-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

Latest news from Jaras for 12/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محسن رنانی

 

دوستان گرامی

سلام

 

می دانید که چهار سال است در نقد سیاست های دولتهای نهم و دهم کوشیده ام. نخستین نوشته من در باب نقد سیاست های اقتصادی دولت نهم، یک متن دو صفحه ای بود که در خرداد ۱۳۸۵ در نامه انتقادی ۵۰ استاد اقتصاد به رئیس دولت نهم گنجانده شد. بعد از این نامه از سوی اصحاب دولت، حمله های زیادی به اقتصاددانان شد. از جمله خود آقای احمدی نژاد چیزی به این مضمون گفتند که نویسندگان این نامه جیره خوار دولت های قبلی بوده اند و حالا که منافعشان قطع شده است از این دولت انتقاد می کنند. این خبر را که خواندم رفتم و نوشته های خودم در نقد سیاست های دولت های آقایان هاشمی و خاتمی را شمارش کردم. دیدم بیش از هزار صفحه A4 در نقد سیاست های اقتصادی آن دو دولت نوشته ام که اکثرا چاپ شده بود و برخی را نیز بدون انتشار عمومی برای مقامات مربوطه ارسال کرده بودم. نمی دانم چرا احساس عدالت خواهی ام گل کرد و تصمیم گرفتم عدالت را در نقد سیاست های اقتصادی دولت ها رعایت کنم و برای تحقق این امر لازم بود پانصد صفحه A4 هم در نقد سیاست های اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد منتشر کنم تا در نقد سیاست دولت ها رعایت انصاف را کرده باشم. و چنین شد که یک شغل بی جیره و مواجب دیگر به مشاغل من افزوده شد: نقد مداوم سیاست های اقتصادی دولت نهم.

 

اما کم کم با مطرح شدن جدی تر طرح هدفمندسازی یارانه ها، کار خودم را تخصصی کردم و بر نقد هدفمندسازی متمرکز شدم. ناگهان چشم باز کردم دیدم یک پای ثابت زندگی ام شده است نقد هدفمندسازی، از مصاحبه گرفته تا یادداشت برای مطبوعات، تا مشاوره پایان نامه های دانشجویی مربوط به یارانه ها، و تا سخنرانی و شرکت در مناظره ها و میزگردهایی در این باب. شاید یکی از افرادی باشم که بیشترین نوشته، گفت وگو، مناظره و سخنرانی را در این باب داشته ام. در این یک سال اخیر، من همه تلاشم را کردم و هر گونه زنهاری را دادم تا بلکه یک توافق بین الاذهانی درباره خطرناک بودن اجرای هدفمندسازی در شرایط کنونی اقتصاد ایران به وجود بیاورم. و البته تا جایی که می دانم تلاش هایم تاثیر زیادی بر خیلی ها داشته است. همین دیروز یکی از نمایندگان مجلس در باب هدفمندسازی مصاحبه کرده بود و بخشی از حرفهایش را گویی مستقیما از متن مناظره پارسال من با رئیس شورای رقابت ـ که همان زمان در مطبوعات چاپ شد ـ روخوانی کرده بود. این تاثیرگذاری ها البته امید بخش است. اما گویی اراده ای در کار بود تا جامعه ما به سوی دوره ای از دشواریهای تازه رانده شود و نهایتا شد آنچه نباید می شد: هدفمندسازی کلید خورد.

 

در این دوران، تمام تلاش و امید من این بود که گفته ها و نوشته های ما بتواند مسئولین را در مورد اجرای هدفمندسازی به تردید بیفکند تا اجرای آن را به تعویق بیندازند. آخرین تلاشم این بود که بگویم شرط لازم برای موفقیت هدفمندسازی، بازسازی فضای معنایی جامعه است و در شرایط کنونی یگانه راه حل این بازسازی، اعلام عفو عمومی است. اما حتی مطبوعات هم از انعکاس این گفته های من هراس داشتند. سخنرانی ای که من در مهرماه امسال در همین مورد در مشهد داشتم را هیچ روزنامه ای حاضر نشد که چاپ کند ـ ظاهراً به آنها ابلاغ شده بود که در نقد هدفمندسازی احتیاط را رعایت کنند. من گرچه طرح هدفمندسازی یارانه ها را هم از نظر بسته سیاستی اتخاذ شده، هم از نظر زمان و شرایط اجتماعی ـ اقتصادی کنونی و هم از نظر روشهای اجرای آن مناسب وضعیت امروز اقتصاد ایران نمی دانم و تا پیش از آغاز اجرای آن بیشترین نقدها را به آن داشتم و تا این لحظه تمام تلاشم بر این بود که مسئولین را از عواقب اقتصادی و اجتماعی آن زنهار دهم به امید آن که آن را به تعویق بیندازند، اما اکنون که به هر علتی و برخلاف تحلیل ذهنی و میل قلبی ام این طرح آغاز شده است گمانم بر این است که شکست آن آینده خسارت بارتری را برای جامعه ما رقم خواهد زد و بنابراین لازم است همه بکوشیم تا از هر عملی که موجب بی اعتمادی عمومی به طرح و احتمالا کمک به شکست آن شود پرهیز کنیم.

 

در واقع اکنون دیگر نقد ما دانشگاهیان کمکی به بهبود طرح و موفقیت هدفمندسازی نمی کند، بلکه اکنون این واقعیت های اقتصاد و جامعه ایران است که سرانجام طرح را رقم خواهد زد. به دیگر سخن اکنون هدفمندسازی خودش در اجرا خود را نقد خواهد کرد. اگر این طرح یک سیاست ضروری و سازگار با ساختار اقتصاد و جامعه ایران باشد و اگر نظام اداری و اجرایی دولتی به صورت کارآمد آن را اجرا کند، موفق می شود و به نتیجه می رسد و امید همه ما چنین است. و اگر یک سیاست بی مطالعه و ناسازگار همراه با نظام اجرایی ناکارآمد باشد، به طور طبیعی شکست می خورد. اکنون دیگر هیچ نقدی بهتر از نقد تجربه نیست: خوش بود گر محک تجربه آید به میان.

 

در واقع اکنون دولت نباید به ما پاسخگو باشد. تا پیش از اجرا لازم بود تا دولت به دانشگاهیان و اصحاب نظر در مورد درستی و سازگاری اتخاذ سیاست هایش توضیح دهد و آنان را اقناع کند. اما اکنون که دیگر این سیاست وارد مرحله اجرا شده است دولت به طور طبیعی باید پاسخگوی جامعه باشد و می دانید که پاسخگویی به مردم، آن هم در برابر آب و نان و کار و کسبشان، بسیار جدی است و شوخی بردار نیست. پس اکنون منتقدان طبیعی ای در برابر عملکرد طرح وجود دارد که ما را از نقد آن بی نیاز می کند. واقعیت این است که دولت باید اقتصاددانان را در هنگام طراحی و برنامه ریزی آن در جریان طرح می گذاشت و از نقد یا راهنمایی آنان کمک می گرفت. اکنون که دیگر تصمیم ها گرفته شده، قوانین تصویب شده، آیین نامه ها نوشته شده و طرح آغاز شده است، دیگر نقد ما وجهی ندارد و می تواند حالت «نق» به خود بگیرد. اکنون دیگر واقعیت اقتصاد و جامعه ایران بهترین نقاد این طرح خواهد بود. اگر این طرح به خطا آغاز شده باشد، اقتصاد ایران آن را به زمین خواهد زد و اگر سیاست درستی باشد، پیروزی آن مهر تایید بر آن خواهد زد.

 

اکنون بر این باورم که از این پس که طرح اجرا شده است نقد آن می تواند فضای روانی جامعه را مشوب و امید به موفقیت آن را کاهش دهد و البته شکست این طرح عظیم برای همه ما از هر قوم و مذهب و از هر جریان و گرایش، خسارت بار و برای نسل های آینده آسیبناک است. آری، زنهار دادن به پزشک و بیمار درباره خطرات جراحی وعواقب آن، تا پیش از شروع جراحی مفید و ستوده است اما هنگامی که جراحی آغاز شد، اگر بالای سر بیمار بایستیم و هی به پزشک نق بزنیم و خونریزی و تشنج بیمار را به رخ بکشیم، هم بیمار را پریشان می کنیم و هم تمرکز و آرامش پزشک را بر هم می زنیم و نتیجه نهایی آن کاهش درجه موفقیت جراحی خواهد بود.

 

بر این اساس، و به امید موفقیت طرح هدفمندسازی یارانه ها، از امروز که اول دی ماه ۸۹ است، من هرگونه نقد هدفمندسازی را متوقف می کنم و از کلیه دوستان و دانشگاهیان منتقد هدفمندسازی نیز تقاضا می کنم نقد هدفمندسازی را متوقف کنند. این کار دو حسن دارد. یکی این که نقد ما فضای روانی جامعه را نسبت به طرح بدبین نمی کند و دیگر این که در صورت شکست طرح، دولت ـ که همیشه دنبال یافتن عامل خارجی برای نسبت دادن ناکامی ها به اوست ـ دستش در نسبت دادن ناکامی های طرح به منتقدان بسته می شود. البته باید مراقب روشها بود و در جایی که برخی روشها نتایج ناگوار دارد، باید تذکر داد. بنابراین من همچنان در این باره می اندیشم و اگر نکته اصلاحی ای به ذهنم رسید می نویسم اما آن را بدون انتشار عمومی برای مجریان مربوطه می فرستم.

 

در واقع بر این باورم که داوری در مورد درستی یا نادرستی روند کلی اجرای این طرح، حداقل پس از گذشت یک سال از اجرای آن امکان پذیر است، و داوری درباره کامیابی یا ناکامی آن، نیازمند گذشت سه تا پنج سال است. و البته آشکار شدن آثار بلند مدت مثبت و منفی این طرح نیز نیازمند گذر زمان بلندی در حد تغییر نسل هاست.

 

با این تحلیل بود که تصمیم گرفتم برای چند ماه ـ دست کم شش ماه ـ از هر گونه اظهار نظر انتقادی درباره اجرای این طرح، در مجامع عمومی و مطبوعات ،پرهیز کنم. البته بحث های علمی آکادمیک که در مقالات پژوهشی یا در نشست های تخصصی مشورتی قابل طرح است را ادامه خواهم داد. بنابراین از عزیزان دانشجو و مراکز پژوهشی خواهشم این است که مرا به نشست ها و همایش های نقد هدفمندسازی دعوت نکنند و از دوستان خبرنگار نیز انتظار دارم که برای گرفتن مصاحبه و یادداشت یا شرکت در میزگردهای مطبوعاتی از من درخواست نکنند. فکر می کنم یک روزه سکوت شش ماهه، تمرین خوبی است برای درمان آدمی که به پرحرفی عادت کرده است.

 

دیروز، سی ام آذر ماه ۱۳۸۹ دومین نشست علمی درباره هدفمندسازی در دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان برگزار شد که من هم در آن شرکت داشتم. خبر نشست علمی اول را که دو هفته پیش از آن برگزار شده بود مطبوعات به طور گسترده پوشش دادند. اما دیروز از دوستان خواهش کردم که محتوای این نشست را ـ که همچنان انتقادی بود ـ منتشر نکنند. امید که چنین کنند. اما در این جلسه دو نکته را گفتم که مایلم به عنوان آخرین اظهار نظرم درباره هدفمندسازی تکرار کنم. اکنون که دولت هدفمندسازی را آغاز کرده است باید مراقبت کند که مرتکب دو خطا نشود: نخست این که به محض دیدن برخی فشارها و واکنش ها دست به عقب نشینی نزند. طبیعی است که یک جراحی به این بزرگی با واکنش ها، اعتراضها و حتی اعتصابهایی همراه باشد. اگر دولت در یک حوزه عقب نشینی کند به همه حوزه ها پیام داده است که اگر مقاومت کنید من عقب نشینی می کنم. و این می تواند تجربه مالیات بر افزوده طلا فروشان را این بار برای کل اقتصاد ایران تکرار کند. اگر عقب نشینی دولت در برابر فشارها و اعتراضها منجر به توقف طرح شود آنگاه تبعات منفی طرح که مهم ترین آنها تورم خواهد بود بر اقتصاد ایران تحمیل خواهد شد بدون آن که پیامدهای مثبت انتظاری آن حاصل شود و در این صورت بازنده نهایی ملت ایران و به ویژه فقرا خواهند بود. پس به دولت یک توصیه دارم: «عقب نشینی ممنوع».

 

اما خطای دوم این است که اجرای طرح را پلیسی کنند. امنیتی و پلیسی کردن طرح همان و شکست طرح همان. با نیروی پلیس می توان آدمها را کنترل کرد اما فرایندها و سازوکارها را نه. می توان پلیس گمارد تا کارگران به موقع سرکار حاضر شوند اما نمی توان پلیس گمارد تا بهره وری کارخانه بالا برود. افزایش بهره وری حاصل فرایندهایی است که با پلیس قابل کنترل نیستند. به همین ترتیب است داستان هدفنمدسازی. می توان در هر کارخانه ماموری نهاد تا قیمت ها را کنترل کند، اما نمی توان با پلیس مانع کاهش کیفیت کالاها شد. اگر قیمت را با نیروی پلیس کنترل کردیم، آنگاه تولید کننده برای جبران هزینه هایش کیفیت کالاها را کاهش می دهد. به همین ترتیب است داستان اعتراض ها و اعتصابهای احتمالی. اگر چنین حوادثی رخ داد با گرفتن و زدن و دربند کردن متعرضین، دولت فقط میخهای تابوت هدفمندسازی را محکم کرده است. دولت به جای آن که نیروی ضربت برای کنترل مصرف کنندگان و تولیدکنندگان کالاها و خدمات تشکیل دهد، بهتر است نیروی ضربت برای مذاکره، هم اندیشی، کمک و اقناع تشکیل دهد. پس: «نه عقب نشینی، نه رفتار پلیسی».

 

خداحافظ هدفمندسازی تا شش ماه دیگر.

 

محسن رنانی

۱ دی ماه ۱۳۸۹

 

منبع: صفحه فیس بوک دکتر رنانی


 


مصطفی مسجدی‌آرانی

 

حقیقت این است كه شاگردان آیت‌الله در مواجهه با او نمی‌دانند از چه لفظی بهره گیرند. به آیت‌الله خوانند او را یا دكتر صدایش زنند. هرچه باشد او فرزند آیت‌الله محمد محقق‌داماد، نوه دختری حاج شیخ عبدالكریم حائری‌یزدی، موسس حوزه علمیه قم و داماد آیت‌الله میرزا‌هاشم آملی است.

 

از نسب و سبب كه بگذریم، او ۵۳ سال است خود را طلبه می‌داند و به دنبال علوم حوزوی و دینی است و البته از ۴۸ سال پیش استاد حوزه علمیه قم بوده و اكنون نیز به تدریس این دروس اشتغال دارد. پیوند دوستی و معلمی با آیت‌الله بهشتی او را به علوم جدید نیز می‌كشاند و این می‌شود كه محقق‌داماد، امروز دكترای حقوق بین‌الملل از دانشگاه لوون بلژیك دارد. با پیگیری‌های مكرر توانستم، دكتر را در اتاق كارش در دانشكده حقوق دانشگاه شهید بهشتی ملاقات كنم. مصاحبه ۵۰ دقیقه‌ای من با عضو سابق شورای عالی قضایی، استادتمام دانشكده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، مدرس مدرسه عالی شهید مطهری و رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی را می‌خوانید.

 

در ابتدای این گفت‌وگو اگر میسر است از خودتان و خانواده‌تان برای خوانندگانی كه ممكن است با شما آشنا نباشند بگویید.

من در سال ۱۳۲۴ در خانواده‌ای كاملا روحانی متولد شدم. پدرم در زمان تولد من فقیه نامدار و جامع‌الشرایطی بود. متولد روستایی در نزدیكی اردكان به نام احمدآباد. نام او سیدمحمد موسوی بود. به مرور مردم و فضلای حوزه چون او را شخصیتی پژوهشگر و محقق دیدند بر او نام محقق گذاشتند. بعد از ازدواج پدر و مادرم كه فرزند شیخ عبدالكریم حائری‌یزدی بود؛ او به محقق‌داماد شهرت یافت.

 

اگر امكان دارد خوانندگان ما را بیشتر با پدرتان آشنا كنید.

پدربزرگم سیدجلیل القدری در همان روستای احمدآباد شغلش تعلیم علوم دینی بود. در سفری كه به كربلا داشت، ناپدید شد و كسی نمی‌داند در چه مكانی به رحمت خدا رفته است. این اتفاق در سنین كودكی مرحوم پدرم اتفاق می‌افتد و تربیت او به عهده مادر می‌شود. در همان دوران، بدون هیچ‌گونه بودجه مالی برای تحصیل علم به شهر اردكان می‌رود. علما چون استعدادش را بالا می‌بینند به او كمك می‌كنند. ازجمله فردی به نام شیخ غلامرضا یزدی به پدر كمك می‌كند و او را برای سفر به قم تشویق می‌كند.

 

ایشان مرجع تقلید هم بودند؟

خیر. زمان ایشان، دوره مرجعیت آیت‌الله بروجردی بود و با وجود ایشان، هیچ‌كس خود را در جمع مرجعیت قرار نمی‌داد. لكن ایشان در دو درس فقه و اصول فقه بسیار پركار و استاد بودند و اكثر طلاب و فضلای آن دوره، شاگرد مرحوم پدرم بوده‌اند.

 

تحصیلات شما چه زمانی آغاز شد؟

من بعد از اتمام دوره دبستان به مدرسه فیضیه رفتم. از آنجا كه ما در قم منزل داشتیم و نزد پدر و مادرمان زندگی می‌كردیم، امكانات تحصیل و در نتیجه پیشرفت بالاتری داشتیم. این شد كه در سال ۱۳۳۶ طلبگی را آغاز كردم. طی مدت سه سال توانستم امتحانات سطح یك حوزه كه

 

زیر نظر حضرت آیت‌الله بروجردی برگزار می‌شد را با موفقیت پشت سر بگذارم و حتی هدیه‌ای از آیت‌الله بروجردی بگیرم. این امتحان شامل دروس شرح لمعه و كتاب قوانین‌الاصول می‌شد كه من آنها را نزد آیت‌الله ستوده(ره) و آیت‌الله اعتمادی گذراندم.

 

سایر دروس حوزوی را نزد چه اساتیدی گذراندید؟

تعدادی از رسائل را پیش حضرت آیت‌الله فاضل‌لنكرانی و مقداری دیگر را پیش باقی اساتید كه نام‌شان را در خاطر ندارم، گذراندم. اما كفایه را نزد آیت‌الله سلطانی‌طباطبایی آموختم. مكاسب را نزد آیت‌الله مشكینی می‌خواندم كه به توصیه پدرم، نزد آیت‌الله منتظری رفتم. آیت‌الله درس مكاسب را ترك كرده بود اما با اصرار من برای بنده و فرزندش، شهید محمد منتظری درس خصوصی گذاشت. چون درس آقای منتظری كند پیش می‌رفت به توصیه پدر، شاگرد خصوصی آیت‌الله شهید دكتر بهشتی شدم كه صبح‌ها قبل از اینكه به دبیرستان محل تدریس‌شان بروند به من مكاسب را درس می‌گفتند.

 

دروس جدید را چه زمانی آغاز كردید؟

دكتر بهشتی به من توصیه كرد دروس جدید را هم شروع كنم. بنابراین ضمن تحصیل تا دوره دیپلم، زبان انگلیسی را هم خواندم تا اینكه با موفقیت در آزمون دانشكده حقوق دانشگاه تهران، به تهران آمدم و به تحصیل پرداختم. با پایان تحصیل دانشگاهی طبق قانون باید به خدمت سربازی می‌رفتم كه برای گریز از این موضوع در امتحان اجتهاد شورای عالی فرهنگ شركت كردم. البته شرط لازم برای شركت در این امتحان، داشتن اجازه اجتهاد از مراجع قم یا نجف بود.

 

شما از كدام یك از مراجع، اجازه اجتهاد داشتید؟

از چهار نفر از مراجع تقلید. از آقایان آملی و حائری و آقایان دیگر. بعد از دریافت مدرك اجتهاد در حالی كه می‌شد وارد كار قضایی یا دانشگاهی شوم – چون آن مدرك معادل دكتری ارزش داشت – با اصرار علما و مراجع قم به این شهر برگشتم و شروع به تدریس كردم كه تا زمانی كه در قم بودم ادامه داشت.

 

درس خارج را نزد كدام اساتید بودید؟

در درس خارج حضرت آیت‌الله میرزا‌هاشم آملی‌لاریجانی شركت می‌كردم كه به تازگی از نجف به قم آمده بودند. در درس خارج دایی‌ام آیت‌الله مرتضی حائری‌یزدی نیز شركت كرده‌ام. تقریبا سال ۱۳۴۳ بود كه به واسطه دوستی و آشنایی مرحوم پدرم با حضرت آیت‌الله میرزا‌هاشم آملی‌لاریجانی با دختر ایشان ازدواج كردم.

 

فلسفه را نزد چه اساتیدی خواندید؟

تقریبا سال ۴۵ یا ۴۶ بود كه دوستی با شهید مطهری موجب شد در كلاس‌های خصوصی ایشان كه دوره بسیار خوبی از فلسفه و منطق بود شركت كنم. این درس را از مرحوم استاد مهدی حائری یزدی و علامه طباطبایی نیز آموخته‌ام.

 

چرا دكتر بهشتی و خود شما نیاز به تحصیل در علوم دانشگاهی یا علوم جدید را احساس كردید؟

حقیقت این است كه قبل از نهضت امام خمینی(ره) قم حالت افسرده‌ای داشت. جایگاه روحانی، جایگاه مناسب و معینی نبود. عرضه علوم اسلامی هیچ راهی نداشت جز اینكه فرد یا مرجع تقلید شود. البته داشتن منبر یا پیش‌نماز بودن هم از راه‌های دیگر بود كه من هیچ‌یك را دوست نداشتم. ضمن اینكه مثلا از میان صد هزار نفر، دو نفر مرجع تقلید می‌شوند كه این راه هم راه مناسبی نبود. من می‌خواستم از دریچه و تریبون دیگری به عرضه علوم اسلامی بپردازم.

 

در اینجا گریزی می‌زنم به موضوع وحدت حوزه و دانشگاه. تفسیر شما از این عبارت چیست؟

وحدت حوزه و دانشگاه از این منشاء بود كه تا قبل از نهضت امام خمینی(ره)، حوزه و دانشگاه مقابل یكدیگر بودند. حوزویان به دانشگاهیان القابی چون «درس جدید خوانده» و «فرنگی‌مآب» می‌دادند، آنها را «بی‌سواد» می‌پنداشتند و می‌گفتند شما بلد نیستید قرآن و دعا بخوانید. به نگاه دشمن به آنها می‌نگریستند. دانشجویان هم اینگونه بودند و حوزه و حوزویان را باعث عقب‌ماندگی ایران می‌دانستند و روش سنتی را قبول نداشتند. حتی این تفكر در میان كسانی كه حوزوی بودند اما لباس روحانیت را از تن خارج كرده بودند، دیده می‌شد.

 

از طرفی، دولت نیز به این اختلاف دامن می‌زد. چگونه؟ تمام پست‌های رسمی به فارغ‌التحصیلان دانشكده‌های حقوق و الهیات داده می‌شد و هیچ پستی به حوزویان ارائه نمی‌شد. حتی در امور دینی مثل دفتر ثبت ازدواج یا تعلیم شرعیات در مدارس جایگاهی برای حوزویان قائل نمی‌شدند.

 

در ابتدای انقلاب، این دو نهاد برای مقابله با رژیم شاه با یكدیگر متحد شدند. پس از انقلاب با رهبری امام خمینی به‌عنوان یك روحانی، دانشگاهیان از روحانیت متابعت كردند، اما این خطر وجود داشت كه مثل جریان دكتر مصدق و آیت‌الله كاشانی، یا دانشگاهیان، حوزویان را كنار بزنند یا بالعكس. امام خمینی(ره) در چنین فضایی خواستار وحدت حوزه و دانشگاه شدند.

 

الان كه دیگر در فضای ابتدای انقلاب نیستیم باز هم به این وحدت تاكید می‌شود. علت این تاكید چیست؟

بله. الان دیگر در فضای انقلاب نیستیم اما برای حفظ ارزش‌های انقلاب نیاز به وحدت حوزه و دانشگاه داریم. برای پیشرفت كشور و آزادی و استقلال و مبارزه با استعمار.

 

پس شما هم این وحدت را در هدف می‌بینید؟

بله. وحدت در هدف. از اول هم بنا نبود كه وحدت در روش باشد و من در اینجا هشدار می‌دهم كه مهم‌ترین و نیرومندترین عامل از بین برنده ارزش‌های انقلاب كه از بن می‌تواند كشور را تضعیف كند، جدایی میان این دو نهاد است و این خطر در حال حاضر احساس می‌شود. من به‌عنوان یك طلبه، هنوز مدافع هر دو نهاد هستم. دانشگاه، دانشگاه متدینی است. اینكه می‌روند، علما و مراجع را تحریك می‌كنند و می‌گویند دانشگاه دارد دین را تضعیف می‌كند، اشتباه است. از بزرگوارانی كه من برای ایشان احترام قائلم دیدم این سخن را گفته‌اند و من قصد دارم به قم بروم و با ایشان صحبت كنم و بگویم این سخنان درست مقابل اهداف امام و نظام است. ضمن اینكه مطابق با واقعیت نیست. در دانشگاه افراد متدینی هستند كه برخی اوقات مشابه آن در قم هم نیست. تدین بالا و عمیق. همین شهید بزرگواری كه چندی پیش ترور شدند. شهید شهریاری. من با ایشان دوست بودم. مظهر تقوا بود. تقوای مثل او در هم‌لباسی‌های خودم كمتر دیده بودم. اینها بزرگ‌شده حوزه نیستند. البته در دانشگاه هم افراد بی‌دین وجود دارد. همان‌طور كه در حوزه هم ممكن است دیده شود. آرمان موسس حوزه، حاج شیخ عبدالكریم حائری‌یزدی تقوای حوزویان بود اما چند نفر با همین لباس روحانیت اعدام شدند.

 

به‌عنوان بخش آخر پرسش می‌خواهم نظرتان را راجع به موضوع علوم انسانی اسلامی بپرسم. موضوعی كه این روزها داغ است و تاكید می‌شود علوم انسانی دانشگاه‌های ما باید براساس آموزه‌های اسلامی باشند.

علوم دینی، علوم خاص اسلامی هستند. مثل علم كلام، تفسیر، فقه و اصول فقه و... منظور این است كه این علوم در دامن ادیان رشد كرده‌اند. نه فقط در اسلام، كه در مسیحیت هم اینگونه است. بسیاری از الهیات مسیحی در دامان مسیحیت رشد كرده‌اند. در این علوم، پسوند دینی معنا دارد. با گذر از این قسمت به علوم انسانی می‌رسیم. شك نیست كه اگر با نگاه خدامحوری بنگریم نتایجی داریم و با غیر این نگاه، نتیجه دیگر.

 

آنچه در دنیا هست تعریفی دارد. گاهی دین ندارد نه اینكه ضددین است. به اصطلاح فلاسفه لابشرط دین است نه به شرط لای دین. اهل فن عبارت مرا درك می‌كنند.

 

نكته دیگر این است. اگر كسی بخواهد ‌اندیشه‌ای را نقد و ابطال كند باید مطلب را خوانده باشد یا نه؟ سابق می‌گفتند در فقه، برای ابطال سحر، باید سحر خواند.

 

«اگر بخواهیم ببینیم، نگاه دینی به كدام روانشناسی می‌رسد نباید مكاتب غیرالهی را ببینیم.» هر بزرگواری كه این مطالب را گفته باشد، من حق دارم نظر خودم را بگویم. لازمه رقاء دانش و ‌اندیشه اسلامی، مطالعه و گفت‌وگو پیرامون مكاتب و نظرات دیگر است. علم وقتی رقاء پیدا می‌كند كه گفت‌وگو و رویارویی پیش آید. در غیر این صورت، علم راكد می‌شود. فلسفه اسلامی اگر در چالش با فلسفه غرب قرار نگیرد؛ رشد نمی‌كند. استاد مطهری می‌فرمود كه اگر ناخن‌زنی‌های امام فخر رازی علیه فلاسفه نبود فلسفه اسلامی رشد نمی‌كرد. الان كتب فلسفه اسلامی انبوه‌انبوه چاپ می‌شود اما همه تكرار مكررات و از روی هم. چرا؟ چون فلسفه اسلامی را با مسائل روز روبه‌رو نمی‌كنیم. مساله برای آن طرح نمی‌كنیم. منع مطالعه علوم انسانی غرب، حركت به سمت تاریكی است. هر دو را باید خواند. به بهترین وجه تا به جنگ هم بروند و مساله بسازند تا رشد كنند.

 

منبع: فرهیختگان


 


 جرس: فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد و فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاجزاده  در رنج نامه ای خطاب به مراجع عظام نوشتند:"شرفیاب شدن ما به محضر مبارک و تصدیع مان همان گونه که در شب تاسوعای حسینی عرض شد نه فقط از باب اطلاع رسانی وضعیت همسران ارجمند ما و ظلمی بود که بر آنان و دیگر زندانیان سیاسی مظلوم می رود بلکه دلیل دیگرش آشنایی حضرتعالی با خانواده های ما و دریافت این واقعیت بود که آن چه به عنوان فتنه و فساد مخالفان و منتقدان دولت مستقر توسط مأموران حکومت به طور مستمر عرضه می شود دروغ و فریبی است که خداوند ما را مأمور افشای آن نموده و به سوی شما بزرگواران رهنمون کرده بود. "

 

در بخش دیگری از این رنج نامه آمده است:" ما نه مصداق آن زن یهودی زمان امیرمؤمنان(ع) و مولای عارفان بودیم که بیرون آوردن خلخال از پایمان فریاد امام عادل را برآورد و نه یک شهروند عادی که بر او ستم رود و دادخواهی کند بلکه ما به دلیل ستم مضاعفی که هر روز به اسلام بر ما می رود به شما علمای دین و یاوران مسلمین پناه آوردیم و زورمداران کینه خود را از این عمل صواب ما با هجوم وحشیانه در عصر عاشورا و بازداشت و بی حرمتی و اسائه ادب بر سرمان خالی کردند غافل از آن که ما نهی از منکر را با افشای ستم نزد شما بزرگواران و امت مسلمان و آزادگان عالم در روز عاشورا و همه ایام الله انجام خواهیم داد"

 

متن کامل این نامه به نقل از کلمه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون

محضر مبارک حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی ، شبیری زنجانی ، صانعی ، جوادی آملی ، موسوی اردبیلی ، بیات زنجانی ، مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی
و حضرات آیات امینی ، خرازی
و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)
والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمة الله و برکاته

به استحضار می رساند شرفیاب شدن ما به محضر مبارک و تصدیع مان همان گونه که در شب تاسوعای حسینی عرض شد نه فقط از باب اطلاع رسانی وضعیت همسران ارجمند ما و ظلمی بود که بر آنان و دیگر زندانیان سیاسی مظلوم می رود بلکه دلیل دیگرش آشنایی حضرتعالی با خانواده های ما و دریافت این واقعیت بود که آن چه به عنوان فتنه و فساد مخالفان و منتقدان دولت مستقر توسط مأموران حکومت به طور مستمر عرضه می شود دروغ و فریبی است که خداوند ما را مأمور افشای آن نموده و به سوی شما بزرگواران رهنمون کرده بود. در صحت گفتار ما همین بس که آقایان نه حرمت ماه های حرام را دارند و نه حرمت هیچ یک از محرمات الهی را. حمله و هجوم وحشیانه به مساجد و بیوت علما و مراسم مذهبی و جلسات قرآن و دعا و روضه خوانی ها و بستن دارالزهراها و حسینیه ها و محدود کردن عزاداران حسینی به اراده و خواست دولت و کرسی نشینان قدرت برای ایشان کافی نبوده و درست روز عاشورا که ما پس از غسل شهادت به یاد شهادت مظلومانه مولا و مقتدایمان حسین(ع) و پس از عزاداری ها و اقامه نماز ظهر وقتی برسینه و سرکوبان از یاد فاجعه آتش زدن خیمه ها در کربلا وبه اسارت گرفتن فرزندان پیامبر(ص)، برای استعلام از وضعیت عزیزانمان که وخامت حالشان را شنیده بودیم، به مقابل زندان اوین رفتیم و با آرامش به خواندن زیارت عاشورا مشغول شدیم، به ناگاه مرتکبان منکر و حرام دستان نامحرمشان را به روی ما و فرزندان و خانواده نوری زاد بلند کردند و با وحشی گری همه ما را از زن و مرد و جوان به داخل ماشین نیروی انتظامی انداخته به اداره منکرات منتقل کردند!

حضرت آیة الله

ما نه مصداق آن زن یهودی زمان امیرمؤمنان(ع) و مولای عارفان بودیم که بیرون آوردن خلخال از پایمان فریاد امام عادل را برآورد و نه یک شهروند عادی که بر او ستم رود و دادخواهی کند بلکه ما به دلیل ستم مضاعفی که هر روز به اسلام بر ما می رود به شما علمای دین و یاوران مسلمین پناه آوردیم و زورمداران کینه خود را از این عمل صواب ما با هجوم وحشیانه در عصر عاشورا و بازداشت و بی حرمتی و اسائه ادب بر سرمان خالی کردند غافل از آن که ما نهی از منکر را با افشای ستم نزد شما بزرگواران و امت مسلمان و آزادگان عالم در روز عاشورا و همه ایام الله انجام خواهیم داد. و اجازه نخواهیم داد در سکوتی خفقان آور و در پشت پرده های ضخیم فریب و در استتار کامل امنیتی بر ما که برخی از سلاله ساداتیم و بقیه از محبان رسول الله و آلش صلوات الله علیهم اجمعین، بیش از این جفا شود. ما زینب وار بر رسالت خود می مانیم و اجر خویش از خدایمان می طلبیم. ما برای افشای عمله جور که بی شرمانه روز عاشورا را برای حمله به خانواده مظلوم زندانیانی که در انفرادی و قرنطینه نگاه داشته شده و روزه دار و عطشان، مرگ را بر زندگی ننگین مرجح داشته اند، مناسب می دانند، ترس و واهمه را کنار گذاشته حضور مبارکتان عرضه می داریم که این جان ناقابل در برابر خون هایی که روز عاشورا برای احیای دین محمد(ص) ریخته شد ارجمندی ندارد که به فکر حفظ آن باشیم. بنابراین نه تهدید و ارعاب و نه آزار و هرگونه آسیب محتمل بر ما و خانواده مان موجب عقب نشینی از راه حق نخواهد بود و خرسندیم که بزرگوارانی چون شما شاهد عادل همه مظالمی خواهند بود که بر سر ما رفته و می رود. لازم به ذکر است علاوه بر آسیب روحی شدید بازداشت شدگان، یکی از نویسندگان این مرقومه(همسر آقای نوری زاد) به دلیل هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی و انتظامی از ماشین پرت شده و دچار شوک عصبی و لطمات شدید شده چهار شب است که در بخش سی سی یوی یکی از بیمارستان های تهران بستری است.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

فخرالسادات محتشمی پور (همسر سید مصطفی تاجزاده)
فاطمه ملکی (همسر محمد نوری زاد)

شایان ذکر است که هم اکنون هیچ اطلاعی از وضعیت سلامت جسمانی آزاده ی دربند محمد نوری زاد بعد از یک اعتصاب غذای خشک سخت ، در دست نیست و همسر آقای نوری زاد نیز از سی سی یو مرخص شده اند.

 


 


 


 

جرس: عبدالرئوف ریگی جانشین عبدالمالک ریگی توسط نیروهای امنیتی پاکستان دستگیر شد.

به گزارش  ايرنا ، منابع محلي در پاكستان ضمن تاييد بازداشت عبدالرئوف ریگی اعلام كردندكه نيروهاي امنيتي پاكستاني توانستند در يك عمليات موفقيت اميز عبدالرئوف را دستگير كنند. 

 

   

 


 جرس: سید حسن خمینی در دیدار با جمعی از روحانیون اظهار داشت که توهین به مرجعیت علاوه بر معصیت و فعل حرام، یک جرم حقوقی است. 


به گزارش ایلنا، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در دیدار با جمعی از روحانیون استان تهران، با تشریح تاریخچۀ مبارزات آیت الله خمینی اظهار کرد: اگر ایمان مردم و جایگاه امام به‌عنوان مرجع جامع‌الشرایط نبود، پیروزی انقلاب یا ممکن نبود یا بسیارسخت و جانکاه حاصل می‌شد. 


وی با اشاره به نقش بی‌بدیل مرجعیت امام در پیشبرد انقلاب اسلامی، افزود: مرجعیت، کانون تجمیع دینداری جامعه است و قداست والایی دارد و نباید تحت هیچ شرایطی آن را تخطئه کرد. 


حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی با ابراز انزجار از رفتار برخی ناآگاهان در اهانت به این هویت دینی مردم، تصریح کرد: جسارت به مراجع و رعایت نکردن ادبیات مناسب در مواجهه با فقهای بزرگ، تنها ارزش گوینده این سخنان را از بین می‌برد. 


وی تاکید کرد: رفعت مقام مرجعیت به‌اندازه‌ای است که اگر کسی به ساحت مراجع عظام جسارت کند، علاوه بر آنکه مرتکب جرم حقوقی می‌شود، از نظر شرعی نیز قطعاً مرتکب فعل حرام شده است. 


سید حسن خمینی با اشاره به جایگاه و محبوبیت مرجعیت در جامعه اسلامی، ادامه داد: در نگاه دینی، توهین به مقام مرجعیت، معصیت کبیره است و سقوط آزاد و انزوای اجتماعی را درپی خواهد داشت و این مصداق واقعی خسرالدنیا والآخره است.


 در این دیدار روحانیون حاضر نیز در سخنانی، هرگونه توهین و اسائۀ ادب به هریک از مراجع تقلید را محکوم کردند .

 

 

اظهارات سید حسن خمینی پس از سرمقاله شدیداللحن شریعتمداری مدیر مسئول کیهان انجام شده که روز چهارشنبه اول دی  با لحنی توهین آمیز به مراجعی که با خانواده زندانیان سیاسی دیدار داشته اند، حمله کرده  و گفته بود:"سؤال این است كه چرا برخی از مراجع عظام و محترم- فقط برخی از آنها كه محترمند و نه برخی دیگر كه نه مرجع هستند و نه قابل احترام- وارد این بازی شده و در این بازی دشمن ساخته، چه بخواهند و چه نخواهند، آب به آسیاب دشمنان اسلام ریخته اند؟!"


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


 
جرس:انجمن اقتصاددانان خاورمیانه با انتشار بیانیه ای بازداشت فریبرز رییس دانا را محکوم کرد.

«انجمن اقتصاددانان خاورميانه» که نهادی بین المللی شامل جمعی ازاقتصاددانان علاقمند به مسايل خاورميانه است، در بيانيه ای که روز بیست دسامبر منتشر کرده، ضمن تجلیل از مقام علمی رییس دانا، می نویسد: «بازداشت دکتر رييس دانا به دليل ديدگاههايش در  زمینه مسايل اقتصادی نقض حقوق بشر و آزادی دانشگاهی است.».

این انجمن در ادامه بیانیه اش آورده است:«در حالی که درجوامع دموکراتيک دانشمندان و دانشگاهيان آزادند و حتی تشويق می شوند تا در گفت وگو در باره مسايل مربوط به امور سياست های عمومی مشارکت کنند، دکتر رييس دانا به دليل بيان ديدگاه تخصصی اش در  رابطه با وضع اقتصادی ايران و سياست های دولت دستگیر شده است.»
. گفتنی ست رییس دانا از اقتصاددانان منتقد هدفمند سازی یارانه ها  بلافاصله پس از اظهار نظری منتقدانه در این رابطه بعد از اعلام اجرای این برنامه بازداشت شد.

 


 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


جرس: معاون امور عمرانی استاندار تهران با اعلام تصویب و تایید نرخ‌های جدید حمل و نقل عمومی در شوراهای شهر و فرمانداری‌های این استان گفت: نرخ‌های جدید از هفته آینده و پس از اتمام سهمیه سوخت خودروها اعمال می‌شود.

 

به گزارش ایرنا، محمدرضا محمودی افزود: کرایه‌‌ها در شهر تهران حداکثر 15 درصد و در شهرستان‌ها حداکثر 20 درصد افزایش می‌یابد.

 

وی ادامه داد: براساس بخشنامه وزارت کشور نرخ‌های جدید باید پس از اتمام سهمیه بنزین و گازوییل خودروهای بخش حمل و نقل عمومی اعمال شود.

 

معاون استاندار تهران ابراز داشت: نرخ کرایه تاکسی در شهر تهران حداکثر 15 درصد افزایش می‌یابد و این افزایش در شهرستان‌ها با توجه به این که کرایه‌ها کمتر از تهران است، حداکثر 20 درصد تعیین شده است.

 

محمودی گفت: افزایش نرخ کرایه‌ها شامل تاکسی‌های خطی، گردشی و همچنین اتوبوس‌ها و مینی‌بوس‌هایی است که زیرنظر شهرداری تهران نیستند.

 

وی درباره نرخ‌های جدید حمل و نقل برون‌شهری گفت: نرخ‌های بخش‌برون شهری که داخل استان تهران انجام می‌شود، توسط فرمانداری‌ها اعلام و پس از اتمام سهمیه سوخت اعمال می‌شود.

 

وی افزود: نرخ‌های بخش برون‌شهری خارج استان تهران توسط اداره کل حمل و نقل و پایانه‌های این استان اعلام خواهد شد.
 


 


جرس: یک روز پس از تصویب محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و ابراز نگرانی جامعه جهانی از نقض مستمر حقوق شهروندان در ایران، وزیر امور خارجه آمریکا، با صدور بیانیه‌ای، ضمن استقبال از این قطعنامه، بر ایستادگی ایالات متحده و جامعه جهانی در کنار مردم ایران تأکید کرده است.


گفتنی است شامگاه سه‌شنبه ۲۱ دسامبر (۳۰ آذر۱۳۸۹) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، قطعنامه کمیته حقوق بشر آن سازمان را تایید و ضمن ابراز نگرانی از مواردی نظیر "شکنجه"، "مجازات‌های بی‌رحمانه"، "صدور احکام اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال" و "نابرابری فراگیر جنسیتی" در ایران، نقض مداوم حقوق اساسی در ایران را موجب نگرانی عمیق خواند.این موارد را شدیدا محکوم کرد.
این قطعنامه ماه گذشته (۱۸ نوامبر ۲۰۱۰) در کمیته‌ سوم مجمع عمومی، موسوم به «کمیته حقوق بشر» تصویب شده بود و پیش‌نویس آن توسط نماینده‌ کانادا به کمیته سوم ارائه شده بود که با رای مثبت ۸۰ کشور به تصویب رسید. ۵۷ کشور نیز رای ممتنع و ۴۴ کشور رای منفی به آن دادند.


به گزارش سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا، در بیانیه وزیر خارجه آن کشور که پس از تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل انتشار یافته، با مرور موارد نقض حقوق بشر تأکید شده است که حقوقی که در خصوص زندانیان سیاسی، اعم از مخالفان سیاسی، فعالان حقوق بشر و طیف گسترده‌ای از فعالان مدنی نقض می‌شود، حتی در قانون اساسی ایران نیز مورد تصریح قرار گرفته و در شمول تعهدات بین‌المللی جمهوری اسلامی است.


وزیر خارجه آمریکا در بیانیه خود همچنین با مرور موارد شمرده شده در قطعنامه مجمع عمومی افزوده است که این قطعنامه همچنین بازتاب نگرانی‌ها در خصوص افزایش شمار آن دسته از زندانیان سیاسی است که برای مطالبه حقوق حداقلی خود با قبول خطر جانی دست به اعتصاب غذا می‌زنند.


کلینتون همچنین به روشنی تصریح کرده است ایالات متحده و جامعه جهانی در کنار ایرانیانی که در تلاش برای کسب آزادی‌های پایه و حقوق بشر هستند خواهد ایستاد و این افراد هرگز تنها نخواهند ماند.


لازم به ذکر است پیش نویس قطعنامۀ روز سه‌شنبه ٣۰ آذر ماه مجمع عمومی سازمان ملل، که با ۷۸ رأی موافق، ۴۵ رأی مخالف و ۵۹ رأی ممتنع به تصویب رسید، ماه گذشته در کمیته سوم مجمع عمومی (کمیته حقوق بشر) مورد بررسی و تصویب قرار گرفته بود .


در زمان تصویب آن پیش نویس، محمدجواد لاریجانی، بعنوان نماینده جمهوری اسلامی در جلسه رآی‌گیری حضور داشت و آمریکا را عامل اصلی حمایت از قطعنامۀ ضد جمهوری اسلامی خواند.

 


 


 


گیلان با بحران شدید کارگری مواجه است

جرس: یک عضو مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی، گفت: گیلان با بحران شدید کارگری مواجه است و دولت باید هرچه سریع‌تر رسیدگی بکند.

 

به گزارش ایلنا، جبارکوچکی‌نژاد با ابراز نگرانی شدید از وضعیت کارخانه‌های صنعتی گیلان، افزود: کارخانه‌های مهم صنعتی گیلان اعم از خاور، دخانیات، ایران پوپلین و ایران کنف در معرض ورشکستگی قراردارند و این نگرانی وجود دارد که هزاران کارگر زحمت‌کش بی‌کار بشوند.

 

وی با تاکید بر اینکه دولت باید هرچه سریع‌تر مشکلات بخش کارگری گیلان را حل بکند، متذکر شد: درصورت عدم توجه به موقع، دولت را مورد سوال و فشار قرار خواهیم داد.

 

عضو کمیسیون برنامه‌وبودجه مجلس با اعلام نارضایتی شدید از عدم دریافت حدود 6ماهه حقوق کارگران برخی از کارخانه‌های گیلان، مدعی شد: وقتی وزیر صنایع به گیلان آمد استاندار واقعیت‌ها را بیان نکرد و طوری گزارش داد که انگار همه‌جا گل‌وبلبل است و صنعت‌وکارگران وضعیت خوبی دارند.

 

کوچکی‌نژاد با طرح این سوال که وزیرصنایع بگوید که سفر اخیرش به گیلان چه دستاوردی داشته است؟ اذعان داشت: متاسفانه به‌جای اینکه بر تعداد کارخانه‌های گیلان افزوده بشود، به‌محض خروج محرابیان از استان، کارخانه ایران پوپلین رشت بار دیگر تعطیل شد.

 

وی با تاکید بر اینکه وزیر صنایع باید یک تجدید نظر درسیستم کاری خودکرده و به هیچ‌وجه به گزارشات استانی توجهی نکنند، تنها راه حل مشکلات کارخانه‌های بحران‌زده گیلان رسیدگی از نزدیک محرابیان دانست.
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته