همگان شنیدند که به بهانه ملاقات حجةالاسلام والمسلمین کروبی با آیت الله العظمی صانعی، نیروهای لباس شخصی گوش به فرمان از ساعت 15یکشنبه 23 خرداد در محل بیت آیت الله العظمی صانعی تجمع کردند و با شعار و دیوارنویسی آرامش اهالی محل را برهم زدند. این برنامه تا بعد از نیمه شب ادامه داشت و زمانی به اوج خود رسید که در ساعت 4 نیمه شب دوشنبه 24 خرداد با سر و صدا و لگد و پرتاب تکه های آجر و کوبیدن میله، به طور وحشیانه ای ابتدا وارد دفتر آیت الله العظمی صانعی شده و همه چیز را شکسته و خراب کردند، و سپس با ندای فرمانده که میگفت: "برادران حزبالله بیایید بیرون!" به طرف دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری رفته و در آنجا هم با همان روش درب دفتر را شکسته و وارد شدند و برای چندمین بار در 20 سال اخیر هر چه در دفتر بود، از میز، تلویزیون، پنکه، کولر، جاروبرقی ، شیشه و ... را شکستند و در همان نیمه شب شعارهای توهین آمیز را ، بدون در نظر گرفتن اینکه منطقه مسکونی است، ادامه دادند.
لازم به تذکر است که نیروهای مهاجم در آن شب از پلمب شدن دفتر در ساعت 7 صبح توسط دادگاه ویژه روحانیت مطلع بودند و خبر آن را اعلام نمودند. در ساعت 6:15 بامداد ماموران دادگاه ویژه با همکاری اطلاعات وارد دفتر شدند و از اموال باقی مانده صورت برداری کردند وپول های شهریه طلاب و اسناد و مدارک بسیاری را با خود برده و قبل از خروج از دفتر به جمع آوری وسایل شکسته شده و رنگ کردن دیوار نوشته ها پرداختند تا به گمان خودشان اثری از جرم باقی نماند. و پس از ساعت ها دفتر را پلمب نمودند.
اینک یادآور میشوم که این عملیات تخریب و پلمب لااقل با 12 اصل از اصول قانون اساسی مغایرت دارد که عبارتند از:
1. « اصل 2: جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او، در برابر خدا که از راه: الف- اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت... .»
آیا این کرامت نهادن بر انسانهایی است که مرجع تقلیدشان متوفی است ولی طبق فتوای مرجع بعدی میتوانند به فتوای متوفی عمل کنند. لذا در خانهای جمع میشوند که محل پرسش و پاسخ مسائل دینی آنهاست، حال آنها از خانه اخراج و اموال آن تخریب و خانه مهر و موم شود؟ آیا کدام فقیه جامع الشرایط تاکنون فتوا داده است که دفتر مرجعی بسته شود یا برای بستن دفتر مرجع متوفی باید ابتدا آن را تخریب نمود؟
2. « اصل 3 بند 6: محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی ؛ تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی و... .»
آیا راه اندازی گروههای فشار، استبداد و خودکامگی نیست؟
آیا اگر عده ای خودی تصور شوند و هر کاری که بخواهند انجام دهند و هیچکس هم نتواند متعرض آنها شود، خودکامگی و انحصارطلبی نیست؟
«اصل 3 بند 9: دولت موظف است همه امکانات خود را برای رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی به کار گیرد.»
آیا حقوق میلیونها افرادی که مخالف بعضی خط مشی ها هستند و طالب اصلاحات میباشند با حقوق خودیها مساوی است؟
3. و 4 . «اصول 13و14: اقلیتهای دینی در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و دولت و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند.»
لازم است حضرات مسئولین که ایران را آزادترین کشور جهان میخوانند به این اصول توجه نمایند و مراجع معظم تقلید غیر خودی را، حداقل جزء اقلیتهای دینی به حساب بیاورند.
5. « اصل 19: مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند.»
این اصل هم مانند بسیاری از اصول دیگر نیازی به توضیح ندارد.
6. « اصل 20: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند.»
در این ماجرا عدهای معدود برای ساعت ها اقدام به سخنرانی توهین آمیز به افراد و مراجع و شخصیت ها داشتند، ساعت ها شعارهای توهین آمیز دادند و نیروی انتظامی و گارد با اینکه در صحنه حضور داشتند تعرضی به آنها نداشتند و حتی یک نفر از اغتشاشگران دستگیر نشد، ولی در همین محل در مراسمی مثل چهلم فقیه عالیقدر که در کمال آرامش برگزار شد و هیچگونه شعاری داده نشد، حدود 40 نفر دستگیر شدند که با ضرب و شتم همراه بود و در بازداشتگاه شکنجه شدند.
7. « اصل 22: حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است.»
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
8. « اصل 23: ... هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. »
در ساعت 4 بعد از نیمه شب 24/3/89 مصون بودن این موارد از تعرض را همه همسایگان مشاهده نمودند!
9. « اصل 36: حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.»
در دفتر آیت الله العظمی منتظری آیا جرمی صورت گرفته بود که باید مجازات صورت میگرفت؟
و اگر باید مجازات باشد آیا دادگاه صالحی به این کار رسیدگی کرده بود؟ (لازم به ذکر است که فعالیتهای دفتر بعد از معظم له عبارت بود از: جواب به سوالات شرعی، اقامه نماز جماعت، پخش درس نهج البلاغه آیت الله العظمی منتظری در دو شب از طریق ویدئو، برگزاری مراسم در اعیاد و وفیات و دعای کمیل در شبهای جمعه).
10. « اصل 40: هیچ کس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.»
آیا متجاوزین حقی داشتند که با این عملیات اعمال میشد؟ اگر بر فرض حق هم داشتند طبق این اصل منع شده بودند.
11. « اصل 43: از ضوابطی که اقتصاد جمهوری اسلامی بر آنها استوار است منع اضرار به غیر، منع اسراف و تبدیر در همه شئون...»
در روز و شب 23/3/89 در این عملیات نه تنها به اموال شخصی افراد ضرر وارد شد، بلکه به بیت المال مسلمین ضرر بسیاری وارد آمد.
12. « اصل 47: مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است.»
دفتر و حسینیه آیت الله العظمی منتظری، از اموال شخصی ایشان تهیه شده بود و بایستی محترم شمرده میشد، که نه در زمان حیات ایشان و نه پس از وفاتشان این مالکیت محترم شمرده نشد.
و الی الله المشتکی
27/3/89
سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس خواستار حضور مسئولین دولتی در مجلس برای توضیح در مورد شیوه محاسبه نرخ تورم که زیر ۱۰ درصد عنوان شده بود، شد.
به گزارش ایلنا، داریوش قنبری نماینده ایلام در جلسه علنی امروز طی تذکری گفت: همانطور که استحضار دارید اخیرا مسوولین دولتی اعلام کردهاند که نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد رسیده است.
این عضو کمیسیون اجتماعی ادامه داد: اگر این خبر صحت داشته باشد ما هم خوشحال میشویم اما واقعیتهایی که در جامعه میبینیم مقداری تردید ایجاد میکند که نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد رسیده باشد.
وی یادآور شد: تقاضا داریم از مسوولین دولتی دعوت شود تا مشخص شود نحوه محاسبه نرخ تورم و مکانیزمهای آن چگونه بوده است؟
محمدحسن ابوترابیفرد که ریاست جلسه علنی را برعهده داشت این تذکر را تذکر خوبی دانست
لابلای درختان سر به فلک کشیده شهرک آپادانا می گردیم دنبال خانه جدید مادر سهراب
مادر سهراب، مادر همه شهدای جنبش سبز، مادر همه سبزها
اینجا کسی گم نمی شود. همه خانه سهراب را می شناسند. خانه قدیم و جدیدش را.
ما از مجلس قرآن و دعای هفتگیمان که در همان نزدیکی است قصد داریم راهی آن خانه امید شویم. تلفن خانم فهیمی را برادر سهراب جواب می دهد. می گوید بهشت زهراییم و دو ساعت دیگر می رسیم خانه و من چقدر خجالت می کشم که نرفته ام بر سر مزار شهدا برای قرائت فاتحه حالا که توفیق خدمتگزاری همه خانواده هایشان را نداشته ام. راهی می شویم در زمان مقرر. سبزی درخت هاچشم را می زند. سربند سبز سهراب چشم ها می نوازد ولی. صدای لرزان یکی از مادران صلح که خبر شوم پرپر شدن این فرزند شجاع سبزها را می داد در گوشم زنگ می زند: باید بیایید خانه اش را ببینید. اتاقش را که همه سبز سبز است و ما رفتیم و دیدیم محله شان را که سراسر سبز بود با شمع های روشن از دروازه شهرک تا ورودی آپارتمان و روی میزها و جای جای خانه سبز جوان کامیاب، سهراب سفر کرده و جوانان سیاه پوش و مادران سیاه پوش صلح دوست و صلح طلب، مادران صلح که خانم فهیمی از آنان بود، شمع ها را تا خود صبح روشن نگاه داشتند.
خانه جدید خانواده اعرابی را زود پیدا می کنیم. گفته بودند شاید اذیت شوید امشب را و ما گفته بودیم در برابر اذیت هایی که شما شده اید و می شوید هیچ است این آزارها بی شک.
خانه پر است از عکس های سهراب. فرزند سبز من. فرزند سبز ما. شهید جنبش سبز. سهراب لبخند می زند. انگار آن چشمان تیزبین از پشت شیشه دوربین حکایت کهنه را خوانده است. حکایت مرگ و زندگی. سهراب لبخند می زند به ما و به روی زندگی که آغاز خواهد کرد. در چهره سهراب در همه تصاویر قاب گرفته روی دیوار هیچ نشانی از مرگ نیست.
سهراب زنده است و همه شهیدان بیست و پنجم خرداد. مرده قاتلان بدنام آنان هستند که همه وجودشان با جاودانگی نام و یاد شهیدان در سیاهی وظلمت قتل نفس گم شده است
مادر سهراب می گوید: صدایم را کسی نشنید. من از خون فرزندم گذشتم به قیمت آزادی همه زندانیان سیاسی و به روی من لبخند می زند: راستی آقای تاجزاده خوبند؟ آرام می پرسم خوب؟ آه بله خوبند و به فکر فرو می روم. از احوال ما می پرسند؟ خوب سهراب است و همه شهدایی که آن بالا دارند به زمینی های درگیر تن خاکی آرام می خندند. عکس خوب ها بر دیوار خانه سهراب ردیف شده و کمی آن طرف تر تصویر مرجع عالیقدر مغموم بر سپیدی دیوار نقش بسته. من دلم می خواهد همه شعرواره ها را در حاشیه تصویرهای سهراب بخوانم و دلم می خواهدزیباترین سروده های عالم را تقدیم خواهرم خانم فهیمی بکنم. پروین مادر صلح، مادر سهراب، مادر رامین، مادر همه شهدای این روز شوم در خیابان های شهر من. تهرانی که سبز می خواستیمش و سرخ شد با پر پر شدن این شقایق ها و سرخ شد از خون جوانان وطن.
مادر سهراب خرما تعارف می کند و ما فاتحه می خوانیم: به نام خداوند بخشنده مهربان. حمد و سپاس از آن پرودگار عالمیان است. هم او که بخشنده است و مهربان و مالک روز جزا. مالک روز جزا. مالک روز جزا و چه خوب است که روز جزایی هست و عقوبتی برای بدکاران که در دنیا مکافات زشتی ها و پلشتی هایی که منشأش بودند نکشیده اند. مادر سهراب می گوید: کاش صدایم را شنیده بودند و مرا از خونخواهی معاف می کردند. من می گویم : معامله سنگینی است بانو. کف مطالبات جنبش سبز را هم نمی دهند که مبادا طمع کنیم و همه حقوقمان را یک جا مطالبه کنیم. آهسته نجوا می کند : سراومد زمستون شکفته بهارون ... می گوید سهراب این سرود را و سرود وطنم وطنم وطنم ای ایران را خیلی دوست می داشت درست مثل سرود یار دبستانی.
حالا سهراب خوب سرخوش است. حالا که ما سرودهای مورد علاقه اش را زمزمه می کنیم و اشک می ریزیم و اشک شمع ها که چکه می کند داخل جاشمعی های بلورین. آن بیرون باد در میان درختان تنومند و کهنسال می پیچد و انگار کسانی با ما هم نوا می شوند و مؤذن اذان می گوید: الله اکبر الله اکبر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هنوز اوج انزجار علما و مراجع از وقایع رخ داده در 14 خرداد فروننشسته است، گفت:«همان جریان مرموز، شکستن حرمت مرجعیت را هدف و دستور کار خود قرار داده، در حالی که متوجه نقش مهم مرجعیت در شکلگیری انقلاب اسلامی نیست.»
حجتالاسلام و المسلمین مجید انصاری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره) مجلس «پارلماننیوز»، در واکنش به حمله نیروهای خودسر به دفتر آیتالله الظعمی صانعی و بیت فقیه عالیقدر مرحوم آیتالله العظمی منتظری، اظهار داشت:«جای تاسف دارد که دفتر آیت الله صانعی از یاران امام که امروز هم مرجع تقلید تعداد زیادی از شیعیان هستند، مورد هجمه قرار میگیرند و در این حمله قرآن و عکس امام را زیر دست و پا انداخته و مورد بی احترامی قرار میدهند و آقایان باز هم دم از پیروی خط امام میزنند.»
این روحانی شاخص اصلاحطلب، ادامه داد:« چگونه است که فردی مشخصی با بلندگو سخنرانی میکند و به ساحت مرجعیت توهین میکند و مجددا به بیت امام(ره) و حاج سید حسن خمینی توهین میکند، آن هم زمانی که هنوز اوج انزجار علما و مراجع از وقایع رخ داده در 14 خرداد در روز سالگرد ارتحال امام(ره) فروننشسته است.»
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز هشدار داد:« یک جریان مرموز و مشکوک درصدد انحدام پایههای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی هستند و این جریان با تخریب شخصیتهای مورد اعتماد مردم و موثر در اصل انقلاب اسلامی هدف نامقدسی را تعقیب میکنند.»
انصاری تصریح کرد:« چند سال است که این جریان شروع به تخریب چهرههای انقلابی و یاران شاخص امام مانند آقای هاشمی رفسنجانی و اعضای مجمع روحانیون مبارز کرده است که نقش مهمی در پیدایش انقلاب داشتهاند، این جریان با تخریب علما و مراجع تقلید با انواع تهمتها و تخریبها در واقع چهره نظام را مخدوش میکنند.»
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود:« این جریان مدتی است با سازماندهی کانون مشخصی در قم علیه علما و مراجع دست به تخریب زده است و هرگاه کسی خلاف نظرات آنها صحبتی میکند با تخریب و زدن و غوغاسالاری به آن پاسخ میدهند و اینگونه اهداف خود را پیش میبرند.»
وی با بیان اینکه انقلاب ما تنها نظام دینی است که در راس آن ولی فقیه قراد دارد و بنیانگذار آن یکی از مراجع عالیقدرشیعه بوده است، تصریح کرد:« این جریان مرموز شکستن حرمت مرجعیت را هدف و دستود کار خود قرار داده در حالی که متوجه نقش مهم مرجعیت در شکلگیری انقلاب اسلامی نیستند.»
انصاری تاکید کرد:« این جریان، جریانی وابسته و خطرناک است و وظیفه دستگاه قضایی است که عاملین را شناسایی و محاکمه کند و گرنه حرمتشکنی را به کانون پیدایش نظام یعنی مرجعیت گسترش میدهند و سایر بیوت علما و مراجع و شخصیتهای انقلابی از این هجمهها در امان نخواهند ماند.»
وی اظهار داشت:« متجاوزان و حرمتشکنان چگونه به خود اجازه میدهند با نام رهبری دست به انجام چنین اعمال سخیفی بزنند در حالی که شاهد دلجویی رهبری از سید حسن خمینی در 14 خرداد بودهاند و آیت الله هاشمی رفسنجانی هم از قول رهبری گفتند که رهبری از این رفتار ناراحت شدند.»
انصاری تاکید کرد: «چگونه بدون اعتنا به نظر قاطبه علما و مراجع، دوباره همان جریان که در حرم امام راحل دست به آن اعمال ننگین زدند به تکرار مجدد آن رفتار اقدام کردند؟»
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز خاطر نشان کرد:« این جریان که ادعای ولایتمداری میکند برخلاف ادعایش هیچ ارزشی برای ولی فقیه قائل نیستند.»
مراسم سالگرد شهادت کیانوش آسا روز گذشته در شهر کرمانشاه برگزار شد.
به گزارش دانشجونیوز، این مراسم علیرغم ممانعت نیروهای امنیتی در مسجد اختر شاد کرمانشاه با حضور صدها تن از مردم شهر کرمانشاه در منزل برادر شهید کیانوش آسا برپا شد.
به گفته یکی از حاضرین نیروهای امنیتی که منزل را در نظارت کامل خود داشتند، با پاره کردن اعلامیه های سالگرد کیانوش آسا اقدام به بازداشت یکی از نصب کنندگان این اعلامیه ها کردند.
این مراسم با برگزاری مراسم تنبور نوازی کلام که از سنن اهل یارسان است ادامه یافت و در حاشیه ی این مراسم یادگاران به جای مانده از شهید کیانوش آسا در معرض دید عموم قرار گرفت. همچنین فیلمی از جبهه سبز ایران (مجموعه فعالان محیط زیست کرمانشاه) که کیانوش از اعضای اصلی آن بود به نمایش در آمد.
گفتنی است تعدادی از مادران شهدای جنبش سبز نیز در این مراسم حضور یافته بودند.
همچنین صبح روز گذشته ۲۵ خرداد، تعدادی از افراد لباس شخصی با پاشیدن رنگ به مزار شهید کیانوش آسا تعرض کردند که این مساله باعث واکنش و خشم مردم شده است. به گزارش دانشجونیوز در پی این واقعه مردم عزادار شهر کرمانشاه اعلام کردند که روز پنج شنبه ۲۷ خرداد در ساعت ۴ عصر بر مزار شهید کیانوش آسا حضور خواهند یافت.
کیانوش آسا دانشجوی دانشگاه علم و صنعت سال گذشته مورد شلیک گلوله نیروهای نظامی کشور قرار گرفته و به شهادت رسید. جسد وی پس از مدتها به خانواده آسا تحویل داده شد و پس از آن نیز این خانواده بارها مورد آزار و اذیت نیروهای امنیتی قرار گرفته اند.
رئیس کمیسیون اصل نود مجلس ششم شورای اسلامی معتقد است که تجاوز به جان و مال اشخاص توسط لباس شخصیها سابقهای طولانی دارد و ریشه آن در قتلهای زنجیره ای است و عدم برخورد مراجع قضایی موجب نقض مجدد قانون از سوی این نیروهای خودسر شده است.
حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریراد در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره) مجلس «پارلماننیوز»، در واکنش به حمله لباس شخصیها به دفتر مرجع عالیقدر، آیتالله الظعمی صانعی و بیت فقیه عالیقدر مرحوم آیتالله العظمی منتظری، گفت:« این عمل یکی از زشتترین کارها است که سابقهای طولانی دارد و افراد غیرمسئول و بیبهره از فرهنگ و اعتبار قانونی، علمی واجتماعی که میتوان در بیشتر اوقات از آنها به عنوان اوباش و یا مردمی جاهل و نادان و ابزار دست دیگران نام برد این نوع اقدامات را درباره شخصیتهای مهم فرهنگی، مذهبی و سیاسی انجام دادهاند.»
این روحانی شاخص اصلاحطلب ادامه داد: «بسیار تاسفانگیز است که این اعمال از طرف مراکز قدرت مورد حمایت قرار گرفته و در مواردی که منجر به جنایت و تجاوز به جان و مال اشخاص گردیده است از تعقیب و رسیدگی معاف بودهاند.»
نماینده نیشابور در مجلس ششم، حمله صورت گرفته به دفاتر حضرات صانعی و مرحوم منتظری را ادامه همین پدیده زشت و نامیمون دانست و تاکید کرد:« این رفتار هرگز با تعلیمات اسلام سازگاری ندارد و کسانی که این نوع اقدامات را نه نام اسلام انجام میدهند بالاترین نوع ستم را به اسلام روا میدارند و چهره لطیف و مهربان و عادل و زیبای اسلام را به این امور زشت میآلایند.»
انصاریراد تصریح کرد:«حقیقت این است که در درجه اول مسئولین کشور، مامورین اجرای قانون، تشکیلات قضایی و مجریان دستورات قضا موظفند به حکم قانون اساسی، از این نوع اقدامات جلوگیری کنند و به این پدیده طبق قانون رسیدگی و افراد متجاوز را به مجازات قانونی برسانند.»
رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس ششم، افزود:« در مرحله بعد این مقام شامخ روحانیت هستند که در همه موارد و مخصوصا هنگامی که این نوع اقدامات ناروا و تعرض به ساحت مقدس روحانیت و مرجعیت اتفاق میافتد و به خصوص هنگامی که در قم و در منظر و در مرأی آنان اتفاق افتاده ،آن را مورد انکار، نقد و اعتراض قرار دهند و بشدت از آن جلوگیری کنند.»
وی در پایان خاطر نشان کرد: «اگر عنایت کافی به این پدیده از طرف بزرگان انجام میگرفت امروز شاهد چنین حوادث تلخی نبودیم، چرا که در گذشته شاهد شکلهای دیگر این نوع نقض قانون که منجر به جنایتهایی شده است که نمونه آن قتلهای زنجیرهای است که هنوز به صورت دمل چرکینی، نظام مقدس جمهوری اسلامی را آزار میدهد.»
مشاور رئیس دولت اصلاحات در امور روحانیت معتقد است که طی ماههای اخیر بارها شاهد بیحرمتی و تعرض به بیوت روحانیون ومراجع تقلیدی بودهایم که از رفتار جریان حاکم انتقاد کردهاند که ادامه این روند به ضرر نظام است.
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی درایتی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره)مجلس «پارلماننیوز»، با محکوم کردن حمله نیروهای خودسر به دفاتر حضرات آیات صانعی و مرحوم منتظری گفت:« متاسفانه مدتی است که شاهد شکسته شدن حریمهایی هستیم که سالها طول کشید تا حرمت و عزت آنها در میان مردم تثبیت شود و در نظامی که به نام اسلام دایر شده و مدعی است که روحانیت اداره کننده آن است، شاهد رفتاری به دور از شان با مراجع تقلید شیعه هستیم که با هیچ استنباط و معیاری قابل توجیه نیست و بسیار تعجب انگیز است.»
وی ادامه داد:« طی چند ماه اخیر شاهد برخوردهایی با روحانیت و مراجع شیعه منتقد بودهایم و پاسخی که به انتقادهای از سر دلسوزی آنها از سوی جریانی خاص داده شد، بسیار توهین آمیز بوده است و کار به جایی رسیده که حمله به بیوت مرجعیت را آغاز کردهاند و هیچگونه اعتراضی هم از سوی مقامات عالی رتبه کشور صورت نمیگیرد.»
درایتی تصریح کرد:« کسانی که خود را متولی مرجعیت شیعه میدانند چگونه میتوانند شاهد حمله نیروهای خودسر به علما و روحانیت در قم که مرکز مرجعیت است باشند و در حالی که جایگاه اصلی و پایگاه تشیع مورد هجمه قرار گرفته هیچ اعتراض و پیگیری از سوی این مدعیان صورت نگیرد؟ به راستی با این بیحرمتیها میخواهند برای تشیع چه ارمغانی را به همراه آورند؟»
مشاور رئیس دولت اصلاحات در امور روحانیت بابیان اینکه با ادامه این روند آیندهای بسیار تاسف انگیز را پیشبینی میکنم، خاطر نشان کرد: « نتیجه این کار چیزی جز صدمه و زیان به دین و اعتقادات مردم و تضعیف نظام و مرجعیت شیعه نخواهد بود و موجب مرگ اخلاق میشود و کسانی که دست به چنین اعمالی میزنند دلشان برای نظام نمیسوزد و تنها نگران منافع خود هستند.»
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با اشاره به هجوم عدهای به بیت مراجع و توهین به ساحت آنان اظهارداشت: اگر این آدمهایی كه این قبیل اقدامات را انجام میدهند به اسم رهبری چنین می كنند این برای كشور ما فاجعه است.
مسعود پزشكیان در گفتگو با آفتاب، تصریح کرد: رهبر انقلاب بارها تاكید كرده است همه باید در چارچوب قانون حركت كنند اگر قرار است در دفاتر مراجعی هم بسته شود این كار عامل اجرایی دارد نه اینكه عده ای خودسرانه وارد عمل شوند.
عضو فراكسیون خط امام (ره) تصریح كرد: این اقدامات خلاف قانون است و وصل آن به مقام معظم رهبری و با اسم طرفداران ایشان این حركات را كردن فاجعه ای است كه باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود.
پزشكیان گفت: یك چنین اقداماتی همه چیز را زیر سئوال می برد.آیا آن عده ای كه چنین كارهایی كردند از قانون اجازه داشتند؟ اگر من مجرم هستم آیا قانون باید مرا بگیرد یا مردم؟
وی با انتقاد از عدم جلوگیری از این گونه اقدامات و رواج اهانت به مراجع گفت: نیروی انتظامی در زمان انجام این حركات كجاست؟
امروز: رئیسجمهور سابق کشورمان با انتقاد شدید از روشهای جریانی تمامیتخواه که برای تثبیت قدرت خود به سوء استفاده از ارزشها رو آورده است، توهین صورت گرفته به حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی و حمله به دفتر آیتالله صانعی را محکوم کرد و گفت:« بنده مطمئنم رهبری و ردههای بالای مملکت هم این روشها را نمیپسندند.»
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی 25 خردادماه با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی دیدار کرد.
وی با بیان اینکه «وعده دیدار ما پیش از این بود ولی اینکه تصادفا در 25روز خرداد صورت گرفت، تقارن میمونی است»، اظهار داشت:« 25خرداد روز بزرگی است چرا که این روز نسبتی با انتخاب و انتخابات دارد.»
رئیس بنیاد باران با اشاره به اهمیت جایگاه انتخابات در یک نظام مردمسالاری افزود:« در انقلاب ما مساله حاکمیت بر سرنوشت امری است اساسی که از دهها سال قبل مورد اهتمام مردم ما بوده است و بخصوص رهبروالاقدر، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی، روی مساله انتخابات و حضور مردم و به خصوص جمله طلایی"میزان رای ملت است " تکیه زیادی داشتند بنابر این انتخابات بسیار مهم است و 25 خرداد هم به هر حال نسبتی با انتخابات و مردم دارد.»
رئیسجمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« اگر اعتراضی وجود دارد ناشی از دغدغه مردم نسبت به حاکمیت بر سرنوشت است.صرف نظر از درستی یا نادرستی اعتراض؛ اصل دغدغه بسیار با اهمیت است.»
وی ادامه داد:« 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضورخود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنیترین شیوهای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنشی، بدون سازماندهی این جمعیت به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.»
خاتمی تاکید کرد:« 25 خرداد میتوانست و هنوز هم میتواند مبنایی باشد برای یک نوع انسجام جهتدار در راستای اهدافی که انقلاب اسلامی ما داشت، یعنی حاکمیت مردم بر سرنوشت.»
رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها بیان اینکه «آزادی بیان و تشکیل اجتماعات و در عین حال همبستگی ملی نسبت به مصالح و منافع ملی برای همه ما مهم است»، اظهار داشت:« در روز 25 خرداد میشد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازه ای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قلههای پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که ما هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را میدهیم.»
وی افزود:« امروز هم تعداد زیادی از برادران و خواهران و جوانان ما در زندان هستند، برخوردها درست نبوده، هزینههای فراوان انسانی و مالی در این زمینه دادهایم و بدتر از همه اینکه اعتمادها بهم خورده و کسانی متاسفانه سبب شدهاند نسل جوان ما کم کم تردیدهایش نسبت به حادثه معمولی موجود در جامعه را سرایت به اصل نظام بکند و و همین مساله زمینهساز سوء استفاده کسانی شود که اصل انقلاب و نظام و ایران را نمیخواهند.»
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:« وقتی حزب اعتماد ملی تشکیل شد گرچه دلخوری هایی بین کسانیکه هدف مشترک داشتند وجود داشت، اما بسیار جای خوشبختی بود که ما راه خودمان را با ایجاد تشکلهای مردمی و مردم بنیاد میخواهیم ادامه دهیم و این تشکل هم به تشکلهای دیگر اضافه شد.»
وی ادامه داد:« این تشکیلات با محوریت جناب آقای کروبی که سوابق روشنی چه قبل و چه بعد از انقلاب داشتهاند و نه حول قدرت که دقیقا از پایین و برای ایجاد تشکلی که بتواند اهداف و برنا مههای خود را اجرا کند و حتی بتواند دولت ساز باشد نه دولت ساخته شکل گرفت و موثر هم بود.»
خاتمی تاکید کرد:« بسیار متاثرم که امروز حتی تحمل وجود حزب اعتماد ملی هم در جامعه ما نمیشود و حتی با عنوانهای مختلف، شخص جناب آقای کروبی و اعضاء این حزب مورد جفا قرار میگیرند و به جای نقد صحیح، شاهد تخریبها و توهینهای یکطرفه و جفاها هستیم.»
رئیسجمهور سابق کشورمان افزود:« ما افتخار این را داریم که انقلاب ما عرضه کننده یک نظام مردمسالار وفادار به معیارهای اسلامی و دینی در جامعه بوده و هست و این جمع بین مردمسالاری و دین داری از ابتکارات نظام ما بود و حاصل آن هم جمهوری اسلامی بود.»
به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، وی با تاکید بر اینکه « مردم سالاری جز با حضور مردم و تشکل های برآمده از مردم و اراده و خواست و نیازهای مردم تحقق پیدا نمیکند»، اظهار داشت:« این شوخی است که بگوییم مردم سالاری هست ولی تشکلهایی که از سلایق و دیدگاههای مختلف در جامعه نمایندگی میکنند و اینکه بتوانند با مرکزیت دادن به این دیدگاهها جامعه را هدایت کرده و باعث رشد جامعه شوند محدود شوند.»
خاتمی تاکید کرد:« در دنیای امروز بدون تشکل اصلا اداره یک کشور غیر ممکن است، اگر تشکلهای مردمی باشند، اگر آزادی بیان، اندیشه و اجتماعات وجود داشته باشد بصورت طبیعی، مردمسالاری مسیر خود را طی میکند و در غیر اینصورت تشکلهایی بوجود میآیند که نسبتی با مردم ندارند و گاهی هم فراگیر میشوند که اجازه حضور و بروز هیچ تشکلی را نمیدهند گرچه خود آنها نمایندگی از کل افکار عمومی نکنند.»
وی یادآور شد:« بدون تشکلها، حتی نیروها و سازمانهایی که مسئولیت غیر سیاسی دارند عهدهدار امور جامعه میشوند یعنی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی محوریت پیدا می کنند و با تشکل ویژه راه را ادامه می دهند و این خود زمینه ساز دفع مردم و جدا شدن مردم از صحنه میشود و برای جامعه مشکل پیدا می شود.»
به عقیده رئیس دولت اصلاحات در حال حاضر در جامعه شاهد وضعیتی هستیم که یک جریانی و طرز تفکری خودش را محور و اساس انقلاب می داند ومتاسفانه حاضر است برای دفع آنهایی که به عنوان رقیب خود می شناسد و برای تثبیت حاکمیت خود از همه چیز سوء استفاده کند.
وی افزود:« این جریان خیلی ساده همه ارزشها و سرمایهها، امام، انقلاب و رهبری را در مسیر هدف خاص بکار میگیرد و طوری وانمود می کند که انها تجسم امام، رهبری و اصل انقلاب هستند و هر کس با سلایق آنها مخالف باشد او ضد انقلاب و نظام و مخالف مصالح کشور است و بعد در سطح وسیع شروع به تبلیغات گستردهای میشود برای بدنام کردن و تهمت زدن به گروهها و جریانات و افراد.»
سیدمحمد خاتمی تاکید کرد:« ببینید تعبیرهایی که در مورد شخصیتهای برجستهای که در انقلاب ما بودند چقدر نارواست؛چقدر گشاددستانه هر نسبتی بخواهند به آنها میدهند و هر برخوردی با آنها میکنند متاسفانه اسم آن را هم می گذارند دفاع ازاسلام و انقلاب و امام و حتی چهره امام را هم حاضرند طور دیگری نشان دهند.»
رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« حالا اگر فقط صرف تبلیغات بود این خیلی بد بود، اما بدتر آن است که انسان احساس میکند این روال و رویه اساس یک استراتژی و سیاستی می شود که در بر خوردهای سیاسی، امنیتی و قضائی با افراد و جریانات اجرا میشود.»
وی افزود:« ما میبینیم آن نهادهایی که باید صلاحیتها را مشخص بکنند میآیند با همین معیارها بصورت انبوه انسانهای شایسته را رد می کنند و قدرت انتخاب مردم را محدود میکنند که این لطمه به انقلاب و روح نظامی است که امام آنرا بنیان نهاد، یا در برخوردهای قضایی و امنیتی که در جامعه هست، ما میبینیم همین طرز تفکروجود دارد؛ در تبلیغات،صدا و سیما و بولتن ها و در اجرا و عمل هم این مسائل وجود دارد که بسیار خطرناک است.»
رئیس بنیاد باران تصریح کرد:« متاسفانه ما میبینیم جنبههای تبلیغی و عملی یکسان است، یعنی فقط در مقام تبلیغ نیست که فردی را متهم به همه اتهامات میکنند، دروغ و ناسزا و نسبتهای ناروایی که هر کدام از آنها جرمهای بزرگی است و با کمال امنیت این اتهام ها را میزنند، برخوردها را میکنند و تخریبها را انجام می دهند در عمل هم می بینیم حذف و طرد را وجهه همت قرار می دهند.»
خاتمی یادآور شد:« شما دیدید با بسیاری از جلسات عادی که جریاناتی آن را نمیپسندند چگونه برخورد کردند، شما دیدید در 14 خرداد نسبت به بیت امام و حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن آقا و شخص امام چه جسارتهایی شد و نیز همین روزهای قبل نسبت به جناب کروبی و بیت مرجعیت شیعه چه برخوردی انجام دادند.»
وی افزود:« سابقه حضرت آیتالله صانعی روشن است و تاییدی که امام از ایشان کردند، ایشان از شاگردان خوب امام بودند، مسئولیت های بسیارمهمی داشتند و امروز تعداد زیادی مقلد دارند، وقتی این طور با بیت ایشان برخورد کنند باید نگران بود. نمی توانیم بگوییم اینها خودسر هستند که با آزادی و امنیت کامل هرگونه توهین و اهانت را انجام میدهند، اصول اخلاقی و اسلامی و قانون اساسی را زیر پا میگذارند و هیچ کس با آنها برخورد نمیکند.آنها مجهز به تجهیزاتی هستند که در اختیار افراد عادی قرار نمیگیرد، اینها مساله سادهای نیست.»
رئیسجمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «اینها روش هایی نیست که امام می خواست»، تاکید کرد:«این روشی نیست که قانون اساسی ما ان را قبول داشته باشد، بنده مطمئنم رهبری و ردههای بالای مملکت هم این روشها را نمیپسندند و متاسفانه اینها را به نام اسلام و امام و رهبری تمام کردن ظلم مضاعف است، علاوه بر اینکه در جامعه شکاف ایجاد میکند، نیروهایی که باید در خدمت مردم کشور و نظام قرار بگیرند از کاری که باید انجام دهند محروم میشوند، چهره امام و انقلاب لطمه میبیند و باید فکر اساسیتری کرد.»
رئیس موسسه بینالمللی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« امروز فشاری که روی ایران است وبسیار زیاد است، قطعنامهای که در شورای امنیت صادر شد چندمین قطعنامه ای است که علیه کشور صادر شده و این در حالیست که در برابر جنایات اسرائیل نه تنها اقدامی نمیشود بلکه حمایت هم میکنند.»
وی یادآور شد:« اینها دشمنی علیه ایران است و دودش به چشم مردم میرود و هیچ کس نمیتواند روشهای دشمنانه علیه ملت ایران و انقلاب را قبول کند.»
خاتمی ادامه داد:« ایران که میخواهد طبق ظوابطی که هست برخوردار از تکنولوژی صلحآمیز هستهای باشد، این طور مورد فشار قرار میگیرد، در حالیکه دیگرانی که سلاحهای مخرب و زرادخانه های بزرگ اتمی دارند نه تنها مورد فشار قرار نمیگیرند مورد حمایت هم قرار میگیرند.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« این دشمنیهایی است که علیه ما میشود و در اینجاست که ما باید وحدت داشته باشیم و در کنار هم قرار بگیریم، با کدام نیرو می خواهیم در مقابل دشمنیهای دیگران بایستیم؟ و این در حالی است که در داخل شاهد سیاستهائی هستیم که به انفکاک و جدائیها و تقویت دشمنیها می انجامد.»
وی افزود:« البته ما باید سیاستهایی که ما را به آنجا کشاند ارزیابی کنیم که درست بوده یا به آنها کمک کردهایم که بتوانند این طور به ما لطمه بزنند؟ اینها باید ارزیابی شود.»
سیدمحمد خاتمی تصریح کرد:« الان زمانی است که ما باید اتحاد داشته باشیم و در کنار هم قرار بگیریم، نباید جریاناتی بیایند و همه نیروهای انقلاب را مورد اتهام قرار دهند با جوانان برخوردهای خشن کنند و حتی افراد اجازه نداشته باشند جلسه عادی بگیرند وحرفهای در چارچوب قانون بر فرض اعتراض هم باشد بزنند چرا که نتیجه کار این است که نسل جوان ما با این کارها از اسلام وانقلاب دور خواهد شد.»
وی ادامه داد:« اگر کسانی مخالف مدیریت موجود در کشور هستند و میگویند این مدیریت با معیارهای انقلاب اسلامی و خط امام (ره)سازگار نیست و با مصالح کشور نمیخواند اینها خیرخواه مملکت هستند.اگر آنها گفتند در یک فضای آزاد مردم تصمیم بگیرند و مدیریتی که متناسب با شان انقلاب و ایران اسلامی است باشد اینها دوستداران انقلاب هستند.»
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:« باید در یک فضای آزاد وضعیت اقتصادی کشور و مدیریتی ، دانشگاهی و روابط خارجی نسبت به سالهای قبل مورد بررسی قرار گیرد و مورد نقد قرار بگیرد و به مردم هم اطلاع درست داد تا بتوانند تصمیم بگیرند.»
رئیس بنیاد باران افزود:« ما با این درآمد هنگفت نفت میتوانستیم مسیر 20 ساله چشم انداز را 10 ساله طی کنیم ولی امروز از آن هدفها دورتر شده ایم؛ کاری کردیم که ورود سرمایه خارجی به کشور قطع شد والان هم فشار میآید که سرمایه به کشور نیاید ما برای ورود به بازارهای دنیا مشکل پیدا کردیم.»
وی تصریح کرد:« بدون سرمایه گذاری و تولید نمیتوان بیکاری را از بین برد، امروز گرانی و تورم توام با رکود خطر بزرگی است که بخصوص بخشهای محرومتر جامعه درد آن را بیشتر احساس میکنند.»
خاتمی ادامه داد:« اگر کسی انتقاد به این مسائل داشته باشد خیرخواه است، البته که معتقدم نمیتوان یک شبه بیکاری و تورم را از بین برد اما جهتگیریها دارد بدتر میشود یا بهتر؟ نقد به مدیریت وظیفه ماست، امر به معروف و نهی از منکر است.»
رئیسجمهور سابق کشورمان افزود:« بزرگان کشور و مملکت که دلشان برای امام و انقلاب و خط امام میسوزد باید توجه داشته باشند که زیان بزرگ آنجایی متوجه نظام و امام و کشور است که اگر کسی دلش میسوزد باید متهم بشود به همه اتهامات، دروغ و تهمت! آزادانه نسبتهای عجیب و غریب به چهرههایی میدهند که سر تا پای زندگیشان علاقهمندی به انقلاب و ایران و امام بوده است.دغدغه آنها قانون اساسی بوده و هست.»
وی هشدار داد:« نتیجه این روش که از یک طرف در عرصههای سیاسی همه راهها را میبندند که فقط یک جریان خاص بتواند در عرصه حضور داشته باشد، درعرصه اجتماع عرصه را تنگ کنند و با روشهای ضداخلاقی، البته سازماندهی شده همه نیروها را در تنگنا قرار دهند،نارضایتیهایی است که در اقشار مختلف مردم وجود دارد.»
سیدمحمد خاتمی تصریح کرد:« کجاست عدالت؟ آیا امروز زندگی مردم آسانتر شده یا مشکلتر؟ کسانیکه مخالف این روشها هستند خیرخواه انقلاب و جامعه هستند نه کسانیکه میکوشند حتی چهره امام و نظام را بد جلوه دهند.»
رئیس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد:« همه باید دست به دست هم دهند و به فکر چاره باشند چون این رفتار و روشها درست نیست باید جلوی تهمت زنندگان، تخریب کنندگان و کسانیکه روش های خشن دارند را گرفت.»
وی یادآور شد:« بنده در حد توان به غرب و لیبرالیسم نقد داشتهام و کردهام .کتاب از دنیای شهر تا شهر دنیا را بخوانید فصل آخر آن نقد لیبرالیسم است.بنده متهم میشوم به طرفداری از لیبرالیسم و از آن طرف یک نوع رفتارهای فاشیستی در کشور وجود دارد که به نام اسلام و انقلاب میخواهند آن را در کشور جا بیندازند!»
رئیس بنیاد باران تاکید کرد:« ما نمیتوانیم با حربه فاشیسم به جنگ لیبرالیسم برویم، هم فاشیسم و هم لیبرالیسم قابل نقد است البته فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است.»
وی ادامه داد:« ما مردم سالاری را با همه وجود قبول داریم و معتقدیم که اسلامی که امام نماینده آن بود با مردم سالاری سازگار بود، آزادی بیان آزادی اندیشه و آزادی اجتماعات، انتخابات آزاد شرایطی است که در مردمسالاری باید وجود داشته باشد و واقعا اگر این طور بود ما میتوانیم در مسیر اهداف انقلاب حرکت کنیم و جلو برویم.»
سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« راهکار این است همه با هم با داوری قاتون اساسی و معیارهایی که امام گفت نه با تفسیرهای نا به جا کار را انجام دهیم، متاسفانه بعد از امام جای قواعد و استثناها عوض شد!»
در ابتدای این دیدار سید باقر اسکوئی رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی ضمن تبریک روز باشکوه 25خرداد 88 و حضور حماسی ملت بزرگ ایران در پاسداشت اهداف اصیل انقلاب و نظام با اشاره به فشارها و تهدیدات روز افزون داخلی و خارجی به بیان دغدغه های فعالان سیاسی و دلسوزان نظام پرداختند.
وی خاطر نشان کرد:« جناب آقای خاتمی امروز بیش از پیش یک سرمایه ملی و بین المللی در عرصه کشور است و انتظار ما این است که جنابعالی با توجه به اشرافی که به مسائل دارید و مقبولیت مردمی فراگیرتان در خروج از بحران کنونی که آینده کشور و نظام را به مخاطره انداختند نقش پر رنگ تری ایفاء نموده و همچون گذشته این برهه حساس در کنار مردم ایران بمانید.»
همزمان با سالروز کودتای انتخاباتی، سجاد و حمزه بنام، دو فعال دانشجویی در شیراز، روز 22 خرداد توسط اداره اطلاعات شیراز بازداشت شدهاند.
به گزارش بامدادخبر، سجاد بنام دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه شیراز پس از احضار به حراست این دانشگاه بازداشت و در اختیار اداره اطلاعات شهر شیراز قرار گرفته است. وی پیشتر، در 13 آبان سال گذشته نیز برای یک روز بازداشت شده بود.
حمزه بنام، دانشآموخته دانشگاه علوم قرآنی نیز پس از احضار مستقیم به اداره اطلاعات شیراز بازداشت شده است. این فعال دانشجویی نیز در 24 خردادماه سال گذشته، سه روز را در بازداشت به سر برده بود.
گفتنی است دیگر عضو این خانواده، محسن بنام، دانشجوی معلق از تحصیل دانشگاه علوم پزشکی شیراز که در جریان اعتراضات سال گذشته یک هفته در بازداشت به سر برده بود، نیز بار دیگر به اداره اطلاعات احضار شده است.
پس از سالها بحث بر سر فروش گاز ایران به کشورهای هند و پاکستان تحت عنوان خط لولة صلح، آخرین ضمیمة این قرارداد گازی روز گذشته به امضاء مقامات دو کشور رسید تا این قرارداد اجرایی شود. این درحالی است که در مورد ارزش مالی این قرارداد کلان چندین میلیارد دلاری هیچ اطلاعاتی ارایه نشده است و مردم به دلیل ملاحظاتی نامعلوم، نامحرم در این معاملة بیست و پنج الی سی ساله هستند!
مسعود میرکاظمی وزیر محترم نفت و گاز، که البته در حوزه تخصصی وزارت خود جزء متخصصین به حساب نمی آید، اعلام کرده که "با توجه به ملاحظاتی که وجود دارد، هم اکنون نمی توان ارزش مالی قرارداد را اعلام کرد و در شرایط کنونی، مشخصات فنی قرارداد از ارزش مالی آن مهمتر است!" علاوه بر این، وی درباره تفاوت فرمول محاسبه قیمت فروش گاز در قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان در قیاس با ترکیه اظهار داشته است: "جمهوری اسلامی برای صادرات گاز خود به کشورهای ترکیه، پاکستان و دیگر کشورها از یک فرمول واحد استفاده میکند!"
میرکاظمی با بیان این که قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان پنج ضمیمه دارد، گفت: ضمیمه های فنی اجازه ترانزیت گاز از پاکستان، ضمانت دولت پاکستان، مصوبات هیئت مدیره با شرکت ایرانی و پاکستانی طرف قرارداد امضا شده است و آخرین زمینه که مربوط به اجرایی شدن قرارداد است نیز امروز امضا شد.
وی با بیان این که جریان گاز در خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان از سال ۲۰۱۴ میلادی برقرار می شود، یادآور شد: پاکستان نیز در این مدت ادامه خط لوله از مرز ایران تا محل مصرف خود را آماده می کند تا جریان گاز از ایران به پاکستان در یک زمان مشخص برقرار شود.
وی تصریح کرد: قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان نیز برای مدت ۲۵ سال است که تا ۵ سال نیز قابل تمدید بوده و دو کشور نسبت به تامین و خرید گاز در این مدت ضمانت دارند.
همچنین خبرگزاری جمهوری اسلامی هم گزارش داد، با نافذ شدن این قرارداد میان دو کشور، قرار است ایران از فروردین ماه ۱۳۹۳، (۲۰۱۴ میلادی) روزانه ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار متر مکعب و سالانه ۷٫۸ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به کشور پاکستان صادر کند.
اما نکته قابل تامل آن است که به دلیل هزینه بر بودن انتقال گاز، معمولاً قراردادهای گازی برای مدت زمان طولانی و معمولاً بالای ۱۵ سال بسته میشوند. بسته به بعد مسافتی، خط لوله و یا انتقال به صورت گاز مایع صورت می گیرد و روشهای جدید شبیه هیدرات گازی و یا تبدیل به سوخت مایع GTL نیز وجود دارند. به دلیل طولانی بودن مدت اینگونه قراردادها، ارزش چنین قراردادهایی بسیار زیاد بوده و برای هر سنت قیمت گاز در این قراردادها چانه زنی های متعدد توسط لابی های قوی باید صورت گیرد. زیرا که هر سنت بالا و پایین قیمت در مجموع صدها میلیون دلار در ارزش کل معامله تغییر ایجاد می کند. همچنین شرایط سیاسی و نفوذ منطقه ای از عوامل بسیار مهم دخیل در تعیین قیمت می باشند و شناور گذاشتن قیمت نیز از اجزاء لاینفک این قراردادهاست. از دیگر عوامل دخیل در تعیین قیمت گاز، بعد مسافت، شرایط آب و هوایی مسیر انتقال، امنیت منطقه، طول مدت قرارداد، پنالتیهای در نظر گرفته شده برای طرفین و عوامل بسیار متعدد دیگر میباشد. به نحوی که تعیین قیمت گاز در چنین قراردادهایی خود ماهها بحث و بررسی کارشناسانه و دقیق نیاز دارد و تعیین فرمول محاسبه بسیار پیچیده و از طرفی حساس میباشد. جالب اینجاست که میرکاظمی به طرز بسیار ساده و بی اهمیتی فرمول محاسبه را برای صادرات گاز ایران به همه کشورها یکسان میداند که همین نکتة کوچک نشان میدهد که طرف مقابل به چه میزان از بی تجربگی و کم خردی طرف معاملة خود استفاده خواهد برد. در واقع، همین جملة وی می تواند متمسکی برای سوال از وی و حتی رییس دولت حاضر در مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد.
همچنین، ملاحظه کاری جناب وزیر در عدم اعلام ارزش قسمتهای مختلف قرارداد از دیگر نکات قابل تأمل در اظهارات ایشان است. گویی متخصصین و بخصوص مردم عزیزمان نامحرمان چنین قراردادهای کلانی هستند این در حالی است که چنین قراردادی نمی تواند بدون نظر کمیسیون انرژی مجلس و دیگر سازمانهای مرتبط قانونگذار صورت پذیرد و قطعاً عدم اعلام ارزش معامله به نفع مردم نخواهد بود.
گفتنی است، ایران خود را ملزم به تحویل سالیانه ۷٫۸ میلیارد متر مکعب گاز از مخزن گازی پارس جنوبی تا چهار سال آینده کرده است. این در حالی است که تمامی طرحهای توسعه ای پارس جنوبی با بحران روبرو هستند و تحریمهای صورت گرفته علیه ایران نیز پیشروی این طرحها را با مشکلات بیشتری روبرو کرده. از طرفی عدم تحویل گاز در موعد مقرر به طور عرف مرسوم، روزانه مبالغ بسیار زیادی جریمه برای ایران به ارمغان خواهد آورد. این مطلب را نیز باید افزود که هم اکنون عدم کفایت دولت در اجرای طرحهای توسعه ای باعث شده کشور در زمستان با مشکل تأمین گاز روبرو باشد و از همین رو بارها به کشور ترکیه نیز خسارت پرداخت کرده است. بااین اوصاف مسوولین باید پاسخگوی ابهامات بسیار اساسی در خصوص محل تأمین گاز، برنامه های پشتیبانی و راهبردی قرارداد و بسیاری مسایل فنی دیگر درگیر در این قرارداد نیز باشند تا گاز طبیعی کشورمان به ثمن بخس به حراج نرود.
معلوم نیست در شرایط انزوای سیاسی ایران در عرصة بین المللی چه اصراری وجود دارد که این قرارداد در ضعیفترین شرایط دستگاه دیپلماسی خارجی نهایی گردد، تا اما و اگرهای امتیاز دهی به کشورهای همسایه برای سکوت در برابر سرکوب معارضان در داخل به ذهن متبادر نگردد؟
چه ضرورتی دارد که این قرارداد برای مدت ۲۵ سال که حد نهایی برای چنین قراردادهایی است بسته شود؟ در شرایطی که قیمت گاز هر روز بالاتر میرود و بشر هر سال بیشتر به بهای واقعی این سرمایة تمام شدنی پی میبرد، مجلس شورای اسلامی و نهادهای ذیربط و ناظر بر عملکرد دولت نباید اجازه دهند که این قرارداد برای مدتی بیشتر از ۱۰- ۱۵ سال در شرایط فعلی بسته شود و تمدید آن با کشف فرمول جدید برای قیمت در سالهای پایانی قرارداد صورت پذیرد.
محمد علی سبحانی سفیر اسبق ایران در لبنان با اشاره به ماجرای ۱۴ خرداد در یادداشتی که در اختیار کلمه قرار داده است به بررسی اثرات منفی هتاکی عده ای در اذهان مردم خالص و مومن لبنان پرداخته است وی در این یادداشت با تشریح دیدار سید حسن خمینی از لبنان و نوع نگاه شیعیان لبنان به ایشان آنچه در چهاردهم خرداد رخ داد را به چالش کشیدن حیثیت ملی ایران دانست.
به گزارش کلمه متن یادداشت محمد علی سبحانی به شرح زیر است:
ماجرای مشکوک چهاردهم خرداد و هتک حرمت حرم و بیت شریف حضرت امام خمینی(س)مساله ای نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد چرا که این مراسم مهمترین مراسم رسمی کشور که سالی یکبار با حضور میهمانان خارجی و خبرنگاران خارجی صورت می گیرد.همه ساله، در روز چهاردهم خرداد مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با حضور مقام معظم رهبری ، اعضای بیت امام و جمعیت انبوهی از وفاداران به امام و انقلاب اسلامی برگزار می شده است.
امسال اما آنچه در این روز رخ داد نه فقط اقدامی بر علیه برادر دانشمند و فاضل،و مدرس حوزه علمیه قم یادگار گرانقدر حضرت امام جناب حاج حسن آقای خمینی بود بلکه در حقیقت به چالش کشیده شدن حیثیت ملی در مقابل میلیونها نفر که از طریق تلویزیون و بطور مستقیم این مراسم را مشاهده کردند و میهمانان خارجی که هر یک روایتگر این واقعه برای مردم خود و تاریخ خواهند بود بوده است.
هتک حرمت صاحب عزا در کنار قبر پدر ،پدر بزرگ،مادر بزرگ و در حضور بزرگان قوم،مردم و مهمانان خارجی در هیچ مکتب و مذهبی توجیه پذیر نیست.در این یادداشت کوتاه با ذکر چند خاطره تلاش می کنم تا ابعادی از این واقعه زشت و تاثیرات مخرب آن را خصوصا در بعد خارجی به تصویر بکشانم.
۱- سالها قبل وقتی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان خدمت می نمودم حاج حسن آقای خمینی به لبنان سفر نمودند و مورد استقبال کم نظیر مردم و خصوصا شیعیان لبنان قرار گرفتند.چهره حاج حسن آقا برای مردم لبنان بسیار جذاب بود در روستاهای جنوب لبنان از هر دهکده ، شهرک و شهری که عبور می کردیم جمعیت زیادی با علاقه و با قربانی نمودن چهارپایان و ریختن گل و برنج که رسم اهل جنوب لبنان است از ایشان استقبال و با هلهله ابراز شادی و خوش آمد گویی می نمودند. در بیان مردم بارها این صدا شنیده شد که امام موسی آمده ،سید موسی بازگشته و اشکهایی از گونه ها جاری بود.
خانمی اهل جنوب، صف ها را شکافت وخود را به من نزدیک کردو گفت: این فرزند امام خمینی یا برادر امام موسی است.
برای لبنانی های شیعه که در دوران های گذشته تاریخ خود خصوصا در زمان استعمار فرانسه وقبل از آن در دوران حاکمیت عثمانی ها در شرایط دشواری زندگی نموده بودند و حقوق شهروندی آنان تضیع شده بود ،مهاجرت امام موسی صدر به لبنان و تشکیل حرکت محرومین و سپس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بسیار با اهمیت تلقی می شود. لبنانی ها می گویند هویت جدید شیعه در لبنان بستگی به این دو امام دارد.امام موسی صدر و امام خمینی و آنها خوب می دانستند جد پدری سید حسن،خمینی و جد مادریش صدر است.سید حسن نصر ا...دبیر کل حزب ا... لبنان در دیدار با حاج حسن آقا نیز در حضور کادرهای حزب ا... و هیئت ایرانی گفت :حضور شما در لبنان برای ما یادآور خاطرات دو امام است.یکی امام موسی صدر که شیعیان لبنان را بدان گونه تغییر داد و دوم امام خمینی که ما به عنوان حزب ا... همه چیزمان را مدیون او هستیم و ما جوانانی بودیم که با پیروی از امام خمینی توانستیم لبنان را از اشغال خارج کنیم و این افتخاری است که ما آن را مدیون امام خمینی هستیم.
این کلام سید حسن نصر ا...بسیار جالب و اثر گذار بود و همه را تحت تاثیر قرار داد،یادگار امام نیز به سید حسن نصرالله گفت شما نیز فرزند معنوی امام خمینی به شمار می روید.
حقیقتا چنین است سید حسن نصرا...با درایتی کم نظیر، با حکمت و استقامت توانست شیعیان لبنان را در وانفسای هفتاد و دوملت و در برابر اشغالگری های رژیم غاصب صهیونیستی به جایگاه واقعی خود برگرداندو نصر ا... همه این افتخار را مدیون خمینی است.
آن آقایانی که در روز ۱۴ خرداد شعار دفاع از سید حسن نصرا... را بهانه ای برای اهانت به یادگار امام خمینی و بیت امام قرار دادند ،بدانند که اهانت آنها به بیت امام تاثیری بسیار منفی در ذهن و جان وفاداران به امام در لبنان و در همه جای دنیا خواهد گذاشت. آنها از خود می پرسند که در ایران چه خبر است که یادگار امام نمی تواند در کنار مرقد امام سخن بگوید،دوستان عزیز شک نکنید قلب سید حسن نصرا... نیز از این حرکت که او را نیز در شرایط خاصی می گذارد خون شده است.سید حسن نصرا... چندین بار به خود من گفت حزب ا... راضی نیست که از پرچم او در اختلافات داخلی ایران سوء استفاده شود.
او تاکید می کرد که پرچم حزب ا... فقط برای مبارزه با اسرائیل است شک ندارم سید حسن نصر ا.. از سوء استفاده ای که توسط "برخی اندک"و افراطی از نام او صورت گرفت به شدت آزرده خاطر و رنجیده است و در صورت مشاهده فیلم این بازی زشت ،خواهد گریست.
این آقایان تحمل و مدارا را از سید حسن نصر ا... یاد بگیرند که با ولیدجنبلاط و میشل عون و سعد حریری که هر یک تاریخ و ایدئولوژی خاص خود را دارد به مذاکره می نشیند و همه مشکلات مردم و کشورش را با همین مدیریت و مدارا حل می کند.ای کاش شما نیز تحمل خود را به اندازه سید حسن نصرا... بالا می بردید و اجازه می دادید یادگار امام خمینی حرف خود را بزند شاید حرفهایش شما را راضی می کرد و دیگر نیازی به شعار دادن نبود .
۲- چهارشنبه شب قبل از مراسم طبق برنامه سنواتی ستاد خارجی بزرگداشت حضرت امام به تقاضای میهمانان خارجی دیداری میان بیت شریف امام و میهمانان صورت می پذیرد دراین دیدار حاج حسن آقا به محل اقامت میهمانان آمد و در یک محفل بسیار صمیمی با صرف شام با تک تک آنان به گفت و گو نشست.
در طول حدود سه ساعت میهمانان با یادگار امام خوش و بش نموده و عکس گرفتند تا این لحظات برای آنها شاید خاطره ای به یادماندنی به دنبال داشته باشد.
چشمان بهت زده همین میهمانان در روز جمعه شاهد بودند که عده ای معدود با میزبان مراسم و با نوه امام و با بیت امام چه کردند بگونه ای که سخنرانی وی نیمه تمام ماند و دختران و نوه های امام جلسه را ترک گفتند.
دوستان ،بزرگان اگر خود شما به جای این میهمانان بودید چه قضاوتی می کردید؟!میهمانان ستاد را پس از مراسم فقط با چشمان بهت زده و تعجب آلود می دیدید یکی از آنها که از آلمان آمده بود به راهنمای خود گفته بود آموزه های همه ملتها و فرهنگ ها اینگونه است که اعضای یک خانواده اگر اختلاف و درگیری دارند وقتی مهمانی بر آنها می رسد حفظ آبرو می کنند. این میهمان با ناراحتی آرزو می کند ای کاش به مراسم امام نمی آمدم و شاهد شکسته شدن این حرمتها نمی بودم.
در پایان شک ندارم این توهین ها از ارزشها و جایگاه بیت امام خمینی و یادگار گرانقدرش در میان مردم ایران و وفادارن به انقلاب اسلامی در جهان نخواهد کاست اما جا دارد این هشدار جدی گرفته شود که در صورت تداوم میدان داری افراط گرایان هیچ جایگاهی در امان نمانده و حیثیت ملی ایرانیان نیز خدشه دار خواهد شد.
محمدرضا گیلانی دانشجوی ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی با حکم کمیته انضباطی این دانشگاه برای یک ترم از تحصیل محروم شد.
به گزارش دانشجونیوز، حکم تجدید نظر کمیته انضباطی دانشگاه علامه طباطبایی روز شنبه ۲۲ خرداد ۸۹ برای اجرا به دانشکده ادبیات ارسال شده است.
محمدرضا گیلانی پیش از این نیز در اوایل سال تحصیلی ۸۸ به کمیته انضباطی احضار و پس از مدتی به دلیل اتهاماتی نظیر "تحریک دانشجویان"، "اخلال در نظم دانشگاه" و ... با حکم منع موقت از تحصیل به مدت ۲ نیمسال بدون احتساب در سنوات مواجه شد. در پی فرجام خواهی حکم او به "منع موقت از تحصیل به مدت ۱ نیمسال با احتساب در سنوات" تقلیل یافت. اما پیش از پایان دوره تعلیق، وی مجددا به کمیته انضباطی احضار و این بار به مدت دو ترم با احتساب سنوات از تحصیل تعلیق شد.
حکم تجدیدنظر این دانشجو که دیروز ۲۲ خرداد به او تحویل داده شد حاکی از آن است که وی می بایست یک نیمسال تحصیلی دیگر تعلیق از تحصیل را متحمل شود.
همه ی این موارد در حالی به وقوع پیوسته است که وی تنها ۲ واحد درسی با فارغ التحصیلی فاصله دارد.
آیت الله مبشر کاشانی طی اطلاعیه ای ازتوهین های صورت گرفته به یادگار امام راحل ابراز تاسف کرد .
به گزارش جماران، متن این اطلاعیه بدین شرح است: حادثه ناگوار ۱۴ خرداد امسال در روز بزرگداشت سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی(قدس سره)موجب تاثرو تالم قلوب شیفتگان واقعی امام امت و حامیان حقیقی مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامی شد.توهین عده قلیلی از مجموعه میلیونی امت اسلامی به یادگار امام راحل،فاضل محترم جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای سید حسن خمینی در آن مکان مقدس،هتک حرمت به حضرت امام تلقی می شود وسزاوار نبوددر محضر مبارک رهبر معظم انقلاب چنین حرکتی صورت گیرد.رفتار این گروه،متضاد با اهداف بزرگداشت یاد امام که مستلزم تکریم یادگار اوست و ناقض ندای وحدت بلکه فلسفه وجودی انقلاب اسلامی و کرامت انسانی است .این گونه حرکات در تمام ایام بخصوص در چنین روزی که چشم های ملل و دول و دوربینهای رسانه های بین المللی ناظر صحنه های با شکوه تجلیل از اصل اصیل ولایت و تجلی وحدت عمومی و شاهد پیوند دیرینه امت و امام همچنین رهبری و خط ولایت و ولایتمداری بود،موجب شگفتی تحلیلگران سیاسی ایران بلکه جهان شد.توهین به شخصیتی که محبوب مردم و مقام معظم رهبری بوده و هست چنانچه شاهد بودیم که حضرتش، یادگار امام را در آغوش مهر و محبت پدرانه خود قرار داد،چه توجیهی دارد؟آیا تقدم عملی بر امام و رهبر جامعه اسلامی که در روایات از آن نهی شده با مبانی اسلام سازگار است؟آیا نظام مقدس اسلامی که با ندای « واعتصموابحبل الله جمیعا ولاتفرقوا »منادی وحدت بین امم وملل و مذاهب مختلف می باشد و نهی از تفرقه و تفرق می نماید ،موافق این گونه اعمال می باشد؟امید است این گروه شناسائی و متذکر شوند تا انشاءالله تعالی این حرکات تکرار نشود. اقتدار و عزت و سربلندی ملت ایران ونظام مقدس جمهوری اسلامی را از خداوند متعال در ظل توجهات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنالتراب مقدمه الفداء خواستارم.
مریم زندی، پیشکسوت عکاسی و دبیر انجمن ملی عکاسان ایران، در نامه ای به سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، از پذیرش مدرک درجه یک هنری امتناع کرد.
به گزارش تارنمای «عکس آنلاین»، زندی در نامه صریح خود به وزیر ارشاد، فشارهای وارده بر عکاسان خبری، بازداشت ها، احکام صادره، ضرب و شتم، جلای وطن بدلیل ترس از جان و موارد مشابهی که برای این صنف بوجود آمده را، دلیل امتناع خود از این نشان درجه یک اعلام کرده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای سید محمد حسینی
وزیر محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام
پاسخ به نامهٔ شماره ۱/۷۸۹۴ مورخ ۸۹/۳/۱۸ مبنی بر دریافت مدرک درجه یک هنری، به اطلاع میرسانم، دریافت این مدرک برای همهٔ کسانی که با سالها تلاش خود در خدمت فرهنگ و هنر ایران و ایرانی بودهاند، مسلماً موجب افتخار و خوشحالی خواهد بود.
متأسفانه در حالیکه حرفهٔ عکاسی و عکاسان به شدت مورد تهاجم قرار گرفته و هیچگونه امنیت حرفهای و جانی برای عکاسان ایران وجود ندارد و تعدادی از آنها فقط به جرم عکاسی یعنی انجام وظیفهشان مورد ضرب و شتم و زندان قرار گرفتهاند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند و تعدادی از عکاسان حرفهای و غیرحرفهای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و در حالیکه من حتی از دست گرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم، و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقهای میسر نمیباشد. در چنین شرایطی برای گرفتن این مدرک، دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمیکنم.
مسلماً اگر در شرایط دیگری بودیم دریافت چنین مدرکی شوق تداوم آنچه را که تا امروز برای وطنم، ایران، انجام دادهام «که ادای دین بوده است» مضاعف میکرد. به همین دلیل از دریافت چنین نشانهایی تا زمانهای که شرایط چنین باشد معاف خواهم بود.
لازم به ذکر است، چندی پیش خبرگزاری ایلنا گزارش داده بود که مریم زندی در چاپ کتاب عکسهای انقلاب خود با مشکل روبرو شده و اداره کتاب وزارت ارشاد مانع از چاپ این کتاب شده است.
زندی، هنرمند عکاس و عضو هیات موسس انجمن عکاسان ایران در گفتوگو با ایلنا، گفته بود: نزدیک به هفت ماه است که اداره کتاب وزارت ارشاد برای کتاب عکسهای انقلاب من مشکل ایجاد کرده و مانع چاپ آن شده است. این اداره از من خواسته که عکسهای انقلاب را سانسور کند. این اداره خواستار حذف برخی از عکسها شده است که من با این جریان کاملا مخالفم. این عکسها سند هستند و کم و زیاد نشدهاند. این عکسها روایت تاریخ بدون کم و کاست است پس کسی نمیتواند درباره نادرستی آنها صحبت کند.
خالق پرترههای مشهور شخصیتهای برجسته ایران خاطرنشان ساخته بود "به من گفتهاند که این عکسها درحال بررسی علمی هستند. من نمیدانم عکسهای انقلاب را چگونه میخواهند بررسی علمی کنند مگر چه چیز این عکسها عجیب است. برای چاپ این عکسها خارج از ایران هیچ مشکلی ندارم و حتی چند ناشر هم به من پیشنهاد کار دادهاند ولی معتقدم این کتاب باید در داخل ایران چاپ شود."
رئیس حوزه علمیه اصفهان با ابراز تاسف از حادثه خلاف شرع و اخلاقی که درمراسم سالروز رحلت امام راحل (قدس سره)اتفاق افتاد گفت:این حادثه تاسف بار،آن هم درچنان مراسم عظیمی نه تنها جسارت به یادگار امام،بلکه اهانت به حضرت امام و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و همه ما باید به این جنبه حادثه توجه کنیم و برای جبران و اصلاح آن تلاش کنیم.
به گزارش ایلنا،به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی آیتالله مظاهری ،وی انجام اینگونه اقدامات خلاف شرع و اخلاق را زمینهای برای گسترش بی اخلاقیها درفضای سیاسی کشورو درنتیجه خشنودی دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی و یاس و نگرانی دوستان این نظام و با ناراحتی روح مطهر امام راحل دانست و تاکید کرد: نظام مقدس جمهوری اسلامی شجره طبیهای است که وظیفه خطیر همگان درجهت تقویت و اعتلای آن است و اینگونه اقدامات که از سوی افراد اندک و معدودی انجام میپذیرد بیتردید موجب ضرر و زیان به این شجره طیبه میباشد و زیان بزرگی به شمارمیرود.
آیت الله مظاهری درپایان سخنان خود حجت الاسلام والمسلمین آقای سید حسن خمینی را به شرح صدر و توکل به خداوند متعال و دعا و توجه فراخوانده و گفت:همه آشنایان با بیت امام راحل(ره)و از جمله مراجع تقلید جنابعالی را به عنوان شخصیتی وزین،عالم و متدین میشناسند وشما را افتخار این بیت شریف و از امیدهای آینده حوزه علمیه میدانند و از این جهت چنین اتفاقات تلخی اگر چه باعث رشد و نفوذ بیشتر شخصیت شما خواهد بود اما باید برای ادای شکر الهی همه ما و شما به پیشگاه خداوند متعال دعا کنیم و از امام بزرگوار نیز بخواهیم که نظام مقدس جمهوری اسلامی ازآسیبها و آفتها خصوصا از بد اخلاقیها حفظ و صیانت گردد.
همچنین آیتالله محقق داماد از اساتید بزرگ حوزه علیمه قم در پی حادثه تلخ روز ۱۴ خرداد گذشته در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) ،دوشنبه شب با حضور در منزل حاج سید حسن خمینی از وی دلجویی کرد.
آیتالله محقق داماد در این دیدار ضمن ابراز انزجار از حرکت جاهلانه جمعی اندک در حرم مطهر حضرت امام (ره)در روز ۱۴ خرداد از توهینهای صورت گرفته به وی ابراز تاسف و تاثر کرد.
وی ضمن تقدیر از حجت الاسلام والمسلمین حاج سید حسن خمینی ابراز اطمینان کرد که این امور جز عزت برای بیت امام به ازمغان نخواهد آورد.
گفتنی است حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسن خمینی بیش از ۱۲ سال در دروس خارج فقه و اصول معظم له استفاده برده است.
دوره اصلی نوسازی و گسترش عسلویه به سالهای دهه ۷۰ مربوط میشد. عسلویه از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ بیشترین پیشرفت فیزیکی را داشت. بیژن نامدار زنگنه - وزیر نفت دولت هفتم و هشتم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام - در گفتوگوی خود با همشهری ماه به بازخوانی همین دوره میپردازد.
به گزارش سایت گروه مجلات همشهری، وی همچنین به بیان خاطرات تلخ و شیرینی از آن دوران پرداخته که بخشهایی از این گفتگو در پی میآید:
• عسلویه یکی از بزرگترین فعالیتهای سامان یافته و برنامهریزی شدهای به شمارمیآید که حداقل طی ۱۰۰ سال گذشته در کشور اتفاق افتادهاست. پیش از عسلویه و پس ازعسلویه هرگزموفق نشدیم پروژههایی به هم پیوسته و منطقی مانند آنچه در عسلویه در دستور کار قرارگرفت، راهاندازی و اجرایی کنیم. باید توجه داشت که عسلویه در اقتصاد ملی کشور نقش بسیار اثرگذاری را داشته است.
• همیشه میگفتم عسلویه را عشق و توانایی مدیریت و دانایی ساخته است، نه پول؛ یعنی روح حاکم برعسلویه سه عنصر عشق، دانایی و توانایی دستاندرکاران آن بودهاست.
• ما اساسا از پولهای حاصل از صادرات نفت خام در عسلویه هزینه نکردیم. آنچه درعسلویه هزینه شد حاصل جمعآوری منابع خارجی و درآمدهایی بود که به اتکای توسعه آینده پارسجنوبی حاصل میشد. در واقع ما منابع خارجی را با اتکا به اینکه در آینده با راهاندازی فازهای عسلویه این سرمایهها بازگردانده میشود، جذب کشور کردیم.
• در میدان مشترک سرعت بسیار اهمیت دارد. ما باید با قطر رقابت میکردیم و در همان زمان هم قطر موقعیت خاصی داشت. این کشور مانند ما در تحریم قرار نداشت و شرکتهای آمریکایی با قطریها همکاری میکردند. در اینجا خاطرهای به ذهنم آمد. همان زمان سفری به قطر داشتم. در این سفر امیر قطر را هم ملاقات کردیم. وقتی ایشان من را دید به سرعت گفت آقای زنگنه من در مورد پارس جنوبی به شما حسادت میکنم. این کلام او در واقع بیان احساسات رقبای ما بود. در اواخر کار که ما در دولت حضور داشتیم حتی میزان برداشت روزانه ما با قطریها برابر شده بود. عسلویه مجموعهای از ساختارهای اقتصادی منظم و سازمان یافته بود.
• یکی از دوستان در آن زمان میگفت که پارسجنوبی برای مردم نان حلال به ارمغان آورده است. افراد میتوانستند نان حلال بخورند و لازم نبود برای کسب روزی گدایی کنند. باید توجه داشته باشید که چرخه کاملی در منطقه ایجاد شده و به طورمثال یک عدهای به صورت مستقیم در پارسجنوبی فعالیت داشتند که حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر بودند. عدهای دیگر درخارج از منطقه برای پارس جنوبی کار میکردند و بازهم عدهای در قالب شرکتهای پیمانکاری برای عسلویه کار میکردند.
• میگفتند که تشکیل شرکت پتروپارس خیانت بودهاست. میگفتند که میلیاردها دلار اختلاس شدهاست. این پرونده یک سالونیم وقت ما را گرفت. اصل پرونده هم هشت سال در قوه قضائیه بود و تازه سال گذشته برای ما حکم برائت صادر کردند. البته همین جا باید نکتهای را صادقانه درمورد قوه قضائیه و آیت الله هاشمی شاهرودی بیان کنم. ایشان پس از آنکه متوجه شدند ماجرا در پرونده چیست مساله را به خوبی دنبال کردند و اجازه ندادند که آسیبی به کار عسلویه وارد شود. سال گذشته نکته جالبی رخ داد؛ فازهای ۶ ، ۷ و ۸ که توسط همین پتروپارس و با ابتکار و مسؤولیتپذیری مدیریت نفت و دولت وقت به اجرا درآمده بودافتتاح شد . همانجا از اقدامات دولت نهم در مورد پارسجنوبی تقدیر شد و بیان داشتند که پتروپارس سند افتخار بوده است. من به یاد مثال «یک بام و دو هوا افتادم». چگونه یک کار در یک دولت خیانت تلقی می شود و در دولتی دیگر دستاورد بینظیر و افتخارآمیز. عسلویه برای ما شده بود سند خیانت ولی همان شرکت به بزرگترین افتخار کشور برای دیگران بدل شد.
• یکی از دوستان چند سال پیش به من گفت که سختترین دوران فعالیتهای شما چه زمانی بودهاست؟ به او گفتم سختترین دوران کارم زمانی بود که مدیران زحمتکش نفت و پارس جنوبی را به دادگاه میبردند و نمیتوانستم برای آنان کاری انجام دهم. خاطرهای دیگر به یاد دارم. آقای شاهرودی زمانی برای بازدید به عسلویه آمده بودند. ایشان ابعاد وسیع کار را دیدند و بسیار خوشحال شدند. آقای شاهرودی به من گفتند که کار را محکم و با قوت ادامه دهید. به ایشان گفتم کار را به همان شیوه سابق ادامه میدهیم ولی عدهای هستند که ما را دستگیر میکنند. ایشان گفتند که خیر چنین نیست. من در قوه قضائیه هستم و اجازه چنین رفتاری را نمیدهم. ایشان حتی به شوخی گفتند که حتی اگر برای پارسجنوبی دستگیر هم شوید بازهم ارزشش را دارد.
ادامه این گفتگو که شامل تشریح روند پیشرفت عسلویه، چگونگی مدیریت بیش از ۶۰ هزار نفری که به طور همزمان در این پروژه عظیم مشغول به کار بودند و پائین آوردن حیرت آور نرخ بیکاری در استانهای همجوار بوشهر است در همشهری ماه شماره ۴۶ منتشر شده است.
حمله به بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، مورد نکوهش و انتقاد بسیاری قرار گرفت تا آنجا سایت اصولگرای الف نیز در یادداشتی با عنوان "مشکلی به نام دوستان فاقد بصیرت" به انتقاد از این رفتار پرداخت.
به گزارش الف، در این یادداشت با بیان این که باید ازافراط و تفریط جلوگیری کرد، نوشته است: هدف هيچگاه وسيله را توجيه نميكند. مردم انقلابي و حزباللهي حق دارند كه به مواضع آقاي صانعي در سالهاي اخير و مخصوصا همراهي وي در يك سال گذشته با جريان فتنه اعتراض داشته باشند، اما حمله گروهي خاص به دفتر ايشان و آسيب رساندن به اموال وي، به هيچ وجه قابل دفاع و توجيه نيست.
این یادداشت همچنین آورده است: دست زدن به چنين اقداماتي، اصل اعتراض مردم مومن و انقلابي را به سران فتنه تحت شعاع خود قرار ميدهد و فضاي غبارآلود را بيشتر ميكند. مطمئنا در شرايط كنوني، مردم آگاه ايران به آن حد از بصيرت و شناخت رسيدهاند كه ديگر اجازه فتنهگري به سران فتنه را ندهند. بياعتنايي مردم به موسوي و كروبي و اعتراض به حضور آنها در شهرهاي مختلف، دقيقا به همين علت است. پس چه لزومي دارد كه با رفتار اشتباه خود، باعث مظلوم نمايي سران فتنه و قلب واقعيات شويم؟
امروز: هفت تن از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری در نامهای به هیات ریسه مجلس شورای اسلامی، با طرح 9 سرفصل، از تخلفات گسترده در حوزه بازداشتها، بازجوییها و محاکمات غیر قانونی چهرههای سیاسی، مطبوعاتی و زندانیان سیاسی، خواستار تحقیق و تفحص مجلس از این روند شدند.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، محسن امینزاده ، سید مصطفی تاجزاده ،عبدالله رمضانزاده،محسن صفایی فراهانی،فیضالله عرب سرخی،محسن میردامادی و بهزاد نبوی که این نامه را امضاءنمودهاند از هیات ریسه مجلس خواستند تا با تحقیق و تفحص خود، میزان رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران را در مورد بازداشتها و محاکمههای انجام شده به اطلاع ملت ایران برساند.
نسخهای از این نامه نیز در اختیار فراکسیون خط امام(ره)مجلس قرار گرفت و طی دو هفته گذشته، محمدرضا تابش دبیر کل این فراکسیون، با پیگیری مستمر و طی 4 نشست با رئیس مجلس شورای اسلامی و نایب ریس مجلس خواستار بررسی موضوع شده است.
بر پایه این گزارش علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز نسخهای از این نامه را به آیتالله صادق آملی لاریجانی ارجاع داده است، تا رئیس قوه قضائیه مسائل مطرح شده در نامه را که نویسندگان از آن به شدت ابراز نگرانی کرده بررسی نماید.
متن این نامه که نویسندگان آن برای ارایه اطلاعات به هیات تحقیق و تفحص های مجلس اعلام آمادگی کردهاند، به زودی در پارلماننیوز منتشر خواهد شد.
گفتنی است با توجه به رد دوهفته پیش در خواست یکی از اعضای هیات ریسه فراکسیون خط امام (ره) مجلس برای تحقیق و تفحص از وضعیت بازداشتگاهها از سوی مجلس، امکان طرح دوباره این موضوع با ابهامات زیادی روبرو است.
۸۶ نویسنده و روزنامهنگار فرهنگی در نامهای به دادستان تهران خواستار قبول مرخصی جواد ماهزاده، نویسنده و روزنامه نگار زندانی شدند.
جواد ماهزاده داستان نویس و روزنامه نگار، ۲۹ مهرماه سال گذشت بازداشت و به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش تا آزادی روزنامهنگاران زندانی، متن این نامه بدین شرح است:
به نام خداوند بخشاینده مهربان
جناب آقای جعفری دولتآبادی
دادستان محترم تهران
با سلام و احترام
به استحضار میرساند، آقای جواد ماهزاده، منتقد ادبی و نویسنده جوان کشورمان که از ۲۹ مهرماه سال گذشته و در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است، علیرغم صدور حکم قطعی همچنان در زندان به سر میبرد و برخلاف روال مرسوم که با مرخصی زندانیان پس از برگزاری دادگاه موافقت میشود، وی تاکنون از این امکان قانونی محروم مانده است. انتظار ما امضاکنندگان نامه که جمعی از منتقدان و نویسندگان و روزنامه نگاران ادبی کشور هستیم، از جنابعالی و دیگر دستاندرکاران قوه قضاییه رعایت حقوق قانونی نامبرده بوده و امیدواریم که ضمن موافقت با مرخصی این نویسنده جوان زمینه آزادی دایمی وی را نیز فراهم کنید.
پیشاپیش از توجه شما سپاسگزاریم.
امضا:
آذر شبنم، آذر شکوفه، آران زهرا، آشور محمد، آموسا مریم، احدیت شهره، امیرآبادیان نزهت، امینزاده دلارام، ابراهیمزاده فرزانه، اکبریانی محمدهاشم، امیرشاهی افشین، امیری ناتاشا، انصاریفر هوشیار، بابایی سما، باقری بهنام، بزرگیان علی، بسکی سهیلا، بورقانی سهامالدین، بهاری امیر، بهرهمند شیما، بهنام علیرضا، بینیاز فتحالله ، تاجیک محمد، تراکمه یونس، جدیری سپیده، جزینی محمدجواد، جعفری حمید، جعفری مهری، چهلتن امیرحسن، حبیبی حامد، خدیوی مهین، خسروی مازیار، خورشیدفر امیرحسین، درمنکی خلیل، دواچی آزاده، راد نیما، رستمی نیلوفر، رسولی مرضیه، رضاییزاده پدرام، رنجبر کوروش، زرین رویا، زمانی محمدرضا، سناپور حسین، سوری پوریا، سیدآبادی علیاصغر، شروقی علی، شفاعی آرش، صاحبان زند سجاد، صادقی کمال، صادقی میترا، طاهری فرزانه، عابدی احسان، عاطفه جواد، عامری رضا، عباسپور سعید، علیپور سعیده، علیپور میثم، غلامی علیرضا، فاتحی مهدی، فخریان مانلی، فرجی محسن، فرهادیان سروش، فغفوری گیسو، فلاح مهرداد، فولادینسب کاوه، قرایی سمیرا، قلیپور محمود، قهرمان آزیتا، کیهان خجسته، گلشیری باربد، گلهداران لیلی، محمدی کامران، مخبر عباس، مرادی آرزو، مسعودینیا علی، ملکپور الهام، منصوری مریم، موسوی مزدک، ناجیان سپینود، نراقی سولماز، نصرت مینو، نوروزی یاسر، ولیزاده محمد، هوشمندزاده پیمانی، یزدانیخرم مهدی، یوسفی مجید
در اين لحظه وداع به تو ميگويم به فضل خدا، ايستادهام. اما اين جمله را كه از كتاب «مردي در تبعيد ابدي» به خاطر دارم برايت مينويسم تا صبرت را با آگاهي آميخته باشي: «زماني كه با زمانه خويش نساختي و با مسندنشينان و امربران ايشان كنار نيامدي و آنچه را كه جاهلان ميگويند، جاهلانه بازنگفتي، لاجرم به تبعيد ابدي روح گرفتار خواهي شد- حتي اگر در كنج منزلي در شهري ساكن باشي؛ و اگر بر نپذيرفتن پاي فشردي، آوارهات خواهند كرد، يا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند كشيد.»
این بخشی از نامه عبدالرضا تاجیک روزنامه نگار است، وی چهار روز پیش برای بار سوم پس ازانتخابات دستگیر شد.
وی روز ۲۲ خرداد در پی احضار تلفنی، به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه می کند که از همان جا او را به زندان میبرند اما هنوز مشخص نیست که او به کجا منتقل شده است.
پروین تاجیک، خواهر این روزنامه نگار به دفتر دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات کرده است. پیگیریهای او برای آگاهی از مکان نگهداری برادرش تا کنون به نتیجه ای نرسیده است و تنها به او گفته شده که نگران نباشید او را به اوین منتقل کرده اند.
عبدالرضا تاجیک روزنامه نگار و فعال حقوق بشر با روزنامههای اصلاح طلبی همچون فتح، بنیان، بهار و شرق و با کانون مدافعان حقوق بشر همکاری داشتهاست، از سال ۱۳۸۷ و پس از آغاز برخورد گسترده دولت ایران با اعضای این کانون ممنوع الخروج شده است. او در جریان درگیری های انتخابات ۸۸ دو بار بازداشت و هر بار با قرار وثیقه آزاد شد.
متن زير نامه عبدالرضا تاجيك است به خالهاش درست ساعتي قبل از آن كه براي سومين بار در يكسال گذشته آزاديش را بربايند. پدر و مادر عبدالرضا تاجيك در سنين خردسالي و نوجواني او به ديدار معبود رفتهاند و خالهاش، مادر بودن را براي عبدالرضا تاجيك به بزرگي ايفاي نقش كرده است.
نامه يك زنداني سياسي را يك ساعت قبل از بازداشت در سایت کانون مدافعان حقوق بشر درج شده به شرح زیر است.
مادري كه خالهات مينامم،
سلام!
در اين لحظهها كه براي تو مينويسم، نميداني چه حالي دارم؛ دقايقي كه منتظرم تا بار ديگر براي سومين مرتبه در طول يك سال اخير به زندانم كشند. نميداني كه چگونه از هيجان گرم شدهام.
قصدم شرح حال نيست؛ فقط ميخواستم بگويم كه در اين لحظهها به منزل تازهاي در اين سفر رسيدهام.
مادري كه خالهات مينامم!
در طول يك سال گذشته، سرودها براي تو سرودهام. من چه بودم و تو چه كردي؟ چه ميگويم به تو، تو خود بهتر از من ميداني.
به گذشتههاي دور بازگشتهام. آن شب، شبي كه تا سحر بيدار ماندي و تا سپدهدمان سر مرا بر سينهات گذاشتي تا هرم نفسهايت، جايگزين نفسهاي مادرم باشد.
شبي كه تو، زندگيت را براي من و ما فدا كردي و چنين شد كه فداكاري و از خود گذشتن شد صفت بارز تو و سالها نيز چنين گذشته است.
و حال كه لحظه وداع با توست، احساس ميكنم كه به من خوب آموختي درس زندگي را، فدا كردن زندگي خود براي سعادت و به روزي ديگران و اينك احساس ميكنم كه تا حدودي اين درس را خوب آموختهام. پس بر من خرده مگير كه چرا تا حال، اينقدر همه زندگيت در سياست غرق شده است.
مادري كه خالهات مينامم!
اين ماهها و روزها مرا به گناهي متهم كرده و ميكنند كه همواره در آرزوي آن و براي رسيدن به آن در تلاشم؛ دفاع از همنوع، دفاع از حقوق بشر و تحقق آموزههايي كه از دين اسلام آموختهام.
وقتي خودم را با برخي از همراهانم مقايسه ميكنم از شادي در پوست خود نميگنجم. به قول علي شريعتي، «اگر آنها زر اندوختند من گنج يافتم، اگر آنها كاخ برپا كردند، من معبد ساختم و اگر آنها باغي خريدند من كشور سبز معجزاتش را دارم.»
مادري كه خالهات مينامم!
شامگاه پنجشنبه بيستم خردادماه 1388 كه بازجوي وزارت اطلاعات به من تلفن كرد كه روز جمعه خودم را معرفي كنم، چند بار بالاي سرت آمدم، اما تو خواب بودي. ميخواستم بهترين سرودهايي كه ياد گرفته بودم را برايت بخوانم. اما ديدم كه داروهاي قلبت تازه اثر كرده و تو در خوابي، حيفم آمد كه صدايت كنم.
اما حيفتر آنكه نتوانستم آنها را برايت بخوانم و حيفتر آنكه زندانبانان نميگذارند تا تو در طول بازداشت به ديدنم بيايي، چراكه نام تو از بد حادثه در شناسنامهام نيست. البته باز وجود تو بود كه به من يك روز فرصت داد تا بيرون از زندان باشم و شنبه صبح خود را به وزارت اطلاعات معرفي كنم.
نميدانم. نميدانم، چه صبري داري تو. نگراني را شب قبل در وجودت ديدم، هنوز حس ميكني من همان طفل خردسالم؛ «آخر سه بار شد. سه بار بازداشت در طول 12 ماه، يعني چه؟» نميدانم. نميدانم... شايد...
«پسرم سعي كن چيزي برخلاف رضاي خدا نگويي، عليه همراهانت چيزي برخلاف واقعيت نگو.»
مادري كه خالهات مينامم!
در اين لحظه وداع به تو ميگويم به فضل خدا، ايستادهام. اما اين جمله را كه از كتاب «مردي در تبعيد ابدي» به خاطر دارم برايت مينويسم تا صبرت را با آگاهي آميخته باشي: «زماني كه با زمانه خويش نساختي و با مسندنشينان و امربران ايشان كنار نيامدي و آنچه را كه جاهلان ميگويند، جاهلانه بازنگفتي، لاجرم به تبعيد ابدي روح گرفتار خواهي شد- حتي اگر در كنج منزلي در شهري ساكن باشي؛ و اگر بر نپذيرفتن پاي فشردي، آوارهات خواهند كرد، يا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند كشيد.»
روز سه شنبه ۲۵ خرداد ماه از حوالی ساعت ۱۷:۰۰ با حضور خانواده های شهدا و تعداد زيادی از مردم تهران مراسم گراميداشت سالگرد جانباختگان راه آزادی مردم ايران در بهشت زهرای تهران در حال برگزاری است و همچنان سيلی از مردم تهران بسوی آرامگاه آنها روان است. مردم با حضور برهر کدام از آرامگاهها با قرار دادن شاخه های گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام می کنند و ياد و خاطره آنها را گرامی ميدارند.
امروز سالگرد تعدادی از جان باختگان راه آزدی مردم ايران است که اسامی تعدادی از آنها به قرار زير می باشد محرم چگينی، رامين رمضانی و سهراب اعرابی می باشند.
از طرفی ديگر از ظهر امروز انبوهی از نيروهای سرکوبگر برای ايجاد جو رعب و وحشت و در سطح بهشت زهرا مستقر شدند. عمده تجمع نيروهای سرکوبگر بر آرامگاه جانباختگان را ه آزادی می باشد. نيروهای (لباس شخصيها) بصورت گسترده ای در ميان مردم حضور دارند و برخوردهای وحشيانه نسبت به حاضرين دارند
صبح امروز علی لاریجانی در نطقش، هشدارهای تندی را به دنیای غرب داد و گفت: اگر وسوسه بازرسی کشتیهای کمکی ایران به غزه را داشته باشید، خدمت کشتیهایتان در خلیج فارس و عمان میرسیم.
به گزارش خبرآنلاین، رئیس مجلس به آمریکا و برخی کشورها هشدار داد که اگر وسوسه بازرسی هواپیما و کشتیهای کمکی ایران به غزه را داشته باشید، مطمئن باشند که ایران هم خدمت کشتیهایشان در خلیج فارس و عمان میرسد تا مقابله به مثلی برای دفاع از حقوق ملت کرده باشند.
وی خطاب به رئیس جمهور آمریکا یادآور شد زمان سرگرمی و کلاس انشای شما به پایان رسیده و نوبت درس و امتحان حساب است. در چنین شرایطی مطمئن نباشید که ایذاء و موذیگری به نفع شما باشد.
لاریجانی همچنین هشدار داد که آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیتوانند بر اقدام خیانتکارانه خود درحمله به کارونهای آزادی سرپوش نهند.
دبیر پیشین شورای امنیت ملی کشور با اشاره به انعکاس اخباری مبنی بر مصوبات محدودگرایانه دیگری علیه ایران در اتحادیه اروپا و کنگره و سنای آمریکا، گفت: مجلس ایران از دولت میخواهد که به دلیل عدم تبعیت این کشورها از معاهده NPT و تعهداتشان، پایه تولید سوخت را در سطح 20 درصد قرار دهد و به هیچ وجه از آن کوتاه نیاید تا کشورهای زورگو متوجه شوند به میزان فشار آنها متناسب با نیازهایمان، درجه غنیسازی افزایش مییابد.
این سخنان رئیس مجلس با فریاد الله و اکبر، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نمایندگان همراه شد.
عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي با انتقاد از مواضع اخير رئيسجمهور در مورد قانون عفاف و حجاب، اين سخنان را منطبق با چارچوب دولت اسلامي ندانست.
حميدرضا ترقي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا در پاسخ به سوالي در مورد ضرورت بازنگري در مباني اصولگرايي اظهار داشت: همه اصولگرايان اگر در جايي عقب يا جلوتر از مقام معظم رهبري افتادهاند بايد خود را با مواضع ايشان هماهنگ كنند و اين تنظيم و تطبيق هميشگي حركت سياسي با مواضع ايشان جوهره اصولگرايي است.
وي در پاسخ به سوال ديگري در مورد دليل طرح اين موضوع در مقطع زماني فعلي، افزود: بعضيها شعار اصولگرايي ميدهند اما با مواضع رهبري فاصله دارند به طور مثال ايشان سياست كلي اصل 44 را ابلاغ كردند اما بعضيها آنرا عملي نميكنند كه اين يك نمونه عقب ماندن از مواضع رهبري است بعضيها هم حرمت بيت امام و خصوصا سيد حسن خميني را حفظ نميكنند و به ايشان اهانت ميكنند كه اين گروه هم پاي خود را جلوتر از رهبري ميگذارند.
قائم مقام حزب موتلفه اسلامي در پاسخ به سوال ديگري در مورد نظر اين حزب در مورد سخنان اخير رئيسجمهور در مورد حجاب و عفاف تصريح كرد: ما با اين نظر موافق نبوده و اين گونه موضع گيريها را عقبتر حركت كردن از رهبري ميدانيم و اميدواريم وي عملا نظرات خود مقداري اصلاح كند ضمن اينكه به نظر ما صرف بيان اين مطالب منطبق با چارچوب يك دولت اسلامي نيست.
بيتفاوتي نسبت به ارزشهاي اسلامي مربوط به دولتهاي سكولار است
ترقي ادامه داد: دولت اسلامي نميتواند خود را در رابطه با منكرات جامعه واقدامات ضدارزشهاي اسلامي بيتفاوت جلوه دهد زيرا بيتفاوتي در قبال اين مسائل مربوط به دولتهاي سكولار است و دولتي كه ميخواهد قسم رياستجمهوري كه پياده كردن اسلام و احكام الهي در جامعه از اجزاي آن است را پياده كند بايد موضعاش در مورد احكام الهي شفاف باشد.
وي در پاسخ به سوال ديگري در مورد تعرضهاي اخير به بيت چند تن از مراجع تقليد و امكان تبديل شدن اين رفتارها به يك روند ثابت، گفت: متاسفانه امكان دارد اگر جلوي اين رفتارها گرفته نشود و مراقبتهاي لازم صورت نگريد حرمت لازم اين بيوت حفظ نشود لذا هر كاري كه در اين زمينهها لازم است انجام شود بايد از مجراي قانوني صورت گيرد و دستگاههاي امنيتي نيز از جرياناتي كه مخالف نظام هستند مراقبت بيشتري كنند تا اجازه داده نشود كساني دست به چنين اقداماتي بزنند.
ایده رسمی شکلگیری جنبش سبز برای پیمودن «راه سبز امید» در بیانیه ۱۱ میرحسین موسوی (شهریور ماه پس از راهپیمایی روز قدس) مطرح شد (اوج اعتراضات آرام خیابانی جنبش سبز) و امروز بیانیه ۱۸ با عنوان منشور جنبش سبز در سالگرد بزرگترین تظاهرات تاریخ ایران منتشر شده است. در اینجا مرور مختصری داریم بر بیانیه های راهبردی میرحسین موسوی (یعنی بیانیه های ۱۱، ۱۷ و ۱۸).
۱- یک مقایسه اجمالی نشان می دهد که دوبیانیه ۱۱ و ۱۷ بیشتر با یک دورنمای کوتاه مدت نگارش شده اند ولی بیانیه ۱۸ که منشور جنبش سبز نام گرفته نظر به دور دستها دارد.
۲- هر سه بیانیه مشترکا بر وفاداری به قانون اساسی به عنوان میثاق ملی تاکید دارند ولی در بیانیه اخیر (همانطور که پیش از این در کنفرانس مطبوعاتی با سایتهای سبز بدان اشاره شد) از اصلاح قانون اساسی در "فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی" (رفراندم) سخن به میان آمده است.
۳- در بیانیه ۱۸ با واژه جدید عقلانیت توحیدی آشنا می شویم. این واژه در بخش "گنجینه ایرانی - اسلامی" مورد اشاره قرار گرفته است. در این بخش می خوانیم: "جنبش سبز جنبشی ایرانی-اسلامی است [...] که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید". به تعبیر ما این نوع آوری نشانگر اعتقاد جنبش سبز به اداره عرفی امور با حفظ هویت اسلامی می باشد. در دیدگاه میرحسین موسوی این همان هدفی است که انقلاب اسلامی دنبال می کرد ولی از آن منحرف شد.
۴- در هر سه بیانیه بر حق حاکمیت ملت با برگزاری انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان تاکید شده است.
۵- در بیانیه های ۱۷ و ۱۸ به متکثر بودن اندیشه ها در جنبش سبز و فراغت آن از ایدئولوژی خاص اشاره شده است. همچنین در تمام بیانیه ها به پرهیز از خشونت در مبارزات تاکید شده است.
۶- در بیانیه ۱۸ (بخش عدالت، آزادی و برابری، بندهای ۵ تا ۸) استیفای حقوق جنبش های مختلف اجتماعی (کارگران، زنان، معلمان، کشاورزان و ...) به طور مشخص مورداشاره قرار می گیرد. این گامی برای فراگیر کردن جنبش و همراه نمودن دیگر جنبش های معترض به سیاست های موجود در زیر چتر سبز جنبش مردم ایران می باشد.
۷- در همه بیانیه ها به آزادی زندانیان سیاسی و حق برگزاری تجمعات (اصل ۲۷ قانون اساسی) تاکید شده است.
۸- نکته ای که در همه بیانیه ها جای خالی آن احساس می شود این است که چرا مستقیما سیستم قضایی مورد اعتراض قرار نگرفته و احکام و برخوردهای ناعادلانه آن نکوهش نمی شود!. بعد از انتشار بیانیه هفدهم، گروههای سیاسی مختلف بیانیه هایی را در حمایت (یا تبیین) آن منتشر کردند. در دو بیانیه از این دست که یکی معروف به بیانیه پنج نفره (کدیور، گنجی، مهاجرانی، بازرگان و سروش) و دیگری بیانیه ۳۱ امضایی (چهره شناخته شده ای مثل ماشاالله آجودانی، فرج سرکوهی، حسین باقرزاده و ...)، مستقیما به استقلال قوه قضاییه به عنوان یکی از خواسته های جنبش سبز اشاره شده بود. در حالی که در دو بیانیه دیگر (بیانیه فعالان ملی مذهبی و بیانیه ۵۰ تن از روشنفکران سکولار) به این موضوع اشاره ای نشده است. امیدواریم در آینده نزدیک این مسئله مورد بررسی صاحبنظران قرار گیرد و مشخصا به این سوال پاسخ دهند که بدون حضور عدالتخانه ای عادل در صحنه چگونه اهداف جنبش سبز (که اصلی ترین آن جامعه ای قانونمند است) تحقق می یابد.
۹- در بیانیه ۱۷ و ۱۸ میرحسین موسوی به شکل ظریفی تنها مذاکره را مذاکره حاکمیت با احاد مردم دانسته و خارج از آن مذاکره و مذاکره کننده دیگری را به رسمیت نمی شناسد. به بیان دیگر او تنها راه حاکمیت برای برون رفت از شرایط موجود را برگزاری انتخابات آزاد برای مذاکره با مردم می داند. این قول به دلیل تکثر آرا و افکار در طیف سبز اندیش بسیار منطقی می باشد.
۱۰- در بیانیه ۱۸ به برنامه های اقتصادی جنبش نیز تلویحا اشاراتی شده است. البته در شرایط حاضر که بسیاری هزینه های جانی و مالی برای جنبش پرداخت کرده اند و هنوز عده بسیاری در زندان هستند، جای مانور بیشتر روی این موضوع نمی باشد.
۱۲- با محوریت فرمان ۸ ماده ای امام خمینی، میرحسین موسوی از پیش از انتخابات بر حفظ حریم خصوصی مردم تاکید می کرد. در بیانیه های ۱۷ و ۱۸ این امر دوباره تاکید شده که حکومت نباید به زندگی خصوصی مردم سرک بکشد.
۱۳- در بیانیه های ۱۱ و ۱۸ به شکلگیری شبکه های اجتماعی مجازی و واقعی اشاره شده است. با این تفاوت که در بیانیه ۱۱ بطور واضحتر راهکارهای ارتباطی این شبکه ها پیشنهاد شده است (آنجا که به گفتگوهی حلقه های دوستانه، گفتگوهای افراد در دید و بازدیدهای خانوادگی اشاره می کند). مطلوبست که گروههای اجتماعی مختلف راهکارهای تمثیلی خود را در رسانه هایشان منتشر کنند تا علاقمندان بتوانند راهکارهای نزدیک به سبک زندگی اجتماعی خود را الگوبرداری کنند.
۱۴- در هر سه بیانیه در جاهایی که خواسته های جنبش مطرح شده سعی شده تا اصل یا اصول مغفول قانون اساسی که مرتبط با آن است ذکر شود. بدین ترتیب دائما به طور غیر مستقیم به خواست بنیادین جنبش یعنی وفاداری به قانون اساسی و میل به اجرای آن تاکید می شود.
۱۵- نکته مهمی به طور ویژه در بیانیه ۱۸ درباره اخلاقمداری جنبش مطرح شده است. در این مورد "ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران" در اولویت های جنبش خواهد بود. این نکته ضرورت کارهای فرهنگی در جنبش سبز را یادآوری می کند و نشان می دهد که برای میل به اهداف سیاسی اجتماعی باید از پل مستحکم اخلاق عبور کرد.
همچنان "از عنوان «راه سبز امید» استفاده می کنیم تا توفیقهایی که در هر مرحله به دست میآوریم، پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم". این منشور چیزیست که با یکسال مبارزه بدست آورده ایم. جنبش سبز همچنان در راه سبز امید پیش می رود ...
آیتالله صانعی که روز گذشته به علت عارضه قلبی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود، صبح امروز پس از انجام معاينات لازم و كسب بهبودي نسبي و با رضايت و نظر پزشكان معالج از بيمارستان مرخص شد.
به گزارش ایلنا، متن اطلاعیه دفتر حضرت آيتالله صانعي، در همین زمینه به شرح ذیل است:
بسمه تعالي
به دنبال مراجعات حضوري و تماسهاي مكرر هموطنان عزيز از اقصي نقاط ايران و ساير كشورها و ابراز نگراني اين عزيزان از بستري شدن آيتالله العظمي صانعي به دليل عارضه قلبي به اطلاع مقلدان و علاقمندان فهيم و قدرشناس معظم له ميرساند كه حال عمومي معظمله رضايتبخش و رو به بهبودي است.
شايان ذكر است روز گذشته آيتالله العظمي صانعي به دنبال بروز عارضه قلبي، در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري شد.
وي صبح امروز 26 خرداد1389 و پس از انجام معاينات لازم و كسب بهبودي نسبي و با رضايت و نظر پزشكان معالج از بيمارستان مرخص شد.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام تاكيد كرد:كساني كه دامن به اختلافات ميزنند مرتكب بزرگترين ظلم به جمهوري اسلامي ميشوند.
به گزارش ايلنا، آيتالله محمّدي ري شهري با تأكيد بر رهنمود رهبر معظّم انقلاب در لزوم وجود قدرت تحليل در ميان دانشجويان گفت: دانشجو اگر داراي قدرت تحليل و شناخت و استقلال رأي باشد، تحت تأثير شرايط و فضاي سياسي حاكم قرار نميگيرد و شاخصهاي خود را گم نميكند.
وي تصريح كرد: همانطور كه رهبر معظّم انقلاب با الهام از قرآن تأكيد داشتند، شخص مسلمان در مورد مخالفان و حتّي دشمنان نبايد از مسير عدل و انصاف خارج شود.
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: احاديث اهلبيت عليهم السّلام مانند قرآن در طول زمان زنده و پاسخگوي نيازهاي جامعهاند و دانشجويان دانشكده علوم و معارف حديث با الهام از معارف نوراني اهلبيت عليهم السّلام علاوه بر اينكه نبايد تحت تأثير القائات جريانهاي سياسي قرار گيرند، بلكه بايد آموزگار استقلال فكري و حقگرايي در جامعه باشند.
رييس دانشكده علوم حديث ادامه داد: رهبري محور وحدت جامعه است و بزرگترين ظلم به نظام اسلامي و رهبري اين است كه كساني اسلام، امام و رهبري را هزينه مطامع شخصي و گروهي و اختلافات سياسي نمايند.
ري شهري تاكيد كرد:بايد همه تلاش كنند روز به روز بر دوستان نظام اسلامي و رهبري افزوده و از دشمنان كاسته شود، كاري نكنيم كه دوستان در صف دشمنان معرّفي شوند.
وي ادامه داد: در شرايط كنوني همه وظيفه داريم كاري كنيم كه دلها به هم نزديك شود و كساني كه دامن به اختلافات ميزنند در واقع مرتكب بزرگترين ظلم به جمهوري اسلامي ميشوند.
ري شهري با استناد به خطبهاي از اميرمؤمنان عليه السّلام گفت: حضرت علي عليه السّلام در يكي از خطبههاي گرانبها كه در دوران خلافت ايراد كردهاند، خطرناكترين فتنههاي سياسي معاصر خود را ريشهيابي كرده و توضيح دادهاند.
وي به دانشجويان دانشكده علوم حديث توصيه كرد: از اين حديث ميتوان بهعنوان حديث فتنهشناسي ياد كرد و شايسته است موضوع پاياننامههاي كارشناسي ارشد و حتّي دكتري قرار گيرد.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام افزود: مبارزه با فتنههاي سياسي اگر بر اساس شناخت درست فتنه و تشخيص راه صحيح مقابله با آن نباشد، چه بسا عكس نتيجه دهد.
وي خاطرنشان كرد: اين خطبه از اميرمؤمنان عليه السّلام در كتاب "اصول كافي" از ثقة الاسلام شيخ كيني(ره) بهطور كامل نقل شده است، وليكن شايد به دليل برخي ملاحظات، فقط بخشي از آن توسّط سيّد رضي(ره) در نهجالبلاغه آمده است، اين سخنراني كه صرفاً براي تعدادي از خواص و ياران حضرت علي عليه السّلام ايراد شده در واقع درد دلهاي امام با ياران خاص، و تحليل شرايط سياسي جامعه اسلامي معاصر آن حضرت است.
ري شهري تصريح كرد: طبق فرموده امام در اين خطبه، هواپرستي ريشه همه فتنههاست و هوسراني و قدرتطلبي سياسي به بدعتهاي ديني ميانجامد و در نتيجه، صفبنديهاي سياسي در جامعه اسلامي شكل ميگيرد.
وي در ادامه تشريح بخشهايي از اين خطبه اميرمؤمنان (ع)گفت: نكته قابل توجّه و تنبّهآفرين در سخنان امام اين است كه در اختلافات سياسي، هر يك از گروههاي قدرتطلب، از حق و عدل و دين به عنوان ابزار مقاصد خود استفاده ميكنند، و در اين ميان شيطان از فرصت استفاده ميكند و بر اولياي خود مسلّط ميگردد.
رييس دانشكده علوم حديث تاكيد كرد: راه برون رفت از فتنهها را نيز روايات اسلامي بيان كردهاند و آن، چيزي جز بصيرت الهي و استقلال فكري نيست، چنان كه در روايتي آمده «حق را از اهل باطل بپذيريد امّا باطل را از اهل حق پذيرا نباشيد و در هر حال ناقد سخن هر گوينده باشيد» ، اگر حق است بپذيريد و اگر باطل است آن را پذيرا نباشيد.
امروز: این مصاحبه یک هفته پیش از بازداشت محسن آرمین با وی انجام شد. آن روز هیچ گمان نمی کردیم اویی که از دستگیری یاران و دوستانش می گوید، از رفتارهای خشن و غیر اسلامی بازجویان در زندان ها انتقاد می کند و بر اهداف و آرمان های جنبش سبز تاکید می ورزد، امروز در زندان باشد. مهندس محسن آرمین در این مصاحبه از تقلب در انتخابات، حرکت اصلاحی، اهداف و چرایی بوجود آمدن جنبش ، آزادی و دموکراسی و از آینده سخن می گوید و سیمای ملی و حاکمیت انحصارطلب را مورد انتقاد قرار می دهد که هیچ گاه فرصت برابری را برای مخالفان در پاسخگوی به ادعای دولتیان فراهم نیاورده است. آرمین مدیریت کشور را به دلیل ریخته شدن خون بیگناهان مسئول می داند و ضمن رد حل بحران به وجود آمده درکشور می گوید آقایان با تمام ادعایی که در جمع و سرکوب کردن این جنبش انجام می دهند هنوز از ترس و نگرانی، خواب های آشقته می بینند.
تعریف شما از جنبش سبز چیست و چه هویتی برای آن قائل هستید؟
من جنبش سبز را یک جنبش مدنی از جنس جنبش های اجتماعی مدرن می بینم. این جنبش به لحاظ تاریخی نیز عقبه دارد و باید گذشته آن را در حرکت اصلاحات جستجو کرد. در واقع جنبش سبز به لحاظ ماهوی همان حرکت اصلاح طلبانه است که در سال ۷۶ شروع شد و امروز در سطح گسترده جریان دارد. البته تفاوت های عمده ای بین دو حرکت است، حرکت اصلاحی عمدتا محدود به فعالان، جریان های سیاسی و نخبگان بود و از این حد فراتر نمی رفت یا به عبارتی دیگر حرکت اصلاحات حرکت اجتماعی به معنی واقعی کلمه نبود و هرچند که در مقاطعی از دوران اصلاحات مردم در پای صندوق های رای حضور پیدا می کردند و به جریان اصلاحات رای می دادند اما مبارزات اصلاحی و تحرکات اصلاح طلبانه در سطح جریان های سیاسی و نخبگان باقی ماند و چندان به بدنه جامعه تسری پیدا نکرد. اما جنبش سبز توانست در لایه های مختلف جامعه نفوذ کند و از سطح فعلان سیاسی، احزاب، گروه ها و نخبگان فراتر رفته رود و بخش اعظمی از طبقه متوسط اجتماعی را در برگیرد. البته حرکت اصلاحات نیز مطالبات طبقه متوسط را پی گیری می کرد اما یک جنبش اجتماعی نبود درحالی که جنبش سبز یک جنبش اجتماعی است که سطح وسیعی از طبقه متوسط شهری را پوشش می دهد. این جنبش مرکب از جنبش های مختلف با اهداف و مطالبات گوناگون است؛ ما در این جنبش از یک طرف شاهد جریان های مذهبی، جریان های وفاداربه انقلاب که خواهان تحقق قانون اساسی و اهداف انفلاب هستند و نیز زنان و جوانان که مطالبات حقوقی خاصی را پی گیری می کنند هستیم و ازطرفی دیگر گروه هایی را مشاهده میکنیم که دارای گرایش های مذهبی خاص نیستند و عمدتا مطالباتشان بر محور آزادی های اجتماعی یا سیاسی متمرکز است. بنابر این جنبش سبز حرکت های متنوعی را در درون خود دارد که متشکل از حرکت ها و جنبش های گوناگون است و به همین دلیل می شود نام آن را "جنبش جنبش ها " گذاشت و تمامی این گروه ها به رغم تفاوت هایی که در اهداف و مطالبات دارند در یک وجه مشترک متحد هستند و آن وجه مشترک که هویت جنبش سبز را شکل می دهد مطالبه آزادی خواهی و مخالفت با استبداد و خودکامگی است. همچنین جنبش سبز در روی گسل ناشی از شکاف مردم سالاری و استبداد و آمریت و آزادی بوجود آمده است و از آنجاکه این شکاف در جامعه وجود دارد حاملان این جنبش طبقه متوسط شهری هستند.
انقلاب اسلامی با شعار استقلال و ازادی به پیروزی رسید، استقلال کشور تامین شده است اما آزادی هنوز معضل جامعه است، برای رسیدن به این آزادی در دوم خرداد ۷۶ مردم به آقای خاتمی رای دادند و دولت اصلاحات شکل گرفت، اما بازهم آزادی محقق نشد و اکنون برای تحقق این آرمان جنبش سبز شکل گرفته است، چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی به پیروزی رسید، اصلاحات نتوانست این مشکل راحل کند و چنین جنبشی شکل گرفته است؟
به گمان من عدم تحقق این هدف و دیگر اهدافمان در ناکامی حرکت اصلاحات بود. به طور مشخص اصلاحات اهداف خود را از طریق اصلاح نهادهای نظام دنبال می کرد و درواقع به این سمت رویکرد داشت که با حضور در حاکمیت و قدرت به دموکراتیزه کردن نهادهای نظام بپردازد و از طریق حضور در قدرت بتواند اهداف اصلاح طلبانه خود را محقق سازد. اما این مشی به رغم هشت سال تلاش ناکام بود و خروج یا بهتر است بگویم اخراج اصلاح طلبان از حاکمیت بهترین دلیل بر شکست حرکت اصلاحی بود. حرکت اصلاحات بنا به طبعیت و ماهیت خود و ساز و کارهایی که در خود داشت موفقیتش منوط به این بود که اراده مساعدی در سطح حاکمیت برای تغییر و اصلاحات بر خوردار باشد اما متاسفانه چنین نبود یعنی حاکمیت نشان داد که ظرفیت و آمادگی لازم برای به رسمیت شناختن حرکت اصلاحی و اهداف اصلاح طلبانه را ندارد. زمانی که که اصلاح طلبان حضور در حاکمیت و قدرت را از طریق شرکت در انتخابات و رقابت های سیاسی پیگیری می کردند اولین شرط برای تداوم حرکت اصلاحی وجود فضای مبتنی بر رقابت آزاد سیاسی و وجود حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد لازم بود اما این اتفاق رخ نداد و فضای رقابت و فضای سیاسی کاملا یک جانبه و ناعادلانه بود. همچنین عواملی چون نظارت استصوابی و رد گسترده کاندیداهای اصلاح طلب برخلاف قاتون انتخابات این عرصه را مسابقه ای با یک اسب تبدیل کرد به طوریکه در مجلس هفتم و هشتم به دلیل ورود و دخالت عوامل خارج از عرصه رقابت سیاسی به انتخابات و مساله رد صلاحیت گسترده نامزدها امکان ادامه حرکت اصلاحی منتفی شد. بعد از ناکامی حرکت اصلاحات ما یک دوره ای گذار را سپری کردیم، دوره ی که جامعه با حالت صبر و انتظار نتیجه مرحله جدید پس از اصلاحات را ارزیابی می کرد اما نتایج این دوره انقدر ناگوار بود و سریع خود را نشان داد که جامعه ار ادامه این دوره جدید احساس نگرانی کرد. در انتخابات مجلس هفتم و هشتم شاهد بودیم که جامعه استقبال سردی از انتخابات کرد که البته بخشی از آن به دلیل عملکرد اصلاح طلبان بود چراکه عملکرد انتخاباتی اصلاح طلبان طوری نبود که در جامعه اطمینان و اعتماد ایجاد کند و بخشی هم به دلیل این بود که جامعه همچنان به ارزیابی درستی از نتیجه این دوره نرسیده بود. اما نتایج این دوران انقدر سنگین و نگران کننده بود که جامعه خیلی زود به این نتیجه رسید که ادامه این روند بسیار خطرناک و نامطلوب است و درنتیجه در انتخابات ریاست جمهوری دهم ما با یک خیزش و جنبش برای پایان دادن به این وضعیت، مدیریت ناکارآمد و ناتوانی که کشور را به این نقطه رسانده بود رو به رو شدیم.
جنبش سبز پس از انتخابات ۲۲ خرداد بوجود آمد، آیا این جنبش نتیجه اعتراضات فروخفته ، مطالبات بی پاسخ و سرکوب شده مردم بود و یا فقط مردم به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند ؟
انتخابات فرصتی بود برای جامعه تا بوسیله آن بتواند مطالبات خود را پیگری کند و طبعا این انتخابات یک آزمون برای نظام و حاکمیت محسوب می شد. از طرف دیگر ما انتظار داشتیم که در صورت مشارکت گسترده مردم اعمال نفود های احتمالی تاثیر چندانی در نتیجه انتخابات نداشته باشد. به گمان من جامعه در انتخابات سال ۸۸ دعوت سیاسیون واصلاح طلبان را لبیک گفت و برای شرکت در انتخابات قانع شد. در آن زمان منطق اصلاح طلبان این بود که انتخابات فرصت مناسبی است برای تحقق مطالبات و خواسته ها از طرق مسالمت آمیز و قانونی و جامعه هم به نظر من استقبال خیلی خوبی از این فرصت کرد. پس صرف نظر از نتیجه بد و حوداث تلخی که ما بعد از انتخابات شاهد بودیم عزم و اراده جامعه برای شرکت در انتخابات صحیح و تشخیص درستی هم بود و مسیری بود که حتما باید برای استفاده از این فرصت مغتنم طی میکردیم.
آیا شما معتقد هستید که در انتخابات تقلب صورت شده است و در صورت اعتقاد به تقلب آیا این یک برنامه از پیش تعیین شده بود یا خیر؟
ارزیابی ما قبل انتخابات ۸۸ این بود جریان حاکم جریانی نیست که آمادگی و ظرفیت این را داشته باشد که به مطالبات و خواسته های مردم تن دهد و انتخابات آزاد را به رسمیت بشناسد و تمکین کند اما بر اساس تجارب سال های گذشته معتقد بودیم اعمال نفوذ هایی که می تواند در ساز و کارهای انتخابات و نتایح تاثیر گذارد، یک میزان مشخصی است و جریان حاکم برای تغییر نتیجه انتخابات، مهندسی آرا و اعمال نفود های احتمالی در انتخابات توان و قدرت محدود و مشخصی دارد. اما متاسفانه ما از تحولاتی که در این ۴ سال در ساختار قدرت بوجود آمده بود ارزیابی درستی نداشتیم و پیش بینی هایمان مبتنی بر تجارب سال های گذشته بود. بنابراین احتمال قوی می دادیم که در صورت مشارکت بالای ۶۰ درصد مردم در انتخابات طبعا اعمال نفود های احتمالی در نتایج انتخابات تاثیر چندانی نداشته باشد و خواسته مردم محقق شود اما آنچه اتفاق افتاد نشان داد که ما در این ارزیابی ها دچار خطای محاسبه شده ایم و تحولاتی که این چهار سل در قدرت صورت پذیرفته بود را به صورت دقیق ارزیابی نکرده بودیم، البته مانند ما که انتخابات را فرصتی برای تحقق مطالبات خود و خواسته های اجتماعی و آزادی طلبلانه خود تلقی میکردیم، جناح مقابل نیز با یک طرح وارد انتخابات شد. جناح مقابل در نظر داشت که این انتخابات را به عنوان یک رویارویی نهایی برای حذف جریان اصلاحات از عرصه سیاسی کشور تبدیل کند و با پیروزی در این انتخابات که طبعا با اعمال نفود و مهندسی آراء همراه بود جریان های مخالف، منتقد و اصلاح طلب را از عرصه سیاسی کشور به طور کامل حذف کند و با تمسک به ظواهر و روش های قانونی حاکمیت را یک دست کند. البته این یک دستی درسطح حاکمیت در انتخابات مجلس هفتم و خصوصا مجلس هشتم و درنهایت ریاست جمهوری نهم به وقوع پیوست اما آنچه این بار دنبالش بودند این بود که این یکپارچگی و یک دستی به رقابت های سیاسی نیز تسری پیدا کند . جریان حاکم با یک طرح از پیش طراحی شده و سازمان یافته و با هدف حذف جریان های رقیب وارد انتخابات شده بود در اثبات این ادعا همین بس که بخش عمده ای از احکام دستگیری ها در روزهای آغازین خرداد سال ۸۸صادر شده بود که این نشان می دهد جناح مقابل از قبل خودش را کاملا آماده کرده بود. از طرفی دیگر اظهارات برخی چهره ها سیاسی جریان حاکم حاکی از نشانه ها و شواهد چنین طرح و برنامه ای است به طور مثال پبش بینی هایی برخی چهره ها مبنی بر اعلام وقوع درگیری و تنش و احتمال وقوع ترور شخصیت های برجسته اصلاح طلب این تحلیل را تایید می کند. وقتی تمام این اتفاق ها را کنار هم میگذاریم متوجه میشویم که یک برنامه از پیش طراحی شده برای انتخابات تدارک دیده شده بود. بخش افراطی جریان حاکم در نظر داشت با یک مهندسی آرا اما با ظاهری قانونی کاندیدای خود را از صندوق های رای بیرون آورند.
در دهه سوم انقلاب شاهد دستگیری گسترده ای از فعالان سیاسی که خود در بوجود آمدن این انقلاب نقش اساسی داشتند بودیم؛ همچنین عده زیادی از مردم و روزنامه نگاران نیز دستگیر شدند و مهم تر از همه خون های بیشماری ریخته شد. ایا هیچ گاه گمان می کردید در نظام جمهوری اسلامی چنین حوادثی رخ دهد؟
به صراحت اعتراف می کنم که نه ، به هیچ وجه چنین دوران تلخی را پیش بینی نمی کردیم و هرگز تصور نمی کردیم جمهوری اسلامی به چنین مرحله ای برسد که در آن شاهد چنین اتفاقات ناگواری باشیم. همان طور که بیشتر نیز اشاره کردم جریان حاکم با برنامه ریزی برای تغییر نتیجه انتخابات وارد عرصه رقابت شده بود، در همین حال آنان این پیش بینی را نیز کرده بودند که چنین اتفاقی با اعتراض جریان های سیاسی اصلاح طلب و مستقل مواجه خواهد شد و لذا آمادگی برای برخورد قاطع و جدی با اعتراضات و مخالفت های احتمالی را داشتند و احکام دستگیری که پیش از برگزاری انتخابات صادر شده بود گویای این واقعیت است که می دانستند اعتراضات و انتقاداتی نسبت به انتخابات مهندسی شده رخ خواهد داد. اما همان طور که ما در این انتخابات دچار خطای محاسبه در مورد توان و قدرت جریان حاکم در مهندسی آرا شده بودیم آنان هم در ارزیابی خود درباره واکنش های احتمالی به دستکاری نتیجه آرا دچار خطای محاسباتی شدند . تصور این جریان اصلا این نبود که اعتراضاتی با این گسترده گی روی دهد و خود را برای رویارویی با آن آماده نکره بود، آنان بر این تصور بودند این اعتراضات به فعالان سیاسی ، احزاب و نهایتا نخبگان محدود می شود و همین دلیل می توانند به راحتی صد نفر را دستگیر کنند وپرونده جریانات و احزاب سیاسی در کشور را به بندند و اعتراضات را سرکوب کنند اما در این مدت اتفاقاتی افتاد که بر خلاف تمامی ارزیابی ها و پیش بینی ها بود. اعلام آراء، نحوه عملکرد جناح مقابل و نتیجه نامعقول و غیر قابل باور انتخابات سبب شد یک اعتراض عمومی و همگانی آغاز شود. اینجا باید تاکید کنم که شرکت صحیح جامعه در انتخابات و تاکید اصلاح طبان برای شرکت در انتخابات نشان دهنده این بود که شرکت در انتخابات اشتباه نبوده و دقیقا همین جا نتیجه داد چراکه اگر این انتخابات بدون حضور گسترده مردم صورت می گرفت همین نتیجه به دست می آمد بی آنکه کسی معترض و مدعی باشد و اعتراضات محدود می شد به احزاب و جریان منتقد و این همان چیزی بود که جریان مقابل می خواست. به همین دلیل بر خلاف دوره های انتخاباتی گذشته تا نزدیک به یک ماه و نیم تا زمان برگزاری انتخایات رسانه ملی هیچ تمایلی به انتخاباتی کردن فضا نداشت و مواجهه صدا و سیما و رسانه های وابسته به جریان حاکم در انتخاباب کاملا انفعالی بود. بر اساس طرح از پیش تعیین شده آنان نباید انتخابات به صورت پرشور برگزار می شد و با یک مشارکت زیر متوسط اما خوب، آراء می توانست به هرگونه اعلام شود اما حضور گسترده مردم این محاسبه را برهم زد و به آن شکل آرا با آن نتایج باور نکردنی اعلام شد و ما با یک اعتراض گسترده در سطح جامعه که ناشی از بیداری وجدان عمومی بود مواجه شدیم که هیچ ارتباطی به احزاب و گروه ها نداشت. از این رو به گمان من آن صحنه های زشت و تاسف باری که ما در ماه های نخست پس از انتخابات در سطح خیابان ها شاهد بودیم که منجربه کشته شدن افراد بی گناه شد همه ناشی از نوعی اقدامات واکنشی، نگرانی و احساس استیصال نسبت به اعتراضات صورت گرفته بود. جناح افراطی جریان حاکم خود را برای چنین پدیده ای آماده نکرده بود و به همین دلیل در مواجه با این اعتراضات گسترده انفعالی و از سر ترس و وحشت برخورد کرد بی آنکه برنامه ای برای کنترلش داشته باشد. بنده بر این باورم که از قبل آمادگی برای آنکه به روی مردم اسلحه شلیک شود وجود نداشته و این اتفاقات و حوادث شوم ناشی از عدم آمادگی و خطای در محاسبه بوده است.
در ۲۵ خرداد مردم در تظاهرات سکوت فقط اعلام کردند که "رای من کجاست" اما از جایی به بعد این شعار تغییر کرد ، جدا از درست بودن یا نبودن این شعار ها چرا قسمتی از جنبش در بعضی از مواقع البته در شعار دادن متفاوت و تند تر از قبل شد شد؟
اگر به اعتراضات صورت گرفته عمیق تر نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که مساله فراتر از رای است و این خطا است که تصور کنیم جامعه فقط به خاطر آنکه رایش جابه جا شده به خیابان آمده است. برای آنکه متوجه شویم که خواست مردم چه بوده است، ماهیت این جنبش چیست و چه مطالباتی را دنبال می کند باید دقت کنیم که جامعه از شرکت خود در انتخابات چه هدفی را دنبال می کرد. رای دادن جامعه صورت قضیه و یک نماد بود و جامعه اهداف و انگیزه های مشخصی را برای شرکت در انتخابات دنبال می کرد پس زمانیکه نتیجه انتخابات به صورتی رقم زده شد که جامعه احساس کرد به مطالباتش به صورت عامدانه پاسخ منفی داده شد برای اعتراض به این امر به صحنه آمد، بنابراین شعار "رای من کجاست" و اعتراضات یک نماد بود برای تحقق مطالبات تحقق نیافته جامعه و اعتراضی بود به واکنشی که جریان حاکم به این مطالبات نشان داد. با این توضیح می توان متوجه شد که جریان جنبش سبز در طول این مدت دستخوش تغییر بوده و موضوع فقط رای نبوده وبیشتر به دنبال آزادی، دموکراسی و انتخابات آزاد بوده است. البته در طول این مدت در برخی مقاطع با شعارهای رادیکال نیز مواجه بودیم که فراتر از مطالباتی بود که مردم با شرکت در انتخابات دنبال می کردند اما این شعارهای رادیکال، اگر نگوییم همه آن اما بخش زیادی از آن واکنش به خشونت و سرکوبی علیه جنبش بود؛ زمانیکه با خواسته ها و مطالبات منطقی مردم چنین رفتاری صورت می گیرد به صورت طبیعی شاهد یکسری شعارهای واکنشی نیز خواهیم بود. از طرفی دیگر نفی نمی کنم که در جنبش ما شاهد گرایشات متفاوتی هستیم که چندان هم تمایلی به حفظ مجموعه نظام ندارند اما واقعیت این است که این جنبش در حال حاضر توسط چهره هایی نمایندگی و مدیریت می شود که مطالبات مشخص و معینی را مطرح کرده اند که مورد اجماع همه بخش های جنبش است، به طور مثال اجرای بی تنازل قانون اساسی که آقای موسوی آن را بیان کرده است و آقایان کروبی و خاتمی هم آن را تایید کرده اند وجه مشترک خواسته های بخش های مختلف جنبش سبز است. البته ممکن است بخش هایی مطالبات و خواسته هایشان فراتر از این موضوع باشد اما ما چنین وجه مشترکی را داریم و می بینیم جنبش همچنان یک ماهیت اصلاح طلبانه چه در روش و چه در هدف دارد.
در مواردی انتقاد شده است که آمدن مردم به خیابان ها اشتباه بود و نباید خون نداها و سهراب ها ریخته می شد، البته هیچ فراخوانی از سوی رهبران جنبش و اصلاح طلبان وجود نداشت، آیا فکر می کنید این انتقاد درست است؟
به نظر من به طور کلی چنین اعتقادات و اظهار نظر هایی در خوشبینانه ترین حالت نه تنها تصویر درستی از اتفاقات رخ داده نمی دهد که انحراف در تشخیص و ارزیابی از واقعیت هم ایجاد می کند. اگر از من بپرسید می گویم نه تنها ندا که تمام جوانان و افراد بی گناهی که در طی این مدت شهید شدند نباید خونشان بر زمین ریخته می شد. اعتراض و انتقاد حق هر شهروندی است و اگر جریان حاکم مدیریت قانونی اعمال میکرد این اعتراضات می توانست به صورت مسالمت آمیز صورت گیرد و ما شاهد این خشونت ها نباشیم اما ذهنیت متوهم و بیمار عده ای باعث شد که بر این اعتراضات تحلیل های عجیب و غریبی گذاشته شود. به دنبال پیدا کردن دست های پنهان بگردند و به آن به عنوان یک توطئه نگاه کنند و خود را در سرکوب و اعمال حشونت و قساوت محق بدانند. دقت کنید همزمان با انتخابات در ایران، در افغانستان نیز انتخابات برگزار شد و در آنجا نیز مانند ایران انتخابات با اعتراض و ادعای تقلب مواجه شد. تا اینجا همه اتفاقات شبیه ایران بود منتهی ما در اینجا شاهد دو نوع مدیریت متفاوت هستیم. مدیریت آقایان در ایران منجر شد به اغتشاش، آشوب، سرکوب، کشتن و دستگیری گسترده فعالان سیاسی و مدنی فقط به خاط اینکه در برابر راه های مسالمت آمیز و قانونی مقاومت شد اما در افعانستان مدیریت صحیح و تشکیل کمیته حقیقت یاب باعث شد تا تعدادی از ارا باطل و انتخابات به دور دوم کشیده شود که همان نتیجه اولیه هم درآمد اما خون از دماغ کسی نریخت. برای همین باید علت حوادث اخیر را ارزیابی کنیم که به چه علت این اتفاقات رخ داد. آیا مدیریت کشور درست عمل کرده و نمی توانست به صورت دیگری عمل کند؟ در طول این ماه ها تمام تریبون های کشور از صدا و سیما تا منابر جمعه و میزگردهای برگزار شده همه تبدیل شده است به سیل اتهامات، فحاشی، نسبت های ناورا و افترا به چهره ها و جریان های منتقد و هیچ گاه حاضر نشدند میز گردی با حضور منتقدان اصلی برگزار کنند و به این سوال پاسخ دهند که آیا نمی شد به شکل دیگری این ماجرا را تدبیر کرد و مدیریت کشور نمی توانست به نحو دیگری بحران رخ داده را مدیریت کند تا اتفاق های رخ داده اجتناب ناپذیر باشد؟ اما هیچ گاه این سوال ها مطرح نشد و آقایان نیز احساس نکردند که ضرورت دارد به این سوالات پاسخ داده شود؛ از این رو تصور میکنم باید این نکته را مطرح کنیم و مدیریت کشور را با این سوال ها به محاکمه بکشانیم، باید از مدیریت کشور بازخواست کنیم که این چه مدیریتی است که به کشته شدن و ریختن خون ده ها انسان بی گناه و به بند کشیده شدن هزاران نفر در سلول های انفرادی منجر می شود؛ این چه مدیریتی است که کینه ، نفرت و نارضایتی می آفریند و کشور را دچار بحرانی کرده که هنوز گرفتار آن است، بحرانی که هنوز حل نشده است و اقایان با تمام ادعایی که در جمع و سرکوب کردنش می کنند هنوز از ترس و نگرانی خواب های آشقته می بینند، آقایان می گویند که آشوب ها را جمع کردیم. اگر جمع کرده بودند که این همه به سر وصدا، داد و بیداد ، فحش دادن و دستگیری های تازه نیاز نبود. اگر جمع کرده بودند که دیگر چه نیازی هست تا به سراغ آزاد شده ها بروند و مجبورشان کنند که اعتراف نامه و توبه نامه بنویسند، مصاحبه و سخنرانی کنند و جنبش سبز و رهبران آن را محکوم کنند. اگر جمع شده بود آقایان نیازی نداشتند که تقاضای انحلال دو حزبی را داشته باشند که کارکردشان در این ایام خلاصه شده بود به بیانیه دادن. اقایان خوب می دانند که قضیه نه جمع شده و نه حل شده است. اقایان اگر به دنبال حل کردن بحران بودند زمانیکه مردم در همان روزهای نخست نسبت به نتیجه آراء اعتراض داشتند به خواسته مردم توجه می کردند، به طور مثال همان زمان خود آقایان اعلام کردند که در ۱۴۰ شهر و حوزه انتخابیه تعداد شرکت کنندگان ۱۰۰ درصد و بیشتر بوده، مثل روز روشن است که در این ۱۴۰ شهر تقلب صورت گرفته، وقتیکه از شورای نگهبان سوال می کنند چرا همین آراء را باطل نکردید پاسخ می دهند که این تعداد آراء تاثیری در نتیجه کل آراء نداشته است، شورای نگهبان وظیفه اش پاسداری از انتخابات است و به او ربطی ندارد که ابطال یا عدم ابطال آراء چه ربطی در نتیجه کلی می گذارد و حتی اگر در یک رای تاکید می کنم یک رای تقلب صورت گرفته باشد شورا موظف است تا آن رای را باطل کند اما آقایان حاضر نمی شوند به دلایل واهی و ناموجه این کار را انجام دهند. به عبارت دیگر برای این اقدام شورای نگهبان هیچ نامی جز لجاجت در مقابل اعتراضات مردم نمی توان گذاشت، این مدیریت نیست لجاجت است که نتیجه آن نیز کار را به این جا کشاند ؛ درحالیکه اگر می آمدند کمیته حقیقت یاب و بازنگری آراء تشکیل می دادند، آراء را ابطال می کردند و اجازه می دادند انتخابات به مرحله دوم کشیده شود کشور اکنون در این موقعیت قرار نمی گرفت اما ذهن آقایان انقدر بیمار است که هر چیزی حتی گران شدن گوجه فرنگی را نیز توطئه دشمن می دانند و نمی خواهند به صورت اصولی و منطقی برای حل بحران اقدام کنند.
سپاه در اول انقلاب برای دفاع از انقلاب و مرزهای کشور تاسیس شد و امام نیز توصیه اکید کردند که هیچ گاه وارد مسایل سیاسی نشود. اما اکنون می بینیم که این نهاد نظامی در تمامی عرصه ها از اقتصاد تا سیاست حضور دارد و حتی در این یک سال نه تنها در خیابان ها به عنوان یک نیروی سرکوب گر حضور داشت که حتی اقدام به دستیگیری فعالین سیاسی نیز کرد به طوریکه بند ۲ الف سپاه، امروز معروف ترین بخش زندان اوین را تشکیل می دهد چرا چنین اتفاقی برای مردمی ترین نهاد نظامی کشور رخ داد؟
اهدافی که از ابتدا سپاه بر اساس آنها تشکیل شد با عملکرد امروزسپاه هیچ همخوانی ندارد، حضور سپاه در عرصه سیاست، دفاع از یک جریان سیاسی؛ مخالفت با جریان دیگر سیاسی و حضور در فعالیت های اقتصادی هیچ کدام منطبق بر اهداف شگل گیری سپاه نیست و نبوده است. سپاه، بر اساس ایده دفاع از انقلاب و دفاع از دستاوردهای آن تشکیل شد اما ایستادن در مقابل اعتراضات مردمی یا در گیر شدن در اختلافات داخلی به هیچ وجه به معنی دفاع از آرمان های انقلاب به عنوان مردمی ترین انقلاب جهان نیست. این انحراف بیش از همه به خود سپاه ضربه خواهد زد و ما نسبت به این روند از ده سال پیش هشدار می دادیم که سپاه نباید وارد منازعات سیاسی شود، البته نمی خواهم بگویم که این روزها را می دیدیم ولی اگر به این هشدار ها توجه میشد امروز ما شاهد این صحنه و کارکرد نبودیم. بهترین ملاک و شاخص ترین برای جلوگیری از این انحرافات بعد از قانون وصیت نامه امام است که صراحت دارد به عدم حضور سپاه در عرصه رقابت های سیاسی که تفسیر بردار نیز نیست اما آنچه اتفاق می افتد بی توجهی و مخالفت صریح با وصیت امام است.
دهه سوم انقلاب باید دهه ثبات و امنیت باشد و نباید اتفاقات دهه اول در آن تکرار شود اما بازهم می بینیم عده زیادی دستگیر می شوند، تحت فشار قرار می گیرند و به نوعی پروژه تواب سازی در زندان ها دنبال می شود، چرا باید این رفتارها صورت گیرد و آیا این رفتارها مبنی حقوقی، انسانی و دینی دارد؟
فکر می کنم پاسخ به این سوال روشن است و چندان احتیاج به استدلال ندارد. افرادی دستگیر می شوند و ماه های طولانی در سلول های انفرادی به صورت ایزوله نگه داری می شوند و سپس بعد یک مرتبه این افراد را می آورند و اعترافاتی را از آنان پخش می کنند. این امر چقدر می تواند ارزش داشته باشد،مطمئنا نه از نظر حقوقی ، نه شرعی و نه عقلی هیچ اعتباری ندارد و ضمن آنکه آنچه هم گفته شده است اعترافات نیست. یک صحنه نمایشی به عنوان دادگاه شروع به کار کرد و در آن افراد تحلیل های خود را از اتفاقات پیش امده ارائه دادند و دوستانی که مجبور شدند به اعتراف بارها گفتند که ما نقطه نظرات و دیدگاه های خودمان را که در زندان به آن رسیده بودیم را مطرح کردیم و حتی اگر صادقانه، بی فشار و تهید به این نظرات نیز رسیده باشند نهایتا میشود نقطه نظراتی که چند نفر به آن رسیده اند و کاملا نیز روشن است که تا چه حد بر استدالال های متین و قوی مواجه بود و اگر می توانست کسی را قانع کند، تا کنون نوشته های هرروزه آقای شریعتمداری در کیهان همه را باید قانع می کرد. از سویی دیگر از بین هزاران نفری که دستگیر شدند فقط به اندازه انگشتان دو دست افراد تحت شرایطی حرف هایی مخالف حرف های گذشته خودشان را بیان کردند و این برخلاف آنچه است که سعی می کنند تبلیغ کنند و این برای آقایان یک شکست بزرگ در مقابل تعداد بیشمار افرادی است که براعتقادات خود پای فشردند و ایستادند. همچنین به این نکته نیز توجه کنید که در مقابل این هفت یا هشت نفری که مجبور به اعترافات یا اقرار به اشتباها شدند ما به طور گسترده شاهد بودیم که تعداد بیشماری از کسانیکه تا قبل از انتخابات از جریان حاکم حمایت می کردند بعد این ماجراها به صراحت و شجاعت اقرار کردند که مشی گذشته شان نسبت به حمایت از این جریان اشتباه بوده است، با این تفاوت که اقرار به اشتباهات نه در سلول های انفرادی که در شرایط کاملا آزاد و با اختیار کامل صورت گرفته است که نمونه بارز آن آقای نوری زاد است.
در خصوص رهبری جنبش، آیا شما فکر میکنید که اقایان موسوی، خاتمی و کروبی رهبری جنبش را برعهده دارند و یا جنبش به صورت خود جوش و به صورت تصمیم گیری در لایه های اجتماعی راه خود را ادامه می دهد؟
هیچ حرکت و جنبشی نمی تواند بدون رهبری و مدیریت مشخص حرکت کند و نمی توانم جنبش را بی رهبر تصور کنم و این مساله را در هیچ جای دنیا نیز مشاهده نمی کنیم . از این رو این حرکت اجتماعی مدیریت و رهبری می خواهد و مردم نیز به روی چند چهره های خاصی به تدریح اجماع کرده اند و به نظر من این ۳ نفریعنی آقایان کروبی؛ موسوی و خاتمی اصلی ترین چهره های مدیریتی جنبش سبز هستند و بخش های مختلف کم و بیش مدیریت این افراد را به رسمیت شناخته اند. البته طبیعی است چون ماهیت جنبش سبز مدرن است ، مدریتی نیز از صنف جنبش های مدرن دارد و ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مدیریت آن مانند جنبش های کلاسیک باشد.
منیع: کلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر