-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

Latest News from Iran Free for 10/23/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ایرج مصداقیآزادی بیان- از چند ماه پیش گروهی از روزنامه نگاران، کاربران فیس بوک و وبلاگ نویسان در گروهی مجازی تحت عنوان جایزه ساندیس زرشک گرد آمده اند تا به نقد و بررسی رسانه های فارسی بنشینند. در این میان علاوه بر جوایز نمادینی که در انتخابات خود به بدترین محصولات رسانه ای می دهند، هر چند گاه جلسات پرسش و پاسخ زنده ای هم بصورت آنلاین در گروه با دعوت از افراد مختلفی که به نقد مسائل فرهنگی روز می پردازند برگزار می کنند. دومین جلسه این گروه به موضوع نقد کتاب «نامه هایی به شکنجه گرم» نوشته هوشنگ اسدی اختصاص یافت که این گفتگو را عینا منتشر می کنیم.

گروه جایزه ساندیس زرشک برای دامن زدن به بحث و گفتگو درباره مسائل روز رسانه ای از روزنامه نگاران، دست اندرکاران رسانه و صاحبنظران ذیربط دعوت می کند که در جلسات آنلاین گروه جایزه ساندیس زرشک در فیس بوک شرکت کرده و بصورت زنده به سوالات مخاطبان پیرامون مسائل مطروحه پاسخ دهند. چرا که اعتقاد بر این است که تداوم چنین جلساتی می تواند به بهبود فضای نقد و گفتمان اجتماعی یاری رساند.

دومین میهمان جلسه آنلاین گروه، ایرج مصداقی، نویسنده و فعال حقوق بشر بود که به سوالات اعضای گروه پیرامون نوشته هایی که توسط برخی افراد و احزاب تحت عنوان "خاطرات زندان" منتشر می شود پاسخ گفت. بخش اعظم سوالات و سخنان وی در باره مقالات اخیرش در باره هوشنگ اسدی از گردانندگان سایت روز بود.

وی همچنین  به استفاده برخی رسانه های موسوم به جریان اصلی از بودجه های کلان که منجر به عدم استقلال آنان می شود و مسائلی از این دست، پاسخ داد.

 تلاش من این است که به سهم خودم اجازه ندم تاریخ کشورمان به ویژه سیاه‌ترین روزهای آن تحریف شود. به همین دلیل بود که کتاب اسدی را هم خواندم و بخش‌هایی را که فکر می‌کردم واقعی نیست توضیح دادم.

توضیح این نکته نیز ضروری است که گروه جایزه ساندیس زرشک در ابتدا قصد داشت جلسه ای زنده با حضور هوشنگ اسدی و ایرج مصداقی برگزار کند که در این رابطه پاسخ منفی ضمنی از آقای اسدی دریافت کرد و همزمان یکی از اعضای گروه و آقای مصداقی ای میل هایی سرشار از ناسزاهای لمپنی و تهدید از جایی در جنوب شرقی پاریس دریافت کردند، به دنبال برگزاری جلسه ای با حضور آقای مصداقی، اعضای گروه مجددا از آقای اسدی خواستند تا به ادعاهای آقای مصداقی در جلسه مجزای دیگری پاسخ دهد که این درخواست با پاسخ عجیب و تهدید آمیز آقای اسدی روبرو شد.

متن گفتگوی زنده اعضای گروه با آقای مصداقی در پی می آید:

سوال: آقای مصداقی قبل ازاینکه وارد این بحث شویم کمی درباره سوابق خودتان بگویید.

ایرج مصداقی: من پیش از انقلاب در آمریکا با کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی برای احیای واحد جنبش دانشجویی (احیا) فعالیت می‌کردم. سپس در داخل کشور با مجاهدین همکاری می‌کردم. البته همان موقع که آمریکا بودم نیز گرایش مذهبی داشتم اما چون آبم با انجمن اسلامی و دیدگاه های راست توی یک جوب نمی‌رفت ترجیح می‌دادم با بچه‌های چپ فعالیت کنم.

در ارتباط با مجاهدین دستگیر شدم. دهسال زندان بودم. الان هم دارای گرایش مذهبی نیستم، با هیچ گروه‌ و دسته سیاسی همکاری نمی‌کنم. بصورت مستقل در زمینه مسائل مربوط به حقوق بشر، حقوق فعالیت می‌کنم. گاه گاهی هم مقاله‌ای می‌نویسم و تجربیاتم را با دیگران تقسیم می‌کنم. یک کتاب راجع به نقض حقوق کار و سازمان بین‌المللی کار در ایران نوشتم. یک کتاب راجع به ریشه‌های ایدئولوژیک شکنجه در ایران انتشار دادم.

در ماه آینده کتاب تحقیقی‌ام راجع به قبر‌های زندانیان سیاسی قتل‌عام شده در کشتار ۶۷ از زیر چاپ بیرون خواهد آمد. عکس‌های قبرهایی را که رژیم داده انتشار داده‌ام. بصورت رنگی است. چهار جلد مقالاتم منتشر شده است. به نام نگاهی با چشم جان در آمریکا. چهار جلد خاطراتم انتشار یافته است. یک کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای اشعار سروده شده پس از کشتار ۶۷ در زندان را جمع آوری کرده و انتشار داده‌ام.  یک کتاب هم در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران و پرونده‌های رژیم در نهادهای حقوق بشری سازمان ملل در ۳۰ سال گذشته در دست نگارش دارم که آخرین مراحلش را می‌گذراند.

لطفا به سابقه ی آشنایی تان با هوشنگ اسدی اشاره کنید. آیا با ایشان در زندان ملاقات داشته اید؟ اگر داشتید چه گفتگویی بین شما رد و بدل شد؟

بله مدت کوتاهی با او بودم. با او هم بند بودم اما اصولا گفتگویی بین ما و توابین و کسانی که به نوعی با رژیم همکاری می‌کردند صورت نمی‌گرفت. این صف بندی درون زندان بود. اما در کیهان‌هوایی وقتی مقالات او منتشر می‌شد آن را دنبال می‌کردم برای همین هم نقش او در گذشته را به خاطر داشتم. یک نمونه شاهد بودید که او از زبان یک فرد ناآگاه که حقوق بگیر او هم هست مدعی شد که هوشنگ الف ، هوشنگ اسدی نیست و من توطئه کرده و هوشنگ الف را به هوشنگ اسدی تبدیل کرده‌ام. من در این رابطه اسناد جدیدی را منتشر کردم و نشان دادم که کیهان هوایی به صراحت نوشته است هوشنگ الف ، هوشنگ اسدی است. در این جا می‌توانید ببینید .

http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=33321

 آیا اگر شخصی دیگری هم غیر از اسدی بود این شقاف سازی را انجام می دادید؟

من تقریبا همه کتاب‌های خاطرات زندان را خوانده‌ام. تقریباً هرچی راجع به زندان است را خوانده‌‌ام. هر موردی را که واقعی نیافتم واکنش نشان دادم. من کتاب آفتابکاران که نوشته محمود رویایی که از دوستان صمیمی ‌ام بوده را نیز نقد کرده‌ام. من کتاب مارینا نمت را هم نقد کرده‌ام و توضیح داده‌ام که سراسر جعل است. اتفاقاً واکنش زندانیان سیاسی وابسته به گروه‌های مختلف را نیزبرانگیخت و علیه آن مطلب نوشتند و اطلاعیه دادند. تلاش من این است که به سهم خودم اجازه ندم تاریخ کشورمان به ویژه سیاه‌ترین روزهای آن تحریف شود. به همین دلیل بود که کتاب اسدی را هم خواندم و بخش‌هایی را که فکر می‌کردم واقعی نیست توضیح دادم.

 کیهان هوایی در آن زمان چه اهمیتی داشت؟ یعنی چرا مقالات مورد بحث در خود کیهان مثلا چاپ نمی شد؟

کیهان هوایی را بیشتر در خارج از کشور پخش می‌کردند و از روشنفکران چپ بریده و توابین برای پرکردن صحفات آن استفاده می‌کردند البته مقالات مزبور بعدها در خود کیهان هم تحت عنوان نیمه پنهان چاپ شد مقالات در ارتباط با گروه‌های سیاسی را در خود کیهان چاپ نمی‌کردند تا مبادا این گروه‌ها در جامعه مطرح شوند  کیهان هوایی را خود دستگاه امنیتی اداره می‌کرد و مقالات را تنظیم می‌کرد.

  همان موقع هم هیچ‌کس ادعای حزب توده را باور نکرد. یادم هست موضوع دست اندازی حزب توده شده بود. از این طریق گروه‌های سیاسی حزب توده را مسخره می‌کردند. یکی از سوالات این بود آیا شما در ساواک نفوذ می‌کردید یا ساواک در شما؟

مایل نیستید از این شاهدان بیشتر بگویید؟

من ریز شهادت را گفتم. اگر لازم باشد حتماً به موقع خودشان هم شهادت خواهند داد.

درباره ارتباط اسدی و حزب توده و اینکه حزب توده برای بی اعتبار نگشتن خود گفت که اسدی نفوذی او بوده و نه ساواکی چرا بعدها حزب توده بیانیه و یا اظهار نظری درباره سیاستش در این مورد نکرد؟ نه موضع رسمی و نه اینکه اعضای آین  گروه اظهار نظری بکنند. آیا اساساً چنین موضعی در جایی گرفته شده است که ما بی خبر باشیم یا این اولین بار از سوی شما فاش می شود؟

چه چیزی را بیشتراز این که گفتم باید توضیح بدهند ؟ آن‌ها از زبان کیانوری همین را شنیده‌اند. توضیح بیشتر را بایستی اسدی بدهد که چگونه در ساواک نفوذ کرده؟ خدمات موثری که به حزب توده از این طریق کرده چه بوده؟ ساواک که ۳۳ سال است منحل شده. مسئله مخفی هم نیست. در آن موقع حزب توده دائم اطلاعیه می‌داد که لیست ساواکی ها را منتشر کنید. البته منافع حزب توده در این بود چون بخش زیادی از ساواکی‌ها در سیستم ضد جاسوسی بودند. و این می‌توانست چهره‌ی آن‌ها را برای مقامات اتحاد شوروی و کاگ ب مشخص کند.

همه جا روی در و دیوار می‌نوشتند که لیست ساواکی‌ها را منتشر کنید. در نشریه‌شان هم می‌نوشتند. یک دفعه لیست ساواکی‌ها منتشر شد و یک توده‌ای هم در میان‌آن‌ها بود برای حزب توده شکست بزرگی بود به لحاظ تبلیغاتی بود. همان موقع هم هیچ‌کس ادعای حزب توده را باور نکرد. یادم هست موضوع دست اندازی حزب توده شده بود. از این طریق گروه‌های سیاسی حزب توده را مسخره می‌کردند. یکی از سوالات این بود آیا شما در ساواک نفوذ می‌کردید یا ساواک در شما؟ چون پیشتر عباس‌علی شهریاری نژاد مسئول تشکیلات حزب توده تهران ساواکی بود که بسیاری از توده‌ای‌ها و از جمله گروه‌ بیژن جزنی و گروه فلسطین را لو داد. مجاهدین هم از طریق یک توده‌ای سابق به نام شاه مراد دلفانی لو رفته بودند.

خودتان قضاوت کنید من به عنوان یک زندانی سابقه دار وقتی آزاد می‌شوم چه نفوذی می‌توانم در دستگاه امنیتی بکنم؟ اگر ارتباطی با دستگاه امنیتی بگیرم به غیر از این است که خبرچین دستگاه امنیتی بشوم؟ در مورد اسدی هم کیانوری در حسینیه اوین توضیح داد. شاهدانی هم در این رابطه هستند. اتفاقاً هوشنگ اسدی همان موقع در ملاقات به نوشابه امیری همین را گفته بود و نوشابه امیری به او پاسخ داده بود که اشکالی نداره الان تو جامعه ساواکی‌ها دارای ارج و قرب هستند. هوشنگ اسدی می‌ترسید اگر موضوع به گوش نوشابه امیری برسد بخواهد از او طلاق بگیرد. لااقل این چیزی است که او آن موقع در زندان گفته بود و هراسش هم از همین بود.

اسدی در کتابش هم راجع به همه چی حرف زده الا این یکی که چطوری ممکنه یک نفر زندانی سابقه دار پس از آزادی در دستگاه امنیتی مثل ساواک نفوذ کنه و منشاء خدماتی هم بشود.

 بهار ایرانی  همان هوشنگ اسدی است؟ پس علی امینی نجفی بهار ایرانی نیست؟ علی منتقد تئاتر و سینماست.

بهار ایرانی نام مستعار علی امینی نجفی است. اعتراض های وی نیز اثر بخش نبود. اسدی وقتی از زندان بیرون آمد در نشریه گزارش فیلم مشغول کار شد و به اداره آن پرداخت. برای دستگاه امنیتی که اتفاقا روی نشریات بسیار حساس است و آن موقع حساسیت هم بیشتر بود ماهیت او مشخص بود. اسدی نام مستعار یک منتقد معروف را «ملاخور» کرد که امثال من و … ندانیم پشت نام بهار ایرانی کیست. در واقع او از کسانی که وی را می‌شناختند فرار می‌کرد و هویت‌اش را مخفی می‌کرد نه دستگاه امنیتی.

چون آن‌ها با یک تلفن می‌توانستند از نشریه بپرسند بهار ایرانی کیست. به ویژه که کاملاً‌مشخص است نام مستعار است. اتفاقا خوب است از خود آقای علی امینی نجفی که از همکاران بی بی سی و از توده‌ای‌های سابق هستند در مورد اسدی سوال کنید و نظر ایشان را بپرسید. البته همان موقع توده‌ای‌های زیادی هم بودند که مقاومت‌های زیادی کردند و هیچ انعطافی نشان ندادند. از هوشنگ تیزابی گرفته تا پرویز حکمت جو. و افسران نظامی حزب توده که دوران ۲۵ ساله زندان را به خوبی پشت سر گذاشتند. زنده یاد اصف رزم‌دیده و … هم مقاومت خوبی کردند و سال‌ها ملی کشی کردند و حتی بعد از پایان محکومیت‌شان در دوران پهلوی آزاد نشدند و بعدها در کشتار ۶۷ اعدام شدند.

 در مورد شرایط فعلی اسدی، امیری و روزآنلاین چه نظری دارید؟ معتقدید همچنان نفوذی رژیم ند ؟

به نظر من اسدی و امیری و … نفوذی رژیم نیستند. اما اسدی چنانچه قبلا هم نشان داده استعداد انجام خیلی کارها را دارد.

 درباره بقیه افرادی که درباره آنها شفاف سازی کرده ام ؛ اکبر گنجی و سید‌ابراهیم نبوی جوابی به انتقادات من ندادند. اکبر گنجی اصولاً‌ جایی را که فکر کند به نفعش نیست وارد نمی‌شود. من بارها گفته‌ام حاضرم با وی در یک مناظره شرکت کنم. نبوی هم به دروغ مطلبی علیه من اخیرا نوشته است.

همانطور که گفتید این اولین بار نیست که درباره افراد شفاف سازی می کنید . آیا کسانی که مورد نقد شما قرار گرفتند واکنشی مشابه جناب اسدی داشتند؟ همانطور که می دانید آقای اسدی حاضر نشدند در مناظره با شما شرکت کنند. 

من مسئول عدم شرکت اسدی نیستم. قطعا از این که در یک تلویزیون ماهواره‌ای هم با او روبرو شوم استقبال می‌کنم. جواب ندادن اسدی از این بابت نیست که شأن خود را بالا می‌داند. بار قبل که مقاله نوشتم در آرش او با نام مستعار پرستو سپهری متنی را آماده کرد و به دروغ به تعدادی از نویسندگان مقالات در روزآنلاین قبولاند که مطلبی علیه حسین شریعتمداری در ایران تهیه شده و امضای آن‌ها را گرفت. خودش به جای امیر عزتی که آن موقع منتقد سینمایی روز آنلاین بود دو امضا کرد. امیز عزتی فنلاند و آرینا امیر سلیمانی هلند.  من همان موقع مقاله نوشتم و این کار زشت رو افشا کردم.  بعدا تعدادی از کسانی که با فریب امضای آن‌ها را گرفته بودند برای من نامه نوشتند و پوزش خواستند.

درباره بقیه افرادی که درباره آنها شفاف سازی کرده ام ؛ اکبر گنجی و سید‌ابراهیم نبوی جوابی به انتقادات من ندادند. اکبر گنجی اصولاً‌ جایی را که فکر کند به نفعش نیست وارد نمی‌شود. من بارها گفته‌ام حاضرم با وی در یک مناظره شرکت کنم. نبوی هم به دروغ مطلب زیر را اخیرا نوشته است. از من به نام الف میم نام برده است. این هم دروغ‌پردازی‌های کسی است که وردست ناطق نوری بوده و در سیاه‌ترین روزهای رژیم مدیرکل وزارت کشور .

آنوقت توقع دارد منی که روزها و هفته‌ها در کشتار ۶۷ در راهرو مرگ حضور داشته‌آم. بهترین دوستانم از کنارم به جوخه اعدام رفته‌اند ساکت بنشینم و سرقفلی کشتار ۶۷ را به هفت خط‌هایی مثل او بدهم یا به اکبر گنجی که در آنکارا مشغول توطئه چینی علیه پناهندگان ایرانی بوده ، همکار متکی بوده برای خمینی بزرگداشت می‌گرفته و قبل از آن هم انتقادش به نظام عدم برخورد جدی با گروه‌های سیاسی و کم بودن اعدام ها بوده است.

ایرج مصداقیاجازه بدهید یک سوال در باره کتاب هوشنگ اسدی مطرح کنم. از نظر شما که با دیدی انتقادی به آن نگاه کردید، آیا این را می توان وقایع نگاری محسوب کرد یا کاملا تخیلی است و اگر تخیلی است قصد نویسنده از این تخیلی پردازی چه بوده؟

به نظر من بخشی از این کتاب تخیل پردازی است. اگر رمان بود من مشکلی نداشتم. بخشی از کتاب را اختصاص داده به این که زیرکانه و غیر مستقیم به ادعاهایی که در کتابچه حقیقت آمده به دروغ پاسخ دهد و موضوع را ماست مالی کند.

مثلاً در کتابچه حقیقت آمده است که اسدی ناخدا افضلی را لو داده است. اساساً موضوع ربطی هم به او نداشته است. فقط یک بار در تحریریه نشریه مردم آن‌ها پیشنهاد می‌کنند که حرف‌های افضلی علیه آمریکا را که فرمانده نیروی دریایی بود تیتر کنند که کیانوری مخالفت می‌کند . اسدی حدس می‌زند که وی بایستی توده ای باشد که کیانوری مخالفت می‌کند بعدها در بازجویی حدس خودش را می‌گوید و باعث به تور افتادن افضلی می‌شود این چیزی است که در کتاب حقیقت آمده است. اسدی که موضوع را خوانده یک داستان در همین مورد درست می‌کند که گویا خامنه ای از دوسال قبل می‌دانسته و به کیانوری در ملاقات همه گوشه می‌زده. شرحش را در مقاله‌ام داده‌ام.

اسدی تلاش می‌کند خود را به همه چهره‌هایی که امروزه مطرح هستند نزدیک نشان دهد. رابطه خود با خامنه‌آی را بسیاری نزدیک نشان می‌دهد که خریدار بیشتری در غرب پیدا کند. وگرنه در ایران که کسی برای این چیزها تره هم خرد نمی‌کند.

   اسدی تلاش می‌کند خود را به همه چهره‌هایی که امروزه مطرح هستند نزدیک نشان دهد. رابطه خود با خامنه‌آی را بسیاری نزدیک نشان می‌دهد که خریدار بیشتری در غرب پیدا کند. وگرنه در ایران که کسی برای این چیزها تره هم خرد نمی‌کند

به نظر شما دلیل انتشار این کتاب به زبان انگلیسی چه می تواند باشد؟

اسدی بهتر از هر کسی می‌دانست که چاپ کتابش به زبان فارسی شانس انتشار آن به انگلیسی را از بین می‌برد. برای همین کتابی که به فارسی نوشته شده را داد ترجمه کنند، ترجمه انگلیسی‌ آن انتشار پیدا کند و هنوز فارسی آن در نیامده است.

 شاید به جز خانم آذرلی که شما نقدی در باره ش نوشتید و یکی دو نفر دیگر، مهمترین موردی که نقد کردید و سروصدای فراوانی به پا کرد ماریا نمت بود، با این حال این نقدها و مسائل در حوزه فارسی زبان ها محدود ماند و هنوز دوستان غیر ایرانی ما کتاب مارینا نمت را با ذوق و شوق به ما پیشنهاد می دهند. شما فکر می کنید که اساسا انتشار کتاب به زبان انگلیسی به این دلیل بوده که در نخستین گام سروصدای منتقدان و بازماندگان دهه شصت در نیاید؟

کتایون آذرلی اساسا زندان نبوده است . ببینید چه خاطرات زندانی نوشته و چه دروغ‌هایی را مطرح کرده است. مارینا نمت هم وضعیت اسدی رو داشت. او هم می‌دانست انتشار کتابش به فارسی اعتراضات زندانیان سیاسی را برخواهد اانگیخت. او بهتر از هرکس می‌دانست که دروغ می‌گوید. برای همین بهانه کرد که فارسی خوب نمی‌دانسته به انگلیسی نوشته در حالی که ادعا می‌کند ۱۲ سالگی حافظ و مولانا می خوانده. و مثل بلبل فارسی صحبت می‌کند. متأسفانه فیلمی هم از شهادت دروغ کتایون آذرلی در مورد تجاوز به او در اینترنت انتشار یافت که واقعی نبود.

البته این‌ها تنها نبودند. وقتی غزل امید (شوکت غضنفری) کتابی نوشت و بعد هم در سی ان ان و … ظاهر شد علیه رژیم به اصطلاح افشاگری می‌کرد و خود را مبارز می‌خواند من نوشتم که فریب او را نخورید او یک دروغگوی حرفه‌ای است. سال گذشته شاهد بودید که وی نزد احمدی نژاد رفت و او را گرامی داشت. من راجع به دروغ‌های ثریا دالاییان هم مطلب نوشتم. مدت‌ها وی ستاره رادیو اسراییل و کیهان لندن اگر اشتباه نکنم بود. من چندین مطلب هم راجع به دروغ‌پردزای‌های امیر فرشاد ابراهیمی نوشتم. او با اسم مستعار زنانه تحت عنوان دختر شهید مثلا راحله کشتگر دکترای فیزیک از برلین مطلب نوشت.

 

آیا شما به سازمان هایی که به هوشنگ اسدی جایزه دادند در مورد مشکلاتی که در مورد ایشان وجود دارد اطلاع داده اید؟

خیر من با سازمانی که به اسدی جایزه داده بود تماسی نگرفتم. برای من مهم آگاه شدن هموطنانم هست. التبه اگر کسی این کار را می‌کرد استقبال می‌کردم.

  آقای بهبهانی با بازجویان همکاری کرد،به ملاقات گالیندوپل رفت در آن‌جا سناریوی بازجویان را مطرح کرد. ایشان با آن که در ایران بود وقتی شرایط اجازه داد کتاب انتشار داد، پوزش خواست و علیه دستگاه شکنجه افشاگری کرد.

الان ایشان با در دست گرفتن جایزه شان بین ایرانیان داخل برای خود وجاهت کسب می کنند.فکر نمی کنید رجوع شما به سازمانهایی که به ایشان اعتبار می دهند می توانست بر حقانیت ادعاهای شما بیفزاید؟ 

من کار خودم را کرده‌ام، دیگران می‌توانند این کار را بکنند. من یک نفر هستم بدون هیچ کمکی دنبال کردن همه امور از عهده من خارج است.

 پس شاید اگر تریبونی خارجی داشته باشید یا با همان کاری که آقای اسدی کرد یعنی انتشار به زبان انگلیسی  تاثیر بیشتری بگذارید؟

ماشاءالله این همه آدم در دنیا هست یک نفر آن را ترجمه کند

 در مورد تهدید ها و ایمیل هایی که از ابتدای مطرح شدن تقاضای مناظره علیه شما و امید حبیبی نیا انجام شده است کمی توضیح دهید. آبشخور این ادبیات را در کجا می یابید؟ حدستان در این مورد چیست؟

فقط یک جمله عرض می‌کنم به محض این که آقای حبیبی‌نیا توضیح دادند که پیگیری‌ کرده‌‌اند و این ایمیل‌ها از آدرسی نزدیک خانه اسدی و امیری ارسال می‌شوند، متوقف شدند. آیا شما تعجب نمی‌کنید. یک نفری از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ ظهر ۴ تا ایمیل حاوی رکیک‌ترین فحش‌هایی که فرهنگ گردانندگان کهریزک را زنده می‌کند می‌فرستد، به محض این که آقای حبیبی نیا تهدید به شکایت می‌کند کارش را متوقف می‌کند. طرف سوم از مکاتبه خصوصی آقای حبیبی نیا و اسدی بلافاصله مطلع می‌شود تعجب نمی‌کنید. البته که ردپاهای زیادی هم در ایمیل‌ها هست.

کتاب هوشنگ اسدیسوال دیگرم درمورد اصل پدیده ی دیرظهور تواب هست. آیا کسی که به علت سن کم یا تجربه ی ‍پایین و یا ضعف شخصیتی و فرصت طلبی در زندان توبه می کند باید همیشه از گردونه ی فعالیت و حضور در رسانه ها کنار برود؟ آیا یک تواب می تواند با اعتراف به اشتباهش و تلاش برای جبران خسارتی که زده است دوباره به گردونه ی مبارزه بازگردد؟

قطعا من در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را محروم از مبارزه با رژیم کنم. این حق همه افراد است که بتوانند با رژیم مبارزه کنند. هر گذشته‌ای هم که داشته باشند مهم نیست. بایستی این فرصت در اختیار افراد گذ اشته شود. باید این فرصت در اختیار افراد باشد که بتوانند به راه درست و اصولی و انسانی برگردندند. بایستی از بازگشت افراد استقبال کنیم.

چه قدر خوب می‌شد اگر کسانی که تواب بودند ، به همکاری با رژیم پرداخته بودند می آمدند وحقایق را با مردم در میان می‌گذاشتند. قطعا وقتی صداقت دیده شود مردم استقبال می‌کنند. آقای فرهاد بهبهانی از ملی مذهبی‌ها وقتی دستگیر شد با بازجویان همکاری کرد، مصاحبه تلویزیونی کرد علیرغم این که شکنجه شده بود منکر شکنجه شد به ملاقات گالیندوپل رفت در آن‌جا سناریوی بازجویان را مطرح کرد. ایشان با آن که در ایران بود وقتی شرایط اجازه داد کتاب انتشار داد، پوزش خواست، شرایط خودش را توضیح داد، علیه دستگاه شکنجه افشاگری کرد، صداقت ورزید. در جای جای کتابش این صداقت را آدم می‌بیند و درک می‌کند. من خودم با ایشان و منیره برادران در یک میز گرد رادیویی در رادیو فرانسه حاضر شدم خیلی هم خوشحال بودم که با ایشان در یک میزگرد بودم.

       اگر ما از حقانیتی دفاع می‌کنیم ، اگر ما قصد نداریم از مردم سواری بگیریم، اگر ما منافع مردم را دنبال می‌کنیم چه نیازی به دروغگویی و شیادی و پشت‌هم اندازی داریم.  شما ملاحظه کنید موردهای تجاوز به زندانیان زن شده است، ثریا دالاییان و کتایون آذرلی که اساساً‌ زندانی نبوده است. یا ویدئویی که اخیرا از یک مورد گزارش تجاوز منتشر شده که قطعا دروغ است. او هیچ شناختی از شکنجه و تجاوز و زندان و … ندارد       

آقای مصداقی، حال که بحث هزینه های غیبی و البته دولتی شد، خواستم بپرسم شما برنامه ای برای افشاگری در مورد وابستگی انواع گروه ها، رسانه ها و روزنامه نگاران مدعی به دولت ها و … ندارید؟ خودتان به خوبی می دانید که عده ای جز بیزینس در این عرصه، انگیزه ی دیگری ندارند.

در زمینه بودجه‌‌های سایت‌های اینترنتی بایستی تحقیق مستقلی انجام گیرد که وقت گیر است. اما تعدادی از این رسانه‌ها از جرس گرفته تا روزآنلاین و شهرزاد نیوز و قبلا گذار از بودجه های دولتی استفاده می‌کردند. البته من مخالفتی با دریافت کمک‌های خارجی به شرطی که شفاف و علنی و بدون شرط باشد ندارم. اما همانطور که گفتید عده‌ای در این بین  بیزینس می‌کنند و عده‌‌ای را هم به استخدام خود در می آورند.

شما ملاحظه کنید امروز اسدی مطالبش را با امضای آرش بهمنی که اتفاقا حقوق بگیر روزآنلاین است انتشار می‌دهد. یعنی از بودجه مالیات دهندگان هلندی برای پیشبرد اغراض و منافع شخصی‌اش استفاده می‌کند.

به عنوان آخرین سوال: می دانیم که کار تحقیقی وقت گیر و مشقت بار است، از سوی دیگر در این دو سال ما با موارد بسیاری از جعل و دروغ روبرو بودیم که در اغلب موارد برای اینکه رژیم سوء استفاده نکند سکوت کردیم، مورد های دروغین تجاوز، زندان، شکنجه. در حالی که کسانی که واقعا زندانی شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند یا در معرض خطر بودند اسناد و مدارک کافی دارند برای اثبات این امر. سوال مشخص من این است که به عنوان کسی که در زمینه مسائل حقوق بشر و زندان کار تحقیقی می کنید تصور می کنید آیا این سکوت همچنان مجاز است ؟

از نظر من خیر چون دیر یا زود دروغ ها رو می شود. ما نباید اجازه دهیم علف‌های هرز رشد کنند. وگرنه همه باغ را خواهند گرفت دیگر جایی برای گل و سبزه نخواهند ماند. اگر سکوت کنیم دروغ‌گویان میدان را برای تاختن باز می‌‌بینند. منافع زودگذر نباید باعث شود اجازه دهیم افراد شارلاتان میدان را به دست بگیرند. تعدادی پیش‌تر توجیه می‌کردند غزل امید (شوکت غضنفری) در حال افشاگری علیه رژیم است. بالاخره نفعش به جیب ما می‌رود چرا به او می‌‌تازید.

استدلال من این بود کسی که به این سادگی دروغ می‌گوید نمی‌تواند متحد ما باشد. باور کنید به سادگی قابل خریداری است. اگر ما از حقانیتی دفاع می‌کنیم ، اگر ما قصد نداریم از مردم سواری بگیریم، اگر ما منافع مردم را دنبال می‌کنیم چه نیازی به دروغگویی و شیادی و پشت‌هم اندازی داریم.  شما ملاحظه کنید موردهای تجاوز به زندانیان زن شده است، ثریا دالاییان و کتایون آذرلی که اساساً‌ زندانی نبوده است.

یا ویدئویی که اخیرا منتشر شده متعلق به نازنین صدیقی که قطعا دروغ است. او هیچ شناختی از شکنجه و تجاوز و زندان و … ندارد به سادگی آب خوردن جلوی دوربین نشسته و دروغ می‌گوید. می‌گوید ۱۵ سالگی دستگیر شده و بعد در ادامه می‌گوید استاد اخلاق دانشگاهشان بهش در زندان تجاوز کرده . توصیف او از زندان و شکنجه خنده دار است یا بهتری است بگویم شنیدن این خزعبلات دردآور است.

متأسفانه اپوزیسیون ایران واکنشی به این جعلیات نشان نمی‌دهد. متاسفانه بخش اعظم اپوزیسیون خودش این جعلیات را توی بوق می کند. یا مثلاً‌ افراد روی اغراض سیاسی می‌آیند و به دروغ شهادت می‌دهند که بازجوی من در سال ۶۰ تا ۶۲ احمدی نژاد بوده است.  من نمونه‌های مشخص آن را در مقالاتم آورده‌ام. این در حالی است که احمدی نژاد در تاریخ یاد شده بخشدار، و فرماندار خوی و ماکو در شمال غربی ایران بوده. قطعا صدها جنایت مرتکب شده اما بازجو و تیرخلاص زن اوین در زمان یاد شده نبوده است. نمی‌توانسته باشد. چون حضوری در تهران نداشته است.

با تشکر فراوان از شما. پیروز باشید.

متن اصلی گفتگو در گروه جایزه ساندیس زرشک

توضیح: وبلاگ جایزه ساندیس زرشک حق پاسخگویی کلیه کسانی را که در این گفتگو نامی از آنها برده شده را محترم شمرده و آماده درج پاسخ آنها نیز هست

وبلاگ جایزه ساندیس زرشک به کپی لفت معتقد است هرگونه نقل و انتشار مطالب آن با ذکر منبع آزاد است

در همین ارتباط:

پرسش و پاسخ با امید حبیبی نیا در باره جایزه ساندیس زرشک

این مطلب از روی وبلاگ جایزه ساندیس زرشک برداشته شده است. 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به iranfree-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به iranfree@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته