-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
پوشیدن کفش مناسب در هنگام راه رفتن و انجام فعالیتهای ورزشی بسیار مهم است. شاید بارها شنیده باشید که میگویند پای انسان، قلب دومش است. اهمیت دادن به قلب دوم باعث میشود فرد بتواند مدت زمان بیشتری را به انجام فعالیت بپردازد و به مرور زمان، عضلات و مفاصلاش آسیب نبیند. هماهنگی بین پا و لگن به خصوص در هنگام انجام فعالیتهای ورزشی، از فواید استفاده از کفش استاندارد است.
گزارش امروز از جوانانی است که در محوطهی ورزشی پارک، مشغول ورزش هستند.
«افراد خیلی وقتها اصلن متوجه نمیشوند که مشکل کمردرد و پا دردشان به خاطر کفش است. پا وقتی تحرک زیاد دارد، داشتن کفش مناسب هم مهم میشود. بعد از مدتی این افراد تصمیم میگیرند که دیگر ورزش نکنند.»
«خرید کفش مارکدار، گذشته از کیفیتش؛ خرج اضافه است. خودم میبینم وقتی عین همان کفش مارکدار، یک سوم قیمت، یک چهارم قیمت به فروش میرسد با وجود اینکه مارکدار اصل نیست اما شبیهاش هست و خیلی خوب است آدم کمتر پول بدهد اما چند تا مدل مختلف بگیرد و هر روز یک رنگ و یک مارک بپوشم. یک روز نایک، یک روز آدیداس»
«قیافهی کفش این قدر برام مهم بود که گاهی کفشم پایم را تکه تکه میکرد اما من چون از قیافهاش خوشم میآمد آن را میپوشیدم.»
«این کفش را من چهار سال پیش گرفتم و هنوز هم مشکلی برایش پیش آمده و خراب نشده است. مربی ورزشمان خیلی تاکید داشت که کفش استاندارد بگیریم. پدرم هم همیشه میگوید یک بار بخریم اما جنس خوب و استاندارد. هرچقدر هم گران باشد مهم نیست، به عوض مدت بیشتری آنرا استفاده می کنیم.»
«اگر قرار باشد ورزشی که برای سلامتی انجام میدهیم باعث بیماری و درد بشود، دیگر این ورزش فایدهای ندارد.»
آنچه در این بخش میآید فقط انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است و این رادیو دخل و تصرفی در آن ندارد.
ناو هواپیمابر «هری ترومن» به همراه ۱۲ کشتی همراه متعلق به نیروی دریایی آمریکا و اسراییل از کانال سوئز عبور کرد و وارد دریای احمر شد.
به گزارش عصر ایران، گارد ساحلی مصر اعلام کرده که این اسکادران از کشتیهای نظامی نیروی دریایی آمریکا برای اولینبار طی چند سال اخیر با چنین تعدادی از کانال سوئز عبور کرده و مقصد آن سواحل ایران است.
ناو هواپیمابر «هری ترومن» حدود ۹۰ بالگرد و جنگنده و همچنین ۶۰۰۰ نیرو حمل میکند.
این ناو هواپیمابر دومین ناو آمریکایی خواهد بود که در سواحل ایران مستقر میشود.
آمریکا پیش از این ناو هواپیمابر «آیزنهاور» حامل ۶۸ جنگنده و چهار بالگرد را در منطقه مستقر کرده بود که ظرفیت کامل آن ۹۰ جنگنده و ۶۰۰۰ خدمه است.
یک زیردریایی اسراییلی مجهز به موشکهای هستهای نیز صبح روز جمعه کانال سوئز را به مقصد خلیج فارس ترک کرده است.
براساس اعلام رسانههای غربی، واشنگتن طی سال جاری قصد دارد ۵۶ ناو هواپیما بر خود را در سواحل ایران مستقر کند و نیروهای نظامی بریتانیا و فرانسه به تدریج به آنها افزوده خواهند شد.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین مجبور به بیگاری شدهاند. در این بند زندان اوین که زندانیان سیاسی نگهداری میشوند، اکنون بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان حوادث پس از انتخابات به سر میبرند.
به گزارش کلمه، در این بند به تازگی ساخت و سازهای ساختمانی شروع شده که به دلیل آن روزهاست زندانیان جای مناسبی برای استراحت و خواب ندارند و مجبورند در حیاط زندگی کنند. آنها برای پیشبرد کارهاو سر وسامان دادن مکانی که به زور در آن نگهداری میشوند مجبور به بیگاری و بنایی شدهاند. از چند روز گذشته، زندانیان که جایی برای خواب و استراحت نداشتند در حیاط زندان و زیر آفتاب داغ به سر بردند و غدا خوردند.
تعدادی از خانوادههای زندانیان این بند در روزهای گذشته با مراجعه به دادستانی تهران نسبت به کار اجباری زندانیان شان اعتراض کردهاند. آنها اعتقاد دارند اگر این بند نیاز به تعمیرات ضروری دارد، ارتباطی به زندانی ندارد و بیش از انجام تعمیرات، زندانیان باید به مکانی دیگر منتقل شوند.
همچنین به گفته برخی از خانوادههای زندانیان سیاسی، این تعمیرات ساختمانی در حالی انجام میشود که در این فصل این بند از زندان اوین که در زیر زمین قرار دارد بسیار گرم و از وسایل تهویه و خنک کننده مناسب نیز بیبهره است. موضوعی که موجب غیرقابل تحملشدن زندگی برای زندانیان شده است.
همچنین در روزهای گذشته دوباره مساحت کمتری به زندانیان سیاسی اختصاص یافت و تعداد اتاقها و تختهای بیشتری به زندانیان مالی این بند داده شد.
امکانات پژشکی این بند نیز بسیار نامناسب است تا جایی که وقتی یکی از زندانیان بیمار میشود روزهای زیادی طول میکشد که او را به پزشک برسانند. اکنون در این مکان زندانیان زیادی بیمارند اما از کوچکترین امکانات پژشکی و درمانی بیبهرهاند. مسعود لواسانی، روزنامهنگاری که ماههاست در این بند زندانی است، دچار حملههای عصبی شدید شده، اما مسوولان زندان او را که نیاز شدیدی به روانپزشک دارد از هر گونه امکان درمانی محروم کردهاند.
محمد نوریزاد دیگر روزنامهنگار و نویسنده در بند ۳۵۰ نیز بیش از ده روز است که بیمار است و چندین بار از مسوولان بند تقاضای رسیدگی به بیماریش و مراجعه به پزشک را کرده است. اما هر بار مسوولان نسبت به تقاضای او بیاعتنایی میکنند. این شرایط آنقدر در این بند بحرانی شده است که بسیاری از زندانیان به دلیل دیر مراجعه کردن به پزشک بیماری شان مزمن شده است و صدای سرفههای ممتدشان در شب به گوش میرسد.
خانوادههای زندانیان بند ۳۵۰ از دادستان تهران تقاضا دارند ضمن بازدید از این بند زندان اوین به وضعیت زندانیان رسیدگی کند و شرایط درمان آنها را فراهم کند. آنها همچنین از دادستان و دیگر مسوولان تقاضا دارند که شرایط اولیه رفاهی را در فصل تابستان برای زندانیان این بند فراهم کنند.
هم اکنون در این بند عمادالدین باقی، محمد نوریزاد، بهمن احمدیامویی، علی بیکس، مجید دری، کیوان صمیمی، ضیا نبوی، احمد کریمی، سعید متینپور، علیرضا طاهری و بسیاری دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نگهداری میشوند.
«آیتاله عبدالحمید معصومی تهرانی»، به سال ۱۳۵۴ شمسی علوم دینی و ادبیات عرب را نزد «آیتاله سید ابوالفضل نایینی» آغاز کرد و سپس از اساتیدی همچون: احدی، انصاری سبطالشیخ، حسن سعید، داوودی، جعفری اراکی، کاهوند بروجردی و آیتاله سیداحمد خوانساری و… استفادههای کافی برد. دقت نظر علمی و ظرافت موشکافانهی او در متون دینی باعث شد تا مورد توجه مراجعی چون خویی، گلپایگانی و مرعشی نجفی قرار گرفته و از موثقین به شمار آید.
آیتاله معصومی تهرانی ضمن تسلط به عقاید و آرای فرق اسلامی، یکی از نادرترین عالمان مسلمانی است که به عقاید و آرای ادیان مسیحی و یهودی تسلط کافی داشته، به زبان اصلی کتاب مقدس نیز آشنایی دارد. مباحث علمی و به دور از تعصبات فرقهای در خصوص مبانی فقهی و مذهبی باعث شده تا علمای ادیان از او به عنوان شخصیتی فراقشری و مذهبی یاد کرده با لحنی احترامآمیز سخن برانند.
او در کنار تحصیل علوم دینی به فراگیری هنر خوشنویسی و نگارگری در نزد استاد کشفی و استاد مجدالکتاب پرداخت، زیرا معتقد بود که روحانی میبایست برای امرار معاش خود صنعت یا هنری را بیاموزد و از آن راه معاش خود را کسب کند. او تا کنون آثار هنری مختلفی را خلق کرده و شاگردان بسیاری را در رشتههای خوشنویسی و به خصوص نگارگری پرورش داده است. برخی از آثار آیتاله معصومی تهرانی در تعدادی از موزههای ایران و گالریهای شخصی در داخل و خارج ایران قرار دارد و یکی از پرارزشترین اثر او نیز هماینک در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشود.
آیتاله عبدالحمید معصومی تهرانی از روحانیون نواندیشی است که جسارت فراوانی در بیان نظرات جدید خود در حوزههای مختلف دینی و اجتماعی دارد. او تا به حال سه بار توسط نیروهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی بازداشت شده و در آخرین دفعه به مدت ۴ ماه را در زندان اوین گذرانده است که سه ماه آن در بند ۲۴۰ و یک ماه آن در بند ۲۰۹ زندان اوین بوده است.
مصاحبهای که در زیر میخوانید به بهانه خوشنویسی و تذهیب سه کتاب تورات، انجیل و زبور توسط این روحانی نواندیش مسلمان است که موجبات برخوردهایی را با او توسط دادسرای ویژه روحانیت فراهم آورده است. در کنار مباحث مربوط به کتب خوشنویسی شده سعی شده است در این مصاحبه در بابهای مختلف دینی و نظرات جدید او با این روحانی نواندیش گفتوگو شود.
بر اساس دانستههای ما، شما به عنوان یک روحانی شیعه، سه کتاب تورات، زبور و انجیل را خوشنویسی و تذهیب کردهاید. سوال این است که شما به عنوان یک روحانی مجتهد شیعه به چه انگیزهای دست به چنین کاری زدهاید؟
با سلام به شما و خوانندگانتان. در اواخر قرن بیستم، جهان بشری شاهد ظهور نوعی افراطگرایی اسلامی بود که اعمال و رفتارشان حیرت جوامع انسانی را برانگیخت. قطعن قربانی آن رفتارها پیش از هر چیز خود اسلام بود و هست. رفتاری را که طالبان با مردم افغانستان میکردند، تاثیر سویی بر دیگران میگذاشت. زمانی که طالبان تندیسهای بودا در استان بامیان را به توپ بست، بنده شک نکردم که این تفکر بدوی جوامع جهانی را دچار مصیبت خواهد کرد. از این رو به فکر افتادم تا کاری نمادین انجام دهم؛ بلکه بتوانم آن خشونت نمعقول، که در اذهان جوامع بشری از تفکرات اسلامی نقش میبندد را تا حدودی مرتفع کنم. از این رو به خوشنویسی کتاب تورات که کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان است همت گماشتم و پس از اتمام، آن را تقدیم به تمامی جوامع یهودی و مسیحی کردم.
ولی شما غیر از کتاب تورات، کتاب زبور و انجیل را هم خوشنویسی کردهاید، آن کتب را به چه منظوری خوشنویسی کردید؟
بله درست است. بعد از کتاب تورات کتاب زبور حضرت داوود را خوشنویسی کردم. علتی که خوشنویسی کتاب زبور را آغاز کردم به چند دلیل برمیگردد که نمیشود به تمامی آنها در اینجا پرداخت. پس از اتمام کتاب تورات و ارایهی آن، اگرچه ما با استقبال بسیاری از اهل فرهنگ و هنر روبهرو شدیم؛ اما متاسفانه اهل سیاست نهتنها استقبال چندانی از آن نکرد بلکه باعث گرفتاری ما شد. از تطمیع دومیلیون دلاری بگیرید تا تهدید و تکفیر و فحاشی. بدین منظور که ما آن کتاب را یا خودمان نابود کنیم یا بدهیم نابودش کنند. به همین جهت مجبور شدم محل کارم را تغییر دهم و همین رفتارها برایم اثبات کرد که بر روی جای درستی انگشت گذاشتهام که تا این حد برخی را آشفته کرده است.
اتفاقن هشت ماه پس از اتمام کتاب تورات حملات انتحاری به نیویورک واقع شد. همان زمان ما قصد کردیم که کتاب تورات که مشتمل بر پنچ کتاب است را به پنج جلد تقسیم کنیم و هر جلد را به یک مرکز فرهنگی یا دینی تحویل دهیم. اما با توجه به حجم سنگین کتاب دیدیم این کار امکانپذیر نیست. برای همین خوشنویسی کتاب زبور را آغاز کردم که از نظر اعتبار دینی در بین یهودیان و مسیحیان کمتر از تورات نیست و حجم آن سبکتر است. کتاب انجیل با آنکه در همین راستای احترام به عقاید گوناگون است اما یک اثر منحصر به فرد هنری است که مشابههای نخواهد داشت و چون هنوز تمام نشده اجازه بدهید صحبتی در موردش نکنم.
کتاب زبور در چه تاریخی اتمام یافت و آن را چه کار کردید؟
کتاب زبور در تاریخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۸۳ تمام شد و آن را به عنوان نمادی از احترام به پیروان ادیان مختلف، به تمامی بازماندگان قربانیان عملیاتهای تروریستی در سراسر دنیا به خصوص بازماندگان حملات ۱۱ سپتامبر تقدیم کردیم و یکی از شاگردانم که تذهیب آن را نیز به عهده داشت کتاب را به سفارت آمریکا در آنکارا تحویل داد.
لطف میکنید مشخصاتی از این کتابها بدهید که مثلن چند ورق است؟ اندازههای آنها چیست؟ و …
قطع کتاب تورات ۴۴×۵۷ است و ۵۹۰ صفحه است که تمامی صفحات آن تزیین شده و طلاکاری شده. طلایی که در کتاب تورات به کار رفته ۱۵۰۰۰ ورق طلای ۲۴عیار است و به زبان فارسی است. قطع کتاب زبور ۳۵×۲۵ است با ۵۷۰ صفحه که آن نیز تمامی صفحاتش تزیین شده و طلاکاری شده است این کتاب به دو زبان فارسی و عبری خوشنویسی شده است. مقدار طلایی هم که در کتاب زبور به کار رفته ۵۰۰۰ ورق طلای ۲۴ عیار بوده است. کتاب انجیل هم قطعش ۳۴×۲۴ است و به زبان انگلیسی نوشته میشود.
آقای معصومی مبنایی که شما بر اساس آن چنین کاری کردهاید پیوند بین ادیان بوده است. درباره مبانی این پیوند و اینکه این پیوند و همراهی بین ادیان را چگونه میبینید؟
ببینید منظور ما از خلق چنین آثاری صرفن پیوند بین ادیان نبوده. هر چند که در نهایت پیامش پیوستن پیروان ادیان به یکدیگر است. اما پیام اصلی آن شاملترک تعصبات ملی و نژادی و دینی؛ احترام و ارج نهادن به انسان و انسانیت، صرف نظر ازگرایشات اعتقادی و دینی و تابعیتهای ملی و نژادی؛ زندگی مسالمتآمیز، دوستانه ومحترمانهی جوامع بشری با وجود اختلافات اعتقادی و فکری؛ توجه به مشترکات انسانی ودوری از مطلقگراییها و مطلقتراشیهای عقیدتی و فرهنگی و ملی و نژادی؛ پیروی ازکتب آسمانی و عدم پیروی از خرافات و موهومات و بدعتها وخرافهپردازان و موهومتراشان و بدعتگذاران و دکانداران زر و زور و تزویر؛ حرکتبه سوی صلح پایدار جهانی، همزیستی، نوعدوستی، و اجتناب از تعدی، تجاوز، جنگ وخونریزی و همنوعکشی، به خصوص با حربههای دینی و نژادی و فرهنگی و ملی؛ و ایجاددنیایی توحیدی که خداوند و خالقش به انسان تنها به خاطر انسانیتش بر او ارجمیگذارد نه به خاطر نژاد یا نوع عبادتش است.
دوست دارم به این نکته توجه کامل داشته باشید که خوشنویس و مذهب این کتب نهتنها یک مسلمان است بلکه یک فرد حوزوی است. اگر بنده قرار بود که مانند بسیاری متعصبانه و مطلقگرایانه با مسایل برخورد کنم قطعن چنین آثاری خلق نمیشد. این آثار، نشانهای است از صلحطلبی، منطقگرایی، انساندوستی و فرهنگ غنی ایرانی. در چنان فضایی است که آدمی میتواند به آن آرامشی که همیشه به دنبالش بوده برسد.
با این توصیف نظرتان در ارتباط با کتب ادیان قبلی مانند تورات و زبور و انجیل چیست؟ آیا مانند دیدگاه سنتی آنها را محرف میدانید یا نه؟
خیر بنده آن کتب را محرف نمیدانم و دلایلش را هم در مباحث مختلف ذکر کردهام که هم در سایتم و هم در وبلاگ گروه تبلیغی صلح موجود است و طالبینش میتوانند به آن رجوع کنند.
اما کسانی که به محرف بودن این کتب معتقدند نیز دلایل زیادی مبنی بر محرف بودن آنها ارایه میکنند.
بله این یک امر طبیعی است و اشکالی هم ندارد. منتها باید دید که آن دلایل و براهین تا چه حد با واقعیت مطابقت دارد و این امر نیز تنها در یک فضای آزاد و منصفانه، با بحث و مباحثه مشخص میشود. بنده فقط یکی از دلایلی که برای اثبات محرف بودن تورات ارایه میکنند را عرض میکنم و سپس قضاوت را به دیگران میسپارم. معتقدین به محرف بودن تورات میگویند که این کتاب، توراتی نیست که موسا آورده بود. زیرا در آن به گونهای سخن رفته که گویی فرد ثالثی آن را نوشته است مانند اینکه میگوید خداوند به موسا گفت یا موسا به خداوند گفت.
همچنین، بعد از مرگ موسا نیز در آن آمده. خب این آقایان به این نکته توجه ندارند که کسی مدعی نیست که این کتاب را موسا قلم دست گرفته و نوشته است. تورات به زبان عبری یعنی «شریعت». وقتی میگویم تورات موسی یعنی شریعت موسا؛ به معنای دیگر کتاب تورات دربردارندهی شریعت موسا است نه اینکه آن کتاب نوشته موسا است. این تعریف هم در مورد تورات مکتوب صادق است و هم تورات شفاهی.
آقای معصومی؛ بعد از اینکه کتاب زبور را توسط شاگردتان به آمریکا هدیه دادید و در اطلاعیهای به آگاهی عموم رساندید، آیا واکنشی را از طرف رسانهها دیدید؟ رسانههای داخلی یا خارجی.
رسانههای داخلی که از روز اول ساکت بودند و کسی صحبتی و حرفی نزد. ولی خارجی را اطلاعی ندارم چون من امکانات اطلاعگیری را نداشتم.
لطفن در مورد برخوردهایی که در ارتباط با این کار با شما صورت گرفته بگویید. در واقع فکر میکنید حاکمیت چرا با شما به دلیل نگارش و تذهیب کتب تورات و زبور و انجیل، برخورد کرده است؟ نقطه درگیری این کار با حاکمیت از دیدگاه شما چیست؟
ببینید اینها که هیچ وقت چنین چیزی را عنوان نمیکنند و نمیپذیرند که به خاطر خوشنویسی این کتب با شما برخورد کردهایم. همیشه یک اتهام پوششی را به فراخور شخص مطرح میکنند. البته در بسیاری از موارد آن اتهامات پوششی، به قول طلبهها خیلی لایتچسبک است. خوشبختانه این موارد دیگر برای همه اظهر من الشمس شده و لزومی به توضیح نیست. ما از وقتی که اطلاعیهی نگارش تورات را منتشر کردیم مصیبتمان آغاز شد.
اما علت مخالفت آقایان با این کار چیست؟ باید از خودشان سوال کنید. ما بحثمان در راستای احترام به عقاید و افکار، ارج نهادن به انسان و انسانیت و ارزشمند دانستن حیات بشری بوده و هست. حتمن آقایان با این قسمت مشکل دارند که برخورد نامهربانانه میکنند. بالاخره این کتب مورد اعتقاد مسیحیان و یهودیان جهان است و پیامش نیز در نهایت صلحطلبی و زندگی مسالمتآمیز جوامع بشری بر اساس احترام به اختلاف تفکر و عقیده است. بنابراین وقتی میگویند این کار شما به مصلحت نیست تنها معنایش این است که ما معتقد به صلح و زندگی مسالمتآمیز، حتا با اهل کتابی که در قرآنمان به آن اشاره شده نیستیم.
آقای معصومی شما از جنبهی هنریتان، یک محقق و پژوهشگر دینی هستید و مسایل جدیدی را در حوزههای مذهبی مطرح کردهاید که خلاف نظر قاطبه فقها و دانشمندان فقه سنتی است. لطفن در مورد آنها و اینکه چه مواردی بوده و نظر شما در این ارتباط چه بوده صحبت کنید.
به تصورم مسایلی را که بنده مطرح کردهام اصلن جدید نیست و ممکن است در گذشته شخصیتهای مختلف مذهبی در حول آن، مباحثی را طرح کرده باشند. منتها به قدری گرد و غبار زمان بر روی افکار آن نشسته که وقتی کسی در موردش صحبت میکند این تصور ایجاد میشود که مبحث جدیدی است. جدای از این، من هیچگاه نظراتم را مطلق نکردهام که حرف اول و آخر را میزنم. بلکه برعکس گفتهام که ممکن است اشتباهی هم کرده باشم. دیگران هم باید بر روی آن کار کنند و مورد بررسی قرار دهند. زیرا متوجه شدهام که بیشترین مصیبتهایی که جوامع بشری در دوران مختلف به آن دچار شدهاند از مطلقگراییها به وجود آمده. به هر روی بیشتر فعالیتهای تحقیقیام حول تاریخ ادیان و افکار و عقاید و نظرات دینی بوده است که مطرح کردن همه آنها اکنون امکانپذیر نیست. اما اگر دوستان بخواهند میتوانند به وبلاگ گروه تبلیغی صلح به آدرس peacefaith.blogspot.com مراجعه کنند که برخی از مباحث در آنجا موجود است.
آقای معصومی به عنوان آخرین سوالی که خود بنده دارم. آیتاله مصباح یزدی در جایی گفتهاند که یهودیها از ابتدا با اسلام دشمن بودند. نظر شما در مورد چنین حرفی چیست؟
ببینید در یک فضای آزاد، هر کسی میتواند نظرات خود را بگوید. منتها تا چه مقدار آن نظر درست باشد قابل بحث و بررسی است. ایشان نظر خودشان را گفتهاند که در تاریخ ملل تازگی هم ندارد؛ چه دلیلی دارد که نسبت به اینگونه نظرات حساسیت به خرج دهیم. بنده شخصن گفته ایشان را قبول ندارم و به شوخی بیشتر شبیه است تا یک نظر عالمانه. اتفاقن فکر میکنم آن مقدار ضربهای که اسلام از جانب خود مسلمانان خورده بسیار بیشتر از غیر است.
آقای معصومی بحث یا حرف آخری اگر هست در خدمتتان هستیم.
من امیدوارم دوستان و عزیزانی که دلشان برای مردم و کشور میسوزد مقداری بیشتر به کارهای نمادین توجه بکنند. متاسفانه ما در کارهای نمادین ضعیفیم و معانی و مفاهیم و تاثیرات کارهای نمادین را آنطور که باید و شاید درک نمیکنیم. گاهی با یک اقدام نمادین میتوان بیش از هزاران صفحه کتاب یا جلسه سخنرانی بر دیگران تاثیر گذاشت. نکتهای که ما به آن توجهای نداریم و همیشه سعی میکنیم با گفتار، دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم.
در اینجا از این فرصت استفاده میکنم و مجددن عرض میکنم که بنده تنها خلق کننده این کتب به عنوان یک اثر منحصر به فرد هنری و نمادین بودهام. اما در واقع این کتب متعلق به جامعهی بشری است و نشانگر صلحطلبی، انساندوستی و ارزشمند دانستن حیات بشری و همچنین محترم دانستن عقاید و افکار گوناگون از سوی ایرانیان است که سابقهی روشنی در تاریخ این سرزمین دارد.
همچنین لازم میدانم که از زحمات دوست و همکار هنرمندم جناب آقای مهدی بهمن کمال تشکر را بنامیم که از ابتدا در تمام مراحل همیاریام کرد و تذهیب این کتب را به عهده داشت و به همین جهت نیز در گرفتاری اخیرم به بازجویی کشیده شد و مورد اذیت و آزار قرار گرفت. همین برخورد آقایان با ایشان نشان میدهد که درد اینها، تنها نگارش و تزیین آن کتب بوده و بقیه اتهامها صرفن پوششی است؛ والا آقای مهدی بهمن تنها یک هنرمند صرف بوده است. امیدوارم شاهد روزی باشیم که ابنای بشر بدون در نظر گرفتن عقاید و افکارشان در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند. موفق باشید.
اینروزها تمام تمرکز تلویزیونهای فرانسه بهعملکرد ضعیف اینتیم در رقابتهای جامجهانی و مسایل حاشیهای که در اردوی خروسها رخ داد اختصاص یافته و اکثر برنامههای ورزشی این کشور بهمسایلی که در اردوی فرانسه در آفریقایجنوبی رخ داده میپردازند.
درپی درگیری «نیکلا آنلکا» با سرمربی تیم ملی فرانسه در بین دو نیمه دیدار این تیم مقابل اروگوئه و فحاشی او به »دومنک» و درپی آن امتناع این بازیکن از عذرخواهی رسمی از مربی تیمش، مسوولان فدراسیون فوتبال فرانسه، تصمیم بهاخراج او از اردوی تیمشان گرفتند.
این درحالی است که روزهای نابهسامان فرانسه از رقابتهای یورو ۲۰۰۸ و حذف زودهنگام آنها در مرحله گروهی این رقابتها آغاز و در مرحله مقدماتی جامجهانی و صعود سخت و پرزحمت آنها از مرحله پلی آف به این رقابتها ادامه یافت و در نهایت ضعف مفرط این تیم در آفریقایجنوبی همچنان ادامه دارد.
شاید بتوان شانس کمی برای راهیابی فرانسه بهمرحله یکهشتم پایانی این رقابتها قایل بود و بهنظر میرسد که این جنجالهای حاشیهای آبیپوشان را بیش از پیش در منجلاب فرو خواهد برد.
از سوی دیگر آنلکا در صحبتهایی اعلام کرده که بهمربی تیمش اهانت نکرده و تنها با او درگیری لفظی داشته است ولی نشر این خبر از رختکن فرانسه هم گوشه دیگری از ماجراست که باید بهآن پرداخت. بهنظر شما چه کسی این خبر را از رختکن خروسها بیرون آورده و آنرا در اختیار مطبوعات قرار داده؟
«پاتریس اورا» ستاره و کاپیتان تیمملی فرانسه معتقد است که مشکل تیمش در جای دیگری نهفته است. پاتریس اورا در این رابطه گفت: «مشکل فرانسه آنلکا نیست، بلکه جاسوسی است که در میان ماست. ما باید این جاسوس را از تیممان کنار بگذاریم، چرا که او میخواهد بهتیم آسیب برساند.» او ادامه داد: «مطمئن باشید که در رختکن تیم ما موشی نبوده که خبر را بهبیرون ببرد و خبر درگیری آنلکا با مربی توسط فردی بهبیرون درز داده شده که در رختکن تیم است و میخواهد بهتیم آسیب بزند. ما دروغ نخواهیم گفت و خبرنگار اکیپ هم داستان را از خودش ننوشته است. من در مورد این فرد جاسوس چیزی نمیدانم، چون من جادوگر نیستم که حدس و گمان بزنم.» او با اشاره به اینکه مجبور شده برای خاتمهدادن بهاین درگیری وارد عمل شود، از آنلکا بهخاطر توهین بهدومنک انتقاد کرد و گفت: «صحبتهای آنلکا غیرقابل قبول است.»
کارشناسان «زینالدین زیدان» اسطوره سالهای نهچندان دور تیمملی فرانسه را بهعنوان آتشبیار مخالفت بازیکنان تیمملی فرانسه و بهویژه نیکلا آنلکا با مربی تیمشان میدانند. تیمملی فرانسه با تساوی مقابل اروگوئه و شکست در برابر مکزیک شانس بسیار کمی در راهیابی بهمرحله یکهشتم پایانی رقابتهای جامجهانی دارد و در این میان روزنامه لیبراتون در نسخه دیجیتال خود بهاین نکته اشاره کرد که کاپیتان سابق خروسها با ۴ نفر از بازیکنان این تیم صحبت کرده تا از دومنک بخواهند تا در آستانه دیدار این تیم مقابل مکزیک، تغییراتی تاکتیکی را در تیم اعمال کند.
طبق این گزارش، زیدان با پاتریس اورا، فرانک ریبری، تیری آنری و ویلیام گالاس در این رابطه صحبت کرده و بهآنها گفته که تیم فرانسه میبایست سیستم بازیاش را از ۱-۳-۲-۴ به ۲-۴-۴ تغییر داده و «سیدنی گووو» و «یوان گورکوف» میبایست از ترکیب یازده نفره تیم خارج شوند.
این ۴ بازیکن نیز پیشنهاد این تغییر را با دومنک مطرح کردهاند، پیشنهادی که مربی فرانسه در ابتدا با رویی باز آنرا پذیرفت، ولی زمانی که دومنک فهمید که این پیشنهاد از سوی «زیزو» ارایه شده، بلافاصله نظرش را عوض کرده است.
تعجب بازیکنان تیمملی فرانسه زمانی بیشتر شد که دومنک اعلام کرد که تیمش با سیستم ۱-۳-۲-۴ مقابل مکزیک بهمیدان خواهد رفت و گووو نیز در ترکیب فیکس تیم قرار میگیرد و همین موضوع آغازگر درگیری و اختلاف در رختکن فرانسه شد. اختلافی که به فحاشی آنلکا بهمربی تیم و اخراج او از اردوی خروسها منجر شد.
بهنظر میرسد که سرمربی خروسها قصد ندارد تا به زیزو اجازه دخالت در چینش تیمش را بدهد. مسئولیتی که در جامجهانی ۲۰۰۶ و زمانی که فرانسه در مرحله گروهی ناامیدکننده ظاهر شد، به زیدان محول شد و این بازیکن اجازه داشت تا در چینش تیم اصلی اظهارنظر کند و با اعمال همین تغییرات تاکتیکی بود که فرانسه توانست تا فینال رقابتهای جامجهانی پیش برود.
البته اینبار شرایط فرانسه بهمراتب پیچیدهتر از قبل است و بسیار بعید است که این تیم بتواند از مرحله گروهی این رقابتها به دور بعد صعود کند.
ظهر روز یکشنبه تلویزیون فرانسه تصاویری را پخش کرد که از درگیری پاتریس اورا با یکی از اعضای کادر فنی این تیم خبر میدهد. بر طبق تصاویر پخش شده، درگیری کاپیتان تیم با این مربی، که بهاحتمال زیاد مربی بدنساز تیم فرانسه است، از درگیری لفظی خارج شد و بهشدت بالا گرفت و در این میان ریموند دومنک، سرمربی خروسها بود که وساطت کرده و این دو نفر را از هم جدا کرد.
پس از این درگیری، جروبحث بالا گرفته و بازیکنان و مربیان تیم دورهم جمع شده و جروبحث میان آنها ادامه مییابد.
نکته جالب توجه اینجاست که اکثر بازیکنان تیمملی فرانسه حق را بهآنلکا دادهاند و اکثریت آنها به حمایت از ستاره باتجربه تیمشان برخاستهاند.
در برنامهای که از شبکه دو فرانسه پخش شد، «امانویل پتی» هافبک دفاعی خروسها در جامجهانی ۱۹۹۸ بهعنوان کارشناس حضور داشت. پتی نیز در صحبتهایی بهشدت از این اوضاع انتقاد کرده است. پتی معتقد است که هرچند رفتار آنلکا درست نبوده ولی در عین حال حقرا بهاین بازیکن میدهد و اعتقاد دارد که با وجود رفتار نادرست آنلکا، حق بااوست. پتی فدراسیون فوتبال فرانسه را مقصر اصلی این ماجرا می داند.
در برنامههای شبکههای دیگر تلویزیون فرانسه، یعنی تیافوان و کانال پلاس هم که از کارشناسانی مثل «روبرت پیرس، فابین بارتز و لیزارازو» بهره میبرد، آنالیز مشابهی ارایه شده و تمام بازیکنان سالهای نه چندان دور خروسها معتقدند که حق با آنلکاست، هرچند که رفتار او را قبیح دانستهاند.
خبرنگار تلویزیون فرانسه در آفریقایجنوبی نیز در گفتگو با یکی از همین برنامهها این رویداد را فاجعهی در تاریخ فوتبال فرانسه خواند و در صحبتهایش اعلام کرد که در پاسخ بهسوالات خبرنگارانی از کشورهای دیگر احساس شرمندگی میکند.
روز گذشته نیکلا سارکوزی، رییسجمهور فرانسه هم در یکی از سخنرانیهایش بهمسایلی که در اردوی خروسها رخ داد اشاره کرد و گفت: «ورزش مثل زندگی برد و باخت دارد ولی رفتار نیکلا آنلکا بههیچوجه قابلقبول نیست و فدراسیون فوتبال فرانسه میبایست در این راستا پاسخگو باشد.»
فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) باهدف کاهش احتمال غیبت بازیکنان بزرگ در مسابقه فینال جامجهانی ۲۰۱۰، قانون کارتزرد در مرحله نیمهنهایی این رقابتها را تغییر داد.
«میشاییل بالاک» آلمانی در جامجهانی ۲۰۰۲، «آلساندرو کاستاکورتا» ایتالیایی در جامجهانی ۱۹۹۴ و «کلودیو کانیگیا» آرژانتینی در جامجهانی ۱۹۹۰ از معروفترین بازیکنانی هستند که فینال این بازیها را به دلیل دریافت کارتزرد دوم در مرحله نیمهنهایی از دست دادند.
از اینرو فیفا برای مسابقات امسال تصمیم گرفته است قانون کارتزرد دوم را فقط تا پایان مرحله یک چهارم نهایی اجرا کند. بدینترتیب بازیکنان فقط در صورتیکه دو کارتزرد یا یک کارتقرمز مستقیم در مرحله نیمهنهایی دریافت کنند، از حضور در بازی فینال محروم خواهند شد.
این در حالیست که در گذشته یک بازیکن ممکن بود با داشتن یک کارتزرد در مراحل قبلی، وارد نیمه نهایی شود و در این مرحله نیز با دریافت یک کارتزرد دیگر، بازی فینال را از دست بدهد.
«ماریوس اشنایدر» سخنگوی فیفا در اینباره گفت: «فیفا قصد دارد بهبهترین بازیکنان شانس بازی در فینال را بدهد. این مسئله اولین بار بعد از محرومیت بالاک مورد بررسی قرار گرفت.»
هواداران فوتبال انگلیس حتمن قانون قبلی را بهخاطر اشکهای «پل گاسکویین» در نیمهنهایی جام جهانی ۱۹۹۰ مقابل ژرمنها بعد از گرفتن کارتزرد دوم، بهخوبی بهیاد دارند.
گرچه انگلیس در نهایت مغلوب آلمان شد اما اشکهای گاسکویین که ممکن بود فینال را از دست بدهد، خاطره آن جام را برای همیشه در ذهنها باقی گذاشت.
با وجود این قانون کارتقرمز همچنان پابرجا است و کمیته انضباطی فیفا بسته بهشدت خطا، میتواند بازیکن را در صورت دریافت کارتقرمز یک جلسه یا بیشتر محروم کند.
بر همین اساس یک بازیکن در صورت دریافت کارتقرمز حتا قبل از مرحله نیمهنهایی ممکن است شانس بازی در فینال را از دست بدهد.
مسابقات جامجهانی ۲۰۱۰ تا اینجا شاهد عملکرد خوبی از سوی داوران بوده است، گرچه آلمان از اخراج «میروسلاو کلوزه» در بازی مقابل صربستان بهدلیل دریافت کارتزرد دوم ابراز ناراحتی کرده و آمریکا اعتقاد دارد بهخاطر اشتباه داور یک گل مسلم را در جریان تساوی ۲ بر ۲ مقابل اسلوونی از دست داده است.
بسیاری از کردهای ایرانی مدتهاست که از طریق مرزهای قانونی و غیرقانونی وارد خاک کشور ترکیه میشوند و تقاضای پناهندگی خود را به یو ان، نمایندگی سازمان ملل متحد میدهند. گرفتن پذیرش برای بسیاری از آنها بین دو تا هفت سال طول میکشد. حتا کسانی بودند که کارشان به ۹ سال هم کشیده است.
در برنامهی امروز با یکی از هموطنان کرد، گفتوگویی داشتم. آقای «ن» مدت چهارده ماه است که با خانوادهی هفت نفریشان در ترکیه زندگی میکنند.
«کردهایی که در شهر وان زندگی میکنند با مشکلات فراوانی روبهرو هستند. حتا در سرمای زمستان ترکیه که خیلی هم سخت هست، زیر نایلونهای سرپوشیده با بدبختی زندگی میکنند. خیلیهاشان از طریق کارگری و فروش کومور پول در میآورند. ما کردهایی داشتیم که حتا ۹ سال هم کارشان طول کشیده. خوش شانسترینشان ۲ سال اینجا میماند.»
«شاید بعضی وقتها اینجا پناهندهها از وضعیتی که در ایران بودند هم بهتر زندگی کنند. در ایران هم وضعیت بسیاری از کردها مخصوصن مناطق مرزی واقعن مشکل است.»
«بعضیها واقعن آنچنان زندگیشان به سختی و بن بست میرسد که مجبور میشوند به اینجا بیایند و این شرایط را تحمل کنند، اکثر آها به خاطر سیاسی بودن میآیند به اینجا و به خاطر در امان ماندن خانواده و زن و بچهشان. نمیخواهند که خانوادههاشان به خاطر آنها به خطر بیفتند.»
«خیلی از کردها با توجه به این که اصولن با راه قاچاق آشنایی دارند، اگر از اینجا جواب نگیرند خیلیهاشان تصمیم میگیرند که از طریق قاچاق اقدام میکنند و به سمت کشورهای اروپایی میروند. در این راه مال و جان و حتا ناموسشان را هم از دست میدهند.»
«من واقعن از رسیدگی سازمان یو ان سپاسگزارم. نمیخواهم ناشکری کنم چون به خیلیها کمک میکنند که از شرایط سخت در بیایند اما من واقعن تقاضا دارم به وضعیت ما بیشتر رسیدگی کنند و تبعیضاتی که به نظر میآید وجود دارد کمرنگتر بشود.»
مجلس نمایندگان افغانستان دوره کاری خود را تا اعلام نتایج انتخابات دوم پارلمانی تمدید کرده است.
براساس قانون اساسی افغانستان، دوره کاری مجلس نمایندگان در اول ماه ۲۲ ژوئن سال پنجم (آخرین سال کاری پارلمان) به پایان میرسد و بنابراین مجلس نمایندگان افغانستان باید از فردا (سهشنبه، ۲۲ ژوئن) به کارش پایان دهد.
اما مجلس نمایندگان افغانستان میگوید، از آنجایی که برگزاری انتخابات پارلمانی افغانستان که قرار بود در بهار امسال برگزار شود، حدود چهار ماه به تاخیر افتاد، مدت کاری مجلس نمایندگان نیز تا برگزاری انتخابات دوم تمدید میشود.
گفتنی است طبق ماده هشتاد و سوم قانون اساسی افغانستان مدت کاری پارلمان، سی الی شصت روز بعد از برگزاری انتخابات بعدی پارلمان و پس از اعلام نتایج این انتخابات، به پایان میرسد.
اهالی روستای خوشاب در فاصله ۱۰۰ کیلومتری سردشت مرکز شهرستان بشاگرد استان هرمزگان ضمن نداشتن آب آشامیدنی مناسب با وجود اینکه شش ماه از زمان انتقال برق به این منطقه میگذرد همچنان از مصرف برق محروماند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بیطرفانه در آن حاکم است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن میداند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانهای وب منتشر میشود و بیشک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی میداند که در وبلاگستان منتشر میشود و از آن مطلع میشود.
تقی رحمانی
عبدالرضا تاجیک برای سومین بار در طول یک سال گذشته بازداشت شد که بیگمان بعد از عماد بهاور که برای چهارمین بار بازداشت شده است تاجیک دومین نفر در میان روزنامه نگاران و فعالان جنبش سبز است که سه بار بازداشت شده است. در جنبش سبز سه نفر دارای ویژگی سالاری و گذشت بی منت هستند. مهدی محمودیان که افشاگر کهریزک است. رسول بداغی که کارگر معلمی سخت کوش و ایثار گر برای همه معلمان ایران است. اما عبدالرضا تاجیک روزنامهنگاری است که با وجود گرایش سیاسی –فکری مشخص که ملی مذهبی است به شهادت همگان یک روزنامهنگار حرفهای تمام عیار است. تاجیک که همانند نامش خبره در کار خویش است کمتر در حد تلاش خود شناخته شده است. چون بیشتر همانند آینه عمل میکند تا دیگران خود را در آن ببینند. تاجیک اهل زیرآب زدن نیست. در دنیای حرفه و کار این خصلت پسندیده است. این ویژگی ستودنی را باید در کنار روزنامهنگاری گذاشت که به علت ملی مذهبی بودن از بسیاری از امکانات روزنامهنگاران دیگر محروم است. اما همین تاجیک به دلیل باورهایش تمایل به مهاجرت از ایران ندارد و از سویی میخواهد در سختترین شرایط روزنامهنگار باقی بماند.
جدای از این ویژگیهای شغلی و حرفهای خصایص فردی تاجیک قابل اعتناست. نامش عبدالرضا است. یعنی بنده راضی که بیگمان این رضایت در او مناعت طبع ایجاد کرده و در دنیای او پول و مادیت جایی ندارد. هر بار که بخواهی حقالزحمه او را بدهی تمایل چندانی به دریافتش ندارد در حالی که میدانیم او از وضع مالی خوبی برخوردار نیست. اما همین تاجیک حقالزحمه زیرمجموعه خود را تا حد امکان از مدیران مالی نشریه مطالبه میکند و اول حقوق آنها را میدهد و بعد هم حق خود را بر میدارد.
این دبیر سرویس سیاسی حرفهای جلوی رشد کسی را نمیگرفت. بارها خودم با خبرنگاران گفتوگو کردهام که تاجیک دبیر سرویس آنها بوده و رشد آنها را شاهد بودهام. تاجیک برای پیشرفت حرفهای افراد اطرافش بستر سازی میکرد و در این راه کمفروشی نمیکرد. تاجیک برای گرفتن دبیری سرویس معامله نمیکرد . او تلاش نمیکرد که در روزنامه گروه بازی یا باندبازی راه بیندازد.
بارها شنیده بودم که به خاطر عدم انعکاس یک خبر با مسوولان بالا جر و بحث میکرد. اخبار دانشجویی، کرد، بلوچ، لر، ترک، فارس، زنان و اصناف را پوشش میداد. حتا تلاش میکرد زمینه را برای جریانهایی فراهم کند که صدایشان در جامعه شنیده نمیشد. اما در عین حال روزنامه را عرصه تعامل خبررسانی آزاد همه جریانات میدید. جالب این بود تا زمانی که مسوولیت سرویس سیاسی را عهدهدار بود هیچ روزنامهای بسته نشد.
وی معتقد است که روزنامهنگار حرفهای در هر شرایطی باید کار خودش را انجام دهد. این ویژگی مثبت اگر در قوچانی بارز شد اما در عبدالرضا تاجیک به خاطر موقعیت اپوزیسیونی و محرومیت، بیشتر نمود دارد. چون لااقل محمد قوچانی اسپانسر و حامی مالی پیدا میکند اما تاجیک نه امتیازی به وی داده شد و نه اسپانسر مالی داشت. اگر چه کار تاجیک و قوچانی به دلیل استمرار در روزنامهنگاری قابل ارج است اما تاجیک روزنامهنگار آواره بود. اگر قوچانی روزنامهنگاری سیار و تحت فشار است که از نشریهای به نشریه دیگر میرود اما تاجیک روزنامهنگار آوارهای است که از سرویسی به سرویس دیگر میرود و هر بار اگر از فشار مدیران نشریه جان سالم به در میبرد هشدار وزارت اطلاعات او را از کار بیکار میکرد.
در نظر حاکمان قوچانی عملکرد نامطلوب دارد اما تاجیک عنصر نامطلوب است. کمتر روزنامهنگاری در دوران اصلاحات است که توانسته از اپوزیسیون باشد و بتواند در شرایط سخت به عنوان دبیر سرویس سیاسی فعال باشد. اینگونه مقاومت حوصله شدید و عزت نفس فراوان میخواهد. سختجانی محمد قوچانی در انتشار نشریه قابل ستایش است اما سختجانی تاجیک در استمرار روزنامهنگاری آزاد و مستقل حتا بعد از محروم شدن از کار روزنامهنگاری دو چندان قابل ستایش است.
اگر زمانی ملی -مذهبی بودن برای او افتخار بود امروز بعد از سالها تلاش شرافتمندانه باید ملی مذهبیها به او افتخار کنند. سالهاست که او نهرو وار ساک بر دوش آماده است که برای آزادی به زندان رود. هیچ میدانید که به او تلفن میکنند و اعلام میکنند که بازداشت است و باید به ستاد خبری مراجعه کند و هر سه بار بازداشت وی به این صورت بوده است. تاجیک خبرنگاری حرفهای و مستقل به دور از جنجالسازی است که نماد خبرنگاری مدنی است که جامعه ما به آن نیاز دارد.
از خدا میخواهیم که روزهای گرم و سخت سلول را برای او قابل تحمل سازد تا همچنان خبرنگار،حرفهای، آزاد و آزادیخواه بماند.
صدیقه وسمقی استاد دانشگاه و شاعر و نویسنده، پس از اطلاع از سنگسار قریبالوقوع سکینه محمدی نامهای خطاب به محمد مصطفایی وکیل این زن بیپناه نوشت که متن کامل آن به نظر گرامی خوانندگان میرسد. این نامه امروز همراه با نامهای که در خصوص سنگسار سکینه محمدی مرقوه نمودهام به دفتر آقای لاریجانی ریاست قوه قضاییه ارسال شد و قضات صادرکننده رای ارسال گردید.
به نام خدا
جناب آقای محمد مصطفایی
با سلام
مدارکی را که در رابطه با پرونده خانم سکینه محمدی آشتیانی ارسال کرده بودید مطالعه و مستندات آرا را ملاحظه نمودم. از آنجا که جان یک انسان محروم و فاقد امکانات اجتماعی لازم مورد تهدید قرار دارد، نگارنده لازم دیدم نکاتی را با توجه به آنچه در فقه اسلامی مورد نظر فقها بوده در رابطه با موضوع حاضر به اطلاع شما برساند. پیش از آن لازم است این نکته مهم مورد توجه قرار گیرد که محکوم پرونده انسانی است محروم که به گفته خویش به دلیل نیاز مالی اقدام به امور منافی عفت نموده است. چنین شخصی قبل از آن که از سوی نهاد حکومت مورد مجازات قرار گیرد باید مورد حمایت قرار میگرفت تا زمینه ارتکاب جرم و فساد از بین رفته، آنگاه اگر باز مرتکب این امور گردید مجازات شود.این شیوه اخلاقی و انسانی انبیا و آموزه ادیان بوده است. چنان که قرائن و شواهد بسیاری در روایات وجود دارد حاکی از آن که ائمه (ع) مثلن درباره زناکار ارشاد میفرمودند که زمینه ارتکاب زنا از بین برود و اما چنان که مستشاران اقلیت اظهار کردهاند متهمه، یک بار قبلن به اتهام همین جرم محکوم و مجازات شده است که این نکتهای است بسیار مهم و قابل توجه. به علاوه ادله اثبات جرم زنا که همانا بینه و اقرار با شرایط خاص است در پرونده وجود ندارد و احصان نیز احراز نشده است. بررسی آیات قرآن و روایات متعدد در این رابطه حاکی از آن است که شارع مقدس بهویژه در اثبات زنا سختگیری نموده است.
در آیه پانزده سوره نسا ملاحظه میشود که حتا برای مجازات حبس در خانه برای زنان مرتکب فحشا که یه عقیدهی بسیاری، مقصود زنان محصنه هستند وجود چهار شاهد مورد تاکید است. در روایت مشهوری که در آن افرادی از سعدبن عباده، صحابه پیامبر سوال میکنند که اگر به خانه رفتی و زن خود را با مردی بیگانه یافتی چه میکنی و او پاسخ میدهد شمشیر میکشم و او را میکشم. چون این خبر به پیامبر میرسد میفرماید: «پس چهار شاهد چه میشود؟» سعد میگوید آیا حتا اگر با چشم خود دیده باشم نیاز به شهود دارد؟ پیامبر میفرماید بله و دلیل آن را چنین بیان میکند که خداوند میخواهد گناه مسلمان هنگامی که چهار شاهد برای آن وجود ندارد مستور و پوشیده بماند.
آیات و روایات حاکی از آن است که هدف، بازداشتن انسانها از اعمال زشت و فراهم نمودن زمینه هدایت و رستگاری آنان است. نکته قابل توجه در رابطه با پرونده حاضر استناد به علم قضات، مستقل از طرق احراز علم است. در حالی که در هیچ یک از منابع فقهی علم قاضی در ردیف طرق اثبات جرم نیامده است.
مثلن طرق اثبات زنا بینه و اقرار است و احراز علم یا کشف حقیقت، مقصود قاضی از رسیدگی به پرونده است. علم قاضی طریق نیست، بلکه مقصد قاضی است که پشتوانه حکم و رای او قرار میگیرد. درباره علم قاضی در منابع فقهی از جمله جواهرالکلام و مسالک به طور مسبوط بحث شده. در این که مقصود از علم قاضی چیست و چگونه میتوان به آن استناد نمود نظر واحدی وجود ندارد و تعابیر گوناگونی از آن شده است. مثلن این که قاضی نباید برخلاف علم خود حکم کند. و یا اینکه قاضی اگر با بینه و اقرار به علم نرسید نباید رای دهد. این موارد در جواهرالکلام آمده است و یا در مسالک موارد استثنا را در استفاده قاضی ازعلم خود برا ی صدور حکم بر شمرده است که یکی از آنها این است که قاضی، خود در مقام یک شاهد باشد و شاهد دیگری (در جرمی که با دو شاهد ثابت می شود) به او ملحق گردد.
بیان برداشتهای گوناگون از چگونگی استناد قاضی به علم خویش نشان دهنده آن است که با جزم و قطع نمیتوان یک برداشت را از آن، مورد استناد قرار داد، بهویژه در جایی که دماء اعراض مردم مورد تهدید است. باید افزود که اگر علم قاضی مستقل از طریق اثبات جرم، مورد نظر باشد در این صورت هرکسی میتواند درک و فهم خود را علم تلقی کند در حالی که ممکن است علم نباشد باید افزود علم جزم و قطع است. اگر اسباب احراز جزم و قطعی در پرونده حاضر وجود داشت، بیتردید دو نفر از مستشاران محترم ادعا نمیکردند که دلایل اثبات جرم در پرونده وجود ندارد و معتقد به برائت متهمه نمیشدند. نکته مهمتر در این رابطه آن است که برخی فقها معتقدند فقط معصوم میتواند به علم خود دراین گونه امور استناد و بر آن اساس حکم کند به دلیل آن که او از خطا مصون است و دیگران جایزالخطا هستند و علم ایشان نمیتواند مستقل از طریق تحصیل علم، قابل توجه باشد.
در جواهرالکلام به نقل از نهایه مطلب مهمی در این رابطه آمده است که عینن جهت استحضار نقل میشود: «اذا شاهد الامام من یزنی او یشرب الخمر کان علیه ان یقیم الحد، ولا ینتظرمع مشاهدته قیام البینه و الاقرار و لیس ذلک لغیره بل هو مخصوص به، و غیره و ان شاهد یحتاج الی ان یقوم بینه او اقرار من الفاعل».(جواهر الکلام –ج۴۰-ص۹۱)
در این عبارات نیز مشاهده میشود که حتا علم امام معصوم برای قضاوت در مورد زنا مشاهده عین فعل بیان شده است و این موضوع مخصوص امام دانسته شده و اگر غیر او از قضات حتا عین فعل را مشاهده کرده باشند، برای صدور حکم محتاج بینه و اقرارند. اقوال دیگری نیز درمیان فقها وجود دارد که آیا استناد به علم قاضی درمورد حقوق الناس است و یا شامل حقوقاله نیز میشود؟ مثلن درمسالک آمده است که در حدوداله جایز نیست قاضی به علم خود حکم کند، در حقالناس جایز نیست درحالیکه برخی عکس این مطلب را ادعا کردهاند. نهایتن آن که در رابطه با علم قاضی و کیفیت استناد به آن یک سخن قطعی و جازم وجود ندارد که به آسانی بتوان آن را مستند صدور حکم، آن هم حکم سنگین رجم نمود. قدر متیقن آن است که بگوییم قاضی باید از طرق اثبات جرم به علم برسد و چنانچه برای او تحصیل علم نشود نباید مبادرت به صدور حکم کند و دیگر آن که قاضی نباید بر خلاف علم خود حکم کند.
با توجه به مباحث فراوانی که در این رابطه وجود دارد باید گفت احتیاط درباره نفوس و اعراض مردم اقتضا میکند که قاضی در این موارد به طرق معمول اثبات جرم و کشف حقیقت استناد نماید. در اینجا جای این بحث نیست که اصولن رجم در مقابل آیات مربوط به مجازات زنا که در قرآن آمده چه جایگاهی دارد؟ بویژه آن که آیتاله خوئی در کتاب «البیان» معتقد است آیه ۱۵ سوره نسا نسخ نشده است. چرا که آیات قرآن را نمیتوان با خبر واحد نسخ کرد و در صورت قبول این مطلب که دقیق و صحیح است، اخبار رجم در تعارض با آیه قرآن قرار میگیرد. به این معنا که دلیل قرآنی حاکی از یک حکم و دلیل روایی حاکی از حکم دیگر در موضوع واحد است و شیخ انصاری چنین دو دلیلی را معارض یکدیگر میداند مسلمن در چنین صورتی دلیل قرآنی را باید پذیرفت. فارق از مطلب فوق الذکر که همگان اذعان دارند که اجرای حکم رجم در دنیای کنونی ناقض مصالح اسلام است.
اینجانب به حسب وظیفه انسانی خود مطالب مذکور را به اجمال نگاشتم. امید است در نجات جان یک انسان و فراهم آمدن فرصتی دوباره برای زندگی و هدایت او به راه راست موثر افتد.
درک صحیح از خطرات بالقوهای که جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران را تهدید میکند بههمراه تقدیر از مواضع مثبت و شهامت رهبران نمادین جنبش سبز از جمله موسوی و کروبی، در کنار ارایه انتقادات سودمند و پیشنهادات سازنده در راستای باروری و تعمیق و توسعه مبارزه ضد استبدادی، جزو وظایف اصلی اپـوزیـسـیـون سـکولار است. این وظیفه ما است تا با تزریق آرمانهای برگرفته از منشور جهانی حقوق بشر و دموکراسی مدرن، و نه الهام گرفته از اصول قانون اساسی قرون وسطایی، به تکمیل و رشد تکاملی منشور پیشنهادی سمت و سو بدهـیـم. منشور که حاوی نکات تحسین برانگیز و مثبت است به مثابه یک لیوان نیمه پــر، طبیعتن نیمه خالی نیز دارد که باید در طی پروسه گفتمان ملی و دمکراتیک پــر شود.
اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی به دور از خودمحوری و تعصبات نابهجا، علاوه بر تاکید راهبردی بر پتانسیل ساختارشکنی جنبش سبز باید در شرایط کنونی درک صحیحی از اجزای تشکیل دهنده آن، آگـاهی به ناهمگونی و ناهماهنگی غالب مجموعههای درونی جنبش و انتظارات نامتجانس نحلههای مختلف، اجتنابناپذیری سیر تکاملی جنبش، ضرورت حضور چتر پوششی حامیان و رهبران نمادین جنبش و همچنین آسیبپذیری جنبش، داشته باشند. آقای موسوی در بند اول بخش راهکارهای بنیادین منشور هرگونه مطلق نگری را شرکآلوده دانستهاند که نگارنده نیز کاملن با آن موافق بوده و بر این اساس با کالبد شکافی نکات مثبت و منفی منشور، راهکارها و پیشنهادات خود را ارایه خواهم داد.
نــکـات مـثـبـت منشور :
میر حسین موسوی در ابتدای متن اذعان دارد که «متن پیشنهادی اولین قدم است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود متن کاملتر و زیباتری را ارایه خواهد داد، و اینکه طبیعی است که این متن پیشنهادی نمیتواند پاسخگوی همه سلیقهها و مطالبات باشد». و مهمتر از آن ایشان ظهور جنبش سبز را زاییده یک انتخاب میان بــد و بــدتـر و نه نشئت گرفته از آرمانگرایی ایدهآلیسم ساختارشکنی تلقی میکنند. طبیعتن متن تکامل یافته بعدی جنبش نیز باید منعکسکننده واقعیت تکاملی و «فرا قانون اساسی» جنبش سبز باشد. بــنـد ۳ بخش ریشهها و اهداف منشور جنبش سبز را از منظر مبارزات آزادیخواهی و تحقق حاکمیت ملی در رده تحولاتی نظیر «انقلاب مشروطیت»، «جنبش ملی شدن نفت» و «انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن» قلمداد میکند.
هر سه آن جنبشها تحولات تاریخی و دگرگونیهای بنیادین بههمراه داشتند. در نتیجه جنبش سبز، به تحلیل آقای موسوی، نوید یک جهش تاریخی ـ سیاسی و گزار از یک مرحله تاریخی به مرحله دیگر را میدهد.
این خواسته اپـوزیـسـیـون برونمرزی نیز هست ـ اپـوزیـسـیـونی که باید خود را بخش لاینفک این جنبش تکاملی بداند. این نکته مهمی است که منشور در بــنـد ۲ بخش ریشهها و اهداف خود بر روی آن تاکید دارد. آنجایی که میگوید «جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است» و اینکه ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست».
بــنـد ۱ بخش گنجینه ایرانی ـ اسلامی بر نــــفــی استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تاکید دارد. بهعقیده نگارنده در مـسـیـر گفتمان تکاملی میتوان بر روی واژههایی نظیر «چه کـلاه به سر، و یا سر به کـلاه» موافقت و یا مجادله کرد. شاید در جـو حاکم درونمرزی آقای موسوی نمیتوانستند بگویند «حفظ استقلال نهادهای حکومتی و دولتی از دین و روحانیت». البته نگارنده قصد ندارد با استدلال خودی از مطلب، خدای ناکرده مصادره به مطلوبی در راستای تحقق سکولاریسم انجام دهد. اما حتا در شرایط بدبینانه میتوان اذعان داشت که این جهش بسیار مثبتی است در راستای وصول به سکولاریسم مـدرن اگرچه بدیهی و مبرهن است که «نخست وزیر امـام» که هنوز در قالب گفتمان جمهوری اسلامی و قانون اساسی حرکت میکند، نخواهد و یا نتواند واضحتر از این مقوله «جدایی دین از حکومت» را تـبـیـین کند. در بــنـد ۱ بخش حاکمیت مردم بر«حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش» بهعنوان یک اصل خدشه ناپذیر تاکید شده است. وانگهی وعده تـلاش برای صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نـــظــام انـتـخـابـاتـی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی، منصفانه، شفاف و سالم داده شده است.
دو راه برای براندازی جمهوری اسلامی وجود دارد. براندازی مدنی، مسالمتآمیز و یا به اصطلاح نــرم از طریق مقاومت مدنی و رفــرانـدم ؛ و یا از طریق انقلاب خونین و خشن. اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی طرفدار روش اول یعنی براندازی مدنی از طریق مقاومت و مبارزه مسالمتآمیز جنبش سبز است. زیرا تجربه انقلابهای بشری ثابت نموده که اگر معماران عقدهای و خشن یک انقلاب خشونتگرا خـِـشت خونین اول را کج بـنـهـند، تا ثــریا آن دیوار کج خواهد رفت. آیتاله خـمـیـنـی گفت میزان رای ملت است اگرچه درعمل میزان رای او بود. موسوی نیز میگوید میزان رای ملت است. ما نیز میگوییم میزان رای ملت در یک انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی، شفاف و سالم است. این خواستههای اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی به اصطلاح برانداز (و نه اصلاحطلب) در منشور آمده است.
پس باید از این خواستهها حمایت نموده و در جهت تعمیق و توسعه جنبش سبز در میان لایههای اجتماعی جامعه ایران بهخصوص، اقوام، اقلیتهای مذهبی، شهرها و روستاها، کوشش کنیم. در بــنـد ۳ بخش حاکمیت مردم تصریح شده است که «قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییرناپذیر نیستند، هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند.» همانگونه که ملت حق اصلاح در قوانین را دارد، حــــق نــفـی و رد کامل قوانین و از جمله مردود شمردن قانون اساسی در کـلـیت آن را نیز دارد. نکته قابل تاکید این است که رفراندم و یا انتخابات آزاد در چهارچوب حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. هدف از طرح خواسته رفراندم و انتخابات آزاد بهعنوان حق لاینفک و دمکراتیک مردم، به معنای آن نیست که ما خواهان برگزاری رفراندم توسط حکومت جمهوری اسلامی هستیم. مطالبه یک خواسته بر حق بهعنوان شعار محوری مبارزاتی برای جذب حداکثر و دفع حداقل، نباید بعنوان تایید ضمنی آمادگی و یا پذیرش رژیم جمهوری اسلامی برای دادن آزادی و یا برگزاری رفراندم و یا انتخابات آزاد تلقی شود.
نــکـات مـنــفــی منشور :
اگرچه تاکتیکهای مبارزاتی و مانورهای سیاسی میرحسین موسوی و کروبی در چارچوب گفتمان قانون اساسی قابل درک هستند و نباید در این برهه از زمان با تعصب بیجا بر روی این نکته پافشاری کرد، اما در حین حال ما ملتی هستیم مارگزیده که طبیعتن نسبت به ریسمان وعدههای سیاه و سفید حساسیت نشان میدهیم. وانگهی ما ۳۱ سال پیش با تمسک و چنگ زدن به ریسمان «روحاله» (واعتصموا بحبل اله) از چاله استبداد سلطنت برون آمده و با اعتبار وعدههای «پـیـر جـمـاران» وارد چاه «جـمـکـران» شدیم. بقول ملکالشعرای بــهـار چه کنیم؟ آتش ما در شکم ماست؛ از ماست که بر ماست. هر بار که بپا میخیزم تا بیدار شویم ـ زهی خیال باطل، بیداری ما انگار بیداری طفلی است که محتاج به لالاست. بههمین دلیل ناچاریم به لالاییهای ظاهرن دلـنـواز با قلبی پر از امید اما ذهنی بیدار و منتقد گوش فرا دهیم.
منشور در بند ۴ بخش راهکارهای بنیادین در مورد عدالت، آزادی، استقلال، معنویت و کرامت انسانی و حقوق بشرسخن میگوید. بدون مقایسه تشبیهی باید گفت که «پـیـر جـمـاران» نیز در بدو ورود خود به ایران در بهشت زهرا وعده رفاه اقتصادی و ارتقا معنوی و آزادی و کرامت انسانی داد. منظور او از کرامت انسانی برای مرد انقیاد با زور سرنیزه و شکنجه و برای زن حجاب اجباری با «توسری» بود. متاسفانه مردی که خلف وعده کرد نمیتواند سمبل یک مبارزه آزادیخواهانه باشد. نسل جوان به این امر آگاهی کامل دارد. براستی منظور از حقوق بشر چیست؟ کدام حقوق؟ کدام بشر؟ بشر رها شده و لیبرال لامذهب دنیای غرب؟ یا بشر پارسا و موحد توحیدی؟ رافت وحقوق بشر اسلامی؟ یا مشخصن منشور جهانی حقوق بشر (The Universal Declaration of Human Rights) نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؟ ایشان بهجای شعار و کلیگویی در بندهای متعدد منشور میبایست التزام عملی خود را به منشور جهانی حقوق بشر اعلام میکردند.
موضوع مبهم دیگر در بند ۴ بخش گنجینه ایرانی ـ اسلامی منشور تحت عنوان توسل به خرد جمعی توحیدی آمده است. ایشان گویا فقط کسانی را در زمره فعالان جنبش سبز میپندارند که مبنای تلاش خود را بر خرد جمعی توحیدی بنا نهادهاند، بهراستی مفهوم و تبعیات مصادره مسلکی و ایدئولوژیکی جنبش سبز و تبعیض قائل شدن برای چیست؟ بند ۱ بخش کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت صحبت از حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان میکند. علاوه بر این بند ۴ بخش عدالت آزادی و برابری منشور در مورد رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعیض و نابرابریهای اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقید فکری) سخن میگوید و هرگونه تبعیض و انحصارطلبی را کاملن نفی میکند، اما ار سوی دیگر با شرط گذاشتن در مورد تقید فکری، جنبش سبز را منحصر و وابسته به گروه فکری مشخصی معرفی میکند. این تناقض آشکار، بهعقیده نگارنده، قابل توجیه نیست و در سیر تکاملی جنبش و منشور آن باید ترمیم گردد. نارسایی ریشهای در مورد رفع تبعیض مذهبی و قومی در همان بند یعنی بند ۴ بخش عدالت آزادی و برابری نیز عیان است. منشور میگوید.
«جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هرگونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد». صحبت فقط حمایت از حقوق اقلیتها (مذهبی) و اقوام است و نه رفع تبعیض نهادینه شده بین مسلمان و نامسلمان و یا رفع تبعیضات قومی و فرهنگی و زبانی و غیره. اگرچه خوشبختانه تبعیض بر علیه زنان نفی شده است. تفسیر نهایی نگارنده در مورد این منشور به چگونگی ارایه آن توسط آقای موسوی به تنهایی بهعنوان تنها نویسنده این منشور و ظاهرن بدون همیاری و همکاری با آقای کروبی مربوط میشود. همانگونه که موسوی حـقن از طرفدارن جنبش سبز انتظار همکاری، اشتراک مساعی، اتحاد و انسجام هر چه بیشتر صفوف مبارزاتی را دارد. از میرحسین موسوی نیز انتظار میرود تا در موارد حساس نظیر ارایه منشور، همانگونه که عملن در کنفرانس خبری ـ مجازی اخیر خود نشان دادند، با آقای کــروبی نیز مشورت بیشتری کرده و در راستای «اتحاد در بالا» و انسجام رهبریت جمعی پیشقدمی و ابتکار عمل بهخرج بدهند.
نــتــیــجــه گــیــری :
میرحسین موسوی علیرغم شهامت و شجاعت فراوان، بطور اجتنابناپذیری مشروعیت و تا حدی هویت سیاسی تاریخی خود را بهعنوان نخست وزیر امام از انقلاب اسلامی و دوران «نورانی» امــام میگیرد. و بههمین دلیل احساس میکند که نفی امام و دوران سیاه دهه ۶۰ گذشته و جایگاه تاریخی وی را زیر سوال ببرد، از مشروعیت و مقبولیت او بکاهد و او را در مقابل «گـرگهای مافیای قدرت» آسیبپذیر کند. البته نگارنده معتقد است که وی میتواند، همانگونه که مصطفی تاجزاده شجاعانه در گذشته خویش منتقدانه بازنگری نمود، حداقل با نقد گزینشی از دوران سیاه دهه ۶۰ مشروعیت خود را از منظر رهبری نمادین جنبش سبز و نه بهعنوان یکی از مقامات گذشته نظام در عرصه عمل نشان دهد.
در نتیجه بهدلیل اینگونه مـحـذوریـتها و مـحـدودیـتهای اجتنابناپزیر، تناقضهای جدی در منشور ارایه شده وجود دارد که باید رفع و رجوع شوند. اما در مجموع این یک گام بسیار مهم و مثبت است و باید از این منشور استقبال کرد و در جهت رفع نارساییها و کمبودهای آن تلاش نمود. البته اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی نباید این انتظار را از آقایان موسوی و کروبی داشته باشد که منعکسکننده و سخنگوی مطالبات حداکثری آنها در جهت براندازی و سکولاریسم باشند. باید پذیرفت که هر کسی (از جمله خود ما) از ظن خود میشود یار جنبش سبز و در نتیجه باید با طرح انتقادات سازنده اما بیتعارف و احترام متقابل و تکیه بر «مــخــرج مــشــتـرک» برای نیل به اهداف آزادیخواهانه جنبش سبز با یکدیگر همکاری و همیاری کنیم. تضعیف رهبری نمادین موسوی و کروبی کاملن به ضرر جنبش تمام خواهد شد. باید از شجاعت و شهامت و ایستادگی آنها قدردانی کرد.
رییس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد دوتن از بازرسان آژانس به دلیل ارایه «اطلاعات غلط و برملا کردن پیش از موعد اطلاعات»، حق ورود به ایران را نخواهند داشت. به گزارش خبرگزاری مهر، علیاکبر صالحی روز دوشنبه ضمن اعلام این خبر تصریح کرد: «چون گزارش این بازرسان کاملن غیرواقعی بود، بر اساس مقرررات انپیتی اعتراض کردیم و خواستار معرفی دو بازرس دیگر شدیم.» وی افزود: «اسامی این دو بازرس را هفته پیش به آژانس اعلام کردیم که این دو تن دیگر حق ورود به ایران را ندارند آنها قبل از اینکه به صورت رسمی به گزارش پرداخته شود، آن را برملا کردند، ضمن اینکه اصلن گزارش غیرحقیقی هم دادند. یعنی هر دو وجه آن و این سبب شد ما از ورود این دو تن بازرس به ایران جلوگیری کنیم.» به گفته آقای صالحی، ایران تنها در چارچوب مقررات با آژانس همکاری کرده و فراتر از آن زمینهای برای همکاری با آژانس نمیبیند. گفتنی است پیش از این علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طی سخنانی اظهار داشت که برخی از بازرسان آژانس برخلاف مقررات، «اطلاعات غلط» در اختیار رسانهها قرار میدهند و در جهت برخورد با آنها باید تدابیری اندیشیده شود.
ادامه بارشهای شدید و وقوع سیل در مناطق جنوبی فیلیپین بیش از ۲۰ هزار تن از ساکنان این نواحی را از منازل مسکونی خود آواره کرده است.
به گزارش خبرگزاری رسمی فیلیپین، روز دوشنبه بیش از ۱۰ روستا در حومه دو شهر از استان ماگیندانائو در منطقه میندانائو در جنوب فیلیپین بر اثر وقوع سیل زیر آب قرار گرفته است.
بر اساس این گزارش، در حال حاضر نیروهای ارتش فیلیپین با استفاده از قایقهای پلاستیکی، در حال کمک به اهالی روستاهای ذکر شده و انتقال آنها به مناطق امن هستند.
لازم به یادآوری است بارش بارانهای شدید در زمانهای مختلف سال در فیلیپین باعث جاری شدن سیل و رانش زمین در بسیاری از مناطق این کشور میشود و هرساله تعداد زیادی از مردم این کشور نیز بر اثر بلایای طبیعی کشته و یا آواره میشوند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بیطرفانه در آن حاکم است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن میداند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانهای وب منتشر میشود و بیشک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی میداند که در وبلاگستان منتشر میشود و از آن مطلع میشود.
صبا تمام بهانه زندگیمان است، هر روز و شب نفس با نفس او در کنار بسترش، خدا را نزدیک و نزدیکتر حس کردهام، با هر ضربان نبضی که زیر انگشتانم، حس بودن، حس حیات را از قلب پاره تنم به من انتقال میدهد و با هر ضربان دنیایی حرف را برایم بازگو میکند.
این بخشی از صحبتهای پدر و مادر صبا است، دختری که در فاصلهای کوتاه، از حیاتی طبیعی به مرحلهای سخت از زندگی پا گذاشت تا آزمایش سخت خانوادهاش آغاز شود، آزمایشی برای خدایی شدن.
زیباست، با آن چشمهایی که دیگر فروغی ندارد، لبخندهای کودکانه زیباترش هم میکند، چه سخت است برای مادری که دیروز در لباس مدرسه شانه بر موهای دلبندش میزد و امروز بر تخت بیماری، موهایش را گیس میکند.
مادر صبا، دختر نباتی، میگوید: «آرزوها داشتیم برای تنها فرزندمان، حالا دخترکان را که میبینم، وقتی از مدرسه باز میگردند یا به مدرسه میروند، دلم میگیرد و به خدا پناه میبرم، به دعا، به نیایش، به نماز و نگاهش میکنم و از خود میپرسم، به چه گناهی.»
او میگوید: «اگر بیمار نشده بود، حالا باید قبولی کلاس دوم دبستان را برایش جشن میگرفتیم باید صدای زیبایش را وقتی گنجشکک اشی مشی میخواند در میان دیوارهای خانه میشنیدیم، اما امروز صدای دیوانه کننده مکش دستگاه ساکشن و صدای ریز تنفسهای خشدارش را میشنویم.»
میگوید: «دوسال است آرزوی شنیدن کلمه مادر را از زبان دخترکم دارم، دو سال است چشم به چشمان بیفروغش میدوزم و از خدا میپرسم، فقط جای دختر من در میان این جهان به این بزرگی کم بود، او جایی را تنگ کرده بود؟ و باز بهخودم نهیب میزنم که ناشکر نباش، لااقل حالا هست، دستانش را حس میکنی، وگرمای تنش را، تر و خشکش میکنی، گمان کن نوزاد است، بیپناه و نیازمند به پرستاری تو.»
وقتی نامه دوستش را میخوانم، سخت میشود نگهداشتن اشکها، وقتی مادرش را نگاه میکنم که چه صبور کنارش مینشیند و آرام به او میرسد، دلتنگ حقوق کودکان، حقوق بیماران، حقوق بشر میشوم.
پدر صبا میگوید: «به همه جا رفتهام، وزرای بهداشت و رفاه، معاونانشان، رییس دانشگاه پزشکی شیراز و رییس بیمارستان نمازی، سازمان نظام پزشکی و … اما هیچ کس نمیشنود، همه بهظاهر همدردی میکنند، اما در عمل، هیچ، دریغ از یک عذرخواهی.»
میگوید: «مگر میشود، کودک من تا ساعت شش صبح که مادرش کنارش بود، آرام به حرفهای او گوش میداد اما بعد از آنکه گاز زیر تراکش تعویض شد ناآرام میشود و بعد هم مادرش را به دلیل اعتراض از اتاق مراقبتهای ویژه بیرون میکنند و ساعتی بعد هم، جسم ناتوان دخترم را که اینگونه معصوم بیپناه نیازمند دست لطف دیگران شده است، بهما تحویل دادند، واگذارشان به خدایی که همه چیز را میداند.»
پدر صبا در حالیکه دستش را روی پهلوی چپش گذاشته میگوید: «دیگر چیزی برای فروش نداشتیم، همه زندگیمان را برای صبا هزینه کردهایم، مجبور شدم کلیهام را بفروشم تا شاید بخش بسیار کوچکی از هزینهها را تامین کنم».
او کلیهاش را به چهارمیلیون تومان فروخته و با رضایت میگوید: «اگر لازم باشد همه اندامم را خواهم فروخت اما هزینههای صبا را تازندهام تامین خواهم کرد، مطمئنن گدایی پول نکرده و نمیکنم، اما من و صبا ایرانی هستیم و در این مملکت حقوقی داریم.»
میگوید: «اگر نتوانم حقوق خود را ثابت کرده و بگیرم، به مراجع بینالمللی عارض خواهم شد، ما دیگر بعد از صبا چیزی برای از دست دادن نداریم، همه داشتههایمان همین دختر بود،که امروز ….»
بغض امانش نمیدهد، راه را بر حرفها میبندد تا در سکوت با چشمهایی که هنوز بعد از دوسال میبارد، براین زخم، حرفها را میزند.
مادر صبا میگوید: «قصد نداریم زحمتهای هیچ فرد و گروهی را زیر سووال ببریم، به حتم بیمارستان نمازی یکی از بهترین بیمارستانها و کادر آن از بهترینها هستند، اما کسانیکه در بخش … کار میکنند، خدا خیرشان بدهد، آنها را با وجدانشان به محضر خدا میخوانم، باید جواب بدهند و بهدرستی آنجا حق هیچ کس پایمال نخواهد شد.
قصه صبا، قصه واقعی خانوادهای است که در این دیار، در گوشهای از این شهر(تهران)، با تقدیر شومی مقابله میکنند، تقدیری که یک آن بیاحتیاطی و بیدقتی گروهی از پرستاران و پزشکان در معروفترین بیمارستان جنوب کشور برایشان رقم زد، بیآنکه کسی خود را ذرهای مقصر بداند و حقی برای آنان قائل باشد.
پلههای تند و تیز ورودی خانه استیجاری صبا را بالا میروم، آرام و شمرده، خانهای خالی از هر وسیلهای، تنها فرش ماشینی را قسطی خریدهاند، همین چند روزه و تنها مبل خانه هدیهای است تا گوشهای را برای نشستن میهمانانی که به عیادت دخترک میآیند، پر کند.
وقتی در ذهن کودک و کودکیهای یک کودک را مرور میکنیم، بیشتر عروسک و بازی، خنده و شادی، مدرسه و نقاشی و ضبط و ثبت تجربهها را بهخاطر میآوریم.
دختر یا پسری که با شادی و بیهیچ خیالی از سرسره زندگی سر میخورد، توپ غمهای پدر و مادر را با شکلکها و نازکردنهایش شوت میکند و با خیال مادر و رویاهای پدر گرگم به هوا بازی میکند، همه تصویر و تصور ما از کودکی است، اما تمام کودکی صبا این نبود، از آن زمستان به قول پدرش، نحس که سرش درد گرفت تا تابستانی که دیگر نخندید، حرفنزد، نخوابید، گریه نکرد، زمان زیادی نبود، ماههایی که همه خاطرات آنهایی که صبا را میشناختند تلخ شد.
صبا بهواسطه یک تشخیص اشتباه زمانی را از دست داد تا پزشکان متوجه تومورش شدند و کسب تجربه گروهی پزشک جوان در نبود استادشان مثل بسیاری وقتها که ما خبر نمیشویم، زمینه اتفاقی رنجبار را فراهم کرد، آغاز غصههای این قصه به تعبیری از شانتی بود که به اشتباه در سر قرار گرفت و از عفونت بیمارستانی که آرام آرام در تن صبا دخترک قصهما نشست و چینی زندگیش را شکست هرچند تن بند خورده و رنجورش در میان بستر آرامیده اما در دل او چه میگذرد؟
صبا با قریب به ۲۰ بار تجربه اتاق عمل شاید یکی از رکورد داران دوران باشد، رکورد داری که هر بار با رفتن به اتاق عمل بخشی از جانش فسرد و در نهایت برای آنکه اعصاب دیگرانی که نامشان را آرام جان گذاشته و جایگاهشان را تا مرتبه زینبی بالا بردهایم، میخواست آسوده باشد، برای همیشه به زندگی دیگری پیوند خورد.
امروز صبا در گوشه خانه خوابیده، در جایی که دیگر پرستاران و رزیدنتهای بخش مغز و اعصاب بیمارستان نمازی در آن شش ماه، از زمستان سرد ۸۶ تا تابستان گرم ۸۷، دیگر او را نمیبینند، تا یادشان باشد که میشد این اتفاق نیفتد، میشد با صدای آلارم دستگاههای اتاق مراقبتهای ویژه هم در استیشن پرستاری ماند، میشد بهجای برگزاری امتحان از همه رزیدنتها در یک روز و یک ساعت و سپردن تمام بخشها به یک نفر، امتحان را از گروههای کوچکتر گرفت تا هیچکدام در پیشگاه وجدان و در امتحان زندگیشان بازنده نباشند.
بیشک صبا فردا در جایی باریکتر از مو بار دیگر در مقابل کسانی قرار میگیرد که هوشیاریشان میتوانست زندگی او و خانوادهاش را از نابودی برهاند، اشتباهی که اگرچه به عمد نبود، اما عوامل زمینهساز آن همه عوامل تعمدی بودند.
دلهای مادر و پدر صبا اما خالی نیست، پر است، پر از غصه تنهاییهایشان، غصه تنها ماندشان در میان این ازدحام که مدام فریاد عدالتخواهی سر میدهند، قصه غصههای دخترکی است که قرار بود امید دل خانوادهاش باشد، قد بکشد و بزرگ شود و زندگی کند، دخترکی که حالا زندگیاش به چند لوله پلاستیکی و مهربانیهای مادرانه و پدرانه گره خورده است.
میان طبقههای تخت صبا قرص و دارو و دستگاههای کمکی برای تنفس غذا خوردن، جای عروسک و کتابهای قصه را اشغال کرده است تا اسباب بازیها به امید روزی که دستان کوچک صبا باز در آغوششان بگیرد، میان گنجه مخفی بمانند، مبادا چشمهای مادر با دیدنشان، باز نمناک شود.
صبا سلامم را با لبخندی کودکانه و چرخاندن سرش پاسخ می گوید، دست تکان می دهم، اما پدرش می گوید: او نمی بیند، بینایی اش را از دست داده است، تنها واکنشش به صداها است اما دکترها این راهم قبول ندارند، همانطور که اشتباهاتشان را قبول نمیکنند.
فروزنده ادامه میدهد: «دوسال است که همه زندگی و وقت ما به صبا رسیده است، و حالا تنها داراییمان دلهای دردمندی است که در حسرت یک معذرتخواهی ساده مانده است.»
مادر کنار تخت موهای دخترک را میبافد و زیر لب آرام قصه میگوید: «یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود، یه دختر ناز و خوشگل بود که صداش میزدن صبا، صبای مامان، اما یه روز یه غول سیاه اومد تو خواب صبا، خوابش و آشفته کرد، صبا رو دزدید و برد»….
گریههایشان هم آرام است و صبورانه، تا مبادا صبا افسرده و دلتنگ شود، صبایی که با هر نوازش مادر لبخند میزند و ناز میکند.
مادر صبا میگوید: «نفسم به او بسته است، با وجودیکه دوسال گذشته حتا برای انجام کارهای خودم از خانه خارج نشدهام، تنها یکبار به پابوس آقا امام رضا رفتهایم و چندباری صبا را به خیابان گردی بردهایم، تمام وقت کنار صبا هستم، نفسهایمان به هم گره خورده و از خدا خواستهام توان مضاعفی بدهد تا کنار دخترم بمانم.»
بغض راه حرفهایش را میگیرد، آرام میشود، کمی تامل میکند و با زحمت اشکهایش را نگه میدارد انگار باز خاطره روز آخری که صبا با زندگی عادی خداحافظی کرد را در ذهن مرور میکند.
خاطره آن صبح هیچ وقت از ذهنم نمیرود، لحظات کوتاهی که گاه خوابم میبرد، کابوس آن روز را میبینم، روزیکه یک سهلانگاری کوچک یک بیاعتنایی، یک خودخواهی، دخترم را اینطور به تخت گره زد، طناب زندگیش را پاره کرد و اینطور زندگیمان را تلخ.
مادر صبا با بغض میگوید: «هیچوقت نگاههای پر از خواهش صبا را وقتی از اتاق مراقبتهای ویژه بیرونم میکردند فراموش نمیکنم، این نگاه همیشه با من است و حالا چشمهای بیفروغ دخترم هنوز آن نگاه را با خود دارد.»
انگار پژواک صدایی میان دیوارهای خانه میپیچد، به کدامین گناه باید صبا تا پایان عمر اسیر تخت باشد، سکوت سنگینی تمام فضا را پر کرده است، تمام حرفهای دنیا اینجا روی این تخت دراز کشیده، با معصومیتی که بر دل چنگ میزند.
مادر چه با حزن میخواند؛
بهخوابای کودک نازم،
بهروی سینه بازم،
بهخواب آرام جان صبای نازم،
بهخواب ای همه عشق و صفای دل،
صبا جان،
صبای مادر نالان،
بهخوابه کودک نازم … و آرامتر اشک میریزد مبادا هقهقهایش رنجشی به دخترک برساند.
با خود به حرفهای پدر صبا فکر میکنم، وقتی از دکتری میگفت که به آنان پیشنهاد داده بود دخترشان را در اختیار علم و پیشرفت علم قرار دهند و بلافاصله سوگندنامه پزشکان از خاطرم میگذرد.
پدر صبا میگوید: «اکنون دو سال است که ماهیانه نزدیک به یک و نیم میلیون تومان صرف نگهداری صبا میشود، غیر از هزینه سنگین ۱۸ بار عمل جراحی و بیمارستان و فیزیوتراپی و … و این جدای از هزینههای جاری یک خانواده است که دیگر لبخند زدن را فراموش کرده است.»
او میگوید: «نمیدانم تصور اینکه دوسال چنین وضعیتی را تحمل کرده و شبانهروز مراقب باشی مبادا اتفاقی بیفتد، و بهگونهای عمل کنی که همه بگویند، بهترین شکل بوده است، سخت است، سخت، سخت.»
پدر صبا میگوید: «هیچ وقت راضی نیستم این اتفاق برای دشمنم هم بیفتد، اما آقایان که جواب سربالا به ما دادهاند، آیا اگر فرزند خودشان در چنین وضعیتی گرفتار بود، همینگونه عمل میکردند. خدا در مورد همه ما به عدالت رفتار خواهد کرد و این اعتقاد قلبی من و مادر صبا است.»
بهیاد نامه نیوشا دوست دبستانی صبا میافتم، نامهای که با صمیمت از زبان یک کودک برای صبا دعا شده است، نیوشا در نامهاش نوشته بود:
«سلام دوست مهربونم صبای عزیز حالت چطوره؟ چند روزیه که ازت بیخبرم آخه صبا جون خونه نیستم پیش مامان و بابا نیستم رفتم پیش دخترخالهام کیمیا.»
میدونی که مدرسهها هم تموم شده و من کارنامهام را گرفتم نمیدونم بهت گفتم یا نه معدلم ٢٠ شد راستی کیمیا هم دیروز کارنامه گرفت اون کلاس پنجمه اونم معدلش ٢٠ شد.
خیلی دوست دارم که یه روزی توهم مثل ما بری مدرسه کارنامه بگیری بعدش هم به من یا کیمیا زنگ بزنی بگی معدلم ٢٠ شده . من با کیمیا همین الان که داریم این نامه رو واست میفرستیم از خدای مهربون خواستیم هرچه زودتر تورو از رختخواب بیماری بلند کنه بتونی بازی کنی و مهمتر از همه اول مهر بتونی بری مدرسه .
ما امروز موقع ظهر واست نماز خوندیم از خدای مهربون خواستیم هرچه زودتر حالت خوب شه کیمیا میگه به صبا بگو از راه دور میبوسیمت واست دست تکون میدیم اون میگه نیوشا من میدونم وقتی بابای مهربون صبا یا مامان جونش واسش این نامههارو بخونن حتمن خوشحال میشه.
ما هرروز و هرشب به فکر تو هستیم و برات دعا میکنیم .
ای خدا خداجون کمک کن به صبای عزیز کمک کن ما صبارو از تو میخواهیم .
دوساعت دیدار با خانواده صبا چه سخت گذشت، واگویه دردها، سختتر خواندن نامههای دوست و همکلاسی دخترک بود، نامههایی که از صمیم قلب نوشته شده و آنقدر ساده همه احساساتش را نوشته، که قلب هر خوانندهای منقلب میشود.
کاش مسوولان برای یکبار تمام تعصبها را کنار بگذارند و باور کنند که بیمارستانها دستبه گریبان مشکلاتی عدیدهاند، مشکلاتی که نیش زهرآلودش تن خسته و دردآلود بیماران را نشانهرفته و آنان را برای همیشه مجروح میکند.
بیتردید هستند دردمندانی که زخمهایی اینچنین برتن و دل دارند، اما یکی از این میان آستین همت بالا زده و با تمام وجود پیگیر موضوع شده است، یکنفر قصد دارد که از هر مرجعی این مسئله را بهنتیجه واقعی برساند.
زمان خداحافظی از صبا رسیده، دخترکی که دو سال است نخوابیده، گریه نکرده، نخندیده، حرف نزده و …. دخترکی که مادرش آرزو میکند باردیگر عروسک بازیاش را ببیند، لبخندهایش را حس کند، فریادهای کودکانهاش را بشنود و تا مدرسه همراهیش کند، امیدوارانه به انتظار روزی است که دلهرههای بزرگ شدن دخترش را آنگونه که مادران دیگر تحمل میکنند، تجربه کند.
کاش میشد حرفی زد، کلامی که تمام احساس انساندوستانه تو را نثار آنان کند، خانوادهای که با این همه، هنوز مصمم ایستادهاست.
گفتنی است تمام اسناد و مدارک این گزارش در خبرگزاری موجود بوده و نام گروه پزشکی و پرستاری، بخش و زمان انجام جراحیهای مختلف، اسناد پزشکی و …. بهعنوان آرشیو نگهداری میشود.
جوابیهای از طرف دانشگاه علوم پزشکی شیراز برای خبرگزاری ایلنا فرستاده شده و بنده را متهم به جلب افکار عمومی نموهاند که بنده نیز جوابیهای را برای این خبر گزاری ارسال نمودم و در خواست نمودم عین جوابیه اینجانب و عکس صبا را بعد از ایست قلبی در آیسی یو برای قضاوت توسط افکار عمومی و هموطنان عزیز در سایت این خبرگزاری قراردهند.
مدیر عامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی با بیان اینکه تاکنون هیچگونه محدودیتی در واردات بنزین اعمال نشده است، از واردات روزانه ۱۸ میلیون لیتر بنزین از ابتدای سال جاری خبر داد.
فرید عامری روز یکشنبه در خصوص زمانبندی اجرای طرح عرضه CNG با کارت هوشمند، اظهار داشت: «در حال حاضر عرضه CNG در یکی از جایگاههای تهران عملیاتی شده که تاکنون از اجرای این طرح آزمایشی پاسخهای لازم گرفته شده است.»
وی افزود: «امکان عرضه CNG با کارت هوشمند در جایگاهها از سال آینده فراهم خواهد شد.»
آقای عامری با اشاره به اینکه برای اجرای کامل این طرح در تمامی جایگاههای CNG کشور به دنبال انتخاب یک تکنولوژی چند منظوره هستیم، تصریح کرد: «باید همزمان با عرضه CNG از طریق کارت هوشمند امکان پرداخت الکترونیکی این حامل انرژی از طریق یک کارت نیز فراهم شود»
به گفتهی آقای عامری عملیات نصب و راهاندازی سامانه هوشمند CNG در یکهزار و ۸۰۰ جایگاه بهره برداری شده و در دست ساخت تا پایان اسفند ماه امسال انجام خواهد شد
همچنین علیرضا ضیغمی معاون وزیر نفت از نیاز به سرمایه ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورویی برای ساخت پالایشگاه نفت سنگین هرمز خبر داد.
وی با اشاره به پیشرفت ۴۳ درصدی ساخت طرح بنزین سازی پالایشگاه نفت بندرعباس، اظهار داشت : «این طرح باید به منظور کاهش وابستگی به واردات بنزین کشور هر چه سریعتر در مدار بهرهبرداری قرار گیرد.»
وی هدف از اجرای این طرح را افزایش ۲٫۴ میلیون لیتری تولید روزانه بنزین کشور عنوان کرد و خاطرنشان کرد: «تولید روزانه حدود ۸ میلیون لیتر گازوئیل، ۲۵۰ تن گوگرد دانه، ۳۳٫۶ هزار لیتر گاز مایع (LPG)، ۱۵۱ تن گاز هیدروژن ناخالص از دیگر اهداف اجرای این طرح در پالایشگاه بندرعباس است.»
مجید سعیدی، عکاس سرشناس ایرانی که در جریان حوادث پس از انتخابات ایران بازداشت شده بود به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. مجید سعیدی، عکاس مطبوعاتی، دهم تیرماه سال گذشته توسط ماموران امنیتی در منزلش بازداشت و پس از مدتی به قید وثیقه آزاد شد. آقای سعیدی، که سابقه بیست سال عکاسی خبری برای مطبوعات را در کارنامه دارد، با روزنامهها و نشریات داخلی و رسانههای بین المللی کار کرده است. عکسهای مجید سعیدی در نشریات بین المللی نظیر تایم نیز منتشر شده است و با آژانس گتیایمیجز نیز همکاری داشت. آقای سعیدی پیشتر در گفتگویی با نشریه گلوبال پست گفته بود: «اگر بنا باشد به قانون احترام گذاشته شود، بیگناهی من ثابت خواهد شد زیرا من کاری به جز انجام وظیفه روزنامهنگاری خودم نکردهام. من همانطور که همایش انتخاباتی موسوی را پوشش دادم، از همایش احمدینژاد هم عکس تهیه کردم. چرا من را به جرم عکاسی از موسوی، نه احمدینژاد، محاکمه میکنند؟»
مراسم اولین سالگرد کشته شدن مصطفی غنیان روز پنجشنبه هفته گذشته در شهر مشهد برگزار شد. بر اساس گزارشهای رسیده علی رغم فشارهای نهادهای امنیتی برای جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد روز پنجشنبه مراسمی با حضور هزاران نفر از مردم مشهد در محل دفن علیابنموساالرضا امام هشتم شیعیان تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد.
در این مراسم خانواده غنیان ضمن تاکید بر بیگناهی فرزندشان از مردم مشهد به خاطر همدردی و حضور در این مراسم تشکر کردند. گفتنی است مصطفا غنیان دانشجوی مقطع کارشناسی کشاورزی دانشگاه رودهن که در شامگاه ۲۶ خرداد در حالی که روی پشت بام ساختمان ۸طبقه در حال سر دادن بانگ «الله اکبر» بود، به ضرب گلوله تکتیراندازهای مستقر در محله سعادت آباد به قتل رسید. وی پس از گذشت چند دقیقه از اصابت گلولهای که به سوی سر او شلیک شده بود و شقیقهاش را سوراخ کرده بود، در آغوش پدرش درگذشت.
تیم وزنه برداری جوانان ایران در ردهبندی تیمی رقابتهای جهانی صوفیه بلغارستان در میان ۴۷ کشور شرکتکننده در رده شانزدهم و در ردهبندی مدالی نیز با کسب سه مدال طلا و یک برنز در جایگاه سوم ایستاد.
به نقل از روابط عمومی فدراسیون وزنه برداری،روز دوشنبه تیم وزنهبرداری جوانان ایران با ترکیب کیانوش رستمی در دسته ۷۷ کیلوگرم، سعید محمدپور در دسته ۹۴ کیلوگرم و بهادر مولایی در دسته ۱۰۵+ کیلوگرم در سی و ششمین دوره رقابتهای قهرمانی جوانان جهان شرکت کرد که در نهایت با کسب سه مدال طلا و یک برنز به کار خود پایان داد.
«جورج زالای» سرمربی مجارستانی تیمهای ملی وزنهبرداری ایران، شب گذشته در پایان این پیکارها، کسب چهار مدال با سه وزنهبردار در رقابتهای جهانی را عملکرد قابل قبولی برای تیم اعزامی خواند. اما در ادامه اضافه کرد هنوز این تیم برای بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن آماده نیست.
گفتنی است سرمربی مجارستانی تیمهای ملی وزنهبرداری ایران قرار است از تیم کنونی برای بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن استفاده کند.
براساس مطالعهی محققان اروپایی، افرادی که ویتامین ب زیادی در خون خود دارند با وجود سیگاری بودن هم کمتر با خطر ابتلا به سرطان ریه مواجه میشوند.
مطالعه بر روی ۴۰۰ هزار نفر نشان داد که میزان بالای ویتامین ب ۶ و آمینو اسید متیونین این خطر را به نصف میرساند.
بر اساس این گزارش این مواد به طور طبیعی در آجیل، ماهی و گوشت قرمز یافت میشود که میتوان آنها را به صورت قرص نیز مصرف کرد.
اما کارشناسان به نشریه «انجمن پزشکی آمریکا» گفتند که ترک سیگار همچنان موثرترین راه برای کاهش خطر سرطان ریه است.
صندوق جهانی تحقیقات سرطان (WCRF) که در این تحقیقات تازه شرکت داشته است میگوید که مطالعات بیشتری لازم است تا دانشمندان بتوانند با اطمینان درباره ارتباط میزان بالای وبتامین ب و کاهش خطر ابتلا به سرطان ریه و علت آن نظر دهند.
کیهان کلهر آهنگساز و نوازنده کمانچه و یکی از اعضای اصلی گروه «جاده ابریشم» برای اولینبار در ایران تور کنسرتهایش را برگزار میکند.
کلهر علت برگزاری کنسرت در ایران را موج بیفرهنگی و انفعال در جامعه عنوان کرده است.
وی قرار است از ۲۳ تیرماه کنسرتهایش را در تالار وحدت با قطعاتی از ساختههای جدید خود با اشعاری از مولانا با صدای حمیدرضا نوربخش، تکنوازی کمانچه و کار گروهی برگزارکند.
کیهان کلهر که از آخرین کنسرتش در ایران به همراه گروه اساتید موسیقی ایران بیش از شش سال میگذرد، کنسرت در شهرستانها را پس از تهران در شهرهای شیراز، تبریز، اصفهان و کرمان اجرا خواهد کرد.
اعضای گروه کلهر که در این کنسرتها او را همراهی میکنند عبارتند از علی بهرامی (سنتور)، سیامک جهانگیری (نی)، روزبه رحیمی (سنتور)، هادی آذرپیرا (تار)، مجید ستائی (تنبک) و علی توکلی (رباب).
گفتنی است کلهر از فعالترین و شناختهشدهترین آهنگسازان و نوازندگان ایرانی خارج از مرزهای ایران است که با افراد و گروههایی نظیر یویوما، شجاعت حسین خان، اردال ارزنجان، بروکلین رایدر، کورونوس کوارتت همکاری دارد.
دادگاه انقلاب شهرستان قم اکبر کرمی نویسنده ایرانی را به ۳ سال حبس و دو میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد. اکبر کرمی پژوهشگر دینی و فعال حقوق بشر از سوی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان قم به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار مقالات و مصاحبهها به یکسال حبس و به اتهام توهین به رهبری به ۲ سال حبس محکوم شد. بر اساس حکم این دادگاه همچنین مقرر شد هم چنین هارد رایانهی شخصی آقای کرمی که حاوی مقالات و نوشتههای نامبرده بود «امحا و نابود» شود. گفتنی است پرونده دیگری برای دکتر اکبر کرمی در دادگاه عمومی قم در دست رسیدگی است که از جمله اتهامهای مندرج در کیفرخواست میتوان به «اشاعه فحشا از طریق انتشار مقالات» و «مصاحبه با موضوع برابری جنسی و دفاع از حقوق زنان» اشاره کرد. همچنین تارنمای سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی- ادوار نیوز- در خبری اعلام کرد که شیرین فیروزی همسر اکبر کرمی روز یکشنبه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. گفته میشود خانم فیروزی طی مدت اخیر در راستای اطلاع رسانی وضعیت همسرش چند مصاحبه داشته است اما از علت اصلی بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.
سخنگوی سازمان القاعده با انتشار یک نوار ویدیویی که برای بار دوم منتشر شده است، شرایط صلح این سازمان با آمریکا را اعلام نموده است.
به گزارش آسوشتدپرس، «آدم گادان»، که در امریکا زاده شده و به نام «اعظم الامریکی» شناخته میشود در یک نوار ویدویویی خطاب به «باراک اوباما»، رییسجمهوری آمریکا اعلام کرد در صورتی که آمریکا به شرایط این سازمان عمل کند برای صلح آماده هستند.
«عقبنشینی سربازان آمریکایی از عراق»، «عدم حمایت از اسراییل»، «پایان دادن به دخالت در امور مسلمانان» و «آزادی نمام زندانیان مسلمان» شرایطی است که پس از انجام آن سازمان القاعده حاضر به صلح با آمریکا است.
همچنین سخنگوی القاعده در این نوار ویدیویی خطاب به اوباما گفته است: «محبوبیت شما بیش از هر زمان دیگری کاهش یافته است.»
گفتنی است آدم گادان از سال ۲۰۰۴ میلادی، توسط پلیس فدرال آمریکا تحت تعقیب است و برای بازداشت و یا دادن اطلاعات معتبر در مورد وی یک میلیون دلار جایزه تعیین شده است.
کشور مالزی از یک طرف دوست دارد بر تعداد دانشجویان خارجی خود بیفزاید تا هم محل درآمدی برای آنها باشد و هم محیط دانشگاههای خود را بینالمللی کند اما با قطع یارانه برای دانشجویان خارجی قطعا این سیاست با شکست مواجه خواهد شد.
به گزارش رادیو کوچه به نقل از روزنامه NST، وزیر آموزش عالی مالزی گفت: «دانشجویان خارجی از ماه آینده شهریههای خود را بدون رایانه دولتی میپردازند.»
داتوک سریمحمد خالد با اعلام این خبر اظهار داشت: «با حذف یارانه، دانشجویان خارجی مشغول به تحصیل در دانشگاههای دولتی موظف هستند هزینهای برابر با دانشگاههای خصوصی بپردازند.»
وی افزود: «این یارانهها برای دانشجویان مالزیایی همچنان برقرار خواهد بود.»
اما از سوی دیگر معاون همین وزیر با اشاره به تعداد ۸۰هزار دانشجوی خارجی که در ۲۰ دانشگاه دولتی و ۴۷ موسسه غیردولتی تحصیل می کنند گفت: «در برنامه دهم توسعه ما تصمیم داریم این رقم را به ۲۰۰هزار دانشجو برسانیم.»
داتوک خالد نورالدین در گفتگو با خبرگزاری برناما با اشاره به گسترش اختیارات دپارتمان دانشجویی کشور اعلام کرد که دولت تلاش می کند تا مالزی را قطب آموزشی منطقه کند.
وی افزود: «برای رسیدن به این هدف دانشگاه های کشور باید تلاش کنند تا در رقابت با دیگر مقصدهای خارجی، دانشجویان را به تحصیل در دانشگاه های مالزی ترغیب کنند.»
اما این مقام مسوول نگفت چگونه با قطع یارانه تحصیلی دانشجویان خارجی میخواهند به این هدف دست پیدا کنند.
دهمین روز مسابقات جامجهانی با دو پیروزی و یک تساوی دنبال شد و تیمهای برزیل و پاراگوئه توانستند حریفانشان را شکست دهند.
تیمملی فوتبال ایتالیا مدافع عنوان قهرمانی، در ادامه رقابتهای فوتبال جامجهانی ۲۰۱۰ آفریقایجنوبی، مقابل تیم نیوزیلند متوقف شد.
دراین دیدار که در ورزشگاه «امبومبلا» شهر «نلسپورت» آفریقایجنوبی برگزار شد، تیم ایتالیا بهنتیجه تساوی یک بر یک برابر حریف گمنام خود رضایت داد تا لاجوردی پوشان همچنان در حسرت پیروزی در نوزدهمین جامجهانی باقی بمانند.
«شین اسملز» در دقیقه هفت برای تیم نیوزیلند و «وینچنزو یاکوینتا» در دقیقه ۲۹ برای تیم ایتالیا گلزنی کردند.
تیم نیوزیلند در دقیقه هفت بر روی یک ضربه ایستگاهی و اشتباه فاحش «فابیو کاناوارو» بهگل دست یافت تا این تیم گمنام دروازه قهرمان جهان را باز کند.
اما بازیکنان لاجوردیپوش ایتالیا پس از این گل، حملات گستردهای را بر روی دروازه نیوزیلند طراحی کردند تا بازی را به تساوی بکشاند.
بازیکنان ایتالیا با پاسهای بلند و سانتر از کنارهها، تیم نیوزیلند را تحت فشار قرار دادند تا این که «تامیاسمیت» مدافع حریف بر روی «دانیله دلروسی» مرتکب خطای پنالتی شد تا ایتالیاییها با تساوی بهرختکن بروند.
«مارچلو لیپی»سرمربی تیم ایتالیا در نیمه دوم،«مائورو کامورانزی»، «آنتونیو دیناتاله» و «جیامپائولو پاتزینی» را وارد زمین کرد تا بر حملات لاوجوردیپوشان افزوده شود.
حملات گسترده بازیکنان تیم ایتالیا در نیمه دوم ادامه یافت اما هوشیاری مدافعان و درخشش «مارکپاستون» دروازهبان نیوزیلند مانع از گلزنی مهاجمان ایتالیا شد.
بازیکنان تیم نیوزیلند نیز در نیمه دوم با تجمع در میانه زمین خودی و دفاع چند لایحه سعی در حفظ نتیجه تساوی داشتند که در نهایت یک امتیاز ارزشمند را از قهرمان جهان کسب کردند.
در دیگر دیدار این روز تیمهای برزیل و ساحل عاج در ورزشگاه «ساکرسیتی» شهر «ژوهانسبورگ» و از گروه هفتم جامجهانی بهمصاف یکدیگر رفتند که درنهایت با نتیجه سه بر یک بهسود نماینده آمریکایجنوبی خاتمه یافت.
برزیل در نیمه نخست، بازی برتری بهنمایش گذاشت و با گل دقیقه ۲۵ «فابیانو» حریف خود را در نیمه اول شکست داد.
در نیمه دوم نیز طلاییپوشان کار را بهتر آغاز کردند و بازهم توسط «فابیانو» در دقیقه ۵۱ بهگل رسیدند، البته در این صحنه مهاجم برزیلی از دست خود برای مهار توپ استفاده کرد.
«الانو »بازیکن شماره هفت برزیل در دقیقه ۶۲ سومین گل شاگردان «دونگا» را بهثمر رساند تا خیال برزیل از کسب برتری راحت شود.
ساحل عاج نیز تنها گل خود را در دقیقه ۷۹ با ضربه سر «دیدیه دروگبا» بهثمر رساند.
در دیگر دیدار این روز ، دو تیم ملی فوتبال پاراگوئه و اسلوواکی از گروه ششم در ورزشگاه «نلسپروئیت» در برابر یکدیگر صفآرایی کردند که تیمملی فوتبال پاراگوئه موفق شد با نتیجه دو بر صفر برابر اسلوواکی بهپیروزی برسد.
پاراگوئه در یکی از معدود حملات جدی خود روی دروازه حریف توسط «ورا »در دقیقه ۲۷ بهگل رسید.
در نیمه دوم اسلوواکی طوفانی آغاز کرد اما خیلی زود بهتعادل قابل پیشبینی بازی تن داد. پاراگوئه تقریبا تا پایان نیمه دوم از گل زده خود محافظت کرد و حملاتش بیشتر برای بازکردن بازی بود تا رسیدن بهدروازه حریف، پاراگوئه در دقیقه ۸۶ توسط «ریوروس» بهگل دوم خود دست پیدا کرد تا با توجه بهتساوی در اولین بازی خودش گامی بلند در مسیر صعود برداشته باشد.
۲۱ ژوئن و ۳۱ خرداد – روز پدر در برخی کشورها و جشن موسیقی.
۳۲۶ میلادی – «شاپور دوم» (ذوالاکتاف) از دودمان ساسانیان که ۱۷ ساله شده بود از آخرین روز بهار سال ۳۲۶ میلادی، خود بهعنوان شاه رسمن زمام امور ایران را بهدست گرفت. وی تنها رییس کشوری است که پیش از تولد این عنوان را بهدست آورده بود و بنابراین، طول پادشاهیاش بیش از عمر او بهحساب آورده شده است. شاپور دوم پسر «آذرنرسی» در سال ۳۰۹ متولد و در سال ۳۷۹ میلادی درگذشت.
۱۳۴۷ خورشیدی – «پرویز خسروانی» رییس سازمان تربیتبدنی و تفریحات سالم وقت، عنوان معاونت نخستوزیر بهدست آورد. قبلن متصدی این شغل، در عین حال معاون وزارت آموزش و پرورش بهشمار میآمد.
۱۳۶۰ خورشیدی – درگذشت «مصطفا چمران» سیاستمدار و از برجستهترین چهرههای پس از انقلاب اسلامی ایران. وی در جریان جنگ ایران و عراق در منطقه «دهلاویه» خوزستان کشته شد.
۱۹۴۷ میلادی – زادروز «شیرین عبادی» حقوقدان ایرانی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل.
۱۹۸۱ میلادی – مجلس شورای اسلامی ایران طی جلسهای بدون حضور نمایندگان مخالف، لایحه عدم کفایت سیاسی «ابوالحسن بنیصدر» نخستین رییسجمهور انقلاب اسلامی ایران را برای ادامه این منصب، تصویب کرد.
۱۹۰۵ میلادی – زادروز «ژانپل سارتر» نویسنده معروف فرانسوی که در شهر «پاریس» بهدنیا آمد. سارتر پس از اخذ دانشنامه خود به تدریس پرداخت و از ۳۳ سالگی، فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد. وی در سال بعد مجموعه داستانهای کوتاه را تحت عنوان «دیوان» منتشر کرد و سپس خود، رمانی بهنام «تهوع» نوشت که باعث شهرت او شد. وی در این کتاب، اندیشه خود را درباره پوچی زندگی و آرزوهایى که بهناکامی و آشفتگی روح میانجامد، منعکس میسازد.
۱۹۵۳ میلادی – زادروز «بینظیر بوتو» بانوی سیاستمدار پاکستانی. وی طی دو دوره از سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ و ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ میلادی نخستوزیر پاکستان از حزب مردم بود. وی اولین زن مسلمان در تاریخ جهان اسلام بود که بهمقام نخستوزیری در یک کشور اسلامی رسید. وی در طول دوران فعالیت سیاسی خود بارها بهاتهام فسادمالی مواجه شده بود و بههمین دلیل از مقام نخستوزیری برکنار شد.
۱۹۸۹ میلادی – دیوان عالی آمریکا ضمن رسیدگی فرجامی بهپرونده «گریگوری جانسون» ناراضی تکزاسی که بهمنظور نشاندادن خشم خود و ابراز نارضایتیاش از دولت، پرچم آمریکا را آتش زده بود، حکم داد که سوزاندن پرچم آمریکا با هدف انعکاس و ابرازنظر از مصادیق آزادیبیان است که در اصلاحیه اول قانون اساسی ایالاتمتحده تضمین شده است و جرم نیست. پیش از این قاضی دادگاه، گریگوری را بهجرم اهانت بهکشور، بهیک سال زندان محکوم کرده بود.
۱۹۱۳ میلادی – بانو «تاینی رودویک» بهعنوان نخستین زن چترباز جهان از هواپیما و از ارتفاع زیاد بیرون پرید.
۱۸۳۴ میلادی – «سایرس مک کورمیک» ماشین دروکردن گندم و غلات مشابه را اختراع کرد.
روزنامه ایران از «آغاز رقابت برای خرید سهام سایپا و ایران خودرو» خبر داد.
«بدهی ۱۶۰۰ میلیارد تومانی شهرداری تهران به پیمانکاران» عنوان دیگری است که این روزنامه دولتی منتشر کرده است.
روزنامه تهران امروز در صدر اخبار خود به اعدام روز گذشته عبدالمالک ریگی سرکرده گروه جنداله اشاره کرده و از آن با عنوان «پایان شیطان» یاد کرد.
تیتر دیگر این روزنامه «ورود قوه مقننه به پرونده دانشگاه آزاد» است.
روزنامه جام جم عنوان «قانون خصوصیسازی بار دیگر اصلاح میشود» را در صدر اخبار خود آورده است.
«آغاز عرضه بزرگ سهام خودروسازان» تیتر دیگری است که این روزنامه به آن پرداخته است.
«مجلس به وقف اموال دانشگاه آزاد رای داد» تیتر نخست روزنامه خراسان است.
این روزنامه در بخش دیگری از مطالب خود نوشت: «ایران برترین کشور جهان از نظر رشد تولیدات علمی در حوزه پزشکی شناخته شد.»
روزنامه دنیای اقتصاد نیز در خصوص مصوبه روز گذشته مجلس شورای اسلامی نوشت: «رای مجلس به وقف دانشگاه آزاد.»
«هدفمندی یارانهها همزمان با اصلاح نرخ ارز» تیتر دیگری است که این روزنامه اقتصادی به نقل از وزیر نفت ایران آورده شده است.
«احمدینژاد پای امضایش بایستد» خبر اول روزنامه شرق است که در متن نامه سرگشاده ۷۷ نماینده اصولگرا و حامی دولت درباره ابلاغیه طرح حجاب و عفاف به رییس دولت ایران منتشر شده است.
این روزنامه همچنین از قول وزیر نفت نوشت: «برای اداره کشور به نفت ۶۵ دلاری نیاز داریم.»
روزنامه کیهان صحبتهای وزیر نیرو را به عنوان تیتر برجسته کرده است و از قول وی مینویسد: « مردم همکاری کنند تابستان قطع آب نداریم.»
این روزنامه حامی دولت نیز در ادامه به مصوبه روز گذشته مجلس اشاره کرده و در خصوص طرح تصویب وقف اموال دانشگاه آزاد از «موافقت سوال برانگیز ۱۳۴ نماینده با این وقف» مطلبی را درج کرده است.
و در پایان روزنامه همشهری از ۱۸۰ لیتر بنزین سهمیه تابستان خبر داد. «تشویق برای ساخت پارکینگهای عمومی» عنوان دیگر این روزنامه است که مقرر شده از سوی شهرداران مناطق مختلف تهران صورت گیرد.
امروز سیو یکم خرداد مصادف با سالروز مرگ «مصطفی چمران» است. وی از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران، معاون نخستوزیر در امور انقلاب دولت موقت، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده آیتاله خمینی در شورای عالی دفاع و از فرماندهان جنگهای نامنظم بود که در جبهه جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۰ خورشیدی کشته شد.
خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوهگرساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
«مصطفی چمران» به سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، زاده شد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه «انتصاریه» و دوران متوسطه را در «دارالفنون» و «البرز» طی کرد.
وی از ۱۵ سالگی در جلسات تفسیر قرآن «سید محمود علایی طالقانی» در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق «مرتضی مطهری» شرکت داشت. به سال ۱۳۳۲ در رشته «الکترومکانیک» دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی در سال ۱۳۳۶، یک سال را به تدریس در دانشکده فنی پرداخت.
چمران از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران «مصدق»، از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در حمله گارد به دانشگاه «پلی تکنیک» دانشگاه تهران جز معترضین به حضور «نیکسون» بود.
چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به «آمریکا» رفت و همچنان در دورههای کارشناسی ارشد (رشته الکتریسیته) دردانشگاه «تگزاس» و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه «برکلی» شاگرد اول بود.
چمران در یک شرکت بزرگ آمریکایی به نام «بل» که روی پروژههای علمی «قمر مصنوعی» فعالیت داشت استخدام و تا تیرماه ۱۳۴۴ خورشیدی که به همراه دوستانش به خاورمیانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت. چمران از شاگردان «آیتاله طالقانی» در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود.
در آمریکا با همکاری «ابراهیم یزدی» برای اولینبار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از موسسان انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی حکومت شاه قطع میشود.
پس از فارغالتحصیل شدن با خانواده خود به «نیوجرسی» منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی «جبهه ملی» به عنوان عضو هیت اجرایی و مسوول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در «نیویورک»، جلوی کاخ سفید در «واشینگتن» و همچنین «سفارت ایران» در شهر واشینگتن و سایر کنسولگریها در شهرهای شیکاگو، نیویورک و سانفرانسیسکـو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی، اجتماعی ایران بخش عمدهای از تلاش و فعالیتهایش در این سالها است.
مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد او از همسر اول خود، سه فرزند داشت، دو دختر و یک پسر، که فرزند پسر او، بعدها در سواحل آمریکا غرق میشود. چمران پس از سفر به لبنان، از همسر آمریکایی خود جدا شد و با یک زن لبنانی به نام «غاده» ازدواج کرد.
چمران پس از قیام پانزده خرداد همراه با ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شده و به تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه میپردازد. او به مدت دو سال، در زمان «جمال عبدالناصر»، سختترین دورههای «چریکی» و «پارتیزانی» را میآموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته میشود.
در مصر با مشاهده جریان «ناسیونالیسم» عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمیتوان به راحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه میدهد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.
در سال ۱۳۵۰ «موسی صدر» در سفری به تهران ضمن ملاقات با بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر «صور» خبر میدهد و از بازرگان معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار میشود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی میکند. پس از تماس امام موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول چمران واقع شده و او به سوی لبنان رهسپار میشود.
چمران در لبنان، در کنار امام موسیصدر، به فعالیتهای فرهنگی و چریکی میپردازد و مدیریت مدرسه صنعتی «جبل عامل» را به عهده میگیرد. تاسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بوده است. چمران در لبنان، به کمک امام موسیصدر، «حرکتالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را پایهگذاری میکند.
چمران عشق و ارادت عجیبی به امام موسیصدر داشت و از یادداشتهایش این امر به طور کامل هویداست.
با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، چمران همراه با شماری از جنگندگان «امل» به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه آیتاله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب در سعدآباد پرداخت.
در جنگ کردستان، گروهی از زبدهترین تکاوران ارتش او را همراهی میکردند. آنها از تاکتیک ویژهای سود میجستند و به جای آن که با پیشقراولان دشمن مواجه شوند، با هلیکوپتر در قلب پایگاههای دشمن فرود میآمدند و آنها را تار و مار میکردند.
اوج شهرت چمران در واقعهی خونین «پاوه» بود که همراه با «تیمسار فلاحی»، در زیر باران گلوله، خود را به محاصره افکند. شهر پاوه به دست شورشیان افتاده بود و تنها خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری مقاومت میکردند. در این حادثه، با پخش پیام آیتاله خمینی از رسانهها که ارتش و پاسداران را به پاوه فراخوانده بود، آشوبگران پا به فرار گذاشتند و چمران در تعقیب بقایای آنها، شهر به شهر، تا سردشت پیش رفت و شهرهای بزرگ کردستان مثل مهاباد، بانه، سقز و بوکان را آزاد کرد.
از حوادث دردناکی که در پاوه اتفاق افتاد، سقوط هواپیمای فانتوم، قتل عام مجروحین در بیمارستان شهر به دست محاصرهکنندگان و برخورد هلیکوپتر ۲۱۴ حامل مجروحین به کوه بود که چمران از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانه کننده» یاد میکرد. او پس از این جریانات به تهران احضار شد و از سوی آیتاله خمینی به سمت وزارت دفاع منصوب شد.
چمران در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی انتخاب شد. با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ عزیمت کرد و به همراه «سیدعلی خامنهای» ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال، برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب نشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند.
در سال ۱۳۵۹ چمران در اثنای نبردی متهورانه که برای آزادسازی «سوسنگرد» درگرفته بود مجروح شد، او با کامیونی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد، اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت.
اما دوباره در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هنگام معرفی و توجیه فرمانده جدید محور «دهلاویه» به جای «ایرج رستمی»، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰، دشمن از ناحیه سر زخمی شد. کمکهای اولیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت، ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید.
مصطفی چمران در بهشت زهرا به خاک سپرده شد و در محل کشتهشدنش در دهلاویه بنای یادبود باشکوهی از او ساخته شد.
«عباس چمران»، برادر او آخرین رییس دانشکده مهندسی برق دانشگاه «صنعتی شریف»، قبل از انقلاب بود که پس از کشته شدن مصطفی درگذشت.
«مهدی چمران» برادر دیگر او رییس شورای شهر تهران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر