جمعی از فرهنگیان استان تهران با ارسال نامهای برای جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، از ادامه بازداشت زهرا حاتمی انتقاد کردند و با شرح سوابق و خدمات همکارشان، خواستار آزادی وی شدند.
به گزارش کلمه، همکاران زهرا حاتمی در این نامه تاکید کرده اند که او در مدت حدود یک ماه بازداشت خود، هیچ تماسی با خانواده اش نداشته و شش فرزندش که در اضطراب و نگرانی به سر می برند. متن این نامه را به نقل از نوروز بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
دادستان محترم عمومی و انقلاب
با سلام
امروز نزدیک یک ماه است که مادری نمونه و آموزگاری زحمتکش، سرکار خانم زهرا حاتمی مادر شش فرزند با هجوم مأموران امنیتی به منزل ایشان، دستگیر و به زندان اوین منتقل شده است و تا امروز تماسی با خانواده نداشته است.
زهرا حاتمی از آموزگاران آزاده و فداکاری است که اکثر اوقات خود را در راه خدمت به محرومان و مستضعفان جامعه صرف کرده است. سرکشی و کمک به خانواده شهدای جنگ تحمیلی و پیگیری مسائل رفاهی و آموزشی آنان که در مواردی حتی شهدای جنگ افغانستان را که در ایران زندگی می کردند، دربرمی گرفت. رسیدگی به دانش آموزان طرح پراکنده شاهد و خدمت به خانواده های شهدا در دوران کاری در منطقه آموزش و پرورش، سرپرستی پروژه های تحقیقاتی و پژوهشی و ارتباط بین دانش آموزان و مستعد و مراکز علمی و دانشگاهی گوشه ای از فعالیت های خالصانه ایشان است.
جای بسی تأسف است که در نظام جمهوری اسلامی تنها به علت ارتباط و هم دردی با خانواده های آسیب دیده پس از انتخابات ۸۸ چنین رفتاری با فرهنگی دلسوز و زحمتکشی چون خانم حاتمی انجام می شود.
آقای دادستان ما همکاران فرهنگی او تقاضای رسیدگی فوری به پرونده ایشان را داریم و با توجه به این که حدود یک ماه از دستگیری غیرقانونی او می گذرد، امیدواریم در اسرع وقت امکان گفتگوی تلفنی و دیدار با شش فرزندش که در اضطراب و نگرانی به سر می برند، فراهم شود.
با تشکر
جمعی از فرهنگیان استان تهران
۲/۱۰/۱۳۸۹
حسین زمان
بهتر نبود حکم اعدام جعفر پناهی را صادر می کردند؟ مگر این حکم فرقی با اعدام دارد؟ شش سال زندان و بیست سال حرف نزدن، فیلم نساختن، فیلم نامه ننوشتن و بعنوان یک هنرمند شناخته شده بین المللی در کشور محبوس شدن و ممنوع الخروج بودن آیا معنای دیگری جز اعدام برای یک هنرمند مانند جعفر پناهی دارد؟ مگر پناهی چه کرده است که باید به اشد مجازات برسد؟
ضمن ابراز انزجار از حکم صادر شده برای هنرمند با ارزش کشور جناب آقای پناهی، بایستی به دیگر دوستان هنرمند به ویژه در عرصه فیلم و سینما عرض کنم سکوت و بی تفاوتی در برابر چنین ظلمی به معنای پذیرش هر نوع بی عدالتی در حق هنرمندان این مرز و بوم می باشد.
امروز سکوت جامعه هنری در مقابل این هنرکشی و هنر ستیزی بعنوان یک ننگ در تاریخ هنر این کشور ثبت خواهد شد. مطمئن باشید اگر امروز از جعفر پناهی دفاع نشود فردا و فرداهای دیگر بجای هنرنمایی بایستی مانند عروسک های خیمه شب بازی منتظر بمانیم تا نخ های دست و پایمان را بکشند و به حرکتمان در آورند.
برخورد با جعفر پناهی، برخورد با هنر متعهد و مسئول است. امروز بی بهره گان از هنر و کسانی که سینما آتش می زدند به فیلم سازی مشغول اند و از همه نوع حمایت برخوردارند و جعفر پناهی بایستی در گوشه زندان بنشیند.
پیام حکم زندان جعفر پناهی به دیگر هنرمندان این است: هنری که در اختیار حکومت نباشد، هنری که برای حکومت به نمایش در نیاید و هنری که تحت فرمان نباشد، محکوم به نابودی و اعدام است. در چنین شرایطی بهتر نیست جامه هنر از تن به در کنیم و ننگ و ذلت و خواری را برای خود نخریم؟
منبع: وبلاگ نویسنده
فاطمه ملکی همسر محمد نوری زاد و فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفی تاج زاده، در نامهای به چند تن از مراجع تقلید و علمای قم، شرح ماوقع روز عاشورا و برخوردهای صورت گرفته با خانواده زندانیان را برای ایشان شرح دادند.
به گزارش کلمه، در این نامه که برای حضرات آیات وحید خراسانی، شبیری زنجانی، صانعی، جوادی آملی، موسوی اردبیلی، بیات زنجانی، مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی، امینی، خرازی و همچنین مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ارسال شده، تاکید شده که: ما برای افشای عمله جورکه بی شرمانه روز عاشورا را برای حمله به خانواده مظلوم زندانیانی که در انفرادی و قرنطینه نگاه داشته شده و روزه دار و عطشان، مرگ را بر زندگی ننگین مرجح داشته اند، مناسب می دانند، ترس و واهمه را کنار گذاشته حضور مبارکتان عرضه می داریم که این جان ناقابل در برابر خون هایی که روز عاشورا برای احیای دین محمد(ص) ریخته شد ارجمندی ندارد که به فکر حفظ آن باشیم. بنابراین نه تهدید و ارعاب و نه آزار و هرگونه آسیب محتمل بر ما و خانواده مان موجب عقب نشینی از راه حق نخواهد بود.
همسر نوریزاد و همسر تاجزاده همچنین در نامه خود به مراجع، تصریح کردهاند: آن چه به عنوان فتنه و فساد مخالفان و منتقدان دولت مستقر توسط مأموران حکومت به طور مستمر عرضه می شود دروغ و فریبی است که خداوند ما را مأمور افشای آن نموده و به سوی شما بزرگواران رهنمون کرده بود. در صحت گفتار ما همین بس که آقایان نه حرمت ماه های حرام را دارند و نه حرمت هیچ یک از محرمات الهی را.
آنها همچنین تاکید کردهاند که: “تهدید و ارعاب و آزار و هرگونه آسیب محتمل بر ما و خانواده مان موجب عقب نشینی از راه حق نخواهد بود.” متن کامل این نامه را به نقل از سایت نوریزاد بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
محضر مبارک حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی ، شبیری زنجانی ، صانعی ، جوادی آملی ، موسوی اردبیلی ، بیات زنجانی ، مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی
و حضرات آیات امینی ، خرازی
و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)
والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمة الله و برکاته
به استحضار می رساند شرفیاب شدن ما به محضر مبارک و تصدیع مان همان گونه که در شب تاسوعای حسینی عرض شد نه فقط از باب اطلاع رسانی وضعیت همسران ارجمند ما و ظلمی بود که بر آنان و دیگر زندانیان سیاسی مظلوم می رود بلکه دلیل دیگرش آشنایی حضرتعالی با خانواده های ما و دریافت این واقعیت بود که آن چه به عنوان فتنه و فساد مخالفان و منتقدان دولت مستقر توسط مأموران حکومت به طور مستمر عرضه می شود دروغ و فریبی است که خداوند ما را مأمور افشای آن نموده و به سوی شما بزرگواران رهنمون کرده بود. در صحت گفتار ما همین بس که آقایان نه حرمت ماه های حرام را دارند و نه حرمت هیچ یک از محرمات الهی را. حمله و هجوم وحشیانه به مساجد و بیوت علما و مراسم مذهبی و جلسات قرآن و دعا و روضه خوانی ها و بستن دارالزهراها و حسینیه ها و محدود کردن عزاداران حسینی به اراده و خواست دولت و کرسی نشینان قدرت برای ایشان کافی نبوده و درست روز عاشورا که ما پس از غسل شهادت به یاد شهادت مظلومانه مولا و مقتدایمان حسین(ع) و پس از عزاداری ها و اقامه نماز ظهر وقتی برسینه و سرکوبان از یاد فاجعه آتش زدن خیمه ها در کربلا وبه اسارت گرفتن فرزندان پیامبر(ص)، برای استعلام از وضعیت عزیزانمان که وخامت حالشان را شنیده بودیم، به مقابل زندان اوین رفتیم و با آرامش به خواندن زیارت عاشورا مشغول شدیم، به ناگاه مرتکبان منکر و حرام دستان نامحرمشان را به روی ما و فرزندان و خانواده نوری زاد بلند کردند و با وحشی گری همه ما را از زن و مرد و جوان به داخل ماشین نیروی انتظامی انداخته به اداره منکرات منتقل کردند!
حضرت آیة الله
ما نه مصداق آن زن یهودی زمان امیرمؤمنان(ع) و مولای عارفان بودیم که بیرون آوردن خلخال از پایمان فریاد امام عادل را برآورد و نه یک شهروند عادی که بر او ستم رود و دادخواهی کند بلکه ما به دلیل ستم مضاعفی که هر روز به اسلام بر ما می رود به شما علمای دین و یاوران مسلمین پناه آوردیم و زورمداران کینه خود را از این عمل صواب ما با هجوم وحشیانه در عصر عاشورا و بازداشت و بی حرمتی و اسائه ادب بر سرمان خالی کردند غافل از آن که ما نهی از منکر را با افشای ستم نزد شما بزرگواران و امت مسلمان و آزادگان عالم در روز عاشورا و همه ایام الله انجام خواهیم داد. و اجازه نخواهیم داد در سکوتی خفقان آور و در پشت پرده های ضخیم فریب و در استتار کامل امنیتی بر ما که برخی از سلاله ساداتیم و بقیه از محبان رسول الله و آلش صلوات الله علیهم اجمعین، بیش از این جفا شود. ما زینب وار بر رسالت خود می مانیم و اجر خویش از خدایمان می طلبیم. ما برای افشای عمله جور که بی شرمانه روز عاشورا را برای حمله به خانواده مظلوم زندانیانی که در انفرادی و قرنطینه نگاه داشته شده و روزه دار و عطشان، مرگ را بر زندگی ننگین مرجح داشته اند، مناسب می دانند، ترس و واهمه را کنار گذاشته حضور مبارکتان عرضه می داریم که این جان ناقابل در برابر خون هایی که روز عاشورا برای احیای دین محمد(ص) ریخته شد ارجمندی ندارد که به فکر حفظ آن باشیم. بنابراین نه تهدید و ارعاب و نه آزار و هرگونه آسیب محتمل بر ما و خانواده مان موجب عقب نشینی از راه حق نخواهد بود و خرسندیم که بزرگوارانی چون شما شاهد عادل همه مظالمی خواهند بود که بر سر ما رفته و می رود. لازم به ذکر است علاوه بر آسیب روحی شدید بازداشت شدگان، یکی از نویسندگان این مرقومه(همسر آقای نوری زاد) به دلیل هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی و انتظامی از ماشین پرت شده و دچار شوک عصبی و لطمات شدید شده چهار شب است که در بخش سی سی یوی یکی از بیمارستان های تهران بستری است.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
فخرالسادات محتشمی پور (همسر سید مصطفی تاجزاده)
فاطمه ملکی (همسر محمد نوری زاد)
شایان ذکر است که هم اکنون هیچ اطلاعی از وضعیت سلامت جسمانی آزاده ی دربند محمد نوری زاد بعد از یک اعتصاب غذای خشک سخت ، در دست نیست و همسر آقای نوری زاد نیز از سی سی یو مرخص شده اند.
بزرگترین واگذاری تاریخ بورس زیر سوال رفت. به گزارش روزنامه شرق، روز سه شنبه گذشته با قرائت گزارش تحقیق و تفحص از شرکت مخابرات، هیات تحقیقکننده در کنار تخلفات عملکرد مخابرات واگذاری ۵۰ درصد به اضافه یک سهم این شرکت را که در مهرماه ۱۳۸۸ رخ داد، نقض اصل ۴۴ و نوع واگذاری آن را غیررقابتی خواندند.
ارزش واگذاری این مقدار از سهم معادل هشت هزار میلیارد تومان بود که عنوان بزرگترین واگذاری تاریخ کشور را به خود اختصاص داد. گزارش هیات تحقیق و تفحص از مخابرات که در آخرین روز پاییز در صحن علنی مجلس شورای اسلامی قرائت شد واکنش رئیس خانه ملت را هم دربر داشت که نظر وی ارجاع پرونده تخلفات مخابرات به قوه قضائیه بود. به گزارش خانه ملت علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی مجلس پس از قرائت شدن گزارش هیات تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران که توسط علیاصغر یوسفنژاد سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن انجام شد ضمن تشکر از اعضای هیات تحقیق و تفحص به خاطر تهیه این گزارش گفت: «هیاترئیسه مجلس بر اساس تخلفات صورتگرفته، گزارش را به قوه قضائیه و دیگر مراجع ذیربط ارسال میکند.»
هیات تحقیق و تفحص مخابرات مجلس در لیستی که از تخلفات مخابرات ارائه کرده به تخلفاتی چون غیرقانونی بودن افزایش تعرفهها و تخلف در واگذاری ۵۰ درصد به علاوه یک سهم نیز اشاره کرده است. با اعلام این نظر از بالاترین مقام در مجلس شورای اسلامی پرونده واگذاری و سایر تخلفات شرکت مخابرات ایران به دستگاه قضا ارجاع شد. رئیس مجلس شورای اسلامی در حالی با استناد به گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس خواهان بررسی دستگاه قضایی در خصوص این شرکت شد که برخی از نمایندگان از قوت گرفتن استیضاح وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات خبر میدهند. کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران که از دیماه سال ۸۷ در مجلس شورای اسلامی تشکیل شد در گزارش خود واگذاری سهام شرکت مخابرات ایران در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی را غیررقابتی و دارای اشکال عنوان کرد. به دنبال این اظهارنظر صریح نظر برخی از نمایندگان مجلس بر این است که قرارداد فروش سهام مدیریتی شرکت مخابرات ایران باید لغو شود. با وجودی که گزارش این هیات دال بر ابطال بزرگترین معامله بورس است، عنوان میشود در صورت مقاومت و دفاع رضا تقیپور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات احتمال استیضاح این وزیر قوت میگیرد. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به صراحت از تقیپور خواستهاند در مورد معامله مخابرات تجدیدنظر و این معامله را لغو کند وگرنه باید منتظر استیضاح باشد. در همین باره علی مطهری نماینده تهران با اشاره به گزارش تحقیق و تفحص از مخابرات تاکید کرد: «در صورتی که واگذاری سهام مخابرات لغو نشود راه برای استیضاح وزیر هموار خواهد شد.»
علی مطهری گفت: «قاعدتاً دولت بر اساس این گزارش این واگذاری را لغو نخواهد کرد.» وی گفت: «اگر قرار بر لغو آن از سوی دولت بود اساساً چنین شیوهای در واگذاری طی نمیشد و کار به اینجا نمیکشید.» عضو کمیسیون فرهنگی مجلس یادآور شد: «طبق آییننامه داخلی مجلس اعضای هیات تحقیق و تفحص از مخابرات باید با مسوولان وزارت ارتباطات جلسهای تشکیل داده و در این خصوص به تفاهم برسند.» مطهری گفت: «چنانچه این جلسه تفاهمی به دنبال نداشته باشد راه استیضاح وزیر هموار میشود.»
تخلف ۱۳۵ میلیارد تومانی همراه اول
رئیس کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران در تشریح گزارش ارائهشده به هیاترئیسه مجلس در مورد عملکرد مخابرات، عدم تثبیت قیمت خدمات مخابراتی در بخش پیام کوتاه، اشتراک تلفن ثابت، اشتراک خط اینترنت پرسرعت و تعرفه اتصال تلفن همراه را از جمله تخلفات مخابرات با توجه به عملکرد برنامه چهارم توسعه عنوان کرد. نادر قاضیپور رئیس کمیته تحقیق و تفحص در گفتوگو با مهر تخلفات مخابرات را به اجمال برشمرد. او با اشاره به ماده ۳ قانون برنامه چهارم توسعه که به تثبیت قیمت خدمات مخابراتی مربوط است، اظهار داشت: «طبق این ماده هرگونه تغییر هزینه خدمات پستی و مخابراتی ممنوع و منوط به ارائه لایحه دولت است اما طی سالهای اجرای این برنامه اقداماتی برخلاف قانون برنامه از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مخابرات صورت گرفته است.» وی به کاهش تعرفه پیامک غیرلاتین از ۱۴۷ ریال به ۸۹ ریال و افزایش تعرفه پیامک لاتین از ۱۴۷ ریال به ۲۲۲ ریال به عنوان یکی از این تخلفات اشاره کرد و گفت: «تغییر هزینه اشتراک تلفن ثابت از ۵۰ هزار ریال به ۵۰۰ هزار ریال از دیگر تخلفات انجامشده است چرا که هزینه اشتراک یک خط تلفن ثابت در تهران و در سال پایه مورد نظر قانون برنامه چهارم، یک میلیون ریال بود که از این مبلغ تنها ۵۰ هزار ریال آن مربوط به اشتراک بود و باقی ودیعه مشترک تلقی میشد اما با حذف ودیعه هزینه اشتراک در عمل ۱۰ برابر شد و به ۵۰۰ هزار ریال افزایش یافت.» قاضیپور با اشاره به تغییر هزینه اشتراک خط اینترنت پرسرعت و تغییر تعرفه اتصال مشترکان تلفن همراه به عنوان دیگر تخلفات صورتپذیرفته از سوی مخابرات تاکید کرد: «عدم تحقق برنامه چهارم توسعه در افزایش رشد صادرات غیرنفتی و ارتقای سهم صادرات کالاهای فناوری پیشرفته از دیگر مواردی است که در گزارش تحقیق و تفحص از عملکرد مخابرات به آن پرداخته شده است.» وی گفـت: «در صنعت نرمافزار با وجود ایجاد سازمان نظام صنفی رایانهای و وجود مزیتهای فراوان نیروی انسانی، حجم دلاری صادرات محصولات نرمافزاری در سال ۱۳۸۸ به کمتر از ۶۰ میلیون دلار و در سالهای قبل از آن به ۲۰ و ۴۰ میلیون دلار رسید که این امر نشانه عدم تحقق برنامه توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است.»
عدم اجرای تکالیف وزارت ارتباطات در برنامه چهارم
رئیس کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد مخابرات با اشاره به تکلیف وزارت ارتباطات برای تهیه و تصویب سند راهبردی برقراری امنیت در فضای تولید و تبادل اطلاعات کشور حداکثر تا پایان سال اول برنامه چهارم ادامه داد: «این سند اگرچه با تاخیر سهساله به تصویب رئیسجمهور رسید اما گزارشی از عملکرد دولت در رابطه با اجرای آن به مجلس شورای اسلامی ارسال نشده است. همچنین تکالیف وزارت ارتباطات برای ارتقای شاخصهای ارتباطی از جمله دستیابی به ضریب نفوذ ۵۰ درصدی تلفن ثابت، ۳۵ درصدی موبایل و ۳۰ درصدی اینترنت در کشور به طور کامل محقق نشده است.» وی گفت: «برای مثال در مورد ضریب نفوذ اینترنت مرکز آمار ایران با نمونهگیری در انتهای سال ۱۳۸۸ ضریب نفوذ کاربران اینترنت کشور را ۱۱ درصد اعلام کرده که آمار ارائهشده وزارتخانه بیش از این بوده اما نحوه محاسبه آن ایرادات زیادی دارد و فرمول آن مدتهاست که در حال اصلاح توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. همچنین عملکرد سرانه خدمات پستی در پایان برنامه چهارم ۸/۱۱ مرسوله بر نفر بوده که از برنامه عقب است.»
نقص اکثر اهداف منظورشده در سیاستهای اصل ۴۴
قاضیپور با اشاره به بحث خصوصیسازی مخابرات و ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی گفت: «گام اول برای خصوصیسازی مخابرات آزادسازی و ایجاد یک نهاد تنظیمکننده مقررات مستقل است تا با واگشایی ظرفیتهای زیرساختی کشور ایجاد بازار رقابتی را تحقق بخشد اما به دلیل عدم توجه به این مهم، یک انحصار طبیعی از حاکمیت دولت به بخش غیردولتی که بیشتر به نهادهای عمومی وابسته است، واگذار شد که نتیجه آن نقص اکثر اهداف منظورشده در سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ بود.» وی به عدم تفکیک صحیح شبکه مادر مخابراتی و عدم واگشایی زیرساخت سیم مسی، عدم تعیین تکلیف ودایع مشترکان، عدم برآورد دقیق داراییها و بدهیهای مخابرات به عنوان ایرادات این واگذاری اشاره کرد و گفت: «از آنجایی که بیش از ۹۰ درصد سرمایهگذاری شرکت مخابرات ایران از محل ودایع مردم است تا تعیین تکلیف قطعی برای حقوق عمومی، واگذاری شرکت به بخش خصوصی دارای اشکال اساسی در تضییع حقوق مردم است.» به گفته عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس بدهیهای شرکت مخابرات به سازمان تنظیم مقررات بابت پروانه و برخی ابهامات در سایر دیون تعیین تکلیفنشده و پروانه صادرشده برای شرکت مخابرات ایران بدون ملاحظات جلوگیری از انحصار بوده و در فعالیتهای بعد از واگذاری شرکت مخابرات، انحصار ۱۰۰ درصدی تلفن ثابت، انحصار بالقوه در خدمات اینترنت پرسرعت مبتنی بر سیم و امکان ایجاد انحصار در سایر بخشها به جهت عدم تصریح محدودیت در پروانه مشاهده میشود که نگرانی جدی در مورد حذف شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنت را در پی دارد.
اشکال در واگذاری به سازمان تامین اجتماعی
رئیس کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد مخابرات با اشاره به واگذاری و عرضه مخابرات در بورس گفت: «برخلاف قانون اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم و اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، واگذاری مخابرات به صورت سهامی خاص انجام پذیرفت و تصویب اساسنامه جدید آن به عنوان سهامی عام دو ماه پس از عرضه در بورس عملی شد. همچنین در واگذاری شش درصد سهام این شرکت به سازمان تامین اجتماعی اشکالاتی وارد است چرا که در مصوبه واگذاری محل تامین شش درصد سهام مذکور مشخص نشده است.» وی واگذاری غیررقابتی را از دیگر اشکالات عرضه سهام مخابرات عنوان کرد و گفت: «با وجودی که مزایده سهام بلوکی مخابرات دو رقیب اصلی داشت که یکی از آنها کنسرسیوم پیشگامان کویر یزد و دیگری کنسرسیوم اعتماد مبین بود و هر دو شرکت تا یک روز قبل از مزایده پذیرفته شده بودند اما در روز قبل از برگزاری مزایده شرکت پیشگامان کویر یزد به دلایل عدم اهلیت حذف و برای قانونی جلوه دادن مزایده خارج از فرجه قانونی، کنسرسیوم مهر اقتصاد ایرانیان توسط سازمان خصوصیسازی پذیرفته شد و مورد تایید صلاحیت قرار گرفت در حالی که برخی اعضای این کنسرسیوم با کنسرسیوم اعتماد مبین مشترک بودند و اساساً تنها برای قانونی جلوه دادن مزایده وارد رقابت صوری شدند.» وی ادامه داد: «این در حالی است که پیشگامان کویر یزد یکی از سه پیمانکار شرکت زیرساخت برای ارائه خدمات تلفن بینالملل اینترنتی است که از امنیتیترین بخشهای مخابرات است.»
عدم انجام وظایف حاکمیتی از سوی رگولاتوری
قاضیپور با اشاره به عدم توجه به جایگاه رگولاتوری و عدم تفکیک روشن وظایف حاکمیتی و تصدیگری این سازمان به عنوان نهاد تنظیمکننده مقررات و ناظر حوزه فناوری اطلاعات گفـت: «عدم اجرای وظایف حاکمیتی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در وصول حقوق دولتی و نظارت بر خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد آسیبهای بسیاری در این حوزه شده است که از جمله آن میتوان به تمدید ۱۰ساله مجوز پروانه تلفن همراه کیش در سال ۱۳۸۴ بدون رعایت مقررات مربوطه و عدم وصول صحیح و به موقع حق استفاده از فرکانس کشور اشاره کرد.» به گفته وی تعدد نهادهای تصمیمگیر و موازیکاری در تدوین اسناد و برنامههای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات از آسیبهای سیاستگذاری در این حوزه است که به ناهماهنگی در تصمیمگیری و برنامهریزی در این بخش دامن زده است. قاضیپور وجود اشکالات در قراردادهای منعقدشده در شرکتهای زیرمجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و شرکت مخابرات ایران همچون قراردادهای پیمانکاران عمومی (GC) و توسعه شش میلیون خط موبایل را از دیگر تخلفات انجامشده برشمرد و گفت: «در قراردادهایی چون اجرای باقیمانده فاز ۳ و +۳ توسعه شبکه موبایل ترک تشریفات در مناقصه صورت گرفته و اصول اجرای قرارداد رعایت نشده است.»
تخلف ۱۳۵ میلیارد تومانی همراه اول در خرید تجهیزات
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس به اشکالات ماهوی در پروژه مرکز صورتحسابگیری همراه اول (بیلینگ) نیز اشاره کرد و گفت: «با بررسیهای انجامشده مشخص شد شرکت ارتباطات سیار در طول چهار سال بالغ بر ۱۳۵ میلیارد تومان به انضمام ۳۷۰ میلیون یورو خرید تجهیزات و خدمات به صورت ترک تشریفات و انحصاری انجام داده است که ۷۵ درصد خریدها را شامل میشود.» به گفته وی در قرارداد توسعه سایتهای شرکت ارتباطات سیار به مبلغ ۱۰ میلیارد و ۴۹۱ میلیون ریال، مستندسازی ارزیابی کیفی مناقصه گران به درستی انجام نگرفته و به همین دلیل این مدارک در دسترس نیست. قاضیپور با بیان اینکه در ارتباط با فرآیند مزایده و انتخاب اپراتور سوم تلفن همراه کشور نیز اشکالات و ابهاماتی وجود دارد، گفت: «تعیین مجری خاص توسط وزیر ارتباطات برخلاف روال اقدامات مشابه و عدم تمدید مهلت ضمانتنامه که موجب وارد شدن خسارت ۴۰۰ میلیارد ریالی به دولت شد از جمله این ابهامات است.» به گفته وی عملکرد مخابرات در پروژه اپراتور تلفن همراه اعتباری تالیا و در رابطه با شرکتهای ارائهکننده خدمات تلفن اینترنتی و شرکتهای بخش خصوصی فعال در اینترنت پرسرعت نیز ابهاماتی به همراه دارد. رئیس کمیته تحقیق و تفحص بر عملکرد مخابرات تاکید کرد: جزییات کامل این گزارش به هیاترئیسه مجلس تقدیم شده است و در صحن علنی مجلس قرائت میشود تا مسوولان وزارت ارتباطات و مخابرات ایران در این زمینه پاسخگو باشند.
معامله مخابرات قانونی بود
نایبرئیس هیاتمدیره شرکت مخابرات ایران نیز در واکنش به اعلام گزارش تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات مبنی بر تخلف در واگذاری سهام این شرکت به کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین گفت: «روند واگذاری سهام مدیریتی مخابرات به کنسرسیوم اعتماد مبین طبق روال قانونی شده و شورای رقابت نیز رای بر قانونی بودن آن داده است.» سیدمصطفی سیدهاشمی نیز در گفتوگو با همین خبرگزاری با بیان اینکه معامله خرید سهام شرکت مخابرات تحت فرآیند قانونی مابین کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین و سازمان خصوصیسازی به عنوان فروشنده شکل گرفت، اظهار داشت: «پس از این واگذاری، شورای ملی رقابت که در آن نمایندگان قوه مقننه نیز حضور دارند به طور کامل جوانب مختلف این عرضه را رسیدگی کرده و بر قانونی بودن آن رای مثبت دادند.» وی با بیان اینکه توسعه اعتماد مبین به عنوان خریدار در این عرصه حضور داشته و تخلفی انجام نداده است، افزود: «تاکنون کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین به عنوان خریدار بلوک مدیریتی مخابرات ۳۰ درصد از مبلغ این قرارداد را پرداخت کرده است.»
فرزند شهید حجت نظری در نامه ای خطاب به حسین قدیانی نوشته است که « نگرانم از سرنوشت میراث پدرم که بهای آن را با خون خود داد. نگران و آشفته از اوضاع مردمی هستم که قرار بود دیگر دوران خوشی را تجربه کنند و کمکم، اثری از ظلم و بیداد در زندگی خویش نبینند. قرار نبود مردم ما اینگونه روزمرگی کنند. این هرگز خواست شهدای آسمانی ما نبوده و نیست.»
به گزارش سخام نیوز، متن نامه فرزند شهید حجت نظری به این شرح است:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
برادر عزیزم، جناب آقای حسین قدیانی
چند روز پیش، توفیق شد نامهای از شما به ریاست محترم قوه قضائیه و پس از آن، شکوِهنامه شما به جهت فیلتر شدن وبلاگ قطعه۲۶ را بخوانم. موارد متعددی در نوشتارتان میبینم که جا دارد برادرانه، تذکراتی عرض کنم اما، قبل از پرداختن به اصل موضوع، بد نیست خویشتن را مختصر حضورتان معرفی کنم. بنده، فرزند سردار شهید حجت نظری هستم. یکی از فرماندهان گیلان که پس از ۷۴ماه حضور موثر در جبهه، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. ایشان در کارنامه خود، حضور در حلقه اولیه تشکیل سپاه قدس گیلان، تاسیس گردان حضرت ابوالفضل(ع) لشکر۱۶ قدس گیلان و تاسیس اولین پایگاه مقاومت شهرستان فومن را به یادگار نهادند. بنده البته هیچگاه این سایه پر ثمر را بر سرم حس نکردم، زیرا ۱۹روز پس از شهادت آن بزرگوار، پای به این دنیای فانی نهادم. پدرم پس از شهادت برادر کوچک خود بشیر، دیگر تاب ماندن در این دنیای کوچک را نداشت. این بود که مرا بشیر نام نهادند و به یادبود پدر، حجت خطاب میکنند. گمان نمیکنم بیش از این نیاز به معرفی باشد.
دوست محترم
من در اعلام این مواضع تنها نیستم. هزاران نفر دیگر از اعضای این خانواده هستند که مثل شما فکر نمیکنند. یادگاران شهدای دفاع مقدس، شهدای دوران خفقان ستم شاهی، شهدای ترور، شهدای جهادی، شهدای سپاه پاسداران و بسیج و بسیاری بازماندگان این دوران هستند که همچون شما نمیاندیشند! اگر نیاز بود، نام آنها را نیز برایتان بازخواهم گفت. آنهایی هم که مثل شما فکر میکنند، اینگونه هتاکانه و غیر محترمانه سخن نمیگویند! اگر باور ندارید، هر زمان که اراده کنید، بنده حاضرم همراه با شما، به ۱۰۰ها خانواده شهید و ایثارگر سری بزنیم و پای حرفشان بنشینیم. هم به جای آوردن صله ارحام است و در انجام این وظیفه، مسولین را یاری میکنیم و هم کمی از دیدگاهشان آگاهی خواهیم یافت. حتی تردید ندارم اگر پدر بزرگوارتان امروز از چشم ظاهر ما غایب نبود، هم ایشان به سختی در مقابل این ادبیات سخیف شما موضع میگرفتند.
حاصل خون پدر شما و من، بهوجود آمدن نظام جمهوری اسلامیست که متاسفانه، عدهای همواره در تلاش بودهاند تا ماحصل آن را مصادره به مطلوب کنند! عدهای که شک نکنید یا سهمی در این باروری نداشته و یا نسبت به پدران ما نقش بسیار بسیار کمتری برعهده داشتهاند. در این میان اما، امام(ره) و یارانش، جایگاهی غیر قابل انکار و غیر قابل حذف از تاریخ تحولات انقلاب اسلامی داشته و دارند. حضرت آیتاللهمنتظری، آیتاللهصانعی، آیتاللهطالقانی، آیتاللههاشمیرفسنجانی، آیتاللهموسویاردبیلی، حجتالاسلام مهدیکروبی، حجتالاسلام سیدمحمدخاتمی، جناب مهندس میرحسینموسوی و دهها یار صدیق امام(ره) راحل را نمیتوان یک شبه و با حربههایی که سر در پشت پرده کودتا دارد، از دایره نظام خارج کرد. البته از روزهای پیشبینی نشده بترسید. این حقیر به برادر عزیزم پیشنهاد میکنم هیزم در آتشی نریزد که شعلهور شدنش دامان همه نظام را بگیرد.
حسین عزیز
شاید تاکنون به عواقب و بازخورد سخنان و ادبیات خود نیاندیشیدهاید اما، تردید نکنید، با این اوضاع که شما و البته مهمتر از شما، پشت پرده شما در پیش گرفتهاید، با حذف تکتک نزدیکان امام(ره) کمکم نوبت به سایرین نیز خواهد رسید. هیچ فکر کردهاید اگر همه اینها، که آنها میخواهند و شما بیان میکنید را حذف شوند، دیگر چه کسی باقی خواهد ماند؟! شما عملن همه گروهها را محذوف میخواهید و نظام را در سیطره عدهای خاص میپسندید که از قضا، خیلیشان بعد از انقلاب انقلابی شدند و کوچکترهاشان بعد از جنگ، رزمنده شدند! اینکه چه راهی در زندگی شخصی پیش بگیرید، به هیچکس مگر خودتان مربوط نیست اما، پدر معظمتان را هزینه زیاده خواهیهای عدهای عوام فریب نکنید.
شما در جریده «وطن امروز» نیز قلم میزنید که سیاق و فروش خود را در فحاشی و بستن اتهامات بلاسند میبیند. خود نیک میدانید که اینچنین گفتار و رفتار، نه اسلامیست، نه اخلاقیست و نه انسانی. البته به واسطه این خوش فحشیها و نگارش یک مکتوب، ظاهرن از سوی جناب آقایاحمدینژاد نیز مورد تقدیر قرار گرفتهاید۱. بالاخره هر خدمتی، مزدی دارد که ظاهرش را ما اینگونه دیدیم و از باطنش البته بیخبریم! با شیوهای که شما و پشت پرده شما در پیش گرفتهاید، سنگ روی سنگ بند نمیشود. نمیدانم چرا از تاریخ عبرت نمیگیرید.
همه هراس من از آن است که ما که امروز با افتخار فریاد میزنیم فرزند شهید هستیم، روزی به واسطه اعمال چون شمایی، نتوانیم به راحتی پاسخگوی افکار عمومی ملت عزیز ایران باشیم. کاری نکنید که روزی از ابراز موقعیت خود در مقابل ملت شرمگین باشید و احیانن پدر بزرگوارتان را از مخاطبین خود مخفی کنید! هیچ میدانید وقتی با عنوان فرزند شهید مینویسید، سوای مسولیت شرعی که به دنبال اعمالتان شما را رها نمیکند، مسولیتی نیز در قبال خانواده شهدا و ایثارگران متوجه شماست. جامعه، کلام شما را، کلام این خانواده فهیم و سرافراز میپندارد که البته ادبیات شما با ادبیات شهدا و خانوادههایشان تفاوتی شگرف دارد. پس مراقب کلام و الفاظ خود باشید.
حسین جان
در نامه شما به آیتاللهلاریجانی۲ که فکر میکنم تعمدن ایشان را دمادم «آملی» خطاب کردهاید(امیدوارم تصورم صحیح نباشد)، نوشتهاید در مقابل «رکن یمانی» «که زادگاه امام عدالت پیشگان که شهید شدت عدل خویش شد» نشستهاید. دوست داشتم معنای عدالت را از نگاه خود ذکر میکردید تا شاید میشد فهمید بنیان بیعدالتی را چه گروه و تفکری در این کشور بنا نهاد! آنوقت میشد پی برد چه کسانی امروز داعیهدار آن تفکرند و کدام جریان به این بدعتها دامن میزند. اگر تعبیر خود از عدالت را عنوان میکردید، شاید بسیاری از ابهامات احتمالی در سطور پسین به وجود نمیآمد.
اتفاقن من هم این نامه را از خانه خدا برای شما نگارش میکنم. کعبه و خانه خدای من، قلب من است که آشفته از دردها و بیمهریهاست. نگرانم از سرنوشت میراث پدرم که بهای آن را با خون خود داد. نگران و آشفته از اوضاع مردمی هستم که قرار بود دیگر دوران خوشی را تجربه کنند و کمکم، اثری از ظلم و بیداد در زندگی خویش نبینند. قرار نبود مردم ما اینگونه روزمرگی کنند. این هرگز خواست شهدای آسمانی ما نبوده و نیست. گاهی برخی افراد، عرصه را آنقدر بر ملت تنگ میکنند که بندگان خدا به ناچار چیزی شبیه این ابیات را جاری میکنند "امیدوار بوَد آدمی به خیر کسان- مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان"! و متاسفم که شما نیز از آنگونه افراد هستید! شما ابتدای نامه خود را با عنوان «اگر اجازه دهید با احترام اما بی سلام» آغاز کردهاید اما در ادامه معنای واقعی «احترام» را از یاد بردهاید.
فکر میکنید پدر شما و من، برای چه جنگیدند و برای چه کشته شدند؟ آیا برای کاشت نهالی بود که فقط نامی از اسلامیت و جمهوریت به دوش بکشد؟ آیا برای شما، از میان تمام آرمانهای پدر شهید والامقامت، وجودی در حد یک نام کفایت میکند؟ برای چون منی هرگز چنین نیست. کجای اسلام گفته اراده و نظر یک نفر، به اراده و نظر یک ملت ارجح است؟ آن علی(ع) که شما از مقابل زادگاهش نامه نوشتید، علیرغم تمام عصمت و مشروعیتی که داشت، رای مردم را پذیرفت و خانه نشست. وای به حال یک غیر معصوم که خود را شیعه علی(ع) میخواند و عکس علی(ع) عمل میکند! حال به نظر شما، اگر کسی چنین کند، اسلامی عمل کرده؟ خیر! حتی اگر شهرت به اسلام نیز داشته باشد، عمل اسلامی نیست.
در جایی از این نامه، شما میرحسین موسوی را «رذل و خبیث» خواندهاید و همسرش را «لایق جایزه سکس و فلسفه» دانستهاید. واقعن فکر میکنید این خطابهها اسلامیست؟ موسوی، همان کسیست که توانست با درایت و تعامل با نیروهای متخصص، تا حد قابل ملاحظهای با بحران ناشی از جنگ تحمیلی که کشور را تهدید میکرد، مقابله کند. همان کسی که امام(ره) بیشتر از خیلیها به او اعتماد داشت و در اختلاف، رای به نفع وی صادر نمود. شاید یکی از علل هزینههایی که امروز میپردازد، کینهای چندین ساله باشد. پر واضح است هیچ منظر متعادل و حقیقت بین، این رفتار و گفتار را اسلامی نمیداند و بیشک، پدر بزرگوارتان نیز با این ادبیات همسویی و موافقت ندارد.
در جایی دیگر، شما خواستهای از آیتاللهلاریجانی داشتهاید که برایم قابل باور نبود این خواسته، از جانب کسی باشد که خود را روزنامهنگار میداند! شما از رئیس قوه قضائیه میخواهید «عدهای را مامور کند تا لااقل اجازه ندهند خواص بیبصیرت با رهبری عکس بگیرند»؟! نمیدانم تحصیلات شما در چه مقطع و چه رشتهایست اما مشخصن شما از وظایف قوا، حداقل قوه قضائیه بیاطلاعید. یا شاید اطلاع دارید و قصد شما تخریب جایگاه یکی از ارکان نظام است. واقعن تصور کردهاید قوه قضائیه به این اندازه بیمقدار است که آن همه وظایف خطیر را کنار گذاشته و مامور برای ممانعت از عکس گرفتن بگمارد؟! از فردا میتوانید از قوه قضائیه خیلی چیزهای دیگر هم بخواهید، مثلن . . . بگذریم!
در ادامه شما توهینی نثار سید محمد خاتمی کردهاید، رئیس پیشین جمهوری اسلامی ایران! یادتان که نرفته؟ از نظر شما، سکوت و کمرنگ بودن آقایخاتمی در واکنش به انتخابات مهندسی شده سال۸۸ وانمود کردن به پشیمانی است! و فرمودهاید «این اداها از نفاق این ملعون است نه از پشیمانی او»! به نظر نمیرسد ایشان مرتکب عملی ناشایست شده که نیاز به پشیمانی داشته باشد اما، در خصوص فحش شما باید عرض کنم اطلاق واژه«ملعون» اهانت به شخص سیدمحمدخاتمی محسوب نمیشود! این، توهین به ۲۱میلیون رای دهنده در انتخابات ریاست جمهوری بود که اگر عذر از خاتمی نخواهید، اشتغال ذمه شما در دِین این مردم همچنان پابرجاست. البته جا دارد تاکید کنم ایشان رابطه نسبی با رسولالله دارد! رابطه سببی هم ندارد که به این راحتی از نسبت ایشان چشم بپوشید! حتمن میدانید منظورم به کجاست؟ خانواده شهید همت را که از یاد نبردهاید؟!
برادر عزیزم
در این نامه به آیتاللهلاریجانی، شما بارها و بارها تقاضای اعدام آزادمردانی را داشتهاید که برای احقاق حقوق مردم، از آرامش و آسایش خود گذر کردند و فحاشیها و هتاکیهای امثال شما را به جان خریدند. البته طبیعتن وجود اینگونه افراد، به منافع برخی لطمات جدی وارد میکند اما، تعجب من از اینهمه علاقه شما به خون ریزیست! شما عملن همه افراد و گروههای همراه و همگام با انقلاب و امام(ره) را از صف انقلابیون خارج نموده و در ذهن خود اعدام کردید. میشود از خوارج را فراموش کرده و آن دسته از همراهان امام(ره) که امروز نیز هستند و شما و پشت پرده شما تاییدشان میکنید را نام ببرید؟ نام ببرید تا نخست ببینیم دایره نظام برای شما در چند نفر خلاصه میشود و سپس واضح شود شعاع این دایره چه کسانی، با چه سابقهای را شامل میشود! اینطور که هی حذف میکنید و باز حذف میکنید، بترسید از روزی که جامعه یا پشت پرده شما، همه یاران امام(ره) را محذوف بخواهند! آن روز، شاید شما هم بشوید یکی مثل امیرفرشاد ابراهیمی و یا شاید سعید امامی! آیا پند نمیگیرید؟ راستی، تندرویهای مسعوددهنمکی را که از یاد نبردهاید؟ حتی دهنمکی هم امروز فهمیده که جامعه، این نوع گفتار را بر نمیتابد و ظاهر کلامش را متحول کرده است.
حسین جان
شما که تاب سوت و کف زدن در روز عاشورا را ندارید، در عجبم چگونه تحمل خون ریختن در روز عاشورا برایتان دشوار نیست! واقعن فکر میکنید قبح کف و سوت، از قبح قتل در ماه حرام، خصوصن در این روز عزیز، بیشتر است؟ قتل مردمی که فقط میخواستند حقوق شرعی و قانونی خود را فریاد بزنند، آن هم با سکوت! قبحی فراتر از قتل در یک نزاع و یا هرگونه قتل عمدی دارد. کمی اندیشه کنید.
شما که تاب فیلتر شدن وبلاگتان را ندارید و از یک تلفن، که از فحوای کلام شما دوستانه بودن آن برداشت میشود، به این اندازه برافروخته میشوید و آزادی خود را مخدوش میبینید، بد نیست دقایقی خود را جای جوانانی بگذارید که یکی ۷سال، یکی ۱۰سال و دیگری ۱۵سال از بهترین سالهای عمرشان را لاجرم در زندان میگذرانند! شما ظاهرن به دوستان خود و در باطن به ضابطین پیغام دادید باید نام پدر بزرگوارتان را کامل بنویسند، باید بنویسند «شهید اکبر قدیانی». برخی از فرزندان شهدایی که مثل شما فکر نمیکنند، وقتی به مهندسی انتخابات اعتراض کردند، بدون این همه نرمی و نازکی که در مواجهه با شما وجود داشت، بازداشت شدند و در حکم جلب هیچ کدام هم ننوشتند «فرزند شهید فلانی»! چرا آن موقع صدای شما درنیامد؟ نکند خون شما رنگی دگر دارد به نسبت سایرین؟
چرا آن هنگام که به یاران راستین امام(ره) توهین و بی حرمتی شد سکوت کردید؟ یادتان رفته شبهایی که به منزل مهدی کروبی حمله شد و شما و هم سنگرانتان، با لبخند رضایت از کنارش گذشتید؟ اهانتها به میرحسینموسوی را از یاد بردهاید؟ خانه نشینی آیات عظام، منتظری و صانعی را چطور؟ سکوت در برابر ظلم ظالم نکنید که دامنگیر خودتان نیز خواهد شد و آن هنگام، شاید کسی برای فریاد رنج رفته بر شما باقی نمانده باشد از ظلم این ظالمان!
و کلام پایانی برادر
هرگز به سه کس نیافکند چشم خدا
آن مرد که کار اوست بیداد و جفا
آن کس که به بیدادگران داد مدد
وان کس که به بیدادگری داد رضا
راستی، دنبال تنوین نگرد؛ استفاده از نون به جای تنوین، به جهت نزدیکی به نوع نگارش اصیل فارسی است.
ارادتمند شما و آرزومند بهروزی برای ایران و همه ملت شریف ایران زمین
حجت نظری، فرزند سردار شهید حجت نظری
معاون امور عمرانی استاندار تهران با اعلام تصویب و تایید نرخهای جدید حمل و نقل عمومی در شوراهای شهر و فرمانداریهای این استان گفت: نرخهای جدید از هفته آینده و پس از اتمام سهمیه سوخت خودروها اعمال میشود.
به گزارش ایرنا، محمدرضا محمودی افزود: کرایهها در شهر تهران حداکثر ۱۵ درصد و در شهرستانها حداکثر ۲۰ درصد افزایش مییابد.
وی ادامه داد: براساس بخشنامه وزارت کشور نرخهای جدید باید پس از اتمام سهمیه بنزین و گازوییل خودروهای بخش حمل و نقل عمومی اعمال شود.
معاون استاندار تهران ابراز داشت: نرخ کرایه تاکسی در شهر تهران حداکثر ۱۵ درصد افزایش مییابد و این افزایش در شهرستانها با توجه به این که کرایهها کمتر از تهران است، حداکثر ۲۰ درصد تعیین شده است.
محمودی گفت: افزایش نرخ کرایهها شامل تاکسیهای خطی، گردشی و همچنین اتوبوسها و مینیبوسهایی است که زیرنظر شهرداری تهران نیستند.
وی درباره نرخهای جدید حمل و نقل برونشهری گفت: نرخهای بخشبرون شهری که داخل استان تهران انجام میشود، توسط فرمانداریها اعلام و پس از اتمام سهمیه سوخت اعمال میشود.
وی افزود: نرخهای بخش برونشهری خارج استان تهران توسط اداره کل حمل و نقل و پایانههای این استان اعلام خواهد شد.
مدودف، رییس جمهوری روسیه با انتقاد از سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران ، سرسختی ایران در مواضع خود را ریشه اصلی مشکلات جامعه جهانی با این کشور و تحریم های بین المللی علیه آن دانست.
به گزارش عصر ایران، مدودف در سخنانی در جمع دانشجویان هندی در شهر بمبئی با اشاره به برنامه هستهای ایران گفت: سیاست هستهای ایران بیجهت سرسختانه است!
مدودف با درخواست از ایران برای باز کردن در تاسیسات هستهای خود به روی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، افزود: ایران باید اجازه ورود بازرسان به این کشور را بدهد و این امکان را به بازرسان بدهد تا فعالیتهای هستهای آن کشور را تحت نظارت و کنترل بگیرند.
رییسجمهوری روسیه با اشاره به اینکه مواضع سرسختانه ایران در موضوع هستهای دلیل اصلی مشکلات این کشور با جامعه جهانی است، گفت: این مسأله دلیل اصلی مشکلات با ایران و اعمال تحریمها علیه این کشور است.
مدودف در حالی این سخنان را در سفر دو روزه خود به هند بیان کرد که در ماه جولای سال جاری میلادی نیز( مرداد ۱۳۸۹) طی سخنانی گفته بود که ایران در حال نزدیک شدن به قابلیت ساخت سلاحهای هستهای است.
جمهوری اسلامی ایران با رد اظهارات برخی کشورها مبنیبر تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای، استفاده صلحآمیز از تکنولوژی هستهای را حق مشروع و قانونی خود میداند و اعلام کرده است که بر سر این حق قانونی خود مسامحه نخواهد کرد. تهران همچنین بازرسیهای متعارف و قانونی آژانس بینالمللی انرژی هستهای را پذیرفته است.
زندان بعضی شبها، حال غریبی دارد. مثل شب عید. مثل شب یلدا. شبهایی که می دانی یک چیزی توی این شهر فرق میکند با شبهای دیگر. شبهایی که میدانی جای خالیات توی خانه بیشتر میزند توی چشم. این بخشی از نوشته یک زندانی سیاسی زن است که پس از حوادث انتخابات پرمناقشه سال گذشته بازداشت و روانه زندان شد.وی که همچنان در زندان اوین به سر می برد، هم زمان با شب یلدا نامه ای نوشته و برای انتشار در کلمه به بیرون ارسال کرده است.
به گزارش کلمه، متن این نامه که به درخواست نویسنده، نامش در نزد کلمه محفوظ می ماند به شرح زیر است :
شبهای زندان زیاد با هم فرقی نمیکنند. به قول عاطفه، همیشه روزها و شبها به واسطه اتفاقاتشان هویت میگیرند. وقتی همه چیز یکسان باشد. وقتی هیچ اتفاقی در زندگیت نیفتد. دیگر فرقی نمیکند امشب چندمین روز ماه یا چندشنبه است.
اما بعضی شبها هست، که آدم بیشتر دلش هوای بیرون را میکند. بعضی شبها هست که یک جوری عجیب فرق دارد برای همه. بعضی شبها هست که مثل بقیه شبها، نشستهای به تکرار زندان.غذا می خوری. کتاب میخوانی. اما دل توی دلت نیست، برای بیرونیها. دل توی دلت نیست برای دل آنها.
زندان بعضی شبها، حال غریبی دارد. مثل شب عید. مثل شب یلدا. شبهایی که می دانی یک چیزی توی این شهر فرق میکند با شبهای دیگر. شبهایی که میدانی جای خالیات توی خانه بیشتر میزند توی چشم. شبهایی که میدانی دل بیرونی ها تنگتر میشود برای نبودنت. آنوقت چیزی هی چنگ میاندازد توی گلویت. بغضی هی میآید و میرود. باید توی خانه باشی حالا و نیستی.
بعضی شبها هست که بیشتر از همیشه دلت آزادی را میخواهد. بعضی شبها هست که بیشتر طعم گس اسارت را حس میکنی. حالا اگر این شب همراه باشد با اتفاقی که روح و روانت را به هم ریخته باشد، تلختر میشود. خیلی تلختر. وقتی روز ملاقات باشد و تو ممنوع الملاقات شده باشی. وقتی یک هفته روزها را شمرده باشی برای اینکه به روز ملاقات برسی و آن شیشهها حائلی باشد برای دیدن صورت آنانی که دلت تنگ شده برایشان. وقتی گفته باشند که تا چند هفته ممنوع الملاقت هستی و تلفن هم نداری که صدای آشنایی بشنوی از آن سوی خط. آنوقت همان شب هم شب یلدا باشد. و تو هم در اعتصاب غذا برای اعتراض. دیگر باید خیلی بزرگ باشی که بتوانی آن شب را بگذرانی بیآنکه خرد شوی از درون. باید خیلی بزرگ باشی که هی دلت نرود بیرون آن دیوارها و هوایت نشود هوای خانه و شب یلدا و سور و سات بلندترین شب سال.
برای بیرونیها اما، همه شبها فرق دارد با هم. هر شب یک جوری دلتنگ میشوند. هر شب یک نشانه را میبینند و دلتنگی میکنند. یک گوشهی خانه. یک عکس آشنا. یک نشانه. ظرفی. کتابی. گوشهای از این شهر. هر جای این شهر، نشانهای است برای دلتنگی کردن و فرق داشتن روزها. همان اتفاقاتی که هویت میدهند به روزها و شبها. برای بیرونیها؛ هر روز فرق دارد با روز قبل. هر روز یک جوری دلتنگ میشوند. برای بیرونیها، هیچچیزی عادی نمیشود. هیچچیزی تکراری نمیشود. فقط میزان دلتنگی است که بعضی از شبها اوج میگیرد و می رسد به دیوانگی و های های گریه. مثل شب یلدا.
زنان اوین -بند نسوان
امضا محفوظ
نانوایان تهران درباره فروختن نان به قیمتهای جدید از ظهر امروز خبر میدهند. یک نانوایی سنگکی در منطقه ۲ تهران امروز اول دی ماه ۱۳۸۹چنین میگوید: « تا ظهر امروز، نان سنگک را به همان قیمت قدیم فروختیم، از بعدازظهر به قیمت ۴۰۰ تومان میفروشیم.»
به گزارش دویچه وله، یک نانوایی بربری در خیابان پیروزی تهران در گفتوگو با دویچه وله خبر از چسباندن قیمتهای جدید نان به پشت شیشه نانوایی میدهد و میگوید: « امروز ظهر از “تعزیرات” آمدند قیمت زدند. تا بهحال ۲۰۰ تومان بوده، حالا شده ۴۰۰ تومان. امروز خیلی خلوتتر بود. روی تعداد مشتریها تاثیر گذاشته است. پختمان نسبت به روزهای دیگر نصف شده است. نانهایمان ماند، خمیرهایمان مانده است. اصلاً خیابانها خلوت است، نمیدانم داستان چطوری است. آمدند قیمت نانها را روی کاغذ نوشتند و پشت شیشه چسباندند.»
اما نانوایان تهران از قدغن شدن ریختن کنجد روی نانهای سنگک و بربری با آغاز طرح هدفمندسازی یارانهها خبر میدهند. یکی ازنانوایان نان بربری دراین باره چنین میگوید: « به ما گفتند که همان نان ساده را بپزید به قیمت ۴۰۰ تومان. فعلا پخت نان ساده را به ما اجازه دادهاند. بازرس میفرستند، بازرس میآید میگوید. دیگر نمیگذارند کنجدی بزنیم، کنجدی را لغو کردهاند.»
نانوای خیابان ستارخان تهران میگوید: «من ۱۰ سال است که در این شغل هستم. تا بهحال روندش به این شکل نبوده، الان یک دفعه قیمت بالا رفت.»
واکنش مردم در تهران به افزایش قیمت نان
واکنش مردم تهران از ظهر امروز که قیمتنان تغییر کرده است چه بوده است. جوابش را بشنویم از نانوایان مختلف در تهران: « واکنش مردم خوب، برایشان کمی سخت است. اکثراً نان نخریدند و رفتند. بعضیها هم نان خریدند. خیلی تأثیر گذاشت. از لحاظ کسادی کار، این نرخ امروز خیلی تأثیر گذاشت.»
نانوای میدان امام حسین هم چنین میگوید: «برای نان مقداری پول به حساب مردم ریخته بودند. به همین خاطر سر مردم را یک خرده گرم کردند. وگرنه این ۴ یا ۵ هزارتومانی که در ماه بریزند، برای مردم که چیزی نمیشود.»
اشاره این نانوا به ۴ هزار تومانی است که به عنوان یارانه نان قرار است به هر ایرانی هر ماه پرداخت شود. پیشتر و با آغاز طرح “هدفمندسازی یارانهها”، محمود احمدینژاد با حضور در تلوزیون دولتی ایران از پرداخت ۴ هزار تومان به عنوان یارانه نان خبر داده بود. او گفته بود، این پول، “پول امامزمان” است.
به دنبال انتشار گزارش «ستون خالی قیمت گوجه فرنگی در گزارش بانک مرکزی» که در تاریخ ۲۲/۹/۸۹ در روزنامه شرق چاپ شد، روابط عمومی بانک مرکزی جوابیهای به این روزنامه ارسال کرد.
به گزارش شرق،متن این جوابیه به شرح زیر است:
احتراماً، بازگشت به مطلب مندرج در روزنامه شرق مورخ ۲۲/۹/۱۳۸۹ تحت عنوان «ستون خالی قیمت گوجه فرنگی در گزارش بانک مرکزی» به استحضار میرساند: گزارش «هفتگی متوسط قیمت خردهفروشی برخی از مواد خوراکی در تهران» به منظور اطلاع هر چه دقیقتر و سریعتر از قیمت برخی از اقلام مهم مواد خوراکی در سطح خردهفروشی و مقایسه قیمت فروش این کالاها با قیمتهای تعیینشده دولتی تهیه میشود. در این گزارش، برخی از اقلام مهم مواد خوراکی که در یازده گروه طبقهبندی شده است، انتخاب گردیده و این اقلام هر هفته از روز شنبه تا چهارشنبه قیمتگیری میشوند.
منابع اطلاع این طرح شامل لبنیاتفروشی، خواربارفروشی، سوپر مارکت، میوه و سبزیفروشی، قصابی و مرغفروشی میباشند که در مناطق مختلف تهران به ویژه مکانهای پرجمعیت انتخاب شدهاند و هر هفته قیمت اقلام مورد نظر از این منابع اطلاع که ثابت میباشند، اخذ میگردد. ضمناً قیمت کالاهای انتخابی از میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران نیز جهت مقایسه با قیمتهای آزاد آنها، جمعآوری میگردد. در این گزارش متوسط قیمت اقلام یا کمترین و بیشترین قیمت آنها در میادین شهرداری در ستونی مجزا منتشر شده و قابلیت مقایسه با قیمت اقلام در منابع دیگر را دارد.
باید توجه داشت که در هفتههایی که برخی از اقلام در میادین شهرداری (با نرخ مصوب میادین شهرداری) عرضه نمیشود ستون مربوطه فاقد قیمت است که این مساله در بسیاری از هفتههای سال به ویژه در مورد اقلام میوه و سبزی اتفاق میافتد. در گزارش منتشره در هفته منتهی به ۱۹/۹/۱۳۸۹ گوجه فرنگی در میادین شهرداری عرضه نشد لذا ستون قیمت میادین شهرداری برای این قلم خالی گزارش شد ولی متوسط قیمت گوجه فرنگی در سایر منابع اطلاع در هفته جاری، هفته قبل و هفته مشابه ماه قبل به ترتیب ۲۸۸۴۰، ۲۳۲۴۰ و ۹۰۰۰ ریال اعلام شده بود.
فشار بر زندانیان تبعیدی و خانواده هایشان افزایش یافته است و این زندانیان را در شرایط بسیار دشواری برای تحمل ادامه حبس شان قرار داده است .
به گزارش کلمه، در چند ماه اخیر حداقل پنج زندانی سیاسی اوین به زندان های گنبد کاووس ، زنجان ، بهبهان و اهواز منتقل شده اند. احمد کریمی ،حامد روحی نژاد ، ضیا نوی ،مجید دری و فاطمه رهنما از جمله این زندانیان هستند که روزهای بسیار سختی را دور از خانواده و در زندان های دور از محل زندگی شان در شرایط بسیار نامناسب بهداشتی و رفاهی می گذرانند . این زندانیان در ماه های گذشته بدون اطلاع خانواده و وکلای مدافع خود به زندان های دیگر انتقال پیدا کرده اند. پیمان عارفی با حکم ۱۵ سال تبعید نیز به ایذه از جمله این زندانیان است .
هرچند اگر بخواهیم زندانیان زندان رجایی شهر را نیز به این جمع بیافزاییم کیوان صمیمی و مجید توکلی نیز از زندانیان تبعیدی هستند که اخیرا به زندان رجایی شهر منتقل شده اند . اما با این همه پنج زندانی که شرح شان رفت شرایط بسیار ناگوارتری را در زندانهای گنبد ، اهواز ، بهبهان و زنجان می گذرانند .زندانیانی که خود و خانواده هایشان می گویند احساس می کنند فراموش شده اند .
به عقیده فعالان اجتماعی و حقوق بشر تبعید زندانی های سیاسی به دیگر زندان های کشور، فشار بر زندانیان سیاسی را وارد فاز تازه ای کرده است .همچنین این تبعیدها فشار بسیار زیادی را به خانواده زندانی وارد می کند چرا که آنها مجبورند برای دیدن عزیزان شان با صرف هزینه های مادی و معنوی راه دارزی را نیز تا رسیدن به مقصد طی کنند .
رنج های بی شمار زندان در تبعید
زندان توام با تبعید رنج مضاعفی را بر زندانی و خانواده اش وارد می کند.زندانی فشار مضاعفی را تحمل می کند چرا که از دوستان و یارانی که همچون خودش زندانی سیاسی و عقیده هستند ،دور می شود و از سوی دیگر به میان زندانیانی نا آشنا با جرائم عادی منتقل می شود.
تبعید زندانیان سیاسی برای گذراندن دوران محکومیت به شهرهای دور از محل زندگی شان همچنین دشواری های زیادی را برای خانواده ها بوجود می آورد.خانواده ها به دلیل دوری راه ناگزیز از ملاقات هفتگی با عزیزان شان صرف نظر می کنند و با فاصله زمانی بیشتری فرزندان خود را ملاقات خواهند کرد که این اتفاق هم بر زندانی فشار روحی وارد می کند و هم بر خانواده ها.
تبعید زندانی علاوه بر فشارهای روحی مضاعف برای زندانی و خانواده اش آثار دیگری نیز برای خانواده زندانیان دارد ،تحمیل هزینه های سنگین مادی برای انجام سفرهای مکرر به شهری که زندانی برای گذراندن دوران محکومیتش به آن منتقل شده، از جمله این آثار منفی است.
نقل و انتقال زندانی ها همچنین به عنوان یک اهرم فشار همیشه بالای سر زندانی است که هرلحظه ممکن است چنین سرنوشتی نیز در انتظار دیگر زندانیان باشد و این تهدید مداوم ، دوران حبس را برای آنها و خانواده هایشان با اضطراب و دلهره همراه می کند.
آخرین خبرها از پنج تبعیدی
احمد کریمی: یکی از زندانیان سیاسی است که به زندان گنبدکاووس منتقل شده و باید دوران محکومیتش را در زندانی در این شهر و دور از خانواده اش بگذاراند.خانواده کریمی از نظرمالی در سطح پایینی قرار دارند و در یکی از مناطق محروم جنوب شهر تهران زندگی می کنند .رفت و آمد برای مادر سالخورده اش به شهری دور از محل زندگی شان از نظر روحی و جسمی بسیار طاقت فرسا ست.مادر احمد کریمی در تازه ترین مصاحبه خود گفته است که احمد شرایط بسیار دشواری را در این زندان تحمل می کند .
مسوولان زندان از ارتباط او با سایر زندانیان جلوگیری می کنند و حتی لباسهای گرمی را که خانواده با هزار بدبختی برای احمد می فرستند به او تحویل نمی دهند . شرایط رفاهی و بهداشتی این زندان نیز بسیار نامناسب است تا جایی که احمد به خانواده اش گفته است :زندان اوین در مقایسه با اینجا بهشت بود.
اما این آزار و اذیتها مخصوص احمد نیست و خانواده اش هم هر بار با وجود طی مسافت ده ساعته برای رسیدن به زندان برای ملاقات با پسرشان ساعتها در سالن ملاقات در انتظار باقی می مانند رفتاری که به هیچ وجه برای خانواده احمد قابل فهم نیست .
حامد روحی نژاد: نیز برای گذراندن دوران محکومیتش به زندان زنجان منتقل شده است .خانواده روحی نژاد در شرایطی مشابه از نظرمالی با همان مشکلات خانواده کریمی مواجه هستند .با این تفاوت که شرایط برای این زندانی و خانواده اش به خاطر ابتلا به بیماری ام .اس به مراتب سخت تر و نگران کننده تر است.
حامد روحی نژاد دانشجوی رشته فلسفه، از یکسال بیش تاکنون به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در زندان اوین نگهداری می شود و از حق داشتن حتی یک روز مرخصی استعلاجی نیز محروم بوده است.
وی در دادگاه های نمایشی حوادث پس از انتخابات محاکمه و به اعدام محکوم شده بود که نهایتاْ این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال حبس و تبعید به زنجان تقلیل یافت.
روحی نژاد مبتلا به بیماری ام اس است و به گفته خانواده اش بخشی از اندام های عصبی بدنش نیز به خاطرعدم رسیدگی پزشکی طی این مدت در زندان فلج شده ، وضعیت جسمانی اش روز به روز وخیم تر می شودد تا جایی که وی درصد بالایی از بینایی چشمانش را از دست داده و یکی از دستانش نیز از کار افتاده است.پدر حامد در آخرین ملاقاتش با حامد اعلام کرد که پسرش در حال مرگ است و در جایی شبیه دخمه نگهداری می شود . او همچنین گفته حامد واقعا از لحاظ جسمی وضع وخیمی دارد ، به طوری که بیماری ام اس بر شنوایی اش هم اثر گذاشته است .البته دیگر اعضای بدن اش از جمله چشم و گوش و کبد و معده هم تقریبا مختل شده اند و وضعیت مغز و حافظه اش هم که مدتهاست به هم ریخته است او اعلام کرده که هر لحظه منتظر شنیدن خبر شومی از زندان زنجان هستند .
مجید دری :فعال دانشجویی دربند به شش سال حبس قطعی محکوم شد ه است . حبسی که پنج سال از آن را مجید طبق حکمش باید در تبعید بگذراند. تبعید در زندان ایذه .او چد ماه قبل به جای ایذه اما به زندانی در همان نزدیکی ها انتقال یافت زندان بهبهان .حالا خانواده مجید هر چند هفته یک بار از شهر کرج محل زندگی شان با اتومبیل به ملاقات فرزندشان می روند و شب را نیزدر مسافرخانه ای سپری می کنند و صبح باز می گردند .اما این همه ماجرا نیست و مجید در زندان بهبهان شرایط نامناسبی دارد و مسوولان زندان او را آزار می دهند و از انتقال او به بندهایی که شرایط بهتری دارند خودداری می کنند .آنها همچنین مانع رسیدن کتاب و روزنامه به او می شوند و افرادی را برای کنترل لحظه به لحظه فعالیتهای هایش در زندان اجیر کرده اند . آنها همچنین سعی می کنند مجید کمترین ارتباط را با دیگر زندانیان داشته باشد. شرایطی که گذراندن زندان در تبعید را برای مجید به مراتب بسیار سخت تر کرده است . هر چند مردم بهبهان مهربانند و به وجود یک زندانی سیاسی در شهرشان افتخار می کنند .
فاطمه رهنما : وی فعلا تنها زندانی زن است که برای گذراندن مدت ده سال حبسش به زندان سپیدار اهواز تبعیده شده است . این در حالی است که خانواده رهنما دراصفهان زندگی می کنند . فاطمه رهنما به دلیل ابتلا به سرطان شرایط بسیار ناگواری را در این زندان که شرایط بهداشتی و رفاهی بسیار نامناسبی دارد سپری می کند .در این زندان ،زندانیان از داشتن آب سالم و بهداشتی محرومند و فاطمه با وجود بیماری سختش از دوا و درمان مناسب نیز محروم است .خانواده او به شدت نگران حال او هستند و لحظه ای آرامش ندارند . اما به دلیل بیماری خیلی هم نمی توانند به ملاقات او بروند. فاطمه رهنما در دهه شصت و در سن ۱۹ سالگی به سه سال و نیم زندان به علت هواداری از یک سازمان سیاسی محکوم شده بود که نهادهای امنیتی از این مساله استفاده کرده و از او به عنوان کسی که سابقه همکاری با سازمان منافقین دارد، یاد کرده بودند.فاطمه رهنما در دادگاه تمامی اتهامات خود از جمله ارتباط و هواداری با سازمان منافقین را رد کرده و تاکید کرده است که در همه این سالها کوچکترین ارتباطی با این سازمان نداشته است. او همچنین یک سال از حبسش را در سال ۸۸ در بند نسوان زندان اوین گذارند .
ضیا نبوی: یکی دیگر از فعالان دانشجویی است که حکم زندان توام با تبعید در زندان ایذه برایش چند ماه قبل اجرا شد .وی نیز به زندان کارون اهواز منتقل شد. زندان اهواز به لحاظ بهداشتی و رفاهی شرایط بسیار نامناسبی دارد .ضیا پس از ورود به زندان کارون اهواز مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفت و سپس به سلول انفرادی منتقل شد . خانواده ضیا باید از یکی از روستاهای شهر سمنان برای ملاقات فرزندشان به زندان کارون اهواز بروند .این خانواده نیز با توجه به شرایط نامساعد مالی روزگار سختی را می گذرانند. آنها نمی دانند به چه کسی باید دادخواهی کنند و بگویند چرا با یک دانشجوی محروم از تحصیل این گونه رفتار می کنند ؟
ضیا فارغ التحصیل فلسفه از دانشگاه نوشیروان بابل، دانشجوی ستاره دار و عضو شورای دفاع از حق تحصیل است که در تابستان سال گذشته و پس از حوادث انتخابات دهم بازداشت و روانه زندان اوین شد . این دانشجو که بیشتر به خاطر دفاع از حق تحصیلش و به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی که در زمان انتخابات به این منظور تدارک دیده شده بود بازداشت شده بود ،به یازده سال حبس قطعی درتبعید محکوم شده است .
یادگار بنیانگذار انقلاب اسلامی تاکید کرد: توهین به مرجعیت علاوه بر معصیت و فعل حرام، یک جرم حقوقی است.
به گزارش ایلنا، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در دیدار با جمعی از روحانیون استان تهران، با تشریح تاریخچه مبارزات امام راحل(ره)، اظهار کرد: اگر ایمان مردم و جایگاه امام بهعنوان مرجع جامعالشرایط نبود، پیروزی انقلاب یا ممکن نبود یا بسیارسخت و جانکاه حاصل میشد.
وی با اشاره به نقش بیبدیل مرجعیت امام در پیشبرد انقلاب اسلامی، افزود: مرجعیت، کانون تجمیع دینداری جامعه است و قداست والایی دارد و نباید تحت هیچ شرایطی آن را تخطئه کرد.
حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی با ابراز انزجار از رفتار برخی ناآگاهان در اهانت به این هویت دینی مردم، تصریح کرد: جسارت به مراجع و رعایت نکردن ادبیات مناسب در مواجهه با فقهای بزرگ، تنها ارزش گوینده این سخنان را از بین میبرد.
وی تاکید کرد: رفعت مقام مرجعیت بهاندازهای است که اگر کسی به ساحت مراجع عظام جسارت کند، علاوهبر آنکه مرتکب جرم حقوقی میشود، از نظر شرعی نیز قطعاً مرتکب فعل حرام شده است.
یادگار امام(ره) با اشاره به جایگاه و محبوبیت مرجعیت در جامعه اسلامی، ادامه داد: در نگاه دینی، توهین به مقام مرجعیت، معصیت کبیره است و سقوط آزاد و انزوای اجتماعی را درپی خواهد داشت و این مصداق واقعی خسرالدنیا والآخره است.
در این دیدار روحانیون حاضر نیز در سخنانی، هرگونه توهین و اسائۀ ادب به هریک از مراجع تقلید را محکوم کردند.
یک عضو مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی، گفت: گیلان با بحران شدید کارگری مواجه است و دولت باید هرچه سریعتر رسیدگی بکند.
به گزارش ایلنا، جبارکوچکینژاد با ابراز نگرانی شدید از وضعیت کارخانههای صنعتی گیلان، افزود: کارخانههای مهم صنعتی گیلان اعم از خاور، دخانیات، ایران پوپلین و ایران کنف در معرض ورشکستگی قراردارند و این نگرانی وجود دارد که هزاران کارگر زحمتکش بیکار بشوند.
وی با تاکید بر اینکه دولت باید هرچه سریعتر مشکلات بخش کارگری گیلان را حل بکند، متذکر شد: درصورت عدم توجه به موقع، دولت را مورد سوال و فشار قرار خواهیم داد.
عضو کمیسیون برنامهوبودجه مجلس با اعلام نارضایتی شدید از عدم دریافت حدود ۶ماهه حقوق کارگران برخی از کارخانههای گیلان، مدعی شد: وقتی وزیر صنایع به گیلان آمد استاندار واقعیتها را بیان نکرد و طوری گزارش داد که انگار همهجا گلوبلبل است و صنعتوکارگران وضعیت خوبی دارند.
کوچکینژاد با طرح این سوال که وزیر صنایع بگوید که سفر اخیرش به گیلان چه دستاوردی داشته است؟، اذعان داشت: متاسفانه بهجای اینکه بر تعداد کارخانههای گیلان افزوده بشود، بهمحض خروج محرابیان از استان، کارخانه ایران پوپلین رشت بار دیگر تعطیل شد.
وی با تاکید بر اینکه وزیر صنایع باید یک تجدید نظر در سیستم کاری خود کرده و به هیچوجه به گزارشات استانی توجهی نکنند، تنها راه حل مشکلات کارخانههای بحرانزده گیلان رسیدگی از نزدیک محرابیان دانست.
این یادداشت را دکتر محسن رنانی، اقتصاددان، در صفحه خود در شبکه اجتماعی فیس بوک منتشر کرده است. او در این یادداشت، ضمن اشاره به نقدهای پیاپی پیشین خود بر طرح هدفمندسازی یارانهها، اعلام کرده که از این پس حداقل تا شش ماه به نقد عمومی این طرح نخواهد پرداخت. به اعتقاد دکتر رنانی، تا قبل اجرا، این کارشناسان بودند که باید این طرح را نقد و ارزیابی میکردند، اما پس از آغاز اجرا، اکنون مردم به طور طبیعی به نقد این طرح خواهند نشست و ادامه انتقادات کارشناسان، هم ممکن است فضای عمومی جامعه را ناآرام کند و هم بهانه توجیه و فرافکنی را در صورت عدم موفقیت این طرح به دولت میدهد. از این رو، او از عموم کارشناسان نیز دعوت کرده که هدفمندسازی را فعلا نقد نکنند که نتیجه آن در عمل آشکار شود. وی در عین حال به دولتمردان هشدار داده که عقبنشینی سریع از این طرح، تبعات خطرناکتری خواهد داشت؛ نکتهای که در گزارش اقتصادی دیشب کلمه نیز مورد اشاره قرار گرفته بود.
یادداشت دکتر محسن رنانی را نقل از صفحه فیسبوک ایشان بخوانید:
دوستان گرامی
سلام
می دانید که چهار سال است در نقد سیاست های دولتهای نهم و دهم کوشیده ام. نخستین نوشته من در باب نقد سیاست های اقتصادی دولت نهم، یک متن دو صفحه ای بود که در خرداد ۱۳۸۵ در نامه انتقادی ۵۰ استاد اقتصاد به رئیس دولت نهم گنجانده شد. بعد از این نامه از سوی اصحاب دولت، حمله های زیادی به اقتصاددانان شد. از جمله خود آقای احمدی نژاد چیزی به این مضمون گفتند که نویسندگان این نامه جیره خوار دولت های قبلی بوده اند و حالا که منافعشان قطع شده است از این دولت انتقاد می کنند. این خبر را که خواندم رفتم و نوشته های خودم در نقد سیاست های دولت های آقایان هاشمی و خاتمی را شمارش کردم. دیدم بیش از هزار صفحه A4 در نقد سیاست های اقتصادی آن دو دولت نوشته ام که اکثرا چاپ شده بود و برخی را نیز بدون انتشار عمومی برای مقامات مربوطه ارسال کرده بودم. نمی دانم چرا احساس عدالت خواهی ام گل کرد و تصمیم گرفتم عدالت را در نقد سیاست های اقتصادی دولت ها رعایت کنم و برای تحقق این امر لازم بود پانصد صفحه A4 هم در نقد سیاست های اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد منتشر کنم تا در نقد سیاست دولت ها رعایت انصاف را کرده باشم. و چنین شد که یک شغل بی جیره و مواجب دیگر به مشاغل من افزوده شد: نقد مداوم سیاست های اقتصادی دولت نهم.
اما کم کم با مطرح شدن جدی تر طرح هدفمندسازی یارانه ها، کار خودم را تخصصی کردم و بر نقد هدفمندسازی متمرکز شدم. ناگهان چشم باز کردم دیدم یک پای ثابت زندگی ام شده است نقد هدفمندسازی، از مصاحبه گرفته تا یادداشت برای مطبوعات، تا مشاوره پایان نامه های دانشجویی مربوط به یارانه ها، و تا سخنرانی و شرکت در مناظره ها و میزگردهایی در این باب. شاید یکی از افرادی باشم که بیشترین نوشته، گفت وگو، مناظره و سخنرانی را در این باب داشته ام. در این یک سال اخیر، من همه تلاشم را کردم و هر گونه زنهاری را دادم تا بلکه یک توافق بین الاذهانی درباره خطرناک بودن اجرای هدفمندسازی در شرایط کنونی اقتصاد ایران به وجود بیاورم. و البته تا جایی که می دانم تلاش هایم تاثیر زیادی بر خیلی ها داشته است. همین دیروز یکی از نمایندگان مجلس در باب هدفمندسازی مصاحبه کرده بود و بخشی از حرفهایش را گویی مستقیما از متن مناظره پارسال من با رئیس شورای رقابت ـ که همان زمان در مطبوعات چاپ شد ـ روخوانی کرده بود. این تاثیرگذاری ها البته امید بخش است. اما گویی اراده ای در کار بود تا جامعه ما به سوی دوره ای از دشواریهای تازه رانده شود و نهایتا شد آنچه نباید می شد: هدفمندسازی کلید خورد.
در این دوران، تمام تلاش و امید من این بود که گفته ها و نوشته های ما بتواند مسئولین را در مورد اجرای هدفمندسازی به تردید بیفکند تا اجرای آن را به تعویق بیندازند. آخرین تلاشم این بود که بگویم شرط لازم برای موفقیت هدفمندسازی، بازسازی فضای معنایی جامعه است و در شرایط کنونی یگانه راه حل این بازسازی، اعلام عفو عمومی است. اما حتی مطبوعات هم از انعکاس این گفته های من هراس داشتند. سخنرانی ای که من در مهرماه امسال در همین مورد در مشهد داشتم را هیچ روزنامه ای حاضر نشد که چاپ کند ـ ظاهراً به آنها ابلاغ شده بود که در نقد هدفمندسازی احتیاط را رعایت کنند. من گرچه طرح هدفمندسازی یارانه ها را هم از نظر بسته سیاستی اتخاذ شده، هم از نظر زمان و شرایط اجتماعی ـ اقتصادی کنونی و هم از نظر روشهای اجرای آن مناسب وضعیت امروز اقتصاد ایران نمی دانم و تا پیش از آغاز اجرای آن بیشترین نقدها را به آن داشتم و تا این لحظه تمام تلاشم بر این بود که مسئولین را از عواقب اقتصادی و اجتماعی آن زنهار دهم به امید آن که آن را به تعویق بیندازند، اما اکنون که به هر علتی و برخلاف تحلیل ذهنی و میل قلبی ام این طرح آغاز شده است گمانم بر این است که شکست آن آینده خسارت بارتری را برای جامعه ما رقم خواهد زد و بنابراین لازم است همه بکوشیم تا از هر عملی که موجب بی اعتمادی عمومی به طرح و احتمالا کمک به شکست آن شود پرهیز کنیم.
در واقع اکنون دیگر نقد ما دانشگاهیان کمکی به بهبود طرح و موفقیت هدفمندسازی نمی کند، بلکه اکنون این واقعیت های اقتصاد و جامعه ایران است که سرانجام طرح را رقم خواهد زد. به دیگر سخن اکنون هدفمندسازی خودش در اجرا خود را نقد خواهد کرد. اگر این طرح یک سیاست ضروری و سازگار با ساختار اقتصاد و جامعه ایران باشد و اگر نظام اداری و اجرایی دولتی به صورت کارآمد آن را اجرا کند، موفق می شود و به نتیجه می رسد و امید همه ما چنین است. و اگر یک سیاست بی مطالعه و ناسازگار همراه با نظام اجرایی ناکارآمد باشد، به طور طبیعی شکست می خورد. اکنون دیگر هیچ نقدی بهتر از نقد تجربه نیست: خوش بود گر محک تجربه آید به میان.
در واقع اکنون دولت نباید به ما پاسخگو باشد. تا پیش از اجرا لازم بود تا دولت به دانشگاهیان و اصحاب نظر در مورد درستی و سازگاری اتخاذ سیاست هایش توضیح دهد و آنان را اقناع کند. اما اکنون که دیگر این سیاست وارد مرحله اجرا شده است دولت به طور طبیعی باید پاسخگوی جامعه باشد و می دانید که پاسخگویی به مردم، آن هم در برابر آب و نان و کار و کسبشان، بسیار جدی است و شوخی بردار نیست. پس اکنون منتقدان طبیعی ای در برابر عملکرد طرح وجود دارد که ما را از نقد آن بی نیاز می کند. واقعیت این است که دولت باید اقتصاددانان را در هنگام طراحی و برنامه ریزی آن در جریان طرح می گذاشت و از نقد یا راهنمایی آنان کمک می گرفت. اکنون که دیگر تصمیم ها گرفته شده، قوانین تصویب شده، آیین نامه ها نوشته شده و طرح آغاز شده است، دیگر نقد ما وجهی ندارد و می تواند حالت «نق» به خود بگیرد. اکنون دیگر واقعیت اقتصاد و جامعه ایران بهترین نقاد این طرح خواهد بود. اگر این طرح به خطا آغاز شده باشد، اقتصاد ایران آن را به زمین خواهد زد و اگر سیاست درستی باشد، پیروزی آن مهر تایید بر آن خواهد زد.
اکنون بر این باورم که از این پس که طرح اجرا شده است نقد آن می تواند فضای روانی جامعه را مشوب و امید به موفقیت آن را کاهش دهد و البته شکست این طرح عظیم برای همه ما از هر قوم و مذهب و از هر جریان و گرایش، خسارت بار و برای نسل های آینده آسیبناک است. آری، زنهار دادن به پزشک و بیمار درباره خطرات جراحی وعواقب آن، تا پیش از شروع جراحی مفید و ستوده است اما هنگامی که جراحی آغاز شد، اگر بالای سر بیمار بایستیم و هی به پزشک نق بزنیم و خونریزی و تشنج بیمار را به رخ بکشیم، هم بیمار را پریشان می کنیم و هم تمرکز و آرامش پزشک را بر هم می زنیم و نتیجه نهایی آن کاهش درجه موفقیت جراحی خواهد بود.
بر این اساس، و به امید موفقیت طرح هدفمندسازی یارانه ها، از امروز که اول دی ماه ۸۹ است، من هرگونه نقد هدفمندسازی را متوقف می کنم و از کلیه دوستان و دانشگاهیان منتقد هدفمندسازی نیز تقاضا می کنم نقد هدفمندسازی را متوقف کنند. این کار دو حسن دارد. یکی این که نقد ما فضای روانی جامعه را نسبت به طرح بدبین نمی کند و دیگر این که در صورت شکست طرح، دولت ـ که همیشه دنبال یافتن عامل خارجی برای نسبت دادن ناکامی ها به اوست ـ دستش در نسبت دادن ناکامی های طرح به منتقدان بسته می شود. البته باید مراقب روشها بود و در جایی که برخی روشها نتایج ناگوار دارد، باید تذکر داد. بنابراین من همچنان در این باره می اندیشم و اگر نکته اصلاحی ای به ذهنم رسید می نویسم اما آن را بدون انتشار عمومی برای مجریان مربوطه می فرستم.
در واقع بر این باورم که داوری در مورد درستی یا نادرستی روند کلی اجرای این طرح، حداقل پس از گذشت یک سال از اجرای آن امکان پذیر است، و داوری درباره کامیابی یا ناکامی آن، نیازمند گذشت سه تا پنج سال است. و البته آشکار شدن آثار بلند مدت مثبت و منفی این طرح نیز نیازمند گذر زمان بلندی در حد تغییر نسل هاست.
با این تحلیل بود که تصمیم گرفتم برای چند ماه ـ دست کم شش ماه ـ از هر گونه اظهار نظر انتقادی درباره اجرای این طرح، در مجامع عمومی و مطبوعات ،پرهیز کنم. البته بحث های علمی آکادمیک که در مقالات پژوهشی یا در نشست های تخصصی مشورتی قابل طرح است را ادامه خواهم داد. بنابراین از عزیزان دانشجو و مراکز پژوهشی خواهشم این است که مرا به نشست ها و همایش های نقد هدفمندسازی دعوت نکنند و از دوستان خبرنگار نیز انتظار دارم که برای گرفتن مصاحبه و یادداشت یا شرکت در میزگردهای مطبوعاتی از من درخواست نکنند. فکر می کنم یک روزه سکوت شش ماهه، تمرین خوبی است برای درمان آدمی که به پرحرفی عادت کرده است.
دیروز، سی ام آذر ماه ۱۳۸۹ دومین نشست علمی درباره هدفمندسازی در دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان برگزار شد که من هم در آن شرکت داشتم. خبر نشست علمی اول را که دو هفته پیش از آن برگزار شده بود مطبوعات به طور گسترده پوشش دادند. اما دیروز از دوستان خواهش کردم که محتوای این نشست را ـ که همچنان انتقادی بود ـ منتشر نکنند. امید که چنین کنند. اما در این جلسه دو نکته را گفتم که مایلم به عنوان آخرین اظهار نظرم درباره هدفمندسازی تکرار کنم. اکنون که دولت هدفمندسازی را آغاز کرده است باید مراقبت کند که مرتکب دو خطا نشود: نخست این که به محض دیدن برخی فشارها و واکنش ها دست به عقب نشینی نزند. طبیعی است که یک جراحی به این بزرگی با واکنش ها، اعتراضها و حتی اعتصابهایی همراه باشد. اگر دولت در یک حوزه عقب نشینی کند به همه حوزه ها پیام داده است که اگر مقاومت کنید من عقب نشینی می کنم. و این می تواند تجربه مالیات بر افزوده طلا فروشان را این بار برای کل اقتصاد ایران تکرار کند. اگر عقب نشینی دولت در برابر فشارها و اعتراضها منجر به توقف طرح شود آنگاه تبعات منفی طرح که مهم ترین آنها تورم خواهد بود بر اقتصاد ایران تحمیل خواهد شد بدون آن که پیامدهای مثبت انتظاری آن حاصل شود و در این صورت بازنده نهایی ملت ایران و به ویژه فقرا خواهند بود. پس به دولت یک توصیه دارم: «عقب نشینی ممنوع».
اما خطای دوم این است که اجرای طرح را پلیسی کنند. امنیتی و پلیسی کردن طرح همان و شکست طرح همان. با نیروی پلیس می توان آدمها را کنترل کرد اما فرایندها و سازوکارها را نه. می توان پلیس گمارد تا کارگران به موقع سرکار حاضر شوند اما نمی توان پلیس گمارد تا بهره وری کارخانه بالا برود. افزایش بهره وری حاصل فرایندهایی است که با پلیس قابل کنترل نیستند. به همین ترتیب است داستان هدفنمدسازی. می توان در هر کارخانه ماموری نهاد تا قیمت ها را کنترل کند، اما نمی توان با پلیس مانع کاهش کیفیت کالاها شد. اگر قیمت را با نیروی پلیس کنترل کردیم، آنگاه تولید کننده برای جبران هزینه هایش کیفیت کالاها را کاهش می دهد. به همین ترتیب است داستان اعتراض ها و اعتصابهای احتمالی. اگر چنین حوادثی رخ داد با گرفتن و زدن و دربند کردن متعرضین، دولت فقط میخهای تابوت هدفمندسازی را محکم کرده است. دولت به جای آن که نیروی ضربت برای کنترل مصرف کنندگان و تولیدکنندگان کالاها و خدمات تشکیل دهد، بهتر است نیروی ضربت برای مذاکره، هم اندیشی، کمک و اقناع تشکیل دهد. پس: «نه عقب نشینی، نه رفتار پلیسی».
خداحافظ هدفمندسازی تا شش ماه دیگر.
محسن رنانی
۱ دی ماه ۱۳۸۹
منبع: صفحه فیس بوک دکتر رنانی
سیدعبدالجواد موسوی
اگر نمایندهای در راستای وظیفه قانونی خود دست به برخورد جدی با دولت بزند بلافاصله از طرف استاندار و فرماندار حوزه انتخابیه تحت فشار قرار میگیرد و بودجه برخی پروژههای عمرانی که او قول آنها را به مردم خود داده است قطع میشود و حتی گاهی دفتر کار او در حوزه انتخابیهاش مورد حمله قرار میگیرد.
هر چه تا اینجا خواندید سخنان آقای علی مطهری بود، منتشر شده در سایت الف. جملات را داخل گیومه نگذاشتم تا به حیرتتان افزوده شود. خدا را شاهد میگیرم این بنده کمترین با این که ید طولایی در سیاهنمایی دارم با شنیدن این سخنان هاج و واج ماندهام.
اگر سخنان ایشان را حجت قرار دهیم به این نتیجه میرسیم هر نمایندهای که قصد انجام وظیفه قانونی خود راداشته باشد توسط مراکز قدرت تهدید خواهد شد. این سخن صریحترین نکتهای است که توسط یکی از مقامات رسمی گفته شده است. من اگر بگویم از این اتهام ناخشنودم با توجه به سابقه درخشانم هیچکس حرفم را باور نخواهد کرد اما حقیقتا برای روشن شدن خیلی چیزها باید صحت و سقم این ماجرا مشخص شود.
در این که آقای مطهری از منتقدان جدی و حرفهای دولت است شکی نیست اما آنچه ایشان مطرح میکند صرفا انتقاد نیست، نکتهای است که اگر ثابت شود باید فاتحه خیلی از چیزها را خواند.
در صورت اثبات حرف آقای مطهری، سخن گفتن از فریضهای به نام امر به معروف و نهی از منکر چه معنایی دارد؟ وقتی نمایندگان ملت در مجلس که بنیانگذار نظام جمهوریاسلامی آن را در راس امور میدانست از انجام وظیفه قانونی خود ناتوان باشند چه توقعی از مردم میتوان داشت؟ چگونه میتوان دانشجویان مظلوم و بیپناه را به فعالیت سیاسی و انتقاد از بی عدالتیها دعوت کرد در حالی که نمایندگان آنها در مجلس از این وظیفه ساده سر باز میزنند؟ من آقای مطهری را آدم دروغگویی نمیدانم اما اصلا دلم نمیخواهد باور کنم در جامعهای زندگی میکنم که نمایندگان مردم جرات برخورد با آنچه را ناراستی و نادرستی میدانند، نداشته باشند.
باور کنید دوست داشتم پیش از انتشار این یادداشت خبری در سایت الف منتشر شود مبنی بر این که آقای مطهری سخن خود را در این باره تکذیب کرده یا اینکه احمد توکلی با ابراز تعجب از ثبت چنین حرفهایی در سایت رسمیاش گفته است من اصلا نمیدانم چه کسی این حرفها را منتشر کرده، احتمالا این کار هکرهای استکبار جهانی بوده تا با این شگرد بین نمایندگان ملت و دولت اختلاف ایجاد کنند. وای کاش حرفهای علی مطهری راست نباشد
منبع: خبر آنلاین
دبیراجرایی خانهکارگر استان کهگیلویه و بویراحمد از تعطیلی مجدد کارخانه موتور سیکلت سازی دراین استان خبرداد.
علیرضا جنتی در گفتوگو با ایلنا افزود: این واحد تولیدی سال گذشته نیز تعطیل شد اما در سال جاری مجددا بازگشایی و چندی است که دوباره تعطیل شده است.
وی با اشاره به مالکیت خصوصی کارخانه موتورسیکلت سازی باسوج، تصریح کرد: کارفرما مدعی است به علت نداشتن مشتری و نقدینگی ناچار به تعطیلی واحد خود شده است.
جنتی تاکید کرد: موضوع کارخانه موتورسیکلتسازی یاسوج بارها در کمیسیون کارگری استانداری مطرح شده اما گویا تاکنون نتیجه بخش نبوده است چرا که اگر نتیجهای داشت این واحد حتما بازگشایی میشد.
علی ادیانیراد درخصوص آتشسوزی درجنگلهای شمال کشور و ضعیت رسیدگی به این حادثه اظهارداشت: در آتشسوزی جنگلهای شمال متاسفانه نزدیک به ۲۰۰ هکتار از جنگلهای مازندران دچار حریق شد.
نماینده قائم شهر در گفتوگو با آفتاب، ضمن بیان این مطلب، گفت: تاسفبارتر اینکه لوازم موثر و کلیدی برای اطفای حریق که اثر گذار باشد و هرچه سریعتر جلوی خسران به انفال وسرمایه ملی را بگیرد وجود ندارد.
ادیانیراد تصریح کرد: اطلاع دارم مدیر ارشد منابع طبیعی استان مازندران و همکارانش مستقیم به دل آتش زدند و با لوازم اندکی که داشتند و مجموع تجهیزات ابتدایی و ساده با کمک مردم توانستند آتش را مهار کنند.
وی ادامه داد: اگر باران رحمت الهی به نصرت استان نمیآمد بدون شک شاهد آتشسوزی دهها هکتار دیگر از جنگل و مراتع استان مازندران بودیم.
ادیانیراد خاطرنشان کرد: این حادثه را باید به پای اهمال و سستی همه کسانی گذاشت که در رابطه باجنگل مسئولیت دارند. وقتی جنگل هست آتشسوزی هم وجود دارد و باید تدبیر کرد که بتوان جلوی آتش را آن هم باتجهیزات و تکنولوژی مناسب گرفت.
نماینده قائمشهر تصریح کرد: جهاد کشاورزی باید در این راه امکانات لازم را دراختیار سازمان جنگلها ومراتع کشور قرار دهد و برای اینگونه موارد پایگاه هوایی احداث کنند.
ادیانیراد گفت: آتش خبر نمیکند ما باید از قبل تجهیزات لازم رابرای مهار حوادث اینچنینی فراهم کنیم.
وی ادامه داد: نبود امکانات و اعتبارات مالی و بیتوجهی مسئولان در وقوع چنین حوادثی دخیل است.
عضو کمیسیون انرژی مجلس خاطرنشان کرد: ما زمانی میسوزیم که احساس آتش میکنیم تا زمانی که آتش به دامن مدیریت نیفتد گمان میکنیم درامان هستیم.
نماینده قائمشهر گفت: این آتش قبل از آنکه به جنگلها برسد باید در دل مسئولان شعلهور شود تا نسبت به حفظ و صیانت از انفال و سرمایه ملی اقدام لازم را انجام دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر