Posts from Khodnevis for 06/04/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser. ممنوعیت مصرف پیاز در فرانسه و واکنش خشمگینانه ایران پس از حل بحران سیاسی میان تهران و پاریس با مبادله کلوتید ریس و  علی وکیلی راد بحران دیگری گریبان دو کشور را گرفته است. این بار نقطه ی آغاز بحران نه فعالیت های هسته ای ایران و نه مسئله حقوق بشر، بلکه یک ماده ی غذایی است که موجب بروز یک بحران حاد و عمیق بین این دو کشور شده است.  ممنوع شدن مصرف پیاز در رستوران های پاریس شورای شهر پاریس با ابلاغ دستوری مصرف پیاز در رستوران های شهر پاریس را ممنوع اعلام کرد. این تصمیم عجیب پس از آن اتخاذ شد که نتایج تحقیقات گروهی از جامعه شناسان فرانسوی نشان داد که میزان بوسیدن در ملا عام در پاریس که پایتخت بوسه ی اروپاست به شدت کاهش یافته است. بر اساس نتایج این تحقیق، اصلی ترین دلیل کاهش بوسیدن در ملاءعام بوی بد ناشی از مصرف پیاز است. خشم ایران و پاسخ تلافی جویانه در حالی که این تصمیم عجیب در فرانسه با اقبال عمومی مواجه شده، اما در ایران موجی از خشم  به راه انداخته است. روز گذشته نمازگزاران پس از پایان مراسم نمازجمعه، در اعتراض به تصویب این قانون راه پیمایی کردند. همچنین طلاب حوزه‌های علمیه ی قم نیز به عنوان اعتراض روز گذشته در کلاس های درس حاضر نشده‌اند. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران با متهم کردن فرانسه به نقض حقوق غذایی، خبر داد که ایران با نامه ای به فائو خواستار رسیدگی فوری به این مسئله شده است. دولت ایران نیز در اقدامی تلافی جویانه با تصویب قانونی مصرف پیاز را در تمام مدارس،دانشگاه ها، ادارات و سازمان های دولتی و غیردولتی اجباری کرد. البته مسئولان جمهوری اسلامی، انگیزه ی تلافی جویانه در تصویب قانون اجباری کردن خوردن پیاز خام را رد کرده و آن را در راستای تشویق مردم به ازدیاد زاد و ولد دانسته است. دولت ایران برای اجرای سریع این قانون اقدام به پخش مجانی پیاز بین مردم کرده است.  دانشجو نمره می‌خواد. برای گرفتن نمره مجبوره که پیاز بخوره تصویب این قانون جنجالی، فضای سیاسی ایران را تحت الشعاع قرار داده است. خطیب جمعه ی تهران روز گذشته با حمایت از تصویب این قانون اظهار داشت: "دانشجو نمره می خواد. برای گرفتن نمره مجبوره که پیاز بخوره." همزمان امام جمعه مشهد نیز با حمایت از این قانون اعلام کرد:  این جوان ها و زن های بدحجاب گوساله و کره خر را باید به زور پیاز بر سر جای خود نشاند. اگر اینها تمکین نکنند، با همین پیاز بر سر آنها خواهیم کوبید. ما اجازه نمی دهیم کسی در مشهد از این قرتی بازی ها درآورد. این شهر جای سینما و موسیقی و هنر نیست. ما یک هنر داریم آن هم پیاز خوردن است و بس. همچنین سردار رادان در گفتگو با خبرگزاری سرنا نیوز گفت: بازداشتگاه سروش ۰۲۱ که به تازگی و با امکانات کامل به بهره برداری رسیده است، برای اسکان بازداشت شدگان طرح جمع آوری پیازنخورها در نظر گرفته شده است. از طرفی خبرهایی حاکی از آن است که پیامک های مشترکان همراه اول که حاوی کلمه‌ی پیاز نباشد، به مقصد ارسال نمی شود. فرمانده ی سپاه نیز اعلام آمادگی کرد تا به عنوان بازوی نظامی دولت را در اجرای این برنامه یاری کند. اعتراض ها به این قانون اما در سوی دیگر سران جنبش سبز نیز ساکت ننشسته و به این حرکت دولت اعتراض کرده اند. میرحسین موسوی در دیدار با جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی گفت: "ما انقلاب نکردیم که شاهد چنین وضعیتی باشیم. من یک خاطره ای از امام در این باره چیز نقل کنم. یک روز بنده با چند تن از اعضای دولت خدمت امام رسیدم. چون ناهار چیز پیاز خورده بودم کمی با فاصله از امام روی زمین نشستم. موقع صحبت کردن کمی بلندتر حرف می زدم تا صدای من به چیز، گوش ایشون برسه. حضرت امام به شوخی به بنده گفتند آقای موسوی شما مثل اینکه خیلی بنیه حرف زدن دارید امروز. دیدم یکی از دوستان به قول عامیانه ی خودمون چیز، چوقولی کرد و گفت که ایشون (من) امروز پیاز خورده و زورش زیاد شده. امام خندید و گفت بله! پیاز فایده زیاد داره  اما خوب این مشکل و محذوریت رو هم داره. حضرت امام این جور برخورد می کردند." مهدی کروبی نیز  در گفتگو با مجله ی اشپیگل گفت: "آقا ننجون من هم میدونه که اینها با این کارها قصد دارن جمهوریت نظام رو دچار خدشه کنن. مردم و مجبور می کن که پیاز بخورن، در نتیجه به خاطر بوی بد دهان مردم از هم فاصله می گیرن و جمهوریت نظام می ره برای خودش. اون وقت آقایون هم با خیال راحت می شینن تو قایق نظام." سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران هم کمی ناراحت شد و در جمعی خصوصی از این بداخلاقی دولت گله کرد. گزارش های رسیده حاکی از آن است که در دانشگاه ها هم ناآرامی هایی در اعتراض به محرومیت از تحصیل چند دانشجویی که حاضر به خوردن پیاز نشده اند، اتفاق افتاده است. محمدرضا شجریان نیز در اعتراض به این امر ترانه ای با عنوان " پیازت را زمین بگذار" خوانده است که به صورت رایگان در اینترنت قابل دانلود است.   خمینی که بود و برای ما چه آورد؟ ۲۱ سال پیش در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ خمینی از دنیا رفت یا لااقل اعلام شدکه از دنیا رفته است چون به نظر می‌رسید اندکی قبل تر متوفی شده است. به هرصورت با درگذشت خمینی یک بخش آنهم بخشی مهم از تاریخ ایران پایان یافت و بخشی دیگر آغاز شد. ۲۱ سال پس از مرگ خمینی شاید بهتر باشد برای چنددقیقه بنشینیم و با خودمان فکر کنیم که او که بود و برای ماچه آورد؟ خمینی درسال‌های اخیر به کلی فراموش شده بود. در مراسم ارتحالش هم دیگر فقط عده ای معدود از آدمهای رژیم شرکت می کردند ولی حالا دوباره عده ای می خواهند او را برسر زبانها بیاندازند. قصد دارند از یک بخش تمام شده از تاریخ ایران دوباره هویتی جدید بسازند. ممکن است جوانترها یادشان نباشد ولی من و امثال من که سنمان اندکی بیشتر است خوب یادمان هست که خمینی که بود و چه کرد. ۲۲بهمن ۱۳۵۷ که انقلاب پیروز شد و خمینی بر سر کار‌آمد با شتاب فراوان دادگاههای انقلاب را راه انداخت و سران ارتش شاهنشاهی وبرخی دست اندرکاران دیگر رژیم سابق را بدون تاخیر و با محاکمه های چند دقیقه ای به جوخه های اعدام سپرد. خلخالی با عجله‌ای که دراعدام آنها داشت کاررا بسیار برایش آسانتر کرد. خمینی در کشتن مخالفانش بسیار شتاب به خرج داد. چون حدس می‌زد اگر آنها را نکشد آنها درصورت بروز یک کودتا به او امان نخواهند داد! در زمینه اقتصادی خمینی یک بار گفت :«اقتصاد مال خر است!» این جمله بسیار معروف شد. خمینی به خاطر سواد کمی که از دانش و علوم معاصر داشت فکر می‌کرد جهان پیچیده امروز را می‌توان با همان روش‌های قرون وسطایی قدیم اداره کرد. خمینی در مورد مسائل شخصی و بهداشتی و امور جنسی نیز اظهار نظر می‌کرد. اگر نسخه سانسور نشده رساله‌اش را که ممکن است هنوز بسیاری از ایرانیان آن را از زمان انقلاب نگه داشته باشند مطالعه کنید از سکس با حیوانات، سکس با کودکان و محارم نیز می‌توانید مطالبی را استخراج کنید. درروزگاری که بقیه جهان چشم به سمت پیشرفت و ترقی و توسعه اجتماعی داشت خمینی می‌خواست مغز ایرانیان را با این اندیشه‌های قرون وسطایی پرکند. همان سالهای اول انقلاب خمینی مساله حجاب را پیش کشید. همین کسانی که امروز برای خمینی اینقدر بر سر و روی‌شان می‌کوبند و صحبت از آزادی و حقوق زنان می‌کنند و به واسطه خمینی به نان و نوایی رسیده بودند از طرفداران سرسخت حجاب آنهم مدل چادرو چاقچوری شدند. رژیم شاه اگرچه مستبد بود و مخالفان را در زندانها شکنجه می‌کرد ولی با آزادی‌های اجتماعی مردم مانند نحوه پوشیدن لباس کاری نداشت. با روی کارآمدن خمینی این آزادی اجتماعی هم از بین رفت. بعد مساله اشغال سفارت آمریکا پیش آمد که به جز آبرو ریزی و انتشار امواج تنفر از ایرانیان در سراسر دنیا هیچ فایده دیگری نداشت. این هم از ره آوردهای دیگر روی کار آمدن خمینی بود. پس از سرکوب شدید مجاهدین خلق و عزل بنی صدر و اعدام قطب زاده که از دوستداران واقعی او بود مساله جنگ پیش آمد. خمینی مستبدانه این جنگ را که می توانست پس از آزادسازی خرمشهر به اتمام برسد هشت سال تمام ادامه داد تا بیشتر بر روی کار بماند. ذهنیتش آنقدر بچه گانه بود که فکر می‌کرد صدام حسین هم شاه است که با چند تظاهرات خیابانی از کشور برود. هشت سال جنگ را ادامه داد و میلیاردها دلار خسارت به ایران واردکرد که بیشتر بر روی کاربماند. هزاران جوان ایرانی در جبهه‌های جنگ کشته یا مجروح و معلول شدند که آقای خمینی باز هم بتواند در بالکن جماران برای طرفدارانش دست تکان بدهد. آخر کار هم درنهایت خفت جام زهر را سرکشید و آرزوی پیروزی در جنگ را به گور برد. حالا پس از ۲۱ سال همان‌ها که به واسطه خمینی بر سریر قدرت نشستند و حالا از قدرت به دور افتاده‌اند او را در حد یک اندیشمند بزرگ و مرد استثنایی تاریخ ایران!! بالا می‌برند. اگر او یک ویژه‌گی مثبت داشت فقط همین بود که این حضرات را به قدرت رساند. قدرتی که حالا دیگر از آن به دور افتاده‌اند. من چطور می توانم باور کنم خمینی مردبزرگی بود وقتی اینهمه فاجعه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی برای ما به بارآورد؟ من چطور می توانم باور کنم کشور ایران را که زمانی برای خودش دردنیا آبرو و حیثیتی داشت خمینی با نظام جمهوری اسلامی که همین آقایان آن را «مقدس‌» می خوانندبه ورطه نابودی وفلاکت رساند؟ کدام بخش از دوران سیاه حکومت خمینی «طلایی » بود که باید حسرتش را بخوریم؟ من که نمی‌توانم حرف اینها را باور کنم ولی شما خواننده محترم اگر دلیل یا برهان دیگری دارید بگویید تا باور کنم خمینی واقعا که بود و برای ماچه آورد؟   کاش... کاش آتش می‌گرفت، آتش، تمـــــــام چینه‌ها کاش‌نرم‌می‌گشت، نرم، دل‌های سخت‌سینه‌ها کاش تندردرفتــــاد در خرمن خشک غروب روز‌هــــــــــــــــای تنگ وتنها مردهٔ آدینه‌ها کاش می‌شد نکته‌های نادرست خـــــویش را دفن کـــــــــــرد درماورای سال‌ها، پارینه‌ها کاش می‌شد جمع کرد یک‌جا وسرآورد فرود پیش پای پهـــــــــــلوانان، رستم و تهمینه‌ها کاش درهم می‌شکستیم وزنــــــــومی‌ساختیم خودپرستی، دیو پستی، این‌ســــــوی آیینه‌ها کاش باورداشتیم نیرو، توان، خـودباوری را بی‌نیازازنام وشهرت، ســـــــــــایهٔ پیشینه‌ها کاش می‌اندوختیم ازمـــــــهر و نام، اندوخته عاقبت فــــانی است این سیمینه‌ها، زرّینه‌‌ها   فرهنگ شهر نشینی   کروبی: بسیج و سپاه با اسلحه سرنوشت انتخابات را مشخص می‌کنند مهدی کروبی، یکی از دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸، به مناسبت سال روز مرگ آیت‌الله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، پیامی ویدیویی را منتشر کرد. دبیرکل حزب اعتماد ملی در قسمتی از سخنان خود، با اشاره به دخالت نیروهای نظامی – به خصوص سپاه پاسداران و بسیج در انتخابات – گفت:«‌نیروهای مسلح اسلحه در دست دارد و سرنوشت انتخابات هم دست بسیج و سپاه است، این را که ما می‌دانیم و تعارف نداریم.» براساس فیلمی که سایت «سحام نیوز» منتشر کرده است، کروبی دلیل انتشار چنین فیلمی را چنین توضیح داد:«امسال شاهد هستیم نیروهای نظامی بیشتر مصاحبه دارند و نیروهای بسیج و سپاه بیشتر حالت متولی بودن قضیه را دارند ... مصاحبه می‌کنند و حتی گاهی هم برای نوه امام تعیین تکلیف می‌کنند که ایشان هم خیر مقدم بگویند‌! خوب ایشان صحبت می‌کنند و تکلیف خودشان را می‌دانند که چه کار باید بکنند. به هر جهت امسال بدین شکل شده است که برای من فرصت مصاحبه‌ای نیست یا می‌ترسند مصاحبه کنند یا منعکس نمی‌کنند و یا دستور رسمی است که مطالبی از فلانی ننویسید، بنابر این ما هم مانده بودیم که چه کار کنیم و به چه نحوی انجام وظیفه کنیم که به نظرمان آمد که یک چنین برنامه‌ای را ترتیب بدهیم و یک بحثی در مورد امام داشته باشیم.» وی با اشاره به حوادث پس از انتخابات، گفت:«عده‌ای طوری حرف می‌زنند که که گویا امام مختص آنهاست و همان ها تابع امام و پیرو خط امام هستند و دیگران از مسیر و راه امام جدا شدند. یعنی هرکس به تقلب در انتخابات اعتراض دارد متهم به عامل موساد و سازمان سیا می‌کنند و هر گونه تهمت و افترایی به این افراد می‌زنند، چرا که این‌ها افرادی هستند که آمدند اعتراض کردند به انتخابات، یا اصلاً بحث انتخابات نیست و انتخابات بهانه است آنها دگرگون شده‌اند و یا اصلاً آن‌ها از اول منافق بودند و یا این که اگر آدم‌های درستی هم بودند سوابق شان از دست رفت و در این امتحان نتوانسته‌اند سربلند بیرون بیایند. آنها فعال و همه بوق ها هم دست آنهاست و این اتهام‌ها و شعارهای تخریبی را مدام و مستمر تکرار می کنند.» کروبی با اشاره به این که عده‌ای از حامیان دولت، وی را متهم به انحراف از «خط امام» می‌کنند، گفت:«‌ما از راه امام منحرف نشده‌ایم و به خاطر راهمان و به خاطر آرمان‌های امام و مبارزات ملت هم داریم تلاش می‌کنیم و شما که اشکالی دارید بیائید با هم مناظره کنیم، هر کسی را که خواستید تعیین کنید و بگویید که از طرف حکومت هست و حاکمیت قبولش دارد و می‌نشینیم در مقابل مردم و مناظره می کنیم و ملت عزیزمان هم داوری می‌کنند.» کروبی با اشاره به برخی خصوصیت‌های آیت‌الله خمینی، مخالفت با وی را نیز طبیعی دانست و رهبر انقلاب سال ۵۷ را پای بند قانون معرفی کرد:«الا ما کاری نداریم چرا که سلیقه امام بود و اگر کسی هم قبول نداشته باشد، ضد ولایت فقیه هم نیست اما من می‌خواهم بگویم که ایشان به قانون تصویب شده پایبند بودند که باید عمل شود.» کروبی با اشاره به نفوذ سپاه و بسیج در مجلس، گفت:«‌در مجلس آدم‌های شریفی هم که رأی از مردم گرفتند هستند ولی در مجلس دوستان بسیج و سپاه حق دیگری را که باید می‌آمدند در صحنه را ضایع کردند و نطق‌هایی هم می‌نویسند و دست آنها می‌دهند و هرچی می‌خواهند می‌گویند، کاری غیر از این ندارند.» این کاندیدای معترض، با اشاره به مخالفت آیت‌الله خمینی نسبت به ورود نیروهای نظامی به عرصه سیاست، گفت:«من می‌دانم حالا به جای اینکه جواب بدهند…. و ما هم دنده پهنی داریم و هیچ اعتنایی به این اراجیف آنها نمی‌کنیم و حرفمان را می‌زنیم.»     آیت الله بیات: مقاومت، نه مهاجرت وی گفت: «در حالیکه مردم ایران در طول سی سال پس از انقلاب و بالاخص در اتفاقات پس از انتخابات، ثابت کرده‌اند که بیدار و استوار در مقابل جریانات منحرف ایستاده و مراجع و علمای شجاع را تنها نگذاشته‌اند، اینجا جای هجرت نیست بلکه جای مقاومت و ایستادگی علما در کنار مردمی است که مظاهر مقاومت‌اند و در موقعیت کنونی باید النّصیحة لائمة المسلمین را به عنوان یک اصل جدی گرفت.» سخنان آیت‌الله بیات زنجانی را می‌توان نشانه‌ای از اراده طیفی از مراجع تقلید دانست که بار دیگر غیر مستقیم و با استفاده از دستور شرعی «النصیحه لائمه المسلمین» از آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی به انتقاد می‌پردازند. آیت الله بیات همچنین در قسمتی از سخنان خود، درباره دولت دهم و حامیان آن چنین گفت:«کسانی که مستقیمن دست‌شان در خون مردم بی‌گناه و فرزندان مظلوم آنان، آلوده است محکوم به قصاصند مگر اینکه مورد عفو اولیای دم قرار گرفته و یا با آنان مصالحه کنند؛ حکم افراد دیگر نیز که در این مسائل و رخدادها دخیلند را نیز فقه شیعه مشخص کرده است.» این مرجع تقلید شیعه درباره دخالت نظامیان در سیاست گفت:«نیروهای نظامی و انتظامی نباید وارد کارهای سیاسی و حزبی شوند چراکه ورود به این اعمال، بواسطه مسلح بودن این نهادها، آلودگی های غیر قابل جبران دارد. جالب این است که یکی از صریح ترین عبارات حضرت امام، پیرامون همین موضوع و عدم دخالت نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی است و حتی ایشان عبارت "سم مهلک" را نیز در این مورد بکار برده و همیشه روی آن تاکید داشتند ولی با کمال تاسف امروز با تاکید بر همان فرمایشات، به عکس آنها عمل می کنند.» آیت الله بیات زنجانی، با اشاره به خلاف شرع بودن بازداشت‌ها و اعترافات اخذ شده از زندانیان، گفت:«وقتی مبنای یک حکم قضائی بر اعترافات متهم استوار باشد، آن هم اعترافاتی که بدون در نظر گرفتن ملاکات شرعی و قانونی اخذ شده است، دیگر نمی‌توان برای آن به لحاظ شرعی اعتبار قائل شد. شرع مقدس اسلام و فقه شیعه، با تکیه بر روایات متعدد نقل شده از اهل بیت، اعترافات در داخل زندان و تحت فشار را عاری از وجاهت شرعی و قانونی می‌داند.»     چهارده خرداد روز مرگ امام یا روز مرگ ... ۱۴ خرداد روز مرگ ... چند روزی بود که روح الله در بستر مرگ بود‌. یادش می‌آمد سال ۵۷ قرار بود هیچ کاره باشد‌. مرتباً در مصاحبه‌هایش می‌گفت: ‌(نه سن من نه موقعیت من نه میل من نه رغبت من متوجه چنین امری نیست که رهبر شوم‌) ولی چند ماه بعد که به قم هجرت نموده بود به علت بیماری قلب به تهران آمد و شد ساکن جماران آب وهوای جماران بهش ساخت و شد رهبر‌. ولی الان هم قلبش بیمار بود. روح الله سید احمد را صدا زد و سید احمد برایش مهر آورد‌. روح الله در خواب و بیداری بروی تخت نماز را به جا می‌آورد همینطورکه به عملکرد و خدعه‌هایش می‌اندیشید مهر را بر پیشانی تکان می‌داد یاد ۸ سال جنگ بی ثمر افتاد که ۶ سالش را سر لجاجت خودش ادامه داده بود و چند ماه پس از خوردن جام زهر چند هزار نفر را به دار کشید‌. ولی به جایش مهر را بر پیشانی محکم‌تر  فشار می‌داد تا جایش مشخص‌تر شود و الله اکبر را بلندتر می‌گفت . سیداحمد نقش پرستار را برایش بازی می‌کرد و شوی خوبی برای ملت شده بودند کار مردم شده بود چند ساعتی بشینند پای تلویزیون  و خمینی را  بروی تخت بیمارستان ببینند و از الله بخواهند که تا ظهور مهدی  خمینی را نگه دارد‌. پیش از رسیدن به ۱۴ خرداد  الله روح خود را بالا کشید وخمینی بت شکن رفت پیش الله و روح خدا به خدا پیوست وعالم بشریت را از وجود پرفروغش در جنایت و خدعه  نا کام گذاشت و به دیار باقی شتافت‌. خمینی مرد‌ این تاریخ رسمی مرگش شد . ... مرد   در خواست «مادران سرشناس» برای آزادی گروگان‌های آمریکایی متن بیانیه آنان بدین شرح است: «بمناسبت فرا رسیدن روز مادر در ایران ما از مقامات ایرانی تقاضا داریم که در این روز فرخنده با نشان دادن رحم و شفقت شین باور- سارا شورد و جاش فتال را بر اساس اصول انسان دوستانه آزاد کنند. این سه جوان برای مدت طولانی از آزادی محروم بوده اند ومدتی است که وقت آن رسیده که نزد خانواده های خود باز گردند. بعنوان مادر ما با مادران شین- سارا و جاش و خانواده های آنان همدردی میکنیم. توقیف فرزندان آنها و درد ورنج ناشی از آن باز میگردد به تنش های موجود بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده. اتباع کشورها نباید هزینه تنش های مزبور را پرداخته و وجه المصالحه رفع اختلاف قرار گیرند». این بیانیه توسط لوئیز آربور تبعه کانادا-کمیساریای  عالی حقوق بشرسازمان ملل متحد در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، میا فارو فعال حقوق بشر آمریکائی که وضعیت مردم دارفور سودان را برای جهانیان روشن کرده، الا گاندی نوه مهاتما گاندی فعال صلح از اتباع آفریقای جنوبی، مرید مک گوایر و بتی ویلیامز- برندگان مشترک جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۶ که در خاتمه دادن به اختلافات میان فرقه‌های مختلف در ایرلند شمالی فعالیت داشته‌اند- کلارا روحاس وکیل دادگستری و استاد دانشگاه ازاتباع کلمبیا که خود توسط گروه  فارک برای شش سال توقیف شده بود و فرزند خود را در زندان بدنیا آورد. سیندی شیهان، یکی از فعالان ضد جنگ آمریکائی که پسرش کیسی در سال ۲۰۰۴ هنگامیکه در عراق خدمت سربازی می‌کرد کشته شد امضا شده است. ایران در تاریخ ۲۰-۲۱ ماه می به مادران سه آمریکائی توقیف شده، سیندی هیکی، نورا شورد و لورا فتال اجازه ملاقات با فرزندان خود را در تهران داد. این ملاقات تنها تماسی است که شین ۲۷ ساله، سارا ۳۱ ساله و جاش ۲۷ ساله با مادران خود داشتند به استثنای تماس تلفنی کوتاهی که در۹ ماه مارچ با خانواده‌های خود بر قرار کرده بودند.  مادران این سه تن در بیانیه‌ای مشترک اظهار داشتند: "در این روز مادر ما با مادرن ایرانی که غم دوری و جدائی عزیزانشان را درزندان های کشورهای دیگرتحمل میکنند هم دل و هم دردیم". «ما از  کلیه مادرانی که در سراسر  دنیا نگرانی خود را در مورد  فرزندان ما بیان کرده و از آنها حمایت کرده‌اند سپاسگزاریم. مادرانی که تقاضا نامه امروز  را امضا کرده‌اند نمادی هستند از کلیه مادرانی که نسبت  به ما همدردی نشان داده‌اند.  شین، سارا و جاش نیز مانند این مادران متعهد به برقراری عدالت اجتماعی و صلح هستند و باید آزاد شوند تا به راه خود ادامه دهند. ایران می‌تواند با آزاد کردن فوری آنها این امکان را برایشان فراهم سازد. ما مصرا" از ایران می‌خواهیم که در این موردبر اساس اصول انسان دوستانه اقدام کند».   بزرگ‌ترين نماز جمعه سانديسی‎!‎ تصمیم گرفته بودم ننویسم دیگر چون ظاهرا اقبالی به نوشته های من در خود نویس نیست و این را می‌توان از تعداد كامنت‌هایی كه هیچ كس برای من نمی‌گذارد فهمید. اما یک چیزی هست كه نمی‌گذارد امثال من آرام بگیرند و ساكت شوند و آن چیزی نیست جز حس انسان بودن و برده نبودن. در چند روز اخیر بیلبوردهای دانشگاه‌ها به تهدید برادران ساندیسی  با این جمله پر شده: بزرگ‌ترین نماز جمعه تاریخ به امامت رهبر. حال سؤال من این است: اول می‌روند نماز جمعه بعد در مورد طول و عرض و مساحت و حجم آن قضاوت می‌كنند یا اول می‌روند طول و عرض و حجم و كیک و ساندیس و اتوبوس آن را ردیف می‌كنند بعد نماز جمعه می‌خوانند. من نمی‌دانم وقتی نوه‌ی امام خمینی می‌گوید اگر امام هم بود الآن بر طبق شرایط زمانه نظراتش عوض می‌شد. این انسان بی فرهنگ ‎)‌‎رهبر معظم‎(‎‌ چه اصراری دارد یک مشت آدمی كه تا حالا رنگ تهران ندیده‌اند را به پایتخت بكشاند تا بت پرستی خود را ثابت كنند و احتمالاً هم تا بیست و دو خرداد برای سركوب مردم واقعی نگهشان دارد. اما خوشم می‌آید كه امشب نامه‌ی  پنجم نوری زاد بالاخره انتشار یافت و فهمیدیم كه رهبر گرامی‌! در نزد دوستانش هم حتی روز به روز‌ح قیر‌تر می‌شود. می‌دانی‌! دلم می‌خواهد حسن خمینی فردا  چهارده خرداد به خامنه‌ای محل نگذارد‎!‌ آن وقت مطمئن می‌شوم خدا با ماست‎!‎     سید روح الله خمینی و تنبانی که برایش گشاد شد گمنام بود کتابی به نام ولایت فقیه نوشت که خواستار حکومتی هم شان و هم درجه حکومت پیامبر اسلام برای اخوندها و فقها  بود.   ۱۴-۱۵ سالی گذشته بود به یک باره رسانه‌های فرانسوی به یاد آوردند خمینی نامی تبعیدی که مخالف حکومت محمد رضا شاه  است در عراق به سر می‌برد .   اولین مصاحبه را درتاریخ ۴/۲/۱۳۵۷ – برابر با ۲۴ اوریل ۱۹۷۸ با روزنامه فرانسوی لوموند انجام داد که بخش‌های از آن  به صورت گسترده در جهان منتشر شد و از  تنبان برازنده خمینی نوشت و تنبانش را تا سرش بالا کشید  و خبرنگار فرانسوی دیگری به عراق گسیل شد تا با اپوزیسون در تبعید تازه کشف شده مصاحبه کند و تنبانش را جهانی‌تر کند . به یک باره اعلام شد خمینی از عراق رانده شده است و چند ساعت بعد سرو کله اش در پاریس پیدا شد.    مصاحبه ها به اوج خود رسید روزی ده‌ها خبر نگار به دیدارش زیر پای درخت سیب می‌آمدند و تنبان خمینی را جهانی‌تر می‌کردند همه از تنبان شکیل خمینی می‌گفتند. آن وقت‌ها از اصول گرا و اصلاح طلب خبری نبود همه مکتبی بودند و زیر منبرش می‌نشستند  خمینی می‌گفت: او (محمدرضا) باید برود و همه می گفتند برود. خمینی چیزی می‌گفت رسانه چیز دیگری می‌شنیدند و همگی می‌گفتند : گاندی زنده شده است. همه باور کرده بودند خمینی همان گاندی است. و تنبان  خوبی دارد .   بلاخره خمینی فضانورد شد و رفت تو ماه و هنگام بازگشت از ماه با شاتل ایرفرانس به سمت ایران آمد و گفت: هیچ احساسی ندارد.   آمد. خمینی یا گاندی زمانه در مدرسه‌ای مستقر شد همان شب بر بام خانه‌اش ( مدرسه علوی ) اعدام انقلابی کرد و کش تنبانش گشاد شد . خمینی گفت: اب برق اتوبوس را مجانی میکنیم ( گشادتر)     خمینی گفت: اجرای حدود اسلامی حجاب اجباری (گشادتر )   خمینی: اقتصاد مال خر است ( گشادتر)   خمینی: جنگ تا پیروزی ادامه دارد (گشادتر )   خمینی: راه قدس از کربلا می گذرد ( گشادتر)   خمینی: بکشید اعدام کنید قلم ها را بشکنید (گشادتر) خمینی: دانشگاهها باید تعطیل شود (گشادتر)   خمینی :..........(گشادتر) خمینی هر چه می‌گفت و می‌کرد تنبانی که همه تعریفش را می‌کردند گشادتر شد. کار به جایی رسید که تنبانش به پایش بند نبود . خمینی زمانی که مرد تنبانش از پایش درامده بود و بدون تنبان مرد.   شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.