-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

Latest News from Kaleme for 05/04/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



درخواست پروانه «بیا تا برویم» فیلم تازه داریوش مهرجویی در اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد رد شد.

به گزارش بانی فیلم، دست‌اندرکاران این پروژه چند ماه قبل درخواست پروانه ساخت «بیا تا برویم» را به اداره نظارت ارسال کردند، اما به تازگی وزارت ارشاد با ساخت این فیلمنامه مخالفت کرده است. پیش تولید اولیه این فیلم به تازگی آغاز شده و قرار بود محمود کلاری بعد از سال‌ها با مهرجویی همکاری کند.

فیلمنامه «بیا تا برویم» توسط داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر نوشته شده و رضا درمیشیان نیز به عنوان مجری طرح با این پروژه همکاری می‌کند.

«بیا تا برویم» مضمونی فلسفی دارد و از کارهای قدیمی داریوش مهرجویی بیشتر به «پری» نزدیک است. فیلم داستان مردی را روایت می‌کند که در سفری دچار شک و تردیدهایی در زندگی‌اش می‌شود. این فیلم قرار بود در سه شهر ایران و یکی از کشورهای خارجی فیلمبرداری شود.

مهرجویی نسبت به عدم صدور مجوز ساخت این فیلمنامه اعتراض کرد.

وی در گفت و گو با ایسنا گفت: منتظر پروانه ساخت «بیا تا برویم» بودیم که گویا رد شده…. رد شدن پروانه ساخت این فیلم بسیار باعث حیرت من است. چون فیلم مضمونی عرفانی و دینی و فلسفی دارد و چند تن از مسوولان مثل آقای مهدی ارگانی بسیار با آن موافقند و همیشه از من می‌پرسند چرا دست به کار ساخت آن نمی شوم… واقعا خیلی جالب است که در جشنواره فجر سال گذشته هیات داوران جایزه مهم فیلم دینی «بین الادیان» را به فیلم نارنجی‌پوش دادند ولی الان نمی‌گذارند من فیلم دینی بسازم و از نظر آقایان فیلم‌نامه دینی و فلسفی من مردود است… من فکر می‌کنم بعد از این همه سال فیلم ساختن بهتر از هرکس دیگری می‌دانم چه قصه و مضمونی مجاز است و چه قصه‌ای غیرمجاز…. الان شرایط تولید و جذب سرمایه، ارائه پروانه ساخت و پروانه نمایش و به طور کلی اکران فیلم‌ها با وضعیت نامناسب و مغشوشی روبه‌رو است. نوعی ناامنی و بی‌نظمی تولیدکنندگان و پخش‌کننده‌ها و صاحبان سینما و استودیوها را تهدید می‌کند.


 


معصومه ابتکار

روز معلم که مناسبت بزرگداشت تلاشگران عرصه دانش و پژوهش است، پس از انقلاب با شهادت آیت الله مطهری نامگذاری و بهانه ای شد برای پرداختن به موضوعی که به جای خود پردامنه و پر حاشیه است.
مرتضی مطهری را بسیاری از صاحب نظران از جمله روحانیون، به عنوان شخصیتی صاحب اندیشه، متفکر و پیشرو می شناسند و شاخصه این نوع برداشت، استقبال او از تعامل با منتقدان و مخالفان است. استاد مطهری تفکر فلسفی و روش رئالیسم را در حالی دنبال می کرده که به بررسی تطبیقی و علمی تاریخ، ادبیات و مسائل اجتماعی اعتقاد داشت. او در دوران رژیم پهلوی و نیز در زمان کوتاهی که پس از انقلاب زیست، در میدان مباحثه با مخالفین یا غیرمتدینین از اسباب استدلال و منطق – و نه تکفیر و اجبار – استفاده می کرد.

شهید مطهری به آزاد اندیشی اعتقاد داشت و آن را برای جامعه لازم می دانست، تا آنجا که حتی در مقام یک روحانی با مجله زن روز قبل از انقلاب وارد مباحثه ای منطقی و محترمانه شود و طرف مقابل را به رسمیت بشناسد. از سوی دیگر شاهد گفتگوهای او با فلاسفه دوران یا آزاداندیشانی چون دکتر علی شریعتی بودیم. وسعت دید مطهری در مواجهه با پرسشگران، برای ما جوانان آن روزگار، نشانگر خط مشی صبورانه شنیدن و تحمل صدای نقادی و پژوهش برای کشف حقیقت بود؛ و شهادتش را در ماههای اولیه پیروزی انقلاب، بهایی می دانستیم که برای دستیابی به آرمان های بلندش پرداخت.

اکنون اما در سالروز آن شهادت و روز معلم، چشم در راه مشی تحمل و شنیدن صدای نقد و پژوهش بی طرفانه مانده و از یاد نبرده ایم که روز معلم به نام معلمی متفکر و آزاداندیش و الگویی برای تلاشگران عرصه دانش نامگذاری شده است.

در واقع مشی مطهری و نگاه امام(ره) به حادثه شهادت ایشان حاکی از خط مشی بود که جمهوری اسلامی می بایست در عرصه علم اندوزی مدرسه، دانشگاه و حوزه دنبال کند. در این رویکرد بی شک به فضای آزادی اندیشه به عنوان پشتوانه ای برای آموزش و پژوهش نگاه می شد. مطهری و بسیاری از اصحاب علم هم دوره او مانند دکتر شریعتی، نقشه راهی را ترسیم کردند که در آن تفکر و خِردگرایی نه تنها درعرصه دانش، بلکه در همه عرصه های زندگی مردم اصل قرار گیرد و آزاد اندیشی و نقد، پشتوانه ای برای اصلاح و بهبود مستمر باشد.
به بیان دیگر اگر فضای مدارس، دانشگاهها و حوزه های ما – صرف نظر از اینکه چه رشته ای از علوم طبیعی، مهندسی یا علوم انسانی را پوشش می دهند – فاقد آزاد اندیشی و امکان طرح سئوال و تعامل با منتقدان یا شنیدن صداهای متکثر و متنوع باشد، عرصه علمی با خمودی و دلسردی نیروها و سرمایه های علمی روبرو شده و در عمل فضای ذهنی و روانی مناسب برای دانش اندوزی و رشد علم فراهم نمی شود. واقعیت این است که تاکید برای دانش افزایی بدون معرفت طلبی یا تاکید بر اسلامی و ارزشی شدن فضای مدرسه و دانشگاه با نگاه یکسویه بسته و محدود امکان پذیر نیست. در چنین روندی عملا بهره وری محیط های علمی، اشتیاق دانشجویان و اساتید و خلاقیت دانش آموزان و معلمان رو به کاهش می نهد.

یکی از مولفه های مهم در ساخت نظریه ها و تولید علم به کار گرفتن خلاقیت و تفکر در فرآیند مطالعه و پژوهش است. چنانچه محیط علمی پذیرای نوآوری و خلاقیت نباشد و فضای روانی مساعد برای محقق فراهم نشود – تا با احساس امنیت کافی نظرات خود را مطرح کند- حرکت علمی رو به رشد و بالندگی نخواهد گذاشت. این مسئله در بلندمدت به تولید علم و پیشرفت جامعه علمی صدمه خواهد زد. تعصبات و تنگ نظری ها ناقوس مرگ اندیشه و اهالی آن را می نوازند و مجالی برای اظهار وجود آنان باقی نمی گذارند. در مقابل اما تامین فضای آزادی اندیشه، توجه به عزت نفس و کرامت معلم است.

البته در کنار آزاد اندیشی، جریان آزاد تبادلات علمی از موئلفه های مهم رشد محسوب می شود. علم و دانش مقوله ای بسیط و بهم پیوسته است، به طوری که تعامل دو سویه برای همه طرفین معادله سبب هم افزایی و رشد دانایی شود. به قول معصوم (ع) زکات علم نشر آن است. خوشبختانه امروزه وجود اینترنت و دسترسی آزاد به شاهراههای اطلاعاتی با هزینه ای اندک – که ثمره فن آوری های جدید است – به رشد علم کمک شایانی می کند. اما در عین حال زمزمه هایی درباره محدودیت قریب الوقوع دسترسی به اینترنت جهانی به گوش می رسد که نتیجه آن می تواند کُندی حرکت در عرصه های تخصصی و نیز دسترسی مردم به اطلاعات و دانش عمومی باشد. از سوی دیگر مدتی است حساسیت ها در مورد تبادلات فکری و فرهنگی با دنیا افزایش یافته و مبادلات علمی گاه به خاطر تقابل رویکردهای متعصبانه مذهبی و گاه به دلیل فضاسازی رسانه های بیگانه و جنبه های امنیتی، مورد بی مهری قرار گرفته و منتفی و یا بسیار محدود شده است.

لازم به یادآوری نیست که مبادلات فکری و علمی برای محقق حکم خط حیات علمی را دارد. یعنی نمی توان برای دانش، محدوده ای قائل شد و می بایست علم و دانش را به صورت یکپارچه و جهانی در نظر گرفت و برای آن برنامه ریزی کرد.
چندی پیش آقای دکتر غلامحسین دینانی در برنامه ای تلویزیونی به جریان خاتمه یافتن مباحثات هانری کوربن با علامه طباطبایی اشاره کرد که نمونه بارزی از وجود تعصبات و تنگ نظری ها، فشارها و مشکلات متفکرین است.
هانری کوربن از بزرگ ترین فلاسفه اروپا به شمار می آید و آثاری ارزشمند درباره تشیع دارد که هر یک به چندین زبان ترجمه شده است. دکتر دینانی او را یکی از موثرترین شخصیت ها در معرفی تشیع به جهان معرفی و تاکید کرد که جلسات مباحثه برای هر دو شخصیت بسیار حائز اهمیت بوده است. اما افرادی پس از مدتی به دکتر دینانی می گویند که به علامه طباطبایی پیغام دهد ادامه مباحثه دیگر به صلاح نیست. علامه با شنیدن پیغام بسیار ناراحت می شود و می گوید این تنها فرصت من برای آشنایی با وضعیت فلسفه غرب است و عده ای حتی چنین جلساتی را هم نمی توانند تحمل کنند.

مواجهه علمی سید حسین طباطبایی و هانری کوربن شاید از مهم ترین وقایع علمی آن دوره و از موثرترین اقدامات در تعاملات میان فرهنگی معاصر محسوب می شود. این واقعه و نوع رویکرد علامه، بیانگر رویکرد پیشرو و عالمانه مبتنی بر توجه به بسیط بودن علم و دانش به عنوان مقدمه ای برای معرفت است. همچنین می تواند الگویی برای مراکز علمی و دانشگاهی و برای محققان و دانش پژوهشان معرفی شود تا با انجام تبادلات سالم فکری و علمی، امکان تضارب آرا و دیدگاهها و بالندگی علمی در محیط های علمی و پژوهشی فراهم شود. اگر چه نقشه راه علمی کشور با سر و صدای زیاد به تصویب رسیده و به نظر می رسد خط مشی هایی هر چند قابل تامل برای این موضوع وجود دارد، ولی دو مؤلفه اصلی هنوز محقق نشده است.

لازمه تحقق این نقشه ابتدا وجود فضای آزاد اندیشی در محیط های علمی به دور از تعصبات و فشارها برای معلمان، اساتید و دانش پژوهان و سپس امکان تبادل سالم و بی دغدغه در عرصه دانایی جهانی است. روش شناسی در موضوع رشد علمی برای کشوری مانند ایران که همواره ملاحظات فرهنگی و اجتماعی بر سیاست های علمی غلبه داشته، اهمیت فراوان دارد و شاید در شرایط حاضر شیوه ای برای خروج از فضای نامطلوب کنونی باشد.

منبع وبلاگ نویسنده


 


با خودم روزی چند بار می اندیشم که پایان این این اتفاقات غم انگیز کجاست؟ آیا پایانی بر این اتفاقات غم انگیز هست؟شما را هم با وجدان خودتان تنها میگذارم.گرچه بعید میدانم چنین چیزی در وجود شما و همکارانتان وجود داشته باشد. کاش سر سوزنی وجدان داشتید آقای کارشناس…. این جملات بخشی از نامه پدر بزرگ آرش صادقی است که خطاب به بازجوی پرونده او نوشته است.

به گزارش کلمه، آرش صادقی عضو ستاد میرحسین موسوی و دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی از فعالین سیاسی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ چندین نوبت بازداشت و روانه زندان شده است. او اولین بار در ۱۸ تیرماه ۸۸ بازداشت و بعد از تحمل پنجاه روز انفرادی در حالی از زندان آزاد شد. یورش مامورین امنیتی برای بازداشتش سبب شده بود تا مادر سالخورده اش دچار شوک شود و همین کافی بود تا او دیگر مادرش را در جمع خانواده خود نداشته باشد. بعد از آزادی اش از زندان در راه بهشت زهرا بود، زمانی که به همراه پدربزرگ و مادربزرگش برای دیدار با مادرش قصد داشت بر سر مزار او برود بار دیگر با حمله مامورین امنیتی دستگیر و روانه زندان اوین شد.

او پس ازحوادث عاشورای ۸۸ نیز بازداشت و در اسفند ماه همان سال با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود. در پی این دستگیری ها وی از سوی شعبه های ٢٨ و ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به ترتیب به ٣ و ۶ سال محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر حکم ٣ سال به برائت و ۶ سال حبس تعزیری اش به ۴ سال تعلیقی و ١سال تعزیری کاهش یافت. پس از گذراندن دوران محکومیت وی مجددا چند روز پس از آزادی اش در دی ماه سال ۹۰ بازداشت و روانه زندان شد. و حال پس از گذشت بیش از یکصدو ده روز از بازداشتش پدر بزرگ وی نامه ای را خطاب به کارشناس (بازجو) پرونده او نوشته و ناگفته هایی را عنوان کرده که خواندش بیش از آنکه ناراحت کننده باشد تامل برانگیز است.

وی با اشاره به مکالمات تلفنی خود با بازجوی پرونده نوه اش آرش صادقی در این نامه پرده از دروغ پراکنی ها و وعده های دروغ مسئولان پرونده او برداشته و نوشته است: آقای کارشناس در این مدت چندین بار با بنده تماس گرفتید و هر بار به من گفتید اگر آرش کاری نکرده باشد و بی گناه باشد که اینطور نیست آزادش میکنند. یادم هست در مکالمه اول که خیلی امیدوار کننده بود به بنده فرمودید اگر آرش آزاد شد که خیلی بعید است به این زودیها آزادش کنیم از او بخواهید که ایران را ترک کند. من هم به شما گفتم مطمئن باشید آرش اینکار را نخواهد کرد و من نمیتوانم هیچ قولی به شما بدهم و به شما به نقل از یکی از دوستان آرش که در مرداد هر دو آنها را برای نوشتن عفو پیش بازپرس اسدی برده بودند و آرش نپذیرفته بود که عفو بنویسد و بازپرس اسدی گفته بود اینجا، ایران، جایگاهی برای رشته های علوم انسانی قائل نیستند از ایران برو و در اروپا در رشته مورد علاقه ات ادامه تحصیل بده که آرش هم در جواب گفته بود اگر ۱۰ بار دیگر هم بازداشت شوم باز میمانم را برای شما شرح دادم و شما در ادامه قهقهه ای زدید و گفتید به به چه آرمانگرا.

متن کامل این نامه که دراختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

نمی دانم چگونه باید این نامه را آغاز کنم؟ پیش تر می خواستم این نامه را خدمت جناب دادستان یا رئیس قوه قضاییه بنویسم ولی خوب پیش خودم فکر کردم و گفتم قبل از این نامه ای را خدمت آقای لاریجانی البته به صورت خصوصی نوشته ام. چرا برای کسی نامه بنویسم که عملا در مورد پرونده های اینچنینی کاره ای نیست؟ تصمیم گرفتم این نامه را خدمت آقای کارشناس بنویسم گرچه امیدی به افاغه آن ندارم. قبل از هر چیز میخواهم مواضع خود را در قبال یک سری مسائل روشن کنم.

بنده در سال ۸۸ در انتخابات ریاست جمهوری اسیر فضای دوقطبی آنروزها نشدم و به کاندیدای سومی رای دادم که احساس می کردم دارای برنامه است و در مناظرات نیز نسبت به سه کاندیدای دیگر بسیار قوی تر ظاهر شده است. بعد از انتخابات هم گرچه علاقه ای به حضور رئیس جمهور دوره قبلی نداشتم ولی نتایج انتخابات را پذیرفتم.

در انتخابات اخیر هم برعکس همفکران آرش اعتقادی به تحریم انتخابات نداشتم و ندارم. مواضع بنده نیز نسبت به آرش همانی هست که قبلتر بود. من قبل از مرگ دخترم بارها به آرش هشدار داده بودم که عواقب کارهایش دامان خانواده را نیز خواهد گرفت و متاسفانه آن شد که نباید می شد. اینها را گفتم تا بگویم من از نظر عقیدتی هیچ قرابتی با آرش نداشته و ندارم دلیل نوشتن این نامه هم چیز دیگریست.

آقای کارشناس در این مدت چندین بار با بنده تماس گرفتید و هر بار به من گفتید اگر آرش کاری نکرده باشد و بی گناه باشد که اینطور نیست آزادش می کنند. یادم هست در مکالمه اول که خیلی امیدوار کننده بود به بنده فرمودید اگر آرش آزاد شد که خیلی بعید است به این زودی ها آزادش کنیم از او بخواهید که ایران را ترک کند. من هم به شما گفتم مطمئن باشید آرش اینکار را نخواهد کرد و من نمیتوانم هیچ قولی به شما بدهم و به شما به نقل از یکی از دوستان آرش که در مرداد هر دو آنها را برای نوشتن عفو پیش بازپرس اسدی برده بودند و آرش نپذیرفته بود که عفو بنویسد و بازپرس اسدی گفته بود اینجا، ایران، جایگاهی برای رشته های علوم انسانی قائل نیستند از ایران برو و در اروپا در رشته مورد علاقه ات ادامه تحصیل بده که آرش هم در جواب گفته بود اگر ۱۰ بار دیگر هم بازداشت شوم باز میمانم را برای شما شرح دادم و شما در ادامه قهقهه ای زدید و گفتید به به چه آرمانگرا.

پس اگر قائل به ماندن است بماند ولی به نفع خودش است که برود. آقای کارشناس این روزها به آن مکالمه اول فکر میکنم و به یقین رسیده ام که یکی از بزرگترین اتهامات آرش این است که قائل به رفتن نیست.امروز نزدیک به ۱۱۰ روز است که آرش مجدد بازداشت شده. طبق آخرین خبری که داشتیم همچنان در انفرادی می باشد، هنوز عرق پایان حبس پرونده نخستش خشک نشده باز بازداشتش کردید.

از اولین روزهای بازداشت مجدد آرش بارها همراه دو وکیلش به دادسرای اوین مراجعه کرده ایم. جواب درستی نگرفتیم. فقط در این مرتبه های آخر آقای بازپرس فرمودند اتهام آرش تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی میباشد. وقتی مصداق های آن را سئوال کردم آقای بازپرس فرمودند نوه شما و دوستانش قصد ایجاد اغتشاش در روز ۲۵بهمن و روزهای منتهی به انتخابات در محیط دانشگاه علامه را داشته اند این مصداق اجتماع و تبانی” و مصداق تبلیغ علیه نظام هم مصاحبه نوه تان با رسانه های معاند با نظام، بی بی سی و روز آنلاین، و دادن بیانیه های متعدد از داخل زندان که اگر نبود رافت نظام باید بابت هرکدام از آن بیانیه ها که توهین به مقامات نظام بوده حکمی میگرفت.

گفتم کدام مصاحبه گفتند مصاحبه دو سال پیش با بی بی سی و روز آنلاین.آقای کارشناس بعد از شنیدن این حرفها فهمیدم که عملا آرش کار خاصی انجام نداده و این بازداشت صرفا به قصد پرونده سازی انجام شده و لاغیر. آقای کارشناس اگر مبنای بازداشت آرش بابت این اتهامات بوده از شما سئوال میکنم چرا پس از پایان حبس پرونده نخست آرش را آزاد کردید؟ آرش درپرونده دوم ۴ سال حکمی را را دارد که قطعی نبوده و هنوز هم قطعی نشده چرا آزادش کردید؟ اگر واقعا تعدادی از اتهامات آرش مربوط به دادن بیانیه از داخل زندان بوده و مصاحبه دو سال پیش است تکرار میکنم چرا آزادش کردید؟

آقای کارشناس آیا حتی اگر اظهارات شما و بازپرس در مورد قصد ایجاد اغتشاش در روز ۲۵ بهمن و روزهای منتهی به انتخابات توسط آرش و دوستانش در محیط دانشگاه درست باشد قصد انجام عمل مجرمانه جرم محسوب میشود؟ پس چرا در رابطه با این پرونده غیر از آرش شخص دیگری بازداشت نشده؟ توجه دارید جناب کارشناس شما آرش را ۲۵ دی بازداشت کردید.یکماه قبل از آن تاریخی که ادعا میکنید آرش قصد انجام کاری را داشته.پس عمل مجرمانه اتفاق نیافتاده.

آقای کارشناس دیدید همه ادعاهایتان در مورد مجرم بودن آرش به طنزی میماند. طنزی تلخ…آقای کارشناس قرار است با آرش چه کنید؟ آیامرگ مادر “پاشیده شدن کانون گرم خانواده کافی نبوده؟ آیا بیش از سی ماه زندان بعد از انتخابات۸۸ که بخش اعظمی از آن را آرش در انفرادی بوده کافی نیست؟ آیا آسیبهای جسمی وارد شده مثل شکستگی در ناحیه دنده و کتف در بازجویی ها که به تائید پزشکی قانونی نیز رسیده کافی نیست؟ در تماس هایی که بعد از بازداشت آرش با بنده داشتید به کررات به بنده فرمودید من این مدت آرش را زیر نظر داشتم و از کوچکترین تماس های آرش مطلع بودم. آقای کارشناس حتما این را هم میدانید که آرش بعد از آزادی مکانی برای زندگی نداشته؟

آرش بعد از آزادی ۲۴ ساعت را در خیابان گذرانده. تا اینکه تعدادی از دوستان آرش پیش من آمدند و خواستند جایی برای ماندن آرش تدارک ببینم. بنده هم با همه فشارهایی که از طرف فامیل برای عدم پذیرش آرش داشتم او را پذیرفتم. میدانید چرا؟ چون آرش جایی برای زندگی نداشت. نمیدانم میدانید چه میگویم. نمیدانم میدانید با آرش چه کردید؟ نمیدانم میدانید وجدان یعنی چه؟ تو را بخدا کمی وجدان داشته باشید. تو را بخدا کمی یاد خدا بیفتید. ته این مسیر کجاست؟ چرا نمیگذارید آرش با درد خودش بسوزد؟ بادرد بی مادری. با درد بی کسی. با درد تنهایی. بخدا از این بچه چیزی باقی نمانده اگر هدفتان شکستن آرش است به خدا آرش بعد از مرگ مادر شکست. ته این بازی کجاست؟

با خودم روزی چند بار می اندیشم که پایان این این اتفاقات غم انگیز کجاست؟ آیا پایانی بر این اتفاقات غم انگیز هست؟ شما را هم با وجدان خودتان تنها میگذارم. گرچه بعید میدانم چنین چیزی در وجود شما و همکارانتان وجود داشته باشد. کاش سر سوزنی وجدان داشتید آقای کارشناس.


 


دادگاه میثم مشایخ فعال سیاسی اصلاح طلب را به حبس تعلیقی محکوم کرد.

به گزارش ندای سبز آزادی، میثم مشایخ پیش از انتخابات دور اول مجلس نهم نیز به مدت ۲ ماه بازداشت شده بود و امروز به حکم دادگاه به ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شده است.

بیشترین حجم فعالیت های او پیش از بازداشت، حول انتخابات آزاد بود که این روزها به عنوان جرم برای بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران مطرح می شود.


 


نیروهای امنیتی این کشور به یک خوابگاه دانشجویی در شهر حلب در شمال سوریه حمله کردند که در جریان این حمله چهار دانشجو کشته شده اند.

به گزارش بی بی سی، مخالفان حکومت می گویند که نیروهای امنیتی چهارشنبه شب (دوم مه، ۱۳ اردیبهشت) در واکنش به تظاهرات ضد حکومتی با حضور بیش از هزار دانشجو به این خوابگاه حمله کردند.

با اینکه دانشجویان در حلب تقریبا هر روز تظاهرات ضد دولتی برگزار کرده اند، اما این شهر در مقایسه با بسیاری از شهرهای دیگر سوریه شاهد خشونت نسبتا کمتری بوده است.

با وجود اعلام آتش بس و حضور ناظران سازمان ملل متحد در سوریه، خشونت ها در این کشور همچنان ادامه دارد.

بر اساس گزارش های روز سه شنبه، اول مه، ۳۰ نفر از جمله چند کودک در شهرهای مختلف سوریه کشته شدند.

فعالان مخالف دولت گفته اند که در روز چهارشنبه، دوم مه، نیز در حمله مخالفان مسلح به نیروهای دولتی در استان حلب، پانزده نفر از آنها از جمله دو سرهنگ کشته شده‌اند.

گروهی مرکب از شانزده ناظر سازمان ملل، فعالیت‌های خود را در سوریه آغاز کرده‌اند. قرار است تعداد آنها تا اواسط ماه مه، به یکصد نفر افزایش یابد.

طبق قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، تعداد ناظران صلح سازمان ملل به سیصد نفر خواهد رسید.

دولت سوریه و مخالفان مسلح، از روز ۱۲ آوریل توافقنامه‌ آتش بس را به اجرا گذاشتند.

سازمان ملل می‌گوید از زمان آغاز تظاهرات اعتراضی علیه حکومت بشار اسد در مارس ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۹ هزار نفر در خشونت‌های سوریه کشته شده‌اند.

مقام‌های رسمی دولت بشار اسد می‌گویند گروه‌های “تروریستی” مورد حمایت خارجیان، مسئول خشونت‌ها و کشتار بیش از ۲۴۵۰ غیرنظامی و ۱۳۴۰ سرباز از زمان آغاز تظاهرات هستند.


 


مسعود باستانی روزنامه نگار دربند در زندان رجایی شهر کرج با ارسال پیامی روز جهانی آزادی مطبوعات را گرامی داشته و سید محمد خاتمی در پاسخی کوتاه به این پیام از دربند بودن روزنامه نگاران و نویسندگان ابراز تاسف کرده است.

به گزارش کلمه، مسعود باستانی، روز نامه نگار زندانی در پیامی کوتاه به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات نوشته است: ای کاش غیر از ما بقیه هم باور می‌کردند که اهالی دهکده‌ی کره‌ای‌ شکل از مرحله «آزادی بیان» عبور کرده‌اند و اینک روزنامه‌نگاران آن سرزمین‌ها در جستجوی افق‌های تازه‌ترند برای مردمان خویش و ما “همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را” “هنوز را…”

مسعود باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر می‌برد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ در اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر که محل نگهداری مجرمین خطرناک است، منتقل شده و اکنون در این زندان نگهداری می شود.

همچنین سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان در پیامی دیگر در پاسخ به این زندانی سیاسی تاکید کرده است: در ایران عزیز و در جمهوری اسلامی که شعار اصلی انقلابش، آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی بود شایسته نیست که شاهد گرفتاری تعدادی از روزنامه نگاران و نویسندگان و اصحاب رسانه باشیم. گرچه حتی اگر یک فرد هم دربند باشد تاسف آور هست ولی اگر بنا است زندان آباد باشد باید برای کسانی باشد که آزادی را دربند می کنند.

متن این دو پیام به گزارش کلمه به شرح زیر است:

همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را…

شاید از بخت ماست یا عجایب این سرزمین که ما روزنامه‌نگاران زندانی در هواخوری کوچک زندان همچنان در حسرت همان حکایتی هستیم که عمری به اندازه تاریخ مطبوعات دارد و تلخ‌کامی آن باقی است.

حال آنکه جهان پیرامون ما خارج از محدوده تنگ این مرزها ماجراهایی را تجربه می‌کند که تنها تکه‌ای از خواب‌های طلایی ماست.

ای کاش غیر از ما بقیه هم باور می‌کردند که اهالی دهکده‌ی کره‌ای‌ شکل از مرحله «آزادی بیان» عبور کرده‌اند و اینک روزنامه‌نگاران آن سرزمین‌ها در جستجوی افق‌های تازه‌ترند برای مردمان خویش و ما “همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را” “هنوز را…”

مسعود باستانی، زندان رجایی شهر

پرودگار انسان را آزاد آفرید

به نام خدا

سپاس حضرت پرودگار را که انسان را آفرید و انسان را آزاد آفرید و آزادی را در رهایی از بند هوا و هوس مردمان و نیز سلطه جباریت خواست و بیداری گری را ستود و پیامبر بزرگوار را فرستاد تا بارهای سنگین را از دوش و بندهای گران را از پای جان انسان بردارد و برگیرد. و انسان را آزاد و با اراده خواست تا به آگاهی و آزادی به “داد” برخیزد.

در روزگار ما آنچه از جمله می توانست و می تواند در این جهت کار ساز باشد بیداری و روشن گری و فداکاری اصحاب رسانه است، رسانه ایی که با کمال تاسف تحت استیلای قدرت های جهانی که آنها به منافع خود می اندیشند و نیز زیر فشار جباریت های کوچک و بزرگ در سراسر جهان اغلب از کارایی کارساز می افتد. و مگر نه اینکه این روز در گوشه گوشه ی جهان بخش مهمی از زندانیان و مفقود شده گان، نویسندگان و روزنامه نگاران مستقل و متعهد اند.

در ایران عزیز و در جمهوری اسلامی که شعار اصلی انقلابش، آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی بود شایسته نیست که شاهد گرفتاری تعدادی از روزنامه نگاران و نویسندگان و اصحاب رسانه باشیم.

گرچه حتی اگر یک فرد هم دربند باشد تاسف آور هست ولی اگر بنا است زندان آباد باشد باید برای کسانی باشد که آزادی را دربند می کنند.

روز آزادی روزنامه نگاران را به همه آرمان خواهان آزادی طلب به خصوص زندانیان عزیز تبریک می گویم.

سید محمد خاتمی


 


ماموران امنیتی مستقر در زندان اوین، دور جدیدی از تلاش برای اعمال محدودیت و کنترل زندانیان سیاسی بند٣۵٠ زندان اوین را آغاز کرده و در اولین مرحله از این اقدامات، یک مامور امنیتی در بخش افسر نگهبانی بند ٣۵٠ مستقر کرده اند.

به گزارش جرس، این مامور امنیتی وظیفه دارد ضمن کنترل وضعیت زندانیان، با برخی از زندانیان ارتباط برقرار کرده و از این طریق از مسایل داخلی بند و زندانیان مطلع شود.

این درحالی است که مطابق قانون، ماموران امنیتی به هیچ عنوان حق نظارت بر زندانیانی که در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند را ندارند.

در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، طیف وسیعی از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، کنشگران حقوق بشری، دانشجویان و همچنین شهروندان معترض، پس از سپری کردن ماهها انفرادی و آزار و شکنجه، رهسپار بندهایی همچون ۳۵۰ زندان اوین و بند سیاسی زندان رجایی شهر و … شده، و همزمان، تحت فشار و آزارهای مداوم قرار گرفته اند.

مقام های زندان اوین، ماه ها امکان برقراری تماس تلفنی زندانیان بند ۳۵۰ با خانواده های خود را ممنوع کرده بودند.


 


یک فعال کارگری در شهریار گفت: ۵۰ کارگر قراردادی کارخانه «شهر دارو» بعد ازاتمام تعطیلات نوروزی تمدید قرار داد نشدند.

سید حسین باقریان در گفتگو با ایلنا ضمن اشاره به اینکه اکثر واحد‌های صنعتی و دامداری‌های منطقه شهریار در نخسین روز‌های سال ۹۱ اقدام به تعدیل نیرو کرده‌اند، افزود: به دلیل کمبود مواد اولیه تولید در پی تحریم‌ها، واحد تولیدی شهر دارو ۵۰ نیروی قراردادی خود که سابقه کار و فعالیت بعضی از این کارگران به ۱۳ سال نیز می‌رسد را اخراج کرده است.

دبیر اجرایی خانه کارگر شهریار توضیح داد که این شرکت در مجموع ۲۶۵ کارگر قراردادی و رسمی دارد از این تعداد حدود ۳۵ نفر کارگر رسمی و مابقی قراردادی و پیمانی می‌باشند.

باقریان گفت: این شرکت خصوصی تولید دارو عده‌ای از کارگران اخراجی را به اداره کار جهت دریافت بیمه بیکاری معرفی کرده و به مابقی قول مساعد داده است تا اوایل خرداد ماه به شرط تهیه و تامین مواد اولیه تولید از آنان دعوت بکار کند.

کارخانه شهر دارو تولید کننده انواع محصولات دارویی و بهداشتی در جاده شهریار- تهران واقع شده است.

تبدیل قرارداد از دائم به موقت و سپس اخراج

در همین حال در پی درج خبری از عدم تمدید قرارداد و بیکاری ۱۰۰ کارگر کارخانه داروسازی کوثر، یکی از این کارگران در تماس با خبرگزاری ایلنا اطلاعات دیگری در اختیار ما قرار داد.

این کارگر که بعد از ۱۷ سال کار در کارخانه داروسازی کوثر در ابتدای امسال قرارداد کاری‌اش تمدید نشده است، به خبرنگار ایلنا گفت: در فروردین‌ماه سال ۹۰ از ما خواسته شد که قرارداد کاری‌مان را از حالت دائم به موقت تبدیل کنیم. طبیعتا کارگران مخالفت کردند و مدیران کارخانه نیز تهدید کردند که در صورت عدم همکاری کارگران دائمی را اخراج خواهند کرد.

او ادامه داد: با این تهدید ۱۰۰ نفر از کارگران دائم داروسازی کوثر از ترس اخراج به تبدیل قرارداد اقدام کردند و تنها چهار کارگر دائم باوجود تهدید مقاومت کردند که کارفرما هر چهارنفر را اخراج کرد اما پس از شکایت آنان به اداره کار سه نفر از کارگران اخراجی حکم بازگشت به کار دریافت کردند و اخراج یک کارگر تایید شد اما کارفرما با سپردن مشاغل غیر تخصصی همچون نگهبانی به این کارگران باسابقه و متخصص سعی دارد آنان را وادار به کناره‌گیری از کار کند.

این کارگر درباره وضعیت کارگرانی که سال گذشته اقدام به تبدیل قرارداد کاری‌شان کرده بودند ادامه داد: پس از تبدیل قرارداد دائم ۱۰۰ نفر از کارگران، با آنان قرارداد موقت یکساله امضا و به آنان اطمینان داده شد که به دلیل سابقه طولانی آنان این قراردادها هر ساله تمدید می‌شوند اما با گذشت یک سال، در فروردین امسال قرارداد این کارگران تمدید نشد و آنان بیکار شدند.

این کارگر که خود نیز با همین روش بیکار شده است، از برقرار نشدن مقرری بیمه بیکاری انتقاد کرد و گفت: کارگرانی که هر ماه ۳۰ درصد از حقوق‌شان را به واسطه کارفرما به تامین اجتماعی می‌سپارند توقع دارند که پس از بیکاری در کاغذبازی ادارت کار و تامین اجتماعی گرفتار نشوند و به کمترین حق‌شان که دریافت بیمه بیکاری است دست پیدا کنند.


 


تمام حرف زندانیان سیاسی و موسوی و کروبی این است که به قرآن و سنت و قانون اساسی عمل شود

آیت الله العظمی دستغیب با انتقاد از اینکه گفتن حرف حق و انتقاد صحیح و درخواست عمل به قانون اساسی، به محاربه تعبیر می شود، چنین توجیهی را ناشی از عدم درک صحیح از اسلام دانست و تصریح کرد: معنای محارب این است که شخصی عمداً یک عده ای را تحت فرمان خود بگیرد و با اسلحه بخواهد مقابل مردم بایستد بدون هیچ دلیل شرعی و قانونی. خوب صرف این که یک راهپیمایی در کشور اتفاق افتاد و مردم بر طبق قانون اساسی به خیابانها آمدند و در پی احقاق حقوق از دست رفته خویش بودند که از مصادیق محارب نمی باشد. آیا انتقاد کننده به رئیس حکومت محارب است؟

به گزارش حدیث سرو، جمعی ازخانواده های زندانیان سیاسی با آیت الله سید علی محمد دستغیب دیدار کردند. در ابتدای این دیدار چند نفر از همسران زندانیان دربند به ارائه دیدگاههای خود پیرامون فضای جاری در کشور پرداختند و در ادامه آیت الله دستغیب به ایراد سخنرانی پرداخت.

این مرجع تقلید شیعیان با تاکید بر اینکه دفاع از حق واستقامت در آن مورد رضایت خدای تعالی است گفت: برای بنده این مطلب قطعی است که عزیزان شما که در زندانها بسر می برند و برای خدا و دفاع از حق استقامت می کنند و مدیر و مدبّر خویش را خدای تعالی می دانند، حضرت حقّ، در عالم برزخ و عالم قیامت بنحو شایسته ای پذیرای آنان می باشد و زحمات و مجاهدتهای آنان را ارج می نهد.

ایشان ادامه داد: اگر این نورانیّت درون نبود، امثال آقایان موسوی و کروبی نمی توانستند متحمّل این همه سختی شوند. تمام حرف عزیزان شما و همینطور آقایان موسوی و کروبی این است که به قرآن وسنت و قانون اساسی عمل شود و کلام فقهایی عدول و مهذبی که عُمر خود را برای اسلام گذاشته اند و می خواهند خود را فدای قرآن وسنت کنند، نصب العین آقایان قرار بگیرد.

متن کامل سخنرانی آیت الله دستغیب که در آن خانواده های حاضر و غایب زندانیان سیاسی و محصورین خطاب قرار گرفته اند، بدین شرح است:

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم،
بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض خیر مقدم خدمت خانواده زندانیان عزیز که تشریف آوردید و در اینجا حاضر شدید. امیدوارم که خدای تعالی بحق محمد و آل محمد روز به روز بر استقامت شما بیفزاید و بتوانید عمر خویش را در جهت تقرب هرچه بیشتر بخدای تعالی سپری کنید.

همانطور که می دانید خدای تعالی انسان را آفرید برای این که به او آشنا شود و بتواند متخلق به صفات و اسمای الهی شود و به مقام خلیفة اللهی برسد؛ انی جاعل فی الارض خلیفة.

البته نیل به این جهت بدون این که انسان زحمتی بکشد میسّر نمی باشد و مهمّ زحمت انسان برای رسیدن به کمال، مخالفت با نَفْس می باشد و معنای مخالفت با نَفْس این است که رضای خدای تعالی را انجام دهد حتیّ در اعمال عبادی. چه بسا شخصی عمری نماز و روزه می خوانده اما این اعمال بر حسب عادت بوده است، که از جهت تکلیف ساقط است، امّا در راه مقصد اعلی نیست.

برای بنده این مطلب قطعی است که عزیزان شما که در زندانها بسر می برند و برای خدا و دفاع از حق استقامت می کنند و مدیر و مدبّر خویش را خدای تعالی می دانند، حضرت حقّ، در عالم برزخ و عالم قیامت بنحو شایسته ای پذیرای آنان می باشد و زحمات و مجاهدتهای آنان را ارج می نهد. حرکت این بزرگواران حرکتی صعودی و در جهت تقرب بیشتر به پروردگار می باشد. این عنایتی که خدای تعالی به شما و عزیزان دربندتان دارد این است که وقتی متوجه درونتان می شوید به این مطلب پی می برید که روز به روز انقطاعتان از غیر خدا روبه فزونی است و حسّ می کنید که وابسته به مادیات نیستید. منظور از وابسته بودن به مادیات همانطور که مولا علی (ع) در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه می فرماید، این است که انسان بدنبال خوشگذرانی و بهره جستن از متاع دنیا باشد و عمر خود را صرف بهره مندی از این متاع قلیل کند که این چنین تمتعی نزد خدای تعالی بی مقدار و بی ارزش است.

اگر این نورانیّت درون نبود، امثال آقایان موسوی و کروبی نمی توانستند متحمّل این همه سختی شوند. تمام حرف عزیزان شما و همینطور آقایان موسوی و کروبی این است که به قرآن وسنت و قانون اساسی عمل شود و کلام فقهایی عدول و مهذبی که عُمر خود را برای اسلام گذاشته اند و می خواهند خود را فدای قرآن وسنت کنند، نصب العین آقایان قرار بگیرد.

خوب این قانون اساسی مصوّب فقهای عدول بوده است و بر مبنای قرآن وسنت و نهج البلاغه تدوین شده است و باید همه مسئولین مملکت از شخص اول تا آخر به این قانون عمل نمایند. خدارحمت کند شهید آیت الله دکتر بهشتی را. چند جمله از کلمات این بزرگوار را برای شما می خوانم. ایشان فرمود:

«در اسلام همه مردم در برابر کلیّه قوانین و دستگاههای قانونی برابر هستند، هر کس و از هر طبقه و دارای هر شغل و مقام و منصب که باشد مشمول کلیّه قوانین است، قوانین اسلام و دستگاههای قضایی و اجرای آن، شغل و مقام و مزایای فردی نمی شناسد، رئیس حکومت با یک فرد عادی مساوی است، کارفرمای بزرگ با کارگر ساده مساوی است، عالم و جاهل،مرجع تقلید و مقلّدین، همه در برابر قانون مساوی هستند.»

تمام افتخار علمای بزرگ شیعه این بوده است که بزرگانشان همه مظلوم و در زندان وشکنجه بوده اند و عاقبت هم شهید شدند. خوب این چه وضعیتی است که در مملکت ایجاد شده و بصرف این که شخصی انتقاد صحیح کند و حرف حقّی بزند و تقاضایش عمل به قانون اساسی باشد با خود و خانواده اش به بدترین شکلی برخورد می شود. با کدام مدرک و دلیل از قرآن وسنت زندانی و خانواده اش از تمام حقوق محروم است؟ شاید توجیه آقایان این است که این شخص محارب است و باید با او معامله محارب شود، که البته اینگونه توجیهات بخاطر عدم درک صحیح از احکام اسلام است.

معنای محارب این است که شخصی عمداً یک عده ای را تحت فرمان خود بگیرد و با اسلحه بخواهد مقابل مردم بایستد بدون هیچ دلیل شرعی و قانونی. خوب صرف این که یک راهپیمایی در کشور اتفاق افتاد و مردم بر طبق قانون اساسی به خیابانها آمدند و در پی احقاق حقوق از دست رفته خویش بودند که از مصادیق محارب نمی باشد. آیا انتقاد کننده به رئیس حکومت محارب است؟ از فقهای عدول و مهذب سؤال شود که آیا اینها مصداق محارب هستند؟ حتّی فقهای مورد تایید خود آقایان هم حاضر نیستند عمل آنها را تایید کنند؛ هرچند تابحال در این مورد اظهار نظری نکرده اند اما مطلبی در تایید اعمال خلاف شرع و قانون آقایان هم نگفته اند.

تمام سعی و کوشش ائمه اطهار(علیهم السلام)، این بود که مردم را بخدا آشنا کنند و برای ما این مطلب روشن است که نمی ‌شود شخصی که خود آشنایی با خدای تعالی ندارد بتواند مردم را به خدای تعالی آشنا کند؛ معنای آشنا بودن با خدای تعالی به این است که شخص پا روی هوی و هوس خویش بگذارد و حکم خدای تعالی را اجرا کند ولو این که بضرر خودش تمام شود و درصدد توجیه بر نیاید.

بنده درخواستم از تمام فقها و مراجع عدول این است که از صاحب منصبان حکومتی بخواهند که زندانیان سیاسی را آزاد نمایند و پای صحبت آنها بنشینند و عده ای را که مورد تایید مراجع هستند را به عنوان حَکم قرار دهند و به خواسته های این عزیزان و خانواده هایشان رسیدگی نمایند تا بدین وسیله موجبات شادی مردم را فراهم کنند و اقبال عمومی مردم را به همراه داشته باشند که همین امر موجب این می شود که جلوی اتفاقاتی که در آینده ممکن است پیش بیاید گرفته شود؛ البته این که انسان پا روی نفسش بگذارد و رضای خدای تعالی را بر هوای خویش مقدم بدارد امر مشکلی است.

والسلام

سید علی محمد دستغیب ۹۱/۲/۷


 


به دنبال محسن صفایی فراهانی و محسن امین زاده، محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز در زندان اوین دچار مشکلات قلبی شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، محسن میردامادی، نماینده مجلس ششم که دربند ٣۵٠ زندان اوین محبوس است اخیرا دچار مشکلات قلبی و نوسانات فشار خون شده است.

پزشک معالج میردامادی برای وضعیت وی توصیه کرده وی دربیمارستان بستری شود ولی مسئولین قضایی اقدامی در این مورد نکرده اند.

از زندانیان سیاسی در زندان اوین، صفائی فراهانی و امین زاده نیز قبلا به بیماری های جدی و ناشناخته قلبی مبتلا شده اند که با وجود معالجات ممتد هنوز بهبود پیدا نکرده اند.


 


کلمه: فهرستی تحت عنوان «کتب ضاله ۱۳۹۰» به نهادهای دولتی ابلاغ شده که نشان می‌دهد حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی در سانسور و تمامیت‌خواهی در عرصه‌ی اندیشه، روی دست تنگ‌نظرترین مکاتب فکری معاصر جهان بلند شده است.

در این فهرست که کلمه به نسخه‌ای از آن دست یافت، نام بسیاری از آثار روشنفکران دینی و برخی رمان‌ها و آثار تاریخی و فلسفی دیده می‌شود. این فهرست در حالی در دستور کار نهادهای رسمی نظام قرار گرفته است که جز در دولت فعلی، در هیچ دوره‌ای حتی سختگیرترین مدیران فرهنگی و اهل اندیشه حاضر به این حد از گستردن دایره‌ی سانسور و فکرستیزی نشده بودند.

تمام کتاب‌هایی که از نظر مسئولان فعلی در فهرست «کتب ضاله» قرار گرفته‌اند، در سالیان گذشته و در دولت‌های پیشین، زیر نظر مسئولان فرهنگی پیشین کشور و با ساز و کارهای قانونی همین نظام منتشر شده بودند، اما هم اکنون مشخص نیست چگونه کتاب‌هایی که حتی توجه بسیاری از اندیشه‌ورزان و علاقه‌مندان حوزوی را نیز جلب می‌کرد، از نظر حاکمان جمهوری اسلامی جدید، «ضاله» به حساب می‌آیند.

رئیس دولت دهم روز گذشته در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب، نمایشگاهی که چندین ناشر مطرح کشور از حضور در آن منع شده‌اند، ادعا کرده بود که نمایشگاه کتاب قید و بندها را برداشته تا اندیشمندان در یک فضای زیبا و انسانی با هم پیوند بخورند! فهرستی که اکنون منتشر می‌شود، به خوبی نشان می‌دهد که آزادی از قید و بندها و زیبا و انسانی شدن فضای اندیشه در قاموس حاکمیت فعلی چه معنا و مصداقی دارد.

کتب ضاله چیست؟

یک کارشناس مسائل فرهنگی و دینی در تعریف اصطلاح فقهی «کتب ضاله» به کلمه می‌گوید: «دیرزمانی کتب ضاله بر اساس تعریف فقهی و عرف اجتماعی سیاسی به کتبی اطلاق می شد که متضمن انکار ربوبیت و توهین به پیامبر خدا و امامان شیعه و نیز ترویج فساد و تباهی اخلاقی و معرفتی در جامعه بود. فارغ از اینکه ترویج افکار فساد و تباه دقیقا متضمن چه نکات و مختصاتی بود، جامعه ایران و مردم مسلمان آن را در جهت منافی با ایمان و اخلاق حوزه عمومی خود می یافتند و آنگاه که بنا بر رد و نفی فکر یا عملی فسادآور یا شنیع بود، حکم و نظر ساده یک مجتهد جامع الشرایط آن می کرد که حتی در دربار قجری و پهلوی هم ساکنان و اهل حرم ناچار از مراعات و عمل بدان بودند. آنچه وجود داشت شاید در مصداق گاه به خطا می آمیخت یا موسع تفسیر می شد اما توسعه معنای کتب ضلال همواره از این مرز فراتر نمی رفت که آنچه نفی کننده اخلاق و ایمان و مختصات واضح و روشن و همه فهم آن بود، در زمره آن می گنجید و به بیانی حکم و نظر دینی را لوث نمی کرد.»

به گفته‌ی این کارشناس فرهنگی، «این عمل رنگی اجتماعی داشت و تابع بخشنامه و دستوری نبود تا به سلیقه مسئولان و حاکمان، آنچه کتبی متفاوت یا متضاد با نظر آنان بود، در زمره کتب ضلال درآید که اگر چنین می شد حوزه عمومی به همان سان که به حکم منطقی و مشروع گردن می نهاد در برابر حکم سلیقه ای و دستوری گردن می افراشت و آن را زیر پا می نهاد. واکنش جامعه ایران نسبت به کتاب های مرحوم دکتر شریعتی نمونه ای درخشان از علت تضاد و تخالف برداشت حوزه عمومی در برابر برداشت حاکمیت و تفسیر سنتی از دین نسبت به مفهوم ضلال بود.»

چاره‌ی ناتوانی از پاسخگویی: نخوانید!

اینک اما حاکمیت کار تفسیر کتب ضاله را مانند دیگر سیاستگزاری های خود به جایی رسانده که رفته رفته برای هیچ اهل فکر و نظری جایی باقی نمانده است. فهرست «کتب ضاله» ۱۳۹۰به خوبی گویای وضع نشر کتاب و موقعیت نویسندگان و متفکران در این سرزمین است. این کارشناس فرهنگی پس از تشریح مفهوم کتب ضاله، در ادامه به کلمه می‌گوید: «روشن است که متفکرانی چون عبدالکریم سروش یا محسن کدیور و دیگرانی از این حیث مورد توافق و تایید نظام جمهوری اسلامی نیستند با وجود این باز هم جای پاسخ به این پرسش خالی می ماند که آیا می توان ناتوانی در پاسخ گویی به اندیشه دینی مخالف یا متفاوت خود را با ضاله خواندن آن و در نتیجه، نخواندن آن فکر توجیه کرد و آن را در هزارلای تعابیر فقه حکومتی و بخشنامه های دستوری پوشاند؟»

وی می‌افزاید: «آیا این افکار و این نوع نگاه به دین و معرفت یا تفسیر شریعت از میان ما رخت بر می بندد و با قرار دادن آن در لیست کتب ضلال از منظومه فکری و فرهنگی حذف شده و خالی از تاثیر می شود؟ آیا پرسشهای ناشی از قرائت متفاوت از دین یا معرفت از جانب قائلان آن از میان دایره فکری صاحبنظران پاک شده و بی پاسخ به دنیایی دیگر می روند؟ کدام نهاد و مسئول و صاحبنظر در حوزه دین و معرفت است که بتواند از زیر بار پرسش های افکنده شده منتج از این آراء و افکار در میان جوانان جامعه شانه خالی کند و یا خود را به ندیدن بزند؟ «تاملات تنهایی» یوسفی اشکوری یا «ادب قدرت، ادب عدالت» ، «اخلاق خدایان»، «اسلام تجدید حیات فکری» سروش با کدام منطق دینی و کدام توجیه شرعی در حوزه کتب ضاله قرار می گیرند؟ کتبی که جملگی راه معرفت جویی و دینداری در جامعه را موازی با عدالت جویی و ذیل مراعات اخلاق و حقوق دیگری توضیح می دهند. این راه را کدام صاحبنظری ضاله دانسته است حتی اگر متفاوت با راه پیشنهادی او برای دینداری و حکمرانی و جمع بین دین و سیاست با رعایت حقوق مردم و آزادی انتخاب ایشان باشد؟»

به گفته‌ی وی، «نشانه هایی از این دست دال بر این است که اساسا معنی «ضاله» برای صادر کنندگان آن روشن یا مفهوم نبوده است. بدتر از این نیز در این لیست فاخر موجود است. کتاب «از شریعتی» اثر دکتر عبدالکریم سروش درباره مرحوم دکتر شریعتی است و مجموعه ای نظریات و خاطرات است. «ایدئولوژی شیطانی» که دیگر در رد نظریات مارکسیستی سال های نخست انقلاب است و واقعا شگفت آور است که با کدام منطق می تواند ضاله باشد. «آیین شهریاری و دینداری» در نسبت میان دین ورزی و حکمرانی است و «علم شناسی فلسفی» که دیگر اساسا فلسفی است و ربطی به حوزه تفسیر دین هم ندارد. «قمار عاشقانه شمس و مولانا» هم تفسیر سروش از اثراتی است که شمس بر مولانا نهاده و دگرگونش ساخته و قس علی هذا. این اثر چگونه و مبتنی بر کدام ادله در میان کتب ضاله قرار گرفته و افکار فساد و تباهی به ذهن مخاطبش وارد کرده است؟ آیا جز این است که مسئولان سیاسی فرهنگی حاکم در جمهوری اسلامی کتب ضاله را بر اساس مواضع سیاسی نویسنده آن و نسبتش با نظام حاکم تصویر می کنند.»

ادامه‌ی سیاهه‌ی کتاب‌های قدغن

«کتب ضاله»‌ی جمهوری اسلامی جدید اما به آثار روشنفکران دینی محدود نمی‌شود. کتاب هایی که سالها از صادق هدایت در ایران وجود داشت در این فهرست شگفت انگیز خودنمایی می کند. کتاب های تاریخ و سیاسی دکتر عباس میلانی نیز همین سرنوشت را پیدا کرده اند، و مجموعه کتاب های ابراهیم نبوی که حاوی نقد ادبی و تاریخ و طنز است، و نیز کتاب استیضاح مهاجرانی؛ کتابی که همه چیز از عنوانش فقط پیداست و واقعا مشخص نیست چه فکری پشت ضاله خواندن آن نهفته است و کسی نیست که توضیح دهد کتابی که رخدادهای مجلس پنجم و استیضاح وزیر فرهنگ دولت خاتمی را روایت می کند، چه ارتباطی با انکار خدا و توهین به پیامبر و رواج فساد و تباهی دارد.

به گزارش کلمه، در این فهرست رمان ها و کتاب هایی که عرفان های جدید را توضیح می دهند نیز وجود دارد. کتاب های پائولو کوئیلو نیز که درباره راه های رسیدن به حقیقت و معرفت و فضیلت است، در این لیست دیده می شوند.

حال باید از تصمیم گیران فعلی کشور پرسید: حتی اگر همه آنچه اینها و دیگرانی چون اینها گفته اند غلط باشد و راه رسیدن به حقیقت فقط از مجرای مسئولان فرهنگی و روحانیون مورد تایید و قبول حاکمیت بگذرد، می توان این کتاب ها را ضاله و گمراه کننده خواند؟ پرسش دیگر اینکه مگر این همه آثار تا به حال در جمهوری اسلامی وجود نداشته و اکنون به یکباره منتشر شده اند که اینک حکم کتب ضلال یافته اند؟

پرسش اینجاست که در آثاری از این دست چه مواردی وجود دارد که آن کتاب ها را با وجود بارها انتشار در همین نظام، اینک در فهرست کتب ضاله قرار می دهد؟ از عمر انتشار برخی از این کتاب ها بیش از نیم قرن می گذرد! و چرا باید اکنون به دایره کتب ضاله وارد شدند؟ آیا این بدین معناست که مسئولان تازه متوجه وجود این آثار شده اند!

به عقیده‌ی این کارشناس فرهنگی در گفت و گو با کلمه، «این ها همه حکایت از بی دقتی، بی اطلاعی از مفهوم ضلال و نفوذ سلیقه شخصی و سیاسی به جای معیار مشخص و معین شرعی و فکری دارد و همین مسئله، حکم را در جامعه به آسانی لوث می کند، چنانکه کرده است. مردم تقریبا منتظرند تا از وجود چنین آثاری باخبر شوند و آن را با ولع بخوانند. علت هم روشنی و آگاهی و صحتی است که در آراء و نظرات منتقدان سیاسی معرفتی و دین پژوهان جدید و روشنفکران دینی متهم شده یا طرد شده یا تبعید شده و یا به حبس افتاده از جانب نظام مشاهده می کنند و کژروی و انحرافی که از جانب دولتمرادن و مسئولان فرهنگی نسبت به مبانی اخلاقی، مذهبی و فرهنگی مورد احترام و قبول خود می بینند. عمل و عنایت حوزه عمومی نسبت به حکم و نظر دینی یا فرهنگی، تابعی از میزان اعتماد به منبع صدور حکم و نیز میزان اعتبار منبع صدور حکم دینی برای حوزه عمومی است که در حال حاضر نه از آن اعتماد چیزی باقی است و نه این قبیل سیاستگزاری ها و رویه ها اعتبار چندانی برای بانیان آن برجا گذاشته است.»


 


ناطق نوری با اشاره به اینکه در دنیای کنونی نیروی انسانی و تفکر بالا‌ترین سرمایه‌های یک کشور است، استفاده از این پتانسیل‌ها و کلان نگری در امور را موجب سربلندی یک کشور و ایستادگی در برابر هجمه‌های دشمنان دانست.

ناطق نوری که طی سال های گذشت کمتر در اخبار دیده شده و حتی از شرکت در جلسات جامعه روحانیت مبارز نیز خودداری می کند، برای افتتاح پروژه های صنعتی به یزد سفر کرده است.

رئیس دفتر بازرسی رهبری همچنین در نشستی با جمعی از مدیران صنعتی شهرستان اردکان در سخنانی با بیان اینکه گاهی با مشاهده برخی کاستی‌ها در جامعه، انسان دچار نوعی دلسردی و ناراحتی می‌شود گفت: در سفر به شهرستان اردکان و با مشاهده این همه تلاش و کار و پیشرفت، روحیه گرفتم و خوشحالم که این امور با همدلی و عقلانیت درحال انجام است.

حجت الاسلام ناطق نوری با اشاره به اینکه در دنیای کنونی نیروی انسانی و تفکر بالا‌ترین سرمایه‌های یک کشور است، استفاده از این پتانسیل‌ها و کلان نگری در امور را موجب سربلندی یک کشور و ایستادگی در برابر هجمه‌های دشمنان دانست.


 


نماینده مردم گچساران در مجلس نهم:چه بسیار دختران دانش آموز روستایی با افزایش قیمت بنزین و عدم توان خانواده هایشان در تامین کرایه ماشین ، خانه نشین شدند.

به گزارش خبرآنلاین، غلامرضا تاجگردون، منتخب مردم گچساران در مجلس نهم ضمن تاکید بر ضرورت داشتن نگاه همه جانبه در اخذ تصمیمات اقتصادی گفت: من پیشنهاد می کنم همه مدیران دولتی، حداقل یک دوره مجبور شوند به عنوان کاندیدای مجلس از مناطق دور افتاده و شهرستانها در انتخابات شرکت کنند تا از این طریق ضمن برخورد نزدیک با مردم، مشکلات واقعی مردم آشنا شوند و تاثیر تصمیماتی را که به عنوان مدیر می گیرند لمس کنند.

وی که در دولت هشتم معاون سازمان مدیریت و برنامه زیری کشور بود، گفت : در این مورد یک مثال کوچک می زنم، از زمانی که قیمت بنزین و گازوئیل بالا رفته است، به دلیل افزایش هزینه حمل و نقل، تعداد زیادی از دختران روستایی ساکن مناطق محروم مجبور به ترک تحصیل و خانه نشینی شده اند.

تاجگردون افزود: در بسیاری از مناطق کوچک روستایی مقاطع تحصیلی محدود است و چه بسیار کودکان روستایی مجبور هستند برای رفتن به مدرسه هر روز از روستای خود به روستای مجاور و شهرهای نزدیک بروند، افزایش قیمت بنزین و گازوئیل و گرانی کرایه راه، به قدری است که برخی از خانوارهای روستایی توان پرداخت آنرا ندارند، این خانوارها برای جبران هزینه ها فرزندان پسر خود در محل تحصیل ساکن کرده اند، چند خانوار باهم اتاقی برای پسران دانش آموزشان کرایه کرده اند و یا فرزندان خود را در خانه بستگان ساکن کرده اند، اما در مورد فرزندان دختر چنین امکانی را ندارند و همین موضوع باعث ترک تحصیل و خانه نشینی دختران روستایی شده است.

این مدیر سابق دولتی در ادامه گفت: به طور حتم مدیرانی که بحث افزایش قیمت سوخت را دنبال می کردند و به دنبال اصلاح وضعیت اقتصادی بودند حتی تصور نمی کردند که تصمیم آنها می تواند چنین آثاری را به دنبال داشته باشد و این به دلیل عدم آشنایی مدیران و تصمیم گیران با معضلات واقعی مردم است.

تاجگردون در انتقاد از خود گفت: من هم به عنوان مدیر و برنامه ریز در دوران فعالیت خود تصمیماتی را اتخاذ کردم که اگر امروز در مقام تصمیم گیری قرار داشتم؛ آن تصمیمات را تکرار نمی کردم به طور مثال نگاه هزینه ای به بودجه آموزش و پرورش و حقوق فرهنگیان از مواردی است که نباید در فرآیند بودجه ریزی جا می افتاد و متاسفانه شاهد ادامه همین نگاه تا امروز هستیم، نگاه هزینه ای به این بودجه باعث تهی شدن آموزش پرورش از معنای واقعی دانش است.


 


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار اعضای خانه کارگر و نمایندگان تشکّل‌های کارگری با تبریک روز جهانی کارگر به کارگران کشورمان، اعلام ۱۱ اردیبهشت به عنوان «روز جهانی کارگر» را یکی از تصمیمات خوب سندیکاهای جهانی کارگران خواند و افزود: تعیین روز کارگر، اقدام عاقلانه‌ای در جهت احترام به این قشر عزیز و نشان‌دهنده تأثیر بی‌بدیل کارگران در جامعه بین‌المللی است.

به گزارش ایلنا، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با گرامی‌داشت روز معلم و سالگرد شهادت استاد مطهری، دو قشر کارگر و معلم را وسیع‌ترین اقشار جامعه خواند و تصریح کرد: این دو قشر از اقشار زحمتکش، کم‌توقع و حامی نظام بوده و هستند و اگر بتوانیم آنان را راضی نگه داریم، بخش بزرگی از جامعه را با نظام همراه کرده‌ایم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جلب رضایت معلمان و کارگران را سخت ندانست و گفت: معلم و کارگر علی‌رغم اینکه درتاریخ معاصر کشور تأثیر بی‌بدیلی بر تحولات کشور داشته‌اند، اما هیچ‌گاه زیاده‌خواه نبوده و روحیه استکباری نداشته‌اند.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی عمق نجابت کارگران را تحمل مشکلات در عین محق بودن خواند و با بیان معضلات اصناف گوناگون کشور، به نامگذاری امسال توسط مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: اگر آنچه ایشان به درستی و کارشناسانه به عنوان حمایت از تولید، کار و سرمایه ایرانی اعلام کردند، توسط قوای سه‌گانه به صورت جدّی دنبال شود بخش اعظم مشکلات کشور برطرف خواهد شد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مهمترین داروی آلام امروز کشورمان را تولید خواند و با اشاره به دو محور اساسی «کار و سرمایه ایرانی» تأکید کرد: آنچه پس از جنگ اتفاق افتاد، محور قرار گرفتن تولید با آماده‌سازی زیربناها و جلب سرمایه‌های داخلی و خارجی به همراه گسترش روابط با سایر کشورها بود که از نتایج آن نیز افزایش چشمگیر تولید، رونق اقتصاد و رسیدن به خوداتکایی در بسیاری از بخش‌های کشاورزی و صنعتی بود.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیاده‌سازی محورهای سه‌گانه شعار امسال را سخت ندانست و با اشاره به وجود تجربه‌های مفید سه دهه گذشته و داشتن مدیران، متخصصان و نیروی انسانی مستعد گفت: اصلاح روابط با سایر کشورها باعث جلب سرمایه‌های سرمایه‌گذاران خارجی و نیز ایرانیان خارج از کشور خواهد شد و این خود تولید داخلی را بیش از پیش رونق خواهد بخشید.

رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام، دستگاه اجرایی را خط مقدم تحقق و عملی ساختن شعار امسال خواند و با تأکید بر لزوم همکاری همه قوا در شروع هر چه سریع‌تر مقدمات اصلاح اقتصاد و رونق تولید گفت: دادن مقرری به افراد و خانواده‌ها راهگشای معضلات اقتصاد و تولید کشور نیست و حتی خود بعد از مدتی به معضل بزرگ اقتصاد که گسترش بیکاری و بی‌عاری خواهد بود، مبدل خواهد شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته