آیت الله دستغیب، در نامه ای به آیت الله مومن از فقهای شورای نگهبان، وآیت الله مهدوی کنی، ریاست مجلس خبرگان و آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ضمن یادآوری خلاف شرع های صورت گرفته خصوصا پس از انتخابات خرداد ۸۸، این سه مسول حکومتی را متوجه وظایف شرعی وقانون خود کرده و از آنها عمل بر آنچه مرضی خدا و امام زمان (ع) است خواسته شده است.
وی می نویسد: به بنده می گویند چرا در مجلس خبرگان حاضر نمی شوی تا این مطالب خلاف شرع و قانون را تذکر دهی، اما باید پرسید آیا در این مملکت برای کسی که حق را بیان می کند و در پی رفع نواقص است امنیت می باشد؟ به بیت و مسجد و حوزه علمیه اینجانب حمله کردند و توسط افراد مجهول الحال در نماز جمعه ها اهانت ها صورت گرفته و می گیرد، آیا باز می توان گفت در این مملکت امنیت است، و شما می گویید جمهوری اسلامی است؟
آیت الله دستغیب در نامه ای به شورای نگهبان با برشمردن موارد نقض قانون اساسی نوشته است: مگر شورای نگهبانِ تصویب شده در قانون اساسی، نباید حافظ اجراء صحیح احکام اسلام و قانون اساسی باشد؟ پس پاسخ این سؤالها چیست؟ آیا بازداشتهایی که توسط نیروهای خودسر صورت میگیرد، موافق با شرع مقدّس و قانون جمهوری اسلامی است؟ آیا بدون محاکمه میتوان نسبت ارتداد، یا محارب، و یا جرم دیگری به شخص متّهم داد؟ آیا اعترافگیری در زندان با تهدید و ارعاب و بعضاً با چشم بسته و اینکه انگشت سبّابه را بر روی نوشتههای آماده زدن و به سوی دادگاه فرستادن، اسلامی است؟
وی ادامه داده است که: آیا بدون اجازه میتوان وارد منزل متّهمی شد که جرمش هنوز ثابت نشده و بعضاً اتّهامات وارده به او واهی و مشکوک است؟ آیا اینها اسلامی است؟ آیا در زندگی خصوص افراد وارد شدن و حتّی وسائل شخصی متّهم را بردن، از احکام اسلام است؟ آیا شنود مکالمات تلفنی افراد صحیح است؟ آیا حصر خانگی مؤمن متّقی جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام و المسلمین کروبی که بدون اثبات جرم بوده است، اسلامی میباشد؟
این مرجع تقلید افزوده است: در حوزه علمیه قم و حوزه علمیه نجف اشرف، امثال آیا ت عظام وحید خراسانی و صانعی و بیات زنجانی و صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی و سیستانی و دیگر بزرگان هستند، بدون ارعاب و تهدید از این بزرگان سؤال کنید که آیا این مطالب گفته شده مطابق احکام اسلام است؟ ایشان فقهائی هستند که بعضاً از اساتید مجتهدین خبرگان میباشند.
البته مخاطب اصلی این نامه شخص آیت الله مومن می باشد که حضرت آیت الله دستغیب با تعبیر یکی از فقهای محترم و منصف در جمهوری اسلامی، از ایشان نام برده است. حضرت آیت الله دستغیب در ابتدای این نامه با اشاره به آیه ۲۳ سوره احزاب می فرماید: اگر سؤال شود که آیا شما مخاطب این آیه هستید یا نه، چه جوابی خواهیم داد؟ مگر با خدای خود عهد و پیمان نبسته ایم که در راه خدا و صراط مستقیم که همان راه رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) و ائمه هدی(علیهم السلام)، است حرکت کنیم و ملتزم به حفظ احکام الهی شده و از حق دفاع کنیم؟
وی در ادامه با انتقاد از عدم استقلال قوای اجرایی در کشور ادامه داد: مگر قوه قضائیه مستقل نیست، پس چرا نیروهای امنیتی دخالت دارند و پرونده سازی می نمایند؟ مگر مجلس شورای اسلامی مستقل و در رأس امور نیست و باید ناظر بر امور باشد. امّا اگر استقلال داشت که هرگز آن همه تخلفات انتخاباتی در تاریخ (۸۸/۳/۲۲) صورت نمی گرفت.
این مرجع ایشان در ادامه با توجه به حوادث پس از انتخابات و حمله به بیت و مسجد قبا افزود: شما ملاحظه بفرمایید نیروهای سپاه، به منزل اینجانب حمله می کنند در حالیکه اهل بیت اینجانب در منزل هستند و از جایی خبر ندارند، آیا هجوم به زن و بچّه که نمی توانند از خود دفاع نمایند و وحشت زده از راهی دیگر بیرون می روند، شرعی است؟
متن کامل نامه که در سایت حدیث سرو منتشر شد به شرح زیر است:
بسمه تعالی
محضر مبارک آیات معظّم، جناب آقای مؤمن، جناب آقای مهدوی کنی، و جناب آقای هاشمی رفسنجانی! سلام علیکم.
قال اللّه تبارک و تعالی: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَاهَدُواْ اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّنْ یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبْدِیلا» (احزاب؛ آیه ۲۳)
اگر سؤال شود که «آیا شما مخاطب این آیه هستید یا نه» چه جوابی خواهیم داد؟ مگر با خدای خود عهد و پیمان نبستهایم که در راه خدا و صراط مستقیم که همان راه رسول اللّه -صلّی اللّه علیه و آله- و ائمه هدی -علیهم السلام- است، حرکت کنیم و ملتزم به حفظ احکام الهی شده، از حق دفاع کنیم؟
مگر فقهای بزرگوار مجلس خبرگان قانون اساسی، این قانون اساسی را مطابق با شرع مبین اسلام تدوین نکردند؟ آیا بر ما نیست که از آن دفاع کنیم؟ آیا امور مملکت بر طبق قانون اساسی جریان دارد؟
مگر قوّه قضائیه مستقل نیست؟ پس چرا نیروهای امنیتی دخالت دارند و پروندهسازی مینمایند؟ مگر مجلس شورای اسلامی مستقل و در رأس امور نیست و باید ناظر بر امور باشد؟ امّا اگر استقلال داشت که هرگز آن همه تخلّفات انتخاباتی در تاریخ (۲۲/۳/۸۸) صورت نمیگرفت. شما بگذارید آنها که اسناد صحیح در دست دارند بیایند و تخلّفات را بیان کنند، که متأسفانه غالباً در زندان به سر میبرند! مردم نظام اسلامی را دوست دارند اما مخالف دروغ و خیانت در امانت و کینه و حسد هستند.
مگر شورای نگهبانِ تصویب شده در قانون اساسی، نباید حافظ اجراء صحیح احکام اسلام و قانون اساسی باشد؟ پس پاسخ این سؤالها چیست؟ آیا بازداشتهایی که توسط نیروهای خودسر صورت میگیرد، موافق با شرع مقدّس و قانون جمهوری اسلامی است؟ آیا بدون محاکمه میتوان نسبت ارتداد، یا محارب، و یا جرم دیگری به شخص متّهم داد؟ آیا اعترافگیری در زندان با تهدید و ارعاب و بعضاً با چشم بسته و اینکه انگشت سبّابه را بر روی نوشتههای آماده زدن و به سوی دادگاه فرستادن، اسلامی است؟
آیا بدون اجازه میتوان وارد منزل متّهمی شد که جرمش هنوز ثابت نشده و بعضاً اتّهامات وارده به او واهی و مشکوک است؟ آیا اینها اسلامی است؟ آیا در زندگی خصوص افراد وارد شدن و حتّی وسائل شخصی متّهم را بردن، از احکام اسلام است؟ آیا شنود مکالمات تلفنی افراد صحیح است؟ آیا حصر خانگی مؤمن متّقی جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام و المسلمین کروبی که بدون اثبات جرم بوده است، اسلامی میباشد؟
در حوزه علمیه قم و حوزه علمیه نجف اشرف، امثال آیا ت عظام وحید خراسانی و صانعی و بیات زنجانی و صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی و سیستانی و دیگر بزرگان هستند، بدون ارعاب و تهدید از این بزرگان سؤال کنید که آیا این مطالب گفته شده مطابق احکام اسلام است؟ ایشان فقهائی هستند که بعضاً از اساتید مجتهدین خبرگان میباشند.
اینجانب از حضرت آیة اللّه مؤمن که یکی از فقهای محترم و منصف در جمهوری اسلامی است، سؤال میکنم که آیا آنچه به عنوان تخلّف از قانون اساسی و احکام شرع شمرده شد، مرضیّ حضرت حجة بن الحسن العسکری -علیه السلام- میباشد؟ شورای نگهبان حافظ چه چیز است؟ اگر فردای پس از مرگ و یا در همین زمان حضرت ولی عصر (ع) از شما سؤال کند: «به چه دلیل شرعی کسانی را که شهادتین میگویند و اکثراً از دوستان اهل بیت -علیهم السلام- هستند و مکرراً خواستهشان این است که در یک دادگاه صالح و واقعی و شرعی و علنی محاکمه شوند، زندانی کردهاید؟ آنها چه خلاف شرعی انجام دادهاند که باید زیر فشار تهمّتها و شکنجههای روحی و جسمی قرار بگیرند؟» چه جوابی داده میشود؟
جناب آقای مؤمن! اگر میفرمایید: «کاری از بنده ساخته نیست» پس مسؤولین و دوستانتان را متوجّه این خلاف شرعها کنید و اگر میگویید: «اینها خلاف شرع نیست» لابدّ برای سخنان خود توجیهاتی دارید؛ خوب آنها را به مردم بگویید تا به دنبال کسانی بروند که مصداق «رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَاهَدُواْ اللَّهَ عَلَیْهِ» هستند.
شما ملاحظه بفرمایید نیروهای سپاه به منزل اینجانب حمله میکنند در حالی که اهل بیت در منزل هستند و از جایی خبر ندارند؛ آیا هجوم به زن و بچّه که نمیتوانند از خود دفاع نمایند و وحشت زده از راهی دیگر بیرون میروند، شرعی است؟ نماینده ولیّ فقیه در سپاه به همراهی پایگاههای مقاومت بسیج و نیروهای لباس شخصی تحت امر خود -حدود ۲۰۰ نفر- به حوزه علمیه ابوصالح (عج) و مسجد قبا هجوم میآورند و خرابیهایی ایجاد میکنند (در دو مرحله و به فاصله یکسال) و عدّهای از مردم و طلاب که در مسجد بودند در برابر حمله مهاجمین از خود دفاع میکنند و از این ظلم به محکمه شکوائیه مینویسند؛ حقیر هم طی چندین نامه به ریاست قوّه قضائیه شکایت بردم و جریان را گزارش دادم که صحنههای هجوم نیروهای سپاه نیز موجود است؛ امّا در عوض رسیدگی به این شکایات، دادگاه ویژه روحانیت طلاب مظلوم را محکوم کرد و شورای حوزه علمیه قم نیز خدمات به آنها را قطع کرد و تا به حال برای دوازده نفر از طلاب حکم تبعید دادهاند؛ حتماً به عنوان محارب! در صورتی که مهاجمین مصداق محارب هستند. حال از شما سؤال میشود آیا این کارها مطابق شرع اسلام است؟
وظیفه طلاب رساندن احکام اسلام به مردم است؛ آیا اگر مدّاح اصل صد و دهم (ولایت فقیه) نبودند باید از مساجد و مدارس بیرون بروند؟ و از تمام امکانات محروم شوند؟ (که تا به حال دهها نفر از ایشان این وضع را پیدا کردهاند) یا اینکه برائت از اینجانب بجویند و یا با این شدّت به سر برند؟ خوب این مطالب اتفاق افتاده و کسی هم جوابگوی این اتفاقات نیست.
جناب آقای مؤمن! حقیر به دنبال مال دنیا و خدمات حوزه علمیه قم و هیأت حاکمه نیستم و صاحب حوزه را حضرت بقیة اللّه -روحی و ارواح العالمین له الفداء- میدانم و به خداوند شکایت میکنم، امّا حسب تکلیف بیان میکنم که نمیتوان این همه خلاف شرع را دید و ساکت بود.
جناب آقای مؤمن! به بنده میگویند: «چرا در مجلس خبرگان حاضر نمیشوی تا این مطالب خلاف شرع و قانون را تذکّر دهی؟»؛ امّا باید پرسید آیا در این مملکت برای کسی که حق را بیان میکند و در پی رفع نواقص است، امنیت می باشد؟ به بیت و مسجد و حوزه علمیه اینجانب حمله کردند و در نماز جمعهها توسط افراد مجهول الحال، اهانتها صورت گرفته و میگیرد، آیا باز میتوان گفت در این مملکت امنیت است؟ و شما میگویید «جمهوری اسلامی» است؟
در انتخابات ۸۸، معنی «جمهوری» برداشته شد و با این رفتارها «اسلامی» آن هم برداشته شد! چگونه میتوان گفت امور مملکت بر طبق شرع و قانون اساسی جریان دارد؟ این معنی به خوبی بر علماء و مراجع تقلید روشن است. اما متأسفانه حوزهها و دفاتر مراجع هم به شدّت در کنترل نیروهای امنیتی است؛ که آنها هم اگر مطلبی بگویند به همان بلا مبتلا میشوند که برای بنده حقیر رقم زدند. با این وضع چگونه میتوان امید داشت که حوزهها، مجتهدانی پرورش دهند که بتوانند بر سر ظالم فریاد بکشند و از احکام اسلام دفاع نمایند؟
و شما جناب آیة اللّه هاشمی رفسنجانی! آیا وضع موجود را تأیید میکنید؟ آیا شما نباید نسبت به خلاف شرعها اعتراض کنید؟ شما که فعلاً به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت هستید، آیا نباید این همه انحراف و خلاف واقع را گوشزد کنید؟ مضافاً با انحرافهای دیگر که در این چند سال اخیر صورت گرفته است که خوب میدانید. از جهات اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی، امور فرهنگی به خصوص دانشگاهها، آزادی مطبوعات و … آیا باید ساکت بود تا همه دستاوردها از بین برود؟
و شما جناب آیة اللّه مهدوی کنی! رئیس مجلس خبرگان! غالباً اعضاء به شما چشم دوختهاند که خلاف شرعها و خلاف واقعها را روشن کنید و خود را در پیشگاه امام زمان (ع) آبرومند گردانید. جناب آقای مهدوی کنی! انتخابات مجلس دهم در پیش است؛ امّا افرادی که بسیاری از مردم ایران آنها را میخواهند، بدون محاکمه در حصر و زندان هستند! مردم چه باید بکنند؟ اگر محاکمهای صورت میگرفت (البته در دادگاه صالح و علنی) مردم متقاعد میشدند که دادگاه صالح که ما ناظر آن بودیم چنین حکمی کرده است. حال اگر سؤال شود که «حکم شرعی در رأی دادن چیست» و شما بگویید: «بیایید به لیست مورد تأیید من رأی دهید»؛ آیا این است جواب مردم معترض؟
در پایان اینجانب به عنوان یکی از اعضای مجلس خبرگان خطاب به ملّت شریف ایران میگویم: «انحرافاتی که در این نامه ذکر شد، هیچکدام مورد رضای صاحب شرع و حضرت صاحب الزمان(ع) نیست و اسلام، دین رأفت و انصاف و دور از کینه و عقده و شخص پرستی است. اسلام دین ترقّی و تعالی فرد و جامعه در دنیا و آخرت است».
و السّلام
سید علیمحمّد دستغیب ۹۰/۱۱/۱۶
کیوان صمیمی که مدت هاست در زندان رجایی شهر از ناراحتی کبد رنج می برد با وجود تاکید پزشکان مبنی بر ضرورت اعزام فوری وی به بیمارستان مسئولان زندان رجایی شهر از انجام این کار ممانعت می کنند.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی و فعال ملی مذهبی که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود دو سال و نیم است که در حبس به سر می برد به اذعان هم بندیانش به لحاظ وضعیت جسمی از چند ماه پیش دچار مشکل کبد و بیماری های مشکوک دیگری شده است.
در حالی که پزشکانی که کیوان صمیمی را معالجه کرده اند تاکید بر اعزام وی به بیمارستان داشته اند و در این رابطه تایید دادستانی تهران نیز افزوده شده است تا کنون به دلایل نامعلوم مسئولان زندان رجایی شهر مانع از اعزام این فعال سیاسی دربند شده اند.
در مورد مشابه دیگری جعفر اقدامی نیز که دچار کمردرد حاد شده بود از اجرای دستور پزشکی مبنی بر معالجه در بیمارستان ممانعت به عمل آمد.
فرزندان صمیمی چندی پیش در نامه ای به رییس قوه قضاییه خواستار اعطای مرخصی به پدر زندانی و بیمار خود شده بودند.
کیوان صمیمی، روزنامه نگار زندانی، هشتم آذر ماه سال ۸۹ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. او تاکنون در طول مدت بازداشتش بارها دست به اعتصاب غذا زده است. او یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از مرخصی استفاده کرد، اما بعد از آن از هرگونه مرخصی محروم بوده است.
کیوان صمیمی، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است. او همچنین عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و دفاع از حق تحصیل را در پرونده کاری خود دارد . او از زندانیان سیاسی در دوران نظام شاهنشاهی بوده است.
صبح روز ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹، در راهپیماییِ اعتراضی مردم ایران، تعداد زیادی از مردم و کاربران اینترنت شاهد واقعه ای بودند که طی آن شهروندی معترض، با بالا رفتن از یک جرثقیل و بالابردن نمادهای اعتراضی و عکس هایی در دست تلاش کرد تا توجه افکار عمومی را به خود جلب کند. اما همان زمان توسط نیرو های امنیتی دستگیر و سپس و روانه ی زندان شد.
این شهروند معترض اکبر امینی نام داشت که بیش از شش ماه در بازداشت موقت به سر برده بود و در بندهای ۲۰۹ وزارت اطلاعات و ۳۵۰ دوران حبس خود را گذراند.
او این روزها از زندان آزاد شده است اما دوباره در یک نامه ی ای که به احمدی نژاد نوشته است وعده های او برای بهبود وضعیت معیشتی مردم ایران را «دروغ» خوانده است.
گفتگوی صفحه فیس بوکی بیست و پنج بهمن با اکبر امینی، شرحی است از درون جامعه معترض و شهروندان معمولی که برای تغییر وضعیت موجود شیوه های اعتراضی خودشان را بر می گزینند. اکبر امینی ناگفته های روز ۲۵ بهمن و تلاش ماموران برای پایین آوردن او از جرثقیل را شرح می دهد و در عین حال می گوید علی رغم همه ی فشارهایی که پس از آن بر من و خانواده ام رفته استِ چون این راه را آگاهانه انتخاب کرده ام پس اگر هزار بار دیگر هم زندانی شوم از هدفم کوتاه نخواهم آمد.
متن این گفتگو که توسط مسیح علی نژاد انجام شده به شرح زیر است:
آقای امینی وقتی بیانیه موسوی و کروبی برای حضور در راهپمایی اعتراضی ۲۵ بهمن سال گذشته در حمایت از سقوط دیکتاتوری مصر صادر شده بود خیلی ها فکر می کردند ممکن است کسی در این راهپیمایی شرکت نکند تا اینکه صبح اعلام شد یکی نفر به عنوان اعترض بالای یک جرثقیل (در حوالی خیابان مطهری) رفته بود که بعدها اعلام شد آن فرد شما بوده اید. من می خواهم بپرسم چرا چنین تصمیمی گرفته بودید؟
من خیلی زودتر از اینها تصمیم داشتم برای رساندن صدای اعتراضم کاری بکنم. یک بار در سال ۸۸ دستگیر شده بودم و چون بی عدالتی و ظلم ها را در زندان دیدم و از طرفی روز عاشورا کشته شدن عزیزان مان را دیده بودم، اما می دیدم هیچ کسی نیست که بیرون جوابگوی این ظلم ها باشد تصمیم داشتم صدای اعتراضی خود را به گوش به گوش مردم برسانم فکر کردم اگر روی زمین بنشینم خیلی زود دستگیر می شوم، برای همین فکر کردم باید بالای یک بلندی بروم تا از آنجا صدای خود را بلندتر به گوش همه برسانم.
آقای امینی آن زمان که شما بالای جرثقیل بودید همان زمان خبرهایی منتشر شد که گفتند این فرد معتاد است یا دارای مشکلات روانی است و بعد ماموران برای پایین آوردن شما خیلی تلاش کردند ممکن است خودتان توضیح دهید چه گذشت؟
اولین گروهی که آمدند بالای جرثقیل ماموران آتش نشانی بودند ولی من به آنها گفته بودم که من پایین نمی آیم و این بالا می مانم تا به دنیا اعلام کنم که چه ظلم ها و بی عدالتی هایی در ایران دارد اتفاق می افتد. من تا ظهر که آن بالا بودم چندین بار با عناوین مختلف می خواستند مرا پایین بیاورند نتوانستند. حتی یک بار با هلی کوپتر آمده بودند و یا با پلیس امینت با من تماس گرفتند و گفتند اگر پایین نیایید شما را با تک تیرانداز می اندازیم. من آن لحظه طنابی که داشتم را به گردن ام انداختم و گفتم اگر مرا بزنید با این طناب معلق در هوا می مانم و شما نمی توانید این قضیه را به این زودی ها جمع کنید. اما یکی از سرداران نیروی انتظامی آنجا گفت اگر پایین بیایید جان شما را تامین می کنیم ولی بر خلاف موازین حقوق بشر تمام خانواده ی مرا آوردند پای جرثقیل و من هنگامی که دیدم حال مادرم خیلی بد شد و او را دارند به بیمارستان انتقال می دهند، رضایت دادم که پایین بیایم و گفتم شما به خانواده ی من آسیب نرسانید بعد از اینکه سه بالابر را به من نزدیک کردند، موفق شدند که با ضرب و شتم مرا پایین بیاورند.
خب بعد از آن به کجا منتقل شدید و برخوردها و بازجویی ها به چه شکلی بود؟
آن لحظه ای که می خواستند مرا دستگیر کنند یکی از ماموران به من نزدیک شد ( در عکس هایی که منتشر شده هم این صحنه وجود دارد) و چون با دست هایم طاقه ی بالای جرثقیل را گرفته بودم تا موفق نشوند مرا پایین بیاورند، آن فرد با لگد محکم به شصت دستم زد که آن لحظه انگشتم آسیب شدیدی دید. شخصی که مامور آتش نشانی بود به جای آنکه به من آرامش بدهد و حافظ جان من باشد خیلی با ضرب و شتم شدید شروع کرد به کتک زدن من و فقط هنگامی که مردم شروع به شعار دادن کردند آنها از کتک زدن من دست برداشتند. زمانی هم که مرا به پشت بام همان ساختمان بردند، یک عده لباس شخصی با شعار مرگ بر منافق به من حمله کرذند. من به مسولان نیروی انتظامی گفتم شما به من دروغ گفتید که اگر پایین بیایم حافظ جان من خواهید بود ولی الان لباس شخصی ها دارند مرا کتک می زنند، آن لحظه ماموران مرا به زور از دست آنها نجات دادند و مرا با خودشان مرا بردند داخل یک اتفاقی برای مصاحبه همان جا بالای پشت بام.
من بعد از ۱۶ روز انفرادی وقتی وارد اوین شدم اکثرا می گفتند این چیزی که حکومت معرفی کرده بود و مرا به عنوان یک شخص معتاد و روانی معرفی کرده بود همه می گفتند چطور ممکن است یک فرد معتاد بر بالای بلندی برود چنین تعادل ایستادن داشته باشد. من هم ناراحت نشدم و می گفتم آینده خودش قضاوت خواهد کرد و خیلی هم خوشحال هستم که این هدف را دارم دنبال می کنم..
بعدها هم خبری منتشر شد مبنی بر اینکه برادر شما در یک شرایطی جان شان را از دست دادند شما خودتان آن زمان زندانی بودید خودتان توضیح می دهید اصل خبر چه بود؟
بله برادر کوچتر من در دو مرتبه قبلی که من دستگیر شده بودم ایشان هم با من دستگیر شده بود که هر بار با خواهش من آزاد شد. چون ما در یک دفتر کامپیوتری با هم کار می کردیم. هر بار مرا دستگیر می کردند او را هم می آوردند. پس از آنکه از انفرادی آزاد شدم اولین کسی که با او تماس گرفتم همین برادرم بود ایشان گفت وقتی فهمیده بود که برای من حکم اعدام را مطرح کرده بودند خیلی ناراحت بود و بارها آمده بود جلوی اوین و گفته بود اگر بلایی سر برادرم بیاید من راهش را ادامه می دهم. من فکر می کنم برای اینکه اینها بتوانند خانواده ی مرا در یک سکوت و انزوا قرار بدهند این فشار را بر روی برادر کوچکتر من آوردند و تا به حال هم پاسخ ندادند.
یعنی شما در مورد نحوه ی مرگ برادرتان شکایت کرده بودید؟
بله. خود پزشکی قانونی گفت ما پاسخ را برای کلانتری محل ارسال می کنیم. من وقتی از زندان آزاد شدم پیگیر شدم و از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند شما هیچ مصاحبه ای در مورد برادرتان انجام ندهید تا ما خودمان پیگیری کنیم و علت مرگ را پرس و جو کنیم و به شما اطلاع دهیم من به آنها گفتم شما خودتان بهتر می دانید که چگونه برادرم فوت کرده است. در آخر هم کلانتری محل به ما گفت این جوان بر اثر مصرف قرص های روان گردان فوت کرده است.
خوب در مورد شما هم همین را گفتند که مشکل روانی داشتید و قرص های روان گردان مصرف کردید و خب بعد هم که زندان رفتید هم بندهای شما دیدند که شما که بودید در مورد برادرتان هم که ظاهرا علت فوت را مصرف قرص های روان کردان اعلام کردند خودتان فکر می کنید چرا؟
این رژیم برای اینکه بخواهد به مقاصد خودش دست پیدا کند، و از طرفی می خواهد به آن عده از طرفداران خودش القا کند که معترضان یک عده افراد روانی، اراذل و اوباش هستند چنین حرف هایی می زنند. البته خود مردم دیدند همین کسانی که آنها را اراذل و اوباش می خوانند افراد فرهیخته ای بودند که من وقتی در بند ۳۵۰ اوین با آنها آشنا شدم واقعا مثل دانشگاه بود برایم و از آنها درس ها یاد گرفته ام. در مورد خودم همین مورد را گفته بودند که این شخص روانی بوده و مشکل اعتیاد داشته که بالای جرثقیل رفته است و در مورد برادرم هم عینا همین را گفتند و متاسفانه چون اینجا هیچ دادگاه عادلی نیست که بتوانیم در مورد مرگ مشکوک برادرم پیگیری کنیم سکوت کرده ایم. برادرم مثل همه جوان های ایرانی دیگر دیگر داشت زندگی خودش را می کرد اما مثل سهراب و ندا و امثال این عزیزان جان خودش را از دست و حتی به ما اجازه نمی دهند که بخواهیم وکیل بگیریم و از طریق قانونی عدالتخواهی بکنیم و ببینیم علت مرگ برادرم چه بوده..
برادر شما چند ساله بود و ...؟
برادرم ۲۹ ساله بود، ورزشکار بود مثل خودم. جالب هست وقتی در مورد من گفتند معتاد هست، فقط لبخند زدم که مردم در آینده خواهند دید که آنها چه القابی به ما می زنند. متاسفم که با چنین القابی جوان های ممکلت را به اینجا می رسانند.
بر خانواده ی شما چه گذشت وقتی این وضعیت را دیدند؟
خب آنها هم مثل من سکوت کردند و گذاشتند که در آینده جواب خودشان را بگیرند. خوب خودتان می دانید توی ایران ما جز سرکوب هیچ چیز دیگری شامل حالمان نمی شود. هر موقع خواستیم حرف بزنیم یا زندانی شدیم یا سرکوب مان کردند. خانواده هم دارند این روزها را تحمل می کنند، خیلی برایشان سخت است و اگر شکایتی هم داشته باشیم دست مان به جایی بند نیست. خود من از زمانی که از زندان بیرون آمدم چه ازنظر مشکلات مالی، خانوادگی، این مشکلاتی هست که بسیاری از زندانیان با آن مواجه می شوند، از نزدیک مشکلات را لمس می کنم. ولی همه امید داریم در یک فضای آزاد و آباد دادخواهی کنیم.
آقای امینی الان سالگرد ۲۵ بهمن نزدیک هستیم، همان روزی که شما بالای جرثقیل رفته بودید آیا به آن روزها برگردیم با توجه به این مشکلات باز هم این کار را می کردید؟
بله من بارها گفتم حتی روزی که مرا شکنجه می کردند من به بازجوها گفتم، این کارهایی که شما می کنید با فشار، بی عدالتی، با زندان و کشتن و سرکوب از بین نمی رود. ما هیچ وقت از اهداف مان کوتاه نمی آییم. ما این راه را آگاهانه انتخاب کردیم، اگر من هزار بار زندان بروم شکنجه بشوم باز هم این هدفی که آگاهانه انتخاب کرده ام را ادامه خواهم کرد تا بتوانم صدای خودم را به اول گوش ایرانیان و بعد به گوش همه ی مردم جهان برسانم.
آیا کماکان فکر می کنید ماندن تان در ایران مفید هست؟ به هیچ وجه فکر کردید که ایران را ترک بکنید؟
نه من به هیچ وجه به این فکر نمی کنم که ایران را ترک کنم. دوست دارم در کشور بمانم و صدای خودم را بیش از پیش به گوش مردم برسانم. اگر هر بار هم برای شغلم از ایران خارج شوم اما باز به ایران باز خواهم گشت چون توی ایران آرام هستم. بارها از ایران بیرون رفتم و سفر زیاد کردم اما در وطن خودم دوست دارم زندگی کنم و هیچ گاه ایران را با هیچ جای دنیا عوض نمی کنم.
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی سراسر کشور اعلام کرد: پیش بینی میشود به دلیل وضعیت بحرانی واحدهای تولیدی، تا پایان سال جاری ۲۰ درصد از کارگران قراردادی با ماهیت کار دائم از واحدهای تولیدی کشور اخراج شوند.
فتح الله بیات در گفتگو با ایلنا، از افزایش تعداد شکایتها به مراجع حل اختلاف خبر داد و گفت: با توجه به رای اخیر دیوان عدالت اداری در خصوص قند شاهرود، به کارگران قراردادی توصیه میکنیم در صورت اخراج از واحدهایی که ماهیت کارشان مستمر است با مراجعه به دیوان عدالت اداری از حقوق خود دفاع کنند.
بیات با بیان این که ۷۰ درصد از کارگران فعال در واحدهای تولیدی کارشان جنبه دائمی دارد ولی کارفرمایان با سوء استفاده از تبصره دو ماده هفت با آنها قرار داد موقت (با ذکر تاریخ فسخ) منعقد میکنند، اظهار داشت: از شرکای اجتماعی خواستاریم به منظور حمایت از کارگران در پیش نویس اصلاح قانون کار کارهای دائمی و موقت را از یکدیگر تفیکیک کنند.
رئیس اتحادیه کارگران پیمانی و قراردادی کشور در ادامه با اشاره به افزایش نرخ خط فقر در بین جامعه کارگری خواستار افزایش حمایتهای دولت از این گروه شد و گفت: به دلیل اجرای قانون هدفمندی یارانهها کارگران در تامین معیشت خود با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند.
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی با انتقاد از وضعیت اشتغال موجود، خاطر نشان کرد: وعده مسئولین دولتی برای ایجاد دو میلیون و ۵۰۰ هزار شغل در سال جاری محال بنظر میرسد.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با دختران مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار کردند.
به گزارش کلمه، در آستانه ی سالگرد شروع زندان خانگی میرحسین و رهنورد، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با دختران این همراهان جنبش سبز دیدار کردند.
در این دیدار خانواده های زندانیان سیاسی و دختران آقای موسوی و خانم رهنورد به تشریح وقایع رخ داده و مسایل مشترک پرداختند.
در این دیدار که در فضایی امید بخش و صمیمانه برگزار شد حاضران نسبت به پایان یافتن مسائل کشور ابراز امیدواری و بر صبر و استقامت تا رفع سختی ها تاکید کردند. این دیدار همچنین با دعا برای آزادی همه زندانیان سیاسی و تمجید از بردباری و مقاومت آنان و سایر خانواده های آسیب دیده همراه بود.
۲۵ بهمن ماه سال گذشته میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه ای مردم را به تجمعی در حمایت از جنبش مردمی مصر و تونس فراخواندند.
حضور گسترده مردم در حمایت از این بیانیه با خشم حاکمیت مواجه شد که تصور میکرد جنبش سبز وجود خارجی ندارد. پس از آن مقامات ارشد کشور دستور بازداشت خانگی این همراهان جنبش سبز را صادر کردند.
روز گذشته فرزندان موسوی و کروبی در نامهی مشترکی، از همه هموطنان مظلوم و رنج دیده و فداکار و از همه انسان های حق طلب و آزادی خواه و عدالت جو در جای جای جهان خواسته بودند که پژواک صدای حق خواهی آنها بوده و صدای شان را به گوش جهانیان برسانند که “زندانیان مظلوم و مقاوم ما و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را در سراسر
ایران آزاد کنید.”
در این نامه مشترک با اشاره به روند غیر قانونی و غیر انسانی زندان خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی و توجیهات حاکمیت در ادامه این حبس آمده بود: ما اعضای خانواده این عزیزان با صراحت و قطعیت می گوییم که آنها برخلاف خواست خود و برخلاف قانون یک سال است که در بازداشت به سر می برند و جز تعدادی تماس تلفنی و دیدار محدود، کوتاه و کنترل شده حق هرگونه ارتباطی با بیرون از آنها سلب شده است.
بیست و پنج سناتور کانادایی روز سهشنبه خواستار آزادی فوری ۲۵ زندانی در ایران از جمله سعید ملکپور، از ایرانیان ساکن کانادا، شدند که برای او حکم اعدام صادر شده است.
سناتور لیندا فروم که ابتکار این حرکت اعتراضی از اوست به روزنامه کانادایی «نشنال پست» گفت که «بازداشتها و اعدامهای غیرقانونی زندانیان سیاسی در ایران بهویژه بازداشت و اعدام شهروندان کانادایی پذیرفتنی نیست».
به گزارش رادیو فردا وی افزود: به عنوان عضوی از سنای کانادا نقض اسفناک حقوق بشر توسط رژیم ایران را محکوم میکنم و درخواست آزادی فوری زندانیانی که به طور غیرقانونی نگه داشته شدهاند را دارم؛ کانادا در این قضایا سکوت اختیار نخواهد کرد.
بنا بر این گزارش، هر یک از ۲۵ سناتور کانادایی در نطقهای جداگانه جزئیات پرونده یکی از ۲۵ ایرانی زندانی را تشریح کردهاند که سعید ملکپور نیز یکی از این زندانیان بود.
سعید ملکپور، شهروند ایرانی ۳۵ ساله که کارت اقامت دائم کانادا را دارد، برنامهنویس رایانهای است که حدود سه سال پیش، پس از ورود به ایران بازداشت و به «راهاندازی سایتهای پورنوگرافی» متهم شد.
سال گذشته دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، آقای ملکپور را به اعدام محکوم کرد، اما این حکم در دیوان عالی کشور به دلیل «نواقص پرونده» نقض و به دادگاه بازگردانده شد، اما حکم اعدام سعید ملکپور اخیرا در دیوان عالی کشور تایید شد.
فعالانی که برای آزادی سعید ملکپور تلاش میکنند میگویند که وی در زندانهای ایران با شوک الکتریکی و ضربههای کابل شکنجه شده است.
علیداد مافی نظام، عضو هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا، به روزنامه «نشنال پست» گفت که جامعه ایرانیان کانادا از این که فریادهای کمکشان هماینک شنیده شده و سناتورها موضع خود را در این مورد بیان کردهاند خوشحال هستند.
وی افزود که «هماینک چند تن از ساکنان کانادا در زندانهای ایران میپوسند و لازم است تا درخصوص این مسئله اطلاعرسانی شود».
به گفته آقای مافی نظام، ایرانیان ساکن کانادا به طور فزایندهای نسبت به این که در صورت سفر به ایران با اتهامهایی خودسرانه یا ساختگی روبهرو شوند به ترس افتادهاند.
روز شنبه چهار فوریه در اعتراض به حکم اعدام سعید ملکپور، با فراخوان مرکز بینالمللی حقوق بشر و با حمایت سازمان عفو بینالملل و جبهه متحد دانشجویی در کانادا تجمعی برگزار شد.
الکس نیو، دبیرکل سازمان عفو بینالملل کانادا، در تجمعی در برابر سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا، پایتخت کانادا، که در اعتراض به حکم اعدام سعید ملکپور برگزار شد، گفت ایران به ماشین کشتار تبدیل شده است و هر روز سه نفر در ایران اعدام میشوند.
پیش از این در دوم تیرماه سال ۱۳۸۲ یک خبرنگار ایرانیتبار کانادایی به نام زهرا کاظمی در حین عکسبرداری از تجمع خانوادههای زندانیان در مقابل زندان اوین بازداشت شد.
این روزنامهنگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بر اثر ضربات وارده در ۲۰ تیرماه در بیمارستان نظامی بقیةالله اعظم جان سپرد.
عمار ملکی
(پژوهشگر سیاستگذاری مقایسهای در دانشگاه تیلبرگ هلند )
در نهم ژانویه سال ۱۹۹۱ (دی ماه سال ۱۳۶۹)، پنج ماه پس از اشغال کویت توسط عراق، گزارشی در روزنامه نیویورک تایمز
منتشر شد که در آن داستان بدفهمی پیش آمده در ملاقات بین وزیر خارجه وقت عراق، طارق عزیز، و همتای آمریکایی اش، جمیز بیکر، را روایت میکرد. در آن جلسه وزیر خارجه آمریکا به طور صریح و شفاف می گوید که اگر عراق کویت را ترک نکند، آمریکا به حمله نظامی دست خواهد زد. جیمز بیکر این سخنان را با لحنی آرام و بدور از عصبانیت بیان میکند.
در آن جلسه در کنار وزیر خارجه عراق، برادر صدام نیز نشسته بود و ظاهرا او به جای توجه به آنچه جیمز بیکر میگوید، بیشتر به لحن وزیرخارجه آمریکا توجه کرده بود. در نتیجه، برادر صدام نظرش درباره جلسه را اینگونه به بغداد منتقل میکند که "آمریکایی ها حمله نخواهند کرد. آنها ضعیف هستند و آرام. آنها عصبانی به نظر نمی آیند و فقط حرف میزنند و اهل عمل نیستند". یک هفته پس از آن ملاقات آمریکا و متحدانش حمله گسترده ای را علیه عراق آغاز کردند و حکومت عراق را مجبور کردند تا از کویت خارج شود. (1).
این مثال ذکر شد تا که اهمیت تفاوتهای فرهنگی و لزوم شناخت آنها در روابط بین الملل، و مخصوصا در شرایط حساس که امکان بروز درگیری وجود دارد، مورد بررسی و تامل قرار گیرد. اینگونه بدفهمی در گفتگوهای دیپلماتیک میتواند پیامدهای فاجعه باری داشته باشد که کشور و ملتی را گرفتار مشکلات و مصائب فراوانی سازد.
ریشه این گونه بدفهمی و سوء برداشت چیست؟
یکی از شاخه های علوم اجتماعی، مطالعات میان فرهنگی است که به بررسی تفاوتهای میان فرهنگ ها و ارزشهای فرهنگی آنها میپردازد. دانستن تفاوتهای فرهنگی و پیامدهای آنها در عمل، در رشته های مختلف علوم انسانی (مدیریت، روانشناسی، بازاریابی، سیاست گذاری، روابط بین الملل و ...) کاربردهای مهمی دارد.
برای بازشناختن تفاوت میان فرهنگ ها، با استفاده از مطالعات کیفی (نظری) و کمی (آماری)، چندین شاخص (بُعد) فرهنگی مختلف معرفی شده است. به طور نمونه میتوان از شاخص فردگرایی/جمع گرایی، روحیه رقابت/روحیه همکاری، نامعلوم پرهیزی/نامعلوم پذیری، کوتاه مدت نگری /بلند مدت نگری، سنت گرایی /نوگرایی، اهمیت/عدم اهمیت سلسله مراتب و ... نام برد. هر یک از این شاخصها میتواند شامل چند زیر-مولفه تفاوت فرهنگی باشد. یکی از مهمترین شاخصهایی که در مطالعات میان فرهنگی بیشتر از بقیه به آن پرداخته شده است، شاخص فردگرایی- جمع گرایی است. این شاخص، ویژگیها و وجوه مهمی از تفاوتهای میان فرهنگی را در خود نهفته دارد که دانستن آنها برای مفاهمه درست میان دو فرهنگ ضروری است.
یکی از ویژگی های متمایز کننده فرهنگهای فردگرا و جمع گرا، میزان اهمیت "خود موضوع" در مقابل میزان اهمیت "زمینه موضوع" است.
بدین مفهوم که در فرهنگ های فردگرا، اصل محتوا/ متن/ سخن اهمیت دارد (فرهنگ محتوا-محور) درحالیکه اغلب در فرهنگهای جمع گرا، آنچه بیش از محتوا/متن/سخن اهمیت دارد، زمینه و حواشی پیرامون آن است که مفهوم و معنای سخن اصلی را تعیین میکند (فرهنگ زمینه-محور).
برای ملموس تر شدن این بحث، نمونه ای از رفتارهای متفاوت در فرهنگهای محتوا-محور و زمینه-محور را میتوان مورد توجه قرار داد. در فرهنگ ما ایرانیان، بعنوان یکی از فرهنگهای جمع گرا و زمینه-محور، "تعارف" یکی از رسومات شناخته شده رفتاری ماست. سخنانی که در "تعارف" گفته می شوند، فقط با توجه به "زمینه" آن است که معنای واقعی خود را می یابند و معنای لفظی سخنان به هیچ عنوان نمیتواند معنای واقعی یک تعارف را تعیین کند.
ما ایرانیان میدانیم که اگر در یک مهمانی برای خوردن غذا به ما "تعارف" شود، در آغاز این تعارف معنای واقعی دعوت به غذا را دارد اما اگر بعد از خوردن یک یا دو بشقاب، صاحبخانه باز هم به شما برای خوردن تعارف کند و حتی بگوید "اگر نخورید، ناراحت میشوم"، این تعارف دیگر فقط به معنای احترام گذاشتن به مهمان است و به هیچ عنوان معنای لفظی سخنان را نمیدهد. اما اگر شما یک مهمان خارجی - از کشورهای با فرهنگ فردگرا و محتوا-محور - داشته باشید، اینگونه تعارف ممکن است توسط مهمان تا خوردن آخرین لقمه غذای مانده بر روی سفره جدی گرفته شود.
از این رو بعید نیست حتی آن دوست غیرایرانی برای اینکه شما ناراحت نشوید، علیرغم میل خود و با سختی، تمامی غذای روی سفره را نوش جان کند (این اتفاق در واقعیت برای بسیاری از کسانی که به این تفاوت میان فرهنگی آگاه نیستند، پیش آمده است). برعکس این مساله نیز دقیقا صادق است و آن هنگامیست که یک میزبان با فرهنگ محتوا-محور، یکبار در ابتدای غذا به مهمان با فرهنگ زمینه-محور بگوید که "از خود به هر میزان که میخواهید پذیرایی کنید" و دیگر تعارف دوباره ای در طول غذا خوردن در کار نباشد. این تعارف نکردن، میتواند باعث شود که مهمان گرسنه بماند (و حتی ناراحت شود) چرا که آن سخن اولیه میزبان، بدون تعارفهای دوباره، معنای واقعی دعوت به خوردن بیشتر را نمیدهد.
بدفهمی میانفرهنگی در ارتباطات کلامی دیپلماتیک
حال اگر از مثال قبلی که تاثیر بدفهمی ناشی از تفاوتهای فرهنگی در ارتباطات عادی زندگی روزمره را نشان میداد فراتر رویم، میتوانیم به داستان اول این نوشته برگردیم تا پیامدهای بدفهمی و سوء برداشت در حوزه روابط دیپلماتیک، میان فرهنگهای محتوا-محور و زمینه-محور، را مورد بررسی دقیق تری قرار دهیم.
این روزها جدالهای لفظی بین ایران و کشورهای غربی بویژه آمریکا به وضعیت حساسی رسیده است. سخنانی که توسط مقامات طرفین گفته میشود، درصورتی که بدون توجه به تفاوت فرهنگی در شیوه گفتار و برداشت سخنان ایراد گردد، میتواند منجر به بدفهمی هر یک از طرفین و در نتیجه تبعات ناگواری شود.
مقامات ایرانی که ذهنیتشان با فرهنگ زمینه-محور مانوس است، گاه از روی عصبانیت سخنانی را بر زبان میرانند تا ناخرسندی خود را بواسطه آن سخنان نشان دهند بدون اینکه محتوای متن سخنانشان و پیامدهای دیپلماتیک آن سخنان را درنظر بگیرند. اینگونه سخنان توسط مقامات آمریکایی و دیگر کشورهای غربی که با فرهنگ محتوا-محور آشنایی و انس دارند، معمولا بدین گونه تفسیر و معنا میشود که به اصل سخنان بها داده و زمینه ابراز آن نادیده میگیرند. به طور نمونه واکنش اخیر مقامات جمهوری اسلامی درباره مساله تهدید غرب برای تحریم نفت ایران، با سخنان تند معاون رییس جمهوری ایران همراه بود که تهدید به بستن تنگه هرمز را مطرح کرد. این سخنان شاید از نگاه ناظران و کارشناسانی که خود با فرهنگ زمینه-محور آشنایی دارند، تهدیدی جدی تلقی نشود و آن را بیشتر ناشی از عصبانیت مقامات ایران از تهدید تحریم نفت (یعنی زمینه ابراز سخنان) بدانند. اما سخنان وی بلافاصله واکنش مقامات کشورهای غربی را در پی داشت چرا که آنها این سخنان را، فارغ از زمینه بروز آن، جدی تلقی کردند. اما از آنجا که در فرهنگ زمینه-محور الزاما سخنان معنای عینی خود را ندارند، گفته های معاون رییس جمهوری ایران، به فاصله یک هفته توسط وزیر دفاع ایران تکذیب شد و او اظهار داشت که "نگفتیم تنگه هرمز را میبندیم."
یکی دیگر از نمونه های برداشت متفاوت ناشی از اختلاف فرهنگ گفتاری بین مقامات ایران و آمریکا، مساله تحریم بانک مرکزی ایران در ماههای اخیر بوده است. مقامات آمریکایی در اواخر مهر ماه از امکان تحریم بانک مرکزی ایران جهت اعمال فشار بر جمهوری اسلامی در رسانه های رسمی سخن گفتند.
طرح تحریم بانک مرکزی در حالی که یک ماه بعد توسط کنگره آمریکا با تغییراتی به تصویب رسید، باز هم از سوی مقامات ایران یک "بلوف" خوانده شد و به جای توجه کردن به محتوای آن طرح، مقامات ایرانی به زمینه شکل گیری آن، یعنی اختلاف بین دولت و کنگره آمریکا، بیشتر بها دادند و مساله خطر تحریم بانک مرکزی توسط دولت آمریکا را جدی تلقی نکردند. تنها دو هفته بعد رییس جمهور آمریکا، قانون تحریم بانک مرکزی ایران را امضا کرد. در این مورد نیز عدم شناخت از اختلاف دو نگاه فرهنگی محتوا-محور و زمینه-محور باعث اشتباه تفسیر و پیش بینی مقامات ایرانی گردید.
ناآگاهی به تفاوتها، بیمبالاتی در گفتار و پیامدهای ناگوار
به هر حال سخنانی که مقامات یک کشور در سطح روابط بین الملل میگویند، اگر فقط بر مبنای ذهنیت فرهنگی مرسوم در آن کشور بیان شود و حساسیت های فرهنگی در شیوه تفسیر سخنان دیپلماتیک در کشورهای مخاطب لحاظ نگردد، میتواند پیامدهای ناخوشایندی را به همراه داشته باشد. سخنانی که در سالهای اخیر توسط رییس دولت جمهوری اسلامی درباره محو اسراییل زده شد، همواره به عنوان یک شاهد قابل استناد برای کشورهای غربی در خطرناک خواندن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی و موجه دانستن اعمال فشار بر ایران دانسته میشود. درحالی که برای ایرانیان و بسیاری از کارشناسانی که با فرهنگ زمینه-محور حاکم بر آن آشنایی دارند، محتوای این سخنان خیلی جدی تلقی نمیشود.
از طرف دیگر مسئولان جمهوری اسلامی در بسیاری موارد، از جمله مورد ذکر شده درباره تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت، سخنان مقامات کشورهای غربی و آمریکایی را بر مبنای شیوه ذهنی-فرهنگی خود تفسیر میکنند و محتوای کلام آنها را جدی نگرفته و به زمینه و بستر سخنان بیشتر بها میدهند و این مساله تاکنون باعث هزینه های بسیاری شده است. اگر این ناآگاهی به اختلافات فرهنگی در مکالمات و جدالهای لفظی دیپلماتیک مورد بازبینی قرار نگیرد، سخن گفتن و لفاظی درباره جنگ و درگیری نظامی میتواند با سوء برداشت و بدفهمی هر یک از طرفین، جرقه آغاز جنگی ویرانگر و فاجعه آمیز شود.
پانوشتها
.1Triandis, H.C. (2000). Culture and Conflict. International Journal of Psychology, 35 (2), 145- 152
۲. در این باره معمولا در متون مطالعات میان فرهنگی، از شاخص Low Context در برابر High Context استفاده میشود که در این مطلب به جای اولی از واژه "محتوا-محور" و به جای دومی از واژه "زمینه-محور" استفاده شده است.
منبع: وبسايت بیبیسی فارسی
دوست سبز
ارتش سوریه در پنجمین روز حمله به حمص، به گلوله باران این شهر شدت بخشیده است.
در جریان این حمله، ده ها تن از شهروندان سوریه کشته شده اند که بیش از هجده نفر از آنان کودکان خردسال هستند.
همچنین گزارش شده که مجروحان از بیم شکنجه شدن حاضر به مراجعه به بیمارستان های دولتی نیستند و در درمانگاه های خانگی تحت مداوا قرار می گیرند.
به گزارش بی بی سی، با وجود وعده بشار اسد در مورد خاتمه دادن به خشونت در این کشور، گلوله باران برخی از محله های حمص، با شدت بیشتری ادامه یافته و برخی گزارش ها حاکی از آن است که شبه نظامیان وابسته به حکومت نیز ظاهرا برای انجام عملیات ویژه به این شهر اعزام شده اند.
خبرنگار رادیوفردا نیز گزارش داده است که این «سنگینترین بمباران» تنها یک روز پس از آن در حال رخ دادن است که رئیس جمهور سوریه در دیدار با وزیر خارجه روسیه، سرگی لاوروف، قول داد که «ریشه خشونتها هر چه باشد» آنها را متوقف کند.
براساس این گزارش ها، آتشباری سنگین و پرتاب بی وقفه خمپاره به برخی نقاط مسکونی شهر بسیاری از ساختمان ها را با خاک یکسان کرده و تنها طی چند ساعت گذشته، ده ها نفر از ساکنان حمص در نتیجه عملیات ارتش، جان خود را از دست داده اند.
بهرغم ابراز علاقه بشار اسد به گفتوگو، شدت بمباران و حمله به شهر حمص در ۲۴ ساعت گذشته چنان بوده است که ساکنان این شهر در گفتوگو با روزنامه بریتانیایی گاردین هدف اسد را «نسلکشی» و «بمباران و گرسنگی دادن» به مردم برای به زانو درآوردن آنها توصیف کردهاند.
فعالان سیاسی سوری گفته اند که یکی از هدف های اصلی آتشباری نیروهای دولتی، محله بابا عمرو بوده است به نحوی که کمتر ساختمانی در این محله بدون آسیب مانده و آب و برق و ارتباط تلفنی ساکنان محله به کلی قطع شده و تنها راه اطلاع رسانی از وضعیت این شهر، استفاده از تلفن های ماهواره ای شخصی است.
به گفته آنان، علاوه بر گلوله تانک و خمپاره، نیروهای دولتی از موشک انداز هم برای سرکوب مخالفان استفاده می کنند.
گزارش های رسیده در روز چهارشنبه حاکی از آن است که گلوله باران شهر حمص از دوردست انجام می شود و به نظر نمی رسد که ارتش در نظر داشته باشد طی ساعات آینده، واحدهای پیاده و کماندویی را برای تهاجمی گسترده، به نقاط مسکونی اعزام کند.
احتمالا نگرانی فرماندهان نظامی این است که با توجه به خصومت ساکنان شهر با ارتش و مقاومت افراد ارتش آزاد سوریه، که اسلحه سبک مجهز هستند، تلفات سنگینی را به نیروهای دولتی وارد کند.
در روزهای اخیر این نگرانی وجود داشته است که ممکن است حکومت سوریه به منظور سرکوب نهایی معترضان در حمص و ارعاب سایر مخالفان، با اعزام واحدهای پیاده و جستجوی خانه به خانه، به کشتار وسیع مردم این شهر دست بزند.
در عین حال، خبرگزاری فرانسه به نقل از گروه ناظران حقوق بشر سوریه گفته است که افراد موسوم به "شبیحه" یا اوباش که شبه نظامیان مسلح طرفدار حکومت هستند، طی ساعات شب به تعدادی از خانه های حمص حمله کردند.
به گزارش رویترز، افراد لباس شخصی، که گفته می شود تحت فرماندهی یکی از نزدیکان بشار اسد قرار دارند، در عملیات خود طی ساعات شب گذشته، دست کم بیست عضو پنج خانواده، از جمله زنان و کودکان این خانواده ها را به قتل رساندند.
همچنین، گزارش شده است که نیروهای ارتش گلوله باران چند محله دیگر حمص را نیز شدت داده اند و به نظر می رسد که هدف از آن، جلوگیری از گریختن مردم باشد.
در مورد شمار تلفات حملات ارتش سوریه به حمص طی پنج روز گذشته اطلاعات دقیقی در دست نیست اما گروه های مدافع حقوق بشر گفته اند که آمار تلفات به چند صد نفر می رسد.
عملیات ارتش سوریه در حالی ادامه دارد که به گفته سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه که روز گذشته با رئیس جمهوری سوریه ملاقات کرد، بشار اسد گفته است که معاون خود را مامور تماس با مخالفان و گفتگو به منظور یافتن راه حلی سیاسی برای پایان دادن به خشونت کرده است.
آقای لاوروف در میان استقبالی که از سوی طرفداران بشار اسد سازمان یافته بود وارد دمشق شد و در دیدار با رئیس جمهوری سوریه، ظاهرا بر حمایت دولت خود از "اصلاحات" اعلام شده اسد تاکید نهاد.
در حالیکه عملیات ارتش سوریه علیه معترضان با شدت ادامه دارد، اکثر کشورهای جهان سخنان بشار اسد و اظهارات آقای لاوروف را مغایر واقعیات شرایط سوریه توصیف کرده و خواستار توقف فوری خشونت دولت علیه اعتراضات مسالمت آمیز شده اند.
آقای لاوروف همچنین از اقدام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در اخراج سفرای بشار اسد که روز گذشته صورت گرفت انتقاد کرده است و با دفاع از موضع روسیه در قبال بحران سوریه و مخالفت با پیشنهاد کناره گیری بشار اسد، گفت که هرگونه راه حلی برای بحران این کشور باید "مورد قبول همه مردم سوریه باشد."
هفته گذشته روسیه و چین برای بار دوم با یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت خشونتها و با هدف توقف خونریزی در این کشور مخالفت کردند، اقدامی که بازتابی گسترده و «محکومیت جهانی» این دو کشور را به دنبال داشت.
اما رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه با محکوم کردن اقدامات خشونت آمیز حکومت سوریه و تصمیم روسیه و چین در وتوی قطعنامه شورای امنیت، گفته است که به زودی طرح جدیدی را برای پایان دادن به بحران سیاسی سوریه اعلام خواهد کرد.
بزرگترین شرکت کشتیرانی جهان اعلام کرد به دلیل تحریم ها علیه ایران اعلام کرد که عقد قرارداد جدید برای نقل و انتقال نفت ایران را متوقف کرده است.
تلویزیون بی بی سی فارسی دقایقی پیش گزارش کرد که شرکت دانمارکی مرسک از دو هفته پیش عقد قرارداد جدید برای نقل و انتقال محموله های نفتی ایران را متوقف کرده است.
براساس این گزارش این شرکت که بزرگترین شرکت کشتیرانی جهان است اعلام کرد که خودداری از نقل و انتقال محموله های نفتی ایران شامل قرارداهای گذشته نمی شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر