-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

Latest news from Radio Zamaneh for 12/21/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

نخستین روز تحصن فعالان زن در مقابل مقر سازمان ملل در ژنو، در اعتراض به ادامه‌ی زندانی بودن نسرین ستوده در حالی برگزار شد که عصر امروز رضا خندان، همسر این وکیل زندانی در گفت‌وگو با رادیو زمانه اعلام کرد که نسرین ستوده امروز در تماسی تلفنی با خانه‌اش اعلام کرد که اعتصاب غذایش را شکسته است.

شیرین عبادی، وکیل سرشناس ایرانی که سهیر بل‌حسن، رئیس دوره‌ای فدراسیون بین‌المللی سازمان‌های حقوق بشر نیز وی را همراهی می‌کرد، به همراه چندتن از فعالان جنبش زنان امروز در مقابل در ورودی سازمان ملل در میدان ملل در اعتراض به ادامه‌ی زندان نسرین ستوده به تحصن نشست.


در کنفرانس مطبوعاتی که صبح امروز در میدان محل تحصن برگزار شده بود شیرین عبادی خطاب به رسانه‌ها اعلام کرد که حضور ما در مقابل سازمان ملل درواقع به دلیل درخواست ما از کمیسر عالی حقوق بشر برای رسیدگی به وضعیت نسرین ستوده در زندان است.

به گفته‌ی برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در این زمینه موظف و مسئول است.

سهیر بل‌حسن، فعال حقوق بشر سرشناس تونسی که اینک ریاست دوره‌ای فدراسیون بین‌المللی سازمان‌های حقوق بشری را به عهده دارد در گفت‌وگو با رادیو زمانه علت حضور خود در این نشست اعتراضی را همبستگی با فعالان زن ایرانی در حمایت از یک فعال حقوق بشر اعلام کرد و گفت: «ما امروز همه نسرین ستوده هستیم. همه‌ی ما این‌جا صدای نسرین ستوده‌ایم.»


خدیجه مقدم، فعال زنان که در این تحصن حضور دارد به رادیو زمانه می‌گوید: «من واقعاً متاسفم که حکومت کشور ما به عنوان حکومتی در دنیا معرفی می‌شود که صدای مردم کشور خود و صدای مردم دنیا را نمی‌شنود. به دنبال این‌همه درخواستی که برای آزاد کردن خانم نسرین ستوده از سوی افراد و فعالان مختلف مطرح شده، درحالی که نسرین ستوده هیچ جرمی را در کارنامه‌ی خودش ندارد و همه‌ی اتهام‌های او مربوط به فعالیت‌های حقوق بشری‌اش است. من وقتی می‌بینم که این‌همه بی‌توجهی به خواسته‌های مردمی می‌شود به یاد زمانی می‌افتم که امریکا می‌خواست به عراق حمله کند و همه‌ی دنیا از او می‌خواستند از این حمله چشمپوشی کند، اما او در نهایت کار خودش را کرد و نتایج فاجعه‌بار انسانی‌اش را نیز همه دیدیم. من فکر می‌کنم این رفتار همه‌ی حاکمانی است که صدای مردم را نمی‌شنوند و می‌خواهند با تک صدایی کار خودشان را پیش ببرند.»

محبوبه عباسقلی‌زاده، دیگر فعال زنان در گفت‌وگو با زمانه لزوم توجه به وضعیت زندانیان سیاسی را مهم دانسته و می‌گوید: «حرکت ما حرکتی برای نسرین ستوده و به نام او بوده است، اما در واقع حرکتی را در بسیاری از کشورها سازمان داده است که نسبت به سرنوشت زندانیان سیاسی بی‌تفاوت نباشند. در همین دو، سه روز شنیده شده که بسیاری از ایرانیان و حتی در برخی از کشورها فعالان حقوق بشری غیر ایرانی نیز در حمایت از این تحصن، به آن پیوسته‌اند.»


نسرین ستوده حتی در زندان و حتی در اعتصاب غذا نیز، وضعیت دیگر زندانیان سیاسی را فراموش نکرد. این سخنان منصوره شجاعی است.

این فعال حقوق زنان در این زمینه می‌گوید: «الگوی ما خود نسرین است. او در زندان و در حالی که جانش را به خطر انداخته هنوز دارد از حقوق دیگران دفاع می‌کند. ما اگر این‌جاییم و اگر رنج بودن در این سرما و برف و باران را تحمل می‌کنیم برای این است که بتوانیم مثل او با تحمل این رنج، صدای یک زن زندانی حق‌طلب باشیم و دیگران را وادار به شنیدن این صدا کنیم.»

آسیه امینی نیز با اشاره به این‌که نسرین ستوده یک فعال جنبش زنان بوده می‌گوید: «نسرین با ما هم خانواده است. طبیعی است اگر ما به بهانه‌ی حمایت از جان نسرین این باشیم، اما این حرکت به معنی این نیست که زندانیان دیگر را فراموش کرده باشیم. ضمن این‌که مهم است که هرکسی از ما بدانیم در موقعیتی که قرار گرفته‌ایم چه تاثیری می‌توانیم در ادامه‌ی فعالیت‌ها و خواسته‌های‌مان داشته باشیم.


خروج ما از ایران، می‌تواند آغاز مرحله‌ی تازه‌ای از تلاش برای رسیدن به جامعه‌ای برابر و امن و آزاد باشد. آزادی نسرین ستوده، فقط یک درخواست ساده نیست. درواقع ادامه‌ی فعالیت‌هایی است که بخشی از فعالان جنبش زنان تاکنون داشته‌اند. ما امیدواریم که این پیام از سوی فعالان جامعه‌ی مدنی و فعالان اجتماعی شنیده شود. مسئولیت ما در برابر کشورمان و دوستان‌مان و فعالیت‌هایی که داشته‌ایم، پایان نیافته است. نسرین باید آزاد شود و این تازه اول راه سخت ماست.»

در پایان تحصن امروز خبرنگار رادیو زمانه در تماسی با رضا خندان خبردار شد که نسرین ستوده به اعتصاب غذای خود پایان داده است.

این وکیل زندانی مسئولیت مادرانه را دلیلی برای پایان دادن به اعتصاب غذای خشک خود اعلام کرده ولی در عین حال تاکید کرده است: «کوتاه نخواهم آمد. این شکستن اعتصاب غذا موقتی است. جانم را برای فرزندانم حفظ می‌کنم، اما به اعتراضم ادامه خواهم داد.»

اخبار این تحصن از سوی رادیو زمانه دنبال می‌شود.

Share/Save/Bookmark

 
 

وقتی برای نخستین بار در غرب با قطعاتی ادبی‌ آشنا شدم که نویسنده یا شاعر بر اساس رفلکسیون‌ها یا تأملات ذهنی‌اش نوشته است، تعجب کردم. ما آن‌قدر گرفتاری‌هامان زیاد است که شاید فرصت نمی‌کنیم به دیده‌ها و شنیده‌هامان فکر کنیم و آن اندیشه‌ها را در متنی ادبی بازتاب دهیم. بسیاری از آثار نویسندگان اروپایی، نویسندگانی مانند بوتو اشتراوس (آلمان)، یا سس نوته‌بوم (هلند) مجموعه‌ای‌ست از چنین تأملات کاملاً شخصی که فقط بازتاب‌دهنده‌ی حس و حال نویسنده در یک لحظه‌ی خاص است. پتر هاندکه، از مهم‌ترین نویسندگان آلمان اثری دارد که یکسر تأملات اوست پیرامون وجوه گوناگون خستگی. اگر پیشینه‌ی این‌گونه آثار ادبی در غرب به ادبیات اعترافی و سفر زائر در قرون وسطی می‌رسد، در زبان و فرهنگ ما چنین آثاری در اغلب مواقع از فرهنگ عرفانی نشان دارد. در فضای تبعیدی، «تنهایی» و «گم‌شدگی» مهم‌ترین درونمایه‌ی چنین تأملاتی است. برنامه‌ی رادیویی این هفته‌ی خاک اختصاص دارد به دو داستان‌واره، یا قطعه‌ی ادبی از شکوفه تقی، نویسنده، شاعر و مردم‌شناس مقیم سوئد که پیش از این نیز آثاری از او در دفتر خاک منتشر شده است. شوریدگی‌های او را می‌شنویم:

Download it Here!

قطاری بر آب‌های زمان

شکوفه تقی:

زمستان، زیبا و پرشکوه، پر کرده چشمم را از دو سو. سکوت، در آئینه‌های روبرو، رمزخوان است و با من به گفت‌وگو: در یکی‌ست‌‌ شهادت مذاب شمع،‌ در ذات شفاف تماشا. در دیگری روان سیال زندگی‌، در بال‌های سفید موسیقا...که قطار یاد تو ناگاه، در روشنای هزار قاب، میافتد روی شیشهی دیوار ما.

نگاهم را، در رقص گلبرگ‌های برف، دلم را، در کوچه‌های تردید از هر طرف، گم می‌کنم، تا پایان راهی، که آغاز خانه‌ای‌ست بی‌همراه. بر درش نوشته تنهایی دل‌نوشت خدایان است و سرنوشت آدم‌ها.

با یک قایق کاغذی، از آب‌های زمان می‌گذرم. دانه‌های برفی روحم را بی‌شتاب، به تبسم شعله‌ی شمعی می‌سپرم. نمی‌دانم خوابم یا بیدارم؟ لبخندم را روی لب‌ها تکثیر می‌کنم. چه فرق می‌کند سلامم بگویند یا خدانگهدارم؟

این قطار، با این پنجره‌های بسیار، بسیار افتاده روی شیشه‌ی دیوار. من هر سه تصویر را با هم، بسیار دیده‌ام بسیار. چه فرقی‌ست میان رازپوشی و کشف اسرار؟

وقتی خوشبختی، برای من، درک نورانی شمعی‌‌ست، که در امتداد تاریکی، روشنی را می‌نویسد. برفی‌ست، که میان دو هجای روشن شمع، رویای زمستان را تعبیر می‌کند، قطاری‌ست‌ که روی اقیانوس زمان می‌رود تا مرا به تماشای خودم ببرد. سقف آسمان عشقی‌ست که با همه‌ی بلندا، گذر از آستانش، پیشانیم را به سجده می‌گیرد.

چه فرقی‌ست میان رازپوشی و کشف اسرار؟

آبگینه‌ی ادراک

شکوفه تقی:

در آغاز کلمه بود. کلمه خدا بود. خدا زندگی بود. زندگی عشق بود. عشق نور بود، که در تاریکی درخشید و خود را به هزار گونه آفرید.

میهمان ناخوانده شد. خانه‌ی دل را از خود چنان انباشت، که نه من ماندم، نه جایی برای غیر گذاشت.
دوست شد، هر چه گفت باور داشتم. آتش بر سرم ریخت، آبش برداشتم. طردم کرد به خود خواندنش انگاشتم. ویرانم کرد آبادیم پنداشتم.

هاتف شد. ندایش را شنیدم، سر از پای نشناخته بدنبالش دویدم. از آن رو که هم راه بود و هم راه بر، نه به مقصد، نه به سختی راه اندیشیدم.

آموزگار شد. همان دم که از آب زندگیم نوشاند، با شوکران مرگ هم مرا سوزاند. لیک آموزه‌هایش را به جان خریدم.

بدان هنگام که با نوشداروی دیدار به بهشتم خواند، با زهر جدایی به دوزخم کشاند از درد نرمیدم.
شجاعت شد، هراس‌هایم را ربود.

مغنی شد، زیباترین ترانه‌ها را در گوشم سرود.
ساحل امن شد، دلم در کنار دریایش از نام و ننگ آسود.
خیش شد. مزرعه‌ی روحم را خراشید.
دست شد. بذر همدردی در آن شیارها پاشید.
گندم لذت شد. با خارهای درد روئید.
صلیب تنهایی شد، بر دوش غربتم کشید.
از او نبریدم.

تا ذات آبگینه‌ی ادراک شد غیر از او نشنیدم که گفت: زینهار از عشق نگریزی و با رنج آن نستیزی که در این آزمون رازهای دل بر تو آشکار می‌شود تا خود را در قالب خدا بریزی.
در آغاز کلمه بود کلمه خدا بود و دوست بهشتی که عشق رویش را می‌سرود.

Share/Save/Bookmark

 
 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»، صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه‏ی قضاییه‏ی ایران، روز شنبه بیست و هفتم آذرماه، با بیان این‏که عده‏ای قوه‏ی قضاییه را به کوتاهی در برخورد با سران فتنه متهم می‏کنند، گفت در این مورد بر اساس مصالح کلی نظام عمل می‏کند و تنها از رهبر جمهوری اسلامی سفارش می‏گیرد.

Download it Here!

از احمد سلامتیان، تحلیل‏گر سیاسی در پاریس، پرسیده‌ام: معمولاً مسئولان نظام جمهوری اسلامی تلاش می‏کنند که مسئولیت اقدام‌های مختلف خود را متوجه شخص آیت‏الله خامنه‏ای، رهبر جمهوری اسلامی نکنند، اما سخنان صادق لاریجانی چنین نیست. این تفاوت را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

یکی از مشخصات عمده‏ی دوسال اخیر رهبری آقای خامنه‏ای عبارت از این است که از یک طرف، رهبری در امور جزئی‏ مداخله می‏کند. پیش از این، تا این اندازه حضور روزمره وی در جزئیات سابقه نداشت.
دیگر این‏که گروه‏ها و نهادهای مختلف که در داخل حاکمیت جمهوری اسلامی هستند، ابایی از این ندارند که با توجه به این‏که رهبری خودش آمده وارد میدان شده، در تعامل سیاسی، از رهبری به عنوان سپر پیشبرد اهداف خودشان استفاده‏ی ابزاری کنند، یا این‏که او را مقابل عمل انجام شده قرار بدهند و به‏دنبال خودشان بکشند.


احمد سلامتیان

متناسب با این وضعیت است که امروز حتی رئیس قوه‏ی قضاییه که باید مشخصه‏ی اصلی‏اش در مقام قضا استقلال‏ باشد، ابایی ندارد از این‏که بگوید در مسائل قضایی، مصلحت سیاسی را دنبال می‏کند و این مصلحت سیاسی را رهبری برایش معین می‏کند.

از طرف دیگر، گروه‏هایی که به‏طور مشخص، از مسئله‏ی برخورد با سران اعتراض‌های مردمی، به عنوان ابزار سیاسی‏ استفاده می‏کنند (که البته تصفیه و دفع‏‌های مربوط به آن، محدود به سران اعتراض‌ها نمی‏شود و دامن کسانی را می‌گیرد که در خود اردوگاه اصول‌گرایان هم هستند) حتی وقتی مطمئن باشند که مسئله‌ای مورد نظر رهبری است، ابایی از این ندارند که دیگران را هدف قرار بدهند.

در همین مسئله، آقای صادق لاریجانی به‏حق می‏گوید که عده‏ای می‏خواهند او را در برابر بخشی از نیروهای اصول‌گرا قرار بدهند.

این یک مسئله‏ی عمده‏ی تحول سیاسی کنونی است که اگر بخواهم خلاصه کنم، می‏گویم به‏جای ولایت رهبر و فقیه بر نیروهای طرفدار خودش، بار دیگر ما در جمهوری اسلامی می‏بینیم که هر گروه، هر دسته و هر شخصیتی، به نوعی برای رهبری و بر اعمال او ولایت می‏کند و او را در مقابل عمل انجام‏شده قرار می‏دهد.

در بخشی از همین سخنرانی، صادق لاریجانی گفته است که در طول یک‌سال گذشته، رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران- و به تعبیر ایشان سران فتنه- مجرم هستند. آیا این تعبیر را شما منطبق بر قضا و چهارچوب‏های حقوقی رایج در محاکم می‏دانید یا خیر؟

اصل قضاوت عبارت از این است که قاضی پس از بررسی و شنیدن اتهام و دفاع متهم، برای خودش نظر بدهد. شرط احترام به نظر قاضی، این بی‏طرفی است.

این‏که یک فرد عادی کوچه و خیابان بگوید: «من جرم آنها را مسلم می‏دانستم»، این را می‏شود به عنوان یک خطا بخشید، اما وقتی رئیس قوه‏ی قضاییه‌ی یک کشور، چنین می‏گویند، به این معناست که ایشان اصل سی و هفتم قانون اساسی را در ابراز نظرات خودش ملحوظ نمی‏دارند. آن اصل صریحاً می‏‏گوید: «اصل برائت است و هیچ‏کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‏شود، مگر این‏که جرم او در دادگاه صالح ثابت شود.»

همگان می‏دانند که تا امروز هیچ دادگاه صالحی جرمی را برای کسانی که آقای لاریجانی سران فتنه می‏نامد، ثابت قلمداد نکرده است. باز بنا بر قانون اساسی و بنا بر خود استدلالی که الان رئیس قوه‏ی قضاییه می‏کند و می‏گوید که بنا بر مصالح سیاسی و نظر رهبری، این افراد را تا به‏حال محاکمه نکرده است، ماهیت اتهامی که به ایشان وارد می‏شود، اتهام ذاتاً و قطعاً سیاسی است و بنابراین باید با در نظر گرفتن اصل قانون اساسی، در مورد جرایم سیاسی و مطبوعاتی که صریحاً می‏گوید: «جرایم سیاسی باید علنی و با حضور هیأت منصفه رسیدگی بشود»، اقدام شود.

تا زمانی که این دو شرط فراهم نشده، گفتن این‏که کسی جرمی مرتکب شده، آن هم از جانب رئیس قوه‏ی قضاییه، دلیل دیگری است که در جمهوری اسلامی، حتی مسئولین درجه‌ی اول سه قوه‌ی آن، زحمت خواندن قانون اساسی و استناد قانون اساسی را به خودشان نمی‏دهند. چون نادیده گرفتن و نخواندن و عبور از قانون اساسی جمهوری اسلامی، مانند بسیاری زمان‏های دیگر، بیشتر دست و پای دست‏اندرکاران حاکمیتی را که می‏خواهند در اعمال نظرات خودشان از هر قید و بند قانونی آزاد باشند، رها می‏سازد تا این‏که مشکلات برای دیگران فراهم کنند.

صادق آملی لاریجانی در موارد متعددی مصالح کلی نظام را دلیل عدم دستگیری رهبران اعتراض‌های مردمی ذکر می‏کند و در جایی می‏گوید: «در لفافه گفتم که یک‏سری مسائل در نظام مطرح است و من تعیین کننده‏ی این مسائل نیستم» و یا این‏که «مصالح کلی نظام را رهبری تشخیص می‏دهد». این مصالح کلی به‏نظر شما چیست؟ آیا بعد از این یک سال و نیم که نظام خود را پیروز میدان می‏داند و هرکاری خواسته انجام داده، آیا این مصالح کلی، به‏گونه‏ای نگرانی از دوباره برافروخته شدن این بحران با دستگیری رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران نیست؟

مسئله‏ی برخورد با سران اعتراضات، امروز در داخل جمهوری، از برخورد با یک یا دو فرد بسیار فراتر رفته است. اولاً اصطلاحی که به‏‏کار می‏برند- نظام- نوعی کلید واژه‏ است که در بیان سخنگویان حاکمیت کنونی، معنای رهبری را می‏دهد. چون تبلور این نظام، در شخص رهبری بیشتر و بیشتر دیده می‏شود. ثانیاً وقتی گفته می‏شود «مصالحی»، عمده‏ترین این مصالح عبارت از این است ‏که امروزه کسانی را که باز با یک اسم رمز دیگر، سران فتنه می‏نامند، یک نفر نیستند. نمی‏تواند کسی مدعی بشود و آن را در آقایان موسوی و کروبی محدود کند.

به همان ترتیبی که دادگاه‏های ویژه‏ی امنیتی- نظامی و سخنگویان‏ آن، مانند سردار مشفق، تابه‏حال بیان کرده‏اند، مجموعه‏‏ای که آنها به عنوان فتنه می‏شناسند، بسیار فراتر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است. آقای خاتمی و آقای رفسنجانی و حتی می‏توانم بگویم بیش از ۹۰درصد کسانی که از ابتدای جمهوری اسلامی تا به‏حال، در رأس حاکمیت جمهوری اسلامی بوده‏اند را در بر می‏گیرد.
به همین علت، معضل شروع سرکوب بیشتر و گسترش سرکوب در سطح بالای معترضین، معضلی است که دامن کل نظام جمهوری اسلامی را می‏گیرد و در عمل خود این نظام را در برابر گذشته‏ی خودش قرار می‏دهد.

این یک نوع عمل جراحی است که بخشی از نیروهای امنیتی- نظامی سخت به دنبال آن هستند، اما در خود حاکمیت و رأس حاکمیت، بخش دیگری هستند که وقوف دارند به این مسئله که اگر این چرخ سرکوب گسترش پیدا کند، دامن بسیاری، حتی بعضی از مسئولان سه قوه‏ی کنونی را هم خواهد گرفت و علاوه بر این، از آن زمان دیگر کل آن چیزی که از آن به عنوان نظام اسم برده می‏شود، زندانی همان ارگان‏های امنیتی- نظامی خواهند بود که پس از فارغ شدن از بقیه، روزی شتر این سرکوب و تسری فتنه را جلوی در خانه‏‏ی آنها نیز خواهند خواباند.

Share/Save/Bookmark

 
 

کشورهای در حال توسعه در صورت توجه بیشتر به آثار تاریخی قادر خواهند بود به اقتصاد خود تحرک بیشتری ببخشند.

Download it Here!

بر پایه‌ی جدیدترین گزارش منتشر شده از سوی گروهی از متخصصان حفاظت از میراث فرهنگی در دنیا، حدود ۵۰۰ محوطه‌ی باستانی در کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان این قابلیت را دارند که تا سال ۲۰۲۵ سالانه سرمایه‌ای معادل ۱۰۰ میلیارد دلار برای اقتصاد کشورهای خود تولید کنند، به شرط آن که توجه جامعه‌ی جهانی به این محوطه‌ها جلب شود و تلاش‌های گسترده برای حفاظت و نجات آنها صورت بگیرد.

این گزارش با نام «نجات میراث در حال نابودی ما»، توسط سازمان غیر انتفاعی «صندوق میراث جهانی» که مرکز آن در سان فرانسیسکو قرار دارد تهیه شده است.


گزارش «نجات میراث در حال نابودی ما» توسط صندوق میراث جهانی

گزارش زیر نظر کمیته‌ای مرکب از بیست‌وچهار متخصص حفاظت میراث فرهنگی از نقاط مختلف دنیا نوشته شده و وضعیت پانصد محوطه‌ی مهم تاریخی را در کشورهای درحال توسعه‌ی جهان از ایران و عراق و مصر و اندونزی گرفته تا برزیل و مکزیک مورد بررسی قرار داده است.

همچنین گزارش بر شرایط وخیم دوازده محوطه‌ی باستانی که در آستانه نابودی هستند تمرکز کرده است.

به اعتقاد نویسندگان گزارش، این محوطه‌ها توانسته‌اند در طول سده‌ها و یا هزاره‌ها ارزش‌های خود را حفظ کنند، اما اکنون و در دوران معاصر، ما شاهد نابودی سریع آنها هستیم.

دلایل عمده‌ای که این محوطه‌ها را به خطر انداخته غارت و حفاری قاچاق، جنگ و درگیری مسلحانه، بودجه‌های ناکافی حفاظتی، مدیریت بد و تاثیرات ناشی از طرح‌های توسعه و عمرانی است.

در میان محوطه‌هایی که این گروه بین‌المللی در خصوص نابودی قریب‌الوقوع آنها هشدار داده نام مکان‌هایی چون شهر باستانی نینوا در عراق و بر کرانه‌ی رود دجله، بخش تاریخی شهر دمشق، معابد مالوتی در هند، یک قصر باستانی در قبرس، شهر متروک آنی در ترکیه، محوطه‌ی باستانی تامسیلا در پاکستان، قصر سن سوشی در هاییتی، محوطه‌ی باستانی میرادور در گواتمالا و هم‌چنین محوطه‌هایی در فلسطین، بنگلادش و کنیا به چشم می‌خورد که ازجمله آثار بسیار با ارزشی هستند که با خطرات جدی و فوری تهدید می‌شوند و به زودی از میان خواهند رفت.

شهر نینوا در عراق، پایتخت باستانی امپراتوری آشور بوده است، اما اینک با عواملی همچون غارت و حفاری قاچاق و ضعف مدیریت رو به ویرانی رفته است. هم‌چنین همجواری این محوطه‌ی باستانی با شهر امروزی موصل موجب شده است تا رشد و توسعه‌ی شهر جدید تهدیدی بسیار جدی برای نینوای باستانی باشد.


ویرانه‌های شهر باستانی نینوا در عراق

شهر تاریخی «آنی» در مرز میان ترکیه و ارمنستان قرار دارد. این منطقه از دوران پیش از تاریخ محل سکونت بوده و بعدها در دوهزار و هفتصدسال پیش مورد توجه اورارتوها قرار گرفته است.

در سده‌ی دهم میلادی، آنی پایتخت پادشاهی ارامنه شد و به همین دلیل کلیساهای بسیار زیادی در آن ساخته شدند، اما سالیان درازی است که شهر متروک و ویران است. عوامل تهدیدکننده‌ی آنی بودجه‌ی بسیار اندک حفاظتی، غارت، دزدی و هم‌چنین فراموشی از سوی مقامات محلی است.

قصر هشام که اینک ویرانه‌های آن در شهر اریحا در کرانه‌ی باختری رود اردن و در مناطق خودگردان فلسطین باقی مانده است، یکی از زیباترین آثار معماری دوران بنی‌امیه است. در قصر هشام تاثیر هنر و معماری چند حوزه‌ی فرهنگی از جمله هنر و معماری رومی دیده می‌شود. موزاییک‌های به جای مانده از این قصر بسیار نفیس هستند.

طبق گزارش «صندوق میراث جهانی» این محوطه‌ی تاریخی با عواملی ازجمله رشد شهر اریحا و توسعه‌ی کشاورزی در اطراف آن به شدت تهدید می‌شود. همچنین مدیریت نامطلوب محوطه نیز باعث تشدید روند ویرانی آن شده است.

اما به جز اینها، دویست محوطه‌ی دیگر از میان پانصد محوطه و اثر مطالعه شده در فهرست آثار در معرض خطر قرار گرفته‌اند.

به گفته‌ی جف مورگان، رییس «صندوق میراث جهانی»، در حالی که اکنون در دنیا میلیاردها دلار برای مقابله با تغییرات آب و هوایی و یا نجات گونه‌های مختلف حیات صرف می‌شود، مبلغ بسیار ناچیزی به حفظ و نجات این محوطه‌های ارزشمند تاریخی و فرهنگی اختصاص می‌یابد.


کلیسای جامع در شهر «آنی» در ترکیه

به گفته‌ی او در آمریکا کمتر از دوهزارم درصد از کمک‌های انسان‌دوستانه و خیریه برای حفظ و نجات آثار فرهنگی و تاریخی صرف می‌شود.

این سازمان غیرانتفاعی همچنین ساختار بوروکراتیک نهادهایی مانند سازمان ملل و یونسکو را مورد انتقاد قرار داده است که باعث می‌شود بسیاری از کسانی که مایل به کمک در این زمینه هستند، در عمل منصرف شده و سرمایه‌ی خود را به کار دیگری اندازند.

به اعتقاد جف مورگان به‌عنوان مثال سازمان‌ها یا اشخاصی که می‌خواهند برای نجات محوطه‌ای در گواتمالا پول بپردازند، در عمل حاضر نیستند آن را در اختیار سازمان ملل قرار دهند چون می‌دانند این پول از طریق سازمان ملل در نهایت در اختیار دولت آن کشور قرار می‌گیرد.

به اعتقاد اعضای این سازمان غیر انتفاعی به وجود آوردن یک صندوق کمک چند میلیارد دلاری، مشابه آن اقدامی که برای مبارزه با بیماری ایدز صورت گرفته است، و اداره‌ی آن توسط هیئتی مرکب از بخش دولتی و بخش خصوصی، می‌تواند باعث جلب سرمایه‌ی بیشتر از سوی بخش خصوصی برای نجات آثار تاریخی در کشورهای در حال توسعه شود.

این گزارش تاکید می‌کند که چنین محوطه‌های تاریخی که دارای ارزش جهانی هستند در حقیقت یک سرمایه‌ی انکارناشدنی برای توسعه‌ی پایدار در کشورهای در حال توسعه و فقیر به حساب می‌آیند. درآمد سال ۲۰۰۹ از پانصد محوطه‌ی تاریخی مطالعه شده در این گزارش رقمی بالای ۲۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار بوده است.


قصر هشام در شهر اریحا

محوطه‌هایی شامل دیوار بزرگ و مقبره‌ی امپراتور «چین هی هوان» در چین و محوطه باستانی ممفیس در مصر به همراه گورستانش به ترتیب دو میلیارد و ۷۰۰، یک میلیارد و ۹۰۰ و همچنین ۹۰۰ میلیون دلار درآمدزایی داشته‌اند.

مطابق گزارش منتشر شده توسط صندوق میراث جهانی، با رشد صنعت گردشگری و احتساب این نکته که حداقل یک سوم گردشگران مایل به بازدید از محوطه‌هایی با ارزش بالای تاریخی و فرهنگی هستند، توسعه‌ی برنامه‌های گردشگری پایدار می‌تواند باعث ایجاد مشاغل محلی و درآمدزایی هرچه بیشتر برای کشورهای در حال توسعه و یا فقیر شود.

به اعتقاد مسئولان این سازمان غیرانتفاعی، سرمایه‌گذاری در بخش میراث فرهنگی، برخلاف برخی فعالیت‌ها مانند معدن‌کاوی که به محیط اطراف آسیب می‌زند و روزی نیز به انتها می‌رسد، فعالیتی است که می‌تواند همواره بازده داشته باشد.

گزارش «نجات میراث در حال نابودی ما» هشدار می‌دهد که دنیا با خطر از دست دادن بخش مهمی از پیشینه‌ی تاریخی و فرهنگی خود روبه‌رو است و این مشکل فقط مختص به یک کشور خاص نیست. هشداری که به عقیده‌ی نویسندگان گزارش باید به اندازه‌ی تغییرات آب و هوایی جدی گرفته شود.

Share/Save/Bookmark

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به zamaneh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به zamaneh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته