-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

Latest news from Jaras for 06/29/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جـــرس: همزمان با تجمع گروهی از کارگران معترض در تهران، جمعی از کارگران پالایشگاه آبادان در جنوب ایران نیز، بدلیل بیکاریِِ خود، در مقابل در اصلی آن پالایشگاه دست به تجمع زده و باعث انسداد موقت در و توقف عبور و مرور شدند.


به گزارش منابع خبری جرس، صبح دوشنبه هفتم تیرماه، حدود یکصد تن از کارگران آن واحد صنعت نفت مهم کشور، در اعتراض به بیکاریِ خود توسط مقامات مسئول، در مقابل در اصلی پالایشگاه آبادان تجمع کردند که بعداز ساعتی نیروی انتظامی در محل تجمع حضور پیدا کرد و کارگران بدون ایجاد درگیری صحنه را ترک کردند.


در اقدام بعدی، کارگران معترض با تجمع و با دراز کشیدن مقابل درب ورودی، کاملا مسیر رفت و آمد را مسدود کردند .


در جریان این اقدام، دو نفر از کارگران که در حال فیلم گرفتن با موبایل خود از تجمع بودند، توسط چند لباس شخصی و با ضرب و شتم مجبور به سوار در یک دستگاه ماشین شده و هنوز خبری از مکان دستگیری و وضعیت آنها منتشر نشده است.


امروز همچنین گروهی از كارگران كارخانه پارس‌متال تهران، در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات معوقه و اخراج خود، از بامداد در مقابل دفتر ریاست‌ جمهوری واقع در میدان پاستور تهران دست به تجمع زدند. دلیل تجمع اعتراضی سیصد نفر از مجموع ۴۵۰ كارگر كارخانه پارس‌متال، اعتراض به پرداخت نشدن بیش از پنج ماه مطالبات معوقه، و همچنین تصمیم كارفرما به اخراج كارگران قراردادی آن واحد تولیدی بود.


خبرگزاری ایلنا گزارش داده بود که "تنها درسه ماه ابتدای سال جاری، به دلیل كاهش قدرت خرید مردم، از میزان تولیدات بسیاری از كارخانه‌ها كاسته و در نتیجه كارگران بسیاری بیكار شده‌اند."



 


اخبار زندانیان سبز
جرس: در حالی‌که امروز آخرین روز از هفته قوه قضائیه است و در روزهای اخیر مسئولان این قوه درباره فضائل قوه قضائیه سخنرانی‌های فراوانی انجام داده‌اند؛ همچنان بسیاری از زندانیان بعد از انتخابات وضعیت نامشخصی دارند.


به گزارش پارلمان‌نیوز، علی‌رغم تاکیدات فراوان مسئولان قوه قضائیه بر اجرای قانون بدون تاثیرپذیری از جریان‌های سیاسی و استقلال این دستگاه قضا در سخنرانی‌های روزهای اخیر، اکثر خانواده‌های زندانیان بعد از انتخابات از برخوردهای صورت گرفته با عزیزان دربندشان، جلوگیری از تماس، جلوگیری از ملاقات، به درازا کشیدن رسیدگی به پرونده قضایی آن‌ها و در نتیجه بلا تکلیفی و ده‌ها مورد اینچنینی شکایت دارند.


در همین راستا خانواده اعظم ویسمه و محمدرضا جلایی‌پور بشدت نگران وضعیت فرزندانشان هستند و مشخص نیست که این دو نفر در چه وضعیتی به سر می‌برند.

 

پدر و مادر اعظم ویسمه که بعد از بازداشت فرزندشان دچار لطمات سخت روحی شده‌اند، در بی‌خبری مطلق از دخترشان که از خبرنگاران پارلمانی اصلاح‌طلب است به سر می‌برند.

 
از سوی دیگر هیچ خبری بعد از اولین و آخرین تماس محمدرضا جلایی‌پور که پرونده او مختومه شده بود و برای سفر به خارج از کشور برای ادامه تحصیل می‌رفت و به ناگهان بازداشت شد، در دست نیست.


بلاتکلیفی سلمان سیما در بند ۳۵۰ اوین

 
سلمان سیما عضو سازمان دانش آموختگان ایران که از ۲۲ خردادماه سال جاری برای دومین بار طی یک سال گذشته بازداشت شده است، در وضع بلاتکلیفی در بند ۳۵۰ اوین نگهداری می‌شود.

 

به گزارش ادوارنیوز، در پی اعتصاب غذای چند روزه سلمان سیما در بند ۲ الف که طی آن وی سه بار جهت تزریق سرم به بهداری منتقل و یک بار نیز تا آستانه وضعیت کما و بی هوشی پیش می رود، این فعال دانشجویی دانشگاه آزاد به بند عمومی ۳۵۰ منتقل و به اعتصاب غذای خود پایان می دهد.

 

این درحالی است که قرار بازداشت موقت سلمان سیما در ابتدا به صورت پنج روزه صادر شده است و هم اکنون با گذشت ۱۷ روز از بازداشت مجدد وی در وضعیتی کاملا بلاتکلیف و با پایان بازجویی ها در بند عمومی ۳۵۰ محبوس است.


بهزاد حیدری آزاد شد


بهزاد حیدری دانشجوی رشته کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر و از اعضای انجمن اسلامی این دانشگاه که در تجمع اعتراضی روز ۲۲ خرداد در میدان انقلاب بازداشت شده بود امروز بعد از ۱۵ روز انفرادی آزاد شد.

 

به گزارش دانشجو نیوز، حیدری پیش از این در سال ۱۳۸۵ به علت فعالیت های دانشجویی خود از جانب کمیته انضباطی دانشگاه به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.

 

به علت عدم حضور قاضی، جلسه دادگاه محبوبه کرمی برگزار نشد

 

پس از گذشت نزدیک به 120 روز از بازداشت محبوبه کرمی، فعال کمپین یک میلیون امضاء، دادگاه وی که قرار بود هفتم تیرماه برگزار شود، به تاریخ 18 مرداد ماه موکول شد.

 

به گزارش تغییر برای برابری، با وجود حضور محبوبه کرمی در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران، به دلیل عدم حضور پیرعباسی، قاضی دادگاه و فراهانی نماینده دادستان، جلسه دادگاه وی برگزار نشد.

 

در حال حاضر، حدود چهار ماه است که محبوبه کرمی در بازداشت موقت به سر می برد، و با اینکه از مشکلات جسمی رنج می برد، قاضی پرونده حاضر به تقلیل قرار نیست.


محبوبه خوانساری آزاد شد

 

بعدازظهر امروز، محبوبه خوانساری با سپردن وثیقه آزاد شد.

 

به گزارش پارلمان‌نیوز، محبوبه خوانساری از خبرنگاران حوزه شهری بود که دهم خرداد ماه و همزمان با اعظم ویسمه بازداشت شده بود.

 

محبوبه خوانساری نیمه شب 10 خرداد 89 بازداشت شد. وی همکاری با روزنامه‌های کلمه سبز، هم میهن و شرق و نیز خبرگزاری میراث را در کارنامه خود دارد.


انتقال حامد برائی زندانی کرد به زندان مرکزی سقز

 
حامد برائی زندانی کرد که حدود دو هفته پیش بازداشت شده بود روز پنج شنبه از بازداشتگاه به زندان مرکزی سقز منتقل شد.

 

به گزارش آژنس خبری موکریان، اتهام نامبرده همکاری با یکی از احزاب غیر قانونی عنوان شده است.


گفتنی است حامد برائی پیشتر نیز به اتهام همکاری با احزاب مخالف از سوی دادگاه انقلاب به زندان محکوم شده بود.


تماس تلفنی نورا نبیل‌زاده و تفهیم اتهام به وی

 
 نورا نبیل زاده، شهروند بهایی ساکن مشهد، طی تماس کوتاهی با خانواده‌‌اش، از تفهیم اتهام خود خبر داد.

 

به گزارش رهانا، وی که در تاریخ یکم تیرماه و پس از برگزاری جلسه‌ای رایگان و خدماتی برای کودکان پرورشگاهی در مشهد بازداشت شده بود، روز گذشته ضمن تماس تلفنی کوتاهی از تفهیم اتهام خود سخن گفت.

 

لازم به ذکر است که همچنان فشار بر شهروندان ایرانی بهایی درحال افزایش بوده و اخیرا این مساله در شهر مشهد با گسترش بازداشت‌ها، وارد فاز جدیدی شده است.

 


 


جـــرس: عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و فرزند شهید بهشتی معتقد است "از جمله وظایف احزاب این است که کابینه سایه تشکیل بدهند و اگر حکومتی می‌خواهد آینده‌نگرانه عمل کند باید اطلاعاتی در اختیار آنها بگذارند تا بتوانند برای تدوین برنامه‌های خودشان تلاش کنند و نگاه فعلی به این مسائل، یک نقصان اساسی به شمار می‌آید."


دکتر محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، و فرزند شهید آیت الله بهشتی، در گفتگویی با روزنامه آرمان به مناسبت هفتم تیرماه خاطرنشان می کند "اساسا اندیشه ائتلاف در آغاز پیروزی انقلاب و در موضوعی همچون انتخابات ریاست جمهوری، اولین بار توسط شهید بهشتی مطرح شد."


فرزند شهید بهشتی در پاسخ به پرسش روزنامه صبح تهران مبنی بر اینکه "شهید بهشتی در تعیین سازوکار داخلی حزب چه استراتژی را دنبال می‌کرد؟ آیا از منظر ایشان در درون حزب یک ساختار دموکراتیک پذیرفته شده بود؟"، می گوید: "وی در مورد جذب افراد برای همکاری در حزب خیلی تلاش می‌کرد و حتی افرادی در مرکزیت حزب فعال بودند که گاه نسبت به حضور آنها خیلی انگیزه مثبتی هم نداشت اما علت ادامه این همکاری اعتقاد ایشان به کار جمعی بود تا آنجا که وی از من خواست از فردی برای همکاری و مشارکت در حزب دعوت کنم که بارها علیه حزب صحبت کرده بود، اما برای ایشان اصل حرکت جمعی اصل بسیار مهمی بود. حاضر بود که کندتر حرکت کند اما با جمع حرکت کند. حاضر بود خلاف رای و نظرش در جمع تصمیم گرفته شود و او خودش را ملتزم به آن تصمیم می‌دانست به دلیل اینکه به نحو واضحی ایشان به نقطه ضعف ما در کار جمعی آگاهی و وقوف پیدا کرده بود."


بهشتی ادامه داد "من قبل و بعد از انقلاب در عرصه اجتماعی – سیاسی و حتی در عرصه خانوادگی یک مورد به خاطر ندارم که شهید بهشتی گفته باشد چون فلان سابقه، مرتبه علمی یا مسئولیت را دارم و یا چون روحانی هستم یا مسئول خانواده هستم، بنابراین شما باید این کار را انجام دهید."


این استاد فلسفۀ دانشگاه تهران پیرامون اینکه "راهبردهایی که شهید بهشتی در تاسیس و تداوم فعالیت حزب جمهوری اسلامی به کار گرفت چه نتایج مثبتی برای جامعه ما به دنبال داشت؟"، خاطرنشان می کند "... تحزب‌هایی که بر مدار نوعی نگاه روشنفکرانه نسبت به حرکت سیاسی – اجتماعی شکل می‌گیرد، به زودی در معرفی این خط می‌گیرد که تبدیل به حلقه‌ای متشکل از افرادی نبود که خودشان را به نوعی بالاتر و فهیم‌تر از جامعه و آینده‌نگرتر از آن تلقی می‌کنند. چنانکه حضور جدی مردمی برای آنها مسئله ثانوی می‌شود به این معنا که نگاه به حضور مردم بیشتر ابزارانگارانه می‌شود. به گونه‌ای که دیگران را برای عملی کردن مقاصدی می‌بینند که توسط جمعی تعیین می‌شود و من این وضعیت را یک آفت جدی تلقی می‌کنم. به ویژه در سال‌های اخیر کمابیش مجموعه‌هایی تشکیل شده اما نتوانست پیوند روشنی با مردم برقرار کند. درست به همین دلیل در عرصه اجتماعی مشخصا این احساس در میان مردم مطرح شد که این تشکل‌ها تا چه اندازه بازگوکننده مسائل ما هستند و به سرعت با طرح این سوال رابطه مردمی از دست رفت...تلقی مرحوم شهید بهشتی از حزب ابزاری نبود که تنها برای در اختیار گرفتن مراکز تصمیم‌گیری قانونی کارآمدی دارد بلکه درست نقش حزب را در برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری و تربیت افراد می‌دانست."


فرزند شهید بهشتی تاکید می کند "از جمله وظایف احزاب است که کابینه سایه تشکیل بدهند و توضیح دهند که اگر بخواهند مسئولیت را عهده‌دار شوند فلان فرد مسئولیت کدام بخش را بر عهده دارد و حتی معتقدم نظامی که می‌خواهد آینده‌نگرانه عمل کند باید اطلاعاتی در اختیار آنها بگذارند تا بتوانند برای تدوین برنامه‌های خودشان تلاش کنند. همه اینها از جمله کارکردهای مطلوب نزد شهید بهشتی بود. می‌بینیم که نگاه جامعه ما به مسائل و عدم توافق در سیر حرکت جمعی یک نقصان و مانع اساسی به شمار می‌آید. در حالی که اساسا حرکت موفق حزبی منوط به این مسئله است."


گفتنی است موارد فوق در حالیست که برخی مقامات کشور معتقدند احزاب حق دخالت و ورود به مسائل کشور را ندارند و شرایط تحدید و دشواری ادامه فعالیت و حیات احزاب کشور را فراهم می کنند .


 


  جرس: زهرا رهنورد در رابطه با خبر حکم اعدام زینب جلالیان در پیامی اظهار امیدواری کرد که فقط این مجازات برای زینب جلالیان شایعه باشد وگرنه بیایید یک بار برای همیشه شمشیر را نه از رو ببندید و نه از زیر و به جای آن با لبخند پر محبت به روی ملت بنگرید.


متن کامل پیام زهرا رهنورد که در اختیار جرس قرار گرفت به این شرح است:


این روزها شایعه اعدام زینب جلالیان بر سر زبان هاست. چرا؟ آیا زینب جلالیان عضو گروههای به اصطلاح محارب بوده است؟ آیا زینب جلالیان تاکنون اسلحه در دست داشته است؟

آیا فقط دو سال پیش کاغذ و قلم و پوستر تبلیغاتی را به عنوان یک مبلغ گروهی با خود حمل می کرد؟

آیا خدا را خوش می آید و شایسته است یک زن را که مظهر رافت و لطافت درهستی و در هر ملتی است، نابود و از از صحنه روزگار حذف کرد؟ به خصوص که
زینب یک دختر جوان است.

یک دختر جوان، چقدر از اطلاعات ، آگاهی، تاریخ شناسی، قوم شناسی و نظایرآن بهره مند است؟

آیا واقعا او بی گناه است یا با گناه؟ آیا اقدام او با مجازاتش متناسب است یا نه؟ و نهایتا،آیا بهتر نیست برای همه به ویژه زنان و جوانان فرصت های جدیدی را در اختیار نهاد تا بتوانند خود را و جایگاه خود را هم در نظام هستی وهم در نظامات سیاسی و اجتماعی بازیابند؟

آیا بهتر نیست نظامی که به نام جمهوری اسلامی مزین است، قلب های دردمند مادران و تب و تاب جوانان را دریابد و با محبت با آنان رفتار کند؟

آیا بهتر نیست که از طریق فرهنگ و آموزش، روح و روان و اندیشه ها به بالندگی دعوت شود تا اینکه به اعدام اعدام و امحاء آنان اندیشیده شود؟

باید برای زینب و زینب ها یی که در انتظار مجازات مرگ هستند اندیشید.

امروز بیش از دو سوم کشورهای جهان با این مجازات وداع کرده و مجازات دیگری جایگزین کرده اند. این نوشته را مجال آن نیست اما می دانم که در این خصوص اندیشیده اند و بحث های فقهی و دینی آن را کارشناسان نوشته اند. 

اکنون در مقام ورود به لزوم تجدید نظر در مجازات مرگ نیستم اما می دانم تجربه نشان داده است بسیاری از اعدام شدگان به ارشاد احتیاج داشته اند اما اعدام دریافت کرده اند.

امید است که فقط این مجازات برای زینب جلالیان شایعه باشد وگرنه بیایید یک بار برای همیشه شمشیر را نه از رو ببندید و نه از زیر و به جای آن با لبخند پر محبت به روی ملت بنگرید.

 


 


جرس: علی طاری رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی که در فروردین سال جاری پس از احضار به اداره اطلاعات شهرستان بابلسر بازداشت شده بود روز گذشته  آزاد شد.
 

 

به گزارش جرس؛ پزشکان زندان متی کلای بابل در روزهای گذشته بارها درمورد وضعیت نامساعد علی طاری به مسئولان زندان متی کلا و دادستانی بابل هشدار داده بودند، ولی مسئولان دادستانی و دادگستری بابل تحت فشار اداره اطلاعات استان مازندران از اعطای مرخصی استعلاجی به وی ممانعت کردهاند.

بر اساس این گزارش سرانجام صبح دیروز علی طاری از زندان به مرخصی آمد.

جمع زیادی از فعالان سیاسی بابل، دانشجویان و جوانان سبز با حضور در منزل این فعال سیاسی  از مقاومت او در زندان تقدیر کردند.


 


جرس: آیت الله خامنه‌ای با پیشنهاد رئیس قوه قضاییه برای عفو و تخفیف مجازات 708 نفر از محكومان دادگاه‌های عمومی، انقلاب و سایر محاكم موافقت كرد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری، همزمان با ایام ولادت امام اول شیعیان، آقای خامنه‌ای با عفو و تخفیف مجازات هفتصد و هشت نفر از محكومان دادگاه‌های عمومی و انقلاب و سایر محاكم موافقت كردند.

 

آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه طی نامه‌ای به رهبر انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو 708 نفر از محكومان را كه در كمیسیون مربوط، واجد شرایط لازم تشخیص داده شده‌اند ارائه كرده بود كه مورد موافقت وی قرار گرفت.
 


 


یک خواننده

 :مروری بر راه های آگاهی بخشی در متن خفقان

مبارزات و نافرمانی های مدنی غیر قابل تعقیب و مجازات، لیکن فلج کنندۀ دولت نامشروع با ضرورت اتحاد جمعی در انجام آنها · تخلیه کامل سرمایه ازحسابهای بانکی، عدم سرمایه گذاری وعدم مشارکت در امور حکومتی،عد م پرداخت قبوض آب، برق، تلفن و گاز طی چند دوره، مصرف زیاد برق بین ساعات 20تا24 (درصورت قطع برق راهپیمایی،شعارنویسی یا الله اکبر از بامها و اعتراض در مقابل ادارات برق)، تکثیر وپخش اعلامیه، شعارنویسی روی اسکناس و دیوار واماکن و وسایل نقلیه عمومی، ارسال بلوتوث، تماس تلفنی، مکاتبه وارسال نامه واطلاعیه برای مسوولین ونماینده های مجلس، علمای دینی داخل وخارج کشور وخبرگان رهبری، مکاتبه و تماس و اطلاع رسانی و اعمال فشار مکرر به سازمانها و نهادهای بین المللی، شرکتها و رهبران دینی و پاپ، کم کاری و اعتراض و اعتصاب ، تحصن داخلی و خارجی، افشاگری مفاسد انتخابات و سرکوبها و ارعاب و خفقان و زندان و شکنجه، (اجتماع همزمان در 7 میدان اصلی و زنجیر انسانی از تجریش-راه آهن).
 
افشاگری و گذاشتن پیام و اعتراض روی پیامگیرهای کلیه ارگانها وعموم دستگاهها (مجلس-قضاییه-ریاست جمهوری- صدا و سیما- روابط عمومیها- 110-137 شهرداری و تماس و اعلام اعتراض به کلیه شماره های ممکن دولتی و خصوصی به ویژه با وابستگان حکومتی) · مکاتبات متعدد وگروهی با روسای کشورها واعلام عدم مشروعیت این دولت وحضور گسترده واعتراض درصورت مسافرت آنها به هر کشور. · ایجاد بانک اطلاعاتی و اعلام مکرر درخصوص شناسایی ضاربین و سرکوبگران از روی عکسها و فیلمها و شهود؛ با درج نام و مشخصات و اقدامات و مفاسد و آدرس وماشین وبستگان کارکنان بسیج، سپاه و به ویژه لباس شخصیها وعوامل مخفی وپوششی وابسته به حکومت در داخل و خارج و اعمال فشار به آنها از طریق تماس، مکاتبه و غیرۀ فعالان از داخل و خارج از کشور. 

اتحاد درحمایت از آسیب دیدگان وخانواده فعالان سیاسی وتحت فشار قرار دادن دولت نامشروع در تحقق وعده ها، بویژه مجازات مفسدین خاص. · اتحاد وفعالیت همه اساتید وکارشناسان توانمند در امور کامپیوتر و اینترنت جهت ایجاد اختلال و هک کردن سایتهای وابسته به حکومت، سیستمهای اطلاعاتی ونظارتی وقضایی،دولتی، صداو سیما، شبکه های خبری، جراید و.. وفعالیت و اطلاع رسانی مضاعف سایتها و وبلاگ نویس ها. · ایجاد مجموعه اطلاعاتی جهت دسترسی رایگان کابران به تعداد کثیری ایمیل برای ارسال سریع و راحت اطلاعات و اسنادهماهنگی و افشاگری. · هوشیاری و اطلاع رسانی فوری در مورد دسیسه ها و ترفندهای اطلاعات حکومتی و افشای فوری آنها. 

افشاگری بین المللی نام شرکتها و دولتهای طرف قرارداد و حامی سرکوب، جاسوسی، فیلترینگ و پارازیت و ... مکاتبه با آنها و اعمال فشار برای پایان دادن به این اقدامات وهشدار که دشمن ملت ایران شناخته خواهند شد. تحریم کالا و خدمات تبلیغی از صدا و سیما و جراید حکومتی. · افشاگری و اطلاع رسانی توسط تمامی کارکنان و مسوولین باشرف شاغل در دستگاهها و مخالف کودتا،از مسایل پشت پرده ومفاسد ومقاصد آنها. · حمایت بی دریغ و همدلی همه ایرانیان و بویژه فعالیت بین المللی ایرانیان خارج از کشور با توجه به محدودیت های داخلی. 

لزوم همکاری فراوان شعرا و هنرمندان و به خصوص خوانندگان و سینماگران در خلق کارهای تاثیر گذار فردی وگروهی داخلی و بین المللی.. · افشای مفاسد ومقاصد پشت پرده خصوصی سازی و قصد انعقاد قراردادهای بزرگ دولت نامشروع با برخی کشورها جهت جلب حمایت آنها. · تحریم مردمی وعمومی هر نوع معامله، معاشرت و خدمت رسانی به حامیان دولت نامشروع،دروغگویان صداوسیما وهر ارگان وابستۀحکومت. 

استفاده از هرتجمع برای اعتراض واعلام بی لیاقتیها ومفاسد مالی و روابط نسبی و ظلمهای دولت نامشروع، به ویژه سفرهای نمایشی استانی. · انفجار موج گستردۀ مبارزات مدنی همزمان با واکنشهای حکومتی مثل برخورد با رهبران جنبش یا تنفیذ حکم دولت نامشروع توسط رهبر عادل! · لزوم تداوم مبارزات حتی در صورت برخورد حکومت با رهبران جنبش والبته این بار با قدرت و استحکام بسیار بیشتر. · ارسال نامه های متعدد و سرگشادۀ اعتراض آمیز به دولت نامشروع، وزارتخانه ها، ارگانها، نهادهای رهبری، قضایی و امنیتی و غیره.
 
گذاشتن پیام افشاگری و اعتراضی روی پیامگیرهای تمامی شماره های دولتی 113و 110و137 وصدا و سیما ... از تلفن همگانی و خارج و ارسال پیامک متعدد. · مکاتبه و ارسال نامه های سرگشاده و خصوصی به پایگاههای بسیج، سپاه، مسجد و افراد، ضمن اولتیماتوم و اتمام حجت در خصوص اطلاع رسانی و افشای مفاسد، آدرس، مشخصات و نوع روابط و عملکرد آنها.مهمتر از همه؛ رفع نواقص و تکمیل این متن توسط کارشناسان و اعمال ابتکار و خلاقیت حرفه ای و اطلاع رسانی مستقیم و غیر مستقیم در زمینه راههای نافرمانی و مبارزه مدنی و اجرای آنها.با ارسال به همه و از هر طریق؛ احقاق حق مردم و عدالت و آزادی را حمایت نمایید.

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

 


 


 

 

Before being killed by a gunshot wound near a Basij station on June 15, 2009, Moharram Chagini lived with his family in a working class neighborhood in southern Tehran. One year after the death of his brother Moharram, Ali talked to Masih Alinejad from Jaras on his family’s ordeals and sorrows. He explained how they repeatedly requested to meet with opposition leaders but never received any replies. Ali added that his repeated efforts to get the word out about a working class martyr were ignored by the media inside and outside Iran.

 

INTERVIEW

 

Translation by RAHANA

 

Masih Alinejad: Mr. Chagini, a year has passed since your brother was killed during a protest on June 15, 2009. What is your most bitter memory from the day your brother’s body was given to you at the morgue until the present, and with the judicial authorities still refusing to reveal the name of your brother’s killer?

 

Ali Chagini: There are plenty of bitter memories. We have experienced them one by one: the day my brother was shot outside the Meghdad Basij Station on Azadi Avenue, but his body was dropped off in the suburbs; the night I had to get an undertaker to bury the body without telling the public what we had done; the day we found out that instead of finding my brother’s killer they focused on silencing us with blood money; and the day I realized no one was going to be held accountable.

 

Alinejad: Can you give us an example of how media coverage can help ease the pain of the families of slain protesters?

 

Chagini: We identified Moharram’s body at Kahrizak morgue three nights after the initial announcement that he was shot during the protest. In spite of the fear that reigned over Iran, I contacted certain journalists in Iran as well as journalists who worked for the media outside the country.

 

I told them, “They killed my brother. I want the world to know that they killed my brother for protesting.” In order to prove my word, I informed them that Moharram’s name was on a list published by Norooz website [a website close to the Islamic Participation Front]. I told them that I would send the video footage we had in our possession that showed how my brother was killed. With the help of a few journalists in Iran, I sent the video footage of my brother to BBC and VOA. I am not sure why they all failed to hear our voice.  This was how we began to be isolated and trust no one.

 

Alinejad: Perhaps it was difficult for journalists to confirm the authenticity of the evidence or to be sure that you were Moharram’s real brother so that your words could not be used later to discredit the family?

 

Chagini: I gave our phone numbers to the television stations I contacted. It would not have been hard to confirm our information with [journalists] who would came to our house during those days.  But what can we expect? At the end of the day, they were only doing their job. We were all saddened after watching the video showing Neda’s death. It was thanks to the journalists that the world became aware of her death. But, I keep asking myself why none of the networks that show Neda’s death hundreds of times ever show my brother who was killed before Neda.  Why did Neda become a symbol and there was no mention of Moharram and others who were killed?

 

I don’t know. There could be many reasons. I have a lot of respect for Neda. Before seeing the footage of my brother being carried away by the crowd and when I did not see any videos or pictures of him on the Iranian or international media, Neda had become a symbol for me too. But all I want to say is that when the people, the journalists, and even the movement’s leadership only mention the name of one person who was killed, then the result is that Ahmadinejad and Mottaki are only confronted with pictures of Neda when they travel to other countries. It is not difficult for Ahmadinejad and Mottaki to deny the death of one person. Why did the people fail to act in a way that would lead to Ahmadinejad being confronted with a hundred pictures instead of one? Our government is well aware that no matter where they go they will be asked about Neda. Therefore, they have prepared answers for that particular question. However, it will be impossible for them to continue their denial if they know that, inside and outside of Iran, people are carrying hundreds of pictures – that they will be asked about each and every protester killed. They will no longer be able to claim that all these people were killed by the Americans, the Israelis, or the MKO.

 

Alinejad: Have you ever asked to meet with Ahmadinejad and his cabinet members to tell them what you have just told me?

 

Chagini: Throughout the past 12 months, I have tried to meet with Mousavi. I had many things to tell him and Karroubi. Unfortunately, I never received an answer. If in the past I thought some politicians were different, today I have come to realize that all politicians are the same and do not care about the people.

 

Alinejad: Mousavi does not hold any official office.  Why do you want to meet with someone who has no power instead of meeting with authorities?

 

Chagini: During the past year, we have gone through some very hard times. I needed to tell Mousavi that not acknowledging the families of killed Iranians proves that his way is no different than Ahmadinejad’s. They all need the people until they gain power.

 

Will you publish what I say? Since I have not been able to talk to Mr. Mousavi face-to-face, I want you to publish these words so that they reach his ears.

 

Alinejad: They will be published in their entirety. Please tell us what the most important point is that you want Mr. Mousavi to know?

 

Chagini: I want to say that it is as if I know in advance how the story will end: Mousavi and Karroubi will step aside and the government will emerge more powerful. Maybe Mousavi and Karroubi’s resignation will be admired by some people, but it means that the blood of the young people who come out for change and perseverance will be wasted.

 

Alinejad: As someone whose brother was killed during a protest, do you believe that Mousavi and Karroubi should be held accountable if they call on the people to come out even though they risk being killed?

 

Chagini: Fars News [news agency with close ties to the IRGC] has offered to interview us. The government has announced that 36 people were killed during the post-election protests and the Martyrs Foundation has selectively called some of the families and declared them as families of martyrs. Now the government is trying to convince some of the 36 families to press charges against Mousavi and Karroubi. They do not name Karroubi and Mousavi specifically, but the authorities tell us to press charges against the leaders of the sedition. Even if we pressed charges and [Mousavi and Karroubi], as a result, did go to prison, they would be released later. But then the government would prove to the people that it is powerful and the movement’s leadership would be forced to retreat and desert the people.

 

Alinejad: You live in southern Tehran. It is often said that most of the residents of southern Tehran are Ahmadinejad supporters, but your brother was one of the residents who was killed after protesting. What do you have to say to those who argue that the Green Movement is an uptown movement?

 

Chagini: My brother was from southern Tehran where the basic requirements for a simple life are non-existent. Yet, he went out to protest. But, given that Iranian society is a traditional and religious society, the state media always takes advantage of the people’s religious and traditional sentiments and only broadcasts footage showing young people dancing and cheering. For example, the media showed images of women who don’t respect the Islamic hijab to prove that Mousavi’s supporters are bunch of spoiled brats who want to promote nudity and eliminate the Islamic hijab. This is how they [the state media] manipulates a religious society in the name of Islam. [State] television has shown so many of these images that sometimes religious people perceive us as being infected with the plague and thus they distance from us. We are not infidels, but we have a different religion than those who killed my brother and refuse to be held accountable for it. Many people would get offended if they see their religious beliefs and their religion Islam insulted. That is why the government tries to depict the Greens as a group that fights Islam.

 

Alinejad: Let’s go back to the video that shows people carrying your brother’s wounded body. You are right to say that the world has not seen the video, but has it transformed your family’s life?

 

Chagini: A lot.  Apparently two British television networks aired it once or twice, but believe me, it is extremely hard to watch a film showing your loved one die among the crowd. Unfortunately, people have short memories and forget everything. We should not expect too much from the people, but whenever I compare this June 15th with last year’s, my heart fills with sadness. Last year I was in the streets and I witnessed the streets of Tehran turn into Karbala [the place of Imam Hossein’s martyrdom]. Bodies [of dead protesters] were lined up on sidewalks and covered with cloths. This year people came out, but it was different than last year. There are times when I think that we Iranians have only ourselves to blame for all the oppression we have been subjected to. Why did we simply forget last year’s atrocities? Why did we forget that, for a long time, they [the authorities] refused to even release the bodies of the protesters to their families?

 

Alinejad: In your opinion, why did people come out last year even though there was no rally permit, yet this year they didn’t?

 

Chagini: I agree that the mood was very emotional last year. When people saw that their votes had been stolen, they became upset. What followed and what people witnessed with their own eyes angered them. That is why they took part in protests in large numbers. Even Mousavi and Karroubi used to come out to the streets despite the lack of rally permits. In my opinion, leading a movement means that the leaders should put their lives on the line and come out to the streets. But, it looks like these days everything has changed.

 

Alinejad: And your last word?

 

Chagini: Iran needs to rebuild its culture.  People need to change. More than needing leaders, we need people who don’t look at us as though we are infected with the plague.

 

Source: http://persian2english.com/?p=12161

 


 


یلدا آراسته
جرس:قوه قضائیه در ایران این روزها کانون توجه قرار گرفته است. در یکسال گذشته این قوه نیز همراه با تحولات داخلی ایران دچار تغییراتی شده است. مدت زمان اندکی پس از آغاز نا آرامی های بعد از انتخابات در ایران، دو دوره ریاست آقای هاشمی شاهرودی بر قوه قضائیه پایان یافت و  صادق لاریجانی با حکم رهبر ایران بر این سمت نشست. دوران ریاست آقای لاریجانی بر قوه قضائیه در زمانی آغاز شد که مردم زیادی چشمشان به احکام صادر شده از این نهاد دوخته شده بود، مردمی که پیش از این هیچ گاه پایشان به دادگاه باز نشده بود.

عملکرد قوه قضائیه هر چه بود نتوانست هیچ گروه سیاسی را در ایران راضی نگه دارد. زندانیان سیاسی روزهای بعد از انتخابات همان قدر از نقض عدالت در قوه قضائیه شکایت داشتند که افراطیونی که معتقد بودند باید بسیار شدیدتر با عوامل و سران به اصطلاح "فتنه" برخورد می شده است.

 

 صادق لاریجانی در کمتر از یکسال از ریاستش بر قوه قضائیه ایران بارها مجبور شد به خاطر اعدام ها ،زندانی کردن ها و یا نکردن ها پاسخگو باشد.

 

از جاده عدل خارج نشوید

 

در حالیکه این روزها دیگر کمتر کارشناس سیاسی معتقد است که قوه قضائیه مستقل عمل می کند، رهبر ایران نیز در دیداری که با رئیس و مسئولان قوه قضائیه داشت تلویحا به همین امر اشاره کرد و خواستار این شد که قوه قضاييه از " جاده عدل و انصاف " خارج نشود و "تأثيرناپذيري از جوسازي‌هاي سياسي و حب و بغض‌ها "در قضاوت و صدور احكام وجود نداشته باشد.

 

آقای خامنه ای در این دیدار تاکید کرد که باید " قوه قضاييه بايد به جايگاهي برسد كه هر فرد مظلومي احساس كند با رجوع به دستگاه قضايي مي‌تواند حق را بگيرد و مظلوميت خود را برطرف كنند."

 

عدالت برای عده ای

 

این در حالی است که از خرداد ماه سال گذشته خلاف آنچه رهبر ایران نیز به آن معتقد است در این قوه اتفاق افتاده است.

 

زمانی که محمود احمدی نژاد درمناظره انتخاباتی اش با میر حسین موسوی سر انجام وعده خود را عملی کرد و به رغم مخالفت صریح قوه قضائیه از کسانی نام برد که آنها را "مفسدان اقتصادی" می خواند، هیچ واکنشی از سوی این سازمان نشان داده نشد.

 

این اقدام احمدی نژاد در حالی صورت گرفت که علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده بود : "  اعلام اسامى مفسدان اقتصادى به موجب حكم قطعى دادگاه و فقط از سوى قوه قضائيه اعلام مى شود."

 

احمدی نژاد نه تنها بر خلاف نظر قوه قضائیه چند اسم را اعلام کرد بلکه پس از اعلام این اسامی شکایت کسانی چون آقای هاشمی رفسنجانی نیز  به جایی نرسید.

 

لیستی تازه در راه است

 

در یکسال گذشته رئیس دولت دهم به این "افشاگری" خود افتخار کرد وپس از گذشت یکسال در کنفرانس خبری اش اعلام می کند که لیستی دیگر از"مفسدان اقتصادی " تهیه کرده است که این بار قصد دارد آن را در اختیار رئیس قوه قضائیه قرار بدهد.

 

نامشان را اعلام کنید

 

"مفسدان اقتصادی" شاید یکی از چالش برانگیز ترین مباحث این قوه در سالی که گذشت، بود. آن دسته از معترضانی که معتقد به رعایت نشدن عدالت در این قوه بودند، اعلام نشدن اسامی مفسدان اقتصادی را این می دانستند که نام "آقازاده ها" در میان آنها است و ازاین میان تنها در شعارهای اعتراضی اشان از فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی نام می بردند.

 

دستور سکوت رسید

 

با این حال زمانی که تحقیقات قوه قضائیه در خصوص بزرگترین اختلاس مالی در ایران به یک شرکت دولتی رسید و پای یکی از مدیران ارشد دولت به میان کشیده شد، به دستور آقای خامنه ای همه از قوه قضائیه تا نمایندگان مجلس و رسانه ها در این خصوص سکوت کردند.

 

رسیدگی به پرونده اختلاس میلیاردی محمدرضا رحیمی معاون اول و سخنگوی دولت دهم در حالی با حکم رهبر ایران متوقف شده بود که آقای لاریجانی وعده داده بود به سرعت به این پرونده رسیدگی می شود و "جزئیات آن " در اختیار مردم قرار می گیرد.

 

منتقدان قوه قضائیه

 

این چشم پوشی رئیس قوه قضائیه هر چند که نظر مساعد رهبر ایران و محمود احمدی نژاد را به دنبال داشت اما برای این دستگاه منتقدان زیادی به همراه آورد.

 

نمایندگان مجلس اصولگرایی چون علی مطهری اعلام کرد که " این قوه استقلال کافی " ندارد و حتی برادر صادق لاریجانی نیز زبان به انتقاد از این قوه گشود.

 

علی لاریجانی رئیس مجلس  اعلام کرد: " هنوز مزه استقلال قوه قضائيه چشيده نشده است، يك مسئول بايد با افتخار در دادگاه حاضر شود نه اينكه بهانه‌هاي گوناگون بياورد تا در محكمه حاضر نشود."

 

رضایت یک نفر کافی است

 

با این حال رئیس قوه قضائیه همچنان ترجیح داد که رضایت رهبر را از عملکرد این قوه داشته باشد.

 

او اعلام کرد که توقف برخی پرونده ها به خاطر دستور رهبر ایران نبوده است و اعلام کرد : "  رهبر معظم انقلاب همواره به طور قطع در برخورد با مفاسد تاكيد كردند. اما فرمودند برخوردي كه موجب تضعيف نظام مي‌شود، صورت نگيرد."

 

7 مورد اعدام سیاسی در یک سال

 

آقای لاریجانی در پرونده ریاستش اما 7 مورد اعدام سیاسی نیز ثبت شده است که باعث اعتراض بسیاری از گروه های سیاسی داخلی و بسیاری از حامیان حقوق بشر درداخل و خارج بوده است.

 

معترضی چون میر حسین موسوی نیز در خصوص این اعدام ها  سخن از این به میان آورد که قوه قضائیه مستقل عمل نمی کند.وی گفت : " آیا امروز قوه قضائیه در جهت استقلال حرکت می‌کند؟ آیا قوه قضائیه در ارتباط با متهمین اخیر در همین جهت حرکت می‌کند؟ آیا قوه قضائیه مسلط است بر نیروهای امنیتی یا نیروهای امنیتی بر قوه قضائیه؟"

 

احکام اعدام را امضا نمی کنم

 

آقای لاریجانی با این حال از این احکام اعدام حمایت کرد. هر چند در یک برنامه تلویزیونی که به مناسبت هفته قوه قضائیه از شبکه اول سیما پخش می شد، اعلام کرد که او "احکام اعدام " را امضا نمی کند و این را وظیفه قضات دانست و گفت که در "احکام قضات دخالت نمی کند."

 

دانشگاه آزاد و حکمی که متوقف شد

 

قوه قضائیه اما یکبار دیگر نیز با موضع گیری اش در خصوص دانشگاه آزاد باعث شد که استقلال این قوه زیر سوال برود.

 

شورای عالی انقلاب فرهنگی چندی پیش تغییراتی در اساسنامه دانشگاه آزاد ایجاد کرد که در صورت اجرای آن، ترکیب هیأت امنا و مدیریت این دانشگاه تغییر می کرد. اما دانشگاه آزاد علیه این مصوبه به دادگاه شکایت کرد و دادگاه دستور توقف اجرای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را صادر کرد.

 

پس از آن دادستان کل کشور از رئیس قوه قضائیه خواست با استفاده از اختیارات قانونی خود، این دستور دادگاه را لغو کند و آقای لاریجانی چنین کرد.

 

آقای لاریجانی از این کرده خود نیز در برنامه ای تلویزیونی دفاع و اعلام کرد به نظر او، قاضی نمی توانسته اجرای تمام تغییرات در نظر گرفته شده در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را یکجا متوقف کند.

 

در حالیکه بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقد هستند که این دستور آقای لاریجانی به دنبال دستور صریح رهبر ایران در این خصوص بوده است.

 

اعتراض زندانیان

 

از تمام این ها گذشته آقای لاریجانی مورد اعتراض خانواده های زندانیانی نیز هست که از مهر ماه گذشته دست به نامه نگاری برای وی زده اند تا شاید چاره ای برای زندانی اشان اندیشیده شود.

 

خانواده هایی که در راهروهای دادگستری سرگردان هستند و زندانیانی که به گفته خانواده هایشان بدون رعایت مواد قانون اساسی در زندان ها نگهداری می شوند.

 

از شما رضایت داریم

 

با این حال  صادق لاریجانی خود از عملکرد این قوه رضایت دارد، رهبر ایران نیز امروز در دیدارش با اعضای این قوه اعلام کرد که از عملکرد لاریجانی در این سمت رضایت کامل دارد و افزود: " یكي از اين زمينه ها، حضور شخصيتي عالِم، فاضل، مجتهد، آگاه، جوان، و داراي توانايي هاي بالا در رأس قوه قضاييه است كه در مدت كوتاه مسئوليت، آثار حضور ايشان آشكار شده است."

 

آنطور که به نظر می رسد آنچه نیز پیشتر از بقیه عوامل برای این قوه اهمیت دارد رضایت شخص رهبر ایران است.

 

 صادق لاریجانی خود نیز پیش از این اعلام کرده بود که قوای سه گانه زیر نظر رهبر ایران عمل می کنند و اختیارات احکام قضائی نیز در دست فرمانده کل قوا است.

 

 


 


طراح : Santiago Pol

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته