

عبدالله مومنی برای جنبش دانشجویی ایران نامی است شناخته شده. چهرهای كه سال گذشته به همراه سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) از مهدی کروبی حمایت کرد و پس از بر عهده گرفتن مسوولیت ستاد شهروند آزاد او و حضوری پررنگ در انتخابات ریاست جمهوری دهم، روز اول تیر ماه بعد از یورش نیروهای امنیتی به دفتر این ستاد به شیوه خشنی و همراه با ضرب و شتمی که خونریزی وی را در برداشت بازداشت و برای ماهها راهی زندانهای جمهوری اسلامی شد.
خانواده مومنی تا 55 روز پس از بازداشت او موفق به دیدارش نشدند. در این مدت مومنی تنها دو بار، آن هم در حد یك یا دو دقیقه موفق به برقرای تماس تلفنی با خانواده خود شده بود. اما روز 15 مرداد 1388 خبری مبنی بر دیدار وی با خانوادهاش در حیاط زندان اوین روی سایتها قرار گرفت. دیدار ده دقیقهای كه بر خلاف تصور همگان نه تنها باعث آرامش خاطر خانوادهاش نشد بلكه نگرانیها را از وضعیت این فعال سیاسی دربند دو چندان میكرد.
همسر وی پس این دیداراز وضعیت نگران كننده او خبر داد و گفت: «بچه های من اصلا آقای مومنی را نشناختند و به شدت از دیدن او شوکه شدیم.» به گفته فاطمه آدینهوند، مومنی پس از گذراندن 55 روز بازداشت انفرادی نزدیک به 20 کیلو وزن کم کرده و تعادل روحی و جسمی اش را از دست داده بود. سایت روز آنلاین نیز در گزارش خود از یان دیدار آورد: «همسر، برادر و فرزندان عبدالله مومنی روز گذشته در زندان اوین با او در حالی دیدار کردند که این فعال دانشجویی نه قدرت تکلم داشت و نه قدرت راه رفتن.»
پس از انتشار خبر مربوط به این دیدار، روز هجدهم مردادماه سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحكیم وحدت) با انتشار بیانیهای "فرماندهان و گروگانگیران" را مسوول جان زندانیان سیاسی دانست و اعلام كرد: « اعضای این سازمان در جهت احقاق حقوق و آزادی آقایان احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد.» این سازمان پیش از این نیز دربیانیهای كه سیام تیرماه 1388 منتشر شد اعتراض خود را نسبت به تداوم بازداشت و عدم بهرهمندی احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی دبیرکل و سخنگوی این تشکل از حقوق دادرسی عادلانه اعلام کرد. این سازمان همچنین در بیانیه دیگری پیشاپیش اعترافات اجباری را رد کرده و در بیانیه ای در 13 مردادماه تاکید کرد: "سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) اعلام میکند که اقاریر و اعترافات فعالان سیاسی دربند که تاکنون و یا از این پس منتشر شده یا میشود تنها از آن جهت قابل توجه است که سند و مدرکی در جهت اثبات جرایم عوامل تهیه آن پیشروی محاکم صالح و مستقلی میگذارد که در آینده به جنایات گسترده و نظاممند رخ داده در این مدت رسیدگی خواهند کرد و جز این هیچگونه ارزشی ندارد".
پس از دیدار روز 15 مرداد خانواده عبدالله مومنی با وی تا 40روز بعدهیچ گونه خبری از وضعیت او منتشر نشد. نگرانی از سلامت وی روز به روز بیشتر میشد و این نگرانی به جایی رسید كه ادوار تحكیم وحدت در بیانیهای، این سوال را مطرح كرد كه آیا مومنی زنده است؟ این بیانیه 35 روز پس از اولین وآخرین دیدار خانواده مومنی با او در تاریخ 19 شهریور 1388 منتشر شد كه در آن دستگیری فعالین سیاسی "چیزی جز یک گروگانگیری تمام عیار برای سرپوش نهادن بر کودتای 22 خرداد" دانسته نشده است.
پیش از این نیز در نهم شهریور ماه ادوارنیوز نامهی سر گشادهای را از قول رقیه مومنی فرزند شهید علی احمد مومنی و دختر خوانده عبدالله مومنی به آیت الله علی خامنهای منتشر كرد كه بازتاب رسانهای زیادی داشت. نامهای كه پس از 75 روز از بازداشت عبدالله مومنی و 25 روز بی خبری مطلق از وضعیت وی منتشر میشد. در این نامه رقیه مومنی ترس خود را از تكرار صحنهای كه از وضعیت پدر خوانده و عموی خود كه در ملاقات حضوری دیده بود، بیان كرده و آورده بود: «برای ما خانواده عبدالله مومنی مایه تعجب است که عمویم روزی به خاطر تحریم انتخابات و نقد قدرت و دوری از آن زندانی و محاکمه میشود و امروز به جرم مشارکت فعال در انتخابات زندانی است.» در این نامه همچنین آمده بود: «آرزوی دیدار چهره پدر شهیدم به رهایی عموی اسیرم بدل شده است».
اما آنچه پس از 40روز بی خبری مطلق از وضعیت عبدالله مومنی آشنایان و خانواده وی را از نگرانی در مورد جان وی بیرون آورد نه آزادی وی بود ونه ملاقات حضوری ونه حتی تماس تلفنی. برگزاری پنجمین جلسه دادگاه زندانیان سیاسی بعد از انتخابات در روز 23 شهریور 1388امكانی شد تا نزدیكان مومنی از زنده بودن وی اطمینان حاصل كنند. دادگاهی كه به نظر میرسید تنها جهت محاكمه عبدالله مومنی برپا شده است، چه اینكه از پنج نفر متهمان محاكمه شده در این جلسه تنها مومنی از نیروهای سرشناس سیاسی محسوب میشد. مومنی در این دادگاه اقدام به اعتراف برعلیه خود و جریان جنبش دانشجویی ایران كرد.
اعترافاتی كه با استقبال رسانههای نزدیك به دولت همراه بود و در عوض نتوانست تاییدی از سوی گروههای معترض بگیرد. ادوار تحكیم وحدت، سازمانی كه مومنی خود سخنگو ورییس شورای مرکزی آن است در بیانیهای شدیدا به پخش این اعترافات واكنش داد و اتهامات وارده به مومنی را واهی و بی اساس توصیف كرد.
ادوار تحكیم وحدت دادگاه سخنگوی شورای مركزی خود را پس از چهل روز بی خبری، صحنهآرایی مضحک و پلیدی نامید وکیفرخواست صادره علیه عبدالله مومنی را نیز بی اساس و فاقد ارزش هرگونه پاسخگویی عنوان كرد. در قسمتی از این بیانیه، ادوار تحكیم وحدت آورده بود: «به باور سازمان دانش آموختگان ایران متن کیفرخواست و آنچه تحت عنوان اعترافات آقای عبدالله مومنی منتشر شده در واقع سند افتخاری برای این سازمان و مهر تایید دیگری بر سالها مبارزه جنبش دانشجویی ایران و عبدالله مومنی به عنوان یکی از چهرههای برجسته این جریان آزادیخواه در راه نیل به مطالبات تاریخی و احقاق حقوق ملت ایران است.»
پس از گذشت 14 روز از برگزاری دادگاه مومنی، بخش خبری بیست و سی صدا و سیمای جمهوری اسلامی اقدام به پخش فیلمی از اعترافات این فعال جنبش دانشجویی كرد. فیلمی كه در آن از زبان مومنی مراحل به اصطلاح انحراف جنبش دانشجویی از آرمان های انقلاب بر شمرده شد و او مواردی را که در دادگاه از روی متن قرائت کرده بود، اینبار خطاب به دوربین رسانه جمهوری اسلامی قرائت کرد.
همسر عبدالله مومنی در واکنش به پخش این فیلم با تاکید بر بی اثر بودن آنچه تحت عنوان اعترافات منتشر می شد گفت: «همسرم را بعد از ماه ها حبس در سلول های قبر مانند و شکنجه های جسمی و روحی مجبور کرده اند تا سخنانی بر خلاف عقیده اش بر زبان آورد و خوشبختانه امروز طشت رسوایی دروغگویان چنان از بام افتاده است که دیگر کسی چنین اعترافاتی را باور نمی کند.»
پس از این "بیانیه شدیدالحن دفتر تحكیم وحدت" در واكنش به پخش اعترافات عبدالله مومنی منتشر شد. دفتر تحكیم وحدت در این بیانیه ضمن اشاره به فعالیتهای گسترده مومنی در دفاع از حقوق بشر و مبارزه با استبداد، فشارهای متعدد وارد بر مومنی جهت خودانکاری و خودویرانگری در طول مدت بازداشت را نتیجه تفكری ارزیابی كرد كه هدفش القای این تفكر به جامعه است كه "دفاع از حقوق مردم توطئه دشمن است و مستوجب مجازات!"
اما دو روز بعد ادوار نیوز خبری را بر اساس اظهارات یک مقام آگاه در گفتگو با ایرنا مخابره كرد مبنی بر آزادی قریب الوقوع احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی. خبری كه تا ماهها بعد رنگ واقعیت به خود نگرفت و عبدالله مومنی همچنان در انفرادی زندان اوین نگه داشته شد.
اما با گذشت بیش از چهل روز از انتشار خبر احتمال آزادی مومنی، در حالیكه همسر او گفت كه مومنی بیش از یك ماه است كه با منزل تماس تلفنی نداشته، از وخامت حال وی در زندان اوین خبر داد. به گفته فاطمه آدینه وندعبدالله مومنی سابقه سنگ کلیه داشته است و در آن ایام در دسترس نبودن دستشویی موجب افزایش درد کلیه اش شده و ناراحتی قلبی اش نیز او را بسیار در شرایط بد جسمی و روحی قرار داده بوده است.
یك روز بعد یعنی شنبه23 آبان 1388همسر مومنی از محكومیت وی به مجموعا 8 سال زندان، توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب خبر داد. این در حالی بود كه مومنی صد و چهل و ششمین روز بازداشت خود را در اوین میگذراند. دورانی كه بیش از سه ماه آن را در زندان انفرادی به سر برده بود. روز بعد از اعلام این حكم او به بند عمومی اوین منتقل شد. حكم 8 سال زندان برای عبدالله مومنی در حالی از سوی دادگاه انقلاب صادر شد كه همسرش از عدم دسترسی او به وكیل در طول 5 ماه بازداشت و جلسه محاكمه خبر میداد. اما بالاخره 29 دیماه 1388 بعد از گذشت 7 ماه از بازداشت مومنی، وكیل او دكتر محمد شریف موفق به مطالعه پرونده موكلش شد.
سه روز بعد مومنی به همراه مسعود باستانی، رضا نوربخش، جهانبخش خانجانی و هدایت آقایی از بند 350 كه تحت نظارت سازمان زندانها است، بار دیگربه بند 240 كه قسمتهایی از آن را وزارت اطلاعات مدیریت میكند منتقل شد. از این زمان به بعد فشارها بر مومنی افزایش پیدا كرد تا اینكه دادگاه برای او وثیقهای معادل 800 میلیون تومان تعیین كرد. وثیقهای كه خانواده او اعلام كردند توان پرداخت آن را ندارند. قاضی صلواتی نیز وثیقه 400میلیون تومانی كه توسط خانواده مومنی فراهم شده بود را در ابتدا نپذیرفت و نهایتا پس از بیش از ده روز ناتوانی از تودیع وثیقه سرانجام با تامین وثیقه مدنظر دادگاه وی در شامگاه روز یكشنبه 16 اسفند ماه 1388 درحالی که با استقبال گسترده ای در مقابل زندان اوین مواجه شد، پس از تحمل 260 روز زندان، آزاد شد.
دو روز بعد مهدی كروبی به دیدار وی شتافت و 21 اسفند ماه نیز اعلام شد او به همراه مجید توكلی بنده جایزه حقوق بشری «هومو هومینی» سال ۲۰۰۹ در پراگ جمهوری چك شده است. 20فروردین ماه نیز مومنی در منزل خود از میرحسین موسوی وزهرا رهنورد پذیرایی كرد.
این در حالی بود كه همگان انتظار بازگشت احمد زیدآبادی را از زندان میكشیدند تا این دو عضو ارشد ادوار تحكیم وحدت پس از ماهها در كنار خانواده خود روزگار بگذرانند. در این میان نه تغییری در وضعیت زیدآبادی حاصل شد و نه آزادی مومنی دیری پایید.
24فروردین سال جاری مومنی، درحالی که تماس های بازجویان با عبدالله مومنی و درخواست های مکرر آنان برای موضع گیری علیه سازمان ادوارتحکیم و سران جنبش سبز شدت یافته و او قاطعانه به آنها "نه" می گفت، پس از احضار دادگاه انقلاب، بدون طی تشریفات قانونی به زندان اوین بازگردانده شد. در همان روز فاطمه آدینهوند در گفتگویی با رادیو زمانه دلیل بازگرداندن همسرش به را نپذیرفتن خواستههای متعدد حكومت عنوان كرد. او گفتههای خود را روز بعد در گفتگویی با دویچه وله با لحن تندتری تكرار و تهدید كرد: «اگر ملاقات ندهند، خیلی چیزها را خواهم گفت.» گرچه در همان روزها اخبار پراکنده ای از ابعاد شکنجه و نیز اسامی بازجویان مومنی منتشر شد، اما یکی از اعضای ادوار تحکیم در گفتگویی تصریح کرد که آنچه تاکنون گفته شده تنها مشتی از خروار شکنجه های عبدالله مومنی است و در صورت لزوم حقایق تکان دهنده دیگری نیز منتشر خواهد شد.
ساعتی پس از آنکه عبدالله مومنی به زندان بازگردانده شد، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) خبر از تخفیف در مجازات وی داد و اعلام كرد مجازات او به دو سال حبس كاهش یافته است خبری که کذب بودن آن با ابلاغ رسمی حکم دادگاه تجدیدنظر مبنی بر صدور حکم 4 سال و 11 ماه حبس مشخص شد.
عبدالله مومنی اکنون در اندرزگاه 8 زندان اوین محبوس است.
منبع:ادوار نیوز
ازنخستین سال های دهه پنجاه تا بیست و نهم خرداد سال پنجاه و شش و از بیست و نهم خرداد سال پنجاه و شش تا بیست و نهم خرداد امسال شریعتی یکی از جنجال برانگیز ترین متفکران ایران بوده است. از یک سو روحانیان و دین مداران سنتی اندیشه های تجدد خواهانه این متفکر نو گرای دینی را آماج حملات خود قرار می دادند و از سوی دیگر برخی از صاحب نظران فارغ از دغدغه های دینی شریعتی را مسبب رواج اندیشه های تجددستیزانه در قالب ادبیاتی احساساتی و شورانگیز و برخی حتی شریعتی را نه تنها از دایره روشنفکری بلکه از دایره تفکر نیز اخراج کرده و کارنامه اش را در حوزه فکر و نظر تهی قلمداد کردند. با این همه در این چهار دهه شریعتی مریدان سینه چاک نیز کم نداشته که در حوزه و دانشگاه یا عرصه مطبوعات و میدان سیاست از شریعتی و افکارش به شیفتگی سخن گفته اند و در این باب مقالات و کتاب های بسیار نگاشته اند. امری که بی هیچ پیش داوری خودبخود از ارزش و اهمیت شریعتی و افکار و آثارش حکایت دارد.
شریعتی فارغ از این همه دوستی ها و دشمنی ها ی گاه افراطی که در حقش شده است متفکری است تاثیرگذار چنانکه چند نسل از زمان حیاتش تا به امروز به آثار بازمانده از او روی آور شده اند و گمشده خویش را در دل انبوهی از نوشته ها و خطابه های پر تنوع جستجو کرده اند و این حکایت نیز جز از آن رو نیست که شریعتی متفکری بوده است پویشگر و جستجوگر. متفکری که خصوصیت اصلی اش نه در پاسخ هایی است که به پرسش های زمانه داده بلکه در پرسش هایی است که در برابر نسل خود و نسل های بعدی قرار داده است.
پرسش هایی که چراغ نقد و گفت و گو را در حوزه فکر دینی روشن تر و فروزنده تر از پیش کرده است.

اینک در سی و سومین سالگرد خاموشی "غم انگیز" شریعتی بار دیگر فرصتی دست داده تا با گفتگو با حسن یوسفی اشکوری به باز خوانی گوشه ای دیگر از حیات فکری این متفکر نو اندیش مسلمان بپردازیم.
بیش از سه دهه از خاموشی چراغ عمر دکتر علی شریعتی می گذرد با این همه هنوز هستند کسانی که از شریعت اندیشه هایش همچون اندیشمندی زنده و روز آمد سخن می گویند. برخی معتقدند روزگار شریعتی و اندیشه هایش یا به عبارتی روشنتر روزگار گفتمان شریعتی سر آمده و آثار او به تاریخ پیوسته است. نظر شما چیست؟
پیش از هر چیز باید روشن کرد منظور از « روزگار گفتمان شریعتی » چیست. بی گمان شریعتی نیز مانند دیگر روشنفکران و گویندگان و نویسندگان پر اثر و اثرگذار، در زمینه های مختلف و بسیار متنوع سخن گفته و در پی آرمانها و اهداف مختلفی بوده است. در عین حال شاید بتوان گفت شریعتی دارای یک گفتمان ( دیسکورس ) اصلی و چند گفتمان فرعی ( خرده گفتمان ) بوده که هر کدام می توانند دارای حکم جداگانه ای باشند.
اگر زندگی شریعتی و گفته های مکرر او را ملاک داوری قرار دهیم، به روشنی در می یابیم که او چون پیشگامانی مثل سید جمال و بویژه اقبال، برای تحقق پروژه اصلاح دینی از طریق « بازسازی اندیشه اسلامی » ( طرح پیشنهادی اقبال در کتابی از او به همین نام ) تلاش می کرده است. او بر این گمان بود که اول باید اسلام را از دنیای جهل و خرافه نجات داد و آنگاه مسلمانان را از انحطاط رهانید و به تجدید تمدن اسلامی – ایرانی ( البته جزء دوم یعنی ایران به تناسب نگاه ملی شریعتی به تمدن غنی ایرانی به اعتبار ایرانی بودن وی است ) اهتمام کرد. کار شریعتی نیز در دو حوزه بود: روشنگری و روشنفکری. به اقتضای روشنفکری به کار اندیشه ورزی و نواندیشی و نظریه پردازی می پرداخت و به اقتضای روشنگری توجه زیادی به اربتاط با توده ها و آگاهی دادن به آنان داشت. زیرا او معتقد بود که توده ( = ناس ) متن هر نوع حرکت و تحولی است و تا آنان به خودآگاهی و آگاهی نرسیده باشند هیچ نهضتی ( فکری یا سیاسی و اجتماعی ) آغاز نمی شود و در صورت آغاز به فرجام مطلوب نمی رسد. این جمله او مشهور است که هر انقلابی قبل از آگاهی فاجعه است. می توان این نقش دوگانه را تحت عنوان تدوین ایدئولوژی برای نخبگان و روشنفکران و بردن همان آگاهی ها به میان تودها و ناس معرفی کرد. فراموش نکنیم که تعریف شریعتی از « ایدئولوژی » عبارت بود از آگاهی که به گفته او ادامه غریزه است و این به کلی با تعاریفی که منتقدان شریعتی در این زمینه می گویند متفاوت است و حتی می توان گفت کاملا با آن در تعارض است.
من این اصلاح دینی را با دو حوزه روشنفکری و روشنگری گفتمان ( اندیشه – آرمان – جهاد ) شریعتی می دانم. اگر این تحلیل و شناخت من از شریعتی و گفتمان او درست باشد، روشن است که این گفتمان نه تنها امروز روزگارش به سر نیامده است، بلکه هنوز کار جدی و مهمی در این قلمرو انجام نشده و به هرحال در بهترین حالت در نیمه راه هستیم.
اما شریعتی گفتمانهای فرعی بسیاری دارد که می توان آنها را نیز طبقه بندی کرد و در باره هرکدام حکمی صادر کرد. شاید در هیچ یک از مقولات مهم فکری، فلسفی، اجتماعی، سیاسی، تاریخی، دینی، ادبی، هنری و حتی اقتصادی نیست که شریعتی کم و بیش در مورد آنها سخن نگفته و درباره آنها به نوعی داوری نکرده باشد. از تاریخ تمدن و فرهنگ ایران باستان و میانه و جدید بگیرید تا تاریخ قدیم و جدید جهان و منطقه و از ادیان باستان بگیرید تا اسلام و تشیع. قطعا شماری از آنها درست و از نظر علمی و منطقی قابل دفاع اند و شماری نیز غیر قابل دفاع و مردود و به هرحال قابل خدشه و نقد. از جمله گفتمان غلیظ شیعی شریعتی و گفتارهای رمانتیک و ادبیات انقلابی وی در شرایط کنونی ایران و جهان اسلام مطلوب و مفید نیست و از این رو حتی به وسیله پیروان فکری و شاگردان او نیز دنبال نمی شود. البته ممکن است که آن ادبیات و شور انقلابی در شرایط دیگر به اضطرار احیا شود و از این رو باز نقش مثبت و سازنده ایفا کند.
آثار شریعتی مرکب از دو وجه به هم پیوسته اما قابل تمایز یعنی شکل و محتواست.محتوای اندیشه های او در یک سو و ادبیات پر شور و بلیغ او نیز در سوی دیگر. به نظر شما آیا می توان گفت رمز ماندگاری و پویایی شریعتی و اندیشه هایش تا به امروز بیش از آن که اندیشه های او باشد ادبیات خاص او در بیان مسائل دینی و اجتماعی است که همچنان شور آفرین و احساس بر انگیز جلوه می کند؟
قطعا یکی از عوامل محبوبیت و ماندگاری شریعتی زبان و بیان وادبیات پر احساس و رمانتیک و شوق انگیز و شور آفرین او است. اما در این میان دو نکته قابل توجه است و نباید فراموش کرد. یکی اینکه زبان او برآمده از ذهن خلاق و نوآور او است و از این رو این زبان زیبا و خلاق جامه ای است بر اندام یک فرهنگ غنی و اندیشه های مهم و آگاهی های گسترده و غالبا عمیق انسانی و تاریخی و دینی و اجتماعی. بویژه حضور عمیق و گستردة اسطوره و نمادهای اساطیری ( بویژه اساطیر شرقی و ایرانی ) در ادبیات پر شور و حماسی شریعتی زبان او را از اهمیت ویژه برخوردار می کند. از این نظر می توان زبان ایرانی – دینی شریعتی را با اثر بزرگ و جاودانه فردوسی حکیم مقایسه کرد. شگفت اینکه شریعتی تلاش می کند مذهب را از آسمان به زمین بیاورد و از پیامبر و دیگر اولیای دین اسطوره زدایی کند اما در فرجام کار غالبا از همان دین و یا اولیای دین نوعی اسطوره می سازد. بنابراین نمی توان و نباید ادبیات شریعتی را در حد جملات قشنگ و احساساتی و بی محتوا تنزل داد. زبان و ادبیات او ( به طور خاص در کویریات ) محمل اندیشه های او است و در مواردی انصافا حامل نوآوری های مهم و اندیشه های ناب و ماندگار است. ادبیات شریعتی از فاخرترین ادبیات مدرن ایران معاصر است.
نکته دو م این است که علت ماندگاری اساسی شریعتی در مرحله نخست در اصل پروژه بازسازی اندیشه اسلامی و بعد نوآوری های وی در حوزه ذهن و زبان وادبیات دینی و آنگاه ارتباط این اندیشه و ادبیات با توده های مردم و اثرگذاری بی مانند آن در دگرگونی های دهه چهل و پنجاه و تا کنون است. اینکه هنوز آثار شریعتی از پرفروش ترین است و حتی مورد استقبال جوانانی است که نه تنها با دهه چهل و پنجاه و ادبیات انقلابی پیوندی ندارند بلکه از آن گریزانند، به دلیل غنایی لازم در هر دو حوزه زبان و محتوای آثار او است. از باب مثال وقتی جوانان امروز در کارت عروسی شان جمله مشهور شریعتی را می نویسند« دوست داشتن از عشق بر تر است »، فقط یک جمله زیبا و ژیگولی بی محتوایی را انتخاب نکرده اند. اصولا چه رازی است که پس از سه دهه از مرگ شریعتی و این همه تغییرات مهم در ذائقه جامعه و نسل جوان هنوز این همه از جملات و کلمات شریعتی در حوزه های مختلف به عنوان شعارها و نمادها استفاده می شود اما از ادبیات روشنفکران دینی و غیر دینی معاصر، که از قضا برخی بسیار ادیب هم هستند و متون زیبایی نیز خلق کرده اند، تقریبا هیچ استفاده نمی شود؟ قطعا مسأله فقط زبان و ادبیات حماسی و یا زیبا و خوش ترکیب و صناعت ادبی معمول نیست که چنین ماندگار شده و مطلوب افتاده است.
برخی اندیشه های شریعتی نظیر بدگمانی نسبت به غرب یا انتقاد از برخی ارزشهای سیاسی و اجتماعی مغرب زمین از جمله دموکراسی امروزه در ایران مورد نقد و تردید جدی قرار گرفته است. آیا این اندیشه ها را می توان دوباره به نحوی که مقبول نسل امروز واقع شوند باز سازی یا باز خوانی کرد و آیا اگر این اندیشه ها در نظام فکری شریعتی مورد تجدید نظر یا حذف قرار گیرند کلیت اندیشه شریعتی و منظومه فکری او آسیب نخواهد دید و دچار شکافها و تناقض های اساسی نخواهد شد؟ به تعبیر دیگر آیا شریعتی بدون تئوری "امت" و "امامت" باز هم شریعتی باقی خواهد ماند؟
شریعتی مانند هر متفکر و مصلح اجتماعی دیگر از یک سو در محدودة دانش و اطلاعات تخصصی و عمومی خود سخن می گفت و نظریه پردازی می کرد و از سوی دیگر به شکل گریز ناپذیری تحت تأثیر شرایط و نیازها و گفتمانها و خرده گفتمانهای زمان و زمانه خود قرار داشت. شرایط و زمینه های اجتماعی و سیاسی زمانه شریعتی و طبعا گفتمان غالب آن روزگار ( 1320 – 1360 ) انقلابی گری، استعمار ستیزی، نقد و یا نفی فرهنگ فرنگی و به هرحال رادیکالیسم اجتماعی و سیاسی بر ضد استبداد داخلی و استثمار داخلی و جهانی و استعمار غربی بود. از این رو در گفتمان و گفتارهای شریعتی غرب شناسی و نقادی تمدن و فرهنگ قدیم و جدید غربی و نیز استعمار بسیار برجسته است. امروز با توجه به شرایط کنونی جهان و منطقه و ایران وقتی به مجموعه آن افکار و تحلیل ها و نظریه پردازی ها نگاه می کنیم، قطعا بخشی از آنها نادرست و غیر واقع بینانه است و بخشی دیگر درست اما تک ساحتی و ناتمام است و بی گمان بخش دیگری درست و قابل دفاع هستند و امروز نیز با واقعیت ها انطباق دارند.
از این کلیات که بگذریم، قطعا اگر تمام و یا محکمات سخنان شریعتی درباب غرب و مدرنیته و دستاوردهای مهم آن مانند آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، توسعه و . . . را مردود بدانیم و غیر قابل دفاع، طبعا به نظام فکری و اندیشیدگی وی آسیب خواهد زد و حداقل بخش قابل توجهی از هندسه مکتبی او ویران می شود. اما به گمان من، به رغم پاره ای اشتباهات تاریخی و تحلیلی در این باب یا در باب اسلام و یا کاستی ها، محکمات سخنان انتقادی یا تحلیلی او در این زمینه ها درست و قابل دفاع ست و از این رو با لحاظ کردن لغزشها و کاستی ها می توان غرب شناسی و نگاه وی به مفاهیمی چون آزادی و دموکراسی و تمدن و تجدد و حتی استعمار را بازخوانی و بازسازی کرد. تردید ندارد که شریعتی غرب جدید را با تمام دستاوردهایش مرحله ای پیشرفته و مترقی در تاریخ بشر می دانست و مانند سلف خود اقبال به آن خوش آمد می گفت و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و علوم وفنون و توسعه و به طور کلی خرد و دانش مدرن را می پذیرفت و از این رو سخن از اومانیسم اسلامی می گفت و در اندیشه درانداختن نوعی پروتستانتیسم اسلامی بود. در عین حال در برابر غرب جدید و بورژاوزی و استعمار و اومانیسم بی خدا و بویژه سرمایه داری مواضع انتقادی رادیکال داشت که بیشتر تحت تأثیر دوران جنبشهای آزادی بخش بود و گفتمان زمانه. تقریبا مواضعی نزدیک به مواضع چپ مدرن و مکتب انتقادی فرانکفورتی های آن زمان که البته به انگیزه غربی ستیزی نبود بلکه به قصد اعتلای این میراث نوین بود.
به این نکته مهم نیز باید توجه کرد که گاه زبان تند و تعابیر عاطفی و غیر علمی شریعتی در مورد برخی پدیده های غربی ( از جمله استعمار و سرمایه داری ) موجب شده است که عده ای جاهلانه یا مغرضانه او را مخالف دموکراسی و یا آزادی و در نهایت غرب ستیز بدانند.
نیز باید افزود گرچه فعلا باد بر پرچم لیبرال دموکراسی می وزد اما به احتمال زیاد به زودی نگرش انتقادی رادیکال در برابر بی عدالتی های حاکم بر غرب و کاستی های نظری و عملی مفاهیمی چون دموکراسی و حقوق بشر و حتی خرد مدرن اوج خواهد گرفت و در آن زمان شریعتی حرفهای خوبی برای گفتن دارد.
و اما نمی دانم چرا نظریه امت و امامت شریعتی چندان مهم دانسته شده است که با حذف آن دیگر از اندیشه های او چیزی باقی نمی ماند. واقعیت این است که این نظریه و به طور کلی تحلیل دیدگاه کلامی شیعی مبنی بر تعین امامت در دوازده نفر و دوزاده نسل، از ضعیف ترین نظریه پردازی های شریعتی است؛ هرچند که در زمان خود و تا دهه شصت این نظریه و دیدگاه بسیار مهم درست و مقبول می نمود. اما یکی از منتقدان این دیدگاه خود من بودم که در سال 65 نگاه انتقادی خودم را مطرح کردم. در عین حال باید گفت تمام اجزای کتاب امت و امامت بی اعتبار نیست، سخنان نو و مهم و قابل قبولی نیز در همان کتاب وجود دارد که می توان از آنها استفاده کرد. با این همه اگر کل نظریه را نادیده بگیریم و آن را از مجموعه آثار هفده هزار صفحه ای شریعتی حذف کنیم، خللی به نظام فکری و میراث فرهنگی او وارد نخواهد شد. چرا که از نظر او حکومت موقت انقلابی و یا همان دموکراسی متعهد استثنایی است بر قاعده نه اصل دائمی و جاودانه. شریعتی در پایان همان کتاب می گوید آنچه در اسلام اصل است دموکراسی یا همان بیعت و شورا است. افرادی در این سالها با تقطیع آثار و افکار شریعتی سیمایی مخدوش و حتی وارونه از آن بزرگ عرضه کرده و می کنند که فقط از جهل اینان و شاید اغراض خاصی حکایت می کند.
اگر بنا باشد مجموعه آرا و نظریات شریعتی را به دو دسته ذاتی و عرضی یا بنیادین و قابل تجدید نظر تقسیم کنیم به نظر شما کدام یک از اندیشه های شریعتی ذاتی و اساسی به شمار می آیند و کدام یک را باید از این منظومه حذف کرد و دست کم مورد بازسازی و بازخوانی قرار داد؟
واقعیت این است که پاسخ جامع به این پرسش مهم در این مجال ممکن نیست اما به اجمال می توانم بگویم ذاتیات افکار شریعتی چنین است:
در روش شناسی: فهم و تحلیل دیالکتیکی پدیده های طبیعی، انسانی، تاریخی و . . .
در دین شناسی: اصل بنیادین و یگانه توحید
در انسان شناسی: آزادی ( عصیان )، اختیار و آفرینندگی
در نواندیشی دینی: اصلاح دینی ( انقلاب فکری ) از طریق بازسازی اندیشه اسلامی
در پروژه نواندیشی شریعتی سخنان و آرای مهمی دیده می شود که متأسفانه پس از او حتی به وسیلة پیروان فکری او نیز پیگیری نشده است. مانند پیشنهاد وی برای تحول در اجتهاد با دو معیار « علم » و « زمان » در کنار کتاب و سنت و تفسیر او از مفهوم « سنت » و یا روش تجربی – عقلی او برای فهم پدیده ها از جمله قرآن و منابع دیگر دینی. این آرای غالبا بدیع استعداد بازسازی را دارند و اگر این بازسازی به درستی انجام شود، منشاء تحول بزرگی در دین شناسی ما خواهد شد. دریغ که روزگار روزگار حرفهای ژورنالیستی و عوام فریبانه و طبق مد زمانه است و در این مورد شریعتی از قربانیان این وضعیت نا مطلوب است.
البته از منظرهای دیگری نیز می توان ذاتیات و عرضیات نظام فکری و میراث فرهنگی شریعتی را طبقه بندی کرد و اجزای این منظومه را با ذکر جزئیات دقیق تری توضیح داد.
و دست آخر اینکه آیا می توان به جای آنکه شریعتی را چونان یک نظام فکری با گزاره های خاص عرضه کنیم شریعتی را به مثابه یک گرایش یا بویش خاص معرفی نماییم که محتوای اندیشه هایش با گذشت زمان تغییر می کند و اندیشه های نو در آن شکوفا می شود؟ رسیدن به چنین تصویری از شریعتی چگونه ممکن است؟
شاید من به درستی مراد شما را درنیافته باشم، اما به نظر می آید که این دو گزینه در تعارض با هم نباشند به گونه ای که مجبور شویم یکی را انتخاب کنیم. او به هرحال متفکری است که دارای افکار متنوع و میراث مکتوب رنگین کمانی است که گرچه در اعماق خود دارای سازگاری و انسجام لازم است اما در سطوح و در برخی اضلاع هم از تناقض تهی نیست و هم از اشتباهات علمی و تحلیلی بری نیست و هم از کاستی و یا ابهام به دور نیست. برخی از تکیه کلامها و یا حساسیت های شریعتی و یا برخی از تعابیر و تفاسیر دینی و سیاسی و اجتماعی او کاملا رنگ زمانه دارد و طبعا تاریخ مصرف آنها تمام شده است. بویژه معدود تعابیر خشن و مولد خشونت و غیریت ساز و ستیزه گر شریعتی ( مانند: اگر می توانی بمیران و گرنه بمیر )، در حال و هوای امروز مفید هیچ فایده ای نیست. درست به همین دلیل است که از دوران پس از انقلاب این ادبیات و زبان به کلی فراموش شده و پیروان فکری شریعتی نیز از آن استفاده نمی کنند. حداقل آن است که در فضای به شدت ستیزه گرانه و بنیادگرانه کنونی ایران و جهان اسلام این زبان و بیان استعداد بسیاری برای سوء استفاده و تولید خشونت دارد. نیز برخی تعابیر او در باب غرب و فرهنگ و تمدن غربی از چنین استعدادی برخوردار است.
به هرحال میراث شریعتی و ذهن و زبان غنی و شبه اساطیری او از چنان ظرفیت و انعطافی برخوردار است که بتوان قرائت های نو و تازه ای از آنها داشت و از این میراث غنی می توان برای توسعه و تکامل پروژه نواندیشی دینی سود جست و این میراث از این نظر یگانه است. شریعتی یک راه ( = صراط » ) است و نماد ( = آیه ) که می توان از آنها برای رفتن ( = صیرورت ) سود جست. آنچه او از آن بیزار بود رکود بود و بی دانشی و بی مسئولیتی، و برای ما چنین مباد.
منیع:جرس/مژگان مدرس علوم

آژانس بین المللی انرژی اتمی اظهارات مقام های ایران مبنی بر ارائه غلط اطلاعات از سوی دو تن از بازرسان را رد و از عملکرد آنها حمایت کامل کرده است.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران روز دوشنبه گفت جمهوری اسلامی به آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاع داده است که دو تن از بازرسان این آژانس "به دلیل ارائه اطلاعات غلط و غیر حقیقی و همچنین بر ملا کردن بیش از موعد رسمی اطلاعات، حق ورود به ایران را ندارند."
اما به گزارش خبرگزاری رویترز گرگ وب سخنگوی آژانس این اظهارات را رد کرد و گفت آژانس به عملکرد حرفه ای و بیطرفانه بازرسان "اطمینان کامل" دارد.
وزارت خارجه آمریکا نیز نسبت به این اقدام ایران ابراز نگرانی کرده است.
پی جی کراولی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز دوشنبه گفت کاهش همکاری های ایران با آژانس تنها به نگرانی های جامعه جهانی خواهد افزود.
اما ایران گفته است سایر بازرسان آژانس می توانند همچنان به نظارت بر فعالیت تاسیسات اتمی ادامه دهند.
علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس به خبرنگاران در وین گفت: "بازرسی ها بدون وقفه ادامه خواهد یافت."
او افزود اما ایران هوشیاری بیشتری در حفاظت از اطلاعات محرمانه خود و عملکرد بازرسان نشان خواهد داد.
ایران می گوید به عنوان امضا کننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای - ان پی تی - در صورتیکه بازرسان آژانس در مورد فعالیت اتمی این کشور گزارش خلاق واقع بدهد، حق دارد خواستار تعویض آنان شود.
آقای صالحی گفته است که در آخرین جلسه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین، ایران گزارش دو تن از بازرسان آژانس را غیرواقعی اعلام داشت و به آن اعتراض کرد و از آژانس خواست که از اعزام آنان به ایران خودداری ورزد و دو نفر دیگر را جایگزین آنان کند.
پیش از این، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز گفته بود که برخی از بازرسان آژانس برخلاف مقررات، "اطلاعات غلط" در اختیار رسانه ها قرار می دهند و سئوال کرده بود که آیا اقدامی در این زمینه منظور شده است یا نه.
همچنین هفته گذشته، مجلس یک فوریت طرح "صیانت از دستاوردهای هسته ای" ایران را تصویب کرد که در صورت تصویب نهایی، دولت را موظف می کند که ضمن اقدام برای دستیابی به خودکفایی هسته ای، همکاری اتمی با آژانس را به تعهدات این کشور در چارچوب ان پی تی منحصر سازد.
آقای صالحی گفت که دو بازرس مورد نظر محتوای گزارش مربوط به ایران را قبل از اینکه به طور رسمی مطرح شود، افشا کرده بودند و افزود "ضمن اینکه اصلا گزارش غیر حقیقی هم دادند یعنی این دو وجه سبب شد ما از ورود این دو تن بازرس به ایران جلوگیری کنیم."
منبع: بی بی سی

علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، یک روز پس از تصویب قانونی مخالف مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدینژاد درباره دانشگاه آزاد بهشدت به هواداران دولت که با این مصوبه مخالفت کردهاند واکنش نشان داد.
در واکنش به اعتراضهای هواداران دولت، علی لاریجانی روز دوشنبه گفت: «اگر کسی در رسانهها در مورد مجلس با دریدگی صحبت کند، دلیل منطقی بودن صحبتش نیست.»
مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه، عملا با تصویب قانونی، اساسنامه جدید دانشگاه آزاد را که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده بود لغو و راه را برای وقف این دانشگاه باز کرد.
بر پایه این مصوبه مجلس، اساسنامه اولیه دانشگاهها و مراكز آموزش عالی غیردولتی كه فعالیت خود را با آن آغاز كرده و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، همچنان معتبر خواهد ماند.
همچنین هرگونه تغییر در اساسنامه این مراکز با پیشنهاد هیات موسس و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت خواهد گرفت و كلیه مصوبات وضع شده که مغایر با این تبصره باشند لغو میشود.
با تصویب این قانون، مجلس عملا جناح محمود احمدینژاد را که به گفته بسیاری به دنبال تسلط بر دانشگاه آزاد بوده است محدود کرد، اقدامی که واکنش تند این جناح را در پی داشته است.
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول کیهان و نماینده رهبر ایران در این نشریه، از جمله کسانی بود که با این مصوبه به مخالفت برخاست و خواستار انتشار نام نمایندگان رایدهنده به این قانون شد.
غلامحسین الهام، عضو حقوقدان شورای نگهبان و سخنگوی سابق دولت احمدینژاد، نیز با انتقاد از این مصوبه گفته است که دانشگاه آزاد «عقبه مالی جریان فتنه» را تشکیل میدهد.
خبرگزاری فارس نیز که نزدیک به دولت آقای احمدینژاد است بیانیه بیش از صد بسیج دانشجویی را منتشر کرده که به این مصوبه اعتراض کردهاند.
رئیس مجلس در جایی در سخنانش خطاب به معترضان اظهار داشت: «کسی که به قوه مقننه توهین میکند در واقع به ملت توهین میکند و شاید این مسئله از آنجا ناشی میشود که آنقدر ذوب در قوهای هستند که چشم دیدن قوه دیگر را ندارند.»
در همین حال مجید محمدی، جامعهشناس مقیم نیویورک، در گفتوگو با رادیوفردا هدف تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد از سوی محمود احمدینژاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی را تغییر هیات امنا و در نتیجه تغییر ریاست این دانشگاه دانسته است.
مجید محمدی همچنین معتقد است که دولت احمدینژاد قصد داشت از وقف اموال دانشگاه آزاد جلوگیری کرده و آن را از آن دولت کند.
این جامعهشناس میگوید که «اقتدارگرایان سنتگرا» نسبت به پیشروی محمود احمدینژاد احساس نگرانی کردهاند.
سعید پیوندی، استاد دانشگاه در فرانسه، نیز معتقد است که نمایندگان مجلس با تصویب چنین طرحی خواستهاند جلو «بلندپروازیهای» محمود احمدینژاد و گسترش همهجانبه کنترل وی بر جامعه را بگیرند. منبع:رادیو فردا

یک روز پس از تصویب کاهش محاصره زمینی نوار غزه از سوی کابینه اسرائیل، كاميون هاى حامل كالاها و مواد غذایی از بامداد روز دوشنبه پس از عبور از گذرگاه هاى زمينى وارد نوار غزه شدند.
كابينه اسرائيل روز يكشنبه ببه اتفاق آراء تصويب كرد كه از تدابير سختگيرانه ورود كالا به غزه كم كند اما محاصره دريايى غزه را كماكان ادامه دهد.
بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل، روز دوشنبه در توضيح اين مصوبه گفت: «مردم غير نظامى غزه در محاصره نخواهند بود اما محاصره امنيتى وجود دارد.»
آقاى نتانياهو اضافه كرد: «با اين مصوبه، بهانه حماس براى متهم كردن اسرائيل به ضربه زدن به مردم غير نظامى گرفته شد.»
نخست وزير اسرائيل گفت: «اكنون دوستان ما در جهان پشتيبان تصميم ما هستند و به محاصره امنيتى عليه حماس مشروعيت مى بخشند.»
به گفته آقاى نتانياهو، كابينه او «تصميم درستى را هم براى امنيت و هم براى سياست اسرائيل اتخاذ كرد.»
بر اساس مصوبه كابينه اسرائيل، نخست وزير اين كشور همراه با وزيران دفاع و امور خارجه، سه نفرى هستند كه تصميم گيرنده نهايى فهرست كالاها و موادى خواهند بود كه ورود آنها به غزه براى امنيت اسرائيل «زيانبار» تشخيص داده شود. در صورت عدم مخالفت اين سه نفر، ورود هر نوع كالايى به نوار غزه آزاد خواهد بود.
گزارش ها حاكى است كه فلسطينى هاى ساكن نوار غزه بيش از هر چيز، خواهان ورود سيمان، تيرآهن و ساير مصالح ساختمانى براى نوسازى ساختمان هاى تخريب شده خود در جريان حملات اسرائيل به اين باريكه هستند.
اسرائيل با اين استدلال كه حماس براى ساخت استحكامات نظامى خود سيمان و تيرآهن وارده به غزه را مصادره مى كند، ورود اين مصالح به اين باريكه را ممنوع كرد و تنها در شرايطى خاص با ورود محموله هاى معينى موافقت كرد.
اما حماس خود در يك سال اخير چند كارگاه ساخت سيمان با مصالح ابتدايى مانند ماسه دريا برپا كرده و كارگاه هاى ديگر توليد مصالح ساختمانى در غزه را نيز تحت كنترل گرفته است.
راديوى اسرائيل اعلام كرد كه از بامداد روز سه شنبه ورود برخى از مصالح ساختمانى به غزه نيز آزاد خواهد شد تا در پروژه هايى كه سازمان ملل آنها را اجرا مى كند، بويژه در منطقه «خان يونس» در جنوب غزه، مورد استفاده قرار گيرد.
اما روزنامه اسرائيلى «يديعوت آخرونوت» روز دوشنبه گزارش داد، در تحقيقى كه انجام داده متوجه شده است كه ورود موادى به غزه مانند آلومينيوم و انواع فلزات و نيز كود شيميايى هنوز ممنوع است.
بر اساس مصوبه جديد كابينه اسرائيل، تسهيلاتى نيز براى تردد فلسطينى ها به دلايل بشر دوستانه و امور پزشكى برقرار مى شود و شمار بيشترى از فعالان بين المللى مى توانند وارد غزه شوند.
مصوبه كابينه اسرائيل نتيجه فشارهاى بين المللى گسترده بر اين كشور، به دنبال ماجراى ماه گذشته كشتى هاى اعزامى از سوى «جنبش غزه آزاد» بود، كه با حمله كماندوهاى ارتش اسرائيل به كشتى «ماوى مرمره» به جنجالى بين المللى تدبيل شد.
در جريان اين حمله حداقل ۹ شهروند ترك كشته و ۴۸ نفر ديگر نيز زخمى شدند.
واكنش هاى بين المللى به مصوبه دولت اسرائيل
كاخ سفيد با استقبال از مصوبه روز يكشنبه كابينه اسرائيل، و تاكيد بر اجراى فورى آن، از بنيامين نتانياهو براى ديدار با باراك اوباما، رييس جمهورى آمريكا، در روز ششم ژوئيه دعوت كرد.
كاترين اشتون، رييس امور سياست خارجى اتحاديه اروپا نيز با بيان خشنودى و «دلگرمى» خود از مصوبه دولت اسرائيل گفت كه جهان در انتظار بهبود شرايط زندگى مردم غزه است.
تونى بلر، نماينده «كميته چهار جانبه صلح خاورميانه» كه نخست وزير اسرائيل شامگاه يكشنبه در جريان ديدار با او در بيت المقدس (اورشليم) مصوبه دولت اسرائيل را اعلام كرد، با خشنودى از اين مصوبه و تاكيد بر «اثبات سياست شكست محاصره غزه»، نسبت به شكوفايى اقتصادى غزه در پى تصميمات جديد ابراز اميدوارى كرد.
آقاى بلر بار ديگر گفت كه «نيازهاى امنيتى اسرائيل را كاملا درك مى كند.»
محمود عباس، رييس تشكيلات خود گردان فلسطينى مصوبه اسرائيلى را ناكافى دانست و بر لزوم بر چيده شدن تمامى تدابير سختگيرانه عليه نوار غزه و نيز كرانه باخترى تاكيد كرد.
جمال الخضرى، رييس «كميته هاى مقاومت مردمى رفع حصر غزه» و عضو پارلمان حماس گفت كه «مصوبه اسرائيل صرفا براى كاهش فشار جهانى صادر شده است.»
آقاى الخضرى گفت: «هر روز بايد يك هزار كاميون با انواع كالا و مواد وارد غزه شوند»، و بر ضرورت واردات مصالح ساختمانى براى خانه سازى و نيز مواد اوليه براى كارگاه هاى غزه تاكيد كرد.
محاصره مشترك اسرائيلى- مصرى نوار غزه، از ژوئن سال ۲۰۰۷ كه سازمان حماس به طور يك جانبه بر غزه مسلط شد و تشكيلات خود گردان را از اين باريكه خلع يد كرد، ادامه يافته است.
اسرائيل و تشكل هاى مسلح غزه يك سال و نيم پيش درگير نبرد خونين و پر تلفاتى شدند كه ويرانه هاى به جاى مانده از آن در غزه هنوز بازسازى نشده است.
منبع:رادیو فردا

احمدی نژاد از روزهای ابتدایی حضور در دولت نهم تسلط بر دانشگاه آزاد را در دستور کار قرار داد. امری که با گذشت ۵ سال همچنان محقق نشده است. اما به نظر میرسد آقای احمدینژاد اینروزها بیش از هر زمانی به برآورده شدن آرزوی خود نزدیک شده است.
در این باره در محافل سیاسی ایران گفته میشود هدف نخست احمدینژاد از دراختیارگرفتن دانشگاه آزاد، در چارچوب «پروژه حذف رفسنجانی» قابل تعریف است. در درجه دوم، منابع مالی و انسانی گسترده دانشگاه آزاد مدنظر احمدینژاد و یاران و همفکران اوست.
تحلیلگران در ایران میگویند، محمود احمدینژاد نشان داده است که در خرج کردن برای همراهانش کوتاهی نمیکند و این امر نیاز به منابع روز افزون را ضروری مینماید. خصوصا که بر این منابع کنترلی وجود نداشته باشد. شاید به همین علت بود که وقف اموال ۲۵۰ میلیارد دلاری دانشگاه آزاد، احمدینژاد و همپیمانان سیاسیاش را عصبانی کرد.
استفاده از اهرم شورای عالی انقلاب فرهنگی
آخرین تلاشهای دولت احمدینژاد برای فتح دانشگاه آزاد با دخالت شورای عالی انقلاب فرهنگی کلید خورد. این شورا اساسنامه دانشگاه آزاد را تغییر داد و هیات امنای جدیدی نیز برای آن برگزید. همه این تصمیمات بدون دخالت و رضایت هئیت موسس این دانشگاه رخ داد.
مطابق اساسنامهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دانشگاه آزاد تصویب کرد، انتخاب رئیس بعدی دانشگاه آزاد به هیأت امنای منتخب این شورا و در شرایط خاص، شخص رئیسجمهور سپرده میشود.
اساسنامهای که در واقع میتواند تلاش برای خلعید از مدیران فعلی دانشگاه آزاد و سپردن همه امور آن به دولت قلمداد کرد. ریاست شورای انقلاب فرهنگی برعهده محمود احمدینژاد بوده و اکثریت اعضای این شورا از حامیان دولت وی میباشند.
دخالت مجلس
مجلس شورای اسلامی به عنوان عالیترین مرجع تصمیمگیری جمهوری اسلامی، غیر مستقیم وارد این ماجرا شد. نمایندگان، کلیات طرح یک مادهای را با عنوان «طرح حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی» تصویب کردند که براساس یکی از تبصرههای آن، آخرین مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد به حالت تعلیق درمیآید.
این مصوبه واکنش تند هوادارن احمدی نژاد را در پی داشت زیرا مانع تصرف دانشگاه توسط دولتیها میشود.
مطابق دومین تبصره این طرح، تصویب تغییر اساسنامه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی غیردولتی در «شورای عالی انقلاب فرهنگی»، به پیشنهاد هیأت مؤسس این دانشگاهها مشروط شده است.
براساس تبصره الحاقی به این طرح نیز «وقف اموال مؤسسات غیردولتی که هیأت مؤسس آنها حق تصرف مالکانه نسبت به آن را دارند و تا تاریخ تصویب این قانون، صیغه وقف آن جاری شده و یا در آینده جاری شود، معتبر است.»
کیهان متهم میکند
روزنامه کیهان در تیتر نخست و سرمقاله روز دوشنبه ۳۱ خرداد خود ۱۳۴ نمایندهای را که به مجاز بودن وقف اموال دانشگاه آزاد رای مثبت دادند، به اقدامی «خلاف قانون و شرع» متهم کرد.
حسین شریعتمداری، مدیر مسوول و نماینده آیتالله خامنهای در این روزنامه، تصویب این طرح در مجلس را این طرح را نقشهای حساب شده خوانده و تلویحا به نقش هاشمی رفسنجانی اشاره کرده است.
مدیر مسوول کیهان مدعی است «تمامی نمایندگانی که به طرح یاد شده رأی مثبت دادهاند از مغایرت آشکار این طرح با قوانین جاری و موازین خالی از ابهام شرعی باخبرند.» وی میافزاید، «بدین صورت رد این طرح از سوی شورای نگهبان قطعی است و با اصرار مجلس باید به مجمع تشخیص مصلحت فرستاده شود.»
شریعتمداری در ادامه تصریح میکند: «هاشمی رفسنجانی علاوه بر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس هیئت موسس و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد نیز هست و طی چند ماه اخیر، بارها بر ضرورت عملیاتی شدن آنچه در مصوبه مجلس آمده است، تأکید ورزیدهاند.»
روزنامه کیهان در ادامه نمایندگان رایدهنده به این مصوبه را نیز متهم به تلاش برای حفظ منافع و موقعیت خود میکند: «گزارشهای موثق و مستند حاکی از آن است که دنبال کنندگان پروژه یاد شده، به منافع شخصی و حزبی خود بیشتر از مصالح نظام میاندیشند... گفته میشود و برای این گفته، شواهدی نیز ارائه میشود که برخی از نمایندگان موافق مصوبه دیروز مجلس، روابطی غیرمجلسی و بیرون از مسئولیت نمایندگی با دانشگاه آزاد داشتهاند.»
شریعتمداری در پایان سرمقاله کیهان، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی را نیز سرزنش کرده که چرا اجازه داده است در مورد طرحی که شورای عالی انقلاب فرهنگی در آن وارد شده و نظر داده، مجلس مصوبهای داشته باشد.
راه حل نهایی؛ اهرم رهبری
به نظر میرسد احمدینژاد برای تصرف دانشگاه آزاد نتوانسته است از کمک اصولگران مجلس برخوردار شود. اما ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه دانشگاه آزاد وسوسه کننده تر از آن است که دولت و حامیانش حاضر باشند اجازه بدهند در اختیار اوقاف و امور خیریه بماند.
به همین دلیل رسانههای حامی دولت با تمام توان خود و به اشکال مختلف در حال اعمال فشار به مخالفان تصرف دانشگاه آزاد توسط دولت هستند.
این اعتراضات وارد مرحله خیابانی نیز شده است. بخشهایی از هواداران دولت احمدینژاد و خصوصا نیروهای بسیج دانشجویی دانشگاهها، وعده برگزاری چند تجمع و راهپیمایی را در مقابل مجلس ایران و سازمان مرکزی دانشگاه آزاد دادهاند.
گفته میشود اگر همه اینها کارگر نشد راه حل نهایی باید در دستور کار قرار گیرد که استفاده از اهرم «رهبر» است. حسین شریعتمداری از مصوبه مجلس با عنوان «پروژه پایمال۲۵۰ هزار میلیارد تومانی بیتالمال» نام میبرد و مشخص است که برای جلوگیری از «پایمال شدن» این ثروت هنگفت ممکن است مجبور به استفاده چند باره از اختیارات آیتالله خامنهای شوند. و اگر چنین چیزی اتفاق افتد به اعتبار مجلس شورای اسلامی به شدت ضربه خواهد زد.
منبع:رادیو دویچه وله/مهدی محسنی

یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، روز دوشنبه گفت کشورش از تحریم های آمریکا که ممکن است بر روی پروژه خط لوله صدور گاز ایران نیز تاثیر بگذارد پیروی خواهد کرد.
وی در ایالت سند در گفتگو با خبرنگاران گفت: "پاکستان عضو جامعه جهانی است و از هر تحریمی که آمریکا اعمال کند پیروی می کند."
ریچارد هولبروک نماینده ویژه آمریکا در امور پاکستان و افغانستان روز یکشنبه در اسلام آباد به مقام های پاکستانی توصیه کرد تا زمانیکه قانون تحریم های کنگره آمریکا علیه ایران نهایی نشده گام بیشتری در جهت اجرای توافق گازی خود با ایران بر ندارند زیرا ممکن است این خط لوله مشمول تحریمهای جدید شود.
مجالس نمایندگان و سنای آمریکا هم اکنون در حال بررسی لوایحی برای اعمال تحریم های بیشتر علیه فروش بنزین و صنایع نفت و گاز ایران هستند.
شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان در واکنش به اظهارات آقای هولبروک گفت خط لوله گاز ایران تحریم های سازمان ملل متحد را نقض نمی کند. او اشاره ای به تحریم های یکجانبه ای که واشنگتن در دست بررسی دارد نکرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد اخیرا چهارمین قطعنامه تحریم های ایران را تصویب کرد.
اما موضعگیری اخیر اسلام آباد حاکی از تاثیرات احتمالی تحریم های بعدی آمریکا بر روی خط لوله صدور گاز ایران به پاکستان دارد.
هفته گذشته مقام های ایران و پاکستان آخرین ضمیمه قرارداد جنجالی صادرات گاز به پاکستان را امضا کردند.
مقام های ایران از ذکر مبلغ این قرارداد خودداری کردند.
هادی نژاد حسینیان معاون پیشین وزارت نفت گفته است اسناد نهایی این قرارداد در سفارت فرانسه در اسلام آباد به امضا رسیده و این نوعی بازگشت به کاپیتولاسیون است.
به گزارش ایلنا نژاد حسینیان گفته است جزئیات و اطلاعات این قرارداد که وزیر نفت ایران از مردم کتمان می کند در روزنامه های پاکستان منتشر می شود.
قرار است از سال 2014 روزانه 21 میلیون و 500 هزار متر مکعب گاز ایران از طریق خط لوله 750 کیلومتری به پاکستان صادر شود.
ایران مدتها پیش اعلام کرده بود قرارداد نهایی خط لوله صلح (بین ایران، پاکستان و هند) امضا خواهد شد اما اختلافات بین هند و پاکستان و کنار کشیدن هند از پروژه، باعث شد تا امضای قرارداد بین ایران و پاکستان به تاخیر بیافتد.
علی طهماسبی:بعد از صد و چند سال باز به همان جا رسیده ایم که مشروطه خواهان آغاز کرده بودند. اما این بار آیا راه کنترل استبداد را شناخته ایم؟
این شاید از خوش خیالی و خامی بود که بلافاصله پس از پیروزی هر دو انقلاب مشروطه و جمهوری اسلامی، چند صباحی نابودی استبداد را جشن گرفتیم بعد هم دیدیم که « استبداد» عوامل خود را به سرعت در کسوت های تازه بازتولید نمود. یعنی که « استبداد» و دیکتاتوری، چیزی مستقل از مستبد و دیکتاتور است، استبداد خود به مادینه زایشگری می ماند که تا به یائسگی نرسیده باشد در غارهای هزار توی خود، مدام دیکتاتورهای تازه می زاید.
دیکتاتورها که ابتدا در لباس مصلح و منجی ظهور می کنند، پس از چندی رنگ می بازند، مفتضح می شوند، شمایل عفریت و جادوگر و راهزن و جلاد پیدا می کنند، و در فرجام به بد نامی می میرند، اما تا هنگامی که زمینه های استبداد و عوامل دیکتاتوری مورد توجه و شناخت قرار نگیرد، باز دیکتاتوری دیگر، در لباس مصلحی تازه پای به عرصه می نهد و این آسیاب ستم همچنان می چرخد و چرخد.
حالا شاید اندک اندک می آموزیم تا « استبداد» را از نو شناسایی کنیم. به نظر می رسد بدون شناخت نسبی از استبداد، امکان کنترل آن هم وجود ندارد چه رسد به نابود نمودن آن.
گمانم لااقل سه قلمرو ظاهرا جدا اما درهم تنیده اینجا هستند که هر کدام به نحوی، استبداد را تغذیه می کنند و قدرت و قوت می بخشند. این سه قلمرو عبارتند از: اول تمایل غریزی هر انسانی برای سلطه بر دیگری، دوم فرهنگ سنتی استبداد، و سوم اقتصاد نفتی که از آن با عنوان استبداد نفتی هم یاد شده است . بدیهی است که بررسی این موارد، از این منظر، از حوصله¬ی این مجال بیرون است اما به یاد آوردن آن می تواند مدخلی باشد برای فهم نسبی ما از وسعت و عمق ریشه های استبداد، و عزم جدی تر ما برای پس راندن آن.
1- تمایل غریزی به استبداد
تمایل غریزی، یعنی شورمندی حیات که در بن وجود ما تعبیه است و هر کدام از ما را وا می دارد که برای بقای خود تلاش کنیم. غیر از خوردن و نوشیدن و به ویژه تولید مثل، همچنین سلطه بر دیگران و دیگران را به هر نحوی مطیع خود نمودن و زیر فرمان خود آوردن، یکی دیگر از تمایلات غریزی ما است. و آنجا هم که نتوانیم فرمانروای دیگران باشیم، باز هم برای بقای خود دست کسی را که فرمانروا شده است بوسیدن، و تمکین خواسته های او. و برای جبران این وادادگی، این سوتر که آمدیم، بر ضعیف تر از خود فرمان راندن.
از این جهت، رفتار غریزی ما، چندان هم چیزی جدا بافته از رفتار غریزی حیوانات دیگر نیست. نشانه های این رفتار غریزی هم در جامعه کم نیست. این یک روی قضیه است، روی دیگر این است که انسان می تواند بیاموزد و یاد بگیرد تا غرایز خود را کنترل کند، اندک اندک از جامعه حیوانی فاصله بگیرد، تمدنی ایجاد کند که هرکسی حدود خود را داشته باشد و هرکسی به حدود دیگری احترام بگذارد. انسان برای فاصله گرفتن از رفتار حیوانی می تواند فرهنگتولید کند و روش ها و ابزارهای تازه ای پدید آورد تا حدود و حقوق انسانی خود و دیگران را دقیق تر اندازه بگیرد و خرد جمعی را جایگزین فرمانروای مقتدر و مستبد کند.
در عین حال، این نکته را نمی توان نادیده گرفت، که غرایز آدمی، نابود شدنی نیست، اما قابل کنترل هست، و اولین و مهمترین کاربرد «خرد جمعی» کنترل همین غرایز است. به تعبیر دیگر، «استبداد» و سلطه یکی بر دیگران، از تمایلات غریزی در انسان است، و ظاهرا هیچکس برکنار و مبرا از این تمایل غریزی نیست، از بین بردنی هم نیست، اما حضور خرد جمعی می¬تواند این تمایل را تحت کنترل بیاورد و می تواند باز تولید استبداد را کاهش دهد.
2- فرهنگ سنتی استبداد،
تولید نسل که برای ادامه حیات است مبتنی بر کشش¬های غریز دانسته شده، اما تولید فرهنگ که برای رشد و توسعه¬ی حیات بشری و بهبود کیفیت انسانی است، در عرصه آگاهی، تفکر و خردمندی اتفاق می افتد. مفاهیمی مانند «رشد» و بهبود کیفیت انسانی ضرورت بازخوانی مدام و نو به نو شونده فرهنگ را به یاد می آورد. اگر تولید نسل امری تکرار شونده باشد، ولی تولید فرهنگ واقعه ای نو به نو شوند و کمال یابنده است. از این جهت نمی توان در سپهر فرهنگ و باورهای گذشته، بدون هیچ بازخوانی تازه ای از آن، انتظار رشد و بهبود کیفیت انسانی را داشت.
فردگرایی محض، و عدم توجه به خرد جمعی، از ویژگی¬های فرهنگ سنتی ما است که اتفاقا تقویت کننده¬ی استبداد هم می¬باشد. در متون ادبی ما، اعم از آثار مولوی، سنایی، حافظ و... جایی که سخن از «جماعت» و «حزب» و «نهادهای مردمی» و «خرد جمعی» باشد دیده نمی¬شود. غیبت این اصطلاحات در ادبیات و فرهنگ ما، نشانه¬ی آشکاری از حضور استبداد و نهادینه بودن استبداد در این فرهنگ دارد. حتی سعدی که در اخلاق اجتماعی ناب ترین سخنان را بیان کرده و بنی آدم را اعضای یکدیگر خوانده است، در برابر نظام استبدادی، حرفی و سخنی جز نصحیتی کمرنگ و ملایم به ملوک ندارد که در کار رعیت ستم روا ندارند.
در متون دینی با قرائت سنتی نیز، مفهوم جماعت اغلب در ارتباط با مضامین عبادی(نماز جماعت) در برابر خداوند مطرح بود و نه در مورد حقوق شهروندی. آیاتی از قرآن که قابل تاویل به خرد جمعی است به¬گونه¬ای تفسیر و توجیه شده است که راه استبداد را هموار می کند. امر به معروف و نهی از منکر که می¬توان آن را در مورد نقد قدرت و مسئولیت افراد در برابر هم نسبت به حقوق شهروندی تلقی کرد مغفول مانده است، به ویژه مسئولیت روشنفکران در نقد حکومت که از ویژگی های مهم امر به معروف است به فراموشی سپرده شده است. اکنون این اصل مهم که می تواند خرد جمعی را سامان دهی کند، به چند تذکر بی محتوا در مورد اعمال عبادی فرو کاسته شده است. آن هم از سوی حکومت به مردم.
شاید فرهنگ سنتی استبداد، در ساختار نظام ارباب رعیتی مناسب بود اما واقعیت این است که با ظهور طبقه متوسط تحصیلکرده، شکل گیری ساختار تازه اجتماعی- اقتصادی، چنین فرهنگی نه تنها مشکلات جامعه را برطرف نمی کند بلکه بر مشکلات جامعه می افزاید.
2- استبداد نفتی:
مالکیت منابع ملی از سوی طبقه حاکم دولتی، سبب شده است تا مردم نان خور حکومت شوند. این نکته ای است که به تعبیر اقتصاد دانان، استبداد نفتی را در ایران شکل داده است . نیازی به توضیح واضحات نیست که نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی موجود در ایران، به رغم آنکه نام« ملی» بودن را یدک می کشند، اما در عملدولتی هستند. به تعبیر دیگر، دولت نیازی به مالیات گرفتن از مردم ندارد که ناچار شود مطیع مردم باشد.
حل این مسائل، چندان آسان نیست، نیاز به آگاهی، تفکر و صبوری دارد. می¬توان با حرکتی انقلابی و جمعی مستبدی را سرنگون کرد اما تا هنگامی که زمینه¬های استبداد در نفس خودمان، در فرهنگ مان، و در اقتصادمان وجود دارد ساده اندیشانه خواهد بود که فکر کنیم با مبارزه¬ای کوتاه مدت می¬توان استبداد را نابود کرد.
جامعه ایران طیف گسترده ای است که بخشی از این طیف هنوز مبتنی بر عواطف و احساسات غریزی زندگی می کند و ضرورت آگاهی را درک نکرده است، بسیاری از مردم در این جامعه هستند که هنوز اهمیت خرد جمعی را نمی دانند، پایگاه استبداد در همین بخش از جامعه است. در این شرایط حتی واژه «مبارزه» شاید گمراه کننده باشد. تمایل غریزی آدمی برای سلطه بر دیگران، چیزی نیست که با مبارزه نابود شود، بلکه می توانیم نیروی غریزی استبداد را در پرتو آگاهی و در حضور خرد جمعی تحت کنترل بیاوریم. فرهنگ سنتی ما نیز، فرهنگی نابود شدنی نیست، بلکه لازم است بازخوانی تازه ای از آن صورت گیرد تا از این جمود و سنگ شدگی رها شود، منابع طبیعی را نمی توان در جغرافیای ایران نادیده گرفت اما می توان راهی را پیدا کرد که این ثروت ملی سبب اسارت ملت به دست دولت ها نشود.
با این گفته موافقم که جنبش سبز ایران، می تواند ادامه جنبش مشروطه باشد، هر گام که در راه آگاهی بخشی خود و دیگران برداشته ایم، به شناخت تازه تری رسیده ایم، و هر شناخت تازه ما را قادر نموده است تا استبداد را گامی واپس برانیم، این شیوه حیات بشری است که مدام از راه آزمون و خطا زندگی را سامان تازه ای پیدا می کند. در کشاکش از مشروطه تا اکنون، رنج های بسیار داشته ایم، اشتباهات و ندانم کاری ها داشته ایم، هزینه های بسیار پرداخت کرده ایم، با این همه، گام های بلندی برداشته ایم و رنج هامان بی ثمر نبوده است.
انجام کارهای اصیل و بنیادی، نیاز به فرصت دارد، از کوتاهی عمر خویش هم در این راه دراز پروایی نیست، سخن حکیمانه باغبانی پیر امروز سخت به کارمان می آید که: دیگران کاشتند، ما خوردیم، ما می کاریم تا آیندگان بخورند.
حرکت کشتی ایرانی حامل اقلام کمکی برای ساکنان نوار غزه طبق برنامه صورت نمی گیرد.
روز دوشنبه، 31 خرداد (21 ژوئن)، خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - به نقل از محمد جواد جعفریان، رئیس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی گزارش کردکه کشتی ایرانی حامل اقلام بشردوستانه برای فلسطینیان ساکن نوار غزه در موعد مقرر به سوی مقصد حرکت نخواهد کرد.
آقای جعفریان در مصاحبه با این خبرگزاری افزود که "برخی از ناهماهنگی های بین المللی و تغییر نوع اقلام ارسالی سبب تاخیر در زمان حرکت کشتی ایرانی به سوی غزه شده است."
هفته گذشته، مدیرکل روابط عمومی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی اعلام کرد که نخستین کشتی حامل کمک های مردمی این جمعیت به زودی به سوی غزه حرکت می کند و افزود که این کشتی حامل سه هزار تن انواع دارو، لوازم بهداشتی و مواد غذایی است.
مدیرکل روابط عمومی هلال احمر افزوده بود که یک گروه پزشکی و رسانه ای نیز کاروان کمک های ایران به غزه را همراه می کند و ضمن درخواست کمک نقدی از مردم، افزوده بود که پس از کشتی اول، کشتی دیگری با تعداد زیادی از داوطلبان کمک به غزه و صلح طلبان به سوی این منطقه عزیمت خواهد کرد.
رئیس سازمان جوانان هلال احمر گفته است که کشتی های ایرانی حامل کمک های مردمی "متناسب با نیازهای مردم منطقه" بارگیری شده و تاکید کرد که "علیرغم تمام شیطنت های سیاسی برخی کشورها" اعزام این کشتی ها ادامه خواهد داشت.
قرار بود این کشتی روز 31 خرداد سفر خود را آغاز کند.
آقای جعفریان گفته است که کشتی ایرانی منحصرا حامل اقلام بشردوستانه است و بدون سلاح جنگی و طبق قوانین دریانوردی بین المللی حرکت می کند و افزود که "هیچ کشتی نظامی حق تعدی و ورود غیرقانونی به این کشتی را ندارد."
به گفته این مقام هلال احمر ایران، حدود پنجاه و پنج هزار نفر از مردم ایران برای خدمت به غزه ثبت نام کرده اند و افزود که این افراد لزوما رهسپار غزه نمی شوند بلکه خدمات دیگری را در این زمینه ارائه خواهند داد.
'مخالفت آمریکا'
رئیس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی گفت که مراسم بدرقه کشتی ایرانی حامل مواد کمکی برای غزه به زودی با حضور جمعی از ثبت نام شدگان برگزار می شود و افزود که نمایندگان ثبت نام شوندگان نیز برای مشخص کردن فعالیت های لازم برای کمک به غزه در همایشی در هفته آینده حضور خواهند یافت.
وی گفت که بیست تن از امدادگران متخصص هلال احمر هم همراه با این کشتی به غزه اعزام می شوند اما در مورد نوع تخصص آنان اطلاعاتی توضیح نداد.
آقای جعفریان اظهار داشت که سخنگوی دولت آمریکا از مقامات مصری خواسته است اجازه عبور کشتی ایران از کانال سوئز را صادر نکنند و افزود "با هماهنگی های صورت گرفته با مسئولان هلال احمر مصر، امیدواریم این اتفاق رخ ندهد."
گروه حماس از ژوئن سال 2007 با اخراج ماموران تشکیلات خودگردان فلسطینی اداره نوار غزه را در دست گرفته در حالیکه اسرائیل و ایالات متحده این گروه را یک سازمان تروریستی می دانند، ایران از حامیان این گروه محسوب می شود و از سوی اسرائیل، به کمک نظامی و مالی به حماس متهم شده است.
پس از واقعه حمله کماندوهای اسرائیلی به یک کشتی حامل اقلام بشردوستانه برای ساکنان غزه که نه کشته برجای گذاشت، این کشور تحت فشار بین المللی قرار داشته تا محاصره اقتصادی نوار غزه را که از سه سال پیش به این سو کمابیش برقرار بوده لغو کند.
کابینه ائتلافی اسرائیل اخیرا اعلام کرد که اجازه حمل انواع کالاهای غیرنظامی به این بخش از سرزمین های فلسطینی را خواهد داد.
براساس تصمیم دولت اسرائیل، در حالیکه پیش از این فهرستی از کالاهای مجاز برای ورود به غزه انتشار می یافت، از این پس اسرائیل فهرست اقلام ممنوعه را، که عمدتا شامل اسلحه و مواد قابل استفاده در تولید تسلیحات است، منتشر خواهد کرد.
در عین حال، اسرائیل همچنان اجازه ورود کشتی های خارجی به سواحل غزه را نمی دهد و در نتیجه، کشتی های حامل اقلام کمکی برای ساکنان این بخش از سرزمین های فلسطینی باید محموله خود را در بنادر اسرائیل یا مصر تخلیه کنند تا از طریق گذرگاه های مرزی این دو کشور، وارد نوار غزه شود.
در خیری دیگر در همین زمینه، مقامات لبنانی به یک کشتی لبنانی حامل گروهی از فعالان سیاسی و اقلام بشردوستانه برای ساکنان غزه اجازه داده است به سوی جزیره قبرس حرکت کند و از آنجا عازم غزه شود.
منبع: بی بی سی فارسی

در تهران مسئولين سياسي ونفتي از توسعه 35 ماهه پارس جنوبي سخن مي گويند؛یک پروژه بزرگ نفتی که اجرای آن به عهده قرار گاه خاتم [ وابسته به سپاه پاسداران] گذاشته شده؛ آن هم در حالیکه از یک سو اروپا وايالات متحده، بیشترین تمرکز را در تحریم ها بر سپاه وشرکت های وابسته به آن گذاشته اند و از سوی دیگر این قرار گاه در 5 سال گذشته هنوز هیچ پروژه ای را به پایان نرسانده و در کارنامه خود چندین طرح پا درهوادارد.
وقتی محمود احمدی نژاد از انعقاد "بزرگ ترین قرار داد نفتی تاریخ ایران" سخن می گفت، در قطر، فارغ از رقابت با ايران، گاز كرور كرو از ميدان مشترك پارس جنوبي برداشت مي شد؛ همچنان هم می شود تا اين شيخ نشین كوچك خليج فارس، بزرگ ترین صادر كننده گاز جهان باشد.ایران اما هنوز در عرصه شعار باقی مانده. خبر انعقاد قرار داد با پاکستان هم که می رسد، آمريكا هشداري جدي به پاكستاني ها مي دهدتا دولت مستقر یادش باشد، جهان اقتصاد براساس شعار نمی چرخد.
همه این شعارها هم به اتکای حضور سپاه داده می شود.نیرویی نظامی که از طریق قرارگاه خاتم (وابسته به سپاه) هر روز قراردادجدیدی می بنددو نگران به پایان رساندن هیچ پروژه ای هم نیست. نمونه آخر قرارداد فاز 22 و23 پارس جنوبي است كه قرار بود به ترك ها واگذار شود ولي در نهايت این نام قرارگاه خاتم النبیا بود که در خبر ها آمد. واينها تمام در حالي است كه قرارگاه خاتم هنوز يك پروژه نفتي خود را در 5 سال گذشته تكميل نكرده است وعليرغم تامين مالي هاي متعدد فاز 15 و16 بعد از 60 ماه حدود 40 درصد پيشرفت داشته است. با اين توصيف وزير نفت ورييس دولت، بدون توجه به تحریم ها مي گويند 35 ماهه عسلويه را توسعه مي دهندواز اين قرار داد هم به عنوان قراردادي تاريخ ساز ياد مي كنند.
خبر آن لاين در گزارش خود در مورد اين قرار دادنوشت: "هنوز از خاطرها دور نشده که آمریکایی ها با تحریم یک قطعه سرچاهی، حفاری فازهای 9و10 پارس جنوبی را فلج کردند و اثرات آن هنوز هم پیداست. به طوریکه این دو فاز هنوز هم به بهره برداری نرسیده اند و با وجود دو سال تلاش پی درپی مسئولان برای مهندسی معکوس این قطعه، اما هنوز معلوم نیست قطعه تولید شده توسط تولید کننده ایرانی کیفیت لازم را داشته باشد اما امیدهایی وجود دارد که بتوان این دو فاز را تا اواخر امسال وارد مدار تولید کرد."
ودر ادامه: "به نظر می رسد پیمانکاران ایرانی برای به تولید رساندن فازهای باقی مانده پارس جنوبی به قطعات و تجهیزاتی نیاز داشته باشند که تکنولوژی تولید آن در کشور وجود ندارد و باید از همین امروز به فکر رفع این مشکلات بود تا شاید 40 ماه دیگر به اتمام رسیدن تمام فازهای پارس جنوبی را جشن بگیریم!"
اما رئیس دولت با وجود اشاره به اینکه "اگر نیاز باشد از خارجی ها کمک می گیریم" حرف دیگری می زند: "توانایی پیمانکاران ایرانی جای نگرانی باقی نگذاشته و به احتمال زیاد این پروژه ها با دست توانمند ایرانی ها و بدون کمک از خارجی ها به سرانجام خواهند رسید."
احمدی نژاد امضای این قراردادها را بزرگترین قرارداد تاریخ صنعت نفت کشور وتحقق آرزوی دیرین ملت ایران می خواند و تصریح می کند: "اگر برای اجرای قراردادها با شرکتها و طرفهای داخلی نیاز به تامین منابع خارجی داشته باشیم، آن را از بازارهای جهانی و ملتهای جهان تامین خواهیم کرد، گرچه در شرایط فعلی نیازی به این کار نداریم."
اما این شعار در شرایطی داده میشود که به نوشته ایلنا "طی پنج سال گذشته طرحهای نیمه کاره پارس جنوبی طبق زمانبندیهای انجام شده به اتمام نرسيده است و بهرغم کسب نزدیک به یک سوم درآمد نفتی در یکصد سال گذشته باز هم برای به سرانجام رساندن پروژهها دست به دامن شرکتهای خارجی شدهايم."
دست در دست هم
اما ادامه گزارش خبر آن لاين از نگرانی رييس دولت مستقر روايت دارد؛به نوشته اين سايت، احمدی نژاد در سخنانش برای چندمین بار تاکید می کند که: "از همه پیمانکاران داخلی می خواهم دست در دست هم دهند و با انجام حداکثر کار ممکن، پروژههای یادشده را به انجام برسانند تا فریاد بلند ما «می توانیم» به گوش تمام قدرت های سلطه برسد. امیدوارم در آینده کشور دیگر اتفاق نیفتد که به خاطر تامین نیازهایمان دست به سوی افراد پست و فرومایه دراز کنیم و به لطف خدا با تدبیر و استفاده صحیح از منابع و به خدمت گرفتن توانمندیهای داخلی اجازه نخواهیم داد که این اتفاق بیفتد." ميرکاظمي، وزیر نفت هم با تاکيد براينکه "قرار شده فازهاي جديد پارس جنوبي در مدت 35 ماه تکميل شوند" دنبال حرف رئیس ا ش را می گیرد و می گوید: "فازهاي قبلي در مدت زمان 60 تا 70 ماه توسعه پيدا کردند ولي ديگر اجازه نخواهيم داد که اجراي پروژه ها با تاخير مواجه شود و اگر منطقي حرکت کنيم قطعا توليد زودهنگامي را در 35 ماه آينده خواهيم داشت."
او در باره امکان توسعه فازهاي پارس جنوبي در مدت 35 ماه می افزاید: "بر اساس زمان سنجي و محاسبه زمان استاندارد براي توسعه فازها اين مدت زمان مشخص شده و اجراي همزمان و موازي عمليات مختلف توسعه هر فاز ميتواند تاثير بسيار زيادي در کاهش زمان داشته باشد و قرار شد عمليات توسعهاي فازها به طور همزمان اجرا شود."
پس چرا 60 ماه طول كشيد؟
اين در حالي است كه به گزارش آفتاب، اكبر تركان، مدیر عامل پیشین شركت نفت و گاز پارس معتقد است: "اجرای عملیات توسعه فازهای پارس جنوبی در مدتی كمتر از سه سال امكانپذیر نیست. قرارداد فازهای 15، 16، 17، 18 و 12 در اواخر دوران وزارت آقای زنگنه منعقد شده است. با وجودی كه 5 سال از اجرای این قراردادها میگذرد، پیشرفت فیزیكی فازهای 15 و 16 حدود 40 درصد، میزان پیشرفت فیزیكی فازهای 17 و 18 حدود 35 درصد و فاز 12 نیز حدود 15 درصد است. میدان گازی پارس جنوبی یك میدان مشترك است و هر چه در برداشت از آن تاخیر كنیم قطریها سود بیشتری میبرند."
وی می افزاید: "شركت انی ایتالیا توانسته است فاز 4 و 5 را در 54 ماه اجرایی كند. با توجه به اینكه انی یك شركت بینالمللی است، میبینید كه اجرایی كردن كارها در 35 ماه چقدر مشكل است."
بررسي تحولات 13سال گذشته صنعت نفت نشان ميدهد كه از سال 76 تا 84 طرح توسعه 15ميدان نفتي در دستور کار قرار گرفت و توسعه اين ميادين با سرمايهگذاري 13.8 ميليارد دلاري با مشارکت شرکتهاي بزرگ خارجي از سال 1377 شروع شد. با مقبوليتي که آن روزها در عرصه جهاني به دست آمده بود، شرکتهايي همچون "شل"، "اني"، "اجيپ" و "توتال" بدون هيچ مشکلي در ايران فعاليت داشتند. توسعه ميادين نفتي نيز تا سال 84 از پيشرفت قابل قبولي برخوردار بود اما از سال 85 اجراي اين طرحها با تاخيرهاي زيادي همراه شد؛به گونهاي که برخي از طرحهاي مذکور- با چندين سال تاخير- هنوز هم به سرانجام نرسيده است.
به گزارش ايلنا "بهرهبرداري از فازهاي 1 تا 5 پارس جنوبي و آغاز فعاليت اجرايي فازهاي 6 تا 10، 12، 17 و 18 نيزهمگي در سالهاي 76 تا 84 به سرانجام رسيد. همچنين در آن دوران فازهاي 11، 13و 14در مرحله عقد قرارداد و 15، 16، 19و 20 در مرحله مناقصه قرار داشت که مذاکرات اوليه براي واگذاري برخي از اين فازها به شرکتهاي بزرگ خارجي، خارج از تشريفات اداري در راستاي پيشبرد هر چه سريعتر توسعه اين ميدان صورت گرفته بود. تا سال 84 پنج فاز پارس جنوبي به بهرهبرداري رسيده بود و روزانه 140 ميليون مترمکعب توليد گاز داشت. همچنين فازهاي 6، 7 و 8 پيشرفت 71 درصدي و 9 و 10 نيز 8.5 درصد پيشرفت فيزيکي داشتند. از طرفي فازهاي 12، 17 و 18 نيز عقد قرارداد شده و در مرحله آغاز عمليات اجرايي قرار داشتند. اما پس از آن طرحهاي در دست اجرا با تاخيرهاي فراواني همراه شد و برخلاف پيشبينيها، پنج فاز 6 تا 10در موعد مقرر به بهرهبرداري نرسيد. از طرفي توسعه ديگر فازها نيز با مشکلاتي نظير انصراف شرکتهاي خارجي در پي فشارهاي تحميلي بين المللي مواجه شد."
امروز پس از گذشت 12سال از آغاز توسعه پارس جنوبي تنها 10 فاز به بهرهبرداري رسيده و به گفته مسئولان، ايران 11سال از رقيب قطري خود عقب افتاده است. بر همین اساس است که کارشناسان نفتی از مسئولين اقتصادي می پرسند بهتر نبود به جاي وعده توسعه 35 ماهه19 فاز باقيمانده پارس جنوبي، توان مالي وفني موجود صرف اتمام پروژههاي نيمه کاره ميشد تا 35 ماه بعد به دنبال چرايي عقب ماندگي بيش از پيش برداشت ايران از شريک قطري نباشيم؟
هفته اي يك تحريم
این در حالیست که به موازات مشكلات داخلي ايران در توسعه صنعت نفت و گاز، مشكلات بين المللي وبرون مرزي وتحريم نيز هر روز بیشتر مي شود.ديروز در حالي كه وزير نفت ايران در مجلس بر سر قرار داد صادرات گاز به پاكستان مورد سئوال واقع شده بود، به گزارش راديو فردا در آمريكا، ریچارد هالبروک، فرستاده ویژه آمریکا در امور پاکستان و افغانستان، به دولت اسلام آباد هشدار داد که تحریمهای جدید واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران ممکن است خط لوله گاز ایران - پاکستان را نیز در بر گیرد.وي مشارکت شرکتهای پاکستانی و دولت ایران در طرح انتقال گاز طبیعی ایران به پاکستان را مشمول تحریمهای واشنگتن علیه تهران دانست و هشدار داد که پاکستان خود را "بیش از حد متعهد" به انجام این قرارداد نکند.
آقای هالبروک در پاسخ به اینکه این تحریمها چگونه میتواند دامنگیر پاکستان نیز شود، به خبرنگاران گفت: "هم اکنون قانون تحریمهای جدید علیه ایران در کنگره آمریکا در حال تدوین است و پاکستان باید تا تصویب نهایی این قانون منتظر بماند."
وی با توجه به پروژه خط لوله انتقال گاز از ایران به پاکستان افزود: "ما میدانیم که پاکستان برای تأمین انرژی خود با مشکلات فراوانی روبه رو است، اما قوانین در حال تدوین در کنگره آمریکا ممکن است که این پروژه را نیز در بر گیرد."
قرارداد ساخت خط لوله و انتقال گاز طبیعی از ایران به پاکستان هفته گذشته پس از ماهها رایزنی بین دو کشور نهایی شد. قرار است با اجرایی شدن این قرارداد از فروردین ماه سال ۹۳ خورشیدی، (مارس ۲۰۱۴ میلادی) روزانه ۲۱.۵ میلیون متر مکعب گاز ایران برای مدت ۲۵ سال به پاکستان صادر شود.آن هم در حالیکه رهبران اتحادیه اروپا هم روز پنجشنبه بر سر تحریمهای بیشتر ایران در بروکسل به توافق رسیدند؛ این تحریمهابا فراتر رفتن از قطعنامه تازه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، شامل اقداماتی برای منع سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز و صنعت پالایشگاهی ایران خواهد بود. البته خبرگزاری رویترز، به نقل از منابع دیپلماتیک خود گزارش داده بود که برخی از کشورهای اتحادیه اروپا و از جمله آلمان به دلیل سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز ایران، درباره شدت بخشیدن به تحریمهای ایران دارای ملاحظات و نگرانیهایی بودند، اما با این حال همه رهبران این اتحادیه سرانجام بیانیهای قاطع صادرکردند.همزمان خزانهداری آمريکا هم در چارچوب اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنيت علیه ایران، روز چهارشنبه فرمانده سپاه و وزیر دفاع ایران را به همراه تعدادی از شرکتهای نفتی، يک بانک دولتی و نيروی هوايی و فرماندهی موشکی سپاه در فهرست تحريم خود قرار داد.
منبع:روزآنلاین/اردلان صیامی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر