-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

Posts from Khodnevis for 06/19/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مانا نیستانی امشب نشان شجاعت بین‌المللی می‌گیرد

مانا نیستانی، طراح مطبوعاتی ایرانی که سال ۱۳۸۵ به خاطر کارتون «سوسک» در بخش کودکان ایران جمعه به مدت سه ماه بازداشت و بعد از خروج از ایران، زندگی در تبعید را آغاز کرد، امشب به عنوان برنده امسال «نشان بین‌المللی شجاعت» معرفی خواهد شد.

مانا که از طرف دو تن از اعضای انجمن، جان لنت و نیک آهنگ کوثر نامزد این جایزه شد، بعد از پیشی گرفتن از رقبای سوئدی و سری‌لانکایی بیشترین رای هیات مدیره شبکه بین‌المللی مدافع حقوق کارتونیست‌ها را بدست آورد.

نیستانی با بیش از ۱۹ سال سابقه کار، یکی از شناخته شده‌ترین کارتونیست‌های ایرانی است.

نیستانی در متنی که برای مراسم ارسال کرده، گفته است که این جایزه معتبر «متعلق به همه اقوام ایرانی، از جمله ترک‌ها، کردها، لرها و بلوچ‌های و همه اقلیت‌های قومی است که برای دفاع از حقوق خود مبارزه می‌کنند و در رنج بوده‌اند.»

او همچنین به خاطر ایجاد ناراحتی برای گروهی از هموطنان به خاطر ریشه ترکی کلمه‌ای که در کارتونش به کار رفته، عذرخواهی کرده است و نوشته: «اطمینان می‌دهم که هیچگاه قصد ضربه زدن و ناراحت کردن هیچ گروهی را نداشته است.»


 


ایران در رده نخست روزنامه‌نگاران تبعیدی

 

در گزارش سالانه این کمیته همچنین ذکر شده است که این بالاترین آمار سالانه خبرنگاران تبعیدی یک کشور طی یک دهه گذشته است. این کمیته پیش‌تر نیز اعلام کرد ایران رکورددار شمار خبرنگاران زندانی در جهان است.

این گزارش که در آستانه روز جهانی پناهندگان (۲۰ ژوئن) منتشر می‌شود، همچنین اضافه کرده است که حداقل نیمی از خبرنگاران ایرانی که طی دوازده ماه گذشته و به دنبال انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از کشورشان گریخته‌اند در ترکیه و در شرایط دشواری بسر می‌برند.

این کمیته می افزاید اشخاصی که احتمال می‌رود در ترکیه برای حکومت ایران کار می‌کنند به این خبرنگاران تبعیدی هشدار داده‌اند اگر درباره اوضاعی سیاسی ایران بطور علنی اظهار نظر کنند خانواده‌های‌شان در داخل هزینه فعالیت‌های آنها را خواهند پرداخت.

گزارش یاد شده به محمد خیرخواه عکاس خبری ۲۴ ساله ایرانی یونایتدپرس اینترنشنال اشاره می‌کند که عکس‌هایش از درگیری های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته او را مجبور به فرار به افغانستان، ایتالیا و سرانجام آمریکا کرد.

این گزارش نشان می‌دهد پس از ایران، سومالی (۱۶ خبرنگار تبعیدی) و اتیوپی (۱۵ خبرنگار تبعیدی) در رده‌های دوم و سوم قرار دارند. عراق، اندونزی، پاکستان و تونس نیز هر کدام دستکم یک خبرنگار تبعیدی داشته اند.

 

گزارش کمیته حمایت از خبرنگاران آمار کل خبرنگارانی که طی ده‌سال گذشته مجبور به فرار از کشورهای‌شان شده‌اند را ۵۰۹ تن ذکر می‌کند که ۴۵۴ نفر از آنها همچنان در تبعید هستند و تنها ۵۵ نفر توانسته‌اند به کشور خود بازگردند.

 

آمریکا میزبان ۱۴۰ نفر یعنی بیشترین تعداد از این خبرنگاران است. کنیا (۵۷ نفر)، بریتانیا (۳۴ نفر)، سوئد (۲۶ نفر) و ترکیه (۲۳ نفر) در رده های بعدی قرار دارند.

 

 


 


درخواست مادر ندا از مردم ایران

آن‌گونه که «فرشته قاضی»، روزنامه نگار، در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است، هاجر رستمی، مادر ندا آقاسلطان گفته است:«خواهش من این است ساعتی که ندا جان باخت در خانه‌هایتان یا هر جایی که هستید به یاد ندا شمعی روشن کنید.»

وی اعلام کرده است که مراسم سال‌گردی برای دخترش برگزار نخواهد کرد، اما بر سرمزار وی در بهشت زهرای تهران، خواهد رفت.»

ندا آقاسلطان، یکی از ۱۳۷‌جان‌باخته حوادث پس از انتخابات در ایران است. وی در تظاهراتی که روز سی‌ام خردادماه سال گذشته، در تهران برگزار شد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان سپرد. این تظاهرات یک روز پس از سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در نماز جمعه تهران برگزار شده بود. آیت‌الله خامنه‌ای در آن سخنرانی، نسبت به حضور معترضان در خیابان‌ها هشدار داده بود.

تصویر لحظه مرگ «ندا آقاسلطان» در شبکه‌های تلویزیونی و اینترنت، به شکل گسترده‌ای منتشر شد. بسیاری پس از انتشار تصاویر ندا آقاسلطان، از وی به عنوان «نماد جنبش سبز» یاد کردند.

انتشار گسترده تصاویر وی، باعث شد تا مسوولان جمهوری اسلامی، نسبت به فوت وی اظهارنظر کنند. آن‌ها مرگ «ندا آقاسلطان» را مشکوک ارزیابی کردند. محمود احمدی نژاد، طی اظهارنظری، مرگ وی را به سرویس های امنیتی اروپا و آمریکا نسبت داد. وی مرگ «ندا آقاسلطان» را، سناریویی برای انقلاب مخملی در ایران دانست و از سناریوی مشابهی در ونزوئلا سخن راند.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز تاکنون چندین بار، با پخش برنامه‌هایی، مرگ وی را به کشورهایی چون «انگلستان» و همچنین افرادی چون «آرش حجازی» - مترجمی که در زمان مرگ ندا، بالای سر وی بود – نسبت داده است.

 


 


حسین فدایی: حسن خمینی به دنبال رهبری است

حسین فدایی، نماینده تهران در مجلس هشتم، طی سخنانی اعلام کرد که «سیدحسن خمینی»، نوه آیت‌الله خمینی، برای رسیدن به پست «رهبری» در جمهوری اسلامی دورخیز کرده است.

به گزارش وب سایت «آخرین نیوز»، وی که در در شانزدهمین همایش سراسری «هیات رزمندگان اسلام» سخن می‌گفت، افزود:« نقش سید حسن خمینی در حوادث پس از انتخابات كاملا مشهود بوده است. »

وی با اعلام این که اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، از جمله مشوقان ورود حسن خمینی به عرضه بوده‌اند، گفت:« حدود یک سال و نیم پیش وقتی كه افرادی برای انتخابات ریاست جمهوری آماده ورود به عرصه شدند، عده‌ای به سراغ سید حسن خمینی رفتند تا او را برای این كار متقاعد كنند. سید حسن خمینی در پاسخ به این جریان گفته بود كه من مسوولیتی را می‌پذیرم كه رییس جمهور پیش او زانو بزند. با توجه به سن بالای هاشمی رفسنجانی، سید حسن قصد ورود به عرصه انتخابات خبرگان و تكیه زدن بر كرسی ریاست این مجلس  را دارد.  رسیدن به رهبری از راههای معمول برای سایر مناصب است‌.»

فدایی همچنین با اشاره به دیدار هیاتی از مسوولان نظام، با هاشمی رفسنجانی گفته است:«هیاتی از مسوولان که برای حل مسایل پس از انتخابات با بزرگان نظام دیدار کردند در دیداری با آقای هاشمی از وی شنیدند که وی به همراه سید حسن، سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی به این نتیجه رسیده اند که کف مطالبات میرحسین ابطال انتخابات است یعنی سید حسن هم به این موضوع راضی شده است.»

بعد از حوادث ۱۴ خرداد، و شعارهای عده‌ای از حامیان دولت علیه سیدحسن خمینی، که باعث قطع سخنرانی وی در مراسم بزرگ‌داشت آیت الله خمینی شد، حملات نیروهای حامی دولت به «سیدحسن خمینی» شدت بیشتری گرفته است. این در حالی است که برخی از سایت‌های حامی دولت، حتا نام وی را نیز «سیدحسن مصطفوی» ذکر می‌کنند و از نامیدن وی به نام «خمینی» پرهیز می‌کنند.

 


 


درگذشت ژوزه ساراماگو

 

ژوزه ساراماگو، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس پرتغالی در سال ۱۹۲۲ در دهکده‌ای کوچک در  در شمال لیسبون بدنیا آمد. وی فعالیت فرهنگی خود را با روزنامه نگاری اغاز کرد و در ۱۹۴۷ اولین رمان خود را با نام کشور گناه به چاپ رساند. پس از آن و در سال ۱۹۶۹‌ساراماگو با عضویت در حزب مخفی و استالینیستی «پی سی پی» به فعالیت‌های سیاسی نیز روی آورد و مواضع انتقادی خود را در رمان «امیدواری در الن تیو» با پرداختن به زندگی کارگران کشاورز به تصویر کشید. زه ساراماگو در ۴۷ سالگی به عضویت حزب مخفی و استالینیستی «پی سی پی» (PCP) درآمد. فعالیت‌های ‌‌‌ساراماگو در این حزب با وقوع انقلاب وشکل گیری تصویر منفی از این حزب در اذهان عمومی خاتمه پیدا می‌کند.

 پس از این بود که ساراماگوی ۵۲ ساله، فارغ از مسایل سیاسی و عضویت در احزاب تمام وقت خود را برای ادبیات گذاشت و در سال ۱۹۸۲ به دنبال چاپ کتاب «بالتازار و بلموندا» به شهرت جهانی رسید. رمانی با محوریت تفتیش عقاید که ساراماگو در آن با هنرمندی و چیره دستی، زوال و فساد و انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم میلادی را به تصویر می‌کشد. این رمان در سال ۱۹۹۰ توسط آهنگ‌ساز ایتالیایی «آریو کورجی» به صورت اپرا درآمد و با نام «بلیموندا» به روی صحنه رفت.

 در این دهه علاوه بر انتشار چند رمان از ساراماگو دو نمایشنامه هم به چاپ رسید. «من باید با این کتاب چه کنم؟» (What shall I do with this Book?) و «زندگانی دوباره فرانسیس اسیسی» (The Second Life of Francis of Assisi) در سال ۱۹۸۷.

وی در سال ۱۹۹۲‌هفتمین رمان خود را به نام «انجیل به روایت عیسی مسیح» منتشر کرد. رمانی که جنجال‌های بسیاری را برای این نویسنده‌ی پرتغالی در پی داشت. تا جایی که دولت وقت اروپا از معرفی این رمان برای دریافت جایزه‌ی کتاب اروپا به دلیل آنچه جریحه دار کردن احساسات مذهبی مردم می‌دانست سرباز زد . پس از آن بود که ساراماگو در اعتراض به این مساله به همراه همسر ژورنالیست خود‌، پیلار دل ریو، دست به یک تبعید خودخواسته زد و به جزیره «لانزاروته» در جزایر قناری کشور مهاجرت کرد. با گذشت زمان و برطرف شدن حساسیت‌های ناشی از چاپ این کتاب وی بیشتر اوقات خود را قبل از مرگ در پرتغال می گذراند.

در سال ۱۹۹۸، ساراماگو رمان «کوری» را منتشر کرد که جایزه‌ی ادبی نوبل را برای وی به همراه داشت. جایزه‌ای که واتیکان ان را تاسف بار خواند و به جهت گیری‌های سیاسی پیرامون این نویسنده مرتبط دانست. جایزه ادبی کامو در سال  ۱۹۹۵ و ۱۹۹۸ از جمله دیگر جوایزی است که ساراماگو در طول زندگی ۸۷ ساله‌ی خود موفق به دریافت آنها شده بود.

از دیگر آثار ساراماگو می‌توان به «در غیاب مرگ»، «بلم سنگی»، «تاریخ محاصره لیسبون» ،«همه نام‌ها»، «غار» و «بینایی» اشاره کرد.

آخرین اثر این نویسنده، قابیل نام داشت. رمانی برمبنای داستانی از انجیل و زندگی قابیل فرزند آدم و حوا که دست خود را به خون برادرش «هابیل» آلوده می‌کند رونمایی از این رمان نیز جنجال‌های زیادی برای ساراماگو در پی داشت و کلیسا وی را متهم به یک «عملیات تبلیغاتی» کرد.

تا به حال حدود سه و نیم میلیون نسخه از آثار ساراماگو به بیش از سی زبان دنیا منتشر شده است.

 


 


وای اگر «جرمنی» حکم جهادم دهد!

ما جماعت فوتبال دوست کشته و مرده آلمان شب گذشته با خیال راحت و سرخوش از پیروزی حتمی آلمان بر صربستان با دلی آرام وقلبی مطمئن سر به بالین گذاشتیم و ندانستیم که فردا صبح دربامدادان به وقت شرق آمریکای جهانخوار مقابل صفحه تلویزیون آلمان مغرور از ۴ گلی که به استرالیا زد ده نفره می‌شود و پنالتی و چند فرصت حتمی گل را از دست می‌دهد ودست آخر یک بر هیچ مغلوب صربستان می‌شود تا بازهم به همه ما سوداگران خواب و خیال بفهماند که فوتبال هم مانند زندگی ۹۰ دقیقه است که تا دقیقه آخرش تو ندانی و من ندانم و او و شما و ایشان ندانند که چه شود.

حتی خودنویس هم که از برد ۰-۴ استرالیا خرسند بود تیتر زد:چهارتایی‌ها..! تا جوهر خودنویسش پس از بازی امروز آلمان ته بکشد و مغموم و ناامید و نگران از حذف احتمالی آلمان چشم انتظار بازی های بعدی بنشیند. ما طرفداران سینه چاک آلمان که درعمرمان به جز همان مسابقات گل کوچک بیست و چندسال پیش در انتهای کوچه خاکی مان در جنوب شهر و آن دوتا ضربه «هد» که برای گرفتن نمره قبولی در ورزش مقابل دبیر ورزش دبیرستانمان زدیم تا به حال توپ به زیرپایمان نرفته و بالای سرمبارک نگردیده و دیگر هم با این سن و سال و اشکم فربه و کلسترول و قند خون بالا یحتمل نخواهدرفت بازهم کنار گود می‌نشینیم و فریاد بر می‌آوریم که: جرمنی! لنگش کن که اگر لنگش نکردی و در مسابقه با غنا کم آوردی همگی به آفریقای جنوبی رفته و یکصدا و متحد فریاد برآوریم: وای اگر «جرمنی» حکم جهادم دهد! ارتش فیفا نتواند که جوابم دهد!


 


نقل مکان دانشگاه‌ها
 


ضرب و شتم رییس ستاد موسوی در گیلان

این فعال اصلاح طلب در این باره به سایت خبری جبهه مشارکت گیلان – گیلان رسا - گفت: «براى تهيه عكس از بيلبوردهاى نصب شده در سطح شهر رشت، به سبزه ميدان – یکی از میدان‌های اصلی شهر رشت -  رفتم. پس از گرفتن عكس، در حال نوشتن متنى اعتراضى در پاى بيلبورد نصب شده بودم كه ناگهان از پشت، مورد هجوم چند تن از نيروهاى لباس شخصى و خودسر قرار گرفتم و مضروب شدم». اسحاق راستى افزود: «پس از آن درگيرى، چند روزى را در منزل به استراحت پرداختم و الحمدلله، اكنون حال عمومى‌ام رضايتبخش و رو به بهبودى است».

 رييس ستاد ائتلاف اصلاح طلبان گيلان در انتخابات رياست جمهورى دهم افزود:«براى تهيه مقدمات پيگيرى قضايى اين ماجرا، چند نوبت به پزشكى قانونى مراجعه كرده و مورد معاينات پزشكى قرارگرفتم. همچنين شكواييه دادخواست خود را نيز به مرجع قضايى مربوطه ارايه كرده‌ام و درپيگيرى قانونى حقوق خود مصمم هستم.»

راستى، در پاسخ به اين پرسش كه «نظريه پزشكى قانونى، تنها دال بر وقوع  يا عدم وقوع صدمه جانى خواهد بود؛ چه مستنداتى براى طرح دعوى قضايى عليه ضارب يا ضاربين داريد»، گفت: «نزديك به نيم قرن، آبرومندانه در اين شهر زندگى كردم و بسيارى از مردم نسبت به من لطف دارند؛ تا كنون، چند نفر از شاهدان حادثه براى ارايه شهادت قضايى عليه ضاربان، اعلام آمادگى كرده‌اند كه درصورت لزوم، انشاءالله از شهادتشان در دادگاه استفاده خواهم كرد.»

برخی از فعالان سیاسی، قراردادن عنوان «مدعيان دروغين خط امام» را در كنار چيدمانى از تصاوير چهره هاى سرشناس و رهبران و بزرگان انقلاب و در عين حال، گنجاندن تصاوير جرج بوش، باراك اوباما و يكى از سران سازمان مجاهدين خلق را در جمع «مدعيان خط امام»، اقدامى هتاكانه و تحريك آميز ارزيابى كرده‌اند.




 


آزادی برای همه

یک سال از انتخابات بحث‌ برانگیز ریاست جمهوری ایران گذشت؛ انتخاباتی که یکی از پیامدهایش آشکارشدن نارضایتی ها در قالب اعتراضات خیابانی بود. معترضان روزهای نخست با شعار «رای من کو» به خیابان‌ها آمدند اما این شعار که خواسته معترضان به نتیجه انتخابات را نشان می‌داد؛ در یک سال گذشته و پس از برخورد حکومت با مخالفان‌، خواسته‌های دیگری را نیز در کنارش پدید آورد. مخالفان دولت حالا به نحوه برخورد دولت با مخالفان و زندانیان نیز معترض هستند.

تاکنون مطالبات بسیاری از درون جنبش سبز مطرح شده؛برخی می گویند حکومت باید اصلاح شود و راه آن را اجرای کامل قانون اساسی می‌دانند اما در مقابل، برخی دیگر حکومت را اصلاح ناشدنی می‌خوانند و از یک دگرگونی سخن می‌گویند.

با این حال پس از گذشت یک سال می‌توان گفت که خواسته «آزادی و انتخابات آزاد» در بین همه سبزها از مذهبی تا سکولار،مشترک است.

اما به نظر می رسد سخن گفتن از آزادی بسیار راحت‌تر از پایبند بودن به آن است. می‌توان نمونه‌هایی را از رفتار دولت و مخالفانش یافت که با «احترام به آزادی» سازگار نیست.


زندانیان سیاسی در آزادترین کشور دنیا

محمود احمدی‌نژاد آذر ماه سال ۸۵ به دانشگاه امیرکبیر تهران رفت تا در جمع دانشجویان سخنرانی کند.در جریان این سخنرانی، دانشجویان انتقاداتی را علیه او طرح کردند. مدتی پس از این نشست پر التهاب در دانشگاه امیرکبیر، موج برخورد با فعالان دانشجویی این دانشگاه آغاز شد.

با این حال آقای احمدی‌نژاد بارها گفته است که ایران آزادترین کشور دنیاست. محمود احمدی‌نژاد می گوید ایران آزادترین کشور دنیاست اما به این پرسش پاسخ نداده که این چه کشور آزادی است که هم اکنون زندان هایش، به جایی برای نگهداری روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی، دانشجویان، اقلیت های قومی و مذهبی و مخالفان دولت تبدیل شده است.

به نظر می‌رسد آزادی در نگاه دولت به معنای آزادی در تایید سیاست‌هایش است و نه آزادی در انتقاد و مخالفت با او.

اگر واقعیت غیر از این بود هیچ گاه بازداشت‌های پس از انتخابات رخ نمی داد. بازداشت شدگان پس از انتخابات، دولت آقای احمدی نژاد را به رسمیت نمی‌شناسند و این عمده‌ترین دلیل زندانی شدن آن هاست.


شکستن حرمت حسن خمینی   

حسن خمینی، نوه آیه الله خمینی ۱۴ خرداد آمده بود تا در بیست و یکمین سال درگذشت پدربزرگش سخنرانی کند اما گروهی با ایجاد سر و صدا و شعار دادن علیه رهبران مخالف دولت، اجازه ندادند تا نوه آیه الله خمینی سخنرانی کند.

برخی از اصلاح‌طلبان و حامیان جنبش سبز، این رویداد را «حرمت شکنی» خواندند و معترضان را «آشوبگر» نامیدند.

قرار دادن یک شخص در یک هاله مقدس برای او جایگاه ویژه می‌آفریند  و  سبب می‌شود که تجاوزکنندگان به این حریم مقدس، حرمت شکن نامیده شوند. در سه دهه پس از انقلاب، بسیاری به اتهام توهین به «اشخاص مقدس» محاکمه و زندانی شده‌اند حال با این سابقه تاریخی ،سبزها باید از خلق یک حریم مقدس جدید پرهیز کنند، چون خلق این حریم ها در آینده به زیان جنبش سبز خواهد بود.

از سویی دیگر،سبزها نباید همان ادبیاتی را تکرار کنند که به آن انتقاد دارند. حامیان دولت،مخالفان را «فتنه گر و آشوب طلب» می‌خوانند که قصد ساقط کردن حکومت را دارند. دولت با این تحلیل، بسیاری را روانه زندان کرده است.

در این سو و در رویداد ۱۴ خرداد نیز برخی از اصلاح طلبان، معترضان به حسن خمینی را «آشوبگر» خواندند و خواستار شناسایی و بازداشت آن‌ها شدند.

اگر جنبش سبز بر محور آزادی استوار است هواداران و حامیان آن باید پاسخ دهند که چرا انتقاد از حسن خمینی را «حرمت شکنی و آشوبگری» می دانند و خواستار دستگیری اعتراض کنندگان به او می شوند.

شاید گفته شود که به دلیل جایگاه ویژه حسن خمینی و حمایتش از جنبش سبز، نباید گذاشت که اینگونه مورد انتقاد قرار بگیرد. پاسخ این گفته را می‌توان در نامه حسن یوسفی اشکوری جست و جو کرد.

اخیرا حسن یوسفی اشکوری نامه ای را که ۲۲ خرداد سال ۸۸ به اکبرهاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته بود، منتشر کرده است.

او در این نامه تاکید کرده که حذف سیاستمداران از قدرت در سال های اخیر،نتیجه سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر سیاست حذفی سال های نخست پس از انقلاب ۵۷ است. یوسفی اشکوری خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته است:« به تدريج دايرة سياست حذف تنگتر شد و به «خودی»ها نيز رسيد و ديگرانی نيز از دايره به بيرون پرتاب شدند... اگر از همان آغاز سنگ بنا را کج نمی‌گذاشتيد و هشدارهای خيرخواهان را میشنيديد، اکنون کار به اينجا نمی‌رسيد. شما در زمان اقتدار و مسؤليت تان از همين روش استفاده کرديد و يا در برابر ستم‌ها و خلافکاري‌ها و افشاگری‌های احمد نژادهای آن زمان دست به توجيه زديد و يا در بهترين حالت سکوت کرديد.»

حال نیز باید ترسید از روزی که این «حریم سازی های ویژه برای افراد» ورود به آن را غیرممکن سازد و انتقاد از آن تضعیف جنبش نامیده شود. از گذشته گفته اند که خودکرده را تدبیر نیست.


آزادی برای همه

معترضان به حسن خمینی فارغ از انگیزه و جایگاه سیاسی شان این حق را دارند که به او اعتراض کنند، به همان میزان مخالفان دولت نیز این حق را دارند که به حکومت انتقاد و اعتراض کنند.

جنبش سبز یک جنبش آزادی خواهی است. هواداران و حامیان آن، مخالفان خود را نباید حرمت شکن و آشوبگر بخوانند. باید گذاشت از همین آغاز، راه انتقاد و اعتراض باز باشد تا فردا انتقاد کردن سخت و دشوار نشود.

هر چند که دولت همه امکانات را در اختیار دارد و مخالفان هیچ امکانی برای اعتراض ندارند اما این محرومیت و فشارهای بی‌امان دولت نباید سبب شود که نفرت همه جا را فرا گیرد.

روزی که خبر سیلی زدن حسن خمینی به محمد نجار وزیر کشور(فارغ از درستی یا نادرستی خبر) در فیسبوک منتشر شد، کاربران زیادی با گذاشتن کامنت برای اعمال خشونت توسط حسن خمینی هورا کشیدند. آیا نباید هراس داشت از این حسی که خشونت را تشویق می‌کند؟ بین اعتراض و مخالفت و هورا کشیدن برای خشونت تفاوت زیادی است. هنگامی که که اعتراض و مخالفت به خشونت تبدیل شود، دیگر نمی‌توان از آن دفاع کرد.

این نفرت تنها در بین مخالفان دولت نیست که به چشم می‌خورد بلکه در بین حامیان حکومت نیز این نفرت آثار خود را نشان داده است. حمله به دفتر آیه الله صانعی در قم نمونه‌ای از رفتاری است که نشان دهنده نفرت و پیامدهای ویرانگر آن است.

«اعتراض» یک حق است که هم مقامات دولتی باید خود را آماده شنیدن آن کنند و هم مخالفان دولت.

دولت به دلیل وظیفه قانونی‌اش باید بستر طرح اعتراض‌ها و مخالفت‌ها و انتقادها را فراهم کند.اگر قرار باشد مخالفان دولت به رسمیت شناخته نشوند و فتنه ‌ر نامیده شوند؛ هم احساس نفرت در بین مخالفان دولت عمیق‌تر می شود و هم احساس نفرت حامیان دولت را نسبت به مخالفان بیشتر می‌کند.

دامن زدن به نفرت به سود هیچ کس نیست، نتیجه آن رادیکالی‌تر شدن فضا و غلبه احساسات بر عقلانیت خواهد بود.


 


احمدی نژاد و مشایی در فرندفید


یا رسمی، یا غیر ِ رسمی در فِرفِر اَکانت‌هایی با نام «محمود احمدی نژاد» و «اسفندیار رحیم مشایی» در راستای «طرح جدید سایبری» ایجاد شده.


فِرفِر ِ مشایی که همه ش در حال شاخ و شونه کشیدن برای «اهانت کُننده‌گان»ه و می‌گه مطابق قانون با اون ها بَر خورد می‌کُنه و مجازاتِ شون می‌کُنه، یکی براش کامنت گذاشته «از قول من یه دونه بزن پس کلش بگو ایول داری» یا «هدیه چطوره جگر»! مال ِ احمدی نژاد هم نوشته «و من الله توفیق. تا فرصتی دیگر همه برادران و خواهران را به خدای منان می‌سپارم.» و یکی براش کامنت گذاشته «بری دیگه برنگردی»! یه عدّه هم که رَفتن سَر ِ کار و همه ‌اش تو فکر ِ این ئَن که بَرا شون ثابت شه اَکانت قلّابی یه یا اصل ئه.

واقعن دَم ِ اون که این فکر به سَرش زده گرم، چه فیضی می بَره از سَر ِ کار گذاشتن ِ مَردُم. اگرم واقعی یه که چه به تَر.

خلاصه حتمن ببینین، سوژه ست اساسی.

پ.ن: اظهار نظر‌های ویژه (این نَقل قول ها واقعی یه، برید خودِ تون ببینید)

مشایی: فرفر خیلی خوبه فقط وقتشو بیشتر کنید.

احمدی نژاد: سیاست بنده بر حداکثر تسامح و تساهل با جوانان کشور بوده و از اینرو سعی می‌کنم نظرات دوستان را تا جای ممکن پاک نکنم. تنها الفاظ رکیک پاک خواهند شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته