هاشمی با انتقاد از تصمیم اخیر دولت در مورد واردات گفت: دستیابی به استقلال و خوداتکایی در بسیاری از محصولات از دستاوردهای مهم انقلاب است. از تخصیص ۲۴ میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی در سال تولید ملی، متاسفم. این بدین معنا نیست که از نیازهای ضروری مردم غفلت کنیم، اما سخن این است که چرا زمانی که میتوانیم با حمایت از تولیدات داخلی چنین نیازهایی را در داخل تأمین کنیم به واردات رو بیاوریم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری، روز معلم و هفته کارگر در دیدار با جمعی از اعضای جبهه مردمی اصلاحات، با گرامیداشت یاد و خاطره این شهید بزرگوار، حفظ یاد و آثار این فیلسوف بزرگ و خانواده ایشان را لازم و ضروری خواند و تصریح کرد: باید نسبت به تفکرات و یادگارهای شهدایی چون استاد مطهری بهگونهای عمل کنیم که چراغ راه و الگوی همیشگی ما قرار بگیرد.
وی با بیان اینکه در تمام مقاطع عمر و زندگی مبارزاتی و مسئولیتهای حکومتی خود هدف و آرزویی جز اعتلا و افتخار، اسلام، اهل بیت(ع) و ایران عزیز نداشتهام، به سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور اشاره کرد و گفت: کشور ما به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از استعداد و اهمیت بالایی در دنیا برخوردار است بهگونهای که کلکسیونی از امکانات و منابع طبیعی، انسانی و جغرافیایی این امکان را فراهم کرده تا در رتبه اول در میان ۳۰ کشور منطقه خود برخوردار باشیم، گرچه متأسفانه هنوز نتوانستهایم به این نقطه برسیم.
وی با اشاره به بداخلاقیها، تهمتها، مفاسد گوناگون و نیز فقر و اعتیاد و معضلات اجتماعی دیگر گفت: بنابر اعتقادات دینی و اسلامی میبایست راستگوترین مردم جهان باشیم. کسی که مردمفریبی، دروغ و ریاکاری را برای پیشبرد اهداف خود پیشه میسازد، خود و جامعه را از درون پوسانده و متلاشی میکند، زیرا زمانی که به جای خدا و انسانیت، شرک و پلیدی در دل جای گرفت، نمیتوان ادعای اهداف الهی و انسانی را یدک کشید.
هاشمی با انتقاد از تصمیم اخیر دولت در مورد واردات گفت: دستیابی به استقلال و خوداتکایی در بسیاری از محصولات از دستاوردهای مهم انقلاب است. از تخصیص ۲۴ میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی در سال تولید ملی، متاسفم. این بدین معنا نیست که از نیازهای ضروری مردم غفلت کنیم، اما سخن این است که چرا زمانی که میتوانیم با حمایت از تولیدات داخلی چنین نیازهایی را در داخل تأمین کنیم به واردات رو بیاوریم.
وی در ادامه گفت: قرآن، اسلام و ائمه معصوم حرکت بر مبنای اعتدال است. پس از انقلاب از افراط و تفریط بسیار ضربه خوردهایم. بسیاری از کسانی که افراطگونه فکر و عمل می کنند، ممکن است نیاتی خوب در رسیدن زود و سریع به اهداف داشته باشند، اما باید توجه داشته باشند که راه درست حرکت معتدلانه و پیوسته و بدون عجله به سمت اعتلای کشور و وحدت اقشار گوناگون مردم است.
یک هفته پس از رسوایی جنسی دیپلمات ایرانی در برزیل، پلیس برزیل اعلام کرد که به راننده سفارت ایران در برزیل گلوله شلیک شده است.
به گزارش انتخاب به نقل از آسوشیتدپرس، این حادثه دوشنبه شب اتفاق افتاد، زمانی که راننده سفارتخانه ایران پس از خروج از سوپرمارکت قصد ورورد به ماشینش را داشت، سه فرد مسلح به قصد سرقت خودرو به او نزدیک شدند.
یک افسر پلیس که خواستار عدم افشای نامش بود گفت: وقتی که این راننده ایرانی با مردان مسلح درگیر شد، آنها به سمت سینه او گلوله شلیک کردند.
وی افزود: پس از این اقدام، صاحب یک سوپرمارکت در نزدیکی محل حادثه به سمت راننده رفته و او را به بیمارستان رساند.
این افسر پلیس گفت: دکترها گفته اند که زخم راننده سفارتخانه ایران تهدید کننده نیست.
بر اساس آمار منتشر شده بانک مرکزی در خصوص قیمت مواد غذایی در هفته اول اردیبهشت، قیمت ها نسبت به هفته پیش ۹/۶ رشد داشته است.
به گزارش عصر خبر، بر اساس آمار منتشره بانک مرکزی قیمت لبنیات در تهران نسبت به هفته قبل ۹/۶ درصد و نسبت به هفته مشابه سال قبل ۶/۵۱ درصد رشد داشته است.
قیمت تخم مرغ نسبت به هفته قبل ۵/۱۱ درصد و نسبت به هفته مشابه سال قبل ۹/۱۰ درصد کاهش داشته است. قیمت برنج در هفته اول اردیبهشت امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱/۲۷ درصد رشد داشته و انواع حبوبات در هفته اول اردیبهشت امسال نسبت به هفته مشابه سال قبل ۴/۵۰ درصد افزایش قیمت داشته اند.
انواع میوه های تازه در هفته اول اردیبهشت امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ۷/۳۶ درصد رشد داشتند و انواع سبزیجات در همین زمان ۱/۹۱ درصد افزایش قیمت نشان میدهند.
گوشت قرمز افزایش قیمت ۴۴ درصدی داشته و گوشت مرغ در هفته اول اردیبهشت امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ۸/۴۱ درصد رشد قیمت داشته است.
قند و شکر نیز طی یکسال رشد قیمت ۸/۲۲ درصدی و چای رشد قیمت ۴/۳۳ درصدی نشان میدهد. همچنین انواع روغن نباتی نیز رشد قیمت ۴۲ درصدی داشته است.
بر این اساس بیشترین افزایش قیمت ها به ترتیب در گروه های: سبزیجات، لبنیات و حبوبات دیده میشود و تنها گروهی که کاهش قیمت داشته، گروه تخم مرغ است.
جدول قیمت ها به شرح زیر است.
در این گفتگو، آقای محمد خاتمی به شخصیتی اشاره می کنند که تناسبی با جنبش های بدون خشونت و رافتِ پس از پیروزی هرگز نداشته اند. ندای آزادی بدون هیچ گونه تغییری در متن گفتگو، آنرا عیناً منتشر می نماید.
از هنگامیکه سیدمحمد خاتمی، رییسجمهور اصلاحطلب ایران در صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به نمایندگی از ملت ایران «گفتوگوی تمدنها» را به عنوان راهی جدید برای نیل به صلح و تفاهم، به جهانیان پیشنهاد داد و به فعالیتهای گسترده بینالمللی و مدنی در جهت پیشبرد این ایده پرداخت، بسیاری از تحلیلگران مسائل جهانی، شخصیت وی را با نلسون ماندلا، رهبر بزرگترین نهضت ضد نژاد پرستی قرن بیستم مقایسه کرده و آن دو را سالکان یک مسیر واحد برای سعادت بشریت معرفی کردهاند.
مسیری برای صلح و عاری از خشونت. هر دو رهبر سیاسی، پس از خروج از قدرت اقدام به تاسیس نهادهای مدنی زدند تا بتوانند ایدههای خود را با فراغ بال بیشتر پیگیری کنند؛ هرچند که خاتمی به دلایل گوناگون، از جمله شرایط خاص سیاسی در داخل ایران و منابع محدود مالی نتوانسته است مانند ماندلای آفریقایی که اکنون دیگر «جهانی» شده است، اهداف و ایدههای خود را برآورده کند، اما وی بارها در سخنرانیهای خود، از بنیادهای تاسیس شده توسط ماندلا به عنوان الگویی موفق از فعالیتهای مدنی یاد کرده است. همین عوامل بهانهای شد تا با رییسجمهور سابق ایران گفتوگویی انجام دهیم و دیدگاههایش را نسبت به رهبر جنبش بزرگ ضد آپارتاید که در آستانه صد سالگی است، جویا شویم.
***
برای آغاز گفتوگو میخواستم این پرسش را طرح کنم که به نظر حضرتعالی چه ویژگیهایی «نلسون ماندلا» را از سایر انقلابیون و چهرههای سیاسی قرن بیستم متمایز میکند؟
نلسون ماندلا مبارز بزرگ با استعمار و نژادپرستی و از جمله رهبرانی است که در مبارزه خود به پیروزی رسیده است؛ گرچه در این راه سختی فراوان کشیده و هزینه سنگینی پرداخته است، از جمله بیش از بیست سال از پرنشاطترین دوران عمر خود را در زندان به سر برده است. نلسون ماندلا نماد پایداری و مبارزه با بیداد، بیعدالتی و استعمار در دوران ما است. اما مهمتر از همه اینکه او یک انسان والا است. اگر بخواهیم مقایسه داشته باشیم، من «ماندلا» را میتوانم با «گاندی» مقایسه کنم. گاندی هم وجودش محبت و عشق است. عشق به انسان و آزادیِ او و عشق به رهایی سرزمینش از سلطه بیگانه، ولی در این شخصیت نشانی از کینه، حتی نسبت به سرسختترین دشمنانش نمیبینید. ماندلا نیز چنین است، با این تفاوت که او با زشتترین و بدترین شکل استعمار که در چهره کریه نژادپرستی و آپارتاید ظاهر شده بود مبارزه کرد. امری که به این صورت در هندوستان وجود نداشت، هرچند که هندوستان مهمترین پایگاه بسط قدرت استعمار بریتانیا در حساسترین نقطه عالم بود. ماندلا در مبارزه خود پیروز شد. گرچه پیشتر نیز در زیمبابوه که در زمان حاکمیت استعمار «رودزیا» نام داشت مردم آپارتاید را از پای درآورده بودند، ولی پس از آن کمتر شاهد حاکمیت واقعی مردم بر سرنوشت خود در این کشور بودیم. این تنها سفیدپوستان نبودند که مورد غضب قرار گرفتند، بلکه با استقرار نوعی خودکامگی مردم رها شده نیز آنگونه که باید طعم آزادی و پیشرفت را نچشیدند، ولی ماندلا نه تنها آخرین نفسهای نژادپرستی را گرفت، بلکه پس از پیروزی با دشمنان خود نیز با مهربانی رفتار کرد و مردم آزاد شده را نیز در جایگاه رفیع حاکمیت بر سرنوشت خود نشاند و با اینکه قهرمان بلامنازع و محبوب نه تنها در آفریقای جنوبی، بلکه تمام آفریقا و حتی مورد احترام در همه جهان بود، فقط به عنوان رییسجمهوری که مردم به او رأی داده بودند چند صباحی مسوولیت را پذیرفت و بعد هم با شیوهای دموکراتیک (البته به خواست خود) سمت رسمی را به دیگری سپرد. ماندلا چه در زمان ریاست جمهوری و چه پس از آن، آنچه به آن اندیشید و میاندیشد خدمت به مردم است. همین امر هم سبب شد با تاسیس «بنیاد خیریه ماندلا» خدمت بیادعای خود را به اعتلای زندگی مردم و مبارزه با عقبماندگی، فقر و جهل و بیماری ادامه دهد. به نظر من ماندلا نیز مانند گاندی مرد عشق است و هویتی جز خدمت به مردم و تلاش برای رهایی و آزادی و تامین حقوق مردم ندارد.
با این توصیفات به صورتی میتوان گفت که تجربه ماندلا، نوعی تجربه یگانه در تاریخ معاصر بوده است.
بیآنکه درصدد مقایسه باشم و جای مقایسه هم نیست، ولی میگویم آنچه ماندلا کرد، آدمی را به یاد حماسه بزرگ فتح مکه توسط پیامبر اکرم (ص) میاندازد که با همه جنایات و ددمنشیهایی که علیه مسلمانان و شخص پیامبر صورت گرفته بود، پیامبر با رحمت و بزرگواری از آن گذشت کرد و به جای اسارت آنان و انتقامگیری، آنان را «آزادشدگان» نامید که هم نشان تدبیر بود، هم لازمه انسانیت و هم مصداق اقتدار واقعی. و طبیعی است که پیامبر با همراهان و مردم عادی به مراتب از این هم مهربانتر بود و خداوند او را با عنوان دارنده اخلاق عظیم ستود و نیز این مهربانی و بزرگمنشی نسبت به مردم را نعمت و رحمت والای الهی دانست که نصیب پیامبر شده است. و نتیجه اینکه انقلابیگری مستلزم مهربانی با مردم و حتی تحمل بزرگوارانه دشمنان (چه رسد به مخالفان) به هنگام اقتدار و استقرار وضع نیز هست. به هر حال ماندلا انسانی است مؤمن به اهداف والای خود که برجستهترین آن، رفع ظلم و حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان است. به نظر من، ماندلا عاشق آزادی و مردم و فارغ از هرگونه کینه و نفرت است.
شما در دوران ریاستجمهوری، میزبان ماندلا در تهران بودید. در کشورهای دیگر نیز ملاقاتهایی با این چهره بینالمللی داشتهاید. با توجه به این ملاقاتها چه خصوصیت شاخصی، به ویژه در ارتباطات شخصی وی مشاهده کردید؟
با جناب ماندلا چه در دوربان آفریقای جنوبی و چه در تهران و احیانا در بعضی کشورهای دیگر، دیدارهای متعددی داشتهام و بارها تلفنی با ایشان صحبت کردهام. چنان که عرض کردم، تواضع این مرد بزرگ ویژگی ممتازشان است. همیشه مرا رییسجمهور من (My President) خطاب میکردند و فکر میکنم همین تعبیر را نسبت به دیگر رؤسای جمهوری به کار میبرد تا هم نزدیکی و صمیمیت را نشان دهد و هم تواضع خود را.
دوست دارم چند نکته را که در دیدارشان از تهران با وی در میان گذاشتم را در این مجال مطرح کنم. من در آن دیدار خطاب به وی گفتم شما آموزگاری هستید که دو درس مهم را به نسل امروز دادهاید؛ یکی اینکه آنچه در این قرن (مراد قرن بیستم میلادی است) بر بشر گذشته است شایسته او نبوده است و گذراندن بیش از بیست سال عمرتان در زندان، خود نشانه وضع ناگواری است که بر بشر امروز رفته است. خداوند خواست ماندلا زنده بماند، ولی خیلی از ماندلاها در زندان یا در پای چوبه اعدام از پا درآمدند.
در کشور ما چه بسا انسانهای بزرگی که زندانی شدند و نیز کسانی که به شهادت رسیدند. امام ما پانزده سال در تبعید به سر برد. جز این بود که میگفتند ما و مردم ما انسان هستیم و زندگی انسانی میخواهیم؟ جز این بود که شما و این خیل عظیم زندانی و مورد فشار و سرکوب میگفتید که هر کس انسان است با هر رنگ و نژاد و گرایش حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند. استعمار سیاهترین چهره روابط انسانی در این قرن و قرن پیش از آن بود و آپارتاید پلیدترین وجه استعمار و تبعیض و ستم.
این قرن، قرن جنگ بود. دو جنگ جهانی و جنگهای منطقهای، و قرنی که به پایان آن میرسیم، قرن ترور هم بود (هنوز جریان ۱۱ سپتامبر واقع نشده بود) و بدترین شکل ترور، تروریسم دولتی که از جمله کشورهای قدرتمند علیه کشورهای ضعیف در بسیاری از جاها از جمله آفریقا و آفریقای جنوبی اعمال کردند. وجود و رفتار و زندگی شما یک «نه» بزرگ به همه این زشتیها و پیامی بود به همه انسانها.
درس و پیام دیگر شما این بود که ما صلح و آزادی میخواهیم، اما نه به اصطلاح صلح تحمیلی (که عین ستم است) بلکه صلح پایدار که بر پایه عدالت استوار است. عدالت در صحنه داخلی کشورها به صورت دموکراسی و عدالت در صحنه بینالمللی یعنی تغییر روابط ستم بنیاد و تبعیضآمیز به روابط مبتنی بر احترام و منطق و… و بعد گفتم شما متولد ۱۹۱۸ هستید، و یک ربع قرن از من بزرگترید و شخصیت ما تحت تأثیر بزرگانی چون شما بوده است و از نظر معنوی جایگاه والایی داشتید و الگو بودید چنان که امام خمینی نیز از مردان بزرگ تاریخ معاصر و الگو برای همه ما بودند که هم دین را میخواستیم و هم حرمت و آزادی و پیشرفت انسان را.
فکر میکنید آیا اندیشهها و سیره عملی ماندلا در ابتدای هزاره سوم برای بشریت کاربردی دارد؟ اصولا به نظر شما، مهمترین میراث ماندلا برای مردم آفریقای جنوبی و جهان چه بوده است؟
ماندلا ابتکار مرا برای گفتوگوی تمدنها میستود و معلوم بود که با من هم نظر است؛ او نیز به گفتوگو و تفاهم به عنوان سرمشق (و پارادایمی) برای هزاره سوم به جای پارادایم جنگ و خشونت و نفرت در قرن بیستم، مینگریست و به نظر من، میراث مهم ماندلا برای آفریقای جنوبی، پایدار کردن مردمسالاری و استوار کردن زمینه استیفای حقوق همه شهروندان بود که سبب شد پس از آزادی نیز آفریقای جنوبی به لحاظ اقتصادی و صنعتی و اجتماعی برخلاف بسیاری از کشورهای رهیده از قید استعمار همچنان مسیر قابل قبول خود را به سوی پیشرفت طی کند. میراث ماندلا برای جهان هم دعوت به تفاهم و احترام متقابل در عین پافشاری به حقوق محرومان است.
به نظر شما، بازخوانی تجربه ماندلا در کشوری مانند ما نیز مفید خواهد بود؟ اصولا سیره عملی و نظری ماندلا برای روشنفکران و اصلاحطلبان ایرانی چه درسهایی میتواند داشته باشد؟
مهمترین درس ماندلا برای همه اصلاحطلبان واقعی در جهان این است که تنها راه رسیدن به اهداف، اتخاذ شیوههای مدنی است.
خشونت اگر هم در لحظهای موفق شود، هیچگاه نمیتواند زندگی مطمئن و آرامشبخشی را در درازمدت برای مردم تامین کند. اصولا خشونت ابزار دست کسانی است که فاقد منطق هستند. خشونت مهمترین ابزار دست مستبدان است و کسانی که با شیوههای خشونتآمیز حتی با استبداد و استعمار هم مبارزه میکنند اگر هم پیروز شوند، خشونت جدیدی را جایگزین خشونت قدیم خواهند کرد.
.
برای حسن ختام در صورت امکان این گفتوگو را با خاطره و یا نکتهای ناگفته از مذاکرات و گفتوگوهای دوجانبه با ماندلا پایان دهیم.
به یاد دارم ایشان در پایان دوره خود از من خواستند که از مسلمانان بخواهیم که گسترده و با نشاط در انتخابات (که به ریاستجمهوری آقای امباکی منجر شد) شرکت کنند، زیرا انتخابات و دموکراسی را راه رهایی و سربلندی کشور میدانست. من نیز طی پیامی مسلمانان را دعوت به حضور فعال کردم. ایشان بعد از انتخابات به من تلفن و از من تشکر کردند و گفتند توصیه شما کاملا مؤثر بود و همه اقشار از جمله مسلمانان در انتخابات شرکت کردند که خود مایه تقویت حاکمیت ملی و استقلال کشور ما است.
منبع: نسیم بیداری
کلمه: همزمان با توزیع شماره ۲۶ ماهنامه نسیم بیداری این نشریه از سطح روزنامه فروشی ها جمع آوری شد.
نسیم بیداری نشریه ای تحلیلی سیاسی است که از آذر ماه ۱۳۸۸ تاکنون به مدیر مسئولی سید محمد مهدی طباطبایی منتشر می شد. اما اینک وزارت ارشاد با استناد به ماده ۵ قانون مطبوعات محتویات شماره های ۲۵ و ۲۶ را تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی ذکر کرده است.
بر اساس نامه دادسرای ویژه فرهنگ و رسانه، قرار توقیف نشریه نسیم بیداری از این تاریخ (۱۰/۲/۱۳۹۱) به مدت دو ماه صادر و بر همین اساس از ادامه چاپ و انتشار و توزیع آن به مدت دو ماه جلوگیری به عمل می آید.
در نامه وزارت ارشاد به این نشریه که در وبسایت نسیم بیداری منتشر شد، اشاره نشده است که چه مطالبی نقض مصوبه شورای عالی امنیت ملی است که این نشریه را دو ماه از انتشار محروم کرده است، اما در آخرین شماره این نشریه که با عکسی از سیدمحمد خاتمی در روی جلد منتشر شده بود، به “بازخوانی تجربه و میراث نلسون ماندلا” نیز پرداخته بود.
برخی معتقدند مصاحبه اختصاصی با سیدمحمد خاتمی می تواند علت اصلی این توقیف باشد.
در حالی که پرونده های اختلاس و فساد مالی همچنان در راهرو های قوه قضاییه معطل است، بعد از توزیع نشریه نسیم بیداری، ماموران کلانتری اقدام به جمع آوری شماره جدید این نشریه کردهاند.
متن نامه های ارسال شده به این نشریه به شرح زیر است:
صاحب امتیاز محترم نشریه نسیم بیداری
با سلام
به پیوست تصویر نامه بازپرس محترم شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه مبنی بر صدور صدور قرار توقیف نشریه “نسیم بیداری” از تاریخ ۱۰/۲/۹۱ به مدت دو ماه ارسال می گردد. ضروری است بر اساس حکم قضایی از انتشار نشریه جلوگیری به عمل آید.
پدرام پاک آئین
مدیرکل امور مطبوعات و خبرگزاری های داخلی”
اما متن نامه دوم، خبر از توقیف موقت مجله می داد:
“وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سلام علیکم
با عنایت به اعلام جرم و شکایت دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران علیه مدیرمسئول نشریه نسیم بیداری جناب آقای سید محمدمهدی طباطبایی مبنی بر تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی در شماره های ۲۵ و ۲۶ نشریه سابق الذکر، با توجه به مجموع محتویات پرونده و به استناد تبصره ۲ ماده ۵ قانون مطبوعات به لحاظ تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی، قرار توقیف نشریه نسیم بیداری از این تاریخ (۱۰/۲/۱۳۹۱) به مدت دو ماه صادر و اعلام، بنابراین از ادامه چاپ و انتشار و توزیع آن به مدت دو ماه جلوگیری به عمل آید و نتیجه به قید فوریت به این مرجع گزارش شود. دستور قضایی فوق به موجب ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی لازم الاتباع می باشد.
منصوری
بازپرس شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه (کارکنان دولت)”
لاریجانی با اعتراف به اینکه یک گروه نخواهد توانست کشور را اداره کند، اظهار کرد: سطح فرهیختگی در جامعه ما این طور نیست که یک گروه اندک بتواند در کشور حکومت کند. جامعه این موضوع را نمیپذیرد و این موارد جزو نقصهاست، اگر پایه فکر ما معنویت در آزادیها و رقابتهاست، باید بینیم رفتارهای ما چقدر با این موضوع نسبت دارد، واقعا این سخنان را برای خدا میگویند؟
رئیس مجلس با بیان اینکه برخی مدام از ساکتین و مارقین و راکبین فتنه سخن میگویند، گفت:معلوم نیست این تئوریها از کدام کره نازل شده است؟
علی لاریجانی طی سخنانی در هشتمین همایش حکمت مطهر که در محل سالن همایشهای سازمان صدا و سیما و به مناسبت سالروز شهادت شهید آیتالله مطهری برگزار شد، در سخنانی با تاکید بر اینکه همه افراد باید بتوانند در کشور کار کنند و تحقق عدالت در گرو این موضوع است، اظهار داشت: آنچه در حوزه سیاست در نگاه شهید مطهری کاملا متبلور بود، این است که افراد کارهایشان را با آراستگی سیاسی انجام دهند، بنابراین اگر کسی تصور میکند با تخریب دیگری میتواند خودش را بالا بکشد، دچار سوءتفاهم در این زمینه است و این موضوع با نگاه شهید مطهری بسیار فاصله دارد.
وی با بیان اینکه شهید مطهری روی انحراف فکری ایستادگی میکرد، گفت: باید میدان را برای همه باز کنیم تا همه بتوانند در اداره کشور دخیل باشند، برخی خود را متوجه مملکت میدانند در حالی که میدان عمل باید برای همه باز باشد تا همه بتوانند خودشان را نشان دهند، خلوص سازی به معنی فکر درست است.
لاریجانی با انتقاد از سیاست های افراطی اخیر گفت: سخنان مخرب در جامعه برای چه چیزی مطرح میشود؟ به ادبیات سالهای اخیر نگاه کنیم؟ آیا این ادبیات ارتقابخش است؟ به جای آنکه بگویند مشکل مردم چیست و از مشکلات مردم که اشتغال و گرانی است، سخن به میان بیاورند، دائما بحثهای دیگر را مطرح میکند؛ یعنی “فتنه” و “انحراف” را.
وی در ادامه افزود: اگر قصد شما خیر است و هر کدام بلدید جامعه را اداره کنید، برای اداره کشور، کاردان میخواهیم نه اینکه با این تئوریها که معلوم نیست از کدام کره نازل شده، دنبال آن هستید که یک قبیلهای را حاکم کنید ولی این طور نمیشود!
مهسا امرآبادی:*
عادت کردهایم که در روز جهانی آزادی مطبوعات غمنامه بنویسیم و سوگنامه بخوانیم. این روز بیش از همه متعلق به روزنامهنگاران زندانی است. آنانی که امسال آمارشان پرشمار و جایشان حسابی خالی است گویا افزایش تعداد روزنامهنگاران زندانی با کبیسه بودن سال میلادی رابطه مستقیم دارد.
دلم میخواهد قبل از هرچیز این روز را به روزنامهنگاران زندانی تبریک بگویم. افرادی که امروز به جای تحریریهها در زندانها نشستهاند و روزگارشان به جای خبرنویسی با خاطرهنویسی سپری میشود. آنان که حضورشان در زندان هم معنابخش است. روزنامهنگار زندانی یعنی جلوهای از نیازمندی ما به حق آزادی بیان. روزنامهنگار زندانی یعنی زنگ خطر. خطر کمرنگ شدن نظارت مطبوعات بر رفتار مسئولان. روزنامهنگار زندانی معنایی به وسعت همه مفاد میثاق جهانی حقوق بشر دارد. در اینجا کوشیدهام که به قدر توان خویش با تصویر یا خاطرهای کوتاه از انان یاد کنم. اگر چه شاید قادر نباشم نام همه را بنویسم و یا تلاششان را ارج نهم اما از صمیم قلب روز جهانی آزادی مطبوعات را به روزنامهنگاران زندانی تبریک میگویم. ( فهرست و ترتیب اسامی کاملا اتفاقی است)
روز جهانی ازادی مطبوعات بر علیرضا رجایی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که خودش از بنیانگذاران جریان نوگرای روزنامهنگاری در ایران بود و حالا آرام و ساکت در یکی از اتاقهای اوین روزنامه میخواند.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر عیسی سحرخیز روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که خود از مدیران دوران بهار مطبوعات بود ولی امروز در زندان ترجیح داد که لقب روزنامهنگار را برای خویش برگزیند.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر کیوان صمیمی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که “نامه”اش همیشه از دارآباد میرسید و ماهنامهاش فضایی بود برای انعکاس صدای همه طیفهای سیاسی. دوستی میگفت نشریه آقا کیوان مانند شهر ژنو است همه میتوانند در آن حرف بزنند. از منتهایالیه چپ تا گوشه سمت راست سیاست.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر نازنین خسروانی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که تا آخرین لحظه هم بر سر پیمان خویش باقی ماند و حاضر نشد شرافت قلمش را را رنجهای حبس معامله کند.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر احمد زیدابادی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که در نخستین شماره از نخستین روزنامهای که سردبیریاش را بر عهده داشت تیتر درشت” جنایت علیه روزنامهنگاران بدون مکافات نخواهد بود” را انتخاب کرد.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر بهمن احمدیامویی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که رویای روزنامهنگاری را در حبس هم رها نکرد و تلاش کرد تا با همه وجودش شعار هر ایرانی یک رسانه را تحقق ببخشد. او که در زندان هم غم روزنامهنگاری و روزنامهنگاران رهایش نمیکند.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر مهدی محمودیان روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که در عرصه روزنامهنگاری گفتوگوهای تاریخی را برگزید و در عرصه فعالیت اجتماعی حقوق بشر را انتخاب کرد.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر مزدک علینظری روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که حتی وبسایت اختصاصیاش را به فضایی برای روزنامهنگاری صلح اختصاص داد و همیشه در آرزوی دوچرخهای بود تا با آن به دور دنیا سفر کند و پیام صلحطلبی روزنامهنگاران ایرانی را به همه جهانیان برساند.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر سیامک قادری روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که سرانجام نتوانست “روزینامهنگاری” را بر روزنامهنگاری ترجیح دهد و درست زمانی که خبرگزاری ایرنا از او خواست تا روزینامه بنویسد، روزنامهنگاری را برگزید.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر فرشاد قربانپور روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که همیشه یکی از اعضای ساکت تحریریه بود اما با کشف چهرههای جدید و گفتوگوهای جذاب با آنان حسابی سر و صدا به راه میانداخت.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر محمد صدیق کبودوند روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که مظلومیت قوم کرد را به روزنامهنگاری و حقوق بشرخواهی پیوند زد و با زبان مادریاش از این مفاهیم نوشت.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر حشمتالله طبرزدی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که با هفتهنامه پیام دانشجو پیشتاز روزنامهنگاری افشاگرانه بود و این روزها بیشتر در کسوت فعال سیاسی از وی یاد میشود اگرچه همچنان خود را روزنامه نگار می داند.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر علی ملیحی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که قلمش تازه بر مطبوعات به جریان افتاده بود اما مجالی نیافت و مخاطبانش را تا پایان دوران حبس در انتظار نگه داشت.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر مهرداد سرجویی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که روزنامهنگاری ساکت و بیحاشیه بود و حالا با اتهامی پر سر و صدا در زندان ماندگار شده است.
روز جهانی ازادی مطبوعات بر ابوالفضل عابدینی روزنامهنگار زندانی مبارک باد؛ او که با خبرنویسیهایش در اینترنت همواره نقشی فعال داشت و ضرورت خبر را بر نظردهی و کسب شهرت ترجیح داد.
دلم میخواهد این روز را بیش از همه به همسرم مسعود باستانی، روزنامهنگار زندانی تبریک بگویم. او که برای نوشتن گزارش و مصاحبه درباره زندانیان سیاسی در ایران سر از پا نمیشناخت و همیشه پر بود از ایده. روزنامه نگاری را رسالت این شغل را همیشه به خودش و به من یادآوری می کرد و اکنون هم زندان از لزوم صبر و امید میگوید. روزنامهنگاری که معتقد است روزنامهنگاری در ایران چنین مشقاتی دارد و ما که این حرفه را با جان و دل پذیرا شدهایم باید رنجها و مشکلات آن را هم بپذیریم.
*روزنامه نگار
منبع: صفحه فیس بوک نویسنده
در حالی که حکم زندان ابراهیم یزدی تا این لحظه قطعی است، پزشکان معالج وی نسبت به عواقب اجرای حکم زندان این فعال سیاسی اعلام خطر کرده اند.
به گزارش ندای آزادی، احضار ابراهیم یزدی دبیر کل ۸۱ ساله نهضت آزادی ایران برای اجرای حکم حبس در حالی صورت گرفته که وی در بیمارستان بستری بود و پس از انجام معاینات پزشکی در تاریخ ۷ اردیبهشت از بیمارستان مرخص شد و در حال حاضر در استراحت پزشکی به سر می برد.
پزشکان معالج این کنشگر سیاسی در رابطه با بیماری های قلبی و سرطان او به طور کتبی و مستقل از یکدیگر نظرات درمانی خویش را اعلام داشته است. بنا به نظر پزشکان معالج، ابراهیم یزدی نیاز به رعایت رژیم غذایی خاص و استراحت کامل دارد و قرار دادن او در هر محیط محدود یا استرس زا می تواند عواقب ناگوار و غیرقابل پیش بینی به همراه داشته باشد.
کفیل آقای یزدی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ اعلام نظر پزشکان معالج را به مقامات اجرای احکام زندان اوین تحویل داده اما تا این لحظه مقامات رسمی قضایی و امنیتی نظر خود را اعلام نکرده اند و کماکان خطر اجرای حکم ۸ سال حبس برای او وجود دارد.
پسر ابراهیم یزدی پیش از این طی مصاحبه ای اعلام کرده بود که پدرش توان جسمی برای تحمل شرایط حبس را ندارد و در صورت اجرای این حکم غیر عادلانه مسوولیت هرگونه حادثه با دستگاه قضایی و امنیتی خواهد بود.
کلمه – گروه بین الملل: بان کی مون دبیرکل سازمان ملل انفجارهای شهرهای ادلب و دمشق را محکوم کرد. به گزارش الجزیره، دبیر کل سازمان ملل در بیانیهای با محکوم کردن انفجارهای خونین ادلب و دمشق گفت که اوضاع در سوریه به دلیل ادامه خشونت و درگیریهای خونبار طی روزهای اخیر به شدت نگران کننده است. او در این بیانیه از تمامی طرفهای درگیر خواست هر چه سریعتر خشونت مسلحانه را در تمام اشکال آن متوقف کرده و با ناظران بینالمللی برای موفقیت ماموریتشان همکاری کنند.
در روزهای گذشته شهرهای دمشق و ادلب در شمال سوریه شاهد وقوع انفجار بمب بود. در انفجارهای شهر ادلب بیش از ۲۰ تن از نیروهای امنیتی و غیرنظامیان جان خود را از دست دادند. این در حالی است که فعالان مخالف دولت سوریه میگویند در خشونتهای تازه در این کشور ۲۳ نفر کشته شدهاند.
مرکز نظارت بر حقوق بشر سوریه مستقر در بریتانیا میگوید یازده نفر از جمله نه عضو یک خانواده در حمله خمپارهای به روستای مشمشان در استان ادلب سوریه در شمال غربی کشور کشته شدهاند که در میان آنها چهار زن و دو کودک دیده میشوند. فعالان مخالف میگویند دوازده نظامی نیز در نزدیکی یک پایگاه در استان دیر زور در شرق کشور کشته شدند.
گروهی مرکب از شانزده ناظر سازمان ملل، فعالیتهای خود را در سوریه آغاز کردهاند. قرار است تا اواسط ماه جاری میلادی، تعداد آنها به یکصد نفر افزایش یابد. طبق قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، تعداد ناظران صلح سازمان ملل به سیصد نفر خواهد رسید.
ورود فرمانده ناظران صلح سازمان ملل
ژنرال رابرت مود روز گذشته برای فرماندهی هیات ناظران سازمان ملل وارد سوریه شد. دولت سوریه و مخالفان مسلح، از روز ۱۲ آوریل توافقنامه آتش بس را به اجرا گذاشتند. اگرچه از حجم خشونتها در سوریه کاسته شده اما درگیریها همچنان ادامه داشته است. مقامهای سازمان ملل نیروهای دولتی را عامل اصلی خشونت های پس از برقراری آتش بس معرفی کرده اند. ژنرال مود از طرفین خواسته تا به درگیریها پایان دهند.
فرمانده نیروهای ناظر صلح سازمان ملل گفته است گروه تحت نظارت او اثرات آرامبخشی بر روند تحولات سوریه داشتهاند. او افزود که گروه ناظران صلح مورد استقبال گرم شهروندان سوری قرار گرفته و دولت سوریه نیز به آنها احترام گذاشته است. ژنرال مود انتقاد از تعداد اندک ناظران و غیر مسلح بودن آنها را رد کرد و گفت در حال حاضر هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. او در عین حال خاطرنشان کرد که این ناظران قادر نخواهند بود به تنهایی، مشکل سوریه را حل کنند. فرمانده نیروهای ناظر صلح سازمان ملل موارد نقض آتش بس و حملات تروریستی در سوریه را بسیار نگران کننده خوانده است.
مذاکره مقامهای عربستان و آمریکا
جو لیبرمن سناتور آمریکایی و «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان طی نشستی در ریاض، اوضاع سوریه و مسائل منطقهای را بررسی کردند. به گزارش الجزیره، لیبرمن که از هواداران حمله نظامی به سوریه به ویژه حملات هوایی است با پادشاه عربستان، شاهزاده «سلمان بن عبدالعزیز» وزیر دفاع، «سعود الفیصل» وزیر خارجه و «مقرن بن عبدالعزیز آل سعود» وزیر اطلاعات این کشور دیدار کرد.
این سناتور آمریکایی هفته جاری به خاورمیانه آمد تا بحران سوریه و دیگر مسائل مهم به ویژه امنیت منطقه را بررسی کند. همزمان با دیدار جو لیبرمن از خاورمیانه، مقامهای عربستان تاکید کردند که نقش جامعه بینالملل در سوریه نباید منحصر به دادن مهلتهای پی در پی به دولت این کشور شود.
یک عضو شورای شهر تهران از حذف غرفه آثار شهید بهشتی در نمایشگاه کتاب انتقاد کرد. احمد مسجدجامعی در جلسه امروز شورای شهر تهران با انتقاد از اینکه غرفه آثار مرحوم دکتز بهشتی در نمایشگاه کتاب امسال جایی ندارد، از وجود مشکل مشابه برای ناشران دیگر نیز انتقاد کرد.
به گزارش کلمه، امسال برای سومین سال متوالی از عرضه آثار شهید بهشتی در نمایشگاه سالانه کتاب تهران جلوگیری می شود و نشر بقعه که ناشر کتابهای بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی است، از داشتن غرفه در نمایشگاه محروم می ماند.
در دو سال گذشته نیز وزارت ارشاد دولت دهم از شرکت این ناشر در نمایشگاه کتاب تهران جلوگیری کرد. سال گذشته بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی اعلام کرد که با وجود اقدام مکرر این بنیاد برای حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، از صدور مجوز شرکت این بنیاد جلوگیری به عمل آمده است و مسئولان دولتی حتی با اعطای نمایندگی این بنیاد به ناشران دیگر نیز مخالفت کردهاند.
سال ۸۹ نیز همین وضعیت برقرار بود و مدیر کمیته ناشران داخلی نمایشگاه کتاب به دروغ ادعا کرد که بنیاد شهید بهشتی در نمایشگاه ثبت نام نکرد. ادعایی که به سرعت از سوی این بنیاد تکذیب شد و اعلام شد که غرفه ای که قرار بود در اختیار نشر بقعه قرار بگیرد در اختیار موسسه ای دیگر قرار گرفته که حروف الفبای آن مطابق نقشه نمایشگاه نیست. این مدیر دولتی همچنین در توجیه علت عرضه نشدن کتابهای شهید بهشتی در نمایشگاه، ادعا کرده بود که آثار ایشان کم است و کسی دنبال نوشته های او در نمایشگاه نمی گردد.
اقدام دولت در حذف آثار دکتر بهشتی از نمایشگاه کتاب در دو سال گذشته، باعث شد که عده ای از علاقه مندان آن شهید همزمان با برگزاری نمایشگاه، نمایشگاه مجازی آثار ایشان را در اینترنت راه اندازی کنند.
امسال هم با فعال شدن بیش از پیش سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی، امکان دسترسی به بسیاری از آثار آن شهید در این وب سایت فراهم است.
ملیپوش سابق تیم ملی بانوان دوچرخهسواری بر اثر مسمومیت غذایی جان خود را از دست داد.
به گزارش ایسنا، زیبا مهینی عضو تیم ملی دوچرخه سواری بانوان در سالهای ۸۸ و ۸۹ و یکی از اعضای تیم باشگاهی ترافیک در سالهای پیش، صبح امروز (سهشنبه) درگذشت. خانواده او علت فوت را مسمومیت اعلام کردند.
صفرزاده، دبیر فدراسیون دوچرخهسواری هم درباره این حادثه گفت: در تماسی که با پدر مرحوم زیبا مهینی داشتیم وی عنوان کرد که دخترش به دلیل مسمومیت بر اثر خوردن تن ماهی در دانشگاه به بیمارستان منتقل شده و متاسفانه علیرغم تلاشهای صورت گرفته، جان خود را از دست داده است.
زیبا مهینی در کارنامه ورزشی خود قهرمانی کشور و همچنین شرکت در کاپ آسیا را دارد و در سالهای ۸۸ و ۸۹ عضو تیم ملی دوچرخهسواری بوده است. مراسم تشییع پیکر این ورزشکار جوان ۲۶ ساله ساعت ۸:۳۰ فردا در پیست دوچرخهسواری ورزشگاه آزادی برگزار میشود.
کلمه – گروه بین الملل: در حالی که امسال هم کارگران ایرانی در فضای بسته سیاسی و اجتماعی موجود از حق راهپیمایی و تجمع آزادانه محروم بودند، راهپیمایی روز جهانی کارگر در اکثر نقاط دنیا امسال با محور وضعیت اقتصادی اروپا و سیاست های ریاضتی برگزار شد.
در یونان، اسپانیا و پرتقال راه پیمایی های وسیعی برگزار شد. برگزاری راهپیمایی های اول ماه مه در یونان به یک عرف تبدیل شده است و دو بخش دولتی و خصوصی در این روز دست به اعتصاب می زنند.
روسیه؛ نمایش خیابانی هواداران دولت
در روسیه، رئیس جمهوری و نخست وزیر به جمع هزاران کارگری پیوستند که در روز جهانی کارگر به خیابانهای مسکو آمده بودند. با این اقدام می توان پوتین را یکی از پوپولیست ترین سیاستمداران جهان دانست او در دوسال اخیر از هیچ ترفندی برای نمایش خود در مطبوعات روسیه فروگذار نکرده است.
از زمان تشکیل روسیه در سال ۱۹۹۰ میلادی این برای اولین بار بود که رهبران این کشور در چنین تجمعی شرکت می کردند. بسیاری از حاضران با در دست داشتن تصاویری از دیمیتری مدودیف و ولادیمیر پوتین، این راه پیمایی را به تجمعی در حمایت از دولت تبدیل کردند. پلیس شمار حاضران در این راه پیمایی را ۱۲۰ هزار نفر اعلام کرده است. همزمان حدود دو میلیون کارگر در نقاط دیگر روسیه به خیابانها آمدند.
در حالی که طرفداران دولت خیابانهای اصلی مسکو را تسخیر کردند، مخالفان دولت از جمله کمونیستها، لیبرالها و ملی گراها در تجمع های جداگانه ای هواداران خود را به خیابانها فرا خواندند. حدود پنج هزار طرفدار حزب کمونیست در مرکز مسکو راه پیمایی کردند. البته شماری از گروه های مخالف دولت تصمیم گرفتند با لغو تظاهرات روز کارگر، بر سازماندهی تظاهرات اعتراضی هفته آینده تمرکز کنند که قرار است ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهوری جدید به روی کار بیاید.
آلمان؛ اعتراض به ریاضت اقتصادی
در آلمان اتحادیههای کارگری در تجمعات خود سیاست سختگیرانه اروپا در زمینه ریاضت اقتصادی را مورد انتقاد قرار دادند. شهر اشتوتگارت شاهد گردهمایی مرکزی اتحادیه سراسری سندیکاهای کارگری آلمان بود.
میشائل زومر، رئیس این اتحادیه از سیاستهای سختگیرانهی کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای پیشبرد ریاضت اقتصادی انتقاد کرد. رئیس اتحادیه سندیکاهای آلمان در گردهمایی روز اول ماه مه همچنین خواستار افزایش حقوق کارگران و تعیین حداقل دستمزد از سوی قانونگذاران شد.
او ضمن تاکید بر خواستههای کارگران مبنی بر تعیین حداقل دستمزدی بالغ بر ۸ و نیم یورو در ساعت گفت که این میزان جای بحث ندارد و مبلغی پایینتر از آن به هیچوجه قابل پذیرش نخواهد بود.
فرانسه؛ تحت تأثیر انتخابات
راه پیمایی امسال هواداران جبهه ملی فرانسه در روز اول مه تفاوتی عمده با سالهای گذشته داشت. چرا که یک هفته مانده به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، رهبر راستگرایان افراطی قرار بود با اعلام نظر خود تا حدودی تکلیف این انتخابات را مشخص کند.
مارین لوپن که در دور اول هجده درصد آرا را کسب کرده بود اما در جمع هوادارانش از هیچ یک از دو نامزد راه یافته به دور دوم حمایت نکرد. او گفت: «روز یکشنبه من رای سفید به صندوق می اندازم.»
رای سفید مارین لوپن که رهبر راستگرایان تندرو است، بدون تردید نیکولا سارکوزی را ناامید کرد که رهبر راستگرایان میانه رو است. لوپن در ادامه گفت: «نیکولا سارکوزی یا فرانسوا اولاند، هر دو به طور کورکورانه سیاستهای ریاضت اقتصادی را اجرا خواهند کرد. هردوی آنها فقط تابع برنامه های صندوق بین المللی پول، بانک مرکزی اروپا، و اتحادیه اروپا خواهند بود. هفته آینده انتخابات ریاست جمهوری فرانسه برگزار نمی شود. بلکه فقط یک کارمند برای بانک مرکزی اروپا انتخاب می شود.»
ژان لوک ملانشن، نماینده جبهه چپ که یازده درصد آرا را در دور اول به دست آورد، بلافاصله از طرفداران خود خواست به فرانسوا اولاند، نامزد چپ میانه، رای بدهند. سارکوزی نیز در میدان تروکادرو در راهپیمایی شرکت کرد و هوادارانش را به سمت باستیل هدایت کرد.
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی سراسر کشور از اخراج بیش از ۱۲ درصد کارگران پیمانی از واحدهای بزرگ تولیدی در سال ۹۰ خبر داد.
فتح الله بیات در گفت و گو با ایلنا از افزایش تعداد واحدهای بحرانی در کشور خبر داد و گفت: طی یک سال گذشته بیش از دو هزار و ۷۰۰ واحد بحرانی در کل کشور شناسایی شدهاند.
او در ادامه تصریح کرد: به دلیل عدم پرداخت یارانه واحدهای تولیدی طی یک سال گذشته ۳۰۰ واحد تولیدی ورشکست شدهاند.
او با بیان این که کارگران قراردادی و پیمانی در کشور اکثرا از نسل جوان با مشکلات اقتصادی و معیشتی فراوان هستند، افزود: با توجه به تورم رو به افزایش در کشور، شورای عالی کار باید سیاستهایی را اتخاذ کند که توان خرید کارگران بخصوص کارگران قراردادی و پیمانی افزایش یابد.
بیات، با تاکید بر اینکه متاسفانه حمایتها از جامعه کارگری نامطلوب است، گفت: نه کارت اعتباری که وعده شده بود به دست کارگران رسید و نه بخش عظیمی از کارگران از سهام عدالت برخوردار شدند.
غلامعلی رجایی
در احزاب سیاسی فعال مصر بعد از حسنی مبارک، حزبی بنام ” جبهه ملی تغییر” وجود دارد.
هرچند درایران ما آنطور که شنیده ام فعلا خانه احزاب تعطیل است، اما کاش می شد برای برون رفت ازاین وضعیت جبهه ملی تغییرهم در ایران تاسیس می شد.
نیاز به تغییر درکشور کاملا محسوس است. گاهی که با تدبیری درست کسانی مثل نوری زاد یا خزعلی از زندان آزاد می شوند، انسان بخوبی اثرات مثبت این اقدام را می بیند. عکس آن هم صادق است
به حکم عقل و شرع و اخلاق هیچ کس نباید از زندان رفتن پیرمردهای بالای هفتاد و هشتاد سال سن راضی باشد.
هیچ کس نباید از ماهها در زندان انفرادی بودن بعضی از زندانیان سیاسی راضی باشد.
هیچ کس نباید از پاشیده شدن برخی خانواده ها به دلیل زندانی بودن سرپرست خانواده نگران نباشد.
هیچ کس نباید نسبت به ازبین رفتن برخی که به دلیل بیماری استطاعت جسمی بودن در زندان را ندارند، نگران نباشد.
من نمی دانم حصر جناب مهندس میرحسین موسوی وجناب شیخ مهدی کروبی براساس کدام قانون صورت گرفته است که اعلام نمی شود اما باشناختی که از افکار عمومی جامعه دارم می دانم با توجه به نقش وسابقه انکار ناپذیری که این دوعزیز درانقلاب وجنگ دارند، شاید جز اندکی ازاین حصر و ادامه آن راضی نباشند .
ازبحث آخرتی مساله که بگذریم – که البته نمی شود از آن گذشت- نباید با بی تدبیری با آبروی خودمان درتاریخ بازی کنیم.
خود زنی بس است. مدتهاست معلوم شده است با این روشها به جایی نمی رسیم.
تاریخ به ما آموخته است جوامعی که نتوانسته اند تغییر را بپذیرند، تغییر خود را برآنان تحمیل کرده است.
تاریخ و سرنوشت حاکمیت جابرانه سلسله های اشغالگر یا ستمکار بر ایران عزیز که نتوانستند یا نخواستند تغییر را بپذیرند، بهترین گواه این مدعاست.
حتی مغول اشغالگر وقتی درایران ماند که حاکمان آن با همه قدرتی که داشتند تغییر را پذیرفتند، از روشهای خود دست برداشتند، یاسای چنگیز را کنار گذاشتند و مسلمان شدند.
ما که با آنها فرق می کنیم و در روشهایمان هیچ شباهتی با آنها نداریم و نباید داشته باشیم.
تغییر، یک ضرورت است .باید برای آن به جد فکری کرد.
تغییر، عیب و عقب نشینی نیست. یک هنر است که باید آن را آموخت و بکار بست.
تغییر، سنت الهی است. سنت های الهی برکت آفرین هستند.
نمی بینیم که در طبیعت همیشه زمستان و حتی بهار ماندگار نیست؟
منبع: وبلاگ نویسنده
مجموعهی جدیدی از ترانههای عبدالجبار کاکایی در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود. به گفتهی کاکایی، کتاب «بی چتر و بارانی» دربرگیرندهی ۴۰ تا ۵۰ ترانه است که در یکی دو سال اخیر نوشته شده و آن را نشر شانی در نمایشگاه عرضه میکند.
به گزارش ایسنا، همچنین از این شاعر، مجموعهی «با تو این ترانهها شنیدنی است» سال گذشته از سوی انتشارات فصل پنجم منتشر شده است که در نمایشگاه عرضه میشود. این مجموعه ترانههایی با زبان محاوره است که در عین استفاده از زبان محاوره، وزن عروضی هم در آن رعایت میشود.
کاکایی در اینباره گفته بود: خوشایندم است ترانه پیش از اینکه متأثر از موسیقی و آهنگ باشد، خودش ماهیت مستقلی داشته باشد و بتوان آن را در یک مجموعه به صورت مستقل عرضه کرد و با دکلمه شدن هم به اندازهی اجرایی که با آهنگ و موسیقی همراه است، برای مخاطب دلپذیر و خوشایند باشد. رویکرد عمومی این ترانهها، انتقادی است و پسزمینهی آنها نیز تغزلی است.
پیشتر به قلم عبدالجبار کاکایی، مجموعههای «با سکوت حرف میزنم»، «فرصت نایاب»، «باغ خیالی» و «زنبیلی از ترانه» منتشر شده است.
کلمه – سید مهرداد طباطبایی:
در میانه دعواهای جناحی اخیر که در آستانه دور دوم انتخابات مجلس بالا گرفته، افشای برخی خبرها از عمق فساد و سیاهی وضعیت حاکم بر کشور پرده بر می دارد. یکی از این موارد، موضوع عفو یار نزدیک رئیس دولت و مشاور جدید رئیس سابق قوه قضاییه است که چندی پیش به اتهام انحراف بازداشت بود و اکنون به عنوان مشاور احمدی نژاد به خدمت! مشغول است.
امروز روزنامه کیهان خبر داد که ملک زاده، همان کسی که جنجال انتصاب او به عنوان معاون می رفت که کار وزیر امور خارجه را به استیضاح بکشاند، تبرئه نشده بلکه عفو شده است. این اعلام، جدیدترین خبر در پیگیری اخباری بود که از چند روز قبل درباره سمت های جدید این فرد در رسانه های رسمی منتشر شده است.
ماجرا از این قرار بود که ابتدا خبر انتصاب این فرد به عنوان مشاور احمدی نژاد منتشر شد، بلافاصله پس از آن خبر انتصاب همین فرد به عنوان مشاور هاشمی شاهرودی منتشر شد، کمی بعد خبرگزاری فارس – وابسته به سپاه – دست به انتشار اسناد مبهمی زد که تلویحا نه فقط ملک زاده، بلکه رئیس سابق قوه قضاییه را هم در یک پرونده تخلف بزرگ متهم معرفی می کرد، و امروز کیهان این “مشاور رئیس جمهور” را “سابقه دار” معرفی کرده و از مختومه شدن پرونده او با عفو، و نه تبرئه، خبر داده است.
احتمالا برای اکثر خوانندگان این یادداشت، مثل نویسنده اش، این دعواها اهمیت چندانی ندارد. هم دولتی ها قانون شکنی های بزرگتر از این داشته اند، هم اتهام پراکنی های اینچنینی در عین لاپوشانی پرونده خودی ها در کیهان و فارس تعجبی ندارد و هم فساد آنقدر در حاکمیت فعلی فراگیر شده که انتشار یک پرونده مالی مربوط به قاضی القضات سابق دیگر تعجب کسی را بر نمی انگیزد. کمی قبل تر هم امیری فر، یک متهم بازداشتی دیگر در پرونده موسوم به جریان انحرافی، حکم مشاوره فرهنگی از دفتر ریاست جمهوری گرفته بود و لذا این بخش از خبر هم جالب توجه نیست. اما دو نکته در این میان باقی است که توجه به آنها خالی از لطف نیست.
نخست اینکه تقریبا همه می دانند – و همان وقت هم می گفتند که – ماجراهایی از نوع رفع و رجوع استیضاح وزیر خارجه با عزل معاون منتسب به انحرافی، معمولا با دخالت بیت رهبری محقق می شود، وگرنه نه احمدی نژاد تعهدی به حل بحران ها دارد و نه در مجلس هشتم توانی برای پایان مسالمت آمیز مشکلات وجود داشت. اکنون مشخص شده که این “دخالت” با چه روشی به حل مشکل انجامیده و با چه امتیازی رئیس دولت را راضی به عقب نشینی و عزل ملک زاده کرده است: عفو و مختومه شدن پرونده او! ابزاری که تنها در دست رهبری است. حال اینکه چرا کیهان صریحا نمی نویسد رهبری یکی از عناصر اصلی جریان موسوم به انحرافی را عفو کرده، جای تأمل دارد.
دوم؛ در سه سال اخیر بارها دلسوزان نظام و انقلاب، آشکار و پنهان، به رهبری گفتند که با اعلام عفو عمومی، آشتی ملی یا با هر عنوان دیگری دستور آزادی زندانیان سیاسی را صادر کنند، به سمت حل بحران سیاسی بروند و به آشتی با مردم بپردازند. اما آیت الله خامنه ای با هر چیزی که عنوان عفو داشته باشد مخالفت کرده اند و در معدود مواردی هم که عفو برخی از زندانیان بعد از انتخابات را پذیرفته اند، با سختگیری هرچه تمامتر نظر داده اند و در عین حال حاضر به اجرایی کردن نظر قبلی خود مبنی بر ده به یک حساب کردن ایام حبس انفرادی هم نشده اند. حالا طبعا برای کسانی که در این سه سال پیگیر مسائل سیاسی بوده اند و هستند، جالب می شود که بدانند جریانی که بیشتر از یک سال وقت کشور و بودجه رسانه های رسمی صرف انحرافی نامیدن آنها شد، حالا اینقدر نزد رهبری مطلوب و بلکه شاید محبوب هستند که هنوز محکوم نشده مورد عفو قرار می گیرند؛ عفوی که محکومان بی گناه جریانات بعد از انتخابات، ظاهرا از نظر ایشان شایسته ی آن نیستند.
احتمالا کیهان هم که از عفو متهم جریان منحرف نزدیک به رئیس دولت خبر داده، به خاطر نداشته که همین یک سال قبل جریان مذکور را چگونه به “جاسوسی”، “اختلاس”، “ارتشا”، “تحصیل مال نامشروع” و “ارتباط نامشروع” متهم می کرد و چه اتهامات مالی و امنیتی سنگینی در رسانه های مدعی اصولگرایی به همین متهم عفو شده ی رهبری در خصوص مسئولیتش در دبیرخانه شورای عالی ایرانیان وارد می شد. هرچند ماجرای پرونده سنگینی که در جریان تحقیق و تفحص مجلس در این شورا جمع شد نیز طبعا با قلم عفوی که رهبری بر جرایم این فرد و جریان متبوعش کشیده، اکنون بی اثر و منتفی شده است.
لابد دلیل این تفاوت رویکرد رهبری هم این بوده که جریان انحرافی مجیزگوی قدرت بوده و تنها اتهام ناچیز دست اندازی به بیت المال مسلمین را داشته که قابل بخشش و صرفنظر کردن بوده است. اما زندانیان سبز چون احساس تعلق به انقلاب داشته اند و دارند و از همین رو کانون قدرت را – اتفاقا به خاطر همینگونه تخلفات و بی عدالتی هایش – مورد نقد قرار می دادند و می دهند، باید مورد غضب قرار گیرند و مستحق هیچ لطف و عنایتی هم نیستند. به همین خاطر است که فرزندان انقلاب را این روزها در حبس و حصر می بینیم و غاصبان انقلاب را در مسند و منبر.
شاید برخی دوستان برنجند از اینکه حتی صحبت عفو زندانیان سبز هم در این یادداشت مطرح شده. بی شک غرض این نیست که این عزیزان گناهی کرده اند یا کسی حق دارد آنها را به عنوان گناهککار خطاب کند، چه برسد به اینکه مورد عفو قرار دهد. غرض، نشان دادن تناقض های جریان حاکم بر جمهوری اسلامی و رسوایی های پی آمد این تناقض هاست که هر روز جنبه ای دیگر از آنها فاش می شود و هر ناظری را ناگزیر به قضاوت درباره عملکرد حاکمیت فعلی وا می دارد.
رضا شهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه در رنج نامه ای خطاب به مردم و مسئولان آورده است: همکاران، فعالین کارگری و تشکل های مستقل کارگری ایران و جهان، من به جرم مطالبه حداقل حقوق هم طبقاتی هایم در همین کار با اتوبوس شرکت واحد در جنوبی ترین منطقه تهران توسط ماموران وزارت اطلاعات در دیدگان شهروندان و مسافران اتوبوس به اتهام دزدی دستگیر شدم.
به گزارش کلمه، رضا شهابی در ادامه تاکید کرده است: چه کسی است نداند من تنها به جرم اینکه برای بهبودی وضع کارگران و ایجاد سندیکا و تشکل خواهی پای در راه نهادم و مورد فشار های روحی و روانی و جسمی قرار گرفته و از ناحیه گردن، دست چپ و کمر و پای چپ دچار بی حسی و تبدیل به یک آدم از کار افتاده شدم و در نهایت برای تعیین تکلیف پرونده و درمان دیسک گردن و بی حسی و عدم تحرک در دست و پای چپ در اول آذر ماه سال ۹۰ دست به اعتصاب غذا زدم و به علت ضعف جسمانی و وخامت حالم به بیمارستان منتقل و تحت درمان قرار گرفتم.
این زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ اوین با شرح بخشی از شکنجه ها و شرایط بدی جسمی گفت نوشته است: آقای دادستان من تنها به در بند بودن فعالین کارگری و خودم اعتراض نمی کنم، آری من به همان شدت و با همان قوت به زندانی شدن فعالان آزادیخواه و شخصیت های مردمی، روزنامه نگاران، دانشجویان و زنان آزادیخواه اعتراض می کنم، به نقض حقوق اولیه زحمتکشان اعتراض می کنم، به استثمار و بهره کشی از کارگران اعتراض می کنم. من به فقر و تبعیض مخصوصا برای طبقه فرودست جامعه اعتراض می کنم و در یک کلام به نقض حقوق بشر اعتراض می کنم.
متن این رنج نامه که هفته ی پیش در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
از قصه پر غصه آزادی ستیزی و حکایت پر شکایت عدالت گریزی در این دیار گویی گزیری نیست. نسل امروز تاوان سکوت نسل دیروز در برابر انحراف از آزادی، استقلال و عدالت را می پردازد. پس فریاد بر آوریم تا نسل فردا ما را به عتاب خطاب نکنند. این باغ ویران را هر روز بری و زندان ایران را هر روز میهمان تازه تری می رسد.
همکاران، فعالین کارگری و تشکل های مستقل کارگری ایران و جهان، من به جرم مطالبه حداقل حقوق هم طبقاتی هایم در همین کار با اتوبوس شرکت واحد در جنوبی ترین منطقه تهران توسط ماموران وزارت اطلاعات در دیدگان شهروندان و مسافران اتوبوس به اتهام دزدی دستگیر شدم.
چه کسی است نداند من تنها به جرم اینکه برای بهبودی وضع کارگران و ایجاد سندیکا و تشکل خواهی پای در راه نهادم و مورد فشار های روحی و روانی و جسمی قرار گرفته و از ناحیه گردن، دست چپ و کمر و پای چپ دچار بی حسی و تبدیل به یک آدم از کار افتاده شدم و در نهایت برای تعیین تکلیف پرونده و درمان دیسک گردن و بی حسی و عدم تحرک در دست و پای چپ در اول آذر ماه سال ۹۰ دست به اعتصاب غذا زدم و به علت ضعف جسمانی و وخامت حالم به بیمارستان منتقل و تحت درمان قرار گرفتم.
اینها قسمتی از عواملی بود که باعث شد خانواده ام از همه لحاظ تحت فشار های روحی و روانی قرار بگیرند و در نهایت منجر به فوت مادرم که تا آخرین لحظه در انتظار دیدار فرزندش بود، گردید و بالاخره بعد از ۲۳ ماه بلاتکلیفی به شش سال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی و پنج سال محرومیت از فعالیت های سندیکایی و هفت میلیون جزای نقدی توسط قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محکوم شدم.
چه کسی است نداند این امر یعنی نقض آشکار حقوق انسانی که به صراحت در ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید شده است که هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران سندیکا یا هر تشکل مستقل دیگری تشکیل دهد. آیا سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران جز تشکل های کارگری برای دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان این مرز و بوم است؟
اکنون من کارگر در بند و بی گناه به این رای دادگاه انقلاب اعتراض دارم. اما به چه کسی اعتراض کنم و از چه کسی دادستانم که دادستان خود به میدان آمده است! فرشته ای که بر سر در دیوان قضا چشم بسته ایستاده است. گویی بجای ترازو، تیغ به دست گرفته تا بجای داد مظلوم، داد از مظلوم بستاند.
آقای دادستان من تنها به در بند بودن فعالین کارگری و خودم اعتراض نمی کنم، آری من به همان شدت و با همان قوت به زندانی شدن فعالان آزادیخواه و شخصیت های مردمی، روزنامه نگاران، دانشجویان و زنان آزادیخواه اعتراض می کنم، به نقض حقوق اولیه زحمتکشان اعتراض می کنم، به استثمار و بهره کشی از کارگران اعتراض می کنم. من به فقر و تبعیض مخصوصا برای طبقه فرودست جامعه اعتراض می کنم و در یک کلام به نقض حقوق بشر اعتراض می کنم.
آقای دادستان اعتراض من تنها به نقض حق آزادی تشکیل انجمن ها (ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر) نقض حق آزادی عقیده (ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر) نقض آزادی بیان (ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر) نقض حق اداره عمومی (ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر) نیست، بلکه علاوه بر آن من به نقض حقوق اولیه کارگران (ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر) و وجود تبعیض علیه زنان، نقض حقوق کودکان (ماده ۱ پیمان نامه حقوق کودک) نقض حق بهداشت و سلامت کودکان (ماده ۲۴ پیمان نامه) نقض حق برخورداری از آموزش برای کودکان (ماده ۲۸ پیمان نامه) و بسیاری از مسایل دیگر که در جای خود به آنها خواهیم پرداخت اعتراض دارم.
اما و صد اما که روی سخن من نه با قدرتمندان که با مردم ایران است تا بدانند و قضاوت کنند در مورد صحت و سقم ادعای منادیان ظهری عدالت و مدافعان شعاری محرومان تا در عمل بیازمایند ادعای مهرورزی را، تا به محک تجربه بسنجند ادعای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض را، تا به عیان ببینند معنای ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی را، تا بشناسند آنان را که شعار مبارزه با رانت و باندشان گوش فلک را کر کرده، اما در عمل کارگران را به بند می کشند، آنان را که عدالت ادعائیشان تنها از میان محرومان قربانی می گیرد، آنان را که شعار سادگی می دهند، اما در زمان حکومتشان اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی صورت می گیرد و بالاخره آنان را که شرایط سخت معیشت کارگران را می بینند، اما با دفاع بحق یک کارگر سندیکایی زندانی از حقوق حقه کارگران برخورد قهر آمیز می کنند.
در چنین شرایطی است که می توان صحت ادعای کسانی را آزمود که خود را جنبش عدالتخواه می نامند، اما در برابر نقض صریح عدالت دم فرو می بندند و در چنین اوضاعی است که می توان دانست که چقدر کارگران فقیر و بی خانه اند. آری این است معنای عدالت در قرائت رسمی آقایان از دین و این است دولت مهرورزی و عدالتخواه؟
مسئولین نظام دو صد گفته چو نیم کردار نیست، زندانی شدن فعالین کارگری و سندیکایی، معلمان، زنان، دانشجویان، روزنامه نگاران و شخصیت های مردمی حجت موجه بر ادعای شماست.
رضا شهابی کارگر در بند
عضو هیات مدیره و مسئول مالی سندیگای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
هفتم اردیبهشت ماه سال ۹۱
زندان اوین بند ۳۵۰ سالن ۱ اطاق ۳
*****
روز گذشته کلمه خبر داده بود که این فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه که طی روزهای گذشته از درد شدید در ناحیه گردن و ستون فقرات خود رنج می برد صبح امروز پس از آنکه یک سمت بدنش بی حس شد توسط مسئولان زندان به بیمارستان امام خمینی تهران اعزام شد.
وی که پیش از این با اخطار پزشکان مبنی بر انجام سریعتر عمل جراحی روبرو بود با کوتاهی مسئولان در وضعیت بحرانی قرار گرفته است.
رضا شهابی هفته ی گذشته برای چندمین بار و در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و تحقق نیافتن وعده های مقامات قضایی دست به اعتصاب غذا زده بود، که پس از چند روز به دلیل وخامت وضعیت جسمی و با درخواست زندانیان سیاسی دیگر به آن پایان داده بود.
بر اساس این گزارش این زندانی سیاسی همزمان با دومین روز سال نو مادر خود را از دست داد و مسئولان زندان از دادن مرخصی برای شرکت وی در مراسم عزاداری نیز خودداری کردند.
وی هفته گذشته از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
این عضو هیات مدیره و مسؤل امور مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی ٢٢خرداد ٨٩ بازداشت شد و در حین انتقال به بند ٢٠٩ به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید.
١٩ ماه نگهداری رضا شهابی در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوین و بازجویی ها تحت فشار و شکنجه و تهدید به اعدام موجب شد، این زندانی برای رسیدگی به وضعیت حقوقی و قضایی دست به یک اعتصاب غذای طولانی بزند.
یک هفته اعتصاب خشک و ۴۵ روز اعتصاب غذای تر به همراه درمان نشدن آسیب های نخاعی موجب ضعیف شدن بنیه این زندانی سیاسی شده و شرایط بهداشت و تغذیه نامناسب زندان، وضعیت بیماری وی را تشدید کرده است. کم خونی حاد، فشارخون نامنظم، ضربان بی ثبات قلب، درد در ناحیه گردن و ستون فقرات و بی حسی در اندام های یک طرف بدن تنها بخش هایی از آسیب های دوران بازداشت است که این فعال کارگری با آن دست به گریبان است.
کلمه – حسین ناصری نیا:
۱٫ خبر تلخ و دردناک است. یک کشیش در آمریکا اقدام به سوزاندن قرآن و تصویری از پیامبر مکرم اسلام کرده است. او سال قبل هم جنجالی را درباره قرآن سوزی به راه انداخته بود. در جهانی که بسیاری از مسلمانان به افراط گری و غیرستیزی متهم می شوند، این فرد آشکارا دست به توهین به کتاب مقدس مسلمانان و پیامبر ایشان زده و هیچ واکنش مهمی از سوی صلح طلبان و دغدغه داران تساهل و هم زیستی ادیان و فرهنگ ها در جهان نمی بینیم.
۲٫ واقعیتی تلخ تر و دردناک تر هم هست. در ایران اسلامی که قرار است رهبرانش دنیای اسلام را رهبری کنند و مدیرانش به مدیریت جهان بپردازند، سکوتی مرگبار در این باره دیده می شود. نه از رسانه های رسمی، نه از مدعیان حکومتی و نه از کفن پوشان حرفه ای؛ از هیچ یک صدایی بلند نمی شود. انگار نه انگار که همینها به بهانه پاره شدن عکس امام چه شورشی در خلق وابسته به خود برپا کردند و به نام توهین به امام حسین – داستانی که از اساس دروغ بود – اتوبوس اتوبوس آدم در ۹ دی به خیابان ها آوردند. اما سه روز از این حادثه غم انگیز گذشته و از شخص اول و شخص دوم و اشخاص بزرگ و کوچک مملکت هنوز صدایی بلند نشده است.
۳٫ علما و مراجع دینی که باید حافظان سنگر دین باشند و از مقدسات جامعه حراست کنند، آنقدر که به دنیا و سیاست مشغول اند، گویا دیگر نسبت به توهین به کتاب الله و رسول الله هم حساسیتی ندارند. آیت الله شاهرودی و اذنابش مشغول رفع و رجوع ماجرای مشاور اعظم و پروژه برجهای دوقلوی شیراز، آیات مهدوی و یزدی و مصباح و اقرباء مشغول سر و دست شکستن برای فرستادن یک چند نماینده وابسته به مجلس، آیت الله نوری همدانی نگران منوریل نزدیک حرم حضرت معصومه، آیت الله مکارم نگران تحویل نگرفتن چند فرمانده سپاه … بقیه هم گرفتار کاری از همین سنخ.
۴٫ از مراجع و علمای مستقل که وابسته به حکومت نیستند هم هنوز صدایی شنیده نشده. هرچند اگر گفته می شد هم شاید به گوش کسی نمی رسید. آخرین نمونه اش حمله دیروز به دفتر آیت الله بیات که بار دیگر نشان داد حتی مراجع هم از شر حاکمیت فعلی در امان نیستند. اما باز این خفقان فعلی از مسئولیت علمای حق طلب کم نمی کند و دلیلی برای تبرئه آنها از سکوت در برابر ظلم به پیامبر و قرآن نیست.
۵٫ بهانه کشیش آمریکایی برای برپا کردن بساط قرآن سوزی، خود درد دیگری است که فریاد زدنش هم به سادگی ممکن نیست. ماجرای گسترش کلیساهای خانگی و واقعیت تلخ «یخرجون من دین الله …» که تنها یکی از کارنامه های شوم استبداد دینی حاکم است و نگارنده تاب باز کردن بحثش در عرصه عمومی را ندارد، مسبب آن شده که همین مستبدان حاکم به نام دین، برای آنکه بی کفایتی خود و ناتوانی مبلغان رسمی دینی را جبران کنند، به برخوردهای امنیتی و قربانی گرفتن از کسانی رو بیاورند که زشتی های مدعیان دینداری را دیگر نتوانسته اند تحمل کنند و به انگیزه ی فرار از دین سیاست زده ی حاکم، به تغییر دین روی آورده اند. حکومت دینی که قرار بوده مردم را به بهشت ببرد، حالا که بدکاری متصدیانش باعث شده عده ای به سمت دیگری بروند، می خواهد در همین دنیا جای خدا بنشیند و آن عده را در جهنم فرض بگیرد و مجازات کند.
۶٫ خداوند در قرآن به پیامبرش اعلام می کند که به کافران بگوید معبود او و آنها جداست، و بگوید: «لکم دینکم و لی دین». اگر آن کشیش آمریکایی و این عالمان سیاست زده و دین فروش ایرانی، همین یک آیه از قرآن را می فهمیدند و درس می گرفتند، امروز شاهد فاجعه توهین به مقدسات یک میلیارد مسلمان نبودیم. پس جا دارد هم از بابت این فاجعه و هم از بابت این سکوت قبرستانی، عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص) و قرآن بیاوریم و بگوییم: یا رسول الله! ببخش ما را که بزرگان دین و کشورمان مانند آنچه قرآن درباره بزرگان یهود و نصارا می گوید، دین را بازیچه ی دنیاطلبی شان ساختند و ندیدند و نفهمیدند آنچه را که باید می دیدند و می فهمیدند و فریاد می زدند. یا رسول الله، عذر تقصیر! که این مدعیان با دین تو بد کردند و با امت تو بدتر، و ما حیرانیم که به خاطر نابودی دین این مردم در عهد حکومت اسلامی بیشتر شرمنده باشیم یا نابودی دنیایشان. ما را ببخش و بر ما خرده نگیر، که دین و سیاست را آنسان به هم آمیختیم که از دینمان تقدسی باقی ماند و نه از سیاستمان عقلانیتی. این روز و حال این بخش از امت توست، و حق داری اگر در روز موعود به پروردگارت شکوه کنی: « یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا».
سید محمد خاتمی، در دیدار با خانواده محمد توسلی با تقدیر از مراتب تدین، نجابت و میهن دوستی این خانواده با سابقه در انقلاب اسلامی، از خانواده وی دلجویی و برای آزادی این زندانیان سبز و همه زندانیان سیاسی دعا کرد.
به گزارش کلمه، سید محمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان دوشنبه هفته گذشته با خانواده محمد توسلی، رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران و داماد وی محمدفرید طاهری دیگر عضو این تشکل باسابقه که هر دو در زندان به سر می برند، دیدار کرد.
در این دیدار که در منزل مهندس توسلی صورت گرفت، خاتمی با تقدیر از مراتب تدین، نجابت و میهن دوستی این خانواده با سابقه در انقلاب اسلامی، از خانواده وی دلجویی کرده و برای آزادی این زندانیان سبز و همه زندانیان سیاسی دعا کرد.
همچنین در این دیدار، خاتمی ازدواج دختر مهندس توسلی، لیلا را به وی و ایمان میرزاده همسر و وکیل او تبریک گفت.
محمد توسلی، مسئول تبلیغات ستادهای راهپیمایی و ستاد استقبال از امام خمینی در دوران انقلاب و دوست و همراه شهید رجایی که بیش از هفت ماه است در بند ۲۰۹ نگهداری می شود.
وی که از جمله مبارزان و فعالان سیاسی ایران است این روزها و در سن ۷۴ سالگی در سلول های بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین به همراه یک زندانی دیگر نگهداری می شود و در وضعیت جسمی نامساعدی به سر می برد.
بر اساس این گزارش، اولین شهردار تهران پس از انقلاب، در حالی که از ساده ترین حق یک زندانی مانند هواخوری هم بی بهره است دچار لرزش شدید و بدحالی مضاعف است.
رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران در ۱۲ آبان سال ۹۰ در تهران و در ارتباط با نامهٔ ۱۴۳ فعال سیاسی و اجتماعی بازداشت شده بود.
همچنین داماد وی فرید طاهری از اعضای نهضت آزادی است که در جریان حوادث پس از انتخابات در ۲۷ دی ماه ۸۸ بازداشت و به سه سال حبس تعزیری محکوم شد و این روزها دربند ۳۵۰ زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.
عده ای مامور لباس شخصی در یک اقدام غیرقانونی بدون ارائه حکم به دفتر آیت الله بیات زنجانی وارد شده و برخی از مدارک و جزوات این دفتر را با خود بردند.
حمله به دفاتر آیات عظام و مراجع تقلید امر تازه ای نیست. طی سال گذشته دفتر آیت الله العظمی منتظری در قم. محل تدریس آیت الله دستغیب در شیراز و برخی دیگر از مراجع موردحمله قرار گرفت و مدارک آنان ضبط شده است.
دفتر آیت الله بیات با ابراز تاسف از چنین اقداماتی، آورده است: افرادی به نمایندگی از برخی محافل خاص، به خود جرأت میدهند که با معرفی خود به عنوان نمایندگان یک نهاد قانونی و بدون ارائۀ حکم در کمال راحتی و آرامش مرتکب چنین اعمالی شوند.
دفتر آیت الله بیات زنجانی با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: افرادی لباس شخصی که خود را پرسنل نیروی انتظامی معرفی کردند، در اقدامی غیرقانونی، غیرموجه و بدون ارائۀ حکم رسمی، جزوات در بردارندۀ بخشی از گفتگوهای پیشتر منتشر شدۀ مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی) با نشریات و روزنامههای رسمی کشور را به بهانۀ غیرقانونی بودن انتشار آنها با خود برده و زمانی که با امتناع رانندۀ اتومبیل حامل جزوات مواجه شدند، با تهدید انتقال اتومبیل به پارکینگ، راننده را نیز با خود بردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بیات زنجانی این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به اطلاع میرساند در غروب یازدهم اردیبهشت ماه و در شب شهادت معلم عالیقدر آیت الله شهید مرتضی مطهری(ره) و در آستانۀ دور دوم انتخابات مجلس، افرادی لباس شخصی که خود را پرسنل نیروی انتظامی معرفی کردند، در اقدامی غیرقانونی، غیرموجه و بدون ارائۀ حکم رسمی، جزوات در بردارندۀ بخشی از گفتگوهای پیشتر منتشر شدۀ مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی) با نشریات و روزنامههای رسمی کشور را به بهانۀ غیرقانونی بودن انتشار آنها با خود برده و زمانی که با امتناع رانندۀ اتومبیل حامل جزوات مواجه شدند، با تهدید انتقال اتومبیل به پارکینگ، راننده را نیز با خود بردند.
لازم به ذکر است زمانی که اعضای دفتر از آن افراد درخواست حکم نمودند، با این پاسخ که “اگر حکم می خواهید به کلانتری شمارۀ فلان بیائید” مواجه شده و این موضوع در حالی به کلانتری یاد شده اطلاع داده شد که آنان از اصل این موضوع اعلام بی اطلاعی کردند!
ضمن ابراز تأسف از این واقعه و اعلام پیگیری این اقدام – در حالی که امیدی به نتیجه نیست -، جای تعجب و نگرانی است که فضای داخلی آن هم در آستانۀ دور دوم انتخابات که ظاهراً می بایست آرام و بدون تنش باشد، به شکلی در آمده است که افرادی به نمایندگی از برخی محافل خاص، به خود جرأت میدهند که با معرفی خود به عنوان نمایندگان یک نهاد قانونی و بدون ارائۀ حکم در کمال راحتی و آرامش مرتکب چنین اعمالی شوند.
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
دفتر حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی مدظله العالی
دوازدهم اردیبهشت نود و یک
قم المقدسة
کلمه – زینت سادات حسینی:
اعلام خبر بازداشت قاضی حیدری فر، برای بسیاری از فعالان سیاسی سالیان اخیر و کسانی که گذارشان در این مدت به دادگاه انقلاب افتاده بود، یادآور خاطرات تلخی بود. او به بسیاری از دلسوزان کشور، کم ظلم نکرد و نام و نشانش به سیاهی در ذهن آنها خواهد ماند.
وی یکی از سه قاضی تعلیق شده جنایت کهریزک است. کسی که نامش نه تنها در صدر یکی از ننگین ترین پرونده های جنایت در کشور درج شده، بلکه در لیست تحریم های بین المللی کشور نیز از او یاد می شود. او اما یکی از قضات جوانی بود که همچون سعید مرتضوی می دانست برای پیشرفت در ساختار قضایی باید از کدام راه میان بر استفاده کند.
از قاضی علی اکبر حیدری فر، جوان سی و سه ساله ای که توانسته به بازپرسی دادستانی تهران برسد، به عنوان ” عصای دست مرتضوی” یاد می شود. او همان کسی است که به همراه متهم اصلی کهریزک جوانان مردم را به نام ” اراذل و اوباش” به کهریزک فرستاد و جنایتی را در آن بازداشتگاه آفرید که لکه ننگش از نظام اسلامی هرگز پاک نخواهد شد.
جنایتی که آنقدر آشکار بود که صدای مسئولان طراز اول کشور را هم در آورد و برایش هیات تحقیق و تفحص تشکیل دادند، هرچند در نهایت عوامل دست چندم را به دادگاه کشاندند.
پرونده کهریزک شاید شناسنامه نظام باشد. دادگاهی که به دستور بالاترین مقام سیاسی کشور تشکیل می شود ولی نه تنها اراده ای برای مجازات عاملان و آمرانش وجود ندارد، بلکه از آن تقدیر هم می شود.
سعید مرتضوی قاضی بدنام نظام قضایی کشور که طی دو دهه گذشته نامش با هر جنایتی گره خورده است، به ستاد مبارزه با قاچاق می رود و ” عصای” دستش حیدری فر نیز به سمت معاونتش برگزیده می شود.
حیدری فر در سایه عطوفت اسلامی نه تنها از اتهامات جنایت کهریزک تبرئه شد بلکه با بی پروایی نامه ای نوشت و همه بازداشت شدگان کهریزک را اراذل و اوباش خواند و با مقصر دانستن مطبوعات در پررنگ کردن جنایات رخ داده، خواست که از او تقدیر شود که توانسته است سر فتنه را بزند!
حیدری فر همه افتخارش را این می داند که ” توانسته تا به عنوان عضو کوچکی از نظام مقدس جمهوری اسلامی سهم اندکی در شناسایی و مقابله با جریان فتنه داشته باشد.”
او پیشتر مدعی شده بود: در ماجرای فتنه سال ۸۸ فرصتی به علت غفلت از استراتژی که از خارج برای نظام طراحی شده بود و تسامحی که در داخل از سوی برخی خواص کشور به وجود آمد، فراهم شد و به منافع ملی کشورمان لطمه وارد کرد.
حیدری فرد حضور در بطن حوادث پس از انتخابات آن هم به عنوان دادیار دادسرای امنیتی تهران را از افتخارات خود می داند و بر این باور است که اطلاعات خوبی در خصوص جریان فتنه دارد!
اینک این قاضی جوان برای اینکه درس عبرتی باشد برای سعید مرتضوی، یار غارش، به اوین فراخوانده شده است.
جرم او اما به جنایت کهریزک و مظالمی که در قوه قضاییه انجام داده بر نمی گردد. او مثل همان اراذل و اوباشی که خوب می شناسد، سوم فروردین ماه در یک پمپ بنزین اقدام به “زورگویی” کرده بود.
مثل همیشه می خواسته قانون را دور بزند. این بار در یک پمپ بنزین در اصفهان. وقتی می خواسته صف طولانی منتظران بنزین را دور بزند. او که با اعتراض مردم رو به رو می شود، با کلت کمری تیر هوایی شلیک می کند و اقدام به ارعاب و تهدید مردمی که برای دریافت بنزین ساعت ها در صف ایستاده بودند.
پلیس که سر می رسد، او از سمت خود سواستفاده کرده و خود را قاضی دادسرای عمومی و انقلاب معرفی می کند و از قانون می گریزد و در پناه کارت های شناسایی خود امان نامه می گیرد.
اما مردم و حاضران در پمپ بنزین موضوع را از طریق دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان پیگیری می کنند. رئیس کل دادگستری استان اصفهان گفته بود: به دنبال این رخداد و به علت شکایت افراد درگیر با این شخص به فوریت پروندهای در دادگستری اصفهان تشکیل و موضوع مورد پیگیری قرار گرفت. با توجه به حساسیت مسئله و عنوان شغلی فرد یاد شده، دستور فوری قضایی صادر و خودروی شخص خاطی در مسیر اصفهان توسط ماموران پلیس متوقف و راننده به دادسرای اصفهان انتقال یافت.
اینک که دعوای ریاست سازمان تامین اجتماعی بالا گرفته و سعید مرتضوی در سایه حمایت احمدی نژاد، ” قول شرف” را زیر پا گذاشته، شاید می خواهند ضرب شستی به معاون گوش به فرمان او نشان دهند تا حساب کار به دست مرتضوی و دوستانش بیاید.
قاضی تعلیق شده به اوین فراخوانده شده و دادگاه ویژه قضات می خواهد شاید فقط به یکی از جرایم او رسیدگی کند. شاید قاضی جوان، مهره ای برای بازی قدرت بر سر ریاست سازمان تامین اجتماعی باشد. اما بر ملا شدن چهره واقعی کسانی که نقش کلیدی در بازداشت و شکنجه جوانان بی گناه این مرز و بوم داشتند، تنها پرده ای از حقیقتی است که سال ها پوشانده شده است. دیر نیست که غاصبان حق مردم در دادگاهی منصفانه مجازات شده و به جزای اعمال خود برسند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
رئیس کمیسون عمران شورای شهر تهران از تصویب لایحه کرایه های حمل و نقل عمومی در کمیسیون عمران شورا خبرداد و گفت: نرخ های جدید در کمیسیون عمران به تصویب رسید و برای تصویب نهایی در صحن شورا ارائه شد.
حمزه شکیب در گفتگو با مهر با اشاره به تعیین نرخ های جدید کرایه تاکسی در کمیسیون عمران شورا گفت: درکمیسیون عمران تصمیم گرفته شد،شورا در خصوص تعیین نرخ های جدید کرایه ها تعیین تکلیف کند و بعد منتظر اعلام جدید سوخت باشد.
وی ادامه داد: پیشنهاد کمیسیون عمران درخصوص مسیرهای مختلف متفاوت است به طور مثال در یک مسیر هیچ گونه افزایشی نداشته ایم و در مسیری دیگری تا ۲۰ درصد افزایش را تصویب کرده ایم .
شکیب با بیان این که در برخی موارد فاصله مسیرها را تغییر دادیم گفت: نرخ های جدید را بر اساس مسیر های جدید تعریف کردیم که در مجموع ۰ تا ۲۰ درصد افزایش دارد. البته این نرخ ها باید در صحن شورا به تصویب اعضا برسد.
وی با اشاره به این که پیشنهاد شهرداری بسیار بالاتر از نرخ های کمیسیون عمران بود گفت: در تصویب قیمت های جدید هم افزایش هزینه های رانندگان را در نظر گرفته ایم و هم توان شهروندانی که از وسائل حمل و نقل عمومی استفاده می کنند. همچنین تلاش کردیم با توجه به تورم سالیانه نرخ های عادلانه ای را به تصویب برسانیم.
شکیب با تاکید بر این که پیشنهادات کمیسیون عمران باید در صحن به تصویب نهایی برسد گفت: در حال هماهنگی های لازم هستیم که این نرخها در فرمانداری با مشکل روبرو نشود و بتوانیم برای پرهیز از افزایش خودسرانه قیمت ها مصوبه قانونی را اجرایی کنیم.
معاون دبیر کل خانه کارگر با انتقاد از عدم صدور مجوز راهپیمایی روز کارگر گفت: در سالی که مزین به نام تولید ملی و حمایت از سرمایه ملی شده است نباید از راهپیمایی کارگران که نشان دهنده و بیان کننده مشکلاتشان است جلو گیری میشد.
حسن صادقی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره قربانیان این روز بزرگ خطاب به مسئولان گفت: اگر شعار و عمل مسئولان یکی باشد کارگر ایرانی عزتمند شده و اقتصاد کشور رونق خواهد یافت.
او با بیان اینکه هم اکنون شاهد بیکاری و بی عزتی کارگران کشور هستیم خاطر نشان کرد: روزکارگر در تمام دنیا یا جشن گرفته میشود و یا اینکه صدای اعتراض کارگران بگوش میرسد که اگر جشن گرفته شود باید رصد شود که چرا در این روز کارگران جشن میگیرند و اگر نیز صدای کارگر بلند است باز هم باید تحقیق شود که چرا فریاد کارگران بلند شده است.
معاون دبیرکل خانه کارگر با تاکید بر اینکه در کشوری که ندا و صدای کارگر بگوش میرسد بدین معنی است که کارگر به مقام شامخ خود نرسیده است.
صادقی افزود: اگر مسئولان دولتی در راستای فرمایشات و رهنمودهای مقام معظم رهبری حرکت کنند نباید با تقاضای مجوز راهپیمایی کارگران مخالفت کنند و کارگران در این راهپیمایی میخواهند بگویند آنچه که مقام رهبری ملاک قرار داده است سرلوحه کار خود کنند.
او ادامه داد: پی روی به اهداف نام گذاری امسال تحت عنوان تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، اقتصاد کشور را از اقتصاد بنکداری واختلاسی به اقتصاد تولیدی و عزتمند تبدیل میکند که متاسفانه در بخشهای اقتصادی و مدیریتی عمل به این هدف در حد یک شعار باقی مانده است.
او با بیان اینکه اگر در هر کشوری اختلاسی نظیر اختلاس بزرگ کشور ما رخ میداد شاهد اخراج رئیس کل بانک مرکزی آن کشور بودیم اظهار داشت: روز کارگر روز اعتراض و روز حق خواهی کارگران است.
رئیس اتحادیه پیشکسوتان خانه کارگر اظهار کرد: کارگران در دهه ۶۰ با وجود جنگ از بهترین امتیازات بر خوردار بودند و انواع و اقسام کالاهای نقدی و غیر نقدی و حقوق مکفی دریافت میکردند که این وضعیت به تدریج تا دهه ۸۰ کمرنگتر شد و بعد از دهه ۸۰ کم کم شاهد تعطیلی کارخانجات و اخراج و تعدیل کارگران بودیم.
وی با بیان اینکه جامعه کارگری باید اثرات یک نظام هدفمند را پاس بدارد، اظهار داشت: هفته کارگر همچنین فرصتی است تا جامعه کارگری به مطالبات معوقه خود پرداخته و آنچه را که در سال گذشته همانند همسان سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی، ماده ۱۰ نوسازی صنایع، اجرای بیمه کارگران ساختمانی بصورت دقیق و قانون سخت وزیان آور و نارساییهایی که در حوزه تامین اجتماعی وجود دارد بپردازند.
صادقی با انتقاد از صدا وسیما که چرا در این تجمعات و راهپیماییها حضور ندارند افزود: سخنان کارگران در این روز مهم به نفع دولت و نظام است که باید منعکس میشد.
به گفته وی کارگران نیز فهم سیاسی دارند چرا که در پس پرده سیاست، اقتصاد کشور ضربه خورده است.
معاون دبیر کل خانه کارگر با اشاره به تبلیغات گسترده محصولات خارجی در سراسر کشور و اینکه با این عمل بازار کار ایران را در اختیار بیگانگان قرار میدهند عنوان کرد: کارگران ایرانی با حمایت نظام و رهبری با دولتهایی که در جهت سست کردن پایههای کارگران اقدام میکنند اعتراض میکنند.
سیدحسن خمینی
مرحوم شهید آیت الله مرتضی مطهری (که این روزها در سالگرد شهادت ایشان هستیم) را باید در زمره اندیشمندان بزرگی قرار داد که در حوزه اندیشه اسلامی تأثیری ژرف داشته اند؛ تأثیری که شاید با توجه به عمق، مدت زمان اثرگذاری و نیز گستره (به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی و اتکای آن بر آرای کلامی و فلسفی شیعه) کمنظیر باشد. شخصیت استاد شهید برای من، به عنوان محصّلی که با بخش وسیعی از آثار و افکار ایشان سروکار داشتهام، از جهات گونه گون ستودنی است.
نخست باید به دلباختگی و پایبندی ایشان به مبانی دینی اشاره کرد؛ بی شک مرحوم مطهری جهادگری دینی است و این امر در سطرسطر آن چه از ایشان بر جای مانده، به روشنی آشکار است. شاید این امر در آن روزگار خود یک ارزش به شمار میآمده است؛ لیکن اهمیت این پایبندی را وقتی با شناخت مجتهدانه ایشان همراه سازیم، بیشتر درمییابیم.
نکته مهم آن است که مرحوم مطهری در تعهد به مبانی دینی، از یک سو اصلاحگری دینی است (و به همین دلیل در مواردی چون کتاب مسئله حجاب و بحث اقتصاد اسلامی، با اعتراض برخی روحانیون سنتی مواجه میشود) و از سوی دیگر صلاح جامعه را در پایبندی به اساس روحانیت میداند. کافی است به کتاب حماسه حسینی مراجعه کنیم و در نقدهای ایشان بر قرائتهای بیضابطه از دین و آیینهای دینی دقیق شویم یا نقدهای ایشان را ـ که بعضاً با تندیهایی نیز همراه بوده است ـ بر برخی دیگر اندیشمندان آن عصر به یاد آوریم. همین امر دومین ویژگی ممتاز و متمایز مرحوم مطهری با دیگر مصلحان هم عصر است.
مرحوم مطهری را نمی توان متفکری دید که یکپارچه شور دینداری در سر دارد و شاید به همین دلیل برخی انقلابیون آن عصر به نقد وی پرداخته اند، بلکه در سیر آثار ایشان، شوری آمیخته با شناخت را به تماشا مینشینیم. به یاد آوریم که در دهه ۳۰ و ۴۰ علمگرایی، گفتمان غالب روزگار است و گروهی می کوشند تا هر چه دینی است، علمی ـ به معنای علوم تجربی ـ معنا کنند یا دهه ۵۰، سالهای اوج گیری مبارزه در سایه اندیشه چپ است و بزرگانی در تلاشاند، تا مبارزه را اصل بنیادین اسلام بنمایانند؛ تا جایی که برخی گروهها به اندیشه سوسیالیسم اسلامی میرسند.
مرحوم مطهری در این سالها افزون بر آنکه تلاش دارد اسلام را در جامعه آن روز پاسخگو معرفی کند و مکتب تشیّع را از خرافه بپیراید و نیز خمودگی ناشی از قشریگرایی و تحجّر را به نقد در کشد، در برابر آنان که به نام دین، مانعی پیش روی جریان عدالتخواه و استبدادستیز بودند، می ایستد و همواره از التقاط دوری می جوید. انتقادات ایشان بر “ذرّه بیانتها” و “راه طی شده”، نمونهای از این دست است.
مرحوم مطهری به دلیل برخورداری از چارچوب فقهی ـ فلسفی خاص خود و نیز ریشههای دانشی که پیش از این آموخته، در تندبادهای جامعه گرفتار نمیشود. با این همه ایشان هرگز نقدهای خود را به آرمانخواهی گویندگان آن سخنان متوجه نمی سازد و همین سومین ویژگی مهم ایشان است.!
در آن سالها برخی به دلیل یک گفتار ناصواب، چنان بر امثال شریعتی تاختهاند که گویا کافری، تنها به قصد تخریب جامعه، گام برمیدارد؛ در حالی که نحوه تعامل مطهری با جوانان مسلمان و تحوّل خواه متفاوت است. ایشان درد دین را در این طیف ـ البته معمولاً ـ پذیرفته و برای اصلاح آنها می کوشد و همین نکته دقیق، مطهری را به روشنفکری دینی ارتقا میبخشد و این مسئله ای است که در بیشتر آثار ایشان خودنمایی میکند؛ مروری کوتاه بر کتاب علل گرایش به مادیگری، هر خوانندهای را بر این معنا آگاه میسازد.
با این وصف، شهید مطهری اسلام را تنها راه نجات جامعه میداند؛ لیکن برای اصلاح برداشتهای ناصواب سنتی از اسلام میکوشد و در این تلاش، هرگز از اصول اعتقادی خویش فاصله نمیگیرد؛ به عبارتی دیگر، در اجتهاد خویش، اصول محکم و تغییرناپذیری را مفروض میداند؛ اصولی که با دانش ژرف خویش به آن دست یافته و همین چهارمین ویژگی ایشان است.
بیشک استاد شهید، در حوزه فلسفه اسلامی، از عمیقترین شارحان فلسفه صدرایی است؛ البته شاید نتوان ایشان را مبتکر نظریاتی نو در فلسفه اسلامی دانست؛ ولی هرگز نمیتوان میزان تأثیر ایشان را در توسعه این علم و شیوع آن نادیده گرفت. بی تردید شرحهای ایشان بر منظومه، نشانگر فهم سالم و بیان بینقص آن بزرگوار است، چنان که شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم که آن را در جوانی نگاشتهاند، یکی از اثرگذارترین آثار در تبیین فلسفه صدرایی است.
افزون بر فلسفه، آنچه از ایشان با عنوان تفسیر یا در حوزه علم حدیث ـ مانند شرح ارزشمند ایشان بر نهج البلاغه ـ منتشر شده، اگرچه بعضاً برای مخاطب عام ارائه شده، ولی نشانگر آگاهی گسترده ایشان از مبانی دینی است. متأسفانه در فقه و اصول بحث منقّحی از ایشان در دست نیست و تنها رشحاتی از آن را میتوان در برخی کتابها همچون مسئله حجاب مشاهده کرد؛ با این همه و بر اساس همین مطالب و برخی ورود و خروجهای ایشان در سایر آثار، میتوان به توانمندی کافی ایشان در این علوم آگاهی یافت.
نکته حائز اهمیت آن است که مرحوم مطهری از معدود کسانی است که در حوزه کلام جدید ـ از قبیل مسائل زنان، رابطه ازادی و دین، مبانی کلامی اقتصاد و حجت دانستن عدالت به عنوان یکی از حجتهای اصولی، و همچنین ورود به مباحثی از قبیل ایمان و جبرگرایی تاریخی و … ـ گام نهاده و در مواجهه با پرسشها، شجاعانه برداشتهایی نو را از متون و اصول ارائه کرده است. شاید در میان اندیشمندان برجسته مسلمان در قرنهای اخیر کمتر متفکری را بیابیم که به این اندازه در حوزههای جدیدِ علوم اسلامی تلاش و اجتهاد کرده باشد و همین مسئله پنجمین شاخصه مهم آن شهید است.
نقدهای ایشان را بر مارکسیسم به یاد آوریم؛ بارور ساختن مفهومی چون معقولات ثانی فلسفی ـ که بحثی در لابلای متون فلسفی است ـ به عنوان سلاح بیبدیل در مواجهه با فلسفههای مضاف غربی، یکی از این نمونههاست. ذهن مستقیم، تیزهوشی و نیز نظم و انضباط گستردهای که در آثار ایشان وجود دارد، همگی به این متفکر برجسته کمک می کرد تا بتواند به داشتههای فلسفه و کلام شیعه در مقیاس وسیع و در حوزههای نو، کارکردی جدید و تازه بدهد.
همین جا لازم است به یاد داشته باشیم که این تلاش به شجاعت و از خودگذشتگی بسیاری نیاز داشته است و ایشان را گاه آماج طعنهها و دشنامها می ساخته است.
ویژگی و شاخصه دیگری که شهید مطهری را از اقران خویش متمایز میسازد، گرفتار نشدن در فضای فلسفی است. با آنکه مرحوم مطهری اندیشمندی در حوزه فلسفه است و این حوزه ـ دست کم در میان فلاسفه اسلامی ـ با ورود به عرصه اجتماع و امور جزئی آن بیگانه است؛ با این همه ایشان «داستان راستان» مینویسد و به عنوان واعظ در شهر تهران به وعظ و خطابه میپردازد و در نهایت با مسائل مربوط به انقلاب اسلامی درگیر میشود و شاید همین مسئله عاملی است که از مطهری فیلسوفی روشنفکر میسازد، چراکه روشنفکر را شاید بتوان کسی دانست که درد جامعه خویش را میشناسد و در پی درمان است.
از دیگر وجوه ممیّزه مرحوم مطهری گرفتار نشدن در تکرار است. بسیاری بزرگان ـ به خصوص آنگاه که به وعظ و خطابه میپردازند ـ به تکرار در داشتههای خود دچار میشوند. اگر به کسانی که خارج از موطن اصلی هر علم زندگی میکنند نظری بیفکنیم، می ببینیم که آنها به دلیل آنکه دانشی فراتر از سطح مخاطبان خود دارند، معمولاً از تولید فکر جدید باز میمانند و به آنچه اندوختهاند، بسنده میکنند. البته بر آن نیستم که همه آثار شهید مطهری یکسان و همارزش است، بلکه بعضی خطابههای ایشان که نام علمی جدید بر آن نهادهاند ـ مثل فلسفه اخلاق ـ با آثار دیگر ایشان همسنگ نیست؛ ولی تنوع مباحث و نیز تلاش برای تولید مطالب جدید، از اموری است که در کلام و قلم مطهری هویداست. البته این مسئله را نباید از نظر دور داشت که ـ چنانکه شنیدهایم ـ مرحوم مطهری به کارگروهی چندان توجهی نداشته و بیشتر، حوزه مطالعاتی و پژوهشیِ شخصی داشته و شاید اگر امکانات انقلاب اسلامی با او همراه میشد، توان علمی او بیش از آنچه در دست است، بارور میشد.
هشتمین ویژگی استاد شهید ـ که برای هر خواننده آثار ایشان درسآموز است ـ بیادعایی ایشان در مطالب علمی است. تقریباً در هیچجا نمی توان از ایشان خودنمایی علمی دید که برای مثال نکتهای را یافته و آراسته اندیشه خویش به شمار آورد؛ به یاد آوریم که برخی با مدارج علمی پایینتر، چگونه خود را به سبب یافتن یا آراستن یک تفکر، شایسته تقدیر میدانند.
در پایان لازم میدانم با درود به روان پاک آن استاد شهید که به فرموده امام عظیم الشأن، پاره تن ایشان بود، و بیشک از زمره مبرّزترین شاگردان ایشان به حساب میآمد، از خدای متعال برای دستاندرکاران نشر آثار ایشان دوام توفیقات را آرزوی کنم؛ دوستانی که به حقّ تلاشی در خور تحسین و ارزشمند داشتهاند و با انتشار مجموعه آثار استاد شهید، کاری شایسته تقدیر انجام دادهاند. نیز لازم است از نقش برادر عزیزم جناب آقای دکتر علی مطهری و دیگر اعضای خانواده ایشان یاد کنم و برای ایشان نیز آرزوی سربلندی همیشگی داشته باشم.
منبع: جماران
هیات دولت در شرایطی ۲۴ میلیارد دلار به واردات ۲۰ قلم کالای اساسی اختصاص داده که «فائو» در تازهترین گزارش خود نیاز ایران به واردات مواد غذایی و کالاهای اساسی را سالانه ۲/۶ میلیارد دلار برآورد کرده است.
رییس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس شورای اسلامی، دیروز در واکنش به این مصوبه – که برخی خبرگزاریها رقم آن را ۲۲ میلیارد دلار اعلام کردند- گفت: در کشور کمبودی به لحاظ اقلام اساسی وجود ندارد، مگر اینکه دولت بخواهد از طریق واردات، قیمتها را کنترل کند.
از سوی دیگر رحیمی این حرکت دولت را موجب ایجاد «تحولی بزرگ» در بازار کشور قلمداد میکند و معتقد است که اختصاص این مبلغ به واردات کالا نه تنها موجب کوتاه شدن دست سوءاستفادهکنندگان از بازار در شرایط گرانیهای اخیر میشود، بلکه تا پایان سال هیچ دغدغهای برای تامین کالاهای اساسی در کشور وجود نخواهد داشت. با این حال به گفته محمد علی ضیغمی، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت، بخش عمدهای از این واردات، شامل مواد اولیه کارخانههای تولیدی میشود. بنا به مصوبه هیات دولت، کالاهای اساسی وارداتی ۲۰ قلم از جمله گندم، گوشت قرمز و مرغ، برنج، روغن، شکر، نهادههای دامی و کشاورزی شامل کنجاله سویا، دانههای روغنی، جو و ذرت، کود، سم و بذر و همچنین دارو و واکسن را در برمیگیرد.
واردات ۲۴ میلیارد دلاری ۴ برابر نیاز وارداتی است!
دنیای اقتصاد نوشت: هیات دولت در نشست اخیر کارگروه تنظیم بازار، به تخصیص ۲۴ میلیارد دلار برای واردات ۲۰ قلم کالای اساسی رای مثبت داد تا به گفته مسوولان وزارت صنعت، معدن و تجارت، نه تنها مواد اولیه برای کارخانهها تامین شود، بلکه تا پایان سال، دغدغهای برای تامین ۲۰ قلم کالای اساسی وجود نداشته باشد.
این در شرایطی است که به گفته رییس کمیسیون مدیریت واردات اتاق ایران، مجموع نیاز کشور به واردات اقلام مصرفی، کمتر از ۷ میلیارد دلار است.
این واردات ۲۴ میلیارد دلاری قرار است آب بر آتش گرانیهای اخیر بریزد و قیمت کالاهای اساسی را به نوعی متعادل کند. به گفته مسوولان دولتی این گرانیها به دلیل کمبود برخی اقلام در بازار رخ داده است، موضوعی که
رییس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس به صراحت آن را رد میکند و میگوید: ما در کشور کمبودی به لحاظ اقلام اساسی نداریم که دولت بخواهد از طریق واردات، قیمتها را کنترل کند!
به هر حال، آن طور که محمدرضا رحیمی، میگوید؛ کارگروه تنظیم بازار در «اقدامی بزرگ»، بیش از ۲۴ میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی به کشور اختصاص داده که به گفته وی این امر نه تنها موجب کوتاه شدن دست سوءاستفادهکنندگان از بازار در شرایط گرانیهای اخیر میشود، بلکه از امروز تا پایان سال هیچ دغدغهای برای تامین کالاهای اساسی در کشور هم وجود نخواهد داشت. این کالاهای اساسای وارداتی شامل ۲۰ قلم محصول از جمله گندم، گوشت قرمز و مرغ، برنج، روغن، شکر، نهادههای دامی و کشاورزی شامل کنجاله سویا، دانههای روغنی، جو و ذرت، کود، سم و بذر و همچنین دارو و واکسن است.
واردات در راستای حمایت از تولید
در این باره معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت هم میگوید: واردات ۲۴ میلیارد دلاری در راستای حمایت از تولید و کنترل بازار است. این اظهار نظر در شرایطی است که برخی کارشناسان، واردات ۲۴ میلیارد دلاری کالاهای اساسی از سوی دولت را مغایر با سیاستهای حمایت از تولید داخلی میدانند.
موضوعی که محمد علی ضیغمی در واکنش به آن میگوید: بخش عمدهای از این واردات شامل واردات مواد اولیه کارخانههای تولیدی میشود؛ به طوری که کارخانههای پودر شوینده قسمت عمدهای از مواد پتروشیمی خود را از این طریق وارد میکنند. وی افزود: کارخانههای روغن نباتی ۹۰ درصد از مواد خام مورد نیاز را وارد میکنند، کارخانههای فولاد ۵۰ درصد شمش مورد نیاز را وارد میکنند و همچنین کارخانههای لاستیک نیز عمده مواد اولیه خود را از طریق واردات تامین میکنند، بنابراین تخصیص این مبلغ از سوی معاون اول ریاستجمهوری در راستای حمایت از تولید ملی است.
معاون بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت اذعان کرد: در حال حاضر فرآیند تامین مواد اولیه در بخش تولید کشور کند شده و این موضوع تهدیدی جدی است، بنابراین انتظار داریم تا بانک مرکزی و بانکهای عامل این تصمیمات اخذ شده را با جدیت و سرعت بیشتری به انجام برسانند.این واردات ۲۴ میلیارد دلاری در شرایطی است که پیش از این، دولت فاز جدید ذخیرهسازی کالاها را هم کلید زده، اما در این شرایط باز هم جو گرانیها گرمتر شده است.
ضغیمی در این خصوص، اقدام دولت در جهت واردات کالاها را بی تاثیر بر کاهش قیمت تمام شده محصولات داخلی نمی داند و میگوید: کاهش قیمت تمام شده مستلزم این است که فرآیند تامین دچار مشکل نشود و مشکلات فعلی نیز حل شود؛ چرا که تامین نقدینگی و تامین ارز از نیازهای اولیه و اصلی است؛ بنابراین لازم است که مواد اولیه فراهم باشد و تولیدکنندگان نیز با استفاده از نقدینگی موجود میزان تولید خود را افزایش داده و با سرعت نیاز بازار را تامین کنند.
واردات کالا بیش از ۴ برابر نیاز داخل!
اما دولت درحالی واردات ۲۴ میلیارد دلار کالاهای اساسی را تصویب کرده است که «فائو» در جدیدترین گزارش خود نیاز ایران به واردات مواد غذایی و کالاهای اساسی را سالانه ۲/۶ میلیارد دلار اعلام کرده است.
سازمان جهانی خواربار و کشاورزی سازمان ملل (فائو) در جدیدترین گزارش خود موسوم به سالنامه آماری ۲۰۱۲ به بررسی میزان وابستگی ۱۰۶ کشور جهان به واردات غذا و محصولات کشاورزی پرداخته که بر این اساس، حجم واردات موادغذایی از سوی ایران در سال ۲۰۱۰ را ۲۳۵/۶ میلیارد دلار اعلام کرده است.
خبرگزاری «فارس» در واکنش به مصوبه هیات وزیران، دیروز نوشت: دولت در حالی واردات ۲۴ میلیارد دلار کالای اساسی را تصویب کرده است که فائو در جدیدترین گزارش خود نیاز ایران به واردات مواد غذایی و کالاهای اساسی را سالانه ۲/۶ میلیارد دلار اعلام کرده است.
البته پیش تر سازمان تجارت جهانی، واردات موادغذایی توسط ایران را در سال ۲۰۱۰ حدود ۱۵/۸ میلیارد دلار اعلام کرده بود. در مجموع، بر اساس گزارش این دو نهاد بینالمللی، واردات سالانه مواد غذایی ایران به ۱۰ میلیارد دلار نمی رسد و این در شرایطی است که دولت از اختصاص اعتبار ۲۴ میلیارد دلاری یعنی حدود ۴ برابر نیاز سالانه ایران به واردات مواد غذایی، آن هم برای واردات صرفا ۲۰ کالای اساسی خبر داده است.
واکنش مجلس به مصوبه دولت
در این بین، رییس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس نیز به مصوبه دولت برای واردات ۲۴ میلیارد دلاری کالاهای اساسی واکنش نشان داده و آن را نشانهای از گرفتاری به «بیماری هلندی» دانسته است.
غلامرضا مصباحیمقدم، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «فارس» با اشاره به تصمیم اخیر دولت برای واردات ۲۴ میلیارد دلاری کالاهای اساسی، با تاکید بر اینکه «ما اکنون کمبود کالای اساسی در کشور نداریم»، افزود: ما با کمبود مواجه نیستیم، بلکه با افزایش قیمتها مواجهیم.
وی افزود: اگر زمانی کمبود کالایی در کشور داشتیم، واردات کالا برای جبران کمبود خوب است، اما اکنون در شرایطی هستیم که تولید داخلی کشور و واردات قبلی نیازهای معمول مردم را تامین میکند؛ بنابراین از بابت کمبود کالا مشکلی نداریم. این نماینده مجلس با بیان اینکه نمیتوان با واردات کالا، تورم را مهار کرد، گفت: از این جهت باید تدبیر دیگری اندیشید؛ چراکه امکان ندارد با تزریق نقدینگی تورم ایجاد کنیم و سپس با واردات مشکل تورم را حل کنیم.
واکنش صریح بخش خصوصی
این واکنشهای صریح به مصوبه دولت برای واردات اقلام اساسی از سوی بخش خصوصی نیز مورد تایید قرار گرفته و رییس کمیسیون مدیریت واردات اتاق ایران نیز با واکنش جدی نسبت به این موضوع، میزان واردات اقلام مصرفی را در سال گذشته کمتر از هفت میلیارد دلار عنوان میکند و به «دنیای اقتصاد» میگوید: دولت در حالی این تصمیم را اعلام میکند که هنوز فهرست کالاهای اساسی از سوی مسوولان مشخص نشده و هیچ یک از فعالان نیز در مورد اقلام مشمول این گروه اطلاعی ندارند.
به اعتقاد مجید رضا حریری، به جای اتخاذ چنین تصمیمهای غیرشفاف و مبهمی، باید نحوه بهرهمندی واردکنندگان از ارز دولتی مشخص و امکان استفاده از ارز تک نرخی برای تمام فعالان اقتصادی فراهم شود. به گفته این عضو اتاق بازرگانی ایران، از دی ماه سال گذشته تاکنون به طور متوسط هر هفته یک تصمیم جدید در حوزه ارزی از سوی دولت گرفته شده که این موجب سرگردانی صادرکنندگان و واردکنندگان میشود.
حریری در این مورد توضیح داد: در حال حاضر چندین بخشنامه متفاوت در مورد واردات در کشور وجود دارد و تصمیمات در حوزه ارزی نیز لحظهای شده است. این فعال بخش خصوصی معتقد است که تنها در صورتی که تصمیمهای شفاف و ثابت در این زمینهها گرفته شود، امکان حمایت از تولید داخلی نیز فراهم خواهد شد.
رییس کمیسیون مدیریت واردات مصوبه اخیر دولت برای اختصاص ۲۴ میلیارد دلار به واردات کالاهای اساسی را نشانهای از وجود شرایط ویژه در کشور و تلاش دولت برای ایجاد ذخیره استراتژیک ارزیابی کرد.
سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی ذخیره شده در کارتهای سوخت در صورت مصرف نشدن تا پایان اردیبهشتماه به سهمیه ۴۰۰ تومانی تبدیل خواهد شد.
هم اکنون بنزین با شش نرخ عرضه میشود که با توجه به نظام سهمیهبندی و حفظ ذخیره سهمیه در کارتهای سوخت، در صورت هر گونه افزایش قیمت این فرآورده در آینده، سامانه هوشمند سوخت دیگر توان عرضه بنزین با تعداد نرخهای بیشتر را ندارد.
بر این اساس به گفته علیرضا ضیغمی ـ مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ـ بنزین ۱۰۰ تومانی تا پایان اردیبهشت ماه عرضه میشود.
البته علی ربیعی ـ معاون ستاد مدیریت حمل ونقل و سوخت ـ در گفتوگو با ایسنا با بیان این که سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی ذخیره در کارتهای سوخت هیچ فردی حذف نخواهد شد، تاکید کرد: بر اساس تصمیم جدید حق هیچ کس ضایع نمیشود.
او با اشاره به اینکه برای کاهش تعداد نرخهای بنزین تصمیم جدیدی برای بنزین ۱۰۰ تومان گرفته شده است، گفت: با توجه به اینکه حجم بنزین ۱۰۰ تومانی ذخیرهشده در کارتهای سوخت کم شده است، تصمیم گرفته شد که این نوع سهمیه در صورت مصرف نشدن تا زمان مشخص شده، تبدیل شود.
ربیعی با تکرار اینکه سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی ذخیره شده در کارتهای سوخت هیچ خودرویی حذف نخواهد شد، گفت: در صورتی که فرد در یک مدت زمان مشخص نتواند این سوخت را مصرف کند، سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی آن به سهمیه بنزین ۴۰۰ تومانی تبدیل خواهد شد.
وی افزود: بهطور مثال در صورت اینکه فرد تا پایان اردیبهشتماه بنزین ۱۰۰ تومانی خود را مصرف نکند و در کارت سوخت خود ۱۰ لیتر بنزین ۱۰۰ تومانی داشته باشد، این سهمیه به بنزین ۴۰۰ تومانی تبدیل خواهد شد.
بنزین ۱۰۰ تومانی چه کارتهایی حذف میشود؟
ربیعی با اشاره به اینکه بنزین ۱۰۰ تومانی ذخیره شده در برخی کارتهای سوخت تاکنون کاهش نداشته است، گفت: برهمین اساس تصمیم گرفته شد افراد با مراجعه و اعلام خود اظهاری در مورد سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی خود مشخص کنند که چه کارتهایی در حال حاضر فعال هستند؛ چرا که ممکن است برای برخی از کارتهای سوخت، خودرویی وجود نداشته باشد که براین اساس سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی این کارتها حذف میشود.
به گزارش ایسنا جلیل سالاری ـ مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران ـ پیش از این تصمیم در مورد موجودی بنزین ذخیره شده در کارتها و نظام چندنرخی عرضه این فرآورده و تغییر معماری سامانه هوشمند سوخت را از جمله شروطی اعلام کرد که قبل از افزایش قیمت سوخت باید در مورد آنها تصمیم گیری شود.
علت این که مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران این شروط را برای افزایش قیمت بنزین عنوان میکند، این است که در حال حاضر بنزین با شش نرخ عرضه میشود که با توجه به نظام سهمیهبندی و حفظ ذخیره سهمیه در کارتهای سوخت، در صورت هر گونه افزایش قیمت این فرآورده، سامانه هوشمند سوخت نمیتواند جوابگوی تعداد نرخهای بیشتر باشد.
تنها کمتر از دو درصد خودروها دارای ذخیره بنزین ۱۰۰ تومانی هستند که بر این اساس در حال حاضر حجم سهمیه بنزین ۱۰۰ تومانی در کارتهای سوخت به کمتر از ۷۲ میلیون لیتر رسیده است. بر اساس آمار، مصرف روزانه این نوع سهمیه نیز کمتر از ۵۰۰ هزار لیتر است.
همچنین حجم بنزین ۴۰۰ تومانی موجود در کارتهای سوخت خودروها یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون لیتر است که این حجم برای موتورسیکلتها نیز حدود ۵۲۰ میلیون لیتر اعلام شده است.
ماندگاری مشکلات معیشتی و اجتماعی فرهنگیان دیگر به روندی فرسایشی تبدیل شده است. همه ساله با آغاز هفته معلم خطابهها و همایشهای متعددی در توصیف مقام معلم و ضرورت رفع مشکلات آنها برگزار میشود و خروجی آنها تنها محدود به حرف میشود تا عمل. دامنه این مشکلات به حدی است که با تغییر دولتهای متعدد هنوز برخی مشکلات پا برجاست و دیگر پرونده خاکخورده آنها از سوی کمتر وزیری گشوده میشود.
با این حال نحوه مدیریت وزارت آموزشوپرورش در دوران جنگ تحمیلی همواره در خاطر معلمان کشور مانده است، شرایطی که کمبود نیروی انسانی باعث اجرای طرحهایی همچون سرباز معلم و مدارس روستایی شد و کلاسهای بعضا خالی از دانشآموز و معلم به نحوی مدیریت شد.
«کاظم اکرمی» سومین وزیر آموزشوپرورش در چهارمین دولت جمهوری اسلامی در گفتوگو با «شرق» دلیل اصلی ماندگاری مشکلات معیشتی معلمان را بیتوجهی به اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی ایران میداند. اکرمی متولد شهر همدان است، او در دانشسرای عالی تهران در رشته روانشناسی موفق به اخذ لیسانس شد و دوره فوقلیسانس خود را در رشته مشاوره به پایان رساند و در سالهای
۱۳۵۹-۱۳۵۷ مدیرکلی آموزشوپرورش استان همدان را برعهده گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل خبرگان بهعنوان نماینده همدان به این مجلس راه یافت. اکرمی در سال ۱۳۶۳ به عنوان وزیر آموزشوپرورش منصوب شد. او در گفت و گو با شرق به تشریح جزییاتی از نحوه مدیریت آموزشوپرورش و وضعیت معلمان میپردازد.
طی سالهای اخیر جامعه فرهنگیان کشور با مشکلات زیادی مواجه بودند که با گذشت زمان و تغییر دولتهای متعدد کمتر راهحلی برای رفع آنها اندیشیده است، شما دلیل ماندگاری این مشکلات را در چه میدانید؟
دلیل اصلی ماندگاری مشکلات معیشتی جامعه فرهنگ از بیتوجهی یا کمتوجهی مجلسیان و دولتها به هدف اصلی انقلاب اسلامی است. بارها کسانی گفتهاند که انقلاب از اساس یک انقلاب فرهنگی بوده و هست اما در عمل و برنامهریزی اولویت به فرهنگ و تربیت داده نشده است. چندی پیش به پزشکی ایرانی که مقیم آلمان است برخوردم، ضمن پرسش از وضع آنجا گفتم با توجه به شرایط بد اقتصادی اروپا، آلمانیها چه نگاهی به تعلیم و تربیت دارند؟ پاسخ داد بودجه بسیاری از دستگاهها ازجمله ارتش کم شده است، اما بودجه دستگاههای تربیتی و پژوهشی را به هیچوجه کم نکردهاند.
با توجه به سابقه وزارت شما در آموزشوپرورش جنس مشکلات و دغدغههای فرهنگیان در آن مقطع زمانی چه بود و اکنون به چه مسایلی تبدیل شده است؟
عمده مشکلات و دغدغههای فرهنگیان علاوه بر گرفتاریهای معیشتی، نگرانی از بیتوجهی به شایستهسالاری در مدیریت است. وقتی از معلمان و حتی استادان و اعضای هیات علمی دانشگاهها برای ریاست مدرسه و گروه و دانشکده پرسشی نمیشود و گاه فردی را با اندک سابقه کاری به مدیریت موسسهای آموزشی میگمارند، قطعا سبب ناراحتی معلمان و استادان میشوند و از مشارکت آنها هم بهرهای نخواهند برد.
مهمترین اقدامی که در زمان وزارت شما در جهت حل مسایل و مشکلات فرهنگیان صورت گرفت چه بود؟
اقدام مهمی در جهت حل مشکلات فرهنگیان، با توجه به شرایط جنگی و کمبود بودجه در دوره وزارت بنده صورت نگرفت. فقط در زمان جناب آقای پرورش (که خداوند سلامتشان بدارد) به حقوق معاون دوره راهنمایی چیزی اضافه شده بود که اجرای آن در دوره کاری بنده بود البته همان روزگار هم اعلام کردم که این خدمت به معلمان حاصل تلاش آقای پرورش بوده است. بلی، در زمان بنده چیزی حدود مبلغ ۵۰۰تومان به حقوق خدمتگزاران و رانندگان اضافه شد که مرحوم آقای کاشی مسوول پذیرایی از افراد هم در دفتر بنده بود که با خوشحالی آمد و گفت فلانی بحمدالله در دوره کار تو این خدمت و محبت به ما ضعفا رسید.
همزمان شدن دوران وزارت شما با آغاز جنگ تحمیلی و تحمیل شرایط عمدهای که از نظر اجتماعی و اقتصادی به کشور وارد شد، در آموزشوپرورش به چه شکلی مدیریت شد؟
به هر صورت جنگ تحمیلی مشکلات ما را چند برابر کرده بود. به یاد دارم برای اولینبار و آخرینبار چهار روزی به سوییس و اروپا رفته بودم تا در اجلاس یونسکو شرکت کنم. همان روزها رژیم ستمکار بعثی مدرسهای دخترانه را در یکی از شهرهای آذربایجانشرقی هدف قرار داده بود که ضمن سخنرانی آن را به اطلاع همه اعضای شرکتکننده در اجلاس رساندم. تمام شهرهای غربی و تا حدی مرکزی مانند تهران از شرارتهای دشمن در امان نبودند، امتحانات دچار مشکل میشد اما مجددا با همت همه معاونان ازجمله جناب آقای علیاصغر فانی معاون آموزشی، مشکلات آموزشی را حل کردیم. معلمان نه تنها مشکلات خود را چنین به رخ نمیکشیدند که هر کدام (مرد و زن) با خدمت در جبهه و پشت جبهه افتخاراتی را رقم زدند که شاید هنوز همه آن خدمات گفته نشده است.
در زمان مدیریت شما یکی از مشکلاتی که بیش از پیش مطرح بود، ساماندهی نیروی انسانی با توجه به شرایط ویژه کشور بود، این مساله به چه شکلی مدیریت شد؟
در مورد ترکیب جمعیتی معلمان یک مشکل، درخواست معلمان برای آمدن به شهرها، بهویژه مراکز استانها بود، از طرفی معلمانی که سالها در روستاها کار کرده بودند حق داشتند که به شهر بیایند اما از طرف دیگر انقلاب در پی گسترش دانشآموزی و تربیت بود، در آن سالها با کمک دولت و ارتش، طرحی بهنام «سرباز معلم» را اجرا کردیم که حتیالامکان روستایی بیمعلم نباشد، طرحهایی هم بهنام «آموز یک» و «آموز دو» برای حل مشکل معلمان فراهم شد که تا حدی گرفتاریها را کم کرد.
در مقام مقایسه، شما سطح علمی معلمان در آن مقطع زمانی را با توجه به مقطع زمانی کنونی چگونه ارزیابی میکنید؟
شکی نیست با توسعه دانشگاهها، مخصوصا دانشگاه آزاد اسلامی، سطح علمی معلمان بالا رفته است. البته «آموزش ضمن خدمت» وزارت آموزشوپرورش هم همواره در ارتقای سطحی علمی معلمان تلاش کرده است. یک نکته قابل تاسف در این مورد این بوده است که در دورههایی مراکز تربیت معلم را تعطیل کردند و بنده امیدوارم هیچ مسوولی در وزارت آموزشوپرورش با تربیت معلم شوخی و بیمهری نکند.
مهمترین مشکل و معضلی که در آن مقطع زمانی در آموزشوپرورش با آن دست و پنجه نرم میکردید، چه بود؟
مهمترین مشکل معلمان در آن مقطع، مشکل درازمدت معیشتی بود و این مشکل هم چنانکه گفتم به دیدگاه مسوولان در مجلس شورای اسلامی و دولتها برمیگردد. باید در برنامهریزی مانند مدیران بلندمرتبه ژاپنی کلید توسعه را در تربیت به معنای جامع ببینم. اصولا هر کشوری که به پرورش انسانها بیشترین اهمیت را میدهد و آن را در زمینه اول میبیند و همه مردم را در اداره جامعه شریک و سهیم میکند نه ترسی از دشمن خواهد داشت و نه نگرانیای از عقبماندگی. پیامبر بزرگوار ما هم مردمی را تربیت کرد، مومن کرد، بعد با دست همان عده اندک مومن، آن همه کار بزرگ کرد. آری در برنامهریزی برای توسعه همهجانبه باید تجدیدنظر انسانی کنیم.
بهترین و تلخترین خاطره شما در زمان وزارتتان چه بوده است؟
بهترین خاطرهام در دوران وزارت رفتاری بود که معاونان داشتند، بهویژه از نظر مالی دنبال کمترین اضافهکاری نبودند. مرحوم مصطفی کیایی قبل از آمدن به وزارت، در مرکز استانی که کار میکرد ماهی ۲۴هزار تومان حقوق میگرفت و هنگامی که به تهران و وزارت آمد، حقوق وی به ۱۴هزار تومان کاهش یافت و هرگز حاضر نشد از بودجه محرمانه وزارت حتی ماهیهزار تومان دریافت کند. به مرتضی کتیرایی (که اکنون در بیمارستان است و نیازمند دعای همه معلمانی که وی را میشناسند) برای حل مشکل قلب از طرف ریاست محترم جمهوری (رهبر معظم انقلاب اسلامی) ۱۰هزار دلار پرداخت شد. ایشان به انگلیس رفت و پس از معالجه برگشت و ۶۳۰۰دلار اضافی را برگرداند که بنده هم عینا آن را به دفتر ریاستجمهوری برگرداندم. خاطره تلخ وقتی بود که مدیری را به استانی فرستادم و گفتم بین معلمان جوان و مسن اختلافاتی در آن منطقه هست، شما به نحوی رفتار کنید که همه مورد احترام باشند، وی براساس گفته یکی از معاونان جوانها را ترجیح داد و سبب رنجش کارآزمودگان شد، نماینده محترم و درستکار آن منطقه را هم ناراحت کرد و مدتی مشکلاتی برای وزارتخانه و بنده به وجود آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر