
ندای سبز آزادی: جنبش سبز آذربایجان در اطلاعیهای از حضور مردم در تجمع روز 10 اسفند تشکر کرد و از آنها دعوت نمود تا در تجمع روز 17 اسفند شرکت کنند.
متن کامل این اطلاعیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:
جنبش سبز آذربایجان ضمن تشکر از حضور آذربایجانی های عزیز در تجمع روز 10 اسفند، از آنها دعوت می کند با در نظر گرفتن توصیه های ذیل در تجمع روز 17 اسفند شرکت نمایند
مکان راه پيمايي مسير فلکه ي دانشگاه و چهار راه آبرسان مي باشد. مسير هاي اعلام شده در فضاي مجازي احيانا از طرف عوامل حکومت در جهت جلوگيري از شکل گيري تجمع گسترده صورت مي گيرد.
براي امنيت راهپيمايي حتما به صورت گروهي: خانوادگي و گروه دوستان حضور بيابد. و در صورت دستگيري دوستان و اعضاي خانواده تا سر حد امکان تلاش کنيد در همان لحظه زمينه آزاديشان فراهم شود.
مسير راه پيماي "پياده رو "هاي فلکه دانشگاه و چهار راه آبرسان مي باشد.
در مراحل اول راه پيمايي از دادن شعار اجتناب شود .بعد از شکل گيري تجمع فقط شعار هايي در رفع حصر رهبران داده شود.
اطلاع رساني شود، در صورتي که امکان حضور در پياده رو براي برخي ها فراهم نيست با ايجاد ترافيک ماشيني و زدن بوق ممتد در مسير خيابان آبرسان و فلکه ي دانشگاه به طرح اعتراض ها کمک شود.
زمان و مکان تجمع: ساعت 17 روز سه شنبه ، 17 اسفند - چهارراه آبرسان
در پایان در راستای شعار "هر شهروند،یک رسانه سبز" از تمامی دوستان و همراهان سبزمان تقاضا داریم به طرق و روشهای ممکن نسبت به اطلاع رسانی و دعوت دوستان خود نسبت به شرکت در این تجمع اقدام نمایند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح یکشنبه در دیدار با اعضای شورای مرکزی خانه کشاورز، اجرای سیاستهای کلان، حرکت در مسیر برنامهها و پرهیز از تصمیمات بدون کارشناسی را از مهمترین عوامل در حل مسائل و مشکلات بخش کشاورزی کشور عنوان کرد.
به گزارش آفتاب، آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به طرح هدفمندی یارانهها، حمایت وسیع از بخش کشاورزی را اجتنابناپذیر عنوان کرد و افزود: عدم سرمایهگذاری مناسب در این بخش میتواند به آن صدمه بزند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به افزایش قیمت نفت و همچنین عطش بازار جهانی برای خرید انرژی، تأکید کرد: در این شرایط فرصت مناسبی است که با آیندهنگری که توصیهای دینی است با سرمایهگذاری در بخشهای مولد، مشکلات را کاهش و زمینه را برای افزایش تولید فراهم کنیم.
وی با اشاره به ضرورت اجرای طرح هدفمندی یارانهها برای اقتصاد کشور، تأکید کرد: اگر در مرحله اجرا برای برخی بخشها که نقش اصلی و مولد در اقتصاد کشور دارند، فکر اساسی نشود هدف اصلی آن که شکوفایی اقتصاد است محقق نخواهد شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به پرسش حاضران در مورد حوادث منطقه، گفت: سراسر جهان اسلام و جهان سوم در معرض تندبادهای جدی است و مردم نشان دادند سبکهای حکومتی که در این مناطق رایج است دیگر جواب نمیدهد.
وی افزود: در جهان امروز دیگر امکانپذیر نیست که با ارعاب و تهدید حکومت کرد و این حرکتها که امروز مشاهده میکنیم معلول هوشیاری و بیداری مردم است و این نیز خود معلول انفجار اطلاعات و گسترش ابزارهای اطلاعرسانی است.
هاشمی در پاسخ به سؤال دیگری، با اشاره به شرایط فعلی کشور، پرهیز از تنش و افزایش اختلافات را چارهساز عنوان کرد و گفت: به همین دلیل باید برای حفظ مصالح و منافع نظام، وحدت و انسجام کشور را تقویت و از منافع شخصی خود صرفنظر کنیم.
در ابتدای این دیدار، عیسی کلانتری دبیرکل خانه کشاورز و همچنین تعدادی از اعضای شورای مرکزی هر کدام به اختصار مطالبی را درخصوص وضعیت این بخش بیان کردند. افزایش هزینههای تولید در بخش کشاورزی با توجه به اجرای طرح هدفمندی یارانهها، عدم حمایت لازم از بخش کشاورزی، کاهش قدرت خرید مردم و همچنین خروج نخبگان از این بخش از مهمترین عوامل تهدیدکننده حوزه کشاورزی بود که حاضران بر آن تأکید کردند.
رييس قوه قضاييه، مجلس خبرگان رهبري را از ارکان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران دانست و اظهار كرد: اجلاس مجلس خبرگان رهبري که بر اساس آييننامه هر سال دوبار تشکيل ميشود بسيار مهم و ارزشمند است و علماي مورد اعتماد بلاد نسبت به همه مسائل و مشکلات کشور در چارچوب آييننامه اتخاذ تصميم ميكنند.
به گزارش ایسنا، صادق آملي لاريجاني طي سخناني در جلسه روز يكشنبه مسئولان عالي قضايي با تشريح جايگاه مجلس خبرگان رهبري در قانون اساسي و آييننامه داخلي اين مجلس، شان و جايگاه آن را بالاتر از تعابير برخي رسانهها دانست و تصريح كرد: مجلس خبرگان رهبري با توجه به مفاد اصول هفتم و هشتم و يکصد و يازدهم قانون اساسي داراي وظايف و اختيارات خاصي از جمله تشخيص وجود صفات ضروري در رهبري و بقاي آن است ولي تعبير «نظارت بر رهبري» در قانون اساسي وجود ندارد.
وي با تقبيح جريان رسانهيي خارجي که در روزهاي اخير جوسازيهايي نسبت به اجلاسيه مجلس خبرگان و انتخابات دروني آن مطرح ميکنند و مطالبي را که خواسته خودشان است، در قالب اخبار بيان ميکنند، ادامه داد: اجلاس خبرگان رهبري بر اساس آييننامه داخلي بايد هر سال دو بار تشکيل شود و علماي بلاد که افرادي عالم و متدين و آگاه به امور سياسي و اوضاع کشور هستند، گردهم آمده و موضوعات کلان را بررسي کنند. مساله انتخابات داخلي مجلس خبرگان هم يک امر طبيعي است و هيات رئيسه هر دو سال يکبار انتخاب ميشوند. ما دائما اين انتخابات را داشتهايم و هيچ مساله خاصي هم وجود ندارد.
آملي لاريجاني يادآور شد: خبرگان رهبري وقتي گرد هم ميآيند نسبت به مسائل و مشکلات کشور بحثهاي زيادي مطرح ميکنند و طبعا نسبت به اوضاع کشور، جهتگيريهاي خاصي هم دارند ولي چيزي که ميتوان به آن عنايت کرد اين است که اين بزرگان تابع جوسازيهاي رسانهيي نيستند و به آنچه که مصلحت جامعه و نظام تشخيص دهند، عمل ميکنند.
وي وظايف خبرگان رهبري را بسيار سنگين برشمرد و افزود: مجلس خبرگان رهبري به همين مقدار که در قانون اساسي مطرح است، وظيفه بسيار سنگيني بر عهده دارد و به همين جهت در اجلاسيههاي مختلف نسبت به مسائل متعدد کشور بحث و بررسي ميکند و گزارش آن را در پايان به عرض رهبري ميرسانند.
ندای سبز آزادی: در اعتراض به ادامه بازداشت و بی خبری از وضعیت و سرنوشت راهبران جنبش سبز، تشکل «جنبش سبز مردم لرستان» نیز، ضمن محکوم کردن به اسارت گرفتن میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسران آنها و با هشدار به حاکمیت نسبت به "خطر نادیده گرفتن آتش زیر خاکستر خشم قوم لر"، ادامه بازداشت دو شخصیت لر از راهبران جنبش یعنی مهدی کروبی و زهرا رهنورد را غیر قابل تحمل دانست.
به گزارش جرس، در پی نشست و هم اندیشی گروه کثیری از ایثارگران، فرهنگیان و طبقات مختلف مردم استان لرستان در حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی وهمسران آنها، بیانیه ای روز یکشنبه پانزدهم اسفند ماه صادر شد که متن آن به این شرح است:
"تاریخ پر افتخار ایران و بخصوص اصیل ترین قوم ایرانی یا همان قوم ظلم ستیز لر سرشار از اوراق زرین پایمردیها و ایستادگی های مثال زدنی زاگرس نشینان سرافراز درمقابل جنایات حکام ظالم ومستبد برای احقاق حقوق حقه خویش است.
دراین میان فصل مشترک تمامی این عرصه ها و آنچه که مستبدان را به این باتلاق تاریخی کشانده همواره بدفهمی و تعبیرغلط ظالمان از نجابت و متانت قوم لربوده که سبب غافلگیرشدن ظالمان درمواجهه با طوفان غیرقابل پیش بینی خشم مردم لر بوده است. شاید زمانی که فرح پهلوی برای جمعیت انبوه نمایشی درخیابانهای خرم آباد دست تکان می داد، درمخیله اش نمی گنجید که مدت زمانی بعد پادگان هنگ ژاندارمری لرستان به تصرف عشایرمسلح لر درخواهد آمد و یا سالها پس از پیروزی انقلاب زمانی که عوامل سعید امامی سعی درمعرفی مردم فهیم لرستان بعنوان چماقداران ولایت داشتند، درمخیله شان نمی گنجید که در سال٨٠ خیابانهای خرم آباد در زیر گامهای آهنین دهها هزار جوان معترض خرم آبادی که شخص رهبری را برای اولین باردرسطح کشورآماج شعارهای خویش قراردادند به لرزه درمی آید. جمعیتی که حتی مستند به گزارش رسمی سازمان بازرسی کل کشور در آن زمان، حدوداٌ ۱٢هزارنفر (اراذل اوباش) که چندین روز سطح شهر خرم آباد را به عرصه درگیریهای مسلحانه تبدیل کرده و منجر به کشته شدن یکی از پرسنل نیروی اتتظامی شده اند معرفی کرد.
اززمان شروع موج جدید اعتراضی ملت بزرگ ایران برعلیه تخلف و تقلب فاحش انتخاباتی وجعل دولت فریب ونیرنگ وجنایات و وحشیگریهای پس از آن نیز تابحال شاهد همین کج فهمی سران واقعی فتنه، که همان حکام فاقد مشروعیت وضدمردمی هستند از متانت قوم لربوده ایم. حاکمیت با بیخردی تمام مجدداٌ ازیک سو سعی در مترسک نمایی جوانان لرستانی(در قالب یگان ویژه) برای سرکوب سایر استانها و بویژه سبز اندیشان افتخارآفرین تهرانی داشته وازیکسو با ایجاد جو شدید خفقان واختناق در مناطق لرنشین و ایجاد سیستم شدید نظامی وامنیتی درشهرها، لشگرکشی مضحک عوامل خود از استانهای همجوار برای سفر اخیرکارناوال سیرک احمدی نژاد به لرستان، اقدام به تحقیر و تهدید مردم این خطه نموده وبه خیال خام خود درصدد پیش گیری از واکنش مردم لرستان در قبال به اسارت گرفتن دو شخصیت شهیراین قوم جناب مهدی کروبی و سرکار خانم رهنورد است.
جنبش سبز مردم لرستان ضمن محکوم کردن به اسارت گرفتن موسوی وکروبی و همسران بزرگوارشان با گوشزد خطرنادیده گرفتن آتش زیرخاکستر خشم قوم لر به عمال حکومت، امیدواراست بقایای احیاناٌ برجای مانده از عقل و خرد در سطوح مختلف حاکمیت بخود آمده و با عبرت گرفتن از تاریخ، آزموده را دگر بار نیازمایند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم توخواه از سخنم پندگیروخواه ملال
پانزدهم اسفند ٨٩- جنبش سبزمردم لرستان
ندای سبز آزادی: لاریجانی با ارسال نامههای جداگانه به احمدی نژاد مغایرت 36 مورد از مصوبات دولت با قوانین جاری کشور را اعلام کرد.
به گزارش خانه ملت، لاریجانی با استناد به آرای مقدماتی هیات بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین، 36 مصوبه دولت را خلاف قوانین جاری کشور اعلام کرد. این موارد پس از انقضای یک هفته مهلت مقرر در قانون ملغی الاثر می شوند و نامههای مربوط به این مغایرت ها روز گذشته به امضای رئیس مجلس رسیده و در اختیار دولت قرار گرفته است.
اعضای هیات تطبیق عبارتند از:
عباسعلی کدخدایی (رئیس هیأت)، احمدعلیزاده (نائب رئیس)، ابراهیم اصغرزاده، مهدی امیری اصفهانی،غلامرضا انبارلوئی، مرتضی ایزدپناه، غفورپاکنهاد، فرهاد تجری، سعید تقدیسیان، سید محمدحسینی، محمد رضاخباز، امیرحسین رحیمی،عباسعلی رحیمی اصفهانی، امیدواررضائی میرقائد، حسن سلیمانی، حبیب الله شاملو، محمد حسن صادقی مقدم، غلامرضااسداللهی، موسی قربانی، بیژن آشنا، نوروزکهزادی، مهدی مفتح، علی اصغرملک محمدی، ابوالفضل الموتیان، قربانعلی مهری، یوسف نجفی، فریدون همتی وعزت الله یوسفیان ملا.
پاپ بندیکت شانزدهم روز یکشنبه با اشاره به ترور تنها وزیر مسیحی کابینه پاکستان و ابراز نگرانی از تنشها در پاکستان، ابراز امیدواری کرد که این ترور به تلاش برای حفاظت از آزادی مذهب برای تمام انسانها بیانجامد.
به گزارش آسوشیتدپرس، پاپ در سخنرانی خود برای حاضران در میدان سنت پیتر واتیکان اعلام کرد که امیدوار است «قربانی شدن» شهباز بهتی، وجدان ها را بیدار کند تا با شجاعت در مسیر برقراری آزادی مذهبی و برابری برای تمام مردم پاکستان تلاش کند.
شهباز بهتی، وزیر کاتولیک امور اقلیتهای دینی که سال گذشته با پاپ نیز دیدار کرده بود، روز ۱۱ اسفند، در نزدیکی منزلش در پنجاب مورد حمله دو فرد مسلح قرار گرفت و کشته شد.
وی که از منتقدین جدی قانون الحاد و خواستار اصلاح آن بود، چند ماه پیش از این در يک ويدئوی ضبط شده از تهديدهای القاعده و طالبان و احتمال کشته شدن خود سخن گفته بود اما قول داده بود که از دفاع از حقوق تضييع شده مسيحيان و ديگر اقليت های دينی دست نکشد.
در اعلامیههای به جا مانده از افراد مسلحی که آقای بهتی را به قتل رساندهاند از وی تحت عنوان «کافر مسیحی» یاد شده است. این اعلامیهها دارای امضای طالبان القاعده شاخه پنجاب بوده است.
قانون الحاد یا «کفرگویی» که از سال ۱۹۸۶ در قانون مجازات عمومی پاکستان گنجانده شده و شامل مجموعه مجازاتهایی برای افرادی است که به تعارض با مقدسات مسلمانان متهم و محکوم میشوند. در این قوانین جزای بیحرمتی به قرآن، حبس ابد و مجازات توهین به پیامبر مسلمانان، اعدام تعیین شده است.
شهباز بهتی همچنین حدود چهارماه پیش در جریان محاکمه آسیه بیبی، زن مسیحی که به اتهام کفر و دشمنی با پیامبر اسلام به مرگ محکوم شده بود با سلمان تأثیر، استاندار پنجاب همکاری کرده بود.
سلمان تأثیر نیز که از منتقدان سرسخت بنیادگرایی اسلامی بود، روز ۱۴ بهمن ماه در یک حمله تروریستی توسط یکی از محافظانش کشته شد. پس از مرگ وی شماری از روحانیون بنیادگرای پاکستان خواستار تحریم مراسم تدفین او شده بودند.
دو ترور گذشته، اکنون نگرانیها را متوجه خانم شری رحمان، دیگر نماینده مجلس کرده است که وی نیز از فعالان سرسخت در زمینه تغییر قانون الحاد است و از حدود دو ماه پیش خود را پنهان کرده است.
ندای سبز آزادی: روزنامه بريتانيايی «ديلی تلگراف» روز يکشنبه در نسخه اینترنتی خود خبر داد در حالی که جامعه بین االمللی فروش اورانیوم به ایران را تحریم کرده است زيمبابوه قصد دارد تا به ايران اورانيوم فروخته و در مقابل از اين کشور سوخت وارد کند.
به گزارش رادیو فردا سيمباراشه مومبنگگوی، وزير امور خارجه زيمبابوه، تحريم های بين المللی عليه جمهوری اسلامی ايران را که کشورهای جهان را از فروش مواد خام برای ساخت سلاح اتمی به تهران منع می کند، «ناعادلانه» و «رياکارانه» خواند.
وی که کشورش نيز به دليل نقض حقوق بشر از سوی سازمان ملل متحد تحريم شده است، می گويد، زیمبابوه از عقد قرارداد با ايران بهره اقتصادی خواهد برد.
روزنامه ديلی تلگراف می نويسد که بر اساس اسناد فاش شده، زيمبابوه به ايران پيشنهاد کرده است تا در مقابل ارسال سوخت به اين کشور، به اورانيوم زيمبابوه دسترسی پيدا کند.
اين گزارش که در اختيار آژانس بين المللی انرژی اتمی قرار گرفته است، میگويد که وزيران امور خارجه و تعاون جمهوری اسلامی ايران برای انعقاد قرارداد و مهندسان ايرانی نيز برای برآورد ذخاير اورانيوم زيمبابوه به این کشور سفر کرده اند.
ديلی تلگراف می نويسد اقدام ايران در حالی صورت می گيرد که اين کشور پيشتر گفته بود که اورانيوم کافی برای مصارف اتمی خود در اختيار دارد. به گفته کارشناسان، نقض تحريم های سازمان ملل علیه ايران می تواند سرمايه گذاری خارجی در زيمبابوه را به خطر اندازد.
کيک زرد که ماده اولیه اورانیوم است پس از تبدیل به گاز هگزافلورايد و غنی سازی پایین به عنوان سوخت اتمی مورد استفاده قرار می گیرد و يا پس از غنی سازی در مقياس بالا، میتواند برای ساخت سلاح هسته ای به کار رود.
شورای امنيت سازمان ملل از سال ۲۰۰۶ تاکنون به دليل امتناع ايران از تعليق غنی سازی اورانيوم چهار دور تحريم های بين المللی عليه تهران به تصويب رسانده است.
روزنامه ديلی تلگراف می نويسد که ذخاير اورانيوم زيمبابوه حدود ۴۵۵ هزار تن برآورد می شود که در معدن کانيمبا در شمال هراره، پايتخت، قرار دارد. يک کارشناس معدن به اين روزنامه گفته است، بهره برداری و استخراج از اين معدن دو تا سه سال زمان می برد و ظرف پنج سال نیز ذخاير آن به پايان می رسد.
سيمباراشه مومبنگگوی، وزير امور خارجه زيمبابوه گفته است: «زيمبابوه ذخاير ارزشمند اورانيوم دارد اما با محدوديت سرمايه، فقدان دانش فنی و تجهيزات برای استخراج آن روبروست...هر کشوری حق دارد تا بر اساس معاهده های بين المللی از انرژی صلح آميز هسته ای استفاده کند.»
اين روزنامه بريتانيايی می نويسد که ديپلمات های نزديک به سازمان مل تاييد کرده اند در صورتی که زيمبابوه به ايران اورانيوم بفروشد، با تحريم های مستقيم روبرو خواهد شد، ولی آنها اذعان کرده اند که جامعه بين المللی امکان کمی برای تنبيه اين کشور دارد.
رابرت موگابه، رييس جمهور زيمبابوه، پيشتر هرگونه تحريم وضع شده از سوی آمريکا و اتحاديه اروپا عليه خود و ساير افراد رژيم اين کشور را «غيرقانونی» خوانده بود.
مومبنگگوی می گويد: «دولت های غربی راهکار تحريم را عليه کشورهايی دنبال می کنند که نمی خواهند سلطه پذير باشند و عليه منافع آنها اقدام می کنند.»
بن رود، کارشناس موسسه مطالعات امنيتی، به ديلی تلگراف گفته است که توافق ايران و زيمبابوه می تواند نگرانی های بين المللی را برانگيزد.
وی می افزايد: «ايران در حال حاضر برای سوخت تمام عمر راکتور بوشهر از روسیه تضمين گرفته است. سخت است به اين نتيجه رسيد که اقدام اخير ايران ماهيت صلح آميز و تجاری داشته باشد.»
با اين حال يک کارشناس ديگر موسسه مطالعات امنيتی در آفريقای جنوبی معتقد است که به دليل شکننده بودن ائتلاف رابرت موگابه با ديگر احزاب سياسی ممکن است چنين قراردادی وتو شود.
وی افزوده است: «در حالی که جهان در حال نظاره تحولات شمال آفريقاست، زيمبابوه قصد دارد حساسيت ها را محک بزند.»
“حتماً در صورت آزاد نشدن ایشان در ایام نوروز، جایشان در بین ما بسیار خالی خواهد بود، اما ما خود را برای مشکلات بزرگتر از این نیز آماده کردهایم و با وجود تمام تلاش هایی که برای آزادی ایشان میکنیم، مشکلی نداریم؛ ما همان چیزی را میخواهیم و دنبال میکنیم که ایشان! به هر حال ما هم مثل بقیه خانواده ها گرچه آزادی ایشان برایمان خیلی مهم است اما در راه آرمان هایمان و هدفی که داریم، ذره ای کوتاه نخواهیم آمد. همان طور که مطمئن هستیم ایشان هم بر مواضع و اعتقاداتشان خواهند ایستاد.”
پروین غضنفری، همسر دکتر عبدالله ناصری طاهری، از اعضای ارشد سازمان مجاهدین ایران اسلامی که مدتی است در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می برد، با اعلام این مطلب به خبرنگار کلمه می گوید: ما معتقدیم مسیری که در آن پا گذاشته ایم، حق است. امیدوارم خدا توفیق عنایت کند تا در راه حق پایدار بمانیم.
عبدالله ناصری، رئیس سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی در دوره اصلاحات، ۲۴ بهمن، یعنی همان شبی که مردم با فریادهای اللهاکبرهای شبانه ی خود بر بام های شهر به دعوت رهبران جنبش سبز برای شرکت در راهپیمایی ۲۵ بهمن لبیک گفتند، به دستور دادستانی تهران، بازداشت شده است.
دکتر ناصری، استاد تاریخ اسلام و از دانشگاهیان خوش نامی است که به اعتدال در مواضع خود مشهور است و نزدیکی وی به سید محمد خاتمی، در حوزه ی فرهنگ و رسانه، گمانه های حاکی از ارتباط این بازداشت با تلاشها برای فشار بر خاتمی را افزایش میدهد.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
لطفا در مورد نحوه ی دستگیری ایشان بفرمایید
ساعت ۲۱ یکشنبه شب ۲۴ بهمنماه در منزل و حین صرف شام در کنار خانواده، ۴ نفر با حکمی از دادستانی برای تفتیش وارد شدند. ابتدا اتاق کار و کتابخانه شخصی ایشان بصورت کامل تفتیش و بخشی از دست نوشتهها، رایانه و مدارک ایشان اعم از شناسنامه، کارت ملی و حتی کارتهای اعتباری بانکی و سند خانه … تفکیک شد. سپس کلیه بخشهای منزل را مورد جستوجو قرار دادند و رایانههای شخصی و CDهای فرزندانم نیز به لوازم تفکیکی اضافه شد. با صورتجلسه کلیه لوازم و اخذ امضا از همسرم و پسرم و هنگام بردن وسایل منزل، فرمودند آقای ناصری نیز آماده شوند تا آقایان را همراهی کنند. به نظر میرسید بایستی پس از صورتجلسه لوازم یک نسخه از آنرا به خانواده میدادند تا ما کاملاَ در جریان آنچه از منزل به بیرون میرود باشیم، لکن متاسفانه به صورت دقیق نمیدانیم آن شب چه چیزهایی از منزلمان خارج شده است.
فکر می کنید دکتر ناصری را که یک نویسنده، محقق و استاد تاریخ است، به چه اتهامی دستگیر کردهاند؟
هنوز برای ما معلوم نشده جرم ایشان چیست. همان طور که جامعه دانشگاهی و چهرههای همرزم ایشان و بنده که بسیاریشان از قبل انقلاب ایشان را میشناسند، نیز همین مطلب را ابراز میکنند. باید توجه داشت که رشته تخصصی ایشان تاریخ است و از آنجایی که تعمق در حوزهی تاریخ میتواند بینش سیاسی خوبی در پی داشته باشد و تحلیل مناسب و صحیح متون تاریخی میتواند روشنگر راه سیاستمداران باشد، بایستی از این ظرفیت دانشگاهی دلسوز و اجرایی، در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و کشور بهرهمند شد؛ و بعید میدانم که زندانی کردن این افراد راه مناسبی برای استفاده از این ظرفیت باشد؛ مگر آنکه هدف جز این باشد.
نگرانی شما به عنوان همسر دکتر ناصری در زمینه دستگیریشان از چه بابت است؟
از آنجایی که از سال ۵۷ و در بدو تشکیل سپاه پاسداران و شروع جنگ شاهد و ناظر فعالیتها و خدمات ایشان به نظام و آرمان های حضرت امام خمینی(ره) بودهام، متاسفانه باید بگویم در اثر فشار کاری زیاد، ایشان از سلامت جسمانی خوبی بر خوردار نیستند و به توصیه پزشک معالجشان عدم مصرف به موقع دارو و تغذیه مناسب میتواند خطراتی جدی را برای سلامتی ایشان به دنبال داشته باشد.
آیا در این مدت شما ملاقاتی با ایشان داشتهاید؟
متاسفانه در این سه هفته فقط دو بار و هر بار نیز به مدت چند ثانیه با ایشان تماس تلفنی داشتیم و تنها اطلاعی که از وضعیت ایشان داریم، این است که در زندان اوین به سر میبرند؛ همین و بس!
آیا اقدام قانونی جهت پیگیری وضعیت ایشان انجام دادهاید؟
بله، پسرم محمد از طرف خانواده نامهای خطاب به جناب آقای جعفری دولتآبادی دادستان تهران، ارسال کردهاست و با توجه به تجربیات دیگر خانوادههای زندانیان، جز این ظاهرا کار بیشتری نمیتوان انجام داد.
آیا از وکیل برای پیگیری حق و حقوق ایشان کمک گرفتهاید؟
بله اما ایشان هم تاکنون نتوانستهاند کاری انجام دهند و متاسفانه در این موارد با وکلا بر اساس قوانین حقوقی رفتار نمیشود.
با توجه به نزدیک شدن به پایان سال و عید نوروز آیا فکر میکنید تا آن موقع ایشان آزاد و در کنار خانواده حضور خواهند داشت؟
حتماً در صورت آزاد نشدن ایشان در ایام نوروز، جایشان در بین ما بسیار خالی خواهد بود، اما ما خود را برای مشکلات بزرگتر از این نیز آماده کردهایم و با وجود تمام تلاش هایی که برای آزادی ایشان میکنیم، مشکلی نداریم؛ ما همان چیزی را میخواهیم و دنبال میکنیم که ایشان! به هر حال ما هم مثل بقیه خانواده ها گرچه آزادی ایشان برایمان خیلی مهم است اما در راه آرمان هایمان و هدفی که داریم ذره ای کوتاه نخواهیم آمد. همان طور که مطمئن هستیم ایشان هم بر مواضع و اعتقاداتشان خواهند ایستاد. چون معتقدیم مسیری که در آن پا گذاشته ایم حق است. امیدوارم خدا توفیق عنایت کند تا در راه حق پایدار بمانیم.
در پایان از همه مردم عزیز برای رفع مشکلات التماس دعا دارم.
همزمان با بی خبری کامل از سران جنبش سبز، در شهرستان ها نیز به موازات پایتخت به رهنمودهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی جامه عمل پوشانده می شود.
به گزارش جرس طرح "هر شهروند یک رسانه "که بارها مورد تاکید رهبران جنبش قرار گرفت روز به روز بیشتر توسط شهروندان در سرتاسر کشور مورد حمایت قرار می گیرد.
بنا بر گزارش منابع محلی، شب گذشته تعداد کثیری از روزنامه ی کلمه در معابر عمومی شهرستان آمل پخش گردید. به گفته شاهدان عینی از ساعت هشت شب تعدادی از جوانان شهرستان آمل در حرکتی مدنی بدون هیچ گونه مخفی کاری شروع به پخش روزنامه کلمه و همچنین موضع گیری ها و بیانیه های رهبران جنبش سبز نمودند.
این اقدام که دو ساعت بطول انجامید با تعجب و استقبال شهروندان آملی قرار گرفت بطوری که بعضی از شهروندان، تعدادی از این روزنامه ها را از دست جوان ها گرفته و در بین مردم پخش می کردند. این اتفاق که در خیابان هراز و میدان هفده شهریور آمل صورت گرفت، موجب گردید امروز شهرستان آمل در فضایی بشدت امنیتی بسر برد.
گفتنیست محمدرضا ملکیان عضو ستاد میرحسین موسوی در شهرستان آمل نیز چندی پیش به دلایل نامعلوم بازداشت شد.
در تهران سکوت ولوله میکرد. حکومت نظامی بود. اما میان افکارشان نظامی نبود. آمده بودند. آماده برای هر کار، به هر قیمتی. شرفشان را به خون بیگناه مردم فروخته بودند. همه جا آرام بود، اما شلوغ. ترس در اعماق جانشان ریشه دوانده بود. شرط میبندم کلی قرص ضداسترس به خوردشان داده بودند. چیدمانشان اما متفاوتتر شده بود. نقاب به چهرههاشان بیشتر. همه چیز داشتند. باتون از انواع مختلف و موجود. اسلحه شاید! همان معلوم الحالهای چاله میدانهای حکومت. مردم اما آرام بودند. با آرامش راه میرفتند، میخندیدند. آمده بودند خرید. آزادی بخرند در انقلاب و آزادی.! آرامش مردم اعصابشان را خرد کرده بود. خردتر از انسانیت و شرافتشان. اشک آور ریختند. اما مردم همچنان آرام بودند. اتوبوسی متوقف شد. گروهی چماق به دست، عربدهشان ریختند. ریختند تا خون بریزند. انگار سالیانی تشنه بودند. مردم شروع کردند به شعار دادن. مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر، یا حسین؛میر حسین و ......اختیار از کف داده بودند عربدهکشان بت پرست. مگر نه آنکه پرستش هر چیز و هر کس جز لایزال بت پرستی است، شرک است؟ مردم متفرق شدند در خیابانهای فرعی. دویدیم تا دستشان به خون بیگناهی آلوده نشود. آخر ما حواسمان جمع است. نخواستیم با کولهباری سنگینتر از دنیا بروند. ای کاش خود نیز میفهمیدند اما افسوس و افسوس که بتی بزرگ چشمانشان را کور کرده بود. شعارها بیشتر و بیشتر شد. مردم خشمگین بودند. آخر افسار گسیخته بودند نقابداران بت پرست. میزدند. با مشت و لگد و باتون و هر چه دم دستشان بود. همه نقاب بر چهره داشتند. نمیدانستند که رسوای تاریخاند، با نقاب یا بینقاب. نقابداری که نمیدانم چه در دستش بود و هنوز هم نفهمیدم؛ باتون، چاقو، یا شاید کلت! نمیدانم، به سمت من دوید عربدهکشان. دستش اما این بار به من رسید. مهم نبود من دخترم.! محرم و نامحرمشان انگار فقط برای زمانی خاص است. نقابدار عربده کشی که مست بود از بیخدایی و بت پرستی خویش. با مشت و لگد میزد. نه تنها من، عدهِی زیاد دیگری از دوستانمان را نیز. مردم خشمگینتر شعار میدادند. مرگ بر دیکتاتور، الله اکبر.....! او همچنان میزد. ناگهان شعار عوض شد. مرگ بر خا.........! قسم میخورم به مرز جنون رسیده بود. آنقدر که مرا ول کرد. نه که ول کرد، به دیوار پشت سرم کوبید. سرم گیج میرفت. مردم همچنان فریاد میزدند، مرگ بر خا.............! نقابدار افسار گسیخته در حالی که عربده میکشید نههههههههههههههههههههههه....... به سمت مردم میدوید. به ولایتش که اعتقاد نداریم اما خدایی این بار به دادم رسید. نه خودش، فریاد مردم که بر او مرگ میگفتند. حالا هر بار که مرگ بر خا........... را بشنوم شادمانتر میشوم زیرا یک بار ناجی من بود...............
ندای سبز آزادی: در مراسم تقدير و گراميداشت افتخارآفريني فيلم «جدايي نادر از سيمين»، سيروس الوند، كارگردان سينماي ايران؛ نيز كه براي اهداي هديه اصغر فرهادي روي سن حاضر شده بود، درباره اهميت سينماي اجتماعي گفت: متأسفانه فيلمسازان برجسته و جامعهنگر به سياهنمايي متهم ميشوند، اما اصغر فرهادي در اين فيلم نشان داد كه ميتوان بدون آنكه آدرس غلط داد و يا سياهنمايي كرد به قلب جامعه وارد شد و به درد جامعه پرداخت و من امروز افتخار ميكنم كه همكار فرهادي هستم.
اشاره سیروس الوند به اتهام «سیاهنمایی» است که مدتهاست از سوی شخص آیتالله خامنهای و دیگر محافظهکاران به سینمای مستقل ایران وارد میشود.
آیتالله خامنهای در دیدارهای مختلف خود با هنرمندان و سینماگران به کرات درباره سیاهنمایی در سینمای ایران سخن گفته است و آن را «آب در آسیاب دشمن ریختن» میداند.
وی گفته است: «طرح نقاط منفی، عملاً به نقزدنهای مکرر و سیاهنمایی تبدیل میشود و در جامعه یاس و نومیدی ترویج میکند.»
بعد از تقلب در انتخابات ریاستجمهوری سال 88 نیز که موضوع «جنگ نرم» در میان محافظهکاران باب شده است، «سیاهنمایی» نیز از سوی محافظهکاران به عنوان یکی از مصادیق ترفند و تمهید سینمای مستقل ایران شناخته شده که امروزه در جنگ نرم دشمن به شدت مورد استفاده قرار میگیرد.
محافظهکاران سینمای ایران را متهم میکنند که با سیاهنمایی سعی در گرفتن تأیید از سوی دشمن و جایزه از جشنوارههای خارجی دارند.
سایت رجانیوز متعلق به حاکمیت، چندی پیش در این باره نوشت: «سنتی در سینمای ایران مدتهاست که رواج دارد؛ عدهای گمان میکنند که اگر فیلم سیاه با مایههایی از تلخی و یاس بسازند، مایه هنری فیلمشان بالا میرود.»
از نظر محافظهکاران و رسانههای نزدیک به دولت، تقریبن تمامی آثار کیارستمی، جعفر پناهی، محسن مخملباف، اصغر فرهادی، و دیگر کارگردان مستقل ایرانی، با پرداختن به معضلات جامعه ایران، فیلمهایی «سیاه» هستند.
فیلم «هیچ» عبدالرضا کاهانی نیز یکی از فیلمهایی است که به همین اتهام با منع نمایش در خارج از کشور مواجه شد.
خبرگزاری فارس نیز چندی پیش درباره سیاهنمایی در سینما نوشته بود: «عموماً فعالان به اصطلاح حقوق بشر در كشورهاي غربي، نوعي از سوژهها و فيلمهايي را در بوق و كرنا ميكنند و از آن استفاده ابزاري جهت تبليغ بر عليه جمهوري اسلامي ميكنند.»
اما هنرمندان نظری متفاوت دارند و این گونه اتهامات درباره سینمای ایران را سیاسی و برای محدود کردن کارگردانان دگراندیش میدانند.
اتهام سیاهنمایی زمینهای برای اتهام جاسوسی
جواد شمقدری، معاون سینمایی وزیر ارشاد، درباره سیاهنمایی در سینمای ایران گفته است: «برخی فیلمسازان نقاط تاریکی را پیدا و در فیلمهایشان بزرگ میکنند تا دیگران به آنها جایزه بدهند! این خیانت فرهنگی است و جالب اینکه هنوز باور نکردهاند کار اشتباهی انجام میدهند. این کار از جاسوسی بدتر است! چرا که تاثیر کار جاسوس مقطعی است و اطلاعاتی را میدهد و تمام میشود. اما باوری که با اینگونه فیلمها در ذهن مخاطب خارجی شکل میگیرد، حل نشدنی است.
او سیاهنمایی را مترادف «ابتذال در فیلم» دانست و عنوان کرد: «ابتذال این است که شخصیتهایی خلق کنیم که مربوط به ایران نیست و متعلق به خارج است.»
سینمای مطلوب حاکمیت در ایران، مثل دیگر کشورهای توتالیتر، سینمایی است که در خدمت دولت باشد و فیلمها یا به قصد سرگرمی مخاطب ساخته شود و یا سیاستی دولتی را پیش ببرد.
ندای سبز آزادی: در پی اعلام سه شنبه های اعتراضی، دانشجویان صنعتی سهند تبریز نیز همچون سایر دانشگاه ها نسبت به زندانی کردن میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان دست به اعتراض زدند. دانشجویان این دانشگاه در ادامه روند اعتراضات خود پس از برگزاری اعتراضات 16 آذر و اعتراض به حضور صفار هرندی در این دانشگاه این بار با شعار های شبانه در خوابگاه حمایت خود را از جنبش سبز اعلام کردند.
بر اساس گزارش رسیده آنها با شعارهای نظیر الله اکبر، یا حسین میر حسین، مرگ بر دیکتاتور و با خواندن سرود یار دبستانی همبستگی خود را با جنبش سبز اعلام کردند. در پی این اعتراض 10 نفر از دانشجویان بدون برگزاری هیچگونه جلسه کمیته انظباطی و یا محاکمه ای و بدون تذکر قبلی نامه ی تخلیه ی خوابگاه را دریافت کردند. در این نامه بدون اشاره به علت اخراج تنها نوشته شده بود در اسرع وقت اقدام به تخلیه خوابگاه نمائید. دانشجویان با مراجعه به مسئولین دانشگاه تا کنون هیچ جوابی دریافت نکردند.
همچنین حراست دانشگاه با احضار عده ای از دانشجویان به حراست به تهدید و ارعاب آنها پرداخته است. این احضارها توسط آقای غفوری که به تازگی ریاست حراست دانشگاه را به عهده گرفته است صورت میگیرد و بدون هیچگونه پایه و اساسی تنها صرف اشاره به اینکه دانشجویان نظم خوابگاه را بهم ریخته اند به تهدید علیه آنها پرداخته است. در این روزها تعداد زیادی از دانشجویان به طور پیاپی و به بهانه های مختلف جهت بازجویی و تهدید و ارعاب به طرق مختلف به حراست دانشگاه احضار می شوند.
مسئولین دانشگاه با توجه به جو اعتراضی موجود در دانشگاه سعی دارند مانع از ادامه ی روند اعتراضی شوند آنها اندکی پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری و شروع اعتراضات دانشجویی به طرق مختلف از جمله با بستن درب انجمن اسلامی طیف علامه ی این دانشگاه و احضار دانشجویان به کمیته های انظباطی و ... همه ی تلاش خود را در جلوگیری از این اعتراضات انجام داده اند که تا کنون موفق به انجام این کار نشده اند.
روز یکشنبه دانشجویان با پخش تراکت و زدن برچسب به در و دیوار دانشگاه همه را دعوت می کردند تا به رغم همه فشارها در تظاهرات ساعت 17 روز سه شنبه در چهار راه آبرسان تبریز شرکت کنند تا اعلام کنند با اینگونه فشارها هرگز دست از اعتراض برنخواهند داشت.
مرتضی کاظمیان
منبع: روز آنلاین
دهم اسفند، و اعتراض سبزها به حصر و حبس راهبران نمادینشان، رسید و گذشت. سبزها نشان دادند که با وجود همهی تهدیدها و چنگ و دندان نشان دادنهای صاحبان قدرت، تردیدی در ادامهی راه و پیگیری مطالباتشان ندارند. حضور معنادار حامیان جنبش سبز در خیابانهای تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور، بهقدر لازم، چه برای خودکامگان و چه برای ناظران مستقل و نیز خود سبزها، واجد پیام بود. اما مستقل از این حضور پرمعنا، و صرفنظر از آنکه حاکمیت چه ارزیابی از وقایع دهم اسفند دارد و چه واکنشی به آن نشان خواهد داد، سبزها ناگزیرند که به جمعبندی واقعبینانهی دهم اسفند بپردازند و برای ادامهی مسیر، ملاحظات گوناگونی را مورد توجه قرار دهند. برخی از نکاتی که اینک، و در فاز جدید جنبش (که واجد حصر و حبس راهبران نمادین جنبش است و لشکرکشی بیمهابا و سرکوب همهجانبهی استبداد را در خیابانها دربر دارد) قابل تأمل بهنظر میرسند، اینچنیناند:
1. اگرچه تحولات اخیر در منطقه، و جنبشهای اعتراضی در تونس و مصر، تاثیرات مثبت غیرقابل انکاری بر سبزها داشته و شورانگیز بوده است، اما مقایسهی وضع آزادیخواهان در ایران (تهدیدها و محدودیتها و فرصتها و نقاط قوت آنان) با همتایانشان در دو کشور یاد شده، باید کاملا واقعبینانه و با ارزیابی مقایسهای دقیق و نگاه مبتنی بر شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران امروز، و نیز متکی بر ضرورت کنش مدنی و غیرخشونتآمیز صورت گیرد. از این زاویه، سبزها باید از هرگونه رویاپردازی و اقدام خارج از واقعیتهای زمانی و مکانی جنبش سبز، پرهیز کنند. انتظار عقبنشینی یکشبهی خودکامگان و ظفرمندی سریع جنبش اعتراضی آن هم با کمترین هزینه، کاملا غیرواقعی است.
2. اگر با نکتهی پیشین همدل باشیم، سبزها بهخاطر لشکرکشی حکومت اقتدارگرا و ممانعت جدی مزدوران خودکامگی از شکلگیری هرگونه تجمع موثر، نباید مایوس و ناامید باشند و شوند. پیام آنان به حاکمیت و ناظران جهانی، بهقدر لازم "پرصدا" بوده است؛ هرچند که در سکوت و "بیصدا" در خیابانها قدم زده باشند. فراموش نشود که بیش از 20 ماه از انتخابات جنجالی میگذرد؛ و دهم اسفند چون 25بهمن بحران مشروعیت نظام سیاسی و شکاف ملت_دولت را در ایران عریان ساخت.
3. دموکراسیجویان ایران با جمعبندی دهم اسفند باید نوآوری و خلاقیت بیشتری را در دستور کار قرار دهند. در پیش گرفتن روشهای اعتراضی که واجد کمترین هزینه و بیشترین فایده، در متن "تهدیدها" و "محدودیتها" باشد و با در نظر گرفتن "نقاط ضعف" جنبش، بر "فرصتها"ی موجود سوار شود و از "قاط قوت" خود بهره گیرد. بهعنوان یک نمونهی قابل اشاره، میتوان به پلاکاردی اشاره کرد که بر دیوارهی اتوبانی در پایتخت نصب شد: "دیکتاتور به پایان سلام کن". به نظر نمیرسد که نیازی به تبیین آثار روانی مثبت این پلاکارد و بازتاب گستردهی آن باشد. تهیه و نصب پلاکارد مزبور به مثابهی اقدامی مبتنی بر ضرورت "آگاهیبخشی" و استقامت و تداوم حضور اعتراضی خیل مخالفان در برابر استیلای استبداد قابل ارزیابی است.
4. گسترهی سبزها به تهران و شهرهای بزرگ کشور محدود نمیشود. جباران تکیهزده بر ارکان قدرت، خود نیک میدانند که در بهترین شرایط، حداکثر حمایت 20درصد ایرانیان را با خود دارند. 20درصدی که بخشی از ایشان مزدور رژیم سیاسیاند؛ بخشی با تبلیغات و تزویر و تحریف حقیقت، همراه حاکمیت شدهاند؛ بخشی دیگر از این سیستم سیاسی به اشکال گوناگون منتفع میشوند؛ و بخشی حیات و مماتشان را در گرو تداوم نظام استبدادی تعریف کردهاند. اما آیا آن 80درصد باقیمانده حاضرند که در تمامی تجمعات اعتراضی حاضر شوند؟ آشکار است که مقاطعی چون 25خرداد88 بس ویژه و منحصربهفرد هستند، چنان که 25بهمن 89. سبزها ناگزیرند که با ارزیابی دقیق لایههای اجتماعی و میزان مشارکت واقعی آنان، بروز و ظهور خود را طراحی و تنظیم کنند. قرار نیست که سبزهای موثر و فعال -که بهمثابهی "موتور" جنبش ایفای نقش میکنند- در فراخوانهای خیابانی، اسیر سرکوب و خشونت شوند. اگر همراهی جدی دیگر لایههای سبز نباشد، "هزینه" و لطمهای که متوجه همراهان موثر و مصمم جنبش میشود، از فواید حضور خیابانی ایشان بیشتر خواهد بود.
5. سبزها صرفنظر از دهم اسفند که روزی برای اعلام خشم و اعتراض آنان به حصر/حبس راهبرانشان بود، باید بهجای رفتار صرفا "واکنشی" و قرار گرفتن در "زمین"ی که خودکامگان برای «بازی» سامان دادهاند و "قواعد بازی"را هم خود تعیین میکنند، خود "طراحی" را بهدست گیرند و مدیریت کنش را با نگاهی استراتژیک دراختیار داشته باشند. هرچند تغییر هرچه زودتر این حاکمیت، خواست همهی دموکراسیطلبان است، اما نباید با عجلهی بیمورد و اصرار غیرواقعبینانه برای تحول ساخت سیاسی قدرت، آسیبهای قابل اجتنابی را متوجه جنبش ساخت. سبزها فراموش نکنند که معترضان اقتصادی و شاکیان دولت ناکارآمد و فریبکار، در راهند. بخش مهمی از این ناراضیان اقتصادی در میانمدت همراه ناراضیان سیاسی خواهند شد؛ و این همه وقتی در کنار رویدادهای خارجی قرار گیرد، اثرگذاری تدریجی را به نقطه عطف نهایی تغییر، نزدیک خواهد ساخت.
6. نگاه سبزها به شبکههای اجتماعی باید از تمرکز صرف بر فضای مجازی، به حوزهها و سمتهای دیگری نیز متوجه شود. این مهم، در فقدان راهبران جنبش، اهمیتی مضاعف یافته است. اگرچه "شورای هماهنگی راه سبز امید" بستر قابل اتکا و اعتمادی را برای هماهنگی مهیا ساخته، اما امکانها بالقوهی پرشماری همچنان در متن جامعه مدنی وجود دارد که بیتوجهی به آنها، و تمرکز صرف بر عرصهی روابط و پیوستگیهای مجازی، غفلتی بزرگ را موجب خواهد شد.
7. پیگیری تدریجی اعتراض و تلاش برای تداوم و پیوستگی مقاومت در برابر حاکمیت خودکامه، همانقدر اهمیت دارد که بسط فرهنگ مخالفت و استقامت در جامعه، با آگاهیبخشی و کنش فعال و خلاق. باید امواج اعتراضی و مخالفان ساکت بیشتری را با اطلاعرسانی و نشر حقایق، همراه جنبش ساخت. امدادرسانی به خانوادهی قربانیان استبداد (از خانوادهی شهدای جنبش تا آزادگان زندانی و مجروحان) با تکیه بر این بخش از جامعه، از یکسو فشارهای وارد شده بر آسیبدیدگان از سرکوب و خشونت را تقلیل میدهد، و از سوی دیگر، باعث ایجاد موجی از همدلی و همراهی شهروندان خاموش میشود؛ شهروندانی که "انسان" هستند و طبیعتا نسبت به درد و رنج همنوع خویش، بیتفاوت نمیمانند.
8. و سرانجام آنکه اتلاف انرژی سبزها در چالشهای درونی و اختلافنظرها و شکافهای داخل جبههی متکثر و گستردهی سبز، آن هم در این روزهای سرمستی و سرکشی جباران مسلح شده با پول نفت (نفتی که قیمت هر بشکهاش از 100 دلار هم فراتر رفته است) و بیتوجهی به وحدت و همگامیهای موثر مبتنی بر همفکری، خطایی استراتژیک محسوب خواهد شد. برای تغییر "وضع موجود" و برداشتن گامی دیگر بهسوی "وضع مطلوب" گریزی جز تکیه بر خرد جمعی و نقاط اشتراک و ترمیم شکافها و اختلافنظرها نیست. اقدام موثر نیازمند حداکثر پشتیبانی و همراهی نیروهای متکثر و متنوع است.
ندای سبز آزادی: در پی تداوم حصر و بازداشت راهبران جنبش سبز و بی خبری از وضعیت آنان، و همزمان با خیزش های مجدد مردمی در ایران و کشورهای منطقه، و همچنین انتشار ویراست دوم «منشور جنبش سبز»، جمعی از فعالین جنبش سبز در لندن، جهت تحلیل و تبیین موارد فوق و همچنین بررسی کنش ها و چالش های پیشِ رویِ جنبش، جلسۀ پرسش و پاسخی برگزار کردند.
به گزارش جرس، در این جلسه پرسش و پاسخ که روز جمعه ۱٣ اسفند – چهارم مارس در سالن یکی از کتابخانه های مرکز لندن (کنزیگنتون) برگزار شد، عطاالله مهاجرانی و فرخ نگهدار، دو پژوهشگر و نویسندۀ مقیم لندن، ابتدا به شرح کوتاهی از وضعیت کنونی جنبش - با توجه به بازداشت یا حصر راهبران آن- و مقایسۀ قیام های مردمی منطقه با روند کنونی جنبش مردم ایران پرداختند و ابعاد مختلف ویراست دوم «منشور جنبش سبز» و پیامهای آنرا مورد بررسی قرار دادند.
عطاالله مهاجرانی، نویسنده و پژوهشگر حامی جنبش سبز، با بیان اینکه "راه رسیدن به آزادی و عدالت و مردم سالاری راهی کوتاه نیست، بلکه مسیری است طولانی"، در مقایسۀ تطبیقی بین قیام های اخیر تونس و مصر و کشورهای منطقه با جنبش سبز مردم ایران خاطرنشان کرد که "با اینکه در روزگاری که ما زندگی می کنیم روزگار انقلاب های سریع است، اما در این مقطع، هر کشوری با مقتضا و شرایطی که دارد با این مساله رو به رو خواهد شد."
همزمان فرخ نگهدار، تحلیلگر و فعال سیاسی، با اشاره به رفتار حاکمیت جمهوری اسلامی و بیان اینکه "با حکومتی زورگو مواجه هستیم که می گوید حق انتخاب ندارید"، خاطرنشان کرد "در کشورمان روزهای خوشی در پیش رو نداریم و خشونت از جانب حکومت رو به افزایش است، بنا براین باید آماده باشیم، چرا که روزهای سخت تری را باید در ایران تجربه کنیم."
دوراهی انتخاب: اصلاح یا انقلاب
دکتر مهاجرانی سخنان خود را با نیم نگاهی به پیشینه تاریخی موضوع آزادی خواهی و عدالت طلبی و مکانیسم های تحقق آن آغاز کرد و خاطرنشان ساخت "شاید در این نقطه توافق نظر داشته باشیم که راه آزادی و عدالت و مردم سالاری راه کوتاهی نیست بلکه راهی است طولانی. و همین عنوان راه طولانی و دشوار را ماندلا هم در زندگی نامه خود (کتابی تحت عنوان راه دشوار آزادی) نوشت و به خوبی توضیح داد. این تحلیل و این نگاه که این مسیر، راهی است طولانی یا بسیار کوتاه، ما را بر سر یک دو راهی قرار می دهد: راه اصلاح یا راه انقلاب."
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: ما با بی عدالتی در جامعه رو به رو می شویم و استبداد را در آن می بینیم به ویژه که همان تعبیر استبداد شرقی به شکل های مختلف و متنوع اش در طول تاریخ دیرپای کشور ما وجود داشته است. بی عدالتی به شکل های گاه حیرت انگیز و بی سابقه ای که نمونه های آن را وقتی در تاریخ خودمان جستجو می کنیم کمتر می توان چنین نمونه هایی را در دیگر تاریخ ها و دیگر سرزمین ها، با این شدت قساوت دید.
روزگار ما روزگار انقلاب های سریع است
مهاجرانی همچنین خاطرنشان کرد که "مردم سالاری و نقش مردم از ویژگی هایی هستند که به هر حال وقتی ما با ضد آن در کشوری رو به رو می شویم؛ راهی برای مقابله با آن پیدا می کنیم و طبیعی است که جوامع مختلفی این دو راه را تجربه کرده و مردم ایران نیز در سال ۵٧ انقلاب را مورد تجربه قرار دادند.
البته در روزگاری که ما زندگی می کنیم، روزگار انقلاب های سریع است که می توانیم به انقلاب تونس در دی ماه، انقلاب مصر در بهمن ماه و لیبی در اسفند ماه و همچنین دیگر کشورها اشاره کنیم. تقریبا عمر یک انقلاب در مصر ۱٨ روز هست. در تونس کمتر از دو هفته و در لیبی ممکن است که به بیش از یکماه بیانجامد. در این مقطع هر کشوری با مقتضا و شرایطی که دارد با این مساله رو به رو می شود.
در این مورد باید در ابتدا مشخصات و مختصات کشورها را با هم سنجید و اگر درست بخش فارق را از هم وتمییز و تشخیص ندهیم دچار مشکل، می شویم . یک خدشه در نگاه و یا کور رنگی می شویم."
وی به انقلاب مصر اشاره کرد و گفت: رژیم مصر، رژیم وابسته بود و هیچ کسی تردیدی ندارد که نظام ایران، حکومتی مستقلی است.
این استاد تاریخ، به شبیه سازی ها و اطلاق های مشابه اشاره کرد و گفت "بعنوان مثال به محض اینکه جنبش سبز شروع شد از سوی حکومت نیز یک حرکت آغاز شد و با عنوان نهضت سبز علوی مطرح شد و تبلیغ کردند و مصاحبه انجام دادند. اما پیدا بود که نهضت سبز علوی ریشه ای ندارد. اکنون نه کسی بیانیه می داد و نه سخنی گفته می شد و در مقطعی هم گفتند که روس ها پشت سر این مساله و حکومت ایران هستند و کارشناسان روس به آنها مشورت می دهند. و مرگ بر روسیه شروع شد. پیداست که سخنان نادرستی بودند."
مهاجرانی در ادامه به تفاوت دیگر مصر امروز با ایران پرداخت و گفت: وقتی مبارک و خانواده اش آمدند همگی نماد فساد اقتصادی در مصر بودند. لیست حساب هایشان وقتی در مصر مطرح شد و مشخصات حساب هایشان در خارج و در همه جا منتشر شد؛ نشان داد که چگونه غارتی از سوی خاندان مبارک در مصر صورت گرفته اما وقتی این شرایط را مقایسه کنیم با ایران، لااقل خود من که از آغاز انقلاب در مجلس و دولت بودم؛ ایه الله خامنه ای را می شناسم و به عنوان منتقد وی اقرار می کنم که یک نقطه خاکستری نه تاریک در زندگی اقتصادی وی پیدا نمی شود. بحث احمدی نژاد و معاون اول به جای خودش. اما اگر برگردیم به شخصی که به عنوان مرکزیت حکومت مطرح است فرق می کند. پس دیگر نمی توان شرایط انقلاب ایران را مصری کرد.
طرح واژه "رفلوشن» یا انقلاب اصلاحی
این پژوهشگر تاریخ، سپس به گزینه های پیشِ رویِ جنبش سبز در این دوره پرداخته و خاطرنشان کرد: سوالی که مطرح است این که ما و ملت ما و جنبش سبز در این دو راهی، راه اصلاح رو انتخاب می کنیم و یا راه انقلاب را. یعنی کدام دیدگاه و کدام روش را باید پذیرفت و مطابق آن حرکت کرد؟ البته برای نخستین بار یکی از نویسندگان گاردین واژه «رفلوشن» را به کار برد که آنچه در ایران اتفاق می افتد ترکیبی است از تحول، اصلاح و انقلاب یعنی راهی بینابین. گاه رنگ و نمای انقلابی دارد و گاه رنگ و نمای اصلاحی. خب پرسشی که مطرح می شود این است که بر سر این دو راهی اصلاح یا انقلاب، کدام راه را انتخاب می کنیم .
وی ادامه داد: به نظر من آنچه در منشور جنبش سبز مطرح شد نشان می دهد که راه اصلاح را انتخاب کرده است. در واقع منشور در ویرایش دومش وقتی می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که ملت ایران در جنبش سبز، بر سر این دو راهی کدام را می خواهند انتخاب کنند، راه انقلابی یا اصلاحی؟ راه انقلابی یعنی تغییر نظام و تغییر قانون اساسی، تغییر حاکمان از صدر تا هرجایی که ضرورت پیدا کند و این یک راه انقلابی است که باید تغییر داد و یک راه هم این است که باید ما راه اصلاح را انتخاب کنیم. عنوانی که انتخاب شده در منشور در ویرایش دوم و در ویرایش اول هم هست. البته اگه دوستان فرصت بکنند منشور اول و دوم را دقیق با هم ببینند و موارد حذف شده را مشخص کنند و موارد اضافه شده را در این امر بررسی کنند حتی در یک پاراگراف یک کلمه حذف شده و یک کلمه اضافه شده، این کار با دقت صورت گرفته تا منشور بتواند گروه های مختلف را به یکدیگر نزدیک کند.
نمی توان سطح توافق را بر اساس آرمان ها انتخاب کرد
وی سپس به سطح آرمانها و اهداف گروههای موجود در صحنۀ جنبش اشاره کرد و گفت: برای توافق در چنین مسیری طبیعی است که نمی توان سطح توافق را بر اساس آرمان ها انتخاب کرد. در آرمان ها ممکن است برسیم به این نکته ای که فردی آرمانش انقلاب است و من آرمانم اصلاح است و به طبع اختلاف نظر، پیدا می کنیم. منشور نقطه ای را انتخاب کرده که در واقع این نقطه، محلی است که گروه های مختلف، افراد مختلف و کسانی که به عنوان رهبران یا راهبران و یا شخصیت های نمادین جنبش سبز مطرح هستند باور دارند و آن را مطرح کردند که در هر حال ما اصلاح را انتخاب می کنیم و این راه اصلاح هم مشخصاتی دارد که آنها نیز ذکر شده اند.
تطبیق شرایط در مقیاس مختصات
وزیر ارشاد دولت اول اصلاحات، در ادامه به یک مشخصه با اهمیت قابل توجه در این راه پرداخت و ادامه داد: در راه اصلاحی کسانی که این حرکت را انتخاب می کنند، باور دارند که این یک راه طولانی است. در واقع اگر بیان می کنیم که این جنبش سبز همانگونه که در جنگ ۱٨ روزه در مصر، مردم به نتیجه رسیدند در ایران هم می توان به چنین نتیجه ای رسید؛ باید در ابتدا مشخصات و مختصات کشورها را با هم سنجید و اگر درست بخش فارق و تمیز را تشخیص ندهیم دچار مشکل، یک خدشه در نگاه و یا کور رنگی می شویم.
این تحلیلگر بار دیگر به انتخاب گزینۀ اصلاحات تاکید کرد و گفت: راهی که آقایان موسوی و کروبی انتخاب کرده اند نیز اصلاحی است و این راهی است که در مجموع به مصلحت جامعه ایران، کمک می کند؛ راهی با هزینه کمتر و البته طولانی تر. طبیعی است که شاهدیم که دوستانی یا گروه هایی که نگاه انقلابی دارند (به معنای تغییر رژیم) آنها این راه را نمی پسندند. آنها می گویند همه چیز باید تغییر کند از رهبری، حاکمیت و ... کلا باید بروند که البته این سخن تازه ای نیست و از آغاز انقلاب هم مطرح بوده است. هنوز همین جهت گیری و گرایش که می خواهیم رژیم را تغییر بدهیم و همین حضور نئوکان ها و ژنرال های سابق امریکایی و خصوصا جلسه ای که نوزده فوریه درباره تغییر رژیم در ایران برگزار شد.
ملی بودن جنبش
مهاجرانی ادامه داد: در منشور سبز بحث استقلال مورد تاکید واقع و گفته شده است که جنبش سبز جنبشی نیست که با حرکت هایی که ناقض استقلال هستند، بتواند همراه باشد. مورد دیگری که اشاره شده اینکه کسانی که به نحوی رو به سوی بیگانه دارند و یا وابسته بیگانه هستند این جنبش با آنها همراه نخواهد بود. تعبیری هست به عنوان کسانی که ضد جنبش یا ضد منشور عمل کردند دو جبهه مشخص کودتاگران انتخاباتی و وابستگان به سلطه جویان بیگانه. این را در صفحه نخست منشور به کار بردند به شکل دیگری هم در صفحه ششم باز هم این مساله مطرح شده که همان بحث جهت گیری استقلالی مطرح شده که این جنبش سبز یک نهضت ملی است و در واقع روی ملی بودن جنبش سبز تاکید شده و سوم به نیروهایی که وابسته به قدرت های بیگانه و سلطه جو هستند اشاره شده، که تردیدی نیست مهم ترین مشخصه اش امریکاست. در واقع اگر ما بخواهیم تفسیر بکنیم همین تعبیری که در منشور ذکر شده که آن نیروی بیگانه سلطه جویی که تاریخ ما هم نشان می دهد کجاست؟
استقلال خواهی جنبش و نه به مداخله خارجی
وی خاطرنشان ساخت "جنبش سبز را یک حرکت مستقل تلقی باید کرد. حتی در لیبی شعاری می دادند مبنی بر اینکه: "نه به مداخله خارجی، ما خودمان می توانیم این کار را انجام بدهیم." طبیعی است که اگر بخواهیم استقلال و تمامیت ارضی کشور آسیب نبیند اهمیت این مساله کمتر از جنبش سبز نیست - اگر بیشتر نباشد- و این سخن را از مرحوم داریوش همایون تکرار می کنم که گفت: در این تکه زمین که کشور ماست، گرچه در طول این هزاران سال جزو معدود تکه های زمینی است که چند هزار سال است که ملتی در آن زندگی می کنند و حفظ این مجموعه به عنوان تمامیت ارضی یکی از مهمترین نگاه های استراتژیک در جنبش سبز باید باشد.
مهاجرانی تاکید کرد "کمترین بهانه دادن، کمترین خوش دلی کردن و طرح اینکه امریکایی ها هم بیایند کمک کنند - که اخیرا در همین دو هفته اخیر مقالاتی منتشر شد که امریکایی باید کمک کنند و بدون کمک آنها نمی شود جنبش سبز به پیروزی برسد - این نگاه در واقع به استقلال آسیب می زند و با آسیب دیدن آن، به تمامیت ارضی نیز آسیب وارد می شود.
من معتقدم که این بخش "نگاه استقلالی به جنبش سبز"، "ضدیت با هر گونه مداخله خارجی" و "مخالفت با هر گونه دخیل بستن و توجیه کردن برای دخالت خارجی" را به عنوان یکی از مشخصه های درجه اول باید دید.
ذهن انسان بدون تجدید نظر و تفکر می می میرد
این پژوهشگر تاریخ، سپس به اهمیت مکتوب شدن منشور جنبش اشاره کرد و ادامه داد: ما معمولا ملتی شفاهی هستیم و بیشتر به شکل شفاهی نظرات خود را مطرح می کنیم. اما مهندس موسوی قدم بزرگی را برداشت و خواسته هایی را که مطرح می شد را مکتوب کرد. وقتی متنی مکتوب شد آن وقت می توانید بگوئید این نکته اشکال دارد، این کلمه را باید تغییر داد و حذف و یا اضافه کرد. خوشبختانه این راه را هم باز گذاشتند با تدبیر و تعمق که باز هم کسانی که نظر دارند در مورد اصلاح منشور سبز می توانند نظر بدهند و این نظرات هم بررسی می شود و در واقع این ویرایش دوم است و چرا سومی نباشد. ذهن انسان بدون تجدید نظر و تفکر می می میرد. منشور سبز هم به عنوان یک کار جمعی محدود که اشاره هم کردم که در شرایط امنیتی ویژه ای این منشور نوشته شده نیاز به اصلاح و اضافه دارد.
وی تاکید کرد : "وقتی مدعاها و مکاتبات ما مکتوب می شود این گام خیلی مهمی است که برداشتیم و مقدمه ای است برای انباشت تجربه ها. چون یکی از مهمترین مرزهای ما به لحاظ فرهنگی و سیاسی در کشور خود ما عدم انباشت تجربه هاست. تجربه وقتی که نوشته می شود منشور می شود و منشور است که انباشت پیدا می کند و ما می توانیم بگوییم این ویرایش اول بود یا دوم برای ویرایش سوم. از این جهت من اعتقاد دارم که گام بسیار مهمی در تاریخ سیاسی کشور ما برداشته شد."
باید آماده باشیم که روزهای سخت تری را در کشور تجربه کنیم
بر اساس این گزارش، سخنران دیگر جلسه، فرخ نگهدار، نویسنده و تحلیلگر سیاسی بود که سخن خود را با تاکید بر "اهمیت جنبه های اجرایی و عملی و همچنین دغدغه ها و نگرانی هایی که فعالین سیاسی در این دوره با آن مواجهه هستند"، آغاز کرد و گفت :
"ما در کشورمان روزهای خوشی در پیش رو نداریم. خشونت از جانب حکومت رو به افزایش است. نشانه هایی از تدبیر و دور اندیشی کمتر و کمتر دیده میشود. بنابراین باید آماده باشیم که روزهای سخت تری را در کشور تجربه کنیم."
آنچه در تصمیم رهبری جمهوری اسلامی است، تبدیل ولایت به سلطنت و سلطنت به حکومت است
این فعال سیاسی همچنین به دیدار هفته گذشته رهبر جمهوری اسلامی از وزارت اطلاعات اشاره کرد و گفت "آقای خامنه ای به وزارت اطلاعات رفت و پنج ساعت بازدید داشت و مجموعه ای از رهنمودهایی که می بینید ارائه شده یک تغییر در عمق آن گفته هاست. اگر بنگریم می بینیم یک تغییر عمده در نظام جمهوری اسلامی در حال اتفاق است. در سال ۶٢ وقتی لایحه تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس شورای اسلامی مطرح بود یکی از مهمترین بحث ها این بود که سازمان باید تحت نظر رهبری باشد یا تحت نظر دولت؟
پیام تحرکات اخیر رهبری
بحث این است که رهبری مقامی است غیر انتخابی و ارزش های دینی را حمل می کند و وزارت اطلاعات چنین خصیصه ای ندارد و نمی تواند داشته باشد. اگر همه اعمال وزارت اطلاعات و مقام رهبری به ولایت نسبت داده شود آنگاه دیگر آن مقام قدسی که آنها در نظر گرفتند از بین می رود. بنابراین بهتر است به عهده یک نهاد انتخابی قرار بگیرد که زیان و یا فضای تلخی که درست می کند در ارتباط با کارهایی که برای حفظ امنیت می کنند به حساب خود مردم نوشته می شود. وزارت اطلاعات دیروز مستقیما زیر نظر رهبری قرار می گرد و رهنمودهایی را یادداشت می کنند که برای اولین بار اتفاق می افتد. از طرفی آقای خامنه ای به دیدار مصباح به قم می رود. رهبر مملکت به خانه یکی از آقایان می رود و می گوید بیا با هم کار کنیم. این معنای بزرگی دارد."
حذف رفسنجانی کلید خورده است
نگهدار سپس به نقش هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت: سالها مشاور آقای خامنه ای، آقای رفسنجانی بوده که اکنون مهدوی کنی را راضی کردند بیاید تا رفسنجانی از صحنه حذف شود و این یعنی اینکه آنچه در تصمیم رهبری جمهوری اسلامی است، تبدیل ولایت به سلطنت و سلطنت به حکومت است. یک بحث تاریخی در کشور ما داشتیم که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. در ایران هم به تعبیر سعید حجاریان می خواست نهضت اصلاح طلبی به وجود بیاورد که ولی فقیه شما امر اداره دولت و مردم را به مجلس واگذار کند. با انتخاباتی که قانون می گوید اصحاب رقابت داشته باشند و هر کدام که با رای مردم بردند همان حاکم شود چه در مجلس چه در دولت. اداره امنیت کشور، اقتصاد، امور خدمات رسانی به مردم از طریق رای مردم برگزار شود.
ظرفیت قانون اساسی
این پژوهشگر همچنین ادامه داد: به نظر من ظرفیت قانون اساسی جمهوری اسلامی نه آن چه که به آن افزوده شد در برخی از مجلس ها از جمله قانون نظارت استصوابی که می توانست تا حدی این ظرفیت را باز نگه دارد که دولت ها مورد اعتماد و مورد انتخاب مردم باشند. نمونه استثنایی هم داشتیم؛ مجلس ششم و یک دولت هم داشتیم دولت محمد خاتمی که تا حدی یک چنین روحی را بازتاب داد.
فرخ نگهدار به قانون اساسی کنونی در ایران اشاره کرد و گفت: اکنون تفسیر و تعبیری دیگری از همان قانونی اساسی و از همان جمهوری اسلامی به روی زمین آمده با تحولاتی که اخیرا انجام شده هر چه بیشتر زمینه چینی می شود که شخص رهبر، شخص حاکم و ایشان تصمیم گیرنده اصلی باشد. حتی در حصر آقای موسوی و کروبی هم ایشان باید تصمیم بگیرد و در وزارت اطلاعات هم ایشان باید تصمیم بگیرد و مجموعه حیات و منات کشور را به یک نفر در اجرا وصل می کنند که هیچگاه در طول تاریخ جمهوری اسلامی اینگونه نبوده است.
آینده با ولایت فقیه نیست
او ادامه داد: دو سال پیش نوشتم آینده با ولایت فقیه نیست به دو دلیل یکی به خاطر سطح شعور اجتماعی که مفهوم ولایت فقیه یعنی شهروند حق تعیین سرنوشت خودش را ندارد و با این روندهای اجتماعی که در کشور رخ داده و با سطح تحصیلات و با سطح شهرنشینی و ارتباطات و تاثیر رسانه های همگانی، در ذهن مردم نسبت به اینکه کسی حرف بزند و ما همان را اجرا کنیم بسیار بی ربط است. حتی خیلی از علمای اسلام چنین تعبیری را قبول ندارند. آنچه که در عمل در حال اجراست آن نیست که هر چیزی که ولی فقیه گفت همان متاع است و ما باید انجام بدهیم. دلیل دوم اینکه وقتی در چنین جامعه ای در این سطح پیشرفت و شعور اجتماعی و اگر حاکمیت فقط بگوید حرف من و شما ساکت باشید باید به قوه قهریه متوسل شود. باید وزارت اطلاعات و بسیج و لباس شخصی داشته باشد که به این وسیله کنترل کند و این یعنی درگیری اجتماعی و مقابله با مردم. بنابراین صحبت از اینکه در آینده می توانیم شاهد این باشیم که آقایان می توانند میخ خودشان را بکوبند؛ این روشی که این حکومت در پیش گرفته به فرجام نمی رسد و نمی توانند از عهده این همه اعتراض در مملکت بر بیاید.
با حکومت زورگویی مواجه هستیم که می گوید حق انتخاب ندارید
فرخ نگهدار در بخش دیگری از سخنانش به رفتارهای فعلی حکومت جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: با حکومت زورگویی مواجه هستیم که می گوید حق انتخاب ندارید؛ با این ملت که نیمی از آن شهر نشین و تحصیل کرده است چه می توانند بکنند. امید و آرزوی ما این بوده که همه ایرانی ها همان سطح فرهنگ، شعور، تحمل و مدارا، شناخت و روشن بینی که جنبش سبز دارد؛ رفتارشان فرق کند. خانم مهرانگیز کار دیروز نوشته بود که خانم زهرا رهنورد و فاطمه کروبی به همراه شوهرانشان به زندان برده شدند و او تبریک می گوید که زن در جامعه ما در صحنه عمومی حضور دارد و ابراز وجود می کند.
نیمی از ایرانیان این سبکی که سبزها می پسندد را نمی پسندد
وی ادامه داد: در ایران یک حکومت زورگو داریم ولی این هم واقعیت است که نه همه ایرانیان بلکه نیمی از ایرانیان این سبکی که سبزها می پسندد را نمی پسندد و نوع دیگری از زندگی را می خواهند و ارزش های دیگری را دارند. ولی این کوچک نیست. برخی هم محافظه کار هستند. همه رای آزاد و مستقل ندارند و یا رای اندیشیدن ندارند. اینها هم اگر بر رای حکومت اضافه بکنیم در یک انتخاباتی که همین ها می خواهند در یک نظام انتخابات بکنند، آن رایی را که بگوییم همه جامعه مال ماست اینگونه نیست.
فرخ نگهدار به نتیجه گیری حرف هایش پرداخت و بیان کرد: از این اصل می خواهم نتیجه بگیرم که سخن آقای مهاجرانی در این مورد که راه آزادی و عدالت راه دراز است، تعبیر می کنم به یک تعبیر عملی. راه تفاهم و فهم متقابل ما از آنها و آنها از ما راه طولانی است. یک شبه طی نمی شود و باید ترس ها بریزد. کسی که بالا نشسته و تصمیم می گیرد؛ دائما دارد تولید ترس می کند که اینها آمریکایی هستند. اینها اسرائیلی هستند. اینها مملکت را می خواهند بفروشند. اینها تروریست هستند و انواع و اقسام اتهامات مثلا در کیهان. ما نباید به وسائل آنها متوسل بشویم و اگرنه این همان تکرار فضایی است که آنها می خواهند درست کنند.
وی تصریح کرد "همین این دولت و هم دولت شاه تمام استراتژی اش این بوده که جامعه را دو قطبی کند و بگوید: "دشمن هستید یا دوستید. خطرناکید. اجنبی هستید." در صورتیکه این واقعیت نیست. جامعه ما رنگارنگ و متنوع است و منشور سبز این را می پذیرد و اصلاح را به این معنی در رابطه بین قشرهای اجتماعی و گروه های اجتماعی می داند. اگر بحثی با حکومت داریم و اگر درگیر می شویم با حکومت برای این است که ما را بفهمد. ما خودمان می خواهیم برای خودمان تصمیم بگیریم. می خواهیم نماینده انتخاب بکنیم. جمهوری اسلامی روزی که میخش را کوبید اولین کاری که کرد تمام کسانی را که رنگ دیگری داشتند و یا روسری سرشان نبوده و خیلی افراد کسانی را قیچی کرد. آنقدر ضعیف بودیم در جامعه که حداکثر رای ما ده درصد بود قدرت مقاومت و ایستادگی نداشتیم. بیشتر آنها سعی می کردند که بریزند و بزنند و مقاومت ما هم در دهه شصت خرد شد.
مقاومت سنگینی از جانب سبز در حال صورت گرفتن است
سپس وی تاکید کرد که باید در این دوره بزرگترین موفقیتی که تا اینجا بدست آوردیم حفظ کنیم و در این رابطه گفت: اولین وظیفه ما برای آینده حفظ همین موقعیت است. معنای آقای کروبی و موسوی در ذهن من این است که ما می توانیم باشیم در ایران باشیم، آواره نباشیم. اینجا ننشینیم و بگوییم نه ما مخالفیم و نابود نشویم. حکومت تمام تلاشش را کرده که اینها را به کنجی بکشاند و بعد بگوید که شما حق حیات ندارید. مقاومت سنگینی از جانب سبز در حال صورت گرفتن است. عدم خشونت، عدم تقابل و شعارهایی هم که گاهی شما می شنوید. درگیری های حادی هم در جریان است. همه اینها به این خاطر است که می خواهیم بگوئیم ما می خواهیم حق حیات داشته باشیم، بایستیم رای بدهیم و کشور خود را بسازیم. بنابراین این موفقیتی که بدست آوردیم و منشوری آمده و کسانی پیدا شدند که برای اولین بار در تاریخ پنجاه ساله در دوره ثبات یعنی دوره ای که حکومت ادعای کنترل و حفظ امنیت کشور را دارد، در چنین شرایطی هیچگاه در تاریخ مشروطه خواهی مملکت مان ندیدیم که اپوزیسیون بتواند حرکتی که ٢۵بهمن داشت را انجام بدهد در حالیکه چهره هایش هم در کشور هستند. هیچکدام از نیروهای سیاسی ایران نتوانستند و این دستاورد بزرگی است. حال که توانستیم یک منشور بسازیم و کسانی را در داخل داریم که اسیر هستند. پیام من این است که سعی کنیم آقایان کروبی و موسوی را حفظ بکنیم، سعی کنیم منشوری که هست چون امروز راه ما را باز می کند. این منشور را محوری بسازیم که راه امروز ما را به سوی ایران برای همه ایرانیان باز می کند. یک جنبش متحد درست کنیم. اکنون وقت خط کشی در این جنبش و تقسیم کردن قدرت در این دوره نیست همه باید آنچه که همه می بینند که اینها هستند که می توانند مقاومتی در جامعه ایجاد بکنند و این مقاومت در جای دیگر ایجاد نمی شود اگر شما بخواهید ببرید. سعی نکنید که زور همین مقاومتی که در برابر این استبداد خزنده دارد صورت می گیرد. اگر این ارزیابی را قبول دارید همه جمع بشوید تا بتوانید این صدای اعتراض علیه استبداد را در کشور خودمان حفظ بکنیم.
با پایان یافتن صحبت های سخنرانان، نوبت به پرسش و پاسخ شد و حاضران به بیان سوالات خود پرداختند:
یکی از حضار از فرخ نگهدار پرسید "شما از چه زمانی پی بردید که با ولایت فقیه نمی توان کار کرد"، که وی پاسخ داد: "در مورد ولایت فقیه نگفتم که نمی شود با او کار کرد بلکه گفتم اگر ایشان بخواهد در مساله دولت و مجلس دخالت نکند؛ ما یک مساله مهممان حل شده و تلاش می کنیم که ایشان هم انتخابی باشد.همیشه گفته ام که تمامی نهادهای کشور، انتخابی بشود ولی اگر بخواهد وزارت اطلاعات، دولت، سپاه و بسیج و همه مملکت را اداره کند، نمی شود با او کار کرد. در دوره محمد خاتمی اینگونه نبوده، ولایت فقیه را می شد تحمل کرد. ولایت فقیه با شعور انسان مدرن سازگار نیست. اینکه می شود با او کار کرد یا نه بستگی به این دارد که او چقدر پایش را دراز می کند.
قسمت دوم سوال از فرخ نگهدار این بود که "جنبش سبز متعلق به کروبی و موسوی است یا کروبی و موسوی متعلق به جنبش سبز هستند؟" که نگهدار گفت:
"صد در صد مفهوم دوم است. موسوی و کروبی، حسن شان در این است که صدای مردم را شنیدند و گفتند ببینید مردم چه می گویند. این مردم هم در این جامعه هستند. هیچ کسی خودش رهبر نمی شود به جز اینکه فشاری از پائین به او اعمال بشود که ممکن است از طبقات بالایی باشد یا از طبقات غیرحاکم. آقای خامنه ای هم همینطور که بحث اش مفصل است. آقای کروبی و موسوی صدای بخشی از منابع قدرت را شنیدند که آن منابع قدرت مدنی بود. اما خامنه ای ممکن است صدای منابع قدرت نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و ... را بشنود. آن هم یک فشار از بیرون است."
یکی از حضار نیز، با رویکردی به یکی از مقالات سال گذشتۀ کیهان لندن از مهاجرانی پرسید "شما سال گذشته گفتید که جنبش سبز به دنبال باز پس گرفتن رای خود است و خواسته دیگری ندارد، منظورتان چه بود"، که وی پاسخ داد:
"صحبتی که داشتم در آمریکا و پیرو همان، آقای مختار مقاله ای نوشتند تحت عنوان «مایوسم کردی». این صحبت حدود یکسال پیش بود و در مقطع دیگری به لحاظ زمانی مطرح شد که آن موقع هم یکی از پژوهش گران ایرانی صحبت کردند و گفتند که کاری کنید که جنبش سبز زود پیروز نشود و صحبت او این بود که حرکت را با تدبیر پیش ببرید. حرف من در آن مقطع این بود که همانطور که می بینید بین منشور اول و دوم جنبش سبز هم تفاوتی ایجاد شده است؛ در آن مقطع تمامی جهت گیری های سخنگویان جنبش سبز این بود که رای ما کجاست؟ رای ما را پس بدید شعار اصلی بود. طبیعی است که به این سخن توجهی نشد و این شعار با شعارهای دیگر تغییر کرد و تبدیل شد به این نقطه ای که در واقع رسیدیم."
مهاجرانی در پاسخ به سوال و انتقاد یکی از حضار پیرامون "اتاق فکر جنبش" خاطرنشان کرد " زمانی بیانیه ای را منتشر کردیم به اتفاق پنج نفر از دوستان. بعد عده ای گفتند که اینها آمده اند می خواهند سرنوشت جنبش سبز را در دست بگیرند و بگویند ما مسوول هستیم و اتاق فرمان جنبش سبز در دست ماست. علت این بود که قبل از آن بیانیه، جمعی دیگر بیانیه ای داده بودند که رهبری جنبش سبز به خارج منتقل خواهد شد و از این قبیل و در آن زمان من گفتم که نه ما جمعی هستیم که در واقع یک اتاق فکر است. البته مرحوم داریوش همایون این تعبیر مرا هفته بعد اصلاح کرد و گفت: «سرای اندیشه بهتر از اتاق فکر است» که حق هم با او بود. من معتقدم هر جمعی که در جنبش سبز هستند می توانند بحث کنند و نظر بدهند در واقع اتاق فکر و سرای اندیشه هستند. آن موقع ما یک سرای اندیشه رسمی برای جنبش سبز نداشتیم. الان شورای هماهنگی راه سبز امید همان اتاق رسمی و معتمد سران جنبش سبز و مردم ایران هستند کما اینکه بیانیه های آنها مورد توجه قرار می گیرد و همان بحثی که اشاره کردم که اتاق فکر صرفا ما جمعی هستیم که نظر می دهیم. خود شما می توانید به شکلی یک فرد با فردیت خودتان یا با جمعی که با شما همراه و هم نظر هستند، مطالبی را که به نظرتان می رسد مطرح بکنید و توجه کنید."
یکی از دانشجویان نیز از دکتر مهاجرانی پیرامون اعتراضات سه شنبه های پی در پی اسفند ماه جاری در کشور پرسید و از دغدغه خود پیرامون اینکه با روند فعلی "جنبش به کجا می رود"، که مهاجرانی پاسخ داد: "بحث سه شنبه ها به شکل خودجوش از طرف برخی افراد و گروه ها از طریق شبکه های مجازی مطرح شد. ولی شورای هماهنگی راه سبز امید که بیانیه پنجمش را امروز (جمعه سیزدهم اسفند) برای اعلام هماهنگی میان جنبش سبز و جنبش زنان منتشر کرده، به موضوعات دیگری مثل تحصن، اعتصاب و اعتراض به شکل های دیگری نیز فکر خواهد کرد.
آنچه که اهمیت دارد این است که جنبش سبز بتواند حضور خودش را نشان بدهد که ما هستیم. از این جهت اهمیت دارد که دو نگاه وجود دارد که جنبش سبز را انکار می کردند در مقدمه ویرایش دوم هم به این دو نگاه اشاره شده. یک نگاه نگاه حکومت ایران است که شما می بینید که مقامات حکومت ایران هم وقتی صحبت می کنند جنبش سبز را نادیده می گیرند و یا با سکوت هیچ اشاره ای به آن نمی کنند. شما می بینید مقاماتی که موقعیت امنیتی، اجتماعی و سیاسی دارند مثل وزیر کشور مطلقا در این مورد صحبت نمی کنند. دیگران هم به نحوی که در موقعیت های مهمی هستند مثل دادستان انقلاب تهران اشاره می کنند که در این روز اتفاقی نیفتاد. یا وزیر اطلاعات اشاره می کند که مردم مطابق بازار خرید اسفند ماه که به شب عید هم نزدیک می شویم برای خرید آمده بودند و این نوعی نگاه است که می خواهند جنبش را نادیده بگیرند و جمع دیگری هم هستند که نگاه دیگری دارند و بیشتر از خارج از کشور صدایشان به گوش می رسد. آنها مدام تاکید می کردند که جنبش سبز تمام شد و این شیوه جواب نداد. آنها از زاویه یک نگاه به انقلاب این نگاه را می کنند و می گویند آقای موسوی و کروبی با این راهی که مطرح می کنند به ثمر نمی رسند و باید به سوی یک انقلاب حرکت کرد. این حرکتی که سامان گرفت مثل دعوت به راهپیمایی ٢۵ بهمن و اول اسفند و دهم اسفند و بیانیه پنجم که مطرح شد؛ جنبش حضورش را نگاه می دارد و مطرح می کند. اما نظرات مختلفی دیده می شود؛ برخی معتقدند که باید در یک جایی تجمع کنیم و همانجا بایستیم تا به یک نتیجه ای برسیم. گمان می کنم که با شکل گیری شورای هماهنگی راه سبز امید از آن حالت بلاتکلیفی و یک جور چشم بستن بر وضع موجود خارج شدیم و بالاخره جمعی هستند که مشورت می کنند و گروه های مختلف هستند که با بیانیه ای که می دهند راه را تا حدودی روشن می کنند."
یکی دیگر از حضار نیز در مورد "نقش هاشمی رفسنجانی در جنبش سبز"، از دکتر مهاجرانی پرسش کرد که وی خاطرنشان ساخت "در مورد آقای هاشمی یک نکته را می گویم که جنبش سبز تا موقعی که جهت گیری اش به صورت یک حرکت اصلاحی پیش برود می تواند از ظرفیت وی هم استفاده کند؛ اما اگر این ظرفیت جنبش سبز به سوی رادیکالیسم پیش برود، هاشمی بیشتر فاصله خواهد گرفت. فقط بحث هاشمی به عنوان یک شخص نیست. در مقطعی که گذشت شاهد فاصله گیری افراد دیگری بودیم. ما شاهد فاصله گیری نمایندگان اقلیت اصلاح طلب مجلس بودیم. اگر جنبش سبز را به سوی حرکت اصلاحی پیش ببریم ما شاهد رویش خواهیم بود. افراد مختلف می پیوندند. اما اگر به سوی رادیکالیسم پیش برویم هم افراد به شکل شاخص و هم گروه ها فاصله می گیرند. حالا باید انتخاب کرد که می خواهیم جنبش را توسعه بدهیم و همه گیر باشد به سرانجام برسد و هر روز سربازان تازه ای بگیریم و یا نه ما یک حرکت انقلابی تند وقتی انتخاب کنیم؛ می بینیم که افراد مختلفی به زبان می آیند و موضع می گیرند و از جنبشی که اصلاحی نیست و رادیکالیسم است و بحث تغییر رژیم دارد، فاصله می گیرند و می بینید که وقتی بحث تغییر رژیم مطرح می شود سخن گویان مشابهی در جاهای مختلف پیدا می کند. نوع تفسیر نئوکان ها در امریکا و نوع تفسیر برخی نیز بدین گونه است. مثلا یک کسی معماری می کند که چگونه می شود مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها، سبزهای طرفدار نئوکان ها را باهم پیوند زد که پیروز شد. این حرکت در داخل ریزش ایجاد می کند نه رویش و آنها می گویند جنبش سبز و امریکایی ها در صدد تغییر رژیم هستند و می خواهند که شرایط را تغییر دهند و انقلاب دیگری می خواهند. شاخص ترین فردی هم که موضع می گیرد و فاصله ایجاد می کند هاشمی خواهد بود که من گمان می کنم که آن بحثی که من مطرح کردم که جنبش سبز را یک اصلاح می دانیم و یا یک انقلاب، این پرسش اساسی و تعیین کننده است بر اساس این می توان آقای هاشمی را داشت و نداشت.
یکی دیگر از حضار پرسید "بر فرض که جنبش سبز پیروز شد و به نتیجه رسید، چقدر احتمال دارد که همین جنبش نتواند مخالفان فعلی خود (حامیان حکومت) را تحمل کند"، که فرخ نگهدار پاسخ داد "ما خیلی جامعه تقسیم شده ای هستیم. کار سختی است. ما قبل از انقلاب که مبارزه می کردیم اصلا نمی دیدیم. اکنون ما باید در زبان و رفتارمان جوری حرکت بکنیم که طرف مقابل هم احساس کند که امر مشترکی بین ما می گذرد. این هم در فرهنگ است و هم در سیاست است. اگر شما خواسته ای را می بینید که خواسته ملی است من انگشت می گذارم روی آن. در مساله تحریم ها همه ما ایرانیان ذی نفع هستیم که این تحریم ها برداشته شود و هر کسی که آن را بردارد باید بگوییم که کار درستی بوده که انجام گرفته است. این هزینه دارد. خیلی از ما که مساله قدرت برای ما مساله مرکزی است. هر کسی اگر امری انجام داد که ما پیش وجدان خودمان فهمیدیم آن امر به نفع همه است باید تائید کنیم. این نوعی اعتماد سازی است. متاسفانه مسیری که رهبر جمهوری اسلامی ، می رود روز به روز در میان حامیان خود این سیستم، شک و شبه بیشتری ایجاد می کند. نخست وزیر سابق، رئیس مجلس اسبق، رئیس جمهور اسبق همه شدند ضد انقلاب؟ این یعنی چه؟ یعنی رفتار شما که در راس حاکمیت هستید طوری است که ریزش دارد و شما آن را ادامه می دهید.
ما نباید همان مدل را تکرار کنیم. اگر تکرار نکنیم ما فکر می کنیم که بردیم و تا اینجا هم فاصله ای که بین نیروهای سکولار جامعه و نیروهای مذهبی جامعه بوده کم شده و زیاد نشده از دوم خرداد تا بیست و دوم خرداد و از بیست و دوم خرداد تا امروز.
اگر امروز اینجا می نشینیم و می بینیم که صدای آزادی خواهی هستیم و همه باور می کنیم و می گوییم موسوی کروبی تا وقتی با مردم هستی حمایت می کنیم. این را در مقطع ٢٢ خرداد هر کسی نمی توانست این را در شعارهای اعتراضی مقابل سفارت بشوند. جمع رادیکال تر شد ولی این اتفاق در حال رخ دادن است."
درپاسخ به سوالی پیرامون "تعبیر شخصی دکتر مهاجرانی از ولایت فقیه"، این پژوهشگر تاریخ خاطرنشان کرد "...بحث جدی که دارم این است که مجلس خبرگان باید مجلسی باشد پرسش کننده و استیضاح کننده رهبری. این به مصلحت کشور بود اگر آیت الله خامنه ای می پذیرفت که مجلس خبرگان وی را احضار کنند و ایشان بیایند پشت تریبون بایستند و از او سوال کنند که در فلان روز چه کسی دستور تیر داده و عده ای از جوانان کشته شدند؟
وی فرمانده کل قوا در کشور است و مامور انتظامی و نظامی نمی تواند بدون دستور تیر از دستور مافوق خودش شرکت کند ..."
وی ادامه داد "نگاه من نگاه اصلاحی است نه انقلابی. یکی از راه های حرکت اصلاحی این است که ما مطالبی که کمک نمی کند در یک مقطعی حرکت کنیم را مطرح نکنیم. به فرض شخصی به تقسیر قانون اساسی باور داشته باشد یا نداشته باشد آن چه که نقطه مشترک ماست آزادی است و عدالت است. حقوق انسانی انتخابات آزاد ما در واقع این گام را برداریم و وقتی به انتخابات آزاد رسیدیم خبرگان کسانی هستند که مردم آنها را انتخاب می کنند و در یک انتخابات آزاد که خبرگان انتخاب شدند منتقدین وضع موجود هم بودند که از موضع خبره انتقاد می کردند. این خبره ای که می تواند به مجلس خبرگان برود و تریبون هم در اختیارش قرار دارد که در آن جمع هم نقد خودش را بگوید خیلی موقعیت مناسبی است که کاش به جای یک نفر تعداد بسیاری اینچنین داشتیم. اگر چنین گرایشی اتفاق بیافتد اون موقع می توان گفت که در این مقطعی که مقطع اصلاحی است می توانیم از آنچه که مضرات یک تفسیر حداکثری موسع پرهیز بکنیم و در واقع تفسیر داشته باشیم که طرف گفتگو باشیم. مطلقا به لحاظ قانونی ولی فقیه حق دخالت در انتخابات را ندارد. مردم انتخاب کرده اند اما اگر رهبری دخالت کرد و یا تفسیری داشت که چون دستگاه های اجرایی زیر مجموعه ولایت امر وامامت امت هستند و در واقع او ناظر است پس در شکل گیری هم او باید دخالت بکند. مثل بحثی که شورای نگهبان در نظارت استصوابی داشته. با این تفسیر می توانیم از بسیاری از وجهه استبدادی که امروز معمول است بکاهیم و وضعیت معمولی را پیدا کنیم.
یکی از فعالان لندن نیز از مهاجرانی پرسید "شما در مورد مصر و تونس و لیبی، انقلاب را خوب عنوان کردید، اما در مورد ایران آنرا مورد نقد و رد قرار دادید، دلیل آن چیست"، که مهاجرانی تصریح کرد "مصر و تونس را با انقلاب ۵٧ ایران می توان مقایسه کرد به دلیل مجموعه مختصاتی که در مصر و در تونس است. لااقل من به عنوان یک فردی که این مسائل را دنبال می کند شما تمام روزنامه های عربی را می توانید بخوانید که آنها چه میگویند. مجموعه شرایط آنها شرایط انقلاب ۵٧است که اگر آنها را در نظر نگیریم در داوری دچار مشکل خواهیم شد. اینگونه نیست که بگوئیم انقلاب برای آنها خوب است و برای ما عملی نیست."
وی ادامه داد "نکته دیگر این است که باید امکان را سنجید. در موقعیتی که الان هستیم امکان انقلاب در ایران وجود ندارد و تنها حاکمیت امکان پیدا می کند برای سرکوب خونین کسانی که دنبال انقلاب هستند. این همان نکته ای است که در بیانیه چهارم شورای رایزنی راه سبز امید آمده است. من معتقدم که حتما در بخشی از تشدید گرایش به رادیکالیسم، ما باید نقش بعضی از بازوهای دست اندرکاران حکومت را هم ببینم. اگر به سوی رادیکالیسم برویم حکومت برای سرکوب امکان و ابزار بهتری پیدا می کند. بنابراین من معتقدم که این قصه را باید در نظر گرفت.
یک حرکت اصلاحی بیشتر کمک می کند به مصلحت جامعه تا حرکتی که حکومت برای سرکوب پیدا می کند و جنبش سبز را دچار ریزش خواهد کرد. آن موقع اعلامیه می دهید و یک حضور جدی پیدا نمی شود.
. حکومت، جنبش سبز را کوچک تر از آن حدی که او باور دارد نشان می دهد. ما خود را بزرگ تر از حدی که هستیم تفسیر نکنیم چون دچار اشتباه خواهیم شد. در این اندازه جنبش سبز را بسنجیم و وقتی سنجیدیم. حرکت محدود و محدود می شود و حاکمیت به این می اندیشد. پس معتقدم که حرکت اصلاحی را تعقیب بکنیم و گام هایی متناسب با جایگاهی که هستیم برداریم. هیچ کوهنوردی توانا و حرفه ای گام اول را بر قله نمی گذارد. از دامنه شروع می کند و صخره نوردی می کند تا به قله می رسد.
یکی از حضار سپس از فرخ نگهدار پرسید "حمایت شما از اصلاح طلبان، آیا نظر شخصی شما است، یا نظرگروهتان را نیز منعکس می کند"، که وی پاسخ داد:
"من در هر جا که صحبت می کنم نظر فردی خودم را می گویم. البته سازمانی که مورد علاقه من است و همه عمرم را باهاش کار کردم؛ در این موضوع مشکلی وجود ندارد. آزادی بیان وجود دارد. اگر نظر مرا می خواهید تفاوت وجود دارد بین آن چیزی که من می گویم و نوع حمایتی که من می کنم از جنبش سبز و سایر دوستانم در تشکل های دیگری که با آنها کار می کنم. فرصت اینکه جزئیات را باز بکنم نیست موضوع من صرفا مساله شخصی است."
گفتنی است قبل از شروع جلسه، فرخ نگهدار در شرح "ویرایش دوم منشور جنبش سبز"، با نمایش چکیده های منشور، شش بخش "تولد جنبش"، "اهداف آن"، چشم اندازهای بنیادین"، هویت سبز"، ارزش های جنبش"، و "راهکارها" را به صورت خلاصه مورد شرح نموداری قرار داد و بندهای آن را به صورت تیتر برای حضار معرفی کرد.
تنظیم کننده: حمیدرضا ظریف
ندای سبز آزادی: پخش اعلامیه های فراخوان ۱۷ اسفند ماه در تبریز آغاز شد.
بر پایه ی گزارش های رسیده به ندای سبز آزادی؛ در نقاط مختلف تبریز، فراخوان جمعی از هواداران جنبش آذر بایجان برای مراسم 17 اسفند در قالب پخش تراکت های کوچک، خارج از فضای مجازی در چند روز گذشته شکل حقیقی به خود گرفته ودر در محلات مرکزی شهر و برخی شهرک ها اطلاع رسانی شده است .
گفتنی است در برخی نقاط خصوصا :میدان نصف راه و خیابان های منتهی به چهار راه ابوریحان این فراخوان شکل عینی تری دارد .
شایان ذکر است؛ درراه پیمایی 10 اسفند تبریز چهار راه آبرسان روز متفاوتی را پشت سر گذاشت ودر جو امنیتی شدید با حضور هواداران جنبش سبز درگیریهایی هم صورت گرفت و مهندس داود کهنمویی رییس ستاد اصلاح طلبان مهندس موسوی بازداشت شد .
در تراکت های پخش شده چهار راه آبرسان محل تجمع 17 اسفند اعلام شده است .
شهرام ناظری در مراسم نکوداشت فرامرز پایور، هنرمند عرصهی موسیقی، از عملکرد صدا و سیما انتقاد کرد و گفت: صداوسیما ۳۳ سال است که آثار من را بدون اجازه خودم پخش میکند و به نوعی حقوقم را ضایع میکند.
به گزارش ایسنا، شوالیه آواز ایران در مراسم نکوداشت فرامرز پایور که روز ۱۳ اسفند ماه توسط حوزه هنری اصفهان با حضور هنرمندان موسیقی برگزار شد، خاطرنشان کرد: در این ۳۳ سال از هیچگونه حمایت و امکانات بهره نگرفتیم و درعوض برای انجام هر کاری با مشکلات فراوان روبرو بودیم.
وی ادامه داد: اما باید با وجود همه سختیها کار کنیم و چراغ کوچک فرهنگ و هنر را روشن نگه داریم.
شهرام ناظری با بیان اینکه استادپایور در دو زمینه موسیقی و اخلاق استاد و سرمشق بودند، گفت: پایور مکتب بزرگی در سنتور ایجاد کرده است و این مکتب پس از وی باعث تحول در سنتورنوازی شد، هر یکی از شاگردان پایور به شیوه خود از مکتب وی بهره بردند.
شهرامناظری در بخش دیگری از سخنانش با بیان این که در زمان حیات پایورگروه موسیقی اساتید با حضور جلیل شهناز، اصغربهاری،محمد موسوی،محمد اسماعیلی و شهرام ناظری تشکیل شد،افزود: این گروه در تهران،پاریس،لندن و نیویورک اجرا داشت.
وی با اشاره به این که همراهی با پایور به وی آموخته است که برای رسیدن به درجه استادی باید دایره المعارف بزرگ هنری بود،بیان داشت: در کشور ما به دلیل مخالفتهای مذهبی به موسیقی کمتر از همه هنرها پرداخته شده است و هنوز کوچکترین مسائل موسیقی حل نشده است.
شوالیه آواز ایران پس از اظهار امیدواری نسبت به این که روزی مثل همه دنیا در این کشور هم به فرهنگ اهمیت داده شود، اضافه کرد: برای برگزاری کنسرت با مشکلات زیادی چون سالن کوچک و غیراستاندارد، دوندگیهای بسیار و قیمت های بالای اجاره سالنها روبرو میشوم.
حساملدین سراج هم در بخش دیگری از مراسم بزرگداشت فرامرز پایور در سخنانی گفت: استاد پایور به صورت مستقیم و غیرمستقیم استاد بسیاری از موسیقیدانهای کشور بود.
این هنرمند موسیقی سنتی با اشاره به این که پرویز مشکاتیان و پشنگ کامکار شاگردان پایور بودند، اما هر کدام شیوه خاص خود را داشتند،اظهار داشت:استاد پایور با وجود تفاوت شیوه این دو شاگرد با شیوه خود ،کار آن ها را می پسندید.
وی با بیان این که پایور استاد نظم بوده است، افزود: اگر جنبه هنری زندگی هنرمند زیاد شود، از زندگیاش باز میماند و هنرش را هم نمیتواند به جایی برساند.
سراج با اشاره به این که جنبه عقلی به جنبه هنری کمک میکند، بیان داشت: استاد پایور هیچ کاری را به آینده موکول نمیکرد و به تداوم اعتقاد داشت.
هم چنین شاهزیدی استاد موسیقی گفت:برای این که به جای اساتید از دست رفته جایگزین داشته باشیم، باید برنامهریزی کنیم.
وی با اشاره به این که باید پایورهای دیگری تربیت کرد،ادامه داد:باید برای پا به عرصه گذاشتن هر هنرمند شاخص از ۱۰۰ سال قبل برنامهریزی کرد.
شاهزیدی با بیان این که حسن کسایی به عنوان ستاره تابناک هنر کشور در اصفهان حضور دارد،اما بسیاری از او بیخبرند و به سراغش نمی روند،افزود: هنرمند واقعی باید به حال معنوی برسد،زلال و صاف شود و مردم را دوست داشته باشد تا هنر او در کنار صفات اخلاقی اش رشد کند.
برنامهی بزرگداشت فرامرز پایور با تکنوازی سه تار کیوان ساکت،اجرای گروه موسیقی حسامالدین سراج،اجرای گروه مهرداد بابکپور و اجرای گروه بهمن بابایی همراه بود.
در این برنامه از کیوان ساکت،شهرام ناظری،حسام الدین سراج و میرجلالی تقدیر شد.
ندای سبز آزادی: شاه عمان درپي گسترش اعتراضات براي پايان دادن به فساد حکومتي، دو تن از وزراي خود را برکنار کرد.
به گزارش جرس، سلطان قابوس بن سعيد روز شنبه خالد بن هلال بن سعود آل بوسعيدي را به جاي سيد علي بن خمود آل بوسعيدي براي وزارت دربار معرفي کرده و سلطان بن محمد النوماني را به جاي ژنرال علي بن ماجد المعمري به سمت وزير دفتر پادشاه گمارده است. علي بن ماجد المعمري يكي از همراهان نظامي سلطان قابوس در اواخر دهه 70 به شمار ميآمد. وي بعد از اين دوره به عنوان وزير دفتر پادشاهي و رئيس دفتر فرمانده عالي نيروهاي مسلح كه بعدها به دفتر پادشاهي تبديل شد، انتخاب شد.
اين اقدام سلطان قابوس درحالي صورت مي گيرد که موج جديد اعتراضات مردمي بر شهرهاي صحار، صلاله و مسقط، پايتخت امان سايه افکنده است.
گفته ميشود معترضان مجازات مقامات فاسد، تغييرات در کابينه و افزايش حداقل دستمزدها را خواستار شدهاند.
معترضان خواستار تبدیل شوراي مشاوران انتصابي به پارلماني برخوردار از نمايندگان منتخب هستند.
گفتنی ست در تظاهرات يکشنبه هفته گذشته (8 اسفند) در شهر صنعتي صحار، دستکم 6 نفر در اثر حملات نيروهاي پليس جان باختند.
روز سهشنبه هفته گذشته نيز ارتش عمان تانک ها و ادوات جنگي خود را در ميدان زمين مستقر کرد تا از حرکت معترضاني که با استفاده از کاميون قصد تعطيل کردن بندر نزديک کارخانجات پتروشيمي و آلومينيوم را داشتند، جلوگيري کند.
همچنين روز چهارشنبه مردم يمن در برابر ساختمان شورا در مسقط تجمعي همراه با سکوت برپا کردند و با حمل پلاکارد، آزادي مطبوعات و ايجاد فرصتهاي شغلي را خواستار شدند.
در عين حال سلطان قابوس براي جلوگيري از گسترش ناآراميها، ايجاد 50 هزار فرصت شغلي براي شهروندان عمان و افزايش حقوق بيکاري تا 150 ريال عمان (390 دلار امريکا) را وعده داده است.
سلطان قابوس که در 40 سال گذشته شکلگيري هرگونه حزب سياسي را ممنوع کرده است.
علی شکوری راد
چارچوب دار، مستقل و فعال. وقتي وارد جمع ميشود انبوهي از انرژي را وارد ميكند. شده است كه گاهي جسمش از پا بيافتد اما كسي نديده است كه روحيه اش را از دست داده باشد. كم نميآورد. چنان بود كه برخي به طنز و بر خلاف رسم معهود كه خانمها را با نام خانوادگی همسرانشان صدا ميزنند شوهر پرآوازه او را كه خود اسطوره استواري بر صراطي است كه برگزيده است و ستوني محكم بر خيمه آزادي و آزاديخواهي است را با نام او ميخواندند. وقتي ميگفتي آقاي محتشميپور منظور همان آقا مصطفي تاجزاده بود كه از همسر شخيص خود اعتبار ميگرفت. همگان بارها كرنش و تواضع آقا مصطفي را در برابر همسرشایسته اش كه نمونهاي از اعتقاد عميق او به جايگاه والاي زن بود ديدهاند. احقاق حقوق زنان آرمان مشترك اين زوج فعال سياسي بوده است و زندگي خود آنها نمونهاي از همان است كه به آن اعتقاد دارند.
مصطفي را فرداي روز انتخابات رياست جمهوري گرفتند. در عين حالي كه مدعي ميشوند او گفته است در انتخابات تقلب نشده، به جرم انقلاب مخملي بازداشت و محاكمه شده و اكنون در حال گذراندن دوره محكوميت ظالمانه ای است كه بر او تحميل شده است.
از آن روز، آنها به اسطورههاي مبارزه با ظلم و بي عدالتي تبديل شدهاند و عشقي دوباره در وجودشان پديد امده كه آتشش پر لهیب است و دامان ظلم را گرفته و ظالمین را به ستوه آورده است.
باورم نميشد آن زوج سياسي كه هر يك شخصيت مستقل و با حساب و كتابي داشتند در نيمه دوم عمر خويش و در وانفساي حق كشي و ظلم سياهي كه بر جامعه سايه افكنده است بيبيم از رسوايي، آتش عشقي را برافروزند كه چراغ راه سرمازدگان مانده در تاريكي و غمزدگان مانده در مسیر بی مهری باشد.
او به تأسي از سرورش فاطمه (س) كه در دفاع از حق شويش علي (ع) از خانه بدر آمد، خطبه خواند، اتمام حجت كرد و هشدار داد از آن روز كه مصطفي را به زندان بردند لحظهاي ساكت ننشست. خود را وقف دفاع از حق او كه نمادي از حق ملت مظلوم ايران است كرد.
او با سلاح قلم پرده ها را ميدريد تا حقايق برملا و ظالمان رسوا شوند و در اين راه تهديد صاحبان قدرت را به چيزي نميگرفت و حتي نصيحت دوستان را كه او را از خطر بر حذر مي داشتند را نميپذيرفت چرا كه همچون بانوي خويش جانش را چاشني پيمودن راهش كرده بود.
او با قلم شیوا و جسور خویش در فرهنگ مبارزه زنان سرزمين خود ادبيات جديدي را پايهگذاري كرده است كه بدون ترديد ماندگار خواهد بود. آنهايي كه دفاع جانانه او از حقوق زنان را با انگارههاي ذهني خود از فمنيسم يكسان كرده و در مقابل، تفكرات واپس گرايانه خود را در مورد زنان تبليغ ميكردند خوبست بيايند و نظاره كنند و ببينند زني را، كه از فاطمه و زينب الگو گرفته و با كلام حق خویش وجدانهاي مدفون در دلهاي سياه را به چالش ميكشد و تاريخ را به لرزه درميآورد. اگر فاطمه و زينب در تاريخ اسلام اسطوره و جاودانه شدهاند نه براي خانهنشيني كه براي بيرون آمدن از خانه در دفاع از حق، حق پدر، شوي، برادر و فرزند بوده است. فاطمه بر در خانه صحابه و زينب در مجلس يزيد خروشيدند و از حق دفاع كردند تا در روند تاريخ، زنان جامعه اسلامي از آنها طريق بياموزند و چه خوب آموخته است فخر زنان ايران فخرالسادات محتشميپور.
او را ميديديم كه پروانهوار بر گرد وجود شمع زنداني خود ميگرديد ميلههاي زندان حصاري بودند تا او نتواند پر خويش به شعله شمع جان بسوزاند. او را ميبينم كه حصار را گسسته و به درون رفته تا شوي خويش برهاند. مي بينیم كه خود را به اسارت داده است تا در حلقه مردان نامحرم همچون زينب كبري خطبه بخواند و حقارتشان را به رخشان بكشد. حيف بود او به زندان نرود. زندان فرصتي خواهد شد تا او ببالد و به كمال برسد. براي زنان جامعه امروز كه نگاهشان به اوست لازم بود تا استواريش را در تنگناي زندان نيز ببينند.
فخر زنان و زمان!
چه فرخنده خواهد بود روزي كه سرافرازانه از زندان بيرون بيايی و براي زنان و مردان مشتاق این دیار خطبه بخوانی و باز قلم بفرسايی.
سلام بر تو روزي كه آزاد بودي و حق می جستی.
سلام بر تو روزي كه در زندان هستي و مي ایستی.
و سلام بر تو روزي كه از زندان برون آيي و نويد آزادي و بشارت حق بدهي.
تعدادی از علمای اهل سنت خراسان رضوی،در شهرستانهای مشهد و تایباد، طی روزهای اخیر بازداشت شده اند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین، طبق آخرین خبرها از شهرستان تایباد، سه تن از علمای اهل سنت این شهرستان به نامهای مولوی "ادهم اختری"، مولوی "مظفر" و مولوی "شمس الله حیدری" شب جمعه 89/12/14 توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اند و تا کنون هیچ اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست.
مردم تایباد، پس از ادای نماز جمعه، به نشانه اعتراض از وضعیت مبهم مولوی محمد فاضلی، امام جمعه برکنار شده اهل سنت تایباد، که مدتی است در بازداشت به سر برده و هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست، درخواست برگزاری تحصن در مسجد جامع این شهر را نمودند که تعدادی از علما، با این وعده که ما موضوع را از طریق قانونی و ملاقات با مسئولین مربوطه پیگیری خواهیم کرد، مانع تحصن مردم شدند.
گفتنی است "حافظ عبدالرشید"، استاد شعبه حفظ و امام جماعت مسجدالنبی مشهد (محله تاجرآباد)، که قبلا مولوی عبدالعلی خیرشاهی مسئولیت امامت جمعه و جماعت این مسجد را بر عهده داشته است، یکشنبه هفته گذشته (89/12/8) پس از احضار به دادگاه، بازداشت شد و تا کنون در بازداشت به سر می برد.
مولوی عبدالعلی خیرشاهی، از علما و خطیبان برجسته اهل سنت خراسان رضوی به شمار می رود که حدود سه سال قبل توسط دادگاه ویژه روحانیت مشهد بازداشت و پس از مدتی به 4/5 (چهار و نیم) سال زندان و 5 سال تبعید محکوم شد، و هم اکنون در حال سپری نمودن دوران محکومیت خود می باشد.
نشریه "بیزینس اینسایدر” در گزارشی، اقدام به انتشار پانزده تن از رهبرانی که بیشترین عمر رهبری را دارند کرد و در این میان رهبر جمهوری اسلامی رتبه دهم را داشت.
نام رهبر جمهوری اسلامی در کنار معمر قذافی، حسنی مبارک، نظربایف، موگابه و عمرالبشیر تعدادی از دیکتاتورهای جهان آمده است.
بیزینس اینسایدر با اشاره به اینکه رهبر جمهوری اسلامی سی سال در مسند قدرت است می افزاید: 66 درصد از جمعیت 79 میلیونی ایران بجز آقای خامنه ای رهبر دیگری ندیده اند.
سایت انتخاب نزدیک به حکومت که اقدام به درج این خبر کرد با حذف نام آقای خامنه ای نوشت: این گزارش که به دلیل حذف دیکتاتورهای بزرگ ظرف چند هفته اخیر، نوشته شده، در ابتدا می نویسد: احتمال اینکه معمر قذافی قدرت را از دست بدست ۷۵ درصد است.
البته این کشور در حالت جنگی قرار دارد. این رهبر ۶۸ ساله برای ۴۱ سال است که به قدرت چنگ زده است که شامل ۲/۳ عمر او می شود و همچنین طول عمر زندگی بسیاری از مردم لیبی.
همچنین، به تازگی حسنی مبارک پس از ۳۰ سال ، از نردبان قدرت سقوط کرد.
در زیر به ۱۴ نفر که رهبری کشور را برعهده دارند و حکومت انان سلطنتی نیست، نگاهی کرده ایم:

اتیوپی- ملس زناوی-۲۰ سال در قدرت
ملس زناوی در ۲۸ می سال ۱۹۹۱ رهبر کشور اتیوپی شد.
جمعیت کشور: ۸۸ میلیون
جمعیت زیر ۲۰ سال: ۵۷٫۵ میلیون

چاد- ادریس دبی-۲۱ سال در قدرت
ادریس دبی قدرت را در دوم دسامبر ۱۹۹۰ در چاد بدست آورد.
جمعیت کشور: ۱۰٫۵۴ میلیون
۶۶ درصد از جمعیت این کشور، رهبری به جز ادریس دربی ندیدند.

قزاقستان- نورسلطان نظربایف- ۲۱ سال در قدرت
نظربایف در ۲۴ اپریل ۱۹۹۰ قدرت را در قزاقستان بدست اورد.
جمعیت: ۱۵ .۴۶ میلیون
۴۰ درصد از مردم رهبری به جز نظربایف ندیدند.

سودان-عمر بشیر-۲۲ سال در قدرت
عمر بشیر قدرت را در ۳۰ ژوئن ۱۹۸۹ بدست آورد.
جمعیت: ۴۳٫۹ میلیون
جمعیت زیر ۲۰ سال: ۲۷٫۸ میلیون
۶۳ درصد از مردم سودان رهبری جز عمر بشیر ندیده اند.

ازبکستان-اسلام کریموف-۲۲ سال در قدرت
اسلام کریموف در ۲۳ ژوئن ۱۹۸۹ قدرت را به دست آورد.
جمعیت: ۲۷٫۸۶ میلیون
جمعیت زیر ۲۰ سال: ۱۳٫۹ میلیون
۵۰ درصد از مردم تاکنون رهبری به جز اسلام کریموف ندیده اند.

بورکینافاسو- بلیس کامپاور- ۲۴ سال
بلیس کامپاور در ۱۵ اکتبر ۱۹۸۷ پس از یک کودتای خونین رهبر بورکینافاسو شد.
جمعیت: ۱۵ میلیون
جمعیت زیر ۲۵ سال: ۱۱٫۹ میلیون
۷۳ درصد از مردم تا به حال رهبری به جز او ندیده اند.

اوگاندا- یاوری موسونی- ۲۶ سال در قدرت
یاوری موسونی در ۲۶ ژانویه سال ۱۹۸۶ رهبر اوگاندا شد.
جمعیت: ۳۳٫۳۹ میلیون
جمعیت زیر ۲۵ سال: ۲۶٫۳ ملیون
۷۸ درصد از مردم رهبری به جز او ندیده اند.

کامبوج- هون سن- ۲۶ سال در قدرت
هو سنت در ۱۴ ژانویه سال ۱۹۸۵ رهبر کامبوج شد.
جمعیت: ۱۴٫۴۵ میلیون
جمعیت زیر ۲۵ سال: ۹٫۵۴ میلیون

کامرون- پاول بیا- ۲۹ سال در قدرت
پاول بیا در ۶ نوامبر ۱۹۸۲ رهبر کامرون شد.
جمعیت: ۱۹٫۳ میلیون
جمعیت زیر ۳۰ سال: ۱۶٫۱ میلیون
۸۳ درصد از مردم رهبری به جز او ندیده اند.

زیمباوه- رابرت گابریل موگابه-۳۱ سال در قدرت
رابرت موگابه در ۱۸ آپریل ۱۹۸۰ پس از کسب استقلال کشورش، قدرت را به دست اورد.
جمعیت: ۱۱٫۶۵ میلیون
جمعیت زیر ۳۰ سال: ۹٫۳ میلیون
۷۷ درصد از مردم رهبری به جز او ندیده اند.

انگولا- خوزه ادواردو سانتوس- ۳۲ سال در قدرت
خوزه ادواردو سانتوس در ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۹ رهبر انگولا شد.
جمعیت: ۱۳ میلیون
جمعیت زیر ۳۰ سال: ۱۰٫۴ میلیون
۸۰ درصد از مردم رهبری به جز او ندیده اند.

گینه- تئودور ابیانگ نگوئما-۳۲ سال در قدرت
او در سوم اگوست ۱۹۷۹ بعد از یک کودتای خونین قدرت را بدست آورد.
جمعیت: ۶۴۱ هزار نفر
جمعیت زیر ۳۰ سال: ۴۶۹ هزار نفر
۷۲ درصد از مردم رهبری به جز او ندیدند

یمن- علی عبدالله صالح – ۳۳ سال در قدرت
علی عبدالله صالح ۱۸ ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ رهبر یمن شمالی بود و اکنون رئیس جمهور یمن از سال ۱۹۹۰ می باشد.
جمعیت: ۲۳ میلیون
جمعیت زیر ۳۰ سال: ۱۸٫۹ میلیون
۸۰ درصد از یمنی ها تا به حال رهبری به جز او ندیده اند.
در حال حاضر مردم یمن به نشانه ی اعتراض دست به تظاهرات زده اند.

لیبی- معمر قذافی -۴۱ سال در قدرت
رهبر لیبی در اول سپتامبر ۱۹۶۹ در کودتایی بدون خون ریزی قدرت را به دست آورد.
جمعیت: ۶ میلیون
جمعیت زیر ۴۰ سال: ۵ میلیون
۷۷ درصد مردم لیبی تا به حال رهبری به جز او ندیده اند.
در حال حاضر مردم لیبی به خیابان ها ریخته و در اعتراض به حکومت استبدادی و طولانی مدت قذافی تظاهرات کردهاند.
نمايندگان مجلس، امروز بعد از استماع توضيحات وزير نيرو مجددا به وي راي اعتماد دادند.
به گزارش فارس، نمايندگان مجلس در جلسه علني امروز بعد از استماع توضيحات مجيد نامجو وزير نيرو، عدم راي اعتماد به وي را به راي گذاشتند كه نامجو توانست مجددا با 101 راي موافق استيضاح، 102 راي مخالف و 6 راي ممتنع از مجموع 209 راي مأخوذه از مجلس راي اعتماد بگيرد.
گفتني است پيش از اين مجيد نامجو در جلسه علني آبان ماه سال گذشته توانست 210 راي نمايندگان را از آن خود كند و از مجلس براي تصدي مسئوليت وزارت نيرو راي اعتماد بگيرد.
ندای سبز آزادی: انقلابیون در ليبی، شورای ملی را که در شهر بنغازی تشکيل شده، تنها نماينده اين کشور اعلام کردهاند.
به گزارش رادیو فردا اين شورا همچنين کميته ای سه نفره را با عنوان کميته بحران تشکيل داده است.
عُمر حريری، يکی از افسرانی که همراه قذافی در کودتای ۱۹۶۹ شرکت داشت، اما بعدا به زندان افتاد، بعنوان فرمانده ارتش، علی عِساوی، سفير سابق ليبی در هند، که ماه گذشته استعفاء داد، مسئول امور خارجی و محمود جبرئيل، بعنوان رئيس کميته بحران تعيين شده اند. محمود جبرئيل از فعالان دمکراسی معرفی شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر