-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

Latest News from Emrooz for 06/15/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: در پی انتشار مصاحبه روزنامه جوان با مرتضی الویری، وی به درج گزینشی مصاحبه اعتراض کرده است و با ارسال نامه ای از روزنامه مذکور خواسته تا برای تنویر افکار عمومی متن کامل مصاحبه را منتشر نمایند. الویری همچنین نسخه کامل مصاحبه را در سایت رسمی خود منتشر کرده است. نسخه هایی از متن نامه ارسال شده به روزنامه جوان به همراه متن کامل مصاحبه ایشان در اختیار سایت امروز قرار گرفته که در پی می آید:
---------------------------
24/3/1389

مدير مسئول محترم روزنامه جوان

با سلام

خواهشمند است دستور فرمائيد در اجراي قانون مطبوعات توضيحات زير را در مورد مصاحبه اينجانب با آن روزنامه كه در صفحات 132 تا 135 ويژه‌ نامه مورخ 22/3/1389 نشر گرديد جهت تنذير افكار عمومي منتشر نمايند.

مصاحبه با اينجانب در دو مرحله انجام از آنجا كه احتمال مي‌دادم در درج مطالب تحريفات و يا اشتباهي صورت گيرد از آقاي البرزي خبرنگار محترم آن روزنامه تقاضا كردم، پيش‌نويس مصاحبه را قبل از انتشار براي اينجانب ارسال نمايند. نامبرده روز سه‌شنبه 11/3/89 اين پيش‌نويس را ارسال نمود و اينجانب نيز در تاريخ يكشنبه 16/3/89 مصاحبه تصحيح شده را از طريق پست الكترونيكي براي آقايان البرزي و گيوه‌چي در روزنامه جوان ارسال نمودم.

از آنجا كه حدود دو سوم مصاحبه من حذف شده و در برخي موارد پاسخ يك سؤال در ذيل سؤال ديگري قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبي در مصاحبه ذكر گرديده كه بهيچ وجه در اظهارات بنده نبوده بلكه برخي از دوستان روزنامه منويات ذهني خود و آنچه كه دوست داشتند از زبان من (به سليقه آنان) بشنوند، در روزنامه به چاپ رسانده‌اند. خواهشمندم دستور فرمائيد متن كامل مصاحبه اينجانب براي رفع هرگونه شبهه درآن روزنامه محترم به چاپ برسد.

در پايان تصريح مي‌نمايم كه اينجانب فقط مسئوليت كليه مطالبي را كه در تاريخ 16/3/89 به عنوان متن نهايي در جلسه مصاحبه براي روزنامه ارسال كرده‌ام مي‌پذيرم و مطالب غير آن ربطي به اينجانب ندارد.

مرتضي الويري
-----------------------------------------

مصاحبه با روز نامه جوان (16/3/89)

توضيح - از آنجا كه روزنامه جوان در ويژه نامه مورخ 22/3/89 بخش هاي زيادي از مصاحبه اينجانب را حذف ، قسمت هائي را جابجا و مطالبي خلاف نظر من را در مصاحبه اضافه نمود ،جهت هر گونه شبهه ، متن كامل اين مصاحبه را كه در تاريخ 16/3/89 در اختيار روزنامه جوان قرار گرفته ، در سايت رسمي خود منتشر مي كنم .

آقای الویری! در سابقه مصاحبه های شما با رسانه های مختلف تنها رسانه هایی مشاهده می شود که بعد از انتخابات به دلایل مختلف از جمله اقدام علیه نظام و یا ارتباط با جریانات خارج ازکشور تعطیل و یا توقیف شده اند،آیا دلیل خاصی داشت که با این سایت ها مصاحبه انجام می دادید؟

من هیچ فیلتری برای خودم قائل نبودم ،وبا هرسایت وروزنامه ای که درخواست گفتگوداشت،مصاحبه انجام می دادم . البته رسانه هائي كه امانتداري نمي كردند و مصاحبه را مثله مي كردند از نظر من در ليست سياه قرار مي گرفتند و ديگر با آنان مصاحبه نمي كردم . گفتكو با يك سايت يا روزنامه به معني پذيرش مواضع آن سايت يا روزنامه نيست. يادم نمي رود كه شهيد مطهري در زمان شاه با مجله "زن روز " آن موقع مصاحبه كرده بود . بسياري از متدينين بر او خرده گرفتند كه چرا با يك مجله مبتذل مصاحبه كرده اي. استدلال شهيد مطهري اين بود كه هدف رساندن پيام به مخاطب است.

من با همه سایت ها اعم از اصولگرا واصلاح طلب كه خواستار مصاحبه شدند گفتگو ومصاحبه كرده ام و مقالاتي در سايت شخصي خود منتشر كردم كه رسانه ها از آن گرفته و منتشر كرده اند . حالا اگر اين مقالات را رسانه هاي اصلاح طلب درج كرده اند،اما اصولگرايان نه به من مربوط نيست .برويد از خودشان بپرسيد .

* آماری که من از تعداد مصاحبه های شما تهیه کردم ،از ابتدای سال 88 تنها با یک روزنامه آن اعتماد ملی و در سایت ها هم گفت وگوهای مکرر با جمهوریت وکلمه ،قلم و..داشتید که بیشتر این سایت ها به دلایل مختلف توقیف ویا وابسته با بیگانه شناخته شده اند؟

انگار بحث جدي ما از همین ابتدای مصاحبه آغازشده است .همانطورکه اشاره کردم ،من هیچ محدودیتی برای خودم قائل نیستم و اعتقاد دارم که اطلاعاتی که دارم باید دراختیارمردم قراردهم . اگر سايت يا روزنامه اي تخلف كرد بايد خودش پاسخگو باشد اما دليل نميشود كه تا زماني كه رسانه اي داير است به دليل اينكه ممكن است روزي بسته شود من با آن گفتگو نكنم.

*بسیاری از این سایت ها به دلیل ارتباط با بیگانه توقیف و یا فیلتر شدند ،یعنی اهداف یک رسانه برای شما اهمیتی نداشت؟

يكي ازاختلافات من با دوستان شما همین است که من با اینگونه فیلتركردن هامخالف هستم و معتقدم به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که سایت های اطلاع رسانی فیلترشود.من با تعطیل شدن روزنامه اعتمادملی هم مخالف بودم و در این زمینه هم مصاحبه ای انجام دادم.

من با توقیف وتعطیل شدن روزنامه و سایت های مختلف به شکل گسترده مخالف هستم و متهم کردن این سایت ها به ارتباط با جریان خارج ازکشورراهم قبول ندارم و این روش که مخالف را به جریان خارج از کشور نسبت دهیم ،قبول ندارم واینگونه رفتارها را به صلاح کشورنمی دانم.

* اما طبق اعلام وزارت اطلاعات از چند ماه قبل ازانتخابات 88 بیش از 60 موسسه و سایت غیر مجاز که دنبال براندازی نظام بودند،چطور شما این موضوع را نادیده گرفتید و با توقیف سایت های وابسته و برانداز نظام مخالف هستید؟

اطلاعاتی که من داشتم خلاف این موضوع را نشان مي داد وباورمن اینگونه بود که این سایت ها در جهت نظام اما با یک نگرش و رویکرد دیگری فعالیت می کنند. بايد بپذيريم همان طور كه اثر انگشت دو نفر عين هم نيست فكر و انديشه دو نفر نيز نمي تواند عين هم باشد . ما بايد اين تنوع سليقه ها را به رسميت بشناسيم و به آن احترام بگذاريم. درست نيست هر كس كه مثل ما فكر نكرد را عامل و وابسته به بيگانه بناميم.

* آقای الویری این روزها از شما به عنوان یکی از طراحان جریان فتنه نام برده می شود،این موضوع تاچه اندازه صحت دارد؟

برای من خیلی جالب است که همین روزنامه جوان مدتی پیش خبری را با اين مضمون كه " الویری از طرف كروبي به دنبال سازماندهي جريان فتنه در کشوراست "، منتشرکرده بود.

برای من جای تعجب دارد که روزنامه جوان این مطلب را از چه منبعی به دست آورده است،چرا که این موضوع از اساس و بنیان اشتباه و باطل است .

*اما قبل از اینکه روزنامه جوان این مطلب موثق را منتشرکند ،سایت ها ورسانه های مختلفی در رابطه با این موضوع مطالبی را منتشر کرده بودند، فقط کافی است اسم شما رادراینترنت جستجو کنیم ،تعداد زیادی خبر ،گفت وگو و مقاله در رابطه با نقش شما در فتنه های بعد از انتخابات به دست می آید!؟

براي اينكه فضاي مصاحبه تلطيف شود بگذاريد در رابطه با "موثق " بودن آنچه كه روزنامه جوان منتشر كرد لطيفه اي را بگويم . ميگويند يك بنده خدائي بطور ناگهاني به دوستش در خيابان برخورد كرد و به او گفت : اه حسن توئي ؟ من چندي پيش باخبر شدم كه تو مردي . حسن گفت نه اينطور نيست من زنده هستم ، مگه نمي بيني. طرف گفت نه بابا ، تو مردي . چون اون منبع خبري كه خبر مرگتو داد كاملا موثق بوده !!!

اما برگرديم به مطالب موثق شما يعني نقش من در حوادث پس از انتخابات. من در جريان انتخابات فعال بودم، اما پس از انتخابات ، به غيراز راهپيمائي 25 خرداد ، در هيچ تجمعي حضور نداشتم . تنها فعاليت تشكيلاتي من پس از انتخابات ، حضور در كميته پيگيري آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات بود كه توسط آقايان موسوي ، كروبي و خاتمي تشكيل شد و با دستگيري ما در 17 شهريورفعاليت اين كميته متوقف شد . دادگاه عضويت ما در كميته فوق را خلاف قانون ندانست و تبرئه شديم اما بنده را به علت شركت در راهپيمائي 25 خرداد به يك سال حبس تعليقي محكوم كرد . حالا شما كه مدعي شده ايد كه من جزء جريان فتنه و يا طراحان فتنه بوده ام بايد مصداق فتنه را نشان بدهيد.

من در اينجا صريحا مي گويم هيچ يك از كساني را كه در چارچوب قانون خواستار مطالبات قانوني خود و ديگران هستند فتنه گر نمی دانم .،به خصوص افرادی را كه عشق و اعتقادشان به اسلام و ايران را در روزهاي سخت نشان داده اند .

*مقام معظم رهبری بارها در سخنانشان بعد از انتخابات نسبت به جریان فتنه و هوشیاری آحاد جامعه هشدار داده اند،فکر نمی کنید این نظرشما در رابطه با عدم قبول جریان فتنه با صحبت های رهبری در تناقض است ؟

البته من به شخصه به این موضوع معتقد هستم که در جریان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جریاناتی که سمت و سوی آنها به ضد انقلاب برمی گردد سعی داشتند ازوضعیت به وجود آمده سوءاستفاده کنند. به عبارت دیگرجریانات برانداز که سالهاست دنبال اهداف خود هستند ،ازیک فضای آشوب زده بهره برداری های خاص خودشان را مي كنند ، و این فضای آشوب زده و ملتهب پس ا زانتخابات سال گذشته به نوعی فراهم شد.

این نکته را هم بگویم که چنانچه به افرادی که سابقه درخشانی در نظام و انقلاب داشته اند،تهمت فتنه گروارد کنیم ، استوانه هاي تنومندي را كه درشرايط دشوار ، جامعه سخت به آن ها نيازمند است فرو خواهد ريخت . حساب جريان فتنه باحساب معترضين به انتخابات جداست.

*شما به چه علتی دستگیر شدید؟

زمانی که درتحقیقات کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات ،تعداد کشته شدگان به عدد72 رسید وبه محض اینکه آقای بهشتی سخنگوی کمیته این آماررااعلام کرد ،بلافاصله هم دفتر کمیته پیگیری پلمب شد و تمام مدارک ووسایل ضبط و من و آقای بهشتی و آقاي دكتر اميني (استاد حقوق دانشگاه شيراز) دستگیرشدیم.

* به نظر میرسد در قضیه تعداد کشته شدگان سهوا و یا شاید هم عمدا آماری اعلام شد که نظام بالطبع آن تحت فشار قرار بگیرد . البته ما به نیت خیر شما در مورد حضور دراین کمیته شک نداریم ولی عددی که اعلام شد مقداری مشکوک بود با این اوصاف آماری که از طرف کمیته در رابطه با تعداد کشته شدگان اعلام شد تا چه میزان مستند و با توجه به واقعیت ها بود؟

آقای بهشتی بر مبنای اطلاعاتی که در دفتر و توسط کارکنان دفتر کمیته به دست آمده بود، این آمار را اعلام کرده بود و من هم تصورمی کنم که این آمار بدون هیچ قصد وغرضی اعلام شده است و تمام این موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمينه فعاليت هاي كميته اعم از جمع آوري پول جهت كمك به خانواده هاي آسيب ديده و يا انتشار آمار جان باختگان و غيره تبرئه شدیم.

*اما شما با وثیقه آزاد شدید؟

بله من به قيد وثيقه آزاد شدم ولي اين به معني ثبوت مجرميت نبود زيرا دادگاه من در آن زمان تشكيل نشده بود .سه اتهام از سوي دادستاني به من وارد شده بود ،یکی فعليت درکمیته پیگیری آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات. دیگری دررابطه با مصاحبه هایی که انجام داده بودم وسوم شركت در راهپيمائي 25 خرداد. در رابطه با مصاحبه ها و حضور درکمیته پیگیری من دردادگاه تبرئه شدم ،اما دادگاه دلایل من را برای شرکت در راهپیمایی نپذیرفت ومن به یکسال حبس تعليقي محکوم شدم.

*در مجلس هم کمیته ای برای پیگیری همین موضوع کشته شدگان تشکیل شد،اما در نهایت آمارارائه شده توسط مجلس با آمارمد نظر شما بسیار متفاوت و پایین تر است، چطور شما به آمار 72 کشته دست پیدا کردید؟

ما اطلاعات و اسامی69نفر جان‌باخته را به مجلس ارائه کردیم ،اما چند روزبعد مجلس اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی ازطرف کمیته پیگیری دریافت نشده است ، مجدداً نسخه ديگري را براي كميسيون امنيت ملي مجلس فرستاديم. تا آن زمان كميته ما به عدد 69 رسيده بود و بعد به 72 رسيد و با دستگيري ما كار متوقف شد.

*شما این آمار کشته شدگان را براساس چه مدارک وتحقیقاتی به دست آوردید؟

كميته پيگيري آسيب ديدگان شماره تلفن، نشاني دفتر و نشاني الكترونيكي خود را در رسانه‌ها منتشر كرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختيار كميته بگذارند.

*یعنی تنها مبنای شما دررابطه با تعداد کشته شدگان تماس تلفنی و نظرات سایت بود؟

بعد ازهر تماس کمیته پیگیری با درج مشخصات تماس گیرندگان ،اقدام به تحقیق وانجام مصاحبه با خانواده کشته شدگان داشت ، که درنهایت این آمار به دست آمد.

*کمیته پیگری که در آن زمان با ارگان و یا دستگاهی ارتباط نداشت،چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع می شدید ؟

ما شخصي را به سازمان بهشت زهرا معرفي كرديم تا اطلاعات بگيرد. جلسه‌اي نيز با كميته منتخب شوراي شهر داشتيم. كميسيون امنيت ملي مجلس هم از ما دعوت كرد تا براي تبادل اطلاعات هماهنگي كنيم.

*آقاي الويري! طبق اسناد به دست آمده پرو‍ژه كشته سازي از ماه ها قبل ازانتخابات کلید خورده بود آنجا که بحث ترور یکی ا زکاندیداها و یا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد و یا موضوع ترور آقای خاتمی د رپرواز اهواز تهران و ....به نظر میرسد این موضوعی نیست که یک شبه یا دو شبه اتفاق افتاده باشد. به نظر میرسد دست جریانات خارجی و ضد انقلاب دراین جریان پیداست . البته این به آن معنا نیست که شما با اطلاع از این نیت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بوده اید .ولیکن این موضوع که جریان خارج نشین با هدف تهییج مردم در داخل دنبال کشته سازی بود غیر قابل کتمان است. از سوی دیگر بخش زيادي از آمارهاي موجود غير واقعي و سا ختگي است حداقل موضوع این است که خود ما در روزنامه جوان با چند تن ا ز افرادی که د راین لیست بعنوان کشته مطرح شده بودند مصاحبه کردیم و زنده بودنشان را بررسی کردیم ! ،چطور است كه شما اين موضوع را ناديده گرفته ايد و بازهم به آما ر72 كشته تا كيد داريد؟

ذكراين عدد برمبناي يافته ها واطلاعات جمع آوري شده سطح شهراست و افرادي هم كه در كميته فعايت داشتند ،افرادي شناخته شده و مورد اطمينان بودند. البته احتمال اشتباه در این موضوع را نفی نمی کنم ولیکن به طور قاطع و صريح اعلام مي كنم كه ما هيچ قصد و هدف سویی در اعلام آمار نداشتیم و حتي به اصل امانت داري و رازداري اسناد و مداركي كه به كميته تحويل داده مي شد ،پايبند بوديم.بازهم تاکید می کنم من احتمال اشتباه را در يك چنين موضوع حساسي نفي نمي كنم ،احتمال اين موضوع است كه در این لیست اشتباهاتی هم وجود داشته است.

*اما دررابطه با اين موضوع و آمارهاي نادرست به نظام ضربات جبران ناپذيري وارد شد!

اين موضوع به قضيه هلوكاست و ادعاهاي مختلف براي كشته شدكان شباهت دارد . در حالي كه مسئله اصلي تعداد كشته شذگان نيست. نگاه اصلي بايد به گونه اي باشد كه حتي اگر يك نفر بيگناه هم كشته شده باشد ،دغدغه رسيدگي به پرونده اين يك نفر هم در كشور وجود داشته باشد.

*یکی ا زکسانی که نامش در این لیست وجود داشت فردی به نام سعیده پور آقایی است که بعدها مشخص شد وی ا زخانه فرار کرده و لیکن اسمش د رلیست مذکور وجود داشت. که البته آقای موسوی هم درمراسم ختم ساختگی این فرد شرکت کرد! شما احتمالا بهتر ا ز من میدانید خواهر این فرد سپیده پور آقایی از فعالان کميته گزارشگران حقوق بشر و از نزدیکان کیوان رفیعی عامل کد دار گروهک مجاهدین خلق بوده است . اینکه نام این فرد در لیست کشته شدگان منتشر می شود از آن دست شواهدی است که بر جعلی و مشکوک بودن این لیست صحه می گذارد؟

بله- این از همان مواردی است که گفتم اشتباه بوده است و البته کمیته این موضوع را فورا اعلام کرد . يادم هست آقاي مقيسه كه دفتر كميته را اداره مي كرد در اولين جلسه نام دو نفر را كه به اشتباه جزء جان باختگان ذكر شده بود اعلان كرد كه يكي از آنها سعيده پورآقائي بود . در مورد خواهر این فرد و یا کیوان رفیعی اطلاعات من صفر است . یکروز به اشتباه نام سعیده پور آقائی درلیست جان باختگان آمد و پس از سه چهار روز گفتند اشتباه شده و از لیست خارج شد . هیچ غرض و مرضی هم حد اقل از ناحیه دوستان ما در کار نبوده .

* نكته دیگر اینکه این لیست اسامی که کمیته منتشر کرد کاملا منطبق با لیستی است که از طریق کیوان رفیعی عامل کد دار منافقین دراختیار محسن مخملباف که سخنگوی خارج ازکشور مهندس موسوی بود قرار گرفت و همین ایمیل برای آقای بهشتی ارسال شد و لیست مذکور که شامل 72 نفر بود بعنوان کشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به این ایمیل موجود است . البته این به آن معنا نیست که همه اعضای کمیته مذکور از این ایمیل با خبر بوده اند. خود شما از این ایمیل و لیستی که آمده بود خبر دارید؟

نه من ا زموضوعی که شما می گویید بی خبرم . ولیکن به صراحت اعلام مي كنم كه اگر براي افراد كميته پيگيري صحت و يا غير واقعي بودن مطلب واسمي مشخص مي شد هيچ انگيزه اي براي عدد سازي دروغي وجود نداشته است . ما هدفمان پیگیری موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود وبا نیت خیر وارد این کار شدیم .ضمنا به طور قطع می گویم هرگز لیست 69 یا 72 نفره که ما منتشر کردیم بر گرفته ازکانال خارجی که شما گفتید نبود ، زیرا لیست ما ، در تماس با خانواده های جان باختگان به تدریج جمع آوری شد .علت تشابه لیست می تواند این باشد که آن ها از لیست ما گرفته باشند نه ما از آن ها.

*جناب آقای الویری ! ما شما را فردی انقلابی با پیشینه سوابق مبارزاتی قبل ازانقلاب و خدمت به نظام امام و انقلاب دربعد از انقلاب می دانیم. شما در جريان حوادث و اتفاقات يكسال گذشته به نوعي سكوت كردید و در راستاي محكوم كردن حوادث اقدامي انجام نداده ايد،در صورتي كه از شما به عنوان يك شخص انقلابي و داراي سابقه مديريتي در سال هاي گذشته انتظار مي رفت كه در برابر این اتفاقات که کلیت نظام را نشانه رفته بود واكنشي داشته باشيد،آيا اين سكوت به علت معذورات حزبي و جناحي بوده است ؟

خیر - من اصلا عضو حزبي نيستم تا معذوريت حزبي داشته باشم . من بر مبناي باورها و اعتقاداتم حرف مي زنم . اين باور و اعتقاد هم همان عشق به اسلام و ايران است كه به خاطر آن پنج بار قبل از انقلاب به زندان رفتم و شكنجه شدم . اميدوارم باقيمانده عمر هم آتش اين عشق در دلم روشن و فروزان بماند.

موضع گيري هاي من بعد از انتخابات هم يك رويكرد انتقادي نسبت به دولتمردان بود و معتقد بودم كه اعتراض افراد معترض را نبايد با زور پاسخ داد،بلكه روش هاي منطقي وقانوني براي اين موضوع وجود دارد.

من قبول دارم كه از هر حادثه ای ولو كوچك در كشور، جريانات بيگانه و ضد انقلاب سوء استفاده مي كنند و در اين مورد هيچ شك و ترديدي وجود ندارد . اما ما نبايد با كار هاي نسنجيده بهانه به دست آنان بدهيم. متاسفانه اتفاقات یکسال گذشته هم فارغ از این موضوع نبود.

بدون ترديد جريان ضد انقلاب درماجراي بعد ازانتخابات به دنبال بهره برداري و سوء استفاده از شرایط موجود بود و هست.من معتقدم كه در شرايط كنوني هم مي توان با استفاده از راهكار هاي منطقي بين دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتي به وجود آوريم و از اين طريق از سوءاستفاده جريانات مخالف نظام و ضد انقلاب که مترصد ضربه زدن به ایران است جلوگيري كنيم.

*چرا همين دلسوزان انقلابي كه مورد نظر شما هستند و از آنها انتظارزيادي در كشور است ،توهين به امام و رهبري ونظام وبه تاراج رفتن میراث معنوی امام (ره) واکنش نشان ندادند؟

بر عكس ، جريان منتقد كه در ميان آنان بسياري از مبارزين وانقلابيون قبل از انقلاب ، مراجع ، روحانيون انقلابي ، جبهه رفته ها و وفاداران به نظام جمهوري اسلامي و نزديكان امام خميني به چشم مي خورند رفتارهاي دولتمردان نظير دستگيري ها ، اعتراف گيري ها ، بستن مطبوعات و سايت ها ونظير اين ها را به تاراج رفتن ميراث امام وتضعيف نظام و رهبري مي دانند.

البته هرگونه اعتراض و یا شکایت از موضوعی باید در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجار شکنی و میدان دادان به جریانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملی می دانم .

*بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثی بود که بعد از انتخابات به کرات از طرف آقایان موسوی و کروبی و برخی هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود این بحث از ماه ها قبل از انتخابات مطرح شده است . برای اولین بار در پاییز 87 آقای بهزاد نبوی بحث تقلب را مطرح کرد ، از سوی دیگر آقای کروبی هم در سخنانی پیش ا زانتخابات با توصیه به دوستانش به صراحت اعلام می کند که به هیچ وجه در انتخابات تقلب نمی شود ونباید اعتماد عمومی مردم را سلب کرد،اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح می شود. آقای محتشمی پور د رجلسه روز شنبه 23 خرداد د رمجمع روحانیون به آقای موسوی م یگوید ما آنقدر سند و مدرک ا زتقلب داریم که اگر مقاومت کنی رییس جمهورت می کنیم! حتی برخی معتقدند دلیل ایجاد توهم برای آقای موسوی همین سخنان محتشمی پور بعنوان رییس کمیته صیانت ا زآرا آقای موسوی بوده است. ازآن طرف مقام معظم رهبری هم زیر سوال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر کشور دانسته اند، پافشاری دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبری به چه علتی بوده است؟

در مورد مواضع میرحسین موسوی و نزدیکانشان و کروبی خودشان باید پاسخگو باشند ،اما من به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرای آقای کروبی ماحصل برداشت هایی که در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضورمقام معظم رهبری ارائه کردم.

نگرانی از سلامت یک انتخابات می تواند به طور طبیعی وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگرانی طبیعی و در همه انتخابات های گذشته هم وجود داشته است . اين دغدغه اتفاقا بد هم نیست زيرا باعث دقت بیشتر برگزارکنندگان انتخابات می شود.

اما اینکه پروژه ای به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پایه ریزی شده باشد ،حداقل درستاد آقای کروبی را نفی می کنم .

متاسفانه ما فکر می کنیم که اگر انتقادي از يك فرد يا يك ارگان نظام مي شود ،تمام نظام زیر سوال رفته است ،در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از اینگونه صحبت ها است.

نظامی داریم که 98 درصد به آن رای مثبت دادند و بیش صدها هزار نفر در عرصه های مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ این نظام به شهادت رسیدند.نظام جمهوری اسلامی مجموعه ای از رهبری و قوه قضائیه و مجریه و دستگاه های مختلف است. نبايد هر نقدي را تضعيف نظام تلقي كنيم .

*اما دوستان شما که بارها به موضوع تقلب اصرارداشتند،نه تنها در فرصت قانونی هیچ سندی ارائه نکردند،بلکه در یکسال گذشته هم سندی ارائه نکردند و پیوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محکوم کرده اند!

ما در کمیته صیانت از آرای آقای کروبی در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامه های مختلفی را به مراجع مختلف،شورای نگهبان و حتی رهبری نظام ارسال کردیم. شكايت جامع ما هم در24 خرداد تقديم شوراي نگهبان شد .تا جائي كه من خبر دارم آقاي محتشمي نيز در ستاد آقاي موسوي همين كار را انجام دادند .اما من در مورد ساير دوستان پاسخگو نيستم. من پس از تاييد صحت انتخابات توسط شوراي نگهبان از بيان هر گونه بحثي در رسانه ها در اين باره خود داري كردم. اين نكته را هم اضافه كنم كه شما ممكن است با يك قانون كه تمام مراحل آن اعم از تصويب مجلس و تاييد شوراي نگهبان راگذرانده مخالف باشي و حتي در اين مورد حرف بزني واين كار شما خلاف نيست . مهم اينست كه اگرامري كليه مراحل قانوني را طي كرد بايد به آن تمكين كنيم ولو اينكه از نظر كارشناسي نظر ديگري داشته باشيم . و بدون محدودیت زمانی براساس اسناد و شواهد موجود و مبنای قانون روند کلی انتخابات را بررسی کند .

*آقای الویری! در این شرایط که بیشتر افراد و مسئولان برای حرکت کشور به سمت آرامش و همت و کار مضاعف برای جبران عقب ماندگی ها سکوت کرده اند، فکر نمی کنید که این نوع موضع گیری ها به نوعی موجب التهاب در جامعه و تشویق بیگانگان شود؟

این موضوعی که شما اشاره می کنید ،یعنی اینکه صدای مخالف را ساکت کنیم،روزنامه و سایت ها را ببنیدم و اجازه بدهیم که دولت هرکاری که دلش می خواهد انجام دهد.نتیجه این خواهد شد که جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگینی خواهد رفت . در اصل نهم قانون اساسی آمده است که هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزادي هاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات سلب كند.

مثلي است معروف كه مي گويد " دست شكسته كار مي كند اما دل شكسته كار نمي كند ". تجربه تلخ كشورهاي كمونيستي و شوروي سابق را بياد داشته باشيم كه چگونه به دليل ناذيده گرفتن آزادي ها و سلايق فردي ، عليرغم شعارهاي آرماني و بلند پروازانه پس از 80 سال فرو پاشيد . شما اگر به سلايق و عقايد افراد اجازه بروز و ظهور نداديد دل او را شكسته ايد و ديگر دستش به كار نمي رود . بنابراين ايجاد فضاي باز براي انتقاد و ابراز ديدكاهها نه تنها خلاف همت و كار مضاعف نيست ،بلكه مقوم و لازمه آن است . شما ببينيد بهروري نيروي انساني (كه شاخصي براي شعار همت و كار مضاعف ميتواند باشد) در كشورهاي آزاد بيشتر بوده است يا در كشورهاي غير آزاد .

بايد بپذيريم كه ايران بايد بوسيله همه ايرانيان كه حاضر به فعاليت در چارچوب هنجارهاي قانوني موجود هستند ساخته شود وديدگاههاي آنها را بايد محترم بشماريم . جامعه يك صدائي راه به جائي نخواهد برد.

*"ویرانگری و تخریب به سود هیچکس نیست و نباید برای احقاق حقوق به روش های غیر اخلاقی متوسل شد" این جمله بخشی از یکی از مقالاتی است که شما چندی پیش منتشر کردید ،با توجه به این دیدگاه چرا و به چه علت زمانی که کروبی با اقدامات خود به دنبال تحریک افکار عمومی بود شما در سمت مشاورش این جملات و دیدگاه ها رابه آقای کروبی انتقال نمی دادید؟

تنها فراخوانی که اعلام شد مربوط به روز 25 خرداد بود که به صورت مشترک توسط موسوی و کروبی اعلام شد و این فراخوان هم به نظر من هیچ کارغیرقانونی نبود، چرا که به وزارت کشور تقاضای راهپیمایی خود را اعلام کردند.

*البته وزارت کشور مجوز نداد؟

بسیاری از افراد و خود من هم معتقد هستند که طبق اصل 27قانون اساسی راهپیمایی و تجمع نیازی به اخذ مجوزندارد. اصل 27 بطور صريح مي‌گويد : تشكيل اجتماعات و راهپيمايي ‌ها، بدون حمل و سلاح، به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است. اين نكته را هم اضافه كنم كه بنده سمت مشاورت آقاي كروبي را نداشتم. تنها مسئوليت من پس از انتخابات عضويت در كميته پيگيري آسيب ديدگان بود.

*اما بسیاری از این راهپیمایی ها در آخر به درگیری و اغتشاش کشیده شد ،چطور شما این موضوع را نادیده می گیرید؟

بعد از 25خرداد هیچ کدام از راهپیمایی ها بنابردرخواست آقای کروبی نبود،به غیر از روز قدس و 22 بهمن که در روز قدس هم من در زندان بودم.

*اگرآقای کروبی تنها یک بار اعلام فراخوان راهپیمایی داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطق ها و پیام های خود به ویژه با تهمت به نظام به نوعی جامعه را به سمت التهاب و نگرانی می کشاند،شما که مخالف ویرانگری و تخریب هستید ،بازهم این موضوع را قانونی می دانید؟

این مواردرا باید از خود آقای کروبی سوال کنید ،چرا که من مسئولیتی که در قبال آقای کروبی داشتم ،پیگری امور آسیب دیدگان بود که این کمیته پیگیری هم بعد ازدستگیری من در تاریخ 17 شهریوربه نوعی تمام شد.

کروبی با استدلال هایی که داشت ، موضوع تجاوز در زندان‌ها را اعلام کرد و به علت اینکه اطلاعی در این زمینه ندارم مطالب آقای کروبی را نه تایید مي‌كنم و نه تکذیب.

* به چه علت شما در انتخابات به سمت آقای کروبی رفتید؟

من آقای کروبی را به جهت سوابق انقلابی و حضوردر مدیریت ها کلان یک فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامی می دانستم و احساس می کردم که در زمینه برنامه های اقتصادی و سیاسی به نظرات من نزدیکتر است.

به عبارت دیگر آقای کروبی به نظر متخصصین اقتدا می کند و آمادگی پذیرش نظرات کارشناسان را دارد.

اما از نظر اقتصادی با سلایق و برنامه های آقای موسوی موافق نبودم. در رابطه با آقای احمدی نژاد هم به هیچ وجه و از هیچ نظر با سلایق و افکارش موافق نبودم. آقاي محسن رضايي هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراين من و چند نفر از دوستان تصميم گرفتيم با تدوين برنامه‌اي در زمينه‌اي اقتصادي، فرهنگي و سياسي با آقاي كروبي همكاري كنيم.

*این مواردی که اشاره کردید،مربوط به زمان پیش از انتخابات بود در حال حاضرهم با توجه به اقدامات آقای کروبی هنوز هم همین نظر رادارید؟

شاید با برخی از رفتارها مشکل داشته باشم اما اینکه افرادي به صورت دائم علیه آقای کروبی تبلیغ کنند وعنوان یکی از سران فتنه را به وی اختصاص دهند ،راه درست و اصولی نیست. من افرادي نظير كروبي را جزء خدمت گذران وسرمايه هاي نظام می دانم. ما مجاز نيستيم سرمايه هاي نظام را به دليل اختلافات سياسي به تاراج دهيم .

* همین آقای کروبی ،به نظام جمهوری اسلامی تهمت تجاوز در زندان ها را وارد کرده است،باز هم شما معتقدید که این فرد در بین مردم محبوبیت دارد؟

اين چه حرفي است كه به محض اينكه شخصی يك مآمور زندان و يا يك كارمند را متهم به تخلفي مي‌كند تهمت به نظام تلقي مي‌شود. اما از سوي ديگر وقتي در كهريزك چند نفر در زندان كشته مي‌شوند و يا به كوي دانشگاه نيمه شب حمله مي شود اين حساسيت وجود ندارد.

آقای کروبی بر مبنای یکسری استدلالها این موضوع را اعلام کرده است ،من در حال حاضر در مقام دفاع از آقای کروبی نیستم . این اختلاف نظر را هم با ايشان دارم که منطقي بود قبل از منتشر کردن نامه ،بررسی ها را کامل و در مرحله بعد و در صورت احراز ، موضوع اعلام می کرد.

* بنابر اسناد به دست آمده توسط وزارت اطلاعات برخی از آقازاده ها و سران فتنه با ارتباط با جریانات خارجی به دنبال براندازی نظام بودند،شما این موضوع را هم نفی می کنید؟

خود این موضوع باید ثابت شود و تنها یک ادعا مسئله را حل نمی کند،اگر فردی به دولت انتفاد داشته باشد، این شخص ضد نظام نیست و نمی توان عنوان ارتباط با بیگانه به او وارد کرد.

برای من قابل قبول نیست که چهره هایی همچون آقایان موسوی ،کروبی و خاتمی وابستگی به جریانات خارج از کشور داشته باشند. اگر با اين روش ها چهره هاي انقلاب را ملكوك كنيم ‌چي باقي مي ماند .

*آقای الویری !شما درتمامی پاسخ هایتان به نوعی موضوع را به دولت نسبت می دهید،بحث ما دررابطه با دولت نیست ،موضوع براندازی نظام است که فکر می کنم بسیار بالاتر از تخریب دولت باشد!

من این موضوعات را اتهامات بی اساس می دانم و به واقع به صادق و سالم بودن افرادی همچون مصطفی تاجزاده، بهزادنبوی ، ميردامادي ، باقي و... اعتقاد دارم و با اطمینان خاطر بر این باور هستم که این افراد مدافع نظام هستند،اما متاسفانه همواره این روش ها وجود داشته است که برای اینکه رقیب را از صحنه خارج کنند،اتهاماتی نظیر جاسوسی و وابسته بيگانه بودن وارد می کردند.

* بسیاری از این افراد انقلابی که مد نظر شما هستند،در دادگاه های بعد از حوادث اعترافاتی را در زمینه همکاری با بیگانه و جریانات خارج از کشور داشتند،چطور شما این موضوع را نادیده گرفته اید؟

نگهداری در زندان انفرادی برای فردی که به طور دائم صدها صفحه در روز مطالعه انجام می دهد و با دهها نفر در تماس است و قرارگرفتن در یک سلول انفرادی و ايزوله شدن از كليه اخبار خودش یک شکنجه است.

بنابراین من به هیچ وجه افرادی را که در این شرایط مجبور به بيان سخناني شده اند را نکوهش نمی کنم.

*اما آقای عطریانفر مدت ها بعد از آزادی در گفت وگوبا رسانه های مختلف صحبت هایی برخلاف نظرات شما داشته اند ،اما شما به مواردی چون شکنجه و زندان انفرادی اشاره می کنید؟

من به نظرات آقاي عطريان‌فر احترام مي‌گذارم. شايد هم نظرات سابقش تغيير كرده باشد كه باز هم براي من قابل احترام است.

*یکی از انتقاداتی که همواره به شما وارد شده ،مربوط به پیش بینی های غلط و اشتباه در زمان مختلف است ،به طور مثال شما در تاریخ 27 /12/87 در گفت وگو باایسکانیوز اعلام کردید که انتخابات به درو دوم نمی رود،در حالی که در تاریخ 18/3/1388 در مصاحبه ای با روز آنلاین دور دوم انتخابات را پیش بینی کردیدو در مواردی هم به عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات اشاره داشته اید ،آیا این انتقادات را قبول دارید؟

مطلبی که در رابطه با یک مرحله بودن انتخابات گفتم مربوط به زمان کاندیدایی آقای خاتمی بود و من هم بر این باور بودم که انتخابات با حضور خاتمی یک مرحله ای تمام خواهد شد. من با انصراف آقاي خاتمي مخالف بودم .در حال حاضر هم همین برداشت را دارم که چنانچه خاتمی انصراف نداده بود، با استقبال عظیمی که در سفر به سه استان از او مشاهده کردیم بازبا رای بالاو قاطع در مرحله اول به پیروزی مي رسید.

اما در رابطه با مصاحبه 18 /3/88 با روز آنلاین در رابطه با پیش بینی دو مرحله اي شدن انتخابات . بله پيش بيني من اين بود كه انتخابات بین موسوی و یک نفر دیگربا تقدم آقای موسوی به مرحله دوم کشیده می شد.

*شما با چه معیاری این مطالب را عنوان می کنید؟

برداشت من بر مبنای نظر سنجی ها و اطلاعاتی است که دریافت کردم ودر آن زمان معتقد بودم که میرحسین موسوی با رای بالا انتخاب خواهد شد.

در رابطه با انتقاد سوم یعنی عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات ، معتقدم که در حال حاضر جامعه با سه مشکل ویا بحران موجه است ونباید به این آرامش ظاهری بسنده کنیم.

یکی مشکل پرونده هسته ای و تهدیدات خارجی است که باید با درایت خاصی برطرف شود و الا کشور در معرض خطرات جدی قرارمی گیرد. البته ابتکار جدید دولت د رمورد تبادل سوخت د رترکیه را اقدام بسیار درست و منطقی و به نفع منافع ملي مي دانم. موضوع دوم وضعیت اقتصادی کشور است، بسیاری از شاخص های اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد. وابستگی شدید بودجه به دلارهای نفتی ، رکود توام با تورم ، نرخ بالای بیکاری و کاهش نرخ سرمایه گذاری و....نمونه ای از این شاخص هاست .

از نظرسیاسی و اجتماعی هم وجدان منتقدین ، که از نظر کیفی و کمی بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند ، نسبت به آنچه که بعد از انتخابات صورت گرفته راضی نیست و تا زمانی که این آرامش به وجدان جامعه برنگردد نمی توان به سکوت ظاهری مردم دل خوش کرد.

*اما شما چگونه خود را جای وجدان جامعه قرار می دهید ،یعنی شما و دوستانتان که به صورت مرتب از فضای بحرانی جامعه صحبت می کنید ،از وجدان بیش از 70 میلیون آدم سالم و بالغ خبر دارید؟

اين برداشت من است. شما مي‌‌توانيد يك برداشت ديگري داشته باشيد. متأسفانه در كشور يك سيستم نظرسنجي كامل نداريم تا بتوان روي آن حساب كرد و هر جناحي گمانه زني خاصي براي خود دارد. مجوز راهپيمائي هم كه به جريان منتقد نمي دهند تا معلوم شود منتقدين چه ميزان هستند. لذا نه شما مي‌توانيد نظر من را نفي كنيد و نه من نظر شما را.

*اما شما تنها می توانید یک دایره محدودی را در اطراف خود از نزدیکان و آشنایان مشاهده کنید ،در صورتی نسبت دادن این موضوع به کل کشور کمی غیر واقع به نظر می رسد!

اگر شما معتقد هستید که یک جریاناتی وجود دارد که می تواند کل کشوررا رصد کند،چرا به جریان مخالف اجازه نمی دهند که حتی یک تریبون داشته باشد و چرا به محض اینکه آقای اطاعت در صدا و سیما دریک برنامه مناظره انتقاداتی را مطرح می کند ،این برنامه ها به طور کلی متوقف می شود.

باید سوال کرد که چرا با وجود اینکه طبق نظر مقامات رسمي جریان منتقد یک سوم آراء انتخابات را داشتند، چرا به اندازه این یک سوم ،رسانه های ملی را در اختیار شان قرار نمی دهند؟

چرا كليه شبکه های صدا و سیما در اختیار یک جریان خاص قرارگرفته و اجازه میزگرد نمی دهند. چرا مجوز راهپیمایی صادرنمی شود. همه اینها نشانه این است که یک جریانی که حاکمیت کشور را در دست گرفته ،اجازه بروز و نمایش جریان منتقد را نمی دهد وازتریبون هایی هم که در دست دارد به طوردائم تبلیغ می کنند که شهر در امن و امان است و هیچ بحرانی راهم در کشوروجود ندارد.

من بر این باور هستم که ، یک سومی که طبق گزارش تاييد شده انتخابات به میرحسین موسوی رای دادند ،اگر چه دربین آنها چند صد هزار نفری باشند که اصل نظام را هم قبول نداشته باشند (و من این موضوع را نفی نمی کنم ) اما بدون تردید اکثریت قاطع افرادی که به میرحسین رای داده اند،علاقه مند به نظام وکشورهستند و در همین چارچوب نظام هم مي‌خواهند زندگی می کنند.

من همانطور که اشاره کردم ،به این انقلاب و نظام عشق می ورزم در عین حال احساس می کنم که راهی که تعدادی از مسئولان می روند راهی است که بسیاری از مردم و مسئولان را دلسرد ونا امید می کند.

* اما مدتی است که مناظره های مختلفی در دانشگاه ها و مراکز علمی برگزار می شود و در این برنامه ها افراد مختلف با نظرات و دیدگاه های متفاوت حضور پیدا می کنند؛چطور است که شما این نوع مناظره ها و نقش آنها را نادیده می گیرید؟

اين مناظره‌ها تعدادشان بسيار محدود است ومخاطبين آن تنها تعداد محدودي دانشجو هستند و بصورت ناقص در برخي از مطبوعات كه تيراژشان درحد شصت هفتاد هزارتاست منتشر مي‌شود. در حاليكه ضريب نفوذ صدا و سيما در زمينه اطلاع‌رساني به مردم بالاي هفتاد درصد است اما متأسفانه جريان اصلاح طلب بكلي از اين امكان ملي اطلاع‌رساني محروم است.

*یکی دیگرازانتقاداتی که به شما وارد است،مربوط به پیش بینی شما درباره طرح هدفمند سازی یارانه ها در کشورمی شود،شما در یادداشتی این طرح را مغایر با اصل55قانون اساسی اعلام کردید،در حالی که با تاکیدات مقام معظم رهبری و همکاری دولت و مجلس سرانجام این طرح به صورت قانون در آمد و آماده اجرا درکشور است،به واقع علت اینگونه پیش بینی های اشتباه در چه مواردی است؟

من به طور قطع اعلام می کنم که چنین موضوعی نبوده است.

* "لایحه هدفمند کردن یارانه ها با اصل 53 قانون اساسی و با چند قانون دیگر مغایرت داردو موجب آشفتگی مالی و توسعه رانت خواری درکشور می شود"این جمله بخشی از مطلبی است که در حال حاضر به نقل از شما در سایتتان هم قرارگرفته است،باز هم این موضوع را قبول ندارید؟

لایحه هدفمند کردن یارانه ها با قانون هدفمند کردن آن تفاوت می کند. انتقاد من در رابطه با لایحه ای بود که دولت به مجلس داد و در حال حاضرهم آن انتقادات را وارد می دانم. اما خوشبختانه مجلس اشکالات این لایحه را برطرف کرد و در نتیجه این قانون که مصوب مجلس است را قبول دارم ،اما لایحه ای را که از طرف دولت به مجلس ارائه شد را هنوز هم مغایر با اصولي از قانون اساسی و باعث آشقتگی مالی می دانم.

البته تعدادی از نمایندگان مجلس هم همانند دکترتوکلی دررابطه با لایحه دولت همین نظرراداشتند،اما قانون مصوب مجلس تمام این ایرادات را برطرف کرد.

اگر بخواهم در رابطه با فعالیت های اقتصادی یک فعالیت اصولی و صحیح دولت را نام ببرم ،اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها است. این جراحی مهمی است که میبایستی خیلی زودتر انجام می شد . بهترین زمان این جراحی ، ماههای پس از پذیرش قطعنامه 598 بود . این نقد به آقایان هاشمی وخاتمی وارد است که چرا در دوران خود این مهم را به انجام نرساندند.

*علاقه مند هستم نظر مشاور آقای کروبی در انتخابات و شهردار اسبق تهران را در رابطه با مفاسد اقتصادی و مبارزه با آن درجامعه بدانم ؟

متاسفانه دردولت آقای احمدی نژاد تمزکزگرایی بیش ازحد،غیر شفاف بودن اقتصاد و تصمیات غیرکارشناسی که درحوزه اقتصاد اتخاذ شد، موجب این شده است که فساد اقتصادی در کشور و سیستم اداری کشور افزایش پیدا کند. كم نيستند افرادي كه در چند سال اخير از هيچ شروع كرده و اكنون بيلياردر شده اند. در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادي هم چند سالي است كه صحبت‌هاي آنچناني در مصاحبه ها مي شود ولي در عمل مردم چيزي نديده اند.

*اما مطالعات انجام شده خلاف صحبت های شما را اثبات می کند،این مطالعات نشان می دهد که ریشه فساد اقتصادی از دوران دولت آقای هاشمی به وجود آمد!

چنين نيست .متاسفانه واقعيت هاي اقتصادي تحت تأثير تسويه حساب هاي سياسي قرار مي‌گيرد.من معتقدم که قاطعانه باید با مفسد اقتصادی برخوردقانونی صورت گیرد.اما اشكال اينجاست كه ما ، مفسد اقتصادی را ، یک شخصیت حقیقی تلقی می کنیم و دنبال نام و فاميل او مي گرديم. غافل از اين كه ، مهمترازمفسدين حقيقي مفسدین حقوقی هستند که عبارت از مجموعه های حقوقی نادرستی است که دزد پرور هستند. به علت ناسالم یودن سیستم اقتصادی زمینه برای دزدی و فساد اقتصادی فراهم شده است ،یعنی بسیاری از افراد یکباره ثروت های هنگفتی را به دست می آورند.

تا زمانی که سیستم شفاف اقتصادی وجود نداشته باشد ومناقصه ها و مزايده ها با ابهامات برگزار شود و قوانين و مقررات به زبان و منطق اقتصاد تدوين نشود و كساني قبل از ديگران به اطلاعات اقتصادي دسترسي داشته باشندذ این مفاسد وجود خواهد داشت . در قدم اول باید قانون های شفاف و روشن را برای سالم سازی اقتصاد تدوين کنیم.

باید برای مبارزه با مفاسد اقتصادی علت ها را بررسی کردتا به نتیجه مطلوب رسید،به طورمثال زمانی که سود تسهیلات بانکی را پایین تر از نرخ تورم قرارمی دهیم ،فضا را برای رانت خواری بسیاری از افراد فراهم می کنیم. در صورتی که این سود تسهیلات منطقی باشد ،هر فرد در جایگاه اصلی خود قرارمی گیردو فساد اقتصادی هم در کشور کمتر به وجود می آید.

* شما به بررسی علت های اصلی مفاسد اقتصادی توسط مدیران اشاره کردید،زمانی که مجموعه شهرداری تهران تحت سرپرستی شما بود تا چه حد به این موضوع توجه داشتید ؟

در دوره دو سال نیمی که من شهر داربودم شفاف سازی مالی شهرداری و برقرای انضباط مالی ازجمله فعالیت هایی بود که من در اولویت کاری خودم قرارداده بودم. كسانيكه با مقولات مالي و اداري آشنائي دارند مي توانند تغييرات بنيادي در اين حوزه را در فاصله سالهاي 78 تا 80 شهادت بدهند. در اين مدت كليه اموال و دارائي‌هاي شهرداري احصاء شد و مجموعه ذيقيمتي در اين زمينه براي اولين بار تهيه گرديد و لوح فشرده آن در اختيار شوراي شهر قرار گرفت. مطالعات و بررسي اصلاح ساختار مبناي تشخيص درآمد و سيستم مالي شهرداري تهران از نقدي به تعهدي را بايستي از اقدامات زيربنايي اين دوره ذكر كرد.

در این دوران تمامی مناقصه ها و مزایده ها شفاف شد ودر اینترنت قرارگرفت و افراد ازمراجعه حضوری منع شدند و دریافت ها و پرداخت ها از حالت غیر متمرکزوغیر شفاف به حال شفاف در آمد .

به صراحت اعلام می کنم که در آن زمان ما کمترین تخلفات مالی را در شهرداری داشتیم .

* اما بعد از گذشت چندین سال از دوران مدیریت شما در شهر داری هنوزهم صحبت هایی در رابطه با اختلاس ،کلاهبرداری و مفاسد اقتصادی در این دروان مطرح می شود،در برابر اینگونه صحبت ها چه پاسخی دارید ؟

من حاضرم که با شما یک مصاحبه مستقلی داشته باشم و در یک تریبون باز در رابطه با این موضوع صحبت کنم. به هیچ وجه نمی توان حتی یک مورد در رابطه با اختلاس و یا مفاسد اقتصادی در شهرداری زمان من نام برد.

البته چند موردی وجود داشته است که آن هم مربوط به درگیری های تندی بود که بین شورای شهر و شهرداری به وجود می آمد که بیشتر جنبه سیاسی داشت و در همان زمان هم چند پرونده تشكيل شد که تمامی آنها دردادگاه بی اساس شناخته شده و راي برائت گرفت.


 


امروز: مجمع مدرسین حوزه علمیه قم بیانیه را در محکومیت حمله به بیوت آیات اعظام صانعی و منتظری صادر کرده است که نسخه ای از آن در اختیار سایت امروز قرار گرفته است. متن کامل این بیانیه در پی می آید.


بسمه تعالی

حضرت امام باقر (ع) نقل می کنند که رسول خدا (ص) فرمودند: مؤمن کسی است که مومنان او را بر جان و مالشان امین بدانند و مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش درامان بمانند.

با افسوس فراوان در شب ولادت آن امام همام و شب اول ماه رجب که ماه حرام است، شاهد بودیم که در شهر قم پایگاه علم و فقاهت و مرکز نشر احکام تشیع گروهی از متجاوزان به حقوق مردم ، بیوت آیات عظام منتظری و صانعی را محاصره کرده و به آنها حمله ور شدند و اموال را تخریب کردند و از فحاشی و هتاکی به ساحت مرجعیت و برخی از یاران امام (ره) و خصوصا حضرت حجت الاسلام و المسلمین کروبی که به دیدار آیت الله صانعی رفته بودند ، دریغ نکردند ، همه اینها در حضور نیروهای انتظامی و امنیتی انجام شد که با سکوت آنها همراه بود .

آیا حکومتی که خود را اسلامی و پیرو پیامبر اسلام و در سیره علوی می داند باید اجازه دهد که مداحان و متملقان و چاپلوسان از آزادی مطلق برخوردار باشند اما معترضان و منتقدان دلسوز در معرض تعرض و هتاکی و ضرب و شتم و زندان قرار گیرند.

آیا شاهد نبودیم که گروهی هتاک در حضور سران نظام در کنار مرقد بنیانگزار جمهوری اسلامی با شعار های زننده حرمت بیت سیادت امام (ه) را بشکنند و کسی معترض آنان نشد . اگر آن روز از آن حرکت شرمآور آنان جلوگیری میشد کار به این هتاکی ها و آبروریزیهایی که در حوزه علمیه قم نسبت به مرجعیت صورت گرفت و دل هر مسلمان را به می آورد، منتهی نمی شد.

ملت شریف و مسلمان ایران به خوبی می دانند که این گونه رفتار ها نه اسلامی است و نه عقلانی. آنان به خوبی آگاهند که اسلام عزیز با این گونه رفتار ها ی خشن و زشت مخالف است و حساب اینها از اسلام جدا می داند . ما امید واریم که مسئولین بزرگ جلو این گونه حرکات خلاف شرع و قانون را بگیرند و تا دیر نشده چاره ای برای ایجاد اتحاد و وفاق واقعی ملت بزرگ ایران بیاندیشند.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ضمن ابراز تاسف و تاثر از هتک حرمت مرجعیت، اهانت به ساحت بزرگان و دلسوزان نظام در حوزه علمیه قم که مهد اخلاق و فضیلت و کرامت است ابراز انزجار نموده و از همه مراجع و بزرگوار و دلسوزان کشور و نظام می خواهد در شرایط حساس که کشور از همه سوی مورد فشار های بین المللی و سوء مدیریت اجرایی در داخل رنج می برد، در برابر اینگونه حرکات ناشایست موضع گیری نماید و نگذارند که جریان فرصت طلب و ریاکار و فریب خورده وحدت جامعه و ساحت مقدس حوزه علمیه و مرجعیت را نشانه گیرند.

ما بر این باوریم که مراجع هنوز بزرگترین سرمایه ملی، پناهگاه مذهبی و اجتماعی مردم و امید مظلومان و بی پناهان اند و می توانند با این پشتوانه عظیم و قدرتمند در مقابل ظالمان، جائران و فرصت طلبان بایستند که هم حریم حوزه و فقاهت حفظ شود و هم نظام جمهوری اسلامی با پشتبانی مراجع از آسیب ها و خطر های جریانها و باند های زیاده خواه و ریا کار ، از توطئه های اجانب و استکبار جهانی در امان بماند.


مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم


 


من معمولاٌ نوشته های زیادی می خوانم و به آنها می اندیشم ولی کمتر نوشته ای است که آنقدر مجذوبم کند که وقت خواندنش اشک در چشمانم حلقه زند و مرا شدیداً درگیر خود سازد اما هنگام خواندن متن مصطفی تاج زاده با عنوان «پدر، مادر، ما باز هم متهميم!» گریه ام گرفت . گریه ام گرفت برای درد درونی و روح تراش انقلابیون سابق واقعی و اصلاح طلبان صادق کنونی ، برای آنهایی که به خوبی درک کردند چه خونهایی به پای نهال انقلاب ۵۷ ریخته شد و چه جوانهای هوشمند وآتیه داری که با وجود هزاران آرزو و خواستن های جوانیشان جان بر کف گذاشته و برای آزادی ایران زمین تقدیمش کردند و اگر می دانستند که آن می شود که قرار نیست شاید هرگز ایثارگرانه و اسماعیل وار به قربانگاه نمی رفتند ... بهر حال ...

مصطفی تاج زاده انسان بزرگواری - به معنی دقیق کلمه - است ، بزرگی آن نیست که چند صباحی در این دوران گذار دنیوی ، مصنوعاً ویا از روی ترس بر سر دستت نشانند و مجیزت گویند و یا بزرگی آن نیست که ترس از کم شدن اعتبار اجتماعیت و یا از دست دادن امنیت فردیت نگویی آنچه را که باید بگویی ... بزرگی آنست که هرازچندگاهی به گذشته ی دور یا نزدیکت بنگری و خطاهای درونی و برونیت را پیش دیدگان آوری و حق الله و حق الناس را با توبه و یا با جبران در حق مردمان از گردن بزدایی ... بزرگی آنست که بپذیری انسان محترم است ولی مقدس نیست ، بپذیری انسان هر چه در عرصه های گوناگون انسانی و اجتماعی فعالتر باشد می تواند کارهای مثبت و بزرگی انجام دهد اما به همان نسبت می تواند اشتباهات بزرگ و گاه حتی جبران ناپذیری انجام دهد... بپذیری که اخلاقی و انسانی کار کنی و بنابه قاعده ی مشهور " انسان لازم الخطاست " به طور قطع در جاهایی خطایی انجام میدهی ولی به محض آنکه دانستی اشتباه کرده ای بدون توجه به هر نوع بازتاب اجتماعی علناً فریاد اشتباه کاری خود سر دهی و در جبرانش بکوشی و اگر اینها را پذیرفتی و درونی کردی و به کار بستی آنگاه نظام هستی آماده است که بزرگیت را فریاد کند و آنگاه است که اگر همه مردمان هم دست به دست هم دهند که کوچکت سازند نتوانند چرا که بنا بر روایات دینی عرش دو بار از خنده میلرزد : یکبار انگه که حق کاری خواهد و مردمان نخواهند و دیگر بار آنکه حق نخواهد و مردمان اصرار ورزند ...

چه بسیارند روشنفکران و روشن اندیشان ما که زمانی بنابر شرایط انقلابی اواخر دهه ی پنجاه و اوایل دهه ی شصت کارهایی کرده اند که نمی بایست و گفته هایی گفته اند که نمی شایست و به جای آنکه خیلی ساده و خودمانی بیایند و بگویند بنا به طبیعت انسانی اشتباه کردیم و مردمان بگذارید و بگذرید ، همچنان بر طبل من منشان میکوبند و حاشیه سازی ها را افزون تر و افزون تر می کنند در حالیکه با یک نگاه ساده به ساختار روانشناسی اجتماعی مردمان ایران زمین به راحتی متوجه می شویم که هر گاه بزرگانش و حتی کوچکانش ذره ای مهربان بوده اند آنها هزاران بار افزون تر مهر خویش نشان داده اند و گذ شته اند و آغوششان را گشوده اند ، یک " اشتباه کردیم " ساده گفتن چه بسا بسیار دلها را تازه کند و کدورت های گاه سنگین را بزداید .

تاج زاده به صف بزرگواران دیروز و امروز این سرزمین پیوسته است ، به صف کسانی چون دکتر محمد مصدق ، مهندس مهدی بازرگان ، دکتر یدالله سحابی ، علامه احمد مفتی زاده و... که تا آنجا که امکان داشت انسانی و اخلاقی عمل نمودند و و به محض آنکه دانستند جایی دچار کوچکترین لغزش فردی و اجتماعی گشته اند عذر تقصیر به پیشگاه پروردگار و مردمان سرزمینشان بردند و نام خویش تا آندم که خدا خواهد جاودانی نمودند ...

مصطفی ، برادر بزرگتر و همدردم ، نوشته ات را خواندم و به بودنت در سرزمینم بالیدم ...

یا حق ...


 


عجب دنیایی است دنیای ما، این دنیای وارونه.

من که یک لحظه نمی توانم غم فراق برترین عزیزان از دست رفته ام را - پدر و مادرم را که در کمتر از صد روز به دیدار یار شتافتند - در خاطر نداشته باشم، اما در این دنیای وارونه گاهی اوقات می شود که خداوند حکیم را بر این که تقدیر دانست و آنها از این دار فانی رحلت نمودند شاکر باشم!

وقتی نامردمی ها را می بینم، وقتی نابخردی ها را می بینم، و وقتی این همه ظلم و اجحاف را می بینم، آری شاکرم که آنها از این دنیا رخت بربسته اند و دیگر شاهد این همه جهالت ها نیستند.

تهاجمی که نیروهای لباس شخصی دیروز در آغازین ساعات بامداد دوشنبه، اول ماه رجب بر دفتر آیت الله منتظری روا داشتند، و زشت تر از آن، مهر تأییدی که نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت بر این تهاجم زدند و دفتر معظم له را پلمب نمودند، اوج توحش و نابخردی و جهالت بشری بود.

و من باز هم شاکر خداوند بودم که اراده اش بر این قرار گرفته که پدر و مادر که فراوان این توحش ها و جهالت ها را ناظر بوده اند، دیگر آرام بخوابند به دور از همه نامردمی ها.


 


همچنین فایل صوتی نیز موجود است:



 



جمعي از جوانان سبز اصلاح طلب با صدور اطلاعيه اي اعلام كردند روز چهار شنبه 26 خردادماه همزمان با آغاز دهمين ماه بازداشت حسين نوراني ن‍‍‍‍‍ژاد رييس كميته اطلاع رساني و مهدي محموديان عضو كميته اطلاع رساني جبهه مشاركت روزه سياسي مي گيرند.
در اين اطلاعيه آمده است:
به نام خدا
ده ماه پيش مصادف با 25 شهريورماه 88 حسين نوراني نژاد رييس كميته و مهدي محموديان عضو كميته اطلاع رساني جبهه مشاركت كه هر دو از جوانان سبز و معتقد به مشي اصلاح طلبي هستند بازداشت شدند .
از آن زمان تا كنون ديوارهاي بلند زندان تنها همدم اين دوست كه حتي براي نوروز نتوانستند چند روزي را در كنار خانواده خود بگذرانند. زندان ، سلول انفرادي، محروميت از حقوق قانوني يك زنداني مانند حق برخورداري از مرخصي تنها فشاري نبوده كه اين دو جوان كه از جوانان پر افتخار اصلاح طلب هستند تحمل كرده اند فشار بر خانواده اين دو و تبعيد مهدي محموديان به زندان رجايي شهر نيز تاوان تعهد و ايمان آنان به مشي اطلاح طلبي در حمايت از حقوق انساني هم وطنانشان است.
حسين نوراني نژاد در حالي دهمين ماه بازداشت خود را مي گذراند كه طبق قانون سه ماه پيش بايد با استفاده از قانون آزادي مشروط بعد از گذراندن نيمي از محكوميت خود آزاد مي شد اما نه تنها با اين حق قانوني او مخالفت شده كه حتي تا كنون دستگاه قضايي از دادن چند روز مرخصي به او نيز سر باز زده است.
مهدي محموديان نيز به دليل استقامت بر مواضعش به زندان رجايي شهر كه محل نگهداري از مجرمان پر خطر است منتقل شده در حالي كه او هم چنان از بيماري ريوي رنج مي برد .بيماري كه سلامت او را با تهديد جدي مواجه كرده است اما زندان بانان تنها در شرايطي حاضر به مداواي محموديان هستند كه او بپذيرد با پابند به بيمارستان منتقل شود .

ما جمعي از جوانان سبز اصلاح طلب نسبت به تداوم بازداشت و فشار بر حسين نوراني نژاد و مهدي محموديان كه از افتخارات جريان سبز اصلاح طلب هستند اعتراض داريم و خواهان رعايت حقوق قانوني آنها در استفاده از مرخصي، عدم تبعيد و آزادي مشروط هستيم و اعلام مي كنيم كه تا زمان آزادي اين دو بيست و ششم هر ماه روزه سياسي مي گيريم تا برقراري عدالت را از پروردگار طلب كنيم.

25/3/89
جمعي از جوانان سبز اصلاح طلب


 


آیت الله حاج محمد جواد فاضل لنکرانی-فرزند آیت الله العظمی فاضل لنکرانی - در دیدار جمعی از کارکنان جهاد کشاورزی دزفول، هتک حرمت روز 14 خرداد را محکوم کرد.

به گزارش جماران، آیت الله فاضل لنکرانی در این دیدار گفت: متاسفانه آنچه را که در روز 14 خرداد در حرم مطهر امام (قدس سره) رخ داد، نمی توانیم مطابق با خط امام بدانیم. قطعا دشمنان امام از این حادثه خوشحال شدند.

وی اظهار داشت:در سالگرد امام و در روزعزای امام چرا هیچگونه عزاداری برای امام نشد ؟مردم عزیز ما نسبت به امام حساسیت ویژه ای دارند و این عمل هتک امام و حرمت شکنی بود.

آیت الله فاضل لنکرانی ادامه داد: چرا عده‌ای به بهانه وجود برخی انتقادها، قضاوت‌های ناصحیح و غیر شرعی می‌نمایند؟چرا مجموعه ای از افراد ،اسلام و امام و اخلاق و دین را فقط در خودشان منحصر و برای خود آن را مصادره نموده اند و دیگران را خارج از چهار چوب این عناوین می دانند.

وی در پایان گفت: کسانی که طراح این حادثه بودند، بدانند اهداف دشمن را پیاده کردند. از خداوند بزرگ می خواهم توفیق بندگی و عبادت و فهم صحیح از اسلام را به همه ما عنایت فرماید.


 



عصر دوشنبه حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، با حضور در منزل یادگار امام در قم، با حجت الاسلام و المسلیمن سید حسن خمینی دیدار و گفتگو کرد.

به گزارش جماران، در این دیدار که در فضایی دوستانه انجام شد، نماینده مردم تهران در مجلس، مراتب تاسف خود را از اهانت های صورت گرفته به یادگار امام ابراز داشت.

حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی نیز با تشکر از وی، بر ضرورت همدلی و وحدت بین نیروهای سیاسی کشور تاکید کرد.


 



محمد نوری زاد، مستند ساز و روزنامه نگار در وضعیت وخیم جسمی به سر می برد. وی از چند روز پیش و برای ایجاد محدودیت در ارتباطات به بند ۳۵۰ اوین منتقل شده است که فاقد استاندارد ها لازم و حد اقلی است.

همسر این زندانی سیاسی با اعلام این خبر به خبرنگار «کلمه» گفت: طی ملاقاتی که دیروز با او داشته است، متاسفانه از حال مساعدی برخوردار نبوده و به صورت ممتد سرفه می کرده است.

خانم ملکی در شرح وضعیت سلامتی محمد نوری زاد گفت: ایشان بعد از خروج از بند ۲۰۹ دچار عفونت ریه و تب و لرز بوده است.

او در ادامه گفت: متاسفانه عفونت ریه در وی که از بیست روزپیش شروع شده همچنان وجود دارد و عامل سرفه‌های ممتد در ایشان شده که حتی سخن گفتن را نیز برای ایشان سخت کرده است.

همسر این روزنامه نگار همجنین از بروز اختلال در بینایی او بعد از ضرب وشتم ماه گذشته خبر داد.

او گفت همسرش علی رغم اینکه به پزشک زندان دسترسی دارد ولی این امکانات با توجه به سابقه قبلی وی در بیماری قلبی کافی نبوده است، و در ادامه خواستار موافقت با درخواست مرخصی پزشکی او شد که پیش از این توسط وکیل وی به دادستان تهران ارائه شده است.

خانم ملکی تصریح کرد: به نظر می رسد بعد از شش ماه زندان و بیماری موافقت با درخواست پزشکی این زندانی سیاسی، درخواست خارق العاده‌ای نباشد و بعد از شش ماه تحمل زندان، انفرادی و ضرب و شتم مرخصی حق ایشان است


 


امروز: میرحسین موسوی به مناسبت سالروز انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ای صادر کرد. نخست وزیر ۸ سال کشور در این بیانیه منشوری برای جنبش سبز تدوین نموده که شامل اهداف، راهکار ها و هویت جنبش سبز است و آن را به عنوان متنی پیشنهادی برای جنبش سبز در معرض دید و قضاوت افکار عمومی و صاحبنظران قرار داده است. به گزارش کلمه متن بیانیه ۱۸ و منشور جنبش سبز به شرح زیر است :

--------------------------------------------------------------------------------

بسم الله الرحمن الرحیم


در اولین سال انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم. با مطالباتی برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی و مطمئن از پیروزی به یاری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چیزی نخواسته ایم.

"فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض"

اما کف به کناری رود و از بین رود، اما ‏آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین مى‏مانَد.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال "رای من کجاست؟" زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجویی؟

به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست.

اینکه کشور ما بیشترین اعدام ها را نسبت به جمعیتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مدیریت و حکومت خوب در جامعه ماست. و اینکه حتی مصلحت های روزمره و عاجل حکومت باعث نشده است که تمامیت خواهان و دولتیان دست از دروغ و فساد و خرافه و زیر پا نهادن قانون اساسی و سایر قوانین بردارند، نشان از نفوذ عمیق این زشتی ها در لایه های درونی نظام دارد، گویا در این لایه ها ساختی محکم برای دفاع از منافعی شکل گرفته است که از عایدی صدها میلیارد دلار درآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ میلیارد دلار کالا و سلطه بر نهادهای پولی و مالی بدون نظارت های موثر نشات می گیرد.

امروز بیت المال در معرض یغمای یغماگران قدیس مآب است و هنوز ملت علی‌رغم ادعاها و دستورهای شدید از شناسایی و معرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و یک شبه در یک معامله پایاپای بسته شد؟

چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از این غارت بزرگ ملی که منجر به ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترین نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنیتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال می کند که آیا این بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بودیم. شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهان‌کاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که می‌گفت: "کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید."

یاران عزیز راه سبز امید

یک سال از پیدایش جنبش بی نظیر سبز گذشته است و در این مدت سبزها مسافت بسیاری را در این مسیر امید طی کرده اند. به برکت دل بریدن از مساعدت دولتیان و روی آوردن به خانه های خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبکه های اجتماعی روابط پایدار قابل اتکایی بین آحاد ملت ایجاد شده است و شبکه های پایدار اجتماعی در حیطه آگاهی های سیاسی -اجتماعی و فرهنگی معجزه کرده اند. کافی است تنها به تولیدات هنری این شبکه و میزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحلیل که به صورت کاملا دموکراتیک جریان دارد نگاهی انداخته شود.جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بین مردم ایجاد کرده که در تاریخ معاصر ما بی‌نظیر بوده است.

امروز بیش از همیشه تاریخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنیتی -قضایی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تمامیت خواهان در پایمال کردن میثاق مشترک ملی به‌ویژه در زمینه حقوق اساسی مردم پیش رفته اند. و در عین حال علی‌رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همین تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانیت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از این‌‌رو بدخواهان با تمام تلاش هایی که کردند نتوانستند مردم آسیب دیده و کشته داده و حبس دیده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ایستادگی از طریق مسالمت آمیز کارآمدترین اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم‌های برقی و چماقداران و قداره کشان بی‌فرهنگ و بد دهان بوده است.

توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را این چنین جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست

با چشم های روشن براق

با گیسویی بلند به بالای آرزو

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما

یک سو خلیج فارس

سوی دگر خزر*


یاران سبز راه امید

در آغاز سال جدید صبر و استقامت، به توصیه دوستان منشوری برای هماهنگی و همدلی بیشتر و تقویت هویت مشترک جنبش سبز تهیه شده که در ادامه این مقدمه تقدیم می شود.

طبیعی است که متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی این همراه کوچک برای این معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پیدا کردند. در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و این انتخاب پیوستگی آن زنجیره محکم به‌یاد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همین تمیز و مسئولیت پذیری برای انتخاب این و یا آن شروع می شود.

این متن قدم اولین است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زیباتری خواهد آفرید.

"تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین"

و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که خواهان برتری‌جویی و فساد در زمین نیستند، و فرجام نیکو از آن پرهیزگاران است.

ریشه ها و اهداف

۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف و آرمان هایی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرایشات تمامیت خواهانه در میان برخی از مسوولین حکومتی، نقض حقوق بنیادین شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمدیریت دولتی، افزایش فاصله طبقاتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گریزی بل قانون ستیزی برخی مجریان قانون، نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گیری نگرش های اعتراضی در میان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ایران در سال های اخیر انجامید که بروز بارز و نیرومند آن در جنبش سبز مردم ایران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جلوه کرد.

۲- جنبش سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالایش‌گر و اصلاح‌گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از انقلاب می داند و بر این اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد.

۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است.

۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تنها از طریق تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنین زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سیاسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و این امر مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش درکنار یکدیگر قرار می گیرند.

راه‌کارهای بنیادین

۱- جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی فراگیر است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد. دیده بانی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان اندیشه و عمل امری حیاتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تمامیت خواهی و فساد بر حذر دارد.

۲- در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران همه خواهان ایرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضایی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظیفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگارند. ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست

۳- گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی -واقعی و مجازی- و تعمیق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنیان های هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه ویژه کلیه فعالان سبز است.

۴- جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنویت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کرده اند و همچنین استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزدیخواهان و صلح طلبانی که برای رهایی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از دیگر راه کارهای جنبش است.

هویت سبز

گنجینه ایرانی- اسلامی:

۱- جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.

۲- رمز بقای تمدن ایرانی- اسلامی همانا همزیستی و همگرایی ارزش های دینی و ملی در طول تاریخ این سرزمین است. در این راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزش های والای فرهنگ ایرانی و سرمایه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت‌های ملی تاکید می ورزد و در این راه تقدس‌زدایی از تعصبات نابجا و آگاهی‌بخشی درباره ویژگی های هویت آفرین آیین های ملی و مذهبی را وجه همت خویش قرار می دهد.

۳- ملت ایران در تاریخ مبارزات خویش برای کسب آزادی و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمایش گذاشته است. جنبش سبز ملت ایران با اتکا به این میراث گرانبها و با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خویش، دستیابی به اجماع آگاهانه بر خصیصه های هویت آفرین و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و این امر را تنها با تکا به عقلانیتی میسر می داند که حاصل جمع خردهای مختلف و مبتنی بر نظام عقلانیت توحیدی باشد.

۴- جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید. جنبش "ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند".

حق حاکمیت مردم

۱- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترین شیوه تحقق این اصل مدنظر این جنبش قرار می گیرد. براین اساس، جنبش سبز تلاش های خود برای صیانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت و سلامت آن کاملاقابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد.

رای و خواست مردم منشا مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم وحقوق بنیادین آانها دانسته و با آن مبارزه میکند.

۲- دستیابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پایه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال میسر است. جنبش سبز با آگاهی از این امر، نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه می کند و این مسئله را در زمره موازین محوری خویش می داند.

ارزش های جنبش سبز

کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت

۱- نخستین ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی است. استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیج فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی تواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آمیز مناقشات و صلح طلبی است که خود در پرتو ایجاد زمینه های لازم برای فعالیت آزاد رسانه های مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعمیق جامعه مدنی، احترام به حریم خصوصی افراد، فعالیت آزادانه شبکه های اجتماعی غیر دولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان امکان پذیر است.

۲- جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی را سرلوحه خویش قرار می دهد. این جنبش با اعتقاد به اینکه "مردم" تنها قربانی خشونت در هر زمینه ای خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آمیز و توسل به راهکارهای غیر خشونت آمیز را ارزشی خدشه ناپذیر می داند. جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

۳- عدالت جایگاه والایی در میان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز به خود اختصاص می دهد. توزیع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است که لازم است برای دستیابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام شود.

گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتی امکان پذیر است که نظام حاکم بر کشور - در عرصه داخلی و خارجی- کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادها و قدرت های سیاسی، طبقاتی و اقتصادی عمل کند و بتواند توسعه اقتصادی و ترقی کشور را به نحوی که رفاه و عدالت اجتماعی برای همه مردم ایران فراهم شود، تضمین کند.

۴- جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سیاسی ضعیف‌تر هستند- تاکید دارد. این جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب حقوق اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مخالف است و با تاکید بر استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، یگانه راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای میهن را "حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش" در تمامی ابعاد می داند.

۵- برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی است که جنبش سبز نیز بر ضرورت دستیابی به آن تاکید دارد. نفی هرگونه انحصار فکری، رسانه ای و سیاسی و همچنین مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در این جهت، برای رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقید فکری) تلاش شود. جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد.

۶- جنبش سبز بر این باور است که امنیت تنها امنیت دولت نیست، امنیت انسانی تک تک شهروندان ایرانی است. امنیت برای آحاد مردم باید برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نیاز تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخله نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی، هر گونه دخالت افراد غیر مسول در امور انتظامی و سلطه نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی مخل امنیت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاییه، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.

۷- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش سبز است.

۸- آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت های غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروهها و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش های کارگری، جنبش های اجتماعی و امثال آن، و همچنین محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتیجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظریه پردازان و حامیان خشونت در لایه های مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.

اخلاق مداری و احترام به خلاقیت های فردی و اجتماعی

۱- با کمال تاسف باید اذعان کرد که اتخاذ سیاست های نادرست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از سوی حاکمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمایه اجتماعی در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاکید بر ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پایبند خواهد بود.

۲- جنبش سبز را نه می توان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نایافته و بی هدف. مرور تجربه تاریخی مردم ایران نشان می دهد که آنها همواره و در بزنگاههای تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک والای خویش را به منصه ظهور رسانده اند و با تکیه بر قوای خلاقه خویش، راه را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته اند.

جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با تکیه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، اندیشه و نوآوری های مدنی ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمان هایی چون عدالت و آزادی را به شکوفایی این خلاقیت ها منوط می داند. شعار "هر ایرانی، یک ستاد" اینک می تواند به شعار "هر ایرانی، یک جنبش" تبدیل شود.

قانون گرایی و مذاکره

۱- جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمان های همیشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب - به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپایه میثاق مشترک مردم ایران یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آینده ای روشن برای ملت ایران است.

۲- در این راستا، "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهای مختلف به رعایت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعیت و جایگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگیر شده است رهایی یافت و در راه ترقی و توسعه میهن گام برداشت. جنبش سبز در عین حال کاملا توجه دارد که قانونگرایی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان قرار نگیرد و خشونت، بی عدالتی و تبعیض قانونی نشود.

۳- قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.

۴- گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی و همچنین کاستن از تبعات ناخوشایند بحران موجود مستلزم مذاکره و گفتگو میان نمایندگان گروه‌های مختلف فکری و سیاسی است و در این راستا از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۵- این جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بین‌المللی و سرمایه گذاری و افزایش قدرت خرید مردم ایران است. جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است.

همراه کوچک جنبش سبز

میرحسین موسوی

_______________

* استاد شفیعی کدکنی


 



يك مرجع تقليد با هشدار نسبت به سست شدن پایه‌های وحدت در درون کشور،گفت:هجمه بیرون نگران کننده نیست گرچه باید هوشیار باشیم؛ اما سست شدن پایه‌های وحدت در درون کشور نگران کننده است و به دست هر کسی به عنوان تندروی یا کند روی انجام گيرد پذيرفتني نيست.
به گزارش ايلنا، آيت‌الله مكارم شيرازي در ديدار رئیس و جمعی از اعضاي مجمع روحانيون محترم مجلس شوراي اسلامي با تبریک ماه رجب و ولادت حضرت امام محمد باقر(ع) گفت: ما به تمام مجلسیان که منتخب امت هستند احترام می‌گذاریم؛ ولی انتظار ما از روحانیان مجلس بسیار بیشتر است.روحانيان مجلس بیش از دیگران به مفاهیم دینی آشنا هستند باید بیشتر دل بسوزانند و شجاعانه، شفاف، روشن، منطقی و معقول از ارزش‌های اسلام دفاع کنند.
وي با بيان اين كه روحانیان در صف اول در دفاع از ارزش‌های اسلامی قرار دارند، اظهار داشت: زمانی که مساله‌ي در خصوص ارزش‌های دینی در جامعه بوجود ميايد، بايد روحانيان مجلس نخستین كساني باشند كه به پا خیزند و از ارزش‌هاي اسلامي دفاع كنند.
اين مرجع تقليد در بخش ديگري از سخنان خود تصريح كرد:خلاف آن چه دشمنان اسلام تبلیغ می‌کنند، پایه‌های اين نظام بحمدالله بسیار محکم است؛ اما نباید از توطئه‌های دشمن غافل شویم. باید دشمنان‌مان را خوب بشناسیم و براي مقابله با آن‌ها هميشه آماده باشيم.
آیت‌الله مکارم شیرازی در بخش ديگري از سخنان خود افزود: اين كه برخي كشورهاي اروپایی با ما دوستي دارند نباید به هیچ یک از آنها اعتماد کنیم آنها فقط حافظ حقوق خود هستند و دفاع از ما را بر اساس منافع كشورهايشان انجام می‌دهند. ما نبايد جز تکیه بر مردم و ملت خودمان به ديگران اعتماد كنيم.
وي ادامه داد:این را بدانید غربی‌ها امروز اگر در استفاده صلح آميز انرژي هسته‌اي مانع تراشي مي‌كنند، هرگز خواسته‌هاي آنها در اين مساله محدود نمي‌شود و آنها تا بدست آوردن تمام خواسته‌هاي خود به مانع تراشي ادامه خواهند داد و حتی توقع دارند اسرائیل غاصب جنایتکار نیز به رسمیت شناخته شود.
اين مرجع تقليد خاطرنشان كرد: بنابراين باید در همان قدم اول محکم مقابل آن‌ها بایستیم، زيرا تجربه نشان داده آن‌ها پیوسته به مانع تراشی مي‌پردازند؛ اما هرگز ملت ايران را نمی‌توانند شکست بدهند.
وي با بيان اين كه مسائل فرهنگ اسلامي، با مسایل سیاسی آمیخته شده است، افزود: اگر در مسایل فرهنگی شکست بخوریم در مسایل سیاسی شکست خواهیم خورد و نظام ضعیف می‌شود، باید کاری کنیم فرهنگ اسلام و نظام اسلامي براي هميشه حفظ شود.
مكارم شيرازي با انتقاد از بي‌توجهي به مساله عفاف و حجاب در جامعه گفت:ما نباید از مسائل فرهنگی از جمله عفاف و حجاب غافل شویم؛ زيرا حجاب سمبل اسلام است.
وي همچنين با انتقاد از اجرايي نشدن اصل هشتم قانون اساسي در خصوص امر به معروف و نهي از منكر اظهار داشت: مساله طرح عفاف و حجاب چرا در محاق مانده است؟ باید عوامل آن را تجزیه و تحلیل کنید، چه افکاری است که مانع اجرای این دو شده است.
مکارم شیرازی يادآور شد: روایات و آیات فراواني در خصوص امر به معروف و نهی از منکر است و از برترین اعمال شمرده شده است این که مهم‌ترین اصل قانون اساسي به فراموشی سپرده شود. زيبنده كشور اسلامي نيست، شما نمايندگان محترم مجلس بايد اين اصل را احيا كنيد.
وي همچنين در بخش ديگري از سخنان خود حفظ وحدت و اتحاد ميان طرفداران نظام و انقلاب را بسیار مهم دانست و اظهار داشت امروز مساله مهم كشور حفظ وحدت ميان همه طرفداران نظام و رهبری است. هجمه بیرون نگران کننده نیست گر چه باید هوشیار باشیم؛ اما سست شدن پایه‌های وحدت در درون کشور نگران کننده است و به دست هر کسی به عنوان تندروی یا کند روی انجام گيرد پذيرفتني نيست.
مكارم شيرازي در پايان تاكيد كرد:نباید مرکز تنش در کشور ایجاد شود. مسایل کوچک را بزرگ و به آن دامن نزنیم گاهی ادبیات خشن به کار برده می‌شود که شایسته نظام اسلامی نیست. شما نمايندگان روحاني در مجلس می‌توانید در تحکیم وحدت نقش موثری داشته باشید.


 


سخنگوي فراكسيون خط امام(ره) از عدم ارائه گزارشات مركز تحقيقات استراتژيك و برخي گزارشات مركز پژوهش‌ها به نمايندگان انتقاد كرد.
به گزارش خبرنگار ايلنا، داريوش قنبري نماينده ايلام در جلسه علني امروز طي تذكري آيين‌نامه‌اي گفت: گفته مي‌شود يكي از اعضاي هيات رئيسه - ظاهرا يكي از كارپردازها- به مركز تحقيقات استراتژيك اعلام كرده است كه گزارشات خود را براي نمايندگان ارسال نكنيد. در حاليكه اين گزارشات علمي هستند و استفاده از آن به سود نمايندگان است. از اين رو ما خواهان پيگيري اين موضوع هستيم.
وي با بيان اينكه اطلاع دقيقي در مورد نحوه انتشار گزارشات مركز پژوهش‌هاي مجلس ندارد، از كمرنگ شدن توزيع گزارشات اين مركز نيز انتقاد كرد و خواستار توضيح هيات رئيسه مجلس شد.
عضو كميسيون اجتماعي همچنين از هيات رئيسه تقاضا كرد تا دستور دهند گزارش ديوان محاسبات در مورد تفريغ قانون بودجه سال 87 كه به كميسيون برنامه ارائه شده، در اختيار نمايندگان قرار گيرد. چرا كه طبق اصل 55 قانون اساسي، اين گزارشات بايد براي اطلاع عموم منتشر شود. اما هنوز گزارش سنوات سال 85 و 86 نيز به طور كامل در اختيار نمايندگان قرار نگرفته است.
علي لاريجاني كه رياست جلسه علني را برعهده داشت، در پاسخ به اين تذكر گفت: برخي مطالب شما درست نيست و دليلي وجود ندارد كه نمايندگان بي‌اطلاع باشند. اتفاقا ما اصرار داريم كه اطلاعات دستگاه‌هاي مختلف در اختيار نمايندگان قرار گيرد. گزارش ديوان محاسبات درحال حاضر در دست بررسي در كميسيون برنامه است و ما منتظريم كه نتيجه نهايي نيز در اختيار هيات رئيسه قرار ‌گيرد. پس از آن هم اين گزارش را در اختيار نمايندگان خواهيم گذاشت.
رئيس قوه مقننه گفت: مركز پژوهش‌هاي مجلس نيز مطلقا ممانعتي براي ارائه گزارشاتشان ندارند و تماما اين گزارشات مورد تاييد هيات رئيسه است كه فورا دستور توزيع آن را مي‌دهيم. ساير گزارشهاي مراكز ديگر اعم از مركز تحقيقات استراتژيك نيز در اختيار يكي از اعضاي هيات رئيسه قرار مي‌گيرد و در صورت لزوم منتشر شده و به نمايندگان داده مي‌شوند. ما در هيات رئيسه ممنوعيتي براي انتشار گزارشات علمي نداريم.
گفتني است احمد توكلي رئيس مركز پژوهش‌ها نيز طي تذكري به دفاع از نحوه انتشار گزارشات اين مركز پرداخت و گفت كه ممنوعيتي در اين زمينه وجود نداشته است.


 


ايلنا: سياست‌مداران همواره روياهاي طبقه متوسط را نشانه گرفته‌اند. اما گاهي اين روياها به كابوس بدل مي‌شود. بيكاري و افزايش ميزان تورم دو عامل اصلي خواب‌هاي آشفته طبقه متوسط است. در واقع مي‌توان گفت كه فشليزم اقتصادي زاويه نگاه طبقه متوسط را در دلهره فرو مي‌برد. آنهايي كه در دهك‌هاي زيرين درآمدي قرار دارند، چيز زيادي ندارند كه به خاطر از دست دادن آن در هراس اقتصادي باشند. اما متوسط‌هايي كه در لبه پرتگاه فقر قرار مي‌گيرند از تنزل پايگاه طبقاتي و درآمدي هراسانند. اين تجربه همگاني در دو دهه گذشته است. آيا اين تمامي ماجراست؟
آن دسته از شهرونداني كه در ايران و در تمامي جهان در طبقه متوسط جاي مي‌گيرند در واقع بالنده‌ترين قشر جامعه را تشكيل مي‌دهند. طبقات بسيار مرفه هر جامعه‌اي از حيات عمومي جامعه فاصله مي‌گيرند. مرفه‌ها نقش چنداني در توليد انديشه و افزايش كارآيي و بهره‌وري در تمام زمينه‌ها ندارند. اقشار تهيدست نيز آنقدر در نداري غوطه‌ورند كه مجال نمي‌كنند تصويري از آينده در برابر خود داشته باشند. اين در حالي است كه هر جامعه‌اي پويايي خود را مرهون طبقه متوسط است. خاستگاه بزرگ‌ترين نويسندگان طبقه متوسط است. فرزندان طبقه متوسط بيش‌ترين سهم امكانات آموزش عالي كشور را به خود اختصاص مي‌دهند. طبقه متوسط الگوي خوبي براي اقشار تهيدست جامعه است. در حالي كه تهيدستان، قشر مرفه را حداقل از نظر ارزش‌هاي اجتماعي كمتر از طبقه متوسط تاييد مي‌كنند. در هدف گيري‌هاي سياستمداران زيرك، طبقه متوسط مكان ويژه‌اي دارد. اصل «هر مرد يك راي» به آنها آموخته است كه براي جلب آراي بيشتر، بيشترين نيروي خود را صرف جذب متوسط ها كنند.
روند رو به رشد به كارگيري فن‌آوري‌هاي نوين در طول تاريخ همواره از جمعيت تهيدستان به نفع متوسط‌ها كاسته است. فقرا آرزوهاي خود را در لايه‌هاي متوسط جامعه جست‌وجو مي‌كنند. زيرا مرف‌هان براي آنها قهرماني نداشته‌اند.
در ايران افزايش چشم گير قيمت نفت در نيمه نخست دهه 50 خورشيدي گسترش روزافزون طبقه متوسط را به دنبال داشت. چنين روندي را ما در كشور هاي پيراموني نيز شاهد بوديم. تهيدستان كشورمان با افزايش سهم خود از درآمد ملي نتوانستند سهمي در آموزش عالي كشور به دست بياورند. سفر، يكي از معيارهاي رفاه و گسترش دموكراسي است. تا چندي پيش رفتن و سفر براي بسياري از ندارهاي جامعه ما آرزويي تقريبا دست نيافتني بود اما گسترش طبقه متوسط بر تعداد مسافران افزود.
فقر و بيماري هميشه در هم تنيده‌اند. دلارهاي نفتي بسياري از بيماري‌ها را به حاشيه راند. براي فرزندان و نوادگان بسياري از تهيدستان امروز شپش موجودي ناشناخته و كچل‌ها موجوداتي افسانه‌اي هستند.
اما روند كاهش آمار تهيدستان بدين مفهوم نيست كه از جامعه كنوني ايران فقر و تهيدستي رخت بربسته است. زيرا تورم بالای 20 درصدي چند سال اخیر؛ هنگامي كه با ميزان بيكاري حداقل 11درصدي همراه شد، عرصه بر بسياري از شهروندان ايراني تنگ و تنگ‌تر شد. ولي در اين جا يك نكته اساسي بايد مورد توجه قرار گيرد. روند رو به رشد فنآوري ويژگي ارثي بودن فقر را كم رنگ كرده است.
هيچ شكي نيست كه جامعه جهاني به سمت اعتدال مي‌رود و مشخصه اين پروسه گسترش روزافزون متوسط‌ها است.
فرهيختگان پاي سفره تهيدستي

وقتي مي‌گوييم طبقه متوسط ايران در دو دهه گذشته گسترده‌تر شده است زياد شگفت زده نشويد. مخالفان اين نظر حق دارند. آنها مي‌گويند، سقوط در گودال تهيدستي كابوس هميشگي طبقه متوسط در سال‌هاي گذشته بوده است. بدون شك در اين سال‌ها بسياري از متوسط‌ها نيز فقير شده‌اند. اينها حقايق غير قابل انكار است.اما استدلال‌ها زماني قطعيت دارد كه ما به طبقه متوسط به صورت يك بعدي نگاه كنيم. اما اين موضوع نياز به جدانگري و همه سونگري دارد. ما نبايد به مقوله طبقه متوسط صرفا به عنوان يك پديده اقتصادي نگاه كنيم. اين واقعيت اجتماعي داراي ابعاد مختلف به ويژه بعد فرهنگي است و مي‌دانيم كه بعد فرهنگي ماناتر و ماندگارتر است. هويت يك قشر اجتماعي حتي با از دست دادن پايگاه اقتصادي بازهم تا مدت‌ها پايدار و ماندگار خواهد بود.
اين كه گفته مي‌شود طبقه متوسط ايران برخلاف تصور بسياري گسترش يافته است، بيشتر از نظر گسترش فرهنگ اين طبقه مطرح است و بدون ترديد همين فرهنگ اثرساز است. اين حقيقتي است كه سياستمداران نبايد هيچ گاه از نظر دور داشته باشند.
مهم‌ترين عامل گسترش فرهنگ طبقه متوسط در جامعه ايران بالا رفتن سطح آموزش عالي به ويژه سطح كمي آن است. در دو دهه اخير مراكز آموزش عالي ايران گسترش چشم‌گيري داشته است. فرزندان كارگران و كشاورزاني كه در دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي كشورمان درس خوانده‌اند; هرچند هنوز بيكار بوده و از پدر كارگر و يا كشاورز خود تهيدست‌تر باشند، اما ديگر خود را در طبقه متوسط جاي مي‌دهند.
براي ميزان بيكاري كشورمان هركس و هر منبعي يك رقم اعلام مي‌كند بيكاري روزافزون و تورم فشار زيادي بر شهروندان مخصوصاخانوارهاي كم درآمد شهري وارد مي‌كند. اما آمار نشان مي‌دهد كه هيچ كدام از اين مشكلات باعث نشده كه تهيدستان شهرنشين از تحصيلات عالي فرزندان خود غافل شوند.
بسياري از كارگرزاده‌هاي فرهيخته بيكار درست همانند برادران و خواهران تحصيل كرده روستايي هنوز بر سر سفره پدر مي‌نشينند. اما فرهنگ طبقه متوسط تا ژرفناي وجودشان رسوخ كرده است.
سياست‌مداران و كارگزاران اقتصادي گاهي اشتباه مي‌كنند و دست كم گرفتن طبقه متوسط يكي از اين اشتباهات است. از نگاه برخي سياست‌سازان روند نابودي طبقه متوسط ايران از خيلي پيش آغاز شده و بنابراين در ترتيبات سياسي جايگاه قابل تاملي براي آن نبايد در نظر گرفت. اما اين واقعيتي است كه طبقه متوسط ايران در دو دوره گذشته انتخابات رياست جمهوري نقشي تعيين كننده داشت.
همپاي گسترش فرهنگي طبقه متوسط ايران، نقش اين طبقه در عرصه سياسي كشور پر رنگ تر خواهد شد. بنابراين در آينده سياسي ايران سياست‌مداراني كه طبقه متوسط را جدي تر بگيرند موفق‌ترند.
گزارش از رضا غيبي


 



وكیل حزب مشاركت ایران اسلامی از تعیین وقت جهت رسیدگی به دعوی این حزب از سوی وزارت كشور در سی تیرماه سال‌جاری خبرداد.

هوشنگ پوربایی در گفتگو با ایلنا با اعلام این خبر اظهار داشت: مطابق قانون احزاب، كمیسیون ماده 10 احزاب می‌تواند پرونده احزاب را به شرط وجود تخلف توقیف كند در همین راستا احزابی كه پروانه فعالیت‌شان توقیف شده، می‌توانند ظرف مدت یك ماه از این تصمیم كمیسیون به مراجع قضایی شكایت كنند.

وكیل حزب مشاركت ادامه داد: پس از اتخاذ تصمیم از سوی كمیسیون ماده 10 احزاب مبنی بر توقیف پروانه فعالیت حزب مشاركت ایران اسلامی در مهلت قانون به تصمیم این كمیسیون اعتراض و دادخواست خود را تقدیم مراجع قضایی كردیم و منتظر تصمیمات دادگاه در این خصوص هستیم.


 


نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی از جلسه این کمیسیون با حضور مسئولان وزارت امورخارجه خبر داد و اعلام کرد: وزارت خارجه معتقد است چین و روسیه در واقع رای شان را از سر دلسوزی مطرح کرده اند و بر این اساس تغییری در روابط تهران با مسکو و پکن روی نمی دهد.

به گزارش مهر، حجت الاسلام حسین ابراهیمی در این باره گفت: این جلسه با محور روابط ایران با چین و روسیه و آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد موضع گیری های اخیر و همچنین در مورد قطعنامه شورای امنیت برقرار شد.

وی خاطرنشان کرد: دراین جلسه نمایندگانی از سوی وزارت امورخارجه پیرامون قطعنامه و بیانیه تهران با نمایندگان کمیسیون گفتگو کردند و آخرین مذاکرات خود را بیان نمودند.

به گفته ابراهیمی وزارت امور خارجه درباره اظهارات صاحبنظران در رابطه با موضع گیری های چین و روسیه و مسائلی که قعطعنامه برای ایران به وجود آورده است، اعلام کرده است که این جریان برای ایران آثار سویی نداشته و جای هیچ نگرانی نیست.

وی تاکید کرد: دیپلماسی ایران همچنان باید نسبت به گذشته فعال و قوی در رابطه با غنی سازی پیش رود.

نماینده بیرجند در مورد بازتاب اقدامات روسیه و چین گفت: به گفته مسئولان وزارت خارجه آنها در پی گفتگویی که با مقامات این دو کشور داشته اند ، معتقدند این دو کشور در واقع به نفع ایران جلوی فتنه بالاتر را گرفته و رای شان را برای دلسوزی به ایران مطرح کرده اند ، تا مسائل دیگری در جامعه بین المللی پیش نیاید.

وی گفت : وزارت امور خارجه تاکید دارد که این دوکشور اعلام کرده اند که هیچ عنادی با ایران ندارند و بر این اساس روابطمان با این دو کشور همچون گذشته ادامه خواهد یافت.

ابراهیمی همچنین در مورد مذاکراتی که در مورد گروه 1+5 در کمیسیون صورت گرفت، گفت : آنها تقاضای مذاکره با ایران را داشتند و ایران نیز مانند گذشته اعلام آمادگی کرده است.


 



وكیل‌مدافع قربان بهزادیان‌نژاد - رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی - از صدور كیفرخواست برای موكلش خبر داد و گفت: پرونده موكل برای رسیدگی به دادگاه انقلاب ارسال شد.

سیدمحمود علیزاده طباطبایی در گفتگو با ایسنا، با بیان این مطلب اظهار كرد: با صدور كیفرخواست از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، برای قربان بهزادیان‌نژاد پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شد.

وی اتهامات موكلش را توهین به مسئولان و فعالیت تبلیغی علیه نظام، عنوان كرد و گفت: منتظر تعیین وقت برای رسیدگی به این پرونده هستیم.

علیزاده طباطبایی كه وكالت علی عرب‌مازار - مسوول كمیته اقتصادی ستاد میرحسین موسوی - را نیز بر عهده دارد، یادآور شد: هنوز برای موكلم كیفرخواست صادر نشده است.


 


یک سال پیش وقتی خون سهراب 19 ساله اش را بخاطر آن که پرسیده بود " رأی من کو؟ " بر زمین ریختند و جنازه اش را به یغما بردند او به گمان اینکه فرزندش زنده است روزهای طولانی سرگردان و حیران در شهری که مقام ها فقط در آن حکومت می کردند و کسی مسئول و پاسخ گو نبود، فرزندش را جستجو کرد تا آنکه پیکر پاک او را یافت و در شرایطی که جنازه تحویل کسی نمی دادند، آن را ستاند و در آن وانفسای رعب و وحشتی که برای خانواده های عزادار درست کرده بودند با شهامت و افتخار به خاک سپرد و صدای مظلومیت فرزندش را به گوشها رساند. از آن پس او شد "مادر سهراب" و برای سهرابهای سرزمینش که بی گناه کشته شده بودند مادری کرد. به خانواده های آنان روحیه داد تا اجازه ندهند خون جوانانشان با سکوت آنان به فراموشی سپرده شود. خانه مادر سهراب شد خانه امید خانواده های دردمند و عزادار و او که خود عزادار جوان رعنایش بود تسلی بخش مادرانی شد که با تکیه بر او کمر راست می کردند و فریادگر پیام خون شهدایشان می شدند.

پس از ندا که فیلم و تصویر لحظه شهادتش پیام جنبش سبز را جهانی کرد. نام سهراب و آن تصویر اسطوره ای اش، با شال و سر بند سبز، الهام بخش ادامه راه برای کسانی شد که پای در مسیر آزادی و اعتلای کشور نهاده و با جنبش سبز همراه شده بودند. در آن تصویر این خانم فهیمی است که فرزندش را در کنار دارد. وقتی سهراب شهید شد از آن پس خانم فهیمی شد مادر سهراب. اگر او نبود و چنان که کرد، نمی کرد و آنچه گفت، نمی گفت وسر در لاک خود فرو می برد، سهراب مرده بود. اما اکنون مردم او را نماد شهدای جنبش سبز دانسته و در شعارهایشان فریاد می زنند: سهراب ما نمرده، این دولته که مرده.

سهراب شهید شد. شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. نام سهراب الهام بخش حرکت جوانان این مرزو بوم و جاودانه شده است. او رفته است اما مادرش، سر شار از آگاهی و پر از انگیزه آگاهی بخشی، همچون زینب پیام رسان اوست. پس زنده باد مادر سهراب

او و سایر مادران عزادار در سالگرد شهادت فرزندشان به عزا می نشینند. آنها در این عزاداری تنها نخواهند بود. به یقین جنبش سبز با آنها همراه است.


 


از خشونت طلبیِ اقتدار گرایائیِ بنیاد گرایانه تا نفرت آفرینیِ سکولاریسم ذهنیِ آته ایستی

(برای محسن آرمین، داود سلیمانی و احمد قابل)

اشاره:

این نوشته باز خوانی منتقدانه ی آخرین نوشته دکتر محمد رضا نیکفر تحت عنوان «خشونت دینی و خشونت سکولار» است. چرائی نفی امکانات غیر خشونت آمیز دین توسط نیکفر در این نوشته ناشی از ذهنیت انگاری ناواقع بینانه و کلیت گرایی متعصبانه ی ایشان دانسته شده است. همچنان که در این نوشته رویکرد نقادانه نسبت به مقاله ی ایشان داشته ایم، نتوانسته ایم از برخی عبارات قابل تأمل وی که حاکی از تأثیر گفتمان نواندیشان دینی است، چشم پوشی کنیم. همچنان می توان سکوت نیکفر نسبت به امکانات خشونت ورز و خصم پرور آته ایستی را گوشزد کرد. قبل از نتیجه گیری نیز بحثی در ارتباط با نواندیشی دینی و مواجهه ی آنان با خشونت طلبی خشک اندیشانه (دینی- سکولار) داشته ایم.

نقد روش مطلق گرایانه و نا واقع بین نیکفر؛

مبنای درگیری و خشونت بیش از آنکه دین یا سکولاریسم باشد، از نوع نگاه به این مقوله ها ناشی می شود. هر رویکرد فکری ای که تمام حقیقت را فقط در نزد خود ببیند و دیگران را بر پایه ی دین یا عقل فاقد ارزش جهت دریافت حقیقت قلمداد کند، مخالفان را به صورت علنی به خشونت دعوت کرده است. ناواقع گرایی نیز از مطلق اندیشی متعصبانه بر می خیزد. نیکفر با همین رویکرد مطلق گرا دین را برای انسان یک کمک خشونت زا معرفی می کند. می توان پی برد که ایشان اولاً بر بستری که ادیان مختلف در آن ظهور کرده اند و ثانیاً پاسخ هایی که در این ادیان برای بحران های عصر خود داشته اند و ثالثاً نسبت تجویز های ادیان مختلف با توجه به شرایط عصر خود با تجویز های رقیب و دوری و نزدیکی آنها با خشونت از در اغماض وارد شده است. مهمتر از آن نیکفر با بکار بردن واژه ی «دین» تفاوت های ادیان مختلف و مذاهبِ گوناگون موجود در یک دین در برداشت از مسأله ی مد نظر (خشونت)، را لحاظ نکرده اند. برای مثال ایشان با یک دید واقع بینانه می شد از خدمت دین داری موحدانه ابراهیمی در گذر از قربانی کردن انسان برای خدایان به قربانی گوسفند به عنوان گامی به پیش در جهت پاسداری از حق حیات انسان یاد کند.1

و یا اینکه آیا آموزه های پیامبر اسلام در سرزمین جاهلی عربستان برای جلوگیری از زنده به گور کردن دختران، به عنوان یک سنت خشن و ضد انسانی، یک اقدام رحمانی و انسان دوستانه ی دینی نبوده است. بی تفاوتی نیکفر به اختلاف ادیان مختلف و شرایط اجتماعی - فرهنگی عصر ظهور ادیان از نگاهی مطلق گرایانه و نادقیق ناشی می شود. بنابراین او راهی جزء تقلیل ادیان و دین به ناملایمات خشن در تاریخ دین در بی اعتنائی به اخلاق و معنویت نمی یابد.

ابتنای خشونت بر کلیت انگاری و ذهنیت اندیشی:


مقدمه چینی خیال اندیشانه تحت عنوان فلسفه ورزی و پدیدار شناسی نه تنها به شناخت مشکلات و حل آنها مدد نمی رساند، بلکه بر پیچیدگی ها می افزاید. نگاه منفورانه به دین برای مترداف کردن یا حداقل همنشین کردن دین با خشونت روی دیگر سکه ی خشونت طلبی است. نیکفر برای وصول به این نتیجه می نویسد: «کدام سرداری را می شناسید، حداقل در خطه ی فرهنگی ما، که اگر خونی ریخته است، در راه هدف های مقدس نبوده است ؟» 2 کارل اشمیت بسیاری از مفاهیم جدید را سکولار شده ی مفاهیم قدیم می داند، البته نه همه ی مفاهیم قدیم، بلکه مفاهیمی که آبستن شرایط جدید هستند. با مدد از کارل اشمیت می توان گفت که عکس این موضوع نیز می تواند صادق باشد و بنابراین مدعی شد: «بسیاری از مفاهیم مقدس، قدسی شده ی مفاهیم عرفی اند که توسط قدرتمندان به نام دین و خدا در طول تاریخ از عرصه ی secular به عرصه ی scalar بر کشیده شده اند و به نظام قدرت الوهیت بخشیده اند» . از دیگر عجایب مقاله ی نیکفر که از ناواقع بینی وی ناشی می شود، آن است که وی همه ی خطابه های جنگی را نطق های ایمانی می داند و حتی تعصب نژاد پرستانه و تاریخ باورانه ی هیتلر و استالین را از ایمان آنان ناشی می داند. مطلق پنداری و کلیت انگاریِ ایشان از ادیان آسمانی به صورت تصنعی و ذهنی فراتر رفته و ایدئولوژی های بد نام و اقتدارگرای ضد انسانی را هر چند غیر دینی و ضد دینی باشند نیز شامل می شود. به جای عبارت لرزان «همه ی شکل های ایمان، آبشخوری و منطقی دینی دارند.» بهتر آن است که گفته شود که «همه ی شکل های اقتدارگرایانه و ضد انسانی، آبشخور و منطقی کلیت انگارانه، ناواقع گرایانه، ذهنی و انتزاعی دارند.» البته دیندارانِ انسان دوست می پذیرند که این کلیت انگاری انتزاعی می تواند آبشخوری دینی نیز داشته باشد، و صد البته این رویکرد مطلق انگارانه راه را برای شناخت خشونت تحمیل شده به دین و امکان تحول غیر خشونت آمیز از آن ناهموار می کند.

رابطه ی ایدئولوژی و پنهانکاری سکولاریستی درتبرئه ی سکولاریسم و متهم کردن دین:

می توان از منظری واقع گرایانه خشونت دینی را واقعیتی انکار ناپذیر دانست. اما اینکه همه ی خشونت ها از دین ناشی می شوند گزاره ای نادرست می باشد. این سخن نیکفر سخنی صحیح است که «پوشیده سازی به بهانه ی نمایان سازی کاری است که از ایدئولوژی بر می آید.» اما جناب ایشان تصریح نمی فرمایند که امکان پنهان سازی به بهانه ی نمایان سازی ممکن است توسط شخص ایشان و از موضعی ایدئولوژیک وسکولار نیز صورت پذیرد. این پوشیده سازی منحرفانه البته در دینی دانستن عمل هیتلرواستالینی بر روشن بینان پوشیده نمی ماند.

اشتراک بنیاد گرایی اقتدار گرایانه و ذهن اندیشی سکولاریستی در برداشت از دیانت و سکولاریسم:

برداشت مطلق گرایانه از دیانت و سکولاریسم توسط بنیادگرایان اقتدارگرای دینی و سکولارهای ذهنی به صورت توأمان به دوگانه اندیشی سکولاریستی که فضایی خصومت و خشونت را باعث می شود، منتهی می گردد. به عبارتی نگاه دوگانه انگار سکولار - دینی که می توان آن را صورتی روز آمد از دوگانه اندیشی غرب - شرقِ جلالِ آل احمد دانست، در متن خود خصمانه و خشونت زا است، هر چند بخواهیم با رویکردی فلسفی آن تضاد خشن را بپوشانیم. غلط خوانی منفعت طلبانه دینی و دین ستیزانه آته ایستی دو روی یک سکه ی ناواقع گرایی است. این دو گروه در برداشت از دیانت و سکولاریسم به سخنان یکدیگر استناد کرده و با پنهانکاری ادعاهای یکدیگر را بدون نام آوردن از همدیگر تائید می کنند، هر چند این تائید دو جانبه را برای نفی دیگری به کار می گیرند. تلقی اقتدار مآبانه از دیانت که مدعی نمایندگی حقیقت مطلق دینی و در نتیجه مکلف به حذف دیگر تلقی هاست، از آنجا که فرضیه افراطیون ذهن اندیش سکولار را تقویت می کند، از نظر آنان دینی تر از سایر تلقی هاست. تلقی اقتدارگرایانه از دیانت مدد رسان سکولارهای ذهنی برای حذف دینداران خردگرا و معتقد به سازگاری دینداری و باور به ارزش ها و حقوق بنیادین انسانهاست. همچنان که اندیشه های سکولاریست های ذهنی یاور بنیادگرایان اقتدارگر برای از میدان بدر کردن خردگرایان دیندار است. به زبانی دیگر اگر نیکفر را نماینده سکولاریست های ذهنی، مصباح را نمایندة بنیاد گرایی دینی و کدیور را نماینده ی خرد گراییِ با ایمان بدانیم، تلقی مصباح از دیانت از آنجا که رژیم تبعیضِ مد نظر نیکفر در دیانت را تائید می کند، برای نیکفر دینی تر از تلقی کدیور است، چنانچه مصباح نیز نیکفر سکولارِ مطلق گرا را بر کدیور خرد گرایِ با ایمان ترجیح می دهد. چون راحت تر می تواند ضدیت او بر دیانت را بر ملا سازد. مثلاً نیکفر در نوشته ی « خشونت دینی و خشونت سکولار» ربِّ آسمانی را که در سوره فاتحه آمده است را از ربّ زمینی قیاس گرفته و بدون توجه به تنوع برداشتهای دینی (حتی در فقه شیعه) یک برداشت خاص (برداشت مصباح یزدی) را بر دیگر خوانش های دینی ترجیح می دهد. نیکفر برای تکمیل پازل ذهنیش مجبور است، از قرائتی ذهنی که حاکم زمینی را به جای خدای مسلمانان می نشاند، تقلید کند. نیکفر و مصباح هر دو توافق دارند که بین حکم «ربّ » آسمانی و «ربّ» زمینی (حاکم) تفکیک قائل نشوند و به زعم ایشان مومنان همزمان بندگان ربّ آسمانی و ربّ زمینی اند و اطاعت از ربّ زمینی همان اطاعت از ربّ آسمانی است. چنانچه که قبلاً نیز یادآور شدیم و ادامه نیز توضیح خواهیم داد نیکفر با پنهانسازی و نادیده انگاری دیگر دیدگاههای برابری خواه و آزادی طلب دینی می خواهد نتیجه بگیرد که:« دینها تفاوت گذار هستند. تفاوت گذاری میان خدا و جهان یا آفریننده و آفریده محدود نمی شود. [بگذریم از این که خود او تفاوت را لحاظ نمی کند.] تفاوت گذاری میان دو جنس، میان مومن و غیر مومن و میان مراتب اجتماعی و سیاسی از سازه های اصل جهانبینی دینی هستند تفاوت گذاری دینی در متن تفاوتهای واقعی اجتماعی صورت می گیرد.»

چشم پوشی سکولاریسم ذهنی بر امکاناتِ قرائتهای مدارا گرا و دموکراتیک دینی :

جناب نیکفر در نوشته ها و مصاحبه های متعددی بیان داشته اند که منظورشان از سکولاریزاسیون در ایران رفع تبعیض است. به عبارتی ایشان رفع تبعیض بین انسانها را در ذیل پارادایم سکولاریزاسیون می جویند. سوال اما اینجاست که اگر ایشان در این ادعا صادق اند، چرا خود را از زیر بار گران ذهنیت انگاری و خیال گرایی خلاص نمی کنند و با واقعیتها مواجه نمی شوند و بر اندیشه های نو اندیشان مسلمان ایرانی که با ابزارهای سنتی که تاکنون در دست قدرت مداران و جهت خشونت ورزی و تبعیض به کار گرفته می شود، و اکنون به باز کردن و رفع تبعیض ها می انجامد، تأمل نمی کند. دکتر محسن کدیور با اجتهاد در مبانی سنتی فقه شیعه توانسته است از مبانی شریعت که در عصر ما تبعیض آمیزتلقی می شوند به رفع تبعیض بر مبنای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر(به عنوان محصول خرد متعارف عصر جدید) برسد. با این روایت آیا حداقل در عرصه اندیشه دغدغه وی بر طرف نمی شود؟ یا دغدغه ی ایشان چیزی کمتر از مبارزه با هر نوع تلقی دینی نیست، سوای اینکه آن تلقی چه نسبتی با حقوق بشر دارد؟ از کسی که سکولاریزاسیون را برای رفع تبعیض و محو خشونت می خواهد انتظار می رود ، حداقل در نوشته هایش مراقب باشد لطیف تر سخن بگوید. نیکفر در همین مقاله نتوانسته است خشم خود به اهل دیانت را پنهان دارد. او می نویسد: «مومنی که آگاهانه و شرافتمندانه دشمن سکولاریسم است، نخستین خواسته ای که باید پیش بگذارد ، بستن همة دانشگاه ها و کلاً تخته کردن درِ سیستم آموزش جدید است. او باید با کل نظام تقسیم کار و تفکیک نهادها در میان مدرن مخالفت کند. زیرا اساس این تقسیم ها باور به این است هر حوزه ای منطق درونی خود را دارد. معصیت بزرگ، زندگی در شهر مدرن است... آنتی سکولاریسم پیگیر صادق باید از زندگی شهری بگریزد، کل گیتی هم دارای منطق درونی خود است و مومنی که با این باور در تبیین جدیدش درگیر می شود، بهتر است به جای اینکه با تفسیرهای تازه ای از متن های مقدس خود و دیگران را گول نزند با انقلاب کوپرنیکی و پیامدهای آن در افتد. » نیکفر در این عبارت ستیزه جویانه که خشونت طلبی در جملة جملة موج می زند، ارادت مجدد خود را به بنیادگرایان تبعیض گرا و مخالفت خود را با روشن فکرانِ دیندارِ معتقد به سازگاریِ عدم تبعیض با اسلام اعلام می دارد. او از پذیرش مبانی عقلایی سکولاریسم (سیاسی و عینی) توسط برخی روشنفکران ایرانی سخت ناراحت است. نیکفر به صورت تناقض آمیزی تلاش های مشابه برخی الهیدانان مسیحی را بر می تابد و می نویسد: «مجموعه ی داستان سکولاریسم در جهان نو جدا از داستان هایی دینی نیست که چهرها و عنوانی تفسیر پذیرند. ازآثار نیکولاس اهل کوئز و ویلیام اهل اکام گرفته تا آثار رودولف بولتمن،همه را می توان هم به عنوان آثاری دینی بررسی کرد، هم به عنوان آثاری که هر یک به نحوی جزو تاریخ سکولاریسم هستند.» اما هر گاه این داستان در ایران اتفاق می افتد به «واکنش منفی» و از سر رقابت و ستیز (روشنفکران دینی) با پدیدهای مدرن تعبیر می شوند. به زعم نیکفر نمی شود و نباید سکولارهای ذهنی و فلسفی و مطلق گرا(نیکفر) رقبائی معتقد به سکولاریسم سیاسی(سروش) و عینی (کدیور) داشته باشند،زیرا ستیزدوگانه ی سکولار دینی آنگونه که نیکفر می خواست را بر هم می زند.

در عرصه ی عمل نیز آقای نیکفر ملاحظه می فرمایند، آنچه امروز در مقابل خشونت طلبی به نام دین ایستاده است،ایمان مسالمت جوی دینداران آزادیخواه است. اگر برداشت آن جناب از تاریخ دین آن است که تاریخ دین، دین را مترادف با ترحم، شفقت و صلح دوستی نمی کند.با کمی تعمق آگاهانه هم بر برداشت های رحمانی و انسان دوستانه از دیانت در طول تاریخ آگاه می شدند و هم در مقابل اتفاقاتی که او را را بر آن داشته اند تا تمام الاهیات دینی را «الاهیات شکنجه» نامند،به درک« الاهیات رهائی بخش» و آموزه های اسلام رحمانی می پرداختند. نماد زندانیان سیاسی امروز که می توان آنان را منادیان اسلامِ آزادیخواه و رهائی بخش معرفی کرد، دین پژوهانی همچون داود سلیمانی ، احمد قابل و محسن آرمین اند که شجاعتشان را از ایمان به دین و خدا هدیه گرفته اند.


سکولاریسم ذهنی و اولویت دادن ذهنیت بر واقعیت:

غفلت از تمایز امر ممکن و امر مجاز توسط سکولاریست ذهنی، مخاطره آمیز است، چون به واقعیت های اجتماعی تاریخی چشم می پوشد.ژولین فروند می نویسد:«ذهنی که در حد ذهن بماند کور است و چشم نیز اندامی جدا از بدن نیست» 3.همو خیر مشترک را به عنوان هدف ویژه ی امر سیاسی ،از سنخ مفهوم می داند و نه ایده.4 و ایده پردازی افراطی از احاطه ی خیال بر واقعیت نتیجه می شود. رورتی نیز معتقد است ایدآلهای فلسفی ممکن است پیامدهای عملی نا مطلوبی داشته باشند. معلوم نیست که ایده آل سکولاریسم ذهنی محو کننده ی خشونت باشد،چرا که در مطلق باوری وکلیت انگاری و نا واقع بینی از سایر ایدئولوژی ها دست کمی ندارد.ذهنیت اندیشی و کش و قوس دادن به خیال و پندار برخی از سکولارها بر ملاکننده ی بسیاری از آموزهای آنان است و بدون توجه به این ذهنیت اندیشی صورت درستی از منطق نفرت آفرین و خشونت زای ایشان به دست نمی آید.

سکولاریسم ذهنی و نگاه جانب دارانه ومتعصبانه به سکولاریسم:

نیکفرمی کوشدتا ریشه های فاشیسم نژادپرستانه را نیز درمذهب پیگیری کند .او می نویسد «فاشیسم بدون در نظرگرفتن عامل مذهب فهمیدنی نیست یهودستیزی فاشیستی ریشه دریهود ستیزی مسیحیت داردوکلا نژادپرستی آن درادامه ی مستقیم فرهنگی شکل گرفته که برتری قومی ؛ که درگذشته معمولا به معنای برتری مذهبی بوده است ، در آن سابقه ی دیرینه دارد.» مستندسازی و بولتن سازی علیه دین از این آشکارترنمی شود. آیا اگر باپدیده ای مخالف بود می شود برای خارج کردن آن از صحنه همه ی رذیلتها رابه آن نسبت داد، آن هم ازموضع تفلسف؟! بله، عصبیت سکولار چیزی از عصبیت دینی کم ندارد ومتعصب را به برداشت ناصواب رهنمون می کند. اوج این تعصب ورزی دراین عبارت نیکفردیده می شود: «حتی حساب رژیم های کاملا دین ستیزرا نمی توان از حساب دین جداکرد.ایدئولوژیهایِ تمامیت خواه برخی از دعاوی دین را برگرفته اند،کوشیده اند خلا وجود دین را پرکنند، ازبرخی آداب ورسوم دینی تقلید کرده اند؛ شیوه ی سخنوریشان وآیه وحدیث آوردنشان را در فرهنگ دینی آموخته اند، همچون دین به شورآورده وتخدیرکرده اند.» ایشان همچنین می نویسد : «فاجعه هایی را که درعصر جدید رخ داده اند، نمی توان با رجوع به صفت سکولار این عصر توضیح داد. مثلاً اینکه ایالت متحده ی آمریکادر پایان جنگ جهانی دوم با استفاده ازبمب هسته ای روی آورد، به آن برنمی گردد که نظام سیاسی آن سکولار بوده است. به سادگی می توان تصور کرد که درجایی چون آمریکا میان دین ودولت جدایی سکولار نباشدوباز آمریکا به عنوان یک قدرت امپریالیستی جهان خواری کندوحتی ازآنچه هست بدترشود.اینکه سیاست قدرتهای بزرگ در روزگارمابه طورمستقیم متاثرازایدئولوژی دینی نیست ونهاد دین دراین کشورها قادر نیست مستقیما سیاست دولت را تعیین کند، با عث شده ازظرفیت خشونت ورزی درروزگارما کاسته شود.» دراینجانیزمی توان پنهانکاری وعدم صراحت روشنگرانه ای که از نیکفر انتظار می رود را به وضوح مشاهده نمود.

در چارچوب فکری نیکفرهر چه خسرو(سکولار)کرده است شیرین بوده وهرجا که تلخی دیده می شود مستقیم وغیر مستقیم به دیانت مربوط است. البته این مساله توسط هر دین دار منصف وانسان دوست پذیرفتنی است که خوی امپریالیستی نا مسئولانه در مقابل حقوق بنیادین بشراز عوامل اصلی حمله ی اتمی آمریکا به هیروشیما وناکازاکی است، اما آیا تلاش نیکفردر تبرئه ی مطلق سکولاریسم ودفاع همه جانبه ازآن حاکی از تعصب ورزی نسبت به آن نیست. ازهرمدعی شیوه ی روشنفکری وازجمله نیکفر انتظار میرود با واقع بیینی تاریخی این مهم را بپذیرد که خشونت غیر دینی نیزامکان پذیراست.همچنان که مدارا گری واحترام به حقوق دیگران ازموضع دینداری ممکن است البته انصاف حکم می کند که عبور نیکفراز مساوی دانستن دین با «الاهیّات شکنجه »به این مهم که «که تجربه ی روزمره هم می گوید که متدین ممکن است رحیم وخوش قلب باشد یا نباشد چنانکه نامتدین هم ممکن است ستمگروخشونت ورزر باشدیا روشنگری انسان دوست وصلح جو .» را ستایش کرد.

نگاه جانب دارانه ی نیکفر به سکو لاریسم اورا به شاخه پریدن های پی در پی می برد. یکسان سازی به عنوان یک پدیده ی ستمگر وخشن بیزار است اما یکسان سازی را خصلت همیشگی ایدئولوژی دینی وعارضه و خطری کوتاه مدت برای ایدئو لوژی های سکولار معرفی می کند. نیکفر که سعی کرده به هر قیمت حتی اگر دچار تناقض شود در پایان نوشته اش در خدمت محض به سکولاریسم ذهنی سربلند بیرون آید، سعی می کند از جبهه های مختلف به دین و دینی بودن بتازد. ابتدا نقش دین را در ایدئولوژی های سکولار فاشیسم و استالنیسم برجسته می کند و سپس برای آنکه بخشی که این ادعا را قبول نمی کنند را نیز قانع سازد مدعی است که اگر ایدئولوژی های خشن در تاریخ سکولاریسم هم حضور داشته اند، این حضور کوتاه مدت بوده است: «دولت دینی، دولت یکسان ساز است، از آن بر می آید که ستمگر و خشن باشد. در مقابل ، دولت سکولار، ممکن است یکسان ساز باشد، یا نباشد . تقدیر تاریخی دولت سکولار ، گرایش به یکسان سازی نیست در تاریخ سکولاریسم گرایش به تشکیل دولت های ایدئولوژیک یکسان ساز، غلبه ندارد. این امکان وجود داشت که جهان میان فاشیسم و استالنیسم تقسیم شود، این خطر اما کوتاه مدت بود.» از نویسنده ی «خشونت دینی و خشونت سکولار» انتظار می رود از آنجا که نوشته اش را در پاسخ به سوالی در باره ی مقایسه خشونت دینی و خشونت سکولار نگاشته است، با قضاوتی مستدل ظرفیت های سکولاریسم و دین را برای تأئید و یا طرد خشونت بررسی نماید. حال آنکه حکم او خواننده ی منصف با هر مشرب فکر ی ای که باشد را بر عدم توجه او به اصل نگاه واقع بین و مسئولانه در قضاوت آگاه می سازد. از باب مثال نیکفر می نویسد:«همان گونه که خشونت سکولار به نوعی تبار دینی دارد، خشونت دینی هم ممکن است ناشی از یک تبدیل و تحریف سکولار باشد.» نگاه بی طرفانه آنگاه می بود که او می نوشت: «خشونت هم می تواند مبنائی دینی و هم مبنائی سکولار داشته باشد.» و گرنه یک دیندار متعصب هم می تواند با جابجا کردن عبارات دینی و سکولار مدعی شود: «همانگونه که خشونت دینی به نوعی تبار سکولار دارد، خشونت سکولار هم ممکن است ناشی از یک تبدیل و تحریف دینی باشد.» پاسخ نیکفر البته آنگاه که می نویسد: «.. شاید نتوان به این پرسش که در عصر جدید از میان خشونت دینی و خشونت سکولار کدام یک پر وزن تر بوده اند ، پاسخی تمیز، یعنی مبتنی بر تمایزی دقیق داد. این در نهایت بدان بر می گردد که در جامعه هیچ چیز تمیزی بوجود ندارد. آلودگی هر یک از ما، بقیه را هم، با وجود همه ی ادعاهایشان آلوده می کند. ما همگی دستان آلوده ای داریم.» پاسخی خردمندانه و بی طرفانه است.


نو اندیشان دینی و فشارهای دوگانه ی مطلق انگاران دینی و سکولار؛

رویکرد آشتی جویانه ی نو اندیشان مسلمان ایرانی نسبت به دین داری و ارزشهای بنیادین دنیای جدید خشم دو جریان بنیادگرای تمامیت خواه دینی و مطلق گرای ذهن اندیش سکولار را بر انگیخته است. اینکه این نگرانی از کجا ناشی می شود، در حیطه ی این نوشته نمی گنجد، اما آنچه نواندیشان مسلمان را بیش از گذشته باید متوجه این امور می کند، نگاه مسئولانه تر به سرنوشت انسانهایی است که در معرض خطرات این اندیشه های مخاطره انگیز قرار گرفته اند. هوبرت شلایشرت در کتابی که تحت عنوان «شگردها، امکانات و محدودیتهای بحث با بنیادگرایان» توسط دکتر محمد رضا نیکفر به فارسی ترجمه شده است، می نویسد: «این که هیچ حرفی به کله ی خشک اندیش، از هر قماشی که باشد، فرو نمی رود، خصلت ذاتی اوست. خشک اندیش را باید به حال خود گذاشت، کاری که باید کرد کم خطر کردن اوست. کسی که علیه خشک اندیش استدلال می کند، ظاهراً مخاطبش جماعت خشک اندیش است و هدفش این است که به آنها بقبولاند آدم باشند و خشک اندیش. مخاطبان اصلی ما همانا کسانی اند که هنوز چندان به خشک اندیشی آلوده نشده اند. هدف روشنگر نه، رد خشک اندیش. بلکه منزوی کردن او از راه آگاه کردن مردم است. این راه اما بسی دور و دراز است.»5

اما در شرایط کنونی، شاید بزرگترین ظرفیت خشونت زدا و مترحم مربوط به جریانی است که از دو موضع مسئولیت انسانی و وظیفه ی اخلاقی و دینی در این راه گام بر می دارد. هر چند دیالوگ روشنفکران عرفی گرا با نو اندیشان مسلمان این دستاورد را دارد تا محور دفاع جرگه ی اخیر از حقوق انسان ها، ناتقلیل گرایانه باشد. این سخن نیکفر سخن متینی است که «مسئله ی خشونت تنها با سکولاریزاسیون سیاسی حل نمی شود. جامعه می تواند قانون و سامانی سکولار داشته باشد، در عین حال بسیار خشن باشد. از فردای سکولاریزاسیون سیاسی، همه ی مردم روشن و روشن فکر نمی شوند. تلاش برای تلطیف جامعه لازم است که بدون همکاری معتقدان دینی پیش نخواهد رفت.» البته متین تر می بود اگر ایشان با همان آینده نگری ای که او را به نگارش این عبارت رسانده است، از تلاشهای آته ایستهای که در بطن خود خشونت زا بوده و از سوئی دیگر شکل گیری بنیاد گرائی فرقه ای در آینده ی کشور را موجب می شوند نیز سخن به میان می آورد. در یکصد و پنجاه سال اخیر بیهوده گویان آته ایست از بازیگران اصلی بازی خشونت و عقب ماندگی در این کشور بوده اند و متأسفانه کمتر توسط سکولارهای مسئول به بیراهه رویهای ایشان اشاره شده است.

نتیجه:

خشونت طلبی بیش از آنکه منبعی دینی یا سکولار داشته باشد، از کلیت انگاری و جزم اندیشی و نگاه ناواقع گرا به جامعه و متعصبانه به ایده ها ناشی می شود. اگر با یک نگاه کلیت انگارانه تاریخ دین را تاریخ خشونت دانسته و بدون توجه به بسترِ شکل گیری دین و تحلیل آموزه ها و گزاره های دینی در بستر ظهور ادیان ، مفاهیم سنتی با معیارهای مدرن سنجیده شوند، نه صورت درستی از واقعیت های سنتی به دست داده می شود و هم بر امکانات رحمانی ادیان چشم پوشی می شود. نه خشونت همزاد دین است و نه رحمت همزاد سکولاریسم. در جامعه ای که اکثریت آن دیندارنند، تفکیک میان امر دینی و امر عرفی از موضع دین و گذار از عرفیاتِ نامعقول و عجین شده با دینداری در طول تاریخ، به عرف عقلانی و متعادل امروزی، شدنی تر، کم خطرترو سازگارتراز زمانی صورت می گیرد که بر واقعیت های اجتماعی و تاریخی و فرهنگی غفلت ورزیده شود. این واقعیت آزمونی است برای جریانی که مدعی خشونت زدایی است و آن را از منظر سکولاریستی می جوید. صداقت آنان با پذیرش معیارهای محترم و گذر از تعصب ورزی سکولاریستی به منطق اندیشی و واقع بینی محقق می شود. آنچه انسان ها را به عبور از شرایط خشن به سوی همزیستی مسالمت آمیز رهنمون ساخته است،نه ایده گرایی ذهنی، بلکه واقع بینی خردمندانه است. می توان از دیوید مارتین مدد گرفت و بسان او بسیاری از خرافه ها به نام دین را ناشی از نافهیم بودن و عقب مانده بودن جوامع دانست که با الگوی دینی همراه شده اند و ممکن است به اندازه ای که غیر عقلی اند، غیر دینی نیز باشند. این هشداری است به آنانی که خواهان محو دین از عرصه ی اجتماع اند زیرا جامعه ای که به دین عقلانی در مقابل دین خرافی و خشونت زا نه می گوید، در وضعیت جدید (سکولار) به خرافه های جدید و خشونت بار روی می آورد. بنابراین سکولاریست های ذهنی با هجرت از ذهنیت، از استفاده ی ابزاری از سکولاریبسم دست برداشته و برای گفتگوی منطقی به عنوان یک امر انسانی برای گذار به عصری بی خشونت آماده شوند.


پی نوشت:

1-برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به مقاله ای از احمد قابل با عنوان « مبدا ابراهیمی حقوق بشر » به آدرس http://www.rahesabz.net/story/4720

2-تمام عبارات مربوط به نیکفر در مقاله نیکفر تحت عنوان «خشونت دینی و خشونت سکولار» به آدرس زیر آورده شده اند.

http:/www.nilgoon.org/archive/nikfar/articles/Nikfar_Religious _and _secular_violence. html


3-ژولین فروند، سیاست چیست؟، ترجمه ی عبدالوهاب احمدی، تهران : آگه، 1384، 35.

4-همان، 76.

5-هوبرت شلایشرت، شگردها، امکانها و محدودیتهای بحث با بنیادگرایان، ترجمه ی محمد رضا نیکفر، تهران: طرح نو، 1380، 149.

منبع: جرس


 



یك عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با انتقاد از برخی رویكردهای صدا وسیما گفت:صداوسیما تقوای اخلاقی و سیاسی را در برنامه‌های خود رعایت نمی‌كند.

محمد سلامتی در گفتگو با ایلنا در پاسخ به سوالی در خصوص نقش صدا وسیما در تحقق وحدت ملی و امیدواری مردم به نظام اسلامی كه مورد تاكید یكی از مراجع تقلید قرار گرفته است،گفت‌: علیرغم اینكه صداوسیما به عنوان رسانه ملی مطرح است و باید رسالت خود را در زمینه ایجاد وحدت در جامعه و القای یك اخلاق و رفتار درست و اسلامی انجام دهد، اما متاسفانه عملكرد آن برعكس است.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب حركت صداوسیما در یك‌سال اخیر را ضد وحدت و همبستگی دانست و اظهارداشت:‌ به‌نظر می‌رسد سیاست‌های این رسانه در جهت ایجاد تفرقه در جامعه بوده و گاهی دروغ،افترا و تهمت به گروه‌ها شخصیت‌ها و احزاب می‌زند بدون آنكه به آنها اجازه و فرصتی دهد.

وی مجموع این اقدامات و سیاست‌ها را موجب بی‌اعتمادی مردم به رسانه ملی عنوان كرد و اظهارداشت:این بی‌اعتمادی بوجود آمده باعث شد كه مردم به رسانه‌های خارجی روی بیاورند كه آنها نیز سعی می‌كنند اهداف خود را القا كنند.

عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با بیان اینكه صداوسیما گاهی اوقات به نام اسلام اما برخلاف اخلاق و ارزش‌های اسلامی عمل می‌كند،ادامه داد:این رسانه در برنامه‌های خود چهره‌ای از اسلام را به جوانان و مردم نشان می‌دهد كه اسلام وحشتناك است.

سلامتی با تاكید براینكه نمی‌توان صداوسیما را رسانه ملی خواند،گفت:‌صداوسیما رسانه‌ای است كه آنگونه كه باید منافع ملی و اهداف اسلام و نظام را در نظر نمی‌گیرد و ارزش‌های اسلامی را كه باید با وقار و متانت انعكاس یابد هیچ‌گاه رعایت نمی‌كند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این پرسش كه آیا رسانه ملی در برنامه‌های خود و سیاست‌های اعمالی تقوای اسلامی را مد نظر قرار داده است، گفت: به نظر می‌رسد این رسانه با توجه به اینكه به گروه‌ها، افراد و احزاب تهمت و افترا می‌زند و برای آنها فرصتی در نظر نمی‌گیرد، به ارزش‌های اسلامی توجه نمی‌كند.

وی تاكید كرد: صدا و سیما نه تنها مراعات مردم و ارزش‌های اسلامی را نمی‌كند بلكه تقوای اخلاقی و سیاسی را در سیاست‌های خود رعایت نمی‌كند.

عضو شورای هماهنگی جببه اصلاحات در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینكه آیا صدواسیما توانسته در برنامه‌های خود مردم را به نظام امیدوارتر كند،اظهارداشت:‌در برنامه‌هایی كه در طول یكسال از این رسانه پخش شده است ،تمام خدمات دولت‌ها و مسئولان گذشته زیر سئوال رفته است و نشان می‌دهد كه اسلام افشاگری می‌كند.

وی با بیان اینكه این شیوه كار هم به انقلاب،هم به اسلام و هم به 30 سال زحمات و تلاش‌های مسوولان درنظام جمهوری اسلامی، لطمه وارد می‌آورد،گفت:‌شاید در كار یكی دونفر اشتباهاتی وجود داشته باشد اما حالت تبلیغات صدا و سیما نشان می‌دهد كه یك نفر خاص نیست بلكه دولت‌ها و افراد را می‌خواهد بدنام كند.

سلامتی در پایان تاكید كرد:عملكرد و رفتاری كه رسانه‌های بیگانه می‌توانند در تخریب افراد در پیش بگیرند رسانه ملی این سیاست‌ها را در پیش گرفته است.


 


شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان، ضمن ابراز همدردی با خانواده‏های جان‏باختگان و آسیب‏دیدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، خواستار اصلاح فوری قانون انتخابات شد.

وی که در مراسم نماز جمعه بخش کورین زاهدان سخن می‏گفت افزود: فردا 22 خرداد سالگرد انتخابات ریاست جمهوری است که اختلافات و اعتراضات وسیعی در پی داشت و در حوادثی که پس از آن رخ داد عده‏ای از هموطنانمان جان خویش را از دست دادند یا آسیب دیدند.

ایشان ضمن ابراز همدردی با خانواده‏های جان‏باختگان وآسیب‏دیدگان این جریان، اظهار داشت: برای پایان دادن به اعتراضات، راههای دیگری نیز وجود داشت که مسئولین می‏توانستند با تدبیر و دوراندیشی و اتخاذ آن راهها به نحو بهتری به اعتراضات معترضین پاسخ گویند بدون اینکه چنین ضایعاتی در پی داشته باشد.

امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: بزرگترین مشکل در کشور ما عدم اجرای صحیح و کامل قانون اساسی است و مشکلات اهل سنت نیز نشأت گرفته از این مشکل است. اگر چنانچه قانون اساسی صحیح اجرا شود دغدغه اکثریت جامعه برطرف خواهد شد.

مدیر دارالعلوم زاهدان با تأکید بر نیاز مبرم به اصلاح قانون اساسی، خاطرنشان کرد: قانون اساسی وحی منزل من السماء نیست که از خطا محفوظ باشد، بلکه ساخته فکر بشر است که امکان خطا در آن وجود دارد و تجربه سی ساله نشان داده است که بعضی از بندهای قانون اساسی نیاز به اصلاح دارند.

امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه تاکید کرد: بنده خیرخواهانه و دلسوزانه توصیه می‏کنم که برای بقای نظام جمهوری اسلامی و حفظ وحدت و هم‏گرایی ملی ضروری است که بندهایی از قانون اساسی مورد تجدید نظر قرار گیرند، مخصوصا قانون انتخابات که باید به نحوی مورد اصلاح قرار گیرد که دغدغه‏های مردم برطرف شود.

وی افزود: جریانات انتخابات‏های اخیر ثابت کرده است که قوانین فعلی کاملا جواب‏گو نیست و باید انتخابات را به نحوی برگزار کنیم که از حضور ناظران بین‏المللی هیچ حراسی نداشته باشیم و به جهان ثابت کنیم که می‏توانیم سالم‏ترین انتخابات را در جمهوری اسلامی برگزار کنیم.


 



اولین سالگرد شهادت رامین رمضانی از شهدای جنبش سبز، روز سه شنبه ۲۵ خرداد ماه در بهشت زهرا برگزار می شود.

به گزارش رای ما کجاست رامین رمضانی ۲۲ ساله یکی از دهها نفری است که در روز ۲۵ خرداد سال گذشته در تجمع مسالمت آمیزی که برای پس گرفتن رای شرکت کرده بودند در میدان آزادی با ضرب گلوله کشته شد. حال با گذشت یک سال از شهادت این جوان ،خانواده اش قصد برگزاری سالگردی برای پسرشان را دارند.

اولین مراسم سالگرد شهید رامین رمضانی از ساعت شش تا هفت بعدازظهر سه شنبه در قطعه ۲۵۷ و ردیف ۴۶ بهشت زهرا برگزار می شود.


 


همسر محمد رضا جلایی پور در یادداشتی به شرح نحوه ی بازداشت وی پرداخت وی دراینباره نوشت:

این بار سوم است که محمدرضا در طول یک سال گذشته بازداشت می‌شود. سه روز دیگر می‌شود یک سال که او را ندیده‌ام. محمدرضا در طی هفته‌های اخیر بارها به دادگاه فرا خوانده شده بود و بعد از ارائه دفاعیاتش حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود. این جریان مربوط به حدود یک ماه پیش است. از یک ماه پیش تا همین امروز صبح بارها به او گفته شده بود که برود و کار پاسپورتش را پیگیری کند. از آن‌جایی که حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود و برگه‌ای جهت برگرداندن پاسپورتش به او داده شده بود این احتمال می‌رفت که به زودی و بر اساس قوانین پاسپورتش را تحویل بگیرد و بعد از یک سال سر خانه و زندگی و درس‌اش بازگردد.

وقتی که یک هفته پیش با آن برگه به محلی که باید پاسپورتش را تحویل می‌گرفت مراجعه کرده بود به او گفته بودند که به خاطر تشکیل یک پرونده جدید در یک شعبه دیگر مجددن ممنوع الخروج شده و باید برای پیگیری کارش مجددن به دادسرا مراجعه کند. دوباره روز از نو روزی از نو. طی پانزده روز گذشته او در راه پله‌های دادسرا سرگردان بود. از این در به آن در. از این اتاق به آن اتاق. تا اینکه امروز بعد از وعده‌ای که دیروز به او داده بودند باز هم برای پیگیری کارش به دادسرا و همین‌طور به اوین مراجعه کرده بود. ظاهرن به او وعده داده بودند که پاسپورتش را پس خواهند داد. در تماس تلفنی که حول و حوش ساعت یک بعدازظهر امروز با منزل پدری محمدرضا گرفته شد؛ بازجوی پرونده‌اش با او از پشت خط حرف زده بوده و از او خواسته که نیم ساعت دیگر جلوی مسجد ضرابخانه بیاید و پاسپورتش را تحویل بگیرد. پدر محمدرضا می‌گفت او از شدت خوشحالی بالا و پایین می‌پرید و سوت می‌زد و چشم‌هایش بعد از مدت‌ها می‌درخشید. ماشین پدرش را می‌گیرد و راهی می‌شود.

بعد از گذشت نیم‌ساعت محمدرضا زنگ در خانه را می‌زند. پدرش از پنجره بیرون را نگاه می‌کند و به جزخود او کس دیگری را نمی‌بیند. بعد از باز کردن در با پنج مامورلباس شخصی عظیم الجثه مواجه می‌شود که به گفته خودش از هر گونه ادب و نزاکتی بی‌بهره بودند. این پنج نفر بدون اجازه و با وحشی‌گری و بی‌ادبی وارد خانه‌ای می‌شوند که در آن زنان حجابی به سر نداشتند و به خود اجازه دادند که وارد تک تک اتاق‌های خانه من‌جمله اتاق خواب پدر محمدرضا شوند و حتی جیب‌های لباس‌های مادر او و زیر و روی تخت خواب‌شان را هم تفتیش کنند! این اتفاق در حالی افتاده که پدر محمدرضا فریاد می‌زده این‌جا خانه سه شهید است... هیچ می‌فهمید چه می‌کنید؟ اگر کاری با خود من دارید مرا ببرید. به خانه‌ام به اتاق خواب‌ام چه کار دارید؟ از روح شهدا خجالت بکشید. یکی از ماموران در همین لحظه می‌گوید ما وقتی با نوه امام محکم برخورد کردیم شما دیگر جای خود دارید. یکی از این نیروها سیدحسن را "نانجیب" می‌خواند و در مقابل آشفتگی پدر محمدرضا که می‌گوید حرف دهنتان را بفهمید، ما هر چه داریم از امام داریم می‌گویند خیالتان راحت! احمدی نژاد دور سوم هم رئیس جمهور خواهد شد!!!

به گفته پدر محمدرضا تمام اسباب و وسایل و کتاب‌ها و جزوات شهدای جلایی‌پور را هم با بی‌نزاکتی و ناسزاگویی تفتیش کرده‌اند.چشم‌های گریان برادر کوچک‌تر محمدرضا که شاهد این صحنه‌ها بوده، داد و فریادهای مادرش وقتی که ناگهان و بی آن‌که حتی اجازه بگیرند که خانه ریخته‌اند، فریادهای پدر محمدرضا که حتی نگذاشتند لباس به تن کند و بعد خانه‌اش را تفتیش کنند و نگاه‌های نگران محمدرضا که فقط نگران این بوده که اتفاقی برای پدرش نیفتد.... این حرف‌ها، این جملات را پشت تلفن شنیدم و جز سکوت و اشک‌هایی که بی اختیار روی میز می‌چکید هیچ حرف دیگری نداشتم بزنم.

این تفتیش سه ساعت طول کشیده و بعد هم محمدرضا را با خود برده‌اند. معلوم نیست با چه حکمی و کجا و اصلن به چه جرمی؟ به اعتراف قاضی پرونده‌اش کسی که یک بار منع تعیقب خورده باشد دستگیری‌ مجددش غیرقانونی است. مگر او چه کرده است که مستحق این رفتارها باشد؟ این‌که به یک نفر بگویند بیا پاسپورتت را تحویل بگیر و بعد بریزند توی خانه و ببرندش چه توجیهی دارد؟ بعد از سه ماه انفرادی و نه ماه حبس در ایران و محروم شدن از دیدن یکدیگر حالا که بیست و هفتم خرداد دو روز دیگر از راه می‌رسد و یک سال از جدایی ما می‌گذرد به جای این‌که خبر بازگشتش را اینجا بنویسم باید دوباره از حمله بی‌شرمانه نیروهایی که معلوم نیست از کی و کجا دستور می‌گیرند بنویسم.

فعلن هیچ خبری از اینکه او را کجا برده‌اند و به چه جرمی دستگیرش کرده‌اند و دوباره کامپیوتر و دیگر بساط خانه را ضبط کرده‌اند هنوز در دست نیست. اگر خبری شد دوباره همین‌جا می‌نویسم.


 


دانشجویان دانشگاه تهران امروز ۲۴ خرداد به مناسبت سالگرد حمله به کوی دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند.

یک سال از زمانی که نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی به خوابگاه دانشجویان در دانشگاه تهران حمله کردند می گذرد. روزی که تعدادی از دانشجویان کشته و تعداد زیادی نیز زخمی و زندانی شدند .

فیلم حمله به کوی دانشگاه تهران چند وقت قبل در رسانه های مختلف منتتشر شد و خشونت بی سابقه ای که بر دانشجویان در این روز رفته بود نمایش داده شد . خشونتی که به عقیده بسیاری از بینندگان فیلم عجیب و باور نکردنی بود .

به گزارش خبرنگار کلمه ،امروز پس از گذشت یک سال از این واقعه دانشجویان دانشگاه تهران با تجمع در مقابل دانشگاه فنی و سر دادن شعارهای اعتراضی اعلام کردند که هنوز به این خشونت ها اعتراض دارند و خواهان شناسایی و محاکمه کسانی هستند که در این روز این گونه با دانشجویان برخورد کردند .تاکنون هیچ دادگاهی برای محاکمه این قانون شکنان در کشور برگزار نشده است و فقط این دانشجویان بوده اند که هزینه های سنگینی را در این یک سال پرداخته اند .

دانشجویان که امروز عکس شهدای جنبش سبز و شهدای دانشجو را در دست داشتند با سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و" یا حسین میر حسین" و" الله اکبر" در صحن دانشگاه حرکت کردند . برخی از اعضای بسیج و حراست هم که در همه این صحنه ها حضور داشتند با خشونت با دانشجویان برخورد می کردند و با دوربین از آنها فیلم برداری می کردند .

دانشجویان با واکنش نشان دادن نسبت به نیروهای حمله کننده و کسانی که فیلم می گرفتند با شعار هایی به آنان اعتراض کردند. بارها در اعتراض های دانشجویی نیروهای حراست دانشگاه ، دانشجویان معترض را شناسایی و به نیروهای امنیتی معرفی و سپس روانه زندان کرده اند .

امروز نیروهای امنیتی همچنین به دانشجویان یورش برده و سعی کردند با کتک زدن انها مانع تجمع آنها شوند . اما دانشجویان نیزبه مقابله با آنها پرداختند و علیه آنان نیز شعار هایی سر دادند.آنها همچنین سعی کردند برای فرار از دست نیروهای حراست به سمت دیگر دانشگاه بروند دانشجویان دیگری هم برای کمک به دوستان شان سعی کردند از سمت در کوی دانشگاه تهران( امیر آباد ) به این گروه از معترضان بپیوندند که با بسته شدن درها نیروهای حراست از تردد آنها جلوگیری کردند .

امروز مردمی که در حال عبور از این منطقه بودند سعی کردند به دانشجویان کمک کنند اما نیروهای یگان ویژه این اجازه را به آنها ندادند و مانع عبور و مرورشان از این منطقه شدند و آنها را به سمت دیگر خیابان راهنمایی کردند .

دانشجویان دانشگاه تهران تا ساعتهای پایانی امشب تجمع اعتراضی شان را ادامه و بر پی گیری خواسته هایشان تاکید کردند.


 



مراسم سالگرد شهادت کیانوش آسا، دانشجوی دانشگاه علم و صنعت، عصر فردا سه‌شنبه ۲۵ خرداد، در تالار اخترشاد کرمانشاه برگزار خواهد شد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ،کامران آسا، برادر کیانوش آسا روز گذشته، با تودیع وثیقه ۱۱ میلیون تومانی از زندان دیزل‌آباد کرمانشاه آزاد شده است

کیانوش آسا (متولد فروردین ۱۳۶۳ در کرمانشاه) دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود.

او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانواده‌اش شناسایی شد، آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شد.

کامران آسا برادر این دانشجوی جان‌باخته، در طول یک سال گذشته دوبار بازداشت شده است. ماموران اداره اطلاعات کرمانشاه ۱۰ خرداد ماه کامران آسا را هنگام خروج از منزل برادران مصیبیان بازداشت کردند.

وی برای اولین بار روز ۱۶ آذر، هنگامی که قصد حضور در مراسم یادبود برادر دانشجویش در دانشگاه علم و صنعت را داشت، بازداشت شد و دو ماه را در زندان اوین سپری کر


 



مهدی کروبی روز گذشته ساعت ۲ بعد از ظهر به دیدار آیت الله صانعی رفت. دقایق اندکی پس از حضور مهدی کروبی در منزل آیت الله صانعی، عده ای مزدور و جیره خوار سازماندهی شده مقابل منزل معظم له تجمع نموده و شروع به سر دادن شعار بر علیه مهدی کروبی و آیت الله صانعی کردند.

به گزارش سحام نیوز؛ این افراد با زنجیر و چوب به خودروی مهدی کروبی حمله و خسارت زیادی را به این خودرو وارد کردند. همچنین این افراد با پرتاب سنگ به منزل آیت الله صانعی حمله و موجب بروز خساراتی به منزل ایشان شدند.

در ادامه تجمع کنندگان شعارهایی را علیه سید حسن خمینی،صانعی،کروبی و موسوی سر دادند. این افراد همچنین با سردادن شعارهایی به حمایت از رهبری پرداختند.

بنا به این گزارش مهدی کروبی در ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر پس از ترک منزل آیت الله صانعی ابتدا به منزل احمد منتظری و سپس سعید منتظری و در نهایت به منزل آیت الله منتظری رفتند. متاسفانه در هنگام ملاقات آقای کروبی با بیت آیت الله العظمی منتظری، این افراد با یورش و پرتاب سنگ به سمت منزل آیت الله منتظری موجب شکستن شیشه ها و وارد آمدن خسارات شدیدی به این خانه شدند.

مهدی کروبی به دلیل احتمال حمله اوباشان به منزل آیت الله منتظری و درخواست مسوولین سپاه و نیروی انتظامی و مسئولین امنیتی شهر قم در ساعت ۱۱:۳۰ شب به ساختمان سپاه که جنب منزل آیت الله منتظری بود نقل مکان کردند و در نهایت با تمهیدات مسوولین امنیتی قم در ساعت ۴ صبح از ساختمان سپاه خارج و به تهران عزیمت کردند.

لازم به توضیح است که مهدی کروبی روز گذشته جهت دیدار با آیت الله صانعی، سید حسن خمینی به قم سفر کرده بودند.

تصاویرزیر مربوط به خودروی حامل مهدی کروبی که مورد حمله نیروهای خودسر در قم قرار گرفته است.(شایان ذکر است که خودرو ضد گلوله بوده ولی به علت شدت حملات دچار خسارات شدید شده است)


 



در ۶ ماه نخست سال ۸۸ بالغ بر ۳۰۸۵۶ شرکت به ثبت رسیده است. همچنین در دوره مورد بررسی حدود یک هزار و ۶۰۷ شرکت نیز به طور رسمی منحل شده‌اند. مقایسه این آمار با ۶ ماه اول سال ۸۷ نشان می‌دهد؛ شرکت‌های ثبت شده به میزان ۱٫۳ درصد و شرکت‌های منحل شده حدود ۱۰ درصد افزایش داشته‌اند. بنابراین خالص شرکت‌های ثبت شده به میزان ۸٫۷ درصد کاهش یافته است.

به گزارش ایلنا، بانک مرکزی به تازگی گزارشی از ثبت و انحلال شرکت‌ها در شهرهای مورد بررسی خود منتشر کرده است که براساس آن در ۶ ماه اول سال ۸۸ با محاسبه و کسر شرکت‌های منحل شده(یک هزار و ۶۰۷ شرکت) به طور خالص ۲۹ هزار و ۲۴۹ شرکت به شرکت‌های موجود در شهرهای مورد بررسی افزوده شده است که در مقایسه با دوره مشابه سال قبل ۰٫۸ درصد افزایش داشته است.

خالص افزایش تعداد شرکت‌های داخلی به تفکیک شهرها نشان می‌دهد تنها در شهر تهران تعداد شرکت‌های موجود به میزان ۶٫۴ درصد در ۶ ماه اول سال ۸۸ نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن افزوده شده در حالی که این شاخص در سایر شهرهای بزرگ ۱٫۷ درصد کاهش داشته است. همچنین خالص افزایش تعداد شرکت‌ها در سایر شهرها در دوره مورد اشاره ۶٫۸ درصد کاهش نشان می‌دهد در حالی که این شاخص در شهرهای کوچک ثابت مانده و تغییر نکرده است.

بیشترین شرکت ثبت شده در گروه سهامی خاص

از کل شرکت‌های ثبت شده در دوره مورد بررسی بیشترین شرکت‌ها در گروه سهامی خاص به میزان ۴۶٫۵ درصد به ثبت رسیده‌اند. نزدیک به ۴۵٫۴ درصد با مسوولیت محدود، ۷٫۸ درصد تعاونی، ۰٫۲ درصد تضامنی به ثبت رسیده‌اند. سهم شرکت‌های سهامی عام و نسبی از کل تعداد شرکت‌های ثبت شده ناچیز بوده است.

بیشترین شرکت ثبت شده در بخش ساختمان

از کل تعداد شرکت‌های ثبت شده در ۶ ماه اول سال ۸۸ حدود ۳۱٫۷ درصد به بخش ساختمان اختصاص دارد که بیشترین آمار موجود در این زمینه است. پس از این بخش حدود ۲۲٫۵ درصد به بخش مستقلات، اجاره و فعالیت‌های کسب و کار، ۱۶٫۹ درصد به بخش عمده‌فروشی، خرده‌فروشی و تعمیر وسایل نقلیه موتوری و کالاهای شخصی و خانگی، ۱۶٫۶ درصد به بخش صنعت(ساخت)، ۳٫۲ درصد به بخش کشاورزی، شکار و جنگل‌داری، ۲٫۷ درصد به سایر فعالیت‌های خدمات عمومی، اجتماعی و شخصی، ۲٫۱ به بخش حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات و ۴٫۳ درصد بقیه به سایر بخش‌های اقتصادی اختصاص دارد.

بیشترین ثبت و انحلال شرکت‌ها در تهران

در ۶ ماه نخست سال ۸۸ بیشترین شرکت‌های ثبت و منحل شده در تهران رخ داده است. بدین‌معنی که حدود ۱۲ هزار و ۱۹۰ شرکت در تهران به ثبت رسیده که ۷۳۵ مورد منحل شده‌اند. پس از تهران بیشترین شرکت‌ها به ترتیب در شهرهای اصفهان با ۱۵۴۹ شرکت، شیراز با ۱۳۲۲ شرکت و مشهد با ۱۳۰۶ شرکت به ثبت رسیده است. در بخش شرکت‌های منحل شده، باز هم پس از تهران به ترتیب شهرهای اصفهان با ۱۴۳، کرج با ۹۸ و تبریز با ۶۱ شرکت بیشترین شرکت‌های منحل شده را به خود اختصاص داده‌اند.

ثبت تنها یک شرکت خارجی

هر آنچه که تاکنون بیان شد مربوط به وضعیت و تعداد شرکت‌های ثبت و منحل شده در داخل کشور بود. در این مدت خارجیان نیز در ایران فعال بوده‌اند. براساس آمار بانک مرکزی در ۶ ماه نخست سال ۸۷ حدود ۲۸ شرکت خارجی به ثبت رسیده که تعداد آنها با یک شرکت ثبت شده به ۲۹شرکت در ۶ ماه نخست سال ۸۸ رسیده است. بدین معنی که این شاخص با ثبت یک شرکت خارجی در ایران حدود ۳٫۶ درصد افزایش نشان می‌دهد.

زمین‌گیر شدن شرکت‌ها با واردات و رکود

مهدی تقوی کارشناس اقتصادی در گفت‌وگو با ایلنا می‌گوید: عمده‌ترین دلیل افزایش انحلال شرکت‌ها به سیاست‌های نادرست دولت در حوزه واردات باز می‌گردد زیرا زمانی که دولت بی‌رویه اقدام به واردات هر نوع کالا می‌کند به شدت فعالیت اقتصادی در ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این روند منجر به کاهش توان تولیدی و رقابتی واحدهای تولیدکننده می‌شود و در نتیجه آنها انحلال شرکت خود را ترجیح می‌دهند و از گردونه خارج می‌شوند.
او رکود را دومین دلیل افزایش انحلال شرکت‌های ثبت شده می‌داند: رکودی که کمی بیش از ۲ سال است بازار اقتصادی ایران را فراگرفته دلیل دیگری است که افزایش انحلال شرکت‌ها را موجب شده است.

به گفته تقوی این دو عامل از عمده‌ترین دلایل افزایش تعداد شرکت‌های منحل شده هستند که تحریم به طور غیرمستقیم نیز بر آن تاثیر منفی گذاشته است. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که ثبت شرکت به معنای فعال بودن آن نیست و باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از شرکت‌ها تنها به ثبت می‌رسند بی‌آنکه فعالیت آنها منجر به افزایش تولید و ایجاد اشتغال شود.


 



آیت الله موسوی اردبیلی در دیدار با نمایندگان روحانی مجلس گفت:شما باید نماینده اخلاق اسلامی در جامعه باشید و مردم احساس کنند که 40 نماینده روحانی اخلاقی در مجلس وجود دارد.


به گزارش مهر ، آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی عصر دوشنبه در دیدار نمایندگان روحانی مجلس خطاب به آنها گفت: مجلس در راس همه امور است و جای شما جای محکمی است و در مقامی نشسته اید که مدرسها و مستوفیها نشسته بودند و مردم روی آنها حساب می کردند.

وی ادامه داد: شما باید نماینده اخلاق اسلامی در جامعه باشید و مردم احساس کنند که 40 نماینده روحانی اخلاقی در مجلس وجود دارد.

این مرجع تقلید با تاکید بر عمل به مصوبات قانون تصریح کرد: قانون نباید فقط تصویب شود بلکه باید در عمل نیز به آن پایبند بود.

وی اظهار داشت: ما نه تنها روحانی هستیم بلکه مدافع اسلام هم هستیم و باید در این زمینه حقیقتا مدافع اسلام باشیم.

آیت الله موسوی اردبیلی با تاکید بر حضور روحانیون در عرصه های مختلف یادآور شد: شما باید نه تنها در مجلس بلکه اگر شد در هیئت دولت هم حضور داشته باشید و به عنوان دستگاه کنترل کننده نقش خود را ایفا کنید و مرتب هشدار دهید که این کارها مخالف موازین اسلام است یا نیست.

آیت الله موسوی اردبیلی خاطرنشان کرد: در دوره انقلاب این همه زحمت کشیده شد و هزینه های فراوانی صرف شد برای اینکه یک کنترلی از طرف مذهب و دین در مجلس و مراحل اجرای قانون وجود داشته باشد که کم و بیش وجود دارد.

وی بر ضرورت تقویت ارتباط روحانیون مجلس با علمای قم تاکید کرد و یادآور شد: قم خانه خود شما است و آقایان هم با شما آزادتر صحبت می کنند و اگر احتیاجاتی داشته باشند بی پروا به شما می گویند اما با دیگران ملاحظاتی دارند و نمی شود همه حرفها را به هر کسی گفت.

آیت الله موسوی اردبیلی گفت: انقلاب مال خود شماست و گرچه همه اقشار در پیروزی آن نقش داشتند اما روحانیت در پیشاپیش مردم حرکت می کردند و اینها بودند که مردم را هدایت می کردند.

وی افزود: شما باید کاری کنید که روح امید به مردم و جامعه دمیده شود


 


روزنامه کیهان در سرمقاله خود نوشت:

دلجویی برخی عالمان بزرگوار از جناب آقای سید حسن خمینی همانگونه که خود فرموده اند به خاطر حمایت از امام راحل(ره) و بینش و منش آن حضرت بوده است و دقیقا به همین علت لازم بود این دلجویی با هشدار و اندرز به نوه محترم حضرت امام نیز همراه باشد، چرا که ایشان به دلیل همنشینی یکساله اخیر خود با دشمنان امام(ره) و عوامل نشان دار بیگانه مورد اعتراض مردم قرار گرفته بودند- و گرنه قبل از آن که مردم عبای نوه حضرت امام را به تبرک می بوسیدند- بنابراین وقتی در کنار دلجویی از وی، نسبت به مواضع غیرقابل توجیه ایشان اندرزی داده نمی شود، این دلجویی نقض غرض تلقی خواهد شد و این توهم را- که به یقین بی مورد است- پدید می آورد که برخی عالمان بزرگوار، رابطه نسبی با حضرت امام(ره) را از راه مبارک و شخص گرانقدر ایشان بااهمیت تر می دانند!
چرا مراجع عظامی که اعتراض مردم به آقای سیدحسن خمینی را اهانت به حضرت امام(ره) و بیت معظم ایشان تلقی فرموده و محکوم کرده اند، در مقابل اهانت سران فتنه و حامیان آنها به ساحت مقدس حضرت امام حسین علیه السلام، حضرت صاحب الزمان- روحی له الفدا- حضرت امام(ره)، ائتلاف با منافقین و بهایی ها و سلطنت طلب ها و مارکسیست ها علیه اسلام و انقلاب و امام(ره)، همراهی آشکار و بی پرده آنان با رژیم صهیونیستی، آمریکا، انگلیس، نفی اسلام، حمایت رسما اعلام شده آنان از تروریست هایی که عزاداران حسینی(ع) را در حسینیه شیراز به خاک و خون کشیده بودند، دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، مقابله با جمهوریت نظام و... دهها و صدها خیانت و جنایت دیگر از این دست، سکوت فرموده و احساس خطر نکرده اند؟! و اگر احساس خطر کرده اند- که به یقین کرده اند- چرا به عنوان یک مرجع دینی برای اعلام این خطر و مقابله با فتنه گران احساس تکلیف نفرموده اند؟!
ممکن است گفته شود نگاه مراجع عظام یاد شده به رخداد 14 خرداد و اعتراض مردم به آقای سیدحسن خمینی بوده است و ماجرای فتنه، حساب جداگانه ای دارد، که با کمال احترام و عرض پوزش باید گفت؛ اعتراض مردم به نوه حضرت امام(ره) به خاطر نشست و برخاست نزدیک و حمایت گونه ایشان با همین سران فتنه بوده است، بنابراین، وقتی این اعتراض محکوم می شود و به جنایات سران فتنه کمترین اشاره ای نمی شود، به طور طبیعی این پرسش از مراجع عظام در ذهن مردم شکل خواهد گرفت که دفاع از حریم مقدس امام حسین و امام زمان و اسلام و انقلاب و مردم مسلمان و شخص حضرت امام(ره) با اهمیت تر است یا حمایت از نوه امام راحل(ره)، آنهم در حالی که وی فقط به دلیل همراهی با سران فتنه مورد اعتراض مردم قرار گرفته است؟!
آقایان بزرگوار! باور بفرمائید که مردم در سلامت نفس، علم، تقوی و ایمان شما عزیزان کمترین تردیدی ندارند و می دانند که شما مراجع عزیز و بزرگوار در گسترش فرهنگ و آموزه های اسلام ناب محمدی(ص) حق فراموش نشدنی و فراوانی بر گردن ملت داشته و دارید، اما وقتی همراهی و ائتلاف آشکار سران فتنه با دشمنان اسلام و بیگانگان غارتگر وخونریز را به وضوح می بینند، بعید نیست به غلط سکوت شما بزرگواران را در مقابل اینهمه خیانت و جنایت -نستجیربالله و خدای نخواسته- به حساب برخی ملاحظات سیاسی بنویسند! و این پرسش در ذهن آنان شکل می گیرد که کدام ملاحظه می تواند با دفاع از حریم اسلام و انقلاب برخاسته از آن برابری کند؟!


 



وزیر امور خارجه ترکیه با بی اعتبار خواندن تحقیقات رژِیم صهیونیستی در زمینه حمله وحشیانه این رژیم به کاروان آزادی گفت: هرگونه تحقیقی که به صورت یکجانبه توسط رژیم اسرائیل صورت گیرد، هیچ ارزشی برای ما ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، "احمد داوود اوغلو" وزیر امور خارجه ترکیه امروز دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران درخواست رژیم صهیونیستی را برای تشکیل کمیته ای تحقیق درباره حمله وحشیانه این رژیم به کاروان آزادی رد کرد.

وی در عین حال هشدار داد: در صورتی که تحقیقات بین المللی درباره حمله رژیم اسرائیل به کاروان اعزامی بشردوستانه به غزه صورت نگیرد، اقدامات نامشخصی انجام می شود.

وزیر امور خارجه ترکیه گفت: در صورت بی احترامی به درخواست مشروع ترکیه برای تحقیق در زمینه حمله وحشیانه رژیم اسرائیل به کاروان آزادی، آنکارا دارای حقی برای بازنگری یکجانبه روابط با تل آویو و اعمال تحریم است.

احمد داوود اوغلو افزود: ما هرگز به رژیم اسرائیل اعتماد نداریم، رژیمی که چنین حمله ای را علیه کاروان غیرنظامیان در آبهای بین المللی انجام داده است، اسرائیلی ها تحقیقات بیطرفانه ای را در این مورد انجام نمی دهند.

"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی از تشکیل کمیته ویژه ای برای بررسی علل حمله نظامیان صهیونیست به کاروان کمک رسانی غزه خبر داده است. وی از "یاکوف تیرکل" قاضی پیشین دادگاه عالی این رژیم به عنوان رئیس این کمیته تحقیق نمایشی نام برد.

گفتنی است حمله به کاروان آزادی در نیمه شب ۱۰ خرداد و پس از آن صورت گرفت که ۶ کشتی این کاروان به ۵۰ مایلی ساحل غزه نزدیک رسیدند، در این زمان کشتیهای صهیونیستی با پرچمهای سفید در آب های بین المللی کاروان آزادی را محاصره کرده و بالگردهای این رژیم نیز آن را هدف قرار دادند. این حمله ۹ کشته و ۴۸ زخمی بر جای گذاشت. البته برخی از کشته شدن ۱۹ نفر و زخمی شدن ۶۰ نفر در این جنایت خبر داده بودند


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته