
مهشبتاجیک / رادیو کوچه
«ستاره فرمانفرماییان» به سال ۱۲۹۹ خورشیدی در شیراز به دنیا آمد. پدرش «شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما» یکی از نوادههای سلسلهی قاجار بود. در طول زندگی نودسالهی ستاره، دو سلسله پادشاهی منقرض شدند، یکی سلسلهی قاجاریه و دیگری سلسله پهلوی، و سقوط هر دوی این خانوادههای سلطنتی، در زندگی این زن، تاثیرات مهمی بر جای نهاد. اولی ، پدرش را از مقامات حکومتی خلع کرد و دومی به زندانی شدن خودش و مهاجرت همیشگیاش از ایران منجر شد.
ستاره فرمانفرماییان، یکی دو ماهه بود که خانوادهاش از شیراز به تهران آمدند. وی تا سنین نوجوانی در حرمسرایی شامل مادران و فرزاندان شازده عبدالحسین فرمانفرما، زندگی کرد تا این که طی ماهها سختی و رنج فراوان و بهرغم مخالفت بزرگان خانواده، برای ادامهی تحصیل به ایالات متحد آمریکا رفت و در آنجا طی ۱۰ سال اقامت، ابتدا در رشتهی جامعهشناسی لیسانس گرفت و سپس در رشتهی مددکاری اجتماعی، ادامه تحصیل داد و در بین سالها ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۴ میلادی در دانشگاه شیکاگو در زمینهی حقوق خانواده و کودکان مطالعه و کار کرد.

پس از آن به ایران بازگشت و از آن زمان خدمات مهمی را به کشورمان ایران ارایه داد از جمله، در سال ۱۳۳۷ ستاره فرمانفرماییان توانست «مدرسهی عالی مددکاری اجتماعی تهران» را تاسیس کند. همچنین تربیت نسل اول مددکاران اجتماعی در ایران، تاسیس انجمن «تنظیم خانواده» و تاسیس «مراکز رفاه»، همه و همه از یادمانهای ستاره فرمانفرماییان است. افزون بر این موارد، وی همچنین تلاش و کوششی آگاهانه و بیوقفه در جهت اصلاح قوانین و حقوقی که زنان و خانواده را دچار آسیبهای بسیاری میکرد، به کمک همفکران خود به پیش برد از جمله بالارفتن سن ازدواج دختران، در پی تلاشهای شبانه روزی ستاره فرمانفرماییان و دیگر کنشگران جنبش زنان ایران همچون «مهرانگیز منوچهریان»، «مهرانگیز دولتشاهی»، و … اتفاق افتاد.
این آموزشگاه «مددکاری و خدمات اجتماعی» در سال 1337 خورشیدی و در زمان سلطنت «محمدرضا شاه پهلوی» بهمنظور تربیت مددکاران زیر نظر ستاره فرمانفرماییان در ایران تاسیس شد. در میان نسل جوان دختران و زنان این دوران که نه با حرف، بلکه با کار و فعالیت و عمل، در راه اثبات برابری زن و مرد میکوشیدند، «دختران مددکار» جایی شایسته داشتند. ایشان را در پرورشگاهها، دارالتادیبها، زندانها و اردوهای کارآموزی دهات و قصبات، بیمارستانها و مدارس و تاسیسات کارگری همهجا میشد دید. دخترهای مددکار به زبانی همان حبیب خدا بودند و همان دستی که از نادیده میرسید.
ستاره فرمانفرماییان، مادر مددکاری نوین ایران بود و اولین زن مددکار نوین. او زنی تحصیلکرده، روشنفکر و با ایمان بود که مددکاری نوین را در ایران پایهگذاری کرد و لقب مادر مددکاری ایران را به خود اختصاص داد. خانهای دور از شهر پرغوغای تهران، در «گلندوک» یکی از روستاهای لواسانات داشت. زندگی در دهکدهای که نه آب لولهکشی شده داشت و نه تلفن و نه سرویس منظم ایاب و ذهاب. با این همه آرامش طبیعی آن دهکده برای دختر شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، مطبوع و لذت بخش بود. در آن روستا، ستاره از مردم جدا نبود، زنی مردم دوست و مورد احترام و ستایش مردان و زنان دهکده بود. حتا مرد گلابگیری که سالی یکبار همسایهی باغ او میشد اصرار داشت که برای ستاره یک شیشه گلاب اعلا ببرد، که آن شیشه گلاب را مخصوص «خانم ده» گرفته است.
ستاره از کودکی با زندگی مجلل و پر زرق و برق بیگانه بود و به کوه و دشت و صحرا بیش از خانه مجلل پدری عشق میورزید. یک روز کنار باغچهای در ده «گلندوک» چادر زد و آنقدر در آنجا ماند تا خانهای کوچک در گوشهای از آن باغچه برای خود ساخت. خانهای که مستخدم و بروبیایی نداشت و از زندگی شبانه شازدهها نیز در آن خبری نبود. یکی از منابع معتبر برای شناخت زندگی و شرح حال ستاره فرمانفرماییان کتاب خاطرات ایشان به نام «دختری از ایران» است.
«من دختر شازده عبدالحسین فرمانفرما، مردی متمول و قدرتمندم، که در فاصلهی سالهای 1299 تا 1319 در یک حرمسرای زنانه ایرانی واقع در مجموعهای بزرگ، در میان مادران متعدد و بیش از سی خواهر و برادر و دهها خدمتکار بزرگ شدهام. شازدهای که در عین استبداد، رفتاری روشنفکرمآب داشت، شرایط تحصیل را بهطور یکسان، برای پسران و دختراناش فراهم میکرد و آنها را برای مقابله با آشوبها و حوادث آینده زندگی پرورش میداد.» و چند صفحهی بعد در فصل اول کتاب در باره روابط حسنه میان اعضای خانوادهی گستردهشان مینویسد.
«در مجموعهی بزرگ عمارت فقط چهار تن از هشت همسر پدر زندگی میکردند. خانهی مادرم و نیز خانههای «بتول» و «فاطمه»، که پدرم بهطور تقریبی همزمان با مادرم آنها را نیز عقد کرده بود، در کنار هم قرار داشت. در گوشهی دیگر باغ، خانه همدمخانم بود که پدرم او را در سال 1297 به عقد خود در آورده بود. ما با وی رابطه مستقیم نداشتیم. همسر اول پدرم، عزتالدوله که مسنتر از دیگران بود همراه چهار پسرش در خانهای مستقل در همسایگی مجموعهی ما زندگی میکردند. دو همسر دیگر پدرم که بعدها با آنها ازدواج کرده بود، در شهر ساکن بودند. همسران ساکن در مجموعه، با فرزندان یکدیگر همچون فرزند خود رفتار میکردند و نامادریهایم بتول و فاطمه، از دوستان نزدیک مادرم بودند..
اولین پیشنهاد کار را پس از پایان تحصیلات از سازمان ملل متحد دریافت کرد. او بهعنوان مشاور و متخصص در آموزش امور اجتماعی و رفاهی در سالهای بین 1945 تا 1958 به خاور نزدیک فرستاده شد. چهار سال متخصص سازمان ملل در مرکز بغداد بود و به کشورهای مصر و لبنان و اردن سفر کرد. سازمان ملل متحد در بغداد مدرسهی خدمات اجتماعی بهنام «ملکه عالیا» تاسیس کرده بود که تمام اختیارات آموزشی و مشورتی آن برعهده ستاره فرمانفرماییان بود. او گزارش جالبی راجع به بهبود مسکن و زندگی آلونکنشینهای اطراف بغداد تهیه کرد که در سازمان ملل مورد توجه قرار گرفت. زندگی در آن چهار سال هم سخت و پر تلاش بود. یک باره از آمریکا به کشوری عربی و توسعهنیافته و عقبافتاده رفته بود. انبوه فقر و بیسوادی را میدید و رنج میبرد. نه ماه از سال را در میان چادرنشینها و در بیابانها میگذرانید و کتابی بهنام «زندگی با چادرنشینهای عراقی» منتشر کرد. یک سال نیز در اجرای پروژه طرح عمرانی «دوجی له» جایی در نزدکی شهر «کوت» که دولت عراق پس از اصلاحات ارضی در دست انجام داشت شرکت کرد. زندگی در آن یک سال آنقدر سخت و طاقتفرسا بود که ستاره ده کیلو وزن کم کرد.
در بغداد شبی ستاره فرمانفرماییان در یک مهمانی با ابولحسن ابتهاج رییس وقت سازمان برنامه و بودجه ملاقات میکند. «ابتهاج» از او برای کار در اداره خدمات اجتماعی سازمانبرنامه دعوت کرد. ستاره به ایران آمد و مدتی بعد طرحی درباره نیاز ایران به پرسنل خدمات اجتماعی و ایجاد آموزشگاه خدمات اجتماعی و تربیت مددکار تهیه کرد که اساسنامهی آن در سال 1337 خورشیدی تصویب شد و چهارم آبان همان سال با بیست دانشجو اولین کلاس آموزشگاه را گشودند. بهدنبال ایجاد آموزشگاه، ستاره فرمانفرماییان مراکز رفاه خانواده را به وجود آورد. وظایف آن مراکز، نگهداری اطفال مادران شاغل، ایجاد سازش در میان افراد خانواده، آموزش حرفهای جوانان و تنظیم خانواده بود. ایجاد آن مراکز برای مددکاران ضروری بود، در غیر آن صورت مددکار چون پزشکی بود که جایی برای معاینه و معالجه و جراحی بیمار نداشته باشد.
نهضت تشکیل مراکز رفاه خانواده در ایران بعد از جاری شدن سیل در «جوادیه» به وجود آمد. چارهای جز آن نبود که آن مرکز را در قلب مردم و زندگی آنها به وجود بیاورند. در دو هزار متر مربع زمینی که به رایگان گرفته بودند و با صد هزار تومان کمک فرح دیبا مرکز رفاه خانوادهی جوادیه نیز تاسیس شد. از آن پس بیش از چهل مرکز رفاه خانواده در تهران و شهرستانها و در محلات فقیرنشین و پرجمعیت شهرها به وجود آمد که همه ساله هزارها هزار نفر برای چارهجویی مشکلات خود به آن مراجعه میکردند.
ستاره در ادامهی ایجاد مراکز رفاه خانواده، انجمنهای راهنمایی بهداشت و خانواده را نیز در نقاط مختلف به وجود آورد. کار آن انجمنها جلوگیری از تولد بچه زیادی و آشنا کردن زنان به وسایل جلوگیری از بارداریهای ناخواسته بود.ستاره فرمانفرماییان جایزهی مجمع ایرانیان را برای یک عمر تلاش و حمایت عملی از این باور که زنان باید جایگاهی برابر در زندگی اجتماعی و اخلاقی داشته باشند و بهعنوان تصمیمگیرندگان اخلاقی باید مورد احترام واقع شوند را کسب کرد.
منابع
ستاره فرمانفرماییان و دونا مانکر، دختری از ایران، ترجمه مریم اعلایی، نشر کارنگ، تهران 1383
اکبرترشیزاد/ رادیوکوچه
در تمامی زمینهها همیشه هستند کسانی که بهدلایل متفاوت نتوانستهاند به جایگاهی که درخور آنان بوده است، دست یابند. این موضوع البته در ایران و برخی دیگر از کشورهای جهانسوم بیشتر پیش میآید، چرا که در این کشورها همیشه باید منتظر وقوع پیشآمدی غیرقابل پیشبینی بود که همهچیز را به هم بریزد و برنامههای از پیش تعیینشده را نقش بر آب کند.
یکی از کسانی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، لیاقت و تواناییهایش بسیار بیش از آن جایگاهی بوده است که به آن رسیده، بدون شک تنیسور مشهور ایرانی مقیم فرانسه «منصوربهرامی» است. «بهرامی» متولد سال 1335 در اراک است اما هنگامی که نه ماه بیشتر نداشته است با خانوادهاش به تهران مهاجرت میکنند و پدرش شغلی را برمیگزیند که زندگی منصور را دگرگون میکند. مجموعهی ورزشی «امجدیه» در آن سالها یکی از پیشرفتهترین، بزرگترین و کاملترین مجموعههای ورزشی در ایران و خاورمیانه بود و پدر «بهرامی» بهعنوان باغبان در آنجا مشغول به کار میشود، کاری که به سبب آن اعضای خانوادهاش نیز مانند چند خانوادهی کارگر خدماتی دیگر، ساکن امجدیه میشوند.

«بهرامی» شروع به ورزش کردن میکند و تمامی رشتهها را فرامیگیرد، از فوتبال گرفته تا شنا و والیبال. او اجازه دارد تا از امکانات امجدیه به رایگان بهره ببرد اما تنها جایی که چنین اجازهای را به او نمیدهند، تنیس است و از آنجایی که انسان همیشه جذب چیزهایی میشود که از آن منع شده، «بهرامی» نیز شیفتهی این ورزش میشود و تنها چاره را برای نزدیکشدن به آن توپ جمعکنی میبیند. او چند سال بهعنوان توپجمعکن در زمینهای تنیس امجدیه کار میکند ولی در واقع تمامی این سالها، چشمهای عاشقش در حال فراگیری این ورزش است، بهطوری که وقتی برای اولینبار اجازهی بازی در زمین به او داده میشود، او همچون بازیکنی که سالها آموزش دیده باشد به خوبی بازی میکند و بر حریفان پیروز میشود، چرا که درست است که او راکت نداشته اما همهی آن روزها را با ماهیتابه، تمرین تنیس میکرده است.
«منصوربهرامی» در پانزدهسالگی و در حالیکه فقط دو سال از ورود او به صحنهی ورزش میگذرد، قهرمان جوانان ایران میشود و پس از آن قهرمانیهای پیاپی را در ردهی جوانان به دست میآورد و به عضویت تیمملیتنیس جوانانایران درمیآید. او سپس به همراه «محرمخدایی» قهرمان دو نفره آسیا در رده جوانان شده و در سن ۱۶ سالگی به عضویت تیمملی بزرگسالان درمیآید. در سال ۱۳۵۴ در بازیهای آسیایی شرکت کرد و در مسابقات دو نفره قهرمان آسیا شد و همچنین در مسابقات متعدد بینالمللی از جمله مسابقات «گالیاکاپ» در کشور «چکسلواکی» به همراهی «علیمدنی» و «محرمخدایی» با شکست دادن تیمهای تنیس «هلند»، «رومانی» و «فرانسه»، به همراه تیم تنیس «چکسلواکی» به فینال مسابقات راه یافتند. وی در همان سال قهرمان مسابقات جام «دنیای ورزش» شد. اما زمانی که او در اوج بود و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و بازیگران بزرگ دنیای تنیس، با ادامهی آن میتوانست به ردهبندی ده تنیسور بزرگ جهان بپیوندد، حادثهای پیشآمد که همهچیز را نقش بر آب کرد، این اتفاق پیروزی جمهوریاسلامی در ایران بود.
پس از انقلاب ورزش تنیس نیز مانند بسیاری از چیزهای دیگر بدون هیچ علتی ممنوع و غیرانقلابی تشخیص داده شد و از ادامهی فعالیتاش جلوگیری به عمل آمد و این موضوع سبب شد تا دو سال از بهترین روزهای عمر شمار فراوانی از قهرمانان این رشته حرام شود. هنگامیکه دو سال بعد با تلاش فراوان جمعی از علاقهمندان این رشته، مسابقاتی تحتعنوان جام انقلاباسلامی در تهران برگزار شد، «بهرامی» با قهرمانی در آن جایزهی بهدست آورد که مسیر زندگیاش را تغییر داد. این جایزه یک بلیط رفت و برگشت به «آتن» بود که بهرامی آنرا با بلیط «فرانسه» تعویض کرد و برای همیشه از ایران رفت.
وقتی او به فرانسه رسید، تازه مشکلاتاش شروع شده بود و او به سبب آنکه اقامت آن کشور را نداشت چندین سال نتوانست تا در تورنمنتهای بینالمللی شرکت کند و هنگامیکه این اجازه به او داده شده بود، «منصور» 30 ساله بود و این سن برای رسیدن به درجات بالای تنیس حرفهای خیلی دیر بود. اما با این وجود او ناامید نشد و در انفرادی توانست تا به ردهی ۱۸۰ دنیا دست یابد و در مسابقات دو نفره برنده ۶ مسابقه «ای-تی-پی» و ۱۵ بار فینالیست باشد که مهمترین آنها «رولندگاروس» ۱۹۸۹، «مونتکارلو» ۱۹۸۷ و «پاریساپن» ۱۹۸۶ است. در سال ۱۹۹۳«سینیور» تور را شروع کرد که مسابقات پیشکسوتان تنیس است و در سال ۲۰۰۰ نفر اول دنیا شد و پس از آن در مجموع ۱۲ مسابقه «سینیور» تور را برد و در مسابقات معتبری چون «فرنچاپن» ۱۹۹۵ قهرمان و فینالیست مسابقات «ویمبلدون» شد.
پس از آن «منصوربهرامی» دست به اجرای مسابقات نمایشی تنیس در نقاط مختلف جهان زد که شهرت او را بیش از پیش کرد. این بازیها باعث شد که در مسابقات عادی نیز، طرفدارانش برای دیدن او سرازپا نشناسند. استعداد خارقالعاده، بازی هنرمندانه، شگردهای ویژه، شوخطبعیهای او و شاید سبیل کلفت و پرپشتش، برایش هواداران زیادی جذب کرده و هر ساله که برای شرکت در مسابقات پیشکسوتها به نقاط مختلف جهان میرود، مردم برای دیدن بازیهایش سر و دست میشکنند و برگزارکنندگان مسابقات به عمد بازیهای او را در زمینهایی برگزار میکنند که جای تماشاچی بیشتری داشته باشد.
همیشه فکر میکنم که اگر «منصور» در نوجوانی میتوانست از امکانات و تسهیلات تنیس در فرانسه یا هر کشور توسعه یافته دیگری استفاده کند و آموزش مناسب داشته باشد، بهطور حتم اگر قهرمان جهان نمیشد، در ردیفهای بالای ردهبندی جهانی بازیکنان حرفهای میایستاد. او را باید یکی از بزرگترین فرصتهای سوخت شده تنیس جهان بهشمار آورد.
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
با آغاز سال نو، زمینههای مختلف سرمایهگذاری مانند بورس، مسکن، خودرو، ارز و طلا یکبار دیگر در مقابل چشمان علاقهمندان به فعالیتهای اقتصادی، خودنمایی میکنند اما با توجه به نوسانات احتمالی بورس، رکود بازار مسکن، درگیربودن بحث خودرو با مشکل تامین بنزین و ناپایداری قیمت ارز، خریدوفروش طلا و سکه همچنان در سکوی نخست اطمینان از سود سرمایهگذاری قرار دارند.
در هفته گذشته طلا به بالاترین قیمت خود طی سالهای اخیر در بازارهای جهانی دست یافت و هر اونس طلا معادل هزارو 445 دلار معامله شد که این قیمت با اندکی کاهش به هر اونس هزار و 420 دلار رسید. اما آنچه که مسلم است روند افزایشی قیمت طلا طی سال جاری ادامه خواهد یافت و بورس لندن نیز قیمت فروش این فلز را در ماه آتی حدود شش دهم درصد بالاتر از نرخ کنونی آن قیمتگذاری کرده است.
تداوم شرایط رکود اقتصادجهانی، بروز ناآرامیهای سیاسی در خاورمیانه و افزایش تقاضای طلا از سوی کشورهای چین و هند عمدهترین علتهای افزایش این فلز گرانبها در بازارهای جهانی بوده است اما در داخل ایران نیز بهدلیل رکود تقاضا برای بخش مسکن و همچنین عدم علاقه سرمایهگذاران به انجام فعالیتهای تولیدی بهدلیل ناپایداری قوانین و شرایط سیاسی موجود، بخش عمدهای از سرمایههای سرگردان جذب بازار طلا و ارز شده است.
مردم برای سرمایه گذاری از خرید طلای ساخته شده خودداری کنند
یک عضو اتحادیه طلا و جواهر در گفتوگو با رادیو کوچه در اینباره گفت: «در شرایط کنونی ایران و جهان امنترین بازار برای سرمایهگذاری، بازار طلاست زیرا علاوه بر هماهنگی با بازارهای جهانی طلا با تاثیر از بازار ارز نیز افزایش قیمت پیدا میکند.»
وی ادامه داد: «از ابتدای سال 89 تا 29 اسفندماه، قیمت هر گرم طلا در بازار داخلی حدود 35 درصد رشد داشته است و چنانچه شهروندان عادی بخواهند وارد این بازار شوند، بهتر است از خرید طلاهای ساخته شده خودداری و به خرید سکه اقدام کنند.»
این عضو اتحادیه طلا و جواهر در مورد کاهش احتمالی تقاضای عمومی برای خرید طلا در صورت تداوم روند افزایشی آن اظهار داشت: «در فرهنگ مردم خرید طلا برای برخی مراسم خاص مانند ازدواج، تولد و غیرهقطعی است فقط ممکن است که با افزایش قیمت، مردم به سمت خرید طلاهای ساختهشده با وزن سبکتر اقدام کنند.
قیمت طلا و سکه از فروردین تا اسفند 89
بررسی قیمتهای بازار طلا در سالی که گذشت، نشان میدهد در هجدهم فروردین سال 89 هر گرم طلای 18 عیار 27 هزار و 610 تومان، هر قطعه تمام سکه طرح قدیم286 هزار تومان، تمام سکه طرح جدید 269 هزار و 500 تومان، هر نیمسکه 136 هزار تومان و هر ربع سکه 69 هزار تومان معامله شده است.
این در حالی است که در سیام شهریور همین سال قیمت هر گرم طلای 18 عیار به 32 هزار و 470 تومان رسید و هر قطعه تمام سکه طرح قدیم 338 هزارو 900 تومان، هر تمام سکه طرح جدید 323 هزارو 900 تومان، نیم سکه 163 هزار و 300 تومان و ربع سکه 82 هزار و 500 تومان معامله شد.
در اسفند ماه سال 89 نیز قیمت هر گرم طلای 18 عیار برای روزهای اوج خود از مرز 40 هزار تومان گذشت و هر قطعه تمام سکه طرح قدیم نیز به مرز 450 هزار تومان رسید اما در روزهای پایانی اسفند با مقداری کاهش در 29 اسفند ماه، هر گرم طلای 18 عیار 38 هزارو 710 تومان، هر قطعه تمام سکه طرح قدیم 432هزارتومان و طرح جدید 388 هزارتومان، هر نیم سکه 194 هزار تومان و هر ربع سکه 106 هزارتومان دربازار خریدوفروش شد.
این در حالی است که در اسفندماه سال گذشته بهدلیل افزایش تقاضای بالا برای خرید طلا و سکه برخی از مسوولان دولتی، آن را تقاضای کاذب خواندند و خواستار اعمال سیاستهای کنترلی در بازار شدند.
اجازه نمیدهیم قیمت طلا از بازار جهانی بالاتر رود
«محمود بهمنی»، رییس کل بانک مرکزی در اینباره گفت: «ما مرتبا بازار طلا و سکه را رصد میکنیم و چنانچه قیمت طلا و سکه در بازار داخلی ایران بالاتر از قیمت جهانی باشد، اقدام به عرضه سکه و شمش طلا به بازار میکنیم و اگر لازم باشد حتا صدها تن شمش به بازار تزریق میکنیم.»
وی افزود: «ما با عرضه طلا به قیمت جهانی مشکلی نداریم ولی اجازه نمیدهیم قیمتهای داخلی از بازارهای جهانی بیشتر شود.»
ناگفته پیداست که حتا با اعمال سیاستهای کنترلی در بازار طلا و سکه از سوی بانک مرکزی، بهدلیل افزایش قیمت در بازار جهانی، این فلز روند افزایشی خود را ادامه خواهد داد و مسوولان نیز نمیتوانند بیش از این در قیمتگذاری آن دخالت داشته باشند.
«سید کاظم دلخوش اباتری»، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز در اینباره تصریح کرده است: «تحولات خاورمیانه و افزایش قیمت نفت عمدهترین دلایل افزایش قیمت طلا در بازارهای جهانی بوده است و تا زمانی که قیمت طلا در جهان افزایش مییابد، نمیتوان قیمت را در بازارهای داخلی کاهش داد و بانک مرکزی تنها باید با اتخاذ راهکارهای مناسب مانند عرضه انبوه از افزایش قیمت کاذب جلوگیری کند.»
دو نرخیشدن قیمت دلار باعث افزایش قیمت طلا شده است
یک کارشناس اقتصادی نیز در اینباره به رادیو کوچه گفت: «دو نرخیشدن قیمت دلار در بازار و افزایش قیمت آن باعث بالارفتن قیمت طلا در بازار داخلی شده است که به اعتقاد من تنها بهدلیل افزایش تقاضای کاذب، قیمت طلا نیز در بازار روند صعودی پرشتابی را در پیش گرفته است.»
وی ادامه داد: «با توجه به نوع تعیین قیمت طلا در بازار داخلی، که قیمت جهانی آن را بر عدد 4 تقسیم و در قیمت دلار ضرب میکنند، علاوه بر قیمت فلز،قیمت دلار نیز در این افزایش قیمت تاثیرگذار بوده است.»
این کارشناس اقتصادی خاطرنشان کرد: «بهدلیل جذابیت بازار طلا برای سرمایهگذاری، بخش عمدهای از سرمایههای موجود در بازار جذب این بخش میشود که در سطح کلان به نفع اقتصاد ملی نیست و بیشتر به جو واسطهگری و خرید و فروش دلالی دامن میزند.»
ارزش خریدهای قبلیمان چند برابر شده است
«اعظم ناصری»، یک زن خانهدار در اینباره به رادیو کوچه گفت: «از زمان قدیم و از نسلهای قبل از ما، زنان خانهدار با پس اندازهای اندک خود طی ماه، اقدام به خرید قطعههای کوچک طلا و نگهداری آن میکردند تا پسانداز کوچکی برای روزهای سختی باشد اما الان با افزایش قیمت طلا، از طرفی توان خرید ما برای آینده کمتر شده است اما از خریدهایی که قبلن کرده بودیم و الان قیمتشان چند برابر شده است، خوشحال هستیم.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
اهمیت مجلس ششم قابل انکار نیست، نمایندگان این دوره مجلس سیستم معمول و عرفی جمهوری اسلامی را به چالشی درونی و البته خانوادگی مبدل کردند و این عرض اندام فرزندان کم اهمیتتر بیپاسخ نماند.
در پی شمارش آرا و روشنشدن شکست گسترده جناح راست در انتخابات مجلس اسفند 78 تا آغاز به کار مجلس در خرداد 79، جناح راست دست به تلاشهای گستردهای برای کنترل بیشتر اوضاع کشور زد. ترور سعید حجاریان از نظریهپردازان اصلی جناح اصلاحطلب، استفاده تبلیغاتی گسترده از کنفرانس برلین و پخش فیلمهایی گزینش شده از این کنفرانس در صداوسیما و نهایتن توقیف فلهای مطبوعات و بازداشت روزنامهنگاران برجسته در اردیبهشت 79 از آن جمله بود. همچنین مجلس پنجم در آخرین روزهای فعالیت خود با اصلاح قانون مطبوعات محدودیتهای گستردهتری را برای روزنامهنگاران ایجاد کرد. در چنین شرایطی مجلس ششم اصلاح قانون مطبوعات و بازگرداندن آن به وضعیت قبل را بهعنوان یکی از نخستین اقدامات در دستور کار خود قرار داد و یکی از دوران کوتاه آزادی مطبوعاتی در ایران خاتمه یافت.
در دومین جلسه مجلس10 خرداد 1379 مهدی کروبی علیرغم آنکه در نفرات آخر لیست نمایندگان تهران قرار داشت بهعنوان رییس مجلس در نظر گرفته شد و «مجید انصاری» و «ابوالقاسم سرحدیزاده» نیز بهعنوان نواب اول و دوم رییس و «سهیلا جلودارزاده»، «ناصرخالقی»، «محمد قمی»، «علی شکوریراد»، «اسماعیل جبارزاده» و «جلال جلالیزاده» بهعنوان منشی و تابش، «سیدحسین هاشمی» و «سازگارنژاد» نیز بهعنوان کارپردازان موقت انتخاب شدند. تصمیم برای انتخاب «کروبی» به عنوان رییس مجلس ناشی از مصلحتسنجی و هماهنگی قبلی بهزاد نبوی و برای کاهش تنش در روابط مجلس ششم با جناح راست و رهبری نظام بود.

هشتتن از جبهه مشارکت، هفتتن از حزب کارگزاران سازندگی و 6 نفر در لیست مجمع روحانیون مبارز قرار داشتند. این ترکیب که در آن رهبران حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب حضور نداشتند با استقبال جناح راست مواجه شد. مهدی کروبی بلافاصله پس از انتخاب طی سخنانی گفت که وی یک سخنگو نیست و جایگاه رییس قوه مقننه در حد روسای دو قوه دیگر است. این اظهارات با واکنش برخی دیگر از نمایندگان مواجه شد که عقیده داشتند همه نمایندگان از یک جایگاه و شان برخوردارند.
جناح راست «محمد میرمحمدی» نماینده قم را کاندید ریاست مجلس کرد که با کسب ۸۰ رای ناکام ماند در عین حال تعداد نمایندگان نزدیک به این جناح در همین حدود ارزیابی شد.
همزمان با برگزاری جلسه دوم مجلس، انجمنهای صنفی کارفرمایی ایران و کانون عالی شوراهای اسلامی کار دو نهاد کارفرمایی و کارگری ایران در بیانیهای که از مذاکرات خود منتشر ساختند از تصمیم مجلس پنجم در اصلاح قانون کار و خارج کردن کارگاههای کمتر از پنج نفر از شمول این قانون اعتراض کرده و خواستار اصلاح آن در مجلس ششم شدند.
همچنین طی روزهای بعد مهدی کروبی با جضور در بیمارستان از «عبداله نوری» وزیر کشور استیضاح شده خاتمی و مدیر مسوول روزنامه خرداد که در حین طی دوران زندان بیمار و به بیمارستان منتقل شده بود عیادت کرد. گرچه عبداله نوری با ممانعت شورای نگهبان نتوانست در انتخابات حضور یابد، اما برادر وی که در روزهای آخر ثبت نام کرد با اقبال عمومی مواجه شد، کروبی وعده رایزنی با «علی خامنهای» و آزادی «عبداله نوری» را داد که هیچگاه محقق نشد.
هیت رییسه دایم مجلس هماهنگی بیشتر با خواست افکار عمومی و نتیجه انتخابات داشت. گرچه کروبی همچنان به ریاست رسید، اما «بهزاد نبوی» از سازمان مجاهدین انقلاب و «محمدرضا خاتمی» از جبهه مشارکت بهعنوان نواب اول و دوم رییس انتخاب شدند، 248 نماینده در رایگیری حضور داشتند. همزمان با برگزاری افتتاحیه، «اکبر هاشمی رفسنجانی» رییس مجمع تشخیص که در شمارش جنجالی آرا توسط شورای نگهبان بهعنوان نفرات آخر با آرای پایینی از تهران به مجلس راه یافته بود اعلام انصراف کرد.
با تشکیل کمیتههای بررسی اعتبارنامه نمایندگان، از میان 257 نماینده اعتبار نامه 18 نفر مورد اعتراض قرار گرفت. اکثر این افراد نمایندگان جناح راست بودند که به مجلس راه یافته بودند. از جمله این افراد «غلامعلی حدادعادل» بود. بیش از 120 نماینده چپ اعتراض خود را به اعتبارنامه غلامعلی حدادعادل که در بازشماری آرا توسط شورای نگهبان نهایتن از رتبه 33 تهران به رتبه 28 ارتقا پیدا کرد و در میان سی نماینده تهران به مجلس راه یافت، اعلام کردند، گرچه مهدی کروبی با رد اعتبار نامه حداد عادل که نسبت سببی با خامنهای نیز دارد مخالفت کرد. به گفته وی بنا به آییننامه نمایندگان نمیتوانند به مواردی که از نظر شورای نگهبان گذشته است اعتراض کنند.
نزدیک به شصت تن از نمایندگان مجلس ششم از طرف قوه قضاییه به دادگاه فراخوانی شدند که از این میان احکام قضایی چهار نفر از آنان صادر و قطعی شد، درحالی که نمایندگان از مصونیت قضایی برخوردار بودند برای نخستینبار در دوره هاشمی شاهرودی این مصونیت برداشته شد، حسین لقمانیان نماینده همدان دستگیر و به زندان اوین فرستاده شد تا دوره ده ساله حبس خود را طی کند که این اقدام با خروج از مجلس شصت نماینده مجلس و تهدید کروبی به ترک مجلس مواجه و در نهایت بادرخواست شاهرودی وموافقت علی خامنهای، لقمانیان آزاد شد.
در اردیبهشت 1381، یکصدوبیست و هفتتن از نمایندگان در نامهای به سید علی خامنهای، نسبت به تقابل فزاینده نهادهای انتصابی با خواست و اراده مردم هشدار دادند. این نامه که بصورت محرمانه ارسال شده بود، توسط محافل خاص بعد از سه روز علنی شد. در آن زمان، شورای عالی امنیت ملی طبق دستوری اعلام کرد که متن و حتا خبر نامه، در هیچ رسانهای منتشر نشود. با اعلام این دستور، تارنماهای خبرگزاری دانشجویان ایران و رویداد، متن و خبر انتشار این نامه را از صفحات خود برداشتند. در بخشی از این نامه آماده است:
آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطریست که پیش روی کشور است و با کمال تاسف نجواهای خیرخواهانه و پیشنهادهای آرام و مکتوم ما در سالهای گذشته ره به جایی نبرده است. پس اجازه دهید بر مبنای وظیفه شرعی و قانونی خود و تعهد و مسوولیتی که در برابر خدا و مردم داریم، آنچه را به خیر و صلاح همه میدانیم با حضرتعالی، که بر اساس قانون اساسی، یعنی میثاق ملی همه ما، شخص اول کشور هستید در میان بگذاریم، به آن امید که این خیرخواهی منشا آثار و برکات برای نظام باشد.
خبر/ رادیو کوچه
به گزارش خبرگزاری فرانسه از بروکسل، اتحادیه اروپا روز دوشنبه تصمیم گرفت افراد یا سازمانهایی که «عاملان سرکوب در ایران» خوانده شدهاند را تحریم کند. این تحریم بنا است با قید فوریت اجرایی گردد.
یک منبع دیپلماتیک به خبرگزاری فرانسه گفت، وزیران خارجه اتحادیه اروپا در بیانیهای مشترک تصمیم گرفتهاند مسوولان سرکوب و ناقضان حقوق بشر در ایران را مورد تحریم قرار دهند.
به گفته این منبع، کارشناسان اتحادیه اروپا در حال تهیه فهرستی از عاملان سرکوب و ناقضان حقوق بشر در ایران هستند.
پیشتر در گزارشها گفته شده بود که اتحادیه اروپا قصد دارد هشتاد تن از ناقضان حقوق بشر در ایران را در لیست سیاه قرار دهد.
وزیران خارجه اتحادیه اروپا در بیانیه خود گفتهاند که وضعیت حقوق بشر در ایران هر روز وخیمتر شده و کارنامه رژیم تهران در این زمینه هر روز سیاهتر میشود.
خبر/ رادیو کوچه
منابع از بحرین خبر میدهند که «حمد بن عیسا آل خلیفه» در پی درگیری بین این دولت و شیعیان و احتمال دخالت ایران در امور داخلی این کشور دستور اخراج ایرانیان را از این کشور صادر کرده است.
گفته میشود دستور صادر شده توسط پادشاه بحرین فقط شامل ایرانیان مقیم این کشور نبوده و حتا زنان ایرانی مزدوج با مردان بحرینی نیز شامل این اخراج خواهند شد.
براساس قانون جدید صادر شده، کلیه ایرانیها باید هرچه سریعتر این کشور را ترک کنند.
برهمین اساس تدابیری هم برای بازگشت ایرانیان از طریق خطوط هوایی این کشور دیده شده است. منابعی خبر از ترک اولین گروه از ایرانیان از طریق فرودگاه منامه را دادهاند.
خبر / رادیو کوچه
در حالی که فخر السادات محتشمیپور همسر مصطفا تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از روز دهم اسفند ماه دستگیر شدهاست، آقای تاجزاده در ملاقات روز دوشنبه با دخترش از خانوادهاش درخواست کرده که از مسوولان زندان برای اعطای مرخصی یا ملاقات تقاضایی نکنند.
او به دلیل غیرقانونی دانستن روند پروندهاش آنها را قبول نداشته و حاضر به هیچ درخواستی نیست.
این فعال سیاسی علی رغم مشکلات جسمی و حرکتی که نیاز به درمان خارج از زندان دارد، تاکنون برای درمان به خارج از زندان اعزام نشده است.
او همچنین از برخورد با همسرش اظهار تاسف کرده این حرکت را بخشی از نامشروع بودن متعرضین دانسته است.
از سویی با توجه به نگرانی فخرالسادات محتشمیپور، همسر وی از سلامت آقای تاج زاده از روز گذشته –دوشنبه- خانم محتشمی پور اقدام به اعتصاب غذا کرده است.
این در حالی است که در روز بیست و نهم اسفند تعدادی از زندانیان سیاسی به قرار وثیقه آزاد شده اند.
خبر / رادیو کوچه
علی کروبی از دیدار خود با پدر و مادرش خبر داده است.
به گزارش سایت سحام نیوز علی کروبی که فرزند سوم مهدی کروبی است همراه با همسرش شب یک شنبه پیش از تحویل سال جدید با مهدی کروبی و فاطمه کروبی دیدار کرده است. علی کروبی در پیامی به همین مناسبت نوشت پس از آزادیاش از زندان با هماهنگی و حضور مسوولان امنیتی توانسته با پدر و مادرش دیدار کند. علی کروبی در پیام خود از سلامت جسمی پدر و مادرش خبر داده است. وی 26 اسفند با سپردن وثیقه یک میلیارد ریالی از زندان آزاد شده بود.
خبر/ رادیو کوچه
آیتاله خامنهای یک روز پس از پیام نوروزی باراک اوباما پاسخ وی را داد. رهبر جمهوری اسلامی در اولین سخنرانیاش در سال 1390 در مشهد در پاسخ به پیام نوروزی باراک اوباما رییس جمهور آمریکا، گفت: «حالا بد نیست ملت ایران بدانند که رییس جمهوری آمریکا پیام داده که ما مدافع ملت ایرانیم. اوباما گفته است مردمی که در میدان آزادی جمع شدند شبیه مردم مصر در میدان تحریر هستند. بله مردمی که در میدان آزادی هر سال ۲۲ بهمن جمع میشوند شبیه آنها هستند چون شعار مرگ بر آمریکا سر میدهند.»
رئیسجمهوری آمریکا برخلاف سال گذشته اینبار پیام نوروزیاش را نه خطاب به رهبران جمهوری اسلامی بلکه خطاب به مردم ایران گفت. باراک اوباما در پیاماش با اشاره به خیزش مردم در مصر گفت همان نیروهای امیدی که میدان تحریر را درنوردیدند در ژوئن ۲۰۰۹ در میدان آزادی دیده شدند.
باراک اوباما همچنین به زندانیان سیاسی در ایران اشاره کرد و گفت:«صدها زندانی عقیدتی در زندانها به سر میبرند، بیگناهان ناپدید شدهاند، روزنامهنگاران را خاموش کردهاند، زنان در معرض شکنجه قرار گرفتهاند و کودکان به مرگ محکوم شدهاند.»
آیت اله خامنهای همچنین با انتقاد از عملیات نظامی غرب در لیبی گفت حضور قدرتهای بیگانه و غربیها در لیبی به هیچ وجه قابل قبول نیست و اگر این کشورها میخواهند به مردم لیبی کمک کنند میتوانند مردم را تجهیز کنند تا مردم خودشان مسئلهشان را با قذافی حل کنند.
خبر / رادیو کوچه
در پی آزادی دبیرکل نهضت آزادی از زندان پس قریب به یکصد و هشتاد و پنج روز، خانواده این زندانی رها شده با نوشتن نامهای به تمام کسانی که در آزادی وی سهیم بودند، از آنها قدردانی کردند.
در بخشهایی از این نامه آمده است: «ما خدای رحمان را شکر میکنیم برای آزادی پدرمان. همچنین، برای وجود هزاران انسان آزاد که در سراسر جهان برای آزادی ایشان و صدها زندانی سیاسی در ایران تلاش کرده و میکنند خدا را شکر میکنیم. اجر همه شما با خدا باشد.»
لازم به اشاره است دبیر کل نهضت آزادی ایران در روز نهم مهرماه سال هشتاد و نه، در منزل یکی دیگر از اعضای این تشکل، هاشم صباغیان در اصفهان در نماز جمعه منزل وی دستگیر شده بود. تاکنون سه بار دادگاه وی که به دنبال رسیدگی به اتهامهای او نظیر براندازی و تشکیل حزب غیر قانونی است، در موعد مقرر برگزار نشده است.
خبر/ رادیو کوچه
فرح دیبا همسر آخرین پادشاه ایران، محمدرضا پهلوی، روز گذشته در سایت رسمی خود پیامی را به مناسبت نوروز منتشر کرد.
در این پیام که در بخشهایی از آن به از دستدادن عزیزانی از فرزندان ایران اشاره کرده است به طور غیر مستقیم یادبودی نیز از فرزند تازه از دست داده خود «علیرضا پهلوی» کرده است. او در این پیام اشاره کرده:
«نوروز کهنترین جشن ما ایرانیان است. روزی نو که از نشیب و فراز زیادی گذشته است. ولی همواره و همچنان به عنوان یکی از مظاهر هویت ملی ما استوار مانده است.»
خانم دیبا در بخشی دیگر از پیام خود آورده است: «در این نوروز دلسوز به جای فرزندانم که نیستند و به جای بچههای ایرانم که از دست رفتهاند و یا دربند هستند، برای همه بهاری که آن گونه سزاوار ماست آرزو میکنم.»
لازم به توضیح است پس از انقلاب اسلامی در ایران خانواده آخرین پادشاه ایران نیز به همراه وی ایران را ترک کردند. این خانواده پس از چندی پدر یعنی محمدرضا پهلوی را به دلیل بیماری سرطان از دست دادند. همچنین یک دختر خانم دیبا در لندن به نام لیلا و یک پسر او به نام علیرضا چندماه قبل در آمریکا خودکشی کردند.
خبر / رادیو کوچه
رسانههای اصلاح طلب خبر از ملاقات فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفا تاج زاده را با خانوادهاش میدهند.
این دیدار که در آخرین روز سال گذشته انجام گرفته است اولین دیدار وی پس از دستگیری توسط عوامل امنیت در دهم اسفند ماه سال 89 است.
او در رابطه با اتهاماتش اگرچه اظهاری نکرده است اما به خانوادهاش اظهار داشته که اتهامات وارده را قبول ندارد و در برگه بازجویی اقدام به نوشتن نامهای به مقامات قضایی کرده است.
همسر عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت تهدید کردهاست که در صورتی که نتواند همسرش را ببیند از روز دوشنبه –دوم فروردین ماه، دیروز- دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
خانم محتشمیپور پیش از دستگیری با نوشتن خبرهای روزانه از وضعیت همسرش بر روی فیس بوک به طور منظم نسبت به شرایط وی اطلاع رسانی میکرد.
تاکنون بهطور متناوب عمده اعضای جبهه مشارکت و برخی موارد خانوادههای درجه یک آنها توسط حاکمیت دستگیر شدهاند.
آرین/ دفتر کابل
«حامدکرزی» رییسجمهوری افغانستان نام دو ولایت و چهار شهری را که قرار است امنیت آن از نیروهای بینالمللی به افغانها سپرده شود اعلام کرد. ولایت «بامیان»، «پنجشیر»، «کابل» بهاستثنای «ولسوالی سروبی»، شهر لشکرگاه مرکز ولایت «هلمند»، شهر «مهترلام» مرکز ولایت «لغمان»، شهر «هرات» و شهر «مزار شریف» اولین مناطق است که تا چهار ماه دیگر روند سپردن امنیت آن به افغانها آغاز خواهد شد.
این مناطق بهدلیل پایینبودن سطح تهدیدات امنیتی در نقاط مختلف افغانستان انتخاب شده است. آقای کرزی که امروز در مراسم فراغت نظامیان افغانی صحبت میکرد گفت: «مناطق دیگری نیز تحت بررسی قرار دارد و در مرحله بعدی اعلام خواهد شد.»
وی مسوولیتگیری امنیت از نیروهای بینالمللی را در تامین امنیت و صلح موثر خواند و از طالبان خواست بهخاطر تا برای شاملشدن در سیاست از راه صلحآمیز شامل شوند. این در حالی است که قرار است روند انتقال امنیت از ماه جولای سال روان آغاز و تا سال 2014 تمام مسوولیتهای امنیتی افغانستان به افغانها سپرده شود.
مازیار مهدویفر/ رادیو کوچه
بسیار دوست داشتم که در پایان سال ۱۳۸۹ مجموعهای از موفقیتهای فوتبال ایران را گردآوری کنم و به پدید آورندگان آن آفرین بگویم. اما با نهایت تاسف در این سال فوتبال ما آنقدر ضعیف و ناامیدکننده بود که جایی برای تحسین باقی نگذاشت. در این مقال اشاره گذرا به تعدادی از ناکامیهای فوتبال ایران که عمدتن ناشی از سو مدیریت ورزشی و سیاسی کشور است خواهیم داشت.
۱- شکست و حذف تیم ملی نوجوانان در مرحله مقدماتی مسابقات آسیایی
تیمی که دوره گذشته توانسته بود مقام قهرمانی آسیا را کسب کرده و به جام جهانی راه پیدا کند اینبار با سرمربیگری «اکبر محمدی» نتیجهای جز حذف از مرحله مقدماتی کسب نکرد. نکته جالب در مورد اکبر محمدی اینست که ایشان برای اولینبار در عمر ورزشی خود سرمربیگری یک تیم فوتبال را با تیم ملی نوجوانان ایران تجربه میکند. اکبر محمدی در یک برنامه ورزشی پرطرفدار اعلام کرد که شرط مربیگری برای تیم ملی نوجوانان داشتن سابقه سرمربیگری نیست بلکه دارا بودن علاقه به کار کردن با این رده سنی مهمترین فاکتور دستیابی به این پست است.
۲- شکست و حذف تیم ملی جوانان در مرحله مقدماتی مسابقات آسیایی
«علی دوستی» که توانسته بود تیم ملی نوجوانان را به مقام قهرمانی آسیا برساند در یک اقدام نادرست توسط فدراسیون با یک درجه ارتقا. به سرمربیگری تیم ملی جوانان رسید و همان شد که دیدیم. شکست در دو بازی ابتدایی جام که سبب حذف بیبهانه این تیم از مسابقات شد.
۳- عدم موفقیت تیم امید در بازیهای آسیایی
این تیم که با وعده قهرمانی آسیا و با بهکار گرفتن سه بازیکن حرفهای بالای ۲۳ سال با سرمربیگری غلام پیروانی به چین رفته بود مقامی بهتر از چهارم کسب نکرد. مسوولان که میتوانستند با فرستادن تیم المپیک واقعی متشکل از بازیکنان زیر ۲۱ سال شرایطی را برای آمادگی و صعود این تیم به المپیک فراهم کنند برای بهدست آوردن طلای بازیهای آسیایی که در رشته فوتبال معمولن ارزش چندانی ندارد به آب و آتش زده و حتا لیگ را هم تعطیل کردند. اما نتیجه چیزی جز عنوان چهارمی و شکست در برابر رقبای آسیایی نبود. رقبایی که تیم زیر ۲۱ سال خود را برای کسب تجربه و آمادگی جهت حضور در المپیک لندن به میدان فرستاده بودند.
۴- عدم توفیق تیم ملی در جام ملتهای آسیا
تیم ملی با سرمربیگری افشین قطبی که حتا حمایت فدراسیون را هم به همراه نداشت وارد بازیهای دوحه شد. اگرچه در دور مقدماتی بازیهای امیدوار کننده ای به نمایش گذاشت اما در نهایت در یک سریال تکراری در دور حذفی مغلوب تیم کره جنوبی شد و از دور مسابقات کنار رفت.
۵- شکست در انتخابات هیت رییسه کنفدراسیون فوتبال آسیا
پس از کنارهگیری اجباری محمد علی آبادی رییس وقت سازمان تربیت بدنی که هوس کرده بود ریاست فدراسیون فوتبال یعنی فدراسیون تحت نظارت خود را بهدست بگیرد این بار نوبت «علی سعیدلو» رییس فعلی سازمان بود تا هوس ورود به دنیای پررنگ و لعاب فوتبال را در سر بپروراند. ایشان که تجربه مدیر قبلی را به همراه داشت تصمیم گرفت که خود را کاندیدای نایب رییسی کنفدراسیون فوتبال آسیا کند.

سعیدلو که برای بهدست آوردن این پست بسیار مطمئن بود و اعتقاد داشت با لابیهای انجام شده میان کشورهای عضو کنفدراسیون با رای بالا صاحب این کرسی خواهد شد حتا کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال را هم در این راه قربانی کرد و مانع کاندیداشدن وی برای تصاحب یکی از کرسیهای عضویت در کنفدراسیون شد. ایشان باور داشت این کاندیداتوری میتواند شانس وی را برای ایجاد اجماع در جهت کسب رای کم کند.
با این وصف نهایتن رییس سازمان تربیت بدنی ایران رقابت نایب رییسی کنفدراسیون فوتبال آسیا را به نماینده کشور نپال که سابقه چند سال حضور در کادر کنفدراسیون را در کارنامه خود داشت واگذار کرد تا شاید بفهمد که شرایط رقابت در سازمانهای جهانی با داخل ایران بسیار متفاوت است. همانگونه که ذکر شد این تصمیم و شکست مفتضحانه سبب شد که ایران تنها کرسی در اختیار خود را از دست بدهد. کرسیای که بهعلت حضور موفق و موثر مهندس صفایی فراهانی (که این روزها در زندان به سر میبرد) به سادگی قابل دستیابی مجدد بود.
۶- انتخاب سرمربی تیمهای ملی و المپیک
داستان انتخاب سرمربی تیم ملی که از چند ماه پیش از جام ملتها آغاز شده بود تبدیل به یکی از مشکلات لاینحل فدراسیون کفاشیان شده است که البته این مشکل در کل دوره ریاست ایشان مسبوق به سابقه است. همیشه در ابتدای امر اسامی بزرگی از میان مربیان مطرح دنیا آورده میشود و نهایتن هم یک مربی وطنی برای این پست انتخاب میشود. داستان انتخاب کلمنته و سفر یک روزه وی به ایران که نهایتن با گردش ۳۶۰ درجهای فدراسیون به سمت مربی ایرانی و انتخاب متوالی دایی، مایلی کهن و قطبی که نهایتن منجر به حذف تیم ایران از جام جهانی شد را فراموش نکرده بودیم که همین ماجرا برای «کارلوس کرش» تکرار شد.

کرش سرمربی موفق سابق تیم ملی پرتغال همانند کلمنته سفری یک روزه به ایران داشت و در حالیکه همه چیز بین او وفدراسیون خوب پیش میرفت ناگاه پس از بازگشت، از قبول مسوولیت سرمربیگری تیم فوتبال ایران انصراف داد تا بزرگان فوتبال و سیاست ایران پی ببرند که در دنیای امروز به قول معروف شتر سواری دولا دولا نمیشود. سرمربیگری تیم المپیک هم داستان خاص خود را دارد. غلام پیروانی پس از کشوقوسها و قهر و آشتیهای فراوان نهایتن عطای تیم امید را به لقایش بخشید و از این تیم برای همیشه کنار رفت. تیم امید اولین مرحله از بازیهای ورودی به المپیک را با پیروزی بسیار ضعیف و شکننده در مقابل تیم درجه سوم قرقیزستان به پایان برد. بازیای که در آن هومن افاضلی دستیار سابق علی دایی در تیم ملی به عنوان سرمربی موقت. روی نیمکت نشسته بود.
۷ – ادامه پروژه شکست خورده انتقال تیمهای تهرانی به شهرستان
این پروژه این بار با تصویب انتقال تیم نفت تهران به اراک ادامه پیدا کرد. اتفاقی که سر و صدای زیادی در مطبوعات و رادیو و تلوزیون و حتا مجلس به پا کرد و روزهای آینده مشخص خواهد کرد که این داستان مسکوت مانده و یا همچنان ادامه خواهد یافت. تیمهای پیکان، پاس و صبا در سالهای قبل، مشمول این قانونشده بودند که نگاهی به جایگاه این تیمها در جدول رده بندی مسابقات لیگ و میزان استقبال از این تیمها در شهرهای جدید خود نشاندهنده میزان موففقیت این طرح است.
۸- تیمهای بزرگ همچنان بدون هیت مدیره و مدیر عامل
داستان اداره تکنفره سازمانها و وزارتخانهها سرانجام به فوتبال هم سرایت کرد تا شاهد انبوه تیمهایی باشیم که بدون هیت مدیره و مدیر عامل اداره میشوند. این مورد شامل تیمهای بزرگ و پرطرفدار پرسپولیس و استقلال هم میشود. تا جایی که اولی بیش از یک سال و دومی حدود ۸ ماه است که بدون هیت مدیره و مدیر عامل و توسط مقامی تحتعنوان سرپرست اداره میشوند. باید دید سازمان تربیت بدنی با توجه به قوانین سختگیرانه که فیفا و ای اف سی در مورد وجوب حضور هیت مدیره و مدیر عامل برای تیمها وضع کردهاند چه چاره ای برای این موضوع خواهد اندیشید. اگرچه جناب سعیدلو در جایی در پاسخ به این سوال که چرا اعضای هیت مدیره این دو باشگاه را معرفی نمیکند گفته بود که اعتقاد دارد مدیریت تک نفره بسیار از مدیریت گروهی موثرتر است.
۹ – ورزشگاههای بدون تماشاگر
این مشکل که امسال دیگر بدجوری توی ذوق میزد به مسابقات جام باشگاههای آسیا هم راه پیدا کرد. با حضور همزمان دو تیم استقلال و پرسپولیس در این مسابقات همگان امیدوار بودند تا یخ ورزشگاهها حداقل برای این مسابقات شکسته شود. اما چنین اتفاقی رخ نداد و ورزشگاه آزادی همچنان در حسرت روز های خوب دهههای قبل خود به سر میبرد.
۱۰- بهعنوان دهمین و آخرین ناکامی فوتبال ایران در سال ۱۳۸۹ به ناکامی تیمهای داوری ایران در مسابقات جام ملتهای آسیا اشاره میکنیم: «فوتبال ایران که همیشه نمایندگان ثابتی در بخشهای داوری و کمکداوری این مسابقات داشته این بار سنتشکنی کرده و در بخش داوری تنها به یک داور ذخیره اکتفا کرد. محسن ترکی تنها زمانی که داور عرب بهعلت مصدومیت امکان حضور در بازی «کویت» و «ژاپن» را پیدا نکرد توانست این بازی را سوت بزند که البته تنها قضاوت وی نیز با جنجالهای فراوانی توام شد.
با توجه به ناکامیهای ذکر شده و همه آنچه که ذکر نشد باید بپذیریم که فوتبال ایران با این شیوه مدیریت آرام آرام در حال پیمودن مدارج در جهت معکوس است. ردهبندیهای فیفا و ای اف سی نشان میدهد که در حال حاضر، ایران جزو تیمهای درجه ۲ آسیا محسوب میشود. اتفاقی که هیچگاه در طول تاریخ سابقه نداشته است.
سهشنبه 2 فروردین 90/ 22 مارس 2011
اجرا: زهره
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
«ناکامیهای فوتبال ایران در سال هزار و سیصد و هشتادو نه» – مازیار مهدویفر
مجله جاماندگان – «نخستین چالش فامیلی» – شراره سعیدی
روز نگاشت – «با مدیریت آب شهری 2011» – محبوبه
بخش اول خبرها
«دانش و شخصیت علمی استاد دهخدا» – رضا افتخاری
گزارش کابل – «گرفتن امنیت توسط نیروهای افغانی افتخار است» – آرین
وضعیت تاسفبار زندان کارون اهواز – «زندانی که سقف ندارد» - سمیه جهانگیری
اقتصاد کوچه – «طلا در سکوی اول سرمایهگذاری میدرخشد» – مهرآفرین بهرامی
بخش دوم خبرها
پسنشینی تند – «درد لحظههای سوخته» – اکبر ترشیزاد
دایرهی شکسته – «مادر مددکاری ایران» – مهشب تاجیک
سمیه جهانگیری/ رادیو کوچه
کمیته گزارشگران حقوق بشر، از وضعیت نامطلوب حاکم بر زندانها و این واقعیت که عموم این زندانها فاقد معیارها و استاندارهای تعیینشده در قوانین و آییننامهها هستند، گزارشهای بسیاری منتشرشده است. زندان کارون یکی از زندانهایی است که در عینحال که تبعیدگاه برخی زندانیان سیاسی محسوب میشود، تعداد زیادی نیز زندانی عادی را در خود جای داده است.
گزارشی که پیشرو است، روایت یکی از زندانیان سیاسی زندان «کارون اهواز» از مشاهدات و تجربیات شخصی در دوران حبس است. زندانیان زندان کارون اهواز در شرایط بسیار غیرانسانی دوران حبس خود را سپری میکنند و از حقوق اولیه یک زندانی بیبهرهاند. در حال حاضر ۵۳ زندانی سیاسی در این زندان نگهداری میشوند. بر اساس این گزارش، موارد بسیاری همچون ضربوشتم و وضعیت نامناسب بهداشتی، از جمله مشکلات زندانیان زندان کارون است.
زندان کارون بهعنوان دومین زندان بزرگ اهواز در محلهای بههمین نام در شهر اهواز واقع شده است. ۱۰ بند در زندان وجود دارد. وارد بندها که میشوی ابتدا حیاط است و دور حیاط اتاقها. در بند که باز شد و وارد حیاط که شدی، دیگر همه زندانی هستند و هیچ نگهبان و کارمندی وجود ندارد. دور هر حیاط چند سلول و بهعبارت بهتر همان اتاقهاست. ساکن هر کدام از اتاقهای بند که باشی در ظاهر میتوانی ۲۴ ساعته از حیاط استفاده کنی. شاید این تنها نکته مثبت زندان کارون نسبت به بسیاری از زندانها باشد. مثلن در اوین تا حداکثر ساعت ۶ بعد از ظهر و پیش از آمار میتوانی وارد هواخوری بند شوی و اما در کارون هواخوری ۲۴ ساعته است.
تهدید به آب سرد در یک شب سرد زمستانی و دیدن چند زندانی که پیش از ورود، بدون لباس به میلهها کناری دستبند شدهاند، حالیت میکند که به کجا آمدهای
زندانی جدید ابتدا به قرنطینه یا همان بند ۱۰ میرود. اگر جرمت سرقت یا مواد باشد دو روز یا بیشتر در قرنطینه میمانی و اما اگر سیاسی یا به قول خودشان امنیتی باشی یک ظهر تا شب در قرنطینه نگهت میدارند و سپس به بند میروی. قبل از رفتن به بند توسط کارمندان زندان حسابی تهدید میشوید. کارمندها یکی یکی این جملات را تکرار میکنند: «موبایل مواد و هر کوفت و زهرماری که دارید را اگر همین الان تحویل دادید که دادید نابودش میکنیم و ندید میگیریم اما اگر بازرسی کردیم و پیدا کردیم مثل این چند نفر تا صبح ایستاده به میلهها دستبند میشوید و با آب سرد و کتک پذیرایی میشوید. دیشب هم گفتیم و گوش نکردند و عاقبتش را دیدند. تهدید به آب سرد در یک شب سرد زمستانی و دیدن چند زندانی که پیش از ورود، بدون لباس به میلهها کناری دستبند شدهاند، حالیت میکند که به کجا آمدهای.»
«زندانی که آسمان سقف زندانیست»
کارگردان سریال فراز از زندان در فصل سوم این فیلم به خیال خود بدترین زندان جهان را در کشوری در آمریکای جنوبی به تصویر کشیده است. مسلما نه او و نه هیچ کارگردان دیگری قبل از ورود به بندهای زندان کارون به فکرش نمیرسد که برای به تصویر کشیدن بدترین زندان جهان چه ماجرایی را باید سوژه کند. قبل از رفتن به بند ۶ زندان کارون که اتاق زندانیان سیاسی در آن بند قرار دارد در مورد وضعیت بسیار بد زندانها در ایران بسیار شنیده بودم، اما آنچه را پس از ورود به بند ۶ دیدم نه هرگز در جایی شنیده بودم نه هرگز در فیلمی دیده بودم و نه به فکرم میرسید که چنین زندانی نیز ممکن است وجود داشته باشد. پا به حیاط بند که گذاشتم و در پشت سرم بسته شد.
در روبهرویم صدها انسان درون حیاط بهصورت فشرده بر روی پتوها زیر آسمان خوابیده بودند. حیاط مملو از جمعیت بود جمعیتی بسیار فشردهتر از صفوف دشمنشکن نماز جمعه تهران. از حیاط بند تنها فضایی به عرض یکمتر برای رفت و آمد خالی بود. چیزی که در حیاط دیدم را نمیفهمیدم. آسمان اهواز این موقع شب و در این سرما چه چیز جذابی برای دیدن دارد که زندانیان تصمیم گرفتهاند از اتاقها خارج شوند و در حیاط بخوابند. چند متر به جلو میروم و به روبروی ورودی اولین اتاق بند میرسم. آنچه میبینم باور نکردنیست. فشردگی جمعیت در کف اتاق به فشردگی جمعیت حیاط است با این تفاوت که تختهای سه طبقهای که دور تا دور اتاق را گرفتهاند هم پر از آدم است. با خودم میگویم نکند در اتاقها جایی برای آدمهای موجود در حیاط ندارد و اینها مجبورند دوران حبس را در حیاط بگذرانند.
سریع میگویم امکان ندارد. دقیقن یک هفته قبل از آنکه توسط اطلاعات دستگیر شوم در صدا و سیما میدیدم که با افتخار از ساختهشدن گرمخانههایی برای جمعآوری کارتن خوابهای خیابانی و اسکان ایشان در شب صحبت میشد. چهطور ممکن است حکومت برای آنانی که خانه و مکانی ندارند و به ناچار در خیابان میخوابند محلهایی گرم و نرم جهت پناه ایشان از سرما درست کند و بعد افرادی که خودشان خانه و مکان دارند و به هر دلیل زندانی شدند و در میان آنها افراد بیگناه نیز وجود دارد را مجبور کند زیر آسمان در این هوای سرد کارتون خواب شوند. روبهروی اتاق و در کنار جمعیت ساکن در حیاط هاج و واج ایستادهام که یکی از زندانیان به عربی چیزی میگوید. از او میخواهم که فارسی صحبت کند. میپرسد جرمت چیست؟ میگویم سیاسی. میگوید «امنیتی. برو به اتاق ۳» و با دست جلوتر را نشان میدهد.

با ورود به اتاق ۳ و پس از آشنایی با بچهها میفهمم آنچه در لحظه اول برایم باور نکردنی بود واقعیت یک سال گذشته زندان کارون اهواز است. غیر انسانیترین وضعیت برای نگهداری زندانیان که برای ساکنان کارون عادی شده است. یک سال است که بیش از هزار و پانصد زندانی در کارون بهدلیل پر شدن همه اتاقها مجبورند صبح و شب خود را در گرمای تابستان و سرمای زمستان اهواز در فضای باز بگذرانند. زندان به ایشان در هنگام ورود دو عدد پتو میدهد که یکی را بر زمین پهن کنند و یکی را روی خود بیاندازند. اگر هر دو نفر با هم شریک شوند یک پتو اضافه میاورند که میتوانند بهعنوان بالشت در زیر سرشان از آن استفاده کنند. اگر زندانی چیزی برای زیر سر داشته باشد باز شراکت دو نفره یعنی پتوی بیشتر برای رو، که در سرمای استخوان سوز زمستان اهواز برای حیاط خوابها بسیار لازم است. برای همین حیاط زندان پر از افرادیست که دو نفره زیر یک پتو رفتهاند.
زندانیان سیاسی در اتاق ۳ از بند ۶ ساکن هستند. این اتاق با ۵۲ نفر زندانی یکی از خلوتترین اتاقهاست و با این وجود برای ۱۳ نفر از زندانیان این اتاق تختی برای خوابیدن وجود ندارد. با توجه به ورود مرتب زندانیان سیاسی جدید و آزاد شدن بعضی دیگر آمار این اتاق در بعضی روزها به بیش از ۶۰ نفر هم رسیده است. اتاق دیگر همین بند که شامل زندانیان مواد و سرقت میشود حدود ۱۰۰ زندانی را در خود جای داده است طوری که زندانیان شبها بهصورت بسیار فشرده در کف اتاق میخوابند. در کارون آنقدر بیش از ظرفیت زندانی وجود دارد که اگر بخواهند همه را بهصورت ایستاده در درون اتاقها جا دهند باز ممکن نمیشود، به همین دلیل بسیاری از زندانیان مجبور شدهاند حیاط خواب شوند.
اهواز در بسیاری از روزهای تابستان گرمترین شهر کشور است. گرمای هوای ظهرهای اهواز حتا اگر سایهبانی بالای سر داشته باشی غیر قابل تحمل و بعضن کشنده است. شانس زنده ماندن در گرمایی که در سایه به ۴۵ درجه و در آفتاب به بیش از ۵۵ درجه میرسد بدون وسیله خنک کننده، چهقدر است؟ حیاط خوابهای کارون در تابستان بدون کولر و بدون سقف مثل لاشههایی زنده و متعفن مجبورند این گرما را به هر قیمتی تحمل کنند، و یا بمیرند و در لیست آمار و مرگ و میر هفتگی زندان کارون قرار گیرند. آماری که هرگز جایی منتشر نمیشود.
جولان دادن موشها در حیاط بند که حتا بر روی بدن و پتوی حیاط خوابها تاخت و تاز میکنند از صحنههایی است که اگر تابستان را در کارون بگذرانی حتمن هر روز شاهد آن خواهی بود. بیش از هزار و پانصد حیاط خواب زندان کارون در زمستان باید مصیبت دیگری را تحمل کنند. هوای سرد و استخوان سوز زمستانهای اهواز، و زندگی در فضای باز و ابتلا به سرما خوردگی و آنفولانزا و گلو درد که جزو لاینفک بلایای زمستانی زندان کارون است. در کارون کسی آرزوی باران نمیکند. حیاط خوابهای کارون دعایشان آن است که هرگز در اهواز باران نبارد اما باران نه به دعای آنان که نماز باران میخواند گوش میدهد و نه وضعیت فلاکتبار حیاط خوابها دلش را به رحم میآورد. باران وقت و بیوقت حالیش نمیشود. ممکن است صبح ببارد یا بعد از نصفه شب.
در خواب یا بیداری که باشی باید فوری از جا بپری و پتوها را جمع کنی تا زیر اندازی که همه زندگیت است و قرار است ماها و سالها بر روی آن زندگی کنی خیس نشود. پتو را که جمع کردی اگر زرنگ و فرض باشی در دستشویی و حمامهای بند که در شمال حیاط است جایی برای پناه گرفتن از باران پیدا میکنی. در چند حمام یک و نیم متری بند، ۷ نفر خود را جا میکنند و باقی بیسرپناه به گوشه دیوارها پناه میبرند و به زمین و زمان فحش میدهند. باران که میشود حیاط بند پر از آب میشود و با بند آمدن باران عملیات تخلیه آب از حیاط شروع میشود. در اکثر موارد باران به معنی بالا آمدن فاضلاب در درون حیاط است. در طول ماه در روزهای غیر بارانی هم بارها فاضلاب بند به دلیل تعداد بالای جمعیت و استفاده این جمعیت زیاد از حمام و دستشوییها و سیستم بسیار کهنه و معیوب فاضلاب، بالا میزند و کل حیاط مملو از فاضلاب میشود. نصیب زندانیان سیاسی از بالا زدن فاضلاب بوی بد و سردرد آور فاضلاب است که این سر درد به صورت مضمن با خیلی از آنان مانده است. چنان که ضیا نبوی یکی از زندانیان سیاسی کارون میگوید «از وقتی به کارون آمدم تا امروز دچار سردر مضمن شدهام که در اکثر روزها با من است و روزهایی که فاضلاب بالا میزند درد به شدت افزایش مییابد.»
اما نصیب حیاطخوابها از بالا زدن فاضلاب مکافات جمع کردن پتوها و پناه بردن به گوشههای بالاتر حیاط و شروع عملیات تخلیه فاضلاب است. این عملیات گاهی ساعتها طول میکشد و آنگاه که حیاط از فاضلاب خالی میشود حیاط خوابها مجدد پتوهای خود را بر روی آن زمینی که تا لحظاتی پیش مملو از فاضلاب بود پهن میکنند و وضعیت عادی به بند بازمیگردد. از همین یک نکته میتوانید میزان بهداشت ساکنان کارون را تصور کنید.
ضرب و شتم، شیوهی رایج برخورد با زندانیان
کتکزدن و برخوردهای ناشایست با زندانیان بخشی دیگر از ناملایماتی است که در این زندان اتفاق میافتد. برای تنبیه زندانیان غیرسیاسی ابتدا مفصل ایشان را کتک میزنند و سپس بهصورت ایستاده به میلههایی خارج از بند در حیاط اصلی زندان دستبند میکنند و سر زندانی را به طور کامل با پارچه میپوشانند و زندانی مجبور است یک شب تا صبح را در این حالت بگذراند. در زمستان اگر افسر زندان عصبانیتر باشد در همین وضعیت زندانی را لخت میکند و بر رویش آب سرد میریزد. البته ذکر این نکته ضروری است که کارمندان زندان معمولن در قبال زندانیان سیاسی دست به اینگونه برخوردها نمیزنند و تعداد مواردی که زندانیان سیاسی در چند سال اخیر در کارون کتک خوردهاند بسیار انگشت شمار بوده است. آخرین موردی که یک زندانی سیاسی در کارون از دست یک کارمند کتک خورد، مربوطه به بیش از شش ماه پیش میشود که زندانی مورد نظر «ابوالفضل عابدینی» بود و البته این برخورد موجب یک جنجال حسابی در رسانهها شد و سرانجام ابوالفضل را به زندان اوین منتقل کردند.
بسیاری اخبار دیگر مبنی بر کتکخوردن زندانیان سیاسی در کارون که در رسانهها منتشر میشود اشتباه یا دروغ است. از این جمله اخبار غیر واقعی که در رسانهها منتشر شد و بازتاب گستردهای داشت خبر کتک خوردن ضیا نبوی در زندان کارون بود که دو بار به دو نوع مختلف این خبر منتشر شد که هر دو خبر خلاف واقع بود و ضیا نبوی هرگز در اهواز نه در اطلاعات و نه در زندان کارون کتک نخورده است. ضیا نبوی بعدا با نوشتن نامهای نارضایتی خود را از انتشار اینگونه اخبار غیر واقعی اعلام کرد.
اما کتک نزدن زندانیان سیاسی به آن معنی نیست که کارمندان زندان با این زندانیان کمتر از سایر زندانیان برخورد میکنند و دفعات تنبیه زندانیان سیاسی کمتر از سایرین است بلکه کاملن برعکس است و زندانیان سیاسی در دفعاتی بسیار بیشتر از سایر زندانیان با بهانههایی که اکثرن غیر واقعی است تنبیه میشوند اما تنبیه آنان به جای کتکخوردن و به میلهها دستبند شدن، تبعیدشدن به بندهای دیگر و محرومشدن از بسیاری حقوق است. زندانی سیاسی را مجبور میکنند به بند ۲ که زندانیان بسیار خطرناک در آن زندانی هستند و جمعیتی بسیار بیشتر از بند ۶ دارد برود و چند هفته را در بند ۲ در میان مجرمان خطرناک غیر همجرم که هیچکدام را نمیشناسد بگذراند.
تنبیه زندانی با اعمال انواع محدودیتها
محرومیتهای دیگر که تا به حال بارها شامل کل زندانیان سیاسی شده است گرفتن یخچال از ایشان است که زندانیان سیاسی کارون تا به امروز در درون بند یخچال ندارند. در چند مورد تلویزیون اتاق زندانیان سیاسی از ایشان گرفته شد. در چند مورد کل زندانیان سیاسی زندان کارون برای مدتهای طولانی ممنوع التلفن شدند. زندانیان سیاسی بعد از ماها مذاکره با مسوولان زندان موفق شدند یک دستگاه تصفیه آب را با هزینه شخصی بخرند و به بند ۶ وارد کنند که در مواردی برای تنبیه زندانیان سیاسی دستگاه تصفیه توسط مدیر داخلی یا مسئول حفاظت زندان قفل شد و زندانیان سیاسی برای مدتها به آب تصفیه شده دسترسی نداشتند و مجبور بودند از آب بدمزه و بیماریزا اهواز بخورند.
شایان ذکر است که تقریبن همه خانهها در اهواز دستگاه تصفیه آب دارند یا از آب معدنی استفاده میکنند و نه تنها انسانها بلکه حیوانات نیز میلی به خوردن آب لولهکشی اهواز ندارند. با این وجود کل زندانیان کارون (به غیر از اتاق سیاسی که دستگاه تصفیه آب خریدهاند) مجبورند از آب لولهکشی اهواز بخورند که همین مسئله موجب بالا رفتن تعداد مبتلایان به سنگ کلیه و مبتلایان به بیماریهای دیگر در بین زندانیان کارون شده است. تعداد مبتلایان به سنگ کلیه آنقدر زیاد است که هر چند روز یک بار میتوانی یک نفر را ببینی که با ناله و فریاد از درد سنگ کلیه به خود میپیچید.
مسوولان بهداری زندان معمولن برای این زندانیان هیچکاری نمیکنند و در خوش شانسترین حالت این است که به زندانی چند مسکن بدهند و این در حالیست که بهترین روش برای آرامکردن درد بسیار عذاب آور سنگ کلیه استفاده از شیاف است که هرگز در زندان یافت نمیشود و مسوولان زندان به خانواده زندانیان هم اجازه نمیدهند که از بیرون برای زندانیان شیاف بفرستند. بهانه آنها برای این ممانعت و جلوگیری از ورود سایر داروها و وسایل بهداشتی به زندان آن است که میخواهند جلوی ورود مواد را بگیرند و این در حالیست مواد مخدر به وفور درون بندهای زندان یافت میشود. در بین زندانیان شایعه است که مافیای اصلی مواد در زندان در دست دو تن از مسئولان زندان به نامهای ک و ذ است که بدلیل عدم اطمینان از صحت و سقم این ادعا به جزییات آن نمیپردازیم.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
دوم فروردین برابر با بیستودوم مارس مصادف است با «روز جهانی آب». در سال 1993 این روز در مجمع عمومی سازمان ملل متحد «یونسکو» نامگذاری شد و از آن سال تا کنون به عنوان روز جهانی آب شناخته میشود و هر سال یک شعار درباره مسایل مهم آب اختصاص مییابد که امسال در سال 2011 سازمان ملل متحد «مدیریت آب شهری» را به عنوان شعار این روز اعلام کرده است.
موضوع نامگذاری «روز جهانی آب» اولین بار در سال 1992 میلادی در کنفرانس جهانی محیط زیست و توسعه پایدار سازمان ملل متحد «یونسکو» که در شهر «ریودژانیرو، برزیل» برگزار شد، مطرح گردید. در این کنفرانس از کلیه کشورها خواسته شد به منظور اجرای بیانیه 21 سازمان ملل، این روز را به عنوان روز ترویج و آمادهسازی عموم مردم در مورد آب اختصاص دهند و از طریق توزیع نشریات و برگزاری سمینار، کنفرانس و نمایشگاههایی مرتبط، در بزرگداشت آن سهیم باشند.
و در نهایت در بیستودوم مارس سال 1993 این روز، «روز جهانی آب» نامگذاری شد و از آن سال به بعد، هر سال یک شعار درباره مسایل مهم آب اختصاص مییابد. که امسال در سال 2011 سازمان ملل متحد «مدیریت آب شهری» را به عنوان شعار روز جهانی آب اعلام کرده است.

افزون بر کشورهای عضو سازمان ملل، بسیاری از سازمانهای غیردولتی نیز در این روز بر اهمیت آب سالم تاکید کرده و این روز را به عنوان روز توجه عموم به مسایل حیاتی آب در نظر گرفتهاند. همچنین آژانسی از سوی سازمان ملل برای هماهنگی مسایلی در مورد روز جهانی آب تعیین شده است که بسیاری از مسایل را در مورد منابع آبی منعکس میکند.
نگاهی به تجربههایی که در کشورهایی همچون: «آنگولا»، «آفریقای جنوبی» و «هندوستان در زمینههای تغییر اقلیم و تاسیسات آب شهری، آبرسانی به مناطق محروم، ارتقای خدمات بهداشتی در این مناطق و مدیریت یکپارچه آب شهری صورت گرفته، گستردگی و اهمیت موضوع مدیریت آب شهری، و نیز موضوعهای مهم دیگری همچون: تغییر اقلیم و تاثیر این موضوعها بر خدمترسانی در زمینه آب در مناطق محروم را نشان می دهد.
بخش امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل (UNDESA)، دهه ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ را با عنوان «آب برای زندگی» معرفی کرده است. این دهه با هدف جهانی «تمرکز بیشتر روی موضوعهای مربوط به آب» آغاز شده است که تلاش برای استفاده از مشارکت زنان در فعالیتهای توسعه مرتبط با آب و همکاری در همه سطوح برای دستیابی به اهداف مربوط به آب در اعلامیه هزاره و برنامه نشست جهانی توسعه پایدار در «ژوهانسبورگ» را شامل میشود.
منبعها:
گوگل
سایت آبفا ایران
سایت کمیسیون یونسکو در ایران
رادیوکوچه
1923 میلادی - سالروز درگذشت «مارسل مارسو» (Marcel Marceau) از نامدارترین هنرپیشگان معاصر رشته پانتومیم است. او در فرانسه در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. وی پس از تماشای «چارلی چاپلین» به هنرپیشگی علاقهمند شد و در سال ۱۹۴۶ به بعد به تحصیل در تاتر مشغول شد. وی بعدها در چندین فیلم از جمله باربارلا (ساخته ۱۹۶۸) بازی کرد.
1832 میلادی - سالروز درگذشت «یوهان ولفگانگ فون گوته» (Johann Wolfgang von Goethe) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی است. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش «وایمار کلاسیک» و همچنین «رمانتیسیسم» بهشمار میرود. گوته پس از اینکه تعدادی از آثار بزرگاش را به پایان رساند، سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت و در آنجا بین سالهای ۱۷۷۶-۱۷۸۶ (یعنی حدود ۱۰ سال) وزیر حکومت شد. سپس او تا سال ۱۷۸۸ به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر و مجسمهسازی باستانی پرداخت. او خود را از جمله با کارهای «میکل آنژ» و «رافائل» مشغول کرد.
1945 میلادی - به پیشنهاد «ملک فاروق» شاه مصر وبا امضای پیمان میان دولتهای «اردن»، «سوریه»، «عراق»، «عربستان صعودی»، «مصر» و «یمن»، جامعه عرب در «قاهره» تشکیل شد. هدف از ایجاد این جامعه، حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشورهای عضو و برقراری همکاری نزدیک سیاسی و اقتصادی و فرهنگی میان اعضا بود. درسال 1979 میلادی مصر به سبب شرکت در پیمان «کمپ دیوید» از جامعه عرب خارج شد و مرکز این اتحادیه به کشور «تونس» منتقل شد.
337 میلادی - «کنستانتین یکم» امپراتور مقتدر روم درگذشت. از کارهای مهم کنستانینن دستور ساختن شهر بزرگی در کنار تنگه بسفور و در محل مهاجرنشین قدیمی یونانیان است که به نام وی، کنستانتینوپل «قسطنطنیه» «استامبول» امروزی نامیده شد. از دیگر کارهای مهم کنستانتین که تا به امروز باقی مانده و رعایت میشود، قراردادن «روز یکشنبه» بهعنوان تعطیل عمومی هفتگی است.
——————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1633 میلادی - «جوزف پریستلی» آب کربناته را اختراع کرد.
1871 میلادی - زادروز «ویلهلم اول» است که پس از پیروزی نظامی بر فرانسه، در 18 ژانویه سال 1871 در کاخ «ورسای» «تاج قیصر»، سزار همه آلمان را بر سر نهاد و «رایش دوم» پا به عرصه وجود گذارد. ویلهلم از این که در ایام نوروز ایرانیان بهدنیا آمده بود افتخار و مباهات میکرد و طول عمر خود را که افزون بر نود سال شد نتیجه آن میدانست.
978 میلادی - به مناسبت ایام نوروز، بیمارستانی که به تصمیم «عضدالدوله دیلمی» در شهر بغداد ساخته شده بود گشایش یافت. این بیمارستان را بهنام عضدالدوله، بیمارستان عضدی اسمگذاری کرده بودند.
حامد فرمند/ رادیو کوچه
نفت٬ جبران عقبماندگی بیستساله در یک سال
در حالی که پیش از این٬ مدیران صنعت نفت از عقب ماندگی بیستساله ایران در استخراج از حوزه نفتی مشترک با قطر در پارس جنوبی سخن به میان آورده بودند٬ مدیر عامل شرکت ملی نفت٬ در تازهترین اظهار نظر خود٬ از تمرکز بیشتر این نهاد بر اکتشاف و استخراج از حوزههای مشترک نفتی خبر داد. او تنها دلیل دیرکرد در پرداختن به این امر را قوانین لازم اما دستوپاگیر دولتی خوانده و اعلام کرده برای این مناطق٬ خارج از روال اداری مرسوم٬ تصمیمگیری خواهد شد. به این ترتیب او از کمبود مالی و نبود تجهیزات به روز و کافی حرفی نزده و تنها باید منتظر سالهای آتی بود تا آمار و ارقام رسمی و غیررسمی نشان دهد تا چه اندازه اهداف این شرکت و اهداف ۵ ساله پنجم توسعه محقق خواهد شد.
مسکن٬ قربانی دیگر دولتیشدن اقتصاد
در گزارشهای پیشین٬ با اشاره به بسته پولی جدید برای اصلاح نظام بانکی٬ مطرح کردم که این بسته٬ نظام پولی کشور را هرچه بیشتر دولتی و تابع تصمیمات دستوری دولت میکند تا تابع شرایط بازار. همین موضوع با نگاهی به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در مورد بودجه سال آتی بخش مسکن٬ قابل مشاهده است. بازبودن دست دولت در تخصیص بودجه به حوزههایی که خود تشخیص میدهد بدون پاسخگویی٬ افزایش بار حمایتی بودجه بهجای توسعه بخش نظارتی و دخالت در امر تقاضا و تولید با مداخله مستقیم تولید مسکن و دستکاری قیمتها٬ از جمله شواهد این مدعایند.
البته شورای پول و اعتبار٬ با افزایش مختصری در وام مسکن٬ قصد تقویت طرف تقاضا را در بخش مسکن دارد که با وجود حضور مسکن مهر در این حوزه٬ میتوان پیشبینی کرد که تاثیرش بر تولید مسکن توسط بخش خصوصی٬ افزایشی نخواهد بود.
طلای داغ٬ در آستانه نوروز
هرچند بهدنبال اعلام توقف حملات نظامی لیبی علیه مخالفین دولتی٬ قیمت جهانی طلا و نفت٬ با کاهش مواجه شده است٬ اما اثر آن با توجه به مصادفشدن این اتفاق با ایام نوروز٬ تنها توقف روند افزایشی و کاهش مختصر در قیمت سکه در بازار داخلی ایران بوده است.
بهطور کلی در سال جاری٬ قیمت سکه طرح قدیم در داخل ایران٬ از حدود ۲۸۰ هزار تومان در ابتدای سال تا حدود ۴۳۰ هزار تومان در آخرین روزهای باقی مانده از سال ۱۳۸۹٬ افزایش پیدا کرده است.
طلا٬ چه در ایران و چه در بازارهای بینالمللی٬ همچنان بهعنوان یک ذخیره مطمئن برای پس انداز شناخته میشود.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: میزان خبر
عبدالعلی بازرگان با توجه به اینکه مقامات ایرانی یکی از اتهامات وی را تاسیس نهضت آزادی اعلام کرده اند ، گفت که چنین اتهامی وجاهت قانونی ندارد.
وی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وزارت اطلاعات چندی پیش با احضار مسؤلان نهضت آزادی آنها را با تهدید و ارعاب تحت فشار قرار داد که اعلام انحلال تشکیلاتی نمایند وگرنه همگی دستگیر خواهند شد. این فعال سیاسی با گفتن اینکه آنچه بر ابراهیم یزدی می گذرد با تایید رهبر ایران صورت می گیرد گفت: «ادعای بی خبری از این همه جنایت، عذر بدتر از گناه است و اصولا در نظام ولایت مطلقه فقیه، که همه امور به یک نقطه منتهی می شود، ممکن نیست چنین تصمیماتی بدون توافق کلی و چراغ سبز ایشان به اجرا درآید. آقای خامنه ای می خواهد با فریب توده های مردم، خود را چهره امام علی جا بزند.»
وی در خصوص واکنش اعضای نهضت آزادی به ارعاب وزارت اطلاعات وتهدید به دستگیری اضافه کرد: « البته آنها زیر بار چنین زوری نرفتند، اما پاسخ دادند شما قدرت دارید نهضت را تعطیل کنید و نیازی به اعلان ما نیست . اینک تعداد زیادی از اعضای این حزب در زندانند و برای رهبران و اعضای شورای مرکزی نیز زندان های طویل المدتی بریده اند که به حالت معلق همچون شمشیر داموکلس بالای سرشان قرار دارد تا به محض کوچک ترین فعالیت به اجرا در آورند.»
وی در خصوص اتهام تاسیس نهضت آزادی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « این هم یکی دیگر از بی خبری های دستگاهای اطلاعاتی و قضایی ماست که حتی سوابق احزاب شناخته شده هم بی خبرند. نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ یعنی ۴۹ سال پیش تاسیس شده است که آقای دکتر یزدی در آن ایام جوان ۳۰ ساله ای بودند که برای ادامه تحصیلات تخصصی به آمریکا رفتند. اسامی موسسان این جمعیت همچون مرحومین [آیت الله محمود] طالقانی، [مهندس مهدی]بازرگان ، [دکتر مهدی]سحابی و دیگران در اسناد نهضت و کتابهای دیگر موجود است، جای بسی تعجب است که چنین اتهامی علیه ایشان عنوان شده است.»
عبدالعلی بازرگان در ادامه با تشریح وضعیت فعالیت تشکل سیاسی نهضت آزادی طی چند سال گذشته گفت: « آقای یزدی تنها عضوی از کادر رهبری نهضت آزادی بودند که در سال ۱۳۸۰ هنگام دستگیری اعضای آن ، برای معالجه سرطان مثانه در خارج از کشور به سر می بردند و از دستگیری و تحمل احکام سنگینی که برای سایر اعضای زندانی شورای مرکزی تعیین شده بود، به سلامت ماندند، گویا یکی از دلایل نگهداری و محاکمه ایشان، تعیین حکم زندان تعزیری یا قطعی باشد.»
عبدالعلی بازرگان در خصوص دلیل نگهداری دکتر ابراهیم یزدی علی رغم کهولت سن و بیماری در خانه امن و جلوگیری از ملاقات خانواده ایشان با وی گفت : «دلایل متعددی می تواند وجود داشته باشد، آقای یزدی کوله بار شصت سال فعالیت سیاسی و مذهبی را بر دوش دارد و اگر با تجربه ترین رجل سیاسی موجود نباشد، مسلما" یکی از مجربترین آنهاست، دور نگه داشتن ایشان از بقیه زندانیان و ایزوله کردنشان در خانه امن، توطیه موذیانه دیگری است برای ممانعت از انتقال تجربیات و توصیه های ایشان به سایر مبارزان و خط دادن به جنبش سبز. شما می دانید در زندان با وجود همه مراقبت ها، گهگاه نامه های تظلم یا گزارشهایی توسط ملاقاتی ها، زندانیان آزاد شده یا به مرخصی فرستاده شده و کانال های نا شناخته دیگر به بیرون درز می کند، در خانه امن هیچکدام از این امکانات وجود ندارد. از نظر روحی نیز ، مرغی که در قفس است، اگر ببیند قفسهای دیگری هم در اطاق وجود دارند، احساس اسارت مشترک می کند و خود را تسکین می دهد، تنهای مطلق بودن در یک قفس، که نگاه دایمی پرنده اسیر به پنجه و دندان های درنده باشد، دردآورتر است . می گویند : الخاین خایف ( خاین ترسوست ) بستن دست، بریدن زبان و اسیر کردن اندیشه دکتر یزدی، نشانه آشکاری از ترس شب پرستانی است که از نور روز می هراسند و دایما" در بیم افشای خیانت هایشان هستند.»
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به موقعیت برجسته آقای دکتر یزدی در تاریخ سیاسی بعد از انقلاب مسؤلیت بازداشت و سلامت ایشان بر عهده چه کسی است گفت:« آقای خمینی قبل از انقلاب درباره شاه مطلبی به این مضمون گفتند که : اگر ایشان خبر دارد که چه جنایت هایی توسط حاکمیت زیر فرمان ایشان می شود، در آن شریک است و اگر هم خبر ندارد که وای بر ایشان، امروز نیز همین سخن را درباره آقای خامنه ای می توان تکرار کرد . ادعای بی خبری از این همه جنایت، عذر بدتر از گناه است و اصولا در نظام ولایت مطلقه فقیه، که همه امور به یک نقطه منتهی می شود، ممکن نیست چنین تصمیماتی بدون توافق کلی و چراغ سبز ایشان به اجرا درآید. آقای خامنه ای می خواهد با فریب توده های مردم، خود را چهره امام علی جا بزند، اما آن امام عدالت گر، به فرماندار اعزامی خود به بصره می نویسد که مواظب دست و زبانت باش که هر دوی ما در بد و خوب این کار شریک هستیم ( نامه ۱۸). هر گاه نیز سپاهی به مقصدی گسیل می داشت، بخشنامه ای به مردم و مسؤلین مسیری که لشکر از آن عبور می کرد به شرح ذیل می نوشت: … من آنچه خدا سفارش کرده به آنان گفته ام تا به احدی آزار نرسانند و آسیبی را برای کسی موجب نشوند . من به دلیل پیمانی که با شما ملت دارم، از آسیب احتمالی سپاه تبری و بیزاری می جویم … پس کسی را که دست ستم به سویتان می گشاید ، کیفر دهید و در عین حال سفیهانتان را از تعرض به آنها باز دارید. من از دور مراقبم ، شکایتهای خود را به من رسانید و آسیبی را که از ایشان به شما رسیده و توان دفع آن را جز دعا و درخواست از خدا ، یا من نداشته اید در میان نهید یا به یاری حق جبران و اصلاح کنم .»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
هند است و هزارتا جشن و مراسم و فستیوال و تعطیلی. روز بیست مارچ ( دو روز پیش) مصادف با بیست و نهم اسفند هم جشن رنگ برگزار شد. جشنی که ریشه در سالیان خیلی خیلی دور دارد . هم زمانی این جشن با نوروز ما نشان از ریشه های مشترک اقوام است. هندی ها در هند و نپالی ها و سریلانکایی ها هم همین جشن را هر ساله در آغاز بهار برگزار می کنند. هرچند که در این بخش از هند، تفاوت زیادی بین بهار زمستان نیست.

این جا در زمستان هوا خیلی خنک می شود اما از ننه سرما و بخاری و برف خبری نیست.

اما گردش زمین و اون قضایای ستاره شناسی و … که من بلد نیستم ، می گوید که در این وقت و روز، آغاز بهار است چرا که زمین و خورشید در مدار فلان و بهمان قرار می گیرند. این جشن برای من تنها بازی رنگ و طبیعت و انسان است که تلاش می کند خود را همرنگ طبیعت کند.
از بی رنگی و سفیدی یکدست در زمستان به طراوت و رنگارنگی شکوفه ها و گل ها و آبی آسمان . این هم چند عکس از این روز پایانی زمستان و آغاز بهار که بچه و پیر و جوان و دختر و پسر را، انسان را قرن هاست که به وجد و شعف پایکوبی وا می دارد. در ضمن نوروز و آغاز بهار به همه تبریک و سالی پر از رنگ و طراوت برای همه آرزو می کنم.
از وبلاگ افق
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده در پیامی به مناسبت آغاز سال جدید شمسی طی پیامی اظهار امیدواری کرده است که سال نو با امیدواری و تعهد به حقوق بشر و آزادی های نهادینه که حق افراد است توام باشد.
وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره به تاریخ نوروز آن را در بین اقوام پارسی سنتی برای زایش دوباره و شادمانی خوانده است. او در بخشی از پیام خود ذکر کرده است: « امسال برای ما این مجال را فراهم می کند که به رویدادهای اخیر خاورمیانه بیندیشیم. تظاهرات مسالمت آمیز در ابراز و بیان حقوق و منزلت انسانی که ما در بخش بزرگی از منطقه شاهد بوده ایم، مورد تقدیر و ستایش ما است. ما در استقبال از فرصت های نوروزی و کوشش برای پاسداری از ارزش های آن به جامعۀ جهانی می پیوندیم.»
این پیام به همراه شعری از حافظ شیرازی که می گوید:
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
به پایان رسیده است.
گفتنی است پیش از این نیز باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده نیز در پیامی جدا گانه نوروز را به ایرانیان و پارسی زبان های جهان تبریک گفته بود.
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
در نخستین روز از سال نو، ادای احترام و خجستهترین آرزوها را برایتان دارم و امید دارم که این سال برای تمامی ایرانیان در هر گوشه از این جهان پهناور که هستند، سالی سرشار از پیروزی و پویایی و پایندگی باشد.
امروز در نخستین روز سال 1390 به میهمانی جشن نوروزی گروهی از هموطنانمان در شهر کوالالامپور می رویم.
در این سرزمین بیبهار که البته این روزها با دل ایرانیان همراهی است و هوا هوای بهاری است. گاه رگبار بارانی و گاه عطر خوش گلی تو را میبرد به روزهای بهاری وطنت… اما به هرحال ایرانیان هرجا که باشند حال و هوای وطنشون را ایجاد میکنند و نوروز از آن فرصتهایی است که میتواند زمانی باشد برای مهرورزی، دورهم جمع شدن و کنار گذاشتن کدورتها و فرصتی برای همدلی…
با من در جشن نوروزی دانشجویان و ایرانیان مقیم مالزی همراه باشید.
آنها از آرزوهایشان در سال جدید سخن میگویند، از سلامتی و شادمانی، از آزادی و آزادگی، از بودن در کنار یکدیگر و از دوری ازغم و اندوه.
ایرانیان یکدیگر را پیروز میخواهند و سرفراز و نوروز را میستایند که بهانهای است برای هم دلی، بهانهای برای نوشدن دل و تحولی در درون…
در سیستان و بلوچستان و کرمان
«اولین زلزله گزارش شده در سال نود»
۱۳۹۰ فروردین ۰۲
خبر / رادیو کوچه
معاون سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر ایران اشاره کرده است که صبح روز یکم فروردین زلزله ای به بزرگی پنج و سه دهم ریشتر استان های کرمان و سیستان بلوچستان را لرزانده است.
حیدری با ذکر زمان وقوع آن که نه و سی سه دقیقه اعلام شده است، تاکید کرده که با توجه به اعزام تیم های ارزیابی این زلزله خسارت جانی نداشته است. او خسارت های وارده را در حد تخریب چند منزل کهنه ذکر کرده است.
پیشتر نیز در ژاپن یکی از عظیم ترین زلزله ها ثبت شده بود و هم چنین ذکر می شود ایران و به خصوص تهران بر روی گسلی زلزله خیز قرار دارد که نیاز به تدابیر بیشتر برای کاهش خسارت ها در زلزله احساس می شود.
……………………..
در پایان سال هشتاد و نه
«برخورد با گروه های اقلیتی در ایران ادامه دارد»
۱۳۹۰ فروردین ۰۱
خبر / رادیو کوچه
با حمله به یکی از درویش های نعمت الهی در شهرستان نهاوند، گروهی ناشناس تقاضای تعطیلی برگزاری مجلس های عبادی این درویش ها را داشته اند.
محمد علی معصومی برگزار کننده این مجلس ها روز گذشته -شنبه- مورد تهاجم گروهی ناشناس با اسپری اشک آور و فلفل قرار گرفته است. مهاجمین با تهدید این درویش از او خواسته اند که مجالس درویشان در این شهر تعطیل شود.
از سویی دیگر خبرهای دیگر حاکی از آن است که در شهر سمنان نیز یک شهروند بهایی دیگر از سویی اداره اطلاعات این شهر دستگیر شده است.
«نادر کسایی» در روزهای پایانی سال هشتاد و نه در حالی که منزلش مورد بازدید قرار گرفته و لوازم و رایانه او جلب شده است به بازداشت گاه منتقل شده است. به نقل از هرانا در هفته گذشته شش تن در شهر سمنان به اتهام بهاییت دستگیر شده اند.
……………………..
باز هم جاده هاقربانی گرفت
«وقوع اولین تصادف مرگ بار جاده ای در سال نو»
۱۳۹۰ فروردین ۰۱
خبر / رادیو کوچه
با آغاز سال نوی شمسی در ایران خبر می رسد با واژگونی یک دستگاه اتوبوس حامل کاروان دختران راهیان نور دانشگاه پیام نور کهنوج در محور کرمان دست کم یازده نفر کشته و بیش از سی و پنج نفر زخمی شده اند.
دکتر ابراهیم محمدی معاون دانشگاه علوم پزشکی جیرفت ضمن تایید این خبر به خبرگزاری ایرنا گفت است که دو تن از مجروحان در شرایط وخیم به سر می برند که به کرمان اعزام شده اند و بقیه در بیمارستان امام این شهر بستری می باشند.
یکی از عوامل نیروی انتظامی در منطقه با اشاره به عدم توانایی راننده در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی در سرعت مطمئنه، ذکر کرد است که این دانشجویان در حال بازگشت از مناطق عملیاتی باز مانده از دوران جنگ ایران و عراق بوده اند.
قابل توجه است که هر ساله در نوروز کاروان هایی با عنوان کاروان نور گروه های دانشجو و دانش آموز را به مناطق عملیاتی باز مانده از دوران موسوم به دفاع مقدس اعزام می کنند که تصادف در این مسافرت ها عامل مهم کشته شدن تعدادی زیادی از دانش جویان و یا بازدید کننده ها بوده است.
ایران در بین کشورهای جهان بالاترین سطح تصادفات جاده ای را دارا است، که معمول به دلیل سفرهای داخلی با اتومبیل و وسایل نقلیه زمینی نوروز این آمار در ایام عید رو به افزایش می گذارد.
……………………..
در پی عملیات روز یک شنبه ائتلاف علیه لیبی
«پسر قذافی کشته شده است»
۱۳۹۰ فروردین ۰۱
پس از اعلام عملیات نیروهای هوایی و دریایی مستقر در منطقه لیبی که به شلیک بیش از یک صد و پنجاه موشک کروز و هوا به زمین در روز یک شنبه منتهی شده است، اینک ذکر می شود که «خمیس قذافی» یکی از فرزندان معمر قذافی در اثر این حمله کشته شده است.
خمیس فرمانده یکی از گردان های عملیاتی حامی پدرش بوده است که در این عملیات موشکی به «باب العزیزیه» محل استقرار معمر کشته شده است.

خبرگزاری های غربی خبر از صدای انفجارهای شدید در شهر طرابلس را می دهند که بخش عمده ای از آن مربوط به منطقه محل استقرار رهبر لیبی می شود.
به نقل از خبرگزاری فرانسه، فرماندهی نظامی آمریکا اعلام کرده است که سیستمهای اصلی دفاع هوایی و پایگاه های موشکی «سام» در نزدیک شهرهای طرابلس، مصراته و سرت هدف حمله قرار گرفتهاند.
پیش از این فرماندهی ائتلاف علیه دولت لیبی اعلام کرده بود که مقر رهبر لیبی و خانواده او در دستور کار عملیات موشکی نیست و شکستن سپر دفاعی و جلوگیری از حمله به معترضین در برنامه است.
……………………..
احتمال آسیب رهبر لیبی در موشک باران
«آغاز عملیات موشکی بر علیه مواضع قذافی»
۱۳۹۰ فروردین ۰۱
فرمانده هان نیروهای ائتلاف می گویند در عملیات موشکی بر علیه طرف داران قذافی در مقر رهبر لیبی در شهر طرابلس توانسته اند ضربات شدیدی را وارد کنند.
اگرچه ایالات متحده اعلام کرده است که هدف تاسیسات نظامی و سیستم دفاع هوایی این کشور است، اما گزارش های ضد و نقیضی از مجروح شدن رهبر لیبی به گوش می رسد.
با آغاز عملیات هوایی توسط ائتلاف، آقای قذافی اعلام کرده بود که طرفدارانش را مسلح خواهد کرد. در عملیات امروز یک ساختمان چهار طبقه که گفته می شود مقر وی بوده است مورد حمله موشکی قرار گرفته است.

به نقل از سی ان ان، این عملیات در حالی انجام شده که ائتلافی از کشورهای آمریکا، بریتانیا و فرانسه به حملات خود برای اجرای قطعنامه پرواز ممنوع بر فراز لیبی ادامه می دهند. از سویی در داخل کشور نیز سرهنگ معمر قذافی در تقابل با معترضین خود است که از شهر بن قاضی اعتراض شان حدود یک ماه پیشتر آغاز شده است.
به گفته بی بی سی یک مقام کشورهای ائتلاف که خواست نامش فاش نشود به خبرنگاران گفت که این حمله، «توانایی فرماندهی و کنترل» سرهنگ قذافی را نابود کرده است.
ایالات متحده اعلام کرده است که هدف تاسیسات نظامی و سیستم دفاع هوایی این کشور است، اما گزارش های ضد و نقیضی از مجروح شدن رهبر لیبی به گوش می رسدیک مقام در وزارت دفاع آمریکا هدف های دیگر را گروه هایی دانسته است که بر علیه معترضین در لیبی وارد عمل شده اند. اما این مقام تاکید کرد خانواده قذافی در دستور کار حمله قرار ندارند.
پیش از این با تصویب قطع نامه شورای امنیت، رهبر لیبی اعلام آتش بس کرده، اما مقامات ائتلاف می گویند وی به تعهد خود پای بند نخواهد بود.
در روز یک شنبه، بیش از یک صد و پنجاه موشک به سوی اهداف شلیک شده است. این در حالی است که از کشور های اتحادیه عرب، قطر نیز قصد دارد به ائتلاف بپیوندد. رابرت گیتس وزیر دفاع ایالات متحده اشاره داشته که در این عملیات آمریکا نقش رهبری نخواهد داشت و ناتو حمله به لیبی را مدیریت خواهد کرد.
تعدادی از کشورهای اروپایی در روز اول این عملیات شرکت داشته اند که از جمله می توان به اسپانیا، ایتالیا، دانمارک و نروژ اشاره کرد.
به نقل از خبرگزاری ها، درهمین حال عمر موسی دبیر کل اتحادیه عرب گفت: «آن چه در لیبی اتفاق می افتد متفاوت از هدف قطعنامه در اعمال منطقه پرواز ممنوع است و ما خواهان حفاظت از جان غیرنظامیان هستیم و نه بمباران غیرنظامیان بیشتر.»
……………………..
رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی
«سال جدید، سال جهاد اقتصادی است»
۱۳۹۰ فروردین ۰۱
خبر / رادیو کوچه
رهبر جمهوری اسلامی در پیامی نوروزی که از تلوزیون رسمی ایران منتشر شد، سال جدید شمسی را برای ایرانی ها سال جهاد اقتصادی خواند. آیت اله خامنه ای با اشاره به سال گذشته که توسط وی سال «همت مضاعف» نامیده شده بود، شرایط فعلی را توام با پیشرفت چشم گیر و حرکت رو به شتاب در مسیر تعالی کشور دانست.
او در بخشی از پیام خود اشاره کرد: «از همه مسوولان و ملت عزیز ایران انتظار می رود در این سال با مجاهدت و حرکت جهاد گونه و جهشی در عرصه اقتصادی زمینه ساز تحقق واقعی دهه پیشرفت و عدالت شوند.»
این رهبر، به خصوص در متن پیام خود تبریک به افراد و خانواده هایی گفته است که در خدمت کشور، انقلاب و نظام قرار دارند.
اقای خامنه ای هم چنین در بخشی دیگر از پیام خود با اظهار تاسف از حوادث در بحرین، یمن و لیبی تاکید کرد که این حوادث تلخ مانع از آن است که انسان «بتمامه» شادی عید را احساس کند.
وی با اشاره به روند هدفمند کردن یارانه ها و سهماین کشور در تولید علم، در مجموع کشور را در جاده پیشرفت خواند. او با تاکید بر بهبود شرایط کشور، اشاره ای به حوادث پس از انتخابات در ایران نکرد.
پس از انتخابات در ایران تعداد بسیاری از ایرانیان معترض دستگیر و یا در اعتراض ها کشته شده اند، کارشناسان سیاسی خارج از کشور این روند را فرایندی برای بحران رهبری در ایران ارزیابی کرده اند.
……………………..
باراک اوباما در پیام نوروزی
«دولت آمریکا همراه جوانان ایرانی است»
۱۳۹۰ فروردین ۰۱
خبر / رادیو کوچه
باراک اوباما رییس جمهوری ایالت متحده آمریکا به مناسبت آغاز سال 1390 شمسی طی پیامی رسمی به تمام پارسیان سراسر جهان این روز را تبریک گفت. این رییس جمهوری در بخشی از این پیام اشاره کرد: «من امروز می خواهم بهترین آرزو های خود را به همه کسانی که نوروز را در ایالات متحده وسراسر جهان جشن می گیرند تقدیم دارم .
من هر سال در دوره ریاست جمهوری خود این روز را با خطاب مستقیم به مردم ایران بزرگ داشته ام . این کاری است که مایلم یک بار دیگر انجام دهم . امروز برای مردم ایران جشنی به منظور گرد آمدن با دوستان وخانواده برای تامل بر موهبت های بی همتایی است که شما از آن برخوردارید و نیز برای چشم دوختن به نویدی است که یک روز نو بردارد»
او هم چنین در پیام خود یادی از نسرین ستوده، جعفر پناهی ، عبدالرضا تاجیک، محمد ولیان و جامعه بهاییان و درویشان کرد و اشاره کرد که همراه جوانان ایرانی است.
آقای اوباما در پایان شعری از سیمین بهبهانی خواند و از او با این عنوان کسی که «سخنش جهان را به لرزه در آورده است» یاد کرد.
ویدیوی پیام نوروزی باراک اوباما با زیر نویس فارسی
رادیو کوچه
سایت آزادی بیان عکس هایی را از مراسم نوروزی توسط پدر و مادر «ندا آقا سلطان» بر سرگور او منتشر کرده است. این عکس ها نمادی از رنج و غم پدر و مادری است که درد خالی فرزندی را احساس می کنند که سال ها برایش زحمت کشیده بودند.
اگر چه در زمان خشونت های بعد انتخابات بر علیه مردم گروه هایی سعی در نسبت دادن این اتفاق به خارج از کشور داشتند، اما حاکمیت در ایران نتوانست قاتل را معرفی کند. در همان زمان مردم فردی را دست گیر کرده بودند که با هویت بسیج مسلح بوده و برخی شهادت دادند که وی به سوی ندا شلیک کرده است، اما این موضوع هم هیچ گاه پیگیری نشد. این درست مانند بسیاری از جان باخته گان این اعتراض ها بود که وضعیت قاتل یا قاتلین آن ها مشخص نشده است.
گزارش هایی از بهشت زهرا در تهران حاکی است که علاوه بر خانواده های این جان باخته گان، بسیاری از مردم نیز با ادای احترام به آنان در روزهای پایانی سال راهی این گورستان شده اند.





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر