-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۳۰, شنبه

Latest News from Koocheh for 10/22/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر/ رادیو کوچه

رییس اتحادیه لوازم خانگی کشور گفت: «تا پایان امسال 20 درصد از کارخانجات لوازم خانگی که فاقد کیفیت هستند تعطیل خواهند شد.»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری نمایش‌گاه‌های ایران در مشهد؛ مهدی طحانپور در خصوص همایش روئسای اتحادیه‌های لوازم خانگی سراسر کشور که در حاشیه سیزدهمین نمایش‌گاه بین‌المللی لوازم خانگی در مشهد برگزار شد، اظهار داشت: «متاسفانه برخی از تولید کنندگان بر این باورند که مردم باید هر نوع محصولی را که آن‌ها تولید می‌کنند بخرند و این در حالی است که مردم نیز توقع دارند کالای با کیفیتی که دارای خدمات پس از فروش است  تهیه کنند.»

رییس اتحادیه لوازم خانگی کشور، در ادامه گفت: «در شرایطی که کارگاه‌های کوچک برای تولید کنندگان بزرگ مزاحمت ایجاد کرده اند و بدون توجه به نیاز مردم به تولید کالای بی کیفیت می‌پردازند، مصرف کننده با عدم خرید این کالاهای بی کیفیت این کارگاه‌ها و حتا کارخانجات بی کیفیت را به حاشیه می‌راند و باعث تعطیلی آن‌ها می‌شود.»

طحانپور در ادامه گفت: «قبل از این گردهمایی تصور بر این بود که مشکلات صنعت لوازم خانگی خیلی گسترده نباشد اما همین مساله زمینه ای شد تا به مباحثی از قبیل خدمات پس از فروش کالاهای ایرانی، صندوق‌های  posو ارزش افزوده پرداخته شود.»

رییس اتحادیه کشوری لوازم خانگی  با اشاره به حضور هیات تجاری عراقی در سیزدهمین نمایش‌گاه بین‌المللی لوازم خانگی افزود: «متاسفانه عراقی‌ها نیز از کالاهای بی کیفیت ایرانی ناراضی بودند که البته این موضوع قبلن به تجار عراقی اعلام شده بود اما آن‌ها با علم بر این مساله نسبت به خرید اقدام کرده بودند.»

وی تاکید کرد: «البته تولید کنندگان نیز باید کمی بیش‌تر به نیاز مخاطب خود به ویژه مخاطب خارجی توجه کنند زیرا در چنین شرایطی تولید افزایش می یابد و بازار پر رونق می‌شود.»

طحانپور در خصوص علت عدم حضور شرکت‌های صاحب نام ایرانی در نمایش‌گاه‌های  لوازم خانگی اظهار داشت: «نمایش‌گاه برای برند‌های معروف و شناخته شده جذابیتی ندارد زیرا آن‌ها مشتری خود را دارند و حضور در نمایش‌گاه را صرف هزینه ای می‌دانند که شاید آن‌ها را به اهداف شان نرساند .»

وی تصریح کرد: «نمایندگی شرکت‌های خارجی که در نمایش‌گاه حضور دارند و غرفه‌هایشان مملو از جمعیت است بودجه تبلیغات را کنار گذاشته اند و با هدف به این موضوع می پردازند.»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

همان‌گونه که نمی‌توان گرایش سیاسی و اهداف پالیزدار را در زمان سخن‌رانی جنجالی‌اش از یاد برد، از ساختارشکنی بی‌مانندش هم نمی‌توان گذر کرد، او کلنگ مسیری را زد که تا به حال سابقه نداشت و کم‌تر می‌توان باور نمود که اغفال او توسط کسانی که پرونده‌های بزرگی را در اختیارش قرار داده بودند تا به آن حد بوده که قواعد بازی سیاسی را یک‌سره فراموش کند، پالیزدار شاید بی‌آن‌که بداند وارث رنج تمامی افشاگرانی شد که هرگز به تریبونی نرسیدند و بازی نکرده اخراج شدند، به قسمت دوم آن سخن‌رانی جنجالی توجه کنید:

مجددن آقای یزدی برمی‌دارد می‌نویسد که جناب آقای فروزش، حمید ما بی‌کار است، ترتیبی اتخاذ فرمایید که از جنگل‌های شمال جهت صادرات چوب بهره‌مند گردد. آقای حمید یزدی، پسر آقای یزدی، مدیرکل حوزه ریاست قوه قضاییه بود در آن مقطع و متاسفانه جنگل‌های شمال را «این طوری» به تاراج بردند و رفتند، یعنی طوری شده بود که در این پرونده من دیدم که یک‌سری مردم بی‌چاره شمال که حق قانونی‌شان بود، و به اندازه هیزم‌شان و به اندازه مصرف‌شان چوب انبار کرده بودند، یا شاید یک خورده بیش‌تر مصرف کرده بودند یا حتا برده بودند و فروخته بودند یا انبار کرده بودند یا هرچی، «آن‌ها را» گرفته بودند بازداشت و پاس‌گاه و بگیرد و ببرند، که خانواده شهدا ریخته بودند جلوی زندان، علت آن‌که این پرونده هم ثبت شده بود، این بود که کسی به این‌ها گفته بود که آقای حمید یزدی چطور این ‌همه چوب را به تاراج می‌برد و ما که یکی دو تا یا چند تا هیزم و چوب برداشت کرده‌ایم، شما ما را به عنوان متهم گرفته‌اید؟ بعد از آن بود که دیدند دارد مشکل می‌شود، آن‌ها را آزاد کردند، اسنادش هست، به موقع‌اش اگر لازم باشد و یک موقع دوستان اطلاعات به ما نگویند که آقا اسناد محرمانه را چرا به مردم نشان دادی و این‌ها طبقه‌بندی دارد و چه و چه، اسنادش را هم داریم. آقای یزدی از این دست کارها در کارهای قضایی می‌کند، حالا یک وقتی بر اثر فشار مردم عقب‌نشینی‌هایی صورت می‌گیرد چطوری است فشار مردم؟ این‌طوری «که بالا گفتیم»…

هر کارخانه‌ای ضایعات دارد، ضایعات صنعت خودرو یک چیزی نیست که بریزند بیرون یا بخواهند بازسازی‌اش کنند. مثلن جک آن شکسته یا درش خط افتاده یا چراغ‌اش شکسته یا از این دست چیزها این‌ها را قانون می‌گوید «ماشین‌های کارشناسی» است و به صورت صفر کیلومتر طبق مزایده به مردم واگذار می‌شود. ایران خودرو می‌آید به دست‌گاه قضایی اعلام می‌کند که ما به همه قاضی‌ها ماشین کارشناسی می‌دهیم، ماشین پرشیا می‌دهیم و زیرقیمت، خب چه‌جوری؟ این ماشین کارشناسی است، ما هم تشخیص می‌دهیم که این‌ها را 8 تومان، 9 تومان بدهیم. دیدیم که کارخانه ایران خودرو بدون هیچ ضابطه‌ای به قضات قوه قضاییه ماشین پرشیا به نصف قیمت داده، بقیه‌اش را هم به اقساط، خیلی‌ها هم که ماشین به نام‌شان شد قسط‌ها را هم نپرداختند. همین بذل و بخشش‌ها باعث شد صدای خیلی‌های دیگر در بیاید، از همین نهادها و بنیادها، مثلن بنیاد نهج‌البلاغه، که گفتند 500 دست‌گاه بهش بدهید آقا، دید که بدش نمی‌آید، گفت 517 تا دیگر هم بدهید. بنیاد نهج‌البلاغه کی هست؟ علی‌اکبر ناطق‌نوری، حسین دین‌پرور، معزی، عسگراولادی، رفیق‌دوست… یا مثلن می‌آیند می‌دهند به باش‌گاه پرسپولیس. باش‌گاه پرسپولیس کیست؟ آقای عابدینی. 2000 دست‌گاه بهشان،Y و X بدهید. بنیاد دیگری به نام «هم‌گرایی اندیشه»، کیست این بنیاد؟ آقای فلاحیان، آقای علم‌الهدی، آقای تعاونی وزارت کشور. 2000 دست‌گاه گرفتند آن‌ها هم یا صنایع هوا فضای وزارت دفاع، فلان قدر موشک کروز، فلان قدر….. حوصله خواندن همه‌اش را ندارم.

یک لیست 30 تایی از این‌ها هستند که این ماشین‌ها را زیر قیمت به آن‌ها واگذار کردند. کدام ماشین‌ها؟ ماشین کارشناسی؟ نه، به اسم کارشناسی. شروع‌اش با ماشین کارشناسی وارد شد، بعد ماشین صفر کیلومتر می‌آوردند می‌دادند به آقایان، به اسم کارشناسی. جالب 8میلیون را هم پول نقد نمی‌گرفتندها، از دم قسط.  باز جالب است بدانید که دو سه قسط را می‌دادند و بقیه‌اش را نمی‌دادند. این‌طور بود که «مردم صدای‌شان درآمد، چطوری صدای‌شان درآمد؟ وقتی که ماشین‌های کارشناسی خواستند به مردم بدهند. ماشین‌های دیگر را که به نام کارشناسی داده‌اند و رفته، چطوری به مردم بگویند ما هنوز ماشین کارشناسی داریم؟ «نمی‌توانند بگویند حالا ماشین کارشناسی و ماشین خراب را به عنوان صفر به مردم می‌فروشند. حتمن برای بعضی از شماها هم اتفاق افتاده که ماشین صفر خریده‌اید، اما هنوز راه نیفتاده‌اید اتفاقی برای ماشین افتاده، نگاه می‌کنید می‌بینید داخل‌اش چیزی شکسته یا بدنه‌اش آسیب‌دیده یا خط افتاده، ولی به آن‌ها، رییس دفتر آقای ادبی، رییس اداره فروش ایران خودرو، در بازرسی کل کشور اعتراف کرده بود که معاون سازمان X بله. آقای ادبی ساعت 8 شب به بنده گفته بود که این پرشیای صفر را ببر بده به آقای بازرسی کل کشور بعد صدایم کرده که یک برف پاک‌کن آن را بشکن، به عنوان ماشین کارشناسی می‌خواهد بدهد دیگر، یک برف پاک‌کن نو هم بگذار در ماشین‌اش. ببینید با مردم چطوری بازی می‌کنند. فساد اقتصادی تا کجا، این‌قدر جسارت پیدا می‌کنند، با مردم بازی می‌کنند، تا هرجا که دل‌شان می‌خواهد. مردم سر و صدای‌شان درآمد. حدود هزار و سیصد و خورده‌ای از این ماشین‌ها – که آدم‌هایش آدم‌هایی بودند که پی‌گیر مطالبات‌شان بودند، می‌روند شکایت می‌کنند به بازرسی کل کشور. سازمان بازرسی کل کشور می‌گوید اهه، این همان‌هاست که ما گند زده‌ایم، حالا چکارش کنیم، پرونده را نه می‌توانیم بازش بکنیم، نه می‌توانیم ببندیمش و بگوییم به ما ربطی ندارد، نمی‌شود، یکی دو تا نیستند که، حدود هزار و سیصد چهارصد تا آدم ریخته‌اند آن‌جا، مجبور می‌شوند که پرونده را ادامه بدهند. آن کارشناس‌هایی که وسط کار بودند چیزی بهشان نرسیده بود دیگر، نمی‌دانستند که قصه چیست، آن‌ها پرونده را ادامه می‌دهند و می‌روند جلو و نهایتن به جایی می‌رسد که همه مسایل رو می‌شود، تا به جایی می‌رسند که پرونده ماست‌مالی می‌شود و می‌رود. من در مقابل شهید باکر‌ی‌ها و شهید همت‌ها و شهید زین‌الدین‌ها و… مجبورم، نمی‌توانم سکوت کنم.

حضار آن‌ها رفقای من بودند… به ما می‌گفتند راه شهدا را ادامه دهید، امام را هوای‌اش را داشته باشید، نگذارید امام تنها شود. ما چطوری می‌توانیم این‌ها را ببینیم و ساکت باشیم؟

بخواهم وقت شما را با این موارد بگیرم، زیاد است. مثلن معدن ذغال سنگ طبس، دوازده تا از معادن در استان خراسان توسط آقای واعظ طبسی، پرونده المکاسب مال پسر آقای واعظ طبسی است.

این‌ها همان‌طور که جناب آقای احمد‌ی‌نژاد گفتند در طول 16 سال گذشته، البته نمی‌خواهم بگویم در آن 10 سال اول نبوده، چون شواهد نشان می‌دهد که آن موقع هم اتفاقاتی افتاده، ولی عمده اتفاقات در 16 سال دولت آقای هاشمی و خاتمی بوده، و آقای احمدی‌نژاد گفتند این‌ها در این 16 شانزده سال یک شبکه مافیایی فامیلی ایجاد کرده‌اند و تنیده‌اند در هم، که پاره کردن این شبکه مفاسد خیلی سخت شده است، از هر زاویه‌ای بخواهیم به مفاسد اقتصادی بنگریم مصیبت بیش‌تری را خواهیم دید. اما رییس‌جمهوری در برخورد با مفاسد اقتصادی با هیچ کس تعارف ندارد. وقتی گزارش‌هایی مبنی بر تخلف برادر رییس جمهوری به عنوان بازرس ویژه به رییس جمهوری می‌ رسد، احمدی‌نژاد فورن او را برکنار می‌کند که بعدن مشخص می‌شود این گزارش‌ها بی‌پایه و اساس بوده است، که این اقدام رییس‌ جمهوری می‌تواند امتیاز بزرگی برای ملت ایران باشد. احمد‌ی‌نژاد می‌خواهد دست مفاسد اقتصادی را از امکانات دولتی کوتاه کند. در حال حاضر دولت به تنهایی به مبارزه مفاسد اقتصادی برخاسته و هیچ کس دولت را حمایت نمی‌کند.

من در مقابل شهید باکر‌ی‌ها و شهید همت‌ها و شهید زین‌الدین‌ها و… مجبورم، نمی‌توانم سکوت کنم

در پرونده قاچاق کالا از فرودگاه پیام، قاچاق‌چی بزرگ فرودگاه پیام هزار و صد پرونده قاچاق کالا دارد، اما هنوز موفق به بازداشتش نمی‌شویم، چرا که تحت‌الحمایه آقای ناطق‌نوری است. در مورد سلطان شکر و مافیای شکر هم باید بگویم که آقای مدلل، داماد یکی از علمای بزرگ بوده است. مدلل با هم‌کاری شخصی به نام محمدرضا یوسفی اقدام به این کار می‌کردند که پس از رو شدن فعالیت‌شان حاضر شده بودند 700 میلیارد تومان برای مختومه شدن این پرونده بپردازند. در مورد قاچاق سیگار، اساسن تولید و قاچاق سیگار تولید توتون ایران را فلج کرده و کارگران این کارخانه‌ها را بی‌کار کرده. در پاسخ به سوالی درباره سقوط هواپیمای شهید کاظمی «این پرونده را من بررسی نکرده‌ام» اما طبق آن‌چه از شواهد پیداست، می‌توان ماجرا را عمدی داشت و دست یکی از سران وقت سپاه در آن دخیل بود. ما دو سقوط هواپیما داشتیم، یکی شهید کاظمی و دیگری شهید دادمان. در مورد دادمان ماجرا عمدی بود، پرونده‌ای هزار صفحه‌ای این را می‌گوید. البته تصادف و کشته شدن کریمی وزیر دادگستری سابق یک حادثه طبیعی بود. کریمی از جمله کسانی بود که در مبارزه با مفاسد جدی بود اما در بعضی موارد خیلی زیاده‌روی می‌کرد، به طوری که در قضیه خاک سرخ جزیره هرمز بدون دلیل معدن را متوقف کرد به خاطر این‌که اعلام کردند این معدن وابسته به آیت‌اله خزعلی است که مشخص شد چنین چیزی در کار نیست.

درباره مفاسد اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی و خانواده‌اش، آن‌قدر مفاسد اقتصادی این خانواده زیاد است که اصلن قابل گفتن نیست. اما یکی از مفاسد اقتصادی این خانواده که میلیاردها دلار بوده از محل عدم پرداخت عوارض به دولت بوده و پول را بالا کشیدند، واردات خودروی «دوو» بود، یک سوم جزیره کیش، پارک جنگلی در شمال را هم باید از دیگر مفاسد اقتصادی خانواده هاشمی بیان کرد.

در حال حاضر اصطبل اسب‌های دختر هاشمی فقط روزی 100 هزار تومان پول هندوانه‌هایی است که برای اسب‌ها می‌ریزند. شرکت نفتی این خانواده به هم‌راه عمه خانم یعنی خواهر هاشمی در کانادا هم که دیگر قابل گفتن نیست. پسر وسطی هاشمی به نام مهدی که در سازمان مدیریت بهینه سوخت مدیریت می‌کرد، با استخدام زیباترین دختران از آن‌ها چه سو‌‌استفاده‌هایی که نمی‌کرد و بعدن که فیلم از اتاق او کشف شد عمق کثیف‌کاری‌های او مشخص شد.


 


آرین / دفتر کابل / رادیوکوچه

دولت افغانستان نشستی را جهت آمادگی برای کنفرانس استانبول که قرار است تا ده روز دیگر برگزار شود، راه اندازی کرد.

 جاوید لودین معین سیاسی وزارت خارجه افغانستان گفت، هدف از نشست امروز توحید دیدگاه‌ها در مورد هم‌کاری‌های منطقوی برای نشست استانبول می‌باشد تا این نشست با موفق برگزار شود.

به گفته وی در این نشست امروز قرار است مسوده‌ی برای اجندای کنفرانس استانبول نیز تصویب شود.

نشست استانبول قرار است در دوم ماه آینده میلادی در ترکیه برگزار شود.

شماری از تحلیل‌گران افغان می‌گویند اگر در این نشست نمایندگان طالبان حضور نداشته باشد، این نشست نتیجه‌ی در پی نخواهد داشت.

دولت افغانستان در حالی برای برگزاری نشست استانبول آمادگی می‌گیرد که قرار است در ماه‌های آینده نشستی بزرگ‌تری در بن آلمان برگزار شود.

در نشست بن که ریاست آن را دولت افغانستان به عهده دارد روی ادامه روابط جامعه جهانی با افغانستان و انتقال مسوولیت‌های امنیتی بحث خواهد شد.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

 توانایی‌های یک بازی‌گر را در شرایط ویژه‌ای می‌توان فهمید. او ممکن است سال‌ها در نقش‌های متفاوتی بازی کرده باشد اما فقط یکی دو فیلم است که اعتباری را برایش به ارمغان می‌آورد و پس از آن است که تازه کارش آغاز خواهد شد. برای «نیکلاس ‌کیج» (Nicolas cage) این اتفاق در فیلم «ترک‌ لاس‌وگاس» افتاد. گرچه که سال‌ها طول کشید تا او بتواند چنان درخششی را یک‌بار دیگر و این دفعه در فیلم «اقتباس» ساخته‌ی کارگردان متفاوت سینمای آمریکا «اسپایک‌ جونز» تکرار کند.

«نیکلاس ‌کیج» در تاریخ 7 ژانویه‌ی سال 1964 در ایالت «کالیفرنیای» آمریکا متولد شد. پدر او «آگوست‌ کوپولا» استاد ادبیات و عمویش «فرانسیس‌ فورد کاپولا» کارگردان مشهور سه گانه «پدرخوانده»ها بود. مادرش هم «جوی ‌فوگلزانگ» آلمانی رقاص و طراح رقص بود. «کیج» در همان اوایل شروع کار حرفه‌ای‌اش نام فامیلش را تغییر داد تا زیر سایه‌ی کسی قرار نگیرد و به اعتبار نام خودش شهرت کسب کند. نام اصلی او «نیکلاس ‌کیم‌ کاپولا» بوده است. «نیکلاس‌ کیج» تا کنون دو بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است و یک‌بار در سال ۱۹۹۵ توانسته است این جایزه را برای به‌ترین بازی‌گر نقش اول مرد در فیلم «ترک لاس‌وگاس» به‌دست آورد. او هم‌چنین تا کنون 31 بار از جشن‌واره‌های مختلف بین‌المللی جوایز ارزنده‌ای را نصیب خود کرده و 29 بار نیز نامزد دریافت این‌گونه جوایز بوده است.

«کیج» در دبیرستان «بورلی ‌هیلز» درس خواند که البته بعد از مدتی از آن‌جا بیرونش کردند. این همان دبیرستانی است که «لنی‌ کراویتز» و «آنجلینا ‌جولی» هم در آن درس خوانده‌اند. او اولین فعالیت‌های نمایشی غیر حرفه‌ای‌اش را هم در همین دبیرستان انجام داد. «کیج» بعدها تحصیلاتش را در زمینه‌ی سینما ادامه داد. او فارغ‌التحصیل مدرسه‌ی سینما، تلویزیون و تاتر UCLA است.

«کیج» ابتدا و با بازی در نقش‌های کلاسیک و جذاب در اواخر دهه‌ی 80 میلادی توانست نامش را همان‌گونه که می‌خواست در دنیا مطرح کند. او نام «کیج» را از کاراکتر «لوک‌ کیج»، یکی از شخصیت‌های کتاب‌های کمیک الهام گرفته است.

بعد از اولین تجربه‌اش که در آن چند دقیقه در مقابل «شان ‌پن» ظاهر شد، در فیلم‌های متعددی بازی کرد که بعضی از آن‌ها متعلق به سینمای تجاری و پرفروش و برخی هم فیلم‌های قابل توجه و متفاوتی بودند. «کیج» دوبار کاندیدای جایزه‌ی اسکار شد، به جز فیلم «ترک لاس‌وگاس» که توانست اسکار را از آن خود کند، نقش دیگری که برای آن نامزد جایزه‌ی اسکار شد، نقش «چارلی‌ کافمن» و دوقلوی خیالی او در فیلم «اقتباس» بود. علی‌رغم این موفقیت‌ها، خیلی از بازی‌های او در فیلم‌های کم‌خرج، در مقایسه با فیلم‌های تجاریش در اکران نادیده گرفته شد. برای نمونه در سال 2005، «کیج» در دو فیلم «ارباب جنگ» و «هواشناس» بازی خارق‌العاده‌ای داشت که هر دوی این فیلم‌ها در گیشه شکست خوردند و فروش خوبی نداشتند و با وجود این که نقدهای خوبی هم بر آن‌ها نوشته شده بود و اکران جهانی هم داشتند ولی در عمل دیده نشدند.

بیش‌تر موفقیت مالی این بازی‌گر از تلاشش برای نقش‌آفرینی در فیلم‌های ژانر حادثه‌ای اکشن ناشی می‌شود، مانند فیلم «گنجینه‌ی ملی» که در آن نقش یک تاریخ‌دان عجیب و غریب را بازی می‌کند که برای پیدا کردن گنجینه‌ای که توسط یک سازمان آمریکایی پنهان شده، وارد ماجراهای خطرناکی می‌شود و یا فیلم دیگرش «تغییر چهره» به کارگردانی «جان ‌وو» که هم نقش قهرمان و هم بدمن داستان را بر عهده دارد.

«نیکلاس‌ کیج» سه بار ازدواج کرده است. اولین همسر او یک بازی‌گر به نام «پاتریسیا ‌آرکویت» بود که در 8 آوریل 1995 با او ازدواج کرد و در 18 می 2001 از او جدا شد. همسر دوم او که مشهورترین آن‌ها هم هست، «لیزا‌ مری‌ پریسلی» دختر «الویس‌ پریسلی» افسانه‌ای بود که در 10 آگوست 2002 با هم ازدواج کردند و در 25 نوامبر همان سال از یک‌دیگر جدا شدند. سومین ازدواج او که هنوز پا برجاست با «آلیس ‌کیم» بوده است. او یک  زن کره‌ای‌ست که در رستورانی در «لس‌آنجلس» خدمت‌کار بوده و آن‌ها در همان شهر یک‌دیگر را ملاقات کرده و سپس ازدواج کردند. «آلیس» مادر تنها فرزند «کیج» است که پسری است به‌نام «کال‌ال ‌کاپولا ‌کیج.»

در سال‌های اخیر «کیج» به جز بازی‌گری حیطه‌های دیگری را هم تجربه کرده است. او برای اولین بار تجربه کارگردانی را با یک درام کم‌هزینه با بازی «جیمز فرانکو» تجربه کرده است. او هم‌چنین تهیه‌کنندگی چند فیلم را نیز برعهده داشته است، از جمله فیلم «سایه‌ی یک خون‌آشام» که اولین فیلمی است که توسط کمپانی Saturn تولید شده است. این کمپانی را «کیج» به هم‌راه شریکش «جف‌‌ لواین» تاسیس کرده است. «کیج» هم‌چنین تولید فیلم «زندگی دیویدگیل» با بازی «کیت ‌وینسلت» و «کوین‌ اسپیسی» را هم در کارنامه‌اش دارد که یک تریلر مرگ‌بار است. خودش درباره‌ی تجربه‌های دیگری که می‌کند می‌گوید: «احساس می‌کنم که تا همین‌جا هم در فیلم‌های متعددی بازی کرده‌ام و می‌خواهم کارهای جدیدی را شروع کنم و دنیاهای دیگری را تجربه کنم تا از قابلیت‌های دیگری هم که دارم در راه رسیدن به موفقیت استفاده کنم. حالا این قابلیت‌ها می‌تواند نوشتن باشد یا هر چیز دیگری که باعث پیش‌رفتم می‌شود.»

کیج درباره‌ی بازی‌گری می‌گوید: «برای بازی‌گر خوب بودن باید شبیه یک مجرم عمل کنی یعنی مشتاق شکستن قوانین باشی تا بتوانی چیز جدیدی را به دست بیاوری.»


 


«آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.»

منبع‌:  همشهری

فردی که شهریور ماه 86 در منطقه حفاظت شده دنا به‌دست یک محیط‌بان به‌قتل رسیده نه یک شکارچی متخلف بوده و نه جزو اشرار؛ او پیشینه شکار نداشته و حتی هنگام وقوع فاجعه، مسلح نبوده است.

بر اساس گزارش‌های دریافتی همشهری، مقتول (مجتبا رضایی) 22ساله که به همراه چند شکارچی وارد طبیعت شده بود، درحالی‌که دوربین عکاسی بر گردنش آویخته بود با شلیک اسعد تقی‌زاده، یکی از محیط‌بانان دنا، جان سپرده؛ این حقیقتی است که طی 3سال و اندی که از ماجرا می‌گذارد همواره کتمان شده، تا آن‌جا که بسیاری ازطرفداران محیط‌زیست، با این تصور غلط که مقتول، شکارچی متخلفی بوده که به‌سوی محیط‌بانان شلیک کرده و محیط‌بان دربند، ناگزیر وی را هدف قرار داده است، با گردهمایی، مصاحبه و صدور بیانیه، خواستار دخالت مسوولان قوه‌قضاییه در حکم صادره شده‌اند؛ موضع‌گیری‌هایی که باعث جریحه‌دارشدن احساسات خانواده مقتول شده است.

مهندس بهمن ایزدی، دبیر تشکل زیست‌محیطی کانون سبز فارس که با حضور در منطقه برای نجات محیط‌بان در بند تلاش می‌کند در این باره به همشهری گفت: بیش از 10روز است که با برخی دوستان در منطقه برای حل این معضل تلاش می‌کنیم و طی این مدت توانسته‌ایم با ریش‌سفیدان و سران طوایف، به‌خصوص طایفه «باچرانی» که مرحوم مجتبی رضایی وابسته به آن است تماس بگیریم. این بزرگواران با گشاده‌رویی ما را به حضور پذیرفتند و هم‌اکنون ما هم چون سایر دوست‌داران محیط‌زیست به لطف و هم‌کاری بزرگان طایفه برای گره‌گشایی دل بسته‌ایم.

آن‌طور که این فعال محیط‌زیست می‌گوید، متأسفانه تشکل‌ها و دوستداران محیط‌زیست برمبنای یک تصور غلط جوی ایجاد کرده‌اند که نه تنها کمکی به محیط‌بان در بند نکرده که باعث جریحه‌دارشدن احساسات خانواده متوفی شده است. علاوه براین، نگاه برخی مسوولان محیط‌زیست به این ماجرا و اظهاراتی نظیر «ما از خانواده مقتول رضایت می‌گیریم» باعث رنجش مضاعف این خانواده شده است. در واقع رنجش این خانواده اطلاع رسانی غلط و وارونه جلوه دادن واقعیات است. اسماعیل رضایی (پدر مقتول) می‌گوید: مجتبی در حالی به قتل رسیده که دوربین عکاسی و فیلم‌برداری را به شوق تصویربرداری از طبیعت با خود حمل می‌کرده و هیچ سلاحی با خود نداشته است، ضمن آن‌که برخلاف آنچه عنوان می‌شود گلوله سینه مجتبی را شکافته است؛ این‌ها واقعیاتی است که نشانی از آن را در سخنان مسوولان نمی‌یابید.

ایزدی با تاکید بر این‌که تقی‌زاده خود نیز قربانی این ماجراست، زیرا اگر او آموزش لازم را دیده بود، مرتکب چنین خطایی نمی‌شد، تصریح کرد: متأسفانه عمل‌کرد مسوولان محیط‌زیست، خانواده رضایی را بر پی‌گیری ماجرا در مراجع قضایی مصمم می‌سازد و این خانواده مسیری را طی می‌کنند که هر فرد دیگری برای احقاق حق خود طی می‌کند.

در عین حال، همه آن‌هایی که یک‌ بار با این خانواده مواجه شده‌اند با توجه به منش بزرگوارنه‌ای که در ایشان وجود دارد به عفو محیط‌بان امیدوار می‌شوند.

ما مقصریم

دکتر اسماعیل کهرم نیز که بیش از 10روز است با حضور در منطقه برای گره‌گشایی از این معضل تلاش می‌کند، به همشهری گفت: برخی از رسانه‌ها متأسفانه با تمرکز روی تقی‌زاده تلاش می‌کنند به هر قیمتی وی را نجات دهند اما واقعیت ماجرا این است که دراین میان یک خانواده، جوانی را از دست داده است؛ جوانی که به قصد طبیعت‌گردی و عکس‌برداری و نه به قصد شکار وارد طبیعت شده اما ناگهان به تیر جفا، قربانی شده است. پس از وقوع این فاجعه، به جای آن‌که مسوولان محیط‌زیست با اطلاع‌رسانی درست و توسل به بزرگان طایفه، از خانواده مقتول دلجویی کنند با برخی اظهارات و موضع‌گیری‌ها موجب رنجش این خانواده داغ‌دارشده‌اند.

این استاد دانشگاه افزود: آن‌چه در حمایت از تقی‌زاده در اغلب رسانه‌ها منعکس شده به‌گونه‌ای است که انگارخانواده مقتول جز به قصاص به چیز دیگری رضایت نمی‌دهند؛ درحالی‌که تلاش این خانواده سوگمند برای خونخواهی نیست. پدر مقتول، فرهنگی بازنشسته مومنی است که برای تسلای خاطر همسرش او را روانه کربلا کرده است. آیا اطلاق صفت خون‌خواهی به چنین خانواده‌ای جفا نیست؟ این خانواده دردفاع از معصومیت فرزندشان که به ناحق او را شکارکش و اشرار مسلح قلمداد کرده‌اند با نجابت و بردباری مساله را از طریق مراجع قضایی پی‌گیری کرده‌اند و در واقع با این پی‌گیری‌ها از حقانیت فرزندشان دفاع کرده‌اند. آن‌ها خواسته‌اند بگویند فرزندشان نه جزو اراذل و اوباش بوده و نه شکارچی متخلف، بلکه جوانی عاشق طبیعت بوده که فقط برای عکاسی پا به طبیعت گذاشته است.

کهرم تاکید کرد: متأسفانه این خطای ما و خطای رسانه‌ها بود که بی‌آن‌که از واقعیت ماجرا باخبر باشیم یکطرفه به موضوع پرداخته‌ایم. اکنون طبق قوانین شرع و عرف حق با خانواده رضایی است اما امیدواریم این خانواده که جفای بزرگی در حقشان روا شده با کرامت و بزرگواری محیط‌بانی را که به‌دلیل سهل‌انگاری مسوولان در آموزش، مرتکب این فاجعه تلخ شده و ندامت همه وجودش را فرا گرفته است ببخشند و به او حیات دوباره بدهند.

گروه محیط‌زیست همشهری هم ضمن همدردی با خانواده محترم مقتول، درنهایت تواضع از آن‌ها می‌خواهد محیط‌بانی را که خود قربانی ضعف آموزش‌شده، ببخشایند؛ این درخواست هزاران هزار طبیعت‌دوستی است که خود را در اندوه این خانواده شریک می‌دانند.


 


سحر بیاتی/ رادیو کوچه

در جست‌وجوی معنای صلح و مدارا راهی شدم به جنوب شرق آسیا، از مالزی آغاز کردم تا پیش آمدن فرصتی برای سفر به تایلند، شهر فرشته‌ها را با همه خوبی‌ها و بدی‌هاش با همه تردیدها و پرسش‌هاش پشت سر گذاشتم تا رسیدن به شهر ساحلی «پاتایا» اما اولین شب رسیدن، دریا آرام و قرارم را با طوفان و آسمان با رعد و برق ربود. و امروز آرامش پس از طوفان.

صبح نه چندان زود پس از بی‌خوابی ترس‌ناک شب گذشته به رستوران هتل آمدم که با هم‌سفران خسته‌ای که خمیازه صورت‌های‌شان را مچاله کرده بود روبه‌رو شدم. شب گذشته همه بیدار بودند و به سونامی‌های معروف جنوب شرق فکر می‌کرند. هر چند خطر از سر ما گذشته بود اما نگرانی بیش‌تر شد وقتی شوق سفری یک روزه و دریایی به «جزیره مرجان» امان نمی‌داد به نشستن و تماشا کردن، باید راه می‌افتادیم سوار بر قایق‌هایی نه چندان بزرگ با جلیقه‌های نجات و گروهی هم‌سفر ترسیده از طوفان شب گذشته، پوشیدن جلیقه‌هایی که به تن‌مان زار می‌زد با این خستگی دریا از خروش دی‌شب که حتا یک موج کوچک هم در آن دیده نمی‌شد کمی مضحک به نظر می‌رسید اما کاپیتان قایق با اخم حالی ما کرد که اگر نپوشیم سوارمان نمی‌کند.

سوار بر قایق به راه افتادیم، دریغ از یک موج، انگار دی‌شب این دریا نبود که هوار می‌کشید، ساکت و آرام باز هم با وقار و متین هنوز ده دقیقه‌ای از ساحل دور نشده بودیم که رسیدیم به اسکله‌ای چوبی وسط خلیج راه‌نمای تایلندی تور گفت که این‌جا می‌توانیم با چتر و قایقی که دور اسکله می‌چرخد از بالا خلیج را نظاره کنیم.

همه هم‌سفران بی‌تردید مبلغی پرداخت کردند و در صف ایستادند، این پا و آن پا می‌کردم که یکی از هم‌سفران علت نیامدنم به صف را پرسید. گفتم این همه پول بدهم برای چند دقیقه پرواز؟ همه خندیدند و یکی دیگر از هم‌سفران گفت: «نترس من سهم تو رو پرداخت می‌کنم»؛ رنگم که پرید همه با هم خندیدند و یادشان افتاد بنده به شدت از غرق شدن در دریا وحشت دارم و کلن حتا به قسمت‌های عمیق استخر هم وارد نمی‌شوم.

یکی یکی پریدند، یکی یکی از شوق فریاد زدند و بعد از فرود، از لذت پرواز گفتند و من در این شش و بش که بپرم یا نه؟ به خودم نق می‌زدم و می‌خواستم بپرم که انگار صدایی از درونم به من می‌گفت: «پریدن همان و مردن از ترس همان». کاش زیر پای این پریدن سفت بود، خاک بود، صخره بود، اما دریا و آب، نه. خشم دریا را پیش از این دیده بودم درست به سبک «درباره الی … » از نزدیک …

در نهایت من ماندم و حسرت پروازی که همه تجربه کردند جز‌، راه افتادیم این بار به سمت «جزیره مرجان»، برای تن سپردن به آفتاب داغ استوا، برای قدم زدن بر ماسه‌های نرم قاره گرم.

قدم زدن در آب لذت‌بخش می‌شود وقتی دریا را نه موجی باشد نه خشمی، هر چقدر از ساحل دور می‌شدیم آب از شانه‌های ما بالاتر نمی‌آمد و این وسوسه‌انگیزتر بود برای رفتن و دورتر شدن.

جت اسکی‌ها و قایق‌های تفریحی دور تا دور ما مشغول سرگرم کردن مسافران بودند که سر و صدای پرت شدن یک جت اسکی در آب و شیرجه زدن چند نجات غریق توجه همه را جلب کرد. به ساحل برگشتیم و با یکی از مسافرانی رو‌به‌رو شدیم که با پره‌های موتور جت اسکی بدجوری آسیب دیده بود. با کمک راه‌نمایان تور مسافر مصدوم از جزیره با قایقی خارج شد و حسابی همه از دیدن پاهای خونین‌اش بی‌حوصله شدند.

تن سپرده بودیم به آفتاب که چند دخترک ظریف توجه ما را به خود جلب کردند، دختران اهل «اسراییل» بودند و ما مسافران خاورمیانه‌ای حیرت‌زده گویا تا امروز آدم ندیده باشیم نگاه‌شان می‌کردیم. آن‌ها هم از شنیدن «ایرانی» بودن ما همان حال را پیدا کرده بودند.

حس عجیبی بود. شاید اگر آن‌ها می‌گفتند از «شاخ آفریقا» به این‌جا آمده‌اند هیچ کس این چنین حیرت‌زده تماشا نمی‌کرد شاید هر قومیت و ملیت دیگری جز ما دو گروه با هم مواجه می‌شد یا با یکی از ما این چنین سکوت و نگاه دیگری را فرا نمی‌گرفت انگار هر دو گروه می‌خواستند بدانند شاخی روی سر گروه دیگر هست؟ یا آن‌ها هم مثل ما روی دو پا راه می‌روند؟

معنی صلح و دوستی هر چه هست این نیست که ما فکر کنیم یک قوم، یک نژاد، یک ملیت از کره دیگری آمده جدا از کره آب و خاک، این نیست که ما از دیدن یک‌دیگر حیرت کنیم از بس که دولت‌مردان‌مان آرزوی محو دیگری را داشتند از صفحه مدور زمین.

تب آفتاب بلاخره کلافه‌ام می‌کند و می‌خواهم دوباره تن بسپارم به آب که این بار تفاوت عجیبی است بین این دریا با دریایی که پیش از صرف ناهار به آن دل و جان سپرده بودیم.

هنوز آرام است، هنوز صبور است و با وقار اما در اولین قدم تا گردن فرو می‌روی در آب، هر چند هنوز هم آن قدر تمیز و زلال است که کف دریا و ماهی‌های سرخوشش را به راحتی می‌توانی ببینی اما عمیق شده، آب بالا آمده و دل‌شوره می‌گیرم از این نزدیک شدنش به ساحل.

خورشید کم‌کم بی‌حال می‌شود و می‌رود پشت خلیج تا بخوابد، هر چند خواب خورشید در شرق طلوعی خجسته است، در جایی دیگر همین نزدیکی جایی در غرب اما رفتن و بی‌حال شدنش یعنی بار و بندیل بستن و گذر از جزیره.

آبی که بشود با آن دوش گرفت در جزیره کم‌یاب است و باید برای یک دوش چند دقیقه‌ای و کوتاه پول پرداخت کنی. این جزیره محلی مسکونی نیست و آن‌قدر بکر هست که برای مسافرانش از «پاتایا» با قایق آب بیاورند.

پس از هم‌همه و شلوغی بسیار در صف دوش گرفتن و زدودن شن و ماسه بر تن‌های‌مان این بار خودمان بدون هیچ اعتراضی جلیقه‌ها را سفت و محکم بر تن می‌کنیم و همه بندهایش را می‌بندیم. آب نه تنها بالا آمده که در همین فاصله چند دقیقه‌ای تا دوش گرفتن ما، حسابی هم شاکی و عصبانی است از ترس این‌که مبادا مثل دی‌شب فریاد بزند و ما و قایق‌مان را در خود ببلعد سریع سوار می‌شویم. دیگر کسی برای نشستن روی عرشه کشتی از دیگری سبقت نمی‌گیرد و همه دل‌شان می‌خواهد یک جای امن برای نشستن بیابند.

بازگشت با موج‌های خشم‌گین که هر لحظه خشم‌شان بیش‌تر می‌شود طولانی‌تر به نظر می‌رسد. دل توی دل ما نیست تا رسیدن به وعده‌گاه آب و خاک‌، ساحلی که برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کنیم .

فکر می‌کنم اگر غرق شویم ما هم مثل خانواده «دکتر ارنست» آن‌قدر شانس می‌آوریم که به جزیره‌ای ناشناخته پناه ببریم و زنده بمانیم؟

رویا‌ بافی‌های من هنوز تمام نشده که وقت پا گذاشتن بر شن‌های خیس و نرم «پاتایا» فرا می‌رسد و نفس بی‌دلهره‌ای می‌کشم.

باید سوار بر اتوبوس‌های تور شده برای صرف ناهار هم‌راه دیگر مسافران شویم که راه‌نمای شیرین زبان تایلندی با فارسی پر از اشتباهش شروع می‌کند به سخن‌رانی.

با شیطنت خاصی از «واکینگ استریت » می‌گوید؛ از خانم‌ها می‌خواهد اگر امشب شوهران‌شان به هتل بازنگشتند نگران نباشند و تا فردا صبر کنند. حتا می‌گوید اگر فردا هم نیامدند نگران نباشید بلاخره در فرودگاه آن‌ها را خواهید دید.

از آقایان هم می‌خواهد برای دل‌گیر نشدن خانم‌ها پول‌ها را به آن‌ها بدهند تا در مراکز خرید سرگرم شده و بگذارند آن‌ها راحت به قدم زدن در «واکینگ استریت» بپردازند. شوخی دخترک همه را می‌خنداند، هر چند یک شوخی ساده نیست. پر از معناست.

خسته‌ام اما باید راهی شوم. نه تنها می‌خواهم زنان این خیابان را از نزدیک ببینم که باید سری هم به دکه‌هایی بزنم که در آن‌ها سوسک سرخ شده سرو می‌شود. هنوز باورم نمی‌شود این‌جا زن‌ها برچسب قیمت دارند و سوسک‌ها سرخ شده و میل می‌شوند.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

پلیس مرزی استرالیا یک قایق را با 51 پناه‌جو از کشور‌های ایران و عراق در ساحل استرالیای غربی شناسایی و بازداشت کرده‌اند. این قایق درست یک روز پس از آن به استرالیا رسیده است که آژانس پناهنده‌گان سازمان ملل متحد مبنی بر کاهش 19 درصدی در تعداد پناه جویان که متقاضی پناهنده‌گی استرالیا در نیمه اول سال 2011 شده‌اند گزارشی را به نشر رسانده است.

کمیساری عالی پناهنده‌گان سازمان ملل متحد گفته است این یک فرق عمده با کشور‌های دیگر غربی است که به صورت اوسط 17 درصد افزایش را در تعداد افراد که خواستار پناهنده‌گی هستند دارند.

آژانس پناهنده‌گان سازمان ملل متحد در این گزارش علت کاهش در تعداد افراد که خواستار پناهنده‌گی استرالیا در نیمه اول 2011 شده‌اند را کم‌تر سعی کردن مردم در رسیدن به استرالیا توسط قایق خوانده است.

ریچارد تاوول نماینده کمیساری عالی پناهنده‌گان ملل متحد در استرالیا گفت: «کاهش در تعداد کلی پرونده های پناهنده‌گی در استرالیا به حد زیادی به کاهش تقریبن 50 درصدی تعداد پناه‌جویان که توسط قایق در نیمه اول سال 2011 به استرالیا آمده‌اند، دارد.»

دولت استرالیا گفته است در کاهش تعداد پناه‌جویان که در نیمه اول سال جاری به استرالیا رسیده‌اند در کنار عوامل دیگر سیاست‌های دولت استرالیا نیز موثر بوده است.

یک سخن‌گوی وزیر مهاجرت استرالیا گفته است کاهش در تعداد پناه‌جویان می‌تواند نتیجه  اعلام تفاهم نامه ابتکاری با مالزی توسط دولت که باعث افزایش هم‌کاری‌ها از طریق فرایند بالی گردید و هم‌چنان حادثه غم‌انگیز غرق شدن قایق پناه‌جویان در جزیره کرسمس در دسامبر سال گذشته باشد.

درحال حاضر پناه جویان به خاطر بررسی صحی، امنیتی، روشن شدن هویت و علت مسافرت‌شان به جزیره کرسمس فرستاده شده‌اند.

مردم در تلاش هستند تا به صورت غیر قانونی بدون ویزه توسط قایق به استرالیا برسند که کشور استرالیا دارای سیاست بازداشت اجباری بوده و پناه‌جویان تا زمانی تحت بازداشت قرار می‌گیرند که درخواست‌های پناهنده‌گی‌شان توسط این کشور بررسی گردد.


 


رادیو کوچه

در پی کشته شدن معمر قذافی و آزاد شدن شهر «سرت» تلاش‌های مقامات لبنانی برای مشخص شدن وضعیت امام موسا صدر و همراهان او در این کشور دو چندان شده است.

حزب‌الله لبنان با صدور بیانیه‌ای خواستار تعیین سرنوشت و آزادی امام موسا صدر و همراهانش شد و هیاتی را در این خصوص روانه لیبی کرد.

به گزارش ایرنا، حزب‌الله در این اطلاعیه از مسوولان و مقامات لیبی خواسته است بار دیگر برای شناسایی جایگاه بازداشت و آزادی امام موسا صدر و دو تن از همراهانش «شیخ محمد محمود» و «عباس بدرالدین» تلاش خود را از سر بگیرند.

بنا به این گزارش به نقل از روزنامه الجمهوریه، قرار است سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله طی مصاحبه تلویزیونی ضمن اعلام اطلاعات جدیدی پیرامون مساله امام موسا صدر و دو همراهانش به بررسی و بیان اوضاع سوریه و مسایل داخلی لبنان بپردازد.

این در حالی است که رئیس شورای نظامی لیبی در طرابلس از اطلاعاتی جدید مبنی بر دفن پیکر امام موسی صدر در مزرعه‌ای جنوب طرابلس خبر داد.

عبدالحکیم بلحاج، رئیس شورای نظامی لیبی در طرابلس در گفت‌وگو با شبکه بی‌ بی ‌سی عربی با اعلام این خبر گفته است که اطلاعات قبلی و قدیمی بیان‌گر آن بود که امام موسا صدر به سبها منتقل شده و گفته می‌شود در قلعه‌ای دفن شده است. اما اطلاعات جدید نشان می‌دهد که پیکر امام موسا صدر در یکی از زمین‌های کشاورزی مدفون است و چنان‌چه او را پیدا کنیم خبرش را اعلام خواهیم کرد.

امام موسا صدر به همراه دو تن از یارانش در سال 1978میلادی طی دعوت رسمی معمر قذافی به این کشور سفر کرد که تاکنون از سرنوشت آن‌ها خبری منتشر نشده است.


 


خبر/ رادیو کوچه

روز شنبه 22 اکتبر، «صفیه فرکاش» همسر قذافی و بزرگان قبیله رهبر سابق لیبی در دو درخواست از سازمان ملل و شورای انتقالی لیبی خواستند جسد معمر قذافی و فرزندانش را به آن‌ها تحویل دهند تا طبق موازین شرعی دین اسلام دفن شوند.

 به گزارش العربیه، پیش از این شورای انتقالی اعلام کرده بود جسد معمر قذافی و دو فرزندش «خمیس» و «معتصم» را در جای نامعلومی دفن خواهند کرد.

همسر معمر قذافی که هم اکنون به همراه تعدادی از اعضای خانواده قذافی در کشور الجزایر به سر می‌برد از سازمان ملل و شورای انتقالی لیبی خواست، جسد همسر و دو فرزندش را به خانواده اش تحویل دهند.

هم‌چنین بزرگان قبیله « قذاذفه» که دومین قبیله بزرگ در لیبی است از شورای انتقالی لیبی خواستند که رهبر سابق لیبی و دو فرزندش را به آنها تحویل دهند تا بر طبق موازین اسلامی دفن شوند.

بیشتر بخوانید:

«قذافی در مکانی مخفی دفن می‌شود»


 


شنبه 30 مهر 90/ 22 اکتبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران

دایره‌ی شکسته- «نه هر که چهره برافروخت دلبری داند»- مه‌شب تاجیک

 بخش اول خبرها

پس‌نشینی تند- «فرار از سایه»- اکبر ترشیزاد

 این‌جا آسیا است- «یک روز در جزیره‌ای بکر در قلب خلیج بنگال»- سحر بیاتی

مجله خبری کابل- آرین

مجله جاماندگان- «وارث رنج اخراجی‌ها»- شراره سعیدی

کرانه‌های سن- «رومن گاری، نویسنده‌ دودل»- سایه کوثری

بخش دوم خبرها

قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت- «امشب در سینما ستاره»- شهره شعشعانی


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

«فرج‌اله سلحشور» کارگردان فیلم‌ها و سریال‌های مذهبی چندی پیش در صحبت‌های خود، سینمای ایران را به فاحشه‌خانه‌ای تشبیه کرد که زنان بازی‌گر در آن به گرفتن عکس‌های نیمه عریان می‌پردازند. در ظاهر بهانه‌ی این حرف فرج‌اله سلحشور هم دعوت از «آنجلینا جولی» برای بازی در یک فیلم سینمایی ایرانی بوده است و ایشان این مسئله را جایز ندانسته‌اند.  در نامه‌ای که حالت جوابیه داشته است، پنج هنرمند جوان ایران سلحشور را مورد خطاب و عتاب قرار داده و از او خواسته‌اند، لطف نموده و این فاحشه‌خانه را رها کند. کشمکش‌های فراوانی به وجود آمد و نامه‌های جعلی زیادی از طرف هنرمندان دیگری در فضای مجازی منتشر شد. حال مدتی از این بحث گذشته است اما نکته‌هایی در این رابطه هنوز بیان نشده است.

فرج‌اله سلحشور از قبل همه کارنامه‌ی درخشانی در این زمینه‌ها دارد. سال‌ها پیش هم کارگردانانی را به مگسان دور مزبله تشبیه کرده بود. به نظر من در بوق و کرنا کردن این سخنان و نامه نوشتن و عتاب و خطاب کردن در این رابطه‌ها هم حد و حدودی دارد، اگر برای یک لحظه به دوره‌ی کاری آدمی مانند فرج‌اله سلحشور نگاهی بیندازیم، مشخص می‌شود، وضعیت این آدم و جای‌گاهش در رسانه‌ای مانند سینما کجاست. آدمی که با رانت‌های بزرگ سریال‌های آبکی از زندگی پیامبران ساخته و بازهم با هزینه‌ی دولت این سریال‌ها را به صورت رایگان به کشورهای اطراف داده است و به صورت جدی و مصمم دچار این توهم شده است که کارگردان است و این قابلیت را دارد که فیلمی را به سرانجام رساند. جوابیه و جواب دادن گاهی در عرصه‌های رسانه‌های عمومی لازم است، حتا باعث به راه افتادن مباحثی نظری و عملی شده و باب‌هایی در هر زمینه‌ای باز خواهد کرد که گاهی دیدگاه و نظریه‌های نویی از آن‌ها منتج خواهد شد. اما جواب دادن به انسان معلوم‌الحالی که حرمت کلام را در رابطه با خویش نیز نگه نمی‌دارد و افکارش نیز از درفشانی‌های پی در پی‌اش مشخص است، صرفن بیهوده پراکنی است. زیرا جای‌گاه آدمی مانند سلحشور را باید دید و سپس به او جواب داد. گاهی ناچیز شمردن به‌تر از بر زبان آوردن هر کلمه‌ای است. زیرا زمانی که شما شروع به جواب‌گویی می‌کنید، شر موجود را می‌پراکنید. و در  ثانی اگر که سینمای ایران به فاحشه خانه تبدیل شده یعنی سی سال دست‌آوردها و تلاش‌های جمهوری اسلامی برای یک اسلام ناب کوبیدن آب در هاون بوده است.

 این برخورد درست مانند مثال همیشگی ‌دوگانه‌ی خیر و شر است. مصلحت‌اندیشی در  یک حوزه‌ی عمومی و روایت کردن آن اهمیت دارد، اما به تنهایی گویای مسئله نیست. در گفتارهایی که درباره‌ی زنان و جنسیت تولید شده است، زنان در بیش‌تر موارد به شر تعلق دارند که حضورشان در فضای عمومی خیر را خدشه‌دار می‌کند و جامعه را در مسیر انحطاط قرار می‌دهد. فاحشه خواندن بازی‌گران زن توسط سلحشور، هم از این دست افکار است. و این بین بازهم پای زنانی به عنوان نیروهای شر در میان است که هر دو طرف ماجرا آن را گرفته و به سختی می‌کشند. زنان از نوع فاحشه‌اش. البته این بحث امروز نیست و مفصل به این مقال پرداخته خواهد شد.

اما در این میان و در زمانه‌ای که در این کشور روندی صعودی در زمینه‌ی سرکوب طی می‌شود، عکس‌العمل این بازی‌گران قابل احترام است، اما قهرمان‌پروری هم که رویه‌ی معمول همه‌ی ماست. مسایلی خیلی روشن‌تر در جامعه اتفاق می‌افتد که احتیاج به عکس‌العمل‌های روشن، شفاف و صریح دارد، که خب صد البته جای آن خالی به نظر می‌رسد. در جایی که آدمی مانند سلحشور ذره‌ای در دریای بی‌کرانگی اعمال زور و خشونت در ایران نیست و در جامعه‌ی امروز کسی دلیل احتیاج ندارد که تمام بازی‌گران زن را ممنوع‌الکار نماید و احتیاجی به مجاری مانند سلحشور نیست. این عزیزان با جوابیه‌ی خود قابل احترامند، اما دفاع ایشان تنها بر پایه‌ی مناسبات و روابط کاری بوده است و آبروریزی هم در حدی بوده است که کسی ایشان را ممنوع‌الکار نکند.

ساختن و تبدیل یک فالوس جدید، برای پرستش، مانند بیماری است که در تمام دنیا رواج دارد اما در کشور ما یک اپیدمی است. پذیرفتن این موضوع که فالوس پروری، چه مونث، چه مذکر، برای زدن است زدن تو دهنی، تو سری و انسان را عقب نگاه داشتن. گاهی از بالا کوبیده می‌شود به سر، گاهی چنان به این پدیده نزدیکی که به آن عادت خواهی کرد بدون این‌که متوجه باشی. در چنین تفکری اگر هم کسی عامدانه یا غیر‌عامدانه نخواهد این‌کار را انجام دهد، این فرهنگ چنان نهادینه می‌شود که خود افراد آن را ناخودآگاه انجام می‌دهند، به خصوص برای ملت ایران که حافظه‌ی تاریخی بسیار ضعیفی دارند.

هزار نکته باریک‌تر ز مو این‌جاست                  نه هر که سر بتراشد قلندری داند


 


رادیو کوچه

اصغر فرهادی با فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» جایزه بزرگ و تندیس مروارید سیاه مسابقه اصلی پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ابوظبی را از آن خود کرد.

به گزارش ایسنا، فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» در دو سانس مختلف به نمایش درآمد و مورد استقبال تماشاگران حاضر در سالن و جشنواره قرار گرفت و توانست جایزه ویژه هیأت داوران بخش «مسابقه اصلی» پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ابوظبی را به دست آورد.

بنا به این گزارش، روز پنجشنبه گذشته نیز در مراسم ویژه ای که از طرف مجله آمریکایی «ورایتی» Variety در یکی از سالن‌های هتل «فرمنت باب البحر» برگزار شد جایزه بهترین فیلم‌ساز سال خاورمیانه به «اصغر فرهادی» اعطا شد.


 


خبر/رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه 21 اکتبر، درپی غرق شدن کشتی نفتی کوشا در خلبج فارس، گزارش‌ها حاکی از کشته شدن 13 نفر از خدمه ایرانی و خارجی این کشتی است.

به گزارش مهر، با وجود اقدامات گسترده گروه‌های عملیات و نجات، 13 نفر از خدمه ایرانی و خارجی کشتی غرق شده کوشا یک در عمق 70 متری آب‌های خلیج فارس کشته شده اند.

پیش از این جسد 6 نفر از خدمه ایرانی، اکراینی و هندی در سواحل استان بوشهر پیدا شده بود.

بنا به این گزارش پی‌گیری‌ها با مسوولان سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس و شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ادامه دارد هرچند که گفته می‌شود با محرز شدن خبر کشته شدن خدمه این کشتی تمامی مسوولان تلفن‌های همراه خود را خاموش کرده و یا از پاسخ‌گویی امتناع می‌کنند.

 در همین رابطه «محمد راستاد»، مدیرکل بنادر و دریانوردی استان بوشهر می‌گوید: «با وجود اینکه هیج اثری از 13 سرنشین ناپدید شده کشتی کوشا یک مشخص نیست به غیر از مرگ هفت نفر از آن‌ها مرگ مابقی افراد مفقود و محبوس شده هنوز قطعی نیست.»

او در ادامه افزود: «تاکنون حدود 40 ساعت عملیات تجسس توسط گروه‌های تجسس و نجات سطحی، زیرسطحی دریایی و هوایی صورت گرفته و حتی چهار نفر ازغواصان نجات یافته شناور مغروقی نیز به گروه‌های عملیات تجسس و نجات پیوسته‌اند.»

او اسامی غواصان گرفتار شده دراتاقک فشار کشتی کوشا را که همگی از اتباع کشور هند هستند را «درمندرا کادین»، «پرونیدرا کادین»، «آجش گور»، «راجش داباس»، «ان کی شارما» و «جاکتار سینگ پادا» اعلام کرد.

مدیرکل بنادر و دریانوردی استان بوشهر اسامی کشته شده‌های این حادثه را «حمید بخشی»، «شهریار پناهیان»، «محمد طیبی» و «احسان سلطانی» از ایران و «ویکتور» و «اندرا» به ترتیب تبعه کشور اوکراین و هندوستان اعلام کرد.

این کشتی نفتی که در عملیات مربوط به تاسیسات پارس جنوبی شرکت داشت و هنگام غرق شدن، حامل سیمان بود، ساعت ۱۷ روز پنجشنبه 28 مهر با هفتاد و دو تا هفتاد و چهار سرنشین در چهارده مایلی سواحل خلیج نایبند غرق شد.

8 نفر از خدمه این کشتی خارجی هستند.

بیش تر بخوانید


 


رادیو کوچه

روز جمعه 21 اکتبر، شورای امنیت سازمان ملل متحد در قطع‌نامه صادره خود در از علی عبداله صالح خواسته تا از قدرت کناره‌گیری کند.

به گزارش العربیه، در قطع‌نامه شورای امنیت به کارگیری خشونت علیه معترضان در یمن و نقض حقوق بشر توسط تمام 15 عضو این شورا محکوم شده است.

شورای امنیت در قطع‌نامه شماره 2014 از دولت یمن و مخالفان خواسته است تا به فوریت طرح پیشنهادی کشورهای خلیجی شورای هم‌کاری را به عنوان اساس انتقال قدرت قبول کنند.

بنا به این گزارش، بر اساس طرح پیشنهادی شورای هم‌کاری، علی عبداله صالح رئیس‌جمهوری یمن در صورت کناره‌گیری از قدرت از پی‌گرد قانونی و محاکمه مصون می‌شود.

بیشتر بخوانید:

«تشنه قدرت نیستم و به زودی کناره‌گیری می‌کنم»


 


خبر/ رادیو کوچه

 تیم ملی فوتسال ایران در مرحله نیمه نهایی، با نتیجه چهار بر یک مغلوب تیم برزیل، قهرمان جهان شد و از راه‌یابی به فینال فوتسال جایزه بزرگ برزیل باز ماند.

این دیدار در شهر مانائوس برزیل برگزار شد و  طلایی پوشان برزیل با چهارمین گل خود رفتند تا برای هفتمین بار متوالی به فینال این دوره از مسابقات راه یابند.

تیم ملی روسیه نیز با نتیجه سه بر دو  در برابر آرژانتین در دیگر دیدار مرحله نیمه پایانی این دیدارها به دیدار فینال راه یافت.

فردا (یکشنبه) در دیدارهای رده‌بندی و فینال این دوره از رقابت‌ها، ایران و آرژانتین برای کسب مقام سومی و برزیل و روسیه برای کسب عنوان قهرمانی در برابر هم قرار می گیرند.

گفتنی است تیم ملی فوتسال ایران در دوره گذشته این رقابت‌ها با شکست مقابل تیم ملی پاراگوئه به مقام چهارمی رسید.


 


سایه کوثری/ رادیو کوچه

 بزرگ‌ترین ریشخند ادبی قرن بیستم وقتی شکل گرفت که رومن گاری رمان «نازنازی گنده» را با نام مستعار «امیل آژار» منتشر کرد.

چاپ این کتاب جامعه ادبی پاریس را کنجکاو کرد تا نویسنده آن را بشناسند.

 اما رومن گاری باز هم با اسم مستعار چند کتاب دیگر منتشر کرد. از جمله «زندگی در برابر خود»، «پزودو» و «هراس پادشاه سلومون.»

هرچند پس از آن رومن گاری آثار دیگرش از جمله «وظیفه روح»، «نمایش‌نامه همسر خوب»، «دلقک‌های تغزلی» و «بادبادک‌ها» را با نام اصلی‌اش منتشر کرد اما تا پس از خودکشی وی در سال 1980 کسی امیل آژار را نشناخت.

رومن گاری، نویسنده فرانسوی در لیتوانی متولد شد و در 14 سالگی با خانواده‌اش به نیس در جنوب فرانسه مهاجرت کرد. در پاریس لیسانس حقوق گرفت و وقتی در 21 سالگی تابعیت فرانسه را بدست آورد برای خدمت سربازی به نیروی هوایی پیوست. خارجی‌ بودنش نگذاشت با وجود رتبه بالایش در دانش‌کده افسری بتواند عنوان افسر را کسب کند. پس از آن نام اصلی رومن کاسو را برای خود نگه داشت و با نام رومن گاری به عنوان رزمنده خدمتش را آغاز کرد.

هرچند کاسو هم نام واقعی خانوادگی‌اش نبود. از همان ابتدا نام فامیل شوهر دوم مادرش روی او گذاشته شده بود. شاید همین هم سبب شد بعدها تمایلی به نام خانوادگی‌اش نداشته باشد و برای برخی آثارش از همین نام هم استفاده نکند.

از آن موقع تا زمان آزادی فرانسه در جبهه ماند و به ماموریت‌های زیادی رفت. در همین دوران هم نخستین رمانش با نام «آموزش اروپایی» را نوشت.

سی‌ویک ساله بود که برای نخستین بار ازدواج کرد. بعد از جنگ به عنوان منشی نماینده فرانسوی سازمان ملل متحدد راهی نیویورک شد. مدتی کنسول عمومی فرانسه در لوس‌آنجلس بود و همان روزها هم جایزه گنکور را برای نوشتن رمان «ریشه‌های آسمان» به دست آورد.

در 46 سالگی دوباره ازدواج کرد. سال‌ها نویسندگی کرده بود تا این‌که در 1974 یعنی وقتی 60 ساله شده بود «نازنازی گنده» را با اسم مستعار منتشر کرد.

کسی هم این امیل آجار را نشناخت تا این‌که ‌گاری پس از مرگ همسرش خودکشی کرد و خود زندگی‌نامه او منتشر شد. هرچند در این کتاب با عنوان شب آرام خواهد بود نوشت: «به‌خاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم.»

یک سال بعد در سال 1981 انتشارات گالیمار، «زندگی و مرگ امیل آژار» که در واقع وصیت‌نامه ادبی رومن گاری بود را منتشر کرد.

رومن گاری در زندگی و روابط اجتماعی‌اش به گواه آن‌ها که او را می‌شناختند آن‌قدر سرزنده و شاداب بود که شاید تنها دلیل برای افسردگی او همان خودکشی‌اش به سبک همینگوی باشد.

جایی خودش گفته بود: «شوخ‌طبعی تاکیدی‌ بر جاه و مقام انسانی‌ست. چون یکی از ویژگی‌هایی ا‌ست که انسان را از دیگر مخلوقات جدا می‌کند.»

 در کتاب «زندگی و مرگ امیل آژار» هم که یک سال پیش از مرگش نوشت می‌گوید: «من حسابی خوش گذرانده‌ام. به امید دیدار و ممنون.»

رومن گاری بخش عمده عمر 66 ساله‌اش را به پیکار با جنبه‌های مختلف وجودی انسانی گذراند.

منتقدان قهرمان رمان «خداحافظ گاری‌کوپر» را آینه شخصیت او می‌دانند.

لنی شخصیت شکاک و دودلی‌ست که هیچ‌گاه نمی‌تواند از تصمیم خود مطمئن باشد. در جایی از رمان معشوقش جس را ترک می کند و به کوهستان برمی‌گردد و با این همه هنوز نمی‌داند تا چه اندازه به دختر علاقه‌مند است و تنها وقتی با فردی روبه‌رو می‌شود که حکم آینه نفس‌اش را بازی می‌کند، به عشق و علاقه وصف‌ناپذیرش به دختر آگاهی پیدا می‌کند و نصفه شب، در کولاک و سرمای کوهستان و با وجود خطر از دست دادن جان‌اش به سوی محبوب خود باز می‌گردد.

«خداحافظ گاری کوپر» داستان جوانی است آمریکایی به نام «لنی» که به خاطر فرار از شرکت کردن در جنگ علیه ویتنام به طور غیرقانونی به کوهستان‌های آلپ در سوییس فرار کرده و در خانه کوهستانی باگ به هم‌راه چندین ول‌گرد اسکی باز اطراق کرده است. باگ که مالک کلبه و از همه ثروت‌مندتر است، میزبان همه ساله گروه‌های این چنینی است. ول‌گردهای بی‌پولی که چیزی جز اسکی کردن برای‌شان مهم نیست. هم هزینه‌های‌شان را می‌دهد و هم مسکن‌شان را تامین می‌کند. هر وقت هم که به پول نیاز داشته باشند، از کلبه بر می‌گردند پایین و می‌روند به شهر تا پول در بیاورند.

«زندگی در پیش رو» اما  داستان عشق پسر عرب کوچکی است به یک زن پیر.

«مومو» قهرمان داستان که نام واقعی‌اش «محمد» است، چهارده سال سن دارد. سال‌ها پیش مادرمومو او را ول می‌کند و از آن به بعد است که به هم‌راه «رزا خانم» در طبقه ششم ساختمانی زندگی می‌کند که آسانسور هم ندارد و پانسیون بچه‌های بی‌سرپرست است.

مومو پسری است کنجکاو و باهوش و بازیگوش که مرتب از این در و آن در سوال می‌کند و علاقه خاصی به رزا خانم دارد و دلش می‌خواهد به او کمک کند و او را نجات دهد تا زنده بماند.

مومو از تنهایی می‌ترسد و مهم‌ترین دغدغه‌اش داشتن خانواده و بزرگ‌ترین آرزویش این است که برود مکه.

رزا خانم هم زنی زشت، بی‌مو و فربه است و حالا تنها کسی است که می‌تواند برای مومو مادری کند. ساعت‌های زیادی را با او سپری کند و هم‌دم و مونس‌اش باشد. رزا خانم اما کم‌کم بیمار می‌شود و مومو هم علاقه بیش‌تری به او پیدا می‌کند. مومو از ترس بیمارستان رزا خانم را در زیرزمین می‌برد و به خیال خود از او مراقبت می‌کند.

رومن گاری در طول زندگی نزدیک به سی رمان به زبان‌های فرانسه و انگلیسی نوشته است. با آن‌که بیش‌تر آن‌ها را با نام رومن گاری منتشر کرده، اما تعدادی از آن‌ها را هم با نام های مستعار دیگر به چاپ رسانده است. گاری به جز نامی که زمان به دنیا آمدن به او دادند، چهار نام مستعار اختیار کرد. امیل آژار بعد از رومن گاری معروف‌ترین نام او است؛ چرا که یک بار با این نام کتابی نوشت به نام زندگی در پیش رو که برای دومین بار او را برنده جایزه گنکور فرانسه کرد.

گاری به خاطر این که هویت نویسنده رمان معلوم نشود، پسرعمویش را برای دریافت جایزه به آکادمی گنکور فرستاد.

 رومن گاری تنها نویسنده فرانسوی است که در طول زندگی دوبار موفق به دریافت جایزه گنکور شده است.

«خداحافظ گاری کوپر» و «زندگی در پیش رو» از تاثیرگذارترین رمان‌های او است که به فارسی هم ترجمه شده است.

رمان «خداحافظ گاری کوپر» در ایران با ترجمه «سروش حبیبی» بارها تجدید چاپ شده است.


 


شهره شعشعانی/ رادیو کوچه

 «پرویز دوایی» متولد 27 آذر 1314 در تهران است. از سال 1330 نوشتن در مورد سینما را با مجله «روشن‌فکر» آغاز کرد. از آن‌جا که تحصیلات عالیه خود را در دانش‌گاه تهران در رشته زبان انگلیسی به پایان برده بود، در زمینه ترجمه مقاله‌‌‌های سینمایی و دیالوگ برای دوبله فیلم نیز فعال بود.

 هرچند دوایی بیش از سی سال است که در خارج ایران در پراگ زندگی می‌کند اما تاثیر نوشته‌های سینمای‌اش بر سینما دوست‌ها و منتقدین سینمایی ایران هم‌چنان زنده است.

 دوایی در کنار قلم زدن درباره‌ی سینمای جهان، نوشته‌های بسیار باارزشی نیز درباره سینمای ایران از خود به جا گذاشته است. از سال 1350 تا 1352 دبیر جشن‌واره فیلم‌های کودکان و نوجوانان بود و از سال 1351 نیز فعالیت خود را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد.

 در کنار «فرهنگ واژه‌های سینمایی» چاپ 1364،  پرویز دوایی صاحب چندین مجموعه داستان کوتاه نیز هست. از آن میان مجموعه داستان «باغ» چاپ 1360، «سبزه پری» چاپ 1373، و «بازگشت یکه سوار» را می‌توان نام برد.

 اما آخرین اثر دوایی «امشب در سینما ستاره» که قطعه انتخابی این برنامه نیز به همین نام است، مجموعه‌ای خاطره گونه از بیست قطعه کوتاه است که نویسنده گاه خطاب به دوستی و گاه به یاد عزیزی در این مجموعه گرد آورده.  داستان کوتاه «امشب در سینما ستاره» به پرویز نوری منتقد فیلم و دوست و هم‌کار دیرین پرویز دوایی تقدیم شده است.

 این کتاب در دی‌‌ماه سال گذشته (1389) در تهران معرفی شد و هرچند دوایی خودش در آن زمان در تهران نبود اما دوستانی چون «احمدرضا احمدی»، «هوشنگ گلمکانی»، «ابراهیم حقیقی» و «علی بهزادی» (سردبیر مجله «سپید و سیاه» که دهه‌ها پیش آثار دوایی را چاپ می‌کرد) از او تجلیل کردند.

 موسیقی متن:

Joe Garland: In the Mood, & Glenn Miller: Moonlight Serenade


 


رادیو کوچه

1331 خورشیدی- دکتر «سید حسین فاطمی» وزیر امور خارجه وقت دولت مصدق، قطع رابطه سیاسی ایران و بریتانیا پس از تصویب هیت وزیران را اعلام کرد.

علت قطع رابطه ایران با انگلستان، بی‏اعتنایی لندن به خواست‏های ملت ایران به ویژه در ملی کردن صنعت نفت عنوان شد. پس از ده‏ها سال این نخستین بار بود که به حضور انگلستان در ایران، اگرچه به شکل ظاهری، پایان داده شد.

1342 خورشیدی- محاکمه موسسان و اعضای ارشد «نهضت آزادی» به اتهام «اقدام علیه امنیت کشور» در یک محکمه نظامی تهران آغاز شد.

اشخاصی که محاکمه می‌شدند «مهدی بازرگان»، «یداله سحابی»، «سید محمود طالقانی»، «عزت‌اله سحابی»، «عباس شیبانی»، «ابوالفضل حکیمی»، «احمد علی بابایی»، «مهدی جعفری»، «پرویز عدالت‌منش» و دیگران بودند.

نهضت آزادی ایران یک حزب سیاسی ایرانی است که در سال ۱۳۴۰ با جدایی برخی از اعضای مذهبی جبهه ملی ایران و با تاکید بر هویت ایرانی و اسلامی تاسیس شد. هدف آن مبارزه با استبداد و کسب آزادی‌های اساسی مبتنی بر ارزش‌های اخلاقی و اسلامی و مخالف حکومت شاه بود.

مهدی بازرگان (نخستین رییس دولت، پس از انقلاب) با اطلاع دکتر مصدق، نهضت آزادی را تاسیس کرد.

علی شریعتی، مصطفی چمران، ابراهیم یزدی و صادق قطب‌زاده نهضت آزادی را در خارج از کشور تاسیس کردند. پس از مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی دبیر کل این حزب بود. جمهوری اسلامی این حزب را به رسمیت نمی‌شناسد و فعالیت آن را در کشور غیرقانونی اعلام کرده است.

1384 خورشیدی- «فریدون گله» کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس ایرانی درگذشت. او از سینماگران مطرح ایران بود. در دانش‌گاه مشهد ادبیات خواند و در آمریکا در رشته کارگردانی سینما تحصیل کرد. گله پس از بازگشت از آمریکا به سینمای حرفه‌ای روی آورد و به نوشتن فیلم‌نامه‌هایی پرداخت.

فریدون گله در سال ۱۳۵۳ با ارایه فیلمی به نام «زیر پوست شب» توجه همگان را جلب کرد. این اثر درون‌مایه اجتماعی داشت و با نگاهی تلخ و واقع بینانه، پریشانی‌ها و ناکامی‌های زندگی جوانی آسمان جل و تیره روز را نشان می‌دهد.

«شب فرشتگان»، «دشنه»، «کندو» و «ماه عسل» برخی از فیلم‌هایی هستند که او کارگردانی آن‌ها را بر عهده داشت.

1797 میلادی- «آندره ژاک کارنرین» (Andre – Jacques Carnerin) فرانسوی نخستین فردی به شمار می‌آید که با چتر نجات فرود آمده است. وی در آسمان پاریس با چتر نجات از ارتفاع هزار متری از یک بالن پایین پرید و بر زمین فرود آمد.

1962 میلادی- در جریان بحران موشکی کوبا، «جان اف کندی» رییس جمهوری وقت آمریکا دستور محاصره دریایی این جزیره را صادر کرد و گفت اگر کشتی‌های باری شوروی که عازم کوبا هستند پس از رسیدن به خط محاصره به دستور «ایست» متوقف نشوند، غرق شوند. این دستور جهان را در یک گامی جنگ اتمی قرارداه بود. مخصوصن که مسکو به چند زیردریایی خود که در آب‌های اقیانوس اطلس بودند دستور داده بود که با آخرین سرعت خود را به خط محاصره کوبا برسانند و یکی از این زیر دریایی‌ها که در محاصره نیروی دریایی آمریکا قرار گرفته بود، بدون استعلام از مسکو، برای پرتاب اژدر اتمی‌ حالت حمله به خود گرفته بود که «نیکیتا خروشچف» (Nikita Khrushchev) دستور باز گشت کشتی های باری شوروی حامل قطعات موشک به کوبا را صادر کرد.

این بحران هنگامی آغاز شده بود که هواپیماهای اکتشافی آمریکا از نوع «یو – 2» از سکوهای نیمه تمام پرتاب موشک در کوبا عکس‌برداری کرده بودند. خروشچف بعدن به خاطر شتاب در صدور دستور بازگشت به کشتی‌های روسی مورد انتقاد قرارگرفت و ادامه این انتقاد به برکناری‌اش انجامید.

      ———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1380 خورشیدی- «ساموئل خاچیکیان» کارگردان، تدوین‌گر، نویسنده، تهیه‌کننده و آهنگ‌ساز مشهور ارمنی، ایرانی درگذشت. برخی به وی لقب «هیچکاک ایران» را داده بودند.

1906 میلادی- «پل سزان» یکی از تاثیرگذارترین نقاشان مدرن فرانسوی و هم‌چنین یکی از برجسته‌ترین نقاشان پسادریافت‌گر (پست‌امپرسیونیست) نیز در چنین روزی درگذشت.

1919 میلادی- «دوریس لسینگ»، نویسنده صوفی و فمینیست انگلیسی و برنده جایزه ادبیات نوبل در سال ۲۰۰۷ میلادی متولد شد. نخستین کتاب از سری کتاب‌های علمی، تخیلی او «شکسته» نام دارد و کتاب صوفی‌گرایانه وی به‌نام «سهیل» است.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

نیویورک تایمز

بی‌بی‌سی فارسی

Iranian history


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) هلاکت، پایان 42سال دیکتاتوری قذافی

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=30&id=1153478

سرهنگ معمر قذافی سرانجام پس از ۴۲سال خودکامگی به دست انقلابیون لیبی به هلاکت رسید گزارش‌ها حاکی است قذافی که چند ماه با مردمی که خواهان پایان دیکتاتوری او بودند وارد جنگ شده بود عاقبت در حومه شهر سرت و در حالی که در درون یک حفره پنهان شده بود به اسارت انقلابیون درآمد. معمر قذافی درحالی که برای زنده ماندن التماس می‌کرد پس از دستگیری توسط یک وانت به محل دیگری انتقال یافت. مسوولان شورای انتقالی لیبی اعلام کردند که قذافی به دلیل شدت جراحات وارده جان باخته است اما در تصاویری که توسط خبرگزاری‌ها منتشر شد آثار شلیک ۲ گلوله به شکم و سر او مشاهده می‌شد. گفته می‌شود گلوله‌های شلیک شده به قذافی از اسلحه خود او شلیک شده است.

2) واکنش وزیر نیرو به احتمال استیضاح مجدد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=30&id=1153474

در حالی که طرح مجدد استیضاح وزیر نیرو در کم‌تر از یک‌سال پس از استیضاح ناموفق سال گذشته بار دیگر در بین نمایندگان مجلس مطرح شده، وزیر نیرو در واکنش صریحی به این موضوع گفت: «تمام توانم را برای دفاع از عمل‌کرد وزارت نیرو خواهم گذاشت.»

کیهان

1) با حکم اژه‌ای دست‌یار دادستان کل کشور مامور تنظیم ادعانامه علیه مقامات آمریکایی شد

http://www.kayhannews.ir/900730/2.htm#other206

به گزارش روابط عمومی قوه قضاییه، پیرو دستور رییس قوه قضاییه در جلسه اخیر مسوولان عالی قضایی به دادستان کل کشور مبنی بر پی‌گیری و تعقیب جرایم مسوولان و مقامات دولت آمریکا و حمایت و پشتیبانی آمریکا از اقدامات و جنایات گروهک‌های تروریستی در داخل کشور، حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور، یکی از معاونان خود را با ابلاغ ویژه مسوول پی‌گیری و تنظیم ادعانامه علیه مقامات آمریکایی برای طرح دعاوی در مراجع صالح قضایی داخل و خارج از کشور کرد.

2) درخواست ایران از سازمان ملل برای الزام احمد شهید به تصحیح گزارش خود علیه ایران

http://www.kayhannews.ir/900730/2.htm#other205

سفیر و نماینده دایم ایران در سازمان ملل در واکنش به گزارش حقوق بشری احمد شهید، آن را تکراری و کذب خوانده و خواستار تصحیح آن شد.

سفیر و معاون نمایندگی کشورمان تصویب قطع‌نامه شورای حقوق بشر در خصوص شرایط حقوق بشر کشورمان که بر اساس آن گزارش‌گر ویژه منصوب شد را نتیجه رویکرد یک‌جانبه توام با اغراض سیاسی آمریکا و متحدان اروپایی اش دانست و تصریح کرد: «آمریکا به عنوان دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران از هیچ تلاشی برای فریب جامعه بین‌المللی از طریق اطلاعات گم‌راه کننده و جعلی دریغ نمی‌کند.»

اعتماد

1) مصلحی: بلاهت در سناریوی آمریکا موج می‌زند

http://www.etemaad.ir/Released/90-07-30/150.htm

وزیر اطلاعات سرانجام به ادعای اخیر آمریکا بر ضد ایران مبنی بر طراحی ترور سفیر عربستان در واشینگتن واکنش نشان داد و گفت: «در بررسی‌هایی که در وزارت اطلاعات درباره این ادعا به عمل آمد، نخستین واکنش افسران اطلاعاتی وزارت، ابراز تعجب شدید درباره بلاهت متراکمی بود که در این سناریو موج می‌زند.»

2) صفارهرندی با بی‌بصیرت نامیدن باهنر: نباید به اصلاح‌طلبان باج داد

http://www.etemaad.ir/Released/90-07-30/204.htm

 درست همان لحظاتی که باهنر می‌گوید: «اصلاح‌طلبان لطفن بیایید»، صفارهرندی می‌گوید: «چرا منت‌شان را می‌کشیم؛ اصلن اصلاح‌طلب‌ها چاره‌ای جز این ندارند که بیایند و در انتخابات شرکت کنند پس چرا به آن‌ها باج می‌دهیم؟» دو نظر که به خوبی شکاف جدی بین اردوگاه راست را روایت می‌کند. صفار و باهنر دو روی سکه اصول‌گرایی هستند. اگر باهنر از گروهی است که به قول معروف می‌خواهد با پنبه سر ببرند و حتا اگر اعتقادی به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات هم ندارند، حداقل از آن‌ها دل‌جویی می‌کنند تا هیزم انتخابات 90 فراهم شود. اما صفارهرندی نماینده طرز تفکر دومی در اردوگاه اصول‌گرایی است که در نقطه مقابل باهنر و دوستانش بی‌پرده می‌گوید نباید به اصلاح‌طلب باج داد و به جای باج دادن به اصلاح‌طلبانی که حتا دیگر هاشمی هم برای‌شان اعتبار و وزن نمی‌آورد باید به شیپور اختلاف در جناح چپ دمید.

جام جم

1) احضار سفیر جمهوری آذربایجان در پی شهادت مرزبان ایرانی

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100857344858

در پی شهادت یک سرباز مرزی ایران؛ سفیر جمهوری آذربایجان به وزارت خارجه احضار شد. یکی از مرزبانان ایران روز چهارشنبه گذشته در پاس‌گاه دیده‌بانی فیروزآباد شهرستان پارس‌آباد استان اردبیل توسط نیروهای مرزبانی کشور جمهوری آذربایجان به شهادت رسید.

2) آمادگی ایران برای بازسازی لیبی

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100857308599

سخن‌گوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به جدیدترین تحولات لیبی و به هلاکت رسیدن معمر قذافی اظهار داشت: «این وعده الهی و سرنوشت محتوم همه مستبدان و ظالمان تاریخ است که با نادیده انگاشتن حق ملت‌ها در اعمال حاکمیت خود‌، فرجامی جز نیستی و نابودی ندارند.» مهمانپرست هم‌چنین آمادگی ایران را برای انتقال تجربیات و مشارکت در بازسازی لیبی را اعلام کرد.

همشهری

1) صالحی در آنکارا

http://www.hamshahrionline.ir/news-148998.aspx

وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران جمعه 29 مهر وارد آنکارا پایتخت ترکیه شد.

به گزارش واحد مرکزی خبر از آنکارا؛ سفر آقای صالحی به آنکارا پس از گفت‌وگوی تلفنی عصر دوشنبه وزیران امور خارجه ایران و ترکیه صورت گرفت و آقای صالحی در این سفر با احمد داوود اوغلو هم‌تای ترکیه‌ای درباره مسایل دو کشور و موضوعات منطقه‌ای رایزنی خواهد کرد.

هم‌چنین وزیر امورخارجه کشورمان درباره مسایل اتفاق افتاده در ترکیه و اقدام تروریستی اخیر در این کشور تبادل نظر می‌کند.

2) باهنر: اعلام وصول طرح سوال از رییس ‌جمهوری را به صلاح نمی‌دانیم

http://www.hamshahrionline.ir/news-149003.aspx

نایب رییس مجلس شورای اسلامی در همایش «کدام خانه؟ اصول‌گرایان و آینده فرارو» درباره سوال تعدادی از نمایندگان از رییس‌ جمهوری، گفت، اعلام وصول طرح سوال از رییس‌ جمهوری را به صلاح نمی‌دانیم.

آفرینش

1) رییس جمهوری در هفتمین ملاقات عمومی با مردم تهران: کار مردم نباید در پیچ و خم اداری معطل بماند

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15884#90466

هفتمین ملاقات عمومی و مردمی رییس‌ جمهوری و اعضای هیت دولت با مردم تهران در ساختمان وزارت کشور برگزار شد. به گزارش ایسنا، دکتر محمود احمدی‌نژاد در حاشیه دیدار مردمی و چهره به چهره خود با مردم تهران در جمع خبرنگاران در ارتباط با این دیدارها گفت: «برنامه و روش دولت نهم و دهم این بوده که در بین مردم و هم‌راه با مردم باشد.»

2) هشدارسید حسن نصراله به اسراییل

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15884#90468

به گزارش روزنامه الاخبار چاپ لبنان، سید حسن نصراله طی 2 هفته گذشته با شماری از فرمان‌دهان مقاومت لبنان دیدار و درباره مسایل مختلف گفت‌وگو کرد. وی در مهم‌ترین بخش گفت‌وگوی خود درباره مقاومت گفت که رژیم صهیونیستی هر جنگی را در آینده علیه لبنان آغاز کند تل آویو و نه شهرک‌های شمال فلسطین اشغالی هدف قرار خواهد گرفت و مقاومت لبنان این بار استخوان‌های ارتش رژیم صهیونیستی را خرد خواهد کرد.


 


خبر ویژه / رادیو کوچه

 در پی اخراج سه نفر از عوامل تحریریه صدای آمریکا اینک صبح امروز مشاور ارشد این رسانه وزارت امور خارجه آمریکا اخراج شد.

در روزهای آغازین ماه اکتبر سه نفر از اعضای تحریریه این رسانه به یک باره اخراج شدند. اگرچه «کوروش صحتی» و «احمد باطبی» پیشتر مورد تهدید واقع شده بودند اما علاوه بر آن ها «جمشید چالنگی» کارمند رسمی صدای آمریکا نیز از سمت کاری خود برکنار شده بود.

 اما در تازه ترین خبر از صدای آمریکا، ظهر روز جمعه بیست و یکم اکتبر «رودی بختیار» مشاور ارشد رییس صدای آمریکا اخراج شده است. رودی بختیار چندی پیش با دعوت مدیر جدید صدای آمریکا، رامین عسگرد به این مدیا آمده بود.

از سویی دیگر خبرهایی از داخل صدای آمریکا حاکی از درگیری بین برنامه سازهای «پارازیت» است. اشاره می شود سامان اربابی و کامبیز حسینی درگیری جدی در چند روز گذشته داشته اند. پیشتر اشاره می شد قرار است استودیو این برنامه به نیویورک منتقل شود.

از جزییات و دلیل اخراج این مشاور ارشد رییس صدای آمریکا هنوز اطلاعاتی در دست نیست اما گفته می شود اخراج امروز بدون خبر قبلی بوده است. وی ظهر روز جمعه به همراه دو مامور امنیت صدای آمریکا به خارج از ساختمان هدایت شده است.


 


خبر /  رادیو کوچه

روز جمعه 21 اکتبر، سلطان عبدالعزیز آل سعود، ولیعهد83 ساله عربستان، بنا به گفته مقامات رسمی به رسانه­ های خارجی، درگذشت.

خبرگزاری رسمی عربستان سعودی، اسپا، با صدور اطلاعیه ای مرگ ولیعهد این کشور را تایید کرد.

در این اطلاییه آمده است: «با کمال تاسف و اندوه، ملک عبداله بن عبدالعزیز، خادم حرمین شریفین، عزادار برادر و ولیعهدش، سلطان است که بامداد شنبه در پی یک بیماری در خارج از عربستان درگذشت.»

در مورد جزییات بیشتر مرگ ولیعهد عربستان خبری در دست نیست.

سلطان بن عبدالعزیز آل سعود مدتی قبل برای درمان به نیویورک رفته بود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته