ندای سبز آزادی: بزرگترین واگذاری تاریخ بورس زیر سوال رفت. به گزارش روزنامه شرق، روز سه شنبه گذشته با قرائت گزارش تحقیق و تفحص از شرکت مخابرات، هیات تحقیقکننده در کنار تخلفات عملکرد مخابرات واگذاری ۵۰ درصد به اضافه یک سهم این شرکت را که در مهرماه ۱۳۸۸ رخ داد، نقض اصل ۴۴ و نوع واگذاری آن را غیررقابتی خواندند.
ارزش واگذاری این مقدار از سهم معادل هشت هزار میلیارد تومان بود که عنوان بزرگترین واگذاری تاریخ کشور را به خود اختصاص داد. گزارش هیات تحقیق و تفحص از مخابرات که در آخرین روز پاییز در صحن علنی مجلس شورای اسلامی قرائت شد واکنش رئیس خانه ملت را هم دربر داشت که نظر وی ارجاع پرونده تخلفات مخابرات به قوه قضائیه بود. به گزارش خانه ملت علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی مجلس پس از قرائت شدن گزارش هیات تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران که توسط علیاصغر یوسفنژاد سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن انجام شد ضمن تشکر از اعضای هیات تحقیق و تفحص به خاطر تهیه این گزارش گفت: «هیاترئیسه مجلس بر اساس تخلفات صورتگرفته، گزارش را به قوه قضائیه و دیگر مراجع ذیربط ارسال میکند.»
هیات تحقیق و تفحص مخابرات مجلس در لیستی که از تخلفات مخابرات ارائه کرده به تخلفاتی چون غیرقانونی بودن افزایش تعرفهها و تخلف در واگذاری ۵۰ درصد به علاوه یک سهم نیز اشاره کرده است. با اعلام این نظر از بالاترین مقام در مجلس شورای اسلامی پرونده واگذاری و سایر تخلفات شرکت مخابرات ایران به دستگاه قضا ارجاع شد. رئیس مجلس شورای اسلامی در حالی با استناد به گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس خواهان بررسی دستگاه قضایی در خصوص این شرکت شد که برخی از نمایندگان از قوت گرفتن استیضاح وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات خبر میدهند. کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران که از دیماه سال ۸۷ در مجلس شورای اسلامی تشکیل شد در گزارش خود واگذاری سهام شرکت مخابرات ایران در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی را غیررقابتی و دارای اشکال عنوان کرد. به دنبال این اظهارنظر صریح نظر برخی از نمایندگان مجلس بر این است که قرارداد فروش سهام مدیریتی شرکت مخابرات ایران باید لغو شود. با وجودی که گزارش این هیات دال بر ابطال بزرگترین معامله بورس است، عنوان میشود در صورت مقاومت و دفاع رضا تقیپور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات احتمال استیضاح این وزیر قوت میگیرد. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به صراحت از تقیپور خواستهاند در مورد معامله مخابرات تجدیدنظر و این معامله را لغو کند وگرنه باید منتظر استیضاح باشد. در همین باره علی مطهری نماینده تهران با اشاره به گزارش تحقیق و تفحص از مخابرات تاکید کرد: «در صورتی که واگذاری سهام مخابرات لغو نشود راه برای استیضاح وزیر هموار خواهد شد.»
علی مطهری گفت: «قاعدتاً دولت بر اساس این گزارش این واگذاری را لغو نخواهد کرد.» وی گفت: «اگر قرار بر لغو آن از سوی دولت بود اساساً چنین شیوهای در واگذاری طی نمیشد و کار به اینجا نمیکشید.» عضو کمیسیون فرهنگی مجلس یادآور شد: «طبق آییننامه داخلی مجلس اعضای هیات تحقیق و تفحص از مخابرات باید با مسوولان وزارت ارتباطات جلسهای تشکیل داده و در این خصوص به تفاهم برسند.» مطهری گفت: «چنانچه این جلسه تفاهمی به دنبال نداشته باشد راه استیضاح وزیر هموار میشود.»
تخلف ۱۳۵ میلیارد تومانی همراه اول
رئیس کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران در تشریح گزارش ارائهشده به هیاترئیسه مجلس در مورد عملکرد مخابرات، عدم تثبیت قیمت خدمات مخابراتی در بخش پیام کوتاه، اشتراک تلفن ثابت، اشتراک خط اینترنت پرسرعت و تعرفه اتصال تلفن همراه را از جمله تخلفات مخابرات با توجه به عملکرد برنامه چهارم توسعه عنوان کرد. نادر قاضیپور رئیس کمیته تحقیق و تفحص در گفتوگو با مهر تخلفات مخابرات را به اجمال برشمرد. او با اشاره به ماده ۳ قانون برنامه چهارم توسعه که به تثبیت قیمت خدمات مخابراتی مربوط است، اظهار داشت: «طبق این ماده هرگونه تغییر هزینه خدمات پستی و مخابراتی ممنوع و منوط به ارائه لایحه دولت است اما طی سالهای اجرای این برنامه اقداماتی برخلاف قانون برنامه از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مخابرات صورت گرفته است.» وی به کاهش تعرفه پیامک غیرلاتین از ۱۴۷ ریال به ۸۹ ریال و افزایش تعرفه پیامک لاتین از ۱۴۷ ریال به ۲۲۲ ریال به عنوان یکی از این تخلفات اشاره کرد و گفت: «تغییر هزینه اشتراک تلفن ثابت از ۵۰ هزار ریال به ۵۰۰ هزار ریال از دیگر تخلفات انجامشده است چرا که هزینه اشتراک یک خط تلفن ثابت در تهران و در سال پایه مورد نظر قانون برنامه چهارم، یک میلیون ریال بود که از این مبلغ تنها ۵۰ هزار ریال آن مربوط به اشتراک بود و باقی ودیعه مشترک تلقی میشد اما با حذف ودیعه هزینه اشتراک در عمل ۱۰ برابر شد و به ۵۰۰ هزار ریال افزایش یافت.» قاضیپور با اشاره به تغییر هزینه اشتراک خط اینترنت پرسرعت و تغییر تعرفه اتصال مشترکان تلفن همراه به عنوان دیگر تخلفات صورتپذیرفته از سوی مخابرات تاکید کرد: «عدم تحقق برنامه چهارم توسعه در افزایش رشد صادرات غیرنفتی و ارتقای سهم صادرات کالاهای فناوری پیشرفته از دیگر مواردی است که در گزارش تحقیق و تفحص از عملکرد مخابرات به آن پرداخته شده است.» وی گفـت: «در صنعت نرمافزار با وجود ایجاد سازمان نظام صنفی رایانهای و وجود مزیتهای فراوان نیروی انسانی، حجم دلاری صادرات محصولات نرمافزاری در سال ۱۳۸۸ به کمتر از ۶۰ میلیون دلار و در سالهای قبل از آن به ۲۰ و ۴۰ میلیون دلار رسید که این امر نشانه عدم تحقق برنامه توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است.»
عدم اجرای تکالیف وزارت ارتباطات در برنامه چهارم
رئیس کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد مخابرات با اشاره به تکلیف وزارت ارتباطات برای تهیه و تصویب سند راهبردی برقراری امنیت در فضای تولید و تبادل اطلاعات کشور حداکثر تا پایان سال اول برنامه چهارم ادامه داد: «این سند اگرچه با تاخیر سهساله به تصویب رئیسجمهور رسید اما گزارشی از عملکرد دولت در رابطه با اجرای آن به مجلس شورای اسلامی ارسال نشده است. همچنین تکالیف وزارت ارتباطات برای ارتقای شاخصهای ارتباطی از جمله دستیابی به ضریب نفوذ ۵۰ درصدی تلفن ثابت، ۳۵ درصدی موبایل و ۳۰ درصدی اینترنت در کشور به طور کامل محقق نشده است.» وی گفت: «برای مثال در مورد ضریب نفوذ اینترنت مرکز آمار ایران با نمونهگیری در انتهای سال ۱۳۸۸ ضریب نفوذ کاربران اینترنت کشور را ۱۱ درصد اعلام کرده که آمار ارائهشده وزارتخانه بیش از این بوده اما نحوه محاسبه آن ایرادات زیادی دارد و فرمول آن مدتهاست که در حال اصلاح توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. همچنین عملکرد سرانه خدمات پستی در پایان برنامه چهارم ۸/۱۱ مرسوله بر نفر بوده که از برنامه عقب است.»
نقص اکثر اهداف منظورشده در سیاستهای اصل ۴۴
قاضیپور با اشاره به بحث خصوصیسازی مخابرات و ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی گفت: «گام اول برای خصوصیسازی مخابرات آزادسازی و ایجاد یک نهاد تنظیمکننده مقررات مستقل است تا با واگشایی ظرفیتهای زیرساختی کشور ایجاد بازار رقابتی را تحقق بخشد اما به دلیل عدم توجه به این مهم، یک انحصار طبیعی از حاکمیت دولت به بخش غیردولتی که بیشتر به نهادهای عمومی وابسته است، واگذار شد که نتیجه آن نقص اکثر اهداف منظورشده در سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ بود.» وی به عدم تفکیک صحیح شبکه مادر مخابراتی و عدم واگشایی زیرساخت سیم مسی، عدم تعیین تکلیف ودایع مشترکان، عدم برآورد دقیق داراییها و بدهیهای مخابرات به عنوان ایرادات این واگذاری اشاره کرد و گفت: «از آنجایی که بیش از ۹۰ درصد سرمایهگذاری شرکت مخابرات ایران از محل ودایع مردم است تا تعیین تکلیف قطعی برای حقوق عمومی، واگذاری شرکت به بخش خصوصی دارای اشکال اساسی در تضییع حقوق مردم است.» به گفته عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس بدهیهای شرکت مخابرات به سازمان تنظیم مقررات بابت پروانه و برخی ابهامات در سایر دیون تعیین تکلیفنشده و پروانه صادرشده برای شرکت مخابرات ایران بدون ملاحظات جلوگیری از انحصار بوده و در فعالیتهای بعد از واگذاری شرکت مخابرات، انحصار ۱۰۰ درصدی تلفن ثابت، انحصار بالقوه در خدمات اینترنت پرسرعت مبتنی بر سیم و امکان ایجاد انحصار در سایر بخشها به جهت عدم تصریح محدودیت در پروانه مشاهده میشود که نگرانی جدی در مورد حذف شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنت را در پی دارد.
اشکال در واگذاری به سازمان تامین اجتماعی
رئیس کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد مخابرات با اشاره به واگذاری و عرضه مخابرات در بورس گفت: «برخلاف قانون اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم و اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، واگذاری مخابرات به صورت سهامی خاص انجام پذیرفت و تصویب اساسنامه جدید آن به عنوان سهامی عام دو ماه پس از عرضه در بورس عملی شد. همچنین در واگذاری شش درصد سهام این شرکت به سازمان تامین اجتماعی اشکالاتی وارد است چرا که در مصوبه واگذاری محل تامین شش درصد سهام مذکور مشخص نشده است.» وی واگذاری غیررقابتی را از دیگر اشکالات عرضه سهام مخابرات عنوان کرد و گفت: «با وجودی که مزایده سهام بلوکی مخابرات دو رقیب اصلی داشت که یکی از آنها کنسرسیوم پیشگامان کویر یزد و دیگری کنسرسیوم اعتماد مبین بود و هر دو شرکت تا یک روز قبل از مزایده پذیرفته شده بودند اما در روز قبل از برگزاری مزایده شرکت پیشگامان کویر یزد به دلایل عدم اهلیت حذف و برای قانونی جلوه دادن مزایده خارج از فرجه قانونی، کنسرسیوم مهر اقتصاد ایرانیان توسط سازمان خصوصیسازی پذیرفته شد و مورد تایید صلاحیت قرار گرفت در حالی که برخی اعضای این کنسرسیوم با کنسرسیوم اعتماد مبین مشترک بودند و اساساً تنها برای قانونی جلوه دادن مزایده وارد رقابت صوری شدند.» وی ادامه داد: «این در حالی است که پیشگامان کویر یزد یکی از سه پیمانکار شرکت زیرساخت برای ارائه خدمات تلفن بینالملل اینترنتی است که از امنیتیترین بخشهای مخابرات است.»
عدم انجام وظایف حاکمیتی از سوی رگولاتوری
قاضیپور با اشاره به عدم توجه به جایگاه رگولاتوری و عدم تفکیک روشن وظایف حاکمیتی و تصدیگری این سازمان به عنوان نهاد تنظیمکننده مقررات و ناظر حوزه فناوری اطلاعات گفـت: «عدم اجرای وظایف حاکمیتی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در وصول حقوق دولتی و نظارت بر خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد آسیبهای بسیاری در این حوزه شده است که از جمله آن میتوان به تمدید ۱۰ساله مجوز پروانه تلفن همراه کیش در سال ۱۳۸۴ بدون رعایت مقررات مربوطه و عدم وصول صحیح و به موقع حق استفاده از فرکانس کشور اشاره کرد.» به گفته وی تعدد نهادهای تصمیمگیر و موازیکاری در تدوین اسناد و برنامههای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات از آسیبهای سیاستگذاری در این حوزه است که به ناهماهنگی در تصمیمگیری و برنامهریزی در این بخش دامن زده است. قاضیپور وجود اشکالات در قراردادهای منعقدشده در شرکتهای زیرمجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و شرکت مخابرات ایران همچون قراردادهای پیمانکاران عمومی (GC) و توسعه شش میلیون خط موبایل را از دیگر تخلفات انجامشده برشمرد و گفت: «در قراردادهایی چون اجرای باقیمانده فاز ۳ و +۳ توسعه شبکه موبایل ترک تشریفات در مناقصه صورت گرفته و اصول اجرای قرارداد رعایت نشده است.»
تخلف ۱۳۵ میلیارد تومانی همراه اول در خرید تجهیزات
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس به اشکالات ماهوی در پروژه مرکز صورتحسابگیری همراه اول (بیلینگ) نیز اشاره کرد و گفت: «با بررسیهای انجامشده مشخص شد شرکت ارتباطات سیار در طول چهار سال بالغ بر ۱۳۵ میلیارد تومان به انضمام ۳۷۰ میلیون یورو خرید تجهیزات و خدمات به صورت ترک تشریفات و انحصاری انجام داده است که ۷۵ درصد خریدها را شامل میشود.» به گفته وی در قرارداد توسعه سایتهای شرکت ارتباطات سیار به مبلغ ۱۰ میلیارد و ۴۹۱ میلیون ریال، مستندسازی ارزیابی کیفی مناقصه گران به درستی انجام نگرفته و به همین دلیل این مدارک در دسترس نیست. قاضیپور با بیان اینکه در ارتباط با فرآیند مزایده و انتخاب اپراتور سوم تلفن همراه کشور نیز اشکالات و ابهاماتی وجود دارد، گفت: «تعیین مجری خاص توسط وزیر ارتباطات برخلاف روال اقدامات مشابه و عدم تمدید مهلت ضمانتنامه که موجب وارد شدن خسارت ۴۰۰ میلیارد ریالی به دولت شد از جمله این ابهامات است.» به گفته وی عملکرد مخابرات در پروژه اپراتور تلفن همراه اعتباری تالیا و در رابطه با شرکتهای ارائهکننده خدمات تلفن اینترنتی و شرکتهای بخش خصوصی فعال در اینترنت پرسرعت نیز ابهاماتی به همراه دارد. رئیس کمیته تحقیق و تفحص بر عملکرد مخابرات تاکید کرد: جزییات کامل این گزارش به هیاترئیسه مجلس تقدیم شده است و در صحن علنی مجلس قرائت میشود تا مسوولان وزارت ارتباطات و مخابرات ایران در این زمینه پاسخگو باشند.
معامله مخابرات قانونی بود
نایبرئیس هیاتمدیره شرکت مخابرات ایران نیز در واکنش به اعلام گزارش تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات مبنی بر تخلف در واگذاری سهام این شرکت به کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین گفت: «روند واگذاری سهام مدیریتی مخابرات به کنسرسیوم اعتماد مبین طبق روال قانونی شده و شورای رقابت نیز رای بر قانونی بودن آن داده است.» سیدمصطفی سیدهاشمی نیز در گفتوگو با همین خبرگزاری با بیان اینکه معامله خرید سهام شرکت مخابرات تحت فرآیند قانونی مابین کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین و سازمان خصوصیسازی به عنوان فروشنده شکل گرفت، اظهار داشت: «پس از این واگذاری، شورای ملی رقابت که در آن نمایندگان قوه مقننه نیز حضور دارند به طور کامل جوانب مختلف این عرضه را رسیدگی کرده و بر قانونی بودن آن رای مثبت دادند.» وی با بیان اینکه توسعه اعتماد مبین به عنوان خریدار در این عرصه حضور داشته و تخلفی انجام نداده است، افزود: «تاکنون کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین به عنوان خریدار بلوک مدیریتی مخابرات ۳۰ درصد از مبلغ این قرارداد را پرداخت کرده است.»
ندای سبز آزادی: فرزند شهید حجت نظری در نامه ای خطاب به حسین قدیانی نوشته است که « نگرانم از سرنوشت میراث پدرم که بهای آن را با خون خود داد. نگران و آشفته از اوضاع مردمی هستم که قرار بود دیگر دوران خوشی را تجربه کنند و کمکم، اثری از ظلم و بیداد در زندگی خویش نبینند. قرار نبود مردم ما اینگونه روزمرگی کنند. این هرگز خواست شهدای آسمانی ما نبوده و نیست.»
به گزارش سحام نیوز،متن نامه فرزند شهید حجت نظری به این شرح است :
بسم رب الشهداء و الصدیقین
برادر عزیزم، جناب آقای حسین قدیانی
چند روز پیش، توفیق شد نامهای از شما به ریاست محترم قوه قضائیه و پس از آن، شکوِهنامه شما به جهت فیلتر شدن وبلاگ قطعه۲۶ را بخوانم. موارد متعددی در نوشتارتان میبینم که جا دارد برادرانه، تذکراتی عرض کنم اما، قبل از پرداختن به اصل موضوع، بد نیست خویشتن را مختصر حضورتان معرفی کنم. بنده، فرزند سردار شهید حجت نظری هستم. یکی از فرماندهان گیلان که پس از ۷۴ماه حضور موثر در جبهه، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. ایشان در کارنامه خود، حضور در حلقه اولیه تشکیل سپاه قدس گیلان، تاسیس گردان حضرت ابوالفضل(ع) لشکر۱۶ قدس گیلان و تاسیس اولین پایگاه مقاومت شهرستان فومن را به یادگار نهادند. بنده البته هیچگاه این سایه پر ثمر را بر سرم حس نکردم، زیرا ۱۹روز پس از شهادت آن بزرگوار، پای به این دنیای فانی نهادم. پدرم پس از شهادت برادر کوچک خود بشیر، دیگر تاب ماندن در این دنیای کوچک را نداشت. این بود که مرا بشیر نام نهادند و به یادبود پدر، حجت خطاب میکنند. گمان نمیکنم بیش از این نیاز به معرفی باشد.
دوست محترم
من در اعلام این مواضع تنها نیستم. هزاران نفر دیگر از اعضای این خانواده هستند که مثل شما فکر نمیکنند. یادگاران شهدای دفاع مقدس، شهدای دوران خفقان ستم شاهی، شهدای ترور، شهدای جهادی، شهدای سپاه پاسداران و بسیج و بسیاری بازماندگان این دوران هستند که همچون شما نمیاندیشند! اگر نیاز بود، نام آنها را نیز برایتان بازخواهم گفت. آنهایی هم که مثل شما فکر میکنند، اینگونه هتاکانه و غیر محترمانه سخن نمیگویند! اگر باور ندارید، هر زمان که اراده کنید، بنده حاضرم همراه با شما، به ۱۰۰ها خانواده شهید و ایثارگر سری بزنیم و پای حرفشان بنشینیم. هم به جای آوردن صله ارحام است و در انجام این وظیفه، مسولین را یاری میکنیم و هم کمی از دیدگاهشان آگاهی خواهیم یافت. حتی تردید ندارم اگر پدر بزرگوارتان امروز از چشم ظاهر ما غایب نبود، هم ایشان به سختی در مقابل این ادبیات سخیف شما موضع میگرفتند.
حاصل خون پدر شما و من، بهوجود آمدن نظام جمهوری اسلامیست که متاسفانه، عدهای همواره در تلاش بودهاند تا ماحصل آن را مصادره به مطلوب کنند! عدهای که شک نکنید یا سهمی در این باروری نداشته و یا نسبت به پدران ما نقش بسیار بسیار کمتری برعهده داشتهاند. در این میان اما، امام(ره) و یارانش، جایگاهی غیر قابل انکار و غیر قابل حذف از تاریخ تحولات انقلاب اسلامی داشته و دارند. حضرت آیتاللهمنتظری، آیتاللهصانعی، آیتاللهطالقانی، آیتاللههاشمیرفسنجانی، آیتاللهموسویاردبیلی، حجتالاسلام مهدیکروبی، حجتالاسلام سیدمحمدخاتمی، جناب مهندس میرحسینموسوی و دهها یار صدیق امام(ره) راحل را نمیتوان یک شبه و با حربههایی که سر در پشت پرده کودتا دارد، از دایره نظام خارج کرد. البته از روزهای پیشبینی نشده بترسید. این حقیر به برادر عزیزم پیشنهاد میکنم هیزم در آتشی نریزد که شعلهور شدنش دامان همه نظام را بگیرد.
حسین عزیز
شاید تاکنون به عواقب و بازخورد سخنان و ادبیات خود نیاندیشیدهاید اما، تردید نکنید، با این اوضاع که شما و البته مهمتر از شما، پشت پرده شما در پیش گرفتهاید، با حذف تکتک نزدیکان امام(ره) کمکم نوبت به سایرین نیز خواهد رسید. هیچ فکر کردهاید اگر همه اینها، که آنها میخواهند و شما بیان میکنید را حذف شوند، دیگر چه کسی باقی خواهد ماند؟! شما عملن همه گروهها را محذوف میخواهید و نظام را در سیطره عدهای خاص میپسندید که از قضا، خیلیشان بعد از انقلاب انقلابی شدند و کوچکترهاشان بعد از جنگ، رزمنده شدند! اینکه چه راهی در زندگی شخصی پیش بگیرید، به هیچکس مگر خودتان مربوط نیست اما، پدر معظمتان را هزینه زیاده خواهیهای عدهای عوام فریب نکنید.
شما در جریده «وطن امروز» نیز قلم میزنید که سیاق و فروش خود را در فحاشی و بستن اتهامات بلاسند میبیند. خود نیک میدانید که اینچنین گفتار و رفتار، نه اسلامیست، نه اخلاقیست و نه انسانی. البته به واسطه این خوش فحشیها و نگارش یک مکتوب، ظاهرن از سوی جناب آقایاحمدینژاد نیز مورد تقدیر قرار گرفتهاید۱. بالاخره هر خدمتی، مزدی دارد که ظاهرش را ما اینگونه دیدیم و از باطنش البته بیخبریم! با شیوهای که شما و پشت پرده شما در پیش گرفتهاید، سنگ روی سنگ بند نمیشود. نمیدانم چرا از تاریخ عبرت نمیگیرید.
همه هراس من از آن است که ما که امروز با افتخار فریاد میزنیم فرزند شهید هستیم، روزی به واسطه اعمال چون شمایی، نتوانیم به راحتی پاسخگوی افکار عمومی ملت عزیز ایران باشیم. کاری نکنید که روزی از ابراز موقعیت خود در مقابل ملت شرمگین باشید و احیانن پدر بزرگوارتان را از مخاطبین خود مخفی کنید! هیچ میدانید وقتی با عنوان فرزند شهید مینویسید، سوای مسولیت شرعی که به دنبال اعمالتان شما را رها نمیکند، مسولیتی نیز در قبال خانواده شهدا و ایثارگران متوجه شماست. جامعه، کلام شما را، کلام این خانواده فهیم و سرافراز میپندارد که البته ادبیات شما با ادبیات شهدا و خانوادههایشان تفاوتی شگرف دارد. پس مراقب کلام و الفاظ خود باشید.
حسین جان
در نامه شما به آیتاللهلاریجانی۲ که فکر میکنم تعمدن ایشان را دمادم «آملی» خطاب کردهاید(امیدوارم تصورم صحیح نباشد)، نوشتهاید در مقابل «رکن یمانی» «که زادگاه امام عدالت پیشگان که شهید شدت عدل خویش شد» نشستهاید. دوست داشتم معنای عدالت را از نگاه خود ذکر میکردید تا شاید میشد فهمید بنیان بیعدالتی را چه گروه و تفکری در این کشور بنا نهاد! آنوقت میشد پی برد چه کسانی امروز داعیهدار آن تفکرند و کدام جریان به این بدعتها دامن میزند. اگر تعبیر خود از عدالت را عنوان میکردید، شاید بسیاری از ابهامات احتمالی در سطور پسین به وجود نمیآمد.
اتفاقن من هم این نامه را از خانه خدا برای شما نگارش میکنم. کعبه و خانه خدای من، قلب من است که آشفته از دردها و بیمهریهاست. نگرانم از سرنوشت میراث پدرم که بهای آن را با خون خود داد. نگران و آشفته از اوضاع مردمی هستم که قرار بود دیگر دوران خوشی را تجربه کنند و کمکم، اثری از ظلم و بیداد در زندگی خویش نبینند. قرار نبود مردم ما اینگونه روزمرگی کنند. این هرگز خواست شهدای آسمانی ما نبوده و نیست. گاهی برخی افراد، عرصه را آنقدر بر ملت تنگ میکنند که بندگان خدا به ناچار چیزی شبیه این ابیات را جاری میکنند “امیدوار بوَد آدمی به خیر کسان- مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان”! و متاسفم که شما نیز از آنگونه افراد هستید! شما ابتدای نامه خود را با عنوان «اگر اجازه دهید با احترام اما بی سلام» آغاز کردهاید اما در ادامه معنای واقعی «احترام» را از یاد بردهاید.
فکر میکنید پدر شما و من، برای چه جنگیدند و برای چه کشته شدند؟ آیا برای کاشت نهالی بود که فقط نامی از اسلامیت و جمهوریت به دوش بکشد؟ آیا برای شما، از میان تمام آرمانهای پدر شهید والامقامت، وجودی در حد یک نام کفایت میکند؟ برای چون منی هرگز چنین نیست. کجای اسلام گفته اراده و نظر یک نفر، به اراده و نظر یک ملت ارجح است؟ آن علی(ع) که شما از مقابل زادگاهش نامه نوشتید، علیرغم تمام عصمت و مشروعیتی که داشت، رای مردم را پذیرفت و خانه نشست. وای به حال یک غیر معصوم که خود را شیعه علی(ع) میخواند و عکس علی(ع) عمل میکند! حال به نظر شما، اگر کسی چنین کند، اسلامی عمل کرده؟ خیر! حتی اگر شهرت به اسلام نیز داشته باشد، عمل اسلامی نیست.
در جایی از این نامه، شما میرحسین موسوی را «رذل و خبیث» خواندهاید و همسرش را «لایق جایزه سکس و فلسفه» دانستهاید. واقعن فکر میکنید این خطابهها اسلامیست؟ موسوی، همان کسیست که توانست با درایت و تعامل با نیروهای متخصص، تا حد قابل ملاحظهای با بحران ناشی از جنگ تحمیلی که کشور را تهدید میکرد، مقابله کند. همان کسی که امام(ره) بیشتر از خیلیها به او اعتماد داشت و در اختلاف، رای به نفع وی صادر نمود. شاید یکی از علل هزینههایی که امروز میپردازد، کینهای چندین ساله باشد. پر واضح است هیچ منظر متعادل و حقیقت بین، این رفتار و گفتار را اسلامی نمیداند و بیشک، پدر بزرگوارتان نیز با این ادبیات همسویی و موافقت ندارد.
در جایی دیگر، شما خواستهای از آیتاللهلاریجانی داشتهاید که برایم قابل باور نبود این خواسته، از جانب کسی باشد که خود را روزنامهنگار میداند! شما از رئیس قوه قضائیه میخواهید «عدهای را مامور کند تا لااقل اجازه ندهند خواص بیبصیرت با رهبری عکس بگیرند»؟! نمیدانم تحصیلات شما در چه مقطع و چه رشتهایست اما مشخصن شما از وظایف قوا، حداقل قوه قضائیه بیاطلاعید. یا شاید اطلاع دارید و قصد شما تخریب جایگاه یکی از ارکان نظام است. واقعن تصور کردهاید قوه قضائیه به این اندازه بیمقدار است که آن همه وظایف خطیر را کنار گذاشته و مامور برای ممانعت از عکس گرفتن بگمارد؟! از فردا میتوانید از قوه قضائیه خیلی چیزهای دیگر هم بخواهید، مثلن . . . بگذریم!
در ادامه شما توهینی نثار سید محمد خاتمی کردهاید، رئیس پیشین جمهوری اسلامی ایران! یادتان که نرفته؟ از نظر شما، سکوت و کمرنگ بودن آقایخاتمی در واکنش به انتخابات مهندسی شده سال۸۸ وانمود کردن به پشیمانی است! و فرمودهاید «این اداها از نفاق این ملعون است نه از پشیمانی او»! به نظر نمیرسد ایشان مرتکب عملی ناشایست شده که نیاز به پشیمانی داشته باشد اما، در خصوص فحش شما باید عرض کنم اطلاق واژه«ملعون» اهانت به شخص سیدمحمدخاتمی محسوب نمیشود! این، توهین به ۲۱میلیون رای دهنده در انتخابات ریاست جمهوری بود که اگر عذر از خاتمی نخواهید، اشتغال ذمه شما در دِین این مردم همچنان پابرجاست. البته جا دارد تاکید کنم ایشان رابطه نسبی با رسولالله دارد! رابطه سببی هم ندارد که به این راحتی از نسبت ایشان چشم بپوشید! حتمن میدانید منظورم به کجاست؟ خانواده شهید همت را که از یاد نبردهاید؟!
برادر عزیزم
در این نامه به آیتاللهلاریجانی، شما بارها و بارها تقاضای اعدام آزادمردانی را داشتهاید که برای احقاق حقوق مردم، از آرامش و آسایش خود گذر کردند و فحاشیها و هتاکیهای امثال شما را به جان خریدند. البته طبیعتن وجود اینگونه افراد، به منافع برخی لطمات جدی وارد میکند اما، تعجب من از اینهمه علاقه شما به خون ریزیست! شما عملن همه افراد و گروههای همراه و همگام با انقلاب و امام(ره) را از صف انقلابیون خارج نموده و در ذهن خود اعدام کردید. میشود از خوارج را فراموش کرده و آن دسته از همراهان امام(ره) که امروز نیز هستند و شما و پشت پرده شما تاییدشان میکنید را نام ببرید؟ نام ببرید تا نخست ببینیم دایره نظام برای شما در چند نفر خلاصه میشود و سپس واضح شود شعاع این دایره چه کسانی، با چه سابقهای را شامل میشود! اینطور که هی حذف میکنید و باز حذف میکنید، بترسید از روزی که جامعه یا پشت پرده شما، همه یاران امام(ره) را محذوف بخواهند! آن روز، شاید شما هم بشوید یکی مثل امیرفرشاد ابراهیمی و یا شاید سعید امامی! آیا پند نمیگیرید؟ راستی، تندرویهای مسعوددهنمکی را که از یاد نبردهاید؟ حتی دهنمکی هم امروز فهمیده که جامعه، این نوع گفتار را بر نمیتابد و ظاهر کلامش را متحول کرده است.
حسین جان
شما که تاب سوت و کف زدن در روز عاشورا را ندارید، در عجبم چگونه تحمل خون ریختن در روز عاشورا برایتان دشوار نیست! واقعن فکر میکنید قبح کف و سوت، از قبح قتل در ماه حرام، خصوصن در این روز عزیز، بیشتر است؟ قتل مردمی که فقط میخواستند حقوق شرعی و قانونی خود را فریاد بزنند، آن هم با سکوت! قبحی فراتر از قتل در یک نزاع و یا هرگونه قتل عمدی دارد. کمی اندیشه کنید.
شما که تاب فیلتر شدن وبلاگتان را ندارید و از یک تلفن، که از فحوای کلام شما دوستانه بودن آن برداشت میشود، به این اندازه برافروخته میشوید و آزادی خود را مخدوش میبینید، بد نیست دقایقی خود را جای جوانانی بگذارید که یکی ۷سال، یکی ۱۰سال و دیگری ۱۵سال از بهترین سالهای عمرشان را لاجرم در زندان میگذرانند! شما ظاهرن به دوستان خود و در باطن به ضابطین پیغام دادید باید نام پدر بزرگوارتان را کامل بنویسند، باید بنویسند «شهید اکبر قدیانی». برخی از فرزندان شهدایی که مثل شما فکر نمیکنند، وقتی به مهندسی انتخابات اعتراض کردند، بدون این همه نرمی و نازکی که در مواجهه با شما وجود داشت، بازداشت شدند و در حکم جلب هیچ کدام هم ننوشتند «فرزند شهید فلانی»! چرا آن موقع صدای شما درنیامد؟ نکند خون شما رنگی دگر دارد به نسبت سایرین؟
چرا آن هنگام که به یاران راستین امام(ره) توهین و بی حرمتی شد سکوت کردید؟ یادتان رفته شبهایی که به منزل مهدی کروبی حمله شد و شما و هم سنگرانتان، با لبخند رضایت از کنارش گذشتید؟ اهانتها به میرحسینموسوی را از یاد بردهاید؟ خانه نشینی آیات عظام، منتظری و صانعی را چطور؟ سکوت در برابر ظلم ظالم نکنید که دامنگیر خودتان نیز خواهد شد و آن هنگام، شاید کسی برای فریاد رنج رفته بر شما باقی نمانده باشد از ظلم این ظالمان!
و کلام پایانی برادر
هرگز به سه کس نیافکند چشم خدا
آن مرد که کار اوست بیداد و جفا
آن کس که به بیدادگران داد مدد
وان کس که به بیدادگری داد رضا
راستی، دنبال تنوین نگرد؛ استفاده از نون به جای تنوین، به جهت نزدیکی به نوع نگارش اصیل فارسی است.
ارادتمند شما و آرزومند بهروزی برای ایران و همه ملت شریف ایران زمین
حجت نظری، فرزند سردار شهید حجت نظری
ندای سبز آزادی: معاون امور عمرانی استاندار تهران با اعلام تصویب و تایید نرخهای جدید حمل و نقل عمومی در شوراهای شهر و فرمانداریهای این استان گفت: نرخهای جدید از هفته آینده و پس از اتمام سهمیه سوخت خودروها اعمال میشود.
به گزارش ایرنا، محمدرضا محمودی افزود: کرایهها در شهر تهران حداکثر ۱۵ درصد و در شهرستانها حداکثر ۲۰ درصد افزایش مییابد.
وی ادامه داد: براساس بخشنامه وزارت کشور نرخهای جدید باید پس از اتمام سهمیه بنزین و گازوییل خودروهای بخش حمل و نقل عمومی اعمال شود.
معاون استاندار تهران ابراز داشت: نرخ کرایه تاکسی در شهر تهران حداکثر ۱۵ درصد افزایش مییابد و این افزایش در شهرستانها با توجه به این که کرایهها کمتر از تهران است، حداکثر ۲۰ درصد تعیین شده است.
محمودی گفت: افزایش نرخ کرایهها شامل تاکسیهای خطی، گردشی و همچنین اتوبوسها و مینیبوسهایی است که زیرنظر شهرداری تهران نیستند.
وی درباره نرخهای جدید حمل و نقل برونشهری گفت: نرخهای بخشبرون شهری که داخل استان تهران انجام میشود، توسط فرمانداریها اعلام و پس از اتمام سهمیه سوخت اعمال میشود.
وی افزود: نرخهای بخش برونشهری خارج استان تهران توسط اداره کل حمل و نقل و پایانههای این استان اعلام خواهد شد.
ندای سبز آزادی: مدودف، رییس جمهوری روسیه با انتقاد از سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران ، سرسختی ایران در مواضع خود را ریشه اصلی مشکلات جامعه جهانی با این کشور و تحریم های بین المللی علیه آن دانست.
به گزارش عصر ایران، مدودف در سخنانی در جمع دانشجویان هندی در شهر بمبئی با اشاره به برنامه هستهای ایران گفت: سیاست هستهای ایران بیجهت سرسختانه است!
مدودف با درخواست از ایران برای باز کردن در تاسیسات هستهای خود به روی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، افزود: ایران باید اجازه ورود بازرسان به این کشور را بدهد و این امکان را به بازرسان بدهد تا فعالیتهای هستهای آن کشور را تحت نظارت و کنترل بگیرند.
رییسجمهوری روسیه با اشاره به اینکه مواضع سرسختانه ایران در موضوع هستهای دلیل اصلی مشکلات این کشور با جامعه جهانی است، گفت: این مسأله دلیل اصلی مشکلات با ایران و اعمال تحریمها علیه این کشور است.
مدودف در حالی این سخنان را در سفر دو روزه خود به هند بیان کرد که در ماه جولای سال جاری میلادی نیز( مرداد ۱۳۸۹) طی سخنانی گفته بود که ایران در حال نزدیک شدن به قابلیت ساخت سلاحهای هستهای است.
جمهوری اسلامی ایران با رد اظهارات برخی کشورها مبنیبر تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای، استفاده صلحآمیز از تکنولوژی هستهای را حق مشروع و قانونی خود میداند و اعلام کرده است که بر سر این حق قانونی خود مسامحه نخواهد کرد. تهران همچنین بازرسیهای متعارف و قانونی آژانس بینالمللی انرژی هستهای را پذیرفته است.
ندای سبز آزادی: یادگار بنیانگذار انقلاب اسلامی تاکید کرد: توهین به مرجعیت علاوه بر معصیت و فعل حرام، یک جرم حقوقی است.
به گزارش ایلنا، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در دیدار با جمعی از روحانیون استان تهران، با تشریح تاریخچه مبارزات امام راحل(ره)، اظهار کرد: اگر ایمان مردم و جایگاه امام بهعنوان مرجع جامعالشرایط نبود، پیروزی انقلاب یا ممکن نبود یا بسیارسخت و جانکاه حاصل میشد.
وی با اشاره به نقش بیبدیل مرجعیت امام در پیشبرد انقلاب اسلامی، افزود: مرجعیت، کانون تجمیع دینداری جامعه است و قداست والایی دارد و نباید تحت هیچ شرایطی آن را تخطئه کرد.
حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی با ابراز انزجار از رفتار برخی ناآگاهان در اهانت به این هویت دینی مردم، تصریح کرد: جسارت به مراجع و رعایت نکردن ادبیات مناسب در مواجهه با فقهای بزرگ، تنها ارزش گوینده این سخنان را از بین میبرد.
وی تاکید کرد: رفعت مقام مرجعیت بهاندازهای است که اگر کسی به ساحت مراجع عظام جسارت کند، علاوهبر آنکه مرتکب جرم حقوقی میشود، از نظر شرعی نیز قطعاً مرتکب فعل حرام شده است.
یادگار امام(ره) با اشاره به جایگاه و محبوبیت مرجعیت در جامعه اسلامی، ادامه داد: در نگاه دینی، توهین به مقام مرجعیت، معصیت کبیره است و سقوط آزاد و انزوای اجتماعی را درپی خواهد داشت و این مصداق واقعی خسرالدنیا والآخره است.
در این دیدار روحانیون حاضر نیز در سخنانی، هرگونه توهین و اسائۀ ادب به هریک از مراجع تقلید را محکوم کردند.
ندای سبز آزادی: نانوایان تهران درباره فروختن نان به قیمتهای جدید از ظهر امروز خبر میدهند. یک نانوایی سنگکی در منطقه ۲ تهران امروز اول دی ماه ۱۳۸۹چنین میگوید: « تا ظهر امروز، نان سنگک را به همان قیمت قدیم فروختیم، از بعدازظهر به قیمت ۴۰۰ تومان میفروشیم.»
به گزارش دویچه وله، یک نانوایی بربری در خیابان پیروزی تهران در گفتوگو با دویچه وله خبر از چسباندن قیمتهای جدید نان به پشت شیشه نانوایی میدهد و میگوید: « امروز ظهر از “تعزیرات” آمدند قیمت زدند. تا بهحال ۲۰۰ تومان بوده، حالا شده ۴۰۰ تومان. امروز خیلی خلوتتر بود. روی تعداد مشتریها تاثیر گذاشته است. پختمان نسبت به روزهای دیگر نصف شده است. نانهایمان ماند، خمیرهایمان مانده است. اصلاً خیابانها خلوت است، نمیدانم داستان چطوری است. آمدند قیمت نانها را روی کاغذ نوشتند و پشت شیشه چسباندند.»
اما نانوایان تهران از قدغن شدن ریختن کنجد روی نانهای سنگک و بربری با آغاز طرح هدفمندسازی یارانهها خبر میدهند. یکی ازنانوایان نان بربری دراین باره چنین میگوید: « به ما گفتند که همان نان ساده را بپزید به قیمت ۴۰۰ تومان. فعلا پخت نان ساده را به ما اجازه دادهاند. بازرس میفرستند، بازرس میآید میگوید. دیگر نمیگذارند کنجدی بزنیم، کنجدی را لغو کردهاند.»
نانوای خیابان ستارخان تهران میگوید: «من ۱۰ سال است که در این شغل هستم. تا بهحال روندش به این شکل نبوده، الان یک دفعه قیمت بالا رفت.»
واکنش مردم در تهران به افزایش قیمت نان
واکنش مردم تهران از ظهر امروز که قیمتنان تغییر کرده است چه بوده است. جوابش را بشنویم از نانوایان مختلف در تهران: « واکنش مردم خوب، برایشان کمی سخت است. اکثراً نان نخریدند و رفتند. بعضیها هم نان خریدند. خیلی تأثیر گذاشت. از لحاظ کسادی کار، این نرخ امروز خیلی تأثیر گذاشت.»
نانوای میدان امام حسین هم چنین میگوید: «برای نان مقداری پول به حساب مردم ریخته بودند. به همین خاطر سر مردم را یک خرده گرم کردند. وگرنه این ۴ یا ۵ هزارتومانی که در ماه بریزند، برای مردم که چیزی نمیشود.»
اشاره این نانوا به ۴ هزار تومانی است که به عنوان یارانه نان قرار است به هر ایرانی هر ماه پرداخت شود. پیشتر و با آغاز طرح “هدفمندسازی یارانهها”، محمود احمدینژاد با حضور در تلوزیون دولتی ایران از پرداخت ۴ هزار تومان به عنوان یارانه نان خبر داده بود. او گفته بود، این پول، “پول امامزمان” است.
ندای سبز آزادی: به دنبال انتشار گزارش «ستون خالی قیمت گوجه فرنگی در گزارش بانک مرکزی» که در تاریخ ۲۲/۹/۸۹ در روزنامه شرق چاپ شد، روابط عمومی بانک مرکزی جوابیهای به این روزنامه ارسال کرد.
به گزارش شرق،متن این جوابیه به شرح زیر است:
احتراماً، بازگشت به مطلب مندرج در روزنامه شرق مورخ ۲۲/۹/۱۳۸۹ تحت عنوان «ستون خالی قیمت گوجه فرنگی در گزارش بانک مرکزی» به استحضار میرساند: گزارش «هفتگی متوسط قیمت خردهفروشی برخی از مواد خوراکی در تهران» به منظور اطلاع هر چه دقیقتر و سریعتر از قیمت برخی از اقلام مهم مواد خوراکی در سطح خردهفروشی و مقایسه قیمت فروش این کالاها با قیمتهای تعیینشده دولتی تهیه میشود. در این گزارش، برخی از اقلام مهم مواد خوراکی که در یازده گروه طبقهبندی شده است، انتخاب گردیده و این اقلام هر هفته از روز شنبه تا چهارشنبه قیمتگیری میشوند.
منابع اطلاع این طرح شامل لبنیاتفروشی، خواربارفروشی، سوپر مارکت، میوه و سبزیفروشی، قصابی و مرغفروشی میباشند که در مناطق مختلف تهران به ویژه مکانهای پرجمعیت انتخاب شدهاند و هر هفته قیمت اقلام مورد نظر از این منابع اطلاع که ثابت میباشند، اخذ میگردد. ضمناً قیمت کالاهای انتخابی از میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران نیز جهت مقایسه با قیمتهای آزاد آنها، جمعآوری میگردد. در این گزارش متوسط قیمت اقلام یا کمترین و بیشترین قیمت آنها در میادین شهرداری در ستونی مجزا منتشر شده و قابلیت مقایسه با قیمت اقلام در منابع دیگر را دارد.
باید توجه داشت که در هفتههایی که برخی از اقلام در میادین شهرداری (با نرخ مصوب میادین شهرداری) عرضه نمیشود ستون مربوطه فاقد قیمت است که این مساله در بسیاری از هفتههای سال به ویژه در مورد اقلام میوه و سبزی اتفاق میافتد. در گزارش منتشره در هفته منتهی به ۱۹/۹/۱۳۸۹ گوجه فرنگی در میادین شهرداری عرضه نشد لذا ستون قیمت میادین شهرداری برای این قلم خالی گزارش شد ولی متوسط قیمت گوجه فرنگی در سایر منابع اطلاع در هفته جاری، هفته قبل و هفته مشابه ماه قبل به ترتیب ۲۸۸۴۰، ۲۳۲۴۰ و ۹۰۰۰ ریال اعلام شده بود.
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور عریضه چهل و سوم خود را نیز به نگارش در آورده است ، متن کامل این عریضه پیش روی شماست:
به : دادستان تهران
از : همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی یُؤْمِنُ الْخائِفینَ، وَ یُنْجِّی الصّادِقینَ، وَ یَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفینَ، وَ یَضَعُ الْمُستَکبِرینَ، وَ یُهْلِکُ مُلوکاً وَ یَسْتَخْلِفُ آخَرینَ
سلام آقای دادستان!
حال و احوالتان خوب باشد انشاء الله. امروز رفته بودم دست بوس مادرجان. به من سفارش کرد مادر! نفرینشان نکن دعایشان کن. گفت: من شب ها دیگر خواب ندارم و همه اش در نمازم و دعا می کنم. مادرجان گفت: مادر! شما پیش این ها که می روی بگو از جدّش خجالت نمی کشید و از جدّ خود من. من هروقت می روم دست بوس مادرجان سعی می کنم یک بند از خوبی هوا و ارزانی و فراوانی و آرامی بگویم. و اگر بشود بزنم زیرآواز و آن ترانه من چه قدر خوشبختم همه چی آرومه را بخوانم. دلیلش را که خوب می دانید خودتان آقای دکتر. خوب بالاخره شما هم مادر دارید و می فهمید مادر بودن یعنی چه. نمی دانم شاید هم ندانید چون مادر دارید ولی خود مادر نیستید. اگر مادری را می فهمیدید که به ماها نمی گفتید به شما چه که چه کسی را گرفته اند و با آن ها چه کرده اند. این طفلکی های معصوم که با ما اندک آشنایی دارند و از سر مهر گاهی حالمان را می پرسند و دراثر آن حال شما و نمی دانم شاید هم حال کودتاگران بد می شود، بچه های مایند. میوه های زندگی سی و دو ساله مان در فضای جمهوری اسلامی. میوه های انقلاب که دارند لگدمال چکمه های اجنبی های انقلاب ندیده و نشناخته و نفهمیده می شوند. شماها دارید قلب ما مادران را چنگ چنگ می کنید با برخورد با این بچه ها و بعد به ما می گویید خوب شما نبینید! نشنوید! نفهمید!دور از جان خر باشید الاغ باشید حیوان زبان بسته باشید. شما غافلید آقای دادستان که خدا اگر صلاح می دانست ما را خودش الاغ و گاو می آفرید. حیوان زبان بسته می آفرید یا اصلا کر و لال می آفرید. شما و ستاد کودتا که نمی توانید با یک فرمان ما را کر و کور و معلول ذهنی و جسمی کنید که. البته آن که قدرت را فراچنگ آورده از زر و زور و تزویر، خیلی کارها از دستش برمی آید چنان که برآمده تا همین جا، اما خوب می دانید که خیلی کارها هم از دستش برنمی آید چنان که برنیامده. نمونه اش همین همسرجان ما و آقای نوری زاد که نمی دانیم در تنهایی و انفرادی چه به سرشان می آید این روزهای محرمی؟ نمونه اش این همه زن و مرد شریف استوار که زیر شکنجه دوام آوردند. دردشان آمد و دادشان درآمد اما تسلیم خواسته بازجو نشدند. خیلی عجیب است از انسان ضعیف که خدایش از گوشت و پوست و رگ و استخوان ساخته و به یک بی آبی و بی نانی ولو می شود روی زمین و با یک چک و اردنگی بی حس و بی نا می شود. از این موجود ضعیف خیلی بعید است تاب آودن شکنجه های سیاه و سپید را. خیلی عجیب است تحمل آوردن و لب به غیر راستی بازنکردن! هم از این رو این ملت فاخر فهیم، شوهای تلویزیونی و نمایش اعترافات را دید و در دل خون گریست نه برای فروریختن باورهایش به آن مردهای درست بلکه برای درهم شکستن باورش به مردانی نقاب زده و نادرست که مدعی مسلمانی شدند برای زدن ریشه اسلام و مدعی انقلابی گری شدند برای نابود کردن همه آرمان های زیبایی که دوستشان می داشتیم و می داریم هنوز: عدالت و آزادی و جمهوری که اسلامی باشد برای جلوگیری از هر تبعیض و تحقیر و تضییق.
آقای دادستان!
امروز مادرجان که عادت دارد صاف در چشم من نگاه کند تا همه چیز را در آن بخواند و تکلیفش را با خدا در دعاهای شبانه و همه مواقع بی خوابی روشن کند، مرا راهنمایی کرد که باید بروید نزد علما برای تظلم خواهی شاید خداوند آن ها را وسیله خیر کند. من نمی دانم چرا ناگهان امروز؟ شاید فرمایشات ملاحسینی را به گوشش رسانده بودند که افاضات فرموده که خانواده زندانی سیاسی کار بی جا می کند می رود به در بیوت مراجع و علما آن ها چرا بی بصیرتی می کنند و خامی می کنند و در می گشایند تا تحریک بشوند و فریب بخورند. این اخوی نااخوی انگار اصلا آیات رحمانی به گوشش نخورده و جز آیه عذاب نخوانده و نمی فهمد که درب خانه علمای برای مظلوم به مثابه درب مسجد و درب خانه خداست. نعوذبالله این کودتائیان را منعشان نکنی خود را خازن جهنم و دربان بهشت می دانند که اگر خدا حواسش نبود اشتباهی بنده ای را راهی بهشت کرد هشدار بدهند یا آمرزیده ای را از جهنم بیرون خواست بکند این ها با گرز آتشین برفرقش بکوبند و بگویند خدا سرش به جایی گرم بوده و یادش رفته که شما باید جاودانه بسوزید و یا فریب ضجه های شما را خورده و خام شده. آمرزش بی آمرزش!آقای دادستان بیایید با هم خدای رحمان را شکر کنیم که اختیار آن دنیای ما را به امثال ملاحسین نداده است وگرنه این همه خشت طلا که جماعت مؤمنین و مؤمنات برای خانه آخرت خویش می فرستادند در میانه راه راهی خزانه های دیگری می شد و بلندمرتبه سازی در جهتی دیگر میسور می گشت.
آقای دکتر جعفری!
می گویم من در این عریضه چهل و سوم و عریضه هفدهم محرمی می خواهم یک اعترافی بکنم و آن این که حق با شماست فشار روی شما خیلی سنگین است از جانب باند ملاحسین کیهانی و ارگان کودتا و دیگر عوامل و مصادر کودتا و آنان که همسرجان شکایت حقوقی کرده علیه شان و شما و همکارانتان به روی مبارک نمی آورید و اعتراف می کنم که این فشارها دارد خدای ناکرده از پایتان درمی آورد. اما در عین حال می خواهم یک قولی به شما بدهم البته در حد توانم و آن این که یک بالانس و تعادلی فراهم آورم برایتان که فشارها فقط از یک ناحیه نباشد که شما را دچار مشکل کند. شما از همین فردا که روز جمعه و عید مسلمانان و مبارک است، پس از انجام مستحبات خدای را شکر کنید که این بنده کوچک آن خدای بزرگ، بنا دارم تا احقاق کامل حقوق همسر عزیزتر از جانم و خودم و فرزندانم و سایر اعضای خانواده مصطفای عزیز، این بلبل زبانی ها را که فی نفسه از نظر نظام عدل ما جرم است درست عینهو خانواده زندانی بودن ما و تظلم خواهی هایمان به هر شخص و نهاد و مؤسسه رسمی و شرعی و قانونی، و این نگارش ها را که واژه واژه اش را در زمان خود، خدای قلم بر نوک قلم جاری می کند، ادامه دهم و می دانم این فشاری است بر شما چنان که پیش از این به همسرجان فرموده بودید و ایشان هم فرموده بودند از یک همسر جداشده از شویش به ستم، چه انتظار دارید و من هم بارها گفته بودم همسرم را آزاد کنید و بهانه برای گفتن و نوشتن به دست من ندهید. باری مرا وسیله خیری قلمداد کنید که خداوند به پاس سابقه نیک خدمتگزاری های پیشین جلوی رویتان قرار داده و به گروگان گیرندگان همسرم بگویید: آقایان! من سخت تحت فشارم کمی انتظاراتتان را کاهش دهید و بیش از ظرفیت قانون می خواهید لااقل زیاده طلبی هایتان را با ظرفیت من متناسب کنید.
زیاده عرضی نیست آقای دادستان. ما برویم به قول مرحوم زنده یاد گل آقا کشکمان را بسابیم. و شما هم بروید دعای کمیل را بخوانید لااقل اگر منشور حکومتی را که امامش آموخت را دوست ندارید و یا صلاح نیست که بخوانید.
و گل آفا یادش به خیر یاد خودش و یاد نشریه اش با این بیت بر سر در آبدارخانه شاغلامش:
یک دهان دارم دوتا دندان لق می زنم تا می توانم حرف حق
فخرالسادات محتشمی پور
هفدهم محرم الحرام 1432 برابر با دوم دی ماه 1389
ندای سبز آزادی: یک عضو مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی، گفت: گیلان با بحران شدید کارگری مواجه است و دولت باید هرچه سریعتر رسیدگی بکند.
به گزارش ایلنا، جبارکوچکینژاد با ابراز نگرانی شدید از وضعیت کارخانههای صنعتی گیلان، افزود: کارخانههای مهم صنعتی گیلان اعم از خاور، دخانیات، ایران پوپلین و ایران کنف در معرض ورشکستگی قراردارند و این نگرانی وجود دارد که هزاران کارگر زحمتکش بیکار بشوند.
وی با تاکید بر اینکه دولت باید هرچه سریعتر مشکلات بخش کارگری گیلان را حل بکند، متذکر شد: درصورت عدم توجه به موقع، دولت را مورد سوال و فشار قرار خواهیم داد.
عضو کمیسیون برنامهوبودجه مجلس با اعلام نارضایتی شدید از عدم دریافت حدود ۶ماهه حقوق کارگران برخی از کارخانههای گیلان، مدعی شد: وقتی وزیر صنایع به گیلان آمد استاندار واقعیتها را بیان نکرد و طوری گزارش داد که انگار همهجا گلوبلبل است و صنعتوکارگران وضعیت خوبی دارند.
کوچکینژاد با طرح این سوال که وزیر صنایع بگوید که سفر اخیرش به گیلان چه دستاوردی داشته است؟، اذعان داشت: متاسفانه بهجای اینکه بر تعداد کارخانههای گیلان افزوده بشود، بهمحض خروج محرابیان از استان، کارخانه ایران پوپلین رشت بار دیگر تعطیل شد.
وی با تاکید بر اینکه وزیر صنایع باید یک تجدید نظر در سیستم کاری خود کرده و به هیچوجه به گزارشات استانی توجهی نکنند، تنها راه حل مشکلات کارخانههای بحرانزده گیلان رسیدگی از نزدیک محرابیان دانست.
این یادداشت را دکتر محسن رنانی، اقتصاددان، در صفحه خود در شبکه اجتماعی فیس بوک منتشر کرده است. او در این یادداشت، ضمن اشاره به نقدهای پیاپی پیشین خود بر طرح هدفمندسازی یارانهها، اعلام کرده که از این پس حداقل تا شش ماه به نقد عمومی این طرح نخواهد پرداخت. به اعتقاد دکتر رنانی، تا قبل اجرا، این کارشناسان بودند که باید این طرح را نقد و ارزیابی میکردند، اما پس از آغاز اجرا، اکنون مردم به طور طبیعی به نقد این طرح خواهند نشست و ادامه انتقادات کارشناسان، هم ممکن است فضای عمومی جامعه را ناآرام کند و هم بهانه توجیه و فرافکنی را در صورت عدم موفقیت این طرح به دولت میدهد. از این رو، او از عموم کارشناسان نیز دعوت کرده که هدفمندسازی را فعلا نقد نکنند که نتیجه آن در عمل آشکار شود. وی در عین حال به دولتمردان هشدار داده که عقبنشینی سریع از این طرح، تبعات خطرناکتری خواهد داشت؛ نکتهای که در گزارش اقتصادی دیشب کلمه نیز مورد اشاره قرار گرفته بود.
یادداشت دکتر محسن رنانی را به نقل از صفحه فیسبوک ایشان بخوانید:
دوستان گرامی
سلام
می دانید که چهار سال است در نقد سیاست های دولتهای نهم و دهم کوشیده ام. نخستین نوشته من در باب نقد سیاست های اقتصادی دولت نهم، یک متن دو صفحه ای بود که در خرداد ۱۳۸۵ در نامه انتقادی ۵۰ استاد اقتصاد به رئیس دولت نهم گنجانده شد. بعد از این نامه از سوی اصحاب دولت، حمله های زیادی به اقتصاددانان شد. از جمله خود آقای احمدی نژاد چیزی به این مضمون گفتند که نویسندگان این نامه جیره خوار دولت های قبلی بوده اند و حالا که منافعشان قطع شده است از این دولت انتقاد می کنند. این خبر را که خواندم رفتم و نوشته های خودم در نقد سیاست های دولت های آقایان هاشمی و خاتمی را شمارش کردم. دیدم بیش از هزار صفحه A4 در نقد سیاست های اقتصادی آن دو دولت نوشته ام که اکثرا چاپ شده بود و برخی را نیز بدون انتشار عمومی برای مقامات مربوطه ارسال کرده بودم. نمی دانم چرا احساس عدالت خواهی ام گل کرد و تصمیم گرفتم عدالت را در نقد سیاست های اقتصادی دولت ها رعایت کنم و برای تحقق این امر لازم بود پانصد صفحه A4 هم در نقد سیاست های اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد منتشر کنم تا در نقد سیاست دولت ها رعایت انصاف را کرده باشم. و چنین شد که یک شغل بی جیره و مواجب دیگر به مشاغل من افزوده شد: نقد مداوم سیاست های اقتصادی دولت نهم.
اما کم کم با مطرح شدن جدی تر طرح هدفمندسازی یارانه ها، کار خودم را تخصصی کردم و بر نقد هدفمندسازی متمرکز شدم. ناگهان چشم باز کردم دیدم یک پای ثابت زندگی ام شده است نقد هدفمندسازی، از مصاحبه گرفته تا یادداشت برای مطبوعات، تا مشاوره پایان نامه های دانشجویی مربوط به یارانه ها، و تا سخنرانی و شرکت در مناظره ها و میزگردهایی در این باب. شاید یکی از افرادی باشم که بیشترین نوشته، گفت وگو، مناظره و سخنرانی را در این باب داشته ام. در این یک سال اخیر، من همه تلاشم را کردم و هر گونه زنهاری را دادم تا بلکه یک توافق بین الاذهانی درباره خطرناک بودن اجرای هدفمندسازی در شرایط کنونی اقتصاد ایران به وجود بیاورم. و البته تا جایی که می دانم تلاش هایم تاثیر زیادی بر خیلی ها داشته است. همین دیروز یکی از نمایندگان مجلس در باب هدفمندسازی مصاحبه کرده بود و بخشی از حرفهایش را گویی مستقیما از متن مناظره پارسال من با رئیس شورای رقابت ـ که همان زمان در مطبوعات چاپ شد ـ روخوانی کرده بود. این تاثیرگذاری ها البته امید بخش است. اما گویی اراده ای در کار بود تا جامعه ما به سوی دوره ای از دشواریهای تازه رانده شود و نهایتا شد آنچه نباید می شد: هدفمندسازی کلید خورد.
در این دوران، تمام تلاش و امید من این بود که گفته ها و نوشته های ما بتواند مسئولین را در مورد اجرای هدفمندسازی به تردید بیفکند تا اجرای آن را به تعویق بیندازند. آخرین تلاشم این بود که بگویم شرط لازم برای موفقیت هدفمندسازی، بازسازی فضای معنایی جامعه است و در شرایط کنونی یگانه راه حل این بازسازی، اعلام عفو عمومی است. اما حتی مطبوعات هم از انعکاس این گفته های من هراس داشتند. سخنرانی ای که من در مهرماه امسال در همین مورد در مشهد داشتم را هیچ روزنامه ای حاضر نشد که چاپ کند ـ ظاهراً به آنها ابلاغ شده بود که در نقد هدفمندسازی احتیاط را رعایت کنند. من گرچه طرح هدفمندسازی یارانه ها را هم از نظر بسته سیاستی اتخاذ شده، هم از نظر زمان و شرایط اجتماعی ـ اقتصادی کنونی و هم از نظر روشهای اجرای آن مناسب وضعیت امروز اقتصاد ایران نمی دانم و تا پیش از آغاز اجرای آن بیشترین نقدها را به آن داشتم و تا این لحظه تمام تلاشم بر این بود که مسئولین را از عواقب اقتصادی و اجتماعی آن زنهار دهم به امید آن که آن را به تعویق بیندازند، اما اکنون که به هر علتی و برخلاف تحلیل ذهنی و میل قلبی ام این طرح آغاز شده است گمانم بر این است که شکست آن آینده خسارت بارتری را برای جامعه ما رقم خواهد زد و بنابراین لازم است همه بکوشیم تا از هر عملی که موجب بی اعتمادی عمومی به طرح و احتمالا کمک به شکست آن شود پرهیز کنیم.
در واقع اکنون دیگر نقد ما دانشگاهیان کمکی به بهبود طرح و موفقیت هدفمندسازی نمی کند، بلکه اکنون این واقعیت های اقتصاد و جامعه ایران است که سرانجام طرح را رقم خواهد زد. به دیگر سخن اکنون هدفمندسازی خودش در اجرا خود را نقد خواهد کرد. اگر این طرح یک سیاست ضروری و سازگار با ساختار اقتصاد و جامعه ایران باشد و اگر نظام اداری و اجرایی دولتی به صورت کارآمد آن را اجرا کند، موفق می شود و به نتیجه می رسد و امید همه ما چنین است. و اگر یک سیاست بی مطالعه و ناسازگار همراه با نظام اجرایی ناکارآمد باشد، به طور طبیعی شکست می خورد. اکنون دیگر هیچ نقدی بهتر از نقد تجربه نیست: خوش بود گر محک تجربه آید به میان.
در واقع اکنون دولت نباید به ما پاسخگو باشد. تا پیش از اجرا لازم بود تا دولت به دانشگاهیان و اصحاب نظر در مورد درستی و سازگاری اتخاذ سیاست هایش توضیح دهد و آنان را اقناع کند. اما اکنون که دیگر این سیاست وارد مرحله اجرا شده است دولت به طور طبیعی باید پاسخگوی جامعه باشد و می دانید که پاسخگویی به مردم، آن هم در برابر آب و نان و کار و کسبشان، بسیار جدی است و شوخی بردار نیست. پس اکنون منتقدان طبیعی ای در برابر عملکرد طرح وجود دارد که ما را از نقد آن بی نیاز می کند. واقعیت این است که دولت باید اقتصاددانان را در هنگام طراحی و برنامه ریزی آن در جریان طرح می گذاشت و از نقد یا راهنمایی آنان کمک می گرفت. اکنون که دیگر تصمیم ها گرفته شده، قوانین تصویب شده، آیین نامه ها نوشته شده و طرح آغاز شده است، دیگر نقد ما وجهی ندارد و می تواند حالت «نق» به خود بگیرد. اکنون دیگر واقعیت اقتصاد و جامعه ایران بهترین نقاد این طرح خواهد بود. اگر این طرح به خطا آغاز شده باشد، اقتصاد ایران آن را به زمین خواهد زد و اگر سیاست درستی باشد، پیروزی آن مهر تایید بر آن خواهد زد.
اکنون بر این باورم که از این پس که طرح اجرا شده است نقد آن می تواند فضای روانی جامعه را مشوب و امید به موفقیت آن را کاهش دهد و البته شکست این طرح عظیم برای همه ما از هر قوم و مذهب و از هر جریان و گرایش، خسارت بار و برای نسل های آینده آسیبناک است. آری، زنهار دادن به پزشک و بیمار درباره خطرات جراحی وعواقب آن، تا پیش از شروع جراحی مفید و ستوده است اما هنگامی که جراحی آغاز شد، اگر بالای سر بیمار بایستیم و هی به پزشک نق بزنیم و خونریزی و تشنج بیمار را به رخ بکشیم، هم بیمار را پریشان می کنیم و هم تمرکز و آرامش پزشک را بر هم می زنیم و نتیجه نهایی آن کاهش درجه موفقیت جراحی خواهد بود.
بر این اساس، و به امید موفقیت طرح هدفمندسازی یارانه ها، از امروز که اول دی ماه ۸۹ است، من هرگونه نقد هدفمندسازی را متوقف می کنم و از کلیه دوستان و دانشگاهیان منتقد هدفمندسازی نیز تقاضا می کنم نقد هدفمندسازی را متوقف کنند. این کار دو حسن دارد. یکی این که نقد ما فضای روانی جامعه را نسبت به طرح بدبین نمی کند و دیگر این که در صورت شکست طرح، دولت ـ که همیشه دنبال یافتن عامل خارجی برای نسبت دادن ناکامی ها به اوست ـ دستش در نسبت دادن ناکامی های طرح به منتقدان بسته می شود. البته باید مراقب روشها بود و در جایی که برخی روشها نتایج ناگوار دارد، باید تذکر داد. بنابراین من همچنان در این باره می اندیشم و اگر نکته اصلاحی ای به ذهنم رسید می نویسم اما آن را بدون انتشار عمومی برای مجریان مربوطه می فرستم.
در واقع بر این باورم که داوری در مورد درستی یا نادرستی روند کلی اجرای این طرح، حداقل پس از گذشت یک سال از اجرای آن امکان پذیر است، و داوری درباره کامیابی یا ناکامی آن، نیازمند گذشت سه تا پنج سال است. و البته آشکار شدن آثار بلند مدت مثبت و منفی این طرح نیز نیازمند گذر زمان بلندی در حد تغییر نسل هاست.
با این تحلیل بود که تصمیم گرفتم برای چند ماه ـ دست کم شش ماه ـ از هر گونه اظهار نظر انتقادی درباره اجرای این طرح، در مجامع عمومی و مطبوعات ،پرهیز کنم. البته بحث های علمی آکادمیک که در مقالات پژوهشی یا در نشست های تخصصی مشورتی قابل طرح است را ادامه خواهم داد. بنابراین از عزیزان دانشجو و مراکز پژوهشی خواهشم این است که مرا به نشست ها و همایش های نقد هدفمندسازی دعوت نکنند و از دوستان خبرنگار نیز انتظار دارم که برای گرفتن مصاحبه و یادداشت یا شرکت در میزگردهای مطبوعاتی از من درخواست نکنند. فکر می کنم یک روزه سکوت شش ماهه، تمرین خوبی است برای درمان آدمی که به پرحرفی عادت کرده است.
دیروز، سی ام آذر ماه ۱۳۸۹ دومین نشست علمی درباره هدفمندسازی در دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان برگزار شد که من هم در آن شرکت داشتم. خبر نشست علمی اول را که دو هفته پیش از آن برگزار شده بود مطبوعات به طور گسترده پوشش دادند. اما دیروز از دوستان خواهش کردم که محتوای این نشست را ـ که همچنان انتقادی بود ـ منتشر نکنند. امید که چنین کنند. اما در این جلسه دو نکته را گفتم که مایلم به عنوان آخرین اظهار نظرم درباره هدفمندسازی تکرار کنم. اکنون که دولت هدفمندسازی را آغاز کرده است باید مراقبت کند که مرتکب دو خطا نشود: نخست این که به محض دیدن برخی فشارها و واکنش ها دست به عقب نشینی نزند. طبیعی است که یک جراحی به این بزرگی با واکنش ها، اعتراضها و حتی اعتصابهایی همراه باشد. اگر دولت در یک حوزه عقب نشینی کند به همه حوزه ها پیام داده است که اگر مقاومت کنید من عقب نشینی می کنم. و این می تواند تجربه مالیات بر افزوده طلا فروشان را این بار برای کل اقتصاد ایران تکرار کند. اگر عقب نشینی دولت در برابر فشارها و اعتراضها منجر به توقف طرح شود آنگاه تبعات منفی طرح که مهم ترین آنها تورم خواهد بود بر اقتصاد ایران تحمیل خواهد شد بدون آن که پیامدهای مثبت انتظاری آن حاصل شود و در این صورت بازنده نهایی ملت ایران و به ویژه فقرا خواهند بود. پس به دولت یک توصیه دارم: «عقب نشینی ممنوع».
اما خطای دوم این است که اجرای طرح را پلیسی کنند. امنیتی و پلیسی کردن طرح همان و شکست طرح همان. با نیروی پلیس می توان آدمها را کنترل کرد اما فرایندها و سازوکارها را نه. می توان پلیس گمارد تا کارگران به موقع سرکار حاضر شوند اما نمی توان پلیس گمارد تا بهره وری کارخانه بالا برود. افزایش بهره وری حاصل فرایندهایی است که با پلیس قابل کنترل نیستند. به همین ترتیب است داستان هدفنمدسازی. می توان در هر کارخانه ماموری نهاد تا قیمت ها را کنترل کند، اما نمی توان با پلیس مانع کاهش کیفیت کالاها شد. اگر قیمت را با نیروی پلیس کنترل کردیم، آنگاه تولید کننده برای جبران هزینه هایش کیفیت کالاها را کاهش می دهد. به همین ترتیب است داستان اعتراض ها و اعتصابهای احتمالی. اگر چنین حوادثی رخ داد با گرفتن و زدن و دربند کردن متعرضین، دولت فقط میخهای تابوت هدفمندسازی را محکم کرده است. دولت به جای آن که نیروی ضربت برای کنترل مصرف کنندگان و تولیدکنندگان کالاها و خدمات تشکیل دهد، بهتر است نیروی ضربت برای مذاکره، هم اندیشی، کمک و اقناع تشکیل دهد. پس: «نه عقب نشینی، نه رفتار پلیسی».
خداحافظ هدفمندسازی تا شش ماه دیگر.
محسن رنانی
۱ دی ماه ۱۳۸۹
منبع: صفحه فیس بوک دکتر رنانی
ندای سبز آزادی: نيروهاي امنيتي شهرستان محلات از برگزاري سخنراني در ماه محرم توسط شيخ محمدسروش محلاتي در اين شهرستان ممانعت به عمل آورده واجازه منبر رفتن به اين روحاني را ندادند.
به گزارش ندای سبز آزادی حجه الاسلام سروش محلاتي كه از روحانيون برجسته و از اساتيد حوزه ودانشگاه مي باشدعلي رغم اينكه در ايام ماه محرم جلسات سخنراني را در تهران در حسينيه بقيه ا.. نارمك برگزار نمودند اما زماني كه به دعوت عده اي ازهم شهريانشان در شهرستان محلات جهت سخنراني در ماه محرم به اين شهرستان رفته بودند اجازه سخنراني به وي توسط نيروهاي امنيتي داده نشده و از برپايي جلساتي به سخنراني ايشان در شهرستان محلات ممانعت به عمل آمده است
لازم به ذكر است حجه الاسلام سروش محلاتي از جمله روحانيوني است كه مواضع شان در مورد انتخابات رياست جمهوري سال گذشته در ايران كاملا روشن بوده وطي اين مدت مقاله ها ونوشته هايي گوناگوني از ايشان در سايت هاي جنبش سبز از جمله كلمه منتشر شده است كه گويا همين مسائل موجب ممانعت از سخنراني ايشان شده است
ندای سبز آزادی: درپی تحصن اعتراضی روزهای گذشته مجموعه ای فعالان جنبش زنان در حمایت از اعتصاب غذای نسرین ستوده در مقابل دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر درژنو نهادهای حقوق بشری ایتالیایی حمایت خود را از این اعتراض مدنی اعلام کردند
به گزارش ندای سبز آزادی سناتور پیترو مارچنارو به عنوان رئیس کمیسیون حقوق بشر ایتالیا در این رابطه گفت: رم ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰ - از روز دوشنبه گذشته گروهی از زنان ایرانی، که در میان آنها شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل نیز میباشد، مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو برای آزادی نسرین ستوده، وکیل و مدافعه حقوق بشر که از روز ۴ سپتامبر در زندان میباشد و از روز ۴ دسامبر دست به اعتصاب غذا خشک زده، در تحصن میباشند. کمیسیون دفاع از حقوق بشر مجلس سنا ایتالیا به حمایت از این اقدام از هر کس که میتواند، از تمامی سازمانها و مقامات دولتی، از مطبوعات، انجمنها و شهروندان میخواهد که در مورد این اقدام اطلاع رسانی کرده و از آن حمایت کنند.
از سویی دیگر زنان سیاهپوش اتالیایی نیز در حمایت از نسرین ستوده و تحصن کنندگان در مقابل سازمان ملل در پیامی
اعلام کردند: ما "زنان سیاهپوش ایتالیا" به بیانیه شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل میپیوندیم و از دولت ایران میخواهیم که نسرین ستوده
وکیل و فعال حقوق بشر را که از بیش از سه ماه در زندان به سر میبرد و برای سومین بار دست به اعتصاب غذا زده آزاد کند
ندای سبز آزادی: یک سال و یک ماه و چند روز فرصت محمد علی رامین، مشاور مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت کودتا تمام شد و از میان روزنامهها و روزنامهنگاران رخت بربست؛ این مهمان ناخوانده مطبوعات، با نصایح و توصیههایی که در آخرین لحظات نتوانست از گفتنشان خودداری کند.
رامین روز آخر در جمع خبرنگاران یک روزنامه ورزشی ظاهر شد و با لحنی که هیچ به روزهای اولش شبیه نبود توصیه کردشان به توجه به رسالت قلم.
وقتی حرف می زد، جوری از این رسالت می گفت که اگر کسی از آن جمع بی خبر بود از سابقه اش، در خواب هم نمی دید که او همیشه با خبرنگاران با چه لحنی حرف زده است. انگار نه که او بوده همین یک سال پیش خبرنگاران روزنامه فرهیختگان را دلقک خطاب کرده است.
انگار نه که پای عکس سردبیر اسیر این روزنامه نشست و از آزادی بیان گفت و این آزادی بیان را تا آنجا تاب آورد که کسی خلاف میلش حرف نزند. همینکه گفتند چطور زیر عکس به دیوار آویخته یک روزنامه نگار زندانی می نشینی و از آزادی می گویی، بد و بیراه گفت و رفت و باز هم طاقت نیاورد. دوباره زنگ زد و تهدید کرد که مبادا در روزنامه چیزی بنویسید از این جریان. اما خودش خوب می دانست که این روزها روزنامه دیگر تنها رسانه فریاد حقایق نیست. پس دوباره تهدید کرد که وای به حالتان اگر در صفحه فیس بوک هم چیزی بنویسید!
رامین رفت در حالی که در همین ماه های آخر توی رادیو، وقتی همه داشتند صدایش را می شنیددند به خبرنگار گفت:" شما غلط میکنی که از قول من این حرفها را میزنی" این را گفت و به رسم همیشگی اش، شنیدن پاسخ را تاب نیاورد. گوشی را گذاشت و الو الو گفتن های مجری بی جواب ماند.
و انگار وقتی اینجور حرف می زد یادش رفت که به تازگی به یک نشریه کودک و نوجوان تذکر داده است، بابت آنچه خودش عنوان کرد:" به کار بردن الفاظ سخیف"!
رامین رفت و خاطره اش روشن و پررنگ ماند در ذهن همه، نه فقط آنهایی که توی این یک سال خاطر دنیای کوچک و بسته ذهنی اش بیکار شدند و خانه نشین شدند و جای دیگری هم برای کار کردن پیدا نکردند. مگر چند روزنامه باقی مانده بود که این تعطیل شد، آن یکی را اشغال کنند؟ مگر روزنامه و نشریه ای هم باقی مانده است؟ خبرنگار سیاسی و فرهنگی که نمی تواند در نشریه تخصصی دامپزشکی و حبوبات و هیئت های مذهبی بنویسد؟ همین ها که کارنامه محمد علی رامین در این یک سال پر شده از اعلام آمار انتشارشان.
کارنامه رامین پر بود از این شاهکارها. روزنامه ای را توقیف می کرد به خاطر طرح لوگویش و بهانه اش هم این بود که این طرح زن در حال رقص باله است. هرکی هرچه نگاه کرد هیچی ندید. نه زن دید و نه رقص. لابد خود رامین دیده بود. این تفکر و این نگاه جنسی به زن دامن خبرنگاران و تایپیست ها و صفحه بند روزنامه را گرفت و بیکارشان کرد. همان نگاهی که زن را میپوشاند تا نامحرمی نبیندش، نامحرمی که از لوگوی روزنامه زن در حال رقص میبیند. همان نگاهی که اول وظیفه زن را رسیدن به شوهر و بچه و تربیت فرزند می داند، پس چه بهتر که زن های کارمند کمتر کار کنند و بیشتر در خانه بنشینند.
رامین رفت. رفتنش مطبوعاتی های زخم خورده از او را خوشحال کرد و در عین حال هم نگران. خوشحال از اینکه دیگر کسی نمی آید توی تحریریه چشم توی چشم و مستقیم بهشان توهین کند و باز آرام نشود و برود و از راه دور تذکر بدهد که اگر بار دیگر حرفی بزنید چنین می کنم و چنان. خوشحال از اینکه دیگر شاید برای مدتی خبر توقیف این روزنامه و آن هفته نامه را نشنوند و نگران از اینکه خاطره پنج سال گذشته خوب آموخته شان کرده است که در دولت کودتا وقتی یکی می رود و روز بعد، یکی بدتر از او می آید و هیچ به معنی روشنتر شدن روز بعد نیست.
رامین رفت و شاید دوباره فرصت کند تا بیش از پیش مشغول بررسی واقعه تاریخی هولوکاست شود. همان موضوعی که ایران را توی زبانها انداخت وداغ دل میلیونها یهودی را تازه کرد. شاید هم وقتی بیابد و مقاله بنویسد و نگرانیاش را برای آلمانیها نشان دهد و آنقدر آش را شور کند که صدای خود آلمانی ها هم دربیاید که تو به جای نگرانی برای ما که هزار راه داریم برای دفاع از حق مان، کمی هم به فکر هموطنان خودت باش.
رامین رفت. یک سال وقت داشت که کاری کند تا امروز که می رود برای مطبوعاتی ها فقط نگرانی بماند از اینکه نکند بعدی مثل او نباشد. اما رامین رفت و با رفتنش همه به آسودگی نفسی کشیدند که زیر این آوار ریخته بر سر مطبوعات، یک خشت کمتر، باعث امیدواری ست.
رامین رفت و چه خوب شد که رفت. نه خاطر اینکه تا توانست در این یکسال ظلم کرد به خبرنگاران، بلکه رفت تا وقتی توی تلویزیون مصاحبه می کند و بهترین تیتر روزنامه ها در سال های اخیر را تیتری عنوان می کند که در مورد سفر آیت الله خامنه ای که او «امام خامنهای» میخواندش و نوشته است «غدیر قم» آنهایی که سال ها تمرین کردهاند که چطور خبر را درست بنویسند و چه جور تیتر بزنند، دل شان از این نگیرد که چه بر سرمان آمده است که چون اویی، غیر حرفه ای باید بر مطبوعات حکم براند.
رامین رفت و در این یک سال و یک ماه چنان کرد که با رفتنش دل خیلی ها شاد شد، بدا به حالش اگر کارنامه عمرش هم اینطور باشد و وقت رفتنش از دنیا هم عده ای اینجور نفس از سر آسودگی کشند.
ندای سبز آزادی: وقتی دروغ، تقلب و کودتا در حکومتی که مبنای اسلامی دارد - به بهانه حفظ نظام - غیرمستقیم مجاز شمرده میشود، حتمن کارگردان سینما و تلویزیونش نیز برای رضایت خدا دزدی میکند!
غیرعلنی برای مخفی ماندن کدام مصلحت
روز چهارشنبه، اول دیماه، دومین جلسه رسیدگی به پرونده فرجالله سلحشور با توجه به دستور قاضی پرونده غیرعلنی برگزار شد. شاکی این پرونده شهابالدین طاهری است که مدعی است سلحشور بخشی از فیلمنامه «یوسف پیامبر» را از روی کتاب او کپی کرده است.
جلسه دوم دادگاه سلحشور به ریاست قاضی حیدری برگزار شد و قرار بود این جلسه با حضور نمایندگان رسانههای جمعی برگزار شود که با توجه به دستور قاضی دادگاه از ورود و حضور خبرنگاران و عکاسان جلوگیری به عمل آمد.
مطابق ماده 188 قانون دادرسی کیفری محاکمات دادگاه علنی است، مگر اینکه در دادگاه اعمال منافی عفت و جرائمی که بر خلاف اخلاق حسنه است یا امور خانوادگی یا دعاوی خصوصی مطر حشود یا اینکه علنی بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات مذهبی باشد. با این حساب مشخص نیست دادگاه فرج الله سلحشور مشمول کدامیک از این بندهای قانونی شده است.
حکمی که غیرقابل باور بود
پیشتر فرجالله سلحشور نویسنده و کارگردان «یوسف پیامبر» در پی اثبات سرقت فیلمنامه این مجموعه در دادگاهی به سه سال زندان و مبلغ یک میلیارد و پانصد میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد. این حکم نه تنها برای سلحشور غیرقابل باور بود، بلکه برای همهی کسانی که با روند صدور حکم از سوی قوه قضاییه طی سالهای اخیر آشنایی دارند باور کردن این حکم سخت بود؛ گرچه هنوز عملکرد قوه قضاییه در این زمینه به تمامی مشخص نیست و ممکن است حکم با «سفارش از بالا» تغییر یابد.
عباس بابویهی رئیس هیئت کارشناسی این پرونده گفته بود: «براساس حکم محکومیت در سرقت فیلمنامه «یوسف پیامبر»، فرجالله سلحشور کارگردان این مجموعه به 70 درصد مجازات کیفری محکوم شد که شامل سه سال زندان است. ایشان همچنین به میزان 20 درصد از آثار تهیه و ارائه شده شاکی استفاده غیرمجاز کرده که ارزش مادی این بخش از استفاده غیرمجاز معادل یک سوم از قیمت قرارداد تحقیق و نگارش فیلمنامه متهم با صدا و سیما است که محکوم به پرداخت مبلغ یک میلیاردو پانصد هزار تومان جریمه شدهاند.»
اما سلحشور با اعلام این که حکم صادر شده را قبول ندارد، گفت: «درباره این حکم فرجامخواهی میکند و منتظر رای دادگاه تجدیدنظر است.»
ماجرای دزدی آقای کارگردان
سال 1387 شهادبالدين طاهري (نويسنده كتاب ــ فيلمنامه دوجلدي يوسف صديق) شكايتي را عليه فرجالله سلحشور(نويسنده و كارگردان مجموعه تلويزيوني يوسف پيامبر) به دادگاه رسيدگي به جرائم كاركنان دولت تهران ارائه كرد و مدعي شد كه سلحشور؛ ايده ساخت سريال يوسف پيامبر از روي كتاب دو جلدي وي بدست آورده است.
رياست دادگاه پس از بررسي موضوع در تاريخ 24/5/88 هيات سهنفرهاي را به رياست عباس بابويهي به همراه دو نفر مشاور تعيين كرد.
شهابالدين طاهري مدعي اين شكايت، ضمن دراختيار رسانهها گذاشتن حكم نهايي دادگاه درباره فرجالله سلحشور، با اعلام اين جمله كه براساس آيه 135 سوره نساء براي حفظ حريم عدالت و حفظ آبروي حكومت اسلامي نبايد حق را تحريف يا از آن اعراض كرد و خدا به آنچه ميكنيم از همه آگاه تر است و حق هميشه پيروز است، به خبرگزاری ایلنا گفت: رئيس دادگاه پس از بررسي موضوع؛ هيات كارشناسي را به سرپرستي عباس بابويهي تعيين كرد و اين هيات نيز از تاريخ 14/7/88 الي 25/12/88 به مدت 170 روز مسئله بررسي و نظر كارشناسي خود را به دادگاه اعلام كردند.
طاهري ادامه داد: دادگاه پس از بررسي نظر هيات كارشناسي؛ راي خود را به شرح ذيل اعلام كرده است: باتوجه به قدمت سه سال و نيم ايده، چارچوب داستاني و قصه فيلمنامه اعلامي از طرف شاكي در مهرماه 1377 بر ايده چارچوب داستاني و قصه فيلمنامه متشكي عنه نامبرده فرجالله سحلشور به ميزان 15 درصد از آثار تهيه و ارائه شده شاكي استفاده غيرمجاز كرده كه ارزش مادي اين بخش از استفاده غيرمجاز معادل يك سوم از قيمت قرارداد تحقيق و نگارش فيلمنامه متهم با صدا و سيما است.
دوم مشتكيعنه (فرجالله سلحشور) از تاريخ 5/9/79 لغايت پايان سال 82 به ميزان 20 درصد از نسخه فيلمنامه دستي و چاپ و ارائه شده به صدا و سيما را كه از طريق رئيس وقت صدا و سيما و اشخاص ديگر سازمان دراختيار وي قرار گرفته است را پس از انعقاد و انجام قرارداد تحقيق و نگارش فيلمنامه سريال مورد استفاده غيرمجاز قرار داده و ارزش مادي آن معادل بيست درصد از قيمت قرارداد تحقيق و نگارش فيلمنامه منعقده بين متشكي عنه و صدا و سيما در موضوع ساخت سريال است.
سوم: متهم به ميزان بيست درصد در ساخت تصويري، صوتي و بياني سريال يوسف پيامبر از سال 83 به بعداز متن دو جلد كتاب فيلمنامه شاكي استفاده غيرمجاز نموده است به طوري كه ساختار با شكل و محتواي فيلمنامه مكتوب شاكي با فيلم ساخته شده هر دو در يك جهت از اهداف زيبايي شناسانه سازمان يافتهاند و سيستمي مشترك از نشانهها و تعبيرات را تشكيل داده و دربردارند تا حدي كه باوجود برخي منابع تحقيقي متمايز، مجموعه نمايشي حضرت يوسف از صور گوناگون به مفهوم اقتباس از كتاب فيلمنامه منتشر شده توسط شاكي بسيار نزديك شده است، چنانكه سريال در استفاده از برخي ايدههاي مشترك با متن فيلمنامه شاكي از پيكره كلي آن استفاده برده است و مراحل چهارگانه كنش شامل( پيدايش، بيان ظهور و ايجاد) در توليد اثر نمايشي مذكور از داستان حضرت يوسف (ع) به صورت محسوس و ناغافل براساس فيلمنامه كتاب شاكي هدايت و به ثمر رسيده است و ميزان تقصير متهم در استفاده از كتاب مذكور به ميزان حداقل بيست درصد بوده كه سهم مشاركت شاكي در توليد سريال ساخته شده مشتكيعنه به اين ميزان قابل تعيين و ارزيابي است و با عنايت به ساير قرائن و امارات موجود در پرونده به نظر دادگاه اعتراض شاكي وارد تشخيص و سرقت هنري و استفاده غيرمجاز و غيرقانوني از اثر شاكي به شرح مذكور توسط متهم صورت گرفته است. لذا ضمن نقص قراره منع تعقيب صادره و جلب به دادرسي، پرونده جهت انجام اقدامات قانوني به دادسرا اعاده ميشود و راي صادره قطعي است.
حکمی که با دیدار رهبر نادیده میشود
فرجالله سلحشور که در ماههای اولیه سال 1388 مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر» را روی آنتن داشت، با وجود شکایتی که علیهاش شد، این سال را سال خوبی دانست.
در متن بیانیهای که این کارگردان نزدیک به دولت روی سایت سیما فیلم قرار داد، آمده است: «سال 88؛ این سال برای من سال خوبی بود ، البته طی امسال شکایت های زیادی در دادگاه ها از ما شد و مسئولان تلویزیون هم هیچ حساسیتی به این مسأله که مجموعه «یوسف پیامبر» متعلق به تلویزیون است، نشان ندادند . در هر حال اگر شکایتهای سال جاری را نادیده بگیرم، در کل سال خوبی بود چرا که سعادت دیدار با رهبر معظم انقلاب قسمتمان شد.»
انتقاد به سریال یوسف پیامبر
صرف نظر از اینکه سلحشور در نوشتن فیلمنامه سریال یوسف پیامبر دزدی کرده است یا نه، خیلی از شخصیتهای مذهبی و منتقدان، به روایتی که این کارگردان تلویزیون از زندگی یکی از پیامبران بزرگ تاریخ داشته است، انتقاداتی را وارد کردند.
یکی از منتقدان این سریال نوشت: «زندگی یوسف پیامبر(س) در این سریال، دیگر رنگ وبوی تاریخ نبوت ندارد، بلکه این پیامبر بزرگوار در سرزمین «آخناتون» و مصر بزرگ به یک مدیر اقتصادی تبدیل شده تا مخاطب را به آموزههای مدیریتی برساند. آیا این هدف با سناریوی فیلمهای مذهبی تاریخی هماهنگ و متناسب است؟»
همچنین در روزهایی که این سریال در حال پخش بود، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با جریانسازی نسبت به اهداف ساخت این سریال از زبان سازندگان آن و نمایندگان مجلس درصدد القاء این بود که مردم با دیدن سریال یوسف پیامبر به یاد شخصیت مدیریتی آقای محمود احمدینژاد میافتند!
چرا دزدی سلحشور مهم است؟
«دزدی ادبی» پدیدهای جدید نیست و فقط نمونههای آن را در ایران یا از سوی افراد «مؤمن» نمیتوان دید. این نوع دزدی شاید از ابتدایی که نوشتن ابداع شد، پابهپایش شکل گرفت و بزرگ شد. اما چه چیزی دزدی ادبی فرجالله سلحشور را برجسته میکند؟
سلحشور کسی است که همواره به ویژه در سالهای دولت احمدینژاد، انتقاداتی را بر سینمای ایران وارد کرده و آن را فاسد دانسته است. او معتقد است که هنوز بقایای سینمای طاغوتی در سینمای امروز ایران وجود دارد و این سینما باید به معنای واقعی دینی شود.
این کارگردان نزدیک به آیتالله خامنهای، حتا به سریالهای طنز تلویزیون در ایام نوروز نیز رحمی نکرده و گفته است که این سریالها «فضایل اخلاقی» را زیر سوال میبرند!
سلحشور گفت: «در سینمای ایران برای برخی افراد، رعایت قانون جایگاهی ندارد، این موضوع همان طور که شامل همه مسائل کشور می شود، باید برای سینما و سینماگران نیز اجرا شود و قوه قضائیه با این افراد قاطعانه برخورد کند.»
این کارگردان تلویزیون که پس از سریال یوسف پیامبر پروژهی جدیدی را برای صدا و سیما کلید زده است، از وجود باندبازی و گروه منفعتطلب در سینمای ایران شکایت کرده است!
مردم و تاریخ؛ بهترین قاضی
حالا صرف نظر اینکه نتیجه دادگاه سلحشور چه شود، به نظر میرسد به اندازهی کافی چهره واقعی این شخصیت برای ثبت در تاریخ ثبت شده است و جداگانه از سوی مردم قضاوت میشود.
محیاسادات دو ساله هم به جمع خانواده های زندانی سیاسی پیوست. درست از همان شبی که بدون بوسه و لالایی مادر به خواب رفت.
روزی که خانه ی فاطمه، دختر فیض الله عرب سرخی، مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت، محیا مهدکودک بود. نبود تا آنانی را که به وسایل مامان و بابایش دست می زند دعوا کند. که قطعا اگر منزل بود هرگونه تفتیشی غیر ممکن بود، نه از آن حیث که شیرینی و معصومیت این کودک دو ساله شرم بر دل کسی بگذارد بلکه از آن باب که محیا به هیچ غریبه ای اجازه نمی دهد کسی به وسایل مادرش دست بزند.محیا کوچولو حتما با آنان می فهماند که مامانش جرمی مرتکب نشده و احضار کردنش بی انصافی ست.
آن شب محیای ما مثل هر شب با بوسه ی مامان به خواب رفت، اما نمی دانست که سه هفته ی بعد یکشنبه 28 آذر، مامان فاطمه که برای پاره ای توضیحات به دادسرای اوین احضار شده بود بر نمی گردد و آن شب تلخ و سیاه را بدون بوسه مادر به خواب خواهد رفت. شبی که از نگاه های همه می فهمید شب بدی ست و حتی یک بار سراغ مامان را نگرفت که بابا غمگین نشود. شبی که پدر بزرگ دربند و مامان بزرگ صبورش تا صبح چشم بر هم نگذاشتند و نزد خدا تظلم خواهی کردند. همان شبی که محیا زود تر از هر شب خوابید تا بابا، ساعت ها وقت داشته باشد نزد جدش بگوید از آن ظلمی که مدت هاست بر خانواده اش می رود.
سیدعبدالجواد موسوی: اگر نمایندهای در راستای وظیفه قانونی خود دست به برخورد جدی با دولت بزند بلافاصله از طرف استاندار و فرماندار حوزه انتخابیه تحت فشار قرار میگیرد و بودجه برخی پروژههای عمرانی که او قول آنها را به مردم خود داده است قطع میشود و حتی گاهی دفتر کار او در حوزه انتخابیهاش مورد حمله قرار میگیرد.
هر چه تا اینجا خواندید سخنان آقای علی مطهری بود، منتشر شده در سایت الف. جملات را داخل گیومه نگذاشتم تا به حیرتتان افزوده شود. خدا را شاهد میگیرم این بنده کمترین با این که ید طولایی در سیاهنمایی دارم با شنیدن این سخنان هاج و واج ماندهام.
اگر سخنان ایشان را حجت قرار دهیم به این نتیجه میرسیم هر نمایندهای که قصد انجام وظیفه قانونی خود راداشته باشد توسط مراکز قدرت تهدید خواهد شد. این سخن صریحترین نکتهای است که توسط یکی از مقامات رسمی گفته شده است. من اگر بگویم از این اتهام ناخشنودم با توجه به سابقه درخشانم هیچکس حرفم را باور نخواهد کرد اما حقیقتا برای روشن شدن خیلی چیزها باید صحت و سقم این ماجرا مشخص شود.
در این که آقای مطهری از منتقدان جدی و حرفهای دولت است شکی نیست اما آنچه ایشان مطرح میکند صرفا انتقاد نیست، نکتهای است که اگر ثابت شود باید فاتحه خیلی از چیزها را خواند.
در صورت اثبات حرف آقای مطهری، سخن گفتن از فریضهای به نام امر به معروف و نهی از منکر چه معنایی دارد؟ وقتی نمایندگان ملت در مجلس که بنیانگذار نظام جمهوریاسلامی آن را در راس امور میدانست از انجام وظیفه قانونی خود ناتوان باشند چه توقعی از مردم میتوان داشت؟ چگونه میتوان دانشجویان مظلوم و بیپناه را به فعالیت سیاسی و انتقاد از بی عدالتیها دعوت کرد در حالی که نمایندگان آنها در مجلس از این وظیفه ساده سر باز میزنند؟ من آقای مطهری را آدم دروغگویی نمیدانم اما اصلا دلم نمیخواهد باور کنم در جامعهای زندگی میکنم که نمایندگان مردم جرات برخورد با آنچه را ناراستی و نادرستی میدانند، نداشته باشند.
باور کنید دوست داشتم پیش از انتشار این یادداشت خبری در سایت الف منتشر شود مبنی بر این که آقای مطهری سخن خود را در این باره تکذیب کرده یا اینکه احمد توکلی با ابراز تعجب از ثبت چنین حرفهایی در سایت رسمیاش گفته است من اصلا نمیدانم چه کسی این حرفها را منتشر کرده، احتمالا این کار هکرهای استکبار جهانی بوده تا با این شگرد بین نمایندگان ملت و دولت اختلاف ایجاد کنند. وای کاش حرفهای علی مطهری راست نباشد
منبع: خبر آنلاین
ندای سبز آزادی: دبیراجرایی خانهکارگر استان کهگیلویه و بویراحمد از تعطیلی مجدد کارخانه موتور سیکلت سازی دراین استان خبرداد.
علیرضا جنتی در گفتوگو با ایلنا افزود: این واحد تولیدی سال گذشته نیز تعطیل شد اما در سال جاری مجددا بازگشایی و چندی است که دوباره تعطیل شده است.
وی با اشاره به مالکیت خصوصی کارخانه موتورسیکلت سازی باسوج، تصریح کرد: کارفرما مدعی است به علت نداشتن مشتری و نقدینگی ناچار به تعطیلی واحد خود شده است.
جنتی تاکید کرد: موضوع کارخانه موتورسیکلتسازی یاسوج بارها در کمیسیون کارگری استانداری مطرح شده اما گویا تاکنون نتیجه بخش نبوده است چرا که اگر نتیجهای داشت این واحد حتما بازگشایی میشد.
ندای سبز آزادی: در حالی که فرحناز ترکستانی، شخص مورد نظر احمدینژاد برای تصدی ریاست سازمان ملی جوانان، بارها و در چند مصاحبه پذیرفتن این مسئولیت را رد کرد، اما رييس دفتر احمدینژاد عصر چهارشنبه پيش از سفر به تركيه در فرودگاه مهرآباد از برگزاري مراسم معارفه و توديع تركستاني و بذرپاش در روز يكشنبه هفته آينده خبر داد.
به گزارش ايرنا، اسفنديار رحيممشايي مدعی شد كه فرحناز تركستاني پيشنهاد رياست سازمان ملي جوانان را پذيرفته است و "وی فقط در مدت اخير به دليل بيماري ترديد داشتند كه از عهده اين مسئوليت برآيد."
وي افزود: خوشبختانه حال ايشان خوب است و انشاءالله در روز يكشنبه مراسم توديع و معارفه رييس سازمان ملي جوانان برگزار ميشود.
همچنین به گزارش ایسنا، وزير بهداشت درمان و آموزش پزشكي در خصوص پذيرفتن سمت رياست سازمان ملي جوانان توسط فرحناز تركستاني، گفت: مطمئنا اگر وي از بستر بيماري به سلامت بلند شوند، مسووليت را بر عهده ميگيرند، اما در صورت ادامه بيماري، بحث ديگري است.
مرضيه وحيد دستجردي در جمع خبرنگاران در شصت و پنجمين اجلاس روساي دانشگاههاي علوم پزشكي كشور با بيان اينكه "تركستاني بهترين معاون بنده در وزارت بهداشت است"، اظهار كرد: وي فردي متعهد است و براي خدمت به مردم از خودش هم ميگذرد.
وي افزود: متاسفانه دكتر تركستاني در فاصله كوتاه دو بار بدليل بيماري بستري شدند و الان نيز در بيمارستان بستري است و تحت درمان قرار دارد و اگر از بستر بيماري به سلامت بلند شود، مسووليت را بر عهده ميگيرد.
ترکستانی که اکنون معاون وزیر بهداشت است، در اطلاعیهای که خبرگزاری فارس متن آن را منتشر کرد، از احمدینژاد خواست این مسئولیت را به فرد دیگری واگذار کند.
از سوی دیگر سایت دولتی رجانیوز با انتقاد به احمدینژاد برای اصرار به پذیرش این سمت توسط ترکستانی نوشته است: در حالی که برکناری بذرپاش از معاونت رئیسجمهور پس از 18 ماه سرانجام عملی شد و این خبر هفته گذشته در رسانهها منتشر شد، اقدام عجولانه یک جریان خاص برای جانشینی خانم ترکستانی - خواهر همسر بقایی (رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری)- بهجای وی از همان ساعات اولیه انتشار اخبار برکناری بذرپاش، ابهامات متعددی را ایجاد کرد.
ندای سبز آزادی: زمين لرزهاي با شدت 3.8 ريشتر ساعت 4 و 3 دقيقه و 58 ثانيه و نيز زمين لرزه ديگري با شدت 3.4 ريشتر در ساعت 8 و 9 دقيقه و 56 ثانيه امروز براي چندمين بار منطقه زلزلهزده حسين آباد شهرستان فهرج در استان كرمان را لرزاند.
به گزارش ايلنا و براساس اطلاعات شبكههاي لرزهنگاري موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، مختصات جغرافيايي كانون اين زلزله را عرض جغرافيايي 28.42 و طول جغرافيايي 59.10 درجه ثبت شده است.
همچنين از زمان وقوع زمينلرزه 6.5 ريشتري در اين شهرستان، دهها پسلرزه منطقه حسين آباد فهرج را تكان داده است.
محمد رفيعآبادي رئيس شوراي استان كرمان در گفتوگو با خبرنگار ايلنا با اعلام اينكه كشتهشدگان زمينلرزه اخير كودكان بودهاند، گفت: بيشتر خسارت وارد شده به ساكنان اين منطقه از كرمان مربوط به تلف شدن حيوانات اهليشان بوده كه از اين راه امرار معاش ميكردند.
او در ادامه خواستار ترميم و بازسازي منازل مسكوني حادثهشدگان شد.
همچنين اسماعيل نجار استاندار كرمان در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، با اشاره به زلزله شش و نيم ريشتري در استان كرمان تاكيد كرد: قدرت اين زلزله به ميزان يك دهم كمتر از زلزله بم بوده و با عمق حادثه بم قابل مقايسه نيست.
او با اعلام اينكه كار امداد و نجات حادثه ديدگان و مصدومان اين زمين لرزه تا صبحگاه شب حادثه به پايان رسيد، افزود: كار امداد و نجات تمام شده و با توجه به سرماي هوا هيچ كمبودي گزارش نشده است.
نجار افزود: چادرهاي مورد نياز براي اسكان موقت تمام آسيبديدگان توزيع شده است.
استاندار كرمان با اشاره به احياي مناطق آسيبديده گفت: ساخت و ساز منازل و ترميم راهها همچنين ترميم سيستم آب و برق روستاها در حال انجام است.
ندای سبز آزادی: رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی گفت: ترویج راستگویی در مسئولان، آن را در میان مردم ترویج داده و اعتماد را بالا می برد.
به گزارش مهر، احمد توکلی شامگاه چهارشنبه در ادامه همایش ملی "بهلول، شگفتی روزگار" با اشاره به صفت راستگویی این عالم مبارز در هر شرایطی اظهار داشت: امروزه بیش از هر زمان نیاز است تا صفات چنین مردانی را بکار گیریم.
وی ادامه داد: اگر مسئولین دروغ نگویند شاخص اطمینان بالاتر رفته و ثبات افزایش پیدا می کند علاوه بر آن اگر دروغ نباشد هزینه مبادله کاهش یافته و کارآیی افرایش می یابد.
نماینده تهران در مجلس اظهار داشت: در کشورهای سرمایه داری دو شاخص اطمینان مصرف کننده و اطمینان تولید کننده خیلی مهم است که هر چه این شاخص بالاتر باشد ثبات اقتصادی که یکی از بهترین عوامل رشد اقتصادی است، بیشتر است که به دنبال آن اشتغال بهتر و قابل کنترل تر می شود.
وی افزود: مکتب نهادگرایان معتقدند تمام نهادهای اجتماعی در هزینه مبادله موثرند از جمله بالا رفتن اعتماد و تعامل مناسب و ... که به معنی این است که با هزینه کمتر کالای بیشتر یا کالای معینی را با هزینه کمتری تولید می کنند.
این استاد اقتصاد دانشگاه گفت: دروغ گویی به ویژه در مدیران و دست اندرکاران تاثیرگذارتر است چرا که احادیثی داریم مبنی بر اینکه مردم بر دین امیران خود هستند و به امیران شبیه تر از پدران خود هستند.
وی با اشاره به صفت دیگر ساده زیستی بهلول گنابادی گفت: اگر محیط اشرافی شده و از ساده زیستی دور شود در نامه امام علی (ع) به استاندار خود عثمان بن حنیف می نویسد که چرا در مجلسی که ثروتمندان مهمان و فقیران رانده شده بودند شرکت کردی؟ (نامه 45 نهج البلاغه) و به او می گوید پسر حنیف باید به نان های خودت اکتفا می کردی تا از آتش جهنم رهایی پیدا کنی.
توکلی افزود: اگر مسئولین ساده زیست باشند تابع مطلوبیت افراد را عوض می کنند و اثر اجتماعی آن نزدیکی اقشار به هم و کاهش هزینه اجتماعی و هزینه مبادله است.
وی ادامه داد: ساده زیستی مسئولین و چشیدن فقر اجتماعی یعنی اینکه ممکن است یک مسئول پایگاه اجتماعی خوبی داشته باشند ولی عمداً از بعضی کارها اجتناب کند چنانچه به تعبیری ممکن است برخی کارهایی که بر مردم حلال است بر شما حرام است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس گفت: اگر مسئولان صاحب درد باشند درد مردم را درک می کنند و در سیاستگذاری توزیع مناسب منابع مالی تاثیر می گذارد.
ندای سبز آزادی: در حالی که حمله پلیس به مردم عزادار در عاشورای سال ۸۸ به شهادت، آسیب جسمی و بازداشت شمار بسیاری از ایرانیان منجر شد، مشاور حقوقي احمدینژاد امروز بدون اشاره به این حوادث مدعی شد: فتنهگران در سال گذشته و در حادثه تاسفبار عاشوراي حسيني راه و شيوه بنيصدر و امثال او را رفتند و نشان دادند كه فتنه 59 در فتنه 88 ظهوري مجدد پيدا كرد.
به گزارش فارس، غلامحسين الهام صبح امروز در همايشي كه به مناسبت سالگرد "نهم دي ماه" در دانشگاه محقق اردبيلي برگزار شد اظهار عقیده کرد: بنيصدر نيز در سال 59 در يك ميتينگ سياسي آن هم در روز عاشوراي حسيني حركتي حرمتشكنانه انجام داد و جريان فتنه نيز اشتباه چنين فرد ضالهاي را در سال 88 مرتكب شدند.
وي ابراز کرد: انقلاب ما با اين فتنهها بيگانه نيست به طوري كه پيچيدهترين آن را در 31 سال گذشته به خود ديده و تجربه كرده است.
وزير سابق دولت نهم با این مدعا که "در اين فتنهها پشتيباني و تكيهگاه اصلي هاشمي رفسنجاني بوده است" گفت: پيچيدگي فتنه سال گذشته ناشي از تكيه بر چنين شخصيتهايي بود كه سبب شد در فضاي غبارآلود عدهاي نتوانند مسير حق و باطل را تشخيص دهند.
الهام با بیان این که "نقشآفريني خانواده هاشمي را در فتنه سال گذشته محرز و مبرهن است" ادعا کرد: برخي از شخصيتهاي انقلابي كشورمان در اين جريان رفوزه شدند و نتوانستند در مسير دفاع از خط ولايت نمره قبولي بگيرند. بايد افرادي چون هاشمي رفسنجاني بيتجربگي نميكردند چرا كه عرصه سياست اين بيتجربگيها را برنميتابد.
مشاور حقوقي احمدینژاد افزود: از هاشمي رفسنجاني كه آدم پخته و باتجربهاي در علم سياست بود حركاتي كه در حادثه سال گذشته به نام او و با پشتيباني حاميان او صورت گرفت بعيد به نظر ميرسد. اگر امروز سران فتنه دستگير نشدهاند به خاطر مصلحت نظام بوده است و برخي خواص نيز پشتيبان چنين شخصيتهايي در كشور هستند.
گفتنی است نهم دی ماه سال گذشته، و پس از برخوردهای سنگین و شدید و کشتار مردم توسط نیروهای امنیتی در خیابانهای تهران در روز عاشورا، راهپیمایی دولتی به بهانه اعتراض به "شکستن حرمت روز عاشورا توسط فتنهگران" برگزار شد. اگرچه در این راهپیمایی جمعیت زیادی شرکت نداشت، اما با سر و صدای تبلیغاتی بسیاری همراه شد و حتی در تقویم جمهوری اسلامی نیز به عنوان روز "پيوند عاشورايي امام و امت" ثبت شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر