-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

Latest News from Emrooz for 06/21/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



فرزند شهید سید علی موسوی به مناسبت روز پدر نامه ای برای پدرش نوشت.
به گزارش کلمه، وی در بخشی از نامه خود آورده است: تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.


فاطمه موسوی در ادامه می‌نویسد: من در گذر زمان ایستاده ام همچون درختی تنومند و سبز که ریشه هایی قوی در دل خاک دارد و تنش از گزند بدخواهان و تبر جنگل بانان آسیبی نمی بیند و به مظلومیتت سوگند که تا گرفتن انتقام خون تو از پا نمی نشینم و از افشای حقایق باکی نخواهم داشت.

گفتنی است سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی، ششم دی ۱۳۸۸ در جریان مراسم عزاداری روز عاشورا از ناحیه کتف مورد ضرب گلوله قرار گرفت و قبل از رسیدن به بیمارستان، شهید شد.


او در زمان شهادت یک دختر ۱۷ ساله و یک پسر ۷ ساله داشت و برادرش، ابراهیم موسوی پیش از این در جنگ کشته شده بود.

متن نامه فرزند شهید موسوی به شرح زیر است:

بنام خداوند قادر متعال

سلام پدر، ۶ ماه است که واژه پدر برایم غریب شده است. ۶ ماه است که دیگر سلامهایم جوابی برایشان پیدا نمی شود. حسرت گفتن یک پدر و شنیدن جواب، ۶ ماه است که مرا می آزارد. صدای زنگ در و سلام های بلند و توأم با خنده های تو هنوز در گوشم طنین انداز است و چه سخت است که تو آن جا باشی و من این جا روز پدر را برایت جشن بگیرم. خاطرت هست که مناسبت ها را خودم کیک می پختم و منتظر می شدم تا تو بیایی و کیک را در حضور تو می بریدم. امسال هم به بهانه روز پدر کیک می پزم و رویش با سبز می نویسم: پدر شهیدم روزت مبارک. هدیه امسال را خودم برایت می آورم، چند شاخه گل و لبخندی که بر روی لبانم نشسته است و می دانم که تو را شاد می کند.

به پسر ۸ ساله ات که تازه باسواد شده می گویم واژه پدر را خودش برایت بنویسد و همراه با گل ها بر سر مزارت بیاورد، پسری که با شوق حروف الفبا را یاد گرفت تا بتواند با نوشتن نامت تو را خوشحال کند. افسوس که آنها دلشان به چشمان غمناک پسر کوچکی هم رحم نکرد و او اولین بار نام تو را در دفترش این گونه نوشت: "شهید سیدعلی موسوی حبیبی" و با شوقی کودکانه به من نشان می داد که: فاطمه ببین درست نوشته ام و من بغضم را مثل همیشه فرو می خوردم و می گفتم: آره درسته عزیزم، نمره ات بیست است. نمره تو و پدر شهیدمان.

مادرمان نیز سخت دلتنگ است ولی محکم ایستاده تا جای تو را هم برایمان پر کند، حتی سعی می کند اشکهایش را از ما مخفی کند تا دلمان نلرزد ولی من خوب می فهمم در قلبش طوفانی برپاست. پدرجان! تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.

پدرم، بابای خوبم، دلم تنگ است برای خنده هایت، برای شوخی هایت، برای دست های نوازشگرت، برای شانه هایت که تکیه گاهی محکم برایمان بود. همیشه می گفتی تا من هستم از هیچ چیزی نترس ولی الان که نیستی.... اما نه، تو باعث شدی که تکیه گاهی محکمتر پیدا کنم.«خدا» کسی که امانتش را از ما گرفت و خود کفیل ما شد و من راضیم به رضای او، می دانم که مرا به آزمایشی سخت مبتلا کرد تا من حضورش را پررنگ تر از قبل حس کنم و این طور هم شد و من بسیار خوشحالم که تو در کنار او آرامش یافته ای.

به قول دکتر شریعتی: "شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمن را نمی کشد، رسوا می کند." و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من ۶ ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته ام و برای همیشه افتخار می کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.

به گفته شهید مطهری: "مپندارید که شهدا رفته اند و ما مانده ایم بلکه آنها مانده اند و گذر زمان ما را با خود برده است."

و من در گذر زمان ایستاده ام همچون درختی تنومند و سبز که ریشه هایی قوی در دل خاک دارد و تنش از گزند بدخواهان و تبر جنگل بانان آسیبی نمی بیند و به مظلومیتت سوگند که تا گرفتن انتقام خون تو از پا نمی نشینم و از افشای حقایق باکی نخواهم داشت.

پدرم! چه کنیم که تو برای این دنیا ساخته نشده بودی، دلت جای دیگری بود دلتنگ او بودی و وعده هایش و عاقبت چه زیبا و عاشقانه به سوی محبوبت شتافتی، برو سفر بخیر ولی هراز گاهی به ما هم سری بزن.


"رفت تا از گرد زمین پاک بماند آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند"

پدرم روزت مبارک. امیدوارم خدا به همراه دیگر شهدای راه آزادی روزتان را برایتان جشن بگیرد. ببخش مرا که دیگر قلمم توان ندارد تا بیشتر از دلتنگی هایی که خود بیش از همه به آن آگاهی، برایت بنویسد. بدان که ما راضی هستیم به رضای خدا و شادیم به شادی تو.

پدرم دیده به سویت نگران است هنوز/ غم نادیدن تو بار گران است هنوز


آن قدر مهر و وفا بر همگان کردی تو/ نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز

دخترت فاطمه


 


دبیرکل سازمان محاهدین انقلاب، با تاکید بر اینکه "دغدغه جلوگیری از انحراف از مسیر اصلی انقلاب و قانون اساسی، فلسفه وجودی اصلاح‌طلبان است و تا این دغدغه وجود داشته باشد، اصلاح‌طلبان هم هستند"، خاطرنشان کرد "اصلاح‌طلبی و تفكر اصلاح‌طلبی چیزی نیست كه از بین برود." وی تاکید نمود "در دراز مدت، این اصلاح‌طلبان خواهند بود كه قدرت را در اختیار خواهند داشت."


به گزارش ایسنا، محمد سلامتی، عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، معتقد است "تا وقتی كه عده‌ای به این قانون اساسی و ارزش‌های اسلامی و آزادی‌ها معتقد هستند، این عده جزو اصلاح‌طلب‌ها محسوب می‌شوند. "


دبیر کل مجاهدین انقلاب در گفتگو با ایسنا همچنین تصریح کرد "كمتر كسی در جامعه می‌تواند به این مسایل، دغدغه‌ها و تحقق آن‌ها اعتقادی نداشته باشد" و گفت "دغدغه جلوگیری از انحراف از مسیر اصلی انقلاب و قانون اساسی، فلسفه وجودی اصلاح‌طلبان است و تا این دغدغه وجود داشته باشد، اصلاح‌طلبان هم هستند؛ مگر این‌كه كارها كاملا برطبق قانون اساسی انجام شود و جامعه نظم و سامان بگیرد و عدول از قانون نباشد. "


سلامتی حضور اصلاح‌طلبان در جامعه را، "یك حضور واقعی و از بین نرفتنی" دانست و خاطرنشان کرد "ولی این‌كه عده‌ای با استفاده از ابزاری كه در اختیار دارند، جلوی كار اصلاح‌طلبان را بگیرند، مساله دیگری است. "


این عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با تاكید بر این‌كه " اصلاح‌طلبی هست و اصلاح‌طلبان هم هستند" تصریح كرد: شاید برخی كه مسیر درستی را طی نمی‌كنند، به طور موقت جلوی كار اصلاح‌طلبان را بگیرند، ولی تمام تلاش اصلاح‌طلبان این است كه در عرصه سیاسی و اجتماعی حضور داشته باشند، حركت خود را به شكل مسالمت‌آمیز ادامه دهند و در چارچوب قانون، دیدگاه‌ها و نظرات خود را مطرح كنند.


وی درباره پیش‌بینی خود از آینده اصلاح‌طلبان نیز گفت:‌ طبیعتا كسانی كه خلاف قانون عمل می‌كنند، تنها به شكل موقتی می‌توانند اعمال نظر كنند، ولی در میان مدت و دراز مدت امكان این كار وجود ندارد و در نتیجه در دراز مدت، این اصلاح‌طلبان خواهند بود كه قدرت را در اختیار خواهند داشت و كارها را در مسیر قانونی اساسی سوق خواهند داد.

لازم به ذکر است طی سه ماه اخیر فشار زیادی از سوی دولت و حامیان آن در نهادهای مختلف، برای انحلال و توقف فعالیت های حزب اصلاح طلب مجاهدین انقلاب اسلامی، همراه با جبهه مشارکت، وارد آمده است.


از هر دو سازمان فوق الذکر، اعضای متعددی بر اثر حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در بازداشت و زندان به سر می برند.


 


عضو جامعه روحانيت مبارز، با انتقاد از تخريب چهره‌هاي برجسته نظام، نسبت به تداوم اين روند ابراز نگراني كرد و تصریح نمود که جفايي كه در مناظره‌ها به هاشمي و ناطق نوري شد، هنوز جبران نشده است.

به گزارش ایلنا، سيدرضا اكرمي در خصوص ابراز نگراني محسن رضايي مبني بر اينكه با توهين به مسئولان نظام، بيم اين مي‌رود كه نسل‌هاي آينده به امام و ياران او ترديد داشته باشند، گفت: متاسفانه در انتخابات رياست جمهوري دوره دهم يك شيوه‌اي در مناظرات تلويزيوني مطرح شد كه نامطلوب بود. بدون آنكه افرادي در اين مناظره‌ها حضور داشته باشند يا اينكه به آنها اجازه داده شود كه از خود دفاع كنند، نام افرادي همچون آقايان هاشمي‌رفسنجاني و ناطق‌نوري برده شد. به نظر مي‌رسد به اين افراد جفا شده و تاكنون هم جبران نشده است.


عضو فراكسيون اصولگرايان اظهار داشت: اگر خداي نكرده اين روند ادامه پيدا كند و همچنان كه در برنامه‌هاي ديروز، امروز و فردا همين روش دوباره تكرار شود و شاهد مرزشكني و حريم‌شكني باشيم، تر و خشك با هم خواهند سوخت.


وي تاكيد كرد: همه بايد از حرمت‌شكني و حريم‌شكني جلوگيري كنند و اجازه ندهند كه به جاهاي باريك كشيده شود.


 


نماینده مردم ارومیه گفت: مجلس محل امن نظام است و نمایندگان محرم نظام و بر حسب وظیفه قانونی مجلس، نمایندگان مردم باید از قراردادهای بین المللی دولت خبردار باشند.

نادر قاضی پور نماینده مردم ارومیه در گفتگو با خانه ملت ضمن اشاره به اصل ۷۷قانون اساسی گفت: وقتی قراردادی در روزنامه ها و سایت های خارجی چاپ می شود ولی نمایندگان ملت ایران از آن خبر ندارند ناراحت کننده است.

وی همچنین گفت: بی خبر گذاشتن مجلس همیشه ضرر دارد و نمونه آن یک میلیارد دلار اختلاف بین حسابهای وزارت نفت است که دیوان محاسبات آن را اعلام کرده و اگر اینها مورد توجه قرار گیرد و افراد خود را ملزم به رعایت قانون کنند چنین مشکلاتی پیش نمی اید.

وی با اشاره به اینکه مجلس محل امن نظام است گفت:اگر هم موضوعی محرمانه است کسی محرم تر از نمایندگان ملت وجود ندارد و باید این موضوعات در جلسات غیر علنی مطرح شود.چطور است که یک کارشناس وزارت نفت محرم است و نمایندگان ملت نامحرم

گفتنی است طبق اصل ۷۷قانون اساسی تمام عهدنامه ها،مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقت نامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.


 


در پی وقایع و حوادث 14 خرداد حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی نماینده تام الاختیارآیت الله العظمی سیستانی با سید حسن خمینی دیدار کرد.

وی با حضور در منزل نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در قم، از حوادث پیش آمده و توهینهای صورت گرفته به سید حسن خمینی ابراز تاسف و تاثر کرد.

به گزارش سایت جماران، در این دیدار پیرامون مسائل حوزه های علمیه قم و نجف اشرف بحث و تبادل نظر شد.


 


فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء سپاه، اعلام کرد که درپی ناکامی‌ آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در مهار لکه نفتی خلیج مکزیک، متخصصان این قرارگاه برای مهار این لکه نفتی در صورت درخواست رسمی آماده هستند
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سرتیپ پاسدار رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء گفت: این مایه ننگ و شرمندگی است که آمریکا و انگلیس و کسانی که خود را مهد تکنولوژی و ابرقدرت حوزه صنعت و اقتصاد جهانی می‌دانند با گذشت دو ماه از تخریب سکوی تولید نفت در منطقه خلیج مکزیک قادر به مهار فوران نفت ‌نباشند.

وی خاطر نشان کرد: دستور اوباما به ارتش آمریکا برای دخالت و ورود به صحنه این حادثه که دیگر به بحران منطقه‌ای و بلکه فرامنطقه‌ای تبدیل شده است نشان ‌دهنده چالش فناوری غرب و به بن بست رسیدن متخصصین مغرور کمپانی‌های بزرگ نفتی انگلیسی و آمریکایی است.

قاسمی با اشاره به نگرانی‌های جهانی از بروز یک فاجعه زیست محیطی در خلیج مکزیک و تاثیر آن بر زندگی عادی ساکنان ساحل مناطق کارائیب ادعا کرد: ابراز امیدواری دولت مردان آمریکایی و تلاش نافرجام آنان در مهار این لکه، برغم بسیج تمامی امکانات و ظرفیت‌ها و حتی دخالت ارتش، مقامات و مردمان کشورهای حوزه دریایی کارائیب را سخت نگران کرده است و تصور اینکه این لکه نفتی با ورود به جریان قدرتمند دریا به سواحل باهامای جامائیکا و کشورهای دیگر، فاجعه زیست محیطی و انسانی را در تاریخ رقم خواهد زد، برای آنها کابوسی وحشتناک است.

وی با تاکید بر احساس مسئولیت دولت و ملت ایران در برابر این امر انسانی و برشماری توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بویژه متخصصین نفتی قرارگاه خاتم الانبیاء اظهار داشت: در صورتی که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و نیز شرکت‌های غربی خود را در مهار لکه نفتی ناتوان می‌دانند از ایران درخواست کنند، می‌توانیم با بررسی‌های لازم، متخصصین قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه را جهت کمک به جلوگیری از ادامه این فاجعه بزرگ و پایان بخشیدن به بحران زیست محیطی و مهار لکه نفتی به منطقه اعزام کنیم.

فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) خاطر نشان کرد: تجربه حضور ایرانی‌ها در مهار فوران‌های نفتی در برخی کشورهای همسایه در خلیج فارس مانند کویت از قابلیت‌ها و مهارت‌های آنان خبر می‌دهد ، در عین حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای کمک به مهار لکه نفتی آماده است.

وی در پایان با اشاره به قطعنامه اخیر شورای امنیت و اعمال تحریمهایی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قرارگاه خاتم الانبیاء تاکید کرد: دست‌یابی سپاه به این قابلیت‌ها و توانمندیها محصول تحریم‌هایی است که در طول سه دهه گذشته علیه نظام و ملت ایران اعمال شده است و اساسا ما همواره زندگی در شرایط تحریم را تجربه کرده‌ایم و اینک که جامعه جهانی بایک فاجعه زیست محیطی و تهدید علیه مردمان یکی از مناطق حساس دنیا مواجه شده است سپاه پاسداران برغم تحریم‌های جدید آماده است به رسالت انسانی خود در این زمینه عمل کند و توان انحصاری و بومی خود را به خلیج مکزیک اعزام‌ کند.


 


امروز: سایت یاور سبز پس از مصاحبه با دکتر محسن آرمین به سراغ فخرالسادات محتشمی پور رفت و دومین مصاحبه خود را از او گرفت. فخرالسادات محتشمی پور نیازی به معرفی ندارد، او سال ها برای تحقق دموکراسی، آزادی و برابری حقوق زنان فعالیت کرده و در یک سال اخیر نیز در نقش تازه تعریف شده همسر زندانی سیاسی "مصطفی تاج زاده" حقوق از دست رفته همسر و دیگر یاران سبز دربندش را فریاد کرده است. فریاد "یا زینب" او هنوز در شهر شنیده می شود.
جنبش سبز یک حرکت اعتراضی نسبت به تضیع حقوق اساسی مردم است. سوال اساسی و ابتدایی در حرکت های اعتراضی در روزهای نخست این بود که رأی من کجا است که با سرکوب و خشونت با سائلین برخورد شد. سرکوب ها، وحشی گری ها، بازداشت های فله ای از فردای روز انتخابات آغاز شد و روزبه روز افزایش پیدا کرد و بازداشت فعالان سیاسی و مطبوعاتی و حتی افراد عادی در ستادهای انتخاباتی، توقیف مطبوعات و جلوگیری از فعالیت های قانونی احزاب، شائبه تقلب در انتخابات را بیشتر کرد. متأسفانه وحشی گری ها با هدف گلوله قرار دادن فرزندان سبز این خاک پاک به اوج رسید.
تعریف شما از جنبش سبز چیست و چه هویتی برای آن قائل هستید؟
جنبش سبز را یک حرکت اعتراضی نسبت به تضیع حقوق اساسی مردم می دانم. در انتخابات سال 88 مردم پر شور و به صورت گسترده وارد تبلیغات انتخاباتی شدند و تا قبل از انتخابات حضور آنان در کوچه و خیابان ها وفعالیت هایشان آزاد بود و به همین دلیل زمانیکه رأی خود را به صندوق ها ریختند، انتظار داشتند که این رأی محترم شمرده شود و نسبت به آن امانت داری شود. اما اینگونه نشد و در نتیجه براساس قرائن مشهود توسط مردم، شبهه ای نسبت به نتیجه انتخابات بوجود آمد که این حق مسلم را ایجاد می کرد که سوال کنند و برای آن پاسخی منطقی و قابل قبول مطالبه کنند. سوال اساسی و ابتدایی در حرکت های اعتراضی در روزهای نخست این بود که رأی من کجا است و متاسفانه به جای آنکه جواب منظقی به این سؤال ساده داده شود با سرکوب و خشونت با سائلین برخورد شد و همین امر شبهه ای را که وجود داشت تشدید کرده و می کند. من نمی خواهم وارد بحث تقلب در انتخابات شوم زیرا این موضوع کاملا روشن است و از ابتدای روند تبلیغات انتخابات حتی پیش از زمان قانونی شروع انتخابات، تخلفات بارز صورت گرفته و قانون انتخابات رعایت نشده و همین امر سلامت انتخابات را زیر سوال برده است. مردم فراموش نکرده اند که آقای خاتمی در دوره دوم کاندیداتوری ریاست جمهوری نه تنها مراقبت های جدی برای حفظ قانون و عدم تخطی از آن با توجه به دراختیار داشتن امکانات و شرایطی برتر از دیگر کاندیداها به دلیل مسئولیت خود داشتند بلکه حتی مواردی را که احساس می کردند ممکن است شبهه ای در امر انتخابات آزاد و قانونی بوجود آورد، بر خود سخت گرفته و از آن دوری می کرد در حالیکه در انتخابات دهم همین مردم شاهد نهایت بهره وری از امکانات دولتی توسط کاندیدایی که هنوز ریاست قوه مجریه را به عهده داشت، بودند. ضمن اینکه مراجع و مراکزی که خود باید حافظ و پاسدار سلامت انتخابات باشند به نفع یک کاندیدا جهت گیری داشتند که این خود از تخلفات محرز در انتخابات است. سوء استفاده ها از امکانات دولتی و بویژه توزیع بی رویه پول و کالا در مناطق مختلف به انحاء گوناگون، دخالت نظامیان در امر انتخابات، بدنام کردن کاندیداهای دیگر بویژه در مناظره های تلویزیونی با چاشنی خارج از حد دروغ در کنار رفتارهای غیرقانونی در روز انتخابات از جمله راندن ناظران کاندیداهای غیر از کاندیدای موردنظر از حوزه های انتخابیه و راندن مردمی که در انتظار رسیدن نوبت رأی دادن بودند، به بهانه غیرقانونی پایان زمان رأی گیری و یا پایان یافتن تعرفه ها در کنار سوء نظری که به دلیل تخلفات پیشین در ضمیر صاحبان آرای سبز وجود داشت به هرحال موجب شد که ملت حق خود را مطالبه کند که متاسفانه پاسخ خشونت و بدرفتاری های غیرطبیعی بود و همین سرکوب ها و رفتارهای نادرست سبب شد تا مردم بیشتر از قبل نسبت به پیگیری حق خود جدیت به خرج دهند و با یکدیگر متحد شوند تا رأی خود را جستجو و حق خود را مطالبه کنند. سرکوب ها، وحشی گری ها، بازداشت های فله ای از فردای روز انتخابات آغاز شد و آزار و اذیت گروه های مختلف مردم که در روشنگری جامعه در راستای افشای جریان اقتدارگرا و تمامیت خواه مؤثر بودند، روزبه روز افزایش پیدا کرد و بازداشت فعالان سیاسی و مطبوعاتی و حتی افراد عادی در ستادهای انتخاباتی، توقیف مطبوعات و جلوگیری از فعالیت های قانونی احزاب، شائبه تقلب در انتخابات را بیشتر کرد. و متأسفانه وحشی گری ها با هدف گلوله قرار دادن فرزندان سبز این خاک پاک به اوج رسید. البته تمام این روش های سرکوبگرانه فقط باعث شد که مردم در مطالبه خواسته هایشان محکم تر و منسجم تر شوند . ظاهر امر این است که سرکوب منجر به حل مساله می شود در حالیکه اینک پس از یک سال فقط صورت مساله پاک شده و اصل مسئله به قوت خود باقی است.
شاه صدای انقلاب مردم را دیر شنید و اگر به موقع به توصیه های امام گوش فراداده بود ، قطعا انقلابی صورت نمی گرفت. این مسئله باید برای حکومتگران عبرت می شد. متاسفانه این طور به نظر می آید که اقتدارگرایان اصولی را که به خاطر آن انقلاب شده بود یعنی توجه به آراء و خواست را به دست فراموشی سپرده اند. در زمان امام انتخابات آزاد بود و شورای نگهبان نیز مکانیزمی بود برای آنکه مبادا هیات های اجرایی و مجریان انتخابات تخلف و تقلب کنند و خیانت در رای مردم صورت گیرد اما متأسفانه این مکانیزم به مرور زمان خود تبدیل شد به عامل خیانت در آراء مردم و این انحراف مسلم از قانون و آرمان های امام به بهانه رعیات مصلحت مردم و نظام و با فرض صغیر بودن جامعه و نیازشان به قیم، صورت گرفت.
انقلاب اسلامی با شعار استقلال و آزادی به پیروزی رسید، استقلال کشور تامین شده است اما آزادی هنوز معضل جامعه است وحتی همان طور که مشاهده می کنید آزادی های اجتماعی دوران شاه نیز وجود ندارد ، انتخابات مجددا چون رژیم گذشته فرمایشی شده است، مطبوعات آزاد وجود ندارد و .... شاید بتوان گفت که تا حدودی ما به آن دوره بازگشت کرده ایم؛ چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی به پیروزی رسید باید مجددا انتخاباتی فرمایشی صورت گیرد و ازادی ها محدود شود؟ ( پس چرا مردم انقلاب کردند؟)
جواب این سوال به همان مساله حضور آقای موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم و احساس خطری که ایشان ، آقای کروبی و آقای خاتمی نسبت به فاصله افتادن بین ارزش های انقلاب اسلامی و آنچه که در حال رخ دادن بود می کردند، برمی گردد. انقلاب ما یک انقلاب مردمی بود و در این موضوع هیچ کس تردیدی ندارد، یعنی همه ناظران خارجی، محققین و پژوهش گران در اینکه این انقلاب بوسیله مردم و با رهبری امام خمینی صورت گرفت اتفاق نظر دارند، نکته مهم این است که خواست و اراده مردمی که خواستند در سرنوشت خود تغییر دهند و با ظلم به مبارزه برخاستند، باعث پیروزی انقلاب اسلامی شد. در آن زمان رژیم شاه دارای دستگاه های امنیتی و نظامی قوی و مجهزی بود که روز به روز هم قوی تر و مدرن تر می شد، اما چه اتفاقی سبب شد رژیمی با آن همه قدرت سقوط کند در حالیکه مدعی بود که با انجام خدمات زیاد رفاه نسبی برای مردم فراهم کرده و شاه باورش نمی شد که به این سرعت و به این راحتی نظامی که بوجود آورده بود فروبپاشد؟ این اتفاق زمانی رخ داد که رژیم او از مردم فاصله گرفت و به خواسته مردم بی اعتنایی و به اعتقاداتشان بی احترامی کرد و مسایلی که مردم و جامعه مطرح می کردند را بی پاسخ گذاشت و در نتیجه شاه زمانی صدای انقلاب مردم را شنید که دیگر دیر شده بود و زمانیکه خواست اصلاحاتی را انجام دهد دیگرزمانش گذشته بود و اگر به موقع به توصیه های امام گوش فراداده بود که او را با این عبارت نصیحت کرده بودکه بمان و روشت را درست کن، قطعا انقلابی صورت نمی گرفت. این مسئله باید برای حکومتگران عبرت می شد. خصوصا که سه دهه بیشتر از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته و نباید فراموش می شد که بی اعتنایی و بی احترامی به خواسته ها و مطالبات مردم می تواند فاصله ها را بیشتر و بی اعتمادی را رواج دهد. متاسفانه این طور به نظر می آید که اقتدارگرایان اصولی را که به خاطر آن انقلاب شده بود یعنی توجه به آراء و خواست مردم که در زمان امام نهایت تلاش برای تحقق آن صورت می گرفت، به دست فراموشی سپرده اند. انتخابات آزاد و حق تعیین سرنوشت مهم ترین دست آورد انقلاب ماست و در قانون اساسی که در سال های نخست پیروزی انقلاب و در آن شرایط هیجانی و انقلابی نوشته شده بود مواردی چون حق مردم، حقوق بشر ، آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی اجتماعات و سایر موارد حقوق بشری کاملا رعایت شده است که امروزه با تفاسیر غلطی که آقایان داشتند و با این توجیه که هدف وسیله را توجیه می کند خیلی از مسایل را برای خودشان حل کردند و گمان بردند که برای جامعه نیز حل می شود در حالیکه هیچ چیز نمی تواند مانع انتخاب آزاد انسان شود و زمانیکه خداوند این قدرت و اختیار را در اختیار انسان قرار داده که خوب را از بد تشخیص دهد و سپس انتخاب کند حتی پیامبران این اجازه را نداشتند که به زور انسان را وادار به خداپرستی کنند و قرآن می گوید " لااکراه فی الدین" یعنی با زور و جبر نمی توان انسان را به راه صواب و درست هدایت کرد و برای انتخاب گری انسان ارزش قایل شده در نتیجه هیچ حکومتی انسانی نمی تواند فراتر از حکم خدا رود و آن چیزی را که صلاح جامعه و بشر می داند، تحمیل کنند. اگر صلاحی وجود دارد باید مورد اقبال مردم قرار گیرد و آنان باید خود طالب آن باشند. در زمان امام انتخابات آزاد بود و شورای نگهبان نیز مکانیزمی بود که درنظر گرفته شد برای آنکه مبادا هیات های اجرایی و مجریان انتخابات تخلف و تقلب کنند و خیانت در رای مردم صورت گیرد و در موارد اختلاف نیز ایشان چاره را در تعیین شورای حکمیت می دیدند که حاصل نظراتشان را با مردم در میان می گذاشتند. متأسفانه این مکانیزم به مرور زمان خود تبدیل شد به عامل خیانت در آراء مردم و این انحراف مسلم از قانون و آرمان های امام به بهانه رعیات مصلحت مردم و نظام و با فرض صغیر بودن جامعه و نیازشان به قیم، صورت گرفت. به طور کلی در این سه-چهار سال اخیر این روند شدت بیشتری به خود گرفت به نحوی که نگرانی ها نسبت به خدشه دار شدن تمامی آرمان های انقلاب ، امام و مردم پدید آمد و حتی چهره اسلام ناب محمدی نیز توسط مدعیان دینداری و ارزش مداری مخدوش شد. البته کاندیداهای اصلاح طلب تاکید کرده اند که این احساس نگرانی به معنی بازگشت به گذشته نیست، به هرحال ما یک تجربه سی ساله داریم و هر انسان عاقلی تجربه های ارزشمند خود را نادیده نمی گیرد و اشتباهاتش را تکرار نمی کند اما آن ارزش ها و آرمان ها برای ما محترم است و می خواهیم که قانون اساسی که مترقی و متضمن تحقق آزادی و دموکراسی است اجرا شود و البته این بدان معنی نیست که این قانون دست نوشته بشر، وحی منزل است و غیر قابل اصلاح بلکه هرزمان که مردم احساس کنند باید متناسب با نیاز زمان و مقدرات تغییراتی در آن صورت گیرد باید این امر تحقق یافتنی است. اما در حال حاضر هنوز نه تنها همه ظرفیت های قانون اساسی در کشورمان مورد بهره مندی قرار نگرفته بلکه شاهد تخلف از مواد بسیار مهم آن هستیم که خود موجب بسط بی عدالتی و ترویج تبعیض و فساد می شود. و در این زمینه هر سه قوه مسئول و پاسخگو هستند.
هیچ گاه تصور نمی کردیم که زمانی در حکومت اسلامی که مدعی عدل علوی است قدرتمداران اینگونه رو در روی مردم قرار بگیرند و با صف آرائی نظامی به آزار مردم و حتی کشتار خیابانی دست بزنند. این اتفاقات نتیجه فاصله ای است که بین گفتمان اصلاح طلبی که وفق و مدارا، تساهل و تسماح، تفاهم و گفتگو و تعامل در آن اصل است با گفتمان اصول گرایان که اقتدارگرا و قدرت طلبند و تمامیت خواه و حرف خود را حجت می دانند و هر کلام و عقیده ای را که مخالف خود ببینند با آن دشمنی می کنند، وجود دارد . برای اساس نظر آنان، مخالف معنا ندارد، یا با مایی و یا بر ما و اگر مخالف باشی با ما دشمن هستی و باید از بین بروی
در دهه سوم انقلاب شاهد دستگیری گسترده ای از فعالان سیاسی که خود در بوجود آمدن این انقلاب نقش اساسی داشتند بودیم همچنین عده زیادی از مردم و روزنامه نگاران نیز دستگیر شدند و مهم تر از همه خون بی گناهان ریخته شد آیا هیچ گاه گمان می کردید در نظام جمهوری اسلامی چنین حوادثی رخ دهد؟
هیچ گاه تصور نمی کردیم که زمانی در حکومت اسلامی که مدعی عدل علوی است که برای حقوق انسان ها و حتی حیوانات ارزش قائل است، قدرتمداران اینگونه رو در روی مردم قرار بگیرند و با صف آرائی نظامی به آزار مردم و حتی کشتار خیابانی دست بزنند. ما که تجربه زمان شاه و انقلاب را داریم، خود شاهد بودیم در مواردی که گارد و نیروهای مسلح در خیابان مستقر بودند سعی می کردند که اگر دستوری کشتار دارند، اغماض و چشم پوشی کنند و زمانیکه به آنان گل می دادیم پاسخ آنان لبخند بود نه گلوله. این وحشی گری ها برای من که خودم شاهد صحنه های عجیبی از این روزها بودم عجیب بود و باور نمی کردم که ما اکنون در ایرانی هستیم که تنها سی و یک سال از پیروزی انقلاب شکوهمند آن علیه نظام ستمشاهی می گذرد. انقلابی که امامش روح مودت، اتحاد و هم بستگی را در مردم دمید و وحدت کلمه را رمز پیروزی در برابر دشمنان خواند و حاکمان را به احترام به مردم و رعایت حقوق آنان تکلیف کرد برای ما تصور این روزها غیرممکن بود و هنوز هم این گونه سبعانه رفتار کردن با مردم و خاصه ریختن خون بی گناهان باورکردنی نیست و از نظر من این اتفاقات نتیجه فاصله ای است که بین گفتمان اصلاح طلبی که وفق و مدارا، تساهل و تسماح، تفاهم و گفتگو و تعامل در آن اصل است با گفتمان اصول گرایان که اقتدارگرا و قدرت طلبند و تمامیت خواه و حرف خود را حجت می دانند و هر کلام و عقیده ای را که مخالف خود ببینند با آن دشمنی می کنند، وجود دارد . برای اساس نظر آنان، مخالف معنا ندارد، یا با مایی و یا بر ما و اگر مخالف باشی با ما دشمن هستی و باید از بین بروی. این یعنی منطق طاغوت. منطق آنان که برجای خدا نشسته اند و با جان بندگان خدا بازی می کنند. و ما نمونه این منطق را در طالبانیسم در همین همسایگی خود مشاهده کرده ایم هرچند که به تازگی آنها نیز اعتراف کرده اند که رفتار و حرکاتشان اشتباه بوده و حالا به این نتیجه رسیده اند که اگر بار دیگر به حکومت برسند باید نوع دیگری عمل کنند و می گویند که بی تردید از تجربیات تلخ گذشته استفاده می کنند و دیگر آن رفتارهای خشن و آن مشی دیکتاتوری تکرار نمی شود. متاسفانه این تجربه در همسایگی ما وجود داشته و به جای عبرت گرفتن از فرجام آنان، گویی خشونت طلبان در حال تکرار مو به موی روش منزجرکننده و ضد بشری آنان برای محدود کردن آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی شهروندان هستند. اما در عین حال این امید وجود دارد که این مساله پرسش هایی را در جوانان ایجاد کند و این رغبت را برای آنکه بخواهند فرق اسلام واقعی را با اسلام دیکته شده از سوی آقایان بدانند و در این زمینه بیشتر مطالعه کنند و با آن فطرت پاک و روح حقیقت جویی که دارند اسلام راستین را تشخیص دهند که این امر به نوبه خود بسیار عالی و از برکات این رویدادهای تلخ است.
انتظار می رفت که از یک حرکت کودتایی که رای مردم را به هیچ می گیرد و تفلب می کند و حرف خود را حجت می داند، چنین محصولاتی بدست آید. این حرکت یک روند تدریجی بود یعنی پس از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 چنین حرکت خزنده ای آغاز شد و ما شکل بارز آن را در کیهان و عملکرد کیهانیون با دروغ هایی که سرهم می کردند می دیدیم . اشتباه آقایان این بود که وقتی این افراد را به عنوان متهمین اغتشاش ها بر اساس حکمی که چند روز قبل از روز 22 خرداد امضاء شده بود، بازداشت کردند، حواسشان نبود که قصاص قبل از جنایت هیچ توجیه شرعی و محکمه پسند نداردکاش در این راه پیمایی که اخیرا شنیده ام استاندار تهران گفته مجوز داشته ؟! حکم تیر صادر نمی شد و کسی کشته نمی شد و جان جوانان پاک و بی گناه ایران محفوظ می ماند تا این حرکت بتواند با آرامش و مدبرانه توسط خود مردم به حل مشکلات کمک کند نوع دستگیری ها بسیار وحشیانه، بی ادبانه و سفاکانه بود که این مساله برای ما شوک آور بود.
می گویند هر انقلابی فرزندان خودش را می خورد آیا این فرزند خوری برای جمهوری اسلامی آن هم در دهه سوم انقلاب کمی زود نیست و آیا اصولا فکر می کردید روزی ببینیند که دوستان و یاران انقلاب مانند همسر شما و دیگران که هرکدام سهمی بزرگ در پیروزی انقلاب و تثبیت جمهوری اسلامی دارند راهی زندان شوند و چنین برخوردهای با آنان صورت بگیرد ؟
این مسئله فی نفسه می تواند یک شوک بزرگ باشد اما حقیقتش را بخواهید برای ما به عنوان خانواده زندانیان سیاسی پس از انتخابات، شوک بزرگی نبود و انتظار می رفت که از یک حرکت کودتایی که رای مردم را به هیچ می گیرد و تفلب می کند و حرف خود را حجت می داند، چنین محصولاتی بدست آید. از سوی دیگر این حرکت یک روند تدریجی بود یعنی پس از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 چنین حرکت خزنده ای آغاز شد و ما شکل بارز آن را در کیهان و عملکرد کیهانیون با دروغ هایی که سرهم می کردند ، انواع توهین ها و بی حرمتی هایی که به مسئولین دوره اصلاحات و پرونده سازی ها با طراحی های کثیف باند توطئه گرانجام می شد می دیدیم . این جریان برای ما خنده دار و مضحک بود اما باور نمی کردیم که زمانی این مدعیان اینگونه به قدرت برسند و بخواهند بوسیله سناریویی که از قبل آماده کرده اند یاران صدیق و خدمتگزارانقلاب رابه بند بکشند. هرچند قابل پیش بینی بود که اولین اقدام بعد از کودتا، دستگیری و بازداشت فعالان سیاسی اصلاح طلب باشد. اما اشتباه آقایان این بود که وقتی این افراد را به عنوان متهمین اغتشاش ها بر اساس حکمی که چند روز قبل از روز 22 خرداد امضاء شده بود، بازداشت کردند، حواسشان نبود که قصاص قبل از جنایت هیچ توجیه شرعی و محکمه پسند ندارد. ما معتقدیم تظاهرات 25 خرداد نقطه عطفی بود در تاریخ ایران. در آن زمان مردم با احساس مسوولیت نسبت به سرنوشتشان در صحنه حضور پیدا کردند و با راهپیمایی سکوتشان به طور مسالمت آمیز و صلح طلبانه جویای رأی و خواستار حق شان شدند، آقایان هم اگر جانب انصاف نگاه می داشتند خود به اثرگذاری این حرکت آرام و مسالمت آمیز معترف می شدند و کاش در این راه پیمایی که اخیرا شنیده ام استاندار تهران گفته مجوز داشته ؟! حکم تیر صادر نمی شد و کسی کشته نمی شد و جان جوانان پاک و بی گناه ایران محفوظ می ماند تا این حرکت بتواند با آرامش و مدبرانه توسط خود مردم به حل مشکلات کمک کند. به هرحال بهانه دستگیری ها ایجاد اغتشاش بود اما عزیزان ما را فردای انتخابات دستگیر کردند که هنوز اتفاقی رخ نداده بود. در مورد اتهام همسرم آقای تاج زاده برای دستگیری که از دادستان وقت، مرتضوی پرسش کرده بود، او گفته بود در فلان جلسه( جلسه مشارکت که از نظر آقایان در آن توطئه صورت گرفته بود چون خود دسیسه باز و توطئه گر هستند ) درحال توطئه و طراحی اغتشاشات بودید! در حالیکه در آن هنگام آقای تاج زاده در بیمارستان در کنار بستر برادرزاده محتضرش بوده و بعد هم که به خانه آمده و دقایقی بعد در همان نیمه شب بیست و سوم توسط مهاجمینی که به حریم خصوصی ما تجاوز کزده و مرا دعوت به آرامش می کردند ربوده شد که ما تا بیش از 45 روز از ایشان بی خبر بودیم. نوع دستگیری ها بسیار وحشیانه، بی ادبانه و سفاکانه بود که این مساله برای ما شوک آور بود. آقای تاج زاده همان زمان نیز که مسوولیت دولتی داشت و در معاونت وزارت کشورو ریاست ستاد انتخابات کل کشور به عهده اش بود، چند بار به دادگاه احضار شده بود که معمولا به اعتراض عدم رسیدگی به شکایتش از آقای جنتی در دادگاه شرکت نمی کرد و یا از خود دفاع نمی کرد و همیشه معترض به عدم اجرای عدالت در دادگاه و دستگاه قضا بوده و هست. او طبق آموزه ها اسلامی و قانون بر این اعتقاد است که اساسا هیچ تفاوتی بین افراد برای قرار گرفتن درمحضر قاضی و در دادگاه نیست و نباید هیچ فردی به دلیل موقعیت و منصب و نسبتش مصونیت قضایی داشته باشد و این شعاری است که رئیس جدید قوه قضائیه نیز مطرح کرده و ما بی صبرانه منتظر اجرا و عمل به آن در همه موارد،نه بعضی موارد گزینش شده، هستیم. به هرحال آن چیزی که برای ما شوک آور بود نحوه رفتارها چه در هنگام دستگیری که بعضا با شکستن درب منزل و شیشه ماشین و حمله به دفتر کار،صورت می گرفت آن هم در شب و نیمه شب برای ایجاد رعب و وحشت بیشتر و نیز یورش به خانه ها بعضا در زمان غیبت صاحبخانه و بدون اذن او مانند حمله یه منزل خود ما در زمان عدم حضور من که معلوم نیست کلید منزل ما دست ایشان چه می کرده و تفتیش منزل و بردن اموالی که متعلق به من و دخترم بوده و علیرغم پیگیری های مکرر توسط خودم و وکیلم هنوز مسترد نشده است. بدرفتاری با خانواده های زندانیان سیاسی که پیگیر احوال و وضعیت عزیزانشان بودند و انواع بی قانونی ها که در مورد بازداشت شدگان انجام می شد از بازداشت موقتی که باید 10 روز باشد و بعضا تا نه ماه و بیشتر به طول انجامید تا عدم تماس با وکیل و خانوده که نخستین تماس ما پس از 45 روز و براثر نامه سرگشاده ام به آقای شاهرودی محقق شد و موارد بسیار زیادی که حاکی از نقض حقوق اولیه انسان ها بود که البته تاج زاده هیچگاه از ضایع شدن حقوق خودش شکایت نداشت بلکه تضیع حقوق اجتماعی و حقوق شهروندان برایش مهم بود و پس از آزادی هم گفت که با خدای خود عهد کرده ام که از زندان کینه ای با خود بیرون نبرم و همه چیز را فراموش کنم. اما به نظر من مدعی العموم باید علیه این ظلم اقامه دعوا کند تا امثال مرتضوی و دیگر قضات و مباشران آنان، هرگز به خود اجازه تجاوز به حقوق بندگان خدا را ندهند چه رسد صدور حکم شکنجه منجر به قتل بهترین فرزندان کشور سلامیمان و امیدوارم همه زندانیان سیاسی با حاکمیت عقلانیت در این سرزمین متمدن و با فرهنگ هرچه زودتر از بند رها شوند و روزی برسد که تمام کسانیکه مسوول این ظلم ها بودند، محاکمه شوند.
پس از انتخابات و با اعلام پیش از موقع نتیجه آراء و برخوردهای صورت گرفته متعاقب آن که شدیدا خشونت آمیز و وحشیانه بود بلافاصله زنان به عنوان کسانیکه خود را صاحب و مالک رأی خود می دانستند وارد صحنه شدند. بسیار تاسف برانگیز بود که به نام بسیجی و با لباس بسیجی به زنان حمله می کنند و دشنام و ناسزا می دهند و من خود در بعضی از موارد سعی می کردم با نصیحت مادرانه آنان را از این کار بازدارم و از آنان می پرسیدم که پسرم چه باعث شده که تو گمان می کنی در کوچه و خیابان شهرت با دشمنت مواجه هستی که قصد مرگ آنان می کنی؟ همه آنان که رفتند و جان خود را فدای آرمان های والایشان کردند برای ملت ایران عزیزند اما چشمان ندا که سمبل مظلومیت سبزها و بویژه نسل جوان زن ایرانی است به عنوان شاهدی بر پویایی جنبش و لبخند سهراب به عنوان مهری رضامندانه از استمرار آن در یاد ما جاودانه خواهد ماند و ما نیز هم راه و هم گام با خانواده های همه عزیزان پرپر شده مان خونخواه آنان باقی خواهیم ماند
زنان در جنبش سبز نقش فعال تری داشتند، چه در تظاهرات خیابانی که جلو تر از مردان بودند و مورد ضرب و شتم هم قرار گرفتند، چه زنانی که به دلیل فعالیت های سیاسی راهی زندان شدند و چه در نقش خانواده زندانیان سیاسی که بسیار فعال بودند و در تمامی صحنه ها حضور داشتند و شاید در بعضی از موارد از مردان قوی تر و استوارتر بودند؛ دلیل این مساله چیست و چرا زنان حضوری پررنگ تر از مردان یافته اند؟
اگر تاریخی به قضیه نگاه کنیم در دوران مشروطه نیز زنان نقش موثری داشتند چه مستقیم و چه غیر مستقیم و هرجایی که احساس می کردند مردان درحال ضعیف شدن هستند به انحاء مختلف سعی می کردند آنان را در صحنه نگه دارند، بگذریم که با قدرناشناسی هم رزمان پیشین آنان به حقوقشان دست نیافتند. در انقلاب اسلامی اما حضور فعالانه زنان و نقش تأثیرگذارشان کاملا مشهود بود و مشارکت سیاسی زنان پس از پیروزی نیز از سوی رهبر انقلاب مورد تأکید قرار گرفت. در این سه دهه نیز زنان نقش آفرینی ها کردند که از دوران اصلاحات این نقش پررنگ تر شد چراکه دولت اصلاحات را یک دولت مردمی برخواسته از اراده و خواست مردم می دانستند و به همین دلیل خواسته های خود را بیان می کردند و از دولت پاسخگو انتظار داشتند که به مطالباتشان وقعی بنهد. از این دوره ما شاهد جدی تر شدن مطالبات زنان بودیم که نقادانه وارد صحنه شدند و البته هرجا که احساس وظیفه می کردند و خدمتی را لازم می دیدند، بویژه در حوزه های اجتماعی و فرهنگی، دریغ نداشتند. از دوره اصلاحات ما شاهد رشد آگاهی زنان نسبت به حق و حقوقشان بودیم و دولت اصلاحات نیز به این موضوع به چشم فرصت نگاه کرد و نگاه کاملا ایجابی بود، لذا زمینه رشد زنان را از طریق بستر سازی برای گسترش سازمان های غیر دولتی و استفاده از توانایی های آنان در حوزه های دولتی فراهم آورد. در بخش های سیاسی شاهد حضور زنان در پست های مدیریتی و معاونت چند وزارت خانه بودیم که همین مسئله سبب شد که یک امیدواری در میان زنان و دختران در خصوص رشد توانایی های آنان و حضورشان به صورت گسترده تر در حوزه های سیاسی و اجتماعی بوجود آید. این مسئله حتی در انتخاب رشته تحصیلی و سبک زندگی آنان اثر گذاشت. این مساله ادامه داشت تا پایان دوره اصلاحات که کسی مسوولیت اداره کشور را بر عهده گرفت که نه تنها ادعایی درخصوص برابری زن و مرد نداشت که حتی وجود تبعیض را نیز انکار می کرد و بازگشت به خانه را علیرغم همه پیشرفت های زنان، نقطه مطلوب برای زن ایرانی مسلمان می دانست. در دولت نهم ظاهر امر این بود که تمام حرکات های شتابنده رو به جلو برای زنان متوقف شده و زنان بی انگیزه شده اند اما من معتقدم که هرنهالی که کاشته می شود حتی اگر در معرض شدید ترین طوفان ها نیز قرار گیرد ماندگاریش و پایداریش به نسبت ریشه ای که در زمین دوانیده تضمین می شود و خوشبختانه از آن جا که جنبش زنان ایرانی علیرغم همه حمایت های دولتی، نمادین نبود و حرکت آنان در بطن جامعه شکل گرفته بود و حضور زنان از شوراهای روستاها دهیاری ها تا شوراهای شهرهای بزرگ و گستردگی فعالیت های اقتصادی، اجتماعی وسیاسی آنان به قدری عمیق و ریشه داربود که دولت نهم نیز نمی توانست مانعی در راه آن ایجاد کند. هرچند که در این مدت با سازمان های غیر دولتی و فعالان جنبش زنان برخوردهایی صورت گرفت اما حرکت زنان دچار توقف نشد و ما تجلی آن را با سرزندگی تمام امروز در جنبش سبز می بینیم. زنان هم دوش مردان و حتی جلوتر از آنان نیز در این جنبش فراگیر نقش آفرینی کرده و می کنند. در زمان فعالیت های انتخاباتی نیز دختران جوان با نام نسل فیروزه ای وارد عرصه انتخابات شدند و هم چنین در دیگر گروه ها چون پویش گران جوان و یا ستاد 88 دختران نقش فعال و تعیین کننده ای داشتند. زنان خانه دار نیز در این دوره از انتخابات بسیار فعال ظاهر شدند و بی آنکه منتظر برنامه ستاد های انتخاباتی بمانند در محلات شکل گرفته بودند و برای حاکمیت اصلاح طلبان و دیده شدن و شنیده شدن صدای خودشان، تلاش می کردند . پس از انتخابات و با اعلام پیش از موقع نتیجه آراء و برخوردهای صورت گرفته متعاقب آن که شدیدا خشونت آمیز و وحشیانه بود بلافاصله زنان به عنوان کسانیکه خود را صاحب و مالک رأی خود می دانستند وارد صحنه شدند. معمولا حضور زنان دو بعد دارد که یکی حق خود را مطالبه می کنند و دیگری نقش مادری است که نسبت به خانواده و حتی ایران احساس مسوولیت بیشتری داشتند و این بار نیز به همین شکل بود یعنی هرزنی که وارد صحنه شد نه تنها رأی خود را طلب می کرد که رأی فرزندش را نیز می خواست پس بگیرد چرا که دیده بود که جوانان با چه شور و حرارتی وارد انتخابات شدند و مشارکت را افزایش دادند، همان مشارکتی که آقایان به آن می بالند و دلیلی بر مشروعیت خود می دانند، تک تک آحاد ملت خصوصا سبزها در آن نقش داشتند. از طرفی دیگر وقتیکه ما وارد فاز جدید دستگیری های غیر قانونی و کشتارها می شویم با دو طیف مشخص از زنان یعنی خانواده زندانیان سیاسی و خانواده شهدا مواجه می شویم. خانواده های زندانیان را که نمی شود منکر شد زیرا احتیاج به یک اراده بیرونی ندارد تا فعالیت کند و فعالیت هایش ناشی از یک اراده درونی است، همسر یک زندانی سیاسی و یا مادر وفرزندش با دغدغه کامل، پی گیر کار عزیز دربندش هست. ما در این دوره مشاهده می کنیم که در خانواده های زندانیان زنان و دختران و دختران و مادرانشان بیشتر فعالیت داشته اند. نه به این دلیل که احساس می کردند مصونیت بیشتری دارند زیرا در وحشی گری های پس از انتخابات، همه فارغ از موقعیت و جنسیت، در معرض آسیب بودند و هیچ ملاحظه ای برای رعایت حال زنان و حتی کودکان و کهنسالان نبود. ما در ایران فارغ از آموزه های دینی مان، همیشه شاهد رعایت حرمت زنان بوده ایم و اسلام نیز که حرمت بیشتری برای زنان قائل است اما متأسفانه در این یک سالی که گذشت و بسیار هم بد گذشت، بی توجه به آموزه های فرهنگی و دینی، زنان مورد حملات وحشیانه قرار گرفتند و در پایان هر برنامه ای که در گیری ها به کوچه و خیابان کشیده می شد بسیار تاسف برانگیز بود که به نام بسیجی و با لباس بسیجی به زنان حمله می کنند و دشنام و ناسزا می دهند و من خود در بعضی از موارد سعی می کردم با نصیحت مادرانه آنان را از این کار بازدارم و از آنان می پرسیدم که پسرم چه باعث شده که تو گمان می کنی در کوچه و خیابان شهرت با دشمنت مواجه هستی که قصد مرگ آنان می کنی؟ اما آن زمان و در اوج خشونت، فرصتی برای گفت و گو نبود و مطمئنا آن فرزند اگر لحظه ای درنگ می کرد خود نیز با این سوال مواجه می شدکه براستی چه می کند و برای چه؟ اما متاسفانه قدرت تفکر و تعقل، در معرکه خشونت و برخوردهای فیزیکی که باتوم و شوکر و گلوله مجال رد و بدل کردن واژه ها را می گیرد، از خشونت گران سلب می شود. به هرحال من هم به عنوان یک شاهد بیرونی و هم به عنوان یک فعال اجتماعی، به نقش زنان در این جنبش وقوف پیدا کرده ام و خود شاهد بودم که چگونه روح همبستگی بین زنان و خانواده زندانیان کمک کرد که این جریان که توطئه ای از پیش ساخته شده بود، به خوبی افشا شود و مناسبات خشونت طلبان و جریان اقتدارگرا به خوبی برای مردم روشن شود و خانواده ها نیز با گسترده کردن ارتباطاتشان و با حفظ روحیه هایشان، استواری و ایستادگی شان افزون شود. و البته جای تردید نیست که خانواده هایی که مقاوم تر بودند تاثیر متقابلی بر زندانیانشان داشتند. خانواده ها در طول این دوران سعی می کردند که با تماس های کوتاهی که بوجود می آمد به عزیزان دربند روحیه بدهند و علیرغم مشکلاتی که با آن مواجه بودند شرایط خود را خوب جلوه دهند و با حمایت همه جانبه آنان را دعوت به مقاومت و ایستادگی کنند.
در اینجا لازم می دانم به نقش خانواده های شهدا بویژه مادران آنان اشاره کنم و مراتب تحسین و تقدیر خود را از ایستادگی سروگونه آنان در پاسداری از خون عزیزانشان، عزیزان نام آور ایران، اعلام دارم. جوشش خون شهدای بیست و پنجم و سی ام خرداد برای همیشه این حرکت مردمی را آبیاری خواهد کرد و اگر نبود شجاعت زینب گونه این مادران در افشای ستمی که بر فرزندانشان فرزندان ایران رفت چه بسا این خون های پاک بی گناهان پایمال چکمه کودتاگران می شد . همه آنان که رفتند و جان خود را فدای آرمان های والایشان کردند برای ملت ایران عزیزند اما چشمان ندا که سمبل مظلومیت سبزها و بویژه نسل جوان زن ایرانی است به عنوان شاهدی بر پویایی جنبش و لبخند سهراب به عنوان مهری رضامندانه از استمرار آن در یاد ما جاودانه خواهد ماند و ما نیز هم راه و هم گام با خانواده های همه عزیزان پرپر شده مان خونخواه آنان باقی خواهیم ماند و این پرسش را تا زمان محاکمه قاتلان و مقصران و آمران این قتل های ناجوانمردانه زنده نگاه خواهیم داشت : « بایّ ذنب قتلت؟»
اتفاقی که در نگارش ها و نامه نگاری ها افتاد به نظر من در نوع خود بی نظیر بود و شاید برای نخستین بار بود که این احساسات سرشار از روح عاطفه به صورت درون زا و با جوششی درونی در قالب این نامه ها بروز کرد. من بدون کوچکترین تردیدی سعی کردم احساسات خود را بیان کنم و دیگران را نیز در آن شریک و سهیم سازم و از این مساله شرمسار نیستم و اتفاقا این را کمکی به نسل جوان می دانم که در این فضای بی رحمی و خشونت بتوانیم رگه های از مهر و عطوفت را تبلیغ و ترویج کنیم و اتفاقا در یکی از نوشته های اخیرم به مناسبت سالگرد 22 خرداد، بروز این احساسات ناب و بی نظیر را موهبتی قدردانستنی شمرده و از کسانی که ما را برای یافتن این گمشده ها کمک کرده اند، سپاسگزاری کرده ام.
در طی مدت اتفاق جدیدی بوجود آمد که در نوع خود بی سابقه بود به نام "نهضت نامه نویسی" که همسران، دختران و دوستان خانواده های زندانیان سیاسی برای اسرای سبز دربند نامه می نوشتند، این اتفاق چگونه شروع شد؟
قابلیت های زیادی در جنبش سبز به شکوفایی رسید که باید از منظرجامعه شناختی، روان شناسی، مطالعات زنان و ... مورد بررسی قرار گیرد. اتفاقی که در نگارش ها و نامه نگاری ها افتاد به نظر من در نوع خود بی نظیر بود و شاید برای نخستین بار بود که این احساسات سرشار از روح عاطفه به صورت درون زا و با جوششی درونی در قالب این نامه ها بروز کرد. خیلی ها طبع شعر دارند اما باید شرایط بروز آن مهیا شود. از برکت های این دوران، تجلی این استعدادها و امکان رشد و شکوفایی آن ها بود. به اعتقاد من این گفتارها و نوشتارهای لطیف و عاشقانه و بعضا عارفانه، فصل جدیدی در ادبیات ما خصوصا ادبیات فمینیستی است که می تواند و باید دست مایه مطالعات جدید قرار گیرد. و البته خیلی خوب است که این قسم نوشتارها استمرار پیدا کند خصوصا این روزها که ما این عواطف گم کرده در میدان سخت سیاست را بازیافته ایم. انسان موجود چند وجهی است و اگر هریک از ابعاد شخصیتی او امکان رشد نیابد موجودی ناقص می شود، اگر یک سیاست مدار از احساس و عاطفه خالی شود تصمیم گیری هایش لزوما منطبق ب خواست جامعه و به نفع آن نخواهد بود و یکی از دلایل فاصله بین سیاستمدار و مردم عادی همین تهی ماندن از احساس و شور و هیجانات معمول بشری است. من خود هیچ ابایی از بروز احساساتم نداشتم چرا که پیرو دینی هستم که پیامبر عظیم الشان آن اصرار دارد بر اینکه احساسات انسانی و عواطفش را نسبت به دخترش، همسرش و خانواده اش بیان کند. و پیروانش را نیز به این مهم توصیه می کند. امروز که می بینم بعضی ها شرم می کنند و حتی گناه می دانند که اسم همسرشان را در جمع بیاورند متعجب می شوم چرا که پیامبر خدا، دخترش را در میان صحابه به نام می خواند و همسرش را گل سرخ لقب داده بود و این گونه زیبا و شاعرانه رفتار میکرد تا اعراب بادیه نیز مجبور به رعایت لطافت شوند با کاستن خشونت و زمختی جنگاوری که لازمه زندگی قبیله ای است، روح خدایی در آنان رشد یافته به کمال برسند. به همین دلیل من بدون کوچکترین تردیدی سعی کردم احساسات خود را بیان کنم و دیگران را نیز در آن شریک و سهیم سازم و از این مساله شرمسار نیستم و اتفاقا این را کمکی به نسل جوان می دانم که در این فضای بی رحمی و خشونت بتوانیم رگه های از مهر و عطوفت را تبلیغ و ترویج کنیم و اتفاقا در یکی از نوشته های اخیرم به مناسبت سالگرد 22 خرداد، بروز این احساسات ناب و بی نظیر را موهبتی قدردانستنی شمرده و از کسانی که ما را برای یافتن این گمشده ها کمک کرده اند، سپاسگزاری کرده ام. تک تک این نامه ها در شرایط خاصی نوشته شده، سفارشی نیست و لحظه ای که احساس بوجود آمده و در اکثرموارد دل لرزیده و قلب شکسته و اشک ها جاری شده، قلم نیز به نگارش افتاده است. برای من عجیب نبود وقتی دوستان از دور و نزدیک تماس می گرفتند بلافاصله پس از انتشار نامه هایم و می گفتند خواندیم و گریستیم. چرا که معتقدم هر آن چه از دل برآید بر دل نشیند و خوشبختانه دل های زلال آئینه گون در دیار من کم نیستند. و ما در آئینه این دل های پاک، نقش رخ یار می بینیم هرجا که باشیم. باید بگویم هرچند مخاطب این نامه ها همسر دربندم بود اما همه یارانی که خواننده نامه های من شدند در واقع مددکاری بودند برای روزهای تلخ و گزنده تنهایی و فراق و یک حس عجیبی مرا وادار می کرد که هنگام نوشتن یاردربندم را روبروی خود ببینم و لرزش دل و جاری اشک های او را هم هنگام خواندن سطر سطر نوشته هایم احساس کنم و بدین گونه من به جنگ تنهایی رفتم و به مدد «یدالله مع الجماعة» پیروز شدم.
این را هم اضافه کنم که معتقدم به میزانی که نامه ها برای انتقال احساسات واقعی ما خانواده های زندانیان سیاسی لازم و البته تأثیرگذار بود به همان میزان بلکه بیشتر خاطره نویسی اهمیت و ضرورت دارد. ما به عنوان شهروندانی مسئول و آگاه نباید اجازه دهیم مرور زمان غبار فراموشی را بر این مقطع از تاریخ معاصر کشورمان بنشاند. هر سطر خاطره از آن روزها تلخ که امیدوارم تکرار نشود، سندی است برای مطالعه منصفانه آیندگان از دیروزشان و هرگونه بخل و خست ورزی در این زمینه بار گناهی است جران ناپذیر. پس من خود می نویسم می گویم و دیگران را نیز به این مهم ترغیب می کنم.
حضور رهنورد در کنار موسوی یک پشتیبانی وحمایت تمام عیار بود او تمامی توانایی ها خود را به دلیل اعتقاد به راه و هدف موسوی در اختیار او قرار داد و با شناختی که از خانم رهنورد دارم مطمئن هستم که اگر کس دیگری با اعتقاداتی متفاوت همسر او بود، رهنورد صرفا به بهانه همسری در چنین راهی همراهیش نمی کرد.
زهرا رهنورد برای نخستین بار تابوها را شکست و دست در دست میرحسین موسوی وارد صحنه انتخاباتی شد، او در بسیاری از صحنه ها نیز پیش تاز و فعال بود، زهرا رهنورد چه تاثیری بر حضور زنان در جنبش داشت؟
شخصیت خانم رهنورد جدای از آقای موسوی شناخته می شود و نسل ما همیشه زهرا رهنورد را با کتاب هایش و نوشته هایش به عنوان یک زن روشنفکر، مسلمان و پیش رو و همچنین هنرمندی شاخص می شناسند که آثارش در کشورو بلکه دنیا شناخته شده است. از نظر من با شناخت نسبی که از دکتر رهنورد دارم، حضورشان در کنار مهدس موسوی به نوعی ایثار و از خود گذشتگی بود چرا که ایشان خود می توانست در قامت یک کاندیدای ریاست جمهوری ظاهر شود هرچند هنوز در مهیا بودن شرایط برای کاندیداتوری زنان برای ریاست جمهوری با توجه به همه آن چه دیدیم و هنوز چشمه هایی باقی است، تردید وجود دارد. 50 درصد جامعه ما رازنان تشکیل می دهند و خواسته ها و نیازهای آنان نیز مشخص است و حکومتی که مدعی عدالت است متاسفانه در مقابل این نیازها و خواسته کار چندانی نکرده است. پس طبیعی است که زنان مطالبات و خواسته های خود را در خانم رهنورد جستجو می کنند. حضور رهنورد در کنار موسوی یک پشتیبانی وحمایت تمام عیار بود او تمامی توانایی ها خود را به دلیل اعتقاد به راه و هدف موسوی در اختیار او قرار داد و با شناختی که از خانم رهنورد دارم مطمئن هستم که اگر کس دیگری با اعتقاداتی متفاوت همسر او بود، رهنورد صرفا به بهانه همسری در چنین راهی همراهیش نمی کرد. شاید بتوان گفت که عده ای به خاطر وجود و همراهی خانم رهنورد به مهندس موسوی رای دادند. دراین مقطع زمانی ایستادگی ایشان بر سر آرمان ها و اهداف جنبش بسیارمهم است. مردمی بودن رهنورد و تافته جدابافته ندانستن خود از او شخصیتی دوست داشتنی ساخته و همین مسئله موجب شد که مردم را در نیمه راه رها نکرده قدم به قدم با مردم جلو آمد و حتی در بعضی موارد به دلیل امکان حضور بیشتر در میان مردم و مطلع بودن از خواست واقعی آنان، جلو تر از مهندس موسوی حرکت کرد.
از اینکه زنی که دارای حرمت است در فرهنگ ما، تمدن و آئین و دین ما، اینک در کشور اسلامیمان به اتهام جرم ناکرده جایش در زندان است و رفتارهایی با او می شود که بسیارنگران کننده است اما از طرف دیگر این زندان و زندانی بی گناه تاثیر مثبتی نیز بر جنبش می گذارد و اتفاقا زندان در این دوره اختناق خبری و سانسور و فیلترینگ تبدیل به یک رسانه قوی برای شنیدن صدای زندانیان سیاسی می شود.

نقش زندانیان خصوصا زنان در جنبش به چه صورت است؟
نقش خود زندانیان را نیز نمی توان در این جنبش نادیده گرفت یعنی به نظر من این جنبش یک بخش پیش برنده اش زندانیان سیاسی بودند زندانیان همگرایی و همراهی میان گروه های مختلف مردم ایجاد کردند. اتهامات واهی و روند دستگیری های کاملا غیر قانونی و غیر انسانی و برخوردهای غیرحقوقی موجی از خشم را علیه اقتدارگرایان حاکم که مردم آنان را مسئول این بدرفتاری ها می دانستند برانگیخت تا آن جا که شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد در تمامی اعتراضات خیابانی به گوش می رسید و هرچه بی خبری از آنان طولانی تر می شد، صدای مظلومیتشان رساتر و قابل درک تر بود. زندانیان سیاسی طی این یک سال محرکی بودند برای حلقه پیرامونی خود و خانوده هایشان که در باره آنان، هدف و راهشان بیشتر مطالعه کنند و به نظر من این یک موهبتی است که کمتر زمانی به دست می آید. ما در عین اینکه بسیار متاسفیم از روند بازداشت ها، از اینکه زنی که دارای حرمت است در فرهنگ ما، تمدن و آئین و دین ما، اینک در کشور اسلامیمان به اتهام جرم ناکرده جایش در زندان است و رفتارهایی با او می شود که بسیارنگران کننده است اما از طرف دیگر این زندان و زندانی بی گناه تاثیر مثبتی نیز بر جنبش می گذارد و اتفاقا زندان در این دوره اختناق خبری و سانسور و فیلترینگ تبدیل به یک رسانه قوی برای شنیدن صدای زندانیان سیاسی می شود.
متاسفم از این که زنان وجیه و قابل احترام ما که هنوز در زندان هستند، بازداشت آنان از این جهت باعث سرشکستگی قوه قضاییه است که بی دلیل و یا به اتهمات واهی چون اعلام واتستگی به گروهک مرده ای چون منافقینماه ها در شرایطی بسیار ناهنجار در زندان نگاه داشته شده اند.
در پایان امیدوارم هرچه زودتر شاهد آزادی این زنان محروم مانده از حقوق اولیه شان و همه زندانیان سیاسی بی گناه باشیم و آزادی زندانیان پس از انتخابات و نیز انتخابات آزاد به عنوان کف مطالبات جنبش سبز در گفتگو و تعاملی میمون و مبارک مورد توجه و بررسی حکومتگران و قدرتمداران قرار گیرد و بیش از این فرصت های رشد و بالندگی در کشور زرخیزمان ایران از دست نرود.
با آرزوی توفیق برای همه فرزندان ایران در سراسر گیتی



 


معاون سابق امور بین‌الملل وزارت نفت، با انتقاد شدید از امضای قرارداد موسوم به «خط لوله صلح» و "کاپیتولاسیون" خواندن آن قرارداد، خاطرنشان کرد "ظاهرا مقامات وزارت نفت مصمم هستند به هر قیمت كه شده این قرارداد را نهایی نمایند و متاسفانه هیچ‌گونه اطلاعاتی را در اختیار كارشناسان قرار نمی‌دهند تا اقداماتشان مورد بررسی قرار گیرد.


" وی همچنین از نمایندگان مجلس خواستار آن شد که "تا هنگامی‌كه گروهی از كارشناسان مستقل قرارداد مذكور را مورد تایید قرار نداده‌اند، از اجرایی شدن آن جلوگیری نمایند."


به گزارش ایلنا، هادی نژاد حسینیان، با توجه به انعقاد قرارداد اخیر و همچنین اتهامات وارده از سوی دولت پیرامون اینکه "انتقادات وی با مبنای اخبار جعلی بیان شده"، در این زمینه خاطرنشان می کند: "بنا بر گزارش خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های كشور، بخشی از اسناد قرارداد خط لوله گاز ایران به پاكستان در اسفندماه در تركیه و اسناد نهایی آن در تاریخ هفتم خردادماه امسال در محل سفارت فرانسه در اسلام‌آباد به امضاء رسید. اعلام این خبر كه به نوعی بازگشت كاپیتولاسیون به كشور را هشدار می‌داد به حق نگرانی‌هایی را مطرح نمود.


با استناد به اخبار منتشره فوق، اینجانب به عنوان یك شهروند در تاریخ دهم خرداد طی نامه‌ای به وزارت نفت، هفت سئوال مطرح و خواستار جواب آنها برای رفع ابهام شدم. وزارت نفت به جای پاسخ به همه سئوالات، تنها در پاسخ به سئوال سوم و بخشی از سئوال اول كه «چرا قرارداد در خارج ایران و چرا در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد امضا شده است؟» ضمن تكذیب خبر مذكور، محل برگزاری مراسم نهایی را وزارت انرژی پاكستان اعلام نموده و با جملاتی نامناسب اتهاماتی را مبنی بر جعل خبر به اینجانب نسبت داده است.


برای روشن شدن موضوع و كشف حقیقت كه آیا امضای سند نهایی در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد طرح از پیش تدوین شده مدیران وزارت نفت و شركای پاكستانی آنها بود یا جوسازی‌های اینجانب، به اخباری در این باره با ذكر آدرس آنها اشاره می‌كنم و قضاوت درباره اتهامات بیان شده را بر عهده خوانندگان عزیز می‌گذارم.


1ـ خبرگزاری مهر ـ تاریخ انتشار 22/2/89 -12:12
تبادل ضمانت‌نامه قرارداد گاز ایران ـ پاكستان در سفارت فرانسه
آخرین ضمانت‌نامه قرارداد گازی ایران و پاكستان تا پایان ماه جاری میلادی در محل سفارت فرانسه در اسلام‌آباد تبادل می‌شود.
خبرنگار مهر درباره آخرین وضعیت قرارداد گازی پاكستان از شركت ملی نفت كسب اطلاع كرد: بر این اساس آخرین ضمانت‌نامه قرارداد گازی ایران و پاكستان تا پایان ماه جاری میلادی در محل سفارتخانه فرانسه در اسلام‌‌آباد تبادیل می‌شود.


با توجه به اینكه یكی از توافق‌های مقامات ایران و پاكستان تبادل این ضمانت‌نامه در سرزمین فرانسه بوده، از این رو، این ضمانت‌نامه در محل سفارت فرانسه در اسلام‌‌آباد به عنوان بخشی از سرزمین فرانسه تبادل خواهد شد.


2ـ خبرگزاری فارس ـ شماره خبر 8903070262 ـ 7/3/89 ـ 12:11
"قرار است این موافقتنامه در سفارت فرانسه در اسلام آباد به امضا برسد تا تابع قوانین فرانسه باشد."


3ـ روزنامه دنیای اقتصاد
كد خبر: denـ208928 تاریخ چاپ: شنبه 8 خرداد 1389
"منبع دست چندم" خبر می‌دهد كه:


گروه انرژی ـ در حالی كه یك منبع دست سوم از امضای ضمانتنامه دولتی انتقال گاز ایران به پاكستان در روز جمعه (دیروز) در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد خبر داده بود، مقامات ارشاد تهران این خبر را نه تایید می‌كنند و نه صراحتا تكذیب می‌كنند.


بر اساس گزارش خبرگزاری «فارس» به نقل از روزنامه ِ«هندو» منتشر كرده این موافقتنامه توسط نمایندگان شركت ملی نفت ایران و وزارت نفت پاكستان به امضا خواهد رسید. بیشتر منابع پاكستانی اعلام كرده بودند كه دو كشور در حال مذاكره در مورد موافقت‌نامه‌ای برای تضمین فروش گاز ایران به پاكستان هستند و قراراست این موافقت‌نامه در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد به امضا برسد تا تابع قوانین فرانسه باشد. این در حالی است كه به دنبال پیگیری‌های خبری خبرنگار ما، نماینده ویژه وزیر نفت ومدیرعامل شركت ملی صادرات گاز ایران دیروز از اظهارنظر صریح در این باره خودداری كرده و تایید و تكذیب آن را در حیطه وظایف مدیرعامل شركت ملی گاز ایران خواند. در این بین مدیرعامل شركت ملی گاز ایران، «جواد اوجی» نیز در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» این خبر را نه تایید كرد و نه تكذیب. «اوجی» اظهار داشت: بعد از تكمیل اطلاعات، جزئیات قرارداد انتقال گاز ایران به پاكستان اعلام خواهد شد.


وزارت نفت با اشاره به سئوال سوم اینجانب، درباره لزوم شفاف بودن قرارداد، اعلام نموده كه امضای اسناد ضمانت‌نامه قرارداد در حضور رسانه‌های داخلی و خارجی گویای شفافیت كار است. اگر این پاسخ را وزارت نفت كمی دیرتر تهیه نموده بود من توصیه می‌نمودم كه پاسخ وزیر محترم نفت را در مورد ارزش مالی این قرارداد به عنوان سند شفاف‌ بودن آن ذكر می‌كردند آنجا كه پاسخ دادند "با توجه به ملاحظاتی كه وجود دارد هم‌اكنون نمی‌توان ارزش مالی قرارداد را اعلام كرد و در شرایط كنونی مشخصات فنی قرارداد از ارزش مالی آن مهم‌تر است."


لازم است به استحضار برسانم كه اكثر دوستان من به دلیل پاسخ {...}و بی‌منطق وزارت نفت و عبارات نامناسبی كه در آن به كار برده شده بود، اینجانب را به نادیده گرفتن و بلا جواب گذاشتن آن تشویق می‌كردند، اما دریغم آمد كه علاقه‌مندان به منافع ملی و سربلندی كشور اسلامی‌مان را از توضیح و تبیین حقایق و آشنایی با استراتژی‌های جدید مدیران اعزامی با دوستداران صنعت نفت محروم نمایم. در پایان با شناختی كه اینجانب از كاركنان صدیق، پاك و كاردان صنعت نفت دارم مطمئن هستم كه هیچ‌گاه امضای آنها زیر قراردادهایی كه منافع ملی را تضمین نكرده باشد نخواهد رفت و آنها با توضیح لازم به مدیران و مقامات صالح بالاتر جلوی تصمیمات اشتباه را خواهند گرفت.


در پایان همان‌طور كه ذكر شد ظاهرا مقامات وزارت نفت مصمم هستند به هر قیمت كه شده این قرارداد را نهایی نمایند و متاسفانه هیچ‌گونه اطلاعاتی را در اختیار كارشناسان و علاقه‌مندان قرار نمی‌دهند تا اقداماتشان مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه روزنامه‌ها و منابع خبری پاكستان بسیاری از اطلاعاتی كه وزارت نفت آنها را محرمانه می‌داند برای عموم منتشر نموده‌اند.


در چنین شرایطی وظیفه نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی بسیار سنگین‌ و تعیین‌كننده است و انتظار از نمایندگان محترم این است تا هنگامی‌كه گروهی از كارشناسان مستقل قرارداد مذكور را مورد تایید قرار نداده‌اند از اجرایی شدن آن جلوگیری نمایند."


 



قربانعلی بهزادیان نژاد، استاد دانشگاه و مشاور میر حسین موسوی که هم اکنون در زندان اوین به سر می برد از همه حقوق دانشگاهی اش محروم شد .

به گزارش کلمه ،این استاد دانشگاه و رییس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی پس از ماه ها زندانی بودن در بند ۲۰۹ زندان اوین به تازگی به بند عمومی منتقل شده است . وی یک روز بعد از عاشورای حسینی بازداشت شد و تاکنون کاملا بلا تکلیف در زندان اوین محبوس است.

وی در اواخر فرودین ماه سال جاری به همراه دکتر علیرضا بهشتی دیگر استاد دانشکده تربیت مدرس از همه حقوق شان محروم و به حالت تعلیق در آمدند . مسولان دانشگاه برای موجه جلوه دادن این اقدام غیرقانونی شان از ، مصوبه هیئت انتظامی استادان استفاده کرد ند .

این اقدام غیر قانونی موجب اعتراض گروهی از استادان برجسته این دانشگاه شد .آنها طی جلسه ای با فرهاد دانشجو رییس وقت دانشگاه تربیت مدرس که در آن روسای دانشکده های علوم انسانی و پزشکی نیز حضور داشتند، نسبت به حکم تعلیق این استادان و همچنین هتک حرمت استادان دانشگاه اعتراض کرده و خواهان بازنگری در این حکم شدند.

آنها همچنین در این جلسه نگرانی شان را نسبت به قطع حقوق و مشکلات معیشتی خانواده های اعضای هیات علمی که ناعادلانه زندانی شده اند اعلام کردند .

تعدادی از استادان دانشگاه تربیت مدرس می گویند که فرهاد دانشجو در آن جلسه قول مساعد درباره بازنگری حقوقی در حکم هیات انتظامی استادان را داد و بر تامین حقوق استادان زندانی تاکید کرد. اما با این وجود تاکنون هیچ رسیدگی به این موضوع نشده و قربانعلی بهزادیان نژاد زندانی و از همه حقوق نیز محروم شده است .

دکتر قربان بهزادیان نژاد، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس است که در سال های اخیر فعالیت های فرهنگی زیادی داشته است. بهزادیان نژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سیدمحمد خاتمی و مشاور وزیر بهداشت در انتخاب رؤسای دانشگاه های علوم پزشکی را در کارنامه مسئولیت های خود جای داده است. در سال های اخیر دکتر بهزادیان نژاد در موسساتی که نزدیک به مهندس میر حسین موسوی بوده، در زمینه علوم انسانی و مطالعات ایرانشناسی فعالیت می کرده و از مشاوران ارشد او است.

وی هم اکنون به همراه تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ازجمله محسن میردامادی و علیرضا بهشتی شیرازی دربند هفت زندان اوین به سر می برد.


 


مراسم اولین سالگرد شهادت ناصر امیرنژاد از کشته شدگان روز ۲۵ خرداد ماه سال گذشته روز دوشنبه ۳۱ خرداد ماه برگزار می شود.

به گزارش پایگاه اینترنتی رای ما کجاست ،ناصر امیرنژاد ، دانشجوی دوره کارشناسی مهندسی هوا فضا ، ورودی سال ۸۴ دانشگاه آزاداسلامی تهران واحدعلوم و تحقیقات بود که درجریان درگیری های پس ازانتخابات سال گذشته ۲۵ خرداد ۸۸ اطراف میدان آزادی به شهادت رسید. قرار است مراسمی به مناسبت اولین سالگرد شهادت ناصر امیر نژاد روز دوشنبه ۳۱ خردادماه ساعت ۴ تا ۵/۳۰ سالن اجتماعات مسجد الرسول، میدان کاج برگزار شود.

نشانی وبلاگی است که دوستان ناصر راه اندازی کرده اند.

lorkeh.blogfa.com

دراین وبلاگ مجموعه ای ازخاطرات و درددل های دوستان ناصر ، اندیشه های او و شرحی بر اتفاقات پیش و پس ازشهادت او بیان شده است


 



در جلسه علنی روز یکشنبه مجلس سئوال سیروس سازدار نماینده مرند و جلفا درباره خط لوله صلح از وزیر نفت مطرح شد.

به گزارش البرز سازدار در توضیح سئوال خود گفت: با وجود آنکه بسیاری از طرح های وزارت نفت به علت کمبود سرمایه متوقف شده چرا این وزارتخانه با هزینه ای حدود ۳ میلیارد دلار به احداث خط لوله ۹۰۰ کیلومتری با قطر ۵۶ اینچ در سیستان و بلوچستان اقدام کرده است؟

وی ادامه داد: چرا قبل از آنکه با کشوری قرارداد منعقد شود اقدام به لوله گذاری شده و چه عجله ای در این کار وجود داشته است. احداث خط لوله در سال ۸۴ تصویب شد در حالیکه شرکت ملی نفت در سال ۸۳ اقدام به لوله گذاری کرده است.

نماینده مرند و جلفا تصریح کرد: اگر احداث این خط لوله برای گازکشی به استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان بوده چرا نام خط لوله صلح بر آن گذاشته شد؟

وی ادامه داد: ایران، پاکستان و هند برای اجرای این خط لوله ۴ شرکت را معرفی کردند که یک شرکت مشترک بود.

سازدار گفت: این شرکت با نام گافلین گلاین در فهرست شرکت های ممنوع المعامله وزارت نفت بوده که بارها علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران شهادت داده است.

عضو فراکسیون خط امام ادامه داد: وزیر وقت نفت در سوم بهمن سال ۸۵ تیم مذاکره کننده را حذف و فردی را به نام نماینده خود معرفی می کند اما این فرد مسئولیت قرارداد را بر عهده نمی گیرد.

سازدار ادامه داد: شرکت گافلین گلاین قیمت گاز را در قرارداد تعیین می کند و فردی پاکستانی که در قرارداد کرسنت نیز حضور داشته در این قرارداد هم دخالت داشته است.

مسعود میرکاظمی وزیر نفت در پاسخ به سئوال نماینده مرند و جلفا با اشاره به اهمیت احداث خط لوله صلح اظهار داشت: این خط لوله امکان انتقال ۶۰ میلیون متر مکعب گاز را از عسلویه به سیستان و بلوچستان را داراست. که با نصب ۹ ایستگاه تحت فشار در مسیر ظرفیت انتقال از طریق آن به ۱۱۰ میلیون متر مکعب خواهد رسید.

وزیر نفت ادامه داد: این خط لوله ۳ مصوبه دولت در سالهای ۸۱،۸۴ و ۸۶ را دارد و در بودجه ۸۵ ردیف بودجه ای برای آن در نظر گرفته شد و در برنامه چهارم توسعه نیز به آن اشاره شده است.

وی ادامه داد: دلیل ۵۶ اینچ بودن این خط لوله نیز این است که این خط لوله از عسلویه پس از طی مسیر استانهای بوشهر، فارس، کرمان و هرمزگان به سیستان و بلوچستان می رسد و بخشی از گاز این استانها را تامین می کند.

میرکاظمی تصریح کرد: این خط لوله پس از رسیدن به ایرانشهر به خط لوله ای از خراسان جنوبی وصل و سپس به چابهار می رود و در آنجا به مرز پاکستان وصل می شود.

وزیر نفت احداث این خط لوله را کاملا منطقی دانست و گفت: بر اساس تعهدات وزارت نفت تا سال ۹۳، ۵۰ میلیون متر مکعب و در افق ۱۴۰۰ بیش از ۸۰ میلیون متر مکعب گاز باید از طریق این خط لوله به مناطق مختلف کشور منتقل شود.

وی با اشاره به اینکه ایران دومین دارنده کشور ذخایر گاز در جهان است گفت: صادرات گاز به پاکستان نهایی شده و طرف پاکستانی اعلام کرده که در یک ماه آینده با آمدن به ایران قراردادهایی را به قرارداد صلح اضافه خواهد کرد، ضمن آنکه خط لوله صلح قرار است سال ۲۰۱۴ به پاکستان وصل شود.

میرکاظمی ادامه داد: در آینده باید حداقل ۱۵۰ میلیون متر مکعب صادرات گاز داشته باشیم و ترکیه نیز درخواست افزایش خرید گاز را به ایران داده است.

وزیر نفت در خصوص اینکه چرا نام این قرارداد خط لوله صلح گذاشته شده گفت: این خط لوله قرار بود بین پاکستان و هند امتداد یابد و با وجود فشار آمریکا بر هند، احزاب مخالف آمریکا در هند به دولت این کشور فشار آورده اند که چرا در این قرارداد شرکت نکرده است.

وی گفت: سابقه مذاکره درباره خط لوله صلح به ۱۵ سال می رسد و فرد مذاکره کننده که در توضیحات نماینده سئوال کننده به خانی از پاکستان موسوم شده است وزیر وقت انرژی پاکستان بوده است.

میرکاظمی خطاب به سازدار گفت: مذاکره برای قرارداد صلح در زمانی که هم حزبی های شما سرکار بودند انجام شد که البته کار خوبی هم بود.

وزیر نفت درباره صادرات گاز گفت: این منطقی نیست که ۶۵۰ میلیون متر مکعب گاز تولید شده در داخل کشور کاملا به مصرف داخلی برسد و اتفاقا باید این سئوال مطرح شود که چرا مقدار بیشتری صادر نمی کنیم؟

سازدار در ادامه سئوال خود از وزیر نفت اظهار داشت: چرا در این قرارداد قانون فرانسه حاکم بود با وجود اینکه قرار بود دراین قرارداد هند نیز حضور داشته باشد و در نهایت این خط لوله به چین برسد اما این اتفاق نیفتاد.

وی ادامه داد: چرا قراردادهای به این مهمی که بر اساس اصل ۷۷ قانون اساسی باید به مجلس باید محرمانه امضا می شود مگر مجلس نامحرم است.

سازدار به میرکاظمی گفت: مرا به حزب و گروهی خاص متهم نکن ۲ بار این سئوال در کمیسیون انرژی مطرح شد اما با وجود اینکه اکثر اعضای کمیسیون هم حزبی های شما بودند، از توضیحات شما قانع نشدند.

نماینده مرند و جلفا با طرح این سئوال که نقش آقای رحیم مشایی در قرارداد خط لوله صلح چه بوده از نمایندگان خواست نسبت به قراردادهای نفتی حساس باشند.

وی به کرات از رحیم مشایی به عنوان کسی که نقشی در قرارداد خط لوله صلح دارد نام برد و از وزیر نقش وی در این قرارداد را جویا شد که البته میرکاظمی پاسخی به این سئوال نداد.

پس از پایان این پرسش و پاسخ سازدار اعلام کرد که از توضیحات وزیر نفت قانع نشده است.

طبق آیین نامه مجلس پس از اعلام نظر نماینده نسبت به قانع نشدن از توضیحات وزیر مجلس وارد رای گیری می شود که در این رای گیری نمایندگان با ۱۲۹ رای موافق، ۵۲ رای مخالف و ۱۵ رای ممتنع اعلام کردند از توضیحات وزیر نفت به سئوال سازدار نماینده مرند قانع شدند.


 


جعفری دولت آبادی با اعزام نماینده ای به زندان اوین به بررسی مشکلات زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین پرداخت و دستور رسیدگی هرچه سریعتر این مشکلات را داد. دیروز ،بیست و نهم خرداد ماه ،هم زمان با حضور نماینده دادستان در بند ۳۵۰ اوین ،رییس زندان اوین ،صداقت نژاد نیز در این بند حضور یافت و ضمن گفت و گو با زندانیان در باره مشکلاتشان ، از نزدیک بر مراحل ساخت و ساز در بند نظارت و دستور داد تعمیرات هرچه زودتر تمام شود.

به گزارش کلمه به نقل از منابع موثق، زندانیان بند ۳۵۰ در گفت و گوهای خود با نماینده دادستان و همچنین رییس زندان اوین بیش از هرچیز از وضع نامناسب بهداشتی و رفاهی بند ۳۵۰ شکایت کردند و گفتند مهم تر از تعوض سرامیک و نو کردن ظاهر بند که معلوم نیست با چه هدفی انجام می شود ،بهبود اوضاع بهداشتی و رفاهی بند است.

زندانیان همچنین از گرمای شدید و نبود امکانات مناسب تهویه و خنک کننده در بند سخن گفتند که نماینده دادستان و رییس زندان اوین به زندانیان قول مساعد دادند که به زودی وسایل خنک کننده مناسب برای این بند نصب شود و اوضاع بهداشتی و رفاهی بند نیز بهبود پبدا کند

در روزهای گذشته ، کلمه خبر داده بود که در بند ۳۵۰ اوین به تازگی ساخت و سازهای ساختمانی شروع شده که به دلیل آن روزهاست زندانیان جای مناسبی برای استراحت و خواب ندارند و مجبورند در حیاط زندگی کنند. آنها برای پیشبرد کارهاو سر وسامان دادن مکانی که به زور در آن نگهداری می شوند مجبور به بیگاری و بنایی شده اند. از چند روز گذشته، زندانیان که جایی برای خواب و استراحت نداشتند در حیاط زندان و زیر افتاب داغ به سر بردند و غدا خوردند.هچنیین در خبرها گفته شد که زندانیان سیاسی در این بند به کار اجباری بنایی وادار شده اند.

تعدادی از خانواده های زندانیان نسبت به کار اجباری زندانیان شان اعتراض کرده و گفته بودند اگر این بند نیاز به تعمیرات ضروری دارد، ارتباطی به زندانی ندارد و پیش از انجام تعمیرات، زندانیان باید به مکانی دیگر منتقل شوند.

همچنین به گفته برخی از خانواده های زندانیان سیاسی، این تعمیرات ساختمانی در حالی انجام می شود که در این فصل این بند از زندان اوین که در زیر زمین قرار دارد بسیار گرم و از وسایل تهویه و خنک کننده مناسب نیز بی بهره است. موضوعی که موجب غیر قابل تحمل شدن زندگی برای زندانیان شده است.

خانواده های زندانیان بند ۳۵۰ از دادستان تهران تقاضا کرده بودند که ضمن بازدید از این بند زندان اوین به وضعیت زندانیان رسیدگی کند و شرایط درمان آنها را فراهم کند. آنها همچنین از دادستان و دیگر مسولان تقاضا کردند که شرایط اولیه رفاهی را در فصل تابستان برای زندانیان این بند فراهم کنند.

هم اکنون در این بند عماد الدین باقی، محمد نوری زاد، بهمن احمدی امویی، علی بیکس، مجید دری، کیوان صمیمی، ضیا نبوی، احمد کریمی، سعید متین پور، اکبر اجدادی ،علی ملیحی ،میلاد اسدی ،مسعود لواسانی ،ارسلان ابدی ،میلاد فدایی ،کوهیار گودرزی ،علی بهزادیان نژاد ،جواد ماهزاده ، علیرضا طاهری و بسیاری دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نگهداری می شوند.


 



نماینده اصولگرای حامی دولت در مجلس شورای اسلامی معتقد است "نقش سید حسن خمینی در حوادث پس از انتخابات کاملا مشهود بوده" و "با توجه به سن بالای هاشمی رفسنجانی، سید حسن قصد ورود به عرصه انتخابات خبرگان و تکیه زدن بر کرسی ریاست این مجلس را دارد."
به گزارش آخرین نیوز، حسین فدایی در شانزدهمین همایش سراسری هیئت رزمندگان اسلام که در مجتمع یاوران مهدی تهران برگزار شد، در اشاره به حوادث اخیر و توجیه هتاکی های صورت گرفته به نوۀ رهبر فقید جمهوری اسلامی در آرامگاه آن مرحوم گفت "نقش سید حسن خمینی در حوادث پس از انتخابات کاملا مشهود بوده است ."
دبیر کل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی همچنین مدعی این شد که "حدود یک سال و نیم پیش وقتی که افرادی برای انتخابات ریاست جمهوری آماده ورود به عرصه شدند، عده ای به سراغ سید حسن خمینی رفتند تا او را برای اینکار متقاعد کنند و یکی از مشوقین این جریان برای ورود سید حسن به عرصه انتخابات شاید هاشمی و خاتمی بود. "
فدایی سپس ادعا کرد "حسن خمینی در پاسخ به این جریان گفته بود که من مسئولیتی را می پذیرم که رییس جمهور پیش او زانو بزند؛ که با توجه به سن بالای هاشمی رفسنجانی، وی قصد ورود به عرصه انتخابات خبرگان و تکیه زدن بر کرسی ریاست این مجلس را دارد. "
عضو فراکسیون اصولگرایان همچنین گفت "هیئتی از مسئولان که برای حل مسایل پس از انتخابات با بزرگان نظام دیدار کردند، در دیداری باهاشمی از وی شنیدند که وی به همراه سید حسن، محمد خاتمی و میرحسین موسوی به این نتیجه رسیده اند که کف مطالبات میرحسین ابطال انتخابات است یعنی سید حسن هم به این موضوع راضی شده است."
حسین فدائی چندی پیش در جمع مداحان مشهد، در خصوص حوادث پس از انتخابات گفته بود "در حوادث بعد از انتخابات جمعی از نمایندگان مجلس رفتیم پیش این دانه درشت ها مثل کروبی، هاشمی و ... گفتیم چرا می گویید تقلب شده است. ایشان یک دلیل هایی آورد که هیچ کدام از آنها پذیرفته نشد . ولی تمام این جریانات پس از انتخابات با این هدف صورت گرفت که رهبری را تضعیف کند ."
وی پیرامون عوامل ایجاد حوادث بعد از انتخابات نیز ادعا کرده بود "در این جریان انحرافی و فتنه گر تعدادی از مهره‌های اصلی و مسئله‌دار باند مخوف مهدی هاشمی معدوم، حلقه کیان، افراطیون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین، سردمداران و سرمایه‌گذاران روزنامه‌های زنجیره‌ای، ملی‌مذهبی‌ها، سکولارها و لائیک‌ها، غائله‌افکنان قتلهای زنجیره‌ای، سابقه‌داران از منافقین و لیبرالها، نهضتی‌ها و افراطیون مدعی انقلابی‌گری که طراحان اصلی ایده کنارگذاردن نیروهای ارزشی و استحاله نظام در دوران دوم خرداد بوده‌اند، مشاهده می‌شود. "


 


در شامگاه شنبه ۲۹ خرداد ماه حضرت آیت الله امینی از عالمان برجسته با حضور در منزل یادگار گرانسنگ امام راحل با حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسن خمینی ملاقات کرد.

به گزارش جماران این عضو بلند پایه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ضمن با اظهار تاسف و تاثر از واقعه پیش آمده در ۱۴ خرداد اظهار داشت: تلخی حادثه از ابعاد مختلف است و این اهانت به شخص شما نبود بلکه اهانت به امام (س) و نظام تلقی می شود؛ تلخی حادثه از آنجا مضاعف می شود که در حضور مقام معظم رهبری و صدها میهمان خارجی وعاشقان حضرت امام و در روزی که متعلق به امام راحل عظیم الشان بود صورت گرفت.

وی خاطر نشان کرد: باید از همگان پرسید که چرا با شما چنین می کنند و اینها کیستند و چه خطری را در وجود شما می بینند که دست به این حرکات می زنند؟ ایشان با توصیه به صبر استقامت در مقابل ناملایمات اظهار داشتند: یکی از بزرگترین و مهمترین ویژگی های امام راحل تقوی و اتکاء بخدا بود که انشاالله در همه لحظات باید از آن پیروی نمائیم.


 



حمزه کرمی مدیر سایت جمهوریت و از مدیران ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در زندان بیماری قلبی دارد و نیازمند درمان فوری است اما مسولان با درخواست مرخصی وی مخالفت می کنند .

به گزارش کلمه ،کرمی که از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات محسوب می شود . تاکنون فقط موفق به استفاده از یک مرخصی پنج روزه شده است . فرصتی کوتاه که او نتوانسته درمانش را دنبال کند .

خانواده حمزه کرمی از مسولان می خواهند که با این مرخصی درمانی موافقت کنند تا دوباره او سلامتی اش را به دست آورد .

کرمی در دادگاه بدوی توسط رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ،قاضی صلواتی به ۱۶سال زندان محکوم شده بودو که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۱ سال تبدیل شد .

کرمی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولت‌های اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود..

وی در جریان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، مسئول ستاد مطبوعات هاشمی رفسنجانی بود و در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مدیریت وب‌سایت جمهوریت را بر عهده داشت


 



محمدرضا شجریان، پس از حدود یک ماه و نیم تور کنسرت با گروه شهناز در استرالیا، کانادا و امریکا ، ۲۵ خردادماه به ایران بازگشت.

به گزارش خبرآنلاین، شجریان آخرین باراوایل اردیبهشت ماه امسال از کنسرت همایون شجریان و علی قمصری و گروه همنوازان حصار دیدن کرد، در جشن نوگشایی خانه موسیقی نیز حضور یافت و پس از آن راهی تور کنسرتش شد.


 


بعد از تجمع و راهپیمایی اعتراضی بیست و دوم خرداد امسال در دانشگاه تهران که به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، یازده تن از دانشجویان دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، به اتهام "ایجاد اغتشاش"، به کمیته انضباطی احضار شدند.

به گزارش جرس، در این تجمع که بعد از ظهر شنبه گذشته از مقابل دانشکده هنر آغاز شده و در سراسر دانشگاه ادامه پیدا کرد، دانشجویان با شعارها و پلاکاردهایی، اولین سالگرد جنبش سبز و شهدا و زندانیان سیاسی را گرامی داشتند.

متعاقب این تظاهرات، کمیته انضباطی دانشگاه تهران، دست کم یازده دانشجوی دانشکده ادبیات و تعدادی از دانشجویان دانشکده های دیگر را، احضار و تهدید به صدور احکام انضباطی سنگین کردند و همچنین به آنان هشدا دادند در صورت ادامه تجمعات و اعتراضات، بازداشت خواهند شد.

طی هفته گذشته و در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، دانشجویان دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و صنعتی شریف، با برگزاری تظاهرات و تجمعات روزانه و شبانه (در خوابگاه ها)، یاد خیزش و تولد جنبش سبز را گرامی داشتند.


 



مجید سعیدی ، عکاس سرشناس ایرانی که پس از انتخابات بازداشت شده بود به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش کلمه ،مجید سعیدی عکاس مطبوعاتی شب جمعه دهم سال گذشته تیر از سوی ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شده و ماموران بخشی از وسایل شخصی وی را نیز با خود برده بودند .وی در دادگاههای متهمان حوادث پس از انتخابات که به نام دادگاه نمایشی مشهور شد ،نیز شرکت داده شد و چندی بعد به قید وثیقه ازاد شد.

سعیدی بیست سال سابقه عکاسی دارد و با روزنامه ها و نشریات داخلی و رسانه های بین المللی کار کرده است.

مجید سعیدی می‌گوید: "اگر بنا باشد به قانون احترام گذاشته شود، بیگناهی من ثابت خواهد شد زیرا من کاری به جز انجام وظیفه روزنامه نگاری خودم نکرده ام. من همانطور که همایش انتخاباتی موسوی را پوشش دادم، از همایش احمدی نژاد هم عکس تهیه کردم. چرا من را به جرم عکاسی از موسوی، نه احمدی‌نژاد، محاکمه می‌کنند؟"


 


جبهه مشارکت ایران اسلامی به مناسبت یکمین سال بازداشت دبیر کل این حزب بیانیه ای صادر کرد در این بیانیه با اشاره به سوایق درخشان محسن میردامادی تاکید شده است متقلبان دروغگو بدانند با زندانی کردن امثال دکتر میر دامادی کارنامه پر بار(!) خود را تکمیل می کنند و به همه ثابت می کنند که اسلام و انقلاب و امامی که میردامادیها از آن دم می زنند مکتب مبارزه با دروغ و تقلب و فساد وکودتا و استبداد و ناکارآمدی است و میردامادیها را چه باک که در این راه همانقدر صبور و بردبار باشند که در مبارزه بی امان خود علیه نفاق و کفر و دنیا زدگی بی تاب بودند

به گزارش کلمه متن کامل بیانیه جبهه مشارکت به شرح زیر است:

یک سال از بازداشت غیر قانونی دبیر کل سرافراز جبهه مشارکت ایران اسلامی گذشت.

گذری کوتاه به زندگی پر بار و شرافتمندانه دکتر محسن میردامادی نشانگر شخصیتی است که بیش از هر زمان دیگر ایران عزیز ما به او احساس نیاز می کند.

فرزند برومند خانواده ای متدین و مبارز که رسم ایستادن بر پای خود را خوب به او آموختند و جان او را با شهد ایمان آمیختند.

از زمانی که خود را شناخت مبارزه با فساد و استبداد را تجربه کرد و در کنار بزرگان علم و دین ، اصالت اسلامی و ملی خود را بارور ساخت.

ورود به یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور فرصتی بود تا در کنار علم آموزی ، مبارزه با استبداد و وابستگی را در سطحی بالاتر تجربه کند و گوهر وجودی خود را به صورت یکی از رهبران جنبش دانشجویی متجلی سازد و یکی از تاثیر گذارترین و ماندگارترین تشکل دانشجویان مسلمان، دفتر تحکیم وحدت، را بنیان نهد تا دانشجویان با حفظ هویت خود در مقابله همزمان با تحجر و دین زدایی و استبداد و استعمار، پایگاه خلل ناپذیری داشته باشند. نقش بارز او در تسخیر لانه جاسوسی نشانه روحیه وطن پرستی و آرمانخواهی او در مبارزه با دخالت بیگانگان در سرنوشت داخلی کشور است.

محسن میردامادی در بخشی از حیات سیاسی خود دراوج جنگ تجمیلی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دین خود را در دفاع از میهن ادا کرد و سپس با قبول مسئولیت استانداری خوزستان در عین اداره شایسته این استان در خط اول دفاع مقدس، نمونه ای از تعامل و همزیستی ایرانیان از هر نژاد و زبان را به نمایش گذاشت.

با خاتمه جنگ و رحلت امام ، محسن میردامادی به وادی علم برگشت و در این عرصه تیز استعداد شگرف خود را با اخذ مدرک دکترا از یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان "کمبریج" نشان داد و پس از پایان تحصیل بدون لحظه ای درنگ و علیرغم امکان استخدام در مراکز علمی معتبر جهان برای خدمت به میهن به ایران بازگشت تا هنوز هم با بهانه گیریهای گزینشی نتواند در جایگاه علمی بایسته خود قرار گیرد.

بازگشت به ایران در حالی بود که افق سیاسی کشور دور نمای روشنی برای پیروان امام ترسیم نمی کرد اما به برکت جنبش کم نظیر دوم خرداد با دور اندیشی در راهی قدم نهاد که سر فصل جدیدی در عرصه سیاست گشود که نسلهای تحول خواه، سالیان سال از آثار پر برکت آن بهره مند خواهند شد. تاسیس بزرگترین و فراگیر ترین حزب در تاریخ جمهوری اسلامی امروز آبشخور همه کسانی است که می خواهند سیاست ورزی را در سخت ترین شرایط تجربه کنند و برای اولین بار پس از مشروطیت با روشهای مدنی و مسالمت آمیز و با نفی خشونت، دیو استبداد را به بند کنند.

در دوران چهار ساله مجلس ششم، محسن میردامادی بخشی دیگر از نبوغ خود را نشان داد آن زمان که به عنوان سیاستمداری کار کشته و موفق در عرصه سیاست داخلی و خارجی خوش درخشید.

او علیرغم اینکه در مدیریت و کاردانی، و در دانش و تجربه ،و در اخلاص و ایمان کم نظیر یا بی نظیر بود بی هیچ ادعا و توفعی تمام هم خود را مصروف تثبیت راه امام نمود که سخت آماج هجوم بی امان عافیت طلبان قرار گرفته بود.او بی هیچ تردیدی بقای امام و آرمان او را در روند اصلاحات و بسط تجربه مردمسالاری می دانست و حزب را پایگاه همه کسانی می خواست که حاضر بودند برای استقلال و آزادی و پیشرفت کشور فداکاری کنند و اصلاحات را تنها بدیل اقتدارگرایی و انحصار طلبی می دانند.

آری، اینک چنین انسان ارزشمندی در زندان جمهوری اسلامی است و اسیر دست کودتاگرانی که کمترین بهره ای از این فضائل پیش گفته ندارند و شاید همین حس کمبود در آنها است که سبب می شود تا به گمان خود بخواهند با تحقیر افاضل ملت آتش حسادت خود را خاموش کنند. اما متقلبان دروغگو بدانند با زندانی کردن امثال دکتر میر دامادی کارنامه پر بار(!) خود را تکمیل می کنند و به همه ثابت می کنند که اسلام و انقلاب و امامی که میردامادیها از آن دم می زنند مکتب مبارزه با دروغ و تقلب و فساد وکودتا و استبداد و ناکارآمدی است و میردامادیها را چه باک که در این راه همانقدر صبور و بردبار باشند که در مبارزه بی امان خود علیه نفاق و کفر و دنیا زدگی بی تاب بودند.

امروز او و دوستان او تاوان حمایت بی چون و چرای خود از اسلام ناب محمدی را می پردازند. امروز او و یارانش به خاطر آنکه در برابر انحراف ایستادند محبوس شده اند. امروز او و همراهان او به خاطر دفاع از آرمانهای امام و شهدا که میزان را رای ملت می دانستند اسیر شده اند و این خود نشانه ان است که نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نا اهلان در حال وقوع است. اما این ظلم فاحش در حق دکتر میردامادی و صدها انسان مثل اوهر گز نخواهد توانست ایمان آنها را در حقانیت مرامشان سست کند و در اراده آنها برای پیمودن این راه دشوار خللی ایجاد کند.

وجود دکتر میر دامادی چه در زندان و چه در جامعه ،چراغی است فرا روی جوانان ما و به آنها می آموزد که نباید به خاطر سوء رفتار اقلیتی کژ اندیش و قدرت طلب ارزشهای والایی که این ملت به خاطر آنها انقلاب کردند ناچیز شمرده شود. میردامادی تبلور امید برای این نسل است که می خواهند با صبوری و ایستادگی ثابت کنند که باز هم چون همیشه تاریخ مظلومان بر ستمگران پیروز خواهند شد اگر جز حق نگویند و چز حق نپویند.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

جبهه مشارکت ایران اسلامی

۳۰/۳/۸۹


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته