-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

Latest News from Norooz for 06/21/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




نوروز: جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ای در سالگرد دستگیری دبیرکل این حزب به قدردانی از تلاش های دکتر محسن میردامادی و بیان مختصری از سوابق وی پرداخته است.
متن کامل این بیانیه به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نوروز به شرح زیر است:

یک سال از بازداشت غیر قانونی دبیر کل سرافراز جبهه مشارکت ایران اسلامی گذشت.
گذری کوتاه به زندگی پر بار و شرافتمندانه دکتر محسن میردامادی نشانگر شخصیتی است که بیش از هر زمان دیگر ایران عزیز ما به او احساس نیاز می کند.
فرزند برومند خانواده ای متدین و مبارز که رسم ایستادن بر پای خود را خوب به او آموختند و جان او را با شهد ایمان آمیختند.
از زمانی که خود را شناخت مبارزه با فساد و استبداد را تجربه کرد و در کنار بزرگان علم و دین ، اصالت اسلامی و ملی خود را بارور ساخت.
ورود به یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور فرصتی بود تا در کنار علم آموزی ، مبارزه با استبداد و وابستگی را در سطحی بالاتر تجربه کند و گوهر وجودی خود را به صورت یکی از رهبران جنبش دانشجویی متجلی سازد و یکی از تاثیر گذارترین و ماندگارترین تشکل دانشجویان مسلمان، دفتر تحکیم وحدت، را بنیان نهد تا دانشجویان با حفظ هویت خود در مقابله همزمان با تحجر و دین زدایی و استبداد و استعمار، پایگاه خلل ناپذیری داشته باشند. نقش بارز او در تسخیر لانه جاسوسی نشانه روحیه وطن پرستی و آرمانخواهی او در مبارزه با دخالت بیگانگان در سرنوشت داخلی کشور است.
محسن میردامادی در بخشی از حیات سیاسی خود دراوج جنگ تجمیلی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دین خود را در دفاع از میهن ادا کرد و سپس با قبول مسئولیت استانداری خوزستان در عین اداره شایسته این استان در خط اول دفاع مقدس، نمونه ای از تعامل و همزیستی ایرانیان از هر نژاد و زبان را به نمایش گذاشت.
با خاتمه جنگ و رحلت امام ، محسن میردامادی به وادی علم برگشت و در این عرصه تیز استعداد شگرف خود را با اخذ مدرک دکترا از یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان "کمبریج" نشان داد و پس از پایان تحصیل بدون لحظه ای درنگ و علیرغم امکان استخدام در مراکز علمی معتبر جهان برای خدمت به میهن به ایران بازگشت تا هنوز هم با بهانه گیریهای گزینشی نتواند در جایگاه علمی بایسته خود قرار گیرد.
بازگشت به ایران در حالی بود که افق سیاسی کشور دور نمای روشنی برای پیروان امام ترسیم نمی کرد اما به برکت جنبش کم نظیر دوم خرداد با دور اندیشی در راهی قدم نهاد که سر فصل جدیدی در عرصه سیاست گشود که نسلهای تحول خواه، سالیان سال از آثار پر برکت آن بهره مند خواهند شد. تاسیس بزرگترین و فراگیر ترین حزب در تاریخ جمهوری اسلامی امروز آبشخور همه کسانی است که می خواهند سیاست ورزی را در سخت ترین شرایط تجربه کنند و برای اولین بار پس از مشروطیت با روشهای مدنی و مسالمت آمیز و با نفی خشونت، دیو استبداد را به بند کنند.
در دوران چهار ساله مجلس ششم، محسن میردامادی بخشی دیگر از نبوغ خود را نشان داد آن زمان که به عنوان سیاستمداری کار کشته و موفق در عرصه سیاست داخلی و خارجی خوش درخشید.
او علیرغم اینکه در مدیریت و کاردانی، و در دانش و تجربه ،و در اخلاص و ایمان کم نظیر یا بی نظیر بود بی هیچ ادعا و توفعی تمام هم خود را مصروف تثبیت راه امام نمود که سخت آماج هجوم بی امان عافیت طلبان قرار گرفته بود.او بی هیچ تردیدی بقای امام و آرمان او را در روند اصلاحات و بسط تجربه مردمسالاری می دانست و حزب را پایگاه همه کسانی می خواست که حاضر بودند برای استقلال و آزادی و پیشرفت کشور فداکاری کنند و اصلاحات را تنها بدیل اقتدارگرایی و انحصار طلبی می دانند.
آری، اینک چنین انسان ارزشمندی در زندان جمهوری اسلامی است و اسیر دست کودتاگرانی که کمترین بهره ای از این فضائل پیش گفته ندارند و شاید همین حس کمبود در آنها است که سبب می شود تا به گمان خود بخواهند با تحقیر افاضل ملت آتش حسادت خود را خاموش کنند. اما متقلبان دروغگو بدانند با زندانی کردن امثال دکتر میر دامادی کارنامه پر بار(!) خود را تکمیل می کنند و به همه ثابت می کنند که اسلام و انقلاب و امامی که میردامادیها از آن دم می زنند مکتب مبارزه با دروغ و تقلب و فساد وکودتا و استبداد و ناکارآمدی است و میردامادیها را چه باک که در این راه همانقدر صبور و بردبار باشند که در مبارزه بی امان خود علیه نفاق و کفر و دنیا زدگی بی تاب بودند.
امروز او و دوستان او تاوان حمایت بی چون و چرای خود از اسلام ناب محمدی را می پردازند. امروز او و یارانش به خاطر آنکه در برابر انحراف ایستادند محبوس شده اند. امروز او و همراهان او به خاطر دفاع از آرمانهای امام و شهدا که میزان را رای ملت می دانستند اسیر شده اند و این خود نشانه ان است که نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نااهلان در حال وقوع است. اما این ظلم فاحش در حق دکتر میردامادی و صدها انسان مثل اوهر گز نخواهد توانست ایمان آنها را در حقانیت مرامشان سست کند و در اراده آنها برای پیمودن این راه دشوار خللی ایجاد کند.
وجود دکتر میر دامادی چه در زندان و چه در جامعه ،چراغی است فرا روی جوانان ما و به آنها می آموزد که نباید به خاطر سوء رفتار اقلیتی کژ اندیش و قدرت طلب ارزشهای والایی که این ملت به خاطر آنها انقلاب کردند ناچیز شمرده شود. میردامادی تبلور امید برای این نسل است که می خواهند با صبوری و ایستادگی ثابت کنند که باز هم چون همیشه تاریخ مظلومان بر ستمگران پیروز خواهند شد اگر جز حق نگویند و چز حق نپویند.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
جبهه مشارکت ایران اسلامی
30/3/89


 


محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت درست یکسال پیش در چنین روزی در خیابان ربوده شد و چند روز بعد خانواده اش توانستند با پیگیریهای مکرر، مطمئن شوند که در اوین به سر می برد. محسن میردامادی بعد از ۱۰۷ روز زندان انفرادی و مجموع ۲۷۱ روز حبس در بند ۲ الف زندان اوین، در ۲۶ اسفندماه سال گذشته تحت عنوان مرخصی آزاد شده بود اما پس از ۶۹ روز و در پی استقبال گسترده شخصیتها و چهره های اصلاح طلب از عروسی فرزندش، به زندان اوین فراخوانده شد.
متن زیر حاصل گفتگو ی کلمه ، با زهرا مجردی همسر دکتر محسن میردامادی است که از همان سال گذشته چهره ای آشنا برای خانواده های زندانیان سیاسی است.
حدود یکماه قبل آقای میردامادی به اوین بازگردانده شد. ارزیابی شما ازبازگرداندن آقای میردامادی به اوین چیست ؟
میردامادی روز سوم خرداد ماه احضار شد و به ما گفته شد که حکم ایشان نهایی شده و دادستان با تمدید مرخصی مخالفت کرده؛ این در حالی بود که حکم دادگاه تجدید نظر هنوز صادر نشده بود و توافق با تمدید مرخصی در صلاحیت شعبه دادگاه بود و نه دادستان. بعد از اطلاع از این موضوع، مجدداً تماسی داشتند و اعلام کردند که قاضی دادگاه هم مخالف تمدید مرخصی است. همین شد که آقای میردامادی از وکیل خود خواست لایحه تجدید نظر خواهی را پس بگیرد، چون دیگر کمترین تردیدی نبود که به هیچ وجه قرار نیست پرونده ایشان طبق آئین دادرسی مورد رسیدگی قضایی قرار بگیرد
آیا از اتهامات که مبنای صدور حکم شده اطلاع دارید؟
اصل اتهامات مربوط می شود به دو بیانیه جبهه مشارکت در تاریخ های ۲۵ و ۲۶ خرداد، که در آنها از مردم دعوت شده با رعایت موازین قانونی و مدنی و بصورت مسالمت آمیز، پیگیر خواسته هایشان باشند و حتی اشاره شده که مردم نباید مجالی به فرصت طلبان برای به اغتشاش کشاندن اعتراضات مسالمت آمیز دهند.
جالب اینجا است که قاضی دادگاه به راحتی از کنار همه این موارد گذشته و به خاطر همین دو بیانیه، شش سال زندان به او داده اند. کافی است شما نگاهی گذرا به آن دو بیانیه بیاندازید تا مبنای متزلزل صدور احکام اینچنینی را که در دادگاه تجدید نظر بدون چون و چرا تأیید هم می شوند ، ببینید. باید خدا را شاکر بود که از ۳۰ خرداد سال گذشته به این طرف، ایشان و دوستانشان در زندان بوده اند و هنوز آقایان متمسکی برای وصل کردن رخدادهای بعد از آن تاریخ به اینان پیدا نکرده اند!
آخرین ملاقاتتان با آقای میردامادی در چه زمانی بوده؟
از زمان بازگرداندن ایشان به اوین در حدود یکماه قبل، تا امروز که دقیقاً سالروز ربایش غیرقانونی ایشان در خیابان است ملاقاتی نداشته ایم. چون ملاقاتهایی که می دهند یا بصورت کابینی است که حس بسیار ناخوشایندی به طرفین دست می دهد، و یا برای ملاقات حضوری، آقای دادستان شرط تعیین کرده که در هر نوبت فقط یکنفر از اعضای خانواده، و فقط هم فامیل درجه یک حق ملاقات دارند، و این نوبتها را هم حدوداً هر ماه یکبار تعیین می کنند. گویا هرچه بیشتر می گذرد آقایان بیشتر از مرزهای اخلاقی فاصله می گیرند و شرایط را بر خانواده هایی که یکسال تمام این همه سختی گذراندند را سخت تر می کنند تا مثلاً اقتداری به نمایش بگذارند. این هم نصیب رجال سیاسی بیگناه و خانواده های آنان از مهرورزی آقایانی است که فریاد عدالت طلبی شان گوش فلک را پر کرده است.
چرا به ملاقات آقای میردامادی در این یکماهه نرفته اید؟ ملاقات کابینی مگر چه اشکالی دارد؟
ایشان راضی نیستند که به این صورت به ملاقات شان برویم چون فکر می کنند ما به زحمت میفتیم و با توجه به این شرایط یعنی زمان کم ملاقات و شلوغی زیاد، ترجیح می دهند که تلفنی تماس داشته باشند.
درحال حاضر وضعیت جسمانی ایشان چطور است؟
متأسفانه این روزها آرتروز گردن ایشان شدیدتر شده است. البته قبلا بنا بر توصیه دکتر قرار بود اگر فیزیوتراپی نتایجی در پی نداشت، عمل جراحی انجام شود که با بازگرداندن ایشان به زندان، برنامه فیزیوتراپی هم فعلاً منتفی شده است بیماری دائم درحال پیشروی است.
بطور کلی در زندانها مشکلات زیادی وجود دارد از جمله مسئله بهداشت. مثلاً قارچ پوستی که بعضی از زندانیان از جمله ایشان مبتلا به آن شده اند ناشی از فقدان اولیه ترین ضروریات بهداشتی یک محیط عمومی است. هرچند خود ایشان هرگز در تماسها شکایتی از وضع آنجا ابراز نمی کنند تا ما کمتر نگران باشیم، اما خب از این قرائن می توانیم به قسمتی از واقعیتها پی ببریم. نمونه دیگر آن، کمبود شدید فضا است بصورتی که الان در یک فضای حدوداً ۲۴ متری، ۲۰ نفر زندانی نگهداری می شوند. حتی زندانیان مجبورند در راهروها و کف زمین بخوابند. البته شنیده ایم وضعیت بندهای دیگر بدتر از این هم هست.
از موارد دیگر، کمبود مواد غذایی و همچنین غذای نامناسب زندان است، البته برای کسانی که از غذای زندان استفاده می کنند. گویا هر از چندگاه هم با قطع گاز، امکان پخت و پز و استفاده از آب گرم برای استحمام از زندانیان گرفته می شود.
خانم مجردی !ایا اصل تفکیک رائم در نگهداری زندانیان در اوین رعایت می شود ؟
نه . درخصوص بسیاری از زندانیان مطلع شده ایم که برخی از آنان درکنار قاتلین و یا مرتکبین جرائم مواد مخدر نگهداری می شوند. این برای خانواده واقعا نگران کننده است که مسببین این وضعیت برای بعضی از زندانیان، چه هدفی را از این همه نقض قانون و اصرار به انجام ظلم و ستم در حق زندانیان بی پناه و خانواده های آنان دنبال می کنند.
نمونه دیگر اینکه در یکی از خبرها دیدم که گویا این روزها بخاطر عملیات عمرانی داخل زندان در بند ۳۵۰ ، گویا زندانیان مجبورند اوقات خود را در این گرما در حیاط بگذرانند. این موارد در کنار هم واقعاً شرایط دشواری برای زندانی ایجاد می کند.
آیا قصد دارید برای رسیدگی به وضعیت جسمی ایشان اقدامی کنید و درخواستی داشته باشید؟
بله البته درخواست مرخصی برای جراحی لثه ایشان در دست اقدام است که امیدواریم نتیجه دهد و بتوانیم در مورد رفع حداقل یکی از محنتهای ایشان اقدام کنیم و حداقل در این یک مورد با سنگ اندازی متولیان امروز امور مواجه نباشیم.
خانم مجردی به نظر شما سختی های همسر یک زندانی سیاسی چیست؟ شما در نبود همسرتان زندگی را چطور می گذرانید؟
به نکته خوبی اشاره کردید. اینکه برخی مسئولین زندانیان سیاسی را در کنار زندانیان جرائم خطرناک مانند قتل و مواد مخدر قرار می دهند و بعد با افتخار و اعتماد به نفس اعلام می کنند که در ایران زندانی سیاسی نداریم، تلاشی کودکانه برای پاک کردن صورت مسئله است که نتیجه آن هم از قبل روشن است.
یکی از دوستان به مثل می گفت «خانواده زندانی سیاسی بودن یک شغل تمام وقت است».
واقعیت این است که مشکلات خانواده های زندانیان بسیار زیاد است. اما آقایان به راحتی چشم شان را براین مشکلات می بندند. بخصوص خانواده های زندانیانی که بچه های کوچک دارند سختی بیشتری متحمل می شوند. کودکی که هر روز چشم انتظار پدر است خلاء حضور پدرش را هیچ چیز دیگر نمی تواند جبران کند و مطمئناً اثرات مخرب و زیانباری بر خانواده ها دارد.
این همه مشکلات و اینهمه بی قانونی هست اما متاسفانه کسی جوابگو نیست. همسران جوانی که مشکل امرار معاش دارند از نظر عاطفی هم خود و هم بچه شان در وضع بدی هستند. آقایان داد عدالت اسلامی شان بلند است اما اصلا توجهی به این موارد ندارند و نه تنها پاسخگو نیستند، که اگر کسی هم پا پیش بگذارد که گرهی از کوه مشکلات خانواده های زندانیان سیاسی بگشاید، باید در انتظار برخوردهای قهرآمیز دستگاه امنیتی مملکت باشد. هر روز از صدا و سیما و سایر رسانه هایشان سیل اتهامات ناجوانمردانه را روانه رقبای سیاسی خود که امروز به بند کشیدندشان می کنند و اگر هم خانواده ها جوابی بدهند یا در مصاحبه ای خواستار رعایت قانون و بیطرف بودن دستگاههای کشور شوند، به مامعترض می شوند چرا مصاحبه می کنید! وقتی دادرسی در چارچوب نظام و دستگاه قضایی نیست، طبیعی است که برای بهبود وضع عزیزان زندانی این خانواده ها هر کاری که در توان داشته باشند انجام می دهند. خداوند هم در قرآن می فرماید: «لا یحب ا… الجهر بالسوء من القول الا من ظلم».

آیا انتظار داشتند که بعد از مرخصی دوماهه دوباره به زندان بازگردند و با این شرایط چگونه برخورد کردند؟ بعد از این اتفاقات، روحیه ایشان چطور است؟
هم ایشان و هم خانواده آمادگی لازم را داشتند ولی به نظر می رسد عصبانیت مسئولین پرونده ایشان به جهت مهمانی ساده ای که در مراسم عروسی پسرم داشتیم بود. در این مهمانی شخصیتهایی حضور داشتند که اکثراً از مسئولین نظام جمهوری اسلامی در زمان حیات امام (ره) بودند. معلوم نیست آقایان چرا باید از این قضیه اینقدر برآشفته شوند که بلافاصله در رسانه هایشان انواع واکنشها را آغاز کردند و نهایتاً هم به بهانه عدم تمدید مرخصی، آقای میردامادی را به زندان بازگرداندند.
شما ببینید این روزها سی دی هایی سراسر کذب، دروغ محض و تهمت از قول متولیان امور امنیتی با پول بیت المال تهیه و در مراکز دولتی و نظامی در سطح وسیعی توزیع می شود. به عبارت دیگر، همان داستان کارناوال عاشورای سال ۷۶ در یک سازمان منظم با با بودجه هنگفت مشغول برنامه ریزی و ترویج محصولات خود است. شما فقط به چند دقیقه از این اراجیف گوش کنید. یکی نیست از این مزوّران دروغگو بپرسد «آیا همه یاران و نزدیکان امام و مسئولینی که در زمان امام (ره) کشور را اداره می کردند همگی جاسوس و عامل بیگانه بودند؟!» دروغهای شاخداری که اگر کسی کمترین اطلاعاتی از گذشته داشته باشد برایش مضحکه خواهد بود، اما روی جوانانی که از ابتدا این مسائل در گوششان خوانده شده می تواند اثرگذار باشد. معلوم نیست چرا آقای دادستان در این موارد فراموش می کنند که وظایفشان چیست.
از سوی دیگر هم آقایان اظهار بی اطلاعی می کنند از این مسائل و سوء استفاده های وسیع از موقعیتها و امکانات برای بدنام کردن رقیب سیاسی.
اوضاع قضایی الان به گونه ای است که گاهی حتی اگر دادستان نامه ای بدهد، عده ای می توانند جلوی اجرای قانون را بگیرند. روشن است که این نحوه برخورد با قانون و این قانون گریزی ها، در نهایت خود سیستم قضایی را قربانی می کند.

آیا ممکن است در این مورد توضیح بیشتری بدهید؟منظورتان به طور مشخص چیست؟
بعنوان مثال روشن و آخرین موردی که حتماً از آن اطلاع دارید، مورد آقای محمدرضا جلایی پور که دانشجوی دوره دکترای یکی از معتبرترین دانشگاههای دنیا است؛ حتی وثیقه آزادی اش را هم پس دادند و در دادگاه تبرئه و قرار منع تعقیب هم صادر شده بود. با این حقه که بیا و پاسپورتت را بگیر اما بعد با پنج نفر می آیند و با آن نحوه برخورد ساعتها منزل شان را تفتیش می کنند و دوباره بازداشت می شود و روز گذشته در اخبار دیدم که تلفنی به خانواده اطلاع داده که در سلول انفرادی است. چه کسی پاسخگوی این بی قانونی ها است؟ نمونه دیگر آقای عبدالله یوسفزادگان که دارنده طلای مسابقات جهانی المپیاد و از جوانان نخبه این مملکت است و الان بیش از ۹۰ روز است که در سلول انفرادی نگهداری می شود. واقعاً در زندان بودن چنین جوانانی – که قرار بود آینده سازان مملکت ما باشند – موجب سرافرازی است یا موجب سرشکستگی؟ چرا باید کاری کنند که مادر پیر آن دانشجوی زندانی برای رساندن صدایش به گوش آقایان با صدای امریکا مصاحبه کند؟ بی عدالتی که شاخ و دم ندارد.
امروز در زندانها دهها زن و دختر زندانی بلاتکلیف داریم که هرکدام خود و خانواده هایشان با مشکلات جسمی و روحی مختلفی دست به گریبان هستند. در این یکسال این همه حق و ناحق جا به جا شده و باز هم مدعی عدالت هستند. این ظلم و سمتها را چه کسی پاسخگو است؟ متأسفانه تحت تاثیر چنین شرایطی معلوم نیست چه آینده ای در انتظار فرزندان این مملکت است.


 


دبیرکل سازمان محاهدین انقلاب، با تاکید بر اینکه "دغدغه جلوگیری از انحراف از مسیر اصلی انقلاب و قانون اساسی، فلسفه وجودی اصلاح‌طلبان است و تا این دغدغه وجود داشته باشد، اصلاح‌طلبان هم هستند"، خاطرنشان کرد "اصلاح‌طلبی و تفكر اصلاح‌طلبی چیزی نیست كه از بین برود." وی تاکید نمود "در دراز مدت، این اصلاح‌طلبان خواهند بود كه قدرت را در اختیار خواهند داشت."

به گزارش ایسنا، محمد سلامتی، عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، معتقد است "تا وقتی كه عده‌ای به این قانون اساسی و ارزش‌های اسلامی و آزادی‌ها معتقد هستند، این عده جزو اصلاح‌طلب‌ها محسوب می‌شوند. "

دبیر کل مجاهدین انقلاب در گفتگو با ایسنا همچنین تصریح کرد "كمتر كسی در جامعه می‌تواند به این مسایل، دغدغه‌ها و تحقق آن‌ها اعتقادی نداشته باشد" و گفت "دغدغه جلوگیری از انحراف از مسیر اصلی انقلاب و قانون اساسی، فلسفه وجودی اصلاح‌طلبان است و تا این دغدغه وجود داشته باشد، اصلاح‌طلبان هم هستند؛ مگر این‌كه كارها كاملا برطبق قانون اساسی انجام شود و جامعه نظم و سامان بگیرد و عدول از قانون نباشد. "

سلامتی حضور اصلاح‌طلبان در جامعه را، "یك حضور واقعی و از بین نرفتنی" دانست و خاطرنشان کرد "ولی این‌كه عده‌ای با استفاده از ابزاری كه در اختیار دارند، جلوی كار اصلاح‌طلبان را بگیرند، مساله دیگری است. "

این عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با تاكید بر این‌كه " اصلاح‌طلبی هست و اصلاح‌طلبان هم هستند" تصریح كرد: شاید برخی كه مسیر درستی را طی نمی‌كنند، به طور موقت جلوی كار اصلاح‌طلبان را بگیرند، ولی تمام تلاش اصلاح‌طلبان این است كه در عرصه سیاسی و اجتماعی حضور داشته باشند، حركت خود را به شكل مسالمت‌آمیز ادامه دهند و در چارچوب قانون، دیدگاه‌ها و نظرات خود را مطرح كنند.

وی درباره پیش‌بینی خود از آینده اصلاح‌طلبان نیز گفت:‌ طبیعتا كسانی كه خلاف قانون عمل می‌كنند، تنها به شكل موقتی می‌توانند اعمال نظر كنند، ولی در میان مدت و دراز مدت امكان این كار وجود ندارد و در نتیجه در دراز مدت، این اصلاح‌طلبان خواهند بود كه قدرت را در اختیار خواهند داشت و كارها را در مسیر قانونی اساسی سوق خواهند داد.
لازم به ذکر است طی سه ماه اخیر فشار زیادی از سوی دولت و حامیان آن در نهادهای مختلف، برای انحلال و توقف فعالیت های حزب اصلاح طلب مجاهدین انقلاب اسلامی، همراه با جبهه مشارکت، وارد آمده است.

از هر دو سازمان فوق الذکر، اعضای متعددی بر اثر حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در بازداشت و زندان به سر می برند.


 


قربانعلی بهزادیان نژاد، استاد دانشگاه و مشاور میر حسین موسوی که هم اکنون در زندان اوین به سر می برد از همه حقوق دانشگاهی اش محروم شد .
به گزارش کلمه ،این استاد دانشگاه و رییس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی پس از ماه ها زندانی بودن در بند ۲۰۹ زندان اوین به تازگی به بند عمومی منتقل شده است . وی یک روز بعد از عاشورای حسینی بازداشت شد و تاکنون کاملا بلا تکلیف در زندان اوین محبوس است.
وی در اواخر فرودین ماه سال جاری به همراه دکتر علیرضا بهشتی دیگر استاد دانشکده تربیت مدرس از همه حقوق شان محروم و به حالت تعلیق در آمدند . مسولان دانشگاه برای موجه جلوه دادن این اقدام غیرقانونی شان از ، مصوبه هیئت انتظامی استادان استفاده کرد ند .
این اقدام غیر قانونی موجب اعتراض گروهی از استادان برجسته این دانشگاه شد .آنها طی جلسه ای با فرهاد دانشجو رییس وقت دانشگاه تربیت مدرس که در آن روسای دانشکده های علوم انسانی و پزشکی نیز حضور داشتند، نسبت به حکم تعلیق این استادان و همچنین هتک حرمت استادان دانشگاه اعتراض کرده و خواهان بازنگری در این حکم شدند.
آنها همچنین در این جلسه نگرانی شان را نسبت به قطع حقوق و مشکلات معیشتی خانواده های اعضای هیات علمی که ناعادلانه زندانی شده اند اعلام کردند .
تعدادی از استادان دانشگاه تربیت مدرس می گویند که فرهاد دانشجو در آن جلسه قول مساعد درباره بازنگری حقوقی در حکم هیات انتظامی استادان را داد و بر تامین حقوق استادان زندانی تاکید کرد. اما با این وجود تاکنون هیچ رسیدگی به این موضوع نشده و قربانعلی بهزادیان نژاد زندانی و از همه حقوق نیز محروم شده است .
دکتر قربان بهزادیان نژاد، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس است که در سال های اخیر فعالیت های فرهنگی زیادی داشته است. بهزادیان نژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سیدمحمد خاتمی و مشاور وزیر بهداشت در انتخاب رؤسای دانشگاه های علوم پزشکی را در کارنامه مسئولیت های خود جای داده است. در سال های اخیر دکتر بهزادیان نژاد در موسساتی که نزدیک به مهندس میر حسین موسوی بوده، در زمینه علوم انسانی و مطالعات ایرانشناسی فعالیت می کرده و از مشاوران ارشد او است.
وی هم اکنون به همراه تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ازجمله محسن میردامادی و علیرضا بهشتی شیرازی دربند هفت زندان اوین به سر می برد.


 


ندای سبز آزادی: فاطمه حبیبی موسوی در نامه ای به پدر شهیدش به مناسبت روز پدر با او درد دل کرده است.

به گزارش ندای سبز آزادی متن کامل این نامه به شرح زیر است:

بنام خداوند قادر متعال
سلام پدر، 6 ماه است که واژه پدر برایم غریب شده است. 6 ماه است که دیگر سلامهایم جوابی برایشان پیدا نمی شود. حسرت گفتن یک پدر و شنیدن جواب، 6 ماه است که مرا می آزارد. صدای زنگ در و سلام های بلند و توأم با خنده های تو هنوز در گوشم طنین انداز است و چه سخت است که تو آن جا باشی و من این جا روز پدر را برایت جشن بگیرم. خاطرت هست که مناسبت ها را خودم کیک می پختم و منتظر می شدم تا تو بیایی و کیک را در حضور تو می بریدم. امسال هم به بهانه روز پدر کیک می پزم و رویش با سبز می نویسم: پدر شهیدم روزت مبارک. هدیه امسال را خودم برایت می آورم، چند شاخه گل و لبخندی که بر روی لبانم نشسته است و می دانم که تو را شاد می کند. به پسر 8 ساله ات که تازه باسواد شده می گویم واژه پدر را خودش برایت بنویسد و همراه با گل ها بر سر مزارت بیاورد، پسری که با شوق حروف الفبا را یاد گرفت تا بتواند با نوشتن نامت تو را خوشحال کند. افسوس که آنها دلشان به چشمان غمناک پسر کوچکی هم رحم نکرد و او اولین بار نام تو را در دفترش این گونه نوشت: «شهید سیدعلی موسوی حبیبی» و با شوقی کودکانه به من نشان می داد که: فاطمه ببین درست نوشته ام و من بغضم را مثل همیشه فرو می خوردم و می گفتم: آره درسته عزیزم، نمره ات بیست است. نمره تو و پدر شهیدمان.
مادرمان نیز سخت دلتنگ است ولی محکم ایستاده تا جای تو را هم برایمان پر کند، حتی سعی می کند اشکهایش را از ما مخفی کند تا دلمان نلرزد ولی من خوب می فهمم در قلبش طوفانی برپاست. پدرجان! تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.
پدرم، بابای خوبم، دلم تنگ است برای خنده هایت، برای شوخی هایت، برای دست های نوازشگرت، برای شانه هایت که تکیه گاهی محکم برایمان بود. همیشه می گفتی تا من هستم از هیچ چیزی نترس ولی الان که نیستی.... اما نه، تو باعث شدی که تکیه گاهی محکمتر پیدا کنم.«خدا» کسی که امانتش را از ما گرفت و خود کفیل ما شد و من راضیم به رضای او، می دانم که مرا به آزمایشی سخت مبتلا کرد تا من حضورش را پررنگ تر از قبل حس کنم و این طور هم شد و من بسیار خوشحالم که تو در کنار او آرامش یافته ای.
به قول دکتر شریعتی: «شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمن را نمی کشد، رسوا می کند.» و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من 6 ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته ام و برای همیشه افتخار می کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.
به گفته شهید مطهری: «مپندارید که شهدا رفته اند و ما مانده ایم بلکه آنها مانده اند و گذر زمان ما را با خود برده است.»
و من در گذر زمان ایستاده ام همچون درختی تنومند و سبز که ریشه هایی قوی در دل خاک دارد و تنش از گزند بدخواهان و تبر جنگل بانان آسیبی نمی بیند و به مظلومیتت سوگند که تا گرفتن انتقام خون تو از پا نمی نشینم و از افشای حقایق باکی نخواهم داشت.
پدرم! چه کنیم که تو برای این دنیا ساخته نشده بودی، دلت جای دیگری بود دلتنگ او بودی و وعده هایش و عاقبت چه زیبا و عاشقانه به سوی محبوبت شتافتی، برو سفر بخیر ولی هراز گاهی به ما هم سری بزن.
«رفت تا از گرد زمین پاک بماند آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند»
پدرم روزت مبارک. امیدوارم خدا به همراه دیگر شهدای راه آزادی روزتان را برایتان جشن بگیرد. ببخش مرا که دیگر قلمم توان ندارد تا بیشتر از دلتنگی هایی که خود بیش از همه به آن آگاهی، برایت بنویسد. بدان که ما راضی هستیم به رضای خدا و شادیم به شادی تو.
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آن قدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
دخترت فاطمه


 


اعظم عزیز !
روزها از دستگیریت گذشته و همچنان در انتظار خبری از سوی تو هستیم.
چند پیامک کوتاه که التماس دعا داشتند، شبی عزیز و مهم را به خاطرم آورد. چه زود لیلة الرغائب شد و چه دیر گذشت! لحظات در اوج سختی ها و شدائد، به سرعت می گذرد و من خود نیز از این حالت دوگانه در حیرتم . از سوئی وقتی به لحظه لحظۀ آنچه که در این یک سال بر همگان گذشت می اندیشم ، گوئی سال ها گذشته است، سال هایی پر از رنج و حرمان، فروخوردن بغض ها و کینه ها، تحمل سلول های انفرادی و زندان ها، در خون غلطیدن نداها و سهراب ها و... و هنگامی که مناسبت ها را مرور می کنم ، انگار همین دیروز بود که گذشت و چه زود گذشت !
خدا را شکر که همین نیز پیامی است از سوی او که می گذرد و زود نیز می گذرد، چه بر من و تو که ستم ها کشیدیم و بی هیچ گناهی تاوان هایی گزاف پرداختیم ، و چه بر آنها که پروندۀ اعمال خود را با این ظلم ها و جنایات ، سیاه تر و سنگین تر کردند، ای کاش با این گذران سریع روزگار، نزدیک شدنشان را به روز حساب دریابند .
از اندیشیدن به آنچه که در سال گذشته رخ داده و هنوز هم برخی به ادامۀ آن مصرند، قلبم سخت اندوهناک می شود .
اعظم جان !
تا چندی قبل می پنداشتم خداوند دو فرزند به من عطا کرده و شکرگزارش بودم و امروز می فهمم که باید بیش از پیش او را سپاس گویم که همۀ فرزندان مرا که در این مرز و بوم می زیند به من شناساند ، فرزندانی که در عین شادی از داشتنشان ، نگرانی و غصۀ رنج هایشان بر اندوهم افزوده و لحظه ای خواب بی دغدغه را از من سلب کرده است ، و گویی روزی هفتاد مرتبه سورۀ حمد خواندنم عادت شده است برای تو و تمام کسانی که باید خود را برای بازجوئی ها آماده کنند با این امید که بالاخره می رسد آن روزی که همه باید در شرایط کاملأ مساوی در برابر قادر متعال ، بایستیم و پاسخگو باشیم .
خدایا تا کدامین زمان باید شاهد دستگیری ها و ضرب و جرح ها باشیم و با کدامین زبان به نسل پس از خودمان و نسل هایی که در آینده قضاوت خواهند کرد ، بگوئیم انقلابی که امام خمینی عزیز ، پرچمدارش بود و یارانی که دلسوزانه همراهش بودند و هستند، خیلی زیباتر از این چهره ایست که می بینند ؟
اعظم جان ، دخترم !
در این شب عزیز و ماه گرامی رجب سوگند یاد می کنم و خدا را گواه می گیرم که برخی رفتارها و خشونت های جاری که بنام اسلام و حفظ جمهوری اسلامی انجام می شود ، هیچ ارتباطی با اسلام و مسلمانی ندارد.
به همۀ مقدسات عالم قسم خورده و کائنات را به شهادت می گیرم که انقلاب اسلامی ما قرار بود پاک و مبری از هر ستم و خودرأیی باشد و این عهد ما با آن مولای پیر بود .قرار نبود پلشتی ها و زشتی ها خیلی زود ریسمان عهدها را بگسلد و قرار بود جمهوری اسلامی ، نه تنها زندانی سیاسی بلکه زندان نیز نداشته باشد . قرار بود نه تنها تفکر ، اندیشه و انتقاد ، بلکه اعتراض و "تخطئه" نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد، اما شد آنچه نباید می شد .
دلبندم، اعظم جان !
ما همگی در پیشگاه خدا روسفیدیم که قدمی بر خلاف مصالح دین و نظاممان برنداشتیم و یقین دارم آنان که در این یک سال ، ما را به بند کشیده اند نیز این را نیک می دانند و در ضمیر ناخودآگاهشان بدنبال دلایلی برای توجیه رفتارشان هستند و نمی یابند.
اعظم عزیز ! همانطور که پیامک ها امید استجابت دعا را در این شبها یادآوری می کند من نیز با امید فراوان و با دستانی رو به آسمان ، خدا را سوگند می دهم به خون ناحق ریختۀ مظلوم کربلا و با تمام وجود می خوانم :
اللهم فک کل أسیر


 


در پی درگذشت حاج محمد حسن اعرابی دفتر حضرت امام خمینی(س)، اطلاعیه ای دراین باره صادر کرد.

به گزارش جماران، متن این اطلاعیه بدین شرح است:

صبح امروز مرحوم حاج محمد حسن اعرابی داماد مکرم امام خمینی دار فانی را وداع گفت. ایشان فرزند آیت الله شیخ محمد جواد آقا و نوه مرحوم آیت الله حاج آخوند از علمای بزرگ و زاهد زمان خویش بودند. مرحوم اعرابی در سال 1303 هجری شمسی در قم به دنیا آمدند و در سال 1332 با دومین دختر امام خمینی ازدواج نمودند.

حضور در کوران مبازرات و همدوشی با امام خیمین از نقاط درخشان زندگی ایشان می باشد. مرحوم اعرابی درسالهای تبعید امام وکیل ایشان در ایران بوده و با ثبات شخصیتی منحصر به فرد و امانتداری، بسیاری از امور مالی امام را تصدی نمودند.

مرحوم اعرابی پس از انقلاب از پذیرش هر گونه سمت دولتی خوددداری کرده و زندگی زاهدانه خویش را درشهر قم و منزل خود ادامه دادند. داماد امام در عمر 86 ساله خویش از هرگونه تعلقات مادی مبرا بوده و همین امر از وجوه متمایز ایشان به شمار می آید.

روحش شاد و با اولیا محشور باد.


 


دکتر زهرا رهنورد به مناسبت سالگرد شهادت ندا آقا سلطان و جمعی دیگر از هموطنان با صدور بیانیه ای ، بار دیگر تاکید کرده است که توسعه عقلانیت در کنار آزادی زندانیان سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و رسانه ها، احترام به دمکراسی و اجرای قانون اساسی را در همه بندها و بخش‌های آن راهکار خروج از بحران است.

به گزارش کلمه، متن این بیانیه به شرح زیر است:

«سی ام خرداد، سالگرد یکی از باشکوه ترین حضورهای ملی و مردمی در تاریخ کشور ماست. سی ام خرداد، سالگرد غم بار شهادت زنان بیگناه، زنان سلحشور و آزادیخواه و زنان مقاوم است که جنبش سبز بی حضور آنان نمی توانست پایدار بماند. ندا آقا سلطان، شبنم سهرابی، ترانه موسوی از جمله شهدای زن جنبش هستند.

در چنین روزی بار دیگر، حاکمیت فعلی، به روی ملت و مردم سرزمین خود تیر گشود و جوانان و زنان ملت را به خاک و خون کشاند.

در طی یک سال از ۲۲ خرداد هشتاد و هشت تا امروز که سی ام خرداد هشتاد و نه است پیوسته زنان و جوانان و حتی میانسالان در معرض سخت‌ترین رنج‌ها، دغذغه ها، نگرانی‌ها، بازجویی‌ها و شکنجه ها بوده اند.

فهرست حضور زنان در جنبش سبز را می‌توان طبقه بندی کرد:

- حضور فعال و شجاعانه زنان در سطح خیابان‌ها و حتی در مواردی به عنوان پیش‌گام و یا حامی مبارزان.
- حضور سلحشورانه و مقاومت مدارانه زنان در زندان‌ها و مقاومت، در برابر شکنجه ها و اعتراف گیری‌ها. (زنانی چون شیوا نظر آهاری، بهاره هدایت، آذر منصوری، مهدیه گلرو، عاطفه نبوی و..)
- حضور با هویتی چون روزنامه نگاران، معلمان، کارگران، فعالان حقوق بشر و هنرمندان و حضوری سخت تر از هر حضور، در مقام مادرانی که در سوگ فرزندان شان در فستیوال‌های غم و اندوه گورستان‌ها، لکه ننگی بر سیمای حاکمیت فعلی نشاندند.

مادرانی که هر روز پشت در زندان‌ها آزادی دختران و پسران زندانی خود را مطالبه می کنند و البته همسران زندانیان سیاسی. آنان که مرد خانواده را در کنار خود نمی‌بینند و با همه این مشکلات دندان بر جگر نهاده اند تا مبادا خون دل دردمندشان، آبروی سلحشوریشان را نزداید.

اینک با سه مخاطب مشکلات زنان مطرح می شود.

نخست روی سخن با جریان پرشکوه جنبش سبز است. موقعیت امروزی جنبش سبز مرهون پایداری زنان است که در کنار همسران و فرزندان خود و به عنوان جمعی از پیشتازان جنبش حضوری بی بدیل داشته اند.

جنبش باید بداند تحقق آزادی و دمکراسی بدون زنان سر افراز و بدون محاسبه و اجرای مطالبات رفع تبعیض و خشونت که زنان پیوسته طالب آن بوده اند ممکن نیست.

حاکمیت فعلی برای اینکه بحران‌های اقتصادی و بین المللی و فرهنگی و سیاسی را زیر نقاب قرار دهد، خشونت را همچنان طراحی و پی گیری می کند که دستگیری ها، حمله به بیوت علمای عظام، پر کردن زندان‌ها در این زمره اند. اما پیشنهاد می کنم به جای این گونه اقدامات آرامش و لطافت و عقلانیت را پیشه خود سازد و بدون هیچ قید و شرطی زندانیان را آزاد کند.

در این روند با آزادی زنان بدون هرگونه قید و شرط حسن نیت خود را ثابت کند و به خاطر داشته باشند که خودشان مادر، همسر و فرزند دارند و حداقل با شبیه سازی عاطفی و عقلانی دست از سر زنان زندانی بردارند و آنها را به حال شکوهمند خود برگردانند.

سالیان متمادی است که زنان مطالبات خود را در چارچوب مبارزه برای برابری، رفع تبعیض و رفع خشونت اعلام کرده اند. حاکمیت برای تحقق این اهداف، اقدامات اساسی را شروع کند.

تعدد زوجات، حضانت، دیه و ده‌ها عنوان دیگر را که خوشبختانه علمای نو اندیش برای آنها راه حل ارائه کرده اند، از مرحله تحقیق و پژوهش و فتوا به مرحله عمل در آورد و در جهت اصلاح فرهنگ و قوانین قیم مابانه نسبت به زنان اقدام کند. از دخالت در زندگی خصوصی افراد به ویژه زنان خودداری کنند و در نهایت در روند رفع بحران و توسعه عقلانیت در کنار آزادی زندانیان سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و رسانه ها، احترام به دمکراسی و اجرای قانون اساسی را در همه بندها و بخش‌های آن وجهه همت خود قرار دهد.»


 


آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتگویی مفصل توضیحاتی را در خصوص نامه خود به رهبری انقلاب قبل از انتخابات داده و تاکید کرده که مایل است از مسئولیت های سیاسی خود کناره گیری کند، اما می ترسد که عوارض بد سیاسی داشته باشد.

به گزارش فردا، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون به بازنشستگی به معنای کناره گیری از مسئولیت های سیاسی فکر کرده اید؟ گفت: مایلم. الان سن من در حدی است که مایلم این گونه شود. ولی هنوز می ترسم عوارض بد سیاسی داشته باشد و به نوعی قهر تلقی شود.

آیت‌الله هاشمی افزود: یکی از کارهای که می خواستم بعد از ریاست جمهوری بکنم و نتوانستم انجام دهم این بود که در سفرهای خارجی که می رفتم، خیلی جاها را نشان کردم که بعدا بروم ببینم و جهانگردی کنم که نشد. اگر بخواهم به سفر خارجی بروم باید جمع زیادی از پاسداران همراه من باشند و آنجا هم که می رویم شورای تامین نیرو می آورند و همیشه زحمت دارد.

رئیس مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از این گفتگوی خود با ماهنامه «مدیریت ارتباطات» درباره نامه بحث برانگیز خود به رهبری انقلاب قبل از انتخابات تصریح کرد:..همه می‌دانستند که نسبت به دیگر نامزدها بی‌طرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی می‌دهند. ولی همه می‌دانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدی‌نژاد حرف‌هایی را زده بود که غیرواقعی بود، انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که رؤسای جمهوری و رؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.

وی ادامه داد: در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرف‌های ناقص گفته‌اند. ترجیح می‌دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامه‌ای تهیه کردم. چون می‌بایست جواب آن حرف‌ها داده می‌شد. می‌گویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه‌شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه‌شنبه می‌دادم، روزنامه‌ها چهارشنبه می‌نوشتند و اگر چهارشنبه‌ می‌دادم پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام می‌شد. می‌خواستم جواب آن حرف‌ها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار موثق، شور و اشتیاق مردم را می‌دیدم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: به هر حال در همان فرصت باقی‌مانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله 2 ساعته باقی‌مانده نامه به ایشان نرسیده بود، چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که می‌خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از کامپیوتر می‌خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را ندیده بودند.

پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظه‌ای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدی‌نژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچه‌های شما گفت. گفتم: فضا به گونه‌ای بود که اگر چه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظه‌ای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می‌کردم.

هاشمی افزود: گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می‌خواندید و به من می‌گفتید، منتشر نمی‌کردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر کنم دو حالت دارد: اگر آقای احمدی‌نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.

هاشمی درباره اینکه به نظر می رسد این نامه رابطه شما با رهبری انقلاب را دچار تغییرات کرده است، گفت: نه، ایشان صراحتاً گفتند که هیچ ملاحظه‌ای درباره محتوای نامه ندارم. حتی در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر می‌گذارد ولی بعد از انتخابات جواب می‌دهم. حتی گفتند که به آقای احمدی‌نژاد هم گفتم که حرف‌های ناحقی زدید و جواب شما را می‌دهم. واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند، چون روابط ما به گونه‌ای است که اگر گله هم داشته باشند، می‌گویند. الحمدلله همکاری 60 ساله ما به گونه‌ای است که با هم رودربایستی نداریم.

هاشمی در برابر این توضیح که برخی می خواهند به بهانه نامه شما را مقابل رهبری قرار دهند، تصریح کرد: اینها در سیاست طبیعی است. گروهی که وارد بازی‌های سیاسی می‌شوند از این حرف‌ها زیاد می‌زنند، ولی همیشه واقعیت‌ها خود را بر احتمالات سیاسی تحمیل می‌کند و دیر یا زود همه چیز مشخص می‌شود.

او درباره ملاقات های خود با رهبری انقلاب هم گفت: قبلا هفته ای یک بار ملاقات رایج و حتمی داشتیم. بعدا که کارها کمتر شد دو هفته یک ملاقات داریم که معمولا دو ساعت طول می کشد که گاهی تا شام است. اگر مساله ای هم پیش بیایدتلفنی یا حضوری بین دو هفته صحبت می کنیم.


 


در پی هتک حرمت مرجعیت در قم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیه ای این اقدام را محکوم کرد.
به گزارش امروز متن این اطلاعیه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران
در سالروز راهپیمایی پرشور مردم در ۲۵ خردادماه ۸۸ در اعتراض به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، گروه های فشار وابسته به جریان حاکم، همزمان با سفر روحانی مبارز حجت السلام و المسلمین مهدی کروبی به شهر قم، اقدام به حمله به ایشان و بیوت آیت الله العظمی صانعی و مرحوم آیت الله العظمی منتظری کردند.
حرکت این گروه خودسر خوانده ای که با هدایت مستقیم برخی مراکز قدرت و در مقابل دیدگان نیروهای امنیتی و انتظامی، اقدام به تخریب دفاتر این مراجع عظام کرده اند، در ادامه پروژه یک ساله گذشته خشونت ورزان در مقابل خواسته های گروههای کثیری از ملت است که قصد دارند با اقدامات معطوف به (( الرعب بانصر)) خود، مردم را از شعارهای محوری اصلاح طلبانه خود منصرف و دلسرد نمایند تا جریان حاکم بتواند با به انحراف کشیدن اذهان عمومی، با سرعتی هر چه بیشتر، عملاً مسیر انحطاط جمهوریت و اسلامیت نظام را بپیماید.
بی شک پس از بی آبرویی جریان اقتدارگرا در سالروز ۱۴ خرداد در توهین به بیت مکرم امام راحل(س)، که خوشبختانه با واکنش مراجع آزادیخواه و مستقل و دلسوزان انقلاب روبرو شد، جریان حاکم قصد دارد تا با ایجاد رعب و وحشت در بین مراجع دینی و حوزه های علمیه و نهادینه کردن اینگونه حرکات خشونت بار، از این پس هیچ ندایی از دل این گروه مرجع جامعه، نسبت به بی حیایی ها، ظلم ها و کجروی ها در نیاید.
طلاب غیور و مردم عزیز
شناسایی و طرد طلبه نمایان حمله کننده به بیوت مراجع، از حوزه های علمیه و همچنین بر ملا نمودن برنامه ریزان و پشتوانه های این گروهای فشار، آنان را از ادامه پروژه به اضمحلال کشیدن نظام دینی بر آمده از رای مردم، با مشکل مواجه خواهد کرد.
حادثه اخیر بار دیگر به خوبی نشان داد، داعیه داران دین و مدعیان حکومت دینی، برای حفظ قدرت خود حاضرند محترم ترین نهادهای دینی را نیز قربانی کنند و این واقعیت نمایانگر آن است که برخلاف ادعاها، جریان ضدملی مذکور، درد دین نیز نداشته، تظاهر به آن را وسیله ای برای منکوب کردن رقبا و استمرار قدرت خود می خواهد.
در این شرائط خطیر کنونی روشنگری مراجع دینی از آنچه که بر کشور طی یک ساله اخیر رفته است، درست نقطه هدفی است که جریان اقتدارگرا، آن را خوب تشخیص داده و از همین رو جهت سرکوب و به سکوت کشاندن این جریان، حرکات خود را از شهر قم شروع کرده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، ضمن محکوم کردن حرکات اخیر جریان اقتدارگرا در حمله به بیوت مراجع عظام، به مسئولین نظام هشدار می دهد که عدم توجه به ریشه های قضایای اخیر و عدم برخورد با این گروه های خودسر خوانده، عاقبت دامن آنان را نیز خواهد گرفت و همچنان که شاهدیم حتی نصیحت اخیر مسئولین عالی نظام در عدم تخریب جریان ها معترض به جریان حاکم، از سوی این جریان ها بی اعتنایی قرار گرفته و خواهد گرفت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران


 


نمایندگان مجلس با تصویب تبصره‌ای از طرح حمایت از تاسیس و تقویت موسسات و مراکز آموزش غیردولتی، اساسنامه جدید دانشگاه آزاد مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را لغو کردند. نمایندگان تصویب کردند که هرگونه تغییر در اساسنامه اولیه دانشگاه‌ها با پیشنهاد هیات موسس و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت می‌گیرد و کلیه مصوبات وضع شده مغایر با این تبصره لغو می‌گردد. براساس مصوبه مجلس، اساسنامه اولیه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی غیردولتی که فعالیت خود را با آن آغاز کرده و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است؛ همچنان معتبر بوده و هرگونه تغییر در آن با پیشنهاد هیات موسس و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت خواهد گرفت و کلیه مصوبات وضع شده مغایر با این تبصره لغو می‌گردد. به این ترتیب از آنجا که دانشگاه آزاد از ابتدا بر اساس مصوبه‌ای از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل نشده است، اصلاح اساسنامه آن نمی‌تواند راسا با نظر شورای مذکور باشد. بلکه باید ابتدا پیشنهاد اصلاح آن را خود این دانشگاه ارائه دهد و سپس به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد.همچنین نمایندگان مجلس وقف اموال مراکز آموزش عالی و غیردولتی، غیرانتفاعی که هیات موسس یا هیات امنای آنها حق تصرف مالکانه نسبت به آن را دارند و تا تاریخ تصویب این قانون صیغه وقف آن جاری شده است و یا در آینده جاری شود معتبر دانستند. در جلسه
" هرگونه تغییر در اساسنامه اولیه دانشگاه‌ها با پیشنهاد هیات موسس و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت می‌گیرد و کلیه مصوبات وضع شده مغایر با این تبصره لغو می‌گردد. "
علنی امروز نمایندگان در حین بررسی جزئیات طرح حمایت از تاسیس و تقویت موسسات و مراکز آموزشی عالی غیردولتی موادی از آن را تصویب کردند. بر این اساس، اساسنامه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی غیردولتی به پیشنهاد هیات موسس و حسب مورد به تصویب شورای گسترش وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری و یا بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت خواهد گرفت. همچنین فرایند اداری تصویب فوق در صورت آماده بودن مدارک نباید بیش ۳ماه به طول بیانجامد. براساس مصوبه نمایندگان، وقف اموال مراکز آموزش عالی و غیردولتی، غیرانتفاعی و سایر موسسات غیردولتی غیرآموزشی که هیات موسس یا هیات امنای آنها حق تصرف مالکانه نسبت به آن را دارند و تا تاریخ تصویب این قانون صیغه وقف آن جاری شده است و یا در آینده جاری شود معتبر است. همچنین نوع وقف در این بند از نوع وقف آن است.


 


بیماری پوستی عبدالله مومنی در زندان تشدید شده و این درحالی است که مسئولان زندان نه تنها هیچ پاسخی به درخواست های مکرر وی نمی دهند بلکه شرایط سخت و دشواری نیز برای وی فراهم کرده اند.

به گزارش ادوارنیوز، عبدالله مومنی که از 24 فروردین مجددا به زندان بازگشته و در بند 8 زندان اوین محبوس است، از مدتها پیش درخواست رسیدگی درمانی به ناراحتی پوستی خود را به مسئولان بهداری زندان اوین ارائه داده است اما هر بار به درخواست او بی توجهی می شود.

با این وجود روز گذشته در پی درخواست مجدد عبدالله مومنی مسئولان زندان وی را به فردی معرفی می کنند که خود را "پزشک قانونی" معرفی می کند. این فرد که احتمالا دارای چنین سمتی نیست، پس از شنیدن شرح بیماری آقای مومنی و با این استدلال که وی یک زندانی سیاسی است به جای آنکه به مسایل درمانی عبدالله مومنی بپردازد اقدام به توهین و هتاکی می کند و با الفاظ رکیک و به شکل موهن و تحقیرآمیزی با آقای مومنی رفتار می کند.

این درحالی است که یکسال از بازداشت عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران می گذرد و وی بارها بر عدم رسیدگی درمانی در مدت حبس خود شایت کرده است.


 


بر اساس اخبار رسیده از منابع آگاه استان مازندران روز گذشته دکتر زهرا رهنورد طی تماسی تلفنی با خانواده علی تاری رئیس ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در شهرستان بابلسر از آخرین وضعیت وی در زندان جویا شد. به گزارش این خبر دکتر رهنورد از وضعیت نا مشخص علی تاری در زندان متی کلای بابل اظهار نگرانی کرده و برای سلامتی وی و آزادی هر چه سریعتر این فعال سیاسی استان مازندران دعا کرد. همچنن خانواده علی تاری از پیگیری و دلجوئی شخصیت هائی که در روزهای گذشته طی تماسی تلفنی از حال وی و خانواده اش جویا شدند تشکر کردند. گفتنی است در روزهای اخیر آیت الله بیات زنجانی، مهدی کروبی و دکتر رهنورد از شخصیت هائی بودند که طی تماسی تلفنی از آخرین وضعیت پرونده علی تاری جویا شدند.
در ادامه این خبر منابع آگاه گزارش می دهند که دادگاه علی تاری به ریاست قاضی رضیان در روز سه شنبه 1 تیر در دادگاه انقلاب شهرستان بابل برگزار می شود. اتهام وی " توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام " گزارش شده است. گفتنی است وی تا کنون مدت 80 روز است که در بند انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری و متی کلای بابل بازداشت بوده و به تازگی به بند ویژه زندان متی کلا جائی که 5 دانشجوی دانشگاه های صنعتی نوشیروانی وعلوم پزشکی بابل در آنجا دوران محکومیت خود را می گذرانند،منتقل شده است.


 


شیوا نظرآهاری به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.

این درحالی است که از خرداد ماه سال گذشته، شیوا نظرآهاری بیش از ۲۸۰ روز را در زندان اوین سپری کرده که ۱۰۰ روز آن در سلول‌های انفرادی بوده است.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، شیوا نظرآهاری، روزنامه نگار و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، ۲۴ خرداد سال گذشته بازداشت شد و پس از ۱۰۰ روز، اول مهرماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

وی برای دومین بار در سال گذشته، ۲۹ آذرماه بازداشت شد و از آن تاریخ در زندان اوین به سر می‌برد.

در حال حاضر، کوهیار گودرزی دیگر عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز شش ماه است که در زندان اوین، در بازداشت به سر می‌برد.


 


متن زیر پاسخ هادی‌نژاد حسینیان، معاون سابق امور بین‌الملل وزارت نفت به مسئولین فعلی این وزارتخانه است. او پیش از این به امضای قرارداد خط لوله صلح در سفارت فرانسه و در اسلام آباد انتقاد كرده بود:

بنا بر گزارش خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های كشور، بخشی از اسناد قرارداد خط لوله گاز ایران به پاكستان در اسفندماه در تركیه و اسناد نهایی آن در تاریخ 7/3/89 در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد به امضاء رسید. اعلام این خبر كه به نوعی بازگشت كاپیتولاسیون به كشور را هشدار می‌داد به حق نگرانی‌هایی را مطرح نمود.

با استناد به اخبار منتشره فوق، اینجانب به عنوان یك شهروند در تاریخ 10/3/89 طی نامه‌ای به وزارت نفت، هفت سئوال مطرح و خواستار جواب آنها برای رفع ابهام شدم. وزارت نفت به جای پاسخ به همه سئوالات، تنها در پاسخ به سئوال سوم و بخشی از سئوال اول كه «چرا قرارداد در خارج ایران و چرا در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد امضا شده است؟» ضمن تكذیب خبر مذكور، محل برگزاری مراسم نهایی را وزارت انرژی پاكستان اعلام نموده و با جملاتی نامناسب اتهاماتی را مبنی بر جعل خبر به اینجانب نسبت داده است.
برای روشن شدن موضوع و كشف حقیقت كه آیا امضای سند نهایی در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد طرح از پیش تدوین شده مدیران وزارت نفت و شركای پاكستانی آنها بود یا جوسازی‌های اینجانب، به اخباری در این باره با ذكر آدرس آنها اشاره می‌كنم و قضاوت درباره اتهامات بیان شده را بر عهده خوانندگان عزیز می‌گذارم.

1ـ خبرگزاری مهر ـ تاریخ انتشار 22/2/89 -12:12
تبادل ضمانت‌نامه قرارداد گاز ایران ـ پاكستان در سفارت فرانسه
آخرین ضمانت‌نامه قرارداد گازی ایران و پاكستان تا پایان ماه جاری میلادی در محل سفارت فرانسه در اسلام‌آباد تبادل می‌شود.
خبرنگار مهر درباره آخرین وضعیت قرارداد گازی پاكستان از شركت ملی نفت كسب اطلاع كرد: بر این اساس آخرین ضمانت‌نامه قرارداد گازی ایران و پاكستان تا پایان ماه جاری میلادی در محل سفارتخانه فرانسه در اسلام‌‌آباد تبادیل می‌شود.

با توجه به اینكه یكی از توافق‌های مقامات ایران و پاكستان تبادل این ضمانت‌نامه در سرزمین فرانسه بوده، از این رو، این ضمانت‌نامه در محل سفارت فرانسه در اسلام‌‌آباد به عنوان بخشی از سرزمین فرانسه تبادل خواهد شد.

2ـ خبرگزاری فارس ـ شماره خبر 8903070262 ـ 7/3/89 ـ 12:11
«قرار است این موافقتنامه در سفارت فرانسه در اسلام آباد به امضا برسد تا تابع قوانین فرانسه باشد»
3ـ روزنامه دنیای اقتصاد

كبد خبر: denـ208928 تاریخ چاپ: شنبه 8 خرداد 1389
«منبع دست چندم» خبر می‌دهد كه:

گروه انرژی ـ در حالی كه یك منبع دست سوم از امضای ضمانتنامه دولتی انتقال گاز ایران به پاكستان در روز جمعه (دیروز) در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد خبر داده بود، مقامات ارشاد تهران این خبر را نه تایید می‌كنند و نه صراحتا تكذیب می‌كنند.

بر اساس گزارش خبرگزاری «فارس» به نقل از روزنامه ِ«هندو» منتشر كرده این موافقتنامه توسط نمایندگان شركت ملی نفت ایران و وزارت نفت پاكستان به امضا خواهد رسید. بیشتر منابع پاكستانی اعلام كرده بودند كه دو كشور در حال مذاكره در مورد موافقت‌نامه‌ای برای تضمین فروش گاز ایران به پاكستان هستند و قراراست این موافقت‌نامه در سفارت فرانسه در اسلام‌آباد به امضا برسد تا تابع قوانین فرانسه باشد. این در حالی است كه به دنبال پیگیری‌های خبری خبرنگار ما، نماینده ویژه وزیر نفت ومدیرعامل شركت ملی صادرات گاز ایران دیروز از اظهارنظر صریح در این باره خودداری كرده و تایید و تكذیب آن را در حیطه وظایف مدیرعامل شركت ملی گاز ایران خواند. در این بین مدیرعامل شركت ملی گاز ایران، «جواد اوجی» نیز در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» این خبر را نه تایید كرد و نه تكذیب. «اوجی» اظهار داشت: بعد از تكمیل اطلاعات، جزئیات قرارداد انتقال گاز ایران به پاكستان اعلام خواهد شد.

وزارت نفت با اشاره به سئوال سوم اینجانب، درباره لزوم شفاف بودن قرارداد، اعلام نموده كه امضای اسناد ضمانت‌نامه قرارداد در حضور رسانه‌های داخلی و خارجی گویای شفافیت كار است. اگر این پاسخ را وزارت نفت كمی دیرتر تهیه نموده بود من توصیه می‌نمودم كه پاسخ وزیر محترم نفت را در مورد ارزش مالی این قرارداد به عنوان سند شفاف‌ بودن آن ذكر می‌كردند آنجا كه پاسخ دادند «با توجه به ملاحظاتی كه وجود دارد هم‌اكنون نمی‌توان ارزش مالی قرارداد را اعلام كرد و در شرایط كنونی مشخصات فنی قرارداد از ارزش مالی آن مهم‌تر است»

لازم است به استحضار برسانم كه اكثر دوستان من به دلیل پاسخ {...}و بی‌منطق وزارت نفت و عبارات نامناسبی كه در آن به كار برده شده بود، اینجانب را به نادیده گرفتن و بلا جواب گذاشتن آن تشویق می‌كردند، اما دریغم آمد كه علاقه‌مندان به منافع ملی و سربلندی كشور اسلامی‌مان را از توضیح و تبیین حقایق و آشنایی با استراتژی‌های جدید مدیران اعزامی با دوستداران صنعت نفت محروم نمایم. در پایان با شناختی كه اینجانب از كاركنان صدیق، پاك و كاردان صنعت نفت دارم مطمئن هستم كه هیچ‌گاه امضای آنها زیر قراردادهایی كه منافع ملی را تضمین نكرده باشد نخواهد رفت و آنها با توضیح لازم به مدیران و مقامات صالح بالاتر جلوی تصمیمات اشتباه را خواهند گرفت.

در پایان همان‌طور كه ذكر شد ظاهرا مقامات وزارت نفت مصمم هستند به هر قیمت كه شده این قرارداد را نهایی نمایند و متاسفانه هیچ‌گونه اطلاعاتی را در اختیار كارشناسان و علاقه‌مندان قرار نمی‌دهند تا اقداماتشان مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه روزنامه‌ها و منابع خبری پاكستان بسیاری از اطلاعاتی كه وزارت نفت آنها را محرمانه می‌داند برای عموم منتشر نموده‌اند.

در چنین شرایطی وظیفه نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی بسیار سنگین‌ و تعیین‌كننده است و انتظار از نمایندگان محترم این است تا هنگامی‌كه گروهی از كارشناسان مستقل قرارداد مذكور را مورد تایید قرار نداده‌اند از اجرایی شدن آن جلوگیری نمایند.


 


خانم شیرین فیروزی همسر دکتر اکبر کرمی از فعالان سیاسی استان قم امروز سی خرداد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

خانم فیروزی طی مدت اخیر در راستای اطلاع رسانی وضعیت همسرش چند مصاحبه داشته است.

گفتنی است دکتر اکبر کرمی چندین ماه است که در قم در بازداشت به سر می برد.


 


جمعی از اساتید و علماء حوزه علمیه قم درباره حوادث چهاردهم خرداد نامه ای خطاب به مراجع عظام تقلید و آیات و علماء منتشر کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در بخشی از این نامه آمده است: برای آنان که در این غروب غم بار اخلاق سیاسی، طلوع خورشید علم و فقاهت را بر نمی‌تابند و خشک سرانه و نابخردانه، ایشان را مخاطب قرار می دهند، یاد آور می شویم که "وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ"

متن کامل این نامه بدین شرح است:

حضرات مراجع عظام تقلید و آیات و علماء "ادام الله ظلهم علی روس الانام"

در وانفسای "یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ" (1)نفس گرم شما مصداق دم مسیحایی بود که خداوند متعال به مدد آن و به حکم "وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ" (2)جلوه نمود. آنگاه که به زعم خویش خواستند تا یادگار روح الله را این بار درون بیت خویش،بسوزانند، وه چه گمان باطل و فکر پلیدی داشتند و این شما بودید که به جامعه امروز یاد آوری کردید که "وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ" (3) و زمانی که بر او خندیدند، طنین خروش شما فریاد بر آورد که "فَلْیَضْحَکُواْ قَلِیلًا وَلْیَبْکُواْ کَثِیرًا جَزَاء بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ"(4 )عاشقان واقعی روح الله از این فهم و تدبیر و ارشاد و روشنگری به نشاط آمدند شاگردان و مریدان شما در حوزه های علمیه و سراسر مملکت اسلامی بر خویش می بالند و به آن مفتخرند که "اذا ظهر البدع،فلیظهر العالم علمه"(5)واین چند سطر عرض اخلاص و تشکری است که به پیشگاه بلند مرتبه و شامخ مرجعیت عرضه می دارد و جامعه جوان و دیندار امروز را به حقیقت نهادی رهنمون می شود که به فرموده پیامبراکرم (ص)"امنا رسولان"هستند(6) که براستی "فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله علهیم"(7)در شان آنهاست.

در خاتمه برای آنانکه در این غروب غم بار اخلاق سیاسی، طلوع خورشید علم و فقاهت را بر نمی تابند و خشک سرانه و نابخردانه، ایشان را مخاطب قرار می دهند، یاد آور می شویم که "وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ"-(87)

پی نوشت:
1) -سوره صف /8 -می خواستند که نور خدا را با سخنانشان خاموش کنند.

2)- سوره صف 8- کامل کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند.

3)- سوره آل عمران 54- نیرنگ کردند و خدا کارسازی کرد و خداوند بهترین کارسازان است.

4) - سوره توبه 82- کمتر به خندید بیشتر گریه کنند.

5)- اذریبه / آقابزرگ تهرانی ج 189 ص 318 -وقتی بدعت ها ظاهر می شود عالم باید علم خویش را ظاهرو نمایان کند.

6)-(کافی/ کلینی ج 1 صفحه 46)

7)الحق المبین /فیض کاشانی/ص 10 -علما حجت من نزد شما هستند و من حجت خدا بر آنها می باشم.

8) -منافقون ،8 - همانا عزت اختصاص به خدا و روسل خدا و مومنین دارد.

والسلام

جمعی از اساتید و علماء حوزه علمیه قم

30/3/89


 


در حالی که فشارهای امنیتی و جو خفقان حاکم بر آذربایجان روز به روز تشدید می گردد روند بازداشت فعالین سیاسی آذربایجان ادامه دارد. در حالی که نگرانی ها از وضعیت بازداشت شدگان چند هفته ی اخیر آذربایجان افزایش می یابد گزارشات رسیده از بازداشت زهرا فرج زاده همسر آیت مهر علی بیگلو فعال بازداشتی آذربایجانی و خواهر پینار فرج زاده دیگر فعال بازداشت شده ی آذربایجانی حکایت دارد.

این بازداشت ها در شرایطی روی می دهد که از زمان دستگیری حسین نصیری 80 روز، آیت(یوروش) مهرعلی بیگلو 42 روز، آیدین خواجه ای 33 روز، بهبود قلی زاده 32 روز، بهمن نصیرزاده 30 روز، دکتر علیرضا عبداللهی 30 روز، مهندس شهرام رادمهر 28 روز، دکتر لطیف حسنی 28 روز، استاد اکبر آزاد 27 روز، حمیده(پینار) فرج زاده 27 روز، حیدر(یاشار) کریمی 13 روز، مهندس محمود فضلی 13 روز، نعیم احمدی 7 روز، مهندس ابراهیم رشیدی 7 روز، سعید بیدخت 5 روز، یونس سلیمانی 4 روز و زهرا فرج زاده 1 روز می گذرد.

شرح کوتاهی از وقایع رخ داده در روزهای اخیر:

13 فروردین: ماموران امنیتی ایران همزمان با روز طبیعت با حمله به فعالین آذربایجانی طرفدار محیط زیست در اطراف پل میانگذر شهید کلانتری دریاچه ارومیه ضمن ضرب و شتم خانواده ها عده زیادی از جمله حسین نصیری را بازداشت کردند. حسین نصیری پیش از این نیز در اردیبهشت ۸۶ و بدنبال پخش اعلامیه دعوت مردم به تجمع مسالمت آمیز در سالگرد چاپ کاریکاتور توهین آمیز در روزنامه ایران برعلیه آذربایجانیها بازداشت و از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به شش ماه حبس تعزیری محکوم گردیده بود.

20 اردیبهشت: آیت مهرعلی بیگلو فعال سابق دانشجویی آذربایجان در منزل شخصی خود در شهر صوفیان از توابع شهرستان تبریز بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. به گفته نزدیکان خانواده مهرعلی بیگلو، ماموران امنیتی بدون در دست داشتن حکم جلب وارد منزل این فعال مدنی آذربایجانی شده و پس از ضرب و شتم شدید مهرعلی بیگلو، او را بازداشت کرده اند. این فعال مدنی آذربایجانی پیش از این نیز در مراسم بزرگداشت پروفسور زهتابی در ۲۱ آذر ۸۱ و مراسم سالروز تولد بابک در تیرماه ۸۳ بازداشت و به احکام حبس محکوم گردیده بود. آیت مهر علی بیگلو مدیر مسئول سابق نشریه دانشجویی قوپوز و فارغ التحصیل فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه تربیت مدرس تهران می باشد.

29 اردیبهشت: آیدین خواجه ای دانشجوی حقوق دانشگاه تبریز و فعال شناخته شده ی دانشجویی توسط یک تیم از ماموران امنیتی در تبریز دستگیر شد. آیدین خواجه ای پیش از این نیز در تابستان سال 87 به اتهام فعالیت های هویت طلبانه بازداشت و به مدت بیش از سه ماه در بازداشتگاه های اداراه اطلاعات تبریز به سر برده بود. وی به همین اتهام به سه سال حبس (یک سال تعزیری و دوسال تعلیقی) محکوم شده بود که در تابستان سال 88 دوران محکومیت خود را سپری کرده و آزاد شد اما بعد از آزادی نیز کماکان تحت فشار نهادهای امنیتی قرار داشت. آیدین خواجه ای ساعت 12 شب و در یک تماس تلفنی کوتاه از بازداشت و نگهداری خویش در سلول انفرادی بازداشتگاه اطلاعات تبریز خبر داد.

31 اردیبهشت: بهبود قلیزاده ساعت 8 صبح توسط ماموران امنیتی در میاندوآب(قوشاچای) بازداشت شد. ماموران امنیتی با مراجعه به مغازه عکاسی قلیزاده درخیابان امام میاندوآب، این فعال آذربایجانی را بازداشت و اقدام به تفتیش مغازه وی نمودند و تمامی هشت کیس کامپیوتر موجود در مغازه، سی دی ها و سایر وسایل شخصی او را با خود بردند. این مامورین در عین حال با مراجعه به منزل ایشان تمامی کتابها، دست نوشته ها و حتی آلبومهای خانوادگی ایشان را نیز با خود برده اند. بهبود قلیزاده، دبیر سازمان غیر دولتی یاشیل آذربایجان است که در ماههای اخیر توسط شورای تامین شهر میاندوآب(قوشاچای) با اتهام قومیت گرایی لغو مجوز شد. دادگاه انقلاب مهاباد چندی پیش این فعال آذربایجانی را در رابطه با استفاده از نام ترکی و سمبلهای آذربایجانی در تابلو مغازه عکاسی و فعالیتهای قوم گرایانه از طریق آموزش رقص آذربایجانی در سازمان غیر دولتی یاشیل آذربایجان به دادگاه احضار نموده بود. قلیزاده پیش از این نیز در جریان تظاهرات آذربایجانیها بر علیه چاپ کاریکاتور نژادپرستانه در روزنامه دولتی ایران در سال ۸۵ بازداشت و پس از چند ماه بازداشت موقت آزاد شده بود و پس از آن نیز به دفعات بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته است.

1 خرداد: دکتر علیرضا عبداللهی فعال مدنی آذربایجانی توسط ماموران امنیتی در اورمیه بازداشت شد. ماموران امنیتی با مراجعه به مطب وی درخیابان امام اورمیه این فعال آذربایجانی را بازداشت و اقدام به تفتیش مطب وی نمودند. ماموران پس از بازداشت علیرضا عبداللهی همچنین اقدام به تفتیش منزل وی نیز نموده و وسایل شخصی او را با خود بردند. همچنین بهمن نصیرزاده معلم و شاعر آذربایجانی توسط ماموران امنیتی ماکو در منزلش بازداشت شد. ماموران امنیتی ساعت ۲ بامداد بدون در دست داشتن حکم به منزل این معلم آذربایجانی مراجعه و وی را بازداشت کرده اند. ماموران پس از بازداشت نصیرزاده اقدام به تفتیش منزل نموده و دوربین فیلمبرداری، سی دی ها، کتابها و اشعار و دست نوشته های او را با خود بردند. نصیرزاده پیش از این نیز در جریان اعتراضات گسترده آذربایجانیها در سال ۸۵ بازداشت و پس از نزدیک به یک ماه بازداشت موقت از زندان آزاد شده بودند.

3 خرداد: شهرام رادمهر فعال مدنی آذربایجان دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل گردید. مامورین امنیتی پس از دستگیری ایشان با مراجعه به منزل شخصی وی تمامی کتابها، دست نوشته ها و کامپیوتر شخصی ایشان را با خود برده اند. در عین حال مامورین سپس با مراجعه به منزل پدری ایشان آنجا را نیز تفتیش و جستجو نموده اند. شهرام رادمهر پیش از نیز در مراسم 21 آذر 1382 در امامیه تبریز دستگیرشده و به 6 ماه حبس، تعلیق به مدت دو سال محکوم گردیده بود. برادر شهرام، سجاد رادمهر نیز سال گذشته به اتهام اقدام علیه امنیت ملی با تشکیل گروه به سه سال حبس محکوم شده است. شهرام رادمهر ساعت 12 نیمه شب طی تماس تلفنی با خانواده از انتقال خود به اداره اطلاعات تبریز خبر داد. همچنین دکتر لطیف حسنی ظهر روز دوشنبه ۳ خرداد ۸۹ در کرج بازداشت شد. مامورین امنیتی پس از بازداشت این فعال آذربایجانی با مراجعه به منزل وی اقدام به تفتیش منزل نموده و هارد کامپیوتر، کتابها و سایر وسایل وی را با خود بردند. دکتر لطیف حسنی دکترای حقوق بین الملل و مدرس موسسات آموزش عالی و دبیرستانهای کرج میباشد. ایشان از نویسندگان و تحلیلگران حرکت ملی به شمار میرود و بارها به اداره اطلاعات کرج فراخوانده و مورد بازجویی قرارگرفته است. دکتر لطیف حسنی در انتخابات شورای شهر کرج توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.

4 خرداد: حمیده فرج زاده (پینار) فعال شناخته شده زن آذربایجانی امروز چهارم خرداد 1389 در ارومیه بازداشت شد. ماموران ادره اطلاعات این شهر این مدافع حقوق زنان آذربایجان را هنگام خروج از خانه بازداشت و منزل پدری ایشان مورد تفتیش قرار گرفت. ماموران اطلاعاتی گفته اند که خانم فرجزاده به تبریز منتقل خواهد شد. حمیده فرج زاده فارغ التحصیل از دانشگاه علوم پزشکی ایران، فعال سابق دانشجویی و از فعالان شناخته شده زن هم در عرصه حقوق ملی و هم در عرصه حقوق زنان می باشد. همچنین اکبر آزاد نویسنده، روزنامه نگار و فعال سرشناس سیاسی آزربایجان در منزل مسکونی خود در شهر تهران دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. ماموران امنیتی پس از تفتیش منزل سه هارد کامپیوتر شخصی ایشان و اعضای خانواده را نیز ضبط نموده و با خود بردند. اکبر آزاد پیش از این نیز چندین بار در سالهای85،83،87 نیز دستگیر و بیش از 100 روز را در انفرادی زندانهای اهر، تبریز و اوین در بازداشت به سر برده است. همچنین به دلیل حضور ایشان در مراسم بزرگداشت بابک، دادگاه انقلاب کلیبردر سال 84 نامبرده را به 4 ماه حبس تعزیری محکوم نمود که این حکم در آبان 1385 به اجرا در آمد. آزاد از موسسین گروه چیچک لر قورولوشو، عضو هیئت موسس اتحادیه نهادهای مدنی آزربایجان، عضو هیئت موسس کانون زبان و فرهنگ(دیل و مدنیت اوجاغی) و از نویسندگان نشریه وارلیق می باشد که نوشته ها و مقالات بسیاری در زمینه فرهنگ، زبان، تاریخ و ادبیات فولکور آزربایجان دارد.

14 خرداد: سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارش خود به دستگیری های گسترده در آذربایجان پرداخت. در عین حال روزآنلاین هم در گزارشی ویژه به بازداشت گسترده فعالین آذربایجانی در چهارمین سالگرد اعتراضات آذربایجانیها اشاره نمود.

18 خرداد: حيدر كريمي(ياشار) فعال سابق دانشجویی در شهرستان خوی بازداشت شد. ماموران اطلاعات ساعت یک بعد از ظهر با مراجعه به خانه ی پدری این فعال شناخته شده ی حرکت ملی آذربایجان، وی را بازداشت و خانه ی ایشان را مورد تفتیش قرار دادند. کامپیوتر، کتابها، سی دی ها و نوشته های ایشان نیز توسط ماموران اطلاعات ضبط و منتقل شد. یاشار کریمی فارغ اتحصيل كارشناسي اقتصاد نظري از دانشگاه بوعلي سيناي همدان مي باشد. وي سابقا دبير انجمن ادبي بيان، مدير مسئول نشريه ی ايلديريم در دانشگاه بوعلي، عضو هيئت تحريريه ی نشريه ی بولوت و عضو تشكل شهريار در دانشگاه علوم پزشكي همدان، عضو شوراي نويسندگان هفته نامه ی سينا، دبير دومين فستيوال نشريات دانشجويي آذربايجان در همدان و عضو هیئت نظارت کانون نشريات دانشجويي آذربايجان بود. ایشان همچنين عضو شوراي مركزي NGO اورين و از اعضاي NGO آيدين سحر در خوي نيز مي باشد. یاشار کریمی پیش از این در خرداد ماه 1382 به اتهام تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملي در همدان دستگير و به مدت 2 ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات همدان مورد بازجویی و شکنجه قرار داشت. همچنین محمود فضلی، از فعالین سرشناس آذربایجان توسط نیروهای اطلاعاتی تبریز دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شد. به گفته نزدیکان وی، ماموران پس دستگیری ایشان در خیابان نزدیک محل سکونت وی، جهت تفتیش به منزل ایشان مراجعه نموده و برخی از لوازم و کتابهای ایشان را به همراه برده اند. گفتنی است محمود فضلی از فعالین دهه 70 جنبش دانشجویی آذربایجان و عضو هیات موسس مجمع دانشجویان آذربایجانی است که در شکل گیری جنبش دانشجویی آذربایجان نیز نقشی فعال داشته است. وی در سالهای قبل نیز توسط نیروهای اطلاعاتی-امنیتی بارها دستگیر و احضار شده است.

24 خرداد: نعیم احمدی خیاوی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل گردید. نعيم احمدي دانشجوی رشته ی زمین شناسی دانشگاه تبریز و دبير انجمن اسلامي دانشكده ی علوم طبيعي، عضو شورای سردبیری نشریه ی دانشجویی تلنگر و از اعضاي کمیته ی مرکزی انجمن ادبي سهند، پیش از این و در پي تجمع 6 مهر 87 در اعتراض به دستگيري هاي دانشجويان به كميته انضباطي احضار شده بود. ایشان پیشتر نیز در پی تحصن های سه روزه دانشگاه تبریز در خرداد ۸۶ به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم گردیده بود. همچنین مهندس ابراهیم رشیدی روزنامه نگار و وبلاگ نویس آذربایجانی توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بازداشت شد. ابراهیم رشیدی عضو هیات تحریریه ماهنامه "بایرام" و هفته نامه توقیف شده "نوید آذربایجان" و وبلاگ نویس، مدرس زبان ترکی آذربایجانی، عضو مؤسس سازمان غیر دولتی(NGO) "آذرتوپراق"‏،‏ عضو هیأت مؤسس و دبیر کانون فرهنگی"استاد شهریار" دانشگاه اورمیه، مدیر مسؤل نشریه دانشجویی "اولدوز"‏، سردبیر نشریه دانشجویی "بولوت" در دانشگاه اورمیه و شاعر می باشد. این ژورنالیست و فعال مدنی شناخته شده آذربایجانی در سالهای اخیر چندین بار دستگیر و به زندان محکوم شده است.

26 خرداد: سعید بیدخت فعال مدنی آذربایجان توسط ماموران حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تبریز بازداشت شد. سعید بیدخت پیش از این در جریان تطاهرات گسترده آذربایجانیها بر علیه کاریکاتور نژادپرستانه روزنامه ایران در سال ٨۵ بازداشت و پس از تحمل حکم ٨ ماه حبس تعزیری از زندان اهر آزاد شده بود.

27 خرداد: یونس سلیمانی، فعال شناخته شده ی جنبش دانشجویی آذربایجان و دبیر سابق کانون ترکی دانشگاه بوعلی سینای همدان، سردبیر سابق نشریه ی دانشجویی ایلدیریم در دانشگاه بوعلي ، دبير انجمن ادبي بيان، عضو هيئت تحريريه ی نشريه ی بولوت و عضو شوراي نويسندگان هفته نامه ی سينا، در شهر اردبیل بازداشت گردید. مامورین امنیتی با یورش به منزل پدری این دانشجوی دانشگاه بوعلی سینای همدان ضمن بازداشت ایشان تمامی کتابها، دست نوشته ها و کامپیوتر وی را با خود برده اند.

29 خرداد: زهرا فرج زاده همسر آیت مهر علی بیگلو فعال بازداشتی آذربایجانی و خواهر پینار فرج زاده دیگر فعال بازداشت شده ی آذربایجانی پس از حضور در دفتر بازپرسی شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب تبریز دستگیر شد. قاضی هاشم زاده رئیس شعبه چهارم بازپرسی دادسرای تبریز پس از حضور خانم فرج زاده در این شعبه دستور بازداشت وی به اتهام تبلیغ علیه نظام را صادر کرد.


 


حمزه کرمی مدیر سایت جمهوریت و از مدیران ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در زندان بیماری قلبی دارد و نیازمند درمان فوری است اما مسولان با درخواست مرخصی وی مخالفت می کنند .
به گزارش کلمه ،کرمی که از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات محسوب می شود . تاکنون فقط موفق به استفاده از یک مرخصی پنج روزه شده است . فرصتی کوتاه که او نتوانسته درمانش را دنبال کند .
خانواده حمزه کرمی از مسولان می خواهند که با این مرخصی درمانی موافقت کنند تا دوباره او سلامتی اش را به دست آورد .
کرمی در دادگاه بدوی توسط رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ،قاضی صلواتی به ۱۶سال زندان محکوم شده بودو که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۱ سال تبدیل شد .
کرمی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولت‌های اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود..
وی در جریان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، مسئول ستاد مطبوعات هاشمی رفسنجانی بود و در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مدیریت وب‌سایت جمهوریت را بر عهده داشت


 


این دادگاه اکبر کرمی را به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار مقالات و مصاحبه‌ها به یکسال حبس و به اتهام توهین به رهبری به ۲ سال حبس محکوم نمود. هم چنین دادگاه وی را به اتهام نگهداری فایل ها ی غیرمجاز به دو میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد.

به گزارش اخبار روز، دادگاه هم چنین حکم امحاء (نابود کردن) هارد رایانه که حاوی مقالات و نوشته های نامبرده بود را صادر کرد.

دکتر کرمی صبح امروز در شرایط امنیتی به محل دادگاه انقلاب قم آورده شد و پس از ابلاغ رای دادگاه بدوی، به سرعت به زندان بازگردانده شد.

گفتنی است پرونده دیگری برای دکتر اکبر کرمی در دادگاه عمومی قم در دست رسیدگی می باشد که از جمله اتهام های آن اشاعه فحشاء از طریق انتشار مقالات و مصاحبه با موضوع برابری جنسی و دفاع از حقوق زنان است.


 


با تخفیف قرار بازداشت محبوبه کرمی ، فعال جنبش زنان ، تا روز دادگاه مخالفت شد . دادگاه وی ۷تیرماه، پس از ۱۲۰ روز از بازداشت وی، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار می شود.

به گزارش تغییر برای برابری ،ژینوس شریف رازی، وکیل محبوبه که هفته گذشته موفق به مطالعه پرونده شد، طی تقاضایی درخواست تخفیف قرار بازداشت محبوبه را به وثیقه تقدیم دادگاه کرده است که این تقاضا پذیرفته نشد.

محبوبه کرمی از حال روحی و جسمی مساعدی برخوردار نیست و ادامه نگهداری وی در زندان نگران کننده است. این امر را جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، نیز در ملاقاتی که برادر محبوبه با وی داشته، تایید کرده و از حال روحی نامناسب محبوبه سخن گفته است.

محبوبه کرمی در تاریخ ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸ پس از تفتیش منزل و ضبط برخی از وسایل شخصی در خانه پدری دستگیر و روانه بند ۲ الف سپاه شد. وی بیش از ۸۰ روز در این بند نگهداری و سپس به سلول زندانیان سیاسی در زندان نسوان اوین (اتاق ۵ بند ۲ بالا) منتقل شد.


 


در آستانه یکسالگی جنبش سبز، دکتر پیمان در گفت و گویی با جرس، به تبیین ویژگیهای این جنبش پرداخت و اظهار داشت: معتقدم جامعه ایران دربرابرخشونت به پایداری خود ادامه خواهد داد و این رویکرد پایدار و خلاق، رفته رفته ضمن حفظ هویت جنبش؛ باعث رشد آرام و بطئی آن خواهد شد. این رشد علاوه بر تثبیت گفتمان جنبش به عنوان گفتمان مسلط بر جامعه زمینه ساز همدلی و هم-رایی درطبقه حاکمه نیز خواهد بود. حالا اگر این همدلی ازسمت حاکمیت منجر به پذیرش تمایلات اصلاح طلبانه شود، ما شاهد تثبیت ارزش های محوری جنبش در سطح قدرت و درمتن جامعه خواهیم بود اما اگر این چنین هم نشود، آن بخش متصلب روز به روز کوچکتر و محدودتر خواهد شد.

تبیین آگاهی- خودآگاهی و لزوم پیوند آن با علایق توده مردم
دکتر پیمان در بیان روند رشد جنبش سبز، معتقد به همبستگی میان فرایند رشد آگاهی و رشد جنبش سبز است. او در تبیین مراتب آگاهی و لزوم پیوند آن با علایق زندگی و هستی شناختی مردم و تاثیر آن بر نحوه واکنش جمعی آنان بر این باور است که:

- گاهی در درجه اول اطلاع ما معطوف به اموری در بیرون رخدادهاست. این آگاهی هامی توانند فراموش شوند یا درگوشه ای از ذهن ذخیره گردند تا درموقع نیاز از آنها استفاده شود. برای این که این آگاهی ها منشا حرکت وعمل شوند باید با علایق فردی یاجمعی پیوند بخورند.
- باید به این نکته هم توجه داشت که علایق،خود طیفی از موارد کم اهمیت تا پراهمیت را شامل می شوند. پس نوع واکنش بستگی به این خواهد داشت که علاقه درگیر درحادثه تا چه اندازه ازاهمیت برخوردار باشد. به ندرت کسی برای به رسیدن به هدفی که از نظر مطلوبیت در درجات پایین قرار دارد اهداف و علایق برتر خود ر ا به خطر می اندازد.
افراد مختلف درعلایق خود دارای اولویت های یکسان نیستند. هرکسی با توجه به فهم و تفسیری که ازخویشتن و جایگاه خود در جامعه وعواملی که به هستی اش استحکام داده و یا آن را تهدید می کند، اولویت های ارزشی خود را شکل می دهد. دراین تفسیر هستی شناسانه هست که فرد، رابطه خود را در درجه اول با خود، و سپس با دیگران تعیین می کند؛ تعیین ارزش های رفتاری و همچنین انتظارات فرد از دیگران، همه ریشه در این "تفسیر هستی شناسانه" دارند.

- گاهی امور بیرونی که به علایق فردی یا جمعی مرتبط اند به سهولت مورد غفلت قرار نمی گیرند. از این رو برای تقویت تاثیر آگاهی از رخدادهای جامعه، دررویکرد آنان به مسولیت های اجتماعی یا مشارکت در جنبش های اجتماعی، باید ارتباط میان آن وقایع با علایق فردی و جمعی روشن گردد. منظور از گسترش آگاهی ها تعمیق جنبش سبز ناظر بر برقراری این پیوند است. برای نمونه اگر کارگران و کشاورزان از تاثیر مخرب سیاست های تورم زا و منهدم کننده توان تولید ملی و واردات بی رویه محصولات خارجی بر زندگی معیشتی خود آگاهی پیدا کنند، باعلاقه و حس مسولیت پذیری بیشتری با جنبش سبز ارتباط برقرار می کنند.

تاثیر انواع آگاهی دربرانگیختن کنش اجتماعی و نحوه مشارکت در جنبش سبز
دکتر پیمان درتبیین اهمیت خودآگاهی و تاثیر آن بر نحوه واکنش جمعی بر این باور است که "پایداری خلاق" و "کنش های خودآگاهانه جمعی" و"عاری ازخشونت" مردم ضامن بقا، غنا و موفقیت جنبش است: جدا از افرادی که به دلیل عدم احساس هر نوع پیوندی میان علایق زیستی خود با اهداف جنبش سبز نسبت به سرنوشت آن بی اعتنا هستند بقیه مردم در واکنش به تهدیدها و تجاوز به حقوق اجتماعی وعلایق حیاتی خود، به سه شیوه درگیر یک جنبش اعتراضی می شوند: یک گروه با تاثیر پذیریِ احساسی و عاطفی از وقایع تلخ و آسیب زا که با انواعی ازمحرومیت های اجتماعی، تضییع حقوق و تحقیر همراه است، بلافاصله تحت تاثیر محرک های سیستم دفاع غریزی- عاطفی سعی می کنند به واکنش ستیزِ متقابل توسل جسته و با استفاده از قهر و خشونت، عامل تجاوز را دفع کرده یا تحت کنترل در آورند. آشوب های اجتماعی و شورش های کور معمولا محصول درگیر شدن انبوه بزرگی از مردم دریک چنین واکنش دفاعی می باشد. اگر این واکنش موثر واقع نشود بخشی ازمردم زیر تاثیر همان مکانسیم دفاع غریزی خود را از قلمرو عامل تجاوز و آسیب دور کرده و راه گریز پیشه می کنند وبه فضاها ی امن پناه می برند. گروه های دیگری با تاسی به همان مکانیسم راه کسب امنیت و رفع محرومیت و جلب عافیت را درتسلیم و وابسته شدن به قدرت مسلط و تظاهر به همراهی و سازگاری با آن می یابد. این نوع از واکنش، باز مانده دفاع دوران کودکی جامعه می باشد که چون درغیر زمان خود به کار می رود موجب بروز آثارمخرب برای جامعه، بازتولید خشونت و پیآمد دوره های متناوب دیکتاتوری وهرج و مرج می گردد.

- نوع دوم کنش اجتماعی مبتنی بر نوعی عقلانیت مصلحت اندیشانه معطوف به هدف است که به موجب آن افرادی با استفاده عقلانی از ابزار و روش های متناسب در هر موقعیتی که هستند، فرصت طلبانه سعی میکنند امنیت ومنافع شخصی خود را تامین کنند و به اهداف شخصی خویش تحقق بخشند. این گروه ازافراد معمولا نسبت به رنج ها ومحرومیت های مردم، مصالح جامعه و خیرعمومی به کل بی توجه اند یا توجه حقیقی اندکی از خود نشان می دهند. نحوه رویارویی آنها در جنبش های اجتماعی بستگی به محاسبات آنها ازهزینه- فایده هایی دارد که با رویکرد آنان سازگاری دارد.

- سومین واکنش اجتماعی خصلت خودآگاهانه دارد و مبتنی بر نوعی ازخرد ورزی ناظر بر ارتباط هستی شناختی فرد با جامعه و آگاهی از پیوندی دارد که میان سرنوشت او و سرنوشت جامعه برقرار است. در این نوع واکنش، فرد"وقایع" را نه صرفا با "هزینه ها" بلکه با وضعیت انسانی خود و"تاثیر وقایع بر این وضعیت انسانی" مشخص می کند. علاوه بر پیوند وقایع با وضعیت انسانی، درپیوند با تاریخ، با آگاهی از دلایل موفقیت ها و شکست های پیشین، با درس گرفتن از تجارب تاریخی و درجهت تامین منافع پایدارملی برای همه طبقات عمل می کند. در واکنش خود-آگاهانه بر خلاف واکنش عقلانی، اهداف الزاما محدود و معطوف به دست آوردهای کوتاه مدت و فوری نیست، درنتیجه فرد یا جمع حاضر است هزینه های کوتاه مدتی را در راستای نیل به اهداف بلند مدت تحمل کند. همچنین در رویکرد خودآگاه علاوه بر حساسیت های مربوط به علایق زیستی، ملاک های بشری همچون آزادی، عدالت، سرنوشت دیگران و... هم مورد توجه قرار می گیرند.

- دراثر گسترش آگاهی ها، می توان انتظار داشت که واکنش ها در هر جنبشی ازسطح واکنش دفاعی وعقلانی فراتر رفته وتبدیل به واکنش های خود آگاهانه شود. دراین صورت این خیزش وحرکت ملی پایدارتر و معطوف به آینده، فراتر از منافع گروهی و دربرگیرنده خواست های مشترک همه طبقات و اقوام وخرده جنبش های اجتماعی بوده و ضامن رهایی همه نیروهای اجتماعی از انقیاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خواهد بود. در واقعیت عینی این سطح از آگاهی درعده کمی شکل می گیرد ولی حتی اگرهمین تعداد معدود بتوانند در شعارها و درآموزه های خود چنین خودآگاهی را متبلور کنند و در سطح جامعه گسترش دهند نتایج تحولات بهتر خواهد شد.

- دیده بسیار امیدبخش درجنبش سبز، پیدایش"شعورخودآگاه ملی" دررفتار، گفتار وکنش های جمعی فعالان آن است. نمونه بارز و به یادماندنی این ظهور، حضور پر شکوه مردم در۲۵خرداد88 و روزهای پس از آن است. شعور ملی ایرانیان درآن روز بیدار و فعال عمل می کرد و به همین جهت زیر سیطره احساسات وغرایز کور قرار نگرفت، بلکه واکنش خودآگاه آنان بامشی عدم خشونت، مدارا وپرهیز از رادیکالیسم کور و مرزبندی ها ی بی بنیان و با وقوف بر اهداف دراز مدت و مطالبات مشترک بروز نمود. فعال شدن شعور خودآگاه ملی ازعوامل مهم تداوم جنبش تا امروز بوده است.
وقتی از این منظر به سیر تحول جنبش سبزمی نگریم، خودداری مردم ازحضورخیابانی در برخی ازمناسبت ها به خوبی قابل فهم است:عدم حضور، ناشی ازخودآگاهی و پرهیز ازخشونت بوده است تا محاسبه گری عقل ابزاری یا احساس انفعال و شکست.

دلایل تناوب تاریخی پیروزی ها و ناکامی ها، لزوم ریشه یابی و پرهیز از آنها در جنبش سبز
دکتر پیمان ضمن بر شمردن دلایل متناوب بودن پیروزی ها وشکست های تاریخی، بر لزوم توجه بر این دلایل و پرهیز از آنها در استراتژی وتاکتیک های مقطعی جنبش تاکیدکرد: پیروزی ها وشکست ها درتاریخ مکرر تکرار شده اند. گویی نطفه شکست ها در دل پیروزی ها شکل می گرفته است. باید تحلیل کنیم که دلایل این تناوب چه بوده اند؟ بارویکردی پدیدار شناسانه چهار دلیل عمده برای شکست هایی که پس ازظفرها حاصل شده اند می توان برشمرد:

1- کشمکش های فرسایشی بر سر رقابت های ایدئولوژیک توسط رهبران گروه ها که منجربه فرسایش و تجزیه صفوف متحد جنبش می شد.

2- کشمکش و رقابت برسر چیرگی و تسلط یک جانبه و انحصاری برقدرت سیاسی و اقتصادی.

3- غلبه انگیزه های انتقامجویانه ازطبقه حاکم بر رفتار بسیاری ازنیروها، تلاش همه جانبه برای تصفیه نظام مدیریتی واداری کشور از کادرهای با تجربه و درنتیجه آن ایجاد بحرانهای سیاسی، اجتماعی و مدیریتی.

4-. غلبه تمایل به ایجاد تغییرات رادیکال و زودهنگام در ساختارهای فرهنگی- اقتصادی و اجتماعی و به تبع آن تشدید رقابت برای کسب قدرت جهت مدیریت تغییرات اراده گرایانه در این ساختارها که به نوبه خود باعث ویرانی و انهدام ساختارهای موجود درجامعه می شد بی آنکه بر ویرانه های آنها بناهایی نو ساخته شوند. این ویران سازی ها و رادیکالیسم کاذب خود باعث شکل گیری نطفه های شکست می گردید.

دلیل بنیادی تری-که می توان در ذیل آن این تناوب تاریخی پیروزی- شکست را تحلیل کرد- این است که هدف بسیاری از جنبش های پیشین حذف کامل ومعدوم کردن طبقه حاکم و وابستگان آن بوده است. این هدفگزاری باعث شکل گیری نزاع مرگ و زندگی بین مبارزان ومدافعان طبقه حاکم می گردد. نزاعی که چندی بعد به مناسبات میان گروهای مبارز تسری پیدا می کند و مرزبندی تصنعی میان دوست و دشمن، انقلابی وضدانقلابی، خودی وغیرخودی، صفوف مردم را تجزیه و با تشدید نزاع وهرج ومرج شرایط برای ظهور دوباره دیکتاتوری وغلبه خشونت وقهر آماده می گردد.

این نحوه رفتارنه تنها ذاتا مولد شکست است بلکه در روند مبارزه بر اساس این نوع هدف گزاری، پیوسته برتعداد دشمنان افزوده شده و از تعداد همراهان و متحدان کاسته می شود. نتیجه این رویکرد فعال شدن دوباره چرخه خشونت و گسترش آن دربدنه نیروهای اجتماعی است. با اتخاذ چنین رویکردی، فارغ ازاینکه جنبش پیروزی ظاهری به دست بیاورد یا ناکام گردد، پیشاپیش شکست خورده است چون پیروزی های به دست آمده از درون خشونت به یاری خشونت منظم و اعمال قهردائمی قابل حفاظت نیستند. پیروزی های این چنینی نه تنها ایجاد امنیت نمی کند بلکه باعث باز تولید ناامنی وبی ثباتی می شوند.

- یک ویژگی قابل ملاحظه درجنبش سبز، دور زدن عوامل مولد شکست واتخاذ رویکرد "دفاع خلاق وعاری ازخشونت" است. این رویکرد نه تنها مبتنی برحذف سیستماتیک افراد واعمال خشونت نیست، بلکه با پذیرش تنوع و تکثر گروه ها وعقاید و ایجاد سازگاری وهم دلی میان آنها بر محورارزش های مشترک و مصالح و خیرعموم، به دنبال برقراری امکان تعاملات آشتی جویانه و همزیستی صلح آمیز میان همه کسانی است که خواهان آزادی وحق حاکمیت بر خود و صلح و مدارا حکومت قانون اند.

- درجنبش سبز، مردم وبه ویژه نسل جدید باپشت سرگذاشتن دوران کودکی اجتماعی، یک بار دیگرهمانند برخی از مقاطع مهم تاریخی خود وارد دوره جدیدی ازحیات اجتماعی، یعنی دوران بلوغ و آفرینش فرهنگی می شوند و با استفاده ازتجارب پیشین به این حیات غنا و پختگی می بخشند. البته منکر این مطلب هم نباید بود که این گذر نه تنها سهل الوصول نیست بلکه درنوبه خود بسیار دشوار وزمان براست. میزان موفقیت این گذر وابسته به توان حفظ واکنش خلاق و پای فشردن بر مطالبات محوری مانند حق برگزاری انتخابات آزاد و بازگشت به قانون و ایجاد امنیت و ثبت در پناه قانون است.

جوهره جنبش سبز در برگیرنده مطالبات همه اقشار ملت ایران است، اما در عین حال، برآیند کمیِ مطالبات خرده جنبش ها نیست

دکتر پیمان براین باور است که جنبش سبز خواست مشترک رهایی از انقیادهای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی را پیگیری می کند.

-این جنبش به لحاظ جوهری خیزشی ملی و فراگیر است چون در ذات خود مطالبات مشترک همگانی را طرح کرده و ازشعور خودآگاه ملی مردم ایران الهام می گیرد.جنبش سبز راه حل های کلیدی برای حل مشکلات بنیادین همه اقوام و گروه های متعدد اجتماعی، کارگران، معلمان، کشاورزان، زنان، دانشجویان و... است. درست است که درحال حاضر حضور فیزیکی مردم درجنبش ابعاد ملی پیدانکرده است ولی همدلی وهمراهی فکری، عاطفی و معنوی با آن فراتر از محدوده جغرافیایی واجتماعی بوده و به مرور زمان و در پیوند این جوهره با مطالبات واقعی خرده جنبش های دیگر، حضور فعال وعینی مردم هم ابعاد ملی پیداخواهدکرد. در تائید پیوند جوهری جنبش با اقوام و طبقات مختلف باید ایام قبل ازانتخابات را یادآوری کرد که در آن مردم از کلیه اقوام و طبقات اجتماعی در سراسر ایران، از تمام طبقات و فراتر از جنسیت شرکت داشتند. اکنون به دلیل فقدان فرصت برای چنین حضورهای مشترک و همچنین عدم دسترسی تمامی طبقات و اقوام به رسانه های ارتباط جمعی این طبقه متوسط و ساکنین شهرهای بزرگ هستند که کماکان درعرصه اجتماعی حضور دارند ولی به حتم آن دلبستگی ها به خواسته های محوری و همبستگی درحول آن درسطحی ملی کماکان وجود دارد.

- مطالبات جنبش سبز مجموعه ای ازمطالبات خرده جنبش ها نیست. مطالبات جنبش سبز ازجنس رهایی بخش برای نیل به زیست دموکراتیک است. نیاز است خرده جنبش ها با درک این مساله درهمراهی با جنبش سبز با رویکردی همدلانه و ناشی ازخودآگاهی ملی برخورد کنند. درک این نکته ضروری است که برای نیل به مطالبات برحق قومی، طبقاتی و... باید ابتدا "حاکمیت قانون"، انتخابات آزاد، آزادی احزاب و مطبوعات نهادینه شده باشد و برای کسب و تضمین حق آزادی بیان وعقیده ومشارکت سیاسی و برقراری حاکمیت قانون، همراهی باجنبش سبز ضروری است.

درغیراین صورت این جنبش عمومی و ملی یک بار دیگر به خرده جنبش هایی که صرفا مطالبات صنفی، طبقاتی، قومی و یا جنسیتی را پیگیری می کنند کاهش می یابد. دراین وضعیت، یعنی در نبود حق آزادی رأی و حکومت قانون، امکانی برای تحقق مطالبات مزبورمحقق نخواهد شد.

با وجود حجم گسترده تخریب ها، چشم اندازجنبش سبز روشن و امیدبخش است

دکتر پیمان در تبیین عمده تحلیل های موجود در مورد آتیه جنبش سبز، چشم انداز آن را روشن و امیدبخش می داند. البته این امید بخشی را منوط به تداوم ایفای نقش "پایداری خلاق" و" کنش های عاری ازخشونت" می داند. در تحلیل ایشان برای آینده جنبش سبز دو چشم اندازه عمده وجود دارد :

1- درچشم انداز اول عده ای با تکیه بر تحولات جاری و تخریب گسترده ای که در زیر ساخت های اقتصادی وفرهنگی جامعه اتفاق افتاده، با اتکای روز افزون اقتصاد ایران به نفت و با گسترش فساد درنظام اداری و مالی کشور، معتقدند شکاف های اجتماعی عمیق تر خواهد شد وهمراه با فشارها وتحریم های بین المللی، فشار انبوه مشکلات و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی بر گرده توده مردم، زمینه برای فروپاشی فراهم می گردد.

این صاحب نظران باتکیه یکجانبه برعوامل مخرب موجود درعرصه وغفلت ازعوامل وتحولات متضاد باآنها، فروپاشی یا به شکل شورانقلاب اجتماعی یا به صورت خود به خودی و از درون، مانند آنچه که درشوروی سابق رخ داد، را امری طبیعی و محتوم می دانند. با آگاهی که ازشرایط عینی وذهنی جامعه داریم، بویژه درنبود همبستگی خودآگاهانه ملی و فقدان یک مرجعیت فراگیر که وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور را تضمین کند،طبیعی است که درصورت وقوع فروپاشی ما شاهد خسران ها وعوارض منفی بی شماری خواهیم بود. آنچه متصور هست وقوع جنگ های داخلی یا بازتولید چرخه خشونت درشکل و محتوای جدید است، کمااینکه در فروپاشی شوروی این اتفاق افتاد.

2- درچشم انداز دوم که من خود به آن معتقدم ، تحلیلگران درکنار عوامل مخرب که در چشم انداز اول بدان اشاره شد، برنقش مکمل نیروهای مولد و سازنده بی شماری که در بطن جامعه ایران وجود دارند، نیز تکیه می کنند. این که درطول تاریخ و با وجود پشت سر گذاشتن بحرانهای متعدد، جامعه ایران، تولید، تمدن سازی و بالندگی خود را ادامه داده ناشی از حضور همین عوامل مولد بوده است. پس اگر از تحولات سطحی درعرصه قدرت فراتر برویم، این نیروهای همبستگی ساز و تولید کننده، چشم انداز روشنی را برای ما رقم خواهند زد. ضمن این که احتمال وقوع چشم انداز اول هم کاملا منتفی نمی باشد.

- معتقدم جامعه ایران دربرابرخشونت به پایداری خود ادامه خواهد داد و این رویکرد پایدار و خلاق، رفته رفته ضمن حفظ هویت جنبش؛ باعث رشد آرام و بطئی آن خواهد شد. این رشد علاوه بر تثبیت گفتمان جنبش به عنوان گفتمان مسلط بر جامعه زمینه ساز همدلی و هم-رایی درطبقه حاکمه نیز خواهد بود. حالا اگر این همدلی ازسمت حاکمیت منجر به پذیرش تمایلات اصلاح طلبانه شود، ما شاهد تثبیت ارزش های محوری جنبش در سطح قدرت و درمتن جامعه خواهیم بود اما اگر این چنین هم نشود، آن بخش متصلب روز به روز کوچکتر و محدودتر خواهد شد.

و ما شاهد فروپاشی نخواهیم بود، زیرا در بستر پایداری خلاق و بلند مدت جنبش، نیروهای صالح جایگزین از دل آن خواهند رویید که می توانند ضامن انتقال مسالمت آمیز قدرت باشند.

- تلاش برای بسترسازی برای گفتگوی انتقادی هم با خود و هم با حاکمیت، کماکان استراتژی محوری است. این گفتگو می تواند هم در سطح قدرت و هم در میان توده ها بسیار روشنگر و تاثیرگذار باشد. با طرح ارزش های مشترک مانند ایران قدرتمند، حفظ دستاوردهای انقلاب، حفظ هویت مذهبی و یا کمک به مردم فلسطین و با مقایسه این که عملکرد ها تا چه میزان در راستای این ارزش هاست می توان توده های مردم و بخشی از حاکمیت را متاثر کرد و از اثر تدریجی آن بهره برد. این خط استراتژیک در کنار خط افشا و بسیج می تواند نقش بسیار موثری ایفا کند که نیازمند اهتمام و جدیت بیشتر از پیشِ رهبران و فعالان جنبش سبز است.


 


یکی از جوانترین زندانیان سبز در زندان اصفهان 18 ساله شد.
به گزارش ندای سبز آزادی و بر اساس شنیده ها از مجموعه فعالان حقوق بشر اصفهان، "سینا طحانی" دانش آموز زندانی است که قبل از بیست و دوم خرداد امسال در شهرستان شهرضا در حوالی شهر اصفهان بازداشت شده است.
بر اساس آن چه گفته شده وی به جرم توزیع بیانیه های مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی در این شهرستان کوچک بازداشت و به زندان دستگرد اصفهان منتقل شده است و پس از گذشت حدود ده روز همچنان در زندان به سر می برد و جشن تولد هجده سالگی خود را در زندان گذراند.

از سوی دیگر از اصفهان خبر می رسد محمدرضا معافی راد فعال اجتماعی، مدنی نیز بازداشت شده است. از محل نگهداری، اتهام و سایر موارد مرتبط با وی اطلاعات دقیقی در دست نیست.


 


شهید محرم چگینی سال گذشته در ۲۵ خرداد ماه در تظاهرات مسالمت آمیزی که مردم برای پس گرفتن رای شان به خیابان آمده بودند؛ مقابل پایگاه بسیج با ضرب گلوله کشته شد و حتی فیلم تیر خوردن ، به زمین افتادن و بلند کردن پیکرش از روی زمین توسط دوربین های شاهدان به ثبت رسید. معصومه چگینی همسر محرم بارها و بارها در مصاحبه های خود تاکید کرده که تا آخرین لحظه ی زندگی اش شکایتش را پس نمی گیرد و می خواهد بداند قاتل همسرش کیست و چرا باید جنازه او در خیابان های فاز چهار اندیشه و دور از تهران پیدا شود. معصومه ۳۰ ساله از یک سالی می گوید که تلخ ترین و سخت ترین لحظه های زندگی اش را بدون همسرش سپری کرده است .
خبرنگار کلمه ،با معصومه چگینی بعد از برگزاری اولین سالگرد شهادت همسرش با وی به گفت و گو نشسته است.

اولین سالگرد شهید محرم چگینی ۲۵ خرداد ماه در بهشت زهرا برگزار شد. این مراسم چگونه بود؟
خیلی ها می گفتند مراسم اولین سالگرد را پنج شنبه یعنی ۲۷ خرداد برگزار کنیم اما من دلم می خواست همان روز شهادت محرم یعنی ۲۵ خرداد باشد تا این روز به یاد ماندنی و تاریخی ثبت شود . تا عمر دارم در این روز تاریخی مراسم سالگرد همسرم را برگزار می کنم و راه این شهید را ادامه می دهم. من افتخار می کنم که محرم در این راه کشته شد و خوشحالم برای مردی فاتحه می خوانم که در راه وطن و آزادی کشته شده است و من نیز راه او را ادامه می دهم.
چگونه می خواهید راه شهید محرم چگینی را ادامه دهید؟
همین راه رسیدن به آزادی و جنبش سبز را ادامه می دهم. شوهرم به خاطر آزادی کشته شد. مگر او آن روز با حضورش در خیابان چه می خواست؟ مگر پس گرفتن رای اش، گناه بود که اینگونه او را کشتند؟ او یک کارگر ساده بود که به خاطر نشان دادن اعتراضش به وضعیت موجود به خیابان آمد اما آیا باید کشته می شد؟ خیلی ها می گویند این سرنوشت و قسمت محرم بوده است .اما من می گویم او راهش را انتخاب کرده بود و از این بابت که او جانش را در راه ازادی از دست داده افتخار می کنم اما هم چنان این سوال را دارم که چرا این همه انسان بی گناه در آن روز کشته شدند؟
در بهشت زهرا مشکلی برای برگزاری مراسم اولین سالگرد ایجاد نشد؟ چرا که در آن روز بهشت زهرا کاملا نظامی بود و همه کسانی که برای تسلیت گفتن آمده بودند تحت نظارت بودند؟
روز برگزاری مراسم سالگرد دو بسیجی به خانه ی مادر شوهرم آمدند و گفتند که چرا برای برگزاری مراسم از ما اجازه نگرفته اید؟ من نمی فهمم این چه ماجرایی است که حتی برای برگزاری مراسم عزادرای هم باید از آنها اجازه بگیریم.در بهشت زهرا نیز دو نفر از اول تا آخر مراسم بالای قبر ایستادند و همه افرادی را که می آمدند نظارت می کردند اما مشکلی به وجود نیاوردند.
چه گروههایی در اولین سالگرد شهید محرم چگینی در بهشت زهرا حضور داشتند؟
فضا به شدت امنیتی بود بنابراین آنها که می آمدند ،نمی توانستند بگویند که چه کسی هستند . اما دانشجویان دانشگاه تهران و برخی از هواداران جنبش سبز آمدند و در گوش من گفتند که خون این شهید پایمال نخواهد شد و راهشان ادامه دارد. همچنین مادر شهید سهراب اعرابی نیز آمد و ابراز همدردی کرد . او که از بس غصه خورده بسیار ضعیف شده بود و با این حال سری هم به ما زد. خانم شهید حسن پور نیز در تماسی تلفنی خود را همراه ما دانست . همه این ابراز همدردی ها مایه خوشحالی من است.
چندبار گفته اید که راه همسر شهیدت را ادامه می دهید . می خواهم بدانم اگر همسرت در این را شهید نشده بود آیا باز هم اینقدر نسبت به وضعیت موجود معترض بودید؟
بله! چرا که سهراب ها و نداها در این راه کشته شده اند . آنها نیز مانند خواهران و برادران من هستند که باید برای اینکه خون شان پایمال نشود در پی یافتن حقیقت تلاش کنیم . آنها نیز جرمی نداشتند جز این که به خیابان بیایند و رای شان را بخواهند. مگر مادر سهراب و دو فرزند شهید حسن پور با من چه فرقی دارند؟ انها هم هزینه داده اند و من نیز برای آنها در این راه تلاش می کنم. اما کشته شدن شوهرم در این راه انگیزه مرا تقویت کرده است و وقتی مادر سهراب را می بینم انگیزه ام دو چندان می شود و مصمم تر می شوم.
اما نگفتید که راهی را که در آن قدم گذاشته اید چگونه می خواهید ادامه دهید؟
با پیگیری شکایتم و شناسایی قاتل شوهرم. تا عمر دارم به دنبال قاتل شوهرم می روم حتی اگر این راه هزینه های فراوانی داشته باشد.
از ۲۵ خرداد سال گذشته تا کنون دقیقا یک سال گذشته است. این یک سال با تمام حوادثی که برای شما و خانواده تان داشت ؛ چگونه گذشت؟
این یک ساله برای من به اندازه صد سال طول کشید. سالی که فقط نفس کشیدم اما زندگی نکردم.من ۱۳ سال با محرم در وضعیت مالی بد زندگی کردم اما هیچ وقت به اندازه این یک سال عذاب ندیدم. این یک سال آنقدر سخت گذشت که حالا با داروی اعصاب و تحت نظر دکتر هستم

چه زمان هایی بیشتر احساس دلتنگی می کنی؟
موقع غروب آفتاب . همان زمانی که محرم از سر کار بر می گشت و من چشم انتظار او می ماندم. هنوز با گذشت یک سال تحمل این غروب ها برایم سخت است.
موقع دلتنگی هایت چه کار می کنی؟
گریه می کنم . شبی نیست که بدون گریه سرم را روی بالش بگذارم . جواب این گریه های مرا چه کسی می خواهد بدهد؟ تنها دلخوشی های من این است که به بهشت زهرا بروم و حرف هایم را با همسرم بر سر مزارش در میان بگذارم.
چه حرف هایی را با همسر شهیدت در میان می گذاری؟
می گویم چرا من را تنها گذاشته ای؟ مدام خاطرات شیرین گذشته را با او مرور می کنم و دلم می سوزد به روزهای گذشته ی شادی که با شوهرم داشتم. او آنقدر خوب بود که در این ۱۳ سال هیچ وقت مرا نرنجاند و بدی ای در حق من نکرد.
اگر همسر شهیدت زنده بود چه جمله ای به او می گفتی؟
می گفتم محرم هیچ وقت مرا تنها نگذار و روزهای خوش را از من نگیر.
چه کسی روزهای خوش تو را گرفته است؟
همین هایی که شوهر مرا کشته اند. یک عمر زندگی و آرزو را از من گرفته اند .شوهرم آرزو داشت روزی بچه دار شود و به من قول داده بود که بعد از تمام شدن قسط هایمان یک خانه برای من بخرد. اما او حتی خریدن یک ماشین را به گور برد.

بزرگ ترین درد این روزهایتان چیست؟
این تنهایی عذاب آور و بلاتکلیفی ام.
شهید محرم چگینی تا چه اندازه پیگیر اخبار انتخابات بود و نگرش اش نسبت به مسایل سیاسی چه بود؟
او اصلا آدم سیاسی ای نبود. منتهی مناظره های قبل از انتخابات را نگاه می کردیم و با هم درباره کاندیداهای ریاست جمهوری حرف می زدیم و حتی با دیدن آن مناظره ها تصمیم گرفتیم که به چه کسی رای بدهیم.
خب ! در نهایت به چه کسی رای دادید؟
به مهندس موسوی . اصلا فکرش را نمی کردیم که فضای ، بعد از انتخابات اینگونه شود و انسان های بی گناه در خیابان ها کشته شوند.
چرا به مهندس موسوی رای دادید؟
شوهرم و همه همکارانش به مهندس موسوی رای دادند. آنها به دنبال آزادی بودند . حال سوال من این است که احمدی نژاد رییس جمهور شد اما چرا این همه آدم کشته شدند؟
بعد از اعلام نتیجه انتخابات واکنش شهید محرم چگینی چه بود؟
خیلی متعجب بود . روز یکشنبه برای تظارهرات نتوانست برود اما روز دوشنبه ۲۵ خرداد با شعار رای من کجاست به خیابان رفت که گلوله خورد و جنازه اش در فاز چهار اندیشه پیدا شد. به تازگی جز فیلم به شهادت رسیدنش فیلم دیگری منتشر شده که نشان می دهد پیکر محرم را بعد از گلوله خوردن داخل پیکان می برند. با این مستنداتی که داریم اما هنوز قالتش شناسایی نشده و شکایت ما را نادیده می گیرند و آن وقت می گویند از موسوی و کروبی شکایت کنیم.
چند روز پیش هم برادرشوهرتان در مصاحبه ای گفته بود که بسیج از شما خواسته تا علیه موسوی و کروبی به عنوان قاتل شکایت کنید. قاتل همسر شما کیست؟
چرا موسوی باید قاتل باشد؟ مگر موسوی آنجا بود و مردم را تیرباران کرد؟ او فقط در اعتراض به نتایج انتخابات راهپیمایی راه انداخت مثل هزاران راهپیمایی که در این ۳۰ ساله بعد از انقلاب برگزار شده است . من از موسوی نه تنها شکایتی ندارم بلکه بسیار ممنونم که در این یک ساله نمایندگانش را بارها برای دلجویی و رسیدگی به مسائل زندگی زنی تنها مثل من به سراغم فرستاده است. اعضای کمیته مردمی دفتر موسوی احوال مرا مدام می پرسند و در حد امکاناتشان به مشکلات من رسیدگی می کنند، در این یکساله به جز اعضای کمیته مردمی مهندس موسوی کسی در خانه ی مرا نزده است و اصلا نمی پرسند که آیا تو به تنهایی می توانی زندگی ات را بچرخانی؟ و در این یک ساله چه بر سر تو و زندگی ات آمده است.
اگر دوباره انتخاباتی برگزار شود به چه کسی رای می دهی؟
باز هم به موسوی
چرا؟
چون او به دنبال عدالت و حق مردم است . سوال من از مقامات این است که اگر بد بود چرا کاندیدا شدنش را تایید کردید؟. او که از خارج نیامده و مورد تایید هم بوده است اما حالا چرا یکهو از نظر آنها بد شده است.
به نظر خودت چرا موسوی از سوی حاکمیت فعلی تبدیل به یک آدم بد شده است؟
نمی دانم.اما وقتی می بینم از طرف بسیج می آیند و به ما می گویند که از او به عنوان قاتل شکایت کنید با خودم فکر می کنم که موسوی که شوهر مرا نکشته است؟ پس حتما دلیلی وجود دارد که می خواهند او را قاتل معرفی کنند واقعیتی که غیر از این است. من در این یک ساله خیلی چیزها را فهمیده ام.
چه چیزهایی؟ آیا می توانی بگویی معصومه چگینی سال گذشته با امسال چه نفاوتی کرده است؟
بسیار روشن شدم و فهمدیم که دنیا دست کیست. فهمیدم که برای دفاع از حق کشته می شوی . اینکه ظالم به خاطر زوری که دارد هر کاری دلش بخواهد با مظلوم می کند . ظلمی که به شوهرم شد و او را کشتند و ظلمی که به من شد و مرا تنها در این دنیا گذاشتند. فهمیدم که حرف حق زدن مساوی است با کشته شدن و اگر سکوت نکنی تو را می کشند.
شما چطور؟ آیا سکوت می کنی؟
نه اصلا. من تا آخرین نفسم راه شوهرم را ادامه می دهم.
محرم چگینی یک کارگری بود که به قول خودت از صبح تا شب به دنبال یک لقمه نان حلال تلاش و کار می کرد. به نظرت چرا مفهومی مانند آزادی برای او مهم بود؟
او همیشه معترض بود که چرا ماهانه ۳۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد که نیمی از آن را اجاره خانه می دهد و ۵۰ هزار تومان خرج رفت و آمد به سر کار است و در نهایت آنچه برای ما می ماند ۵۰ هزار تومان بود . یکی از دلایل بچه دار نشدنمان هم همین بود که این نان بخور و نمیر برای تربیت بچه کافی نبود . برای همین او به وضعیت موجود اعتراض داشت و معتقد بود تا آزادی نباشد و نتواند اعتراضش را بیان کند عدالتی هم در کار نخواهد بود.
اگر روزی موسوی،کروبی و رهنورد را ببینید به آنها چه می گویید؟
می گویم تو را به خدایی که قبولش دارید حالا که این همه آدم کشته شده اند شما راهشان را ادامه دهید و نگذارید خون این شهدا پایمال شود. نکند سالگرد این شهدا تمام شده است با خودشان فکر کنند که همه چیز تمام شده و راهشان فراموش شود؟ به آنها می گویم که راه این شهدا ادامه دارد و نگذارید خون شان پایمال شود.
آیا تا کنون ملاقاتی با مهندس موسوی و یا کروبی داشته اید تا درد دل ها و مشکلاتتان را به آنها بگویید؟
راستش را بخواهید همین اواخربه مناسبت روز زن گروهی از زنان با مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار داشتند .من هم به این مراسم دعوت شدم و قرار بود با آقای موسوی و خانم رهنورد دیداری داشته باشم اما متاسفانه برخی از اعضای خانواده ام گفتند که به خاطر خطرات احتمالی که من را تهدید می کند ،نروم .من نمی ترسم اما دلم نمی خواهد روی حرفشان حرف بزنم و دلگیرشان کنم .اما یک بار موفق شدم به دیدار مهدی کروبی بروم او نیز با رویی گشاده حضور مرا پذیرفت و به حرف های من گوش داد. راستش همین که می فهمم که رهبران جنبش سبز خانواده های شهدا از جمله ما را فراموش نکرده اند ، قوت قلبی برای من می شود و کمتر احساس تنهایی می کنم.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته