
دکتر سروش در نامه ای سرگشاده به آیت الله خامنه ای خواستار کناره گیری او از قدرت شد.
سروش در نامه ای که در نوع خود بی سابقه است خامنه ای را در سراشیبی سقوط و هبوط سیاسی می بیند و از نظر جسمی نیز او را در آستانه از دست رفتن قوای ناطقه و چه بسا عاقله می داند.
او می نویسد: «نطق چهاردهم خرداد هزار و سیصد و هشتاد و نه شما را همه شنیدیم. خطابهای پر خطا بود. لغزشهای ذهنی و زبانی در آن موج میزد. نشان از فتور در قوه ناطقه داشت. خطیب زبر دست ما که در دوران سی ساله پس از انقلاب به چالاکی از همه سخنوران پیشی گرفته بود، آن روز سخت آشفته و نا توان مینمود.»
ارزیابی سروش آن است که در آن روز «تماشاچیان از او انتظار حمله داشتند اما او قوت دفاع هم نداشت. هم نطق خشکیده بود هم منطق. نه خوب سخن میگفت نه سخن خوب میگفت.نه به نقل وفا میکرد نه به عقل. ناطقه و عاقله گویی با هم فرو خفته بودند.»
سروش که پیام خود را در سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی منتشر کرده می گوید: «آقای خامنه ای، وقتی بر سر کار آمدید، در خیال، شریعتی غرب ندیدهای را میدیدم که عنان سیاست را به دست گرفته است. فقه و فلسفه و تفسیر نمیداند، به عوض اهل تاریخ و هنر و بلاغت است. زمان که گذشت و استبداد نظری وعملی، شما را به سوء تدبیر و ستمگری کشاند و مداحان و متملقان بر شما جوشیدند و ناصحان و ناقدان به زنجیر و زندان افتادند ونظم ملک پریشان شد وبانگ بینوایان بر آمد و دست تطاول حرامیان در اموال و نفوس بیگناهان گشوده شد.»
سروش نتیجه می گیرد: «بر من آشکار شد که جامه ریاست و ولایت را بر اندام شما نیک نبریده اند و روح خسته و خواب آلوده تاریخ در نیمه شبی تاریک، کلید این ملک را ناسنجیده به دست شما داده است. روزی نبود که از شجره خبیثه استبداد حنظلی فرو نیفتد و سری را نشکند یا کامی را تلخ نکند. به دعا با خدا میگفتم ایرانی را از هلاکت و سلطانی را از سوء سیاست برهان، اما طناب توحش که سخت تر شد و آتش اختناق که بالاتر گرفت دانستم کار فقط از دعا نمیرود. سالها نیک خواهانه نصیحت کردم و امیدوارانه دل به تاثیر بستم، اما "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" و بیمار رنجورتر شد. بیمار ما خیال اندیش شده بود. نصیحت ها را دروغ و دغلبازی و نقدها را توطئه و براندازی می دید و جرمهای جاسوسی و ناموسی برای ناقدان میتراشید و آنان را به زجر و زنجیر می کشید.»
از نگاه سروش آقای خامنه ای «ولایت معنوی که از ابتدا نداشت، ولایت سیاسی را هم در انتها درباخت.»
او خطاب به خامنه ای می گوید: «بهشت ولایت دیگر جای شما نیست. صدای آدمیان صدای خداست. آیا صدای خدا را نمیشنوید؟»
دکتر سروش به خامنه ای پیشنهاد می کند که از قدرت کناره بگیرد و از ستمهایی که کرده است توبه کند: «خوش تر آن است که مقام رهبری خود لبیک گویان ردای نا باندام ریاست را از تن بیرون کند و چون آدم ابوالبشر کلمات توبه را بر زبان آرد و از بهشت آسمانی ولایت آرام بر زمین رعیت بنشیند و با حوای خود آسوده زندگی کند و برادرکشی هابیل و قابیل را ببیند و رازدان تاریخ شود. بدین سان، دست کم، خطیبی باقی میماند تا فارغ از سودای ریاست به ارشاد و موعظت بپردازد و به عهد امانت وفا کند مگر دیگر بار با کرامت و رخصت مردم در "مسجد کرامت" تردد کند و به شکرانه سلامت "درویشان بینوا را تفقّد کند".
راه حل جانشین به نظر سروش این است که اگر خامنه ای از قدرت کناره نجوید، «خفتگان مجلس خبرگان سر از خواب غفلت بر آورند و بند اسارت بشکنند و روزگار ولایت جائره را به سر آورند». ولی خود می گوید که «امید بستن به سرد مزاجان گرمخانه خبرگان که مشاطگان قدرت اند و رطب خوردگان ولایت، آب به غربال پیمودن و گره بر باد زدن نیست».
منبع: گویانیوز و خودنویس (در هر دو متن خطاهای ویرایشی راه یافته است)
متن ویراسته ای از نامه دکتر سروش را در اینجا بخوانید
علیرضا شیرازی
وبلاگ
بخشی از جوابیه دادگستری کرمان در دفاع از حکم صادره توسط یکی شعب قضایی استان کرمان علیه اینجانب:
« ... در حالي که مدير سايت «بلاگفا» که مسئوليت شخص حقوقي را برعهده دارد و بر آنچه که وبلاگ نويس و ارائه دهندگان وبلاگ انجام ميدهند. نظارت مستقيم دارد و به دستور وي وبلاگها را در سايت تعريف ميکنند و از محل اقامت و مشخصات وبلاگ نويس به دقت مطلع بوده وحتي در صورتي که هک کنندهها وارد سايت شوند ازچشم و اطلاع مدير سايت پنهان نميمانند لذا عدم اطلاع مدير سايت از وبلاگهاي مربوطه حتي در حالتي که هک شده باشند امري بي پايه و نامربوط است و مسئوليت مدير سايت در قانون جرايم رايانهاي تصريح شده است. ... » - روابط عمومی دادگستری کرمان
بله از دیدگاه دادگستری کرمان نه تنها بنده مسئولیت حقوقی تمام محتوای وبلاگهای زیر مجموعه سایت را دارم بلکه نظارت مستقیم بر تمام محتوای وبلاگ داشته و با دستور مشخص بنده وبلاگها در سایت تعریف می شوند و در عین حال از محل اقامت و مشخصات وبلاگ نویسان نیز به دقت مطلع هستم (بدون توجه به اینکه ممکن است وبلاگ نویس در دانشگاه یا کافی نت یا از شبکه محل کار خود برای ثبت یا به روز رسانی وبلاگ استفاده کند)
شاید به نظر یک شوخی بیاید که فردی فکر کند مدیر یک سرویس دهنده وبلاگ از محل اقامت و هویت چند میلیون وبلاگ ثبت شده در سایت مطلع است. اما این شوخی نیست یک واقعیت تلخ است . تفکر تلخی که حاکی از عدم آشنایی با ساده ترین مسائل فنی فعالیت در اینترنت و شبکه است و قضیه وقتی تلخ تر می شود که بر اساس همین تفکر و برداشت غلط حکم یک سال زندان برای اینجانب صادر شده باشد.
پاسخ بلاگفا به جوابیه دادگستری کرمان را حتماً مطالعه کنید.
مسعود بهنود عضو شورای سردبیری روزآنلاین از حق نیک آهنگ کوثر برای انتقاد دفاع کرد اما اشاره مستقیمی به حذف کاریکاتور او از سایت روز نکرد.
بهنود با انتشار یادداشتی در وبلاگ خود در نقد کسانی که به این کاریکاتور حمله کردند نوشت: «توهین کردن به هنرمندی که سخت کار می کند و چون کار می کند ممکن است یک روز نظرش با نظر ما مخالف باشد، یک روز دیگر موافق، جز آن که بی سلیقگی است نشانه علاقه مندی به هیچ تفکر دموکرات و آزاد اندیشی نیست.»
وی با یادآوری برخورد سبزها با حسین درخشان آن را نشانه ظرفیت داشتن دانست که وقتی «حسین درخشان گرفتار شد حقوق او را پاس داشتند و به هواداریش نوشتند. با آن همه ناسزا که از حسین شنیده بودند.»
بهنود نیک آهنگ را نماینده ای از یک طرز تفکر خواند «نماینده صادق و راستگوئی که بدون زیر و بالاکشیدن نظرش را می گوید.»
مسعود بهنود در پایان یادداشت خود نوشت: «حق نیک آهنگ کوثر و همه کسانی که تولید فرهنگی دارند همین است که هر چه به نظرشان می رسد آزادانه بیان کنند. حق ماست که مخالفشان باشیم. دشنام و تهمت مقدمه حذف است و حذف پاسخی جز حذف ندارد.»
پیشینه:
روزآنلاین کارتون جنجالی نیک آهنگ کوثر را حذف کرد
مانا نیستانی، کاریکاتوریست ایرانی برنده جایزه بینالمللی شجاعت شده است. او در پیامی به مناسبت دریافت این جایزه، بخاطر کاریکاتور جنجالیاش در روزنامه ایران در سال ۸۵، از هموطنان آذربایجانی خود عذرخواهی کرده است.
نیک آهنگکوثر دیگر کاریکاتوریست ایرانی به نمایندگی از نیستانی در مراسمی که جمعه شب در شهر پورتلند ایالاتمتحده و همزمان با نشست سالانه انجمن کاریکاتوریستهای مطبوعات آمریکا برگزار شد، این جایزه را دریافت کرد.
آقای نیستانی در متنی که برای قرائت در مراسم ارسال کرده، گفته است که این جایزه معتبر «متعلق به همه اقوام ایرانی، از جمله ترکها، کردها، لرها و بلوچهای و همه اقلیتهای قومی است که برای دفاع از حقوق خود مبارزه میکنند و در رنج بودهاند.»
وی در گفتگویی با دویچه ووله در پاسخ به این سوال که چرا خود در این مراسم حاضر نشده، گفت: «برای این که من در کشور دیگری هستم. در حال حاضر به تحصیل مشغولام و امکان خروج از اینجا را هم ندارم.»
نیستانی دربارهی دلیل اهدای این جایزه به وی گفت: «بنیاد مستقلی به اسم کانون مدافعین کارتونیستهای اینترنتی وجود دارد که هرسال کارتونیستی را انتخاب و نشان شجاعت به او میدهند. علت اهدای این جایزه به من این بود که من به مدت سه ماه به زندان رفتم و تهدید شدم.»
گفتنیست یک کاریکاتور مانا نیستانی در سال ۱۳۸۵ در نشریه «ایران جمعه» به بروز اعتراضهایی در آذربایجان و میان ترکهای ایرانی منجر شد. نیستانی پس از آن به مدت ۳ ماه زندانی و سپس مجبور به ترک ایران شد.
مانا نیستانی در یک سال گذشته از کاریکاتوریستهای شاخص جنبش سبز بوده است.
منبع: دویچه ووله
صادرات نفت از بنادر ایران در دو ماهه اول امسال نسبت به سال گذشته حدود 25 درصد کاهش یافت.
طبق آمارهای سازمان بنادر و دریانوردی، میزان صادرات نفت از بنادر کشور درحالی به یک میلیون و 840هزار تن رسید که سال گذشته در همین بازه زمانی بیش از 2میلیون و 451هزار تن بود.
کاهش صادرات نفت در ایران در حالی است که کشورهایی چون عربستان سعودی برای افزایش تولید نفت خام اعلام آمادگی کردند و عراق نیز در ماههای گذشته از برنامه افزایش قابل توجه صادرات نفت در طی 5 سال آینده خبر داد.
خبرگزاری رویترز در گزارشی اعلام کرده است که ایران تنها به 8 کشور آسیایی و اروپایی نفت صادر میکند که با توجه به آن این نگرانی به طور جدی مطرح است که ممکن است تمام یا برخی از این کشورها بنا به دلایل سیاسی، خریدهای نفت خود را معطوف به دیگر فروشندگان کنند.
در این صورت ایران با مشکل صادرات و نهایتا درآمد ارزی مواجه میشود.
منبع: آرمان روابطعمومی
مریم کیانی
روزنامه نیم نما
نیکآهنگ کوثر کاریکاتوری کشیده است که در آن موسوی را درحال نوشتن سیصدمین بیانیهاش در اتاقی که تار عنکبوت گرفته است، نشان میدهد؛ کاریکاتوری که آنقدر فشار اعتراضات طرفداران جنبش سبز را بالا برد که روزآنلاین –رسانهای که طرح او را منتشر کرده بود- این کاریکاتور را بعد از انتشار حذف کرد.
اعضای شورای سردبیری روزآنلاین همگی از روزنامهنگارانی هستند که هر یک به دلایلی مجبور به مهاجرت ناخواسته از ایران شدهاند. کسانی که دلبستگیشان به حرفهی روزنامهنگاری دستکم آنقدر بوده است که بعد از ترک وطن، باز هم در پی زندهکردن حرفهی مورد علاقه خودشان باشند و این رسانه را با همدیگر راه بیندازند. روزنامهنگاری که در غربت به جای انجام دادن هزار و یک کار دیگر، رسانهی فارسیزبان راه میاندازد، بعضی چیزها را خیلی خوب میداند؛ هیچکس به اندازهی او معنای آزادی عمل رسانه را درک نمیکند، هیچکس به اندازهی او معنای استقلال عمل رسانه را نمیفهمد. هیچکس به اندازهی او آگاه نیست تیغ سانسور و یا به تعبیر خوشبینانهاش، اعمال سلیقههای شخصی، زهری برای رسانه است که اگر دچارش بشود، پادزهر چندان دست به نقدی برایش وجود ندارد.
فارغ از اینکه مواضع نیکآهنگ کوثر در به نقد کشیدن بیپروا و بیمحابای عملکرد جنبش سبز بهویژه بعد از 22 بهمن را عدهای تندروی، عدهای توهین، عدهای خوراکدادن به فارسنیوز و کیهان و عدهای هم جاسوسی و جیرهخواری بدانند، مسالهای که با هیچیک از این اظهارنظرها قابل دفاع نیست، اقدام روزآنلاین به عنوان یک رسانه است. رسانهای که بهسادگی با اعتراض عدهای، از مواضع رسانهای خودش عقبنشینی میکند و مطلبی را "بعد از انتشار" حدف میکند. در واقع سوال این است که یک رسانه چرا باید جوگیر فضای غالب بشود؟ و چرا نقش رسانهای خودش را فراموش میکند و فکر میکند له یا علیه جریانهای موجود در جامعه باید حرکت کند؟
اگر از نظر اعضای شورای سردبیری، این کاریکاتور مشکلی داشت، چرا اصلا اجازهی انتشار به آن داده شده است تا بعد بر اثر فشارهای موجود حذف بشود؟ مساله در این است که رسانه، غیر از اطلاعرسانی صرف، مسئولیت به چالش کشیدن واقعیتهای جامعه را هم دارد. نیکآهنگ کوثر بارها تاکید کرده است که نقشاش "روزنامهنگار" است؛ تعریف این نقش هم مشخص است. انتظار اینکه یک روزنامهنگار کاستی را نبیند و اشکالات را مطرح نکند چون "اکثریتی" هستند که برآشفته میشوند، انتظار کاملا بیجایی است. کمااینکه مواضعی که در کاریکاتورهای کوثر مطرح است، به هر حال صدای بخشی از کسانی هم هست که به تغییر در ایران دل بسته بودند. تمام کسانی که در ابتدا با جنبش سبز همراهی کردند اساسا با افکار و ایدههای میرحسین موافق نبوده و همچنان هم نیستند. خوب است میرحسین خودش هم خودش را "رهبر جنبش" نمیداند و خوب است در بیانیه اخیرش به اینکه همه صداها باید شنیده شود تاکید کرده است. مواضع افراطی طرفداران جنبش اما اینگونه نیست؛ آنها معمولا نقد شدن روند یک ساله جنبش را توهین به خود یا شخص میرحسین و یا تضعیف روحیه مردم میدانند.
مسالهای که خیلی از تحلیلگران درباره این جنبش به عنوان یکی از نقاط مثبت و چشمگیر آن از ابتدا ذکر میکردهاند تکثر موجود در بدنه جنبش بوده است. اما این سنتی که میان برخی طرفداران جنبش سبز راه افتاده است که هر کسی میرحسین یا روند یک ساله جنبش را نقد میکند مورد سختترین و تندترین هجمهها قرار میگیرد، سنت بیدروپیکری است که به این سادگیها نمیشود جلویش را گرفت؛ تا چنین ایدههایی که "فقط من میفهمم و هر کس غیر از چیزی که من میگویم بگوید، نفهم و بیشعور است" تا به این اندازه رواج دارد، به نتیجه رسیدن جنبش سبز "درد"ی از دردهای این مردم دوا نمیکند.
واقعا نوع نگرش این افراد به مسائل چه فرقی با اویی دارد که یک سال پیش در چنین روزی گفت: آقای هاشمی ایدههایی دارند؛ آقای احمدینژاد هم ایدههایی دارند. نظر بنده البته به نظر آقای احمدینژاد نزدیکتر است؟ اعضای شورای سردبیری و سیاستگذاری روزآنلاین! فکر نمیکنید نظرتان دارد کمکم به نظر "عدهای" نزدیک میشود؟
گروهی از زنان و فعالان مدنی افغانستان در نامهای سرگشاده خطاب به مردم ایران مجازاتهای در نظر گرفته شده قوه قضائیه برای ژیلا بنییعقوب را محکوم کردند.
ژیلا بنییعقوب که در جریان اعتراضها به نتیجه انتخابات بازداشت شده بود، چندی پیش از سوی قوه قضائیه به یکسال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از شغل روزنامهنگاری محکوم شده است.
گروهی از فعالان حقوق زن در افغانستان در واکنش به صدور این حکم نوشتهاند: «آیا یقین دارید که با صدور چنین حکمی ژیلا ۳۰ سال نخواهد نوشت؟ آیا هرگز به این اندیشیدهاید که اگر ژیلا ۳۰ سال ننویسد ایران ۳۰ سال از داشتن قلمی که برای وصل کردن آمده محروم میماند؟»
در این نامه خطاب به مقامهای ایران آمده که «هرگز به این نیاندیشیدهاید که در طول تاریخ همیشه جای خالی قلم را تفنگ پر کرده است؟ آیا هرگز به این نیاندیشیدهاید که با صدور چنین احکامی نه تنها چیزی به دست نمیآورید، بلکه حقانیت ژیلا را برای انتقادهایش به اثبات میرسانید؟»
این فعالان حقوق زن افغانستان اضافه کردهاند که هدف از صدور این حکم، تحت فشار قرار دادن فعالان زن در ایران است، اما «بزرگی این زنان وابسته به حکومتها نیست. روایت آنها برای همیشه تاریخ و در نزد مردمان بلنداندیش جریان خواهد داشت.»
در بخش دیگری از این نامه در مورد خانم بنییعقوب آمده که «او با به خطر انداختن جان خود و تهیه گزارشهای مختلف از وضعیت زندگی زنان در کشورهای بحرانزده و در حال جنگ سعی نموده پیوندی همدلانه و عمیق در میان مردمان این منطقه به وجود آورد.»
به نوشته آنها، بنییعقوب «متهم به جمع آوری امضا، مدنیترین شکل طرح خواستها و مطالبات، برای بهبود زندگی زنان سرزمیناش است.»
منبع: طرح مطالبات زنان افغانستان
یک مقام نهاد نمایندگی آیتالله خامنهای در دانشگاه تهران از راهاندازی اتاق فکر حجاب در این دانشگاه خبر داد.
ابراهیم کلانتری گفته که این اتاق فکر با حضور معاونین نهاد دانشگاه تهران به منظور بررسی ابعاد مسئله حجاب راه اندازی شده است.
آقای ابراهیمی افزوده که کارگروه عفاف و حجاب متشکل از نمایندگان دستگاههای فرهنگی، تشکلهای دانشجویی و اساتید برای ارائه راهکارهایی در رابطه با حجاب نیز تشکیل خواهد شد.
به گفته وی «با ایجاد این کارگروه در محیط دانشگاه با مشارکت دانشجویان راهکارهای مطلوبی در رابطه با مسئله عفاف و حجاب و رعایت شئونات اسلامی مطرح میشود.»
کامران دانشجو وزیر علوم نیز امروز شنبه گفته که مدیریت حجاب در دانشگاهها نباید به حراستها واگذار شود.
آقای دانشجو افزوده که روسای دانشگاهها باید در رابطه با مسئله حجاب «شخصا وارد شوند و به هیچ عنوان مدیریت موضوع را به نیروهای حراست و انتظامات واگذار نکنند.»
منبع: خبرگزاری مهر و (+)
پیشینه
تعلیق از تحصیل «بدحجابان» دانشگاه علامه طباطبایی
مدیرکل سیاسی وزارت کشور میگوید قوه قضائیه با درخواست توقیف پروانه فعالیت احزاب مشارکت و سامان مجاهدین انقلاب اسلامی موافقت کرده است.
کمیسیون ماده 10 احزاب، فروردین ماه سالجاری فعالیت این دو حزب را ممنوع اعلام کرده و از قوه قضائیه خواسته بود پروانه آنها را لغو کند.
محمود عباسزاده مشکینی گفته که براساس اعلام دادستان عمومی و انقلاب تهران، فعالیت این دو حزب «غیرقانونی» است.
به گفته آقای مشکینی توقیف پروانه احزاب از اختیارات قانونی کمیسیون ماده 10 احزاب است.
وی در عین حال افزوده که جبهه مشارکت از این اقدام کمیسیون ماده 10 احزاب شکایت کرده اما شکایت این حزب از سوی دادستانی رد شده است.
جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین دو حزب اصلاحطلب هستند که نتیجه انتخابات سال گذشته را رد کرده و دولت برآمده از آن را غیر قانونی اعلام کردهاند.
منبع: خبرگزاری مهر
پیشینه
دادستان تهران عقب نشینی کرد: فقط فعاليت «مشارکت» مشکل دارد نه «مجاهدين انقلاب»
بدنبال تهدید ماموران امنیتی مراسم بزرگداشت علی شریعتی در منزل حبیبالله پیمان لغو شد و خانواده شریعتی در بیانیهای به صادر نشدن مجوز برای برگزاری این مراسم در حسینیه ارشاد اعتراض کردند.
به گزارش وبسایت جرس، قرار بود این مراسم عصر روز جمعه در منزل حبیب الله پیمان و با سخنرانی احسان شریعتی، هاشم آغاجری و محمد جواد کاشی برگزار شود، اما این مراسم «با تهدید ماموران امنیتی لغو» شد.
یکی از نزدیکان برگزارکنندگان این مراسم به رادیو فردا گفته که «ماموران نیروی انتظامی روز گذشته خواستار لغو این مراسم شدند.
به گفته این منبع، پس از این تهدید، برگزارکنندگان مراسم روز پنجشنبه متنی با این مضمون که «با پوزش مراسم به دلیل مخالفت نیروی انتظامی لغو شده است» بر روی درب ورودی نصب کردند.
به گفته وی «اما روز جمعه نیروهای انتظامی جلوی محل برگزاری مراسم حاضر شده و متن قبلی را برداشته و متنی جدیدی را روی درب محل مراسم نصب کردند.»
طی 30 سال گذشته مراسم بزرگداشت علی شریعتی در این منزل برگزار شده بود و این نخستین بار است که این مراسم لغو میشود.
خانواده علی شریعتی نیز با صدور اطلاعیهای اعلام کردهاند: «تمایل مشهود به غلبه جوّ تکصدایی و انحصارطلبی در شرایط کنونی که یکی از نمودهای آن اینگونه اعمال محدودیتها علیه تجمعات و حق آزادی بیان است، سیاستی سخت نابخردانه مینماید.»
طی دوسال گذشته مقامهای دولت جمهوری اسلامی با برگزاری مراسم بزرگداشت مهدی بازرگان، آیتالله محمود طالقانی و یدالله سحابی در حسینیه ارشاد مخالفت کردهاند.
منبع: رادیو فردا و جرس
ایران با انتشار بیانیهای، قطعنامه چهارم تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی را «غیرقانونی و نامعتبر» خواند و اعلام کرد اقدام علیه منافع ایرانیان با اقدام مقتضی مواجه خواهد شد.
در این بیانیه که روز جمعه منتشر شده آمده است: «جمهوری اسلامی ایران به صراحت اعلام مینماید هرگونه اقدام علیه منافع قانونی و مشروع ملت ایران، متقابلا پاسخ قانونی و اقدام مقتضی جمهوری اسلامی ایران را به همراه خواهد داشت.»
این بیانیه از آمریکا به عنوان «بزرگترین تهدید» برای جامعه جهانی نام برده و اعلام کرده که «قطعنامه جدید «اعتبار منشور سازمان ملل را از میان میبرد و باید لغو شود.»
این بیانیه با انتقاد از عملکرد شورای امنیت سازمان ملل در برخورد با مسائل غزه و برنامه اتمی اسرائیل افزوده که این شورا نمیتواند مرجع مناسبی برای تامین امنیت و حقوق ملتها باشد.
شورای عالی امنیت ملی ایران در بیانیه خود میافزاید که تصویب قطعنامه تحریم تهران با رای 12 کشور از 15 عضو شورای امنیت «اثبات کرد که ایالات متحده آمریکا امروز بیش از همیشه با بیاعتباری و بحران اعتماد در جهان روبروست.»
منبع: فارس
کمیته حمایت از روزنامهنگاران در گزارشی اعلام کرد طی یکسال گذشته دستکم 29 گزارشگر، دبیر و عکاس خبری ایرانی مجبور به فرار از کشور شدهاند.
در گزارش سالانه این کمیته آمده که این بالاترین آمار سالانه خبرنگاران تبعیدی یک کشور طی یک دهه گذشته است.
آمار کل خبرنگارانی که در سال گذشته بدلیل خشونت و ارعاب به کشورهای دیگر پناه بردهاند دستکم 85 نفر ذکر شده است.
کمیته حمایت از روزنامهنگاران میگوید دستکم نیمی از خبرنگاران ایرانی که طی 12 ماه گذشته و بدنبال انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از کشورشان گریختهاند، در ترکیه و در شرایط دشواری بسر میبرند.
این کمیته پیشتر نیز اعلام کرد ایران رکورددار شمار خبرنگاران زندانی در جهان است.
این گزارش نشان میدهد پس از ایران، سومالی (16 خبرنگار تبعیدی) و اتیوپی (15 خبرنگار تبعیدی) در ردههای دوم و سوم قرار دارند.
گزارش کمیته حمایت از خبرنگاران آمار کل خبرنگارانی که طی 10 سال گذشته مجبور به فرار از کشورهایشان شدهاند را 509 تن ذکر میکند که 454 نفر از آنها همچنان در تبعید هستند و تنها 55 نفر توانستهاند به کشور خود بازگردند.
آمریکا میزبان 140 نفر یعنی بیشترین تعداد از این خبرنگاران است.
منبع: بیبیسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر