-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

Latest news from Jaras for 06/20/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شیرین عبادی از کمیسر عالی بین الملل، در مورد فعالان حقوق بشری بازداشتی درخواست کمک کرد

جـــرس: با توجه به فشارهای وارده از سوی دولت ایران برای اعضای کانون مدافعان حقوق بشر و سایر فعالان حقوق بشر در ایران، دکتر شیرین عبادی، ضمن نامه ای خطاب به کمیسر عالی‌ حقوق بشر و ارسال رونوشت آن به «گزارشگران ویژه حمایت از مدافعان حقوق بشر و بازداشت‌های خود سرانه»، نسبت به امنیت جانی و حرفه ای مدافعان حقوق بشر به ویژه نرگس محمدی و عبدالرضا تاجیک که اخیرا دستگیر شده اند هشدار داده و نسبت به گسترش بحران در ایران اعلام خطر کرده است.


نرگس محمدی، فعال حقوق بشری، در شامگاه بیستم خرداد ماه، در مقابل چشم دو فرزند دوقلوی سه ساله اش، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار، فعال ملی -مذهبی و عضو کانون مدافعان حقوق بشر نیز، برای سومین بار در طول یکسال گذشته، بیست و سوم خردادماه بازداشت گردید.


شیرین عبادی در نامه خود به ناوی پیلای خاطرنشان کرده است:


کمیسر عالی‌ حقوق بشر سازمان ملل متحد

پیرو مذاکرات قبلی‌ به استحضار می‌رساند: 


خانم نرگس محمدی نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ بیستم خرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۲ بعد از نیمه شب در مقابل چشمان اشک بار پسر و دختر دو قلوی سه ساله ‌اش بازداشت شد. طرفه آن که مأمورین امنیتی طی‌ نامه ای که ارائه نمودند، حق داشتند به منزل خانم محمدی وارد شده، آنجا را تفتیش کرده و در صورت لزوم وی را بازداشت کنند. چنین شیوه و روشی‌ بر خلاف ضوابط مندرج در قانون آ ئین دادرسی کیفری و نشان از عدم استقلال قوه قضائیه است زیرا صدور حکم بازداشت بایستی‌ توسط مقام قضائی صورت گیرد و مأمورین امنیتی حق ندارند راسا و به تشخیص خود مبادرت به بازداشت افراد نمایند. ضمنا خانم نرگس محمدی به علت ناراحتی‌ ریوی احتیاج به درمان پزشکی‌ دارند و ادامه بازداشت و محرومیت وی از معالجات ، نامبرده را با مخاطرات جدی مواجه می‌‌سازد.


هم چنین آقای عبدالرضا تاجیک همکار مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ بیست و یکم خرداد ماه ۱۳۸۹ هنگام خروج از محل کار خود در خیابان دستگیر شدند. نامبرده در مدت یک سال برای سومین مرتبه بازداشت شده است.


هر دو نفر قبلا توسط مأمورین امنیتی تهدید شده بودند که در صورت ادامه فعالیت حقوق بشری و همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر دستگیر خواهند شد.


لذا با اعلام مراتب فوق، یک بار دیگر توجه آ ن مقام محترم را به تضیقاتی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای مدافعان حقوق بشر ایجاد نموده جلب می نمایم و یاد آور می‌‌شوم که نه تنها افراد فوق الذکر بلکه تعدادی از فعالین حقوق بشر از جمله محمد صدیق کبودوند، عمادالدین باقی‌، محمد اولیائی فر وبسیاری دیگر نیز صرفاً به علت فعالیت برای حقوق بشر در بازداشت به سر میبرند. ادامه چنین شرایطی منجر به گسترش نقض حقوق بشر شده و به التهاب موجود در جامعه دامن زده و باعث گسترش بحران‌های اجتماعی خواهد شد. 

شیرین عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳



 


ننگ ظلم بر مردم با هیچ رنگی پاک نمی شود

نامه مهدی کروبی خطاب به ملت ایران -

 


کروبی در پیام تفصیلی خود، خطاب به مردم ایران یادآوری کرد "آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند، ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد."


دبیرکل حزب اعتمادملی همچنین تاکید کرد "مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟"


متن بیانیۀ مهدی کروبی که ساعتی پیش در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر می باشد:


ملّت بزرگ و شریف ایران

یک سال از حضور با شکوه و پرشعور شما در انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت. حضور پرشور شما در آن انتخابات، گواه تمایل تان برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود در امور مملکت تان بود که متاسفانه اما عده ای بر اساس تئوری ای که مردم را ناصر حکومت و ولی فقیه می داند نه ناصب آن، به جای شما تصمیم گرفتند و رای خود را به نام شما خواندند. یکسال از چنین انتخاباتی گذشت و در این یک سال، فراز و نشیب بسیار دیدیم. دیدیم که چگونه اصحاب قدرت پرده حجب و حیا را دریدند، و هزینه این بدنامی را برای حکومت اسلامی خریدند و شهروندان این مملکت را که از رای شان می پرسیدند در خیابان ها به شهادت رساندند و بسیاری را به خاک و خون کشیدند و زندان ها را از فرزندان این نظام و انقلاب پر کردند. آنچه در این یکسال غایب بود “حقوق ملّت مندرج در فصل سوم قانون اساسی” بود و آنچه جای آن را گرفته بود پا فشاری اصحاب قدرت بود بر بکارگیری زبان زور و شکستن تمامی حرمت ها. ما اما به رغم تمامی این تلخی ها و سیاهی ها همچنان امیدواریم که قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند و راه گفتگو و تعامل هموار شود.


ملّت بزرگ و شریف ایران

یکسال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و گذر از مصائب و تلخی های این یکساله بیش از هر چیز لازم می دانم سپاس، تشکر و تقدیر خود را از خانواده های معظم شهدای حوادث یک سال گذشته که در مظلومیت تمام حتی نگذاشتند مراسمی در شأن عزیزانشان برگزار نمایند، اعلام کنم. اینجانب ضمن همدردی با خانواده های شهدای عزیز از خداوند برای شهدای این راه، رحمت و برای بازماندگان آنها نیز طلب صبر و اجر می کنم. به مجروحین عزیز هم که در کنار جراحت ها و آسیب ها حتی حق درمان در آسایش نیز از آنها سلب شد، ادای احترام می کنم و در مقابل این همه استقامت و پایداری آنها سر تعظیم فرود می آورم. و نهایتاً از خیل کسانی که به ناحق و برای خفه کردن ندای حق طلبانه این ملت مظلوم و بزرگ، به جای مجرمین واقعی به زندان افتادند، به نیکی یاد می کنم. این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام، و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان و همچنان امیدوارم مقامات قضایی کشور در جهت احیای دستگاه قضا به جای صدور کیفر خواست های سیاسی و ابلاغ احکام دیکته شده، زمینه رهایی و آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را به زودی فراهم آورند.


ملت حق خواه و آزادی خواه ایران

تا یکسال پیش با وجود اختلافات فراوان در شیوۀ اداره کشور و تعطیل یا تفسیر به رأی قانون اساسی توسط برخی حاکمان، وحدت و انسجامی نسبی میان همه جریان های فکری و فعال سیاسی و آحاد مردم و مسئولان نظام وجود داشت. اگرچه عده ای به حقوق مردم و آزادی های مشروع آنان بی اعتنایی می کرند و حقوق اقوام گوناگون ایرانی و اقلیت های رسمی دینی و مذاهب و فرق مختلف اسلامی را نادیده می گرفتند و از هتک حرمت و توهین و تحقیر اقشاری چون جامعه زنان و جوانان و اعمال خشونت و رعب و وحشت علیه آنان ابایی نداشتند و فضای یأس و سرخوردگی در جامعه ایجاد می کردند و فشارهای سنگین و غیر قابل تحملی بر حوزه های علمیّه و دانشگاه های کشور وارد می آورند تا حوزه و دانشگاه را مطیع خود سازند ولی آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد از همه آنچه پیشتر دیده بودیم فراتر بود.
 
به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج جهت مصادره رأی مردم و اعلام نتایج انتخابات به صورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه، و توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد و از همه بدتر بی اعتنایی نسبت به معترضین و اعتراضات، اتفاقات جدیدی بودند که در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بدین ترتیب اگر تا یکسال پیش وحدت و انسجامی نسبی در کشور حاکم بود، بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، ادامه چنان وحدتی غیر ممکن می نمود، آنچنانکه کاندیداها و هواداران ایشان و آحاد مردم نیز نسبت به این ظلم آشکار و بزرگ اعتراض کردند و آنچنانکه به یاد داریم تمام مطالبه آنان در ابتدا در شعار زنده و جاوید ” رأی من کجاست؟ ” تبلور یافت. متاسفانه اما مسئولان مربوطه به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی و به کار گیری قانون و عدالت، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور آرای کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند.


ملت عزیز ایران

همانطور که می دانید و پیشتر هم اشاره کردم در یک سال گذشته پرده حجب و حیا از سوی کسانی که خود را وابسته به مراکز قدرت می دانند دریده شد و پیاده نظام این جریان در رسانه ها و سایت هایی که از پول نفت و بیت المال ارتزاق می کنند چنان آتشی بر خیمه نظام و انقلاب زد که ترکش های آن به همه خدمتگزاران و انقلابیون از جمله بیت معزز حضرت امام و نوه عالم و اندیشمند ایشان حاج سید حسن خمینی و دیگر مراجع بزرگ شیعه نیز اصابت کرد. سامان دهی عده ای از مواجب بگیران در ۱۴ خرداد و شکستن حرمت بیت امام در کنار مرقد ایشان را دیدیم و سیل محکومیت این فعل ابلهانه از سوی مردم و علمای بزرگ و مراجع تقلید را هم به نظاره کردیم. در مقابل واکنش مردم و علما اما یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست همچون گذشته در دفاع از رفتار اوباش پیاده نظام، به توهین مضاعف به نوه امام پرداخت گویی بدان دلیل که جرم آن عزیز ایستادن در کنار ملت بود.
 
این روزنامه اهریمنی به همین مقدار بسنده نکرد و با ساختار شکنی عجیبی به حریم مراجع نیز وارد شد و آنان را به سبب آنکه توهین به بیت امام را محکوم کرده بودند مورد پرسش و تهدید قرار داد. این روزنامه مراجع را متهم به ملاحظه کاری کرد و از آنان پرسید که ” کدام ملاحظه می تواند با دفاع از حریم اسلام و انقلاب برخاسته از آن برابری کند؟ ” باید تاسف خورد بر کسانی که کمترین درک و فهمی از آموزه های اسلامی و انقلابی امام نداشته اند و ندارند و با این حال می خواهند درک آلوده به قدرت خود را با زور و زندان و تهدید به دیگران از جمله مراجع بزرگ و محترم شیعه تحمیل کنند. حال آنکه مرجعیت شیعه دارای تاریخ و جایگاهی رفیع و حافظ آیین محمدی در ایام غیبت است. آنها اما مراجع را نیز مطیع قدرت خود می خواهند و از همین رو پیاده نظام خود را به بیت مراجع می فرستند تا آنها را به بصیرت دعوت کنند و آنگاهی که دعوت به بصیرت گرهی از کار فروبسته شان نمی گشاید، عده ای را اجیر می کنند تا نیمه شب در کمال توحش به بیت آیت الله العظمی صانعی و دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری حمله کنند و خواستار خروج آنان از قم شوند. تاملی در اخبار این حوادث و فیلم های این حملات وحشیانه به بیوت مراجع و روایات نزدیکان آیت الله صانعی و بیت آیت الله منتظری از این حملات سبعانه کافی است تا پاسخی به این پرسش بیابیم که آیا جایگاه مرجعیت و علمای دین در طول تاریخ شیعه تا کنون چنین مورد بی حرمتی واقع شده است؟
 
و آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می برد کارش به کجا رسیده است که ساعت سه و نیم نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ به راستی چه کسی مسئول و پاسخگوی این انحراف عظیم است ؟ به یاد داریم که قبل از پیروزی انقلاب اظهار نظر گستاخانه یک نفر در روزنامه اطلاعات نسبت به یک مرجع دینی چه طوفانی در کشور به پا کرد و امروز در روزنامه ای که عنوان نمایندگی رهبری را یدک می کشد چگونه به مراجع دین توهین می شود. شاید حریم اهریمنی و حمایت های مادی و امنیتی بی شمار امروز مانع از پاسخگویی مردم به این حرمت شکنان شود اما این گستاخی ها هرگز از اذهان مردم پاک نخواهد شد. و آیا اگر مردم نیز سکوت کنند خدا در برابر چنین ظلمی به بزرگان دین و اسلام سکوت خواهد کرد؟


از یاوه گویی های آن سرمقاله اگر بگذریم، در سرمقاله آن روزنامه اهریمنی نکته قابل تامل و درستی نیز بیان شده بود و آن، همین سخن امیرالمومنین علی (ع) بود که افراد را باید با معیار ” حق ” سنجید و نه ” حق ” را با معیار افراد. به راستی تعریف حق و عدالت از منظر آقایان چیست و چگونه می توان مطالبه حق رأی مردم را با گلوله پاسخ داد و آنگاه از حق نیز سخن گفت؟ اساس مطالبه مردم در روزهای پس از انتخابات، تنها حق رأی شان بود و به دنبال جنایات بی حد و حصر در کهریزک و سایر بازداشتگاه های غیر قانونی و قانونی بود که مطالباتی دیگر بر مطالبه اولیه مردم افزوده شد، که مگر می شد مردم را به گلوله بست و از آنها خواست که از این خون ریخته شده و مسببان آن نپرسند؟ اما چه کسی طرح این مطالبات حقه و پرسشی حداقلی درباره رای خود را از ابتدا در مخالفت با ولایت فقیه تلقی کرد؟ چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جهوری اسلامی برخواسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز درنظر گرفته باشد؟ تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند: “النصیحه لائمه المسلمین”. 

امام صادق می فرمایند که “احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی” اما می بینید که آقایان اظهار نظر و بیان دیدگاه افراد را تقابل با ولایت فقیه تفسیر می کنند. رهبری در مورد انتخابات نظر خود را اعلام کردند اما آنچنانکه دیدیم مردم در کمال احترام به ایشان، نظری دیگر داشتند و آن مطالبه رأیی بود که به صندوق انداخته بودند. مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟ یاران امام و مردم هوشیار هنوز سنت و سیره عملی آن عزیز سفر کرده را فراموش نکرده اند. ایشان بارها مطالبی فرمودند و مسئولین بنا به درک و نظر خود به گونه ای دیگر عمل کردند و با این حال نه امام ناراحت شدند و نه کسی به آنان اعتراض کرد و نه آن مسئولان که نظری مخالف دیدگاه امام داشتند از حقوق اجتماعی خود مرحوم شدند. 

آیا اگر اعلم علما و مرجع دینی و ولی فقیه نیزدر پایان رمضان، ماه را ندید و بر اساس معیارها به صدور حکم عید فطر نرسید ولی چوپان یا کارگری ساده و بی سواد دربلندای افق کوه های محل زندگی خود ماه را دید و افطار کرد، او ضد ولایت فقیه، مخالف نظام، مشرک، محارب و وابسته به آمریکا و صهیونیسم است؟ گیریم که آقایان متوجه دزدیدن رای مردم نشده اند اما مردم این اتفاق را به چشم دیده باشند حال آیا می توان آنها را ضد ولایت فقیه و مشرک و محارب خواند؟ به راستی پرسیدن از رای خود چه ربطی به ضدیت با دین و اسلام و ولایت فقیه دارد؟ علاوه بر این در حوزه دین آزادی بخش و جهانی اسلام که مخالف و معاند می توانند در حضور امام معصوم به بحث و مناظره و جدل پرداخته و حتی در خصوص انکار خدا هم صحبت کنند چگونه است که عده ای، درخواست رسیدگی و احقاق حق را جرم و مخالفت با ولایت فقیه می دانند؟


ملت آزادی خواه و شریف ایران

همه ما به یاد داریم که نگاه سیاسی و اجتماعی بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با نگاه سیاسی و اجتماعی آن حضرت تفاوت داشت اما به یاد نداریم که هیچگاه هیچ یک از این دو طرف سخنی در تخطئه طرف مقابل زده و مردم را به مقابله با یکدیگر تحریک و تشویق کرده و فضای جامعه دینی را به نا امنی کشیده باشند. همه به یاد داریم که امام(ره) در واکنش به دیدگاههای اختلافی مراجع شایسته دینی و حوزه های علمیّه از جمله در برخورد با دیدگاه های فقهی و اجتماعی و حتی سیاسی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی چگونه عمل می کردند تا آنجا که اعلام عید فطر برای مسلمین را با تشخیص و اعلام آن به نقل از ایشان در رسانه ها به رسمیت می شناختند. ما به یاد داریم که عده ای یک نوار ضبط شده در حدود یک ربع ساعت از سخنان آیت الله العظمی گلپایگانی در رابطه با ولایت فقیه را که در نقطه مقابل دیدگاه امام قرار داشت برای امام آوردند و امام اما دستور دادند که مشروح سخنان ایشان دو بار از رادیو سراسری پخش شود. 

همه به یاد داریم که رهبری فعلی در دوره اول ریاست جمهوریشان در خصوص معرفی نخست وزیر نظری غیر از نظر امام و مجلس داشتند و چقدر زیبا بود که ایشان بر تصمیم خود که مخالف نظر امام و ولی فقیه وقت نیز بود پای می فشردند اما پاسخ این مخالفت با نظر رهبری و ولایت فقیه، چنان نبود که برخی امروز در نظر دارند. به یاد داریم که حتی در سال ۶۴ که جناب آقای موسوی برای دور دوم به عنوان نخست وزیرانتخاب شدند و در جریان معروف ۹۹ نفر نماینده ای که به آقای میرحسین موسوی رأی مخالف دادند رهبری فعلی که در مقام ریاست جمهوری قرار داشتند نیز موافق با انتخاب ایشان نبودند و فرمودند که آنان ۹۹ نفر نیستند و با احتساب اینجانب ۱۰۰ نفر هستند و در جریان تحلیف در مجلس و در حضور تماشاچیان و خبرنگاران نیز اظهار داشتند که التزام من به سوگند ریاست جمهوری درحالیست که تمام ابزار اجرائی آن در اختیار من نیست و با این بیان ادامه نارضایتی خود نسبت به دیدگاه امام را اعلام کردند اما هیچگاه برای ایشان یا آن نمایندگان کمترین تعرض یا مزاحمت یا بی حرمتی پیش نیامد و ایشان هدف تیرهای تهمت قرار نگرفتند و هیچ یک از آن نمایندگان نیز بازداشت یا محکوم به ضدیت با نظام و ولایت فقیه نشدند. 

همه به یاد داریم که یکی از نمایندگان دور دوم مجلس در جریان یک نطق پیش از دستور در برابر معترضین که محتوای نطق او را خلاف دیدگاه امام می خواندند با صدای بلندی پاسخ داد که «اگر این طور باشد بهتر است حضرت امام ۲۷۰ پوزه بند برای مجلس بفرستند.» آن فرد اما به رغم بیان این موضوع هیچ وقت از طرف امام و بیت ایشان مورد غضب قرار نگرفت و مایه رنج و دردسر او فراهم نشد و مورد اذیت و آزار و شکنجه و بازداشت قرار نگرفت و حتی بعد از آن نطق در مناصب عالی نظام از جمله در سمت عضو حقوقدان شورای نگهبان و معاونت قوه قضائیه نیز انجام وظیفه کرد و مورد توجه مسئولان بالای نظام نیز قرار داشت و به یاد دارم باری که ایشان به ملاقات امام رفته بودند نیز درحالیکه در آن زمان معمول نبود خبر دیدار یک نماینده با امام را از رادیو پخش کنند، خبر آن دیدار از رادیو نیز پخش شد. حال آن ولایت فقیهی که بر اساس آموزه های علمی و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی می توان تصویر کرد را مقایسه کنید با تصویری که امروز از ولایت فقیه ارائه می شود و در سایه دفاع از آن عمل می شود. خدا می داند این خیانت که عده ای به ولایت فقیه و دین مردم روا داشتند چه آسیب هایی به کشور، مردم و باورهای معنوی آنها وارد کرده است.


ملت شریف و آزاده ایران

یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و آنچه با رای شما کردند و آن خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد یک بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده ام و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم و نگرش خود نسبت به قانون اساسی، خط امام و انقلاب را بیان کنم تا مردم -همان ها که امام فرمود جان من فدای تک تک آنان- به داوری بنشینند و معین کنند چه کسانی از قانون اساسی، راه و اندیشه و آرمان های انقلاب منحرف شده اند و چه کسانی علیرغم همه فشارها و سختی ها بر آن اصول پایبند مانده اند. تنها در چنین مناظره آزادی در برابر چشم ملت است که می توان اعتماد از دست رفته مردم را بازیافت. که اگر اقناع مردم با این حجم از تبلیغات و در چنین باتلاقی از دروغ و تهمت ممکن بود، نباید احتیاجی به سرکوب می بود و بدون هراس و توسل به قوای مسلح، مجوز راهپیمایی سکوت به معترضین داده می شد.
 
اما مخالفان رای مردم حتی حاضر نشدند سهم ناچیزی از امکانات و ابزار رسانه ای و تبلیغاتی شان را برای توضیح و پاسخگویی یا اعلام مواضع به معترضین واگذار کنند تا به بیان دیدگاه خود و دفاع از تهمت های ناروای وارده بپردازند. آقایان منطق را در گلوله دیدند و به سوی مردم پرتاب کردند. طرفه آنکه آقایان به جای مدیریت کشور و شنیدن صدای مردم، در این ام القرای اسلام، شعار مدیریت جهان و برنامه ریزی برای جهانیان داده می شود. از مردم و سایه خود می هراسند و به جای توسعه و آبادانی کشور، سرکوب و گسترش زندان ها و کهریزک ها، را در برنامه خود قرار داده اند و سودای مدیریت جهان را نیز در سر می پرورانند.


ملت آزاده و حق خواه ایران

آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد. خداوند مومنان را به صبر و استقامت فراخوانده و وعده پیروزی به آنها داده است. راه شما اگرچه سخت و صعب و پر پیچ و خم است اما آینده وعده داده شده خدا متعلق به شما و تقدیر بر نابودی ستم پیشگان است و «الیس الصبح بقریب».

والسلام

مهدی کروبی



 




نامه عبدالکریم سروش به رهبر جمهوری اسلامی -

 
 

 

 اینک ای "رهبر معظم"! من به شما می گویم که فرمان هبوط صادر شده و از آسمان به زمین رسیده است. بهشت ولایت دیگر جای شما نیست. صدای آدمیان صدای خداست. آیا صدای خدا را نمی شنوید؟ 

آن قوٌت جوانی وان صورت بهشتی ------ ای بی‌خرد تر از من، از دست چون بهشتی‌؟
تا صورتت نکو بود افعال زشت کردی ------ پس فعل را نکو کن اکنون که زشت گشتی


آقای خامنه ای

نطق چهاردهم خرداد هزار و سیصدو هشتاد و نه شما را همه شنیدیم. خطابه‌ای پر خطا بود. لغزش‌های ذهنی‌و زبانی در آن موج میزد. نشان از فتور در قوه ناطقه داشت. خطیب زبر دست ما که در دوران سی‌ساله پس از انقلاب به چالاکی از همه سخنوران پیشی‌گرفته بود، آن روز سخت آشفته و نا توان مینمود. در سخنش نه سحر بلاغت بود نه شهد عبارت، نه کمال معنا نه جمال صورت. صفرای غضب، پروای ادب را از او ستانده بود. چندان که ذهن آشفته بر زبان خفته اش شلاق میزد مرکب سخن رام نمی‌شد. کلمات سرکش و بی وقار از قفس مغز بیرون میجستند و بر شاخ زبان مینشستند. داوری‌های باژگونه تاریخی‌حفره‌های کلام را افزون تر کرده بود و خطیب از یکی‌بر نیامده در حفره دیگر می‌افتاد. با طلحه و زبیر در می پیچید و به جای علی‌با آنان می جنگید. دل اهل سنت را به دست نیاورده به درد آورد. خود را چون علی‌در محاصره دشمنان میدید و بدین خیال کج و قیاس باطل چنان مبتهج بود که مخالفان سیاست و ریاست خود را غاصبان مسند وصایت و ناقضا ن عهد ولایت پنداشت.


معرکه و مهلکهٔ غریبی بود. تماشاچیان از او انتظار حمله داشتند اما او قوت دفاع هم نداشت. هم نطق خشکیده بود هم منطق. نه خوب سخن میگفت نه سخن خوب میگفت.نه به نقل وفا میکرد نه به عقل. ناطقه و عاقله گویی با هم فرو خفته بودند. کار بدانجا کشید که کورکورانه دست در انبان فرسوده تاریخ کند و شخصیت‌های خفته را بر انگیزد وبیازارد و به آنان نقش‌های مجعول دهد و بر اجتهادشان مهر انحراف نهد و آیین ویژه خود را معیار داوری عمل دیگران سازد و انتقام گذشتگان را از معاصران بگیرد و با کبر تمام ،حق و باطل را در نزدیکی‌و دوری از خود تعریف کند و بدین حیله آب رفته مشروعیت را به جوی خشکیده ولایت باز گرداند.

آقای خامنه ای

وقتی‌بر سر کار آمدید، در خیال، شریعتی‌غرب ندیده‌ای را میدیدم که عنان سیاست را به دست گرفته است. فقه و فلسفه و تفسیر نمی داند، به عوض اهل تاریخ و هنر و بلاغت است. می‌گفتم همین نیکو است. فقیهان و فیلسوفان غالبا تاریخ نمی دانند و لذا به قول ابن خلدون نا اهل‌ترین کسان برای ریا ست اند. زمان که گذشت و استبداد نظری وعملی ،شما را به سؤء تدبیر و ستمگری کشا ند و مداحان و متملقان بر شما جوشیدند و ناصحان و ناقدان به زنجیرو زندان افتادند ونظم ملک پریشان شد وبانگ بینوایان بر آمد ودست تطاول حرامیان در اموال ونفوس بیگناهان گشوده شد، بر من آشکار شد که به دعا با خدا می‌گفتم ایرانی‌را از هلاکت و سلطانی را از سؤء سیاست برهان، اما طناب توحش که سخت تر شد و آتش اختناق که بالاتر گرفت دانستم کار فقط از دعا نمی‌رود. سالها نیک خواهانه نصیحت کردم و امیدوارانه دل به تاثیر بستم، اما "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" و بیمار رنجور تر شد. بیمار ما خیال اندیش شده بود. نصیحت ها را دروغ ودغلبازی ونقدها را توطئه وبراندازی می دید و جرم‌های جاسوسی و ناموسی برای ناقدان میتراشید و آنان را به زجر و زنجیر می کشید. مداحان را می خرید ونقادان را می درید ورقیبان را سر می برید. و چندان که نقد و نصیحتها بالا گرفت مالیخولیای دشمن ستیزی هم در او قوت بیشتر یافت. نه اینکه:


هر درونی که خیال اندیش شد‌ ------ چون دلیل آری خیالش بیش شد؟
پس در وعظ و نصیحت بسته شد‌ ------ امر "اعرض عنهم" پیوسته شد


پس به حکم خدا و خرد، اعراض کردیم و اعتراض کردیم.


سؤء تدبیر و طغیان ستم وزوال عدالت و بحران مدیریت وتراکم تطاول وتجاوز، کلاه گشاد مشروعیت را عاقبت از سر او برداشت و درماندگی و ناشایستگی او را در تدبیر ملک و تنظیم نظام آشکار کرد.ولایت معنوی که از ابتدا نداشت،ولایت سیاسی را هم در انتها درباخت. اما هنوز جامه جمیل خطابت بر تن داشت، تا نوبت به خطابه اخیر رسید. معلوم شد که نه فقط فقه و فلسفه و تفسیر کم می‌داند، تاریخ را هم کج میخواند. سخن را هم به اسلوب بلاغت نمیراند. از میوه ممنوعه ولایت خورده است و حالا چون آدم در بهشت، برهنه و بی‌پناه ،ایستاده است تا کی‌فرمان "هبوط" در رسد و راهی زمین شود.


و اینک ای "رهبر معظم"! من به شما می گویم که فرمان هبوط صادر شده و از آسمان به زمین رسیده است. بهشت ولایت دیگر جای شما نیست. صدای آدمیان صدای خداست. آیا صدای خدا را نمی شنوید؟


خوش تر آن است که مقام رهبری خود لبیک گویان ردای نا باندام ریاست را از تن بیرون کند‌و چون آدم ابوالبشر کلمات توبه را بر زبان آرد و از بهشت آسمانی ولایت آرام بر زمین رعیت بنشیند و با حوای خود آسوده زندگی‌کند و برادر کشی‌هابیل و قابیل را ببیند‌و راز دان تاریخ شود. بدین سان، دست کم، خطیبی باقی‌میماند تا فارغ از سودای ریاست به ارشاد و موعظت بپردازد و به عهد امانت وفا کند ،مگر دیگر بار با کرامت ورخصت مردم در" مسجد کرامت" تردد کند و به شکرانه سلامت "درویشان بی‌نوا را تفقّد کند".


یا خفتگان مجلس خبرگان سر از خواب غفلت بر آورند و بند اسارت بشکنند و روزگار ولایت جایره را به سر آورند. ولی آیا امید بستن به سرد مزاجان گرمخانه خبرگان ،که مشاطگان قدرت اند و رطب خوردگان ولایت، آب به غربال پیمودن و گره بر باد زدن نیست؟

--------------------------------------------------------------------
اما آن جریده دریده نگون بخت که گوش به فرمان بیت رهبری است وقتی‌جعل خبر کرد و مرا "مرتد" شمرد، دانستم که پا را از گلیم غصبی خویش دراز تر کرده است. منتظر نشستم تا از بیت ولایت اشارتی رود و فرمان " استرداد ارتداد" صادر شود. چون می‌دانستم که رهبری حکم تکفیر و ارتداد را از شوون ولایت می‌داند و بولفضولی دیگران را در این امرولایی حتا اگر فقیهان و مراجع باشند ،نه به خاطر عدالت بل به خاطر ولایت ،تحمل نمیکند. چنین شد و آن نگون بختان وادار به تکذیب شدند و کذب بر کذب انباشتند و پلیدی نخستین را به پلیدی دیگر شستند و بر آن اسکناس هفت صد تومانی که با تقلبی ابلهانه جعل کرده بودند مهر باطله زدند.با خود"حافظانه" میخواندم:


بشکر تهمت تکفیر کز میان برخاست‌ ------ بکوش کزگل و مل داد عیش بستانی
جفا نه شیوه دین پروری بود ،حاشا‌ ------ همه کرامت ولطف است شرع یزدانی


من از آن نسبت مکرر مجعول ابدا نرنجیدم و بر خود نلرزیدم چون ایمان خود را از عارفان گرفته‌ام نه از فقیهان. فقیهان باید بر خود بلرزند که جمعی‌بی‌فضیلت و بی‌ایمان چنین ریشخند فقاهت میکنند و سرمایه شان را بر سر بازار سیاست آتش میزنند. "ولیٌ امر مسلمین" باید پریشان شود و گریبان چاک کند که بز‌های لنگ پیشاپیش گلٌه میروند و بر تر از سلطان، فرس میرانند و خادمند و مخدومی میکنند. وبداند که دیری نخواهد گذشت که شاخ گستاخ این دشمنان خانگی جامه و عمّامه ولایت را هم بدرد و تاج سلطنت را بشکند و روزگار امارت را تباه کند.هلا تا کار را از دستش بیرون نیاورده اند گریبان خود رااز دستشان بیرون آورد وایرانی را از هلاکت وسلطانی راازسوء سیاست برهاند."صبا گر چاره داری وقت وقت است".


قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند‌ ------ بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
فتنه می بارد از این سقف مقرنس برخیز‌ ------ تا به میخانه پناه از همه آفات بریم
ربنا لا تسلٌط علینا من لا یرحمنا :خداوندا حاکمان بی رحم را بر ما چیره مکن.


عبدالکریم سروش

خرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه خورشیدی


منبع: وبسایت عبدالکریم سروش 


 


حکم واگذاری چهار نیروگاه دولتی دیگر صادر و ابلاغ شد

جـــرس: در راستای واگذاری شرکت ها و بخش های دولتی به بخش های خصوصی، طبق تصمیم روز شنبۀ دولت، چهار نیروگاه شهید منتظری اصفهان، بینالود، مشهد و تبریز، به بخش خصوصی واگذار خواهد شد.


به گزارش آفتاب نیوز، هیأت واگذاری در جلسه شنبه ٢۹ خرداد خود، با واگذاری صد درصد سهام شرکت تولید نیروی برق بینالود از طریق فرابورس با قیمت پایه هر سهم دو هزار و ۸٣۴ ریال موافقت کرد.


این هیأت همچنین حکم به واگذاری نیروگاه شهید منتظری اصفهان به ارزش کل دارایی ده هزار و ۶۶۴ میلیارد ریال با شرایط بیست درصد نقد و اقساط شش ساله داد.


تعیین قیمت پایه واگذاری صد درصد سهام شرکت مدیریت تولید برق شهید منتظری با قیمت پایه هر سهم ۶۶۸ هزار و ۷٣۴ ریال مصوب دیگر هیأت واگذاری در جلسه امروز خود بود.


هیأت واگذاری در ادامه جلسه شنبه قیمت پایه واگذاری صد درصد سهام نیروگاه تبریز به ارزش کل معادل ۷هزار و ۶٢۶ میلیارد ریال به صورت بیست درصد نقد را نیز به تصویب رساند.


واگذاری نیروگاه تولید نیروی برق مشهد به ارزش کل یک هزار و ۷۸۴ میلیارد ریال به صورت بیست درصد نقد، از دیگر مصوبات جلسه امروز هیأت واگذاری بود.


این هیأت، واگذاری کل سهام شرکت مدیریت تولید برق مشهد با ارزش کل نه هزار و ۹۸ میبلیون ریال را نیز در جلسه امروز خود به تصویب رساند.


گفتنی است، چند هفته پیش نیز، بعد از واگذاری بیست نیروگاه دولتی به بخش های خصوصی، نیروگاههای دولتیِ «سیکل ترکیبی گیلان»، «سیکل ترکیبی فارس»، «خوی»، «منتظر قائم»، «تبریز»، «طوس»، «مشهد» و «لوشان»، برای واگذاری به سازمان خصوصی‌سازی معرفی شدند.


لازم به ذکر است طی چند سال اخیر اکثر مناقصه های منتج به واگذاری بخش های دولتی به بخش خصوصی را، شرکت ها و افراد وابسته یا نزدیک به سپاه تصاحب کرده اند.




 


احضار یازده تن از دانشجویان معترض ٢٢ خرداد دانشگاه تهران به کمیته انضباطی

جـــرس: بنا به گزارش منابع خبری جرس، بعداز تجمع و راهپیمایی اعتراضی بیست ودوم خرداد امسال در دانشگاه تهران که به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، یازده تن از دانشجویان دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، به اتهام "ایجاد اغتشاش"، به کمیته انضباطی احضار شدند.


بر اساس این گزارش، در این تجمع که بعد از ظهر شنبه گذشته از مقابل دانشکده هنر آغاز شده و در سراسر دانشگاه ادامه پیدا کرد، دانشجویان با شعارها و پلاکاردهایی، اولین سالگرد جنبش سبز و شهدا و زندانیان سیاسی را گرامی داشتند.


متعاقب این تظاهرات، کمیته انضباطی دانشگاه تهران، دست کم یازده دانشجوی دانشکده ادبیات و تعدادی از دانشجویان دانشکده های دیگر را، احضار و تهدید به صدور احکام انضباطی سنگین کردند و همچنین به آنان هشدا دادند در صورت ادامه تجمعات و اعتراضات، بازداشت خواهند شد.


گفتنی است طی هفته گذشته و در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، دانشجویان دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و صنعتی شریف، با برگزاری تظاهرات و تجمعات روزانه و شبانه (در خوابگاهها)، یاد خیزش و تولد جنبش سبز را گرامی داشتند.



 




گفت و گوی تلفنی هاشمی، خاتمی، خمینی، موسوی و کروبی با آیت الله صانعی -

پس از حمله سازمان دهی شده لباس شخصی ها به بیت و دفتر آیت الله صانعی،  در شامگاه و سحرگاه 23 خرداد ماه جاری، شخصیت ها و رجال سیاسی و مذهبی کشور در تماس های تلفنی جداگانه با ایشان، ضمن ابراز تأسف از هتک حرمت صورت گرفته برای آیت الله صانعی آرزوی سلامتی و بهروزی نمودند.
 

 

  هاشمی رفسنجانی:این حادثه یکی از تلخ ترین حوادث روزگار ما بود

 آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری در تماسی تلفنی با آیت الله صانعی با تأسف بار خواندن حوادث سحرگاه روز 23 خرداد و هتک حرمت بیت و تخریب دفتر آیت الله العظمی صانعی اظهار داشت : « این حادثه یکی از تلخ ترین حوادث روزگار ما بود .»

وی همچنین با اشاره به بستری شدن آیت الله  صانعی در بیمارستان به دلیل عارضه قلبی، سلامتی و بهبودی کامل را از درگاه حضرت احدیت مسألت کرد.

همچنین حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی،  نیز در تماس تلفنی با آیت الله صانعی با ابراز تأسف شدید از حوادث شامگاه و سحرگاه 23 خرداد ماه و هتک حرمت حریم مرجعیت، سلامتی و بهبودی کامل این مرجع عالیقدر را از درگاه حضرت باری تعالی مسئلت نمود.
 

 سید محمد خاتمی: هتاکان و تخریب کنندگان خودسر نبودند

در ادامه واکنش شخصیت های سیاسی و مذهبی به هتک حرمت بیت و تخریب دفتر حضرت آیت الله  صانعی، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق، طی سخنانی با محکوم کردن این اقدام و بیان این که باید نگران اینگونه برخوردها باشیم گفت:« شما دیدید با بسیاری از جلسات عادی که جریاناتی آن را نمی‌پسندند چگونه برخورد کردند، شما دیدید در 14 خرداد نسبت به بیت امام و حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن آقا و شخص امام چه جسارت‌هایی شد و نیز همین روزهای قبل نسبت به جناب کروبی و بیت مرجعیت شیعه چه برخوردی انجام دادند.»
 

به گزارش پارلمان نیوز، خاتمی که در دیدار با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان اعتماد ملی سخن می گفت افزود:« سابقه حضرت آیت‌ الله صانعی روشن است و تاییدی که امام از ایشان کردند، ایشان از شاگردان خوب امام بودند، مسئولیت های بسیارمهمی داشتند و امروز تعداد زیادی مقلد دارند، وقتی این طور با بیت ایشان برخورد کنند باید نگران بود. نمی توانیم بگوییم اینها خودسر هستند که با آزادی و امنیت کامل هرگونه توهین و اهانت را انجام می‌دهند، اصول اخلاقی و اسلامی و قانون اساسی را زیر پا می‌گذارند و هیچ کس با آن‌ها برخورد نمی‌کند.آن‌ها مجهز به تجهیزاتی هستند که در اختیار افراد عادی قرار نمی‌گیرد، اینها مساله ساده‌ای نیست.»
 

تماس تلفنی مهندس میرحسین موسوی، و کروبی

در ادامه ابراز انزجار گروه ها و شخصیت های مختلف سیاسی و مذهبی از حوادث روز 23 خرداد و محکومیت هتک حرمت بیت و تخریب دفتر مرجع آیت الله  صانعی، مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام والمسلمین کروبی در تماس های جداگانه با ایشانه ضمن ابراز انزجار و تنفر از اهانت سازمان دهی شده عده ای معدود به مقام شامخ مرجعیت، دوام توفیق و سلامتی حضرت آیت الله صانعی را از خداوند منان مسئلت نمودند.

 


 




جرس: رئیس جمهوری فرانسه در دیدار با همتای روس خود گفت که کشورش آماده است بدون فوت وقت مذاکره با ایران را بر سر برنامه اتمی این کشور آغاز کند.

 


بنا به اعلام دفتر ریاست جمهوری فرانسه، نیکلا سارکوزی روز شنبه ۲۹ خرداد (۱۹ ژوئن) در جریان ملاقات با دیمتری مدودف در سن پترزبورگ گفت که هدف شورای امنیت سازمان ملل از اعمال دور تازه تحریم های علیه ایران تنبیه این کشور نبوده، بلکه این بوده است که رهبران ایران را به بازگشت به گفت و گوهای اتمی متقاعد کند.

به گزراش بی بی سی، دفتر آقای سارکوزی می گوید که این گفت و گوها بر اساس توافق ایران با ترکیه و برزیل در مورد جزئیات پیشنهادی مبادله سوخت و پاسخ دولت های آمریکا، فرانسه و روسیه به آن خواهد بود.

اتحادیه اروپا و دولت آمریکا در پی تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت، دور تازه ای از تحریم های یک جانبه اضافی هم علیه ایران اعلام کردند که با انتقاد روسیه مواجه شد.

آقای مدودف در این مورد گفته بود که مقامات کشورش در جریان مذاکرات شورای امنیت برای تشدید تحریم های ایران، تحریم های یک جانبه را نپذیرفته بود.
 


 




جرس: سازمان عفو بین‌الملل، در آستانه سالروز کشته شدن نداآقا سلطان با صدور بیانیه‌ای از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست قاتل ندا را معرفی کنند.

 


سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید: «یک سال پس از کشتن ندا آقا سلطان، کوتاهی مقام‌های ایرانی در به دست عدالت سپردان قاتل ندا، نمونه‌ای محکمی از فرهنگ معافیت از مجازات است که از زمان اعتراض‌های انتخاباتی سال ۲۰۰۹ گسترش یافته است.»

به گزارش فردا، سازمان عفو بین‌الملل تصریح می‌کند: «کشتن غیرقانونی ندا نه تنها مظهر نقض متعدد حقوق بشر ایرانی‌ها در طول سال گذشته است..... بلکه نشانگر خودداری مداوم دولت از به محاکمه کشاندن کسانی است که مسئول شکنجه و کشتن مخالفان دولت بوده‌اند.»

سازمان عفو بین‌الملل در ادامه می‌گوید: «با وجود انبوهی از شواهد ویدئویی و شاهدان عینی، مقام‌های ایرانی هیچگونه تحقیق مستقلی نه برای مرگ ندا و نه برای مرگ‌های بسیاری به دست نیروهای دولتی، از ماه ژوئن تا دسامبر ۲۰۰۹ انجام نداده‌اند.»

عفو بین‌الملل تصریح می‌کند: «مقام‌های ایرانی ادعاهایی که نیروی شبه‌نظامی بسیج را مسئول مرگ ندا ‌می‌داند، رد می‌کنند و به جای آن دسته‌ای از افراد و سازمان‌ها از جمله، بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، سی‌آی‌ای و حتی پزشکی که هنگام گلوله خوردن ندا به کمک او شتافت را متهم می‌کنند.»

در ادامه این بیانیه آمده است: «واکنش دولت به کشتن ندا اقدام خودخواهانه‌ای برای حفظ وجهه بوده است.»

سازمان عفو بین‌الملل همچنین خواستار آن شده است که مقام‌های ایرانی اجازه دهنده ناظران حقوق بشر سازمان ملل اجازه ورود به کشور پیدا کنند.

عفو بین‌الملل در این بیانیه خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی گفته است که تلاش آنها برای پاک کردن قرائن و شواهد، خللی در عزم مردم ایران را برای رسیدن به حقیقت و عدالت در مورد کشتن ندا و دیگران، وارد نمی‌کند.
 


 




یوسف حاجی میرزایی -

 

در چارچوب قوانین موجود کشور تهاجمات افرادی مانند لباس شخصی ها به حریم خصوصی افراد جرم محسوب شده و قوه قضاییه و ضابطین قانونی این قوه وظیفه برخورد و مجازات قانون شکنان را بر عهده دارند. سالها پیش در تیرماه 78 ورود لباس شخصی ها به خوابگاه دانشجویان در تهران رامی توان به نوعی مطلع حرکات غیر قانونی این افراد دانست. و پس از آن در برهه های مختلف لباس شخصی ها کماکان با تهاجم و خشونت بسیار به حریم خصوصی شهروندان حمله کرده و حقوق آنها را زیر پا نهاده اند. در مقابل همچون گذشته دستگاه قضایی هرگز یا نخواست و یا نتوانست این افراد را مورد پیگرد قرار داده و مجازات کند. به نوعی این افراد انگار از قوانین و مردم عادی بالاتر بودند و کسی نمی توانست از آنها بازخواست کند. با نگاهی به گذشته روشن است که این افراد هر گاه وارد عمل شده اند در حمایت از حاکمیت و علیه منتقدانی بوده که از سیاستهای قدرتمداران انتقاد کرده اند. تهاجم این افراد  به منتقدان حاکمیت و نیز عدم برخورد قانونی با این مهاجمین در طول سالهای گذشته نشان از آن دارد که این افراد مستقیما به بازوهای قدرت در لایه های فوقانی حاکمیت وصل بوده و آبشخور آنها فراتر از قانون است. جایی که قانون خود افراد هستند و قوانین نا نوشته دیکتاتور حکم می رانند. در آنجا  چماق های مقدس به کمک حاکمیت آمده و آنها را در رسیدن به اهدافشان یاری می کنند.

 

کارکرد چماقهای مقدس در طول چند سال گذشته برای حاکمیت دیکتاتوری بسیار پر اهمیت بوده است. آنها بدون طی مراحل قانونی و با استفاده از امکانات و تجهیزات ویژه ای اقدام به کاری می کنند که حاکمیت از دست زدن علنی به آن اعمال سر باز می زند. علت اینکه دیکتاتورها از این نوع برخورد حمایت می کنند بسیار روشن است. حمله به خوابگاه دانشجویان و یا سخنرانی ها و یا حریم خصوصی شهروندان از آن اعمالی است که هزینه های بسیاری برای حاکمیت خواهد داشت. لذا استفاده از اهرم لباس شخصی ها و زهر چشم گرفتن از منتقدان هم هزینه برخورد را برای حاکمیت کم می کند و هم آنها را به هدف خود که همانا خاموش کردن منتقدان است می رساند.

 

در 25 خرداد 88 میلیونها ایرانی در تهران به خیابانها آمدند و اعتراض خود را به سلطه حاکمیت بر سرنوشت خود نشان دادند. پس از آن عکس العمل حاکمیت در مقابل اعتراضات رو به خشونت آشکار نهاد. آنها اعلام کردند که برای حفظ نظم و نظام و امنیت مردم با معترضان برخورد کرده اند. اما در حقیقت همه می دانند که عمل حاکمیت در برخورد با معترضین نه برای امنیت مردم بلکه برای پاسداری و حفظ حریم دیکتاتور بود. یعنی حاکمیت با استفاده از نهادهایی که مسئول حفظ امنیت و نظم کشورند مبادرت به دفاع از خود کرد و نه مردم. می دانیم که امنیت دست اندرکارن و قدرت مداران نظام در عقب راندن خیل عظیم معترضان و وادار کردن آنها به قبول زور بوده است و نه برقراری نظم و امنیتی که از آن دم می زنند. یعنی امنیت تا وقتی امنیت است که خدشه ای به سیاستهای حاکمیت وارد نکند. اگر معترضان راهپیمایی سکوت برگزار می کنند و در خیابان بدون اینکه به حریم کسی تجاوز کنند حقوقشان را مطالبه می کنند مخل امنیت به حساب می آیند در عوض افرادی که به وحشیانه ترین وجه ممکن به حریم خصوصی افراد تجاوز می کنند هرگز از طرف حاکمیت دیده نمی شوند تا با آنها برخوردی صورت گیرد.

 

در  حمله های سازماندهی شده اخیر به بیوت مراجع آنچه مورد هجوم قرار گرفت حریم خصوصی این مراجع بود در برابر حفظ امنیتی که حاکمیت معتقد است از سوی این مراجع مورد دست درازی واقع شده. در 20 سال گذشته حمله لباس شخصی ها به اماکن و مراسم مختلف منتسب به اصلاح طلبان و منتقدان ولی فقیه روی داده است. سالهاست که امنیت در کشور به ابزاری برای احقاق منافع اقتدارگرایان مبدل گشته. به این معنی امنیت وابستگی تنگاتنگی با قدرت پیدا کرده است. در طول این سالها هر کس قدرتی داشته و یا وابسته به نهادهای قدرت بوده از امنیت هم برخوردار بوده است. به زبانی دیگر  نهادهای امنیتی مسئول تأمین امنیت تخت پادشاهی ولی فقیه بوده اند و بس. و نه امنیت مردم. در حقیقت این دیگر امنیت مردم نیست که نهادهای امنیتی سعی در حفظ و برقراری آن دارند بلکه آنها تا وقتی که حرکتی بر ضد نظام صورت نگیرد  زحمت دخالت و برقراری آرامش را به خود نمی دهند. با آنکه خود این تهاجمات  تنش آفرین است چون این قانون شکنی ها در راستای منافع کودتاچیان است مسئولان امنیتی دستوری برای برخورد و جلوگیری از آن ندارند. حمله وحشیانه به خانه شهروندان مشمول هیچ یک از بخشنامه ها و وظایف نهادهای امنیتی قرار نمی گیرد و در عوض ارسال یک ایمیل سالها زندان و شکنجه را در پی خواهد داشت.

 

استفاده ابزاری حکومت از نهادهای امنیتی و مقوله امنیت یکی دیگر از مظاهر توتالیتاریسم ولایت فقیه است که همچون مفاهیم دیگر در تعریف و تفسیر مورد دگردیسی و واژگونی قرار گرفته اند. آنچه در این میان برای حاکمیت ریسک دار و خطرناک است همانا نگاه ابزاری و برخورد دو گانه با مهمترین فاکتور همزیستی انسانها یعنی امنیت است. تعدیل وظایف نهادهای امنیتی و تبدیل آنها به چماق به جای تأمین امنیت در جامعه باعث بی اعتمادی فزاینده مردم به این نهادها و البته حاکمیت  شده و گسترش هرچه بیشتر حرکات و اعمال خودسرانه را در پی خواهد شد.

 

حمله های اخیر به مراجع و نیز برخورد با حسن خمینی را می توان دو گونه تعبیر کرد. اول اینکه آقایان با اینکه مدتهاست اعلام کرده اند جنبش مرده است و مجلس ختم آن را هم برگزار کرده اند هر شب کابوس آن را می بینند و از هرم وجودش خواب و خور ندارند.هر شب که دیکتاتور کابوسی می بیند فردایش چماقها روانه می شوند. آنها به رغم این اظهار نظرها از ترس هجوم دوباره مردم به خیابانها مرتب به خود می گویند جنبش تمام شده است و البته این را هم همیشه از هم می پرسند که: جنبش تمام شده نه؟ انگار دشمن  دشمن گفتن آقایان به واقعیت تبدیل شده و اکنون پس از سالها این دشمن خیالی آنها نه در خارج بلکه در داخل کشور متولد شده است.

 

دومین منظر تعبیر تهاجمات اخیر را باید در انتقام جویی کودتاچیان از افرادی دانست که طی این یک سال به انحا و اشکال مختلف حمایت خود را از جنبش و مردم اعلام کرده اند. ظاهرا غاصبین حقوق ملت از این افراد دل خونی دارند.

 

از سوی دیگر حکومت در این زمان به گونه ای سرخورده شده است که ممکن است دست به هر عملی بزند. با وجود فشار شکستهای بین المللی و ترس از جنبش و مردم امکان دارد رفتارهای دیکتاتور از کنترل خراج شده و بیش از پیش به وخیم تر شدن اوضاع  درونی اش بینجامد. و دور نیست هجوم افرادی به حریم خصوصی رهبران جنبش سبز و اجرای سنیاریوی دیگری مثل حمله به بیوت مراجع و دستگیری این رهبران به بهانه خواست «مردم». جنبش سبز همانگونه که در دل میلیونها ایرانی بارقه های امید نشانده برای کودتاچیان مبدل به کابوسی گشته که با گذشت هر روز بیشتر و بیشتر خواب و خور را از آنها گرفته و موجب شده است دست به اعمالی بزنند که نتیجه ای جز سیاه تر کردن کارنامه آنان نزد ملت ندارد. اعمالی که به جای اینکه دردشان را دوا کند بیشتر موجب وخیم تر شدن احوالشان خواهد شد.

 

 حاکمیت اظهار می دارد که این جنبش پایان یافته اما سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند. دلیل این همه سراسیمگی چیست؟

 

 

ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست

 


 




جرس:خانواده علی ملیحی در دیدار با دادستان تهران، ضمن انتقاد از بازداشت موقت طولانی‌مدت فرزندشان خواستار رسیدگی سریع‌تر به پرونده او شدند. 
 

خانواده علی ملیحی عضو دربند سازمان دانش آموختگان ایران، با جعفری دولت آبادی دادستان تهران دیدار و در خصوص آخرین وضعیت فرزندشان با وی گفتگو کردند.

به گزارش ادوارنیوز، در این دیدار خانواده علی ملیحی از بلاتکلیفی فرزندشان با توجه به گذشت بیش از پنج ماه از بازداشت موقت انتقاد کرده و خواستار تسریع در رسیدگی به پرونده شدند. این درحالی است که هفته گذشته همچنین دادستان تهران ضمن حضور در بند ۳۵۰ اوین با علی ملیحی ملاقات کرده است.

دومین جلسه دادگاه علی ملیحی دو تیرماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار می شود.

گفتنی است علی ملیحی، عضو شورای سیاست‌گذاری و مسئول روابط عمومی سازمان ادوار تحکیم وحدت روز ۲۰ بهمن ماه سال گذشته بازداشت و اولین جلسه دادگاه وی ۲۲اردیبهشت ماه برگزار شد که با اعتراض وی و وکیل‌اش به روند بازجویی‌ها و احضار بازجوی پرونده، دومین جلسه دادگاه به ۲ تیرماه موکول شد. 
 

 احضار فیروز یوسفی فعال مدنی آذربایجانی به بازپرسی دادسرای امنیت تهران

فیروز یوسفی فعال مدنی آذربایجانی در تهران روز دوشنبه 24 خرداد ماه، در شعبه سوم بازپرسی دادسرای امنیت تهران حاضر و به سوالات قاضی و بازجویان پاسخ گفت. 
 

به گزارش ساوالان سسی، حضور یوسفی در شعبه سوم بازپرسی دادسرای امنیت تهران پس از آن صورت می گیرد که مامورین مورخ 17 خرداد ماه، با مراجعه به منزل پدری این فعال آذربایجانی در مراغه احضاریه ای کتبی برای حضور وی در دادگاه به خانواده داده اند.  
 

اتهام یوسفی در احضاریه ای که برای وی فرستاده شده مشخص نیست و وی جهت اخذ پاره ای توضیحات به دادسرا فراخوانده شده است. 
 

این فعال مدنی در سال های گذشته در رابطه با شرکت در مراسم گرامیداشت ستارخان و نشر جزواتی در خصوص زبان، فرهنگ و تاریخ آذربایجان در تهران و پخش پیام تبریک سال نو به زبان ترکی در مراغه دو بار بازداشت و به قید وثیقه و ضمانت به صورت موقت از زندان آزاد شده است اما پرونده وی در دادگاه انقلاب تهران در جریان است. 
 

فیروز یوسفی درجه دار سابق نیروی زمینی ارتش و فعال مدنی آذربایجانی است که اخیرا به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و همکاری با گروه های تجزیه طلب و ترویج قومیت گرایی و پان ترکیسم در شهرهای تهران و مراغه بدستور کمیسیون رسیدگی به تخلفات کارکنان ارتش و به پیشنهاد حفاظت اطلاعات ارتش از اشتغال در ارتش ایران اخراج شده است.

تشدید بیماری امیر خسرو دلیر ثانی در بند 350 زندان اوین

بیماری برونشیت امیر خسرو دلیر‌ثانی، از فعالان ملی مذهبی و عضو شورای مرکزی جنبش مسلمانان مبارز، در زندان اوین تشدید شده است. 
 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، دلیر ثانی در تاریخ 13 دی‌ماه 1388 بازداشت شد. وی در فروردین‌ماه سال جاری و پس از گذراندن شش روز مرخصی به زندان اوین بازگشت. با تشدید بیماری برونشیت، سلامتی وی با خطر جدی روبه‌رو است. 
 

شعبه 28 دادگاه انقلاب امیرخسرو دلیرثانی را به اتهام "اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور" به چهار سال حبس تعزیری محکوم کرده بود. وی در حال حاضر در حال گذراندن چهار سال دوره‌ی محکومیت خود است.

اتهام جاسوسی، تلاش برای اعتراف گیری و ادامه وضعیت نامعلوم آرش سقر

آرش سقر از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در مناطق سنی نشین کشور که از ابتدای آذر ماه سال گذشته بازداشت شد، همچنان پس از گذشت هفت ماه، در وضعیتی نا‌معلوم در بند انفرادی زندان اوین بسر می‌برد. پیش از این کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در گفتگو با یکی از نزدیکان آرش سقر از تحت فشار بودن وی به علت ارتباط با مولوی عبدالحمید، رهبر اهل تسنن ایران خبر داده بود. 
 

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، آرش سقر که در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی کاندیدای ریاست جمهوری سال گذشته به عنوان رابط میان این ستاد با مردم اهل تسنن منطقه گنبد کاووس فعال بوده است، با گذشت بیش از هفت ماه از بازداشتش همچنان از حق قانونی داشتن وکیل نیز محروم است. این زندانی سیاسی در ایام زندان، تحت فشارهای روحی و روانی مجبور به اعتراف و انجام مصاحبه تلویزیونی مبنی بر ارتباط با عوامل بیگانه شده است. این فعال سیاسی بعد از بازداشت از محل کار خود نیز اخراج شده است. 
 

آرش سقر یکی از بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات است و اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد و ‬ با اتهام جاسوسی برای کشور ترکمنستان مواجه شده است. اتهامی که هیچگونه مدرکی دال بر صحت آن در پرونده این فعال سیاسی وجود ندارد. او دارای همسر و یک فرزند خردسال است.

محبوبه کرمی هفتم تیرماه محاکمه می شود

با تخفیف قرار بازداشت محبوبه کرمی ، فعال جنبش زنان ، تا روز دادگاه مخالفت شد . دادگاه وی ۷تیرماه، پس از ۱۲۰ روز از بازداشت وی، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار می شود.

 به گزارش تغییر برای برابری ،ژینوس شریف رازی، وکیل محبوبه که هفته گذشته موفق به مطالعه پرونده شد، طی تقاضایی درخواست تخفیف قرار بازداشت محبوبه را به وثیقه تقدیم دادگاه کرده است که این تقاضا پذیرفته نشد.

محبوبه کرمی از حال روحی و جسمی مساعدی برخوردار نیست و ادامه نگهداری وی در زندان نگران کننده است. این امر را جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، نیز در ملاقاتی که برادر محبوبه با وی داشته، تایید کرده و از حال روحی نامناسب محبوبه سخن گفته است.

محبوبه کرمی در تاریخ ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸ پس از تفتیش منزل و ضبط برخی از وسایل شخصی در خانه پدری دستگیر و روانه بند ۲ الف سپاه شد. وی بیش از ۸۰ روز در این بند نگهداری و سپس به سلول زندانیان سیاسی در زندان نسوان اوین (اتاق ۵ بند ۲ بالا) منتقل شد.


بی‌خبری مطلق از اعظم ویسمه

بی‌خبری مطلق از اعظم ویسمه وارد دهمین روز خود شده است.

 خانواده ویسمه در تماس با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت اعظم ویسمه، تاکید کردند که از ده روز پیش تاکنون هیچ تماسی با این خبرنگار اصلاح‌طلب بازداشت شده نداشته‌اند و به شدت نگران وضعیت جسمی و روحی فرزندشان هستند.

خانواده ویسمه با اشاره به بیماری معده و قلبی فرزندشان بیم آن دارند که این بی‌خبری مطلق ارتباطی با وخیم شدن وضعیت جسمانی اعظم ویسمه داشته باشد.

آن‌ها همچنین اعلام کردند که تاکنون علی‌رغم درخواستی که ارائه داده‌اند موفق به دیدار با دادستان تهران نشده‌اند.
 

انتقال مسعود لواسانی به بهداری اوین

مسعود لواسانی، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس که از مهر ماه در زندان به سر می‌برد، دچار بیماری آبله مرغان شده و بنا به خبرهای رسیده تا شب گذشته در بهداری زندان اوین به سر می‌برد.

 
به گزارش تا آزادی روزنامه نگاران، بروز حمله‌ عصبی و در پی آن وخامت حال این روزنامه‌نگار، به دلیل ابتلا به بیماری آبله مرغان در زندان اوین بوده است تا جایی که مسئولان زندان وی را به بهداری زندان منتقل کرده و در آن‌جا مشغول مداوای وی شده‌اند.

مسعود لواسانی، از تاریخ ۴ مهرماه سال گذشته در زندان به سر می‌برد و تا کنون حتا برای یک روز هم به مرخصی نیامده و دادگاه تجدید نظر وی را به ۶ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم کرده است.

وی به مدت ۱۰ سال سابقه‌ روزنامه‌نگاری در روزنامه‌هایی چون شرق، کارگزاران و اعتماد ملی را داراست و در خبرگزاری‌های مختلف نیز فعالیت کرده است.


دستگیری رییس واحد اسلامشهر آزاد

رییس واحد اسلامشهر دانشگاه آزاد اسلامی روز چهارشنبه، ۲۶ خرداد ماه بازداشت شد. 
 

خبرگزاری فارس با نشر این خبر، بازداشت علی بدرقه را مرتبط با درگیری‌های روز سوم خرداد و "گماشتن افرادی برای ضرب و شتم دانشجویان در ورود حجت‌الاسلام رسایی به این واحد دانشگاه" اعلام کرده است. 
 

این خبرگزاری هم‌چنین با اشاره با سفر خارج از کشور علی بدرقه به همراه مهدی هاشمی، از احتمال ارتباط این موضوع با بازداشت بدرقه نوشته است.

زهرا فرج زاده بازداشت شد

زهرا فرج زاده همسر آیت مهر علی بیگلو فعال بازداشتی آذربایجانی، روز شنبه 29 خرداد ماه پس از حضور در دفتر بازپرسی شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب تبریز دستگیر شد. 
 

به گزارش ساوالان سسی، دستگیری وی پس از آن صورت می گیرد که جهت ارائه درخواست تماس تلفنی با همسرش آیت مهرعلی بیگلو، که از 20 اردیبهشت ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز به سر می برد به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای تبریز مراجعه کرد. 
 

قاضی هاشم زاده رییس شعبه چهارم بازپرسی دادسرای تبریز پس از حضور فرج زاده در این شعبه دستور بازداشت وی به اتهام تبلیغ علیه نظام را صادر کرده اما به دلیل بازداشت او اشاره ای نکرده است. 
 

پیش از این نیز ماموران امنیتی حمیده فرج زاده کارمند بیمارستان شهید مطهری ارومیه و خواهر زهرا فرج زاده را در منزل پدریش در ارومیه بازداشت و به سلول های انفرادی زندان تبریز منتقل کرده بودند. 
 

منابع محلی گمان می برند بازداشت زهرا فرج زاده جهت وارد کردن فشار بر همسرش آیت مهرعلی بیگلو و پس از مصاحبه های وی در رابطه با وضعیت شوهرش که بیش از یک ماه از بازداشتش در بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز می گذرد، صورت گرفته است.

صدور حکم زندان برای یک شهروند کرد دراشنویه 
 

دادگاه انقلاب ارومیه یک شهروند کرد اهل اشنویه به نام احمد سلیمانی را به زندان محکوم کرد. 
 

به گزارش آژانس خبری موکریان، وی که هم اکنون در زندان ارومیه دوران محکومیت خود را می گذراند از سوی دادگاه انقلاب این شهربه تحمل یک سال زندان محکوم شده است.

احمد سلیمانی  به همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون متهم شده است.

صدور قرار وثیقه صد میلیون تومانی برای نصور نقی پور 
 

مسئولان قضایی برای نصور نقی پور، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر قرار وثیقه ی 100 میلیون تومانی صادر کرده اند. 
 

به گزارش هرانا، در حالی برای نصور نقی پور قرار وثیقه صادر شده است که وی از 11 اسفندماه سال گذشته تاکنون در بند 2 الف سپاه پاسداران محبوس است و علی رغم اتمام بازجویی ها در بلاتکلیفی به سر می برد. 
 

مسئولان طی این مدت جواب مشخصی به خانواده این وبلاگ نویس دربند نداده اند و وکیل وی نیز تاکنون هیچ گونه دسترسی به پرونده ی موکلش نداشته است. 
 

نصور نقی پور، طی سناریو سازی دستگاه امنیتی بر علیه فعالین حقوق بشر در تاریخ 11 اسفندماه 88 و همزمان با بازداشت چندین تن از فعالین حقوق بشر، با یورش ماموران به منزل پدری اش در شهر قزوین بازداشت و بلافاصله به زندان اوین منتقل شد. 
 

گفتنی است نقی پور که دانشجوی رشته الکترونیک است و در طی این مدت تنها یک بار و آن هم در ایام نوروز موفق به ملاقات با خانواده خود شده است.



 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته