-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

Posts from Khodnevis for 03/06/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سخنان دکتر مهاجرانی، کتابخانه کنزیگت لندن، ۱۳ اسفند ۲۰۱۱
 


چه گویم خدا؟!

ندانم چه گویم در این کار زار



جز این ناله و گریۀ زار زار



              همایِ سَعادت کجا پر کشید



که بختی چنین نَحس بر ما پرید



خدا پس کجا گشته پنهان کنون؟



نبیند جوانان چنین غرق خون؟



خدا از برای من و ما چه کرد؟



جز آن آشیانه که ویرانه کرد



جز آن مامِ میهن که در اوج بود



کنون اینچنین رفته در خون فرو



مگر ملّتِ ما چه بد کرده اند



که در کشورم خون به پا کرده اند



اگر بار الها، خدایم تویی



نگهبانِ این خاک و جانم تویی



عطایت ببخشیده ام بَر لِقاء



نخواهم نگهبان چنین بی وفا



نگهبان نخواهم چنین بی اثر



تو راهی برو ، ما زِ راهی دِگَر



اگر ملّتِ ما خدایی نداشت



گمان می برم ، وضع، بهتر بداشت



ندانم تو بینی چه ها می‌کنند؟



که با اسم تو خون به پا می‌کنند



به خون خفتن غنچه هامان ببین



به عدلت دوا کن، عذابی عظیم



در آخِر نه خطی کِشم ، نه نِشان



تو خود بین چه ها می‌کنند این خَسان


 

 


 


بنی صدر: اعتراض به زندانی کردن آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان نمی‌تواند هدف یک جنبش باشد

 

فایل صوتی کامل مصاحبه

 

 

 

ابولحسن بنی صدر همچنین تاکید کرد: « هدف مبارزه که نمی‌تواند حصر و یا غیرحصر افراد باشد حال هر مقامی آن اشخاص داشته باشند، هدف مبارزه می باید حاکمیت مردم باشد وقتی رژیمی آن حاکمیت را نقض کرده باشد. اگر مردمی جنبششان را به این گونه هدفها محدود کنند طبیعتا به جایی نمی رسند علاوه بر اینکه عموم مردم شرکت نمی کنند و بتدریج اوضاع عادی می شود و بعد از مدتی سکوت می‌شود و اینها هم در حصر می مانند و دادرسی هم نخواهند داشت. حتی برای اینکه زندانی آزاد بشود جامعه می باید تحقق هدف اصلی را اتخاذ کند و برای تحقق آن هدف جنبش کند.»

بنی صدر در بخشی از این گفتگو در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه عده‌ای از اصلاح طلبان پیشنهاد سه‌شنبه‌های اعتراض را در اعتراض به حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد ارائه کرده‌اند، آیا شما با این نوع اعتراض هفتگی در اسفندماه با چنین هدفی و دید هژمونی طلبی نسبت به جنبش موافقید و آیا این نوع اعتراض باعث فرسایش بیشتر مخالفان و منتقدان رژیم بدون رسیدن به خواستهایشان نخواهد شد؟ گفت:

 

 «هر هدفی باید متناسب با وضعیتی باشد که کشور در آن است. اعتراض به زندانی کردن دو نفر و همسرانشان نمی تواند هدف یک جنبش باشد، این اعتراض بجاست، قبلا گفتم که حقوق انسان بر طرز فکر، گذشته، اعمال و هدف او مقدم است. با تجاوز به حقوق انسان باید مقابله کرد، این جای خودش است. اما اشتباه است که در این بین الملل انقلاب، شما بیایید برای جنبش هدف روشنی که عبارت باشد از استقرار حاکمیت جمهور  مردم را طرح نکنی و یک هدف که نسبت به او بسیار فرعی است را طرح کنی، چون بقیه هم زندانی هستند جامعه هم در زندان است، جامعه آزادی، استقلال و حاکمیت میخواهد، میخواهد حاکم سرنوشت خودش باشد.»

 

نخستین رئیس جمهوری ایران دادمه داد: «در دوران مبارزات جبهه ملی هر وقت ما زندان می رفتیم، یا رهبران جبهه ملی را زندانی می کردند، آنهایی که بیرون می ماندند می گفتند کاری نکنیم تا بقیه از زندان بیرون بیایند. یکبار ما در زندان بودیم و همین روش را پیش گرفته بودند، ما اعتراض کردیم گفتیم زندان را ما می کشیم، هدف جنبش  را نمی‌توان این قرار داد که ما عمل نمی کنیم که شما آزاد کنید و یا ما عمل می‌کنیم برای اینکه شما آزاد کنید. زندان رفتن، محاکمه شدن و کشته شدن بخشی از مبارزه است و نمی تواند هدف مبارزه باشد. هدف مبارزه که نمی‌تواند حصر و یا غیرحصر افراد باشد حال هر مقامی آن اشخاص داشته باشند، هدف مبارزه می باید حاکمیت مردم باشد وقتی رژیمی آن حاکمیت را نقض کرده باشد.»

 

بنی صدر گفت: «هدف سنجی از این نوع، شگفت است. باصطلاح شما بیایید هدف اصلی را برای هدفی دیگری قربانی کنید که چون اینکار را کردید اصلا به آن هدف نمی‌رسید. از دید من مردم ایران می باید "نه به ولایت فقیه" و "آری به حاکمیت جمهور مردم" را هدف کنند و برای تحقق این هدف جنبش کنند، وقتی این جنبش جلو رفت آنگاه در زندانها باز می شود، نیروهای سرکوب که رژیم به آنها تکیه دارد می بینند که شکست رژیم قطعی است، ملت شکست بخور نیست و آن لحظه زیبا خواهد رسید که آن نیروها به مردم می پیوندند.»


 


از شما عذرخواهی می‌کنم آقای موسوی ...

از شما عذرخواهی می‌کنم آقای موسوی که به این مدت همیشه هزار برابر آنچه که خودمان هستیم را از تو خواسته‌ایم. در این دو سال گذشته نمی‌دانم چرا جو گیر شده بودم فکر می‌کردم من و ما دیگر داریم آنقدر بالا می‌پریم که تو خیلی مانده تا بما برسی. آن اوائل وقتی حرف از دوران امام می‌زدی پیش خودمان فکر می‌کردیم ما الآن سه قرن است که دوره‌ی امام را کهنه کرده‌ایم ، وقتی حرف از انقلاب می‌زدی می‌گفتیم این موسوی هم دلش خوش است‌ها، بعد از این‌همه که ما انقلاب را گذاشته‌ایم توی جیبمان این تازه آمده می‌خواهد دوباره انقلاب را از ته جیب کوچیکه‌مان دربیاورد، وقتی بیانیه می‌دادی می‌گفتیم این تازه عین دوره قاجار افتاده به مکاتبه. در مجموع هر چیزی که می‌گفتی و هر کاری که می‌کردی تهش می‌گفتیم انگار که در یک پیست دو ما بن جانسون باشیم و تو حمید سجادی که سالها در تمام مسابقات بعنوان نفر آخر دنبال همه دوید !

 

الآن هم اگر من هر حرفی بزنم حتماً به نود و نه درصد تمام اقشار ملت قهرمان ایران بر می‌خورد و من را عاق والدین می‌کنند و ده‌ها جوابیه می‌نویسند ولی می‌گویم که آقای موسوی این امروزی را که من دارم می‌بینم ما حتی سه قرن هم از همان دوران امام عقب‌تر افتاده‌ایم، ما پنجاه سال دیگر خیلی که پیشرفت کنیم بلکه بتوانیم با خوش شانسی به همان انقلاب برگردیم، ما در نهایت اعلاء روشنفکری شاید با کلی ارفاق قابل مقایسه با میرزا بنویس‌های قاجار بشویم و تو تا چقدر ما را دست بالا گرفته بودی و تا چقدر ، خوشبینانه می‌خواستی ما را به جلو ببری که حرف از دوران امام می‌زدی . از تو عذرخواهی می‌کنم آقای موسوی بخاطر اینهمه ساده لوحی و پخمگی و خود بزرگ بینی که بیشتر اوقات کلاً تو را ریز می‌دیدیم پیش خودمان. هر روز به خودمان گفتیم موسوی هرگز در حد و اندازه‌های مطالبات ما نیست بدون اینکه اصلاً بدانیم حد و اندازه‌ی مطالبات ما چی هست. دیگر خیلی که خوش‌بین می‌شدیم می‌گفتیم حالا عیبی ندارد، بگذار این مرحله را با موسوی و از طریق موسوی بگذارنیم ، مراحل بعدی را خودمان درست می‌کنیم. ما فعلاً همین مرحله را هم داریم روی تردمیل می‌دویم آقای موسوی!

 

البته یک مقداری هم مشاورین و اطرافیان تو روی این ذهنیت‌ها، ما را تحریک می‌کردند و تحریک می‌کنند‌ها‌! من جداً نمی‌دانم تو اینها را از تخم مرغ شانسی درآورده‌ای‌؟ این کمیته‌ی اُسکل یابی ستاد تو جداً قوی‌ترین واحد عملیاتی دو سال گذشته بوده و همچنان هم با قدرت خاصی پیش می‌رود . اینها وقتی حرف می‌زنند و کاری می‌کنند آدم فکر می‌کند دارد وسط قرون وسطا قدم می‌زند. حالا ما گفتیم خیلی به عقب برگشته‌ایم ولی نه دیگر تا این حد‌!

 

از شما عذرخواهی می‌کنم آقای موسوی که امروز آن گوشه گرفتار آمده‌ای و من نتنها ایران را قیامت نکرده و نمی‌کنم بلکه ظرف فقط یک هفته اگر بمن یادآوری نکنند اصلاً یادم هم می‌رود که تو راستی راستی دستگیر شده‌ای‌. حالا هم لابد منتظرم تا اعترافات تو از تلویزیون پخش بشود بعد ایران را قیامت بکنم‌. دروغ چرا‌، همین پریروز یک ویدئو از اعترافاتت دیدم پشتم لرزید‌! می‌دانم که از همان اولش هم دوزار روی ما برای امروزت حساب نکرده بودی ولی اگر بخواهم از دهم اسفند و خیابان‌های تهران هم بگذرم امروز با تمام وجودم خجالت کشیدم وقتی برای جمع آوری مطلبی سایت‌ها را ورق می‌زدم و دیدم در هر پنج صفحه نهایتاً یک نفر و آنهم پنج خط از تو و شرایط امروزت حرف زده ولی تا دلت بخواهد لینک درباره‌ی کایت هوا کردن در زیرزمین دیده می‌شود. من خیلی دورتر از آنم که بخواهم به حالای تو برسم، من فقط ادعا دارم و اگر که بگوئی نه فوراً بهم برمی‌خورد و فحشت می‌دهم!

 

و من از مردم هم عذرخواهی می‌کنم . ازشان عذرخواهی می‌کنم که وقتی دوست دارند که من بگویم که وای ایران قیامت شد و ایران قیامت هست بجای آن هر چیزی که می‌بینم را می‌گویم. من از همه عذرخواهی می‌کنم که موقع دروغ گفتن چنان سرخ و سفید می‌شوم که فوری آبرو حیثیتم آنقدر می‌رود که ترجیح می‌دهم راستش را بگویم. و من از همه عذرخواهی می‌کنم که با وجود ده‌ها چشم و گوش مطمئن در تهران باز هم گاهی خبرها درست دستم نمی‌رسد و رفقا به زحمت می‌افتند و بجای اطلاع رسانی درست و با سند و مدرک ترجیح می‌دهند که دم دست‌ترین کار ممکن را با من بکنند: فحش خواهر مادر!


 


بوی سقوط به مشام مهاجرانی رسیده است

آقای دکتر مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی، در جلسه‌ای که اخیرا در کتابخانه کنزینگتون لندن برگزار شده، به نکات مختلفی درباره‌ی منشور جنبش سبز اشاره کرده‌اند. مجموع سخنان ایشان که حول محور ویراست دوم منشور ایراد شده، به وضوح نشان می‌دهد که آقای مهاجرانی بوی سقوط نظام را استشمام کرده‌اند و از هراس این که اوضاع از دست اصلاح‌طلبان حکومتی خارج شود، به میدان آمده و برای بقای رژیم، البته با اصلاحات گام به گام طولانی، با افکار عمومی وارد چانه زنی شده‌اند. ایشان اشاره‌ای به این که طولانی یعنی چند سال یا چند قرن نمی‌کند و فقط بر طولانی بودن راه پافشاری می‌کند. آقای مهاجرانی در باب این که در یک مسیر، هر چند طولانی، باید نشانه‌هایی از پیشرفت هم دیده بشود یا خیر، چیزی نمی‌گوید. در همین راستا، وی از توضیح این که مسیر اصلاحات ِ درون- حکومتی از دوم خرداد تاکنون، آیا مردم را در دست‌یابی به مطالباتشان یک گام به جلو برده یا صد گام به عقب، اجتناب می‌کند.


مهاجرانی می‌گوید: «نمی‌شود شرایط ایران را مصری کرد.» وی همچنین به یاد همه‌ی خوبی‌های جمهوری  اسلامی – به زعم خودش- می‌افتد و از استقلال بی‌نظیرش که هیچ گونه وابستگی نه به غرب دارد و نه به شرق (حتی به چین و روسیه) سخن می‌گوید و می‌رسد به آن جا که می‌گوید آیت‌الله خامنه‌ای را خوب می‌شناسد و می‌داند که در تمام کارنامه‌ی اقتصادی خودش و اقوامش، نقطه‌ی سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمی‌توان یافت.  


بحث درباره این که چه طور شده که آقای مهاجرانی فیلش یاد هندوستان کرده و یاد نیکی‌های نظام افتاده بماند، اما تاکیدهای مکررش بر این که فقط باید به اصلاحات فکر کرد و هر گونه فکر تغییر رژیم باطل و بی‌معناست، آن هم در شرایطی که رژیم دو تن از ستون‌های خودش (نخست وزیر و رییس مجلس اسبق) را ربوده است و حاضر به دادن کوچکترین امتیازی به مخالفان نشده، جای تعمق دارد.


به نظر می‌رسد مهاجرانی که شامه نسبتا تیزی در بو کشیدن اوضاع دارد و به واسطه حضورش در ارکان قدرت نظام اسلامی و آشنایی‌اش با روابط پشت پرده و ساختار قدرت، مهارتی در کدگشایی برخی از پیام‌ها کسب کرده، اوضاع را در آستانه فروپاشی یا لااقل در حال نزدیک شدن به آن آستانه دیده است. او ضمنا به نیکی می‌داند که اگراصل نظام بیش از این در مخاطره بیافتد، نقش سکولارها در هدایت جریان‌ها پررنگ‌تر می‌شود و لاجرم از این پشم کلاهی عاید ایشان و دوستانشان نخواهد شد. از این روست که در نقش آب‌پاش ظاهر شده تا با بسط مجدد فرضیه شکست خورده اصلاح‌پذیری نظام، شعله‌های خشم مردم را کنترل کند، تا مبادا دل نگرانی‌های افرادی چون سید محمد خاتمی به حقیقت پیوسته و اصل نظام دچار خذلان شود.


هیچ‌کس را توان پیش‌گویی آن‌چه در آینده رخ می‌دهد، نیست. اما این که کار دارد به جاهای باریک می‌کشد را، می‌شود از مواضع این گونه افراد فهمید.


 


عکس اختصاصی ازشورت ا.ن که فاطمه رجبی در حراجی صد میلیارد ریال خریداری کرد

در رقابتی گرم بین علاقمندان شورت  احمدی‌نژاد، خانم فاطمه رجبی  زن دکتر الهام توانست گوی سبقت را از همه خریداران  برباید و مالک شورت ا.ن. شود.


در ابتدای حراج  زن  آیت الله مصباح پیشنهاد  هزار تومان  را  برای  شورت ا.ن.  داد که در ادامه  زن سردار جعفری  مبلغ یک میلیون را برای شورت ا.ن. اعلام کرد ولی زن سید احمد خاتمی با مبلغ ۳۰ میلیون همه را میخکوب کرد.

حراج ادامه یافت و زن  آیت الله جنتی مبلغ  مبلغ پنجاه میلیون را پیشنهاد داد که با واکنش  زن آیت الله خامنه ای مواجه شد که مبلغ دویست میلیون را پشنهاد داد و در ادامه همسر مشایی  مبلغ ۸۷۰ میلیون برای شورت ا.ن. پیشنهاد داد که  بلافاصله زن سردار نقدی ۲ میلیارد تومان را اعلام کرد در ادامه زن  آیت‌الله علم الهدی  مبلغ سه میلیارد تومان را پشنهاد داد.

  در همین حال خانم  آیت الله شاهرودی عراقی سکوت  خود را با رقم ۵ میلیارد شکست ولی زنهای برادران لاریجانی پیشنهاد  ۷ میلیارد دلار دادند ولی زن سید مجتبی خامنه‌ای رقم ۹ میلیارد را داد که در نهایت فاطمه رجبی با مبلغ ده میلیارد تومان  صاحب شورت ا.ن. شد.


 


معاون اجرایی بیت رهبر، مسوول دستگیری کروبی و همسرش

یکی از اعضای خانواده کروبی به سحام‌نیوز گفته است که: «طي دو روز گذشته براي اثبات دروغ‌گويي‌ها ادعاهاي واهي دادستان تهران مبني بر اينكه آقايان كروبي و موسوي در منازل‌شان هستند، چندين مرتبه به منزل آقاي كروبي مراجعه نموديم. هرچقدر درب زديم هيچ شخصي پاسخگو نبود. از همسايگان در مورد رفت و آمد ها پرس و جو نموديم و آن‌ها به ما گفتند چراغ‌هاي ساختمان طي اين مدت هميشه خاموش بوده است و مشخصا كسي در آن سكونت ندارد.»


همچنین اعلام شده است که: «در شب آدم‌ربايي، آقاي وحيد از مسوولين رده بالاي دفتر رهبري و معاون اجرايي ايشان؛ به همراه چندين نفر ديگر با حضور در منزل آقاي كروبي، شخصا فرماندهي اصلي اين كار را به عهده داشته و آقاي كروبي و خانم فاطمه كروبي را از منزل بيرون نموده و به مكان نامعلومي منتقل كردند. همچنين نيروهاي تحت فرمان ايشان تمامي كتاب‌ها، اسناد شخصي، داروها و حتي برخي اجناس و اسباب‌هاي منزل را نيز خارج نموده و به تاراج بردند. همچنين اين نيروها شروع به تعويض تمامي قفل‌هاي منزل نمودند. ما معتقديم مسووليت اين آدم‌ربايي سياسي بر عهده شخص رهبري بوده و آقاي وحيد به عنوان عالي‌ترين مقام دفتر و نيز معاون اجرايي ايشان، مجري اين طرح بوده است.»


گفته می‌شود نام اصلی «سردار وحید»، «وحید حقانی» است و اصلیتی اصفهانی دارد. برخی اخبار حکایت از آن دارد که وی مسوول ابلاغ تصميمات و نقطه‌نظرات آيت‌الله خامنه‌اي به دستگاه‌هاي مختلف سياسي، امنيتي و نظامي و ايجاد هماهنگي ميان آن‌ها را بر عهده دارد.


وی از زمان مراسم تنفیذ دور دوم ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، بیش از پیش در انظار عمومی ظاهر شده است و از آن زمان در بسیاری از مراسم دیده شده است.


پیش از این، ابوالفضل فاتح، رییس کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد مرکزی انتخاباتی میرحسین موسوی، درباره وحید نوشته بود: «حدود ساعت ۱۱ شب جمعه ۲۲ خرداد، مهندس موسوی نامه‌ای سری به مقام معظم رهبری نوشت، این نامه را به صورت دستی به بیت مقام معظم رهبری بردم و آن را تحویل آقای وحید دادم. چند دقیقه‌ای هم با هم صحبت کردیم از فحوای صحبت‌های ایشان دریافتم که باید انتخابات را تمام شده تلقی کنم. او می‌گفت برای چگونگی اعلام شمارش آرا به وزارت کشور تذکر داده است، اما ترکیب نهایی آرا را یک مرحله‌ای به نفع آقای احمدی‌نژاد می‌دانست. به ایشان گفتم تمام گزارش‌ها، مشاهدات عینی و ارزیابی‌های منطقی و علمی ما کاملا عکس آن چیزی است که دارد اعلام می‌شود.»


همچنین در ماجرای ترور سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی در عاشورای سال گذشته و به دنبال ممانعت دستگاه های امنیتی از تحویل جسد او به خانواده‌اش، در نیمه‌های شب با منزل خواهر مهندس موسوی تماس گرفته می‌شود. فرد پشت خط خود را یکی از اعضای دفتر آیت الله خامنه‌ای معرفی و اعلام می کند که «آقای وحید قصد دارند تا به نمایندگی از مقام معظم رهبری با مهندس موسوی صحبت کرده و مراتب تسلیت ایشان را اعلام کنند.»


با استنکاف مهندس موسوی از گفت و گو با وحید، یکی از مشاوران او با وحید صحبت می‌کند و پس از قطع تماس اعلام می‌شود که مسوول اجرایی بیت رهبری برای گفت و گو یا آنگونه که خود می‌گوید عرض تسلیت قصد دارد به منزل خواهر موسوی بیاید. با اطلاع از این امر مهندس موسوی اقدام به ترک منزل خواهری می‌کند و به دو تن از مشاوران خود برای گفت و گو ماموریت می‌دهد.


نتیجه حضور سردار وحید در منزل خواهر مهندس موسوی و مذاکرات چند ساعته او با خانواده مرحوم حبیبی و مشاوران مهندس موسوی، تحویل پیکر آن مرحوم در نیمه‌های شب و دفن ناگهانی او در صبح روز بعد بود.


همچنین پس از اتفاقات رخ داده در  مراسم بزرگداشت آیت‌الله خمینی در چهاردهم خرداد سال گذشته، محمدعلی انصاری، مسوول دفتر حفظ و انتشار آثار آیت‌الله خمینی در نامه‌ای خطاب به رهبر جمهوری‌اسلامی، نوشته بود: «روز سه شنبه ۳۱ فروردین آقای وحید و تنی چند از اعضا دفتر مقام معظم رهبری در جلسه کمیته طرح و برنامه ستاد بزرگداشت در جماران شرکت فرمودند... بعد از آن بیش از یک ساعت جلسه و گفتگوی خصوصی بنده و آقای وحید به طول انجامید و تاکید کردم که هر کس گزارشی مبنی بر تصمیم ما و ستاد برای برگزار نکردن مراسم داده است، یا غرضی داشته یا اشتباه کرده است و ما شهامت آن را داریم که در صورت ضرورت به صراحت اعلام کنیم که نمی‌توانیم مراسم را برگزار کنیم... [آقای وحید به ما گفتند که] افراد خاصی (که ایشان نام بردند) نباید تحت هیچ شرایط در مراسم حضور یابند و افراد دیگری را نیز ذکر نمودند که نباید دعوت شوند ولی حضور آنان در میان مردم منطقی است. استدلال ایشان این بود که حضور بعضی از افراد در مراسم موجب بی‌نظمی و اخلال می‌شود. دوم اینکه با توجه به شرایط حرم، تعطیلی برنامه‌ی شب‌ها بلامانع ولی مراسم بزرگداشت و نماز جمعه باید یکی باشد. همه باید متمرکز برای برگزاری یک مراسم با شکوه باشیم و تاکید خاصی در مورد سخنرانی و یا لغو سخنرانی آقای رئیس جمهور در مراسم چهاردهم خرداد نداشتند. سوم در مورد سخنرانی جنابعالی اظهار داشتند این برنامه طبق روال گذشته باید انجام شود و شرایط امسال با سال گذشته فرق دارد و ما بر اوضاع مسلط هستیم. قرار بر این شد که در ادامه ی کار نیز جلسات و تماسها ادامه یابد.»


 


شیرین عبادی: هشتم مارس، به خیابان می‌آییم

عبادی در بیانیه خود اعلام کرده است: «در این روز همگام و هم دوش با برادران هم‌وطن خود به خیابان‌ها آمده و از خواست همگانی حمایت می‌کنیم، زیرا که دسترسی به «حقوق برابر» جز در یک حکومت دموکراتیک امکان پذیر نیست، اما نباید اجازه داد که به بهانه بروز بحران سیاسی و یا پرهیز از تفرقه باز هم خواسته‌هایمان را نادیده بگیرند و بدیهی است که دسترسی به «حقوق برابر» متضمن اصلاح قوانین تبعیض آمیز است و رسیدن به این هدف، مستلزم اصلاح موادی از قانون اساسی است تا امکان چنین اصلاحاتی فراهم آید و از این رو بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه یک خواست سیاسی بلکه مقدمه یک حرکت مدنی است.»


متن کامل بیانیه‌ای که توسط شیرین عبادی به مناسبت روز جهانی زن صادر شده، به شرح زیر است:


هم‌وطنان گرامی


۳۲ سال قبل در ۸ مارس – روز جهانی زن – طبق اطلاعیه‌ای که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرائت شد، زنانی که کارمند دولت بودند از ابتدائی‌ترین حق خود یعنی آزادی در پوشش محروم شدند و از آن پس به تدریج هویت و شخصیت زن ایرانی دستخوش هجوم مردانی شد که حق مادری را پاس نمی داشتند. آنان که خود را حتی از مادران شان با ارزش‌تر می‌پنداشتند، بی‌شرمانه در قانون‌شان نوشتند که: «دیه زن نصف دیه مرد است.»


سیاست‌پیشگان حق ناشناس، مبارزات زنان را برای پیروزی انقلاب فراموش کرده و در قانون‌شان نوشتند: «شهادت دو زن معادل با شهادت یک مرد است». مردانی که دست پرورده فرهنگ پدر سالار بودند، برای خوش‌گذرانی هم‌جنسان خود قانون نوشتند و چهار زن عقدی و ده‌ها زن صیغه‌ای را مجاز دانستند و حتی در چند مرکز دولتی علنا مردان را تشویق به ازدواج موقت کرده و علاوه بر لذت دنیوی، ثواب اخروی را نیز وعده می‌دادند.»


خواهران گرامی


سال‌ها صدای حق‌طلبی زنان را به انحا مختلف خفه کرده‌اند . گاه به بهانه سواستفاده ضد انقلاب، گاه به دستاویز جنگ با عراق، زمانی برای حفظ امنیت ملی و زمانی دیگر به علت مبارزه با استکبار جهانی و دردناک‌تر آن‌که نه تنها حاکمان سیاسی، بلکه حتی بسیاری از روشنفکران نیز در به فراموشی سپردن زنان، سهیم بوده اند – در سی و دو سال گذشته که برخی برای کسب قدرت سیاسی و بعضی دیگر برای تثبیت ایدئولوژی خود می‌جنگیدند، فریاد حق‌طلبی زنان به گونه‌ای شایسته، شنیده نشد.


زنان شجاعی که از حق برابر دم زدند و ندای تساوی طلبی سر دادند، گرفتار باتوم و شلاق پاسداران رژیم شده و یا سر از زندان‌ها در آوردند، چند نفری هم به چوبه دار سپرده شدند – روزی که رهائی انسان و نه فقط مردان را جشن بگیریم، فرزندان‌مان تاریخ را به گونه‌ای دیگر خواهند نوشت.


آزاد زنان ایرانی


روز ۸ مارس امسال (۱۳۸۹) روز ویژه‌ای است، در این روز علاوه بر حقوق برابر زنان، خواست‌های دموکراتیک مردم ایران نیز مورد مطالبه قرا ر می‌گیرد – مبادا که در گیر و دار حوادث سیاسی، خواسته بر حق و همیشگی خود را که «تساوی حقوق» است فراموش کنیم – در این روز همگام و هم دوش با برادران هم‌وطن خود به خیابان‌ها آمده و از خواست همگانی حمایت می‌کنیم، زیرا که دسترسی به «حقوق برابر» جز در یک حکومت دموکراتیک امکان پذیر نیست، اما نباید اجازه داد که به بهانه بروز بحران سیاسی و یا پرهیز از تفرقه باز هم خواسته‌هایمان را نادیده بگیرند و بدیهی است که دسترسی به «حقوق برابر» متضمن اصلاح قوانین تبعیض آمیز است و رسیدن به این هدف، مستلزم اصلاح موادی از قانون اساسی است تا امکان چنین اصلاحاتی فراهم آید و از این رو بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه یک خواست سیاسی بلکه مقدمه یک حرکت مدنی است.


زنان ایران نه تشنه قدرت سیاسی اند و نه طالب زندگی بی بند و بار ، بیزار از تحقیر و ستم، در جستجوی عدالت و برابری هستند.


با هم دلی و همراهی خود جنبش زنان ایران را برای رسیدن به « برابری» یاری کنید .


 


محمدتقی کروبی در اعتراض به صالحی: دروغ نگویید!

فرزند مهدی کروی در نامه خود، با اشاره به سخنان صالحی مبنی بر آزاد بودن موسوی و کروبی، نوشت: «شنیدن این خبر، آن هم از لسان شخصیتی نظیر شما و در مقابل چشم تیزبین رسانه‌های بین المللی و مردم باهوش ایران، همگان را متعجب کرد. جناب‌عالی به خوبی می‌دانید که ۲۲ روز است تمامی اعضای خانواده‌های کروبی و موسوی نه تنها نتوانسته‌اند پدر و مادر خود را ببینند، بلکه ۱۲ روز است که نمی‌دانند بر سر آنان چه آمده است. بعید می‌دانم ایرانی پیدا شود و نداند ۱۲ روز از ناپدید شدن این بزرگان می‌گذرد. آیا رنج‌نامه فرزندان مهندس موسوی را  نخوانده‌اید؟ آیا فریادهای اعتراض مردم را در این روزها نشنیده‌اید؟ آیا روند محکوم کردن این حرکت را از سوی تعدادی از مراجع و شخصیت‌های مطرح کشور ندیده‌اید؟»

 

وی همچنین با اشاره به این‌که «دوست دارم  خودم را به عوامی زده و فرض را بر عدم اطلاع جنابعالی از ماجرا بگذارم» اضافه کرده است: «مگر می‌توان قبول کرد کسی که  بر راس دستگاه دیپلماسی کشور تکیه زده از مهم‌ترین حادثه کشورش، که به یکی از جنجالی‌ترین اخبار رسانه‌های مستقل جهان  تبدیل شده است، بی خبر باشد؟ اگر این فرض را بپذیریم، آن‌گاه باید به این سوال پاسخ داد که آیا چنین فردی که از بدیهیات جامعه خود بیگانه است، می‌تواند منافع ملی کشوری را با عزت، مصلحت و حکمت در دنیای پیچیده امروز استیفا کند؟ آیا این فرد و زیر مجموعه‌اش می‌تواند اعتماد جامعه بین‌المللی را به صلح آمیز بودن برنامه های هسته‌ای کشور جلب کند؟ و ده‌ها سوال بی‌پاسخ دیگر.»

 

محمدتقی کروبی، در نامه خود با اشاره به اعتراضات رخ‌داده در روز چهاردهم خرداد در آرام‌گاه آیت‌الله خمینی و اشاره به «جماعت لباس شخصی‌هائی که در ۱۴  خرداد امسال در مرقد امام نسب فرزند امام را از وی گرفتند و به سید حسن نصرالله دادند» آورده است:«[شاید شما هم] در یک حرکت برق‌آسا  و انقلابی از فرزندان کروبی و موسوی سلب نسب کردید و ماموران امنیتی و زندان‌بانان را جایگزین ما کردید. آری آنان روزانه این  بزرگان را در بازداشت می‌بینند.»

 

کروبی در پایان نامه خود با اشاره به سوابق صالحی، آورده است: «موقعیت خانوادگی، تحصیلات، افتخار معلمی دانشگاه و مهمتر از همه روح و روان انسانی شما، باید مانع از توسل به چنین روش‌هایی گردد. آری می‌دانم شما سال‌ها به عنوان یک دپلمات فعال در اروپا  بودید و آثار زیان‌بار چنین رفتارهایی را به خوبی می‌دانید، اما راه فرار را  در توسل به دروغ نمی‌بینم.»

 

گفتنی است وزیر امور خارجه جمهوری‌اسلامی، روز پنج‌شنبه در گفت‌وگوی با شبکه تلویزیونی «یورونیوز»، درباره علت دستگیری موسوی و کروبی اعلام کرده بود که «این‌طور که شما می‌گویید نیست و این کسانی که شما به آنها اشاره داشتید، در خانه‌هایشان مشغول زندگی معمولی خود هستند.»

 

علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران می گوید که دو رهبر مخالفان دولت ایرانران و همسرانشان آزاد هستند و «ممکن است به میل و تصمیم خود در حال حاضر در خانه نباشند».

 

وی اضافه کرده بود: «تا آنجا که من می‌دانم، آن‌ها در منازل خود هستند، همیشه از جایی به جای دیگر می‌روند و آزاد بوده‌اند که خانواده و بستگانشان را ملاقات کنند.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته