سیمین/ رادیو کوچه
فصل پائیز آغاز شده و این تغییر رنگارنگ و زیبای درختان و حال و هوای محیط، ذائقهی ما را نیز اندکی دگرگون میکند. حالا دیگر کمکم دلمان به جای چیزهای خنک، بیشتر خوردنیها و نوشیدنیهای گرمتر طلب میکند و ذائقهمان به سمت طعم میوهها و تنقلات پائیزی میرود. به خاطر همین هست که از آغاز پائیز و فصل مدرسه از قدیمترها بازار زالزالک فروشهای دستفروش و بعد هم کمکم لبو داغ و باقالی داغداغ میشود و اگه سری به اون بازار سرپوشیده تجریش یا هر بازار میوهای بزنی از سمنو و فرنی تا کلی میوه پائیزی رنگارنگ از خرمالو و ازگیل و انار تا سیبهای پائیزی و «به» هایی که بوی آن آدم رو مست میکند، میتوانی ببینی …
اما در هر فرهنگی به تناسب این تغییر فصل تغییراتی در برنامه غذایی ایجاد میشود تا بدن انسان را هر چه بیشتر با این تغییرات فصلی هماهنگ کند و در عین حال ضیافتی متنوع و رنگارنگ از طعم برای ذائقه انسان فراهم بشود.
امروز چند توصیه خوراکی پائیزانه دارم برای شما از زبان دکتر «مائو» این متخصص چینی طب طول عمر که با کمک آنها میشود وزن را پائین نگه داشت و قلب را سلامت و ایمنی بدن را بالا برد و مثل آدمهای صد ساله زندگی کرد:
خوردن یک سیب در روز، اضافه وزن را دور میکند
دکتر مائو میگوید که یک سیب هر روز بخورید تا از اضافه شدن وزنتان جلوگیری کند. حتا سیب خشک شده هم میتواند تاثیر بسیار زیادی بر کاهش کلسترول خون داشته باشد علاوه بر آن که وزن را پائین میآورد و کالری مورد نیاز روزانه را هم تامین میکند.
این میوه را که هم چون یک معجزه است برای سلامتی به شکلهای مختلف آن بخورید: تازه، خشک شده یا پخته. البته اگر از طرفداران پرو پا قرص «پای» سیب هستید به خاطر شکر مصرف شده در آن بهتر است که خوردنش را محدود کنید.
کلم بروسل مدافع بدن در برابر سرطان و بیماری
در این فصل انواع کلم به ویژه کلمهای دکمهای یا دلمه ای یا کلم بروسل (بروکسل) فراوان است. این کلم سرشار از ویتامین A ،C ،E و آنتی اکسیدان است و عاملی برای محافظت از قلب در برابر التهاب دارد. بهتر است که برنامه غذاییتان را در این فصل با انواع کلم آشتی دهید و با همراه کردن یک ظرف از انواع رنگارنگ کلم بخارپز شده یا خام که با روغن کنجد یا زیتون، کمی آبلیمو و ادویه مورد علاقهتان طعمدار شده در کنار خوراک اصلیتان یک ضیافت سالم و خوش طعم برای خود فراهم کنید.
ریشههای خوردنی و سلامت
این فصل سرشار از گیاهان و سبزیجات تازهای است که ریشههای آنها خوردنی است و برای سلامتی بسیار مفید است. از هویجهای نارنجی که بگذریم، شلغم، چغندر، سیب زمینی شیرین و … کلی ریشههای خوردنی دیگر با داشتن کاروتن، آهن، فیبر و پتاسیم فراوان از سبزیجات مناسب این فصل هستند. اگر با چگونه آمادهکردن آنها با بهترین راه به خوبی آشنا باشید میتوانید برای وعدههای غذاییتان یک ظرف از ترکیب تمامی این خوراکیهای لذیذ کمچرب داشته باشید که شما را به سوی صدساله شدن هدایت میکند.
جالب است بدانید چغندر که ما به طور معمول به صورت پخته و با نام «لبو» از آن استفاده میکنیم و در سراسر دنیا یافت میشود، به عنوان نوعی از تنقلات سالم یا برای سالاد حاوی آنتی اکسیدان قوی است و خاصیت ضد التهابی قوی دارد. میتوانید آن را بخارپز کنید تا از این سبزی خوش رنگ به همراه روغن زیتون و کمی آبلیمو در کامل کردن سالادتان استفاده کنید.
گلابی میوهای ایده آل سرشاز از آنتیاکسیدان
در فصل پائیز کمکم انواع گلابی از راه میرسند. میوههای آبدار و شیرینی که در ایران به عنوان شاهمیوهها معروف است.
این میوه خوش عطر و بو منبع بسیار خوبی از ویتامین سی است و میتواند از بدن دربرابر آسیب رایکالهای آزاد محافظت کند. البته بهتر است برای بهره بردن بیشتر از خواص آنتیاکسیدانی این میوه از نوع رسیده آن استفاده کنید. برای اطمینان از رسیده بودن آن انگشتتان را به آرامی بر گردنش فشار بدهید. گلابی منبع خوبی از فیبر نیز هست و برای سلامت قلب و عروق نیز بسیار مفید است.
و اما دکتر مائو توصیه دیگری نیز برای این ماه دارد. او در ادامه برنامه عادتهایی مفید برای سلامتی که برای هر ماه در سال 2011 دارد برای ماه اکتبر که با جشن هالوین به پایان میرسد، پیشنهاد میکند که عادت کنیم تا خوردن شکر بیش از حد مورد نیاز بدن کنار بگذاریم.
عادت خوب ماه اکتبر: به قند نه بگوئید
ماه اکتبر از آن ماههاست که باید حسابی مراقب بود که گول نخورد! با وجود جشنی مثل هالوین خوراکیهای سرشار از مواد قندی زیادی مصرف میشود. از آبنباتهای هالوین، کیک و نوشابههای گازدار تا انواع کراکر،سس، چاشنی و نان. همه اینها انسان را به سوی داشتن وزن اضافه و بیماریهایی که عمر را کوتاه میکند هدایت میکند.
این ماه به عادتی اشاره میکنیم که باعث پائین نگهداشتن وزن میشود و عمر را طولانی میکند: با چهار راه ساده مصرف شکر را متوقف کنید.
4 حقه به بدن برای گفتن «نه» به شکر
بسیاری اوقات ما از قندی که به طور طبیعی در مواد غذایی ما وجود دارد استفاده میکنیم. اما این سالها ما به طور متوسط سالانه 180 پوند قند مصرف میکنیم که به مراتب بیشتر از نیاز واقعی ماست.
4 راه برای کنار گذاشتن عادت شکر خوردن:
- در برچسبها به دنبال قندهای شده پنهان باشید
بخش بزرگی از شکر مصرفی ما از طریق غذاهای فرآوری شده و آماده با افزودنیهای شیرینکننده وارد بدن ما میشود. با دقت برچسبها را بخوانید تا منابع قند مخفی را که عبارتند از: دکستروز، فروکتوز، ساکارز، گلوکز و فروکتوز فراوان است، کشف کنید. بهتر است غذاهای آماده را کنار بگذارید و از خوراکیهای خانگی استفاده کنید.
- به جای قند بیشتر پروتئین مصرف کنید
برای این که عادت شیرینی خوردنتان را از بین ببرید از موادی استفاده کنید که سطح انرژی شما را حفظ کند. یعنی زمانی که قند خونتان پائین میآید به تعادل آن کمک کند. بهتر است از غذاهایی با پروتئین بیشتر در رژیم غذایی خود استفاده کنید همچون تخم مرغ، مرغ، ماهی، لوبیا، آجیل، و غلات. این غذاها به زمان بیشتری برای هضم و جذب، نیاز دارند و در این زمان قند به آرامی آزاد میشود و مواد مغذی به داخل جریان خون راه پیدا میکنند.
- به خاطر داشته باشید که بهتر است همه چیز را در اعتدال مصرف کنید. مصرف مواد شیرین مثل شکر، عسل، و یا حتا میوههای شیرین را. بدن شما برای مصرف وعدههای متعدد شیرینی در طول روز طراحی نشده است. میزان مصرف شکر که برای یک فرد سالم توصیه میشود بیش از شش تا نه قاشق چایخوری شکر در یک روز (حدود 100 تا 150 کالری) است. در نظر داشته باشید که یک نوشابه به طور متوسط شامل هشت قاشق چایخوری شکر ، حدود 130 کالری قند دارد.
- از جایگزینهای شکر استفاده کنید
ممکن است فکر کنید شکر که از چای و قهوه و صبحانه تا سایر پختنیها از آن استفاده میشود. چگونه میتوان جایگزینی برای آن یافت؟ بهتر است ادویهجات بیشتری به برنامه غذاییتان اضافه کنید مثل طعمهای ترش یا هل، میخک و دارچین که به شما کمک میکند کمتر به سراغ شیرین بروید.
گاهی یک مشت انواع توت و یا خرمای خردشده میتواند یک وعده دلنشین باشد. شما همچنین میتوانید از این جایگزینهای سالم امتحان کنید: عسل، نوعی فیبر شیرین به نام «لو هان گوا» یا «استویا» (stevia) که گیاهی است از خانواده آفتابگردان و زادگاه آن در مناطق استوایی است. برگ آن بسیار شیرینتر از شکر است و خواص فراوانی دارد به ویژه برای بیماران مبتلا به دیابت.
و البته فراموش نکنید یک کالری هنوز هم یک کالری است، بنابراین زیاده روی نکنید.
مانند هر عادت دیگر تلاش کنید که خود را ملزم به انجام این عادتها کنید و تجربههای خود را در این زمینه یادداشت کنید.
اما به راستی جشن گرفتن بدون شیرینی امکان دارد؟! در هر فرهنگی یک جشن برابر با خوردن کلی شیرینی، شکلات، کیک و نوشیدنی های شیرین است. اما بد نیست حالا که در آستانه جشنهایی مثل هالوین هستید این شیرینیها را کمتر کنید و به جای آنها سیبهای پائیزه با کره بادام، تخمه کدوی حلوایی خانگی، گلابیهایی که با دارچین طعمدار شدند را انتخاب کنید.
و البته باید ابراز شادمانی کنیم از این که در آئینهای ایرانی همچون یلدا که در همین فصل برگزار میشود، از سالمترین خوراکیها و تنقلات استفاده میشود.
و یک نکته این که لزومی ندارد پس از هر غذا از دسر استفاه کنید.
و در نهایت هر مزهای یک روز خستهکننده میشود. درست است که طعم شیرین از جمله طعمهایی است که در طول زندگانی بشر همواره مورد علاقه بوده و قوه چشایی ما به این طعم عادت کردهاند اما میتوان این عادت را تغییر داد و کمکم از شیرینیهای طبیعی مثل یک گلابی یا توت استفاده کرد.
عادت ماه سپتامبر : لاغر شدن بایک عادت خیلی ساده
عادت ماه ژوئن : راز سلامت قلب با تغییر غذایی
راز سلامتی آقای گوجهفرنگی
سالم کباب کنید
عادت ماه ژانویه: پیادهروی بهترین سمزدایی برای بدن
عادت ماه آگوست: معجزه آب برای طول عمر
عادت ماه جولای: تمرینی ساده برای تقویت حافظه
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
گفتیم که یکی از نکات مشخصی که به اختلافات روحانیت و دولت احمدینژاد افزود سخنان پالیزدار بود، جدای از تمایلات و اهداف سیاسی این فرد و سرانجام این افشاگری سخنان محسنی اژهای در این مورد تامل برانگیز است، در همان زمان او در اصفهان گفت: «بررسیهای وزارت اطلاعات نشان داد بخشهایی از سخنان پالیزدار درست، بخشهایی نادرست و بخشی نیز مربوط به پروندههایی است که در دهه نخست انقلاب به آنها رسیدگی و بسته شده بود که وی به دلیل آگاهی نداشتن از بسته شدن پروندهها اصل پرونده را دوباره مطرح کرده است.» وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد همچنین در سخنان خود سعید مرتضوی دادستان رژیم در تهران را مورد انتقاد قرار داد و گفت در پرونده پالیزدار دادستان موضوعات مختلف را با هم قاطی کرد و اگر من جای او بودم بهتر عمل میکردم.
اگرچه نام پالیزدار در میان کسانی که اخبار سیاسی را پیگیری میکنند شناخته شده است، اما بازنگری اصل سخنرانی جنجالی او لازمهای تاریخیست که نمیتوان از آن چشمپوشی نمود، سخنانی که تابویی را در این نظام شکاند که هرگز روحانیت مسلط بر جامعه توان ترمیم آن را نخواهد داشت و شاید گریبانگیر اسلاف آنان نیز بشود، به متن سخنرانی او توجه کنید، براساس گزارش حراست دانشگاه بوعلی سینای همدان از این جلسه، پالیزدار در سخنان خود از 44 نفر از جمله 9 روحانی در پرونده مفاسد اقتصادی نامبرده است:
«…کسانیکه به عنوان مفسد اقتصادی در کشور در حال فعالیت هستند تحت حمایت شاهرودی رئیس قوه قضاییه قراردارند. وقتی طی 16 سال گذشته پروندههایی از مفاسد اقتصادی بررسی شده و مدیران به دادگاه معرفی و دادگاه حکم 5 ریال 10 ریال برای متهمان داده، ببینید چه مصیبتی بر سر کشور آمده است. پرونده شهرام جزایری هم که مطرح شد، مانند هزاران پرونده مفاسد اقتصادی دیگر است، ولی چون شهرام جزایری اسامی یکسری مفاسد اقتصادی و افراد وابسته را اعلام کرد مورد ضربوشتم قرار گرفت چرا که منافع بسیاری از علما و سران به خطر افتاده بود. درحال حاضر 123 پرونده مفاسد اقتصادی کشور در کمیته تحقیق و تفحص مجلس در دست بررسی است، ولی اگر بخواهیم پرونده واقعی مفاسد اقتصادی را بیان کنیم، اصلن نمیتوانیم باور کنیم. مجلس خواست از خود قوه قضاییه تحقیق و تفحص کنند، که مخالفت کردند و نگذاشتند به رهبر انقلاب متوسل شدند. مقام معظم رهبری نوشتند که آقای شاهرودی، همانند دیگر دستگاهها در تحقیق و تفحص عمل گردد.
کمیته بندیها صورت گرفت و در دستگاه قضایی کمیته بندی شد و هر کمیتهای در یکی از دستگاهها مستقر شد. برای مسائل اجرایی هم، ما مستقر شدیم در سازمان بازرسی کل کشور. نامهنگاری کردیم، اما برخلاف فرمایش مقام معظم رهبری، باوجود نامههایی که ما زدیم و نامههایی که مثلن ما گفتیم مسئله فروش سؤالهای کنکور چه بود؟ پرونده اش را بدهید که چه کسی در این کار دست داشت اینها پروندههای اصلی را نمیدادند که ببینیم چه کسی دست داشت، پروندههای فرعی را میدادند. خلاصه ما همدست پیدا کردیم به کدهایی به جاهایی که رسیدیم، مرخصیها شروع شد، خلاصه ما فجایعی که اتفاق افتاده در جمهوری اسلامی را دیدیم.
خدا را شاهد میگیرم که شبها خوابم نمیبرد. گریهام میگرفت که ما این همه شهید دادیم، این همه مصیبتها مردم کشیدند. حالا بدون توجه به این همه فقر و مصیبتها و مشکلاتی که مردم دارند، کسانی که مردم پشت سرشان نماز میخوانند، رفتهاند این کارها را کردهاند؟ خدا شاهد است خوابم نمیبرد، هفتهها خوابم نمیبرد، روزها خوابم نمیبرد. خلاصه دیدم که یک آقایی آمده و نامه زده که پسرش معلول جسمی است، گفته میخواهم یک مؤسسه توان بخشی بزنم که پسرم هم برود در آن مؤسسه توانبخشی، دمدست خودم باشد 100 تا، 200 تا، 300 تامعلول را نگهداری کنیم در آنجا، پسرم هم مسوول آنها باشد. گفتند:«باشد، خدا پدرت را بیامرزد. موسسه را که ثبت کرده و کارش را استارت زده، نامه زده به آقای فلانی گفته که من ساپورت نیاز دارم، نمیتوانم خرج کنم که، باید نظام به ما کمک کند چه کار کنیم؟ فلان معدن را، معدن سنگ دهبید فارس را بدهید به این آقا، آقا این سنگ مرمر بهترین سنگ مرمر دنیاست، از منابع انفال جمهوری اسلامی است. بدهیم به شما؟ بله، بدهیدش به من. معامله انجام شد و این معدن را به این آقا واگذار کردند. دوباره بعد از یک مدت گفت آقا این معدن کافی نیست، معدن زنجان را هم بدهید به ما. چهار تا که ما پیدا کردیم، چهار تا معدن را یک آقایی از علما گرفته، که مردم هم پشت اش نماز میخوانند متأسفانه.
«در این قسمت سخنرانی یکی از حاضران خواستار اعلام اسم فرد میشود و پالیزدار میگوید: «اگر اجازه بدهید، اسم نبرم شاید بعضیها خدای نکرده خب بعضیها معتقدند که اگر اسم بیاورید مردم نسبت به مذهب شان بیاعتقاد میشوند. من این اعتقاد را ندارمها… مردم ما مذهبشان پایه و اساساش وصل نیست به علما، ولیکن بعضیها چون این اعتقاد را دارند من مراعات میکنم … و پس از اینکه تعداد بیشتری خواستار اعلام اسم فرد مورد اشاره میشوند که بگویید پشت سرش نماز نخوانیم و اصرار بیشتر دانشجویان پالیزدار میگوید: «آقای امامی کاشانی است. استاد اخلاق و چهو چهو از این مسائل.»
عرض شود خدمت تان که یک دانشکده ای را رفتهاند از مقام معظم رهبری اجازهاش را گرفتهاند که برای خواهران دانشکده علوم قضایی میخواهیم بزنیم در قم. چیز خوبی است که خواهران هم در آن فضا حضور داشته باشند، اگر متهمی از خواهران بود از او بازجویی کنند و از این حرفهای اینطوری، خلاصه نظر آقا را گرفتند که این دانشکده تأسیس شود. آقا استقبال کردند و مجوز صدور دانشکده را دستورش را دادند. مؤسسین این دانشکده بلافاصله بعد از گرفتن مجوز رفتند دنبال ساپورتهای مالیاش.
نوشتند: «جناب آقای نعمزاده، محبت فرمایید در جهت حمایت از تأسیس این دانشکده، کار خانه لاستیک دنا را کارشناسی کنید جهت این دانشکده، آورند کارشناسی رسمی دادگستری را، چون آقایانی که این مؤسسه را تأسیس کرده بودند در دستگاه قضاییه هم بودند، آن کارشناسان رسمی دادگستری هم میترسیدند که قیمتی تعیین کنند که به اینها بربخورد، حتمن باید قیمتی میگفتد که خوش به حال اینها بشود زدند 126 میلیارد درصورتی که ما معتقدیم 600 میلیارد هم بالاتربود، تازه 126 میلیارد که ویلاهایاش در شمال را نزدهاند، اصلن در آمار نیاوردهاند، زمینهای شیرازش را در آمار نیاوردهاند، پول نقد موجود در حساباش را هم در آمار نیاوردهاند، این طوری به 126 میلیارد واگذاری کردند. آن آقا نامه نوشتند که آقای نعمتزاده محبت کنید تخفیف منظور فرمایید، آقای نعمتزاده هم نوشتند 50درصد تخفیف خنده از مال بابایش میخواست ببخشد، دوباره نوشتند که محبت کنید تخفیف دیگری منظور بفرمایید.
خلاصه پنج بار نامهنگاری انجام شده، معدن 126 میلیاردی به 10 میلیارد واگذار شد، بعد از آن دوباره نوشتند که ما حالا امکان پرداخت این پول را نداریم، ترتیباتی فراهم نمایید تا امکان پرداخت این پول برای ما فراهم شود. نوشتند که 80 درصدش را اقساط بلند مدت و 20 درصد یعنی 2 میلیاردش را هم نقدی پرداخت کنید، گفتند ما آن 2 میلیارد را هم نداریم نقدی بدهیم، ما بررسی کردهایم که اموال کارخانه لاستیک دنا به این مقدار میرسد، از شما مهلت میخواهیم که اینها را بفروشیم تا بتوانیم این پول را بدهیم. گفتند که باشد، سفتهای ارائه بدهید به مدت 9 ماه و ما این را نقد از شما میپذیریم، گفتند آقا پولهم نداریم که سفته بخریم، نوشت که آقای محمد تقی بانکی، مدیر عامل سازمان صنایع ملیایران، 23 میلیون تومان از صندوق سازمان صنایع ملیایران برداشت کنید و سفته بخرید، بروید آیتالله فلانی و فلانی امضا کنند و کارخانه را تحویلشان بدهید و بعد از چند وقت دیدیم که کارخانه هم در بورس فروخته شد و واگذار شد که به آن پشت پردهایهایی که این ها را هدایت میکنند، اینها آلوده دست آنهاشدهاند، کسانی مثل آقای گنجی، نه،آن گنجی سیاسی را نمیگویم، آن آقای گنجی را میگویم که صاحب کارخانه مهرام است و تمام کارخانههای سرمایهگذاری بانک ملت و سرمایهگذاری های بانک صادرات و چهوچه واگذارشد به آنها و رفت، چندمیلیارد هم زدند به جیبو رفتند، این که عرض کردم لاستیک دنا،مال آقای یزدی بود، آقای محمد یزدی رئیس قوه قضاییه در زمان ریاستاش و آقای محمدعلی شرعی نماینده خبرگان استان قم.
خبر/ رادیو کوچه
یکی از مرزبانان جمهوری اسلامی در پاسگاه دیده بانی فیروز آباد شهرستان پارس آباد استان اردبیل توسط نیروهای مرزبانی کشور جمهوری آذربایجان کشته شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، فرمانده مرزبانی استان اردبیل ظهر پنجشنبه با تائید این خبر اظهار داشت: «سرباز مرزبانی استان بدون حمل اسلحه و به صورت اشتباهی وارد خاک جمهوری آذربایجان شده بود که توسط مرزبانان این کشور کشته میشود.»
سرهنگ سید مجتبی موسوی با بیان اینکه پیش از تیراندازی و کشته شدن وی، نیروهای این کشور این سرباز وظیفه را دستگیر کرده بودند، افزود: «هیچ بهانه ای برای تیراندازی به فرد غیر مسلح وجود ندارد و این اقدام سربازان کشور آذربایجانی غیرقانونی و ناجوانمردانه بوده است.»
وی زمان وقوع این حادثه را صبح روز چهارشنبه عنوان کرد و بررسی دقیق موضوع از سوی کارشناسان و بازرسان و نیز عدم التهاب فضای جامعه را مهمترین علت غیر رسانه ای شدن آن برشمرد.
فرمانده مرزبانی استان با اشاره به تشکیل هیاتی از سوی مرزبانی جمهوری اسلامی برای بررسی این موضوع یادآور شد: «قرار است این هیات بزودی با هیات رسمی کشور آذربایجان دیدار و گفتگو کند.»
تاکنون جسد مرزبان 18 ساله که از شهرستان خرم آباد استان لرستان بوده، تحویل مقامات جمهوری اسلامی نشده و تلاشهای مرزبانی و رایزنی در این خصوص همچنان ادامه دارد.
در همین خصوص امروز وزارت خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به این تیراندازی، با احضار سفیر جمهوری آذربایجان در تهران، اعتراض کتبی ایران را به وی ابلاغ کرد.
خبر/ رادیو کوچه
به گزارش ایسنا امروز جمعه 29 مهرماه تیمهای فوتبال پرسپولیس و نفت تهران در چارچوب هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال به دیدار یکدیگر رفتند که این بازی با تساوی بدون گل دو تیم به پایان رسید.
پرسپولیس با این تساوی 13 امتیازی شد اما همچنان در رده یازدهم جدول باقی ماند. نفت تهران نیز با این نتیجه با 22 امتیاز صدرنشین باقی ماند، هرچند این فرصت را برای استقلال فراهم کرد تا با پیروزی احتمالی برابر ذوبآهن به صدر جدول راه پیدا کند.
پرسپولیس در این بازی نتوانست بازی خوبی از خود ارایه کند و همین مساله موجب اعتراض شدید هواداران شد. تماشاگران این تیم که از این توقف ناراضی بودند، خواستار کناره گیری حمید استیلی شدند.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: خبر آنلاین
در حالی که سفارتخانههای هر کشوری در کشورهای دیگر، مامور پیشبرد دیپلماسی متعارف و بخشی از دیپلماسی عمومی کشور خود هستند، بررسی سایت «سفارت انگلستان در تهران» و مقایسه ان با «سایت سفارتخانه ایران در لندن»، نشان میدهد که سفارتخانه انگلستان در ایران، چگونه با همه ابزارهای خود – که حتا دربرگیرنده توهین به مقامات و شخصیتهای ایرانی است ـ سیاستهای دولت خود را در ایران اجرا میکند، اما سفارت ایران در انگلستان، کمترین زحمتی در این زمینه به خود نمیدهد.
از هفته پیش تاکنون و پس از تحریم چند تن از مقامات کشورمان توسط اتحادیه اروپا، سایت فارسی و انگلیسی سفارت انگلستان در تهران، مطلبی با نام «ناقضان حقوق بشر» در سایت خود اورده و با درج تصویر مقامات ایرانی، انان را ناقضان حقوق بشر نامیده است؛ این مطلب نزدیک یک هفته است که مطلب نخست سایت سفارت انگلیس در ایران بوده و مطلب دیگری جایگزین ان نشده است.
روزنامه انگلیسی «ایندپندنت»، چند روز پپیش فاش کرد که دوست «ویلیام فاکس»، وزیر دفاع مستعفی انگلستان که در همه رخدادهای وزارت دفاع انگلستان در سالهای اخیر دخیل بوده، با موساد، سرویس جاسوسی رژیم اسرائیل برای سرنگونی دولت ایران جلساتی را برگزار کرده است، اما این اتفاق مهم، بازتابی در سایت سفارت ایران در لندن ندارد و بر خلاف سفارت انگلیس ـ که مدت یک هفته است تصویر مقامات ایران را با عنوان ناقضان حقوق بشر در صدر اخبار خود گذارده است ـ سایت سفارت ایران به ظاهر خبر همکاری وزارت دفاع انگلیس با رژیم اسرائیل برای سرنگونی دولت ایران را دارای اهمیت ندانسته است تا خبر و گزارشها و یا تحلیلیهایی را در این زمینه تولید کند.
افزون بر این، درباره مرگ یکی از خبرنگاران «بی.بی.سی»، که در زمان حملات شیمیایی صدام به ایران و در حین حضور در منطقه الوده شده، تنها به یک بیانیه بسنده کرده است، در حالی که این مساله، موضوعی بود که سفارت ایران میتوانست روزها درباره ان مانور دهد؛ کاری که ظاهرا این هم ارزش زحمت را نداشته است.
این گزارش همچنین اورده است، هنگامی که ما بیتفاوتی سفارت ایران در لندن در این موارد را با شور و حرارت سفارت انگلیس در تهران برای توهین به مقامات کشورمان مقایسه میکنیم و همچنین نقشی از سفارتخانه ایران برای تولید خبر و تحلیل در مطبوعات انگلیس نمیبینیم، به یقین میرسیم که کارها را واگذاشتهاند؛ جالب اینکه سالها پیش و به تازگی نیز یکی از هفته نامههای تهران، ارتباط گسترده و موثر دکتر ظریف، نماینده سابق ایران در سازمان ملل با نشریات، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی امریکا را نقطه ضعف و منفی او تلقی کرده بود! غافل از اینکه این در دل همین ارتباطات است که دغدغههای ایران، منافع ملی ان و رویکردش به مسائل بینالمللی به طرف مقابل تفهیم میشود.
گویا، ضرروی است هماکنون رسانهها به جای نقد کلی وزارت خارجه، رویکرد خود را به نقد اجزای دستگاه دیپلماسی تغییر دهند، تا شاید از این راه و با بررسیهای تطبیقی و ملموس به کاستیهای دستگاه دیپلماسی بپردازند؛ کاستیهایی که عواملی توقفزا در مسیر تامین منافع ملی ایرانیان است.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
علی لاریجانی رییس مجلس ایران با یک سفر کاری دو روزه وارد تاجیکستان شد و با رییس جمهوری «امام علی رحمان» و رییس مجلس نمایندگان این کشور «شکور جان ظهوراف» دیدار و ملاقات انجام داد. آقای لاریجانی با مقامهای بلندپایه تاجیکستان به گسترش همکاریها میان این دو کشور هم زبان و هم فرهنگ تاکید کرده است.
در پایان ملاقات او با رییس مجلس نمایندگان، مجلس پایانی پارلمان تاجیکستان، سازشنامه همکاری میان پارلمانهای ایران و تاجیکستان نیز با امضا رسیده است. علی لاریجانی همچنین گفت، کشورش آماده است نمایندگی دانشگاههای «آزاد» و «پیام نور» را در تاجیکستان افتتاح نماید که در آمده نمودن متخصصان مساعدت خواهد نمود. او در جریان این سفرش به تاجیکستان از دانشگاه ملی و طبی، فرهنگستان علوم و دو آسارخانه پایتخت تاجیکستان دیدن کرد.
ایران پس از چین و روسیه از شریکان فعال اقتصادی تاجیکستان محسوب میشود. این کشور تلاش دارد که در طرحهای مهم تاجیکستان سرمایه گذاری کند و در ضمن کوشش دارد برای مال و کالای خود در این کشور هم زبان نیز بازار پیدا نماید. دید و بازدیدهای رسمی نمایندگان تاجیکستان و ایران در چند سال آخر حاکیست که هردو جانب بیشتر خواستار رشد بخشدن میزان تجارت میان کشورهای خودند. این است که اکنون فروشگاههای تاجیکستان را کالاهای ایرانی زیب میدهند و خریدار بیشتر هم دارند. شروع از تخم مرغ تا مصالح ساختمانی در تاجیکستان مال ایرانند. گذشته از این صاحبکاران ایرانی تلاش کردند با برگزاری نمایشگاههای اقتصادی در «دوشنبه» و «خجند» محصولات خودرا به مردم معرفی بکنند.
روز ۱۹ اکتبر سال جاری نیز نمایشگاه دست آوردهای اقتصادی ایران در تاجیکستان آغاز به کار کرده بود. مدیر عامل شرکت «رهتوشه سرمد» جمهوری اسلامی در این مراسم گفته است «امید دارم این نمایشگاه فصل تازه ای در روابط اقتصادی و تجارتی ایران و تاجیکستان باز کند.»
بنا به اطلاع وزارت رشد اقتصاد و تجارت تاجیکستان گردش مال و کالا میان ایران و تاجیکستان ۳۳۶ میلیون دلار را تشکل میدهد. هرچند این رقم در قیاس با گردش مال میان روسیه و تاجیکستان کوچک بوده است. مقامهای تاجیک میگویند که گردش مال میان روسیه و تاجیکستان در سال گذشته میلادی از یک ملیارد دلار هم بیشتر شده است.
با وجود این به گفته کارشناسان اعتماد به طرف ایران همچون کارشریک اخرن از باور به روسیه بیشتر شده است. اما نه فقط در مسائل اقتصادی. در یک سال آخر در پی به سردی گرایدن مناسبات تاجیکستان و روسیه «دوشنبه» روی خود را به سوی تهران گرداند. حتا برای نخستین بار و بر رغم مخالفت «ازبکستان» بیش از صد سرباز و افسر ارتش ایران در جشن ۲۰ ومین سالگرد استقلال تاجیکستان اشتراک کردند. آن روزها وزیر دفاع تاجیکستان «شیرعلی خیراللا یف» از اشتراک نظامیان ایرانی در جشن استقلال کشور استقبال کرد و بدون پرده پوشی گفت که «اگر ضرور آید در طول دو ساعت ارتش ایران به تاجیکستان خواهد رسید».
خبر/ رادیو کوچه
روز جمعه، ۲۹ مهر، سخنگوی شورای ملی انتقالی لیبی گفت که قرار است جنازه سرهنگ معمر قذافی، رهبر سابق لیبی که روز گذشته کشته شد، در مکانی سری دفن شود تا برای دولت نوپای لیبی مشکل دیگری ایجاد نکند. برخی منابع گفته اند که احتمال می رود مراسم تدفین قذافی بعد از ظهرامروزانجام شده باشد.
در تصاویر انتشار یافته مشخص است که معمر قذافی پس از دستگیری قادر به راه رفتن بوده. وی پس از این که خودرواش هدف بمباران هوایی ناتو قرار گرفت، در یک لوله سیمانی فاضلاب مخفی شد و نیروهای مخالف او را در همین محل یافتند و دستگیر کردند.
در حالیکه ساعاتی بعد، شورای ملی انتقالی خبر کشته شدن قذافی را اعلام کرد، سوالاتی در مورد وضعیت رهبر سابق لیبی از زمان دستگیری تا زمان مرگ مطرح و برخی منابع از کشتن وی پس از دستگیری سخن گفته اند.
شورای ملی انتقالی این گزارشها را تکذیب کرده است که سرهنگ قذافی توسط ماموران این شورا اعدام شده و گفته است که مرگ او نتیجه تیراندازی متقابل بین نفرات شورای ملی انتقالی و طرفداران قذافی بود که میکوشیدند او را نجات دهند. آنها گفته اند که تصاویری برای ثابت کردن حرفشان نیز دارند.
در عین حال، به گفته برخی از تحلیلگران، مرگ معمر قذافی از مشکلاتی که زنده ماندن او می توانست به همراه آورد جلوگیری کرد.
رهبران حکومت سابق لیبی خود به سرنوشتی دچار شدند که پیشتر برای مخالفان خود رقم میزدند. آنها نیز بدون محاکمه کشته شدند.
بیشتر بخوانید:
«اولین عکس پس از مرگ قذافی»
برمک بهداد
بیش از یک ماه از شروع اعتصاب تعدادی از پناهندگان کرد ایرانی در استکهلم پایتخت سوئد میگذرد.
اکثر این پناهندگان از فعالان سیاسی بوده اند و سالهای متمادی است که در کشور سوئد به انتظار گرفتن اقامت زندگی سختی را به سر میبرند.
در گفتگویی که از نزدیک با یکی از این پناهندگان داشتم ایشان اظهارکردند که در طول این مدت که اعتصاب کرده اند و در پاسخ به درخواست هایشان تا به حال دو تن از کارمندان اداره ی مهاجرت به چادر محل ایشان سر زده اند و گفتگوی کوتاهی با آنها انجام داده اند و درخواست اشان را برای گرفتن اقامت رد کرده اند.
در ادامه گفته اند اگر باز هم بخواهیم پرونده ای بسته شدهی شمار مرور کنیم فقط بهصورت موارد شخصی و تک نفری عمل خواهیم کرد.
به گفتهی «امید خضر پور» از پناهندگان حاضر در محل کارمندان ادارهی مهاجرت در مورد این تعداد افراد به شیو های فرمالیته و به دور از واقعبینی برخورد کرده اند و در این مورد بخصوص آنها برخورد صحیح و درستی انجام نداده اند.
به نظر این پناهندهها، دلیل اصلی و بهانهی ادارهی مهاجرت سوئد برای رد درخواستهای ایشان در این میباشد که از دید اداره مهاجرت اعضا و هواداران حزب دمکرات کردستان ایران در صورت دیپورت یا بازگشت به ایران در معرض خطر مرگ نمیباشند و حکومت ایران آنها را زندانی یا شکنجه نمیکند.
شایان ذکر است که در روزهای گذشته خانم شیرین عبادی برنده جایزهی صلح نوبل از این اعتصاب کنندگان دیدار کرد و حمایت و پشتیبانی خود را از آنها ابراز داشت و به درخواست ایشان «فریدون آذرپور» لبهای دوخته شدهی خویش را باز کرد.
همزمان با این حرکتها، «امید سلطانی» خوانندهی محبوب ایرانی در حرکتی انساندوستانه دیداری از این افراد پناهجوی اعتصابی به عمل آورد و پشتیبانی و حمایت خود را از آنها ابراز داشت.
پناهندگان نامبرده که در شرایط وخیم و اسفناکی بسر میبرند اظهار داشتند که تا رسیدن به خواستههای مشروع خود به این کارزار اعتصاب ادامه خواهند داد.
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
موسیقی زیر زمینی در ایران در میان جوانان ایرانی از سالها پیشتر درست در سالهایی که فشارهای اجتماعی در قالبی دولتی و کنترلی به خود گرفت، خود نمایی میکند. جایی که نسلی تازه یا شاید نسل سوم بعد انقلاب فرصت آزادی برای ارایه احساسات و ارایه دیدگاههای خود نمی یابد.
طغیان این نسل که نوعی اعتراض خاموش است در لباس و رنگ و موسیقی شکل میگیرد. موسیقی قالبی تازه به خود میگیرد. موسیقی زیر زمینی. یکی از قالبهای آن نیز «رپ» است. همان موسیقی که وجودش اعتراض به اجتماع است.
رپ خوانی فارسی عمری نزدیک به ده سال دارد. خوانندههای نسل سومی که شاید برای نسلهای قبلی شان صدا و رفتارشان غریبه بود اما وجودشان غیر قابل انکار. آنها با سبک و سیاق خود به خوانده ترانههایی پرداختند که حرف از فرهنگ خیابان داشت.
چه بخواهیم چه نخواهیم این صدا بود و اینک نیز هست حتا وقتی برای کسانی مانند من نگارنده کمی غریب به نظر برسد. «سروش سیدی» یکی از این خوانندههای نسل سومی رپ است. سروش بیش از یک دهه است که رپ میخواند. او قالب را به عنوان سبک موسیقی انتخاب کرده است و اینک میتوان گفت یکی از اولین «رپر» های ایرانی به حساب میآید.
آن چه در پی میآید گفت و گویی با این رپر فارسی، سروش سیدی است در باب مشکلات و مانعهای نسل سوم و موسیقی آنها:
خبر/ رادیو کوچه
سه نفر که به اتهام قتل یک شهروند در آبیک قزوین بازداشت و به قصاص محکوم شده بودند صبح پنجشنبه در زندان قزوین اعدام شدند.
به گزارش هرانا دادستانی قزوین با اعلام گفت: «برابر مقررات دادگاه کیفری استان و بر اساس تقاضای قیم حکم قصاص صادر شد ولی از آنجا که ۳ نفر اقدام به قتل یک نفر گرفتهاند بنابراین اولیای دم باید به هر ۳ نفر دو سوم دیه یک نفر را پرداخت میکردند که این کار نیز انجام شد و در نهایت حکم قصاص صبح امروز به اجرا درآمد. »
همچنین روز گذشته ۴ زندانی که به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر بازداشت و به اعدام محکوم شده بودند صبح روز چهارشنبه در زندان اصفهان اعدام شدند.
سایه کوثری/ رادیو کوچه
10 سال از مطرح شدن لزوم اصلاح برخی از مواد قانون کار میگذرد و اکنون که بالاخره وزارت کار و امور اجتماعی پیشنویسی 74 مادهای از این قانون تهیه و به عنوان نماینده دولت و البته پس از تایید نهایی شورای عالی کار آن را برای تایید به مجلس ارسال کرده است با انتقادات بسیاری روبرو شده است.
اولین و بیشترین منتقدان این پیشنویس فعالان کارگری هستند که آن را مخالف حقوق کارگر و به نفع کارفرما و در نهایت دولت میدانند اما با افزایش اعتراضات نسبت به آن، کمکم نمایندههای کارفرمایان هم به جمع معترضان پیوستند و اکنون هرچند کارگران این پیشنویس را به ضرر کارگر دانسته و کارفرمایان هم آن را تایید نمیکنند اما همگی، کارگر و کارفرما در این نکته متفقالقول هستند که پیشنویس جدید قانون کار دست دولت را در امور مربوط به کار بازگذاشته و درواقع برنده نهایی دولت است.
آنچنان که بلافاصله پس از تایید این اصلاحیه در شورای عالی کار یک عضو کمیته اصلاح قانون کار دراین شورا از تصویب و تایید کلیات طرح پیش نویس فعلی اصلاح قانون کار در مجلس خبر داد و گفت: «وزارت تعاون؛ کار و رفاه اجتماعی بعید است که نظرات جامعه کارگری را برای تدوین پیش نویس قانون کار لحاظ کند.»
اکنون نیز جامعه کارگری کشور مخالف پیش نویس فعلی قانون کار هستند.
به گفته منتقدان این پیشنویس وزارت تعاون؛ کار و رفاه اجتماعی باید با رعایت اصل سه جانبهگرایی نسبت به تدوین پیش نویس قانون کار اقدام کند.
هرچند به گفته نماینده کارگران در کمیته اصلاح قانون کار، پیش نویس قانون کار فعلی مدافع حقوق کارفرمایان بوده و با اصلاح قانون کار شرایط اخراج کارگران در واحدهای تولیدی کشور هموار خواهد شد.
توفیقی با تاکید بر لزوم افزایش سیاستهای حمایتی از کارگران یاد آور شده است: «کارگران به دلیل عدم تعادل عرضه و تقاضای نیروی کار همواره از امنیت شغلی ناپایداری برخوردار هستند.»
مشکل قانون کار ایران و تضییع حقوق کارگران موضوعیست که تابحال فعالان حقوق کارگری بارها نسبت به آن اعتراض کردهاند.
فعالان کارگری میگویند از آنجا که بخش اعظمی از جامعه را کارگران تشکیل میدهند، با اصلاح قانون کار امنیت شغلی کارگران از بین خواهد رفت و ما شاهد افزایش تعداد کارگران اخراجی از واحدهای تولیدی کشور خواهیم بود.
به گفته آنان با توجه به اینکه در این قانون، ساعات کار روزانه کارگران 8 ساعت در روز معین شده است و قانون کار حداکثر ساعت کار در هفته را برای شغلهای معمولی ۴۴ ساعت و برای کارهای سخت ۳۶ ساعت تعیین کرده است، اما با توجه به وضعیت حقوق و دستمزدهای این قشر، کارگران نمیتوانند به این مقدار کار در روز بسنده کنند.
سال گذشته شورای عالی کاربا وجود مخالفت دولت، توانست افزایش 9 درصدی حقوق کارگران را تصویب کند.
هرچند به اعتقاد دولت میزان افزایش حقوق کارگران باید کمتر از این باشد. اما همین میزان هم حداقل 2.6 درصد کمتر از نرخ تورم در بهمن ماه گذشته بود.
از سویی حداقل حقوقی که رسما برای کارگران تعیین شده است بسیار کمتر از خط فقر مطلق تعیین شده از سوی خود دولت است.
اما اکنون که پیشنویس اصلاحیه قانون کار میرود که به قانون تبدیل شود فعالان حقوق کارگر این پیشنویس را متفاوت با آنچه پیش از این اجرا میشد نمیدانند بلکه معتقدند دربخشهایی به زیان کارگران هم هست. به عقیده آنان این قانون تنها دست کارفرما را برای اخراج کارگر و عدم استخدام دائم او بازتر کرده است. هرچند سخنگوی کارفرمایان هم میگوید که این قانون حتا به نفع کارفرما هم نیست و با تصویب آن دایره حضور دولت در امور مختلف گسترش یافته است.
مروری بر برخی اعتراضات نسبت به اصلاحیه قانون کار:
به گفته نماینده کارگران در شورای عالی کار پیش نویس اصلاحیه قانون کار به درد جامعه کارگری نمیخورد.
محمد احمدی در اینباره به ایلنا گفته است: «این پیش نویس هیچ امتیازی را برای کارگران ندارد و از ۷۵ مادهای که قرار است اصلاح شود فقط ۴ مورد میتواند به نفع کارگران باشد.»
به گفته وی مواد ۲۷، ۲۱ و ۷ موضوع عیدی و پاداش و بسیاری از موارد دیگر به زیان کارگران تنظیم شده است.
در ماده 27 این پیشنویس امده است که تخلفات کارگران در کمیته انضباطی کارگاه مطرح و در مورد آن تصمیم گیری خواهد شد. در صورتی که کارگاه فاقد کمیته انضباطی باشد موضوع مستقیما در مراجع حل اختلاف مطرح و رسیدگی خواهد شد.
نماینده کارگران در هیاتهای حل اختلاف نیز اعلام کرده است: «پیشنویس فعلی اصلاح قانون کار موجب کاهش امنیت شغلی کارگران در کشور میشود.»
به گفته وی با تایید و تصویب پیش نویس فعلی ۹۹ درصد از کارگران امنیت شغلی خود را از دست خواهند داد.
وی میگوید: «55 درصد از مواد قانون کار به نفع دولت اجرایی میشود.»
داوود اخوان با اشاره به افزایش نرخ بیکاری در کشور در گفتوگو با ایلنا تصریح کرده است: «در حال حاضر سرانه معیشت یک خانوار در کشورهای در حال توسعه قابل قیاس با کشورهای جهان سوم نیست.»
همچنین نایب رییس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور به ایلنا گفته است: «۵۰ درصد قانون فعلی کار اجرایی نشده است و اصلاح آن به هیچ وجه ضرورت ندارد و به ضرر کارگران و کارفرمایان است.»
به گفته معاون دبیرکل خانه کارگر نیز پیش نویس کنونی قانون کار در راستای حمایت از سرمایه داران و دولتمردان تهیه و تنظیم شده است.
حسین صادقی معتقد است با اصلاح قانون کار تنها روند اخراج کارگران تغییر می کند چرا که در این پیشنویس حق اخراج کارگران آزاد است.
هرچند علیرضا محجوب، دبیر کل خانه کارگر اظهار امیدواری کرده است که با توجه به ماده 73 قانون تامین اجتماعی و ماده 26 قانون برنامه پنجم توسعه، حق اعتراض صنفی کارگران محترم شمرده شود و به گفته معاون وی حق اعتصاب کارگران طبق کنوانسیونهای 87 و 98 باید به کارگران داده شود تا در صورت عدم انجام مذاکره با کارفرما و دولت بتوانند اعتصاب کنند اما باید دید در عمل هم چنین چیزی محقق خواهد شد یا نه؟
خبر/ رادیو کوچه
در پی کشته شدن معمر قذافی رهبران جهان واکنشهای متفاوتی را در این باره ابراز داشته اند. باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، روز پنجشنبه گفته است که با مرگ معمر قذافی دهها سال حکومت «مشت آهنین» به پایان رسید. وی همچنین به حکومتهای سرکوبگر خاور میانه هشدار داده است که روزی نظامشان فرو خواهند ریخت.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، باراک اوباما گفته: « این یک روز با اهمیت در تاریخ لیبی است، روزی که سایه تاریک استبداد برچیده شد. مردم لیبی اکنون مسوولیت بزرگی برای ساختن لیبی برای همه، و جامعهای دمکراتیک و اهل بردباری و مدارا برعهده دارند، که جایگزین دیکتاتوری معمر قذافی باشد.»
اندرس فوگ راسموسن، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، نیز گفته است که نیروهای این سازمان از روز جمعه اقدامات خود برای پایان ماموریت شش ماهه درلیبی را آغاز خواهند کرد.
دبیرکل ناتو همچنین با اشاره به کشته شدن رهبر سابق لیبی افزود: «سرانجام پس از ۴۲ سال، حکومت وحشت معمر قذافی به پایان رسید.»
بسیاری از مقامات کشورهای غربی از کشته شدن معمر قذافی به عنوان سرفصلی تاریخی برای مردم لیبی یاد کرده اند.
دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا، ساعاتی پس از اعلام خبر کشته شدن معمر قذافی گفته که امروز روزی است که میبایست قربانیان سرهنگ قذافی را به خاطر آورد.
نیکولا سرکوزی، رییس جمهوری فرانسه، نیز گفته است، کشته شدن معمر قذافی «گامی بزرگ به جلو» برای رهایی مردم از چنگال یک رژیم دیکتاتور و خشن پس از دهها سال است.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز کشته شدن معمر قذافی را «گذار تاریخی» برای لیبی خواند و گفت: «راه در پیش روی لیبی و مردمش دشوار و پرچالش خواهد بود.»
بیشتر بخوانید:
«معمر قذافی کشته شد»
مرتضی اسماعیل پور
انگیزه نوشتن این مقاله ،تبیین ارتباط مابین جایگاه آموزش و پرورش و رشد جامعه بخصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته و یا در حال توسعه است. یکی از منابع مهم حفظ و تداوم جامعه مدنی و نقش توسعه یافته رشد سیاسی را در کشورهای چون اروپا و آمریکا را که بستر سازی خود را از پایینترین مراحل آغاز نموده اند را باید چالش فکری در کشورهای دیگر دانست. در بررسی اهمیت و مزایای فلسفه آموزش و پرورش زمینههای مختلفی چون توجیح کلی به تاریخ تمدن و فرهنگهای بنیانی در هر کشوری برای درک فعالیتها و نهادهای آموزشی را مشاهده نمود. زیرا هنر آموزش و پرورش بیداری و پرورش همه جانبه افراد هر جامعه است که آن هم البته بر اساس امکانات و همچنین از آن مهمتر بر حسب مهارت انتقال، حفظ و توسعه آن است. به حق آموزش و پرورش را باید میراث گذار اندیشه تحول خواهی یا قبول آنچه وضع موجود قلمداد میشود، دانست. عواملی که در تداوم درونی افراد نقش بندی نموده است و چالشهای رویههای موجود را به توجه به آنچه از گذشته به ارث برده است را در تغییر و یا تدوام و یا معمولا به خردنقاد میگذارد. بدین صورت است که وقتی گفته میشود که زمان حال در برگیرنده دیدگاههای گذشته و دور نمای آینده است نیز منظور همین نقش پایه ای آموزش و پرورش را اذعان مینماید.
آنچه که نقش آموزش و پرورش را و همچنین فلسفه وجودی آن را پررنگ می کند، جایگاه ارزشی اساسی پرورش و هدایت روح و ذهن انسان میراث خوار است، یعنی وسایل تمدن مادی و فرهنگی را بر اساس چالش و حتا آشوب فکری برون داد،داده است و فرهنگ میراثی مادی نیز براساس معیارهای خروج شده از این میراث خبر میدهد که ذات و مفاد تمام این جریانات از نشو و نمو تحول فلسفی موجودِ آموزش و پرورش است. البته این بدان معنا نیست که هر آنکس تحصیل کرده است دارای این فلسفه وجودی گردیده شده و یا سابقه دیرینه ای در مبحث تمدنی آموزش و پرورش از خود داراست، برای این نبود دیرینه تاریخی شاید هیچ جامعه دیگری نتواند این اصل هم سازس آموزش و پرورش در کنار «رشد جامعه» را چون کشورایالات متحده آمریکا در نظرگرفته باشد، با این وجود که نه تنها میراث فرهنگیهای غنی کشورهای دیگر را ندارد، بلکه از میراث کشورهای دیگر نیز سودجسته است. پس آن چه که به آن تحصیل صحیح در آموزش و پرورش، باید لحاظ شود، روش مهارت صحیح انتقال، حفظ و توسعه آموزش و پرورش است. دقت کنید،(و به حتم سوالاتی پیش خواهد آمد) اگر در یک کشوری میزان آگاهی رشد مطلوبی نیز نداشته باشد، اما آن کشور دارای میراث غنی گذشته فرهنگی ، آموزش و پرورش نیز هست؛ آیا این کشور دارای تحول و آشوب فکری جهت رشد و بهینه نمودن آرمانهای خود میتواند پیش برود؟ مسلما محتوای کامل این نظریه برپایه درک و آموزش بنیانی ممکن است. زیرا آموزش و پرورش در کشورهای مختلف راسالت های مختلفی را بر خود دیده است. میتواند نقش انسان محوری را ترویج دهد، گاها مشاهده شده است در پی اعتبار بخشیدن به ارزشهای مذهبی و دینی تنها پیش میرود، گاها در توجیه ایدئولوژی مستقر قدرتمند حکومتهای جامعه و قهرا نیز جهت عدم آگاهی یابی آن جامعه سوق داده شده است. برای مثال در این زمینه ،معیارهای نظامی و سیاسی در آلمان نازی و یا نقش ارزشهای عقل گرایانه(راشیونالیسم) جهت ارتقای جامعه در آمریکای امروزه یافت.این همان فرق بین فلسفه آموزش و پروش با آموزش این موارد است،یعنی فرق است بین رسالت آموزش و پرورش که جدا از نظر حکومتی خود در پی نشان دادن راههای مختلف برای رشد جامعه و این «نوع رفتار» که تنها آموزش را بستر کار خود می دهد و در پی پرورش جامعه که خود در انتخاب نظر سهم باشد دور مانده است.پس در این جامعه آموزش. محوری به جای پرورش سازی حضور دارد.
نظام آموزش و پرورش در هر نظامی با توجه به معیارهای و قدرت هر نظام ساختاری در تغییر مسیر مثبت و دارای ارزشهای معیاری صحیح و یا در مسیر مقابل آن پیش می رود.از انجا که قوانین اساسی هر کشور موجب سهولت و یا دغدغه فعالیت هر ارگان و نهادی می شود،استقرار قوانین محرکه جهت رشد هر جامعه بسیار تاثیر گذار است. بخصوص زمانی که نظام قوانین آن کشور در فکر توسعه و برقراری ارتباط منظم و تعریف شده خود با جامعه نسلی نیز باشد.روح قوانین و ارتباط آن با اکثریت و اقلیت جامعه مطابق با روش متن آن است. تفاسیر مختلفی نیز برای تبین آن قوانین در صورت آزاد بودنش می شود تا بتواند معیارهای خواست خود را بر کرسی عمل بنشانند، یکی از تبعات این نوع رفتار ها،حس برقراری ارتباط مابین ایدئولوژی و بطن جامعه است. در این نوع ساختار قوانین از انجایی که ایدئولوژی پرور نیز قرار دارند، راه را برای هموار نمودن ان ایجاد کرده و جامعه را هویتی نو و خواسته شده بر مبنای ایدئولوژی مستقر می نماید، این برقرای ارتباط راه نیاز دارد تا بتواند تمامی اقشار و صنوف جامعه را در بر بگیرد، این راه همان استفاده ابزاری از نهاد آموزش و پرورش است تا با اموزش دادن آن در پی پرورش خواسته شده برسند. در این نظام به نوبه خود شدیدا یا تاحدی تحت تاثیر قرار دادن مردم خود در قالب ملت پیش می روند، یادآوری شود این نوع نظامات عوامل چون تحول در آموزش و پرورش را ممانعت می نمایند.برای دیدی بر آن چند نمونه که باعث تحول آموزش و پرورش می شود ذکر می گردد که با آن به شدت مقابله نیز می شود:
1_ ممانعت از حرکت آموزش وپرورش به سمت معلم محوری و ارتقای مشارکت دانش معلمان در بستر تولید پرورش.
2_ عدم روحیه انتقادپذیری و ظرفیت تحمل آرا و اندیشه های خارج از دستور آیین نامه ،در این رفتار نوعی خودگرایی و قائم به فرد بودن مسئولین نیز به چشم می خورد که با توجه به معیارهای خواسته شده ،پیش می روند.
3_ امنیتی بودن فضای کارکردی و ساختاری نهاد آموزش و پرورش ،در این نوع منزلت نوعی کارکردی نهادی به سازمانی تغییر هویت و صورت می دهد.و سازمان نقش امنیتی خود را لحاظ می کند،که بر طبق قوانین و روحج قوانین خواسته شده تنها پیش بروند.
4_ عدم مشارکت سوالی و همچنین جلوگیری از طرح سوالات دغدغه آمیز جامعه بخصوص در موارد سوال نقض ایدئولوژیکی و همچنین دینی که گاه خود همین دین نیز نقش اصلی ایدئولوزی را نیز ایفا می نماید.
5_ انتصابی بودن و عدم اکتسابی رفتار کردن در درون نهاد و یا به نوعی همان سازمان آموزش و پرورش.
با توجه به پرادایم های مختلفی که اشاره شد،می توان گفت که نظام آموزش و پرورش بیش از همه به قدرت هر کشور نیز بستگی مستقیم دارد و با توجه به قدرت آن رویه های یکنواختی و ثابت و یا در مقابل این دو جریان مشاهده خواهیم کرد. حال، این سوالات می تواند ذهن هر خواننده را درگیر خود کرده باشد،که:
آیا آموزش و پرورش باید معطوف به آرمانهای ایدئولوژیکی باشد؟ آیا این آموزش و پرورش است که در نهایت می تواند چنین جامعه ایدئولوژیکی یک نهاد بماند و یا تغییر جهت خواهد نمودو به سازمان و سازمانی بودن ختم خواهد شد؟آیا این سازمان می تواند محلی برای اندیشه های فرقه ای یا مذهبی قرار گیرد؟کدام عقل سلیمی قبول خواهد نمود که این مرکز تولید علم تنها محل تداعی اندیشه های جهت داده شده خواسته باشد؟ آیا علم برتر است یا ایجاد کیش شخصیت؟ آیا آموزش و پرورش نهادی برای روشنفکران است یا عموم جامعه؟ آیا در این سازمان تلاش های برای پرورش جامعه انجام می شود؟ برای سوالهای که می شود آیا پاسخی نیز می تواند داشته باشد؟ در این نوع سازمان گزینش موجود موجب تسهیل رشد جامعه است؟
مطمئنا تمام این سوالها را می توان با جوابهای حد وسط پاسخ داد و نیاز پاسخگویی نیز را می توان در یادگیری ما برای پاسخ دادن به ماهیت های مختلف یافت،پس در نتیجه می توان گفت که ما برای پاسخ دادن به این سوالات نیز از دریچه میراث خواری خودمان و یا تطبیق آن با دیگر ارثیه های موجود دانست که با توجه به مقتضیات هر سوالی در پی جواب دهی آن نیز می آید.
نظریات حاکم بر آموزش و پرورش
نظریه های آموزش و پرورش به سنتی گرایی ،ذات گرایی و پیشرفت گرایی نیز تقسیم شده است،در باز یافت این سه اندیشه نیز می توان به قدرت هر کشوری رسید که با توجه به رویکرد خود این نظریات در قوت و یا ضعف پیش می رود،در مطالعات انجام شده در حوزه جامعه شناسی نیز پژو هشگران بارها به رویه عادت پذیری مردم و یا همان نظریه«مردم عادت می کنند» متوقف شده اند،سیاستهای مشخص در هر کشوری موجب آن می شود که مراتب تاثیر گذاری در جامعه فرایند خواسته خود را در پیش بگیرد که این سیستم بر مبنای کدام سمت و سوی پیش برود آیا در پی تحول خود قدم بردارد؟ آیا به محتوای خود بیش از ساختار آن بپردازد؟ آیا مبنای خود را بر پایه محافظه کارانه انجام دهد و مبنای خود را ذات حکومتی و سیستم وار با سازوکارهای لازم برسد؟ برای مثال در این سازمان آموزش و پرورش یک معلم با توجه به معیارهای گفته شده پیش می رود و خود را در موج مشخص تعریف می نماید در حالی که توان بازقدرت یک معلم در نظریه پیشرفت گرایی با توجه به ساختار نوین جامعه پیش می رود تا بتواند با توجه به تطبیق و همچنین درهم سازی نظریات مختلف در پی رشد جامعه قرار گیرد.
آموزش و پرورش و ارزیابی ان در دموکراسی
زمانی که دموکراسی معنی تساوی و برابری بر خود ببیند و در حالت استبداد اکثریت می توان تعریف احترام به حقوق اقلیت نیز از این کلمه خارج نمود، باید گفت که فرصت یکسان و برابر آموزشی، پرورش برای همه،که مبتنی بر آن حالت،تمام اقشار و صنوف جامعه توان به کارگیری و همچنین فراگیری آن را به دست آورند و این نگاه را باید در آن دید که آموزش و پرورش فارغ از محتوای رسالت خود یک نیاز برای آگاهی از همان برابری و تساوی در جامعه است.فرصت پیدا کردن آرمانها ،خواسته ها و رهایی از هر قید و بند بردگی،شناخت از محورهای شهروندمحوری و تعامل با اجتماع،بخصوص اجتماع سیاسی هر کشوری که جامعه آن کشور را تشکیل می دهد.زمانی در آموزش و پرورش سخنی از دموکراسی می توان زد که ،آموزش و پرورش را یک حق آن هم حق طبیعی و قانونی برای همه مردم دانست،حتی علیرغم تژاد،ثروت، رنگ،منزلت اجتماعی، سن، ملیت و مخصوصا دین و جنسیت باید به دگر اندیش ها نیز احترام گذاشت و برای اختیار قرار دادن این حق طبیعی و قانونی قدم های در آن برداشت.
آموزش و پرورش را نباید بر مبنای اصول دموکراسی حداقلی و استبداد حداکثری یافت،زیرا به یقین می توان آن زمان گفت که دیگر آن دموکراسی به معنی کلمه به اجرا در نیامده است. اینکه دموکراسی حداقلی صورت بگیرد و تنها این نهاد به دست یک گروه خاص و دارای قدرت و ثروت افتاده باشد،نمی توان آن را نهاد نامید و این نشان می دهد تا چه حد نظام مستقر در خط خودی ها و ناخودی ها گرفتار شده است و اگر افرادی نیز توان حضور غیر از این طبقه در اختیار داشتن،آموزش و پرورش یابند،باید در مدار خواسته های آن طبقه مستقر حرکت نمایند،که در صورت اعمال آن با تنبه و اخراج از این سازمان روبرو خواهند شد.در آموزش و پرورش دارای اندیشه دموکراسی،آموزش آزاد وجود دارد که در تقابل آموزش کیش محور و یا ایدئولوژی محور قرار گرفته است و تفاوت این دو را می توان در خروجی نتیجه رسالت هر دو یافت.
هدف غائی در آموزش آزاد را می توان رفتار علمی ،که موجب بیداری ،هوشیاری و درک ادراکات و همچنین افزایش بینش همگانی دانست،این در حالی است که اموزش فردگرایانه و بسته در پی بازتولید اندیشه های دگماتیسم شده است و برای چالش فکری شکل نگرفته ،بلکه در پی القای اهداف پیرامون ایدئولوژی و یا کیش شخصیت فردگرایانه است. در آموزش آزاد اجباری برای رسیدن به اهداف وجود ندارد اما در آموزش کیش محور و یا فردگرایانه آموزش اجباری برای رسیدن و یا هدف ،اهداف است.آموزش آزاد در خود تنوع طلبی و حق انتخاب را از آن جهت که آموزش آزاد خود را مدافع آزادی بخشی است،اعطا می نماید،این در حالی است که آموزش مقابل آموزش آزاد نه تنها آزادی و انتخاب حق را نمی دهد بلکه ، طوری نشان می دهد که افراد جامعه خود خواسته شده،آزادی و حق تعیین سرنوشت خود را به اموزش فردگرایانه و ایدئولوژیکی تفیض نموده اند.در آموزش آزاد افراد برای رسیدن به راههای صحیح و همچنین مدیریت انتخاب صحیح زندگی خود توان حضور را دارند این در حالی است که در اموزش ایدئولوژیکی فرد تابع برنامه جمعی و همچنین هدف غائی آموزش و پرورش خواسته و مشخص شده است و نکته مهم دیگر این است که در آموزش آزاد دست کاری در آموزش را شاهد نیستیم،اما در آموزش اجباری خواسته شده هر ایدئولوژی هر تلاشی برای تبحر و تسلط بر تمامی دانش و علوم زده می شود تا به غائت هدف که همان جذب و ترویج آموزش خود برای پرورش افراد خواسته شده است،همراه می شود.البته فلسفه مدرسی در قالب اموزش و پرورش را می توان جدا از این منظر تعریف کرد؛ « فلسفه مدرسی اصولا عبارت است از کاربرد شیوه های فلسفی و تذهیب و اشراق که در نتیجه تلاش دانشمندان این حوزه برای هماهنگ کردن منطق و استدلال با اعتقادات حاصل گردید و در این راه تحقیقات فلسفی در تحت تاثیر فرضیات مذهبی و ایمان قرار داشت(در حالیکه دین و ایمان) با استفاده از قدرت استدلال تائید و تقویت می شد»(فلسفه مدرسی چیست؟/کمیپ ویت) که به عقیده نگارنده اختلاقهای صورت گرفته در آن که یکبار نیز اشاره شد،زمانی که دین نیز ایدئولوژی قرار گرفته شد، همان رویه آموزش های غیر آزاد را گرفت ،البته کشش این فلسفه مدرسی در خود اوست و در برون حوزه خود را مستقر نمی داند.
باید اشاره شود که آموزش و پرورش معلولی برای علت که همان رشد جامعه و به دور بودن از انزوای اندیشه قرار گرفته است ،دانست،که وجود ان معلول سبب می شود که جامعه محروم از علل توسعه یافتگی دور نماند.یکی دیگر از رهیافت های این معلول ،انطباق آن با عصر نوین است.جامعه نوین ما در عرصه زندگی می کند که به ان عصر انقلابات اطلاعاتی و یا حتی انفجار اطلاعات اسم گذاشته شده است و ما نیز از ان به این اسم نام می بریم،آیا در این عصر که همگان به دنبال دست یابی به قدرت های طبیعی و با ارزش علمی هستند،صحیح است که رفتار جبرگرایانه آموزش و پرورش غیر نوین ،استبدادی را لحاظ نمود؟ اینجا است که نقش تعیین کننده معلول ،علل توسعه یافتگی خود را نمایان و پر رنگ تر نشان می دهد.آری اگر آموزش و پرورش نوینی جهت برنامه ریزی آن هم از کوچکترین عضو هر کشوری که همان خانواده است شروع نماید،موجب رشد توسعه است.اگر هزینه های جهت بازتولید و بازیافت اندیشه در جامعه شود،نه تنها آن مبالغ بازگردانده می شوند بلکه گاها ما شاهد آن بودیم که کنار سود آن هزینه ،انقلابات نادری را نیز به ارمغان آورده شده است .زیرا اگر با برنامه مناسبی در جامعه نهاد آموزش و پرورش به طور مستقل رفتار نماید،افراد جامعه را از طفولیت با واژگان عقلانیت و نقشه راه رسیدن به عقلانیت را خواهد پردازش کرد و این نتیجه تنها برای ان عصر جوابگو نیست بلکه برای نسل و عصرهای دیرگ نیز سودمند خواهد شد.البته وجود همین آموزش و پرورش در حکومتهای استبداد گر نیز بسیار جایگاه ویژه ای دارد که ویلیام بوید در کتابش می نویسد:« تحت لوای تبلیغات شدید مذهبی درباره شرارت و فساد انسانی،یک نظام سخت و سرکوبگر آموزشی تاسسی و رشد کامل یافت که طفولیت را نادیده گرفت و تمام موارد عالی و مفید برای طبیعت انسان را زیر پا گذاشت و هیچ احتمال یا امکانی برای تعلیم و تربیت بهتر وجود نداشت…»
حال بازگردیم به جوامع دمکراتیک که این جوامع مطلوب ترین جوامعی هستند که نقش و جایگاه صحیح آموزش و همچنین پرورش را آزادانه به مردم اعطا می کنند و در کنار ان قدرت فائقه جامعه نیز برای تثبیت آن و همچنین تضمین برای آزادی ان که این همان اصل دمکراسی حداکثری است را با روح قوانین سازگار و برای قانونی سازی و قانون گذاری تلاش می نماید.البته در این نوع جامعه که به نیکی از هرج و مرج جلوگیری می شود موجوب آن می گردد که آموزش وپرورش در حد مطلوب استاندارد خود قرارگیرد و انعطاف پذیری خود را بر مبنای خدمت رسانی به جامعه جهت توسعه یافتگی در پیش می گیرد. جامعه دمکراتیک معتقد هست که افراد همان طور که برای زندگی مطلوب خود که نیاز به کامل بودن نیز هست باید در جامعه ای زندگی نمایند که اموزش وپرورش به معنای کلمه خدمت رسانی نماید.
بهره سخن
با توجه به بررسی های صورت گرفته شده در این مطلب ،درک و شناخت چگونگی حرکت مداوم آموزش و پرورش را پس می توان به بار اوردن انتخاب اداره صحیح زندگی و همچنین بیداری دانست در حالی که گاها سعی در خارج نمودن از ریل مسیر صحیح آن رفتارهای صورت گرفته شده است،البته این بدین جهت است که آموزش و پروش جبهه ی برای دین و همچین دولت مجبور به همراهی بوده است و همچنین گاها فرد محوری در این سازمانها نیز دلیلی بر علل دیگر می شود تا آموزش و پرورش که نهادی جهت ارتقای رشد جامعه است با مشکلاتی روبرو شود.این در حالی است که با گذشت زمان و تغییرات صورت گرفته باعث جدایی سنت گرایی و سنتها با عصر کنونمان شده ایم و شاید بتوان گفت سنت گرایی را کنار زده و به اقع گرایی وهمچنین وجود گرایی سوق یافته ایم ،البته نباید از یاد برد که واژگان راشیونالیسم در این زمینه کمک اساسی خود را داشته است،این همان اموزش و پرورش مطلوبی است که تکیه پرورش می تواند بر آن بزند.در نهایت آموزش و پرورش در هر مرحله از رشد و کسترش خود موجب این می گردد جامعه پویا و نوینی را تجربه کرد که نوعی انتقال از مرحله قبل به مراحل توسعه یافتگی بعد را به بار می اورد.به گفته ای نقطه استارت موتور پیشرفت همگانی که به ضرورتهای تمدنی و بنیانی نیز می شود.
جمعه 29 مهر 90 / 21 اکتبر 2011
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
کوچه سلامتی-«التهاب دستگاه گوارش»- آویده مطمئنفر
مجله جاماندگان- «ما فجایع جمهوری اسلامی را دیدیم»- شراره سعیدی سایهای هراسان در شبستان عتیق (قسمت235)
بخش اول خبرها
گزارش اقتصادی هفته -«اما و اگرهای اصلاحیه قانون کار»- سایه کوثری
گفتوگوی روز- اردوان روزبه /گفتوگو با یکی از اولین رپرهای ایرانی با نام «سروش سیدی»
گزارش روز تاجیکستان- «نمایندگی دانشگاه آزاد در تاجیکستان باز می شود»-کیومرث
مهارتهای زندگی- «خوردنی های پائیزی»-سیمین
بخش دوم خبرها
خبر/ رادیو کوچه
یک کشتی که در عملیات مربوط به تاسیسات پارس جنوبی شرکت داشت و هنگام غرق شدن، حامل سیمان بود، ساعت ۱۷ روز پنجشنبه 28 مهر با هفتاد و دو تا هفتاد و چهار سرنشین در چهارده مایلی سواحل خلیج نایبند غرق شد.
بنا بر گزارش خبرگزاری فارس هنوز از سرنوشت دوازده تن از سرنشینان آن که هشت تن از آنان خارجی هستند، خبری در دست نیست.
اطلاعیه اولیه حاکی از غرق شدن پنج سرنشین بود اما بعد از آن گزارش شد که شصت و دو سرنشین کشتی زنده نجات یافته اند و دوازده تن دیگر مفقود شده اند که هنوز از وضعیت آنان اطلاعی در دست نیست.
فارس به نقل از رسول فلاح نژاد، مجری فاز ۱۲ میدان گازی پارس جنوبی گزارش کرده است که علت غرق شدن این شناور در نزدیکی بندر عسلویه، بار بیش از اندازه بوده است.
به گفته وی، این کشتی در اجاره شرکت مهندسی تاسیسات دریایی ایران بود و در عملیات لوله گذاری فاز ۱۲ پارس جنوبی مشارکت داشت.
به گفته وی، این حادثه به سرعت روی داد به نحوی که سرنشینان نتوانستند قایقهای نجات را به دریا بیاندازند.
این منبع از مفقود شدن هفت هندی، شش ایرانی و یک تبعه اوکراین خبر داده و گفته بود که شماری از سرنشینان توسط لنج های ماهیگیری نجات یافتند اما تلاطم دریا عملیات نجات را مختل کرد.
مقامات شرکت نفت و گاز پارس نیز گفته بودند که برای عملیات نجات سه فروند بالگرد را عازم منطقه کردند.
دکتر آویده مطمئن فر/ رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
بیماری کرون یک بیماری التهابی مزمن دستگاه گوارش است که به صورت بحرانی پیش رفت میکند، و عمدتن توسط حملات درد در شکم و اسهال، که میتواند چندین هفته یا ماه طول بکشد مشخص میشود. خستگی، کاهش وزن و حتا سو تغذیه میتواند رخ دهد اگر درمان انجام نشود. در برخی موارد، علایم غیر گوارشی، ممکن است پوست، مفاصل و چشمها را تحت تاثیر قرار دهد.
بیماری کرون اولین بار در سال ۱۹۳۲ توسط یک جراح آمریکایی، دکتر بوریل کرون توصیف شد. این بیماری در جنبههای بسیاری به کولیت اولسراتیو، یکی دیگر از بیماریهای التهابی شایع روده شباهت دارد. کولیت اولسراتیو فقط یک بخش روده بزرگ را تحت تاثیر قرار میدهد. در حالی که در بیماری کرون، التهاب میتواند هر قسمتی از دستگاه گوارش را از دهان تا مقعد تحت تاثیر قرار دهد. اما اغلب، التهاب را میتوان در محل اتصال روده کوچک و روده بزرگ پیدا کرد. گاهی اوقات ممکن است که نتوان این دو بیماری را از یک دیگر تشخیص داد. در این صورت آن را کولیت نا مشخص مینامند.
بیماری کرون به علت التهاب مزمن در دیواره و لایههای عمیق دستگاه گوارش ایجاد میشود. این التهاب ممکن است در بعضی از نقاط، ضخیم شدن دیواره و در بعضی نقاط دیگر، ترک و زخم ایجاد کند. علل التهاب ناشناخته است و به احتمال زیاد عوامل ژنتیک، خود ایمنی و زیست محیطی دارد.
اگر چه بیماری کرون کاملن ژنتیکی نیست، ژنهای خاصی میتواند خطر ابتلا به آن را افزایش دهد. در سالهای اخیر، محققان کشف کردهاند که ژن NOD2/CARD15 4 چهار تا پنج برابر خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهد. این ژن نقش مهمی در سیستم دفاعی بدن دارد. ولی با این وجود، عوامل دیگری نیز برای رخ دادن این بیماری لازم است.
مانند کولیت اولسراتیو، بیماری کرون دارای ویژگیهای از بیماریهای خود ایمنی است. محققان معتقدند که التهاب در دستگاه گوارش، با پاسخ ایمنی بیش از حد بدن در برابر ویروسها و باکتریها در روده مرتبط است. ولی هنوز معلوم نیست که این واکنش خود ایمنی، علت و یا نتیجه این بیماری است.
بیماری کرون بیش تر به بروز در کشورهای صنعتی تمایل دارد، از سال ۱۹۵۰ در حال افزایش است. این نشان میدهد که عوامل محیطی، که احتمالن مربوط به سبک زندگی غربی است، میتواند تاثیر مهمی در بروز این بیماری داشته باشد. با این حال، هیچ عامل خاصی شناسایی نشده است.
نقش رژیم غذایی اغلب بدون تایید بحث شده است. هم چنین برای مدت طولانی تصور میشد که استرس میتواند باعث شروع بحران شود. ولی مطالعات انجام شده تا به امروز به نظر میرسد که این نظریه را رد میکند.
امروزه، اکثر محققان نقش احتمالی عفونت توسط یک ویروس و یا باکتری در بروز این بیماری را در نظر گرفتهاند. است. علاوه بر عفونت توسط یک میکروب خارجی، یک عدم تعادل در فلور روده یعنی باکتریهایی که به طور طبیعی در دستگاه گوارش وجود دارند، نیز ممکن است در این بیماری درگیر باشد.
بیماری کرون یک بیماری مزمن است که یک عمر طول میکشد. در اکثر موارد، بیماری کرون با بحران ها و دورههای بهبودی که میتواند چندین ماه طول بکشد همراه است. در حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از بیماران یک بهبود پایدار را بعد از اولین شیوع این بیماری تجربه میکنند. عود یا بحران بعدی در بیشتر موارد غیر قابل پیشبینی است و میتواند شدت متفاوت داشته باشد. گاهی اوقات نشانهها به حدی شدید هستند که بیمار با عدم توانایی غذا خوردن، خونریزی و اسهال مواجه است و بستری در بیمارستان ضروری میشود.
بیماری کرون میتواند به مشکلات سلامتی مختلفی منجر شود. شدت نشانهها و عوارض از فرد به فرد بسیار متفاوت است. التهاب مزمن میتواند به ضخیم شدن دیواره دستگاه گوارش بیانجامد، و به انسداد نسبی یا کامل دستگاه گوارش منجر شود. بستری اورژانس ممکن است برای جلوگیری از سوراخ شدن روده لازم باشد.
زخم در پوشش دستگاه گوارش، زخم در اطراف مقعد، فیستول، آبسه، ترکهای عمیق و یا مزمن، خونریزی در دستگاه گوارش، و افزایش خطر سرطان روده بزرگ از نشانههای این بیماری به حساب میروند. سو تغذیه، تاخیر رشد و بلوغ در کودکان و نوجوانان، کم خونی با فقر آهن به علت خونریزی دستگاه گوارش، دیگر مشکلات سلامتی مانند ورم مفاصل، اختلالات پوستی، التهاب چشم، زخم دهان، سنگ کلیه و یا سنگ کیسه صفرا از عواقب احتمالی این بیماری شمرده میشوند.
بیماری کرون، بهخصوص در فاز «فعال» ، باعث افزایش خطر سقط جنین در زنان بارداری که به این بیماری مبتلا هستند میشود. علایم اصلی این بیماری عبارتند از درد مکرر شکمی که بعد از غذا بیشتر میشود، اسهال مزمن بیش تر از دو هفته، خستگی عمومی و ضعف، بی اشتهایی و کاهش وزن حتا با یک رژیم غذایی متعادل، خون در مدفوع، مخاط در مدفوع، تهوع و استفراغ، تب خفیف، و درد مفاصل.
بیماری کرون میتواند به مشکلات سلامتی مختلفی منجر شود. شدت نشانهها و عوارض از فرد به فرد بسیار متفاوت است. التهاب مزمن میتواند به ضخیم شدن دیواره دستگاه گوارش بیانجامد و به انسداد نسبی یا کامل دستگاه گوارش منجر شود.
بعضی از مردم، به دلیل میراث ژنتیک، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. برای مثال، جامعه یهودی اشکنازی چهار تا پنج برابر بیشتر خطر ابتلا به بیماری کرون را دارند. این بیماری میتواند در هر سنی رخ دهد، حتا در دوران کودکی. شیوع این بیماری ولی در اروپا کمتر رایج است. سیگار کشیدن خطر ابتلا به بیماری کرون را افزایش میدهد.
همانطور که ما دقیقن از علل این بیماری اطلاع نداریم، هیچ راهی برای جلوگیری از آن شناخته شده نیست. یک مطالعه منتشر شده در سال ۲۰۱۰، که در میان بیش از ۶۷ هزار زن در فرانسه انجام شده، نشان داده است که مصرف بالای پروتئین حیوانی، مخصوصن گوشت قرمز و ماهی با افزایش خطر ابتلا به این بیماری همراه است.
درمان مناسب و نظارت میتواند فرکانس حملات را کاهش و از آسیب بیشتر جلوگیری کند. سیگار کشیدن، حتا کم، باعث افزایش شدت علایم، تعداد عود و جراحی های مربوط به این بیماری میشود. از داروهای ضدالتهاب اجتناب کنید چرا که آنها میتوانند سبب بروز یا بدتر شدن علایم بیماری شوند. برای درد، بهتر است که از استامینوفن استفاده شود. در دوزهای توصیه شده، استامینوفن (تیلنول) برای سیستم گوارشی امن است.
مطالعات متعددی به بررسی تغییرات لازم در رژیم غذایی برای جلوگیری از عود این بیماری پرداخته اند. بعضی از آنها اثر مصرف کمتر قند و افزایش امگا 3 را آزمایش کردهاند و برخی دیگر محرومیت از غذاهای دیگر. این آزمایشات، با این حال، یک رژیم خاص که در بیشتر بیماران بهبودی طولانی تر نشان دهد پیدا نکرده اند. ولی به نظر میرسد که برخی از غذاها باعث بدتر شدن علایم میشوند، اما این غذاها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند. گوشت قرمز، غلات، مخصوصن گندم یا ذرت، لبنیات، میوهها یا سبزیجات، موادی هستند که در افراد مختلف باعث بدتر شدن علایم میشوند.
هیچ درمانی برای بیماری کرون، در حال حاضر وجود ندارد. هدف از درمان است کنترل التهاب، تغذیه صحیح و کاهش درد، اسهال ، و سایر علایم میباشد. کورتیکواستروییدها که به طور کلی اثر ضد التهابی دارند معمولن برای درمان بیماری کرون تجویز میشود. که البته شایعترین عوارض جانبی آنها حال تهوع، استفراغ و سردرد است. ولی آنها معمولن به مدت چند هفته استفاده میشوند تا بهبودی حاصل شود. داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی نیز برای آرامش واکنشهای التهابی استفاده میشود. آنتیبیوتیکها هم ممکن است در صورت ناگهانی بدتر شدن علایم ناشی از یک عفونت روده تجویز شوند. مکملهای آهن نیز ممکن است در موارد کم خونی لازم باشد.
خبر/ رادیو کوچه
به اعتقاد دیپلماتهای غربی روسیه ضمن تاکید کردن بر ادامه مذاکرات دیپلماتیک نگران گزارش ماه آینده آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ایران است و این احتمال را داده که همراه با چین در دور بعدی تحریمها علیه جمهوری اسلامی همکاری نکنند.
روسیه نگران آن است که گزارش سازمان ملل ابتکار مسکو برای حل مناقشه هستهای با تهران را تخریب کند. انتظار میرود که این گزارش تردیدها درباره برنامهی اتمی جمهوری اسلامی را افزایش دهد.
به گزارش رویترز٬ نگرانیهای روسیه نسبت به گزارش سازمان ملل، با امید کشورهای غربی به اینکه چنین گزارشی بتواند از تلاش آنها برای فشار بیشتر به ایران پشتیبانی کند٬ در تناقض است. قرار است این گزارش ماه آینده ارایه شود.
دولتهای غربی همواره اظهار نگرانی کردهاند که ایران میتواند از توسعه برنامه اتمی خود اهداف تسلیحاتی داشته باشد اما ایران این موضوع را رد کرده است.
روسیه که ارتباطات تجاری با ایران دارد پیشنهاد میدهد تا از راه تلاشهای گام به گام دیپلماتیک مساله اتمی ایران حل شود. اما دولتهای غربی این موضوع را پاسخی ناکافی به اقدامات اتمی ایران میدانند.
رادیو کوچه
1833 میلادی- «آلفرد برنارد نوبل» شیمیدان، مهندس، مبتکر و اسلحهساز سوئدی در استکهلم زاده شد. وی به عنوان مخترع دینامیت شناخته میشود. او صاحب اسلحهسازی بزرگ بود. وی در آخرین وصیتنامه خود سرمایهاش را برای تامین هزینههای جایزهی نوبل اختصاص داد.
1879 میلادی- «توماس ادیسون» لامپ الکتریکی را اختراع کرد. لامپ الکتریکی ادیسون در واقع یک رشته ذغال بود که بر اثر گرمای بسیار زیاد انرژی حرارتی آن به نور تبدیل میشد. بعدها و با گسترش علم، از فلز تنگستن (Tungsten) برای تبدیل انرژی الکتریکی به نور استفاده کردند .
کشف نیروی برق مربوط به قرن شانزدهم و هفدهم است و نخستین وسایل برقی نیز در قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم مورد استفاده قرار میگرفت. ولی بهرهبرداری گسترده از نیروی برق و اختراع لامپ الکتریکی به صورت امروزی، مربوط به مخترع معروف آمریکایى توماس آلوا ادیسون است که بسیاری از اختراعات دیگر در زمینه تلگراف، تلفن و دستگاه گرامافون و عکاسی و فیلمبرداری و… نیز مدیون اوست. ادیسون اختراعات زیادی داشت اما ساختن لامپ برق بزرگترین اختراع او به شمار میرفت و همین ابداع بود که ادیسون را به اوج شهرت رساند.
1917 میلادی- «دیزی گیلیسپی»(Dizzy Gillespie) نوازنده ترومپت در ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. وی از پایهگذاران سبکی از موسیقی جاز به نام سبک «بیباپ» بود. دیزی نوازنده، خواننده و آهنگساز آمریکایی جاز به همراه «چارلی پارکر» (Charlie Parker)بنیانگذاران این سبک و «جاز مدرن» (modern jazz)بودند. مشخصه اصلی «بیباپ» اجرای سریع نتها و تاکید زیاد بر بداههنوازی، آن هم بداههنوازی در عرصه همنوایی و ریتم است.
وی در سال ۱۹۷۰ بهایی شد. پس از آن مشروبات الکلی را کنار گذاشت و با «ویلیام سیرز» در نوشتن کتاب «دزد در شب» همکاری کرد.
گیلیسپی در بسیاری از انیمیشنهای ساخته «جان و فیس هابلی» (John Hubley and Faith Hubley) همچون: «حفره»، «کلاه» و «سفر دریایی بعدی» گویندگی کرده است. در سالهای 1980 دیزی ارکستر ملی سازمان ملل را سرپرستی کرد.
1944 میلادی- در جریان جنگ جهانی دوم، یک هواپیمای نظامی امپراتوری ژاپن که مقداری زیاد مواد منفجره در بدنه آن جاسازی شده بود و مخازنش پر از بنزین بود در خلیج «لیتی» (Leyte) واقع در مجمعالجزایر فیلیپین خود را به رزمناو سنگین استرالیایی کوبید و آن را از کار انداخت. در این حمله هوایی انتحاری، فرمانده کشتی و سی تن از افسران و ملوانان آن کشته شدند. با این حمله، تاکتیک «کامیکاز» (kamikaze) وارد عملیات نظامی در جهان شده است، زیرا که نخستین حمله از این دست بوده است. در این نوع حمله هوایی، خلبان داوطلب خودکشی است. دومین حمله کامیکاز 24 اکتبر ـ سه روز بعد و سومین آن 25 اکتبر و در همان آبها صورت گرفت. در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشتیهای آمریکا و انگلستان و متحدانشان به این طریق ازمیان رفتند. پرونده عملیات کامیکاز بسته نشده و ارتش بسیاری از کشورها در لحظه ضرورت، آماده استفاده از این تاکتیک در دریا هستند.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1805 میلادی- روزی است که جنگ دریای «ترافالگار» (Trafalgar) میان ناوگان فرانسه و اسپانیا از یک سو و ناوگان انگلستان از سوی دیگر در این دماغه واقع در آبهای اسپانیا روی داد و با پیروزی ناوگان انگلستان پایان یافت، ولی ضمن آن «نلسون» دریاسالار انگلیسی و فرمانده ناوگان این کشور در کشتی خود «ویکتوری» هدف گلوله یک سرباز دریایی فرانسه قرار گرفت و کشته شد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
راسخون
گفتوگوی هارمونیک
خبر/ رادیو کوچه
گروه اتا در بیانیه ای، از حکومتهای اسپانیا و فرانسه خواسته تا با گفتوگوی مستقیم به تصمیم جدایی طلبان مبنی بر پایان مبارزات مسلحانه برای استقلال پاسخ دهند.
تصمیم اتا به توقف کامل فعالیتهای مسلحانه، در صورت پایبندی به آن، به ۴۰ سال مبارزه خشونت آمیز برای استقلال منطقه باسک که به قیمت جان بیشتر از ۸۰۰ نفر تمام شده، پایان میدهد.
به گزارش بی بی سی، این گروه مسلح در اوایل سال جاری میلادی اعلام آتشبس کرده بود، ولی سیاستمداران اسپانیا خواستار اقدامات و تصمیمات بیشتر این گروه شده بودند.
خوزه زاپاترو، نخست وزیر اسپانیا ضمن ابراز شادمانی از اعلام این خبر، از این اقدام اتا به عنوان «یک پیروزی برای دموکراسی، قانون و منطق» نام برده است.
او گفت تروریسم نباید هیچ وقت در اسپانیا رخ میداد و این کشور نباید دوباره به دوره ترور بازگردد.
اتا از سوی دولت اسپانیا، اتحادیه اروپا و آمریکا به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشود.
جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در ایران بنا بر مفاد اساسنامه خود و با اعتقاد به موازین دمکراسی و پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر فعالیت میکند و تمام افرادی که از این اصول پیروی کرده و برای دفاع از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و گسترش روابط دمکراتیک در میهنمان تلاش میکنند، میتوانند عضو جامعه شده و در حوزه های موجود آن مشارکت کنند.
در طول بیش از 13 سال که تاسیس جامعه میگذرد حضور پیگیر و مشارکت ما در هر آنجایی که برابرحقوقی شهروندان پایمال شده و یا کرامت انسانی تحقیر میشود، اعتبار و اعتماد جدی در میان کنشگران سیاسی ـ مدنی و شهروندانی که با کار جامعه آشنا هستند برای این نهاد ایجاد کرده که تنها و تنها با پاینبدی و احترام به آزادی افراد در انتخاب و اصول دموکراتیک کسب شده است. اصولی که حکم میکند تا با احترام به مقام والای انسان و ارزش یگانه هر فرد و آزادیش در انتخاب و ابراز عقایدش، در رویارویی با دیگر عقاید بردبار و سازنده بیاندیشیم و اقدام کنیم.
اعضای جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در ایران ـ سوئد، با باور به اصول مندرج در منشورهای حقوق بشر میبایست فرای باورهای شخصی، سیاسی، فلسفی، فرهنگی و بدور از پیش داوریهای جنسیتی، طبقاتی، ملی و ملیتی فعالیت میکنند و از حقوق یکسان در تمام عرصههای کار برخوردار هستند. اعضا و کنشگران جامعه، گوناگونی اندیشهها را نه تنها منفی نمیدانند، بلکه منشا رشد و قدرتمندی آن میشناسند. رشته محکمی که اعضای جامعه را بههم پیوند داده همانا تلاش صادقانهی ماورای اختلافات و یا تعلقات سیاسی در جهت مبارزه با هرگونه نقض آزادی است که بیش از هر زمان از سوی حاکمان بر کشورمان بر عامه مردم ایران اعمال میشود.
متاسفانه هنوز هم که هنوز است ما شاهد بروز رفتارهایی در میان مدعیان حمایت از آزادی و مردم هستیم که دراساس خود، آزادی را بهنام مبارزه برای آزادی، از دیگران سلب میکنند. رفتار توهینآمیز، خشونتگرا و پرخاشگرانه تعداد محدودی از شرکت کنندگان در چهارمین گردهمایی درباره کشتار زندانیان سیاسی که برای احترام به یاد عزیزان از دست رفته در فاجعه کشتار زندانیان سیاسی سال 1367، در شهر گوتنبرگ برگزار شد، نمونهایی از به نمایش گذاشتن روحیه عدم تحمل و بیاعتنایی به اصل آزادی بود و در این میان نیز سکوت مصلحتی پارهای از مسئولان کنفرانس در قبال بیاحترامی به عضو جامعه دفاع حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تاسف ما را بیشتر کرد.
یکی از اعضای جامعه به نمایندگی از طرف هیئت مدیره دست گلی را به برگزار کنندگان به احترام یاد مبارزان سیاسی ازدست رفته در فاجعه کشتار زندانیان سیاسی سال 67، و برای ابراز حمایت جامعه از اقدام، تقدیم مجری برنامه کرده و سخنانی در رابطه با ضرورت پیگیری امر دادخواهی ایراد کرد. متعاقب آن، دو نفر از حاضران در سالن شروع به پرخاشگری نسبت به جامعه و نماینده آن کردند و یکی از گردانندگان کار تکنیکی مراسم، گل تقدیمی را از روی جایگاه برداشته و به سوی نماینده جامعه پرتاب کرد. این اقدام مورد تقبیح بسیاری از حاضرین قرار گرفت. مسئولین و مجریان برنامه اما هنوز عکس العمل در خوری از خود نشان ندادند که برای ما دور از انتظار بود. چنین رفتاری در چنین کنفرانسی که برای گرامیداشت یاد هزارن مبارز راه آزادی برگزار میشد، نباید اجازه بهروز پیدا میکرد و البته که نتوانست از ارزش این کنفرانس که با زحمتهای شبانهروزی و صادقانه دهها فعال سیاسی ـ اجتماعی سازماندهی شده بود بکاهد.
ما در کنار بستگان و قربانیان فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 و همراه با هزاران هزار ایرانی دیگر تا به محاکمه کشاندن عاملین این کشتار و کشتارهایی که تا کنون نیز ادامه دارد و داداخواهی از جانهای از دست رفته به تلاشهای همیشگی خود در دفاع از حقوق مسلم و اما تضییق شده مردم ایران توسط جمهوری اسلامی، ادامه میدهیم.
ما برای ترویج باورهای مشترکمان در گسترش روحیه رواداری و احترام به حقوق برابر میان انسانها علیرغم اختلاف در اندیشهها، همچنان ثابت قدم خواهیم ماند و امیدواریم که هر چه کمتر و کمتر شاهد ناهنجاریهای نامبرده باشیم. ما همچنین امیدواریم که مسئولین برگذاری کنگره با برخورد مشخص به عمل غیر دموکراتیک و آزادی ستیز 3-2 از شرکت کنندگان در برنامه به امر دفاع از آزادی و حقوق بشر پایبند باشند.
جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در ایران ـ سوئد
سپتامبر 2011
بیشتربخوانید:
«چهارهمین گردهمایی درباره کشتار زندانیان سیاسی ایران»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
منبع: کمانگیر
شنبه Z را دیدیم. تا چند دقیقه مانده به انتهای فیلم، همه چیز به خوبی پیش میرود؛ دست ژنرالها در دسیسهی ترور سیاستمدار مخالف رو میشود و اوباش دولتی رسوا میشوند. آخر فیلم اما بیشتر شبیه سرانجام واقعهی کوی دانشگاه است؛ مجریان ترور به ۵ سال و ۱۰ سال زندان محکوم میشوند، شاهدین در تصادف و انفجار کشته میشوند، و ژنرالها سرکارشان برمیگردند.
کسی در جمع توضیح داد که در دیدگاه انقلابیون ایران، این نشانهای بودهاست از اینکه کوستا گاوراس کارگردان برای CIA کار میکرده است؛ چون نشان داده است که مخالفت با ساختار، هرقدر که پیش هم برود، باز بیحاصل است. یک نفر دیگر مخالف بود. میگفت پیروزی یک نقطه نیست، یک بردار است؛ بسیار بهتر میبود اگر ژنرالها دادگاهی میشدند، اما این خود یک پیروزی است که ژنرال بزرگ همهی مدالهایش را روی سینه زد و روبروی نمایندهی دادستان نشست که اتهامش را برایش بخواند و عکساش با فهرست اتهامات در روزنامه چاپ شد. میگفت پیروزی صرفا رسیدن به نقاط بهینهای نیست که در ذهن داریم، اتفاقاتی که منجر به نزدیکشدن به وضعیت بهتر میشوند هم پیروزی هستند.
من میخواهم جلوتر بروم. حالا میدانیم که انتخابات مشکوکی که منتهی به برگشتن محمود احمدینژاد به کاخ ریاستجمهوری شد هم یک پیروزی بودهاست. دیروز رهبر ایران به مجلس برای حذف انتخابات ریاستجمهوری چراغسبز نشان داد. احمدینژاد ریاستاش بر قوهی مجریه را با بوسیدن دست رهبر آغاز کرد و همین مرد نفر اول ساختار قدرت را به جایی رساند که تیشه به جمهوریت نظام حکومتی ایران بزند. این پیروزی کمی نیست.
دشمن اصلی دیکتاتور خودش است. گاهی باید صبر کرد تا خودش خودش را از ریشه بکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر