-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 06/16/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در سالگرد کودتای انتخاباتی و در آستانه اولین سالگرد دانشجوی شهید مصطفی غنیان و شهید حمید مداح، نهاد های قضایی و امنیتی مشهد دور تازه ای از فشار بر فعالین دانشجویی شهر مشهد را آغاز کرده اند.

 

به گزارش دانشجونیوز، در روزهای گذشته فعالین دانشجویی دانشگاه های مختلف شهر مشهد به نهاد های امنیتی و قضایی احضار و تهدید به بازداشت شده اند.
این احضارها در حالی اتفاق افتاده که سبزها و دانشجویان مشهد برای برگزاری سالگرد شهید الله اکبر ، شهید مصطفی غنیان در روز پنجشنبه27 خرداد آماده میشوند.

اولین سالگرد شهید غنیان روز پنجشنبه 27 خرداد از ساعت 6 بعد از ظهر در صحن قدس حرم امام رضا (ع) برگزار خواهد شد. مزار شهید غنیان در قطعه 157 صحن قدس حرم امام رضا میباشد.

شایان ذکر است در روز 22 خرداد همه دانشگاه های شهر مشهد در محاصره کامل نیروهای امنیتی و انتظامی قرار داشت. خصوصا جو به شدت امنیتی در دانشگاه های فردوسی و آزاد مشهد برقرار بود. در روز 22 خرداد داخل این دانشگاه ها با حضور مشهود افراد لباس شخصی وامنیتی جو رعب و وحشت حاکم بود و و خارج دانشگاه ها نیز در محاصره نیروهای انتظامی قرار داشت.

 


 


مریم زندی، پیشکسوت عکاسی و دبیر انجمن ملی عکاسان ایران، در نامه ای به سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، از پذیرش مدرک درجه یک هنری امتناع کرد.

به گزارش تارنمای «عکس آنلاین»، زندی در نامه صریح خود به وزیر ارشاد، فشارهای وارده بر عکاسان خبری، بازداشت ها، احکام صادره، ضرب و شتم، جلای وطن بدلیل ترس از جان و موارد مشابهی که برای این صنف بوجود آمده را، دلیل امتناع خود از این نشان درجه یک اعلام کرده است.

متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای سید محمد حسینی
وزیر محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام

پاسخ به نامهٔ شماره ۱/۷۸۹۴ مورخ ۸۹/۳/۱۸ مبنی بر دریافت مدرک درجه یک هنری، به اطلاع می‌رسانم، دریافت این مدرک برای همهٔ کسانی که با سال‌ها تلاش خود در خدمت فرهنگ و هنر ایران و ایرانی بوده‌اند، مسلماً موجب افتخار و خوشحالی خواهد بود.
متأسفانه در حالیکه حرفهٔ عکاسی و عکاسان به شدت مورد تهاجم قرار گرفته و هیچگونه امنیت حرفه‌ای و جانی برای عکاسان ایران وجود ندارد و تعدادی از آنها فقط به جرم عکاسی یعنی انجام وظیفه‌شان مورد ضرب و شتم و زندان قرار گرفته‌اند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند و تعدادی از عکاسان حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و در حالیکه من حتی از دست گرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم، و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقه‌ای میسر نمی‌باشد. در چنین شرایطی برای گرفتن این مدرک، دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمی‌کنم.
مسلماً اگر در شرایط دیگری بودیم دریافت چنین مدرکی شوق تداوم آنچه را که تا امروز برای وطنم، ایران، انجام داده‌ام «که ادای دین بوده است» مضاعف می‌کرد. به همین دلیل از دریافت چنین نشان‌هایی تا زمانه‌ای که شرایط چنین باشد معاف خواهم بود.

لازم به ذکر است، چندی پیش خبرگزاری ایلنا گزارش داده بود که مریم زندی در چاپ کتاب عکس‌های انقلاب خود با مشکل روبرو شده و اداره کتاب وزارت ارشاد مانع از چاپ این کتاب شده است.

زندی، هنرمند عکاس و عضو هیات موسس انجمن عکاسان ایران در گفت‌وگو با ایلنا، گفته بود: نزدیک به هفت ماه است که اداره کتاب وزارت ارشاد برای کتاب عکس‌های انقلاب من مشکل ایجاد کرده و مانع چاپ آن شده است. این اداره از من خواسته که عکس‌های انقلاب را سانسور کند. این اداره خواستار حذف برخی از عکس‌ها شده است که من با این جریان کاملا مخالفم. این عکس‌ها سند هستند و کم و زیاد نشده‌اند. این عکس‌ها روایت تاریخ بدون کم و کاست است پس کسی نمی‌تواند درباره نادرستی آنها صحبت کند.

خالق پرتره‌های مشهور شخصیتهای برجسته ایران خاطرنشان ساخته بود "به من گفته‌اند که این عکس‌ها درحال بررسی علمی هستند. من نمی‌دانم عکس‌های انقلاب را چگونه می‌خواهند بررسی علمی کنند مگر چه چیز این عکس‌ها عجیب است. برای چاپ این عکس‌ها خارج از ایران هیچ مشکلی ندارم و حتی چند ناشر هم به من پیشنهاد کار داده‌اند ولی معتقدم این کتاب باید در داخل ایران چاپ شود."


 


ترانه صفايی- جرس: اين روزها شهرهاي كوچك و بزرگ ايران هر دم چهره تازه اي از برخوردهاي نظارتي را در سطح شهر ، اماكن تفريحي و ورزشي و تفرجگاه ها، پارك ها، فرودگاهها و پاساژها شاهد است. روزهايي كه بايد جوانان به فكر نهادن شناسنامه خود به درون كيف شخصي‌شان باشند تا آن خاطرات مگوي نسل پيشين ديگر بار براي نسلي كه هيچ آمادگي براي مواجهه با طرح‌هايي چون نسبت يابي ندارد به اجرا در آيد.

اين روزها علاوه بر آنكه مسئولان نظامي و انتظامي تا مدل رنگ مو و ناخن زنان را زير ذره‌بين خود قرار داده‌اند، انواع و اقسام تبعيض‌ها عليه زنان در عرصه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي تحميل مي‌شود. براي تحليل سياست‌هاي اخير اعمال شده از سوي دولت در برخورد با جوانان و به ويژه زنان با معصومه ابتكار ،‌عضو شوراي شهر تهران گفت و گو كرده ايم.

ابتکار نخستین زن ایرانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ وارد هیئت دولت شده‌ و بیشتر به‌خاطر نقش خود در تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و ۸ سال ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی معروف است.

او كه از جمله طيف زنان اصلاح طلب در ايران به شمار مي آيد معتقد است كه وضعيت كنوني پيش روي جوانان ايران و مسائلي كه نظارت دولت در حوزه پوشش بر آن تاكيد مي‌كند ريشه در عملکرد و فعاليت‌هاي مدعيان دين دارد و به جاي فشار به جوانان ايراني بايد كمي در اصلاح سخن بزرگان و تاثيرگذاران درحوزه دين و اجتماع تلاش كرد.

فكر مي‌كنيد اجراي دوباره طرح عفاف و حجاب در جامعه حامل چه پيامي است ؟

تصور من اين بود كه سياستگذاران وقتي سال ها در اجراي طرح هاي نظارتي در حوزه حجاب اقداماتي نه چندان موفقيت آميز انجام داده اند اين بار به فكر راه حل ديگري براي برخورد و به تعبيري هدايت نسل جوان باشند اما مي بينيم كه متاسفانه بدون اينكه از گذشته درس بگيريم چشم مان را روي همه واقعيت ها بسته ايم و تنها مي خواهيم جوانان سرزمين مان را هر طور شده امر به معروف و نهي از منكر كنيم در شرايطي كه نسل جوان شرايط و فضاي گفت و گو ي خاصي مي طلبد و صرف بايد و نبايد نمي توان به آنها تحكيم كرد.

گويي عزمي جدي در اجرايي شدن طرح عفاف و حجاب در دستور كار است . آيا فكر مي كنيد جوانان ما و به ويژه زنان ما اين همه مشكل ساز اند كه بايد هزينه هاي هنگفتي براي حمايت از طرح هاي نظارتي صرف شود؟

ما نبايد چشم مان را به روي واقعيت هاي موجود در جامعه ببنديم . ما بايد مبنا را بر اين بگذاريم كه شيوه ما و رفتار معلمان جامعه مصدر امور است رفتار اين ها تعيين كننده است و خيلي اوقات وقتي انعكاس و عكس العملي در جامعه از سوي نسل جوان مي‌بينيم اين رفتارها در واقع واكنشي به رفتار معلمان جامعه است. اعتقاد من اين است كه اگر رفتار معلمان جامعه درست باشد بقيه ماجرا درست خواهد شد.

جامعه ما جامعه اسلامي است و مبناي برخورد با نسل جوان و در كل بشريت بايد بر اساس سيره و روش انبيا و پيامبران بر اساس شفقت و دوستي باشد. نمي‌شود با زور شيوه خاصي از پوشش را به نسل جوان ديكته كرد. جوان امروز گفتمان خاص خود را دارد و رايزني و مذاكره با او نيازمند آگاهي و شيوه و روش مشخص و روشن است.

تجربه گشت ارشاد را در سال هاي پيش پشت سر گذاشتيم.فكر مي كنيد دليل تكرار اين طرح با وجود تنش هايي كه در جامعه به وجود آورده ، چيست؟

مشكلي نيست كه بخواهيم رفتار جمعي از شهروندان جامعه را تصحيح كنيم اما براي آغاز تصحيح و درستي بايد از مصدر ها شروع كرد. لازم است كه در فرصت پيش رو و با توجه به سوء استفاده هايي كه كشورهاي ديگر از چنين برنامه‌هايي دارند با حركت منطقي و رفتار صحيح جريان را مديريت كرده و تلاش شود تا رفتار معلمان جامعه تصحيح شود نه دانش آموزان آن جامعه‌.

در سخنان خطباي نماز جمعه اين روزها مدام زنان مصدر و منبع وقوع بلاياي زميني به حساب مي آيند. آيا چنين رويكردي را در ادامه طرح‌هايي چون عفاف و حجاب نمي بينيد؟

به هر حال اگر بخواهم از منظر توبه وارد پاسخ اين سوال شوم بايد اين نكته را مورد تاكيد قرار دهم كه اگر نيازي به توبه باشد بيش از آنكه شهروند نيازمند توبه باشد خطيب و مسئول جامعه نيازمند توبه است.

مي بينيم كه خطباي جمعه اين روزها در تريبون مقدسي چون نماز جمعه ريشه بلاياي طبيعي و حتي زلزله را در بدحجابي زنان مي دانند . گويي همه مسائل و مشكلات جامعه از بي حجابي زنان ناشي مي شود. اما واقعا اينطور نيست. توبه خوب است. هركسي خودش قضاوت مي‌كند كه چه كار درست است و چه كار غلط. .كسي مخالف توبه كردن نيست. اما توبه و اعمال نظارت بايد از جايي و در ميان كساني آغاز شود كه آثار اقداماتشان گسترده است. اگر معلمي اشتباه كند دانش آموزان زيادي به اشتباه مي افتند اما اگر تنها يك دانش آموز اشتباه كند شايد تبعات آسيب كمتر باشد. اگر قرار است نصيحت كنيم بايد صاحب منصبان و آنهايي كه جامعه را تحت تاثر خود قرار مي دهند نصحيت پذير شوند.

تا چه ميزان رفتار جوانان در جامعه امروز را واكنشي مي‌بينيد؟

وقتي مردم مي‌بينند كه يك تيپ گناهاني مانند دروغ در جامعه آن هم از سوي مسئولان رواج پيدا مي‌كند، طبيعي است كه آنها هم در برابر چنين بندهاي بي‌اخلاقي به شيوه‌ها و روش‌هاي واكنشي دست بزنند و اين اقدام را نوعي مبارزه آرام تلقي كنند. به نظر من بخشي از رفتارهاي جوان امروز جامعه شايد واكنشي باشد نسبت به آن رفتارهاي غلط. يعني جوانان نوعي نافرماني در پيش گرفته اند تا در برابر ترويج گناهان كبيره در در جامعه مقاومت كنند. عدم رعايت حجاب گناه صغيره محسوب مي شود اما دروغ گناه كبيره است.

اما به هر صورت فكر مي‌كنم كه تاكيدهايي از سوي گروه‌هاي افراطي و فشار در جامعه مطرح مي‌شود. البته كمي هم ظاهر بيني نسبت به واقعيت‌ها و مسائل اجتماعي پيش رو در جامعه در اين نوع ظاهر بيني نهان است.

در آخر بايد تاكيد كنم كه ما بايد در رفتار با نسل جوان به رفتار انبيا الهي باز گرديم و اينطور كه قر آن مي گويد كردارمان را مديريت كنيم. "چرا چيزي رابه زبان مي آوريد كه به آن عمل نمي‌كنيد"
 


 


مراسم سالگرد شهدای راهپیمایی بیست و پنجم خرداد با تدابیر شدید امنیتی در بهشت زهرا برگزار شد.

بنابه گزارشات رسیده به "جرس" جمعیت چشمگیری از مردم تهران همراه با خانواده های جان باختگان راهپیمایی بیست و پنج خرداد، بعد از ظهر روز سه شنبه بر آرامگاه شهدا حاضر شدند و با نثار گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام کردند
لادن مصطفایی همسر شهید علی حسن پور به جرس می گوید: مردم علی رغم حضور نیروهای انتظامی، ما را در بهشت زهرا تنها نگذاشته اند و این قوت قلب همه ماست که امروز بعد از یک سال احساس کردیم تنها نیستیم.
وی با بیان این نکته که مردم با حضور در قطعه های مختلف بهشت زهرا، بر مزار شهدا با قرار دادن شاخه های گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام می کنند افزود: همزمان ماموران امنیتی بالای سرما می ایستند و اعلام می کنند مراسم را باید تا ساعت هفت عصر تمام کنید و به خانه هایتان برگردید.
خانم مصطفایی همچنین یاد آور می شود: ماموران امنیتی با امکانات فیلمبرداری در کنار خانواده های عزادار قرار گرفته اند و از مردمی که دسته دسته وارد بهشت زهرا می شوند، فیلمبرداری می کنند.
وی تصریح کرد، مردم به این صحنه ها توجه نمی کنند و همراه و همدل با خانواده های شهدا نشان دادند که ما را تنها نخواهند گذاشت.
همسر شهید علی پور می گوید هیچ گونه برخورد خشونت آمیزی صورت نگرفته است و نیروهای امنیتی نیز تنها تلاش می کنند مردم را متفرق کنند. اجازه نمی دهند مردم سر خاک شهدا توقف کنند.
وی ادامه داد: خانواده های سهراب اعرابی، محرم چگینی و بسیاری دیگر از شهدای دیگر در بهشت زهرا حضور داشتند و مردم نیز خطاب به خانواده های شهدا بارها تکرار می کردند: غم شما غم ما هم هست، و همین برای ما ارزشمند است.
گزارش های دیگر از سایت های خبری حاکی است جمعی از مردم قصد دارند امشب با حضور در خانه برخی از شهدای بیست و پنج خرداد با روشن کردن شمع و اهدای شاخه گل، یاد و خاطره جان باختگان را گرامی دارند.
گزارش های تکمیلی ارسال می شود.


 


۴۰۰ نفر از کارگران کارخانه گندله‌سازی شرکت سنگ آهن گل‌گهر سیرجان از روز دوشنبه ۲۴ خرداد دست به اعتصاب زده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه،صبح دیروز از ۵۰۰ کارگر کارخانه گندله سازی، نزدیک به ۴۰۰ از آن ها در اعتراض به اعلام نتایج آزمون استخدامی این شرکت ،دست از کار کشیده اند.
این اعتصاب پس از آن شکل گرفت که در نتایج آزمون استخدام گندله سازی، تنها ۴۰ تن از کارگران سابق پذیرفته شده اند و سایر کارگران و تکنسین‌های مجتمع پذیرفته نشده اند .
کارخانه گندله سازی سیرجان (شهرستانی در غرب استان کرمان)،۱۴ فروردین امسال به دست محمود احمدی نژاد افتتاح شد.
کارگران اعتصاب کننده صبح دیروز و امروز در بلوار مالک اشتر سیرجان در مقابل واحد اداری شرکت گل‌گهر تجمع کرده‌اند. یکی از کارگران حاضر در تجمع که خواست نامش فاش نشود به خبرنگار کلمه گفت:« ما نزدیک به ۵ سال برای راه اندازی گندله سازی زحمت کشیدیم اما مسوولان به بهانه برگزاری آزمون می‌خواهند ما را اخراج کنند و برخی افراد دارای رابطه را جایگزین ما کنند.»
او با اشاره به وعده مسوولان ارشد گل‌گهر برای در اولویت قرار دادن کارگران فعلی در مرحله استخدام، افزود: «قبلا آقای مهندس شفیع مدیرعامل کنسرسیوم مجری طرح گندله‌سازی در پاسخ اعتراض‌ها، وعده داد که نیروهای فعلی در اولویت باشند اما با اعلام نتایج آزمون مشخص شد که فقط ۴۰ نفر از کارگران فعلی را پذیرفته‌اند که تازه باید در مرحله گزینش هم شرکت کنند.»
یکی دیگر از کارگران شرکت کننده در این تجمع، برگزاری آزمون را «نمایشی» می‌داند و می‌گوید: « از همان اول معلوم می خواهند ما را مرخص کنند. الان چند هفته هست که می بینیم افرادی که با برخی مسوولان شهر و خود شرکت نسبت دارند گروه گروه وارد گندله سازی شده اند و آمد‌ن‌ها هیچ ربطی هم به برگزاری آزمون ندارد. زیرا افراد نهایی استخدام شده هنوز اعلام نشده است.»
این اعتراض‌ها در حالی صورت می‌گیرد که پیش از این در فروردین‌ماه امسال و در زمان حضور محمود احمدی‌نژاد برای افتتاح مجتمع گندله‌سازی،کارگران به رییس جمهور گفته بودند که مسوولان قصد اخراج آن ها را دارند.
احمدی‌نژاد هم پس از گفته های کارگران،در حالی که خطاب به “محمد جلال‌ماب” مدیرعامل شرگت گل‌گهر گفته بود «به مشکلات کارگران رسیدگی کنید» به کارگران معترض هم تاکید بود که “نگران نباشند چون قرار نیست کسی اخراج شود.”
این وعده احمدی نژاد اما عملی نشد زیرا تنها چند روز بعد، بیش از ۱۰ نفر از کارگران و کارشناسان مجتمع گندله‌سازی برای تسویه حساب نهایی به امور مالی فراخوانده شدند.
اعتراض‌ها همچنین در اردیبهشت‌ماه هم ادامه داشت تا جایی که مدیرعامل شرکت گل‌گهر با حضور در جمع معترضان به آنان اطمینان داد که برای رفع مشکلات تلاش کند و راه حل بینابینی را اتخاذ نماید، تا نه کارگران قبلی ضرر کنند و نه پذیرفته شدگان در آزمون دچار مشکل شوند. این وعده‌ ها اما تاکنون عملی نشده است.
پس از عملی نشدن این وعده ها و اعلام نتایج آزمون استخدام، بیش از ۹۰ درصد نیروهای گندله سازی از حضور بر سرکار خود خودداری کرده‌اند.
در همین حال جمعی از پیمانکارانی که در سال های پیش در راه اندازی و نصب دستگاه های این مجتمع فعالیت داشته اند،هنوز نتوانسته اند مطالبات مالی خود را دریافت کنند.
یکی از پیمانکاران معترض در این زمینه می‌گوید: « الان دو ماه از افتتاح گندله‌سازی می‌گذرد و کار پیمانکاران تمام شده است اما تاکنون با هیچ پیمانکاری تسویه حساب نشده است.» به گفته وی بیش از ۲۰ پیمانکار در حال حاضر بین ۲۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان طلبکارند، اما مسوولان هیچ تاریخی برای پرداخت این مطالبات اعلام نکرده اند و دایما از پیمانکاران طلب زمان بیشتر می‌کنند.
این پیمانکار به ارسال نامه کتبی به مسوولان بلند پایه گل گهر هم اشاره می کند اما به گفته وی این نامه ها هم تاثیری در روند پرداخت مطالبات نداشته است. در همین حال تلاش ما برای گفت‌وگو با مسوولان مجتمع گندله‌سازی و مسولان شرکت گل‌گهر بی نتیجه ماند.
در کارخانه گندله سازی سیرجان ۵۰۰ نفر به طور مستقیم اشتغال دارند. محصول تولیدی این کارخانه ۵ میلیون تن است و تا ۸ میلیون تن گندله قابلیت ارتقا دارد.
امروزه در دنیا استفاده از سنگ آهن در شرکتهای فولادی به دو روش انجام میشود.مجتمع های فولاد سازی به روش احیاء مستقیم برای تهیه فولاد از آهن اسفنجی استفاده می کنند.گندله در فولادسازی به روش احیاء مستقیم به گلوله‌هایی از پودر سنگ آهن و آهک گفته می‌شود که برای احیا به کوره احیای مستقیم می‎رود. این گلوله‌ها را در واحد گندله‌سازی تهیه می‌کنند. گندله معمولاً گلوله‌ای به قطر ۶ تا ۲۵ میلیمتر است.
 


 


مرتضی الویری در اعتراض به حرکت غیر اخلاقی روزنامه جوان در تحریف و تغییر مفاد مصاحبۀ مرتضی الویری با آن روزنامه، متن اصلی مصا حبه خود با این روزنامه مدعی اصولگرایی را در سایت خود قرار داد. الویری می گوید حدود دو سوم مصاحبه وی حذف شده و در برخی موارد پاسخ یک سؤال در ذیل سؤال دیگری قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبی در مصاحبه ذکر گردیده که بهیچ وجه در اظهارات او نبوده بلکه برخی از دوستان آن روزنامه، منویات ذهنی خود و آنچه که دوست داشتند از زبان او بشنوند را، در روزنامه به چاپ رسانده‌اند.
الویری همچنین در سایت رسمی خود و خطاب به مردم و ارباب جراید خاطرنشان می سازد “از آنجا که روزنامه جوان در ویژه نامه اخیر، بخش های زیادی از مصاحبه اینجانب را حذف، قسمت هائی را جابجا و مطالبی خلاف نظر من را در مصاحبه اضافه نموده، جهت رفع هر گونه شبهه، متن کامل این مصاحبه را که در تاریخ ١۶ خرداد در اختیار روزنامه جوان قرار گرفته را، در سایت رسمی خود منتشر می کنم .”
متن کامل این مصاحبه که در سایت مرتضی الویری مندرج شده، به شرح زیر می باشد:

آقای الویری! در سابقه مصاحبه های شما با رسانه های مختلف تنها رسانه هایی مشاهده می شود که بعد از انتخابات به دلایل مختلف از جمله اقدام علیه نظام و یا ارتباط با جریانات خارج ازکشور تعطیل و یا توقیف شده اند،آیا دلیل خاصی داشت که با این سایت ها مصاحبه انجام می دادید؟
من هیچ فیلتری برای خودم قائل نبودم ،وبا هرسایت وروزنامه ای که درخواست گفتگوداشت،مصاحبه انجام می دادم . البته رسانه هائی که امانتداری نمی کردند و مصاحبه را مثله می کردند از نظر من در لیست سیاه قرار می گرفتند و دیگر با آنان مصاحبه نمی کردم . گفتکو با یک سایت یا روزنامه به معنی پذیرش مواضع آن سایت یا روزنامه نیست. یادم نمی رود که شهید مطهری در زمان شاه با مجله “زن روز ” آن موقع مصاحبه کرده بود . بسیاری از متدینین بر او خرده گرفتند که چرا با یک مجله مبتذل مصاحبه کرده ای. استدلال شهید مطهری این بود که هدف رساندن پیام به مخاطب است.
من با همه سایت ها اعم از اصولگرا واصلاح طلب که خواستار مصاحبه شدند گفتگو ومصاحبه کرده ام و مقالاتی در سایت شخصی خود منتشر کردم که رسانه ها از آن گرفته و منتشر کرده اند . حالا اگر این مقالات را رسانه های اصلاح طلب درج کرده اند،اما اصولگرایان نه به من مربوط نیست .بروید از خودشان بپرسید .

* آماری که من از تعداد مصاحبه های شما تهیه کردم ،از ابتدای سال ۸۸ تنها با یک روزنامه آن اعتماد ملی و در سایت ها هم گفت وگوهای مکرر با جمهوریت وکلمه ،قلم و..داشتید که بیشتر این سایت ها به دلایل مختلف توقیف ویا وابسته با بیگانه شناخته شده اند؟
انگار بحث جدی ما از همین ابتدای مصاحبه آغازشده است .همانطورکه اشاره کردم ،من هیچ محدودیتی برای خودم قائل نیستم و اعتقاد دارم که اطلاعاتی که دارم باید دراختیارمردم قراردهم . اگر سایت یا روزنامه ای تخلف کرد باید خودش پاسخگو باشد اما دلیل نمیشود که تا زمانی که رسانه ای دایر است به دلیل اینکه ممکن است روزی بسته شود من با آن گفتگو نکنم.

*بسیاری از این سایت ها به دلیل ارتباط با بیگانه توقیف و یا فیلتر شدند ،یعنی اهداف یک رسانه برای شما اهمیتی نداشت؟
یکی ازاختلافات من با دوستان شما همین است که من با اینگونه فیلترکردن هامخالف هستم و معتقدم به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که سایت های اطلاع رسانی فیلترشود.من با تعطیل شدن روزنامه اعتمادملی هم مخالف بودم و در این زمینه هم مصاحبه ای انجام دادم.
من با توقیف وتعطیل شدن روزنامه و سایت های مختلف به شکل گسترده مخالف هستم و متهم کردن این سایت ها به ارتباط با جریان خارج ازکشورراهم قبول ندارم و این روش که مخالف را به جریان خارج از کشور نسبت دهیم ،قبول ندارم واینگونه رفتارها را به صلاح کشورنمی دانم.

* اما طبق اعلام وزارت اطلاعات از چند ماه قبل ازانتخابات ۸۸ بیش از ۶۰ موسسه و سایت غیر مجاز که دنبال براندازی نظام بودند،چطور شما این موضوع را نادیده گرفتید و با توقیف سایت های وابسته و برانداز نظام مخالف هستید؟
اطلاعاتی که من داشتم خلاف این موضوع را نشان می داد وباورمن اینگونه بود که این سایت ها در جهت نظام اما با یک نگرش و رویکرد دیگری فعالیت می کنند. باید بپذیریم همان طور که اثر انگشت دو نفر عین هم نیست فکر و اندیشه دو نفر نیز نمی تواند عین هم باشد . ما باید این تنوع سلیقه ها را به رسمیت بشناسیم و به آن احترام بگذاریم. درست نیست هر کس که مثل ما فکر نکرد را عامل و وابسته به بیگانه بنامیم.

* آقای الویری این روزها از شما به عنوان یکی از طراحان جریان فتنه نام برده می شود،این موضوع تاچه اندازه صحت دارد؟
برای من خیلی جالب است که همین روزنامه جوان مدتی پیش خبری را با این مضمون که ” الویری از طرف کروبی به دنبال سازماندهی جریان فتنه در کشوراست “، منتشرکرده بود.
برای من جای تعجب دارد که روزنامه جوان این مطلب را از چه منبعی به دست آورده است،چرا که این موضوع از اساس و بنیان اشتباه و باطل است .

*اما قبل از اینکه روزنامه جوان این مطلب موثق را منتشرکند ،سایت ها ورسانه های مختلفی در رابطه با این موضوع مطالبی را منتشر کرده بودند، فقط کافی است اسم شما رادراینترنت جستجو کنیم ،تعداد زیادی خبر ،گفت وگو و مقاله در رابطه با نقش شما در فتنه های بعد از انتخابات به دست می آید!؟
برای اینکه فضای مصاحبه تلطیف شود بگذارید در رابطه با “موثق ” بودن آنچه که روزنامه جوان منتشر کرد لطیفه ای را بگویم . میگویند یک بنده خدائی بطور ناگهانی به دوستش در خیابان برخورد کرد و به او گفت : اه حسن توئی ؟ من چندی پیش باخبر شدم که تو مردی . حسن گفت نه اینطور نیست من زنده هستم ، مگه نمی بینی. طرف گفت نه بابا ، تو مردی . چون اون منبع خبری که خبر مرگتو داد کاملا موثق بوده !!!
اما برگردیم به مطالب موثق شما یعنی نقش من در حوادث پس از انتخابات. من در جریان انتخابات فعال بودم، اما پس از انتخابات ، به غیراز راهپیمائی ۲۵ خرداد ، در هیچ تجمعی حضور نداشتم . تنها فعالیت تشکیلاتی من پس از انتخابات ، حضور در کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات بود که توسط آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی تشکیل شد و با دستگیری ما در ۱۷ شهریورفعالیت این کمیته متوقف شد . دادگاه عضویت ما در کمیته فوق را خلاف قانون ندانست و تبرئه شدیم اما بنده را به علت شرکت در راهپیمائی ۲۵ خرداد به یک سال حبس تعلیقی محکوم کرد . حالا شما که مدعی شده اید که من جزء جریان فتنه و یا طراحان فتنه بوده ام باید مصداق فتنه را نشان بدهید.
من در اینجا صریحا می گویم هیچ یک از کسانی را که در چارچوب قانون خواستار مطالبات قانونی خود و دیگران هستند فتنه گر نمی دانم .،به خصوص افرادی را که عشق و اعتقادشان به اسلام و ایران را در روزهای سخت نشان داده اند .

*مقام رهبری بارها در سخنانشان بعد از انتخابات نسبت به جریان فتنه و هوشیاری آحاد جامعه هشدار داده اند،فکر نمی کنید این نظرشما در رابطه با عدم قبول جریان فتنه با صحبت های رهبری در تناقض است ؟
البته من به شخصه به این موضوع معتقد هستم که در جریان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جریاناتی که سمت و سوی آنها به ضد انقلاب برمی گردد سعی داشتند ازوضعیت به وجود آمده سوءاستفاده کنند. به عبارت دیگرجریانات برانداز که سالهاست دنبال اهداف خود هستند ،ازیک فضای آشوب زده بهره برداری های خاص خودشان را می کنند ، و این فضای آشوب زده و ملتهب پس ا زانتخابات سال گذشته به نوعی فراهم شد.
این نکته را هم بگویم که چنانچه به افرادی که سابقه درخشانی در نظام و انقلاب داشته اند،تهمت فتنه گروارد کنیم ، استوانه های تنومندی را که درشرایط دشوار ، جامعه سخت به آن ها نیازمند است فرو خواهد ریخت . حساب جریان فتنه باحساب معترضین به انتخابات جداست.

*شما به چه علتی دستگیر شدید؟
زمانی که درتحقیقات کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات ،تعداد کشته شدگان به عدد۷۲ رسید وبه محض اینکه آقای بهشتی سخنگوی کمیته این آماررااعلام کرد ،بلافاصله هم دفتر کمیته پیگیری پلمب شد و تمام مدارک ووسایل ضبط و من و آقای بهشتی و آقای دکتر امینی (استاد حقوق دانشگاه شیراز) دستگیرشدیم.

* به نظر میرسد در قضیه تعداد کشته شدگان سهوا و یا شاید هم عمدا آماری اعلام شد که نظام بالطبع آن تحت فشار قرار بگیرد . البته ما به نیت خیر شما در مورد حضور دراین کمیته شک نداریم ولی عددی که اعلام شد مقداری مشکوک بود با این اوصاف آماری که از طرف کمیته در رابطه با تعداد کشته شدگان اعلام شد تا چه میزان مستند و با توجه به واقعیت ها بود؟
آقای بهشتی بر مبنای اطلاعاتی که در دفتر و توسط کارکنان دفتر کمیته به دست آمده بود، این آمار را اعلام کرده بود و من هم تصورمی کنم که این آمار بدون هیچ قصد وغرضی اعلام شده است و تمام این موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمینه فعالیت های کمیته اعم از جمع آوری پول جهت کمک به خانواده های آسیب دیده و یا انتشار آمار جان باختگان و غیره تبرئه شدیم.

*اما شما با وثیقه آزاد شدید؟
بله من به قید وثیقه آزاد شدم ولی این به معنی ثبوت مجرمیت نبود زیرا دادگاه من در آن زمان تشکیل نشده بود .سه اتهام از سوی دادستانی به من وارد شده بود ،یکی فعلیت درکمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات. دیگری دررابطه با مصاحبه هایی که انجام داده بودم وسوم شرکت در راهپیمائی ۲۵ خرداد. در رابطه با مصاحبه ها و حضور درکمیته پیگیری من دردادگاه تبرئه شدم ،اما دادگاه دلایل من را برای شرکت در راهپیمایی نپذیرفت ومن به یکسال حبس تعلیقی محکوم شدم.

*در مجلس هم کمیته ای برای پیگیری همین موضوع کشته شدگان تشکیل شد،اما در نهایت آمارارائه شده توسط مجلس با آمارمد نظر شما بسیار متفاوت و پایین تر است، چطور شما به آمار ۷۲ کشته دست پیدا کردید؟
ما اطلاعات و اسامی۶۹نفر جان‌باخته را به مجلس ارائه کردیم ،اما چند روزبعد مجلس اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی ازطرف کمیته پیگیری دریافت نشده است ، مجدداً نسخه دیگری را برای کمیسیون امنیت ملی مجلس فرستادیم. تا آن زمان کمیته ما به عدد ۶۹ رسیده بود و بعد به ۷۲ رسید و با دستگیری ما کار متوقف شد.

*شما این آمار کشته شدگان را براساس چه مدارک وتحقیقاتی به دست آوردید؟
کمیته پیگیری آسیب دیدگان شماره تلفن، نشانی دفتر و نشانی الکترونیکی خود را در رسانه‌ها منتشر کرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختیار کمیته بگذارند.

*یعنی تنها مبنای شما دررابطه با تعداد کشته شدگان تماس تلفنی و نظرات سایت بود؟
بعد ازهر تماس کمیته پیگیری با درج مشخصات تماس گیرندگان ،اقدام به تحقیق وانجام مصاحبه با خانواده کشته شدگان داشت ، که درنهایت این آمار به دست آمد.

*کمیته پیگری که در آن زمان با ارگان و یا دستگاهی ارتباط نداشت،چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع می شدید ؟
ما شخصی را به سازمان بهشت زهرا معرفی کردیم تا اطلاعات بگیرد. جلسه‌ای نیز با کمیته منتخب شورای شهر داشتیم. کمیسیون امنیت ملی مجلس هم از ما دعوت کرد تا برای تبادل اطلاعات هماهنگی کنیم.
*آقای الویری! طبق اسناد به دست آمده پرو‍ژه کشته سازی از ماه ها قبل ازانتخابات کلید خورده بود آنجا که بحث ترور یکی ا زکاندیداها و یا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد و یا موضوع ترور آقای خاتمی د رپرواز اهواز تهران و ….به نظر میرسد این موضوعی نیست که یک شبه یا دو شبه اتفاق افتاده باشد. به نظر میرسد دست جریانات خارجی و ضد انقلاب دراین جریان پیداست . البته این به آن معنا نیست که شما با اطلاع از این نیت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بوده اید .ولیکن این موضوع که جریان خارج نشین با هدف تهییج مردم در داخل دنبال کشته سازی بود غیر قابل کتمان است. از سوی دیگر بخش زیادی از آمارهای موجود غیر واقعی و سا ختگی است حداقل موضوع این است که خود ما در روزنامه جوان با چند تن ا ز افرادی که د راین لیست بعنوان کشته مطرح شده بودند مصاحبه کردیم و زنده بودنشان را بررسی کردیم ! ،چطور است که شما این موضوع را نادیده گرفته اید و بازهم به آما ر۷۲ کشته تا کید دارید؟
ذکراین عدد برمبنای یافته ها واطلاعات جمع آوری شده سطح شهراست و افرادی هم که در کمیته فعایت داشتند ،افرادی شناخته شده و مورد اطمینان بودند. البته احتمال اشتباه در این موضوع را نفی نمی کنم ولیکن به طور قاطع و صریح اعلام می کنم که ما هیچ قصد و هدف سویی در اعلام آمار نداشتیم و حتی به اصل امانت داری و رازداری اسناد و مدارکی که به کمیته تحویل داده می شد ،پایبند بودیم.بازهم تاکید می کنم من احتمال اشتباه را در یک چنین موضوع حساسی نفی نمی کنم ،احتمال این موضوع است که در این لیست اشتباهاتی هم وجود داشته است.

*اما دررابطه با این موضوع و آمارهای نادرست به نظام ضربات جبران ناپذیری وارد شد!
این موضوع به قضیه هلوکاست و ادعاهای مختلف برای کشته شدکان شباهت دارد . در حالی که مسئله اصلی تعداد کشته شذگان نیست. نگاه اصلی باید به گونه ای باشد که حتی اگر یک نفر بیگناه هم کشته شده باشد ،دغدغه رسیدگی به پرونده این یک نفر هم در کشور وجود داشته باشد.
*یکی ا زکسانی که نامش در این لیست وجود داشت فردی به نام سعیده پور آقایی است که بعدها مشخص شد وی ا زخانه فرار کرده و لیکن اسمش د رلیست مذکور وجود داشت. که البته آقای موسوی هم درمراسم ختم ساختگی این فرد شرکت کرد! شما احتمالا بهتر ا ز من میدانید خواهر این فرد سپیده پور آقایی از فعالان کمیته گزارشگران حقوق بشر و از نزدیکان کیوان رفیعی عامل کد دار گروهک مجاهدین خلق بوده است . اینکه نام این فرد در لیست کشته شدگان منتشر می شود از آن دست شواهدی است که بر جعلی و مشکوک بودن این لیست صحه می گذارد؟
بله- این از همان مواردی است که گفتم اشتباه بوده است و البته کمیته این موضوع را فورا اعلام کرد . یادم هست آقای مقیسه که دفتر کمیته را اداره می کرد در اولین جلسه نام دو نفر را که به اشتباه جزء جان باختگان ذکر شده بود اعلان کرد که یکی از آنها سعیده پورآقائی بود . در مورد خواهر این فرد و یا کیوان رفیعی اطلاعات من صفر است . یکروز به اشتباه نام سعیده پور آقائی درلیست جان باختگان آمد و پس از سه چهار روز گفتند اشتباه شده و از لیست خارج شد . هیچ غرض و مرضی هم حد اقل از ناحیه دوستان ما در کار نبوده .
* نکته دیگر اینکه این لیست اسامی که کمیته منتشر کرد کاملا منطبق با لیستی است که از طریق کیوان رفیعی عامل کد دار منافقین دراختیار محسن مخملباف که سخنگوی خارج ازکشور مهندس موسوی بود قرار گرفت و همین ایمیل برای آقای بهشتی ارسال شد و لیست مذکور که شامل ۷۲ نفر بود بعنوان کشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به این ایمیل موجود است . البته این به آن معنا نیست که همه اعضای کمیته مذکور از این ایمیل با خبر بوده اند. خود شما از این ایمیل و لیستی که آمده بود خبر دارید؟
نه من ا زموضوعی که شما می گویید بی خبرم . ولیکن به صراحت اعلام می کنم که اگر برای افراد کمیته پیگیری صحت و یا غیر واقعی بودن مطلب واسمی مشخص می شد هیچ انگیزه ای برای عدد سازی دروغی وجود نداشته است . ما هدفمان پیگیری موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود وبا نیت خیر وارد این کار شدیم .ضمنا به طور قطع می گویم هرگز لیست ۶۹ یا ۷۲ نفره که ما منتشر کردیم بر گرفته ازکانال خارجی که شما گفتید نبود ، زیرا لیست ما ، در تماس با خانواده های جان باختگان به تدریج جمع آوری شد .علت تشابه لیست می تواند این باشد که آن ها از لیست ما گرفته باشند نه ما از آن ها.

*جناب آقای الویری ! ما شما را فردی انقلابی با پیشینه سوابق مبارزاتی قبل ازانقلاب و خدمت به نظام امام و انقلاب دربعد از انقلاب می دانیم. شما در جریان حوادث و اتفاقات یکسال گذشته به نوعی سکوت کردید و در راستای محکوم کردن حوادث اقدامی انجام نداده اید،در صورتی که از شما به عنوان یک شخص انقلابی و دارای سابقه مدیریتی در سال های گذشته انتظار می رفت که در برابر این اتفاقات که کلیت نظام را نشانه رفته بود واکنشی داشته باشید،آیا این سکوت به علت معذورات حزبی و جناحی بوده است ؟
خیر – من اصلا عضو حزبی نیستم تا معذوریت حزبی داشته باشم . من بر مبنای باورها و اعتقاداتم حرف می زنم . این باور و اعتقاد هم همان عشق به اسلام و ایران است که به خاطر آن پنج بار قبل از انقلاب به زندان رفتم و شکنجه شدم . امیدوارم باقیمانده عمر هم آتش این عشق در دلم روشن و فروزان بماند.
موضع گیری های من بعد از انتخابات هم یک رویکرد انتقادی نسبت به دولتمردان بود و معتقد بودم که اعتراض افراد معترض را نباید با زور پاسخ داد،بلکه روش های منطقی وقانونی برای این موضوع وجود دارد.
من قبول دارم که از هر حادثه ای ولو کوچک در کشور، جریانات بیگانه و ضد انقلاب سوء استفاده می کنند و در این مورد هیچ شک و تردیدی وجود ندارد . اما ما نباید با کار های نسنجیده بهانه به دست آنان بدهیم. متاسفانه اتفاقات یکسال گذشته هم فارغ از این موضوع نبود.
بدون تردید جریان ضد انقلاب درماجرای بعد ازانتخابات به دنبال بهره برداری و سوء استفاده از شرایط موجود بود و هست.من معتقدم که در شرایط کنونی هم می توان با استفاده از راهکار های منطقی بین دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتی به وجود آوریم و از این طریق از سوءاستفاده جریانات مخالف نظام و ضد انقلاب که مترصد ضربه زدن به ایران است جلوگیری کنیم.
*چرا همین دلسوزان انقلابی که مورد نظر شما هستند و از آنها انتظارزیادی در کشور است ،توهین به امام و رهبری ونظام وبه تاراج رفتن میراث معنوی امام (ره) واکنش نشان ندادند؟
بر عکس ، جریان منتقد که در میان آنان بسیاری از مبارزین وانقلابیون قبل از انقلاب ، مراجع ، روحانیون انقلابی ، جبهه رفته ها و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی و نزدیکان امام خمینی به چشم می خورند رفتارهای دولتمردان نظیر دستگیری ها ، اعتراف گیری ها ، بستن مطبوعات و سایت ها ونظیر این ها را به تاراج رفتن میراث امام وتضعیف نظام و رهبری می دانند.
البته هرگونه اعتراض و یا شکایت از موضوعی باید در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجار شکنی و میدان دادان به جریانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملی می دانم .

*بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثی بود که بعد از انتخابات به کرات از طرف آقایان موسوی و کروبی و برخی هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود این بحث از ماه ها قبل از انتخابات مطرح شده است . برای اولین بار در پاییز ۸۷ آقای بهزاد نبوی بحث تقلب را مطرح کرد ، از سوی دیگر آقای کروبی هم در سخنانی پیش ا زانتخابات با توصیه به دوستانش به صراحت اعلام می کند که به هیچ وجه در انتخابات تقلب نمی شود ونباید اعتماد عمومی مردم را سلب کرد،اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح می شود. آقای محتشمی پور د رجلسه روز شنبه ۲۳ خرداد د رمجمع روحانیون به آقای موسوی م یگوید ما آنقدر سند و مدرک ا زتقلب داریم که اگر مقاومت کنی رییس جمهورت می کنیم! حتی برخی معتقدند دلیل ایجاد توهم برای آقای موسوی همین سخنان محتشمی پور بعنوان رییس کمیته صیانت ا زآرا آقای موسوی بوده است. ازآن طرف مقام معظم رهبری هم زیر سوال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر کشور دانسته اند، پافشاری دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبری به چه علتی بوده است؟
در مورد مواضع میرحسین موسوی و نزدیکانشان و کروبی خودشان باید پاسخگو باشند ،اما من به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرای آقای کروبی ماحصل برداشت هایی که در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه ۲۶خرداد در حضورمقام معظم رهبری ارائه کردم.
نگرانی از سلامت یک انتخابات می تواند به طور طبیعی وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگرانی طبیعی و در همه انتخابات های گذشته هم وجود داشته است . این دغدغه اتفاقا بد هم نیست زیرا باعث دقت بیشتر برگزارکنندگان انتخابات می شود.
اما اینکه پروژه ای به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پایه ریزی شده باشد ،حداقل درستاد آقای کروبی را نفی می کنم .
متاسفانه ما فکر می کنیم که اگر انتقادی از یک فرد یا یک ارگان نظام می شود ،تمام نظام زیر سوال رفته است ،در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از اینگونه صحبت ها است.
نظامی داریم که ۹۸ درصد به آن رای مثبت دادند و بیش صدها هزار نفر در عرصه های مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ این نظام به شهادت رسیدند.نظام جمهوری اسلامی مجموعه ای از رهبری و قوه قضائیه و مجریه و دستگاه های مختلف است. نباید هر نقدی را تضعیف نظام تلقی کنیم .

*اما دوستان شما که بارها به موضوع تقلب اصرارداشتند،نه تنها در فرصت قانونی هیچ سندی ارائه نکردند،بلکه در یکسال گذشته هم سندی ارائه نکردند و پیوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محکوم کرده اند!
ما در کمیته صیانت از آرای آقای کروبی در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامه های مختلفی را به مراجع مختلف،شورای نگهبان و حتی رهبری نظام ارسال کردیم. شکایت جامع ما هم در۲۴ خرداد تقدیم شورای نگهبان شد .تا جائی که من خبر دارم آقای محتشمی نیز در ستاد آقای موسوی همین کار را انجام دادند .اما من در مورد سایر دوستان پاسخگو نیستم. من پس از تایید صحت انتخابات توسط شورای نگهبان از بیان هر گونه بحثی در رسانه ها در این باره خود داری کردم. این نکته را هم اضافه کنم که شما ممکن است با یک قانون که تمام مراحل آن اعم از تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان راگذرانده مخالف باشی و حتی در این مورد حرف بزنی واین کار شما خلاف نیست . مهم اینست که اگرامری کلیه مراحل قانونی را طی کرد باید به آن تمکین کنیم ولو اینکه از نظر کارشناسی نظر دیگری داشته باشیم . و بدون محدودیت زمانی براساس اسناد و شواهد موجود و مبنای قانون روند کلی انتخابات را بررسی کند.

*آقای الویری! در این شرایط که بیشتر افراد و مسئولان برای حرکت کشور به سمت آرامش و همت و کار مضاعف برای جبران عقب ماندگی ها سکوت کرده اند، فکر نمی کنید که این نوع موضع گیری ها به نوعی موجب التهاب در جامعه و تشویق بیگانگان شود؟
این موضوعی که شما اشاره می کنید ،یعنی اینکه صدای مخالف را ساکت کنیم،روزنامه و سایت ها را ببنیدم و اجازه بدهیم که دولت هرکاری که دلش می خواهد انجام دهد.نتیجه این خواهد شد که جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگینی خواهد رفت . در اصل نهم قانون اساسی آمده است که هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات سلب کند.
مثلی است معروف که می گوید ” دست شکسته کار می کند اما دل شکسته کار نمی کند “. تجربه تلخ کشورهای کمونیستی و شوروی سابق را بیاد داشته باشیم که چگونه به دلیل ناذیده گرفتن آزادی ها و سلایق فردی ، علیرغم شعارهای آرمانی و بلند پروازانه پس از ۸۰ سال فرو پاشید . شما اگر به سلایق و عقاید افراد اجازه بروز و ظهور ندادید دل او را شکسته اید و دیگر دستش به کار نمی رود . بنابراین ایجاد فضای باز برای انتقاد و ابراز دیدکاهها نه تنها خلاف همت و کار مضاعف نیست ،بلکه مقوم و لازمه آن است . شما ببینید بهروری نیروی انسانی (که شاخصی برای شعار همت و کار مضاعف میتواند باشد) در کشورهای آزاد بیشتر بوده است یا در کشورهای غیر آزاد .
باید بپذیریم که ایران باید بوسیله همه ایرانیان که حاضر به فعالیت در چارچوب هنجارهای قانونی موجود هستند ساخته شود ودیدگاههای آنها را باید محترم بشماریم . جامعه یک صدائی راه به جائی نخواهد برد.

*”ویرانگری و تخریب به سود هیچکس نیست و نباید برای احقاق حقوق به روش های غیر اخلاقی متوسل شد” این جمله بخشی از یکی از مقالاتی است که شما چندی پیش منتشر کردید ،با توجه به این دیدگاه چرا و به چه علت زمانی که کروبی با اقدامات خود به دنبال تحریک افکار عمومی بود شما در سمت مشاورش این جملات و دیدگاه ها رابه آقای کروبی انتقال نمی دادید؟
تنها فراخوانی که اعلام شد مربوط به روز ۲۵ خرداد بود که به صورت مشترک توسط موسوی و کروبی اعلام شد و این فراخوان هم به نظر من هیچ کارغیرقانونی نبود، چرا که به وزارت کشور تقاضای راهپیمایی خود را اعلام کردند.

*البته وزارت کشور مجوز نداد؟
بسیاری از افراد و خود من هم معتقد هستند که طبق اصل ۲۷قانون اساسی راهپیمایی و تجمع نیازی به اخذ مجوزندارد. اصل ۲۷ بطور صریح می‌گوید : تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ‌ها، بدون حمل و سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. این نکته را هم اضافه کنم که بنده سمت مشاورت آقای کروبی را نداشتم. تنها مسئولیت من پس از انتخابات عضویت در کمیته پیگیری آسیب دیدگان بود.

*اما بسیاری از این راهپیمایی ها در آخر به درگیری و اغتشاش کشیده شد ،چطور شما این موضوع را نادیده می گیرید؟
بعد از ۲۵خرداد هیچ کدام از راهپیمایی ها بنابردرخواست آقای کروبی نبود،به غیر از روز قدس و ۲۲ بهمن که در روز قدس هم من در زندان بودم.

*اگرآقای کروبی تنها یک بار اعلام فراخوان راهپیمایی داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطق ها و پیام های خود به ویژه با تهمت به نظام به نوعی جامعه را به سمت التهاب و نگرانی می کشاند،شما که مخالف ویرانگری و تخریب هستید ،بازهم این موضوع را قانونی می دانید؟
این مواردرا باید از خود آقای کروبی سوال کنید ،چرا که من مسئولیتی که در قبال آقای کروبی داشتم ،پیگری امور آسیب دیدگان بود که این کمیته پیگیری هم بعد ازدستگیری من در تاریخ ۱۷ شهریوربه نوعی تمام شد.
کروبی با استدلال هایی که داشت ، موضوع تجاوز در زندان‌ها را اعلام کرد و به علت اینکه اطلاعی در این زمینه ندارم مطالب آقای کروبی را نه تایید می‌کنم و نه تکذیب.

* به چه علت شما در انتخابات به سمت آقای کروبی رفتید؟
من آقای کروبی را به جهت سوابق انقلابی و حضوردر مدیریت ها کلان یک فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامی می دانستم و احساس می کردم که در زمینه برنامه های اقتصادی و سیاسی به نظرات من نزدیکتر است.
به عبارت دیگر آقای کروبی به نظر متخصصین اقتدا می کند و آمادگی پذیرش نظرات کارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادی با سلایق و برنامه های آقای موسوی موافق نبودم. در رابطه با آقای احمدی نژاد هم به هیچ وجه و از هیچ نظر با سلایق و افکارش موافق نبودم. آقای محسن رضایی هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراین من و چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با تدوین برنامه‌ای در زمینه‌ای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با آقای کروبی همکاری کنیم.

*این مواردی که اشاره کردید،مربوط به زمان پیش از انتخابات بود در حال حاضرهم با توجه به اقدامات آقای کروبی هنوز هم همین نظر رادارید؟
شاید با برخی از رفتارها مشکل داشته باشم اما اینکه افرادی به صورت دائم علیه آقای کروبی تبلیغ کنند وعنوان یکی از سران فتنه را به وی اختصاص دهند ،راه درست و اصولی نیست. من افرادی نظیر کروبی را جزء خدمت گذران وسرمایه های نظام می دانم. ما مجاز نیستیم سرمایه های نظام را به دلیل اختلافات سیاسی به تاراج دهیم .

* همین آقای کروبی ،به نظام جمهوری اسلامی تهمت تجاوز در زندان ها را وارد کرده است،باز هم شما معتقدید که این فرد در بین مردم محبوبیت دارد؟
این چه حرفی است که به محض اینکه شخصی یک مآمور زندان و یا یک کارمند را متهم به تخلفی می‌کند تهمت به نظام تلقی می‌شود. اما از سوی دیگر وقتی در کهریزک چند نفر در زندان کشته می‌شوند و یا به کوی دانشگاه نیمه شب حمله می شود این حساسیت وجود ندارد.
آقای کروبی بر مبنای یکسری استدلالها این موضوع را اعلام کرده است ،من در حال حاضر در مقام دفاع از آقای کروبی نیستم . این اختلاف نظر را هم با ایشان دارم که منطقی بود قبل از منتشر کردن نامه ،بررسی ها را کامل و در مرحله بعد و در صورت احراز ، موضوع اعلام می کرد.

* بنابر اسناد به دست آمده توسط وزارت اطلاعات برخی از آقازاده ها و سران فتنه با ارتباط با جریانات خارجی به دنبال براندازی نظام بودند،شما این موضوع را هم نفی می کنید؟
خود این موضوع باید ثابت شود و تنها یک ادعا مسئله را حل نمی کند،اگر فردی به دولت انتفاد داشته باشد، این شخص ضد نظام نیست و نمی توان عنوان ارتباط با بیگانه به او وارد کرد.
برای من قابل قبول نیست که چهره هایی همچون آقایان موسوی ،کروبی و خاتمی وابستگی به جریانات خارج از کشور داشته باشند. اگر با این روش ها چهره های انقلاب را ملکوک کنیم ‌چی باقی می ماند .

*آقای الویری !شما درتمامی پاسخ هایتان به نوعی موضوع را به دولت نسبت می دهید،بحث ما دررابطه با دولت نیست ،موضوع براندازی نظام است که فکر می کنم بسیار بالاتر از تخریب دولت باشد!
من این موضوعات را اتهامات بی اساس می دانم و به واقع به صادق و سالم بودن افرادی همچون مصطفی تاجزاده، بهزادنبوی ، میردامادی ، باقی و… اعتقاد دارم و با اطمینان خاطر بر این باور هستم که این افراد مدافع نظام هستند،اما متاسفانه همواره این روش ها وجود داشته است که برای اینکه رقیب را از صحنه خارج کنند،اتهاماتی نظیر جاسوسی و وابسته بیگانه بودن وارد می کردند.

* بسیاری از این افراد انقلابی که مد نظر شما هستند،در دادگاه های بعد از حوادث اعترافاتی را در زمینه همکاری با بیگانه و جریانات خارج از کشور داشتند،چطور شما این موضوع را نادیده گرفته اید؟
نگهداری در زندان انفرادی برای فردی که به طور دائم صدها صفحه در روز مطالعه انجام می دهد و با دهها نفر در تماس است و قرارگرفتن در یک سلول انفرادی و ایزوله شدن از کلیه اخبار خودش یک شکنجه است.
بنابراین من به هیچ وجه افرادی را که در این شرایط مجبور به بیان سخنانی شده اند را نکوهش نمی کنم.

*اما آقای عطریانفر مدت ها بعد از آزادی در گفت وگوبا رسانه های مختلف صحبت هایی برخلاف نظرات شما داشته اند ،اما شما به مواردی چون شکنجه و زندان انفرادی اشاره می کنید؟
من به نظرات آقای عطریان‌فر احترام می‌گذارم. شاید هم نظرات سابقش تغییر کرده باشد که باز هم برای من قابل احترام است.

*یکی از انتقاداتی که همواره به شما وارد شده ،مربوط به پیش بینی های غلط و اشتباه در زمان مختلف است ،به طور مثال شما در تاریخ ۲۷ /۱۲/۸۷ در گفت وگو باایسکانیوز اعلام کردید که انتخابات به درو دوم نمی رود،در حالی که در تاریخ ۱۸/۳/۱۳۸۸ در مصاحبه ای با روز آنلاین دور دوم انتخابات را پیش بینی کردیدو در مواردی هم به عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات اشاره داشته اید ،آیا این انتقادات را قبول دارید؟
مطلبی که در رابطه با یک مرحله بودن انتخابات گفتم مربوط به زمان کاندیدایی آقای خاتمی بود و من هم بر این باور بودم که انتخابات با حضور خاتمی یک مرحله ای تمام خواهد شد. من با انصراف آقای خاتمی مخالف بودم .در حال حاضر هم همین برداشت را دارم که چنانچه خاتمی انصراف نداده بود، با استقبال عظیمی که در سفر به سه استان از او مشاهده کردیم بازبا رای بالاو قاطع در مرحله اول به پیروزی می رسید.
اما در رابطه با مصاحبه ۱۸ /۳/۸۸ با روز آنلاین در رابطه با پیش بینی دو مرحله ای شدن انتخابات . بله پیش بینی من این بود که انتخابات بین موسوی و یک نفر دیگربا تقدم آقای موسوی به مرحله دوم کشیده می شد.

*شما با چه معیاری این مطالب را عنوان می کنید؟
برداشت من بر مبنای نظر سنجی ها و اطلاعاتی است که دریافت کردم ودر آن زمان معتقد بودم که میرحسین موسوی با رای بالا انتخاب خواهد شد.
در رابطه با انتقاد سوم یعنی عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات ، معتقدم که در حال حاضر جامعه با سه مشکل ویا بحران موجه است ونباید به این آرامش ظاهری بسنده کنیم.
یکی مشکل پرونده هسته ای و تهدیدات خارجی است که باید با درایت خاصی برطرف شود و الا کشور در معرض خطرات جدی قرارمی گیرد. البته ابتکار جدید دولت د رمورد تبادل سوخت د رترکیه را اقدام بسیار درست و منطقی و به نفع منافع ملی می دانم. موضوع دوم وضعیت اقتصادی کشور است، بسیاری از شاخص های اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد. وابستگی شدید بودجه به دلارهای نفتی ، رکود توام با تورم ، نرخ بالای بیکاری و کاهش نرخ سرمایه گذاری و….نمونه ای از این شاخص هاست .
از نظرسیاسی و اجتماعی هم وجدان منتقدین ، که از نظر کیفی و کمی بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند ، نسبت به آنچه که بعد از انتخابات صورت گرفته راضی نیست و تا زمانی که این آرامش به وجدان جامعه برنگردد نمی توان به سکوت ظاهری مردم دل خوش کرد.

*اما شما چگونه خود را جای وجدان جامعه قرار می دهید ،یعنی شما و دوستانتان که به صورت مرتب از فضای بحرانی جامعه صحبت می کنید ،از وجدان بیش از ۷۰ میلیون آدم سالم و بالغ خبر دارید؟
این برداشت من است. شما می‌‌توانید یک برداشت دیگری داشته باشید. متأسفانه در کشور یک سیستم نظرسنجی کامل نداریم تا بتوان روی آن حساب کرد و هر جناحی گمانه زنی خاصی برای خود دارد. مجوز راهپیمائی هم که به جریان منتقد نمی دهند تا معلوم شود منتقدین چه میزان هستند. لذا نه شما می‌توانید نظر من را نفی کنید و نه من نظر شما را.

*اما شما تنها می توانید یک دایره محدودی را در اطراف خود از نزدیکان و آشنایان مشاهده کنید ،در صورتی نسبت دادن این موضوع به کل کشور کمی غیر واقع به نظر می رسد!
اگر شما معتقد هستید که یک جریاناتی وجود دارد که می تواند کل کشوررا رصد کند،چرا به جریان مخالف اجازه نمی دهند که حتی یک تریبون داشته باشد و چرا به محض اینکه آقای اطاعت در صدا و سیما دریک برنامه مناظره انتقاداتی را مطرح می کند ،این برنامه ها به طور کلی متوقف می شود.
باید سوال کرد که چرا با وجود اینکه طبق نظر مقامات رسمی جریان منتقد یک سوم آراء انتخابات را داشتند، چرا به اندازه این یک سوم ،رسانه های ملی را در اختیار شان قرار نمی دهند؟
چرا کلیه شبکه های صدا و سیما در اختیار یک جریان خاص قرارگرفته و اجازه میزگرد نمی دهند. چرا مجوز راهپیمایی صادرنمی شود. همه اینها نشانه این است که یک جریانی که حاکمیت کشور را در دست گرفته ،اجازه بروز و نمایش جریان منتقد را نمی دهد وازتریبون هایی هم که در دست دارد به طوردائم تبلیغ می کنند که شهر در امن و امان است و هیچ بحرانی راهم در کشوروجود ندارد.
من بر این باور هستم که ، یک سومی که طبق گزارش تایید شده انتخابات به میرحسین موسوی رای دادند ،اگر چه دربین آنها چند صد هزار نفری باشند که اصل نظام را هم قبول نداشته باشند (و من این موضوع را نفی نمی کنم ) اما بدون تردید اکثریت قاطع افرادی که به میرحسین رای داده اند،علاقه مند به نظام وکشورهستند و در همین چارچوب نظام هم می‌خواهند زندگی می کنند.
من همانطور که اشاره کردم ،به این انقلاب و نظام عشق می ورزم در عین حال احساس می کنم که راهی که تعدادی از مسئولان می روند راهی است که بسیاری از مردم و مسئولان را دلسرد ونا امید می کند.
* اما مدتی است که مناظره های مختلفی در دانشگاه ها و مراکز علمی برگزار می شود و در این برنامه ها افراد مختلف با نظرات و دیدگاه های متفاوت حضور پیدا می کنند؛چطور است که شما این نوع مناظره ها و نقش آنها را نادیده می گیرید؟
این مناظره‌ها تعدادشان بسیار محدود است ومخاطبین آن تنها تعداد محدودی دانشجو هستند و بصورت ناقص در برخی از مطبوعات که تیراژشان درحد شصت هفتاد هزارتاست منتشر می‌شود. در حالیکه ضریب نفوذ صدا و سیما در زمینه اطلاع‌رسانی به مردم بالای هفتاد درصد است اما متأسفانه جریان اصلاح طلب بکلی از این امکان ملی اطلاع‌رسانی محروم است.

*یکی دیگرازانتقاداتی که به شما وارد است،مربوط به پیش بینی شما درباره طرح هدفمند سازی یارانه ها در کشورمی شود،شما در یادداشتی این طرح را مغایر با اصل۵۵قانون اساسی اعلام کردید،در حالی که با تاکیدات مقام معظم رهبری و همکاری دولت و مجلس سرانجام این طرح به صورت قانون در آمد و آماده اجرا درکشور است،به واقع علت اینگونه پیش بینی های اشتباه در چه مواردی است؟
من به طور قطع اعلام می کنم که چنین نبوده است.

* “لایحه هدفمند کردن یارانه ها با اصل ۵۳ قانون اساسی و با چند قانون دیگر مغایرت داردو موجب آشفتگی مالی و توسعه رانت خواری درکشور می شود”این جمله بخشی از مطلبی است که در حال حاضر به نقل از شما در سایتتان هم قرارگرفته است،باز هم این موضوع را قبول ندارید؟
لایحه هدفمند کردن یارانه ها با قانون هدفمند کردن آن تفاوت می کند. انتقاد من در رابطه با لایحه ای بود که دولت به مجلس داد و در حال حاضرهم آن انتقادات را وارد می دانم. اما خوشبختانه مجلس اشکالات این لایحه را برطرف کرد و در نتیجه این قانون که مصوب مجلس است را قبول دارم ،اما لایحه ای را که از طرف دولت به مجلس ارائه شد را هنوز هم مغایر با اصولی از قانون اساسی و باعث آشقتگی مالی می دانم.
البته تعدادی از نمایندگان مجلس هم همانند دکترتوکلی دررابطه با لایحه دولت همین نظرراداشتند،اما قانون مصوب مجلس تمام این ایرادات را برطرف کرد.
اگر بخواهم در رابطه با فعالیت های اقتصادی یک فعالیت اصولی و صحیح دولت را نام ببرم ،اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها است. این جراحی مهمی است که میبایستی خیلی زودتر انجام می شد . بهترین زمان این جراحی ، ماههای پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود . این نقد به آقایان هاشمی وخاتمی وارد است که چرا در دوران خود این مهم را به انجام نرساندند.

*علاقه مند هستم نظر مشاور آقای کروبی در انتخابات و شهردار اسبق تهران را در رابطه با مفاسد اقتصادی و مبارزه با آن درجامعه بدانم ؟
متاسفانه دردولت آقای احمدی نژاد تمزکزگرایی بیش ازحد،غیر شفاف بودن اقتصاد و تصمیات غیرکارشناسی که درحوزه اقتصاد اتخاذ شد، موجب این شده است که فساد اقتصادی در کشور و سیستم اداری کشور افزایش پیدا کند. کم نیستند افرادی که در چند سال اخیر از هیچ شروع کرده و اکنون بیلیاردر شده اند. در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی هم چند سالی است که صحبت‌های آنچنانی در مصاحبه ها می شود ولی در عمل مردم چیزی ندیده اند.
*اما مطالعات انجام شده خلاف صحبت های شما را اثبات می کند،این مطالعات نشان می دهد که ریشه فساد اقتصادی از دوران دولت آقای هاشمی به وجود آمد!
چنین نیست .متاسفانه واقعیت های اقتصادی تحت تأثیر تسویه حساب های سیاسی قرار می‌گیرد.من معتقدم که قاطعانه باید با مفسد اقتصادی برخوردقانونی صورت گیرد.اما اشکال اینجاست که ما ، مفسد اقتصادی را ، یک شخصیت حقیقی تلقی می کنیم و دنبال نام و فامیل او می گردیم. غافل از این که ، مهمترازمفسدین حقیقی مفسدین حقوقی هستند که عبارت از مجموعه های حقوقی نادرستی است که دزد پرور هستند. به علت ناسالم یودن سیستم اقتصادی زمینه برای دزدی و فساد اقتصادی فراهم شده است ،یعنی بسیاری از افراد یکباره ثروت های هنگفتی را به دست می آورند.
تا زمانی که سیستم شفاف اقتصادی وجود نداشته باشد ومناقصه ها و مزایده ها با ابهامات برگزار شود و قوانین و مقررات به زبان و منطق اقتصاد تدوین نشود و کسانی قبل از دیگران به اطلاعات اقتصادی دسترسی داشته باشندذ این مفاسد وجود خواهد داشت . در قدم اول باید قانون های شفاف و روشن را برای سالم سازی اقتصاد تدوین کنیم.
باید برای مبارزه با مفاسد اقتصادی علت ها را بررسی کردتا به نتیجه مطلوب رسید،به طورمثال زمانی که سود تسهیلات بانکی را پایین تر از نرخ تورم قرارمی دهیم ،فضا را برای رانت خواری بسیاری از افراد فراهم می کنیم. در صورتی که این سود تسهیلات منطقی باشد ،هر فرد در جایگاه اصلی خود قرارمی گیردو فساد اقتصادی هم در کشور کمتر به وجود می آید.

* شما به بررسی علت های اصلی مفاسد اقتصادی توسط مدیران اشاره کردید،زمانی که مجموعه شهرداری تهران تحت سرپرستی شما بود تا چه حد به این موضوع توجه داشتید ؟
در دوره دو سال نیمی که من شهر داربودم شفاف سازی مالی شهرداری و برقرای انضباط مالی ازجمله فعالیت هایی بود که من در اولویت کاری خودم قرارداده بودم. کسانیکه با مقولات مالی و اداری آشنائی دارند می توانند تغییرات بنیادی در این حوزه را در فاصله سالهای ۷۸ تا ۸۰ شهادت بدهند. در این مدت کلیه اموال و دارائی‌های شهرداری احصاء شد و مجموعه ذیقیمتی در این زمینه برای اولین بار تهیه گردید و لوح فشرده آن در اختیار شورای شهر قرار گرفت. مطالعات و بررسی اصلاح ساختار مبنای تشخیص درآمد و سیستم مالی شهرداری تهران از نقدی به تعهدی را بایستی از اقدامات زیربنایی این دوره ذکر کرد.
در این دوران تمامی مناقصه ها و مزایده ها شفاف شد ودر اینترنت قرارگرفت و افراد ازمراجعه حضوری منع شدند و دریافت ها و پرداخت ها از حالت غیر متمرکزوغیر شفاف به حال شفاف در آمد .
به صراحت اعلام می کنم که در آن زمان ما کمترین تخلفات مالی را در شهرداری داشتیم .

* اما بعد از گذشت چندین سال از دوران مدیریت شما در شهر داری هنوزهم صحبت هایی در رابطه با اختلاس ،کلاهبرداری و مفاسد اقتصادی در این دروان مطرح می شود،در برابر اینگونه صحبت ها چه پاسخی دارید ؟
من حاضرم که با شما یک مصاحبه مستقلی داشته باشم و در یک تریبون باز در رابطه با این موضوع صحبت کنم. به هیچ وجه نمی توان حتی یک مورد در رابطه با اختلاس و یا مفاسد اقتصادی در شهرداری زمان من نام برد.
البته چند موردی وجود داشته است که آن هم مربوط به درگیری های تندی بود که بین شورای شهر و شهرداری به وجود می آمد که بیشتر جنبه سیاسی داشت و در همان زمان هم چند پرونده تشکیل شد که تمامی آنها دردادگاه بی اساس شناخته شده و رای برائت گرفت.
 


 


آرش سقر، روزنامه نگار و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، علی رغم گذشت 7 ماه در بلاتکلیفی به سر می برد.

به گزارش خبرنگار «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» روز اول آذر ماه سال گذشته، ماموران امنیتی به خانه آرش سقر رفته و پس از بازرسی ها، این روزنامه نگار را بازداشت کردند.

علی رغم وعده های فراوان مبنی بر آزادی این روزنامه نگار، وی همچنان در بازداشت موقت و در بند 350 زندان اوین و در بلاتکلیفی نگه داری می شود.

گفتنی است اقدام علیه امنیت ملی، تبانی برعلیه امنیت ملی و جاسوسی از طریق کشور ترکمنستان از اتهام های این روزنامه نگار عنوان شده است.
 


 


متن زير نامه عبدالرضا تاجيك است به خاله‌اش درست ساعتي قبل از آن كه براي سومين بار در يكسال گذشته آزاديش را بربايند. پدر و مادر عبدالرضا تاجيك در سنين خردسالي و نوجواني او به ديدار معبود رفته‌اند و خاله‌اش، مادر بودن را براي عبدالرضا تاجيك به بزرگي ايفاي نقش كرده است. نامه يك زنداني سياسي را يك ساعت قبل از بازداشت بخوانيد:

***
مادري كه خاله‌ات مي‌نامم،

سلام!

در اين لحظه‌ها كه براي تو مي‌نويسم، نمي‌داني چه حالي دارم؛ دقايقي كه منتظرم تا بار ديگر براي سومين مرتبه در طول يك سال اخير به زندانم كشند. نمي‌داني كه چگونه از هيجان گرم شده‌ام.

قصدم شرح حال نيست؛ فقط مي‌خواستم بگويم كه در اين لحظه‌ها به منزل تازه‌اي در اين سفر رسيده‌ام.

مادري كه خاله‌ات مي‌نامم!

در طول يك سال گذشته، سرودها براي تو سروده‌ام. من چه بودم و تو چه كردي؟ چه مي‌گويم به تو، تو خود بهتر از من مي‌داني.

به گذشته‌هاي دور بازگشته‌ام. آن شب، شبي كه تا سحر بيدار ماندي و تا سپده‌دمان سر مرا بر سينه‌ات گذاشتي تا هرم نفس‌هايت، جايگزين نفس‌هاي مادرم باشد.

شبي كه تو، زندگيت را براي من و ما فدا كردي و چنين شد كه فداكاري و از خود گذشتن شد صفت بارز تو و سال‌ها نيز چنين گذشته است.

و حال كه لحظه وداع با توست، احساس مي‌كنم كه به من خوب آموختي درس زندگي را، فدا كردن زندگي خود براي سعادت و به روزي ديگران و اينك احساس مي‌كنم كه تا حدودي اين درس را خوب آموخته‌ام. پس بر من خرده مگير كه چرا تا حال، اينقدر همه زندگيت در سياست غرق شده است.

مادري كه خاله‌ات مي‌نامم!

اين ماه‌ها و روزها مرا به گناهي متهم كرده و مي‌كنند كه همواره در آرزوي آن و براي رسيدن به آن در تلاشم؛ دفاع از هم‌نوع، دفاع از حقوق بشر و تحقق آموزه‌هايي كه از دين اسلام آموخته‌ام.

وقتي خودم را با برخي از همراهانم مقايسه مي‌كنم از شادي در پوست خود نمي‌گنجم. به قول علي شريعتي، «اگر آنها زر اندوختند من گنج يافتم، اگر آنها كاخ برپا كردند، من معبد ساختم و اگر آنها باغي خريدند من كشور سبز معجزاتش را دارم.»

مادري كه خاله‌ات مي‌نامم!

شامگاه پنجشنبه بيستم خردادماه 1388 كه بازجوي وزارت اطلاعات به من تلفن كرد كه روز جمعه خودم را معرفي كنم، چند بار بالاي سرت آمدم، اما تو خواب بودي. مي‌خواستم بهترين سرودهايي كه ياد گرفته بودم را برايت بخوانم. اما ديدم كه داروهاي قلبت تازه اثر كرده و تو در خوابي، حيفم آمد كه صدايت كنم.

اما حيف‌تر آن‌كه نتوانستم آنها را برايت بخوانم و حيف‌تر آنكه زندانبانان نمي‌گذارند تا تو در طول بازداشت به ديدنم بيايي، چراكه نام تو از بد حادثه در شناسنامه‌ام نيست. البته باز وجود تو بود كه به من يك روز فرصت داد تا بيرون از زندان باشم و شنبه صبح خود را به وزارت اطلاعات معرفي كنم.
نمي‌دانم. نمي‌دانم، چه صبري داري تو. نگراني را شب قبل در وجودت ديدم، هنوز حس مي‌كني من همان طفل خردسالم؛ «آخر سه بار شد. سه بار بازداشت در طول 12 ماه، يعني چه؟» نمي‌دانم. نمي‌دانم... شايد...
«پسرم سعي كن چيزي برخلاف رضاي خدا نگويي، عليه همراهانت چيزي برخلاف واقعيت نگو.»

مادري كه خاله‌ات مي‌نامم!

در اين لحظه وداع به تو مي‌گويم به فضل خدا، ايستاده‌ام. اما اين جمله را كه از كتاب «مردي در تبعيد ابدي» به خاطر دارم برايت مي‌نويسم تا صبرت را با آگاهي آميخته باشي: «زماني كه با زمانه خويش نساختي و با مسندنشينان و امربران ايشان كنار نيامدي و آنچه را كه جاهلان مي‌گويند، جاهلانه بازنگفتي، لاجرم به تبعيد ابدي روح گرفتار خواهي شد- حتي اگر در كنج منزلي در شهري ساكن باشي؛ و اگر بر نپذيرفتن پاي فشردي، آواره‌ات خواهند كرد، يا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند كشيد.»


 


روز پنجشنبه 27 خرداد اولین سالگرد شهادت شهید الله اکبر ، شهید مصطفی غنیان در شهر مشهد برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی از مشهد ، دانشجویان و مردم سبز روز پنجشنبه هفته جاری در اولین سالگرد شهید مصطفی غنیان با در دست داشتن نماد های سبز بر مزار وی واقع در صحن قدس حرم امام رضا (ع) حاضر خواهند شد.
اولین سالگرد شهید غنیان روز پنجشنبه 27 خرداد از ساعت 6 بعد از ظهر در صحن قدس حرم امام رضا (ع) برگزار خواهد شد. مزار شهید غنیان در قطعه 157 صحن قدس حرم امار رضا میباشد.
 


 


چهارصد تن از كارگران کارخانه گندله‌سازی شركت سنگ آهن گل‌گهر سیرجان، از روز دوشنبه ٢۴ خرداد ماه، دست به اعتصاب زده اند.

به گزارش منابع مطلع کارگران این واحد تولیدی، در اعتراض به اعلام نتایج آزمون استخدامی این شركت، دست از کار کشیده و اعتصاب کرده اند و این اعتصاب پس از آن شکل گرفت که در نتایج آزمون استخدام گندله سازی، تنها چهل تن از كارگران سابق پذیرفته شده اند و سایر كارگران و تكنسین‌های مجتمع پذیرفته نشده اند و اخراج می شوند.

واحد گندله سازی سیرجان (شهرستانی در غرب استان کرمان)، ١۴ فروردین ماه امسال، توسط محمود احمدی نژاد افتتاح شد.

گزارش مذکور خاطرنشان می سازد كارگران اعتصاب کننده صبح دیروز و امروز در بلوار مالك اشتر سیرجان در مقابل واحد اداری شركت گل‌گهر تجمع كرده‌اند.

یكی از كارگران حاضر در تجمع که خواست نامش فاش نشود گفته بود "ما سالها برای راه اندازی گندله سازی زحمت كشیدیم اما مسوولان به بهانه برگزاری آزمون می‌خواهند ما را اخراج كنند و برخی افراد دارای رابطه را جایگزین ما كنند."

او با اشاره به وعده مسوولان ارشد گل‌گهر برای در اولویت قرار دادن كارگران فعلی در مرحله استخدام، افزود: "قبلا مدیرعامل كنسرسیوم مجری طرح گندله‌سازی در پاسخ اعتراض‌ها، وعده داد كه نیروهای فعلی در اولویت باشند اما با اعلام نتایج آزمون مشخص شد كه فقط ده درصد از كارگران فعلی را پذیرفته‌اند كه تازه باید در مرحله گزینش هم شركت كنند."

یکی دیگر از كارگران شركت كننده در این تجمع، برگزاری آزمون را "نمایشی" می‌داند و می‌گوید"از همان اول معلوم می خواهند ما را مرخص كنند. الان چند هفته هست كه می بینیم افرادی كه با برخی مسوولان شهر و خود شركت نسبت دارند گروه گروه وارد گندله سازی شده اند و آمد‌ن‌ها هیچ ربطی هم به برگزاری آزمون ندارد. زیرا افراد نهایی استخدام شده هنوز اعلام نشده است."

این اعتراض‌ها در حالی صورت می‌گیرد كه پیش از این در فروردین‌ماه امسال و در زمان حضور محمود احمدی‌نژاد برای افتتاح مجتمع گندله‌سازی، کارگران به رییس دولت گفته بودند كه مسوولان قصد اخراج آن ها را دارند.

همزمان خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه گروهی از پیمانكارانی كه در سال های پیش در راه اندازی و نصب دستگاه های این مجتمع فعالیت داشته اند نیز،هنوز نتوانسته اند مطالبات مالی خود را دریافت کنند.


 


در ادامه موج محکومیت حادثه 14 خرداد توسط علما و شخصیت‌های سیاسی و مذهبی کشور، حضرات آیات مظاهری، محقق دادماد و مبشر کاشانی به صورت جداگانه اهانت صورت گرفته را محکوم کردند.

این حادثه اهانت به نظام بود

آیت الله العظمی مظاهری با ابراز تاسف از حادثه خلاف شرع و اخلاقی که درمراسم سالروز رحلت امام راحل عظیم الشان (قدس سره)اتفاق افتاد فرمودند:این حادثه تاسف بار،آن هم درچنان مراسم عظیمی نه تنها جسارت به یادگار امام،بلکه اهانت به حضرت امام و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و همه ما باید به این جنبه حادثه توجه کنیم و برای جبران و اصلاح آن تلاش کنیم.

‌ایشان انجام اینگونه اقدامات خلاف شرع و اخلاق را زمینه ای برای گسترش بی اخلاقی ها درفضای سیاسی کشورو درنتیجه خشنودی دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی و یاس و نگرانی دوستان این نظام و با ناراحتی روح مطهرامام راحل دانسته و تاکید فرمودند:نظام مقدس جمهوری اسلامی شجره طبیه ای است که وظیفه خطیر همگان درجهت تقویت و اعتلای آن است و اینگونه اقدامات که از سوی افراداندک و معدودی انجام می پذیرد بی تردید موجب ضرر و زیان به این شجره طیبه می باشد و زیان بزرگی به شمارمی رود.

آیت الله العظمی مظاهری درپایان سخنان خود حجت الاسلام والمسلمین آقای سید حسن خمینی را به شرح صدر و توکل به خداوند متعال و دعا و توجه فراخوانده و فرمودند:همه آشنایان با بیت امام راحل(س)و از جمله مراجع تقلید جنابعالی را به عنوان شخصیتی وزین،عالم و متدین می شناسند وشما را افتخار این بیت شریف و از امیدهای آینده حوزه علمیه می دانند و از این جهت چنین اتفاقات تلخی اگر چه باعث رشد و نفوذ بیشتر شخصیت شما خواهد بود اما باید برای ادای شکر الهی همه ما و شما به پیشگاه خداوند متعال دعا کنیم و از امام بزرگوار نیز بخواهیم که نظام مقدس جمهوری اسلامی ازآسیب ها و آفت ها خصوصا از بد اخلاقی ها حفظ و صیانت گردد.

این حرکت جاهلانه نتیجه‌ای جز عزت برای بیت امام ندارد

آیت الله محقق داماد دراین دیدارضمن ابراز انزجار از حرکت جاهلانه جمعی اندک درحرم مطهر حضرت امام (س)در روز 14 خرداد از توهین های صورت گرفته به یادگار امام ابراز تاسف و تاثر نمودند.

حضرت آیت الله العظمی سید علی محقق داماد از اساتید بزرگ حوزه علیمه قم در پی حادثه تلخ روز 14 خرداد گذشته در حرم مطهر حضرت امام خمینی (س) ،‌دوشنبه شب با حضور در منزل یادگار گرانسنگ حضرت امام از ایشان دلجویی کردند.

آیت الله محقق داماد در این دیدار ضمن ابراز انزجار از حرکت جاهلانه جمعی اندک در حرم مطهر حضرت امام (س)در روز 14 خرداد از توهین های صورت گرفته به یادگار امام ابراز تاسف و تاثر نمودند.

ایشان ضمن تقدیر از حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسن خمینی ابراز اطمیمان کردند که این امور جز عزت برای بیت امام به ازمغان نخواهد آورد.

گفتنی است حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسن خمینی بیش از 12 سال در دروس خارج فقه و اصول معظم له استفاده برده اند.

امید است این گروه شناسائی و متذکر شوند

آیت الله مبشر کاشانی طی اطلاعیه ای ازتوهین های صورت گرفته به یادگار گرانسنگ امام راحل ابراز تاسف کرد .

متن این اطلاعیه بدین شرح است : خبرناگوار 14 خرداد امسال در روز بزرگداشت سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی،امام خمینی(قدس سره)موجب تاثرو تالم قلوب شیفتگان واقعی امام امت و حامیان حقیقی مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامی شد.توهین عده قلیلی از مجموعه میلیونی امت اسلامی به یادگار امام راحل،فاضل محترم جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای سید حسن خمینی در آن مکان مقدس،هتک حرمت حضرت امام تلقی می شود وسزاوار نبوددر محضر مبارک رهبر معظم انقلاب چنین حرکتی صورت گیرد.

رفتار این گروه،متضاد با اهداف بزرگداشت یاد امام که مستلزم تکریم یادگار اوست و ناقض ندای وحدت بلکه فلسفه وجودی انقلاب اسلامی و کرامت انسانی است .این گونه حرکات در تمام ایام بخصوص در چنین روزی که چشم های ملل و دول و دوربینهای رسانه های بین المللی ناظر صحنه های با شکوه تجلیل از اصل اصیل ولایت و تجلی وحدت عمومی و شاهد پیوند دیرینه امت و امام همچنین رهبری و خط ولایت و ولایتمداری بود،موجب شگفتی تحلیل گران سیاسی ایران بلکه جهان شد.ت

وهینی به شخصیتی که محبوب مردم و مقام معظم رهبری بوده و هست چنانچه شاهد بودیم که حضرتش یادگار امام را در آغوش مهر و محبت پدرانه خود قرار داد،چه توجیحی دارد؟آیا تقدم عملی بر امام و رهبر جامعه اسلامی که در روایات از آن نهی شده با مبانی اسلام سازگار است؟آیا نظام مقدس اسلامی که با ندای « واعتصمو ابحبل الله جمیعا ولاتفرقوا »منادی وحدت بین امم وملل و مذاهب مختلف می باشد و نهی از تفرقه و تفرق می نماید ،موافق این گونه اعمال می باشد؟امید است این گروه شناسائی و متذکر شوند تا انشاءالله تعالی این حرکات تکرار نشود. اقتدار و عزت و سربلندی ملت ایران ونظام مقدس جمهوری اسلامی را از خداوند متعال در ظل توجهات خاصه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنالتراب مقدمه الفداء خواستارم.

مبشر کاشانی
حوزه علیمه مقدس قم


 


رئیس کمیسیون اصل نود مجلس ششم شورای اسلامی معتقد است که تجاوز به جان و مال اشخاص توسط لباس شخصی‌ها سابقه‌ای طولانی دارد و ریشه آن در قتل‌های زنجیره ای است و عدم برخورد مراجع قضایی موجب نقض مجدد قانون از سوی این نیروهای خودسر شده است.

حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاری‌راد در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره) مجلس «پارلمان‌نیوز»، در واکنش به حمله لباس شخصی‌ها به دفتر مرجع عالیقدر، آیت‌الله الظعمی صانعی و بیت فقیه عالیقدر مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری، گفت:« این عمل یکی از زشت‌ترین کارها است که سا‌بقه‌ای طولانی دارد و افراد غیرمسئول و بی‌بهره از فرهنگ و اعتبار قانونی، علمی واجتماعی که می‌توان در بیشتر اوقات از آنها به عنوان اوباش و یا مردمی جاهل و نادان و ابزار دست دیگران نام برد این نوع اقدامات را درباره شخصیت‌های مهم فرهنگی، مذهبی و سیاسی انجام داده‌اند.»

این روحانی شاخص اصلاح‌طلب ادامه داد: «بسیار تاسف‌انگیز است که این اعمال از طرف مراکز قدرت مورد حمایت قرار گرفته و در مواردی که منجر به جنایت و تجاوز به جان و مال اشخاص گردیده است از تعقیب و رسیدگی معاف بوده‌اند.»

نماینده نیشابور در مجلس ششم، حمله صورت گرفته به دفاتر حضرات صانعی و مرحوم منتظری را ادامه همین پدیده زشت و نامیمون دانست و تاکید کرد:« این رفتار هرگز با تعلیمات اسلام سازگاری ندارد و کسانی که این نوع اقدامات را نه نام اسلام انجام می‌دهند بالاترین نوع ستم را به اسلام روا می‌دارند و چهره لطیف و مهربان و عادل و زیبای اسلام را به این امور زشت می‌آلایند.»

انصاری‌راد تصریح کرد:«حقیقت این است که در درجه اول مسئولین کشور، مامورین اجرای قانون، تشکیلات قضایی و مجریان دستورات قضا موظفند به حکم قانون اساسی، از این نوع اقدامات جلوگیری کنند و به این پدیده طبق قانون رسیدگی و افراد متجاوز را به مجازات قانونی برسانند.»

رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس ششم، افزود:« در مرحله بعد این مقام شامخ روحانیت هستند که در همه موارد و مخصوصا هنگامی که این نوع اقدامات ناروا و تعرض به ساحت مقدس روحانیت و مرجعیت اتفاق می‌افتد و به خصوص هنگامی که در قم و در منظر و در مرأی آنان اتفاق افتاده ،آن را مورد انکار، نقد و اعتراض قرار دهند و بشدت از آن جلوگیری کنند.»

وی در پایان خاطر نشان کرد: «اگر عنایت کافی به این پدیده از طرف بزرگان انجام می‌گرفت امروز شاهد چنین حوادث تلخی نبودیم، چرا که در گذشته شاهد شکل‌های دیگر این نوع نقض قانون که منجر به جنایت‌هایی شده است که نمونه آن قتل‌های زنجیره‌ای است که هنوز به صورت دمل چرکینی، نظام مقدس جمهوری اسلامی را آزار می‌دهد.»


 


مشاور رئیس دولت اصلاحات در امور روحانیت معتقد است که طی ماه‌های اخیر بارها شاهد بی‌حرمتی و تعرض به بیوت روحانیون ومراجع تقلیدی بوده‌ایم که از رفتار جریان حاکم انتقاد کرده‌اند که ادامه این روند به ضرر نظام است.

حجت الاسلام و المسلمین مصطفی درایتی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره)مجلس «پارلمان‌نیوز»، با محکوم کردن حمله نیروهای خودسر به دفاتر حضرات آیات صانعی و مرحوم منتظری گفت:« متاسفانه مدتی است که شاهد شکسته شدن حریم‌هایی هستیم که سال‌ها طول کشید تا حرمت و عزت آنها در میان مردم تثبیت شود و در نظامی که به نام اسلام دایر شده و مدعی است که روحانیت اداره کننده آن است، شاهد رفتاری به دور از شان با مراجع تقلید شیعه هستیم که با هیچ استنباط و معیاری قابل توجیه نیست و بسیار تعجب انگیز است.»

وی ادامه داد:« طی چند ماه اخیر شاهد برخوردهایی با روحانیت و مراجع شیعه منتقد بوده‌ایم و پاسخی که به انتقادهای از سر دلسوزی آن‌ها از سوی جریانی خاص داده شد، بسیار توهین آمیز بوده است و کار به جایی رسیده که حمله به بیوت مرجعیت را آغاز کرده‌اند و هیچگونه اعتراضی هم از سوی مقامات عالی رتبه کشور صورت نمی‌گیرد.»

درایتی تصریح کرد:« کسانی که خود را متولی مرجعیت شیعه می‌دانند چگونه می‌توانند شاهد حمله نیروهای خودسر به علما و روحانیت در قم که مرکز مرجعیت است باشند و در حالی که جایگاه اصلی و پایگاه تشیع مورد هجمه قرار گرفته هیچ اعتراض و پیگیری از سوی این مدعیان صورت نگیرد؟ به راستی با این بی‌حرمتی‌ها می‌خواهند برای تشیع چه ارمغانی را به همراه آورند؟»

مشاور رئیس دولت اصلاحات در امور روحانیت بابیان اینکه با ادامه این روند آینده‌ای بسیار تاسف انگیز را پیش‌بینی می‌کنم، خاطر نشان کرد: « نتیجه این کار چیزی جز صدمه و زیان به دین و اعتقادات مردم و تضعیف نظام و مرجعیت شیعه نخواهد بود و موجب مرگ اخلاق می‌شود و کسانی که دست به چنین اعمالی می‌زنند دلشان برای نظام نمی‌سوزد و تنها نگران منافع خود هستند.»


 


داوود سلیمانی و عیسی سحر خیز از فردیس کرج به زندان رجایی شهر منتقل شدند.

گزارشهای رسیده به جرس حاکی است بعد از انتشار نامه های داود سلیمانی و عیسی سحر خیز از زندان فردیس کرج؛ هر دو فعال سیاسی بهمراه دکتر بداغی,امروز به زندان رجایی شهر منتقل شدند.

داوود سلیمانی در نامه سر گشاده ای به رهبری با شرح آنچه در زمان بازجویی بر وی رفته است، خواستار اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان شده بود.

عیسی سحر خیز نیز در سالگرد 22 خرداد با ارسال پیامی به مراسم بزرگداشت این روز در مالزی، به بررسی روند جنبش سبز پرداخته بود.

گفتنی است انتقال زندانیان سیاسی به زندان رجایی شهر نوعی تبعید به حساب می آید.

پیش از این نیز احمد زید آبادی به این زندان منتقل شده بود. خبرها حاکی از شرایط دشوار وی در زندان دارد.


 


86 نویسنده و روزنامه نگار طی نامه ای به دادستان تهران خواستار رعایت حقوق قانونی جوارد ماهزاده، نویسنده دربند، شدند.

جواد ماهزاده داستان نویس و روزنامه نگاری است که صبح 29 مهرماه بازداشت و درنهایت به چهارسال حبس تعزیری محکوم شده است. وی نویسنده رمان « لبخندت را از من نگیر» است که یک هفته پیش از بازداشت نوشتاری به مناسبت 66 سالگی محمد خاتمی منتشر نمود.

نسخه ای از این نامه در اختیار سایت «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» قرار گرفته است که در پی می آید:

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

جناب آقای جعفری دولت‌آبادی

دادستان محترم تهران

با سلام و احترام

به استحضار می‌رساند، آقای جواد ماه‌زاده، منتقد ادبی و نویسنده جوان کشورمان که از 29 مهرماه سال گذشته و در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است، علی‌رغم صدور حکم قطعی همچنان در زندان به سر می‌برد و برخلاف روال مرسوم که با مرخصی زندانیان پس از برگزاری دادگاه موافقت می‌شود، وی تاکنون از این امکان قانونی محروم مانده است. انتظار ما امضاکنندگان نامه که جمعی از منتقدان و نویسندگان و روزنامه نگاران ادبی کشور هستیم، از جنابعالی و دیگر دست‌اندرکاران قوه قضاییه رعایت حقوق قانونی نامبرده بوده و امیدواریم که ضمن موافقت با مرخصی این نویسنده جوان زمینه آزادی دایمی وی را نیز فراهم کنید.

پیشاپیش از توجه شما سپاسگزاریم.

امضا:

آذر شبنم
آذر شکوفه
آران زهرا
آشور محمد
آموسا مریم
احدیت شهره
امیرآبادیان نزهت
امین‌زاده دلارام
ابراهیم‌زاده فرزانه
اکبریانی محمدهاشم
امیرشاهی افشین
امیری ناتاشا
انصاری‌فر هوشیار
بابایی سما
باقری بهنام
بزرگیان علی
بسکی سهیلا
بورقانی سهام‌الدین
بهاری امیر
بهره‌مند شیما
بهنام علیرضا
بی‌نیاز فتح‌الله
تاجیک محمد
تراکمه یونس
جدیری سپیده
جزینی محمدجواد
جعفری حمید
جعفری مهری
چهلتن امیرحسن
حبیبی حامد
خدیوی مهین
خسروی مازیار
خورشیدفر امیرحسین
درمنکی خلیل
دواچی آزاده
راد نیما
رستمی نیلوفر
رسولی مرضیه
رضایی‌زاده پدرام
رنجبر کوروش
زرین رویا
زمانی محمدرضا
سناپور حسین
سوری پوریا
سیدآبادی علی‌اصغر
شروقی علی
شفاعی آرش
صاحبان زند سجاد
صادقی کمال
صادقی میترا
طاهری فرزانه
عابدی احسان
عاطفه جواد
عامری رضا
عباسپور سعید
علی‌پور سعیده
علی‌پور میثم
غلامی علیرضا
فاتحی مهدی
فخریان مانلی
فرجی محسن
فرهادیان سروش
فغفوری گیسو
فلاح مهرداد
فولادی‌نسب کاوه
قرایی سمیرا
قلی‌پور محمود
قهرمان آزیتا
کیهان خجسته
گلشیری باربد
گله‌داران لیلی
محمدی کامران
مخبر عباس
مرادی آرزو
مسعودی‌نیا علی
ملک‌پور الهام
منصوری مریم
موسوی مزدک
ناجیان سپینود
نراقی سولماز
نصرت مینو
نوروزی یاسر
ولی‌زاده محمد
هوشمندزاده پیمان
یزدانی‌خرم مهدی
یوسفی مجید


 


به گزارش فعالین اینترنتی در ایران طی دو روز گذشته و به طور دسته جمعی تعداد زیادی از وبلاگ های ادبی فارسی از سوی حکومت ایران مورد فیلتر و سانسور قرار گرفتند.
این گزراش می افزاید که مخابرات جمهوری اسلامی ایران که مسئول مانیتورینگ و کنترل اینترنت ایران است، در هفته ی اخیر تمامی وبلاگهایی که فضا و دامین خود را از سرویس بلاگ وردپرس گرفته بودند به طور دسته جمعه فیلتر کرده است. در این سانسور و فیلترینگ دسته جمعی که در چند سال اخیر بی سابقه است دسترسی کاربران ایرانی به برخی از وبلاگ های ادبی پر مخاطب مسدود شده است. از جمله این وبلاگ ها که از سرویس بلاگی ورد پرس استفاده می کردند می توان از وبلاگ دمادم، خواب بزرگ، مینیمال های من، فیلدوست، زن سان و بسیاری وبلاگ های دیگر که در چند روز اخیر از دسترس مخاطبان ایرانی خارج شده اند نام برد.
پیش از این صفحه ی اصلی وردپرس پارسی و پس از آن وردپرس انگلیسی در ایران مسدود شده بود. این برای نخستین بار است که حکومت ایران دست به سانسور گسترده و این چنین در فضای مجازی و وبلاگ های ادبی می زند.
 


 


همزمان با تقارن صدمین روز بازداشت محمد صابر عباسیان رئیس ستاد 88فارس و عضو شورای شاخه جوانان مشارکت فارس شب گذشته جمعی از دوستانش به همراه جمعی از فعالان سیاسی شیراز و هم چنین دکتر مسعود سپهر عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رئیس شورای هماهنگی احزاب استان فارس با حضور در منزل مهندس عباسیان ضمن تبریک تولد مهندس عباسیان به خانواده اش به دلجویی از ایشان پرداختند،در این دیدار دوستان مهندس عباسیان به خاطر صبر و استقامت صد روزه ی این خانواده چهار شال سبز یادگار از دوران انتخابات را به پدر، مادر و خواهرانش تقدیم کردند
لازم به یادآوری است محمد صابر عباسیان در شامگاه هفدهم اسفند سال گذشته به وسیله نیروهای اداره ی اطلاعات شیراز دستگیر شده و برخلاف قول های داده شده مبنی بر آزادی اوبه دلایلی نامعلوم دو روز پیش برای چندمین بار قرار بازداشت وی به مدت نامعلومی تمدید شده است
 


 


در آستانه سفر محمود احمدی نژاد به استان چهارمحال و بختیاری اخبار رسیده حاکی از اجبار دانش آموزان برای حضور در مراسم استقبال از وی را دارد، به طوری که برای نمونه در دبستان دخترانه صفر پور شهرکرد مسئولان مدرسه با تماس با والدین به آنها گفته اند چنانچه فرزندانتان در روز استقبال در مدرسه حاضر نشوند در سال آینده تحصیلی از ثبت نام آنها معذوریم.
تبلیغات پرهزینه سازمانهای دولتی برای حضور مردم در این مراسم از چند روز قبل سطح شهر با صدها بنر و پلاکارد که هزینه‌های بالایی را متوجه شهرداری و ادارات و سازمان‌های دولتی می‌کند‌، پر شده است و مدارس و ادارت به سازماندهی دانش‌آموزان و کارمندان برای حضور و استقبال از رئیس دولت پرداخته اند‌، تا آنجا که کادر بیمارستان‌ کاشانی شهرکرد خبر از فشار بر پزشکان و کادر درمانی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی برای حضور در سخنرانی محمود احمدی‌نژاد می‌دهند.
این سفر در حالی است که هنوز مصوبات دور اول سفرهای استانی احمدی نژاد اجرایی نشده که میتوان به پروژه پتروشیمی لردگان و راه آهن شهرکرد اشاره کرد.
استان چهارمحال و بختیاری با یک درصد از جمعیت ایران بیش از ۱۱ % آب شیرین کشور را داراست و دارای منابع معدنی و ذخایر نفتی می باشد ولی در حال حاضر جزو استانهای محروم کشور میباشد که نرخ بیکاری ۱۶% را نیز دارد .

 


 


با گذشت دو روز از تجمعات و درگیری های پراکنده در سالگرد بیست و دوم خرداد، روز دوشنبه ٢۴ خرداد ماه، خانواده های بازداشتی های آن روز مقابل در زندان اوین تجمع كرده و خواستار آزادی فرزندان خود شدند.

بنا به گزارش منابع خبری و فعالان حقوق بشر، در تجمعات روز شنبۀ تهران، صدها نفر توسط نیروهای امنیتی، انتظامی و لباس شخصی ها دستگیر و به بازداشتگاه های نامعلومی منتقل شدند.

به گزارش كانون حمایت از خانواده های جان باختگان و بازداشتی ها، روز دو شنبه نزدیك به دویست تن از خانواد های بازداشتی های بیست و دوم خرداد، روبرو و مقابل درب زندان اوین تجمع كرده و خواستار آزادی فرزندان خود بودند.

تعدادی از خانواده ها بدنبال یافتن رد فرزندان خود بودند و نمی دانستند كه فرزند بازداشت شده آنان هم اكنون در كجا زندانی است.

از جمله افرادی که برای ردیابی از فرزندان خود مراجعه كرده بودند، پدر یك زندانی ٢۵ ساله بنام پوریا علی اكبر بود كه می گفت فرزندش بیماری صرع دارد و دارو و درمان وی را در دست داشت و درخواستش از مأموران زندان این بود كه درصورتی كه وی در اوین می باشد دارویش را به او برسانند، اما هیچ كس در این رابطه پاسخگو نبود.

خانوادۀ افرادی چون فرنوش وفقی و اعظم اخلاقی نیز، برای دیدار و پیدا كردن رد دختران خود به اوین مراجعه كرده بودند، اما بدون هیچ پاسخی در جلو در منتظر تعیین وضعیت فرزندان خود بودند.

خانواده یك جوان دیگر بنام داریوش عبادی برای پیگیری وضعیت فرزندشان كه در خیابان انقلاب بدون هیچ جرمی دستگیر شده بود، به آنجا مراجعه كرده و بدنبال دیدار و مشخص شدن وضعیت فرزندشان بودند.

یك آقای دیگر نیز برای پیداكردن مادر مسن خود و دختر جوانش كه به همراه مادر بزرگش دستگیر شده بود، به آنجا مراجعه كرده و می گفت كه مادر و دخترش در خیابان قدم می زدند كه آنان را بدون هیچ جرمی دستگیر كرده و به نقطه نامشخصی بوده اند.

یك جوان دیگر نیز مراجعه كرده و می گفت كه نامزد و خواهرش را نیز در روز ٢٢ خرداد، بدون هیچ جرمی در خیابان دستگیر كرده و با خود برده اند. وی نیز برای پیدا كردن آنان به اوین مراجعه كرده بود كه هیچ پاسخی از مأموران زندان دریافت نمی كرد.

تعدادی از خانواده ها می گفتند تعدادی از دوستان فرزندانشان به آنان گفته اند كه فرزندشان فقط در حین مكالمه با موبایل بوده كه او را كتك زده و دستگیر كرده اند.

این تجمع تا ساعت ١۸ هنوز ادامه داشت و همه نفرات به شرایط نا مشخص فرزندانشان معترض بودند.

لازم به ذکر است گزارشگران هرانا طی روزهای اخیر اعلام کرده بودند که "گروه زیادی از بازداشت شدگان، پس از ثبت هویت و تشکیل پرونده به بازداشتگاه وزرا و یا زندان اوین منتقل شده اند."

هنوز از تعداد دقیق بازداشت شدگان، وضعیت، مشخصات و محل نگهداری آنان خبری منتشر نشده است.


 


محمد نوری زاد، مستند ساز و روزنامه نگار در وضعیت وخیم جسمی به سر می برد. وی از چند روز پیش و برای ایجاد محدودیت در ارتباطات به بند ۳۵۰ اوین منتقل شده است که فاقد استاندارد ها لازم و حداقلی است.

همسر این زندانی سیاسی با اعلام این خبر به خبرنگار کلمه گفت: طی ملاقاتی که دیروز با او داشته است، متاسفانه از حال مساعدی برخوردار نبوده و به صورت ممتد سرفه می کرده است.

خانم ملکی در شرح وضعیت سلامتی محمد نوری زاد گفت: ایشان بعد از خروج از بند ۲۰۹ دچار عفونت ریه و تب و لرز بوده است.

او در ادامه گفت: متاسفانه عفونت ریه در وی که از بیست روزپیش شروع شده همچنان وجود دارد و عامل سرفه‌های ممتد در ایشان شده که حتی سخن گفتن را نیز برای ایشان سخت کرده است.

همسر این روزنامه نگار همجنین از بروز اختلال در بینایی او بعد از ضرب وشتم ماه گذشته خبر داد.

او گفت همسرش علی رغم اینکه به پزشک زندان دسترسی دارد ولی این امکانات با توجه به سابقه قبلی وی در بیماری قلبی کافی نبوده است، و در ادامه خواستار موافقت با درخواست مرخصی پزشکی او شد که پیش از این توسط وکیل وی به دادستان تهران ارائه شده است.

خانم ملکی تصریح کرد: به نظر می رسد بعد از شش ماه زندان و بیماری موافقت با درخواست پزشکی این زندانی سیاسی، درخواست خارق العاده‌ای نباشد و بعد از شش ماه تحمل زندان، انفرادی و ضرب و شتم مرخصی حق ایشان است.


 


در پی پخش گزارش‌هایی به اصطلاح روشنگرایانه از صدا و سیما سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای به طرح نکاتی در این خصوص پرداخت.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در این بیانیه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران

با نزدیك شدن به سالگرد انتخابات پر مسئله ریاست جمهوری دوره دهم....بار دیگر صدا و سیمای انحصار طلبان كه رسانه خود خوانده ملی اش می نامند در قالب افشاگری چهره اصلاح طلبان، سریال جدیدی را در بنگاه دروغ پراكنی 20:30 شبكه دو آغاز كرده است.

صرف نظر از آنكه در روزگار ذبح اخلاق در پیشگاه قدرت، محاكمه افراد بدون حضور خود یا وكیلشان و یكه به قاضی رفتن بدون امكان دفاع و پاسخ گویی برای دیگران تا چه حد با دیانت واخلاق سازگار است، دقت در بخش های مختلف این سریال نشان می دهد این نمایش نه برای بازخوانی عقاید و كنش سیاسی افراد، بلكه برا ی تخطئه مهم ترین جریان فكری _ سیاسی منتقد، در منظر مخاطبان تدوین شده است .

بی تعهدترین جریان سیاسی كشور نسبت به آموزه های اسلامی _ اخلاقی، بی اعتناترین جریان اجرایی كشور به منافع ملی در عرصه پـر تـهدید جـهانی و بی هویت ترین گروه نسبت به آرمان های انقلاب اسلامی سال 57 ملت ایران، یعنی انحصار طلبان، با آگاهی از این نكته كه هویت دینی و استقلال از دخالت بیگانگان، نقش پررنگی در هویت ملی ایرانیان دارد، تمام همّ‌ خویش را معطوف آن كرده است كه اساساً‌ مفهوم منتقد را مترادف با وابـسته بـه بیگانه و بی دین تعریف نماید و این تعریف را به هر شكل به مخاطبان خود بقبولاند.

بیست و سی شبكه دو در یك برنامه به بهانه پرداختن به یك نفر، مجلس ششم و حزب جبهه مشاركت را تخریب و با پررنگ كردن این دو نام در كنار سوژه خود و در آمیختن راست و دروغ تلاش می كند رابطه این همانی بین آنها ایجاد كند و روز دیگر با پرداختن به فردی دیگر كه به دروغ وی را دولتمرد دولت اصلاحات می شناساند به تخریب رئیس جمهور سابق مملكت كه متكی به آرای بیش از 70% مردم بود می پردازد و اساساً جریان اصلاحات و دولت برآمده از آن را وابسته به بیگانه و معارض عقاید دینی مردم معرفی می كند و در برنامه ای دیگر به بهانه فرد دیگری، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را آمـاج تهمت قرارمی دهد. این همه نشان می دهد انحصار طلبان به خوبی واقفند بزرگترین خطر برای استبداد گرایی، جریان اصلاحات و شخصیت ها و گروه های حامل گفتمان آن هستند چرا كه اصلا ح طلبان ادامه منطقی انقلاب اسلامی سال 57 و داعیه دار آرمان های حقوق محور و آزادی خواه یك صد ساله اخیر ملتند.

از كسانی كه به حریم امام و ریشه‌های انقلاب رحم نمی كنند انتظاری نیست كه جوانمردانه با منـتقد خـود روبـرو شوند اما اشاره به چند نكته و هشدار ضروری است :

*اگر چه ممكن است اقتدارگرایان موفق شوند چهره جریانات سیاسی و یا شخصیت‌های اصلاح‌طلب را در ذهن بخشی از اقشار مشوّه نمایند اما از آنجا كه اصلاحات مطالبه ملی است و جنبش سبز یك جریان حقوق خواه زنده است، نمی توانند جامعه را از مطالبات خویش منصرف نمایند و چه بسا پس از آن، مطالباتی كه به صورت منطقی و به نمایندگی از بدنه جنبش از سوی نمایندگان شناخته شده آنها طرح می گردید به شكل كور و پر هزینه نمود یابد.

* لازم است در اینجا دست كم به یك دروغ و فریب صداو سیما در مورد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران اشاره كنیم. این برنامه در روز 16/3/89 با محوریت بررسی سوابقی از آقای محسن سازگارا، بدون اشاره به اینكه نامبرده از بنیانگذاران سپاه پاسداران بوده وی را عضو این سازمان معرفی كرده است و به این بهانه نشان سازمان و عكس دسته جمعی اعضای شورای مركزی را بی هیچ ربطی به موضوع نمایش می دهد تا در ذهن مخاطب، سازگارا عضوی در این جمع تلقی گردد.

سازمان رسماً ‌اعلام می نماید كه آقای سازگارا هیچ وقت عضو و یا مرتبط با این تشكل نبوده است. علاوه برآن، اعتقاد ما بر این است كه افراد به صفت آنكه انسان هستند و در طی زمان می توانند تغییر موضع دهند و به جریان سیاسی ای بپیوندند یا از آن منفك شوند، حتی اگر نامبرده روزگاری ارتباطی با این سازمان می داشت كه نداشته است همان اندازه قبح یا افتخار عملش متوجه سازمان بود كه قبح و افتخارش متوجه سپاه پاسداران كه به واقع از اعضای آن بوده است می باشد . بیش از آن یادآور می شود كه اگر قرار بود بستگی افرادی به یكدیگر ملاك قضاوت باشد حافظه تاریخی مردم به خوبی به یاد می آورد كه فرزندان و بستگان برخی از مسئولین نظام علیه مردم و انقلاب اسلحه بدست گرفتند .... آیا باید مواضع آنها را به بستگانشان تسرّی داد؟ آیا باید عمل یكی از محافظه كاران را كه به روی بیگناهی اسلحه كشید و مرتكب قتل نفس شد و امروز علیه اصلاح طلبان سخن می گوید به دیگر محافظه كاران تسرّی داد؟ سازمان مطمئن است كه پیگیری قضایی در باره صدا و سیما بی نتیجه خواهد بود اما نیك می داند كه داوری در پیشگاه ملت و درگاه الهی تعطیل بردار نیست.

* به صدا و سیما و آمرانش هشدار می دهیم كه با مسدود كردن همه مجاری اطلاع رسانی و محاكمه و محكوم كردن یك جانبه منتقدان، ..... و با تبدیل نهادی كه بنا بود رسانه ملی باشد به كیهان تصویری بی اخلاق ، نه تنها به شاهد مقصود دست نخواهند یافت بلكه بیش از پیش شكاف دولت و ملت را تعمیق و گسست در انسجام اجتماعی را نیز بیشتر و بی اعتمادی عمومی را عمیق تر خواهند كرد.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
25/3/89


 


من و دوستم در صندلی جلوی اتوبوس های بی آر تی(BRT ) نشسته و در حال بازگشت به منزل بودیم و هیچ کاری نمی کردیم.

نرسیده به میدان انقلاب حدود 100 موتورسوار (گارد ویژه و بسیج و...) از جلو ما رد شدند در همان حین دوستم دستش را تکان داد ؛ هنوز اتوبوس 50 متر حرکت نکرده بود که یک مامور لباس شخصی اتوبوس را متوقف و سعی کرد دوستم را به زور از اتوبوس خارج کند. دوستم ممانعت کرد و گفت تا مامور زن نیاید جایی نمی رود . سپس دو مامور زن آمدند و من نیز به عنوان همراه دوستم و آن دو مامور رفتم. در خودروی ون واقع در میدان انقلاب خودمان و کیفهایمان را گشتند .

من سیگار ، کبریت ، ماژیک سبز و روسری سبز آبی داشتم به همین دلیل مرا هم نگه داشتند و با دو خانم دیگر ساعت 9 شب به پلیس فاتب (خیابان 12 فروردین) منتقل شدیم که در آنجا یک تونل انسانی ایجاد و مردان راهنگام گذر کتک می زدند. انجا حدود 80-90 نفر زن از1 5 تا 55 سال دیده می شدند که همگی در موقعیت های معمولی (اتوبوس ، در هنگام راه رفتن ، خرید کردن و...) و بدون هیچ دلیل منطقی بازداشت شده بودند. مثلا خانم مسنی که به علت مانور در میدان دستگیر شده بود!

تقریبا پلیس های زن نمی دانستند چه بکنند. در ابتدا فرم اولیه ای برای معرفی و مشخص شدن نوع اتهام پر کردیم و از حدود 30 نفر انگشت نگاری کردند و سپس متوقف شد، از ما به زور عکسی با تابلویی در دست که روی آن نوشته بود (اتهام : اقدام علیه امنیت ملی ) گرفتند و وقتی اعتراض کردم که حق ندارید وقتی کاری نکردیم از ما با این اتهام عکس بگیرید ، برخورد می کردند. به همه دو برگه بازجویی با سوالاتی همچون ، افراد حاضر در تجمع چه شعارهایی می دادند ؟ و خواسته شما از نظام چیست ؟ و ... را پرسیده بودند.ولی به من و 5،6 نفر دیگر بر اثر عدم رسیدگی این دو برگ را ندادند .

در نهایت حدود ساعت1 شب دو حاج اقا برای پیگیری برگه های باز جویی آمدند و با تک تک افراد صحبت و اگر مورد نوشته شده مکتوب نداشتند می پرسیدند ماهواره دارید؟ سابقه شرکت در تجمعات را دارید؟ و درنهایت پس از طی این مراحل تعهدی از افراد میگرفتند و حدود ساعت3 شب آنها را آزاد کردند .

سپس اسامی تعدادی از ما را اعلام و به درون ون فرستادند و گفتند شما را به میدان انقلاب می بریم و آنجا خانواده هایتان منتظرتان هستند. ولی ما متوجه شدیم که میدان انقلابی در کار نیست چون افرادی که پرونده شان ازنظر حاج آقا ایراد داشت آنجا بودند مثلا اگر فرد درموقع دستگیری داد و بیداد کرده بود؛ برایش نوشته بودند تحریک مردم برای تجمع و تشکیل راهپیمایی ، البته در بین ما 2 ،3 نفری هم بودند که در مرحله قبل برایشان آزادی صادر شده بود .

درنهایت 16 زن را از آنجا که در میان آنها 4 دانشجوی دانشگاه تهران بود با اسکورت پلیس به وزرا انتقال دادند. آنقدر سیستم شان به هم ریخته است که مامورین وزرا حتی نمی دانستند چه کسی ما را به آنجا فرستاده و چرا . سپس به بازداشتگاه زنان منتقل شدیم حدود 4ساعت صبح بود پس از بازرسی بدنی به 2 سلول منتقل شدیم. وضعیت بازداشتگاه بسیار بد بود مثلا یک زن معتاد به کراک آن جا بود که از 5 صبح شروع به عربده کشی کرد و بقیه هم خلافکار و... اگر آبریزش بینی شدید داشتیم حتی دستمال پارچه ای هم نمی دادند و تا فردایش از بلوز و مانتویمان به جای دستمال استفاده کردیم .پتو های کثیف و بوی استفراغ های مکرر زن معتاد ، دادن یک بطری آب برای 16 نفر یا بیشتر. ما 7 نفر داخل یک سلول بودیم ساعت 8 صبح با داد و بیداد بچه ها مبنی بر نیاز به دستشویی در سلول را باز کردند و چند عدد تخم مرغ آبپز سرد را اول بین بقیه بازداشتیها (منکراتی)پخش و باقیمانده اش را به ما 16 نفر دادند .

به ما گفته بودند 8 صبح شما را به دادسرا منتقل می کنیم که این انتظار تا 12 ظهر به طول انجامید (با بهانه اینکه سربازی برای انتقال شما به دادسرا نداریم) ساعت 12 با دستبند به دادسرای اوین منتقل شدیم در حیاط آنجا حدود 100 مرد متهم (که آنها نیز مثل ما 22 خرداد دستگیر شده بودند ) بود ما را نیز مثل آنها رو به دیوار نشاندند و پس از یک ساعت سه نفر سه نفر ،ما را پیش بازپرس بردند آنجا 2 سوال می پرسیدند اول چرا در محل تجمع بودید ؟ دوم اتهام شما اقدام علیه امنیت ملی است چه دفاعی دارید ؟ و هر لحظه بازپرس می گفت وضع شما که خراب است و... از آن 16 نفر تا شب 4 نفر با گرو گذاشتن کارت شناسایی خود و پدرشان و دادن تعهد آزاد شدند 8 نفر را به بازداشتگاه اوین بردند (در حال حاضر گویا در آنجا 40 نفر در یک سلول هستند) 4 نفر را مجددا شب به وزرا انتقال دادند و ...

هم اکنون با گذشت 3 روز از 22 خرداد هنوز 8 نفر از 16 نفری که با هم بودیم در بازداشتگاه اوین و در وضعیت بدی به سر می برند و با توجه به این که نیمی از ما را آزاد نکردند چه بسا تعداد بسیار بیشتری که در مکانها یا توسط ارگانهای دیگر بازداشت شده و هنوز در بلاتکلیفی در زندان به سر می برند.

منبع: رای ما کجاست


 


محمد نوری زاد، مستند ساز و روزنامه نگار در وضعیت وخیم جسمی به سر می برد. وی از چند روز پیش و برای ایجاد محدودیت در ارتباطات به بند ۳۵۰ اوین منتقل شده است که فاقد استاندارد ها لازم و حد اقلی است.
همسر این زندانی سیاسی با اعلام این خبر به خبرنگار «کلمه» گفت: طی ملاقاتی که دیروز با او داشته است، متاسفانه از حال مساعدی برخوردار نبوده و به صورت ممتد سرفه می کرده است.
خانم ملکی در شرح وضعیت سلامتی محمد نوری زاد گفت: ایشان بعد از خروج از بند ۲۰۹ دچار عفونت ریه و تب و لرز بوده است.
او در ادامه گفت: متاسفانه عفونت ریه در وی که از بیست روزپیش شروع شده همچنان وجود دارد و عامل سرفه‌های ممتد در ایشان شده که حتی سخن گفتن را نیز برای ایشان سخت کرده است.
همسر این روزنامه نگار همجنین از بروز اختلال در بینایی او بعد از ضرب وشتم ماه گذشته خبر داد.
او گفت همسرش علی رغم اینکه به پزشک زندان دسترسی دارد ولی این امکانات با توجه به سابقه قبلی وی در بیماری قلبی کافی نبوده است، و در ادامه خواستار موافقت با درخواست مرخصی پزشکی او شد که پیش از این توسط وکیل وی به دادستان تهران ارائه شده است.
خانم ملکی تصریح کرد: به نظر می رسد بعد از شش ماه زندان و بیماری موافقت با درخواست پزشکی این زندانی سیاسی، درخواست خارق العاده‌ای نباشد و بعد از شش ماه تحمل زندان، انفرادی و ضرب و شتم مرخصی حق ایشان است.
 


 


مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در ارتباط با هتک حرمت بیوت آیات عظام منتظری و صانعی بیانیه منتشر کرده است.

در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز قرار گرفته آمده است:

بسمه تعالی

حضرت امام باقر (ع) نقل می کنند که رسول خدا (ص) فرمودند: مؤمن کسی است که مومنان او را بر جان و مالشان امین بدانند و مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش درامان بمانند.
با افسوس فراوان در شب ولادت آن امام همام و شب اول ماه رجب که ماه حرام است، شاهد بودیم که در شهر قم پایگاه علم و فقاهت و مرکز نشر احکام تشیع گروهی از متجاوزان به حقوق مردم ، بیوت آیات عظام منتظری و صانعی را محاصره کرده و به آنها حمله ور شدند و اموال را تخریب کردند و از فحاشی و هتاکی به ساحت مرجعیت و برخی از یاران امام (ره) و خصوصا حضرت حجت الاسلام و المسلمین کروبی که به دیدار آیت الله صانعی رفته بودند ، دریغ نکردند ، همه اینها در حضور نیروهای انتظامی و امنیتی انجام شد که با سکوت آنها همراه بود .
آیا حکومتی که خود را اسلامی و پیرو پیامبر اسلام و در سیره علوی می داند باید اجازه دهد که مداحان و متملقان و چاپلوسان از آزادی مطلق برخوردار باشند اما معترضان و منتقدان دلسوز در معرض تعرض و هتاکی و ضرب و شتم و زندان قرار گیرند.
آیا شاهد نبودیم که گروهی هتاک در حضور سران نظام در کنار مرقد بنیانگزار جمهوری اسلامی با شعار های زننده حرمت بیت سیادت امام (ه) را بشکنند و کسی معترض آنان نشد . اگر آن روز از آن حرکت شرم آور آنان جلوگیری می شد کار به این هتاکی ها و آبروریزیهایی که در حوزه علمیه قم نسبت به مرجعیت صورت گرفت و دل هر مسلمان را به می آورد، منتهی نمی شد.
ملت شریف و مسلمان ایران به خوبی می دانند که این گونه رفتار ها نه اسلامی است و نه عقلانی. آنان به خوبی آگاهند که اسلام عزیز با این گونه رفتار ها ی خشن و زشت مخالف است و حساب اینها از اسلام جدا می داند . ما امید واریم که مسئولین بزرگ جلو این گونه حرکات خلاف شرع و قانون را بگیرند و تا دیر نشده چاره ای برای ایجاد اتحاد و وفاق واقعی ملت بزرگ ایران بیاندیشند.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ضمن ابراز تاسف و تاثر از هتک حرمت مرجعیت، اهانت به ساحت بزرگان و دلسوزان نظام در حوزه علمیه قم که مهد اخلاق و فضیلت و کرامت است ابراز انزجار نموده و از همه مراجع و بزرگوار و دلسوزان کشور و نظام می خواهد در شرایط حساس که کشور از همه سوی مورد فشار های بین المللی و سوء مدیریت اجرایی در داخل رنج می برد، در برابر اینگونه حرکات ناشایست موضع گیری نماید و نگذارند که جریان فرصت طلب و ریاکار و فریب خورده وحدت جامعه و ساحت مقدس حوزه علمیه و مرجعیت را نشانه گیرند.
ما بر این باوریم که مراجع هنوز بزرگترین سرمایه ملی، پناهگاه مذهبی و اجتماعی مردم و امید مظلومان و بی پناهان اند و می توانند با این پشتوانه عظیم و قدرتمند در مقابل ظالمان، جائران و فرصت طلبان بایستند که هم حریم حوزه و فقاهت حفظ شود و هم نظام جمهوری اسلامی با پشتبانی مراجع از آسیب ها و خطر های جریانها و باند های زیاده خواه و ریا کار ، از توطئه های اجانب و استکبار جهانی در امان بماند.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم


 


شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، با انتشار بیانیه ای پیرامون مراسم ٢٢ خرداد، از مردم برای نشان دادن "بلوغ سیاسی" و "عدم ایجاد بهانه برای سرکوبگران" قدردانی کردند.

لازم به ذکر است متعاقب انتشار بیانیه مشترک روز پنج شنبه (٢۰ خرداد) میرحسین کروبی و مهدی کروبی در خصوص لغو تظاهرات ٢٢ خرداد، اخباری از منابع خبری مبنی بر "برنامه ریزی سرکوب گران برای ایجاد خشونت گسترده" منتشر شده بود، که با اقدام موسوی و کروبی، نقشه های آنان ناکام ماند.

به گزارش سامانه خبری «امروز»، متن این بیانیه به شرح زیر می باشد:

ملت شریف ایران
سالروز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در روز ٢٢ خرداد فرا رسید و به رغم همه تلاش های قانونی از هفته های گذشته ، مجوز برپایی راهپیمایی با هدف تاًکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد صادر نشد.

شورای هماهنگی جبهه اصلاحات وظیفه خود می داند از آحاد مردم شریف ایران که با درک عمیق از شرایط سیاسی و امنیتی حاکم بر کشور در پاسخی شایسته به درخواست جناب آقایان موسوی و کروبی، از دادن بهانه به نیروهایی که مترصد خشونت ورزی هستند ممانعت بعمل آورده و طراحی های جریان اقتدار گرا را با درایت و بلوغ سیاسی خود نقش بر آب کردند سپاسگزاری کند.

این شورا ضمن انتقاد از حضور گسترده و تحریک آمیز نیروهای امنیتی ، نظامی ، انتظامی و همچنین نظامیان لباس شخصی در سطح خیابان ها و برخوردهای صورت گرفته با مردم ، مراتب اعتراض خود را نسبت به دستگیری های انجام شده ابراز داشته و خواستار آزادی هموطنانی است که روز گذشته دستگیر شده اند.

همچنین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با گرامیداشت مقام همه شهیدان جنبش سبز ، بویژه شهدای ٢۵ و ٣۰ خرداد، از مردم شریف ایران می خواهد با مشارکت آگاهانه و مدبرانه در این مراسم ، به تجلیل از همه شهیدان ، جانبازان و ایثارگران جنبش سبز مبادرت ورزند.


 


میرحسین موسوی به مناسبت سالروز انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ای صادر کرد. نخست وزیر ۸ سال کشور در این بیانیه منشوری برای جنبش سبز تدوین نموده که شامل اهداف، راهکار ها و هویت جنبش سبز است و آن را به عنوان متنی پیشنهادی برای جنبش سبز در معرض دید و قضاوت افکار عمومی و صاحبنظران قرار داده است.

به گزارش کلمه متن بیانیه ۱۸ و منشور جنبش سبز به شرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم

در اولین سال انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم. با مطالباتی برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی و مطمئن از پیروزی به یاری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چیزی نخواسته ایم.

“فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض”

اما کف به کناری رود و از بین رود، اما ‏آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین مى‏مانَد.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجویی؟

به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست.

اینکه کشور ما بیشترین اعدام ها را نسبت به جمعیتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مدیریت و حکومت خوب در جامعه ماست. و اینکه حتی مصلحت های روزمره و عاجل حکومت باعث نشده است که تمامیت خواهان و دولتیان دست از دروغ و فساد و خرافه و زیر پا نهادن قانون اساسی و سایر قوانین بردارند، نشان از نفوذ عمیق این زشتی ها در لایه های درونی نظام دارد، گویا در این لایه ها ساختی محکم برای دفاع از منافعی شکل گرفته است که از عایدی صدها میلیارد دلار درآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ میلیارد دلار کالا و سلطه بر نهادهای پولی و مالی بدون نظارت های موثر نشات می گیرد.

امروز بیت المال در معرض یغمای یغماگران قدیس مآب است و هنوز ملت علی‌رغم ادعاها و دستورهای شدید از شناسایی و معرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و یک شبه در یک معامله پایاپای بسته شد؟

چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از این غارت بزرگ ملی که منجر به ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترین نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنیتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال می کند که آیا این بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بودیم. شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهان‌کاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که می‌گفت: “کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.”

یاران عزیز راه سبز امید

یک سال از پیدایش جنبش بی نظیر سبز گذشته است و در این مدت سبزها مسافت بسیاری را در این مسیر امید طی کرده اند. به برکت دل بریدن از مساعدت دولتیان و روی آوردن به خانه های خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبکه های اجتماعی روابط پایدار قابل اتکایی بین آحاد ملت ایجاد شده است و شبکه های پایدار اجتماعی در حیطه آگاهی های سیاسی -اجتماعی و فرهنگی معجزه کرده اند. کافی است تنها به تولیدات هنری این شبکه و میزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحلیل که به صورت کاملا دموکراتیک جریان دارد نگاهی انداخته شود.جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بین مردم ایجاد کرده که در تاریخ معاصر ما بی‌نظیر بوده است.

امروز بیش از همیشه تاریخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنیتی –قضایی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تمامیت خواهان در پایمال کردن میثاق مشترک ملی به‌ویژه در زمینه حقوق اساسی مردم پیش رفته اند. و در عین حال علی‌رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همین تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانیت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از این‌‌رو بدخواهان با تمام تلاش هایی که کردند نتوانستند مردم آسیب دیده و کشته داده و حبس دیده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ایستادگی از طریق مسالمت آمیز کارآمدترین اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم‌های برقی و چماقداران و قداره کشان بی‌فرهنگ و بد دهان بوده است.

توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را این چنین جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر*

یاران سبز راه امید

در آغاز سال جدید صبر و استقامت، به توصیه دوستان منشوری برای هماهنگی و همدلی بیشتر و تقویت هویت مشترک جنبش سبز تهیه شده که در ادامه این مقدمه تقدیم می شود.

طبیعی است که متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی این همراه کوچک برای این معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پیدا کردند. در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و این انتخاب پیوستگی آن زنجیره محکم به‌یاد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همین تمیز و مسئولیت پذیری برای انتخاب این و یا آن شروع می شود.

این متن قدم اولین است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زیباتری خواهد آفرید.

“تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین”

و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که خواهان برتری‌جویی و فساد در زمین نیستند، و فرجام نیکو از آن پرهیزگاران است.

ریشه ها و اهداف

۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف و آرمان هایی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرایشات تمامیت خواهانه در میان برخی از مسوولین حکومتی، نقض حقوق بنیادین شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمدیریت دولتی، افزایش فاصله طبقاتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گریزی بل قانون ستیزی برخی مجریان قانون، نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گیری نگرش های اعتراضی در میان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ایران در سال های اخیر انجامید که بروز بارز و نیرومند آن در جنبش سبز مردم ایران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جلوه کرد.

۲- جنبش سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالایش‌گر و اصلاح‌گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از انقلاب می داند و بر این اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد.

۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است.

۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تنها از طریق تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنین زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سیاسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و این امر مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش درکنار یکدیگر قرار می گیرند.

راه‌کارهای بنیادین

۱- جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی فراگیر است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد. دیده بانی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان اندیشه و عمل امری حیاتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تمامیت خواهی و فساد بر حذر دارد.

۲- در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران همه خواهان ایرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضایی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظیفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگارند. ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست

۳- گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی –واقعی و مجازی- و تعمیق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنیان های هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه ویژه کلیه فعالان سبز است.

۴- جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنویت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کرده اند و همچنین استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزدیخواهان و صلح طلبانی که برای رهایی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از دیگر راه کارهای جنبش است.

هویت سبز

 

گنجینه ایرانی- اسلامی:

 

۱- جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.

۲- رمز بقای تمدن ایرانی- اسلامی همانا همزیستی و همگرایی ارزش های دینی و ملی در طول تاریخ این سرزمین است. در این راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزش های والای فرهنگ ایرانی و سرمایه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت‌های ملی تاکید می ورزد و در این راه تقدس‌زدایی از تعصبات نابجا و آگاهی‌بخشی درباره ویژگی های هویت آفرین آیین های ملی و مذهبی را وجه همت خویش قرار می دهد.

۳- ملت ایران در تاریخ مبارزات خویش برای کسب آزادی و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمایش گذاشته است. جنبش سبز ملت ایران با اتکا به این میراث گرانبها و با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خویش، دستیابی به اجماع آگاهانه بر خصیصه های هویت آفرین و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و این امر را تنها با تکا به عقلانیتی میسر می داند که حاصل جمع خردهای مختلف و مبتنی بر نظام عقلانیت توحیدی باشد.

۴- جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید. جنبش “ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند”.

حق حاکمیت مردم

۱- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترین شیوه تحقق این اصل مدنظر این جنبش قرار می گیرد. براین اساس، جنبش سبز تلاش های خود برای صیانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت و سلامت آن کاملاقابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد.

رای و خواست مردم منشا مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم وحقوق بنیادین آانها دانسته و با آن مبارزه میکند.

۲- دستیابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پایه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال میسر است. جنبش سبز با آگاهی از این امر، نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه می کند و این مسئله را در زمره موازین محوری خویش می داند.

ارزش های جنبش سبز

 

کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت

۱- نخستین ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی است. استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیج فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی تواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آمیز مناقشات و صلح طلبی است که خود در پرتو ایجاد زمینه های لازم برای فعالیت آزاد رسانه های مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعمیق جامعه مدنی، احترام به حریم خصوصی افراد، فعالیت آزادانه شبکه های اجتماعی غیر دولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان امکان پذیر است.

۲- جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی را سرلوحه خویش قرار می دهد. این جنبش با اعتقاد به اینکه “مردم” تنها قربانی خشونت در هر زمینه ای خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آمیز و توسل به راهکارهای غیر خشونت آمیز را ارزشی خدشه ناپذیر می داند. جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

۳- عدالت جایگاه والایی در میان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز به خود اختصاص می دهد. توزیع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است که لازم است برای دستیابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام شود.

گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتی امکان پذیر است که نظام حاکم بر کشور – در عرصه داخلی و خارجی- کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادها و قدرت های سیاسی، طبقاتی و اقتصادی عمل کند و بتواند توسعه اقتصادی و ترقی کشور را به نحوی که رفاه و عدالت اجتماعی برای همه مردم ایران فراهم شود، تضمین کند.

۴- جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سیاسی ضعیف‌تر هستند- تاکید دارد. این جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب حقوق اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مخالف است و با تاکید بر استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، یگانه راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای میهن را “حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش” در تمامی ابعاد می داند.

۵- برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی است که جنبش سبز نیز بر ضرورت دستیابی به آن تاکید دارد. نفی هرگونه انحصار فکری، رسانه ای و سیاسی و همچنین مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در این جهت، برای رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقید فکری) تلاش شود. جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد.

۶- جنبش سبز بر این باور است که امنیت تنها امنیت دولت نیست، امنیت انسانی تک تک شهروندان ایرانی است. امنیت برای آحاد مردم باید برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نیاز تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخله نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی، هر گونه دخالت افراد غیر مسول در امور انتظامی و سلطه نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی مخل امنیت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاییه، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.

۷- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش سبز است.

۸- آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت های غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروهها و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش های کارگری، جنبش های اجتماعی و امثال آن، و همچنین محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتیجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظریه پردازان و حامیان خشونت در لایه های مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.

اخلاق مداری و احترام به خلاقیت های فردی و اجتماعی

۱- با کمال تاسف باید اذعان کرد که اتخاذ سیاست های نادرست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از سوی حاکمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمایه اجتماعی در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاکید بر ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پایبند خواهد بود.

۲- جنبش سبز را نه می توان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نایافته و بی هدف. مرور تجربه تاریخی مردم ایران نشان می دهد که آنها همواره و در بزنگاههای تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک والای خویش را به منصه ظهور رسانده اند و با تکیه بر قوای خلاقه خویش، راه را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته اند.

جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با تکیه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، اندیشه و نوآوری های مدنی ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمان هایی چون عدالت و آزادی را به شکوفایی این خلاقیت ها منوط می داند. شعار “هر ایرانی، یک ستاد” اینک می تواند به شعار “هر ایرانی، یک جنبش” تبدیل شود.

قانون گرایی و مذاکره

۱- جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمان های همیشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپایه میثاق مشترک مردم ایران یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آینده ای روشن برای ملت ایران است.

۲- در این راستا، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهای مختلف به رعایت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعیت و جایگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگیر شده است رهایی یافت و در راه ترقی و توسعه میهن گام برداشت. جنبش سبز در عین حال کاملا توجه دارد که قانونگرایی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان قرار نگیرد و خشونت، بی عدالتی و تبعیض قانونی نشود.

۳- قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.

۴- گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی و همچنین کاستن از تبعات ناخوشایند بحران موجود مستلزم مذاکره و گفتگو میان نمایندگان گروه‌های مختلف فکری و سیاسی است و در این راستا از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۵- این جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بین‌المللی و سرمایه گذاری و افزایش قدرت خرید مردم ایران است. جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است.

همراه کوچک جنبش سبز

میرحسین موسوی
_______________
* استاد شفیعی کدکنی


 


جمعي از جوانان سبز اصلاح طلب با صدور اطلاعيه اي اعلام كردند روز چهار شنبه 26 خردادماه همزمان با آغاز دهمين ماه بازداشت حسين نوراني ن‍‍‍‍‍ژاد رييس كميته اطلاع رساني و مهدي محموديان عضو كميته اطلاع رساني جبهه مشاركت روزه سياسي مي گيرند.
در اين اطلاعيه آمده است:
به نام خدا
ده ماه پيش مصادف با 25 شهريورماه 88 حسين نوراني نژاد رييس كميته و مهدي محموديان عضو كميته اطلاع رساني جبهه مشاركت كه هر دو از جوانان سبز و معتقد به مشي اصلاح طلبي هستند بازداشت شدند .
از آن زمان تا كنون ديوارهاي بلند زندان تنها همدم اين دوست كه حتي براي نوروز نتوانستند چند روزي را در كنار خانواده خود بگذرانند. زندان ، سلول انفرادي، محروميت از حقوق قانوني يك زنداني مانند حق برخورداري از مرخصي تنها فشاري نبوده كه اين دو جوان كه از جوانان پر افتخار اصلاح طلب هستند تحمل كرده اند فشار بر خانواده اين دو و تبعيد مهدي محموديان به زندان رجايي شهر نيز تاوان تعهد و ايمان آنان به مشي اطلاح طلبي در حمايت از حقوق انساني هم وطنانشان است.
حسين نوراني نژاد در حالي دهمين ماه بازداشت خود را مي گذراند كه طبق قانون سه ماه پيش بايد با استفاده از قانون آزادي مشروط بعد از گذراندن نيمي از محكوميت خود آزاد مي شد اما نه تنها با اين حق قانوني او مخالفت شده كه حتي تا كنون دستگاه قضايي از دادن چند روز مرخصي به او نيز سر باز زده است.
مهدي محموديان نيز به دليل استقامت بر مواضعش به زندان رجايي شهر كه محل نگهداري از مجرمان پر خطر است منتقل شده در حالي كه او هم چنان از بيماري ريوي رنج مي برد .بيماري كه سلامت او را با تهديد جدي مواجه كرده است اما زندان بانان تنها در شرايطي حاضر به مداواي محموديان هستند كه او بپذيرد با پابند به بيمارستان منتقل شود .

ما جمعي از جوانان سبز اصلاح طلب نسبت به تداوم بازداشت و فشار بر حسين نوراني نژاد و مهدي محموديان كه از افتخارات جريان سبز اصلاح طلب هستند اعتراض داريم و خواهان رعايت حقوق قانوني آنها در استفاده از مرخصي، عدم تبعيد و آزادي مشروط هستيم و اعلام مي كنيم كه تا زمان آزادي اين دو بيست و ششم هر ماه روزه سياسي مي گيريم تا برقراري عدالت را از پروردگار طلب كنيم.

25/3/89
جمعي از جوانان سبز اصلاح طلب


 


آیت الله حاج محمد جواد فاضل لنکرانی-فرزند آیت الله العظمی فاضل لنکرانی - در دیدار جمعی از کارکنان جهاد کشاورزی دزفول، هتک حرمت روز 14 خرداد را محکوم کرد.

به گزارش جماران، آیت الله فاضل لنکرانی در این دیدار گفت: متاسفانه آنچه را که در روز 14 خرداد در حرم مطهر امام (قدس سره) رخ داد، نمی توانیم مطابق با خط امام بدانیم. قطعا دشمنان امام از این حادثه خوشحال شدند.

وی اظهار داشت:در سالگرد امام و در روزعزای امام چرا هیچگونه عزاداری برای امام نشد ؟مردم عزیز ما نسبت به امام حساسیت ویژه ای دارند و این عمل هتک امام و حرمت شکنی بود.

آیت الله فاضل لنکرانی ادامه داد: چرا عده‌ای به بهانه وجود برخی انتقادها، قضاوت‌های ناصحیح و غیر شرعی می‌نمایند؟چرا مجموعه ای از افراد ،اسلام و امام و اخلاق و دین را فقط در خودشان منحصر و برای خود آن را مصادره نموده اند و دیگران را خارج از چهار چوب این عناوین می دانند.

وی در پایان گفت: کسانی که طراح این حادثه بودند، بدانند اهداف دشمن را پیاده کردند. از خداوند بزرگ می خواهم توفیق بندگی و عبادت و فهم صحیح از اسلام را به همه ما عنایت فرماید.


 


عصر دوشنبه حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، با حضور در منزل یادگار امام در قم، با حجت الاسلام و المسلیمن سید حسن خمینی دیدار و گفتگو کرد.

به گزارش جماران، در این دیدار که در فضایی دوستانه انجام شد، نماینده مردم تهران در مجلس، مراتب تاسف خود را از اهانت های صورت گرفته به یادگار امام ابراز داشت.

حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی نیز با تشکر از وی، بر ضرورت همدلی و وحدت بین نیروهای سیاسی کشور تاکید کرد.


 


روزنامه پرتیراژ “کوریر دلا سرا ” در آستانه سالگرد انتخابات پرمناقشه خردادماه سال گذشته مصاحبه ای با دکتر زهرا رهنورد انجام داده است .این روزنامه مصاحبه با رهنورد را با این تیتر منتشر کرده است:”مادر خوانده انقلاب سبز : من برای چوبه دار آماده ام , مردم مقاوم خواهند بود.”
این مصاحبه توسط خانم صبریه نجفی ترجمه شده و برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است :
کوریر دلا سرا :زهرا رهنورد در حرفهایش از “همسرم” استفاده نمی کند وبجای آن می گوید ” موسوی ”
این مغز متفکر پشت پرده انقلاب سبز از طریق یک زنجیره رابط با کوریر دلا سرا سخن می گوید. الان دیگر نوشته هایی که دست به دست می گردند
از فیس بوک , توییتر و از این قبیل که به دلیل جو ترس مردم در آن فلج شده اند ، قابل اعتماد تر هستند.
زهرا رهنورد می گوید که برای چوبه دار آماده است. او می گوید” حاکمیت امروز ایران فقط اسمی از اسلام دارد و محتوای آن دیکتاتوری است”
زهرا رهنورد حلقه ارتباط میان دو روح قیام است که از یک سال پیش ایران را به وحشت انداخته است.
در این مدت حداقل ۸۰ نفر در خیابانها و زندانها کشته شده اند,۵۰۰۰ نفر بازداشت و هزاران نفر شکنجه سیستماتیک و تجاوز شده اند, سه محاکمه نمایشی خنده آور و بیش از ۱۰۰ محکومیت به مرگ از دیگر رویدادهای این انتخابات بود.
زهرارهنورد را بعنوان همسر یکی از” ستون های “سیستم می شناسند . کسی که می تواند الهام پخش معترضان باشد.
زیرا زهرا رهنورد فمینیست جنگجویی با چادر است و اعلام می کند که” اسلام دین سرشار از آزادی خواهی, عدالت طلبی و رحم و مروت است”. او در مجسمه سازی به چالش در حد و مرزهای بدن انسان پرداخته است.
زیرا اولین و تنها زن رییس دانشگاه است و به همان اندازه وطن پرست است که مسلمان :”همیشه مایل بودم قربانی آرمانهای ملی و سر بلندی وطنم باشم”
پرفسور رهنورد آیا شما و همسرتان می ترسید؟
“من و موسوی هرگز برای رسیدن به آرمانهایمان نترسیده ایم.آرمانهای آزادی, دموکراسی و رفع تبعیض بین زن و مرد. من خودم را برای چوبه دار آماده کرده ام”.
دقیقآ یک سال پیش ریس جمهور احمدی نژاد و شوهر شما میر حسین موسوی همزمان خود را برنده اعلام کردند و بعد اعتراض ها شروع شد؟
اعتراض های پس از انتخابات پی آمدهای سر در گمی, اتهامات و توهینها بود تا اینکه بعد از سه روز ۲۵ خرداد ماه مییلون ها مردم با سوال “رای من کو؟” به خیابان ریختند و از آن زمان سرکوب بزرگی شروع شد.
ما معتقد به آزادی, دموکراسی,مشتاق و با شور بودیم ولی به جای جواب مطالبه طبیعی ما و ملت حاکمیت با گلوله, زندان و شکنجه با ما مقابله کرد,این یک پاسخ عقلانی نبود.
عقلانی نیست ولی میدان ها بتدریج خالی شدند.برای این سالگرد انتظارات زیادی وجود دارد ولی همه را شدیدآ ترسانده اند.شیرین عبادی وکیل و برنده جایزه صلح نوبل همین دیشب با سخنانی که شوهرش در مورد کتک خوردن از او باز گو کرده مورد اتهام قرار گرفته است گر چه این فیلم را تحت فشار در زندان از او گرفته اند.آیا این روش تنبیه دو نفر برای تربیت میلیونهاست؟ شما را چگونه تنبیه کرده اند
در این دوازده ماه اغلب دوستان ، همکاران و افراد خانواده من وموسوی بازداشت و زندانی شده اند.برادرم شاهپور کاظمی مهندش الکترونیک و فرزندش به زندان افتادند همانطور هم خواهر زاده ام و مثل گروگان در انفرادی های مخوف نگه داشته شدند.حاکمیت می خواهد به این طریق ما را بترساند . اما موفق نمی شود .مردم به استقامت خود ادامه می دهند.
“جتبش سبزجنبشی متکثر,مردمی, خود جوش و ملی است و در صورتی می تواند موفق باشد که روی پای خود بایستد”
از این متاسف نیستید که تصمیمات شما باعث رنج عده ای شده است ؟ آیا با خانواده های زندانیان ارتباط دارید؟
“هر کاری که بتوانم برای کمک به زندانیان انجام می دهم, من و موسوی به ملاقات خانواده زندانیان و شهدای جنبش می رویم مخصوصآ وفتی که خانواده ها اجازه برگزاری مراسم عزاداری ندارند. وقتی اجازه رسمی برای برگزاری مراسم سالگرد کودتای انتخاباتی صادر نشد ، از مردم خواستیم که به خیابانها نروند. چون نمی خواستیم مردم اسیب ببینند.
من اصولآ سعی می کنم تصمیمات شخصی ام فقط بخودم مربوط باشد و به این طریق عواقبش هم به من مربوط شوند”
جنبش مرده است یا زنده؟
خواست ما بر گزاری انتخابات آزاد و سالم است تا هر کسی را که مردم رای دادند بر مسند نشیند نه کسی که تصمیم می گیرد در نتایج دست ببرد . جنبش همچنان زنده است.
اقلآ یک پیروزی در این ماهها را برایمان باز گو کنید؟
در میدان محسنی تهران یک مجسمه از من هست که مجسمه مادر نام داده شده است. حامیان دولت مدت ها به گردن مجسمه مادر ریسمانی بسته بودند که آن را پایین بکشند اما موفق نشدند .چون مردم اعلام کردند که اگر چنین شود اسم میدان را میدان زهرا رهنورد خواهند گذاشت, آنها فعلآ کوتاه آمده اند.
درانتخابات بعدی شما خود را کاندیدا خواهید کرد؟
نه !شخصآ نه. من خودم را یک هنرمند و روشنفکر می دانم و مایلم به کشورم به عنوان همین هنرمند و روشنفکر خدمت کنم.
آیا امکان خروج از کشور را دارید؟
در زندگی به چهار گوشه دنیا سفر کرده ام برای چه بایداز کشورم بروم وقتی مردمم در رنج و سانسور زندگی می کنند؟”
در ضمن آزمایش نکرده ام بدانم پاسپورتم معتبر است یا نه.من در ایران بدنیا آمده ام و در ایران خواهم مرد.”
مصاحبه گر:آندره آ نیکاسترو
روزنامه “کوریر دلا سرا “
۱۲٫۰۶٫۲۰۱۰
 


 


محسن کدیوردر پی یورش نیروهای لباس شخصی به دفتر آیت الله صانعی در نامه ای به ایشان، با اظهار تاسف ازاین حادثه آورده است: این حمله و تخریب را جز به قوم مغول نمی توان نسبت داد. نوادگان چنگیز خان به صورت شریعتمدار شده اند اما به سیرت سبعیت جاهلی را فراموش نکرده اند.

وی در بخشی از این نامه به اشاره به کارنامه سیاه جمهوری اسلامی در برخورد با علما و مراجع آورده است: جمهوری اسلامی اگر چه به حکومت روحانیون شناخته می شود اما در مواجهه با فقها و مراجع کارنامه سیاهی دارد. آیات عظام سید کاظم شریعتمداری، سید حسن قمی، سید محمد روحانی، سید محمد شیرازی و شیخ حسینعلی منتظری رحمت الله علیهم. این پنج مرجع مسلم و فقیهانی که مرجع منصوب جامعه مدرسین در مقابلشان اصولا محلی از اعراب ندارد، بهره شان از جمهوری اسلامی رنج و حصر و فشار و سرکوب و اهانت بود.

در این نامه با مروری بر فعالیتهای علمی و اجرایی آیت الله صانعی همچنین تصریح شده است که چنین برخوردهایی جز بر اعتبار آیت الله صانعی در چشم نسل جوان و مشتاقان اسلام رحمانی نمی افزاید.

متن این نامه به این شرح است:

محضر مبارک مرجع مبارز آیت الله العظمی صانعی دام ظلّه
سلام علیکم بما صبرتم
اخبار و تصاویر و فیلمهای حمله به دفتر حضرتعالی - آن هم در ماه حرام - حکایت از عمق کینه و عداوت جمعی سفیه پرمدّعا دارد که مایه وهن اسلام و تشیع و حوزه و روحانیت هستند. این حمله و تخریب را جز به قوم مغول نمی توان نسبت داد. نوادگان چنگیز خان به صورت شریعتمدار شده اند اما به سیرت سبعیت جاهلی را فراموش نکرده اند. حافظان امنیت و نظم، ناامنی و بی نظمی همکاران لباس شخصیشان را نظاره می کنند و دم نمی زنند. شورای تأمین شهر را غمی نیست. فرمانی رسیده بود، باید انجام می شد. بیشک نه آمر معذور است نه مأمور. آمر و عامل همه شریک جرم بودند، البته سبب اقوی از مباشر بود.

از دو دهه پیش در میان قائلان به ولایت فقیه – که در حوزه علمیه در اقلیت محض بودند - دو گروه را می شد تفکیک کرد. گروه اول، قائلان به ولایت مطلقه رهبر بر حوزه که معتقد بودند حوزه های علمیه و فقیهان می باید در ظلّ و سایه رهبر "بصیرت" در تبعیت محض داشته باشند. "خواص بی بصیرت" مولود این بینش است. گروه دوم، قائلان به ولایت فقه و حوزه بر رهبر و حکومت به این بیان که ولی امر به نیابت از حوزه و مرجعیت و فقیهان اداره کشور را به عهده دارد. گروه اول بتدریج بر جامعه مدرسین و مرکز مدیریت حوزه مسلط شد. قاطبه روحانیون حکومتی که به جرأت 5% تمام روحانیون را هم شامل نمی شدند، شاکله گروه اول را تشکیل دادند. تعداد فقیهان گروه اول در خوش بینانه ترین حالت یک رقمی است و دائما آب می رود.

روحانیون حکومتی، حوزه مستقل را کسر شأن ولایت مطلقه فقیه می دانند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که اعتبار قبل از انقلابش را چند دهه است به حراج داده است، در تاریخ شیعه بدعتهائی بیادگار گذاشت که شناعت آن کم از کهریزک نیست. این حزب بی تابلوی سیاسی، روحانی فاقد صلاحیت مرجعیت را مرجع اعلام کرد. برای نخستین بار مراجعی را که مردم مجاز به تقلید از آنها هستند، محصور کرد و تعداد قابل توجهی از فقها - که صلاحیتشان از تک تک اعضای این حزب سیاسی وعاظ السلاطین در حوزه بیشتر بود – را خارج از دائره مجاز رجوع مردم اعلام کرد. و بالاخره مراجع مسلمی را از مرجعیت خلع کرد. کشوری که رهبرش با الفبای نظامی در سیاست و فرهنگ و اقتصاد سخن می گوید، طبیعی است دست نشاندگانش در حوزه علمیه نیز مرجعیت را با سرلشکری اشتباه کنند که روزی می توان درجه داد و دگر روز می توان بازستاند.

جمهوری اسلامی اگر چه به حکومت روحانیون شناخته می شود اما در مواجهه با فقها و مراجع کارنامه سیاهی دارد. آیات عظام سید کاظم شریعتمداری، سید حسن قمی، سید محمد روحانی، سید محمد شیرازی و شیخ حسینعلی منتظری رحمت الله علیهم. این پنج مرجع مسلم و فقیهانی که مرجع منصوب جامعه مدرسین در مقابلشان اصولا محلی از اعراب ندارد، بهره شان از جمهوری اسلامی رنج و حصر و فشار و سرکوب و اهانت بود. بحث از فقیهان و عالمان مستقلی که در این سه دهه به عسرت گذرانیدند از حوصله این نامه بیرون است. متاسفانه در مقابل این ظلم و اجحافی که براین فقیهان با مشارب مختلف فکری روا شد، دیگر مراجع اگر چه در دل راضی نبودند، به زبان اعتراض نکردند و این سنت سیئه که جاهلان مسند نشین برای عالمان گوشه نشین تعیین تکلیف کنند، سکه رایج زمانه شد.

فقیهی که دادستانی کل کشور و عضویت فقهای شورای نگهبان را در دهه اول جمهوری اسلامی در کارنامه خود دارد، و رساله عملیه اش شانزده سال قبل منتشر شده و فقه استدلالیش در مرأی و منظر همگان است، وقتی بعد از اعلام مواضع سیاسیش در دفاع از حقوق شرعی و قانونی مردم با اقبال معترضان مسالمت جو ومنتقدان مشفق مواجه می شود ناگاه از سوی حکومت عنصر نامطلوب شناخته می شود، کتب و رساله هایش از نمایشگاه کتاب جمع آوری می شود. و بعد از سفر محرمانه رهبری به قم بسیج طلاب و شاگردان مصباح به او توهین می کنند و خانه اش را محاصره می کنند و شبانه به دفتر او آن می کنند که مایه عبرت دیگر مراجع گردد. آنها تکوین منتظری دیگری را می خواهند در نطفه خفه کنند و با این مرجع شجاع چنان معامله ای کنند که احدی جرأت اعتراض نداشته باشد. وقتی طلاب مبتدی برای حضور و تدریس مراجعی که سنوات تدریسشان از سن آنها بیشتر است خط ونشان می کشند، و این همه با اذن و اجازه صاحب ولایت مطلقه اتفاق افتاده باشد، معنایش همان سخن سیدالشهدا (ع) است: "و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامّة براع مثل یزید".

فقیهی که فتوای متفاوت دارد، را می توان نقد کرد، اما نمی توان حذف کرد. در میان دهها فقیهی که مقتضیات زمان و مکان را به عرصه فتوی راه ندادند، بیشک نخستین مواجهه ها جای بحث و گفتگوی علمی فراوان دارد، اما آنچه بر جنابعالی روا کردند جز بر اعتبار شما در چشم نسل جوان و مشتاقان اسلام رحمانی نیفزود. آراء فقهی شما را در حوزه حقوق زنان را می توانند نپذیرند، اما نمی توانند نادیده بگیرند. این خفقان که به مجرد انتقاد از ارباب قدرت اساتید و مراجع از حوزه و دانشگاه اخراج شوند و مشتی اراذل و اوباش بنام دفاع از ولایت فقیه مانع مباحثه شان شوند از تخریب دفتر و غارت بیت مرجعیت خطرناکتر است. البته قومی که در سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی و در جوار مرقدش به نوه اش اهانت کنند طبیعی است که به فقیهی که در نقد استبداد دینی قدم برداشته سخت بگیرند، دشنام دهند، اهانت کنند و مانع از افاضه شوند. توصیف این قوم آیه شریفه کلام الله مجید است: الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (هود 19)

عزت عالی مستدام باد
محسن کدیور
25 خرداد 1389، سوم رجب 1431


 


یک سال پیش وقتی خون سهراب 19 ساله اش را بخاطر آن که پرسیده بود " رأی من کو؟ " بر زمین ریختند و جنازه اش را به یغما بردند او به گمان اینکه فرزندش زنده است روزهای طولانی سرگردان و حیران در شهری که مقام ها فقط در آن حکومت می کردند و کسی مسئول و پاسخ گو نبود، فرزندش را جستجو کرد تا آنکه پیکر پاک او را یافت و در شرایطی که جنازه تحویل کسی نمی دادند، آن را ستاند و در آن وانفسای رعب و وحشتی که برای خانواده های عزادار درست کرده بودند با شهامت و افتخار به خاک سپرد و صدای مظلومیت فرزندش را به گوشها رساند. از آن پس او شد "مادر سهراب" و برای سهرابهای سرزمینش که بی گناه کشته شده بودند مادری کرد. به خانواده های آنان روحیه داد تا اجازه ندهند خون جوانانشان با سکوت آنان به فراموشی سپرده شود. خانه مادر سهراب شد خانه امید خانواده های دردمند و عزادار و او که خود عزادار جوان رعنایش بود تسلی بخش مادرانی شد که با تکیه بر او کمر راست می کردند و فریادگر پیام خون شهدایشان می شدند.

پس از ندا که فیلم و تصویر لحظه شهادتش پیام جنبش سبز را جهانی کرد. نام سهراب و آن تصویر اسطوره ای اش، با شال و سر بند سبز، الهام بخش ادامه راه برای کسانی شد که پای در مسیر آزادی و اعتلای کشور نهاده و با جنبش سبز همراه شده بودند. در آن تصویر این خانم فهیمی است که فرزندش را در کنار دارد. وقتی سهراب شهید شد از آن پس خانم فهیمی شد مادر سهراب. اگر او نبود و چنان که کرد، نمی کرد و آنچه گفت، نمی گفت وسر در لاک خود فرو می برد، سهراب مرده بود. اما اکنون مردم او را نماد شهدای جنبش سبز دانسته و در شعارهایشان فریاد می زنند: سهراب ما نمرده، این دولته که مرده.

سهراب شهید شد. شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. نام سهراب الهام بخش حرکت جوانان این مرزو بوم و جاودانه شده است. او رفته است اما مادرش، سر شار از آگاهی و پر از انگیزه آگاهی بخشی، همچون زینب پیام رسان اوست. پس زنده باد مادر سهراب

او و سایر مادران عزادار در سالگرد شهادت فرزندشان به عزا می نشینند. آنها در این عزاداری تنها نخواهند بود. به یقین جنبش سبز با آنها همراه است.

 


 


آیت الله موسوی اردبیلی در دیدار با نمایندگان روحانی مجلس گفت:شما باید نماینده اخلاق اسلامی در جامعه باشید و مردم احساس کنند که 40 نماینده روحانی اخلاقی در مجلس وجود دارد.

به گزارش مهر ، آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی عصر دوشنبه در دیدار نمایندگان روحانی مجلس خطاب به آنها گفت: مجلس در راس همه امور است و جای شما جای محکمی است و در مقامی نشسته اید که مدرسها و مستوفیها نشسته بودند و مردم روی آنها حساب می کردند.

وی ادامه داد: شما باید نماینده اخلاق اسلامی در جامعه باشید و مردم احساس کنند که 40 نماینده روحانی اخلاقی در مجلس وجود دارد.

این مرجع تقلید با تاکید بر عمل به مصوبات قانون تصریح کرد: قانون نباید فقط تصویب شود بلکه باید در عمل نیز به آن پایبند بود.

وی اظهار داشت: ما نه تنها روحانی هستیم بلکه مدافع اسلام هم هستیم و باید در این زمینه حقیقتا مدافع اسلام باشیم.

آیت الله موسوی اردبیلی با تاکید بر حضور روحانیون در عرصه های مختلف یادآور شد: شما باید نه تنها در مجلس بلکه اگر شد در هیئت دولت هم حضور داشته باشید و به عنوان دستگاه کنترل کننده نقش خود را ایفا کنید و مرتب هشدار دهید که این کارها مخالف موازین اسلام است یا نیست.

آیت الله موسوی اردبیلی خاطرنشان کرد: در دوره انقلاب این همه زحمت کشیده شد و هزینه های فراوانی صرف شد برای اینکه یک کنترلی از طرف مذهب و دین در مجلس و مراحل اجرای قانون وجود داشته باشد که کم و بیش وجود دارد.

وی بر ضرورت تقویت ارتباط روحانیون مجلس با علمای قم تاکید کرد و یادآور شد: قم خانه خود شما است و آقایان هم با شما آزادتر صحبت می کنند و اگر احتیاجاتی داشته باشند بی پروا به شما می گویند اما با دیگران ملاحظاتی دارند و نمی شود همه حرفها را به هر کسی گفت.

آیت الله موسوی اردبیلی گفت: انقلاب مال خود شماست و گرچه همه اقشار در پیروزی آن نقش داشتند اما روحانیت در پیشاپیش مردم حرکت می کردند و اینها بودند که مردم را هدایت می کردند.

وی افزود: شما باید کاری کنید که روح امید به مردم و جامعه دمیده شود
 


 


فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران، با صدور بیانیه ای خواستار کمک به روزنامه نگاران ایرانی شد. این سازمان در بیانیه خود آورده است: "دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در تهران بسته شده است و حدود 40 روزنامه نگار ایرانی هم اکنون در بازداشت بسر می برند. این انجمن قادر به انجام فعالیت های خود نیست و دهها همکار ما مجبور به تبعید خود خواسته از ایران شده‎اند. هزینه های انسان دوستانه این فاجعه برای روزنامه نگاری آزاد وآزادی فعالیت انجمن صنفی روزنامه نگاران بسیار زیاد است."

این بیانیه می افزاید: "در حال حاضر فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران از همه اعضا خود در اتحادیه می خواهد به منظور ابراز همبستگی با همکاران ایرانی شان کمک های فوری خود را برای روزنامه نگاران و خانواده های آسیب دیده آنان از این بحران اهدا کنند."
این فدراسیون بااشاره به راه اندازی صندوقی برای کمک به روزنامه نگاران ایرانی آورده است: "فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران با کمک فوری5000 یورویی از صندوق کمک خود برای راه اندازی این درخواست موافقت کرده است و در حال حاضر ما از شما همکاران درخواست کمک می نماییم. فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران تضمین می کند که هرگونه کمک مالی به افرادی که بیشترین نیاز را به آن دارند خواهد رسید. ما چشم انتظار کمک های شما برای این موقعیت خاص هستیم. کمک های خود را به صندوق همبستگی با ایران در فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران ارسال کنید."


 


باسه تعالي
اينك پس از يك سال سركوب و جنايت،در آستانه سالروز شهادت همكلاسي هايمان (امير جوادي فر) و (اشكان سهرابي) و در حالي كه بزرگمردان وشير زنان ايرانزمين در اسارت حاكم ظالم هستند شاهد آن هستيم كه حكومتي خود را حافظ اسلام ميداند كه اوباش اجير كرده او بي پروا به بيوت آيات اعظام آيت الله العظمي منتظري(رضوان الله عليه) و آيت الله العظمي صانعي(حفظ الله) حمله ور شده و از هيچ بي حرمتي فرو گذار نكرده و حتي به ساحت مقدس كلام الله (قرآن مجيد) هم بي احترامي مي نمايند.
جالب اينجاست ،اوباشي كه يد طولايي در ويران كردن دارند به عكس بنيان گذار جمهوري اسلامي،آيت الله خميني (رحمه الله عليه)هم رحم ننموده .
حال كجايند حماسه سازان نهم دي؟كجايند كفن پوشان ؟كجايند مدعيان توهين به ساحت امام خميني؟ پيراهن عثمان چه زود از ياد ها رفت.
پاره شدن يك عكس قيام لازم دارد يا بي احترامي به ساحت مقدس كلام الله قرآن مجيد؟
مراجع اعظام، سكوتي كه شما را فرا گرفته است از چه رو است؟
آيا وقت آن نرسيده كه بت هاي دروغين را بشكنيد و اسلام را از خطر نابودي در بين جوانان دين گريز نجات دهيد؟
كجا رفت آن فتاواي تاريخيتان؟
مراجع اعظام تقليد، ما دانشجويان و ملت ايران تقاضا داريم فبل از افتادن كشور به دست نا اهلان و بيگانگان به پا خيزيد و همانطور كه در تاريخ صد سال گذشته همواره فتاواي شما حافظان اسلام ، در موقعيت هاي خطير تاريخ معاصر ايران، اثر به سزايي داشته است به كمك مردم ايران و اسلام بشتابيد.

دانشجويان سبز دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته