-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 06/17/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محمد علی سبحانی سفیر اسبق ایران در لبنان با اشاره به ماجرای ۱۴ خرداد در یادداشتی که در اختیار کلمه قرار داده است به بررسی اثرات منفی هتاکی عده ای در اذهان مردم خالص و مومن لبنان پرداخته است وی در این یادداشت با تشریح دیدار سید حسن خمینی از لبنان و نوع نگاه شیعیان لبنان به ایشان آنچه در چهاردهم خرداد رخ داد را به چالش کشیدن حیثیت ملی ایران دانست.

به گزارش کلمه متن یادداشت محمد علی سبحانی به شرح زیر است:

ماجرای مشکوک چهاردهم خرداد و هتک حرمت حرم و بیت شریف حضرت امام خمینی(س)مساله ای نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد چرا که این مراسم مهمترین مراسم رسمی کشور که سالی یکبار با حضور میهمانان خارجی و خبرنگاران خارجی صورت می گیرد.همه ساله، در روز چهاردهم خرداد مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با حضور مقام معظم رهبری ، اعضای بیت امام و جمعیت انبوهی از وفاداران به امام و انقلاب اسلامی برگزار می شده است.
امسال اما آنچه در این روز رخ داد نه فقط اقدامی بر علیه برادر دانشمند و فاضل،و مدرس حوزه علمیه قم یادگار گرانقدر حضرت امام جناب حاج حسن آقای خمینی بود بلکه در حقیقت به چالش کشیده شدن حیثیت ملی در مقابل میلیونها نفر که از طریق تلویزیون و بطور مستقیم این مراسم را مشاهده کردند و میهمانان خارجی که هر یک روایتگر این واقعه برای مردم خود و تاریخ خواهند بود بوده است.
هتک حرمت صاحب عزا در کنار قبر پدر ،پدر بزرگ،مادر بزرگ و در حضور بزرگان قوم،مردم و مهمانان خارجی در هیچ مکتب و مذهبی توجیه پذیر نیست.در این یادداشت کوتاه با ذکر چند خاطره تلاش می کنم تا ابعادی از این واقعه زشت و تاثیرات مخرب آن را خصوصا در بعد خارجی به تصویر بکشانم.
۱- سالها قبل وقتی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان خدمت می نمودم حاج حسن آقای خمینی به لبنان سفر نمودند و مورد استقبال کم نظیر مردم و خصوصا شیعیان لبنان قرار گرفتند.چهره حاج حسن آقا برای مردم لبنان بسیار جذاب بود در روستاهای جنوب لبنان از هر دهکده ، شهرک و شهری که عبور می کردیم جمعیت زیادی با علاقه و با قربانی نمودن چهارپایان و ریختن گل و برنج که رسم اهل جنوب لبنان است از ایشان استقبال و با هلهله ابراز شادی و خوش آمد گویی می نمودند. در بیان مردم بارها این صدا شنیده شد که امام موسی آمده ،سید موسی بازگشته و اشکهایی از گونه ها جاری بود.
خانمی اهل جنوب، صف ها را شکافت وخود را به من نزدیک کردو گفت: این فرزند امام خمینی یا برادر امام موسی است.
برای لبنانی های شیعه که در دوران های گذشته تاریخ خود خصوصا در زمان استعمار فرانسه وقبل از آن در دوران حاکمیت عثمانی ها در شرایط دشواری زندگی نموده بودند و حقوق شهروندی آنان تضیع شده بود ،مهاجرت امام موسی صدر به لبنان و تشکیل حرکت محرومین و سپس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بسیار با اهمیت تلقی می شود. لبنانی ها می گویند هویت جدید شیعه در لبنان بستگی به این دو امام دارد.امام موسی صدر و امام خمینی و آنها خوب می دانستند جد پدری سید حسن،خمینی و جد مادریش صدر است.سید حسن نصر ا...دبیر کل حزب ا... لبنان در دیدار با حاج حسن آقا نیز در حضور کادرهای حزب ا... و هیئت ایرانی گفت :حضور شما در لبنان برای ما یادآور خاطرات دو امام است.یکی امام موسی صدر که شیعیان لبنان را بدان گونه تغییر داد و دوم امام خمینی که ما به عنوان حزب ا... همه چیزمان را مدیون او هستیم و ما جوانانی بودیم که با پیروی از امام خمینی توانستیم لبنان را از اشغال خارج کنیم و این افتخاری است که ما آن را مدیون امام خمینی هستیم.
این کلام سید حسن نصر ا...بسیار جالب و اثر گذار بود و همه را تحت تاثیر قرار داد،یادگار امام نیز به سید حسن نصرالله گفت شما نیز فرزند معنوی امام خمینی به شمار می روید.
حقیقتا چنین است سید حسن نصرا...با درایتی کم نظیر، با حکمت و استقامت توانست شیعیان لبنان را در وانفسای هفتاد و دوملت و در برابر اشغالگری های رژیم غاصب صهیونیستی به جایگاه واقعی خود برگرداندو نصر ا... همه این افتخار را مدیون خمینی است.
آن آقایانی که در روز ۱۴ خرداد شعار دفاع از سید حسن نصرا... را بهانه ای برای اهانت به یادگار امام خمینی و بیت امام قرار دادند ،بدانند که اهانت آنها به بیت امام تاثیری بسیار منفی در ذهن و جان وفاداران به امام در لبنان و در همه جای دنیا خواهد گذاشت. آنها از خود می پرسند که در ایران چه خبر است که یادگار امام نمی تواند در کنار مرقد امام سخن بگوید،دوستان عزیز شک نکنید قلب سید حسن نصرا... نیز از این حرکت که او را نیز در شرایط خاصی می گذارد خون شده است.سید حسن نصرا... چندین بار به خود من گفت حزب ا... راضی نیست که از پرچم او در اختلافات داخلی ایران سوء استفاده شود.
او تاکید می کرد که پرچم حزب ا... فقط برای مبارزه با اسرائیل است شک ندارم سید حسن نصر ا.. از سوء استفاده ای که توسط "برخی اندک"و افراطی از نام او صورت گرفت به شدت آزرده خاطر و رنجیده است و در صورت مشاهده فیلم این بازی زشت ،خواهد گریست.
این آقایان تحمل و مدارا را از سید حسن نصر ا... یاد بگیرند که با ولیدجنبلاط و میشل عون و سعد حریری که هر یک تاریخ و ایدئولوژی خاص خود را دارد به مذاکره می نشیند و همه مشکلات مردم و کشورش را با همین مدیریت و مدارا حل می کند.ای کاش شما نیز تحمل خود را به اندازه سید حسن نصرا... بالا می بردید و اجازه می دادید یادگار امام خمینی حرف خود را بزند شاید حرفهایش شما را راضی می کرد و دیگر نیازی به شعار دادن نبود .
۲- چهارشنبه شب قبل از مراسم طبق برنامه سنواتی ستاد خارجی بزرگداشت حضرت امام به تقاضای میهمانان خارجی دیداری میان بیت شریف امام و میهمانان صورت می پذیرد دراین دیدار حاج حسن آقا به محل اقامت میهمانان آمد و در یک محفل بسیار صمیمی با صرف شام با تک تک آنان به گفت و گو نشست.
در طول حدود سه ساعت میهمانان با یادگار امام خوش و بش نموده و عکس گرفتند تا این لحظات برای آنها شاید خاطره ای به یادماندنی به دنبال داشته باشد.
چشمان بهت زده همین میهمانان در روز جمعه شاهد بودند که عده ای معدود با میزبان مراسم و با نوه امام و با بیت امام چه کردند بگونه ای که سخنرانی وی نیمه تمام ماند و دختران و نوه های امام جلسه را ترک گفتند.
دوستان ،بزرگان اگر خود شما به جای این میهمانان بودید چه قضاوتی می کردید؟!میهمانان ستاد را پس از مراسم فقط با چشمان بهت زده و تعجب آلود می دیدید یکی از آنها که از آلمان آمده بود به راهنمای خود گفته بود آموزه های همه ملتها و فرهنگ ها اینگونه است که اعضای یک خانواده اگر اختلاف و درگیری دارند وقتی مهمانی بر آنها می رسد حفظ آبرو می کنند. این میهمان با ناراحتی آرزو می کند ای کاش به مراسم امام نمی آمدم و شاهد شکسته شدن این حرمتها نمی بودم.
در پایان شک ندارم این توهین ها از ارزشها و جایگاه بیت امام خمینی و یادگار گرانقدرش در میان مردم ایران و وفادارن به انقلاب اسلامی در جهان نخواهد کاست اما جا دارد این هشدار جدی گرفته شود که در صورت تداوم میدان داری افراط گرایان هیچ جایگاهی در امان نمانده و حیثیت ملی ایرانیان نیز خدشه دار خواهد شد.

 


 


پس از سال ها بحث بر سر فروش گاز ایران به کشورهای هند و پاکستان تحت عنوان خط لولة صلح، آخرین ضمیمة این قرارداد گازی روز گذشته به امضاء مقامات دو کشور رسید تا این قرارداد اجرایی شود. این درحالی است که در مورد ارزش مالی این قرارداد کلان چندین میلیارد دلاری هیچ اطلاعاتی ارایه نشده است و مردم به دلیل ملاحظاتی نامعلوم، نامحرم در این معاملة بیست و پنج الی سی ساله هستند!

مسعود میرکاظمی وزیر محترم نفت و گاز، که البته در حوزه تخصصی وزارت خود جزء متخصصین به حساب نمی آید، اعلام کرده که "با توجه به ملاحظاتی که وجود دارد، هم اکنون نمی توان ارزش مالی قرارداد را اعلام کرد و در شرایط کنونی، مشخصات فنی قرارداد از ارزش مالی آن مهم تر است!" علاوه بر این، وی درباره تفاوت فرمول محاسبه قیمت فروش گاز در قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان در قیاس با ترکیه اظهار داشته است: "جمهوری اسلامی برای صادرات گاز خود به کشورهای ترکیه، پاکستان و دیگر کشورها از یک فرمول واحد استفاده می کند!"

میرکاظمی با بیان این که قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان پنج ضمیمه دارد، گفت: ضمیمه های فنی اجازه ترانزیت گاز از پاکستان، ضمانت دولت پاکستان، مصوبات هیئت مدیره با شرکت ایرانی و پاکستانی طرف قرارداد امضا شده است و آخرین زمینه که مربوط به اجرایی شدن قرارداد است نیز امروز امضا شد.

وی با بیان این که جریان گاز در خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان از سال ۲۰۱۴ میلادی برقرار می شود، یادآور شد: پاکستان نیز در این مدت ادامه خط لوله از مرز ایران تا محل مصرف خود را آماده می کند تا جریان گاز از ایران به پاکستان در یک زمان مشخص برقرار شود.

وی تصریح کرد: قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان نیز برای مدت ۲۵ سال است که تا ۵ سال نیز قابل تمدید بوده و دو کشور نسبت به تامین و خرید گاز در این مدت ضمانت دارند.

همچنین خبرگزاری جمهوری اسلامی هم گزارش داد، با نافذ شدن این قرارداد میان دو کشور، قرار است ایران از فروردین ماه ۱۳۹۳، (۲۰۱۴ میلادی) روزانه ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار متر مکعب و سالانه ۷٫۸ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به کشور پاکستان صادر کند.

اما نکته قابل تامل آن است که به دلیل هزینه بر بودن انتقال گاز، معمولاً قراردادهای گازی برای مدت زمان طولانی و معمولاً بالای ۱۵ سال بسته می شوند. بسته به بعد مسافتی، خط لوله و یا انتقال به صورت گاز مایع صورت می گیرد و روش های جدید شبیه هیدرات گازی و یا تبدیل به سوخت مایع GTL نیز وجود دارند. به دلیل طولانی بودن مدت اینگونه قراردادها، ارزش چنین قراردادهایی بسیار زیاد بوده و برای هر سنت قیمت گاز در این قراردادها چانه زنی های متعدد توسط لابی های قوی باید صورت گیرد. زیرا که هر سنت بالا و پایین قیمت در مجموع صدها میلیون دلار در ارزش کل معامله تغییر ایجاد می کند. همچنین شرایط سیاسی و نفوذ منطقه ای از عوامل بسیار مهم دخیل در تعیین قیمت می­ باشند و شناور گذاشتن قیمت نیز از اجزاء لاینفک این قراردادهاست. از دیگر عوامل دخیل در تعیین قیمت گاز، بعد مسافت، شرایط آب و هوایی مسیر انتقال، امنیت منطقه، طول مدت قرارداد، پنالتی­های در نظر گرفته شده برای طرفین و عوامل بسیار متعدد دیگر می باشد. به نحوی که تعیین قیمت گاز در چنین قراردادهایی خود ماه ها بحث و بررسی کارشناسانه و دقیق نیاز دارد و تعیین فرمول محاسبه بسیار پیچیده و از طرفی حساس می باشد. جالب اینجاست که میرکاظمی به طرز بسیار ساده و بی اهمیتی فرمول محاسبه را برای صادرات گاز ایران به همه کشورها یکسان می داند که همین نکتة کوچک نشان می دهد که طرف مقابل به چه میزان از بی تجربگی و کم خردی طرف معاملة خود استفاده خواهد برد. در واقع، همین جملة وی می تواند متمسکی برای سوال از وی و حتی رییس دولت حاضر در مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد.

همچنین، ملاحظه کاری جناب وزیر در عدم اعلام ارزش قسمت های مختلف قرارداد از دیگر نکات قابل تأمل در اظهارات ایشان است. گویی متخصصین و بخصوص مردم عزیزمان نامحرمان چنین قراردادهای کلانی هستند این در حالی است که چنین قراردادی نمی تواند بدون نظر کمیسیون انرژی مجلس و دیگر سازمان های مرتبط قانون گذار صورت پذیرد و قطعاً عدم اعلام ارزش معامله به نفع مردم نخواهد بود.

گفتنی است، ایران خود را ملزم به تحویل سالیانه ۷٫۸ میلیارد متر مکعب گاز از مخزن گازی پارس جنوبی تا چهار سال آینده کرده است. این در حالی است که تمامی طرح های توسعه ای پارس جنوبی با بحران روبرو هستند و تحریم های صورت گرفته علیه ایران نیز پیشروی این طرح ها را با مشکلات بیشتری روبرو کرده. از طرفی عدم تحویل گاز در موعد مقرر به طور عرف مرسوم، روزانه مبالغ بسیار زیادی جریمه برای ایران به ارمغان خواهد آورد. این مطلب را نیز باید افزود که هم اکنون عدم کفایت دولت در اجرای طرح های توسعه ای باعث شده کشور در زمستان با مشکل تأمین گاز روبرو باشد و از همین رو بارها به کشور ترکیه نیز خسارت پرداخت کرده است. بااین اوصاف مسوولین باید پاسخگوی ابهامات بسیار اساسی در خصوص محل تأمین گاز، برنامه های پشتیبانی و راهبردی قرارداد و بسیاری مسایل فنی دیگر درگیر در این قرارداد نیز باشند تا گاز طبیعی کشورمان به ثمن بخس به حراج نرود.

معلوم نیست در شرایط انزوای سیاسی ایران در عرصة بین المللی چه اصراری وجود دارد که این قرارداد در ضعیف ترین شرایط دستگاه دیپلماسی خارجی نهایی گردد، تا اما و اگرهای امتیاز دهی به کشورهای همسایه برای سکوت در برابر سرکوب معارضان در داخل به ذهن متبادر نگردد؟

چه ضرورتی دارد که این قرارداد برای مدت ۲۵ سال که حد نهایی برای چنین قراردادهایی است بسته شود؟ در شرایطی که قیمت گاز هر روز بالاتر می رود و بشر هر سال بیشتر به بهای واقعی این سرمایة تمام شدنی پی می برد، مجلس شورای اسلامی و نهادهای ذیربط و ناظر بر عملکرد دولت نباید اجازه دهند که این قرارداد برای مدتی بیشتر از ۱۰- ۱۵ سال در شرایط فعلی بسته شود و تمدید آن با کشف فرمول جدید برای قیمت در سالهای پایانی قرارداد صورت پذیرد.

 


 


سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس خواستار حضور مسئولین دولتی در مجلس برای توضیح در مورد شیوه محاسبه نرخ تورم که زیر ۱۰ درصد عنوان شده بود، شد.

به گزارش ایلنا، داریوش قنبری نماینده ایلام در جلسه علنی امروز طی تذکری گفت: همانطور که استحضار دارید اخیرا مسوولین دولتی اعلام کرده‌اند که نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد رسیده است.

این عضو کمیسیون اجتماعی ادامه داد: اگر این خبر صحت داشته باشد ما هم خوشحال می‌شویم اما واقعیت‌هایی که در جامعه می‌بینیم مقداری تردید ایجاد می‌کند که نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد رسیده باشد.

وی یادآور شد: تقاضا داریم از مسوولین دولتی دعوت شود تا مشخص شود نحوه محاسبه نرخ تورم و مکانیزم‌های آن چگونه بوده است؟

محمدحسن ابوترابی‌فرد که ریاست جلسه علنی را برعهده داشت این تذکر را تذکر خوبی دانست
 


 


در حالی‌که چهل و هشت ساعت از بی‌ خبری مطلق از وضعیت محمدرضا جلایی‌پور رئیس کمپین موج سوم می‌گذرد نیروهای امنیتی برای چندمین بار فاطمه شمس همسر وی که ساکن شهر آکسفورد در انگلستان است را تهدید کرده‌اند که او را به زودی مجبور به بازگشت به تهران خواهند کرد.

 فاطمه شمس در مصاحبه با وبسایت کلمه گفت: نیروهای اطلاعات در طول چهار روز گذشته طی تهدیدهای مکرر تاکید کرده‌اند که همسر مرا مجددا بازداشت خواهند کرد و این اتفاق دو روز پیش در تهران افتاد و اکنون نیز مدام تهدید می‌کنند که به زودی شما را در تهران ملاقات خواهیم کرد. شمس اضافه کرد: من و همسرم در ابتدا هیچ یک از این تهدید‌ها را جدی نگرفته بودیم اما روز یکشنبه وقتی که بر اساس وعده دروغ بازجو ایشان به مقابل مسجد ضرابخانه تهران برای گرفتن پاسپورتش مراجعه کرد پنج نیروی امنیتی عظیم الجثه به او حمله‌ور شدند و او را وادار به بازگشت به خانه پدری‌اش در تهران کردند و بعد از سه ساعت تفتیش و توهین او را با خود بردند. فاطمه شمس به خبرنگار کلمه گفته است که تا این لحظه هیچ اطلاعی از وضعیت همسرش در دست نیست و اعضای خانواده به شدت نگران وضعیت وی هستند و از محل نگهداری او اطلاعی ندارند.

 

گفتنی است که حکم بازداشت محمدرضا جلایی‌پور برای سومین بار از سوی بازپرس حیدری در دادگستری مشهد صادر شده است. از چرایی این مساله هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست.

فاطمه شمس گفته است که این شخص همان کسی است که یک ماه پیش حکم بازداشت خواهر بیست و یک ساله ‌اش و همین طور عبدالله یوسف‌زادگان را صادر کرده بود. طی آخرین گفتگوی تلفنی پدر محمدرضا جلایی پور گفته است که بر اساس مکالمه امروزش با بازپرس حیدری امکان احتمال پسرش در روزهای آتی به مشهد وجود دارد. خانواده‌های شمس جلایی پور و یوسف‌زادگان در طول روزهای اخیر بارها و بارها نگرانی و شکایت خود را بابت بلاتکلیفی و بازی با سرنوشت جوانانشان اعلام کرده بودند. این در حالیست که این سناریو همچنان ادامه دارد.
 


 


نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر که شامگاه بیست‌ام خرداد دستگیر شده، اکنون با گذشت یک هفته از بازداشت خود همچنان در انفرادی نگه‌داری می‌شود. وی شب گذشته در تماسی تلفنی با بستگان خود اعلام کرد که در صورت ادامه این روند دست به اعتصاب غذا خواهد زد.

تقی رحمانی، همسر این فعال حقوق بشر، در گفت‌وگو با دویچه وله گفت که همسرش سه سال پیش دچار آمبولی ریوی شده بود و اکنون در تماس خود اعلام کرده که حال جسمانی‌اش نامساعد است و حتی به بهداری نیز منتقل شده است.

آقای رحمانی توضیح داد که « کسانی که دچار این بیماری هستند در جاهای تنگ دچار تنگی نفس و مشکلات قلبی می‌شوند و سلول‌های انفرادی ۲۰۹ یا جاهایی شبیه به آن که من خودم سال‌ها در آن‌ها بوده‌ام فضای بسیار تنگی دارند و سلامت همسر من را به شدت به خطر می‌اندازند.»

به گفته آقای رحمانی وی به زودی پرونده پزشکی همسرش را به زندان خواهد رساند. وی همچنین از ارایه نامه‌ای درباره وضعیت نرگس محمدی به دادستان تهران خبر داد.

او گفت: «من امروز وضعیت همسرم را در نامه‌ای شرح دادم و به منشی دادستان تهران تحویل دادم. حداقل خواسته من این است که هر چه سریع‌تر همسرم از انفرادی خارج شود.»

رحمانی اظهار امیدواری کرد که با این نامه مقدمات انتقال خانم محمدی به بند عمومی مهیا شود. وی گفت: «بحث انفرادی وقتی مطرح است که بیم تبانی رود در صورتی که همسر من هم‌پرونده‌ای ندارد که او را به انفرادی برده‌اند.»

وکیل به پرونده دسترسی ندارد

یکی دیگر از اعتراضات همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در ایران، این است که چرا همسرش به جای تماس با خانه خود مجبور به تماس با یکی از بستگان شده است. وی به دویچه وله گفت: «این‌ها روش‌های نادرستی‌ست که ماموران امنیتی برای فشار به زندانی اتخاذ می‌کنند و جای تاسف فراوان دارد که به جای این‌که یک مادر بتواند با دو بچه‌ سه ساله و نیمه‌اش صحبت کند مجبور می‌شود با شوهر خواهر همسرش تماس بگیرد.»

وی در پاسخ به این سوال که آیا وکیل همسرش تا به حال امکان رویت پرونده را داشته گفت: «وکیل در قوه قضاییه ایران بسیار تحت فشار و سختی و محرومیت است بخصوص وکلایی که پرونده‌های سیاسی به دست می‌گیرند. درباره پرونده خانم محمدی هم هنوز وکیل ایشان، آقای شریف، نه تنها امکان مطالعه پرونده را نداشته‌اند که حتی به ما اعلام نشده که پرونده ایشان در کدام شعبه است تا وکیل آن‌جا اعلام وکالت کند.»

آقای رحمانی گفت: «فعلا به اتکای یک تبصره‌ از قانون مدنی به اسم این‌که پرونده امنیتی‌ست خانم محمدی را از دسترسی به وکیل محروم کرده‌اند.»

 

دستگیری محمدی با یک حکم کلی

اکنون با گذشت یک هفته از دستگیری نرگس محمدی، در حالی وکیلش هنوز امکان دسترسی به پرونده موکل خود را نیافته که خانواده وی نیز کوچک‌ترین اطلاعی از اتهامات این فعال حقوق بشر ندارند. تقی رحمانی ضمن اظهار بی‌اطلاعی از اتهامات همسرش گفت: « حتی در حکمی که برای بازداشت ایشان به همراه داشتند هیچ اسمی از ایشان برده نشده بود. فقط در حالی که یک سال از انتخابات گذشته همچنان حکمی در اختیار آقایان قرار دارد که به نظر من باید مجامع حقوقی آن را تفسیر کنند. در این حکم نوشته شده که بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران به علت اغتشاشات و مشکلات به وجود آمده دارنده این حکم می‌تواند وارد منزل افراد شود، البته نباید مزاحم همسایه‌ها شود، می‌تواند فرد را بازداشت و بخشی از اموال خانه را نیز ضبط کند. با همین حکم کلی هم وارد خانه ما شدند و همسرم را بازداشت کردند.»

او درباره بازجویی‌هایی که همسرش پیش از دستگیری خود داشته توضیح داد: «خانم من ۱۵ روز پیش از دستگیری به وسیله یکی از شعب دادگاه انقلاب در ارتباط با کانون مدافعان حقوق بشر و فعالیت‌های حقوق بشری خود احضار و پنج جلسه بازجویی شد. در جلسه آخر بازپرس گفت که شما با قید کفالت آزاد می‌شوید.»

با این همه به گفته آقای رحمانی تنها با گذشت کمتر از دو هفته از این بازجویی‌ها و دو ساعت پس از پخش آن‌چه از سوی برنامه خبری «بیست وسی» مصاحبه با همسر شیرین عبادی عنوان شد، نرگس محمدی بازداشت شد.

همسر شیرین عبادی در آن مصاحبه که به گفته نزدیکان تحت فشار و پس از بازداشت وی انجام شده بود، برنده جایزه صلح نوبل ایران را متهم به خشونت در منزل کرده بود.

آقای رحمانی بازداشت همسرش را هم در مسیر همین فشارهای وارده بر کانون مدافعان حقوق بشر ارزیابی کرد و گفت: «این اقدامات اصلا شکل حقوقی ندارد و سناریوسازی‌هایی هستند که ادامه دارند.»

فعالان جنبش زنان خواهان توقف دستگیری‌ها

تماس تلفنی نرگس محمدی که در آن از اعتصاب غذای خود در صورت ادامه روند فعلی خبر داده در حالی صورت گرفت که بیش از ششصد تن از فعالان جنبش زنان در بیانیه‌ای خواستار « پایان دادن به بازداشت و مجازات غیرقانونی همه فعالان مدنی بالاخص فعالان زن در بند» شده‌اند.

به نقل از سایت «تغییر برای برابری» امضا کنندگان این بیانیه از خواست دیگر خود چنین نوشته‌اند: « می‌خواهیم خواست حداقلی تساوی جنسیتی در کلیه قوانین ایران تحقق یابد و امید داریم که روزی به رویای‌مان برای دستیابی به جامعه ای برابر، عادلانه و بدون تبعیض دست یابیم.»

در این بیانیه به تجمعات اعتراضی جنبش زنان در ۲۲ خرداد سال‌های ۸۴ و ۸۵ اشاره شده و آمده است: « در سال گذشته که جنبش دموکراسی خواهی جانی دوباره گرفت، بسیاری از فعالان حقوق زنان و نیز زنان روزنامه نگار، دانشجو، فعال حقوق قومی یا صنفی همچون مردان به جرم آزادی خواهی مجازات شدند. »

این بیانیه افزوده است: «در آستانه ۲۲ خرداد ۸۹ نه تنها عالیه اقدام دوست یک سال و ۶ ماه از سه سال حبسش را به اتهام شرکت در تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ پشت دیوارهای اوین گذرانده، بلکه اعلام اجرای حکم حبس تعلیقی بهاره هدایت حکایت از عزمی برای فرودآوردن شمشیر احکام تعلیقی است که سال‌هاست سایه‌اش بر سر فعالان مدنی ایران سنگینی می‌کند.»

مریم میرزا
تحریریه: بهمن مهرداد


 


بیش از یک سال پیش در بامداد روز ۲۵ خرداد حادثه تلخی در کوی دانشگاه تهران رخ داد و گروهی با حمله به کوی خسارات فراوانی به محل زندگی دانشجویان وارد کردند در این حمله تعدادی از دانشجویان نیز آسیب دیدند و عده‌ای دیگر بازداشت شدند.
در همان زمان مجلس شورای اسلامی کمیته‌ای را به ریاست حجت الاسلام ابوترابی فرد نایب رییس مجلس تشکیل داد تا حقایق اتفاقات آن شب را پیگیری نماید و طی گزارشی به مجلس ارائه کند. اما با گذشت بیش از یک سال از آن ماجرای تلخ هم‌چنان وقایع کوی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و گزارشی از سوی کمیته مذکور به مجلس ارائه نشده است.
الیاس نادران نماینده مردم تهران و یکی از اعضای کمیته حقیقت‌یاب وقایع کوی و مجتمع سبحان امروز اعلام کرد که اگر مسئولین در رابطه با آن حادثه اظهار نظر نکنند، اسناد و مدارک خود را شخصا در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد داد.
نادران در گفت و گو با “جهان” گفت: «واقعاً جای تأسف و گلایه دارد که ابعاد این پرونده پس از ماه‌ها گذشت از حادثه صورت گرفته، هنوز برای مردم باز نشده است.»
وی افزود: «نمی‌دانم آقایان چه بهانه‌ای برای عدم اطلاع رسانی در این پرونده دارند. رسیدگی سریع و برخورد قاطع با عوامل این پرونده یکی از نقاط مثبت حوادث پس از انتخابات است.»
این نماینده مجلس تاکید کرد: «اهمال و سستی مسئولین در بیان جزئیات این پرونده و افشای عملکرد متخلفینی که احکام قضائی نیز دریافت کرده‌اند، باعث شده برخی تصور کنند نظام و دستگاه قضائی و کمیته پی گیری حوادث در این رابطه کم کاری کرده است.»
با وجود این‌که مجلس شورای اسلامی درباره حوادث کهریزک اقدامات مناسبی را صورت داد و گزارش مقصران آن فاجعه را ارئه کرد اما تاکنون گزارش وقایع تلخ کوی دانشگاه و مجتمع سبحان را ارائه نکرده است تا راز اتفاقات کوی هم‌چنان سر به مهر باقی بماند.
در همین رابطه کاظم جلالی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت و گو با خبرنگار فرارو اعلام کرد که اگر گزارش کوی مدون شود بسیار کار ساز خواهد بود.
گفت و گوی کوتاه فرارو با آقای جلالی به این شرح است:
آیا به نظر شما بهتر نیست که هر چه سریعتر گزارش کوی ارائه شود و ابعاد این ماجرا روشن شود؟
من قائلم که باید گزارش واقعه کوی ارائه می‌شد و خود بنده پیگیری‌های زیادی در این رابطه داشتم که گزارش به نوعی ارائه شود و بارها هم خدمت ریاست محترم مجلس عرض کردم که اگر گزارش به نوعی مدون شود بسیار کارسازتر است.
اما مسئولیت کار بر عهده تیمی به سرپرستی حجت الاسلام ابوترابی است قاعدتا مسئله را با ایشان مطرح کنید خیلی بهتر خواهد بود.
آقای نادران امروز گفتند که اگر مسئولین در رابطه با وقایع کوی اظهار نظر نکنند شخصا افشاگری می‌کنند. آیا افشاگری کار ساز است؟
نیازی به افشاگری نیست. آقای نادران عضو همان گروه پیگیری قضیه بودند. همان گزارش تهیه شود خیلی کار مناسبی است.
البته آقای نادران برای تهیه گزارش پیگیری‌هایی را صورت دادند اما به هر حال توصیه من به آقای نادران این است که گزارش به نوعی تهیه شود و ارائه گردد.
آقای نادران طوری اظهار نظر کردند که گویی کسی یا گروهی مانع از ارائه گزارش کمیته است. آیا برای ارائه گزارش محدودیتی وجود ندارد؟
نه، این مسئله وجود ندارد. اصل مسئله این است که اصلا گزارش تهیه نشده است بخش‌های از آن گزارش وجود دارد و در ذهن همه ما هست.
در زمان خودش کار خیلی خوب پیگیری شد. دوستان کمیته ایفای نقش کردند و در همان روز حادثه در کوی دانشگاه حاضر شدند و جلسات مفصلی با مسئولین مختلف داشتند و دانشجویان را با سرعت از بازداشتگاه ازاد کردند و درکل اقداماتی که در آن مقطع انجام شد مناسب بود.
اما آن چه‌که الان امروز نقد به آن وارد است این است که چرا گزارش تهیه نشد. بارها ما پیگیری کردیم اما به هر حال مسئولیت کمیته بر عهده حاج آقا ابوترابی بود و قاعدتا ایشان باید تشکیل جلسه دهند و گزارش نوشته شود و در کمیته به تصویب برسد.
عین همان کاری که ما درباره کهریزک در کمیته‌ای که از سوی کمیسیون امنیت ملی مسئول پیگیری ماجرا بود و بنده در آن کمیته حضور داشتم انجام دادیم.
من هم تصور می کنیم که این برای کمیته یک ضعف است که تاکنون نتوانسته است گزارش خود را ارئه کند.
 


 


وضعیت جسمانی هنگامه شهیدی ، عضو حزب اعتماد ملی ، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در زندان اوین رو به وخامت است.
به گزارش کلمه ،از ابتدای بازداشت مجدد هنگامه شهیدی در تاریخ ۶ اسفند ۸۸ وی به دفعات متعدد در بازداشتگاه ۲۰۹ دچار سرگیجه ، دوبینی ،عفونت لوزه و درد گوش شده است که حتی تا پس از انتقال وی به بند عمومی تا همین تاریخ پس از مصرف آنتی بیوتیک های قوی به مدت ۴ ماه ، به تشخیص پزشکان بهداری اوین بدن وی نسبت به داروهای آنتی بیوتیک مقاوم شده و اثرات منفی استفاده از انواع داروها معده وی را دچار مشکلات جدی کرده است.
وی از یک هفته پیش تا کنون توانایی خوردن غذاهای زندان را نداشته و فقط مایعات می نوشد و روز گذشته در بهداری اوین سرم درمانی شده است.
اخیرا پزشکان متخصص اوین به دلیل درد شدید عضلات و استخوانها تشخیص داده اند که وی به تازگی به روماتیسم عصبی مبتلا شده است وبایستی تحت مراقبت و فیزیوتراپی های کامل قرار گیرد که امکان آن در زندان اوین وجود ندارد .همچنین به تشخیص متخصصان اوین باید به سرعت دربیمارستان بستری شده و از عفونت لوزه وی تکه برداری شود تا علت اینکه در این مدت طولانی بهبود نیافته است مشخص شود.
تا کنون از سوی خانواده هنگامه شهیدی و وکیل وی چندین بار درخواست مرخصی جهت معالجه به دادستانی ارائه شده است که با این درخواست موافقت نشده است.
بنا بر این گزارش از زمان دستگیری مجدد هنگامه شهیدی خانواده وی بارها و بارها درخواست ملاقات با دادستان را داده اند و علی رغم اینکه دادستان مدعی است که با خانواده همه زندانیان سیاسی به طور مستمر ملاقات دارد اما در خصوص خانواده هنگامه شهیدی این رویه اعمال نشده است.همچنین از زمان انتقال وی به بند عمومی وی چندین بار درخواست ملاقات با دادستان را داده است که تا کنون با این درخواست نیز موافقت نشده است.این در حالیست که وضع جسمانی هنگامه شهیدی روز به روز در حال وخامت است و امکانات درمانی در زندان بسیار محدود و حتی نا مقدور است و ادامه نگهداری هنگامه شهیدی در زندان سلامتی وی را با توجه به بیماری قلبی اش به مخاطره می اندازد.
 


 


بیش از ۶۰۰ نفر از فعالان جنبش زنان، همزمان با سالگرد ۲۲ خرداد بیانیه ای صادر کردند.
به گزارش وب سایت “تغییر برای برابری ” متن این بیانیه به شرح زیر است :
در ۲۲ خرداد امسال جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران در حالی نخستین سالگرد خود را گرامی می دارد، که این روز برای جنبش زنان یادآور پنجمین سالگرد تلاشش برای بازگشت به خیابان ها، بیان صریح و ملموس مطالبات زنان و دعوت از همه اقشار جامعه برای همراهی در پیگیری آن هاست.
۲۲ خرداد ۸۴ فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری برای مدافعان حقوق زنان ایران فرصتی فراهم کرد تا پس از سال ها، در اعتراض به نادیده گرفتن حقوق زنان در قانون اساسی، در مقابل دانشگاه تهران تجمع کنند و خواستار حقوق برابر جنسیتی شوند.
۲۲ خرداد سال بعد، با فراخوانی گسترده تر به میدان هفت تیر آمدیم تا این بار از تضییع حقوق مان در قوانینی بگوییم که برآمده از همان قانون اساسی بود و هر زنی در زندگی روزمره با گوشت و پوست لمس شان می کرد. خواهان حق برابر در حضانت، طلاق و حق تصمیم گیری برای ازدواج که زنان ایرانی از آن محروم هستند، شدیم. از نابرابری در ارث، دیه و شهادت که زنان را نیم مردان ارزش گذاری می کند، گفتیم و از زنانی دم زدیم که زیر سایه وحشت از هوو زندگی می کنند. آمدیم که بگوییم دختر ۹ ساله کودک است، مجازاتش نکنید، آمدیم تا به قتل های ناموسی اعتراض کنیم و بگوییم که ما هم در این خانه حقی داریم.
پاسخ مان را با باطوم و بازداشت بیش از ۷۰ تن از زنان و مردان برابری خواه، دادند. اما این روز، سنگ بنایی شد برای کمپین یک میلیون امضا تا در سراسر ایران به سراغ زنان و مردانی از همه اقشار اجتماعی برویم و در پیمودن مسیر طولانی و دشوار برابری جنسیتی همراهی شان را طلب کنیم. تلاشی که دستاوردش تنها تغییراتی محدود در قوانین ارث و دیه نبود، بلکه قوانین نابرابر را به بحثی هر روزه تبدیل کرد و صدای خواست زنان را به گوش جامعه رساند.
۲۲ خرداد ماه امسال برایمان فرصتی است تا نقش تاریخی جنش زنان در شکل گیری فرهنگ مطالبه محوری و بیان مسالمت آمیز خواسته های اجتماعی در جامعه مدنی ایران را یادآوری کنیم. در سال گذشته که جنبش دموکراسی خواهی جانی دوباره گرفت، بسیاری از فعالان حقوق زنان و نیز زنان روزنامه نگار، دانشجو، فعال حقوق قومی یا صنفی همچون مردان به جرم آزادی خواهی مجازات شدند. در آستانه ۲۲ خرداد ۸۹ نه تنها عالیه اقدام دوست یک سال و ۶ ماه از سه سال حبسش را به اتهام شرکت در تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ پشت دیوارهای اوین گذرانده، بلکه اعلام اجرای حکم دو سال حبس تعلیقی بهاره هدایت حکایت از عزمی برای فرودآوردن شمشیر احکام تعلیقی است که سال هاست سایه اش بر سر فعالان مدنی ایران سنگینی می کند.
ما به عنوان جمعی از فعالان جنبش زنان ایران، خواهان پایان دادن به بازداشت و مجازات غیرقانونی همه فعالان مدنی بالاخص فعالان زن در بند هستیم و می خواهیم خواست حداقلی تساوی جنسیتی در کلیه قوانین ایران تحقق یابد و امید داریم که روزی به رویای مان برای دستیابی به جامعه ای برابر، عادلانه و بدون تبعیض دست یابیم.
 


 


لابلای درختان سر به فلک کشیده شهرک آپادانا می گردیم دنبال خانه جدید مادر سهراب
مادر سهراب، مادر همه شهدای جنبش سبز، مادر همه سبزها
اینجا کسی گم نمی شود. همه خانه سهراب را می شناسند. خانه قدیم و جدیدش را.
ما از مجلس قرآن و دعای هفتگیمان که در همان نزدیکی است قصد داریم راهی آن خانه امید شویم. تلفن خانم فهیمی را برادر سهراب جواب می دهد. می گوید بهشت زهراییم و دو ساعت دیگر می رسیم خانه و من چقدر خجالت می کشم که نرفته ام بر سر مزار شهدا برای قرائت فاتحه حالا که توفیق خدمتگزاری همه خانواده هایشان را نداشته ام. راهی می شویم در زمان مقرر. سبزی درخت هاچشم را می زند. سربند سبز سهراب چشم ها می نوازد ولی. صدای لرزان یکی از مادران صلح که خبر شوم پرپر شدن این فرزند شجاع سبزها را می داد در گوشم زنگ می زند: باید بیایید خانه اش را ببینید. اتاقش را که همه سبز سبز است و ما رفتیم و دیدیم محله شان را که سراسر سبز بود با شمع های روشن از دروازه شهرک تا ورودی آپارتمان و روی میزها و جای جای خانه سبز جوان کامیاب، سهراب سفر کرده و جوانان سیاه پوش و مادران سیاه پوش صلح دوست و صلح طلب، مادران صلح که خانم فهیمی از آنان بود، شمع ها را تا خود صبح روشن نگاه داشتند.
خانه جدید خانواده اعرابی را زود پیدا می کنیم. گفته بودند شاید اذیت شوید امشب را و ما گفته بودیم در برابر اذیت هایی که شما شده اید و می شوید هیچ است این آزارها بی شک.
خانه پر است از عکس های سهراب. فرزند سبز من. فرزند سبز ما. شهید جنبش سبز. سهراب لبخند می زند. انگار آن چشمان تیزبین از پشت شیشه دوربین حکایت کهنه را خوانده است. حکایت مرگ و زندگی. سهراب لبخند می زند به ما و به روی زندگی که آغاز خواهد کرد. در چهره سهراب در همه تصاویر قاب گرفته روی دیوار هیچ نشانی از مرگ نیست.
سهراب زنده است و همه شهیدان بیست و پنجم خرداد. مرده قاتلان بدنام آنان هستند که همه وجودشان با جاودانگی نام و یاد شهیدان در سیاهی وظلمت قتل نفس گم شده است
مادر سهراب می گوید: صدایم را کسی نشنید. من از خون فرزندم گذشتم به قیمت آزادی همه زندانیان سیاسی و به روی من لبخند می زند: راستی آقای تاجزاده خوبند؟ آرام می پرسم خوب؟ آه بله خوبند و به فکر فرو می روم. از احوال ما می پرسند؟ خوب سهراب است و همه شهدایی که آن بالا دارند به زمینی های درگیر تن خاکی آرام می خندند. عکس خوب ها بر دیوار خانه سهراب ردیف شده و کمی آن طرف تر تصویر مرجع عالیقدر مغموم بر سپیدی دیوار نقش بسته. من دلم می خواهد همه شعرواره ها را در حاشیه تصویرهای سهراب بخوانم و دلم می خواهدزیباترین سروده های عالم را تقدیم خواهرم خانم فهیمی بکنم. پروین مادر صلح، مادر سهراب، مادر رامین، مادر همه شهدای این روز شوم در خیابان های شهر من. تهرانی که سبز می خواستیمش و سرخ شد با پر پر شدن این شقایق ها و سرخ شد از خون جوانان وطن.
مادر سهراب خرما تعارف می کند و ما فاتحه می خوانیم: به نام خداوند بخشنده مهربان. حمد و سپاس از آن پرودگار عالمیان است. هم او که بخشنده است و مهربان و مالک روز جزا. مالک روز جزا. مالک روز جزا و چه خوب است که روز جزایی هست و عقوبتی برای بدکاران که در دنیا مکافات زشتی ها و پلشتی هایی که منشأش بودند نکشیده اند. مادر سهراب می گوید: کاش صدایم را شنیده بودند و مرا از خونخواهی معاف می کردند. من می گویم : معامله سنگینی است بانو. کف مطالبات جنبش سبز را هم نمی دهند که مبادا طمع کنیم و همه حقوقمان را یک جا مطالبه کنیم. آهسته نجوا می کند : سراومد زمستون شکفته بهارون … می گوید سهراب این سرود را و سرود وطنم وطنم وطنم ای ایران را خیلی دوست می داشت درست مثل سرود یار دبستانی.
حالا سهراب خوب سرخوش است. حالا که ما سرودهای مورد علاقه اش را زمزمه می کنیم و اشک می ریزیم و اشک شمع ها که چکه می کند داخل جاشمعی های بلورین. آن بیرون باد در میان درختان تنومند و کهنسال می پیچد و انگار کسانی با ما هم نوا می شوند و مؤذن اذان می گوید: الله اکبر الله اکبر
 


 


ایده رسمی شکل گیری جنبش سبز برای پیمودن «راه سبز امید» در بیانیه ۱۱ میرحسین موسوی (شهریور ماه پس از راهپیمایی روز قدس) مطرح شد (اوج اعتراضات آرام خیابانی جنبش سبز) و امروز بیانیه ۱۸ با عنوان منشور جنبش سبز در سالگرد بزرگترین تظاهرات تاریخ ایران منتشر شده است. در اینجا مرور مختصری داریم بر بیانیه های راهبردی میرحسین موسوی (یعنی بیانیه های ۱۱، ۱۷ و ۱۸).
۱- یک مقایسه اجمالی نشان می دهد که دوبیانیه ۱۱ و ۱۷ بیشتر با یک دورنمای کوتاه مدت نگارش شده اند ولی بیانیه ۱۸ که منشور جنبش سبز نام گرفته نظر به دور دستها دارد.
۲- هر سه بیانیه مشترکا بر وفاداری به قانون اساسی به عنوان میثاق ملی تاکید دارند ولی در بیانیه اخیر (همانطور که پیش از این در کنفرانس مطبوعاتی با سایتهای سبز بدان اشاره شد) از اصلاح قانون اساسی در “فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی” (رفراندم) سخن به میان آمده است.
۳- در بیانیه ۱۸ با واژه جدید عقلانیت توحیدی آشنا می شویم. این واژه در بخش “گنجینه ایرانی – اسلامی” مورد اشاره قرار گرفته است. در این بخش می خوانیم: “جنبش سبز جنبشی ایرانی-اسلامی است [...] که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید”. به تعبیر ما این نوع آوری نشانگر اعتقاد جنبش سبز به اداره عرفی امور با حفظ هویت اسلامی می باشد. در دیدگاه میرحسین موسوی این همان هدفی است که انقلاب اسلامی دنبال می کرد ولی از آن منحرف شد.
۴- در هر سه بیانیه بر حق حاکمیت ملت با برگزاری انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان تاکید شده است.
۵- در بیانیه های ۱۷ و ۱۸ به متکثر بودن اندیشه ها در جنبش سبز و فراغت آن از ایدئولوژی خاص اشاره شده است. همچنین در تمام بیانیه ها به پرهیز از خشونت در مبارزات تاکید شده است.
۶- در بیانیه ۱۸ (بخش عدالت، آزادی و برابری، بندهای ۵ تا ۸) استیفای حقوق جنبش های مختلف اجتماعی (کارگران، زنان، معلمان، کشاورزان و …) به طور مشخص مورداشاره قرار می گیرد. این گامی برای فراگیر کردن جنبش و همراه نمودن دیگر جنبش های معترض به سیاست های موجود در زیر چتر سبز جنبش مردم ایران می باشد.
۷- در همه بیانیه ها به آزادی زندانیان سیاسی و حق برگزاری تجمعات (اصل ۲۷ قانون اساسی) تاکید شده است.
۸- نکته ای که در همه بیانیه ها جای خالی آن احساس می شود این است که چرا مستقیما سیستم قضایی مورد اعتراض قرار نگرفته و احکام و برخوردهای ناعادلانه آن نکوهش نمی شود!. بعد از انتشار بیانیه هفدهم، گروههای سیاسی مختلف بیانیه هایی را در حمایت (یا تبیین) آن منتشر کردند. در دو بیانیه از این دست که یکی معروف به بیانیه پنج نفره (کدیور، گنجی، مهاجرانی، بازرگان و سروش) و دیگری بیانیه ۳۱ امضایی (چهره شناخته شده ای مثل ماشاالله آجودانی، فرج سرکوهی، حسین باقرزاده و …)، مستقیما به استقلال قوه قضاییه به عنوان یکی از خواسته های جنبش سبز اشاره شده بود. در حالی که در دو بیانیه دیگر (بیانیه فعالان ملی مذهبی و بیانیه ۵۰ تن از روشنفکران سکولار) به این موضوع اشاره ای نشده است. امیدواریم در آینده نزدیک این مسئله مورد بررسی صاحبنظران قرار گیرد و مشخصا به این سوال پاسخ دهند که بدون حضور عدالتخانه ای عادل در صحنه چگونه اهداف جنبش سبز (که اصلی ترین آن جامعه ای قانونمند است) تحقق می یابد.
۹- در بیانیه ۱۷ و ۱۸ میرحسین موسوی به شکل ظریفی تنها مذاکره را مذاکره حاکمیت با احاد مردم دانسته و خارج از آن مذاکره و مذاکره کننده دیگری را به رسمیت نمی شناسد. به بیان دیگر او تنها راه حاکمیت برای برون رفت از شرایط موجود را برگزاری انتخابات آزاد برای مذاکره با مردم می داند. این قول به دلیل تکثر آرا و افکار در طیف سبز اندیش بسیار منطقی می باشد.
۱۰- در بیانیه ۱۸ به برنامه های اقتصادی جنبش نیز تلویحا اشاراتی شده است. البته در شرایط حاضر که بسیاری هزینه های جانی و مالی برای جنبش پرداخت کرده اند و هنوز عده بسیاری در زندان هستند، جای مانور بیشتر روی این موضوع نمی باشد.
۱۲- با محوریت فرمان ۸ ماده ای امام خمینی، میرحسین موسوی از پیش از انتخابات بر حفظ حریم خصوصی مردم تاکید می کرد. در بیانیه های ۱۷ و ۱۸ این امر دوباره تاکید شده که حکومت نباید به زندگی خصوصی مردم سرک بکشد.
۱۳- در بیانیه های ۱۱ و ۱۸ به شکلگیری شبکه های اجتماعی مجازی و واقعی اشاره شده است. با این تفاوت که در بیانیه ۱۱ بطور واضحتر راهکارهای ارتباطی این شبکه ها پیشنهاد شده است (آنجا که به گفتگوهی حلقه های دوستانه، گفتگوهای افراد در دید و بازدیدهای خانوادگی اشاره می کند). مطلوبست که گروههای اجتماعی مختلف راهکارهای تمثیلی خود را در رسانه هایشان منتشر کنند تا علاقمندان بتوانند راهکارهای نزدیک به سبک زندگی اجتماعی خود را الگوبرداری کنند.
۱۴- در هر سه بیانیه در جاهایی که خواسته های جنبش مطرح شده سعی شده تا اصل یا اصول مغفول قانون اساسی که مرتبط با آن است ذکر شود. بدین ترتیب دائما به طور غیر مستقیم به خواست بنیادین جنبش یعنی وفاداری به قانون اساسی و میل به اجرای آن تاکید می شود.
۱۵- نکته مهمی به طور ویژه در بیانیه ۱۸ درباره اخلاقمداری جنبش مطرح شده است. در این مورد “ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران” در اولویت های جنبش خواهد بود. این نکته ضرورت کارهای فرهنگی در جنبش سبز را یادآوری می کند و نشان می دهد که برای میل به اهداف سیاسی اجتماعی باید از پل مستحکم اخلاق عبور کرد.
همچنان “از عنوان «راه سبز امید» استفاده می کنیم تا توفیق‌‎هایی که در هر مرحله به دست می‌آوریم، پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم”. این منشور چیزیست که با یکسال مبارزه بدست آورده ایم. جنبش سبز همچنان در راه سبز امید پیش می رود …
 


 


دادستان تهران گفت: پس از رد درخواست دستور موقت وکلای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی از سوی یکی از شعب دادگاه عمومی حقوقی تهران، ادامه فعالیت این احزاب منع قانونی دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، دکتر عباس جعفری دولت آبادی روز چهارشنبه با اعلام این مطلب تاکید کرد: احزاب سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت پس از توقیف پرونده فعالیت آنان از سوی کمیسیون ماده 10، صدور دستور موقت برای جلوگیری از اجرای این تصمیم را درخواست كردند که دادگاه این درخواست را نپذیرفت.

دادستان تهران افزود: خرداد ماه سال جاری یکی از شعب دادگاه عمومی حقوقی تهران، به استناد مواد 310 و 325 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران در امور مدنی، درخواست وکلای آنها را رد نمود، لذا با توجه به رد درخواست مذکور ، ادامه فعالیت احزاب یاد شده وجاهت قانونی ندارد.

به گفته جعفری کمیسیون ماده 10 ، فروردین ماه سال جاری به دلیل انطباق برخی اقدامات و فعالیت‌های این احزاب با بندهای (الف) ، (ه) ، (واو) ، (ز) و (ح) ماده 16 قانون فعالیت احزاب و به استناد بندهای 3 و 4 ماده 17 همین قانون، ضمن توقیف پروانه‌ فعالیت، تقاضای انحلال حزب‌های یاد شده را به دادگاه ارسال کرد.

دادستان تهران خاطرنشان کرد: این کمیسیون در مرداد ماه سال 1388 نیز برابر بند 2 ماده 17 قانون، به خاطر عدول مواضع احزاب یاد شده از چارچوب قانون، به آنان اخطار کتبی داده بود.

جعفری دولت آبادی اضافه كرد: وکلای این حزب‌ها علاوه بر تقاضای صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از اجرای تصمیم کمیسیون ماده 10 ، دایر بر توقیف فعالیت خود، درخواست صدور حکم بر ابطال تصمیم مزبور و اعلام غیرقانونی بودن توقیف پروانه را نیز داشتند که در خصوص درخواست دوم پرونده در حال رسیدگی است.

به گفته وی، درخواست کمیسیون ماده 10، برای انحلال حزب‌های یاد شده برای رسیدگی به یکی از شعب دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارجاع شده است.


 


شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی، با ارسال احضاریه ای وقت جلسه رسیدگی به اتهامات حسن اسدی زیدآبادی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران را اعلام کرد.

به گزارش ادوارنیوز، بر اساس این احضاریه دادگاه اسدی زیدآبادی در تاریخ 12 مردادماه در شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار می شود.

این عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم که آبان ماه گذشته بازداشت شده بود، بر اساس کیفرخواست صادره به "اجتماع و تبانی علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، "تشویش اذهان عمومی"، "توهین به رییس جمهور"، "شرکت در تجمعات غیرقانونی" و "نشراکاذیب" متهم است.


 


فرزند علی تاری، رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در بابلسر که چندی پیش در زندان دچار حمله قلبی شد، با نوشتن نامه ای به شرح روزهای دلتنگی پرداخته است.
او در این نامه نوشته است: عده ای تصور کردند اگر زندانیت کنند، اگر با چشم بند و دست بند و پابند از مقابل‌ مان بگذری، می توانند تو را و ما را و اعتقاداتمان را کوچک کنند. اما نمی‌دانند که خاطره لبخند و میراث امید و پایداریت چه اندازه بزرگ‌ترمان کرده است و تو را بیش از پیش محبوب تر و آنان چه خوش خیال و غافل‌اند که مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین...

علی تاری بیش از 75 روز است که در سلول انفرادی در زندان متی کلای بابل به سر می‌برد و به تازگی خبر حمله قلبی وی در زندان به خانواده‌اش رسید.

متن کامل این نامه که در اختیار جرس قرار گرفت، به شرح زیر است:

برای پدرم که هفتاد روز آفتاب را ندید...

نمی دانی که این روزها آفتاب چه بی رمق بر ما می تابد و می دانم که می دانی این هفتاد روز چه ناباورانه و تلخ گذشت... روزهای خالی از تو، و جای خالی تو که دلتنگی هایمان هم پرش نمی‌کند... و چه دلتنگی بی پایانی ست... اما شکی نیست که این آزمون بزرگ همگی ماست و بی شک خیر و حکمتی در آن است که بیش از پیش به خدایمان نزدیک شویم و بدانیم لطف اوست که این همه صبورمان کرده...

روزها گذشت و نبودنت را نا امید از عدالت و با امید به روشنی راهت، با ایمان به پاکی اعتقادت طاقت آوردیم و در این دوران تنها صبر و ایمان یاریمان می کند؛ صبری که "دیگران" ندانند چقدر دلتنگ توییم و ایمانی که در برابر تهمت های نامردمان لحظه ای از اعتقادمان به تو کم نکرد. عده ای تصور کردند اگر زندانیت کنند، اگر با چشم بند و دست بند و پابند از مقابلمان بگذری ،می توانند تو را و ما را و اعتقادمان را کوچک کنند. اما نمی دانند که خاطره ی لبخند و میراث امید و پایداریت چه اندازه بزرگ ترمان کرده است و تو را بیش از پیش محبوب تر و آنان چه خوش خیال و غافلند که مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین...

می دانم که تلخ است که روز معمار را به دخترت، روز زن را به همسرت و تولد پسرت را فقط توانستی به تقویم تبریک بگویی اما برای ما شیرین بود که دیدیم با اینهمه، ذره ای نشکستی و در زیبا ترین لحظه ی این روزها گفتی که خیالمان راحت باشد که مثل رستم ایستاده ای و ما خیالمان راحت است همان طور که تو می خواستی...

روزهای بی تو برایمان به یوم تبلی السرائر می ماند، چقدر دشمنانمان را شناختیم و دوستانمان را بهتر... اما دوستان نویی داریم که از خانواده هم نزدیک ترند... و ما و این خانواده بزرگ ترت بی صبرانه انتظار روزی را می کشیم که همه با تو به نظاره ی آفتاب بنشینیم.


 


بسمه تعالی
)ثم یوم القیامه یحزنهم و یقول عین شرکا ءی الذین کنتم تشاقون فیهم(
آیه 27 نحل

سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا می سازد و می گوید کجایند شریکانی که برای من ساختید وبه خاطرشان با دیگران دشمنی کردید ؟؟!

احتمالا از فاجعه اخیر قم در ابتدای ماه معزز رجب المرجب که قلب هر آزاده و مسلمانی را به درد آورده مطلعید .جریان جانگداز هجوم وحشیانه مسلمانان بی ایمان و متعصبین جاهل و مائقین فریفته شده به زرق و برق مطامع دنیوی و مقام دنی دنیا، به دفتر و بیت دو تن از مراجع معظم و کبیر اسلام شیعی، آیات عظام حضرت آیت الله منتظری (ره) و آیت الله صانعی (مدظله العالی) که تخریب کامل بیوت این بزرگواران وهتک حرمت به تمثال مبارک امام خمینی (قدس الله نفس زکیه) را در پی داشت. چه بد صحنه هایی است!

باری عده ای که دیروز به یادگار امام هتک حرمت کردند امروز آزادانه به مرجعیت توهین می کنند و چه رکیک بود زبان کسانی که خود را به دروغ امت حزب الله نامیدند! دیوار نویسی در بیت یک مرجع چه توجیهی دارد؟ فحاشی و شکستن در و دیوار و اموال بیت، جزای کدام جرم است؟ هتک حرمت به تمثال امام چه توجیهی دارد؟ حاشا... که نجابت و صبر و استقامت مردم به راستی شما را گستاخ بار آورده. به راستی که از (انجمن حجتیه) غفلت نمودیم که این چنین درنده خو شده اند. خدا می داند با تضعیف مرجعیت چه خیال پلیدی برای زعامت سیاسی ایران در آینده دنبال می کند.خداوند سایه مسئول منصف را از این ملک کم مکناد،که بد آینده ای در انتظار ملک و ملت خواهد بود . نه از عترت پیامبر مراقبت نمودیم و نه از کتاب الله یادگار او ،اینان سر در آخور کدام اموی صفت پلید دارند که به عذاب الهی بی توجهند؟ عجبا!! اینان که از جنازه ی پوسیده آیت الله منتظری اینچنین خوفناکند از زنده اش چقدر هراس داشتند؟ همه مراجع در قلب ملتند و بیوت آنان قلب تک تک ملت است و تخریب بیت و اموال آنان هیچ خللی بر عشق ملت مسلم به آنان وارد نمی سازد مهدی موعود (عج) خواهد آمد و بساط هرزه گویی وتوهین ها را برای همیشه بر خواهد چید. و چقدر بد فرجام اند آنان که از هم اکنون صف خود را از نبی خدا جدا ساخته اند .کاری نکنید حال که هیچ ملجاء و پناهی برای مراجع معظم نگذاشته اید خشم آنان موجب هجرت جانسوز از جانب آنان شود .کاری نکنید که خود تنها بمانید با حوضی مملو از فساد و تباهی . به راستی که هر آنکس که این حرکات را محکوم نکند از زمره شیعه و ایرانی سرشتان جدا خواهد بود و ملت نیزصف خود را از آنان جدا خواهد ساخت . مراجع و بزرگانی چون حضرات آیات: "شبیری زنجانی" ،"جوادی املی"، "صانعی"، "موسوی اردبیلی"، "مکارم شیرازی" و... ماندندو هرروز باید این معضلات را تحمل کنند . خوشا به سعادت امام و فرزند پاکش که رفتند و این بار سنگین را بر دوش این عالی مقامان گذاردند.عقوبت کدام گناه را پس می دهیم که هر روز باید رخت عزای عزیزانمان را و اشک دوری بزرگانمان را تحمل کنیم ؟والله که اگر امروز امام بود ، همینان بودند که از بهر ایشان شمشیر از نیام بیرون می کشیدند .صحه آنجا که یارانش امروز زبان در کام دوخته شده وخونمال دارند .ای کاش شبه نظامیانی که آنجا بودند از حقوق مرجعیت حمایت می کردند.

محتسب آن مست را می زد به زور مست گفت ای محتسب کم کن تو شور

زان که گر نام حرام این جایگاه مستی آوردی و افکندی به راه

بوده ای تو مست تر از من بسی لیک آن مستی نمی بیند کسی

در جفای من نرو زین بیش نیز دادبستان اندکی از خویش نیز

در پایان کمیته جوانان و دانشجویان مجمع نیروهای خط امام (ره) در استان چهارمحال بختیاری، ضمن محکوم نمودن این جنایات از تمامی مراجع و بزرگان درخواست واکنش محکم وقاطع و نیز دلجویی از اعضای دفتر این مراجع را داریم و از مردم نیز درخواست می کنیم هرکس به نوبه خود با حس اسلام دوستی این حرکت وقیح و وحشیانه را محکوم نمایند.

والسلام علی من التبع الهدی

کمیته جوانان و دانشجویان

مجمع نیرو های خط امام استان

چهار محال بختیاری

 


 


ندای سبز آزادی: حادثه چهارده خرداد و هتک حرمت یادگار امام در سالروز رحلت امام ادامه پروژه ای است که یاران و خاندان امام را نشانه گرفته است. واکنش‌های به هتک حرمت سیدحسن خمینی آنچنان گسترده و فراگیر بود که آشوب طلبان و آنانکه سیدحسن خمینی را برای خود خطری می‌دانستند و از نقش کلیدی وی در آینده و همچنین همراهی و همدلی او و خاندان امام با جنبش سبز هراسناک بودند در نهایت عصبانیت آنان را به جایی رساند که دست به اشتباهی دیگر زدند و اینبار به هتک حرمت بیوت دو مرجع عالیقدر تقلید دست زدند.


در اولین صحنه‌های منتشر شده از تجمع گروههای فشار در مقابل درب منزل مراجع فیلمی منتشر شد که نشان از آمادگی برای حمله اوباش به بیت آیت الله العظمی صانعی و مرحوم آیت الله العظمی منتظری دارد. در این فیلم شخصی در حال سخنرانی ات که در میان هیاهوی ایجاد شده مدام به یادگار امام حمله و توهین می‌کند به مراجع اولتیماتوم می‌دهد و وی را نانجیب می‌خواند و به حوزه علمیه قم اخطار می‌دهد که جلوی برگزاری کلاس‌های درس وی را بگیرند و حتی تهدید می‌کند که اگر مقامات قضایی و نظامی دخالت نکنند ایشان خود دست به کار می‌شوند!
از حادثه ۱۴ خرداد امسال که اغتشاش‌گران با ایجاد بلوا مانع از سخنرانی سیدحسن خمینی شدند همگان اذعان کردند که حمله به یادگار و بیت امام بدون داشتن پشتوانه‌ای امکان پذیر نمی‌باشد و بر همین اساس نیز اتفاق رخ داده در چهارده‌ام خرداد ماه نمیتوانست بدون برنامه‌ریزی و خود جوش انجام پذیرفته باشد، اتفاقات روزهای اخیر در شهر قم نیز همین جنس هستند و قطعاً بدون پشتوانه و هماهنگی نبوده است، عدم برخورد پلیس با کسانی که نظم عمومی را به هم ریخته و به بیوت مراجع تقلید حمله ور شدند خود نشان دهنده دستان پر قدرتیست که در پشت این جریانات نقش آفرینی میکند.

براساس اطلاعات رسیده از شهر قم فردی که در مقابل بیت آیت الله العظمی صانعی مشغول سخنرانی و تحریک همراهانش برای تعرض به بیت این مرجع بود، یکی از اعضاء تیم حفاظتی مجتبی خامنه ای است و دو روحانی که در خلال صحبت‌ها در کنار وی ایستاده بودند و او را همراهی می‌کردند نیز از دوستان نزدیک و شاگردان مجتبی خامنه‌ای هستند که در کلاس های درس وی در فیضیه نیز حاضر می‌شوند، حضور نزدیکان مجتبی خامنه ای و اهانت‌های سریالی آنان به سید حسن خمینی نمی‌تواند اتفاقی و بدون برنامه ریزی صورت گرفته باشد، می‌توان حدس زد که مجتبی خامنه ای که بی‌شک در نقشه‌ای که سودای رهبری نظام را در سر می‌پروراند در خیال خود سیدحسن خمینی را رقیبی جدی پیش روی خود دیده است، رقیبی که هم در حوزه مقبولیت دارد و هم در میان مردم محبوبیت و نزدیکان وی قصد دارند با اینگونه تحرکات او را از صحنه رقابت حذف کنند
لازم به ذکر است در خبرهای منتشر شده آمده بود که پیش از همه این تحرکات رهبری نیز سفری به شهر قم داشته و بفاصله چند روز پس از آن قم شاهد چنین رویدادهایی بوده است.
جهت مشخص شدن بیشتر موضوع در اینجا متن سخنان محافظ سیدمجتبی خامنه‌ای در مقابل منزل آیت الله العظمی صانعی در خصوص سید حسن خمینی که دقیقاً یک روز پیش از حمله به دفتر آیت الله صانعی اعلام می‌دارد که آنان فردا دست به کار خواهند شد را می‌آوریم:
ما از مسئولین قم میخواهیم تکلیف این خانه ها را مشخص کنند و بیت این نا نجیب و این مرجع آمریکائی را تخته بکنند.
فرزند نا خلف حاج احمد خمینی که خوب ملت حقش رو کف دستش گذاشتند متاسفانه فر فره ای شده بود که آقایون روش فر بخورند برای انتخابات سه سال آینده

حرف ما قمی ها اینه اینها چون طلبه هستند حرفشون با ماست ما با رفتن سر درسشون اینها رو بزرگ کردیم خودمون هم باید کوچیکش کنیم ، نه از اطلاعات و نه از انتظامی انتظار نداریم به شرطی که مسئولین ما هم بدونند ، ما اجازه نمیدیم ایشون از مهر ماه اینجا درس داشته باشند فیضیه جای بچه های سید علی خامنه ایست.

ما اجازه نمیدیم و کار خودمونو میکنیم بچه های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی بدونند فردا اتفاقی افتاد چیزی نگندها ، ما از اول مهر ماه این فرزند نا خلف را در فیضیه نخواهیم داشت.

برای سلامتی امام خامنه ای صلوات.....

ما از ایشون میخواهیم آدم بشند و برگردند ، خوب نیست برای هیکلشون خوب نیست برند سمت ضد انقلاب آقای هاشمی هم باید برگردند و گرنه خیلی راحت حذفشون میکنیم ...

 

 

 

 


 


بدنبال بی نتیجه ماندن سفر آقای خامنه ای به قم برای ترغیب برخی آیات عظام به پس گرفتن حمایت از خاندان امام خمینی، کیهان روند حمله به بزرگان و مراجع حوزه علمیه قم را آغاز کرد. حسین شریعتمداری با نوشتن اتهام نامه ای در قالب سرمقاله، آغاز گر این بازخواست غیر معمول از مراجع عظام است.

بر اساس محتویات سرمقاله روز سه شنبه کیهان، به نظر می رسد اقدام عده زیادی از آیات عظام و راهبران دینی مبنی بر محکومیت توطئه وقوع یافته در جریان سخنرانی سید حسن خمینی نوه امام خمینی (ره) در روز 14 خرداد، در حلقه اطرافیان آقای خامنه ای به گام اول رویارویی بزرگان حوزه با ایشان تعبیر شده و تغییر رفتاری را در اجزای این حلقه سبب شده است. از جمله این تغییرات، گام گذاشتن به پس و عوض شدن لحن حسین شریعتمداری در مورد حجه الاسلام سید حسن خمینی است که او را از القابی مانند "همراه قتنه" ، نوه ناخلف" و مانند آن بری ساخته و از وی همراه با توهین یاد نکرده است.

در عین حال، حسین شریعتمداری در قالب آنچه خود "نکاتی سوال گونه" نامیده در هفت بند مراجع عظام را مورد بازخواست قرار داده و به آنها هشدار داده است.
وی آیات عظام را به "سنجیدن حق با معیار افراد" ، "ملامت کردن عاشقان امام خمینی (ره)" ، "مهم تر دانستن رابطه نسبی با امام از راه ایشان" ، "عدم احساس تکلیف برای مقابله با فتنه" ، " محکوم کردن یکطرفه مردم معترض" ، "عدم دفاع از حریم مقدس امام حسین و امام زمان(عج) و اسلام و انقلاب و مردم مسلمان و شخص حضرت امام(ره)" ، "سکوت بخاطر ترجیح ملاحظات سیاسی" ، "غفلت از نقشه راه به خاطر صحنه آرایی دشمنان" و نظایر آن متهم کرده است.
شریعتمداری البته انتقادها و تهدید های خود نسبت به مراجع عظام را در انبوهی از عذرخواهی و ÷وزش طلبی ظاهری پوشانده و در نهایت به مراجع قم هشدار داده است مخالفت خود را به ناهمراهی با محمود احمدی نژاد محدود سازند. در این هشدار آمده است: " باید به این واقعیت نیز اشاره کرد که فتنه 88 بر خلاف آنچه عده ای در پی القای آن هستند، علیه آقای احمدی نژاد و دولت دهم نبوده است بلکه طراحان فتنه به گواهی شواهد واسناد غیر قابل تردید و اعتراف صریح خودشانمقابله با اساس اسلام و نظام اسلامی را دنبال می کرده اند و اصولا بسیار ساده اندیشانه است اگر تصور شود که همه دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها برای مقابله با رییس جمهور و دولت وی بسیج شده باشند."

اتهام ساده اندیشی به مراجع از آنجا حاصل شده است که آنان تبلیغات دایر بر وابستگی میرحسین موسوی و سید حسن خمینی و سایر معترضان به تقلب در انتخابات به کشور های خارجی را نپذیرفته ودر شمار مویدان روند جاری سرکوب و حذف نیروهای درونی نظام اسلامی و خاندان امام خمینی(ره) قرار نگرفته اند.
در این زمینه کیهان در یکی از فرازهای بازخواست خود که در این نقطه به کیفرخواست شبیه می شود، می نویسد: "چرا مراجع عظامي كه اعتراض مردم به آقاي سيدحسن خميني را اهانت به حضرت امام(ره) و بيت معظم ايشان تلقي فرموده و محكوم كرده اند، در مقابل اهانت سران فتنه و حاميان آنها به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام، حضرت صاحب الزمان- روحي له الفدا- حضرت امام(ره)، ائتلاف با منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و ماركسيست ها عليه اسلام و انقلاب و امام(ره)، همراهي آشكار و بي پرده آنان با رژيم صهيونيستي، آمريكا، انگليس، نفي اسلام، حمايت رسما اعلام شده آنان از تروريست هايي كه عزاداران حسيني(ع) را در حسينيه شيراز به خاك و خون كشيده بودند، دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، مقابله با جمهوريت نظام و... دهها و صدها خيانت و جنايت ديگر از اين دست، سكوت فرموده و احساس خطر نكرده اند؟! و اگر احساس خطر كرده اند- كه به يقين كرده اند- چرا به عنوان يك مرجع ديني براي اعلام اين خطر و مقابله با فتنه گران احساس تكليف نفرموده اند؟!"
به نظر میرسد این حمله صریح به مراجع عظام قم نیز در ادامه نگرانی های روزهای اخیر در زمینه سقوط مشروعیت آقای خامنه ای نزد حوزه و آیات عظام آن صورت گرفته باشد و شروع روند اتمام حجت با مراجع برای انتخاب حکومت یا همراهی با مردم به حساب می آید

 


 


در حالیکه چندی پیش موضوع فساد مالی محمد رضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد از سوی الیاس نادران نماینده اصولگرای مجلس مطرح شد، اما بعد از بارها درگیری بر سر این موضوع و به پا شدن جنجال های زیاد، این موضوع ناگهان ازسوی نمایندگان مجلس و دستگاه قضایی به فراموشی سپرده شد. این درحالی بود که در طول چند روز، الیاس نادران با سخنرانی ها و حضور در مناظره های مختلف، بر فساد مالی معاون اول احمدی نژاد تاکید می کرد.

اکنون و پس از گذشت حدود چند هفته از این ماجرا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که خواست نامش فاش نشود، به العربیه گفت: "این موضوع در دستور کار مجلس برای بررسی قرار داشت اما رهبری دستور دادند که این موضوع مسکوت بماند."

این نماینده مجلس شورای اسلامی از نامه رهبر ایران آیت الله علی خامنه ای به هیأت رئیسه مجلس درباره پرونده فساد رحیمی خبر داد و افزود: "رهبری در نامه ای به هیئت رییسه مجلس عنوان کردند که موضوع فساد مالی رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، پیگیری و مطرح نشود."

به این ترتیب بود که مهمترین پرونده فساد مالی دولتی پس از انقلاب با دستور رهبر جمهوری اسلامی از دستور پیگیری خارج شد.

پیش از این نیز برخی سایت های اصلاح طلب گفته بودند که توقف پی گیری پرونده فساد رحیمی بنا به درخاست رهبری از قوه قضائیه ایران بوده است.

پیش از این و در سال 1384 نیز پرونده مفقود شدن 300 میلیارد تومان از بودجه شهرداری در دوره شهرداری احمدی نژاد درتهران، از دستور کار مجلس خارج شده بود.

 


 


طیبه صفایی نماینده مجلس با بیان اینکه «با پیگیریهای نمایندگان و دغدغه های مراجع عظام، ائمه محترم جمعه و مردم هم اکنون اقدامات چشمگیری در وزارت کشور و ادارات دولتی جهت گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در حال انجام است » ،‌گفت :

یکی از وزارتخانه هایی که ابهامات زیادی در حوزه عفاف و حجاب داشت و توجهی به قانون گسترش عفاف و حجاب نمی کرد؛ وزارت بازرگانی بود که خوشبختانه این دغدغه برای وزیرمحترم بازرگانی آقای غضنفری بوجود آمده تا از تولیدات داخلی در حوزه لباس و صنعت پوشاک اسلامی حمایت کنند.

به گزارش جهان صفایی ضمن اشاره به سخنان اخیر رییس جمهور درباره حجاب تاکید کرد: شاید از برخی سخنان ایشان عدم اعتقاد کافی به عفاف و حجاب برداشت شود اما به واسطه برخی رفتارهایی که از رییس جمهور دیده ام مطمئنم حجاب و عفاف زنان از دغدغه های جدی رییس جمهور است .

وی در این زمینه خاطرنشان کرد: یکی از این رفتارها که میتوانم اشاره کنم این است که چندین بار که من به همراه همسر رییس جمهور در اتومبیل بودیم و رییس جمهور هم حضور داشت، ایشان به لحاظ حفظ شئونات از راننده میخواستند که آینه وسط را بالا زده تا چهره مسافرین صندلی عقب در آینه دیده نشود.

این نماینده مجلس در ادامه توضیح داد که رئیس جمهور از راننده خود خواسته بودند که هر وقت یک یا چند زن صندلی عقب سوار خودرو می شوند، آئینه وسط را بالا بزند.

 


 


در توضیح رفتار عجیب وابستگان به نهاد های سرکوب در حمله مغول وار به بیت حضرت آیت الله صانعی، یکی از فرضیه ها این است که طی چند روز گذشته و به دنبال رفتار حذفی با نوه امام خمینی(ره) در روز 14 خرداد، تعداد زیادی از علما و مراجع که ستون های اصلی حوزه علمیه قم هستند، این عمل را محکوم کرده و عدم همراهی و تایی خود را با این نوع رفتار حکومت نشان داده بودند. این حرکت بر تیم طراحان حرکات سیاسی در دفتر آقای خامنه ای بسیار گران آمده و با استفاده از بهانه ملاقات کروبی با آیت الله صانعی، این تهاجم را سازمان داده و خود از آن فیلم گرفته و پخش کرده اند تا سایر مراجع حساب کار خود را بکنند.
به زعم طراحان ، علمای قم مجبور خواهند شد سکوت کنند و مقابل این تعرض به بیت یک مرجع عالیقدر اعتراضی نشان ندهند. این سکوت به عنوان تایید رفتار اجزای حکومت تلقی خواهد شد و مراجع را در شمار مویدان دستگاه رهبری قرار خواهد داد. انتظار دستگاه رهبری از مراجع این است که محکوم کردن حادثه 14 خرداد را به نوعی پس بگیرند ولی این عمل ازسوی هیچ یک از مراجع انجام نشده است. در حال حاضر اتنظار اعلام موضع مراجع در مورد حمله به بیت آیت الله صانعی در محافل خبری وجود دارد.

 


 


رئیس‌جمهور سابق کشورمان با انتقاد شدید از روش‌های جریانی تمامیت‌خواه که برای تثبیت قدرت خود به سوء استفاده از ارزش‌ها رو آورده است، توهین صورت گرفته به حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی و حمله به دفتر آیت‌الله صانعی را محکوم کرد و گفت:« بنده مطمئنم رهبری و رده‌های بالای مملکت هم این روش‌ها را نمی‌پسندند.»

 

حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی 25 خردادماه با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی دیدار کرد.

وی با بیان اینکه «وعده دیدار ما پیش از این بود ولی اینکه تصادفا در 25روز خرداد صورت گرفت، تقارن میمونی است»، اظهار داشت:« 25خرداد روز بزرگی است چرا که این روز نسبتی با انتخاب و انتخابات دارد.»

رئیس بنیاد باران با اشاره به اهمیت جایگاه انتخابات در یک نظام مردمسالاری افزود:« در انقلاب ما مساله حاکمیت بر سرنوشت امری است اساسی که از ده‌ها سال قبل مورد اهتمام مردم ما بوده است و بخصوص رهبروالاقدر، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی، روی مساله انتخابات و حضور مردم و به خصوص جمله طلایی"میزان رای ملت است " تکیه زیادی داشتند بنابر این انتخابات بسیار مهم است و 25 خرداد هم به هر حال نسبتی با انتخابات و مردم دارد.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« اگر اعتراضی وجود دارد ناشی از دغدغه مردم نسبت به حاکمیت بر سرنوشت است.صرف نظر از درستی یا نادرستی اعتراض؛ اصل دغدغه بسیار با اهمیت است.»

وی ادامه داد:« 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضورخود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنی‌ترین شیوه‌ای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنشی، بدون سازماندهی این جمعیت به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.»

خاتمی تاکید کرد:« 25 خرداد می‌توانست و هنوز هم می‌تواند مبنایی باشد برای یک نوع انسجام جهت‌دار در راستای اهدافی که انقلاب اسلامی ما داشت، یعنی حاکمیت مردم بر سرنوشت.»

رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بیان اینکه «آزادی بیان و تشکیل اجتماعات و در عین حال همبستگی ملی نسبت به مصالح و منافع ملی برای همه ما مهم است»، اظهار داشت:« در روز 25 خرداد می‌شد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازه ای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قله‌های پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که ما هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را می‌دهیم.»

وی افزود:« امروز هم تعداد زیادی از برادران و خواهران و جوانان ما در زندان هستند، برخوردها درست نبوده، هزینه‌های فراوان انسانی و مالی در این زمینه داده‌ایم و بدتر از همه اینکه اعتمادها بهم خورده و کسانی متاسفانه سبب شده‌اند نسل جوان ما کم کم تردیدهایش نسبت به حادثه معمولی موجود در جامعه را سرایت به اصل نظام بکند و و همین مساله زمینه‌ساز سوء استفاده کسانی شود که اصل انقلاب و نظام و ایران را نمی‌خواهند.»

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:« وقتی حزب اعتماد ملی تشکیل شد گرچه دلخوری هایی بین کسانی‌که هدف مشترک داشتند وجود داشت، اما بسیار جای خوشبختی بود که ما راه خودمان را با ایجاد تشکل‌های مردمی و مردم بنیاد می‌خواهیم ادامه دهیم و این تشکل هم به تشکل‌های دیگر اضافه شد.»

وی ادامه داد:« این تشکیلات با محوریت جناب آقای کروبی که سوابق روشنی چه قبل و چه بعد از انقلاب داشته‌اند و نه حول قدرت که دقیقا از پایین و برای ایجاد تشکلی که بتواند اهداف و برنا مه‌های خود را اجرا کند و حتی بتواند دولت ساز باشد نه دولت ساخته شکل گرفت و موثر هم بود.»

خاتمی تاکید کرد:« بسیار متاثرم که امروز حتی تحمل وجود حزب اعتماد ملی هم در جامعه ما نمی‌شود و حتی با عنوان‌های مختلف، شخص جناب آقای کروبی و اعضاء این حزب مورد جفا قرار می‌گیرند و به جای نقد صحیح، شاهد تخریب‌ها و توهین‌های یکطرفه و جفاها هستیم.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان افزود:« ما افتخار این را داریم که انقلاب ما عرضه کننده یک نظام مردم‌سالار وفادار به معیارهای اسلامی و دینی در جامعه بوده و هست و این جمع بین مردم‌سالاری و دین داری از ابتکارات نظام ما بود و حاصل آن هم جمهوری اسلامی بود.»

به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی؛وی وی با تاکید بر اینکه « مردم سالاری جز با حضور مردم و تشکل های برآمده از مردم و اراده و خواست و نیازهای مردم تحقق پیدا نمی‌کند»، اظهار داشت:« این شوخی است که بگوییم مردم سالاری هست ولی تشکل‌هایی که از سلایق و دیدگاه‌های مختلف در جامعه نمایندگی می‌کنند و اینکه بتوانند با مرکزیت دادن به این دیدگاه‌ها جامعه را هدایت کرده و باعث رشد جامعه شوند محدود شوند.»

خاتمی تاکید کرد:« در دنیای امروز بدون تشکل اصلا اداره یک کشور غیر ممکن است، اگر تشکل‌های مردمی باشند، اگر آزادی بیان، اندیشه و اجتماعات وجود داشته باشد بصورت طبیعی، مردم‌سالاری مسیر خود را طی می‌کند و در غیر اینصورت تشکل‌هایی بوجود می‌آیند که نسبتی با مردم ندارند و گاهی هم فراگیر می‌شوند که اجازه حضور و بروز هیچ تشکلی را نمی‌دهند گرچه خود آنها نمایندگی از کل افکار عمومی نکنند.»

وی یادآور شد:« بدون تشکل‌ها، حتی نیروها و سازمان‌هایی که مسئولیت غیر سیاسی دارند عهده‌دار امور جامعه می‌شوند یعنی در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی محوریت پیدا می کنند و با تشکل ویژه راه را ادامه می دهند و این خود زمینه ساز دفع مردم و جدا شدن مردم از صحنه می‌شود و برای جامعه مشکل پیدا می شود.»

به عقیده رئیس دولت اصلاحات در حال حاضر در جامعه شاهد وضعیتی هستیم که یک جریانی و طرز تفکری خودش را محور و اساس انقلاب می داند ومتاسفانه حاضر است برای دفع آنهایی که به عنوان رقیب خود می شناسد و برای تثبیت حاکمیت خود از همه چیز سوء استفاده کند.

وی افزود:« این جریان خیلی ساده همه ارزش‌ها و سرمایه‌ها، امام، انقلاب و رهبری را در مسیر هدف خاص بکار می‌گیرد و طوری وانمود می کند که انها تجسم امام، رهبری و اصل انقلاب هستند و هر کس با سلایق آن‌ها مخالف باشد او ضد انقلاب و نظام و مخالف مصالح کشور است و بعد در سطح وسیع شروع به تبلیغات گسترده‌ای می‌شود برای بدنام کردن و تهمت زدن به گروه‌ها و جریانات و افراد.»

سیدمحمد خاتمی تاکید کرد:« ببینید تعبیرهایی که در مورد شخصیت‌های برجسته‌ای که در انقلاب ما بودند چقدر نارواست؛چقدر گشاددستانه هر نسبتی بخواهند به آنها می‌دهند و هر برخوردی با آنها می‌کنند متاسفانه اسم آن را هم می گذارند دفاع ازاسلام و انقلاب و امام و حتی چهره امام را هم حاضرند طور دیگری نشان دهند.»

رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« حالا اگر فقط صرف تبلیغات بود این خیلی بد بود، اما بدتر آن است که انسان احساس می‌کند این روال و رویه اساس یک استراتژی و سیاستی می شود که در بر خوردهای سیاسی، امنیتی و قضائی با افراد و جریانات اجرا می‌شود.»

وی افزود:« ما می‌بینیم آن نهادهایی که باید صلاحیت‌ها را مشخص بکنند می‌آیند با همین معیارها بصورت انبوه انسان‌های شایسته را رد می کنند و قدرت انتخاب مردم را محدود می‌کنند که این لطمه به انقلاب و روح نظامی است که امام آنرا بنیان نهاد، یا در برخوردهای قضایی و امنیتی که در جامعه هست، ما می‌بینیم همین طرز تفکروجود دارد؛ در تبلیغات،صدا و سیما و بولتن ها و در اجرا و عمل هم این مسائل وجود دارد که بسیار خطرناک است.»

رئیس بنیاد باران تصریح کرد:« متاسفانه ما می‌بینیم جنبه‌های تبلیغی و عملی یکسان است، یعنی فقط در مقام تبلیغ نیست که فردی را متهم به همه اتهامات می‌کنند، دروغ و ناسزا و نسبت‌های ناروایی که هر کدام از آن‌ها جرم‌های بزرگی است و با کمال امنیت این اتهام ها را می‌زنند، برخوردها را می‌کنند و تخریب‌ها را انجام می دهند در عمل هم می بینیم حذف و طرد را وجهه همت قرار می دهند.»

خاتمی یادآور شد:« شما دیدید با بسیاری از جلسات عادی که جریاناتی آن را نمی‌پسندند چگونه برخورد کردند، شما دیدید در 14 خرداد نسبت به بیت امام و حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن آقا و شخص امام چه جسارت‌هایی شد و نیز همین روزهای قبل نسبت به جناب کروبی و بیت مرجعیت شیعه چه برخوردی انجام دادند.»

وی افزود:« سابقه حضرت آیت‌الله صانعی روشن است و تاییدی که امام از ایشان کردند، ایشان از شاگردان خوب امام بودند، مسئولیت های بسیارمهمی داشتند و امروز تعداد زیادی مقلد دارند، وقتی این طور با بیت ایشان برخورد کنند باید نگران بود. نمی توانیم بگوییم اینها خودسر هستند که با آزادی و امنیت کامل هرگونه توهین و اهانت را انجام می‌دهند، اصول اخلاقی و اسلامی و قانون اساسی را زیر پا می‌گذارند و هیچ کس با آن‌ها برخورد نمی‌کند.آن‌ها مجهز به تجهیزاتی هستند که در اختیار افراد عادی قرار نمی‌گیرد، اینها مساله ساده‌ای نیست.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «اینها روش هایی نیست که امام می خواست»، تاکید کرد:«این روشی نیست که قانون اساسی ما ان را قبول داشته باشد، بنده مطمئنم رهبری و رده‌های بالای مملکت هم این روش‌ها را نمی‌پسندند و متاسفانه اینها را به نام اسلام و امام و رهبری تمام کردن ظلم مضاعف است، علاوه بر اینکه در جامعه شکاف ایجاد می‌کند، نیروهایی که باید در خدمت مردم کشور و نظام قرار بگیرند از کاری که باید انجام دهند محروم می‌شوند، چهره امام و انقلاب لطمه می‌بیند و باید فکر اساسی‌تری کرد.»

رئیس موسسه بین‌المللی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تصریح کرد:« امروز فشاری که روی ایران است وبسیار زیاد است، قطعنامه‌ای که در شورای امنیت صادر شد چندمین قطعنامه ای است که علیه کشور صادر شده و این در حالیست که در برابر جنایات اسرائیل نه تنها اقدامی نمی‌شود بلکه حمایت هم می‌کنند.»

وی یادآور شد:« اینها دشمنی علیه ایران است و دودش به چشم مردم می‌رود و هیچ کس نمی‌تواند روش‌های دشمنانه علیه ملت ایران و انقلاب را قبول کند.»

خاتمی ادامه داد:« ایران که می‌خواهد طبق ظوابطی که هست برخوردار از تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای باشد، این طور مورد فشار قرار می‌گیرد، در حالیکه دیگرانی که سلاح‌های مخرب و زرادخانه های بزرگ اتمی دارند نه تنها مورد فشار قرار نمی‌گیرند مورد حمایت هم قرار می‌گیرند.»

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« این دشمنی‌هایی است که علیه ما می‌شود و در اینجاست که ما باید وحدت داشته باشیم و در کنار هم قرار بگیریم، با کدام نیرو می خواهیم در مقابل دشمنی‌های دیگران بایستیم؟ و این در حالی است که در داخل شاهد سیاست‌هائی هستیم که به انفکاک و جدائی‌ها و تقویت دشمنی‌ها می انجامد.»

وی افزود:« البته ما باید سیاست‌هایی که ما را به آنجا کشاند ارزیابی کنیم که درست بوده یا به آنها کمک کرده‌ایم که بتوانند این طور به ما لطمه بزنند؟ اینها باید ارزیابی شود.»

سیدمحمد خاتمی تصریح کرد:« الان زمانی است که ما باید اتحاد داشته باشیم و در کنار هم قرار بگیریم، نباید جریاناتی بیایند و همه نیروهای انقلاب را مورد اتهام قرار دهند با جوانان برخوردهای خشن کنند و حتی افراد اجازه نداشته باشند جلسه عادی بگیرند وحرف‌های در چارچوب قانون بر فرض اعتراض هم باشد بزنند چرا که نتیجه کار این است که نسل جوان ما با این کارها از اسلام وانقلاب دور خواهد شد.»

وی ادامه داد:« اگر کسانی مخالف مدیریت موجود در کشور هستند و می‌گویند این مدیریت با معیارهای انقلاب اسلامی و خط امام (ره)سازگار نیست و با مصالح کشور نمی‌خواند اینها خیرخواه مملکت هستند.اگر آنها گفتند در یک فضای آزاد مردم تصمیم بگیرند و مدیریتی که متناسب با شان انقلاب و ایران اسلامی است باشد اینها دوستداران انقلاب هستند.»

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:« باید در یک فضای آزاد وضعیت اقتصادی کشور و مدیریتی ، دانشگاهی و روابط خارجی نسبت به سالهای قبل مورد بررسی قرار گیرد و مورد نقد قرار بگیرد و به مردم هم اطلاع درست داد تا بتوانند تصمیم بگیرند.»

رئیس بنیاد باران افزود:« ما با این درآمد هنگفت نفت می‌توانستیم مسیر 20 ساله چشم انداز را 10 ساله طی کنیم ولی امروز از آن هدف‌ها دورتر شده ایم؛ کاری کردیم که ورود سرمایه خارجی به کشور قطع شد والان هم فشار می‌آید که سرمایه به کشور نیاید ما برای ورود به بازارهای دنیا مشکل پیدا کردیم.»

وی تصریح کرد:« بدون سرمایه گذاری و تولید نمی‌توان بیکاری را از بین برد، امروز گرانی و تورم توام با رکود خطر بزرگی است که بخصوص بخش‌های محروم‌تر جامعه درد آن را بیشتر احساس می‌کنند.»

خاتمی ادامه داد:« اگر کسی انتقاد به این مسائل داشته باشد خیرخواه است، البته که معتقدم نمی‌توان یک شبه بیکاری و تورم را از بین برد اما جهت‌گیری‌ها دارد بدتر می‌شود یا بهتر؟ نقد به مدیریت وظیفه ماست، امر به معروف و نهی از منکر است.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان افزود:« بزرگان کشور و مملکت که دلشان برای امام و انقلاب و خط امام می‌سوزد باید توجه داشته باشند که زیان بزرگ آنجایی متوجه نظام و امام و کشور است که اگر کسی دلش می‌سوزد باید متهم بشود به همه اتهامات، دروغ و تهمت! آزادانه نسبت‌های عجیب و غریب به چهره‌هایی می‌دهند که سر تا پای زندگیشان علاقه‌مندی به انقلاب و ایران و امام بوده است.دغدغه آنها قانون اساسی بوده و هست.»

وی هشدار داد:« نتیجه این روش که از یک طرف در عرصه‌های سیاسی همه راهها را می‌بندند که فقط یک جریان خاص بتواند در عرصه حضور داشته باشد، درعرصه اجتماع عرصه را تنگ ‌کنند و با روش‌های ضداخلاقی، البته سازمان‌دهی شده همه نیروها را در تنگنا قرار ‌دهند،نارضایتی‌هایی است که در اقشار مختلف مردم وجود دارد.»

سیدمحمد خاتمی تصریح کرد:« کجاست عدالت؟ایا امروز زندگی مردم آسان تر شده یا مشکل‌تر؟ کسانی‌که مخالف این روش‌ها هستند خیرخواه انقلاب و جامعه هستند نه کسانیکه می‌کوشند حتی چهره امام و نظام را بد جلوه دهند.»

رئیس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد:« همه باید دست به دست هم دهند و به فکر چاره باشند چون این رفتار و روش‌ها درست نیست باید جلوی تهمت زنندگان، تخریب کنندگان و کسانیکه روش های خشن دارند را گرفت.»

وی یادآور شد:« بنده در حد توان به غرب و لیبرالیسم نقد داشته‌ام و کرده‌ام .کتاب از دنیای شهر تا شهر دنیا را بخوانید فصل آخر آن نقد لیبرالیسم است.بنده متهم می‌شوم به طرفداری از لیبرالیسم و از آن طرف یک نوع رفتارهای فاشیستی در کشور وجود دارد که به نام اسلام و انقلاب می‌خواهند آن را در کشور جا بیندازند!»

رئیس بنیاد باران تاکید کرد:« ما نمی‌توانیم با حربه فاشیسم به جنگ لیبرالیسم برویم، هم فاشیسم و هم لیبرالیسم قابل نقد است البته فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است.»

وی ادامه داد:« ما مردم سالاری را با همه وجود قبول داریم و معتقدیم که اسلامی که امام نماینده آن بود با مردم سالاری سازگار بود، آزادی بیان آزادی اندیشه و آزادی اجتماعات، انتخابات آزاد شرایطی است که در مردم‌سالاری باید وجود داشته باشد و واقعا اگر این طور بود ما می‌توانیم در مسیر اهداف انقلاب حرکت کنیم و جلو برویم.»

سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« راهکار این است همه با هم با داوری قاتون اساسی و معیارهایی که امام گفت نه با تفسیرهای نا به جا کار را انجام دهیم، متاسفانه بعد از امام جای قواعد و استثناها عوض شد!»

در ابتدای این دیدار سید باقر اسکوئی رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی ضمن تبریک روز باشکوه 25خرداد 88 و حضور حماسی ملت بزرگ ایران در پاسداشت اهداف اصیل انقلاب و نظام با اشاره به فشارها و تهدیدات روز افزون داخلی و خارجی به بیان دغدغه های فعالان سیاسی و دلسوزان نظام پرداختند.

وی خاطر نشان کرد:« جناب آقای خاتمی امروز بیش از پیش یک سرمایه ملی و بین المللی در عرصه کشور است و انتظار ما این است که جنابعالی با توجه به اشرافی که به مسائل دارید و مقبولیت مردمی فراگیرتان در خروج از بحران کنونی که آینده کشور و نظام را به مخاطره انداختند نقش پر رنگ تری ایفاء نموده و همچون گذشته این برهه حساس در کنار مردم ایران بمانید.»

 

 


 


مسعود باستانی روزنامه نگار دربند از دندان درد در رنج است.

مهسا امرآبادی همسر مسعود باستانی در گفت و گو با خبرنگار تا آزادی روزنامه نگاران زندانی ضمن اعلام این خبر گفت: چند وقتی است که مسعود به شدت دندان درد دارد و ما بسیار نگران این وضعیت هستیم.

وی ادامه داد: مسعود باید در خارج از زندان مشکل دندان خود را برطرف کند اما متاسفانه مسئولین حتی برای چند ساعت هم به همسرم مرخصی نمی دهند تا حداقل بتوانیم او را برای درمان به دندان پزشکی ببریم. هرچند که زندان رجایی شهر بهداری دارد اما به دلیل امکان وجود بیماری های خطرناک مسعود به بهداری زندان مراجعه نمی کند و ما نیز تاکید داریم که درمان وی در خارج از زندان صورت گیرد.

وی در پاسخ به این سوالی درباره دلیل عدم اعطای مرخصی به باستانی، افزود: به ما هیچ جواب مشخصی نمی دهند. یعنی نه می گویند مرخصی می دهیم و نه می گویند امکان مرخصی وجود ندارد. من دلیل این موضوع را اصلا نمی دانم. همسر من تنها یک روزنامه نگار است و به دلیل فعالیت های مطبوعاتی یک سال است که در زندان نگه داری می شود. متاسفانه مسئولین حتی یک روز مرخصی استعلاجی هم نمی دهند و به هر که مراجعه می کنیم پاسخی نمی دهند.از سوی دیگر به دلیل غذای نامناسب زندان نیز همسرم به شدت ضعیف شده و ما نگران وضعیت سلامت او هستیم.

امرآبادی در ادامه گفت: من می خواهم سوال کنم که واقعا ما چه جرمی مرتکب شده ایم که مستحق چنین ظلمی هستیم؟ واقعا دوست دارم به این سوال جواب داده شود که چرا باید این همه ظلم را تحمل کنیم در حالی که تنها در رسانه های داخلی کار می کردیم و خواهان پیشرفت کشورمان بودیم.

گفتنی است مسعود باستانی از تیرماه سال گذشته در زندان به سر می برد و در دادگاه نیز به 6 سال حبس و پرداخت 36 یلیون توان جریمه نقدی محکوم شد و این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد. این روزنامه نگار از بهمن سال گذشته به زندان رجایی شهر منتقل شد و تا کنون حتی یک روز مرخصی هم نداشته است.

 


 


محبوبه خوانساری، روزنامه نگار و وبلاگ نویس که از دهم خرداد دستگیر شده ، در چهارمین تماس تلفنی با خانواده اش از ادامه روند بازجویی در زندان اوین خبر داد.

به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی»، هنوز مشخص نیست خوانساری که 15 روز از دستگیری اش می گذرد به چه اتهامی دستگیر شده است. او در گفت و گوی چند دقیقه ای با خانواده اش گفته روند بازجویی ها ادامه دارد اما از دلیل دستگیری سخنی نگفته است.

خانواده خوانساری ، روحیه او را خوب توصیف و اعلام کردند در زندان مشکل خاصی نداردخانواده این روزنامه نگار در مراجعه به دادستانی برای ملاقات با دخترشان درخواست پر کرده اند.

خوانساری ،که نیمه شب دهم خرداد دستگیر شد، از خبرنگاران حوزه شهری است.

 


 


در پاسخ به ادعاهای روز گذشتۀ وزیر اطلاعات دولت دهم پیرامون جذب برخی از فعالان سیاسی و شخصیت های جریان اصلاحات توسط مجاهدین خلق، فاطمه حقیقت جو، استاد دانشگاه و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی، جوابیه ای در همین رابطه صادر نمود و به اتهام زنی مقام امنیتی دولت احمدی نژاد پاسخ داد.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه، در ابتدای جوابیه خود خاطرنشان می سازد اخیرا "حیدر مصلحی دروغگو، وزیر اطلاعات دولت غیرقانونی و تقلبی"، در مصاحبه ای دروغهایی در خصوص جذب من و همسرم توسط «منافقین» بیان نموده و گفته است:
"... برای مثال می توانیم به ارتباط گیری عنصر پوششی منافقین در تاریخ شش اسفند ۸٢ با پوشش استاد دانشگاه در آلمان و فعالیت در انجمن طرفداران اصلاحات در آلمان، با فاطمه حقیقت جو اشاره کرد که از همان مقطع جذب و اعزام وی به خارج از کشور در دستور کار منافقین قرار گرفته است مهم تر اینکه شوهر وی بنام محمد تهوری نیز قبل از فاطمه حقیقت جو به منافقین از همین طریق وصل بوده است. شایان ذکر است که نامبردگان از افراد اصلی گرداننده سایت جرس می باشند.1"

متن کامل جوابیۀ فاطمه حقیقت جو، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی و استاد گروه مطالعات زنان دانشگاه ماساچوست بوستون آمریکا، پیرامون ادعاهای وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد به شرح زیر است :
حدود یک هفته پس از پخش فیلمی از صدا و سیما تحت عنوان "مستند روشنگری یک" که در هر دقیقه آن سه دروغ علیه اینجانب مطرح شده بود، نه تنها پاسخ تفصیلی و مستندم2 را منتشر نکردند، بلکه این بار از سوی وزیر اطلاعات دولت کودتا آماج حملات ناجوانمردانه قرار گرفته ایم تا روشن شود، بر دروغ گویی ها و پرونده سازی ها پایانی نیست. مطمئنم رسانه های حامی دولت کودتا، پاسخ ام را منتشر نخواهند کرد ولی برای احترام به افکار عمومی و ثبت در جراید چند سطری پاسخ خواهم داد و مطمئنم که بزودی نوبت محاکمه و پاسخگویی این مستی زدگان قدرت فراخواهد رسید.

اصل ماجرای مورد اشاره ی آقای وزیر اطلاعات چیست؟
چند روز پس از استعفای اعتراض آمیزم در تشکیل مجلس هفتم فرمایشی، آقایی که خود را پروفسور سمیعی و استاد شیمی یکی از دانشگاههای آلمان معرفی کرد با من تماس گرفت و برای سخنرانی در آلمان دعوت کرد. اما از آنجا که یک روز بعد از استعفا از نمایندگی بصورت غیر قانونی به مدت یک سال ممنوع الخروج شده باشم، بی آنکه بخواهم از کم و کیف مدعو ین مطلع شوم با اشاره به موضوع ممنوع الخروجی از پذیرش دعوت صرف نظر کردم و از ان تاریخ هیچ نوعی ارتباطی نیز وجود نداشته است. در بهار 1385، خانمی از نمایندگان وزارت اطلاعات در مجلس شورای اسلامی، من را برای جلسه ای در وزارت اطلاعات دعوت کرد. در ان جلسه، کارشناسان وزارت به من اطلاع داند که پروفسور سمیعی، اسم پوششی یکی از وابستگان سازمان مجاهدین است.

اما پرسش این است که حال پس از گذشت سالها از این مکالمه تلفنی، چرا وزارت اطلاعات این ماجرای بی اهمیت را دستاویز حمله به من و همسرم و فعالان حقوق بشر در کشور قرار داده است؟
1. وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران پس از یک سال پرونده سازی، محاکمه، شکنجه، آزار و اذیت و کشتن فعالان جنبش سبز، چون هیچ مستندی دال بر فعالیت غیر قانونی آنها نیافته و در مواجه با جنبش مدنی و غیر خشونت آمیز مردم شکست خورده اند، می کوشد اعتراضات مردمی به تقلب و کودتای انتخاباتی را به فعالیت های سازمان مجاهدین خلق نسبت دهند تا مرهمی بر شکست های خود بنهند و به سرکوب بیشتر مردم ادامه دهند. حال آنکه هم خود می دانند که آب در هاون می کوبند و هم مردم با این سیاه بازی ها کاملا آشنا شده اند.
2. رهبری بجای پذیرش و عذر خواهی از اینکه دست به کودتای انتخاباتی زده است به وزیر اطلاعاتش دستور می دهد داستان انقلاب نرم هوا کند. سپس، وزیر اطلاعات فرافکنی کرده و می گوید که سازمان مجاهدین خلق از طریق نهادهای حقوق بشر درصدد "ایجاد بی اعتمادی مردم به دولت" است. در حالیکه بی اعتمادی مردم به دولت ناشی از سو عملکرد مقام رهبری و دولت تنش زای غیر قانونی احمدی نژاد است. این دولت متقلب نه تنها فاقد صلاحیت اداره مملکت، تولید فرصتهای شغلی، و بهبود وضعیت اقتصادی مردم است، بلکه با اجرای سیاستهای غیر عاقلانه، تنشهای بین المللی و داخلی ایجاد نموده است و علیرغم گدایی "رای مخالف به تحریم اقتصادی" و اعطای امتیازات زیاد به متحدینش، تحریم اقتصادی دیگری نیز علیه دولت ایران در شورای امنیت به تصویب رسیده است. این دولت متقلب حتی فاقد توانایی تنظیم روابط با دیگر قوا از جمله مجلس شورای اسلامی است. مجلسی که پس از یک انتصابات و رد صلاحیت گسترده داوطلبین، از بین خواص و معتمدین همفکر مورد نظر همین دولت تشکیل شد.
این دولت بدون هیچ تردید امکان تداوم کار نخواهد داشت و تا قبل از پایان دوره 4 ساله سقوط خواهد کرد و عامل اصلی این سقوط چیزی نیست جز سیاستهای و عملکرد غلط کودتاگران. تنها حاصل این دولت افزودن بر ثروت وابستگان و چاپلوسان اطراف علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد و فرماندهان سپاه پاسداران است و دود این سیاستهای غلط، با نابودی ثروت ملی کشور باز به چشم ملت عزیز ایران می رود.

3. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران که بی توجه به حقوق شهروندان، با شنود مکالمات تلفنی و جمع آوری سخنرانی ها و مصاحبه های افراد، بیش از هر کسی می دانند که اینجانب نه تنها ارتباطی با سازمان مجاهدین خلق نداشته، بلکه چون چیزی در پرونده ام، جز انبوهی از مصاحبه ها و سخنرانی ها و مقالات ام در دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و حقوق ملت نیافته اند، دعوت یک فرد را که ماجرایی کاملا پیش پا افتاده و مربوط به هفت سال پیش را مستمسک حمله و اتهام پراکنی قرار داده اند.
وزیر کم دانش اطلاعات در این مصاحبه همسرم را نیز مورد اتهام قرار داده که قبل از من با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بوده است حال آنکه همسرم، آقای محمد تهوری، همواره کوشیده است به عنوان یک روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی مستقل عمل کند و به همین دلیل به جد از ارتباط و عضویت با سازمانها و احزاب سیاسی پرهیز داشته است.

چگونگی مهاجرتم به امریکا
آقای وزیر در بخش دیگری از این مصاحبه سراسر کذب، مهاجرت من و خانواده ام به امریکا را، کار برنامه ریزی شده ی سازمان مجاهدین خلق عنوان کرده است، حال آنکه تصمیم ما به مهاجرت به خارج از کشور، یک تصمیم کاملا شخصی و خانوادگی بود تا همسرم بتواند ادامه تحصیل دهد. پس از اینکه مرکز مطالعات بین المللی دانشگاه ام آی تی با تقاضای فرصت مطالعاتی یک ساله اینجانب موافقت کرد و ما عازم کمبریج امریکا شدیم و در پنج سال گذشته بعنوان محقق و مدرس در دانشگاههای آم آی تی، هاروارد، دانشگاه ایالتی کانتیکت و دانشگاه ایالتی ماساچوست مشغول بوده ام و همسرم نیز موفق شد فوق لیسانس خود را در دانشکده حقوق و دیپلماسی فلتچر به پایان برساند. در این مدت هزینه اقامت مان نیز از محل حقوق ماهیانه ای که بابت تدریس و تحقیق دریافت کرده ام و همسرم با دریافت وام دانشجویی از بانک موفق به ادامه تحصیل شد. همچنین علیرغم دروغ های فراوان رسانه های زیر نظر ولی فقیه که مدعی فرار و پناهندگی من هستند، بنده بصورت قانونی و از مرز فرودگاه امام خمینی تهران را ترک کردم به هیچ عنوان تقاضای پناهندگی نداده و نخواهم داد.

نقش من و همسرم در سایت "جرس"
آقای وزیر و دستگاه تحت امر ایشان، عاجز از پیدا کردن نقطه ضعفی در کارنامه سیاسی و اجتماعی ما و بی ارتباط به موضوع مصاحبه، از ما بعنوان گردانندگان اصلی سایت "جرس" نام برده است. پاسخ به این ادعا را برای حفظ حقوق گردانندگان و زحمت کشان محترم سایت جرس بر خود لازم می دانم وگرنه همکاری با جرس نیاز به توضیح ندارد. اینجانب تنها در مرحله راه اندازی سایت جرس، برای مدت کوتاهی عضو شورای سیاست گذاری بودم. اما همسرم به حق یکی از گردانندگان اصلی سایت جرس بود و در ماههای اولیه با تلاش شبانه روزی کوشید جرس را به شبکه ای قابل اتکا برای جنبش سبز تبدیل کند، اما دیری نپایید که از جرس جدا شد و همواره به رغم جدایی از جرس، آن را از افتخارات حرفه ای خود می داند.

بعلاوه، اینجانب و همسرم هرگونه ارتباطی با سازمان مجاهدین خلق چه زمانی که در ایران زندگی می کردیم و چه پس از عزیمت به امریکا را، به شدت تکذیب می کنیم. همانطور که در جوابیه ام به سازمان صداو سیما نیز اشاره کردم، معتقدم سازمان مجاهدین خلق و شخص اقای خامنه ای و تیم کودتاگر وی باید پاسخگوی اتهامات خود در خصوص کشتار مردم بیگناه این سرزمین باشند. بنده بعنوان یک شخصیت سیاسی دموکرات، صلح طلب و مدافع حقوق بشر، با هرگونه مبارزه خشونت آمیز مخالف بوده و هستم و با هیچ گروهی که از اصول مبارزات غیر خشونت آمیز عدول کند، همکاری نکرده و نخواهم کرد، چراکه به خشونت پرهیزی برای دموکراسی ایمان دارم و در عمل نیز آن را ثابت کرده ام.
در مجلس ششم، نقض قانون و حقوق شهروندی توسط دستگاه قضایی را به آقای خامنه ای متذکر شدم. نتیجه این نطق، بازداشت من در دوم فروردین 1380 بود، به همین دلیل بصورت غیر قانونی محاکمه و به زندان محکوم شدم، ولی هیچگاه از موضع ام که دفاع حقوق مردم بود عدول نکردم و در نهایت در اعتراض به روند تشکیل مجلس فرمایشی و تبدیل انتخابات به انتصابات از نمایندگی مجلس استعفا دادم. هفته گذشته نیز که یاداور اصل 107فراموش شده قانون اساسی شدم که می گوید : "رهبر در برابر قوانين‏ با ساير افراد كشور مساوي‏ است3‏" و در اعتراض به دروغ پراکنی صدا و سیما اعلام کردم از آقای خامنه ای به دادگاه شکایت می کنم، با مصاحبه وزیر اطلاعات و اتهام بی اساسی ایشان مواجه شده ام. حال آنکه هیچگاه واهمه ای از این تهدیدها نداشته ام و از اصول و آرمان هایم دست نکشیده ام. تنها متاسف ام که چرا این آقای دزد در لباس روحانیت ، آخرت خود را به لقمه نانی و پست و مقامی گذرا می فروشند و آینده کشور را تباه می کنند.

بر چه کسی پنهان است که جنبش سبز ایرانیان، یک جنبش ملی و برآمده از اراده مردم ایران است؟ این جنبش زنده است و تا پیروزی دست از مبارزه غیر خشونت آمیز خود نخواهد کشید. فرافکنی و بزرگ کردن سازمانی که پشتوانه ای در میان مردم ایران ندارد، دست و پا زدن بی فایده ی حاکمیت در گرداب خود ساخته است و نتیجه ای جز سرنگونی نخواهد داشت. منطق و عقلانیت حکم می کند که مجموعه حاکمیت پیش از آنکه دیر شود در برابر اراده ملت سرتعظیم فرود آورد و از سرانجام مستبدان، عبرت بگیرد.
دکتر فاطمه حقیقت جو
نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی
استاد گروه مطالعات زنان دانشگاه ماساچوست بوستون

 


 


خبرگزاری برنا روز گذشته و همزمان با حمله به بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، خبری با عنوان "تعرض جریان فتنه به بیت آیت الله نوری همدانی" منتشر کرد که گرچه از سوی دفتر وی تکذیب شد، اما سپاه پاسداران در محکومیت این عمل بیانیه صادر کرد.

به گزارش فرارو، پس از انتشار این خبر و تماس با بیت این مرجع تقلید، دفتر آیت الله نوری همدانی، با تکذیب این خبر گفت: به آن معنا حمله‌ای در کار نبوده است ولی پرتاب ماده محترقه موجب آتش‌سوزی مختصری شده است.

خبرگزاری دولتی برنا، در خبر روز گذشته خود نوشته بود: "فرد یا افرادی ناشناس از کوچه جنب بیت این مرجع تقلید با پرتاب یک کوکتل مولوتوف به داخل منزل ایشان، موجب شکسته شدن شیشه های منزل ایشان و همچنین آتش سوزی در قسمتی از بیت این مرجع عالیقدر شده است."

برنا در خبر خود افزود: "آیت الله نوری همدانی در زمان انتخابات و همچنین در راستای افشای فتنه تلاش های بسیاری کرد که گروه منتسب به فرقه موسوی و سبز از افشاگری‌های ایشان به شدت عصبانی شده بودند. این اقدام توسط گروه های منتسب به سران فتنه انجام شده است."

نکته قابل توجه این که سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ، با صدور بيانيه‌اي "تعرض برخي به بيت آيت‌الله العظمي نوري همداني" را محكوم كرد.

در این بیانیه که "فتنه‌گران كج‌انديش غافل" را عامل این حرکت "رذيلانه و خفت‌بار"، که البته از سوی دفتر نوری همدانی تکذیب شده، می‌داند، آمده است: "بايد گفت كه فتنه‌گران به جهت حماقت ذاتي خويش، از اين حقيقت ناب غافلند كه پيوند آحاد ملت اعم از مراجع معظم تقليد، علما، دانشجويان، كارگران، فرهنگيان و همه اقشار مردم زمان‌شناس و ولي‌شناس با امام و مراد و رهبر فرزانه و حكيم خود، يعني حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي مدظله العالي به حدي والا و محكم است كه حاضرند در راه عشق به ولايت همه هستي خويش را آگاهانه و خالصانه فدا كنند."

این‌ها درحالی است که رسانه های نزدیک به دولت و مقامات مسئول واکنشی نسبت به حمله و تخریب بیت آیات عظام منتظری و صانعی نشان نداده اند.

 


 


کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، بیانیه فرامنطقه ای ۵۶ کشور عضو سازمان ملل که طی آن از بحران وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی عمیق شده را، مورد استقبال قرار داده و از دولت ایران خواست تا به نادیده گرفتن تعهدات بین المللی خود پایان دهد و از آزار و اذیت شهروندانش دست بردارد.

به گزارش پایگاه رسمی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، امروز در محل شورای حقوق بشر سازمان ملل (ژنو)، نمایندگان دولت ایران به همراه شماری از کشورهای حامی آن، تلاش داشتند از قرائت بیانیۀ انتقادی پیرامون وضعیت حقوق بشر ایران جلوگیری کنند که ریاست شورا اعتراض آنها را قبول نکرد و پس از چندین ساعت تعلیق جلسه، بیانیه قرائت شد.

این بیانیه که توسط دولت نروژ و از سوی ۵۶ کشور درمقر شورای حقوق بشر خوانده شد، از دولت ایران خواست که تعهدات خود در قبال “اعلامیه وین” را به تمامی اجرا کند وهمچنین توصیه نامه های جامعه بین المللی که در بررسی دوره ای وضعیت حقوق بشر در ایران را قبول کرده به اجرا گذارد. از جمله: "به صورت کامل دعوت نامه های خود از گزارشگران ویژه را به مرحله عمل بگذارد و اجازه بازدید کمیسیاری عالی حقوق بشر از این کشور را مهیا کند، آزادی بیان را به اجرا گذاشته، آزادی رسانه ها وتجمعات را رعایت کند، حقوق بازداشت شدگان و زندانیان را رعایت کند، تمامی توان خود را برای حفاظت از حقوق اقلیت های مذهبی به کار گیرد، برابری زنان ودختران را در قانون و در عمل تضمین کند و درمورد کشتارها، دستگیری ها و بازداشت هایی که به دنبال تظاهرات پس از انتخابات ۱۳۸۸ اتفاق افتاد تحقیق و تفحص مستقل انجام دهد.”

۵۶ کشور صادر کننده این بیانیه همچنین آورده اند: “ما نمی توانیم بگذاریم که این نشست شورای حقوق بشر بدون برجسته کردن یکمین سالگرد این وقایع در این ماه خاتمه یابد.”

دولتهای ایران، کره شمالی، سودان، کوبا، چین، ونزوئلا و چندین دولت دیگر ادعا کردند که بحث در مورد وضعیت حقوق بشر در این جلسه شورا نقض آئین نامه میباشد و باید به موارد کلی پرداخت.

ارون رودز سخنگوی بین المللی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این زمینه گفت :” ما از تصمیم ریاست شورا که اجازه نداد مواضع سیاسی از توجه به نقض حقوق بشر در ایران جلوگیری کند خرسندیم و شورا در حقیقت باید به بحرانهای حقوق بشری توجه کند.”

وی افزود:” اما تاسف آور است که شماری از دولتها از تلاش دولت ایران برای سرپوشی وضعیت حقوق بشر در آن کشور حمایت کردند ونسبت به این مسئله حاد بی‌تفاوت هستند. البته بسیاری از این دولتها در کشورهای خود هم این بی توجهی به حقوق بشر را نشان می دهند.”

این گزارش خاطرنشان کرد سازمان ملل بررسی دوره ای وضعیت حقوق بشر در ایران را روز دهم ژوئن پایان داد، درحالی که جمهوری اسلامی پذیرفت که شماری از توصیه های مهم مطرح شده را اجرا کند، همزمان بخش عمده ای از درخواست ها مبنی بر متوقف کردن موارد نقض جدی حقوق بشر نادیده گرفت.

برای مثال، ایران از پذیرفتن گزارشگر ویژه سازمان ملل برای تحقیق در زمینه شکنجه سیستماتیک و نیز اجرا کردن استانداردهای بین المللی که به تبعیض پایان می دهد خودداری کرد. ایران اینکه حقوق ابتدایی سیاسی و مدنی مردم از جمله حق آزادی بیان وآزادی اجتماعات را نادیده می گیرد را انکار کرد در حالی که مقامات ایرانی دستگاه امنیتی عریض وطویل جمهوری اسلامی با اجازه ندادن به تجمع و اجازه ندادن به تظاهرات معترضان برای ۲۲ خرداد سالگرد انتخابات جنجال برانگیز سال ۲۰۰۹ به تحدید آزادی اجتماعات وبیان اقدام کردند.

سخنگوی کمپین همچنین افزود: "بیش از همه، تلاش برای جلوگیری از صدور این بیانیه وخروجی گزارش بررسی دوره ای وضعیت حقوق بشر ایران این نکته را اثبات می کند که جامعه بین المللی نیازمند آن است که اقدامات بیشتری انجام دهد که ایران را قانع کند به نقض حقوق بشر در کشورش خاتمه دهد. سازمان ملل نیازمند مکانیسم مراقبت و نظارتی است که بتواند به صورت نزدیک تری ایران را برای رعایت تعهداتش ترغیب کند و همچنان تراژدی که مردم ایران با آن مواجه هستند را در دستور کار جامعه بین المللی نگهدارد."

لازم به ذکر است چهاردهمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو (۳۱ می- ۱۸ ژوئن) درحالی به کار خود ادامه می دهد که روز پنج شنبه گذشته، محمدجواد لاریجانی، رییس هیات ایران در جلسه بررسی گزارش ایران مجبور شد در حضور نماینده کشورهای عضو و سازمان های غیردولتی بین المللی انتقادات صریحی را نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران شاهد باشد. برخی از سازمان های غیردولتی که این بار برخلاف جلسه ماه فوریه فرصت داشتند در جلسه کشورها حضورداشته باشند برخلاف ادعاهای لاریجانی در دفاع از آزادی بیان و وضعیت حقوق بشر با نام بردن از زندانیان عقیدتی مانند عمادالدین باقی، شیوا نظر آهاری، میلاداسدی، هنگامه شهیدی و افراد دیگری که هم اکنون به خاطر ابراز عقایدشان در زندان هستند اظهارات وی را درحضور صدها تن از مسوولان عالی رتبه کشورهای جهان به چالش کشیدند.

 


 


هفت تن از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری در نامه‌ای به هیات ریسه مجلس شورای اسلامی، با طرح 9 سرفصل، از تخلفات گسترده در حوزه بازداشت‌ها، بازجویی‌ها و محاکمات غیر قانونی چهره‌های سیاسی، مطبوعاتی و زندانیان سیاسی، خواستار تحقیق و تفحص مجلس از این روند شدند.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، محسن امین‌زاده ، سید مصطفی تاج‌زاده ،عبدالله رمضان‌زاده،محسن صفایی فراهانی،فیض‌الله عرب سرخی،محسن میردامادی و بهزاد نبوی که این نامه را امضاءنموده‌اند از هیات ریسه مجلس خواستند تا با تحقیق و تفحص خود، میزان رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران را در مورد بازداشت‌ها و محاکمه‌های انجام شده به اطلاع ملت ایران برساند.

نسخه‌ای از این نامه نیز در اختیار فراکسیون خط امام(ره)مجلس قرار گرفت و طی دو هفته گذشته، محمدرضا تابش دبیر کل این فراکسیون، با پیگیری مستمر و طی 4 نشست با رئیس مجلس شورای اسلامی و نایب ریس مجلس خواستار بررسی موضوع شده است.

متن این نامه که نویسندگان آن برای ارایه اطلاعات به هیات تحقیق و تفحص های مجلس اعلام آمادگی کرده‌اند، به زودی در پارلمان‌نیوز منتشر خواهد شد.

گفتنی است با توجه به رد دوهفته پیش در خواست یکی از اعضای هیات ریسه فراکسیون خط امام (ره) مجلس برای تحقیق و تفحص از وضعیت بازداشتگاه‌ها از سوی مجلس، امکان طرح دوباره این موضوع با ابهامات زیادی روبرو است.

 


 


هم‌زمان با سالروز کودتای انتخاباتی، سجاد و حمزه بنام، دو فعال دانشجویی در شیراز، روز 22 خرداد توسط اداره اطلاعات شیراز بازداشت شده‌اند.
به گزارش بامدادخبر، سجاد بنام دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه شیراز پس از احضار به حراست این دانشگاه بازداشت و در اختیار اداره اطلاعات شهر شیراز قرار گرفته است. وی پیشتر، در 13 آبان سال گذشته نیز برای یک روز بازداشت شده بود.
حمزه بنام، دانش‌آموخته دانشگاه علوم قرآنی نیز پس از احضار مستقیم به اداره اطلاعات شیراز بازداشت شده است. این فعال دانشجویی نیز در 24 خردادماه سال گذشته، سه روز را در بازداشت به سر برده بود.
گفتنی است دیگر عضو این خانواده، محسن بنام، دانشجوی معلق از تحصیل دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در جریان اعتراضات سال گذشته یک هفته در بازداشت به سر برده بود، نیز بار دیگر به اداره اطلاعات احضار شده است.

 


 


سلمان سیما، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد که روز 22 خرداد برای دومین بار پس از انتخابات بازداشت شده است، در تماسی تلفنی، از نگهداری خود در سلول انفرادی بند دو-الف زندان اوین که زیر نظر سپاه اداره می‌شود، خبر داد.
به گزارش بامدادخبر، وی در این تماس، گفت که از روز اول بازداشت در اعتصاب غذای خشک به سر برده و قصد دارد پس از این تماس تلفنی، این اعتصاب غذا را به صورتِ «تر» ادامه دهد.
سلمان سیما که عضو سازمان ادوار نیز می‌باشد، سال گذشته نزدیک به صد روز را در بند 209 و 350 زندان اوین در بازداشت بوده و از سوی شعبه‌ی 15 دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.

 


 


وكیل مدافع محمد یوسفی گفت كه دادگاه تجدیدنظر با 4 سال حبس تعزیری موكلش موافقت و وی را چند روز قبل، از زندان آزاد كرده است.

فرزام اردلان وكیل مدافع محمد یوسفی از بازداشت‌شدگان حوادث 16 آذر در گفتگو با فارس با اشاره به رسیدگی به پرونده موكلش در شعبه 15 دادگاه انقلاب اظهار داشت: قاضی صلواتی یك ماده قانونی مبنی بر تبانی و اجتماع علیه امنیت كشور را به كیفرخواست صادر شده اضافه و موكلم را به 4 سال حبس تعزیری محكوم كرد.

وی افزود: ‌ما با استناد به تبصره ذیل ماده 14 معروف به قانون احیای دادسراها، به این حكم ایراد گرفتیم‌ كه دادگاه به آن توجهی نكرد و پرونده به شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر ارسال شد و بعد از بررسی‌های انجام شده، دادگاه تجدیدنظر با 4 سال حبس تعلیقی آقای محمد یوسفی موافقت و چند روز قبل، وی را آزاد كرد.

 


 


روز گذشته حضرت آیت الله العظمی صانعی به دنبال بروز عارضه قلبی در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی با تائید این خبر اعلام کرد:«به دنبال مراجعات حضوری و تماس های مكرر هموطنان عزیز از اقصی نقاط ایران و سایر كشورها و ابراز نگرانی این عزیزان از بستری شدن حضرت آیت الله العظمی صانعی به دلیل عارضه قلبی به اطلاع مقلدان و علاقمندان فهیم و قدرشناس معظم له می رساند كه حال عمومی معظم له رضایت بخش و رو به بهبودی است.»

بر اساس این گزارش این مرجع تقلید صبح امروز و پس از انجام معاینات لازم و كسب بهبودی نسبی و با رضایت و نظر پزشكان معالج از بیمارستان مرخص شد.

 


 


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هنوز اوج انزجار علما و مراجع از وقایع رخ داده در 14 خرداد فروننشسته است، گفت:«همان جریان مرموز، شکستن حرمت مرجعیت را هدف و دستور کار خود قرار داده، در حالی که متوجه نقش مهم مرجعیت در شکل‌گیری انقلاب اسلامی نیست.»

حجت‌الاسلام و المسلمین مجید انصاری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره) مجلس «پارلمان‌نیوز»، در واکنش به حمله نیروهای خودسر به دفتر آیت‌الله الظعمی صانعی و بیت فقیه عالیقدر مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری، اظهار داشت:«جای تاسف دارد که دفتر آیت الله صانعی از یاران امام که امروز هم مرجع تقلید تعداد زیادی از شیعیان هستند، مورد هجمه قرار می‌گیرند و در این حمله قرآن و عکس امام را زیر دست و پا انداخته و مورد بی احترامی قرار می‌دهند و آقایان باز هم دم از پیروی خط امام می‌زنند.»

این روحانی شاخص اصلاح‌طلب، ادامه داد:« چگونه است که فردی مشخصی با بلندگو سخنرانی می‌کند و به ساحت مرجعیت توهین می‌کند و مجددا به بیت امام(ره) و حاج سید حسن خمینی توهین می‌کند، آن هم زمانی که هنوز اوج انزجار علما و مراجع از وقایع رخ داده در 14 خرداد در روز سالگرد ارتحال امام(ره) فروننشسته است.»

دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز هشدار داد:« یک جریان مرموز و مشکوک درصدد انحدام پایه‌های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی هستند و این جریان با تخریب شخصیت‌های مورد اعتماد مردم و موثر در اصل انقلاب اسلامی هدف نامقدسی را تعقیب می‌کنند.»

انصاری تصریح کرد:« چند سال است که این جریان شروع به تخریب چهره‌های انقلابی و یاران شاخص امام مانند آقای هاشمی رفسنجانی و اعضای مجمع روحانیون مبارز کرده است که نقش مهمی در پیدایش انقلاب داشته‌اند، این جریان با تخریب علما و مراجع تقلید با انواع تهمت‌ها و تخریب‌ها در واقع چهره نظام را مخدوش می‌کنند.»

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود:« این جریان مدتی است با سازماندهی کانون مشخصی در قم علیه علما و مراجع دست به تخریب زده است و هرگاه کسی خلاف نظرات آنها صحبتی می‌کند با تخریب و زدن و غوغاسالاری به آن پاسخ می‌دهند و اینگونه اهداف خود را پیش می‌برند.»

وی با بیان اینکه انقلاب ما تنها نظام دینی است که در راس آن ولی فقیه قراد دارد و بنیانگذار آن یکی از مراجع عالیقدرشیعه بوده است، تصریح کرد:« این جریان مرموز شکستن حرمت مرجعیت را هدف و دستود کار خود قرار داده در حالی که متوجه نقش مهم مرجعیت در شکل‌گیری انقلاب اسلامی نیستند.»

انصاری تاکید کرد:« این جریان، جریانی وابسته و خطرناک است و وظیفه دستگاه قضایی است که عاملین را شناسایی و محاکمه کند و گرنه حرمت‌شکنی را به کانون پیدایش نظام یعنی مرجعیت گسترش میدهند و سایر بیوت علما و مراجع و شخصیت‌های انقلابی از این هجمه‌ها در امان نخواهند ماند.»

وی اظهار داشت:« متجاوزان و حرمت‌شکنان چگونه به خود اجازه می‌دهند با نام رهبری دست به انجام چنین اعمال سخیفی بزنند در حالی که شاهد دلجویی رهبری از سید حسن خمینی در 14 خرداد بوده‌اند و آیت الله هاشمی رفسنجانی هم از قول رهبری گفتند که رهبری از این رفتار ناراحت شدند.»

انصاری تاکید کرد: «چگونه بدون اعتنا به نظر قاطبه علما و مراجع، دوباره همان جریان که در حرم امام راحل دست به آن اعمال ننگین زدند به تکرار مجدد آن رفتار اقدام کردند؟»

دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز خاطر نشان کرد:« این جریان که ادعای ولایتمداری می‌کند برخلاف ادعایش هیچ ارزشی برای ولی فقیه قائل نیستند.»

 


 


دانشجویان دانشگاه کردستان روز سه شنبه 25 خرداد ماه دست به اعتصاب غذا زدند.

به گزارش دانشجونیوز، دانشجویان دانشگاه کردستان در پی اعتراض به حکم اعدام فعالین سیاسی کرد و دفن پنهانی جنازه های فرزاد کمانگر و بقیه شهدا و همچنین سالگرد شهادت سهراب اعرابي و کیانوش آسا دست به اعتصاب غذا زدند.

 


 


این مصاحبه یک هفته پیش از بازداشت محسن آرمین با وی انجام شد. آن روز هیچ گمان نمی کردیم اویی که از دستگیری یاران و دوستانش می گوید، از رفتارهای خشن و غیر اسلامی بازجویان در زندان ها انتقاد می کند و بر اهداف و آرمان های جنبش سبز تاکید می ورزد، امروز در زندان باشد. مهندس محسن آرمین در این مصاحبه از تقلب در انتخابات، حرکت اصلاحی، اهداف و چرایی بوجود آمدن جنبش ، آزادی و دموکراسی و از آینده سخن می گوید و سیمای ملی و حاکمیت انحصارطلب را مورد انتقاد قرار می دهد که هیچ گاه فرصت برابری را برای مخالفان در پاسخگوی به ادعای دولتیان فراهم نیاورده است. آرمین مدیریت کشور را به دلیل ریخته شدن خون بیگناهان مسئول می داند و ضمن رد حل بحران به وجود آمده درکشور می گوید آقایان با تمام ادعایی که در جمع و سرکوب کردن این جنبش انجام می دهند هنوز از ترس و نگرانی، خواب های آشقته می بینند.

گفت و گوی کلمه با محسن آرمین پیش روی شماست.
تعریف شما از جنبش سبز چیست و چه هویتی برای آن قائل هستید؟

من جنبش سبز را یک جنبش مدنی از جنس جنبش های اجتماعی مدرن می بینم. این جنبش به لحاظ تاریخی نیز عقبه دارد و باید گذشته آن را در حرکت اصلاحات جستجو کرد. در واقع جنبش سبز به لحاظ ماهوی همان حرکت اصلاح طلبانه است که در سال ۷۶ شروع شد و امروز در سطح گسترده جریان دارد. البته تفاوت های عمده ای بین دو حرکت است، حرکت اصلاحی عمدتا محدود به فعالان، جریان های سیاسی و نخبگان بود و از این حد فراتر نمی رفت یا به عبارتی دیگر حرکت اصلاحات حرکت اجتماعی به معنی واقعی کلمه نبود و هرچند که در مقاطعی از دوران اصلاحات مردم در پای صندوق های رای حضور پیدا می کردند و به جریان اصلاحات رای می دادند اما مبارزات اصلاحی و تحرکات اصلاح طلبانه در سطح جریان های سیاسی و نخبگان باقی ماند و چندان به بدنه جامعه تسری پیدا نکرد. اما جنبش سبز توانست در لایه های مختلف جامعه نفوذ کند و از سطح فعلان سیاسی، احزاب، گروه ها و نخبگان فراتر رفته رود و بخش اعظمی از طبقه متوسط اجتماعی را در برگیرد. البته حرکت اصلاحات نیز مطالبات طبقه متوسط را پی گیری می کرد اما یک جنبش اجتماعی نبود درحالی که جنبش سبز یک جنبش اجتماعی است که سطح وسیعی از طبقه متوسط شهری را پوشش می دهد. این جنبش مرکب از جنبش های مختلف با اهداف و مطالبات گوناگون است؛ ما در این جنبش از یک طرف شاهد جریان های مذهبی، جریان های وفاداربه انقلاب که خواهان تحقق قانون اساسی و اهداف انفلاب هستند و نیز زنان و جوانان که مطالبات حقوقی خاصی را پی گیری می کنند هستیم و ازطرفی دیگر گروه هایی را مشاهده میکنیم که دارای گرایش های مذهبی خاص نیستند و عمدتا مطالباتشان بر محور آزادی های اجتماعی یا سیاسی متمرکز است. بنابر این جنبش سبز حرکت های متنوعی را در درون خود دارد که متشکل از حرکت ها و جنبش های گوناگون است و به همین دلیل می شود نام آن را “جنبش جنبش ها ” گذاشت و تمامی این گروه ها به رغم تفاوت هایی که در اهداف و مطالبات دارند در یک وجه مشترک متحد هستند و آن وجه مشترک که هویت جنبش سبز را شکل می دهد مطالبه آزادی خواهی و مخالفت با استبداد و خودکامگی است. همچنین جنبش سبز در روی گسل ناشی از شکاف مردم سالاری و استبداد و آمریت و آزادی بوجود آمده است و از آنجاکه این شکاف در جامعه وجود دارد حاملان این جنبش طبقه متوسط شهری هستند.

انقلاب اسلامی با شعار استقلال و ازادی به پیروزی رسید، استقلال کشور تامین شده است اما آزادی هنوز معضل جامعه است، برای رسیدن به این آزادی در دوم خرداد ۷۶ مردم به آقای خاتمی رای دادند و دولت اصلاحات شکل گرفت، اما بازهم آزادی محقق نشد و اکنون برای تحقق این آرمان جنبش سبز شکل گرفته است، چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی به پیروزی رسید، اصلاحات نتوانست این مشکل راحل کند و چنین جنبشی شکل گرفته است؟

به گمان من عدم تحقق این هدف و دیگر اهدافمان در ناکامی حرکت اصلاحات بود. به طور مشخص اصلاحات اهداف خود را از طریق اصلاح نهادهای نظام دنبال می کرد و درواقع به این سمت رویکرد داشت که با حضور در حاکمیت و قدرت به دموکراتیزه کردن نهادهای نظام بپردازد و از طریق حضور در قدرت بتواند اهداف اصلاح طلبانه خود را محقق سازد. اما این مشی به رغم هشت سال تلاش ناکام بود و خروج یا بهتر است بگویم اخراج اصلاح طلبان از حاکمیت بهترین دلیل بر شکست حرکت اصلاحی بود. حرکت اصلاحات بنا به طبعیت و ماهیت خود و ساز و کارهایی که در خود داشت موفقیتش منوط به این بود که اراده مساعدی در سطح حاکمیت برای تغییر و اصلاحات بر خوردار باشد اما متاسفانه چنین نبود یعنی حاکمیت نشان داد که ظرفیت و آمادگی لازم برای به رسمیت شناختن حرکت اصلاحی و اهداف اصلاح طلبانه را ندارد. زمانی که که اصلاح طلبان حضور در حاکمیت و قدرت را از طریق شرکت در انتخابات و رقابت های سیاسی پیگیری می کردند اولین شرط برای تداوم حرکت اصلاحی وجود فضای مبتنی بر رقابت آزاد سیاسی و وجود حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد لازم بود اما این اتفاق رخ نداد و فضای رقابت و فضای سیاسی کاملا یک جانبه و ناعادلانه بود. همچنین عواملی چون نظارت استصوابی و رد گسترده کاندیداهای اصلاح طلب برخلاف قاتون انتخابات این عرصه را مسابقه ای با یک اسب تبدیل کرد به طوریکه در مجلس هفتم و هشتم به دلیل ورود و دخالت عوامل خارج از عرصه رقابت سیاسی به انتخابات و مساله رد صلاحیت گسترده نامزدها امکان ادامه حرکت اصلاحی منتفی شد. بعد از ناکامی حرکت اصلاحات ما یک دوره ای گذار را سپری کردیم، دوره ی که جامعه با حالت صبر و انتظار نتیجه مرحله جدید پس از اصلاحات را ارزیابی می کرد اما نتایج این دوره انقدر ناگوار بود و سریع خود را نشان داد که جامعه ار ادامه این دوره جدید احساس نگرانی کرد. در انتخابات مجلس هفتم و هشتم شاهد بودیم که جامعه استقبال سردی از انتخابات کرد که البته بخشی از آن به دلیل عملکرد اصلاح طلبان بود چراکه عملکرد انتخاباتی اصلاح طلبان طوری نبود که در جامعه اطمینان و اعتماد ایجاد کند و بخشی هم به دلیل این بود که جامعه همچنان به ارزیابی درستی از نتیجه این دوره نرسیده بود. اما نتایج این دوران انقدر سنگین و نگران کننده بود که جامعه خیلی زود به این نتیجه رسید که ادامه این روند بسیار خطرناک و نامطلوب است و درنتیجه در انتخابات ریاست جمهوری دهم ما با یک خیزش و جنبش برای پایان دادن به این وضعیت، مدیریت ناکارآمد و ناتوانی که کشور را به این نقطه رسانده بود رو به رو شدیم.

جنبش سبز پس از انتخابات ۲۲ خرداد بوجود آمد، آیا این جنبش نتیجه اعتراضات فروخفته ، مطالبات بی پاسخ و سرکوب شده مردم بود و یا فقط مردم به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند ؟

انتخابات فرصتی بود برای جامعه تا بوسیله آن بتواند مطالبات خود را پیگری کند و طبعا این انتخابات یک آزمون برای نظام و حاکمیت محسوب می شد. از طرف دیگر ما انتظار داشتیم که در صورت مشارکت گسترده مردم اعمال نفود های احتمالی تاثیر چندانی در نتیجه انتخابات نداشته باشد. به گمان من جامعه در انتخابات سال ۸۸ دعوت سیاسیون واصلاح طلبان را لبیک گفت و برای شرکت در انتخابات قانع شد. در آن زمان منطق اصلاح طلبان این بود که انتخابات فرصت مناسبی است برای تحقق مطالبات و خواسته ها از طرق مسالمت آمیز و قانونی و جامعه هم به نظر من استقبال خیلی خوبی از این فرصت کرد. پس صرف نظر از نتیجه بد و حوداث تلخی که ما بعد از انتخابات شاهد بودیم عزم و اراده جامعه برای شرکت در انتخابات صحیح و تشخیص درستی هم بود و مسیری بود که حتما باید برای استفاده از این فرصت مغتنم طی میکردیم.

آیا شما معتقد هستید که در انتخابات تقلب صورت شده است و در صورت اعتقاد به تقلب آیا این یک برنامه از پیش تعیین شده بود یا خیر؟

ارزیابی ما قبل انتخابات ۸۸ این بود جریان حاکم جریانی نیست که آمادگی و ظرفیت این را داشته باشد که به مطالبات و خواسته های مردم تن دهد و انتخابات آزاد را به رسمیت بشناسد و تمکین کند اما بر اساس تجارب سال های گذشته معتقد بودیم اعمال نفوذ هایی که می تواند در ساز و کارهای انتخابات و نتایح تاثیر گذارد، یک میزان مشخصی است و جریان حاکم برای تغییر نتیجه انتخابات، مهندسی آرا و اعمال نفود های احتمالی در انتخابات توان و قدرت محدود و مشخصی دارد. اما متاسفانه ما از تحولاتی که در این ۴ سال در ساختار قدرت بوجود آمده بود ارزیابی درستی نداشتیم و پیش بینی هایمان مبتنی بر تجارب سال های گذشته بود. بنابراین احتمال قوی می دادیم که در صورت مشارکت بالای ۶۰ درصد مردم در انتخابات طبعا اعمال نفود های احتمالی در نتایج انتخابات تاثیر چندانی نداشته باشد و خواسته مردم محقق شود اما آنچه اتفاق افتاد نشان داد که ما در این ارزیابی ها دچار خطای محاسبه شده ایم و تحولاتی که این چهار سل در قدرت صورت پذیرفته بود را به صورت دقیق ارزیابی نکرده بودیم، البته مانند ما که انتخابات را فرصتی برای تحقق مطالبات خود و خواسته های اجتماعی و آزادی طلبلانه خود تلقی میکردیم، جناح مقابل نیز با یک طرح وارد انتخابات شد. جناح مقابل در نظر داشت که این انتخابات را به عنوان یک رویارویی نهایی برای حذف جریان اصلاحات از عرصه سیاسی کشور تبدیل کند و با پیروزی در این انتخابات که طبعا با اعمال نفود و مهندسی آراء همراه بود جریان های مخالف، منتقد و اصلاح طلب را از عرصه سیاسی کشور به طور کامل حذف کند و با تمسک به ظواهر و روش های قانونی حاکمیت را یک دست کند. البته این یک دستی درسطح حاکمیت در انتخابات مجلس هفتم و خصوصا مجلس هشتم و درنهایت ریاست جمهوری نهم به وقوع پیوست اما آنچه این بار دنبالش بودند این بود که این یکپارچگی و یک دستی به رقابت های سیاسی نیز تسری پیدا کند . جریان حاکم با یک طرح از پیش طراحی شده و سازمان یافته و با هدف حذف جریان های رقیب وارد انتخابات شده بود در اثبات این ادعا همین بس که بخش عمده ای از احکام دستگیری ها در روزهای آغازین خرداد سال ۸۸صادر شده بود که این نشان می دهد جناح مقابل از قبل خودش را کاملا آماده کرده بود. از طرفی دیگر اظهارات برخی چهره ها سیاسی جریان حاکم حاکی از نشانه ها و شواهد چنین طرح و برنامه ای است به طور مثال پبش بینی هایی برخی چهره ها مبنی بر اعلام وقوع درگیری و تنش و احتمال وقوع ترور شخصیت های برجسته اصلاح طلب این تحلیل را تایید می کند. وقتی تمام این اتفاق ها را کنار هم میگذاریم متوجه میشویم که یک برنامه از پیش طراحی شده برای انتخابات تدارک دیده شده بود. بخش افراطی جریان حاکم در نظر داشت با یک مهندسی آرا اما با ظاهری قانونی کاندیدای خود را از صندوق های رای بیرون آورند.

در دهه سوم انقلاب شاهد دستگیری گسترده ای از فعالان سیاسی که خود در بوجود آمدن این انقلاب نقش اساسی داشتند بودیم؛ همچنین عده زیادی از مردم و روزنامه نگاران نیز دستگیر شدند و مهم تر از همه خون های بیشماری ریخته شد. ایا هیچ گاه گمان می کردید در نظام جمهوری اسلامی چنین حوادثی رخ دهد؟

به صراحت اعتراف می کنم که نه ، به هیچ وجه چنین دوران تلخی را پیش بینی نمی کردیم و هرگز تصور نمی کردیم جمهوری اسلامی به چنین مرحله ای برسد که در آن شاهد چنین اتفاقات ناگواری باشیم. همان طور که بیشتر نیز اشاره کردم جریان حاکم با برنامه ریزی برای تغییر نتیجه انتخابات وارد عرصه رقابت شده بود، در همین حال آنان این پیش بینی را نیز کرده بودند که چنین اتفاقی با اعتراض جریان های سیاسی اصلاح طلب و مستقل مواجه خواهد شد و لذا آمادگی برای برخورد قاطع و جدی با اعتراضات و مخالفت های احتمالی را داشتند و احکام دستگیری که پیش از برگزاری انتخابات صادر شده بود گویای این واقعیت است که می دانستند اعتراضات و انتقاداتی نسبت به انتخابات مهندسی شده رخ خواهد داد. اما همان طور که ما در این انتخابات دچار خطای محاسبه در مورد توان و قدرت جریان حاکم در مهندسی آرا شده بودیم آنان هم در ارزیابی خود درباره واکنش های احتمالی به دستکاری نتیجه آرا دچار خطای محاسباتی شدند . تصور این جریان اصلا این نبود که اعتراضاتی با این گسترده گی روی دهد و خود را برای رویارویی با آن آماده نکره بود، آنان بر این تصور بودند این اعتراضات به فعالان سیاسی ، احزاب و نهایتا نخبگان محدود می شود و همین دلیل می توانند به راحتی صد نفر را دستگیر کنند وپرونده جریانات و احزاب سیاسی در کشور را به بندند و اعتراضات را سرکوب کنند اما در این مدت اتفاقاتی افتاد که بر خلاف تمامی ارزیابی ها و پیش بینی ها بود. اعلام آراء، نحوه عملکرد جناح مقابل و نتیجه نامعقول و غیر قابل باور انتخابات سبب شد یک اعتراض عمومی و همگانی آغاز شود. اینجا باید تاکید کنم که شرکت صحیح جامعه در انتخابات و تاکید اصلاح طبان برای شرکت در انتخابات نشان دهنده این بود که شرکت در انتخابات اشتباه نبوده و دقیقا همین جا نتیجه داد چراکه اگر این انتخابات بدون حضور گسترده مردم صورت می گرفت همین نتیجه به دست می آمد بی آنکه کسی معترض و مدعی باشد و اعتراضات محدود می شد به احزاب و جریان منتقد و این همان چیزی بود که جریان مقابل می خواست. به همین دلیل بر خلاف دوره های انتخاباتی گذشته تا نزدیک به یک ماه و نیم تا زمان برگزاری انتخایات رسانه ملی هیچ تمایلی به انتخاباتی کردن فضا نداشت و مواجهه صدا و سیما و رسانه های وابسته به جریان حاکم در انتخاباب کاملا انفعالی بود. بر اساس طرح از پیش تعیین شده آنان نباید انتخابات به صورت پرشور برگزار می شد و با یک مشارکت زیر متوسط اما خوب، آراء می توانست به هرگونه اعلام شود اما حضور گسترده مردم این محاسبه را برهم زد و به آن شکل آرا با آن نتایج باور نکردنی اعلام شد و ما با یک اعتراض گسترده در سطح جامعه که ناشی از بیداری وجدان عمومی بود مواجه شدیم که هیچ ارتباطی به احزاب و گروه ها نداشت. از این رو به گمان من آن صحنه های زشت و تاسف باری که ما در ماه های نخست پس از انتخابات در سطح خیابان ها شاهد بودیم که منجربه کشته شدن افراد بی گناه شد همه ناشی از نوعی اقدامات واکنشی، نگرانی و احساس استیصال نسبت به اعتراضات صورت گرفته بود. جناح افراطی جریان حاکم خود را برای چنین پدیده ای آماده نکرده بود و به همین دلیل در مواجه با این اعتراضات گسترده انفعالی و از سر ترس و وحشت برخورد کرد بی آنکه برنامه ای برای کنترلش داشته باشد. بنده بر این باورم که از قبل آمادگی برای آنکه به روی مردم اسلحه شلیک شود وجود نداشته و این اتفاقات و حوادث شوم ناشی از عدم آمادگی و خطای در محاسبه بوده است.

در ۲۵ خرداد مردم در تظاهرات سکوت فقط اعلام کردند که “رای من کجاست” اما از جایی به بعد این شعار تغییر کرد ، جدا از درست بودن یا نبودن این شعار ها چرا قسمتی از جنبش در بعضی از مواقع البته در شعار دادن متفاوت و تند تر از قبل شد شد؟

اگر به اعتراضات صورت گرفته عمیق تر نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که مساله فراتر از رای است و این خطا است که تصور کنیم جامعه فقط به خاطر آنکه رایش جابه جا شده به خیابان آمده است. برای آنکه متوجه شویم که خواست مردم چه بوده است، ماهیت این جنبش چیست و چه مطالباتی را دنبال می کند باید دقت کنیم که جامعه از شرکت خود در انتخابات چه هدفی را دنبال می کرد. رای دادن جامعه صورت قضیه و یک نماد بود و جامعه اهداف و انگیزه های مشخصی را برای شرکت در انتخابات دنبال می کرد پس زمانیکه نتیجه انتخابات به صورتی رقم زده شد که جامعه احساس کرد به مطالباتش به صورت عامدانه پاسخ منفی داده شد برای اعتراض به این امر به صحنه آمد، بنابراین شعار “رای من کجاست” و اعتراضات یک نماد بود برای تحقق مطالبات تحقق نیافته جامعه و اعتراضی بود به واکنشی که جریان حاکم به این مطالبات نشان داد. با این توضیح می توان متوجه شد که جریان جنبش سبز در طول این مدت دستخوش تغییر بوده و موضوع فقط رای نبوده وبیشتر به دنبال آزادی، دموکراسی و انتخابات آزاد بوده است. البته در طول این مدت در برخی مقاطع با شعارهای رادیکال نیز مواجه بودیم که فراتر از مطالباتی بود که مردم با شرکت در انتخابات دنبال می کردند اما این شعارهای رادیکال، اگر نگوییم همه آن اما بخش زیادی از آن واکنش به خشونت و سرکوبی علیه جنبش بود؛ زمانیکه با خواسته ها و مطالبات منطقی مردم چنین رفتاری صورت می گیرد به صورت طبیعی شاهد یکسری شعارهای واکنشی نیز خواهیم بود. از طرفی دیگر نفی نمی کنم که در جنبش ما شاهد گرایشات متفاوتی هستیم که چندان هم تمایلی به حفظ مجموعه نظام ندارند اما واقعیت این است که این جنبش در حال حاضر توسط چهره هایی نمایندگی و مدیریت می شود که مطالبات مشخص و معینی را مطرح کرده اند که مورد اجماع همه بخش های جنبش است، به طور مثال اجرای بی تنازل قانون اساسی که آقای موسوی آن را بیان کرده است و آقایان کروبی و خاتمی هم آن را تایید کرده اند وجه مشترک خواسته های بخش های مختلف جنبش سبز است. البته ممکن است بخش هایی مطالبات و خواسته هایشان فراتر از این موضوع باشد اما ما چنین وجه مشترکی را داریم و می بینیم جنبش همچنان یک ماهیت اصلاح طلبانه چه در روش و چه در هدف دارد.

در مواردی انتقاد شده است که آمدن مردم به خیابان ها اشتباه بود و نباید خون نداها و سهراب ها ریخته می شد، البته هیچ فراخوانی از سوی رهبران جنبش و اصلاح طلبان وجود نداشت، آیا فکر می کنید این انتقاد درست است؟

به نظر من به طور کلی چنین اعتقادات و اظهار نظر هایی در خوشبینانه ترین حالت نه تنها تصویر درستی از اتفاقات رخ داده نمی دهد که انحراف در تشخیص و ارزیابی از واقعیت هم ایجاد می کند. اگر از من بپرسید می گویم نه تنها ندا که تمام جوانان و افراد بی گناهی که در طی این مدت شهید شدند نباید خونشان بر زمین ریخته می شد. اعتراض و انتقاد حق هر شهروندی است و اگر جریان حاکم مدیریت قانونی اعمال میکرد این اعتراضات می توانست به صورت مسالمت آمیز صورت گیرد و ما شاهد این خشونت ها نباشیم اما ذهنیت متوهم و بیمار عده ای باعث شد که بر این اعتراضات تحلیل های عجیب و غریبی گذاشته شود. به دنبال پیدا کردن دست های پنهان بگردند و به آن به عنوان یک توطئه نگاه کنند و خود را در سرکوب و اعمال حشونت و قساوت محق بدانند. دقت کنید همزمان با انتخابات در ایران، در افغانستان نیز انتخابات برگزار شد و در آنجا نیز مانند ایران انتخابات با اعتراض و ادعای تقلب مواجه شد. تا اینجا همه اتفاقات شبیه ایران بود منتهی ما در اینجا شاهد دو نوع مدیریت متفاوت هستیم. مدیریت آقایان در ایران منجر شد به اغتشاش، آشوب، سرکوب، کشتن و دستگیری گسترده فعالان سیاسی و مدنی فقط به خاط اینکه در برابر راه های مسالمت آمیز و قانونی مقاومت شد اما در افعانستان مدیریت صحیح و تشکیل کمیته حقیقت یاب باعث شد تا تعدادی از ارا باطل و انتخابات به دور دوم کشیده شود که همان نتیجه اولیه هم درآمد اما خون از دماغ کسی نریخت. برای همین باید علت حوادث اخیر را ارزیابی کنیم که به چه علت این اتفاقات رخ داد. آیا مدیریت کشور درست عمل کرده و نمی توانست به صورت دیگری عمل کند؟ در طول این ماه ها تمام تریبون های کشور از صدا و سیما تا منابر جمعه و میزگردهای برگزار شده همه تبدیل شده است به سیل اتهامات، فحاشی، نسبت های ناورا و افترا به چهره ها و جریان های منتقد و هیچ گاه حاضر نشدند میز گردی با حضور منتقدان اصلی برگزار کنند و به این سوال پاسخ دهند که آیا نمی شد به شکل دیگری این ماجرا را تدبیر کرد و مدیریت کشور نمی توانست به نحو دیگری بحران رخ داده را مدیریت کند تا اتفاق های رخ داده اجتناب ناپذیر باشد؟ اما هیچ گاه این سوال ها مطرح نشد و آقایان نیز احساس نکردند که ضرورت دارد به این سوالات پاسخ داده شود؛ از این رو تصور میکنم باید این نکته را مطرح کنیم و مدیریت کشور را با این سوال ها به محاکمه بکشانیم، باید از مدیریت کشور بازخواست کنیم که این چه مدیریتی است که به کشته شدن و ریختن خون ده ها انسان بی گناه و به بند کشیده شدن هزاران نفر در سلول های انفرادی منجر می شود؛ این چه مدیریتی است که کینه ، نفرت و نارضایتی می آفریند و کشور را دچار بحرانی کرده که هنوز گرفتار آن است، بحرانی که هنوز حل نشده است و اقایان با تمام ادعایی که در جمع و سرکوب کردنش می کنند هنوز از ترس و نگرانی خواب های آشقته می بینند، آقایان می گویند که آشوب ها را جمع کردیم. اگر جمع کرده بودند که این همه به سر وصدا، داد و بیداد ، فحش دادن و دستگیری های تازه نیاز نبود. اگر جمع کرده بودند که دیگر چه نیازی هست تا به سراغ آزاد شده ها بروند و مجبورشان کنند که اعتراف نامه و توبه نامه بنویسند، مصاحبه و سخنرانی کنند و جنبش سبز و رهبران آن را محکوم کنند. اگر جمع شده بود آقایان نیازی نداشتند که تقاضای انحلال دو حزبی را داشته باشند که کارکردشان در این ایام خلاصه شده بود به بیانیه دادن. اقایان خوب می دانند که قضیه نه جمع شده و نه حل شده است. اقایان اگر به دنبال حل کردن بحران بودند زمانیکه مردم در همان روزهای نخست نسبت به نتیجه آراء اعتراض داشتند به خواسته مردم توجه می کردند، به طور مثال همان زمان خود آقایان اعلام کردند که در ۱۴۰ شهر و حوزه انتخابیه تعداد شرکت کنندگان ۱۰۰ درصد و بیشتر بوده، مثل روز روشن است که در این ۱۴۰ شهر تقلب صورت گرفته، وقتیکه از شورای نگهبان سوال می کنند چرا همین آراء را باطل نکردید پاسخ می دهند که این تعداد آراء تاثیری در نتیجه کل آراء نداشته است، شورای نگهبان وظیفه اش پاسداری از انتخابات است و به او ربطی ندارد که ابطال یا عدم ابطال آراء چه ربطی در نتیجه کلی می گذارد و حتی اگر در یک رای تاکید می کنم یک رای تقلب صورت گرفته باشد شورا موظف است تا آن رای را باطل کند اما آقایان حاضر نمی شوند به دلایل واهی و ناموجه این کار را انجام دهند. به عبارت دیگر برای این اقدام شورای نگهبان هیچ نامی جز لجاجت در مقابل اعتراضات مردم نمی توان گذاشت، این مدیریت نیست لجاجت است که نتیجه آن نیز کار را به این جا کشاند ؛ درحالیکه اگر می آمدند کمیته حقیقت یاب و بازنگری آراء تشکیل می دادند، آراء را ابطال می کردند و اجازه می دادند انتخابات به مرحله دوم کشیده شود کشور اکنون در این موقعیت قرار نمی گرفت اما ذهن آقایان انقدر بیمار است که هر چیزی حتی گران شدن گوجه فرنگی را نیز توطئه دشمن می دانند و نمی خواهند به صورت اصولی و منطقی برای حل بحران اقدام کنند.

سپاه در اول انقلاب برای دفاع از انقلاب و مرزهای کشور تاسیس شد و امام نیز توصیه اکید کردند که هیچ گاه وارد مسایل سیاسی نشود. اما اکنون می بینیم که این نهاد نظامی در تمامی عرصه ها از اقتصاد تا سیاست حضور دارد و حتی در این یک سال نه تنها در خیابان ها به عنوان یک نیروی سرکوب گر حضور داشت که حتی اقدام به دستیگیری فعالین سیاسی نیز کرد به طوریکه بند ۲ الف سپاه، امروز معروف ترین بخش زندان اوین را تشکیل می دهد چرا چنین اتفاقی برای مردمی ترین نهاد نظامی کشور رخ داد؟

اهدافی که از ابتدا سپاه بر اساس آنها تشکیل شد با عملکرد امروزسپاه هیچ همخوانی ندارد، حضور سپاه در عرصه سیاست، دفاع از یک جریان سیاسی؛ مخالفت با جریان دیگر سیاسی و حضور در فعالیت های اقتصادی هیچ کدام منطبق بر اهداف شگل گیری سپاه نیست و نبوده است. سپاه، بر اساس ایده دفاع از انقلاب و دفاع از دستاوردهای آن تشکیل شد اما ایستادن در مقابل اعتراضات مردمی یا در گیر شدن در اختلافات داخلی به هیچ وجه به معنی دفاع از آرمان های انقلاب به عنوان مردمی ترین انقلاب جهان نیست. این انحراف بیش از همه به خود سپاه ضربه خواهد زد و ما نسبت به این روند از ده سال پیش هشدار می دادیم که سپاه نباید وارد منازعات سیاسی شود، البته نمی خواهم بگویم که این روزها را می دیدیم ولی اگر به این هشدار ها توجه میشد امروز ما شاهد این صحنه و کارکرد نبودیم. بهترین ملاک و شاخص ترین برای جلوگیری از این انحرافات بعد از قانون وصیت نامه امام است که صراحت دارد به عدم حضور سپاه در عرصه رقابت های سیاسی که تفسیر بردار نیز نیست اما آنچه اتفاق می افتد بی توجهی و مخالفت صریح با وصیت امام است.

دهه سوم انقلاب باید دهه ثبات و امنیت باشد و نباید اتفاقات دهه اول در آن تکرار شود اما بازهم می بینیم عده زیادی دستگیر می شوند، تحت فشار قرار می گیرند و به نوعی پروژه تواب سازی در زندان ها دنبال می شود، چرا باید این رفتارها صورت گیرد و آیا این رفتارها مبنی حقوقی، انسانی و دینی دارد؟

فکر می کنم پاسخ به این سوال روشن است و چندان احتیاج به استدلال ندارد. افرادی دستگیر می شوند و ماه های طولانی در سلول های انفرادی به صورت ایزوله نگه داری می شوند و سپس بعد یک مرتبه این افراد را می آورند و اعترافاتی را از آنان پخش می کنند. این امر چقدر می تواند ارزش داشته باشد،مطمئنا نه از نظر حقوقی ، نه شرعی و نه عقلی هیچ اعتباری ندارد و ضمن آنکه آنچه هم گفته شده است اعترافات نیست. یک صحنه نمایشی به عنوان دادگاه شروع به کار کرد و در آن افراد تحلیل های خود را از اتفاقات پیش امده ارائه دادند و دوستانی که مجبور شدند به اعتراف بارها گفتند که ما نقطه نظرات و دیدگاه های خودمان را که در زندان به آن رسیده بودیم را مطرح کردیم و حتی اگر صادقانه، بی فشار و تهید به این نظرات نیز رسیده باشند نهایتا میشود نقطه نظراتی که چند نفر به آن رسیده اند و کاملا نیز روشن است که تا چه حد بر استدالال های متین و قوی مواجه بود و اگر می توانست کسی را قانع کند، تا کنون نوشته های هرروزه آقای شریعتمداری در کیهان همه را باید قانع می کرد. از سویی دیگر از بین هزاران نفری که دستگیر شدند فقط به اندازه انگشتان دو دست افراد تحت شرایطی حرف هایی مخالف حرف های گذشته خودشان را بیان کردند و این برخلاف آنچه است که سعی می کنند تبلیغ کنند و این برای آقایان یک شکست بزرگ در مقابل تعداد بیشمار افرادی است که براعتقادات خود پای فشردند و ایستادند. همچنین به این نکته نیز توجه کنید که در مقابل این هفت یا هشت نفری که مجبور به اعترافات یا اقرار به اشتباها شدند ما به طور گسترده شاهد بودیم که تعداد بیشماری از کسانیکه تا قبل از انتخابات از جریان حاکم حمایت می کردند بعد این ماجراها به صراحت و شجاعت اقرار کردند که مشی گذشته شان نسبت به حمایت از این جریان اشتباه بوده است، با این تفاوت که اقرار به اشتباهات نه در سلول های انفرادی که در شرایط کاملا آزاد و با اختیار کامل صورت گرفته است که نمونه بارز آن آقای نوری زاد است.

در خصوص رهبری جنبش، آیا شما فکر میکنید که اقایان موسوی، خاتمی و کروبی رهبری جنبش را برعهده دارند و یا جنبش به صورت خود جوش و به صورت تصمیم گیری در لایه های اجتماعی راه خود را ادامه می دهد؟

هیچ حرکت و جنبشی نمی تواند بدون رهبری و مدیریت مشخص حرکت کند و نمی توانم جنبش را بی رهبر تصور کنم و این مساله را در هیچ جای دنیا نیز مشاهده نمی کنیم . از این رو این حرکت اجتماعی مدیریت و رهبری می خواهد و مردم نیز به روی چند چهره های خاصی به تدریح اجماع کرده اند و به نظر من این ۳ نفریعنی آقایان کروبی؛ موسوی و خاتمی اصلی ترین چهره های مدیریتی جنبش سبز هستند و بخش های مختلف کم و بیش مدیریت این افراد را به رسمیت شناخته اند. البته طبیعی است چون ماهیت جنبش سبز مدرن است ، مدریتی نیز از صنف جنبش های مدرن دارد و ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مدیریت آن مانند جنبش های کلاسیک باشد.

 


 


بنابر اعلام دادسرای عمومی و انقلاب تهران تغییری در سیاست های دادستانی در این زمینه ایجاد نشده است.
دادسرای عمومی و انقلاب تهران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: مطالب منتشره مبنی بر قطع کامل ملاقات زندانیان با خانواده هایشان صحت ندارد و تغییری در سیاست های دادستانی در این زمینه ایجاد نشده است.
بنابر اعلام دادسرای تهران، برنامه ملاقات زندانیان به روال گذشته همچنان ادامه دارد و در ۴۸ ساعت گذشته نیز با موافقت دادستان ۳۰ مورد دستور ملاقات حضوری زندانیان با خانواده هایشان صادر شده است. بر اساس اعلام دادسرای تهران، تصمیم گیری در مورد ملاقات های مربوط به زندانیان امور مالی در حیطه وظایف حوزه معاونت دادستان در امور نظارت بر زندانها و مدیران زندان های استان تهران است و این گونه ملاقات ها در چارچوب مقررات جاری انجام می شود.
پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران همچنین گزارش داد: عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه ملاقات هفتگی خود با خانواده های زندانیان، امروز با جمع دیگری از آنها دیدار کرد. در این دیدار خانواده ها درخواست های خود را با دادستان در میان گذاشتند و وی در هر مورد دستور بررسی و رسیدگی صادر کرد.

 


 


مراسم سالگرد شهادت کیانوش آسا روز گذشته در شهر کرمانشاه برگزار شد.

به گزارش دانشجونیوز، این مراسم علیرغم ممانعت نیروهای امنیتی در مسجد اختر شاد کرمانشاه با حضور صدها تن از مردم شهر کرمانشاه در منزل برادر شهید کیانوش آسا برپا شد.

به گفته یکی از حاضرین نیروهای امنیتی که منزل را در نظارت کامل خود داشتند، با پاره کردن اعلامیه های سالگرد کیانوش آسا اقدام به بازداشت یکی از نصب کنندگان این اعلامیه ها کردند.

این مراسم با برگزاری مراسم تنبور نوازی کلام که از سنن اهل یارسان است ادامه یافت و در حاشیه ی این مراسم یادگاران به جای مانده از شهید کیانوش آسا در معرض دید عموم قرار گرفت. همچنین فیلمی از جبهه سبز ایران (مجموعه فعالان محیط زیست کرمانشاه) که کیانوش از اعضای اصلی آن بود به نمایش در آمد.

گفتنی است تعدادی از مادران شهدای جنبش سبز نیز در این مراسم حضور یافته بودند.

همچنین صبح روز گذشته ۲۵ خرداد، تعدادی از افراد لباس شخصی با پاشیدن رنگ به مزار شهید کیانوش آسا تعرض کردند که این مساله باعث واکنش و خشم مردم شده است. به گزارش دانشجونیوز در پی این واقعه مردم عزادار شهر کرمانشاه اعلام کردند که روز پنج شنبه ۲۷ خرداد در ساعت ۴ عصر بر مزار شهید کیانوش آسا حضور خواهند یافت.

کیانوش آسا دانشجوی دانشگاه علم و صنعت سال گذشته مورد شلیک گلوله نیروهای نظامی کشور قرار گرفته و به شهادت رسید. جسد وی پس از مدت‌ها به خانواده آسا تحویل داده شد و پس از آن نیز این خانواده بارها مورد آزار و اذیت نیروهای امنیتی قرار گرفته اند.

 


 


محمدرضا گیلانی دانشجوی ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی با حکم كمیته انضباطی این دانشگاه برای یک ترم از تحصیل محروم شد.

به گزارش دانشجونیوز، حکم تجدید نظر کمیته انضباطی دانشگاه علامه طباطبایی روز شنبه ۲۲ خرداد ۸۹ برای اجرا به دانشكده ادبیات ارسال شده است.

محمدرضا گیلانی پیش از این نیز در اوایل سال تحصیلی ۸۸ به كمیته انضباطی احضار و پس از مدتی به دلیل اتهاماتی نظیر "تحریك دانشجویان"، "اخلال در نظم دانشگاه" و ... با حکم منع موقت از تحصیل به مدت ۲ نیمسال بدون احتساب در سنوات مواجه شد. در پی فرجام خواهی حكم او به "منع موقت از تحصیل به مدت ۱ نیمسال با احتساب در سنوات" تقلیل یافت. اما پیش از پایان دوره تعلیق، وی مجددا به كمیته انضباطی احضار و این بار به مدت دو ترم با احتساب سنوات از تحصیل تعلیق شد.

حكم تجدیدنظر این دانشجو كه دیروز ۲۲ خرداد به او تحویل داده شد حاكی از آن است كه وی می بایست یك نیمسال تحصیلی دیگر تعلیق از تحصیل را متحمل شود.

همه ی این موارد در حالی به وقوع پیوسته است كه وی تنها ۲ واحد درسی با فارغ التحصیلی فاصله دارد.

 


 


آیت الله مبشر کاشانی طی اطلاعیه ای ازتوهین های صورت گرفته به یادگار امام راحل ابراز تاسف کرد .
به گزارش جماران، متن این اطلاعیه بدین شرح است: حادثه ناگوار ۱۴ خرداد امسال در روز بزرگداشت سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی(قدس سره)موجب تاثرو تالم قلوب شیفتگان واقعی امام امت و حامیان حقیقی مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامی شد.توهین عده قلیلی از مجموعه میلیونی امت اسلامی به یادگار امام راحل،فاضل محترم جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای سید حسن خمینی در آن مکان مقدس،هتک حرمت به حضرت امام تلقی می شود وسزاوار نبوددر محضر مبارک رهبر معظم انقلاب چنین حرکتی صورت گیرد.رفتار این گروه،متضاد با اهداف بزرگداشت یاد امام که مستلزم تکریم یادگار اوست و ناقض ندای وحدت بلکه فلسفه وجودی انقلاب اسلامی و کرامت انسانی است .این گونه حرکات در تمام ایام بخصوص در چنین روزی که چشم های ملل و دول و دوربینهای رسانه های بین المللی ناظر صحنه های با شکوه تجلیل از اصل اصیل ولایت و تجلی وحدت عمومی و شاهد پیوند دیرینه امت و امام همچنین رهبری و خط ولایت و ولایتمداری بود،موجب شگفتی تحلیلگران سیاسی ایران بلکه جهان شد.توهین به شخصیتی که محبوب مردم و مقام معظم رهبری بوده و هست چنانچه شاهد بودیم که حضرتش، یادگار امام را در آغوش مهر و محبت پدرانه خود قرار داد،چه توجیهی دارد؟آیا تقدم عملی بر امام و رهبر جامعه اسلامی که در روایات از آن نهی شده با مبانی اسلام سازگار است؟آیا نظام مقدس اسلامی که با ندای « واعتصموابحبل الله جمیعا ولاتفرقوا »منادی وحدت بین امم وملل و مذاهب مختلف می باشد و نهی از تفرقه و تفرق می نماید ،موافق این گونه اعمال می باشد؟امید است این گروه شناسائی و متذکر شوند تا انشاءالله تعالی این حرکات تکرار نشود. اقتدار و عزت و سربلندی ملت ایران ونظام مقدس جمهوری اسلامی را از خداوند متعال در ظل توجهات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنالتراب مقدمه الفداء خواستارم.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته