
سازمان عفو بین الملل به مناسبت اولین سالگرد قتل ندا آقا سلطان، از قصور مقامات ایران در رسیدگی به پرونده قتل او انتقاد کرده و عدم محاکمه عاملان آن را نمونه ای از فرهنگ معافیت خطاکاران از مجازات دانسته است؛ فرهنگی که به گفته این سازمان، از زمان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته در ایران رواج پیدا کرده است.
به گزارش بی بی سی، حسیبه حاج صحراوی، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین الملل، می گوید: "مرگ ندا نه تنها حاکی از تخطی های بی شمار مقامات ایرانی از حقوق بشر است، بلکه نشان دهنده سرپیچی مستمر آنها از به محاکمه کشیدن عاملان شکنجه و کشتار منتقدین جمهوری اسلامی است."
این بیانه افزوده است که علیرغم انتشار فیلم لحظات جان سپردن ندا و شهادت شاهدان مرگ او، مقامات ایران تاکنون نه تنها در مورد این واقعه، بلکه در مورد هیچ یک از معترضانی که در حد فاصل ماه های خرداد تا آذر ماه سال گذشته به دست مأموران حکومتی ایران کشته شدند، تحقیق مستقلی انجام نداده اند.
سازمان عفو بین الملل بار دیگر از دولت ایران خواسته است که تحقیقی مستقل در مورد قتل و ضرب و جرح ده ها نفر در جریان تظاهرات بعد از انتخابات ریاست جمهوری، از جمله درباره قتل ندا آقا سلطان انجام دهد.
این سازمان همچنین از دولت ایران خواسته است که به گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد اجازه دهد به این کشور سفر کنند.
به نوشته عفو بین الملل، علی رغم صدور دعوت نامه از سوی دولت ایران برای گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد، از سال ۲۰۰۵ میلادی تا کنون به این گزارشگران اجازه بازدید از ایران داده نشده و دست کم پنج درخواست گزارشگران سازمان ملل برای بازدید از ایران، از سوی مقامات این کشور بدون پاسخ باقی مانده است.
خانم حاج صحراوی همچنین گفته است: "مقامات ایران باید بدانند که تلاش های آنها برای مخدوش کردن شواهدی که بر مسئولیت آنها در این حوادث دلالت دارد، باعث سکوت ایرانیان که خواستار روشن شدن حقیقت در مورد مرگ ندا و همچنین بسیاری دیگر از معترضین هستند، نمی شود."
جبهه مشارکت ایران اسلامی به صدور اطلاعیه ای در خصوص اظهارات دادستان عمومی و انقلاب تهران پاسخ داده است.
به گزارش نوروز متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:
روز پنجشنبه گذشته دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران در مصاحبه با خبرگزاری فارس اظهار داشته اند که با توجه به رد درخواست دستور موقت توقف اجرای مصوبه کمیسیون ماده 10 احزاب که از سوی وکیل جبهه مشارکت به قاضی شعبه مربوطه ارائه شده بود، فعالیت جبهه مشارکت وجاهت قانونی ندارد.
براساس این اظهار نظر مدیر کل سیاسی وزارت کشور و دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب با ذوق زدگی طی مصاحبه ای در تاریخ شنبه 29 خرداد اعلام کرده است که فعالیت جبهه مشارکت قانونی نیست. لذا لازم می داند اعلام نماید:
1- وکلای جبهه مشارکت بر اساس قانون فعالیت احزاب از کمیسیون ماده 10 احزاب بابت تصمیم بر لغو پروانه جبهه مشارکت ایران اسلامی شکایت حقوقی نموده و پروند به دادگاه ارجاع شده و در حال رسیدگی است. در این پرونده دادستان عمومی و انقلاب تهران هیچ سمتی ندارد و مصاحبه و اظهار نظر ایشان در مورد آن هیچ گونه وجاهت قانونی ندارد و جای تعجب است که وی چرا در موضوعی که ربطی به او ندارد اطلاع رسانی و سپس اظهار نظر کرده است. بنابراین اظهار نظر ایشان شخصی تلقی شده و فاقد اعتبار قضایی است. جبهه مشارکت پیش از این در مورد باطل دانستن چنین برداشتی از قانون اعلام نظر کرده است.
2- رد درخواست دستور موقت توسط قاضی مربوطه ظاهرا به علت بلاتوجیه بودن صدور دستورموقت قبل از صدور حکم بوده است که می توان از آن استنباط بی اثر بودن توقیف پروانه در فعالیت روزمره سیاسی حزب را نمود.
3- جبهه مشارکت نیز از روند پیگیری درخواست انحلال حزب توسط کمیسیون ماده 10 در قوه قضائیه بی اطلاع است و تا کنون با حزب یا وکلای آن در این مورد تماسی گرفته نشده و یا از ارجاع پرونده به دادگاه مشخصی خبری نرسیده است. بدیهی است حزب آمادگی پاسخگویی به مرجع قضایی در دفاع از فعالیتهای خود که همگی بر اساس حقوق قانونی انجام شده است را دارد.
با تخفیف قرار بازداشت محبوبه کرمی ، فعال جنبش زنان ، تا روز دادگاه مخالفت شد . دادگاه وی ۷تیرماه، پس از ۱۲۰ روز از بازداشت وی، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار می شود.
به گزارش تغییر برای برابری ،ژینوس شریف رازی، وکیل محبوبه که هفته گذشته موفق به مطالعه پرونده شد، طی تقاضایی درخواست تخفیف قرار بازداشت محبوبه را به وثیقه تقدیم دادگاه کرده است که این تقاضا پذیرفته نشد.
محبوبه کرمی از حال روحی و جسمی مساعدی برخوردار نیست و ادامه نگهداری وی در زندان نگران کننده است. این امر را جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، نیز در ملاقاتی که برادر محبوبه با وی داشته، تایید کرده و از حال روحی نامناسب محبوبه سخن گفته است.
محبوبه کرمی در تاریخ ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸ پس از تفتیش منزل و ضبط برخی از وسایل شخصی در خانه پدری دستگیر و روانه بند ۲ الف سپاه شد. وی بیش از ۸۰ روز در این بند نگهداری و سپس به سلول زندانیان سیاسی در زندان نسوان اوین (اتاق ۵ بند ۲ بالا) منتقل شد.
اعتصاب کارگران شرکت "گل گهر سیرجان" که پس از سفر احمدی نژاد، شغل و درآمد خود را از دست داده اند ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری رهانا، کارگران اعتصاب کننده ظهر امروز در محل درب اصلی شرکت گل گهر اعتصاب شان را ادامه دادند و خواستار پاسخ گویی مسوولان این شرکت شدند. این کارگران در حالی خواستار حضور محمد جلال ماب مدیرعامل گل گهر در جمع خود بودند که وی هم اکنون در تهران بسر می برد.
کارگران معترض که شمارشان نزدیک به ۴۰۰نفر اعلام شده است با برخی از مدیران گل گهر درگیری فیزیکی پیدا کردند در این زدوخوردها برخی نیروهای «حفاظت فیزیکی شرکت گل گهر» به ضرب و شتم کارگران معترض پرداختند. از وضعیت مجروحین احتمالی خبری در دست نیست .
گزارش ها همچنین حاکی از ان است که شورای تامین این شهرستان عصر امروز جلسه ای اضطراری برگزار کرده است.
۴۰۰کارگر مجتمع گندلهسازی گلگهر سیرجان (واقع در غرب استان کرمان) که از روز دوشنبه هفته گذشته بر سرکار خود حاضرنشده اند همچنان در اعتراض به اعلام نتایج آزمون استخدامی، در اعتصاب به سر میبرند.
این کارگران در پنج سال گذشته به عنوان نیروی کار پیمانکار مجری احداث و راهاندازی گندله سازی فعالیت کردهاند اما از فروریدن ماه و پس از افتتاح این مجتمع از سوی محمود احمدینژاد به آنان اعلام شد که باید کار خود را ترک کنند تا نیروهای جدیدی که از طریق آزمون جذب شدهاند؛ جایگزینشان شوند.
این مساله زمانی موجب بحرانی شدن اوضاع شد که از میان نیروهای فعلی تنها ۴۰کارگر در آزمون استخدامی پذیرفته شدند.
اعتصاب کارگران که از دوشنبه ۲۴ خرداد آغاز شده است با تجمع آنان در روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه در مقابل فرمانداری سیرجان، ادامه یافت.
یکی از کارگران اعتصاب کننده در خصوص دلایل تداوم اعتصاب کارگران گفت: «مسوولان شهرستان جواب قانع کنندهای به ما ندادهاند و به همین دلیل تا زمان دریافت جواب قانع کننده به اعتصاب ادامه میدهیم.»
او که خواست نامش فاش نشود، با اشاره به جلسه مسوولان امنیتی و اجرایی شهرستان سیرجان با سه تن از نمایندگان کارگران افزود: «متاسفانه در این جلسات کارگران فقط تهدید شدهاند وهیچ راه حل عملیای از سوی مسوولان اعلام نشد.»
در چند روز گذشته مسوولان امنیتی شهرستان سیرجان طی تماس های مکرر با نشریات محلی این شهر از مسوولان نشریات خواستهاند تا خبر اعتصاب و تجمع کارگران را پوشش ندهند.
به گفته یک منبع آگاه «حساسیت مسوولان نهادهای امنیتی نسبت به اعتصاب و تجمع کارگران به این دلیل صورت میگیرد که تنها دو ماه از افتتاح مجتمع گندله سازی به دست رییس دولت کودتا میگذرد و مسوولان استدلالشان این است که این خبر موجب تضعیف دولت میشود.»
درهمین حال یکی از کارگران معترض با رد هر گونه انگیزه سیاسی در حرکت اعتراضی کارگران میگوید: «ما کاری به سیاست نداریم. تنها خواسته ما این است که شغلمان را از دست ندهیم، اگر بیکار شویم چه کسی جواب خانوادههایمان را میدهد؟»
اظهارات شاهدان عینی حاکی از آن است که تجمع کارگران معترض در مقابل فرماندرای شهرستان سیرجان با حاشیه هایی همراه بوده است.
به گفته یک شاهد عینی نمایندگان کارگران معترض به دلیل عدم توافق با مسوولان به حالت اعتراض، جلسه را ترک کردهاند. هر چند کارگران معترض از صبح شنبه تجمع نداشتهاند اما همچنان به اعتصاب خود ادامه دادهاند.
مهدی کروبی گفت: "روزهای سختی در پیش است، اما راه روشن است."
دبیرکل حزب اعتمادملی طی پرسش و پاسخی اینترنتی که به مناسبت سالگرد انتخابات و خیزش های جنبش در سال ۸۸ با شبکه بین المللی CNN انجام داد، خاطرنشان کرد "تغییر به آسانی صورت نمی گیرد و من دفاع از حقوق مردم را وظیفه خود می دانم و درعین حال آماده ام هر هزینه ای را بابت آن بپردازم." وی همزمان تصریح کرد "بزرگترین نگرانی من سرکوب خشونت آمیز مردم است، خصوصا زنان و مردان جوان در خیابانها و زندانها." وی میگوید: نیروهای امنیتی قوانین اساسی، جنایی و مدنی را لگدمال کرده اند.
مشروح این مطلب و پرسش و پاسخ با مهدی کروبی که در سایت رسمی شبکه سی ان ان با عنوان "آینده متعلق به مردم ایران است"، منتشر شده، به ترتیب زیر است:
سی ان ان – ایران امروز چه تفاوتی با ایران قبل از انتخابات پارسال دارد؟
مهدی کروبی – سال گذشته انتخابات با شور و هیجان آغاز شد و اکثر مردم پا به صحنه گذاشتند برای اینکه خواستار تغییر بودند. ما شاهد بلوغ سیاسی اقشار مختلف جامعه بودیم و مردم وفادارانه کاندیداهای خود را پشتیبانی کردند. اما بعد از تقلب بی سابقه در انتخابات ما شاهد تظاهرات آرام مردمی بودیم که خواهان پس گرفتن رای خود بودند. متاسفانه سرکوب خشن و بی رحمانه دولت هزینه زیادی را به مردم تحمیل کرد.
امروز بسیاری در ایران عزیزان خود را از دست داده اند فقط به این خاطر که نتایج انتخابات را زیر سئوال برده بودند. بسیاری دیگر صدمه دیدند و فعالان سیاسی و فرزندان این مرز و بوم زندانها را پر کرده اند. نیروهای امنیتی قوانین اساسی، جنایی و مدنی را لگدمال کرده اند.
سی ان ان – آیا شرایط امروز درایران بهتر از پارسال است؟
کروبی – این قضیه را می توان از دو منظر بررسی کرد. از نگاه ظاهری چیزی پیشرفت نکرده چون وضعیت سیاسی، اقتصاد و روابط بین المللی آسیب دیده اند. مردم ایران بهای بسیار سنگینی را پرداخته اند. اما اگر نگاه عمیق تری به اوضاع بیاندازیم جامعه ایران گامهای بلندی را در راه آگاهی از حقوق خویش برداشته است و این دستاورد بزرگی است.
سی ان ان – عده زیادی از مردم در جریان تظاهرات کشته یا دستگیر شدند. آیا جنبش اینقدر ارزش داشت؟
کروبی – موقعیت سختی است اما باید بگویم که هزینه اصلاح نظامی که از آرمانهای انقلاب و حقوق مندرج در قانون اساسی و خون شهدا منحرف شده است بسیار زیاد است. از این دیدگاه و علیرغم تلخی آن این هزینه قابل درک است. تاریخ نشان میدهد که بدست آوردن آزادی و حقوق انسانی هرگز بی هزینه نبوده است حتی در جنبشهای کاملا صلح آمیز.
سی ان ان – چرا تظاهرات خیابانی متوقف شده است؟
کروبی – مردم به دلیل سرکوب بی رحمانه در خیابانها، تعداد بیشمار دستگیری های غیر قانونی، رفتارهای غیر انسانی در زندانها و بوجود آمدن حکومت پلیسی شرکت در تظاهرات را متوقف کرده اند اما این به آن معنا نیست که ما خواسته های خود را فراموش خواهیم کرد.
سی ان ان – آیا جنبش سبز اکنون از یک سال پیش قوی تر است یا ضعیف تر؟
کروبی – جنبش سبز امروز قوی تر و پخته تر از سال گذشته است. علیرغم فضای سنگین سرکوب این جنبش قادر بوده است که اقشار مختلف جامعه را با هم متحد کند. اتفاقا رهبری این توسعه و پیشرفت را به خوبی درک می کند. این حقیقت که حتی مراسم خاکسپاری با حضور پلیس ضد شورش برگزار شد و هرگز برای تجمعات حتی برای بزرگداشت امام خمینی اجازه صادر نکردند نشان دهنده قدرت این جنبش و ترس آنها از جنبش است.
سی ان ان – جنبش سبز امروز به دنبال چیست؟ هدفش چیست؟
کروبی – این جنبش خواستار اجرای همه اصول قانون اساسی است، خصوصا اصولی که مربوط به حقوق مردم ایران است. این جنبش می خواهد که ایران زیر سایه اصلاحات رشد کند و قانون برای همگان محقق شود. جنبش خواهان حقوق مدنی بنیادی برای همگان است. اینها اهداف جنبش هستند.
سی ان ان – جنبش سبز چگونه می خواهد به هدف خود برسد؟
کروبی – از طریق اصلاحات و بازگشت به راه اصلی انقلاب و حقوق مندرج در قانون اساسی. فراموش نکنید که جنبش سبز تنها به دنبال رسیدن به اهدافش از طریق آگاه سازی نسبت به حقوق مردم از راه صلح آمیز و با کمترین هزینه است.
سی ان ان – آیا شما آقای احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور خود می شناسید؟
کروبی – خیر، همانطور که بارها گفته ام من اورا رئیس دولت فعلی قملداد می کنم.
سی ان ان – آیا شما نگران امنیت خود هستید؟
کروبی – نگرانی های زیادی وجود دارد اما من نمی ترسم. در طول سال گذشته من و خانواده ام فشارهای زیادی را متحمل شده ایم. از شلیک گلوله به ماشین من در قزوین گرفته تا حمله به منزلم. بزرگترین نگرانی من سرکوب خشونت آمیز مردم است، خصوصا زنان و مردان جوان در خیابانها و زندانها. من می دانم که انحرافی ازقانون و خط امام صورت گرفته است و می دانم که تغییر به آسانی صورت نمی گیرد. من دفاع از حقوق مردم را وظیفه خود می دانم و آماده ام هر هزینه ای را بابت آن بپردازم.
سی ان ان – چه چیزی به شما این امید را می دهد که جنبش سبز پیروز خواهد شد؟
کروبی – قدرت این جنبش در مشارکت اقشار گسترده مردم در آن است. کلید موفقیت این جنبش آگاهی مردم است، خصوصا جوانان و زنان که در صدر جنبش هستند و همچنین اراده مردم برای احقاق حقوق خویش. رهبران واقعی این جنبش مردم هستند نه ما. روزهای سختی در پیش است اما راه روشن است و آینده از آن مردم است.
محمدرضا جلایی پور تنها چند روز پس از برگزاری انتخابات، هنگامیکه به همراه همسرش فاطمه شمس عازم انگلستان (محل زندگی و تحصیل خود) بود، در فرودگاه امام خمینی دستگیر شد. این دانشجوی ممتاز کشور بعد از تحمل هشتاد و هشت روز زندان، که پنجاه روز آن را در سلول انفرادی در بدترین شرایط بسر برده بود روز بیست و یکم شهریور ماه سال گذشته با قرار وثیقه دویست میلیون تومانی از زندان آزاد شد. بعد از گذشت يك ماه و نيم، وی برای بار دوم در دعاى كميل بازداشت شد كه البته آن بازداشت، كمتر از چهل و هشت ساعت به طول انجامید. وی روز یکشنبه بیست و چهارم خرداد در حالی که با وعده دروغ نیروهای امنیتی برای گرفتن پاسپورتش به مسجد ضرابخانه مراجعه کرده بود مورد حمله ۵ نیروی امنیتی قرار گرفت که بعد از تفیتش سه ساعته منزل او را مجددا با خود به جای نامعلومی منتقل کردند.
دکترحمیدرضا جلایی پور در خصوص دستگیری فرزندش گفته است: "باعث تاسف است كه دستاورد انقلاب بعد از سی سال، حبس یك جوان نخبه بیست و هفت ساله است".
فاطمه شمس همسر محمدرضا جلایی پور، از بازداشت مجدد همسرش و دلتنگی های یکسال خود با "جرس" سخن می گوید. این گفتگو در پی می آید:
خانم شمس این برای سومین بار است که همسرتان به صورت غیرقانونی دستگیر می شوند می توانید در خصوص دلایل این بازداشت، علی رغم رفع منع تعقیب و رای دادگاه تجدید نظر توضیح دهید؟
محمدرضا را یکشنبه دستگیر کردند و از آن زمان تاکنون که پنج روز می گذرد هیچ اطلاعی از ایشان نداریم و نمی دانیم در کجا نگهداری می شود و حتی مطمئن نیستیم نیروهایی که بازداشتش کردند مربوط به کدام نهاد بودند . هنوز هیچ حدسی نمیتوانیم نمی زنیم چون این اقدام بسیار غیرمنتظره بود. در دادگاه بدوی و تجدید نظر محمدرضا تبرئه شده بود و حتی وثیقه اش را هم اخیرا پس داده بودند. حتی نامه ای هم از بازپرس به او داده شده بود مبنی بر اینکه به بخش گذرنامه مراجعه بکند و پاسپورتش را تحویل بگیرد. تمام این مراحل قانونی طی شده بود و بی گناهی او ثابت شده بود. معلوم نیست بر چه مبنایی ایشان را دوباره دستگیر کردند. فقط تنها چیزی که می توانم در قبال این رفتار بگویم این است که این حرکت یعنی در کشور ما قوه قضاییه هیچ گونه "استقلالی" ندارد. به موجب قانون هیچ مرجعی حق ندارد کسی که بی گناهی اش ثابت شده را دوباره دستگیر کنند و هیچ اطلاعی از محل نگهداری و موارد اتهامی به خانواده ایشان ندهند. گویا سه نهاد موازی در مملکت ما همزمان کارشان را دستور میدهند: قوه قضاییه، نیروهای اطلاعات و نیروهای سپاه. گویا این بار نیروهای اطلاعات وارد ماجرا شده اند یا شاید هم سپاه. چرا که این بازداشت بدون توجه به حکم صادره از سوی قوه قضاییه صورت گرفته. حتی دادگاه تهران پرونده او را مختومه اعلام کرده است. نیروهای اطلاعات ظاهرا عصبانیت خود از صدور حکم منع تعقیب محمدرضا را اینگونه نشان داده اند. آن ها ظاهرا ناراحتند که بی گناهی همسرم ثابت شده است و می خواهند با این اقدامات انتقام کشی کنند و این یعنی تجسم تمام عیار قانون شکنی.
آیا آقای جلایی پور بعد از آزادی شان با قرار وثیقه تا صدور رای دادگاه تجدید نظر فعالیت سیاسی داشتند؟ آیا در زمان آزادی شان تماسی از سوی بازجوها یا ماموران اطلاعات با ایشان گرفته می شد؟
در طول نه ماه گذشته محمدرضا هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت. یعنی از زمان آزادی شان در شهریور ماه گذشته تا بیست و چهارم خرداد هیچ فعالیت سیاسی نداشت و صرفا مشغول نوشتن رساله دکترایش بود . حتی بارها به اصرار اطرافیان تصمیم گرفته بود خاطرات دوران بازداشتش را منتشر کند. آن هم صرفا به این دلیل که یک سری مهارتها را برای تحمل انفرادی به دیگران گوشزد کند که اگر گرفتار شدند چطور روحیهشان را حفظ کنند. چند نمونهاش را به من توضیح داده بود. مثلا میگفت با راه رفتن در سلول یا ورزش کردن و آواز خواندن و آیات خاصی از قران را خواندن یا ذکرهای خاصی را تکرار کردن و یا یک سری خلاقیتهای هنری و مهارتهای تمرکز فکری می شود فشار انفرادی را کم کرد. اما حتی این مسائل را هم منتشر نکرد به علت اینکه حساسیتی إيجاد نشود تا طبق قولی که ماموران قضایی مبنی بر دادن پاسپورت ایشان داده بودند بتواند پاسپورتش را بگیرد و بعد از یک سال به درس و زندگیاش برگردد. بازجویان از نه ماه پیش تا همین چند روز پیش مرتب به او وعده میدادند که حداکثر تا یک ماه دیگر پاسپورتت را می دهیم تا سر درس و زندگی ات برگردی. نه ماه تمام او چشم انتظار بود و مدام دروغ گفتند.
محمدرضا بعد از آزادیاش هیچ گونه ارتباطی با بازجوها نداشت و به هیچ سازشی هم تن نداد و می گفت همه چیز را به شکل قانونی پیگیری می کنم. خیلی آزاد منشانه کارش را از مجرای "قانونی" پیگیری کرد و به خاطر همین هم دوری مان یک سال طول کشید. حالا هم که دوباره در سالگرد بازداشتش دستگیرش کردند و دوباره همان نگرانی ها و بی عدالتی ها دارد تکرار می شود.
شما در یکی از مصاحبه هایتان اشاره کردید که از سوی مامورین ناشناس تهدید می شدید که بالاخره مجبور به بازگشت به ایران خواهید شد. و با توجه به اینکه وبلاگ شما که یکی از پرخواننده ترین وبلاگ ها می باشد و همچنین خواهرتان هم که شخصی غیرسیاسی هستند مدتی را در حبس گذراند، آیا فکر می کنید این اقدامات می تواند نتیجه نوشته ها و حمایت های شما از جنبش سبز باشد؟
ابتدا اجازه بدهید یک مساله را توضیح بدهم و آن اینکه وبلاگ من در ابتدا یک وبلاگ شعر بود و فقط متنهای ادبی منتشر می کردم. علاقهام همیشه در حوزه ادبیات و شعر بود و دوست نداشتم وبلاگم تبدیل به یک تریبون سیاسی بشود. اما بعد از اتفاقاتی که خرداد سال گذشته پیش آمد مثل هر ایرانی وقتی که دیدم با هموطنانم در خیابانها و زندانها چه کردند و علاوه بر آن وقتی که درد دیگری که دستگیری همسرم بود را هم از نزدیک تجربه کردم شروع کردم به نوشتن یک سری دلنوشته ها . آن دلنوشته ها هم به خاطر غربت و تنهایی و دلتنگی برای عزیز دربندم بود. چون نمی توانستم این دردها را با خانواده ام که در ایران بودند در میان بگذارم و بیش از آن نگرانشان کنم. برای همین هم در وبلاگم مینوشتم. نوشته های من به علت اینکه عاطفی بود و از دردهای زندانیان سیاسی مینوشتم بعد از مدتی خواننده خودش را پیدا کرد. مردم میفهمیدند که دردهای همسر یک زندانی سیاسی از چه جنسی است. من تنها نبودم. همسران زندانیان سیاسی دیگر هم بودند که می نوشتند مثل خانم محتشمی پور. این نوشته ها از یک درد درونی خبر می داد. از وضعیت خانواده های زندانیان سیاسی خبر می داد. اما ظاهرا این نوشته ها برای آقایان گران تمام شد. شاید به این دلیل که برنامه مفصلی برای محمدرضا چیده بودند مثل هزار اتهام نابجا و پرونده سازی های دروغین از جمله اقدام برای براندازی و غیره. اما وقتی دیدند آن تصویری که از محمدرضا توسط همسرش و پدرش معرفی می شود متفاوت بود با روایتی که آنها از محمدرضا می دادند و دروغهای آنها را افشا می کرد شمشیر را از رو بستند. اما خوب دیگر خیلی دیر شده بود. حتی روزی که او را به دادگاه آوردندند و او به دوربین ها خندید همان خندهاش تاریخی شد. هر کاری کردند که او را در این یک سال چه در حبس و چه بعد از آن بشکنند نتوانستند و برای همین هم هست که دوباره دست به کار شده اند.
این نوشته های همسران زندانیان سیاسی در واقع باعث می شد که تصویر واقعی از زندانیان و اهدافشان که جز حس مسئولیت در قبال کشور نبود به گوش همه برسد. این نوشته ها در واقع تبدیل به یک سلاح قدرتمند در دست خانوادههای زندانیان سیاسی شد، سلاحی که در مقابل خشونت و گلوله و شکنجه استفاده می شد و عشق را وارد عرصه عمومی سیاست کرد. این تاثیری بود که همسران زندانیان سیاسی بعد از انتخابات توانستند بر عرصه سیاست ایران بگذارند. اما پاسخی که ما در مقابل این زبان بی خشونت گرفتیم فیلترینگ بود. وبلاگ من نه تنها فیلتر شد بلکه بدون هیچ خبری از عرصه مجازی حذفش کردند. من مجبور شدم دوباره وبلاگ راه اندازی کنم و آنرا هم به مدت کمتر از یک ماه فیلتر کردند. اما همین جا میگویم تا زمانی که همسرم آزاد نشود و برنگردد مینویسم ٰنه از سر لجبازی بلکه فکر می کنم این جزء حقوق بدیهی هر انسانی است که صدای تظلم خواهی خود را به گوش مردم برساند و تنها راهی که دارم نوشتن در وبلاگم است.
دلم می خواهد کارم را قانونی پیش ببرم. آن چه هم که در مورد همسرم و برای او می نویسم چیزی فراتر از قانون کشورم نیست. هر چند که هر چه ما قانونی رفتار می کنیم اما جوابمان رفتارهای غیرقانونی است. اما در هر حال بدون توجه به فیلترینگ این راه "مسالمت آمیز" را ادامه خواهم داد.
می توانید کمی در رابطه با برخوردهای بازداشت کنندگان با همسرتان در مدتی که دربند بودند صحبت کنید؟
محمدرضا تا قبل از بازداشت مجددش در مورد برخوردهایی که در مدت حبس با او شده بود سکوت کرده بود به این علت که می خواست حساسیتی إيجاد نکند و بی سر و صدا کارش را پیگیری کند. ما قصد نداشتیم یک سری رفتارهای غیرقانونی اینها را توی بوق کنیم اما حالا که او را دوباره برده اند لازم می بینم یکسری نکاتی را برایتان بازگو کنم :
محمد رضا زمانی که برای اولین بار دستگیر شد بیست و پنج روز در سلول انفرادی و خلاء مطلق و با چشم بند حبس بود. او برای من گفت که در سلولی با ابعاد بسیار کوچک که حتی نمی توانست در آن راه برود بدون هیچگونه بازجویی برای بیست و پنج روز نگهداری می شد و حتی زمانی که برایش غذا می آوردند می گفتند پشتت را به دیوار بکن. در خلا مطلق بدون تماس و صبحت و بازجویی یک انسان آن هم بیست و پنج روز خورد میشود. او میگفت تنها لحظه خوب آن روزها همان چندقدمی بود که روزی یکی دو بار به دستشویی می بردندش و می توانست لحظه ای از آن سلول اگر چه با چشم بند بیرون بیاید.
محمدرضا بخاطر بزرگ منشی ای که داشت هیچوقت رفتارهای زشت و زننده بازجویان را جایی بازگو نکرد. خیلیهایش را حتی برای من هم نمیگفت. اما حالا من این رفتارها را بیان می کنم که با یک جوان نخبه مملکت چه کردند: همسرم را در بازجوییها با چشمبند رو به دیوار می نشاندند و لاله های گوشش را به مدت یکساعت مالش می دادند. این یکی از شیوه های شکنجه روحی و جسمی اینهاست که معلوم نیست از کجا یاد گرفتهاند. ظاهرن در صورت تداوم این کار بدن شما به لحاظ عصبی کنترل خودش را از دست می دهد و بعد از نیم ساعت حاضرید هر اعترافی را بکنید. بارها او را ضرب و شتم کرده بودند. در سلول موتورخانه انداخته بودند که هیچ هواکشی نداشت، به سرش ضربه وارد کرده بودند و فحشهای ناموسی و رکیک به همسر و خواهر و مادرش داده بودند.
این رفتارها را با کسی انجام داده اند که سه عمویش برای حفظ مملکت "شهید" شده اند و خودش هم از جوانان نخبه کشور بوده و طلای المپیاد را کسب کرده و از دانشجویان ممتاز LSE لندن و از محبوبترین دانشجویان دانشگاه آکسفورد است. من این برتریهای اکتسابی اجتماعی را تکرار نمی کنم که بگویم همسر من آدم برجسته ای است و با آدمهای معمولی فرق می کند و نباید این گونه با او رفتار بشود بلکه این ها را می گویم که تاکید کنم شما فکرش را ببکنید وقتی با او این کارها را می کنند با کسانی که ناشناخته اند چه می کنند؟ این رفتارها را با هر کسی انجام بدهند باید در مقابل دادگاه جواب پس بدهند، وقتی با فرزند شخص شناخته شده ای اینگونه برخورد می کنند یا مثلا آن بلایی که سر فرزند روح الامینی آوردند شما فکر کنید که با زندانیان بی گناه دیگری که شناخته شده نیستند و صدایشان به جایی نمی رسد چه می کنند. من چون در خارج از کشور هستم الان می توانم آزادانه مصاحبه بکنم اما نگرانی من و ناراحتی من بخاطر خانواده هایی است که عزیزانشان صدبرابر همسر من شکنجه می شوند اما چون گمنام هستند نمی توانند صدایشان را به جایی برسانند و ماهها و سالها در زندان در شرایط بسیار سختی نگهداری می شوند و خانواده هایشان یک کلمه نمی توانند از رنج و درد خود بگویند.
آیا این برخوردها هیچگونه تاثیری بر روی آرمانها و پایداری و مقاومت آقای جلایی پور داشته است؟ روحیه ایشان بعد از آزادی چطور بود؟
محمدرضا انسان مقاوم و صبوری است و روحیه اش هم بسیار خوب است و می دانم همانگونه که در آن نود روز از مواضعش کوتاه نیامد و مقاومت کرد اینبار هم ایستادگی خواهد کرد.
برای اطلاع یافتن از وضعیت همسرتان تاکنون چه اقداماتی صورت گرفته و در صورت تداوم بی اطلاعی از وضعیت ایشان چه کارهایی را مدنظر دارید؟
تاکنون که پنج روز می گذرد من در مورد بی اطلاعی از وضعیت ایشان اطلاع رسانی کردم در مصاحبه ای هم که با سایت کلمه داشتم از ایمیلهای تهدید آمیز با محتوی های بسیار زننده که برایم می فرستادند صحبت کردم و اگر بخواهند این روند ر ادامه دهند مجبورم افشاگری هایی را انجام دهم و کارها و رفتارهای غیرقانونی که اینها در طول این یکسال انجام دادند را منتشر کنم. از کارهایی که تاکنون انجام دادم این بوده که از دانشگاه آکسفورد خواستم امروز نامه ای را منتشر کند. آن ها هم حمایت کردند و در این نامه از وضعیت بی خبری و بلاتکلیفی محمد رضا و از ایمیلهای تهدیدی آمیزی که من طی این چند روز دریافت کردم ابراز نگرانی شدیدی کردند و در آینده هم تمام توانم را بکار خواهم گرفت که در مورد همسرم اطلاع رسانی کنم چه با رسانه های داخلی چه رسانه های غیر فارسی زبان.
اگر احساس کنم این وضعیت دارد ادامه پیدا می کند اقدامات مسالمت آمیز خود را تا جایی که پا فراتر از قانون گذاشته نشود ادامه خواهم داد چون تنها ابزاری که خانواده های زندانی در دست دارند "رسانه" است. اگر رسانه های جمهوری اسلامی این تریبون را به ما ندهد همانطور که تا الان ما را سانسور کرده اند مجبورم برای اطلاع رسانی درباره وضع همسرم با رسانه های بیگانه مصاحبه کنم. کاش رسانه ملی کشور به جای این همه دروغ زنی و پخش مستندهای دروغین و چندش آور این فرصت را در اختیار امثال ما بگذارد که درباره وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی کنیم.دانشگاه آکسفورد هم در صورتی که پاسخی برای نامه اخیرشان دریافت نکنند اقدامات دیگری خواهند کرد که احتمالا انتشار نامه های بیشتری در آینده خواهد بود.
خانواده ها بویژه همسران و مادران زندانیان سیاسی نقش فعال و تاثیر گذاری در پیشبرد اهداف و آرمانهای عزیزان دربند خود داشتند شما نقش این تاثیرگذاری را تا چه حد می دانید؟ و آیا فکر می کنید این برخوردهای غیرقانونی و ضداسلامی و ضد اخلاقی مسئولین که درصدد ایجاد رعب و وحشت هستند تا خانواده ها دردهای خود را درسکوت بگذارانند، تاثیری در حضور فعالانه و پایداری زنان جنبش سبز داشته باشد؟
قطعا، اگر به تاریخ انقلاب یا حتی پیش از آن مراجعه کنید می بینید که زنان همیشه در صف مقدم اعتراضات حضور داشته اند و اصولا بدون حضور زنان انقلاب 57 مشروعیت پیدا نمیکرد. گرچه بعد از انقلاب نیروهای انقلابی از وعده های پیشین خود تخلف کردند و زنان را سرکوب کردند اما جرکت اعتراضی و برابری خواهانه زنان همواره در این سی سال زنده بوده است. الان هم بعد از انتخابات می بینیم زنانی بودند که علی رغم اینکه فعال سیاسی نبودند به صحنه آمدند. نامه ها و مصاحبه های همسران و مادران زندانیان سیاسی به قول خانم رهنورد یکی از موثرترین و کارآمدترین روش های "مسالمت آمیز" است که می تواند این بی عدالتی ها را به تصویر بکشد. زبان "زنانه" در این درد نوشته ها و مصاحبه ها ویژگیهای منحصربه فردی دارد که در هیچ بیانیه سیاسیای نمی توانید پیدا کنید. این اتفاق فقط به دست زنان میتوانست بیفتد. شما به طرحهایی که مریم شفیعی همسر آقای بهاور از همسرش میزند نگاه کنید یا به نوشته های ژیلا بنی یعقوب یا فخرالسادات محتشمی پور. اگر این زنان نبودند چه بسا همسرانشان در بند فراموش میشدند. این زنان هستند که امروز جای خالی همسرانشان در جامعه را به بهترین نحو ممکن پر می کنند و به وجود آن ها معنایی را می دهند که چه بسا خودشان هم نتوانند اینچنین تصویرسازی بدیعی از خودشان داشته باشند. خیلی از مردم از طریق این نامه ها بوده که اصلا این فعالان سیاسی را شناخته اند و دوستشان دارند.
در آخر چه انتظاری از رهبران جنبش سبز در خصوص حق تضییع شده زندانیان سیاسی و خانواده های آنان دارید؟
من فکر می کنم آقای مهندس موسوی در بیانیه هجدهم خود(منشور جنبش سبز) به خوبی به این موضوع اشاره کردند و نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده های آنان این نگرانی را ابراز کرده بودند. من از هیچکس انتظاری ندارم من یکی از میلیونها نفری هستم که دارند هزینه می دهند. ولی از رهبران جنبش سبز می خواهم همانگونه که تا حالا در کنار مردم و خانواده های زندانیان سیاسی ایستاده اند بمانند و در این فرصتی که پیش آمده از آقای میر حسین موسوی، آقای کروبی و خانم رهنورد تشکر می کنم که با تمام محدودیتهایی که داشتند با انتشار بیانیه ها و دیگر اقدامات در این یکسال هیچگاه مردم را تنها نگذاشتند و این بیانیه ها نشان می دهد که نه تنها در طول این یکسال عقب ننشسته اند بلکه استوارتر در کنار مردم ایستاده اند و این ایستادگی "بزرگترین" دستاورد جنبش سبز است.
دبیرخانه هیئت موسس دانشگاه آزاد بر اساس رای صادره از سوی یکی از شعبات دادگاه عمومی تهران دستور "توقف اجرای اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی" را صادر و ابلاغ کرد، که با توجه به مورد فوق، اجرای اساسنامه اخیر التصویب آن دانشگاه توسط دولت کودتا، تا رسیدگی و صدور رای ماهوی و قطعی دادگاه متوقف خواهد ماند و این مرکز دانشگاهی، بر اساس اساسنامه فعلی، به کار خود ادامه خواهد داد.
محمود احمدینژاد بعنوان رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی، ششم اردیبهشت ماه امسال، با حذف نام میرحسین موسوی به عنوان یکی از اعضای هیات موسس دانشگاه آزاد، تعداد اعضای هیئت موسس را از نه نفر به هشت نفر تقلیل داد و اساسنامه ای جدید از سوی دولت برای آن دانشگاه ابلاغ کرد. این مسئله شدیدا مورد انتقاد هیئت امنای آن دانشگاه قرار گرفت و هیات امنای فعلی و موسسین دانشگاه، در جلساتی که به ریاست هاشمی رفسنجانی داشتند، این اقدام احمدی نژاد مبنی بر تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد را "مغایر قانون"دانسته و اساسنامه جدید را به دلیل "اشکالات شرعی و قانونی" غیر قابل اجرا اعلام کرده و اقدام به پیگری قانونی و توقف این مسئله کردند.
به گزارش مهر، امروز شنبه ٢۹ خرداد ماه ١٣۸۹، دبیرخانه هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی، طی اطلاعیه ای اعلام کرد: بنا به اعلام دبیرخانه هیئت موسس این دانشگاه، و در پی ارائه دادخواست هیئت موسس به طرفیت شورای عالی انقلاب فرهنگی، شعبه ٢۹ دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهیدبهشتی تهران، با احراز حصول ارکان و شرایط قانونی و با موجه دانستن درخواست هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی مستنداً به مواد ٣١۰ الی ٣٢۵ از قانون آیین دادرسی مدنی، دستور موقت مبنی بر منع و توقف اجرای اساسنامه جدید دانشگاه آزاد اسلامی مصوب جلسات اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی را صادر و ابلاغ کرد.
در ادامه این اطلاعیه آمده است: با توجه به مراتب مذکور اجرای اساسنامه اخیر التصویب دانشگاه آزاد اسلامی تا رسیدگی و صدور رای ماهوی و قطعی دادگاه متوقف خواهد ماند و دانشگاه بر اساس اساسنامه فعلی به کار خود ادامه خواهد داد.
اکبر هاشمی رفسنجانی، عبدالله جاسبی، میرحسین موسوی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدحسن خمینی، ابراهیم حبیبی، محسن قمی، علی اکبر ولایتی و حمید میرزاده، اعضای هیئت موسس دانشگاه آزاد هستند. این افراد سال گذشته دانشگاه آزاد را موقوفه و وقفی اعلام کردند.
مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت کودتا گفت: قوه قضائیه توقیف پروانه فعالیت احزاب مشارکت و سامان مجاهدین انقلاب اسلامی را که از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب صادر شده بود، تایید کرد.
محمود عباس زاده مشکینی نماینده دولت کودتا در کمیسیون ماده ده احزاب در گفتگو با مهر، با اشاره بر اینکه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب ، فروردین ماه سالجاری پروانه فعالیت احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی را توقیف کرد، افزود: در پی این موضوع احزاب توقیف شده می توانستند از اقدام کمیسیون شکایت کننده که ظاهرا حزب توقیف شده مشارکت این درخواست را به دادستان ارائه کرد و درخواست آنان از سوی دادگاه رد شد.
وی با بیان اینکه براساس اعلام دادستانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز دادخواستی برای مصوبه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب به دادگاه ارائه نداده است، مدعی شد: این نشان میدهد که این تشکل اعتراضی در این زمینه نداشته است و اعتراض حزب مشارکت نیز از سوی مقام قضائی رد شده است.
دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب با تاکید بر اینکه براساس اعلام دادستان عمومی و انقلاب تهران فعالیت این دو حزب غیرقانونی است ادامه داد: کمیسیون ماده ۱۰ احزاب از مقام قضائی درخواست انحلال این دو حزب را داشته که تاکنون در این زمینه پاسخی به کمیسیون اعلام نشده است.
مدیرکل سیاسی وزارت کشور، تاکید کرد: توقیف پروانه احزاب از اختیارات قانونی کمیسیون ماده احزاب است.
حکم تبرئه رحمت الله باستانی استادمعارف وعلوم قرآنی دانشگاه سیستان وبلوچستان صادر شد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس«پارلماننیوز»، این استاد دانشگاه در درپی مراسم تشییع جنازه بانوی ربانی همسر آیتالله العظمی منتظری در فروردین ماه سال جاری دستگیر و بعداز 9 روز باسپردن وثیقه آزادشده بود.
دوشنبه 24 خرداد، دادگاه باستانی درشعبه یك دادسرای انقلاب اسلامی قم برگزارشد .و 26 خرداد، رای صادره توسط قاضی شعبه یك، مبنی بر برائت این استاد دانشگاه از اتهامات وارده صادر شد.
گفتنی است رحمت الله باستانی كماكان ازابتدای امسال ممنوع التدریس و دربلاتكلیفی است.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در ارتباط با حمله هفته گذشته عناصر شبه نظامی به بیوت مراجع عظام تقلید بیانیه منتشر کرد.
به گزارش ادوار نیوز در این بیانیه ضمن اعتراض شدید به فاجعه هتک حرمت مراجع عظام تقلید و خواست مصرانه برای رفع پلمپ از دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری آمده است: " این برخوردها و توحشی که نیروهای حمله گر از خود نشان می دهند، یادآور حمله ناجوانمردانه نیروهای انصار .... در سال 1376 به بیت مرجعیت شیعه است. در آنزمان حق گویی و امر به معروف و انتقاد مرجع مسلم تقلید، با سبعیتی غیر قابل وصف مواجه گردید و در حقیقت باید گفت سکوت عده ای در آنزمان، باعث شد فجایع اینروزها به وجود بیاید که گویی حرمت هیچ شخص و شخصیتی مصون نیست."
متن این بیانیه به شرح زیر است:
یک بار دیگر حمله گروه هایی که نه خودسر بلکه دارای سرهایی بسیار شاخص و مبرز هستند، به بیوت دو مرجع معظم تقلید، مرحوم آیت الله العظمی منتظری و آیت الله العظمی صانعی، برگ تاریک دیگری بر دفتر سیاه عملکرد نشسته گان بر سریر قدرت اضافه نمود. این برخوردها و توحشی که نیروهای حمله گر از خود نشان می دهند، یادآور حمله ناجوانمردانه نیروهای انصار .... در سال 1376 به بیت مرجعیت شیعه است.
در آنزمان حق گویی و امر به معروف و انتقاد مرجع مسلم تقلید، با سبعیتی غیر قابل وصف مواجه گردید و در حقیقت باید گفت سکوت عده ای در آنزمان، باعث شد فجایع اینروزها به وجود بیاید که گویی حرمت هیچ شخص و شخصیتی مصون نیست. اگر آنزمان فریاد مرجع آزاده را گوشهای شنوایی، شنیده بود و خار جهل و استبداد در جوانی اش از ریشه کنده می شد، امروز جان و مال و ناموس هر یک از شهروندان این کشور در معرض تهدید و صدمه قرار نداشت و صد البته باید گفت اگر باز هم سکوت، پیشه عالمان دینی شود، دیر یا زود نوبت به ایشان نیز خواهد رسید.
متأسفانه با دلی پر درد باید گفت، در این کشور هتک و لگدمال نمودن حقوق بدیهی افراد امری روزمره و طبیعی شده است. آنچه در این روزها مشاهده می کنیم اصرار حاکمان بر این نکته کلیدی است که هیچ کس با هیچ پیشینه و با هیچ منزلت و هیچ سابقه ای در صورت مخالفت، مصون از تعرض اجیر شدگان نااهل و شعبان بی مخ های امروزی نیست. این اتفاق خجسته ای برای حاکمان فعلی نیست که در حکومتی بر آمده از انقلاب سال 1357، علاوه بر اکثریت مردم، هیچ یک از مبدعان یا خانواده بنیانگذاران این انقلاب را نیز به همراه خود ندارد و انگار معجونی جدید در انداخته اند که حتی محافظه کارترین افراد این جامعه را نیز به واکنش و اعتراض واداشته است.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) ضمن اعتراض شدید به فاجعه هتک حرمت مراجع عظام تقلید و خواست مصرانه برای رفع پلمپ از دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری، به در دست دارندگان قدرت تذکار می دهد که خاموش ساختن جنبش سراسر سبز مردمی که برای حقوق اولیه خود ایستاده اند، از طریق پراکندن روزمره بذر ترس و جبن در جامعه و اعمالی از این دست که در شهر قم رخ داد، هیچ گاه میسر نخواهد بود که چون سیلاب آگاهی ملتی به راه افتاد، هیچ قدرتی نمی تواند متوقفش سازد. پس بجاست که راه آشتی با ملت را در پیش بگیرید که راه دیگر سقوط به پرتگاه های تاریخ است.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)
بیست و نهم خرداد هزار و سیصد و هشتادو نه
آیت الله بیات زنجانی از مراجع عظام تقلید، در پاسخ به سئوالات و مکاتبات جمعی از مؤمنان دربارۀ اهانتهای اخیر به ساحت مرجعیت و بیوت برخی مراجع عظام،گفت: ماموران رژیم طاغوت به خود اجازه هتک حرمت بیوت مراجع را نمی دادند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر این مرجع تقلید، متن پاسخ آیت الله بیات بدین شرح است:
اهانت به ساحت مرجعیت شیعه اهانت به شخص نیست، اهانت به ساحت دینداری و اعتقادات مؤمنان معزّزی است که در احکام شرع انور به نظرات یک مرجع بزرگوار مراجعه کرده و نظر ایشان را مقدّم میدارند. نهاد مرجعیت و بیوت مراجع عظام، همواره مأمن مردم، حرکتها و جنبشهای آنان بوده است؛ کما اینکه به خاطر دارم پیش از انقلاب اسلامی، زمانی که به اتفاق جمعی از طلاب و روحانیون از جمله شهید عزیز آیت الله سعیدی(رحمة الله علیه) در اعتراض به تبعید حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) در بیوت برخی مراجع عظام و بزرگوار وقت مانند مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی(رحمة الله علیه) متحصّن بودیم، سربازان و مأموران رژیم طاغوت به خود اجازۀ ورود و هتک این بیوت را ندادند و فقط به گفتگو با آن مراجع بزرگوار مبنی بر اتمام تحصّن بسنده کردند. اینکه امروز میبینید کسانی در مقابل چشم سربازان و افسران نیروی انتظامی به خود اجازۀ هتک بیوت مراجع را میدهند و هیچ عکس العمل مؤثری از قوای رسمی کشور درنمیآید، بدون تعارف نشانۀ دوری نظام از آرمانهای عقیدتی حضرت امام(رحمة الله علیه) و انقلاب اسلامی است. هر چه از آرمانهای انقلاب و دین رسول الله صلوات الله علیه و آله فاصلۀ ما بیشتر شود، نهاد قضایی ما هم در تعقیب این قبیل اعمال مجرمانه ناتوانتر خواهد بود.
افرادی که به خود اجازه میدهند بدترین اعمال را نسبت به برخی از مراجع بزرگوار تقلید مانند حضرت آیت الله صانعی(دامت برکاته) که فقیه و مجتهد مورد تأیید امام(رحمة الله علیه) اند، روا دارند، به لحاظ فقهی درگیر گناهی کبیرهاند و نیروی انتظامی مستقل باید این افراد را به دست قانون بسپارد و دستگاه قضایی عادل شیعی هم باید آنها را مجازات کند. به کرّات گفتهام و میگویم که این دنبالۀ همان جریانی است که بر نام امام(رحمة الله علیه) تکیه زده و میخواهد هدف او و جمهوری اسلامی را به بن بست بکشاند و آن را از درون تهی کند.
در این مقطع پرسش اساسی این است که آیا این قبیل حرکات، شروعی برای انزوای بقیۀ مراجع و حاکم ساختن یک اندیشۀ خاص و مقابله با افکار و محکمات اندیشۀ امام(رحمة الله علیه) نیست؟ صاحبان و هدایت گران چنین حرکاتی در بهترین و خوشبینانهترین حالت مانند کسانیاند که بر شاخۀ درختی نشستهاند و جاهلانه تیشه به ریشۀ آن میزنند؛ و خداوند نیاورد روزی که این نتیجه بر کرسی نشیند که این قبیل حرکات توطئههایی برای انزوای مرجعیت مستقل شیعه باشد.
امید است که این نصایح و تذکرات در این قبیل افراد ظاهراً خودسر و زعمای فکری آنان مؤثر واقع شود و بیش از این در محضر خدا و خلق او پردهدری نکنند.
کمیته انضباطی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه برخوردهای گسترده با دانشجویان این دانشگاه که تاکنون محرومیت از تحصیل بیش از 40 تن از این دانشجویان را در پی داشته است، احکام تعلیق دیگری برای بیش از 15 نفر دیگر از دانشجویان معترض صادر کرد.
به گزارش دانشجونیوز، در ادامه صدور احکام سنگین انضباطی برای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران، در چند روزه گذشته، بیش از 15 نفر دیگر از دانشجویان این دانشگاه با احکام سنگین کمیته انضباطی مواجه شدند و برخورد با دانشجویان را وارد مرحله جدیدی کردند.
پیش از این نیز برای بیش از 40 نفر از دانشجویان این دانشگاه احکام سنگینی مشتمل بر تعلیق از تحصیل به مدت دو ترم و محرومیت از خوابگاه و تحصیلات دانشجویی و رفاهی محکوم شده بودند.
طی یک ماه گذشته و پس از حضور محمود احمدینژاد در دانشگاه شهید بهشتی و اعتراض دانشجویان به حضور وی در این دانشگاه، حراست و کمیته انضباطی برخوردهای بی سابقهای را با دانشجویان این دانشگاه کرده است. کمیته انضباطی بدون اخذ دفاعیات دانشجویان و به صورت غیابی احکام سنگینی را برای تعداد بسیاری از دانشجویان صادر نموده است.
تعداد و نوع احکام صادره در تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و همچنین در قیاس با برخوردهای دیگر دانشگاه ها از نظر گستردگی، بی سابق بوده است. در بندی از احکام صادره شورای انضباطی، پیشنهاد تعلیق 4 ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات را در قالب ارائه بند 16 آیین نامه تنبیهات انضباطی به شورای مرکزی انضباطی دانشگاه داده است.
این در حالی است که بسیاری از دانشجویان تعلیقی تعداد واحدهای تحصیلی بسیار کمی برای فارغ التحصیلی از دانشگاه باقی مانده دارند و بسیاری نیز در کنکور کارشناسی ارشد موفق شده اند و با وجود احکام تعلیق از ورود به دوره ارشد باز خواهند ماند.
با صدور احکام جدید، بنا به اطلاعات واصله تعداد حکم های انضباطی به حداقل 60 عدد رسیده است، و این تعداد دانشجو به مدت حداقل دو ترم از تحصیل در دانشگاه باز خواهند ماند و تا انتهای تحصیل نیز از خدمات رفاهی و خوابگاه دانشگاه محروم خواهند بود.
برخورد با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی از زمانی شدت گرفت که حضور مخفیانه محمود احمدی نژاد و دولت مردانش در این دانشگاه با اعتراض گسترده دانشجویان مواجه شد و فضای دانشگاه را برای یک روز ملتهب کرد.
هر چند دانشجویان این دانشگاه بر این عقیدهاند که فشارها و دستورهای مقامات دولتی بیرون از دانشگاه و شخص وزیر علوم مسئولین این دانشگاه را ملزم به برخورد گسترده و سنگین با دانشجویان کرده است، اما یکی از مسئولین حراست مدعی شده است که اطلاعات سپاه پاسداران و همچنین ستاد تامین استاد تهران مستقیما پیگیر وضعیت این دانشگاه است.
در این راستا چند شب گذشته نیز در شب 25 خرداد و شکل گیری تجمع آرام دانشجویان در محوطه خوابگاه و سر دادن الله اکبر از سوی دانشجویان با برخورد شدید و خشن نیروهای حراست و فحاشی و توهین دانشجویان بسیجی این دانشگاه مواجه شد و فردای آن روز بیش از 6 نفر از دانشجویان معترض به حراست دانشگاه احضار شدند.
دانشگاه شهید بهشتی طی سال تحصیلی گذشته علی رغم محدودیت ها و فشارهای فزاینده بر دانشجویان شاهد اعتراضات گسترده به مناسبت های مختلف بوده است. و در حالی که ارعاب، تحدید و تهدید و همچنین برخوردهای سنگین با دانشجویان شهید بهشتی افزایش یافته است، اما به همان نسبت میزان اعتراضات دانشجویی نیز افزایش یافته است.
تعدادی از زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین در نامه ای خطاب به آیت الله لاریجانی رییس قوه قضاییه، با اعتراض به نقض سازمان یافته حقوق بشر از سوی اسراییل و کشتار تعدادی از فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران در جنایت حمله به کاروان آزادی غزه، خواستار فراهم شدن شرایط حضور خود در کاروان های آزادی غزه " جهت اعتراض به نقض سازمان یافته حقوق بشر و همچنین رسانیدن پیام صلح و آزادی خواهی به جهانیان" شدند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
آیت الله صادق آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضاییه
با سلام و احترام
حادثه حمله نیروهای ارتش اسرائیل به کاروان آزادی غزه و کشته و به گروگان گرفته شدن جمعی از فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران که به قصد شکستن محاصره باریکه غزه حرکت کرده بودند بار دیگر نشان داد که دولت اسراییل نسبت به افکار عمومی جهان و وضعیت تاسف بار حقوق بشر در غزه بی تفاوت است.
از این رو با توجه به اعلام آمادگی افراد و گروه های مختلف در ایران و سایر نقاط جهان برای حضور در کاروان هایی جهت شکستن محاصره غزه، ما جمعی از فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی محبوس در زندان اوین آمادگی خود را برای حضور در این کاروان جهت اعتراض به نقض سازمان یافته حقوق بشر و همچنین رسانیدن پیام صلح و آزادی خواهی به جهانیان اعلام می نماییم.
بر این اساس با عنایت به اینکه در حال حاضر امضاءکنندگان نامه ذیل در بازداشت و حبس به سر می برند، از جنابعالی تقاضامندیم تمهیدات لازم را برای حضور ما در این حرکت فراهم آورید.
امضاکنندگان
1- بهمن احمدی امویی
2- میلاد اسدی
3- مهدی اقبال
4- کوهیار گودرزی
5- علی ملیحی
6- حسین نورانی نژاد
7- ضیاالدین نبوی
شنبه 29 خرداد 1389
سلام یا علی!
ازاینکه بعد از سالهای سال اینگونه با شما سخن میگویم معذرت میخواهم.اما میدانم شما انسانی هستید که هیچگاه شان و مقامتان مانع از آن نمی شود دوستداران شما بتوانند لختی بخش کوچکی از آنچه در دل دارند بی پیرایه و بدون تکلف در میان بگذارند و از شما طلب راهنمایی کنند.
از هنگام کودکی با شما آشنا شدم در آن شبهای رمضان که پدرم دست مرا می گرفت و به مسجد اردبیلی ها در محله ی حق شناس می رفتیم و پای روضه آقای ترابی معروف به غلام قنبر می نشستیم. روضه ی شما را با اشعاری پرمحتوا به قدری با سوز میخواند که با اینکه خردسال بودم و خجالت می کشیدم گریه کنم اما بغض چنان گلویم را می فشرد که بی اختیاراشک در چشمانم حلقه میزد . روضه اش اشک سنگ را در میاورد چه رسد به کودکی چو من ! صدایم در نمی آمد فقط درفضای ذهنم فکر می کردم شما مگر چه کسی هستید که مسجد اینگونه برای شما عزاداری می کند.
کم کم که بزرگ شدم و مدرسه رفتم (ابتدایی در مدرسه ی اسفندیار و متوسطه در دبیرستان ذوقی) درسر کلاس درس انشا بعضا معلمینی حاضر می شدند که فرصت خوبی برای گفت و گو و نوشتن و خواندن درباره ی مظالم روزگار پیش می آمد.هر جا که سخن از ظلم و فقرو بیچاره گی و بی عدالتی بود نام شما به عنوان شخصی که در این راه اسوه و طراز مکتب بود و عمر خود را به همین گونه سپری کرد و در محراب نیایش از پای در آمد مطرح بود.شما سوژه ی انشاهای من بودی و الهام بخش تفکراتم که با ستمگری چه باید بکنیم و چگونه درس اخلاق و زندگی از شما بیاموزیم. نام و شخصیت شما مساوی بود با جوانمردی و تصویرگر زیبائی عدالت در ذهن بسیط کودکی ام که از قعر طبقه فرو دست جامعه و چون گیاهی ضعیف با جان سختی می رویید.در ایام و عنفوان نوجوانی و جوانی و بالاخره در ایام دانشجوئی در سال 1355 تصویر ذهنی ام از شما و عصر انقلاب و کشاکش حوادث پی در پی و شورانگیز آن روزگار غریب در پای درس معلمینی چون شریعتی کاملترو پرمعنا تر می گشت .چنین دانستم جریان اجتماعی که در پی رژیم قبلی و با الهام از روش حکومتی شخصیت طراز اسلام همچون شما شکل می گیرد دیگر هیچ جای نگرانی برای حیات آزادی و آگاهی بخشی نیست و دیگر به ساحل نجات رسیده ایم...
آن حال و هوای خوش بینانه ی 34 سال پیش را که با اکنون مقایسه می کنم متحیر می مانم که چرا ترجمه آن همه احوالات روحانی و آ ن همه آرمانهای بلند چنین شده است و چرا اینک مصادیق عدالت و ملاک شناخت ما از آدمها اینگونه وارونه رقم خورده است.
روز 14 خرداد امسال شنیدم که طلحه و زبیر ما شده اند آقای موسوی و خاتمی و کروبی و صحبت های آقای حسن خمینی با بی ادبی مشتی رجاله مواجه می شود!نمی دانم شما از شنیدن این مشابهت سازیها چه حالی می شوید ؟ نه ! معذرت می خواهم شما خیلی خوب با این مسائل آشنا هستید و تلخی آن را چشیده اید.چه در غربت 25 ساله تان که کسی جواب سلام شما را هم نمی داد وچه آن هنگام که در بستر مرگ افتادید در شامات می گفتند مگر علی نماز هم می خوانده که در مسجد کوفه ضربت خورده! حتی آن هنگام که مدتی قدرت سیاسی را به دست گرفتید اوضاع همینگونه بود.سماحت شما در برخورد با مخالفانتان در تاریخ زبانزد است و همین روش شما مایه آسودگی خاطر من و امثال من بود که در اوایل خیالمان از بیدار شدن دیو استبداد راحت بود. مخالفان شما مادام که دست به سلاح نبردند و دست به خون مردم عوامل حکومت شما نیالودند حرکتی نکردید و جیره شان از خزانه ی دولت شما قطع نگردید چقدر رنج و زحمت متحمل شدید تا شاید از راه صلح درآیند.این رسم جوانمردی و بزرگی شما بود که برای رسیدن به قدرت و یا حفظ آن راه و رسم معاویه را به کار نبستید.نه آن رو که نمی توانستید نه !چیزی مانع شما می شد همان چیزی که مانع فرزند برادر شما جناب مسلم شد تا در منزل هانی بن عروه در کوفه به غفلت بر خصم نتازد . با اینکه این امتناع او عاقبتی همچون سقوط کوفه و قتل فرزند شما و اسارت خاندان او را در پی داشت .آری شما پایه گذار روشی در حکومت داری و مبارزه هستید که درسهایش تمام شدنی نیست و آموختن و به کار بستن آن برای فرزندان زمانه پس از شما بسیار راهگشا و البته بسیار دشوار اگر نگوییم محال است مگر آنانکه جانشان به کرسی قدرت وابسته نباشد و در نفس خویش میل به قدرت و تکبر ناشی از آن را شریک خداوند قرار نداده باشند .
یا علی!
امروز ما گرفتار فتنه ای هستیم که از منظر آن می توانیم گوشه ای از مرارت های شما را درک کنیم؛روزگار حقیر با آدم های بزرگ چه می کند! و آدمهای دون صفت و حریص با نقاب دین خواهی چگونه سراسیمه از پلکان قدرت به بالا می خزند و با تمسک به هر وسیله در جایی قرار می گیرند که طناب دار بزرگان و پیروان راستین شما در آن تعبیه شده... آری حالا می فهمم تلخی هر لحظه از احوال شما در مواجهه با این جماعت از زخم شمشیری که چشیدید تلخ تر و گرانتر است.
امروز انسانهایی که می دانم ذره ای سودا و عقده حکومت و قدرت و ثروت و عنوان اجتماعی ندارند، گرفتار وضعی هستند که شما یقیناً از آن اطلاع دارید.تشنگان به خونشان یکروز مشابهت سازی می کنند که خودشان در جایگاه و شان شما هستند و بلایی که بر سر طلحه و زبیر آمد ، بر منتقدان فرو خواهند آورد. یک روز هم تصور می کنند در جایگاه فرزند شما حسین هستند و این انسانهای بی ادعا در صف شمر و یزید . بالاخره معلوم نمی شود منتقدان این جماعت حق به جانب طلحه و زبیرند (در مقام اقلیت و مخالف حکومت) یا یزید (در مقام اکثریت و دولت)!
به هر حال ما دچار این تناقض و وارونگی تلخ و مسخره هستیم .اما چیزی که مرا بیشتر آزار می دهد این است که نگاه های دیگران به این شرایط و قائله چه خواهد بود.اگر حرف حکومت را باور کنند کافی است در گوشه ای از کارنامه حکومتی که خود را به شما منتسب می کند عنایت فرمایید.آیا در حکومت شما مدارک تقلبی ثروت های بادآورده انحصارات اقتصادی در چنگال برخی سران کشورو قشون وجود داشت؟آیا در حکومت شما کهریزک وجود داشت؟پاسخ نامه های مسالمت جویانه مخالفان را چگونه می دادید؟نگارنده آنها را به حبس می کشاندید؟با وجود آنکه حکومت شما حقی بود که از جانب خداوند به شما عطا شده بود آیا در برابر مردم و سوالات آنها چهره در هم می کشیدید؟آیا مخالفان شما حق بیان عقاید نداشتند؟ آیا اینگونه نبود که در وسط خطبه های شما بی ادبی میکردند و سخن شما نا تمام می ماند اما با بزرگواری خم به ابرو نمی آوردید؟ آیا این گونه بود؟ شما این گونه رفتار میکردید؟!والله ما هکذا الظن و ما اخبرنا بذالک...
یا علی!
دلم گرفته نه بخاطر اینکه اکنون چرا اینگونه شده بلکه بیشتر بخاطر اینکه رنج های شما را اکنون بهتر می فهمم .از اینکه اکنون با نشان و سیره و شخصیت شما این بار تحت لوای تبعیت روش حکومتی شان از شما اینگونه رفتار می کنند و ممکن است عده ای از جوانان کم اطلاع با این مشابهت سازی های وارونه نسبت به شما دچار تردید شوند و معنای عدالت را اینگونه دریافت نمایند و امیدشان به کارگشایی دین بی فروغ شود من معذرت میخواهم از شما...
یا علی سخن را کوتاه میکنم چون بیش از این گفتنم نمی آید چون هر چه بگویم حق کلام ادا نمی شود . در حالی که شما بهتر به حال و روز و زمانه ی ما آگاه هستید چون ترجمه کامل علم و پرهیزگاری و عشق و مبارزه هستی و می دانی منشا بیماری که گرفتارش هستیم چیست. پس راه و درمان را به روی ما بگشا تا بیش از این چهره دین را کدر نکنیم.
التماس دعا
مالک بهترین و گرانقیمت ترین اسب در غزه، نام اسب خود را به افتخار رهبر معدوم عراق، صدام گذاشته است.
گفتنی است رهبر معدوم و جنایتکار عراق محبوبیت زیادی میان فلسطینیان ساکن غزه و به ویژه اعضای حماس دارد.
پس از اعدام صدام، رهبران حماس برای وی مراسم عزاداری به پا کردند.
به گزارش پارسینه، "مامون خوذنی" مالک این اسب گرانقیمت در مصاحبه با نشریه آلمانی "فاز" میگوید: " صدام متوقف شدنی نیست، هیچ اسب عربی به پای آن نمی رسد، او دیوانه سرعت است، من به افتخار صدام، بعد از اعدام رئیس جمهور عراق نام بهترین اسبم را "صدام" گذاشته ام! "
همزمان با ادعاهای دهن پر کن و اتمام نا پذیر رییس دولت کودتا درباره اداره امور جهان و ماموریت های جهانی دولت سرکوبگر و نیز در حالی که هفته گذشته نمایندگان۵۶ کشور جهان بیانیه ای را در مورد نقض فاحش حقوق بشر در جمهوری اسلامی صادر و منتشر کرده اند، دبیر ستاد حقوق بشر، جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا خواند.
محمد جواد لاریجانی هم چنین از پیروزی جمهوری اسلامی در به دست آوردن اجماع در تصویب گزارش حقوق بشر آن کشور خبر داد .
سه شنبه هفته گذشته هجدهم خرداد ماه، در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در مقر اروپایی آن سازمان در ژنو، نمایندگان پنجاه و شش کشور بیانیه ای را که در مورد نقض فاحش حقوق بشر در جمهوری اسلامی صادر کرده بودند انتشار دادند که در این بیانیه اقدام حکومت جمهوری اسلامی در "سرکوب خشونت آمیز مخالفان، بازداشت ها و اعدام هایی که بدون طی مراحل قانونی صورت گرفته، همراه با ادامه تبعیض علیه زنان و اقلیت ها از جمله بهائیان و محدود کردن آزادی بیان و مذهب" محکوم شده بود.
خبرگزاری سپاه (فارس) گزارش داد که محمدجواد لاریجانی از موفقیت ایران در اجلاس آن شورا و تصویب گزارش ارائه شده توسط ایران به آن شورا خبر داده و گفته است "موفقیت جمهوری اسلامی در یوپی آر دوم ژنو، نشان دهنده این حقیقت است که آمریکا وجاهتی برای اظهار نظر درباره حقوق بشر ندارد و دنیا این روزها به سخنانی شبیه سخنان ایران توجه بیشتری می کند."
لاریجانی با اشاره به اینکه امروز وقتی آمریکایی ها راجع به حقوق بشر صحبت می کنند، خیلی ها آن را جدی نمی گیرند گفت : "آمریکا وغرب صلاحیت خودشان را برای اظهار نظر درمسائل حقوق بشر به شدت از دست داده اند."
مشاور امور بین الملل رئیس قوه قضائیه ایران، در ارتباط با آنچه دستاورد بزرگ ایران در نشست جهانی دوم یوپی آر که هفته گذشته در ژنو برگزار شد می خواند، اظهار عقیده کرد "به نظر من دو چیز باعث توفیق جمهوری اسلامی در اجلاس یوپی آر بود. اولا اقدام حرفه ای ایران و ثانیا بی اعتباری آمریکا و کشورهای غربی درباب مسائل حقوق بشری."
چندی پیش، محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا دانست و ستاد تحت مسئولیت خود را "تنها مرجع رسمی کشور در فعالیت های حقوق بشری" معرفی کرده بود.
مشاور رئيس جمهور سابق كشورمان با بيان اين اعتقاد كه ارائه بحث رئيس دولت کودتا در خصوص بحث حجاب و عفاف را انحرافي ميدانيم ،اظهار داشت :ريشه مشكلات مردم در جاي ديگري است و معتقديم كه راه برخورد با اين مسائل شيوه كنوني نيست.
حجتالاسلام مصطفي درايتي در گفتوگو با ايلنا، درباره بحث حجاب و عفاف و علت سكوت اصلاح طلبان در اين ارتباط با بيان اين كه اين نوع بحثها را انحرافي ميدانيم، اظهار داشت: ريشه مشكلات مردم در جاي ديگري است ومعتقديم كه راه برخورد با اين مسائل شيوه كنوني نيست و نتيجهاي در پي نخواهد داشت.
وي با بيان اينكه علت عدم موضع گيري اصلاح طلبان در اين ارتباط آن است كه آن را دغدغه مردم نميدانند، گفت: بر اين اساس اصلاح طلبان دليلي براي واكنش در اين ارتباط نميبينند.
اين فعال سياسي اصلاح طلب در مورد برخي تحليلها مبني بر اينكه ادامه اختلافات سياسي در كشور دامن همه را خواهد گرفت،تصريح كرد:متاسفانه با ريشه دار شدن اين اختلافات بايد شاهد بروز مسائل جديتر باشيم.
درايتي با بيان اينكه عدهاي واقعيات را نميبيند،خاطرنشان كرد: واقعيت اين است كه اگر بنا باشد كار بر پايه اختلافات استوار باشد حتي اگر اصلاح طلبان هم در عرصه قدرت هم نباشند كه عدهاي با آن گلاويز شوند ، خود آن جريان باهم درگير ميشود.
وي با تاكيد بر اينكه گروهي نان خود را در افزايش اختلافات و درگيريها ميبيند تصريح كرد: براي اين گروه اگر فضا آرام باشد حياتي باقي نميماند و آنها تلاش ميكنند با آلوده كردن فضاي سياسي كشور به جريان عقلاني آسيب برسانند و عقلا نيز در چنين شرايطي مصلحت نمي بينند وارد عرصه شوند.
اين فعال سياسي اصلاح طلب ادامه داد: جرياني در كشور توان كار سياسي معمول را ندارد و از سوي ديگر حاضر به پاسخگوئي نيست، لذا تلاش ميكند از نام و نشان مشخص فرار كند و با ايجاد فضاي سياسي غيرمعقول زمينه را براي فعاليت خود فراهم كند.
درايتي تاكيد كرد: آنچه كه در اين ميان مهم است اين است كه ادامه اين روال نميتواند به نفع مردم باشد.
رئیسی گفت: قوه قضائیه از نیروی انتظامی در برخورد با مفاسد اجتماعی و بدحجابی حمایت می کند و تمامی دادستانها و دادسراهای سراسر کشور وظیفه پشتیبانی از این نیرو را بر اساس قانون بر عهده دارند.
به گزارش خبرنگار مهر، سید ابراهیم رئیسی در پاسخ به پرسشی مبنی اینکه چرا برخی از دادستانهای کشور دستور جریمه زنان بدحجاب را صادر کردهاند گفت: عفاف و حجاب متن قانون است و جزو ضروریات دین اسلام بوده و در اجرای آن اعمال سلیقه و نظر اشخاص جایز نیست.
معاون اول قوه قضائیه گفت: توصیه می کنیم همه خانمها در جامعه متدین به دین اسلام باشند و افراد غیرمسلمان نیز براساس قانون کشور عمل کنند ضمن اینکه دستگاههای فرهنگی و فرهنگساز نیز باید تلاش کنند حجاب در سطح کشور نهادینه شود.
رئیسی تصریح کرد: اینکه برخی از دادستانها دستور دریافت جریمه از زنان بدحجاب را صادر کرده اند اگر برابر قانون باشد مانعی ندارد و حکم قاضی نیز درهر شرایطی لازم الاجراست.
وی افزود: امروز اخلاق جامعه در گرو مبارزه با مفاسد اجتماعی است و نیروی انتظامی نیز نباید در برخورد با بدحجابان غفلت کند.
بیخبری مطلق از اعظم ویسمه وارد دهمین روز خود شده است.
به گزارش پارلمان نیوز، خانواده ویسمه در تماس با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس، ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت اعظم ویسمه، تاکید کردند که از ده روز پیش تاکنون هیچ تماسی با این خبرنگار اصلاحطلب بازداشت شده نداشتهاند و به شدت نگران وضعیت جسمی و روحی فرزندشان هستند.
خانواده ویسمه با اشاره به بیماری معده و قلبی فرزندشان بیم آن دارند که این بیخبری مطلق ارتباطی با وخیم شدن وضعیت جسمانی اعظم ویسمه داشته باشد.
آنها همچنین اعلام کردند که تاکنون علیرغم درخواستی که ارائه دادهاند موفق به دیدار با دادستان تهران نشدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر