-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 02/06/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، روز دوشنبه  فرمان اجرایی تحریم‌های جدید و گسترده‌تر مالی علیه ایران و بانک مرکزی این کشور را امضا کرده است. آقای اوباما گفته است که به دلیل پنهان‌کاری بانک‌های ایران برای دور زدن تحریم‌ها،  اقدامات تازه برای برخورد با آن‌ها ضروری است.

باراک اوباما در نامه‌ای به کنگره آمریکا تصریح کرده است: «با توجه به اقدامات فریب‌کارانه بانک مرکزی و دیگر بانک‌های ایران برای پنهان کردن معاملات (افراد و نهادهای) مورد تحریم، نبود مقرارات ضد پولشویی موثر (در ایران) و اجرای آن، و هم‌چنین با توجه به این که فعالیت‌های ایران برای نظام مالی بین‌المللی خطری مدوام و غیرقابل قبول است، تحریم‌های بیش‌تر را ضروری می‌دانم.»

به گزارش خبرگزاری رویترز، پیش‌تر براساس تحریم‌های قبلی بانک‌های آمریکایی موظف بودند تا از پذیرش هرگونه دارایی و اموال متعلق به بانک‌های ایرانی خودداری کنند، اما این فرمان اجرایی قدرت تازه‌ای به نهادهای مالی آمریکایی می‌دهد که براساس آن می‌توانند به جای نپذیرفتن دارایی متعلق به ایران، آن‌ها را توقیف کنند.

وزارت خزانه داری امریکا نیز پیرو  امضای این فرمان اجرایی اعلام کرده است، تحریم‌های گسترده تازه؛ دارایی‌های تمام وزیران، شرکت‌ها و نهاد‌های دولتی، از جمله بانک مرکزی، و درآمدهای نفتی ایران را در بر می‌گیرد.

وزارت خزانه‌داری آمریکا در بیانیه خود تصریح کرده است: «این اقدامات (تحریم‌های) تازه عزم دولت آمریکا را برای پاسخ‌گو کردن حکومت ایران به دلیل نادیده گرفتن تعهدات بین‌المللی‌اش، نشان می‌دهد.»

وزارت خزانه داری آمریکا روز دوشنبه به نهاد‌ها و موسساتی که با ایران معامله می‌کنند هشدار داده است که با خطر تحریم و تنبیه از سوی ایالات متحده مواجه خواهند شد.

در همین زمینه، روز پنج‌شنبه کمیته امور بانکی سنای آمریکا در راستای اعمال  فشار بیش‌تر به دولت ایران طرحی را تصویب کرد که براساس آن‌، شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفت‌کش ایران مشمول تحریم خواهند شد.

طبق این طرح شرکت‌هایی که با ایران برای استخراج اورانیوم در کشورهای مختلف مشارکت دارند و هم‌چنین آن دسته از شرکت‌هایی که به ایران تجهیزات و ابزار سرکوب مردم می‌فروشند، تحریم خواهند شد.

کشور‌های غربی ایران را متهم می‌کنند که در پوشش برنامه هسته‌ای خود در صدد دست‌یابی به تکنولوژی ساخت سلاح هسته‌ای است. ایران در مقابل با رد این اتهام می‌گوید برنامه هسته‌ایش کاملن صلح‌آمیز است.

از سویی دیگر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل به مقامات کشورش هشدار داده است که از «وراجی» در مورد احتمال حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران خودداری کنند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای نتانیاهو این هشدار را به شماری از مقامات نظامی و وزرای دولت اسراییل داده است که به عقیده او بیش از حد آزادانه در مورد احتمال حمله اسراییل به تاسیسات اتمی ایران صحبت می‌کنند.

این در حالی است که باراک اوباما پیش‌تر گفته بود که اسراییل هنوز در مورد حمله به ایران تصمیم قطعی نگرفته است.

بیشتر بخوانید:

«چین واردات نفت از ایران را به نصف کاهش می‌دهد»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

پس از اطلاعیه 10 ماده‌ای در مورد گروه‌ها و احزاب، به صورت آشکار سازمان مجاهدین در مرحله انتخاب و تصمیم قرار گرفت. در کتاب تروریسم ضدمردمی٬ واکنش سازمان مجاهدین٬ اقدامی در تدارک شورش مسلحانه توصیف شده و در تشریح آن چنین آمده است:

«پس از اتمام حجت امام، سازمان تاکتیک نوشتن نامه به امام و درخواست راه‌پیمایی به سمت جماران را به کار برد. منافقین حساب کرده بودند که اگر امام آن‌ها را بپذیرد به معنای آن خواهد بود که امام مندرجات نامه را در محکومیت جناح خط امام و ادعای قانون‌شکنی و سرکوب‌گری‌های آن و هم‌چنین عمل‌کرد مظلومانه سازمان را پذیرفته است. علاوه بر آن با بسیج کلیه نیروها برای راه‌پیمایی، می‌توانست حرکت سیاسی، مشروعیت بخشیدن به کلیه مخالفان خط امام و تقویت آن‌ها باشد. حالت دوم این که امام تقاضای آن‌ها را نپذیرد، در این صورت در افکار عمومی،این گونه وانمود می‌شد که مجاهدین خلق می‌خواستند کارها با تفاهم پیش‌رفته و مملکت درحال جنگ دچار بحران و تفرقه، نشود. اما با اعلام این مطلب از سوی امام که (اگر یک در هزار هم در این‌ها صداقتی سراغ می‌داشت خودش به نزد آن‌ها می‌رفت) و هم‌چنین اعلام این مطلب که (شما دارید تهدید به قیام مسلحانه می‌کنید و بایستی سلاح‌های‌تان را تحویل بدهید)٬ سازمان نه تنها به هیچ یک از اهداف دوگانه خود دست نیافت٬ بلکه در برابر سوالت جدیدی قرار گرفت.»

سازمان در نامه خود بدون پذیرش خلع سلاح٬ از خطاب به آقای خمینی این گونه به تهدید برخاسته بود:

«بی‌گمان شما در هر موقعیتی که مقتضی بدانید (تکلیف نهایی) مورد اشاره در سخنان ده اردیبهشت را مقرر خواهید فرمود٬ لیکن ما باز هم به عنوان انقلابیون یکتاپرست بـه عرض می‌رسانیم (تلاش خواهیم کرد) از عکس‌العمل‌های خشـونت‌بار و قهرآمیز بپرهیزیم، در برابر (تکلیفی) که گوش‌زد فرمودید چه چاره‌ای جز نوشتن و تقدیم وصیت‌نامه‌ها باقی می‌ماند؟»

قسمتی از سخنان آقای خمینی در سخن‌رانی مورخ 21 اردیبهشت 60 در پاسخ به نامه سازمان مجاهدین که در واقع آخرین سخنان او با سازمان محسوب می‌شود در پی می‌آید:

«آن‌هایی که این طور با قلم‌های‌شان٬ علاوه بر تفنگ‌های‌شان٬ با ما معارضه دارند٬ به آن‌ها کرارن گفته‌ایم و حال هم می‌گوییم که مادامی که شما تفنگ‌ها را در مقابل ملت کشیده‌اید٬ یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده‌اید٬ نمی‌توانیم صحبت کنیم و مجلسی با هم داشته باشیم. شما اسلحه‌ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید٬ اسلام شما را می‌پذیرد. در آن نوشته‌ای که نوشتید٬ در عین حالی که اظهار مظلومیت‌های زیاد کرده‌اید٬ لکن باز ناشی‌گری کردید و تهدید به قیام مسلحانه کردید. ما چه طور با کسانی که می‌خواهند بر ضداسلام قیام مسلحانه بکنند می‌توانیم تفاهم کنیم؟ اسلام دین رحمت است٬ دین عدل است٬ دیانت قانون است. شما به قوانین اسلام سربگذارید٬ گردن فرو بیاورید٬ کشور اسلامی٬ همه شما را می‌پذیرد، و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که در یک جلسه٬ نه در یک جلسه٬ در ده‌ها جلسه با شما بنشینم و صحبت کنم، و من اگر یک در هزار احتمال می‌دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می‌خواهید انجام بدهید٬ حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم٬ لازم هم نبود شما پیش من بیایید. و حال هم به موجب احکام اسلام به شما نصیحت می‌کنم. شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی‌توانید کاری انجام بدهید،‌ برگردید به دامن اسلام، دست بردارید از قیام مسلحانه، مادامی که اسلحه در دست شماست، تهدید به قیام می‌کنید٬ ما نمی‌توانیم از شما این طور مسایل را قبول کنیم.»

«سعید حجاریان» در مورد تحلیل درونی سازمان نسبت به پاسخ آقای خمینی با استناد به یک سند کشف شده درون گروهی به‌نام «تحلیل تابلو» می‌گوید:

«رجوی در همین تحلیل تابلو می‌گوید ما با این رندی نفهمیدیم که چکار باید بکنیم. قبل تحلیل کرده بودیم که یا می‌گوید (بیایید) و ما میلیشیا را راه می‌اندازیم و قدرت‌نمایی می‌کنیم و یا می‌گوید: (نمی‌خواهد بیایید) و ما می‌گوییم ما را قبول ندارد. اما این که بگوید اگر شما اسلحه‌تان را بر زمین بگذارید من می‌آیم٬ قابل پیش‌بینی نبود.»

سازمان عدم تمکین برای خلع سلاح را طی نامه‌ای٬ اعلام کرد و شرط گذاشت که اگر آقای بنی‌صدر٬ به عنوان «عالی‌ترین مقام رسمی کشور»٬ اجرای قانون اساسی را تضمین کند و وسایل اجرای این تضمین را ارایه نماید و تامین سیاسی کافی برای سازمان فراهم نماید٬ برای تحویل سلاح‌های خود اعلام آمادگی خواهد کرد.

آقای بنی‌صدر هم در یک مصاحبه مطبوعاتی از دادن تضمین٬ اظهار ناتوانی کرد. به نوشته روزنامه کیهان که در آن زمان تحت مدیریت «سیدمحمد خاتمی»  بود٬ «آقای رییس‌جمهوری به عنوان فرمانده کل قوا تلویحن به مجاهدین خلق می‌گویند که سلاح بر زمین نگذارید چون قانون اجرا نمی‌شود.»

با این حرکت آقای بنی‌صدر به نوعی موضع‌گیری علنی در مقابل آقای خمینی دست زد. چه٬ آقای خمینی گفته بود که سلاح‌های‌تان را تحویل دهید درحالی که آقای بنی‌صدر عمل عکس این را توصیه کرده بود و این خود عامل مهمی در عزل او گردید. از سوی دیگر برخی مسوولان و نمایندگان مجلس با استقبال از سخنان آقای خمینی٬ سازمان را محکوم کردند. «بهزاد نبوی»٬ وزیر مشاور و سخن‌گوی دولت٬ تاکید کرد: «در رابطه با مجاهدین خلق به‌ترین سخنان و ره‌نمودها همان بود که امام فرمودند.»

«سیدعطااله‌مهاجرانی»٬ نماینده مجلس نـیز ضمن تجلیل و تمجید سخنان آقای خمینی چنین اظهارنظر کرد: «دقیقن این طور به نظر می‌رسد که مخالفت‌های سیاسی مجاهدین خلق بـه طور مشخص زمینه‌ساز اقدامات مسلحانه آن‌هاست. با این توضیح که حرکت سیاسی خود را طوری تـنظیم کرده‌اند که ظاهرن به هواداران خود این طور بباورانند که مـبارزه مسـلحانه و براندازی جمهوری اسلامی تنها راه نجات آن‌هاست.»

«بهزاد نبوی»، سخن‌گوی دولت٬ نیز مجددن در واکنش به مکاتبه سازمان با رییس‌جمهوری٬ اعلام کرد: «دولت تمامی گروه‌های مسلح را چه آن‌ها بخواهند و یا نخواهندخلع سلاح خواهد کرد و آن‌ها را به حوزه قانون خواهد کشانید و به فعالیت غیرقانونی آنان خاتمه خواهد داد.»

مقارن این اوضاع٬ شایعه افشای تلاش برای سرقت اسناد محرمانه از وزارت امور خارجه توسط عوامل دفتر آقای بنی‌صدر و دست‌گیری متهمان آن رخ داد که یک بخش اصلی آن به روابط آقایان بنی‌صدر و رجوی مربوط می‌شد. یکی از مهم‌ترین اسناد کشف شده در حال سرقت٬ مربوط به وابستگی «کاظم رجوی» برادر «مسعود رجوی»  به ساواک و رژیم شاه بود که در دولت موقت به سفارت و نمایندگی دایمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو منصوب شده بود و سپس کاردار سفارت ایران در سنگال گردید. آقای بنی‌صدر در مصاحبه‌ای ضمن رد این شایعه در مورد تلاش برای سرقت «اصل» پرونده برادر رجوی گفت: «من احتیاج به رسیدگی به پرونده چنین فردی را نداشتم چون او نه می‌خواست در دفـتر مـن استخدام شود و من نیز او را از اروپا می‌شناسم و محتاج پرونده استخدامی‌اش نبودم. این همه داد و قال نمی‌خواست. می‌گفتید این پرونده استخدامی این آقاست. این جور کارها همان سلب امنیت است، وقتی از رییس‌جمهوری سلب امنیت بشود مساله مردم دیگر روشن است.»


 


علی فرح‌بخش/ رادیو کوچه

در سرزمینی که لطیفه، تمسخر و طنزهای قومی، نقل هر محفلی‌ بوده‌ و هست، باید انتظار می‌‌رفت که شوخی با دین هم سر از پرده‌های نهان، بیرون بکشد. چند سالی‌ست که شوخی با بنیان‌‌های دینی و شخصیت‌های مذهبی برجسته، نسبت به گذشته،شکل بسیار گسترده‌تری به خود گرفته است. چند سال پیش، کاریکاتور یک کارتونیست دانمارکی از پیامبر اسلام، آشوبی به پا کرد. این روند هر از گاهی تکرار شد و حرف و حدیث‌های بسیاری به هم‌راه داشت. گروهی موافق بودند و گروهی مخالف. موافق‌ها، بر اصل آزادی بیان پافشاری می‌کردند و مخالف‌ها بر اصل احترام به باورهای مذهبی. چندی پیش، راه‌اندازی یک صفحه در فیس‌بوک تحت عنوان «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان»، بلوایی به پا کرد، هر چند که به تازگی، از تب و تاب آن کم شده‌است. این صفحه در حال حاضر نزدیک به 13،700 عضو دارد و عمومن، فعالان این صفحه، با نام‌های مستعار به نشر طنزهایی پیرامون دهمین امام شیعیان و بن‌مایه‌ها و روایت‌های مذهبی دین اسلام می‌پردازند.

دست‌اندرکاران این صفحه، باور خود را این‌گونه بیان می‌کنند:

«این صفحه به مبارزه با خرافه‌پرستی در ایران اختصاص دارد. اگر شما شیعه‌ی متعصب هستید، ممکن است مطالب این صفحه شما را آزار دهد».

گذشته از یادداشتی که پیرامون این صفحه‌ می‌بینیم و مختصری از آن ذکر شد، در پایان شعاری هم به چشم می‌خورد که گویا به عمل درآمده‌است. در معرفی کوتاهی در پایین توضیحات، این جمله‌ی جدی به چشم می‌خورد:

«هیچ چیز و هیچ‌کس آن‌قدر مقدس نیست که نتوان آن را به طنز کشید.»

این یک شعار و سرفصل جدید نیست، هر چند به نظر می‌رسد در ایران، پدیده‌ای نوظهور است. اگر این پدیده را یک «تابو‌شکنی» محسوب کنیم، بی‌شک امری نیست که در یک روز متولد شده باشد و مسلمن، ادامه‌ی جریانی‌ست که پیش‌تر، به شکل‌های گوناگون وجود داشته‌است.

از بن‌شناسی ظهور این قبیل پدیده‌ها که بگذریم، سوال در این‌جاست که آیا شوخی با ادیان که نقد به روش طنز را پیش می‌گیرد، کار درستی‌ست یا نه؟ و آیا به راستی هدف از این نوع طنز، نقد است یا فقط به خنده انداختن مخاطب؟

مسلمن به دلیل وجود سلیقه‌های گوناگون در سطح جامعه، شاید نتوان به یک جواب قاطع در این زمینه دست یافت که آیا شوخی و نقد دین از طریق طنز، امری مجاز است یا نه، اما می‌توان این پدیده را، در بستری مناسب، مورد بررسی بیش‌تر قرار داد و راه‌کاری برای آن اندیشید.

مخالف‌های این نوع طنز که آن‌را به هر شکل و گونه‌ای رد می‌کنند، عمومن افراد مذهبی هستند که امری قابل قبول است. هیچ فرد مذهبی، از این‌که بزرگان دین‌اش مورد تمسخر و انتقاد قرار گیرند، شاد نمی‌شود، اما در مقابل، موافق‌ها بر این باورند که در حقیقت، این طنز، فقط برای خنده نیست، بلکه برای نقد دین است. نقد دین، از روشی که امروزه در جهان، آن‌چنان غیرمعمول نیست.

یکی از دلایل مخالفان این پدیده برای ابراز مخالفت‌شان این است که به طور مثال، چرا در غرب که کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام را می‌کشند، کسی نمی‌تواند در مورد نژادپرستی و یا حتی در مورد واقعه «هولوکاست»، کاریکاتور بکشد؟ اگر آزادی بیان، نباید هیچ محدودیتی داشته باشد، پس می‌‌توان با همه چیز شوخی کرد، حتی «هولوکاست».

در مقابل، موافق‌های این پدیده، قرار دادن دین در دایره‌ی طنز را امری می‌دانند که باید در دنیای امروز مطرح شود، به همان دلیل مذکور که هیچ‌چیز آن‌قدر مقدس نیست که نتوان آن‌را به طنز کشید.

حال اگر بپذیریم که وارد کردن دین به ورطه‌ی طنز، مجاز است، پرسش سخت‌تری مطرح می‌شود که پس «مرز این پدیده باید تا کجا باشد»؟ این پرسش و معمایی‌ست که هنوز به نتیجه‌ی قطعی و کامل نرسیده و البته نمی‌توان انتظار داشت یک شبه برای آن راه حلی پیدا شود.

در کشورهای غربی، علاوه بر کارتون‌هایی از پیامبرانی نظیر «نوح» و «عیسی»، حتی کاریکاتورهایی از «خدا» هم منتشر می‌شود و عمومن، اعتراض گسترده‌ای در پی ندارد. در این میان، مسلمان‌ها در سراسر جهان، نسبت به این نوع رفتارها، واکنش‌های سریع و تندی نشان می‌دهند که گاه به خشونت کشیده می‌شود. البته این امر فقط به مسلمان‌ها معطوف نیست و هستند پیروان دیگر ادیان هم، که نسبت به وارد شدن دین و باورشان به ورطه‌ی طنز، واکنش نشان می‌دهند.

در ایران، نظام حاکم بر کشور، هیچ‌گونه عملی که مبنی بر شوخی با دین اسلام باشد را نپذیرفته و با شدت با آن برخورد می‌کند. سال‌هاست که در ایران، کشیدن کارتون اشخاص روحانی ممنوع است، هرچند تعدادی از روحانی‌های اسلامی که در دستگاه‌ حکومتی هم بودند، اجازه دادند که کاریکاتور آن‌ها کشیده و منتشر شود.

از سوی دیگر، گاه می‌بینیم که همین حکومت مذهبی سفت و سخت در ایران، گاه بنیان‌های دین اسلام را چنان بیان می‌کند که به طنز شبیه می‌شود. گاه، معجزه‌هایی که آن را به پیامبر اسلام و یا امامان شیعه منسوب می‌کنند، به قدری اغراق‌آمیز است که به خنده‌ی مخاطب می‌انجامد. و یا روایت‌هایی که به مخالفان امامان شیعه منسوب می‌کنند، گاه به قدری غیر واقعی‌ست که به لطیفه می‌ماند. در کشوری که کشیدن کاریکاتور یک روحانی ممنوع است، چندی پیش در آستانه‌ی پیروزی انقلاب و به مناسبت سال‌گرد ورود «آیت‌اله خمینی» به ایران که او را بزرگ‌ترین فرد مذهبی در ایران قلم‌داد می‌کنند و لقب «امام» به او داده بودند، برای گرامی‌داشت این  شخص، ماکتی مقوایی از وی را به نمایش گذاشتند که اگر از سوی هر ارگان و شخص مستقل دیگری سر می‌زد، به عنوان یک تمسخر برداشت و با آن برخوردی شدید می‌شد. پس پرسشی نیز مطرح می‌شود که به راستی، مرز بین طنز، تمسخر، شوخی و جدی را، چه چیز مشخص می‌کند؟

به نظر می‌رسد که اگر این پدیده را یک معزل ارزیابی کنیم، مسلمن با اعمال خشونت و یا افراط از سوی هر دو جناح مخالف و موافق آن، به نتیجه‌ای مطلوب نخواهد رسید.

در هر حال، شوخی با دین، به ویژه در ایران که سرزمینی با اکثریت مسلمان شیعه است و حکومتی دارد که بر اساس دین اداره می‌شود، همیشه هم با خنده هم‌راه نیست.


 


مازیار مهدوی‌فر/رادیو کوچه

بعد از آن بازرسی بدنی پیش‌بینی نشده، چند ساعت پیاده، راه رفتیم تا به نزدیک‌ترین شهر آن حوالی برسیم. اما برایم واضح بود که اتفاق بدی در حال رخ دادن است. ناگهان یک جیپ پلیس ظاهر شد. لاستیک‌هایش سنگ‌ها را پرتاب می‌کردند توی هوا و پلیس‌ها در حالی‌ که فریاد می‌زدند به ما دستور توقف دادند. همگی پا گذاشتیم به فرار. آن‌ها هم شروع کردند به تیراندازی به سمت ما با کلاشینکف‌هاشان.

همان‌طور که می‌دویدم صدای گلوله‌ها را می‌شنیدم که زوزه‌کشان از کنارم رد می‌شدند. همان‌طور که می‌دویدم به مسابقات بادبادک بازی در تپه‌های غزنی افغانستان فکر می‌کردم. همان‌طور که می‌دویدم به زنان نوا فکر کردم و این‌که چطور قورمه پلو را با یک دسته چوبی بلند هم‌ می‌زنند. همان‌طور که می‌دویدم با خودم فکر کردم در آن لحظه یک سوراخ چه‌قدر می‌توانست برایم مفید باشد. از همان سوراخ‌هایی که ما توی خانه‌مان در نوا داشتیم و من و برادرم برای فرار از دست طالبان آن تو قایم می‌شدیم. به استاد صاحب، صوفی، مرد دست‌بزرگ و آن خانه زیبا در کرمان هم فکر‌کردم.

ناگهان مردی که پشتم می‌دوید تیر خورد، یا لااقل من این‌طور فکر‌ می‌کنم. چون ناگهان افتاد روی زمین، چرخی خورد و از حرکت باز ایستاد. در افغانستان صدای گلوله، زیاد شنیده‌ بودم. می‌توانستم صدای کلاشینکف را از تفنگ‌های دیگر تشخیص‌ دهم. با خودم فکر‌‌کردم الان چه تفنگی مستقیم به سمت من نشانه رفته ‌است؟ من کوچک بودم. حتا کوچک‌تر از گلوله آن تفنگ‌ها. با خودم فکر می‌کردم و تندتر می‌دویدم. وقتی فهمیدم که مثل دود ناپدید شده‌ام، ایستادم، چون به اندازه کافی دور شده بودم. آن موقع بود که به ترک ایران فکر کردم. به اندازه کافی ترسیده بودم. همین شد که ذهنم را آماده سفر به ترکیه کردم.

بگذار ببینیم کجای داستان بودیم. به نقطه بدون بازگشتی رسیده بودم. روزها و هفته‌ها بود که دیگر حتا به روستای خودم در افغانستان، به مادرم، به خواهر و برادرم فکر هم نمی‌کردم. درحالی‌که در ابتدای سفرم خاطرات آن‌ها مانند خال‌کوبی روی چشم، روز و شب با من بود. از روزی که خانه را ترک کردم چهار سال‌ونیم گذشته‌بود. یک سال و چند ماه در پاکستان و سه سال در ایران. «باید حساب همه‌چیز را داشته‌باشی.» این حرفی  هست که زن پیازفروش سر کوچه‌مان می‌گوید. وقتی تصمیم گرفتم ایران را ترک کنم فقط چهارده سال داشتم. دیگر از آن جور زندگی کردن خسته شده‌بودم. بعد از دومین بار اخراجمان، من و صوفی برگشتیم قم، اما بعد از چند روز، او تصمیم گرفت قم را ترک کند، چون فکر می‌کرد آن‌جا خیلی خطرناک است. رفت تهران و در یک پروژه ساختمانی مشغول به کار شد. اما من نه. تصمیم گرفتم مدتی دیگر در همان کارخانه سنگ‌بری بمانم و پول‌هایم را صرفه‌جویی کنم  تا بتوانم پول کافی برای سفر به ترکیه جمع کنم.

چه‌قدر لازم داشتم تا به ترکیه برسم؟ تازه فرض کنیم که رسیدم آن‌جا، چه‌قدر پول باید آن‌جا خرج کنم؟ بعضی وقت‌ها برای فهمیدن چیزی کافیست آن را از کسی بپرسی.  این سوالات را از یکی از دوستان مورد اعتمادم پرسیدم.

- هفت‌صد هزار تومان.

- هفت‌صد هزار تومان؟

- بله عنایت.

-این یعنی حقوق ده ماه کار کردن . این را به دوستم وحید گفتم که یک‌بار تصمیم گرفته‌بود برود ترکیه اما بعدش پشیمان شده‌بود. حقوق من در کارخانه، هفتاد هزار تومان در ماه است. پس باید ده ماه حقوقم را بگذارم کنار بدون این‌که حتا سکه‌ای از آن خرج کنم.

وحید درحالی‌که سوپش را آرام آرام هم می‌زد تا خنک شود، سرش را به علامت تایید تکان داد. من هم قاشقم را توی سوپم چرخاندم. دانه‌های کوچک سیاه، توی خرده‌های نان روی سطح روغنی سوپ شناور بودند. آن‌ها را با نوک قاشق جمع کردم گوشه‌ای و همه را خوردم. بعد هم، همه سوپ را مستقیم از توی کاسه سر کشیدم.

یک روز جمعه، یکی از همان جمعه‌هایی که قبلن گفتم هر کسی به کاری که دلش می‌خواست می‌پرداخت و ما هم طبق معمول مشغول مسابقات تمام نشدنی فوتبال با کارخانه‌های همسایه بودیم، دوستی که قبلن راجع به ترکیه با او حرف زده‌بودم آمد سراغم. در حالی‌که یکی از دستانم روی شکمم بود، کنار زمین بازی، دراز کشیده بودم و نفسی تازه می‌کردم تا دوباره بروم توی زمین. از من خواست چند دقیقه به حرف‌هایش گوش دهم. از جایم بلند شدم. او تنها نبود. یک پسر افغان دیگر هم هم‌راهش بود.

گوش کن عنایت، ما با هم صحبت‌کردیم. تصمیم داریم برویم ترکیه. برای این کار به اندازه کافی پول داریم. آن‌قدر هست که اگر تو هم بخواهی با ما بیایی می‌توانیم پول سفرت را بپردازیم. البته این کار را فقط به خاطر دوستی و برادری با تو انجام نمی‌دهیم. واقعیت این‌است که اگر تعدادمان بیش‌تر باشد شانس بیش‌تری داریم تا سفرمان را با موفقیت به اتمام برسانیم. این‌جوری در مواقع ضروری به هم کمک می‌کنیم. در همان لحظه، تیمی که بعد از ما رفته بود توی زمین مسابقه، گل زد و فریاد خوشحالی‌شان به هوا رفت. پسر، بعد از مکث کوتاهی پرسید:

-چه می‌گویی عنایت؟

-چه بگویم؟

-بگو بله.

از آن‌ها تشکر کردم و پاسخ مثبت دادم. دیگر چه‌کار می‌توانستم بکنم؟

- می‌دانی سفر خیلی خطرناکی درپیش خواهیم داشت؟

- بله، می‌دانم.

- خیلی خطرناک‌تر از سفرهای دیگر

توپ که به تخته‌سنگی برخورد کرده‌بود مسیرش عوض شد و یک‌راست آمد بین دو تا پای من. با نوک کفشم شوتش کردم توی زمین.

صدایم خیلی قوی بود. البته دلیلش نادانیم بود. اگر می‌دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است هرگز قم را ترک نمی‌کردم. شاید هم این کار را می‌کردم. واقعن نمی‌دانم

خورشید سرتاسر زمین را روشن کرده‌بود. نورش آن‌قدر زیاد بود که همه‌چیز زرد شده بود، ابرها هم طلایی شده بودند. فقط آن‌جایی که با کوه‌ها تلاقی می‌کردند به رنگ قرمز خون در می‌آمدند. آن موقع هنوز نمی‌دانستم که کوه می‌تواند چه‌قدر بی‌رحم باشد. چند تا علف خشک از زمین کندم و شروع کردم به مکیدنش. گفتم:

«من تا حالا دریا را ندیده‌ام. خیلی چیزها هست که تا حالا توی زندگیم ندیده‌ام و دوست دارم آن‌ها را تجربه کنم. تازه این‌جا هم خیلی خطرناک است . چون مدام باید برای خرید از کارخانه بروم بیرون. می‌دانید چه می‌گویم؟ من آمادگی روبرو شدن با هر خطری را دارم.»

صدایم خیلی قوی بود. البته دلیلش نادانیم بود. اگر می‌دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است هرگز قم را ترک نمی‌کردم. شاید هم این کار را می‌کردم. واقعن نمی‌دانم.

شروع کردیم به تحقیق کردن. با آن‌هایی که رفته ‌بودند سمت ترکیه و برگشته‌ بودند صحبت کردیم. حرف‌های گروهی که نتوانسته ‌بودند سفر را با موفقیت به اتمام برسانند را از آن‌هایی که زنده مانده‌ بودند شنیدیم. انگار فقط زنده مانده ‌بودند تا ترس‌هایشان را با ما قسمت‌کنند. شاید هم این کار دولت بود که یکی دو نفر را زنده می‌گذاشت تا برگردند و بقیه را بترسانند. بعضی‌ها توی کوه‌ها یخ‌زده‌بودند، بعضی‌ها توسط پلیس مرزی کشته ‌شده ‌بودند، بعضی‌ها هم توی دریا، در مرز ترکیه و یونان غرق ‌شده‌ بودند.

 یک روز موقع ناهار با پسری هم‌صحبت شدم که صورتش بدجوری مچاله شده‌ بود. نصف صورتش شبیه یک همبرگر «مک‌دونالد» شده‌بود که به مدت طولانی گذاشته باشند توی ماهی‌تابه.

-مک‌دونالد؟

-بله، مک‌دونالد.

-جالب است. بعضی وقت‌ها حرف‌هایی می‌زنی مثل این که: «قدش به بلندی قد یک بز بود.» یک وقت دیگر وقتی می‌خواهی مثال بزنی از مک‌دونالد یا بیسبال حرف می‌زنی.

-خوب کجایش جالب است؟

-این‌که آن‌ها به دو فرهنگ متفاوت برمی‌گردند، دو دنیای متفاوت. حداقل برای من این‌جوری به نظر می‌رسد.

-می‌دانی فابیو، حتا اگر حق با تو باشد، باید بگویم که هر دوی این دنیاها حالا  درون من و بخشی از وجودم هستند.

او برایم تعریف کرد ماشینی که داشت او را از شهر «کاپادوکیا» در ترکیه انتقال می‌داد، دچار یک تصادف شد. توی پیچ یکی از گردنه‌های جاده در استان «آکسارای»، با یک کامیون پر از لیمو تصادف کرده ‌بودند. او هم پرتاب شده بود بیرون و صورتش کشیده شده بود روی آسفالت جاده. پلیس ترکیه او را دستگیر کرده‌ بود و کتکش زده ‌بود. او را تحویل ایرانی‌ها داده بودند و آن‌ها هم تا می‌خورد او را زده ‌بودند. خلاصه این‌که سفرش به اروپا برایش شده بود یک فاجعه‌ی تمام عیار. گفت: «من می‌توانم  پول سفرت به ترکیه را به تو قرض بدهم، اما این کار را نمی‌کنم. چون نمی‌خواهم مسوول بدبختی و رنج تو باشم.»

افراد دیگری هم بودند که همین حرف‌ها را به من زدند، اما بعید می‌دانم آن حرف‌ها را از ته دل زده‌باشند، چون خسیس‌تر از این حرف‌ها به‌نظر‌ می‌رسیدند. تنها چیزی که در آن برهه نیاز داشتم شنیدن یک داستان موفقیت‌آمیز بود. این‌که راجع به کسی بگویند:

«او توانست این سفر را با موفقیت به پایان برساند، او توانست خودش را به ترکیه، یونان یا لندن برساند.» اگر چنین داستانی می‌شنیدم برای سفر اعتماد به نفس پیدا‌ می‌کردم. اگر چنین چیزی می‌شنیدم به خودم می‌گفتم: «اگر او توانست انجامش دهد پس من هم می‌توانم.»


 


 مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

علی صدارت

در عرض چند دهۀ گذشته، تشکیلات سیاسی متفاوتی از پی هم آمده و در پی نااقبالی از مردم، رفته‌اند.  آیا فعالین سیاسی به اندازۀ کافی از این تجربه‌های ناموفق، درس گرفته‌اند که بتوانند روش فعالیت در هسته‌های مردمسالار و حقوقمند را ابتکار کنند؟ آیا از این اشخاص و گروه‌ها، هسته‌هائی توانسته‌اند با فعالتر کردن استعداد رهبری خود، در این موقعیت قرار بگیرند و با مشروعیت گرفتن از مردم و در میان مردم، کشور را به سمت مردمسالاری سوق دهند؟ آیا مردم به اندازۀ کافی از این تجربه‌های ناموفق، درس گرفته‌اند و راه حل اصلی را در مشارکت پیوسته و هرچه بیشتر در تعیین سرنوشت خویش می‌بینند؟

تحلیل و تجزیۀ علل ناکام ماندن مبارزات دیرینۀ مردمسالاری در ایران نیاز به تحقیقات گستردۀ آکادمیک و دانشگاهی در ایرانی آزاد و بدون سانسور و خفقان و سرکوب دارد. این چنین تحقیقاتی، در جهت استقرار و استمرار مردمسالاری نه تنها در ایران و در منطقه، که در دنیا، اثر گذار خواهد بود.

1- باور به اصالت قدرت. در بن‌مایۀ  تفکر و تعقل بعضی از اشخاص و تشکیلات و گروههای “اپوزیسیون”، تقدس قدرت تا حدی عمیق است که مردم آنها را از قماش گردانندگان رژیم جمهوری اسلامی می‌بینند و به آنها اقبالی ندارند. سازماندهی بعضی از تشکیلات و احزاب بر محور قدرت و تمرکز در رهبری. مردم به درستی می‌گویند که اگر این خانم و یا این آقا، بجای آقایان رفسنجانی و خامنه‌ای و احمدی‌نژاد قرار بگیرند، از آنها بدتر عمل خواهند کرد! این واقعیت از جمله دلایل مهمی است که در تاریخ سیاسی معاصر ایران، تشکیلات و احزاب از پی هم آمده و بعد از ریزشهای فراوان نیروهای محرکه، در پی هم رفته‌اند. ایدئولوژیهائی که قدرت و نمادهای آنرا را اصیل و رسیدن به آن و در قدرت ماندن بهر قیمتی را اصل می‌دانستند، در شرق، وضعیت شوروی و چین را به مردم تحمیل نمودند. در اندیشۀ لنین، هدف، قدرت است. با هدفِ طرفداری از زحمتکشان، نمی‌توان از وسیلۀ دیکتاتوری پرولتاریا و یا سلطۀ یک گروه با عناوینی چون حزب پیشاهنگ، بر همۀ جامعه، استفاده نمود. غرب نیز از این قاعده مستثناء نیست. اندیشه‌ای که به سرمایه‌ اصالت می‌دهد، بشر را به برده‌های قرون جدید تبدیل کرده که هر انسانی به مقامی هبوط کرده است که بیش از یک پیچ یا یک مهرۀ به سادگی قابل تعویض در یک کارخانۀ عظیم که اولویت تولیدش با سود بیشتر است، نمی‌باشد. در اندیشۀ آقای خمینی، هدف، قدرت است. با هدف طرفداری از اسلام ناب محمدی، نمی‌توان از وسیلۀ دیکتاتوری ملاتاریا و یا سلطۀ یک گروه با عناوینی چون حزب‌الله، بر همۀ جامعه، استفاده نمود. تشکیلاتی با اصیل دانستن قدرت و با قدرت‌طلبی، از جایگاهی نزدیک به قهرمانان ملی، به مزدوران اجنبی و خائنین، هبوط کرده است. سرنوشتش از ترور مستشاران آمریکائی، به زندانی کردن اعضاء خود در کمپ اشرف، و گوشتِ قربانی کردن و وجه‌المصالحه کردن آنها در عراق و سپس زندانی کردن آنها در کمپ “آزادی” آمریکائی می‌کشد. چون مشروعیت را در بین مردم و حتی در بین اعضاء خود از دست داده است، این گروه کارش به گدائی از مرتجع‌ترین افکار نومحافظه‌کاران امریکائی از برای کسب مشروعیت، افتاده است.

2- عدم وجود باوری نهادینه، به اصل استقلال. توانائی بالقوۀ اتخاذ تدابیر و تصمیمها، در سطح فردی ونیز در سطح ملی، لازمۀ استقرار و استمرار مردمسالاری است. عدم اعتقاد بعضی از گروههای سیاسی به استقلال، به قدری فاحش و زننده است که حتی تمامیت ارضی مملکت را هم به ثمن بخس می‌فروشند و به خود اجازه می‌دهند که برای خود ولایت مطلقه قائل شوند، و از قشون خارجی دعوت کنند که به مام وطن تجاوز به عنف کند. متاسفانه این نظرات، برای مغزشوئی، در حد وسیع رسانه‌ای می‌شوند. از یکطرف امکانات و رسانه‌های قدرتهای خارجی آنها را در بوق و کرنا قرار می‌دهند تا زمینه را برای بیشتر به یغما بردن مملکت فراهم سازند. از طرف دیگر، صدا و سیمای ولایت مطلقه، برای ایجاد انسجام در صفوف متزلزل نظام و نیز به عنوان بهانه‌ای برای سرکوب و خفقان بیشتر و ادامۀ حیات خویش، این گفتمان را، به عنوان تنها مطالبۀ مخالفان رژیم، تبلیغ و ترویج می‌کند. و پیوسته بدین ترتیب، نیروهائی که دلهایشان برای آزادی و استقلال وطن و هموطن می‌طپد، همیشه و از همه طرف، در سانسور محض قرار می‌گیرند.

3- عدم وجود باوری نهادینه، به اصل آزادی و بیان آزادی و تمایل به نزدیکی جستن به بیان قدرت. آزادی به مثابه توانائی به فعل درآوردن انواع تدابیر و تصمیمها، در سطح فردی ونیز در سطح ملی، از لوازم اولیۀ استقرار و استمرار مردمسالاری است. آزادی و استقلال دو روی یک سکه هستند. به بهانۀ پاسداری از آزادی، استقلال را مخدوش کردن و برای قوای خارجی، فرش قرمز پهن کردن و خود را به دریوزگی قدرت فروختن، نه آزادی، که ضد آنرا برای این نسل و نسلهای آینده به همراه خواهد داشت.

4- بطور متناوب و بسته به زمانه و شرایط، تقدم دادن یکی از دو اصل زیربنائی استقلال و آزادی به یکدیگر و در نتیجه، عملأ، همیشه هر دو را معطل کردن از عوامل بسیار موثر در شکست مبارزات مردمی بوده است. بهای  استقرار و استمرار جامعه‌ای حقوقمدار و ولایت و حاکمیت جمهور مردم، سکه‌ای را باید که یک سوی آن آزادی و سوی دیگرش استقلال است.

5- به علت اصیل دانستن قدرت، تمایل به هژمونی در رابطه برقرار کردن با سایر افراد و گروهها، و نیز حتی در درون گروه و تشکیلات خود و با دوستان و همفکران و اعضاء تشکیلات و گروه خود. اینکه شخصی یا گروهی و یا ملتی بپذیرد که شخصی یا گروهی و یا ملتی دیگر، بر او مسلط باشد، و نیز نقطۀ مقابل آن، یعنی اینکه شخصی یا گروهی و یا ملتی بپذیرد که بر شخصی یا گروهی و یا ملتی دیگر، مسلط شود، هر دو از علائم بالینی بیماری اعتیاد به قدرت است.

6- هویت ناشفاف. اشخاص و گروههای باورمند به قدرت و سلطه، هویتی نامعلوم و کدر دارند. مردم تکلیف‌شان با آنها، نامطمئن است. و بر عکس، هرچه میزان اعتیاد به قدرت کمتر، شفافیت و روشنی هویت سیاسی و عقیدتی آن شخص و یا گروه، روشنتر.

7- عدم باور به بیان آزادی و آزادگی در ساختار تشکیلاتی و تشکل‌ها. تشکیلاتی که بر این اساس، ساخته و پرداخته می‌شوند، دیر یا زود در مکانی و زمانی، با حاکمیت مردم و مردمسالاری، در تضاد و تقابل قرار گرفته و میگیرند و خواهند گرفت. این تقابل، در درون خود گروه و تشکیلات هم به درجات متفاوت دیده می‌شود. برخورد مسلحانه را بجای برخورد آراء، در بعضی گروهها مثلا در کردستان، با تاسف ناظر بودیم.

 از جمله، به دلیل این باورها، امثال آقایان کاشانی و مکی و بقائی و برخی دیگر از افراد و گروههای مخالف شاه و حتی بعضی از یاران مصدق، در بزنگاه کودتای 28 مرداد، جانب شاه و کودتاچیان را گرفتند و وطن و هموطن را گرفتار سرنوشت دولت پهلوی و بعد از آن بیش از سه دهه، اسیر رژیم جمهوری اسلامی کردند. جا دارد که این پرسش مطرح شود که آیا اگر در قلب کشورهای اسلامی، در ایران، از سال 1332 حکومت مردمسالاری می‌توانست شکل بگیرد، پدیدۀ خمینی، می‌توانست حتی قابل تصور باشد؟

8- عدم باور با حق حاکمیت مردم و عدم باور به حق ولایت برای جمهور مردم، در بعضی گروهها و تشکیلات سیاسی و  در برخی از خود مردم. برخی از گروهها، گرچه مخالف ولایت مطلقۀ فقیه هستند، ولی در عمل، تمایل خود و یا گروه خود را به ولایت بر مردم و چه بسا ولایتِ انحصاری، و حتی از نوع مطلقۀ آن، هویدا می‌کنند.

9- حاکمیت جمهور مردم یک فعل است، صفت نیست، فعال است، منفعل نیست، جنبش است، سکون نیست، پویاست، ایستا نیست، حال و آینده است، گذشته نیست، سرنوشتِ خود ساخته است، مشیت الهی نیست. کمال مطلوبِ مردمسالاری، مردمسالاری مشارکتی است. برای هرچه مردمسالارتر شدن جامعه و نیز خودِ مردم، تمرینی مستمر، در پیوسته حقوقمدارتر شدن بایسته است که این تمرین و ممارست، فقط با شرکت فعال همۀ مردم در تعیین سرنوشت خود و در صحنه ماندن امکان‌پذیر است.

10- کم بودن میل ترکیبی افراد و عدم باور به کار جمعی و همکاریهای مشارکتی. حیات انسانی و آزادگی آدمی، در نسبی بودن و فعال بودن و جوشش و جنبش خودجوش و به تبع آن خلق و تولید، متبلور می‌گردد. جانِ انسان آزاده، به تعبیر مولانا، متصل در پی اینست که عقل خود را با عقل دیگری، یار کند و در شور و مشورت، کار کند و کار کند و کار کند! بطور نسبی، بیان، هرچه به بیان آزادی نزدیکتر باشد و بن‌مایۀ فکری هر چه از تضاد دورتر باشد، به همان میزان موازنه عدمی‌تر و میل ترکیبی افزون‌تر می‌گردد.

11- عدم شفافیت پندار، دوگانگی گفتار و نااستواری در کردار. بخصوص، عدم شفافیت هدف. سوال تکرار شوندۀ مردم اینکه اپوزیسیون کیستند و چه می‌گویند و چه می‌خواهند. در طول سالها، چندین گروه و تشکیلات درست شده است و متنی امضاء شده است و نتیجه‌ای در عمل مشهود نیست. در عمل بر میزان دلسردی و استئصال شرکت کنندگان و مردم، اضافه گشته است.

12- کم بها دادن به روش بحث آزاد برای نزدیکی آرا و استفاده از روشهای تخریبی در حل اختلاف نظرها. اگر هم بحث آزادی راه بیفتد، گاهی به تشک کشتی و میدان زورآزمائی می‌ماند.

13- کم بها دادن به جریان آزاد اندیشه و خبر، عدم مبادلۀ آزادانه و بدون سانسور تفکر و تعقل. با روش کردن بحث آزاد حتی در هسته‌های کوچک و دو سه نفره، و با تلاش برای جریان آزاد خبر و اندیشه، و با تبادل آرا در روشهای خشونت‌زدائی و با هرچه گسترده‌تر کردن و با همگانی کردن این روشها، قلمروهای رژیم، به تدریج و یک به یک از سیطرۀ ولایت مطلقه، خارج می‌گردد. هر قسمتی از قلمرو رژیم که به حاکمیت هسته‌های مردمی درآید و با در صحنه ماندن مردم، در اختیار مردم باقی بماند، قدمی به سوی استقرار و استمرار مردمسالاری، برداشته شده است. روشهای مبارزاتی متنوع و مختلف، توسط هسته‌های مردمسالار، ابتکار و خلق می‌شوند و به وسعتِ تظاهرات و اعتصابات و نافرمانی‌های مدنی، افزوده می‌گردد و اسلحۀ رعب و وحشت و خشونت سرکوبگران، بی‌اثر می‌گردد. نقش رسانه‌های عمومی در این میان، واضح و مبرهن است.

تحلیل و تجزیۀ علل ناکام ماندن مبارزات دیرینۀ مردمسالاری در ایران نیاز به تحقیقات گستردۀ آکادمیک و دانشگاهی در ایرانی آزاد و بدون سانسور و خفقان و سرکوب دارد

14- شفاف و روشن نبودن محل عمل سیاسی: درون رژیم و نمادهای قدرت داخلی؟ کشورهای خارجی و نمادهائی از قدرت خارجی؟ و یا در بیرون از هر این دو و در میان مردم و با مردم؟

15- ابهام‌گرائی  نیروهای مخالف و سر در گمی در مواضع و روشهای اتخاذی.

16- عدم اصول‌مندی “امروز فقط اتحاد” نیاز اشخاص و گروههای قدرتمدار و وابسته‌ای است، که چون بعد از بیش از سه دهه تلاش، جایگاهی در میان مردم برای خود نمی‌بینند، به دنبال یارگیری هستند تا بلکه مشروعیتی کسب کنند. اشخاص و گروههای غیر وابسته که بازی خورده و در این برکه شنا میکنند، اولین غریقان و قربانیان اشخاص و گروههای وابسته‌ای که این شعار را سر داده‌اند، خواهند بود. کسی که تحت تاثیر روبوسی “ولیعهد” قرار می‌گیرد، نمی‌داند که در فردای شاهنشاه شدن، وی به کسی اجازۀ بیشتر از پابوسی را نخواهد داد؟

17- هدف قرار دادن قدرت. همۀ تلاش برای اینکه خود و یا گروه خود به قدرت برسند. در داخل این گروهها هم، نبرد قدرت و تقابل‌های کاهنده، از کارآئی و توان آن افراد و گروهها میکاهد و نیروها به هدر میروند. تجربۀ تلخ مردم از همکاری بعضی از نیروهای مخالف، با رژیم جمهوری اسلامی و فراهم آوردن شرایط سرکوب و خفقان برای مردم و کمک به نیروهای سرکوب رژیم در دستگیری و حبس و کشتار نیروهای مخالف و رقیبشان با توجیه حمایت و پشتیبانی از رژیم خمینی و حتی ائتلاف در عمل با جمهوری اسلامی، با توجیه و بهانۀ مبارزه با امپریالیسم.

18- تمایل به هژمونی از جمله به علت باور به اصالت قدرت. مردم با ناخرسندی، این تمایل را در تعاملهای درون‌گروهی و نیز در کنش‌های میان‌گروهی تشکیلات سیاسی مختلف با یکدیگر را، در بعضی از گروههای سیاسی شاهد بوده‌اند.

19- نخبه‌گرائی. در این باب، مثالی بارز، جمهوری اسلامی است که “روحانیت” از موقعیت و امکاناتی خاص برخوردارند که تبعات آنرا ملت ایران، با حیات و ممات چند نسل، تجربه کرده‌اند و خواهند کرد. فتوا می‌دهند و تعیین تکلیف شرعی می‌کنند و اگر مردم چون گوسفندان، اطاعت امر نکنند، در اوین‌ها و کهریزکها، به داغ و درفش گرفتار می‌آیند. “لیبرال‌ها” از یک سو و “چپها” هم از سوئی دیگر، در اینگونه روشهای آمر و مأموری دست کمی از فقها، ندارند. دنباله‌روی و تقلید میمون‌وار در دین، مراجع تقلید را به مقامی غیر قابل دسترسی و فراتر از سوال و جواب رسانده است. ولی این منحصر به قدرتمداران دینی نمیشود. قدرتمداران چپ و نیز لیبرال هم، هر کدام به نوعی و به درجاتی، در همین وادی سیر می‌کنند. با احساس حقارت نسبت به غرب، تقلید میمون‌وار، اگر از غربیان باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه نشانۀ مدرنیته و تجدد است. به منظور مرعوب کردن و مسحور نمودن شنونده و خواننده، به کرات چند نقل قول از چند شخص غربی می‌آورند. تفسیر بعضی تعابیر و مفاهیم را، در انحصار خود می‌خواهند و مانند قرآن نزد روحانیت و انجیل نزد کلیسا، آنها را در حیطۀ دیگران نمی‌دانند. بدین ترتیب انواع دیکتاتوری‌ها، در هم عبور می‌کنند ولی در واقع ریشه و بنیان و اصلشان یکی و آن اصالت قدرت است. دیکتاتوری ملاتاریا، دین را در دنیا، مقارن خشونت و تخریب می‌گرداند. دیکتاتوری پرولتری به دیکتاتوری نخبه‌های حزب مبدل می‌گردد. لیبرالیسم کلاسیک به لیبرالیسم سوسیال متحول و سپس نئولیبرالیسم بشریت و مکان و زمان را به اسارتِ دیکتاتوری سرمایه‌داری لجام گسیخته شرکتهای چند ملیتی در می‌آورد.

20- پیشواگرائی و رهبرسازی. یک نظام قدرتمدار و دیکتاتوری، نیاز به رهبر دارد. هیتلر، استالین، کیم جونگ ایل، خامنه‌ای و خمینی لازمۀ وجودیِ اینگونه نظامها هستند. ولی این رویه، در بعضی تشکیلات سیاسی هم دیده می‌شود. یک جامعۀ حقوقمدار و هسته‌های مردمسالارِ یک جبهۀ اصولمند، چوپان را نمی‌پذیرد، ولی شنیدن پیشنهادهای پیشنهاد دهنده را، پذیرا است.

21 – تجربۀ تلخ مردم از کنش‌های تخریبی درون‌گروهی و تقابل‌های  کاهندۀ  رایج بین اعضای بعضی احزاب و تشکیلات و نیز رفتار برخی گروههای سیاسی مخالف با یکدیگر و نیز رفتار آنها با مردم. از گروههای چپ که در سالهای اول انقلاب، برای استقرار جمهوری اسلامی و سرکوب نیروهای مردمی و جنبش خودجوش مردم، به کمک رژیم شتافتند و سپس خود نیز به خیل قربانیان پیوستند، تا اصلاح‌طلبانی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1376، دانشجویان و مردم را از خیابانها و دانشگاهها، به خانه‌ها و به زندانها فرستادند و با “تدارکاتچی”  شدن، بدها را به بدترها مبدل و همواره این بدترها را با باز از آنها هم بدتر، جایگزین کردند.

تجربۀ تلخ مردم از کنش‌های تخریبی درون‌گروهی و تقابل‌های  کاهندۀ  رایج بین اعضای بعضی احزاب و تشکیلات و نیز رفتار برخی گروههای سیاسی مخالف با یکدیگر و نیز رفتار آنها با مردم

22- کم بها دادن و یا حتی به هیچ شمردن مردم و یا استفادۀ ابزاری از آنها (فشار از پائین و چانه‌زنی در بالا= مردم را پائین و قدرت را بالا دانستن) به مثابه روش تعامل با قدرت خارجی و داخلی. برای برپائی و پویائی مردمسالاری، زندانی کردن جنبش در تنگنای قدرت داخلی و یا خارجی، جبهه را از فراخنای مبارزۀ اشتراکی مردمی، محروم می‌دارد. دیده میشود که افراد و گروههایی که به قدرت اصالت می‌دهند و هدفشان صرفا رسیدن به قدرت به هر وسیله‌ای است، به سادگی و به تناوب هم با قدرت خارجی و هم با قدرت داخلی و نمادهای آنها، و گاهی با هر دوی آنها، بست و بند می‌کنند.

23- مخاطب قرار ندادن مردم. برخی از احزاب و تشکیلات، روی سخن با هر قدرتی دارند ولی مردم در عمل هیچوقت مخاطب آنها نیستند. از انواع قدرتهای داخلی بگیر تا اقسام قدرتهای خارجی. جنبش استقلال امریکا مردم را مخاطب قرار داد و با “ما مردم امریکا….” محاوره‌اش را آغاز نمود. حزب کنگرۀ هند و آلمان بعد از جنگ دوم جهانی هم، مردم را مخاطب خود می‌دانستند. بعضی از سازمانهای مدافع حقوق بشر هم، کمتر به تعریف حقوق بشر و رساندن پیغام حقوقمداری به مردم و به جامعه می‌پردازند. امضاء کردن طومارها و ارسال نامه‌ها به این یا آن نماد قدرت، در نهادینه کردن حقوق بشر در جامعۀ ایران، اثر عظیمی نداشته است.

24- محل عمل سیاسی را در میان مردم ندانستن. بها ندادن به مشروعیتی که از مردم سرچشمه میگیرد و در تکدی مشروعیت از قدرت داخلی یا خارجی، ملک و ملت را فدا کردن. افراد و گروههائی که هدفشان رسیدن به قدرت است و به هر قیمتی، با عمل در دو کوچۀ بن‌بست قدرت خارجی و قدرت داخلی و نمادهای آنها، پیوسته از مردم دورتر و دورتر میشوند و به جائی میرسند که بند استبدادهای گذشته را در طنابی جدید، بر گردن ملت ایران افکنده‌اند.

25- عدم رجوع به مردم. رجوع به مردم، درمانی عمومی برای آسیبهائی است که در کنش‌های سیاسی مشهودند. ضعفهای اشخاص و گروهای سیاسی، در تعامل با مردم است که به توان‌ها و توانائی‌ها مبدل می‌شوند. رجوع به مردم، اولویت دارد به رجوع به اشخاص و گروههای سیاسی، ولی به هیچ وجه مانع آن نیست.

26- ترس مردم از خلاء سیاسی و آینده‌ای ناروشن و اضطراب از دخالت پیدا کردن قدرت خارجی در امور دولت و سرنوشت ملت و حمله و تجاوز قشون خارجی به مام وطن. تجربۀ عراق و افغانستان، لکۀ ننگی بر دامان جامعۀ بشری است که به این زودی‌ها، زدوده نخواهد شد.

 27- عدم شناخت زیربناهائی که استبدادها با اشکال مختلف بر آنها استوار میگردند و عدم تلاش کافی در حذف آنها.

28- عدم توجه به شرایط و نحوۀ بازسازی زیربناهای استبداد، و غفلت از جلوگیری پیدایش آنها از همان ابتدا.

29- حق و حقوق را فدای مصلحت کردن و برای برقراری مردمسالاری به طور “موقت” به روشهای غیر دموکراتیک رجوع کردن و عدم توجه به این پیشینۀ تاریخی که این زمان “موقت” هیچوقت به انتها نمیرسد و آن مردمسالاری هرگز بدست نمیآید.

30- تجربۀ تلخ مردم از بعضی از نیروهای مخالف رژیم شاه و رقابت آنها با یکدیگر برای قبضه کردن قدرت و عملکرد آنها در دوران گذار و سالهائی که منجر به استقرار جمهوری اسلامی و استمرار رژیم خفقان تا به امروز بوده است. اختلاف، حقی ذاتی است برای هر بشری. ولی تحمل مخالفان و حتی تلاش در احقاق حقوق دشمنان، عفونت فساد خشونت را از جامعه، پاک می‌نماید. و با این شکل، خشونت‌زدائی یک روش و یک ارزش می‌گردد. بایسته است که برای استقرار و استمرار مردمسالاری، جهت برداشتن موانع برای همکاری، تلاشی پیوسته و پی‌گیر شود. برای انسجام اجتماعی و ملی، بایسته است که  اول نقاط مشترک را یافت و با استحکام آنها، دوستیها را مستحکم کرد. سپس لازم است که با سعۀ صدر، در جوی بدون خشونت و تخریب، با بردباری، به نقاط اختلاف رسیدگی نمود و آنها را با شکیبایی، در بحثهای آزاد و با تحمل، به محک اذهان عمومی قرار داد. وقتی دغدغۀ دلها، آزادی وطن و هموطن باشد، تلاش پیوسته در وصل است و نه در فصل.  اِکمال متقابل جای تقابل‌های کاهنده را می‌گیرد، و در این تمرین مستمر در همکاریهای حقوقمند و در این همسازیهای حقوقمدار، همسوئیها، میسر می‌گردند.

31- عدم مشارکت کافی و وافی خود مردم، در فعالیتهای هسته‌های مردمسالار و عدم حضور در صحنه و در نتیجه، ایجاد خلاء در قلمروهای مختلف که یک به یک توسط قدرتمداران تسخیر می‌شوند و بدین شکل، مردم با دست خود راه را برای قدرتمدار برای متمرکز کردن قدرت، باز می‌نمایند.

 32- عدم عرفان کافی به لزوم تقسیم هرچه بیشتر قدرت در میان مردم و جامعه. برای برپائی و پویائی مردمسالاری، حیاتی است که اهرمهای قدرت را در جامعه و در کشور بسط داده و کنترل قدرت هرچه بیشتر در اختیار هسته‌های  مردمسالار قرار گیرد.

33- عدم مشارکت هسته‌های مردمسالار تشکیل دهندۀ جبهه، در نظارت بر اصول‌مندی و امور نیروی بدیل در جنبش و دوران گذار. بدین ترتیب وظیفۀ مردم و هسته‌های مردمسالار، با تشکیل نیروی بدیل، به پایان نمیرسد. اگر روشهای بکار گرفته شده و نحوۀ عمل، بدور از اصول آزادی و استقلال باشد نمیتوان انتظار داشت که جامعه به هدف استقلال

و آزادیهای فردی و ملی برسد و آنها را در مقولۀ سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی جامعه نهادینه کند.

 این چند مورد که از آنها به اختصار رفت و هر کدام را می‌توان تفصیل مبسوطتری داد، همۀ خاصه‌ها و دلایل عدم دستیابی به مردمسالاری در کشور ایران نیستند. بحث آزاد و تبادل آراء، لازمۀ تدقیق مفاهیم و موضوعات است که خود پیش‌نیازی است برای پیوسته مردمسالارتر شدن هر فرد و هر هسته و هر جامعه.

————————————————————-

این مطلب به صورت مستقیم و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر می‌شود.


 


امیر و کاملیا‌/ رادیو کوچه

بعد از پژوهش‌های فراوان در زمینه پیدایش موسیقی پژوهش‌گران به «گاتاها» دست پیدا کردند. گاتاها در «اوستا» آواها یا سرودهایی خود زرتشت است. و ایرانیان بیش از پنج هزار سال قبل از میلاد خط داشتند. و زبان پارسی باستان و اوستایی، با در نظر گرفتن بسیاری مباحث و ملحقات، مانند حروف صدادار امروزه در زبان، دارای شکل‌ها و حروفی بود که به‌وسیله آن‌ها می‌توانستند صداها را بنویسیند.

علاوه بر آن‌که آواهای گاتا به صورت سینه به سینه نیز منتقل می‌شد، در ادوار گوناگون نیز می‌توانستند آن‌را به‌وسیله خطوط گوناگون بنویسند. «آریاییان» در هزاره‌های قبل از میلاد مهاجرت‌هایشان را به طرف غرب و اروپا و هم‌چنین به طرف شرق و هند آغاز کردند، و با خود زبان و خط و فرهنگ و سایر پدیده‌های زندگی بسیار پیشرفته ایرانیان را به این مناطق انتقال دادند. به همین جهت است که زبان‌های «سانسکریت» و «پارسی باستان» و «اوستایی» تقریبن یکی است. در آواهای گاتا در «ریگ ودا» در زبان سانسکریت، سرودها علاوه بر ملودی‌ها، ریتم‌ها یا سیلاب‌ها یا تقطیع‌های گوناگون دارند.

ریتم‌های سیلابی این آواها در قالب‌های تقسیمات دوتایی و غیره در تکرار ملودی‌ها وجود دارند. این   ریتم‌ها که دارای تقسیمات منظم هستند، در ریتم‌های هندی وجود ندارند. این ریتم‌ها که به شیوه زمان حاضر نیز قابل تقسیم هستند در یونان نیز وجود نداشته‌اند. سیستم متریک موسیقی هندی با دید غربی کنونی بر تقسیمات ریتم، حتا تا زمان حاضر نیز نامنظم و تقسیم ناشدنی است. زیرا مانند سایر هنرها در شرق دارای خصوصیت بسیار عمیق و درونی و روحانی و پیچیده می‌باشد. ریتم‌های منظم آواهای گاتا، در سانسکریت به واسطه مهاجرت آریاییان از ایران به هند و سپس تسلط پادشاهان ایرانی و روابط تجاری، به هند و در دوران گوناگون از ایران به یونان و بسیاری کشورهای دیگر منتقل شده است.

آثار و نشانه های درک ریتم و موسیقی بسیار پیشرفته ایران باستان، علاوه بر آثار باستان‌شناسی و کتاب شاه‌نامه فردوسی و دیگر کتب ادبی و تاریخی، در کتب سازشناسی موسیقی نیز وجود دارد که در آن‌ها از انواع سازهای باستانی ایران یاد شده است. از اقوام ایرانی نژاد سومری و آشوری و بابلی که در جنوب و غرب ایران کنونی ساکن بوده اند حداقل دوازده نوع ساز ضربی گوناگون نام برده شده است.

هم اکنون به نظر می‌رسد موسیقی سنتی ایران کهن‌ترین و تکامل یافته‌ترین موسیقی‌های کهن جهان است، زیرا ریشه در قدیمی‌ترین بخش اوستا که گاتاها است دارد. این کلمه بعدها در جهت تکامل مداوم زبان پارسی باستان حرکت کرده در زبان دری «گاس» پهلوی «گاه» شد و گاه به معنی آهنگ موسیقی است. و به معنی خواندن گاتاها با موسیقی مخصوص است. پسوند بعضی از آواهای موسیقی کنونی ایران از قبیل: دوگاه، سه‌گاه، چهارگاه و راست پنج‌گاه از همین ماخذ است. تعبیر دیگری از مفهوم کلمه اوستا از خطه کردستان وجود دارد که تاییدی دیگر بر تاکید در به آواز خواندن اوستاست.

کلمه اوستا از کلمه کهن پارسی «افدستا» آمده به معنی «ستای شگرف» یا «نیکوترین ستایش» است. افدستا ترکیبی بوده از کلمات«افد» که در اصل همان «افس» مصدر واژه افسون به معنی تاثر برانگیز دینی و «ستا» که به معنی ستایش و به دعا ایستادن است. در مجموع اوستا به معنی سرودهای  عالی و خارق‌العاده دینی است. البته بدیهی است در موسیقی نیز مانند سایر زبان‌ها به مرور زمان شباهت‌های ابتدا و انتها کم می‌شود.

 هم‌چنین واژه خسروانی که آواهای قدیم موسیقی ایران را به آن می‌نامیدند، به صورت «هیوسرونگه» به معنی نوای خوش سرودن مشخصه دعاها و نیایش‌های زرتشی است که بارها در اوستا آمده است. به همین دلیل است که بعدها مقامات موسیقی ایران، آواها یا الحان خسروانی خوانده شد. به هر حال، همه این نام‌گذاری‌ها دلایلی است بر این‌که گاتاها آوازهایی هستند که با سرود و آهنگین خوانده می‌شدند. دلایل دیگری که بر این نام‌گذاری ذکر می‌شود از جمله این‌که چون باربد موسیقی‌دان بزرگ ایرانی در قرن هفتم میلادی این آواها را در زمان «خسروپرویز» پادشاه ساسانی جمع‌آوری کرده و به همین جهت آن‌ها را خسروانی خواند و همگی مکمل نام‌گذاری قدیمی‌تر از اوستا هستند و تاکید بر آن‌که این دعاها باید آهنگین و با آوازهایی خاص خوانده شوند.

پادشاهان نیز که همیشه نشانه‌های دین را با خود داشتند، از هرگونه انتصابی به دین از جمله نام‌گذاری خودشان بر روی این آوارها، که همیشه یاد‌آور نام آنان و پادشاهی و تقدس شان نزد مردم می‌باشند، بهره می‌برند. در این‌جا شایان ذکر است کاری که باربد بر روی موسیقی ایران انجام داد نظیر کار فردوسی است بر روی تاریخ ایران. (فردوسی شاعر بزرگ ایرانی قرن دهم میلادی که تاریخ باستانی ایران را در کتاب «شاه‌نامه» خود جمع‌آوری کرد.) همین مجموعه موسیقی باربد است که بعدها اصل و ریشه موسیقی همه ممالک ترک و عرب و بسیاری کشورها شد.

به این نحو گاتاها یا سرودهای مذهبی زرتشت اولین آواهای انسجام یافته بشر است. هم اکنون از بقایای باستانی و تکامل نیافته این موسیقی «هوره» است که فرمی مشخص از موسیقی منطقه لرستان در غرب ایران کنونی است. این موسیقی قدمتی چندین هزار ساله دارد و سرچشمه آن در سرودهای ستایش «اهورامزدا» خدای نیکی و خرد در آیین زرتشتی است که دلیل نام‌گذاری این موسیقی نیز می‌باشد هرچقدر در زمان به عقب برویم اختلاف نحوه زندگی و خصوصن اختلاف موسیقی شهر و روستا حاکم می‌شود. در هزاره‌های بعد علاوه بر آهنگ‌های روستایی (که بطور مستقل چندان رونق و رواجی نداشت) نوعی موسیقی عامیانه بر مبنای آهنگ‌های محلی برای رفع خستگی و خوش‌آیندی گوش بین مردم معمول بوده است که در اجتماعات خصوصی و کاروان‌سراها با سازها و آوازهای ابتدایی نواخته و خوانده می‌شده است. این موسیقی در هر شهر و دیار رنگ محلی ویژه خود را داشت. در برابر این نوع موسیقی نوعی موسیقی استادانه و هنری ماهرانه بر مبنای سنن موسیقی قدیم ایران که ریشه از آواهای گاتا گرفته نیز وجود داشت. این موسیقی که از آن به‌نام «رواسین» و «طرایق» به معنی راه‌ها یاد شده همان الحان یا آواهای خسروانی و یا موسیقی سازیک آن بوده است و چنان با مهارت روی ساز اجرا  می‌شده که تقلید آن به‌وسیله خواندن میسر نبوده.

موسیقی سنتی ایران ادامه این موسیقی یعنی آواهای خسروانی است. موسیقی روستایی ایران، مانند موسیقی روستایی سایر نقاط جهان، موسیقی‌ای است زنده و روزمره برای کار و جشن‌ها و عزاداری‌ها و سایر مراسم روزمره زندگی روستاییان که گاه در طی زمان فقط تاریخی شده‌اند و چندان تکاملی در خود نداشته‌اند اما موسیقی سنتی ایران، موسیقی‌ای است عرفانی، برای شنیدن و تفکر و اندیشه که با گذشت زمان از همه جهات عمق و تکامل بیش‌تر می‌یابد. موسیقی روستایی و موسیقی سنتی ایران، اگرچه ریشه‌هایی کاملن مشترک در آواهای اوستا دارند، اما هر یک مصرفی مجزا و تکاملی مجزا در مسیر خاص خود دارند و بدیهی است که مانند هر پدیده زنده دیگری از یکدیگر و از وقایع اطراف و از همه چیز تاثیر گرفته اند.

هم اکنون قرن‌هاست که به‌طور مداوم در طی تاریخ و خصوصن در سال‌های اخیر، استادان و نظریه‌دانان ایرانی بر روی موسیقی ایران به شدت کار کرده‌اند. سازها بیش از پیش تکامل یافته و فنون نوازندگی و خوانندگی بسیار پیش رفته است. ریتم‌ها، فواصل و گام‌ها شناخته شده‌اند و پژوهش‌ها و مباحث نظری و صداشناسی و فیزیک ارایه یافته‌اند. اما به‌دلیل عمق و غنای بی‌حد موسیقی ایران که ادامه موسیقی پیشرفته ایران باستان (البته در جهت یک صدایی است)، بخش عمده‌ای از این مباحث تاکنون تثبیت نشده‌اند. این عمق و غنا در موسیقی و فرهنگ ایران، دلیلی است که ایران تا ابد به صورت منبعی فرهنگی باقی خواهد ماند. زیرا در شرق و در ایران، اساسن از محتوا به فرم می‌رسند و در غرب از فرم به محتوا می‌رسند.

خط اوستایی دارای چهل و چهار حرف با صدا و بی‌صدا است و هم امروز نیز کامل‌ترین خطی است که در جهان وجود دارد

در این‌جا منظور از فرم، تمامی وجوه مادی و ظاهری یک پدیده است و نه فقط فرم به معنای فنی آن در پدیده‌های گوناگون در غرب ابتدا جذابیت عوامل بیرونی و ظاهر را می‌سازند. سپس از طریق ظاهر به عمق می‌رسند. این مطلب در تمام پدیده‌های زندگی‌شان و خصوصن در هنر به خوبی مشخص است. برجسته‌ترین آثار هنری‌شان هم این خصوصیت را دارد. پرداختن به ظاهر و فرم، اگرچه باعث سهولت در پیش‌روی امور است، زیرا باعث چهارچوب‌دار شدن همه چیز می‌شود و سپس برنامه‌ریزی دقیق و ادامه‌دار را در پی‌می‌آورد. اما این روش در ادامه باعث گسترش فرهنگ و فلسفه‌ای خودمحور و خصوصن ابزاری می‌شود.

فرهنگی که در نهایت میراث خواهد بود. زیرا قادر نیست اعماق را ببیند و معیارهایش ظواهر امور است، خود را برتر می‌انگارد و بنابراین نمی‌تواند بیاموزد و بدلیل نگاه ابزاری که به انسان دارد و در نظر نگرفتن مبدا و مقصد هستی بشر، این فرهنگ به ایستایی و رکود و در نهایت به خشونت می‌انجامد. آواهای گاتا در سیر تکامل خود در شرق به موسیقی کنونی ایران رسید. این نحو موسیقی سنتی کنونی ایران که ریشه در آواهای گاتا دارد تکامل یافته‌ترین موسیقی کهن جهان است.

تمدن و فرهنگ در ایران باستان در اوج شکوفایی بود. در این دوران بیش از هفت نوع خط با الفبای انسجام یافته وجود داشت. در میان آنان حتا خطی بود که می‌توانستند به‌وسیله آن صدای آب و وزش باد و صداهایی که در گوش طنین می‌اندازد را بنویسند. پس بدیهی است که نوشتن آواهای موسیقی امکان پذیر بوده و رواج داشته است.

از جمله انواع گوناگون خط در ایران خطی بود که کتاب‌ها و نامه‌ها را بدان می‌نوشتند و خطی که امرا و پادشاهان داشتند و یا خطی که ریاضیون و فلاسفه بدان می‌نگاشتند (و خطی رمزی بود) یا خطی که نامه‌های پزشکی را بدان می‌نوشتند و بسیاری دیگر انواع خط که همگی آن‌ها دارای الفبای منسجم و محدود بوده و خطوطی رایج بوده‌اند. قابل ذکر است که از اقوام ایرانی سومر باستان، ساکن در غرب ایران کنونی دو ستون کشف شده که بر آن آهنگ موسیقی (علایم آوانگاری) کنده شده است.

به دلیل اهمیت صحیح خواندن گاتاها در اوستا این آواها در هر عصری به هم‌راه خطوط مخصوص آن عصر به صور گوناگون از جمله به صورت علایم و تکیه‌هایی در بالا یا پایین اشعار می‌نگاشتند. این علایم بعدها به نام «تامین» در سرودها و اوراد یهودیان و سپس به نام«نیوم» در دعاهای مسیحیت گسترش یافت. از آن پس نت‌نویسی در غرب به راه خود ادامه داد و به مرور تکامل و رواج کنونی را یافت. اما به دلیل این‌که ایران سرزمین بزرگی است با اقوام گوناگون و فرهنگ‌ها و موسیقی بسیار عمیق و پیشرفته و متنوع و هم‌چنین به دلیل این‌که انسان شرقی ایرانی نمی‌تواند از عمق و نیازها چشم‌پوشی کند در نتیجه هم‌چنان‌که تکامل خط و ابداعات و اختراعات در آن ادامه می‌داد.

زیرا اشکال گوناگون نت‌نویسی در نوشتن آواها که از جمله آن می‌توان نوشتن علایم و تکیه‌ها در بالا و پایین کلمات را ذکر کرد برای ایرانیان کافی نبود زیرا با تغییر و تحول خط، آن علایم نیز تغییر می‌کرد. اساسن صدایی که آواهای گاتا و موسیقی ایرانی و آوازهای سنتی ایرانی و سایر ملل از جمله «فلامینکو» به‌وسیله آن خوانده می‌شود صدای طبیعی انسان است و نگارش صحیح آن بوسیله نت‌نویسی غرب میسر نیست. نت‌نویسی در غرب منطبق با صدای ساخته شده در حنجره انسانی است.

به هر حال مقامات موسیقی ایران را که ریشه در آواهای گاتا زرتشت دارد در طول تاریخ به‌وسیله نت‌نویسی‌های گوناگون نگه می‌داشتند. از آن جمله همان‌گونه که گفته شد به‌وسیله علایمی در بالا یا پایین کلمات و گاه بوسیله حروف مصوته در خط اوستایی و در دورانی به‌وسیله حروف ابجد که حروفی رمزی بود و گاه به‌وسیله اعداد. به این نحو موسیقی اوستا نیز همیشه به‌وسیله خط اوستایی نگاه داشته می‌شد. بعدها در قرن ششم میلادی خط اوستایی بیش از پیش تکامل یافت.

خط اوستایی دارای چهل و چهار حرف با صدا و بی‌صدا است و هم امروز نیز کامل‌ترین خطی است که در جهان وجود دارد. به‌وسیله این خط خواندن اوستا بدون غلط و با همان لهجه و تجوید اصلی یعنی با موسیقی اصلی آن ادامه یافت و به این نحو کتاب آسمانی ایرانیان باستان از فساد و انحراف مصون ماند. بعدها در جهت تکامل و حفظ اصالت آواهای گاتا باز هم نکاتی دیگر بر این نت‌نویسی افزوده شد.

البته بدیهی است که در تمام طول تاریخ فضای کلی مقامات و تزیینات ملودی‌ها و آواها سینه‌به‌سینه منتقل شده است، اما این کار تنها به‌وسیله هدایت از این نت نویسی‌ها که نشان‌دهنده پیچ و تاب‌های اصلی ملودی‌ها و آواهای گوناگون بوده امکان پذیر بوده است. به این نحو است که آواهای گاتا از زرتشتیان هند و زرتشتیان ایران به واسطه نت‌نویسی هم سان اوستایی اگر چه به وضوح ریشه‌ها و ملودی‌های مشترک در آن‌ها قابل تشخیص است، اما به واسطه تزیینات بومی، ملودی‌ها با هم تفاوت‌هایی دارند.

هم‌چنین به نقل از کتاب «الاغانی» تالیف «ابوالفرج اصفهانی»، «اسحاق موصلی» موسیقی‌دان بزرگ ایران، متوفی 850 م. آهنگ‌های خود را در کتابی به‌نام «مجموعه الاغانی» گرد آورده بود و این بدان معنی است که در قرن نهم میلادی در ایران نت‌نویسی متداول بوده است. بنابراین با توجه به قدمت زرتشت و کتاب اوستا و آواهای گاته و آثار باستان شناسی بدیهی است که قدیمی‌ترین نوع نت‌نویسی از ایران برخاسته است.

منابع:

تاثیر موسیقی ایران بر موسیقی غرب، تالیف سوسن شاکرین

The history of musical instruments. By CurtSachs pp. 73-78

مقاله آقای «مصطفی رحیمی» درباره لرستان در آیینه و آواز و موسیقی لرستان نوشته «حمیدرضا اردلان».

 «الاغانی» تالیف «ابوالفرج اصفهانی»،


 


خبر / رادیو کوچه

منابع صنعت نفت چین اعلام کردند که در پی اختلاف سه ماهه چین با ایران بر سر بهای نفت وارداتی از ایران، شرکت‌های چینی تصمیم دارند واردات نفت خام از ایران را از ماه مارس سال جاری به نصف میزان سال گذشته کاهش دهند.

به گزارش رویترز، چین از خریداران اصلی نفت خام ایران است و دو هفته پیش هم گزارش شده بود که شرکت‌های چینی، ظاهرن با هدف خرید نفت ایران به بهای نازلتر و با شرایط مناسب‌تر، نفت کم‌تری از ایران وارد می‌کنند.

هفته گذشته خانم مرکل، صدراعظم آلمان به چین سفر کرد و به گفته خبرگزاری‌ها، در ملاقات با مقامات چینی از آنان خواست تا واردات نفت از ایران را کاهش دهند و عرضه‌کنندگان دیگر نفت را جای‌گزین این کشور سازند.

اما چین در آن زمان با کاهش واردات نفت از ایران مخالفت کرده بود.

در عین حال قرار است مقامات چینی به زودی برای گفت‌وگو پیرامون قراردادهای جدید با مقامات جمهوری اسلامی دیدار کنند.

 بیشتر بخوانید:

 «اسراییل هنوز برای حمله به ایران تصمیم نگرفته است»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

شکی نیست که رمان گونه‌ای ادبی است که خواست‌گاهش طبقه‌ی متوسط است. رمان چه از نظر ادبی و محتوایی و چه از لحاظ وابستگی اقتصادی در همه‌ی دنیا به شدت به فرهنگ و اقتصاد این طبقه وابسته است.

گرچه که رمان مدرن تا اندازه‌ای و رمان پست‌مدرن هر چه بیش‌تر خود را از مسوولیت اجتماعی و یا نقش اصلاح‌طلبی جدا و هر چه بیش‌تر به ذهن‌گرایی نزدیک می‌کند اما این روند برای نویسنده‌ی ایرانی به شکل دیگری طی شده است و بیش‌تر به سمت تغییرات فرمی حرکت کرده است تا چرخش‌های محتوایی. از همین روست که رمان ایرانی هم‌چنان به نوعی شکل بیانیه‌ و یا مانیفست ایدئولوژیک گونه‌ی خود را حفظ کرده و تغییراتی که سه دهه‌ی اخیر در این‌گونه آثار دیده شده بیش‌تر تحت‌تاثیر نوع و شکل چالش‌هایی بوده که در اجتماع رخ داده است.

به سبب همین ویژگی محتوا محور بودن رمان ایرانی، این‌گونه‌ی ادبی روز به روز بر پیچیدگی مزامین خود افزوده است و از نظر فرمی پیش‌رفت چندانی نکرده است. همین بالا بودن سطح مفاهیم طرح شده در رمان بوده که آن‌را به سمتی سوق داده که همه فهم نبوده و فقط بخش اندکی از طبقه‌ی متوسط را دربگیرد که از آن‌ها به عنوان قشر شبه‌روشن‌فکر یاد می‌شود. اگر به رمان‌های مطرح دهه‌ی گذشته در کشور نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که هم مفاهیم این نوشته‌ها و هم مخاطبانش از میان همین انسان‌ها برگزیده شدند و به همین سبب است که شمارگان چاپ این‌گونه رمان‌ها از دو و سه هزار نسخه بالاتر نمی‌رود، آثار نویسندگانی چون «زویا پیرزاد»، «شهریار مندنی‌پور» و «سپیده شاملو» گواه این مدعا هستند. فراموش نکنیم که از دیرباز همیشه رمان‌هایی که مخاطب آن‌ها قشر پایین فرهنگی و اقتصادی اجتماع ما بوده‌اند به اندازه‌ی کافی تولید می‌شده است و نوشته‌های نویسندگان پرکاری چون «ر.اعتمادی» پیش و پس از انقلاب همواره مشتریان پرشمار خود را داشته‌اند و فقط در این میان تنها بخش غیربرگزیده و در حقیقت بدنه‌ی طبقه‌ی متوسط از سوی نویسندگان نادیده گرفته شده و به نیازهای فرهنگی‌اشان پاسخی درخور داده نشده و از داشتن کتاب‌های ویژه‌شان محروم مانده‌اند.

شاید با توجه به همین توضیحات باشد که بتوان درک کرد چرا به ناگهان کتابی چون «کافه پیانو» نوشته‌ی «فرهاد جعفری» به این میزان از سوی جامعه مورد توجه قرار می‌گیرد و بارها و بارها و به شمارگان بالا تجدید چاپ می‌شود. این کتاب با شناسایی فضای جامعه و با هدف گرفتن نیازهای بدنه‌ی قشر متوسط در کنار برخورداری از داستانی جذاب به دغدغه‌های این طبقه نیز به قدر توانش می‌پردازد و آن‌ها را مورد کنکاش قرار می‌دهد. این حقیقتی انکار نشدنی است که رمان «جعفری» اثری ویژه نیست اما واقعیت این‌است‌که در تمام دنیا نیز ماجرا به همین شکل است و قرار نیست تا نوشته‌هایی که برای این قشر تولید می‌شود از نظر فرمی و یا محتوایی هم سطح رمان‌های روشن‌فکری باشند و چنین انتظاری از اساس بیهوده و غیرمنطقی است. در تمام دنیا سالیانه صدها هزار از چنین رمان‌هایی و با هدف راضی نگاه داشتن این بخش از جامعه تولید می‌شود و تاثیرات مثبت فرهنگی خود را بر جامعه‌ی میزبان می‌گذارند و شاید ایران جزو معدود کشورهایی باشد که به سبب عدم پاسخ به این نیاز سبب شده است که یا مخاطبش به سطح پایین‌تری از سلیقه‌ی فرهنگی نزول کند و یا سنت کتاب‌خوانی در میان آن‌ها ضعیف شود. به هر روی در ایران نیز راهی به جز حرکت به سمت بها دادن و حمایت از تولید چنین محصولات فرهنگی وجود ندارد.


 


نعیمه دوستدار/ رادیو کوچه

این هفته مخاطبی یک راز زنانه را با من در میان گذاشت. درباره‌ی راز او زیاد فکر کردم، اما پاسخی برای سوالی که او مطرح کرد پیدا نکردم. این رازی است که زن‌ها زیاد درباره‌اش حرف می‌زنند اما زیاد به جواب نمی‌رسند و مثل باقی رازهای زنانه، هنوز فاش نشده است. با این حال، ما در این مجموعه فکر می‌کنیم مطرح شدن این رازها به‌تر از نشدن است.

«گفتی چند بار و کامنت گذاشتی که نوشته‌ات را بخوانم و حتمن نظرم را بگویم. راستش من هم از همان وقت دارم فکر می‌کنم. اول می‌خواستم خصوصی بگویم، بعد دیدم اگر تو نوشتی، پس من هم می‌توانم جواب بدهم.

تاکید داری روی وضعیت زن‌ها و نیازشان و عشق‌ورزی و عشق‌بازی‌شان رابطه‌ی عشق و سکس پیچیده است، آن قدر که یک وقت‌هایی فکر می‌کنی هیچ رابطه‌ای بین‌شان نیست. برای آدمی‌ که به عشق فکر می‌کند، سکس یک وسیله است تا عشقش را ابراز کند، اما ما واقعن نمی‌دانیم جریان برای مردها هم واقعن همین‌جور است که در ذهن ما زن‌ها می‌گذرد یا نه. با عرض معذرت از همه‌ی مردهای خوبی که دوست من‌اند، باید بگویم زن‌ها زیاد باور نمی‌کنند این جوری باشد. این یک راز زنانه است که فکر می‌کنند برای مردها احتمالن این اتفاق بیش‌ترش یک فرآیند فیزیکی است که می‌تواند به هر شکلی اتفاق بیفتد. منظورم این نیست که مردها عاشق نمی‌شوند، فقط فکر می‌کنم مسیر عشق و سکس برای‌شان دو کانال مجزاست که به سادگی می‌توانند تفکیکش کنند از هم.

می‌خواهم برایت یک چیزهایی را مرور کنم، در شرایطی که تمام آموزه‌های فرهنگی و مذهبی، تو را به عنوان زن، یک موجود مفعول می‌دانند که لطف ارضا شدنش هم به کیفی است که مرد از این بابت می‌کند و در شرایطی که این همه وسیله برای جذاب‌تر کردن تو به خاطر لذت بیش‌تر طرف مقابل وجود دارد و در شرایطی که روشن‌فکرترین زن‌ها هم فکر می‌کنند اسم این عمل «کار بد» است و یا اگر معتقد به آن باشند، دور از ارزش‌های معنوی و اخلاقی و پابند به سطحی‌ترین نیاز انسانی دانسته می‌شوند، حرف زدن در این‌باره بی‌فایده یا کم‌فایده است.

ماجرا از چند حالت خارج نیست: کسانی مثل اجداد نزدیک خودمان، آن‌قدر آدم‌های عرفانی‌ای هستند که بابت این‌که برای غسل به دردسر نیفتند و حسابی رعایت جوانب پاکی و نجاست را کرده باشند، از کل جریان کنار می‌کشند و با آه و اسف رو می‌آورند به ارزش‌های تعریف شده‌ی اخلاقی خودشان (در نتیجه انگار شوهرشان دو تا همسر دیگر اختیار می‌کند و الخ) بعضی‌ها می‌مانند در حسرت این لذت لعنتی تعریف نشده و یک عمری از سر وظیفه و به قول تو کنیزک‌وار، تن می‌دهند به یک اتفاق که هر چه فکر می‌کنند جز دردسر و درد چیزی در آن نیست و مفهوم ارگاسم می‌شود جزو آرزوهای محال‌شان و خلاص.

من دوست‌های تحصیل کرده‌ی زیادی دارم که هنوز مساله برای‌شان حل نشده‌ است. سکس را یک جریان تحمیلی و بی‌فایده می‌دانند و عظمت الهی یک زن را در جنبه‌های غیر‌جنسی‌اش جست‌وجو می‌کنند. بعضی‌هایشان هم البته درد می‌کشند. دیوانه و حریص می‌خواهند یک جوری، یک جایی، این لعنتی را کشف کنند، البته چندان وجهه‌ی مثبتی ندارند، به آن‌ها توصیه می‌شود سرشان را بکنند توی لاک‌خودشان و زندگی‌شان را بکنند، همه‌ی این‌ها را اضافه کن به رابطه‌های مریضی که به اسم سکس در زندگی آدم‌ها وجود دارد، شکنجه و سادیسمی ‌که بعضی مردها به زن‌ها تحمیل می‌کنند، ناواردی و ناشی‌گری‌شان، نادیده گرفتن سهم شریک‌شان، تحقیر و توهین، و مهم‌تر از همه، قوانین نوشته و ننوشته‌ای که از هر طرف فشار می‌آورند، رابطه‌ای که اگر یک زن شوهردار در آن باشد، اسمش می‌شود زنای محصنه و نتیجه‌اش سنگ‌سار و مرگ و اگر مردی طرفش باشد، اسمش صیغه است و کلی مزایا دارد و ثواب و تازه، انتهایی هم ندارد، الی ماشااله و خدا بدهد برکت.

حالا تو از تکرار و عادت حرف می‌زنی، از عشق و تسلیمی‌ از سر رضایت. اما به نظرت، وقتی این همه فشار عرفی و قانونی وجود دارد، ‌وقتی حتی مردی که شریک یک رابطه است، ارزش بستری را که به خاطر عشق پهن شده نمی‌فهمد، وقتی اصلن درکی وجود ندارد از کاری که تو می‌کنی (و من اسمش را می‌گذارم فداکاری)، وقتی به قول خودت، اگر نباشد نیستی، اگر باشد هم نیستی؛ وقتی بعد از مدتی (خوش‌بینانه عرض می‌کنم)، تمام جذابیت‌ها و زیبایی‌ها و لطافت‌های وجودت می‌شود مساوی همان چیزی که در پرت افتاده‌ترین روسپی‌خانه‌های دنیا می‌شود پیدا کرد، وقتی …

شاید بدبینانه‌ترین حالتش در کتاب «دیوانه‌وار» کریستین بوبن آمده: «نمی‌فهمم که چرا تلاطم جسم‌ها این قدر افکار را به خود مشغول می‌کند. عشق جسمانی راز کم‌اهمیتی است، آن قدر مهم نیست که بخواهیم دنیایی اسرار آمیز از آن بسازیم».

اما با تمام این حرف‌ها، این نتیجه‌گیری من نیست. به نظرم زنی که جسارت این را داشته باشد که مهار جسمش را به دست بگیرد و آن را با رضایت خودش هدایت کند و این حق را برای خودش قایل باشد که جسمش را جایی تسلیم کند که در آن احساس عشق وجود دارد، زن بزرگی است. بزرگ‌تر از زنانی که به اسم پاک‌دامنی، می‌شوند مستعمره‌ی یک رابطه‌ی اجباری. و اگرچه به هر حال گریزی و گزیری نیست از تکرار و عادت و وابستگی، که خاصیت آدم‌هاست، من خودم تحسین می‌کنم زنی را که به قول تو، «به خاطر عشق خودش را پیش‌کش می‌کند به معشوق. درباره‌ی مردی که بیاید از خورشید هم، نمی‌دانم چه باید بگویم، ممکن است بیاید!‌ امیدوارم بیاید.»


 


دو‌شنبه 17 بهمن 90/ 6 فوریه 2012

اجرا: ماندانا

استودیو: اعظم

تقویم تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران

مجله جاماندگان- «تکلیف نهایی»- شراره سعیدی

بخش اول خبرها

پارس‌نامه- «موسیقی ایران کهن‌ترین موسیقی جهان»- امیر و کاملیا

پرونده‌ای برای دین- «وقتی که دین، سوژه‌ای برای خنده می‌شود»- علی فرح‌بخش

بخش دوم خبری- گزارش خبری در خصوص نامزدهای انتخاب مجلس دهم در ایران

رازهای زنانه- «فاصله عشق تا عشق‌بازی» – نعیمه دوستدار

پس‌نشینی‌تند- «تشنه‌گان فرهنگی»- اکبر ترشیزاد

«دریا پر از کروکودیل است»قسمت هفدهم- مازیار مهدوی‌فر

بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، یک کار‌شناس اقتصادی در این کشور روز دوشنبه، هشدار داد در پی افزایش نرخ سود اوراق مشارکت به نرخ ۲۰ درصد، پیش‌بینی می‌شود بازار بورس اوراق بهادار طی سه ماه آینده ورشکست شود.

به گزارش ایلنا، حسن اعتضادی‌، ‌ضمن بیان این مطلب یاد‌آور شد: «در صورتی که ۴۰۰ شرکت نیاز به کالای سرمایه‌ای داشته باشند سود سهام به شدت کاهش می‌یابد و بازار بورس اوراق بهادار به شکل بی‌سابقه‌ای سقوط می‌کند.»

وی، از عدم کنترل بازار ارز و سکه توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی خبر داد و گفت: «تعیین نرخ سود اوراق مشارکت با نرخ ۲۰ درصد موجب خواهد شد که به دلیل عدم کنترل بازار با فروش اوراق توسط مردم نقدینگی مجددا وارد بازار سکه و ارز شود.»

اعتضادی نرخ تورم را دربازار ایران ۲۵ درصد اعلام کرد و افزود: «به منظور پیش‌گیری از التهاب بازار سکه و ارز نرخ سود اوراق مشارکت باید بیش از ۲۰ درصد تعیین شود.»

این کار‌شناس اقتصادی، با بیان این‌که نرخ ارز طی دو ماهه آینده به سه هزار تومان افزایش می‌یابد افزود: «به دلیل اعمال سیاست‌های تحریم بانک مرکزی با کسری دلار مواجه می‌شویم و هم‌زمان ارزش پول ملی ایران ۵۰ درصد کاهش می‌یابد.»

اعتضادی، با انتقاد از اظهارات وزیر امور اقتصادی و دارایی مبنی بر آن‌که افزایش نرخ ارز تاثیری در وضعیت اقتصاد ایران ندارد افزود: ‌ «بازار اقتصاد ایران به شدت تحت تاثیر نوسانات نرخ ارز است. این در حالیست که بانک مرکزی دیگر قادر به کنترل نرخ ارز در کشور نیست.»

این در حالی است که پیش‌تر، اسداله عسکراولادی، رییس اتاق بازرگانی چین و ایران با بیان این‌که تورم دی‌ماه با وجود نوسانات نرخ ارز 40 درصد است، گفت: «با واردات دلار 1600 تومانی و وضعیت فعلی تولید تا 6 ماه دیگر در کشور قحطی داریم.»

بیشتر بخوانید:

«بازداشت مدیر یک سایت اعلام‌کننده بهای ارز و سکه»

«لایحه بودجه ۹۱ دولت درهم ریخته و حیرت آور است»

«قحطی در ایران تا شش ماه دیگر»


 


 اردشیر

 وزیر امور خارجه کانادا در حالی‌که در سفر خاورمیانه‌ای به سر می‌برد در بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی از رفتار مقامات جمهوری اسامی به تشریح تحریم‌های جدید علیه ایران پرداخت.

جان برد، وزیر امور خارجه کانادا، اعلام کرد کانادا تحریم‌ها علیه ایران را گسترش می‌دهد و پنج شرکت و سه فرد را به لیست تحریم‌ها اضافه می‌کند.

بر اساس بیانیه وزیر امور خارجه کانادا که در سایت این وزارت‌خانه درج شده است، «شرکت بازرگانی بهنام شهریاری»، «شرکت حمل و نقل دریا دلالان سفید خزر»، «روسما ماچین»، «شرکت واردات صادرات سد» و «شرکت مهندسی تولیدی توربین» پنج شرکتی هستند که به لیست بلند شرکت های تحریمی توسط کانادا افزوده شده‌اند.

نام‌های سه فرد ایرانی، علی اشرف نوری (معاون فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. رییس اداره سیاسی سپاه)، حجت الاسلام علی سعیدی ( نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و امیرعلی حاجی زاده (فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) نیز به لیست تحریم ها اضافه شده است.

این پنج شرکت و سه شخص تحریم شده از سوی کانادا یک هفته پیش در دور جدید تحریم‌های اتحادیه اروپا قرار گرفته‌اند. این پنج شرکت هفته گذشته در سند اتحادیه اروپا به دست داشتن در فعالیت های نظامی و هسته‌ای و دور زدن تحریم‌ها متهم شده‌اند.

بر اساس بیانیه جان برد، از روز 31 ژانویه امسال دارایی‌های این پنج شرکت و سه فرد یاد شده ضبط و هرگونه معامله با آن‌ها ممنوع شده است.

با احتساب تحریم‌های جدید کانادا علیه ایران، ۴٩ شخص و ٣٣٩ نهاد و شرکت وابسته به جمهوری اسلامی در لیست تحریم‌ها قرار گرفته‌اند.

 جان برد در این بیانیه گفت کانادا اقدام شدیدی علیه ایران انجام داده و از جمله کشورهایی است که سخت‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران در دنیا اعمال کرده است. آقای برد می‌افزاید که این تحریم‌ها مقامات شناخته شده سپاه پاسداران را در بر می‌گیرد و از کلیه معاملات مالی با ایران از جمله با بانک مرکزی جلوگیری می‌کند.

رهبران فعلی ایران هم‌واره تعهدات بین‌المللی خود در خصوص حقوق بشر را نادیده می‌انگارند و با مانع ایجاد کردن در برابر تلاش‌های بین‌المللی برای بررسی ادعای ایران، فعالیت‌های هسته‌ای خود را با ابهام روبه‌رو می‌کنند.

 وزیر امور خارجه کانادا با تاکید بر این‌که ایران با اقدام خود صلح و ثبات منطقه‌ای و جهانی را از بین می‌برد، تاکید کرد کانادا به هم‌کاری با لیست در حال رشدی از کشورهای هم‌فکر خود برای محدود کردن توانایی ایران در بیش‌تر به خطر انداختن صلح، رفاه و ثبات جهانی ادامه خواهد داد.

 کانادا در 22 نوامبر گذشته در پاسخ به ارزیابی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هسته‌ای ایران دور جدید تحریم‌ها علیه ایران را اعمال و معاملات مالی با ایران را به جز در موارد خاصی ممنون کرد.


 


خبر/ رادیو کوچ

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، شام‌گاه یک‌شنبه، 5 فوریه، نامزدهای جبهه متحد اصول‌گرایان در حوزه انتخابیه تهران برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی قطعی شده‌اند.

به گزارش فارس، در جلسه شب گذشته شورای مرکزی جبهه متحد اصول‌گرایان که به انتخاب نامزدهای جبهه متحد اصول‌گرایان اختصاص دارد تاکنون بخش اعظمی از نامزدهای این جبهه در شهر تهران انتخاب شده‌اند.

در پی مذاکرات شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان علی مطهری، علی عباسپور و حمیدرضا کاتوزیان از لیست انتخاباتی حوزه انتخابیه تهران این جبهه برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حذف شدند .

اسامی 27 نامزد این جبهه در تهران به شرح زیر هستند:

۱- غلامعلی حداد عادل ۲- حجت‌اسلام محمد حسن ابوترابی‌فرد ۳- حجت‌الاسلام مصباحی مقدم ۴- حجت‌الاسلام میردامادی ۵- حسین فدایی ۶- علیرضا زاکانی ۷- احمد توکلی ۸- الیاس نادران ۹- مجتبی رحمان‌دوست ۱۰- محمدرضا باهنر ۱۱- علیرضا مرندی ۱۲- حسین مظفر ۱۳- محمد کوثری ۱۴- محمدنبی حبیبی ۱۵- پرویز سروری ۱۶-اسداله بادامچیان ۱۷- الهام امین‌زاده  ۱۸- زهره الهیان  ۱۹- نبی رودکی  ۲۰- علی اصغر‌خانی ۲۱- زهره طبیب‌زاده ۲۲- مسعود میرکاظمی ۲۳- لاله افتخاری ۲۴- محمود فرشیدی ۲۵- فاطمه رهبر 26- حسین نجابت 27- محسن کازرونی.

در ادامه این گزارش آمده است: «از 3 نفر باقی مانده برای تکمیل این لیست، بررسی و پیشنهاد انتخاب 2 نفر از نامزدهای روحانی‌ از بین نبویان، تقدیمی و انصاریان از سوی جامعه روحانیت مبارز خواهد بود و بررسی برای تعیین یک نفر باقی‌مانده از سوی جبهه متحد اصول‌گرایان از بین غفوری‌فرد، سجادی و فرمانی ادامه دارد.»

این لیست در حالی منتشر شده که برخی دیگر از رسانه‌ها از احتمال تغییر در آن خبر داده‌اند.

علی مطهری در بخشی از اظهارات خود پیش‌تر گفته بود که این مجلس، یک مجلس در اختیار رهبری است و از خود استقلال ندارد و برای حتا کوچک‌ترینن کارها تنها منتظر موافقت آیت‌اله خامنه‌ای است.

علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی پس از انتشار فهرست جبهه متحد اصول‌گرایان، اعلام کرد به طور جداگانه فهرستی تحت عنوان «منتقدان دولت دهم» ارایه خواهد کرد.

علی مطهری با اعلام این خبر اظهار داشت: «لیست منتقدان دولت دهم در دو یا سه روز آینده منتشر خواهد شد.»

مطهری در بیان ارزیابی‌اش از حذف خود و دیگر نمایندگان تهران از لیست جبهه متحد نیز گفت: «شخصن معتقدم این وضعیت بهتر است. چون حداقل بنده برداشت آقایان از اصول‌گرایی را قبول ندارم. در برخی مبانی اصول‌گرایی مانند مفهوم آزادی و ولایت فقیه با آن‌ها اختلاف داریم و من شخصن حق می‌دهم اسم ما را در لیست قرار ندهند و فکر می‌کنم با این شرایط رقابت جدی‌تر و شور انتخاباتی بیش‌تر خواهد بود.»

به گفته برخی تحلیل‌گران، از عوامل حذف علی مطهری، علی عباسپور و حمیدرضا کاتوزیان، که پیش‌تر رد صلاحیت شده و سپس صلاحیت آن‌ها تایید شد، به دلیل مواضع اخیر این افراد در مجلس در خصوص رهبر، رییس جمهوری اسلامی، و هم‌چنین مجلس شورای اسلامی اعلام شده است.

بیشتر بخوانید:

«‌احیانن تخلفاتی در انتخابات پیشین صورت گرفته است»


 


مازیار مهدوی‌فر

ششم فوریه هر سال با نام «روز جهانی پایان دادن به ناقص‌سازی جنسی زنان» معرفی شده‌ است. این عنوان برای اولین بار توسط «استلا اوباسانجو» بانوی اول کشور نیجریه در سال ۲۰۰۳ برای این روز پیش‌نهاد شده و پس از آن توسط سازمان ملل به عنوان یک روز جهانی پذیرفته‌ شد. «ناقص‌سازی» یا «بریدن اندام جنسی زنان» به معنای هرگونه بریدن، آسیب رساندن و یا صدمه زدن به اندام خارجی جنسی زنان است که بدون هرگونه علت یا انگیزه پزشکی صورت گرفته‌ باشد. تا اوایل دهه هشتاد میلادی از اصطلاح «ختنه» برای این کار استفاده می‌شد که از بار معنایی کافی برای این عمل وحشت‌ناک برخوردار نبود. به همین دلیل اصطلاحات مختلفی توسط فعالان حقوق بشر و زنان برای جای‌گزینی پیش‌نهاد شد تا در نهایت بر روی اصطلاح  «ناقص سازی جنسی زنان» یا  «Female Genital Mutilation» توافق حاصل ‌شد.

آمار و پراکندگی

 تا کنون حدود صدوچهل میلیون نفر در سرتاسر دنیا قربانی ناقص‌سازی جنسی زنان شده‌اند و سالانه حدود دو میلیون نفر در معرض قربانی شدن قرار دارند. اغلب قربانیان در بیست‌و‌هشت کشور آفریقایی زندگی می‌کنند. کشورهایی مانند مصر، سومالی و سودان بالاترین آمار را دارند. درصد زنانی که در این کشورها قربانی ناقص‌سازی شده‌اند بالای نود درصد و در بسیاری مناطق حدود صد در صد کل جمیعت زنان است. پس از آفریقا منطقه خاورمیانه آمار بالایی دارد. کشورهایی مانند عراق (به خصوص در منطقه کردستان)، یمن، بحرین و پس از آن‌ها امارات، دارای آمار نگران‌کننده‌ای هستند. در ایران هم این مساله در بخش‌های جنوب و غرب، در استان‌های بوشهر، خوزستان و کردستان تا حدی رواج دارد. جدا از آفریقا و خاورمیانه، در سال‌های اخیر به علت پدیده جهانی‌شدن و افزایش مهاجرت از این مناطق به کشورهای دیگر، هم‌اکنون در کشورهای پیش‌رفته هم تا حدی با این معضل روبه‌رو هستیم.

زمان و چگونگی ناقص سازی

بسته به قبیله و کشور مورد نظر و در دست‌رس بودن افرادی که به صورت سنتی این عمل را انجام می‌دهند، زمان انجام ناقص‌سازی متفاوت است. اما به صورت معمول در سنین مابین سه تا هشت سالگی رایج‌تر است. اگرچه در بعضی مناطق این رسم در مورد نوزادان دو ماهه و بعضی جاها در مورد دختران بالغ هم اجرا می‌شود. دختری که آلت جنسی او بریده نشده باشد ناپاک خوانده می‌شود و معمولن افراد مختلف خانواده و فامیل، به‌خصوص مردان از او دوری می‌کنند و او را ناپاک می‌خوانند. این باعث می‌شود بسیاری از دختران در سن کودکی تمایل به انجام عمل ناقص سازی در مورد خودشان نشان بدهند، چون فکر می‌کنند با انجام این عمل پاک می‌شوند و می‌توانند مانند دختران بزرگ‌تر، مورد توجه اطرافیان قرار بگیرند و به خصوص این‌که توجه پسران را به خود جلب کنند. در میان مردان این مناطق این باور وجود دارد که اگر قبل از بریده شدن اندام جنسی، با دختری تماس برقرار کنند یا با او رابطه جنسی داشته باشند، برای سلامتشان بسیار خطرناک است و حتا ممکن است منجر به مرگشان شود.

ناقص‌سازی معمولن با وسایلی بسیار ابتدایی از قبیل تیغ ریش‌تراشی یا چاقو و بدون انجام هرگونه بی‌هوشی موضعی یا عمومی انجام می‌گیرد. معمولن زنانی هستند که به صورت سنتی انجام این کار را به عهده گرفته‌اند. این افراد، مورد احترام قبیله هستند و البته از راه انجام این کار درآمد خوبی هم نصیبشان می‌شود.

دلایل و انگیزه‌ها

دلایل مختلفی که توسط معتقدان به ناقص‌سازی جنسی زنان ارایه می‌شود در مناطق مختلف تا حدی متفاوت است. حفظ غرور و شرافت خانوادگی، پاکی و طهارت، باکره ماندن دختر، متعهد ماندن به شوهر و حتا باطل نمودن طلسم، تعدادی از این دلایلند. در مصر باستان، باور بر این بوده که خدایان دوجنسی هستند و به همین دلیل در آفرینش مرد یا زن، بخشی از وجود جنس مخالف نیز باقی مانده که به اعتقاد آن‌ها برای انسان مضر و شیطانی بوده. به باور مصریان قدیم این بخش که همان بخش خارجی اندام جنسی بود باید از بدن انسان حذف می‌شد تا ماهیت شیطانی از وجود او خارج شود. به همین دلیل در مطالعه تاریخ مصر باستان با ختنه مردان و زنان مواجه می‌شویم که اولین بار «هرودوت» تاریخ‌نگار عهد باستان آن را در مصر گزارش کرده است. به نظر می‌رسد در گذر زمان و با ظهور ادیان، این باور هم‌چنان برقرار ماند. با این تفاوت که در مناطق مسلمان‌نشین، به جای این توجیه باستانی، ناقص‌سازی زنان توجیهی جدید پیدا کرده و لباسی دینی پوشیده ‌است. در تعالیم یهود و مسیحیت اشاره‌ای به بریدن اندام جنسی زنان نشده، اگرچه عده‌ای از مسیحیان هم با توجیهات دینی به آن اقدام می‌کنند. رجوع به قرآن  نشان می‌دهد که در کتاب آسمانی مسلمانان هم اشاره‌ای به انجام این کار یا توصیه به آن نشده. اما مشکلی که وجود دارد این‌است که بسیاری از علمای اسلامی اگرچه ناقص‌سازی را واجب نمی‌دانند اما متاسفانه انجام آن‌را جایز و گاهی مستحب می‌دانند. در این زمینه رجوع آنان به حدیثی از پیامبر اسلام است که ظاهرن در حقیقی بودن آن هم شبهه وجود دارد.

جدا از انگیزه‌های ذکر شده که معمولن به کشورهای آفریقایی و خاورمیانه‌ای مربوط است دلایلی دیگر در مناطقی از دنیای پیش‌رفته به خصوص آمریکا برای بریدن اندام جنسی زنان برشمرده شده. گروهی از پزشکان با دیدگاه‌های سنتی در آمریکا معتقدند برداشتن بخش بیرونی اندام جنسی زن، سبب کاهش خودارضایی در دختران و افزایش سلامت آنان می‌شود. گروهی هم آن را به عنوان درمانی برای بعضی از بیماری‌ها از جمله «صرع» و «هیستریا» پیشنهاد داده‌اند. نمونه‌ای از این افراد، «جیمز برت» پزشک آمریکایی است که در اواخر قرن بیستم در ایالت «اوهایو» به طبابت مشغول بود. او روشی را تحت عنوان «جراحی عشق» ابداع کرده بود و اعتقاد داشت با بریدن بخش خارجی اندام جنسی زن، نه تنها میل جنسی کاهش نمی‌یابد بلکه افزایش پیدا می‌کند. او حدود ده سال ناقص سازی جنسی زنان را تحت عنوان «جراحی عشق» انجام داد تا این‌که به علت شکایت‌های متعدد از جانب زنان قربانی، مجبور شد به صورت داوطلبانه، پروانه پزشکی خود را باطل کند و از ادامه این کار خودداری کند.

اثرات منفی

اثرات منفی عمل ناقص سازی جنسی را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد. اثرات اولیه، هنگام عمل جراحی و به فاصله کوتاهی پس از آن رخ می‌دهند، مانند درد شدید هنگام بریدن اندام جنسی، خون‌ریزی و عفونت احتمالی ناشی از آلوده بودن وسایل مورد استفاده، شوک و مرگ ناشی از درد و خونریزی شدید در روزهای پس از ناقص‌سازی. اگر دختر بتواند از این مرحله جان سالم به‌در ببرد با عوارض ثانویه و آثار بلند‌مدتی روبه‌رو خواهد شد که تا آخر عمر، هم‌راه وی خواهند بود. تاثیرات روانی، جنسی و فیزیولوژیکی مانند عدم لذت جنسی تا پایان زندگی، تغییر شکل اندام جنسی، ایجاد مشکلات در قاعدگی، امکان انتقال ویروس HIV و ابتلا به بیماری ایدز، مشکلات مزمن در ناحیه لگن، سوزش ادرار، مشکلات متعدد در هنگام بارداری و زایمان و بسیاری مسایل دیگر از این دسته‌اند.

مبارزات و راه‌کارها

علی‌رغم مبارزات سازمان‌های جهانی از جمله سازمان ملل، یونیسف و سازمان بهداشت جهانی علیه ناقص‌سازی جنسی زنان، هنوز کاهش آماری قابل توجهی در این زمینه به دست نیامده. حتا در کشوری مانند مصر این کار به صورت کلی غیر قانونی اعلام شده، اما به‌نظر می‌رسد این گونه قوانین تنها بر بخشی از ناقص‌سازی‌هایی که پیش از این در مراکز پزشکی و زیر نظر پزشک انجام می‌شد تاثیر داشته.

 گروهی از فعالان حقوق بشر معتقدند در شرایط فعلی به‌تر است انجام عمل ناقص‌سازی، درون بیمارستان‌ها یا مراکز بهداشتی و تحت نظر متخصصین انجام شود. به اعتقاد آنان در این صورت شرایط بهداشتی باعث کاهش عوارض بعد از عمل می‌شود. اما مخالفان این گروه هم دلایل موجهی دارند. آنان اعتقاد دارند وقتی بریدن اندام جنسی تحت عمل بی‌هوشی انجام گیرد به علت عدم مقاومت دختر، احتمال این‌که بخش بیش‌تری از اندام جنسی او بریده شود زیاد می‌شود، ضمن این‌که آزاد بودن انجام این عمل در بیمارستان‌ها سبب می‌شود قبح آن به صورت کلی از بین برود.

 در چنین شرایطی به نظر می‌رسد بازوی قانون به تنهایی برای مبارزه با این پدیده شوم کفایت نمی‌کند. تغییر فرهنگ و آگاه‌سازی افراد نسبت به عواقب وحشتناک این عمل، برای کاهش آمار آن راه‌گشا است. در جوامع مسلمان‌نشین، نقش علمای دینی بسیار مهم است که به نظر می‌رسد تا این زمان نه تنها نقش مثبتی در این زمینه نداشته‌اند بلکه به نوعی مشوق هم بوده‌اند. اگرچه بعضی از علمای متاخر به صورت انفرادی تلاش‌هایی برای مبارزه با ناقص‌سازی جنسی زنان داشته‌اند، از جمله فتوایی که «شیخ علی گما»، روحانی مصری در باب حرام بودن ناقص‌سازی جنسی زنان به هر نحو و شیوه‌ای صادر‌کرد و البته با استقبال چندانی از جانب هم‌کارانش مواجه نشد.

در بعضی مناطق دنیا برای جلوگیری از آثار بد این اقدام، از مراسم جای‌گزین برای آن استفاده می‌شود. مثلن در بعضی مناطق کشور اندونزی، در موسم مورد نظر، جشنی برپا می‌شود و به صورت نمادین عمل ختنه کردن دختر را انجام می‌دهند، بدون آن‌که آسیبی به بدن یا اندام جنسی او برسانند.

در ایران هم متاسفانه با آماری نگران کننده از ناقص‌سازی دختران روبه‌رو هستیم. قطعن به دلیل شرایط فرهنگی ایران، این پدیده هیچ‌گاه شیوع عمومی مشابه کشورهای آفریقایی نخواهد داشت. اما به نظر می‌رسد حتا وقوع یک مورد جدید ناقص‌سازی در هر نقطه‌ای از ایران بایستی مورد توجه همه ایرانیان به ویژه سیاست‌گذاران باشد. اگرچه در شرایط فعلی که ظاهرن حکومت، کار‌هایی بسیار مهم‌تر از امور زیربنایی فرهنگی دارد، نقش فعالان مستقل حقوق بشر و فعالان حوزه زنان همانند تمام این سال‌ها بسیار پررنگ‌ و حیاتی است.


 


خبر / رادیو کوچه

درگیری‌ها در مصر هم‌چنان تا روز دوشنبه، 6 فوریه ادامه داشته است. نیروی پلیس نیز برای متفرق کردن تظاهرکنندگان از گاز اشک‌آور استفاده کرده در حالی که معترضان خواستار برگزاری هرچه سریع‌تر انتخابات ریاست جمهوری هستند.

به گزارش الجزیره، هزاران نفر از ‌معترضان برابر وزارت کشور در قاهره دست به تجمع زده و خواستار کناره‌گیری شورای نظامی حاکم بر این کشور هستند. آن‌ها، شورا را مسوول کشته شدن دست‌کم 74 نفر پس از برگزاری یک دیدار فوتبال در شهر پورت سعید می‌دانند.

پس از این دیدار فوتبال نیز گزارش‌ها از کشته شدن 12 تن در تظاهرات شهرهای قاهره و سوئز خبر می‌دهد.

یکی از فعالان مصری گفته است: «از شورای نظامی انتظار می‌رود در این شرایط سیاسی و بحرانی از قدرت کناره‌گیری کند و اجازه برگزاری هرچه سریع‌تر انتخابات ریاست جمهوری را بدهد.»

این در حالی است که معترضان از ادامه تحصن و تجمع برابر وزارت کشور مصر خبر داده‌اند.

در همین حال وزیر کشور مصر پس از آن‌چه وی «اقدامات تحریک‌آمیز توسط طرف‌داران دو تیم برای خشونت در بازی» خوانده، این افراد را سرزنش کرده و گفت: «این وقایع به دلیل کاستی‌های امنیتی است.»

هم‌چنین شورای نظامی از انتقال حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین این کشور به بیمارستان زندانی در قاهره خبر داده‌اند.

 بیشتر بخوانید:

«ادامه درگیری‌ها در مصر با ۲۱ زخمی»

«درخواست حکم اعدام برای حسنی مبارک»


 


خبر / رادیو کوچه

با افزایش بی‌‌سابقه ورود پناه‌جویان توسط قایق به استرالیا، سیاست‌مداران آن کشور می‌خواهند با آن شمار از پناه‌جویان که بدون اسناد شناسایی به آن کشور می آیند، برخورد جدی‌تر شود.

به اساس تازه ترین آمار، از ماه جولای 2010 تا اکتبر 2011 حدود 99 در صد از پناه‌جویان که توسط قایق به استرالیا آمده‌اند، فاقد پاسپورت و اسناد شناسایی می‌باشند. گفته می‌شود بیش‌تر این پناه جویان اسناد شناسایی‌شان را به خاطر این که در پرونده‌های درخواست پناهندگی‌شان موثر واقع گردد از بین برده‌اند.

حزب لیبرال استرالیا گفته است، عدم موجودیت اسناد شناسایی پناه‌جویان باعث ایجاد پرسش‌های جدی در مورد اعتبار پرونده‌های آن‌ها می‌گردد.‌

هم‌چنان حزب لیبرال گفته است، پناهند‌گان واقعی باید اسناد شناسایی‌شان را با خود داشته باشند.

یک عضو این حزب رسانه‌های استرالیایی گفته است: «اگر شما یک پناهنده هستید باید اسناد شناسایی‌تان را به عنوان یک سند مهم با خود داشته باشید، زیرا ثابت می‌سازد شما یک پناهنده هستید و از بین بردن اسناد شناسایی شما، به صورت کلی گمانه‌زنی‌های در مورد موجه بودن ادعای شما را افزایش می‌دهد.»

گفته می‌شود قاچاق‌چیان به صورت عادی به پناه‌جویان که جهت انتقال‌شان به استرالیا به آن‌ها مراجعه می‌کنند، مشوره می‌دهند تا اسناد مربوط به شناسایی هویت و گذر‌نامه‌های‌شان را از بین ببرند.

قاچاق‌بران می‌گویند از بین بردن اسناد شناسایی آن‌ها باعث پذیرفته شدن آن‌ها خواهد گردید و در ارایه درخواست پناهند‌گی‌شان آن‌ها را کمک خواهد کرد.

اما گفته می‌شود نبود اسناد شناسایی پناه‌جویان فرایند ارزیابی پرونده‌های آن‌ها را پیچیده‌تر ساخته است، به این مفهوم که پناه‌جویان مدت زیادی را در بازداشت به سرخواهد برد.

‌به اساس آمار منتشر شده در ماه نوامبر سال 2011، تنها 38 در صد پناه‌جویان بیش‌تر از یک سال در بازداشت به سربرده‌اند و حدود 20 در صد دیگر بین 6 تا 12 ماه در بازداشت نگه‌داشته شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«ارزیابی منفی از پناه‌جویان سبب بی‌سرنوشتی آنان می‌شود»


 


خبر / رادیو کوچه

یک روز پس از وتو شدن قطع‌نامه‌ای علیه سوریه در شورای امنیت سازمان ملل از سوی چین و روسیه، فعالان حقوق بشری و شاهدان عینی در سوریه اعلام کردند که ارتش این کشور به حملات خود در شهر حمص شدت بخشیده است.

به گزارش الجزیره، روز دوشنبه، 6 فوریه، یک فعال سیاسی از شورای انقلاب سوریه، در حمص گفت: «صبح روز دوشنبه، ارتش مجدد بمباران خود را علیه شهر حمص آغاز کرده و از نقاط مختلف شهر دود و آتش دیده می‌شود.»

وی تاکید کرد: «کشتار دیگری در راه است. از خروج شهروندان از شهر جلوگیری به عمل می‌آید. تاکنون مشخص نیست چند خانه و خانواده در این بمباران ادامه‌دار آسیب دید‌ه‌اند.»

این در حالی است که روز گذشته گزارش‌ها از بمباران منطقه باب‌عمر در حمص خبر می‌داد. یکی از شاهدان عینی گفت گلوله‌باران این منطقه از صبح آغاز شده بود.

یکی دیگر از شاهدان از کشته شدن دست‌کم 50 تن در منطقه باب‌عمر خبر داد.

از سویی دیگر ارتش آزاد سوریه، متشکل از نظامیان جداشده از ارتش حکومت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور، اعلام کرد صبح روز دوشنبه، یک ایست بازرسی در شمال سوریه را به کنترل خود درآورده و 19 افسر و سرباز را بازداشت کرده‌اند

این در حالی است که فرمانده این گروه از نظامیان جدا شده تایید کرد که در این تصرف هیچ یک از افراد این ایست بازرسی کشته و مجروح نشده اما ایست بازرسی که در یکی از مناطق شهر ادلب قرار داشت به کلی تخریب شده است.

لازم به اشاره است که تعداد جان‌باختگان حوادث روزهای شنبه و یک‌شنبه در سوریه نزدیک به 90 تن اعلام شده است..

هم‌زمان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، پس از وتو شدن قطع‌نامه شورای امنیت علیه سوریه، از سوی چین و روسیه، اعلام کردند قرار است تحریم‌های یک‌جانبه‌ای را علیه حکومت دمشق و بشار اسد تصویب اعمال کنند.

بیشتر بخوانید:

«اخراج سفیر سوریه از تونس»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) 80 شهر آمریکا وکانادا کانون تظاهرات علیه سیاست‌های ضدایرانی کاخ سفید

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=11&day=17&id=1440574

روز گذشته فعالان صلح و مخالفان سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا و اسراییل علیه ایران در ۸۰ شهر آمریکا و کانادا و هم‌چنین چند شهر انگلیس، ایرلند، هند و ترکیه دست به تظاهرات زدند. از سوی دیگر هم‌زمان با آغاز مرحله اصلی رزمایش «حامیان ولایت» نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در آن سلاح‌ها و تجهیزات جدید و پیشرفته مورد آزمایش قرار گرفت، جانشین فرمانده کل سپاه اعلام کرد: «هر نقطه‌ای که مبدا عملیات تهاجمی دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران باشد مورد تهاجم و تازش متقابل واحدهای رزمی سپاه قرار خواهد گرفت».

2)فروش ۷۰۰میلیارد تومان اوراق مشارکت نفتی طی یک روز

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=11&day=17&id=1440570

مدیرعامل شرکت ملی نفت از فروش ۷۰۰ میلیارد تومان (معادل ۶۰ درصد) اوراق مشارکت نفتی «پارس جنوبی» طی روز گذشته خبر داد و وزیر نفت نیز اعلام کرد تا پایان سال اوراق مشارکت نفتی طی ۲مرحله دیگر عرضه خواهد شد. در همین حال با افزایش نرخ سود اوراق مشارکت، سایر بخش‌ها به جز نفت نیز به فکر تامین مالی طرح‌های خود از این طریق افتادند. بر این اساس دولت با انتشار ۴هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت برای طرح‌های حمل و نقل موافقت کرد. «احمد قلعه‌بانی» تصریح کرد: «بر اساس برنامه، عرضه این اوراق تا پایان روز‌کاری پنج‌شنبه (20 بهمن) ادامه دارد، از این رو از بانک مرکزی خواسته شده است مبلغ عرضه اوراق مشارکت را افزایش دهد.»

کیهان

1)جوانان مصری هنگام بازگشت از تهران بازداشت شدند

http://www.kayhannews.ir/901117/2.htm#other20

پایگاه خبری «المصری الیوم» در خبری فاش کرد: «نیروهای امنیتی مصر 18 جوان مصری را پس از اجلاس «جوانان و بیداری اسلامی» به خاطر هم‌راه داشتن کتاب و سی‌دی بازداشت کردند.»

«طاهر الهاشمی» دبیرکل شورای عالی مجمع «آل البیت» در اعتراض به بازداشت فرزندش که هم‌راه این گروه از جوانان بازداشت شده است، در سالن فرودگاه قاهره دست به تحصن زده و گفته است: «تا هنگام آزادی فرزندش فرودگاه را ترک نخواهد کرد». اطلاعات تکمیلی نشان می‌دهد این جوانان ساعتی بعد آزاد شده‌اند.

2)تحریم‌ها ایران را قدرتمندتر کرده و اعتبار آمریکا را از بین برده است

http://www.kayhannews.ir/901117/2.htm#other210

شبکه تلویزیونی «یورو نیوز» مشاور سابق رییس‌جمهوری آمریکا را درباره کارآمدی تحریم‌های ضد‌ایرانی به چالش کشید. خبرنگار «یورو نیوز» با بی‌اعتبار خواندن تحریم‌های ضد‌ایرانی، به «دنیس راس» که هماهنگ کننده امور ایران در دولت آمریکا، مشاور «اوباما» و با گرایش‌های شدید صهیونستی می‌باشد گفت: «شما با تلاش در جهت اعمال تحریم‌هایی که هرگز کارایی نداشته و نخواهد داشت، اعتبار خود را از دست داده‌اید. بعد از آن چه؟». راس در پاسخی منفعلانه گفت «شما فرض را بر این می‌گذارید که تحریم‌ها هرگز کارایی نداشته‌اند. با نگاهی تاریخی به تحریم ها، من مطمئن نیستم که هرگز کارایی نداشته‌اند.»

مردم سالاری

1)اعتراض به مراسم نمادین ورود امام خمینی

http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=126388

پس از پخش مراسم سبک نمادین لحظه ورود بنیان‌گذار انقلاب اسلامی به کشور و استفاده از ماکت مقوایی ایشان واکنش‌های مختلفی نسبت به این اقدام صورت گرفت. بی‌سلیقگی مسوولان برگزار‌کننده به نحوی در افکار عمومی اثر بدی گذاشت که برخی عوامل خارج، این موضوع را دست‌آویز خواسته‌های خود کردند که همین امر موجب واکنش بسیاری از فعالان سیاسی و شخصیت‌ها و نزدیکان بیت امام شد، در همین راستا آیت‌اله «هاشمی‌رفسنجانی» در جلسه مجمع تشخیص مصلحت این حرکت سخیف و بی‌محتوا در مراسم گرامی‌داشت دهه فجر را تقبیح کرد و از برنامه‌های بی‌محتوای فرهنگی هم انتقاد کرد. در همین راستا «مرتضی اشراقی» نوه بنیانگذار انقلاب اسلامی و «حمید انصاری» قایم مقام موسسه حفظ تنظیم و نشر آثار امام نسبت به این حرکت واکنش نشان دادند.

2)سن مراجعه به مراکز توانبخشی به 30 سال کاهش پیدا کرد

http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=126428

تا حدود 20 سال قبل، اکثر افرادی که برای درمان دردهای عضلانی اسکلتی به درمان‌گاه‌های فیزیوتراپی و ارتوپدی مراجعه می‌کردند، افراد بالای 55 تا 60 سال بودند ولی امروزه این سن به 30 سال کاهش پیدا کرده و پزشکان شاهد مراجعه بیمارانی با سنین 30 تا 50 سال با دردهای گردن، زانو، کمر  و مفاصل مختلف به مراکز درمانی هستند.

رسالت

1)ایران برای بدترین سناریوها خود را آماده کرده است

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=91697

وزیر خارجه کشورمان تاکید کرد که تهران خود را برای بدترین سناریوهای پیش رو از جمله مقابله آماده کرده است. «علی اکبر صالحی» وزیر خارجه کشورمان در گفت‌گو با شبکه خبری «المنار» تاکید کرد که دخالت نظامی در سوریه به انفجار تمام منطقه منجر خواهد شد و آثار آن به تمامی کشورهای هم‌سایه و منطقه کشیده خواهد شد. صالحی ابراز داشت که دخالت نظامی، مشکل سوریه را حل نمی کند، چرا که موضوع این کشور با لیبی متفاوت است، سوریه کشوری است که در مقابل رژیم صهیونیستی ایستاده است و الان هزینه این مقاومت را پرداخت می‌کند.

2)اسراییل با مخالفان ایرانی رابطه محرمانه دارد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=91708

یک نماینده پارلمان رژیم صهیونیستی در اعترافی بی‌سابقه اعلام کرد:« اسراییل با مخالفان ایرانی در ارتباط است». به گزارش ایران هسته‌ای، «شای هرمش» نماینده تندرو پارلمان اسراییل روز چهارشنبه 12 بهمن 1390 (اول فوریه 2012) در دیدار با «امیر عباس فخرآور»، یکی از چهره‌های ضد‌انقلاب مقیم آمریکا از روابط محرمانه دولت اسراییل با مخالفان ایرانی خبر داد. بنابرگزارش روزنامه «جروزالم پست»، هرمش گفته است: «مطمئن هستم روابط محرمانه‌ای بین اسراییل و مخالفان با ایران وجود دارد اما به عنوان یک عضو مخالف در پارلمان راهی برای پی‌بردن به جزییات آن ندارم».

دنیای اقتصاد

1) رد طرح تشدید نظارت کاندیداها بر شمارش آرا

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=288885

نمایندگان مجلس با کلیات طرح الزام تحویل تصاویر صورت‌جلسات شمارش آرا به نامزدهای نمایندگی مجلس مخالفت کردند. در صورت تصویب نهایی این طرح، فرمان‌داران موظف می‌شدند این صورت‌جلسات را 24 ساعت پس از شمارش آرا انتخابات مجلس در اختیار نامزدها قرار دهند و استنکاف از این موضوع نیز «جرم» تلقی می‌شد.

2) حذف 4 صفر پول ملی از سال 93

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=288853

معاون برنامه‌ریزی معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راه‌بردی رییس‌جمهوری گفت: لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی در کمیسیون اقتصادی دولت نهایی شده و پس از امضای رییس‌جمهوری تقدیم مجلس می‌شود.

داوود منظور در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در مورد نشست کمیسیون اقتصادی دولت اظهار کرد: در نشست کمیسیون اقتصادی دولت در روز شنبه ۱۵ بهمن تصمیم‌گیری‌هایی انجام شد که مهم‌ترین آن در مورد لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی کشور بود که این لایحه نهایی شد و به زودی از سوی دولت به مجلس ارایه خواهد شد.

همشهری

1) عضو جبهه ایستادگی از توزیع شب‌نامه و بیانیه‌های انتخاباتی علیه علی لاریجانی در قم خبر داد

http://www.hamshahrionline.ir/news-159516.aspx

«کنعانی مقدم» به ایلنا گفت: «اگرچه نام «لاریجانی» در لیست قم قرار دارد ولی متاسفانه از گوشه‌و‌کنار شنیده می‌شود که برخی بیانیه‌ها و شب نامه‌ها علیه وی در قم توزیع می‌شود که این مساله جای نگرانی و تامل دارد.» وی افزود: «این قضیه تخلف انتخاباتی و هتک حرمت به مسوولان نظام محسوب می‌شود».

2)مردم ترکیه تحریم‌های غرب بر ضد ایران را محکوم کردند

http://www.hamshahrionline.ir/news-159515.aspx

هزاران نفر از مردم ترکیه با برپایی تظاهرات گسترده در استانبول مخالفت خود را با تحریم‌های آمریکا بر ضد ایران اعلام کردند. به گزارش واحد مرکزی خبر، پایگاه اینترنتی روزنامه عراقی «الرأی العام» نوشت: «هزاران نفر در اعتراض به سیاست‌های ضد ایرانی آمریکا، اسراییل و ناتو در استانبول ترکیه تظاهرات و حمایت خود را از مردم ایران اعلام کردند. تظاهرکنندگان با حمل پارچه نوشته‌هایی در حمایت از مردم ایران، تروریسم دولتی آمریکا و اسراییل و فشارهای غرب برضد ایران را به شدت محکوم کردند.


 


رادیو کوچه

1840 میلادی- همه ساله چنین روزی به عنوان روز استقلال «نیوزلند» در این کشور گرامی داشته می‌شود. «زلاند‌نو» کشوری است نیمه کوهستانی در منطقه معتدله جنوبی شامل دو جزیره بزرگ شمالی و جنوبی و چندین جزیره کوچک در جنوب شرقی استرالیا. این کشور در سال 1907 از انگلستان مستقل شد و در تاریخ بیست و چهارم اکتبر سال 1945 به عضویت سازمان ملل متحد در آمد.

1912 میلادی- در چنین روزی «اوا براون» همسر «آدولف هیتلر» رهبر آلمان نازی در شهر مونیخ متولد شد. اوا منشی و مدل عکاس‌خانه‌ای در مونیخ بود که آدولف از دیر زمان مشتری آن بود و در آن‌جا باهم آشنا شدند. وی با وجود مخالفت پدرش پیشنهاد هیتلر را برای ازدواج پذیرفت، او 13 سال همسر غیر رسمی هیتلر بود. و بعد از آن هیتلر در مراسمی ساده که در پناه‌گاه زیر‌زمینی و با حضور تعداد اندکی برگزارشد‌، به طور رسمی با اوا براون ازدواج کرد و روز بعد هر دو خودکشی کردند تا به دست سربازان شوروی نیفتند. نام اوا براون زنی که فقط 24 ساعت همسر قانونی «آدولف هیتلر» بود در کنار نام او در تاریخ ثبت شد.

1952 میلادی- «آلبرت فردریک آرتور جرج» (Albert Frederick Arthur George) ملقب به جرج ششم پادشاهی متحده در این روز درگذشت. او که تا پیش از بر تخت نشستنش عنوان پرنس آلبرت، را داشت پس از کناره‌گیری برادرش ادوارد هشتم از سلطنت، جانشین او شد. وی در طول جنگ جهانی دوم و در بحبوحه بمباران‌های لندن در آن‌جا ماند و به سرکشی به مناطق آسیب‌دیده پرداخت و با این کار، تحسین مردم انگلستان را برانگیخت. وی هم‌چنین آخرین پادشاه انگلیسی است که عنوان «امپراتور» هند را داشت و پس از آن نخستین کسی است که به ریاست کشور های مشترک المنافع رسید.

1958 میلادی- سانحه هوایی «مونیخ» در این روز اتفاق افتاد. پرواز شماره ۶۰۹ در سومین تلاش خود برای پرواز از فرودگاه پوشیده از برف و گل‌و‌لای شهر مونیخ، سقوط کرد. این هواپیما حامل بازی‌کنان و مربیان باشگاه فوتبال «منچستر یونایتد»، هواداران این تیم و تعدادی خبرنگار بود. هواپیما  برای سوخت‌گیری در مونیخ توقف ‌کرد. بعد از آن، خلبانان، تلاش کردند تا هواپیما را بلند کنند، اما تلاش بی‌نتیجه بود. در آن موقع برف شروع به باریدن کرده و انتهای باند بسیار لغزنده شده بود. زمانی که هواپیما به انتهای باند می‌رسد، سرعتش را از دست داده و باعث برخورد هواپیما با حصارهای پشت فرودگاه و جداشدن بال‌های و در نهایت سقوط هواپیما می‌شود که در مجموع 23 نفر جان خود را از دست می‌دهند و ۲۱ نفر نیز جان سالم به در بردند.

      ———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1366 خورشیدی- استاد «ابراهیم فخرایی» محقق معاصر ایران دیده از جهان فروبست. فخرایی در رشت متولد شد. استاد در دوران نهضت جنگل هم‌راه و یار «میرزا کوچک خان» بود و مدتی هم به وزارت عدلیه وی درآمد. کتاب‌های ارزنده‎ای چون «تاریخ ایران»، «سردارجنگل» و «گیلان در جنبش مشروطیت» از جمله آثار وی به شمار می‌روند.

1804میلادی- «جوزف پریستلی» (Joseph Priestley) شیمی‌دان و فیلسوف انگلیسی، در این روز درگذشت.   وی در سال 1774، گاز اکسیژن را کشف کرد. پریستلی‌، اکسیژن را با حرارت دادن اکسید جیوه به دست آورد. یک شیمی‌دان سوئدی به نام «کارل شیله» (Carl Wilhelm Scheele)  دو سال قبل از آن، اکسیژن را کشف کرده بود، اما تا سال 1777 در این مورد چیزی به کسی نگفت. پریستلی هم‌چنین اولین کسی بود که گازهای آمونیاک و دی‌اکسید گوگرد را ساخت .

1911میلادی- «رونالد ریگان» ((Ronald Wilson Reagan رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا در دهه ۸۰ میلادی، در چنین روزی زاده شد. ریگان با اتکا به اوج‌گیری احساسات راست‌گرایانه در آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۸۰ به پیروزی رسید. وی در سال ۱۹۸۹ در حالی کاخ سفید را ترک کرد که دو سوم مردم آمریکا عمل‌کرد وی را در دوران زما‌م‌داریش مورد تایید قرار دادند.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

BBC News

The New York Times

Iranian History



 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: روزنامه روزگار

روزنامه روزگار که دیروز گفت‌وگویی را با محمدرضا خاتمی با تیتر «فرمان نمی‌پذیریم» منتشر کرده بود، توقیف شده است. در این گفت‌وگو، محمد‌رضا خاتمی در باره عدم مشارکت در انتخابات و نیز قدرت اجتماعی اصلاح‌طلبان سخن گفته بود. گفته می‌شود تعطیلی موقت روزگار به خاطر همین گفت‌وگو و تیتر آن در صفحه اول بوده است. بر اساس دستور صادره از سوی دادستانی تهران‌، روزنامه روزگار توقیف شد.

متن کامل مصاحبه محمد رضا خاتمی که موجب صدور این حکم برای روزنامه روزگار شد بدین شرح است:

محمدرضا خاتمی در خصوص کسانی که به نام اصلاح طلبی در انتخابات شرکت کرده اند می گوید: جریان اصلاح‌طلبی در ایران یک جریان شناخته‌شده است، جریان‌های تاثیر‌گذار و شخصیت‌هایش هم مشخص هستند حالا چهار نفر می‌آیند می‌گویند ما اصلاح‌طلب هستیم و می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، این به معنی حضور جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات نیست. این را همه می‌دانند، مردم، حاکمیت جریان اصلاحات، همه‌ این را می‌دانند، و نتیجه انتخابات هم این را مشخص خواهد کرد.

وی بر انتخابات واقعی تاکید دارد، انتخاباتی که حداقل‌ها را داشته باشد، یعنی یک انتخابات آزاد و بدون دخالت موثر قدرت.

به گزارش کلمه از گفت و گوی تفصیلی محمدرضا خاتمی با روزنامه روزگار، او با اشاره به انتخابات پیش رو می گوید: عدم شرکت یا سکوت در انتخابات به‌این معنی نیست که‌این شیوه را کنار گذاشته‌اند و می‌خواهند شیوه‌های دیگری را به کار بگیرند؛ برای انتخابات حداقل‌هایی لازم وجود دارد. هدف‌شان هم تاثیرگذاری بر انتخابات نیست، مثلاً از واژه تحریم استفاده نکرده‌اند. گفتند ما شرکت نمی‌کنیم.

خاتمی معتقد است: نتیجه انتخابات آن چیزی نیست که از توی صندوق‌های رای درمی‌آید، علی‌الظاهر این‌طور است اما انتخابات مهندسی‌شده است و نتایج آن مشخص است. نبودن اصلاحات در انتخابات خود به خود بخش عمده‌ای از این انتخابات را خدشه‌دار می‌کند، این هم کاری نبود که اصلاح‌طلب‌ها بخواهند انجام دهند، اصلاح‌طلب‌ها هم از این جریان ناراضی هستند اما چاره‌ای هم ندارند، یعنی وقتی همه مجاری فعالیت‌های جریان اصلاح‌طلبی را می‌بندید، اجازه نمی‌دهید خودشان باشند، و می‌خواهید بگویید اصلاح‌طلبی باید چه باشد و چه نباشد، خب طبیعی است که اصلاحات زیر بار این وضعیت نخواهد رفت. جریان اصلاح‌طلبی یک جریان پویا و اثر‌گذار است؛اینها در داخل خوشان انسجام فکری و عملی دارند،رسیدن به‌این مقطع حاصل کارهای مداوم فکری است، یعنی ما هیچ وقت در این ۱۵ سالی که از جریان اصلاحات گذشته این وحدت فکری و انسجام را نداشته‌ایم. این دستاورد ناخواسته‌ای است که محافظه‌کاران به ما تحمیل کرده‌اند و در هر صورت عاقلانه‌ترین تصمیم را اصلاح‌طلب‌ها گرفته‌اند.

او تاکید دارد که اصلاح طلبان با انتخابات قهر نیستند و می افزاید: در مورد این انتخابات، من معتقدم که جامعه ‌ایران آنقدر متکثر است که اگر مجلس کاملاً هم یکپارچه باشد باز طیف‌بندی دارد. این مجلس در درون خودش خصوصیات خودش را پرورش می‌دهد.

خاتمی در مورد یکدست بودن حاکمیت معتقد است: آقایان در سال ۸۴ آمدند گفتند حاکمیت باید یکدست باشد، می‌بینیم که در طول تاریخ جمهوری اسلامی اختلاف بین ارکان قدرت به ‌این شدت نبوده است. آقای احمدی‌نژاد که سوگلی و بی‌نظیر در تاریخ و معجزه هزاره بود، بشارت امام زمان بود و طبق گفته مرحوم آقای مشکینی حکمش را امام زمان امضا کرده بود، حالا ببینید در چه وضعیتی است؟ کسانی که دوراندیش هستند، می‌دانند که درون جامعه ‌ایران آنقدر تکثر وجود دارد که امکان یکدست کردن حاکمیت وجود ندارد. این مهندسی شکست خورده است. برای انتخابات بعد هم برنامه دارند اما نمی‌توانند یک جامعه متکثر را یکدست کنند و هر کاری می‌خواهند انجام دهند، این امکان‌پذیر نیست؛ من الان این را قبول ندارم که اگر مجلس شکل گرفت حتماً انتخابات آینده هم بر همین بند خواهد بود. من تردیدی ندارم که در دوران ریاست جمهوری بعدی وضعیت مثل الان نخواهد بود.

یکدست کردن حاکمیت شکست خورده است

وی می افزاید: برای اینکه‌این تجربه شکست‌خورده است. آقایان یک تئوری داشته‌اند که بیش از ۲۰ سال رویش کار کردند تا حاکمیت را یکدست کنند و طبق سلیقه خاصی که دارند کشور را اداره کنند، خیلی هم خون دل خورده‌اند و صبر کرده‌اند تا آخرش فکر کردند که الان می‌توانند حکومت را یکدست کنند. کشور را آزاد کنند و توسعه دهند با ایده‌هایی که سال‌ها وجود داشت، اینکه اقتصاد باید چگونه باشد، سیاست خارجی باید چگونه باشد و مبارزه با فساد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگ و غیره. اینها آرزو و امید داشتند که ‌این کارها عملی شود. آن روز رسید و آن روز ۳ تیر ۸۴ بود، یعنی وعده و خواست آنها تحقق پیدا کرد. این تجربه یک تجربه شکست‌خورده است، اصلاً مهم نیست که ما به روی خودمان بیاوریم یا نه، اما ادامه‌ این تجربه یک تجربه شکست‌خورده است.

او با تاکید بر اینکه آلترناتیو ملت است می افزاید: تنها راه نجات کشور آزادی نحله‌های سیاسی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و غیره است و انتخابات. باید به همه آن تصمیم‌ها احترام بگذارید. زیاده‌خواهی‌های دنیای غرب مشخص است، نتایج و راهکارهایش هم مشخص است؛ آیا نمی‌شود در برابر این زیاده‌خواهی‌ها ایستاد؟ می‌شود. چطور؟ با داشتن مردم، اگر مردم باشند خود به خود اوضاع تغییر می‌کند، یعنی اتفاقی که در دوم خرداد افتاد.

خاتمی در ادامه تصریح می کند که راه چاره جنگ نیست،جنگ عواقب سیاسی و اقصادی دارد اما ما در جنگ پیروز نخواهیم بود. اگر ملت را داشته باشیم طرف مقابل را خود به خود عقب می‌زنیم. هیچ حکومت خارجی در برابر یک حکومت دموکراتیک نمی‌تواند زورگویی کند، اما در یک حکومتی که روی شانه‌های اقلیت مردم است، آن هم اقلیت سیاسی نه اقلیت مردم، رضایتمندی مردم را باید سنجید. اینها هم که امروز کاملاً مشخص است.

مجلس و احمدی نژاد هر دو مقصرند

وی در تحلیل عوامل مشکلات فعلی می گوید: آقای احمدی‌نژاد می‌گوید مجلس مقصر است، مجلس می‌گوید احمدی‌نژاد مقصر است، هیچ کدام از این دو تا مقصر نیستند، هر دو مقصرند. اگر پرچم اصلاحات برافراشته است به معنی این است که امید اصلاحات وجود دارد، اگر روزی امید اصلاحات وجود نداشت یعنی این نظام دیگر اصلاح‌پذیر نیست و در آن صورت دیگر فعالیت سیاسی و اجتماعی ورود در قدرت معنی ندارد.

اصلاح طلبان امیدوارند

خاتمی می افزاید: اگر اصلاح‌طلب‌ها هنوز فعال هستند به خاطر این است که امیدشان را به اصلاح‌پذیری نظام از دست نداده‌اند و سعی می‌کنند هر چه بیشتر این روزنه‌هایی را که روز به روز بسته‌تر می‌شود باز کنند. برخی جاها موفق بوده‌اند برخی جا‌ها نبوده‌اند. یک زمانی تند شده، یک زمانی منعطف شده‌اند.

او در مورد وضعیت فعلی احمدی نژاد تصریح کرد: با توجه به‌این وضعیت این سیاست‌ها شکست خورده است، اتفاقاً مشکل آنها هم آلترناتیو آقای احمدی‌نژاد است، چون آقای احمدی‌نژاد اگر این‌طور برود بیرون گفتمان سیاسی، گفتمان خارجی و اقتصادی‌اش باید عوض شود یعنی بد‌تر از چیزی که الان هست بشود؟ آقای احمدی‌نژاد می‌گوید قطعنامه‌های شورای امنیت ورق‌پاره است، اگر رئیس‌جمهور بعدی بخواهد همین روند را ادامه بدهد، می‌گوید نه‌تنها قطعنامه‌ها ورق‌پاره است بلکه ما از سازمان ملل هم می‌آییم بیرون، از مجامع بین‌المللی هم می‌آییم بیرون، خب نمی‌شود که. این نکته خیلی اهمیت دارد که ما امیدمان را از دست ندهیم. هر چند مخالفت‌شان با اصلاح‌طلب‌ها به شدتی است که می‌گویند اینها نفس هم نکشند.

یک آدم عاقل سر کار بیاید

این عضو حزب مشارکت در ادامه گفت: ما که نمی‌گوییم ما رئیس‌جمهور باشیم، ما رئیس مجلس باشیم، یک آدم عاقل برود بشود رئیس‌جمهور، یک آدم عاقل بنشیند در مجلس نه یک آدمی که فقط گوش به فرمان باشد، یک آدم که حاضر باشد از هزاران کارشناسی که در این مملکت است استفاده کند. اگر اینها بشود یعنی جریان اصلاحات تاثیر گذاشته، نه ‌اینکه حتماً اصلاحات در قدرت باشد. من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین دستاورد اصلاحات در این دو سه سال شکست سناریویی بود که فکر می‌کرد تنها راه نجات مملکت آن سناریو است، در حالی که اصلاح‌طلب‌ها می‌گفتند تنها راه ویرانی مملکت آن سناریو است.

چه کسی بیشتر نفوذ دارد؟

او براین باور است که امروز روابط اجتماعی به گونه‌ای است که لزومی ندارد شما در قدرت باشید. انصافاً امروز که روز دهم بهمن است ضریب نفوذ حرف اصلاح‌طلبان در مردم بیشتر است یا حرف آقای احمدی‌نژاد. نفوذ آن است که حرف به دل بنشیند؛ آقای خاتمی که محصور است و همه روزنامه‌ها از زدن حرفش و بردن اسمش منع شده‌اند. اجازه حضور در مجامع به او داده نمی‌شود، اجازه صحبت به او داده نمی‌شود. هر کس برود با او ملاقات کند تحت فشار قرار می‌گیرد؛ اما همین جسته گریخته هر وقتی آقای خاتمی دو کلام حرف می‌زند، کدام نفوذش بیشتر است، تردید نکنید که حرف آقای خاتمی! در مورد جریان‌ها هم همین است، جریان‌های اصلاح‌طلبی نفوذ کلام بیشتر در مردم دارند یا جریان‌های اصولگرا؟

خاتمی می افزاید: اینها قابل محاسبه است، اگر این‌طور نبود که ‌اینقدر به اصلاح‌طلب‌ها التماس نمی‌کردند که بیایند در انتخابات شرکت کنند و هر کسی هم که آمده گفته من اصلاح‌طلب هستم به اسم جریان اصلی اصلاح‌طلبی تایید کنند و تبلیغ کنند، این نشان می‌دهد که نیاز به اصلاحات یک نیازی است که آنها هم نمی‌توانند از آن فرار کنند. اما به روش شکست‌خورده خیلی از حاکمانی که می‌خواستند فقط خودشان باشند، دوست دارند که جریان اصلاح‌طلبی آن طور که خودشان می‌خواهند باشد، نمی‌شود، جریان اصلاح‌طلبی یک جریان اسم و رسم‌دار است که صاحب دارد، اگر این را قبول نکنند مشکلات خودشان را افزایش داده‌اند.

احمدی نژاد کاره ای نیست

وی در تبیین سیاستهای احمدی نژاد می گوید: پول پخش کردن بین مردم، بی‌اعتمادی به سرمایه‌گذاری خارجی، سهام عدالت، مسکن مهر همه‌ اینها دقیقاً ترجمه‌ این سیاست‌هاست. آقای احمدی‌نژاد کی بد شد؟ وقتی یک مقدار در مورد برخی وزرا ایستادگی کرد، هنوز به سیاست‌های دیگرش کسی ایراد نگرفته، شما ممکن است بگویید مجری اصلی را گذاشته‌اند احمدی‌نژاد که از داخل آن این همه گرفتاری برای مملکت به وجود بیاید، آن وقت چطور می‌خواهند این سیاست‌ها را ادامه بدهند. آن کسانی که آلترناتیو آقای احمدی‌نژاد هستند به مراتب در تمام سیاست‌هایشان متزلزل‌تر از آقای احمدی‌نژاد هستند.

وی معتقد است که احمدی‌نژاد در طول این چند سال کاره‌ای نبوده، دولتش کاره‌ای نبوده، احمدی‌نژاد در طول این چند سال برنامه نداشته، یک حلقه خاص سیاسی نداشته، نیروی اجرایی و کارشناسی نداشته، حتی سازمان بیرونی و حزب نداشته، جمعیت و گروه نداشته، هیچ چیز نداشته، احمدی‌نژاد را احمدی‌نژاد کرده‌اند و اگر احمدی‌نژاد شکست بخورد آنهایی که او را احمدی‌نژاد کرده‌اند باید جوابگو باشند. این سوال، سوال جدی در جامعه‌ ایران است، به همین دلیل است که من معتقد هستم که ‌اینها این یکی دوسال را به هیچ وجه با احمدی‌نژاد کل کل نمی‌کنند، بلکه تحملش می‌کنند البته سعی می‌کنند در طول سال‌های آینده او را تخریب کنند و کاری کنند که آن حالت قهرمانی‌اش هم در طول این مدت که در بین برخی اقشار باقی مانده از بین برود. خیلی راحت بگویم جریان انحرافی وجود ندارد، جریان انحرافی را خود این دوستان ایجاد کرده‌اند. دو سال دیگر خواهند گفت از اول هم می‌دانستیم که احمدی‌نژاد این‌طور است، این سناریو سناریوی شکست خورده است. آیا سناریوی شکست‌خورده به معنی این خواهد بود که روند را اصلاح خواهند کرد؟ من شواهد و قرائن این را نمی‌بینم که بخواهند اصلاح کنند، مگر اینکه افکار عمومی کشور آنچنان عمل کنند و مسائل دیگری که وجود دارد آنچنان باشد که نتوانند، نه اینکه نخواهند. در آینده نزدیک خیلی امکان بازگشت اصلاح‌طلبان را میسر نمی‌بینم اما اصلاح بعضی روند‌های اداره کشور به دست دیگران محقق می‌شود.

خاتمی در مورد علی مطهری می گوید: شما به حرف‌های آقای مطهری نگاه کنید، این گفتمان، گفتمان اصولگرایی نیست، یا حتی چهره‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، آن جریان یکدست بر اساس گفتمان… شکست خورده و در میان خود اصولگرایان هم شکست خورده است، گفتمان اگر آدم معتقد نداشته باشد فقط زور و پول داشته باشد به زودی تاریخ مصرفش تمام می‌شود.

وی در ادامه این گفت وگو می افزاید: تحلیلی که وجود دارد این است که می‌خواهند بگویند باعث و بانی همه مشکلات اصلاح‌طلب‌ها هستند. یک گفتمان جدید آورده‌اند مردم را آگاه کرده‌اند و به حقوق خودشان گسترش تفکر جمعی را داشتند که کار ما را مشکل کرد. سر سازگاری با اصلاحات ندارند، به خاطر آن سابقه‌ای که از اینها برای خودشان ترسیم کرده‌اند. تصور دوم هم این است که واقعاً اصلاح‌طلب‌ها به دنبال قدرت‌اند در صورتی که‌این طور نیست، همیشه اصلاح‌طلب‌ها چارچوب قانون اساسی را محترم دانسته‌اند با اینکه اشکال‌هایی هم داشته‌اند. بیشتر از این هم نمی‌شود، شاید الان کنار کشیدن این توهم را بر طرف کند.

اصلاح طلب ها ظرفیت بخشش دارند

خاتمی در ادامه گفت: اصلاح‌طلب‌ها نمی‌گویند یا ما یا هیچ کس، مثلاً در مورد مساله هسته‌ای بگوییم من هستم یا شما هستی، یا احمدی‌نژاد باشد یا افروغ هر کسی اگر بیاید کاری کند که خطر از سر ایران برداشته شود ما از او حمایت می‌کنیم، می‌خواهد آقای احمدی‌نژاد باشد یا هر کس دیگری چون موضوع این است که مساله هسته‌ای یک خطر جدی برای کشور شده و یک راه‌‌حل مشخصی هم دارد، ما صنعت هسته‌ای داشتیم و کشور هم از خطر جست، حالا هر کسی باشد مهم نیست، در مورد سیاست خارجی هرکسی یک کاری کند که عزت ما حفظ شود، خطر برطرف شود ما حمایت می‌کنیم، ما نمی‌گوییم همه امور باید یک‌شبه اصلاح شود هر قدمی که برداشته می‌شود اگر یک گوشه کار را اصلاح کند هم خوب است، اگر فردا قوه قضائیه بگوید اینها را آزاد کنید ما می‌گوییم کار خوبی کردید، نمی‌گوییم باید انتقام بگیریم باید معلوم شود و از این حرف‌ها. اصلاح‌طلب‌ها این ظرفیت را دارند که آنها را ببخشند به شرط آنکه آینده کشور اصلاح شود. ما از انتقام سودی نمی‌بریم، این مهم نیست، اینکه ما بیاییم بگوییم کاندیدای ما فلان کس است اصلاً لزومی ندارد آنها هم نیازی به حمایت ما احساس نمی‌کنند. اصلاً بحث اینها نیست هر کسی بیاید که مثلاً وضعیت ما را از منهای ۱۰۰ بکند منهای ۹۰ ما از او تشکر می‌کنیم ما از حاکمیت عقل و تدبیر و کارشناسان حمایت می‌کنیم، می‌خواهد در میان اصلاح‌طلب‌ها باشد یا در میان اصولگرایان، فرقی نمی‌کند و من فکر می‌کنم در درون حاکمیت آلترناتیو‌هایی غیر از اصلاح‌طلب‌ها وجود دارند که می‌توانند وضعیت را بهتر کنند اما متاسفانه آنها هم کنار زده شده‌اند.

وی افزود: آقای ناطق که مدعی اصلاح‌طلبی نیست، یا خود آقای ‌هاشمی، خیلی‌ها هستند من می‌توانم دیگران را هم مثال بزنم، اما این دو تا مثال بارز هستند. هیچ کس هم نمی‌تواند بگوید اینها مخالف نظام هستند یا مخالف ولایت فقیه هستند، اینها آلترناتیوهای قبل از اصلاح‌طلبی هستند.

عقلانیت حاکم شود

خاتمی با تاکید بر این این مساله که تابع اصلاح طلبی است می گوید: من این را می‌گویم که اگر عقلانیت در حاکمیت باشد این برای ما جریان اصلاح‌طلبی مهم‌تر از این است که چه کسی بیاید به عنوان رئیس‌جمهور آینده مطرح شود. اگر رئیس‌جمهوری که می‌آید برگردد به روند‌هایی که در سال‌های قبل بود، یک تعامل‌ها و قانون‌گرایی‌هایی بود، قواعد بازی نسبتاً تعریف‌شده بود، بعضی از این برگشت‌ها به لحاظ تاریخی عقبگرد است اما به لحاظ سیاسی یک گام به جلو است. این است که من می‌گویم در انتخابات آینده اگر مجلس را نداشته باشیم انتخابات آینده را هم نخواهیم داشت. انتخابات آینده بحث اجتماعی و سیاسی‌اش هنوز مشخص نیست. ما در زمان خودش تصمیم می‌گیریم که خودمان می‌توانیم شرکت کنیم یا اینکه از یکی از کسانی که در انتخابات هستند حمایت می‌کنیم. این را در زمان خودش تصمیم می‌گیریم، ما فکر خودمان را می‌دانیم. برنامه‌های خودمان را می‌دانیم. اگر در کانون دایره باشم خب برنامه‌های ما مشخص است، اگر در کانون نباشیم خب کانون بعد. کانون بعد. آن زمان هم ما راست را به دو قسمت تقسیم کردیم، راست عاقل و راست غیرعاقل. می‌گفتیم اگر مخیر باشیم بین این دو حتماً باید کاری کنیم که راست عاقل به میدان بیاید، این استراتژی به جای خودش باقی است، تکرار آن حرف من است که مهم نیست اصلاح‌طلب‌ها در راس باشند یا نه، مهم است که هر کس در مجلس هست عاقلانه رفتار کند.

اصلاح طلبان تحت فشار و تهدید

او در مورد وضعیت فعلی اصلاح طلبان می گوید: اصلاح‌طلب‌ها از طرف حاکمیت و قدرت به شدت تحت فشار هستند و خطرات این طوری تهدیدشان می‌کند. در جامعه‌ ایران اما محبوبیت و مقبولیت دارند. یک زمانی بحث بر این بود که اصلاح‌طلب‌ها سازمان‌های دوپا هستند، یک پا در قدرت و یک پا در جامعه دارند و آن پایی که در جامعه دارند بسیار ضعیف بود، الان اما آن پایی که در قدرت دارند بریده شده و در جامعه آن مقبولیت‌شان در بین نیروهای سیاسی داخلی و خارجی فوق‌العاده است، اما اگر بگوییم که ما کاری را می‌توانیم پیش ببریم لازمه آن ابزار قدرت است که ما نداریم. تحلیل من این است که سرمایه اجتماعی مهم‌ترین سرمایه یک جریان است و این هست. امروز را مقایسه می‌کنم با سال ۸۴؛ اصلاح‌طلب‌ها قدرتمند‌تر، منسجم‌تر و بابرنامه‌تر هستند.

خاتمی در مورد برنامه اصلاح طلبان ادامه داد: اصلاح‌طلب‌ها یک تجربه دودهه‌ای در اداره کشور داشته‌اند، شکست‌ها و پیروزی‌ها، فراز‌ها و نشیب‌ها همه اینها را داشته‌اند و بسیاری از اینها را در بوته آزمایش گذاشته‌اند؛ خیلی‌هایش موفق بوده و برخی موفق نبوده. در دوره آقای احمدی‌نژاد که همه اصلاح‌طلب‌ها خانه‌نشین شدند در جمع‌های کارشناسی که داشتند خیلی از امور پالایش شده است. امروز کافی است که فقط بگویید در امر کشاورزی چه برنامه‌ای دارید، کارشناس‌های کشاورزی که در جریان اصلاح‌طلبی هستند در عرض دو هفته یک برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت برای توسعه کشاورزی در اختیار می‌گذارند. این ظرفیت و پتانسیل کاملاً آماده است اما این نیست که‌ اینها را نوشته باشند بلکه ظرفیتی است که در چند هفته می‌تواند بالفعل شود. این مساله طبیعی است، در این شرایط امکان اینکه دو نفر آدم کنار هم بنشینند وجود ندارد، کاری هم ندارند. الان همین آقایان که در قدرت هستند می‌توانند به اصلاح‌طلب‌ها بگویند با این کارشناس‌هایی که دارید برنامه‌هایتان را ارائه دهید.

اصلاح‌طلبی یک اندیشه و فکر است

او می گوید: اصلاح‌طلبی یک اندیشه و فکر است. ما در داخل کشورمان با ضعف سازمان و تشکیلات روبه‌رو هستیم، نکته دوم اینکه خیلی از اصلاح‌طلب‌ها معتقد به کار خیابانی و میتینگ و اینها نیستند، حالا به هر دلیل، اما جایی ندارند. سوال اساسی این است که چرا اصلاح‌طلب‌ها از قدرت اجتماعی خودشان استفاده نمی‌کنند؛ می‌شود این را در یک فضای بازتر مطرح کرد. خیلی‌ها این را به عنوان ایراد و ضعف می‌دانند.

خاتمی در ادامه گفت: جریانی از محافظه‌کاران که الان حرف‌های اصلاح‌طلبی می‌زنند این آمادگی را ندارند که با جریان اصلی اصلاحات تعامل کنند. گفتمان اصلاحات در بحث‌ها و مصاحبه‌هایی که می‌شود وجود دارد. اما اینکه بخواهیم بگوییم به عنوان یک تشکیلات بیایید این کار را بکنید آن کار را بکنید نمی‌شود، جریان‌های اجتماعی زمان لازم دارد؛ اصلاح‌طلب‌ها هم بیکار نیستند. همین جریان انتخابات بی‌عملی و انفعال نیست اینها یک عمل بسیار بزرگ است. عدم شرکت، ظاهرش یک کار سلبی است اما در منطق سیاسی یک کار سیاسی است و مساله اصلی در ایران این است که با اصول اصلاح‌طلبی مطابق باشد؛ یعنی آرامش در عمل، فعالیت در چارچوب قانون، شما می‌توانید بگویید که مردم در انتخابات شرکت کنید و به این آدم رای دهید آدمی که ممکن است اصلاً در انتخابات نباشد، اما اینها کاری را که کمی با اصول منافات دارد کنار می‌گذارند.

امکان کار را از ما گرفته اند

او در مقایسه ایران و ترکیه می گوید: هیچ وقت در ترکیه وضعیت وضعیت فعلی نبود. حکومتی که افتخارش لائیسیته بود اسلامگرایان در آن آزاد بودند، شهردار می‌شوند، تحمل می‌کنند، انتخابات بر‌گزار می‌کنند اجازه می‌دهند بیایند رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر بشوند. اما فشار روی سازمان‌ها و تشکیلات ما آنچنان زیاد است که امکان کار را گرفته است.

خاتمی می افزاید در ترکیه وقتی حزب را منحل می کردند، بلافاصله یک حزب دیگر جایگزین شد. دو نفر را زندانی کردند، هم‌مسلک‌هایشان باز شروع کردند. من فکر می‌کنم وضعیت ما منحصر به‌فرد است. با یکی دو تا جا باید خودمان را مقایسه کنیم مثل برمه. اینها هم دارند اصلاح می‌کنند، من نمی‌خواهم چیزی را مقایسه کنم اما معتقدم با این امکانات و شرایط سیاسی که ما داریم اصلاح‌طلب‌ها خیلی خوب مانده‌اند و کار کرده‌اند و ادامه کارشان هم همین است.

————————————————–

مطلب بالا به صورت مستقیم از منبع و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، روز یک‌شنبه، 5 فوریه، به وقت واشینگتن، در یک گفت‌وگوی تلویزیونی اظهار داشت که اسراییل هنوز تصمیم نگرفته که درباره «نگرانی‌ها از برنامه اتمی ایران» چگونه واکنش نشان دهد.

آقای اوباما هم‌چنین گفت که به گمان او ایران «علاقه و قابلیت» حمله به خاک آمریکا را ندارد.

به گزارش سی‌ان‌ان، آقای اوباما در خصوص احتمال حمله نظامی اسراییل به ایران اعلام کرد: «فکر نمی‌کنم که اسراییل هنوز تصمیم گرفته باشد که چه باید بکند.»

آقای اوباما هم‌چنین در مورد اطلاع‌رسانی اسراییل به آمریکا پیش از حمله به ایران تنها اشاره کرد: «اولویت من امنیت آمریکا و اسراییل است.»

او گفت که اسراییل نیز مانند آمریکا معتقد است که ایران باید «از برنامه ساخت سلاح های هست‌ای خود دست بردارد.»

آقای اوباما در این گفتگو نیز مانند دفعات پیش که درباره ایران اظهار نظر می‌کرد گفت که «هدف» آمریکا این است که مناقشه بر سر برنامه هسته‌ای ایران «از روش های دیپلماتیک حل شود.»

او سپس مجدد بر این نکته تاکید کرد که «همه گزینه‌ها روی میز است.» اشاره رییس جمهوری آمریکا به این نکته بود که احتمال حمله نظامی به ایران نیز وجود دارد.

لازم به اشاره است آیت‌اله خامنه ای در نماز جمعه هفته پیش تهران گفت: «تهدید به جنگ به ضرر آمریکا است و خود جنگ، ده برابر آن برای این کشور ضرر دارد.»

هم‌چنین علی‌اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، هم روز یک‌شنبه تاکید کرد که کشورش برای «هرگونه رویارویی احتمالی» آماده می‌شود.

باراک اوباما هم‌چنین تاکید کرد که او نمی‌خواهد شاهد جنگ‌های بیش‌تری در منطقه نفت‌خیز خلیج پارس باشد. نکته‌ای که او در توضیحش گفت: «هر گونه تحرک نظامی دیگری در خلیج پارس مخرب است و تاثیر زیادی بر ما می‌گذارد.»

او در انتها اشاره کرد که آمریکا هر کاری می‌ کند تا از دست‌رسی ایران به سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری کند.

بیشتر بخوانید:

«مانور نیروی زمینی سپاه پاسداران در جنوب ایران»

«احتمال حمله اسراییل به ایران در بهار آینده»


 


خبر / رادیو کوچه

احمد توکلی، رییس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، گفته است که لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ خورشیدی که دولت این کشور برای بررسی و تصویب به مجلس ارایه کرده «از جهت نقض قوانین بودجه‌ریزی و عدم رعایت قوانین، حیرت‌آور است.»

به گزارش مهر، آقای توکلی گفته است که دولت محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی، طبق قانون برنامه پنجم و قانون اساسی این کشور باید درآمد‌ها و هزینه‌های خود را آشکار کرده و در سر جمع بودجه بیاورد اما از این کار خودداری کرده است.

به گفته آقای توکلی دولت آقای احمدی‌نژاد در لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ «خرج هایی می‌تراشد و درآمدهایی معرفی می‌کند که در سرجمع بودجه نیامده و باعث شده ارقام بودجه «غیر واقعی» باشد.

با این حال شمس‌الدین حسینی، وزیر اقتصاد و سخن‌گوی اقتصادی دولت از این لایحه دفاع کرده و آن را شفاف خوانده است.‌

رییس مرکز پژوهش‌های مجلس «برداشت از صندوق توسعه ملی برای هزینه‌های جاری دولت، نامشخص بودن ارقام مربوط به درآمدهای حاصله از افزایش قیمت حامل‌های انرژی، اجازه‌های متعدد برای انتشار اوراق مشارکت» را از جمله تخلفات دولت در لایحه بودجه کل کشور در سال ۱۳۹۱ خوانده است.

آقای توکلی گفته است اگر بودجه خیلی شفاف و منضبط و طبق قانون به مجلس ارایه می‌شد فرصت کافی برای بررسی و تصویب آن نیز وجود نداشت.

به گفته این نماینده مجلس ، با توجه به تاخیر دو ماهه دولت در ارایه لایحه بودجه‌ای که آن را «مجموعه‌ای درهم ریخته و ناقص خوانده» بررسی بودجه به بعد از عید نوروز موکول خواهد شد.

طبق آیین نامه داخلی مجلس، انتظار می‌رفت دولت جمهوری اسلامی لایحه بودجه را حداکثر تا ۱۵ آذرماه به مجلس تحویل دهد تا نمایندگان بتوانند در فرصت کافی، به بررسی آن بپردازند و نظرات خود را نیز در متن نهایی اعمال کنند.

علارغم هشدارهای مکرر نمایندگان مجلس، سرانجام محمود احمدی‌نژاد لایحه بودجه سال آینده این کشور را ۱۲ بهمن (۱ فوریه) با دو ماه تاخیر به مجلس برد.

این لایحه در حالی به مجلس ارایه شده است که بحران در بازار ارز و طلا در ایران با تصمیم شماری از کشورهای غربی در تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی به خصوص در زمینه جلوگیری از صادرات نفتی و تحریم بانک مرکزی با هدف کاهش در آمدهای ارزی این کشور هم‌راه بوده است.

اگرچه مقامات جمهوری اسلامی این تحریم‌ها را بی‌تاثیر دانسته‌اند و گاه حتا از آن‌ها به عنوان عواملی در تسریع روند خودکفایی استقبال کرده‌اند، اما در صورتی که دریافت‌های ارزی ایران دست‌خوش اختلال شود، اجرای لایحه بودجه نیز با دشواری‌هایی هم‌راه خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

«‌ارایه بودجه سال ۹۱ به مجلس شورای اسلامی»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته