-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 03/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



برای «آگاهی»، دوران طلایی – ۱

 

مقدمه

 

در سال ۱۲۸۵، وقتی در قانون اساسی نوشته شده معمم، متفکر، شاه و مردم عادی دارای حقوق یکسان شدند، دو قشر بیش از همه رنجیدند؛ یکی معممان بودند و دیگری درباریان که خود را هم شان مردم عادی نمی‌دانستند. معممان با بهانه‌هایی نظیر بی‌ناموس شدن مردم در حق تحصیل نسوان (!) یا عدم مراعات مواضع شرعی در برخی مفاد قانونی، بین مشروطه و مشروعه تشکیک کردند و بهانه‌ای به دست اطرافیان دربار و به ویژه «شاه» دادند تا یک سال بعد از شروع کار مجلس و قانون گذاری در کشور، بار دیگر زور جای خود را به منطق و گفتگو بدهد. جالب اینجاست که در پائیز ۱۲۸۶ وقتی چادرهایی در مخالفت مجلس، روبروی آن علم شده بود و مخالفان عملا سنگربندی کرده بودند، در یک چادر معممان به ارشاد مردم می‌پرداختند و تفاوت‌های مشروعه و مشروطه را نمایان می‌کردند و در چادر کناری، فراشان دولت که زوربگیران و اوباش بودند، مست و هوشیار در حال تقسیم پول‌های مسروقه بودند که در طی روز از عابران اخاذی کرده بودند. نظامیان نیز گوش به فرمان فرماندهان خود، فقط نظاره‌گر بودند. والبته دربار نیز به تلگراف‌خانه ها دستور می‌داد تا تلگراف به شهرستان‌ها ارسال نشود و یا سیم‌های تلگراف را قطع می‌کردند (بخوانید فیلتر شدن و قطع اینترنت و تلفن!).

 

کشمکش بین روشنفکران و معممان و درباریان، جامعه را به جایی کشاند که «رهایی از آگاهی» سرلوحه‌ی آن شد. سال ها بعد، از پول بادآورده‌ی ذخایر ملی و علی الخصوص نفت، جامعه به تدریج پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کرد ولی خیلی به آرمان های دلیرمردان مشروطه نزدیک نشد. وقتی که دولت فقط کمی فضای اجتماعی را از محدودیت بیرون آورد، ولع رسیدن به «آگاهی» منجر به خیزش مجدد شد. این بار نیز معممین به تدریج خود را وارد این فضا کردند و در سال ۱۳۵۷، آنچه که می‌دانید اتفاق افتاد. حال که روشن‌فکران و معممین، یکی از مهمترین طرفین دعوا یعنی دربار را از میدان دور می‌دید، شروع به حل اختلاف بین خود شدند و برای سهم بیشتر گریبان یکدیگر را گرفتند. اگر یک اتفاق، نه تنها مسیر تاریخ ایران، بلکه کل خاورمیانه را از سال ۱۳۵۷ تا کنون دگرگون کرده باشد، از نظر من آن اتفاق «اشغال لانه ی جاسوسی» یا «سفارت آمریکا» بود. از جنگ ایران و عراق تا همین اتفاقات اخیر درکشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه، همگی منشاءی جز آن حادثه که به تعبیر خمینی «انقلاب دوم» بود، نداشت و ندارد. چنانچه خواهم نوشت، این حرکت، یعنی اشغال سفارت خانه‌ها تا پیش از اشغال سفارت آمریکا، یکی دو بار دیگر امتحان شده بود و جواب مثبتی هم گرفته شده بود، اما این بار به دلیل اینکه معممین قصد داشتند تا ابد روشنفکران را حذف کنند، موضوع به چیز دیگری عوض شد که الان شاهد آن هستیم، نظامی که نه جمهوری است، نه اسلامی و نه ایرانی.

 

اما ظاهرا این آخر ماجرا نیست و نخواهد بود. تحرکات دو سال اخیر کشور و به ویژه چند ماه اخیر، به صورت جالبی تکرار تاریخ است. کماکان در قرن بیست و یکم و در عصر ارتباطات که با فقط چند کلیک و فشردن چند دکمه، می توان سخنرانی و نقطه نظرات هر شخصی را از ۳۰ سال گذشته، با چشم و گوش خود دید و شنید، عده‌ای شنیده‌ها و دیده‌های‌مان را تفسیر و گاه منحرف می‌کنند. دانستن آنچه که گذشته، چشمان ما را بر آنچه که خواهد آمد، بیشتر باز خواهد کرد. بنابراین تصمیم گرفتم تا خوانده‌های خود را از یکی از معروف‌ترین دوران که یکی دو سالی است با نام دوران طلایی از آن یاد می‌شود، با شما به اشتراک بگذارم. تلاش خواهم کرد که تفسیری بر آنها نکنم (اگرچه گاهی امکان ناپذیر است). فقط به عنوان یک بازگو کننده، به دنبال همان شعار «آگاهی تا رهایی» هستم.

 

این مقدمه را به این دلیل نوشتم که اعلام کنم، نه تاریخ می‌دانم و نه تاریخ نویسم و نه قصد دارم چهره یا چهره‌هایی را تخریب، تنبیه و یا مورد قضاوت قرار دهم که خود را در هیچ یک از این موارد، صالح نمی‌دانم. فقط آنچه که می‌خوانم را خلاصه و جمع شده برای شما بازگو می‌کنم. هدفم از نوشتن این مطالب نیز صرفا آگاهی است و لاغیر. نمی‌دانم تا چه زمانی نیز قادر به نوشتن این مجموعه خواهم بود، اما امیدوارم بتوانم آن را آنقدر ادامه دهم که حوادث یکی دو سال اول انقلاب بازگو شود.

 

 


 


حامیان بشار اسد تظاهرات می‌کنند

 

 

در حالیکه اخبار حاکی از ناآرامی‌ها در سوریه و در منطقه درعا است و مخالفان دولت سوریه دست به تظاهرات زده‌اند، صفحات فیس بوک بخشی از سوری‌ها  از حمایت  از رئیس جمهوری این کشور «بشار الاسد» و تظاهرات میلونی در حمایت از وی حکایت می‌کند. این راهپیمایی به مدت سه روز و از ۳۱ ماه مارس در تمام خیابان‌های سوریه برگزار خواهد شد. در صفحه فیس‌بوکی که به همین مناسبت ساخته‌شده آمده‌است: «من افتخار می‌کنم که در کشورم سفارت اسرائیل وجود ندارد. من افتخار می‌کنم که رئیس جمهور کشور من علیه نیروهای امریکایی است. من افتخار می‌کنم که کشور من در خصوص مسائل  اسرائیل با کشورهای اروپایی همکاری نمی‌کند. من افتخار می‌کنم که رئیس کشورم آزاد است و جایگاهش مستقل است.»

کامنت‌های دیگر در این صفحه خواهان حمایت مردم سوریه از ریس جمهور کشور خود است. در یکی از کامنت‌ها آمده‌است: «نه قبل و نه بعد از تو کسی نمی‌تواند جای تو را بگیرد.»

یکی دیگر از سوری‌ها در فیس‌بوک خود نوشته: «معک معک الی الابد یا بشار الاسد/ با توایم با توایم تا ابد ای بشار اسد»

یکی دیگر از سوری‌ها در حمایت از رئیس جمهور خود نوشته: «در این لحظات حساس تاریخی کشور خود سوریه  باید نشان دهیم که با کشور خود و سرزمین خود عهد بسته‌ایم. با روح و خون باید جان‌مان را فدای  رهبر خود کنیم.»

شواهد نشان از این دارد که  شکاف میان طرفداران دولت سوریه و مخالفان، آینده سیاسی این کشور را دچار بحران‌های جدی سازد. بااین حال باید منتظر عکس العمل دولت سوریه درروزهای آینده بود.

 

 

 


 


جهاد اقتصادی یا جحاد اقتثادی

سالی نو و پیام جدید از رهبری، اما چیزی که در این بین عیان است غلط املائی رسانه هاست، چون احتمالا با این وضع اقتصادی منظور رهبری جحاد اقتثادی بوده، که برای معنی آن میتوانید به لغتنامه دهخدا مراجعه کنید.


اقتصاد بیمار ایران این روزها دچار وقایع و تصمیم گیری های ناگواری ست و هر روز نیز سخن از طرح تحول جدیدی است.

یکی از مشکلات بنیادی ساختار اقتصادی ایران عدم وجود آمار، مستندات و شاخص‌های به روز است که همیشه برای پیش‌بینی و تصمیم‌گیری با آن دست به گریبان بوده و خواهد بود.

بامطالعه دقیق بر روی اقتصاد کلان و خرد و ارزیابی شاخص‌ها می توان دارویی برای این اقتصاد بیمار احیاء کرد، اگر به روند عملکرد شاخص های زیر در سال‌های گذشته تاملی کنیم درمی‌یابیم که تا امروز هیچ اندیشه و اقدامی جهت بهبود آن صورت نگرفته است.

جمعیت و اشتغال و بهره وری

رشد و تولید و سرانه درآمدی

قیمت و تورم

درآمدهای داخلی و خارجی

مخارج حکومت

صادرات و واردات

سرمایه‌گذاری و بورس

ذخایر و بدهی‌های ارزی

بازار سکه و ارز

در یک مثال مقایسه‌ای


 می توان به قیمت سکه در فروردین ۸۹ و اسفند ماه ۸۹ اشاره کرد.

فرایند رشد اقتصادی باید همگام با حکومت و مردم پیش رود تا دموکراسی اقتصادی حاصل گردد دیگر دوره دیکتاتوری اقتصادی نیست که حکومت برای بنگاه ها و واحدهای اقتصادی تصمیم گیری کند، بی رغبتی شهروندان از خرید کالاهای داخلی و تضعیف صنایع داخلی از گم شدن در اقتصاد گیج ایران است.

گویا رهبری از شوک های اقتصادی در ایران خبر ندارد، شوک اول سال های ۶۴ تا ۶۷ در دوران جنگ و سقوط قیمت نفت و کاهش درآمد ارزی از ۲۲ میلیارد دلار به ۸ میلیار دلار یعنی حدود ۳/۱ کاهش، شوک دوم ۱۰ سال بعد در دوره ی سازندگی رخ داد که قیمت نفت و درآمدهای ارزی دچار افت شدید شد و حال نیز قرائن و شواهد شوک سوم اقتصادی را به احتمال وقوع می‌داند و این در حالی است که شرایط علاوه بر مشکل کمبود ارز و بلوکه شدن اندوخته‌های خارجی کشور معضل تحریم و ممنوعیت فروش کالا را نیز دامن گیر این اقتصاد فلج شده است.

هم اکنون نیز در این اقتصاد بیمار با هدفمند کردن یارانه ها بدون در نظر گرفتن زیر ساخت های مناسب و اصلاح ساختاری بخش‌های اقتصادی منجر به ورشکستگی و تعطیلی چندین بنگاه و تعاونی و واحدهای تولیدی شده و باعث بیکاری چندین هزار نفر در شب سال نو.

آیا منظور از جهاد اقتصادی این شوک ها و این رویدادها است؟ پس اهداف برنامه ۵ ساله و سند چشم انداز و اصل ۴۴ و ... به چه معنا است؟ آیا افزایش مالیات و عوارض خاص که در سال ۸۹ با فشارهای فراوان دولت به تصویب رسید کافی نبوده است؟

باید اعتراف کنیم اقتصاد بیمار ایران دیگر مهار شدنی نیست و افسار آن با ایجاد بحران‌های داخلی و فشار بر مردم گسیخته شده است.

آقای خامنه‌ای دیگر بعد از گذشته سی و اندی سال دیر است برای فکر تحول اقتصادی، به دنبال دارویی تلخ برای درمان ایران باشید.


 


مراسم چهلم محمد مختاری

 

 

روز جمعه ۵ فروردین ماه، چهلم محمد مختاری دانشجویی است که در تظاهرات روز بیست و پنجم بهمن ماه در تهران به ضرب گلوله در پیشانی‌اش به جان سپرد. دوستان محمد این روزها در فیس بوک از همه می‌خواهند که روز جمعه ساعت سه بعدازظهر در قطعه ۲۴۹ ردیف ۸۳ قبر شماره شش، جمع شده و یاد او را گرامی بدارند. 

پیش تر نیز گروهی از دوستان برادر وی دست گلی جلوی در خانه محمد فرستاده بودند. در کالیفرنیا امریکا نیز دانشجویان ایرانی با برگزاری مراسمی برای محمد مختاری در حضور برادر وی ، یاد او را گرامی داشتند . در این مراسم برادر محمد ، قطعه زیبایی در رثای غم از دست دادن برادر خود خواند  و از همه کسانی که او و خانواده اش را در این اندوه بزرگ یاری رساندند  تشکر کرد.مجید در صفحه فیس بوک خود خطاب به محمد می‌نویسد:«مگر نمی‌دانستی که با سکوتت گردبادی از خس و خاشاک درست خواهد شد که کرکس‌های پیر را در خود خفه خواهد کرد ؟»

محمد مختاری بیست و دو ساله دانشجوی معدن دانشگاه آزاد بود که در صفحه فیس بوک خود در روز بیست و پنجم بهمن نوشته‌بود:« خدا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته‌ام»

پدر محمد مختاری  در مصاحبه با سایت  روز  گفت:«تیر به پیشانی محمد خورده و بیرون نیامده بود؛ یعنی توی سرش گیر کرده بود. دقیقا به پیشانی، همان وسط خورده بود. بعد از شستن پیکر محمد، صورتش را باز کردیم و جای گلوله را بوسیدم ».

 


 

 

 

 

 


 


شورای نگهبان و هماهنگی راه سبز؛ بفرما یه لقمه بزن!

از آنجا که طی اعتراضات سوریه شعار «نه حزب الله نه ایران» داده شده و احتمالاً بزودی معلوم می‌شود که به همین مناسبت یک پیروزی وحشتناک نصیب ما گردیده است خودمان خبر نداریم لذا شورای نگهبان راه سبز که هنوز در مخفیگاه است و هیچکدام‌شان قرار نیست اسم داشته باشند ولی خدائیش حمزه پسر خوبی است طبق روال سفره باز شد و سر و کله‌اش پیدا شد و طی اطلاعیه‌ای که به امضاء هیچکس نرسید از ملت قهرمان ایران خواست تا ضمن کنترل احساسات خود جهت هماهنگی با تمام انقلابهای جهان به مفاد این اطلاعیه بشرح زیر توجه کنند:



   ۱. شورای نگهبان و هماهنگی راه سبز همچنان از اینکه ده‌ها کشور به تبعیت از ایشان دست به انقلاب زده تا الآن هفت هشت ده‌تا دیکتاتور را سر و ته کرده‌اند خوشحال است و بر تداوم خود در مخفیگاه تأکید می‌ورزد.

   ۲. بر این اساس قرار شد سایت کلمه وابسته به عمه‌ی من بزودی خبر سرنگونی دیکتاتور جیبوتی را هم اعلام و هفته‌ی بعد همان خبر را تکذیب بکند. بدیهی است تلویزیون رسا بعنوان ماله نقش موثری در تولید افتخار از این کار داشته و دارد و اصلاً قرار است که کلاً همینجوری هی نقش موثر داشته باشد.

   ۳. به همین مناسبت این شورا از ملت ایران می‌خواهد تا پس فردا طبق روال از امام حسین تا آزادی حاضر گردیده افتخار دیگری را برای شورا رقم بزنند . چنانچه ما گفتیم و هیچکی نیامد تلویزیون رسا که دوتا مجری دارد که هر وقت حرف می‌زنند آدم یکجوریش می‌شود افتخار دارد تا به پاس این همراهی از همه تشکر بنماید.

   ۴. در راستای بند فوق شفاف سازی می‌گردد که اعضاء شورای نگهبان و هماهنگی از کل تهران فقط همین امام حسین تا آزادی را بلدند ولی هر کدام‌شان یکی یک عکس هم دم میدان آزادی دارند. نه ببخشید، اتوبان همت را هم بلدند ولی حسب جلسات متعدد معلوم شد که اتوبان همت همینجوریش هر روز تظاهرات ماشین‌ها است و ملت قهرمان بهتر است بروند یکجای دیگر که ما بلدیم.

   ۵. ما هنوز خودمان هم نمی‌دانیم هدف از اینکه ملت قهرمان صبح بروند خیابان کتک بخورند شب برگردند خانه چی است چه بسا که خیلی هم فکر کردیم ولی دروغ چرا به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم برای همین گفتیم فعلاً مردم بروند کتک بخورند تا ما بعداً به یک هدفی برسیم. اینجوری ما را نگاه نکنید، ما فقط شورای هماهنگی راه سبز هستیم نکند انتظار دارید طرح و برنامه هم داشته باشیم؟

   ۶. لطفاً از تولید هرگونه شعار و حرف و بحث و مصاحبه بدون هماهنگی ما خودداری کنید چون شاکی می‌شویم. علی الحساب از موسوی خبری نیست و ما بطور کوبنده هفت‌تیرکش شده‌ایم .هر وقت خبری شد ما خودمان در سایت کلمه آنرا اعلام و سپس تکذیب نموده و تلویزیون رسا ماله می‌کشد.

   ۷. تا همین‌جایش را برای‌مان نوشتند بقیه‌اش را زنگ زدیم برایمان بیاورند تلفن رفت روی انسرینگ. احتمالاً ما را پیچانده باشند که ما طی اطلاعیه‌های بعدی در این زمینه شفاف سازی و تکذیب و بعد ماله می‌کشیم.

 

توضیح: نیم ساعت پیش حسین طائب بما پول داد که این مطلب را بنویسیم ما هم پول نداشتیم عرق بخریم گرفتیم نوشتیم. خب به من چه؟ شما که می‌دانید ما فقط برای عشق و حال آمده‌ایم اینجا هزار دفعه هم خودتان به همه گفته‌اید، می‌خواستی پول عرق ما را تو بدهی برای تو بنویسیم!


 


الیزابت تیلور درگذشت

 

 

بازیگر سرشناس سینمای هالیود امریکا، برنده دو جایزه اسکار در سال‌های هزار و نهصد شصت برای بازی  نقش اول زن در فیلم باتر فیلد هشت و چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد در سال هزار و نهصد و شصت و شش، صبح امروز در کالیفرنیای امریکا بر اثر بیماری سرطان درگذشت. الیزابت تایلور در سن ۶۵ سالگی در پی ابتلا به یک سرطان بدخیم راهی بیمارستان و تحت سخت‌ترین عمل‌های جراحی قرار گرفت و بهبودی نسبی یافت. وی با وجود مشکلات فراوان جسمی، قوه ی طنز و شوخی و اعتماد به نفس‌اش او تا آخرین دقایق حیاتش با وی بود.


الیزابت تیلور هشت بار ازدواج کرد و حاصل ازدواج‌های او سه فرزند بود. او در فیلم‌های کلاسیک سینمای امریکا، غول، گربه روی  شیروانی داغ، باترفیلد، چه کسی از ویرجینا وولف می‌ترسد، پدر عروس و..بازی کرد و یکی از سرشناس‌ترین و ماندگارترین بازیگران دنیا لقب گرفت. 

 

الیزابت تیلور بازیگر انگلیسی در لندن (۱۹۳۲) چشم به جهان گشود او از زمانی که توانست راه برود به آموختن باله پرداخت و در سه سالگی به همراه دیگر همکلاسی هایش به اجرای برنامه در جلو خانواده سلطنتی پرداخت.

در ۱۹۳۹ به آمریکا بازگشت و در لس آنجلس ساکن شد و پدرش در هتل بورلی هیلز یک گالری هنری تاسیس کرد چهره الیزابت ده ساله خیلی زود مورد توجه گروه‌های فیلم سازی واقع شد و با بازی در فیلم «اینجا هر دقیقه کسی متولد می شود ۱۹۴۲» وارد سینما شد. در همان سال قراردادی ۱۸ ساله با استودیوی متروگلدوین مایر امضا کرد که او را ملزم کرد تا اوایل دهه ۶۰ فقط به بازی در فیلم های این شرکت بپردازد. وی در طول دهه ۴۰ از حد یک دختر بچه فراتر رفت و به صورت یکی از ستاره های این شرکت و هالیوود در آمد و در دهه های بعد به یکی از مشهورترین و پرسروصداترین ستاره های زن سینمای جهان بدل شد.

او در سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج به ایران سفر کرد و از شهرهایی چون مشهد، تهران، اصفهان و شیراز دیدار کرد و در مراسم نخستین پرواز بین تهران- لندن بهمراه اردشیر زاهدی شرکت کرد. عکس‌های او در شیراز و در مشهد با چادر نماز  که توسط فیروز زاهدی عکاسی شده‌اند مشهور است 

 

 


 


اردیبهشت ۸۹: ماه فرزاد و یاران

روز کارگر و روز معلم آمدند و رفتند، بدون آن‌که اتفاق قابل ذکری رخ دهد. اما آن‌چه بی‌شک اردیبهشت ۸۹ را در ذهن بسیاری جاودانه خواهد کرد، اعدام فرزاد کمانگر و ۴ تن دیگر از زندانیان سیاسی است که به شکل ناگهانی اعدام شدند.


اعدام این پنج زندانی سیاسی موجب اعتراض بسیاری از یرانیان خارج از کشور و تجمع آنان در مقابل سفارت‌های جمهوری‌اسلامی در نقاط مختلف دنیا شد. تجمعاتی که در بسیاری از موارد به خشونت کشیده شد و با دخالت نیروهای پلیس همراه شد.


همین اعدام‌ها نیز موجب آن شد که با دعوت احزاب سیاسی کرد، کردستان اعتصابی سراسری برگزار کند که بنا به گفته بسیاری از ناظران، از نمونه‌های موفق در این زمینه بود.


در همین حال، موسوی و کروبی نیز، در سخنانی، این اعدام‌ها را محکوم کردند. سخنان کروبی که خواستار پایان «تواب‌سازی» در زندان‌ها شده بود و گفته‌‌های موسوی مبنی بر شکنجه زندانیان، باعث شد که غلام‌حسین الهام، عضو سابق حقو‌دان شورای نگهبان، موسوی را «محارب» اعلام کند.


از طرف دیگر، جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان تهران نیز، در سخنانی از محاکمه قریب‌الوقوع موسوی و کروبی خبر داده بود.  در همان زمان اخباری نیز از بازداشت یا برکناری احمد یزدان‌فر، سرتیم محافظان میرحسین موسوی منتشر شد.


در همین حال، اردیبهشت گذشته، پس از بازداشت و سپس انتشار اعترافات عبدالمالک ریگی، ناگهان اعلام شد که برادر وی عبدالحمید، اعدام شده است. بسیاری از ناظران دلیل اعدام وی را، تلاش برای اخذ اعترافات بیشتر از عبدالمالک ریگی دانسته بودند.


همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان اوین، در اعتراض به شرایط خود در زندان، دست به اعتصاب غذا زدند.


در بعد بین‌المللی، شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر و تنها بانوی ایرانی برنده جایزه صلح نوبل، موفق به دریافت «جایزه بین امللی دموکراسی» شد و این جایزه را به جعفر پناهی و محمد نوری زاد تقدیم کرد.


همچنین مادر سه کوهنورد آمیکایی، با حضور در ایران، موفق شدند پس از ماه‌ها باف رزندان خود ملاقات کنند. این ملاقات‌ها البته در آن زمان منجر به آزادی آنان نشد.


همچنین «کلوتید ریس»، شهروند ۲۵ ساله فرانسوی، با پرداخت جریمه ۲۵۸ هزار دلاری توسط سفارت فرانسه، که دادگاه تجدیدنظر برای وی معین کرده بود، از ایران خارج شد. این خروج اما در نتیجه معاوضه وی با مجید کاکاوند، که با حکم اینترپل در بازداشت فرانسوی‌ها بود، انجام شد.


 


محکومیت حصر موسوی و کروبی توسط یاسر خمینی

آن‌گونه که محمدتقی کروبی در یادداشتی نوشته است، سیدیاسر خمینی، با حضور در منزل علی کروبی، ضمن «دل‌جویی» از وی، حصر کروبی و موسوی و همسران آن‌ها را محکوم کرده و «با اشاره به خدمات  این دو عزیز به کشور و جایگاه آنان نزد امام خمینی» از آن‌ها تجلیل کرده است


آن‌گونه که فرزند کروبی اعلام کرده است، برادر کوچک‌تر سیدحسن خمینی از عدم دیدار فرزندان کروبی با پدر خود گله کرده است.


کروبی نوشته است:«فرزند امام در سخنانی از جایگاه پدر در نزد امام، خدمات وی به کشور و انقلاب و نیز تلاش‌های ارزشمند ایشان در جهت حفظ آرمان‌های شهدا و اصول انقلاب سخن گفتند و به زیبایی از وی تجلیل کردند.»


سیدیاسر خمینی، که فرزند دوم سیداحمد خمینی است، همچنین حصر موسوی و کروبی را «غیرقابل قبول» دانست، و با اشاره به وضعیت امروز کشور، اظهار امیدواری کرد:« در سال ۱۳۹۰ شاهد روند حاکمیت قانون و بهره گیری از تعقل و تفکر در برخورد با مردم، فعالان سیاسی و نیز قدمای انقلاب باشیم.»

 


 


هر روز با یک زندانی: حشمت‌الله طبرزدی

حشمت‌الله طبرزدی،دبیرکل جبهه دموکراتیک یاران در تاریخ هفتم دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. وی تنها یک روز پس از اعتراضات روز عاشورا در تهران، با هجوم نیروهای امنیتی به منزل‌اش بازداشت شد.


طبرزدی پیش از این نیز سابقه چندین بار سابقه بازداشت را داشت. بلندترین زما نبازداشت وی، مربوط به زندان پس از اعتراضات روز ۱۸ تیر ۷۸ است که در آن به نه سال زندان و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود.


وی پس از جدایی از دفتر تحکیم در دهه شصت، از هواداران جدی جمهوری اسلامی و از جمله علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی بود و برای اولین بار از عنوان «امام خامنه‌ای» استفاده کرد و مروج طرح مرجعیت خامنه‌ای بود. اما در دوران هاشمی به منتقد وی تبدیل شد و در دوران پس از دوم خرداد نیز به یکی از منتقدان جدی خامنه‌ای بدل گشت .


طبرزدی مدیر مسوول نشریات «پیام دانشجو»، «ندای دانشجو»، «هویت خویش» و «گزارش روز» بود که تمامی آن‌ها پس از مدتی توقیف شدند.


پس از بازداشت طبرزدی در دی ماه سال ۸۸ ، تا حدود دو ماه، هیچ خبری درباره وی منتشر نشد و او هیچ تماسی با خانواده خود نداشت. در اولین تماس‌ها نیز، اعلام کرده بود که  تنها در دادگاهی به دفاع از خود در برابر اتهامات وارده خواهد پرداخت که علنی و با حضور هیات منصفه برگزار شود. همان زمان، اخباری نیز از شکنجه وی در زندان منتشر شده بود.


چندی بعد وکیل وی نیز اعلام کرد که بازجویی‌های طبرزدی، همراه با «فشار، ضرب و شتم و توهین‌های مکرر و غیرقابل بیان» انجام گرفته و آن‌ها را «کاملا غیرقانونی» توصیف کرد.


طبرزدی در دادگاه با اتهام‌های «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور»، «توهین به رهبری و ریاست جمهوری» و «اخلال در نظم عمومی» روبه‌رو شد و با اعتراض خود وی و وکلای پرونده، اتهامتی چون  «توهین به آیت‌الله خمینی» و «توهین به مقدسات» از پرونده‌ی وی حذف شد.


حشمت‌الله طبرزدی، از زمان بازداشت تاکنون، از هگونه مرخصی محروم مانده است. گرچه در تابستان گذشته، وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای آزادی وی تعیید شد، اما وزارت اطلاعات مانع از آزادی او شد.


گرچه در پاییز گذشته، اعلام شد که حکم طبرزدی از سوی دادگاه صادر و وی به ۹ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده، اما پس از چندی اعلام شد که پرونده وی به دلیل پاره‌ای از اشکالات به شعبه مذکور بازگشته است.


طبرزدی در این مدت، همراه با دیگر زندانیان، دست به انتشار نامه و بیانیه‌های مختلفی زده است که از جمله مهم‌ترین آنان می‌توان به نامه او به دبیرکل سازمان ملل و شکایت وی از مسوولان جمهوری‌اسلامی اشاره کرد. 


 


چرا ديدن فيلم هنري «جدايي نادر از سيمين» را به فيلم مبتذل «اخراجي‌ها ۳» ترجيح دادم

ديروز با دوستي رفته بودم سينما براي ديدن فيلم جدايي نادر از سيمين. در سينما ۲ صف جدا گانه خريد بليط براي فيلم اخراجي‌ها و جدايي نادر از سيمين بود. نكته‌اي كه برای‌ام قابل توجه آمد، عده‌اي بود كه براي تماشاي اخراجي‌ها به همراه دوست دختر خودشان به سينما آمده بودند.‏


برای‌ام جالب بود بفهمم اين افراد چرا براي ديدن فيلمي پول مي‌دهند كه اصلا در واقع براي تمسخر همين عقايد اين‌ها ساخته شده. و آيا واقعا مي‌دانند با اين كارشان غير مستقيم دارند به حكومت در زمينه سركوب مخالفان، نبود آزادي بيان، كشتار مردم و ... كمك مي‌كنند؟ آيا مي‌دانند با ديدن فيلم آقاي ده‌نمكي كه زماني چماق‌داري بيش نبود و خيلي از خانواده‌ها ايشان را مقصر مرگ فرزندانشان می‌دانند، در واقع مهر تاييد مي‌زنند بر گذشته اين فرد؟ آيا مي‌دانند اين كار بي‌حرمتي به خون ندا، سهراب، محمد و ... است و باز مبادرت به اين‌كار مي‌ورزند؟


جوابي كه در نهايت به آن دست يافتم اين بود: اين‌ها اصلا به اين مسایل فكر نمي‌كنند. لحظه‌اي شادي و لودگي را به هر قيمتي مي‌پذيرند. و يا اين‌كه به ديدن فيلمي می‌روند كه خنده‌دار باشد و توجه حاضرين را جلب كند، تا ته سالن ايشان با خيال راحت بتوانند به معاشقه بپردازند.‏


واقعا چه آورده‌اند بر سر اين ملت تاسف بر انگيز است.‏


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته