-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 06/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



هفته گذشته و پس از دور چهارم تحریم های شورای امنیت علیه ایران اروپا هم راه های بر تحریم ها اضافه کرد. با توجه به این که اروپا شریک اصلی تجاری ایران است، این حرکت به شدت تخریب کننده جدی خامنه ای و احمدی نژآد و دیگر اعضای شراکت آنها خواهد بود. اما آیا اروپا در این فشار جدی خواهد بود؟ کمی تردید وجود دارد. همه چیز به جزییات طرحی بستگی دارد که ماه آینده میلادی در جریان دیدار وزیران خارجه اتحادیه اروپا قرار است به بحث گذاشته شود.

پس از چند سال گفت وگوهای بی حاصل، قطعنامه اخیر شورای امنیت پایه را برای فشارهای سنگین تر بر ایران آماده کرده است. در واقع بریتانیا، فرانسه و هلند می توانند کمک کرده و در ضمن دیگر اعضا را با خود همراه کنند که فشار جدی و دردآور به جمهوری اسلامی وارد شود.

برخلاف موارد قطعنامه تحریمی شورای امنیت که دندان های آن توسط چین و روسیه کشیده شده است، اتحادیه اروپا راه گزنده را برگزیده است. در کنار ممنوعیت صدور روادید و حمل و نقل افراد مسوول و مقام های دولتی، محدودیت تجاریت و ارتباط مالی و انتقال پول و کشتیرانی و حمل و نقل هوایی و از همه مهم تر، بخش انرژی در نظر گرفته شده است که سرمایه گذاری جدید و انتقال فناوری و حتی استخراج و انتقال گاز طبیعی هم متوقف می شود.

اما تصمیم گیری اتحادیه اروپا بر اساس اجماع است. در مارس ۲۰۰۸ که شورای امنیت قطعنامه علیه ایران را تصویب کرد، برای اتحادیه اروپا پنج ماه طول کشید تا آن را به اجرا بگذارد. هرچند اجرا فراتر از قطعنامه بود اما مسئله گیر انداختن موش در فرصت مقتضی است.

چرا حالا وضع متفاوت است؟ دیپلمات های اروپایی چند ماه است که مشغول راه های کنار زدن موانع هستند ولی امید به این که این فشارها در ماه آینده میلادی نهایی شود، شاید خیلی واقعی نباشد.

تازه واردهای اتحادیه اروپا از جمهوری های مرکز و شرق اروپا به روابط تجاری با ایران نیاز دارند. اما در این شرایط برای مثال جمهوری چک می گوید نظام جمهوری اسلامی مانند دیگر نظام های دیکتاتوری به تحریم مقاوم است و هرچه فشار بیشتر باشد، آنها بیشتر در قدرت خواهند ماند.

رقابت اصلی میان کشورهای غرب اروپا است. اول آنهایی که جایگاه انتقال و حمل و نقل هستند مانند قبرس و مالت و یونان. و از همین مکان ها هست که باید تحریم های کشتیرانی شورای امنیت به اجرا درآید.

بعد می ماند کشورهای عضو سازمان ملل مانند اتریش و بلژیک و سوئد که مشکلات اساسی با مقابله با هر هزینه ای دارند. برای این ها، هرگونه تحریم های اروپایی پیش از تحریم های سازمان ملل غیرممکن بود به ویژه اگر روی ممنوعیت رابطه تجاری با ایران باشد.

بعد نوبت به کشورهای صاحب انرژی می رسد مانند دانمارک و اسپانیا و ایتالیا و باز هم اتریش که شرکت های انرژی آنها با ایران درتماس است و کم و بیش در پروژه های سرمایه گذاری در ایران از جمله گاز طبیعی و پتروشیمی حضور دارند.

و البته کشورهای اتاق اقتصادی مثل آلمان و دوباره اتریش و ایتالیا که صنایع نزدیکی با ایران دارند و برای مقابله با تحریم ها شدیدا لابی می کنند.

و دست آخر سوئد که روابط تجاری اش با ایران خیلی نیست ولی وزیر خارجه اش کارل بیلت هنوز این که می خواسته رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا شود و نشده را از یاد نبرده است. دیپلمات های اروپایی می گویند بیلت به دلیل کینه جریان را به هم خواهد زد. ضمن این که در زمان دوره ای سوئد در اتحادیه اروپا حتی حاضر نشد کمی یا اندکی فشار بیشتر بر روی ایران وارد کند وقتی که جمهوری اسلامی دیپلمات ها و کارکنان سفارت بریتانیا در تهران را زندانی و دستگیر کرد. سفیر سوئد در تهران یکی از سفیرهایی بود که در جریان انتصاب محمود احمدی نژاد در سال گذشته حضور داشت. به رغم حمایت سوئد از سازمان ملل، آقای بیلت از منتقدان تحریم های اخیر شورای امنیت علیه ایران بوده است.

پس می ماند بریتانیا فرانسه و هلند و چالشی که در پیش رو دارند. سوال این است که حالا که فشارها بر ایران به شکل قانونی و رسمی اعلام شده پس دیگر اگر اروپا کوتاه بیاید چه اعتمادی می توان به اتحادیه اروپا داشت؟

ضمن این که در این قطعنامه به دقیق ترین شکل ممکن تصریح شده که از هرگونه ارتباط و کمک و فاینانس در موارد حساس با برنامه موشکی و اتمی و ساخت سلاح و دستیابی به فناوری حساس با کارآیی نظامی همکاری شود و هرگونه ارتباط به شکل محتاطانه ای بررسی شود. حالا اتحادیه اروپا باید به سیاست مقابله با گسترش سلاح های کشتار جمعی عمل کرده و فشارهای مالی بر ایران را عملی کند.

با این کار اروپا می تواند بهترین اقدام ممکن و موثر را عملی کند: ممنوعیت هرگونه صادرات، سرمایه گذاری و انتقال فناوری استراتژیک حساس در صنایع انرژی ایران که می توانند با آن برای سرمایه گذاری در برنامه اتمی استفاده کنند و با این کار دست نظام حاکم بر ایران به منابع مالی برای این برنامه قطع می شود و به لحاظ سیاست داخلی هم به شدت آسیب پذیر می شود.

به دلیل قطعنامه مناسب شورای امنیت، اتحادیه اروپا می تواند فشار بر سپاه پاسداران و شرکت های وابسته اش را عملی کند و با قطع فعالیت های بانک مرکزی و ایجاد محدودیت برای ارتباط مالی با ایران، جمهوری اسلامی را از حوزه یورو بیرون بیاندازد. و ممنوعیت حمل سلاح و اسلحه و صادرات آن هم می تواند به تلاش های ایران خاتمه داده و حسابی آنها را گرفتار کند.

دست آخر باید فرانسه و بریتانیا و هلند دیگران را قانع کنند که دستیابی به سلاح اتمی برای رهبران جمهوری اسلامی آغازگر رقابت تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه خواهد بود که کابوسی وحشتناک خواهد بود و از این رو باید فشار سخت و سنگینی بر جمهوری اسلامی وارد شود.

زبان و چارچوب حقوقی حالا در اختیار اروپا است تا آن را اجرا کند و دیگر اروپا بهانه ای برای دفع الوقت ندارد و این فرصت و مسوولیت حساس هیچ گاه این گونه فراهم نبوده است.


 


چند ماه پیش با دوستی در یک رستوران آمریکایی در بیروت شام را صرف کردیم. در پایان شام، با درخواست قهوه بیزانتین، سوال ترکیه به میان کشیده شد. پیشخدمت خنده ای به ما کرد و دوستم برگشت و گفت «غیر از قهوه و قلیان، ترک ها چه میراثی برای ما به جا گذاشته اند؟ ۵۰۰ سال این جا بودند و حتی زبانشان را جا نگذاشتند. ما به عربی، فرانسه و انگلیسی حرف می زنیم و هیچ کس به ترکی حرف نمی زند. مهمترین میراث آنها بخشش و خازوک بود. بخشش همان رشوه خودمان است و خازوک هم ابزاری بود که به ماتحت ناراضیان فرو می کردند تا بقیه درس عبرت بگیرند. آن زمان که عثمانی ها حاکم بودند، همه از آنها بدشان می آمد. نه تنها اقلیت یهودی و مسیحی که حتی دولت های عربی سنی.»

در هفته های گذشته و پس از گذشت نیم هزاره از تاریخ، ترکیه باز به عنوان قدرتی منطقه ای مطرح است و تضمین کننده منابع اعراب در برابر اسراییل و البته از همه مهم تر، در برابر ایران.

در واقع چرخ های این قطار خیلی وقت پیشتر از این که رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه کشتی ها کمک رسانی را راهی غزه کند، به راه افتاده بود. اردوغان در زمستان ۲۰۰۹ در اجلاس اقتصادی داووس در سوییس، زمانی که با شیمون پرز رییس جمهوری اسراییل بر سر غزه روبرو شد، خود را به عنوان قهرمان جهان اسلام معرفی کرد. و جهان اسلام که واکنش ترکیه به اسراییل را دیده بود غرق خوشحالی بود بقیه کارها در پشت صحنه دنبال شد. بعد از داووس، یک مقام عالی رتبه در بیروت با حسنی مبارک رییس جمهوری مصر دیدار کرد. یکی از آنها گفت «مصری ها خیلی از اردوغان راضی هستند.» «ترک ها تلاش می کنند پرونده فلسطینی ها را از دست ایران بیرون آورده و به اعراب بسپارند.»

مشخص نیست که آیا آنکارا واقعا می خواهد هویت حماس که توسط ایران تغذیه می شود را زنده کند یا این که می خواهد خود را به اعتبار حمایت از فلسطینی ها بالا بکشد چرا که این کاری است که ایرانی ها در سی سال گذشته انجام داده اند. اما قمار ترک ها با خیلی از خودشیفتگی میان دولت های عربی و کمی فراموشی تاریخی قاطی شده است.

خیلی پیش از این که ملی گرایی عربی بتواند با مسئله اسراییل و آمریکا به عنوان دشمن بتواند معرفی شود، این عثمانی ها بودند که عامل هرگونه خرابی و ناکارآمدی در مناطق عرب زبان معرفی می شدند. عثمانی ها از اشتقاق و جنگ داخلی در خاورمیانه استقبال می کردند. با این کار هواداران خود را تقویت می کردند و توازن قدرت را می چیدند. ملی گرایی عربی هم با توجه ملی گرایی ترکی قدرت گرفت ولی همین باعث استقلال اعراب از امپراتوری عثمانی شد. دیگر سنی و شیعه و دروزی و علوی در کار نبود. فقط اعراب که از یوغ استعمار عثمانی ها خود را بیرون کشیدند.

اعراب که از سرکوب و جنگ داخلی و شکاف خسته شده بودند، دست به دست هم داده تا عثمانی ها را عقب بنشانند. هیچ دولت عربی به اندازه حزب بعث سوریه، ضد ترک نبود. سریال های تلویزیونی سوریه اصولا نقش های منفی و بد را به عثمانی ها می دهند. حتی دمشق جایی است که واشینگتن هراس دارد که شاید حتی سریال هایی درباره نسل کشی ارامنه هم در آنجا ساخته شود. حس ضد ترکی در سوریه البته محدود به سطح نبود و همانگونه که سوریه خواستار این است که اسراییل بلندی های جولان را پس دهد، مشکلات اساسی در بطن رابطه ترکیه با سوریه نهفته است. در سال ۱۹۳۹ ترک ها استان حتای را اشغال کردند که سوریه آن را اسکندرون یا الکساندرتا می نامد و مدت ها سوریه از آن به عنوان منطقه اشغال شده نام می برد. در سال ۲۰۰۵ بی سر و صدا سوریه از خواسته خود عقب کشید و بخش جدیدی در روابط دو طرف گشوده شده که از سال ۱۹۹۸ شروع شده بود که حافظ اسد، عبدالله اوجالان، فعال کرد تجزیه طلب را دستگیر کرده و به ترکیه تحویل داد.

امروز بشار اسد فرزند حافظ اسد با علاقه از تاریخ روابط دو کشور سوریه و ترکیه یاد می کند و می گوید دو طرف در تاریخ پا به پای هم خون داده اند. به هر حال تاریخ سختی در روابط دو کشور بوده به ویژه بخش هایی که به خشونت های جنسی غالبان ترک برم ی گردد اما دمشق به آن اشاره نکرده و بیشتر از آن که به ایران پیوند خورده باشد، عملا با آنکارا همسو است.

دعوت اردوغان از دبیرکل حزب الله برای دیدار از آنکارا، شکل گیری محور ایران، سوریه، حزب الله و حماس با محوریت ترکیه است که البته شاید رقابت تاریخی میان ایران و ترکیه را زنده کند. مشکل این جاست که با این کار نه تنها دیگر بازیگران هم به عرصه کشیده می شوند که ممکن است دو طرف با تندروی این رقابت را زنده کنند. پای اردنی ها هم این وسط کشیده می شود. و مصری ها چطور که عمر ۸۳ ساله حسنی مبارک در روزهای پایانی است و پسرش جمال قرار است به نوعی جانشین پدرش شود؟

سوریه تنها بازیگری است که در این میان می تواند بازی را دقیق پیش ببرد. راستی های سوریه که با حماس نزدیکی دارند، اردوغان را به عنوان قهرمان قبول دارند و اگر آمریکا میانجیگیری ترکیه را قبول کند، این بخش خیالش راحت است. شاید بتوان ارسال محموله موشک های اسکاد از سوی سوریه به حزب الله را این گونه دید که با حمایت های تهران از حزب الله، اسد باید رای میان جنگ یا صلح با اسراییل را هم بدهد. رقابت ترکیه و ایران سوریه را مجاب می کند که در دو مرز با اسراییل وارد وزن سیاسی شود.

عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای همسایه مرز آبی با ایران حوادث اخیر را با علاقه دنبال می کنند. شلیک آنکارا در کنار حمله ایران در حال حاضر برای آنها خوب است. همانگونه که عبدالرحمان الرشید، ستون نویس عربستانی روزنامه الشرق الاوسط نوشت:

«اردوغان که می خواست حصر غزه را بشکند، حصر دولت های عربی توسط ایران را شکست. با این کار وزن سیاسی ترکیه در مسئله فلسطین بیشتر می شود که با به حاشیه راندن اعراب رابطه ای ندارد و بر خلاف روش ایرانی ها، اعراب را از متن اصلی خارج نمی کند.»

اگر یک مقام رسمی عربستان ببیند اردوغان کمی تند عمل کرده و به قول سردبیر الشرق الاوسط، طارق حماید، حماس دنباله روی ترکیه شود و نه برعکس، موضوع به جنگ داخلی بر می گردد. ترکیه سنی است و ایران شیعه و به رغم تاریخ غالبگرایانه امپراتوری عثمانی، اعراب آن را به هرگونه تسلط ایرانی ترجیح می دهند. حتی اگر معنی آن زنده شدن تاریخ بردگی آنها در سال های گذشته باشد اما حداقل سنت های آن ها در یک خط است.

اگر با این حساب خاورمیانه به حالت تاریخی خود برگردد که عثمانی ها (ترکیه) و صفوی ها (ایران) با هم رقابت کنند و اسراییل در کنار غرب باشد، مشخص می شود که چقدر اعراب عمر خود را برای استقلال تلف کرده اند. آنچه اعراب را به سمت بیرون رفت از چتر عثمانی برد، جنگ های داخلی بود و ملی گرایی ناصر در مصر و نفرت از اسراییل به سمت خلق حزب الله و حماس رفت که در جهان عرب از این دو گروه به عنوان قهرمان یاد می شود. با این حساب زمان واقعی استقلال اعراب یک دهه و از سال ۱۹۵۶ یا ۱۹۶۷ طول کشیده است. یک نظر دیگر که شاید حتی صائب تر باشد، می گوید که جنگ شش روزه اسراییل نشان می دهد ناصر در تسخیر سوئز هیچ کاره بود بلکه این آمریکا بود که به فرانسه و بریتانیا و اسراییل گفت که عقب بنشینند و کاری نکنند.

در عالم واقعیت، قرن اعراب از آن ما بود. برای بیش از ۶۵ سال آمریکا قدرت برتر بود که اعراب را به زیر کشیده و از سرنوشت بدتر آن ها را دور نگه داشت. همان چیزی که از منطقه گیر ما آمد همانی است که الان ترکیه به دنبال آن است: ثروت، نفوذ و قدرت حاکمیت بر هژمونی خاورمیانه. ترکیه میان اعراب و اروپا خواهد ایستاد و به عنوان واسطه عمل می کند که فعلا اروپا به ترکیه پشت کرده است. پس حالا که ترکیه توانسته هدایت اعراب را به دست گیرد چرا به یکصد سال پیش بازنگردد؟ آمریکا مدرسه و بیمارستان را به خاورمیانه هدیه داد و پس از یازدهم سپتامبر، دموکراسی را به منطقه برد که البته شاید خیلی دیگر دیر بود. این خلاء اعراب نیست که ترکیه می خواهد جای آن را پر کند، این خلاء حضور نداشتن خودمان (آمریکا) است.

* لی اسمیت نویسنده کتاب «اسب قدرتمند: قدرت، سیاست و تمدن عرب» است.


 


آموریم از قرارداد برزیل و ترکیه برای حل مناقشۀ اتمی با ایران دفاع می کند. می گوید اکنون دیگران باید نشان دهند که تحریم راه بهتری است.

اشتاندارد: پنج عضو پیوسته و نیز اتریش در شورای امنیت به تحریم های جدید علیه ایران رأی دادند. اشتباه بود؟

آموریم: تاریخ قضاوت خواهد کرد. در ماه مه توافقی را با تهران پیشنهاد کردیم که مورد پذیرش چند عضو پیوستۀ شورای امنیت قرار گرفت. نمی توانستیم بگذاریم ابتدا به انجام کاری تشویق مان کنند بعد خودمان علیه آن رأی بدهیم. از این گذشته تردید زیادی دارم که تحریم ها آن اثری را داشته باشند که طرفداران آن انتظار دارند.

اشتاندارد: کارشناسان می گویند توافق بین برزیل و ترکیه و ایران مبنای خود را بر محاسبه های قدیمی گذاشته است. به باور این کارشناسان تهران طبق این توافق هم به میزانی اورانیوم می داشت تا بمب اتمی بسازد.

آموریم: ما هیچ وقت نگفتیم عکسش صادق است. این توافق برای اعتماد سازی بود. در اکتبر قدرت های دارای حق وتو از این توافق استقبال کردند و دبیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی هم تأیید کرد. چه کسی بهتر از او؟ البته باز هم سؤال های بی جواب زیادی می ماند. اما: اعتماد سازی اعتماد سازی است. مسئله این نبود که همۀ سؤال ها را جواب بدهیم بلکه می خواستیم به گفتگو ادامه دهیم.

اشتاندارد: شما در اواخر دهۀ نود بعنوان سفیر برزیل در سازمان ملل خیلی جدی به مسئلۀ تحریم عراق پرداختید زیرا گفته می شد این کشورسلاح های کشتار جمعی دارد. مناقشۀ اتمی با ایران همین روند مشابه نامیمون را خواهد یافت؟

آموریم: از مورد عراق یاد گرفتیم: نباید با ساده دلی انگاشت که انسان ها هر آنچه را بتوانند انجام نخواهند داد. اما نباید هم اینقدر ساده دل بود و هرآنچه را سازمان های اطلاعاتی گفتند باور کرد. هرکسی بر آن بود صدام حسین سلاح های شیمیایی زیادی دارد. ۲۰۰ هزار کشته لازم بود تا خلاف آن ثابت شود. ما باید به همۀ اطلاعاتی که می گوید ایران کشوری مجهز به سلاح هسته ای خواهد شد با دیدۀ شک نگاه کنیم. بهترین تضمین برای جلوگیری از چنین چیزی این است که ناظران بین المللی در ایران باشند. توافق نامۀ ما همکاری را در این جهت تقویت می کرد. اکنون دیگران باید نشان دهند تحریم راه بهتر است.

اشتاندارد: چقدر محتمل است که اسرائیل بزودی به تأسیسات اتمی ایران حمله کند؟

آموریم: این چنین حمله ای قطعآ دیوانگی است. فکر نمی کنم چنین اتفاقی به این زودی صورت گیرد. اسرائیل متحدان مهمی دارد که باید به فکر ثبات خاورمیانه باشند.

اشتاندارد: با این وجود: رئیس جمهور احمدی نژاد می خواهد اسرائیل را از صفحۀ روزگار محو کند.

آموریم: ما چنین اظهاراتی را رد می کنیم. و او این آخری ها خیلی جلوی خودش را نگه داشته است. بهترین کار برای اینکه اینگونه حرف ها واقعیت نشود مذاکره است.

اشتاندارد: رئیس جمهور لولا بعد از سرکوبی تظاهرات دانشجویی در سال ۲۰۰۹ گفت «زوزۀ شکست خوردگان» این تظاهرات راه همراهی می کند. برزیل در نظراتش در مورد ایران بسیار خوددار است. چرا؟

آموریم: من حرف های رئیس جمهور را تفسیر نمی کنم. برای من مهم این است که در امور داخلی ایران دخالت نشود. این دخالت ها کمکی نمی کند. در موضوع حقوق بشر یا کمک های بشر دوستانه ترجیح می دهیم بی سر و صدا کار کنیم. موقعیت هایی وجود دارد که محکوم کردن تنها راه است. اما محکوم کردن همیشه راه به مقصد نمی برد.

اشتاندارد: شایعه هایی در مورد برنامۀ اتمی برزیل وجود دارد.

آموریم: بی اساسند. ناظران بین المللی در تأسیسات ما هستند. بعضی وقت ها کسانی هذیان می گویند. برخی هم هذیان می گویند تا سیاست خود را توجیه کنند. برزیل در راه رسیدن به جایگاهِ قدرت جهانی است و همواره برای تجارت جهانی مهم تر می شود. امروز مذاکرات تجاری وجود ندارد که برزیل در آن مشارکت نداشته باشد. در مورد بازار مالی هم همینطور. ما به اروپا کمک می کنیم از یونان حمایت کند. می خواهند چیزی پیدا کنند تا ما را از مجامع مهم مانند شورای امنیت دورنگاه دارند.

اشتاندارد: اگر مناسبات خوب با ایران و کوبا داشته باشید راحت تر می توانید عضو دائم شورای امنیت شوید؟

آموریم: نمی خواهیم با رشوه وارد شورای امنیت شویم. اگر قرار باشد برای به دست آوردن کرسی دائم، از نظرمان و نگاهمان به دنیا بگذریم چنین چیزی را نمی خواهیم. هم من و هم رئیس جمهور بر این عقیده ایم. نمی خواهیم بله قربان گو شویم. می خواهیم همکاری سازنده داشته باشیم.

اشتاندارد: صعود برزیل همراه شده است با پیوند نزدیک و دوستانۀ این کشور با حکومت های خودکامه. چرا، برزیل اینگونه هم عاملی در سیاست جهانی خواهد بود؟

آموریم: نمی دانم منظورتان از «دوست خوب» چیست؟ در مورد ایران، مهم این نیست که به این کشور کمک شود بلکه به صلح جهانی. در عراق هم دوست صدام نبودیم. فقط اینکه فکر نمی کردیم راه حل انتخاب شده راه حل خوبی بود. دنبال راه حلی خوب بودیم. امروز هم بسیاری می گویند: چرا با این کشورها برخورد نمی کنید؟ مسئله این نیست که با این کشورها دوست هستیم یا نه، مسئله این است که این کشورها را منزوی نکنیم. انزوا و اتهام زنی شاید در افکارعمومی خوب جلوه کند اما مشکلات جهان را حل نمی کند.

* مصاحبه از: آلکساندر فانتا و کریستوف پرانتنِر


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته