-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه

Posts from Khodnevis for 10/01/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آیت‌الله دستغیب: فقط شبحی از جمهوری اسلامی باقی مانده است

مرجع تقلید ساکن شیراز دو نامه‌ی خود را به رییس مجلس خبرگان منتشر کرد.

به گزارش کلمه، وب‌سایت نزدیک به میرحسین موسوی که این نامه‌ها را منتشر کرده، آیت‌الله دستغیب، عضو مجلس خبرگان رهبری این نامه‌ها را در پنجم و ۱۶شهریور ماه به مهدوی کنی نوشته است.

دستغیب در نامه‌ی اول خود که در پنجم شهریور نوشته خطاب به رییس مجلس خبرگان گفته است که «امنیتی برای خود جهت حضور در جلسه مجلس خبرگان نمی‌بیند و لذا مطالب خود را به وسیله بیانیه به اطلاع مردم می‌رساند.»

این مرجع تقلید منتقد دولت در نامه‌ی خود از آیت‌الله مهدوی کنی پرسیده است: «آیا شما آنچه را در این مملکت به خصوص طول این دو سال بر ملت گذشته موافق با قرآن و سنت رسول‌الله می‌دانید؟ تاریخ گواهی می‌دهد که در حیات خبرگان خلاف شرع‌های بسیاری صورت گرفته، اما خبرگان عکس‌العملی نسبت به آن نشان نداده بلکه تأیید هم کرده‌اند، و اگر کسی بخواهد مطلب حق و منطقی و عقلی بیان کند شامل تمام اتهامات می‌شود.»

آیت‌الله دستغیب در نامه‌ی دوم خود به تاریخ۱۶ شهریور که همزمان با آخرین روز اجلاس دهم خبرگان رهبری بود با اشاره به سوابق هاشمی رفسنجانی، کروبی، خاتمی و موسوی و «اتهاماتی» که به آنها وارد می‌شود نوشته است: «عجیب است مثل اینکه حفظ اسلام در یک شخص تجلّی کرده که اگر او حفظ نشود اسلام از بین رفته و اگر او باشد اسلام هم هست، هر چند چیزی از احکام اسلام نماند و حتّی عقاید مردم سست شود، و همه بی‌تفاوت شوند و بازگشت به قبل کنند!»

اشاره آقای دستغیب به آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است که اعضای مجلس خبرگان و بسیاری از مقامات ایران حفظ رهبری را برابر با حفظ اسلام می‌دانند و در همین رابطه مهدوی کنی چندی قبل گفته بود «هرچه آیت‌الله خامنه‌ای بپسندد ما هم می‌پسندیم.»

دستغیب در ادامه نامه‌ی با اشاره به شعار «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» که اوایل انقلاب سر داده می‌شد گفته است: ««متأسفانه وضعی پیش آمده که مردم از آنچه می‌خواستند و فریاد می‌زدند، جز شبحی نمی‌بینند، و خود را جدا از آن می‌یابند.»

نماینده استان فارس در مجلس خبرگان در این نامه همچنین در واکنش به اظهارات آیت‌الله مهدوی کنی که خواستار آن شده بود که مردم مدافع نظام باشند، پرسیده است: «جنابعالی از چه نظامی دفاع می‌کنید، و مردم مدافع کدام نظام باید باشند، می‌فرمائید از نظام اسلامی، حال ببینید با این تخلّفات از قرآن و سنّت باز هم نظام اسلامی است؟ آیا آبروی مؤمن بخصوص مراجع، محترم نیست، و صحیح است که بعضی از آنها مورد هتک واقع شوند؟ آیا نه این است که در محاکمات و پیش از اجراء حکم باید هر دو طرف دعوی حضور داشته باشند و اتّهام معلوم باشد؟ از جمله آبروی آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی برده می‌شود با اتّهام‌های واهی و بدون محاکمه، این است اجرای احکام اسلام؟ و این است رضایت امام زمان؟»

آقای دستغیب در پایان نامه‌ی خود هم پیشنهاد داده است که «برای رضایت صاحب شرع و حفظ سه پایه‌ی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» هیئتی از افراد مطمئن و مورد نظر هر دو گروه تشکیل شود تا تخلفات صورت گرفته از قانون و خلاف شرع را بررسی کند و رضایت مراجع و علما و فضلا جلب و از آنها اعاده حیثیت شود.»

در دو سال بعد از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری آیت‌الله دستغیب همواره به یکی از منتقدان سرسخت دولت و به نوعی حاکمیت جمهوری اسلامی تبدیل شده، و نیروهای امنیتی طرفدار خامنه‌ای نیز بارها در واکنش به اظهارات وی به محل درس آیت‌الله دستغیب در شیراز حمله کرده و افراد وابسته به وی را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند.


 


خانواده نهال: گمانه‌زنی‌ نکنید! خودکشی نهال سیاسی و عاشقانه نبود
متن این نامه که در یکی از شبکه‌های اجتماعی روزنامه‌نگاران منتشر شده، به شرح زیر است:
در گیرودار سوگواری برای نهال­ مان بودیم که اطلاع از حرف‌­های عجیب و غریب ساکنان اقلیم رسانه باری دیگر پیکر داغدیده­‌ی خانواده را لرزاند. میزان واکنش­‌های رسانه­‌ای بر مرگ نهال­ مان به راستی برای ما شوک­ آور و محتوای اغلب آنها برای­‌مان دردناک بود.

با توجه به حال و روزی که در آنیم برای ما ممکن نیست که در قبال همه­‌ی آنها واکنش نشان دهیم. باوجود این واکنش به دست­کم دو موضوع برایمان حیاتی است. اولی ربط­ دادن مرگ خود خواسته­‌ی نهال­‌مان به بهنام گنجی و دیگری سیاسی جلوه دادن آن.

می­گویند نهال­‌مان از «غم فراق» معشوق جوانش که چندی پیش دست به خودکشی زد، به سراغ مرگ رفت. نهال اما معشوق بهنام نبود. او محبتی مادرانه به او داشت و دو سه روزی بود که با او صمیمیتی بیشتر از قبل پیدا کرده بود.

هر خبری که بکوشد نسبت نهال با بهنام گنجی را از جنس معشوق­ بودن، دوست­ دختربودن یا هر چیز دیگری شبیه به این وانمود کند، هیچ ربطی به واقعیت ندارد.

از آن طرف هم می­‌گویند که مرگ نهال در ادامه­‌ی مرگ اطرافیان کوهیار گودرزی است و چون ایشان فعال سیاسی بوده پس مرگ بهنام و نهال هم سیاسی است. حتی در برخی از سایت‌ها و بلاگ ها آورده‌اند که نهال پس از آزادی از زندان که تجربه­‌ی دردناکی برای او بوده، دست به خود کشی زده است.

مرگ نهال­‌مان اما از کوچکترین دلالت سیاسی­‌ای تهی است. او نه آنقدرها کوهیار گودرزی را می‌شناخته، نه حتی یک روز در زندان بوده، نه تحت تاثیر آزار و شکنجه بوده و نه سابقه­‌ی فعالیت سیاسی داشته است. نهال ما در این چند سال اخیر زندگی بسیار دشواری را تجربه کرد و شکست­‌های سختی از سر گذارند و همه­‌ی اینها دست به دست هم داد تا او را به نگرشی مایوسانه به زندگی و جهان سوق بدهد.

او مدتها – خیلی قبل­‌تر از آشنایی با بهنام گنجی یا هر کس دیگری – با اندیشه­‌ی مرگ دست و پنجه نرم می­‌کرد و نهایتاً تصمیم گرفت که مرگ را انتخاب کند. برای خانواده­‌ی نهال تحمل نبودنش دشوارتر از آن است که ممکن است به نظر برسد، از همه­‌ی دیگران می‌خواهیم تا با گمانه­‌زنی و خیال­‌پردازی راجع به نهال و انگیزه­ هایش این دشواری را دشوارتر نکنند. این اما چیزی از قدردانی ما از همه­‌ی نزدیکان و دوستانی که در این چند روز همدرد و همراه ما بوده­‌اند، کم نمی­‌کند.

 


ویدیوی هفته: شفاف سازی موضع افسانه خانم از لندن


 


شفاف سازی موضع افسانه خانم از لندن
 


خزان خونین نهال آزادی

سلام، بیا دستانت را به من بده تا باهم، ولایت پلید مطلقه را در هم شکنیم ................تو سبزاللهی هستی.تو طرفدار موسوی قاتل ۶۷ هستی . 

 

سلام، بیا دستانت را به من بده تا با هم، وطنمان را از چنگال دژخیمان ولایت مطلقه نجات دهیم...........تو شاه اللهی هستی و طرفدار اسپرم همایونی.

 

سلام، بیا دستانت را به من بده تا با هم، میهنمان را از ستمکاری پاسداران غارتگر نجات دهیم..........تو توده‌ای وطن فروش و خائن به ملتی.

 

سلام، بیا دستانت را به من بده تا با هم، ایران‌مان را از تحجر آخوندی نجات دهیم...........تو کافر از خدا  بی‌خبر می‌خواهی دین و ایمان مردم بازی کنی.

 

سلام.دستانت را به من بده تا با هم ایرانی بسازیم برای همه ایرانی‌ها، از کرد و بلوچ و ترک تا شیعه و سنی و یهودی و بهایی ..........................تو تجزیه طلب نفوذی می‌خوای ایران رو تجزیه کنی.

 

سلام، دستانت را به من بده تا نهالی دیگر برای آزادی پرپر نشده ........امروز هم برای اتحاد برای نبرد با فرقه خونریز مطلقه دیر شده، چه برسد به فردا که سرسپردگان دربار ولایت مطلقه زمین سوخته ای را که از ایران تنها نامی بر آن مانده برای ما و فرزندانمان به میراث خواهند گذاشت. آیا وقت آن نرسیده که خودخواهی های شخصی‌مان را کنار بگذاریم و با محوریت اجرای کامل قانون حقوق بشر در ایران آینده با هم متحد شویم و نگذاریم شیپور دوران طلایی امام و دوران استثنایی آریامهر ما را از هم دورکند؟!

 

و در پایان دلنوشته ای از نهال که شاید تلنگری بر مایی باشد که سخت در پیله خود حق پنداری تنیده‌ایم و همه فرصت‌های با هم شدن ، برای آزادی ایران را به سادگی از دست می دهیم:

 


.............. آهسته در خم دیوار خزیده ام. صدا صدای نفسهای بی تاب من است که هر دم این سکوت عصیان زده را میشکند. نگاه تبدارم به کویی است که خش خش گامهایی نفسهایم را به شماره می اندازد که، .............آمدند.

 

دریغا، آنکه مرا در پی شکاری ناجوانمردانه است غریبه نیست، گر خویش نخوانمش، هم خاک من است.

 

 گفتم امید به روزهای سبزتر                           نگاهم کردند

 

گفتم امکان ندارد،                                         سکوت کردند

 

گفتم دوباره میشود؟                                      جدایم کردند

 

گفتم دروغ میگوئید                                       ناسزا گفتند

 

گفتم خیانت کردید                                       تهدیدم کردند

 

گفتم اعتمادم را به من بازگردانید                  باطوم را نشانم دادند

 

گفتم حقم را می خواهم                               گلوله را نثارم کردند

 

گفتم آزادی                                                 خون کردند، خون ریختند 

 

                     و من.............................. خون گریستم

 

 و این صورتکان سرخ و بی جان که بر زمین وطنم دم به دم نقش میبندد، حاصل رد پای ناجوانمردانه این مترسکان پلیدی است که آزادی را در زیر لگدهاشان معنا میکنند. 

 

 روحش شاد و یادش همیشه گرامی......

------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

 

 


 


پاسخی به ادعای جرم آقای اسماعیل نوری علا بر علیه اهل «قلم بد آموز»

 

آقای نوری علا گرامی‌ قرائت شما از سکولاریزم همانگونه عجیب بود که قرائت‌تان از بد آموزی. همه گونه بد آموزی دیده بودیم الا قلم!

 

آقاي نوري علا نمی‌خواستم پاسخ شما را بدین شکل بدهم اما بعد از چاپ مطلبی از  جناب عالی‌ تحت عنوان «بد آموزی‌های اهل قلم» مجبور به پاسخ گشته‌ام .امیدوارم که این پاسخ حقیر نیز از نظر شما دخالت غیر تخصصی و جرم تلقی نشود.

 

بد آموزی کلمه‌ای‌ است که جمهوری اسلامی از آن بسیار استفاده می‌کند و این واژه یکی‌ از واژگان موردعلاقه واز یادگار‌های خمینی می‌باشد که گویا هنوز شاگردان قدیمی‌ آن «راحل» آنرا فراموش نکرده‌اند. اما فرموده‌اید که دخالت در امور غیر تخصصی جرم است حال شما بفرمایید تخصص شما چیست که ما از دخالت در آن پرهیز کنیم تا مبادا مورد اتهام قرار نگیریم. آیا فقط شما در مورد سکولاریزم صاحب نظر هستید؟ آیا کاشف سکولاریزم شما بوده‌اید و سکولاریزم ملک مشأع  شماست که دیگران را از بحث پیرامون آن منع میفرمایید و بحث در مورد آنرا جرم می‌انگارید؟ این حرف شما درست شبیه اصل ولایت فقیه است که کسی‌ حق پرسش در مورد آنرا نداشته باشد! آیا شما در صدد این هستید که «ولی غیر فقیه» شوید؟

 

شما خود رادر مقامی می‌بینید که منتقدین خود را بد آموز و مجرم بنامید و در عین حال از دموکراسی سخن می‌رانید، آیا این دموکراسی مد نظر شماست؟


منظور من از این مقاله که «دموکراسی مقدم بر فدرالیزم و سکولاریزم است» این نیست که کدام یک اول به وجود آمده‌اند که حکايت دموکراسي وسکولاريزم همان حکایت «مرغ و تخم مرغ» است ودر اينجا ما نمي‌خواهیم کشف کنیم کدامیک اول وجود داشته بلکه منظور ما این است که، دموکراسی بستر و زمینه رشد و نمو افکار و مکتب‌های مترقی می‌باشد و در  نبود این بستر هیچ اندیشه و مکتب مترقی ظهور و یا مجال حضور نخواهد یافت. هر حرکت دمکراتیک در اصل سکولار است اما هر حرکت سکولار لزوما دمکراتیک نیست. به طور مثال در شوروی سابق حرکتی که صورت گرفت و به محدودیت دین انجامید، یک حرکت سکولار بود اما هرگز نتوانست یک حرکت دموکراتیک شود. یا ترکیه زمان آتاتورک و سکولاریزاسیون ترکیه راکه ببینید متوجه مي‌شويد حرکتي که  با کمال بیرحمی، تمام مظاهر مذهبی‌ را مورد هجوم قرارداد، حرکتی سکولار بود اما هرگز دموکراتیک نبود.



آقاي نوري علا قرائت شما از سکولاريزم  نظیر همان قرائتی است که مصباح یزدی از دین ارائه می‌کند. متاسفانه مصباح از یک سوی بام و شما نیز سوی دیگر بام افتاده‌اید. به‌دليل آنکه  نمی‌خواهیم به جای یک نظام مذهبی‌ خشن، نظامی سکولار خشن ایجاد کنیم، برای جلوگیری از این اتفاق و ظهور یک نظام خشن به جای نظام خشن دیگر، باید ابتدا به فکر استقرار دموکراسی باشیم تا بستر‌های لازم برای ظهور دولت‌ها و نظام‌های دمکرات فراهم باشد.



قلم فرسایی را کنار می‌گذارم و تمام می‌کنم، اینکه فدرالیزم یا سکولاریزم را لازمه دموکراسی می‌دانید بر چه اساسی‌ می‌فرمایید؟ آیا یک نظام دمکرات از سکولاریزم یا فدرالیزم به عنوان پایه‌های خود بهره می‌برد یا اینکه فدرالیزم یا سکولاریزم و هر نوع نظام سیاسی دیگر برای رسیدن به هدف خود یعنی‌ تشکیل دولت مد نظر خود محتاج دموکراسی می‌باشند .

آقای نوری علا گرامی‌، من بر خلاف شما بسیار ساده می‌نویسم و ساده‌تر از این نمی‌شود، دوست گرامی‌ فرموده‌اید فدرالیزم و سکولاریزم ابزارهايی برای رسیدن به دموکراسی می‌باشند! بر خلاف نظر جناب عالی‌ باید عرض کنم که سکولاریزم و فدرالیزم و هر نوع نظام سیاسی بر اساس مکتبی‌ سیاسی، نه ابزار که بلکه هدف هستند. این اهداف توسط طیف‌های سیاسی برای تشکیل دولت مد نظر قرار می‌گیرند. اگر تعریف شما درست باشد آنگاه باید ابتدا یک نظام مثلا سکولار تشکیل شود آنگاه دموکراسی حاکم شود!حال شما بفرمایید تا ما از خواب بیدار شویم چگونه و با چه وسیله‌ای‌ میخواهید سکولاریزم را بر قرار کنید بدون آنکه دموکراسی باشد و امکان فعالیت آزاد احزاب و انتخابات آزاد؟



تمام مکتب‌های سیاسی‌ اهدافی‌  هستند که توسط طیف‌های مربوطه برای تشکیل دولتی در جهت آن مکتب‌ها دنبال می‌شوند آن‌هم برای مدت زمانی‌ معین، آنگاه شما می‌فرمایید آنها ابزار هستند آن‌هم برای عنصری پایدار مانند دموکراسی؟



دموکراسی خود نیز در وهله اول باید هدف باشد و نمی‌تواند ابتدا به سکون و قبل از استقرار آن، به عنوان وسیله استفاده شود بلکه باید هدفی‌ باشد که برای رسیدن به آن تلاش نمود، این هدف هرگز با نظر یک طیف خاص سیاسی‌ تامین نخواهد شد بلکه همه طیف‌ها باید در آن فعال شوند، بعد از استقرار دموکراسی ،هدف تبدیل به وسیله ای‌ برای بر قراری عدالت در جامعه و فعالیت همه آحاد مردم می‌شود. توجه فرمایید که دموکراسی هدف است اما می‌تواند نقش وسیله را بعد از استقررش در جامعه بر عهده گیرد اما مکتب‌های سیاسی نظیر سکولاریزم اهدافی‌ هستند که هرگز نمی‌توانند وسیله‌ای‌ برای استقرار دموکراسی باشند. آن‌چه که به مکتب‌های سیاسی‌ مجال رشد می‌دهد دموکراسی است و مکتب‌های سیاسی‌ هستند که باید خود را با اصول دموکراسی منطبق نمایند نه اینکه دموکراسی خود را با آنها هماهنگ سازد.


شما به جای دمکرات شدن سکولار فدرال شده‌اید، شبیه آنچه که در اول انقلاب  به جای دمکرات شدن، مذهبی‌ و مرید یک تفکر مذهبی‌ شدید.


تکرار یک اشتباه  مهلک در عرض کمتر از ۳۳ سال کمی‌ جای تفکر دارد 


مطلب مرتبط:

بدآموزی‌های اهل قلم


------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

 


 

 


 


پرونده اختلاس: هواپیما آمد، خاوری نیامد

مدیر عامل سابق بانک ملی به کشور بازنگشت و ماجرای اختلاس عظیم از بانک صادرات وارد ابعاد تازه‌ای شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، قرار بود محمود رضا خاوری، مدیرعامل بانک ملی ایران، ساعت دو و ۴۰ دقیقه بامداد جمعه با پرواز «بریتیش ایرویز» به تهران باز‌گردد، اما این پرواز ساعاتی پیش بدون آقای خاوری در تهران به زمین نشست.

غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه هفته گذشته با تاکید بر این‌که در صورت بازنگشتن آقای خاوری به کشور «تمام وصله‌ها و اتهامات» متوجه او می‌شود، تاکید کرده بود که به نفع مدیر پیشین بانک ملی است که به ایران باز‌گردد.

پس از این سخنان نماینده خاوری در گفتگو با پایگاه قانون اعلام کرده بود که مدیر عامل بانک ملی فرار نکرده و بزودی به کشور بازمی‌گردد.

از سوی دیگر محمد جهرمی، رییس برکنار شده بانک صادرات، پس از اخراج از مدیر عاملی بانک صادرات در بیانیه‌ای از «فرار» آقای خاوری به خارج از ایران خبر داد که سبب «سردرگمی و دستپاچگی» پشتیبانان اصلی این اختلاس شده است.

پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» مربوط به اتهامات فردی به نام «مه آفرید امیر خسروی» صاحب مجموعه «گروه امیر منصور آریا» است که بر اساس گزارش‌های منتشره، توانسته است از طریق روابط خاص خود با بانک صادرات و بانک ملی ایران به گشایش اسناد اعتباری به مبلغ صدها میلیارد تومان اقدام کند، بدون آن که تمام یا دست کم بخش عمده‌ای از وجه این اعتبار نامه‌ها را پرداخته باشد.

همچنین برخی از مقام های دولتی بویژه اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر محمود‌احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، و حمید پورمحمدی، قائم مقام بانک مرکزی متهم شده‌اند که در پشت پرده این اختلاس قرار دارند.


 


احمدی‌نژاد از اینكه اوباما بجای او به خامنه‌ای نامه نوشت شدیدا ناراحت شد

اسفندیار رحیم مشایی در ملاقاتی محرمانه با سفیر اتریش در تهران به وی گفته است که احمدی‌نژاد از ارسال دو نامه‌ی باراک اوباما برای رهبر جمهوری اسلامی «دلخور» شده است.

به گزارش آینده، سایت جنجالی ویکی‌لیکس این سند را براساس ملاقات بیست ماه قبل مشایی و پوستل، سفیر اتریش در تهران افشا کرده است. ملاقاتی که سال گذشته نیز رسانه‌های مختلف اخباری درباره آن منتشر کردند و دفتر ریاست جمهوری هیچ‌کدام را تکذیب نکرد.

ویکی‌لیکس از قول مشایی خطاب به سفیر اتریش در تهران نوشته است: «این کار اوباما اثری بسیار منفی بر احمدی نژاد نهاد. زیرا او «مردی بسیار مغرور » است. بعد از انتخابات ماه ژوئن و انتخاب شدنش با «اکثریت بزرگ»، موقعیت او بسیار مستحکم است. در مقابل، مقامات ایران بر این باور هستند که پرزیدنت اوباما در موقعیت ضعیف تری است. چرا که در مورد ایران نتوانسته است پیروزی بدست آورد. اینست که حکومت او نیازمند برداشتن قدم‌های دیگری است.»

پیشتر سایت ویکی‌لیکس فاش کرده بود که اوباما دو بار برای رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشته که خامنه‌ای پاسخ نامه نخست وی را داده است.

در ادامه سند ویکی‌لیکس در خصوص این مذاکره محرمانه آمده است: «در این دیدار که به تقاضای مشایی در دفتر رییس جمهور انجام شده است، مشایی با انتقال اختلافات مسئولان ایرانی در موضوع هسته ای به غرب، از مشاوران رهبری با عنوان اشکال تراشان یاد کرده و از نارضایتی شدید احمدی نژاد از اوباما، برای بی پاسخ گذاشتن تبریک وی و در عوض نامه نگاری با رهبر انقلاب خبر داده است.»

براساس این سند گفتگوهای اول فوریه ۲۰۱۰، پوستل با رحیم مشائی، رئیس دفتر احمدی‌نژاد، به تقاضای او و در دفتر مشایی، انجام گرفته است و این دو نفر گفتگوهای خود را با بر سرمسئله پرونده هسته‌ای ایران آغاز کردند. «پوستل از مشائی پرسید: شما وعده داده بودید که در ماه سپتامبر، نماینده ایران به ژنو می آید و رفتاری سازنده خواهد داشت. پس چرا در گفتگوهای اول اکتبر در ژنو، او این رفتار را نداشت؟ مشائی توضیح داد که به دو دلیل رفتار ایران تغییر کرده است: بتازگی قادر به متقاعد کردن «اشکال تراش ها» در دولت ایران شده است به این که اکنون زمان خوبی برای رفتن به جلو با دادن پیشنهاد به آژانس بین المللی انرژی اتمی است.  این اشکال تراشان منفی باف بر این نظر بودند که ایران آن اندازه اورانیوم غنی شده ندارد که ۱۲۰۰ کیلوی آن را بر طبق پیشنهاد، به غرب تحویل دهند. کار بدتر از بد می شود اگر طرفهای مقابل به تعهد خود عمل نکنند. پیشنهاد هنوز هم ارزش آنرا دارد که مورد موافقت قرار گیرد. هرگاه احزاب دیگر با موافقت خود با این توافقنامه، دنبال کردن آنرا میسر کنند. از همه مهمتر، اگر تبادل موفقیت آمیز بود، پذیرش بین المللی حق ایران برای غنی سازی می شد. پوستل گفت از مشایی پرسیده است این اشکال تراشان چه کسانی هستند؟ غرب باید بداند که این کسان کیانند.»

مشایی براساس این سند ادامه داده است: «اگرچه علی اکبر ولایتی، در مورد سیاست خارجی، قبلا بیشترین نفوذ را در دفتر مقام معظم رهبری داشته است، اما اینک کمال خرازی، وزیر خارجه پیشین بر او سر شده است. او کسی است که مقام معظم رهبری را از پذیرفتن پیشنهاد کشورهای ۵ +۱ و آژانس بین المللی انرژی اتمی، منصرف کرده است. دیگر مخالفان با نفوذ که با معامله مخالف بودند، عبارتند از دبیران پیشین شورای عالی امنیت ملی، حسن روحانی و علی لاریجانی که اینک مشاوران مقام معظم رهبری در مورد پرونده هسته ای هستند.»

مشائی سپس با بیان اینکه جمهوری اسلامی به گفتگو با آمریکا علاقمند است به سفیر اتریش گفته است: «هیأت نمایندگی ایران برای گفتگوهای اول اکتبر به ژنو آمد زیرا به گفتگو با آمریکا علاقمند است. به‌خصوص به گفتگوهای دوجانبه با آمریکا علاقمند است.»

مشایی در این دیدار تاکید کرده است که ایران از گفتگو با روسیه و فرانسه احساس ضرر و «حرمان» می‌کند و ترجیح می‌دهد که به‌طور مستقیم با آمریکا گفتگو کند.


 


مردم قبض‌های گاز را پرداخت نمی‌کنند

چندی قبل احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس، گفته بود که نمایندگان مجلس از دولت پرسیده بودند که «اگر مردم مناطق فقیرنشین تصمیم بگیرند که قبض‌های خود را پرداخت نکنند، آیا شما می‌توانید کاری کنید؟» و  مسوولان دولتی گفته بودند که کاری نمی‌توانیم بکنیم. اینک اما به نظر می‌رسد که برخی از مردم تصمیم گرفته‌اند قبوض گاز خود را پرداخت نکنند.

به گزارش جام‌جم آنلاین سید عماد حسینی، سخن‌گوی کمیسیون انرژی مجلس در این زمینه گفت: «یک میلیون و ۶۰۰ هزار مشترک خانگی قبوض گاز خود را پرداخت نکرده و به شرکت گاز بدهکار هستند.ب

آقای حسینی  اضافه کرده است: «از آنجا که بسیاری از مردم قبوض آب، برق و گاز خود را پرداخت نکرده‌اند دولت با کسری اعتبار مواجه شده است.»

گفتنی است با هدفمند کردن یارانه‌ها در دولت نهم و دهم قبض‌های گاز مشترکین به‌طور چشمگیری چندبرابر شد.

سید عماد حسینی در ادامه گفتگوی خود با جام‌جم به کسری دولت برای تامین بودجه یارانه‌ها اشاره کرد و در این زمینه هم گفت که دولت ماهانه بیش از سه هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت می‌کند.

وی افزود: «اگر جمعیت ایران را هفتاد میلیون نفر در نظر بگیریم دولت باید هر ماه همین مبلغ را بابت یارانه پرداخت کند که پیش بینی می‌شود که دولت بیش از پنج ماه در سال جاری با کسری اعتبار برای یارانه نقدی روبرو شود.»

بسیاری از کارشناسان اقتصادی پیشتر و در آستانه هدفمندی یارانه‌ها و افزایش مواد سوختی؛ نسبت به تبعات آن هشدار داده بودند.


 


در صورت دستگیری مشایی، احمدی‌نژاد استعفا می‌دهد

محمود احمدی‌نژاد که چندی قبل کابینه خود را «خط قرمز» خوانده بود و نسبت به برخوردهای قوه قضاییه با یارانش هشدار داده بود گفته است در صورت دستگیری اسفندیار رحیم مشایی از سمتش استعفا خواهد داد.

این مطلب را روزنامه واشنگتن پست منتشر کرده و اضافه کرده است که با فاش شدن اختلاس‌های اخیر، به نظر می‌رسد با مشایی برخورد شود.

وب‌سایت صراط به نقل از این روزنامه ادامه داده است: «کلاهبرداری بانکی اخیر سبب افزایش فشار بر احمدی نژاد شده و این فشارها پس از ماجرای عزل وزیر اطلاعات افزایش پیدا کرده است.»

واشنگتن پست افزوده است: «حملات منتقدان بر مشایی، رییس دفتر احمدی‌نژاد متمرکز است و او به هدایت یک جریان انحرافی که به‌دنبال کاهش تاثیر روحانیت است متهم شده است.»

گفتنی است با فاش شدن اختلاس تاریخی در جمهوری اسلامی و متهم شدن دولت و تیم احمدی‌نژاد به دست داشتن در این اختلاس، تیغ تیز حملات متوجه اسفندیار رحیم مشایی شد؛ هر چند از زمان فاش شدن این اختلاس‌، مشایی (که نامه‌های حمایتی وی برای فرد اختلاس گر منتشر شد) از نظرها پنهان و هرگز مقابل دوربین‌های رسانه‌ای ظاهر نشد.

در سفر احمدی نژاد به نیویورک نیز ابتدا گفته شد که مشایی غایب بزرگ این سفر است؛ اما اندکی بعدتر وی پنهان از دید رسانه به این سفر عزیمت کرد و بازگشت بدون سر و صدایی هم داشت.

روز گذشته نیز مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه «این پرونده، پرونده‌ای بسیار بزرگ و نگران‌ کننده است» گفت: «مهم‌ترین اقدامی که این گروه اختلاس‌کننده انجام داده بود، تشکیل بانکی به نام آریا بود که به نوعی تخلفاتشان در پوشش این بانک صورت می‌گرفت که در طول زمان نیز نیاز مالی‌شان را تأمین می‌کرد.»

در تاسیس بانک‌های خصوصی از جمله بانک آریا که مورد اشاره پورمحمدی هم قرار گرفته است؛ مشایی و بقایی بیشترین دخالت‌ها را داشته‌اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته