رسانه های مجازی نامه ای را که امضای بيش از ۳۵۰ فعال حقوق زنان و حاميان آنها را بر پای خود دارد منتشر کرده اند که از اعتراض شدید آنان به حکم سنگين فرشته شيرازی، حکایت دارد.
در این نامه اعتراضی، خانم شيرازی زنی آشنا و درگير با مسائل و مشکلات قانونی و عرفی زنان معرفی شده است که پس از ورودش به حوزه فعاليت زنان نسبت به تکميل و ادامهی تحصيل تشويق شد و در عين حال که مسئوليت سرپرستی خانواده را برعهده داشت، توانست با قبولی در رشتهی مديريت وارد دانشگاه شود.
نویسندگان این نامه در ادامه می نویسند که فرشته شيرازی از زمان بازداشت در بخش زنان زندان آمل همراه با بيش از ۸۰ زندانی ديگر با اتهامات و جرائم مختلف در يک مکان نامناسب در شرايط سخت به سر میبرد و در اين مدت به جز يک ملاقات کوتاه با برادرش، امکان ملاقات با فرزندانش را نداشته است.
در اقدامی کمسابقه و روندی غيرمعمول دادگاه اين وبلاگ نويس در فاصلهی کوتاهی از زمان بازداشت بدون آنکه وکيل متهم امکان حضور در آن را بيابد برگزار شده است.
در اين دادگاه اتهامات "تبليغ عليه نظام"، "تشويش اذهان عمومی" و "توهين به مسئولان نظام" عليه وی مطرح گرديده است.
هر چند تمامی اتهامات انتسابی از سوی متهم رد شده بود، اما قضات دادگاههای انقلاب و عمومی آمل در احکامی غيرمنتظره جمعا حکم سه سال حبس تغزيری و هفت سال ممنوعيت خروج از کشور را برای فرشته شيرازی صادر کردهاند.
امضا کنندگان این بیانیه در ادامه می نویسند « متاسفانه مانند بسياری از موارد مشابه، روند بازداشت فرشته شيرازی از زمان احضار تلفنی به اداره اطلاعات تا زمانی که بدون حضور وکيل در دادگاه مورد محاکمه قرار گرفته، روندی غيرقانونی را طی کرده و عدم امکان ملاقات با خانواده و تماس تلفنی با وکيل، همچنين محل و وضعيت نامناسب نگهداری شرايط سختی را برای اين فعال زن و فرزندانش به وجود آورده است.»
امضا کنندگان اين بيانيه اعم از همکاران، همفکران و حاميان فرشته شيرازی ضمن تاکيد بر فعاليتهای مسالمت آميز وی، همچنين تصريح بر آزادی بيان و حق انتقاد، از مسئولان قضايی و دولتی خواسته اند تا « نسبت به بهبود شرايط نگهداری زنان زندانی و در نظر گرفتن بيماری اين فعال زن، امکان تماس تلفنی و ملاقات حضوری وی را با وکيل و خانواده اش فراهم کرده و تا تشکيل دادگاه تجديدنظر که در صورت رعايت انصاف و استقلال در بررسی پرونده منجر به نقض حکم بدوی خواهد شد، فرشته شيرازی را آزاد کنند. »
در حالیکه کارشکنی و مخالفت ها با مرخصی و رسیدگی مجدد به پرونده عماد بهاور همچنان ادامه دارد، امروز در سالن ملاقات مادر وی بر اثر فشارهای عصبی بیهوش شد.
مریم شفیعی همسر عماد بهاور با اشاره به بی هوش شدن مادر همسرش در سالن ملاقات به "جرس" گفت: " امروز که برای ملاقات با عماد به زندان رفته بودیم حال مادر عماد بد شد و بیهوش روی زمین افتاد. خیلی وضعیت ناراحت کننده ای بود و سریع به اورژانس زنگ زدیم و گفتند که او باید به بیمارستان منتقل شود که شکر خدا بعد از دارو و سرم الان کمی حالشان بهتر شده است.
با توجه به اینکه تلفن های بند 350 هم قطع است و تا هفته دیگر عماد و خانواده از هم بی خبر هستیم وقتی برای ملاقات عماد بالا رفتیم سعی کردیم او از ماجرا چیزی نفهمد واصلا بیهوشی مادرش را به او نگفتیم و گفتیم کمی سرما خورده است و به همین خاطر نتوانست بیاید. اینقدر در این مدت بر روی مادر عماد "فشار" بود که حال جسمانی و روحی اش خیلی بد است. زیرا بخاطرمرخصی و پیگیری پرونده عماد و عدم پاسخگویی مسئولین خیلی به او فشار عصبی وارد شد...."
چندی پیش طاهره طاهریان مادر عماد با تاکید بر اینکه این فشارها نتیجه عکس دارد، در مصاحبه ای با جرس گفته بود: "من از مسئولان درخواست می کنم با دید بازتری به مسائل زندانیان نگاه کنند. برای اعطای حقوق ابتدایی زندانیان مثل مرخصی با غرض و خصومت برخورد نکنند. مثلا عماد چون به خواسته ی آنها تن نداده، جواب درستی به استعلام مرخصی او نمی دهند. امیدوارم مسئولین از کینه توزی دست بردارند و بدانند که این عزیزان در بند، هدفی جز دلسوزی برای کشور و مردم خویش نداشته اند . تا چه زمان می خواهند این جوانان را در زندان نگه دارند؟ به نظر من آنها از این اقدامات نتیجه عکس خواهند گرفت. ببینید یک زندانی اطرافیان و خویشان زیادی دارد و اینگونه برخوردها باعث می شود نارضایتی ها افزایش پیدا کند و من امیدوارم مسئولین باعث افزایش بیشتر نارضایتی در جامعه نشوند و دید بازتری داشته باشند و هرچه زودتر جوانان و زندانیان سیاسی را "آزاد" کنند."
عماد بهاور مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری چها بار بازداشت و به زندان منتقل شد. او بعد از چندین بار تعویق زمان برگزاری دادگاه به ده سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت در فضای احزاب، رسانهها و فضای سایبری محکوم و در دادگاه تجدید نظر این حکم تایید شد. خانواده وی بارها برای رسیدگی مجدد به پرونده عماد اقدام کردند اما مقامات امنیتی با تجدید نظر در پرونده در دیوان عالی کشور و مرخصی او علی رغم اجازه دادستان تاکنون موافقت نکردهاند.
مریم شفیعی در خصوص کارشکنی و دخالت وزارت اطلاعات در پرونده همسرش ادامه می دهد: "از اوایل مرداد ماه آقای دادستان با مرخصی عماد موافقت کرده، اما وزارت اطلاعات اجازه نمی دهد او به مرخصی بیاید. خلاصه به بهانه های مختلف می خواهند فشارها را بر روی عماد بیشتر کنند. ما دوباره به دفتر دادستان مراجعه کردیم (البته دادستان را که نمی شود ملاقات کرد) و منشی دادستان به ما گفت تا زمانیکه وزارت اطلاعات پاسخ ندهد نمی شود کاری کرد. البته این هم یک بازی است زیرا وزارت اطلاعات حتی پاسخ منفی نمی دهد که دادستان دوباره اجازه مرخصی دهد. و وزارت اطلاعات پرونده را به حالت معلق نگه داشته است تا از هیچ مرجع قضایی دیگری نتوانیم اقدام کنیم."
همسر عماد بهاور می افزاید: "به علت اینکه حکم عماد غیرعادلانه بود باید پرونده را از شعبه 15 دادگاه انقلاب برای اعاده دادرسی می فرستادند اما این کار را نکرده اند و این پرونده را به حالت معلق نگه داشته اند. بارها به دیوان عالی مراجعه کرده ایم اما می گویند ما باید جوابی از شعبه 15 دادگاه انقلاب بگیریم و واقعا نمی دانیم دیگر باید به کجا برای پیگیری و گرفتن پاسخ مراجعه کنیم؟ هیچکس پاسخگو نیست. الان نزدیک دو سال است که عماد زندان است و حتی نتوانسته به مرخصی بیاید و اقعا نمی دانیم چرا اینقدر فشار می آورند اصلا ماندن ایشان در زندان چه نفعی دارد یا آمدنش به مرخصی چه ضرری می تواند داشته باشد؟ "
این عضو نهضت آزادی ایران در نامه ای از درون زندان، برای همسرش نوشته است: "مریم عزیزم، آیا می دانی پدر و مادر بودن یعنی چه؟ پس به جای مادر «ندا» باش و تجربه کن دیدن مکرر تصاویر جان دادن دخترک را که هر روز از تلویزیون های گوناگون به نمایش در می آید... باید به جای پدر «امیر» بود هنگامی که در مراسم سوگواری پسرش تصویری از او را میان جمع می گرداند . او خود ، امیر را زنده تحویل داد و جسدش را تحویل گرفت.... «آرش» را می شناسی؟ او فکر می کرد که «به زودی» از زندان آزاد خواهد شد اما اعدام شد ، باید درک کنیم تجربه پدرش را که گفت تنها پذیرای پیام های تبریک خواهد بود. من پسری را می شناسم که خرداد ماه 1388 ، مورد اصابت گلوله قرار گرفت ، پایش را گرفتند و او را روی زمین کشیدند و بردند ، او دچار قطع نخاع شد و اکنون بیش از یکسال و نیم است که در حالت فلج کامل و بی حرکت در خانه اش بستری است. رنج پدر و مادرش را ببین وقتی هر از گاهی او را جابجا می کنند تا زخم بستر نگیرد...بیا تا لحظه ای درنگ و سکوت کنیم به احترام رنجی که انسان ها کشیده و می کشند. ما مسیرهایی را طی می کنیم که نشانه های روشنی دارد. باید در تماشای هستی غرقه بود. باید انسانها را دید ، رنجها و شادی هایشان را ، باید قضات و بازجویان را دید ، ظلمت و نفرت را ، و نتیجه این دیدنها شاید آن باشد که در نهایت خود را پیدا کنیم . در آن هنگام شاید همان طور که گفته اند شاهد باشیم که کل هستی سرشار از نور و صوت است، حتی ظالمان و نااهلان نیز چیزی جز ذرات نور نخواهند بود..."
مریم شفیعی با اشاره به روحیه قوی و بردباری همسرش می گوید: "او خیلی مقاوم است و سعی می کند به ما روحیه بدهد و به شوخی به من می گوید که عیبی ندارد انشالله سال 98 من به یک مرخصی می آییم و نگران نباشید. همیشه تلاش می کند با حرفها و نامه هایش ما را به بردباری و ایستادگی دعوت کند و در این امر هم "موفق" بوده و من واقعا به او افتخار می کنم و این روزها را با صبوری تحمل می کنم. عماد توانایی های زیادی داشت که یکی از آنها توانایی او در کار گروهی و جذب جوانان بود و می توانست با جوانان ارتباط برقرار کند و همین مسئله باعث شده که از عماد بترسند و حتی با مرخصی او مخالفت کنند."
همسر این عضو دربند نهضت آزادی ایران در پایان می گوید: "امیدوارم روزی این جوانان از زندان آزاد شوند و به کشورشان خدمت کنند. من مطمئن هستم اگر پرونده عماد را دوباره و بدون غرض ورزی مورد بررسی قرار دهند به بی گناهی او اعتراف می کنند و او را آزاد می کنند."
پویش راه سبزدانش آموختگان و دانشجویان ایرانی (پرسا) با صدور بیانیه ای شرکت در انتخابات آینده را رد کرد و اعلام کرد که هیچ کورسوی امیدی برای سلامت انتخابات و حفظ جان شرکتکنندگان در آن وجود ندارد.
در این بیانیه آمده است: در حالیکه نیمی از کاندیداهای آخرین انتخابات صورتگرفته در حصر خانگی به سر میبرند، و صدهاتن از فعالان سیاسی و مدنی همچنان زندانیاند، و هیچ یک از عاملان و آمران جنایات صورتگرفته علیه معترضان به نتایج مهندسیشده انتخابات گذشته محاکمه نشدهاند، حاکمیت جمهوری اسلامی به حضور مردم در انتخابات آتی چشم دوخته تا مشروعیت از دست رفتهاش را تا حدی بازیابد.
این تشکل می گوید: تجربه تلخ آخرین انتخابات ریاستجمهوری، که خانوادههای بسیاری را داغدار ساخت و هنوز بسیاری را چشم به راه رهایی عزیزان دربندشان نگهداشته، در برابر دیدگان ما زنده است و شاهد روشنی است برعدم وجود هیچگونه تضمینی برای صیانت از آرا و جان مردم. رجزخوانیهای کنونی رهبری، شورا نگهبان، وزارت کشور و نیروهای امنیتی درباره انتخابات آینده نیز هیچ کورسوی امیدی برای سلامت انتخابات و حفظ جان شرکتکنندگانی که نظری متفاوت از اراده رهبری داشته باشند باقی نمیگذارد.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن برای ندای سبز آزادی ارسال شده بدین شرح است:
کمتر از سه ماه تا ثبتنام انتخابات مجلس شورای اسلامی و پنج ما تا برگزاری انتخابات مجلس و شوراهای شهر و روستا باقی است. در نه ماه گذشته چهار دیکتاتور خاورمیانه سقوط کردند، و دیکتاتوری متحد حاکمان ایران در سوریه تنها با تکیه بر جنایات کمسابقه قدرت خود را حفظ کرده است. در حالیکه نیمی از کاندیداهای آخرین انتخابات صورتگرفته در حصر خانگی به سر میبرند، و صدهاتن از فعالان سیاسی و مدنی همچنان زندانیاند، و هیچ یک از عاملان و آمران جنایات صورتگرفته علیه معترضان به نتایج مهندسیشده انتخابات گذشته محاکمه نشدهاند، حاکمیت جمهوری اسلامی به حضور مردم در انتخابات آتی چشم دوخته تا مشروعیت از دست رفتهاش را تا حدی بازیابد.
بی شک برخورداری از انتخابات آزاد و سالم با شرکت کاندیداهای تمامی گروهها و تفکرات، حق مسلم شهروندان ایرانی است. اما حتی اگر مجلسی برآمده از چنین انتخاباتی باشد، تا زمانی که توانایی تصمیمگیری در امور مملکت با مداخلات نهادهای انتصابی، بالخصوص احکام حکومتی رهبری، از آن سلب شود، بیاعتمادی نسبت به صحت انتخاب و اثربخشی نمایندگان، رغبت مردم برای شرکت در انتخابات را سلب میکند. علم به این واقعیت، حاکمیت را بر آن داشته و میدارد، تا با بازی دادن برخی گروههای سیاسی و دادن وعده های دروغین و آزادیهای محدود و موقتی، مردم را برای حضور در انتخابات بفریبد. بلااثری این شیوهها حتی در آخرین انتخابات مجلس نیز برملا شد و علارغم شرکت برخی فعالان سیاسی تحت عنوان "یاران خاتمی" و حمایت رئیسجمهور سابق از ایشان، تنور انتخابات آنگونه که مدنظر بود گرم نگشت و آمار رسمی اعلام شده توسط حکومت برای مشارکت مردم از پنجاه درصد فراتر نرفت. بدیهی است در شرایطی که حتی حداقلیترین شروط مطروحه از طرف ملایمترین منتقدان توسط حاکمیت به سخره گرفته میشود، صحبت از شرکت در انتخابات بلاموضوع است.
لازم به یادآوری است که عدم شرکت در انتخابات آتی، باهدف سلب مشروعیت از حاکمیت صورت نمیگیرد، بلکه نتیجه عدم مشروعیت حاکمان جمهوری اسلامی است. مادامی که حاکمیت جمهوری اسلامی به جای تلاش برای تامین منافع ملی مردم ایران، به ماجراجوییهای ایدئولوژیک حاکمانش میپردازد؛ به جای کوشش برای بهبود رفاه عمومی مردم، روابط بینالمللی کشور را در آنچنان وضعیت اضطراری قرار میدهد که وزیر امورخارجه آن را در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه میخواند؛ و اداره امور جاری کشور، از طرح سئوال از وزرا گرفته تا رسیدگی به اختلاسهای بانکی، منوط به مداخلات هر روزه رهبری برای کنترل تنشهای شدید مابین قوای سه گانه است، نارضایتی عمومی مردم رو به افزایش خواهد بود. ریشه اصلی این نارضایتی عمومی، تناقض میان خواستههای حاکمان و مردم است و بحران عدم مشروعیت حاکمیت نیز ریشه در این تناقض دارد. تلاشهای حاکمیت برای پوشاندن این عدممشروعیت با فریب مردم جهت شرکت در انتخابات فرمایشی کارآیی خود را از دست داده است و جسد مشروعیت حاکمیت با چنین بزکهایی زنده نخواهد شد.
تجربه تلخ آخرین انتخابات ریاستجمهوری، که خانوادههای بسیاری را داغدار ساخت و هنوز بسیاری را چشم به راه رهایی عزیزان دربندشان نگهداشته، در برابر دیدگان ما زنده است و شاهد روشنی است برعدم وجود هیچگونه تضمینی برای صیانت از آرا و جان مردم. رجزخوانیهای کنونی رهبری، شورا نگهبان، وزارت کشور و نیروهای امنیتی درباره انتخابات آینده نیز هیچ کورسوی امیدی برای سلامت انتخابات و حفظ جان شرکتکنندگانی که نظری متفاوت از اراده رهبری داشته باشند باقی نمیگذارد.
پویش راه سبزدانش آموختگان و دانشجویان ایرانی (پرسا) با اتکا به دلایل فوق، به تحریم فعال انتخابات آتی خواهد پرداخت. در ماههای آینده دلایل تفصیلیمان برای عدم مشروعیت حکومت را با نگاه به عملکرد آن در حوزههای مختلف بیان خواهیم کرد. در ایامی که موج تغییر و سرنگونی دیکتاتورها خاورمیانه را فراگرفته، از تمامی گروههای سیاسی و مدنی که پاسداری از منافع ملی ایران و حقوق اساسی مردم را گرامی میدارند میخواهیم تا با موضع گیری درخصوص تحریم فعالانه انتخابات و روشنگری در مورد لطمات روبهافزون رویههای ماجراجویانه حاکمیت در عرصه داخلی و خارجی، به تثبیت اراده عمومی مردم دربرابر دیکتاتوری ولیفقیه بپردازند.
پویش راه سبزدانش آموختگان و دانشجویان ایرانی (پرسا)
۳۰ مهر ۱۳۹۰
تارنمای " دانشجو نیوز " از تجمع گسترده دانشجویان دانشگاه مازندران خبر داده است.
این تارنما می نویسد روز يکشنبه از حدود ساعت ١١.٣٠ ظهر، دانشجويان دانشگاه مازندران ظرف های غذای خود را از سلف دختران و پسران تا ساختمان اداری سلف چيده و در مقابل اين ساختمان دست به تحصن زدند.
اين تجمع در حالی شکل گرفت که در هفته ی گذشته بيش از هزار نفر از دانشجويان دانشگاه مازندران در نامه ای به شورای صنفی، اعتراض خود را به کيفيت نامطلوب غذای سلف دانشگاه و خوابگاه ها اعلام کرده بودند، با اين وجود پاسخی از سوی شورای صنفی يا ساير نهادهای ذی ربط دانشگاه دريافت نکرده و تنها شاهد امنيتی تر شدن فضای دانشگاه بودند.
بنا بر گزارشها نيروهای حراست، لباس شخصی و بسيج بارها سعی نمودند ظرف های غذا را جمع کرده و جمعيت را متفرق نمايند که با اعتراض گسترده دانشجويان مواجه شده و از اين کار صرف نظر نمودند.
در اين تجمع يکی از دانشجويان بيانيه ای را قرائت نموده و مطالبات صنفی دانشجويان را بار ديگر به مسولان دانشگاه گوشزد نمود که با حمايت و تشويق دانشجويان حاضر در تجمع مواجه گرديد.
از جمله مشکلات صنفی ای که در اين بيانيه به آن اشاره شده است می توان از بد بودن کيفيت غذا، افزايش بيش از صد درصدی نرخ غذا نسبت به ترم گذشته، ظرفيت پايين و وضع نامناسب خوابگاه ها، برخورد بد حراست با دانشجويان علی الخصوص دختران و... نام برد.
همچنين در پايان اين بيانيه تاکيد شده است "ما دانشجويان دانشگاه مازندران از همه ی ظرفيت های قانونی برای رسيدن به مطالباتمان استفاده خواهيم کرد و در صورت بی توجهی مسوولين وارد فاز جديدی از مبارزه خواهيم شد."
پس از اين تجمع بعضی از دانشجويان معترض نيز به حراست مرکزی دانشگاه احضار شده و مورد تهديد تلفنی قرار گرفتند.
دیپلماتهای غربی می گویند که امیدی به از سر گیری مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی و غرب ندارند.
این اظهارات در حالی از سوی دیپلماتهای غربی مطرح می شود که منابع خبری غرب از ارسال نامه کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران خبر داده اند.
خانم اشتون در پاسخ به نامه سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، از تهران خواسته «اراده و خواست خود برای پاسخ دادن به نگرانی های جهانی را نشان دهد» و بدون هیچ گونه پیش شرط وارد مذاکرات سازنده شود.
سخنگوی خانم اشتون تاکید کرده: «رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این نامه از ایران خواسته اعتمادسازی کرده و شرایط شکل گیری مذاکرات سازنده را فراهم کند.»
محسن غرویان می گوید پس از احمدی نژاد، پست ریات جمهوری در ایران حذف خواهد شد.
شاگرد مصباح یزدی که اصلی ترین روحانی حامی احمدی نژاد در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری در ایران بوده است با اعلام این موضوع گفته است «گزینش رئیسجمهور از سوی هیئتهای منتخب مردم و یا حتی حذف مقام ریاستجمهوری از قانون اساسی و بازگشت نخستوزیر به ساختار قدرت در ایران، لطمهای به جمهوریت جمهوری اسلامی نخواهد زد.»
سخنان آقای غرویان در شرایطی در اینترنت منتشر شده است که رسانه های نزدیک به آیت الله هاشمی رفسنجانی از مخالفت وی به عنوان رئیس مجمع تشخیص نظام با حذف پست ریاست جمهوری خبر می دهند.
هاشمی رفسنجانی حذف پست ریاست جمهوری را مغایر قانون اساسی جمهوری اسلامی دانسته است، اما آقای غرویان می گوید: « عنوان نخستوزیر یا رئیسجمهور عنوانی اعتباری است. فرقی نمیکند که رئیس قوه مجریه را نخستوزیر بخوانیم یا رئیسجمهور. در دموکراسی مستقیم، مردم مستقیماً رئیسجمهور را انتخاب میکنند. در دموکراسی غیرمستقیم، مردم نمایندگان پارلمان را برمیگزینند و آنها نیز رئیس قوه مجریه را تحت عنوان رئیسجمهور یا نخستوزیر یا رئیسالوزرا برمیگزیند. »
انتشار مخالفت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با حذف پست ریاست جمهوری همزمان شده است با اظهارات محمد دهقان یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس که خواستار حذف مجمع تشخیص مصلحت نظام در صورت حذف پست ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی شده است.
آقای دهقان به خبرگزاری مهر گفته است بهتر است به جای مجمع تشخیص مصلحت نظام، جمهوری اسلامی دارای دو مجلس باشد.
کبری خزعلی، رئیس شورای فرهنگی-اجتماعی زنان از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره ممنوعیت استفاده زنان از دوچرخه در سطح شهر خبر داد. در همین حال محمد رویانیان، رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت ایران میگوید دوچرخه ویژه زنان در حال طراحی است.
محمد رویانیان، رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت ایران از طراحی دوچرخه ویژه زنان خبر داد و اعلام کرد: "این دوچرخه در دست طراحی است و دارای ویژگیهای لازم برای حفاظت از زنان و رعایت شئونات لازم خواهد بود. "
به گزارش ایسنا، آقای رویانیان زمان دقیق تولید این دوچرخه را اعلام نکرد و گفت:"هنوز امکان استفاده زنان از دوچرخه در حمل و نقل شهری وجود ندارد."
اما کبری خزعلی، رئیس شورای فرهنگی-اجتماعی زنان با بیان اینکه این شورا براساس سیاستهای مصوب شورای عالی اننقلاب فرهنگی حرکت میکند، گفته است: "در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بر عدم استفاده زنان از دوچرخه در سطح شهر تاکید شده است. "
اولین جلسه دادگاه منصور ارباب سیر، شهروند ایرانی – آمریکایی متهم به توطئه برای قتل سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، در نیویورک برگزار شده است.
به گزارش بی بی سی، آقای ارباب سیر در این جلسه اتهامات وارده به خود را رد کرده است.
وزارت دادگستری آمریکا حدود دو هفته پیش آقای ارباب سیر را متهم کرد که با همدستی غلام شکوری، از اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران، برای ترور عادل الحبیری، سفیر عربستان در واشنگتن با همدستی گروه های تبهکار مکزیکی توطئه چینی کرده است.
غلام شکوری، دیگر متهم پرونده خارج از آمریکاست و بازداشت نشده است.
فرخ نگهدار
info@negahdar.net
نشانه نکبت
مهم ترین رویداد هفته ای که گذشت قتل وحشیانه معمر قذافی پس از اسارت به دست مخالفان بود. می گویم مهم ترین رویداد هفته زیرا این عمل بیش از هزار سوگند سران "انقلاب لیبی" حد حرمتی که آنها برای حقوق بشر قائلند را بیرون می کشد و افشا می کند. آن وحشی گری و خشونتی که "با افتخار" و نه یک بار، نمایش داده شد این حقیقت تلخ را برای همه وجدان های بیدار تکرار کرد که موضوع اصلی انقلاب لیبی، نه حقوق بشر، که باز تقسیم ثروت کشور و نیز یک انتقام گیری وحشیانه و خونین قبیله ایست. این قتل نشانه نکبت است.
می گویند 42 سال حکومت بیدادگرانه ی قذافی جز این پایانی نمی توانست داشت. این ها همه فوران خشم فروخورده ی ملت است. اما بسیاری جا دیدم و شنیدم که ایرانیان، تقریبا یک صدا قتل قذافی در اسارت را جنایت دیدند. آخر ما ایرانیان روزهای پس از پیروزی انقلاب و آن کشتارهای وحشیانه مان را هنوز از یاد نبرده ایم، تابستان 60 را دیده ایم، کشتار67 را دیده ایم، و قتل های زنجیره ای را ..
نه. هرگز. نباید تن داد به هیچ توجیهی برای این نکبت. و تن نخواهیم داد. این فرار از یک مسوولیت جمعی است. همه باید محکوم کنیم. مایه امید فراوان است که کمتر کسی از آزادیخواهان ایران اشمئزاز از این رفتار با قذافی را در وجود خود حس نکرد. همین عدم تحمل ماست که ما را به توان تحمل یک دیگر ترغیب می کند.
نکبت مقدر نیست
جامعه جهانی قطعا می توانست اگر می خواست که نخستین سنگ حکومت لیبی با یک قتل خود سرانه ی یک اسیر نهاده نشود. سکوت دولت ها در برابر قتل عامدانه قذافی در شرایط اسارت هیچ معنایی جز این ندارد که آنها احترام به حق و قانون را بس سهل انگارانه به سهم گیری در منابع لیبی می فروشند. رهبر شورای انتقالی لیبی در اولین نطق خود در اجتماع بزرگ مردم بن غازی پس از قتل قذافی اعلام می کند که قوانین شریعت اسلامی در لیبی به اجرا گذاشته خواهد شد و از یک قانون رسما نام می برد: او در اولین نطق خود منع چند همسری ملغی و چند همسری آزاد اعلام می کند. و باز نه نیکلاس سارکوزی و نه هیچ یک از دیگر پشتیبانان انقلابیون لیبی سخن به اعتراض نمی گشایند. حکومت ایران نیز.
من از ابتدا شک داشته ام که قطع نامه شورای امنیت که تحت عنوان مسوولیت حفاظت از جان غیرنظامیان اعمال منطقه پرواز ممنوع را مجاز ساخت واقعا به حفظ جان غیر نظامیان از حملات قذافی محدود می توانست ماند. تجربه نشان داد که عبارات آن قطع نامه دایر بر "تلاش برای حل اختلافات از طریق گفتگو" و "توافق روی آتش بس میان طرف های درگیر" در همان زمان در ذهن امضاء کنندگان اصلی آن، یعنی فرانسه و امریکا و انگلیس، ترفندی برای به سلامت عبور دادن آن از شورای امنیت تلقی می شده است.
کسان بسیاری بوده اند که پس از صدور قطع نامه شورای امنیت، اعتراض به ناتو و دولت های بزرگ غربی در مورد نفی هرگونه ابتکار برای گفتگو بین حکومت و مخالفان و حمایت نظامی از مخالفان برای پیروز گردانیدن آنها در جنگ را "نوعی همراهی با دیکتاتور" می فهمیده اند. این که گفته شود قذافی به هیچ وجه راضی به امتیاز دادن و گفتگو و آتش بس نبوده است حرف یاوه ایست. حقایق نشان داد که او ذلیل تر و زبون تر از آن بود که نمایانده شد. صدام هم همین طور بود.
شاید من و امثال من اطلاعات محدودی از سابقه و خصائل و ترکیب نیروهای ضد قذافی داشته باشیم. اما ناممکن است که دولت های عضو ناتو این اطلاعات را نداشته اند. آنها خوب می دانسته اند که نیروهای مسلط بر ائتلاف ضد قذافی زن را همانگونه می بینند که در اولین نطق رئیس شورای انتقالی لیبی نمایانیده شد و قتل در اسارت هم مایه شادی و شعف شان است. آنها که میدانستند حاصل جنگ داخلی و تحمیل خشونت بر جامعه ای چون لیبی هزاران بار بیشتر عدول از "مسوولیت حفاظت" از جان غیر نظامیان است حق نداشتند بندهای دیگر قطع نامه شورای امنیت را در باره "ضرورت اعلام آتش بس" و "حل اختلافات از طریق گفتگو" را به هیچ گیرند و تلاش های مسوولانه رئیس سازمان اتحادیه افریقا، پرزیدنت زوما را به سنگ بزنند.
آدم کشانی که سرهنگ قذافی را بعد از تسلیم و اسارت خودسرانه به قتل میرسانند، البته مسوولند و باید پاسخگو باشند. اما مسوولیت اصلی فاجعه ای که در لیبی رخ می دهد بر عهده آنان نیست. اگر آنها نبودند کسان دیگری شاید چنین می کردند وشاید هم با غیضی بیشتر. مسوولیت اصلی برعهده رهبران انقلاب و حامیان سرسخت خارجی آنان است که راه آتش بس و گفتگو را سد کردند. مسوولیت اصلی بر عهده کسانی نیست در پیش خود یاوه بافتند که دیکتاتورها هرگز به عقب نشینی و سازش تن نمی دهند و سرنوشت همه دیکتاتورها فقط مرگی حقیرانه است. مسوولیت اصلی بر عهده قدرت های بزرگی است که چشم به منابع لیبی دوخته اند و برای روی ترش نکردن پیروزمندان حالا زبان در قفا می کشند. نکبت جنگ مقدر نیست. این قدرت و ولع ثروت سیاه است که عزم جنگ درست می کند.
مدافعان واقعی حقوق بشر آنانند که فرصت های واقعی برای مذاکره و آتش بس را نابود نمی کنند؛ کسانی که جنگ داخلی و قتل و غارت را امری ناگزیر که مسوولیت آن بر عهده دیگری است تلقی نمی کنند، کسانی که قدرت خود را برای راه حل صلح آمیز به کار می گیرند. کسانی که جنگ را بر ملت را روا میدارند دشمن ترین دشمنان حقوق بشرند.
جنگ در لیبی و فرجام دهشتناک رفتار با یک اسیر بی سلاح، و نیز مژدگانی آزاد شدن چند همسری به رزمندگان انقلاب لیبی، نه اولین فاجعه در منطقه ما و نه آخرین آنهاست. قبل از آن عراق و افغنستان را داشته ایم و حالا نوبت سوریه است.
و حالا نوبت سوریه است
شورای ملی سوریه اعلام کرده است به هیچ وجه با دولت اسد مذاکره نخواهد کرد و از جامعه بین المللی خواسته است برای سرنگونی آن رژیم از آن حمایت کنند. و تا اینجا مسلم است که عزم قدرت های اروپایی و ایالات متحده امریکا نیز با مواضع شورای ملی سوری همآهنگ است. چه باید کرد؟
بحران سیاسی در سوریه ادامه دارد و محال است اسد و حزب بعث بتوانند قدرت انحصاری خود را دو باره تثبیت کنند. دو راه بیشتر وجود ندارد: یا ادامه وضع موجود که قطعا به فراگیری جنگ داخلی، مداخله خارجی، با احتمال منطقه ای شدن آن؛ و یا راه تشکیل کنفرانس ملی واقعی با شرکت همه جناح ها، تشکیل دولت انتقالی، برگزاری انتخابات آزاد زیر نظارت بین المللی و استقرار نظام سیاسی و قانون اساسی تازه.
راه اول، راهی که با منع هرگونه مذاکره با حکومت تعین می یابد، مورد حمایت شورای ملی سوری است. دولت ترکیه هم تا اینجا گرچه به عنوان پناه دهنده و حامی اصلی مخالفان برآمد کرده، اما متاسفانه در باره اثرات فاجعه بار امتناع این شورا از گفتگو با مخالفان، سکوت کرده است. در شرایط خاص سوریه امتناع از مذاکره، از تقسیم قدرت با حزب بعث و تشکیل دولت همگانی هیچ معنایی جز سوق کشور به سوی جنگ داخلی ندارد. دولت دست راستی فرانسه صریح تر از همه حرف زده است.
تا امروز دولت ایران نه خود سیاست روشنی در قبال بحران سوریه اتخاذ کرده و نه مهلت داده است که صاحب نظران در رسانه ها چاره جویی کنند. موضع رسمی ایران تا امروز حمایت از انحصار قدرت در دست اسد بوده است. تا قبل از اظهار نظر مختصر آقای احمدی نژاد در مصاحبه با سی ان ان، هیچ گاه دولت ایران از دولت سوریه رسما درخواست نکرده است که کشتار شهروندان خود را متوقف کند. و این در حالی است که ایران واقعا پس از روسیه بیشترین نفوذ را در سوریه دارد.
همکاری نزدیک تر ایران و سوریه برای حل و فصل بحران سیاسی در ترکیه موثرترین عامل اجتناب از جنگ داخلی در سوریه و تقابل دو کشور موثرترین فاکتور در وقوع جنگ داخلی در سوریه است. ضربه جنگ داخلی سوریه به دوکشور فاجعه ای جبران ناپذیر است. کلید راه حل صلح آمیز بحران در سوریه نه در شورای امنیت سازمان ملل است و نه در دست ناتو. نقش قدرت های بزرگ نیز برای گذار صلح آمیز سوریه به دموکراسی تعیین کننده تر از نقش ایران و ترکیه نیست.
شاید من و امثال من اطلاعات محدودی در باره ترکیب، پیشینه و پیوندهای دستجات مخالف اسد داشته باشیم. اما ناممکن است سران کشورهای عضو ناتو ندانند که در صورت جنگ داخلی در سوریه چه کسانی دست بالا می یابند و چه اتفاقاتی خواهد افتاد. آیا در آنجا هم باز قتل سفاکانه و قساوت و وحشیگری اعلام رسمی آزادی چند همسری نخستین "میوه" های انقلاب خواهد بود؟
مدافعان واقعی حقوق بشر مادران صلح اند. آنان که به صلح پشت می کنند هرچه علیه استبدادها و وحشی گری هایش بگویند همه یاوه هایی نکبت بار است. به این نکبت نباید تن داد.
مراسم بیست و سومین سالیاد آیت الله روح الله خاتمی، پنجشنبه این هفته در اردکان برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، به مناسبت بیست وسومین سالروز درگذشت نماینده امام (ره) و امام جمعه فقید استان یزد عصر پنجشنبه مردم استان یزد با حضور بر مزار امام جمعه فقید این استان و سپس شرکت در مجلس یادبود آیت الله خاتمی به مقام شامخ امام جمعه فقید خود ادای احترام میکنند.
این مراسم پنجشنبه بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد کوشکنو اردکان برگزار می شود.
همچنین همزمان با بیست وسومین سالروز درگذشت آیت الله روحالله خاتمی، خانه فرهنگ خاتمی مجموعهای ازعکسها و خاطرات این روحانی روشن ضمیر را که شامل اظهارات جمعی از شخصیتهای نظام درباره شخصیت آیت الله خاتمی میشود، منتشر کرده است.
مرحوم آیت الله روحالله خاتمی در پنجم آبان ماه ۱۳۶۷ در سن ۸۴ سالگی پس از عمری مجاهدت و مبارزه در راه اعتلای دین دعوت حق را لبیک گفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر