار کنیم. همچنین مجموعه ای از تصنیف ها و قطعات را در دستگاه نوا و راست پنجگاه برای ساز سنتور و تمامی سازهای موسیقی ایرانی و همچنین گروه نوازی در کتابی جامع منتشر شده است؛ یکی از دلایل انتشار این کتاب کمبود قطعات و تصنیف های موجود در این دو دستگاه بوده است این کتاب حاوی 11 قطعه است که توسط انتشار چنگ منتشر شده است."

 

شکوه سپاهان در کتاب و فیلم

 

مجموعه کتاب و فیلم "شکوه سپاهان" پانزدهم دیماه در محل بنیاد ایرانشناسی رونمائی می شود. به گزارش خبرگزاری مهر، این مجموعه که به دو زبان فارسی و انگلیسی، به صورت یک کتاب نفیس و فیلم همراه آن  آماده شده، اصفهان را در دوران ساسانیان، سلجوقیان و به ویژه دوران  عصر صفوی به تصویر می‌کشد. فرزین رضائیان مؤلف، کارگردان و تهیه‌کننده مجموعه "شکوه سپاهان" است و این مجموعه توسط شرکت طلوع ابتکارات تصویری منتشر شده است. این کتاب پیشگفتاری از سیدحسین نصر را داراست و علاوه بر نظرات وی، نظرات سایر استادان معروف بین‌المللی و هنرمندان نامی ایران‌زمین نیز در آن وجود دارد.

 

کتاب شکوه سپاهان به بازسازی‌ فضاهای تاریخی اصفهان که یا کاملاً از بین رفته‌اند و یا اثر ناچیزی از آنها باقیمانده است، می‌پردازد. فیلم "شکوه سپاهان" نیز با روایتگری امین تارخ همراه است و مخاطب را در تونل زمان، به روزگاری که قله‌های شکوهمندی ایران بر همه جهان پدیدار بود، راهنمایی می‌کند. مراسم رونمایی این مجموعه عصر روز 15 دی‌ماه در بنیاد ایران‌شناسی واقع در خیابان شیخ بهایی جنوبی، خیابان ایران‌شناسی (64 غربی) برگزار می‌شود.

 

موزه صنعتی در تهران دوباره تعطیل شد

 

موزه علی اکبر صنعتی در میدان توپخانه (امام خمینی) تهران دوباره تعطیل شد در حالیکه بحث انتقال آثار آن به کرمان هنوز به جائی نرسیده است. به گزارش خبرنگار مهر در پی انتشار گزارشی مبنی بر نامناسب بودن شرایط نگهداری آثار در موزه علی اکبر صنعتی، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر کرمان گفته بود که با پیگیری‌های صورت گرفته و موافقت رئیس جمهور این آثار به زودی به کرمان منتقل می‌شود. این درحالی است که محمد صنعتی، یکی از فرزندان این مجسمه‌ساز در مورد انتقال آثار موزه پدرش از تهران به کرمان گفته بود: "زمانی که پدرم زنده بود، این مجسمه‌ها و تابلوها را وقف سازمان هلال احمر تهران کرد. این مجسمه‌ها بزرگ هستند و با گچ ساخته شده‌اند. برای همین فکر نمی‌کنم انتقال آنها درست باشد چون ممکن است در طول مسیر نقل و انتقال آسیب ببینند."

 

به دنبال این بحث‌ها مسئولان موزه علی اکبر صنعتی در تهران در نامه‌ای به سازمان هلال احمر خواستار تجدید نظر در رابطه انتقال آثار موزه به کرمان شد‌ه و قرار بود جلسه‌ای با حضور خانواده صنعتی، تعدادی از هنرمندان و مسئولان هلال احمر تشکیل شود.حال این جلسه نه تنها برگزار نشده است بلکه مظفر متین‌پور به دلیل تعطیلی موزه از سمت خود برکنار و با حکم حامد طاهر جبلی، مدیر روابط عمومی سازمان هلال احمر پست دیگری در روابط عمومی دارد. متین‌‌پور در مورد تعطیلی موزه علی اکبر صنعتی می گوید: "از چهارشنبه هفته گذشته (اول دی) موزه تعطیل شد و من هم به روابط عمومی منتقل شده‌ام. دلیل این تعطیلی نظافت و تمیزکردن موزه عنوان شده ولی مشخص نشده است که چه زمانی بازگشایی می‌شود.علی اکبر صنعتی به عنوان نقاش و مجسمه ساز تنها فردی در ایران است که دو موزه به نام وی در تهران و کرمان تاسیس شده است. صنعتی در طول 62 سال کار خود نزدیک به 1000 نگاره و 400 مجسمه خلق کرد. وی از نخستین مجسمه سازان و نقاشان واقعگرای دوره معاصر است‌.هر چند اصلیت صنعتی کرمانی بود دلیل تاسیس موزه‌ای به نام وی در تهران ازآنجا ناشی شد که سازمان هلال احمر (شیر و خورشید سابق) تعدادی از آثار وی را خرید و تصمیم گرفت محلی به عنوان موزه برای به نمایش گذاشتن تابلوها و مجسمه‌های این هنرمند اختصاص دهد.با این همه، چند سالی است که وضعیت موزه علی اکبر صنعتی در تهران، مناسب نیست. این مکان که در ضلع شمال غربی میدان امام خمینی (ره) واقع شده است،تا چندی پیش نیز تعطیل بود و مدتی از آغاز فعالیت دوباره آن می‌گذشت که بار دیگر تعطیل شد."

 

"محمد علی خان" رفت، "محمد جعفرخان" آمد!

 

بالاخره "محمد علی خان" دولت احمدی نژاد هم مانند "محرمعلی خان" دوره رضا شاه، از گردونه قدرت خارج شد و جای خود را در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به "محمدجعفرمحمد زاده" داد. محمدعلی رامین معاون سابق مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با این هیبت و برای اینکه بگوید حاجی شده است، در مراسم تودیع خود شرکت کرده بود، پس از برکناری، از تدوین خاطرات خود در دوران تصدی اش به عنوان معاون مطبوعاتی خبر داد و به خبرگزاری "ایبنا" گفت: "در این دوران یک‌ساله اتفاقات زیادی افتاد که مکتوبشان کرده‌ام، حالا با یافتن زمان مناسب و فراغت کافی، این مطالب را به‌عنوان برگی از سال‌های زندگی‌ام تبدیل به کتاب خواهم کرد."

 

رامین در حالی معاونت مطبوعاتی را به محمدزاده واگذار کرد که حرف و حدیث‌هایی درباره وی در ماه‌های پایانی مسوولیتش به وجود آمده بود، از جمله اینکه برخی رفتن او را با رفتن منوچهر متکی از وزارت امور خارجه مرتبط می دانند. وی در این‌باره گفته است: "در زمان مناسب، پاسخ همه این انتقادات نابجا را خواهم داد."

 

معاون پیشین برای اینکه نشان دهد اهل شعر و ادب هم هست، به مناسبت یا بی مناسبت ابیاتی از شاعران بزرگ می خواند. چندی پیش در مقابل دوربین تلویزیون و وقتی خبرنگاران از استعفایش پرسیدند، خواند: "من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم/ آنکه آورد مرا باز برد در وطنم." و در مراسم خداحافظیش این بیت زبان حالش بود: "گرچه مهمان عزیز است ولی همچو نفس / خفقان آرد اگر آید و بیرون نرود"!


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته