در آستانه ۲۵ بهمن و اولین سالگرد جان باختن صانع ژاله، خانواده او اعلام کردند مراسم خاصی برای سالگرد برگزار نخواهند کرد.
صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر تهران بود که ۲۵ بهمن سال گذشته و درجریان تجمع مردمی که در حمایت از جنبش اعتراضی مردم تونس و مصر و به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شده بود بر اثر اصابت گلوله جان باخت.
خانم ژاله در مصاحبه با “روز” خبر می دهد که در این یکسال خانواده او هیچ شکایتی نکرده اند چون نتیجه شکایت کاملا روشن است: “یکبار از دادسرای اوین زنگ زدند گفتند پرونده تشکیل شده و بیایید. اما ما نرفتیم و پی گیری هم نکردیم”.
مادر صانع ژاله به “روز” می گوید: سکوت، خودش می تواند خیلی حرف باشد ما هیچ شکایتی نکردیم؛ سکوت تنها کارمان بوده و درخواست هایی از ما بود که ما انجام ندادیم و برای اینکه مجبور به انجامش نشویم حتی از خیر شکایت هم گذشتیم، هیچ کاری نکردیم و به حرمت خون فرزندم سکوت کردیم.
مادر صانع ژاله، کردی صحبت می کند و یکی از نزدیکانش برای ما ترجمه می کند: “خودشان تماس گرفتند که بیایید دادسرای اوین برای پی گیری پرونده صانع؛ ما نرفتیم و مسکوت گذاشتیم دلیلش هم فکر می کنم همه می دانند چیست و نتیجه اش هم مشخص است”.
او خبر از بستری بودن پدر صانع ژاله در بیمارستان می دهد و می گوید: پدر صانع به شدت بیمار است، قلبش مشکل دارد، صانع که رفت او هم به شدت مریض شد، الان هم بیمارستان است و ما نگران او هستیم، خودمان هم فقط روپاییم و وضعیت مان بهتر از او نیست؛ چند روز دیگر سالگرد است و مراسم خاصی نداریم، نمی خواهیم مشکلی پیش آید و باز استرسی وارد شود چون برای پدر صانع خطرناک است.
به مادر صانع ژاله می گویم پس از جان باختن فرزندتان گفتند او بسیجی بوده؛ حتی در صدا و سیما گفتند او جاسوس و نفوذی بوده در بین دانشجویان و وزیر اطلاعات اعلام کرد که قاتلان او شناسایی شده اند و منافق بوده اند و… شما که اینها را می شنیدید چه وضعیتی داشتید؟ اصلا صانع که بود؟ چه گرایشی داشت؟
او میگوید: همه چیز روشن بوده و هست؛ همان موقع هم که این چیزها را می گفتند همه چیز مشخص بود؛ بچه من کاردانی برق از دانشگاه آزاد کرمانشاه گرفت، آدم درس خوان و موفقی بود، اهل مطالعه بود، شب ها اکثرا تا دیر وقت بیدار بود و کتاب می خواند، از معدود کسانی بود که راه خودش را پیدا کرده بود، می دانست چه می کند و کجا می رود، رفت دنبال هنر، چیزی که دوست داشت؛ او هنرمند بود به ادبیات و به خصوص ادبیات کردی علاقه خاصی داشت و اهل سیاست نبود، عاشق زندگی بود و هنر. او راهش را خودش انتخاب کرد و رفت و داغی بر دل ما ماند که جز سکوت فعلا هیچ چیزی نمی تواند تسکین مان دهد.
درباره مصاحبه هایی به نقل از پدر صانع که در این مدت منتشر شده می پرسم؛ او می گوید: ما فقط سکوت کرده ایم و هیچ مصاحبه ای انجام نداده ایم.
خانم ژاله سپس با اشاره به بیماری قلبی پدر صانع می گوید: دعا کنید! او حالش خوب نیست، قبلا اینقدر مریض نبود، اما از وقتی صانع رفت او از پا درآمد، مدام بین بیمارستان و خانه در رفت و آمد است و اکنون مدتی است که در بیمارستان بستری است.
او در پایان می گوید: پسر من انسان درستی بود درست زندگی کرد و سربلند هم ازدنیا رفت؛ داغ او بر دل ماست اما به او افتخار میکنیم.
صانع ژاله، دانشجوی هنر اهل پاوه بود پس از جان باختن او رسانه های حکومتی تصویری از یک کارت عضویت در بسیج منتشر کرده و مدعی شدند که او بسیجی بوده است.
باز عزم شهادت کرده اید
ما تنها ماندهایم و شهدا رفتهاند
کلمه_ گروه سیاسی
جنگ که تمام شد و با چفیه خونینش به خانه آمد دیگر گمانمان بود که دوران فراق و سختی گذشته است. هشت سال زمان کوتاهی نیست. دلهره بودن یا نبودن. با صدای زیبای او که خبر از حمله دیگری می داد در جبهه جنوب و غرب تمام دل ها می ریخت. آنقدر نگاه شان را از هم می دزدیدند که اشک های حلقه زده در چشمان، قلب ها را لو ندهد.
هشت سال گذشت. اماممان جام زهر را که سر کشید با دلی شکسته اما سرفراز بازگشتید. آمدید و دیدید در نبودتان خیلی چیزها را به حراج گذاشته اند. یاران تان را جا گذاشته بودید. اما خم به ابرو نیاوردید. بیگانه بودید با جمعی که آشنا می خواندن خود را .
برخی به غار تنهایی دلهایتان خزیدید و گروهی دیگر بازم عزم ساختن کردید با دلی غمبار و استخوانی در گلو.
باز هم غائب خانه بودید و حاضر جبهه ای که دیگر خصمش را نمی شناختید. هر چه در توان داشتید باز در طبق اخلاص بود.
ساختید و سوختید. با تهمت و درشتی. وقتی داعیه دار آنچه بودند که برایش رفته بودید. عزیز داده بودید. خون دل خورده بودید.
همه آشنایتان در این سال ها باز همان چفیه ای بود که خاک جبهه با خود داشت و پلاکی که ” هویت ” هایتان را در خود تا ابد هک کرده بود.
اما نه شما جا تنگ کرده بودید برایشان. داعیه نداشتید. اما آنها ادعا داشتند. گمنام بودید اما آنان جویای نام. دل هایتان شکسته بود، اما عزمتان پایدار. مدارا کردید. اما صبوری تان را هم تاب نیاوردند.
وقتی با دشنام از خانه ترا می ربودند. آن گاه که در خیابان به کمینت نشسته بودند حتما یادت می آمد شب های عملیات را که حتی بعثی ها هم جرات نمی کردند مشت بر دهانت بکوبند. اما برادرانتان کوبیدند. دندانت شکستند. پهلویت دریدند.
باز هم خشنود نبودند. آنگاه که با تندی می جستند ترا که بازگویی تمام روایت ” خیانت ” ها و ” سرسپردگی ” هایت را. ترا می بردند به خرمشهر. در کنار مسجد جامع آن زمان که در فتحش سرود شادی سر می دادید. وقتی متهم بودی به ارتباط با ” بیگانه” یاد ” فاو” می افتادی که تنها سفر خارجی زندگی ات بوده و هم سرسپردگی ات عشق به حسین.
آن گاه که ” یازهرا” می گفتی و بر دهانت مشت کوبیدند یاد در شکسته خانه علی بودی و آنگاه که سرت را بارها فرو می کردند در نجاستی که پاکی کلامت را گم کنند، به یاد نخلستانهای کوفه بودی که در دل شب نیوشای همه غم های مولایت بود.
در زمانه ای که فتح ” خیبر” ش می خوانند و برایش شادی مستانه دارند، پاسداران خیبر را به زنجیر کشیده اند و بر سر میراث ” بدر” ش ، سفره ها انداخته اند و پذیرای بوسفیانی ها و معاویه ها شده اند.
چه خوب که نیستند جهان آراها، باکری ها و همت ها… ببینند یارانشان را. آنان را که جهانی دربرابر شجاعتشان سرخم کرده بودند و کسی توان ایستادگی در برابرشان را نداشت، اینک سر به گریبان برده اند در خلوت سرمای اوین ” سوته دلان” گرد آمده اند و باز آرزوی شهادت می کنند. می دانند که در این بازی قدرت اگر به خیل شهیدان نپیوندند بی شک از غصه دق خواهند کرد.
چه خوب که نیستید که ببینید قلب سیاه دلانی را که این” آزادی” را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند. نیستید ببینید که میراث امامتان را چگونه به یغما می برند و چفیه خونینت بر گردن نهاده اند و نفس از مردم بریده اند.
در این شعبده بازی که همه یاران امام را نشانه رفته اند، پایانی نیست وقتی ” امامش” را هم خود می سازند و به دورش حلقه می زنند. همان ها که گریبان دریده بودند در اهانت به عکسی پاره شده در خیابانی، اینک سر در لاک خاموشی قبرستانی خود فرو برده اند. همان ها که خون به دل امام کرده بودند، امروز پرچمش را ربوده و فرزندانش را به زنجیر کشیده اند.
باورمان نبود که اینگونه غریبانه در ام القرایی که از هفتاد و ملت مهمان فجر دعوت کرده اند، شما را در حبس و غربت هم آنقدر تاب نیاورند که باز عزم سفر داشته باشید برای همراهی با یارانتان.
اما زمان خوبی است. بهمن. دهه ای که غایبان انقلاب جشن فجر می گیرند و حاضران انقلاب در آرزوی شهادت بغض های بیست ساله را فرو می خورند.
بگذار بشکفند بغض پنهان من که اینان تا آخرین بازماندگان این انقلاب را به مسلخ نبردند از پای ننشینند چه می دانند حتی اگر یکی از این “فرزندان امام” جان در بدن داشته باشد نخواهد گذشت میراث امام و یاران شهیدش را اینگونه به یغما برند و او دم برنیاورد.
امروز شهیدان نیستند که ببینند باد زمان در این شهر زمینی میوزد. نه دیگر خبری نیست از آن شهر آسمانی در کرانه ابدیت.
آری ما تنها ماندهایم و شهدا رفتهاند….
رضا زندی
دهه۶۰ بود. جنگ«فروش نفت» را دشوار کرده بود. صادرات ۵/۳ میلیون بشکهای نفت در سال ۵۹، سال بعدش به ۸۰۰ هزار بشکه رسیده بود. نفتفروشی، سال به سال سختتر میشد و انتقال پول آن به کشور مشکلتر. ماجرا به تشکیل «کمیته BTC» رسید. «کمیته تعاملات دوجانبه». کارش چه بود؟ «تبادل نفت با کالا». بیش از دو دهه از آن روزها میگذرد. این هفته وزیر نفت از مبادله نفت با کالا خبر داد. خاطرات ما زنده شد.
۱- وقتی فروش نفت سخت شد کمیته BTC شکل گرفت. نمایندگانی از وزارت نفت، بانک مرکزی و وزارت بازرگانی عضو کمیته بودند. وزارتخانهها و نهادها، کالاهای درخواستیشان را به این کمیته ارجاع میدادند. چون پول نبود، شرکت ملی نفت به کشورهای صاحب کالا، نفت میفروخت و با نظارت کمیته «تعاملات دوجانبه»، کالای مورد نظر را وارد میکرد. به چین و کره نفت میفروختیم، جایش سلاح میگرفتیم. به بلغارستان نفت میدادیم، گوشت میگرفتیم. اندونزی هم نفت ایران را برای روغن میخرید. «کمیته BTC»، نقش مهمی در تامین کالاهای مورد نیاز در دورهای که نفت ایران سخت فروش میرفت، ایفا کرد. آیا این کمیته دوباره تشکیل خواهد شد؟
۲- مجموع درآمد نفتی ایران از سال ۵۹ تا پایان سال ۶۸ حدود ۱۲۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار بود. نیازهای مردم حداقلی، اما هزینههای جنگ سرسامآور بود. کمترین قیمت نفت ایران در دهه ۶۰، تیرماه ۶۵ رقم خورد. قیمت رسمی هر بشکه نفت برنت حدود هشت دلار و قیمت رسمی نفت ایران، بشکهای شش و نیم دلار اعلام شده بود اما ایران نفتش را در بازار غیررسمی حدود پنج دلار میفروخت. هزینه بیمه محمولههای نفتی به یکچهارم ارزش محموله رسیده بود. ایران در آن سال فقط شش میلیارد دلار نفت فروخت.
۳- معاوضه نفت با کالا آن روزها، برای ضروریات اولیه مردم بود. امروز اما، روزگار دیگری است. داشتن لپتاپ ضرورت شده، بدون موبایل نمیشود زندگی کرد. نیازها موسع شده و مبادله نفت با کالا، این بیم را تقویت میکند که در شرایط رکود اقتصادی دنیا، کشورهای دریافتکننده نفت، «شدت مصرفکنندگی» ما را تقویت کنند. بخشهای مهمی از پول نفت باید صرف سرمایهگذاریهای زیربنایی و توسعه کشور شود. مبادله نفت با کالا، این امکان را کاهش میدهد. آن وقت نفت میدهیم تا مصرفکنندهتر شویم. ایران سال ۸۹، بیش از ۶۴ میلیارد دلار واردات داشته که ۴۲/۱۲ درصد نسبت به سال قبل آن، رشد کرده است.
۴- متوسط تولید نفت ایران در سال ۵۵، ۵/۵ میلیون بشکه در روز بود. سال ۵۷، این رقم به چهار میلیون بشکه رسید. سال ۵۸ تولید نفت ایران ۵/۳ میلیون بشکه بود. ایران در سال ۵۹، یک میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت در روز تولید میکرد و ۷۰۰ هزار بشکه میفروخت. در سالهای بعد و تا سال ۶۸، صادرات نفت ایران بین ۴/۱ میلیون بشکه تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه متغیر بود. تنها در سال ۶۲ ایران توانست بیش از دو میلیون بشکه بفروشد، آن هم با چه مشقتی.
۵- پالایشگاه «شواشل» ژاپن، مرجع قیمتگذاری برای آسیا و اقیانوسیه بود. تمام آسیا، نفت را به قیمتی میخریدند که پالایشگاه «شواشل» میخرید. شرایط جنگ که حساس شد کارشناسان این پالایشگاه، حاضر نشدند به ایران بیایند. ایران میخواست قیمت نفتش را برای خریداران کوچک و بزرگ یکسان کند. ژاپنیها به دلیل خطرات جنگ نمیآمدند و ایرانیها هر سه ماه یکبار برای مذاکره به ژاپن میرفتند. فروشنده به دنبال خریدار! ژاپن، چین و کره، امروز هم مشتریان عمده ما هستند هم مورد مذاکره تحریمکنندگان. ایران از جنگ گذشته است.
۶- امروز دهه ۶۰ نیست. ایران قویتر شده و امکاناتش توسعه یافته است. خروج نفتش از بازار تبعات دارد و نمیتوان از ذخایر نفت و گازش برای تامین آینده انرژی جهان گذشت.حدود ۱۵۵میلیارد بشکه ذخایر نفتی اوپک را در اختیار دارد و با منابع گازش بر سکوی دوم جهان ایستاده است.
۷- وزیر نفت، دیروز در نشست شورای سیاستگذاری صنعت نفت گفته است: «اگر امروز تولیدکننده هشت میلیون بشکهای نفت بودیم رفتار دنیا با ما به گونه دیگری بود.» اتفاقا این مطالبه و سوال جدی ماست آقای وزیر! چرا اهداف تولید نفت در برنامه چهارم توسعه محقق نشد و به تولید حداقل پنج میلیون بشکهای نفت نرسیدیم؟ چرا تولید نفت ایران در این چند ساله کاهش یافته و از ظرفیت ۲/۴ میلیون بشکهای به تولید حدود ۵/۳ میلیون بشکهای رسیدهایم؟! هشت میلیون بشکه بماند، تولید نفت امروزمان اگر طبق برنامه پیش میرفت و به بیش از پنج میلیون بشکه میرسید، رفتار تحریمکنندگان باز هم با ما فرق میکرد.
۸- امروز دهه ۶۰ نیست. تا جایی که ممکن است نباید زیر بار مبادله نفت با کالا رفت. در این صورت فرمان، دست خریدار نفت خواهد افتاد و ما هم باید نفت بفروشیم و منتظر کالای خارجی باشیم. سرمایهگذاری در پروژههای توسعه کشور هم سختتر میشود. کمیته BTC در دوره جنگ تشکیل شده بود.
منبع: شرق
در حالی که برنجهایی که سال گذشته از هند وارد کشور شد، سالم نبود و با جان مردم بازی کرد، ما سال آینده مجددا شاهد ورود برنجهای هندی به کشور هستیم.
به گزارش ایسنا، شیرین پارسی، عضو هیات مدیره انجمن زنان مدیر کارآفرین و کارآفرین برتر در بخش برنجکاری با تاکید بر اینکه برنجهای وارداتی در سال گذشته به هیچوجه سالم نبود، گفت: سال آینده نیز قطعا ما شاهد ورود برنجهای هندی به کشور هستیم.
برنج غذای روزانه ایرانیان است، پس باید سلامت آنها را تامین کند. این درحالی است که با جان و سلامتی مردم نمیشود بازی کرد. وی ادامه داد: چرا وقتی تولیدکننده داخلی برنج باکیفیت تولید میکند، ما باید برنجهای ناسالم هندی را مصرف کنیم. اگر دولت نهادهای کشاورزی را حمایت کند، همه میتوانند تولیدکننده باشند.
با آنکه وزیر اقتصاد و حتی محمود احمدینژاد؛ یکی تلویحا و دیگری صراحتا بانک مرکزی را مقصر تلاطمهای بازار ارز معرفی کرد، با این حال شواهدی موجود است که نشان میدهد بانک مرکزی تنها مقصر این قضیه نیست.
رضا فاطمیامین، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت اواخر دی ماه از تشکیل کمیتهای پنج نفره در دولت خبر داد که هدفش کنترل نرخ ارز، بود. در واقع اوج نگرانی درخصوص نوسانهای نرخ ارز دولت را بر آن داشت تا این کمیته را در آبان سالجاری تشکیل دهد. وزرای اقتصاد، صنعت، معدن و تجارت، کشور و اطلاعات به همراه رییسکل بانک مرکزی اعضای اصلی این کمیته بودند.
اگرچه در این کمیته رییسکل بانک مرکزی هم حضور داشت اما چندان نقش موثری در تصمیمگیریها نداشت چراکه وزیر اقتصاد ریاست این کمیته را بر عهده داشت در حالی که بنابر اصول اقتصادی رایج در سایر کشورها نظارت و کنترل بازارهای سکه و ارز به اضافه بازار پول بر عهده بانک مرکزی است و هرگونه سیاستگذاری در این عرصه منوط به نظر این نهاد است، با این حال ریاست این کمیته بر عهده وزیر اقتصاد گذاشته شد و حتی پای سایر وزارتخانهها که هیچ ارتباطی به مسایل اقتصادی نداشتند نیز به این قضیه باز شد.
شرق نوشت: با این حال وزیر اقتصاد به عنوان رییس این کمیته و غضنفری به عنوان یکی از اعضای اصلی آن، بار سفر بستند و در اوج بحران ارزی که سکه را هم تحتتاثیر قرار داد، رییسجمهوری را در سومین مرحله سفر دورهای به آمریکای لاتین همراهی کردند. همزمان با این سفر که نیمه دوم دیماه سالجاری انجام شد، دلار هم در بازار آزاد بالا کشید و رکوردهای بیسابقهای را بر جا گذاشت. در این مدت، دلار رکورد هزار و ۷۰۰ را مجددا ثبت کرد و حتی به دو هزار و ۲۰۰تومان هم رسید.
بازار چنان آشفته شد که واردکنندگان ترجیح دادند کالاهای خود را به جای عرضه در بازار راهی انبارها کنند تا از نوسانهای شدید دلار در امان بمانند و متضرر نشوند. بازار کالاهای صددرصد ساخته شده در خارج نیز دلاری شد و فروشندگان به جای مبادله با ریال، خواهان فروش کالاهای خود به دلار شدند. فروشندگان سایر کالاها حتی تولیدات داخل نیز برای اینکه از قافله عقب نمانند روزانه کالاهای خود را گران میکردند. در مدت تشکیل این کمیته به ویژه روزهای سفر به آمریکای لاتین، گرانی به گوشه و کنار مملکت خزید تا اینکه بازار ارز آرام گرفت.
دلار اگرچه کوتاه نیامد و کاهش نیافت اما در مرز هزارو۸۰۰تومان آرام گرفت و نهایتا ثبات بر بازار ارز حاکم شد. این کمیته تقریبا دو ماهی عمر داشت بیآنکه نتیجهای در بر داشته باشد. نهایتا رییسکل بانک مرکزی برای خالی نبودن عریضه قیمت دلار را با اعلام عدد هزارو۲۲۶تومان تکنرخی کرد. او حتی چند سیاست دیگر را در حوزه ارز مسافرتی و ورود و خروج ارز به کشور در پیش گرفت با امید به آنکه بازار ارز از نرخ او تبعیت کند. البته بهمنی بسته پولی کشور را نیز راهی شبکه بانکی کرد تا از این طریق نقدینگی مازاد دوباره به بانکها بازگردد. با ابلاغ این بسته به شبکه بانکی این کمیته نیز منحل شد بیآنکه اعضای آن مانند بهمنی پاسخگوی عملکرد خود باشند. وزیر اقتصاد نیز رو به دوربین سیما قرار گرفت و بانک مرکزی را در مهار بازار ارز ناتوان دانست. بهمنی نیز سیبل تمامی انتقادات شد و به این ترتیب ماجرا به پایان رسید.
در بانک مرکزی چه خبر است؟
با تعطیلی این کمیته، به ظاهر باز هم سکان مدیریت ارزی کشور به دست محمود بهمنی افتاد. اما نباید به این قضیه چندان امید بست، چراکه بهمنی در بانک مرکزی یکه و تنها خواهان مدیریت پولی و بانکی کشور است. در حال حاضر بانک مرکزی بدون معاون اقتصادی، قائم مقام و معاون ارزی کار خود را دنبال میکند. حمید پورمحمدی، قائممقام این بانک از زمان گسترش ابعاد اختلاس، دستگیر و زمانی هم که آزاد شد به بانک مرکزی بازنگشت و این سمت همچنان خالی است. حسین قضاوی، معاون اقتصادی بانک مرکزی هم به بانک اکو منتقل شد تا این بانک بیش از پیش از نبود کارشناسان عالیرتبه در رنج باشد. حالا هم که خبر میرسد، مینو کیانیراد، معاون ارزی بانک مرکزی که آمدنش با اما و اگرهای فراوان همراه بود، بیمار است و به همین دلیل چند روزی میشود که سر کار خود حاضر نشده است.
حالا سکان ارزی بانک مرکزی به گودرزی، مدیر دایره ارزی وی سپرده شده است. تنها همراه بهمنی در این روزهای بحرانی احمدی، دبیرکل این بانک است که او نیز چهرهای نام آشنا برای بانکداران نیست. پیشتر او سمت معاون اداری و مالی بانک را بر عهده داشت که بهمنی او را بیهیچ سابقهای به عنوان دبیرکل خود برگزید. حالا او مانده و این همه گیر و گوری که باید حل شود.
امارات متحده عربی و قطر با قطع تامین مالی مبادلات بازرگانی با ایران عملا تحریم بانک مرکزی در منطقه را کلید زدند.
براساس اعلام رویترز، بانکهای مرکزی قطر و امارات هر گونه تامین مالی مبادلات بازرگانی با ایران را ممنوع کردند.
به نوشته شرق و براساس این گزارش شماری از فعالان بانکی در شهر دوبی گفتهاند که بانکهای مرکزی کشورهای امارات و قطر به بانکهای کشورهای خود دستور دادهاند، تامین مالی تعاملات بازرگانی با ایران را متوقف کنند. این اقدام امارات و قطر در راستای تحریمهای پولی و بانکی علیه ایران است.
ایران و امارات دارای تاریخی طولانی از مبادلات بازرگانی هستند و شمار زیادی از بازرگانان ایرانی در شهر دوبی فعالیت میکنند. رویترز همچنین خبر داده است که در هفته گذشته چند کشتی با بار حبوبات، وارد بنادر ایران شدهاند اما به دلیل نرسیدن پول حبوبات از ایران به صادرکننده در خارج از کشور، این کشتیها از تخلیه بار خود در بنادر ایران خودداری کرده و به مقاصد دیگر رفتهاند.
اتفاقی که به نظر میرسد در آیندهای نه چندان دور تامین بسیاری از کالاهای مصرفی، سرمایهای و مواد اولیه را با چالش مواجه خواهد کرد. کاهش واردات از چین و افت چشمگیر ثبت سفارش کالا در کشور، بر بازار مواد غذایی و کالاهای مصرفی تاثیرگذار خواهد بود.
بر همین اساس مسعود دانشمند با تایید اینکه هماکنون دو کشور قطر و امارات گشایش اعتبار اسنادی توسط ایرانیها در بانکهای خود را ممنوع اعلام کردهاند به «ایسنا» گفت: اگر یک تاجر ایرانی تا پیش از این میخواست مثلا به کشور چین سنگآهن صادر کند، میتوانست یک ال.سی در کشور امارات باز کند و از طریق آن اعتبار اسنادی، کار مالی خود را با تاجر چینی انجام دهد یا اینکه بانکهای اماراتی برای شرکتهای ایرانی ال.سی باز میکردند که از این طریق شرکتهای ایرانی بتوانند کار تجارت خود را به صورت رسمی انجام دهند اما اکنون این کار ممنوع شده است.
وی ادامه داد: با این اتفاق تاجر ایرانی دیگر باید فقط از طریق اعتماد به طرف مقابل، کار تجارت خود را انجام دهد. به عبارت دیگر با این اتفاق از تجارت رسمی فاصله میگیریم.
رییس شورای مشترک ایران و امارات در ادامه در مورد تاثیر اتفاق اخیر در امارات بر تجارت ایران بیان کرد: تا پیش از این وقتی ما میخواستیم از طریق امارات تجارت خود را سهل کنیم، اعتبار اسنادی در کشور امارات باز میکردیم اما اکنون دیگر شرکتهای ایرانی ناچار هستند که به کشورها و گزینههای دیگر برای گشایش ال.سی مراجعه کنند یا اینکه از طریق ارتباط مستقیم با طرف مقابل خود کار خود را انجام دهند. اما اینگونه نیست که با این اقدام تجارت ایران متوقف شود.
همزمان با اعلام انحلال خانه سینما و نارضایتی سینماگران از وضعیت موجود، جواد شمقدری معاون سینمایی در مراسم اختتامیه بخش بین الملل سی امین دوره جشنواره فیلم فجر به شکل رسمی فعالیت معاونت سینمایی را پایان یافته اعلام کرد.
به گزارش ایلنا، جواد شمقدری با شاراه به اینکه از فردا دوره جدیددر سینمای ایران آغاز می شود گفت :امشب دوره معاونت سینمایی رسما تمام می شود و از فردا دوره جدیدی در سینمایی ایران با آغاز فعالیت سازمان سینمایی شروع می شود .
وی ادامه داد : معاونت سینمایی در طول ۳۰ سال فعالیتهای زیادی کرد و ما در دوره جدید باید تلاش کنیم تا در بخش بین الملل و همچنین سریمایه گذار برای ساخت فیلم فعالیتهای زیادی انجام دهیم .
پیش از این مسجدجامعی گفته بو:۳۰ سال گذشته (فرقی نمیکند) دوره آقای لاریجانی، موسوی یا خاتمی، اینها افراد را زیر سوال میبرند. آقای صفار هم به این صورت با سینما برخورد نکرد. به نظر من در حال حاضر همه آنچه در گذشته انجام شده است که ما روی آن نام «دستاورد» میگذاریم در این ۳۰ سال همیشه با خسارت همراه بوده است و در این حوزه هم به همین صورت است؛ برخی از کسان اهل فن و خبرنگارانی که در این حوزه هستند از این روال و روند ناراضی هستند.
مسجد جامعی معتقد است: از نظر من در حال حاضر سینما وضع خیلی بدی دارد، و دچار سردرگمی و نابسامانی است و این حسی است که فرهنگ ابزار چیز دیگری میشود و تحتالشعاع مسائل دیگر قرار میگیرد. اطلاعات من در دورههای قبل جامع و کامل بود ولی در این دوره بیشتر اطلاعاتم با واسطه است.
وی از سالهای اولیه انقلاب تا به امروز با فرهنگ و هنر سر و کار داشته و دارد. چه آن زمانی که معاون وزرای ارشاد بود، چه زمانی که خود در دولت آقای خاتمی وزیر ارشاد شد و چه حالا که عضو شورای شهر تهران است، باز دستی در امور فرهنگی دارد.
عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی از ماموریت هیأت رئیسه به مرکز پژوهش ها و دیوان محاسبات برای بررسی نواقص لایحه بودجه ۱۳۹۱ تا پایان انتخابات خبر داد و اعلام کرد لایحه بودجه پیش از ارسال به کمیسیون تلفیق از سوی این دو مرکز اصلاح خواهد شد.
محمددهقانی، عضو هیاترییسه مجلس در حالی دلیل تعیین این ماموریت را «نواقص موجود در لایحه بودجه» و «تاکید هیاترییسه بر بررسی لایحه با دقت کامل» اعلام کرد که پیش از این احمد توکلی، رییس مرکز پژوهشهای مجلس با انتقاد شدید از لایحه بودجه ۹۱ دولت، آن را «حیرتآور» و «مجموعهای درهم و برهم» خوانده بود که «با علم، واقعیت و قانون همخوانی ندارد.» او گفته بود که چیزی که از سوی دولت ارائه شده اصلا بودجه نیست و ارقام آن «غیرواقعی» است.
رییس مرکز پژوهشی مجلس همچنین از نادیده گرفتن قانون هدفمندی یارانهها در لایحه بودجه ۹۱ انتقاد و اظهار کرده بود: دولت باید در سه ردیف بودجه، هزینههایی را که در بحث هدفمند کردن یارانهها خواهد داشت، ذکر میکرد که این کار را نیز نکرده و قانون را نادیده گرفته است. اما انتقادات به لایحه بودجه ۹۱ به همین جا ختم نشد؛ چرا که برخی دیگر از نمایندگان مجلس نیز به «نادیده گرفته شدن قانون هدفمندی یارانهها در لایحه بودجه ۹۱» اعتراض کردند. از جمله این افراد حسین هاشمی، رییس کمیسیون صنایع مجلس بود که روز گذشته از تکرار تخلف دولت درباره عدم تعیین سهم تولید و صنعت از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها، انتقاد کرد و خواستار اصلاح جدی لایحه بودجه و واقعی کردن آن پیش از تصویب در مجلس شد. لایحه بودجه ۹۱ کل کشور، امسال نیز به رسم همیشگی دولت نهم و دهم با تاخیری دو ماهه، ۱۲ بهمن ماه، از سوی رییسجمهور، تقدیم مجلس شد.
بودجه ای نه برای تحریم
رئیس کمیسیون ویژه اصل ۴۴ مجلس با تاکید بر اینکه لایحه بودجه ۹۱ در شرایط عادی کشور دارای کاربرد است و نه در شرایط سخت و تحریم، گفت: دولت در این لایحه برخی احکام اصل ۴۴ قانون اساسی را نقض کرده است.
حمیدرضا فولادگر در ارزیابی خود از لایحه بودجه سال ۹۱ کشور گفت: این لایحه دولت شباهت بسیار زیادی به بودجه سال جاری دارد اما با چند تفاوت.
رئیس کمیسیون اصل ۴۴ مجلس اظهار داشت: یکی از مهم ترین تفاوتهای لایحه بودجه سال ۹۱ با بودجه امسال این است که حدود ۶ درصد در بودجه های بخش عمومی انقباضی عمل کرده است.
فولادگر ادامه داد: البته در این زمینه بودجه های مربوط به شرکتهای دولتی برای سال آینده نسبت به سال جاری بیشتر در نظر گرفته شده است، بنابراین اگر بودجه های مربوط به بخش های عمومی کمی کاهش یافته اما بودجه شرکتها بیشتر شده و سرجمع منابعی که پیشنهاد شده است، ما را به جمع امسال بودجه در این بخش می رساند.
این نماینده مجلس با بیان اینکه حدود ۲۰ درصد از بودجه شرکتهای دولتی در حوزه های صنعت و معدن نسبت به سال جاری در لایحه بودجه ۹۱ بیشتر شده است، خاطر نشان کرد: این موضوع نشان دهنده این موضوع است که تصدیهای دولتی در بخش مربوط به واگذاری شرکتهای دولتی کم نشده است.
موارد مهم خلاف قانون
محمد دهقانی عضو، هیاترییسه مجلس اما در گفتوگوی روز گذشتهاش با خبرگزاری مهر در خصوص نواقص لایحه بودجه ۹۱ تصریح کرد: بسیاری از قوانینی که باید در لایحه بودجه آورده میشد، در این لایحه وجود ندارد و در مقابل موارد خلاف قانون مهمی در این لایحه دیده میشود.
عضو کمیسیون حقوقی مجلس افزود: دولت در لایحه پیشنهادی خود مقرر کرده که از صندوق توسعه ملی برای بودجه عمومی خود برداشت کند. همچنین بر اساس قانون باید درآمدها و هزینههای اجرای قانون هدفمندی یارانهها در ردیفهای بودجه تعیین شود، اما متاسفانه چنین ردیفهایی در لایحه بودجه وجود ندارد.
دهقانی تاکید کرد: هیاترییسه مجلس در جلسه بررسی نقاط قوت و ضعف لایحه بودجه سال ۹۱ به مرکز پژوهشها و دیوان محاسبات ماموریت داد تا ۱۴ اسفند ماه یعنی زمان اولین جلسه مجلس پس از انتخابات، بررسی لایحه بودجه را به پایان برسانند و کمیسیون تلفیق بررسی لایحه بودجه را با اصلاحات صورت گرفته آغاز کند. دهقانی با بیان اینکه کمیسیون تلفیق مجلس از نیمه دوم اسفند ماه (پس از انتخابات) بررسی لایحه بودجه را آغاز میکند، افزود: احتمالا بررسی لایحه بودجه تا پایان فروردین ماه به طول خواهد انجامید.
تکرار تخلف درباره سهم صنعت
رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس نیز با اشاره به تکرار تخلف دولت در لایحه بودجه ۹۱ مبنی بر عدم تعیین سهم تولید و صنعت از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها، خواستار اصلاح جدی لایحه بودجه و واقعی کردن آن پیش از تصویب در مجلس شد. حسین هاشمی در گفتوگو با مهر با اشاره به اینکه در بودجه ۹۰ هم دولت درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها، سهم مردم و سهم تولید و صنعت از این درآمدها را مشخص نکرده بود، گفت: دولت امسال نیز در لایحه بودجه ۹۱ این تخلف خود را تکرار کرده است، رقم کل درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها، سهم مردم، تولیدات و صنعت از این درآمدها را به تفکیک مشخص نکرده است.
وی افزود: کمیسیون صنایع و کمیسیون تلفیق امسال تلاش خود را میکنند تا سهم بخش تولید و صنعت در بودجه شفافتر شود و عارضهای که در سال ۹۰ گریبان تولید را گرفت، تکرار نشود.وی گفت: جراحی بزرگ اقتصادی در کشور انجام شده که همه ما آن را قبول داریم؛ بخشی که میتواند این جراحی بزرگ را به سمت بهبود هدایت کند بخش تولید و صنایع است.
هاشمی افزود: بودجهای که دولت برای بخش صنعت اختصاص داده چیزی نیست که بتواند این جراحی عظیم را التیام بخشد؛ بنابراین ما در کمیسیون صنایع و تلفیق تلاش خواهیم کرد که نقایص لایحه بودجه ۹۱ را برطرف کنیم.
رییس کمیسیون صنایع در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه با توجه به عدم افزایش چشمگیر در رقم کل بودجه، افزایش بیش از ۵۰ درصدی بودجه هزینهای در بسیاری از بخشها قابل تحقق خواهد بود، گفت: زمانی که به عنوان مثال بودجه طرحهای عمرانی ۵ برابر اعلام شود، اما در مرحله عملیاتی اتفاق خاصی نیفتد این افزایش بودجه غیرواقعی بوده است.وی افزود: کمیسیون تلفیق باید با توجه به آغاز سال دوم اجرای برنامه پنجم توسعه لایحه بودجه ۹۱ را بر اساس عملکرد دولت در بخشهای کلیدی بودجه سال ۹۰ تنظیم کند.هاشمی تاکید کرد: کمیسیون تلفیق با مقایسه عملکرد و بودجه دولت در سال ۹۰ با لایحه بودجه ۹۱، باید قانون بودجه را واقعی تنظیم کند.
اعتبار پنهان ۷۰ هزار میلیاردی برای هدفمندی؟
خبرگزاری مهر نوشت: دولت در حالی بودجه سال ۹۱ کل کشور را لایحهای شفاف اعلام کرده که اعتبار هدفمندی یارانهها در این لایحه پنهان شده و تنها اعتبار هزینههای جاری سازمان هدفمندی یارانهها به صورت شفاف در بودجه آمده است.به گزارش مهر، برآوردها نشان میدهد که دولت اعتباری بالغ بر ۷۰ هزار میلیارد تومان به صورت غیرشفاف برای هدفمندی یارانهها در بودجه سال آینده و در دل بودجه شرکتهای دولتی در نظر گرفته است.در همین حال، خبرگزاری فارس به نقل از غفار اسماعیلی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نوشت که قرار است دولت بودجه هدفمندی یارانهها در سال ۹۱ را در قالببندهای الحاقی لایحه بودجه به مجلس تقدیم کند.
در ادامه تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، باراک اوباما با صدور بخشنامه ای تحریمهای سختگیرانه تری را علیه دولت ایران و بانک مرکزی آن کشور وضع کرده است.
وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرده که بر اساس بخشنامه جدید، رییس جمهوری آن کشور، کلیه دارایی های تمام وزارتخانه های ایران و نهادهای متعلق به دولت از جمله بانک مرکزی ایران مسدود می شود.
به گزارش بی بی سی، آقای اوباما در نامه ای به کنگره گفته است که تصمیم او در مورد اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران “بویژه در واکنش به اقدامات فریبکارانه ای بوده که از سوی بانک مرکزی و سایر بانکهای ایران در جهت پنهان کردن تبادلات مالی تحت تحریم صورت گرفته است.”
در این بخشنامه همچنین آمده است که یک دلیل دیگر تحریمهای جدید، نبود نظامی موثر برای مقابله با پولشویی در ایران است.
تا پیش از صدور این بخشنامه جدید، بانکهای آمریکایی موظف بودند که هرگونه تقاضایی را برای انجام مبادلات مالی با طرفهای ایرانی تحت تحریم رد کنند، اما از این پس آنها این اختیار را خواهند داشت که به جای جلوگیری از انتقال وجوه مالی و بازگرداندن آنها، اقدام به ضبط این وجوه کنند.
باراک اوباما روز یکشنبه در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی ان بی سی تاکید کرد که موضع اسرائیل و آمریکا در مقابله با ایران هماهنگ است.
رییس جمهوری آمریکا گفت که دولت آن کشور “تخمین خوبی در اختیار دارد” که ایران چه زمان می تواند به بمب اتمی دست پیدا کند.
هرچند او افزود که چگونگی تصمیم گیری داخلی در حکومت ایران آنقدر واضح نیست و دشوار است که در هر مقطع زمانی مشخص کرد که چه کسی در ایران تصمیم می گیرد.
آقای اوباما گفت ترجیح می دهد بحران ایران از طریق دیپلماسی حل شود اما تاکید کرد برای برخورد با ایران همه گزینه ها روی میز است.
سید مصطفی تاجزاده در ادامه سوالات هفتگی خود به طرح سوال این هفته پرداخته است. این زندانی سیاسی تلاش می کند تا هر هفته با مطرح نمودن سوالاتی ضمن دعوت از هموطنان عزیز برای تعمق و بحث و گفتگو پیرامون آن، توجه افکار عمومی را به مسائل مبتلا به کشور جلب نماید.
سوال این هفته: آقای احمدی نژاد در سخنرانی های خود قطع نامه شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران را کاغذ پاره می خواند. حال باید از او و جناح اقتدارگرای حاکم پرسید: چرا اکنون علت العلل مشکلات و نابسامانی های پولی و اقتصادکشور و نیز گرانی و تورم افسارگسیخته را «تحریم ها» می دانند. براستی چرا ریال و پول ملی ما براثر سوء مدیریت اقتدارگراها به کاغذپاره تبدیل شده است؟
فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای برگزاری اعتراض خیابانی در روز ۲۵ بهمن ماه تازه ترین تلاش برای بسیج بدنه اجتماعی جنبش سبز محسوب می شود. در این فراخوان بر اهداف چندگانه ای از جمله برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، تاکید بر رفع حصر از رهبران جنبش سبز و هشدار درباره وضعیت وخیم انتقادی و پیامدهای تنش با جامعه جهانی تاکید شده است.
“جرس” در گفتگو با “اردشیر امیرارجمند” رییس شورای هماهنگی راه سبز، از او درباره انگیزه ها و اهداف فراخوان اعتراض خیابانی ۲۵ بهمن،ریسک ها و ضریب موفقیت احتمالی،راه های جایگزین برای بیان اعتراضها،تاثیر تنش میان محافظه کاران بر جنبش سبز و اختلاف میان گروه های اپوزیسیون در کاربرد عبارت ” تحریم” و ” عدم مشارکت فعال” پرسیده است. امیرارجمند با دفاع از فراخوان اعتراض های خیابانی معتقد است که باید هزینه های مبارزه میان شهروندان طرفدار دموکراسی سرشکن کرد و این نکته را پذیرفت که خطر کردن بخشی از فعالیت سیاسی است.
متن کامل گفتگو به شرح زیر است:
آقای امیرارجمند!آیا فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض خیابانی ۲۵ بهمن ماه را می توان آغاز دور تازه ای از اعتراض های خیابانی جنبش سبز دانست؟
روی این نکته باید تاکید کنم که تحقق اهداف جنبش، نیازمند تبدیل پتانیسل اعتراضی موجود در جامعه از حالت بالقوه به حالت بالفعل است. فراخوان اعتراضی ۲۵ بهمن امسال نیز مبتنی بر همین نیت، پس از ارزیابی،مشورت و نظرخواهی وسیع از کنشگران منتشر شد. نوع و شیوه اعتراض هم با رایزنی از جریان های مختلف به دست آمد و همه تلاش بر این بوده که فراخوان حاصل عقل جمعی باشد. البته ما از خطرات و ریسک های این فراخوان غافل نیستیم. اما بهرحال هر تصمیمی دارای ریسک ها و خطراتی است که باید آن را پذیرفت.
شما به ریسک های اعتراض خیابانی اشاره می کنید و منظورتان احتمالا سرکوبی است که از ناحیه نیروهای امنیتی انجام می شود. با توجه به تجربه سرکوبهای گذشته،تا چه حد نسبت به شکل گیری هسته های اولیه در خیابان خوشبین هستید؟
ابتدا باید به این نکته توجه داشت که حرکت اعتراضی مد نظر ما یک حرکت کاملا مسالمت آمیز و منطبق با قانون است. هیچ دلیلی وجود ندارد که نیروهای نظامی و انتظامی مبادرت به سرکوب مردم کنند. نوع اکسیون و اعتراض هم به گونه ای انتخاب شده که ضریب سرکوب را پایین بیاورد وشهروندان را در معرض هزینه های شدید قرار ندهد.با این حال ریسک و خطر کردن هم جزئی از فعالیت سیاسی است. ما باید سعی کنیم که هزینه ها را توزیع و شجاعت مدنی را بالاببریم. افزایش شجاعت مدنی به این معنی است که همه شهروندان در پرداخت هزینه های مبارزه مشارکت کنند. هزینه ها باید سرشکن شود تا برای کنشگران منطقی و قابل تحقق باشد. این که هسته های اعتراضی در روز ۲۵ بهمن چگونه شکل خواهند گرفت نیز کاملا به قدرت ابتکار و حرکت های خودجوش آنها برمی گردد. ما در مقام هماهنگ کننده هستیم و تمام سعی خود را برای شکل گیری این هسته ها خواهیم کرد.
در فراخوان قبلی شورای هماهنگی راه سبز امید به برگزاری برنامه های اعتراضی در بازه زمانی ۲۵ بهمن تا روز ۱۲ اسفند یعنی موعد برگزاری انتخابات اشاره شده بود. آیا این بدان معنی است که فراخوان های دیگری برای اعتراض خیابانی در این مدت داده می شود؟
همان طور که قبلا تاکید کردیم هدف ما تنها شرکت نکردن در انتخابات نیست.ما باید از این فرصت برای تاکید بر حقوق مردم در تعیین سرنوشت خود استفاده کنیم.انتخابات یک حق شهروندی است. ما از این حق محروم شدیم و باید از هر راه مسالمت آمیزی- مثلا با حضور اعتراضی در میتینگ های انتخاباتی کاندیداهایی شرکت کننده در انتخابات – به دنبال استیفای این حق باشیم. طراحی مدل های مبارزه به اتکای توان و خلاقیت تک تک شهروندان صورت می گیرد. مهم این است که از هر فرصتی در جمع های خانوادگی ، مدارس،دانشگاه ها،ادارات وکارخانه ها برای بیان شرایط و استانداردهای انتخابات آزاد استفاده شود.
در فراخوان اعتراض ۲۵ به بحران فراگیر اقتصادی و مشکلات معیشتی اشاره شده است. این بحران ها تا چه حد بر شیوه مبارزه جنبش سبز موثر است؟
در این فراخوان به مشکلات معیتشی اشاره شده به این دلیل که تنها مطالبه ما انتخابات آزاد و عادلانه نیست. روز به روز بر فقر و بیکاری در ایران افزوده می شود. بسیاری از خانواده های ایرانی در حال حاضر برای حفظ آبروی خود و برآمدن از پس هزینه های کمرشکن اقتصادی،زجر زیادی می کشند.یادآور می شوم که یکی از شعارهای جنبش سبز،امنیت انسانی بود. امنیت انسانی به معنای رهایی از ترس و آزادی از نیاز است. یعنی در حقوق شهروندی تنها حقوق سیاسی مطرح نیست بلکه حقوق اقتصادی و اجتماعی هم مطرح است.این که کسی برای نیازهای روزمره محتاج دیگران نباشد و نخواهد که نیازش را از راه های نامشروع تامین کند.
آقای امیرارجمند! بحران های اقتصادی فعلی تا حدی تابع تحریم های بین المللی و تنش ایران با جامعه جهانی است. به نظر شما این تنش ها چه تاثیری بر جنبش سبز به عنوان جریان حامی دموکراسی در ایران خواهد گذاشت؟
بحران و تنش میان ایران و جامعه جهانی یکی از دلمشغولی های اساسی جریان دموکراسی خواه ایران است.ما مشاهده می کنیم که از یک طرف زورگویان و جنگ طلبان اسراییلی بر طبل جنگ می دمند و از طرف دیگر برخی از عالی ترین مقام های ایران نیز با گفتار و رفتار خود آنها را تهییج به حمله می کنند.این تهدیدهای متقابل بسیار بسیار خطرناک است. شاید این تهدیدها برای تندروها در ایران سود داشته باشد تا به اتکای آن جامعه را دو قطبی کنند و بگویند که یک طرف اسراییل قرار دارد و یک طرف ما هستیم و هر کس به روش حکومت ما اعتراض دارد طرفدار اسراییل است. ولی این یک گفتمان کور است که دود آن به چشم مردم ایران می رود..این تهدیدها بزرگترین امتیاز به دولت اسراییل است که می تواند خود را در جامعه بین الملل برای حمله به ایران توجیه کند.
در این وضعیت دو قطبی ،صدای دموکراسی خواهان در این فضای دو قطبی چطور امکان شنیده شدن پیدا خواهد کرد؟
این وظیفه تا حد زیادی به دوش ایرانیان وطن دوست، ازادی خواه و دموکرات خارج از ایران است.آنها می توانند به صورت متحد صدای صلح طلبی مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند. واقعیت این است که تحریم های بین المللی از یک طرف و استقرار یک حکومت ناکارآمد ظالم دیکتاتور ماب در ایران از طرف دیگر، باعث ظلم مضاعف بر مردم شده است. در این وضعیت وظیفه ایرانیان آزادی خواه است که جامعه بین الملل را به دشواریهای سیاسی و اقتصادی در ایران آگاه تر کنند.جامعه جهانی باید آگاه شود که مردم ایران جنگ طلب و زیاده خواه نیستند. مردم سربلندی هستند که یک تمدن قوی دارند و یک قدرت منطقه ای به حساب می آیند و برای حقوق حقه خود مبارزه می کنند و مدافع صلح پایدار در منطقه و جهاناند.
آقای دکتر! به ضرورت اتحاد میان ایرانیان خارج از کشور برای بیان صلح طلبی و دموکراسی خواهی ملت ایران اشاره کردید. برای یکی از معدود موارد اتفاق نظر و همراهی میان نیروهای اپوزسیون هم درباره انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی مشاهده می شود. اما هنوز در بکار بردن واژه ها میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی از واژه تحریم استفاده می کنند و برخی واژه عدم شرکت فعال را بکار می برند. مبنای این اختلاف واژگانی در چیست و چه تفاوت هایی در عمل میان آنها وجود دارد؟
هیچ وقت نمی شود ادعا کرد که واژه ها دارای بار و اهمیت نیستند ولی نباید بار و اهمیت را مطلق و اساسی کرد. نه تحریم تابویی است که نتوان هیچ وقت از آن صحبت کرد و نه عدم مشارکت یک لفظ ضعیف و ناموجه است. مهم هدفی است که دنبال می شود. در شرایط فعلی هدف مشخص این است که در انتخابات شرکت نکنیم، سایرین را به عدم مشارکت دعوت کنیم ، درباره نامشروع بودن انتخابات نیز آگاهی بخشی و اطلاع رسانی کنیم و به جهانیان نیز بگوییم مجلسی که در این فرایند فرمایشی برگزار شود ،یک مجلس نامشروع است.
با توجه به فضای سیاسی کنونی ایران، به نظرتان مشارکت در انتخابات مجلس در چد سطحی خواهد بود؟
تمام ارزیابی های موسسه های رسمی وابسته به حکومت حاکی از مشارکت بسیار پایینی در انتخابات مجلس است.آنها به این مساله واقف هستند و تاکتیک های مختلفی را می خواهند به کار ببرند تا شاید به صورت مصنوعی شوری ایجاد کنند اما قطعا می دانند سطح مشارکت برایشان مطلوب نیست.
برخی از تحلیلگران به تاثیر نزاع گسترده میان گروه های محافظه کار به عنوان عاملی برای تقویت جنبش سبز اعتقاد دارند. ایا به نظر شما این نزاع ها می تواند موضع هواداران دموکراسی در ایران را تقویت کند؟
باید دید که طیف های محافظه کاران تا کجا حاضرند در آتش اختلاف هایشان بدمند و آن را تشدید کنند اما برای ما این نکته مهم است که دقیقا نکات پیش بینی شده از سال ۱۳۸۸ توسط رهبران و کنشگران جنبش سبز درباره تقلب در انتخابات و ناکارآمدی حکومت یکی یکی به اثبات رسیده است.اتفاق ها و افشاگری گروه های دخیل در حکومت نشان می دهد که آنها چطور از جایگاه و موقعیت خود سوءاستفاده کرده و ثروت ملی را به باد داده اند.شما به اختلاف های محافظه کاران در انتخابات که نگاه کنید، می بینید که از یک طرف، دولت متهم است فرمانداری ها و استانداری ها را برای مقاصد انتخاباتی به خدمت گرفته و از طرف دیگر شورای نگهبان متهم است که از حدود اختیارات خود فراتر رفته است. این دقیقا همان مواردی است که قبلا توسط کنشگران و فعالان جنبش سبز گوشزد شده و بر آن انگشت تاکید گذاشته شده بود.با این حال اختلاف های آنها هیچ ارتباطی به منافع ملی پیدا نمی کند و انتخاب هیچ کدام در جهت مصالح و منافع ملی نیست.مساله آنها توزیع قدرت و ثروت و احترام و موقعیت میان خودشان است. ما دیدیم که آنها در مجلس هشتم چگونه عمل کردند. قطعا و یقینا مجلس آینده از مجلس فعلی هم ضعیف تر و بدتر خواهد بود و بهرحال آینده خوبی برای کشور با این نحو اداره و مدیریت وجود نخواهد داشت.این وضعیت کنونی نشان می دهد که رهبران جنبش سبز تا چه حد خیرخواهانه و مصلحانه عمل می کردند و چگونه طرف مقابل دیکتاتور مابانه و ظالمانه تمام راه ها را بست و ادامه حیات خود را در تداوم بحران جستجو کرد. آنها بر همین سعی می کنند سطح مناقشه را در محیط بین المللی بالاتر ببرند تا به زعم خود بتوانند بسیج اجتماعی جدید انجام دهند. امکانات جدید خلق کنند و از مسوولیت هایی که به دوششان گذاشته شده است،فرار کنند.
همزمان با تحریم نفتی از سوی اتحادیه اروپا و امریکا، خبرگزاری رویترزبه نقل از منابع صنعت نفت چین گزارش کرده که در پی اختلاف سه ماهه چین با ایران بر سر بهای نفت وارداتی از ایران، شرکت های چینی تصمیم دارند واردات نفت خام از ایران را از ماه مارس سال جاری به نصف میزان سال گذشته کاهش دهند.
چین از خریداران اصلی نفت خام ایران است و دو هفته پیش هم گزارش شده بود که شرکت های چینی، ظاهرا با هدف خرید نفت ایران به بهای نازلتر و با شرایط مناسب تر، نفت کمتری از ایران وارد می کنند.
هفته گذشته آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان به چین سفر کرد و به گفته خبرگزاری ها، در ملاقات با مقامات چینی از آنان خواست تا واردات نفت از ایران را کاهش دهند و عرضه کنندگان دیگر نفت را جایگزین این کشور سازند.
به گزارش بی بی سی، رویترز در عین حال افزوده است که قرار است مقامات چینی به زودی برای گفتگو پیرامون قراردادهای جدید با مقامات ایرانی دیدار کنند.
سردار علایی با بررسی آفات های انقلاب باز تولید استبداد و بازگشت به ارزش های قبل می داند و می گوید: در بسیاری از حکومتها یکی از معضلاتی که وجود دارد این است که بعد از مدتی حکومتی که علیه یک رژیم استبدادی بوجود میآید، خودش به تدریج تبدیل میشود به یک رژیم استبدادی و دیکتاتوری مثل قذافی. قذافی رئیس حکومتی بود که خودش را انقلابی مینامید. علیه پادشاهی هم قیام کرده بود. ولی خودش تبدیل به یک پادشاه مادامالعمری شد که امکان کنار زدنش نبود.
به گزارش کلمه از گفت و گوی تفصیلی سردار علایی با روزنامه جمهوری اسلامی، وی می گوید: آنچه برای انقلاب مهم است و باید به آن توجه کنیم تهدید از درون است. در حال حاضر، آنچه برای مسائل داخلی ما خطرناک است، اشتباه فهمیدن انقلاب و درست درک نکردن آرمانهای آن است.
سردار حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که دی ماه امسال با انتشار یادداشت نوزده دی ماه و هشدار نسبت به بازگشت استبداد مورد تهاجم اقتدارگرایان قرار گرفت.
سردار علایی با نام بردن از عدم تحمل بعنوان آفت انقلاب معتقد است: افتی که انقلاب را تهدید میکند،اینکه ما و همه کسانی که انقلاب را قبول داریم همدیگر را تحمل نکنیم. یعنی به جای اینکه همگرایی در رفتارها ایجاد بکنیم، واگرایی ایجاد کنیم. همواره دنبال پیاده کردن افراد از قطار انقلاب باشیم. دنبال بهانه بگردیم و افراد را از قطار پیادهکنیم، دنبال این نباشیم که افراد را بیشتر در قطار انقلاب سوار کنیم.
وی ادامه می دهد : به ریزش علاقه بیشتری نشان بدهیم تا به رویش، این یکی از آفات بزرگ است. این آفت هم در کسانی که در حکومت مسئولیتی دارند وجود دارد و هم در کسانی که خارج از حکومت هستند. من فکر میکنم آن چیزی که در قرآن برای پیامبران فرموده برای کسانی که در حکومت اسلامی مسئولیت میپذیرند واجب است.
سردار علایی می افزاید: این قدرت تحمل برای تملق و تمجید از مدیران نیست. تملق و چاپلوسی و تمجید زیردستان که تحمل نمیخواهد. شرح صدر و تحمل برای انتقاد است. مدیران باید تحمل و شرح صدر خود را نسبت به کسانی که از آنها انتقاد میکنند و متفاوت میاندیشند بالا ببرند. من فکر میکنم یکی از آفاتی که الآن وجود دارد، این عدم تحمل مدیران نسبت به انتقادها و متفاوت اندیشیدن صاحبنظران و کارشناسان خبره است.
وی به بررسی قیام های مردم منطقه می پردازد و می گوید: میخواهیم خودمان حکومت درست کنیم و خودمان خودمان را اداره کنیم.آن هم از طریق انتخابات آزاد، سالم و رقابتی. انتخاباتی که مردم وقتی رأی میدهند رأی آنها خوانده میشود و آن کسی که مردم رأی میدهند از صندوق بیرون بیاید نه آنکه دیگران میخواهند.
علایی می گوید: حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی میکند به این مفهوم که مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیتهای دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند.
متن کامل این گفت و گو که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد به شرح زیر است:
سردار حسین علائی، فرزند مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمود علایی کرهرودی استاد حوزه علمیه برهان در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و امام جمعه موقت شهر ری در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، از دوران نوجوانی وارد مبارزات ضدرژیم شاهنشاهی شد و در دوران دانشجوئی بارها به زندان افتاد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در جبههها خدمات درخشانی در دفاع مقدس ارائه داد. وی که اکنون دارای درجه سرتیپ تمام است تحصیلات خود را در مقاطع مختلف بدین شرح به انجام رسانده است:
- دکتری در رشته مدیریت دولتی با گرایش سیستم از دانشگاه تهران در تیرماه سال ۱۳۸۰، دکتری در رشته مدیریت دفاعی از دوره عالی جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۵، کارشناسی ارشد در رشته مدیریت دولتی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۳، کارشناسی ارشد از دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذراندن دوره عالی مدیریت استراتژیک در سازمان مدیریت صنعتی در سال ۱۳۷۰، کارشناسی در رشته مهندسی مکانیک از دانشکده فنی دانشگاه تبریز در سال ۱۳۵۸، کارشناسی در علوم نظامی و طی دورههای تاکتیکی، آموزش رشته خلبانی و خلبان بالگرد ۲۰۶ جت رنجبر در سال ۱۳۸۱
دکترعلائی عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) با رتبه دانشیاری است و تدریس در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از ۲۰ سال تدریس کرده کما اینکه از سال ۱۳۷۰ به تدریس در دوره عالی جنگ سپاه اشتغال داشت.
دکترحسین علائی سالیان متمادی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاههای مالک اشتر، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشگاه امام صادق(ع)، دانشگاه آزاد، دانشگاه تهران و پژوهشگاه عالی دفاع مقدس، تدریس کرده و استادی راهنما، استادی مشاور و استادی داور را در پایاننامههای بسیاری از دانشجویان برعهده داشته است. علاوه بر اینها به نگارش مقالات مختلف علمی و پژوهشی درباره دفاع مقدس، مسائل خاورمیانه و مسائل بینالمللی اشتغال داشته است.
در سوابق کاری و مسئولیتهای فراوان سردار حسین علائی، این موارد از برجستگی بیشتری برخوردارند:
- فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی از ابتدای سال ۱۳۵۹، فرمانده بسیج مستضعفین آذربایجان شرقی در زمان قبل از الحاق به سپاه از اواخر سال ۱۳۵۹، فرمانده سپاه آذربایجان غربی در سال ۱۳۶۰، جانشین واحد طرح و عملیات ستاد مرکزی سپاه در سال ۱۳۶۱، رئیس ستاد قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) سپاه از اواخر سال ۱۳۶۲، تشکیل قرارگاه نوح نبی(ع) و تصدی فرماندهی آن از سال ۱۳۶۳، تأسیس نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۴ و تصدی فرماندهی آن در دوران دفاع مقدس و تا سال ۱۳۶۹، قائم مقام وزیر دفاع از سال ۱۳۷۰، رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹٫
سردار دکتر حسین علائی، با استفاده از دانش و تجربیات خود در زمینههای مختلف نظامی، بینالمللی و مبارزاتی، تألیفاتی نیز دارد که بخشی از آنها عبارتند از: مهدی باکری در اندیشه و عمل، روایت جنگ در دریا، قبیله قبله، فرماندهی جنگ، جنگ، ماهیت و آثار، عملیات والفجر۸، مقدمه و توضیحات بر کتاب درسهای جنگ مدرن تألیف آنتونی کردزمن، مقدمه و توضیحات بر کتاب جنگ صدام که تجربیات ژنرال حمدانی فرمانده سپاه گارد عراق در جنگ با ایران است، و تاریخ تحلیلی جنگ عراق با ایران.
* جناب سردار علایی، با توجه به سوابق مبارزاتی شما در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مناسب است خلاصهای از مبارزات و خاطرات خود را از دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی بیان بفرمائید. مناسب است فرازهای مهم مبارزات آن دوران را از زبان شما بشنویم.
- بسمالله الرحمن الرحیم. من سعی میکنم آنچه از مبارزات را که خودم در دوران طاغوت در جریانش بودم و یا آنها را دیدهام و یا در متن مبارزات بودهام را برای شما بیان کنم.
خانه ما در محله یخچال قاضی قم در همسایگی حضرت امام خمینی(ره) قرار داشت. بنابراین من قبل از اینکه وارد دبستان بشوم با حضرت امام(ره) آشنا بودم. به این دلیل که پدرم پای درس ایشان در مسجد سلماسی قم میرفت، ایشان قبل از اینکه ما مدرسه ابتدایی را شروع کنیم. صبح، قبل از اذان صبح، دست ما را میگرفت، میرفتیم درس امام. من ۵، ۶ ساله بودم که همراه پدرم به مسجد سلماسی میرفتم. آفتاب که میزد درس امام تمام میشد و برمیگشتیم منزل و صبحانه میخوردیم. از آن زمان با امام آشنا بودم. آن زمان امام در منزلشان در محله یخچال قاضی همیشه در ماه محرم روضه میگرفتند و من یادم هست که حیاط منزل امام را چادر میزدند و در آنجا روضهخوانی میکردند. مرحوم کوثری که بعد از پیروزی انقلاب در حسینیه جماران روضه میخواند، کاملا یادم هست که یکی از روضهخوانهای آن ایام بود. امام در آن زمان هر روز مغرب در همین حیاط نماز جماعت میخواند و ما هم تقریبا هر روز همراه پدرم نماز مغرب و عشا را به امام خمینی اقتدا میکردیم. البته آن موقع جمعیت زیاد نبود و امام هم هنوز به اوج شهرت خود نرسیده بودند. از آن زمان من از طریق پدرم و خانوادهام با امام خمینی آشنا شدم.
بعد از فوت آیتالله العظمی بروجردی که امام مبارزات خود را شروع کردند، از آن موقع دیگر من خیلی چیزها را یادم هست.
امام را وقتی زندانی کردند و بعد آزاد کردند، اولین کسانی که مطلع شدند ما بودیم. ما یک همسایه داشتیم به نام مشهدی حسین که بنا بود. او به امام خیلی علاقهمند بود، و اخبار مربوط به امام و زندانی شدن او، آزاد شدن او و سایر مسائل و تحولات نهضت و مبارزه را به همسایهها اطلاع میداد. همسر ایشان، زهرا خانم، اخبار را به خانمهای محله میداد و شوهرش هم مردان محله را مطلع میکرد. اولین گروهی که پس از آزادی امام خمینی به دیدار امام رفتند خانمهای قمی بویژه همسایگان محله یخچال قاضی بودند. بنابراین ما همیشه با امام مانوس بودیم و ایشان را کاملا میشناختیم. تا اینکه ماجرای مدرسه فیضیه پیش آمد. دوم فروردین سال ۱۳۴۲ که ماجرای مدرسه فیضیه پیش آمد در این ماجرا، آیتالله گلپایگانی به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) مجلس عزا برقرار کرده بودند. گاردیها و ساواکیها ریختند به مجلس و مردم و طلاب و روحانیون را کتک زدند. گاردیها و ساواکیها با لباس شخصی آمده بودند و از ساواکیهای لباس شخصی بودند. سخنران منبر آن روز حجت الاسلام انصاری قمی بودند. این لباسشخصیها در وسط منبر مرتب صلوات میفرستادند و اینقدر به این کار ادامه دادند که مجلس به هم خورد و پس از به هم خوردن مجلس، درگیری پیش آمد و لباس شخصیها با چوب و چماق و قمه و باتوم و… به مردم و روحانیون حمله کردند. در همان مجلس به بازوی پدر من چاقو خورد. پدرم وقتی به خانه آمد برای اینکه به من نگوید از لباس شخصیها چاقو خورده، گفت ما داشتیم فرار میکردیم خوردیم به درخت و بدنم زخم شد. لباس شخصیها تعدادی از طلاب را از بالکن میانداختند حیاط. یکی از اقوام ما آیتالله رفیعی بود و اخیرا مرحوم شدند و در شهر ری مقیم بودند، ایشان هم در این مجلس حضور داشت و آیتالله گلپایگانی را محافظت کردند تا لباس شخصیها و ساواکیها به او حمله نکنند.
سخنرانیهای امام در منزل خودشان را هم تماما من به یاد دارم. وقتی امام سخنرانی میکرد جمعیت خیلی زیادی میآمدند. مردم در کنار خانه امام هم میایستادند. در کنار خانه امام باغی بود، به اسم باغ قلعه، این باغ الان کوچه و خیابان و خانه شده است. وقتی امام سخنرانی میکردند مردم تا باغ قلعه جمع میشدند و به سخنرانی او گوش میدادند.
این آشناییها ادامه داشت تا پانزده خرداد ۴۲٫ بعد از دستگیری امام در سال ۴۲، مردم ریختند بیرون و تبدیل شد به تظاهرات عظیم پانزده خرداد. مادر من هم در تظاهرات خانمهای قم حضور داشت. در سال ۱۳۴۲ برای اولین بار خانمهای قم به خیابانها ریختند و تظاهرات گستردهای در حمایت از امام خمینی(ره) انجام دادند.
چادرهایشان را بسته بودند به کمرشان و شعار یا مرگ یا خمینی سر دادند. این در قم و تاریخ انقلاب پدیده نادری بود.
به هر حال من در جریان نهضت بودم تا زمانی که امام را تبعید کردند. وقتی امام را تبعید کردند، یک مدتی جلوی خانه امام پاسبان گذاشته بودند و اجازه نمیدادند کسی وارد خانه امام بشود. تا چند سال همیشه پاسبان در خانه امام بود. ما در ایامی که امام تبعید بودند من همراه پدرم باز هم به خانه امام میرفتیم که در آن زمان آیتالله پسندیده (برادر امام) در آنجا حضور داشتند.
سال ۱۳۵۳ من دانشجو شدم و در دانشکده فنی دانشگاه تبریز قبول شدم. و رفتم تبریز. وقتی وارد تبریز شدم یکی از کارهایی را که دنبال میکردم ارتباط با بیت حضرت امام(ره) بود. یک روز از تبریز آمدم قم و به پدرم گفتم: دانشگاه تبریز محیط مذهبی نیست. ما در آنجا یک نمازخانه راه انداختهایم. به پدرم گفتم بروید منزل علما و از آنها بخواهید کمک کنند تا ما در دانشگاه تبریز یک کتابخانه مذهبی دایر بکنیم. من به همراه پدرم رفتیم بیت امام و خدمت آقای پسندیده رسیدیم. من گزارشی از وضعیت دانشگاه تبریز و اوضاع و احوال سیاسی دانشجویان تبریز و اینکه موفق شدهایم که یک نمازخانه راهاندازی کنیم صحبت کردم و دست آخر از ایشان خواستم به ما کمک کنند.
پیش آیتالله گلپایگانی هم رفتیم و همین گزارشات را دادم. در همان زمان من به همراه پدرم درسهای حکومت اسلامی یا ولایت فقیه را تکثیر و توزیع میکردیم. پدرم با آیتالله توسلی خیلی رفیق بودند و احتمالا از طریق آیتالله توسلی این کارها و مبارزات هماهنگی و کمک میشد و ا رتباطات با نجف و امام برقرار بود. آیتالله توسلی پدر من را با اسم کوچک “آقا شیخ محمود” صدا میکرد. بعد از انقلاب یک بار در دفتر امام خمینی من را دید و خیلی از خاطرات خودش با پدرم گفت و گفت که پدر من در زمانی که امام در غربت بود و بسیاری با ایشان رفت و آمد نمیکردند پدرم (آقا شیخ محمود) مرتب به خانه امام میآمدند و رفت و آمد داشتند و در مبارزات فعال بودند.
بنابراین من با نظریه حکومت اسلامی در همین زمان آشنا شدم و مطالعه کردم. من کتاب ولایت فقیه را قبل از انقلاب خوانده بودم. بعد از انقلاب هم دوبار با دقت خواندم. حالا اگر بخواهم جمعبندی بکنم باید بگویم قبل از اینکه به دبستان بروم با حضرت امام آشنا شدم و تا آخرین لحظه حیات و عمر حضرت امام خوشبختانه در مسیری که امام حرکت میکردند حرکت کردیم و در تمام جریان اسلامی هم با شیوه امام خودمان را تطبیق دادیم. مثلا ما در سال اولی که به تبریز رفتیم دیدیم دانشجویان روز ۱۶ آذر اعتصاب میکنند. ما هم در این اعتصابات شرکت کردیم. ولی در خرداد ماه سال ۱۳۵۴ با تعدادی از دانشجویان دانشگاه تبریز از جمله فرزند آیتالله موسوی اردبیلی آقا سید مهدی موسوی که هم دانشکدهای خودم بود، تظاهرات راه انداختیم. اولین تظاهرات به مناسبت پانزده خرداد سال ۵۴ یا ۵۵ تظاهراتی بود که دانشجویان دانشگاه تبریز برگزار کردند و این اولین تظاهرات در همه دانشگاهها مرسوم شد. من در روز شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در قم بودم. از تبریز رفته بودم قم.
وسط ترم بودم، به طور اتفاقی در قم بودم. اعلام شد که فرزند امام از دنیا رفتهاند. همان روز که اعلام شد فرزند امام از دنیا رفتهاند، مردم میآمدند منزل امام و تسلیت میگفتند. عملا یک تظاهرات عظیم در قم راه افتاد. آن موقع خفقان زیاد بود. اسم بردن از امام ممنوع بود. یادم هست اولین مجلسی که بمناسبت شهادت آیتالله آقا مصطفی خمینی برگزار شد، مجلسی بود که آیتالله گلپایگانی برگزار کردند. در این مجلس نه اسم امام برده شد و نه اسم فرزند امام. میگفتند “حاج آقا مصطفی”. کلمه خمینی را نمیگفتند. مجالس ختمها پی در پی اجرا شد. دو سه مجلس که گذشت نام خمینی را آوردند. اول میگفتند حاج آقا مصطفی بعد کمکم گفتند فرزند مرجع عالی مقام و بعد اسم امام را بردند. من درتمام این مجالس ختم حضور داشتم. رژیم شاه از این مجالس ختم خیلی وحشت کرد. رژیمی که ۱۳، ۱۴ سال سعی کرده بود نام امام خمینی را از رسانهها و محافل مذهبی ممنوع کند، حالا مواجه شد با مجالسی که به راحتی نام امام خمینی برده میشد. من بعد از این مجالس رفتم تبریز و خدمت آقای قاضی طباطبایی (شهید قاضی طباطبایی) رسیدم. آقای قاضی طباطبایی آن زمان از بزرگان تبریز و آذربایجان بود. وقتی من از قم به تبریز رفتم پدرم به من گفت در تبریز به نزد آقای قاضی طباطبایی برو و با ایشان در مسائل مبارزاتی هماهنگ باش و با ایشان در ارتباط باش. حتی به من سفارش کرد و گفت که آیتالله قاضی کتابی نوشته به نام “اربعین” اگر توانستی یک نسخه از این کتاب را هم برای من بگیر. چون در قم نبود. من رفتم خدمت آیتالله قاضی و با او مرتبط شدم. وقتی از قم بعد از مجالس حاج آقا مصطفی رفتم تبریز، به خدمت آیتالله قاضی رسیدم و به او پیشنهاد دادم که برای اربعین حاج آقا مصطفی مجلسی برقرار کنند. ایشان هم این پیشنهاد را پذیرفتند و با شجاعت اعلامیهای دادند و مجلس گذاشتند.
در مسجد بادکوبهای در شرق بازار تبریز این مسجد برقرار شد. اداره مجلس با دانشجویان دانشگاه تبریز بود. سخنران جلسه هم مرحوم آیتالله موسوی همدانی بود. ما به آقای موسوی همدانی گفتیم شما در منبر اسم امام خمینی را بیاور و ما صلوات میفرستیم. مرحوم آقای موسوی همدانی منبر رفت و ۵ بار اسم امام خمینی که آن موقع مشهور به آقای خمینی یا آیتالله خمینی بود، را آورد و ما هم صلوات فرستادیم.
من تصور میکردم که مجلس جمعیت زیادی به خود نگیرد. تمام مسجد از مردم تبریز پر شد. دانشجویان دانشگاه تبریز در مجلس گم شدند. تمام بازار تبریز و مردم تبریز ریختند مسجد و خیابانها و کوچههای اطراف مسجد را پر کردند. قاری قرآن این مجلس آقای جواد اشتری بود. ایشان الان روحانی است. این مجلس مقدمهای شد برای قیام ۲۹ بهمن تبریز.
* همانطور که گفتید، در طول این سالهای مبارزه، دستگیر هم شدید، از خاطرات دستگیری و زندان خودتان هم برای ما بگوئید.
- ماجرای ۱۹ دی قم که به وجود آمد، من ۱۷ دی قم بودم. در آن ماجرای مقاله روزنامه اطلاعات، مقاله رشیدی مطلق و آن ماجراها در قم بودم. در آن دوران ما در قم روزنامه نمیخریدیم. روزنامه میخواندیم، اما روزنامه نمیخریدیم. آن موقع روزنامههای کیهان و ا طلاعات وجود داشتند. من یادم هست که آن مقاله را زده بودند توی دیوار خیابان ارم کنار کوچه ارک. من آن مقاله را در ویترین یکی از مغازههای قم در همان اطراف خواندم. از همین خواندنها جمعیت طلاب و جوانان قم راه افتادند و رفتند در خانه آیتالله گلپایگانی. از آنجا ماجرا شروع شد و منجر به قیام ۱۹ دی قم شد و کشت و کشتار توسط رژیم شاه. (البته اگر نگویند چرا گفتی کشت و کشتار) به تعبیر آن روزها من حرف میزنم.
این ماجرا که تمام شد من رفتم تبریز و خدمت آقای قاضی طباطبایی رسیدم و گفتم شما بیائید برای چهلم شهدای قیام ۱۹ دی تبریز هم مجلس برگزار کنید. مراجع ثلاث آن روز قم یعنی آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری هم علیه کشتار رژیم شاه موضع گرفتند و اعلامیه دادند. اعلامیه این آقایان خیلی موثر واقع شد. امام خمینی هم بیانیه مفصل و تندی دادند که در صحیفه امام موجود است و ثبت شده است.
ما در تبریز خدمت آیتالله قاضی رسیدیم، و از آقای حجت الاسلام سیدحسین موسوی تبریزی که از روحانیون فعال و مبارز آن روزها بود، کمک گرفتیم. قرار شد چهلم شهدای قم را در مسجد “قزلی” تبریز برگزار کنیم.
وقتی ما صبح ساعت ۹ رفتیم دم مسجد دیدیم جمعیت موج میزند. مجلس قرار بود از ساعت ۱۰ صبح برگزار شود. وقتی ما دانشجویان دانشگاه تبریز در مسجد “قزلی” رسیدیم. دیدیم جمعیت فراوان است و امکان رفتن به داخل مسجد نیست. در این لحظه بود که یکی از دانشجویان دانشگاه تبریز رفته بود جلو و به مامورین کلانتری ۶ تبریز اعتراض کرد که چرا در مسجد را بستهاید. آنها هم به مسجد اهانت کردند و مردم اعتراض کردند و این موضوع باعث شد که رئیس کلانتری ۶ تبریز کلت خود را کشید و زد توی سر این دانشجوی دانشگاه تبریز و او را شهید کرد. مردم جنازه این شهید را روی دست بلند کردند و در خیابانهای تبریز یک تظاهرات عظیم و وسیع راه انداختند. این تظاهرات تا آخرین ساعات شب طول کشید. خیلی عجیب بود. من هیچ موقع آن روز یادم نمیرود. تمام شهر تبریز به تصرف مردم درآمد. ما از دم مسجد تا راهآهن تبریز که میشود انتهای تبریز، پیاده رفتیم. مردم پرچم یا حسین دست گرفته بودند و تظاهرات میکردند. ما از آنجا با تظاهرات آمدیم تا خوابگاه دانشگاه تبریز. تمام شهر افتاده بود دست مردم.
رژیم از گارد برای سرکوب مردم استفاده کرد، بعد شهربانی به مردم حمله کرد. بعد ساواک هم به کمک شهربانی و گارد آمد. بعد ارتش را وارد سرکوب مردم کردند، اما باز هم نتیجه نگرفتند. در روز ۲۹ بهمن تمام مشروبفروشیها و ساختمانهای مربوط به رژیم به آتش کشیده شد.
آن شب ما رفتیم خوابگاه. بعد از اذان صبح ساواکیها ریختند خوابگاه و من را دستگیر کردند. (اتاق ۳۰۹ خوابگاه شاهی). از آنجا من را بردند ساواک. من اولین بار بود که توسط ساواک دستگیر میشدم. در ساواک به من دستبند قپانی زدند و شکنجهام کردند. در یک نوبت چندین ساواکی مرا کتک میزدند و به یکدیگر پاسگاری میکردند. البته در آنجا به اندازه کمیته مشترک تهران شکنجه نبود. فحشهای رکیک میدادند. کتک میزدند. تا چندین ماه جای تیغ دستبندهای قپانی روی بدن من بود. در زندان ساواک بعد از چند روزی ما را منتقل کردند به زندان ارتش.
چون تعداد دستگیر شدگان زیاد بود و زندان ساواک گنجایش این همه زندانی را نداشت. در زندان ارتش با سربازی اهل قم به نام احمد احمدی آشنا شدم. او روز ۲۹ بهمن دستگیر شده بود. به او گفته بودند روز ۲۹ بهمن به مردم تیراندازی کن و او هم به این دستور عمل نکرده بود و فرمانده خودش را کشته بود. من این سرباز را در زندان پادگان دیده بودم. او در سلول روبه روی سلول ما بود. ما همدیگر را میدیدیم. شهید احمد احمدی برای خود من تعریف کرد که من زیر اعدام هستم. او انسان بسیار با روحیهای بود. خیلی شجاع بود. خانهشان هم اطراف میدان خراسان تهران بود. ولی اصالتا قمی بود. ما در زندان بودیم که او را رژیم شاه اعدام کرد و به شهادت رساند.
قبل از عید نوروز آن سال ما را آزاد کردند. من از تبریز رفتم قم. بعد از عید وقتی دانشگاهها باز شد، یک روز گفتند قرار است مادر فرح بیاید بازدید از دانشگاه تبریز، فریده دیبا. این خانم رئیس هیئت امنای دانشگاه تبریز بود. گفتند میآید بازدید از دانشگاه. قرار گذاشتیم با بچههای دانشگاه تبریز، وقتی که فریده دیبا میآید دانشگاه جمع بشویم و او را هو کنیم. همین کار را هم کردیم. وقتی او آمد، چون اتاق رئیس دانشگاه در بلندی قرار داشت. باید چند پله میرفتی تا به اتاق رئیس برسی. ماشین درست تا دم در اتاق رئیس نمیرفت. در نتیجه خانم دیبا از ماشین پیاده شد و تا ورود به اتاق رئیس مجبور بود مقداری پیادهروی کند و از پلهها بالا برود و وارد محوطه ریاست دانشگاه بشود. ما جلوی دانشکده فنی ایستادیم. دانشکده فنی مشرف به ساختمان رئیس دانشگاه بود. گارد هم آنجا بود. همین که فریده دیبا آمد، از ماشین پیاده شد و شروع کرد از پلهها بالا رفتن ما هو کردیم. گاردیها به ما حمله کردند و ما فرار کردیم. بالاخره ما را دستگیر کردند و بردند زندان شهربانی.
آنجا هم کتک و فشار و این حرفها بود، چون زندانی زیاد بود، همه زندانیان را در یک سالن جمع کردند و نفری یک پتو هم دادند و در آن سرمای تبریز واقعا زندانیان در فشار بودند. اینقدر زندانی زیاد بود که ما تا دم سالن دستشویی به ردیف میخوابیدیم. از این زندان هم بعد از مدتی آزاد شدم و بعد از آزادی از زندان شهربانی تبریز دیگر انقلاب اوج گرفته بود و ما هم به انقلاب پیوستیم و ادامه راه دادیم و آن ماجراها که میدانید شروع شد.
* اشاره کردید که برای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی زحمات زیادی کشیده شد. قاعدتا هر انقلابی آفاتی هم دارد تهدید میکند. به نظر شما آفات انقلاب اسلامی چه هستند؟ و برای مقابله با این آفات چه باید کرد؟
- من یادم هست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اولین سخنرانیهایی که استاد شهید مرتضی مطهری انجام دادند آفات انقلاب بود. ایشان این آیة قرآن را خواندند. فرمودند: الیوم یئسالذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون.
ایشان میفرمودند آن چیزی که برای انقلاب مهم است و باید به آن توجه کنیم تهدید از درون است نه بیرونیها. بالاخره انقلاب پیروز شده و رژیم سرنگون شده. باید به مسائل داخل توجه کنیم.
حالا آن چیزی که برای مسائل داخلی ما خطرناک است یکی اشتباه فهمیدن خود انقلاب است. این درست درک نکردن آرمانهای انقلاب است. انقلاب اسلامی ما چند تا ویژگی اساسی داشته است. این موضوع را همه کسانی که انقلاب دوست دارنددرک کنند و مراقبت کنند که این مشکلات بوجود نیآید. اولین مسئله اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی ضد نظام استبدادی بود.
نظام استبدادی مهمترین موضوعی بود که انقلاب برای کنار زدن آن بوجود آمد. به همین خاطر هم نظام شاهنشاهی تبدیل شد به جمهوری اسلامی. این یکی از مسائل مهم است. نکته دیگر اینکه انقلاب ضد ظلم بود و انقلاب برای به حاکمیت رساندن مستضعفین بود. آن طوری که که در قرآن خداوند فرموده است. من یادم هست قبل از انقلاب ما بخصوص در میلاد امام مهدی(عج) این آیه را میخواندیم: و نرید ان نمن علیالذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین.
بنابراین انقلاب بوجود آمد که ضد ظلم باشد و این مستضعفینی که به تعبیر قبل از انقلاب پابرهنهگان زمین بودند، اینها هم بتوانند در حکومت نقش داشته باشند و حکومت دست مردم باشد.
نکته دیگر این است که انقلاب مطابق با فطرت مردم بود. فطرت مردم فطرت الهی است. قبل از انقلاب یکی ازحرفهایی که زده میشد بازگشت به قرآن بود. یعنی ما قرآن را در متن رفتار خودمان به عنوان فرد و در متن رفتار حکومت باید ببینیم.
بنابراین یکی از آفتهای مهم این است که آرمانهای انقلاب درست درک نشود و درست عمل نشود. یکی از مهمترین ویژگیهای انقلاب ضد حاکمیت استبدادی، دیکتاتوری و نظام شاهنشاهی است. بنابراین باید مراقبت کرد که این نوع رفتارها در خلق و خوی مردمان و حاکمان باز تولید نشود.
در بسیاری از حکومتها یکی از معضلاتی که وجود دارد این است که بعد از مدتی حکومتی که علیه یک رژیم استبدادی بوجود میآید، خودش به تدریج تبدیل میشود به یک رژیم استبدادی و دیکتاتوری مثل قذافی. قذافی رئیس حکومتی بود که خودش را انقلابی مینامید. علیه پادشاهی هم قیام کرده بود. ولی خودش تبدیل به یک پادشاه مادامالعمری شد که امکان کنار زدنش نبود.
مسئله بعدی اینکه انقلاب ضد سلطه و ضد وابستگی بود. البته انقلاب ضد تعامل نبود. ضد سلطه و وابستگی بود. تعامل و استفاده از ظرفیتهای بینالمللی متفاوت با وابستگی و تحت سلطه بودن است. امام خمینی میفرمودند: ما باید در این دنیا زندگی کنیم. و واقعتیهایش را بپذیریم، نباید زیر سلطه برویم. نباید خودمان را از ظرفیتهای بینالمللی بیبهرهکنیم.باید مواظب باشیم بیگانه نتواند بیاید و به دلیل عملکردهای غلط ما بر ما سلطه پیدا کند و این خیلی خطرناک است.
نکته بعدی این است که انقلاب علیه فساد بود. این فساد دو نوع است یکی فساد ساختاری و دیگری فساد رفتاری است. فساد ساختاری در جاهای مختلف متفاوت است. فساد ساختاری در حوزة اقتصاد باعث میشود بعضی بیشتر بهره ببرند و بعضی کمتر. این میشود فساد در ساختارهای اقتصادی. فساد در ساختارهای اداری باعث میشود مسائلی به وجود بیاید، آدمهایی که رابطه دارند، در سیستم اداری کارشان را پیش ببرند. بنابراین، این میشود فساد در ساختار اداری. فساد در ساختار سیاسی این است که بعضی میتوانند در ساختار قدرت میتوانند شرکت کنند. و بعضی نمیتوانند. این فسادها ممکن است بخشی از آن در دل قوانین و مقررات باشد، بدون اینکه واضعین آن قوانین و مقررات تصور این را داشته باشند، و لیکن عملاً این مشکل بوجود بیآید. یک نوع انحصار برای بعضیها در قدرت ایجاد کند.
و مسئله دیگر که برای انقلاب خیلی مهم است اسلامی عملی کردن است. اسلامی عمل کردن به مفهوم برداشت درست از اسلام و قرآن است، نه به معنی برداشتهای نادرستی که الان در جهان اسلام هست.. القاعده میگوید من مسلمانم، اما آدمکش است. طالبان میگویند ما مسلمانیم و ترور میکنند. الان در عراق اینهایی که شیعیان را میکشند میگویند ما مسلمانیم. بنابراین برداشتهای غلط از اسلام یکی از معضلات جهان اسلام است. یعنی درست اسلام را ضد فلسفة وجودیاش میفهمند و حاضر نیستند روی این فهم کار بکنند و شعور اسلامی پیدا کنند. فاجعه در جهان اسلام رخ داده و باعث سلطة آمریکا درجهان شده است. مثل عراق و افغانستان. بنابراین یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم تا انقلاب تهدید نشود این است که مراقبت کنیم از اسلام برداشتهای غلط نداشته باشیم. خودمان را دائم در معرض قرآن قرار بدهیم.
مسئله بعدی هم که به نظرمن جزو آفاتی است که انقلاب را تهدید میکند،اینکه ما و همه کسانی که انقلاب را قبول داریم همدیگر را تحمل نکنیم. یعنی به جای اینکه همگرایی در رفتارها ایجاد بکنیم، واگرایی ایجاد کنیم. همواره دنبال پیاده کردن افراد از قطار انقلاب باشیم. دنبال بهانه بگردیم و افراد را از قطار پیادهکنیم، دنبال این نباشیم که افراد را بیشتر در قطار انقلاب سوار کنیم.
به ریزش علاقه بیشتری نشان بدهیم تا به رویش، این یکی از آفات بزرگ است. این آفت هم در کسانی که در حکومت مسئولیتی دارند وجود دارد و هم در کسانی که خارج از حکومت هستند. من فکر میکنم آن چیزی که در قرآن برای پیامبران فرموده برای کسانی که در حکومت اسلامی مسئولیت میپذیرند واجب است. خداوند به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: الم نشرح لک صدرک و یا به خدا عرض میشود: رباشرح لی صدری و یسرلی امری.
بنابراین شرح صدر جزو اولین ویژگیهای مدیر اسلامی است. مدیر این که قدرت تحمل ندارند به نظر من باید بروند دوباره قرآن را مطالعه کنند. این قدرت تحمل برای تملق و تمجید از مدیران نیست. تملق و چاپلوسی و تمجید زیردستان که تحمل نمیخواهد. شرح صدر و تحمل برای انتقاد است. مدیران باید تحمل و شرح صدر خود را نسبت به کسانی که از آنها انتقاد میکنند و متفاوت میاندیشند بالا ببرند. من فکر میکنم یکی از آفاتی که الآن وجود دارد، این عدم تحمل مدیران نسبت به انتقادها و متفاوت اندیشیدن صاحبنظران و کارشناسان خبره است.
*گفتید برای اینکه تداوم انقلاب وجود داشته باشد، ما باید این اصل را ملاک قرار بدهیم و به اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) بها بدهیم. به نظر شما چه مقدار از اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) بها داده میشود؟
- اندیشههای امام(ره) یکی درست فهمیدن است و یکی در مسیر فکر امام اجتهاد کردن است. اولاً مهمترین اندیشهای که امام داشتند این بود که برای جمهوری اسلامی نظریة حکومتی داشتند. نظریة حکومتی امام ولایت فقیه بود. ولی ولایت فقیهی را که امام مطرح کردند خیلیها درست نفهمیدند. به نظرم باید بروند دوباره از نو بخوانند. ولایت فقیه که امام گفتند اختیارات ولی معصوم را دارد ولی انتخابش با مردم است و مردم بر رفتار ولی فقیه ناظر هستند. خود مردم ناظر هستند. درست است که در ساختار قانون اساسی ما این نظارت توسط خبرگان صورت میگیرد، ولیکن اگر شما بروید اندیشه ولایت فقیه امام را بخوانید، کاملاً واضح است. امام، منبع مشروعیت را از نظر اجرایی شدن مردم میدانند. اینطور نیست که مابدون خواست مردم بتوانیم “ولی فقیه” تعیین کنیم. اگر ملاحظه فرمائید امام در استدلالشان بر رهبری خودشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میفرمایند چون مردم در تظاهرات مختلف من را به عنوان رهبر پذیرفتهاند و بخصوص در تظاهرات روز عاشورا و تاسوعای ۱۳۵۷ در همه شهرها این را اعلام کردهاند بنابراین من به عنوان رهبر حکم دولت موقت را میدهم. بنابراین مشروعیت از مردم ناشی میشود. روی بسیاری از اندیشههای امام، به صورت مدون کار نشده.
نوع نگاه امام خمینی به ولایت فقیه با بعضی از قرائتهایی که الآن به امام نسبت داده میشود متفاوت است. البته ممکن است کسانی بگویند آن قرائت امام بوده و این هم قرائت ماست. این اشکالی ندارد. و لیکن نباید بگویند این قرائت امام از ولایت فقیه است باید بگویند این قرائت ما از ولایت فقیه است و با قرائت امام از ولایت فقیه متفاوت است.
من از زمانی که امام خمینی(ره) بحث ولایت فقیه را مطرح کردند هم در جریان آن بودم، هم خواندهام، هم شنیدهام و هم دقت و تدبر و تفکر کردهام و هم در زمان حیات حضرت امام زندگی کردهایم و توجهمان هم در زندگی و مبارزه و جنگ و… به امام بوده است. آنچه امام میگفت را باید گفت، نه آنچه را که خودمان میگوئیم به امام نسبت بدهیم.
بسیاری از مسائلی که امام خمینی مطرح کردند الآن در بعضی موارد با تفسیر به رأی اعمال میشود، و این اشکال دارد. ما باید نظر امام را عین خودش بیان کنیم. من یک موقعی در “رادیو گفت و گو” با یکی از اساتید دانشگاه درهمین زمینه بحث داشتم. ایشان میگفت امام نظریة ولایت فقیه را بعد از پیروزی انقلاب بیان کردند و بعد تفسیرهای غلطی از ولایت فقیه میکرد. من به این آقا گفتم شما این حرفها را نزنید، بگوئید ولایت فقیه امام خمینی را قبول ندارم. دنبال توجیه نباشید. امام از سال ۱۳۴۹ بحث ولایت فقیه را در درسهایشان در نجفاشرف مطرح کردند. یک چارچوبی هم در ذهن امام بود و آن را مطرح کرد.. بنابراین ما آنچه از امام میگوئیم باید همان را که بوده را مطرح کنیم.
*انقلاب ما در دنیا و بخصوص دنیای اسلام و جهان بشریت دارای جایگاهی خاص است، مخصوصاً در این روزها با توجه به حرکتهای اسلامی در جهان عرب. به نظر شما نقش انقلاب ما دراین بیداری اسلامی چقدر است؟ جایگاه ما در جهان کجاست؟
- من فکر میکنم حرکتی که در جهان عرب الآن جریان دارد، مسیر انقلاب اسلامی را طی میکند به این مفهوم که مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ضد حاکمیتهای دیکتاتوری و استبدادی بوده و معتقد به حکومت مردمی هستند. الآن شما در تمام جهان عرب نگاه کنید. هیچ کشوری نیست اینکه انقلابها علیه حاکمیتهای استبدادی موجود هستند و به دنبال مردم سالاری هستند. این اولین ویژگی انقلاب اسلامی بود. اگر شما یادتان باشد، روزهای اولی که نهضت اسلامی شروع شد شعار حکومت اسلامی نبود، شعار جمهوری اسلامی بود. هر چه به سمت روزهای پیروزی رفتیم، معلوم شد به جای شاهنشاهی نظام جمهوری اسلامی میخواهیم. روزهای اول نفی”سلطنت” و”استبداد” بود. شعارهای مردم ضد استبداد، ضد سلطنت و ضد شاهنشاهی بود. ضد دیکتاتوری بود. ضد حاکمیتهای وابسته بود. شعار مردم مرگ بر این سلطنت پهلوی بود. به نظر من در کشورهای عربی شعارهای انقلاب اسلامی و خواست انقلاب اسلامی دارد دنبال میشود. مردم این کشورها میخواهند نظامهای حاکم که یک نظامهای حکومتی مادامالعمر و فاسد هستند تحت هر عنوانی میخواهد باشد، چه پادشاهی، چه جمهوری، چه حتی انقلابی مثل لیبی، اینها را مردم نفی میکنند و میگویند ما نمیخواهیم نظام زور، استبداد،و دیکتاتوری داشته باشیم. انقلابهای عربی اولاً دیکتاتوری نمیخواهند ثانیاً سلطه خارجی نمیخواهند. ثالثاً مردم سالاری میخواهند. مردم عرب میگویند ما نظامهای مادامالعمر شبه سلطنتی را نمیخواهیم. میخواهیم خودمان حکومت درست کنیم و خودمان خودمان را اداره کنیم.آن هم از طریق انتخابات آزاد، سالم و رقابتی. انتخاباتی که مردم وقتی رأی میدهند رأی آنها خوانده میشود و آن کسی که مردم رأی میدهند از صندوق بیرون بیاید نه آنکه دیگران میخواهند.
خانواده زندانیان سیاسی بابل با انتشار بیانیه ای به رفتار ماموران و قوانین اختصاص یافته برای زندانیان سیاسی اعتراض کرده اند.
به گزارش کلمه، در بخشی از این بیانیه آمده است: خانواده های زندانیان سیاسی، این مهرهای بر دست و این کینه ورزی ها را نشان افتخار خود می دانند که با این نشانه ها بساط توخالی مخالفین هرچه بیشتر برملا می شود. در طول این مدت شاهد رفتارهای نامناسب از سوی مسئولین و حتی سربازان با خانواده های زندانیان سیاسی بابل بوده ایم. این را می نگاریم تا بدانند که چه کسانی را در بند ظلم خویش دارند. تا بدانند خانواده زندانیان سیاسی در برابر رفتارهای نامناسب، توهین ها، آوردن عزیزانشان با دستبند و پابند و بی نظمی های همیشگی در روند ملاقات ها سکوت نمی کنند.
متن این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدایی که انسان را آزاد و مسئول آفرید
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ، که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
این روزها با کمال ناباوری شاهد موج گسترده ای از بازداشت ها در سطح کشور و احکامی ناروا در دادگاه های فرمایشی هستیم. امید است بر شمردن آنچه در این روزهای حبسِ عزیزان اتفاق می افتد، کمکی باشد به بازنمودن واقعیت ها.
در قاموس انسانیت، هر انسانی ارزش و حرمتی دارد که خدا به واسطه خلقت به او بخشیده، پس هیچ انسانی نمی تواند و نباید کرامت انسانی هیچ کسی را خدشه دار کند؛ چه برسد به کرامت انسانی زندانیان سیاسی و خانواده هایشان. زندانیان سیاسی سرافرازی که به جهت ارائه قرائتی آزاداندیشانه از آموزه های انسانی و اسلامی و تلاش برای پایبندی همگان به قانون، عمر خود را صرف این آرمان های پاک کرده اند.
این روزها شاهدیم حقوق زندانیان سیاسی و شیوه تعامل و برخورد صحیح با این عزیزان در بند و خانواده هایشان کمترین ارزشی برای مسئولین مربوط ندارد. به بند کشیدن و تبعید برای پاک ترین انسان هایی که عمری با خلوص نیت و صداقت برای برقرای حکومت قانون تلاش نموده اند؛ بی نظمی های پی در پی و برخورد قهرآمیز و کینه ورزانه با خانواده های زندانیان سیاسی در سراسر ایران عزیز، همگی شاهدی است بر این مدّعا.
آنچه در زندان متی کلای بابل از اولین ملاقات های کابینی تاکنون، خاطر خانواده ها را در بدو ورود به مجموعه زندان آزرده می کند، زدن مهر بر دست افراد است. کاری که پیش تر فکر می کردیم ردّ آن را تنها در کتاب هایی در مذمّت برده داری و در حال و هوای “عموتم” می توان یافت! به راستی ارج نهادن به حرمت انسانی چقدر دغدغه مسئولین است؟ مهر زدن بر دست خانواده های زندانیان سیاسی چه چیز را به اذهان کینه ورزان متبادر می کند که ادامه این رفتار غیرمتمدنانه را روا می پندارند؟
این عکس سندی است بر علیه آنان که برای یک ملاقات کابینی بر دست ها مهر می زنند؛آن هم لابلای زندانیان بند سارقین و مجرمین خطرناک. امید خانواده هایی که عمری را برای “اصلاح” از هیچ تلاشی فرو گذار نکرده اند ؛ این است که آقایان کمی به کرامت گمشده انسانی بیشتر پایبند بوده و برخوردهایی از این دست نداشته باشند. که امام صادق فرمود: "المومن اعظم حرمه من الکعبه" (احترام مومن از احترام کعبه نیز بالاتر است).
معهذا، خانواده های زندانیان سیاسی، این مهرهای بر دست و این کینه ورزی ها را نشان افتخار خود می دانند که با این نشانه ها بساط توخالی مخالفین هرچه بیشتر برملا می شود. در طول این مدت شاهد رفتارهای نامناسب از سوی مسئولین و حتی سربازان با خانواده های زندانیان سیاسی بابل بوده ایم. این را می نگاریم تا بدانند که چه کسانی را در بند ظلم خویش دارند. تا بدانند خانواده زندانیان سیاسی در برابر رفتارهای نامناسب، توهین ها، آوردن عزیزانشان با دستبند و پابند و بی نظمی های همیشگی در روند ملاقات ها سکوت نمی کنند.
به امید آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی…
حجت الاسلام پروازی با حضور در منزل محمد رضا رجبی با وی دیدار کرد.
به گزارش چمران نیوز، در این دیدار که جمعی از همرزمان و رزمندگان دفاع مقدس نیز حضور داشتند محمدرضا رجبی با بیان شرایط پیش آمده برایش پس از انتخابات ۸۸ به تشریح شرایط زندان در دوران حبس خود نیز پرداخت.
در این دیدار حجت الاسلام پروازی ضمن شنیدن سخنان و خاطرات محمدرضا رجبی با اظهار تاسف از شرایط فعلی کشور و حوادث پیش آمده بعد از انتخابات ۸۸ ادامه این روند را به نفع نظام ندانست.
وی با اشاره به خاطرات دوران دفاع مقدس شرایط بسیجیان واقعی در کشور را نامناسب دانسته و از تحت فشار بودن آنها و خانواده هایشان گلایه کرد.
در پایان این دیدار حجت الاسلام پروازی با دعا و آرزو برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی و شکسته شدن تمامی حصرها و بندها بازگشت به سوی مردم را تنها راه خروج کشور از بحران فعلی دانست و تحقق آرمانهای شهدا و امام راحل را تنها مانع انحراف در راه انقلاب برشمرد.
حجت الاسلام پروازی از جمله روحانیونی است که از محبوبیت خاصی در بین رزمندگان دفاع مقدس برخوردار است.
وی زمانی به عنوان یکی از افراد موسس انصار حزب الله فعالیت داشت اما طولی نکشید که با روشن شدن تفکرات و اقدامات این گروه تند رو او طی یک سخنرانی افشاگرانه مسیر خویش را از آنان جدا و تمامی فعالیت هایش را در قالب گروه انصار حزب الله رها کرد.
پس از سخنرانی افشاگرانه حجت الاسلام پروازی در خصوص اقدامات انصار حزب الله بود که او ممنوع التدریس و مورد حملات شدیدی قرار گرفت. اما این روحانی مبارز نه تنها قدمی را به عقب بازنگشت، بلکه با رهنمودهای خود بسیاری از نزدیکان خود را نسبت به مسائل انصار حزب الله که بر آنها اشراف کامل نیز داشت آگاه کرد.
لازم به ذکر است، با پایان جنگ و انتخاب آقای هاشمی به عنوان رییس جمهور، رجبی در نهاد ریاست جمهوری در مقام منشی ویژه دفتر رییس جمهوری انجام وظیفه می کرد، و پس از وقایع خرداد ۸۸ و تلاش فراوان نهادهای امنیتی مبنی بر اثبات نقش اطرافیان هاشمی در اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات رجبی به همین دلیل و به بهانه حضور در راهپیمایی میلیونی ۲۵ خرداد ۸۸ بازداشت و روانه زندان شده بود و تا پایان آذر ماه ۹۰ نیز در زندان به سر می برد.
محمد رضا رجبی از جمله افرادی بود که از ابتدای تشکیل سپاه پاسداران به عضویت در این نهاد انقلابی در آمده بود و با شروع جنگ تحمیلی نیز در جبهه های جنگ حضور یافت. او به دنبال حضور در عملیات های بیت المقدس، رمضان و مسلم در عملیات اخیر به دلیل اصابت گلوله به بازوی راست اش مجروح شد.
رئیس شورای اسلامی کار صنایع ریخته گری ایران گفت: کارگران با حق وتوی دولت درشورای عالی کار هیچ وقت به خواستههای صنفی خود نمیرسند.
داوود میرزایی در گفت گو با ایلنا ضمن بیان اینکه دولت و کارفرمایان در تامین منافع یکدیگر مشارکت دارند تصریح کرد: افزایش حداقلی حقوق قبل از اینکه به دست کارگران برسد با تورم و گرانی اجناس و کالاها مواجه شده و ارزشاش را از دست میدهد.
او با اشاره به اینکه در حال حاضر اکثر کارفرمایان به جهت عدم حمایت دولت از پرداخت حقوق کارگران خود عاجز شدهاند اظهار داشت: بعضی از کارخانجات تولیدی چندین ماه است که حقوق کارگران خود را پرداخت نکردهاند.
این فعال کارگری در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: حقوق کارگران در طول هشت سال دفاع مقدس افزایش نیافت و کارگران خود را در آن مقطع حساس موظف و مکلف میدانستند که نسبت به خواستههای دولت و مملکت خویش پایبند باشند.
میرزایی ادامه داد: کارگران بعد ازگذشت دو دهه انتظار دارند که به حقوق حقه خود برسند و در این راستا دولت به جهت جبران ثابت ماندن نرخ دستمزد در هشت سال دفاع مقدس حداقل ۲ سال برای بالا بردن قدرت خرید، از حقوق کارگران مالیات کم نکند.
او اظهار داشت: کارگران امیدوارند با هماهنگی شرکای اجتماعی در شورای عالی کار کارگران عادلانه اصلاح و افزایش یابد.
کلمه_ گروه اجتماعی: هنرمند یا روزنامه نگار، جوان یا پیر، زن یا مرد فرقی نمی کرد هرکس که رای خود را می خواست باید راهی زندان می شد، رای ها آن نبود که در صندوق ریختیم آن شد که آنان خواستند و هر اعتراضی هم باید خاموش میشد، انگار نه انگار که امام گفت میزان رای ملت است. میزان خواست یک فرد بود خواست یک گروه. اما بودند جوانان و فعالانی که حاضر نبودند مرگ آرمان ها را ببیند و ایستادند نه برای خود که برای آنچه که به خاطرش سال ها مبارزه شده بود، برایش خون ها ریخته شده بود و ایستادند برای آنچه که به خاطرش بهترین جوانان این سرزمین جان خود را از دست داده بودند: “جمهوری اسلامی” آنچه که امروز سالگردش است و ازش هیچ نمانده است نه از جمهوریتش و نه از اسلامیتش که ذبح شد در پای زیاده خواهی نااهلان و نامحرمان. انتخابات نماد جمهوریت نظام ماست، انتخابات آزاد آن چیزی بود که به خاطرش انقلاب شد اما اکنون انتخابات در کشور ما تبدیل شده به انتخاباتی فرمایشی و نمایشی که باید بله قربان گویان در آن پیروز شوند. جوانانی که در مقابل این بدعت ایستادند راهی زندان شدند با حکم های ۵ ساله و ده ساله، پس چطور می توان در انتخابات شرکت کرد وقتی که:
عماد بهاور ده سال زندان سهم او از انتخابات
مسئول شاخه جوانان و عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران عضو هسته مرکزی «پویش حمایت ازخاتمی و موسوی» (موج سوم) است. عماد در ۷ خرداد ۱۳۸۸در بهبوهه فعالیت های انتخاباتی توسط دادگاه انقلاب بازداشت گردید. اتهام وی توسط یک مقام قضایی تبلیغ علیه نظام عنوان گردید. او پس از ۹۶ ساعت آزاد شد اما پس از اعلام نتایج انتخابات دستگیر و تحت فشارهای روانی برای اقرار تلوزیونی قرار گرفت.بهاور روز چهارشنبه هفتم مرداد ماه پس از تحمل ۴۶ روز زندان انفرادی از زندان آزاد شد. عماد در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸ در حالی که به دادگاه انقلاب برای آخرین دفاعیات احضار شده بود، بازداشت شد. این فعال سیاسی پس از بسر بردن چندین ماه در زندان اوین با حکم قاضی دادگاه به ۱۰ سال حبس قطعی محکوم شد. اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و عضویت در نهضت آزادی سه اتهام عماد بهاور است که در مورد هر سه اتهام اشد مجازات و علاوه بر آن به عنوان مجازات تتمیمی ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی برای وی در نظر گرفته شدهاست. او در در بخشی از این دفاعیات خود در دادگاه گفته است: “کارشناسان محترم اصرار داشتند من به حضور در اعتراضات عاشورا اعتراف کرده و دو مصاحبه تلویزیونی نیز انجام دهم. از آنجایی که من به هیچ عنوان در تجمعات روز عاشورا و دیگر روزها حضور نداشتهام، حاضر به اعتراف کذب نشدم «آنها تهدید کردند که در صورت عدم اعتراف و عدم انجام مصاحبه، نوشتههایم را جمع آوری کرده و به همراه تمام بیانیههای نهضت آزادی، پروندهای جدید علیه من تشکیل خواهند داد. اینگونه بود که پس از ماهها بازداشت موقت و پس از آنکه مدتها از آخرین بازجویی من گذشته بود، اتهام جدید (تبلیغ علیه نظام) را با استناد به مطالب و نوشتههای منتسب به من، تفهیم مجدد نمودند.”
جعفر پناهی کارگردان به نام کشورمان نیز در نامه ایی خطاب به قاضی دادگاه درباره عماد می گوید: “حال فقط به قاضی پرونده عماد می توانم بگویم.اگر ذره ای به حکمی که داده اید ایمان دارید و فکر می کنید این جوان پاک سرزمین من -که شما جوانی اش را می خواهید در زندا ن فنا کنید- مستحق چنین حکم سنگینی است . وبه راستی اگر همانند عماد به آخرت ایمان دارید.شجاعت داشته باشید قضاوت در آخرتتان را به او واگذارید.“
علی ابراهیمی، اتهام: وبلاگ نویسی
فعال مدنی و وبلاگنویس توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت شده است. این فعال حوزه اینترنت اول اسفندماه ۸۹ بازداشت و به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شده است. او با گذشت قریب به دو ماه از زمان بازداشت کماکان در بند ۲۴۰ و تحت فشار بازجویی بسر میبرد.
بنابر گزارشهای رسیده ماموران امنیتی یکم اسفندماه سال گذشته با مراجعه به منزل وی اقدام به تفتیش منزل نموده و رایانه شخصی، کتابها، سی دیها و سایر دستنوشته و وسایل وی را ضبط و به همراه خود بردهاند. علی ابراهیمی طی سالهای گذشته علاوه بر وبلاگ نویسی در بسیاری از حوزههای اینترنت حضور فعال و موثری داشته است. گزارش موجود نشان میدهد وی به دلیل فعالیتهای اینترنتی خود دستگیر شده و از سوی بازجویان برای پذیرش هویت مستعار خود تحت فشار جسمی و روحی قرار گرفته است
رامین پرچمی، ستاره ای سبز در سینما
بازیگر سینما و تلویزیون طی حکمی از سوی شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات این هنرمندِ حامی جنبش، “اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی”، “اقدام به فیلمبرداری” و نیز “اخلال در نظم عمومی” عنوان شده است.
این هنرمند چهارشنبه، ۲۴ فروردین ۹۰ به دادگاه انقلاب تهران برده شده بود، که انتقال وی تحت تدابیر امنیتی انجام گرفت و با دستبند و ظاهری نه چندان مناسب به همراه چندین مامور در دادگاه انقلاب حاضر شد.
رامین پرچمی، دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی و بازیگری تئاتر، در سریال در پناه تو ، فیلم سینمایی ضیافت و … به ایفای نقش پزداخته است و ۲۵ بهمن سال گذشته در جریان خیزش حامیان جنبش سبز، در تهران که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شده بود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد
بابک (رجبعلی) داشاب دانش آموخته فلسفه غرب در مقطع کارشناسی از دانشگاه تبریز و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی است که در جریان حوادث عاشورای سال ۸۸ با یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و دوران بازجویی اش را در بند ۲ الف سپاه گذراند.
او در دوران بازجویی خود به شدت مورد شکنجه و آزار و اذیت روحی قرار گرفت، که به گفته خودش بارها شد که دیگر تصور نمیکرد بتواند زنده بماند. بابک داشاب در جلسه دوم دادگاه های نمایشی رسانه ای دستگیرشدگان عاشورا محاکمه شد که صحبت های وی به صورت گزینشی از صدا و سیمای پخش شد. قسمتی از صحبت هایش که هیچ گاه انعکاس پیدا نکرد قسم خوردن بابک به چشمان پسرش است که با این قسم اتهاماتش را نپذیرفت.
وی در مرحله بدوی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد انجام جرایم علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به تحمل ۶سال حبس محکوم شده بود. رای که در مرحله تجدیدنظر به شعبه ۵۴ تجدیدنظر دادگاه انقلاب به ریاست قاضی موحد ارجاع شد و نهایتا حکم صادره شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب از ۶ سال به ۵ سال کاهش یافت.
در حالی که طی سه سال گذشته هواداران جنبش سبز از برگزاری هر گونه تجمعی محروم بوده اند، بار دیگر دانشجویان در حمایت از قطع صادرات نفت ایران به اروپا در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش فارس، دانشجویان دانشگاههای تهران عصر امروز (دوشنبه) مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و خواستار قطع صادرات نفت ایران به اروپا شدند.
در این تجمع سید مصطفی میرحاجی به عنوان نماینده دانشجویان حاضر در تجمع به ایراد سخنرانی پرداخت خواستار قطع صادرات نفت شد.
وی با بیان اینکه برای برگزاری این تجمع از سوی استانداری تهران به آنها مجوزی داده نشده است، ادعا کرد: دانشجویان به دلیل اینکه اقدام غیرقانونی انجام نمیدهند این تجمع را برگزار نمیکنند و فقط مقابل مجلس آمده و موضع خود را اعلام میکنند!
بعد از سخنان میرحاجی دانشجویان با قرائت دعای فرج تجمع را پایان دادند.
این گزارش اشاره ای نکرد که چگونه بدون مجوز قانونی سخنرانی، تجمع و دعا برگزار می شود در حالی که مردم عادی از برگزاری مراسم دعای هفتگی و مراسم عزاداری هم محروم هستند.
در حالیکه حملات ارتش سوریه و آتشباری به نقاط مسکونی شهر حمص شدت گرفته، چین از تصمیم به وتوی قطعنامه شورای امنیت برای حل بحران سیاسی در سوریه دفاع کرده است.
خبرگزاری های بین المللی گزارش کردند که حملات سنگین واحدهای ارتش سوریه به نقاط مسکونی شهر حمص، از مراکز اصلی مخالفت با حکومت سوریه، به شدت ادامه دارد و به خصوص این نقاط در فواصل زمانی کوتاه هدف اصابت گلوله خمپاره قرار می گیرند.
به گزارش بی بی سی، برخی از ساکنان حمص گفته اند که واحدهای توپخانه ارتش سوریه در حوالی شهر مستقر شده اند که این نگرانی را در پی آورده که ممکن است ارتش این کشور در صدد باشد این شهر را هدف آتشباری سنگین تر قرار دهد.
به گزارش گروه ناظران حقوق بشر سوریه، عملیات ارتش علیه معترضان طی چند روز اخیر چند صد کشته برجای گذاشته و تنها در طول روز یکشنبه، حدود سی نفر جان خود را از دست داده و شمار نامعلومی زخمی شده اند.
شرایط به خصوص در شهر حمص، که زیر آتش سنگین واحدهای نظامی و تک تیراندازان ارتش قرار دارد، بحرانی توصیف شده و ساکنان شهر گفته اند که از بیم حمله نفرات ارتش، شبانه به دفن اجساد قربانیان این حملات مبادرت می کنند.
ساکنان حمص از کمبود امکانات رسیدگی به زخمی ها خبر داده و گفته اند که معدود بیمارستان هایی که مخالفان قادر به استفاده از آنها هستند با کمبود دارو مواجه هستند و کادر درمانی نیز توانایی رسیدگی به شمار قابل توجه زخمی ها را ندارد.
به گفته آنان، بسیاری از قربانیان این حملات کودکانی هستند که در اثر اصابت ترکش خمپاره جان خود را از دست داده و یا به شدت زخمی شده اند.
برخی گزارش ها از تلفات سنگین افراد ارتش سوریه در نتیجه مقاومت مسلحانه نفرات “ارتش آزاد سوریه” نیز حکایت داشته است.
ارتش آزاد سوریه عمدتا از نظامیانی تشکیل یافته که در مخالفت با عملیات ارتش دولتی علیه معترضان، از خدمت فرار کرده و هدف خود را حفاظت از غیرنظامیان در برابر نیروهای مسلح حکومت اعلام داشته اند.
گروه های مدافع حقوق بشر گفته اند که طی یازده ماهی که از آغاز اعتراضات در سوریه می گذرد، تا کنون بیش از هفت هزار نفر از مردم این کشور به دست نیروهای امنیتی کشته شده اند.
کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ماه ژانویه، شمار کشته شدگان را پنج هزار و چهارصد نفر گزارش کرد اما از آن زمان به بعد، به دلیل دشواری در تایید شمار تلفات، از انتشار ارقام جدید خودداری ورزیده است.
قطعنامه شورای امنیت شامل کناره گیری اسد به منظور تشکیل دولت وحدت ملی و برگزاری انتخابات آزاد بود
در مقابل، دولت سوریه گفته است که در این مدت حدود دو هزار تن از نظامیان و ماموران امنیتی “به دست دسته های مسلح و تروریست ها” کشته شده اند.
دولت سوریه کشورها و گروه های تندرو خارجی را مسئول اعتراضات یازده ماهه اخیر دانسته و گفته است که عملیات ارتش این کشور علیه معترضان صورت نمی گیرد بلکه هدف از آن، مقابله با گروه های مسلحی است که هم مردم و هم نیروهای امنیتی را هدف حمله قرار می دهند.
بحران سیاسی در سوریه از ماه مارس و با برگزاری تجمع هایی برای درخواست از بشار اسد، رئیس جمهوری، برای اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد در تشکیلات حکومتی آغاز شد.
در آن زمان، برخی از مخالفان و همچنین شماری از کشورهای غربی، از جمله ایالات متحده، از آقای اسد به عنوان یک رهبر اصلاح طلب یاد می کردند و انتظار داشتند وی روند اصلاحات سیاسی و استقرار دموکراسی در سوریه را آغاز کند اما با اعزام واحدهای ارتش برای برخورد با معترضان، شعارهای تظاهرکنندگان به تدریج به برکناری رئیس جمهوری و سقوط حکومت کنونی تغییر یافته است.
مخالفت با قطعنامه شورای امنیت و موقعیت روسیه و چین
روز شنبه، پیش نویس قطعنامه مورد نظر اتحادیه عرب برای خاتمه داده به بحران سیاسی سوریه در شورای امنیت سازمان ملل متحد به رای گذاشته شد و از میان پانزده عضو شورا، دو کشور چین و روسیه، که دارای حق وتو هستند، به این قطعنامه رای منفی دادند.
در پیش نویس این قطعنامه، که از حمایت کشورهای غربی و سایر اعضای شورا برخوردار بود، از بشار اسد خواسته شده بود تا اختیارات خود را به معاون رئیس جمهوری تفویض کند تا به این ترتیب، زمینه تشکیل دولت وحدت ملی و برگزاری انتخابات آزاد در این کشور فراهم شود.
روسیه و چین شرط کنار رفتن بشار اسد و برگزاری انتخابات توسط دولت وحدت ملی را به منزله تلاش برای تغییر رژیم در سوریه عنوان کردند و گفتند که این قطعنامه حاوی محکومیت عملیات مخالفان حکومت نیز نبوده است.
روز دوشنبه، رسانه های دولتی چین با انتشار مطالبی، از تصمیم دولت این کشور در وتوی قطعنامه شورای امنیت دفاع کردند و آن را به نفع مردم سوریه و منطقه خواندند.
حمایت روسیه و چین از حکومت بشار اسد ممکن است در بلند مدت به زیان این دو کشور تمام شود
روزنامه خلق، ارگان حزب کمونیست حاکم بر چین، در یک سرمقاله تلویحا این نظر را مطرح کرد که تصویب قطعنامه شورای امنیت می توانست به نفع سیاست کشورهای غربی در منطقه تمام شود و به همین دلیل هم روسیه و چین با آن مخالفت کردند.
این روزنامه، که دیدگاه های دولت را منعکس می کند، در عین حال نوشت: “در حالیکه اوضاع سوریه رو به وخامت دارد و بر شمار قربانیان غیرنظامی افزوده می شود، وتوی قطعنامه شورای امنیت به این معنی نیست که چین موافق ادامه این وضعیت دلخراش است.”
به گفته سرمقاله نویس روزنامه خلق، با توجه به پیچیدگی بحران سیاسی در سوریه، “ساده انگاری است اگر تصور شود که حمایت از یک طرف قضیه و محکوم کردن طرف دیگر خواهد توانست به تغییرات اساسی منجر شود بلکه می تواند فجایع بیشتری را در پی آورد.”
مهدی خزعلی، رزمنده دفاع مقدس و نویسنده منتقد که از یک ماه پیش بازداشت و در اعتصاب غذا به سر می برد در پیامی خطاب به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد گفته است: بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی با تاکید بر اینکه تا شهادت ایستاده است در پیام خود آورده است: اگر خداوند منان مرا در جمع شهیدان پذیرفت، سلام شما را به همت و باکری خواهم رساند.
شب گذشته همسران شهید باکری و همت و همچنین محمد نوریزاد در نامه ای خطاب مهدی خزعلی، خواسته بودند که برای فردایی که همه چشم به راه اویند به اعتصاب خود پایان دهد.
در این نامه آمده بود: متوجه شدیم که او را به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان حکم داده اند. و افزون بر اینها: نود ضربه شلاق!
چند روز پیش در خبرها آمده بود که مهدی خزعلی پس از بیست و پنج روز اعتصاب غذا بر اثر خونریزی معده به بهداری بند ۳۵۰ منتقل شده است.
این گزارش حاکی است هر چند وضعیت جسمی این زندانی سیاسی مناسب نیست و تاکنون بیش از ۱۶ کیلو کاهش وزن داشته است، اما او اعلام کرده که به اعتصاب غذای خود ادامه می دهد.
متن کامل پیام مهدی خزعلی به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم رب الشهدا
برادر عزیز آقای محمد نوریزاد و همسران گرامی همرزمان شهید همت و باکری (دام عزهم)
پیام محبت آمیزتان واصل شد. از لطفتان سپاسگزارم، اما این حقیر از قافله عشق جا مانده ام شاید دری به آسمان باز شده باشد و شاید فرصتی، تا ادای دین نمایم.
بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم. امروز و هر روز شاهد ذبح ارزش های انقلاب اسلامی هستیم و این نهال بیش از همیشه نیازمند ایثار و ازخود گذشتگی است.
دوستان عزیز به جای اینکه از من بخواهید تا اعتصاب را بشکنم، از آنان بخواهید به این حبس های غیرقانونی پایان دهند.
من تا شهادت ایستاده ام و اگر خداوند منان مرا در جمع شهیدان پذیرفت، سلام شما را به همت و باکری خواهم رساند.
والسلام علیکم و رحمة الله
مهدی خزعلی
٩٠/١١/ ١٧
معاون سیاسی اجتماعی استاندار تهران مدعی است در برخی از کشورهای عربی تنها ظرف چند ماه ۳ هزار نفر کشته شدند؛ حال آنکه ما پس از انتخابات هشت ماه درگیر بودیم و اتفاق خاصی نیفتاد.
وی به تعداد ده ها کشته و صدها مجروح ناشی از خشونت گسترده نیروهای انتظامی اشاره ای نکرد و نگفت که ماشین نیروهای انتظامی از روی مردم رد شده است.
این مقام سیاسی بدون پرداختن به حکومت نظامی اعلام نشده در کشور و مانور قدرت و ارعاب نیروهای مسلح در خیابانها ادامه داد: در آن روزها، نزدیک به ۳۰ نفر از نیروهای بسیج و مردم کشته شدند و همانند سایر کشورهای عربی یک تانک به داخل خیابانهای شهر وارد نشد.
به گزارش خبرگزاری فارس، صفرعلی براتلو در نشستی با دست اندرکاران بخش مرکزی تهران اظهار داشت: باید پرسید که چرا این افراد در آن روزهای حساس به سلامت انتخابات اشاره نکردند، تا آن فضای متشنج ایجاد نشود.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار تهران ادعا کرد که هدف نظام جمهوری اسلامی، کنترل آن بحران بدون اعمال هرگونه خشونت بود.
وی بدون اشاره به ضرب و شتم مردم توسط چماقداران و باتوم به دست های لباس شخصی گفت: هیچ مسئولی نگفته بود که کسی از چوب و چماق برای ضرب و شتم مردم معترض استفاده کند؛ البته ممکن است اتفاقاتی از این دست نیز روی داده باشد اما نباید آن را به پای جمهوری اسلامی نوشت.
براتلو ادامه داد: گروههای بسیاری در نیروی انتظامی مشغول به خدمت هستند و بخشی از آنها را سربازان وظیفه تشکیل می دهند؛ از این رو، ممکن است حرکتی تند از سوی سربازی بروز پیدا کند.
این در حالی است که نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها بطور منسجم و سازمان یافته اقدام به ضرب و شتم مردم و تخریب اموال عمومی می کردند.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار تهران اضافه کرد: در این وقایع، تعداد قابل توجهی از ماموران به دادسرای نظامی معرفی شدند و پس از محاکمه به زندان رفتند.
هر چند این ادعای معاون سیاسی هیچگاه رسانه ای نشد، اما بر اساس گفته خانواده شهدا ضاربان شهیدان جنبش سبز هنوز بازداشت و محاکمه نشده اند.
وی ادامه داد: تهران دارای ۸ میلیون نفر جمعیت است و پس از سخنرانی ۲۹ خرداد رهبری تنها عده معدودی در کف خیابانها ماندند.
براتلو ادعا کرد که بخشی از این مردم همراه فتنه بودند؛ اما با سخنان رهبری از جریان فتنه جدا شدند و به پیام ولی فقیه گوش فرا دادند.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار تهران گفت: در حال حاضر امکانات مناطق عملیاتی مورد اقبال کاروان راهیان نور کشور برای جمعیت علاقهمند فراهم نیست.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین مدعی است: انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی هرگز تسلیم بوروکراسی اداری که به اسم تحریم تصویب شده است، نمیشود.
به گزارش خبرگزاری فارس، سردار محمدرضا نقدی در جشن بزرگ اصناف کشور که به مناسبت گرامی داشت دهه فجر و با هدف تجلیل از بازاریان خیر و نیکوکار برگزار شد، با بیان این مطلب که تصویب تحریم علیه ایران نشان دهنده دست خالی اروپا و غرب است، اظهار داشت: تحریم غربیها در نطفه شکست خورده و بی خاصیت است چرا که اساسا ماهیت اقتصادی ندارد و ماهیت آن اداری و بوروکراتیک است.
وی افزود: معنای تحریم این است که ما کالایی را نیاز داشته باشیم و به ما ندهند و کارهایمان فلج شود یا کالایی را که ما نیازمند فروش آن هستیم؛ از ما نخرند و در نتیجه دچار مشکل شویم، در حالیکه آنچه غرب تصویب کرده صرفا مسیر بوروکراتیک و اداری ما را در بعضی موارد طولانی تر میکند که با تدبیر مسئولان کشور راههای مقابله با آن، به سرعت تدوین میشود.
نقدی در تشریح فواید تحریم نفتی ایران ادعا کرد: ۸۲ درصد از نفتمان را میفروشیم و ۱۸ درصدی هم که اروپا از خرید آن خودداری میکند؛ در سبد خودمان باقی میماند و با افزایش قیمت نفت در اثر تحریم جمهوری اسلامی چند برابر درآمد ناشی از صادرات آن ۱۸ درصد عاید کشور میشود، هر چند به آسانی میتوانیم برای آن ۲۰ درصد نیز مشتری پیدا کنیم.
وی با بیان این مطلب که میزان واردات کنونی در شان ملت ایران نیست،مدعی شد: فایده دیگر تحریمها این است که واردات کشور کاهش می یابد و مردم به استفاده از کالاهای اقتصادی روی میآورند و از آنجایی که با هر میلیارد دلار صرفه جویی در واردات، ۲۰۰ هزار شغل جدید ایجاد می شود؛ شاهد کاهش چشمگیر بیکاری در کشور خواهیم بود.
.
میرحسین موسوی: آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.
بهمن ۱۳۵۷
ü امامخمینی در جمع خبرنگاران در مورد دولت موقت و وجوب اطاعت از آن سخنرانی کردند و به پرسشهای خبرنگاران پاسخ دادند.
ü امامخمینی در جمع علمای خوزستان سخنرانی کردند و وحدت کلمه را رمز پیروزی دانستند.
üامامخمینی در جمع نمایندگان مستعفی مجلس شورای ملی درباره قراردادهای غیرقانونی، مجالس شاهنشاهی یا آمریکایی صحبت کردند و فرمودند شاه نصیحت مرا (در سالهای ۴۲ و ۴۳) نشنید.
ü امام در جمع روحانیون و پرسنل نظامی ضمن اندرز به ارتش و دولت غاصب، تبعیت از دولت موقت را تکلیف همگان دانستند
ü پرواز بی سابقه فانتوم ها و هلی کوپترها بر فراز تهران
ü امام خمینی:اگر دولت کنار برود آشفتگی را حل می کنیم.
ü اقشار مختلف مردم ایران از نخستوزیری مهندس بازرگان حمایت کردند
ü جلسه مجلس با شدید ترین تدابیر امنیتی: لایحه انحلال ساواک و محاکمه وزرا تصویب شد
ü نخست وزیر با هلی کوپتر به مجلس رفت.
ü اعضای شورای انقلاب و دولت موقت اعلام شدند.
ü طالقانی:حکومت اسلامی در انحصار هیچکس نیست.
ü کنیسنجر: ظرف دو سال آزادی در ایرن کمتر می شود.
محمد تقی کروبی
نقل است که سید قطب عالم مصری اخوان المسلمین همان که به سبب بازنگری در تأثیر اصولگرایی اسلامی بر تحولات اجتماعی و سیاسی شهرت خاصی یافت و سر سبز خود را در دفاع از عقایدش بر دار دید، در بازگشت از سفری به اروپا گفته بود که در آنجا اسلام را دیدم اما مسلم ندیدم و وقتی به قاهره بازگشتم، مسلم دیدم، اما اسلام ندیدم. استعفای وزیر انرژی انگلستان کرس هیون موجب شد تا چند خطی در این باب بنویسم و قضاوت در باب وضعیت اسفبار کشور خود را در دهه دوم قرن بیست یکم به وجدان افراد، فارغ از تعلق به هر جریان سیاسی واگذار کنم.
آقای هیون دو روز قبل در قبال اتهامی که دادستان عمومی علیه وی در دادگاه طرح کرد، مجبور به استعفا شد و بازگشت اش به کابینه منوط به صدور حکم برائت از دادگاه گردید. این سوال مطرح است که مگر وی مرتکب چه بزه ای شده که باید چنین هزینه ای بپردازد؟ در پاسخ می خوانیم که جناب وزیر مستعفی انرژی در سال ۲۰۰۳ مرتکب تخلف سرعت غیر مجاز شده و به دروغ همسر سابقش را بعنوان راننده متخلف معرفی کرده است. هماهنگی او و همسرش که در آن زمان مسئولیت تخلف رانندگی را بر عهده گرفته بود موجب پیگیری قضایی علیه این دو شده است. این قبیل پرونده ها که بار تخلف را بر عهده متخلف صرف نظر از جایگاه سیاسی وی می گذارد در جوامع دموکراتیک امری عادی و به کرات دیده شده است.
در حقیقت استقلال قضایی و جایگاه حقوق در مناسبات کشور در این جوامع معنا و مفهوم می یابد. در عمل نیز شاهد ایم که دروغ و سوء استفاده از موقعیت گناه نابخشودنی برای سیاستمداران به شمار می آید و بعد از افشای رسوایی، دستگاه مستقل قضایی به موضوع ورود کرده و مرتکب را فارغ از پست و مقام اش به پای میز عدالت می کشاند. شاید از منظر ما ایرانی ها که قبح دروغ، سخن کذب و سوء استفاده های مالی از بیت المال در میان بخش قابل توجهی از حاکمان مان به عنوان اصلی لایتغیر درآمده و از بد حادثه بعد از انتشار و افشای گزینشی آن، رسیدگی قضایی پیش از آغاز به بهانه حفظ نظام مختومه یا فلج می گردد، رفتار جوامع آزاد مبتنی بر قانون کمی عجیب به نظر برسد.
با خود فکر می کردم از صاحب منصبان کشوری که حکومت خود را ام القرای جهان اسلام می نامند و بهار عربی را به اشتباه الگویی از مدینه فاضله خود می دانند بپرسم که در قبال تنها دو پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی و جنایات کم نظیر کهریزک چه کردید؟ کدام مقام و مسئول دسته پنجمی را به پای میز محاکمه کشاندید تا خلایق به لحاظ ظاهری حداقل حس کنند که حاکمیت برای شعور آنان احترامی قائل است ؟ آیا الگوی حاضر به استثنای بشار اسد در حال سقوط در میان نزدیک به ۲۰۰ کشور جهان خریداری دارد؟
منبع: وبسایت شخصی نویسنده
بانک مرکزی در آخرین گزارش خود از وضع تورم در کشور، نرخ تورم در ماه آذر را ۶/۲۰ درصد اعلام کرد.
تورم در اقتصاد به افزایش سطح عمومی قیمتها در مقایسه با مقداری پایهای از قدرت خرید گفته میشود. هر چه به نرخ تورم افزوده شود، از قدرت خرید مردم کاسته خواهد شد.
به گزارش اعتماد، بانک مرکزی در گزارش شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری – آذرماه – اعلام کرد نرخ تورم در ۱۲ ماهه منتهی به آذرماه ۶/۲۰ درصد بوده است. این نرخ نسبت به آبان ماه ۸/۰ درصد افزایش نشان میدهد. بنا بر گزارش این بانک، نرخ شاخص بها در ۹ماهه منتهی به آذرماه امسال ۵/۲۱درصد بوده است. گزارش بانک مرکزی نشان میدهد که شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی در آدر ماه امسال نسبت به آذر ماه پارسال ۴/۲۲درصد افزایش داشته است.
عمدهترین دلیل افزایش این شاخص بها که بانک مرکزی به آن اشاره داشته است به حمل و نقل با ۱/۳۳درصد برمیگردد، پس از آن خوراکیها و آشامیدنیها با ۶/۲۴ درصد قرار دارد. پوشاک و کفش با ۲۳درصد در مرتبه بعدی قرار دارد. رشدهای یکرقمی درصد تغییر فقط به ارتباطات با ۵/۱درصد و دخانیات با ۲/۳درصد برمیگردد. اما رشد تغییر شاخص یا قیمت مسکن، آب برق و گاز که ارتباط مستقیمی با مردم و خانوارها دارد چقدر تغییر یافته است؟ گزارش بانک مرکزی نشان میدهد که این تغییر معادل ۸/۲۰ درصد است.
با گذشت بیش از یک سال از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، جانبازان دفاع مقدس ومعلولان هنوز از سهمیه بنزین وعده داده شده، محرومند.
سردار جانباز مهندس حیدر بنایی، عضو انجمن جانبازان نخاعی با بیان این مطلب به روزنامه جمهوری اسلامی گفت: گذرگاههای شهری به هیچ وجه از طراحی و امکانات لازم برای تسهیل عبور و مرور جانبازان و معلولان برخوردار نیست و همین مسئله نیاز این عزیزان را به استفاده از وسایل حمل و نقل شخصی به مراتب افزایش داده است.
وی افزود: با این وجود به رغم وعدههای داده شده از سوی مسئولان، هنوز هم سهمیه بنزین برای جانبازان و معلولان اختصاص پیدا نکرده است و این مسئله مشکلات فراوانی را برای این قشر مظلوم جامعه ما به وجود آورده است.
سردار بنایی ادامه داد: جانبازان و معلولان نیز مانند سایر اقشار جامعه باید برای گذران زندگی خود در شهر تردد کنند ولی نامناسب بودن مسیرها و نبود شرایط مناسب در وسایل حمل و نقل عمومی، استفاده از خودروهای شخصی را برای جانبازان و معلولان تقریبا گریزناپذیر کرده است. این در حالی است که هیچ سهمیه خاصی برای بنزین این عزیزان درنظر گرفته نشده و وزیر سابق نفت هم با وجود پیگیریهای فراوان و وعدههای داده شده، در انجام این کار کوتاهی کرد.
عضو انجمن جانبازان نخاعی افزود: ضروری است مسئولان هر چه سریعتر اقدامات لازم را برای اختصاص سهمیه بنزین ویژه برای جانبازان و معلولان انجام دهند چرا که از دولتی با شعار عدالت محوری، چیزی غیر از این انتظار نمیرود.
به گفته وی در دولتی که شعارش برمبنای عدالت محوری شکل گرفته،،جانبازان قطع نخایی و معلولان بایستی حق عدالت به یکسان برایشان اجرایی شود.
مهندس بنایی با بیان اینکه پرداخت کرایه آژانس برای جانبازان و معلولان با توجه به شرایط ویژه آنان بسیار زیاد و قابل توجه است تاکید کرد:متاسفانه این جامعه هدف از نظر تردد در شرایط بسیار سختی مواجه هستند که خواهشمندیم مسئولان نگاه ویژهای به این عزیزان داشته باشند و از نظر سوخت تمهیدات لازم را بیاندیشند.
در همین حال سایت فاش نیوز ( فرهنگ ایثار و شهادت) نوشت: سهمیه طرح ترافیک جانبازان نصیب چه کسانی می شود؟متاسفانه روز به روز از امکاناتی که می تواند گره کوچکی از مشکلات جانبازان بگشاید کاسته می شود و در عوض بر طبل شعارهایی که “ما در خدمت ایثارگران می باشیم” محکم تر می کوبند.
در بوق و کرنا می کنند که جانبازان سهمیه ویژه بنزین می گیرند و جدولی را در رسانه ها منتشر می کنند که بر اساس آن هر جانبازی بر مبنای درجه جانبازی سهمیه ای دریافت می کند و هنگامی که به بنیاد مراجعه می کنی می گویند همه این ها حرف است و سهمیه ای در کار نیست.
این سایت با توجه به مشکلات جانبازان تصریح کرده است: متاسفانه به لطف وضعیت رقت بار حمل و نقل عمومی برای جانبازانی که دارای نقص بدنی و روانی هستند استفاده از وسیله نقلیه شخصی برای انجام امور زندگی و درمانی از مهم ترین اموری است که در این سالها با هزار مکافات به جانبازان ۳۵% به بالا بر چسب طرح ترافیک داده می شد و تهیه بنزین لیتری ۷۰۰۰ ریال با خود جانباز بود؛ ولی امسال گفته شده است این سهمیه ایشان داده نمی شود و ممکن است فقط نصیب برخی جانبازان ۵۰% شود!؟
آیا از آمار کلی برچسب های طرح ترافیک کاسته شده است یا این که سهمیه مجوز طرح ترافیک جانبازان نصیب نور چشمی ها می شود؟!
ای کاش مسؤولان در رادیو و تلویزیون و سایر رسانه ها بیایند و صادقانه اعتراف کنند و بگویند: ای مردمی که در تاکسی و BRT مچاله شده اید؛ وقتی یک خودروی دارای برچسب مجوز طرح ترافیک را می بینید زبان به طعنه نگشایید که: به جانبازان سهمیه خودرو و بنزین و مجوز طرح ترافیک می دهند و ما اینجا در فشار هستیم!
شاید کنار دستی شما جانبازی باشد که علی رغم درد و نقصی که از جنگ نصیباش شده است به یکی از این میله ها آویزان است و نه خودرویی دارد و نه سهمیه بنزین و نه مجوز طرح ترافیک.
محمد عطایی
وتوی قطعنامه ضد سوریه در شورای امنیت، ضربه ای سنگین به اپوزیسیون اسد و متحدان خارجی آن به شمار می رود. دومین وتوی مشترک روسی-چینی، امیدهایی را که اپوزیسیون به بین المللی ساختن بحران و هموار کردن راه دخالت نظامی در سوریه داشت به یاس بدل کرد.
ناکامی این قطعنامه که خواستار کناره گیری رئیس جمهوری سوریه بود، حکومت اسد را وارد مرحله تازه ای از رویارویی با مخالفان می کند. از این نقطه به بعد، باید دید دو طرف با شکاف پر نشدنی درون شورای امنیت چگونه برخورد کرده و موضع سرسختانه موسکو و پکن را چگونه در محاسبات خود لحاظ خواهند کرد.
از اواسط تابستان به این سو، گروه های مخالف حکومت به شکل فزاینده ای به استفاده از روش های خشونت آمیز و حملات مسلحانه علیه ارتش و مراکز دولتی روی آورده اند. به موازات سرکوب معترضان توسط نیروهای امنیتی، حملات ارتش آزاد سوریه و تحرکات گروه های مسلح در نقاط مختلف این کشور اوج گرفته است. روشن است که شورای ملی سوریه، به عنوان بزرگترین چتر سیاسی مخالفان رژیم، و ارتش آزاد که در نقش جناح نظامی آن ظاهر شده است، بر روی عملیات مسلحانه علیه ارتش سوریه و حمایت غربی از آن حساب ویژه ای باز کرده است.
درست است که این اقدامات مسلحانه در رفتار رژیم سوریه و سرکوب های آن ریشه دارد، اما دلایل توسل مخالفان به خشونت فراتر از این مساله بوده است. در سایه ناکامی اپوزیسیون در رساندن اعتراض ها به فراگیری و وسعت لازم برای سرنگون ساختن بشار اسد، شورای ملی سوریه در صدد برآمده تا ضعف سیاسی و ناتوانی خود در بسیج نیروهای اجتماعی را با پشتیبانی از ارتش آزاد و ایجاد چالش نظامی برای حکومت جبران کند. به این ترتیب در حالیکه اپوزیسیون ادعای صلح آمیز بودن اعتراض ها را دارد، بیشتر رهبران مخالفان در خارج سوریه، بویژه شورای ملی، به مسلحانه شدن اعتراض ها و رهبری ارتش آزاد در میدان تن داده اند.
این در حالیست که اعضای شورای ملی سوریه بیش از آنکه وقت و توان خود را صرف ارتباط گرفتن با گروه های فعال در جامعه مدنی و جوانان معترض در گوشه و کنار سوریه بکنند، در حال رایزنی با مقامات خارجی و سفر از این پایتخت به پایتخت دیگر بوده اند. تصور آنها این است که با استفاده از امکانات عربی و غربی، ارتش آزاد و گروه های مسلح وابسته به آن خواهند توانست کنترل بخش هایی از کشور را در دست گرفته و سپس با حمایت غربی و عربی پایگاهی در داخل کشور برای سازمان دهی و تسلیح سربازان و افسران فراری ایجاد کنند. این همان سناریوی ایجاد یک «بنغازی» و سرنگونی برق آسای بشار اسد به شیوه لیبی است که در میان برخی رهبران مخالف محبوبیت خاصی دارد.
قطعنامه اخیری که با هماهنگی غرب و شیخ نشین های خلیجی تهیه شده بود، می توانست گامی در این راستا باشد. این قطعنامه بر خشونت نظام سوریه، بدون اشاره به اعمال خشونت بار مخالفان، انگشت می گذاشت و در صدد بود عدم اجماع در داخل سوریه بر سر برکناری بشار اسد را با اجماع شورای امنیت و فشار بین المللی جبران نماید. اما مخالفت موسکو و پکن مانع از ایجاد این اجماع و مشروعیت بین المللی از کانال شورای امنیت برای اقدامات مسلحانه ارتش آزاد سوریه شد.
در عین حال ناکامی این قطعنامه، فرصتی دوباره برای جستجوی راه حلی سیاسی برای بحران سوریه فراهم آورده است. روزها و هفته های آینده نشان خواهد داد که بشار اسد و مخالفان وی از این فرصت چگونه سود خواهند جست. آیا اسد وتوی روسیه و چین را چراع سبزی برای ادامه سرکوب تفسیر کرده یا آنکه با فاصله گیری از رویکرد امنیتی، از این فرصت تازه برای گفتگو با رهبران مخالف استفاده خواهد کرد؟ در سوی دیگر ماجرا باید دید تا چه اندازه شکست قطعنامه دیروز، اپوزیسیون چند پاره سوری را به مرور اشتباهات ماه های گذشته اش و بازبینی محاسبات خود در قبال نظامی شدن «انقلاب» این کشور وا خواهد داشت. تردیدی نیست که سوریه وارد دوره ای مبهم و هراسناک شده است. تا زمانی که حکومت و مخالفان به قدرت و نفوذ یکدیگر اعتراف نکرده و حاضر به تغییر سیاست های خود نشوند، بعید به نظر می رسد که راه خروج از این حمام خون نزدیک باشد.
منبع: دیپلماسی ایرانی
به دنبال یخبندان و سرمای شدید، مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر شهرستان فیروزکوه گفت: در چند روز اخیر، ۲ هزار و ۷۰۰ نفر در شهر فیروزکوه به صورت اضطراری اسکان داده شدند.
حمیدرضا کمندی اظهار کرد: این افراد در طول سه شب و سه روز در پایگاههای هلال احمر، مسجد جامع فیروزکوه، مسجد امام حسین (ع)، امامزاده اسماعیل (ع)، سالن ورزشی، مدرسه شهید مطهری، مدرسه امام صادق (ع)، مدرسه شهید بهشتی، مدرسه امام علی (ع)، مدرسه بلیغ، مسجد راه آهن و مدرسه باقرالعلوم فیروزکوه اسکان داده شدند.
به گزارش فارس وی افزود: بین این افراد اقلامی همچون ۴ هزار و ۵۰۰ بسته غذایی، ۵۰۰ کنسرو لوبیا، ۵ هزار قرص نان، ۱۰۰ کیلوگرم خرما و ۳ هزار بطری آب معدنی توزیع شد.
بر اساس این گزارش، محورهای چالوس،هراز و فیروزکوه به علت ریزش بهمن و کولاک مسدود است و تردد در آنها جریان ندارد.
در ۹ ماهه امسال یکهزار و ۵۲۲ نفر بر اثر سوختگی جان خود را از دست دادهاند؛ سال گذشته تعداد فوتیهای ناشی از سوختگی یکهزار و ۷۲۴ نفر بودهاست.
در ۹ ماه امسال هر روزه بیش از پنج نفر جان خود را به دلیل سوختگی از دست دادهاند. این در حالی است که آمار سوختگی در این ۹ ماه نسبت به همین زمان در سال گذشته کاهش یافته است.
در ۹ ماهه امسال یکهزار و ۵۲۲ نفر بر اثر سوختگی جان خود را از دست دادهاند؛ سال گذشته تعداد فوتیهای ناشی از سوختگی یکهزار و ۷۲۴ نفر بودهاست.
این آمار نسبت به سال گذشته ۱۱. ۷ درصد کاهش نشان دادهاست.
بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور، از کل فوتیهای ناشی از سوختگی در نه ماهه امسال ۷۷۱ نفر مرد و ۷۵۱ نفر زن بودند.
به گزارش ایلنا، بیشترین رقم مرگ ناشی از سوختگی در سال ۹۰ با ۲۰۲ نفر در فروردین ماه ثبت شده است.
بر اساس این گزارش در نه ماهه امسال استان تهران با ۲۰۱ نفر (۱۶۴ مرد و ۳۷ زن) بیشترین تعداد سوختگی را داشته و خوزستان با ۱۴۴ نفر (۶۴ مرد و ۸۰ زن) رتبه دوم بیشترین سوختگی را داشتهاست.
استانهای چهارمحال و بختیاری با دو نفر و خراسان شمالی با سه نفر پس از استان سمنان که هیچ مورد سوختگی نداشته است، کمترین میزان مرگ ناشی از سوختگی را به خود اختصاص میدهند.
آمار آذرماه نیز فوت ۱۸۷ نفر بر اثر سوختگی را نشان میدهد؛ این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل ۱. ۱ درصد افزایش یافته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر