-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

Latest news from Jaras for 06/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



فرشاد توماج

 

 

یکسال پیش در چنین روزهایی داستان ما آغاز شد، داستانی که هنوز مبهوت سیر اتفاقات، فقط به متن آن می‌نگرم و تلاش می‌کنم درک کنم، سعی‌ می‌کنم ارتباطی‌ پیدا کنم بین آنچه میخواستیم وانچه به سرمان آوردند و آنچه بر سرخود آوردند! میخواستیم رئیس جمهور انتخاب کنیم، میخواستیم در همین ساختار و همین چارچوب، فردی شناخته شده و امتحان پس داده شده را به وکالت برگزینیم، فردی به نام میر حسین موسوی که نه وعده به نابودی شریعت میداد و نه نوید نابودی میراث انقلاب که اتفاقا به ریشه انقلابی و نسب فکری که به خمینی میبرد میبالید، میخواستیم چنین فردی را به وکالت جماعت به ساختمان ریاست جمهوری بفرستیم، رنگ سبزی که در آیین مان تقدس داشت را برگزیدیم و به خیابان‌ها آمدیم و دوستنمان را هم دعوت کردیم که چه طنزی که فتنه گر خواندنمان و به چوب شکنجه و زندان نواختنمان! طنز تلخی‌ است.


یکسال گذشت و گیج هنوز نام‌ها را تکرار می‌کنم، عبدالله مؤمنی را می‌شناسید؟ جوانک دانشجویی برخاسته از یک خانواده مذهبی‌ که به رسم داغ سالهای اول انقلاب و به شیوه آنها زن برادر شهید را به همسری گرفت، می‌دانید کجاست؟ زیدآبادی رابه یاد دارید؟ سحر خیز؟ بهمن امویی؟ یا مجید توکلی؟ یا هنگامه شهیدی و بهزاد نبوی؟ همه مهمان سردی و تنهایی‌ زندان هایند، همگی‌ میزبان بی‌ عدالتی حکومتی هستند که قرار بود چتری بر سر حتا بی‌ خدایان باشد، قرار بود به نام اسلام عدالت علی‌ برپا کند که شانه به شانه مرد یهودی در دادگاه حاضر میشد، نه اینکه خدائی در قامت مقتدا بر زمین بیفریند و جهنمی چه بسا در رقابت با آنچه که میشناسیم درهمین گستره بنماید، قرار بود هر کسی‌ با هر اندیشه‌ای در آن جای گیرد، نه اینکه دامنه خودی و غیر خودی تا آنجا رود که میراث دار بنیانگذار آن را در خانه چنین بی‌ حرمت کنند و نزدیکترین یاران وی را به جرم باطل معاندت به چوب بیدادگاه‌های‌شان بزنند، قرار نبود چنین شود و شد!


سبوئی شکست و آبی ریخته شد، زمین را به خونی اغشتند و حرمتی را الودند که پاک شدنی نیست، مگر میشود فراموش کرد؟ جوانانی که با سکوت به خیابان‌ها آمدند و بازنگشتند، عزیزانی که به امید تغییر و بر اساس مسئولیتی که در قبل کشور خود احساس میکردند قلم به دست گرفتند و زبان به انتقاد گشودند تا گره‌ای باز کنند و اینک هر کدام در گوشه به میله‌های بسته مقابل مینگرند! اسطوره‌هایی‌ که علم مخالفت با ظلم حکومت ظالم قبلی‌ را بدست گرفتند و رنج شکنجه گاه‌های سابق را به جان خریدند و سپس با ایثار هر چه که داشتند در میدان‌های مختلف گذشتند تا از آن پاسداری کردند و اینک به ساختاری مینگرند که در حال زایش میوه‌هایی‌ است تلخ تر از باغ قبلی‌، میوه‌هایی‌ که بوی شکنجه میدهد، مزه گس خون و شوری اشک!


زندانها ماندند و زندانبانان چهره عوض کردند، وگرنه رسم همان رسم سابق است که دگر اندیشان را در انزوای زندان دفن کنند، به این امید که اندیشه را نیز به بند بکشند که چه خام که نمیدانند که زایش اندیشه نتیجه طبیعی خواست جامعه است، با جامعه چه میخواهند بکنند؟ با اندیشه‌ای که ریشه در اعماق اندیشه این مردمان دوانده و اینک جوانه‌های آن سر برآورده چه میخواهند بکنند؟ میپندارند که اگر هوای آزاد را دریغ کنند و چشمه را از منبع کور کنند این درخت خواهد خشکید که چه باطل که نمیدانند که این درخت تنها ریسمانی است که این پهنه خاکی را به زندگی‌ متصل می‌سازد، که نمیدانند که خشک شدن این درخت یعنی‌ سوختن همه این پهنه، یا شاید میدانند و میخواهند فرجام رفتن خود را به فرجام کلّ کشور تبدیل کنند!


یکسال گذشت و ما مانده ایم، هنوز بر سر آن آرمان‌هایی‌ که به میانه میدان کشیدمان هستیم، بر سر میثاقی که با عزیزان دربند و دوستان شهیدمان داشتیم مانده ایم و خواهیم ماند، خواهیم ماند تا آجری دیگر بر بنایی که ستار خان‌ها با باقر خان‌ها و آخوند خراسانی‌ها ملک المتکلمین‌ها آن را استوار کردند بیفزاییم
 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست


 


پویا فرزاد



سيزدهم رجب هرساله (حداقل براي يك روز، به زور هم كه شده) جدا از ولادت حضرت علي(ع)، براي ما يادآور اين قضيه است كه از زير بوته به عمل نيامده‌ايم، كلاغ‌ها ما را نياورده‌اند، از جوي آب ما را پيدا نكرده‌اند، از پشت كوه‌ها نيامده‌ايم و ... خلاصه بگويم: حاصل عمر والدينمان هستيم و بس. حالا كِي، كجا، چطور، چرا؟ جزئياتش به هيچ كس مربوط نيست، مودب باشيد لطفاً!!


***
مادر
يكي، دو هفته قبل از 13 رجب (با فرارسيدن روز مادر) به هر بهانه‌اي كه شد، از سر و كولش بالا رفتيم، بوسيديمش، بوييديمش، خودمان را برايش لوس كرديم و به دست و پايش افتاديم كه بابت فاصله‌ زماني بين روز مادر پارسال و روز مادر امسال، هر خطايي از ما ديده، با مهرباني مادرانه‌اش نديده بگيرد و ببخشدمان. او هم كه مادر است ديگر... ما را بخشيد؛ مثل هميشه. با يك كادو خودمان را گول زديم كه توانسته‌ايم يك سال بي‌معرفتي، بي‌احترامي و دريدگي براي مادرمان را جبران كنيم... خوب كه نگاهش مي‌كنيم، خم شدنش را مي‌بينيم. دقيق‌تر كه مي‌شويم، مي‌بينيم خميده شده، بهتر بگويم شكسته. راحتتان كنم؛ فقط خودمان را گير آورديم وگرنه مادرمان كه همان مادر هميشگي است و همان هم مي‌ماند؛ البته تا روزي كه بماند... فقط بايد دعا كنيم بماند تا همين شمع كم‌سوي خانواده نيز به هر ضرب و زوري كه شده روشن بماند و جلوي از هم پاشيده شدن جمع را بگيرد.


***
پدر
امروز سعي كرديم تمام اختلاف سليقه‌ها، چشم‌غرّه رفتن‌ها، قديمي پنداشتن‌ها، كهنه و ازكار‌افتاده ديدن‌ها را كنار بگذاريم و پدرمان را «تاج سرمان» بدانيم (يا لااقل اداي آن را دربياوريم) كه مثلا روز پدر است و ... البته اين قضيه براي كساني است كه هنوز سايه پدر بر سر آنهاست و چنين نعمتي را از دست نداده‌اند كه مزه تلخ و بدتر از زهرمار آن را بچشند. اگر هم از دارا بودن پدر محروميم، رفتن سر خاك پدر را كه از ما نگرفته‌اند. هر شهري، قبرستاني دارد و هر قبرستاني داراي قبوري است كه سنگ آن قبرها نشان از اسم و رسم خفتگانش دارد... بگذريم... براي پدرمان كادو مي‌خريم كه روز پدر را به اين «كوه ايستادگي در برابر مشكلات روزگار» تبريك بگوييم و حداقل اگر تولدش را تبريك نمي‌گوييم، روزش را مباركباد گفته باشيم. مانده‌ايم چه دعايي كنيم كه او را جاودانه كند تا هميشه كسي باشد با پاك‌كن و لاك غلط‌گير براي تصحيح اشتباهات زندگي‌مان.


***
فرزند
اگر دختر باشد معمولاً «بابايي» است و عزيز پدر (البته معمولاً). طبيعي است در چنين روزي براي پدرش سنگ تمام بگذارد؛ يا بر سر خاك پدر، سنگ شكسته را تعويض كند و «سنگِ تمام» بگذارد و يا بر سر سفره خانواده، كادوي پدر را تحويلش دهد، بوسه‌اي نيز خرج گونه پدر كند و اگر قطره اشكي چكيد كه صحنه قشنگ‌تر خواهد شد، با بالاتر رفتن بار دراماتيك قصه كه مشكلي نداريد، داريد؟
اگر پسر باشد (كه معمولاً «تانكر اختلاف سليقه با پدرها» هستند و آنها را متعلق به نسلي منقرض شده مي‌دانند) و دستش به جيبش برسد، علاوه بر مهمان كردن خانواده يا حداقل دادن خرج مهماني آن روزِ خانه، كت و شلواري، كفشي، پيراهني ... خلاصه يك كادوي درخور (و متناسب با جيب خود) تقديم به پدر مي‌كند تا حداقل براي يك روز هم كه شده، خبري از اختلافِ پيدا و پنهان آنها نباشد. يك روز هم غنيمت است در اين وانفسا.


***
از اين هم بگذريم...


***
پدرانمان
محمد ملكي، بهزاد نبوي، محسن صفايي‌فراهاني، محمد نوري‌زاد، مصطفي تاج‌زاده و ... نه... نه... بي‌انصافي است. واقعاً اسم همه زندانيان قبل و بعد از انتخابات خونين و غريب سال 88 را در ذهن ندارم كه تك‌تك بنويسمشان، براي همين ممكن است اسمي از قلم بيفتد، يادم برود و مديونش شوم. بهتر است همه را يكجا «پدرانمان» خطاب كنم. منصفانه‌تر است. حداقل به عنوان يك پسر، مردانه‌تر است. مي‌شوم پسرشان؛ همان پسري كه گاهاً با اختلاف سليقه‌اي كه داريم كارمان به جر و بحث هم مي‌كشد اما هميشه، جلوي همه و در هر حال «احترام» بزرگ‌ترم را دارم و او را «تاج سر» مي‌نامم و خداخدا مي‌كنم اين تاج بر سر من سنگيني نكند يا براي سرم گشاد نباشد. دعا مي‌كنم درخورِ دارا بودنِ چنين تاجي باشم، لياقتش را داشته باشم. خدا كند لايق باشم. برايشان مي‌نويسم: «من از تو، راه برگشتي ندارم / به سمت تو سرازيرم هميشه». اين «تو» گفتن را به «شما» گفتن‌هاي هميشگي من ببخشيد. قصدم بي‌‌ادبي نيست، امانتداري در گفتن يك بيت شعر، شرط ادب است.


***
ما فرزندان
باورمان بشود يا نشود، داريم كم‌كاري مي‌كنيم. به تريج قبايمان بربخورد يا نخورد، يواش يواش بي‌غيرتي بر ما چيره مي‌شود. پس از بلبشوي 14 خرداد و بعد از اين كه نگذاشتند و نتوانستيم ياد پارسال را در 22 تا 30 خرداد زنده كنيم، همراه با رسيدن تابستان، ظاهراً لم دادن و حال كردن با باد خنك كولر (البته اسپليت‌هاي خوبي هم در بازار هستند!) فراموشي را بر ما مستولي كرده، در حالي كه حاصل عمر پدراني اينچنين پر شر و شور، پسراني چنين نبايد باشند. حركتي بايد. نترس از اين سياهي، رنگِ بالاتري كه ندارد. دارد؟


***
سكوت، غوغا مي‌كند
نشستن و نوشتن «شايد كار خوبي باشد» اما هيچ تضميني وجود ندارد كه «هميشه خوب كار كند». داد سخن دادن كه جنبش و حركت و اعتراض و اصلاح و تقلب و كودتا و خونريزي و حق‌خوري و گوش‌بري و ... آهسته آهسته دارد از حد مي‌گذرد. به عنوان يك پسر، شرمسارم كه باعث شرمندگي چنين پدراني شده‌ام. خجلم كه نتوانسته‌ام مايه سربلندي پدرانم شوم. شما چطور؟ ياد يكي از كتاب‌هاي اوريانا فالاچي مي‌افتم (زندگي، مرگ و ديگر هيچ) كه نوشته بود: براي خوب بودن، گاهي وقت‌ها بايد مُرد...


ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست


 


محمد برقعی

آقای احمدی‌نژاد در تلاش است که نیروهای جوان و متجدد جامعه را که بدنه اصلی حمایت کنندگان «جنبش سبز» و همچنین بخش متجدد جامعه را که از حکومت مذهبی به جان آمده‌اند تشکیل می‌دهند جذب کند. به برداشت او عمده جمعیتی که در «جنبش سبز» جمع شده‌اند نه از سر علاقه به «جنبش سبز» که از سر نارضایتی از وضع موجود به آن پیوسته‌اند و علل اصلی آن را نیز چنین تصور می‌کند.

 

۱ ـ جوانان خواستار آزادی در انتخاب پوشش و نوع رفتار و تفریح خود هستند و نه آزادی بیان و فعالیت سیاسی؛ آنچنان که بسیاری از مذهبیون سنتی و عمده مردم محروم درباره خواست‌های جوانان تحصیلکرده شمال شهری تصور می‌کنند.
 

۲ ـ بخش وسیعی از جامعه که هویت ایرانی‌شان قوی است بر آن هستند که اسلام آخوند‌ها عربی است و فرهنگ عربی روحانیون هویت ایرانی آن‌ها را به خطر انداخته است؛ از مخالفت حکومت با سرود «ای ایران»، قصدش در ویرانی آثار باستانی، رایج کردن هرچه بیشتر لغات عربی به ویژه در مسایل حقوقی گرفته تا خواندن این همه آیه و حدیث به زبان عربی در رادیوها و تلویزیون‌ها و بالاخره حمایت شدید حکومت از لبنان و غزه و بازسازی آن‌ها در حالی که هنوز شهر خرمشهر درست بازسازی نشده و شهر بم نیز نیمه ویرانه باقی مانده است.
 

۳ ـ نارضایتی عمومی از روحانیت؛ روحانیتی که نشان داده چندان هم روحانی نیست و به آسانی انسان‌ها را می‌کشد و معترضین را به سختی تنبیه می‌کند؛ فساد آنان به ویژه حکومتیانشان فراگیر است و در یک کلام ویران شدن تمام تصویر زیبایی که از روحانیت بود تا جایی که نسبت به سرکوب مرجعیت و حوزه، که روزگاری قد‌است داشت، بی‌تفاوت شده است.
 

به این ترتیب آقای احمدی‌نژاد اکنون بر آن است که با ارایه برنامه‌هایی رضایت خاطر این جمع را تا حد ممکن فراهم آورد و این نارضایان را به سوی جبهه خود بکشد. در این راستا است که او و یارانش، از جمله آقای مشایی یا کلهر، چنین تلاش‌هایی می‌کنند.
 

۱ ـ صحبت از آسان‌گیری در مورد حجاب، آزاد کردن و بلکه تشویق خوانندگان معروف به لوس‌آنجلسی به رفتن به ایران، آسان‌گیری در مورد حضور جوانان در میدان‌های ورزشی برای تماشای مسابقات و حتی فوتبال بازی کردن، آسان‌گیری در مورد پوشش و یا روابط جوانان در خیابان‌ها و پارک‌های عمومی؛ تا جایی که داد روحانیت را بر آورده است.
 

۲ ـ برپایی کنفرانس کوروش و مطرح کردن این نکته که این پادشاه صاحب نام ایرانی چنان مهم بوده است که در قرآن هم بعنوان ذوالقرنین از او یاد شده و بعد هم در سخنرانی‌ها مرتب از ایرانی و غرور ایرانی و ملت ایرانی گفتن بجای ملت یا امت اسلام؛ حتی گاه تا مرز شوونیستی و تعصب ایرانیت رفتن.
 

۳ ـ هیچ گاه به روحانیت روی خوش نشان ندادن در حدی که تصور بسیاری بر آن است که او و یارانش در سپاه در اولین فرصت بساط روحانیت را برخواهند چید. وی نشان داده است که برای هیچ روحانی احترامی قایل نیست و حتی به آسانی حرمت خانواده خمینی را هم می‌شکند. ممکن است گفته شود که این امر با ادعاهای احمدی‌نژاد در مورد هاله نور، و این که مورد توجه ویژه امام زمان است و با تکیه‌ها و هیات‌های عزاداری رابطه تنگاتنگ دارد نمی‌‌خواند بطوری که می‌توان پرسید آیا ایمان ادعایی او به این مسایل ظاهرسازی است؟ خاصه این که صحبت از یک فرد نیست بلکه صحبت از مجموعه‌هایی است که بسیاریشان تازه هم‌ مذهبی نشده‌اند و در جبهه‌ها هم با تکیه بر مذهب جنگیده‌اند. این سوء تفاهم حاصل نشناختن فرهنگ مداحان و یا نوحه‌خوان‌‌ها ست؛ مذهبیونی که بیشترین نفوذ را در چند سال گذشته پیدا کرده‌اند و این قدرت آنان از فعالیتشان در جبهه‌های جنگ آغاز شد. زیرا اینان با صدای خوش و تسلطشان در هنر تحریک و تهییج جامعه در تمام این سال‌ها وسیله تبلیغاتی بزرگی برای حکومت بوده‌اند؛ همان نقشی که قلندران و درویشان در دوران صفوی داشتند.
 

نوحه‌خوانان و مداحان ویژگی مهمی دارند. آن‌‌ها از توده‌ها هستند؛ کم سواد و بی‌فرهنگ، بسیار خرافاتی و در انجام مسئولیت و احکام دینی آسان‌گیر. آن‌‌ها اعتبار اجتماعی چندانی ندارند لذا بسیاری از آنان از دروغگویی و تقلب چندان پروایی ندارند؛ متظاهرترین مردم هستند؛ همان‌گونه که موفقیت در شغلشان بستگی به درجه هنر آنان در تظاهر کردن از جمله گریه دروغین کردن است.
 

رابطه آنان با روحانیت مانند رابطه آقا و نوکر است بر مبنای یک نیاز دو جانبه. به این ترتیب که نوکر در جمع سخت اظهار سرسپردگی و اطاعت می‌کند ولی در عمق وجود نسبت به آقا حسادت و گاه نفرت دارد، به ویژه که اینان با سطوح بالای روحانیت سر و کاری ندارند و روحانی محل را هم که از نزدیک و بطور تنگاتنگ می‌شناسد چندان پاک‌تر از خودشان نمی‌دانند.
 

همه این ویژگی‌ها در خود آقای احمدی‌نژاد و بیشتر سپاهیان و یاران نزدیک او نیز دیده می‌شود؛ آدم‌هایی خرافاتی، کم اطلاع، سهل‌گیر در مراعات مسایل شرعی، دارای اعتقاد ابزاری به ساختار قدرت مذهبی و در عین حال بی‌تجربه به هرگونه اصلاح دینی، بی‌اطلاع از تاریخ ایران و در ضمن علاقمند سطحی و هویتی به آن. از این جهت آنچه او می‌کند ریشه واقعی در وجود وی و بیشتر یارانش دارد. توجه شود که پس از پیروزی در دور نهم ریاست جمهوری، رییس دانشگاه اصفهان فاش کرد که آنان سال‌ها روی تکیه‌ها و هیات‌های عزاداری و نهاد‌های مشابه کار کرده بودند و اعضا و نیروهای این گونه نهاد‌ها را در جهت خواسته احمدی‌نژاد سازمان داده و هم آهنگ کرده بودند و ما می‌دانیم که چنین مجموعه‌هایی همیشه پایگاه لباس شخصی‌ها و بخش سرکوب بسیج بوده و هستند.
 

گفتنی است که به دلیل همین سطحی‌نگری‌ها و بی‌اطلاعی و نیز برخورداری از هنر تظاهر است که این افراد همه اقشار اجتماعی را نیز چون خود می‌بینند؛ از جمله تمام خواسته‌های جوانان را در تفریح و آزادی روابط می‌دانند و تمام دلبستگی به تاریخ ایران و هویت دیرپای آن را نمایشی و سرگرمی تصور می‌کنند و تمام اعتراضات به حکومت دینی را در ریاکاری و یا خشونت و فساد حاکمان می‌‌دانند نه در اشکال تسلط دین خوب یا بد بر حکومت. از این روی تمام چاره‌جویی‌های احمدی‌نژاد سطحی و نمایشی است و عموما در هنگامی که در تنگنا می‌ماند برای گریز از پاسخ به قول معروف فیل هوا می‌کند و چون تصور او از انسان تصور سطحی بودن و متظاهر بودن است لذا راه‌حل‌هایش هم چنین است و بر این مبنا می‌اندیشد که بخش وسیعی از طرفداران «جنبش سبز» را می‌تواند یا جذب کند و یا از شدت مخالفت آنان با خود و دولتش بکاهد.



ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست
 


 


اخبار زندانیان سبز
جرس: عیسی سحرخیز روزنامه نگار زندانی که از یک سال پیش تاکنون بدون محاکمه در بازداشت به سر می برد روز گذشته برای دومین بار دچار افت فشار خون شده و جهت مراقبت‌های ویژه به بیمارستان انتقال پیدا کرد.


 مهدی سحرخیز فرزند وی با بیان اینکه به دلیل عدم تثبیت وضعیت پزشکی سحرخیز و همچنین سابقه بروز اختلالات شدید فشار خون وی به مراقبت‌های تخصصی پزشکی نیاز دارد افزود: متاسفانه علیرغم اینکه در زندان رجایی شهر هیچ امکانات پزشکی مناسبی وجود ندارد اما مقامات امنیتی از صدور مرخصی پزشکی برای عیسی سحرخیز خودداری می کنند.

 
فزرند سحرخیز با اشاره به این نکته که پس از انتقال این روزنامه نگار به زندان رجایی شهر مشکلات فراوانی حتی برای ملاقات با وی پدید آمده است ادامه داد: خانواده سحرخیز و دیگر زندانیان محبوس در رجایی شهر نظیر زیدآبادی و باستانی و برای ملاقات با عزیزان اسیرشان ناچار به ساعت‌ها مسافرت هستند و به دلیل اجرای طرحی به نام تفکیک فقط یک هفته در میان همسران زندانیان بازداشتی امکان ملاقات با آنها را دارند و تنها نیمی از خانواده می توانند در ایامی نظیر روز پدر و … موفق به دیدار با عزیرانشان شوند.

 

مهدی سحرخیز با اشاره به این که هیچ رسیدگی بهداشتی و پزشکی در زندان رجایی شهر نسبت به زندانیان صورت نمی‌گیرد گفت: بعد از وخامت حال وی حتی از بستری کردن او در درمانگاه نیز خودداری می‌کنند و فقط چند داروی ساده و ابتدایی در اختیار وی می‌گذارند.

 

بی خبری از بابک حشمت ساران با گذشت دو هفته از بازداشت

 

 الهه نازجو مادر بابک حشمت ساران که دو هفته پس از بازداشت وی هیچ اطلاعی از وی ندارد، با ابراز نگرانی از بی‌پاسخ ماندن مراجعات خود به مراجع قضایی در خصوص وضعیت فرزندش گفت: بابک سه روز پس از بازداشت تماس کوتاهی با ما گرفت اما نگفت که از کجا تماس می گیرد.

 

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر، بابک حشمت‌ساران، دانشجوی محروم از تحصیل مهندسی عمران و فرزند مرحوم امیرحسین حشمت ساران، دبیرکل جبهه اتحاد ملی ایران است که سال گذشته در زندان گوهر دشت کرج به نحو مشکوکی جان باخت.

 

خانم نازجو گفت برای پیگیری وضعیت پسر خود و اطلاع یافتن از محل نگهداری او چندین بار به نهادهای مختلف مراجعه کرده است. او گفت: به هر جا که مراجعه می کنم به من جوابی داده نمی‌شود. به پلیس پیشگیری و دادگاه انقلاب و کلانتری ۱۴۸ هم مراجعه کردم. چون این کلانتری در حوالی محلی است که بابک بازداشت شده بود و ظاهرا تعدادی از بازداشت شدگان را به این کلانتری منتقل کرده بودند به این کلانتری مراجعه کردم اما جوابی به من داده نشد و من به هر جا که به ذهنم می‌رسید رفته ام اما هیچ نتیجه‌ای نگرفته ام.

 

مادر بابک حشمت‌ساران در خصوص نحوه دستگیری فرزندش گفت: بابک روز ۲۲ خرداد به همراه یکی از دوستانش آقای احمد شاهرضایی به تهران می روند که در خیابان انقلاب در حالی که وارد تجمع نشده بودند به آنها حمله می شود. بابک را با باتوم مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و دوستش دستگیر می‌شود اما خودش فرار می‌کند و به منزل عمه‌اش که در همان منطقه است می‌رود و باز مجددا به خیابان انقلاب بر می‌گردند که این بار یک موتور آنها را دنبال می‌کند و بابک دستگیر می‌شود.

 

جمعی از خانواده‌های دستگیرشدگان، روز ۲۲ خرداد در مقابل بازداشتگاه وزرا و کلانتری ۱۴۸ تجمع کردند و خواستار آزادی فوری بستگان خود شده بودند اما مقامات قضایی حتی از اعلام نام بازداشت شدگان به آنان خودداری کردند و هم اکنون نیز با گذشت دو هفته از بازداشت تعداد زیادی از معترضان در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، خانواده های بسیاری از این افراد از محل نگهداری آنان اطلاعی ندارند و مقامات قضایی نیز هیچ پاسخی به آنان نمی دهند.

 

احمد کریمی از ملاقات با خانواده‌اش محروم است


احمد کریمی از زندانیان محبوس در بند 350 زندان اوین دو ماه است که از دیدن خانواده خود محروم است.

 

به گزارش هرانا، احمد کریمی که به اتهام ارتباط و همکاری با یک گروه معاند نظام ابتدا به اعدام و سپس به 15 سال حبس توام با تبعید به گنبد کاووس محکوم شده است هم اکنون بیش از دو ماه است که به دلیل ساز و کارهای غیر قانونی از ملاقات با خانواده خود ممنوع است.

 

یکی از اعضای خانواده وی گفت: به علت اینکه ملاقات‌های عادی زندانیان سیاسی چندی است قطع شده، تنها بسته به ضوابط خاصی صورت می گیرد و بر همین اساس مادر آقای کریمی باید با مراجعه به دادستانی و شخص جعفری دولت آبادی اجازه ملاقات با فرزند خود را اخذ کند، اما به دلیل عدم شرایط مراجعه این چنینی برای مادر این زندانی سیاسی، وی عملا ممنوع الملاقات شده است.

 

وی هم چنین افزود: مدتی است که زندانیان این بند مانند گذشته از حق تماس تلفنی نیز بهره مند نیستند؛ ایشان را چند روز یک بار به محلی دیگر منتقل کرده و تنها حق دارند با برقراری تماسی کوتاهی خبر سلامتی خود را به خانواده شان بدهند.

 

شایان ذکر است، در هفته گذشته اخباری مبنی بر بیگاری زندانیان محبوس در بند 350، به دلیل ساخت و ساز در درون زندان از سوی خبرگزاری‌های مختلف منتشر شده است.
 


فیلمبردار مصاحبه با آیت الله العظمی منتظری آزاد شد

  

همزمان با عماد باقی، فیلمبردار مصاحبه او با آیت الله العظمی منتظری نیز آزاد شد.

 

به گزارش کلمه، محمد علی شیرزادی که در جریان مصاحبه عماد باقی با آیت الله العظمی منتظری تصویر بردار گفت گو بوده است از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده بود. این در حالی است که عماد باقی خود به تنهایی تمام مسئولیت های انجام مصاحبه را پذیرفته بود. شیرازی هفته قبل از زندان آزاد شده است.
 


اولین ملاقات بهزاد باقری با خانواده‌اش

 

روز پنج‌شنبه، سوم تیرماه مادر بهزاد باقری، فعال دانشجویی، موفق شد با وی به صورت کابینی ملاقات کند.

 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، خانواده باقری خبر دادند که وی به بند عمومی بازداشتگاه الف - طا اطلاعات، واقع در زندان مرکزی اصفهان منتقل شده و وضعیت جسمی و روحی وی نیز مناسب گزارش شده است و قاضی پرونده نیز ابراز امیدواری کرده وی، با قید وثیقه آزاد خواهد شد.

 

بهزاد باقری عضو دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب و دانشجوی دانشگاه تهران، در نشریات دانشجویی "خاک" و "طلوع" فعال بود و پیش از این در جریان بازداشت گسترده دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب در سال ۸۶ بازداشت شد.

 

پیش از این،‌ بهمن خدادادی از دیگر دانشجویان طیف چپ در اصفهان بازداشت شده بود.

 

رنجنامه مادر سینا گلچین


مادر سینا گلچین از متهمان وقایع عاشورا که به دو سال و سه حبس محکوم شد، در نامه‌ای خطاب به دادستان تهران، با شرح سختی‌هایی که در شش ماه گذشته برای ملاقات با فرزندش تحمل کرده است می‌نویسد: فرزند 20 ساله من کوچک‌ترین فعالیت سیاسی قبل از دستگیری نداشت و نود درصد اوقات شبانه روز را در خانه سپری می‌کرد. فرزند من دچار آسیب روحی جدی شده است و من دیگر تحمل چنین وضعیتی را ندارم، تا کی شاهد ذوب شدن فرزند بی‌گناهم باشم و دم بر نیاورم؟

 

بنا به اخبار رسیده به جرس، سینا گلچین در هنگام محاکمه فاقد وکیل مدافع بوده، و تنها پس از صدور حکم زندان، خانواده وی موفق به اخذ وکیل و پیگیری درخواست تجدید نظر این زندانی شده اند.
 

 

تایید سه سال حبس برای ابوالفضل قاسمی


حکم سه سال حبس تعزیری ابوالفضل قاسمی از بازداشتی های روز عاشورا تایید شد.

 

به گزارش خبرنگار کلمه، ابولفضل قاسمی که فوق لیسانس خود را در رشته حقوق عمومی از دانشگاه علامه گرفته و در حال حاضر کاآرموز وکالت است، ظهر عاشورا در میدان انقلاب دستگیر و به زندان اوین منتقل می شود.

 

چندی پیش قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب او را به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت ملی و توهین به رهبری به تحمل سه سال حبس محکوم کرد و پرونده اش در مرحله تجدید نظر در شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب تایید شد.

 

هم اکنون ابوالفضل قاسمی در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.
 


ناراحتی تنفسی مهدی کامرانی در زندان

 

مهدی کامرانی برادر کیارش کامرانی است که در روز عاشورا بازداشت و به شش سال حبس محکوم شد.


به گزارش ادوارنیوز، مهدی کامرانی از زندانیان سیاسی بند۳۵۰ زندان اوین در اثر عملیات ساختمانی در این بند، دچار مشکلات جدی تنفسی شده است و از امکانات درمانی لازم برخوردار نیست.

 

مهدی کامرانی در هفته سوم خرداد ماه ۸۹ در جریان ملاقات هفتگی با برادر خود، کیارش کامرانی، دانشجوی بازداشتی درحوادث روز عاشورای تهران، بازداشت شد و هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.


وی در ابتدا به اتهام تبلیغ علیه نظام به همراه پدر و خواهر خود بازداشت شد که بعدتر بفیه اعضا خانواده به جز وی آزاد شدند. گفته می شود این درگیری در پی نوشتن شعاری به رنگ سبز بر روی دیوار سالن ملاقات در اوین صورت گرفته است.

 

قدرت الله محمدی با سپردن وثیقه آزاد شد

 

 قدرت الله محمدی روز گذشته، با سپردن قرار وثیقه آزاد شد.


به گزارش کرمانشاه پست، دبیر شورای تأمین شهرستان قصرشیرین 22 خرداد در منزل مسکونی خود در آن شهر توسط یکی از مراکز امنیتی بازداشت و به کرمانشاه منتقل که این مدت را در سلول انفرادی سپری کرده است و اتهام محمدی حمایت و هواداری از جریان اصلاحات و میرحسین موسوی عنوان شد.

 

قدرت الله محمدی شهردار اسبق قصرشیرین، معاون شورای شهر و منتخب نخست دور اول انتخابات شوراهای اسلامی از بسیجیانی است که حضور در جبهه های جنگ را از سن 15 سالگی تجربه کرده است. وی در یکی از عملیات های جنگی جانباز شیمیایی شد که هرگز حاضر به پیگیری موضوع جانبازی خود نبود. محمدی کارشناس ارشد معاونت سیاسی فرمانداری قصرشیرین، دبیری شورای تأمین شهرستان را نیز برعهده دارد.

 

هنوز از زمان برگزاری دادگاه یا وضعیت پرونده وی خبری از سوی مقامات مسئول منتشر نشده است.
 


 


جرس: پنج نفر از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه محقق اردبیلی تبریز، هفته گذشته و پس از تهدید توسط رییس حراست دانشگاه، بازداشت شدند و تاکنون خبری از آن‌ها در دست نیست.


بنا به گزارش‌های رسیده به جرس، محمود صادقی اشرافی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان و امین عزیزی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان که در رشته مهندسی عمران مشغول به تحصیل هستند، اوایل هفته گذشته و پس از خروج از جلسه امتحان توسط افرادی که خود را مأموران پلیس امنیت معرفی کردند، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.


همچنین علیرضا هاشمی دانشجوی رشته مهندسی شیمی و محمد اصلانی دانشجوی ترم آخر مهندسی عمران به طور جداگانه توسط مأموران بازداشت شدند.


یک روز بعد نیز حامد شفیعی، دانشجوی رشته مهندسی مکانیک پس از احضار به دفتر رییس حراست دانشگاه، بازداشت شد.


این بازداشت‌ها پس از آن صورت می‌گیرد که چند هفته قبل رییس حراست به طور ناگهانی وارد دفتر انجمن اسلامی دانشجویان شد و آنان را تهدید به بازداشت کرد.


گفتنی است تمامی بازداشت شدگان از فعالان ستاد دانشجویی میرحسین موسوی در زمان انتخابات سال گذشته بودند.


هم اکنون با گذشت یک هفته از این بازداشت ها، اطلاعی از محل و وضعیت نگهداری این افراد در دسترس نیست.
 


 


کوچک زاده جاسوزنی فلزی حاوی سوزن و گیره را محکم به طرف من پرتاب کرد

جرس: نماینده مردم تهران گفت: آقای کوچک زاده که در ردیف جلوی ما قرار دارد از اوایل جلسه در اعتراض به سخنان آقای دلخوش و نیز رئیس جلسه که با اشاره به حادثه روز قبل از حیثیت مجلس دفاع کرده بودند فریادها می کشید و برای اطرافیان خود سرسام ایجاد کرده بود و از طرفی در تحریک افراد حاضر در تجمع سازمان داده شده روز قبل علیه مجلس نقش اساسی داشت.


به گزارش تابناک، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با ارسال مطلبی در مورد مسائل پیش آمده در جلسه روز چهارشنبه مجلس و درگیری لفظی ایجاد شده بین خود و مهدی کوچک زاده دیگر نماینده مردم تهران توضیحاتی را به شرح زیر ارائه کرده است.

 

در مطلب ارسالی علی مطهری آمده است: نظر به مطالبی که در برخی رسانه ها درباره سخنان این جانب در صحن علنی مجلس در روز چهارشنبه ۸۹/۴/۲ منتشر شد، توضیحی را به عرض ملت شریف ایران می رساند.


متن کامل توضیحات علی مطهری به این شرح است:


اینجانب در مخالفت با یک فوریت "طرح معتبر بودن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص دانشگاه آزاد اسلامی" صحبت می کردم. پس از بیان استدلال های خود و اینکه اساسا نیازی به این طرح نیست زیرا اگر مصوبه مجلس اشکالی داشته باشد شورای نگهبان ایراد خواهد گرفت، به سخن مطرح کننده محترم این طرح اشاره کردم که گفته بود یکی از اهداف این طرح حل مشکل اصول گرایان است که متهم به ضدیت با ولایت فقیه شده اند. گفتم اصول گرایان مشکلی جز برخی از همین نمایندگانی که این طرح را ارائه و دیروز در مقابل مجلس آن برنامه را علیه مجلس اجرا کردند، ندارند.

 

آقای کوچک زاده که در ردیف جلوی ما قرار دارد از اوایل این جلسه در اعتراض به سخنان آقای دلخوش و نیز رئیس جلسه که با اشاره به حادثه روز قبل از حیثیت مجلس دفاع کرده بودند فریادها می کشید و برای اطرافیان خود سرسام ایجاد کرده بود و از طرفی در تحریک افراد حاضر در تجمع سازمان داده شده روز قبل علیه مجلس نقش اساسی داشت.


لذا خود به خود و بدون این که از قبل طراحی کرده باشم نام ایشان بر زبانم جاری شد و از آنجا که ما دو سه سالی در دبیرستان علوی همکلاس بودیم و در آن زمان نام خانوادگی ایشان کوچکف بود و ایشان را به این نام صدا می زدیم، طبق عادت مالوف، در ادامه سخنم گفتم "افرادی مانند آقای کوچکف" و طبعا مجبور شدم توضیح کوتاهی راجع به نام ایشان بدهم.

 

در اینجا آقای کوچک زاده جاسوزنی فلزی حاوی سوزن و گیره را محکم به طرف من پرتاب کرد که به پشت مانیتور میز این بنده اصابت کرد به طوری که یک لحظه احساس کردم مانیتور شکست که اگر به صورت اینجانب اصابت می‌کرد معلوم نبود چه بلایی بر سر من می آمد.

 

من اعتنا نکردم و به حرف خود ادامه دادم، اما ایشان از جای خود بلند شد و به سوی من آمد، گویی که قصد جان مرا دارد و حرف هایی زد که یادم نیست چه گفت. در اینجا ظاهرا من چند کلمه‌ای گفته بودم که خارج از ادب بود و البته در مجلس شنیده نشد و فقط کسانی که از رادیو گوش می دادند شنیدند و محتوای آن "بنشین" و "ساکت باش" و کلمه دیگری بود که معنی آن را نمی دانم و جالب است که برخی روزنامه ها و سایت ها فقط به همان چند کلمه پرداخته بودند.


حتی وقتی یکی از دوستان که از رادیو گوش کرده بود به من گفت چنین کلماتی گفتی، گفتم اصلا یادم نیست و اگر گفتم در یک شرایط غیر عادی بوده است.

 

به هر حال هیچ کس جز معصومین از خطا و گناه مصون نیست و اگر آقای کوچک زاده از آن چند کلمه که شاید خودشان هم نشنیده اند و فقط رسانه ها مطرح و بزرگنمایی کردند ناراحت شده اند از ایشان عذرخواهی می‌کنم.
 


 


 

چرس:روحانیون، علمای حوزه های علمیه و مراجع تقلید از اقشار تاثیرگذار و مهم در کشور هستند. عملکرد ایشان کمتر مورد ارزیابی و نظرخواهی واقع شده است. ارزیابی ذیل علیرغم نواقصش می تواند قدم کوچکی در این زمینه محسوب شود.

 

ارزیابی کارنامه یک ساله مراجع تقلید و علماي حوزه هاي علمیه

 

موضعگیری مراجع تقلید و علمای حوزه های علمیه در قبال ظلم و تجاوز حاکمیت به حقوق ملت را در سال گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟

 

الف. سکوت و عدم همراهی با ظالم؛ بد: 21078 رأی، 74.95% (هفتاد و چهار و نود و پنج صدم درصد)

 

ب. محکوم کردن حق طلبی ملت و دفاع از ظالم؛ بسیار بد: 3369 رأی، 11.98% (یازده و نود و هشت صدم درصد)

 

ج. همراهی با ملت و اعتراض به ظالم؛ بسیار خوب: 2206 رأی، 7.84% (هفت و هشتاد و چهار صدم درصد)

 

د. همدردی با ملت و عدم همراهی با ظالم؛ خوب: 1469 رأی، 5.22% (پنج و بیست و دو صدم درصد)

 

زمان نظرخواهی: یک هفته، شنبه 29 خرداد تا جمعه 4 تیر 1389

تعداد کل شرکت کننده: 28122 نفر

 

تحلیل آراء

 

یک

یکی از آموزه های مسلم قرآنی عدالت و قسط و انصاف است. ظلم و بیعدالتی و بیدادگری از بزرگترین گناهان است. سنت نبوی آکنده از تاکید بر یاوری مظلومان و مبارزه با ظالمان است. این موارد در تعالیم اهل بیت پیامبر درخشان تر شده است. تا آنجا که در میان ایرانیان امام علی (ع) سمبل عدالت و معاویه الگوی ظلم شمرده می شود یا نهضت حسینی نهضتی عدالت خواهانه و یزید الگوی بیدادگری محاسبه می شود.

 

علمای دین، روحانیون و مراجع تقلید بیشک می باید بزرگترین عمل کنندگان به این تعالیم دینی باشند و در صف مبارزات عدالت طلبانه از مظلوم دفاع کنند و با ظالم در حد توان مبارزه نمایند.

 

دو

جنبش سبز ملت ایران اعتراض به بیعدالتی و تجاوز نهادینه به حقوق ملت بود. حاکمیت صدای حق طلبی ملت را در سینه خفه کرد و به مردم ظلم کرد. حاکمیت ظالم حتی به مراجع و علما هم رحم نکرد و ایشان را را از ستمگری خود بی بهره نگذاشت.

 

سه

ارزیابی عملکرد علمای دین و مراجع تقلید در قبال ظلم و تجاوز حاکمیت به حقوق ملت چهار گزینه داشت: همراهی با ملت و اعتراض به ظالم: بسیار خوب؛ همدردی با ملت و عدم همراهی با ظالم: خوب؛ سکوت و عدم همراهی با ظالم: بد؛ محکوم کردن حق طلبی ملت و دفاع از ظالم: بسیار بد.

 

چهار

جامعه آماری ما کاربران اینترنتی هستند که نزدیک یک چهارم جمعیت ایران را نمایندگی می کنند. غالبا از طبقه متوسط شهری و تحصیل کرده هستند. بعلاوه شرکت کنندگان نظرخواهی اکثرا موافقان جنبش سبز هستند. بنابراین می توان نتیجه نظرخواهی را نظر 28000 نفر با محدودیتهای فوق در نظر گرفت.

 

پنج

نتیجه نظر سنجی نشان می دهد که 87% شرکت کنندگان از مواضع مراجع و علمای حوزه های علمیه در قبال جنبش سبز ناراضی اند. 75% معتقدند مراجع تقلید و علمای حوزه های علمیه اگرچه با ظالم همراهی نکرده اند، اما در قبال ظلم حاکمیت به ملت سکوت کرده اند. 12% شرکت کنندگان در نظرخواهی بر این باورند که ایشان از ظالم دفاع کرده، حق طلبی ملت را محکوم کرده اند. 

 

در مقابل 13% شرکت کنندگان از مواضع مراجع و علمای حوزه های علمیه در قبال جنبش سبز راضی اند. 8% شرکت کنندگان معتقدند روحانیون به ظالم اعتراض کرده و با ملت همراهی کرده اند. 5% هم بر این باورند که آقایان با ظالم همراهی نکرده و با ملت همدردی کرده اند.

 

شش

حاکمیت (رهبری، سپاه، بسیج و جامعه مدرسین) از عملکرد مراجع تقلید و علمای حوزه های علمیه ناراضی اند و آنها را "خواص بی بصیرت" خطاب می کنند. تنها یک مرجع تقلید – که آن هم به شهادت فهرست مراجع مجاز به تقلید نهاد حکومتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عداد مراجع مجاز به تقلید نیست – و چند نفر از روحانیون سرشناس – که تعدادشان به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد – از عملکرد حاکمیت در قبال اعتراض مردم حمایت کرده اند، یعنی اکثریت مراجع و علمای حوزه ها موافق ظالم نیستند.

 

اما تعداد مراجع و علمائی که با شجاعت در مقابل ظالم ایستادند و در پیشاپیش ملت با ظلم مبارزه کردند، اندک و انگشت شمار و در حد تعداد انگشتان یک دست است. بنابراین اکثریت مراجع تقلید و علمای حوزه های علمیه نه با ظالم همراهی کرده اند، نه از حقوق مردم دفاع کرده اند، بلکه سکوت پیشه کرده اند.

 

نتیجه نظرخواهی هم نشان می دهد که 75% شرکت کنندگان به همین نتیجه رسیده اند: علمای اعلام به وظیفه شرعی امر بمعروف و نهی از منکر و فریضه نصیحت به ائمه مسلمین عمل نکرده اند و مشمول شماتت سیدالشهدا حسین بن علی (ع) در خطبه مشهور منی هستند. انتظار ملت از پیشوایان دینیشان بیش از اینهاست. 

 

ارزیابی کارنامه یک ساله مراجع تقلید و علماي حوزه هاي علمیه

 

  موضعگیری مراجع تقلید و علمای حوزه های علمیه در قبال ظلم و تجاوز حاکمیت به حقوق ملت را در سال گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟

 

تشکر از رای شما

 

 

سکوت و عدم همراهی با ظالم؛ بد - 21078 رای محکوم کردن حق طلبی ملت و دفاع از ظالم؛ بسیار بد - 3369 رای همدردی با ملت و عدم همراهی با ظالم؛ خوب - 1469 رای همراهی با ملت و اعتراض به ظالم؛ بسیار خوب - 2206 رای

 

تعداد رای:28122

 

 

 


 


یک فعال دانشجویی اعلام کرد
جرس: یکی از فعالان سابق دانشگاه علامه طباطبایی گفت: شخصی به نام فتحی در دانشگاه علامه حضور دارد که در حال حاضر رئیس حراست دانشکده ادبیات این دانشگاه است. او سال ۸۳ که زندان بودم بازجوی من در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین بود.

صادق شجاعی، عضو شورای دفاع از حق تحصیل در گفت و گو با رادیو کوچه، درباره وضعیت این دانشگاه گفت: در سال‌های اخیر، فعالان دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، همواره تحت فشار و برخورد نهادهای امنیتی، کمیته انضباطی و حراست دانشگاه بوده‌اند. در حال حاضر مهدیه گلرو، مجید دری و آرش صادقی، سه دانشجوی این دانشگاه در بازداشت به سر می‌برند و با احکام سنگین مواجه شده‌اند.


وی افزود: دانشگاه علامه، بزر‌گترین دانشگاه علوم انسانی خاورمیانه است و رهبری ایران هم بسیار روی علوم انسانی حساس شده بود و سعی می‌کرد علوم انسانی را به شکل دلخواه خودش تغییر دهد.

 

این دانشجوی محروم از تحصیل، رییس این دانشگاه را امام جماعت مسجد نارمک معرفی کرد و گفت: حساسیت روی دانشگاه علامه سبب شده تا آقای شریعتی، یک روحانی تندرو به ریاست دانشگاه علامه انتخاب شود و پس از آن، فضا در دانشگاه علامه، بسیار بسته و تنگ شد. آقای شریعتی به محض اینکه رئیس دانشگاه شد، شروع به تصفیه‌ بسیار شدید و غیرانسانی در این دانشگاه کرد و عده‌ زیادی از دانشجویان و اساتید این دانشگاه از تحصیل و تدریس محروم شدند.

 

شجاعی تصریح کرد: شریعتی، برای انجام این برخوردها به نیروهایی نیاز داشت که حاضر شوند این برخوردهای غیرانسانی را انجام دهند، به خاطر همین از نیروهای همکار سابقش، به طور مشخص نیروهای بسیج مسجد نارمک،‌ جایی که وی قبلا امام جمعه آنجا بود کمک گرفت. کسی را به عنوان رئیس حراست دانشگاه علامه انتخاب کرد که قبلا رئیس بسیج مسجد نارمک بود و همچنین اعضای بسیج مسجد نارمک را به عنوان اعضای حراست این دانشگاه انتخاب کرد.

 

وی افزود: این افراد، تنها فعالیت‌شان در بسیج مسجد نارمک نبود و مشاغل امنیتی داشتند. شخصی به نام فتحی در دانشگاه علامه حضور دارد که در حال حاضر رئیس حراست دانشکده ادبیات این دانشگاه است. ایشان، سال ۸۳ که زندان بودم بازجوی بنده در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین بود. این شخص، طرز تفکری بسیار لمپن و خارج از شخصیت فردی که بتواند در محیط دانشگاه فعالیت کند، داشت. او کسی بود که در زندان، برای گرفتن اعتراف اجباری، تهدید می‌کرد کاسه‌ ادرار را به خورد متهمین می‌دهد.


این عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در بخش دیگری از گفته‌های خود به وضعیت برخورد با "بدحجابی" در دانشگاه علامه گفت: چندی پیش مصاحبه‌ای را با آقای پریز، معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علامه می‌خواندم. وقتی خبرنگار گفت ۲۰ نفر به خاطر عدم رعایت حجاب از تحصیل محروم شدند، ایشان به صراحت اعلام می‌کردند که تعداد محروم‌شدگان تحصیل این اواخر، فقط به خاطر عدم رعایت حجاب، بسیار بیشتر از این تعداد است.

 

شجاعی در پایان افزود: محدودیت‌های بسیار سنگینی برای دانشجویان غیرفعال هم در دانشگاه علامه وجود دارد. شدیدترین برخورد‌ها نسبت به پوشش دانشجویان در حال انجام است. تقریبا هیچ نشریه‌ مستقلی منتشر نمی‌شود و حتی با انجمن‌های علمی برخوردهای بسیار شدیدی صورت می‌گیرد. این اواخر، کمیته گزینش استاد و دانشجوی وزارت علوم یکی از بچه‌های انجمن علمی یکی از دانشکده‌ها را احضار کرده بود و به وی تذکر داده بود که حراست دانشگاه به ما اعلام کرده شما فعال هستید، در صورتی که ایشان تنها فعالیت‌اش، فعالیت در انجمن علمی بود.
 


 


جرس: سران هشت کشور صنعتی جهان در پایان روز دوم نشست خود در کانادا از ایران خواستند به تقاضاهای شورای امنیت توجه کند و برای شهروندان خود حق آزادی بیان قائل شود.

یه گزارش بی‌بی‌سی فارسی، رهبران آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه، ایتالیا، چین، کانادا، آلمان و ژاپن روز شنبه ۲۶ ژوئن (۵ تیر) در پایان دومین روز از اجلاس سالیانه خود که در شهرک موسکوکا در شمال تورنتو برگزار شد، با صدور بیانیه ای از "عدم شفافیت" برنامه های اتمی ایران و تداوم و گسترش غنی سازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد در این کشور عمیقا اظهار نگرانی کردند.

 

به عقیده سران گروه هشت، افزایش سطح غنی سازی اورانیوم در ایران با قطعنامه های سازمان امنیت و خواسته های آژانس بین المللی انرژی اتمی در تضاد است.

 

در بیانیه این گروه، ضمن حمایت کامل از قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل، از ایران خواسته شده است به مفاد این قطعنامه و تقاضاهای آژانس بین المللی انرژی اتمی ترتیب اثر دهد و با ادامه مذاکرات در این مورد موافقت کند.

 

رهبران کشورهای عضو گروه هشت از همه کشورهای جهان خواسته اند تحریم های در نظر گرفته شده در قطعنامه شورای امنیت را به طور کامل و دقیق اعمال کنند.

 

در یکی از بندهای این بیانیه آمده است که ایران باید به حکومت قانون تن دهد و آزادی بیان و عقیده را برای شهروندانش به رسمیت بشناسد.


استفن هارپر، نخست وزیر کانادا، پس از پایان اجلاس در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: حکومت های ایران و کره شمالی تصمیم گرفته اند که به سلاح هایی دست پیدا کنند و با آن همسایگان خود را تهدید کنند. دنیا باید بداند پولی که این کشورها (برای دسترسی به این سلاح ها) هزینه می کنند، تنها هزینه (این اقدام) نخواهد بود.

 

در بیانیه پایانی اجلاس گروه ۸ همچنین از فعالیت گروه ۱+۵ حمایت و از تلاش های دیپلماتیک ترکیه و برزیل برای حل بحران هسته ای ایران تقدیر شده است.

 

پیش از برگزاری روز دوم اجلاس سران گروه هشت، گفته می‌شد که رهبران کشورهای غربی در گفت و گوهای این روز خواهند کوشید که چین و روسیه را به سخت‌گیری بیشتر بر ایران ترغیب کنند.

 

دولت‌های چین و روسیه تاکنون تمایلی به اعمال تحریم‌های یکجانبه علیه ایران نشان نداده اند و گفته اند که تنها در چارچوب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل عمل خواهند کرد.


رهبران هشت کشور صنعتی جهان در نخستین روز از اجلاس خود، در مورد بحران جهانی اقتصاد و اختلافاتی که بر سر نحوه مقابله با آن وجود دارد گفت و گو کردند، اما نتوانستند در این مورد به توافق برسند.

 

این رهبران پس از پایان اجلاس دو روزه خود در شهرک موسکوکا، به شهر تورنتو می روند تا در اجلاس سران گروه ۲۰ شرکت کنند.

 

اجلاس گروه ۲۰ علاوه بر کشورهای ثروتمند، قدرت های اقتصادی در حال ظهوری مانند چین، برزیل و هند را هم در بر می گیرد.
 


 


اثر سید محمود اریب
  Get the Flash Player to see this rotator. var s1 = new SWFObject("http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/tir/Base/simpleviewer.swf","flashContent", "600", "600", "9.0.124"); s1.addParam("allowfullscreen","true"); s1.addVariable("galleryURL" , "http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/tir/aks mir hossein/gallery.xml"); s1.addVariable("width","600"); s1.addVariable("height","700"); s1.write("container");

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته