
نمايندگان ۵۶ کشورجهان در شورای حقوق بشر در ژنو با ابراز نگرانی از وضعیت حقوق بشر در ایران «سرکوب پرخشونت مخالفان، بازداشتها واعدامها، تبعيضهای شديد عليه زنان و اقليتها و محدوديتهای آزادی بيان و مذهب» در ایران را محکوم کردند.
هادی قائمی، سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران با بیان اینکه «هيات نمايندگی جمهوری اسلامی از تمامی امکانات استفاده کرد تا جلوی قرائت اين بيانيه را بگيرد» گفت: «خوانده شدن اين بيانيه از يک نظر شکست بزرگ ديپلماسی برای ايران بود.»
به گفتهی آقای قائمی «نمایندگان جمهوری اسلامی از تمامی اهرم ها استفاده کردند تا همه را با خود همراه کنند و بگويند که اين پرونده سازی است اما کشورهايی مانند پرو، شيلی، مالديو و ژاپن هم از اين بيانيه حمايت کردند.»
آقای قائمی که در محل اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو حضور دارد همچنين گفت: «جمهوری اسلامی تلاش کرد بگويد اين ها نوعی اتهام از سوی آمريکا است ولی با توجه به حمايت ۵۶ کشور، اين تلاش به نوعی خنثی شد».
این بیانیه به ابتکار آمریکا و نروژ تهیه شده و ۱۶ کشور از ۴۷ کشور عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل در میان امضا کنندگان آن هستند. تمام ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا هم این بیانیه را امضا کرده اند.
این در حالی است که دولت ایران دیروز (دوشنبه) به شدت به بیانیه اخیر کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران اعتراض کرده بود.
منبع: رادیو فردا و بیبیسی
وقتی دروغ گفتن و وارونه سازی و تحریف عادت شد واقعا ترک اش سخت است. روزنامه سپاه می رود با الویری مصاحبه می کند. مصاحبه را می دهد او ویرایش نهایی می کند. بعد می زند زیر قرار و مدار و صد البته اعتبار نداشته اش و به قول الویری دوسوم مصاحبه را می اندازد که خب با معیارهای روزنامه سپاه هنوز خیلی عجیب نیست بعد می بیند هنوز راضی نشده بعضی جوابها را می گذارد زیر بعضی سوالهای دیگر! و بدتر از آن یک جوابهایی هم که دوست داشته الویری گفته باشد و نگفته به بعضی سوالها می دهد و به عنوان شاهکار روزنامه نگاری ولایی-سپاهی می دهد دست خلق خدا. الویری خطاب به مدیر مسئول روزنامه سپاه می گوید: "حدود دو سوم مصاحبه من حذف شده و در برخی موارد پاسخ یك سؤال در ذیل سؤال دیگری قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبی در مصاحبه ذكر گردیده كه بهیچ وجه در اظهارات بنده نبوده بلكه برخی از دوستان آن روزنامه، منویات ذهنی خود و آنچه كه دوست داشتند از زبان من (به سلیقه آنان) بشنوند را، در روزنامه به چاپ رساندهاند.» ملاحظه می فرمایید؟ در تاریخ آینده، دانشجویان روزنامه نگاری کافی است رفتار یکی از روزنامه های حلقه میلیتاریستی نظام ولایت را بررسی کنند تا با تمام ترفندها شعبده بازان خبرساز آشنا شوند. خودش یک دوره کامل و عملی وارونه سازی است:
مدیر مسئول محترم روزنامه جوان با سلام
خواهشمند است دستور فرمائید در اجرای قانون مطبوعات توضیحات زیر را در مورد مصاحبه اینجانب با آن روزنامه كه در صفحات ١٣٢ تا ١٣۵ ویژه نامه مورخ ٢٢ خرداد نشر گردید، جهت تنذیر افكار عمومی منتشر نمایند.
مصاحبه با اینجانب در دو مرحله انجام از آنجا كه احتمال میدادم در درج مطالب تحریفات و یا اشتباهی صورت گیرد از آقای البرزی خبرنگار محترم آن روزنامه تقاضا كردم، پیشنویس مصاحبه را قبل از انتشار برای اینجانب ارسال نمایند. نامبرده روز سهشنبه ١١ خرداد این پیشنویس را ارسال نمود و اینجانب نیز در تاریخ یكشنبه ١٣ خرداد مصاحبه تصحیح شده را از طریق پست الكترونیكی برای آقایان البرزی و گیوهچی در روزنامه جوان ارسال نمودم.
از آنجا كه حدود دو سوم مصاحبه من حذف شده و در برخی موارد پاسخ یك سؤال در ذیل سؤال دیگری قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبی در مصاحبه ذكر گردیده كه بهیچ وجه در اظهارات بنده نبوده بلكه برخی از دوستان روزنامه منویات ذهنی خود و آنچه كه دوست داشتند از زبان من (به سلیقه آنان) بشنوند، در روزنامه به چاپ رساندهاند. خواهشمندم دستور فرمائید متن كامل مصاحبه اینجانب برای رفع هرگونه شبهه درآن روزنامه محترم به چاپ برسد.
در پایان تصریح مینمایم كه اینجانب فقط مسئولیت كلیه مطالبی را كه در تاریخ ١۶ خرداد به عنوان متن نهایی در جلسه مصاحبه برای روزنامه ارسال كردهام میپذیرم و مطالب غیر آن ربطی به اینجانب ندارد. "
الویری همچنین در سایت رسمی خود و خطاب به مردم و ارباب جراید می نویسد: "از آنجا كه روزنامه جوان در ویژه نامه اخیر، بخش های زیادی از مصاحبه اینجانب را حذف، قسمت هائی را جابجا و مطالبی خلاف نظر من را در مصاحبه اضافه نموده، جهت رفع هر گونه شبهه، متن كامل این مصاحبه را كه در تاریخ ١۶ خرداد در اختیار روزنامه جوان قرار گرفته را، در سایت رسمی خود منتشر می كنم."
------------
*جهت توضیح و به نقل از جرس: ویژه نامه ای در تاریخ ٢٢ خرداد ماه و در سالگشت انتخابات ریاست جمهوری، در روزنامه جوان منتشر شده بود که متن مصاحبۀ اختصاصی آن روزنامۀ حامی دولت، با مرتضی الویری، شهردار اسبق تهران، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مهدی کروبی در کمیته پیگیری حوادث پس از انتخابات نیز، در آن گنجانده شده بود. متن کامل مصاحبه بدون سانسور را در جرس بخوانید
سایت جهان نیوز منسوب به علیرضا زاکانی، نماینده تهران از قوه قضائیه خواسته است به دلیل «حفظ هزینههایی که نظام در این مدت داده» اجازه ندهد زندانیان از درون زندان نامه به بیرون از زندان منتشر کنند.
این سایت مینویسد: «فردی که به جرم توهین به مقامات ارشد نظام در زندان به سر میبرد، از چنان آزادی برخوردار است که در زندان نیز همان جرم را با وقاحت تمام بلکه تند تر از گذشته تکرار می کند و آن را انتشار عمومی هم میدهد.»
جهان نیوز افزوده است: «مگر نه این است که برخی جرم های سیاسی، آثار و عواقب آن از بزه و قتل نفس و مواردی از این دست نیز در جامعه بالاتر است. چرا باید نسبت به جرم این افراد کم توجهی و مماشات صورت گیرد.»
در ادامهی این مطلب آمده است: «تعدادی از زندانیان سیاسی در ادامه اعتراضات خود با پیغام های پنهان و آشکار بر تداوم روزۀ سیاسیِ خود تاکید میکنند، عیسی سحرخیز در نامه ای از زندان همراهان خود را به ایستادگی در برابر نظام دعوت میکند، داود سلیمانی از درون زندان نظام را به داشتن زندانهای سیاه و برخوردهای خشن متهم میکند، محمد نوریزاد که به دلیل فحاشی علیه نظام به زندان افتاده است، در ایام زندان بارها جرم خود را تکرار میکند و هر بار تند تر از دفعه قبل نامه پراکنی میکند.»
در پایان این مطلب آمده است: «آیا این انتظار زیادی از مسئولین قضائی است که اقتدار بیشتری نشان دهند و اجازه ندهند که این تلقی ایجاد شود که از درون زندان هم میتوان جریان فتنه را رهبری کرد؟»
منبع: جهان نیوز
دهها نویسنده و روزنامهنگار فرهنگی در نامهای به دادستان تهران از او خواستند که به جواد ماهزاده، نویسنده و منتقد ادبی تا روشن شدن وضعیتش مرخصی دهد.
در این نامه آمده است: «آقای جواد ماهزاده، منتقد ادبی و نویسنده جوان کشورمان که از ۲۹ مهرماه سال گذشته و در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است، علیرغم صدور حکم قطعی همچنان در زندان به سر میبرد و برخلاف روال مرسوم که با مرخصی زندانیان پس از برگزاری دادگاه موافقت میشود، وی تاکنون از این امکان قانونی محروم مانده است.»
امضا کنندگان این نامه افزودهاند: «انتظار ما که جمعی از منتقدان و نویسندگان و روزنامه نگاران ادبی کشور هستیم، از جنابعالی و دیگر دستاندرکاران قوه قضاییه رعایت حقوق قانونی نامبرده بوده و امیدواریم که ضمن موافقت با مرخصی این نویسنده جوان زمینه آزادی دایمی وی را نیز فراهم کنید.»
مهدی یزدانی خرم، فتحالله بینیاز، حسین سناپور، کامران محمدی، خجسته کیهان، مهری جعفری، امیرحسن چهلتن، کوروش رنجبر و جواد عاطفه از امضا کنندگان این نامه هستند.
منبع: پارلمان نیوز
تعداد زيادی از مردم تهران همراه با خانوادههای کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ خرداد عصر امروز بر آرامگاه شهدا حاضر شدند و با وجود تدابیر شدید امنیتی، با نثار گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام کردند.
لادن مصطفایی، همسر علی حسنپور یکی از کشتهشدگان درگیریهای پس از انتخابات گفت: «مردم علی رغم حضور نیروهای انتظامی، ما را در بهشت زهرا تنها نگذاشتند و این قوت قلب همه ماست که امروز بعد از یک سال احساس کردیم تنها نیستیم.»
وی گفت که «مردم بر مزار شهدا با قرار دادن شاخه های گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام میکنند اما همزمان ماموران امنیتی بالای سرما میایستند و اعلام میکنند مراسم را باید تا ساعت هفت عصر تمام کنید و به خانههایتان برگردید.»
به گفتهی خانم مصطفایی «ماموران امنیتی با امکانات فیلمبرداری در کنار خانوادههای عزادار قرار گرفته و از مردمی که دسته دسته وارد بهشت زهرا میشوند، فیلمبرداری میکنند.»
وی افزود که «مردم به این صحنه ها توجه نمیکنند و همراه و همدل با خانواده های شهدا نشان دادند که ما را تنها نخواهند گذاشت.»
پیشتر خانوادههای سهراب اعرابی، محرم چگینی و علی حسنپور اعلام کرده بودند که «تحت هر شرایطی» در روز ۲۵ خرداد ماه بر سر مزار فرزندانشان حاضر خواهند شد.
منبع: جرس
معصومه ناصری
کافه ناصری
دیروز صبح که بیدار شدم، عکسهای خانه و دفتر آقای صانعی و منتظری خبر داغ بود. تا شب که نشسته بودم هی سایتهای نزدیک به قم را بالا و پایین کردم اما خبری نبود. امروز صبح هم هر چه نگاه میکنم هیچکدامشان واکنشی نشان ندادهاند.
یکی از دوستان روزنامهنگار من یک بار در گفتگو با یکی از همین روحانیون، برای جماعت روحانی، تعبیر «صنف روحانیون» را به کار برده بود و به آن آقا برخورده بود که ما صنف نیستیم، اما امروز میبینم حتی در حد یک صنف هم «حمیت صنفی» ندارند.
آنچه دیروز در دفتر آیت الله صانعی پیش آمد، پیشتر به سر بیت و دفتر آقای منتظری هم آمده بود و باز هم خیلی پیشتر بر سر آیت الله شریعتمداری و بیشتر از اینها بر سر روحانیون کم اسم و رسم دارتر مثل کاظمینی بروجردی و دیگرانی که به هر مناسبتی، حکومت حوصلهشان را نداشت.
اما این عروسی در این کوچه نمیماند و به کوچه دیگر «علما» هم خواهد رسید. دیر نیست که کار به انتخاب بین دستبوسی و آستان بوسی یا «حذف شدن» بکشد، مگر همین پریروز به هاشمی رفسنجانی پیغام ندادند که «حذفت میکنیم؟»
راستش به من برخورده است که چرا صدا از این جماعت، در حمایت از حریم خودشان در نمیآید و بعضیها ساده دلانه امیدوارند، این قم مضمحل شده، قدی راست کند و از شرافت ایران دفاع کند و روبروی «حکومت جائر» بایستد.
حوزهای که بودجه میلیاردی از حکومت میگیرد، تن و جانش چنان تا رگ و ریشه به رانتهای حکومت بسته و وابسته است که صدایش در نمیآید. این بودجهها مختص به جمهوری اسلامی نیست. در دوران پهلوی هم بودجههای دولتی به حوزه میرسید و همان دوران هم ببینید چند نفر مثل خمینی بلند شدند و زیر کاسه حکومت زدند و چند نفر از همین علمای صاحب اسم و رسم از در مخالفت با او در آمدند.
حوزه قم، وقتی باتوم به جان ملت میزنند و روز عاشورا با ماشین از روی جوانهای مردم رد میشوند، هیچ جای جانش نمیسوزد آن وقت خبر جعل کن، بگو در همین عاشورا کسی کف و سوت زده است، در عزای چنین فاجعهای، عمامه از سر برمیدارند و به زمین میزنند که وا اسلاما.
وقتی از موسوی در مورد سکوت علمای قم سوال کردند گفت «آدمها محذوراتی دارند»، من هم میگویم مگر چند نفر از آقایان در قم، گیریم که شاکی باشند از وضع، جسارت این را دارند که در صف ملت بایستند و بعد ببینند دفتر و دستکشان به حال و روز دفتر و دستک منتظری و صانعی میافتد؟
برای همین محذورت این آدمها را میفهمم و به قم امیدی ندارم. این طور خیالم راحتتر است. آدمی که ببیند چه بر سر «هم سلک و هم لباس» خودش میآورند و دردش نمیآید، من توقع داشته باشم در حمایت از جوانهایی که نمیشناسد بایستد؟ نه من این قدرها ساده نیستم.
با گذشت ۱۸ روز از آغاز آتش سوزی و فوران گاز در میدان نفت شهر، عملیات مهار و کنترل آتش سوزیها در این میدان مشترک نفتی هنوز آغاز نشده و تاکنون ۴ نفر نیز در این آتشسوزی کشته شدهاند.
چاه شماره ۲۴ میدان نفتی نفت شهر از بامداد ۸خرداد ماه امسال به دلایل نامشخصی به دنبال نشت و فوران گاز دچار آتشسوزی شد که ارتفاع شعله های آتش، دود و خاکستر این حادثه حدود ۷۰ متر گزارش شده است.
در همین حال حیدر بهمنی، مدیرعامل شرکت ملی حفاری با بیان اینکه هم اکنون «با آمادهسازی پمپهای فشار قوی آب درصدد حمله مستقیم به آتش در این میدان نفتی هستیم» گفت: «با انجام این بخش از عملیات مهار، به زودی دو دستگاه حفاری نیز برای حفر ۲ حلقه چاه جهت دار در منطقه مستقر و عملیات حفاری آغاز خواهد شد.»
وی افزود که «با انجام عملیات ساخت و آبگیری استخر، بخش زیادی از مشکلات برای خنک سازی تجهیزات و تیم عملیاتی برطرف شده و مهار گران قسمتی از تجهیزات به جا مانده از دستگاه حفاری ۱۱۸را از محل خارج و به بیرون از منطقه آتش انتقال دادند.»
مدیر تیم عملیات اطفا حریق چاه شماره ۲۴ نفت شهر نیز گفت: «تیم عملیاتی حاضر در منطقه با برگزاری جلسات مستمر روزانه وضعیت چاه را پایش کرده تا بتوانند علاوه بر حفاری جهت دار به صورت مستقیم نیز به آتش حمله کرده و عملیات مهار جهت سرعت بخشیدن به کار را با بهترین روشهای ممکن انجام دهند.»
میدان نفتی نفت شهر بین ایلام و کرمانشاه واقع شده و در حال حاضر تنها میدان نفتی در حال تولید استان کرمانشاه است که دارای ۶۹۲ میلیون بشکه ذخیره نفت خام و مقادیری ذخیره گاز طبیعی در کلاهک گازی است.
منبع: مهر
مریم زندی، عکاس سرشناس ایرانی در نامهای به وزیر ارشاد که از وی برای دریافت مدرک درجه یک هنری دعوت کرده بود، دریافت این مدرک را رد کرد و گفت: «تا وقتی عکاسان حتی از دست گرفتن دوربینشان در خیابان باید بترسند، اشتیاقی برای گرفتن این مدرک ندارم.»
وزیر ارشاد در نامهای رسمی، از مریم زندی برای شرکت در مراسم اعطای مدرک درجه یک هنری در روز بیست و چهارم اردیبهشت دعوت کرده بود.
مریم زندی در نامهی خود نوشته است: «متأسفانه در حالیکه حرفهٔ عکاسی و عکاسان به شدت مورد تهاجم قرار گرفته و هیچگونه امنیت حرفهای و جانی برای عکاسان ایران وجود ندارد و تعدادی از آنها فقط به جرم عکاسی یعنی انجام وظیفهشان مورد ضرب و شتم و زندان قرار گرفتهاند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند برای گرفتن این مدرک، دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمیکنم.»
وی افزوده است: «هماکنون تعدادی از عکاسان حرفهای و غیرحرفهای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و من حتی از دست گرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم، و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقهای نیز میسر نمیباشد.»
خانم زندی در پایان نامه خود تاکید کرده است: «مسلماً اگر در شرایط دیگری بودیم دریافت چنین مدرکی شوق تداوم آنچه را که تا امروز برای وطنم، ایران، انجام دادهام «که ادای دین بوده است» مضاعف میکرد. به همین دلیل از دریافت چنین نشانهایی تا زمانهای که شرایط چنین باشد معاف خواهم بود.»
منبع: وبسایت عکاسی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با انتقاد از عملکرد صدا و سیما اعلام کرد که این «رسانه ملی» به «کیهان تصویری بیاخلاق» تبدیل شده است.
بیانیه سازمان مجاهدین پس از آنکه برنامه 20:30 شبکه دو سیما مستندی درباره محسن سازگارا پخش کرد و وی را عضو سابق این سازمان معرفی کرد، منتشر میشود.
این سازمان با رد هر گونه عضویت آقای سازگارا در سازمان مجاهدین انقلاب، از صدا و سیما به خاطر تسری دادن فعالیتها و اقدامات افراد به جریانهای همسوی فکری و سیاسی منتقد دولت به شدت انتقاد کرده و نوشته که آقای سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسداران بوده اما صدا و سیما در برنامه خود هیچ اشارهای به این مسئله نکرده است.
سازمان مجاهدین در بیانیه خود با محکوم کردن چنین اقدامی پرسیده که «حافظه تاریخی مردم به خوبی به یاد میآورد كه فرزندان و بستگان برخی از مسئولین نظام علیه مردم و انقلاب اسلحه بدست گرفتند .... آیا باید مواضع آنها را به بستگانشان تسرّی داد؟»
این سازمان ادامه داده که «آیا باید عمل یكی از محافظهكاران را كه به روی بیگناهی اسلحه كشید و مرتكب قتل نفس شد و امروز علیه اصلاحطلبان سخن میگوید به دیگر محافظهكاران تسرّی داد؟»
سازمان مجاهدین در بیانیه خود هشدار داده که اینگونه اقدامات صدا و سیما «بیش از پیش شكاف دولت و ملت را تعمیق و گسست در انسجام اجتماعی را نیز بیشتر و بیاعتمادی عمومی را عمیقتر خواهند كرد.»
منبع: پارلماننیوز
میرحسین موسوی در سالگرد 25 خرداد، در هجدهمین بیانیه خود، منشوری برای جنبش سبز تدوین کرده که شامل اهداف، راهکارها و هویت این جنبش است.
موسوی در این منشور حقوق بشر را یکی از مهمترین دستاوردهای خرد جمعی بشری می داند.
آقای موسوی در این بیانیه با اشاره به وقایع سال گذشته نوشته است: «به یقین فجایع کهریزک و آدم کشیهای روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بیگناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.»
این رهبر جنبش سبز با ذکر این نکته که خونهای ریخته شده، فساد نهادینه شده در پشت پردههای تقدسمابی را نمایان کرد، مینویسد: «اینکه کشور ما بیشترین اعدامها را نسبت به جمعیتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مدیریت و حکومت خوب در جامعه ماست.»
وی با دست گذاشتن بر روی فساد روز افزن دستگاههای دولتی، دخالت نظامیان در مسائل سیاسی و اقتصادی و بزهکاری در همه ارکان حکومت، به سرکوب معترضان انتقاد کرده و مینویسد: «تودههای میلیونی ملت بزرگ امروز میبینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان میدوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمعهای عمومی رکیکترین کلمات و جملات را بر زبان میآورند.»
موسوی در ادامه این بیانیه به ریشهها و اهداف، راهکارهای بنیادین، هویت و ارزشهای جنبش سبز اشاره کرده و می گوید ممکن است «متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقهها و مطالبات باشد» اما همزمان بر اصل «گفتگو بر سر اهداف و بنیانهای هویتی جنبش» به عنوان یکی از «راهکارهای محوری» تاکید کرده است. خلاصه ابن بیانیه به این شرح است:
ریشهها و اهداف
۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف و آرمانهایی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، ظهور گرایشات تمامیتخواهانه، نقض حقوق بنیادین شهروندان، بیحرمتی به کرامت انسانی، سوءمدیریت دولتی، افزایش فاصله طبقاتی و محرومیتهای اقتصادی و اجتماعی، قانون گریزی، نادیده گرفتن منافع ملی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گیری نگرشهای اعتراضی در میان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ایران در سال های اخیر انجامید.
۲- جنبش سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالایشگر و اصلاحگر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از انقلاب میداند.
۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است.
۴- تنها از طریق تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکلها وهمچنین زمینهپردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سیاسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود میتوان اهداف جنبش سبز را عملی کرد.
راهکارهای بنیادین
۱- جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی فراگیر است که هرگز خود را مبری از خطا نمیانگارد و با نفی هرگونه مطلقنگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد.
۲- جنبش سبز موافق تکثر و مخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد.
۳- گسترش و فعال سازی شبکههای اجتماعی –واقعی و مجازی- و تعمیق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنیانهای هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است.
۴- جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیر ملی و خارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود.
هویت سبز
۱- جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد.
۲- جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزشهای والای فرهنگ ایرانی و سرمایههای غنی انباشته شده در رسوم و مناسبتهای ملی تاکید میورزد و در این راه تقدسزدایی از تعصبات نابجا و آگاهیبخشی درباره ویژگیهای هویت آفرین آیین های ملی و مذهبی را وجه همت خویش قرار میدهد.
۳- جنبش سبز ملت ایران با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خویش، دستیابی به اجماع آگاهانه بر خصیصههای هویت آفرین و کنار گذاشتن عناصر تشتتزا را مورد نظر دارد.
۴- جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. این جنبش «ایران را متعلق به همه ایرانیان میداند.»
۵- جنبش سبز تلاشهای خود برای صیانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت و سلامت آن کاملاقابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد.
۶- جنبش سبز نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه میکند و این مسئله را در زمره موازین محوری خویش میداند.
۷- نخستین ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی است. استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیج فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمیتواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند.
۸- جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی را سرلوحه خویش قرار میدهد. جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.
۹- توزیع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است.
۱۰- جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواستها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سیاسی ضعیفتر هستند- تاکید دارد.
۱۱- نفی هرگونه انحصار فکری، رسانهای و سیاسی و همچنین مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد.
۱۲- جنبش سبز بر این باور است که امنیت تنها امنیت دولت نیست، امنیت انسانی تک تک شهروندان ایرانی است. استقلال قوه قضاییه، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.
۱۳- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش سبز است.
۱۴- آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیتهای غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروهها و جنبشهای اجتماعی و همچنین محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتیجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظریه پردازان و حامیان خشونت در لایههای مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.
۱۵- جنبش سبز با تاکید بر ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پایبند خواهد بود.
۱۶- جنبش سبز را نه میتوان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعهای از افراد سازمان نایافته و بیهدف. شعار «هر ایرانی، یک ستاد» اینک میتواند به شعار «هر ایرانی، یک جنبش» تبدیل شود.
۱۷- جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمانهای همیشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپایه میثاق مشترک مردم ایران یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آیندهای روشن برای ملت ایران است.
۱۸- اجرای بدون تنازل قانون اساسی راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز است. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونتهای ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان قرار نگیرد و خشونت، بیعدالتی و تبعیض قانونی نشود.
۱۹- قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند.
۲۰- گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است.
۲۱- این جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بینالمللی و سرمایهگذاری و افزایش قدرت خرید مردم ایران است. جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است.
متن کامل بیانیه را بخوانید
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم از مراجع تقلید شیعه و دلسوزان نظام خواست در برابر سوءمدیریتها و حملات به دفتر برخی مراجع قم سکوت نکنند.
این مجمع در بیانیه خود آورده که همه مراجع و دلسوزان کشور «نگذارند جریان فرصتطلب و ریاکار و فریب خورده، وحدت جامعه و ساحت مقدس حوزه علمیه و مرجعیت را نشانه گیرند.»
در این بیانیه آمده که «مراجع هنوز بزرگترین سرمایه ملی، پناهگاه مذهبی و اجتماعی مردم و امید مظلومان و بیپناهاناند و میتوانند با این پشتوانه عظیم و قدرتمند در مقابل ظالمان، جائران و فرصتطلبان بایستند.»
مجمع مدرسین در بخش دیگری از بیانیه خود با انتقاد شدید از حمله بامداد دوشنبه گروهی از لباس شخصیها به دفاتر آیات منتظری و صانعی، این پرسش را مطرح کرده که «آیا حکومتی که خود را اسلامی و پیرو پیامبر اسلام و در سیره علوی میداند باید اجازه دهد که مداحان و متملقان و چاپلوسان از آزادی مطلق برخوردار باشند.»
این مجمع همچنین اظهار امیدواری کرده که مسئولان حکومتی «جلوی این گونه حرکات خلاف شرع و قانون را بگیرند و تا دیر نشده چارهای برای ایجاد اتحاد و وفاق واقعی ملت بزرگ ایران بیاندیشند.»
منبع: جرس
پیشینه
محسن کدیور: حمله به دفتر مراجع با اذن خامنهای بود
موسوی: حمله به دفاتر مراجع نیاز دولت به حادثهسازی را نشان میدهد
محسن کدیور در نامهای به آیتالله یوسف صانعی، وقایع اخیر قم را کار نوادگان چنگیز خان مغول دانست که در صورت «شریعت» و با اذن آیتالله خامنهای رخ داده است.
بامداد دوشنبه گروهی از لباس شخصیها پس از سفر محرمانه آقای خامنهای به قم، به دفتر آیات صانعی و منتظری حملهور شدند و خسارت زیادی به اموال این دفاتر وارد کردند.
آقای کدیور در نامه خود نوشته که مهاجمان مقابل چشم حافظان امنیت، دست به این اقدام «جاهلی» زدهاند که این امر نشان میدهد که «نه آمر معذور بوده و نه مأمور.»
این روحانی در بخش دیگری از نامه خود نوشته است: «کشوری که رهبرش با الفبای نظامی در سیاست و فرهنگ و اقتصاد سخن میگوید، طبیعی است دست نشاندگانش در حوزه علمیه نیز مرجعیت را با سرلشکری اشتباه کنند.»
آقای کدیور همچنین جمهوری اسلامی را نظامی معرفی کرده که «در مواجهه با فقها و مراجع کارنامه سیاهی دارد.»
وی با انتقاد شدید از عملکرد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نوشته که این جامعه «در تاریخ شیعه بدعتهائی به یادگار گذاشت که شناعت آن کم از کهریزک نیست.»
کدیور همچنین هدف از حمله به دفتر آیتالله صانعی را جلوگیری از تکوین «منتظری» دیگر از سوی جمهوری اسلامی دانسته و نوشته است: «فقیهی که فتوای متفاوت دارد را می توان نقد کرد، اما نمی توان حذف کرد.»
نامه به احمد منتظری
محسن کدیور در نامه جداگانه دیگری به احمد منتظری، حمله بامداد دوشنبه لباس شخصیها به دفتر آیتالله منتظری و پلمب آن از سوی دادگاه ویژه روحانیت را محکوم کرد.
آقای کدیور در این نامه نوشته که «در تاریخ ایران این همه اجحاف و ظلم به علمای دین و فقیهان نزیه سابقه ندارد. محمدرضا شاه پهلوی علیرغم همه کینهاش نسبت به اسلام و علما هرگز جرأت نکرد به دفتر مراجع اینگونه سبعانه حمله برد، اقدام به تخریب بیت علما کند، یا دفتر ایشان را پلمب کند.»
وی اضافه کرده که «ولایت جائر با غارت و تخریب و یورش مغول وار به دفتر استاد و دفتر مرجع مبارز آیتالله العظمی صانعی و حمله و تخریب خودروی کروبی بر سیئات اعمال خود افزود و خود را در پیشگاه خلق و خالق رو سیاه تر کرد.»
به نوشته این روحانی «ظالمان بیخبرند که با پلمب دفتر و انسداد بیت، راه منتظری مسدود نمیشود. چرا که راه منتظری همان راه عدالت جوئی و حق طلبی و آزادگی است.»
آقای کدیور همچنین نوشته که «با توجه به ادبار فراوان فقیهان ساکت و مراجع میانه رو نسبت به حکومت جور، پلمب دفتر استاد و تخریب بیت و دفتر آیتالله صانعی برای زهرچشم گرفتن از مراجع و فقها بود.»
منبع: وبسایت جرس، (+)
پیشینه
موسوی: حمله به دفاتر مراجع نیاز دولت به حادثهسازی را نشان میدهد
حمله شبانه به دفتر آیتالله صانعی و پلمب دفتر آیتالله منتظری
محمود احمدینژاد به طور رسمی، مصوبه مجلس برای کاهش تعرفه واردات خودرو از 90 به 70 درصد را لغو کرد.
به گزارش امروز سهشنبه خبرگزاری مهر، آقای احمدینژاد قانون ارتقای کیفی تولید خودرو و سایر تولیدات صنعتی داخلی را برای اجرا ابلاغ کرد که یکی از بندهای آن بازگشت تعرفههای خودرو به 90 درصد است.
مجلس شورای اسلامی سال گذشته در زمان بررسی بودجه سال 89 کل کشور تصویب کرده بود که تعرفه واردات خودرو در سال جاری، از 90 به 70 درصد کاهش یابد.
در این ابلاغیه همچنین تعیین تعرفه خودروهای وارداتی بر عهده دولت گذاشته شده است.
در سالهای اخیر به دلیل بالا بودن تعرفه خودرو، عمده خودروهایی که وارد ایران شده، خودروهای لوکس و گرانقیمت بوده است. کاهش 20 درصدی تعرفه میتوانست راه برای ورود خودروهای ارزانتر به کشور را هموار کند.
خودروسازان داخلی بازار خودروهای ارزان قیمت را در اختیار دارند. این گروه عمدتا خودروهای از رده خارج چند شرکت بزرگ خارجی را همچنان در تیراژ وسیع تولید کرده و به مشتریان داخلی میفروشند.
منبع: مهر
حمیدرضا جلائیپور میگوید ماموران امنیتی که پس از بازداشت فرزندش به برای تفتیش خانه آمده بودند، به وی گفتهاند که محمود احمدینژاد برای سومین بار نیز رئیس جمهور خواهد ماند.
آقای جلائیپور که در گفتگو با وبسایت پارلماننیوز نحوه بازداشت محمدرضا جلائیپور را شرح میداد، گفت ماموران که پنج نفر بودند پس از تفتیش خانه برخی اسناد و مدارک فرزندش را با خود بردند.
به گفته این استاد دانشگاه، ماموران همچنین دستخطی از محمد خاتمی که برای فرزندش نوشته بود را با خود بردند و گفتند: «این دستخط یکی از سران فتنه» است.
آقای جلائیپور افزود بر اثر برخوردهای نیروهای امنیتی، همسرش از حال رفت و وی در اعتراض به این نحوه برخورد خطاب به ماموران گفته که «پس تقوای شما کجا رفته است؟ چرا اینگونه به خانه من میآئید و حتی یک مامور زن هم همراهتان نیست؟»
فاطمه شمس، همسر محمدرضا جلائیپور نیز در وبلاگ خود نوشته که ماموران در واکنش به اعتراض پدر همسرش گفتهاند: «ما وقتی با نوه امام محکم برخورد کردیم شما دیگر جای خود دارید.»
محمدرضا جلائیپور عصر روز گذشته برای سومینبار بازداشت شده و به مکان نامعلومی انتقال داده شده است.
چندی پیش از سوی دستگاه قضایی برای محمدرضا جلائیپور منع تعقیب صادر شده و پرونده وی که به خاطر آن از ۲۷ خرداد ۸۸ به مدت بیش از ۸۰ روز در زندان بود، مختومه اعلام شد.
محمدرضا جلائیپور رتبه اول کنکور سراسری سال ۱۳۸۱ در رشته علوم انسانی و دارنده طلای المپیاد ادبیات در سال ۱۳۸۰ است. وی از فعالان کمپین موج سوم خاتمی نیز بود.
منبع: پارلماننیوز، وبلاگ فاطمه شمس
پیشینه
محمدرضا جلاییپور بار دیگر بازداشت شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر