
یک سال پس از حصر خانگی رهبران جنبش سبز، مرزهای محدودیت هر روز بیشتر میشود؛ فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی نیز از مشکلات تنفسی همسرش و دو ماه بی اطلاعی از او خبر داده است.
فاطمه کروبی در گفت و گو با تارنمای "جرس" میگوید آقای کروبی در "انفرادی" به سر میبرد و پزشکان وی، معتمدین وزارت اطلاعاتاند.
وی گفت:" من حق دارم بدانم به چه عنوانی شش ماه با محروم شدن از حقوق اولیه در بازداشت غیر قانونی قرار گرفتم و طبق چه دستوری امروز از ملاقات و ماندن در کنار همسرم محروم هستم. در ارتباط با اعمال حبس انفرادی آقای کروبی باید گفت که کینه و عداوت برخی ها نسبت به ایشان موجب شده که بعد از نزدیک به یکسال از حبس و حصر دور تازه ای از آزار و اذیت شروع شود."
وی در رابطه با اهمیت نامه های اعتراضی ارسالی خود به مقامات کشور می گوید:" نامههای سرگشاده از دو جهت حائز اهمیت است. اول انکه مردم این صاحبان اصلی کشور از رفتارهای غیر قانونی، غیرشرعی وغیر اخلاقی در قبال این عزیزان با خبر شوند و دیگر آنکه حاکمیت مسئولیت رفتار خود را بپذیرد و در آینده مدعی رفتار خودجوش و خودسر نیروهای رسمی خود نشود."
با این حال، آنچه در عین بیخبری از رهبران جنبش سبز، به صورت مشترک از سوی هر دو خانواده بیان میشود، ایستادگی آنها بر سر مواضع قبلی به رغم سختیها و حبس است. فاطمه کروبی از قول همسرش میگوید: زمان حکومتهای خودکامه به سر آمده و حکومتها راهی جز آشتی با مردم و اعمال اصلاحات عمیق در جهت واگذاری قدرت به مردم را ندارند.
متن کامل گفت و گوی جرس با فاطمه کروبی، در زیر میآید:
خانم کروبی! در آخرین دیداری که با آقای کروبی داشتید وضعیت جسمی و روحی ایشان چطور بود؟
وضعیت جسمی آقای کروبی پیش از شرایط موجود بسیار خوب بود. ایشان فردی منظم و با برنامه اند و برای همه امور خود از قبیل مسایل عبادی، سیاسی، اجتماعی و ورزشی برنامه دارند که پس از حبس بخشی از آن محدود شد. هنگامیکه نیروهای امنیتی به منزل یورش آوردند و حبس و حصر آنهم در آپارتمانی بدون دسترسی به هوای آزاد را برای مدت طولانی اعمال کردند برای وضعیت جسمی ایشان مشکلاتی بوجود آمد. تصدیق می کنید که اگر فردی جوان و ورزشکار را هم ماه ها در محیطی بسته بدون حق بازکردن یک پنجره محبوس کنند، قطعا دچار مشکل تنفسی میشود. آقای کروبی در این وضعیت دچار مشکل تنفسی شدند که پزشکان مورد اعتماد دستگاه امنیتی ایشان را تحت درمان قرار دادند و داروهایی را هم تجویز کردند. نزدیک به دو ماه است که من از ملاقات محروم شدم و از وضعیت جسمی ایشان و روند درمان و داروهای تجویز شده بی خبرم و نسبت به وضعیت سلامت و جسمی ایشان بسیار نگران هستم. لازم است بگویم که فردا گروهی مدعی نشوند عده ای خودسر و بدون داشتن مجوز از مقامات ارشد نظام مرتکب این رفتارها شدند. در آینده در باب قصد تصمیم گیران این پرونده در نگه داشتن انفرادی آقای کروبی در حبس و محروم کردن من از ماندن و ملاقات سخن خواهم گفت. در ارتباط با وضعیت روحی ایشان باید بگویم مصمم تر از گذشته و با اعتقاد و ایمانی راسخ در جهت اصلاح انحراف موجود در کنار مردم ایستاده است.
علت آزادی شما از حصر چه بود؟ در واقع انگیزه اصلی حاکمیت در حبس انفرادی آقای کروبی و ممانعت از ماندن شما چیست؟
به دنبال انتقال آقای کروبی در اول ماه مبارک رمضان به حوالی میدان هفت تیر، از من خواسته شد به دلیل حضور ماموران درون آپارتمان به طور موقت از حصر و حبس خارج شوم. این درخواست با توجه به کوچک بودن آپارتمان و حضور تعداد قابل توجهی از ماموران امنیتی در واحد مذکور معقول بود. تصور ما بر این بود که ایشان در زمان کوتاهی به منزل مسکونی خود منتقل خواهند شد اما بعد از چند ماه انتظار گفتند که ایشان باید در مکانی که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی تشخیص می دهد، زندانی شوند. مکان را خود انتخاب و با انعقاد قرارداد اجاره با خانواده، ایشان را به خانه امن انتقال دادند و از آن تاریخ تاکنون همسرم همواره در انفرادی قرار گرفته است. سوال شما سوال من است که همواره مطرح کردم و تاکنون پاسخی دریافت نکردم. من حق دارم بدانم به چه عنوانی شش ماه با محروم شدن از حقوق اولیه در بازداشت غیر قانونی قرار گرفتم و طبق چه دستوری امروز از ملاقات و ماندن در کنار همسرم محروم هستم. در ارتباط با اعمال حبس انفرادی آقای کروبی باید گفت که کینه و عداوت برخی ها نسبت به ایشان موجب شده که بعد از نزدیک به یکسال از حبس و حصر دور تازه ای از آزار و اذیت شروع شود.
آیا شما علائمی یا قراینی دال بر روند پایان دادن به وضعیت حصر و تضییقات رهبران مشاهده کردید؟
تاکنون خیر اما امیدوارم حاکمیت مسیر عقلائی برای جبران اشتباههای گذشته خود اتخاذ کند. شاید این انتظار از مجموعهای که هنوز بر اشتباهات خود اصرار میورزد کمی غیر واقع بینانه باشد. آزادی بزرگان در بند در کنار آزادی فرزندان برومند این کشور آرزوی قلبی ماست که امیدوارم هر چه سریعتر تحقق یابد. در قدم اول باید دید که حاکمیت میخواهد قدمی در جهت اعمال قواعد عرفی حصر به جای حبس غیر قانونی و غیر منطقی بردارد یا هنوز بر روش ابداعی خود اصرار دارد.
هیچ گاه حاکمیت شرطی برای پایان دادن به حصر حاج آقا عنوان کرده؟ و اگر نکرده هرگز نگفته این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟
هر شروعی پایانی دارد ، اما در این مورد آقای کروبی عامدانه هرگز در مورد پایان این ماجرا سوال نکردند. در اولین ملاقات به فرزندم دکتر محمد تقی گفتند با مردم سخن بگوئید و برای هر اتفاقی آماده باشید و در بدترین شرایط هم حق ندارید از کسی چیزی برای من بخواهید. البته تاکنون فردی هم از طرف حاکمیت این موضوع را مطرح نکرده است.
خانم کروبی در سالگرد انقلاب و همین طور در آستانه حصر رهبران جنبش هستیم. تحلیل شما و ایشان از علت ادامه روند حبس و همچنین زندانی کردن و سرکوب فعالان سیاسی پس از دو سال و نیم از آغاز جنبش چیست؟ به نظر شما حاکمیت تا چه میزان در پیش برد اهدافش موفق بوده؟
فکر نمی کنم به استثنای گروهی اندک کسی حاضر باشد از سیاست های دو سال و نیم گذشته دفاع کند چه برسد به آنکه مدعی موفقیت آمیز بودن آن باشد. بعید می دانم وضعیت شکننده اقتصادی و اسفبار کشور در عرصه ای بین المللی و نیز نگاه امنیتی به مردم اهدافی بوده که حاکمیت به دنبالش بوده تا بخواهد امروز به آن افتخار کند.
اجازه می خواهم نظر خود را بگویم. ببینید برای کسانی که سابقه ای در انقلاب دارند و در روزگار سرد و زمستانی به امید دست یافتن به عدالت علوی هزینه پرداختند بسیار ناگوار است که شاهد انحراف از اهداف انقلاب باشند. طبیعی است که دلسوزان کشور نسبت به زندانی کردن بهترین نیروها و روند حاضر معترض باشند و بگویند داغ و درفش قادر به تامین کردن اهداف هیچ حاکمیتی نبوده و نخواهد بود.
آقای کروبی و آقای موسوی حتی از حقوق معمول زندانیان نیز بی بهرهاند. در قبال اعتراض و نامهنگاریهای شما به این وضع، پاسخ حاکمیت چه بوده؟
تاکنون هیچ پاسخ رسمی و غیر رسمی به اعتراض های انجام شده دریافت نکردیم. ببینید اعتراض های صورت گرفته و نامههای سرگشاده از دو جهت حائز اهمیت است. اول انکه مردم این صاحبان اصلی کشور از رفتارهای غیر قانونی، شرعی و اخلاقی در قبال این عزیزان با خبر شوند و دیگر آنکه حاکمیت مسئولیت رفتار خود را بپذیرد و در آینده مدعی رفتار خودجوش و خودسر نیروهای رسمی خود نشود.
طی این یک سال منطقه و جهان شاهد تعییر و تحولات بسیاری بوده است. نظر آقای کروبی و همچنین نظر شخصی خودتان نسبت به آینده جنلش سبز با توجه به وضعیت کنونی منطقه چیست؟
کروبی به آینده جنبش بسیار خوش بین است و معتقد است که اگر مسیر سخت و ناهموار است اما مطالبات به حق مردم در این فضا ریشهای عمیق پیدا کرده و با بلوغ سیاسی جامعه، آینده کشور بسیار روشن خواهد بود. ایشان که تجربه 15 سال مبارزه قبل از انقلاب و مسئولیتهای مهمی پس از انقلاب داشتند بارها میگفتند که اگر با اعتقاد و ایمان به کاری ورود کنید تحمل مصائب و سختی ها در آن مسیر بسیار آسان خواهد بود و مطمئن باشید که هیچ قدرتی در گذر زمان در مقابل قدرت یک ملت نمی تواند تاب آورد. دسترسی ایشان به اخبار بسیار محدود است و تنها از طریق رسانه میلی اخبار را دریافت می کنند اما با توجه به سابقه سیاسی و شناختی که از منطقه دارند به تحلیل امور می پردازند. مثلا هنگامیکه اعتراضات مردم منطقه در رسانه ملی گزینشی پوشش داده شد ایشان به زوایای دیگر موضوع پی بردند و تحلیل خود را برای من گفتند، وقتی من از حبس خارج شدم به درستی تحلیل ایشان رسیدم. ایشان در همین ارتباط در یکی از ملاقات ها به فرزندان تاکید کردند که " زمان حکومت های خودکامه به سر آمده و حکومت ها راهی جز آشتی با مردم و اعمال اصلاحات عمیق در جهت واگذاری قدرت به مردم را ندارند". اگر نگاهی به وضعیت کشورهای عربی داشته باشیم می بینیم که دسته ای در مقابل مردم صف آرائی کردند و مرتکب جنایات بسیاری شدند اما در نهایت فرو ریختند و یا در حال فرو ریختن هستند و برخی کف خواسته های مردم را اجابت کردند و آنان را بیگانه و مزدور وفتنه گر نخواندند. طبیعی است مردم فهیم و بزرگ ایران که همواره پیش گام تحولات در منطقه بودند هم میخواهند سرنوشت خود را به دست خود رقم زنند و از ظلم و تعدی بنام دین بیزار باشند.
کامیار بهرنگ
انرژی اتمی، هویت حاکمیت و یا پشتوانهی پایداری
برخی از تحلیل گران بر این باورند که مسئلهی انرژی هسته ای (دستیابی به تکنولوژی سلاحهای اتمی) برای حاکمیت اقتدارگرای ایران بازی مرگ و زندگی است. آنان بر این باورند که حاکمیت تلاش میکند با استفاده از تجربهی کره شمالی، تضمین بقای خود را منوط به پشتوانه ای آن سلاح کند. اما مشکل این تحلیل گران خارج کردن عنصری به نام ' مردم ' از معادلات خود است. این اشتباه فاحش در خارج کردن فاکتور مشروعیت مردمی از هر حاکمیتی و وصل کردن آن به هر عنصری دیگر، تنها و تنها به تقویت دیکتاتوری در آن حاکمیت کمک خواهد نمود. این نظر خطری دیگر را نیز همراه خود دارد، چرا که بر اساس این نگاه برای سرنگونی حاکمیت اقتدارگرا و در سطحی دیگر حتی سرنگونی کلیت نظام تنها کافی است آن عنصر (اینجا دستیابی به تکنولوژی سلاحهای اتمی) را مورد هدف قرار داد و ابعاد نظامی یک حملهی نظامی به آن را حتی مطرح کرد. اما در این میان اگر حاکمیتی برآمده از خواست مردم قدرت اجرایی و سیاست گذاری را بر عهده داشته باشد آیا باز هم این حاکمیت (در همان محدوده جغرافیای و همان نظام) پشتوانهی ایستادگی و بقایش، سلاح اتمی خواهد بود؟
به هر حال این موضوع برای ۲ گروه از اهمیت خاصی برخوردار است. حاکمیت اقتدارگرا (دولت محمود احمدی نژاد و تیم سیاست خارجی منصوب به آیت الله خامنه ای) و در دیگر سو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا. هر دو سو نیز در تلاش هستند که فضا را کاملاً دوقطبی کنند، که البته این موضوع بیشتر کاربرد در رسانه های داخلی ایران دارد. این دو قطبی شدن فضا به این معنی است که تمام موافقان حق ایران از استفادهی صلح آمیز از انرژی هسته ای در یک جبهه و پشت شعار ' انرژی هسته ای حق مسلم ماست ' قرار میگیرند و آن سو (علیرغم ادعای چندین باره ی سیاستمداران غربی به قبول حق استفادهی صلح آمیز از انرژی هسته ای) در سوی دیگر میدان و از دید حاکمیت جنگطلب هستند.
با این همه به باور من وارد شدن به این فضا به واقع تنها بازی کردن در زمین آنها خواهد بود. اما موضع سومی هم هست که انرژی هسته ای و استفاده از آن را حق مردم ایران میداند اما صرف هزینه های مالی و معنوی هنگفت برای آن را نه حتی اولویت اول حاکمیت نمیداند بلکه در حال حاضر فرصت سوزی میداند.
داشتن سلاح اتمی در کنار دنیایی عاری از سلاح اتمی
نگاهی که امروز در صدد دفاع از ' حق ' ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای و به ازاء آن حتی دفاع از ' حق ' دستیابی ایران به سلاح اتمی میکند، با تغییر توجیه اصولی و منطقی پیرامون آن با پیش فرض قرار دادن رفتار برخی از کشورهای دارای سلاح اتمی، نا خواسته داشتن سلاح اتمی آنان را توجیه و تنها ' حق ' ایران را یک عکسالعمل طبیعی میدانند. این برداشت خطرناک میتواند ابعادی را شامل شود که به سلاحهای میکروبی و دیگر سلاحهای کشتار جمعی نیز ختم شود. این دسته از توجیه گران برای آنکه ابعاد نگاه فاجعه بار خود را پنهان کنند سریعاً وارد دنیایی بدون سلاح اتمی میشوند و از خلع سلاح کشورهای دارای این سلاح سخن به میان میآورند. حال آنکه این نقض غرض از آن جهت که ایران اول حق دارد و باید صاحب سلاح اتمی شود و بعد جهان از آن پاک شود، تنها یک دایرهی تحلیل و توجیه است که از آن تنها و تنها منافع جنگ طلبان تأمین میشود. چرا که آنان با منفی کردن جهت همین توجیه آن را به سوی ایران نشانه میروند که ایران برای مقابله و حمله به ما و شروع یک مسابقهی تسلیحات اتمی تلاش میکند به این تکنولوژی دست پیدا کند.
آیا یک حاکمیت اخلاقی میتواند سلاح اتمی داشته باشد؟
از دیگر سو دسته ای تلاش میکنند برای فشار اتحادیه اروپا و ایالات متحده اخلاقی قائل شوند که آنها تلاش دارند تا صلاحیت اخلاقی ایران برای استفاده از انرژی هسته ای را ثابت کنند. این تحلیل نیز انتهای خطرناکی خواهد داشت، چرا که از دیگر سو میتوان صلاحیت اخلاقی ایالات متحده را زیر سؤال برد که پیش از این برای تغییر موازنهی جنگ، از سلاح اتمی استفاده کرده است و امروز داعیه دار مبارزه با آن شده است و خود و همپیمانانش همچنان دهها و صدها کلاهک بمب هسته ای دارند. بنابراین هیئت مذاکره کننده به هیچ عنوان نمیتواند دارای صلاحیت اخلاقی باشد. اما این نگاه یک بعد دیگر را از دید خود پنهان میکند، آنجایی که فراموش میکند، سلاح اتمی اساساً کاربردی جنگی دارد و در یک جنگ ' هیچ ' وسیله ای اخلاقی نیست، از سلاح اتمی که میتواند جان صدها هزار نفر را بگیرد تا تیری که از یک کلاشینکف به سوی یک سرباز جنگی در آن سوی میدان نشانه رفته است. جنگ اساساً غیر اخلاقی است و همهی ابزار موجود در آن نیز غیر اخلاقی است، بنا بر این کشورهایی که سالها در جنگ بودهاند و امروز ' به هر بهانه ' ای نیز درگیر جنگ هستند نمیتوانند طرفی اخلاقی برای چنین مذاکره ایی باشند. اما آنچه میتواند مورد نظر باشد شفافیت است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عملاً دنیا از یک رقابت ناسالم و دروغین هسته ای خارج شده است و امروز شاهد آنیم که بسیاری از کشورهای پیشرفته و دارای تجهیزات نظامی و سلاحهای اتمی به معدوم و خارج کردن آنها از گردونه روی آوردهاند. این نوید بخش دنیایی است که برای پایان دادن به تجهیزات نظامی اتمی تلاش میکند خود را پاک کند و در عین حال تلاش میکند کشور دیگری آلوده به آن نشود.
انرژی هسته ای و ایرانی پیشرفته
اما به واقع آیا این موضوع که امروز از آن تنها شعار 'حق مسلم ' اش باقی مانده، در کجای سیاست خارجی نظام قرار داشته، دارد.
با نگاه به سند چشم انداز ۲۰ سالهی ایران ما شاهد آنیم که در این سند یکی از اهداف ایران در بخش انرژی تاسیس نیروگاه های اتمی برای تأمین بخشی از انرژی مورد نیاز داخلی است. اما به واقع یک نگاه به دنیای پیشرفتهای که امروز از این سیستم برای تأمین انرژی استفاده میکنند، نشان میدهد آنها از این مدل گذر کرده و در صدد بستن نیروگاه های اتمی خود هستند. به هر صورت برای جامعه ای که منابع عظیمی برای تولید سوخت دارد، سرمایه گذاری به روی سیستمهایی که به زودی از دنیای پیشرفته خارج میشوند و جای خود را به مبدلهای جدید انرژی میدهند، آیا بخشی از منافع ملی محسوب میشود؟ به واقع استفاده از نیروگاه های آبی در شمال ایران، نیروگاه های بادی در مناطق غربی و استفاده از نیروگاه های خورشیدی در سطح گسترده ای از ایران، آیا منافع ملی ما را تأمین میکند یا نیروگاه های هسته ای که با صرف میلیاردها دلار هنوز به بهره برداری نیز نرسیدهاند؟ پر واضح است که انرژی هسته ای میتواند بخشی و تنها بخشی از یک ایران پیشرفته باشد و نه آنکه بخش عظیمی از توان علمی و مادی کشور صرف آن شود.
هزینه های مالی و معنوی و منافع ملی
همهی این نگاه را بر هزینههایی که به ایران تحمیل شده است باید اضافه کنیم. به واقع تحریمها با اینکه اولویتش فشار به روی حاکمیت اقتدارگرا بود اما امروز شاهد اثرات مخرب آن بر اقشار مردم هستیم.
این فشار های هم دو جنبهی مادی و معنوی دارد. جنبه های مادی آن که به خوبی در جامعه قابل لمس است، اما جنبهی دیگر آن را که میر حسین موسوی به خوبی آن را ' کرنش ' نامید باید جستجو کرد. حاکمیت اقتدار گرا در که تمام دستگاه تبلیغاتی خود را برای جا انداختن ' انرژی هسته ای حق مسلم ما ست صرف کرد و بسیار از دانشمندان بومی سخن به میان آورد امروز با قبول مذاکره برای غنی سازی در کشور ثالث علاوه بر آنکه تمام هزینه های هنگفت برای تا سیاست هسته ای را هدر میدهد، دانشمندانی تربیت شده برای این مهم را نیز از گردونهی علمی خارج و آنها را درگیر مسائلی میکند که اولویتهای علمی و آموزشی آنان نبوده است. حال در ادامه اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و حاکمیت چون گذشته از زیر بار تعهدات بینالمللی خارج شود، تحریم و جریمه های سنگینتری را بر ایران تحمیل میکند. حال باز با این نگاه، آیا این بازی دو سر باخت، بخشی از منافع ملی ما است؟
این همان بخش منافع بلند مدت ملتی است که امروز به حراج گذاشته شده است، سیاستهای غیر عقلانی و بی تدبیریهای بسیار تأثیرات مخرب و عمیقی را بر جنبه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی ایران گذاشته است. زمینه سازی برای اجرای تحریم از سوی سازمان ملل و در سطحی دیگر از سوی دیگر کشورها، محدودیت جابجایی مالی در ازای فروش نفت و تحریمهای یک طرفه از سوی کشورهای پیشرفته تنها بخشی از این تأثیرات مخربی است که آن حق مسلم (به زعم آقایان) بر منافع ملی ایران وارد آورده است ...
نگاه به مواضع میر حسین موسوی میتواند تراز مناسبی برای نگاهی باشد که در هر معادله ای تنها منافع ملی و مردمی را در نظر دارد.
میر حسین موسوی پیش از انتخابات در مصاحبه با مجله تایم صراحتاً از حق مردم ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای دفاع میکند. او بعد از آن در یادداشتی سیاستهای دولت احمدی نژاد را بر پایهی مصالحهی منافع ملی مردم ایران با هیچ تعبیر میکند. میر حسین موسوی بعد از تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد پیشنهاد میدهد اولویت مسئله هسته ای به رفراندوم گذاشته شود، تا این خود مردم باشند که تصمیم بگیرند با پافشاری بر آن حق هزینه های بیشتری پرداخت کنند و یا به سیاستهای یک گروه خاص که منافع خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند پایان دهند. در ادامه او از تأثیرات آنچه رییس جمهور منصوب ' کاغذ پاره ' میداند سخن به میان میآورد. تحریمهایی که به روی رشد ناخالص ملی، افزایش تورم، افزایش بیکاری و به طبع آن مشکلات عظیم اجتماعی در ایران تأثیر میگذارد.
انرژی هسته ای حق مسلم ماست؟
با همهی این احوال باز این سؤال واضح است، آیا با همهی این هزینهها، انرژی هسته ای حق مسلم ماست؟
پاسخ به این سؤال با شرایط امروز روشن است، دموکراسی حق مسلم ماست، حقی که بر پایهی آن میتوان حاکمیتی مردمی داشت که مقابل تمام مشکلات ایستاد، همان طور که در سالهای اولیه جنگ چنین کرد، همان طور که پیش از این با نفت ۷ دلاری و خشکسالی برخورد کرد و امروز چنین نمیکند.
مرتضی تمدن استاندار تهران مدعی شد که فراخوان هواداران جنبش سبز برای راهپیمایی ۲۵ بهمن دارای جنبه تبلیغاتی است و درعین حال تهدید کرد که سیستم های امنیتی با این اتفاقات برخورد می کنند.
وی که با باشگاه خبرنگاران، که همکاری نزدیکی با نهادهای امنیتی دارد سخن می گفت این سخنان رهبری جمهوری اسلامی را تکرار کرد که امروز در شرایط شعب ابوطالب نیستیم.
استاندار تهران که از برگزار کنندگان انتخابات مجلس است و به لحاظ قانونی باید دراین زمینه بی طرف باشد به تحلیل انتخابات نیز پرداخت و گفت: مجلس آینده با جریان اصولگرایی شکل خواهد گرفت.
شورای هماهنگی راه سبز امید، سرکوب، بازداشت و اعمال خشونتهای غیر قانونی نسبت به شهروندان خوزستانی را ، محکوم کرد.
متن کامل این بیانیه درپی می آید:
امنیت، تمامیت ارضی، استقلال و توسعه پایدار کشور، جز با مشارکت همه شهروندان ایرانی فارغ از جنس، زبان، قومیت، مذهب و گرایش سیاسی، در پناه قوانین عادلانه منطبق با موازین جهانی و شناخته شده حقوق بشر میسر نیست. اعمال خشونت غیر موجه در مقابل مطالبات قانونی قومیتها و همچمین اقلیتهای مذهبی مغایر با منافع ملی و ارمانهای اولیه انقلابی است که امروز سی و سومین سالروزآن است.
شورای هماهنگی راه سبز امید، ضمن محکوم کردن سرکوب، بازداشت و اعمال خشونتهای غیر قانونی نسبت به شهروندان خوزستانی که مطالبات خود را از طرق مسالمت آمیز دنبال میکنند، یک بار دیگر به اقتدارگرایان حاکم که ایجاد رعب و وحشت و اعمال خشونت و سرکوب رانشان از قدرت تو خالی خود می دانند، لزوم آزادی همه زندانیان سیاسی فارغ از قومیت و مذهب آنها و رعایت حقوق همه قومیتها و اقلیتهای مذهبی را یادآور میشود.
اردشیر امیرارجمند
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید
بیست و دوم بهمن ۱۳۹۰
درهفته های گذشته و در پی دیوارنویسیهای جوانان عرب برای تحریم انتخابات نمایشی مجلس خبرهایی از سرکوب گسترده مردم خوزستان منتشر شد.
بر اساس این گزارش ها، حداقل دو شهروند خوزستانی به نام های محمد کعبی، ۳۴ ساله، و ناصر آلبوشوکه دِرَفشان، ۱۹ ساله، در زندانهای شوش و اهواز و در زیر شکنجه بازجویان اطلاعات کشته شده اند.
این اخبار واکنش دیده بان حقوق بشر را نیز برانگیخت و این سازمان مدافع حقوق بشر با صدور بیانیه ای، سرکوب شهروندان عرب در ایران را محکوم کرد.
در ادامۀ اعلام حمایت ها از تظاهرات و تجمعات ۲۵ بهمن و اعتراض به تداوم حصر رهبران جنبش سبز، حامیان جنبش سبز در مالزی نیز، تجمع اعتراضی را در روز یکشنبه برگزار خواهند کرد.
به گزارش رسام، مراسمی به مناسبت سالگرد ۲۵ بهمن و در اعتراض به حصر رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، برگزار خواهد شد.
این مراسم به دعوت رسام، تشکیلات راه سبز ایرانیان مالزی برگزار می شود و زمان مراسم روز یکشنبه، ۲۳ بهمن مصادف با ۱۲ فوریه ساعت ۶ عصر به وقت کوالالامپور اعلام شده است.
مکان مراسم در سردانگ، دریاچه ماینز ، جنب مجتمع مسکونی هریتیج خواهد بود.
تجمع معترضان ایرانی و سوریه ای در میدان مرکزی آنکارای ترکیه برگزار شد.
در این تجمع شعارهایی در جهت وحدت مخالفان حکومتهای جمهوری اسلامی و سوریه توسط هر دو گروه سر داده شد.
شرکت کنندگان دراین تجمع همچنین در راستای اعلام شورای هماهنگی راه سبز امید برای تجمع در روز 25 بهمن ماه ، سالروز حصر خانگی میر حسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد و بازداشت و کشته شدن تعدادی از هموطنانمان وحدت و همبستگی خود را با مردم ایران اعلام کردند.
به گزارش وبلاگ جنبش قلم دربخشی از بیانیه تجمع کنندگان آمده است:جنبش سبز مردم ایران در سال 88 نشان داد سرکوب،زندانی،شکنجه و تبعید هیچ کدام باعث نشد که مردم در راه آزادی و عدالت از جانفشانی هایشان دست کشند و با ایستادگی فعالان سیاسی و اسرای جنبش و با پایداری رهبران آن - که اینک یک سال از حصرشان میگذرد و تاکنون هیچ گاه به جنبش پشت نکرده اند - توانسته ایم رژیم را بیش از پیش مستاصل کنیم.
بنیامین صدر
تحریم های جهانی به ویژه تحریم بانک مرکزی ایران که نوسان و افزایش بهای ارز در کشور هم از پیامد های مستقیم آن بود، بر بیشترحوزههای اقتصادی و اجتماعی کشور اثر گذاشته و سبب افزايش قيمت بسياری از کالاها و خدمات شده است. در اين ميان افزايش قيمت دارو به ویژه داروهای خاص و کمياب شدن برخی اقلام دارويی نیز بحرانی است که مراکز درمانی کشور، صنایع دارویی و همچنين داروخانه ها درباره آن نگرانند.
این در شرایطی است که مقامات دولتی حوزه بهداشت و سلامت، مدعی اند که نوسان قيمت ارز هيچ اثری بر قيمت دارو نداشته است! حال آنکه کارشناسان مستقل این حوزه معتقدند که «گرفتار شدن دارو در نوسان شديد ارز، واردات دارو را مختل می کند و اين يعنی گرانی دارو و فشار به مردم.»
به گفته منابع آگاه، در 4 ماه اخیر نزديک به 5 هزار قلم دارو مشمول ناگهانی گرانی و چند باره شده اند. در مواردی داروهای جانبی حتی تا ۶۰ درصد افزايش قيمت را داشته اند! کمبود و يا افزايش بی رويه قيمت دارو اين روزها از داروهای ساده ای مثل قرص سرماخوردگی بزرگسالان تا داروهای پيچيده تر را در بر می گيرد. بطو ریکه داروهای خاص درمان سرطان و بيماران خاص يا داروهای قلبی و اعصاب با جهش قیمت خیره کننده ای روبرو بوده اند. حتی چسب وِیژه بخیه نیز به دلیل تحریم ها کمیاب شده است.
در واقع تحریم بانک مرکزی بازار دارو را تا حدی مختل کرده که برای پیشگیری از کمبود و افزایش بیشتر قیمت دارو در 6 ماه آینده باید اقدامات جبرانی سریع از سوی مسئولان انجام شود.
همین هفته پیش بود که یک خبرگزاری در تهران خبر داد که داروی ویژه پیوند کلیه که بیماران کلیوی باید پس از پیوند استفاده کنند، تحریم شده است؛ به گونه ای که کشور سازنده به یکباره از فروش این دارو امتناع کرد و وزارت بهداشت نتوانسته دارو را خریداری کند بنابراین مجبور شد که این داروی ضروری را از بازارهای دیگر و به سختی تهیه کند. اين درحالی است كه اگر بیمار پیوند کلیه یک روز این دارو را مصرف نکند، کلیه پیوندی پس میزند.
اکنون عارضه تحریمهای بینالمللی متوجه بیماران شده است و راهحلی هم برای جایگزین کردن برخی از این داروها وجود ندارد! اما با این وجود مسئولان و سیاستگذاران وزارت بهداشت، کمبود مقطعي برخي اقلام دارويي را طبيعي دانسته و نقش تحريم بانک ها در اين موضوع را رد مي کنند و در نهایت ساده انگاری و بی تفاوتی مدعی اند تحریم ها نه تنها تاثیر منفی نداشته بلکه تاثیر مثبت نیز داشته و سبب شده که همت محققان بیشتر و در هر دوره ای داروهایی در کشور تولید شود! حال آنکه برای نمونه وزیر بهداشت و درمان در جایی اعلام کرده: «در 5 سال آینده برای واردات داروهای بیوتکنولوژیک نیاز به یک هزار میلیارد تومان ارز داریم که این موضوع بسیار برای کشور مشکل ساز است و نظام دارویی را مختل می کند.» براساس برنامه چهارم توسعه و سند ملی زیست فناوری باید 40 داروی بیوتکنولوژی در کشور تولید می شد تا 30 درصد ارز بری کشور در حوزه دارو کاهش یابد که این مهم تحقق نیافته است. به عنوان نمونه ماهیانه هزینه دارویی هر بیمارمبتلا به سرطان ریه در ایران، 6 میلیون تومان برآورد می شود و با تو جه به ناتوانی سازمان های بیمه گر در پرداخت، کمر این بیماران زیر بار تامین هزینه های درمانی و دارویی خود خم شده است.
با این همه و به گفته مسئولان بهداشت و درمان ایران، هم اكنون ۹۵ درصد داروي مصرفي بیماران ایرانی در این کشور توليد و ۵ درصد از داروهای خاص كه ارزش حیاتی آنها معادل ارزش آن ۹۵درصد داروي توليدی داخل است از خارج وارد می شد.
به دلیل خودداری کشورهای غربی از معامله با بانکهای ایرانی، خریداران مواد اولیه دارویی با مشکل گشایش اعتبارهای بازرگانی مواجهاند. از دیگر سو، صنعت داروسازی کشور علاوه بر بحران تامین مواد اولیه از خارج با معضل «پرداخت نشدن بدهیهای دولت به تولیدکنندگان دارو» نیز روبروست. درواقع دلیل اصلي كمبود داروهای خاص اين است كه توليد و واردات دارو چون به حمايت مستقیم دولت و نظام بانکی تحریم شده کشور وابسته است، در مواجهه با چنين سياستی با چالش روبرو مي شود.
دولت ها در اغلب كشورها مي كوشند تا با تمهيدات حمايتي، دسترسي ارزان قيمت مردم را به اين كالاي حياتي محقق كنند. در ايران نيز دولت سالانه ۳۰۰ميليارد تومان به ۲۰۰ قلم داروي يارانه اي اختصاص مي دهد. اما وضعيت حاكم بر توزيع و مصرف دارو در كشور، شرايط را به گونه اي فراهم كرده كه سودجويان، به راحتي جان بيماران را به بازي مي گيرند و داروهاي مورد نياز آنها را قاچاق مي كنند. اين اتفاق ناخوشايند در حالي در كشور رخ مي دهد كه فقدان سيستم مناسب نظارت بر توزيع و مصرف دارو، اين سرمايه ملي را كه بايد صرف سلامت و كاهش هزينه هاي درمان بيماران شود، به عامل سود جويي واسطهها مبدل كرده و موجب شده قاچاق دارو به عرصه اي سودآور تبديل شود. از طرفی با توجه به اينكه مصرف دارو در كشور با مجموع يارانهها و كمك هاي دولتي بالغ بر ۱۲هزار ميليارد ريال است، معادل حدود نصف داروهاي توليدشده در داخل از كانال هاي غيرقانوني و قاچاق وارد مي شود. به گونه ای كه بر اساس اعلام مراجع رسمی كشور، سالانه حدود ۲۵۰ميليون دلار دارو به شكل قاچاق وارد كشور می شود.
دکتر پرویز رجبی؛ تاریخدان، مترجم، نویسنده، شب گذشته ـ ۲۱ بهمن ماه ـ به دلیل عوارض ناشی از سرطان در منزلش درگذشت.
به گزارش ایسنا، پرویز رجبی در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۱ در روستای امامقلی، حدود ۴۰ کیلومتری قوچان، به دنیا آمد.
کودکی را در زادگاه پدرش در روستای «آقکند»، بین میانه و زنجان سپری کرد و در همانجا به مدرسهی ابتدایی رفت.
وی در مشهد دیپلم گرفت و به استخدام ادارهی فرهنگ قوچان (آموزش و پرورش کنونی) درآمد. در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و در بانک صادرات استخدام شد و تا ۱۳۴۲ در آن بانک کار میکرد.
دکتر پرویز رجبی در سال ۱۳۴۲برای ادامهی تحصیل به آلمان رفت و در سال ۱۳۴۹ با مدرک دکتری از دانشگاه «گوتینگن آلمان» به ایران بازگشت و پس از آن به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و بعد از مدتی توسط ساواک اخراج شد.
پس از اخراج از وزارت علوم و آموزش عالی در سال ۱۳۵۱سرانجام مرکز تحقیقات ایرانشناسی را تأسیس کرد.
او در ۱۳۶۷ مجدداً به آلمان رفتند و به مدت شش سال به تحقیق و تدریس در دانشگاهای «ماربورگ» و «گوتینگن» مشغول بود.
در ۱۳۷۳ به ایران بازگشت و ریاست بخش ایرانشناسی دایرةالعمارف بزرگ اسلامی را تا حدود پنج سال پیش به عهده گرفت.
پرویز رجبی در ۱۳۷۹ براثر سکته مغزی و فلج شدن نیمی از بدنش خانهنشین شد، اما همچنان به کار تحقیق و ترجمه اشتغال داشت.
در پاییز و زمستان ۱۳۸۹ یک دوره سخت بیماری و شیمیدرمانی را تحمل کرد و سرانجام شامگاه گذشته ـ ۲۱ بهمن ماه ـ از دنیا رفت.
وی در فاصلهی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱ مدیر مسئول و سردبیر مجلهی «فردای ایران» نیز بود، او همچنین چند سال در دانشگاه شهید بهشتی تدریس میکرد.
به گزارش ایسنا، از جمله آثار منتشر شده توسط وی میتوان به «هزارههای گمشده»، «سدههای گمشده»، «ایرانشناسی»، «تاریخ ایران در دوره ایلامی»، «تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان»، «کریم خان زند و زمان او»، و «از زبان داریوش» اشاره کرد.
همچنین کتابهایی مانند «کویر ایران»، «مارکوپولو در ایران»، «شهریاری ایران» و «هنر جهان اسلام» از جمله آثاری هستند که توسط وی ترجمه شده است.
محمد صابر صادقی ـ دوست و همکار مرحوم رجبی ـ دربارهی زمان تشیع پیکر وی به ایسنا گفت: هنوز زمان برگزاری این مراسمها مشخص نیست و فردا بعدازظهر اعلام خواهد شد.
تعدادی از هواداران رهبر جمهوری اسلامی، در راهپیمایی امروز، پس از دیدن آیت الله هاشمی رفسنجانی در میان راهپیمایی کنندگان، شعارهایی علیه او سر داده اند.
خبرگزاری مهر که گزارش این اتفاق را منتشر کرده نوشته است تعدادی از راهپیمایان با مشاهده هاشمی رفسنجانی در مراسم شعارهایی علیه وی سر دادند.
هاشمی رفسنجانی که از خیابان قریب تقاطع آزادی وارد مراسم شد تا خیابان اسکندری همراه با راهپیمایان بود و از آنجا جمع راهپیمایان را ترک کرد.
آقای هاشمی پس از آنکه حاضر به موضعگیری علیه جنبش سبز نشد و در آخرین نمازجمعه خود در دو سال گذشته خواستار آزادی زندانیان سیاسی و به رسمیت شناخته شدن حقوق مخالفان شد، مورد انتقاد حامیان رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد.
ندای سبز آزادی - اخبار شبکه های اجتماعی: شبکه "دانش آموزان سبز" با صدور فراخوانی، از تمامی دانش آموزان سراسر ایران خواست، تا در حمایت از دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید و دیگر تشکل های جنبش سبز، در کنار خانواده های خود به مبارزه با ظلم و ستم پرداخته و در راه ساختن آینده خود قدم بردارند.
متن این فراخوان بدین شرح است:
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلا
با سلام و درود خدمت دانش آموزان عزیز و سبز ایران
صفحه فیس بوک دانش آموزان سبز از تمامی دانش آموزان سراسر ایران می خواهد تا در حمایت از دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید و دیگر تشکل های جنبش سبز مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در کنار خانواده های خود به مبارزه با ظلم و ستم پرداخته و در راه ساختن آینده خود قدم بردارند .
نقش دانش آموزان را می توان در تمامی جنبش های اجتماعی به خصوص در انقلاب سوریه و در انقلاب سال ۵۷ در ایران به وضوح دید.
لذا ما از دانش آموزان می خواهیم در این فرصت کوتاه باقیمانده تا ۲۵ بهمن از طرق مختلف به اطلاع رسانی راهپیمایی در این روز پرداخته ( و با این کار هر دانش آموز را که نماینده یک خانواده است آگاه کنند) ، پس از آن در شب بیست و پنجم ندای الله اکبر سر دهند و در روز راهپیمایی در کنار دیگر مردم به خیابان ها بیایند و به حمایت از رهبران محصور جنبش سبز بپردازند .
گیرم که در باورتان به خاک نشستم ، / و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخمدار است،/ با ریشه چه میکنید؟! / گیرم که بر سر این بام / بنشسته در کمین، پرنده ای / پرواز را علامت ممنوع میزنید، / با جوجه های نشسته در آشیانه چه میکنید؟! / گیرم که میزنید ، / گیرم که میبرید ، / گیرم که میکُشید ،
«با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟!!»
صفحه فیس بوک دانش آموزان سبز
بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و نود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر