-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
در پی اطلاع رسانی جمعی از دانشجويان سبز دانشگاه تهران که طی چند روز گذشته به صورت اعلاميه و مخفيانه در دانشکده های پرديس مرکزی پخش شده بود و در پی بيانيه روز شنبه جمعی از اعضای انجمن اسلامی اين دانشگاه، امروز دوشنبه ۲۴ خرداد ماه با وجود تهديدها و فضای رعب آور دانشگاه و همچنين خلوتی دانشگاه به علت زمان برگزاری امتحانات ، صدها تن از دانشجويان سبز دست به راهپيمايی در سطح دانشگاه زدند.
به گزارش دانشجونيوز، ساعت ۲ بعد از ظهر امروز ابتدا تجمعی ۱۰۰ نفره در روبروی درب دانشکده فنی دانشگاه شکل گرفت و کم کم بر تعداد آنها افزوده شد و جمعيت ناظر که چند برابر هسته اصلی تجمع بود و به علت فيلم برداری و حضور لباس شخصی ها وارد هسته اصلی تجمع نمی گرديد اين جمع را همراهی می نمود. اين دانشجويان با استفاده از نماد سبز شروع به فرياد "الله اکبر" نمودند و عليه دولت وقت دست به شعار زدند. اعضای بسيج دانشجويی نيز در اقدامی سازماندهی شده با مستقر کردن تعدادی از بسيجيان دانشگاههای مختلف در مسجد دانشگاه به بهانه برگزاری مراسم مذهبی و با هماهنگی فردی از دفتر نمايندگی ولی فقيه دانشگاه به نام نصيری اقدام به تجمعی مشابه در مزار شهدای دانشگاه نمود و شروع به دادن شعار به حمايت از دولت احمدی نژاد و شخص رهبری نمودند.
دانشجويان سبز با شعار خواستار پيوستن ديگر دانشجويان ناظر به جمع خود شده و بعد از نيم ساعت جمعيتی بالغ بر ۳۰۰ نفر از سبزها به سمت سر در دانشگاه حرکت نمودند. در اين بين حراست دانشگاه در اقدامی قابل تقدير مانع از درگيری تعدادی از بسيجيان با دانشجويان سبز گرديد. بسيجيان دانشگاههای تهران و شريف و اميرکبير و دانشگاه آزاد با هماهنگی نصيری (از دفتر نمايندگی ولی فقيه ) با شتاب نيروهای خود را که اکثرا از دانشجويان ديگر دانشگاهها بودند به سر در دانشگاه منتقل و با پرچم ايران و عکس هايی از شخص رهبری راه دانشجويان سبز را مسدود کرده و اقدام به تهديد و درگيری با دانشجويان سبز نمودند . در پی اين اقدام اندک اندک بر تعداد دانشجويان سبز افزوده و بسيجيان توسط اين دانشجويان محاصره شده و فرياد مرگ بر ديکتاتور در سر در دانشگاه طنين انداز گرديد.
بستن سر در و تهديد به درگيری فيزيکی مانع از حضور سبزها در سر در دانشگاه شد و سبزها با شعار مرگ بر ديکتاتور و پرهيز از درگيری با بازگشت به درب دانشکده فنی به تجمع خود پايان دادند.
حاشيه های مراسم امروز:
*تعداد لباس شخصی ها در اطراف دانشگاه و حتی داخل دانشگاه بسيار زياد بود به گونه ای که تعدادی از آنان به داخل جمعيت دانشجويان آمده و اقدام به فيلمبرداری می کردند.
*تعدادی از لباس شخصی ها با شناسايی دانشجويان بعد از راهپيمايی به ماموران نگهبانی دستور می دادند تا کارت دانشجويی اين دانشجويان را از آنها گرفته و به آنها تحويل دهند. در موردی در ساعت ۵ بعد از ظهر ۲ لباس شخصی وارد بوفه دانشکده حقوق دانشگاه شده و با نشان دادن دو تن از دانشجويان دختر به يکی از نگهبانان ، از نگهبان مذکور خواستند تا کارت دانشجويی آنها را گرفته و تحويلشان دهد که اين امر منجر به درگيری فيزيکی ميان دانشجويان دانشکده و لباس شخصی ها گرديد و دو دختر دانشجو توسط دانشجويان ديگر با لباس مبدل از دانشکده فراری داده شدند.
*تعداد ۵۰ تن از بسيجيان اعم از دختر و پسر که گويا طبق دستور نصيری عمل می نمودند ساعت ها پس از اتمام دو تجمع در سر در دانشگاه با پلاکارد و پرچم روی جدول ها نشسته و منتظر بودند که در صورت بازگشت سبزها مانع از حضور و تجمع آنها در سر در دانشگاه شوند. قابل ذکر است که بسياری از اين افراد ظاهری دانشجويی نداشتند . اين گروه اقدام به نصب پرچم ايران به عنوان نماد احمدی نژاد و شعارهايی در طرفداری از رهبری و نظام به ميله های درب سر در دانشگاه نموده بودند
*شناسايی معترضين به شکلی شديد صورت می گرفت و بسياری از بسيجيان در اين امر فعال بودند
*شنيده ها حاکيست برای چند ساعت اطراف دانشگاه و مخصوصا سر در نيروی انتظامی مستقر و برای اينکه درگيری های داخل دانشگاه توسط مردم رويت نشود چند اتوبوس در سر در اصلی دانشگاه پارک گرديد که البته طبق اين گزارش در ساعت ۵ هيچ نيرو و اتوبوسی به غير از چند ماشين لباس شخصی در اطراف دانشگاه رويت نشده است.
*برخی شواهد حاکيست برخی از نيروهای امنيتی با پوشش نگهبان در سرکوب و شناسايی دانشجويان در تجمع امروز و روز شنبه نقش داشته اند.
*تعداد بسيجيان جمع آوری شده در اين تجمع امروز به زور از ۲۰۰ تن تجاوز می نمود و اين در حالی است که تجمع دانشجويان سبز با وجود امتحانات و کمی تبليغات چند برابر آنها بود.
*امروز نگهبانان دانشگاه مانع از حضور کسانی می شدند که کارت دانشجويی دانشگاه تهران را به همراه نداشتند و البته اين مورد برای بسيجيان صدق نمی نمود.
بنا بر گزارشهای رسیده از کرمانشاه، در پی فشار نهادهای امنیتی بر خانوادهی کیانوش آسا، مراسم سالگرد جانباختن وی که قرار بود عصر فردا در تالار اخترشاد کرمانشاه برگزار شود، لغو شد. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، خانواده کیانوش آسا اعلام کردهاند در صورت برگزار نشدن مراسم در تالار اخترشاد و ممانعت نهادهای امنیتی، مراسم را، عصر فردا در منزل شخصی خود واقع در ميدان مصدق، پشت مجتمع ارگ برگزار خواهند کرد و پذیرای شرکتکنندگان خواهند بود.
کیانوش آسا، متولد فروردین ۱۳۶۳ در کرمانشاه و دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود.
او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانه پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد، آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شد.
شرح بازداشت بی شرمانه محمد رضا جلائی پور و حمله به خانه پدری وی به روایت همسرش فاطمه شمس ;
همین الان با پدر محمدرضا تلفنی صحبت کردم. شرح حمله نیروهای اطلاعات به خانه پدری محمدرضا را به اختصار اینجا مینویسم. این بار سوم است که محمدرضا در طول یک سال گذشته بازداشت میشود.
محمدرضا در طی هفتههای اخیر بارها به دادگاه فرا خوانده شده بود و بعد از ارائه دفاعیاتش حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود. این جریان مربوط به حدود یک ماه پیش است. از یک ماه پیش تا همین امروز صبح بارها به او گفته شده بود که برود و کار پاسپورتش را پیگیری کند. از آنجایی که حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود و برگهای جهت برگرداندن پاسپورتش به او داده شده بود این احتمال میرفت که به زودی و بر اساس قوانین پاسپورتش را تحویل بگیرد و بعد از یک سال سر خانه و زندگی و درساش بازگردد. وقتی که یک هفته پیش با آن برگه به محلی که باید پاسپورتش را تحویل میگرفت مراجعه کرده بود به او گفته بودند که به خاطر تشکیل یک پرونده جدید در یک شعبه دیگر مجددن ممنوع الخروج شده و باید برای پیگیری کارش مجددن به دادسرا مراجعه کند. دوباره روز از نو روزی از نو. طی پانزده روز گذشته او در راه پلههای دادسرا سرگردان بود. از این در به آن در. از این اتاق به آن اتاق. تا اینکه امروز بعد از وعدهای که دیروز به او داده بودند باز هم برای پیگیری کارش به دادسرا و همینطور به اوین مراجعه کرده بود. ظاهرن به او وعده داده بودند که پاسپورتش را پس خواهند داد. در تماس تلفنی که حول و حوش ساعت یک بعدازظهر امروز با منزل پدری محمدرضا گرفته شد؛ بازجوی پروندهاش با او از پشت خط حرف زده بوده و از او خواسته که نیم ساعت دیگر جلوی مسجد ضرابخانه بیاید و پاسپورتش را تحویل بگیرد. پدر محمدرضا میگفت او از شدت خوشحالی بالا و پایین میپرید و سوت میزد و چشمهایش بعد از مدتها میدرخشید. ماشین پدرش را میگیرد و راهی میشود. بعد از گذشت نیمساعت محمدرضا زنگ در خانه را میزند. پدرش از پنجره بیرون را نگاه میکند و به جزخود او کس دیگری را نمیبیند. بعد از باز کردن در با پنج انسان لندهور که به گفته او بالای یک متر و هشتاد قدشان بود مواجه میشود که به گفته خودش از هر گونه ادب و نزاکتی بیبهره بودند. این پنج نفر بدون اجازه و با وحشیگری و بیادبی وارد خانهای میشوند که در آن زنان حجابی به سر نداشتند و به خود اجازه دادند که وارد تک تک اتاقهای خانه منجمله اتاق خواب پدر محمدرضا شوند و حتی جیبهای لباسهای مادر او و زیر و روی تخت خوابشان را هم تفتیش کنند! این اتفاق در حالی افتاده که پدر محمدرضا فریاد میزده اینجا خانه سه شهید است... هیچ میفهمید چه میکنید؟ اگر کاری با خود من دارید مرا ببرید. به خانهام به اتاق خوابام چه کار دارید؟ از روح شهدا خجالت بکشید. یکی از این حرامیها در همین لحظه میگوید ما وقتی با نوه امام محکم برخورد کردیم شما دیگر جای خود دارید. یکی از این نیروها سیدحسن را نانجیب میخواند و در مقابل آشفتگی پدر محمدرضا که میگوید حرف دهنتان را بفهمید، ما هر چه داریم از امام داریم میگویند خیالتان راحت! احمدی نژاد دور سوم هم رئیس جمهور خواهد شد!!! به گفته پدر محمدرضا تمام اسباب و وسایل و کتابها و جزوات شهدای جلاییپور را هم با بینزاکتی و ناسزاگویی تفتیش کردهاند.چشمهای گریان برادر کوچکتر محمدرضا که شاهد این صحنهها بوده، داد و فریادهای مادرش وقتی که ناگهان و بی آنکه حتی اجازه بگیرند که خانه ریختهاند، فریادهای پدر محمدرضا که حتی نگذاشتند لباس به تن کند و بعد خانهاش را تفتیش کنند و نگاههای نگران محمدرضا که فقط نگران این بوده که اتفاقی برای پدرش نیفتد.... این حرفها، این جملات را پشت تلفن شنیدم و جز سکوت و اشکهایی که بی اختیار روی میز میچکید هیچ حرف دیگری نداشتم بزنم. این تفتیش سه ساعت طول کشیده و بعد هم محمدرضا را با خود بردهاند. معلوم نیست با چه حکمی و کجا و اصلن به چه جرمی؟ به اعتراف قاضی پروندهاش کسی که یک بار منع تعیقب خورده باشد دستگیری مجددش غیرقانونی است. مگر او چه کرده است که مستحق این رفتارها باشد؟ اینکه به یک نفر بگویند بیا پاسپورتت را تحویل بگیر و بعد بریزند توی خانه و ببرندش چه توجیهی دارد؟ بعد از سه ماه انفرادی و نه ماه حبس در ایران و محروم شدن از دیدن یکدیگر حالا که بیست و هفتم خرداد دو روز دیگر از راه میرسد و یک سال از جدایی ما میگذرد به جای اینکه خبر بازگشتش را اینجا بنویسم باید دوباره از حمله بیشرمانه نیروهایی که معلوم نیست از کی و کجا دستور میگیرند بنویسم. فعلن هیچ خبری از اینکه او را کجا بردهاند و به چه جرمی دستگیرش کردهاند و دوباره کامپیوتر و دیگر بساط خانه را ضبط کردهاند هنوز در دست نیست. اگر خبری شد دوباره همینجا مینویسم.
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در سالگرد حمله خونین به کوی بیانیه ای صادر کرده است.
به گزارش دانشجونیوز، دربخشی از بیانیه این تشکل دانشجویی به مناسبت سالگرد واقعه کوی دانشگاه چنین آمده است:" فاجعه ی 25 خرداد 88 اما یادآور حادثه 18 تیر 78 نیز بود. بدون شک ابعاد این جنایت بسیار گستره تر از 18 تیر 78 بود اما از آنجایی که در این حادثه مهاجمین با برنامه ریزی و هماهنگی با مدیریت حکومتی در قبل و بعد از جنایت وارد عمل شدند و نیز از تجربیات بیشمار خود و رژیم ستمشاهی در سرکوب آزادی خواهان بهره ها گرفته بودند، تا کنون مانع از روشن شدن زوایای پنهان این فاجعه شده اند. همزمانی این حادثه با فجایعی که در خیابان ها در حال وقوع بود و اخبار فراوان سرکوب و کشتار وحشیانه مردم در اواخر خرداد 88 از عوامل دیگری است که موجب شده به عمق و ابعاد این جنایت آن طور که باید پرداخته نشود".
همچنین در بخش پایانی این بیانیه آمده است:" انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان عضوی از پیکره ی جنبش دانشجویی ایران در ادامه مبارزات صد ساله ایرانیان برای دموکراسی با دعوت به تداوم مشی مبارزه مسالمت آمیز ، تاکید می کنیم راه رسیدن به دموکراسی و احقاق حقوق بنیادین بشر از مسیر مقاومت می گذرد. معتقدیم تنها راه رهایی از وضع موجود تداوم ایستادگی بر آرمان های دموکراتیک و پیگیری مطالبات به حق خویش در مقابل استبداد حاکم است".
همچنین اعضای این انجمن اسلامی در روز های پیش فراخوانی منتشر کردند و دانشجویان را به تجمع در اعتراض به فاجعه خونین حمله به کوی دانشگاه تهران در 25 خرداد ماه سال گذشته دعوت نمودند. علی رغم فضای امنیتی شدید حاکم بر دانشگاه این فراخوان با استقبال دانشجویان مواجه شد و صدها تن از دانشجویان این دانشگاه با سر دادن شعارهای الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور اعتراض خود را به بانیان اصلی جنایت حادثه ی کوی دانشگاه نشان دادند.
مشروح این بیانیه در زیر می آید:
باي ذنب قتلت
یک سال از حمله وحشیانه عمال کودتاچی به کوی دانشگاه تهران گذشت. تاریخ 80 ساله دانشگاه در ایران بارها شاهد این دست لشگرکشی چماقداران و تاخت و تاز مغول وار بوده است. چه آن هنگامی که در رژیم پهلوی، ساواک در پوشش دانشجویان، سرگوب گران را اجیر و به دانشجویان مبارز حمله می کرد و چه امروز که دانشجویان دانشگاه تهران به جرم دفاع از حقوق پایمال شده و آراء غارت شده، با اسلحه، باتوم، قمه، چماق ، گاز اشک آور و ..... مورد هجوم بسیجیان نادان و پلیس مزدور قرار گرفتند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و "شعبده بازی" تاریک دلان روسیاه، دانشجویان دانشگاه تهران همراه با مردم ایران اعتراض خود را به نتایج دروغین انتخابات نشان دادند. تجمع مسالمت آمیز دانشجویان کوی در 23 خرداد با حمله عوامل سرکوبگر و دستگیری تعدادی دانشجو همراه بود.
روز بعد در 24 خرداد دانشجویان داغ دیده کوی دانشگاه تهران که هر کدام یادگاری از سنگ و باتوم و زنجیر و گاز اشک آور و ...را با خود داشتند و در حالی که تعدادی از دوستانشان بازداشت شده بودند با چشمانی گریان و تن هایی خونین بار دیگر فریاد اعتراض خود را در تجمعی آرام و مدنی سردادند. در ادامه این اعتراض، خیل دژخیمان بی شرم و گارد پلیس به شدت و به صورت گسترده با تجهیزات و تسلیحات آتش بار که گویی برای جنگی تمام عیار علیه " دشمن" می رفتند؛ به سوی دانشجویان هجوم آوردند. دانشجویان بی پناه ترکیب غریبی از گارد پلیس، نامردمانی آستین بلند و پریشان چهره و لمپن هایی که حکومت در گذشته تحت عنوان ارازل و اوباش بر گردنشان آفتابه انداخته بود را در مقابل خود می دیدند.
پس از حمله با سنگ و چماق و گاز اشک آور و زنجیر و ضرب و شتم وحشتناک و درگیری های پراکنده در بامداد 25 خرداد 88، دانشجویان با شلیک گلوله های ساچمه ای مورد هدف قرار گرفتند. تعداد کشته های احتمالی مشخص نیست. دست کم 15 دانشجو از ناحیه چشم و سرو گردن و صورت و بدن مورد اصابت گلوله ساچمه قرار گرفت و در اثر ضربات سلاح های سرد، بیش از 400 دانشجو زخمی شدند؛ از جراحت سطحی گرفته تا ضربه های سهمگین.
نگرانی از سرنوشت نامعلوم، دانشجویان زخمی را مجبور به عدم استفاده از آمبولانس و مراجعه به بیمارستان می کرد. خیل عظیم موتور سواران و پیاده های تا دندان مسلح و خشمگین که گوشه هایی بسیار ناچیز از کینه شان با دانشجویان در تصاویر و فیلم ها موجود است به سوی اتاق های خوابگاه ها روانه شدند. درب ها به زور و گاه با تبر شکسته و با قساوت تمام به دانشجویان یورش برده می شد و علاوه بر ضرب و شتم با انواع سلاح های سرد، دانشجویان به باد فحش و ناسزا و توهین گرفته می شدند. بیش از 300 دانشجو بازداشت شد و به زندان شاپور و بازداشتگاه غیر قانونی منهای چهار وزارت کشور - همان جایی که در طبقات بالایش رای ملت را "مهندسی" می کردند - انتقال داده شدند. آن روز پذیرایی مزدوران و وزارت نشینان با انواع شکنجه های جسمی و روحی ادامه پیدا کرد تا جایی که دانشجویان را به تجاوز تهدید کردند.
فاجعه ی 25 خرداد 88 اما یادآور حادثه 18 تیر 78 نیز بود. بدون شک ابعاد این جنایت بسیار گستره تر از 18 تیر 78 بود اما از آنجایی که در این حادثه مهاجمین با برنامه ریزی و هماهنگی با مدیریت حکومتی در قبل و بعد از جنایت وارد عمل شدند و نیز از تجربیات بیشمار خود و رژیم ستمشاهی در سرکوب آزادی خواهان بهره ها گرفته بودند، تا کنون مانع از روشن شدن زوایای پنهان این فاجعه شده اند. همزمانی این حادثه با فجایعی که در خیابان ها در حال وقوع بود و اخبار فراوان سرکوب و کشتار وحشیانه مردم در اواخر خرداد 88 از عوامل دیگری است که موجب شده به عمق و ابعاد این جنایت آن طور که باید پرداخته نشود.
تداوم بازداشت چندین نفر از دانشجویان بعد از حادثه و احضار های بیشمار به دفتر پیگیری اطلاعات و سازمان قضایی نیروهای مسلح و ایجاد رعب و وحشت، احضار به کمیته انظباطی و تعلیق چندین دانشجو از سوی مسئولان یاریگر سرکوبگران در دانشگاه، فشار بر خانوده های دانشجویان، اخراج قریب به 100 دانشجو از مجتمع کوی و عدم اجازه ورود دانشجویان جدید به کوی، اسکان دانشجویان در ساختمان هایی که اساسا برای خوابگاه پیش بینی نشده بودند با هدف پخش دانشجویان دانشگاه تهران در سطح شهر، حضور بسیار گستره ی نیروی های امنیتی و بسیجی در محیط کوی چه به صورت آشکار و چه در پوشش کارمند و کارگر و غیره ، روندی است که بعد از تجاوز به کوی دانشگاه از سوی حاکمیت در پیش گرفته شده است.
از همان ابتدای حادثه و دروغ های مسئولین روسیاه برای سرپوش نهادن بر جنایت خود ساخته و فرافکنی، مشخص بود که این بار نیز جانیان و دژخیمان از مصونیت آهنین برخوردارند؛ چه آنکه در کشوری که دانشجویانش به دلیل مسالمت آمیز ترین شیوه های اعتراض این چنین سلاخی می شوند نمی توان انتظار داشت که درندگان فربه از پول نفت در چنین قوه ی قضاییه ای زبون ، همدست و بی اراده به سزای اعمالشان برسند. انگار این بار ریش تراشی هم به سرقت نرفته است!
راه یافتگان به مجلس فرمایشی هشتم از همان ابتدا تکلیفشان مشخص بود. کمیته ی پرطمطراق تحقیق شان نه تنها نوری بر سیاهی حادثه نیافکند بلکه با اظهاراتی جاهلانه و از سر سوء نیت فیلم تکان دهنده پخش شده از سوی خود سرکوبگران را ساختگی خواندند و همدلی و همدستی خود را با این قوم آدمی خوار نشان دادند.
شگفتا که گفتمان و شیوه های برخورد و سرکوب دانشحویان و نوع نگاه به دانشگاه، امروز شباهت بسیار فراوانی به رژیم شاهنشاهی پیدا کرده است. بی تردید سرانجام اتخاذ چنین شیوه های کینه توزانه ی غیر انسانی، غیر اخلاقی و غیر دینی در تقابل با دانشجو و دانشگاهی نتیجه ای به بار می آورد که در گذشته برای همه ی الگوهای سرکوب رقم خورده است.
دو پهلو سخن گفتن و زبانی محکوم کردن اما در خفا پوزخند زدن و دستور حمله صادر کردن تنها بر عمق نفرت دانشجویان خواهد افزود و شیب قهقرا را تند تر خواهد نمود. محاکمه همه ی عاملان و آمران این فاجعه از ضاربین و شلیک کنندگان گرفته تا عوامل پشت پرده و برنامه ریزان فاجعه ی خون و آتش، طی یک روند قانونی در یک دادگاه علنی و مجازات آنها، شاید تنها مرحمی باشد بر زخم عمیقی که در 25 خرداد 88 بر پیکر همیشه خونین دانشگاه وارد شد.
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران سالگرد حادثه ی خونین حمله به کوی دانشگاه تهران در 25 خرداد را به مردم ایران بالاخص دانشجویان داغ دیده و مورد تعرض قرار گرفته را تسلیت عرض می کند و همچنین از اساتید گرانقدری که در آن شرایط سخت در کنار دانشجویان ایستادند تقدیر و تشکر می نماید.
و در آخر دانشجویان آزاده
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان عضوی از پیکره ی جنبش دانشجویی ایران در ادامه مبارزات صد ساله ایرانیان برای دموکراسی با دعوت به تداوم مشی مبارزه مسالمت آمیز ، تاکید می کنیم راه رسیدن به دموکراسی و احقاق حقوق بنیادین بشر از مسیر مقاومت می گذرد. معتقدیم تنها راه رهایی از وضع موجود تداوم ایستادگی بر آرمان های دموکراتیک و پیگیری مطالبات به حق خویش در مقابل استبداد حاکم است
اولین سالگرد شهادت رامین رمضانی از شهدای جنبش سبز، روز سه شنبه 25 خرداد ماه در بهشت زهرا برگزار می شود.
رامین رمضانی 22 ساله یکی از دهها نفری است که در روز 25 خرداد سال گذشته در تجمع مسالمت آمیزی که برای پس گرفتن رای شرکت کرده بودند در میدان آزادی با ضرب گلوله کشته شد. حال با گذشت یک سال از شهادت این جوان ،خانواده اش قصد برگزاری سالگردی برای پسرشان را دارند.
اولین مراسم سالگرد شهید رامین رمضانی از ساعت شش تا هفت بعدازظهر در قطعه 257 و ردیف 46 بهشت زهرا برگزار می شود.
مهدی کروبی روز گذشته ساعت ۲ بعد از ظهر به دیدار آیت الله صانعی رفت. دقایق اندکی پس از حضور مهدی کروبی در منزل آیت الله صانعی، عده ای مزدور و جیره خوار سازماندهی شده مقابل منزل معظم له تجمع نموده و شروع به سر دادن شعار بر علیه مهدی کروبی و آیت الله صانعی کردند. به گزارش سحام نیوز؛ این افراد با زنجیر و چوب به خودروی مهدی کروبی حمله و خسارت زیادی را به این خودرو وارد کردند. همچنین این افراد با پرتاب سنگ به منزل آیت الله صانعی حمله و موجب بروز خساراتی به منزل ایشان شدند. در ادامه تجمع کنندگان شعارهایی را علیه سید حسن خمینی،صانعی،کروبی و موسوی سر دادند. این افراد همچنین با سردادن شعارهایی به حمایت از رهبری پرداختند. بنا به این گزارش مهدی کروبی در ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر پس از ترک منزل آیت الله صانعی ابتدا به منزل احمد منتظری و سپس سعید منتظری و در نهایت به منزل آیت الله منتظری رفتند. متاسفانه در هنگام ملاقات آقای کروبی با بیت آیت الله العظمی منتظری، این افراد با یورش و پرتاب سنگ به سمت منزل آیت الله منتظری موجب شکستن شیشه ها و وارد آمدن خسارات شدیدی به این خانه شدند. مهدی کروبی به دلیل احتمال حمله اوباشان به منزل آیت الله منتظری و درخواست مسوولین سپاه و نیروی انتظامی و مسئولین امنیتی شهر قم در ساعت ۱۱:۳۰ شب به ساختمان سپاه که جنب منزل آیت الله منتظری بود نقل مکان کردند و در نهایت با تمهیدات مسوولین امنیتی قم در ساعت ۴ صبح از ساختمان سپاه خارج و به تهران عزیمت کردند. لازم به توضیح است که مهدی کروبی روز گذشته جهت دیدار با آیت الله صانعی، سید حسن خمینی به قم سفر کرده بودند. تصاویرزیر مربوط به خودروی حامل مهدی کروبی که مورد حمله نیروهای خودسر در قم قرار گرفته است.(شایان ذکر است که خودرو ضد گلوله بوده ولی به علت شدت حملات دچار خسارات شدید شده است)
دو روز از بازداشت سه باره ی عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار می گذرد و او هنوز تماسی با خانواده اش نداشته است. این برخلاف دستور دادستان است که گفته بود مسوولان زندان باید به زندانی اجازه بدهند که در ۲۴ ساعت اول بازداشت اش با خانواده تماس بگیرد. به گزارش کلمه ،رضا تاجیک ۲۲ خرداد ماه امسال برای بار سوم از انتخابات به این طرف دستگیر شد. روز ۲۲ خرداد در پی احضار تلفنی، این روزنامه نگار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه می کند که از همان جا او را به زندان می برند اما هنوز مشخص نیست که او به کجا منتقل شده است. پروین تاجیک ، خواهر این روزنامه نگار امروز به دفتر دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات کرده است . پیگیری های او برای آگاهی از مکان نگهداری برادرش تا کنون به نتیجه ای نرسیده است و تنها به او گفته شده که نگران نباشید او را به اوین منتقل کرده اند. عبدالرضا تاجیک روزنامه نگار و فعال حقوق بشر با روزنامههای اصلاح طلبی همچون فتح، بنیان، بهار و شرق و با کانون مدافعان حقوق بشر همکاری داشتهاست، از سال ۱۳۸۷ و پس از آغاز برخورد گسترده دولت ایران با اعضای این کانون ممنوع الخروج شده است. او در جریان درگیری های انتخابات ۸۸ دو بار بازداشت و هر بار با قرار وثیقه ازاد شد.
به گزارش تحول سبز،این بازداشت بر اساس طرحی پر نیرنگ از سوی دستگاه امنیتی صورت گرفت. امروز بعد از ظهر یک نیروی امنیتی با منزل ایشان تماس گرفت و با خوشحالی از وی خواست برای بازپس گرفتن گذرنامه خود( که ۹ ماه است برای گرفتنش اقدامات گوناگونی انجام داده) مراجعه نماید. اما متأسفانه هنگام مراجعه بازداشت شده و برای تفتیش به همراه ۵ نیروی امنیتی به منزل مراجعت می نماید. گزارشها حاکی از برخوردهای بی ادبانه این نیروها در هنگام تفتیش دارد.
این در حالی است که چندی پیش از سوی دستگاه قضایی برای محمدرضا جلایی پور منع تعقیب صادر شد و پرونده وی که به خاطر آن از ۲۷ خرداد ۸۸ به مدت بیش از ۸۰ روز در زندان بود که بیش از ۵۰ روز آن را در انفرادی سپری کرده بود مختومه اعلام شده بود.
محمد رضا جلایی پوررتبه اول کنکور سراسری سال ۱۳۸۱ در رشته علوم انسانی و طلای المپیاد ادبیات در سال ۱۳۸۰ دارا میباشد. وی از فعالین موج سوم (دعوت از خاتمی) بود.
مراسم سالگرد شهادت کیانوش آسا، دانشجوی دانشگاه علم و صنعت، عصر فردا سهشنبه ۲۵ خرداد، در تالار اخترشاد کرمانشاه برگزار خواهد شد. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ،کامران آسا، برادر کیانوش آسا روز گذشته، با تودیع وثیقه ۱۱ میلیون تومانی از زندان دیزلآباد کرمانشاه آزاد شده است کیانوش آسا (متولد فروردین ۱۳۶۳ در کرمانشاه) دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود. او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد، آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شد. کامران آسا برادر این دانشجوی جانباخته، در طول یک سال گذشته دوبار بازداشت شده است. ماموران اداره اطلاعات کرمانشاه ۱۰ خرداد ماه کامران آسا را هنگام خروج از منزل برادران مصیبیان بازداشت کردند. وی برای اولین بار روز ۱۶ آذر، هنگامی که قصد حضور در مراسم یادبود برادر دانشجویش در دانشگاه علم و صنعت را داشت، بازداشت شد و دو ماه را در زندان اوین سپری کرد.
میرحسین موسوی در واکنش به هتک حرمت بیوت مراجع در اطلاعیه ای این گونه برخورد ها را ناشی از نیاز دولتیان به حادثه سازیهایی دانست که بتوانند تبعات مصائبی را که بر سر کشور آورده اند از چشمها پنهان نگه دارند. وی همچنین ۲۲ خرداد امسال را نشان بلوغ و آگاهی جنبش اصیل سبز قلمداد کرد.
به گزارش کلمه متن این اطلاعیه به شرح زیر است: بسمه تعالی خودداری از صدور مجوز راهپیمایی برای روز ۲۲ خرداد بیش از هر چیز نشان دهنده ترس دولتیان از تکرار حماسه ۲۵ خرداد سال ۸۸ است. آرایش نظامی- امنیتی بیسابقه درتهران نشان میدهد که علیرغم یک سال سرکوب و حبس واستفاده یکسویه از صداوسیما و رسانههای دولتی و هزینههای هزاران میلیارد تومانی، تمامیت طلبان نتوانسته اند مردم را به صداقت و صحت عمل خود متقاعد سازند. که اگر میتوانستند چه نیاز به این همه هزینه و لشگرکشی و دروغ پردازی؟! حمله به مردم و دانشجویان در روز ۲۲ خرداد و سپس حمله به دفتر مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی صانعی وحمله به دفتر حضرت آیت الله العظمی منتظری و توهین به جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی از شدت بحران و اغتشاش فکری در میان مهاجمان خبر میدهد. ۲۲ خرداد ماه امسال، مردم بهانه ای به دست دولتیان ندادند تا با آن پیامدهای ناشی از قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت را، که به دلیل سوءمدیریت و سیاستهای عوام فریبانه بر سر کشور و ملت ما تحمیل شده است، بپوشانند و نیز عواقب اقدامات منافقانه و ظالمانه در مراسم روز ۱۴ خرداد را از یادها ببرند. ۲۲ خرداد بلوغ جنبش عظیم سبز را نشان داد و نشان داد که هر شهروند سبز هر جا که باشد، از خانه و اداره و محل کار و کارخانه و مدرسه و خیابان، با ابتکارات و خلاقیت، خود یک جنبش است. جنبش سبز آن آگاهی را دارد که به گونه ای عمل نکند تا تمامیتخواهان بتوانند پیامد سیاستهای غلط خود را در زمینههای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و سیاست خارجی بپوشانند. امروز دولتیان بیش از همیشه محتاج حادثه سازیهای هستند که بتوانند تبعات مصائبی را که بر سر کشور آورده اند از چشمها پنهان نگه دارند. حمله به دفتر یک مرجع عالیقدر و یکی از شاگردان مورد علاقه و محبت حضرت امام (ره) ورود به مرحله جدیدی از این بحرانسازیها است. ولی آمران و عاملان این اقدام خطرناک بدانند که حمله به مراجع و هتک حرمت و زیرفشار قرار دادن آنها تنها مشروعیت نظام را از بین میبرد. آیا فراموش کرده اند حمله به بیت حضرت امام (ره) بود که زمینه برچیدن پایههای استبداد را در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و سپس بهمن سال ۵۷ فراهم کرد و باز هم عبرت نمی گیرند؟ آیا با دانستن این تجربیات تاریخی است که بر شاخه می نشینند و بن می برند؟ میرحسین موسوی
حالا دوهفته از ناگهانی بردنت در آن نیمه شب لعنتی گذشته و نیامدی دختر! هنوز تلفن مجید و ناله جان سوز نفیسه در گوشم زنگ می زند و هنوز از بی قراری امان هیچ کاسته نشده که بی قرارترمان کرده ای؛ مخصوصا وقتی سکوت پر انتظار چشمان مادرت را می بینم و راستی که چقدر مظلومیت ومعصومیت چشمانت را از مادر به ارث برده ای! در این دوهفته نبودنت هرچه می خواهم به خودم و به نفیسه القا کنم که بی قرار نباشیم نمی شود. نمی دانم توکلمان کم شده یا دلتنگیمان بیش از حد که این چنین بی قرار مانده ایم برایت! گناهت را که همه می دانیم و خوب هم می دانیم فهمیدن و نوشتن که روزنامه نگار بودی و خبرنگار. اصلا گناهت شاید همان خنده ها وامید سبزت بر آینده این مرزو بوم وگریه هایت در روزهای سرد زمستانی ایرانمان بود! می دانم تنهایی،همان تنهایی عریان! می دانم روزهای دشواری وظیفه را در این تنهایی انفرادی سر می کنی اگرچه می دانم تو خود را برای چنین دشواری ای آماده نکرده بودی، آخر تو تنها می خواستی روزنامه نگار و خبرنگار باشی و نه سیاستمدار و مبارز! اما چه می شود کرد دخترجان که "انسان دشواری وظیفه است!" اما زیاد هم نگران نباش و از فرصت این تنهایی لذت ببر! گوشه سلولت آن کتاب سبز را ببین! چه دلچسب است خواندنش در این تنهایی! بخوان! این فرصت را از دست مده! بخوان! در ماه بخشش و رحمت ماه"رجب" بخوان عزیز:
اگر سوال و جواب های بی پایان انفرادی کلافه ات کرد و بی هیچ یاوری در میان انبوه سوال های باربط و بی ربط مستاصل ماندی فقط و فقط به خدا توکل کن که خدا را از میان پنجره های مشبک اتاق های انفرادی و بازجویی بهتر از هرجا می توان دوباره یافت، می دانم همه اسیران انفرادی از این توکل نتیجه گرفته اند و همه راهروان با صد هنر هم محتاج این توکل بوده اند که " فالیتوکل علی الله فهو حسبه". و عزیز هر وقت دلتنگی های بعدازظهرهای طولانی انفرادی بی قرار و بی تابت کرد و خستگی تنهایی برایت سنگین شد سری هم به سوره ضحی بزن! و درحمد و سوره نمازت "انشراح "را بارها و بارها بخوان ..."فان مع العسر یسرا" راستی در قرآن خواندنت به آیهء "الیس صبح بقریب؟" رسیده ای؟ نه ، نگرانت نباید بود، می دانم که عزیز خواهی بود و می دانم که بزرگتر از بزرگی امروزت باز خواهی گشت که خدای رحمان چنین قول داده است: "فلا تخافي و لا تحزني انا رادوه اليك" : پس مترس و غمگين مباش که ما او را به تو باز خواهيم گرداند.
همسر هاشم خواستار، معلم بازنشسته زندانی که از چهارم تیر ماه در بازداشت به سر میبرد، در نامهای به صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه خواستار آزادی و رسیدگی به وضعیت همسرش شد.
به گزارش جرس، او در این نامه مینویسد: این نامه را نوشتم نه از برای گله گزاری بلکه برای آگاهی شما از این عملکرد نامطلوب و یاسآور دستگاه قضایی مشهد نسبت به وظیفه اصلی خویش همانا اجرای عدالت در عین استقلال و بیطرفی، و حجت تمام کنم که اگر نمیدانستید، حال بدانید و اگر میدانستید و سکوت میکردید، افسوس و صد افسوس!
گفتنی است پیش از این، همسر هاشم خواستار، در تاریخ ۲۰ فروردین ماه، از عدم ابلاغ هرگونه حکم کتبی توسط مقامات و مراجع ذیربط و بی اطلاعی مطلق از وضعیتِ دقیقِ روحی و جسمیِ وی و پرونده خواستار خبر داد.
وی همچنین به حکم شفاهی ابلاغ شده به وی مبنی بر "اقدام علیه امنیت ملی" اشاره کرده و مواردی اتهامی از طرف مقامات امنیتی همچون "کمک به برگزاری مراسم ادوار تحکیم و دانشجویان عضو تحکیم وحدت و ارتباط با اعضای جنبش دانشجویی" را عنوان کرد.
او همچنین با بیان این که همسرش از بیماریهای آرتروز و ناراحتیهای گوارشی متعددی دارند و طی این مدت نیز، حتی از داشتن دندانی که قبل از بازداشت سفارش داده بودند، محروم بوده و بدون آن در سلول به سر میبرند، خاطر نشان کرده بود: "مسئولان امر حتی با دادن یک مرخصی کوتاه چند ساعته برای این موارد استعلاجی به این معلم سالخورده خودداری می کنند."
متن کامل این نامه که در اختیار جرس قرار گرفت، به شرح زیر است:
بسمه تعالی
حضور ریاست محترم قوه قضاییه
حضرت آیت الله صادق آملی لاریجانی
با عرض سلام و تحیت
با خود میگویید سلام شرط ادب است در مسلک مسلمانی، اما تحیت چرا؟
آری تحیت از برای این همه ظلم و بی عدالتی و قانون شکنی، آن هم در مظلمه! آنجا که حق مظلوم از ظالم بازستانند. در حالی این نامه را می نویسم که بیش از 10 ماه است که همسرم به جرم ابراز عقیده و حمایت از کاندیدای انتخاباتی خویش و در کنار آنها حمایت از حقوق معلمان با اتهام واهی اقدام علیه امنیت داخلی کشور در زندان به سر می برد. لازم به ذکر است که تا به امروز نه تنها با مرخصی ایشان موافقت نشده بلکه از درمان صحیح ایشان در زندان نیز خودداری کرده اند و حداقل حقوق قانونی ایشان هم رعایت نمی شود.
آری جناب رییس!
دیگر عادت کرده ایم به شنیدن این اتهامات بی پایه و اساس. باور کرده ایم که قانون اساسی و میثاق ملی مان تنها کاغذی بیش نیست و آنچه مرجع عمل است، قانونی نانوشته است که نیازی به تایید شهروندان ایرانی ندارد. قصدی بر بازگویی شرح حال ندارم که آنچه در این مدت بر من و همسرم، سید هاشم خواستار، رفته در نوشته نمی آید.از تلاشهای پیگیر و مستمر، از گفت و گو تا نامه نگاری های متعدد با قوه قضاییه و از آن عجیب تر با دستگاه امنیتی و اطلاعاتی مشهد! اما چه سود که نتیجه ای به بار ننشست.
گمان بر این بردم که شاید دستگاه قضایی مشهد را قانونی دگر است و نخواستم باور کنم که این مشی دستگاه قضایی مشهد، مشی اصلی دستگاه قضایی کشور نیز هست. آیا در تمام ایران، قوه قضاییه تابع دستورات و فرامین دستگاه امنیتی است؟
این نامه را نوشتم نه از برای گله گزاری بلکه برای آگاهی شما از این عملکرد نامطلوب و یاس آور دستگاه قضایی مشهد نسبت به وظیفه اصلی خویش همانا اجرای عدالت در عین استقلال و بی طرفی، و حجت تمام کنم که اگر نمی دانستید حال بدانید و اگر میدانستید و سکوت می کردید، افسوس و صد افسوس!
سخن کوتاه کنم!
در انتظار اجرای عدالت و رعایت حقوق قانونی همسرم از پای نخواهم نشست و سکوت نخواهم کرد و توقع دارم حقوق قانونی ایشان از جمله مرخصی قانونی، درمان صحیح و اساسی بیماریهای ایشان و حفظ سلامت ایشان در زندان و آزادی در استفاده از امکانات ارتباطی و غیره هرچه زودتر رعایت گردد.
پس از یک روز هتاکی ها، محاصره و تخریب دفتر مرحوم آیت الله منتظری توسط شبه نظامیانِ لباس شخصی، ماموران وزارت اطلاعات، امروز دوشنبه ٢۴ خردادماه ۸۹، با حکم غیر قانونی دادگاه ویژه روحانیت، دفتر آن مرجع تقلید مردمی را مهر و موم و پلمب کردند.
روز گذشته همزمان با سفر مهدی کروبی به شهر قم و دیدار وی با آیت الله یوسف صانعی، گروهی از لباس شخصی ها درحالی که به حمایت از رهبر جمهوری اسلامی شعار می دادند، در مقابل دفاتر آیت الله صانعی و همچنین مرحوم آیت الله منتظری تجمع کرده و شروع به فحاشی، تهدید و شعارنویسی نموده و سپس با شکستن در و ورود به آن محل ها، اقدام به تخریب و هتاکی کردند.
مهدی کروبی علاوه بر دیدار با آیت الله صانعی، همچنین جهت حضور در مراسم ختم آقای میرهادی (پدر رئیس دفتر خود) در شهر قم حضور یافته بود.
احمد منتظری بعنوان سخنگو و رئیس دفتر مرحوم منتظری، در گفتگو با خبرنگار جرس، ضمن بیان این مطلب که "از بعد از ظهر روز یکشنبه ٢٣ خرداد، گروهی از لباس شخصیها به بهانه و در اعتراض به سفر آقای کروبی به قم، در مقابل دفاتر آیات عظام صانعی و منتظری دست به تجمع زده و شعارهای تندی علیه آن دو مرجع تقلید سر دادند"، خاطرنشان کرد "این افراد با نوشتن شعارهای بسیار رکیک بر در و دیوار محله و فریاد های بلند و تهدید، آسایش و امنیت را از مردم سلب کرده بودند."
احمد منتظری همچنین خاطر نشان کرد "لباس شخصی ها بعد از شعار نویسی و فحاشی، ناگهان به دفتر آن مرحوم حمله کرده و همه چیز را مورد تخریب و آسیب قرار دادند و با توجه به اینکه منزل ما نیز روبروی آن محل قرار داشت، با فریاد بلند تهدید می کردند و وعده می دادند که این دفتر تا فردا، توسط دادگاه ویژه روحانیت پلمب و تعطیل خواهد شد، که اتفاقا وعده های آنان امروز صبح بلافاصله عملی شد."
وی در این زمینه تصریح کرد "تخریب کنندگان با تداوم شعارهای رکیک و بسیار شرم آور، تا حوالی چهار صبح به در محل حضور داشتند، که حدود ساعت شش صبح، پانزده تن از ماموران وزارت اطلاعات، با حضور در آن محل و بدون برخورد با مهاجمان، اقدام به پلمب و تعطیلی آنجا کردند."
منتظری در پاسخ به پرسشی پیرامون نحوه برخورد مقامات استان و همچنین ارگانهای ذیربط با حمله کنندگان، تصریح کرد "مقامات استان نه تنها برای آنها مزاحمتی ایجاد نکردند، بلکه به راحتی شرایط این حملات و تخریب ها را به وجود آوردند و کسی هم مانع آنها نمی شد و ما هم هر چه از شورای تامین استان و مراجع مسئول درخواست می کردیم، کسی پاسخی نمی داد."
فرزند ارشد مرحوم منتظری در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار جرس در مورد خبرسازی رسانه های حامی دولت مبنی بر برخورد خشن نیروهای ضد شورش با لباس شخصی های متحصن گفت "این امر صحت ندارد، حمله کنندگان هر آنچه می خواستند انجام دادند و هر چه می توانستند گفتند و کسی هم با آنها برخوردی نکرد؛ بلکه ماموران مانند همکار و هماهنگ شده، کنار آنها ایستاده بودند."
احمد منتظری خاطر نشان کرد، بعد از انجام عملیات تخریب توسط لباس شخصی ها، ماموران وزارت اطلاعات از ساعت شش صبح تا ظهر در محل حضور یافته و با حکم دادگاه ویژه روحانیت، دفتر آن مرجع تقلید را طی شش ساعت حضورشان مهر و موم کردند.
سخنگو و رئیس دفتر مرحوم منتظری در ادامه متذکر این نکته شد که "آقایان اقدامات اخیر را راستای محو نام و یاد آیت الله منتظری از تاریخ ایران برنامه ریزی کرده و انجام می دهند؛ اما غافل از این هستند که آن مرحوم به خاطر عملکرد و مواضعش در دفاع از مردم، در قلب و حافظه تاریخی آنها باقی می ماند و متصدیان امر و آمران و عاملان اینگونه اقدامات، فقط خودشان را بی آبرو تر می کنند و نتیجه کارشان بالعکس خواهد بود."
احمد منتظری تاکید کرد "این بار مقامات باید تشریف بیاورند وضعیت محله و دفتر را ببینند و از مطالب عنوان شده، شرمسار باشند."
لازم به ذکر است بنا به گزارش های واصله و شاهدان عینی، گروهی دیگر از لباس شخصی ها، در حالی که بی سیم در دست داشتند، همانند گروه دیگر ضمن سر دادن شعارهایی در حمایت از رهبر جمهوری اسلامی، به دفتر آیت الله صانعی نیز یورش برده و ضمن ورود به آن محل، اقدام به تخریب کلیِ آن و هتاکی و تهدید نمودند.
لازم به ذکر است اقدامات اخیر بلافاصله بعد از سفر اخیر آقای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی به قم صورت و شدت گرفت.
تردید به پوشش صدا و سیما از وقایع پس از انتخابات به روزنامه کیهان هم کشیده شده است. این روزنامه هوادار دولت دهم روز دوشنبه در ستون تماسهای خوانندگان خود نوشت: «در مورد پخش مستند سیاسی تقاطع از شبکه ۳ سیما در خصوص قتل خانم ندا آقاسلطان نظرم این است که کار کارشناسی دقیقی روی این مستند انجام نگرفته بود در نتیجه بجای اینکه رفع ابهام از این پرونده بکند حتی شبهاتی در اذهان ایجاد کرد.» صدا و سیما در یک سال گذشته برنامه هایی پرشمار علیه جنبش سبز پخش کرده که از آن جمله برنامه های مختلفی در باره ندا آقا سلطان و شهادت او در روزهای پس از انتخابات است. اکنون به نظر می رسد سناریوهای مختلفی که برای توضیح شهادت ندا آقا سلطان به تصویر کشیده شده، نه فقط هواداران جنبش سبز که روزنامه کیهان و مخاطبانش را هم قانع نکرده است.
سخنگوی فراکسیون خط امام(ره) مجلس، با محکوم کردن اقدام سازماندهی شده گروههای خودسر به دفتر آیتالله العظمی صانعی گفت:« اینگونه اقدامات انعکاس خوبی ندارد و نیروهای امنیتی و انتظامی باید پاسخگوی ناامنی ایجاد شده برای این مرجع تقلید باشند.» به گزارش پارلمان نیوز، داریوش قنبری تصریح کرد:« چگونه است که عدهای در امنیت کامل اقدام به حمله و هتاکی نسبت به مراجع تقلید میکنند و نیروی انتظامی هیچ دخالتی نمیکند؟» وی بامشکوک دانستن حمله صورت گرفته به دفتر آیتالله العظمی صانعی در ساعت ۴ صبح امروز، خاطر نشان کرد:« نیروهای امنیتی و انتظامی باید پاسخگوی ناامنی ایجاد شده برای این بزرگواران باشند، مگر میشود عدهای لباس شخصی، در امنیت کامل ساعتها مکانی را مورد محاصره و حمله قرار دهند و نیروهای امنیتی و انتظامی خبردار نشوند و اقدامی برای تامین امنیت دفتر این مرجع تقلید و دیگر بزرگواران نکنند؟»
بهزاد حیدری از روز 22 خرداد در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می برد.
به گزارش دانشجونیوز، بهزاد حیدری عضو سابق شورای عمومی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و دانشجوی مهندسی کشتی سازی این دانشگاه در تجمع اعتراضی که به مناسبت سالگرد انتخابات برگزار شده بود، در حواشی میدان انقلاب بازداشت شده.و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است.
وی که به همراه چند تن از دوستان خود در این مراسم شرکت کرده بود، مورد هجوم نیروهای پلیس یگان ویژه قرار گرفته اما موفق به فرار نشده و بازداشت می شود.
گفقتنی است حیدری پیش از این در سال 1385 به علت فعالیت های دانشجویی خود از جانب کمیته انضباطی دانشگاه به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.
وكیل حزب مشاركت ایران اسلامی از تعیین وقت جهت رسیدگی به دعوی این حزب از سوی وزارت كشور در سی تیرماه سالجاری خبرداد.
هوشنگ پوربایی در گفتگو با ایلنا با اعلام این خبر اظهار داشت: مطابق قانون احزاب، كمیسیون ماده 10 احزاب میتواند پرونده احزاب را به شرط وجود تخلف توقیف كند در همین راستا احزابی كه پروانه فعالیتشان توقیف شده، میتوانند ظرف مدت یك ماه از این تصمیم كمیسیون به مراجع قضایی شكایت كنند.
وكیل حزب مشاركت ادامه داد: پس از اتخاذ تصمیم از سوی كمیسیون ماده 10 احزاب مبنی بر توقیف پروانه فعالیت حزب مشاركت ایران اسلامی در مهلت قانون به تصمیم این كمیسیون اعتراض و دادخواست خود را تقدیم مراجع قضایی كردیم و منتظر تصمیمات دادگاه در این خصوص هستیم.
صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم گفت: سالها قبل در دوران حاکمیت اصلاحطلبان قرار بود موضوع حجاب در دستور کار حکومت قرار گیرد و تأکید شد که باید برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف یک دستورالعمل تدوین شود و آن را به شورای فرهنگ عمومی سپردند. صفار هرندی در گفتوگو با سایت روزنامه دولت افزود: در دوره مسئولیتی که بنده در دولت نهم داشتم، شورای فرهنگ عمومی در این زمینه دستورالعملی تصویب کرد و آن مصوبه به شورای عالی انقلاب فرهنگی رفت و رئیس جمهور در سال ۸۵ این مصوبه را ابلاغ کردند، اگر همان دستورالعمل را انجام دهیم بخش عمدهای از مشکلاتی که ممکن است محصول بیاطلاعیها و شلختگیها باشد مرتفع شود.
يك نماينده اصلاحطلب دوره ششم مجلس شوراي اسلامي با تاکید بر اينكه امكان ناديده گرفته شدن اصلاحطلبان در صحنه سياسي ايران وجود ندارد تصريح كرد: تلاش ميشود تا از برخي ابزار براي كنارزدن اصلاح طلبان استفاده شود، شايد اين ابزار مدت كوتاهي به كار آيد اما در دراز مدت مورد استفاده نخواهد بود.
به گزارش ایسنا، علي شكوريراد با بيان اينكه نميتوان اصلاحطلبان را ناديده گرفت، ادامه داد: تصور اينكه شايد اصلاحطلبان هم مثل برخي جريانات كوچكي كه در گذشته وجود داشتهاند و از صحنه سياسي كنار رفتهاند، درست نيست؛ چراكه وزنه اصلاح طلبان سنگينتر است.
وي همچنين. با اشاره به اينكه اصلاحطلبان داراي تشكلهاي قانوني هستند درباره فعاليت سياسي اين مجموعه گفت: اصلاحطلبان از طريق تشكلهاي قانوني فعاليتهاي سياسي خود را در سطح جامعه انجام ميدهند.
وي با تاكيد بر اينكه اصلاحطلبان در همه فرآيندهاي سياسي كشور نقش ايفا خواهند كرد گفت: كشور داراي نظام انتخاباتي است و در انتخابات مردم ميتوانند تصميم بگيرند.
اين نماينده سابق مجلس افزود: اصلاحطلبان روششان مسالمتآميز و قانوني است، پس دليلي وجود ندارد كه از صحنه بيرون شوند، مگر اينكه عمل غير قانوني صورت گيرد، كه رفتار غيرقانوني دوامي نخواهد داشت و با توجه به پيشينه نظام جمهوري اسلامي، مردم خودشان آنها را طرد خواهند كرد.
وي به وعده قرآني مبني بر اينكه "آينده به حق تعلق دارد" اشاره و تصريح كرد: وعده اصلي در مورد كساني كه طرفدار قانون و خواستار اجراي قانون هستند و به حقوق ملت توجه ميكنند و حق طلب هستند، تحقق پيدا ميكند و در نهايت پيروزي از آن آنها خواهد بود.
معاون قضايي و حقوقي سازمان قضايي نيروهاي مسلح كشور و قاضي پرونده كهريزك گفت: در اين پرونده 12 متهم داريم كه يك مورد آنها غير نظامي و 11 نفر نيز نظامي و از ماموران نيروي انتظامي هستند که همگی به جرمهای صورت گرفته اعتراف کردهاند.
به گزارش فارس، محمد مصدق در حاشيه مجمع استاني پيشگيري از وقوع جرم در اردبيل اظهار داشت: رسيدگي به پرونده متهمان كهريزك به اتمام رسيده و ما با جمعبندي نهايي جرايم رخ داده در اين پرونده اقدام به صدور راي ميكنيم.
وي افزود: بدون كتمان، جرايم رخ داده را همه متهمان اعتراف كردهاند ولي بحث اين است كه آيا تلاش نيروي انتظامي را بايد با عملكرد اين 11 نفر سنجيد و يا اين كه قدردان نعمتي بود كه در سايه نيروهاي مسلح در باب امنيت و آرامش در كشور وجود دارد. معاون قضايي و حقوقي سازمان قضايي نيروهاي مسلح كشور با يادآوري اين كه وقوع جرم در نيروهاي مسلح چنين بازتابهاي سهمگيني را دارد، گفت: وقوع جرم در نيروهاي مسلح و هرگونه سهلانگاري در آن نه تنها به حيثيت نظام خدشه وارد ميكند بلكه زمينه سوء استفاده دشمنان را نيز از چنين فضاهايي فراهم ميكند.
تعدادی از بازداشت شدگان در اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، به بازداشتگاه کهریزک برده شده و تحت شکنجه قرار گرفتهاند. طی یک سال گذشته تعدادی از زندانیان بر اثر خشونت زندانبانان یا عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست دادهاند.
پس از خبر کشته شدن محسن روحالامینی، فرزند یکی از مشاوران جناح اصولگرا در بازداشتگاههای حکومتی، و تصمیم مجلس مبنی بر بازدید از زندانها، بازداشتگاه کهریزک در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۸۸ به دستور آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی تعطیل شد. البته بازدید نمایندگان از بازداشتگاه کهریزک نیز به دلیل تعطیل شدن آن صورت نگرفت.
سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران که شخصا دستور انتقال بازداشت شدگان ۱۸ تیر ۸۸ را به بازداشتگاه کهریزک صادر کرده بود یکی از متهمان این واقعه به شمار میآمد، گرچه پس از مدتی، نه تنها محاکمه نشد بلکه به سمت ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
مسیح علی نژاد: جرس - خانواده شهید سهراب اعرابی، محرم چگینی و علی حسن پور، سه تن از خانواده های شهدای بیست و پنج خرداد در گفتگو با جرس اعلام کردند: علی رغم تمامی تهدید ها و فشارها، فردا به مناسبت سالگرد این شهدا به بهشت زهرا خواهند رفت تا در کنار عزیزان خود، یاد از دست رفتگان راهپیمایی مسالمت آمیز سال گذشته را گرامی بدارند.
مادر سهراب اعرابی، یکی از کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ خرداد، خبر از حمله خشونت آمیز برخی از نیروها به منزل شخصی خود می دهد و ضمن اعتراض شدید خود به عدم تامین امنیت خانواده شهدا توسط دولت جمهوری اسلامی، می گوید: باید اعلام کنند اینها چه کسانی هستند که همسایه و اهالی شهرکی که سهراب متعلق به آن است را آزار می دهند و با حمله وحشیانه ای که تنها از مغول ها و شعبان بی مخ ها بر می آمد، به منزل شخصی مان یورش برده اند و دو تا شمعی که همسایه ها برای سالگرد سهراب روشن کرده بودند را با خشونت خاموش کرده اند. برای همین از همین جا اعلام می کنم، من تامین امنیت جانی ندارم و اگر فردا اتفاقی برای من افتاد مسوول مستقیم آن را جمهوری اسلامی می دانم.
علی چگینی برادر محرم چگینی یکی دیگر از کشته شدگان راهپیمایی بیست و پنج خرداد به جرس می گوید: فردا ساعت پنج تا هفت عصر مراسم یادبود برادرم در بهشت زهرا برگزار می شود و تا کنون نیز بسیاری دیگر از خانواده های شهدا اعلام کرده اند همزمان به بهشت زهرا خواهند رفت. دانشجویان و مردم معمولی زیادی با ما تماس گرفته اند و ما هم به آنها گفته ایم که حضور آنها در مراسم سالگرد برادرم از دیدگاه خانواده هیچ اشکالی ندارد، اما در مورد برخوردهای امنیتی ما هیچ اطلاعی نداریم. لادن مصطفایی، همسر شهید علی حسن پور نیز به جرس می گوید: این حق ماست تا برای سالگرد کسانی که بیگناه و تنها برای یک اعتراض در راهپیمایی بیست و پنج خرداد کشته شده اند، به بهشت زهرا برویم و به عزیزان مان بگوییم که دل مان با آنهاست ، واقعیت این است که همه می خواهند روزی که فرزندان و همسران و یا هر عضوی از خانواده شان به شهادت رسید، حداقل با امنیت کامل بر سر مزار آنها بروند چون می دانیم جرم کسانی که کشته شدند، فقط اعتراض بود که متاسفانه با گلوله جواب شان را دادند. در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ایران، برخی از کسانی که اعضای خانواده آنها در راهپیمایی اعتراضی علیه انتخابات در خیابان کشته شدند، تهدید به سکوت و برخی دیگر با تماس های تلفنی خبرگزاری متعلق به سپاه جمهوری اسلامی ایران، فارس ترغیب به مصاحبه علیه جنبش سبز و برخی دیگر نیز با تلاش های صدا و سیما برای تهیه اعترافاتی علی سران جنبش مواجه شده اند. در این، میان برخی از خانواده های کشته شدگانی که تن به مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی و خبرگزاری فارس نداده اند اعلام کرده اند، در صورتی که تهدیدات علیه خانواده های کسانی که در راهپیمایی های اعتراضی علیه انتخابات ریاست جمهوری کشته شده اند، ادامه یابد، هرگونه اتفاقی که برای این خانواده ها رخ دهد مسوولیت مستقیم آن با جمهوری اسلامی خواهد بود. پروین فهیمی، مادر شهید سهراب اعرابی که با توجه به فشارها و کنترل های امنیتی وارد شده به خانواده خود، بسیار متاثر و آزرده بود، با صدایی که هم فریاد می زد و هم با بغض همراه بود در خصوص حمله خشونت آمیز ماموران به منزل شخصی خود، مراسم راهپیمایی ۲۵ خرداد سال گذشته و عدم دلایل خود برای نامه به محمود احمدی نژاد و مسایل دیگر جزییات جدیدی را مطرح کرد که متن کامل این گفتگو در پی می آید:
خانم فهیمی! فردا سالگرد کشته شدن سهراب و شهدای دیگر در خیابان های تهران است، دلم می خواهد خیلی صریح از شما بپرسیم آیا از بیاینه آقایان موسوی و کروبی که مردم را از آمدن به خیابان منع کردند، دلگیر نشدید وقتی دیدید که قرار نیست مردم بعد از کشته شدن فرزندان شما به خیابان بیایند و در دفاع از حق هموطنان از دست رفته خود، همانند خرداد سال ۸۸ راهپیمایی برگزار کنند؟
راستش را اگر بخواهید بدانید، نه. خیلی هم خوشحال شدم، وقتی بیانیه را دیدم. اینهایی که من دیده ام به هیچ جوانی رحم نمی کنند، جوان کشی برایشان راحت است. اگر باز مردم به خیابان می آمدند به راحتی می کشتند، چرا باید خون جوانان ما را بریزند و بعد هم وقتی پاسخگو نبودند خود جنبش سبز را متهم به ریختن این خون ها کنند. اگر به هر جوانی در خرداد امسال آسیب می رسید انگار سهراب مرا دوباره می کشتند. مردم وقتی بیرون مرا می بینند، محبت شان را نشان می دهند، همبستگی و همدلی هایشان را نشان می دهند و برای مراسم سالگرد امسال نیز بارها به منزل ما آمده اند و گفته اند که می خواهند همراه ما به بهشت زهرا بیایند ولی من نمی خواهم به مردم هیچ آسیبی برسد. اینها بی رحمانه به همسایه های ما به جوان های شهرکی که سهراب متعلق به این شهرک است حمله می کنند و جوانان را می برند. چرا باید جوانان این کشور که فقط اعتراض دارند اسیر دست دولتی شوند که دروغ می گوید؟
کی و چگونه حمله کرده اند؟
تازگی ندارد، در مراسم چهارشنبه سوری آمدند ریختند در شهرک و جوان ها را بردند فقط برای اینکه چند شاخه گل جلوی خانه ما می گذارند، مردم را تهدید می کنند، در مراسم روز عاشورا مثل مغول ها حمله کردند به شهرک. همسایه ها و اهالی شهرک را آزار دادند، وقتی پریشب، همسایه ها چند تا شمع جلوی خانه ما روشن کرده بودند، آقایان به شکل وحشیانه ای به خانه ما حمله کرده اند، شمع ها را هم خاموش کردند و از خشونت آنها همسایه ها اعتراض می کردند آزرده شده بودند. در مراسم های مختلف وقتی مردم یادی از ما می کنند، اینها هم به سرعت حمله می کنند، مثل مغول ها و بدتر از شعبان بی مخ ها، من نمی دانم این همه وحشتی که از مردم دارند کی تمام می شود اما خوب می دانم که این رفتارهای وحشیانه نشان دهنده ضعف یک نظام است.
ممکن است با این فشارهایی که یاد کرده اید، مراسمی برای سهراب و شهدای دیگر هم در بهشت زهرا برگزار نشود؟
من کاری به این تهدیدات ندارم، برای مادری که عزیزترین اش را از دست داده است مگر چه چیزی بالاتر از فرزند وجود دارد. من خودم تنها می روم بهشت زهرا . هیچ هراسی هم ندارم. به خدا راضی نیستم به مردم هیچ آسیبی برسد، چند روز است که استرس گرفته ام چون می دانم مردم سهراب را تنها نمی گذارند، دلم آشوب است که مردم بیایند و باتوم بخورند. تنم می لرزد وقتی فکر می کنم جوانی برای همراهی با سهراب بیاید و تنش از خشونت این حکومت زخمی شود. هرکسی هم که با من تماس گرفت، حتی به بستگانم هم گفته ام به بهشت زهرا نیایند، خودم تنها می روم.
خانواده شهدای دیگر هم می خواهند فردا بروند بهشت زهرا. می گویید از مردم هیچ توقعی ندارید، از موسوی و کروبی و از سران جنبش سبز چطور؟ به نظر شما آنها باید چگونه همراهی کنند؟
متاسفانه هر کس بخواهد حرفی بزند، طرف مقابل قدرت دارد و جواب هر اعتراضی را با چماق و باتوم و گلوله و زندان می دهد. چه توقعی می توان داشت وقتی فضا تا این اندازه امنیتی است. با اسلحه به مردم و فعالین سیاسی و جنبش سبزی ها حمله می کنند، نمی خواهند باور کنند که یک نیروی عظیمی در ایران وجود دارند که معترض هستند، این مردم معترض در خود ایران وجود دارند و حق شان است که اعتراض کنند. باید به مردم جواب بدهند کسانی که در این کشور اجازه حمل اسلحه دارند چه گروهی هستند و متعلق به کجا هستند، یعنی نیروی انتظامی نمی داند چه کسانی با اسلحه به فعالین سیاسی و به مردم حمله می کنند؟
می گویند نیروهای خودسر حمله می کنند و احمدی نژاد هم که دیشب در برنامه زنده تلویزیونی اعلام کرده است، دولت ایشان راضی به آزار رساندن مردم نیست و حتی برخوردهای خشنی که با جوانان هم اخیرا صورت می گیرد به دولت ایشان ربطی ندارد.
دروغ می گوید. به اسم دولت است، اگر نیست، پس دولتی که توان برقراری امنیت ملت را ندارد دیگر نامش دولت نیست. اصلا فرض کنیم که راست می گویند و نیروهای خودسر می زنند جوانان مردم را لت و پار می کنند، دولتی که نتواند در طول همین یک سال پیدا کند این گروه های خودسر از کجا تغذیه می کنند دولت نیست. این ها آدم را دیوانه می کند، که دهان هر منتقد دولت را بسته اند و بعد می نشیند و می گویند آزادی وجود دارد. بعد هم که می بینند یک سیل عظیم مردم به خیابان می آیند ناگهان وحشت می کنند و گلوله می کشند و بعد هم می گویند خودسر بوده.
تا به حال به خود آقای احمدی نژاد یا دولت نامه نوشته اید و همین حرف ها را به آنها هم گفته اید؟
احمدی نژاد رییس جمهور ما نیست که به ایشان نامه بنویسم. خیلی ها ایشان را به عنوان رییس جمهور ایران قبول ندارند. کسی که صدای این همه معترض به نتیجه انتخابات را نمی شنود اصلا مورد قبول ما نیست که بخواهیم برایش نامه بنویسیم.
به هر حال ایشان الان رییس دولت است و رسانه های وابسته به دولت ایشان هم می گویند مسوول کشته شدن جوانان سران جنبش و کسانی هستند که به خیابان آمده اند.
جنبش خود مردم هستند، موسوی و کروبی در تمام این مدت از حق مردم برای یک اعتراض ساده دفاع کردند، آقایان باید جواب بدهند از چه ترسیدند، وحشت شان از چه بود که معترضان را کشتند و بعد در رسانه و صدا و سیما خانواده ها حتی یک کلمه در مورد این همه آدم که به خاک و خون کشیده شد ننوشته اند.
به تازگی نوشته اند و طرح شکایت از موسوی و کروبی را برای کشته شدن شهروندان هم عنوان کرده اند
این موسوی و کروبی و جنبش سبز است که باید از صدا و سیما و دولت شکایت کنند که کشته شدن جوانان را به دروغ انکار می کنند. چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمی آید با خود من مصاحبه نمی کند. من پا برهنه برای انقلاب سال ۵۷ به خیابان رفتم و جمهوری اسلامی شکل گرفت حالا همان جمهوری اسلامی باید پسر جوان مرا در خیابان بکشد؟ من این اجازه را نمی دهم . این من هستم که باید از چنین نظامی شکایت کنم. از هیچ کسی به جز خدا هم نمی ترسم و باور دارم تنها حکومتی که از خدا نمی ترسد می تواند تا این اندازه به مردمش ظلم کند، به مردم اش حمله کند و طاقت چند شاخه گل و شمع را هم در محفل عزاداری ما نداشته باشد و الان هم که با شما حرف می زنم تمام مکالمات ما را دارند شنود می کنند، لحظه به لحظه زندگی ما را تحت نظر گرفته اند و به هر بهانه ای سر و کله شان در شهرک ما پیدا می شود و امنیت را از ما گرفته اند، بگذار صد تا کنترل برای ما بگذارند، به کسانی که صحبت های ما را الان دارند می شنوند از همین جا می گویم؛ من چیزهایی در راهپیمایی های پارسال دیده ام که دیگر از هیچ چیزی نمی ترسم و خوب می دانم چه کسانی به روی مردم گلوله می کشند، دلم با خدا است و شما چون خدا را ندارید تا این اندازه وحشت کرده اید و به جان مردم افتاده اید و شب و روز دور و بر خانه های مردم پرسه می زنید تا مبادا اعتراض کنند.
چه چیزی در راهپیمایی پارسال دیده اید؟
خیلی چیزها که بعدا بیشتر و بیشتر خواهم گفت، اما یک نمونه کوچک آن همین است که جلوی چشم های ما به کسانی که با باتوم به جان مردم افتاده بودند پول می دادند، یعنی حتی حساب و کتاب هایشان با باتوم به دستان را چلوی چشم های ما انجام می دادند تا ببینیم و بیشتر بترسیم که اینها برای کشته شدن مردم حاضرند پول خرج بکنند، صدا و سیما این همه پول داده است که یک خانمی را بیاورد تا در مورد کشته شدن ندا فیلم بسازند.
آیا در مورد کشته شدن سهراب هم تا به حال هیچ سناریویی ساخته اند؟
من به آنها اجازه چنین کاری را نمی دهم. به خدا مادر ندا خیلی طاقت دارد که این فیلم ها را در صدا و سیما می بیند من پدرشان در می آوردم اگر چنین دروغ های سخیفی را در مورد سهراب تحویل مردم می دادند. باید بیایند اعتراف کنند که سهراب و جوانان دیگر را واقعا چه کسانی کشتند. باید جرات کنند و پای صحبت ما مادران بنشینند. ما حکومت را از آنها نمی خواهیم. حکومت مال خودشان، اما تا جواب ما را ندهند، رهایشان نمی کنیم. تا پاسخ ندهند چه کسی مجوز حمل اسلحه در راهپیمایی های مسالمت آمیز را صادر کرده است و چه کسی مجاز است خون هم وطن خود را بریزد، ساکت نمی شوم. قوه قضاییه و مجلس باید پاسخگو باشند.
مشخصا به چه نماینده ای در مجلس نامه نوشته اید؟
من به آقای ابوترابی نماینده مجلس نامه نوشتم، به او گفتم دنبال بچه من بگرد، جوابی نداد، وقتی جنازه بچه ام را پیدا کردم هم حتی یک تماس ساده هم نگرفتند. هم من و هم سهراب در انتخابات همین مجلس شرکت کرده بودیم، این کسانی که در مجلس نشسته اند نماینده های کدام مردم هستند؟ چرا حتی یک خط جواب نامه های مرا نداده اند؟ قوه قضاییه که می گویند مستقل است چرا جواب ما را نداد، همه مردم دیدند من برای پیدا کردن جسد بچه ام چه دردهایی کشیدم اما از این مجلس و از این قوه قضاییه هیچ صدایی در نیامد. من که هرگز به دولت احمدی نژاد نامه نخواهم نوشت اما تا مجلس و قوه قضاییه پاسخ نامه های مرا ندهند، نمی بخشم و ساکت هم نمی شوم.
به عنوان آخرین سوال فردا را چگونه می بینید؟ هم سالگرد شهادت سهراب و شهدای دیگر است و هم سالگرد بزرگترین راهپیمایی اعتراضی مردم در سال گذشته.
چند شب پیش که به خانه ما حمله کردند و شمع ها را خاموش کردند، معلوم بود که با ایجاد وحشت می خواستند ما را خانه نشین کنند، برای من دیگر هیچ فرقی ندارد که فردا و فردا ها چه بلایی سر خودم می آورند، اگر فردا تمام خانه مرا هم محاصره کنند، باز هم به بهشت زهرا می روم تا به سهراب بگویم، در تمام این یک سال فراموشش نکردیم، به سهراب باید بگویم، تو فقط دنبال رای گمشده ات رفتی، تو به این حکومت، به این شورای نگهبان ، به این انتخابات اعتماد کرده بودی و رای دادی، اما وقتی تو را کشتند، دیگر همه چیز تمام شد، ما دیگر به شورای نگهبان و کسانی که ادعای عدالت دارند به راحتی اعتماد نمی کنیم . از دیدگاه یک نظامی که همه مردم را مجرم می داند شاید با مرگ سهراب همه چیز تمام شده باشد اما باید فردا بروم بالای سر سهراب بایستم و به بگویم: تو را کشتند ولی یک نسل زنده شد، صدای تو و دوستان دیگرت همه جای این کشور شنیده می شود. پسرم در راهپیمایی خرداد ماه سال گذشته دنبال حق اش رفته بود، باید به پسرم بگویم: آرام باش سهراب عزیزم که صدای حق خواهی تو این روزها همه جا شنیده می شود.
گزارش جرس از قم حاکی از شدت عمل و خشونت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در پلمب دفتر آیت الله منتظری دارد.
خبرنگار ما از قم گزارش می دهد که تا ساعت ۴ صبح نیروهای سازمان دهی شده در محل حضور داشتند و هر از گاهی در داخل خودشان جر و بحث بر سر گرفتن یا نگرفتن دفاتر صورت می گرفته است .
بعد از مدتی حدود ۱۰۰ نفر نیروی یگان ویژه در داخل کوچه ی دفتر آیت الله منتظری مستقر شدند و امنیت ساختگی را فراهم کردند که در ساعت ۴ صبح با کمال تعجب و در امری کاملا برنامه ریزی شده یگان ویژه از یک سمت کوچه خارج شدند و ۲۰ نفر از نیروهای لباس شخصی با دیلم از سمت دیگر وارد کوچه شدند بدون کمترین برخوردی با نیروهای یگان.
سپس همان ۲۰ نفر اقدام به شکستن در دفتر آیت الله منتظری کردند و در حدود ۱۵ دقیقه حضورشان در دفتر کاری کردند که از حرکتی که در حسینیه در سالهای قبل کردند وحشیانه تر بوده است و خسارات بیشتری در آن چند دقیقه به بار آورده اند.
بعد از آن ۱۵ دقیقه لباس شخصی ها از دفتر بیرون رفتند وپس از ۳۰ دقیقه نیروهای سپاه و اطلاعات در محل حاضر شدند. آنها به محض ورود شروع به نوشتن صورت جلسه و . . . کره ، سپس اقدام به جوش دادن پنجره ها و درها کردند.
این گزارش حاکی است که تا حدود ظهر این افراد در دفتر آیت الله منتظری مشغول بودند.
در همین حال نیروهای یگان ویژه که از روز گذشته به لباس شخصی ها اجازه داده بودند به محاصره و تخریب بیوت و دفاتر آیات عظام صانعی و منتظری بپردازند، پس از عقب نشینی برنامه ریزی شده لباس شخصی ها هم اکنون در کوچه حضور پیدا کرده اند تا به قول خودشان دوباره امنیت را بر قرار سازند .
گفتنی است نیروهای اطلاعات پس از توقیف وسایل دفتر آیت الله منتظری از فرزندان ایشان خواستند که کلید گاو صندوق های داخل دفتر را به آنان بدهند که این خواسته با مخالفت محکم و صریح فرزندان ایشان روبه رو شد.
این گزارش حاکی است که که نیروهای سپاه و اطلاعات اقدام به شکستن در گاو صندوق ها کردند.
گفتنی است که دیوار های حسینیه و دفتر و خانه های اطراف که پر از شعارهایی است که نیروهای لباس شخصی آنان را نوشته اند، اما نیروهای اطلاعاتی با پاشیدن رنگ قصد پاک کردن آنها را دارند.
دفتر آیت الله صانعی را نیز به همین کیفیت تخریب کرده اند اما اقدامی برای بستن دفتر ایشان نکردند.
وكیلمدافع قربان بهزادیاننژاد - رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی - از صدور كیفرخواست برای موكلش خبر داد و گفت: پرونده موكل برای رسیدگی به دادگاه انقلاب ارسال شد.
سیدمحمود علیزاده طباطبایی در گفتگو با ایسنا، با بیان این مطلب اظهار كرد: با صدور كیفرخواست از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، برای قربان بهزادیاننژاد پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شد.
وی اتهامات موكلش را توهین به مسئولان و فعالیت تبلیغی علیه نظام، عنوان كرد و گفت: منتظر تعیین وقت برای رسیدگی به این پرونده هستیم.
علیزاده طباطبایی كه وكالت علی عربمازار - مسوول كمیته اقتصادی ستاد میرحسین موسوی - را نیز بر عهده دارد، یادآور شد: هنوز برای موكلم كیفرخواست صادر نشده است.
رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی سخنانی در جمع فرماندهان سپاه، رهبر جمهوری اسلامی را از اولیای الهی خواند و گفت: "اين قدرت رهبري است كه ميتواند فتنههاي سنگين را خاموش كند، در قضاياي اخير اگر اين اتفاقات در هر حكومت ديگري به وجود ميآمد آن حكومت واژگون ميشد. رهبران بزرگ و در زمان ما مقام ولايت داراي نوري در قلبشان هستند كه اگر اينطورنبود نميتوانست چنين تصميمگيريهاي بزرگي بگيرد".
به گزارش خبرگزاری ايسنا محمد يزدي پيش از ظهر روز يكشنبه در ديدار با جمعي از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سراسر كشور با بيان اينكه "سپاهيان ياوران اصلي و عملي ولايت و رهبري هستند"، افزود :شما سپاهيان در شرايط گوناگون كشور از امام، خط امام و اهداف امام و رهبري حمايت و از تدابير رهبري در حوادث اخير پشتيباني كردهايد و بايد به اين پيروي از رهبري ادامه دهيد و از انقلاب و اسلام دفاع کنید".
يزدي با انتقاد شدید ازدیدگاه برخی از فعالان سیاسی درباره حجاب گفت: "مثلا خانمي كه روزي در ايران زندگي ميكرد ونماينده مجلس هم بود كارش به جايي ميرسد كه مانتو و روسري ميپوشد و ازچادر بدش ميآيد. اين شخص تصريح ميكند كه حجاب در اسلام وجود ندارد و جزء آداب اجتماعي و از آداب و رسوم است. من در خارج روسري ميپوشم؛ چراكه درخارج آداب و رسوم ديگري حاكم است. وقتي از اين خانم ميپرسند كه چرا گاهي با مانتو و روسري و گاهي هم بدون روسري حاضر ميشويد، آيا اين دوگانگي ونفاق نيست، جواب ميدهد حجاب در اسلام وجود ندارد و روسري خود را برميداردو حجابش را تنظيم ميكند و ميگويد حجاب را اصلا قبول ندارم".
وي خاطرنشان كرد: "اين عاقبت كساني است كه مرتكب خلاف ميشوند و به گناه اصرار ميورزند و ادامه ميدهند و درنهايت به جايي ميرسند كه آيات خدا را تكذيب ميكنند".
رييس جامعه مدرسين با بيان اينكه "عدهاي روزهاي اول انقلاب شرايط خوبي داشتند و همراه امام(ره) بودند وبه قول رهبري در هواپيماي امام هم حاضر بودند" افزود: "براي اين عده شرايطي پيش ميآيد كه در ابتدا مخالفت زيادي نميكنند و زاويه زيادي با نظام نميگيرند، اما رفته رفته از اين خط فاصله ميگيرند و در نهايت به زاويه 180 درجهاي ميرسند".
وي با بيان اينكه "انسان در زندگي همواره در معرض امتحان ميباشد" اظهار كرد: "تا وقتي كه در دنيا هستيم اين امتحانات ادامه دارد و مايي كه در نظام هستيم خطر شديدتري ما را تهديدميكند، نكند شرايطي پيش بيايد كه قلبمان كاملا سياه شود. عدهاي به اين جايگاه رسيدند و ميگويند ما اسلام را قبول نداريم و حقوق بشر را برتر ازحرف قرآن ميدانيم. اين حرف كسي است كه با روحانيون بود و در نظام اسلامي بزرگ شده است، اما امروز در اصل قرآن ترديد ايجاد ميكند".
وي اعتقاد به اسلام و نظام را تفکیک ناپذیر دانست و گفت: "در اين قلب يك نقطه سفيد و سياه وجود دارد كه وقتي كارخيري انجام شود نقطه سفيد توسعه مييابد و در ادامه به سمت قالب شدن ميرود و سياهيها را پاك ميكند و ميشود قلب الهي و مقدس. اگر آدمي گناه كرد و توبه نكرد و اين روند را ادامه داد سياهيها همه سفيدي را ميگيرد و انسان را به سمتي ميكشاند كه به صراحت ميگويد اسلام را قبول دارم ولي نظام حاكم را قبول ندارم، اسلام را قبول دارم ولي روحانيت را قبول ندارم."
نايب رييس مجلس خبرگان، آیت الله خامنه ای را از اولیای الهی خواند و گفت: "قلب عدهاي چراغهايي دارد كه همواره نورميدهد و اين نور تا قيامت ادامه دارد و اين قلب متعلق به اولياء و وارستگان الهي است. بدون جهت كسي از بين جمعي براي رهبري انتخاب نميشود، بيجهت كسي به اين مسووليت انتخاب نميشود تا اداره امت اسلامي را بر عهده بگيرد، كسي كه اين مسووليت خطير را نميپذيرفت و همواره از آن فرار ميكرد،وقتي مسووليت را بر عهده وي گذاشتند مردانه ايستاد و خواست خدا را به خواست همه ترجيح ميدهد. مقام ولايت و رهبري به نيابت و جانشيني از امام زمان است و اين طور نيست كه اين نيابت به هر كسي داده شود؛ چراكه اين مقام،مقام سادهاي نيست كه مسووليت امت اسلامي را بر عهده بگیرد".
وي با بيان اينکه موضعگيريهاي رهبري در همه مسلمين نقش دارد و او بايد طوري شرايط را فراهم كند كه چشم همه مسلمين به جمهوري اسلامي باشد" ادامه داد: "اين قدرت رهبري است كه ميتواند فتنههاي سنگين را خاموش كند، در قضاياي اخير اگر اين اتفاقات در هر حكومت ديگري به وجود ميآمد آن حكومت واژگون ميشد. رهبران بزرگ و در زمان ما مقام ولايت داراي نوري در قلبشان هستند كه اگر اينطورنبود نميتوانست چنين تصميمگيريهاي بزرگي بگيرد. "
وي با تاكيد بر اينكه "امروزمسووليت سنگيني بر عهده ماست" افزود: "در زمان حساسي قرار گرفتهايم و بايدطوري عمل كنيم كه همواره خدا را در نظر بگيريم و در راه او گام برداريم، دراين صورت خدا نيز كمك خواهد كرد و آنهايي كه خدا را فراموش ميكنند، خدانيز آنها را فراموش ميكنند تا جايي كه آنها خود را هم فراموش ميكنند ودر برابر نظام الهي ميايستند، فكر ميكنند كه ميتوانند نظام را از جا بردارند".
يزدي با اشاره به اجتماع عظيم مردم در نماز جمعه 14 خرداد افزود: "ملتي كه در اين اجتماع حاضر شدند براياسلام و قرآن آمدند و موضوع آب و نان امري فرعي است و دولت نيز اگر به اسلام توجه نكند و آب و نان مردم را فراهم كند، خواست ما نيست. ما از دين و فضيلت و اجراي احكام قطعي اسلام حمايت ميكنيم. ما حكومتي را قبول داريم كه دين، فضيلت و احكام قطعي اسلام را اجرا كند، نه اينكه آب و نان را برايمردمفراهم كند، ولي بيحجابي باشد. خيلي از كشورها دم از اسلام ميزنند ولي آثاري از اسلام در آنها وجود ندارد. "
وي خاطر نشان كرد: "در حكومت اسلامي بايد اسلام حاكم باشد و در تمام مراحل جامعه حضور جدي و عملي داشته باشد.
وي با بيان اينكه "در برابرفتنهها و مخالفتها مسووليت داريم" افزود: "تا اسلام هست فتنه و مخالفت نيز وجود دارد و تا دشمنان داخلي و خارجي هستند ما هم بايد بگوييم كه هستيم. امروز بحث، بحث مبارزه است و دوستان و دشمنان اسلام همانند خير و شر دروجود آدمي وجود دارند كه بايد موضع خود را مشخص كنيم."
سلمان سیما، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد و عضو سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) بار دیگر بازداشت شد. سلمان سیما، از فعالین دانشجویی شناخته شدهی دانشگاه آزاد، روز گذشته (شنبه) در جریان ناآرامیهای سالروز انتخابات در خیابان انقلاب تهران توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. پیگیریهای خانوادهی سیما، نتیجهای در بر نداشته و علیرغم اعلام پلیس امنیت مبنی بر انتقال دستگیرشدگان به دادسرای مستقر در زندان اوین، نام سلمان سیما در میان اسامی افراد بازداشتشده وجود نداشته است. این دومین بار در یک سال گذشته است که این فعال دانشجویی عضو سازمان ادوار تحکیم بازداشت میشود. وی در آبانماه گذشته نیز در هنگام خروج از منزل، توسط مامورانی که انتظار او را میکشیدند، بازداشت شد و نزدیک به صد روز را در بازداشت به سر برد. سلمان سيما در تيرماه 87 نيز از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده و بيش از 40 روز در بند 209 به سر برده بود.
واقعه تلخ اهانت سازمان داده شده به حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی در نمازجعه تهران، چنان که حق آن بود، با واکنش شدید و قاطع مرجعیت و روحانیت مواجه شد، آن چنان که امروز دیگر کسی توان انکار و دگرگونه نمایی آن را ندارد. بزرگان حوزه های علمیه و جهان تشیع، نظیر حضرات آیات راستی کاشانی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، جوادی آملی، طاهری اصفهانی، مکارم شیرازی، صانعی، نورمفیدی، بیات، زرندی، دستغیب، اشرفی اصفهانی و… هر کدام با پیام های خود ضمن دلجویی از نواده حضرت امام (ره)، انزجار خود را از بانیان و عاملان این حرکت زشت اعلام کردند. چند روز پیش اما که هنوز سیل پیام ها سرازیر نشده بود، روزنامه کیهان در خبر ویژه ای، اظهار نظر یکی از این علمای بزرگوار این باره را نقل کرده و از آن تعبیر به “سوء استفاده” کرده بود. کیهان اظهار نظر این عالم بزرگوار را در محکومیت توهین به بیت امام (ره) “سوء استفاده ناجوانمردانه از بیماری یک عالم برجسته دینی” ! خوانده و نوشته بود: “یک خبر موثق از سوءاستفاده شرم آور و ناجوانمردانه سران فتنه از بیماری سخت یک عالم برجسته دینی حکایت می کند. این عالم دینی که تمامی عمر شریف خود را در خدمت صادقانه به اسلام و انقلاب و حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب گذرانده است، از مدتها قبل به دلیل کهولت سن در شرایط جسمانی دشواری به سر می برد، که انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به ایشان عافیت کامل عنایت فرماید.” کیهان سپس برای بی اعتبار کردن پیام محکومیت این عالم وارسته ایشان را “دارای ضعف جسمانی شدید”، ناتوان از گفتگو و بحث و بررسی” و “به سختی قادر به شنیدن” توصیف کرده بود. هر چند، با تواتر محکومیت ها از طرف اعاظم مرجعیت و استوانه های روحانیت و بزرگان حوزه، دیگر نیازی به پاسخ گویی به ادعاهای مشابه کیهان و طیف همسو نیست، اما به مناسبت این اتفاق خاص، اشاره ای به نکته ای عام در این باب بی فایده نیست. مسئله عامتری که همانا سیاست یک بام و دو هوای منافقین حاکم قدرت در باب روحانیت و مرجعیت است. کیهانیان مرجعیت و روحانیت را تا وقتی می خواهند که در خدمت منافع و نظرات شان باشند. روحانیت و مرجعیتی که از دایره تحلیل ها و آرای اقتدارگرایان بیرون روند و بر خلاف خواسته های آنها اظهار نظر یا اعلام موضع کند، یا طرد و لعن می شود و آماج هتاکی و بی حرمتی قرار می گیرد یا به خبط دماغ و کهولت سن متهم می شوند و سعی میشود محترمانه آرای شان باطل و بی اثر و بی اهمیت شود (نظیر همین مورد اخیر). نهاد مرجعیت و روحانیت که از کهن ترین (به زبان کیهان بخوانید: دچار کهولت ترین) نهادهای علمی، اجتماعی و سیاسی ایران است، همیشه در استقلال از حکومت ها معنا داشته است و از حکومتی شدن و دولتی شدن گریخته است. این فاصله استقلالی امکان انتقاد و استقلال رای را برای حوزه ها در طول تاریخ تشیع حفظ کرده است. امروز اما استقلالی را که رضاشاه و محمدرضا نتوانستند از حوزه ها بگیرند اقتدارگرایان می خواهند از آنها بستانند، تا آن جا که بزرگان حوزه ها و زعمای روحانیت از ابراز نظر صریح و آزاد ناتوان باشند، و در ابراز آرا و انتقادات واقعی خود و در همراه شدن با مردم همواره بیم و دغدغه داشته باشند. تا این سئوال پیش بیاید که مگر حکومت دینی و اسلامی بر مبنای همین نهاد کهن دینی و فقهی نباید استوار باشد و از آن ریشه بگیرد و تغذیه کند، که امروز به جای استواری بر آن و تغذیه شدن از یافته های اجتهادی و انتقادی آن، اندک تحرک و استقلال را از آن دریغ می دارد، و آن را یک سره تحت سلطه و تسلط خود و تابع و مطیع نظرات خود می خواهد؟ بد نیست اقتدارگرایان را به یاد چند ماه پیش بیاندازیم. وقتی که در مراسمی محمود احمدی نژاد خدمت همین عالم بزرگوار که از نظر توهین آمیز کیهان امروز دارای ضعف در ادراک است رسید و به ایشان نشان درجه یک عدالت اعطا کرد آیا نکاتی که آن روز در حاشیه آن مراسم توسط ایشان درباره محمود احمدی نژاد گفته شد، و در تمام شبکه های رسانه ملی بزرگتر از متن اصلی پخش شد، قابل استناد و معتبر بود و مصداق کهولت سن و ناتوانی از گفتگو و تحلیل و بررسی نبود، اما امروز که اظهارنظری مخالف امیال آنها از ایشان شنیده شده است حرفهای ایشان غیرقابل استناد است؟ آیا آن مراسم دیروز سوءاستفاده نبود و این پیام امروز سوءاستفاده است؟ و آیا از باقی اعاظم و بزرگوارانی که مشابه ایشان این اتفاق را محکوم کرده اند و شان و مقام بیت امام و سیدحسن خمینی را ستوده اند هم سوءاستفاده شده است؟ یا این که ایشان هم مثل “سران فتنه” فریب خورده اند، و قادر به درک صحیح اوضاع و تحلیل واقعی امور نیستند؛ درک صحیح و تحلیل واقعی ای که فقط در بولتن داخلی کیهان و حلقه های همسوی حکومتی یافت میشود. نهاد روحانیت و مرجعیت نهادی است کهن و دارای کهولت سن، اما نودولتیان و نوحکومتیان جوان هم خوب است گاهی به نصایح پیرانه و حکمت های کهن این کهن سالان گوش بدهند. نصایح و موعظه هایی از جنس صداقت، تقوا و انصاف. باشد که رستگار شویم.
دنبال تهاجم روز گذشته لباس شخصی ها به بیت آیت الله منتظری، صبح امروز وزارت اطلاعات، با حکم دادگاه ویژه روحانیت اقدام به پلمپ این دفتر کرد. احمد منتظری صبح امروز با انتشار بیانیه ای با تایید این خبر عنوان کرد: به دنبال تهاجمات، در صبح روز دوشنبه ۲۴/۳/۱۳۸۹ حدود ۱۵ نفر از نیروهای اطلاعات با حکم دادگاه ویژه روحانیت در محل دفتر آیت الله العظمی منتظری (ره) حضور یافته و نسبت به بازرسی و توقیف اموال تخریب شده و پلمپ دفتر اقدام نمودند و به این شکل قلم تایید بر تمام اعمال خرابکارانه نیروهای مهاجم کشیدند. این در حالی است که از نیروهای امنیتی انتظار می رفت نیروهای خودسر را کنترل و امنیت را به منطقه برگردانند. اما متاسفانه حتی یکی از اوباش دستگیر نشدند. در این بیانیه که در سایت رسمی آیت الله منتظری منتشر شد، همچنین آمده است: روز یکشنبه ۲۳/۳/۱۳۸۹ نیروهای مهاجم به دفاتر آیات عظام منتظری(ره) و صانعی (دامت برکاته) حمله نمودند. این تهاجم که از ساعت ۱۶ به بهانه حضور حجه الاسلام مهدی کروبی در قم آغاز شده بود تا پاسی از شب با شکستن شیشه های دفاتر آنان و سر دادن شعار ادامه داشت، در نهایت به تسخیر دفاتر و تخریب اموال آنها در ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه اول ماه رجب منجر شد. مهاجمین از هیچ گونه اهانتی دریغ نکردند. دراین اطلاعیه آمده است: این تهاجمات در پی احضارها و تهدیدهای مکرر اینجانب احمد منتظری توسط اداره اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت قم مبنی بر بستن دفتر آیت الله العظمی منتظری (ره) و ندادن شهریه ایشان به طلاب صورت گرفت. نکته جالب در این میان حضور و سکوت نیروهای انتظامی و گارد ویژه و هماهنگی کامل بین آنها و نیروهای لباس شخصی بود. در طی این حمله کلیه اموال دفتر تخریب و عکس های معظم له پاره و مورد اهانت قرار گرفت. وی افزوده است: شیشه ها، صندلی ها، و حتی تلویزیون دفتر را شکسته اند، پرده ها را کنده اند و با آویزان شدن از پنکه های سقفی و لگد کردن جاروبرقی آنها را خراب کرده اند.
با وجود گذشت سه ماه از تودیع وثیقه سیصد میلیون تومانی مهدی مرتضی پور ، همچنان با مرخصی او موافقت نمی شود . به گزارش خبرنگار کلمه ،وی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که در خرداد سال ۸۸ توسط سپاه بازداشت و به بند دو الف منتقل شد . اتهام وی شرکت در اعتراض های مردمی نسبت به نتیجه انتخابات از جمله راهپیمایی ۲۵ خرداد ماه است .او هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین با دیگر زندانیان سیاسی هم بند است. خانواده مرتضی پور که به سختی وثیقه ۳۰۰ میلیونی را برای آزادی موقت او تهیه کرده اند از اینکه مسئولان قضایی یا امنیتی او را آزاد نمی کنند تعجب می کنند . آنها به همه مراجع قضایی هم برای پی گیری وضعیت این زندانی مراجعه کرده اند اما هر بار پاسخ های نامشخصی می گیرند و از دلیل واقعی خودداری از آزادی وی بی خبرند . هم اکنون حدود ۲۰۰ زندانی سیاسی که عمدتا در حوادث پس از انتخابات و به بهانه های مختلف امنیتی بازداشت شده اند ، در بند ۳۵۰ زندان اوین نگه داری می شوند . خانواده مهدی مرتضی پور به زحمت توانسته اند وثیقه مورد درخواست دادستانی را تامین کنند . آنها برای تامین این وثیقه ناچار شده اند که بخشی از مبلغ وثیقه را به صورت نقد بپردازند ،پولی که از طریق قرض از دیگران تهیه شده است. با این همه و پس از گذشت سه ماه هنوز مهدی آزادی نشده است . پرسش خانواده این اسیر جنبش سبز این است که اگر قرار نیست و نبوده که او را آزاد کنند ، چرا آنها را واداشته اند که به سختی این وثیقه را تامین کنند و از نظر روحی آنها را در فشار و استرس شدید قرار داده اند.
فریدون همتی در پاسخ به بیانیه اخیر معاونت حقوقی ریاست جمهوری تاکید کرد: مواضع اعلامی دیوان محاسبات همواره در مسیر منطقی و تخصصی و بدور از هر گونه جهتگیری سیاسی علیه دولت بیان شده است. به گزارش خانه ملت متن کامل پاسخ معاون پارلمانی دیوان محاسبات کشور بدین شرح است: سرکار خانم دکتر بداغی معاون محترم حقوقی ریاست جمهوری با سلام و احترام عطف به بیانیه مورخ ۱۹/۳/۱۳۸۹ جنابعالی در رابطه با گفتگوی معاونت حقوقی، امور مجلس و تفریغ بودجه دیوان محاسبات کشور با خانه ملت؛ اعلام می شود: ۱ـ برای چندمین بار علیرغم میل باطنی ناگزیر به تکرار این مطلب هستیم که دیوان محاسبات کشور به هیچوجه علاقمند نیست هر از گاهی موضوعات فنی و تخصصی و حقوقی را به عرصه رسانهها بکشاند لیکن تنویر افکار عمومی و دفاع از حقوق سازمانی همکاران خدوم پاسدار بیتالمال، دیوان محاسبات کشور را ناگزیر از پاسخگویی و اطلاعرسانی مینماید که اقدامات دیوان از جمله صدور اطلاعیهها، گفتگوها و مصاحبهها در همین مسیر و در راستای شفافسازی و جلوگیری از برداشت نادرست از الفاظ و اطلاعات مندرج در گزارشات دیوان محاسبات بوده است . اگر بیانیه آن معاونت محترم را خوشبینانه بنگریم به این نتیجه خواهیم رسید که متأسفانه سیر گزارش و اطلاعرسانیهای دیوان محاسبات در خصوص موضوع تکراری عدم واریز یک میلیارد دلار از سوی شرکت ملی نفت به حساب خزانهداری کل، مندرج در گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۸۵ (که مربوط به دوران مدیریت سابق سازمان متبوع جناب آقای رحیمی معاون اول محترم رئیسجمهور می باشد) را تعقیب و مطالعه ننمودهاید و متعاقباً با تمسک به چنین بیانیهای، سازمانی را که بر اساس اصل (۵۵) قانون اساسی و قوانین متعدد موضوعه وظیفه نظارتی خود را در چارچوب مقررات و اصول حرفهای دنبال میکند متهم به تضعیف دولت کردهاید !! ۲ـ تعجبآور است که چرا از این جمله در متن مصاحبه که ” مواضع اعلامی دیوان محاسبات همواره در مسیر منطقی و تخصصی و بدور از هر گونه جهتگیری سیاسی علیه دولت بیان شده است ” برنتافته و به اصرار قصد دارید نتایج عملیات نظارتی این دیوان را که در قالب گزارشات تخصصی از جمله تفریغ بودجه تولید میشود بعنوان تضعیف دولت تلقی کنید !! پیشنهاد میکنیم این نوع گزارشات شفاف و فنی در هر مرجعی که شما صلاح میدانید به لحاظ از بین بردن هر گونه شائبه و نشان دادن حسن نیت و همکاری صادقانه دیوان محاسبات با دولت محترم و بمنظور اثبات جمله بالا که شما آنرا نمیپذیرید و به اصرار قصد دارید نتایج کار دیوان را علیه دولت تلقی کنید!! مورد بررسی دقیق و کارشناسانه قرار دهیم. مؤکداً معتقدیم با بهرهگیری و استفاده از گزارشات کارشناسی دیوان محاسبات میتوان نقاط ضعف و قوت حوزه اجراء را به خوبی کشف و بعنوان آئینه تمام نما، تصویری روشن به منظور اصلاح امور در اختیار دولت قرار داد که همواره این دیوان یک نسخه از گزارشات خود را برای رسیدن به این هدف تقدیم دولت کرده است. ضمناً همانطور که در مصاحبه مورد اشاره جنابعالی در خصوص انحراف از احکام قانونی در حوزه نفت اشاره داشتید، به منظور پرهیز از رسانهای شدن جزئیات آن طی نامهای طبقهبندی شده اهم انحرافات تقدیم رئیسجمهور محترم گردیده است. ۳ـ در بند (۲) بیانیه آن معاونت محترم به « تبصره (۱۰) ماده (۱) قانون دیوان محاسبات کشور » استناد شده است. در حالیکه ماده (۱) قانون دیوان محاسبات اساساً سه بند بیشتر نداشته و تبصرهای تحت عنوان تبصره (۱۰) ماده (۱) در متن اصلی قانون دیوان محاسبات کشور وجود خارجی ندارد !! در خصوص اظهارنظر جنابعالی مبنی بر اینکه « پیش از احراز تخلف در هیاتهای مستشاری بیان آنها برخلاف موازین حقوقی است » باید اذعان نمود که مطابق ماده (۶) قانون تفریغ بودجه سالهای پس از انقلاب و ماده (۱۰۴) قانون محاسبات عمومی ابتدا باید گزارش تفریغ بودجه بعد از تصویب در هیات عمومی دیوان محاسبات به مجلس شورای اسلامی تسلیم تا بر اساس اصل (۵۵) قانون اساسی در دسترس عموم قرار گیرد و سپس مجموعه انحرافات و تخلفات مندرج در گزارش تفریغ بودجه از طریق مراجع رسیدگیکننده دیوان محاسبات (دادسرا، هیاتهای مستشاری و محکمه تجدیدنظر) رسیدگی خواهد شد. ضمن اینکه طبق تبصره (۱) ماده (۱۰۲) آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی ـ که متکی به نص صریح اصل (۵۵) قانون اساسی است ـ خلاصه گزارش تفریغ بودجه باید خارج از نوبت بدون اینکه معطل رسیدگی نهایی در مراجع رسیدگیکننده دیوان محاسبات (که زمانبر است) در صحن علنی مجلس قرائت و متن کامل این گزارش در مشروح مذاکرات چاپ و در دسترس عمومی قرار گیرد. نتیجتاً با استفاده از مبانی قانونی اشاره شده « قرائت و در دسترس عموم قرار گرفتن گزارش تفریغ بودجه » موکول یا معطل رسیدگی به انحرافات مندرج در این گزارش در مراجع رسیدگیکننده دیوان محاسبات (دادسرا، هیاتهای مستشاری و محکمه تجدیدنظر) نیست. بنابراین اشاره به اهم کلیات تخلفات مندرج در گزارش تفریغ بودجه سالهای ۱۳۸۵ ، ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ که دو مورد آن ( ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ ) در مجلس قرائت و مورد ایراد جنابعالی واقع شده و در مصاحبه این معاونت بیان گردیده با هیچ مانع قانونی مواجه نیست. ۴ـ سئوال ما از جنابعالی این است که علیرغم تأکید مکرر دیوان محاسبات مبنی بر اینکه هیچ مبلغی از این یک میلیارد دلار معروف مفقود نگردیده، چرا شما که دارای دانش حقوقی و واقف به بار حقوقی الفاظ هستید از لفظ «مفقودیت» که معلوم نیست جایگاه ادبی آن کجاست، استفاده میکنید؟ آیا این خود موجب تشویش افکار عمومی و تضعیف دولت نیست ؟؟ در حالیکه دیوان محاسبات در تمام گزارشات و بیانیهها و اطلاعیههای صادره تاکید نموده و مینماید حتی یک ریال از یک میلیارد دلار معروف مفقود یا گم نشده، بلکه اختلاف حساب فیمابین شرکت ملی نفت ایران و خزانهداری کل است که باید در مسیری که قانون تعیین کرده مراحل نهایی رسیدگی را طی کند . ۵ ـ قطعاً جنابعالی واقفید که تفسیر اصول قانون اساسی بر اساس اصل (۹۸) این قانون بر عهده شورای محترم نگهبان است؛ بنابراین نه در اصل (۵۵) و نه در سایر قوانین مربوط هیچگونه منعی برای بیان انحرافات و تخلفات مندرج در گزارشات تفریغ نیامده، این در حالی است که در دوره مدیریت جدید هیچگاه دیوان محاسبات قبل از قرائت گزارش تفریغ بودجه، جزئیات هیچیک از انحرافات احصاء شده در نتیجه حسابرسیها را بیان نکرده و همواره هدف ما این است که این سنت حسنه برای همیشه ماندگار شود. در پی تقدیم گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۸۷ به مجلس و بررسی بخشی از آن در کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات موجب گردید برخی به طرح جزئیات گزارش (قبل از قرائت در صحن علنی مجلس) پرداختند که دیوان محاسبات تقاضا کرد که از چنین اقدامی قبل از قرائت (هر چند منع قانونی ندارد) پرهیز نمایند. لذا در این مسیر دیوان محاسبات پیشقدم بوده است . ۶ ـ بند (۵) بیانیه جنابعالی انجام وظایف قانونی دیوان محاسبات که خاستگاه قانون اساسی و قوانین موضوعه دارد را «داستان شبههافکنی سازمان یافته» تلقی کرده، آیا چنین اتهامی نمی تواند از مصادیق افتراء محسوب گردد؟ جهت اطلاع جنابعالی در سال گذشته برخی از رسانهها ارقام و اعدادی با منشاء مجهول تحت عنوان انحراف از قوانین بودجه سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ منتشر گردید که این اعداد و ارقام مورد تائید دیوان محاسبات کشور نبود لذا روابط عمومی دیوان محاسبات رسماً اعداد و ارقام اعلامی را در راستای جلوگیری از تضییع حقوق دولت تکذیب کرد، حال آیا شایسته است این اقدام نیک و عدالت محور، که ناشی از نظارت جامع دیوان بر قوانین بودجه است «تکذیب سراسیمه» تعبیر گردد !! ۷ ـ در بند (۶) بیانیه آوردهاید که « جدای از چرایی و چگونگی اخبار تحریف شده جای این سئوال باقی است که چرا تاکنون به رغم اینهمه هیاهو گزارشی از مفقود شدن حتی یک ریال انتشار نیافته است ؟ » در پاسخ جالب است که گفته شود، دیوان محاسبات دائماً اعلام مینماید ریالی گم نشده است، اما برخی که داعیة حمایت از دولت را دارند چرا عمداً یا سهواً اذهان جامعه را مشوش و درگیر « مفقود شدن » می کنند ؟؟! ۸ ـ از جنابعالی که مرجع حل و فصل دعاوی و اختلافات حقوقی دستگاههای اجرایی کشور در استنباط از قوانین و مقررات میباشید، جای تعجب است که انجام وظایف قانونی دیوان محاسبات کشور را که همانا پاسداری از بیتالمال میباشد و این مهم از دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی و مورد تاکید و تائید امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب میباشد، تهدید به تعقیب قضایی مینمائید !! در حالیکه بیانیه جنابعالی مشحون از اتهام و افتراء است اما بمنظور حفظ آرامش و پرهیز از جنجالهای کاذب و بی فایده برای کشور از حقوق قانونی خویش در راستای پیگرد قانونی جنابعالی چشمپوشی میکنیم . نکته آخر اینکه، بر اساس وظیفه قانونی در ارتباط با مطالب منتشره در برخی از رسانهها بدنبال ملاقات ریاست محترم جمهوری با کمیسیون محترم اصل ۹۰ قانون اساسی مجلس شورای اسلامی که به نوعی عملکرد دیوان محاسبات را مخدوش نمودند، میبایست در راستای دفاع از حقوق سازمانی و کارکنان خدوم آن به شبهات ایجاد شده پاسخ میدادیم که با صرفنظر نمودن از حقوق خود و با رعایت نزاکت اداری، فنی و حقوقی در جهت تنویر افکار عمومی عمل کردیم که متاسفانه جنابعالی آنرا « شبهه افکنیهای سازمان یافته برای تضعیف دولت » عنوان کردید . این در حالی است که اینجانب سابقه دو دوره حمایت از کاندیداتوری آقای دکتر احمدینژاد و یک دوره مجلس بعنوان حلقه اول حامیان دولت، در کارنامه خود دارم . امیدوارم که جنابعالی نیز از ابتداء جزء حامیان و دلسوزان جناب آقای دکتر احمدینژاد بوده باشید . ضمن اینکه دیوان محاسبات کشور اگر بیش از آن معاونت محترم متوجه مصالح کلان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نباشد حداقل کمتر از آن معاونت محترم نمی باشد. فـریدون هـمتی معاون حقوقی، امور مجلس و تفریغ بودجه
اعضای شورای اسلامی کار شرکت زمزم آبادان اخراج شدند. به گزارش آفتاب نیوز ،کارگران شرکت زمزم آبادان به دلیل عدم پرداخت حقوق فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۸۹ و عدم پرداخت حق بیمه خود چند روزی دست از کار کشیده و خواستار پرداخت مطالبات خود شدند. بنابر این گزارش مدیر شرکت در پاسخ به کارگران اقدام به اخراج حدود ۶۰ نفر از آنان از جمله اعضای شورای اسلامی کار کرد و هم اکنون واحد تولید کارخانه تعطیل شده است. کارگران اخراج شده دارای سابقهای از ۴ تا۱۵ سال میباشند و علیرغم مکاتبات انجام شده توسط شورای اسلامی کار هیچگونه نتیجه و پاسخی دریافت نشده است.
تمامی وبلاگ های میزبانی شده در سرویس وردپرس دات کام از ظهر یکشنبه ۲۳ خرداد ماه در داخل ایران بدون توجه به محتوای آنها فیلتر شده اند . به گزارش «وبلاگ نیوز»بررسی بازتاب های این موضوع در وبلاگستان این طور نشان می دهد که احتمالا مسدود شدن وبلاگ های وردپرسی اشتباه نبوده و بر اساس تصمیم کمیته تعیین مصادیق جرایم اینترنتی ( کمیته فیلترینگ ) انجام شده است. به نوشته ایران پرس نیوز ،بعد از فیلترینگ سایت های پر طرفدار از جمله فیسبوک این بار سایت وردپرس با تمامی امکانات و سرویس هایش به لیست بلند بالای فیلتر اضافه شد. ورد پرس یکی از میزبانان وبلاگ نویسان ایرانی است بعد از عمل غیرحرفه ای بلاگفا در جهت مسدود کردن وبلاگ ها و در نتیجه از بین رفتن محتویات آن بسیاری از وبلاگ نویسان اقدام به انتقال وبلاگ خود به سرویس های غیر ایرانی از جمله ووردپرس می کردند همچنین وورد پرس به علت داشتن امکانات صوتی و تصویری به صورت رایگان و با کیفیتی مناسب نیاز کار بران را به راحتی برآورده میکند (برخلاف میزبانان ایرانی که استفاده از این امکانات شما را به سایت دیگری وابسته میکنند) شاید این دو علت عمده کاهش استقبال وبلاگ نویسان از سرویسهای وبلاگ وطنی شده و مخابرات این بار دست به فیلتر کردن سایت وورد پرس کرده است تا آن را از دسترس مستقیم کاربران ایرانی خارج کرده باشد. موضوع فیلترینگ در ایران حرف تازه ای نیست هرروز شاید صدها سایت و وبلاگ در لیست فیلتر مخابرات قرار میگیرند و به لیست طویل فیلترینگ اضافه می شوند، به موازات این سیستم عریض و طویل دولتی، انواع فیلترشکن ها جهت دور زدن محدودیت بوجود آمده ایجاد می شوند و برای همین است که اکثر کاربران نت در ایران در کنار دیگر نرم افزار های کاربردی مورد نیاز، به یکی از شیوه های شکستن فیلتر آشنا هستند و در واقع این کار پر زحمت و پر هزینه مخابرات را با کمترین زحمت و ساده ترین روش جبران میکنند .
روز به روز وضعیت رفاهی و بهداشتی بند ۳۵۰ زندان اوین بدتر می شود و زندانیان سیاسی این بند تحت فشارهای شدید امنیتی و رفاهی روزگار سختی را در این بند از زندان اوین می گذرانند . به گزارش کلمه ،بند ۳۵۰ که به بند کارگری هم معروف است یکی از بندهای زندان اوین است که در آن زندانیان سیاسی و مالی نگهداری می شوند . بیش از ۲۰۰ نفر از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات نیز هم اکنون در این بند به سر می برند . با اینکه از ابتدای تشکیل این بند تعداد سلولهای بیشتری به زندانیان مالی اختصاص داده شده بود باز هم طی چند روز گذشته چند سلول این بند که مخصوص زندانیان سیاسی بود تخلیه و به زندانیان مالی اختصاص داده شد. این جابه جایی غیر اصولی موجب شده که زندانی های سیاسی مستقر در این سلول ها به سلولهای دیگری منتقل شوند . سلولهایی که چند برابر ظرفیت واقعی شان حالا در خود زندانی جای داده اند . در هر کدام از این سلولها که فقط چهل مترند اکنون بیش از ۳۵ زندانی محبوس شده اند. این سلول های کوچک برای این تعداد زندانی به اندازه کافی تختخواب ندارد و بیشتر زندانیان مجبورند بر کف زمین به سختی شبها را بگذرانند . با این شرایط به قول زندانیان این بند ،بیشتر زندانیان اکنون کف خواب شده اند یعنی مجبورند بر کف زمین بخوابند. همچنین وضعیت رفاهی این بند بسیار نامناسب گزارش می شود و به جز دو حمام و دستشویی زندانیان سرویس بهداشتی دیگری ندارند . بنابراین آنها مجبورند تمام روزشان را درصف بگذرانند تا بتوانند از امکانات بهداشتی بهره ببرند . هوای این بند نیز بسیار گرم است و کولر کوچک آن برای خنک کردن فضای بند مناسب نیست .گاهی هوای این بند چنان سنگین می شود که زندانیان به سختی در آن تنفس می کنند. تنها جایی که زندانیان این بند را تا حدی سرگرم می کرد کتابخانه مستقر در بند بود که آن هم چند روز قبل تعطیل شد . این در حالی است که خانواده ها ی زندانیان سیاسی هم حق ندارند برای زندانی هایشان کتاب ببرند .زندانیان سیاسی که همه زندانیان عقیدتی محسوب می شوند از این وضع به ویژه نبود کتابخانه وشرایط نامناسب رفاهی گلایه مندند .خانواده های زندانیان سیاسی بارها از دادستان تهران درخواست کرده اند که از این بند بازدید و شرایط مناسبی را برای نگهداری زندانیان آن فراهم کند . مسوولان این بند همچنین شرایطی کاملا امنیتی را برای زندانیان فراهم کرده اند در حالی که این بند هم همچون سایر بندهای عمومی زندان اوین باید شرایط عادی برای زندگی زندانیان را فراهم کند.در سایر بندهای این زندان به راحتی از خانواده های زندانیان کتاب و لباس پذیرفته می شود یا امکان تماس تلفنی راحت را برای زندانیانی که همگی دوران بازجویی شان سپری شده ، فراهم می کنند ،در حالیکه زندانیان این بند فقط حق ارند روزانه یک یا دو دقیقه از تلفن استفاده کنند . خانواده های زندانیان این بند نیز نسبت به برخوردهای این گونه با فرزندان شان که بیشتر شان حکم گرفته و دوران حبس شان را سپری می کنند معترض اند . تاکنون هر زندانی هم که به شرایط نامناسب این بند اعتراض کرده به ز ندان رجایی شهر که زندانی بسیار بدنام است منتقل شده است . مسعود باستانی ، احمد زید آبادی ، عیسی سحر خیز ، مهدی محمودیان ، داوود سلیمانی از جمله زندانیانی هستند که پس از اعتراض به این شرایط غیر انسانی به زندان رجایی شهر انتقال یافته اند . هم اکنون در این بند عماد الدین باقی ، کیوان صمیمی ، بهمن احمدی امویی ، محمد نوری زاد ،ضیا نبوی ، مجید دری و … بسیاری دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نگهداری می شوند .
دادستان تهران طی دستوری تمامی ملاقات های حضوری زندانیان سیاسی اوین را از این هفته و برای مدت نامحدود قطع کرد. براساس این دستور ،از این پس خانواده های زندانیان سیاسی فقط می توانند با عزیزان خود ملاقات کابینی داشته باشند، یعنی از طریق تلفن و از پشت تلفن آنها را ملاقات کنند. زندانیان عادی حق دارند ماهی یکبار با خانواده های خود به صورت حضوری ملاقات کنند اما این امکان از زندانی های سیاسی گرفته شده است. از این پس خانواده ها تنها با دستور ویژه دادستان حق ملاقات حضوری با زندانیان خود را خواهند داشت. حتی در صورتی که خانواده های زندانیان موفق به گرفتن دستور ویژه از دادستان برای گرفتن ملاقات بشوند فرزندان ،خواهران و برادران زندانی از حق ملاقات محروم خواهند بود. گفته می شود این محدودیت ها با هدف جلوگیری از رساندن پیام ها و نوشته های زندانیان به بیرون از زندان ایجاد شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر