داريوش اسماعيلی، مديركل كوی دانشگاه تهران با بيان اينكه امتحانات دانشجويان دانشگاه تهران تا سوم تيرماه پايان میيابد گفت: «دانشجويان تا پنجم تيرماه فرصت دارند تا كوی دانشگاه را به صورت كامل تخليه كنند.»
وی با بيان اينكه دانشجويان در فاصله زمانی ۲۹ خرداد ماه تا ۵ تيرماه فرصت دارند وسايل خود را به انبار تحويل دهند افزود: «كوی دانشگاه در فاصله زمانی نهم تير تا ۲۵ تيرماه تعطيل است.»
به گفتهی آقای اسماعیلی «در این فاصله زمانی که کوی تعطيل است، تعميرات اساسی و ضروری در این مرکز انجام خواهد شد.»
بهنظر میرسد این تصمیم برای جلوگیری از اعتراضات دانشجویی در ۱۸ تیر است.
منبع: جرس
احمد جنتی سخنان محمود احمدینژاد درباره حجاب را «مایه زحمت» دانست و گفت: «این چه حرفهایی است که بعضیها حساب نکرده درباره حجاب میگویند؟»
محمود احمدینژاد در گفتوگوی زنده تلوزیونی در یکشنبه جاری شیوه برخورد نیروی انتظامی با «بدحجابی» را نادرست دانست و گفت که این برخوردها را قبول ندارد و تا جایی که بتواند با این موضوع برخورد خواهد کرد.
آقای جنتی که در نماز جمعه امروز سخن میگفت، با تقدیر از عملکرد نیروی انتظامی گفت که «کسی حق ندارد دست نیروی انتظامی را در مبارزه با بدحجابی ببندد.»
جنتی مبارزه با بدحجابی را مانند مانند مقابله با دزد و تروریست دانست و گفت: «برخي دائما بر تكيه به كار فرهنگي اشاره ميكند و من نميدانم چرا فقط در اين زمينه بايد كار فرهنگي كرد و در زمينههاي ديگر اين كار نبايد صورت گيرد؟ پس با اين حساب قاچاقچي و تروريست را چرا ميكشيد؟ كار فرهنگي كنيد! چرا دزد را مجازات ميكنيد؟ كار فرهنگي كنيد تا اصلاح شود!»
وی از مسئولان خواست که اگر «جرات» برخورد با «بدحجابی» را در خیابان ندارند، این کار را از ادارههای دولتی آغاز کنند.
جنتی افزود: «هیچکس نگفته است که زنها میتوانند هر لباسی را بپوشند و این صحیح نیست در مملکتی که مدعی پرچمداری اسلام ناب محمدی است، هر زنی به هر قیافهای در بیاید و ما سکوت کنیم.»
به گفتهی آقای جنتی «فسادی که یک زن بدحجاب در خیابان پخش میکند از سم بدتر است و در نتیجه آن پسری که باید آماده جهاد و ایثارگری باشد در محیط شهوترانی میرود.»
منبع: ایلنا، فارس، زمانه
سبا (مستعار) -زندان اوین
مقاله وارده
در بند عمومی زنان - بند نسوان- حدود ۴۰۰ زن زندانی اند که بیشترشان پروندهخ مواد مخدر دارند. درکنار آنها دانشجویان، استادان دانشگاه، فعالان مدنی، روزنامه نگاران و سبزهای گمنام نیز زندانی شده اند.
این جا قداره بندی و عربده کشی است که کار می کند. اگر می خواهی برای خودت کسی باشی یادت باشد دفعه بعد که آوردنت این جا از همان اول نگویی که اهل اندیشه و قلم به دست بوده ای که تو را گرفته اند. برای این ها افت دارد. باید بگویی دو تا آدم کشته ای تا تحویل ات بگیرند. هر چند روش و منش و کلام و رفتارت نشان دهد قداره بند نیستی. اصلا بلد نیستی.
وقتی می فهمند سیاسی هستی، بچه های سیاسی تحویل ات می گیرند. روشین یک چای می ریزد و با قندی در یک بشقاب دست به دست می دهد تا برسد جلوی تو. یک ظرف غذا جلویت می گذارند. بعد می فهمی ظرف ها را مریم داده با فخری. میترا است که چای و غذا را جلوی تو می گذارد. مریم و فخری و میترا می شوند هم صحبت های تو.
این، کارت تلفن برای زنگ زدنت. مهدیه است که دستش را دراز می کند و یک کارت می دهد. او دانشجوی سال آخر ستاره دار دانشگاه علامه است. فخری دستش را دراز می کند و یک چادر می دهد برای نمازخواندنت. مادر بگیر خودم شسته ام و خشکش کرده ام. تازه واردی. قدر این حرف ها را نمی فهمی. بعدها پشیمان می شوی که چرا نگرفتی. چرا این محبت را رد کردی. فخری می شود همدم تو. بزرگ تر از این است که به دل گرفته باشد. کارت تلفن از مهدیه، تایم از فخری. یک زنگ ۲دقیقه ای. خبر بدهی که در اوین در بند عمومی نسوان هستی تا نزدیکانت را از دلشوره نجات دهی. یک کلام به شوهرت بگویی بچه ها را دریابد.
این جا چه کسی رئیس است؟ چه کسی فرمانده؟ خرده فرمانروایان؟ چه کسی فرمانبر؟ چه کسی باید دست به جیب باشد؟ چه کسی دست به کمر؟ چه کسی باید باج بدهد؟ روسای باندها؟ چه کسی باید سر به زیر باشد؟ چه کسی خاموش؟ چه کسی اجازه دارد داد و هوار که نه عربده کشی کند؟ چه کسی می زند؟ چه کسی می خورد؟ چه کسی ژنرال است؟ چه کسی سرباز؟
شهر عجیبی است این جا. اول تصور کنی زندان آدم هایی دارد که امور زندانیان را می گذرانند. خیلی زود می فهمی این جا همه زندانی اند. جز آن ها که در دفتر ها می نشینند. یکی مسئول اتاق است. یکی یا چند تا رئیس. مسئول کار می کند، رئیس ریاست. هر چند هر دو از اهالی همین شهرند. بند زندانیان عادی قانون خودش را دارد. برو و بیا. ساعت حرف زدن و ساعت حرف نزدن. خاموشی و بیداری. آمار و هواخوری. مواد فروشی و رقاصی. گفتن یا نگفتن. با که بودن و با که نبودن. روابط. ارتباطات. همه حساب و کتاب دارد. هر کی به هر کی است مگر؟
با ورود به بند، وکیل بند یک بسته به تو بدهد، شامل لباس زیر و یک حوله کوچک و شامپویی برای یک بار. می گویند باید دوش بگیری. طوری می گویند که انگار با خودت مریضی آورده ای. تو که روزنامه نگاری یا کارگردان سینما، یا استاد دانشگاه یا نویسنده یا دانشجوی ارشد را آورده اند در میان کسانی که به خاطر قتل و موادفروشی و داشتن خانه های فساد و دزدی بازداشت شده اند. همین ها به تو امر کنند که باید دوش بگیری تا مریضی برای این ها نیاورده باشی. با ادبیاتی تحقیر آمیز. باید نشان دهد که رئیس است و راهش تحقیر است. «م» است که وسط اتاق راه می رود و تو را تحقیر می کند و به تو فرمان می دهد. همان روز اول.. هر کدام زودتر زهر چشم نشان دهند جلو هستند. باید معلوم شود چه کسی رئیس است. فرار رو جلو.
همان شب عربده های کینگ کنک در بند می پیچد که آهای ورودی جدید اتاق …؟ نگاه ها می چرخد به سوی تو. چه کسی بوده که از حمام اختصاصی او استفاده کرده؟ ورودی اتاق .. تو بوده ای پس باید جواب بدهی. این را در یک لحظه باید بفهمی که بند به هم ریخته. جمعیت جلوی در حمام جمع شده اند که از تو جواب بخواهند و تو حتی نمی دانی به چه کسی باید جواب بدهی. مهم نیست. چون اصلا کسی از تو جواب نمی خواهد. ورودی های جدید باید بدانند او که از همه بلندتر عربده می کشد، رئیس است. استاد دانشگاه هستی؟ باش. این جا رئیس کسی است که صدایش بلندتر است و اصلا می تواند عربده بکشد. عربده کشیدن کار هر کسی نیست.
تو محتاجی. محتاج همه چیز. یک کلمه حرف با یک هم صحبت. یک لیوان برای چای. یک قاشق. یک بشقاب. حتی جیره قند و پودر وشامپویی که اول ماه داده اند و تو نمی دانی. به هر کس سهم خودش را داده اند. در هیچ باندی نیستی که کسی به تو چیزی بگوید چه رسد به این که بدهد. محتاج این که به تو اطلاعات بدهند از چند و چون این جا. همان که وقت حمام رفتن مریم به تو گفت. گفت که از حمامی که روی در آن به رنگ قرمز با ماژیک خط خطی شده استفاده نکن. و تو هم از آن استفاده نکردی. و الا در مقابل فریادهای کینگ کنگ چه می کردی؟ تو محتاج یک دقیقه تلفنی. محتاج یک دقیقه تایم. یک دقیقه کارت.
خیلی زود می فهمی که جای نشستن هم در اتاق حساب و کتاب دارد. هر کی به هر کی نیست. اتاق بالا و پایین دارد. تو که ورودی جدیدی کجا باید بنشینی؟ جلوی در می نشینی تا از خطرات در امان باشی. معلوم نیست جای دیگر که بنشینی با تو چه کنند؟ جلوی تخت ها حریم همان تخت است و مالک آن هم صاحب همان سه تخت. وسط هم که بنشینی اعتراض می کنند سر راه نشسته ای. کجا می توانی بخوابی؟ می شوی کف خواب جلوی در. در یک اتاق با ۲۸ زندانی و رفت و آمدهای وسط شب. چند تا پتو جیره داری؟ اتاق رئیس دارد. تو کی هستی؟ با کدام گروهی؟
این جا در کل بند بالا و پایین رئیس اعظم «ش» است. فرمانروای بزرگ. همه اختیارات در دست اوست. یک اتاق خصوصی دارد در طبقه پایین با تلویزیون و یخچال خصوصی. قاتل است؟ با مرد زن دار رابطهداشته؟ همسر مرد را که مادر هم بوده، کشته؟ این ها توانایی می خواهد. اصلا همین ها او را رئیس می کند. بلد است شوهر بدزدد. مادر بچه ها را بکشد. عربده بکشد. حرمت ها را بدرد. قداره بکشد. می تواند خون بریزد. بلد است دروغ بگوید. از همه مهمتر بلد است از مجازات فرار کند. حلقه های خودش را دارد. اصلا همین توانایی هاست که او را رئیس می کند. خرده فرمانروایان هم همین طور. ولی در مقامی پایین تر. درس پس می دهند و دوره می بینند تا به مقام او برسند.
همه حرکاتش نشان ریاست اوست. تحکمش. نگاه و کلامش. همه هستند تا او باشد و رئیس هم باشد. تکان دادن سر و دستش. برو و بیایش. امر و نهی و داد و بیدادش. فریادهایش بر سر زندانیان. ادبیات از بالا به پایین. ادبیات تحقیرآمیز. حتی تن صدایش. استاد دانشگاه هستی؟ باش. اصلا تو را آورده اند این جا تا یک قاتل فرمانروای تو باشد. تا بشکنی.
او که رئیس کل هر دو بند بالا و پایین است. باندها هم برای خودشان. اتاق ها هم رئیس یا روسای خودشان را دارند. همین طور است کل بند. رئیس ها خودشان هم با هم سرشاخ. با سربازان پیاده نظام خودشان. مثلا «م» و «س» و «ع» در همین اتاق با هم سر قدرت، تو بکش، من بکش دارند. بعضی وقت ها این «ن» و «ف»هم یک چشمه می آیند. هر کدام نفرات دوم خودشان را دارند. هر کدام پیاده نظام های خودشان را. به علاوه آدم هایشان از اتاق های دیگر. از بند. از پایین. از دفتر. به علاوه ارتباطشان با «ش» رئیس اعظم. باند بهره خودش را دارد. ریاست بهره اصلی را.
از ۸ حمام سه تا از کار افتاده. ۵ حمام برای یک بند زندان. یک بند با شش اتاق و هر اتاق بین بیست تا سی زندانی. به طور متوسط بشود صد و پنجاه نفر. از این پنج حمام یکی اختصاصی برای کینگ کنک. چرا؟ چون عربده کش است. هر کلامی از دهانش بیرون می آید. خودش را زدهبه دیوانگی. یک قداره بند قاتل چه کارهایی که نمی تواند بکند؟ تو نمی دانی. تلفن. برای پنج دقیقه گاهی نیم ساعت یا بیشتر سرپا می ایستی. فقط صف نیست. استاد دانشگاه را آورده اند جایی که قاتل و دزد و موادفروش با او دعوا کند که برو. بیا. کنار دیوار. تو راه وای نستا. ساکت. حرف نزن. دنیا را می بینی. اگر در باندی باشی که تلفن ها را دارند هر وقت بخواهی می آیی. هر چه قدر هم که بخواهی حرف می زنی. مگر می شود این جا درگیر شد؟ مسئول تلفن بگوید تایم خریده، وقت از پیش گرفته، حل است. باند فروشگاه هم همین طور و همین طور باقی لحظات زندگی.
از اتاق بچه دارها صدای دعوا و کتک کاری بلند می شود. بچه ها هم زیر لگد و دست و پای مادرها. «ر» از اتاق بغل بدود که جدا کند. لگدی محکم به پهلویش. پرتاب به سمت تخت آهنی. سر او و لبه تخت. جرم «ر»؟ حضور در خیابان آزادی در روز ۳۰ خرداد. حکم؟ محارب. چرا به اتاق دعوا دوید؟ بگوید آن جا بچه ها بودند آخر. نمی شد نرفت. بچه ها زیر دست و پا؟ او نه دعوا بلد است و نه جدا کردن دعوا. مشکلات را با گفت و گو حل می کند. این ها گفت و گو چه می دانند چیست؟ زبان این ها زبان دیگر است. همزبان خودشان را می خواهند.
نفیسه و زهرا و سایناز و مهری و … با نماز و قرآن و نماز شب و دعاست که خودشان را آرام می کنند. آن ها را به بچه های سیاسی می شناسند. همه با هم از ۲۰۹ و از متادون آمده اند. همه که می خوابند سایناز با چادر نمازش از پنجره به آسمان نگاه می کند. مدت ها طول میکشد. با تسبیح به دستی که ذکر می گوید. بعد در نماز اشک می ریزد. نمازی که گاه به نماز صبح وصل می شود. روزش را هم روزه است. این ها کف خواب های کنار تو هستند. همین طور که سرش کنار توست از او می پرسی همیشه این قدر نماز می خوانده؟ پاسخش منفی است. می گوید حتی گاهی کاهل نماز بوده ولی از وقتی سبز شده، سبز شده. و تو می مانی که دعای خیرش نصیب چه کسی است.
به هواخوری راه نمی دهند. در را بسته اند. می گویند نیم کیلو شیشه در حیاط پیدا کرده اند. حالت های خماری و بیداری بعضی زندانیان گواه از فروش مواد در داخل زندان دارد. سایناز بگوید وقتی بچه ها را آورده بودند این جا به بعضی از آن ها پیشنهاد مواد فروشی داده بودند. بچه های دانشجو و رونامه نگاری که بیرون کار می کرده اند تا امورات روزمره خود را بگذرانند. بعضی حتی کمک خانواده بوده اند. این جا تویکارتشان یک پولی برای خرید می خواهند. به سایناز بگویی اگر کسی به پول احتیاج دارد خبرم کن ولی به کسی نگو چه کسی.
بچه های سیاسی با همند و هوای هم را در این شهر دارند. آن ها که همه مسیر را با هم بوده اند. به هم اعتماد کرده اند. با هم ترسیده اند. بازجویی. دلهره. بلاتکلیفی. درد را هم التیام داده اند. دلشان با هم است. زبانشان با هم. با هم خندیده اند. سر بر شانه هم گریسته اند. همین گریه کردن هاست که آن ها را به هم پیوند زده. شاید بتوانی کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی ولی هرگز شانه ای را که بر آن گریسته ای از یاد نخواهی برد.
در روزنامه ها نوشته حراست دانشگاه تهران اعلام کرده که از ورود دخترانی که مقنعه ندارند جلوگیری می کند. رئیس دانشگاه کجاست که حراست تصمیم می گیرد و اعلام می کند و اعمال می کند؟ فرمانروایان اسلحه به کمر. رئیس چه کسی است؟ این جا خبرها زود پخش می شود.می گویند جعفر پناهی کارگردان اعتصاب غذای خشک کرده. با او چه کرده اند؟ برای او چه راهی مانده؟ نوری زاد قلم به دست کارگردان را به اسم هواخوری برده اند بیرون و ۵ لباس شخصی ریخته اند سر او و به قصد کشت کتکش زده اند. دکتر زندان گفته ضربه مغزی شده و خودش گفته بینایی اش مختل. می گویند اعتصاب غذای خشک کرده. روزه سیاسی. این ها را زنش گفته.
می گویند زنش در چند سایت ناله کرده. گفته می زنند بعد می گویند فریاد نزنید. پس چه کنیم؟ ناله از کتک خوردن شوهرش یک طرف. این که قلم و کاغذ او را هم گرفته اند یک طرف. عجب زن نازنینی است این فاطمه خانم. یک بار نوشته ای از او خواندم درباره سال های اول پیروزی انقلاب. در آن نوشته گفته چرا این روزها حال و هوای بهشت را دارد. آن روزها را می گوید. بعد خودش جواب می دهد. می گوید برای این وحدت. می گوید وحدت از توحید نشات می گیرد. می گوید چون توحید خودنمایی می کند پس بوی بهشت می آید. به چه روزی افتاده امروز که برای ناله کردن هم باید از قداره بندان بترسد. که نترسیده. می گویند بازجوی نوری زاد او را تهدید کرده که اگر بخواهم این دخترت را، دختر بیست و چند ساله اش را گفته، می آورم این جا .مردش زیر دست این هاست که قداره بسته اند و کتک می زنند. این ها که در خیابان از کتک زدن دختران و زنان ابا ندارند وقت کتک زدن یک زندانی دستبسته در زندان چه می کنند؟ بگویند نوری زاد را به بند عمومی آورده اند. لابد باید خوشحال باشد این فاطمه خانم.
بدرالسادات از بودن در زندان عمومی شکایت داشت. از شنیدن کلمات اهانت آمیز در بند عمومی به ستوه آمده بود. از این فضای عربده کشی. از این فضای تهدید آلود تحقیر آمیز. یک روز آهسته برای تو بگوید ما را به همان بند ۲۰۹ برگردانند. بگوید این جا کلماتی می شنویم که به عمرمان نشنیده ایم. با ما برخوردی می شود که به عمرمان ندیده ایم. به اوبگویی فکر می کنی برای چه ما را این جا آورده اند؟ برای همین. بگویی تمام مملکت را گشته اند و هر چه انسان خلاف کار است آورده اند و این جا جمع کرده اند بعد شما و این بچه ها را آورده اند کنار این ها. فکر می کنی برای چه؟ باید معلومتان شود که رئیسی هست و فرمانبری. باید معلومتان شود که هر کس نمی تواند رئیس باشد.
ببرندش به انفرادی. ۲۰۹. از ۱۵ اسفند او را می برند. عید و تمام فروردین و اردیبهشت را هم آن جاست. وقتی برمی گردد لاغر شده و تکیده. نحیف. بیمار. ولی بزرگواری و بزرگ منشی او همان است کهبود. حرف زدنش، نشست و برخاست، راه رفتن و حرکات دست و سر و صورتش همه حکایت از وقار و متانت و دانش و بینش او دارد. صلابت او پابرجاست. مصمم و مطمئن از راهی که در پیش دارد. این ها اصالت اوست. او همان بدرالسادات است. ماه درخشان سادات.
رئیس او کیست اما؟ «ش». قاتل زنی که مادر بچه ها است. دزد شوهر. او تحت فرمان یک قداره بند است. این جا اوین است آخر.
بند عمومی زنان- اوین
----------------------
*این متن با ایمیل دریافت شده است و پس از بررسی روشن شد که در میزان خبر و کلمه هم قبلا منتشر شده است. ولی همان طور که دریافت شده و به عنوان مقاله وارده منتشر شد تا اگر شما هم مثل ما آن را قبلا نخوانده اید بخوانید.
علی مطهری گفت که یكی از وظایف دولت اسلامی نظارت بر مسأله عفاف و حجاب است «اما نظارت و مبارزه با بدحجابی این نیست كه با باتوم به جان مردم بیافتیم.»
آقای مطهری با بیان اینکه «به دلیل اسلامی بودن دولت نمیتوان نسبت به این مساله بیتفاوت بود» گفت: «در جایی كه عدهای نخواهند این مسأله را رعایت كنند، كار مردم نیست كه در این امر دخالت كنند چرا كه مردم نمیتوانند با هم دعوا كنند بلكه وظیفه دولت است بر این مسأله نظارت كافی را داشته باشد.»
عضو كمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: «اگر مردم ببینند دولت به این مسأله حساس است خود رعایت میكنند اما در حال حاضر آنها مشاهده میكنند كه دولت به این مسأله حساس نبوده، بلكه بدحجابی را ترویج میكند، به همین دلیل بدحجابی در جامعه ترویج داده خواهد شد.»
مطهری افزود: «اگر دولت این رفتار و سیاست در بحث عفاف و حجاب را قبول ندارد، طرح دیگری را در این خصوص ارائه كند.»
وی در پاسخ به این پرسش كه «چرا قانون عفاف و حجاب در خود دستگاهها و سازمانهای دولتی اجرا نمیشود» گفت: «مسأله عفاف و حجاب نیز قانونی مانند دیگر قوانین است كه ایشان (احمدینژاد) میگوید اجرا نمیكند، در اینجا مجلس باید جلوی این سركشی را بگیرد.»
مطهری در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینكه «آیا امكان طرح سئوال از رئیسجمهور در این باره وجود دارد» گفت: «ممكن است طرح سئوال صورت بگیرد چرا كه ما موظف به انجام وظیفه بوده و باید نسبت به این مسئله عكسالعمل نشان دهیم اما اینكه این موضوع به كجا خواهد رسید، با خدا است.»
منبع: خبرآنلاین
خانوادههای زندانیان سیاسی در بیانیهای با اعتراض به ادامه نگهداری این زندانیان با تاکید بر اینکه از مطالبات و حقوق قانونی خود دست بر نخواهند داشت گفتهاند که «اجازه نمیدهیم همه این تخطیها از قانون شامل فراموشی مرور زمان شود.»
در این بیانیه آمده است: «خانوادههای زندانیان سیاسی طی بیش از بیست بیانیه فریاد اعتراض خود را نسبت به همه اعمال غیرقانونی مدعیان قانونگرایی، بلند کردند و در حالی که اختناق و سانسور شدید خبری مانع از هرگونه اطلاع رسانی بود، از هر دریچهای برای رساندن صدای حق خود مدد جستند.»
خانوادههای زندانیان افزودهاند: «اکنون یک سال از بازداشتهای غیرقانونی و پایمال کردن قانون توسط مردان قانون و وابستگان آنان می گذرد. یک سال تلخ و پرمرارت که هر روز و شبش بلکه هر لحظهاش می تواند دست مایه تراژیک کتاب ها در تاریخ معاصر کشورمان باشد.»
خانوادههای زندانیان در ادامه با اشاره به اینکه «شاهد بیقانونیهای سازمانیافته هستیم» نوشتهاند: « اینک در سالگرد بازداشت غیر قانونی عزیزانمان و شهادت فرزندان جنبش سبز، شاهد ضعف جسمانی و صدمات و لطمات روحی وارده بر آنان هستیم و خود نیز آلام و دردهایمان را پنهان می کنیم تا روحیه عالی و پایداری عزیزانمان با کوچکترین خدشه ای روبه رو نشود.»
در پایان این بیانیه آمده است: «ما خانواده های زندانیان سیاسی اینک که همه مناسبتهای نیکو را از سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و ولادت بزرگان دینمان سپری کردهایم و چشممان به آزادی عزیزانمان روشن نشده، ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهدای سبز، در ایام مبارک رجبیه به پیشگاه پروردگارمان از ظلم مخلوقاتش شکوه ها می بریم و از او مقام تسلیم و رضا طلب می کنیم و عاقبت به خیری را برای عزیزانمان.»
منبع: جرس
محمود حسینی دولتآبادی، نمایندهی اصولگرا و عضو کمیسیون آموزش مجلس پیشنهاد داد تا نمایندگان برای اعلام مقابله با تحریمها و قطعنامهها در ایام اعتكاف شرکت کنند و سه روز روزه بگیرند.
وی که در حاشیه جلسه علنی روز گذشته در جمع خبرنگاران سخن میگفت، در واكنش به قطعنامه اخیر شورای امنیت و تحریمهای اعمالی از سوی آنها گفت: «آنها از سه قطعنامهای كه پیش از این علیه ملت ایران صادر كرده بودند چه سودی بردند كه در حال حاضر قطعنامه چهارم را صادر كردند؟»
آقای دولتآبادی با بیان اینكه قطعنامه چهارم سودی برای آنها نخواهد داشت افزود: «قطعا این قطعنامه و تحریمهای اعمالی مبارك خواهد بود چراكه روحیه خودباوری و پیشرفت را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.»
وی ادامه داد: «پیشنهاد جمعی از نمایندگان برای اعلام مقابله با این تحریمها این است كه در ایام اعتكاف ملت ایران سه روز روزه عبادی سیاسی گرفته و با این كار خود اعلام كنند كه از تحریمها هیچ باكی نداریم.»
دولتآبادی در پایان ابراز امیدواری كرد كه این طرح در مجلس و میان مردم فراگیر شود.
منبع: ایلنا
رهبران اتحادیه اروپا روز پنجشنبه بر سر تحریمهای بیشتر ایران در بروکسل به توافق رسیدند؛ این تحریمهابا فراتر رفتن از قطعنامه تازه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شامل اقداماتی برای منع سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز و صنعت پالایشگاهی ایران خواهد بود.
این تحریمها که احتمالا در عرض چند هفته آینده به اجرا در میآید، بخش بازرگانی و از جمله کالاهایی که کاربرد دوگانه دارند را هدف قرار میدهد؛ بخش بانکداری،بیمه و ترابری ایران نیز از دیگر حوزههایی است که اتحادیه اروپا قصد دارد بر آنها تحریم اعمال کند.
رهبران اتحادیه اروپا در بیانیه خود آوردهاند: «اتحادیه اروپا عمیقا متاسف است از اینکه ایران بسیاری از فرصتها را که برای رفع نگرانیهای جامعه جهانی درباره ماهیت برنامه هستهای ایران، پیشنهاد شده بود، مغتنم ندانست.»
خبرگزاری رویتز، به نقل از منابع دیپلماتیک خود گزارش داده است که برخی از کشورهای اتحادیه اروپا و از جمله آلمان به دلیل سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز ایران، درباره شدت بخشیدن به تحریمهای ایران دارای ملاحظات و نگرانیهایی بودند، اما با این حال همه رهبران سرانجام بیانیهای قاطع صادرکردند.
پیشتر نیز آمریکا تحریمهای مستقلی را علیه فرماندهان سپاه و بسیج به تصویب رسانده بود.
منبع: رادیو فردا
فرماندهان سپاه در فهرست تحریم های تازه آمریکا
قم به شهر بی دقاع تبدیل شده است. قم شده است شهری نا امن که می شود روز روشن اوباش را جلوی خانه ای جمع کرد و هو کرد و هلهله کرد و بعد هم در حضور محسوس و نامحسوس پلیس خانه مراجع را تصرف عدوانی کرد و تخریب کرد و بعد هم غل و زنجیر کرد و دست مریزاد گرفت. این پایتخت معنوی نظام ولایت که وضع اش این باشد شما تا ته قصه را بخوان. حالا ناامنی را کی درست کرده؟ اوباش تیپ 83 امام خامنه ای!
اما از آن بدتر این است که یکی حمله به بیت نوری همدانی را محکوم می کند مثل امام جمعه کاشان و یکی هم فقط از حمله به بیت صانعی حرف می زند و از منتظری فراموش می کند مثل آقای خاتمی خودمان. اول بیانات امام جمعه را ملاحظه فرمایید (به نقل از خبرآنلاین):
عضو مجلس خبرگان رهبری با محکوم کردن حمله به دفتر آیتالله نوری همدانی گفت: نفس این کار، زشت، حرام و خلاف شرع است.
آیتالله عبدالنبی نمازی در گفتوگو با فارس در قم اظهار داشت: حمله به بیت آیتالله نوری همدانی از دو منظر کاری زشت و حرام است.
وی افزود: نخست اینکه، شروع اینکار در شهر قم و حرم امن حضرت معصومه(س) بوده و دیگر آنکه حمله به بیت عالم فقیه صورت گرفته و همین مسئله، محکومیت این اقدام را دوچندان میکند.
ی با بیان اینکه قم مرکز شیعه و انقلاب به شمار میرود ابراز کرد: قم جای بلوا و آشوب نیست و اگر قرار باشد اینگونه حوادث در قم رایج شود، آینده آن قابل پیشبینی نخواهد بود.
آیتالله نمازی ادامه داد: ایجاد آشوب، به آتش کشیدن و تضییع اموال دیگران از هر زاویه و از سوی هر جریانی ناپسند و محکوم است.
ی اضافه کرد: کسی که مسلمان است چگونه به خود اجازه میدهد به خانه مسلمان دیگر و آن هم عالم و فقیه متعرض شده و با انداختن مواد محترقه، حرمت خانه وی را بشکند.
الو آقای نمازی؟ ببخشید ولی در همان قم خانه فقیه و مسلمان دیگری هم تخریب شد. مسلمانی شما دیوار حائل دارد و بعضی مسلمان اسرائیلی اند و بعضی ها فلسطینی؟ اگر می گویی نفس این کار زشت است نفس یادنکردن از تخریب بیت فقیه مسلمانی که رفیق شما نیست زشت تر است.
حالا برسیم به آقای خاتمی خودمان. شما دیگر چرا؟ رفقای شما چرا؟ خودتان که نگفتید هیچ حالا در بیانیه مجمع روحانیون مبارز هم یک کلمه از حمله به بیت آیت الله منتظری یاد نمی شود! یعنی نشنیده اید هنوز؟ یا خودتان را به کری زده اید؟ به همین سرعت و آسانی خبر را خوردید؟
یکی چسبیده به نوری همدانی و ضایع کردن مال و اموال و آبروی دو مرجع دیگر را نمی بیند یکی هم که باید همه را ببیند و ایران را برای همه ایرانیان می خواهد نه از نوری همدانی یاد می کند و نه آیت الله منتظری یادش می ماند. داشتیم؟
اگر در قم خانه مرجع مخالف یا موافق آباد نماند خاک خانه کسان دیگر در قم و تهران و شهرهای دیگری ایران به توبره کشیده خواهد شد. این خودی و نخودی تان مملکت را شصت پاره کرده است. بعد می گویید تجزیه طلبان ترکها و کردها و عربها و بلوچ هایند. فعلا تجزیه طلبان اوباش دولت علیه ما علیه می باشند به همراه امام جمعه و مجمع روحانیون و احمدی نژاد و امام خامنه ای.
اینهم متن کامل بیانیه مجمع روحانیون مبارز که فقط نصف بلکه یک سوم خبر را دیده و وااسفا برآورده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر