آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: ایسنا
دفتر محمدرضا رحیمی معاون اول رییسجمهوری در نامهای سرگشاده به اظهارات اخیر احمد توکلی نماینده مجلس شورای اسلامی پاسخ داد.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) در متن این نامه سرگشاده «با صلوات بر محمّد و آل محمّد» خطاب به احمد توکلی آمده است:
«سلام علیکم
از آغاز دولت نهم تاکنون جنابعالی و همفکرانتان با بهرهگیری از فرصتهایی که خداوند به واسطه ملت ایران برای خدمتگزاری در اختیار شما گذاشته است لحظهای از تخریب دولت خدمتگزار فرو ننشستهاید و نیز بیش از دو سال است که حملات شما به معاون اول رییسجمهور که در این مدت جز به کار و خدمت برای پیشبرد امور کشور نیاندیشیده لاینقطع ادامه دارد. طی این مدت اصرار به ایشان برای پاسخگویی به اظهارات مغرضانه شما هر بار با توصیه به صبر و حفظ آرامش کشور مواجه میشد، اما اینک که کار از شبههافکنی به دروغپردازی رسیده و بیش از پیش موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم آوردهاید ناچار باید به بخشی از دروغ سازیها پاسخ داده شود، شاید این پاسخ مانع از گسترش این رویه ناپسند و غیراخلاقی شود.
شما به عنوان رییس مرکز پژوهشهای مجلس در مصاحبهای با مجله اقتصاد ماه تحت عنوان «بیان ناگفتهها از فساد یقه سفیدها» و فساد سیستمی و نظام یافته سخن گفتهاید که مورخ ۵ بهمن ١٣٩٠ در برخی دیگر از رسانهها بازتاب داشت؛ لذا متن زیر را با توضیح اینکه جنابعالی و آگاهان از خواستگاه عبارت یقه سفیدها در اقتصاد سیاسی آگاهی دارید به عنوان دلایل اثبات یقه سفید بودن جنابعالی در ارتکاب فساد سیستماتیک در فرایند آموزش عالی و سایر ویژهخواریها برای خود و دیگر رفقایتان که با بهرهگیری از توهین، افتراء، نشر اکاذیب و به قصد تشویش اذهان عمومی در رسانههای مکتوب و مجازی علیه دولت منتشر نمودهاید، بیان میگردد و چنانچه نیاز باشد همه مدارک و مستندات موجود نیز انتشار خواهد یافت.
جناب آقای توکلی!
یکم- در بخشی از مصاحبه دروغ را منشأ همه بدیها و کلید در اتاقی دانستهاید که سیئات را در آن گرد آوردهاند و با استناد به حدیث شریف نبوی، معاون اول رییسجمهور را در خصوص مدرک تحصیلی متهم به دروغ نمودهاید، از همین آموزه دینی استفاده میشود، که متاسفانه اظهار نظر خصمانه شما بر پایه دروغی بنا شده است که خود و دوستانتان ساختید و پرداختید و رسانههای همسویتان را برای انتشار این دروغ به یاری طلبیدید. چون کار را به جایی رساندید که پاسخی در خور لازم داشت معاون اول رییسجمهور برای بر ملا شدن این دروغ جمعی شما و همدستانتان که چیزی شبیه مثل معروف «آی دزد …آی دزد» بود، چارهای نداشت جز آنکه از مجاری قانونی طرح شکایت کند و نتیجه شکایت در دادسرا و دادگاه نیز مجرم شناخته شدن اتهامزنندگان و مشخصاٌ آقای الیاس نادران نماینده مجلسشورایاسلامی بود. متن حکم محکومیت آقای نادران به جرم «نشر اکاذیب» به شماره ۶٧ و کلاسه ٨٩ /٧۶ /١٠٣ ابلاغ شده که بر خلاف اظهار نظر کذب شما منع تعقیبی درخصوص این پرونده صادر نشده است و موضوع در دیوانعالی کشور مراحل پایانی خود را طی مینماید. در اینباره مراجعه به اسناد و مدارک خلافگویی جنابعالی را اثبات میکند.
دوم – لازم است که چگونگی سیر کسب مدرک تحصیلی جنابعالی مرور شود، تا معلوم شود دروغ کدام است و دروغگو کیست.
الف) به موجب دست خط مورخ ٢۵ /٨ /٧١ جنابعالی خطاب به آقای دکتر معین وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی نوشتهاید: «چون در خرداد سال آینده دوره کارشناسی را در رشته اقتصاد نظری به پایان میرسانم مصمم هستم اگر امکان فراهم شود ادامه تحصیل را در دوره کارشناسی ارشد در یکی از کشورهایی که از اعتبار بالا برخوردار است انجام دهم، مقتضی است در این زمینه مساعدت فرمایید…» این مدرک بیانگر آن است که یک سال قبل از فارغ التحصیلی در دوره کارشناسی آن هم بدون شرکت در کنکور درخواست بورس تحصیلی در کشوری که به زعم شما اعتبار بالایی دارد نمودهاید. آیا از خود پرسیدهای که چگونه ممکن است کسی بدون کنکور وارد دانشگاه شود و تقاضای بورس تحصیلی نماید و آیا فکر کردهاید که حق چه کسانی را ضایع کردهاید؟
ب) یادداشتی به تاریخ ١١ /٧ /٧٢ به قلم شما موجود است که به وسیله آقایدکتر گلپایگانی وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی با قید دستور «اقدام فوری» در هامش تقاضای شما به عنوان معاونت دانشجویی آن وزارتخانه ارجاع شده است. شما در آن یادداشت آوردهاید :«سال گذشته به دستور مقام معظم رهبری جناب آقای دکتر معین وزیر محترم وقت دستور تشکیل پرونده اعزام اینجانب به خارج از کشور را برای اتمام تحصیل صادر کرد…به همین دلیل درخواست میکنم در انجام اقدامات لازم تسریع به عمل آید»
ملاحظه مینمائید که جنابعالی برای رسیدن به مقصود چگونه از اعتبار و جایگاه مقاممعظمرهبری سوءاستفاده نمودهاید. با این وصف معاونت وقت دانشجویی ذیل دستور «اقدام فوری» وزیر فرهنگ و آموزش عالی وقت مینویسد«که اعزام بدون کنکور ممنوع است، لطفاً صریح اظهار نظر گردد» و متعاقب آن وزیر وقت در تاریخ ١٢ /٧ /٧٢ در پینوشتی به معاونت دانشجویی دستور میدهد: «معاونت محترم دانشجویی لطفاً با توجه به سابقه امر و تاکید جناب آقای دکتر معین ترتیبی اتخاذ فرمایید به موقع انجام گیرد» و پس از این است که معاونت دانشجویی به تاریخ ١٣ /٧ /٧٢ در ذیل همان نامه مینویسند: « اداره امور بورسها با توجه به موافقت و دستور وزیر محترم اقدام گردد». و متعاقب آن طی نامه ٣٠٠٠٠ /۴٢ مورخ ١٧ /٧ /٧٢ مدیر کل بورسها و دانشجویان خارج از کشور به اداره کل گذرنامه و وزارت خارجه برای اعزام به خارج از کشور معرفی میشوید. البته برای تحصیل در رشتهاقتصاد در دانشگاه ناتینگهام انگلیس در مقطع کارشناسی ارشد. اسناد بالا مبین این واقعیت تلخ است که جنابعالی با اعمال فشار در مدت ۵ روز موجبات بورس و اعزام به خارج از کشور را با نقض همه قوانین موجود کشور بدون شرکت در کنکور و با استناد نادرست به دستور مقام معظم رهبری برای خود فراهم میکنید.
ج) جنابعالی در همان روز یعنی ١٧ /٧ /٧٢ طی نامهای به اداره کل بورسها و دانشجویان خارج از کشور تعهد نمودهاید در مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و یا دکترا در هیچ یک از دانشگاههای کشور پذیرفته نشده و «شاغل به تحصیل» نمیباشید، لکن در فرم مربوط به اطلاعات تعیین محل خدمت بورسیه ارز بگیران وزارت فرهنگ و آموزش عالی در مورد وضعیت تحصیلی شما نوشته شده کارشناسی و کارشناسی ارشد را از دانشگاه شهید بهشتی اخذ نمودهاید در حالی که مطابق مدارک موجود شما برای مقطع کارشناسی ارشد بورسیه شدهاید. این دوگانگی و خلافگویی مستند را در اعلام وضعیت تحصیلی مقطع کارشناسی ارشد چگونه توجیه میکنید؟
د) طبق مدارک موجود درخواست موافقت و اعزام شما به مدت ١۵ ماه برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بوده است. سوال این است؛ چگونه از پشت میز دکتری اقتصاد کشوری «با اعتبار بالا» یعنی انگلیس! سر در آوردید. مسالهای که قدری از زوایای پنهان آن بر اساس محتویات پرونده تحصیلی شما قابل دریافت است، اما برخی زوایای دیگر هنوز نامکشوف و نیاز به جستجو در اسناد محرمانه دارد.
هـ) با توجه به اینکه جنابعالی کارشناسی ارشد را طی ننموده و از مقطع کارشناسی به مقطع دکتری جهش نمودهاید پس از تذکر وزارت فرهنگ و آموزش عالی درخصوص این روند غیرقانونی به خط خود خطاب به آقای دکتر سالار آملی مسوول امور دانشجویان ایران در انگلیس مینویسید: «… شما بنده را نسبت به مقررات ارزشیابی دکترای بدون داشتن فوقلیسانس مطلع فرموده بودید حالا تسجیل شد، طبیعی است با علم به این مساله دارم تحصیلم را ادامه میدهم، هرچند جهل بنده هم مانع اعمال مقررات قانونی یا مشروع نمیشود ، مساله ارزشیابی معادل هم چندان مساله نیست» این اعتراف بیانگر آن است که شما بدون موافقت اولیه وزارت علوم و علیرغم نداشتن مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد خود را به عنوان دانشجوی دکتری رشته اقتصاد به وزارت علوم تحمیل نمودهاید و تا اینجا یعنی اعزام خلاف قانون و بدون ضوابط و تحصیل خلاف قانون و البته دغدغهای هم برای عضویت هیات علمی در آینده نداشتهاید، چه آنکه بیش از هر کس به قدرت لابیگری خود که مختص یقه سفیدان است واقف بودهاید . جالب آنکه به خط و تعهد خود نیز پایبند نماندید و بر اساس همان پیش فرضهای ذهنی از طریق خلاف قانون و با بهرهگیری از رانتهایی که بیش از همه کس از آن برخوردار بودهاید به رغم داشتن مدرک معادل دکترا به عضویت هیات علمی یکی از دانشگاههای معتبر کشور درآمدهاید . جلالخالق اگر این رانت و مفسده سیستماتیک یقه سفیدان آنگونهکه گفتهاید نیست در کدام قاموس باید به دنبال نامی برای فرآیند اخد مدرک شما بود که دیگران را به آن متهم میکنید ؟
و) مطابق نامه شماره ٢١٩٢١ /١٢ /۴٢ مورخ مهر ماه سال ٧۵ معاون دانشجویی وقت وزارت فرهنگ و آموزش عالی به عنوان مقام عالی وزارت اعلام می دارد «… چون همسر و فرزندان احمد توکلی در ایران به سر می برند طبق ضوابط و آییننامه بورس مقرری به شکل مجردی به ایشان تعلق میگیرد» و بازهم به موجب تقاضای کتبی ١ /٧ /٧۵ اذعان میدارید که تا پایان اسفند ٧۴ ارز متأهلی به من پرداخت شده است و بر همین مبنی درخواست تداوم آن رویه غلط را مینمایید. و این احتمالاً بیانگر وسواس و دقت نظر شما نسبت به حفظ بیتالمال و جلوگیری از اتلاف آن است!
به راستی چگونه میشود به صورت نامشروع و بدون استحقاق برای خود، همسر و فرزندان ارز دانشجویی بابت ٣٨ ماه دریافت کنید درحالی که بنا به استنادات موجود شما فقط ١١ ماه درخارج از کشور حضور داشتهاید؟ اگرچه کسی منکر این نیست که یکی دوبار خانواده محترم در سفر به این کشور «اعتبار بالا» همراه جنابعالی بودهاند. آقای توکلی! درخصوص حرمت دریافت وجوه من غیرحق چگونه باید قضاوت کرد؟
ز) جنابعالی به عنوان متعهد به خدمت و بورسیه تحصیلی وزارت علوم در خارج از کشور تحصیل نمودهاید و برخلاف مقررات از تسهیلات شامل تحصیل رایگان و ارز موردنیاز بهره بردهاید و برای این مقصود هرگاه لازم بوده دروغی به کار بستهاید. از جمله مطابق تعهدنامه مورخ ١٧ /٧ /٧٢ به اداره کل بورسها و دانشجویان خارج از کشور اعلام داشتهاید که کارمند رسمی وزارتخانه یا موسسات دولتی نمیباشید و متعهد شدهاید در صورت خلاف صحت مطالب تعهدنامه کلیه خسارات وارده را پرداخت نمائید؛ در حالی که مطابق نامه ٢٨٠٧ /ک / م مورخ ٢۵ /١٢ /٧۵ شروع به کار شمارا در نهاد ریاست جمهوری به امضاء مدیرکل وقت امور اداری اعلام نمودهاند و با استناد سند شماره ۴٠٣۶ مورخ ٧ /۴ /٧۶ به خط خودتان نوشتهاید از دیماه ١٣۶٨ تاکنون یعنی ۴ /۴ /٧۶ کارمند مشاورت اقتصادی نهاد ریاست جمهوری بودهاید و این مدارک مبین مستخدم بودن جنابعالی در نهاد ریاست جمهوری است که پس از بازگشت از انگلستان مجبور به اعلام شروع به کار شدهاید. این دو مدرک، کذب دیگری از فرایند اخذ مدارک تحصیلی شما را نشان میدهد که به نظر میرسد براین اساس و به موجب آموخته از حدیث شریف نبوی تا اینجا باید نه یک کلید که دسته کلیدی از ساختمان بدیها نزد شما وجود داشته باشد.
سوم) یکی از موضوعاتی که همواره مطرح کردهاید و وسیله حضور رسانهای خود ساختهاید بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی و ویژه خواریها است ، بر این اساس و با توجه به حساسیت شما به این موضوع ذکر نکاتی خالی از فایده نیست؛
جنابعالی با رایزنی و ویژهخواری در سال ١٣٧٠ برای خود و شرکایتان زمینی به مساحت ٣٠٠٠متر مربع در شهرک غرب تهران به ارزش ١٨٠ میلیون تومان در زمان ریاست آقای محسن رفیقدوست بر بنیاد مستضعفان و جانبازان با تخفیف به قیمت ٢٣ میلیون تومان به اصطلاح خریداری! نمودهاید و متقاضی شدهاید که این مبلغ را ظرف ده سال پرداخت نمایید و هر ساله ١٠? ظرفیت پذیرش دانشآموز در مدارس غیرانتفاعی را به بنیاد مستضعفان اختصاص دهید. صرف نظر از آنکه از آن سال تاکنون یک ریال پس ندادهاید، حتی یک درصد سهمیه تحصیلی مدرسه غیرانتفاعیتان را هم به فرزندان جانبازان و مستضعفان اختصاص ندادهاید حال آنکه ارزش امروز زمین ١٢ میلیارد تومان است و جالب آنکه مدیر مجتمع آموزشی شما یکبار دیگر به نقل از شما موافقت مقاممعظم رهبری(مدظلهالعالی) را برای استمهال بازپرداخت ارزش زمین مذکور خواستار میشود که از سوی مراجع رسمی طی نامه شماره ١۴٨٩۴ مورخ ٨ /١٠ /٨٨ اظهارات شما تکذیب میشود.
از ماجرای روزنامه شما و اخذ مجوز چاپخانه و ارز دولتی و فروش آن که بنا به نظر آقای سعید حجاریان «هم کاغذ مفت گرفتهاید هم چاپخانه» میگذریم و شرح آن را به مجالی دیگر میسپاریم.
جناب آقای توکلی ملاحظه اینهمه پاکدستی و پاکزیستی شما برای رسیدن به دولت پاک! و مبارزه با یقه سفیدان مفسد هیچ جای تعجب ندارد؛ گرچه در جایی مدعی و طلبکارانه اظهار داشتهاید: اعزام شما برای تحصیل ، حداقل خدمت نظام به امثال شماست. آقای توکلی متأسفانه شما با بهرهگیری از امکانات رسانهای که در اختیار دارید علاوه بر ویژهخواری و اخذ مدرک تحصیلی بدون استحقاق و اکتساب داراییهای شبهه ناک این امکانات را وسیله دروغ پراکنی و ایجاد جو بدبینی و بیاعتمادی در بین مردم قرار دادهاید و این نتیجة همان ابهامی است که در موضوع تحصیل جنابعالی از “انگلیس” شروع شده و هنوز هم ادامه دارد و روزی باید آشکار گردد.
اداره اطلاع رسانی دفتر معاون اول»
——————————-
این مطلب به صورت مستقیم از منبع و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
مهندس بازرگان در واکنش به سخنرانی 6 خرداد 60 آقای خمینی٬ در 16 خرداد٬ نامه سرگشاده معترضانهای خطاب به او منتشر کرد که در آن تحلیلهای بنیصدر و مجاهدین خلق در مورد انحصارطلبی جناح مخالف رییس جمهوری تایید شده بود. در این نامه نسبت به ائتلاف سیاسی حول آقای بنیصدر٬ چنین آمده بود:
«مدتی است ملیون و روشنفکران مسلمان و ایرانیانی که چهره ضدانقلابی به خود نگرفتهاند مورد بیمهری رهبری قرار گرفته با اصرار و تکرار٬ خدمات ارزنده زمان پیروزی انقلاب و قبل از آن آنان را انکار میفرمایند. گویی که کل خارج از دین یا جدای از مردم و ضدانقلاب هستند.»
مهندس بازرگان در این نامه رهبر را متهم به «یک نوع طرفداری خاص و تاکید یک جانبه برای طبقه ممتاز (روحانیت) و حزب (جمهوری اسلامی) و گروههایی که تظاهر بـه وابستگی و در انحصار داشتن امام را مینمایند»٬ کرد.
در آن فاصله، مقطع جدیدی از رودررویی رییس جمهوری با رهبر و نیروهای خط امام٬ آغاز شد و مجاهدین خلق٬ جبهه ملی و نهضت آزادی در کنار گروههای کوچکتری مانند حزب ملت ایران و حزب رنجبران بر شدت فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود افزودند.
به دنبال گسترش درگیریها در روزنامهها و نشریات٬ دادستانی انقلاب در اطلاعیه 18 خرداد ماه 1360 اعلام کرد:
«به حکم دادستان انقلاب اسلامی مرکز نشریات آرمان ملت (ارگان حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر)، انقلاب اسلامی (ارگان بنیصدر)٬ جبهه ملی (ارگان جبهه ملی ایران)، میزان (ارگان بازرگان و نهضت آزادی)، نامه مردم (ارگان حزب توده ایران) و عدالت (ارگان حزب رنجبران)، به دلیل نشر مقالات تشنجآفرین، تا اطلاع ثانوی توقیف شدند.»
همان روز٬ مجاهدین خلق واکنش علنی و رسمی نشان دادند. فرصت زیادی باقی نمانده بود، سازمان در اجابت وعده حمایت یکپارچه و کامل خود از رییس جمهوری باید همه موجودیت خود را نمایان میکرد. سـازمان مجاهدین بـه دنـبال تـوقیف نشریات یاد شده٬ با صدور اطلاعیهای آن را محکوم کرد و ضمن توصیف این اقدام به عنوان توطئه حذف رییس جمهوری٬ از وی اعلام حمایت نمود:
«توطئه تعطیلی روزنامههای غیرحزبی٬ به ویژه روزنامه انقلاب اسلامی ایران٬ گام بلندی است در مسیر حذف رییس جمهوری دکتر بنیصدر، که جز خفقان هر چه بیشتر و خشنودی دشمنان این میهن و سرکوب و کشتار داخلی را در پیش ندارد.»
همچنین 9 تن از نمایندگان مجلس از جمله مهدی بازرگان٬ سلامتیان٬ غضنفرپور٬ یداله سحابی و کاظم سامی طی نامهای به رییس مجلس٬ توقیف نشریات توسط دادستانی انقلاب را غیرقانونی دانسته و محکوم کردند.
صفحه اول نشریه هفتگی «مجاهد» مورخ 21 خـرداد ٬60 تـمامن بـه پـیام و سخنان آقای بنیصدر و اطلاعیههای سازمان در حمایت از وی اختصاص یافته بود. در همین شماره٬ متن کامل نامه سرگشاده مهندس بازرگان و بیانیه شیخ علی تهرانی خطاب به وی که از مضمون مشابه ولی صریحتری درباره رهبر برخوردار بود٬ به چاپ رسید. جهتگیری اصلی این مطالب٬ زیر سوال بردن مشروعیت و اعتبار سیاسی آقای خمینی بود.
همچنین در بیانیه نهضت آزادی مورخ 20 خرداد نیز ضمن حمایت از رییس جمهوری٬ اقدام قوه قضاییه و دادستانی محکوم و تلویحن تشنجها امری ناشی از عدم اجرای قانون توسط حاکمیت توصیف شد.
آقای خمینی روز هجدهم خردادماه در یک سخنرانی در مورد اقدامات ابوالحسن بنیصدر و موتلفین وی٬ مقاومت در برابر قانون و مصوبات قانونی مجلس را دیکتاتوری نامید و به آنها هشدار داد.
در مقابل نیز رییس جمهوری با دعوت از مردم برای مقاومت و ایستادگی در دفاع از وی٬ در چند نقطه تهران و شهرستانها در روزهای 18 و 19 خرداد٬ تـجمعهایی متشکل از گروههای طرفداران وی٬ شکل داد که به درگیری با طرفداران خط امامیها مواجه شد.
روز بعد٬ آیتاله خمینی با یک حکم (که در جملهای واحد نگاشته بود) ابوالحسن بنیصدر را از فرماندهی نیروهای مسلح عزل کرد:
بسمالله الرحمن الرحیم
ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران. آقای بنیصدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح برکنار شدهاند.
روحاله الموسوی الخمینی
آقای بنیصدر در زمان صدور این حکم در کرمانشاه به سر میبرد٬ و اختفای وی از همانجا آغاز شد. فردای آن شب٬ سازمان اطلاعیه دیگری در حمایت از آقای بنیصدر تحت عنوان «هشدار نسبت بـه حفظ جان رییس جمهوری» صادر کرد:
«مجاهدین خلق ایران با اخطار قاطع انقلابی علیه هرگونه سونیتی تمامی خلق قهرمان ایران٬ روشنگری٬ هوشیاری٬ آمادگی و حضور دایمی در صحنهها و مقاومت پیگیر را طلب نموده و در این شرایط٬ حمایت از شخص رییس جمهوری و حفاظت از جان او را یک وظیفه مبرم انقلابی در سراسر کشور تلقی میکند.»
سازمان مجاهدین٬ تحولات سیاسی کشور و اقدامات رهبر و مجلس شورای اسلامی برای جلوگیری از ادامه کار رییس جمهوری را٬ «کودتای مرتجعین» نامگذاری کرد و مردم را به مقابله با نظام فراخواند. در آن موقعیت٬ تحلیل درون گروهی سازمان از وضعیت نیروهایی که در جبهه آنها محسوب میشدند٬ چنین بود:
«…بنابراین ترکیب نیروها با این شکل است: دکتر (بنیصدر) دارای نـیروهای طیف وسیع و گسترده ولی پراکنده است، ولی نیروهای ما متشکل است. بنابراین٬ نیروهای دکتر را باید روی دوش خودمان بکشیم، یـعنی سازمان (اصل) و بنیصدر (شـرط) است. یعنی بنیصدر خود سازمان است. و این را هم باید قبول کنیم که نیروهای آنها (طرفداران بنیصدر) خیلی بیشتر است، در این صورت اگر ما کار را انجام بدهیم و حرکت کنیم٬ آنها هم کار میکنند و فعالیت میکنند که البته ویژگیهای ترقیخواهی در دکتر وجود دارد.»
«جنبش مسلمانان مبارز» که در آن مقطع در برابر ائتلاف مجاهدین خلق و رییس جمهوری و گروههای کوچکتر قرار داشت٬ طی اطلاعیهای تحلیل خود را درباره شرایط کشور و آرایش نیروهای سیاسی٬ اینگونه اعلام کرد:
«سرانجام همچنان که از مدتها قبل پیشبینی میشد٬ تضاد جناح لیبرال در راس قدرت با دولت (رجایی)٬ بنا به ماهیت آن و نیروهای اجتماعی کـه از آن حمایت کردند (به طور عمده سرمایهداران٬ اقشار مرفه و گروههای وابسته و طرفدار سرمایهداری غرب) به تضاد با انقلاب و تودههای محروم هوادار آن و رهبری انقلاب امام خمینی٬ منجر گردید… آنـن (لیبرالها) نارضایتی اقشاری از مردم را از برخی عملکردهای مسوولین و دستاندرکاران٬ به حساب علاقهمندی و ایمان به خود میگذاشتند و با وجود علایم آشکار بر وفاداری مردم به انقلاب٬ همچنان مفتون آن پایگاه خیالی٬ تقاضای رفراندوم کردند تا کشور را از به اصطلاح بنبستی که خود برای انقلاب فرض میکردند٬ خارج سازند… تظاهرات تودههای مردم علیه جناح لیبرال حاکم نشانه خشم توفنده مردم مسلمان و انقلابی نسبت به هـر جریان سازشکار و حامیان سرمایهدار و وابسته به استعمار و امپریالیسم میباشد.»
محمد تاجران/رادیو کوچه
از مهمترین اهداف سفر برای من این بود که یاد بگیرم که چگونه اعتماد بیشتری به خدا و نظام آفرینش پیدا کنم تا بتوانم بهتر و با آرامش بیشتری ادامه بدهم.
تجربههای فوقالعاده زیادی داشتم در این زمینه که چگونه مشکلاتم به خودی خود حل میشدند اما باز هنوز سخت است که بتوانی در همه شرایط اعتمادت را حفظ کنی و باز گاهی دچار ترس میشوی ولی برای ادامه حرکت هیچ گزینهای پیش رو نیست به جز اینکه باوری محکم داشته باشی، اعتماد کنی و بدون ترس ادامه بدهی.
رضا حاجیحسینی/ رادیو کوچه
حتمن برای شما هم پیش آمده است که نسبت به جایگاه، ارزش، اعتبار و اهمیت بازیها دچار تردید شوید. یعنی مثلن پیش خودتان فکر کردهاید این همه بازی که چه. اصلن چرا آدمها از کوچک گرفته تا بزرگ، باید بازی کنند و وقتشان را به بیهودگی و بطالت (البته از نظر شما) بگذرانند؟
در این میان، تاثیر زبان و کلام بر ایجاد چنین شکی بسیار مهم است، چون گاهی ممکن است استفاده از بعضی عبارتها مثل همین عبارت سادهی «بازی در نیار» و چیزهای دیگری شبیه به آن، چنین تردیدی را بهوجود بیاورند. در چنین سخنانی، شان بازی نازل میشود و در حد عملی برای مسخرگی پایین میآید. این اتفاق البته امری لزومن خودآگاه نیست. پس باید حواسمان را خوب جمع کنیم و به ناخودآگاهمان هم بسپاریم که در مورد اهمیت بازی دچار تردید نشود.
- چرا؟
- چون بازیها در شکلدهی به شخصیت افراد نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری دارند.
بگذارید برای روشنتر شدن موضوع، بار دیگر داستان را از تعریف بازی شروع کنیم. اینبار اما از یک مقالهی علمی، نوشتهی «سهیلا حاجیاسحاق»: «هر نوع فعالیتی که توسط کودکان به منظور تفریح و تفنن انجام میشود، بازی نام میگیرد. بازی، ابزار تفکر کودک، وسیلهای برای سازندگی و آموزش، منشا تکامل رشد جسمی و ذهنی و وسیلهی ارضای حس کنجکاوی کودک است. او به وسیلهی بازی نیازهای خود را برآورده میکند و عواطف خود را به کنترل درمیآورد. نقشهای متعدد اجتماعی را تمرین میکند، قوانین و مقررات را یاد میگیرد و میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند.»
میبیند یک بازی چهقدر کار میتواند بکند؟ قابل توجه پدر و مادرهایی که به فرزندانشان اجازهی بازی نمیدهند یا با اکراه این کار را میکنند، چون فکر میکنند وقتشان تلف میشود و اصلن چه معنی دارد که بچه بازی بکند؟
اما بشنوید از ارزشهای بازی برای کودکان. البته شما حتا میتوانید جای همهی کودکان بگذارید بزرگسالان و ببینید که آیا مطلب در مورد آنان هم صدق میکند یا نه: «بازی یکی از جنبههای مهم زندگی کودک است. در این نوع فعالیت مشترک، بین زندگی انسان و حیوان، وجوه مشابهی مشاهده میشود. همانطور که در محیط زندگی خود میبینیم، بسیاری از حیوانات کم سن و سال هم بازی میکنند و چنانکه اشاره شد، جنبههای مختلف عقلانی، جسمانی و اجتماعی کودک در بازی رشد میکند و به همین دلیل، بازی برای کودک، فعالیتی جدی است که نمیتوان او را از آن باز داشت. تمام کودکان با وجود اختلافات فردی، سعی دارند در سالهای اولیه، نیروهای خود را به کار اندازند و فعالیتهای گوناگونی انجام دهند که به ظاهر به بازی معروفند اما در اصل، سرچشمهی نشاط و شادی آنها هستند.»
ملاحظه فرمودید؟ این بازیای که ما میگوییم، به ظاهر بازی است اما در اصل چیز دیگری است. چیزی در مایههای آب حیات است این بازی و حتمن شنیدهاید که «آب حیات است پدر سوخته» اگر هم نشنیدهاید، گرچه به ما و بازی ما ربطی ندارد اما برایتان میگوییم که:
حبه نبات است پدر سوخته/ آب حیات است پدر سوخته
بس که سیه چرده و شیرین لب است/ چون شکلات است پدر سوخته
آب شود چون به دهانش بری/ توت هرات است پدر سوخته
تا بتوانیش بگیر و ببوس/ ثوم و صلات است پدر سوخته
می نرسد جز به فرو مایگان/ خمس و زکات است پدر سوخته
با همه ناراستی و بد دلی/ خوش حرکات است پدر سوخته
قافیه هر چند غلط میشود/ باب لواط است پدر سوخته
حالا شما پیدا کنید شاعر این شعر را تا یک بازی با او بکنیم. ما که هر چه گشتیم پیدا نشد.
و باز میبینید یک بازی چهها که با آدم نمیکند؟ الان خود همین «پدر سوخته» و مصرف آن، برای عدهای یک بازی است. تلخ اینکه از این دست بازیها بسیارند و متاسفانه علاقهمندان زیادی هم دارند. بازیهایی که بیگمان باید آنها را بازی آدمبزرگها دانست. گرچه در بیشتر خانوادهها تلاش میشود که بچهها را از کودکی نسبت به خطرات این بازیها آگاه کنند و مرتب تشویقشان میکنند که سراغ چنین بازیهایی نروند، اما معلوم است که در راه انداختن بازیهای خطرناک، دستهای دیگری هم در کار است که از جذابیتهای بازی سواستفاه میکند تا زندگی را برای آن دسته آدمبزرگهایی که هنوز بزرگ نشدهاند، تبدیل به بازیچه کند. گفتیم که گفته باشیم «بچهها مواظب باشید» (این بچهها مواظب باشید را یادتان هست؟)
شعر هم خودش گاهی اسباب بازی و اسباببازی میشود. شعرهایی مثل «اتلمتل توتوله …»، «عمو زنجیرباف…» و … . همهی این متلها در ناخودآگاه کودک نفوذ میکنند و تاثیری عمیق بر شخصیت او میگذارند. تاثیری که در آینده و سالهای بزرگسالی خود را نشان میدهد. مثلن شخصیت آدمی که در کودکی «کلاغ پر» بازی کرده، با کسی که نکرده زمین تا آسمان فرق میکند. حالا شما میگویید نه، بروید ثابت کنید که حق با شماست.
«اوت آخر» (اصطلاحی است در فوتبال خیابانی که پایان بازی را مشخص میکند)
این که: «هر چه کنی به خود کنی/ گر همه نیک و بد کنی»
هیچ ربطی هم به بازی نداشت.
چهارشنبه 19 بهمن 90/ 8 فوریه 2012
اجرا: اعظم
استودیو: مهشید
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات چهارشنبه ایران
گزارش ادبی- «شاعری خارج از نظامات شعری امروز»- سایه کوثری
بخش اول خبرها
هفتسنگ- «بازی با پدر سوختهها»- رضا حاجیحسینی
گفتههای یک دوچرخهسوار جهانگرد- «اعتماد تنها راه ادامه حرکت»- محمد تاجران
بخش دوم خبرها
مجله جاماندگان- «پیشدستی در کودتا»- شراره سعیدی
مجله خبری تاجیکستان- «تاجیکستان به نسلکشی روسها متهم میشود»- کیومرث
روزنگاشت- «گره خورده با خلیج فارس»- محبوبه شعاع
بخش سوم خبرها
سایه کوثری/ رادیو کوچه
«فریدون فریاد» شاعر و مترجم ایرانی مقیم یونان صبح روز یکشنبه هفدهم بهمنماه از دنیا رفت.
«فریدون رحیمی» با نام ادبی فریدون فریاد مترجم و شاعر ایرانی است. او بسیاری از کتابهای کلاسیک فارسی را به یونانی و بسیاری از کتب یونانی را به فارسی برگردانده است.
فریدون فریاد متولد خرمشهر و دانشآموختهی ادبیات تطبیقی است. تحصیلاتش را در یونان به اتمام رسانده و سالها استاد زبان و ادبیات فارسی در این کشور بوده است.
آثار شعری آقای فریاد اغلب به زبان یونانی ترجمه شده و کتاب «خوابهایم پر از کبوتر و بادبادک است» در مدارس یونان تدریس میشود.
علاوه بر این بسیاری از اشعار او به زبانهای دیگری از جمله فرانسه هم برگردانده شده است. فریاد قریب به سه سال وقت خود را بر سر ترجمه و انتشار آنتولوژی شعر یونان گذاشته و آثار بسیاری از شاعران کلاسیک فارسیزبان از جمله عطار، فردوسی و خواجوی کرمانی را به زبان یونانی ترجمه کرده است.
او در نشریات یونانی مقالات متعددی درباره ایرانیها و یونانیها نوشته و از زندگی او یک فیلم برای تلویزیون یونان ساخته شده که بارها در این کشور پخش شده است.
شعرها و کتابهای او بارها برنده جوایز معتبر بینالمللی شده است. در معرفی شعرهای فریاد، آن را ساده و روان میخوانند. با اینکه در ابتدا مثل اغلب شاعران معاصر تحت تاثیر نیما بوده است ولی پس از آشنایی با «ریتسوس»، شاعر یونانی تحولی در شعرش رخ میدهد. این دو بعدها به دوستانی نزدیک تبدیل شدند.
خودش میگوید: «پیش از آشنایی با ریتسوس هرچیزی که به ذهنم میرسید مینوشتم و حتا حاضر نبودم کلمهای را در شعرم پسوپیش کنم. پیش از آشنایی با ریتسوس دو مجموعه شعر چاپ کرده بودم که این دو مجموعه فاجعهاند، شعرهای این مجموعهها بسیار عریان بودند. آشنایی با ریتسوس موجب شد که از تجربیات او استفاده کنم و رفتهرفته شعرم از این فضا خارج شود.»
فریاد مترجم هم بوده است. اما ابا دارد از اینکه او را بیشتر مترجم میخوانند تا شاعر، زیرا میگوید شاعری بوده که بعدها مترجم شده است.
وی پیش از آن که کار ترجمه را آغاز کند، شاعر بود و شعر میگفت، اولین مجموعه شعرش را با عنوان «میلاد نهنگ» در سال 1357 منتشر کرد، دومین مجموعه شعر او «شاعران جوان» نام داشت که در سال 1358 منتشر شد، از همان زمانها بود که او به کار ترجمه هم علاقهمند شد و همین فعالیت ترجمه روی کار اصلیاش یعنی سرودن شعر سایه انداخت.
«من خودم را در اصل شاعر میدانم، شاعری که دوست دارد ترجمه هم بکند و ترجمه را هم با شعر شروع کرده است. در راستای سرایش شعر فکر کردم ابهامات شعر چیست؟ و آیا آنچه که من میگویم شعر است؟ و دیگران چه کردهاند؟ همین موضوع مرا به سمت ترجمه شعر کشاند. من ترجمه شعر را برای این انجام ندادم که کار ترجمه کرده باشم و کتاب چاپ کنم و به فروش برسانم. در واقع من شاعری بودم جستوجوگر. جستوجوگر مفهوم و معنای شعر، افقهای تازه شعر و این که شعر من با دیگری چه تفاوتی دارد، تکاملی که دیگران دارند از چه چیزی نشات گرفته است؟ اصولن شعر ما چه وجوه مشترکی با دیگران دارد و این که چرا شعر دیگران بیشتر مورد توجه است؟ این پرسشها مرا به موازات سرایش شعر به سمت ترجمه کشانده است.
من از سالهای 45 یا 46 سرودن شعر را شروع کردم، در نشریات و گاهنامهها و مجلهها دیدم که وجوه دیگری از شعر است که با شعر ما متفاوت است و نگاههای دیگری وجود دارد. هر چند که با شعر نو آشنایی پیدا کرده بودم، دیدم آن شعرها دارند جور دیگری به جهان نگاه میکنند. بعد دیدم که الهام دهنده شعر نوی ما شعر غرب است. مثلن در مورد نیما و شاملو و تا اندازهای فروغ به این نتیحه رسیدم که این شاعران، شاعرانی بودند که شعر خود را بر اساس شعر غرب میزانبندی کرده بودند و تراز برای اینکه چه شعری مدرن است، شعر غرب بوده است، یا مثلن نیما تحت تاثیر یک شاعر بلژیکی بوده است. میخواهم بگویم تحول در شعر نوی ما، ادامه منطقی شعر کهن ما نبوده است، در واقع شعر نوی ما ادامه غیرمنطقی شعر کهن ما بوده است.»
به گفته فریدون فریاد: «امروز میبینیم شعر ما که دچار نوعی تشتت و آشفتگی است در واقع نوعی گرتهبرداری و رونوشت از شعرهای ترجمه است، اگر شعرهای چند چهره نامآور را بررسی کنیم، میتوان ردپای آنها را در شعر ترجمه پیدا کنید.»
اما فریاد در همه این سالها که در یونان بود، هرگز راضی به این نشد که خود را وارد گروههای ادبی داخل کشور کند. «من به باند بازی و گروهسازی و نوچه پروری اعتقادی ندارم و از این چیزها بدم میآید و خودم را همیشه از این جمعها کنار کشیدهام. با آنکه قبلن به ایران زیاد رفت و آمد میکردم و شعرهایم نیز در روزنامههای پرتیراژ آن زمان منتشر میشد، اما دوست نداشتم که مطرح شوم. به دلیل اینکه حس میکردم آدم وقتی مطرح میشود احساس میکند به کمال رسیده و این توهم ویرانگر است، به تو اجازه نمیدهد به غایت نهایی خود در هنر و شعر برسی. البته دور بودن از کشور هم موثر بوده است؛ زیرا اگر من در این 25 سال ایران بودم، مخاطبم با من در تماس بود و او را میدیدم و عکسالعملهایش را میشنیدم و طبعن برای چاپ آثارم هم زودتر اقدام میکردم، اما در خارج هم که شعر میگویم، زیرش محلش را نمینویسم، زیرا معتقدم شعر باید در همه جا مخاطب داشته باشد و اعتقاد دارم ذهن من اساسن ذهنی ایرانی است و به این دلیل از آوردن نام و مکانهای خارجی در شعرم پرهیز میکنم و دوست ندارم زیر شعرم بنویسم لندن یا آتن.»
فریاد شعر هم به زبان فارسی و هم به زبان یونانی سروده است. کار ترجمه را هم از هر دو زبان انجام داده است اما بارها در گفتوگوهایش بر این موضوع تاکید داشته است که: «من خودم را شاعر ایرانی و در عین حال جهانی میدانم. من به زبان یونانی شعر گفتهام و دوستان شاعر و منتقدان تشویقم کردند که باز هم به این زبان بنویسم، ولی من با اولین تجربهها کنارکشیدم چرا که نمیخواستم شعرم درگیر آسیب دیگری به نام شعر زبان دیگر شود.»
فریاد هرچند معتقد است که همین ارتباط نگرفتن و وارد جمعها نشدن سبب انزوای شعرش در کشوری شده که همه به زبان فارسی شعر میخوانند. او معتقد است که عدم حضور مداومش در ایران و وارد نشدن به مجامع ادبی داخل کشور سبب شد که او شعرش را بر اساس نظامی دیگر بگوید و نه کپی شعر دیگران: «همه مثل هم هستند، همه مثل هم مینویسند. چرا این طور است؟ زیرا میترسند که از خط بیرون پرت شوند یا پرتشان کنند. مثل بازی که یک عده بچه میکنند. خط میکشند و اگر پایشان را بیرون بگذارند، از بازی خارج میشوند. علت این موضوع ترسی است که فضای نظم موجود شعر به شاعران تحمیل کرده است. این در واقع خود نوعی نظام ساختن است. یعنی تو باید در این نظام شعری حرکت کنی. اگر در این نظام شعری نباشی، تو را شاعر نمیدانند.»
اردوان روزبه/ سرمقاله
ardavan@koochehmail.com
این روزها هر روز که از خواب بلند میشوم مانند آدمهای معتاد باید یک راست بروم سراغ گروههای اجتماعی که سریعتر و تمیزتر خبرها از داخلش در میآید و ببینم کسی خبری از جنگ، درگیری یا قیمت سه برابر و چند برابر دلار زده است. آیا سکه گرانتر شده و مردم بلایی بر سرشان نیامده است. این روزها نه برای من تنها که وقتی از دیگر دوستان روزنامهنگار و غیر روزنامهنگار میپرسم، به نظر میرسد تشویش بخشی از زندگی آدمهایی شده که به نوعی یک سر علاقهشان به ایران بند است.
شاید بستهتر شدن فضای ارتباط با خارج از کشور، فیلترینگ و کنترل بر روی فعالیتهای اینترنتی در ایران هر روز نشانه از افزایش مشکلات حاکمیت در ایران دارد. شاید نمودهای بیرونی عدم توانایی در کنترل جامعه و ایجاد فضای پلیسی در کشور همین رفتارهای کنترلی است، اما به هر روی مردم ایران بنابر تجربه و بنابرضرورت هرباره راهی تازه برای دریافت خبرهای بیرون و داخل و همچنین انتقال آن به یکدیگر مییابند.
متاسف باید بود که در شرایط موجود، حاکمیت در ایران به جای یافتن راههای مناسب برای بازگشت اعتماد از دست رفته، درمانهایی غیرواقع و ناکار آمد را پیش گرفته است. آنها سعی در کنترل مردمی دارند که به نوعی میتوان گفت هیچگاه قابل کنترل نبودهاند. مگر با انگیزه و احساسات که شاید «پاشنه آشیل» شان بوده است.
به هر روی در این ایام که بر ایران روزهای سختی در گذر است و تحریمها خود بیش از آن که برای حاکمیت نگرانی باشد برای مردم است، هر کدام از ایرانیان اگر اندک احساس مسوولیتی در قبال خود، جامعه و یا فرزندانشان دارند به وظیفه خود عمل کنند.
به هر روی در این ایام که بر ایران روزهای سختی در گذر است و تحریمها خود بیش از آن که برای حاکمیت نگرانی باشد برای مردم است، هر کدام از ایرانیان اگر اندک احساس مسوولیتی در قبال خود، جامعه و یا فرزندانشان دارند به وظیفه خود عمل کنند. این وظیفه مهمترین قسمتاش پرسش این سوال است: «من امروز در برابر جامعهام چه مسوولیتی دارم؟»
برخی از ما میاندیشیم که وظیفه ما همه مبارزه است. در خیابان شعار دادن و در پشت بامها فریاد زدن و حرکتهای جنبشی اما نباید فراموش کرد که اگر جامعه با این حرکتها دست به اعتراض و ابراز نظر میزند فقط بخشی از یک جریان همه سویه برای «تغییر» است. بخشی دیگر بیشک پاسخ به این سوال است که من امروز چه میتوانم بکنم.
شاید مهم باشد که توده از مشکلات اجتماعی و آسیبهایی که از خود بدنه آن وارد میشود ضربه میخورد. احتکار مواد غذایی، انبار کردن آهن، عدم پاسخگویی صحیح و مشفقانه به یک ارباب رجوع در یک اداره، عدم توجه به حقوق کودکان و یا زنان، آزارهای اجتماعی و لمپنیسم و مواردی از این دست چیزهایی است که درست در خانه من یا شما و یا فامیل و دوست یا در خیابانهای شهرمان رخ میدهد. چیزهایی که حاکمیت کمتر از خود ما میتوانسته است در آن نقش بازی کند و اگر امروز رنگ حضورش بیش از ماست رسته از درود خود ماست.
به راستی ما میتوانیم شعار دموکراسی بدهیم در حالی که به همسر خانهدار خود توهین میکنیم؟
آیا میتوانیم برای برابری لب بگشاییم اما با انبار کردن آهن و فروش آن به چند برابر داعیه آن را داشته باشم؟
آیا میتوانیم نان بر سر سفره داشته باشیم و بیتوجه به همسایهمان باشیم و بعد دم از نزدیکی ایرانیان به یک دیگر و وحدت بزنیم؟
بیشک باید به این سوالها قبل هر مبارزهای پاسخ بگوییم. آیا ما منش و مشی یک مبارزه برای آزادی و آزادهگی را آموختهایم؟
امروز برای من روزنامهنگار، شما راننده تاکسی، دوست گرامی طلبه، دانشجو و یا حتا شما آقای پاسدار شاغل در سپاه پاسداران یک وظیفه مهم فرض است.
ما برای بهبود فردای جامعهمان چه میتوانیم بکنیم؟
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستم بهمنماه مصادف است با زادروز «پیروز مجتهدزاده» جغرافیدان، محقق و کارشناس مسایل سیاسی ایرانی. وی زاده سال 1324 خورشیدی است و از او بیش از بیست عنوان کتاب به زبانهاى انگلیسى و فارسى منتشر شده است. او از معدود پژوهندگان جغرافیاى سیاسى در ایران است که تحصیلات و تالیفات و دغدغههاى همیشگىاش، معطوف به خلیج فارس و حاشیه آن بوده و نزدیک به چهل سال از عمر خودش را صرف مطالعات خلیج فارس کرده است.
«پیروز مجتهدزاده» در بیستم بهمن سال ۱۳۲۴ خورشیدی در شهرستان نور زاده شد، او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «داریوش» در زادگاهش آغاز کرد، مدرسهای که پدرش آن را افتتاح کرد و خودش مدیر آن بود. وی تا کلاس یازده در نور ماند و چون آن جا مقطع دیپلم نداشت، با مساعدت پدر و به همراه برادرش در سال ۱۳۴۳ راهی تهران شد.
پیروز مجتهدزاده در سال ۱۳۴۴ در مدرسه پهلوی واقع در خیابان ری در رشته ادبی با معدل یازده دیپلم گرفت و در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و رییس دانشگاه برای تشویق او شرایط سفری به شیخنشینهای خلیج فارس را برایش فراهم کرد، چرا که برای او جالب بود که دانشجوی سال سوم کتاب جغرافیای تاریخی شیخنشینهای خلیج فارس را تالیف کند.
مجتهدزاده پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه تهران، برای ادامه تحصیل به دانشگاه لندن، دانشگاه منچستر و سپس به دانشگاه آکسفورد رفت و فوق لیسانس ( M.A) در جغرافیای سیاسی را در دانشگاه منچستر بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۶ دریافت کرد.
وی دکترای دیگرش را در جغرافیای سیاسی خلیج فارس از دانشگاه آکسفورد بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ دریافت کرد و همچنین توانست دکترای (Ph.D.) را در گرایش جغـرافیای سیاسی و ژئـوپولیتیک از دانشگاه لنـدن بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ دریافت کند.
پیروز مجتهدزاده هماکنون استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تربیت مدرس تهران، مشاور پژوهشی دانشگاه سازمان ملل متحد و مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویک لنـدن است. از وی تا کنون بیش از بیست عنوان کتاب به زبانهای انگلیسی و فارسی منتشر شده است که برخى از آنها عبارتاند از: جغرافیاى تاریخى خلیج فارس، کشورها و مرزها در منطقه، جزایر تنب و ابوموسى، ایران مرزدار و مرزهاى خاورى ایران، خلیج فارس و کشورها و مرزها، امنیت و مسایل سرزمینى در خلیج فارس، نام خلیج فارس در درازاى تاریخ.
پیروز مجتهدزاده از معدود پژوهندگان جغرافیاى سیاسى در ایران است که تحصیلات و تالیفات و دغدغههاى همیشگىاش، معطوف به خلیج فارس و حاشیه آن بوده و نزدیک به چهل سال از عمر خویش را صرف مطالعات خلیج فارس کرده است و نام او امروزه با نام بلند «فارس» و «خلیج فارس» گره خورده است.
منبعها:
ویکیپدیا
سایت علمی دانشجویان ایران
خبر / رادیو کوچه
ارتش سوریه، روز چهارشنبه، 8 فوریه، بمباران و همچنین نفوذ خود را در شهر حمص بیشتر کرده است. این پیشروی ارتش یک روز پس از دیدار وزیر امور خارجه روسیه، با رییس جمهوری سوریه از این کشور صورت گرفته است.
به گزارش الجزیره، در دیدار بشار اسد و سرگئی لاوروف، پس از گفتوگو در مصاحبه با رسانههای اعلام کردند که این مذاکره بسیار مفید بوده و وزیر خارجه روسیه تاکید کرد که دمشق بر پایان دادن به بحران این کشور متعد است.
این در حالی است که فعالان سوری از افزایش بمباران مناطق مختلف شهر حمص خبر داده و همچنین اعلام کردند که ارتش سوریه با کمک تانک وارد شهر شده و خود را به منطقه بابعمرو نزدیک کرده است.
یکی از شاهدان گفته است که منطقه بابعمرو از چهار روز پیش تاکنون زیر آتش ارتش قرار دارد.
وی اظهار داشت: «ارتش از راکت، خمپاره و تانکهای روسی برای سرکوب معترضان در حمص بهره میبرد.»
هادی عبداله از فعالان سوری اعلام کرد که تاکنون دستکم 43 تن در طول شب گذشته در منطقه مرکزی شهر حمص کشته شدهاند.
وی همچنان از قطع خطوط اینترنت و تلفنهای همراه خبر داد.
این در حالی است که خبرگزاری دولتی سوریه، حمله ارتش به شهر حمص را مبارزه با گروههای مسلح تروریستی عنوان میکند.
بشار اسد در مصاحبه با رسانهها پس از دیدار با وزیر خارجه روسیه، اعلام کرد که همچنان بر گفتوگو با مخالفان پافشاری میکند اما ابتدا باید آرامش به سوریه بازگردد و در فضایی آرام با آنها گفتوگو کند.
بیشتر بخوانید:
«فراخواندن سفیران کشورهای عربی از سوریه»
«سیدحسین کاظمینی بروجردی»، روحانی منتقد دولت جمهوریاسلامی که چندی است در زندان اوین محبوس است با گذشت 33 سال از انقلاباسلامی اقدام به انتشار پیامی کرده و در این پیام «اجتماع ایرانی را خالی از امید و شادابی و سرزندگی می داند».
متن این نامه در پی آمده است:
اکنون که به سالگرد برپایی حکومت مدعی شریعت میرسیم، شاهد انهدام تمامیت دیانت هستیم که سیودو سال قبل، علایق و تمایلات مردم دیندار را با تزویر و ریا و دروغ زیر پرچم مذهب برانگیختند و با ترسیم مدینه فاضله و تشبیه آینده ایران به بهشت برین، رژیم شاهنشاهی را فرو ریختند و آرامش عمومی را منهدم کردند و آسایش همگانی را از جامعه مومن و خیر اندیش گرفتند. اکنون اجتماع ایرانی، خالی از امید و شادابی و سرزندگی است. اسلام مظلوم لکهدار و ملوث به استبداد شده و آفریدگار مهربان و بندهنواز، متهم به ارسال قوانین ایذایی و احکام خشونتپرور است. به گفته منابع دولتی، خط فقر به دو میلیون تومان رسیده است، در حالی که میلیونها نفر بیکار هستند و اکثر حقوق بگیران مملکت در محور نیم میلیون تومان درآمد دارند.
به راستی که بیلانکار انقلاب حاکم چیست؟
سفره رعیت بیچاره را چه کسی خالی کرده است؟
جیب صاحبان اصلی بیتالمال را چه کسانی تاراج کردهاند؟ چرا بیشترین افراد این آب و خاک مقدس را فقرا و بیماران و افسردگان و بیخانمانها و درماندگان تشکیل دادهاند؟ سرمایههای ملی ما به کجا سرازیر شده است؟ ثروت طبیعی این ملت زمین خورده را چه اشخاصی غارت میکنند؟
ایران غنیترین مملکت دنیاست، چرا جوانانش رو به اعتیاد و ترک تحصیل و فساد میآورند؟ اربابان حکومتی، چه پاسخی برای فروپاشی خانوادهها دارند؟ انقلابی که بعد از سیودو سال نتوانسته حتی ترافیک پایتخت را حل کند، در سوریه و بحرین و عراق و لبنان به دنبال چیست؟ هوای تهران به گفته مسوولین وزارت بهداشت هر روز صدها قربانی میگیرد؛ این ننگ با رنگ تبلیغات توخالی رادیو و تلویزیون دولتی پاک نمیشود. خرج سنگرسازیهای ولایت مطلقه فقیه را در کشورهای همسایه، درآمد حاصل از نفت و گاز و مالیات و بیمه و جرایم سنگین رانندگی و صندوقهای صدقات و مصادره اموال مغضوبین میدهد، آیا این انصاف است؟
بنیانگذار این انقلاب در بهشتزهرا در آغاز حرکتش به تاریخ معاصر ایران قول داد که خلق ایران، راحت تر و بهتر و شادابتر از زمانهای گذشته معیشت کند، آیا این روال روزمرگی ایرانی، محصول همان وعدههای عجیب و غریب است؟ من در حالی از شکنجهگاه اوین برای تقویم بشریت عریضه میدهم که در بند ویژه اطلاعات روحانیت که اقامتگاه من است و نیز در مجاورت ما که زندان سپاه است و در کنار قرنطینه قرار دارد، ساخت و ساز بندها و قفسهای جدیدی آغاز شده است. ظلم و ستم و جنایات این حکومت فاسد رو به فزونی نهاده است و نهایتی برای آن قابل تصور نیست.
این پیشوای بیمار، بار دیگر خواستار حمایت جهانیان از مردم نجیب ایران زمین هستم.
شکنجهگاه اوین، سید حسین کاظمینی بروجردی
بهمن ماه 1390
English
Now we have reached the date of the anniversary of the establishment of the dictatorship government which claims to abide by religious faith, but in actuality, we have observed religious concepts and values being destroyed. Thirty two years ago, they utilized false claims, hypocrisy and deceit to encourage the sincere and religious people to revolt. In addition, they gave promises and convictions to the people regarding the possibility of Iranians living in a blissful, Utopian society and by doing so; they caused the annihilation of the previous Iranian monarchy. Furthermore, they also impaired the overall peace of the entire nation and unlawfully took away the harmony and trust of all of the spiritual, good-natured people that believe in a wide variety of creeds and faith's.
The impact of this repressive form of government has been the erasure of hope, happiness, and trust among the Iranian people. The religion of Islam, which has always been guiltless, has now been tainted by the forces of this dictatorship. God that is meant to instill overflowing love in its children has unfortunately become summoned to send violent and unethical commandments. According to governmental news sources, the poverty line has now reached two million Iranian Rials, although the reality of the matter is that there are millions of underemployed citizens. And among those that are employed, the majority does not make more than around 500,000 Iranian Rials for their salaries.
What are the implications and consequences of this form of government?
Who is responsible for the extreme poverty at the hands of the Iranian people?
Who has plundered the people's properties and national resources? Why are most of our people deprived, sick, pensive, destitute, and miserable as a consequence of these past few decades? What are the whereabouts of our national assets? Who is responsible for the plundering of the national resources of this God-forsaken country?
Iran is the wealthiest country in the world, but why are Iranian youth so drawn to drug addictions, immorality, and the forfeiting of educational pursuits? What is the answer of governmental authorities regarding the detrimental circumstances concerning collapsed families? This revolutionary governmental system cannot even solve the traffic problems in its central city, yet why is it so heavily involved in the affairs of other countries such as Syria, Bahrain, Iraq, and Lebanon? According to the Ministry of Health, the air pollution in Tehran has resulted in the deaths of hundreds of lives every day. All of these shameful acts that have been tormenting the lives of the Iranian people cannot be concealed through false governmental propaganda through any media outlet. The cost of military and national security investments of the Velayat-e-Faqih regime in neighboring countries is funded by revenues earned from petroleum, gas, taxes, insurances, driving penalties, charities, and the confiscation of the properties and earnings of those individuals who speak out against the government. Are these actions just?
At the commencement of this revolutionary government, the founder made promises asserting that the livelihood of the entirety of the Iranian nation would be happier and more advantageous than the past. However, would it be safe to deem that the current troubled state of the Iranian people has been caused by the immoral, sideways actions of these revolutionaries? Were their promises fulfilled? I am writing this appeal from the Evin prison in a state of unutterable torture, and grant this letter to all of humanity to signify that my complete livelihood is within the walls of this prison in which I am a captive. More specifically, I am imprisoned in a ward of clergies which is beside the ward of Sepah as well as the quarantined section. Meanwhile, the government has continued to build more prisons for a wide variety of different captives. By and large, the cruelty and villainy of the Velayet-e-Faqih government is increasing unlimitedly to a point in which it is simply implausible to understand.
As a tortured and crushed leader, I am appealing to the world authority figures, organizations, and laypeople to support and stand behind the noble people of Iran.
»Evin Prison«, Tehran, February 2012
Seyed Hossein Kazemeini Boroujerdi
فارسی
خبر / رادیو کوچه
دبیرکل جنبش حزباله لبنان، گفته است در مورد حمایت دولت جمهوری اسلامی از «جنبشهای مقاومت»، اعلام کرد که «از سال ۱۹۸۲ همه اشکال ممکن کمک مادی، معنوی، سیاسی و همه حمایتهایی را که میسر است از ایران دریافت میکنیم.»
سیدحسن نصراله، که در پی اظهارات آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در خصوص کمک به جنبشهای مقاومت سخن میگفت، حمایتهای دولت جمهوری اسلامی را بدون چشمداشت خوانده است.
این در حالی است که مقامات جمهوری اسلامی تاکنون تنها «حمایت سیاسی و معنوی» از گروههایی مانند حزباله را مورد قبول قرار میدادند.
رسانههای بینالمللی اظهارات دبیرکل حزباله را به عنوان نخستین مورد از تایید رسمی کمک تسلیحاتی و مالی گسترده دولت جمهوری اسلامی به این گروه لبنانی گزارش کردهاند.
دبیرکل حزباله در این سخنرانی، با وجود استقبال از نتیجه اعتراضات مردم در تونس، مصر و لیبی، حرکت اعتراضی علیه حکومت بشار اسد در سوریه را محکوم کرد و گفت که گزارشهایی که در مورد کشتار مردم سوریه دروغ است و در آنجا، هیچ خبری نیست.
بیشتر بخوانید:
«ایران تنها دو متحد سوریه و حزباله لبنان را دارد»
خبر / رادیو کوچه
قاضی جان کنن، قاضی پرونده منصور ارباب سیر، شهروند ایرانی آمریکایی متهم به دست داشتن در طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن، از اینکه دادستانها تمام مدارک پرونده را در اختیار وکلای متهم قرار ندادهاند ابراز ناخرسندی کرده است.
قاضی کنن روز سهشنبه، 7 فوریه، در جلسه مقدماتی دادگاه گفت که دادستانها تا روز ۹ مارس فرصت دارند تا تمام مدارک را در اختیار وکلای متهم قرار دهند.
قاضی اعلام کرده است که تاخیر در چنین کاری در حق متهمی که در بازداشت به سر میبرد و شاهدان پرونده منصفانه نیست.
او روز ۲۲ اکتبر را برای آغاز محاکمه تعیین کرد، اما وکیل آقای اربابسیر خواهان فرصت بیشتری شد.
قاضی از وکیل خواست که دلایل خود را به صورت مکتوب به او بنویسد و هشدار داد که ممکن است با تقاضای او موافقت نکند.
بیشتر بخوانید:
«احضار سفیر سوییس به وزارت خارجه ایران»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای خارجی، مقامات بحرینی دو فعال حقوق بشر این کشور را آزاد کردهاند. این دو نفر سال گذشته به خاطر حمایت از جنبش دموکراسیخواه در این کشور امیرنشین به زندان افتاده بودند.
فضیله مبارک نزدیک یک سال بعد از آنکه به اتهام گوش دادن به «ترانههای انقلابی» در اتومبیلش بازداشت شد، روز دوشنبه از زندان آزاد شد.
نفر دوم، ناصر الراس، یک شهروند کانادایی کویتیتبار به جرم نقض قانون بحرینی منع شرکت در تجمعات غیر قانونی، به پنج سال زندان محکوم شده بود.
این دو نفر در حالی آزاد میشوند که دولت بحرین تاکنون درگیر مقابله با اعتراضات مردمی است که از 14 فوریه سال 2011 آغاز شد. به گفته سازمانهای مدافع حقوق بشر، دستکم 60 غیرنظامی و چهار مامور پلیس در عرض این مدت کشته شدهاند.
همچنین صدها نفر دیگر مجروح و هزاران نفر نیز از مشاغل خود اخراج شدهاند. بسیاری از چهرههای سیاسی، رهبران مذهبی و مدافعان حقوق بشر در دادگاههای نظامی محاکمه و به احکامی بین 4 سال زندان تا حبس ابد محکوم شدهاند. ناظران بینالمللی مستندات این احکام را فاقد وجاهت قانونی توصیف کردهاند.
اکثر قربانیان، مجروحان و زندانیان وقایع اخیر از شیعیان بحرینی هستند که اکثریت جمعیت این جزیره را تشکیل میدهند. شیعیان سالهاست که نسبت به تبعیض علیه همکیشانشان توسط خاندان سنی مذهب حاکم معترض هستند.
بیشتر بخوانید:
«درخواست استعفای دولت در تظاهرات خیابانی بحرینیها»
رادیو کوچه
1819 میلادی- «جان راسکین» (John Ruskin) شاعر، فیلسوف، منتقد هنری و نویسنده انگلیسی متولد شد. معروفترین اثر راسکین کتاب «هفت مشعل معماری» است. وی در این کتاب سخن از معماری میگوید و معتقد است معماری دارای هفت مشعل حقیقت، ایثار، قدرت، زیبایی، زندگی، خاطره و اطاعت است.
1952 میلادی- بر اساس «قانون پیشین» وراثت سلطنت در بریتانیا، وارث سلطنت، اولین فرزند پسر پادشاه میشد اما تنها در صورتی که پادشاه فرزند پسر نداشت، دختر بزرگ او بر تخت سلطنت تکیه میزد. از این روی جورج ششم، پدر الیزابت دوم که فرزند پسر نداشت، تاج و تخت سلطنت را به او سپرد. در ششم فوریه 1952 میلادی جورج ششم، درگذشت و «الیزابت دوم» در چنین روزی در سن 25 سالگی ملکه بریتانیا و قلمروهای همسود شد.
1357 خورشیدی- جمعی از کارکنان نیروی هوایی با انجام رژه و خواندن سرود در مقابل آیتاله خمینی، با انقلاب و رهبر آن اعلام همبستگی کردند. در نخستین سالروز رژه همافران نیروی هوایی در برابر روحاله خمینی، 19 بهمن به عنوان «روز نیروی هوایی» اعلام شد.
نیروی هوایی در بیشتر کشورها بخشی از نیروهای مسلح کشور است که وظیفه نبرد هوا پایه را به عهده دارد. در بعضی از کشورها وظایف نظامی مربوط به فضا (مانند پرتاب و اداره ماهوارههای جاسوسی یا موشکهای قارهپیما) نیز بهعهده نیروی هوایی آن کشور است.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1904 میلادی- چنین روزی بدون صدور اعلان جنگ، ناوگان ژاپن به ناوگان روسیه در «پورت آرتور» حمله کرد. ناآرامی و تظاهرات در سن پترزبورگ این فرصت را به ژاپنیها داده بود که روسیه را در خاور دور مورد تعرض نظامی قرار دهند. با این حمله، ناوگان روسیه در خاور دور درهم کوبیده شد و ژاپنیها با تصرف پورت آرتور، به سیبری نیز دستاندازی کردند و در قلمرو روسیه دست به پیشروی زدند. جنگ ژاپن و روسیه که تا سال 1905 طول کشید به شکست روسیه انجامید.
1349 خورشیدی- در چنین روزی سیزده تن از گروه فداییان خلق (اعضای حزب توده) دست به حرکت مسلحانه علیه حکومت پهلوی زدند. این اقدام که در منطقه سیاهکل رخ داد، چریکها با هدف ایجاد یک شورش عمومی قیام خود را علیه دولت پهلوی آغاز کردند که البته توسط دولت سرکوب شد. این شورش از مدتها قبل با یارگیری در منطقه شمال ایران آغاز شده بود. گروه در روز نوزدهم بهمن با شنیدن صدای تیر از کوههای سیاهکل پایین آمدند و پس از تصاحب یک اتومبیل در جاده روانه گرفتن پاسگاه سیاهکل شدند. از فردای آن روز تیم جنگل به محاصره نیروهای مسلح درآمد و تا هجدهم اسفند همان سال غالب چریکها دستگیر شدند. قیام «سیاهکل» نخستین جنگ چریکی در تاریخ ایران محسوب میشود.
1374 خورشیدی- «سیاوش کسرایی» از شاعران و فعالان سیاسی معاصر ایران در این روز در وین درگذشت. وی از شاگردان «نیما» بود. ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز میپرداخت. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی مینامیدند. منظومهی «آرش کمانگیر» این شاعر از شناختهترین آثار اوست.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
BBC News
The New York Times
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
وزارت امور خارجه تاجیکستان اظهارات رهبر حزب لبیرال دموکرات روسیه «ولادمیر ژرناوسکی» و ادیب «یگار خالماگاراف» درباره نسلکشی روسها در دوران جنگ شهروندی تاجیکستان را بیپایه خوانده است. این وزارت میگوید، به زودی در این مورد به مقامات روسیه یادداشت اعتراضی هم خواهد فرستاد. «ژرناوسکی» و «خالماگاراف» در یک گفتوگوی تلویزیونی تاجیکستان را در قتلعام روسها در سالهای نودم قرن گذشته متهم کردند. آقای «خالماگاراف» در پی واکنش وزارت خارجه تاجیکستان گفت: «دوشنبه» به جای اینکه پاسخ بنویسد، بهتر است یک کمیسیون تشکل دهد تا نسلکشی روسها در تاجیکستان تحقیق بشود.» اما مقامات تاجیکستان میگویند، با مطرح کردن این موضوع در آستانه انتخابات ریاست جمهوری روسیه بعضی از نیروهای سیاسی این کشور میخواهند خود را در نزد مردم کشورشان صادق نمایش بدهند.
«تقاضای پژوهشگران از بانک جهانی»
پژوهشگران طرح نیروگاه برق آبی «راغون» در تاجیکستان از بانک جهانی خواستهاند تا زمان تشخیص این طرح تمدید شود. زیرا به گفته آنها تشخیص طرح این نیروگاه عظیم فرصت میخواهد و آنها تا زمان تعیین کرده بانک جهانی تشخیص را به پایان نخواهند رساند. بنا به قرار بانک جهانی باید پژوهشگران در آخر فصل بهار امسال تشخیص را انجام داده، خلاصه خود را پیشنهاد میکردند. تشخیص فنی، اقتصادی و زیست محیطی ساختمان نیروگاه «راغون» را که به مخالفت کشورهای همسایه تاجیکستان روبهرو است، بانک جهانی بر عهده گرفته است. گفته میشود هفته آینده مذاکرات نمایندگان بانک جهانی با مقامات رسمی تاجیکستان برگزار و در آن زمان انجام تشخیص طرح نیروگاه «راغون» تعیین خواهد شد.
«یک تاجیک از حکومت افغانستان جبران میخواهد»
شرین بیک اسکندراف یک شهروند تاجیکستان که یک سال پیش از زندان «پول چرخی» افغانستان رها شده بود، از حکومت این کشور غرامت طلب دارد. او میگوید، مقامات افغانستان طول سه سال او را بدون جرمی در زندان نگاه داشتهاند. «شرین بیک اسکندراف» همراه با «یکاف سای» و «حسن بیک آترییف» تابستان سال ۲۰۰۸ میلادی از سوی مقامات امنیتی افغانستان با اتهام قاچاق مواد شمیای «سماب سرخ» بازداشت شده سه سال در بازداشتگاه کمیته امنیت ملی و زندان «پول چرخی» افغانستان بوده است. این شهروند تاجیکستان تنها در پی دخالت رییس جمهوری کشور «امام علی رحمان» از زندان «پول چرخی» آزاد شد.
خبر / رادیو کوچه
ماهنامه «آیین گفتوگو»، به صاحب امتیازی سیدمحمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، به استناد ماده ۱۶ قانون مطبوعات جمهوری اسلامی، و انتشار نامنظم این نشریه از سوی هیت نظارت بر مطبوعات لغو امتیاز شده است.
روابط عمومی نشریه «آیین گفتوگو» اعلام کرد به موجب ابلاغ مورخه یازدهم بهمن 90 اداره کل امور مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی، انتشار این نشریه لغو شد.
نخستین شماره «آیین گفتوگو» که براساس مجوز رسمی آن «دوماهنامه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی» است، به صاحب امتیازی سیدمحمد خاتمی در تاریخ ۲۴ آذرماه جاری با هدف طرح و تعمیق مباحث نظری درباب گفتوگو و گفتوگوی فرهنگها و تمدنها منتشر شد.
خبر / رادیو کوچه
اسفندیار احمدیه، پدر انیمیشن ایران، بعدازظهر روز دوشنبه، 6 فوریه، بر اثر بیماری اختلال خونی درگذشته است.
سینا احمدیه فرزند اسفندیار احمدیه اظهار داشت: «استاد احمدیه عصر دوشنبه در سن 83 سالگی بر اثر بیماری اختلال خونی در بیمارستان سجاد تهران درگذشت.»
وی اضافه کرد: «مراسم تشییع پیکر ایشان به احتمال زیاد صبح پنجشنبه ساعت 10:30 از خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.»
اسفندیار احمدیه متولد ۱۳۰۷ در محله پامنار تهران بود. او به مدت ۲ سال از ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۶ در نزد استاد علیاصغر پتگر به تعلیم نقاشی پرداخت. سپس در سال ۱۳۲۶ به هنرستان کمالالملک رفت و از حضور بزرگانی چون اسماعیل آشتیانی، محمود اولیا و حسین شیخ بهره گرفت.
اسفندیار احمدیه به علت شاگردی در نزد شاگردان کمالالملک و نیز به علت همفکری با این جریان مهم نقاشی معاصر ایران، در امتداد منطقی مکتب کمالالملک قرار گرفته است.
وی در واقع بانی انیمیشن در ایران و پدر پویانمایی ایرانی بود که در سال ۱۳۳۶ با ساخت دو فیلم «ملانصرالدین » و «قمر مصنوعی » نام خود را به عنوان بنیانگذار نقاشی متحرک در ایران به ثبت رساند. احمدیه این دو فیلم را با مداد طراحی کرده و به مدت ۲ دقیقه به حرکت در آورده بود! کارگردان فیلم «قمر مصنوعی» یک ارمنی به نام پطروس پالیان بود.
احمدیه در سالهای پایانی دهه ۳۰ و سالهای آغازین دهه ۴۰ آثار زیادی در زمینه نقاشی متحرک به وجود آورد که طراحی و نقاشی و کارگردانی فیلم «اردک حسود» در سال ،۱۳۴۱ طراحی و نقاشی و کارگردانی فیلم «خوشه گندم» در سال ،۱۳۴۲ نقاشی فیلم «خروس بی محل » و نقاشی فیلم «بادبادک به کجا می روی؟» به کارگردانی افخم ماکویی از آن جمله است.
احمدیه علارغم کهولت سه، تا روزهای پایانی عمر خویش نیز همچنان در مرکز آفرینشهای هنری صبا به تولید انیمشین مشغول بود.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 7 فوریه، کشورهای شورای همکاری خلیج پارس، طی بیانهای از فراخوانی سفیران خود از دمشق و اخراج سفرای سوریه در کشورهای عضو خبر دادند.
به دنبال اعتراض کشورهای غربی به کشتار مردم سوریه توسط حکومت این کشور و فراخوانی سفیران خود از دمشق، کشورهای همکاری خلیج پارس، نیز تصمیم گرفتند که سفیران خود را از سوریه فراخوانند.
در این بیانه آمده است: «کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس با ابراز خشم و تاسف شدید، کشتار کودکان، زنان و سالمندان سوری توسط رژیم این کشور را به دقت دنبال میکنند.»
در این بیانه تاکید شده که «رژیم اسد بدون در نظر گرفتن ارزشهای اخلاقی و انسانی به رفتارهای زشت خود ادامه میدهند و با کشتار دستهجمعی در سوریه هر روز فاجعهای تازه بهبار میآورد.»
در بیانه همچنین آمده است که کشور پادشاهی سعودی که ریاست دورهای اتحادیه عرب را به عهده دارد اعلام کرد، کشورهای شورای همکاری همه سفیران خود را از دمشق فرا میخوانند.
همزمان با فراخوانی سفیران شورای همکاری مقرر شد که سفرای دمشق نیز کشورهای عضو را ترک کنند.
در این بیانیه افزوده شده است «پس از آنکه سوریه تمام تلاشهای کشورهای عربی برای جلوگیری از خونریزی بیشتر در این کشور را با شکست مواجه ساخت دیگر ضرورتی برای باقیماندن سفرایش در این کشورها وجود ندارد.»
شورای همکاری خلیج پارس و اتحادیه عرب قرار است هفته آینده تصمیم سرنوشتسازی را در قبال کشتار بیرحمانه و خطرناک مردم سوریه اتخاذ کنند.
لازم به اشاره است به دنبال فراخوندن سفیر ایالات متحده آمریکا از سوریه کشورهای بریتانیا، ایتالیا، بلژیک و فرانسه نیز سفرای خود را از دمشق فرا خواندند.
پیش از این کشور تونس سفیر سوریه را از خاک خود بیرون کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«تاسیس شورای نظامی انقلابی سوریه»
«اخراج سفیر سوریه از تونس»
خبر / رادیو کوچه
فرماندهان جدا شده از ارتش سوریه، روز سهشنبه، 7 فوریه، از تاسیس شورای نظامی انقلابی سوریه خبر دادند.
سرلشکر مصطفی احمدالشیخ که یکی از فرماندهان عالیرتبه ارتش سوریه است پس از صدور اطلاعیهای درباره تاسیس شورای نظامی انقلاب سوریه گفت: «این شورا به مثابه اعلام آمادهباش عمومی برای رهایی سوریه از رژیم اسد است.»
مصطفی احمد اولین فرماندهای است که بار درجه سرلشکری از ارتش سوریه جدا میشود.
در بیانه شورای نظامی انقلاب سوریه آماده است که تصمیم تاسیس شورای فرماندهی نظامی انقلاب در واکنش به وتوی روسیه و چین در شورای امنیت و با هدف دفاع از مردم سوریه در قبال سرکوب حکومت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور گرفته شده است.
همچنین شورای نظامی انقلاب سوریه، ایران و حزباله لبنان را به دخالت مستقیم در کشتار کودکان و زنان سوریه متهم میکند.
شورای نظامی انقلاب سوریه در بیانه خود میگوید ایران تلاش دارد که از سوریه پایگاهی برای دفاع از منافع خود ایجاد کند.
سرلشکر مصطفی احمد الشیخ در باره ضرورت تاسیس شورای نظامی اظهار داشت: «همزمان با اعلام آمادگی کشورهای دوست و برادر برای حمایت از مردم سوریه و نیز جهت وفاداری به خون شهدای انقلاب سوریه که برای آزادی جان باختند، این شورا تاسیس شد.»
تاسیس شورای نظامی انقلاب مردم سوریه، یک روز پس از دعوت کشورهای عربی و غربی برای کمک به مردم سوریه خارج از چارچوب شورای امنیت اعلام شد.
گفتنی است که پس از وتوی روسیه و چین، کشورهای عربی و غربی اعلام کردند برای کمک به مردم سوریه در خارج از چارچوب شورای امنیت عمل خواهند کرد.
در همین راستا، هیلاری کلینتون روز گذشته، اعلام کرد: «کشورهای دوست مردم سوریه تمام تلاش خود را به کار خواهند بست تا مردم سوریه آیندهای بهتر داشته باشند.»
لازم به اشاره است پیشتر همه عملیاتی که توسط نظامیان جدا شده از ارتش سوریه انجام میگرفت به نام «ارتش آزاد» سوریه به فرماندهی سرهنگ ریاض الاسعد اعلام میشد.
بیشتر بخوانید:
«۱۲۸ کشته در سوریه در بمباران یک روزه»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) طرح پیشنهادی مرکز پژوهشهای مجلس برای لغو تعطیلی ۲۹ اسفند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=11&day=19&id=1442026
روز گذشته مرکز پژوهشهای مجلس طرحی پیشنهادی با عنوان طرح ساماندهی تعطیلات رسمی در ایران را روی سایت خود قرار داده که بر اساس آن تعطیلی رسمی ۲۹اسفند لغو و این روز به عنوان نیمه تعطیل اعلام خواهد شد.
2) توکلی: بازپرسی از رحیمی در دفتر وزیر دادگستری واویلاست
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=11&day=19&id=1441948
احمد توکلی نماینده تهران در مجلس گفت: «من معتقدم عدالت دادرسی درباره معاون اول رییس جمهوری رعایت نمیشود و قوه قضاییه باید خودش را اصلاح کند. نباید بازپرسی از آقای رحیمی در دفتر وزیر دادگستری صورت بگیرد و بازپرس خدمت متهم برود و این واویلاست.»
آفرینش
1) مهمانپرست با اشاره به مذاکرات 1+5 : تعلیق غنیسازی پذیرفته نخواهد بود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16710#95987
سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان تاکید کرد: «ایران همکاریهای خود را با آژانس به صورت کاملن شفاف ادامه میدهد و در جریان گفتوگوها قرار شد در روزهای دوم و سوم اسفند هیتی از آژانس مجددن به تهران سفری داشته باشد.»
او در پاسخ به پرسش دیگر ایسنا درباره مذاکرات ایران و 1+5 نیز گفت: «از انجام مذاکرات همهجانبه که حول نقاط مشترک صورت گیرد و فضای مثبت برای ایجاد تعامل و همکاری را دنبال کند استقبال میکنیم.»
2) مجلس آماده بررسی طرح قطع صادرات نفت به اروپاست
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16710#95986
نماینده مردم مشهد گفت: «اکنون دو طرح دو فوریتی برای قطع صادرات نفت به اروپا در مجلس در دست بررسی است که امیدوارم هیت ریسه در اولین فرصت این دو طرح را در دستور کار قرار دهد.» لاریجانی در پاسخ به تذکر قدوسی گفت: «مجلس آماده بررسی طرح قطع صادرات نفت به اروپاست، نمایندگان با نگاه دقیقی به این موضوع پرداختهاند و حوادث جاری را به دقت رصد میکنند.»
ابتکار
1) چه کسی سرلیست جبهه متحد میشود؟
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=20730#94242
پس از اینکه اعضای لیست انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان مشخص شد، اکنون این جبهه وارد بحث پیرامون تعیین سرلیست انتخابات شده است. در این بین گفته میشود شانس غلامعلی حدادعادل بیش از دیگر نامزدها است. اما دیروز برخی سایتها نام حجتالاسلام ابوترابی فرد را مطرح کردند.
2) لاریجانی: مملکتداری خالهبازی نیست
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=20730#94245
علی لاریجانی به سوالی درباره حضور خود و برادرانش در عرصه سیاسی کشور واکنش نشان داد. رییس مجلس شورای اسلامی که دوشنبه شب، در برنامه «پارک ملت» به طور زنده از شبکه یک سیما سخن میگفت در پاسخ به این سوال مجری که از وی در خصوص روابطش با آیتاله آملی لاریجانی که ریاست قوه قضاییه را بر عهده دارد و نحوه تعامل قوه مقننه با قوه قضاییه سوال پرسید، گفت: «مکانیزم تصمیمگیری در کشور این طور نیست که خالهبازی باشد.»
مردمسالاری
1) اوباما دستور اجرایی توقیف اموال دولت ایران را صادر کرد
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=126561
به گزارش ایسنا، باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا ضمن «فریبکارانه» خواندن «اقدامات بانک مرکزی ایران و دیگر بانکهای ایرانی» و متهم کردن آنها به «مخفی کردن تبادلاتشان» و ایراد اتهام پولشویی به موسسات و بانکهای ایرانی اعلام کرد که «در راستای برداشتن گامهای بیشتر در ارتباط با وضعیت اضطراری ملی اعلام شده در دستور اجرایی 12957 مورخ 15 مارس 1995» کلیه داراییها و منافع دولت ایران، از جمله «بانک مرکزی ایران و موسسات مالی ایرانی» که «در حوزه صلاحیت قضایی آمریکا قرار داشته باشد یا بعد از این تاریخ به این حوزه وارد شود یا تحت مالکیت یا کنترل هر شخص آمریکایی قرار گیرد مسدود میشود.»
2) رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام: وابستگی به نفت بیش از گذشته شده است
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=126559
آیتاله هاشمی رفسنجانی، با اشاره به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر لزوم کاهش سالیانه 10 درصدی وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی، گفت: «بنا بر این بوده که در سال آخر برنامه پنج ساله پنجم، وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی حذف و کشور با درآمدهای مالیاتی، عوارض و تولید و سایر درآمدها اداره شود که نه تنها این امر تحقق نیافته، بلکه وابستگی به نفت بیش از گذشته نیز شده است.»
دنیای اقتصاد
1) وصول سوال از رییس جمهوری
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=289166
پس از ماهها چالش و رایزنی بر سر مطرح شدن یا نشدن سوال از رییس جمهوری، دیروز سرانجام این سوال به طور رسمی در صحن علنی مجلس «اعلام وصول» شد. به این ترتیب، محمود احمدینژاد باید ظرف یک ماه به مجلس برود و پاسخگوی 10 سوالی باشد که علی مطهری و 78 نماینده دیگر از او پرسیدهاند. در جلسه دیروز مجلس، محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس ضمن تایید این مطلب تاکید کرد که محورهای سوال «فورن» برای رییس جمهوری ارسال خواهد شد.
2) برای تعیین تکلیف فرهاد دانشجو انجام میشود، امروز مذاکره با هاشمی در مجمع
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=289172
حسین کچوییان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه تیم مذاکرهکننده با رییس هیت امنای دانشگاه آزاد امروز، چهارشنبه در مجمع تشخیص مصلحت نظام با وی دیدار میکنند، گفت: «دیدار تیم پنج نفره متشکل از برخی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با آیتاله هاشمی رفسنجانی، به این معنا نیست که شرط و شروطهای وی پذیرفته شود بلکه با این هدف انجام میشود که به وی بقبولانند باید نسبت به حکم صادر شده در شورای عالی انقلاب فرهنگی تمکین کند.» وی در گفتوگو با مهر افزود: «رییس هیت امنای دانشگاه آزاد شرط گذاشته که باید ابتدا در جریان برنامههای فرهاد دانشجو قرار گیرد، سپس حکم ریاستش را امضا میکند.»
کیهان
1) راه اندازی 2 آبشار جدید سانتریفیوژ در سایت فردو
http://www.kayhannews.ir/901119/2.htm#other202
دیپلماتهای وین مدعی شدند که فعالیتهای هستهای ایران در سایت فردو گسترش یافته و علارغم تهدیدات، دو آبشار جدید در فردو نصب شده است.
2) 11 زایر ایرانی ربوده شده در سوریه آزاد شدند
http://www.kayhannews.ir/901119/3.htm#other309
11 نفر از زایرین کشورمان که به قصد زیارت از طریق زمینی عازم سوریه شده بودند هفته پیش توسط گروهی ناشناس در طول مسیر ربوده شده بودند که بعدن مشخص شد این گروه از مخالفان دولت سوریه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» است.
منابع خبری روز سهشنبه خبر دادند مخالفان مسلح سوری موسوم به ارتش آزاد سوریه در بیانیهای تاکید کردند که 11 زایر ایرانی را آزاد کردهاند.
خبر / رادیو کوچه
ریک سنتروم، سناتور سابق ایالت پنسیلوانیا، یکی از چند نامزد اصلی کاندیداتوری حزب جمهوریخواه آمریکا برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، توانست در ایالتهای میسوری و مینهسوتا پس از شمارش آرا رتبه نخست را کسب کند.
آقای سنتروم که پیشبینی میشد توانایی مقابله با رقبای خود، از جمله مهمترین آنها میت رامنی، فرماندار سابق ایالت ماساچوست را ندارد، در این انتخابات که روز سهشنبه، 7 فوریه، برگزار شد، موفقیت چشمگیری داشت.
روز گذشته در سه ایالت آمریکا انتخابات مقدماتی برگزار شد اما نتایج رایگیری در کلورادو هنوز اعلام نشده است. پیشتر این انتخابات در پنج ایالت دیگر برگزار شده است.
آقای سنتروم مخالف سرسخت ازدواج همجنسگرایان و سقط جنین است.
منتخب نهایی در این رای گیری های اولیه به مصاف باراک اوباما در رقابتهای انتخاباتی آینده خواهد رفت.
بیشتر بخوانید:
«لیاقت دارم یک دور دیگر هم رییس جمهوری باشم»
خبر / رادیو کوچه
در ادامه هفته بیست و پنجم رقابتهای فوتبال لیگ برتر باشگاههای ایران، روز سهشنبه، 7 فوریه، تیم فوتبال شاهین بوشهر برابر شهرداری تبریز متوقف شد و پرسپولیس تهران در یک بازی پرگل دیدار به حریف خود واگذار کرد.
روز دوم از هفته بیست و پنجم رقابتهای فوتبال لیگ برتر از ساعت 15 روز سهشنبه با برگزاری یک دیدار پیگیری شد که طی آن دو تیم قعرنشین شاهین بوشهر و شهرداری تبریز به تساوی 2 بر 2 رضایت دادند.
در ادامه دیدارهای روز دوم ساعت 17 تیمهای پرسپولیس تهران و فجرسپاسی شیراز در ورزشگاه آزادی به مصاف هم رفتند که این دیدار پرگل در نهایت با نتیجه 3 بر دو به نفع میهمان، فجر سپاسی به پایان رسید تا پرسپولیس نتواند در این دیدار کسب امتیاز کند.
در ادامه این دیدارها روز چهارشنبه، ملوان بندرانزلی – نفت تهران، سپاهان اصفهان – مس کرمان و تراکتورسازی تبریز – صنعت نفت آبادان و روز پنجشنبه، راهآهن شهرری – داماش گیلان و فولاد خوزستان – صبای قم به مصاف هم خواهند رفت.
بیشتر بخوانید:
«صعود استقلال به صدر جدول پس از فرار برابر سایپا»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر